[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. به نكته‌ي بسيار جالبي اشاره فرمودي دوست من. من اين موضوع رو قبلاً در جاهاي ديگه هم عنوان كردم. از همون هيتلرش گرفته تا ساير سران نازي قضيه مشكوكه. نه صرفاً كسائي كه گير افتادن!! (بطور مثال، عكسي كه از هيتلر بعد از خودكشي هست، خنده‌داره!! تير از جلو به پيشوني‌اش خورده! بعيد مي‌دونم هيچ موجود عاقلي اينطور خودكشي كنه! ضمن اينكه مي‌گن اونقدر بنزين رو خودش و ديگرون ريخته كه چيزي از جسدش باقي نمونده! بعد جايي ديگه عنوان مي‌شه بقاياي جسدش رو روس‌ها اومدن بردن!). تاريخ جنگ جهاني دوم، بي‌نهايت پره از نكات مبهم و عجيب و غريب! شايد بشه گفت بهترين صحنه‌پردازي جهان. نمي‌دونم نظر ارنستو رومل عزيز در اين باره چيه. ولي فكر كنم اون، اطلاعات بيشتري در اين زمينه داشته باشه. شايد بشه با جمع‌آوري اطلاعات ضد و نقيض، يه كار درست و حسابي كرد!
  2. يكي از جالب‌ترين موارد، دستگيري آدولف آيشمن، مسئول اردوگاه‌هاي آشويتس و تربلينكا بود كه در سال 1957، ردش در آرژانتين پيدا شد و در سال 60، گير افتاد! قضيه از اين قرار بود كه بصورت اتفاقي، به يه بنده‌خدايي شك مي‌برن كه آيشمن هست؛ چون بشدت ضد ساميه. ولي چون تغيير قيافه داده بوده، كسي نتونسته بود بشناسه. اما وقتي در سالروز ازدواجش در سال 60، دسته گلي براش ميارن، مي‌فهمن كه طرف آيشمنه (قضيه‌ي همون مسابقه‌ي بيست سواليه كه طرف پرسيد : تو جيب جا مي‌شه؟ نه! پس حتماً برج ايفله ديگه!!!). اسرائيل عزيز هم زحمت مي‌كشه و ايشون رو مي‌دزده و مي‌بره كشور خودش و نهايتا هم سربدارش مي‌كنه!!! جمله‌ي جالبي رو آيشمن، در دادگاهش بيان كرده : «من فقط كاري را كردم كه صهيونيست‌ها به من دستور مي‌دادند! آن‌ها از من خواستند كه با كشتن و يا آواره كردن يهوديان، موجبات تجمع اين قوم را در گوشه‌اي از جهان فراهم كنم. خود آن‌ها اول لهستان و بعد ماداگاسكار!!! را در نظر داشتند، ولي سرانجام خاورميانه را انتخاب كردند. اگر من در قتل اين شش ميليون!!! يهودي مقصرم، بايد بگويم كه مقامات صهيونيست، بمراتب بيشتر از من مقصرند. آن‌ها مي‌خواستند كه زبان مردم جهان را ببندند، چرا كه اين بهانه را داشتند كه اگر در آلمان بمانند، كشته خواهند شد و چون از خود خاكي ندارند، مجبورند كه سرزمين قوم ديگري را تصرف كنند، كه كردند!!!». ========================== داستان كلاوس باربي هم چيز جالبي هست كه اگه دوستان حوصله دارن، اون رو بنويسن. ضمن اينكه در مورد كساني كه گير نيافتادن هم مي‌شه به اين اسامي اشاره كرد : والتر راوف، دكتر جوزف منگل (Mengele)، ادواردو روش‌مان، هاينريش مولر، رولف گونتر، آنتون بورگر، جوزف شوام برگر، آلويس برونر، فردريش وارتزوگ، دكتر آريبرت هايم، ريچارد گلوكس و ... بعضي‌هاشون داستان‌هاي جالبي دارن.
  3. سپهر عزيز. اون يه جمله‌ي ساده بود تا عمق فاجعه رو درك كني . ان شاء الله كه ماكت دوست داشتني‌ات، هميشه سالم و سرحال بمونه. ولي يه توصيه برات دارم. هيچ‌وقت در مورد گذشته، بخصوص تاريخي كه روش خيلي بحث هست، اينطور قاطع ايستادگي نكن. چرا كه ممكنه يه روز بفهمي كه خيلي از مسائلي كه اينقدر عاشقانه دوستشون داشتي، دروغ و ساختگي بودن. اون موقع، (به قول اون فايل صوتي معروف) دو راه داري : يا سرتو مي‌كني تو برف و كوركورانه خودت رو گول مي‌زني؛ يا خرد مي‌‌شي! اگه خودت رو گول زدي كه خير و بركته؛ اما اگه خرد شدي ...!!! بگذريم. ولي در كل، ان شاء الله كه روزي، راست و دروغ اين تاريخ بخوبي مشخص بشه. ------------------------------------------------- راستي سپهر جان. تمامي دانشمنداني كه اسمشون رو بردي + بسياري ديگه كه اسمشون رو نبردي و در تاريخ اسمشون مونده؛ تماماً مربوط به ايران پس از اسلام هستن. پس گاهاً بد نيست به جاي فكر روي مسئله‌ي دو قرن سكوت و اينكه ايران پس از اسلام، همه‌چيش توسط اعراب نابود شد، يكم روي اين مسئله فكر كني كه كيا مي‌خوان ايران رو به دو بخش قبل و بعد اسلام تقسيم كنن و اصولاً هدف از اين كار چي مي‌تونه باشه! به قول فيلم اخراجي‌ها؛ مريد باشيد!
  4. من از طرف كاربر ارنستو رومل، از امير عزيز و ساير دوستاني كه بهشون توهين شد عذرخواهي مي‌كنم. ظاهراً دوستان هنوز به اين سطح از فرهنگ نرسيدن كه در سايت‌ها، ادبيات ارباب‌منشي و توهمات خودبرتر بيني، جايگاهي نداره! واقعاً متأسفم كه كساني كه داعيه‌دار بحث هستن، هنوز اولين اصل بحث كردن، يعني مؤدبانه و منطقي صحبت كردن رو ياد نگرفتن!!! متأسفانه دوستاني كه ميدان مباحثه رو با ميدان گاوبازي اشتباه گرفته و فكر مي‌كنن كه در بحث كردن، راهي جز تهاجم به طرف مقابلت وجود نداره و مي‌بايست با هر چيزي كه به دستت مي‌رسه، فقط حمله كني (حتي اگه داري واقعاً گزافه مي‌گي؛ ولي چون بايد يه چيزي بگي؛ پس مي‌گي!!!)، بايد ديگه حد و اندازه‌ي خودشون رو شناسايي كنن! شايد ادبيات كوچه‌بازاري و لمپني، جزو عادات دوستان شده باشه! ولي اين طرز صحبت كردن، مناسب مجامع و محافل دوستانه‌ي سر كوچه و پارك و كف خيابان‌هاست؛ نه سايت ميليتاري!! با تمام احترامي كه براي تمامي دوستان عزيز قائلم، ولي اين مسئله رو خيلي جدي و بدون تعارف عرض مي‌كنم. هر كسي كه خودش رو بالاتر از ساير دوستان مي‌بينه و فكر مي‌كنه كه با اظهار نظرات كاربران عزيز، كسر شأني نصيبش مي‌شه و ساير خوانندگان سايت فردا بهش مي‌‌خندن؛ مي‌تونه همين امروز از سايت تشريف ببره به هر جايي كه قدرش رو بيشتر مي‌دونن!! هر كس كه تو اين توهم باشه كه وجود اون، باعث پربيننده شدن سايت هست، و يا به نوعي آبروي سايت ميليتاري هست و به نوعي وزنه به حساب مياد، بي‌تعارف مي‌تونه تشريف ببره تا ببينه كه سايت ميليتاري، به فرد وابسته نيست! اين سايت، جاي افراد از خود متشكر و بي‌ادب نيست! پس اگه دوستان مي‌تونن با اين شرايط كنار بيان، در خدمتشون هستيم. اگه هم واقعاً خيلي براشون رعايت ادب و نزاكت و همچنين كنار گذاشتن توهمات خود مهم بيني و بي‌سواد بيني ديگران سخت هست، مي‌تونن تشريف ببرن!! اميدوارم دفعه‌ي آخري باشه كه كاربران سايت اينطور به خودشون اجازه بدن با ديگرون، به پرخاش و بي‌ادبي سخن بگن و تازه اين رو هنر خودشون بدونن!! كاربر رومل از اين تاپيك اخراج مي‌شه. ولي سايت ميليتاري براي كساني كه ايشون بهشون توهين كردن اين حق رو قائل هست كه شكايت خودشون رو مطرح بفرماين. اميدوارم كه اين، آخرين باري باشه كه بخوام براي ساده‌ترين اصل انساني؛ يعني ادب و تربيت، در سايت ميليتاري به كسي تذكر بدم!
  5. واي!!! به قول يكي از دوستان؛ يا خدا!!! باز هم اين بحث‌هاي افسانه‌هاي ايران باستان دوباره تو سايت مطرح شد! خدا بگم چيكارت كنه سپهر جان!! ان شاء الله پات بره رو ماكت كلاشت، خرد شه و به عزاش بشيني . آقا بياين بگذرين! از من گفتن بود.
  6. با تشكر از جناب زد كه به نكات بسيار مهمي اشاره فرمودن، از ايشون اجازه مي‌خوام كه بنده هم عرايضي رو ارائه كنم. اين حرف، درست هست كه در حال حاضر، حزب‌الله به دليل كاملاً محكمي براي حمله به اسرائيل نياز داره و صرف اينكه به ايران حمله شده، دليل بر دخالت نظامي حزب‌الله در مسئله نمي‌تونه باشه. اما يه نكته رو در نظر نگيرين. هيچ كشوري، اينقدر احمق نيست كه بر پايه‌ي معادلات ديپلماتيك، بخواد يك حركت نظامي بزرگ رو انجام بده. بطور مثال، اگه امروز ما بخوايم به اسرائيل، حمله‌ي نظامي كنيم، به نظر شما غرب و امريكا ساكت مي‌نشينن و ما رو تماشا مي‌كنن؛ چون دليلي براي ورود مستقيم به درگيري ندارن؟ مي‌شه گفت كاملاً محاله. چرا كه اصلاً موجوديت اين رژيم، بسته به حمايت غرب هست و بالعكس. اين مسئله، به هيچ‌وجه از نظر مسئولان تل‌آويو نيز پنهان نمي‌مونه! شايد در حد ديپلماتيك، نظر به اين بتوان داشت كه حزب‌الله لبنان، كاري انجام نمي‌ده. ولي دو مسئله رو نبايد فراموش كرد : 1- حزب‌الله ايران، توسط كشور ايران و به پيشنهاد حافظ اسد، رئيس جمهور فقيد سوريه و در اوان جنگ اسرائيل با اين كشور در سال 1982، پايه‌ريزي شد و هسته‌ي اوليه‌ي اون، توسط كشور عزيزمون آموزش ديده شد! بماند از كمك‌هاي سالانه‌اي كه ايران بهش داره و كاملاً هم منطقي هست و اصولاً به كمك همين نهاد چريكي ساده، جبهه‌هاي جنگ با اسرائيل از مرز خودمون، به مرز اسرائيل تغيير مكان داد. حزب‌الله هم به خوبي آگاه هست كه موجوديتش، به ايران وابسته‌اس و اگه اسرائيل امروز ايران رو بكوبه، فرداي روز، مسلماً در نابودي حزب‌الله ترديدي نخواهد كرد! بخصوص اينكه در هر جنگي، مهمترين اصل، لجستيك و پشتيباني هست كه درصورتي كه ايران بخوره، در حقيقت عقبه‌ي جبهه‌ي حزب‌الله نابود شده و هرچقدر هم كه رشادت به خرج بدن، بالاخره مهمات و تجهيزاتشون تموم مي‌شه و كاري از دستشون ساخته نخواهد بود. پس درصورت وقوع جنگ، مسلماً حداقل يك بهانه‌ي ساده دست و پا خواهد كرد كه با درگير شدن با اسرائيل و ايجاد جبهه‌ي دوم، تمركز كافي رو از رژيم تل‌آويو بگيره و عملاً به جنگ اصلي خاتمه بده. چرا كه خود اسرائيل هم مي‌دونه كه نمي‌تونه در آن واحد، با دو دشمن قدرتمند و البته با دو سبك كاملاً متفاوت بجنگه. 2- اسرائيل، هيچ‌وقت آنقدر بي‌گدار به آب نمي‌زنه كه بخواد بدون اينكه از خودش مطمئن باشه، به ايران حمله كنه. مسلماً هم اونقدر احمق نيست كه بخواد فرض رو بر اين بذاره كه حزب‌الله كاري به كارش نخواهد داشت و اگه اينطور فكر كنه، عملاً جنگ رو باخته. وجود حزب‌الله در مرز با اسرائيل، به معني اين هست كه براي كوبيدن اين كشور، نيازي به موشك سجيل و شهاب نيست و حتي با كاتيوشا هم مي‌توان به نيابت از ايران، قلب اسرائيل رو مورد هدف قرار داد. پس هيچ‌وقت اين كشور، چنين ريسك بزرگي رو انجام نمي‌ده كه بدون اطمينان از جبهه‌ي حزب‌الله، بخواد به ايران عزيزمون حمله‌اي، حتي كوتاه داشته باشه. قبلاً هم در اين زمينه، عرض كردم. باز هم عرض مي‌كنم. نشانه‌هاي جنگ اسرائيل با ايران، دو چيز هست : 1- معين شدن تكليف سوريه. 2- معين شدن تكليف حزب‌الله. هر وقت شما ديدين كه با سوريه، به توافق نهايي رسيد و پشت بند اون، حزب‌الله رو اونقدر تضعيف كرد كه عملاً توان نظامي قابل توجهي نداشته باشه، خود رو براي نبرد با اسرائيل آماده بفرمايين. در غير اينصورت، مطمئن باشين كه هر صحبت ديگه‌اي در راستاي تهاجم نظامي به ايران، تنها مقاصد سياسي رو دنبال خواهد كرد. اما پيش‌بيني اين سيد بزرگوار، تقريباً كاملاً صحيح هست. اين جنگ، مي‌بايست پارسال انجام مي‌گرفت كه در پيش‌بيني‌هاي بنده (كه البته تنها مربوط به خودم نبوده)، در سال گذشته و در تاپيك‌هاي مرتبط نيز قابل مشاهده هست. حتي بعدها دلايل عدم وقوع اين جنگ رو هم عنوان كردم و اين رو هم ذكر كردم كه به احتمال زياد، درصورتي كه شرايط به همين نحو پيش بره، اين جنگ تا سال آينده انجام خواهد گرفت؛ اينبار نه يك حمله‌ي عادي نظامي، بلكه يه حمله‌ي تمام عيار نظامي رو شاهد خواهيم بود كه دامنه‌ي آن، بسيار وسيع‌تر خواهد بود. اگه نياز به تكرار مسائل پارسال در اين تاپيك بود، بنده در خدمتم. ولي اميدوارم با درايت مسئولين حزب‌الله، يا اين جنگ مجدداً به تعويق بيافته و يا اينكه با پيش‌دستي و به جلو انداختن نقشه‌ي حمله (كاري كه در سال 2006 انجام داد و به بهترين نحو ممكن، دست اسرائيل رو تو پوست گردو گذاشت!)، حداقل از نتايج ويرانگر اين جنگ، تا ميزان قابل توجهي بكاهن.
