mohammadhossein

Members
  • تعداد محتوا

    528
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های mohammadhossein

  1.     اینکه غرب ضرر می کنه تاثیری در تصمیم گیری چین نداره بلکه تاثیرش بروی خود غربی هاست   توی اقتصاد پیش بینی های کوتاه مدت هم آنچنان قابل استناد نیستند چه برسه به پیش بینی هایی که مربوط به نیم قرن آینده می شن. با کوچکترین جنگی قیمت طلا و نفت به شدت بالا می ره و از اون طرف به کشورهای مصرف کننده فشار شدیدی وارد می شه یا با هر صلحی و خیلی از موارد دیگه . پس اینکه هند و ... در آینده چی می شن فارغ از اینکه آیا واقعا توانایی های لازم رو دارند یا نه  قابل پیش بینی نیست . شاید به قول شما پتانسیل های لازم رو داشته باشند اما آیا لزومی هست که این پتانسیل های بالقوه ، بالفعل شوند !؟ اما در چین این پتانسیل به صورت بالفعل درآمده است  ضمن اینکه سرعت رشد بالاتری هم نسبت به اون کشورها داره.   فرضا درگیری بین روسیه و اروپا و امریکا شکل بگیره و چین هم بخاطر منافع اقتصادی از این درگیری فاصله بگیره آیا با این شرایط این کشور می تونه به اون جایگاهی که براش هدف گذاری کرده برسه ؟   و اما آخرین صحبت من در ارتباط با موضوع چین   این کشور چیزی در حدود 4 هزار میلیارد دلار ذخایرارزی داره . حدود 1300 میلیارد دلار از آمریکا طلب داره و ... این مطالب نشون می ده که اگر وابستگی اروپا و آمریکا به چین بیشتر نباشه کمتر هم نیست کشوری با چنین توانایی هایی مسلما نسبت به ما خیلی بهتر می تونه فشارهایی رو که به اقتصادش وارد میشه رو تحمل کنه           خواهشا اینقدر به چینی ها لطف نکنید چین اصلا اقتصادی نداره که بخواد 80 درصدش وابسته به غرب باشه !!!!! اون چیزی که شما ازش به عنوان مستعمره یاد  می کنی سرمایه گذاری خارجی هست . چیزی که تمام کشورهای دنیا برای انجامش برنامه ریزی های بسیار گسترده ای انجام می دن   خوب کارگر با حقوق 4 دلار در روز کار می کنه اما می تونه نیازهایی رو که داره در حد معمول پوشش بده. ضمنا همین کارگرها اگر کارخانجات به قول شما ارباباشون نبود کجا می خواستند کار کنند. اولین باری هست که چنین موضع گیری عجیبی رو در ارتباط با سرمایه گذاری های خارجی می بینم !!     اگر قلاده ی روسیه دست آمریکا بود الان وضعیت اوکراین این نبود که تاپیک تحولاتش به صفحه ی 90 برسه. الان این بحث ها بین دوستان در جریان نبود. اونی که قلادش دست یکی دیگس آمریکاس   هنوز المپیک زمستانی شروع نشده که بخواد بمب گذاری ای در اون صورت بگیره . آخرین بار وقتی که آمریکا قصد حمله به سوریه رو گرفته بود این روسیه بود که تهدید به حمله به عربستان و قطر کرد  چرا آمریکا اون حمله رو انجام نداد .؟! آمریکا که قلاده ی روسیه دستش هست !!!!   یه بار دیگه این تاپیک رو از صفحه ی اول مطالعه کنید.
  2. mohammadhossein

    تحلیل و پیگیری تحولات عراق

      ممنون از شما   بنده هم هیچ  اعتقادی به ناصبی بودن اینها ندارم . اما استدلال شما کاملا اشتباه هست. اگر به دنبال ثابت کردن این مسئله هستید باید دنبال دلایل قابل قبول باشید. عکسی که معلوم نیست فوتوشاپ هست یا نیست و در ضمن در صورت اصلی بودن هم تنها بیانگر اعتقادات یک نفر است هیچ دلیلی برای این موضوعی که شما عنوان کردید نیست   مثل این می مونه که یکی بره بغل برج آزادی یه نوشته بگیره دستش که از اسرائیل تشکر می کنیم بعد اونوری ها عنوان کنن که ایرانی ها دوست اسرائیل هستند
  3.   اولا دقیقا سود و ضرر ناتو هم کاملا در این مورد تاثیرگذار هست . طبق گفته ی خود شما که هر کشوری بر اساس منافع خودش تصمیم می گیره دوما فعلا هیچ کشوری پتانسیل های چین رو برای تولید با کیفیت و ارزان نداره سوما مشکل شما اینه که منافع رو فقط در موضوع اقتصاد می بینید . مسائل مهم تری هم وجود داره
  4.   مسئله اینه که اگر درگیری به این وسعت برسه دیگه هیچ کشوری نمی تونه بی طرف بمونه .   نکته ی دیگه اینکه همونقدری که چین به آمریکا و اروپا و ... نیاز داره این کشورها هم همونقدر یا بیشترش به چین نیاز دارند. هزینه ی تولید بسیار پایین در چین هست که قیمت بسیاری از تولیدات شرکتهای غربی را در حد قابل قبولی برای مشتری قرار داده است. و بسیاری از مزایای دیگر   ببینید وقتی که شما یک قدرت هسته ای اون هم در سطح روسیه باشید هیچ وقت شکست به اون شکلی که ما مد نظرمون هست سراغ شما نمیاد.
  5. البته اگر ناتو و آمریکا در صورت درگیری دخالت کنند اونموقع باید منتظر دخالت کشورهای دیگری هم بود که به نفع روسیه وارد عمل میشن   آمریکا هم هیچوقت حاضر نمی شه بخاطر کشوری مثل اوکراین شرایط طلایی رو که بعد از جنگ های جهانی براش ایجاد شد رو از دست بده . چون اینبار هر ضربه ای بزنه همون یا بزرگترش رو می خوره
  6. mohammadhossein

    تحلیل و پیگیری تحولات عراق

      به همین سادگی !!!
  7.     ممنون از تذکرتون    حقیقتش برای قرار دادن این مطلب مقداری عجله کردم و اونجوری که باید در مورد تحقیق نکردم. به دلیل اینکه منبعی برای ساخت خانه و ... ذکر نشده بنده آنها را از پستی که گذاشتم حذف کردم.
  8.     حضرت نوح(ع) بعد از ۲۵۰۰ سال عمر کردن در آفتاب خوابیده بود که عزرائیل آمد که او را قبض روح کند، گفت: به من مهلت بده که به سایه روم؛ آنگاه برخاست و در حین رفتن گفت: تمام عمر من مانند آمدنم از آفتاب به سایه است، فرشته مرگ او را قبض روح کرد.(۵)     دلیل ویرایش : نبود منبع درست برای مطالب گفته شده .   با عرض معذرت
  9. mohammadhossein

