amirhosin

پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

با سلام خدمت دوستان - همین طور که بارها گفتم ، این دست مطالب فقط برای اشنایی عزیزان با وقایع در سطح راهبردی گذاشته می شه و آوردن این مطالب دلیل رد یا تایید ان نیست . بنابراین دوستان توجه کنند که پدیده ها یا فنومن ها را می توان از زوایای متفاوتی بررسی کرد و هرکس به اندازه حوزه اطلاعاتی خودش مسائل رو تحلیل می کنه .
به نظر من ساختار قدرت در عربستان یک ساختار عمودی و از بالا به پایین بحساب می آید و هیچ گونه انعطاف پذیری در ارتباط با مسائل منطقه ای دران دیده نمی شود . خاندان ال سعود از ابتدا با مشت آهنین بر عربستان حکومت کردند و از این لحاظ هیچ فرقی با کره شمالی ندارند ، فقط بدلیل به دو دلیل ، یک- برخورداری ازمنابع غنی انرژی و دو - همپیمان راهبردی ایالات متحده بودن ، به سرنوشت کره شمالی تا الان دچار نشدند . ارتش این کشور بشدت به کارشناسان نظامی کشورهای مختلف ار بریتانیا و امریکا گرفته تا پاکستانی ها وابسته است و فقط خرج دلارهای نفتی که تا الان آنها را سرپا نگه داشته . در صورتی که هر اتفاقی به مانند آنچه امروز در بحرین داره اتفاق می افته ، در مقیاس کوچکتر در عربستان روی دهد ، به مانند زدن یک تلنگر کوچک به یک شیشه ترک خوده می باشد . نمونه بارز این مساله اشغال مسجد الحرام در اوایل دهه 1980 میلادی است . دخالت عربستان در بحرین ، سوریه و ..... صرفا" تلاشهایی است تا کانون بحران هرچند بطور موقت از ساختار فرسوده سیاسی این کشور دور بماند.
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مطالب جدیدی به تایپیک اضافه می شه یا فقط همینه !؟


خیر  - به مرور قسمتهای بعدی این تاپیک را هم می ذارم - هر روز یک مقداری را تایپ می کنم چون الان درگیر یک ترجمه سنگین هستم - ممنون از توجه شما

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بخش دوم :
مهم ترین عواملی که که موجب تقویت دکترین جدید هژمونی ایالات متحده می گردید شامل :
1- جلب اجماع بین المللی
2- پشتیبانی و مشارکت مالی سایر کشورها
3- مشارکت مختصر تر در اقدامات نظامی

بطور کلی ، فاکتورهایی نظیر جنگ سرد ، سیاست سد نفوذ و سیاست ایالات متحده در در مدیریت جنگ سرد از جمله مهمترین عوامل تعیین کننده محیط امنیتی جهان پس از جنگ جهانی دوم بوده اند . دو عامل جنگ سرد و سیاست سد نفوذ تواما" چگونگی ارتباط میان ایالات متحده و اتحاد شوروی را تعیین می نمود ، همچنین خط مشی ایالات متحده در مورد موضوعاتی چون راهبرد بازدارندگی ، دفاع ، پیمانهای امنیتی و دفاعی و دیگر ملاحضات امنیتی موجود با سایر کشورهای جهان ، تحت تاثیر این دو عامل تعیین می گردید .
وقوع جنگ سرد ، پس از پایان جنگ جانی دوم ، موجب گردید تا حوزه جغرافیایی اروپا و جهان عمدتا" به دو بلوک غربی و شرقی تقسیم شده و به تبع آن جامعه جهانی نیز عرصه رقابت و رویارویی ایالات متحده و شوروی در ابعاد ایدئولوژیکی ، اقتصادی و نظامی گردد .
سیاست سد نفوذ برای نخستین بار توسط جرج کنان ( سفیر وقت ایالات متحده در مسکو) بعنوان سیاست اصلی مقابله با فشار های شوروی علیه جهان آزاد دنیای غرب !!! به کار گرفته شد . با این توضیح که غرب باید با استفاده هوشیارانه از و به موقع از تمام امکانات خود ، بتواند مواضع سیاسی و جغرافیایی خود را متقابلا" بر اساس تحرکات و مانورهای سیاسی روسیه تغییر دهد .
اما پایان یافتن 50 سال تنش میان این دو بلوک ، اتنظار می رفت تا روابط ایالات متحده با روسیه و سایر کشورها وارد یک مرحله اصلی تنش زدایی گردد و با توجه به روابط جدید میان دولتها و ملتها ، سیاستی جدید فراتر از سیاست سد نفوذ در قبال این کشورها فارغ از فضای جنگ سرد اتخاذ گردد و به تبع آن اصول کلی سیاست امنیت ملی ایالات متحده ، استراتژی ملی ، نظامی و بالاخره نقش ، ماموریت ، شکل و اندازه نیروهای مسلح این کشور دچار تغییرات فاحشی گردد . ویرایش شده در توسط MR9
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام - این نظرات صرفا" عقاید نویسنده مطلب بشمار می آید و محتوای آن تایید یا رد نمی گردد و فقط برای اطلاع رسانی است //////
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='warjo' timestamp='1401335428' post='381285']
سلام

