جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'بیولوژیک'.
پیدا کردن 3 results
-
الزامات پدافند بیولوژیک مقدمه در طول تاريخ حيات انسان بر روي زمين ، نسل بشر همواره با بلاياي طبيعي و بيماري ها روبرو بوده و علاوه بر اين ها به دليل جهالت و زيادي خواهي هاي عده اي از انسان ها ، جنگ ها هم به بخش لاينفکي از زندگي بشري تبديل گشته اند . در طول زمان با پيشرفت دانش بشري و اخذ تجربيات گوناگون توسط نوع بشر ، ابزار ها و شکل هاي نوين و جديدي از منازعات پا به عرصه وجود گذاشته اند . جنگ ها گاهي در پشت پرده صورت مي گيرند و گاهي در معرض ديد ، اما هر دو صورت از فناوري هاي خطرناک تر و کشنده تر بهره مند هستند . جنگ بيولوژيک که از عوامل بيولوژيکي براي ضربه زدن به دشمن استفاده مي کند در کنار همه گيري طبيعي بيماري ها ، الزاماتي را براي مقابله با اين شيوه از آسيب ها طلب مي نمايد . انسان ها هر روز در معرض عوامل بيولوژيکي قرار مي گيرند . مقاومت طبيعي در برابر اين عوامل ، مايه کوبي ، بهداشت خوب و مصرف مواد غذايي به جلوگيري از هرگونه عوارض و آسيب هايي که ممکن است اين عوامل داشته باشند ، کمک مي کند . اما خطر مهم آنجاست که اين عوامل بيولوژيکي در طبيعت يافت مي شوند ، به راحتي در دسترس هستند ، پتانسيل گسترش سريع دارند و مي توانند مسري باشند . رايج ترين اين عوامل شامل موارد زير است : - سياه زخم - آبله - طاعون - تولارمي - مسموميت بتوليسم - تب هاي خونريزي دهنده ويروسي ... و تمامي اين عوامل به راحتي از فردي به فرد ديگر منتقل مي شوند و به همين دليل مي توانند منجر به مرگ و مير بالا شده و بر سلامت عمومي تأثير بگذارند . اين عوامل بيولوژيکي داراي خواصي از قبيل کشنده تر بودن ، قابليت ناتوان سازي ، مسري بودن ، سرسختي و پايداري هستند که باعث مي شوند آنها نامزدهاي محتمل تري براي اسلحه سازي باشند . به همين دليل داشتن آمادگي و چارچوب هايي براي پدافند در مقابل اين عوامل و ديگر موارد بسيار مهم مي باشد . کشت باسیلوس آنتراسیس ، عامل ایجاد کننده سیاه زخم جنگ بيولوژيکي (زيستي) چيست ؟ جنگ بيولوژيکي به استفاده نظامي از ميکروب ها يا ساير عوامل بيولوژيکي (از جمله باکتري ها ، ويروس ها و قارچ ها) و يا سموم ، براي ايجاد کشتار ، ناتواني موقت يا آسيب دائمي در انسان يا کشتن يا آسيب رساندن به حيوانات و گياهان براي يک هدف نظامي اشاره دارد. سطوح جنگ بيولوژيک شامل جنگ بيولوژيک استراتژيک ، عملياتي ، تاکتيکي و سطح فردي يا همان ترورهاي زيستي مي باشد . تفاوت هاي سطوح جنگ بيولوژيک ، در گستردگي ، اهداف و توانايي هاي عوامل بيماري زا است . سلاح هاي بيولوژيکي به مهمات ، تجهيزات يا وسايل ديگربراي انتقال عامل هاي زيستي ، شامل بمب ، هواپيماهاي سم پاش و ساير وسايل که به منظور استفاده در انتشار عوامل بيولوژيکي و سموم براي اهداف خصمانه در نظر گرفته شده اند سلاح بيولوژيک گفته مي شود . يکي از راه هاي اصلي انتشار ، معلق شدن عوامل بيولوژيک در هوا است که توسط يک جمعيت هدف استنشاق شده و يا بر روي گياهان اسپري و در آنها ذخيره مي شود . اين ذرات معلق در هوا آنقدر کوچک هستند که به جاي استقرار در سطح زمين با جريان هوا حرکت مي کنند . عامل هاي زيستي عوامل جنگ بيولوژيکي ، ميکروارگانيسم هايي مانند ويروس ها ، باکتري ها ، قارچ ها و يا سمومي هستند که توسط آنها توليد مي شوند و در صورت پراکندگي عمدي در يک منطقه ، بيماري هايي در انسان ، حيوانات يا گياهان ايجاد مي کنند . اين عوامل مي توانند باعث مرگ و مير در مقياس بزرگ و عوارض جانبي گردند و اين قابليت را دارند که در کمترين زمان ممکن تعداد زيادي از افراد را ناتوان کرده و اثرات سوء بر سلامتي انسان بگذارند . استفاده از عوامل جنگ بيولوژيکي (BW) مي تواند مخفيانه يا آشکار باشد و از نظر چندين خاصيت منحصر به فرد با سلاح هاي معمولي متفاوت است . تأثير اين عوامل فوري نيست و به چند ساعت تا هفته ، قبل از بروز علائم در افراد مبتلا نياز دارد . اين حملات نيازمند آزادسازي مقدار کمي از مواد زنده است که قادر به تکثير خود هستند و مي توانند باعث شيوع بيماري در يک منطقه شوند . ويروس ها فقط در داخل يک سلول زنده قادر به تکثير هستند و براي انسان ، حيوانات و گياهان بيماري زا مي باشند . آنها از پروتئين ها و اسيدهاي نوکلئيک (DNA و RNA) تشکيل شده اند و بسيار سريعتر تکثير و گسترش مي يابند . باکتريها موجودات پروکاريوتي تک سلولي و داراي ديواره سلولي مشخص هستند . قارچ ها ارگانيسم هاي تک سلولي يا چند سلولي ، يوکاريوتي هستند و کلروفيل ندارند . چندين گونه قارچي به عنوان بيماري در گياهان شناخته مي شود و تعداد کمي از آنها در انسان نيز وجود دارد . سموم ، متابوليتهاي ثانويه مي باشند که توسط باکتريها ، قارچها ، جلبکها ، گياهان ، ماهيها ، سخت پوستان و صدف ايجاد مي شوند که در غلظت هاي بسيار کمي عمل کرده و مي توانند بر عملکرد سلولها تأثير بگذارند . در حقيقت عامل هاي زيستي مي توانند به دسته هاي ضد انساني ، جانوري و گياهي تقسيم شوند . البته دسته چهارم که عامل هاي ضد مواد هستند هم در عوامل جنگ بيولوژيک قرار مي گيرند که مي توانند در حملات بر عليه زيرساخت ها و صنايع مورد استفاده قرار گيرند . بيوتروريسم سلاح هاي بيولوژيکي به سختي کشف مي شوند و صرفه اقتصادي زيادي دارند و به همين دليل مي توانند براي عمليات هاي تروريستي ، جذابيت هاي فراواني داشته باشند . تخمين زده مي شود هزينه يک سلاح بيولوژيکي براي گرفتن مقدار مشخصي از تلفات در هر کيلومتر مربع برابر 0.05 درصد هزينه ايجاد تسليحات متعارف و استفاده از آنها در همان مقياس مي باشد . علاوه بر اين ، توليد آنها بسيار آسان است زيرا مي توان از فناوري هاي رايج مانند توليد واکسن ها ، مواد غذايي ، اسپري ها ، نوشيدني ها و آنتي بيوتيک ها براي توليد استفاده کرد . يک عامل مهم در مورد جنگ بيولوژيکي که تروريست ها را به خود جذب مي کند اين است که آنها مي توانند به راحتي قبل از اينکه سازمان هاي امنيتي تحقيقات خود را آغاز کنند و يا حتي متوجه حمله شوند ، يک حمله بيولوژيک تروريستي انجام داده و بگريزند . دليل اين امر اين است که يک ارگانيسم بالقوه دوره نهفتگي وجود دارد و پس از آن دوره است که حمله خود را نشان مي دهد و تازه آن هنگام مي توان سرنخي براي يافتن عمدي بودن وقايع پيدا کرد . مهمترين تفاوت جنگ بيولوژيکي با بيوتروريسم در اين است که در پشت بيوتروريسم يک دولت قرار ندارد و اغلب توسط گروه هاي غير دولتي انجام مي پذيرد . البته اين موضوع مانع از اين نمي شود که يک دولت براي يک گروه تروريستي لوازم و شرايط يک حمله بيوتروريسم را فراهم آورد . زيست جرم تهديد يا استفاده از عوامل بيولوژيکي توسط افراد يا گروه ها براي ارتکاب جرم هايي مانند سرقت يا قتل يا براي پيشبرد مقاصد جنايتکارانه آنهاست. اين ميزان استفاده از عوامل بيولوژيکي يا تهديد به استفاده از آنها در سطح جرايم متداول مي باشد . در زيست جرم ما با جرمي مواجه ايم که در ارتکاب آن از مواد زيستي از قبيل مواد شيميايي و سمي و بيماري زا و نيز مواد ژن شناختي و بافت ها و اندامگان هاي دستکاري شده استفاده مي شود . تاريخچه جنگ بيولوژيک پيش از قرن بيستم : اشکال مختلفي از جنگ بيولوژيکي از دوران باستان تاکنون استفاده شده است . اولين واقعه مستند به قصد استفاده از سلاح هاي بيولوژيکي در متون هيتي از 1500 تا 1200 سال قبل از ميلاد برمي گردد که در آن قربانيان بيماري تولارمي (نوعي بيماري عفوني در خرگوش و موش که به انسان هم سرايت ميکند) به سرزمين هاي دشمن منتقل شدند و اين امر باعث همه گيري شد . اگرچه آشورها مي دانستند که ارجوت (ergot) که قارچ چاودار انگلي است از طريق خوردن ، ارگوتيسم توليد مي کند اما هيچ مدرکي وجود ندارد که نشان دهد آنها چاه هاي دشمن را با قارچ مسموم کرده باشند ، با اينکه اين کار محتمل است . همچنين در گذشته کمانداران سکايي قبل از نبرد تيرهاي خود را و سربازان رومي شمشيرهايشان را در مدفوع ها و لاشه ها فرو مي کردند و در نتيجه قربانيانشان به بيماري کزاز آلوده مي شدند . در سال 1346 ، اجساد جنگجويان مغول که بر اثر طاعون درگذشته بودند ، از روي ديوارهاي شهر محاصره شده کريمه به داخل آن پرتاب شدند که باعث همه گير شدن اين بيماري در شهر شد . در سال 1710 ، سربازان ارتش روسيه که با نيروهاي سوئدي مبارزه مي کردند و در ريوال (که اکنون در کشور استوني واقع شده است) متوقف گشته بودند ، اجساد آلوده به طاعون را بر ديوارهاي شهر پرتاب نمودند . در سال 1763 سربازان بريتانيايي در هنگام قيام پونتياک (قيام ساکنان اصلي آمريکا ) در فورت پيت (در حال حاضر با نام پيتزبورگ) ، پتوهاي آلوده به ويروس آبله را به ميان سرخپوستان منتقل کردند و باعث يک بيماري همه گير و ويرانگر در ميان آنها شدند . همچنين مکاتبات بين ژنرال جفري امهرست و سرهنگ هنري بوکت شواهدي ديگر را ارائه مي دهد که انگليسي ها آزادانه براي استفاده از سلاح هاي بيولوژيکي براي کشتن بوميان آمريکايي برنامه ريزي کرده اند . بر مبناي همين موضوع شيوع آبله در مناطق گريت ليکس و دره هاي اوهايو در سال هاي 1763 و 1764 گزارش شده است . جنگ هاي بيولوژيک در جنگ هاي اول و دوم جهاني تا سال 1900 ، نظريه ميکروبي که در آن اعتقاد بر اين بود بيماري ها توسط ميکروب ها و ساير موجودات ذره بيني سرايت مي کنند و پيشرفت هاي باکتري شناسي ، سطح جديدي از تکنيک هاي استفاده احتمالي از عوامل زيستي در جنگ را به وجود آوردند . در طول جنگ جهاني اول (18-1914) آلمان برنامه مخفيانه اي را براي آلوده کردن اسب و گاو هاي متعلق به ارتشهاي متفقين در جبهه هاي غربي و شرقي را آغاز کرد . گزارش شده است كه آنها از عامل بيماري زاي مشمشه براي اينکاراستفاده کرده اند . به عنوان مثال ، مأموران آلماني به ايالات متحده نفوذ کرده و حيوانات را قبل از انتقال آنها به اروپا براي حمايت از نيروهاي متحدشان به صورت پنهاني آلوده کردند . علاوه بر اين ، بنا بر گزارش ها ، در سال 1915 تلاش آلمان در گسترش طاعون در سن پترزبورگ به منظور تضعيف مقاومت روسيه صورت گرفت. وحشت ناشي از جنگ جهاني اول باعث شد که بيشتر کشورها در سال 1925 پروتکل ژنو را که درباره منع استفاده از سلاح هاي بيولوژيکي و شيميايي در جنگ بود امضا کنند . با شروع جنگ جهاني دوم ، دولت بريتانيا اقدام به ايجاد يک برنامه براي توسعه سلاح هاي بيولوژيکي در پورتون داون به سرپرستي ميکروبيولوژيست پاول فيلدز کرد . اين تحقيق توسط وينستون چرچيل مورد حمايت قرار گرفت و به زودي عامل هاي تولارمي ، سياه زخم ، تب مالت و سموم بوتوليسم به صورت سلاح هاي بيولوژيک ساخته شدند . اگرچه ظاهرا انگليس هرگز از سلاح هاي بيولوژيکي که توسط خودش توليد شده بود استفاده نکرد ، اما اين اولين بار بود که در يک برنامه ، انواع عامل هاي بيماري زا به صورت سلاح درآمده و به توليد صنعتي رسيدند . همچنين ژاپن ، يکي از طرف هاي امضا کننده پروتکل ، مشغول يک برنامه تحقيقاتي گسترده مخفيانه براي آزمايش ، توليد و توسعه عامل هاي