misalu2001

فرق دشمنی ژاپن و دشمنی ما با آمریکا

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

جناب میسالو،

۱. هدف اصلی ما ضربه زدن به آمریکا نبوده و نیست، هدف ما این است که اسلام را پیاده کنیم (که البته ممکن است برای رسیدن به این هدف در مواقعی وادار به ضربه زدن به آمریکا هم بشویم. مثلاً الان که در معرض جنگ اقتصادی دشمن هستیم، هر چه اقتصاد آمریکا ضعیف‌تر شود به نفع ماست. اما این هدف اصلی ما نیست و صرفاً یک هدف تاکتیکی است). به نظر من در این هدف خیلی موفق نبوده‌ایم ولی این عدم موفقیت به استقلال‌طلبی ما در مقابل آمریکا بر نمی‌گردد بلکه به ضعف مدیریت بر می‌گردد. یعنی اگر ما با آمریکا هم خوب بودیم شاید می‌شدیم چیزی مثل عربستان یا مصر یا پاکستان. به عبارت دیگر شما مشکل را اشتباه فهمیده‌اید. با برقرار کردن روابط نزدیک با آمریکا مشکلات اصلی ما حل نخواهد شد.
۲. کسی در ایران با برقرار رابطه با آمریکا مخالف نیست. ما فقط می‌خواهیم این رابطه بر اساس احترام و منافع متقابل و متوازن باشد، نه این که ما مجبور باشیم به آمریکا امتیاز بیشتری بدهیم و امتیاز کمتری بخواهیم.
۳. این ما نیستیم که با آمریکا دشمنی می‌کنیم، بلکه آمریکاست که به ما کار دارد. حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان در مقابل اشغالگری صهیونیست‌ها وظیفهٔ اخلاقی ماست و ربطی به آمریکا ندارد. برنامهٔ هسته‌ای ما هم ارتباطی به آمریکا ندارد، به خصوص که خود آمریکا با تحریم فناوری هسته‌ای بعد از انقلاب، باعث شده که ایران مجبور شود خودش برنامهٔ هسته‌ای‌اش را پیش ببرد. این آمریکاست که از ده هزار کیلومتر آن‌طرف‌تر در مرزهای ما نیروی نظامی و ناو مستقر کرده است، نه ما.
۴. برخلاف تصور رایج، پیشرفت اقتصادی ایران بعد از انقلاب خوب و بعد از جنگ عالی بوده است. سرعت رشد سطح رفاه در ایران در بازهٔ زمانی ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۱ بالاتر از متوسط جهانی، و بیشتر از ترکیه، عربستان، مالزی، کرهٔ جنوبی و ژاپن بوده است ([url="http://hdrstats.undp.org/en/countries/profiles/IRN.html"]منبع[/url]: شاخص توسعهٔ انسانی سازمان ملل. در [url="http://hdr.undp.org/en/data/trends/"]اینجا[/url] می‌توانید روند کشورهای مختلف را به صورت گرافیکی با هم مقایسه کنید). برخلاف تصور رایج، سطح رفاه در ایران در حال حاضر از ترکیه اندکی بهتر است در حالی که در سال ۱۹۸۰ پایین‌تر بودیم. بر اساس پژوهش‌های آکادمیک و آمار سازمان ملل در زمینهٔ [url="http://www.relooney.fatcow.com/SI_Peter-Iran/Iran-Oil-Rents_54.pdf"]کاهش فقر[/url] و [url="http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0033350604001210"]افزایش سطح سلامت شهروندان[/url] ([url="http://www.unicef.org/iran/media_4427.html"]از سایت یونیسف[/url]) بعد از انقلاب چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاده است (بهبود سه تا چهار برابری). البته به علت کاهش شدید صادرات نفت، از نظر درآمد سرانه تفاوت چندانی با قبل از انقلاب نکرده‌ایم ولی نکته این است که اختلاف طبقاتی نسبت به قبل از انقلاب کاهش یافته، به فقرا و روستاها به شدت رسیدگی شده است، وابستگی به نفت کاهش یافته و در عوض قشر ثروتمند و شهرنشین (نه حاشیه‌نشین) قبل از انقلاب تا حدودی ضرر کرده است. عمدهٔ عقب‌ماندگی اقتصادی ما به سال‌های قدیم و عقب‌ماندگی تاریخی ما بر می‌گردد نه به مخالفت ما با آمریکا.
۵. شکی نیست که بین پیشرفت اقتصادی و استقلال‌طلبی، و همچنین بین پیشرفت اقتصادی و عدالت‌خواهی تضاد وجود دارد. ما می‌توانستیم فلسطینی‌ها را به حال خود رها کنیم، نگرانی نسبت به حفظ فرهنگ خودی در مقابل فرهنگ بیگانه را کنار بگذاریم، قسمت‌های حساسیت‌برانگیز برنامهٔ هسته‌ای خود را تعطیل کنیم و در مقابل از روابط بهتر با آمریکا و با غرب بهره‌مند شویم. اما به نظر من در تمام این‌ها تصمیم درست را گرفته‌ایم چون بعضی چیزها نباید فدای پیشرفت اقتصادی شوند. اگر فکر می‌کنید که بعضی از این‌ها باید قربانی رابطه با آمریکا شوند لطفاً صریح بگویید و در لفافه حرف نزنید.
۶. برخلاف چیزی که در پست اولیه گفتید، و همان‌طور که در یکی از پست‌ها به صورت ضمنی اشاره کردید، پیشرفت ژاپن به ضرر آمریکا نبوده است بلکه به نفع هر دو کشور بوده است. همان‌طور که ژاپنی‌ها از بازار بزرگ آمریکا بهره‌مند شدند، آمریکایی‌ها هم از بازار بزرگ ژاپن و فرصت‌های سرمایه‌گذاری در آن کشور و قیمت‌های کمتر و کیفیت بهتر اجناس بهره‌مند شدند. بنابراین فرض اولیهٔ شما اشتباه است.
۷. ژاپنی‌ها پس از جنگ جهانی دوم بیشتر از این که قصد انتقام‌گیری داشته باشند، به خاطر رفتار گذشتهٔ خودشان شرمنده شدند چون که ورود و نابودی کشورشان در جنگ تقصیر خودشان بود. با این که شکست در مقابل آمریکا و تلفات و خسارات آن بسیار سنگین بود، ولی تا جایی که می‌دانم حس عصبانیت چندانی دربارهٔ این موضوع نسبت به آمریکا وجود ندارد، که برای من هم تا حدودی عجیب است. شاید به خاطر کار فرهنگی آمریکا باشد (کسانی که به ژاپن رفته‌اند می‌گویند ژاپنی‌ها خیلی خودباخته شده‌اند و عناصر فرهنگ گذشته‌شان را با فرهنگ مصرف‌گرای شهوت‌پرست غربی جایگزین کرده‌اند)، شاید به خاطر شرمندگی از تجاوزگری‌های‌شان قبل از جنگ یا ترس از جنگ به خاطر اتفاقات جنگ جهانی دوم باشد، شاید به خاطر نفعی که بعد از جنگ از رابطه با آمریکا برده‌اند باشد و شاید هم به این خاطر باشد که دیگر حس وطن‌پرستی قدیم را ندارند. امروز مقاله‌ای در سایت واشنگتن‌پست بود که می‌گفت در سال‌های اخیر حس وطن‌دوستی و استقلال‌طلبی ژاپنی‌ها افزایش یافته ولی هنوز نسبت به سایر کشورها کم است. این نکته هم جالب بود که ژاپن تا همین اواخر حق استفاده از ماهواره‌ها و برخی تجهیزات شناسایی نظامی را نداشت! و این که هنوز حق داشتن موشک‌های دوربرد و ناو هواگردبر را ندارد.
۸. فکر نمی‌کنم بتوان استقلال ژاپن را در سطح مطلوبی دانست. به ندرت ژاپن مواضعی مستقل از آمریکا یا متقاوت با آن اتخاذ می‌کند، به خصوص در موضوعات مهم بین‌المللی. همین مقاله‌ای که گفتم به پیشنهاد یکی از احزاب مهم ژاپن برای اصلاح قانون اساسی اشاره می‌کند که به ژاپن حق داشتن نیروی نظامی کامل را بدهد و ژاپن را «کشوری واقعاً مستقل/مسلط بر خود (sovereign)» سازد. ظاهراً خود ژاپنی‌ها هم قبول دارند که زیاد مستقل نیستند!
۹. قدرت موضوعی پیچیده و چندجانبه است و نمی‌توان فقط جنبهٔ اقتصادی و صنعتی آن را دید. اگر ما از نظر اقتصادی بسیار قوی باشیم ولی اجازهٔ تولید برخی چیزها را (علی‌رغم داشتن توانایی آن) نداشته باشیم یا نتوانیم امنیت خودمان را بدون کمک خارجی برقرار کنیم در واقع زیاد قوی نیستیم. ژاپن در زمینه‌هایی غیر از اقتصاد و صنعت، به خصوص در سیاست خارجی و فرهنگ و قدرت نظامی، چندان مستقل و قوی نیست.
۱۰. همان‌طور که بقیهٔ دوستان گفتند ژاپن امروزی را باید جزئی از غرب دانست نه جدا از آن، که حالا بخواهد با غرب دشمنی کند. اگر منظور شما این است که ما هم باید جزئی از غرب شویم، با شما موافق نیستم.
۱۱. ممکن است اعتقاد داشته باشید که اقتصاد اصل است و بقیهٔ چیزها زیاد مهم نیستند. در این صورت حق با شماست و ما باید روش ژاپن بعد از جنگ را در پیش بگیریم (که تازه تضمینی نیست وضعمان خیلی خوب شود. شاید مثل پاکستان شدیم).
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام، از این که جواب شما پخته و دقیق است، نتیجه می گیرم که شما انسان اندیشمندی هستید و امیدوارم در این سایه، بحث دقیقی داشته باشیم تا بنده بیشتر از معلومات شما بهره مند شوم. لازم است ذکر کنم با معلومات اندکی که دارم در حال حاضر بنده با بسیاری از ادعا های مطرح شده در جواب حضرت عالی کاملا مخالفم و مایلم آنها را به چالش بگیرم.
[quote name='ahmadi' timestamp='1348252217' post='272794']
جناب میسالو،