استاد گرامي منتظر ادامه مطلب هستيم ؟!
[/quote]

بر روی چشم عزیز جان - گفتم شاید کسی علاقه ای به این دست مطالب نداره - - ویرایش شده در توسط MR9
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خيلي بحث خوب وجالب و لازمي هستش

به نظر من قدرت و هژموني آمريكا در حال كمرنگ شدن نيست فقط تغيير مسير و سياست هاي اونهاست كه باعث شده اين تصور ايجاد بشه
اونها متوجه شدن كه با ابزارهاي خيلي كم هزينه تر ميتونن برنده ي جنگ بشن ، يعني همون اصول سان تسو در " هنر جنگ "
- آمريكا تقريبا تمام اينترنت و بازار IT رو در اختيار داره و ميشه گفت تو زمينه ي ارتباطات و فن آوري هاي مربوط به اون ، اين سلطه رو ادامه خواهد داد
- آمريكا از چند سال پيش با ظهور قدرت هايي مثل چين و هند متوجه شده بود كه ديگه نميتونه تو بازارهاي سنتي دست بالا رو داشته باشه ، پس مثل ژاپن كه برنامه ي بيست ساله ي " نقطه ي صادرات صفر " رو اجرا ميكنه ، اونها هم برنامه ي مشابهي رو فعال كردن و فقط روي مديريت بازارها و دراختيار گرفتن سرچشمه تمركز كردن
يعني در حالي كه به نظر مياد سهم آمريكا تو توليد ناخالص جهاني داره كاهش پيدا ميكنه ، اونها همچنان بزرگترين سهم رو در بين 500 شركت برتر ليست فورچون در اختيار دارن

فروپاشي كاپيتاليسم و ليبراليسم و اصطلاحاتي از اين دست ، بيشتر مصرف ژورناليستي و سياسي داره . اون چيزي كه آمريكا رو در مقام ابرقدرت نگه ميداره ، توانايي اون ها در پيروزي قبل از شروع جنگ هست . يعني اهرم هايي مثل اينترنت و نظام مالي و و فن آوري هاي HI TECH
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اسرائیل پایگاه های خارج مرز در اتیوپی و کشورهای آفریقایی دارد به همراه زیردریایی هایی که اسما قابلیت حمل موشک های هسته ای را دارند.
لذا مساله ی عمق استراتژیک را تا حدی حل کرده.
ضمن این که در صورت شروع یک جنگ هسته ای این کشور تنها نمی ماند.
به علاوه، اینقدر احمق نیست که نداند حاکمان ایران به علت باورهای دینیشان بیت المقدس را تبدیل به محیط رادیو اکتیو نخواهند کرد.

بیشتر این مباحث خوراک جنگ روانی است که احتمال استفاده ی ایران از سلاح هسته ای را منطقی جلوه دهد.
ما بدون سلاح هسته ای هم می تونیم اسرائیل را از صحنه ی گیتی محو کنیم.
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بخش سوم :
محدوده بازدارندگی ایالات متحده :
بی گمان ، راهبردهای بازدارندگی و محدوده آن ، بعنوان اصولی ترین و اصلی ترین ملاحضات در تعیین نیازمندی های استراتيی نظامی آینده ایالات متحده مورد توجه قرار می گیرد . از آنجایی که استراتژی نظامی این کشور بر پایه ایجاد بازدارندگی قرار دارد ، لازم است که بدانیم کدامیک از تهدیدات احتمالی علیه منافع این کشور باید بازداشته شود .