جنگ بيولوژيکي بود و هنگام استفاده از سلاح هاي بيولوژيکي عليه نيروهاي متفقين در چين ، مابين سال هاي 1937 تا 1945 ، ممنوعيت اين پيمان را نقض کرد . ژاپني ها نه تنها از سلاح هاي بيولوژيکي در چين استفاده کردند ، بلکه آنها بيش از3000 نفراز جمله اسيران جنگي را درآزمايشهاي عوامل جنگ يبيولوژيکي ومکانيزم هاي انتقال سلاح هاي بيولوژيکي به قتل رساندند . ژاپني ها عوامل عفوني همچون طاعون ، سياه زخم ، حصبه ، آبله ، تب زرد ، تولارمي ، هپاتيت ، وبا و ... را بر روي انسان ها آزمايش مي کردند . شیرو ایشی فرمانده واحد 731 ارتش ژاپن که انسان های زنده را کالبد شکافی می کرد و آزمایش های بیولوژیکی انجام می داد از سوي ديگر هنگامي که ايالات متحده وارد جنگ شد يک برنامه تحقيقاتي و مجتمع صنعتي برزگ را در فورت ديتريک مريلند در سال 1942 به سرپرستي جورج دبليو مرک ايجاد کرد . سلاحهاي بيولوژيکي و شيميايي که در آن دوره توسعه يافته بودند در يوتا مورد آزمايش قرار گرفتند . به زودي امکاناتي براي توليد انبوه عامل هاي سياه زخم ، تب مالت و سموم بوتوليسم فراهم شد ، هرچند که جنگ قبل از استفاده عملياتي از اين سلاح ها به پايان رسيد . با اين حال اگرچه هيچ مدرک مستندي مبني بر استفاده کشورهاي ديگر غير از ژاپن از سلاح هاي بيولوژيکي در جنگ جهاني دوم وجود ندارد ، هر دو طرف برنامه هاي تحقيق و توسعه فعال داشتند . آمريکا ، بريتانيا ، آلمان و اتحاد جماهير شوروي برنامه هاي تحقيق و توسعه مشابهي در طول جنگ جهاني دوم به اجرا گذاشتند ، اما فقط در مورد ژاپن ثابت شده که از اين قبيل سلاح ها در جنگ استفاده کرده است . سلاح هاي بيولوژيک در جنگ سرد در دوران جنگ سرد و پس از جنگ جهاني دوم ، هم اتحاد جماهير شوروي و ايالات متحده آمريکا و هم متحدان وابسته به آنها ، در مقياس بزرگ اقدام به تحقيق و توسعه و توليد سلاح هاي بيولوژيک کردند . طبق برنامه هايي که به موجب امضاي کنوانسيون سلاح هاي بيولوژيکي (BWC) در سال 1972 و لازم الاجرا شدن آن پيمان در سال 1975 ايجاد شد ، توليد اينگونه تسليحات بايد طبق قانون متوقف و سلاح هاي توليد شده از بين مي رفتند . با اين حال فقدان و محدوديت ها براي تاييد پياده سازي اين کنوانسيون در کشور هاي جهان علي الخصوص در مورد قدرت هاي جهاني ، پيشرفت سلاح هاي بيولوژيک در اين کشورها را در هاله اي از ابهام قرار داده است . آزمایشگاه بیولوژیک ارتش آمریکا حال و آينده سلاح هاي بيولوژيک برنامه هاي ساخت سلاح هاي بيولوژيک مي توانند به راحتي و به صورت پنهاني انجام شوند . ساخت اينگونه سلاح ها به اندازه سلاح هاي هسته اي گران نيست اما سلاح هاي بيولوژيک مي توانند بسيار کشنده بوده و يک سلاح استراتژيک براي پيروزي در يک نبرد باشند . اين چشم انداز از مزيت هاي نظامي ، ممکن است برخي از کشور ها را براي به دست آوردن اين نوع از تسليحات وسوسه نمايد . از آنجا که کنوانسيون سلاحهاي بيولوژيکي (BWC) هيچ روش تأييد يا بازرسي براي تأييد پيروي از امضا کنندگان آن ندارد و عملا اين کار به راحتي قابل انجام نمي باشد ، کاملاً ممکن است که حتي يک کشور کوچک و نسبتاً ضعيف نيز با موفقيت بتواند برنامه جنگ بيولوژيکي را با سرمايه گذاري اندک و چند ده زيست شناس آغاز نمايد و همه اين موارد را مي توان مخفيانه در چند ساختمان انجام داد . در حقيقت ، يک برنامه تسليحات بيولوژيکي حتي مي تواند در دسترس فني و مالي يک سازمان تروريستي هم باشد . به طور خلاصه ، ميزان تکثير سلاح هاي بيولوژيکي بسيار نامشخص است ، تشخيص توليد آن دشوار بوده و هم اينکه اندازه گيري کميت آن نيز عملا غير ممکن مي باشد . به همين دلايل و با توجه به اين مساله که در کنار جنگ بيولوژيک امکان به وجود آمدن اپيدمي بيماري هاي مختلف هم وجود دارد ، آمادگي براي مقابله با اين گونه تسليحات و همچنين مقابله با همه گيري بيماري ها براي کنترل و کم کردن عوارض آنها يک اصل اجتناب ناپذير مي باشد . پدافند چيست ؟ پدافند (دفاع) به معني حفظ جان مردم ، تضمين امنيت افراد ، صيانت از تماميت ارضي و حاکميت ملي در همهي مواقع در برابر هرگونه شرايط ، موقعيت و هرگونه تجاوز است . پدافند به دو شاخه پدافند عامل و پدافند غيرعامل تقسيم مي شود . پدافند عامل پدافند عامل عبارت است از بکارگيري مستقيم جنگ افزار، به منظور خنثي کردن و يا کاهش اثرات حملات و عمليات خصمانه ي هوايي، زميني، دريايي، نفوذي خرابکارانه و عمليات تروريستي دشمن بر روي اهداف مورد نظر. پدافند غير عامل پدافند غير عامل به مجموعه اقدامات غير مسلحانه اي که موجب افزايش بازدارندگي ، کاهش آسيب پذيري ، تداوم فعاليت هاي ضروري ، ارتقاء پايداري ملي و تسهيل مديريت بحران در مقابل تهديدها و اقدامات نظامي دشمن مي شود . پدافند غير عامل به دو بخش پدافند سخت و پدافند نرم تقسيم مي شود . در پدافند سخت اقدامات سخت افزاري مثل اقدامات مهندسي ، پيشگيري ، پيش بيني و کاهش مخاطرات و در پدافند نرم استفاده از تاکتيک هايي است که مشتمل بر برنامه ريزي و آماده سازي سيستم و سازمان هاست . پدافند در برابر سلاح هاي بيولوژيکي و اپيدمي بيماري ها مجموعه اقداماتي که در جهت کاهش آسيبپذيري جامعه و حفظ سرمايه انساني در مقابل يک جنگ بيولوژيک يا همه گيري بيماري ها انجام مي شود پدافند بيولوژيک نام دارد . نکته مهم در اين نوع پدافند اين است که همواره بايد به صورت تصادفي و خارج از نظام بهداشتي کشور ، اقدام به پايش مناطق مختلف زده و نمونه هاي مشکوک را به سرعت مورد آزمايش هاي پيشرفته تر قرار دهند . مؤلفه هاي کلي يک ساختار پدافند بيولوژيک به مانند نمودار بالا مي باشد . اين معماري به تجزيه و تحليل کلي نياز دارد که شامل انجام تحليل هاي وابسته يا مستقل است . در اينجا ايده اين است که خروجي از يک نتيجه کلي از نتايج مدلهاي مختلف بدست مي آيد و اصلا مهم نيست که چطور هر کدام از آن مدل ها استنتاج کرده اند . کارآيي نمودار ، بستگي به نحوه جمع آوري ، ذخيره ، انتشار و چکيده کردن اطلاعات موجود در خارج از کانالهاي اطلاعاتي سنتي دارد . براي پدافند در برابر سلاح هاي بيولوژيک دو زير مجموعه را مي توان مفروض داشت : پدافند نظامي و پدافند غير نظامي 1 – پدافند نظامي بيشتر عوامل بيولوژيکي کشنده اغلب به عنوان ذرات معلق در هوا پراکنده مي شوند که در صورت تنفس توسط پرسنل مورد هدف واقع شده ، باعث ايجاد عفونت مي گردند . به همين دليل ، بيشترين دفاع در برابر سلاح هاي بيولوژيکي ، تجهيز شدن به ماسک محافظ است که مجهز به فيلترهايي است که قادر به مسدود کردن ورود باکتري ها ، ويروس ها و هاگ هاي بزرگتر از يک ميکرون به درون بيني و ريه ها مي باشد . همچنين لباس هاي محافظتي از جمله چکمه و دستکش براي جلوگيري از تماس عوامل بيولوژيکي با زخم هاي باز و يا شکستگي هاي پوستي مفيد هستند . از سوي ديگر ، ضد عفوني کننده ها مي توانند عوامل بيولوژيکي را در مناطق آلوده پس از حمله بيولوژيکي خنثي نمايند . ايجاد و به کارگيري سنسورهاي بيولوژيکي مؤثر که مي توانند حالت هشدار را فعال کنند ، به پرسنل اجازه مي دهند قبل از قرار گرفتن در معرض عامل بيولوژيک ، از ماسک استفاده کرده ، لباس هاي محافظ را پوشيده و ترجيحاً در پناهگاههاي محافظت جمعي عاري از عامل آلوده کننده قرار گيرند . سپس تيم هاي پزشکي مي توانند بلافاصله براي بررسي و معالجه افرادي که ممکن است در معرض حمله قرار گرفته باشند ، وارد عمل شوند . اگر افراد کمتري در معرض ايجاد کننده بيماري قرار گرفته باشند ، مي توان دامنه حملات بيولوژيكي را كمتر و تاثيرگذاري آن را کاهش داد . نمودار عملیاتی ارتش آلمان در هنگام مواجه با شیوع غیر عادی یک بیماری 2 – پدافند غير نظامي دفاع غيرنظامي در برابر سلاح هاي بيولوژيکي از گذشته تا به امروز بسيار بهبود يافته است ، اما پيشرفت لزوماً به معناي ايجاد بازدارندگي کامل نيست . دفاع مدني موفق در برابر حملات عمده بيولوژيکي مستلزم پيشرفت چشمگير در سنسورها ، سيستم هاي هشدار دهنده ، واکسن ها ، داروها ، آموزش مقابله کنندگان و آموزش عمومي و همچنين در برنامه ريزي براي اقدامات اضطراري است . اساس هرگونه دفاع غيرنظامي در برابر حمله سلاح هاي بيولوژيکي ، سيستم پزشکي است که قبلاً براي مقابله با بيماري هاي طبيعي ايجاد شده است . براي مقابله با دو عامل بيولوژيکي سياه زخم و آبله که از کشنده ترين عوامل بيولوژيک هستند و به راحتي قابل تبديل شدن به سلاح را دارند نيز مي توان واکسنهاي خاصي ايجاد ، آزمايش و ذخيره کرد . به عنوان مثال با توجه به بودجه هاي مصوب مي توان براي اين عوامل به اندازه کافي واکسن توليد کرد تا در زمان هاي اضطرار به وسيله آنها بخش قابل توجهي از مردم را در برابر تهاجم ايمن نمود و يا حداقل نيروهاي عمل کننده در خط مقدم براي مقابله با حمله را واکسينه و مايه کوبي کرد . البته واکسنهاي مؤثر ديگري براي عامل هايي از جمله طاعون و وبا درحال حاضر وجود دارد و براي استفاده مورد تأييد قرار گرفته اند ، اما تنها مقادير کمي از آنها توليد شده اند ، بسيار کمتر از آنچه که ممکن است در صورت نياز ، مورد استفاده تعداد زيادي از افراد آلوده قرار گيرند . از سوي ديگر در حال حاضر هيچ واکسن موثري براي جلوگيري از تب مالت ، استافيلوکوک انتروتوکسين B ، ريسين يا مايکوتوکسين هاي T2 وجود ندارد يعني همه عوامل بيولوژيکي که در گذشته برخي از کشورها براي استفاده نظامي بر روي آنها تحقيق کرده اند يا از آنها براي ايجاد سلاح بهره برده اند . با اين حال ، در برخي موارد که هنوز واکسن در دسترس نيست ، داروهايي توليد شده است که به بهبودي بيماران کمک مي کند . همچنين تحقيقات پزشکي طولاني مدت ، براي بررسي احتمال ايجاد واکسن و مکمل هايي که در صورت تجويز ممکن است باعث افزايش کارايي سيستم ايمني گيرنده براي محافظت در برابر کل طيف عوامل احتمالي جنگ بيولوژيکي شود ، انجام شده است و بايد انجام شود تا توان پدافندي به وسيله آنها افزايش يابد . يکي از برنامه ها براي دفاع غير نظامي در شرايط اضطراري بيولوژيکي ، برنامه استراتژيک ملي انبار بسته هاي واکسنها ، داروها ، مواد ضد عفوني کننده و تجهيزات پزشکي اورژانس است ، که بايد در مناطق مختلف در سراسر کشور ذخيره گشته و براي شرايط اضطراري آماده سازي بر روي آنها انجام شده باشد . بعلاوه ، هر استان بايد برنامه هاي مدون از پيش آماده شده براي پاسخ به اپيدمي ها ، جنگ بيولوژيک و حملات بيوتروريسم آماده کرده باشد . از جمله اين برنامه ها ، دستورالعمل هاي مربوط به واکسيناسيون جمعي ، ترياژ و محدود سازي رفت آمد مي باشد . در مبحث ترياژ يا رده بندي درماني ، بيماران بايد به گروه هاي مختلف تقسيم شده و برنامه ريزي به گونه اي باشد که باعث کاهش تلفات و کنترل گسترش بيماري گردد . همچنين بايد قوانيني براي الزامات بهداشتي اضطراري در کشور تهيه شده تا كشور براي مقابله با چنين بحران هايي اتخاذ کند و اين الزامات بهداشتي از قبل به بخشي از جامعه براي آگاه سازي کليه افراد جامعه و پياده سازي سريع آن آموزش داده شود . به عنوان نمونه به صورت يک واحد درسي براي دانشجويان