۱. هدف اصلی ما ضربه زدن به آمریکا نبوده و نیست، هدف ما این است که اسلام را پیاده کنیم (که البته ممکن است برای رسیدن به این هدف در مواقعی وادار به ضربه زدن به آمریکا هم بشویم. مثلاً الان که در معرض جنگ اقتصادی دشمن هستیم، هر چه اقتصاد آمریکا ضعیف‌تر شود به نفع ماست. اما این هدف اصلی ما نیست و صرفاً یک هدف تاکتیکی است). به نظر من در این هدف خیلی موفق نبوده‌ایم ولی این عدم موفقیت به استقلال‌طلبی ما در مقابل آمریکا بر نمی‌گردد بلکه به ضعف مدیریت بر می‌گردد. یعنی اگر ما با آمریکا هم خوب بودیم شاید می‌شدیم چیزی مثل عربستان یا مصر یا پاکستان. به عبارت دیگر شما مشکل را اشتباه فهمیده‌اید. با برقرار کردن روابط نزدیک با آمریکا مشکلات اصلی ما حل نخواهد شد.
[/quote]

سوال : آیا در این 30 سال آمریکا ستیزی در صدر اولویتهای ما بوده؟
سوال : آیا اگر به عنوان مثال ژاپن صنعت اتوموبیل آمریکا را زمین زده، ما چکار کرده ایم؟
سوال : آیا قبول دارید آمریکا را نظامی نمی شود شکست داد و تضعیف کرد؟
سوال : آیا قبول دارید آمریکا را می شود اقتصادی شکست داد؟
سوال : آیا قبول دارید اقتصادی حمله کردن به آمریکا با درهای بسته نمی شود؟

[quote]
۲. کسی در ایران با برقرار رابطه با آمریکا مخالف نیست. ما فقط می‌خواهیم این رابطه بر اساس احترام و منافع متقابل و متوازن باشد، نه این که ما مجبور باشیم به آمریکا امتیاز بیشتری بدهیم و امتیاز کمتری بخواهیم.
[/quote]
این سخن از فردی با سطح تحلیل شما عجیب است. چرا که شما مستحضر هستید که جهان را قانون جنگل اداره می کند و قانون جنگل می گوید: [b]ضعیفی که با قوی در افتد نابود است[/b].
روابط ما با چین متعادل است؟
روابط ما با روسیه متعادل است؟
چرا با اینها رابطه داریم؟
امکان ندارد بدون قدرت اقتصادی مناسب ما به استقلال مناسب برسیم.

دو راه وجود دارد:
1. درها را ببندیم و حال که قدرتهایمان متوازن نیست اصلا رابطه نباشد. این باعث می شود اقتصاد ما کارامد و رقابتی و پویا نشود و همین کار را در 30 سال گذشته کرده ایم و هنوز که هنوز است کالایی برای عرضه در مقیاس جهانی نداریم که هیچ، فرش و پسته و زعفران را هم از دست داریم میدهیم.
2. حال که ضعیفیم به دست وپای اقویا نپیچیم و تحریکشان نکنیم و استتار کنیم، تا در پناه درهای باز، اقتصاد را قوی کنیم و محصول تولید کنیم ولو اتو یا سشوار و ... (ولی با عرضه جهانی) بعد انتظار داشته باشیم که عدالت وجود داشته باشد.

[quote]
۳. این ما نیستیم که با آمریکا دشمنی می‌کنیم، بلکه آمریکاست که به ما کار دارد. حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان در مقابل اشغالگری صهیونیست‌ها وظیفهٔ اخلاقی ماست و ربطی به آمریکا ندارد. برنامهٔ هسته‌ای ما هم ارتباطی به آمریکا ندارد، به خصوص که خود آمریکا با تحریم فناوری هسته‌ای بعد از انقلاب، باعث شده که ایران مجبور شود خودش برنامهٔ هسته‌ای‌اش را پیش ببرد. این آمریکاست که از ده هزار کیلومتر آن‌طرف‌تر در مرزهای ما نیروی نظامی و ناو مستقر کرده است، نه ما.
[/quote]

آمریکا ذاتا دنبال منافع خود است و دوست و دشمن دایم ندارد. الان که وضع اقتصادش هم خوب نیست و دنبال بهانه می گردد که یک طوری از جنگ جدید فرار کند. شاید صدها حق در سراسر این جهان جنگلی نا حق شده باشد، ما تا قوی نشویم نمی توانیم به طور موثر و با حد اکثر پتانسیل این نظام جنگل را عوض کنیم. بله، به فاسطین ظلم شده. به شیلی هم ظلم شده (در جریان پینوشه) به خیلی ها ظلم شده و این که شما طرفدار عدالتید، مبارک است. اما فلسطین نه اولین مظلوم است و نه آخرین مظلوم . اگر بخواهیم اصل نظام ظلم را تحت اثر قرار دهیم، باید استتار کنیم. اگر بخواهیم حق یم مظلوم را بگیریم و خود در این راه مظلوم دیگری باشیم و باقی مظلومان هم مجبور به زندگی در همین نظام گردند، باید از استتار در آییم. خلاصه کنم، دو راه داریم:
1. اسستتار => قوی شدن => اعمال اثر در اصل نظام ظلم و اصلاح سیستم => رهایی همه مظلومین
2. گردن کشی => حساسیت اقویا => ضعیف ماندن ما => تلاش کم اثر در رهایی یک مظلوم و نابود شدن خودمان.
کدام را شما می پسندید؟

[quote]

۴. برخلاف تصور رایج، پیشرفت اقتصادی ایران بعد از انقلاب خوب و بعد از جنگ عالی بوده است. سرعت رشد سطح رفاه در ایران در بازهٔ زمانی ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۱ بالاتر از متوسط جهانی، و بیشتر از ترکیه، عربستان، مالزی، کرهٔ جنوبی و ژاپن بوده است شاخص توسعهٔ انسانی سازمان ملل. در می‌توانید روند کشورهای مختلف را به صورت گرافیکی با هم مقایسه کنید). برخلاف تصور رایج، سطح رفاه در ایران در حال حاضر از ترکیه اندکی بهتر است در حالی که در سال ۱۹۸۰ پایین‌تر بودیم. بر اساس پژوهش‌های آکادمیک و آمار سازمان ملل در زمینهٔ بعد از انقلاب چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاده است (بهبود سه تا چهار برابری). البته به علت کاهش شدید صادرات نفت، از نظر درآمد سرانه تفاوت چندانی با قبل از انقلاب نکرده‌ایم ولی نکته این است که اختلاف طبقاتی نسبت به قبل از انقلاب کاهش یافته، به فقرا و روستاها به شدت رسیدگی شده است، وابستگی به نفت کاهش یافته و در عوض قشر ثروتمند و شهرنشین (نه حاشیه‌نشین) قبل از انقلاب تا حدودی ضرر کرده است. عمدهٔ عقب‌ماندگی اقتصادی ما به سال‌های قدیم و عقب‌ماندگی تاریخی ما بر می‌گردد نه به مخالفت ما با آمریکا.
[/quote]

در این زمینه بنده باید آمار شما را به چالش بکشم.

متاسفانه شما رفاه را با توسعه انسانی اشتباه فرمودید! و اگر این ملاک باشد ونزولا از ما مرفه تر است!
شاخص توسعه انسانی را مطرح فرمودید:
این شاخص ملاکی از طول عمر متوسط و سطح سواد و ... است. به علت رشد تکنولوژی، این شاخص برای همه کشورها صعودی است. در میانگین جهانی این شاخص، به بیافرا و گواتمالا همان وزنی داده می شود که به نروژ. پس نه خود این شاخص بیانگر [b]صنعتی شدن جامعه[/b] و پیشرفت اقتصاد است و نه میانگین جهانی آن عدد قابل استنادی است! در ضمن به علت اعلام نشدن رسمی [b]خط فقر، [/b]این رتبه بندی ایران بدون این معیار صورت پذیرفته. [b]اگر این ملاک باشد قزاقستان از ما مرفه تر است![/b]

سلامت ایرانیان را معرفی کردید:
این خیلی خوب است که پزشکی ما یکی از بهترین پزشکی های جهان است و واقعا جای تقدیر دارد و واقعا دکتر های ایران در سطح جهان مطرح اند ولی این هم نشان دهنده صنعتی شدن و بهبود اقتصاد نیست! و ربطی به بحث اقتصاد و صنعت ندارد.

[b][size=5]برای مابقی ادعاهای بزرگ خود سندی ارایه ندادید! ما دکترهای خوبی داریم و تحصیل کرده ایم، درست بقیه ادعاهای بزرگ ؟؟؟[/size][/b]

اما برای رد این ادعاهای بزرگ شما: (گرچه سوار شدن به یک تاکسی و گوش دادن به صحبت راننده کاملا گویا خواهد بود که وضعیت اصلا این نیست که فرمودید!)
1. تورم ایران چقدر است؟ آیا دولت هم همین را می گوید؟
2. رشد درآمد کارمندان به عنوان قشر آسیب پذیر چقدر است؟
3. آیا امکان دارد کسی بتواند با حقوق متوسط خانه دار شود با این تورم و افزابش قیمت خانه و اجاره؟
4. خط فقر چند تومان در ماه است؟ آیا کارمندی هست که بالای این خط مانده باشد؟
5. چرا خط فقز اعلام نمی شود؟
6. بیکاری چند درصده؟
7. رتبه فساد مالی ایران در جهان چنده؟ می دانید همین زمان خاتمی چند بود؟

اما در مورد مشکلات بنیادی اقتصاد:
1. صنایع سنگین ایران کدام اند؟ آیا توانایی صادرات دارند؟ (به جز فروش منابع معدنی و زیرزمینی)
2. پتروشیمی ایران پند درصد نفت را فراوری می کند؟ چند درصد خام می فروشیم؟
3. کدام برند ایرانی در خود ایران توانسته بدون همایت دولت بازار را از جنس خارجی بگیرد؟
4. چند درصد سرمایه مردم در دلار و طلا و زمین است (سرمایه غیر مولد) و چند درصد در کارخانه ها؟
5. چند درصد مردم ایران کارمندند؟ چند درصد دلالند؟ چند درصد مولد اند؟
6. چند درصد مردم از زیر کار در رفتن را زرنگی می دانند؟
7. چند درصد نخبه های علمی بعد از مهاجرت بر می گردند؟ چرا؟ (دلایل اقتصادی؟)
8. چند درصد از کارخانجات ما رو به گسترش و جذب نیرو هستند و چند درصد رو به تعدیل نیرو؟
9. نرخ رشد اقتصادی ما مثبت است یا منفی؟؟؟!!! (نرخ رشد اقتصادی اگر برابر نرخ رشد جمعیت باشد، رفاه ثابت می ماند!)