    بی‌صدا رفت و بی‌صورت بازگشت

    صورتش باعث شده تا هر که او را می‌بیند هر گمانی جز واقعیت را از ذهنش عبور دهد؛ عقب ماندگی، جذام، سوختگی و ...   عکس‌العمل و واکنش‌ها هم تقریبا یکسان بوده، هر غریبه‌ای که در کوچه و بازار او را می‌بیند یا از او روی بر می‌گرداند یا ناخودآگاه صورتش در هم کشیده می‌شود.   از او فقط عکسی دیده بودیم، نام و نشانی هم نداشتیم، پیگیر شدیم، فهمیدیم 26 سال است که مردی در مشهد مردانه زندگی می‌کند، بی هیچ هیاهو و سر و صدایی و همسری که او هم مردانه به پای این زندگی ایستاده است.   به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه خراسان، حاج رجب محمدزاده، یکی از جانبازان 70 درصد کشورمان است که ظاهرا وضعیت جسمی‌ و نوع مجروحیتش، او را از یاد خیلی‌ها برده است.   او از سال 64 به عنوان بسیجی، چهار مرحله به جبهه اعزام شده و آخرین باری که خاک جبهه تن حاج رجب را لمس کرد، سال 66 و در مکانی به نام ماهوت عراق بود.   قرار شد برای دیدن حاج رجب به خانه‌اش در یکی از مناطق پایین شهر مشهد برویم، درحالیکه تا قبل از رسیدن به خانه او هنوز تردید داشتیم که آیا این شخص همان مردی است که ما به دنبالش بودیم یا نه، وارد خانه‌ که شدیم، مردی به استقبالمان آمد که دیدن صورتش تمام تردید‌های ما را به یقین تبدیل کرد.   وقتی به دنبال نام و نشانی از حاج رجب بودم، می‌گفتند جانبازی که شما دنبالش هستید یک سوم صورتش را از دست داده، نمی‌تواند به خوبی حرف بزند، اما همین باعث می‌شد تا برای دیدنش مشتاق‌تر شوم، وقتی وارد خانه‌اش شدم و او را دیدم، تنها سوالی که در ذهنم بی‌جواب ماند این بود که دو سوم دیگری که می‌گویند از صورت این مرد باقی مانده، کجاست؟   وارد خانه که شدیم مردی به استقبالمان آمد که تنها پیشانی و ابروهایش کمی طبیعی به نظر می‌رسید، بینی، دهان، دندان، گونه و یکی از چشمهایش را کاملا از دست داده بود، چشم دیگر او هم به سختی باز می‌شد و مقدار اندکی بینایی داشت.   مقابلش نشستیم، روز جانباز را با اندکی تاخیر به او تبریک گفتیم، حاج رجب هم با زبانی که به سختی با آن سخن می‌گفت از ما تشکر کرد، دیدن صورتش کمی ما را بهت‌زده کرده بود و شروع مصاحبه را سخت‌تر...   از او پرسیدم چه شد که صورتتان را از دست دادید، آن لحظه را یادتان هست؟   حاج رجب با صدایی که به سختی و کمی نامفهوم شنیده می‌شد، لحظه مجروحیت خود را اینگونه برایمان وصف کرد: خیلی کم یادم است، فقط اندازه یک ثانیه، در سنگر داشتم برای کلمن یخ می‌شکستم و دو نفر از همرزمانم در کنارم بودند، ناگهان خمپاره زده شد و بعد از اینکه احساس کردم خون زیادی از من می‌رود، بیهوش شدم.   طوبی زرندی، همسر حاج رجب به کمکش می‌آید، همزمان که او برایمان از لحظه مجروح شدنش می‌گوید، همسرش هم جملات نامفهوم حاج رجب را برایمان بازگو می‌کند.   در آن لحظه چهار نفر در سنگر حضور داشتند، یک سرباز رفته بود تا از تانکر آب بیاورد، حاج آقا هم در حال شکستن یخ بوده و بقیه هم خواب بودند که خمپاره جلوی سنگر می‌خورد.   دوست هم‌سنگرش می‌گفت، یک دفعه دیدم آقا رجب افتاد، تا آمدم از جایم بلند شوم و به او کمک کنم دیدم نمی‌توانم، یک دست و یک پایم قطع شده بود و دیگر هم‌سنگری‌هایش هم شهید شده بودند، آن جانباز نیز چند سال پیش بر اثر جراحاتش شهید شد.   خانم حاج رجب که زمان جانباز شدن همسر نانوایش 30 ساله بود و چهار فرزند داشت، می‌گوید: همسرم همیشه می‌گفت اگر نماز و روزه واجب است، جبهه رفتن هم، حق و واجب است.   پرسیدم چگونه خبر مجروحیت حاج آقا را به شما دادند، محمدرضا محمدزاده، فرزند بزرگ حاج رجب که تنها هشت سال پدرش را با صورت عادی‌اش دیده، می‌گوید: آن موقع من دوم دبستان بودم، قبل از اینکه خبر جانباز شدن پدر را به ما بدهند، او نامه‌ای نوشته بود که مرخصی گرفته و به مشهد بر می‌گردد، ما هنوز از چیزی خبر نداشتیم تا اینکه یکی از هم‌رزمان پدرم من را در کوچه دید و پرسید، پدرت نیامده؟ من جواب دادم نه و او که با خبر از ماجرا بود گفت که «انشاء الله خبرش می‌آید.»   بعد از آن بود که متوجه شدیم جانباز شده ولی نمی‌دانستیم از چه ناحیه‌ای، فکر می‌کردیم دست یا پایش قطع شده است، اما وقتی وارد بیمارستان فاطمه‌الزهرا تهران شدیم من و مادرم با صحنه‌ای مواجه شدیم که برایمان قابل درک نبود. پدرم را فقط از پشت سر توانستم تشخیص دهم، ترکشی که به او خورده بود تمام صورتش را از بین برده بود.   از همسر حاج رجب خواستیم تا برایمان روزهای قبل از مجروحیت و لحظه‎ای که خبر جانباز شدن همسرش را به او می‌دهند، بازگو کند.   