ارائه گردد و يا بخشي از آموزش سربازان در مراکز آموزشي را در بر گيرد . از طرفي به زنان جامعه به جاي آموزش نظامي که مردان مي بينند مي توان آموزش هاي اجباري کوتاه مدت ، در راستاي اقدامات پدافند غير عامل داده شود تا در شرايط اضطراري اين بخش بزرگ جامعه هم وارد عمل گردند . همچنين بايد براي تمامي افراد غير نظامي حاضر در خط مقدم مقابله با اپيدمي يا حمله بيولوژيک از جمله پرسنل درماني و اورژانس ، نيروهاي شاغل در آتش نشاني و ... آموزش هاي ويژه اي در نظر گرفته شود تا در شرايط بحراني بهترين تصميمات در سطح فردي اتخاذ گردد . در کل به دليل گستردگي عوارض حملات بيولوژيک و همه گيري بيماري ها ، براي مقابله نياز است تا بخش وسيعي از افراد جامعه وارد عمل شوند که اين موضوع نيازمند آموزش هاي موثر پيش وقوع حادثه است . برنامه ريزي در اين باره و اجراي درست آن يکي از وظايف دولت و نيروهاي نظامي و سازمان پدافند غير عامل مي باشد . اين برنامه ريزي بايد مبتني بر آناليز ريسکي انجام شود که در آن به دقت ، تمام مسائل بررسي و الزامات کار به درستي انديشيده شده باشد و سپس با قرار گرفتن در چرخه مديريت ريسک به دنبال گذر از بحران باشيم . اين چرخه شامل 6 مرحله زير است : - آگاهي موقعيتي - آناليز ريسک - پيشگيري - آمادگي - پايش و کشف - واکنش و بازگشت در هر کدام از اين 6 مرحله مبتني بر الزامات مي توان يک يا چند نوع از سياست هاي 6 گانه اجرايي ، طبقه بندي ، مقررات ، آيين نامه ها ، محدوديت و مجازات را برگزيد . ملاحظات حملات بيولوژيک از بين بردن آلودگي پرسنل و تجهيزات پس از يک حمله جنگي بيولوژيکي نگراني کمتري نسبت به يک حمله جنگي شيميايي دارد زيرا بيشتر عوامل جنگي بيولوژيکي از نظر پوستي فعال نيستند (مايکوتوکسين هاي تريکوتسن يک استثنا هستند). با اين حال ، آلودگي زدايي به عنوان يک روش مؤثر براي کاهش شيوع عفونت از احتقان هوايي ثانويه احتمالي باقي مانده است . سه روش اساسي براي آلودگي زدايي عبارتند از : حذف فيزيکي ، غيرفعال کردن شيميايي و غيرفعال کردن بيولوژيکي عامل بيماري . غيرفعال سازي بيولوژيکي تا حدي عملي نشدي است. همچنين سنسورها براي شناسايي حضور عوامل بيولوژيکي در هوا ، آب و يا روي سطوح هنوز هم نسبتاً ناکارآمد هستند ، اما بايد به سمت يک سيستم شناسايي و هشدار برويم که زمان کافي را براي قربانيان احتمالي فراهم نمايد . توانايي فعلي تشخيص براي درمان رضايت بخش نيست زيرا واکنش دهندگان تنها مي توانند بسياري از افرادي که قبلاً آلوده شده و عوارض را بروز داده اند را درمان کنند. بيشتر آشکارسازهاي بيولوژيکي فعلي آشکارسازهاي نقطه اي هستند که پس از اسکن کردن يک ابر هواي ذرات ، قادر به اخطار قبلي نيستند تا تشخيص دهند که آيا اين ذرات حاوي مواد بيولوژيکي از نوع خاصي هستند و يا خير. بخشي از سنسور ها هم تنها به شناسايي عوارض بيماري مي پردازد (مانند نشانگرهاي دماي بدن) و با اينکه مي توانند کمک کننده باشند ولي کارايي کافي را نخواهند داشت . چگونه يک حمله بيولوژيک را از يک شيوع طبيعي تشخيص دهيم ؟ تشخيص يک حمله بيولوژيک و بيوتروريستي از يک بيماري عفوني طبيعي مي تواند بسيار مشکل باشد . محققان بايد در ابتدا مشخصههاي همه گيري شيوع بيماري را بررسي کنند تا منبع ، اسلوب انتقال و جمعيت در معرض خطر را تشخيص دهند . نشانه هاي خاص ممکن است بيانگر اين باشند که آيا شيوع بيماري ناشي از رهايي هدفمند عامل بيماري زا است يا خير. از آنجا که مي توان منحني همهگيري را در موارد طبيعي هم مشاهده کرد ، ويژگيهاي اضافي شيوع بيماري بايد براي کمک به تعيين اين که آيا شيوع بيماري طبيعي است يا نتيجه يک حمله بيولوژيکي ، مورد بررسي قرار گيرد. در زير نشانه هاي يک همه گيري آمده است اما هيچ يک از اين نشانه ها دليل استفاده عمدي از يک عامل بيولوژيکي نمي توانند باشند ، ولي در کنار هم مي توانند تحقيقات بيشتر درباره حمله بيولوژيکي را موجه جلوه دهند : (1) وجود يک اپيدمي بزرگ که داراي موارد بيشتري از حد انتظار است ، به ويژه در جمعيت هاي گسسته (2) بيماري شديدتر از آنچه که براي يک پاتوژن مشخص پيش بيني مي شود و همچنين مسيرهاي غيرمعمول قرار گرفتن در معرض بيماري (3) بيماري که براي يک منطقه جغرافيايي مشخص غيرمعمول است ، در خارج از فصل انتقال عادي تشخيص داده مي شود و يا در صورت عدم وجود يک بردار عادي براي انتقال عامل اتيولوژيک ، رخ مي دهد (4) همه گيري همزمان بيماريهاي مختلف (5) شيوع يک بيماري مشترک بين انسان و حيوان با پيامد هاي انساني ، زيرا بسياري از عوامل خطرناک بالقوه براي حيوانات هم بيماري زا هستند (6) سويه هاي غيرمعمول يا انواع ارگانيسم ها يا الگوهاي مقاومت ضد ميکروبي متفاوت از موارد رايج در يک منطقه معين (7) نرخ حمله بالاتر به افرادي که در مناطق خاصي قرار دارند (به عنوان مثال ، اگر عامل بيماري زا در داخل ساختمان آزاد شود) يا نرخ پايين تر بيماري درباره کساني که در يک ساختمان بسته هوايي قرار دارند البته اگر عامل بيماري زا در فضاي آزاد و به صورت گسترش هوايي رها شده باشد (8) اطلاعاتي که يک دشمن در اختيار يک عامل يا مأمورين خاص قرار مي دهد (9) ادعاهايي که به وسيله تروريست ها مبني بر رهاسازي عامل بيولوژيک اعلام مي شود (10) شواهد مستقيم انتشار يک عامل ، با يافتن تجهيزات ، مهمات و يا دستکاري محصولات مرتبط با حمله به طور طبيعي بيماري ها در مناطق خاصي وجود دارند و چرخه هاي سنتي انتقال را شامل مي شوند . الگوهاي فصلي چندان غيرمعمول نيستند . در مقابل ، شيوع بيماري به دليل بيوتروريسم مي تواند در هر منطقه بدون بيماري غير بومي ، در هر زمان از سال و بدون هشدار اتفاق بيفتد و بسته به عامل اتيولوژيک و نحوه انتقال ، بر تعداد زيادي تأثير گذارد و ممکن است هزاران مورد ، ناگهان رخ دهد . در نتيجه ، مسئولان بهداشت عمومي بايد در هنگام بررسي شيوع بيماري ، نسبت به احتمال بروز بيوتروريسم حساس باشند . در اين زمان ، مهم است که شيوع مشکوک توسط يک اپيدميولوژيست در پزشکي قانوني بررسي شود . اگر تحقيقات اپيدميولوژيست پزشکي قانوني بيوتروريسم را فاش کند يا مشکوک به نظر برسد بايد با سازمان پدافند غير عامل يا سازمان هاي امنيتي ، که مسئول هماهنگي تحقيقات بين سازماني در اينگونه موارد هستند تماس گرفته شود . از طرفي اگر حمله بيولوژيک بخشي از يک جنگ هيبريدي باشد از تلاقي عمليات هاي هيبريدي و همپوشاني منطقي نتايج آنها نيز مي توان به عمدي بودن يک فراگيري بيماري ظنين شد . مديريت افکار و احساسات در هنگام شيوع يک بيماري ، چه آن بيماري به صورت طبيعي آغاز و گسترش يافته باشد و يا چه حاصل يک حمله بيولوژيکي باشد ، نظم و انظباط اجتماعي کاهش يافته و در کنار آن ما با دو نوع آسيب مواجه خواهيم بود : 1 – آسيب هاي جسمي 2 – آسيب هاي رواني . در واقع مي توان گفت که ما با دو نوع شيوع نرم (رواني) و سخت(فيزيکي) مواجه ايم که بايد آسيب هاي هر دو را کنترل کرده ، از فراگير تر شدن آن ها جلوگيري به عمل آورده و آثار و نتايج آن ها را کاهش دهيم . متاسفانه درباره اپيدميولوژي بيماري ها بسيار گفته و نوشته شده است اما اپيدميولوژي احساسات و عواطف مورد غفلت قرار گرفته است . اين مساله زماني با اهميت تر جلوه مي نمايد که بدانيم سلاح هاي بيولوژيکي نسل جديد ، نه تنها مي توانند به عنوان سلاح هاي کشتار جمعي استفاده گردند بلکه اين قابليت را دارند که به عنوان وسيله اي براي انجام حملات غير کشنده براي تاثير گذاري در سلامت روان ، خلق و خو و اراده انسان ها نيز مورد استفاده قرار گيرند . عوامل مختلفي وجود دارد که ميزان و گستردگي سرايت احساسات و رفتار ها در اپيدمي ها را تعيين مي کنند . برخي از آنها شامل عقايد و اعتقادات ، تراکم و تعداد جمعيت درگير ، شخصيت فرد ، مقدار درصد پذيرش فرد در دريافت و انتقال رفتارها و احساسات و ثبات ماندگاري در هنجارهاي اجتماعي ، هنجارهاي تنظيم کننده خلق و خو ، وابستگي وظايف به يکديگر و در آخر وابستگي اجتماعي متقابل هستند . با اين وصف مديريت رفتار ها و احساسات در هنگامي که بيماري بر اثر يک جنگ بيولوژيکي باشد از اهميت دوچنداني برخوردار است زيرا يک حمله بيولوژيک ، هدفمند مي باشد . اين موضوع مخصوصا در جنگ هاي هيبريدي که يک حمله بيولوژيک مي تواند تکميل کننده يا دنباله نوع ديگري از حمله يا حملات باشد و يا اينکه مهاجم به دنبال ايجاد زمينه اي ، براي انواع ديگري از حملات است بيشتر نمايان مي شود . بر اساس اين رويکرد مطمئنا يک حمله بيولوژيک ، همواره عمليات هاي رواني از پيش برنامه ريزي شده را کنار خود مي بيند ، بويژه در عصر حاضر و با فراگيرتر شدن رسانه هاي نوين مانند شبکه هاي اجتماعي حتي مي توان گفت اين امکان وجود دارد که حمله بيولوژيک نه به عنوان عمليات اصلي ، بلکه پيش زمينه يک عمليات رواني در نظر گرفته شده باشد . با اين نگاه مديريت افکار و احساسات در مردم و کاهش ريسک هاي حوادث و وقايع يکي از وظايف سازمان هاي مواجه کننده با حادثه يا حمله است . مديران و برنامه ريزان بايد به گونه اي عمل کنند که هم زمان ، هر دو آسيب را کاهش دهند و نه اينکه براي کنترل يکي باعث افزايش آسيب هاي ديگري شوند ، مثلا براي رعايت بعضي از شرايط توسط مردم تبليغات بيش از حد صورت پذيرد که خود آن تبليغات سبب آسيب رواني و ترس بيشتر گردد . در حقيقت مسئولان بايد در مواجه با بحران به مانند يک بند باز عمل کنند که از روي طناب باريکي حرکت مي کند ، بدون اينکه به هيچ کدام از دو سمت سقوط نمايد ، زيرا هر تصميم اشتباه نه تنها بر روي دامنه بحران تاثير منفي مي گذارد بلکه جنبه هاي مختلف زندگي مردم را هم به صورت غير مستقيم تحت الشعاع قرار مي دهد و دامنه آسيب ها را فراتر خواهد نمود . با اين وجود ، ما بايد چيزهاي بيشتري را در مورد چگونگي پرداختن به اپيدمي عاطفي همراه با شيوع واقعي بيماري ها بدانيم و انجام تحقيقات بيشتر در اين زمينه از الزامات مهم مي باشد . ترس يکي از مهمترين احساساتي که مي تواند منجر به آسيب هاي رواني و اجتماعي در مواقع بحراني گردد ترس مي باشد . هنگامي که ترس افزايش يافته و از حد قابل قبول فراتر رود به جاي اينکه احتياط و رفتار کنترل شده را در انسان تقويت نمايد ، کنترل رفتاري انسان ها را در دست مي گيرد و بدين ترتيب انسان ها دست به اقدامات کمتر عقلاني خواهند زد . در اين حالت الگوهاي رفتاري تهاجمي از افراد سر زده که خود عامل تخريب بيشتر خواهند بود . زامبي ها زامبي ها موجوداتي داستاني هستند که اراده اي از خود نداشته و تنها حس گرسنگي آنها را هدايت مي کند . اين موجودات داراي خودآگاهي نيستند که بخواهند درباره اعمالشان قضاوتي داشته باشند . در اين حالت آنها وارد يک سير قهقرايي به حالت نوزادي شده اند که در آن با حالت سيري ناپذير و بدون فهم سيري دنبال تغذيه از منابع مي روند . اينگونه پسروي هاي شخصيتي در فراگيري بيماري ها و هراس جمعي مرتبط با آنها هم اتفاق مي افتد که باعث مي گردد افراد کنترل ذهن و اعمال خود را از دست داده و خود را در معرض يک گرسنگي شديد و اشتهاي مخرب قرار دهند که اين امر منجر به حمله اين افراد به دو چيز مي شود : 1 – منابعي همچون مواد خوراکي و هر چيزي که به نظر آنها براي زنده ماندن در شرايط آخرالزماني کارايي دارد (حمله به منابع فيزيکي) . 