Recommended Posts

اينا دارن تمرين مي كنند كه وقتي مي خواند بميرن كدوم روش دردش كمتره!!! icon_cool

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
كركس جوون من تو چند سالته؟؟ ها آخه نه اونا اومدن نه ما رفتيم !! جالبيه ملت ما همينه كه همشون يه پا نه دو پا كارشناس امور امنيتي و نظامي هستن icon_cool

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تحليلگران مسائل استراتژيك بعد ديگر ضربه پذيرى آمريكا را مربوط به تجهيزات آمريكا در خليج فارس مى دانند. يكى از تاكتيك هايى كه ايران قادر است در خليج فارس به كار بگيرد، تاكتيك هجوم زنبورى است. براساس اين تاكتيك، قايق هاى تندروى ايران از جهت هاى مختلف به سمت ناوهاى آمريكايى حمله مى كنند. يك سند طبقه بندى شده پنتاگون كه در آن سناريوى حمله قايق هاى تندرو در سال ۲۰۰۲ شبيه سازى شده، نشان مى دهد حمله احتمالى قايق هاى تندرو ممكن است منجر به انهدام ۱۶ رزمناو مهم آمريكايى شود. بررسى متغيرهاى فوق ناظران سياسى را در راستاى اين تحليل قرار داده تا احتمال حمله به ايران را به شدت اندك ارزيابى كنند. تحليلگران سياسى معتقدند سناريوهاى نظامى كه گهگاه توسط پنتاگون و ساير دستگاه هاى نظامى - اطلاعاتى آمريكا و اسرائيل منتشر مى شود بيشتر به دنبال دستاوردهاى سياسى هستند نه اهداف نظامى. مدنظر قرار دادن زمان، نحوه انتشار و دولت هايى كه اين سناريوها را طراحى مى كنند ما را در فهم اهدافى كه اين نوع سناريوها دنبال مى كنند، يارى خواهد كرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

كركس جوون من تو چند سالته؟؟
ها آخه نه اونا اومدن نه ما رفتيم !!
جالبيه ملت ما همينه كه همشون يه پا نه دو پا كارشناس امور امنيتي و نظامي هستن icon_cool


دوست عزيز ايشان نظر خودشون را گفتند ٬ لطفا اگر نظري داريد بفرماييد و اگر هم نداريد موضوع تاپيك را منحرف نكنيد.

موفق باشيد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تحليلگران مسائل استراتژيك بعد ديگر ضربه پذيرى آمريكا را مربوط به تجهيزات آمريكا در خليج فارس مى دانند. يكى از تاكتيك هايى كه ايران قادر است در خليج فارس به كار بگيرد، تاكتيك هجوم زنبورى است. براساس اين تاكتيك، قايق هاى تندروى ايران از جهت هاى مختلف به سمت ناوهاى آمريكايى حمله مى كنند. يك سند طبقه بندى شده پنتاگون كه در آن سناريوى حمله قايق هاى تندرو در سال ۲۰۰۲ شبيه سازى شده، نشان مى دهد حمله احتمالى قايق هاى تندرو ممكن است منجر به انهدام ۱۶ رزمناو مهم آمريكايى شود.
بررسى متغيرهاى فوق ناظران سياسى را در راستاى اين تحليل قرار داده تا احتمال حمله به ايران را به شدت اندك ارزيابى كنند. تحليلگران سياسى معتقدند سناريوهاى نظامى كه گهگاه توسط پنتاگون و ساير دستگاه هاى نظامى - اطلاعاتى آمريكا و اسرائيل منتشر مى شود بيشتر به دنبال دستاوردهاى سياسى هستند نه اهداف نظامى. مدنظر قرار دادن زمان، نحوه انتشار و دولت هايى كه اين سناريوها را طراحى مى كنن