این خلاصه را فقط برای یاد آوری ردیف کردم و عدد نمی خواهم. کلاه خود را قاضی کنیم، آیا وضعیت بهتر از زمان شاه است؟
تورم؟ بیکاری؟ کارخانه ها؟
کلاه خود را قاضی کنیم، آیا عملکرد اقتصادی بعد از انقلاب، قابل دفاع است؟
نا گفته پیداست که همیشه عده ای در رفاه و عده ای فقیرند ولی اگر شما لحظه ای به ما فقرا هم ذات پنداری کنی، خواهی دید که ایران بهیچ وجه آن بهشت رو به ترقی و معجزه وار پیشرو که شما می فرمایی نیست و بر عکس[b] ایران کشوری منزوی با اقتصادی دولتی و بیمار و شدیدا متکی به نفت و منابع طبیعی است و تنها فعالیت عمده غیر دولتی دلالی است! [/b]

[quote]

۵. شکی نیست که بین پیشرفت اقتصادی و استقلال‌طلبی، و همچنین بین پیشرفت اقتصادی و عدالت‌خواهی تضاد وجود دارد. ما می‌توانستیم فلسطینی‌ها را به حال خود رها کنیم، نگرانی نسبت به حفظ فرهنگ خودی در مقابل فرهنگ بیگانه را کنار بگذاریم، قسمت‌های حساسیت‌برانگیز برنامهٔ هسته‌ای خود را تعطیل کنیم و در مقابل از روابط بهتر با آمریکا و با غرب بهره‌مند شویم. اما به نظر من در تمام این‌ها تصمیم درست را گرفته‌ایم چون بعضی چیزها نباید فدای پیشرفت اقتصادی شوند. اگر فکر می‌کنید که بعضی از این‌ها باید قربانی رابطه با آمریکا شوند لطفاً صریح بگویید و در لفافه حرف نزنید.
[/quote]

در این زمینه با شما مخالفم.
[b]به هیچ وجه عدالت طلبی با توسعه اقتصادی در تضاد نیست.[/b] دلیل آن را هم در قسمتهی بالا گفتم اما تکرار می کنم:
عدالت طلبی آنی و آنکه ما انتظار داشته باشیم بدون زیر ساخت بتوانیم عدالت حاکم کنیم با اقتصاد در تناقض است. چون منجر به درگیری می شود و ما رشد نخواهیم کرد.

عدالت طلبی بلند مدت و آنکه ما قبول داشته باشیم باید مهیا شویم و بعد بتوانیم عدالت را حاکم کنیم دقیقا حکم می کند به قوی شدن اقتصادی و با رشد اقتصادی در تناقض نیست.

شما عدالت طلبی را "دم دستی" تعبیر کردید و مفهوم عالی آن را در نظر قرار ندادید!
نجات یک مظلوم هیچ چیز را عوض نخواهد کرد و این سیستم جهان همواره مظلوم تولید خواهد کرد عدالت طلبی متعالی حکم به عوض کردن قواعد بازی در جهان می کند که یک کشور ضعیف از اجرای آن عاجز است.
همان قضیه ماهی و ما هیگیری

[quote]

۶. برخلاف چیزی که در پست اولیه گفتید، و همان‌طور که در یکی از پست‌ها به صورت ضمنی اشاره کردید، پیشرفت ژاپن به ضرر آمریکا نبوده است بلکه به نفع هر دو کشور بوده است. همان‌طور که ژاپنی‌ها از بازار بزرگ آمریکا بهره‌مند شدند، آمریکایی‌ها هم از بازار بزرگ ژاپن و فرصت‌های سرمایه‌گذاری در آن کشور و قیمت‌های کمتر و کیفیت بهتر اجناس بهره‌مند شدند. بنابراین فرض اولیهٔ شما اشتباه است.

[/quote]

اگر به پست بنده دقت می کردید عرض کرده بودم که مصرف کننده را از تولید کننده در آمریکا جدا کنید تا بحث واضح شود!
مصرف کننده آمریکایی از رابطه با ژاپن سود برده.
تولید کننده آمریکایی از رابطه با ژاپن ضرر کرده.
اگر ژاپن و چین نبودند امروز اقتصاد تمام دنیا بر اساس محصولات آمریکایی شکل می گرفت و اقتصاد آمریکا کاملا شکوفا بود. وجود ژاپن، تولیدات سود آور بسیاری را از آمریکا صلب کرده. و این بزرگترین تحدید برای اوست.

[quote]

۷. ژاپنی‌ها پس از جنگ جهانی دوم بیشتر از این که قصد انتقام‌گیری داشته باشند، به خاطر رفتار گذشتهٔ خودشان شرمنده شدند چون که ورود و نابودی کشورشان در جنگ تقصیر خودشان بود. با این که شکست در مقابل آمریکا و تلفات و خسارات آن بسیار سنگین بود، ولی تا جایی که می‌دانم حس عصبانیت چندانی دربارهٔ این موضوع نسبت به آمریکا وجود ندارد، که برای من هم تا حدودی عجیب است. شاید به خاطر کار فرهنگی آمریکا باشد (کسانی که به ژاپن رفته‌اند می‌گویند ژاپنی‌ها خیلی خودباخته شده‌اند و عناصر فرهنگ گذشته‌شان را با فرهنگ مصرف‌گرای شهوت‌پرست غربی جایگزین کرده‌اند)، شاید به خاطر شرمندگی از تجاوزگری‌های‌شان قبل از جنگ یا ترس از جنگ به خاطر اتفاقات جنگ جهانی دوم باشد، شاید به خاطر نفعی که بعد از جنگ از رابطه با آمریکا برده‌اند باشد و شاید هم به این خاطر باشد که دیگر حس وطن‌پرستی قدیم را ندارند. امروز مقاله‌ای در سایت واشنگتن‌پست بود که می‌گفت در سال‌های اخیر حس وطن‌دوستی و استقلال‌طلبی ژاپنی‌ها افزایش یافته ولی هنوز نسبت به سایر کشورها کم است. این نکته هم جالب بود که ژاپن تا همین اواخر حق استفاده از ماهواره‌ها و برخی تجهیزات شناسایی نظامی را نداشت! و این که هنوز حق داشتن موشک‌های دوربرد و ناو هواگردبر را ندارد.

[/quote]

در این مورد که ژاپن جنایت آمریکا را فراموش کرده و بلکه خودش را مستحق این حرکت می داند!!! بنده تا جایی که بلد بودم گفته ام چرا چنین نیست و در اینجا فقط اشاره می کنم که بسیاری ژاپنی ها را آمریکا شخصا یتیم کرده و پدر کشتگی هرگز ترمیم نمی شود.

بیت:
پدر کشتی و تخم کین کاشتی پدر کشته را کی بود آشتی
[quote]

۸. فکر نمی‌کنم بتوان استقلال ژاپن را در سطح مطلوبی دانست. به ندرت ژاپن مواضعی مستقل از آمریکا یا متقاوت با آن اتخاذ می‌کند، به خصوص در موضوعات مهم بین‌المللی. همین مقاله‌ای که گفتم به پیشنهاد یکی از احزاب مهم ژاپن برای اصلاح قانون اساسی اشاره می‌کند که به ژاپن حق داشتن نیروی نظامی کامل را بدهد و ژاپن را «کشوری واقعاً مستقل/مسلط بر خود (sovereign)» سازد. ظاهراً خود ژاپنی‌ها هم قبول دارند که زیاد مستقل نیستند!

[/quote]

در رد گفته این گفته شما را ارجاع می دهم به فرمایشات تحلیلی برادر گرامی علی در همین مورد در همین تاپیک

[quote]

۹. قدرت موضوعی پیچیده و چندجانبه است و نمی‌توان فقط جنبهٔ اقتصادی و صنعتی آن را دید. اگر ما از نظر اقتصادی بسیار قوی باشیم ولی اجازهٔ تولید برخی چیزها را (علی‌رغم داشتن توانایی آن) نداشته باشیم یا نتوانیم امنیت خودمان را بدون کمک خارجی برقرار کنیم در واقع زیاد قوی نیستیم. ژاپن در زمینه‌هایی غیر از اقتصاد و صنعت، به خصوص در سیاست خارجی و فرهنگ و قدرت نظامی، چندان مستقل و قوی نیست.

[/quote]

در مورد منشا قدرت هم عرایض بنده موجوده در همین تاپیک. بر خلاف تصور دوستان که قدرت را یک موجود مبهم و تاریک می دانند، قدرت عبارت است از توانایی تطمیع و ایجاد انگیزه + توانایی تهدید و ایجاد بازدارندگی . همین. هویج و چوب! این یعنی قدرت. بدون این عاملها قدرت نیست و هرچه این عاملها بیشتر باشد قدرت بیشتر است. رمز و راز و تقدس و کاریزما و ... هم در کار نیست.

وقتی کشوری قدرت اقتصادی داشت، می تواند کشورهای دیگر را تهدید و تشویق اقتصادی کند. (مثل همین کارهای آمریکا). حال چطور کشوری که قدرت خیلی بالای تشویق وتنبیه دارد را می شود منع کرد از کاری که می خواهد بکند؟! چه کسی او را منع خواهد کرد؟! و این ممانعت چه هزینه ای را به مانع تحمیل خواهد کرد؟
این صحبت شما که کشوری قدرت بسیار قوی اقتصادی باشد ولی مانع او شوند با خودش در تناقض است چون مانع قدرتهای بزرگ اقتصادی کسی نمی شود چون هزینه بالای تنبیه را نمی کشد.

[color=#0000CD]نقل قول تمام کردم! آبی میکنم![/color]
[color=#0000CD]۱۰. همان‌طور که بقیهٔ دوستان گفتند ژاپن امروزی را باید جزئی از غرب دانست نه جدا از آن، که حالا بخواهد با غرب دشمنی کند. اگر منظور شما این است که ما هم باید جزئی از غرب شویم، با شما موافق نیستم.[/color]

بنده این تاپیک را زدم تا متوجه شوم آیا اصولا ما قصد باز کردن درها را داریم و در این صورت آیا استقلال هم می توانیم داشته باشیم؟ و نمونه موفق این دو امر با هم را هم ژاپن دیدم. البته شما و بعضی دوستان فکر می کنید هرکه های و هو دارد مستقل است و هرکه سر به تو دارد وابسته که امیدوارم این مساله حل شود.