وقتی با پسر هشت ساله‌ام و دختر کوچکم که در بغلم بود وارد بیمارستان فاطمه‌الزهرا شدم، با دیدنش فهمیدم این مجروحیت ساده نیست و اتفاق بزرگی برایش افتاده است.   ملحفه سفیدی روی همسرم انداختند تا تمام کند   نزدیک‌تر شدم، صورتش کاملا باندپیچی شده بود، بعد از اینکه باندهای صورتش را برداشتند دیدم فک بالای همسرم از بین رفته، صورتش صاف صاف شده بود و زبان کوچک ته گلویش به راحتی دیده می‌شد. یک چشمش هم به دلیل افتادگی نابینا شده بود و تنها چشم دیگرش آن هم از فاصله‌های نزدیک می‌بیند.   بعد از دیدن آن صحنه از حال رفتم و در اتاق دیگری بستری شدم، آن‌قدر وضعیتش وخیم بوده که در همان ابتدا وقتی متوجه میزان آسیب‌دیدگی همسرم می‌شوند، یک ملحفه سفید روی او می‌کشند، گوشه سالن رهایش می‌کنند تا تمام کند، ولی گویا یک پزشک جراح خارجی از کنارش رد می‌شود، وضعیت او را می‌بیند و می‌گوید او را مداوا می‌کنم.   فرزند بزرگ حاج رجب یادآور می‌شود: گویا در همان لحظه‌ها هم فکر می‌کردند که حاج آقا شهید شده، چون صدای خرخر مثل قطع شدن سر شنیده می‌شد، او را به تبریز و شیراز اعزام می‌کنند، ولی گفته می‌شود که درمان چنین مصدومی کار آن‌ها نیست و به تهران می‌برند.   حاج رجب در این مدت 26 بار زیر عمل جراحی قرار گرفته تا به شکل امروز درآمده، هر بار در این عمل‌ها یک تکه پوست از دست، پا یا سرش جدا می‌کردند و به صورتش پیوند می‌زدند، از پوست سرش برایش ریش و سبیل ساختند، ولی استخوان دماغش جوش نخورد، خانواده‌اش می‌گویند در چهره‌ای که شما از حاج رجب می‌بینید، همه چیز ساخته دست پزشکان است.   وضعیت حاج رجب بعد از مجروحتیش باعث شده بود تا زندگی خودش و خانواده‌اش هم مثل صورتش از حالت عادی و طبیعی خارج شود، بچه‌هایی که تا مدتی قبل از سر و کول پدر بالا می‌رفتند حالا با دیدنش جیغ می‌کشیدند و فرار می‌کردند.   او بعد از هر عمل صورتی جدید پیدا می‌کرد و همین باعث شده بود تا خانواده‌اش نتوانند به راحتی با این وضعیت کنار بیایند، از همسرش که می‌پرسم چگونه با این وضعیت کنار آمدید، پاسخ می‌دهد: کارم شده بود گریه و تا دو سال هر شب با بغضی می‌خوابیدم که رهایم نمی‌کرد، یک شب که قبل از خواب بسیار گریه کرده بودم خوابی دیدم که بعد از دو سال خداوند صبری به من داد که تا همین حالا ادامه دارد. خواب دیدم در پایین جایی شبیه به جبل‌النور کوهسنگی ایستاده‌ام، مقام معظم رهبری در بالای این کوه دستشان را دراز کرده‌اند و مرا به بالای بلندی آوردند، مادر شهیدی که در کنارمان ایستاده بود را نشان دادند و گفتند مقام شما با مقام این مادر شهید یکی است.   همسر این جانباز 70 درصد بیان می‌کند: هیچ وقت پیش خدا و بنده خدا از این وضعیت گلایه نکردم، ولی فشار این اتفاق آن‌قدر بود که تا مدت‌ها صبح‌ها به یک دکتر مراجعه می‌کردم و بعد از ظهرها به یک دکتر دیگر، این اتفاق برای من بسیار سنگین تمام شد، گاهی می‌گفتم کاش رجب قطع نخاع می‌شد ولی این اتفاق نمی‌افتاد، بچه‌ها نیز کوچک بودند، نمی‌توانستند با شرایط کنار بیایند و با دیدن چهره پدرشان می‌ترسیدند.   فرزند بزرگ حاج رجب هم می‌گوید: برای یک کودک دبستانی سخت بود که پدرش در این وضعیت باشد ولی شاید معجزه خدا بود، اینکه هیچ حس بدی نداشتم، پدر را خودم حمام می‌بردم، لباس‌هایش را تنش می‌کردم و با همان سن کم، همه جا با او می‌رفتم.   حاج رجبی که نه دهان دارد، نه فکی و نه دندانی، حالا آرزویش شده تا بعد از 26 سال لقمه نانی را در دهانش بگذارد و غذاهای خانگی را بخورد، همسرش می‌گوید تا یک سال فقط با سرنگ به حاج آقا غذا می‌دادم. او 27 سال است که فقط مایعات می‌خورد. در طول تمام این سال‌ها کسی پیدا نشد که درد دل ما را بفهمد، فقط می‌گفتند خدا اجرتان دهد، حاج رجب تنها 30 درصد سلامتی داشت که آن هم دو سال گذشته سکته قلبی کرد و مجبور به انجام عمل قلب باز شد، همیشه می‌گویم خوش‌بحال شهدا که شهید شدند، رفتند و راحت شدند، شوهر من جلوی چشمانمان روزی چند بار شهید می‌شود.   در این لحظه فرزند بزرگ حاج رجب دو سال گذشته را به یاد آورد که پدرش را به خاطر عمل قلب باز در بیمارستان بستری کرده بودند، او می‌گوید: سکته‌ای که پدرم دو سال پیش کرد از سنگینی همین حرف‌های مردم بود، زمانی که حاج آقا عمل قلب باز در بیمارستان داشتند، در بخش آی‌سی‌یو مانیتورهایی برای ملاقات‌کنندگان جهت آگاهی از وضعیت بیمارشان نصب شده بود. وقتی برای ملاقات پدر به بیمارستان آمدیم، متوجه شدیم که مانیتور اتاق حاج آقا را قطع کرده‌اند، با پرس‌وجوهایی که کردم فهمیدم مردم شکایت کرده و از تصویر پدرم ترسیده بودند، به همین دلیل مانیتور اتاقش را قطع کردند، این قدر رفت و آمد کردم تا پس از مدتی تصویر وصل شد ولی از دور پدرم را نشان می‌دادند.   