2 – حمله به اذهان ديگر انسان ها تا آنها را هم به اين بيماري مبتلا کرده و الگوهاي رفتاري خود را در آنها تکرار نمايند (حمله به منابع نرم) . در اين حالت زامبي با القاي ترس و نااميدي ديگران را هم به رفتار خود مبتلا مي نمايد . کارگروه مديريت افکار در شرايط بحراني ضروري است که کارگروهي براي مديريت افکار مردم تشکيل داده شود تا بحث اطلاع رساني و تبليغات را بر عهده داشته باشد و از ارائه اطلاعات متناقض به مردم و در نتيجه سلب اعتماد آنها جلوگيري شود . نکته مهم در اينجا اين است که تشکيل اين کارگروه به معناي اين نيست که اطلاعات تنها از طريق يک سخنگو به مردم داده شود بلکه بايد اخبار و داده هاي يکسان از چندين منبع متفاوت ، در جايگاه ها و مقبوليت هاي گوناگون به مردم ارائه شود تا اولا تاثير بيشتري بر گروه هاي مختلف گذاشته و ثانيا اين يکساني داده ها باعث جلب اعتماد بيشتر مردم به اخبار ارائه شده گردد . انواع ويژگي هاي گروه هاي انساني در بحران ها يکي از مواردي که در هر بحران بايد مورد توجه برنامه ريزان قرار گيرد ، گروه بندي افراد جامعه و برنامه ريزي مناسب براي هر گروه مي باشد . از اين منظر 4 گروه پايه ، فارق از تخصص ها و سطح توانايي هاي افراد را مي توان براي يک جامعه در شرايط بحران مد نظر داشت . 1 – حامي : اين افراد بنابر اعتقادات يا نوع دوستي ، خود را متعهد به جامعه دانسته و در شرايط سخت در پي رفع نياز هاي ديگران برمي آيند . از اينرو برنامه ريزي ها بايد به گونه اي صورت گيرد که اين افراد به صورت هماهنگ و هدفمند مورد استفاده قرار گيرند . 2 – هم درد : اين گروه مانند افراد جامعه گرا در فعاليت هاي اجتماعي شرکت نمي کنند اما به حرمت هاي اجتماعي و شرايط ديگر افراد ، توجه مي کنند . اولويت اين افراد خانواده شان است و در صورت داشتن اطمينان حداقلي از آينده ، آنها مي توانند در حد محيط خانوادگي کمک کننده باشند . 3 – خود محور : اينگونه افراد تنها خودشان و احساساتشان اهميت دارد و تمام سعي شان بهتر کردن شرايط فردي شان است . هر چقدر اين ويژگي در افراد برجسته تر باشد احتمال تبديل آنها به زامبي ها در شرايط بحراني افزوده مي شود . 4 - مخرب : اين افراد به صورت آگاهانه دست به تخريب ديگران و سوءاستفاده از شرايط بحراني مي نمايند . در مقابل افراد اين گروه ، سيستم هاي انتظامي ، امنيتي و قضايي بايد به سرعت وارد عمل شوند . هر گونه تاخير در مواجه با اين گروه ، شرايط را پيچيده تر کرده و افراد خودمحور را غيرقابل کنترل تر مي نمايد . رسانه هاي اجتماعي و بحران امروزه يکي از مهمترين راه هاي ارتباطي و کسب خبر و اطلاعات در سطح جوامع رسانه هاي اجتماعي مي باشند . کنترل کننده محتواي اين رسانه ها مي تواند به بهترين شکل از آن بهره برده و شرايط را به نفع خود بهبود بخشد . اما از طرفي استفاده دشمن از اين رسانه ها آثار مخرب شديدي به وجود خواهد آورد . امروزه جنگ در شبکه هاي اجتماعي يکي از مدل هاي جديد منازعه است که کشورهاي مختلف به سمت بهره برداري از آن رفته اند . از تاکتيک هاي رايج در جنگ شبکه هاي اجتماعي ، انتشار اطلاعات نادرست ، ايجاد شک و بلاتکليفي دائمي در ذهن مخاطبان هدف ، تحريک کردن و ايجاد حس سوءظن به ارکان هاي دشمن در ذهن افراد جامعه هدف ، افشاگري اطلاعاتي براي ضربه زدن به دشمن ، تخريب ذهنيت افراد و سوق دادن آنها به تبديل شدن به يک زامبي در مواقع بحران و بي اثر کردن تلاش هاي صورت گرفته دشمن در کنترل بحران هستند . اما از سوي ديگر اين شبکه ها مي توانند به ايجاد يک انتقال دهنده گزارش ها در زمان واقعي در مورد اپيدمي ها عمل کرده و به عنوان يکي از راه هاي ايجاد يک سيستم نظارت عمومي کارآمد براي تشخيص زود هنگام و پاسخ فوري شناخته شوند . مديريت بحران ها و ضرورت بهره گيري از سيستم هاي تصميم يار انسان در محيطي زندگي مي کند که به طور دائم در معرض موقعيت هاي متنوع کم و بيش خطرناک است که توسط عوامل متعددي ايجاد مي شوند . پديده هاي شديد طبيعي مانند : طوفان ، سيل ، خشکسالي ، رانش زمين ، زمين لرزه ، همه گيري بيماري ها و موارد ديگر ، علاوه بر حوادث فناوري (به عنوان مثال آلودگي شديد) و موقعيت هاي متناقض ، ممکن است به طور مستقيم بر زندگي هر شخص و جامعه کاملا تأثير گذار باشد . اين پديده ها ، که به عنوان بلا يا فاجعه نيز ناميده مي شوند بايد دقيقاً شناخته شده باشند تا بتوان سريعاً با آنها برخورد کرد . تسکين و کاهش اثرات چنين بلايايي نياز به يک مطالعه کامل بين رشته اي در مورد خطرات و آسيب پذيري ها و همچنين انتشار صحيح اطلاعات دارد . در اينجاست که از انفورماتيک خواسته مي شود نقش خود را در اين زمينه ايفا کند. يک سيستم پشتيباني تصميم (DSS) يک سيستم اطلاعاتي است که از فعاليتهاي تصميم گيري در سازمان و يا در زمينه تجارت پشتيباني مي کند . از DSS ها به طور گسترده در حفاظت از محيط زيست استفاده مي شود . اين نوع سيستم ها در کنترل آلودگي ، در مديريت منابع آب و جيره بندي ، در کنترل سيلاب ها و پيش بيني وقوع آنها ، در کشاورزي براي کنترل آفات ، در جنگلداري ، در جلوگيري از بيماري هاي همه گير و ... استفاده مي شوند . تصميم گيران پدافند بيولوژيک نيز براي مديريت هر چه بهتر شرايط نياز به اينگونه سيستم ها دارند . پيچيدگي موضوعات و وجود متغير هاي بسيار در جنگ بيولوژيک و يا همه گيري بيماري ها نياز به تصميمات منطقي دارد و تصميم گيري به ويژه در شرايط جنگي به طور فزاينده اي دشوار مي باشد . با توجه به پيشرفت هاي موجود در تئوري تصميم گيري و مطالعه سيستم هاي پشتيباني از تصميم ، روش ها و ابزارهاي جديد پشتيباني تصميم گيري تهيه شده اند . در اين صورت ، طراحي و ساخت ابزارهايي که بتوانند به تصميم گيرنده در تصميم گيري براي موضوعات پيچيده جنگ بيولوژيک و مديريت بحران هاي ناشي از همه گيري بيماري ها کمک کنند ، يک امر بسيار مهم است. به عنوان مثال در يک همه گيري بيماري ، آگاهي از نحوه جا به جايي و حضور مردم در مناطق مختلف براي ايجاد محدوديت هاي مناسب و کاهش همه گيري اهميت بسزايي دارد . همچنين داشتن اطلاعات در زمان آني از موقعيت مکاني شهروندان براي اتخاذ تصميمات فوري و در اسرع وقت ضروري مي باشد . مديران و برنامه ريزان مي توانند با ايجاد يک سيستم پشتيباني از تصميم و گرفتن اطلاعات آنتن هاي مخابراتي از اپراتور هاي تلفن همراه موقعيت تقريبي مکاني بسياري از شهروندان را تخمين زده ، در پيش از بحران ها ، الگو هاي زماني و نحوه و مسير هاي جا به جايي شهروندان را يافته و در هنگام همه گيري بيماري ها با توجه به سرعت و اسلوب گسترش بيماري و با استفاده از الگو هايي که از قبل آماده شده اند و همچنين شرايط زماني آني ، بهترين تصميم ها را در جهت محدود سازي شهروندان اتخاذ نمايند و بدين شکل اثرات منفي اجتماعي ، اقتصادي و بهداشتي شرايط بحران را کاهش دهند . از سوي ديگر مي توان با پايش دائم مراکز خدمت رسان در اين شرايط ، محدوديت ها را شناسايي و بار اضافي را بر روي نقاط با ظرفيت بالاتر انتقال داد . البته يک سيستم پشتيباني تصميم مي تواند بخش هاي بسياري داشته باشد که بر اساس نياز مديران بحران شکل گرفته اند اما در اينجا براي اولين قدم اقدام براي قرنطينه و محدوديت هاي هوشمند ، ايجاد يک سيستم پشتيباني تصميم ضروري بوده و در گام ديگر توسعه پرونده الکترونيک سلامت و پايش دائم شهروندان بايد صورت پذيرد . منابع : https://www.britannica.com/technology/biological-weapon https://en.wikipedia.org/wiki/Biological_warfare https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3148628/ http://paydarymelli.ir Psychiatry of Pandemics A Mental Health Response to Infection Outbreak Charting the Next Pandemic Modeling Infectious Disease Spreading in the Data Science Age A Bioterrorism A Guide for Facility Managers Biosecurity and Bioterrorism, Second Edition Containing and Preventing Biological Threats Bioterror and Biowarfare A Beginner’s Guide Biosecurity and Bioterrorism_ Containing and Preventing Biological Threats Defense Against Biological Attacks Volume I Soft targets and crisis management_ what emergency planners and security professionals need to know Crisis Management in Acute Care Settings_ Human Factors and Team Psychology in a High-Stakes Environment A Biological Weapons From the Invention of State-Sponsored Programs to Contemporary Bioterrorism A Defence Against Bioterrorism Military Thought - Volume 20
- 3 پاسخ ها
-
- 14
-
- پدافند زیستی
- پدافند غیرعامل
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
بسم الله الرحمن الرحیم در بين جنگافزارهاي نوين، سلاحها و فنآوري ميكروبي بيشتر از سايرين مورد توجه تشكلهاي تروريستي و تروريست دولتي ابرقدرتها قرار گرفته است. شايد بتوان به جرأت گفت كه سلاحهاي هستهاي ديگر يك خطر بالفعل نيستند و تنها يك قدرت بازدارنده بالقوه محسوب ميشوند. كشورهاي صاحب اين سلاحهاي هرگز نخواهند توانست به راحتي از آنها بر عليه دشمنان خود استفاده نمايند. زيرا تبعات بكارگيري چنين سلاحهايي آنچنان گسترده است كه قسمت بزرگي از جهان را در بر خواهد گرفت. اشعههاي راديواكتيو، گردوغبار اتمي، طوفان اتمي و اشعههاي يونيزان در قالب مرزهاي جغرافيايي نخواهند گنجيد و حوزه وسيعي را آلوده خواهند كرد. طبعاً در اين موقع كشور بكار برنده اين سلاح ها بايد پاسخگوي كشورهاي همسايه نيز باشد. مثلاً اگر هند عليه پاكستان از بمب اتم استفاده نمايد، بسته به محل انفجار اتمي، بايد پاسخگوي بخش وسيعي از خاورميانه نيز باشد. لذا شايد همين ملاحظه بود كه باعث شد در جنگ جهاني دوم ژاپن براي امتحان بمبهاي اتمي امريكا انتخاب شود. كشور دور دست در دريا كه همسايهاي نزديك هم ندارد. درحاليكه به نظر ميرسد اگر بنا بود جنگ را به نوعي خاتمه دهند، ميبايست اين بمبها بر سر برلين تخليه ميشد كه مبداء جنگ بود. از سوي ديگر سلاحهاي شيميايي نيز چندان گزينه مناسبي براي فعاليتهاي تروريستي نيستند. مشكلات حمل نگهداري و بكارگيري، نيمه عمر كوتاه، خطر نشت، تأثير محدود و قابليت رديابي عامل ترور كننده باعث شده چندان مورد اقبال نباشد. اگرچه در ميدان جنگ گزينه موفقي نشان داده است ولي از آنجا كه از سال 1935 كنوانسيون ممنوعيت بكارگيري آنها در ژنو به امضاي اكثر كشورهاي جهان رسيده كشورهاي متخاصم با احتياط زيادي اقدام به بكارگيري آن ميكنند، كه البته آن نيز به اشاره ابرقدرتها خواهد بود ولي باز هم از سوي افكار عمومي جهان تحت فشار شديد قرار خواهد گرفت . از اينرو سلاحهاي ميكروبي، چه در عرصه جنگي و چه در عرصه تروريستي، وسيلهاي بسيار مطلوب براي دشمنان شده است. توان توليد بالا، نگهداري راحت، قابليت