[color=#0000CD]۱۱. ممکن است اعتقاد داشته باشید که اقتصاد اصل است و بقیهٔ چیزها زیاد مهم نیستند. در این صورت حق با شماست و ما باید روش ژاپن بعد از جنگ را در پیش بگیریم (که تازه تضمینی نیست وضعمان خیلی خوب شود. شاید مثل پاکستان شدیم).[/color]

این اعتقاد را بنده اکیدا دارم ولی بعضی دوستان اشاره دارند که ما بدون اقتصاد هم خیلی قوی هستیم و یک تنه جلوی آمریکا را گرفته ایم و نیاز شدیدی به تغیر روش درهای بسته نمی بینند.

این نقاطی بود که بنده در فرمایشات شما دیدم. با وجود مخالفت با اعظم تحلیل شما، از تحلیل منطقی و بحث مستدل شما لذت بردم و امیدوارم نتایج سازنده حاصل کند.
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با عرض سلام خدمت مدیر محترم سایت آقا سعید

مثال شما درباره شیوه کنترل جدید جهان جالبه ولی ممکنه کمی بیشتر توضیح بدین که تو این روش آمریکا چطور میخواد جهان رو کنترل کنه در حالی که اقتصاد و بقول شما قدرت نظامیش رو به کشورهای دیگه بسپاره

تعریف شما از ابر قدرت بودن درآینده چطوری میشه؟
، به نظر من قرن هاست که اول قدرت نظامی و بعد اقتصاد قوی که این ها لازمش فکر و برنامه قویتره حکام هستش داره توزیع قدرت رو در جهان مشخص میکنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت همه دوستان مخصوصا مدیر گرامی برادر سعید. باید عرض کنم که یکم حجم کار بنده با شروع سال تحصیلی زیاد شده و آرام آرام می توانم در خدمت همه عزیزان باشم و با وجودی که متن بسیار جالبی توسط برادر سعید ارایه شده بنده باید عذر خواهی کنم که در این پست نمی توانم در محضر ایشان درس پس دهم.
در این پست به تحلیل مقاله ای که برادر احمدی در پستشون به آن استناد کردند تا وضعیت اقتصادی ایران را ارزیابی کنند می پزدازم:

پژوهشی که رفرنس دادید را مطالعه کردم. ابتدا نکات مثبت:
1.تحقیق از دکتر صالحی است که از افتخارات کشور هستند و در سطوح بالا (ویرجینیا تک) تدریس می کنند.
2.مقاله از اشپرینگر است که به نسبت معتبر است.
3.نگارش مقاله فوق العاده است هم از نظر شفافیت هم از نظر دقت.
4.ارایه کردن آماری که استفاده شده.

نکات منفی (به نظر این حقیر سراپا تقصیر که صرفا به عنوان خواننده ای بی سواد مطالعه کردم):
1.تمرکز مقاله بیشتر روی تاثیر متقابل پوپولیسم و رفاه طبقه محروم و عدالت است. ( این عیب نیست، اما بحث ما روی صنعت است)

2.در صفحات اول چندین ادعا وجود دارد که تا آخر اثبات نشده (مثلا ادعا شده بعد از جنگ تمرکز از عدالت برداشته شد و به توسعه تمرکز شد. در صورتی که مدرک را ارایه نکردند و بنده مطلعم حد اقل رفسنجانی مسول اکثر پروژه آب رسانی و برق رسانی و تلفن رسانی به روستاها بود. بحثم این نیست که آیا آن گذاره صحیح است، بحثم این است که دلیل ارایه نشد. ادعای دیگر ایشان این بوده که نارضایتی سیاسی در سالهای اخیر به علت نبود آزادی نیست و به علت بی عدالتی است که در این مورد هم دلیل نداده اند )

3.به علت نوشته شدن این مقاله در 2006، تاثیرات بلندمدت سیاستهای پوپولیستی دیده نشده (مثلا سرمایه گذاری نکردن در زیر ساخت چاههای نفت، شاید 5 سال طول بکشد تا تاثیر بر جی دی پی بگذارد. یا تزریق پول به روستاییان شاید در کوتاه مدت رفاهشان را زیاد کند ولی به مرور، تورم حاصله آن را جبران خواهد کرد و ...)

4.ایشان ملاک فقر را استاندارد جهانی 2.90 دلار درآمد در روز برای هر نفر قرار داده (برای سال 2005) که این برای یک خانواده چهار نفره در ایران در ماه می شود [b]خط فقر 870 هزار تومان در ماه[/b] پس می بینید که فعلا کل کشور زیر خط فقر است. و اما باید اضافه کرد این سظح در ایران برای فقیر بودن باید افزایش یابد. روشن تر بگویم: یک دلار در آمریکا قدرت خرید متفاوتی با یک دلار در ایران دارد. (به عنوان مثال عسلویه را در نظر بگیرید، در یک لحظه خاص، 1 ملیون تومان در تهران قدرت خریدی متفاوت با یک ملیون در عسلویه دارد)قدرت خرید در کشورهای دور دست یا مورد تحریم برای میزان واحدی پول کمتر است.

5.این مقاله بدون ارایه دلیل ادعا کرده انقلاب فقط در 10 سال اول و بعد از انتخابات 2005 پوپولیست بوده. در صورتی که همان مثال آب و برق و گاز و تلفن در دوره رفسنجانی کلید خورد و بسیار جلو رفت. بنده معتقدم این نظام کلا پوپولیست بوده و هست و دوره رفسنجانی و خاتمی را نباید جدا کرد.
ادعا شده دولت سیاست موفقی در مبارزه با فقر داشته و دلیل آن را سوپسید در انرژی دانسته. ناگفته عیب هم صغری و هم کبری پیداست. با توجه به سطح فقری که دکترصالحی خودشان اعلام کردند، هرچی کارمند و کارگره فقیره و این اصلا آمار موفقی نیست. دوما یارانه ها نقدی شده و تورم آن باعث شده علاوه بر کاهش ارزش سوخت، تجارت بین المللی با ایران به دلیل نوسان نرخ ریسکدارتر شود و در نتیجه درآمد کشور کمتر شده و این هم کمکی به مبارزه با فقر نمی کند.

6.ایشون ملاک جی دی پی رو برای سطح رفاه معرفی کردند و اعلام کردند ما داریم به سطح رفاه قبل از انقلاب می رسیم و در طی این 30 سال توانسته ایم جی دی پی را به قبل از انقلاب برسانیم. گرچه این ملاک می تواند رفاه را بیان کند، در ایران این ملاک دقیقا به قیمت نفت وابسته است و چون قیمت نفت بالا رفته جی دی پی هم بالا رفته! [b]وگرنه اگر ما بخواهیم رشد صنعت را بررسی کنیم، جی دی پی گویا نیست. بحث ما روی صنعت ایران است که با اقتصاد آمریکا درگیر شود . بحث ما اینجا بر خلاف بحث مقاله ، روی رفاه نیست که جی دی پی ملاک باشد![/b]

7.دیتا های ایشان طبق گفته خودشان از منبع مرکز آمار ایران است و از این دیتا برای تحلیل عدالت و فقر استفاده کرده [b]که این منبع اصلا منبع مستقلی نیست[/b]. و اثبات شده که کارد دسته خود را نمی برد. مثال: بروید در سایت مرکز آمار، میانگین قیمت زمین در منطقه 5 و 6و 4 را نگاه کنید! آیا در بنگاه هم همین است؟ مثال: بروید نرخ تورم نقطه به نقطه را برای خرداد 1391 تا خرداد 1390 نگاه کنید. آیا واقعی است؟ بروید خط فقر را پیدا کنید، نیست!!! کجا رفته؟ اگر مرکز آمار درامدی غیر از بودجه داشت و خصوصی یا بین المللی بود هم همین نتایج را اعلام میکرد؟

این بود برداشتهای این حقیر از مقاله و در نتیجه به نظر بنده این مقاله دستمایه مناسبی برای اثبات وضعیت مناسب صنعت ایران نمی تواند باشد.
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ابتدا عذرخواهی میکنم از اینکه پاسخ رو به موقع ارسال نکردم مشغله کاری و فکری مانع میشه.

[quote name='afand' timestamp='1348417305' post='273292']
با عرض سلام خدمت مدیر محترم سایت آقا سعید

مثال شما درباره شیوه کنترل جدید جهان جالبه ولی ممکنه کمی بیشتر توضیح بدین که تو این روش آمریکا چطور میخواد جهان رو کنترل کنه در حالی که اقتصاد و بقول شما قدرت نظامیش رو به کشورهای دیگه بسپاره

تعریف شما از ابر قدرت بودن درآینده چطوری میشه؟
، به نظر من قرن هاست که اول قدرت نظامی و بعد اقتصاد قوی که این ها لازمش فکر و برنامه قویتره حکام هستش داره توزیع قدرت رو در جهان مشخص میکنه
[/quote]

سلام
البته این مثال من نیست و مدلی هست که قرار هست در قرن حاضر اجرا بشه و من هم هر چی گفتم از مطالعه منابع مختلف هست.

برای اینکه موضوع رو بهتر متوجه بشید میتوانید بدن انسان را در نظر بگیرید. در بدن هر عضو وظیفه ای خاص و یک وظیفه عام دارد وظیفه خاص مثلا برای قلب خونرسانی میباشد در حالیکه وظیفه عام آن حفظ حیات است. اما این حیات برای کدام عضو است؟ برای مغز. مغز است که از تمام کار اعضای بدن استفاده کرده و نه تنها آنها را کنترل نموده بلکه برای بقای خود نیز از انها کار میکشد. متعاقبا قلب نیز از این حیات مغز سود برده و خود به خودش حیات تزریق میکند و چون حیات قلب هم وابسته به مغز است نمیتواند مستقل از آن عمل کند. برای سایر اعضا هم همینگونه میباشد مثلا وظیفه دفاع در یک دعوا بر عهده دست ها و پاها میباشد یا وظیفه دیدن و شنیدن بر عهده چشم و گوش است.

اگر ما نگاهی به شعار نظم نوین جهانی بیندازیم می بینیم که این نظم نوین به مرور در حال تحقق یافتن است. عناوینی چون دهکده جهانی ، اقتصاد جهانی ، امنیت جهانی ، محیط زیست ... همگی زیرمجموعه یک نظم بزرگ جهانی هست که از سالها قبل طراحی شده و قدم به قدم در حال اجراست. این نظم نوین را بصورت ساده می توان اینگونه بیان نمود که کره زمین یک کشور واحد و دارای یک مرکز تصمیم گیری واحد خواهد شد. رئیس جمهور این مرکز تصمیم گیری رئیس تمام کشورهای جهان خواهد بود و این مرکز است که دستورات لازم برای عملکرد هماهنگ تمام اعضا (کشورها) را صادر میکند. چند سال قبل زمان حمله به عراق رئیس جمهور وقت آمریکا جورج بوش در مصاحبه ای عنوان کرد که "من رئیس جمهور جهان هستم" در آن زمان هیچ واکنشی به این سخن داده نشد ولی اینها برای ارزیابی آمادگی مردم و حاکمان دیگر کشورها برای اجرای مراحل دیگری از نظم نوین جهانی میباشد.