  7. قبل از هر چيز، خدا رفتگان Gripen عزيز رو بيامرزه كه سوء تفاهم رو برطرف كرد! چرا كه هر چي فكر مي‌كردم، متوجه منظور ليچ عزيز درمورد دم نمي‌شدم! آخه كلتوزارد هم دم نداشت؛ ديگه چه برسه به مرحوم نرزول اسكلت شده و سايرين !!! ببين ليچ عزيز. انتقال تكنولوژي يه بحث هست، تحريم يه بحث ديگه. بعضي مواقع، براي اينكه روسيه بتونه هم قوانين بين‌المللي و يا اميتازات متقابل با امريكا رو حفظ كنه و هم جيبش رو پر كنه، از اين كارها انجام مي‌ده! فكر كنم هنوزم اگه پايه باشي، بشه باز بحث ميگ-31 و سوخو-27 رو دوباره راه انداخت و هزار و يك حرف و حديث به ميون آورد! يادته؟ همون موقع بحثش بود كه اگه حقيقت داره، چرا عادي بيانش نمي‌كنن و باهاش چهار تا مانور نمي‌دن كه تن برادران صهيونيست ما تو گور بلرزه؟! همون موقع بحثش بود كه بعلت تحريم، ما قادر به همچين كاري نيستيم؛ حتي اگه داشته باشيمش!! اينكه روسيه بخواد تكنولوژي رو به ايران منتقل كنه، مي‌تونه يه راهكار مناسب باشه. ولي امكان نداره كه مثلاً خط توليد و يا مونتاژ هواپيماهاي مدرن و پهن‌پيكرش رو به ايران منتقل كنه! چرا كه از اين راه داره حسابي نون مي‌خوره! مسلماً هم اين بحث‌ها، بيشتر از هر چيز ديگه‌اي، يه شطرنج سياسي بين روسيه و غرب هست براي امتيازگيري و نقش‌پذيري! به عبارت بهتر، قضيه‌ي ايران، قضيه‌ي همون مامانه و بچه تو اتوبوس هست كه هرچيزي رو كه مي‌خواد بده بچه بخوره، با تهديد بهش مي‌گه «اگه نخوري مي‌دم آقاهه بخوره!!». اينجا هم قضيه‌ي ما، همون قضيه‌ي آقاهه!! هست. بطور مثال، روسيه مي‌خواد يه امتياز سياسي بگيره، يهو مياد ساخت نيروگاه بوشهر رو سرعت مي‌ده! وقتي هم كه امتيازش رو گرفت و به عبارت بهتر، با اروپا و امريكا به توافق رسيد، قضيه رو ول مي‌كنه تا دفعه‌ي بعد! همين رفتار روسيه بود كه باعث شد ايران به فكر خودكفايي بيشتر بيافته و حتي همين پارسال بود كه خبر انتقال رئيس ايران خودرو به مجموعه ساخت هواپيماهاي پهن‌پيكر اعلام شد! حالا شايد در اين زمينه، بخوايم از متخصصين روسي كمك بگيريم. ولي خود ايران هم بهتر مي‌دونه كه با پيوند زدن سرنوشت صنايع‌شون با روسيه، هيچ‌وقت به جاي جالبي نمي‌رسن. نه فقط روسيه! امريكا هم همين‌طوره. فرانسه هم همين‌طوره! چون اگه امروز مونتاژ كنن، فردا خودشون توليدش مي‌كنن و عملاً ديگه چيزي بهشون نمي‌رسه!! پس هيچ‌وقت مغز درازگوش ميل نكردن كه به همين راحتي بخوان انتقال تكنولوژي رو انجام بدن!!! ولي مسلماً درصورت موافقت طرف روس و عدم كارشكني اون، اين پيشنهاد هيچ‌گاه توسط مسئولين ايران رد نمي‌شه؛ مگه اينكه يا برادران روس ما، زيادي دندون گرد باشن و يا اينكه طرح مشابهي در دستان ايران باشه. در حال حاضر هم ايران، چاره‌اي جز اين نداره. من تعجب مي‌كنم. چرا حرف بلومبرگ رو درست مطالعه نفرمودي : [quote]Sanctions against Iran mean that Boeing is unable to sell planes to the country’s airlines, while Airbus “feels constrained because the U.S. puts pressure on them not to,” he said. While Iran can buy modern planes on the second-hand market, “it’s very awkward to operate like that because you then need service backup and parts.” ....[/quote] در اين متن، اولاً بوضوح درمورد فشار امريكا بر روي ساير كشورهاي سازنده‌ي هواپيماي مسافربري اشاره شده است. ثانياً منظور از بازارهاي دست دو، بلك ماركت‌ها نيست! كما اينكه اصولاً فكر معامله‌ي هواپيما در بازارهاي ثانويه هم امري كاملاً غيرمعقولانه هست! اين امر هم ناظر بر همون خريد هواپيماهاي جديدتر ولي دسته دوم هست. چرا كه اصولاً هواپيما، چيزي نيست كه از طريق واسطه بخواد خريداري بشه و كشور خريدار، چنين حقي رو نداره (يه زماني بحثش بود كه ايران، از كشورهاي متحد خودش و بصورت شخص ثالث، اين خريدها رو انجام بده كه با تذكر مجامع بين‌المللي، اين كار عقيم موند). در حال حاضر، حتي ايران نمي‌تونه قطعات هواپيما رو خريداري كنه؛ چه مستقيم و چه غيرمستقيم (مگه اينكه از طريق واسطه‌هاي بازار سياه، بتونه يه چيزي دست و پا كنه). اگه يادتون هم باشه، يكي از مشوق‌هاي كشورهاي اروپايي براي كنار گذاشتن غني‌سازي اورانيم توسط ايران، اين بود كه «در صورت موافقت با كنار گذاشتن غني سازي اورانيوم، فرانسه فروش قطعات يدكي هواپيما به ايران را تضمين خواهد كرد» !!! در هر صورت، ايران در حال حاضر، دو راه بيشتر براي خريد هواپيما نداره. يك اينكه بياد هواپيماهايي كه طبق قوانين پرواز هوايي، مستهلك شدن رو خريداري كنه. البته اين، به معني بد بودن هواپيما نيست و يك اصل ساده‌ي حسابداري و اقتصادي هست. بطور مثال، در همين قوانين بين‌المللي و البته خودمون، استهلاك وسائط نقليه، نهايت چهارساله‌اس! ولي خودتون مي‌دونين كه درصورت تعمير و بروز كردن قطعات ماشين، مي‌تونه حتي 30 سال هم كار كنه! هواپيماي اصطلاحاً مستهلك هم دقيقاً از همين رويه استفاده مي‌كنه و منظور، استهلاك حسابداري هست. چون قوانين، ناظر بر ماشين‌آلات و قطعات و تجهيزات اسماً مستهلك نيست، به همين خاطرم ايران در خريد اون‌ها، مانع چنداني نداره. دو اينكه با شركت‌هاي هواپيمايي همسايه و اطراف، قرارداد ببنده و اونا هواپيما (البته به همراه خلبان و تكنيسين و ...) رو در اختيار شركت‌هاي هواپيمايي كشوري قرار بدن كه اين، به خود شركت‌ها مربوط مي‌شه و اصولاً به سياست‌هاي دولتي، ارتباطي پيدا نمي‌كنه. كما اينكه همين هواپيماهاي اجاره‌اي هم كم دردسرساز نيستن. آخرين نمونه‌اش هم همين ماجراي اخير هست! در كل، تحريم براي ما، يه نعمت واقعيه! چون بعد از قرن‌ها، بهمون ياد داد كه خودمون هم مي‌تونيم عقل و بازومون رو بكار بندازيم. اين مايه‌ي تأسف هست كه جان هموطن‌هامون رو در اين راه از دست مي‌ديم! ولي هر چيزي يه قيمتي داره! هند در سه، چهار دهه‌ي پيش، كوچكترين اهميتي نداشت! زماني كه قدم در راه ساخت سلاح هسته‌اي گذاشت، سنگين‌ترين تحريم‌هاي سياسي، اقتصادي و نظامي جهان بهش اعمال شد و تهديدات و مشكلات بسياري رو تحمل كرد. ولي زماني كه توانايي‌هاش رو تكميل كرد و از اين تحريم، به نفع اقتصاد ملي‌ و صنعتش سود برد و بعبارت عاميانه، روي پاي خودش ايستاد، در جهان براي خودش كسي شد و در آينده‌اي نه چندان دور، جزو چند كشور برتر جهان در اقتصاد و صنعت خواهد شد! اين، آينده‌ي خودباوري و اتكاء به خود و توانمندي‌هاي خود هست. هميشه خريدن، خيلي آسون‌تر از ساختن هست و اصولاً براي انسان‌هاي تنبل و رفاه‌طلب، ساختن بي‌معني‌ است؛ چرا كه هزار و يك زحمت داره! ولي يك كشور، با همين امر توسعه و پيشرفت پيدا مي‌كنه! در غير اينصورت، مي‌شيم كشور بي‌دست و پايي مثل امارات كه با هزاران خريد رنگارنگ، سعي در مدرن نشون دادن خودش داره، ولي به محض فرار سرمايه‌ها، به خاك سياه مي‌شينه!! چنين كشورهايي، آينده‌اي در انتظارشون نيست و پنجاه سال بعد هم همچنان خريدار خواهند بود!