او تصریح می‌کند: پرستار اتاق پدرم برای دادن قرص‌هایش با حالتی خاص دم در اتاق می‌ایستاد، در حالیکه صورتش را به سمت دیگری می‌برد تا پدر را نبیند، قرص‌ها را دست من می‌داد تا به او بدهم، درحالی که این‌ها وظیفه پرستار است، من به آن پرستار گفتم، پدرم ترس ندارد، او فقط یک جانباز است، همین.   ما غرق سوال و جواب و نگاه به صورت نداشته حاج رجب بودیم و او نگران دهان خشک مهمانانش، در طول مصاحبه بارها صحبت‌های فرزند و همسرش را قطع می‌کرد و با دستانش به سمت میوه و چای‌هایی که مقابلمان بود اشاره می‌کرد، به اصرار حاج رجب گلویی تازه می‌کردیم و دوباره سوال‌ و جواب‌هایمان را از سر می‌گرفتیم.   دو سال است که کسی به همسرم سر نزده است   از خانواده‌اش پرسیدم در این 26 سال که حاج آقا، جانباز و از کار افتاده شده بودند با داشتن 6 فرزند آیا مشکل مالی هم داشتید؟ همسرش پاسخ داد: با همان حقوق ماهانه بنیاد زندگی‌مان می‌چرخد، چند سال پیش خانه‌ای برایمان گرفتند که برای داماد کردن آخرین فرزندم مجبور شدم آن را بفروشم و در حال حاضر هم مستاجریم، یک بار به بنیاد جانبازان زنگ زدم و گفتم برای عروسی یکی از فرزندانم یک میلیون تومان وام می‌خواهم، آن‌ها هم پاسخ دادند ما پول نداریم قبض آب و برق اینجا را پرداخت کنیم، چگونه به شما وام بدهیم؟   همسر حاج رجب تاکید می‌کند: من هیچ انتظاری ندارم که کمک مالی بشود، ولی حداقل اگر خبری از همسرم بگیرند بد نیست، حدود دو سال است که از طرف بنیاد هیچکس به ما سر نزده، دلیلشان هم این است که بنیاد پول آژانس برای سرزدن به جانبازان را ندارد، به نظرم بنیاد بین جانبازی که روی ویلچر می‌نشیند، با سایر جانبازها تبعیض قائل می‌شود.   حاج رجب 26 سال در آرزوی دیدن مقام معظم رهبری است   اگر حاج رجب را از نزدیک می‌دیدی، کنار آمدن با این جمله که دو سال است کسی به او سر نزده، برایت بسیار سخت می‌شد، خواستم سوال کنم در طول این 26 سال چه کسانی به دیدن حاج آقا آمدند، آیا ایشان دیداری با مقام معظم رهبری و امام جمعه مشهد داشته‌اند که پسرش با خنده‌ای حرفم را قطع کرد و گفت: دو سال گذشته قرار بود پدرم در حرم امام رضا دیداری با رهبری داشته باشند، ولی وقتی در صحن حرم برخی مسوولان با چهره پدرم روبه‌رو شدند طور دیگری برخورد کردند. من نمی‌توانستم پدرم را با این وضعیت تنها در میان آن جمعیت رها کنم، با او از حرم برگشتم در حالی‌که آرزوی دیدار با مقام معظم رهبری همچنان بر دلش مانده است.   فرزند این جانباز 70 درصدی می‌گوید: حاج آقا خیلی مظلوم است، به دنبال جایگاه نیست، ولی داشتن یک دیدار با رهبری فکر نمی‌کنم برای چنین جانبازی خواسته بزرگی باشد.   سخن گفتن از 26 سال تنهایی حاج رجب و فرزندانی که یک بیرون‌شهر رفتن با پدر، بزرگ‌ترین آرزوی‌شان شده تمامی نداشت، وقتی یکی از عکس‌های او در اینترنت و برخی شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود، عده‌ای نظر می‌نویسند «خدا به این مرد اجر دهد، اما دلیل نمی‌شود که فرزندانش با سهمیه به دانشگاه بروند.»   این حرف‌ها بر دل دختر کوچک حاج رجب که از وقتی به دنیا آمده صورت پدر را به همین شکل دیده، سنگینی می‌کند، او با بغضی که سعی در فرو بردن آن دارد، می‌گوید: به پدرم افتخار می‌کنم، او سایه سر ماست، اما طاقت نگاه‌ها و حرف‌های مردم را ندارم. باور کنید حسرت یک پارک رفتن یا زیارت رفتن برای یک کودک آن‌قدر بزرگ است که با یک سهیمه کنکور نمی‌توان آن را جبران کرد، من درس خواندم و امسال بدون استفاده از سهمیه به دانشگاه رفتم.   دلم می‌خواست بنشینم کنار حاج رجب تا جواب همه سوالاتم را از دهان نداشته خودش بشنوم، زبان او برای حرف زدن خیلی سخت می‌چرخید، اما دیگر طاقت نیاوردم، کنارش نشستم، پرسیدم حاج آقا حرم امام رضا که می‌روی از او چه می‌خواهی؟ آرزویت چیست؟ دور گوش‌هایش باندپیچی بود و صدایم را به سختی می‌شنید، سوالم را بلندتر تکرار کردم و گوش‌هایم را تیزتر، خودکارم را آماده در دستانم گرفتم تا از آرزوهای حاج رجب کلمه‌ای را جا نیندازم، دیدم دو دستش را به سوی آسمان دراز کرد و گفت « می‌خواهم خدا از من راضی باشد» منتظر بودم تا حرفش را ادامه دهد، اما با دستمالی که در دستش بود گوشه همان چشم کوچکی که در صورتش کمی سالم مانده بود را پاک کرد و دیگر چیزی نگفت.   