وقتی این طرح بصورت کامل اجرا شود در آن روز واشنگتن مرکز تصمیم گیری یا به عبارت دیگر مغز جهان خواهد بود. سایر کشورها هر یک وظیفه ای خواهد داشت یکی قلب مانند چین و ژاپن ، یکی کلیه مانند ایران دوران پهلوی یا عربستان و ترکیه فعلی ... و گروهی هم فقط مصرف کننده خواهند بود و گروهی هم تنها وظیفه نگهداری این کشور جهانی را برعهده خواهند داشت مانند پاها که بدون سود بدن را سرپا نگه میدارند و جالب هم اینکه پاها فکر میکنند که بدن را نگه داشته اند ولی نمی دانند که بدن است که آنها را به استخدام درآورده است.

در چنین حالتی هرگز بازوی قهریه علیه مغز عمل نخواهد کرد و اگر هم چنین قصدی داشته باشد با سیستم ایمنی بدن عضو خاطی حذف خواهد گردید. این یعنی اینکه دیگر آمریکا نیاز به توان نظامی کلاسیک گسترده نداشته (طی نیم الی یک قرن آینده) و بجای استفاده از هزاران تانک و هواپیما و سرباز تنها تعداد کمی سلاح فوق پیشرفته خواهد داشت که با کمک آن بتواند هر عضو خاطی را سرکوب کند. اگر هم نیاز به لشکرکشی و اشغال خاک یکی از کشورهای عضو یا غیر عضو باشد این عمل توسط یکی از ژاندارمهای منطقه ای انجام خواهد شد. فقط تفاوت ژاندارمهای امروزی با قدیمی در این است که انواع قدیمی بیشتر قدرت نظامی داشتند ولی نوع امروزی یک کشور کامل است مانند همین ژاپن که هم توان اقتصادی دارد هم نظامی و هم اگر نیاز باشد می تواند از پس کره شمالی برآید.

ولی این طرح به این سادگی نیست و اجرایی شدن آن نیاز به فاکتورهای زیادی دارد که چند مورد از آنها امروز در حال انجام می باشد.

یکی از این فاکتورها خاورمیانه جدید و بهار عربی است.

[quote name='misalu2001' timestamp='1348428898' post='273352']
با سلام خدمت همه دوستان مخصوصا مدیر گرامی برادر سعید. باید عرض کنم که یکم حجم کار بنده با شروع سال تحصیلی زیاد شده و آرام آرام می توانم در خدمت همه عزیزان باشم و با وجودی که متن بسیار جالبی توسط برادر سعید ارایه شده بنده باید عذر خواهی کنم که در این پست نمی توانم در محضر ایشان درس پس دهم.
[/quote]

سلام از بنده است.
حقیر در این حد نیست که شما در حضورش درس پس دهید من از مطالب شما بیشتر استفاده کردم و ازتون تشکر میکنم.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر گرامی جناب سعید

ابتدا از تاخیر که در جواب حضرت عالی داشتم عذر می خواهم. در باب نظریه ارگانیک که شما مطرح فرمودید اجازه دهید با شما مخالفت کنم. دلایل بنده در این مورد در زیر بیان می شود:

1. در دنیا و نه تنها بین ممالک بلکه در درون هر کشور، آنچه حاکم است اصل بده بستان است.
مثال:
پول یده تا خدمت را انجام دهد.
امتیاز سیاسی بده تا همایت اقتصادی کنم.
و ....

اصل حاکم در این روابط cost and benefit است یعنی هرکس نگاه می کند تا چه حد منافع برای او تامین می شود و اگر این میزان از هزینه مربوط بیشتر شد اقدام به انجام کار میکند.
تا ابد هم هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نخواهد گرفت و به منافع خود خواهد اندیشید.
دلیل این امر، اختیار است: هر فرد می تواند تصمیم بگیرد که کدام کار را انجام ندهد.

2. در بدن انسان یا سیستم های ارگانیک دیگر این نظام بر قرار نیست. به این مفهوم که اختیاری متوجه هر سلول یا ارگان نیست و این ارگانها با توجه به فرامین، کار را انجام می دهند. مثلا ممکن است به پا فرمان برسد که از بالای ساختمان بپر پایین. او خواهد پرید و کاری به اینکه شکسته خواهد شد یا نه ندارد!

-------------------------------------------------------------------------------------------------------
از این دو مقدمه می خواهم نتیجه بگیرم:
در بدن ممکن است مغز دستور بدهد برایش غذا فراهم شود و این دستور بی چون و چرا انجام خواهد شد چون اختیاری نیست و گزینه دیگری وجود ندارد.
در جهان ممکن نیست آمریکا دستور بدهد برایم غذا فراهم کنید و بی چون و چرا انجام شود و از او خواسته می شود در ازایش کاری بکند. (پول بدهد) حالا اگر آمریکا پول داشت فرمانش اجرا می شود و اگر نداشت اجرا نمی شود. (اختیار هست و راههای دیگری وجود دارد)

آیا توانستم انتقاد خود را درست انتقال دهم؟ به نظر بنده این شیوه قیاس تباه است.
در ادامه امیدوارم شما با دقت نظری که دارید، موضع بنده را تحلیل بفرمایید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='mafianews' timestamp='1347992734' post='272000']
تا کسانی مثل من در ایران زنده هستند اجازه نمیدهند ایالات متحده لجن داخل کشورمان شود مگر اینکه مارا از سر راه بردارند. این متن شما بی حرمتی به چندین هزار شهدای سی سال ایران است. [b]نمیدانم چه جوری به خودتان اجازه داده اید تا آن را بنویسید.[/b]
[/quote]
دوست عزیز لطفا جلوی خودت رو بگیر اینجا که خیابون نیست
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='jrzm' timestamp='1349451846' post='275992']
[quote name='mafianews' timestamp='1347992734' post='272000']
تا کسانی مثل من در ایران زنده هستند اجازه نمیدهند ایالات متحده لجن داخل کشورمان شود مگر اینکه مارا از سر راه بردارند. این متن شما بی حرمتی به چندین هزار شهدای سی سال ایران است. [b]نمیدانم چه جوری به خودتان اجازه داده اید تا آن را بنویسید.[/b]
[/quote]
دوست عزیز لطفا جلوی خودت رو بگیر اینجا که خیابون نیست
[/quote]
شما هم از صدتا پست اومدی این رو انتخاب کردی.
الان هم میگم سره حرفم باقی موندم.[size=1]مشکلی داری؟[/size]
یا علی
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='misalu2001' timestamp='1349188888' post='275258']
برادر گرامی جناب سعید

ابتدا از تاخیر که در جواب حضرت عالی داشتم عذر می خواهم. در باب نظریه ارگانیک که شما مطرح فرمودید اجازه دهید با شما مخالفت کنم. دلایل بنده در این مورد در زیر بیان می شود:

1. در دنیا و نه تنها بین ممالک بلکه در درون هر کشور، آنچه حاکم است اصل بده بستان است.
مثال:
پول یده تا خدمت را انجام دهد.
امتیاز سیاسی بده تا همایت اقتصادی کنم.
و ....

اصل حاکم در این روابط cost and benefit است یعنی هرکس نگاه می کند تا چه حد منافع برای او تامین می شود و اگر این میزان از هزینه مربوط بیشتر شد اقدام به انجام کار میکند.
تا ابد هم هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نخواهد گرفت و به منافع خود خواهد اندیشید.
دلیل این امر، اختیار است: هر فرد می تواند تصمیم بگیرد که کدام کار را انجام ندهد.

2. در بدن انسان یا سیستم های ارگانیک دیگر این نظام بر قرار نیست. به این مفهوم که اختیاری متوجه هر سلول یا ارگان نیست و این ارگانها با توجه به فرامین، کار را انجام می دهند. مثلا ممکن است به پا فرمان برسد که از بالای ساختمان بپر پایین. او خواهد پرید و کاری به اینکه شکسته خواهد شد یا نه ندارد!

-------------------------------------------------------------------------------------------------------
از این دو مقدمه می خواهم نتیجه بگیرم:
در بدن ممکن است مغز دستور بدهد برایش غذا فراهم شود و این دستور بی چون و چرا انجام خواهد شد چون اختیاری نیست و گزینه دیگری وجود ندارد.
در جهان ممکن نیست آمریکا دستور بدهد برایم غذا فراهم کنید و بی چون و چرا انجام شود و از او خواسته می شود در ازایش کاری بکند. (پول بدهد) حالا اگر آمریکا پول داشت فرمانش اجرا می شود و اگر نداشت اجرا نمی شود. (اختیار هست و راههای دیگری وجود دارد)

آیا توانستم انتقاد خود را درست انتقال دهم؟ به نظر بنده این شیوه قیاس تباه است.
در ادامه امیدوارم شما با دقت نظری که دارید، موضع بنده را تحلیل بفرمایید.
[/quote]

تشکر از بابت پاسخ.

ابتدا این رو بگم که این مدل ارگانیک نیست بلکه سایبرنتیک هست. مدل ارگانیک اونی هست که شما توضیح دادی یعنی کار در ازای دریافت سود یعنی همین مدل حاکم بر جهان امروز.

اما حرف بنده از مدل سایبرنتیک هست که میتوان انرا پروژه قرن 21 نامید و احتمال دارد سالها تا به مرحله اجرایی رسیدن ان طول بکشد.

در مدل ارگانیک اعضای جامعه بین الملل که کشورها باشند به تعاملات متقابل با هم می پردازند برای حفظ خود و جهان مثل روابط سیاسی و اقتصادی و صنعتی در بین کشورهای امروز مثلا روابط امریکا با ژاپن یا المان ... برای درک بهتر مدل ارگانیک شما کشورها رو روی یک صفحه در نظر بگیرید مثل یک شهر که ساختمانها کنار هم روی زمین هستن. اما در مدل سایبرنتیک باید اون رو بصورت یک هرم در نظر بگیریم که هدف غایی اون یعنی هدف تمام اعضا حفظ نوک هرم هست نوک هرم نیز در این مدل ایالات متحده امریکا میباشد البته این رو بگم با شرایط امروز ایالات متحده هست شاید پنجاه سال بعد کشوری به این اسم نباشد و یک یا چند کشور دیگر وظیفه مغز جهان را ایفا کنند.