نظریه توماس شیلینگ :
وی معتقد است که بازدارندگی یعنی پیش بینی خشونت قهر آمیز. برای اعمال موثر این سیاست باید دانست که دشمن چه چیزی را ارزشمند می شمارد و از چه واهمه دارد . همچنین باید به دشمن تفهیم شود که چه حرکتی می تواند تهدید وی را به خشونت و فاجعه بکشاند و چه حرکتی می تواند غائله را ختم نماید . وی بر این اعتقاد است که استراتژی بازدارندگی شامل دو ولفه می باشد :
الف- اقدامات تنبیهی
ب- ممانعت از پیروزی دشمن
بر همین اساس ، وی بر این اعتقاد است که تهدی نیروی های بازدارنده به اعمال خشونت تا جایی که دشمن تاوان و تلفات احتمالی را سنگین تر از اهداف بدست آمده ببیند . مرحله دوم یعنی ممانعت از دستیابی دشمن به پیروزی بدین معناست که دشمن با تحلیل و مشاهده توان نظامی حریف به این نتیجه برسد که دستیابی به اهداف مورد نظر کاملا" غیر محتمل است .

2- جان میرشایمر :
وی نیز معتقد است که استراتژی بازدارندگی از سه متغییر تشکیل شده است .
الف- تاوان
ب- شانس موفقیت
ج- سرعت

منظور وی از مفهوم تاوان ، همان چیزی است که شیلینگ ، آن را اقدام تنبیهی نامید و شانس پیروزی نیز ممانعت از پیروزی دشمن است . سرعت نیز مربوط به مدت زمانی است که دشمن غلبه بر نیروی مقاوم ( بازدارنده ) را برای دستیابی به اهدافش پیش بینی می کند
بطور خلاصه ، در یک استراتژی بازدارنده موثر ، دشمن باید خسارت و تاوان اقدامات متقابل را بسیار سنگین تر از فشارها و محرکهایی ببیند که وی را به تهاجم و تعارض ترغیب می کند . ویرایش شده در توسط MR9
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تقریبا یک اجماع جهانی حتی بین روسیه و چین وجود داشت که آمریکا باید پلیس امنیتی جهان باشد جهت حفظ امنیت انرژی و اقتصاد و بازار.
این مطلب با ظهور پدیده ی انقلاب های منطقه ای و خصوصا لیبی و سوریه و به طبع آن اکراین، شکسته شد.
به عبارتی آمریکا از مشروعیتی که بهش داده شده بود شروع به سوء استفاده کرد البته در قالبی نامتعارف.
که منجر به یک نوع جنگ سرد با مدلی جدید شده است.
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام - دوست عزیز ،
نکته یکم - بنده بلافاصله در انتهای مطلب توضیح دادم که این مقاله ، صرفا" عقیده نویسنده آن به شمار می آید و نظر شخصی من نیست :applause: :mrgreen:
نکته دوم : از جنابعالی خواهش می کنم از بکار بردن الفاظ نادرست خودداری فرمایید ، چون فقط بار علمی مطلب را پایین می آره . ( بارها گفتم ، در حوزه مسائل راهبردی ، نباید احساسات و تعصبات را وارد کرد ، چون فقط باعث تحلیلهای نادرست می گردد . :mrgreen: icon_cheesygrin
در ارتباط با عمق راهبردی رژیم صهیونیستی (strategic depth) هم باید گفت که به نظر من عمق راهبردی این رژیم ارتباط کمی با قدرت نظامی آن دارد . در حقیقت عمق راهبردی این رژیم ، در حدود 15000 مایل بسمت غرب ، یعنی ایالات متحده است و از این لحاظ یک رکورد بحساب می آید .
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تقریبا یک اجماع جهانی حتی بین روسیه و چین وجود داشت که آمریکا باید پلیس امنیتی جهان باشد جهت حفظ امنیت انرژی و اقتصاد و بازار.
این مطلب با ظهور پدیده ی انقلاب های منطقه ای و خصوصا لیبی و سوریه و به طبع آن اکراین، شکسته شد.
به عبارتی آمریکا از مشروعیتی که بهش داده شده بود شروع به سوء استفاده کرد البته در قالبی نامتعارف.
که منجر به یک نوع جنگ سرد با مدلی جدید شده است.

 در صورت امکان در ارتباط با موضع تاپیک ، تحلیل ارائه فرمایید - ممنون

=======
وقتی سخن از برتری نظامی، هژمونی و... به میان میاد اولین سوال این هست:
1. آن کشور چه می خواهد؟
2. موضع بازیگران رقیب در برابر خواسته ی او چیست؟

پاسخ به این دو سوال برای ارزیابی راهبرد و توان سخت افزاری مورد نیاز آن کشور، پیش زمینه ای ضروری است.
پس نوشته خارج از تاپیک نیست.

 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.