هفته قبل شبکه 4 صدا و سیما برنامه مستندی داشت که اخرین سالهای جنگ دوم جهانی و نبرد های بین زاپن و امریکا رو داشت نشون میداد بهمه توصیه می کنم یه جوری پیداش کنید ببینید واقعا عبرت اموز بود و عدم موفقیت عملیات کامیکازهای زاپنی رو نشون میداد امریکا اولین باری نیست که امریکاییها با همچین خطری روبرو میشه نیست پس اونا هم فکرایی دارند برای مقابله . تو فیلم هم نشون میده که اونا کم کم راهش رو پیدا میکنند و خسارتاشون حداقل میشه مثلا تو یه عملیات 300 هواپیما انتحاری حتی یکیشون هم به اهداف برخورد نمیکنند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گزارش 16 نهاد اطلاعاتی امریکا که حدود 7 ماه قبل منتشر شد و در آن موضوع اقدام برای ساخت سلاح اتمی از سوی ایران از سال 2003 صراحتاً رد شده بود، زمزمه های تبلیغاتی جنگ طلبان کاخ سفید و صهیونیست ها را تاحدود زیادی کاهش داد اما با نزدیک شدن به پایان دوره ریاست جمهوری بوش و آشکار شدن نشانه های عدم اقبال به نامزد جمهوریخواهان در انتخابات آینده امریکا، رژیم صهیونیستی که این روزها از بحران مالی نخست وزیر خود نیز رنج می برد، تلاش می کند آخرین حربه های تبلیغاتی را برای توقف فعالیت های هسته ای ایران بکار گیرد. به گزارش رجانیوز، خبر سوخته مانور نظامی ارتش اسرائیل با هدف آنچه که نیویورک تایمز آن را تمرین برای حمله به تأسیسات اتمی ایران می خواند، در حالی 20 روز پس از انجام آن، منتشر شده است که هفته گذشته مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بسته پیشنهادی 1+5 را روی میز مقامات ایرانی گذاشته بود و اصرار داشت که پیشنهادات مندرج در آن را سخاوتمندانه بخواند. سولانا به نمایندگی از 1+5 پیش از سفر به ایران، طوری فضاسازی کرده بود که این آخرین فرصت برای ایران است. بنابراین، لازم بود بلافاصله پس از ارائه این بسته به مثابه یک فرصت جدید برای ایران، تهدید متقابلی تراشیده شود و شاید در جهت همین طراحی نیز بود که نقش پلیس بد این بار بطور کامل به رژیم صهیونیستی واگذار شد و لفاظی های این رژیم علیه ایران به شکل بی سابقه ای از سوی شائول موفاز معاون نخست وزیری بیان شد. در جریان دیدار و مصاحبه های سولانا مکرراً بر این بسته به عنوان تنها راه نجات ایران تأکید شد تا پس از بازگشت سولانا، هویج امریکایی- اروپایی با چماق انتشار هماهنگ خبر مانور نظامی صهیونیستها که اوائل ژئن یعنی حدود 3 هفته قبل در مدیترانه انجام شده بود، تکمیل شود. این در حالیست که حتی "مارتين وان کريولند" مورخ نظامي صهيونيست، درباره قدرت اسرائيل براي از بين بردن برنامه هسته اي ايران ابراز ترديد کرده و می افزاید: اسرائيل نمي تواند همه بخش هاي برنامه هسته اي ايران را از بين ببرد زيرا به نظر مي رسد حجم برنامه هسته اي ايران گسترده و سري است که به خوبي در سراسر اين کشور پراکنده است. غلامحسین الهام سخنگوی دولت نیز معتقد است اين حرفهاي رژيم صهيونيستي همان نگرش جمهوري اسلامي ايران را ثابت مي‌كند كه اين رژيم خطرناك و مخل امنيت جهاني و صلح در سطح منطقه و جهان است و وجود آن مترادف با تخريب و تحريم و ترور است. البته اينكه آيا اين رژيم توانايي تعرض به ايران را داشته باشد بايد گفت چنين گستاخي درتعرض به منافع و تماميت كشور ما اقدام محالي است. در عین حال، البرادعی مدير کل آژرانس بين المللي انرژي اتمي نیز در سخناني که روز گذشته از رسانه ها پخش شد ضمن هشدار در اين مورد که هرگونه حمله نظامي به ايران منطقه را به آتش خواهد کشيد، اعلام کرد در صورت حمله نظامي عليه ايران از سمت خود استعفا خواهد داد. وی در گفتگو با العربيه تأکید کرد: به اعتقاد من آنچه امروز در ايران مشاهده مي کنیم، خطري بزرگ و فوري نيست. اگر در شرايط فعلي عليه ايران حمله نظامي صورت گيرد، قادر نخواهم بود کارم را ادامه دهم. هرگونه حمله به ايران، جمهوري اسلامي ايران را براي دستيابي به قدرت هسته اي مصمم تر خواهد کرد و ايران اگر پيشتر نيز در حال ساختن تسليحات اتمي نبوده، مسير سريعي را با کمک همه ايرانيان حتي ايرانياني که در غرب هستند، براي توليد تسليحات اتمي آغاز کند. اما ستون نویس روزنامه امریکایی کريستين ساينس مانيتور عاقلانه تر در این روزنامه قلم زده و با اشاره به این تهدیدات علیه ایران، خاطرنشان می کند: شبکه هاي ايراني در عراق و افغانستان مي توانند منافع امريکا را در اين دو کشور به مخاطره بيندازند. نيروهاي امريکايي در سرتاسر منطقه خليج فارس نيز ممکن است هدف شيوه هاي جنگي نامتقارن و موشکباران مرگبار ايران واقع شوند و شرکاي ايران در منطقه مانند حزب الله در لبنان نيز مي توانند براي وارد شدن در جنگ ضد امريکايي بسيج شوند. واکنش ايران همچنين ممکن است واکنشي جهاني باشد اما گستره آن به گستره حمله بستگي خواهد داشت. با این حال، چماق تهدید علیه ایران به منظور تن دادن به بسته پیشنهادی و تعلیق غنی سازی در شرایطی برداشته شده است که به نظر می رسد غربی ها با گذشت 3 سال از ریاست جمهوری احمدی نژاد متوجه ناکارآمدی این ابزار برای به عقب نشینی واداشتن و تسلیم ایران نشده اند. مسئله ای که یا ناشی از عدم درک درست از وقایع داخلی ایران و تحولات آن است یا از پالس ها و اطلاعات غلط همکاران داخلی این سرویس ها نشأت می گیرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]آمریکا: اسرائیل پاسخگوی حرف‏هایش باشد![/align]

