hosseingmn

Members
  • تعداد محتوا

    1,314
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط hosseingmn



  1. میگ-31 نوع ارتقا یافته و جایگزین میگ-25 میباشد که در زمان خود بی رقیب بود و اکنون جای خود را به پسرش داده است. بی شک میگ-31 پرقدرتمندترین رهگیر روسیه و در کل جهان میباشد که توانایی رهگیری همزمان چندین جنگنده مهاجم را دارا میباشد و نیز اولین جنگنده عملیاتی شوروی با توانایی نگاه به پایین و شلیک به پایین میباشد. این جنگنده از راداری بسیار قوی با نام Zaslon بهره میبرد که به فاکس هوند این امکان را میدهد تا همزمان به 4 (در مدلهای اولیه) هدف حمله کند و نیز دیگر جنگنده های دشمن را تحت کنترل داشته باشد! طبق نظر بعضی کارشناسان این رادار قویترین و بهترین رادار جهان میباشد که حتی میتواند استیلت را هم شناسایی کند! از نظر سیستم رانش نیز میگ-31 از دو موتور توربوجت با پس سوز D-30F6 بهره میبرد که هر کدام تراستی برابر 93KN تولید مینمایند و با آنها فاکس هوند سرعتی برابر با 3 برابر صوت پیدا میکند! طراحی و شکل ظاهری میگ-31 بسیار شبیه به میگ-25 میباشد و دقیقا مانند آن دارای 2 جایگاه تسلیحات در زیر هر بال و یکی در انتهای بال به اضافه 4 جایگاه در زیر بدنه هواپیما میباشد. در دهه 1990 با توجه به قدرتمندتر شدن جنگنده های غربی روسیه فاکس هوند های خود را ارتقا داد که تواناییهای میگ-31 بسیار بهتر و بیشتر از قبل شد که امروزه این مدل با نام MiG-31BM شناخته میشود. MiG-31BM دارای آیونیکی بسیار قویتر از نسلهای قبلی خود میباشد و میتواند به راحتی با اهداف هوایی یا زمینی درگیر شود. و نیز به واسطه رادار پرقدرت خود میتواند همزمان 24 جنگنده دشمن را شناسایی کرده و با 6 تا از آنها درگیر شود! این رادار جدید همچنین میتواند به نحو احسن اهداف زمینی را نیز شناسایی کند. در ادامه با مشخصات MiG-31A آشنا میشوید :

    MiG-31A

    کشور سازنده : شوروی سابق
    هواپیماهای مشابه : MiG-25 , F-14 , F15
    تعداد سرنشین : 2 نفر
    ماموریت اصلی : رهگیر تمام آب و هوایی + ایجاد امنیت هوایی
    طول : 21.5 متر
    طول بال : 14 متر
    ارتفاع : 6.6 متر
    حداکثر سرعت : 3 ماخ
    وزن خالی : 22 تن
    وزن استاندارد : 37 تن
    حداکثر وزن : 47 تن
    نوع و قدرت موتور : دو موتور توربوجت با پس سوز D-30F6 هر کدام با تراست 93 کیلو نیوتن
    حداکثر تحمل G : در سرعتهای فراصوت +5 جی
    حداکثر برد : 3300 کیلومتر
    شعاع عملیاتی : 720 کیلومتر
    ارتفاع پرواز : 25 کیلومتر
    ارتفاع پرواز از سطح دریا : ؟
    مدت زمان برای رسیدن به ارتفاع 20 کیلومتری : 8 دقیقه و 54 ثانیه
    قابلیت سوختگیری هوایی : ندارد
    حسگرها : LD/SD TWS radar, possible IRST, RWR (رادار Zaslon S-800 با برد 200 کیلومتر)
    نوع تسلیحات : یک قبضه توپ 23 میلی متری GSh-6-23 + موشکهای هوا به هوای R-33 , R-40 , R-60 , R-73

    MiG-31BM

    این مدل در بسیاری جهات شبیه مدلهای قبلی است و در اینجا فقط نکات مهم را بیان میکنم.
    نوع رادار : Zaslon-M با برد 400 کیلومتر و توانایی شناسایی استیلت ، همزمان 24 هدف را شناسایی و به 6 تا از آنها حمله میکند و بقیه را نیز تحت نظر دارد.
    توانایی جنگ الکترونیک : دارای سیستم مدرن ECM و ضد ECM
    آیونیک این مدل بسیار پیشرفته تر از مدلهای قبلی است.
    نوع تسلیحات :
    یک قبضه توپ 23 میلی متری GSh-6-23
    موشکهای هوا به هوای R-27 , R-33 , R-37 , R-40 , R-60 , R-73 , R-77
    موشکهای هوا به زمین Kh-31P , Kh-58
    قیمت میگ-31 بی ام : 40 میلیون دلار