انتشار، قابليت مصون سازي نيروي خودي، قابليت تكثير براي عوامل ميكروبي زنده، دشواري بسيار در رديابي فرد يا افراد متخاصم، گستردگي عملكرد از انسان تا دام و محصولات كشاورزي و بسيار محسنات ديگر، موجب شده تشكلهاي تروريستي به اين فنآوري جديد بشدت كشش يابند بدون آنكه بتوان گناهي را متوجه آنها نمود. سلاحهاي ميكروبي بهخصوص در عرصه تروريسم دولتي و عليه ساختارهاي صنعتي ـ كشاورزي در ساليان اخير بسيار بهكار رفته است. اگرچه كشور هدف هرگز نتوانسته ادعا خود را عليه دشمنش به اثبات برساند. اروپا شيوع جنون گاوي را متوجه سازمانهاي جاسوسي امريكا و استراليا ميداند كه با هدف ضربه اقتصادي به صادرات گوشت اروپا انجام شده. چين در شيوع سارس امريكا را مقصر ميداند كه باعث شد چين در آستانه شكوفايي اقتصادي، سالها از گردونه رقابت توليد ارزان قيمت ـ بهواسطه تعطيلي كارخانههايش ـ عقب بيفتد. كره شمالي شيوع وبا در پيونگ يانگ را در اواخر دهه 80 نتيجه فعاليت جاسوسهاي امريكايي ميداند كه با هدف مجبور كردن اين كشور به پذيرش شرايط دول اروپايي ـ امريكايي، براي قطع آزمايشات هستهاي انجام شده است. تمامي اين اتهامات در حد اتهامي باقي ميماند. ولي آنچه مسلم است آن است كه هر روز بسياري از مناطق جهان در معرض خطر يك حمله بيوتروريستي هستند . بديهي است كه نيروهاي نظامي، تنها جمعيت در معرض خطر براي حملات بيولوژيك نيستند بلكه اقشار مختلف در معرض خطر بوده و به منظور دفاع در مقابل اثرات ناتوان كننده بالقوه يك حمله ، نيازمند كسب آگاهي نسبت به اصول اساسي همه گيرشناسي عوامل مورد استفاده در جنگ بيولوژيك ميباشند . طبق نظر كارشناسان سازمان بهداشت جهاني ( W.H.O) در حال حاضر 17 كشور جهان قابليت توليد چنين موادي را دارند.توليد مواد بيولوژيك بالنسبه ارزان بوده , به طوري كه به عنوان بمب اتمي فقرا The Poor Man,s Atom Bomb يا PMAB ناميده شده است .توليد ، استفاده و انتشار يك سلاح بيولوژيكي بسيار ارزانتر از بمب اتم بوده و كمتر احساسات جهانيان را بر مي انگيزد .و البته استفاده از اين سلاحها تا حدودي براي تروريستها بي خطر ميباشد .معمولا مشاهده پاتوژنها و مقابله بر عليه آنها مشكل است به عنوان مثال در صورت انتشار عامل اسهال در آب يك منطقه تا دوره كمون سپري شود و علائم بيماري ظاهر شود چند روز طول ميكشد كه فرصت مناسبي براي تروريستها است تا به اهداف خود برسند . انتقال عوامل هم از كشوري به كشور ديگر به وسيله مسافرهاي معمولي آسان به نظر ميرسد به عنوان مثال قرار دادن پودر ميكروب سياه زخم در داخل كپسول به عنوان دارو و حمل آن به مناطق مورد نظر . اين عوامل بيماري زا از راههاي مختلفي در جوامع هدف مورد استفاده قرار ميگيرند . انتشار عوامل بيماري زا در هوا ، آب ، مواد غذائي ، انواع مواد كنسرو شده ، اسباب بازي ، پاكت نامه ، هدايا پستي،حشرات ناقل، خون و.... سابقه داشته است. استفاده از عامل بيوتروريسم بر اساس اهداف تروريستها تعيين ميگردد. در صورتي كه تروريسم قصد گسترش وسيع بيماري را داشته باشد از عواملي نظير آبله انساني استفاده ميكند كه به راحتي از فردي به فرد ديگر منتقل ميشود و باعث آلودگي وسيع ميشود و در صورتي كه قصد آن مورد هدف قرار دادن شخص خاصي باشد از عواملي نظير انتراكس (عامل سياه زخم ) استفاده ميكند . تعاريف : براي ترور و تروريسم تعاريف مختلفي ارائه شده كه با گذشت زمان توسعه داده شده اند . در ابتداي بحث به چند تعريف و تعاريف مرتبط با آن اشاره ميگردد . ترورچيست؟ « ترور » در كلمه به معني « ترساندن » است و در فرهنگ سياسي جهان عبارتست از هرگونه اقدام خصمانه و مخفيانه عليه فرد يا افرادي در حوزهاي محدود يا گسترده، با اهداف اقتصادي ـ كشاورزي ـ صنعتي، با هدف ايجاد ارعاب يا باج خواهي. در فرهنگ سياسي، ترور از ريشه لاتين terror به معناي ترس و وحشت گرفته شده و به رفتار و اعمال فرد يا گروهي اطلاق مي شود كه از راه ايجاد ترس، وحشت و استفاده از زور ميخواهد به هدف سياسي خود برسد. در زبان فارسي هم ترور به معناي ترس زياد، بيم و هراس و خوف و وحشت است و تروريست به عامل ترور، طرفدار ترور، آدم كش يا كسي كه براي رسيدن به هدف خود كسي را به طور غافلگيرانه بكشد يا ايجاد وحشت و هراس كند، گفته ميشود. در لغتنامه روابط بين الملل ذيل كلمه terrorism آمده است :ترور و تروريسم به فعاليتهاي بازيگران دولتي و غير دولتي اطلاق ميشود كه شيوه و تمهيدات خشن را در اعمال خود براي رسيدن به اهداف سياسي به كار ميبرند . بيوتروريسم چيست؟ بر اساس تعريف پليس بين الملل درسال 2007 بيوتروريسم عبارت است از منتشر كردن عوامل بيولوژيكي يا سمي با هدف كشتن يا آسيب رساندن به انسانها، حيوانات و گياهان با قصد و نيت قبلي و به منظور وحشت آفريني ، تهديد و وادار ساختن يك دولت يا گروهي از مردم به انجام عملي يا برآورده كردن خواستهاي سياسي يا اجتماعي. حمله بيوتروريستي چيست؟ عبارت است از پخش كردن ويروس ، باكتري، ميكروب يا ديگر عوامل بيماريزا و سمي كه موجب بروز بيماري و مرگ در ميان انسانها ، حيوانات و گياهان ميشود. كشف و شناسايي يك حمله بيولوژيكي سخت و دشوار به شمار ميآيد.تاثيرات يك حمله بيولوئژيكي به چهار دسته تقسيم ميشوند. -1 فيزيكي:بروز بيماري 2 - رواني:بروز ترس و وحشت ، 3- اقتصادي:محدوديت سفر و جابهجايي، متوقف شدن فعاليتهاي اقتصادي و كسب و كار4- زيست محيطي:آسيب ديدن انسانها، حيوانات، گياهان، آلوده شدن منابع طبيعي مثل منابع آب بيوتروريسمها چه كساني هستند؟ معمولا گروهها و جنبشها سياسي و فرقههاي مذهبي يا اشخاصي هستند كه توانايي توليد و بكارگيري سلاحهاي بيولوژيك را دارند. به طور مثال جنبش استقلال طلب قبيله مائومائو در كنيا كه از سم براي كشتن ماموران حكومت استعماري بريتانيا استفاده كردند. فرقه مذهبي راجنيشي در سال 1984 با آلوده كردن ظروف سالاد يازده رستوران در آمريكا با باكتري (تايفيموريوم سالامونا) موجب مسموميت 750 نفر شدند. در سال 1993 فرقه مذهبي آئوشينريكوي باسيل سياه زخم را در ناحيه كاميرو در متروي توكيو منتشر كرد. جنگهاي ميكروبي ( بيولوژيك ) تاريخچه استفاده كردن از مواد توليد شده توسط جانوران، گياهان، باكتريها، قارچها و ويروسها بر عليه نيروهاي انساني و منابع غذايي سابقهاي هزاران ساله دارد. استفاده از سموم جانوري يا گياهي براي سمي كردن سر تيرهاي جنگي، استفاده از لاشه حيوانات مرده از طاعون براي شكستن مقاومت داخل قلعهها، مسموم سازي فضاي داخلي مقابر فرعونها با هاگِ قارچي كشنده و آلوده كردن منابع آبي شهرها از نمونههاي باستاني بكارگيري سلاحهاي نامتعارف بيولوژيك است. در جهان متمدن نيز اين رويه ادامه يافت و البته پيچيدهتر شد. آنگونه كه ساخت و بكارگيري اين سلاحها طي كنوانسيونهاي بين المللي به شدت ممنوع شد. با اين وجود قدرتهاي استكباري همواره در انديشه ساخت سلاحهاي بيولوژيك و زيستي هستند تا با وارد ساختن كمترين زيان اقتصادي به صنايع و با بيشترين كشتار بتوانند به منابع حريف دست يابند. كشتار فراوان، وحشت گسترده، ايجاد هراس در عقب جبهه، فلج ساختن خط مقدم، بردن جنگ به داخل خانههاي مردم غير نظامي و درگير نمودن شهرها، عدم امكان اثبات دقيق در بكارگيري آنها و نهايتاً تخريب اندك از محسنات خاص سلاحهاي ميكروبي هستند. محسناتي كه از نگاه نظريه پردازان جنگي به هيچ وجه قابل چشم پوشي نيستند . جنگهاي بيولوژيك را مي توان به 3 دوره تقسيم كرد : ) 1دوران اوليه ( 200 سال قبل از ميلاد مسيح و تا آغاز قرن بيستم ) 2دوران نوين ) 3دوران كنوني دوران اوليه اولين اسناد ثبت شده از كاربرد ميكرو ارگانيسمها به عنوان يك سلاح بيولوژيكي ، به روميان مربوط ميشود كه از اجساد حيوانات مرده براي آلوده كردن چاهها و منابع آب دشمنان استفاده ميكردند . در متون قديمي آمده است كه هانيبال كوزههاي پر از مار و عقرب را با منجنيق به سوي كشتي دشمنان پرتاب ميكرد ، كه با شكسته شدن كوزهها ، اين جانوران در كشتي پخش و باعث به هم ريختگي اوضاع ميشدند . پس از آن ، طي يك حمله برق آسا كشتي تسخير ميشد . در كتاب ذخيره خوارزمشاهي كه اولين دائره المعارف پزشكي به زبان فارسي محسوب ميشود و توسط دانشمند ايراني، سيداسماعيل جرجاني در قرن ششم هجري شمسي، تاليف گرديده است آمده است كه: "بعضي از ملوك، كنيزكان را به زهر، بپرورند چنانكه خوردن آن ايشان را عادت شود و زيان ندارد. اين از بهر آن كنند تا آن كنيزك را به تحفه (هديه) يا به حيله ديگر به خصمي كه ايشان را بُوَد برسانند تا به مباشرت آن كنيزك، هلاك شوند 000 و ابن سينا نيز در اوائل هزاره دوم ميلادي در دائره المعارف " قانون در طب" همين مطلب را بيان نموده ، دكتر الگود در كتاب تاريخ پزشكي ايران و سرزمين هاي خلافت شرقي، سم مزبور را " هند گياه البيش" ناميده كه نوعي سم بيولوژيك به حساب ميآيد . جرجاني در كتاب ذخيره خوارزمشاهي و خُفِ عَلائي رهنمودهاي جالب توجهي را در رابطه با پيشگيري از بيوتروريسم گوارشي كه در آن زمان رايجترين راه ارعاب و هلاكت مخفيانه شخصيتها و رقبا بوده است ارائه داده، متذكر ميشود " كساني را كه از اين كار، انديشه باشد احتياط آنست كه طعامي كه طعم آن قوي باشد نخورند مثلا طعامي كه سخت ترش يا سخت شيرين يا سخت شور يا سخت تيز (تند) باشد نخورند، از بهر آنكه كسانيكه خواهند كسي را چيزهاي زيانكار دهند، به چنين طعام هائي مزه آن بپوشند و لذا آنجا كه تهمت اينكار باشد هيچ نبايد خورد و اگر ضرورت افتاد چنان جاي گرسنه و تشنه حاضر نبايد شد 000 . مهمترين حادثهاي كه در تاريخ از اين نوع به وقوع پيوست مربوط ميشود به قوم تاتار كه در سال 1346 ميلادي در شهر كافا كه هم اينك Feodissia نام دارد با پرتاب كردن اجساد مردگان ناشي از طاعون ، توانستند مقاومت شهر را از بين ببرند . برخي از مورخان ، علت پيدايش اپيدمي مشهور طاعون در اروپا را كه حدود 25 تا 40 ميليون كشته به جاي گذاشت ، همين اقدام قوم تاتار ميدانند . در سال 1710 ميلادي نيز روسها از همين روش ( روش قوم تاتار ) در حمله به سوئد استفاده كردند . در سال 1767 ميلادي در مبارزات بين نيروهاي فرانسوي و بوميان آمريكا ( سرخپوستان ) ، نيروهاي انگليسي به فرماندهي جفري امرست با فريب دادن سرخپوستان آمريكايي و تحت پوشش اقدامهاي صلح جويانه و مسالمت آميز ، با دستان خود پتو و البسه و ساير ضروريات زندگي را به آنها هديه دادند ، اما در حقيقت آن پتوها و وسايل از بيمارستاني كه از مبتلايان به آبله نگهداري ميكرد ارسال شده بود ؛ و در نهايت باعث ايجاد اپيدمي آبله در بين سرخپوستان گرديد كه نسبت به آن حساس بودند و سرانجام بيش از 90 درصد آنها كشته شدند و نيروهاي فرانسوي كه در حقيقت از طرف اروپا به اين جنگ فرستاده شده بودند ، بر سرخپوستان آمريكايي غلبه يافتند . ( نكته مهم در اين طرح اين بود كه نيروهاي انگليسي از مصون بودن خود نسبت به اين بيماري مهلك ( به علت مايه كوبي نيروهاي اروپا ) و حساس بودن سرخپوستان به آن ، نهايت استفاده را كردند . ) دوران نوين اين دوران از سال 1918 ميلادي آغاز ميشود .