زمانی که جهان از حالت ارگانیک به سایبرنتیک تغییر یافت در این حالت هیچ یک از اعضا نمیتونه خودش رو از هرم خارج کنه چون تمام اون رو سرش خراب میشه یا هم اگر در بخشهای داخلی هرم باشه راه برای خروج نداره. تنها کشورهای تازه ملحق شده که بخش خارجی رو تشکیل میدن احتمال داره بتونن خود رو از هرم جدا کنن ولی در این حال در جهان یکپارچه سازی گشته منزوی خواهند شد.

اینکه این مدل بتونه اجرایی بشه یا نه بنده در این زمینه نظری ندارم و قابل پیش بینی نیست اما احتمال زیادی داره نتونه چنین مدلی حداقل تا بعد از یک جنگ جهانی و نابودی تمام قدرتهای موجود و سربراوردن یک قدرت جدید و پیشتاز به حالت عملی تبدیل بشه و در کنار قدرت سخت که لازمه اعمال چنین مدلی هست به قدرت مشروعیت دار نرم نیز نیاز هست تا مردم جهان را متقاعد به یک الگوی واحد کند.

این رو بگم که حالت افقی و هرم رو از خودم مثال زدم برای درک بهتر دو مدل ارگانیک و سایبرنتیک و الزاما قرار نیست به این صورت باشن.
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='misalu2001' timestamp='1347978433' post='271939']
می خواهم راجع به فرق [color=#B22222]انتقام با شعار[/color] بنویسم. دلیل های هردو طرف برای دشمنی با آمریکا را همه می دانند، اما روش جنگ ژاپن را بعضی از ما دست کم گرفته ایم. بسیار خوشوقت می شوم اگر دوستان پس از مطالعه نظرات بنده در این خصوص، به این سوال پاسخ دهند که ما دشمن جدی برای آمریکا هستیم یا ژاپن.

ابتدا چند سوال راجع به شئت انگیزه دو طرف برای دشمنی داشتم:
وجدانا ما بیشتر از آمریکا صدمه دیدیم یا ژاپن؟
وجدانا ما بیشتر مستحق زدن تو دهن آمریکا هستیم یا ژاپن؟
وجدانا اقتصاد آمریکا به ما وابسته تره یا ژاپن؟
وجدانا بمب اتم را ما راحتتر می توانیم بسازیم یا ژاپن؟
وجدانا ما می توانیم به آمریکا بالستیک بزنیم یا ژاپن؟
وجدانا اگر یک کشور حق شرعی و عرفی و قانونی داشته باشد به آمریکا بمب اتم بزند ما هستیم یا ژاپن؟

آیا ژاپن پس تسلیم شد و به همین دلیل دست از ساخت بمب اتم کشید و پایگاه نظامی به آمریکا داد؟ یا ژاپن دارد انتقام می گیرد ما داریم شعار می دهیم و ماییم آن طبل تو خالی و ژاپن است مشک.
ژاپن هم می تواند، هم بسیار بیش از ما دلیل دارد برای ساخت بمب اتم و تهدید آمریکا و زیر بار زور نرفتن و ...

پدر کشتگی که بسیاری از ژاپنی ها با آمریکایی ها دارند را ما نداریم. آمریکا با ما خیلی بد رفتار کرده در این سی سال، ولی حتی قابل قیاس با زدن یک بمب اتم هم نبوده. چند نفر از پدران ما را آمریکا شخصا با ناپالم سوزانده؟ چند نفر از پدران ما را آمریکا شخصا ناقص الخلقه کرده؟ چند نفر از پدران ما را آمریکا "بخار" کرده؟ [b]نمی گویم آمریکا از دشمنان ما حمایت نکرده یا با ما خوب رفتار کرده، بلکه می گویم ژاپن پدر کشتگی عمیقی با آمریکا دارد.[/b]


[b]آیا ژاپن تسلیم آمریکا شد و اجازه داد آمریکا در کشورش وارد شود؟[/b] نخیر. آنها خیلی وقت است که دارند انتقام می گیرند. ژاپن جنگ را از زمین نظامی خارج کرد و برد در زمین اقتصادی و چنان آمریکا را شکست داد که صدای ترق ترق شکستن استخان بندی اقتصاد آمریکا دنیا را برداشته. هر کس در زمینه نظامی با آمریکا جنگیده تاوان داده و ژاپن و چین دیگر این راه را نرفتند و دست روی موتور محرکه این ماشین جنگ آمریکا گذاشتند و الحق صدمه جبران ناپذیری به آمریکا زدند که ما در خواب ببینیم با توان نظامیمان! بتوانیم به آمریکا بزنیم.
می دانید شهیدان بسیاری داشتیم که خود خواسته میدان مین را باند پروازشان کردند، ولی تعداد خلبانان کامیکازه ژاپن را هم دیده اید؟ آن ها هم پسر و پدر داشتند.

کشتگان و مجروهان و مصدومان هیروشیما هنوز زیاد می شود و آنها هم پسر وپدر دارند.

[b]حال که انگیزه را دیدیم، ببینیم ژاپن چه دستور العملی را به کار گرفته؟[/b]
[b]ژاپن به جای گردن کشی، دست به تقویت بنیه اقتصاد زد، چون می دانست در سایه کردن کشی نمی تواند رشد کند. خواه نا خواه ما در جهانی زندگی می کنیم که قانون جنگل حاکم است و شیر هم فعلا آمریکاست. پس بهتر است استتار کنیم تا او ما را نبیند، هر روز زخمی به ما نزند تا زمانی که قدرت ما روی هم انباشته شود. اگر یک بچه شیر که چند سال دیگر لازم است تا به حد اکثر قوای خود برسد، گردن کشی کند و خود را الکی یا موجه با شیر پیر گروه در اندازد، جز زخم عمیق و رنجور شدن بدست نمی آورد.[/b]

ژاپن هرگز به آمریکا حمله نظامی نخواهد کرد. حتی پایگاه بیشتری برای نیروهای آمریکا هم خواهد بود، اما او [b]جنگ واقعی را سالهاست شروع کرده[/b]. ژاپن ننشته تا آمریکا او را لگد مال کند بلکه این ژاپن است که آمریکا را لگد مال کرده.

[b]فورد [/b]را می شناسید؟ بزرگترین تیوریسین تولید صنعتی است. او کسی است که خط تولید را ابداع کرد. او کسی است که اولین سری ماشین تولید انبوه را وارد بازار کرد. او پدر صنعت ماشین سازی است و اصولی که بنا کرده هنوز سرمشق ماشین سازان و صنعتگران سراسر دنیاست. شرکت او با تولید مدل تی، غول بی رقیب ماشین سازی جهان شد و تا سالها مردم به اتوموبیل می گفتند فورد.
شرکت فخیم فورد الان کجاست؟
شرکت فخیم شولت کجاست؟
شرکت جنرال موتورز الان کجاست؟
تویوتا پر فروشترین برند ماشین در آمریکا است و این کارش ضربه سختی به اقتصاد شکوفای دهه هشتاد آمریکا زد. می دانید بزرگترین کارخانه های ماشین سازی در این دهه در آمریکا موجود بود و کل جهان را پوشانده بود. اما ماشیتهای کم مصرف و ارزان ژاپنی سنگر به سنگر این صنعت عظیم را از دست آمریکا خارج کرد به طوری که هر ساله خبری از وام و اخراج کارکنان و ... از این صنعت در آمریکا به گوش می رسد.

[b]الکساندر گراهام بل [/b]را می شناسید؟ این مخترع بزرگ، مبدع تلفن است و صدها اختراع دیگر هم دارد. در سراسر دنیا نام او مترادف شروع انقلاب اطلاعات است. بل با موفقیت خود در اختراعاتش آزمایشگاهای بل را تاسیس کرد که هنوز هم کار می کنند و در سالهای منتهی به دهه نود، سی سی دی که اصل دوربین دیجیتال است را در این آزمایشگاه تولید کردند و مخترع آن همین پارسال جایزه نوبل گرفت. ولی در عوض سونی امروزه بازار صنایع الکترونیک را تسخیر کرده! در دهه هفتاد تلفنهای سونی با قیمت ارزان و قابلیت بیسیم حمله خود را شروع کرد، بعد واکمن را معرفی کرد بعد تلویزیون بعد دوربین دیجیتال و ...
امروزه از آزمایشگاه بل شما چیزی می بینید؟
از سونی چطور؟

[b]آی بی ام ر[/b]ا می شناسید؟ قدیمی ترین شرکت بین المللی با تمرکز روی ماشینهای محاسبه گر؟ این شرکت تا دهه هشتاد تمام بازار کامپیوتر را در اختیار داشت به طوری که پی سی، برای این شرکت ثبت شده و هر کجا می شنوید پی سی، ریشه آن از استانداردی است که این شرکت برای کامپیوتر هایش انتخاب کرد و به مرور شرکتهای دیگر قطعاتی با آن استاندارد تولید کردند که می توانست به جای یک قطعه آی بی ام کار کند. امروزه ما به کامپیوترمان می گوییم پی سی. این شرکت هنوز هم شرکت بسیار بزرگی است اما هر روز رو به باختن به وایو و ... است. برند لنووو متعلق به آی بی ام بود اما نتوانست نگهش دارد و فروخت. تا دهه هشتاد عملا آمریکا سلطان بازار کامپیوتر بود اما الان چی؟
بر سر وکس چه آمد؟
بر سر سان په آمد؟
بر سر آی بی ام چه آمد؟
چه کسی این شرکتهای عظیم را دارد نابود می کند؟

[b]موتورولا ر[/b]ا می شناسید؟ غول صنعت مخابرات بیسیم و طراحی پردازنده و... زمانی بود که میکرو پروسسر دو نوع داشت: موتورولا و اینتل. زمانی بود که بیسیم یک نوع داشت: موتورولا زمانی بود که موتورولا بازار اصلی موبایل آمریکا را به عهده داشت. امروز چه کسی خاکمالش کرده؟

ما برای خودمان نشستیم می گوییم آمریکا دشمن ندارد و ما دشمن اصلی او هستیم و بقیه [b]نوکرند! [/b]ما می گوییم هیچ کس ایدواوژی ندارد و تنها ایدو لوژی مقابل سرمتیه داری، اسلام است که باقی مانده... اتفاقا اصل دشمنان آمریکا که هزینه جنگ اقتصادیشان با آمریکا از تمام هزینه های جنگ بسیار بسیار بالاتر است همگی یا کافرند یا مشرکند یا بت پرست و یا کمونیستند. [b]ژاپنی ها همه مشرکند[/b] ولی ضربه ای که به آمریکا زده اند و دارند می زنند آمریکا را ورشکسته کرده. [b]چینی ها کمونستند و مشرکند و کافرند[/b] اما پدر آمریکا را در آورده اند ما هم مسلمانیم، چه کار می توانیم بکنیم در مقابله با آمریکا؟ جدا که خوش هستیم. ما برای خودمان نشستیم می گوییم آمریکا از [b]اسلام[/b] می ترسد و تنها مشکل پیش روی او این اسلام است! جدا که خوشیم. آمریکا زیر فشار ژاپن کمر خم کرده ولی مسلمانها چه هستند برای او؟ چرا ما تحلیل نداریم؟ کدام کشور مسلمان است که بعد از این همه مسلمان بودن [b]صنعتی[/b] شده باشد؟ (ترکیه هم تازه می خواهد صنعتی شود و سکولار هم هست) . انسان این مسلمانان عالم را که می بیند با آن سر وضع و ریخت و لباس و شعور بعد مقایسه می کند با ژاپنی ها با آن نظم و دقت و شعور می فهمد ما چقدر خوشیم که فکر می کنیم مسلمانی برای آمریکا تهدید است!