سخنگوي وزارت خارجه آمريكا بر تلاش ديپلماتيك براي حل پرونده هسته‌اي ايران تاكيد كرد.

به گزارش جهان، شون مك‌كورمك با بيان اين مطلب افزود: ما معتقديم كه مي‌توانيم اين مسئله را از طريق ديپلماسي حل كنيم و همچنان براي حل مسئله فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران اميدوار هستيم.

وي همچنين از اظهار نظر درباره گمانه زنيها در خصوص احتمال حمله هوايي اسرائيل عليه ايران، خودداري كرد و گفت: دراين مورد تنها مقامات اسرائيل مي‌توانند پاسخگوی اظهاراتشان باشند.

اظهارات مك‌كورمك در پي اقدام اسرائيل براي انجام مانور نظامي در سواحل مديترانه بيان شد.

بسياري از كارشناسان اين اقدام اسرائيل را تلاشي در جهت آماده‌سازي براي حمله به ايران ارزيابي مي‌كنند، اين در حالي است كه ايهود اولمرت شب گذشته در گفت‌وگوي اختصاصي با شبكه تلويزيوني بي.بي.سي عربي با رد اين تحليل گفت: اين من هستم كه از جانب دولت اسرائيل صحبت مي‌كنم و هرگز تهديدي درباره حمله به تأسيسات ايران نكردم اما تاكيد مي‌كنم كه ايران در حال تبديل شدن به يك قدرت هسته‌اي است و اين خطرناك است.