از اولين اقدامهايي كه در دوران نوين كاربرد اين سلاحها انجام شد ، تشكيل واحد 731 در ارتش ژاپن به عنوان متولي امر تحقيق در مورد اين سلاحها و يافتن نمونه قدرتمند براي ارتش ژاپن بود . در سال 1931 ميلادي ژاپن برنامههاي بيولوژيكي خود را گسترش بيشتري داد . به همين منظور ، واحد 731 در منچوري يك پايگاه مخفي براي آزمايش مستقيم بر روي انسان ( اسيران جنگي ) تشكيل داد كه فقط برخي از آزمايشهاي بيولوژيكي اين گروه يا در واقع جنايتهاي آنها در تاريخ ثبت شده است . حداقل 10000 زنداني در نتيجه اين آزمايشها جان سپردند . در شروع جنگ جهاني دوم ، در سال 1941 هواپيماهاي ژاپني ، ككهاي آلوده به طاعون را در قسمتهايي از چين پراكنده ساختند . هواپيماهاي ژاپني در هر مرحله 15 ميليون كك را بر روي 11 شهر چين اسپري نموده و اپيدمي طاعون بوقوع پيوست كه بين سالهاي 1937 و 1947 با بيش از 2000 حمله، مرگ94000 نفر بوقوع پيوست . بر اساس شواهد تاريخي ، واحد 731 ارتش ژاپن حدود 400 كيلوگرم عامل آنتراكس(سياه زخم) را به صورت بمبهاي ويژه آماده استفاده داشت . دولت آمريكا در پايان جنگ جهاني دوم و درجنگي كاملاً تبليغاتي به افشاگري اعمال اين گروه و محكوم كردن دولت ژاپن پرداخت ولي در مقابل طي يك محاكمه نمادين ، علاوه بر بخشش و عفو دانشمندان اين گروه ، حاضر به فراهم كردن امنيت آنها شد به اين شرط كه تمامي اطلاعات و تجربيات به دست آمده توسط اين گروه ، در خدمت برنامههاي بيولوژيكي دولت آمريكا قرار گيرد . دوران كنوني پس از جنگ جهاني دوم ، دنيا وارد مرحله جديدي به نام جنگ سرد شد . در اين مرحله انگلستان نيز با جديت سرگرم اجراي پروژه هاي متعددي در زمينه سلاح هاي بيولوژيك بود . آنها به خصوص بر روي اسپورهاي آنتراكس(سياه زخم ) و ميزان تخريب و گسترش آن به وسيله بمبهاي انفجاري كار ميكردند . واقعهاي كه توجه جهانيان را به اين فعاليتها بيش از پيش جلب نمود ، اجراي آزمايش پخش اسپور آنتراكس به وسيله بمبهاي انفجاري در جزيره غير مسكوني گرينارد در غرب اسكاتلند بودو تا سال 2000 ميلادي در خاك اين جزيره اسپورهاي آنتراكس پيدا ميشد . برنامههاي بيولوژيك آمريكا نيز از سال 1941 شتاب گرفت . در سال 1943 در پي برنامههاي آلمانها و ژاپنيها ، سردمداران دولت آمريكا با شدت بيشتري به پيگيري اين تحقيقات پرداختند . اين كشور برنامههاي خود را در كمپ دتريك كه امروزه فورت دتريك ناميده ميشود ، متمركز كرد .آمريكا آزمايشهاي مخفيانهاي بر روي مناطق پرجمعيت با عوامل كم خطر يا بي خطر مثل باسيلوس گلوبيجي ، سراشيا مارسنس و ذرات خنثي انجام ميداد . يكي از بزرگترين آزمايشهاي مخفيانه ارتش آمريكا ، پخش سراشيا مارسنس در شهر سانفرانسيسكو به صورت 5000 ذره در دقيقه بود كه در نتيجه آن ، يكنفر فوت نمود و 10 نفر ديگر در بيمارستان بستري شدند . در سال 1966 ، در ادامه اين تحقيقات ، در سيستم متروي شهر نيويورك اسپورهاي باسيلوس سابتيليس پخش شد تا سيستم مترو از نظر امنيت ارزيابي شود . نتايج نشان داد كه تمامي تونلهاي مترو تنها با آلوده كردن يك ايستگاه ميتواند آلوده بشود . در سال 1979 ، ساكنان شهر سوردلوسك در شوروي سابق ، شاهد يك انفجار بزرگ در تاسيسات نظامي شماره 19 ارتش شوروي بودند . چندين روز بعد در بين مردم اين شهر تب و مشكلات تنفسي منتشر گرديد تا اينكه تعداد مرگ و مير افراد به حدود 40 نفر رسيد . دولت شوروي علت مرگ ساكنان شهر را مصرف گوشت آلوده گاو اعلام كرد . در نهايت تعداد كل تلفات به يكهزار نفر رسيد . در سال 1992 رئيس جمهور وقت روسيه ، بوريس يلتسين ، در يك كنفرانس مطبوعاتي اعتراف كرد كه ارتش سرخ در آن واحد نظامي به صورت مخفيانه يك برنامه گسترده بيولوژيكي انجام ميداده است . در بين سال هاي 1980 تا 1990 ، كاربرد سلاح هاي بيوتروريستي به صورت پراكنده بود كه از آنها ميتوان به استفاده شوروي از سم مهلك ترايكوتسن تي دو ( باران زرد ) عليه مجاهدين افغاني ، استفاده آمريكا از عامل ميكروبي تب خوك عليه انقلابيون كوبا ، استفاده رژيم اشغالگر قدس از عامل بيولوژيكي عليه دختران خردسال فلسطيني در سال 1982 ميلادي نام برد . مهمترين رويداد بيوتروريسم در هزاره جديد ، پخش نامههاي حاوي اسپور آنتراكس(عامل مولد سياه زخم ) در آمريكا بود :در روز 18 سپتامبر سال 2001 اولين نمونه آنتراكس پوستي به علت نامه پستي حاوي اسپور آنتراكس مشاهده شد كه بيمار با مصرف آنتي بيوتيك بهبود يافت . از اين زمان تعداد مبتلايان به آنتراكس پوستي افزايش يافت تا اين كه در دوم اكتبر ، 2 مورد آنتراكس تنفسي به عنوان اولين نمونههاي آنتراكس تنفسي سالهاي اخير آمريكا گزارش شد و در پي آن روبرت استيونس نتوانست در مقابل اين بيماري مهلك دوام بياورد و اولين قرباني بيوتروريسم در هزاره جديد نام گرفت . از اين تاريخ به بعد تعداد نامههاي ارسالي آلوده به قسمتهاي مختلف آمريكا ، از جمله به مجلس سناي آن كشور نيز افزايش يافت و تعداد قربانيان نيز رو به افزايش گذاشت . در اواسط ماه اكتبر باز هم 2 كارمند اداره پست به علت آنتراكس تنفسي جان باختند و تقريبا بسياري از ادارههاي فدرال براي مدت نامعلومي تعطيل شدند . وزارت بهداشت آمريكا در اواخر ماه اكتبر شروع به تجويز آنتي بيوتيك سيپروفلوكسوساسين در يك دوره 10 روزه به بيش از 2200 نفر از كارمندان پست كرد و از طرفي در بين ارتش و نيروهاي نظامي نيز تجويز واكسن آغاز شد . اين وحشت و فاجعه در بين كاركنان اداره پست و ساير شهروندان عادي به حدي بالا گرفت كه شركت سازنده داروي سيپروفلكسوساسين حاضر شد 100 مليون قرص را تقريبا به نصف قيمت اوليه در اختيار دولت قرار دهد ؛ يعني چيزي معادل 100 مليون دلار تنها براي پيشگيري دارويي در مقابل اين حمله بيوتروريستي! پس از پيش آمدن اين برنامه طراحي شده ، دولت نومحافظهكاران با بهانه قرار دادن اين اتفاق سيلي از بودجههاي دولتي را براي مقابله با تهديدات بيولوژيك گروههاي تروريستي همچون القاعده به مراكز تحقيقاتي مختلف ارائه داد تا به ظاهر راهكارهايي براي مقابله با اين حملات فراهم كنند. براي برخورداري از اين سيل پولي، بسياري از سازمانهايي كه بر روي بيماريهاي واگيردار و عفوني كار ميكردند كار خود را به نوعي با بيوتروريسم ارتباط داده و دست به انجام تحقيقات و آزمايشهاي گستردهاي زدند كه يقينا در آيندهاي نه چندان دور نتايج آن همچون نتايج پژوهشهاي دهههاي قبل بر همگان ظاهر خواهد شد. در سيستم درجه بندي امنيت بيولوژيك آمريكا درجه 4 به خطرناكترين آزمايشها و آزمايشگاهها داده ميشود. پيش از يازده سپتامبر تنها پنج آزمايشگاه وجود داشت كه در بالاترين درجه امنيت بيولوژيك، يعني درجه 4، قرار داشتند و به طور فعال در زمينه مطالعه عوامل بيولوژيك مرگزا كار ميكردند. در حالي كه در سال 2009 اين تعداد به پانزده مورد رسيد و روند افزايشي همچنان ادامه داشته و تعدادي نيز در حال ساخت هستند. در مجموع هم اكنون بيش از 400 مركز تحقيقاتي در درجات امنيت بيولوژيك 3 و 4 در آمريكا فعال هستند كه توانايي توليد عواملي همچون باكتري سياه زخم و فراوردههاي آن را دارند و بيش از چهارده هزار نفر بر روي توليد چنين عوامل خطرناكي كار مي كنند كه اكثر آنها مربوط به بخش غير دولتي بوده و براي كسب بودجه مجبورند پروژههاي مد نظر سياستمداران را هرچه كه باشد بپذيرند. ويژگي هاي عوامل ميكروبي - 1توانايي ايجاد تلفات زياد ؛ در بين انواع سلاحهاي نوين، ميكروبها و فرآوردههاي ميكروبي رقمي بهت آور از مرگ و مير را در پي خواهند داشت. مثلاً 15 گرم از سم توليد شده توسط باكتري كلستريديوم بوتولينوم ميتواند تمام مردم جهان را به كام مرگ بكشد ! يا بهطور مثال اگر در شهري 12 ميليون نفري يك موشك اسكاد با كلاهك محتوي 300 كيلوگرم گاز اعصاب سارين منفجر شود بين 60 تا 100 هزار نفر را خواهد كشت. اگر همين كلاهك حاوي يك بمب 12 كيلوتني هستهاي باشد 23 تا 80 هزار نفر را از بين ميبرد. اما اگر چنين كلاهكي با تنها 100 كيلو اسپور سياه زخم بار شود بسته به شرايط جوي بين 42 هزار نفر تا 3 ميليون نفر را خواهد كشت. - 2 توانايي در ايجاد بيماري و عوارض طولاني مدت و نياز به مراقبتهاي گسترده - 3 توانايي برخي عوامل در انتشار از طريق ناقل يا فرد آلوده ؛ اين امر باعث ميشود تا آلودگي از فردي به فرد ديگر منتقل شود و همين امر كمك ميكند تا با حجم اندكي از ميكروب بتوان شهري را از پاي درآورد. - 4 عدم وجود فنآوري كافي و سيستمهاي شناسايي كارآمد ؛ تقريباً اكثر كشورهاي جهان كه مورد اين تهديدات هستند از فنآوري نوين تشخيص بيبهرهاند. گذشته از سطح پايين علمي اين كشورها، عدم فروش تجهيزات پيشرفته از سوي كشورهاي توسعه يافته باعث شده تشخيص سريع يك حمله بيوتروريستي با تأخير صورت پذيرد . - 5كاهش نقش خودامدادي و دگر امدادي و افزايش حس نااميدي در مردم . - 6 وجود يك دوره نهفته بيماري كه باعث ميشود درمان و پيشگيري از انتقال بيماري با تأخير انجام شود؛ معمولاً در خوش بينانهترين حالت، وقتي كادر دفاعي از بروز يك تهاجم ميكروبي آگاه ميشوند كه يك اپيدمي رخ داده است. طبعاً در اين حالت كمك رساني و مهار بيماري بسيار دشوار و با بروز استرسهاي اجتماعي همراه است . - 7توانايي در ايجاد علائم عمومي و غير اختصاصي و اصولاً مشكل بودن تشخيص ؛ تقريباً تمام بيماريهاي عفوني در شروع علائم باليني يكساني نشان ميدهند. مثلاً سياه زخم در آغاز علائمي همچون يك زكام عادي را بروز ميدهد. بعد از يك دوره يكي دو روزه كه فرد حساس بهبودي ميكند، ناگهان با شتابي فراوان تمام بدن را دربر ميگيرد و فرد را ميكشد. در اينجا مهارت كادر درماني در تشخيص افتراقي بيماريها بسيار تعيين كننده خواهد بود . - 8 امكان توليد ميكروبهاي نوپديد يا انتشار عوامل بازپديد ؛ ميكروبهاي نوپديد به ميكروارگانيسمهايي گفته ميشود كه در آزمايشگاههاي بيوتكنولوژيك، از تغيير گونههاي وحشي بهدست ميآيند. با كمك مهندسي ژنتيك ميتوان باكتري يا ويروسي را توليد نمود كه در حكم يك گونه يا زيرگونه جديد باشد. ايدز، سارس، ابولا و.. از اين دستهاند. اما ميكروبها بازپديد به آن گروهي گفته ميشود كه ريشه كن شده يا تقريباً بطور كامل مهار شدهاند ولي توسط گروههايي كه به بانكهاي ميكروبي جهان دسترسي دارند، دوباره منتشر ميشوند. مثلاً آبله در جهان ريشه كن شده. با اين وجود چند كشور از جمله ايالات متحده هنوز مقداري از اين ويروس را در بانك ميكروبي خود نگهداري ميكند. نشت يا انتشار عمدي آن در جهاني كه نزديك به 40 سال است واكسن آبله را دريافت نكرده فاجعه بار خواهد بود. - 9موجب تخريت صنايع و تجهيزات نميشوند. پيچيدگيهاي برخورد با عوامل ميكروبي 1ـ مقادير اوليه عامل اندك است و در نتيجه در لحظات اوليه هجوم قابل رديابي نيست. اما در مدت كوتاهي ـ اگر ميكروب زنده باشد ـ تكثير ميشود و حوزه گستردهاي را خواهد پوشاند. 2ـ آثارشان دير ظاهر ميشود. معمولاً بيماري يك دوره نهفته دارد كه از لحظه آلوده شدن تا بروز علائم را شامل ميگردد. همين زمان، تشخيص را به تأخير انداخته و در عين حال باعث انتشار بيماري خواهد شد. طبعاً هر چه زمان كمون ( زمان نهفتگي ) بيماري بيشتر باشد، خطر بروز همهگيري بيشتر خواهد بود . 