آمریکا چرا باید از ا[b]سلام [/b]بترسه؟ جز اینه که هرچی کشور مسلمونه مصرف کنندست؟ جز اینه که بازار آمریکا تو همین کشورهای مسلمون داغه و نفت همین کشورهای مسلمون رو داره می مکه؟ چز اینه که هیچ خطری از جانب مسلمونا متوجه صنایع او نیست؟ جز اینه که رقیبایی که داره [b]همه کافرند؟ [/b]جز اینه که [b]آسیایی های کافر [/b]رفتند تو خود آمریکا دارند بازار محصولاتش را می گیرند؟ [b]مگر یک محصول از یک کشور مسلمانی محض رضای خدا در جهان فروش می رود؟[/b]

آمریکا چرا باید از [b]شیعه[/b] بترسه؟ جز اینه که سردمدار شیعه ها که ما باشیم، با بقیه مسلمونا درگیر تره تا با آمریکا؟ جز اینه که ما شیعیان دشمن فرضی سنیان شده ایم و با هم گلاویزیم و اسراییل حالش را می برد؟ جز اینه که هر کشوری که شیعه است دارای صنایع ضعیفه؟ جز اینه که هر کشوری که شیعه هست سنی ها رو متهم به آمریکایی بودن می کنه و با العکس و آمریکا تفرقه انداخته داره حکومتش را می کنه؟ آمریکا دوست داره این تفرقه از بین بره؟ الان تو سوریه دخالت نمی کنه تا همین تفرقه کار را جلو ببره. جز اینه که آمریکا سود می بره از قوی شدن ایران و با هر آزمایش موشکی ایران، ملیاردها دلار به جیب صنایع نظامی آمریکا سرازیر می شه؟ تا حالا یک محصول شیعه بوده که به اقتصاد آمریکا لطمه بزنه؟

آمریکا چرا باید از ایران بترسه؟ ایران هیچ وزنی در بازار جهانی ندارد غیر از نفت، که آمریکا هم یکی از کشورهای بسیار نفت دار است. ا[b]یران بزرگترین کمک آمریکا در حمایت از اسراییل است [/b]و دست آمریکا را باز کرده برای حمایت بی غید از اسراییل. ایران خودش را بکشه میشه نمونه ضعیف شوروی که یک گلوگاه بزرگ داره، اونم نفت. عربستان را آمریکا شیر می کنه قیمت نفت بیاد بشه 10 دلار ببینیم ریال را با کاه عوض می کنند یا نه. (همین کار را آمریکا در دهه 80 توسط عربستان با شوروی کرد و قتصاد شوروی که درامد خوبی از صادرات نفت داشت از هم پاشید چه برسد به ما خوش نشین ها)

آمریکا چرا باید به فکر عقیده چهار تا کشور عقب افتاده باشه؟ آمریکا دنبال منافع خودش است و کاری به راهش نداره. فکر کردیم اصلا مردم آمریکا می دانند ایران کجاست؟ برای آنها نرخ مالیات تایین کننده رایشان است. کاری هم ندارند طرف سیاه است یا سفید، دنبال منافعشان هستند.

ما با شعار مرگ بر آمریکا و با خرید چندر قاز اصلحه دانگرد روسی اون هم با پول نفتمان هرگز نمی توانیم به قلب آمریکا صدمه بزنیم. شاید نهایتا بتوانیم درصدی از منافع او در منطقه را تخریب کنیم.[b] اما ژاپن از ابتدا قلب را نشانه گرفت و امروزه تمام بحران آمریکا را از سمت همین ضربات به قلبش بدانید نه مرگ بر آمریکای ما.[/b]

از قدیم گفتند از آن نترس که های و هو دارد (ایران) ار آن بترس که سر به تو دارد (ژاپن).

آمریکا از ژاپن و چین و کره جونوبی باید بترسه. ژاپن صلاحی نمی خواهد... ژاپن بمب اتمی را بهش مجانی بدهی پس می دهد. ژاپن نمی خواهد وارد زمین بازی آمریکا شود و با او در مورد صلاح رقابت کند. ژاپن از خیلی قبلتر از آن که ما انقلاب کنیم یا حتی به فکر انقلاب بیفتیم، اقتصاد آمریکا را نشانه گرفت و تیر پشت تیر به هدف زد.

[size=5][color=#FF0000][b]آمریکا در ژاپن [/b][/color][color=#0000CD][b]پایگاه نظامی[/b][/color][color=#FF0000][b] دارد، ژاپن در آمریکا [/b][/color][color=#0000CD][b]نمایندگی فروش[/b][/color][color=#FF0000][b]. باشید و ببینید کدام خطرناکتر است.[/b][/color][/size]
آمریکا در ایران پایگاه نظامی ندارد و ما هم در آمریکا نمایندگی فروش نداریم.

[size=5][b][size=4][color=#000000]ما نفت می فروشیم و خرج صنایع نظامی می کنیم، که به آمریکا صدمه بزنیم؟! آمریکا دورترین کشور نسبت به ماست و ما هرگز نمی توانیم جنگ را به او بچشانیم و کمی صدمه به اسراییل می زنیم که آمریکا بهترش را می سازد و آبروی اسراییل هم باز می گردد. اما ژاپن حتی یک قطره نفت ندارد، روی زلزله خیز ترین جای دنیاست، مردمش در کشورش جا نمی شوند و مرگ بر آمریکا هم نگفته و نخواهد گفت. روبروی مشتری آمریکایی تعظیم می کند که دماغش بخورد به زمین. اگر الان ژاپن بمب بخواهد، فردا حاضر می شود و می تواند همه دنیا را هم تهدید کند و هیچ کس هم از ترس بمب جرات حمله نکند ولی دست به این کار نمی زند. این است [/color][color=#B22222]فرق انتقام با شعار.[/color][/size][/b][/size]
[/quote]


[color=#B22222][font=tahoma,geneva,sans-serif]سلام[/font][/color]
[color=#B22222][font=tahoma,geneva,sans-serif]تو این چندین سال کی آمریکا گفته ژاپن برای من خطره؟؟؟؟ [/font][/color]
[color=#B22222]چرا ریس جمهور ژاپن که بعد از 50 سال حزبش به ریاست می رسه (با این شعار که : ما سربازای آمریکیی را از کشور بیرون می کنیم) بعد سه ماه تو تلوزیون گریه می کنه و از مردم عذر می خواد و میگه من نمی تونم این کار را انجام بدم؟[/color]
[color=#B22222]چرا دادگاه های ژاپن نمی توانن سر بازای آمریکایی که به دخترای زاپنی تجاوز می کنن را محاکمه کنند؟(کاپیتولاسیون 50 سال پیش توسط امام تو ایران باطل شد)[/color]
[color=#B22222]شما انگار از اقتصاد هم چیزی نمی دونی.! برای اینکه اقتصاد دان های اروپایی دنیا گفتن [/color][color=#FF0000]اولین اقتصادی که تو این بحران نابود میشه ژاپنه[/color]

[color=#0000FF][font=tahoma,geneva,sans-serif]ضمنا چرا وزیر خارجه آمریکا (هیلاری) میگه اولویت اول ما تو وزارت خارجه ایرانه؟؟؟ و تو هر کشوری پا می زارم اسم ایران را می شنوم (نه ژاپن)[/font][/color]

[color=#0000FF][font=tahoma,geneva,sans-serif]البته نمی خواستم جوابتونو بدم چون تحلیلتون فوق العاده آبکیه![/font][/color]