  8. ليچ عزيز! يا خودت رو زدي به كوچه‌ي علي چپ، يا اينكه بنده رو يه طورايي ابوالهول فرض كردي! در هر دو صورت، جوابي بيشتر از اوني كه نوشتم، ندارم! شما هم بد نيست همون متني كه نقل قول كردي رو مطالعه كني! يه تحقيق كوچيك هم كن كه چرا روسيه به ما هواپيماي جديد نمي‌تونه بفروشه! بد نيست بدوني كه امريكا، براي خودش مي‌تونه محدوديت بذاره. ولي محدوديت‌هاي سايرين رو از طريق توافقنامه‌هاي بين‌المللي يا بين‌ دو كشور بوجود مياره! حتي براي تحريم سنگال، نمي‌تونه خودش قانوني تصويب كنه كه مثلاً الجزاير بهش چيزي نفروشه! ولي چه با قدرت، چه با تطميع، با الجزاير پيمان همكاري امضاء مي‌كنه و ...! حالا شما هي برو داماتو رو بالا پايين كن و بگو توش جايي از روسيه اسم برده نشده!
  9. خوب! الحمدلله باز هم يه اتفاق جديد افتاد تا دوستاني كه در همه‌ي امور صاحب نظر هستن، باز هم بيان و نظر فوق تخصصي خودشون رو فتواگونه اعلام بفرماين! جالبه! دوستان يه طوري درمورد خريد هواپيما حرف مي‌زنن، انگار كه قراره هويج بستني خريداري كنيم!! دوستان فوق باسواد و سوپر كارشناس عزيز! تا حالا واژه‌ي پنج حرفي تحريم به گوشتون خورده؟ ظاهراً دوستان زيادي در توهم اتحاد!!!! با روسيه به سر مي‌برن كه اينطور اظهار نظر مي‌فرماين! بابا يكم از خواب بيدار شين! ما تحريميم! يعني يه موتور دسته دوم هواپيما هم بهمون نمي‌دن! اين هواپيماهايي هم كه داريم، به اين خاطر دست دوم مي‌خريم، چون اگه نوش رو بخوان بهمون بفروشن، برادران عزيز غربي پرچمشون مي‌كنن!!! شما فكر كردين دنياي دو قطبي سابقه كه مثلاً امريكا با ويتنام در جنگ باشه و شوروي به همين راحتي هواپيما بهش بفروشه؟! شما اصلاً مي‌دونين كه در سال 2005، قراردادي بين امريكا و روسيه منعقد شد كه دو طرف تعهد كردن به كشورهاي حامي تروريسم و يا حتي مشكوك به داشتن روابط با تروريست‌ها، حتي موشك دوش پرتاب هم ندن؟! مي‌دونين اسم يكي از كشورهايي كه اكيداً نبايد بهش چيزي فروخته مي‌شد، ايران بود؟ روسيه تا مي‌خواد يه S-300 به ايران بفروشه، جيغ شرق و غرب درمياد!! ظاهراً دوستان ما، تحريم عليه ايران رو يه چيزي تو مايه‌هاي تحريم بويو و هان عليه جول‌بون مي‌دونن و فكر مي‌كنن ما هم جومونگيم كه بريم دور بزنيم هواپيما وارد كنيم!!! اگه دوستان، تو روسيه آشنايي، چيزي دارن كه مي‌تونه هواپيماي نو كه سهله، حتي 5 سال ساخت بهمون بفروشه، حتماً با مسئولين امر تماس بگيره! من حاضرم جور شدن معامله‌اش رو تعهد كنم!!! ضمن اينكه خواهشاً اينقدر در نشون دادن سطح دانش و سوادتون، تعجيل بعمل نيارين! كاش دوستاني كه به سن و سال هواپيماهاي ما اشاره مي‌كردن، يكم روي اين مسئله فكر مي‌كردن كه هواپيمايي كه به پرواز درمياد، اتوبوس ولوو نيست كه مسافر خالي كنه، بعد سوار كنه و بره!! كاش دوستاني كه اينقدر ادعاي پروازشون مي‌شه، فقط يكبار از سالن انتظار فرودگاه مهرآباد، انبوه هواپيماهاي روي باند رو نظاره مي‌كردن و ميزان تفاوت ساعتي كه بين دو پرواز رفت و برگشتشون مي‌گذره رو يكم محاسبه مي‌كردن و مي‌ديدن كه فقط چه تست‌ها و چه كارهايي روش انجام مي‌شه!! حداقل يكم فكر مي‌كردن كه تركيب دو واژه‌ي سلامت پرواز چيه (راهنمايي مي‌كنم! اين دو كلمه، واسه جمله سازي نيست!!) البته اين چه انتظار بيهوده‌اي هست؟! مگه براي اظهار نظر، سواد و دانش و معلومات هم مي‌خواد؟ اظهار نظر يعني اينكه هرچي به ذهنت رسيد رو سريع بگي! مگه غير از اينه؟!!! --------------------------------------------------- خواهشاً يكم كودكانه حرف زدن رو كنار بذارين و به جاي كوبيدن كشورتون و يا منت گذاشتن سر جايي كه همه‌ي وجودتون در برابرش، ذره‌اي ارزش نداره، يكم فكرتون رو بكار بندازين كه حقيقتاً چه خبره!!
  10. خوب. ظاهراً يكم مشكلات داره كمتر مي‌شه. از كاربران گرامي، دوستان ذيل كانديداتوري خودشون رو اعلام فرمودن : [b]1- Raptor 2- nasirirani 3- ernesto_rommel [/b](با ارفاق) از مديران عزيز نيز دوستان ذيل، اعلام آمادگي فرمودن : [b]1- arshya4171 2- Electro_officer[/b] جناب رضا كياني عزيز هم هنوز پاسخ نهايي رو نفرمودن (البته هنوز پاسخ بنده رو مطالعه نفرمودن). با نهايي شدن نظر جناب رضا كياني، تكليف همه‌چيز روشن خواهد شد. اين آخرين باري هست كه اين رو مي‌گم. اگه دوستي يا دوستاني موندن كه تمايل به حضور در كميته‌ي انضباطي دارن، كانديداتوري خودشون رو در پيغام خصوصي به بنده اعلام بفرماين.
  11. [color=red]منابع صهيونيست: آزمايش سيستم موشكي "آرو 2 " با شكست روبرو شد [/color] خبرگزاري فارس:يك پايگاه خبري رژيم صهيونيستي از شكست آزمايش موشك "آرو 2 " خبر داد كه قرار بود در مانور مشترك ميان ارتش آمريكا و رژيم‌صهيونيستي در سواحل اقيانوس آرام انجام شود. به گزارش فارس به نقل از پايگاه خبري عبري زبان "عاروتص شوع "، آزمايش موشك بالستيك "آرو 2 " روز سه شنبه با شكست روبرو شده است. بنابر اين گزارش، به دليل مشكل فني در سيستم‌هاي مخابراتي، آزمايش پرتاب اين موشك رهگير با شكست روبرو شده است كه باعث خشم سران ارتش آمريكا و رژيم‌صهيونيستي شده است. چندي پيش، يك مقام نظامي آمريكا كه خواست نامش فاش نشود، در اين باره گفت: اين سومين آزمايش موشكي آرو اسرائيل در آمريكا است و آزمايش مذكور طي روزهاي آتي در ساحل مركز "كاليفرنيا " بين منطقه "سانتا باربرا " و "بوينت موجو " برگزار مي‌شود. رژيم صهيونيستي سيستم ضد موشكي آرو را در طرحي مشترك با آمريكا ساخته و براي دفاع در برابر آنچه حملات احتمالي موشكي باليستيك از سوي ايران و سوريه خوانده شده، طراحي و آزمايش مي‌كند. ويژگي موشك فوق، رهگيري موشك‌هاي بالستيك با برد 1100 كيلومتر است و سران ارتش آمريكا اميدوارند كه بتوانند اين سامانه موشكي را به شكل موفق، در سرزمين‌هاي اشغالي مستقر كنند. [color=red] هاآرتص: «شکست جانانه» موشکی اسرائیل و شادمانی ایرانی ها[/color] عصر ایران- در پی شکست آزمایش سیستم دفاع موشکی آرو - 2 اسرائیل ، روزنامه هاآرتص در یادداشتی ، این آزمایش ناموفق را «شکستی جانانه» و مایه خوشحالی ایران دانسته است. به گزارش عصر ایران (asriran.com) هاآرتص در مطلبی با عنوان «ایران می تواند از شکست دفاع موشکی اسرائیل شادمان شود» نوشت: "گرچه اپراتورهای سیستم دفاع موشکی «آرو» در اسرائیل سعی می کنند آزمایش ناتمام چهارشنبه شب را به عنوان یک «موفقیت ناتمام» جلوه دهند اما واقعیت این است که این آزمایش چیزی بیش از یک «شکست جانانه» نبوده است. این واقعیت که موشک رهگیر نتوانست در مسیر هدف پرتاب شود شاهدی بر ادعای شکست این آزمایش است." هاآرتص افزود: "در مجموع هدف این آزمایش، ارزیابی سیستم های مختلف داده ها نبود چه آنکه این امر می توانست بدون پرتاب موشک انجام شود. مقصود اصلی این آزمایش، پرتاب موشک رهگیر به سمت هدف نزدیک شونده بود." روزنامه اسرائیلی نوشت: "در این آزمایش، هدف، یک موشک شبیه سازی شده از مدل «شهاب» ایرانی بود که با برد فراتر از یک هزار کیلومتر می تواند اسرائیل را هدف قرار دهد." هاآرتص ادامه داد: "ماشین روابط عمومی وزارت دفاع (اسرائیل) طی چهارسال گذشته این ایده را تبلیغ می کند که سیستم آرو در نوع خود بهترین در جهان به شمار می رود و قادر است با تهدید موشک های دوربرد علیه اسرائیل مقابله کند اما در عمل و در این بازی موش و گربه، سیستم دفاعی هیچ شانسی برای مقابله با موشک هایی که برد و کارایی آنها روبه افزایش است، ندارد." این روزنامه اسرائیلی می افزاید: "سیستم آرو در ابتدا برای رهگیری موشک های «اسکاد» دارای برد 300 تا 400 کیلومتر طراحی شده ابود اما پس از آنکه مشخص شد ایرانی ها مشغول افزایش برد موشک های خود هستند اسرائیل مجبور شد در طرح های خود تجدیدنظر کرده و سیستم آرو 2 را ایجاد کند." هاآرتص می نویسد: "در حال حاضر که ایران موشک شهاب 3 را با قابلیت هدف قرار دادن هرنقطه ای در اسرائیل در اختیار دارد اسرائیل باید به دنبال راه حل های جدید باشد. این در اصل، هدف اولیه آزمایش ناموفق چهارشنبه شب در کالیفرنیا بوده است." این روزنامه در پایان می نویسد: "به علاوه ایران قصد دارد موشکی با برد 2 هزار کیلومتر را به زرادخانه خود اضافه کند." گفتنی است وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون)، امروز پنج شنبه از شکست آزمایش سیستم دفاع موشکی آرو -2 در پایگاه ساحلی کالیفرنیا خبر داد. به گزارش رویترز، مشکلاتی که قبل از پرتاب این موشک به وقوع پیوست، موجبات انصراف مقامات نظامی آمریکا و اسرائیل از انجام این آزمایش موشکی را فراهم آورد. پنتاگون در این باره در بیانیه ای اظهار داشت: با توجه به اینکه پرتاب موشک آرو به وجود داده هایی مشخص نیاز دارد، از پرتاب این موشک منصرف شدیم. ---------------------------------- خوب! ظاهراً اين هم جواب نداد! فكر كنم برادران صهيونيست بايد برن سراغ همون استريلا !!!