حالا حاج رجب با سیرت است و بی‌صورت، در میان مردمی راه می‌رود که همه آن‌ها بی‌آن‌که بدانند این صورت را چه کسی و برای چه چیزی از او گرفته، نگاهشان را از حاج رجب می‌دزدند، شاید حق دارند، نمی‌دانند که او صورت داده برای نترسیدن ما، برای آرامشی که هنگام غذا خوردن در یک رستوران به آن نیاز داریم، رستورانی که روزی گذر حاج رجب و فرزندش به آن‌جا افتاد و صاحبش به خاطر آرامش مشتری‌هایش او را به آنجا راه نداد.   خودش زبانی برای گلایه کردن ندارد، اما دل همسرش سخت شکسته، دلگیر است از وقتی که با شوهرش بیرون رفته بود، مادری که فرزندش گریه می‌کرد آنها را می‌بیند، انگشت اشاره‌اش را سمت حاج رجب دراز می‌کند و می‌گوید «پسرم اگر گریه کنی می‌گم این آقا تو رو بخوره».   برای همسرش سخت است تا به مادر آن کودک بفهماند شوهرش صورتش را فدا کرده تا دیگر هیچ کسی جرات نکند در خاک وطنش به فرزندان این کشور نگاه چپ بیندازد.   نمی‌دانم چگونه، اما آسان نیست جبران زخم زبان‌ها و نگاه‌هایی که باعث شده تا آخرین خاطره بیرون رفتن دو نفره‌ این زن و مرد به دو سال قبل باز گردد و آنها دو سال از اینکه نمی‌توانند با هم به پابوسی امام رضا(ع) بروند حسرت بخورند.   همسرش می‌گوید: طاقت شنیدن حرف‌های مردم را ندارم، وقتی بیرون می‌رویم و به حاج رجب توهینی می‌کنند، نمی‌توانم ساکت باشم، جوابشان را می‌دهم و در نهایت دعوایی بلند می‌شود، حالا ترس از همین دعواها دو سال است ما را خانه‌نشین کرده است.   به حاج رجب می‌گویم دلت که می‌گیرد چکار می‌کنی، در این سال‌ها خسته نشدی، با همان صدایی که حالا شنیدنش برایمان عادی شده بود، پاسخ داد: خستگی از حد گذشته، در هر حالتی خسته‌ام، چه وقت‌هایی که در میان جمعیت و شلوغی هستم، یا وقت‌هایی که استراحت می‌کنم، روزی هزار بار عذاب وجدان دارم که چقدر مردم با دیدن من اذیت و ناراحت می‌شوند. این صورت برای من عادی شده ولی برای مردم نه.   حاج رجب نوه‌هایی هم دارد که بودنشان او را کمی از تنهایی درآورده، در طول مصاحبه شنیدن غصه‌های پدربزرگ برایشان آسان نبود، دور او می‌گشتند و هوایش را داشتند، نادیا، نوه بزرگش کلاس پنجم دبستان است، او می‌گوید: جشن تولدهایمان را اینجا در خانه پدربزرگ می‌گیریم، عیدها پیش او می‌مانیم و پدربزرگ به ما عیدی می‌دهد، دوست داریم با او بیرون برویم اما طاقت حرف‌های دیگران را نداریم.   اما عشق که باشد، خلاصه شدن زندگی برایت در یک چهار دیواری آن‌قدرها هم تلخ نمی‌شود، کنار همسرش نشستم، آرام به او گفتم در این 26 سال فکر جدایی به سرتان نزد، خندید و گفت: چند سال پیش همسر یکی از جانبازان که دوست من هم بود، زنگ زد، گفت «اگر شوهر من وضعیت حاج رجب را داشت حتما از او جدا می‌شدم»، بعد از این تماس تلفنی تا چهار سال نتوانستم با این دوستم ارتباط برقرار کنم، حرفش به دلم سنگین آمد و به شدت مرا ناراحت کرد.   از حاج خانم می‌پرسم شما که اکثرا در خانه‌اید، با آقا رجب دعوایتان هم می‌شود، صورتش غرق تبسم می‌شود و می‌گوید «بله، چرا دعوا نکنیم» گفتم آخرین بار کی دعوایتان شد، با لبخندی که حال و هوای ما را هم عوض کرد، گفت «قبل از آمدن شما»، پرسیدم سر چه چیزی، پاسخ داد: داشتم برای آمدن شما خانه را آماده می‌کردم که حاج آقا با فلاسک چایی‌اش آمده بود بالای سرم و اصرار داشت تا همان لحظه برایش چایی درست کنم.     به صورت نگران حاج رجب نگاه می‌کنم که گویا این روزها در هیاهو و کش‌مکش‌های سیاسی گم شده، او روزگاری برای این نگرانی جانش را کف دستانش گذاشت، بی‌سر و صدا رفت، بی‌سر و صدا و بی‌صورت هم بازگشت تا امروز منافع ملی و صورت نداشته‌اش در میان دلواپسی‌های نابه‌جای عده‌ای به فراموشی سپرده شود. حاج رجب نقاب نمی‌زند، برخلاف خیلی از آدم‌هایی که چهره واقعی‌شان را پشت شعارها و نگرانی‌های ساختگی‌شان پنهان می‌کنند، او با همین حالش هم از فضای سیاسی کشور بی‌خبر نیست، از میان‌برنامه‌های تلویزیونی فقط اخبار را نگاه می‌کند و از هیچ راهپیمایی یا انتخاباتی جا نمی‌ماند.   حاج رجب خودش است، بی‌هیچ نقابی، حتی می‌توانی لبخند خدا را بر روی لب‌های نداشته او ببینی، صورت حاج رجب جایی جا مانده که هرگاه خواستی روی ماه خدا را ببینی، می‌توانی به اینجا بیایی، اینجا می‌توانی امضا و دست خط خدا را ببینی که بدون هیچ پرده‌ای بر صورت او به یادگار مانده است.     منبع   =======================================================   ای کاش مردم ما و مسئولینمون قدر این فرشتگاه الهی و شهدای زنده رو می دونستند . ای کاش به این عزیزان اندکی توجه می شد  ای کاش  ...
  10. mohammadhossein