    توضیحاتی چند در مورد موشکهای هوا به هوای قابل حمل توسط میگ-31 :
    R-27 با برد 70 الی 170 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : 3600 Km/h
    R-33 با برد 160 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : 3700 Km/h
    R-37 با برد 300 ، حداکثر سرعت هدف : ؟
    R-40 با برد 50 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : ؟
    R-60 با برد 10 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : ؟
    R-73 با برد 40 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : 2500 Km/h
    R-77 با برد 90 الی 160 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : 3700 Km/h
    R-172 با برد 400 کیلومتر, حداکثر سرعت هدف؟
    چگونگی ظرفیت حمل موشکهای هوا به هوا در MiG-31BM :

    A) 8 R-33 & 2 R-60 or R-73
    icon_biggrin 6 R-33 & 2 R-40 & 2 R-60 or R-73
    C) 4 R-33 & 4 R-40 & 2 R-60 or R-73
    D) 4 R-33 & 4 R-73 & 2 R-40 & 2 R-60 or R-73




    تصویر


    منبع : وبلاگ میلیتاری


  2. مگه ميشه فونيكس رو بدون جانشين رها كرده باشن


    فعلا که رها کردن.قدرت های بزرگ هم بعضی وقتها گافهای بزرگ میدن
    امان از مافیا بازی آمریکاییها :D

  3. آقا کیوان وقتی در یک جنگ خلبان یک هواپیما ملیت آن کشور را نداشته باشد و برای دریافت پول به آن کشور آمده باشد(امارات و عربستان) مسلما تمام تلاشش را نمیکند وجانش را به خطر نمی اندازد شهامت و قابلیتهای یک خلبان بسیار مهم است در اواخر جنگ هشت ساله ایران هم از نظر تعداد جنگنده و هم از نظر تسلیحات ضعف شدیدی نسبت به عراق داشت اما میدان را رها نکرد(انجمن تاریخ نیروی هوایی مطالعه شود) فرق ایران با اعراب هم در همین است بدون تعصب و بدون افراط