  12. خوب ارنستوي عزيز. حرفاي دوستان رو شنيدي. در كميته، لزوماً نبايد از كاربري دفاع كني. تو اسناد و مدارك و حق رو مي‌بيني و نظرت رو مي‌دي. پس حتي اگه از دشمنت دفاع كردي، مسئله‌اي نيست؛ چرا كه از حق و حقيقت دفاع كردي و پيش وجدان خودت شرمنده نيستي. اما چون با هم در اين زمينه صحبت كرديم، من نمي‌تونم چندان در اين زمينه اظهار نظر كنم. ولي مطمئنم كه اگه چند نفر بهت فحش مي‌دن و باهات بدن، خيلي از دوستان هستن كه باهات خوبن و هيچ مشكلي هم ندارن. پس اگه مي‌توني اونقدر دريا دل باشي كه خرده زباله‌ها و آب‌هاي كثيف، درت بي‌تأثير باشه، كانديداتوري خودت رو اعلام كن. ولي اگه هم قبول نكني، بهت حق مي‌دم و چيزي ازت كم نمي‌شه. -------------------------------------- از دوستان عزيزي كه بهشون پيشنهاد كانديداتوري ارسال شد، دوست مديرمون [b]arshya4171[/b] آمادگي خودش رو اعلام كرد. حامد عزيز، به دليل مشغله‌ي زياد و البته با تواضع، از حضور در كميته عذرخواهي كردن. [b]جناب رضا كياني و محمد مهدي و نصير ايراني[/b] عزيز هم به دليل اينكه معتقدند در اين كار، شرط اصلي داشتن عدالت بوده و خود را متواضعانه فاقد عدالت كافي مي‌دونن، عذرخواهي كردن كه البته در پيغامي مجدد و با توضيحات بيشتر، پيشنهاد مجدداً تكرار شده است. درصورت عدم موافقت مجدد، حضور اين عزيزان نيز منتفي خواهد شد. ارنستوي عزيز هم كه در جريان قضيه‌اش بودين. تا به امروز، از كاربران عزيز، تنها Raptor و از مديران عزيز، تنها arshya4171 گرامي اعلام آمادگي نمودن. اگه عزيزاني كه اسمشون در بالا آورده شد، اعلام عدم آمادگي براي حضور در كميته كنن، يكم به مشكل برمي‌خوريم! دوستان عزيز خواهشاً يكم در اين قضيه بيشتر پيگير باشن! ------------------------------------- در جديدترين pmاي كه به دست بنده رسيده، [b]Electro_officer[/b] عزيز هم اعلام آمادگي فرمودن. از دوستان مدير، كس ديگه‌اي نمي‌خواد كانديد بشه؟
  13. ياد اون قضيه‌ي ساقط كردن هلي‌كوپتر عراقي با برنو توسط يكي از دلاوران عشاير افتادم . بماند كه چقدر در اون مسئله، امداد الهي موثر بود (تو فيلم سيمرغ هم بهش پرداخته بودن!). نمي‌دونم برادران صهيونيست ما پيش خودشون چي فكر كردن؟ درسته كه مي‌گن جنگ رواني، از خود جنگ مهمتره. ولي برادر عزيز! چيزي بگوييد كه بگنجد! اولاً مقايسه‌ي موشك قابل شليك از هواپيما با يه موشك 18 متري بالستيك، چيزي جز شوخي و خنده نمي‌تونه به دنبال داشته باشه (دوستان مطمئن هستن كه اين مطلب در قسمت طنز سايت ايلنا يا ريانووستي نبوده؟). ثانياً اگه همون استرلا باشه (حالا به هزار و يك تغيير!)، پس احتمالاً ما مي‌تونيم مشابه همون عملي كه اون دلاور عشاير انجام داد رو انجام بديم و كروزها و ساير موشك‌هاي شليك شده به كشورمون رو با برنو و نهايتاً كلاش بزنيم! بد نيست دوستان درمورد استريلا، اطلاعاتي رو در اين تاپيك قرار بدن.
  14. با عرض سلام و درود خدمت امپراطور عزيز. اميدوارم كه حال و احوال خوب باشه و دنيا به كام. امپراطور عزيز. من دقيقاً با رأي مردم موافقم. ولي براي هر كاري، نمي‌شه سراغ رأي مردم رفت. مثلاً هيچ‌وقت نميان براي هر قانوني، يك رفراندوم برگزار كنن و اصولاً در اين صورت، ماجرا لوث مي‌شه. اما درصورت دقت دوستان در انتخاب نمايندگان‌شون، نظر ايشان در اصل نظر كاربران عزيز خواهد بود. مسلماً هم در هر انتخاباتي، پيروزي و شكست وجود داره و لزوماً نمايندگان، منتخبين تمامي كاربران نيستن. ولي چون برآمده از رأي دوستان هستن، پس مي‌شه به حق اون‌ها رو نماينده‌ي كاربران عزيز دونست. ضمن اينكه در كميته‌ي انضباطي، قرار بر رسيدگي به وضعيت كاربر براساس اسناد و مداركي هست كه عليه ايشون جمع‌آوري شده (از روي پست‌ها و فعاليت ايشون). اعضاء كميته انضباطي هم پس از صلاح و مشورت با هم، رأي نهايي رو صادر مي‌كنن. پس مي‌شه گفت با رفتار و همچنين قوانين صحيح و شفاف، مي‌شه اين انتظار رو داشت كه خطاهاي انساني و يا خداي نكرده ظلم به كاربري خاص به حداقل ممكن برسه. لازم به ذكر است كه كاربران عزيز هم در جريان اين رسيدگي قرار مي‌گيرن و درصورت لزوم مي‌تونن از طريق pm، با نمايندگان خودشون ارتباط برقرار كنن و نكات لازم رو بهشون گوشزد كنن. همچنين مدت زمان سه ماهه‌ي عضويت نمايندگان در كميته‌ي انضباطي، اين كمك رو به دوستان عزيز مي‌كنه كه درصورت انتخاب اشتباه نماينده‌ي خود، در انتخاب مجدد دقت و تأمل بيشتري به خرج بدن. پيشنهاد شما، پيشنهاد قابل توجهي بود. لكن بعلت عدم امكان ايجاد اين سيستم در پلاتينيوم نيوك (يا حداقل سخت بودن انجام اين تغيير و اينطور فرمان دادن و برنامه‌ريزي كردن)، يه طورايي انجامش سخت هست. اما درصورت انجام اين امر، به نظر من بسيار خوب كاربران عادي از ممتاز و متخلف و غيرمتخلف از هم تمييز داده مي‌شدن. ------------------------------------------------------- از اونجايي كه دوستان، حقيقتاً ما رو مي‌كشن تا بخوان يه انتخاب ساده انجام بدن، من به جاي ايشان، چند pm به كاربران و مديراني كه اسمشون در اينجا برده شد (منهاي سامان كه گفت مي‌خواد وكيل باشه و يكي دو نفر ديگه كه حضور چنداني نداشتن)، ارسال شد تا درصورت موافقت با حضور بعنوان نمايندگان دوستان، كانديداتوري خودشون رو اعلام بفرماين. اسامي دوستان بشرح زير است : از مديران : [b]1- Electro_Officer 2- arshya4171 3- hamed_713[/b] از كاربران : [b]1- nasirirani 2- RezaKiani 3- Raptor 4- Ernesto_Rommel[/b] كس ديگه‌اي هست كه دوستان بخوان جزو كانديداهاي نمايندگانشون باشه؟ خواهشاً هرچه سريع‌تر به اجماع برسين! چون خيلي وقت تلف شده. ------------------------------ لازم به ذكر است كه از ميان دوستان مذكور، عزيزان ذيل آمادگي خودشون رو اعلام كردن : [b] 1- Raptor[/b]
  15. هدف از اين تاپيك، روشن كردن تمامي زواياي ماجرا بود. شكر خدا، اونقدر اسناد و مدارك، ضميمه‌ي اين گزارش بود (نزديك 90 صفحه اسناد و مدارك كه در پيوست‌ها، موجود است؛ تماماً اسكن شده و مستند!) كه هر وجدان بيداري رو قانع مي‌كنه. دوستاني هم كه از همون اول و بنا به دلايل معلوم، ساز ابطال انتخابات رو زدن (سياسيون رو عرض مي‌كنم؛ نه دوستان پيرو در سايت ميليتاري رو)، اونهم در حالي كه حتي يك دليل قانع كننده نداشتن، با اين اسناد و مدارك كه سهله، با آيه و قسم خداوند هم قانع نمي‌شن. پس صرفاً هدف، شفاف‌سازي و اطلاع‌رساني بود. ديگه تصميم‌گيري بعهده‌ي دوستان عزيز و تاريخ هست. رضا جان. مسلماً اگه بخوايم چنين بحثي رو داشته باشيم، تو جمع خودمون خواهد بود. چرا كه بسياري از كاربران عزيز، هنوز از اين صلاحيت و البته دانش كافي براي بحث درمورد اين مسائل برخوردار نيستن و ممكنه خداي نكرده دوباره بحث‌هايي تو سايت پيش بياد كه كار سايت رو مختل كنه و براي خود دوستان هم بد بشه. اگه دوست داشتي، بعد از 19 مرداد، اين تاپيك رو در قسمت شوراي سايت ايجاد كن (شرمنده! تا قبل از اون، يه مقدار زيادي سرم شلوغه! البته تا دهم، سرم خلوت‌تر مي‌شه. ولي براي همچين بحث جامعي، نياز به زمان بيشتري هست).
  16. جناب كال-آف-ديوتي عزيز. شرايط سختي نيست. صرفاً قصد اينه كه حق كابران عزيز در اين مسئله، محفوظ بمونه. چرا كه اگه كاربران، مديري رو انتخاب كنن، سهم خودشون كمتر مي‌شه. به همين خاطرم هر گروه، دو نماينده مي‌تونن معرفي كنن. ماشاء الله تا دلتون بخواد كاربر هست. پس مشكلي نيست. مديران عزيز هم توجه داشته باشن كه بابك، رضا و آرماني عزيز رو انتخاب نفرماين. چرا كه بين اين سه عزيز (يعني اعضاء ستاد مشترك + بنده)، انتخاب جداگانه صورت خواهد گرفت.
  17. با تشكر از تمام دوستاني كه از اين طرح استقبال، و يا آن را مورد نقد قرار دادند. amin_sahande عزيز ما داريم درمورد تخلف از قوانين صحبت مي‌كنيم. مسلماً اگه بنده هم تخطي از قوانين داشته باشم، مي‌بايست به حسابم رسيدگي بشه. در هنگام رسيدگي هم اگه كاربري از كس ديگه‌اي شكايت داشته باشه و مستنداتش رو ارائه كنه، اين مسئله پي‌گيري مي‌شه. اگر هم مشكل بين دو كاربر بود، قطعاً هر دو كاربر به كميته‌ي انضباطي فرا خونده مي‌شن. ولي اينا مسائل جزئي هست. بياين اول به كليات برسيم. مطمئن باشين نمايندگان شما در هنگام وضع قوانين، اين نكات رو هم حتماً در نظر خواهند داشت و در اون زمان، قوانيني وضع مي‌شه كه مورد قبول و پذيرش اكثريت كاربران عزيز باشه. پس پيشنهادات خوبتون رو حتماً جمع كنين و به نمايندگان‌تون اعلام بفرمايين. RedArmy عزيز. سلام. احوال شما؟ چطوري برادر؟ نيستي؟ شما چون مدير هستي، بايد از بين مديران گزينه‌هاي مدنظرت رو مطرح بفرمايي. جناب رضا كياني و رپتور عزيز، جزو كاربران ويژه محسوب مي‌شن. پس مي‌تونن نماينده‌ي كاربران باشن. جناب فلانكر هم حقيقتاً چند وقتي هست كه بنده و سايرين ازشون بي‌اطلاعيم (شايعه شده كه مي‌خوان تشريف ببرن براي سربازي! يكم دير نيست؟!!!). اگه ايشون انتخاب بشن، ولي نتونن حضور پيدا كنن، به ضرر خود شما تموم مي‌شه. Azarakhsh عزيز جناب ليچ، جزو مديران محسوب مي‌شن و بايد توسط مديران انتخاب بشن. گويي كه اگه ايشون كمياب بشن و روزهايي مثل امروز، سعادت ديدارشون رو داشته باشيم، به ضرر دوستان تموم مي‌شه. پس بايد با نمايندگان هماهنگ بشه كه بتونن وقت كافي براي اين مسئله رو داشته باشن. saman_777 جان خيالت راحت سامان جان. فكر اونجاشم كرديم. اتفاقاً همچين پستي رو هم در نظر گرفتيم. حالا بعداً درموردش توضيحات لازم ارائه خواهد شد. ولي پذيرش اين پست، منوط به نظر نمايندگان منتخب هست. hamed_713 عزيز به نكته‌ي بسيار خوبي اشاره كردين. ولي اين رو در نظر داشته باشين كه اعضاء منتخب كاربران، اكثراً داراي سواد نظامي خوبي هستن. ولي لزوماً رسيدگي به اين موضوع، نيازي به تخصص اوليه نيست. چرا كه درصورت نياز، مي‌شه از كاربراني كه در اين زمينه‌ها صاحب نظر هستن، به عنوان مشاور استفاده نمود و اين، در اختيار هيأت رسيدگي هست. گويي كه همون‌طور كه رپتور عزيز فرمودن، اعضاء سايت چندان مرتكب تخلف نمي‌شن و گاهاً بعضي خروج‌ها از قوانين، مربوط به مسائل سياسي مي‌شه. -------------------------------------------- دوستان مي‌تونن همين‌جا هم گزينه‌هاشون رو اعلام بفرماين. گويي كه با اين شرايط، فكر نكنم به جايي برسيم. بهتره قبلش، دوستاني كه نام برده مي‌شن اعلام آمادگي بفرماين. بطور مثال شايد جناب رضا كياني، زمان حضور در جلسات و يا بيشتر از اين وقت گذاشتن رو نداشته باشه. پس بهتره قبل از نام بردن، با اين بزرگوار، يا ساير عزيزان هماهنگ بشه كه درصورت انتخاب، بتونن نماينده‌ي خوبي براي كاربران عزيز سايت باشن. به نظر من، اگه دوستان همين‌جا اقبالشون رو به چند نفر نشون بدن و بعد باهاشون هماهنگ كنن كه كانديداتوري خودشون رو اعلام كنن، مي‌شه با يه نظرسنجي خيلي ساده، نمايندگان رو انتخاب نمود. مديران عزيز هم دست به كار بشن. وقت چنداني نيست.