    تحلیل و پیگیری تحولات عراق

    [quote name='patak' timestamp='1406878760' post='398143'] یعنی این جنگ عراق باعث شد یه سری چیزارو به چشم ببینیم بعد بمیریم. آبرامز سالم و چجوری برعکس کردن؟طرف آبرامزو ول کرده پیاده فرار کرده بعد میگیرنش مثه سگ میکشنش. ما فیلم جنگی زیاد دیدیم که عراقیا توش ترسو هستن.ولی پای صحبت رزمنده ها که میشینی گاهی میگن اینا گاهی تا آخرین فشنگشون میجنگیدن.اصلا اینجوری ترسو نبودن.پدرم میگفت یه بار تو مجنون یه عراقی انقد تلفات ازمون گرفت میگفت تو نیزار گیر کرد هر چی مهمات داشت خالی کرد.آخر سر با چاقوشم یکی از بچه هارو زد. میگفت وقتی اسیر شد همه دوس داشتن سرشو ببرن. حالا موندم این نسل عراق به کی رفته؟ [/quote] اینا هم از نسل همون ها هستند با این تفاوت که اینبار جلوشون ایرانی ها نیستند و البته خیلی از همون هایی که به این شکل می جنگیدند بعثی ها بودند نه این ...
  11. [quote name='Shabro' timestamp='1406797941' post='397834'] پیرو این پست که کلیپش توسط آپلود کننده حذف شده بود خودم کلیپ رو آپلود کردم تو آپارات برا بچه های میلیتاری منتی سر کسی نیست دوس دارم شما هم لذت ببرید [url="http://www.aparat.com/v/Us95u"]http://www.aparat.com/v/Us95u[/url] بعد از حمله به مواضع ارتش سوریه تانک های ارتش سوریه نیروهای حمله کننده رو قیچی میکنند- تانک دوم با دور زدن تروریست ها تمامی اونها رو سلاخی میکند! [/quote] حیف این راننده ی تانک که باید پشت چنین لگنی بشینه . اگر دست این بنده خدا آبرمز یا لئوپارد بدن چیکار می کنه دیگه . خیلی قشنگ بود . باید این کلیپ رو برای ارتشی های غیور عراقی پخش کرد ممنون از شما
  12. [quote name='aminmessi' timestamp='1406714044' post='397628'] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10176/Untitled~2.png"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10176/thumb_Untitled~2.png[/img][/url] این مشکل منه . گرافیک های لپ تاپ HP PROBOOK 4540S با WIN 8.1 از صبح غیر فعال شده است .... [/quote] روش زیر رو تست کنید [url="http://technet.microsoft.com/en-us/library/cc725873%28v=ws.10%29.aspx"]لینک[/url]
  13. mohammadhossein

    تحلیل و پیگیری تحولات عراق

    [right]به نظر من خوب کاری کردن که این کار رو کردن باید تکه تکه شون می کردن این حروم زاده ها رو . دوست دارم بدونم اگر بلای داعشی ها سر خودتون و خانوادتون هم نازل بشه باز هم از این سخنرانی های دلنشین می کنید یا نه . با هر دستی بدی با همون دست هم می گیری . این وحشی ها باید این رو بفهمن و مهم تر از همه طبق گفته ی دوستمون این افراد فقط تلافی کاری رو که با فرماندشون شده رو کردن همین[/right]
  14. [center]تحلیلی که در شب 21 رمضان نوشته شد[/center] [center] [b] [url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/328524/%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%85"]اگر در سوریه شکست بخوریم...[/url][/b][/center] [indent=1]متن زیر نامه‌ای است که در شب شهادت امیرالمؤمنین (ع) در ماه مبارک رمضان در سوریه نگاشته شده. نگارنده ی آن، یکی از مدافعین حرم «بانوی مقاومت» بود که ...[/indent] [right][color=#FF0000]گروه جهاد و مقاومت مشرق[/color] - «محمودرضا بیضایی» (حسین نصرتی)، متولد 18 آذر1360 شمسی در تبریز، به تاریخ 29 دی ماه 1392، در [b]«جهاد مقدس»[/b] برای دفاع از حریم [b]«اسلام ناب محمدی(صلوات الله علیه و آله)»[/b] و حرمِ «بانوی مقاومت»[b] حضرت زینب کبری [size=1](سلام الله علیها)[/size][/b]، به دست [b]«مزدوران سعودی» و «سرسپردگان اسلام آمریکایی»[/b] به شهادت رسید. متن زیر نامه‌ای است از «محمودرضا بیضائی» به همسرش که آن را در شب شهادت امیرالمؤمنین (ع) در ماه مبارک رمضان در سوریه نگاشته است.بخش هایی از نامه را که ایشان در ابتدا و انتها به احوال پرسی از خانواده و اظهار محبت به همسر و فرزند خود اختصاص داده و جنبه شخصی دارد حذف شده است. او در این نامه، انگیزه حضور خود در جبهه سوریه را به روشنی بیان کرده و در مورد اهداف تروریست‌ها و حامیان آنان از ب راه انداختن این معرکه و وضعیت حساس جهان اسلام و آینده این معرکه در صورت شکست خوردن جبهه مقاومت توضیحاتی داده است:[/right] [right][img]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/4/28/656962_849.jpg[/img][/right] [right] بسم الله الرحمن الرحیم …باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمده‌ایم و شیعه هم بدنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود حقیقتاً. نمی‌خواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفته‌ایم. هم من، هم تو. بحمدالله. خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم. الان که این نامه را برایت می‌نویسم، شب قدر است و شب شهادت حیدر کرار (علیه السلام) و در فضای ملکوتی بین‌الحرمین ِ صبر و مصیبت و تحمل مشکلات و سختی‌ها، بین‌الحرمین ِ دو مظلومه، دو شهیده، یکی خانم زینب کبری (روحی فداها) و دیگری بنت‌الحسین، خانم رقیه (سلام الله علیها) هستم و به یادتم. نمی‌دانی بارگاه ملکوتی سه ساله امام حسین الان هم چقدر غریب است؛ در محل یهودی‌ها، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابی‌های وحشی و آدمکش.[/right] [right][img]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/4/28/656964_188.jpg[/img][/right] [right]چه بگویم از اوضاع اینجا؛ تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آل سفیان بار دیگر آل‌الله را محاصره کرده‌اند؛ هم مرقد مطهر خانم زینب کبری و هم مرقد مطهر دردانه اهل بیت، رقیه (سلام الله علیهما). ولی این بار [ما]تن به اسارت [رفتن] آل‌الله نخواهیم داد چرا که به قول امام (ره) مردم ما از مردم زمان رسول الله بهترند. واضح‌تر بگویم؛ نبرد شام، مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است و من و تو دقیقاً در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که با لطف خداوند و ائمه اطهار نقشی بر گردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش با هم تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) نباشیم. اگر بدانی صبرت چقدر در این زمان حساس در حفظ و صیانت از حریم آل‌الله قیمت دارد، لحظه به لحظه آنرا قدر می‌شماری. معرکه شام میدان عجیبی است. بقول امام خامنه‌ای: «بحران سوریه الان مقابله جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه مقاومت و اسلام حقیقی است.» در واقع جنگ بین حق و باطل. و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ نباید. خط مقدم نبرد بین حق (جبهه مقاومت) و باطل در شام است. تمام دنیا جمع شده‌اند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیست‌ها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بی‌شرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل داده‌اند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینه‌سازان ظهور است و بس. و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین نا آگاه و افراطی نیز همراه شده‌اند تا این عَلَم و این نهضت زمینه‌ساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد سال ها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خون دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند. شام نقطه شروع حرکت ابناء ابوسفیان ملعون است. و این خاکریز نباید فرو بریزد. این حرکت خطرناک و این تفکر آدمکش ارهابی، پر و بال گرفته و حمام خون بین شیعیان و سایر مسلمین راه می‌اندازد و هیچ حرمتی از حرمین شریفین زینب کبری (سلام الله علیها) و خانم رقیه (سلام الله علیها) [حفظ نخواهد کرد] که هیچ، حرمت عتبات مقدسه کربلا، نجف، سامرا، کاظمین و… را هم خواهد شکست. جبهه جدیدی که از تفکر اسلام آمریکایی، صهیونیسم و ارهاب از کشورهای مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، آمریکا، اروپا، یمن، ترکیه، عربستان، قطر، آذربایجان، امارات، کویت، لیبی، فلسطین، مصر، اردن و… به نام جهاد فی سبیل الله تشکیل شده است، هدف نهائیش فقط و فقط جلوگیری از نهضت زمینه‌سازان ظهور و در نهایت مقابله با تحقق وعده الهی ظهور می‌باشد و هیچ ابایی هم از کشتن و مثله کردن و سر بریدن زنان و کودکان بی‌گناه شیعه ندارد، کما اینکه این اتفاق را الان به وفور می‌توان مشاهده کرد و من دیده‌ام.[/right] [right][img]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/4/28/656965_718.jpg[/img][/right] [right]مسئولیت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآئیم، شرمنده و خجل باید به حضور خدوند و نبی‌اش و ولی‌اش برسیم چرا که مقصریم. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاء الله در پناه حق و تا [تحقق] وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیماً ان شاء الله[/right] [right] [url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/328524/%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%85"]منبع[/url][/right]
  15. [quote name='TALASH' timestamp='1405774127' post='394342'] دوستان جای دیگری آپلود میکنید؟ [/quote] [url="http://www.mediafire.com/download/ztuutx1bcxy3qwz/%D9%84%D8%AD%D8%B8%D9%87_%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF_%D9%85%D9%88%D8%B4%D9%83_%D8%A8%D9%87_"]لینک دانلود[/url]
  16. mohammadhossein