  4. تصویر
    تصویر
     

    عملیات سلطان ، خوش آمدگویی IRIAF به فرانسوی های حاضر در عراق
    نیروی هوایی عراق در سالهای آخر دهه 1970 میلادی قرادادهایی جهت خرید و بکارگیری جنگنده های میراژ اف 1 با فرانسه منعقد کرده بود . با آغاز کار ساخت این جنگنده ها در فرانسه و نزدیک شدن زمان تحویل آنها تعداد 47 متخصص فرانسوی به همراه تعدای جنگنده Mirage F1C در پایگاه هوایی الهوریه (در نزدیکی بصره) مستقر شدند تا کار آموزش خلبانان عراقی برای پرواز با Mirage F1EQ را شروع نمایند . این تحولات از چشمان تیزبین مسئولان نیروی هوایی کشورمان پنهان نمانده بود و آنان نیز اطلاع دقیقی از ماجرا داشتند . نیروی هوایی بی میل نبود تا با انجام حمله ای به پایگاه هوایی الهوریه کار آموزش عراقیها بر روی میراژ را متوقف کند و همچنین خوش آمدی نیز به ورود فرانسوی ها به جنگ گفته باشد . بنابر این طرحی برای انجام یک عملیات عمقی توسط نیروی هوایی و حمله به پایگاه هوایی الهوریه ریخته شد . در این طرح که با نام عملیت سلطان شناخته میشد قرار بود تا تعداد قابل توجهی جنگنده بمب افکن F-4 فانتوم تا عمق 300 کیلومتری عراق نفوذ کنند و آن پایگاه هوایی را نابود کنند .طراحان اصلی این عملیات سرهنگ افشار و سرگرد شوقی بودند . مطابق این طرح، قرار بود 6 فروند جنگنده F-4E ، هر کدام مسلح به 12 بمب MK-82 (متعلق به اسکادران های 31 و 32 شکاری تاکتیکی مستقر در پایگاه شهید نوژه همدان ) به هدف حمله نمایند . برای این حمله تصمیم گرفته شده بود تا جنگنده ها از شمال عراق به هدف نزدیک شوند ( بر خلاف معمول همیشه که جنگنده ها از غرب عراق وارد آسمان این کشور میشدند ) . این تغییر مسیر به جنگنده ها این امکان را میداد که از خطر قرار گرفتن در برد 12 سایت از 16 سایت موشکی شناخته شده SA-2 ، SA-3 و SA-6 مستقر در منطقه پرهیز نمایند ، همچنین این تغییر مسیر باعث میشد تا جنگنده ها در مسیر گشت های هوایی شناخته شده جنگنده های عراقی که عمدتا با MiG-21 بر روی شهر موصل صورت میگرفت قرار نگیرند .
    با این وجود ، بارگیری جنگنده های فانتوم با بمبهای 500 پوندی (آن ةم به تعداد 12 تیر برای هر جنگنده) باعث میشد تا وزن هواپیما شدیدا افزایش یابد و به تبع آن جنگنده ها نتوانند با تکیه بر سوخت داخلی خود و مخازن سوخت اضافه ماموریت را به سلامت انجام دهند ، از این رو نیاز به سوختگیری هوایی در بین مسیر احساس میشد . بنابر این قرار شد تا 2 فروند هواپیمای تانکر 707 به همراه گروه پروازی به داخل عراق وارد شوند و کار سوخترسانی به فانتومها را انجام دهند . برای محافظت از تانکرها هم قرار شد 2 فروند جنگنده F-14A تامکت (متعلق به گردان 81 شکاری تاکتیکی پایگاه هشتم شکاری اصفهان) در گروه پروازی حضور داشته باشند . این ماموریت یکی از معدود ماموریتهایی بود که هواپیماهای تانکر و جنگنده های تامکت به طور رسمی اجازه یافتند تا وارد خاک عراق شوند.
    برای حفظ اصل غافلگیری و شوکه کردن عراقیها ، تصمیم بر آن شد تا گروه پروازی سلطان (شامل تانکرها ، فانتومها و تامکتها) بعد از عبور از فضای هوایی ترکیه وارد آسمان عراق شوند . این آخرین باری نبود که جنگنده های نیروی هوایی از آسمان ترکیه استفاده میکردند .
    بعد از انجام همه مقدمات ، روز موعود فرا رسید و نیروی هوایی برای اجرای عملیات سلطان کاملا آماده بود . قبل از شروع عملیات سرهنگ افشار ماموریت را برای خلبانهای شرکت کننده کاملا تشریح کرد. وی ابتدا خلبانان فانتومها را نسبت به ماموریت توجیه کرد و در خلال آن به خلبانان گفت که آنها باید بر روی اصول پروازی تمرکز کنند ، همدیگر را در دید داشته باشند ، هدف را پیدا کرده و منهدم نمایند و سپس بعد از توجیه کردن خلبانان تامکتها خطاب به آنها تاکید کرد که آنها میبایست به همراه تامکتهایشان در کنار تانکر ها بمانند و از آنها کاملا محافظت کنند، چون اگر تانکر ها از بین بروند همه چیز از بین خواهد رفت . خود سرهنگ افشار قرار بود تا شخصا در عملیات حضور داشته باشد و از درون یکی از تانکرها عملیات را فرماندهی کند .