وي افزود: با اين حال ما آغازكننده هيچ حمله‌اي عليه ايران نخواهيم بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
روزنامه «هاآرتص» كه در اسرائيل به عنوان يك رسانه ملي‌گرا و در عين حال منتقد دولت شناخته مي‌شود، فاش كرد: فضاسازي‌هاي اخير درباره مانور اسرائيل و نيز واكنش مقامات آمريكايي، بي‌مبناست و اسرائيل فعلا قصد حمله به ايران را ندارد، چراكه سرنوشت كاخ سفيد مشخص نيست و نيز واكنش ايران به اين حمله، قطعا سخت خواهد بود. به گزارش سرويس بين‌الملل «تابناك»، اين روزنامه معتبر نوشت: مقامات اسرائيلي در حالي به تازگي مواضع خود را عليه ايران شديدتر كرده‌اند كه پيام «ايهود اولمرت»، نخست‌وزير اسرائيل، به «سالايي مريدور»، سفير اسرائيل در واشنگتن و «شائول موفاز»، وزير حمل‌ونقل اسرائيل روشن است: اسرائيل يك ايران اتمي را تحمل نخواهد كرد. در واقع اسرائيل بسيار نگران است كه ايران، توانايي توليد سلاح‌هاي اتمي را پيدا كند. مواضع آشكار ايران و مذاكرات نزديك رهبران اسرائيل با ديگر رهبران جهان، مي‌تواند به عنوان زمينه‌سازي براي حمله احتمالي اسرائيل به ايران تفسير شود. اين امر در مورد ساير ارگان‌هاي مرتبط با پرونده اتمي ايران مانند «موساد»، ‌وزارت اطلاعات،‌ فرماندهي عمليات نيروهاي دفاعي اسرائيل، نيروي هوايي اسرائيل و كميسيون انرژي اتمي اين رژيم صادق است و همه آنها در حال طرح‌ريزي سناريويي براي حمله به ايران هستند. اين وظيفه حرفه‌اي تمام اين سازمان‌هاست كه موقعيت شغلي آنها اقتضاي آن را دارد. اما هيچ تحليل و نتيجه‌گيري دقيقي، از نزديك بودن حمله اسرائيل به ايران سخن نمي‌گويد. همان‌گونه كه «نيويورك‌تايمز» نيز در 19 ژوئن خبر داده بود، نه تنها اين تصميم در حلقه‌هاي بلندپايه اسرائيل گرفته نشده است، بلكه اين پرسش حتي مورد بحث هم قرار نگرفته است. از نظر اسرائيل، تصميم حمله به ايران براي نابودي تأسيسات هسته‌اي اين كشور، آخرين راه‌حل است و شانس وقوع چنين حمله‌اي، به شدت بسته به متغيرهاي ديگري است كه در قالب‌هاي زماني متفاوتي مطرح هستند. مهمترين متغير، تطابق اسرائيل با آمريكا مانند الگوهاي پيشين است. جنگ شش روزه سال 1967،‌جنگ «يومكيپور» در سال 1973 و دو جنگ لبنان و به تازگي حمله آنها به رآكتور اتمي سوريه. اسرائيل بدون هماهنگ كردن تحريم‌هايش با آمريكا، به ايران حمله نخواهد كرد. تاكتيك اين كار مي‌تواند متفاوت باشد؛ نشان دادن چراغ زرد چشمك زن و يا درخواست مستقيم براي چراغ سبز. حمايت اينچنيني آمريكا در درجه اول، بسته به شخصي است كه در نوامبر آينده هدايت كاخ سفيد را به دست خواهد گرفت. متغير ديگر، تحريمات بين‌المللي عليه ايران است كه به كندي پيش رفته است. روسيه و چين تلاش‌هاي آمريكا و اتحاديه اروپا را براي اعمال تحريمات شديد بر ايران خنثي كرده‌اند اما اسرائيل هنوز هم تسليم نشده و اميدوار است تا مسكو و پكن با تغيير سياست‌هاي خود، تحريمات سخت‌تري را عليه ايران اعمال كنند. يك فاكتور مهم ديگر، اوضاع داخلي ايران است. ماه مي آينده، انتخابات رياست‌جمهوري در ايران برگزار مي‌شود و حمايت نكردن رهبر ايران از احمدي‌نژاد به علت وضعيت بد اقتصادي و يا جلوگيري از نامزدي دوباره وي براي رياست‌جمهوري، مي‌تواند باعث چرخش بزرگي در برنامه اتمي ايران شود. هرچند همه كارشناسان موافقند كه تمايل دستيابي به برنامه اتمي در همه جناح‌هاي ايران وجود دارد، اما هنوز هم اختلافاتي دراين مورد پابرجاست. تحليل روزنامه صهيونيستي در حالي منتشر مي‌شود كه تصميم‌گيري‌هاي سرنوشت‌ساز درخصوص برنامه هسته‌اي، از سوي رهبر ايران انجام مي‌شود. «هاآرتص» مي‌افزايد: امكان يك پيشرفت غيرمنتظره تكنولوژيك هم وجود دارد. اين‌كه ايران پيش از انتخابات فوريه 2009 و در سي‌امين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي خود، از موفقيت در همه مراحل غني‌سازي خبر داده و اعلام كند كه قادر به توليد سلاح اتمي است. چهارمين متغير كه تمام تصميمات سياسي اسرائيل بر پايه آن گرفته مي‌شود، آمادگي نيروي هوايي و ديگر آژانس‌هاي اسرائيلي است كه در اين حمله احتمالي مشاركت خواهند داشت. آيا اسرائيل قادر به حمله به نقاط حساس ايران كه برنامه‌هاي اتمي ايران در آنها قرار دارد‌، مي‌باشد؟ تنها در صورتي كه براي تمام اين پرسش‌ها پاسخ روشني موجود باشد، مقامات اسرائيل حاضر به انجام اين كار خواهند شد. آنها در درجه نخست، تاوان سنگيني را كه اسرائيل در قبال اين كار پرداخت مي‌كند را در نظر مي‌گيرند. چرا كه بي‌‌شك ايران نيز به واكنش در قبال اين حمله خواهد پرداخت. جداي از اينها، اسرائيل تنها زماني اين ذهنيت خود را به عنوان آخرين راه‌حل عملي خواهد كرد كه بداند آمريكا به ايران حمله نمي‌كند،‌رژيم ايران تغيير مسير نخواهد داد و اين‌كه تحريمات بدون اثر باقي خواهند ماند. تنها در اين صورت است كه كابينه اسرائيل يكي از مهمترين تصميمات تاريخ خود را خواهد گرفت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یکی از مقامات رسمی ایالات متحده در گفتگو با نیویورک