    تحلیل و پیگیری تحولات عراق

    [right][quote name='armagdon' timestamp='1405462027' post='393318'] این حیوانات به ما دهن کجی میکنند [url="http://s01.justpaste.it/files/justpaste/d94/a4993286/35.jpg"]http://s01.justpaste...a4993286/35.jpg[/url] [/quote] به نظر من خیلی خوب میشه که تمام این عکس ها جمع آوری بشه چه توی ایران چه عراق و ... . نمایش دادن و منتسب کردن چنین تصاویری به ائمه ی اطهار و شهدای کربلا خیانت بزرگی هست . لعنت خدا بر داعشیان و داعش صفتان[/right]
  17. چطور جنگنده ای که حدود 10 سال از عملیاتی شدن اون می گذره با 2 جنگنده ای مقایسه می شه که هنوز در حال طی کردن مراحل آزمایش هستند. چین و روسیه در این زمینه خیلی با آمریکا فاصله دارند مخصوصا چینی ها
  18. [quote name='jafar2007' timestamp='1404978370' post='391806'] والی گروهک تروریستی داعش در الرقه سوریه از این گروه جدا شد و خود را خلیفه مسلمین در شام خواند. به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از شبکه تلویزیونی الغدپرس ، ابولقمان والی داعش در الرقه با جدا شدن از این سازمان اعلام کرد از ابوبکر البغدادی برای خلافت شایسته تر است. طرفداران جدایی ابولقمان از داعش نیز با وی بیعت کردند که گفته می شود تاکنون بیش از سه هزار نفر بیعت خود را با البغدادی شکسته و با ابولقمان والی الرقه به عنوان خلیفه بیعت کرده اند. طرفداران ابولقمان می گویند :« او از عشیره العجیل است درحالی که البغدادی مجهول النسب است.» در پایگاههای اجتماعی نیز بسیاری از نیروهای داعش در الرقه اعلام کردند از این سازمان جدا شده اند. [/quote] منبع !؟ به نظر می رسه اینم از اون خبرهاست
  19. mohammadhossein

    تحلیل و پیگیری تحولات عراق

    [quote name='rpg7' timestamp='1404574076' post='390612'] ==== بنظر نمیاد خلبان هلیکوپتر بوده باشه....یعنی این سوخو -25 ها نیومده سقوط کردن؟! [/quote] ایشون از خلباننان سوخو نیستند
  20. mohammadhossein

    تحلیل و پیگیری تحولات عراق

    [quote name='blender' timestamp='1404503894' post='390431'] شما چقدر ساده اید !؟ این کرکس خودش مار هفت خطی هست که نگو و نپرس ، این دقیقا می دونه اگه کردستان عراق تجزیه بشه چی به چی می شه ، فقط می خواد سطح واکنش کاربران سایت رو به عنوان یک بخش کوچک جامعه ی ایران که نسبت به مسائل استراتژیک حساسه رو بسنجه . اگه توی این بحث از چپی ها و راستی ها و ... سر این قضیه متفق القولیم ، زیاد جای دوری نمی ره که فرض کنیم در اوضاع کلان سیاسی ایران هم چنین توافق نانوشته ای وجود داشته باشه . [/quote] می تونید با لحن بهتری هم صحبت کنید
  21. mohammadhossein

    تحلیل و پیگیری تحولات عراق

    [quote name='babak1985' timestamp='1403978048' post='388980'] [b] درگیری شدید شبانه با داعش:[/b] [url="http://www.aparat.com/v/0OaR3"]http://www.aparat.com/v/0OaR3[/url] [/quote] یه جورایی غیر طبیعی به نظر می رسید . نمی دونم شاید هم بخاطر این بود که درگیری سنگینی بود .
  22. [quote name='Thundar' timestamp='1403902746' post='388828'] روند تحولات تو سوریه خیلی کند شده ؟؟؟ علتش چیه ؟؟ دیگه مثل سابق خبر از پیشرویهای طوفانی ارتش یا مخالفین نیست [/quote] کاملا تحت تاثیر درگیری های عراق هست . مخصوصا اطلاع رسانی ها
  23. [quote] نامه ای که محمود عباس در اوون به نمایندگی از تمام فلسطینی ها ، انتخاب بشار اسد رو تبریک گفته بود . او در این نامه گفته بود که بشار اسد مظهر حفظ وحدت و حاکمیت ملی سوریه است و سوریه را از این بحران تروریسم به سلامت خارج میکند [/quote] باز هم به شرف این بی شرف . اسماعیل هنیه و خالد مشعل آشغال یاد بگیرن ...
  24. mohammadhossein

