[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]
تمامی ارسال های zed
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی منافاتی ندارد . فشار مردم در آن لحظه آمریکایی ها را به این نتیجه رساند که سقوط مبارک اجتناب ناپذیر است و در صورت تسلط مردم امکان خروج اوضاع از کنترل هست و نیازی هم نیست که حتما به صورت رسمی و مکتوب به مبارک اعلام کنند باید کنار بروی تا برای آیندگان در آرشیو سند بگذارند . مقاومت مبارک هم تا آن لحظه و کشته شدن صد نفر هم به پشتوانه آمریکایی ها بود و اگر آمریکایی ها به وی اعلام می کردند درصورت بمباران مردم در خیابان مشکلی برایش ایجاد نمی شود او می ایستاد و این کار را می کرد . این مانند این است که تصمیم شاه به خروج از ایران در دی ماه پنجاه و هفت را یک تصمیم شخصی بدانیم و کنفرانس گوادلوپ را در نظر نگیریم و حضور ژنرال هایزر را در سفارت آمریکا و ملاقات های وی را با سران نظامی و سیاسی وی تفننی و شخصی فرض کنیم . در همان شلوغی ها حزب الله لبنان بیست تن از نیروهایش را که اسیر در زندان های مصر بودند را فراری داد و سفارت اسرائیل دوبار هدف حمله و اشغال قرار گرفت . خط لوله صدور گاز به اسرائیل بیش از هشت بار منفجر شد و این نشان از فعال بودن محور مقاومت در قضایا و جهت دهی به آنها بود . منتهی این کناره گیری سبب فروکش کردن بخشی از التهابات و خروج بخشی از نیروها از صحنه شد که فکر می کردند با کنار رفتن مبارک دیگر کار تمام شد و زمینه را برای ورود نیروهای جدید که با پول قطر و عربستان پشتیبانی می شدند فراهم کرد . تصویب قانون اساسی جدید و برگزاری محاکمه مبارک و دیگران باز هم التهابات را کاهش داد و نیروهای در صحنه را که با انگیزه های مختلف آمده بودند تجزیه کرد .پله بعدی رد صلاحیت نامزدهایی بود که تاثیراتی خلاف خواست و منافع آمریکایی ها داشتند . مرسی جزو نفرات آخر در صف بود که تایید شد . همان انتخابات و درصد شکننده رای مرسی آمریکایی ها را بیش از پیش امیدوار کرد که با تقویت جناح سکولار امکان برد در آینده هست . در کنار آن عملکرد مرسی طرفدارانش را نیز نا امید کرد و در نهایت فرصت را پدید آورد که با یک کودتا مرسی را که امیدوار بود با خوشخدمتی به اسرائیلیها و اتصال به سلفی های جای پای خود را محکم کند کنار زد و در نهایت فرصت تسویه حساب با اخوان المسلمین پیش آمد و دستور شلیک مستقیم با هزاران کشته و دستگیری وابستگان آنها بدون مخالفت در خور توجهی در جامعه بین المللی صادر شد. برای آمریکا منافعش مهم است و هیچ فرقی نمی کند که این منافع را از طریق مبارک یا مرسی یا سیسی به دست آورند آمریکایی ها همین الان هم به حرکت سیسی کودتا نمی گویند چون خلاف منافعشان است ممکن است در آینده منافعشان ایجاب کند و شخص دیگری را روی کار بیاورند آن وقت سیسی به دلیل کودتا محاکمه خواهد شد
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی و پوزش بابت پست پی در پی در باب وحدت اسلامی توجه داشته باشید که از ابتدای انقلاب نقشه دشمن ایجاد اختلاف قومی و مذهبی در ایران بوده است . وقایع سالهای 58 و 59 را مرور بفرمایید و آنچه ایران را مستحکم نگاه داشت . اعتقاد مردم به وحدت کلمه و نگاه ایشان به امام خمینی به عنوان محور انقلاب بود و این موجب شد که توطئه دشمنان در آن سالها جواب ندهد . در واقع رویکرد وحدت اسلامی ایران درست بود ولی هر رویکردی دو طرف دارد و باید طرف دوم هم به این اصل معتقد و پایبند باشد و نفوذ اسکبار از همین روزنه انجام می شود . خرجی که در این سی سال کشورهای عربی نظیر عربستان و قطر و امارات کردند امروز نتیجه خود را نشان می دهد و خرج آنها اصلا قابل مقایسه با هزینه های ما نبوده و نیست . اما به فضل خدا تاکنون بنا بر اعتراف خودشان پیروزی از آن محور مقاومت بوده است و ان شاالله از این پس هم خواهد بود .
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی البته این دستور آمریکایی ها به مبارک بود و علت آن هم کنترل مسیر انقلاب بود که موفق هم شدند . جامعه مصر و سوریه با هم تفاوت دارند پس نمی توان همان نسخه مصر را برای سوریه پیچید . مرسی هم به قول حسنین هیکل نشان داد که مبارک تر از مبارک برای اسرائیلی ها است و نامه فدایت شوم وی برای اسرائیلی ها در کنار حضور اهانت آمیز وی در اجلاس عدم تعهد در تهران نشان داد که حساب باز کردن روی او از طرف ایران اشتباه است . بعد هم شیعه کشی در مصر انجام شد و رهبر شیعیان مصرو 3 نفر دیگر به جرم برپایی جشن نیمه شعبان وسط خیابان با ضرب شتم همان سلفی های هم فکر جناب مرسی به شهادت رسید و بعد هم کنگره جهانی تکفیری ها با حضور مرسی در مصر تشکیل شد و مخالفین مسلح سوریه به رسمیت شناخته شدند قرار بر ارسال همه نوع کمک به آنها شد ولی قبل از انجام این اقدام با کودتای سیسی مرسی کنار رفت . در واقع ایران هم از این کودتا راضی بود .همان اتفاق سوریه در صورت کنار رفتن اسد قرار بود در مصر بیافتد و ارتش مصر تبدیل به ارتش سلفی تکفیری مصر شود . آن وقت شاهد ناو و جنگنده و تانکهای سلفی در مبارزه با جبهه مقاومت بودیم و باید در ایران خیابان ها را سنگر بندی کرده و منتظر آنها می شدیم . کلا همه بنده خداییم و ترک و کرد و لر و گیلک و فارس و عرب و بلوچ وغیره در پیشگاه خدا جز به لحاظ تقوا برتری بر دیگران ندارند . بحث های قومی و نژادی جز اختلاف انگیزی و کدورت فایده ای نداشته و ندارد .
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی خوب است کمی از این توصیه ها را به آن ساطور به دست های قاشق به کمر عاشق جهاد نکاح بکنید که آرمانشان کشتن هفت شیعه و نشستن بر سر سفره رسول الله وتصاحب هفتاد حوری به بالا در بهشت است . راستی رفراندم برای پیروان خلافت ابوبکر بغدادی معنایی هم دارد ؟ اگر امروز که نه سه سال پیش اسد می رفت تفاوتی در اصل قضیه می شد ؟ حسین مرتضی خبرنگار العالم که این سه سال در سوریه بوده می گوید نه !!! در تونس بن علی رفت و تونسی های سلفی از زن و مرد راهی دیگر کشورها برای جهاد شدند در لیبی قذافی کشته شد و سلفی های لیبی سر از سوریه درآوردند . راستی سلفی های چچن و آذربایجان چه دخلی به سوریه داشتند ؟ اگر اسد می رفت داعش به جای گرفتن تانک و توپ و خودرو زرهی در موصل از ارتش بشار هواپیما و ناو می گرفت . فعلا وضوی اردوغان سه ساله شد تا بعد !!!
-
حسین مرتضی: دوربین های ما مثل موشک حزب الله بود/600 تا 900 جنگجوی تونسی در سوریه کشته شدند/جنگ در سوریه،جنگ رسانهای ست به گزارش مشرق، وقتی به دفتر «حسین مرتضی» رفتم آسمان شب پاییزی دمشق بارانی بود. اینکه چند نیروی امنیتی حفاظت از دفتر کار یک خبرنگار را بر عهده دارند برایم جالب بود. ماموران با دقت، جدیت و احترام کارشان را انجام میدادند. وقتی وارد دفتر کارش شدیم مهربان و صمیمی پذیرایمان شد. گفت قبلا خودش با آقای شریعتمداری به عنوان مدیر مسئول کیهان مصاحبه کرده است. گفتم آمده ام بازدیدتان را پس بدهم و این بار نوبت کیهان است که با شما مصاحبه کند. سوریه و مقاومت برای حسین مرتضی بسیار با اهمیتتر از یک سوژه خبری صرف بود. برای شروع از فعالیتهای خودتان پیش از ورود به بحران سوریه صحبت کنید. من به مدت پنج سال در تلویزون فجر فعالیت میکردم. بعد از آن با برادران حزب الله کار کردم تا سال 2000 همان وقت در ایران این طرح به صدا و سیما داده شد که یک تلویزیون به زبان عربی راه اندازی شود. چون قبلا تلویزیون ایران با من کار کرده و مرا میشناختند با من تماس برای همکاری تماس گرفتند. من در سال 2001 به ایران رفتم و در آنجا زندگی کردم. شما را از تلویزیون فجر میشناختند؟ بله. من رفتم به ایران و شروع کردیم به راه اندازی شبکه. من از موسسین شبکه العالم بودم. این کانال را راه انداختیم و شروع کردیم به کار کردن. دورههایی را هم در اجرای اخبار و برنامهها و همین طور جنگ رسانه گذراندیم. ابتدا من در این شبکه به عنوان مجری خبر و مجری برنامههای سیاسی بودم. وقتی در سال 2003 آمریکا عراق را اشغال کرد من به عراق منتقل شدم و جنگ آمریکا در عراق را پوشش دادم و برای مدتی به عنوان خبرنگار جنگی و مجری برنامه برای پوشش جنگ آنجا ساکن شدم و بعد ار آن ما کارمان را برای پوشش انتخابات و هر اتفاقی که میافتاد ادامه دادیم .ما میرفتیم پوشش میدادیم. بعد از عراق به جاهای دیگری مثل سودان رفتم. در سال 2009 به لبنان برگشتم و آنجا یک سال و نیم مدیریت دفتر العالم را داشتم تا اینکه به من مدیریت دفتر العالم و پرس تی وی در سوریه داده شد. پیشنهاد سوریه برای قبل از شروع بحران بود ؟ بله. هنوز بحران شروع نشده بود. به عنوان مدیر دفتر العالم و پرس تی وی به اینجا آمدم و بعد از سه ما بحران شرو ع شد . وقتی آمدید اینجا را تحویل گرفتید اوضاع مصر و لیبی تونس به هم ریخته بود. در آن شرایط وضعیت رسانهها در اینجا چطور بود؟ بله شبکه العالم در اینجا کار میکرد و فعال بود. اما نه با قوت و تجربهای که الان هست. مثلا اغلب کار آن فقط دعوت کردنِ مهمانها و مصاحبه بود. فعالیتی که الان هست وجود نداشت. مردم هم آشنایی که الان نسبت به العالم و نقش و اهمیت آن دارند، آن زمان نداشتند. سال 2009 برای چه به لبنان برگشتید؟ چون میخواستم به وطنم برگردم . یعنی قطع ارتباط کنید با العالم؟ نه میخواستم با العالم کار کنم اما در لبنان. پس چطور شما رو آوردند سوریه ؟ دکتر سرافرازکه الان رئیس سازمان صدا و سیما است برای فعال کردن دمشق این پیشنهاد را به من داد. من هم موافقت کردم .چون سوریه نزدیک لبنان است. اما بعد از آمدن من به اینجا جنگ شروع شد. چی شد که بعد از شروع جنگ آمریکا علیه عراق به آنجا رفتید؟ من به عنوان خبرنگار جنگ رفتم. برای اینکه به عنوان فرستاده شبکه العالم کنار مردم عراق بایستم و جنایتهایی که توسط آمریکا علیه آنها صورت میگرفت را آشکار کنم. برای رهبر معظم انقلاب هم مهم بود که نقش اشغال گران را بیان کنیم و آن کشتارهایی که انجام دادند را به عنوان یک واقعیت منعکس کنیم. چه مدت در عراق بودید؟ می رفتم و برمی گشتم .برای مدت دو سه سال در رفت و آمد بودم. عراق اولین تجربه شما برای حضور در جبهه جنگ بود؟ بله .تجربه اول من در پوشش جنگ، عراق بود. تجربه دومم قبل از سوریه، در جنگ تموز در سال 2006 در لبنان بود. من به لبنان آمدم برای مرخصی. اما وقتی رسیدم در روز دوم یا سوم حضورم در لبنان ،جنگ شروع شد. من رفتم به جنوب لبنان و اولین خبرنگار جنگی در جنوب لبنان بودم. 35 روز در آنجا ماندم از اول تا آخر جنگ و هر روز گزارش داشتم و حتی به جاهایی رسیدم که منطقه اسرائیلیها بود. درباره جنگ تموز ،به عنوان سمبل مقاومت، بیشتر توضیح دهید؟ شما میدانید که جنگ تموز حمله بزرگی علیه مقاومت و مردم لبنان و کشور بود. من مرخصی بودم اما نمیتوانستم به خاطر اوضاعی که آنجا بود کارم را به عنوان یک خبرنگار یا روزنامه نگار رها کنم. من از هرمل هستم. خانواده ام را رها کردم و رفتم جنوب لبنان .من تمام وقت با رزمندهها بودم .آنها موشک پرتاب میکردند و ما همراه آنها بودیم. دوربینهای ما مثل موشکهای حزب الله بود. آنحا نه خانه بود و نه جایی برای پنا ه گرفتن. ساکنین آنجا را ترک کردند اما ما پافشاری کردیم و ماندیم .از تهران با من تماس گرفتند و گفتند که برگرد به بیروت .اما نمیتوانستم برگردم. چون میخواستم واقعیت آنچه میگذرد را پوشش دهم و منعکس کنم. 35 روز ماندم .گاه، یک جایی پنهان میشدیم و هدف موشکهای اسرائیلی قرار میگرفتیم. بیشتر از چند بار هم که میخواستند ما را هدف قرار بدهند اما خدا را شکر توانستیم واقعیت جنگ 2006 را منعکس کنیم. گفتید دوربینهای شما مثل موشک حزب الله بود؟! دوربین وتاثیر تصویر برای دشمن مثل تاثیر موشک هاست. همانطور که مقاومت شهرکهای اسرائیلی را هدف قرار میدهد؛ ما هم از لحاظ روانی توانستیم که روی ارتش اسرائیل تاثیر منفی بگذاریم. این به موازات موشکهای حزب الله عمل میکرد. پس کاملا به کاری که میکنید اعتقاد دارید؟ برای من دوربین روح است و اکسیژنی است که تنفس میکنم. کلمه و دوربین برای من دوقلو هستند. بخصوص که همه میدانیم که جنگ سوریه؛ جنگ رسانه است. من چند بار در اینجا مهدف سوء قصد قرار گرفتم و مجروح شدم. هنوز گلولهای که به من اصابت کرد در بدنم است و نتوانستند آن را در بیاورند. علی رغم اینکه از ایران خواستند که برگردم به لبنان و استراحت کنم من قبول نکردم و خواستم بمانم اینجا و اوضاع اینجا را منعکس کنم. وقتی به سوریه آمدید انتظار داشتید که در سوریه این اتفاقات بیفتد؟ من انتظارش را داشتم که این اتفاقات بیفتد. آمریکا و غرب وقتی هم پیمانان خود را در منطقه مثل زین العابدین بن علی و حسنی مبارک و قذافی از دست دادند، میخواستند این خسارت را جبران کنند و محورهای مقاومت را هدف قرار دهند. در آن شرایط بهترین گزینه سوریه بود و من مطمئن بودم که این اتفاق میافتد. با این وجود به سوریه آمدید؟ بله. من به اینجا آمدم و کارم را شروع کردم. از همان اول این تصویر را میدیدم که یک جنگی است بر سر مقاومت و بحثی که در سوریه است با تمام دنیا فرق میکند .بحث دموکراسی و آزادی نیست. هدف قرار دادن سوریه به عنوان یک حلقه مهم مقاومت است و بعد هم ایران. عدهای در سال 2011 میگفتند این ادامه بهار عربی ست که به سوریه رسیده. بعضیها هم میتوانستند تشخیص بدهند که این اتفاق فرق میکند... وقتی تظاهرات در درعا شروع شد روز جمعه بود. من روز دوشنبه رفتم. آنجا یعنی روز سوم. وارد مسجدی به اسم عمری شدم. دقت کن من از روز سوم این جریان صحبت میکنم. من وقتی وارد شدم تنها بودم .فقط فیلمبردار با من بود .من در آنجا میخواستم با یک نفر مصاحبه کنم .او مسئول تظاهر کنندگان بود .وقتی وارد مسجد عمری شدم ،دیدم داخل حیاط مسجد بیمارستان میدانی بود .تخت بود، سه پایه سرم ولوازم مورد نیاز اورژانس . هنوز مجروحی وجود نداشت؟ اصلا هیج درگیری نبود! وقتی من این صحنه را دیدم گفتم :پس بحث بزرگتر از این حرفهاست! وقتی مصاحبه را با شیخ احمد شروع کردم حدود 50 نفر از جوانان آمدند طرف ما و گفتند تو شیعه هستی؟ گفتم یعنی چی؟ چرا اینجوری حرف میزنید؟! ما همه عرب هستیم. خلاصه میخواستند دوربین را ببرند و بشکنند من مقاومت کردم .من را شش ساعت گروگان گرفتند و بعد میخواستند مرا سر ببرند. در آن منطقه تلفن و وسیله ارتباطی نبود. هیچکس در دمشق نمیدانست من کجا هستم و چه اتفاقی برای من افتاده. من را ربوده بودند و میخواستند مرا بکشند. یک نفر از آنها گفت عیب است. ما حسین مرتضی را آوردیم اینجا و باید سالم از اینجا ببریمش بیرون. خلاصه من از آنجا خارج شدم رفتم به میدان درعا .تظاهر کنندگان داشتند کاخ دادگستری و دادگاه را آتش میزدند. حتما دادگاه را به خاطر پروندههایی که در آنجا هست، میخواستند آتش بزنند. از روز سوم دیدگاهم فرق کرد و حس کردم که قضیه خیلی جدی است. روز چهارم دوباره رفتم به درعا. در خیابانی سه نفر نشسته بودند. پرسیدم مسجد عمری کجاست ؟تعدادی از آدمها جمع شدند و گفتند شما برای کدام کانال هستید؟ من نگفتم از العالم هستم و اسم یک کانال دیگر را گفتم. آنها گفتند بیبی سی و العربیه کجا هستند و من گفتم اینجا هستند و دارند میآیند. آن شبکهها در سوریه بهطور طبیعی کار میکردند. او اصرار کرد مرا ببرد منطقهای که از آنجا فیلم بگیرم او نمیدانست من کی هستم. میگفت نگاه کنید روی دیوار مسجد نوشته فارسی هست و روی ساختمانها تک تیراندازان حزب الله هستند. این روز چهارم بود که یک سری حرفها و اطلاعات رد و بدل میشد که انگار هماهنگ شده است و میخواهند بحث فرقه گرایی و مذهبی را راه بیندازند که وانمود کنند از ایران و حزب الله آمدند مردم را بکشند. آنها که با شما حرف میزدند از معترضین بودند ؟ بله. فکر میکردند که شما خبرنگار غربی هستید؟ بله آنها میخواستند از حضور من برای خودشان استفاده کنند. آنها میخواستند بگویند ایران و حزب الله هستند که مردم را میکشند. من به شکلی از دست آنها فرار کردم. همان موقع ماهیت این بحران برای من آشکار شد. این جنگی بود که بر مردم تحمیل شد. کسانی بودند که هم به تظاهر کنندگان تیراندازی میکردند و هم به ارتش. آن نوشتههای فارسی روی دیوار وجود داشت؟ کاملا مشخص بود که همه چیز ساختگی است. آنها میخواستند بگویند ایران و حزب الله حضور دارند و مردم سوریه را میکشند تا مردم را تحریک کنند بعد از آن کشتارهایی اتفاق افتاد. این گرو ههای مسلح کشتار «جسر شغور» را راه انداختند. بعد از یک یا دو ماه اتفاق افتاد .مسلحین رفتند به یکی از مراکز امنیتی در ریف ادلب و تمام اشخاصی که آنجا بودند را سر بریدند. ما آنجا رفتیم و از اجساد شهدای ارتش که چطور آنها را سر بریدند فیلم گرفتیم. مظنونی را هم دستگیر کردند. او اعتراف کرد اسلحه را از ترکیه وارد میکنند و این کارها را انجام میدهند. بعد از آن چند نفر از طرفداران نظام را ربودند و سر بریدند و جسدها را در رودخانه انداختند .