تایمز اظهار داشت که اسراییل مانورهایی را انجام داده است که به نظر می‌رسد به منظور کسب آمادگی برای تهاجم به سامانه های هسته ای ایران صورت گرفته باشد. به گزارش آفتاب، این مقام آمریکایی مدعی است بیش از 100 جنگنده ارتش رژیم اسراییل در هفته اول ماه جولای، در سواحل خاوری یونان واقع در دریای مدیترانه، مانوری را برگزار کرده‌اند. رژیم صهیونیستی دائما ادعای خود را مبنی بر وجود اهداف نظامی در برنامه هسته‌ای ایران تکرار می‌کند درحالی‌که جمهوری اسلامی ایران بارها گفته و اصرار دارد که برنامه هسته‌ای‌اش صرفاً دارای اهداف صلح آمیز است. تهران برهمین اساس با خواسته شورای امنیت سازمان ملل که از ایران تقاضای توقف برنامه غنی سازی را دارد به مخالفت برخواسته و آنرا نپذیرفته‌است. شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز به همین بهانه دور سوم تحریم ها علیه ایران را تایید کرد. چندین تن از مقامات آمریکایی اذعان می‌کنند که برداشت ایشان از گزارش نیویورک تایمز این است که اسراییل قصد این را دارد جدیتش را در مورد فعالیت های هسته‌ای ایران به نمایش بگذارد. آنها می خواهند به ما بگویند که حتی به تنهایی هم حاضر به انجام این کار هستند. این مقام رسمی پنتاگون در ادامه افزود: «آنها می‌خواهند تا ما بدانیم، آنها می‌خواهند تا اروپاییان بدانند و آنها می‌خواهند تا ایرانیان بدانند». او ادامه داد: «سیگنال ها و نشانه‌های گوناگونی هست که در سطوح و لایه‌های مختلفی در حال انتشار است». این تمرین نظامی شامل عملیات بالگردهایی می‌شود که قادر به نجات دادن خلبان هواپیماهای ساقط شده می‌شود. این بالگردها و تانکر‌های سوخت‌گیری مجدد، مسافتی معادل 1400 کیلومتر را پرواز کرده‌اند که دقیقا معادل فاصله خاک رژیم اسراییل تا نیروگاه نطنز، محل غنی سازی اورانیوم، در کشور ایران است. نیویورک تایمز همچنین از خودداری مقامات رسمی اسراییلی از دادن توضیح و ارائه جزییات درباره این مانور نظامی خبر داده است. یکی از سخنگویان ارتش رژیم اسراییل در همین باره به خبرنگاران گفت: «این مانور، نوعی تمرین کاملا معمولی و عادی است که هر از چندی به منظور مواجهه با تهدیدها و مشکلاتی که با آن رودررو می‌شویم باید آنها را انجام دهیم». ایهود اولمرت، نخست وزیر رژیم اسراییل روز چهارم ژوئن، (15 خردادماه)، اخطار کرد که برای متوقف ساختن ایران در به دست آوردن سلاح اتمی اقدامات شدیدی لازم است. او گفت باید به ایران نشان داد که در صورتی که دست به ساخت و توسعه چنین جنگ افزارهایی بزند، عواقب ویران کننده‌ای را شاهد خواهد بود. شائول موفاز، معاون نخست وزیر این رژیم که پیشتر وزارت دفاع را نیز بر عهده داشت، چندی پیش و در همین رابطه گفته بود که نیاز به اقدامات نظامی به منظور توقف حرکت ایران به سوی کسب سلاح اتمی «غیر قابل چشم پوشی» است. لازم به ذکر است این لفاظی‌ها با پاسخ شدید‌اللحن مقامات کشورمان رو‌به‌رو شد و در شدید‌ترین این واکنشها، سردار نجار، وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران ادعاهای شائول موفاز مبنی بر تهدید ایران را احمقانه خواند و گفت:‌ «اگر کسی بخواهد یک چنین کار احمقانه‌ای انجام دهد، پاسخش بسیار دردناک خواهد بود». گفتنی است که در سال 1981 رژیم اسراییل نیروگاه هسته ای اوسیراک واقع در 30 کیلومتری بغداد را بمباران کرد. این رژیم در توجیه این تهاجم اظهار داشت که براین باور بوده است که از این نیروگاه، که توسط کارشناسان فرانسوی بنا شده بود، قرار بوده برای ساخت سلاح هسته ای به منظور حمله به اسراییل استفاده شود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
همزمان با انتشار خبر تمرین های هوایی اسرائیل برای حمله به اهداف اتمی ایران سه کارشناس برجسته اسرائیلی نسبت به توانایی این کشور در حمله به ایران ابراز تردید کرده اند. سه مفسر سياسی و اطلاعاتی سر شناس اسرائيلی در مقالاتی که در روزنامه های ها آرتص و یدیعوت آخرونوت منتشر کرده اند نسبت به احتمال موفقيت کامل در انجام يک حمله از سوی هر عاملی که بتواند به راستی به برنامه های اتمی ايران کاملا و برای هميشه پايان دهد، با دیده شک نگریسته اند. محدوديت «بانک اهداف اسرائيل در ايران» يوسی ملمن، مفسر امور اطلاعاتی و جاسوسی که در روزنامه اسرائيلی هاآرتص قلم می زند و در سال ۲۰۰۶ نيز کتاب «ابوالهول اتمی ايران» را منتشر کرده، می نويسد: «تحقيقات نشان داده است که محدوديت های عملياتی، تعداد اهدافی را که می تواند در خاک ايران مورد حمله اسرائيل قرار گيرد، به شدت کم می کند.» آقای ملمن که خود در گذشته با دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی همکاری داشته، در مقاله خود، تحقيقاتی را که در آوريل سال ۲۰۰۶ در مورد توانايی نيروی هوايی اسرائيل برای انجام حملات ضربتی به پايگاه های هسته ای ايران به عمل آمده بود، را مورد يادآوری قرار می دهد. وی می نويسد: «بر خلاف توانايی ايالات متحده که قادر به انجام حملاتی به شدت گسترده و نامحدود به تاسيسات هسته ای و ديگر