[color=#0000FF][font=tahoma,geneva,sans-serif]شما دوست عزیز نمی دونی نوگر تمام قد آمریکا زاپنه ! !!! نه ایران[/font][/color]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این مبحث جای بحث زیادی داره ولی میخوام به طور شقاف اتفاقاتی که در ژاپن افتاده رو براتون شرح بدم (به عنوان کسی که زیاد با ژاپنی ها آشنام)
بحث تاریخی ژاپن رو وارد نمیشم (انقلاب میجی و توسعه سیستم آموزشی و بهداشت و ....) که میتونید با کلید واژه هائی که دادم برید مطالعه کنید تا ببینید ژاپن چه مسیری رو در تاریخ گذرونده ولی چندتا نکته لازم هست که بگم
وابستگی یعنی چی؟ یعنی پایگاه نظامی؟ یعنی اقتصاد وابسته؟ یعنی سیاسیون وابسته؟ نه امروز وابستگی یعنی وابستگی علمی و استعمار علمی!
ژاپنی ها به علت وابسته بودن شرکت هاشون به آمریکا چه از لحاط علمی چه از لحاط بازار فروش در نتیجه به طور کامل وابسته به آمریکا هستند، این اتفاق کی افتاد؟ در دهه 90 میلادی، چطور؟
خوب بزارید براتون توضیح میدم، بله تو اون روز ها سونی، پاناسونیک، ناسیونال، شارپ، NECو میتسوبیشی، تویوتا و ....یکی سرامدترین شرکت های زمانه خودشون بودن ولی امریکائی ها چیکار کردن که تمامی این شرکت ها وابسته به امریکا شدن و مجبور به تاسیس کارخانه، واحد تحقیق و توسعه، شرکت های سرمایه گداری در ایالات متحده شدن؟
بسیار ساده ، واحد پولی!!!
اگه امروز تلویزیون رو بگیری واحد پول ژاپن رو 100 ین اعلام میکنه، چه اتفاقی افتاد؟ در دهه 90 آمریکائی ها خواستن ژاپنی ها رو شکست بدن و با مستشاران و وابستگانی که در ژاپن داشتن و حمایت نظامی که از ژاپن میکردن و ژاپن فاقد هر گونه ارتشی بود دولت ژاپن رو وادار به تبدیل واحد پولی شون از 1 ین ژاپن به 100 ین ژاپن کردن، چه شد؟ به ناگاه و یک شبه خرج ور ژاپن 100 برابر شد و کارخانه های کوچک اعلام ورشکستگی و کارخانه های بزرگ مجبور به فرار خارج از ژاپن شدن، سالهای تورم منفی که صنعت و اقتصاد ژاپن رو نابود کرد و هنوز نتونسته ازش بلند بشه هزینه ها 100 برابر شد، سرمایه ورودی به ژاپن 1/100 شد و ...
بدین گونه بود که دیگه الان اسمی از سونی نمیشنوی! دیگه الان بهترین تولید کننده گوشی سونی نیست، دیگه بهترین تولید کننده وسایل خانگی سونی نیست (پاناسونیک و ... رو هم مثال نمیزنم ولی یک مثال دیگه ایکه شرکت شارپ اعلام ورشکستگی می خواست بکنه ولی شرکت Qualcom سهامشو خرید تا ورشکست نشه) یا شرکت هیتاچی مجبور شد کارخانه تولید هارددیسکش رو بفروشه و یا NEC که زمانی یکی از قویترین ابرکامپیوترهای دنبا رو میساخت از این بازار دست کشیده!)
در مورد جوانانشون هم اینو بدونید که زبان دوم در ژاپن انگلیسی هست و دیگه خبری از فرهنگ ژاپنی نیست و تنها فرهنگ هائی که از قدیم در جوانان ژاپن مونده کمی احترامات اجتماعی هست که اونم نسل به نسل داره کم رنگتر میشه.
اتفاقا روح مقابله با آمریکا هنوز درشون هست ولی کار دومی که امریکا کرد این بود، که ژاپنی ها بعد از شوک اقتصادی بهشون هزینه تحقیق و توسعه رو کم کردن و در نتیجه شرکت های امریکائی پیشی گرفتن و آمریکائی ها یک پیشنهاد جلو پای ژاپنی ها گذاشتند، خرید علم از آمریکا(Patent) شرکتهائی مثل توشیبا سونی و پاناسونیک و غیره به شرکای آمریکائیشون کنسرسیوم های تحقیقاتی زدن توشیبا با IBM و سونی و الی آخر ، یعنی کاری کردن که سقوط اون شرکت آمریکائی به منزله سقوط شرکت ژاپنی باشه ولی سقوط شرکت ژاپنی فقط خودش سقوط کنه چرا چون علم در داخل خاک امریکا تولید میشه به اسم امریکا تولید میشه و توسط امریکا ثبت میشه و فقط ژاپنی ها پول بابتش نمیدن!
پس الان متوجه داستان میشوید که ژاپن هرگز نخواهد توانست با این مدلی که داره پیش میره از یک برده بالاتر بره.

ولی چین! چین تمامی بلاهائی که امریکائی ها برسر ژاپن و المان آورده رو دیده در نتیجه قبول نمیکنه واحد پولیش در مقابل دلار بالابره (مثال ژاپن) نمیزاره شرکت هاش به شرکت های آمریکائی وابسته بشن (مثال Huawei , ZTE) نمیزاره نظامی وابسته بشن(مثالی لازم نیست) اگر به لینک زیر توجه کنید متوجه داستانی که در دنیا داره اتفاق میوفته و اینک چرا امریکا از چین اینقدر میترسه میشید
http://www.scimagojr.com/countryrank.php?area=0&category=0&region=all&year=2011&order=it&min=0&min_type=it
تولید علم در سال 2011 به ترتیب کشور ها
بر طبق پیش بینی ها تولید علم چینی ها تا سال 2020 به اندازه تولید علم آمریکائی ها خواهد شد و تا 2030 سرمایه گذاری چینی ها بر روی علم از امریکائی ها بیشتر خواهد بود!

ژاپن با این سیاست و وابستگی شدیدی که پیدا کرده مگر با یک انقلاب بتونه از شر امریکا خلاص بده که اونم ازین جوانان ژاپنی بر نمیاد و فقط شاید تو فیلم ها کارتون هاشون آرزوهاشونو به تصویر بکشن. راستی ذکر این نکتم جالبه که بدونید نه بعضی از کارتون های ژاپنی اونها دارن به ما ایرانی ها قبطه میخورن که تونستیم مقابل آمریکا وایستیم و از ایرانی ها به عنوان نماد های مقابله با امپریالیسم امریکائی نشون میدن (خواستنید میتونم معرفی کنم برید ببینید)
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حالا من از شما سوالی می پرسم.

به نظر شما اگر در کنفرانس یالتا و پوتسدام ، ژاپن به زیر چتر شوروی می رفت و از کشورهای بلوک شرق می شد ، امروزه چه اتفاقی برای اقتصاد این کشور افتاده بود و یا به عبارتی اقتصاد امروزه این کشور چگونه بود؟؟ آیا اقتصاد آن دقیقا مثل ژاپن امروزی می شد و یا اقتصاد آن مثل کشورهایی مثل کره شمالی و یا کشورهای جدا شده از شوروی در اروپای شرقی می شد؟؟


علی اقا تاریخ فاقد وجه شرطیست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='GAGNUS' timestamp='1358046768' post='293624']
حالا من از شما سوالی می پرسم.

به نظر شما اگر در کنفرانس یالتا و پوتسدام ، ژاپن به زیر چتر شوروی می رفت و از کشورهای بلوک شرق می شد ، امروزه چه اتفاقی برای اقتصاد این کشور افتاده بود و یا به عبارتی اقتصاد امروزه این کشور چگونه بود؟؟ آیا اقتصاد آن دقیقا مثل ژاپن امروزی می شد و یا اقتصاد آن مثل کشورهایی مثل کره شمالی و یا کشورهای جدا شده از شوروی در اروپای شرقی می شد؟؟


علی اقا تاریخ فاقد وجه شرطیست
[/quote]
خوب مشخصا به چیزی در حد اروپای شرقی یا کمی بهتر لهستان تبدیل میشد چون تفکر کمونیسمی تفکر مشکل داری بود ولی این به این معنی نیست که وقتی رفت به زیر چتر آمریکا به نفعش شد اتفاقا ازونورم افتاد که در بالا(پست خودم) توضیح دادم چطور زمینه سقوطش بوجود اومد.

یه دوره ای در ایران هم ناآگاهان حرف از ژاپن اسلامی اوردن بدون اینکه مطالعه ای در پیشینه اتفاقاتی که در ژاپن افتاده داشته باشن و ازین دوستان هم الان کم نیستن.
نمونه امروزی ژاپن رو میتونید در هند ببینید حالا باید دید کی آمریکا تصمیم میگیره (آیا اون موقع این قدرت رو که در دهه 90 داشت داره) هند رو به همون سرنوشت بکشونه. ویرایش شده در توسط AliMH

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اصلا قرار نیست ما بریم زیر چتر کشوری.رابطه با آمریکا مثل رابطه با کشورهای دیگه باید عادی باشه.الان مگه ما زیر چتر روسیه نیستیم؟نه از ما حمایت نظامی میکنند نه سیاسی
.ما راه رو برای کالاهای بی کیفیت چینی به بازار ایران رو باز کردیم.
بعضی ها میگن تا وقتی که ما هستیم نمیزاریم.یه سوال دارم:مگه شما تنها توی ایران زندگی میگنید.
اونایی که میگن ما اینهمه شهید دادیم:مگه در همون زمان جنگ ما با آمریکا مذاکره نکردیم؟
چرا وقتی که میشه با دوستی با آمریکا هزاران سود برد بیایم دشمنی کنیم؟اصلا کی گفته ما بیایم بازیچه دست آمریکا بشیم.
با دوستی با آمریکا میشه بیشتر به اسرائیل ضربه زد یا با دشمنی؟اگه ما ربطه سیاسی داشتیم میتونستیم روی اسرائیل هم فشار بیاریم.ولی الان ما دشمنیم، اسرائیل هم آمریکا رو هرطوری بخواد هدایت میکنه.امروزه که مسئله اقتصادی اینقدر بزرگه .فکر نکنم حتی پیشرفته ترین کشور ها هم بتونن 100% همه چی خودشون رو تامین کنند
-----------------------
حالا یه چیز مهم.کشورهای حاشیه خلیج فارسی رو ببینید الان با آمریکا دوست هستن.هرچی نفت بخوان از میدان های مشترک ما میکشن.ما در مقابلش چیکار میتونیم کنیم؟
از عراق غرامت میخوایم.فکر میکنید در این موقعیتی که الان توش قرار داریم میتونیم بیایم قرامتمون رو بگیریم.؟
کجا امام خمینی گفت که تا ابد با آمریکا دشمنی کنید؟خود امام نبود که توی فرانسه با نماینده آمریکا ملاقات کرد.من خودم یه مستند تماشا میکردم.یکی از نزدیکان امام توش گفت که وقتی سفارت آمریکا اشغال شد و ما به امام گفتیم ،امام گفت که بندازینشون بیرون.توجه میکنید که کشورمون چه هزینه سنگینی بابتش پرداخت؟بله ما زنده موندیم ولی در ازاش چه هزینه ای پرداخت کردیم؟
هشت سال جنگ بدون حمایت نظامی که اگر این بود شاید جنگ اتفاق نمی افتاد.(اصلا ربطی به انقلاب نداشت ما باز هم میتونستیم از آمریکا صلاح بخریم).بلوکه شدن اون همه پول در آمریکا.
قطعنامه هایی که صادر شد.هرموقع میومدیم میگفتیم صدام سلاح شیمیایی میزنه کی به حرفمون گوش کرد؟؟
الان این همه ترور میکنند.صدامون به کجا رسید؟اگه ما با آمریکا دوست بودیم.شاید همین آمریکا فشار می آورد و نمیزاشت که این اتفاق بیفته.
ولی چه کنیم که الان همه احساسی عمل میکنند و به فکر منافع مردم نیستند.وقتی که خود کشور اشغال شده توسط اسرائیل داره گفتگوهای سازش انجام میده چرا ما باید حرف از نابودی اون کشور بزنیم؟
شعار ما که به حساب "نه شرقی،نه غربی جمهوری اسلامی "بود معنایی داره.
الان باید این شعار ما باشه"درود بر شرقی،لعنت بر غربی جمهوری اسلامی"
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.