  18. خدمت دوستاني كه مي‌فرماين به دموكراسي اعتقادي ندارن بايد عرض شود كه : اين نظر شخصي شماست و كاملاً محترم. ولي مثل اين مي‌مونه كه يه حكومت بياد و قوانين شخصي بذاره و تك و توك مجازات مشخص (مثل عربستان)! وقتي هم كه گرفت، سريعاً مجازات رو انجام بده و كسي هم نفهمه كه چي شد!! اين، حق طبيعي يه متخلف هست كه از حق خودش دفاع كنه! بارها شده كه كاربراني، اخراج شدن، ولي با ايميل به ادمين سايت توضيح دادن كه منظور از حرفشون چي بوده و ادمين هم وقتي ديده حرف ايشون، درست بوده، اون رو بخشيدن! حالا ممكنه يه نفر هم پيدا شه و بگه من اينطوري حال نمي‌كنم! با قضيه‌ي اون شيره موافقم كه اول مي‌كشه، بعد مي‌شمره! اون ديگه، به نظر اين دوست برمي‌گرده! وظيفه‌ي قانونگزار اينه كه اولاً طبيعي‌ترين حقوق كاربران رو ازشون دريغ نكنه، ثانياً قوانيني براي موارد تخلف كاربران بذاره كه مورد قبول كاربران قرار بگيره! اصراري هم بر اين نيست، چرا كه سايرين نمايندگان خودشون رو معرفي كردن. اگه كاربران عزيز، تمايلي به انجام اين كار ندارن، مديران سايت هم مسلماً نمي‌تونن به زور، اين حق رو به اين عزيزان بدن. ولي خودشون ضرر مي‌كنن؛ چرا كه در اجراي روند، هيچ تأثيري نداره! فقط اينطوري، دوستان كاربر، حق اظهار نظر و رأي در مسائلي به اين مهمي رو از دست مي‌دن. نه دوست من. مديران سايت، وظايف خودشون رو دارن. اين دو نفر نماينده هم نماينده‌ي مديران سايت در كميته‌ي انضباطي هستن كه در كنار مديران ارشد و نماينده‌ي كاربران، وظيفه‌ي رسيدگي به تخلفات احتمالي كاربران و مديران عزيز رو بعهده دارند و همچنين در وضع قوانين اين كميته، مشاركت دارن. دموكراسي، حداقل چيزي كه داره، بازخوره! يعني شما، نتيجه‌ي عيني تصميم و انتخابت رو مي‌بيني و اين امكان برات وجود داره كه اشتباهات احتمالي رو اصلاح كني و در جهت بهبود گام برداري. ولي دموكراسي محدود (كچل حسن يا حسن كچل)، فرقي با ديكتاتوري نداره؛ چرا كه عملاً اين اصلاحات و رفع اشتباهات درش معني نداره. ولي در كل، اينجا كلاس درس دموكراسي نيست و تاپيك هم مربوط به مزايا و معايب دموكراسي نمي‌شه. ولي اين كار، حداقل چيزي كه داره، احترام به نظرات كاربراني هست كه در سايت فعاليت مي‌كنن. ضمناً اگه صرفاً عمل به قوانين سايت، كافي بود، تا امروز بسياري از كاربران بايد اخراج مي‌شدن و ديگه هم تشريف نمي‌آوردن به سايت! بماند كه همين كاربراني كه بعد از دهها تخلف اخراج مي‌شن، چه مظلوم‌نمايي‌هايي رو انجام مي‌دن؛ بخصوص بعد از اينكه توسط ادمين سايت بخشيده مي‌شن!! با اين كار، حداقل تمامي كاربران عزيز در جريان رسيدگي قرار مي‌گيرن و ديگه امكان سوء استفاده براي هيچ‌يك از كاربران متخلف پيش نمياد و كسي هم نمي‌تونه بگه كه صرفاً به خاطر اينكه مديران نتونستن عقيده‌ي من رو تحمل كنن، اخراجم كردن؛ چون جوابي نداشتن ...!! سامان جان. علت اينكه از كاربران عزيز درخواست كردم كه از بين خودشون، دو نماينده معرفي كنن و اگه نتونستن، كانديداهاشون رو معرفي كنن كه با يه انتخابات ساده، نمايندگان معرفي شن هم دقيقاً همين بود برادر من! اگه مي‌خواستيم از يه جناح انتخاب كنيم كه اسم دو، سه نفر رو مي‌برديم و مي‌گفتيم اينا نمايندگان شما هستن!! اين اجازه و اختيار به كاربران داده شده كه نمايندگان خودشون رو خودشون انتخاب كنن (حالا مي‌خواد از هر جناح يا تفكري باشه! صرفاً اعتقاد و عمل به قوانين سايت بايد درش وجود داشته باشه). مديران هم در انتخاب نمايندگان كاربران سايت، دخالتي نمي‌كنن. ولي اگه فرداي روز، نماينده‌ي كاربران تخلفي انجام بده، مصون نيست. به همين خاطرم دوستان سعي كنن از نمايندگاني استفاده كنن كه مشكلي بوجود نياره؛ چرا كه در حق خودشون اجحاف خواهد شد. ============================ راستي دوستان عزيز توجه داشته باشن كه : كاربران عزيز، به هيچ‌وجه مديران رو بعنوان نماينده‌ي خودشون معرفي نفرماين! مديران، بصورت مجزا دو نفر نماينده مي‌تونن معرفي كنن. پس كاربران و مديران، هركدوم فقط از بين خودشون، اين انتخاب رو انجام بدن و درصورت رسيدن به اجماع، نماينده‌ي خود رو به بنده معرفي بفرماين. <
  19. دوست عزيز، نوژه جان. جناب رپتور، تقريباً از اوايل تشكيل سايت، ثبت نام كردن و پست دادن. البته بنده هم چند مدتي بود كه زيارتشون نمي‌كردم. ولي اينطور هم نيست كه ايشون تازه‌وارد باشن. در هر حال. همانطور كه عرض شد، دوستاني كه اين توان رو در خودشون احساس مي‌كنن، مي‌تونن كانديدا بشن. ولي نظر نهايي رو كاربران عزيز مي‌دن؛ چرا كه كسي كه انتخاب مي‌شه، نماينده‌ي كاربران براي وضع و تصويب قوانين و اجراي آن هست.
  20. [color=red]زيباكلام: اگر بني‌صدر از منيت كم مي‌كرد ذليل نمي‌شد[/color] صادق زيباكلام استاد علوم سياسي دانشگاه تهران در ميزگرد «بازخواني پرونده بني‌صدر» كه با حضور جلال‌الدين فارسي فعال سياسي دوران انقلاب و از رقباي انتخاباتي بني‌صدر، در خبرگزاري فارس برگزار شد، گفت: من اين اعتقاد را ندارم كه بني‌صدر مهره‌اي بود كه غرب، آمريكا، سيا، اينتليجنس سرويس، موساد و ...او را وارد پروسه انقلاب اسلامي كرده باشند تا روز مبادا و روزي كه مي‌خواهند از او استفاده كنند. زيباكلام افزود: اين توهم توطئه‌ و فرضيه‌هاي دائي‌جان ناپلئوني است كه ما فكر كنيم سرويس‌هاي اطلاعاتي و امنيتي بيگانه مي‌توانند شرايط اجتماعي - سياسي چندين سال آينده را پيشگويي كنند. اگر ما بپذيريم كه بني‌صدر مهره دست نشانده غرب و بيگانگان بوده بسياري از اصول و پايه‌هاي انقلاب اسلامي زير سئوال مي‌رود. وي ادامه داد: اين غير معقول است كه فكر كنيم قدرت‌هايي در دنيا وجود دارند كه از چندين سال قبل فردي را در جريان جا بدهند كه بعد كه انقلاب مي‌شود و جمهوري اسلامي استقرار پيدا مي‌كند و بعد كه انتخابات رياست جمهوري مي‌شود و پس از آن‌كه ايشان رئيس‌جمهور مي‌شود براي غرب كار كند؛ من فكر مي‌كنم اگر چنين قدرت‌هايي وجود داشته باشند و اگر آمريكا چنين قدرتي مي‌داشت اساساً نمي‌گذاشت، رژيم شاه سقوط كند و هيچ وقت اين همه راه پيچ و مارپيچ را انتخاب نمي‌كرد. زيباكلام با اشاره به موضوع خيانت بني‌صدر گفت: به اين هم اعتقاد ندارم كه بني‌صدر در زمان رياست جمهوري‌اش و زماني كه فرمانده كل قوا بود خيانت كرده باشد و معتقدم كه بين ايشان و جريان موسوم به خط امام كه عمدتاً روحاني و عضو حزب جمهوري اسلامي هم بودند، اختلاف نظر عميق بوجود آمد و اين اختلاف نظر عميق هم ريشه در نوع نگاه بني‌صدر و اعضاي حزب جمهوري اسلامي و روحانيون مخالف بني‌صدر به مسئله قدرت بود. بني صدر قدرت بيشتري مي‌خواست و خواهان اين بود كه روحانيت و حزب جمهوري اسلامي ايران در امور مملكت دخالت نكنند؛ بني صدر مي‌خواست نخست وزير و وزرا را خودش تعيين كند و تمام قدرت در اختيار خودش باشد. استاد علوم سياسي دانشگاه تهران در ادامه اظهار داشت: بني‌صدر نشان داد كه به هيچ وجه آدم عميق و عاقلي نيست و تعقل سياسي ندارد، او نتوانست مورد اعتماد باشد؛[b] امام نمي‌خواست اولين رئيس جمهور ايران با صورت به زمين بيايد و اين را شكستي براي انقلاب مي‌دانست و اين تحليل امام كاملاً صحيح و روش‌بينانه بود. امام خيلي با بني‌صدر مدارا كرد و ميدان وسيعي را در اختيار بني‌صدر قرار داد اما بني‌صدر بخاطر تكبر و غروري كه داشت نفهميد كه امام چقدر براي او فضا ايجاد مي‌كند. آقايان بهشتي، رفسنجاني و ساير روحانيون هم به تبع امام در مقابل بني‌صدر و كارهايش خيلي كوتاه آمدند، اما بني صدر بجاي اين‌كه در مقابل اين كوتاه آمدن‌ها يك گام از مواضع مغرورانه‌اش كوتاه بيايد بيش از پيش مغرور شد و بيشتر از پيش از نيروهاي مكتبي، حزب‌اللهي و خط امامي فاصله گرفت و متأسفانه اين فاصله گرفتنش باعث شد كه به مسعود رجوي و مجاهدين خلق، جبهه ملي و به جرياناتي كه خيلي دل خوشي از انقلاب و رهبري امام و خط امام نداشتند، نزديك شود.[/b] بني صدر نه تنها نتوانست با نيروهاي خط امام به يك وحدت و وفاق برسد، بلكه با نيروهاي مخالف امام و خط امام همراه شد. بني صدر اگر كمي از منيت و خودخواهي‌اش كم مي‌كرد مي‌توانست با نيروهاي خط امام به توافق برسد و ذليل نشود. زيباكلام با بيان اين كه ما نمي‌توانيم بگوييم بني صدر خيانت كرده و سبب سقوط خرمشهر شده، گفت: در صورت پذيرفتن خيانت بني‌صدر بايد بگوئيم ارتش خيانت كرده از طرفي، ارتش زمان بني‌صدر همان ارتشي بود كه بعد از رفتن بني‌صدر بود. وي با اشاره به اينكه اين نگاه را كه مي‌گويد تاريخ مصرف فلان كس يا فلان چيز گذشته قبول ندارم زيرا اين نگاه علمي نيست، اظهار داشت: مثلاً عده‌اي مي‌گويند آمريكائي‌ها صدام را برداشتند چون تاريخ مصرفش گذشته بود، يا اين‌كه مي‌گويند آمريكايي‌ها شاه را برداشتند چون تاريخ مصرفش گذشته بود. اين تحليل نشان دهنده عقب ماندگي سياسي جامعه ماست. ما نبايد بگوييم تاريخ مصرف مثلاً شخصي مثل بني‌صدر گذشته است، بلكه بايد بني‌صدر و ماجراي او را تجزيه و تحليل كنيم و ببينيم چه شد كه بني‌صدر 13 ميليون راي آورد*؟ چه شد كه بني‌صدر در سال‌هاي نخست انقلاب به عنوان تئوريسين و نظريه پرداز اقتصاد توحيدي مطرح شد؟ چه شد كه اقبال مردم به بني‌صدر زياد بود و بعد كم شد؟ چه شد كه بني‌صدر به خطا رفت و كجاها به خطا رفت؟ چه‌ها كرد كه نبايستي مي‌كرد و چه‌ها نكرد كه بايد مي‌كرد؟ به هر حال چه بخواهيم و چه نخواهيم و چه بگوييم بني‌صدر عامل بيگانه‌ها بوده، نفوذي بوده و از سال‌ها قبل آمريكايي‌ها مثل سير ترشي او را جا انداخته بودند و از پر قنداق مي دانستند با بني‌صدر چكار بايد بكنند؛ او جزئي از تاريخ ماست و بايد از منظر تحليل سياسي و جامعه شناسي مورد تجزيه و بررسي قرار بگيرد. * لازم به ذكر است كه آقاي بني‌صدر، در انتخابات 10 ميليون رأي آورد. شايد اشتباه دكتر زيباكلام، بخاطر در ذهن داشتن آراء مهندس موسوي (13 ميليون) بوده است. آراء دقيق هريك از كانديدهاي رياست جمهوري، در اولين پست ذكر شده است.