فیلم هایش هم هست. این کشتار خیلی معروف است که در آن تصویر، آشکار شد که جنگ بزرگی است. شما اولین کسی بودید که از تصاویری که در رودخانه بود فیلم گرفتید و بازتابهای زیادی هم داشت. بله. من اولین کسی بودم که آنجا رسیدم. جنازهها را از آب گرفتند و دفن کردند. اینجا بحث رسانه خودش را نشان داد. ما دیدیم که چطور دروغهای رسانهای شروع شد. رسانهها چطور مردم را تحریک میکردند. بعضی وقتها کانالهای عربی میگویند که انفجاری در میدان عباسین در دمشق رخ داده است. ما خودمان در دمشق بودیم و میدانستیم هیچ اتفاقی نیفتاده است. هروقت میگفتند جایی انفجار اتفاق افتاده یا تظاهراتی هست مستقیما میرفتم آنجا فیلم میگرفتیم و منتشر میکردیم و این، آنها را عصبانی میکرد. طوری که مرا هدف قرار میدادند. میرفتم تصویر میگرفتم و در فیسبوک و ویوتیوب و تلویزیون منتشر میکردم و میگفتم هیچ خبری نیست. آنها این دروغها را میگفتند که به مردم بگویند که نظام سرنگون شده. در جنگ سوریه آنها بر شبکههای فیس بوک و یوتویوب تکیه میکردند. شروع میکردند به پخش کردن این اخبار که نظام سرنگون شد و فلان جا تظاهرات است و فلان کس از نظام کنار کشید. ما همیشه سعی میکردیم که این دروغها را افشا کنیم. جنگ در سوریه ،جنگ رسانهای ست. بغداد وقتی سقوط کرد آنها میخواستند همان جنگ رسانهای را راه بیندازند. در زمان اتفاقات سال 88 در ایران بودم و ماجرای آن کسی که اسمش ندا آقا سلطان بود را میدانم. آنها تمرکز میکردند روی افراد، قبل از اینکه کشته شوند. بخصوص اینکه با چند تا دوربین اینها را ضبط میکردند. آنها از کجا میدانستند به این آدم میخواهد شلیک شود. مثل ندا در این جا هم اتفاق افتاد. یک دختری بود به نام «زینب الحمصی». گفتند نظام او را ربوده و بعد از اینکه به او تجاوز کردند او را کشتند و جسدش را آتش زدند و دفنش کردند. ماهها این قضیه را رد و بدل کردند تا اینکه بعد از هفت ماه مشخص شد که زینب الحمصی هنوز زنده است و خود مسلحین او را مخفی کردهاند و تمام این دروغها را راه انداخته بودند. ما با او مصاحبه کردیم و او از برادرش گله میکرد که برادرش او را کتک میزده و با او کارهای غیراخلاقی انجام میداد. مجبورش کرده که این کارها را بکند و با مسلحین مخفی شود. از اتفاقات وتجاوزهای زیادی خبر دادند، اما دروغ بود. فقط برای اینکه تبلیغات رسانهای کنند. ما مستقیما اینها را پیگیری میکردیم. وقتی آنها فیس بوک و یوتیوب را دنبال میکردند من هم همین کار را میکردم. به آن کشورهایی هم که اینها را پشتیبانی میکردند، جواب میدادیم وقتی آنها هماهنگ میکردند که حادثه خاصی را منتشر کنند و من هم دروغشان را آشکار میکردم. آنها اخبار مرا بیشتر قبول داشتند چون همه خبرهایم راست بود. طوری که حتی دشمن مرا باور میکرد. بعد از مدتی ،این شیوه تظاهرات و شلیک کردن شکست خورد و جنگ علنی شد و بین ارتش و نیروهای مسلح شبه نظامی، جنگ در خیابانها شکل گرفت. یعنی معترضین مسلح شدند ؟ بله. در تظاهرات شروع کردند به کشتن و گرفتن اماکن. چقدر طول کشید تا جنگ علنی شروع شد؟ تقریبا از اوایل اتفاقات جنگ شروع شد. اما کم بود. ولی وقتی شیوه تظاهرات شکست خورد شش ماه بعد همه چیز علنی شد. الان برخی در ایران یا سوریه میگویند دلیل اینکه مخالفین دولت اسلحه برداشتند و جنگیدند به خاطر این بود که دولت سوریه مردم را کشته است. شما نمیتوانید بگویید همه آن اتفاقاتی که افتاده، درگیریها و کشته شدنها همه اینها دروغ است و ساخته العربیه است... من نمیگویم که همه تظاهرات دروغ است ... اجازه بدهید شفافتر بپرسم .آیا برنامه این بوده که در پروسه یکی دوماهه با تظاهرات مسالمت امیز مثل الگوی مصر و تونس ،حکومت را تغییر دهند و اگر نتوانستند اسلحه بردارند یا اینکه اینها قصدشان یک اعتراض مدنی معمولی بود و چون دولت جوابشان را با خشونت داده؛ مجبور شدهاند سلاح بردارند؟ هدف این بود اگر نتوانند نظام را با تظاهرات یا با کودتا تغییر دهند به اسلحه دست ببرند .هدف سرنگون کردن دولت سوریه بود .چون تمام خواستههاشان که دنبال میکردند شنیده شد و پاسخ داده شد. مثل قانون حالت فوقالعاده یا بعضی از بندها قانون اساسی. نظام تمام این خواستهها را انجام داد. اگر هدفشان از تظاهرات این بود که وضعیت فعالیتهای سیاسی بهتر شود، انجام شد. اما هدف این بود که نظام سوریه تغییر کند طوری که دیگر به مقاومت ارتباطی نداشته باشد. دو سه تا از مهمترین خواستههای آنها را که دولت اجابت کرد به ما بگویید. یکی تغییر در قانون اساسی بود که کاملا قانون اساسی تغییر داده شد و هدف همه پرسی قرار گرفت و مردم خودشان رای دادند و بله گفتند. بند هشتم در قانون که ربط داشت به حزب حاکم و اینکه فقط یک حزب در راس قدرت باشد. برخی ازمردم میگفتند باید چند حزبی باشد و این متناسب نظر مردم تغییر پیدا کرد. بعد از اعتراضات ؟ بله. قانون دیگری هم به نام قانون وضعیت فوق العاده بود که آن هم مطابق نظر مردم تغییر داده شد. قانون وضعیت فوق العاده ؟! بله. این قانون از زمان حافظ اسد بود که براساس آن تظاهرات و تجمعات ممنوع بود. این قانون کلا برچیده شد. الان شما اگر میخواهید تظاهرات کنید درخواست میدهید به وزارت کشور و آنها به شما اجازه میدهند. میتوانید یک حزب ایجاد کنید. میتوانید کاندیدای انتخابات پارلمانی شوید. این تظاهراتها چطور به خشونت کشیده شد؟ در تظاهرات آدمهایی میآمدند که به طرف نیروهای امنیتی شلیک میکردند و نیروهای امنیتی هم پاسخ میدادند. یا نکته مهم دیگر اینکه که بعضی از مدیران یا بعضی از افسران که از دولت عقب نشینی کردند و به مسلحین پیوستند آنها خودشان به طرف مردم تیراندازی میکردند .نفوذی بودند و پول میگرفتند. وقتی دیدند که جواب نمیدهد بعضیها به ترکیه فرار کردند. بعضیها افسران عالیرتبه بودند .آنها از ارتش کنار کشیدند و رفتند .در اصل هدف آنها سرنگونی نظام بود. معترضان تظاهرات میکردند. در مقابل آن طرفداران دولت هم تظاهرات میکردند. میلیونها نفر میآمدند که نشان دهند؛ شما میگویید یا آمریکا میگوید «تظاهرات مخالفین برخاسته از مردم است»، خب ما هم مردم هستیم. در میدان عباسین میلیونها نفر ایستادند و ضد این کارهایی که گروههای مسلح انجام میدهند تظاهرات کردند و اعلام کردند ما طرفدار بشار اسد هستیم. اگر این تعداد زیاد مردم طرفدار رئیس جمهور نبودند هیچ وقت این دولت تا الان مقاومت نمیکرد !رسانههای دشمن این راه پیماییها را منتشر نمیکردند .فقط راهپیمایی معترضان را منتشر میکردند. بالاخره بعد از چند ماه جنگ واضح شد. شما تا زمانی که جنگ واضح شود باز هم میرفتید در دل مخالفین دولت که مصاحبه تهیه کنید؟ خیلی از جاها میرفتم. حتی در ریف دمشق و غوطه شرقی و مصاحبه میگرفتیم با مردم .می پرسیدم « شما چه میخواهید؟» خیلی وقتها آنها اصلا نمیدانستند چه میخواهند! آنها میگفتند ما میخواهیم اصلاحات انجام شود، قانون تغییر پیدا کند. ما میگفتیم قانون درست شده است. اما باز نمیپذیرفتند .بعد از مدتی دیگر ما نمیتوانستیم وارد آن مناطق شویم .آنها ما را دشمن میدانستند و قبول نمیکردند و آنجا راه نمیدادند. بعد از شروع جنگ شیوه کار شما چطور بود؟ بعد از اینکه جنگ علنی و آشکار شد، شیوه ی کارمان را در پوشش تحولات تغییر دادیم. میرفتیم در جایی که تحولات زیاد بود. میرفتیم به منطقه حمص. درگیریهای سختی بود. درگیریها در خانهها بود. جنگ چریکی بود. نشان میداد که چقدر آنها تجهیزات و سلاح داشتند. آنها میتوانستند خانهها را از فاصله دور بزنند و ویران کنند. موشک و وسایل ارتباطی و سلاحهای پیشرفته داشتند. جنگ بین دو ارتش بود، ارتش سوریه و گروهای مسلح که دارای تمام تجهیزات رزمی و پیشرفته بودند. این نشاندهنده پشتیبانی بزرگ از آنها بود. ما اینها را پوشش دادیم. در ابتدا مردم و حتی مردم طرفدار مقاومت هم ایده درستی از جنگ سوریه نداشتند. اینکه ارتش سوریه واقعا در مقابل مسلحین است یا بیهدف بمباران میکند و مردم را میکشد. من وقتی این درگیریها را پوشش دادم مردم دیگر کم کم حس کردند اینجا جنگ است. ما از بمباران فیلم میگرفتیم. بعضی وقتها که میخواستیم جلو برویم نمیتوانستیم .چون دشمن سلاحهای پیشرفته داشت. تصاویر تاثیر گذار بود .بخصوص برای طرفداران مقاومت در سوریه و لبنان. اصلا خیلی از مردم سوریه درک نمیکردند چه اتفاقی میافتد. ما توانستیم این تصویر را برای طرفداران مقاومت منعکس کنیم و کم کم برای مردم روشن شدکه این یک جنگ واقعی است و ارتش سوریه از ملت دفاع میکند و با مجموعه گروهای مسلح میجنگد. بارها میشنیدم گروههای مسلح از طریق بیسیم با هم صحبت میکنند .مشخص بود که آنها اصلا سوری نیستند. اینکه جنگجویان غیرسوری اینجا حضور دارند و از کشورهای دیگر آمدهاند، خیلی روی مردم تاثیر گذاشت. اوایل مردم باور نمیکردند که یک سری خارجی و بیگانه آمدهاند اینجا و میجنگند. از القاعده و النصره آمدند. از عربستان، تونس، مغربو... آمدهاند. من توانستم همه اینها را ثبت و پخش میکردم تا تاکید کنیم این قضیه وجود دارد و تاثیرگذار بود و افکار عمومی تغییر کرد. مردم فهمیدند که عدهای بیگانه هستند که در سوریه میجنگند. مردم حس کردند تعدادی کشور وجود دارند که از اینها حمایت میکنند و آنها را به سوریه میآوردند. چه ضرورتی داشت که از کشورهای دیگر بیایند اینجا برای جنگ؟ مردم اینجا حاضر نبودند به خاطر خواسته هایشان بجنگند؟ اغلب مردم سوریه ضد این گروهای تروریستی هستند. کشورهایی که از اینها حمایت میکردند که بتوانند به اهداف اصلی خودشان برسند نیازمند این بودند که آنها را به اینجا برسانند. بعد از مدتی که تفکر تکفیری شروع کرد به انتشار ،تعداد زیادی از مسلحین غیرسوری سعی کردند به سوریه بیایند .هدف آنها تحقق اهدافی بود که کشورهای حامی شان در نظر داشتند. کدام کشورها اینها را سازماندهی میکردند؟ خیلی از کشورها. ما مستنداتی داشتیم. سئوال این است؛ تروریستها چطوری وارد سوریه میشوند؟ از ترکیه. چطور میآیند به ترکیه؟ چه کسانی به اینها پول پرداخت میکنند؟ سعودی خودش بارها به پشتیبانی از اینها اعتراف کرده است. قطر هم نقش بسیار بزرگی در وارد کردن سلاح برای تروریستها داشت. پادگانهایی هم در اردن بود. آنها از اردن میآمدند. مرز اردن باز است. مسلحین و سلاح از اینجا میآیند ،از اردن و ترکیه و حتی از مرز لبنان. هدف سیطره بر تمام مناطق مرزی برای قطع کردن راههای ارتباطی با لبنان و جاهای دیگر است. طبق آمار تقریبی که توانستم پیدا کنم 300 تا 500 عربستانی در سوریه کشته شدند. من اسم آنها را دارم. در عربستان برای آنها مراسم ختم برگزار میکنند. تقریبا 600 تا 900 جنگجوی تونسی در سوریه کشته شدند. بعد از سالها همان کشور اعتراف کرده. همانطور روزنامههای غربی اعلام کردند که الان جنگجویان اروپایی مثل انگلیسی و آلمانی در سوریه حضور دارند. بالاخره انها پاسپورت آن کشورها را دارند. الان هم تعداد بالایی از عربستان، تونس و مغرب در سوریه هستند .این قضیه دیگر پنهان نیست .آشکار شده و همه میدانند. لینک خبر : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/366985/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A7-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9-%D8%AD%D8%B2%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF600-%D8%AA%D8%A7-900-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%AA
-
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
zed پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
با سلام خدمت همه دوستان گرامی به این دلیل که کاربرد انرژی هسته ای تنها تولید برق نیست و طیف وسیعی از کاربردهای صلح آمیز نظیر پزشکی و کشاورزی و تولید انرژی و غیره را شامل می شود در حالی که استفاده از سلولهای فوتوولتائیک تنها در تولید انرژی خلاصه می شود . در خصوص نیروگاه هم لازم به ذکر است که ابتدا قبل از انقلاب این کشورهای غربی بودند که پیشنهاد ایجاد نیروگاه و تاسیسات هسته ای در ایران را دادند و نیروگاه بوشهر که اتفاقا نزدیک مرز دشمن سنتی آن زمان ایران یعنی عراق قرار دارد توسط آنها مکان یابی و احداث شد و سوخت آن توسط اورودیف فرانسه ساخته و آماده حمل شد که به دلیل وقوع انقلاب در ایران به یکباره تمامی پیشنهادها و سرمایه گذاری ها غیر اقتصادی و خطرناک شد و کار متوقف گردید . قطعا تمامی این خطراتی که ذکر شده برای همان کشورهایی که خودشان از این نیروگاه ها ساخته اند و استفاده می کنند هم وجود دارد و بحث های ایمنی هم در آنها با جدیت دنبال می شود حتی جایی مثل ژاپن که علی رغم این خطرها و رخداد یکی از آنها به دلیل سونامی باز هم دست از استفاده از این نوع انرژی بر نمی دارند . به هر حال این انرژی و مهم تر از آن دانش استفاده از این انرژی علی رغم تمام تبلیغات رسانه ای انجام شده آنقدر اهمیت دارد که جایی مثل پاکستان علی رغم دارا بودن و آزامایش هسته ای نظامی مورد تحریم قرار نمی گیرد و دانشمندانش ترور نمی شوند ولی جایی مثل ایران که به طور کامل زیر ذره بین است و تمامی بازرسی ها در مورد آن انجام می شود و از NPT تخطی نکرده است مدام هدف قطعنامه و تحریم و استاکس نت و ترور دانشمندان و تهدید به جنگ تمام عیار اتمی قرار می گیرد . -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
zed پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
با سلام خدمت همه دوستان گرامی اصول دین عبارتند از : توحید - نبوت - معاد - عدل - امامت . دو اصل آخری به اصول مذهب شیعیان مشهورند . در مجموع اصول دین 5 اصل هستند . فروع دین عبارتند از : نماز - روزه - خمس - زکات - حج - جهاد - امر به معروف - نهی از منکر - تولی - تبری . در مجموع فروع دین 10 فرع می باشند . ملاحظه می شود که تقیه نه جزو اصول دین است و نه جزو فروع دین و در این مورد بستگی به شرایط زمان و تکلیف هر فرد که از جانب علمای دین در زمان عدم حضور ائمه معصومین اعلام می شود دارد . زمانی برای حفظ اندک سرمایه های انسانی تشیع باید تقیه می شد بنا به دستور ائمه و علما و زمانی هم همان اندک سرمایه های انسانی ناب باید جان برکف نهاده و عازم جهاد تا مرز شهادت می شدند باز بنا به دستور ائمه و علما . نظیر واقعه جانسوز کربلا که کار به شهادت تمام شیعیان واقعی حاضر و امام شیعیان و اسارت خانواده ایشان رسید -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
zed پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
با سلام خدمت همه دوستان گرامی تا زمانی که امثال عربستان هستند که حاضرند بابت زمین زدن ایران قیمت نفت را با صادرات بالا پایین بکشند خیر !!! وزن روسها در اقتصاد جهانی بیشتر است یا ایران ؟ تحریم کردند و سالی 40 میلیارد دلار هم ضرر می کند . آب هم از آب تکان نمی خورد . -
تاپیک جامع موشک ضد زره bgm-71 تاو / توفان (tow) تاپیک جامع موشک ضد زره BGM-71 تاو / توفان (TOW)
zed پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در تسلیحات ضد زره
با سلام خدمت همه دوستان گرامی عملکرد آن در برابر سیستم تروفی چگونه است ؟ آیا امکان غلبه بر این سامانه را دارد ؟ ضمنا وزن سر جنگی آن برای مقابله با تانکهایی نظیر آبرامز و مرکاوا و لئوپارد کفایت می کند ؟ -
با سلام خدمت همه دوستان گرامی ضمن تشکر در خصوص رفع ابهام باز هم اصابت این تعدادگلوله نمی تواند کور تلقی شود مگر آنکه آنها را ترکش های گلوله های شلیک شده به حساب آوریم . به نظر من حداقل موضع تانک کولوبانف برای نیرو های در کمین افتاده آلمانی مشخص شده بوده است . ضمن اینکه این تانک هم تا نیمه در سنگر قرار داشته است .
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی اصابت 135 گلوله به 5 دستگاه تانک درگیر استتار شده که تا نیمه هم در سنگر قرار داشتند یعنی سهم هر تانک 27 گلوله بوده است !!!بنابر این نمی توان گفت شلیک ها کور بوده اند بلکه تا حدودی مواضع تانکها لو رفته و مشخص شده بودند . منتهی همان زره ضخیم تر به داد آنها رسیده است
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی آن بند های سیاه رنگ که به بالای پهپاد متصل هستند مربوط به چتر پهپاد است ؟
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی البته لازم است در این صنعت ایرانی متعهد مکانیزم خود نابود گر هم استفاده شود . حیف است صحیح و سالم گیر امثال دواعش بیافتد . هر چند این ها تکنولوژی سالیان قبل ما است ولی خوب همین هم حیف است .
-
تاپیک جامع دستاوردهای پهپادی ایران (گزارش ، تحلیل ، خبر و ... )
zed پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار نظامی
با سلام خدمت همه دوستان گرامی اگر فرض کنیم مدل یک به یک با هدف رزمی ساخته شده باشد وزن محموله قابل حمل آن چقدر است و با این وزن چه تسلیحاتی را می تواند حمل کند ؟ -
با سلام خدمت همه دوستان گرامی مذهبی که این گروه ها را پرورش می دهد ساخته و پرداخته همان کشورهایی است که نام بردید و برای بد نام کردن چهره اسلام واقعی ایجاد شده است . ناگفته نماند در همان کشورهایی که یاد کردید از این جنایتکاران بدتر هم به وفور یافت می شود منتهی رسانه ها هم دست همان ها است و آن را که بخواهند دیو نشان می دهند و آن را که بخواهند فرشته . مثال ساده اش همین رژیم کودک کش صهیونیستی است . ضمنا می توان تحقیق کرد اولین سلاح اتمی را چه کشور و با چه دین و مذهبی به کار برد یا جنگ های جهانی در کدام قسمت از دنیا و با چه دین و مذهبی رخ دادند و عاملین آن ها چه کسانی بودند . در تاپیک بیوتروریسم هم می توانید ردپاهایی از همان کشور های نام برده پیدا کنید
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی البته تا باخت را چه تعریف کنیم روزی همین رژیم صهیونیستی ارتش های چند کشور عربی را با هم شکست داد و روز دیگر از پس یک گروه مقاومت اسلامی محاصره شده بر نیامد . روزی به نیل تا فرات می اندیشید امروز دیوار حائل می کشد . راستی اگر برای رژیمی بدون تحریم و دارا بودن انواع و اقسام سلاح های پیشرفته و دارا بودن سلاح های هسته ای متعدد ( حداقل 400 عدد ) و با دست باز در قتل عام و ویرانی دشمنانش باقی ماندن به معنای نباختن باشد برای غزه محاصره شده بی دفاعی که سوخت راکت هایش کود شیمیایی و شکر است و آسمانش رسما اتوبان جت های جنگنده و مرز دریایی آن قرق ناو های جنگی دشمنش است نباختن را چه باید تعریف کرد ؟ البته ناسپاسی بخشی از آن ها هم در جای خود محفوظ است !!!
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی نبرد کوبانی مقدمه ای بر خیلی از تحولات خواهد بود . البته آمریکایی ها نقشه و برنامه می ریزند ولی دست بالاتری تحولات را هدایت می کند و همه چیز به خواست و نظر او پیش می رود .