    تحلیل و پیگیری تحولات عراق

    [right][b] داعش نوزادان عراقی را سر می‌برد[/b] [/right] [right]به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، ازپایگاه خبری شبکه العالم؛ سازمان "کمپین مردمی و ملی برای گنجاندن انفجارهای عراق در لیست جنایات جمعی " (حشد) در گزارشی اعلام کرد: گروه‌های مسلح روزهای 12 و 13 ژوئن 2014 به روستای بشیر در جنوب شهر کرکوک و 4 روستای دیگر در شهر طوزخورماتو حمله کردند، و پس از درگیری با ارتش عراق این روستاها را به کنترل خود درآوردند .[/right] [right] حشد در گزارش خود افزود : گروه های مسلح جرایم و جنایاتی را در حق ساکنین بی گناه این روستاها مرتکب شدند که این جرایم و جنایات طبق کنوانسیون منع کشتار جمعی مصوب سال 1948 باید جنایات جمعی خوانده شود.[/right] [right] حشد نوشته است : مردان روستاها به سوی طوزخورماتو فرار کردند، ولی زنان و کودکان نتوانستند فرار کنند و قربانی حملات گروه های تروریستی شدند.[/right] [right]در این گزارش آمده است گروه‌های مسلح چند مرد و زن و دختر را پس از کشتن چند روز از تیرهای چراغ برق و منبع آب آویزان کردند که یک دختر 12 ساله در بین این افراد دیده می‌شد .[/right] [right] حشد در گزارش خود اعلام کرد: یکی از فجیع ترین جنایاتی که گروه های مسلح مرتکب شدند، این بود که به یک ساختمان مسکونی حمله کردند و همه ساکنان آن از جمله 5 کودک شیرخوار را سر بُریدند.[/right] [right] کمپین مردمی و ملی برای گنجاندن انفجارهای عرق در فهرست جنایات جمعی اعلام کرد: افراد مسلح وحشیانه به زنان و دختران تجاوز کردند؛ و برخی زنان و دختران به علت تجاوز وحشیانه جان خود را از دست دادند یا دچار بیماری روانی شدند .[/right] [right] گزارش حشد می افزاید : گروه‌های مسلح همچنین از صحنه تجاوز فیلمبرداری کردند و فیلم های تهیه شده را به خانواده های قربانیان دادند و به گفته یکی از مسؤولان محلی ؛ آمار دقیقی درباره شمار قربانیان تجاوز جنسی گروه های مسلح در دست نیست زیرا خانواده ها به علت مسائل اجتماعی نمی توانند این رسوایی را فاش کنند.[/right] [right] در این گزارش آمده است : گروه های مسلح همچنین اموال و اثاثیه مردم را غارت کردند، سپس منازل آنها را آتش زدند و 4 روستای ترکمن نشین را نیز سوزاندند.[/right] [right]بیش از 15 هزار نفر به علت جرایم و جنایات داعش به مرکز استان کرکوک فرار کرده‌ اند و هیچ امکاناتی در اختیار ندارند و برخی از آنها در زمین بایر و برخی دیگر نیز در مساجد، مدارس و مراکز دولتی به سر می برند .[/right] [right] حشد با درخواست از سازمان ملل متحد و دیوان بین المللی کیفری برای آغاز تحقیقات فوری درباره جرایم و جنایات گروه‌های مسلح اعلام کرد: سازمان ملل و دیوان بین المللی کیفری باید مشخص کنند که گروه های مسلح تسلیحات پیشرفته و مهمات خود را چگونه و از کجا تهیه کرده اند.[/right] [right] حشد افزود : جرایم و جنایاتی که گروه های مسلح هر روز در عراق مرتکب می شوند ، طبق مواد 6 و 7 اساسنامه دیوان بین المللی کیفری، جزء جنایات جمعی محسوب می شود .[/right] [right][url="http://irinn.ir/news/58534/%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%D9%86%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%B3%D8%B1-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%A8%D8%B1%D8%AF"]منبع[/url][/right]
  25. mohammadhossein

    تحلیل و پیگیری تحولات عراق

    [right][b] شبکه تلویزیونی فرانس ۲۴ در گزارشی گروهک تروریستی داعش را ثروتمند ترین گروهک تروریستی جهان معرفی کرد.[/b] [/right] [right] این شبکه تصریح کرد، اخباری درباره کمک های مالی خارجی به داعش منتشر شده است، اما افزون بر آن، بخش زیادی از پشتوانه مالی این گروه از مناطق نفت خیز شمال سوریه حاصل شده است.[/right] [right]"اخاذی، باج گیری، آدم ربایی، قاچاق عتیقه جات از دیگر منابع مالی داعش است.[/right] [right]همچنین برآورد می شود که نقدینگی و دارایی 875میلیون دلاری این گروه پس از تصرف شهر موصل به[size=5][b] 52 میلیارد دلار[/b][/size] رسیده و داعش را به یکی از ثروتمندترین نهادهای تروریستی در جهان بدل کرده است .[/right] [right]عربستان سعودی از مهم ترین حامیان گروه تکفیری داعش است.[/right] [right]منابع امنیتی عراق امروز( چهارشنبه) فاش کردند، دهها افسر اطلاعاتی عربستان سعودی با استقرار در استان نینوا و موصل بر جنایت گروهک تروریستی داعش نظارت می کنند.[/right] [right]همچنین نیروهای عراقی اعلام کردند، در درگیری با گروه داعش در الاسحاقی مقادیر زیادی اسلحه و تجهیزات ساخت رژیم صهیونیستی به دست آوردند.[/right] [right]همزمان وزیر خارجه سابق آمریکا ، با نادیده گرفتن جنایات تروریست ها در عراق ، مشکل اصلی این کشور را نوری مالکی خواند.[/right] [right]هیلاری کلینتون در مصاحبه با شبکه خبری سی.بی.سی گفت : تا زمانی که دولت نورالمالکی به خواسته های واشنگتن تن ندهد از وی حمایت نخواهیم کرد.[/right] [right]کلینتون از تصمیم مالکی برای برکناری شماری از فرماندهان ارشد نظامی عراق انتقاد کرد و گفت : بغداد نباید نظامیانی را که زیرنظر آمریکا آموزش دیده‌اند، کنار بگذارد.[/right] [right]نخست وزیر عراق دیروز شماری از فرماندهان ارتش را به علت قصور در انجام وظایفشان در مقابله با حملات تروریست های داعش، از کار برکنار و به دادگاه معرفی کرد.[/right] [right][url="http://www.irinn.ir/news/55858/%D8%AB%D8%B1%D9%88%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%DA%86%D9%82%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F"]منبع[/url][/right]