  21. ممنون دوست من از نظرت. ولي ظاهراً شما همه چيز رو يا بمب مي‌بيني يا بطور عادي! بد نيست از مسئولين امر، درمورد سقوط هواپيماي شهيد بزرگوار ستاري يا همين احمد كاظمي، يه مختصر اطلاعاتي رو كسب بفرمايي دوست من. كاش دوستان كمي به جاي مزاح با هر چيزي كه جلوي چشمشون مياد، كمي روي احتمالات فكر مي‌كردن! البته طبق قانون احتمالات، چينش اين وقايع كنار هم، به سادگي وجود داره و لزومي به بحث نيست! پس همون بخنديم بهتره!
  22. ولي من يه چيزي برام خيلي عجيبه! هر زمان كه منافقين (داخلي يا خارجي)، شكست بزرگي مي‌خورن، يه سانحه‌ي هوايي تو كشور شاهد هستيم. اين اتفاق، از زمان شكست حصر آبادان بوده تا به امروز. تنها يك روز پس از عمليات ثامن‌الائمه (ع) (شكست حصر آبادان)، تني چند از فرماندهان ارتش و سپاه، به منظور برگزاري جلسه با حضرت امام (ره)، راهي تهران شدند كه هواپيماي ايشان در نزديكي كهريزك، دچار سانحه شده و سقوط مي‌كند. نام و مسئوليت اين شهداي بزرگوار، در ذيل آمده است : - سرلشكر شهید ولی‌الله فلاحی (رئیس ستاد مشترك ارتش) - سرتیپ شهید سید موسی نامجوی (وزیر دفاع) - سرتیپ شهید جواد فكوری (فرمانده نیروی هوایی) - پاسدار شهید یوسف كلاهدوز (قائم‌مقام سپاه پاسداران) - محمد جهان‌آرا (فرزمانده سپاه پاسداران خرمشهر) يادمون نره كه تو سانحه‌هاي هوايي، چه بزرگواراني رو از دست داديم! آخرين اون‌ها، شهيد بزرگوار احمد كاظمي، فرمانده نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود! حالا خدا مي‌دونه ربط اين ماجراها بهم چي هست و چرا بطور اتفاقي، اين وقايع با ترتيب زماني مشخصي اتفاق مي‌افتن!
  23. دوست عزيز! لطفاً شايعه‌سازي نكن! چه تو اخبار و چه تو سايت‌هاي خبري مختلف، نوع هواپيما اعلام شده است. مسلماً فرانسه، توپولف نمي‌سازه!! ضمناً اگه شما فروشنده‌ي هواپيماي نو سراغ داشتي، يه سر به هيأت دولت بزن.
  24. مرگ سراغ همه‌ي ما مياد! اون دنيا، ديگه مهم نيست كي بوديم و چه مقامي داشتيم! بايد براي تك‌تك حرفا و ادعاها و فتواهامون جواب و حساب و كتاب پس بديم! پس واي به حال ما در اون روز! واي به حال مكذبين!!
  25. در قسمت اول، سرگذشت بني‌صدر از شروع تا رسيدن به قدرت بود. در قسمت دوم، ادامه‌ي ماجرا رو دنبال مي‌كنيم و مي‌بينيم كه حب قدرت و تماميت‌خواهي، چطور مي‌تونه شخصيت انسان رو تغيير بده! كما اينكه اين امر، صرفاً تقصير بني‌صدر نبود. شايد بشه گفت قانون‌گريزي و تفسير به رأي نمودن قانون و «طرفداري از قانون، تنها در مواردي كه به نفع ماست و گريز از قانون و فرار به جلو در مواردي كه عليه ماست»، اصلي‌ترين دليل سقوط بني‌صدر از اوج محبوبيت به پست‌ترين جايگاه بود! -------------------------------- [color=blue]چالشي به نام تعيين نخست‌وزير[/color] همگان مي‌دانستند كه چالش اصلي ميان مجلس و رئيس‌جمهور بر سر انتخاب نخست وزير خواهد بود. بني‌صدر با رندي سعي در جلب نظر امام و بيت‌ ايشان براي بهره‌برداري‌هاي سياسي داشت و به همين خاطر مرحوم احمد خميني را به عنوان نخست‌وزير پيشنهاد كرد كه مورد قبول امام واقع نشد. [img]http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/4/1/11475_697.jpg[/img] بني‌صدر در اقدام بعدي، مصطفي ميرسليم، سرپرست شهرباني كل كشور و از اعضاي حزب جمهوري اسلامي را به عنوان نخست وزير به مجلس معرفي كرد كه به رغم حدس و گمان‌هاي اوليه مبني بر موافقت اكثريت نمايندگان مجلس با ميرسليم، او هم موفق به كسب آراي لازم نشد. علي‌اكبر ولايتي ديگر نامزد پيشنهادي بني‌صدر براي تصدي نخست‌وزيري بود كه او نيز موفق به جلب نظر مجلس نشد. در نهايت تصميم‌گرفته شد تا كميته منتخب نمايندگان و شوراي انقلاب و رئيس‌جمهور براي تعيين نامزد نخست وزير اقدام كنند و اين كميته در مورد محمدعلي رجايي به توافق رسيد. گرچه از همان ابتدا بني‌صدر با انتخاب وي به عنوان نامزد پيشنهادي براي نخست‌وزير موافق نبود و حتي به رجايي لقب «خشك سر» داد. جالب اينجاست كه به رغم عدم عضويت محمدعلي رجايي در حزب جمهوري اسلامي، وي با آراي نسبتاً بالايي در مجلس موفق به كسب رأي اعتماد شد. [img]http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/4/1/11478_189.jpg[/img] [color=blue]رجايي «خشك‌سر»![/color] بني‌صدر حتي پس از انتصاب رجايي به نخست‌وزيري هم تا مدت زيادي از امضاي حكم او خودداري كرد. اين در حالي بود كه او برابر با قانون مي‌بايست ظرف ده روز حكم نخست‌وزير را امضا مي‌كرد. از سوي ديگر همان زماني كه حكم به تاييد بني‌صدر رسيد و رجايي رسما كار خود را براي انتخاب اعضا و تشكيل كابينه آغاز كرده بود، رئيس‌جمهور به بهانه سفر به كرمان و جنوب خراسان تهران را ترك كرده بود. همچنين در جريان انتخاب رجايي به نخست‌وزيري، بني‌صدر با ارسال نامه‌اي خطاب به وي و در جهت القاي اين مسئله كه اين انتخاب بر رئيس‌جمهور تحميل شده است، در صدر نامه، عبارت «با توجه به جريان گزينش شما» را آورده بود. چند روز بعد هم براي اين كه از عملكرد دولت رجايي اعلام برائت كند، در ديدار عمومي با مردم عنوان كرد: اگر ديدم كه اين دولت كارايي ندارد و مردم هم از من خواستند، خوب، من بايد به مردم بگويم كه اين دولت، دولت من نيست. بنابراين من ابزار كار ندارم كه شما از من چيزي بخواهيد. او در مسير فعاليت كابينه، علاوه بر انتخاب وزرا، كارشكني‌هاي متعددي را صورت مي‌داد. از جمله نسبت به انتصاب معاون وزير و سرپرست وزارتخانه‌هايي كه وزير آن تعيين نشده بود، به رجايي ايراد مي‌گرفت و احكام صادره از سوي نخست وزير را ملغي و بي‌اعتبار مي‌خواند و از سويي براي كمك به جنگ‌زدگان، زماني كه رجايي قصد باز كردن حسابي ويژه در اين خصوص را داشت، اعلام كرد كه دولت از حساب 888 رياست جمهوري مي‌تواند استفاده كند، اما عملا در راه استفاده دولت از اين حساب كارشكني مي‌كرد. [img]http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/4/1/11477_711.jpg[/img] چرخ اجرايي اداره كشور به كندي در حال چرخش بود و نمايندگان مجلس براي اين‌كه روند امور براي پيشبرد اهداف كابينه دولت تسهيل شود، تصويب لايحه دوفوريتي تعيين سرپرست براي سه وزارتخانه امور اقتصادي و دارايي، امور خارجه و بازرگاني را در دستور كار قرار دادند. اما همفكران بني‌صدر در مجلس به تكاپو افتادند تا بر سر تصويب چنين لايحه‌اي مانع‌تراشي كنند و به همين منظور‌هاشم صباغيان، احمد سلامتيان، غضنفر پور، معين‌فر، مهدي بازرگان، شهاب محمودي، نقوي، اخوتيان، ابو سعيدي، منوچهري، عاليپور، بياني و رضا اصفهاني صحن علني مجلس را ترك كردند كه البته اين تلاش ناكام ماند. اقدام نمايندگان مجلس خشم بني‌صدر را بر انگيخت. وي در سخنراني‌هاي عمومي خود از استبداد، ديكتاتوري، خودمحوري و تماميت‌خواهي يك گروه سياسي شكايت و در غائله 14 اسفند ماه 1359 شديدترين حملات را نثار مجلس و شوراي انقلاب و حزب جمهوري اسلامي كرد. اجتماع مردم در اين روز در دانشگاه تهران ـ همزمان با سالگرد تولد دكتر مصدق ـ به صحنه درگيري نيروهاي موافق و مخالف وي مبدل شد. [color=blue]امام خميني و بني‌صدر[/color] در اين ميان تلاش‌هاي امام براي حفظ وحدت ميان مسولين و سران قوا حاوي نکاتي جالب توجه بود. رهبر انقلاب از همه ابزارها و روش‌ها براي ايجاد يکدلي و يکپارچگي در ميان کارگزاران نظام استفاده کرد و اين مسئله از همان آغازين روزهاي انتخاب بني صدر به عنوان اولين رئيس جمهوري اسلامي ايران مشهود بود. [img]http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/4/1/11476_198.jpg[/img] پس از استعفاي دولت موقت و پذيرش آن از سوي امام، رسيدگي و اداره کشور به شوراي انقلاب محول و اين شورا موظف شد که مقدمات تعيين رئيس جمهور را فراهم آورد. امام که يکبار در عرصه سياسي مديريت روشنفکران در روزهاي آغازين جمهوري را تجربه کرده بود با دورانديشي، هنگام تنفيد حکم رياست جمهوري بين صدر طي تذکري هشدار دهنده خطاب به وي اعلام کرد: اينجانب به موجب اين حکم رأي ملت را تنفيذ و ايشان را به اين سمت منصوب نمودم. لکن تنفيذ و نصب اينجانب و رأي ملت مسلمان ايران محدود است به عدم تخلف ايشان از احکام مقدسه اسلام و تبعيت از قانون اساسي اسلامي ايران.(صحيفه نور، جلد 11، ص260) زماني که لانه جاسوسي اشغال شد و تهديد نظامي آمريکا شدت گرفت، امام براي سرو سامان دادن به وضعيت نظامي، رئيس جمهور را با عنوان فرماندهي کل قوا به نيروهاي نظامي و انتظامي معرفي کرد و در حکمي به شرح ذيل نوشت: [b]جناب آقاي بني صدر، رئيس جمهوري ايران در اين مرحله حساس که احتياج به تمرکز قوا بيشتر از هر مرحله است، جنابعالي به نمايندگي اينجانب، به سمت فرماندهي کل نيروهاي مسلح به ترتيبي که قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران تعيين کرده است، منصوب مي‌شويد.[/b](همان،ج 11، ص 274) امام در ابتداي امر از هيچ اقدامي براي حمايت از بني صدر فروگذار نكرد و همواره در سخنراني خود مرم را به حمايت و پشتيباني از دولت فرا مي‌خواند و از آنها مي‌خواست تا با صبر انقلابي مشکلات را تحمل کنند. اما وقتي ميزان گزارش تخلفات و مشکلات موجود در سازمان‌ها و ادارت دولتي افزايش يافت، امام در ديدار با خانواده شهدا، رئيس جمهور را مورد عتاب قرار داد و اعلام کرد: ... اين ادارات دولتي و وزارتخانه‌ها و همه گروههايي که در اداره ممکت مشغول هستند، جواب شماها را چي مي‌دهند که باز هم در عين حالي که سفارش شده است که اين کاغذبازي‌هاي مزخزف را و اين کارهاي ضد انقلابي را نکنيد ... هميشه نمي شود که با حرف مردم را قانع کرد... تا کي صبر کند ملت ايران و تا کي شما مي‌خواهيد اصلاح کيند امور را؟...