هدف ها در خاک ايران است، بانک اهدافی که اسرائيل برای حمله در اختيار دارد، به شدت محدود است، و تنها بايد هدف های کاملا حياتی در زنجيره تاسيسات هسته ای ايران را برای يک حمله نظامی احتمالی تعيين کند.» يوسی ملمن يادآور می شود، دو کارشناس نظامی که تحقيق بهار ۲۰۰۶ را انجام دادند، تاکيد کرده بودند که نيروی هوايی اسرائيل می تواند از چند مدل پيشرفته جنگند ه های اف- ۱۵ که قادر به حمل و شليک بمب های پر قدرت هستند، و در مجموع از يکصد فروند جنگنده يا اندکی بيشتر، استفاده کند و جنگنده ها از سه مسير احتمالی برای رسيدن به اهداف بهره گيری کنند. اين روزنامه نگار اسرائيلی می افزايد: «هر يک از اين مسيرها، دشواری ها و موانع خاص خود را دارند و دادن چنين ماموريتی، خلبانان به شدت زبده می طلبد و رهبرانی که چنين تصميمی را اتخاذ می کنند، بايد از عهده مسووليت اين تصميم فوق العاده متهورانه و بی سابقه بر آيند.» يوسی ملمن می نويسد: «اين احتمال وجود دارد که رادارهای جمهوری اسلامی ايران جنگنده های اسرائيلی را هر چند که به شدت پيشرفته و تيز پرواز باشند، شناسايی کنند ولی اگر قادر به شناسايی نيز نباشند، مسير اين پروازهای احتمالی بر فراز اردن و عراق بايد با موافقت وهماهنگی کامل ايالات متحده صورت گيرد تا نيروی نظامی آمريکا، دالان هوايی پاک و لازم را برای جنگنده های اسرائيلی فراهم کنند.» وی می افزايد: «مسير ترکيه - سوريه نيز کم خطرتر از مسير اردن و عراق نيست ولی مسير سوم که استفاده از فضای پيرامونی دريای مديترانه و عربستان سعودی است، طولانی تر از دو مسير ديگر است و نيازهای خاص خود را می طلبد.» يوسی ملمن می نويسد: «کارشناسان نظامی غربی گفته اند که اسرائيل در صورت تصميم به حمله، زير دريايی های پيشرفته خود را نيز به کار خواهد گرفت که بنابر ارزيابی ها، از قدرت رسيدن به نزديکی آب های ايران بدون اينکه شناسايی شوند، برخوردارند ولی ايراد آنها در اين است که قادر به حمل شمار زيادی موشک های پر قدرت نيستند.» جلوگیری از پیشرفت برنامه اتمی ایران عاموس هرئل، کارشناس دیگر اسرائیلی نیز که با امور ایران از دیر باز آشنایی زیادی دارد، در شماره روز یکشنبه روزنامه هاآرتص مقاله ای منتشر کرده و می نویسد: «این واقعیت که نیروی هوایی اسرائیل خود را برای حمله به هدف های هسته ای جمهوری اسلامی ایران آماده می کند، امری نیست که تازگی داشته باشد و حتی شش ماه پیش، شبکه دوم تلویزیون اسرائیل اجازه یافت، گزارشی مشروح در این باره منتشر کند.» وی می افزاید: «اما این خبر که اکنون از سوی روزنامه معتبری مانند نیویورک تایمز منتشر می شود، و اسرائیل نیز در انتشار آن عمد دارد، با این هدف صورت می گیرد که ایالات متحده و بویژه کشورهای اروپائی و سایر قدرت ها خصوصا روسیه برای وادارکردن حاکمیت ایران به دست کشیدن از طرح های هسته ای فعالیت و جدیت بیشتری نشان دهند.» عاموس هرئل می نویسد: «در سفر اخیر جورج بوش به اسرائیل، مقام های دولت اورشلیم به هر تلاشی دست زدند تا او را متقاعد کنند که رژیم ایران چه خطراتی برای اسرائیل، منطقه و جهان دارد و مدارک زیادی در اختیار رییس جمهوری ایالات متحده قرار گرفت، اما این واقعیت که بوش به پایان دوران ریاست جمهوری خود می رسد و کنگره نیز به شدت در برابر او سر سختی نشان می دهد، بوش را برای دادن دستور به ارتش آمریکا برای حمله به ایران مردد کرده است.» ابن کارشناس اسرائیلی می افزاید: «برای اسرائیل لازم نیست که برنامه های هسته ای ایران را کاملا منهدم شده ببیند بلکه کفایت می کند که از پیشرفت بیشتر این طرح ها جلوگیری شود.» این مفسر، سخنان چند ماه پیش اهود اولمرت، نخست وزیر اسرائیل را که گفت، «ایران به قدرت هسته ای تبدیل نخواهد شد»، را سخنانی که در اجرای آن موانع زیادی وجود دارد، توصیف کرده است. فشار بر روسیه و چین رون بن ییشای، مفسر سرشناس روزنامه یدیعوت آخرونوت نیز در مقاله ای در شماره روز یکشنبه این روزنامه می نویسد: «...اسرائیل با موافقت با انتشار خبر آمادگی بیشتر نیروی هوایی خود برای حمله احتمالی به ایران، می خواهد بر روسیه و چین که خریداران عمده نفت هستند، و نیز بر اروپائیان فشار آورد و آنها را متقاعد کند که اگر تحریم های کاملا جدی علیه دولت ایران برقرار نکنند، ایران در یکی دو سال آینده به توان نظامی هسته ای دست خواهد یافت.» رون بن ییشای می نویسد: «نتیجه غیر خوشایند انتشار این خبرها غیر از افزایش چشمگیر بهای نفت و اثرات آن بر دنیا، می تواند این امر هم باشد که جمهوری اسلامی ایران شتابان سیستم های هر چه پیشرفته تر راداری از روسیه خریداری کند.» این مفسر اسرائیلی می افزاید: «ارزیابی این امر که انتشار خبر نیویورک تایمز چه اثر و نتیجه واقعی می تواند برای اسرائیل و آمریکا داشته باشد، و آیا اینکه موجب برقراری تحریم های دردناکتری علیه دولت ایران خواهد شد، دشوار است ولی کاملا این احتمال وجود دارد که انتشار خبرهایی از این دست، مانند بومرنگ به خود اسرائیل برگردد. زمان این امر را تعیین خواهد کرد.»