-
تاپیک جامع برنامه فضایی ایران تاپیک جامع برنامه فضایی ایران
zed پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در اخبار نظامی
با سلام خدمت همه دوستان گرامی اعلام رسمی این دستاورد در آستانه مذاکرات مسقط که به قول گفت و شنود کیهان حضور کاترین اشتون در آن نکته انحرافی است خیلی معنی دارد !!! لینک : http://kayhan.ir/fa/news/28910/%D9%85%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%AF -
تاثیرداعش بربرند۹۰ساله یک شرکت+عکس پس از قرار گرفتن داعش در صدر اخبار جهان و مشهور شدن این گروه یک شرکت شکلات سازی هم نام با این گروه در بلژیک مجبور به تغییر نام شد. به گزارش جهان به نقل از ابنا، شرکت مشهور شکلات سازی بلژیکی پس از آنکه ۹۱ سال با نام ISIS به فعالیت پرداخته است به دلیل یکسانی با نام لاتین گروه تروریستی داعش تغییر نام داد. مدیر این شرکت اعلام کرد که پس از قرار گرفتن داعش در صدر اخبار جهان و مشهور شدن این گروه در زبان انگلیسی با نام اختصاری ISIS این شرکت با کاهش شدید فروش محصولات خود مواجه شده است و با توجه به این مساله مجبور به تغییر نام خود شده است. این شرکت اعلام کرده که نام ISIS رابه دلیل نام نقلهای بادامی و ورقههای کاکائو به همین نام برای فروشگاه خود انتخاب کرده بود. داعش در زبان انگلیسی با نام اختصار ISIS شناخته میشود و این شرکت مشهور شکلات سازی بلژیک را که سالانه ۵ هزار تن شکلات تولید میکند را مجبور به تغییر نام و برند ۹۱ ساله خود کرده است. لینک خبر : http://jahannews.com/vdcgxu9wqak9774.rpra.html
-
ورود نیروهای " کفن سفید " به دیرالزور گروه موسوم به " جبهه اصالت و توسعه " از ورود اولین سری از نیروهای " کفن سفید" وابسته به این گروه به شهر دیرالزور سوریه برای مبارزه با داعش خبر داد. به گزارش مشرق، گروه " جبهه اصالت و توسعه " که در استان دیرالزور سوریه فعالیت می کند، نواری ویدئویی منتشر کرده است که در آن نیروهای گروه " کفن سفید" سلاح های خود را بالا برده اند و یکی از آنان با قرائت بیانیه ای، ورود نیروهای این گروه را به شهر دیرالزور اعلام می کند. همچنین یک گروه مخصوص برای انجام ماموریت های ویژه وابسته به گردان های " کفن سفید" در ریف دیرالزور غربی تشکیل شده و حمله به مواضع گروه داعش را درصدر فعالیت های خود قرارداده است. "أبو عبود" فرمانده گروه "کفن سفید" طی اظهاراتی که در روزنامه انگلیسی "ديلي ميل" منتشر شد، اعلام کرد گروه های زیر مجموعه " کفن سفید" توانسته اند که حدود صد نفر ازعناصر داعش را به هلاکت برسانند و از جمله عناصری که به قتل رسیده اند، " أبو يوسف المصري"سرکرده میدانی گروه داعش و نیز عناصری ازانگلیس و عربستان سعودی در شهر البوکمال نیز درحملات ضد داعش هستند. " گردان های مقاومت مردمی" اخیراً از تشکیل گروهی جدید با نام " كفن سفید" با 300 نفر با هدف انجام عملیات نظامی ضد نظام بشار اسد و گروه داعش در مناطق مختلف سوریه خبر داد. بنا به اعلام گردان های مقاومت مردمی ، این گروه جدید با نیروهای بشار اسد می جنگد و همچنین با " مزدوران البغدادی" درهمه مناطق به ویژه در منطقه البوکمال در شهر دیرالزور مبارزه می کند. این گروه جدید با اتخاذ موضعی آشکار اعلام کرده است که " مزدوران چچنی ، تونسی ، عراقی و هرکسی را که به وجدان خود خیانت کرده است، هدف قرار خواهد داد و این مزدوران از اهداف نیروهای کفن سفید خواهند بود و این نیروها برای نابودی آنان به اشکال مختلف تلاش می کنند. دراین بیانیه به هر کسی که به ورود عناصر داعش کمک کند و به هر شکلی از آنان حمایت کند ، هشدار داده و تاکید شده است که حامیان داعش نیز هدف عملیات نیروهای مقاومت مردمی قرار خواهند گرفت. لینک : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/356540/%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%81%D9%86-%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%88%D8%B1
-
گفتاری از رضا سراج؛ رمزگشایی از جنایات کوبانی/ چرا دست تکفیریها در نزدیک شدن به بغداد باز گذاشته شده است؟ آمریکاییها میخواهند بغداد در لبهی پرتگاه سقوط قرار گیرد نه این که سقوط کند. آنها میخواهند بغداد در لبه پرتگاه سقوط قرار گیرد، اینکه بغداد در لبه پرتگاه سقوط قرار گیرد چند حسن برای آمریکاییها دارد. دولت عراق تمام الزامات آمریکاییها را بپذیرد. دوما ائتلاف به رهبری آمریکا عملا شکل میگیرد. جمهوری اسلامی ایران چون بغداد و اماکن مقدسه خط قرمز آن است و این را رسما اعلام کرده است اگر بغداد در لبه پرتگاه سقوط قرار بگیرد در اینجا وادار به تعامل راهبردی با آمریکا میگردد. به نظر من جریان تکفیری در عراق دارد در چارچوب جنگ ادراکی آمریکاییها بازی میکند. گروه سیاسی جهان نیوز: دکتر رضا سراج در اندیشکده راهبردی تبیین در سخنانی به علت و چیستی حمله داعش به کوبانی، رابطه اکراد سوریه و حکومت بشار اسد، وجه تمایز میان اکراد کوبانی و اکرادی که قرار است مقابل بشاراسد قرار گیرند و... پرداخته است. وی در این سخنرانی با ترسیم کلی از فضای منطقه و تبیین راهبردهای آمریکا و به ویژه ائتلاف ضد داعش به رمزگشایی از فضاسازی رسانهای از جنایات کوبانی اشاره کرده و در آخر به تبیین این نکته پرداخته که چرا دست تکفیریها در نزدیک شدن به بغداد به عنوان پایتخت عراق باز گذاشته شده است. متن این سخنرانی به شرح زیر است: بسمالله الرحمن الرحیم. این که چرا جریان تکفیری متوجه منطقه شمال غرب سوریه و به ویژه کوبانی شده است باید در یک چارچوب یک نقشه راهبردی تحلیل شود. بنده فکر میکنم که آمریکاییها در مقام رهبری ائتلاف دو صحنه را که هر دو صحنه عمق استراتژیک جمهوری اسلامی هستند را دارند برنامه ای ویژه را روی آن انجام میدهند و برای هر کدام از این دو صحنه دارند اهدافی را دنبال میکنند و از جریان تکفیری به عنوان یک جریان دست آموز استفاده میکنند تا نقشه راهبردی آنها پیاده سازی شود. صحنه اول که صحنه سوریه باشد، آمریکاییها در صحنه سوریه به دنبال یک طراحی ویژهای هستند و اهداف مهم راهبردی را در صحنه سوریه دنبال میکنند که اگر بخواهیم آن را تیتروار بیان کنیم، در واقع صحنه سوریه، صحنهی تقابلهای راهبردی شده است؛ یکی بر سر مسئله انرژی و انتقال انرژی به غرب که سوریه دالان بسیار مهمی برای این موضوع است و دیگری تسلط بر منابعی که میتوان از طریق آن تامین انرژی را فراهم کرد که باز سوریه و عراق در این حوزه نقش بسیار مهمی را دارند، دیگری موازنه میان محور مقاومت و رژیم صهیونیستی است، بنابراین یکی مسئله مهار جمهوری اسلامی ایران در صحنه سوریه خیلی معنا پیدا میکند. و یکی تقابل راهبردی غرب و روسیه است که درسوریه معنا پیدا میکند. بنابراین ما هر چه که به صحنه سوریه نگاه میکنیم این تقابلهای راهبردی را کاملا آشکارا در آن مشاهده میکنیم. در موضوع اول که انرژی باشد بنابر گزارشی که هست، علیالظاهر غربیها، تحقیقاتی را که در رابطه با سوریه انجام داده اند براورد آنها این است که سوریه از مقادیر قابل توجه و بسیار گسترده ای در حوزههای گاز برخوردار است. بنا بر برخی از گزارشها و دادهها این میزان در حد منابع گازی قطر و یا بیشتر از قطر پیشبینی میشود. لذا سوریه با توجه به اینکه به آبهای آزاد راه دارد و اگر از این میزان گاز برخوردار باشد به همراه عراقی که از نفت بسیاری برخورداری قرار دارد در امتداد ایران که محور ایران را تشکیل میدهند؛ میتوانند از طریق انرژی، مناسبات و معادلات جهانی را متأثر از خودشان کنند، به تعبیری محور ایران اگر منطبق بر انرژی بخواهد عمل کند میتواند انرژی را تبدیل به تسلیحات کند. در این رابطه اصطلاحی وجود دارد تحت عنوان تسلیحاتی شدن انرژی که این محور این توانایی را دارد که از انرژی به عنوان تسلیحات استفاده کند. آمریکاییها کاملا این صحنه را درک کردند چون این تحقیقات و اکتشافات از قبل صورت گرفته است؛ آمریکاییها کاملا این صحنه را درک کرده اند که محور ایران نباید این همه منابع انرژی را در اختیار داشته باشد. در این زمینه ما میتوانیم دلایل ورود بازیگران منطقه ای را نیز به جریان ائتلاف تحلیل کنیم. اگر محور ایران در حوزه انرژی فعال شود، ترکیه، بخشی از نقش ژئوپولتیکی و اهمیت ژئوپولتیکی خود را به ویژه در بخش انتقال انرژی را از دست میدهد. این یکی از دلایلی است که ترکیه را وارد این حوزه رقابت و درگیری کرد چنانچه این محور انرژی شکل بگیرد، شرایط عربستان در رقابتهای موجود در حوزه انرژی به خطر خواهد افتاد. این تنها یکی از صحنههایی است که آمریکا چرا دارد با رهبری ائتلاف وارد صحنه سوریه میشود. ما بعد از جنگ ۳۳ روزه به یاد داریم که اصطلاح جنگ محورها در آنجا مطرح شد و در آنجا عنوان شد که این یک جنگ نیابتی بوده است. این جنگ نیابتی بارها و بارها تکرار شد و هر دفعه رژیم صهیونیستی بازنده این جنگ نیابتی گردید، به ویژه در جنگ ۵۰ روزه. جنگ ۵۰ روزه صحنه توازن استراتژیک در منطقه را به نفع مقاومت تغییر داد، لذا باید این توازن تغییر میکرد. این نقطه متعادل کننده و برتری بخش این توازن سوریه است و آنها متوجه سوریه