بايد به اسرع وقت اصلاح شود و اگر اصلاح نشود به اسرع وقت اصلاح مي‌کنيم.(همان،جلد 12، ص 204) [img]http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/4/1/11479_274.jpg[/img] زماني که بحث انتخاب نخست وزير و رأي اعتماد به کابينه داغ بود امام با صراحت از اختلاف نظر موجود در بين مسئولين نظام ابراز گلايه کرد و به صورت مساوي همه آنها را چنين مورد خظاب قرار داد: دولت بخواهد مجلس را تضعيف کند، مجلس بخواهد رئيس جمهور را تضعيف کند، تمام اينها برخلاف مکتب اسلام است، مخالف با اسلام است...اين آقاي رئيس جمهور با مجلس، مجلس با رئيس جمهور؛ چرا اين طور رفتار مي‌کنند؟چرا بايد اين طور باشد که صداي مردم در بيايد؟ من نصيحت به آنها مي‌کنم.(همان، جلد 12،ص 254) البته بني صدر در چنين وضعيتي قصد داشت از شرايط موجود بهترين استفاده را بکند به همين خاطر با ارسال نامه‌اي ضمن ابراز ناخرسندي از اصرار محمد علي رجايي بر انتخاب اعضاي کابينه اش از رهبر انقلاب خواست تا در اين زمينه اظهار نظر کند. اما حضرت امام با تيز هوشي اعلام کرد که : اينجانب دخالتي در امور نمي کنم. موازين همان بود که کراراً گفته ام و سفارش من آن است که آقايان تفاهم کنند و اشخاص مومن به انقلاب و مدير و مدبر و فعال انتخاب نمايند.(همان، جلد 12، ص 50) [img]http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/4/1/11480_774.jpg[/img] يکي از مهمترين حوادث تاريخ معاصر ايران همزمان با رياست جمهوري ابوالحسن بني صدر به وقوع پيوست و رئيس جمهور عراق ضمن رد يکجانبه قرارداد 1975 الجزاير شرايط را براي حمله به کشورمان مناسب دانست و نيروهاي عراقي با ساز و برگي آماده مرزهاي ايران را مورد تجاوز قرار داد. شرايط کشور در آن زمان بحراني بود و ديگر فرصتي براي دميدن بر آتش اختلاف نبود. با توجه به وضعيت حساس منطقه در آن زمان و ضرورتي که براي حفظ وحدت ميان مسئولين احساس مي‌شد امام خميني وارد عرصه عمل شده و حمايتي موثر از رئيس جمهور به عمل آورد و طي بياناتي خاطرنشان کرد: امروز آقاي بني صدررا ما با او(شاه) مقايسه مي‌کنيم. براي اين که بالاترين چيزهايي که در جمهوري هست... رياست جمهوري است...خوب اين يک نفر از اشخاصي که در راس واقع است آيا زندگيش را نمي بينيد. اينها الان نمي بينند که زندگيش را وقف اين کرده است که برود براي اين ملت خدمت بکند و آنها(دولتمردان رژيم سابق) يک روز اين کار را نکرده اند.(همان، ج 14، 81)... اينهايي که به عنوان خير خواهي پيش آقاي رئيس جمهور مي‌روند و حرف‌هايي از ديگران مي‌زنند اينها شياطيني هستند به صورت انسان و در سيرت شيطان و آنهايي که پيش اجزاي دولت مي‌روند، پيش نخست وزير مي‌روند، پيش ديگران مي‌روند و از آقاي رئيس جمهور انتقاد مي‌کنند اينها هم شيطان‌هايي هستند به صورت انسان و در سيرت شيطان.(همان، جلد 14، ص 124) اما ظاهراً هيچيک از اين حمايت‌ها در نظر رئيس جمهور مقبول نيفتاد و او تلاش کرد تا ضمن در دست زمام امور و بي اثر کردن حرف نخست وزير، دلائل ناکارآمدي سياسي و اقتصادي را متوجه کابينه محمد علي رجايي کند و از سوي ديگر در جبهه‌هاي جنگ از نيروهاي بسيجي و سپاهي که جزو منتقدان فرماندهي او در جنگ بودند سلب اختيار کند با توجه به تشديد بحران در عرصه اداره جنگ در نهايت امام ناچار شد که وي را از فرماندهي کل نيروهاي مسلح برکنار کند. بني‌صدر و حاميان او که متوجه وخامت اوضاع شدند، سعي کردند که آب رفته را دوباره به جوي برگردانند و البته در اين هدف نه تنها درصدد جبران گذشته نبودند بلکه راه چاره را در کارشکني ديدند و به همين خاطر سعي کردند که با برگزاري راهپيمايي عليه لايحه قصاص که توسط دولت محمد علي رجايي به مجلس تقديم شده بود، ضمن نشان دادن امکانات نافرماني خود اوضاع را به نفع خود تحت کننرل قرار دهند. تدارک بزرگ براي چنين اقدامي فراهم شد اما رهبر انقلاب اين بار تنها به نصحيت بسنده نکرد و با کلامي قاطع ضمن اعلام مغاير بودن اساس اين راهپيمايي، زمينه عزل بني صدر از مقام رياست جمهوري را با ايراد چنين سخناني مهيا کرد: ...متاثرم از اين که با دست خودشان اينها گور خودشان را کندند. من نمي‌خواستم اين طور بشود. من حالا هم توبه را قبول مي‌کنم... حالا هم بروند توي راديو و تلويزيون توبه کنند و بگويند ما تا حالا خطا کرديم، اشتباه کرديم مردم را دعوت کرديم به شورش، غلط بوده، خلاف اسلام بوده، خلاف قوانين کشوري بود...من چندين بار به اين آقا(بني صدر) گفتم آقا اين جمعيت تو را به باد فنا م‌ دهد و اين افرادي که دور تو جمع شده‌اند، بعضي از اينها يک گرگ‌هايي هستند که تو را به باد فنا مي‌دهند ، گوش نکرد، حالا هم دير نشده، آقاياني که متدينند، اعلام کنند به اين که اين دعوت به راهپيمايي ، دعوت بر ضد اسلام است. چنانچه صريحش اين است و آن آفا هم بروند عذرخواهي کنند از ملت، بگويند ملتي که به من رأي داد، مطابق رأي آنها عمل نکردم... الان هم من نصيحت مي‌کنم اين جمعيت متدين نهضت آزادي را و آقاي رئيس جمهور را ، الان هم من نصحيت مي‌کنم که آقا شماها دست برداريد از اين سنگ اندازي جلوي چرخ اسلام، دست برداريد از اين تضعيف روحاينت و تضعيف ملت و روحيه ملت...(همان، جلد 15، ص 19) پيامدهاي اين حادثه به حدي بود كه امام براي ختم غائله راسا اقدام كردند و براي حل اختلاف بين مسئولان نظام، دستور تشكيل كميته‌اي را صادر كردند. در اين کميته، آيت‌الله مهدوي كني، شيخ شهاب‌الدين اشراقي از طرف بني‌صدر و شيخ محمد يزدي از طرف حزب جمهوري اسلامي عضو بودند و مهدوي كني در اين هيأت به عنوان نماينده امام انتخاب شد. (صحيفه امام، ج 14، ص 248) بعد از بحث و بررسي فراوان بنا بر نظر هيأت، موارد تخلف رئيس‌جمهوري از وظايف قانونيش اعلام شد. (خاطرات آيت‌الله محمد يزدي، انتشارات مركز استاد انقلاب اسلامي، ص 506) [color=blue]عزل بني‌صدر و تظاهرات مسلحانه[/color] در نهايت با توجه به قانون‌شكني و عدم التزام بني‌صدر به مصوبات كميته حل اختلاف، طرح بررسي عدم كفايت سياسي رئيس‌جمهور در دستور كار مجلس قرار گرفت. بني‌صدر و هوادارانش نيز در خارج و داخل مجلس سعي کردند براي تحت تأثير قرار دادن افکار عمومي و ايجاد فضايي تبليغي عليه نمايندگاني که قصد داشتند با طرح اتهاماتي عليه بني صدر، اقدامات او را در دوران رياست جمهوري به نقد بکشند، تلاش‌هايي انجام دهد. بني‌صدر براي فرار از دستگيري از روز 25 خرداد به مخفيگاه رفت و در ايام اختفا، براي امام خميني نامه‏اي نوشته و ايشان را به رعايت قانون دعوت مي‌کند. [img]http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/4/1/11481_361.jpg[/img] در روز 26 خرداد سازمان مجاهدين خلق با انتشار اطلاعيه‌اي تهديد آميز اعلام کرد: «هموطنان مبارز، مردم قهرمان تهران، مقدمه‌چيني‏ها و صحنه‏سازي‏هاي رسوا و مفتضحانه را كه شب گذشته در تلويزيون با شعار «مرگ بر بني‏صدر» ترتيب داده بودند، ديديد. ظاهراً سينه‏چاكان ريايي و انحصارطلب «قانون» آنقدر در به ثمر رساندن كودتاي ارتجاعي امپرياليستي شتاب زده‏اند كه بي‏محابا «اعدام و مرگ» رئيس‌جمهور قانوني را سر لوحه دستگاه‌هاي خبري و ارتباط جمعي خود ساخته‏اند. بنابراين جان رئيس‌جمهور علي‏القاعده در خطر جدي است و فرد فرد شما از جانب تمامي مردم ايران در دفاع از آزادي‌ها و مقاومت در برابر ديكتاتوري و اختناق سياه وظيفه داريد تا براي نجات جان دكتر بني‏صدر هر لحظه هوشيار و آماده باشيد.» اين مسئله نشان مي‌داد که اين سازمان به منظور مقابله با تصميم مجلس و امام درصدد اقدامي متقابل و خشونت‌آميز است. در روز 27 خرداد آيين‌نامه بررسي عدم كفايت رئيس‌جمهور در مجلس به تصويب ‏رسيد. در اين جلسه، احمد غضنفرپور پيام 22 خرداد بني‏صدر به مردم ايران را خواند. مهندس معين فر نيز در نطقي تند مخالفت خود با طرح عزل رئيس جمهوري را اعلام کرد بني‌صدر در اقدامي ديگر در 29 خرداد با انتشار پيامي خطاب به مردم ايران اعلام کرد: همه ابزارها عليه رئيس‌جمهور است و اين مبارزه با انقلاب است... آنها كه اين كارها را مي‏كنند، نمي‏دانند كه جامعه ايران جامعه جوان است و جامعه جوان به رشد احتياج دارد... به هرحال نسل جوان نبايد خود را به ياس وادارد. چه من باشم، چه نباشم، ايران اگر بخواهد مستقل و آزاد زندگي كند، بايد با اسلام رشد، اسلام محبت، اسلام كار و تلاش و ابداع زندگي كند. من كوشيده‏ام شاخص اين اسلام باشم. موسوي خوئيني: کسي نگويد بني‌صدر جاسوس آمريکاست در روز 30 خرداد تظاهراتي با حضور هواداران بني صدر برگزار شد که به خشونت کشيده شد و عده‏اي از جمله عذرا حسيني همسر بني‌صدر دستگير شدند. سازمان مجاهدين بعدازظهر همان روز با بالا بردن عكس‌هاي رجوي و تغيير شعار و توسل به قهر، فضاي متشنجي را در کشور به وجود آورد. در روز 31 خرداد سال 60 بحث عدم كفايت سياسي در صحن علني مجلس مطرح شد و شمار زيادي از موافقان در اين زمينه داد سخن دادند. در اين ميان موسوي خوئيني نطق آتشيني ايراد كرد. وي در فرازي از سخنانش، بخش‌هايي از اسناد لانه جاسوسي را درباره بني‌صدر قرائت كرد، ولي پيش از آن خاطرنشان ساخت كه هدف از افشاي اين اسناد، آن نيست كه بگويد بني‌صدر جاسوس آمريكاست و هيچكس هم حق ندارد بگويد وي جاسوس است. خوئيني سپس اضافه كرد: همه كساني كه در خط آمريكا عمل مي‌كنند، اجباراً جاسوس آمريكا نيستند. اظهارات كوبنده خوئيني و ساير موافقان