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
محمد علی حسینی سخنگوی وزارت امور خارجه ايران تاکيد کرد که اسراییل به هيچ وجه در حدی نيست که بخواهد ايران را تهديد کند. حسينی روز دوشنبه و در ادامه نشست خبری هفتگي خود با خبرنگاران با تاکيد بر اينکه اسراییل در برابر استقامت لبنان و فلسطين پذيرای شکست شده، گفت که اسراییل از ظرفیت کافی برای تهدید ایران برخوردار نیست. حسينی در خصوص رزمايش اخير تل آویو تاکید کرد که اسراییل اکنون با فساد مقامات خودش در داخل و نيز بحران های دیگر مواجه است و يکی از سياست های هميشگی این کشور آنست که تلاش کند بحران های داخلی خود را به خارج منتقل سازد. از نظر وی برگزاری رزمايش نيز در اين راستا باید بررسی شود. نووستي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بدون شک اسراییل به هیچ عنوان وارد جنگ نمی شود فقط کافی است که یک کلاهک شیمیایی وسط تل آویو برخورد کند!
میتوانید تصور کنید که تقریبا جمعیت اسراییل 30 درصد کاهش می یابد
به نظر من هرگز ریسک حمله به هیچ کشوری را نمی کند تاموقعی که مطمن شود که حریفش حتی تو جیبش چاقو ندارد laughing