3ـ مهار آن مشكل است. افراد آلوده بهصورت بيمار يا ناقل بدون آنكه بتوان ايشان را تحت كنترل قرار داد در منطقه جابهجا ميشوند ويا به عقب خط باز ميگردند. با اين كار باعث گسترش شديد عامل ميشوند . 4ـ عموماً قابل انتقال و سرايت از يك فرد به فرد ديگر هستند . 5ـ غير قابل تشخيص با حواس پنجگانه هستند. يعني رنگ و بو ندارند . راههاي انتشار عوامل بيولوژيك در يك حمله تروريسي اين عوامل از طريق جنگافزارهاي گوناگون منتشر ميشوند. از جمله بستههاي مراسلاتي، هواپيماهاي سبك سمپاش يا بدون سرنشين مخزندار، اشيا و وسايل مصرفي - بهداشتي و آرايشي، آفات نباتي، حشرات و جوندگان ناقل و تنقلات مانند شكلاتها . اصولاً جاسوسان و عوامل خود فروخته داخلي ميتوانند با هر وسيلهاي به انتشار ميكروبها يا فرآوردههاي كشنده آنها مبادرت نمايند. از اين بين مراسلات پستي، لوازم آرايشي، البسههاي دست دوم، بسته بنديهاي صادراتي، سيگار و تنقلات گزينههاي مورد توجه هستند. ميتوان حجم معيني از اسپور باكترياي مانند باسيلوس آنتراسيس را در پاكت نامهاي ريخت و به مقصد هدف پست كرد. در تركيب مواد سازنده شكلاتها و تنقلات مواد مضر با تأثير دراز مدت را قرار داد يا به همراه علوفه دامي، حشرات ناقل بيماريهاي دام و طيور را به كشوري فرستاد تا صنايع آن كشور را فلج نمايند. نشانههاي يك تهاجم بيولوژيك گفته شده كه امكان تشخيص سريع عوامل ميكروبي بسيار محدود و در صورت وجود نيز كار با آنها بسيار پيچيده و دقيق است. لذا مشاهدات كادر پزشكي و نيروهاي بهداشتي - درماني بسيار كمك كننده خواهد بود. نشانههاي زير ميتواند دليل بر يك تهاجم بيوتروريستي باشد : - 1ازدياد حشرات بطور غير عادي در منطقه. بهخصوص حشراتي كه قبلاً در منطقه ديده نشدهاند . - 2وجود اجساد حيوانات مرده بهصورت غير عادي در منطقه. يا حيوانات غير بودمي مرده و زنده در اطراف مراكز مسكوني و پادگاني. - 3احساس تغيير طعم و مزه آب و مواد غذايي . - 4خشك شدن ناگهاني گياهان . - 5مردن احشام و دامها در منطقه . - 6بيمار شدن ناگهاني افراد . - 7مشاهده افراد مبتلا به بيماري با علائم مشترك و به تعداد زياد. مديريت بحران و اصول مبارزه با بيوتروريسم مديران نظامي و انتظامي كشور بايستي در قبال تهديدات بيوتروريستي به چهار پرسش اصلي پاسخ دهند : چه كسي، چه وقت، چطور و كجا اقدام به چنين حملهاي ميكند. دانستن پاسخ اين چهار پرسش كادر دفاعي را پيشاپيش در برابر تهديدات آماده ميسازد و كمك ميكند تا منافذ نفوذ بسته شوند. در اينجا اصول پنجگانهاي را ميتوان براي چنين مبارزهاي تعريف نمود: - 1آگاهي: دانش و آگاهي از روند پديده بيوتروريسم، شناخت تهديدات، منافذ خطر و كلاً يافتن پاسخ چهار سئوال كليدي فوق گام نخست چنين مبارزهاي است . - 2 آمادگي: رسيدن به سطح مطلوبي از توانايي دفاعي با تمرينات و رزمايشها، دستيابي به علوم جديد، دستيابي به فنآوري نوين تشخيص و دفاع و درمان، تهيه لوازم و ملزومات چنين جنگ مخفي و ساكتي، دومين گام مبارزه و دفاع خواهد بود . - 3مهارت: اعتماد به نفس، غلبه بر ترس و مهارت در هدايت بحران به سمت عادي سازي شرايط ، سومين و مهمترين گام چنين مبارزهاي است . - 4 شك: متوليان دفاعي كشوري كه همواره در پنهان و آشكار مورد تهديدات اجانب است، بايستي به هر پديدهاي حتي پديدهاي كه در نگاه اول طبيعي جلوه ميكند با نگاه شك بنگرند. چنين نگاه شك آلودي باعث ميشود بسياري از منافذ ورود دشمن باز شناخته شود و اصول ايمني هرچه بيشتر رعايت گردد. ديگر نبايد از كنار هر اپيدمي كوچك و بزرگي به سهولت گذشت . -5 كتمان و رازداري: وقتي نخستين هدف دشمن از حمله تروريستي ايجاد ترس در مردم عادي است، مهمترين عمل كادر دفاعي آن خواهد بود كه از انتشار خبر حمله و شايعهسازي در پيرامون آن خودداري نمايند. بهخصوص كادر درماني كه با مصدومين چنين حملهاي روبرو هستند. از انتشار خبر حمله، بيان تعداد مصدومين، نوع بيماري، بزرگنمايي واقعه نزد مردم عادي و بيان تشخيصها و علائم باليني و درمانها در جرايد ( در بيشتر موارد دشمن از طريق جرايد نتايج حمله خود را ارزيابي ميكند. بهخصوص كه خواسته باشد سلاحي جديد را بر مردم بيازمايد ) جداً بايد پرهيز نمود . بيوتروريسم با اهداف اقتصادي : در اين نوع از بيوتروريسم هدف نابود كردن پايههاي اقتصادي كشور يا منطقهاي ميباشد . در بعضي از كشورهاي در حال توسعه كه غذاي اصلي مردم را محصولات كشاورزي نظير برنج تشكيل ميدهد ممكن است با ايدههاي تروريستي، به آسيب بيولوژيك غلات و از بين بردن آنها بپردازند و مسبب قحطي، سوء تغذيه، كاهش ايمني و عفونتهاي مكرر گردند. در كشوري مانند ايران مزارع گندم و برنج به عنوان اساس تغذيه مردم ميتواند مورد حملات بيوتروريستي قرار گيرد . بيماري تب برفكي در جمعيت حساس كشوري كه اين بيماري را ندارد سبب ضربه سنگين اقتصادي مي شود چنانكه در سالهاي 2000 الي 2007 انگلستان مورد حمله قرار گرفت و ميلياردها دلار خسارت مالي ديد . در اين سالها انگلستان براي جلوگيري از انتشار بيماري مجبور شد بيش از يك ميليون راس گاو را معدوم نمايد سرويسهاي اطلاعاتي غرب، متهم اصلي بيوتروريسم : عليرغم اينكه كشورهاي غربي به ويژه آمريكا از هر استدلالي براي اتهام زني به گروههاي باصطلاح تندرو استفاده ميكنند، اما يكي از جالبترين نكات اين است كه بزرگترين استفاده كنندگان از مواد شيميايي ميكروارگانيسمها و تروريسم بيولوژيكي عليه جان انسانها، سازمانهاي اطلاعاتي كشورهاي قدرتمند غربي و رژيم صهيونيستي هستند كه از اين راه براي حذف بي سر وصدا و بدون ردپاي رقبا و مخالفانشان بهره ميبرند. مرگ مرموز مامور سابق ك.گ.ب. در لندن : مرگ الكساندر ليتويننكو (Alexander Litvinenko) جاسوس سابق اداره امنيت فدرال روسيه در انگليس در سال 2007، يكي از پر سر و صداترين جريانهاي خبري به شمار ميرود. الكساندر والتروويچ ليتويننكو جاسوس سابق اداره امنيت روسيه بود كه پس از 23 روز جدال با مسموميتي كه ناشي از «پلوتونيوم210» گزارش شد در گذشت. از آنجا كه ليتويننكو جاسوس سابق روسيه، از منتقدان صريح دولت روسيه بود، رسانههاي غربي انگشت اتهام را به سوي مقامات روسي نشانه گرفتند گرچه دولت روسيه هيچگاه اين موضوع را نپذيرفت و به شدت آنرا رد كرد. به گزارش آسوشيتدپرس، تيم پزشكي الكساندر در توجيه علت وخامت اوضاع جسماني وي اعلام كردند كه ليتويننكوي 43 ساله با حمله قلبي روبرو شد و پليس لندن نيز اعلام كرد علت مرگو ليتويننكو نامعلوم است. بر اساس اين گزارش اين جاسوس سابق شوروي اعلام كرده بود كه در تاريخ اول نوامبر حين انجام تحقيقات در خصوص مرگ 'آنا پوليتكوفسكايا' روزنامه نگار فقيد روس و از ديگر منتقدان كرملين مسموم شده بود. به گفته وي پس از اين اتفاق، موهاي سر و بدنش به تدريج شروع به ريختن كرد، گلويش متورم و سيستم اعصاب و روانش به شدت آسيب ديد. وي هم چنين در گفتوگو با مجله تايمز گفت كه كرملين مستقيما در مسموميتش دست داشته است. پس از اين حادثه سرويس اطلاعات خارجي روسيه (SVR) طي بيانيهاي هر گونه دست داشتن در مرگ مخالفانش را رد كرد. شكست هاي پي در پي سي. آي. اي. در ترور كاسترو: كوبا يكي از كشورهايي قاره آمريكاست كه به علت نوع ديدگاه سياسي و نزديكي جغرافيايي با آمريكا و به ويژه روابط نزديك با شوروي در دوران جنگ سرد، جايگاه ويژهاي پيدا كرد. ايالات متحده آمريكا نيز تمام تلاش خود را براي ساقط كردن دولت مستقل اين كشور و ترور يا سرنگوني رهبران ضدآمريكايي كوبا به كار برد تا جايي كه اين تقابل و ايستادگي در برابر زور گوييهاي آمريكا در دهه 1960 ميلادي، جهان را تا مرز يك جنگ هستهاي و تقابل دو قطب شرق و غرب يعني آمريكا و شوروي پيش برد. يكي از عمدهترين دلايل تقابل دو كشور كوبا و آمريكا را بايد در رويكرد منحصر به فرد و استعمارستيز 'فيدل كاسترو' بنيانگذار انقلاب كوبا جستوجو كرد.فيدل كاسترو متولد سال 1926 ميلادي است و در سال 2008 رسما خود را بازنشسته كرد و از نظر طول مدت زمامداري داراي جايگاه سوم در بين رهبران و مقامات كشورهاي جهان است. مدتي قبل اخباري جالب منتشر شد كه در آن عنوان شد؛ فيدل كاسترو تاكنون 638 بار مورد حمله تروريستي قرار گرفته و از آن جان سالم به در برده است كه البته عمده آنها به وسيله سرويس اطلاعاتي آمريكا برنامه ريزي شد. در ميان روشهاي اتخاذ شده براي ترور كاسترو؛ سمي كردن سيگار، اعطاي سيگار و هداياي قابل انفجار، آلوده كردن لباسهاي شنا و جاسازي مواد منفجره در كفش، و توپ بيس بال و انداختن قرص بوتولينوم در نوشيدني وي... ديده مي شود. رويترز نوشت؛ حتي در يكي از اين اقدامات تروريستي تلاش شد تا با استفاده از يك پودر سمي، ريشهاي بلند كاسترو را آلوده كنند تا با ريزش ريشهاي وي از مجبوبيت كاسترو در كوبا و ديگر كشورهاي جهان كاسته شود. سايت خبري رسمي كوبا 'آنسا' نيز گزارش داد كه رهبر انقلابي 85 ساله كوبا در زندگي سياسي خود يعني از سال 1959 تا سال 2006 در مجموع از 638 سوءقصد جان سالم به در برده است و به نقل از روزنامه ديلي تلگراف، بخشي از اين اقدامات تروريستي در قالب يك سريال 8 قسمتي با عنوان 'او كه بايد زندگي كند'-He Who Must Live- ساخته شده است. موساد، ترورهاي بيولوژيك و مرگهاي آرام رهبران فلسطيني : منابع خبري اعتقاد دارند كه استفاده از سموم مرگآور و خطرناك كه با تاثير منفي بر روي ارگانهاي مختلف بدن كه مرگي تدريجي و بي سر وصدا را به همراه دارد، در موساد و شبكههاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم صهيونيستي رواج دارد. مرگ مشكوك 'وديع حداد' بنيانگذار جنبش مليگرايان عرب و از مهمترين مبارزان فلسطيني در دهههاي 70 و 80 ميلادي، 'خالد مشعل' از فرماندهان حماس و رييس دفتر سياسي اين حزب كه ناكام ماند و 'محمود المبحوح' از رهبران حماس ازجمله افرادي هستند كه گفته ميشود همگي قرباني ترورهاي خاموش سازمانهاي اطلاعاتي رژيم صهيونيستي شدهاند. ياسر عرفات، رهبر جنبش آزاديبخش فلسطين نيز ازجمله كساني است كه گمان ميرود موساد در ماجراي مرگ وي نقش داشته است. بيوتروريسم ابزار چه گروهي است: حال با تمام اين توضيحات، اين پرسش پيش ميآيد كه كداميك متهمترند؟ گروههاي تروريستي كه به فرض درست بودن ادعاها در گذشته تنها قادر شدند در سراسر جهان با روشهاي بيولوژيكي كمتر از 50 نفر را قرباني خواستههاي غيرمشروع خود كنند، يا سازمانهاي تروريستي وابسته به قدرتها كه بهراحتي افراد مخالف خود را حذف ميكنند و با استفاده از سكوت رسانهاي بر اطلاعات مربوط به مرگ انسانهاي بيگناه و مقامات سرپوش گذاشته و به اقدامات خود ادامه مي دهند!؟ منبع
- 12 پاسخ ها
-
- 7
-
- تسلیحات استراتژیک
- سارس
- (و 5 بیشتر)
-