    سحرگاه روز 29 اکتبر 1980 ، پایگاه دوم شکاری تبریز ، شاهد برخاست 3 فروند تانکر 707 (1 فروند ذخیره) ، 8 فروند جنگنده فانتوم (2 فروند ذخیره) و 3 فروند جنگنده تامکت (1 فروند ذخیره) بود . هواپیماها در جنوب ارومیه به یکدیگر ملحق شدند و با حرکت در ارتفاع پایین و در پناه کوهها خود را از دید رادارهای عراقی مخفی کردند . قبل از ورود به آسمان ترکیه تمام هواپیماهای ذخیره به پایگاه بازگشتند . سپس بقیه هواپیماها که اکنون 10 فروند میشدند گروه پروازی سلطان را تشکیل دادند . این گروه پروازی شامل 6 فروند جنگنده فانتوم با اسامی سلطان 1 تا سلطان 6 ، 2 فروند جنگنده تامکت با اسامی سلطان 7 و سلطان 8 و 2 فروند هواپیمای تانکر 707 با اسامی سلطان 9 و 10 بود . لیدر دسته فانتومها ، سلطان 1 به خلبانی سرگرد شوقی بود ، لیدر تامکتها تامکت سلطان 7 به خلبانی کاپیتان صدقی بود و همبال (وینگ من ) او تامکت سلطان 8 به خلبانی کاپیتان تایبی بود. سرهنگ افشار نیز درون تانکر سلطان 9 قرار داشت و از آنجا عملیات را فرماندهی میکرد. هواپیماهای گروه پروازی سلطان به مسیر خود ادامه دادند و وارد آسمان ترکیه شدند و دقایقی به طی مسیر در آسمان ترکیه ادامه دادند ، سپس فضای هوایی ترکیه را ترک کرده و وارد آسمان عراق شدند و در پناه کوههای جبل سینجار به حرکت ادامه دادند ، سپس تمام جنگنده ها یکبار دیگر در آسمان سوختگیری کردند . پس از سوختگیری فانتومها راهی هدف شدند ،در حالیکه تانکرها و تامکتها در همان منطقه شروع به چرخیدن کردند و منتظر آنها ماندند .
    جنگنده های فانتوم پس از دقایقی توانستند تا بدون مشکل به هدف نزدیک شوند و با رها کردن بمب های خود آنجا را به جهنمی از آتش بدل نمایند . در همان زمانی که فانتومها مشغول بمباران پایگاه هوایی الهوریه و سپس برگشت به سمت تانکرها بودند، رادار یکی از تامکتها 4 جنگنده عراقی را در 70 کیلومتری تانکرها شناسایی کرد . با استفاده از تجهیزات شناخت دوست از دشمن ، مشخص شد که جنگنده های عراقی از نوع میگ 23 فلاگر هستند . خبر حضور جنگنده های عراقی سریعا به اطلاع سرهنگ افشار رسید . افشار میدانست که اکنون میگ 23 ها در منطقه ای بین تانکرها و فانتومها پرواز میکردند و اگر چه تاکنون متوجه حضور هیچ یک از هواپیماهای ایرانی نشده بودند ، اما امکان دارد که فانتومها در سر راه برگشت به سمت تانکرها به آنها بر بخورند و مشکلاتی برایشان بوجود آید ، در شرایط عادی جنگنده های فانتوم مشکلی در رویارویی با جنگنده های عراقی نداشتند اما در چنین ماموریتی سوخت به مانند زندگی بود و رسیدن جنگنده های فانتوم به تانکر ها بدون هیچ تغییر مسیر یا برخورد به دشمن ضروری مینمود ، همچنین هیچ کدام از فانتمها به موشک هوا به هوا مجهز نبودند . از این رو سرهنگ افشار به 2 فروند تامکتی که در معیت تانکرها پرواز میکردند دستور داد تا میگ 23 ها را رهگیری کنند و پیش از رسیدن آنها به جنگنده های فانتوم ، نابودشان کنند.
    از آنجایی که وقتی برای تلف کردن وجود نداشت ، هر دو تامکت سریعا از تانکر ها فاصله گرفتند و به یکدیگر ملحق شدند و در حالی که ارتفاعشان را به 15000 پا افزایش میدادند به سمت جنوب(مکان حضور فلاگر ها) حرکت کردند . صدقی و تایبی با چک کردن دستگاههای الکترونیکی هواپیماهایشان متوجه شدند که عراقیها هنوز متوجه حضور آنها نشده اند ، بنابر این بازهم افزایش ارتفاع دادند و خود را به ارتفاع 20000 پایی رساندند . در چنین ارتفاعی دست آنها برای حمله بسیار بازتر بود .
    در آن ماموریت تامکت سلطان 7 با دو تیر موشک AIM-54 فینیکس ، 3 موشک AIM-7 اسپارو و 2 تیر موشک AIM-9‌سایدوایندر مسلح شده بود و تامکت سلطان 8 نیز مجهز به 6 تیر موشک AIM-7 اسپارو و 2 تیر موشک AIM-9 سایدوایندر بود .به خوبی قابل درک است که تامکتها موشکهای دوربردتر و موثرتری نسبت به حریفان خود در اختیار داشتند ، اما هنوز موفقیت آنها منوط به رعایت اصل غافلگیری بود ، تا مبادا نیروی هوایی عراق متوجه حضور آنها شود و جنگنده های دیگری را نیز برای مقابله با آنها به آسمان بفرستد . خدمه تامکتها قرار کردند تا ابتدا تامکت سلطان 7 با فلاگرهای عراقی درگیر شود . در حال افزایش ارتفاع به 22000 پایی ، کمک خلبان تامکت سلطان 7 ، رادار AWG-9 جنگنده را در حالت TWS قرار داد و مشغول بررسی دقیق اهداف شد ، در فاصله 56 کیلومتری از فلاگر های عراقی ، جنگنده های عراقی به وضوح رادار تامکت صدقی قابل مشاهده بودند . 4 فروند میگ 23 به صورت جفتی پشت سر هم حرکت میکردند . صدقی تصمیم گرفت تا ابتدا به میگ 23های جلویی حمله کند . در فاصله 33 کیلومتری از جنگنده های عراقی ، صدقی اجازه شلیک موشک فینیکس را به کمک خلبان داد . وی موشک را بر روی اولین میگ 23 که در جلو حرکت میکرد شلیک کرد ، موشک بلافاصله از تامکت جدا شده و به سمت جنگنده عراقی که در ارتفاع 30000 پایی حرکت میکردند به پرواز در آمد . 