..............................................
برادر mrenger

اينا دارن تمرين مي كنند كه وقتي مي خواند بميرن كدوم روش دردش كمتره!!!


خیلی تیکه باحالی بود icon_cool

...........................................

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]مقامات اطلاعاتی آمریکا بررسی می کنند:
اگر اسرائیل به ایران حمله کند: "5 سناریوی کابوس مانند"[/align]

عصر ایران- حمله به ناوگان پنجم آمریکا مستقر در خلیج فارس، منفجر کردن پالایشگاه های نفت عربستان و عملیات حزب الله علیه اهدافی در آمریکا، آسیا یا اروپا از جمله سناریوهایی است که احتمال وقوع آن در صورت حمله اسرائیل به ایران وجود دارد و این سناریوها مورد مطالعه دقیق تحلیل گران اطلاعاتی آمریکا قرار گرفته است.

به گزارش عصر ایران (asriran.com) روزنامه نیویورک سان نوشت: "انتشار شایعه تمرین نیروی هوایی اسرائیل بر فراز مدیترانه برای حمله به ایران در شماره روز جمعه روزنامه نیویورک تایمز، مدیران اطلاعاتی آمریکا را وادار کرد تا به بررسی طرح های غیرمترقبه یا آنچه «سناریوهای کابوس مانند» نامیده می شود، بپردازند."

به عبارت دیگر کارشناسان و مقامات اطلاعاتی آمریکا در حال مطالعه وقوع سناریوهای احتمالی در صورت حمله جنگنده های F-15 و F-16 اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران هستند.

براساس این گزارش گفت و گو با مقامات امنیت ملی کنونی و سابق آمریکا نشان می دهد واشنگتن و متحدانش در خاورمیانه انتظار دارند در صورت اقدام تجاوزکارانه اسرائیل علیه ایران جهان شاهد حملات متعارف و نامتعارفی از جانب تهران و متحدان آن باشد.

5 سناریوی احتمالی در این خصوص عبارتند از:

1- حمله تروریستی به بندر نفتی راس التنوره عربستان، محل صادرات نفت به آسیا. مقامات سعودی و آمریکایی در گذشته توطئه القاعده برای حمله به این بندر را خنثی کرده اند.

2- حمله دریایی به ناوگان پنجم آمریکا مستقر در خلیج فارس. ایران دارای کشتی های جنگی مجهز به اژدرهای طراحی روسیه است که می تواند به سوی کشتی های آمریکایی شلیک کند. حمله احتمالی دیگر نیز ممکن است از سوی قایق های انتحاری صورت گیرد.

3- آغاز دور جدید جنگ بین حزب الله و اسرائیل و شلیک موشک های شهاب حزب الله به سمت شهر حیفا و احتمالا شهرک های شمالی تل آویو.

4- عملیات ایران یا حزب الله علیه اهداف نرم همچون بازارچه های خرید و مراکز اجتماعی در کشورهای ثالث و احتمالا آمریکا.

5- ازسرگیری تلاش برای تحریک شورش در عراق از طریق ارتش مقتدی صدر یا گروه های ویژه تحت کنترل سپاه ایران.

نیویورک سان در ادامه می نویسد: "در حالی که اروپا، آمریکا و سایر متحدان آنها در صدد افزایش فشار اقتصادی و دیپلماتیک علیه ایران هستند اسرائیل محرمانه اعلام کرده به دنبال بازداشتن ایران از دستیابی به اهداف هسته ای با استفاده از همه ابزارهای ممکن است."

نیویورک تایمز روز جمعه مدعی شد: نیروی هوایی اسرائیل اوایل ماه جاری در مدیترانه برای حمله به ایران تمرین کرده است.

انتشار این خبر با واکنش های وسیعی در سطح بین المللی مواجه شد به نحوی که محمد البرادعی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی گفت: "حمله اسرائیل به تاسیسات غنی سازی ایران، خاورمیانه را به گلوله آتش تبدیل خواهد کرد و در صورت تحقق این امر وی از سمت خود استعفا می دهد."

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این بابا ایران رو خیلی دستکم گرفته! خوشتیپ حملات موشکی و خیلی چیزهای دیگه رو فراموش کردی! اژدرهای روسی؟! خدا رو شکر در ساخت اژدر چیزی از روسیه کم نداریم اینها می خوان دستاوردهای مارو کم ارزش جلوه بدن!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.