سلام دوستان بمب های نوترونی تاكتیكی اساساً جهت كشتن سربازانی كه توسط زره پوش محافظت می شوند در نظر گرفته شده اند . خودروهای زرهی در برابر انفجار و حرارت تولید شده سلاح های هسته ای بسیار مقاوم هستند ، ولی زره پوش فولادی قادر است تابش نوترونی را فقط به میزان كمی کاهش دهد ؛ بنابراین برد كشندگی نوترون ها بسیار بیشتر از سایر اثرات سلاح می باشد . برد كشندگی بمب های نوترونی تاكتیكی ممکن است از برد كشندگی انفجار و حرارت حتی برای نیرو هایی كه محافظت نشده اند ، بیشتر شود . زره می تواند نوترون ها و انرژی نوترون را جذب كند ، بنابراین تابش نوترونی برای خدمه تانك كه در معرض آن قرار گرفته اند كاهش می یابد ، ولی تابش نوترونی در واقع به میزان كمی با زره كه ممكن است واكنش مضری با نوترون ها داشته باشد ، مقابله می كند . برای مثال آلیاژ فولادی ممكن است رادیواكتیویته القایی را تولید کند كـه بـرای مـدت زمـان كوتاهی ایجاد خطر می كند . وقتی نوترون های سریع كند می شوند ، انرژی از دست رفته ( تلف شده ) ممکن است به شكل اشعه های ایکس ظاهر شـود . در بعضی از انواع زره پوش ها مانند تانك ام یک ، اورانیوم تهی شده به كار رفته است كه می تواند شكافت سریع را تحمل كند ، نوترون های اضافی تولید می كند و رادیو اكتیو می شود . همچنین فنون زرهی ویژه جذب نوترون مانند زره پوش های حاوی بور موم شكل ( خمیری ) و استفاده سوخت خودرو به عنوان حفاظ به وجود آمده است . همچنین بمب نوترونی كلاهك تابش افزایش یافته نامیده می شود . بمب نوترونی نوع خاصی از سلاح گرما هسته ای كوچك اسـت كه حـداقل انفجار و حـرارت را تولید می كنـد ، ولی مقـدار زیادی تابش كشنده آزاد می كند . بمب نوترونی اثرات حرارتی و انفجاری ایجاد می كند كه محدود به ناحیه ای اسـت كه فقط شعاع چند صد یارد دارد . ولی در ناحیه ای نسبتاً بزرگتر ، موج گسترده ای از نوترون و تابش گاما رها می شود ، كه قادر است در زره یا چند فوت در خاک نفوذ كند . این تابش برای بافت زنده بی نهایت مخرب است . به دلیل برد كوتاه تخریب و فقدان اثر دراز مدت ، بمب نوترونی در مقابله با تانك و تشكیلات پیاده نظام در میدان نبرد بسیار مؤثر است ولی شهرها یا مراكز جمعیتی كه چند مایل دورتر هستند را به خطر نمی اندازد . بمب نوترونی ممكن است با یك موشك لانس حمل شود یا با توپ هویتزر8 اینچی ( 200 میلیمتری ) پرتاب شـود ، یا احتمال حمله هوایی به وسیله هواپیما وجود دارد. در نمونه های استراتژیك ، بمب نوترونی اثر بازدارندگی تئوریک دارد : ممانعت از حمله زرهی زمینی كه بیم ضد حمله بمب نوترونی وجود دارد . این بمب خـدمه تانك دشمن را در آن ( در دقیقه ) ناتوان می كند ، و در ظرف چند روز می کشد . ایالات متحده تولید این بمب را در سال 1978 به تعویق انداخت و در سال 1981 تولید آن را از سرگرفت ( متن فوق ترجمه می باشد ) . بمب های نوترونی بمب های نوترونی ، كه به طور بسیار صریحی به عنوان كلاهك های تابش افزایش یافته ( ER ) اشاره دارند ، سلاح های گرماهسته ای كوچكی هستند كه انفجار نوترون هـای تولید شده تـوسـط واكـنـش گـداخـت به طور عمدی به درون سـلاح جـذب نمی شود ، بلكه اجازه فرار می یابند . انفجار شدید نوترون های پر انرژی اصولاً یك مكانیزم مخرب و ویرانگر است . نوترون ها نسبت به سایر تابش ها بیشتر نفوذ می كنند ، بنابراین اكثر مواد حافظی كه عملکرد خوبی در مقابل اشعه های گاما دارند ، تقریباً كاركرد خوبی در برابر نوترون ها ندارند . اصطلاح تابش افزایش یافته فقط به انفجار تابش یونیزه كننده که در لحظه انفجار آزاد می شود ؛ اشاره دارد و به افزایش تابش باقیمانده در ریزش اتمی ربطی ندارد . ایالات متحده بمب های نوترونی را جهت استفاده به عنوان سلاح های استراتژیك ضد موشك و نیز سلاح های تاكتیكی علیه نیروهای زرهی تولید كرده است . به عنوان مثال یك سلاح ضد موشک تابش افزایش یافته سلاحی است كه برای حراست از انبارهای موشك بالستیك قاره پیمای ایالات متحده ، با وارد كردن خسارت به تركیبات هسته ای كلاهك های شوروی به وسیله وارد كردن كلاهك دارای شار نوترونی قوی ، تولید شده بود . بمب های نوترونی تاكتیكی اصولاً جهت كشتن سربازانی است كه توسط زره محافظت می شوند . خودروهای زرهی در برابر انفجار و تابش گرمایی سـلاح های هسته ای بی نهایت مقاوم هستند ، بنابراین برد مؤثر یك سلاح هسته ای در مقابل تانك ها به وسیله برد كشندگی تابش تعیین می شـود ، هرچند این برد به وسیله زره كاهش مـی یابد . با انتشار مقادیر زیادی تابش كشنده از نوع بسیار نافذ ، كلاهك های تابش افزایش یافته برد كشندگی بازدهی معین یک كلاهك هسته ای در مقابل اهداف زرهی را بیشینه می کنند . مسأله ای كه در استفاده از تابش به عنوان سلاح ضد نفر تاكتیكی به وجود می آید این است كه سبب ناتوانی سریع هدف می شود ، یک دز تابشی كه چندین برابر حدود كشندگی است بایستی اعمال شود . یك دز تابشی 600 رادی معمولاً كشنده به حساب می آید ( این دز لااقل نصف كسانی را كه در معرض آن قرار گرفته اند ، می كشد ) ، ولی برای چندین ساعت اثر قابل ملاحظه ای ندارند . بمب های نوترونی برای آزاد کردن دز 8000 رادی جهت ایجاد ناتوانی فوری و پایدار در نظر گرفته می شوند . یـك كـلاهـك تابش افزایش یافته یك كیلوتنی قادر است ناتوانی پایدار و فوری را جهت خدمه تانك تی ـ 72در برد 690 متری ایجاد کند ، كه با برد 360 متری برای یك بمب شكافتی محض برابری می کند . برای یك دز 600 رادی محض فواصل به ترتیب 1100 متر و 700 متر می باشند ، و برای سربازان بدون محفاظت ، پرتوگیری های 600 رادی در 1350 متری تا 900 متری اتـفـاق می افـتـد . بـرد كـشندگی بمب های نوترونی تاكتیكی فراتر از برد كشندگی (موج ) انفجار و تابش حرارتی می باشد ، حتی برای سربازانی كه حفاظت نشده باشند . شار نوترونی قادر است مقادیر قابل توجهی رادیواكتیویته ثانویه کوتاه مدت را در محیط در ناحیه با شار بالا نزدیك نقطه انفجار القاء كند . فولاد آلیاژی مورد استفاده در زره ممکن است تولید رادیواكتیویته كند كه برای مدت 24ـ 48 ساعت خطرناك است . اگر یك تانك در معرض یك بمب نوترونی یک کیلوتنی در 690 متری قرار گیرد ( برد مؤثر برای ناتوانی فوری خدمه ) ، بلافاصله توسط خدمه جدید اشغال می شود ، آنها نیز دز كشنده تابشی را در ظرف 24 ساعت دریافت خواهند كرد. طرح های زرهی جدیدتر ، حفاظت بیشتری از تانك تی ـ 72 شوروی در مقابله با كلاهك های تابش افزایش یافته كه از ابتدا هدف گیری شده بودند ، فراهم می کند . فنون زرهی ویژه جذب نوترون نیز تولید و به كارگیری شـده اسـت ، مـانند زره هایی كه حاوی بور خمیری می باشند و نیز از سوخت خودرو به عنوان حفاظ استفاده می شود . بعضی از انواع زره های جدیدتر ، مانند تانك ام یک، اورانیوم تهی شـده بـه كارگیری شـده است كـه قـادر اسـت با كلاهك های تابش افزایش یافته مقابله كند چون كه این تانك ها شكافت سریع را تحمل می كنند ، نوترون های اضافی تولید و رادیواكتیو می شوند . به علت تضعیف سریع انرژی نوترون به وسیله جو ( انرژی نوترون با فاكتور 10 در هر 500 متر در اثر افزایش اثرات پخشی افت می كند ) ، سلاح های تابش افزایش یافته فقط در بردهای كوتاه مؤثرند ، و بنابراین در بازدهی های نسبتاً پایین وجود دارند . همچنین كلاهك های تابش افزایش یافته با مقدار كمینه انرژی شكافتی طراحی شده اند و اثر انفجار در رابطه با بازدهی نوترون تولید می شود . دلیل عمده این موضوع استفاده بمب نوترونی برای محصور كردن نیروهای خودی می باشد . درك عمومی از بمب نوترونی به عنوان ارباب بمب ها این است كه افراد را می كشد ولی ساختمانها را بدون آسیب باقی می گذارد ؛ که این موضوع بسیار اغراق آمیز است . در بـرد مؤثر جنگی مورد نظر ( 690 متر ) ، ( موج )انفجار یك بمب نوترونی یک کیلوتنی تقریباً هر ساختمان غیر نظامی را در آن ویران می کند یا آسیب می زند و آن را غیر قابل استفاده می كند . بنابراین کاربـرد بـمب های نـوتـرونی برای توقف ( یا ممانعت ) حمله دشمن مـی باشد ، چون كـه مـقدار زیادی مـواد منفجره جهت پوشش نیروهای دشمن لازم است ، همچنین همه ساختمان های منطقه را منهدم می كند. تفاوت بمب های نوترونی ( لااقل انواع تاكتیكی آن ) با انواع دیگر سلاح های گرماهسته ای در این است كه مخلوط گاز دتریم ـ تریتیم فقط سوخت گداختی می باشد . آن نیز به دو علت است : 80% انرژی آزاد شده واكنش گرماهسته ای دتریم ـ تریتیم، به عنوان انرژی جنبشی نوترون می باشد ، و همچنین ساده ترین واكنش های گداختی برای سوختن می باشد . این بدین معنی است كـه تنها 20% انرژی گداختی برای تولید انفجار و تابش حرارتی فراهم می شود ، كه شار نوترون تولید شده شامل نوترون هـای بـسیـار نـافذ با انرژی 7/14 مگا الکترون ولت می باشد ، و اینكه انفجار شكافتی بسیار كوچكی (400 ـ 250 تن ) قادر است برای سوختن واكنش ( شروع واكنش ) استفاده شود . مقدار بیشتری سوخت دترید لیتیم میزان بزرگتری انفجار و آذرخش برای هر میزان از شار نوترون تولید می کند ، و میزان بزرگتری انفجار شكافتی برای انفجار آن مورد نیاز است . اشکال استفاده از سوخت دتریم ـ تریتیم این است كه تریتیم بسیار گران است و آهنگ واپاشی اش 5/5 درصد در سال است . تركیب بسیار پیچیده بمب های نـوترونی ( و ترکیب دتریم ـ تریتیم ) باعث می شـود كـه كلاهك هایتابش افزایش یافته از نظر ساخت و نگهداری نسبت بـه دیگر سلاح های هسته ای تاكتیكی بسیار گران باشند . برای تولید بازدهی گداختی یک کیلوتنی بـه 5/12 گرم تریتیم و 5 گرم دتریم نیاز است . ایالات متحده سه كلاهك نوترونی را توسعه داده و تولید كرده است ، چهارمی قبل از تولید منسوخ شده است . همگی این كلاهك ها كنار گذاشته شده اند و غیر مسلح می باشند . كلاهك W-66 برای موشك Sprint طراحی شده بود که اولین كلاهك ER می باشد . كلاهك مذكور طی سال های 1974ـ1975 تولید شد و در آگوست 1975 بعد از اینكه تنها چند ماه در خدمت ارتش بود و هنگامی كـه سیستم مـوشك Sprint غیرفعال شـد ، كنار گـذاشته شـد ( حـدوداً 70 كلاهك از این نوع ساخته شـد ) . بازدهی آن چندین كیلوتن بـود ( 20 كیلوتن گزارش شـده است ) و احتمالاً در آن سوخت D-T استفاده شده بود . كلاهك W-70 مد 3 برای موشك Lance طراحی شده بود که دارای بازدهی كل در حدود یک کیلوتن می باشد كه60% آن گداخت و 40% آن شكافت می باشد . این كلاهك طی سالهای 1981ـ1983 تولید شده بود و در سال 1992 كنار گذاشته شد . 380 كلاهك از این نمونه ساخته شد . كلاهك W-79 مد 0 برای گلوله توپ 8 اینچی طراحی شده بود که دارای بازدهی متغیر از 100 تن تا 1/1 كیلوتن است . در پایین ترین بازدهی ، سلاح شكافتی محض بود و در بالاترین بازدهی ، 800 تن آن سهم گداخت ( 73% ) و 300 تن آن سهم شكافت بود . این كلاهك طی سالهای 1981ـ 1986 تولید شد . از رده خارج کردن این نوع كلاهك از اواسط دهه 80 آغاز شد و كلاً تا سال 1992 كنار گذاشته شد . 325 كلاهك از این نوع ساخته شد . كلاهك W-82 مد 0 گلوله توپ 155 میلیمتری است که دارای بازدهی متغیر شبیه به W-79 می باشد . این كلاهك در اكتبر 1983 بدون اینكه تولید شود منسوخ شد . اتحادجماهیر شوروی ، چین و فرانسه همگی در تكمیل و توسعه طرح های بمب نوترونی شناخته شده هستند و شاید آن را در ارتش خود وارد كرده باشند . در برخی گزارش ها ادعا شده است كه اسراییل بمب های نوترونی تـولـیـد كـرده اسـت. منبع: http://www.niksalehi.wordpress.com
- 7 پاسخ ها
-
- تسلیحات استراتژیک
- میکروبی
- (و 5 بیشتر)