طرح، رمقي براي مخالفان به منظور دفاع از عملكرد بني‌صدر باقي نگذاشت و بيشتر نمايندگان به بركناري اولين رئيس‌جمهور رأي دادند. در مواقع ديگر، مجلس به چنين اكثريت مطلقي دست نمي‌يافت. نمايندگان ملي‌گرا موافقتي با بررسي طرح مذكور در مجلس نداشتند و به همين خاطر جلسه را ترك كردند. نمايندگان مخالف بني‌صدر انتقادات تند و تيزي عليه او مطرح كردند و در نهايت 177 نفر به بي‌كفايتي او رأي دادند، اما رضا اصفهاني، هراي خلطيان، محمد مجتهد شبستري، محمدجواد حجتي‌كرماني، محمد خليلي، غلامعلي شهركي، محمدهادي برومند، محمد شجاعي، محمد رجاييان، سيد محمدمهدي جعفري رأي ممتنع دادند و تنها صلاح‌الدين بياني رأي مخالف به طرح بي‌كفايتي سياسي رئيس‌جمهوري داد. اين مسئله فرار او به همراه مسعود رجوي رهبر سازمان مجاهدين خلق را در پي داشت. جالب آن‌كه وي براي شناخته نشدن، از آرايش زنانه استفاده كرد و حتي يكي از هواپيماهاي ايران را هم ربود. بعد از اينکه مجلس رأي به عدم کفايت سياسي رئيس جمهور داد، رهبر انقلاب طي سخناني با تشريح عملکرد ابوالحسن بني صدر ابراز داشت: من کراراً به او گفتم که حسابت را از اين منافقين جدا کن و اعلام کن به اين که شماها از اسلام نيستيد و شماها به من ارتباط نداريد. نپذيرفت و ديد آنچه ديد و من اميدوارم توبه کند تا خداي تبارک و تعالي او را بيامرزد و در آن عالم روسياه نباشد... شما از اينهايي که ديروز پريروز ريختند در خيابان‌ها و آن همه جنايت کردند و اعلام کردند که ما برخلاف جمهوري اسلامي مسلحانه جنگ مي‌کنيم، شما از اينها تبري کنيد. من صلاح شما را مي‌خواهم، من علاقه دارم به بسياري از شما و شما توجه نداريد.من بايد بگويم که شماها با اين که در سياست بزرگ شديد، شم سياسي نداريد، چنانچه آقاي بني صدر هم شم سياسي نداشت. من الان هم نصيحت مي‌کنم آقاي بني صدر را به اين که نبادا در دام اين گرگ‌هايي که در خارج از کشور نشستند و کمين کردند بيفتيد و اين آبرويي که از دست داديد، بدتر بشود(همان، ج 14، ص 34) [img]http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/4/1/11482_943.jpg[/img] [color=blue]اقامت در پاريس[/color] با اين حال بني‌صدر در فرانسه ـ محل اقامت فعلي خود ـ دست از فعاليت عليه جمهوري اسلامي بر نداشت. وي خود را رئيس‌جمهور قانوني مي‌خواند و رأي مجلس را درباره عدم كفايت سياسي كودتا مي‌دانست. او از جمله كساني بود كه در تشكيلات شوراي مقاومت به همراه مسعود رجوي و ديگر مخالفان نظام جمهوري جزو اعضاي موثر و موسس بود؛ همان تشكلي كه در تاريخ 27/4/60 تحت عنوان ميثاق اعلام موجوديت كرد، اما از همان ابتدا مشخص بود كه اين جمع ناهمگون ياراي همكاري با يكديگر را ندارد. چون اساسا با توجه به خصوصيت فردي عناصر عضو، هر يك نظر خود را در خصوص مسائل جاري صائب مي‌دانست و بر رأي خود پاي مي‌فشرد. سرانجام اين مسئله و عوامل ديگر كناره‌گيري بني‌صدر و جدايي او از رجوي در پي داشت؛ به گونه‌اي كه هر دوي آنان در شرايط فعلي از مخالفان سرسخت يكديگر به شمار مي‌روند. از ديگر اقدامات او عليه جمهوري اسلامي، حضور در دادگاه فرانسه براي رسيدگي به اتهام فردي به نام رضا مشهدي در رابطه با ترور سيروس الهي بود. وي در اين دادگاه به عنوان شاهد، اتهاماتي را عليه سران جمهوري اسلامي وارد كرد. اما روند برگزاري جلسه چندان به مذاق او خوش نيامد و رأي دادگاه مطابق با برداشت و تفسير او نبود. به همين خاطر وي مسئولين قضايي فرانسه را متهم به سهل‌انگاري كرد. او فعاليت‌هاي مطبوعاتي خود را در خارج از كشور از سرگرفت و تاكنون نيز انقلاب اسلامي در هجرت را منتشر مي‌كند. هر از گاهي هم به فراخور متقضيات روز و مناسب با حال و هواي سياسي كشور، اعلاميه‌ها و بيانيه‌هاي هشدارگونه‌اي را منتشر مي‌كند و همّ و غم وي در اين نوع فعاليت‌ها، زير سؤال بردن مشروعيت نظام است. او از اين رهگذر اتهامات گوناگوني را عليه متوليان جمهوري اسلامي عنوان کرده و همواره درصدد القاي اين مطلب است كه تنها انقلاب در سايه تدابير او مي‌توانست به سرمنزل مقصود برسد. اين امر نشان مي‌دهد كه اين نگاه كاملا خودمحورانه بني‌صدر در طول دوران رياست جمهوري و مسئوليت وي در نظام جمهوري اسلامي همچنان وجود داشته و هنوز هم در او جريان دارد. [img]http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/4/1/11484_265.jpg[/img] [color=blue]بني‌صدر و صداقت[/color] اين‌كه يكي از تأليفات او نام «خيانت به اميد» به خود گرفته، حائز اهميت و در عين حال موجب شگفتي است؛ از اين جهت كه خود وي يكي از مروجين نااميدي در كشور بوده است. چون از زماني كه تصدي قوه مجريه را به عهده گرفت،‌ هميشه و همواره در حال دميدن خاكستر نااميدي بوده است.اكثر قريب به اتفاق سخنراني‌هاي او كه بعد از رياست جمهوري ايراد شد، به ويهژه هنگامي كه چالش او با حزب جمهوري بيشتر مي‌شد، او از اختلافات و كارشكني‌ها و بيم‌ها و نااميدي‌هايي كه از آينده انقلاب و جمهوري داشت، سخن مي‌گفت. او مخالفان خود را به خوارج تشبيه مي‌كرد و در همين باره ادعا مي‌كرد كه: «امروز كساني كه بويي از مكتب نبرده‌اند، مقابل منتخب مردم و فردي كه عمر خويش را در مطالعه مكتب گذرانده و كوشيده است نظام پراكنده شده اسلامي را جمع آوري كند، ايستاده‌اند و به نام مكتب با او مي‌ستيزند». (انقلاب اسلامي، 13/5/59) در جايي ديگر در مورد هماهنگي كامل كابينه با رئيس‌جمهور گفته بود: «اگر در مجلس به نخست وزير و وزيراني رأي بدهند كه بتوانند مانند ساعت با رئيس‌جمهور كار كنند امكان دارد جمهوري از پا درنيايد». (انقلاب اسلامي 9/5/59) به عبارت ديگر از نگاه او، در صورت هماهنگي و پيوند و اطاعت محض وزرا از رئيس‌جمهوري، مي‌توان اميد داشت انقلاب و نظام به حيات خود ادامه دهد. او حتي در جريان انتخاب رجايي به نخست‌وزيري ارسال نامه‌اي خطاب به وي و در جهت القاي اين مسأله كه اين انتخاب به او تحميل شده است در صدر نامه عبارت «با توجه به جريان گزينش شما» را آورده بود. (چگونگي انتخاب اولين رئيس جمهور، كيومرث صابري، نامه مورخه 29/5/59) و چند روز بعد هم براي اين‌كه از اعمال دولت اعلام برائت كند، در ديدار عمومي با مردم عنوان كرد: اگر ديدم كه اين دولت خط مرا ندارد و مردم هم از من خواستند، خوب من بايد به مردم بگويم كه اين دولت دولت من نيست. بنابراين من ابزار كار ندارم كه شما از من چيزي بخواهيد. (انقلاب اسلامي، 3/6/59) موارد فوق كه اسناد آن موجود است، دلالت بر اين مسأله دارد كه بني‌صدر در آن ايام يكي از عوامل مؤثر گسترش فضاي نااميدي در كشور بوده است. چون به هر صورت مردمي كه او را به اين مقام انتخاب كردند و سازوكار دولت را به او واگذار كردند، طبيعي بود كه منتظر بهبود اوضاع و شرايط باشند؛ اما او هميشه بنا را بر شكوه و شكايت از مجلس و حزب جمهوري و منتقدان خود مي‌گذاشت و در صورتي كه همه طبق تكليف امام موظف به پرهيز از اشاعه اختلافات و عنوان كردن آن با مردم بودند، او بي‌اعتنا، سخن از ناسازگاري و وجود اختلافات به ميان مي‌آورد. جالب اين‌كه در همان مواقع، از موضع بالا برخورد مي‌كرد و هميشه قيافه حق به جانب مي‌گرفت. نكته ديگر آن‌كه وي در طول دوران رياست جمهوري خود اظهارات ضد و نقيضي را عنوان مي‌كرد. در زمان اشغال لانه جاسوسي در سرمقاله روزنامه «انقلاب اسلامي» تصريح كرد: «حق آن است كه اشغال سفارت آمريكا غير از عمل يك گروه كوچك براي يك مقصد است. اين عمل اعتراض يك ملت است.» (انقلاب اسلامي 15/8/59) اما در جاي ديگر در مصاحبه با يك خبرنگار پاكستاني، از اين حادثه به عنوان يك نقطه ضعف و نه قوت نام برده بود. (26/12/58) در جريان انتخاب نخست‌وزير، يكي از انتقادات او به رجايي علاوه بر «خشك سر بودن» و «عدم تجربه كافي براي اداره كشور» اين بود كه رجايي در زمان مسئوليتش در وزارت آموزش و پرورش، عناصر زيادي از چريك‌هاي فدايي و مجاهدين خلق را جذب آموزش و پرورش كرده است (چگونگي انتخاب اولين نخست‌وزير، ص 83) ـ كه البته مشخص شد اين اتهام كاملا بي‌پايه و اساس بود ـ اما بعدها خود او از جمله حاميان جدي دو گروه يادشده بود و حتي در خارج از كشور نيز با آنان همكاري و همگامي داشت. اما بعدها به واسطه بروز مسائلي اين رشته دوستي و همدلي گسسته شد. او در زمينه انتخاب اعضاي كابينه هم با توجه به نارضايتي كه از رفتار مجلس داشت، تلاش مي‌كرد دامن خود را از هر گونه انتساب دولت به خود مبرا سازد و در قبال آن مسئوليتي نپديرفت و حتي در نامه صادر شده از سوي وي در تاريخ 3/6/59 خطاب به رجايي آمده بود كه: «به وزرايي كه فهرست آنها را براي اينجانب آورده‌ايد، همانطور كه روز اول گفتم كاري ندارم، خود مي‌دانيد. درباره وزراي دفاع و كشور، به لحاظ حساسيت وضع كشور تصويب خود را لازم ديده‌ام.» اما به فاصله گذشت چند ساعت در همان روز نامه‌اي ديگري با محتواي كاملا مغاير با مضامين نامه پيشين خود براي رجايي ارسال داشت و ضمن گلايه از او كه چرا در انتخاب وزيران نظر او را ملحوظ نكرده است، اعلام كرد: در امتحان مكتبي عمل كردن و وفاداري به قانون اساسي، شما و كساني كه شما را نخست‌وزير ساخته‌اند، رد و رفوزه شديد. (چگونگي انتخاب اولين نخست وزير صفحه 98 تا 106) بني‌صدر همواره از بي‌اعتنايي و عدم اعتقاد مخالفانش نسبت به قانون اساسي سخن مي‌گفت، اما دانسته يا ندانسته در بسياري از مواقع از تن در دادن به اصول قانون سر باز مي‌زد و تنها نظر خود را صائب مي‌دانست و حتي مشروعيت و قانوني بودن نهادها و قواي ديگر را نيز زير سوال مي‌برد.