8 ثانیه بعد نیز دومین موشک فینیکس به سمت دومین هواپیمای میگ 23شلیک شد . علیرغم شلیک 2 موشک ، هنوز میگ 23 ها به مسیر خود ادامه میدادند ، احتمالا آنها هنوز از حضور تامکتها در منطقه و سرنوشت سیاهی که در انتظارشان بود بیخبر بودند . در حالیکه خدمه تامکتها مسیر موشک های فینیکس را دنبال میکردند و منتظر نتیجه بودند ، از سوی سلطان 9 با آنها تماس گرفته شد و به آنها اطلاع داده شد که عراقیها از حمله به پایگاه الهوریه آگاه شده اند و به میگ 23 ها دستور داده اند تا به سمت فانتومها پرواز کنند و آنها را رهگیری نمایند . میگ 23 های عراقی قصد گردش و حرکت به سمت فانتومها را داشتند اما خوشبختانه فرصتی پیدا نکردند . اولین فینیکس به میگ 23 جلویی برخورد کرد و آن را به تلی از آتش بدل کرد . کمک خلبان تامکت سلطان 7 فریادی از خوشحالی کشید . با این وجود به نظر میرسید که موشک فینیکس دوم به هدف برخورد نکرده اما لحظاتی بعد کمک خلبان متوجه شد که دومین میگ 23 نیز در حال سقوط به طرف زمین است . به احتمال زیاد موشک به خود هواپیما برخورد نکرده بود اما فیوز مجاورتی آن منفجر شده بوده و سرجنگی قوی موشک فینیکس کار میگ 23 عراقی را یکسره کرده بود . تا این لحظه 2 فروند میگ 23 عراقی نابود شده بودند ، اما خدمه تامکتها فرصتی برای شادمانی نداشتند چون هنوز 2 فروند میگ 23 دیگر در منطقه حضور داشتند که ممکن بود خطراتی برای فانتومها ایجاد کنند . میگ 23 های باقی مانده کاملا گیج شده بودند و نمیدانستند چه باید بکنند ، آنها ابتدا به سمت جنوب تغییر مسیر دادند ولی بعد به سمت غرب تغییر مسیر دادند و پس از آن شروع به کاهش ارتفاع نمودند . آنها هنوز هم نمیدانستند که چه چیزی و از چه سمتی آنها را مورد حمله قرار داده است . صدقی و تایبی با دقت فعالیت آنها را بر روی رادارهایشان زیر نظر داشتند و منتظر موقعیت مناسبی برای شکار آنها بودند . شوک ناشی از متلاشی شدن 2 فروند میگ 23 در مقابل چشمان خلبانان میگ 23های باقی مانده باعث شد تا آنها دو اشتباه بزرگ انجام بدهند . یکی اینکه به سمت غرب راه افتادند و پشت خود را به سمت تامکتها نموده بودند (اکنون تامکتها دقیقا در پشت آنها قرار گرفته بودند) و دیگر اینکه کاهش ارتفاع داده بودند و باعث شده بودند تا تامکتها در ارتفاع بالاتری قرار بگیرند که برای حمله بسیار ایده آل تر بود . تامکتها برای چند لحظه پس سوز موتورهایشان را روشن کردند تا به سرعت مناسبی برسند و فاصله شان با فلاگر ها کمتر شود .
    خدمه دو تامکت اکنون خودشان را برای شلیک موشکهای اسپارو به طرف فلاگر های عراقی که فقط 12 کیلومتر جلوتر از تامکتها بودند آماده میکردند . اینبار نوبت تایبی بود که وارد عمل شود ، بنابر این صدقی 2000 پا از او فاصله گرفت تا مواظب اطراف باشد و چنانچه هنوز جنگنده عراقی ناشناخته ای در منطقه باقی مانده بود آن را رهگیری کند . لحظاتی مانده به شلیک موشکهای اسپارو تایبی با صدقی تماس گرفت و اعلام کرد که در CSD جنگنده اش مشکلاتی بوجود آمده است . ساختار سیستم تسلیحات تامکت بگونه ای است که بدون داشتن یک CSD فعال و بدون مشکل کار رهگیری دشمن و شلیک موشک کاملا غیرممکن است .
    تایبی میتوانست مشکل را حل نماید ، برنامه ریزی مجدد CSD در حدود 5 دقیقه زمان میبرد و 6 تا 8 دقیقه نیز نیاز بود تا سیستم ناوبری هواپیما اصلاح گردد . اما او در 300 کیلومتری عمق اسمان عراق قرار داشت و فرصت و سوخت کافی برای انجام اینکار ها نداشت . بدون CSD ، تایبی فقط میتوانست از مسلسل هواپیما استفاده کند و برای برگشت به فضای امن ایران نیازمند شانس زیاد و اسکورت از سوی جنگنده دیگری میبود . صدقی که از این مشکل آگاه شده بود و میدانست که تایبی فرصتی برای رفع مشکل ندارد به او دستور داد که از ادامه مسیر خودداری کند و به سمت منطقه ای که تانکرها در آنجا در حال گردش بودند برگردد و منتظر بماند . و خودش نیز به دنبال میگ23های باقی مانده به راه افتاد . صدقی موشک حرارتی را مسلح کرد و به دنبال میگ 23 ها به راه افتاد . وی یکبار دیگر نیز از پس سوز استفاده نمود تا به سرعت دست یابد . اکنون صدقی به نزدیکی فلاگر ها که در 10000 پایی پرواز میکردند رسیده بود . در 1500 متری آنها ، صدقی صدای قفل موشک سایدوایدر را شنید اما قبل از آنکه بتواند موشک را شلیک کند ، فلاگر ها به یکبباره از هم جدا شدند و لیدر به سمت راست گردش کرد و وینگ من هم به سمت چپ . مسلما آنها اکنون از حضور تامکت مطلع شده بودند . صدقی بلافاصله به راست گردش کرد و به دنبال لیدر رفت . فلاگر عراقی سعی در انجام مانورهای شدید جهت جلوگیری از شلیک موشک توسط صدقی داشت اما بالاخره صدقی توانست تا بر روی فلاگر قفل کند و موشک سایدوایندر را به طرفش شلیک کند .