شدند تا به نوعی این توازن را به نفع خود در معادله بین مقاومت و رژیم صهیونیستی تغییر دهند. در تقابل میان صحنه روسیه و غرب هم باز سوریه جایگاه بسیار مهمی را دارد چرا که این کشور آخرین جای پای روسیه در جنوب غرب آسیا است که اگر روسها آنجا را از دست بدهند دیگر باید در حیات خلوت خودشان و منطقه نزدیک خودشان بایستند و معادلات راهبردی را با غرب شکل دهند. بنابراین روسها هم در معادله سوریه به درک راهبردی رسیدند و آمریکاییها وغربیها هم میدانند که روسیه در منطقه سوریه به این درک راهبردی رسیده است و از این منظر نیز ما شاهد یک صحنه رقابتی هستیم. مهار انقلاب اسلامی نیز که الان در دستور کار آمریکاییها قرار دارد دو صحنه بسیار مهم دارد که یکی صحنه سوریه و دیگری صحنه عراق است. لذا هر چقدر که به صحنه سوریه نگاه کنیم میبینیم که این معادلات راهبردی در صحنه سوریه با یکدیگر به نوعی انباشته شده است و یک انباشتی از معادلات و تقابلها راهبردی در سوریه به وجود آمده است. با این نگاه ما با این مقدمه میتوانیم این طراحی راهبردی را از اینجا به بعد فهم کنیم که آمریکاییها با راهاندازی یک ائتلاف موسوم به ائتلاف ضد داعش در واقع به دنبال این هستند که در صحنه سوریه بتوانند نقشآفرینی کنند و مناسبات را در سوریه به نفع خود رقم بزنند. در اینکه در اینجا چرا کوبانی انتخاب شده است؛ یک بخشی از آن به این برمیگردد که آمریکاییها در ائتلاف ضد داعش باید ترکیه را نیز وارد میکردند تا این ائتلاف گسترده تر شود و ترکیه هم باید امتیازاتی را از ائتلاف میگرفت تا در آن شرکت کند. ترکیه محور شکلگیری و تقویت محور ایران را برنمیتابد؛ یعنی یک سوریه و عراق باثبات، از آن طرف ضعیف شدن نقش ژئوپولتیکی ترکیه را برنمیتابد. لذا ترکیه در یک رقابت منطقهای وارد بازی بیثبات سازی سوریه و بیثباتسازی عراق شده است تا بتواند در این بیثباتسازی در این دو موضوع راهبردی همچنان جایگاه ژئوپولتیکی خود را حفظ کند تا بتواند به جاهطلبیهای خود در منطقه برسد. اینجا برای ورود خود به ائتلاف ضد داعش باید امتیازاتی را از آمریکاییها میگرفتند که به نظر من گرفتند. انتخاب صحنه عملیات برای تکفیریها در منطقه کوبانی نشان از توافق میان طرف ترک و طرف آمریکایی و ائتلاف است و منطقه کوبانی و شروع عملیات جریان تکفیری در آنجا نشان میدهند که این توافق شکل گرفته است. ترکیه به دنبال این است که اولا کردها و تکفیریها را با هم درگیر کند، دیگری کردها با تکفیریها در واقع میتواند تهدید ترکیه را تبدیل به فرصت نماید؛ جریان کردی با جریان تکفیری درگیر شود و استقلالخواهی کردها به محاق رود. این برای ترکیه میتواند تبدیل به یک فرصت راهبردی گردد. از آن طرف کوبانی تبدیل به طعمهای شود که این طعمه جریانها کردی را وادار کند که در زمین تعیین شده از سوی ترکیه بازی کنند؛ به این معنا که ترکیه جریانهای کردی سوریه را وادار کند که در این زمین به جای حمایت از بشار اسد در مقام معارضه با بشار اسد قرار گیرند. این دو هدف راهبردی برای ترکیه که میتواند آن را در رقابت منطقهای تقویت کند دلیلی است که کوبانی به عنوان صحنه عملیات جریان تکفیری انتخاب شود. اینجانب به نحوی معتقدم که آمریکاییها و ترکیه یک برنامهریزی خاصی را برای به کارگیری جریانهای کردی انجام دادند. از طریق تکفیریها فضایی ایجاد کردند که تکفیریها در برخی از نقاط اقداماتی را علیه جریانهای کردی و مناطق تحت تسلط آنها انجام دادند. با این عملیاتهای محدود، ضعف نیروهای کردی در برابر جریانهای تکفیری نمایان گردید. جریانهای کردی به واسطهی مشاهده کردن ضعف خودشان در این برنامهریزی میبایست به سمت ترکیه و آمریکا متمایل شوند و در نهایت آمریکاییها و جریان ترکیه برای کمک به کردها شرط بگذارند و آن شرط این است که کمک به کردها برای مقابله با تکفیریها، تغییر میل آنها در خصوص دولت بشار اسد و نظام سوریه خواهدبود. من فکر میکنم که این برنامه، یک طراحی مشترک میان آمریکاییها و ترکیه است و اساسا یکی از مباحثی بودهاست که ترکیه پذیرفته است که بر اساس آن وارد جریان ائتلاف گردد. یک نکته ای وجود دارد، ما نباید صرفا از محیط عملیات و میدانی قضاوت کنیم. اگر یک مقدار از محیط بالاتر و از ارتفاع بالاتری نگاه کنیم، حمایت از مردم کوبانی و جریان کردی با همه اشکالاتی که در آن وجود دارد امروز برای جمهوری اسلامی ایران یک فرصت است. دوم اینکه اگر ما بتوانیم تبیین و تفهیم کنیم که جریانهای کردی در یک طراحی بین آمریکاییها و ترکیه قرار گرفتهاند این نیز خود یک فرصت است. بنابراین اگر یک رسانهای آمد و بحثی را مطرح کرد این به معنای این نیست که آن رسانه، فضای صحنه را درک نمیکرده است بلکه استفاده از فرصتها، حتی از سوی رسانهی ملی فرصت مغتنمی است که باید از آن استفاده نمود. لذا اینجانب در رابطه با این موضوع معتقدم که دفاع از مردم کوبانی و بیان کردن اینکه آمریکاییها در آنجا به انتظار یک فاجعه انسانی هستند، ائتلاف در آنجا منتظر یک فاجعه انسانی شده است، نه به این معناست که الان با یک فاجعه انسانی مواجه هستیم، بلکه این که ما میگوییم و رسانههای ما بیان میکنند که آنها به انتظار یک فاجعه انسانی نشسته اند، خود این امر به نوعی جریانها کردی و مردم کرد را به تامل و فکر فرو میبرد که آمریکاییها در مقام ائتلاف دارند چه دفاعی از ما انجام میدهند و چه اقدامات مؤثری در حمایت از ما انجام دادند یا انجام خواهند داد. من به آن یک فرصت مدیریت ادراک و برداشت نگاه میکنم که ما باید از این فرصت خوب استفاده نماییم. از طرف دیگر نیز جریانهای کردی وقتی متوجه شوند که شرط کمک به مردم کرد، بازی در یک زمین جدید شده است، خود این هم میتواند روی معادلات آنها تاثیر بگذارد و ما از این معادله نیز میتوانیم که به نحو احسن استفاده نماییم و اینجانب فکر میکنیم که تا اینجای کار از این فرصت به خوبی بهرهبرداری شده است. به هر صورت همانطور که ترکیه و غرب برای خود یک برنامه و منافع استراتژیک ترسیم کرده است، سوریه عمق استراتژیک ماست و ما نیز حتما در آنجا برنامه راهبردی داریم و در برنامه راهبردی خود باید به صحنه سوریه نگاه کنیم. در اینجا لازم میدانم که دو نکته را مطرح کنم. این که ما باید مراقب باشیم در زمین جریانها دیگر بازی نکنیم و باید ملاحظات امنیت ملی خود را نیز داشته باشیم درست است اما فرصتها مانند دریچهای هستند که باز میشوند و بسته میشوند. شما از یک دریچه، موقعی میتوانید استفاده کنید که باز باشد. زمانی که بسته شد دیگر نمیتوانید از آن استفاده کنید. با حفظ ملاحظات امنیت ملی ما، با حفظ این که مراقبت باشیم که خودمان در داخل به یک تقابل ترکی -کردی در شمال غرب کشور نیفتیم، از فرصت استفاده کنیم. صحنه واقعی نیز همین است. در صحنه واقعی نیز آمریکاییها دارند نگاه میکنند به حمله تکفیریها به کوبانی دارند نگاه میکنند که این امر واقعیت صحنه است. پیام این واقعیت، فرصت است. بنابراین اینجانب معتقدم که این واقعیت باید تبیین شود، ضمن اینکه آن تبلیغاتی که قبلا میکردند و میگفتند که تکفیری ها را جمهوری اسلامی سازماندهی کرده است و اساسا داعش ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی است اثبات میگردد که دروغی بیش نبوده است و در اینجا آن نقش ناجیگری جمهوری اسلامی در مسئله کردها باید در کنار آن بیان شود. یعنی وقتی تکفیریها وقتی به کردهای اقلیم حمله کردند، چه کسی آمد و کمک کرد و نگذاشت که این پیشروی ادامه پیدا کند. با نگاهی کوتاه به همان مثالی که گفتم که یک دریچه باز شده است و ما باید سعی کنیم که از آن دریچهای که باز شده است استفاده نماییم. ما اگر نخواهیم بگوییم که به خاطر این مبارزات و به خاطر اینکه در زمینهای تعیین شده بازی نکنیم چه اتفاقی میافتد؟ در اینجا ما هزینه را میدهیم و سودش را کسان دیگری خواهند برد. الان در مسئله کوبانی فرصتی که داریم مشاهده میکنیم این است، بالاخره آمریکاییها دارند نگاه میکنند، ترکیه نیز دارد نگاه میکند، برخی از جریانات کردی نیز دارند نگاه میکنند، این را ما باید به تصویر بکشیم و این امر برای ما یک فرصت است. محرز است که جریان تکفیری به سمت کوبانی کیش داده شد و اینکه این جریان را به سمت کوبانی گسیل کردند و نقش ترکیه را در این بین پررنگ میبینم. در این شرایط بود که آمدن تکفیریها بازی جریان اتحاد دموکراتیک در شمال غرب سوریه به هم زد که این امر به نفع ترکیه بود. چون این بازی میتوانست روی استانهای کردنشین ترکیه نیز تاثیر بگذارد. بنابراین اینجانب معتقدم که در اینجا مناسباتی بین ترکیه و جریان تکفیری وجود دارد. این را ما نمیتوانیم نادیده بگیریم. بیعملی آمریکاییها را نیز نمیتوانیم نادیده بگیریم. اگر اینها میخواستند و اولویت اول آنها جریان تکفیری بوده است، وقتی تکفیریها به سمت کوبانی کیش داده میشود، آیا میتواند در این مسیر بمباران کند، وقتی که چند هفته از حمله داعش به کوبانی میگذرد و آمریکا با یک بیعملی مواجه هستند، ما میتوانیم این را برای مردم تبدیل به مدیریت اداراک کنیم. برای مخاطب کرد سوریه، برای مخاطب کرد عراق، برای مخاطب کرد خودمان میتوانیم تبدیل به ادراک نماییم. بنده معتقدم ما باید بیشتر فضای تاثیر رسانه را فهم نماییم و به رسانه بیشتر نقش بدهیم و نترسیم که یک فضای روانی و رسانهای به وجود بیاورد. اگر دست رسانه بسته شود و نتواند وارد فضای جریانسازی گردد، کسان دیگری میآیند و جریانسازی میکنند و اگر ما نگوییم، کسان دیگری میآیند و به نحو دیگری مخاطب را شکل میدهند. بنابراین هر جور که به قصه نگاه کنیم در هر صورت مردم کوبانی طعمه شدهاند. از یک سو طعمه جریان ترکیه شده اند و از سوی دیگر آمریکاییها نیز دارند به مردم کوبانی به چشم طعمه نگاه میکنند؛ طعمهای که در آنجا یک جریانی شکل بگیرد و مشروعیتبخشی شود برای ائتلاف. یعنی الان در رسانههای غربی خیلی به جریان کوبانی نمیپردازند ولی وقتی هوا سرد شود و مشکلاتی برای مردم به وجود بیاید، از اینجا به بعد توپخانههای جنگ روانی آنها شروع به کار کردن میکند و فضاسازی میکنند و آنها مسئله فاجعه انسانی را مطرح خواهند نمود. سپس در این فاجعه انسانی، نقش منجی را به خود میدهند و هم برای ورود به مراحل بعدی نقشه راهبردی خودشان مشروعیتسازی میکنند. اگر ما در این حوزه ورود نماییم این ما هستیم که از این دریچه باز شده استفاده میکنیم. اگر ما از این دریچه استفاده ننماییم، صباحی دیگر غربیها مجددا ناجی کردها میگردند و به نوعی برای مخاطب خودشان نیز مشروعیت سازی میکنند که ما داریم میرویم که به عنوان جریانی که مدافع حقوق بشر است و از حقوق مردم دفاع نماییم. آمریکاییها سعی میکنند که بتوانند در واقع جریانهای معارض دولت بشار اسد را گستردهتر کنند، کردها را بهصورت کامل وارد این جریان معارضه نمایند، منطقهای را به عنوان یک منطقه حائل درست کنند و در آنجا جبهه نظامی را به جبهه سیاسی و جبهه دیپلماتیک اضافه نمایند. به عقیده اینجانب این امر راهبرد آمریکا در سوریه است. در عراق معتقدم که آمریکا دارد یک لبه پرتگاه برای بغداد درست میکنند. آنها دارند یک آزادی عملی به تکفیریها برای نزدیک شدن به بغداد میدهند. چرا آمریکاییها برایشان اولویت جریان تکفیری هست، چرا جلوی پیشروی تکفیریها را به سمت بغداد نمیگیرند. چرا پیشروی تکفیریها در استان الانبار همچنان ادامه دارد. این امر باید رمزگشایی شود. بنده معتقدم اندیشکدههایی مثل شما باید با نشستهایی که میگذارند این را رمز گشایی کنند. از نظر بنده رمزگشایی این امر این است که آمریکاییها میخواهند بغداد در لبهی پرتگاه سقوط قرار گیرد نه این که سقوط کند. آنها میخواهند بغداد در لبه پرتگاه سقوط قرار گیرد، اینکه بغداد در لبه پرتگاه سقوط قرار گیرد چند حسن برای آمریکاییها دارد. دولت عراق تمام الزامات آمریکاییها را بپذیرد. دوما ائتلاف به رهبری آمریکا عملا شکل میگیرد. جمهوری اسلامی ایران چون بغداد و اماکن مقدسه خط قرمز آن است و این را رسما اعلام کرده است اگر بغداد در لبه پرتگاه سقوط قرار بگیرد در اینجا وادار به تعامل راهبردی با آمریکا میگردد. به نظر من جریان تکفیری در عراق دارد در چارچوب جنگ ادراکی آمریکاییها بازی میکند. این جنگ ادراکی با ما، با خود دولت عراق، با دولتهایی که در ائتلاف هستند و افکار عمومی دنیا وجود دارد. این صحنه، صحنه عراق است. وقتی ما صحنه عراق و صحنه سوریه را کنار یکدیگر میگذاریم به یک نتیجه میرسیم نتیجه این است که تکفیریها دستآموز جریان آمریکایی هستند و دارند با این بازیگر بازیهای خودشان را انجام میدهند و قطعات پازلشان را تکمیل مینمایند و من معتقدم که آن حرفی که جان کری زد احتمالا از دستش در رفته است. هم راجع به قصه کوبانی که نشان داد اینها در سوریه کاری به داعش ندارند و به نوعی به داعشیها اعلام کردند که اولویت ما در آنجا نیست و هر کاری که میخواهید در آنجا انجام دهید. از این سو نیز گفت که ممکن است که ما به داعش اجازه دهیم موفقیتهای موقتی را به دست بیاورد چون معلوم است که این موفقیتهای موقت به نفع آمریکاست هم در سوریه و هم در عراق. این باید خوب جا بیفتد و واقعیت این است. بنابراین ائتلاف واقعا برای جنگ با داعش نیست بلکه ائتلاف برای رسیدن به منافع راهبردی در سوریه و عراق است و در این میان ما نباید که در این جنگ ادراکی بیفتیم، مخصوصا تیم مذاکرهکننده ما که نباید فکر کنند که محیط ما در حال امنیتی شدن است و برای اینکه این محیط امنیتی نشود ما باید برویم با آمریکاییها وارد تعامل راهبردی شویم. این امر خیلی باید مد نظر باشد. منبع: اندیشکده راهبردی تبیین لینک :http://jahannews.com/vdcbzzbfzrhbw5p.uiur.html
-
پس از تفاهم با ایران درباره آمیا شیاطین داخلی و خارجی فعال شدند/گرفتار لاشخورهای اقتصادی هستیم/ راه مبارزه با داعش همسویی با دولت و ملت سوریه است/سازمان ملل فلسطین را به رسمیت بشناسد کریستینا فرناندز در دو سخنرانی جداگانه در مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل با اشاره به برخورد دوگانه غرب با کشورش، پرونده آمیا، تروریسم، فلسطین و سوریه اعلام کرد که با دیدن این دوگانگی ها به همه چیز مشکوک و بدبین شده ام. به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری فارس در آمریکای لاتین، «کریستینا فرناندز» رئیس جمهور آرژانتین چهارشنبه (24 سپتامبر) سخنانی در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل ایراد کرد که به دلیل اهمیت آن از یک سو و انتقاد صریحی که به سیاست های آمریکا و غرب و رژیم اشغالگر قدس داشت از سوی شبکه های خبری غرب بایکوت شد و در برخی موارد اظهارات وی به صورت تحریف شده در سایت های مختلف بازتاب یافت. بنابر اهمیت اظهارات ایراد شده، خبرگزاری فارس متن اصلی این سخنرانی را که در سایت رسمی ریاست جمهوری آرژانتین به زبان اسپانیایی منتشر شده است را بازتاب می دهد. کریستینا فرناندز رئیس جمهور آرژانتین در ابتدای این سخنرانی در شورای امنیت سازمان ملل کشور متبوعش به همراه ایالات متحده آمریکا را از جمله کشورهایی از قاره آمریکا برشمرد که هدف حملات وحشیانه تروریستها قرار گرفتند. چرا پس از تفاهم با ایران برای حل پرونده آمیا شیطانهای داخلی و خارجی فعال شدند؟ وی در ادامه با بیان اینکه در سال 1992 سفارت اسرائیل در «بوینس آیرس» پایتخت آرژانتین و در سال 1994 مرکز یهودیان آمیا منفجر شد، گفت: از آن زمان سوالات زیادی در ذهن من ایجاد شد زیرا پس از انفجار مذکور همه در آرژانتین بر این باور بودند که حزب الله مسئول انفجار آمیا میباشد، امروز حزب الله یکی از احزاب لبنان میباشد؛ در سال 2006 سیستم قضایی کشور من با پیشنهاد «کریشنر» رئیس جمهور سابق آرژانتین، برای تحقیق اساسی راجع به حادثه آمیا، گروه دادستانی ویژه ای تشکیل داد. رئیس جمهور آرژانتین اضافه کرد: 20 سال پیش قبل از مشخص شدن قطعی مقصرین و پس از تحقیقات دادستانی ویژه، قاضی پرونده تصمیم گرفت این جرم را به 8 شهروند ایرانی ساکن تهران نسبت دهد، از آن پس من و «کریشنر» و در هر یک از مجمعهای برگزار شده در سازمان ملل از جمهوری اسلامی ایران درخواست کردیم که برای پرسش از متهمین با ما همکاری کند. علاوه بر این راههای جایگزین دیگری مثل (پرونده «لاکربی») پیشنهادی مبنی بر حضور یک کشور سوم برای قضاوت در این مورد را مطرح کردیم. وی گفت:در نهایت در سال 2012 وزیر امور خارجه ایران به ما پیشنهاد برگزاری یک نشست 2جانبه را داد و از آن پس – در سال 2013- تفاهم نامهای برای همکاری قضایی بین طرفین تنها با هدف اینکه شهروندان تهران اظهارات خود را در مقابل قاضی بیان کنند امضا شد، زیرا در سیستم قضایی کشور من محکوم کردن فرد غایب امکانپذیر نیست، متهم باید مورد سوال قرار گیرد و سپس در مورد او حکم صادر شود و این امر باعث اجرای درست قانون اساسی و حقوق اولیه افراد می شود. فرناندز اظهار داشت که پس از امضای این تفاهمنامه بسیاری از سازمانهای اجتماعی آرژانتین که طی این روند با ما همراه بودند ما را به توافق با ایران متهم کردند و در واقع این موضوع در ما شکی در مورد هدف واقعی جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرد که آیا ایران واقعا به دنبال همکاری با آرژانتین است یا به دنبال ایجاد نوعی اختلاف بین ما و اسرائیل میباشد. وی با بیان اینکه علاوه بر این عوامل صندوق کرکس با کنگره آمریکا لابی کردند، افزود: آنها در سایتهای اینترنتی صندوق کرکس عکس های من و آقای احمدینژاد را گذاشتند که در آنها ایران را دولت تروریست اسلامی معرفی کردند که تا سال گذشته نیز این عکسها موجود بود و امضای تفاهمنامه همکاری قضایی ما را با چنین دولتی محکوم کردند. ارتباط ما با ایران را محکوم اما خود به دنبال رابطه با ایران هستند رئیس جمهور آرژانتین با اشاره به دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکا در هتل «والدورف آستوریا» اظهار داشت: ما متوجه شدیم که طی هفته اخیر «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا در هتلی با هدف بررسی مشکل داعش با همتای ایرانی خود یعنی آقای ظریف نشستی داشتهاند، ما از این موضوع ناراضی نبودیم اما تعجب کردیم. مذاکره و گفت وگوی بین ملتها همیشه خوب است اما چطور است که مذاکره دوستانه ما (با ایرانی ها) مذاکره با تروریستها تلقی میشود اما برای خودشان مشکلی نیست؟. به دلیل حمایت از فلسطین از سوی داعش تهدید شدم وی ادامه داد: من این موضوع را برای شما روشن میکنم که من هم مورد تهدید داعش قرار گرفتهام و علت این امر دوستی من با پاپ فرانسیسکو و به رسمیت شناختن فلسطین و اسرائیل برای داشتن یک زندگی مسالمت آمیز است. راه اصلی مبارزه با تروریسم همسویی با ملت سوریه است فرناندز با بیان اینکه سال گذشته اعضای گروه جی 20 در «سن پترزبورگ» روسیه این موضوع را مطرح کردند که بزرگترین تهدید خود دولت سوریه است و مبارزان برای آزادی در واقع با این تهدید مبارزه می کنند، افزود: اما حالا مشخص شده که بسیاری از آنها در حال حاضر اعضای گروه داعش را تشکیل میدهند. بنابراین چه کسانی این مخالفان را تغذیه میکنند و سلاح در اختیار آنها میگذارند؟ کشور من کشوری نیست که سلاح تولید کند و فقط خریدار انرژی است. به گفته وی راه اصلی شناسایی تروریسم و مبارزه با آن اینگونه نیست بلکه باید آنچه که واقعا در یک ملت رخ میدهد بررسی شود تا در نهایت بتوان با ابزارهای مناسب به طور جدی با تروریسم مبارزه کرد. مبارزه به شکل فعلی با داعش به خلق تروریسم جدید منحر می شود رئیس جمهور آرژانتین همچنین گفت: هیچ جای تعجب نیست که در سال آینده داعش محو شده باشد و گروهک دیگری با نام عجیب جدیدی ظهور پیدا کند زیرا با اقدامات خشونت آمیزتر و متخاصمانهتر به جز اینکه عمق بیشتری به ماجرا بدهیم کار دیگری از پیش نخواهیم برد. «کریستینا فرناندز» همچنین طی سخنانی در مجمع عمومی سازمان ملل که در روز چهارشنبه (24 سپتامبر) ایراد شد، با بیان اینکه کشور من به عنوان تنها کشور همراه با آمریکا در قاره آمریکا تاکنون شاهد 2 حمله تروریستی بوده است، گفت که یکی از آنها در سفارت اسرائیل در سال 1992 و دیگری در مقر آمیا در سال 1994 اتفاق افتاده است. امسال بیستمین سالگرد انفجار آمیا محسوب میشود. وی افزود: من امروز قاطعانه در مقابل بسیاری از خانوادههای قربانیان این حادثه که ما را همیشه در این راه یاری کردند با اطمینان میگویم که دولت «نستور کرشنر» بیشترین تلاش را برای یافتن مقصران این انفجار داشته است نه فقط به این دلیل که تمام فایلهای اطلاعات کشور را جهت بررسی باز کرد یا کمیتهای مخصوص برای تحقیقات آن ایجاد کرد بلکه به این دلیل که در سال 2006 زمانی که دادگاه آرژانتین چندتن از ایرانیان را در این انفجار مقصر دانست «نستور کرشنر» و بعد من جرأت ارائه پیشنهاد برگزاری مذاکرات و افزایش سطح همکاری برای حل آن را به ایران دادیم. وی همچنین یادآور شد که این درخواست در سالهای 2007، 2008، 2009، 2010، 2011 نیز از جانب دولت آرژانتین تکرار شد تا در نهایت مورد موافقت ایران قرار گرفت. (زیرا تا قبل از آن حتی نمیتوانستیم این اقدام را در دستور کار خود قرار دهیم) رئیس جمهور آرژانتین همچنین توضیح داد که پس از موافقت ایران و برگزاری جلسهای 2 جانبه بر سر همکاری 2 کشور در جهت یافتن عاملان این حادثه تفاهم نامهای امضا شد. این تفاهم نامه امضا شد تا مظنونان ایرانی که در تهران زندگی میکنند بتوانند در دادگاه حضور یافته و سخنان خود را بیان کنند. پس از تفاهم با ایران موسسات یهودی علیه ما دست بکار شدند وی با طرح این پرسش که بعد از امضای این تفاهمنامه چه اتفاقی افتاد؟ گفت: خوب به نظر میرسد شیاطین داخلی و خارجی از زنجیر رها شدند. مؤسسات یهودی که طی این سالها همیشه ما را همراهی می کردند ناگهان پس از این تصمیم بر علیه آرژانتین جبهه گرفته و پس از این تفاهمنامه ما را متهم به همدستی با ایران کردند. فرنادز اظهار داشت: همین اتفاق بار دیگر زمانی افتاد که صندوق کرکس با تشکیل لابی در کنگره آمریکا اعلام کرد که ما و ایران در این مسئله شریک هستیم در حالی که مانند الان جمهوری اسلامی ایران نمی گفتند بلکه آن را جمهوری تروریستی ایران خطاب میکردند. این لابی را تشکیل دادند و این سخنان را به همراه عکسهای من و آقای احمدینژاد در سایتها منتشر کردند و حالا امروز میبینیم که وزیر امور خارجه آمریکا و ایران در هتل «والدورف آستوریا» با هم به مذاکره و گفت وگو می پردازند.ما به این موضوع انتقادی نداریم چرا که دولت آرژانتین طرفدار هرگونه مذاکرات است. کسانی که دیروز ایران را تروریست خواندند داعش را آزادی خواه لقب دادند وی ادامه داد: سؤال امروز ما این است که کسانی که ایران را تروریست خطاب میکردند (من از یک سال گذشته سخن می گویم نه از یک قرن پیش) امروز چه میگویند؟ کسانی که در سال گذشته بسیاری از افرادی را که امروز تشکیل دهنده داعش هستند را آزادی خواه و مبارز علیه دولت بشار اسد خطاب می کردند!. مفهوم تروریسم و دوست و دشمن دائما از سوی قدرتهای بزرگ در حال تغییراست وی ادامه داد: من فکر میکنم که ما با مشکل دیگری در برابر ناامنی و جبهه تروریسم روبرو شدیم و آن این است که از جانب قدرتهای دنیا مفهوم دوست و دشمن و تروریست و ضد تروریست به راحتی تغییر می کند. فرناندز ادامه داد: مشکل اینجاست که ما باید به خوبی مفهوم همه آن ها را به موقع تشخیص دهیم. ما نمیتوانیم برای حل مشکلات و کاهش قدرت (برخی کشورها)، دنباله رو سیاستهای بینالمللی یا موقعیتهای جغرافیایی سیاسی آنها باشیم. سازمان ملل فلسطین را به عنوان دولتی واحد به رسمیت بشناسد وی با بیان اینکه من این سخنان را به عنوان یک شبه نظامی علیه تروریسم بین المللی اعلام میکنم، تصریح کرد: من از جانب داعش تهدیداتی را دریافت کردم که به 2 دلیل بود. یکی برای نزدیکیام به پاپ فرانسیسکو و دیگری برای به رسمیت شناختن اسرائیل و فلسطین در منطقه که به عقیده من امری ضروری بود. من باز هم این نکته را اعلام میکنم و از سازمان ملل درخواست میکنم تا فلسطین را به عنوان دولتی واحد به رسمیت بشناسد. وی در ادامه به مواضع حمایتی خود از فلسطینی ها و محکومیت جنایات صهیونیستها علیه مردم فلسطین پافشاری کرد و اضافه نمود: حالا به سراغ حل برخی از گرههای کور موجود در منطقه خاورمیانه می رویم که فراتر از یک عدد به شمار میرود.به رسمیت شناخته شدن فلسطین و حق اسرائیل برای زندگی در مرزهایش یکی از همین گرههای کور است.بله، اما فلسطین هم حق زندگی داشته و اسرائیل نباید با سوءاستفاده از قدرت باعث کشته شدن صدها کودک و زن گردد،اقدامی که همچنان از سوی ما مورد محکومیت قرار دارد. برای رهایی از دست لاشخورهای اقتصادی به برابری نیاز داریم رئیس جمهور آرژانتین خاطرنشان کرد: مسلم است که جهان در زمان وجود کرکسهای اقتصادی و جنگ طلبان دنیا برای فراهم کردن امنیت بیشتر به کبوتران صلح، احترام متقابل به حقوق بینالمللی و برابری بیشتری نیاز دارد. ما اگر خواهان مبارزه با تروریسم هستیم باید برای صلح تلاش کنیم. مبارزه با تروریسم همزمان با نواختن زنگ جنگ و خونریزی تحقق نمییابد. داعش، القاعده و طالبان سلاح های خود را از کجا می آورند؟ وی در پایان تأکید کرد که مشکلات مطرح شده در سازمان ملل در سال گذشته مربوط به همان سال بود و مشکل امروز بدتر است چراکه مسئلهای که سال گذشته باید سعی در نابودی آن میداشتیم امسال به فکر آن هستیم. امروز داعش و فردا نوبت به القاعده خواهد رسید. سؤال من این است که القاعده و طالبان از کجا به وجود آمده اند؟ سلاح های خود را از کجا می آورند؟ منابع آن ها کجاست؟ کشور من سلاح تولید نمیکند، چه کشورهایی به آنها سلاح می فروشد؟ رئیس جمهور آرژانتین ادامه داد: بعد از این موضوع افرادی ظاهر شدند که قصد ایجاد بهار عربی را داشتهاند که در نهایت هم توانستند فضایی کمی بهتر از پاییز یا زمستان را ایجاد کنند. من به همه چیز مشکوک و بد بین هستم وی با بیان اینکه در حال حاضر، داعش به عنوان جنین جدید تروریسم که این روزها در تلویزیون میتوان سربریدن مردم را به وسیله آنها دید ظاهر شده است، یادآور شد: تصاویری که هرکسی با دیدنش پرسش هایی چون «چرا؟ چگونه؟ اینها از کجا آمده اند؟» در ذهنش تداعی میشود. پس به من اجازه دهید تا بعد از دیدن همه این اتفاق ها به همه چیز مشکوک و بدبین شوم. صحنه هایی که به صورت سریال وار در تلویزیون می بینم حقایق کوچکی است که اکنون در جهان در حال وقوع میباشد. لینک خبر : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930707000917
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی هر دو هم می تواند باشد چرا که سیستم حکومتی فعلی سوریه همانند سایر حکومتهای منطقه تاپیش از این به نوعی قائم به فرد محسوب می شد خواه این شخص پادشاه باشد یا رئیس جمهور مادام العمر و حتی همین انتخابات اخیر هم که در برخی کشورهای منطقه انجام می شود نیز هنوز از آثار دوران گذشته تاثیر پذیر است . بنابر این رفتن اسد نیز می تواند پایان حاکمیت نظام فعلی سوریه تلقی شود و همین طور اسقاط نظام هم پایان اسد به عنوان نماد آن نظام محسوب خواهد شد
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی رده بندی شناورهای رزمی بر اساس چه معیاری صورت می گیرد ؟ وزن ؟ تسلیحات ؟ ماموریت ؟
-
با سلام خدمت همه دوستان گرامی چقدر احتمال دارد اسد قربانی توافق آمریکا و روسیه شده باشد ؟