    ثانیه هایی بعد موشک به هدف برخورد کرد و آن را متلاشی کرد . هنوز لحظاتی از متلاشی شدن فلاگر عراقی نگذشته بود که کمک خلبان صدقی به وی خبر داد که آخرین میگ 23 دقیقا در پشت سر آنها قرار دارد و همچنین سوخت چندانی برای آنها باقی نمانده است .
    در حال پرواز با سرعت 520 مایل بر ساعت ، با سوخت نه چندان زیاد و با یک میگ 23 دقیقا در پشت سر ، صدقی مانوری شبیه مانور کبرا انجام داد . این مانور باعث شد تا سرعت وی در چند ثانیه به یکباره از 520 مایل بر ساعت به 150 مایل بر ساعت کاهش پیدا کند . اما خلبان آخرین میگ 23 که انتظار چنین مانوری را نداشت غافلگیر شد و به یکباره از صدقی جلو افتاد . اکنون صدقی در پشت سر فلاگر عراقی قرار گرفته بود ، وی مجددا پس سوز را روشن کرد تا به سرعت دلخواه برسد سپس یک تیر موشک حرارتی سایدوایندر روانه فلاگر عراقی کرد . این مشوک نیز همانند 3 موشک قبلی به هدف اصابت کرد و باعث شد تا فلاگر عراقی منهدم شود . پس از منهدم کردن آخرین فلاگر عراقی ، صدقی پس سوز را خاموش کرد و با سرعت عادی به سمت تانکرها به راه افتاد . وی در تماس با سلطان 9 وضعیت خود را اطلاع داد و همچنین متوجه شد که تمام فانتوم ها به سلامت به تانکر ها رسیده اند و پس از سوختگیری راهی آسمان ایران شده اند . پس از لحظاتی صدقی و کمک خلبانش توانستند تانکر سوخترسان را ببیند در حالیکه فانتومهای سلطان 1 و سلطان 3 آن را اسکورت میکردند . صدقی توانست همانند سایر پرنده های حاضر در عملیات به راحتی سوختگیری نماید و به سلامت به آسمان ایران اسلامی برگردد .
    بعد از عملیات مشخص شد که فانتومهایی که به پایگاه هوایی الهوریه حمله کرده بودند ، علاوه بر وارد کردن خسارات جدی توانسته اند تا 2 فروند میگ 21 و یک فروند Mi-8 را نیز بر روی زمین از بین ببرند . همچنین حداقل یک متخصص فرانسوی در جریان حمله به هلاکت رسید و یک نفر دیگر نیز زخمی شد . بعد از این جریان تمامی متخصصان فرانسوی به فرانسه بازگشتند . همچنین بعدا مشخص شد که 3 خلبان از 4 خلبانی که میگ 23 هایشان توسط صدقی ساقط شده بود کشته شده اند که از جمله آنان میتوان به کاپیتان احمد صباح (شکارچی 2 فروند F-5E ایرانی در روز اول جنگ) اشاره کرد .

    این مطلب ترجمه آزادی از مطلب کتاب Iranian F-14 Tomcat Units in Combat در مورد این عملیات بود.

    منبع:انجمن هوافضا


  5. درسته امیر خان آمار این جور میگه ولی باید دقت کنید که جنگنده های ساقط شده در چه شرایطی بودن به عنوان مثال هدف قرار دادن چند میگ در جنگ اول خلیج فارس در حالی که از نظر کمی و کیفی بر عراقی ها تسلط داشتند که هنر نیست در اون شرایط حتی فانتوم هم کار ساز بود سابقه حضور در آسمان هم ملاک نیست چون اگه این طور باشه ما باید بریم و هواپیمای برادران رایت رو سوار بشیم نظر دوستان رو به چند نکته جلب میکنم ایران از بین اف پانزده و تامکت تامکت را نتخاب میکند بنا به هزار و یک دلیل واضح ناتو ترجیح میدهد از اف شانزده و هورنت به عنوان ستون فقرات نیروی هوایی خود استفاده کند اسرائیل ترجیح میدهد که به جای یک فروند اف پانزده آی دو فروند اف شانزده آی خریداری کند کشورهای عربی به غیر از عربستان تمایل به خرید اف شانزده دارند البته عربستان هم بدش نمی آمد که به جای اف پانزده تامکت تحویل بگیرد ولی نتوانست امریکا را قانع کند واضح و مشخص است که با این تفاسیر طراحی و تولید این جنگنده با اعمال نفوذ مافیا بوده و واقعا به آن هیچ نیازی نبود

  6. داشتن جنگ افزار لازمه ولی کافی نیست اعراب همیت و جرات لازم رو ندارن اون وقتی که در موضع واحد بودن حرف اسرائیل فسقلی نشدن چه برسه به ایران اونها از ایران بیشتر از ازرائیل میترسن همین امارات و عربستان جنگنده ها شون رو به وسیله خلبانای اروپایی به پرواز در میارن چون خودشون جرات و بخار این کارا رو ندارن

  7. دوست عزیز بهینه بودن اف 16 آی نسبت به اف 15آی رو میشه در انتخاب نیروی هوایی اسرائیل بخوبی دید در ضمن اصلی ترین دلیلی که امریکا را وادار به طراحی و توسعه هواپیماهای نسل پنجم کرد ضعف عمده جنگنده های در حال خدمتش در برابر جنگندهای خانواده فلانکر و همین طور میگ 31 بود شما به تفاوت زاویه حمله اف15وسوخو32 توجه کنید در نبردهای نزدیک قدرت مانور حرف اول را میزند که خانواده فلانکر در آن بی نظیر عمل میکند ودر نبردهای ماوراء دید هم نوع رادار و موشک تعیین کننده است که در آن میگ 31 با مجهز بودن به آر172جای بحثی نمیگذارد تنها چیزی که روسها را اذیت میکند نداشتن پول کافی برای تکمیل طرحهای ناتمامشان است

  8. غربيها علت مخالفت با غني سازي اورانيوم در خاك ايران رو ميگن چون ايران ميتونه خارج از حد نياز و براي سلاح اتمي اورانيوم غني سازي كنه.
    من فكر ميكنم ما چون اورانيوم طبيعي به اندازه كافي نداريم بهتره حداقل در اين مورد اين كارو در خارج انجام بديم وگرنه همون طبيعيشم ممكنه به ما ندن تا غنيسازي كنيم.(ما فقط براي مصرف 7 سال نيروگاه بوشهر اورانيوم در طبيعت داريم)
    همونطور كه ميدونيم الان در دنيا بحث نيروگاههاي همجوشي كه همون همجوشي هسته هيدروژن است زياد شده و اولين نيروگاه هم در فرانسه در حال احداثه و در آينده اين نيروگاهها جاي نيروگاههاي اورانيومي رو ميگيرن و احتمالا اون موقع ما تازه خودمون نيروگاه بوشهر رو تكميل ميكنيم و به تكنولوژي ساخت نيروگاه اورانيومي دست پيدا ميكنيم(با اين وضعي كه روسها درست كردن) چون اون خودش يك پروسه تحقيقاتي هزينه بر و زمانبره.
    من فكر ميكنم اگر ما الان دنبال همجوشي بريم بهتره چون هم تكنولوژيمونو به كشورهاي غربي ميرسونيم و هم خودبخود به تكنولوژي بمب هيدروژني ميرسيم :D
    ماكه ميتونيم در نانو تكنولوژي با غربيها پيش بريم در اين زمينه هم فكر ميكنم بتونيم رقابت كنيم. :D
    البته قبول دارم اون موقعم ممكنه بگن شما دنباله بمب هيدروژني هستيد ولي به دليلي كه گفتم ما اورانيوم طبيعي به اندازه كافي نداريم بهتره بريم دنبال همجوشي.


    یکی از نزدیکان من که در طرحهای اکتشافی معادن اورانیوم همکاری دارد با اطمینان به بنده گفته که ذخایر شناخته شده ایران تا سالها جوابگو میباشد

  9. تصویر


    در سال 2004 ایران یک مدل جدید از موشکهای ضد کشتی را بر مبنای موشک چینی کرم ابریشم را با برد و سرعت بیشتر طراحی نمود و به تولید انبوه رساند
    این موشک با توجه به سرعت زیاد آن یکی از خطرناک ترین موشک های ضد کشتی است که امکان هر گون تحرکی را از حریف صلب میکند

    مشخصات:
    نوع: موشک ضد کشتی
    سرعت: بین0.8 تا 1 ماخ
    طول:7.8 متر
    وزن: 2998 کیلوگرم
    برد: 135 تا 200 کیلومتر
    ارتفاع پرواز:30 تا 50 متر
    نوع سیستم راداری: رادار مونو پالس (فعال)
    وزن سر جنگی: 512 کیلوگرم
    موتور: یک موتور سوخت مایع بهمراه یک بوستر سوخت جامد


    منبع
    www.moshaki-nezami.blogfa.com


  10. دوست عزیز حوت احتمالا بر پایه مدل بهبود یافته اشکوال ساخته شده و همان طور که قبلا گفته شد بنابر گفته های مسئولین وزارت دفاع هدایت شونده است و نکته برجسته در این اژدر سرعت بسیار زیادش است وخیلی در مورد قدرت تخریب آن صحبت نشده ولی با مقایسه با مدل پایه باید قبل قبول باشد استعداد ایران را در زمینه مهندسی معکوس و ارتقاء جنگ افزارهایش دست کم نگیرید همین موشک شهاب سه بر پایه تکنولوژی شصت سال پیش روسیه ساخته شده که نظر دقت و قدرت کلاهک متعارف بر نمونه پایه خود برتر است تازه تکنولوژی حوت که متعلق به ده سال قبل است

  11. بله درسته اف 15 با تمام قابلیتهاش از برد تسلیحاتی کمی برخورداره با طرح و توسعه پروژهF16I که با وزن کمتر و قیمت مناسبتر در دسترس مشتریانش قرار دارد خرید F15 تقریبا حماقت است در مورد قابلیتهای هوا به سطح هم در حد F18 نیست تقریبا اکثر بردهای F15 در مفابل هواپیماهای نسل سوم روسی بوده که بسیار نابرابر است و چند تایی هم در مقابل نسل چهارم های به روز نشده در عراق و بالکان خیلی دلم میخواد F15رو در مقابل SU32ببینم اون وقت فرق دوغ و دوشاب معلوم میشه اگر دوستان میخوان مو به تنشون راست بشه بهتره ابر مانورهای SU37 رو ببینن

  12. مدل اوليه موشك اشكوال، غيرهدايت شونده بود كه به نظر مي رسد يك ضعف براي اين موشك محسوب مي شود. گرچه اين ويژگي، موشك را از خطر جم شدن (Jamming) مصون نگه مي دارد. با اين وجود روس ها اعلام كرده اند كه مدل هدايت شونده اين موشك را نيز توسعه داده اند كه براي اين منظور پس از آنكه مسيري را با سرعت زياد طي نمود، سرعت خودرا كاهش مي دهد تا موقعيت هدف را شناسايي و به سمت آن، مسير خود را تصحيح نمايد (هدايت آشيانه يابي). پس از سال 1995، كه روس ها در نمايشگاه دفاعي ابوظبي مدل غيرهدايت شونده اشكوال را به نمايش درآوردند كار را بر روي توسعه يك مدل پيشرفته تر از اين موشك ادامه دادند كه اولاً از سرجنگي غيرهسته اي (معمولي) برخوردار بود و هم قابليت هدايت و رديابي هدف را داشت و بدين ترتيب به نحو قابل ملاحظه اي كارايي آن نسبت به مدل بيشين افزون تر بود. روسها اولين بار اين مدل را در سال 1998 آزمايش كردند. مدلهاي مختلف موشك اشكوال الف-مدل اوليه: اين مدل همانطور كه گفته شد غيرهدايت شونده است. از سرجنگي هسته اي برخوردار بوده و بردي در حدود 16(؟) كيلومتر دارد. ب-مدل بهبود يافته: اين مدل همان مدل اوليه است كه از سرجنگي متعارف درآن استفاده شده و سيستم هدايت بر روي آن نصب شده است. ج-اشكوال-اي: مدل صادراتي موشك اشكوال كه به جاي سيستم هدايت از يك اتوپايلوت بهره مي گيرد و لازم است قبل از شليك، موقعيت، سرعت و جهت حركت هدف به آن داده شود. اين مدل داراي سرجنگي معمولي بوده و مشخصات فني آن در قسمت مشخصات فني موشك در همين نوشتار آمده است. مدلهاي ديگر: اطلاعات بسيار اندكي از ادامه تحقيقات بر روي اين موشك تاكنون منتشر شده است. شايعات، سرعت اين موشك را حتي تا 720 كيلومتر بر ساعت نيز عنوان مي كنند و حتي برخي منابع برد مدل بهبود يافته اين موشك را تا 100 كيلومتر نيز ذكر نموده اند. به هرحال اطلاعات رسمي و منتشر شده اي در اين رابطه موجود نيست.