hamed_713

همكاري رژيم شاه بااسرائيل درطرحهاي نظامي منطقه‌اي(قسمت اول)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

مقدمه

روابط ایران و رژیم صهیونیستی اسرائیل به دو دوره همکاری استراتژیک و خصومت آشکار تقسیم می‌شود. دوره محمد‌رضا شاه دوره همکاری استراتژیک میان ایران و اسرائیل است و دوره جمهوری اسلامی، دوره دشمنی آشکار میان ایران و رژیم صهیونیستی می‌باشد.
روابط ایران و اسرائیل در دوره شاه را باید در دو سطح تحلیل داخلی و بین المللی بررسی کرد. نظام پهلوی از طریق کودتای نظامی با حمایت و احتمالاً دخالت مستقیم مشاوران نظامی امریکایی تثبیت شده بود و بنابراین وابستگی استراتژیک به ایالات متحده داشت. دینی که محمدرضا شاه در قبال امریکا داشت حمایت از منافع امریکا در منطقه خلیج فارس، خاورمیانه و بویژه آسیای میانه و قفقاز بود که حوزه نفوذ رقيب بزرگ امریکا یعنی اتحاد شوروی بود. به عبارت دیگر، امریکایی‌ها در یک موفقیت بزرگ توانسته بودند همسایه جنوبی اتحاد شوروی را که بزرگترین کشور خاورمیانه هم بود تحت نفوذ درآورند.
در دوره محمد‌رضا شاه و پس از کودتای 28 مرداد 1332، امریکا جایگزین استعمار پیر انگلیس در ایران گردید. به تدریج آشکار شد که ایران و اسرائیل از سوی طراحان استراتژی ایالات متحده به عنوان قدرت منطقه‌ای متحد امریکا در نظر گرفته شده‌اند. آنگونه که هانتینگتون اشاره می‌کند بر مبنای طرح امریکا، قدرتهای غالب منطقه‌ای یا «هیولاهای محلی»1شروع به ایجاد شدن کردند: برزیل در امریکای جنوبی، آفریقای جنوبی در جنوب افریقا، اسرائیل در خاورمیانه، ایران در خلیج فارس، هند در شبه قاره، و ویتنام شمالی در هندوچین (Beit-Hallahmi, 1988: 195) و (Huntington, 1973: 5).
در تحقیق حاضر، سابقه همكاري رژيم شاه در طرحهاي نظامي منطقه‌اي با اسرائيل و نقش نظاميان ايراني در حمايت از موجوديت اسرائيل بررسی شده است.
همکاری میان رژیم پهلوی و اسرائیل پس از به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ایران و عمدتاً از سال 1333 (1954) یعنی دوران پس از مصدق آغاز شد. این تعاملات که در ابتدا در قالب همکاري‌های محدود اقتصادی آغاز شده بود، به همکاری‌های گسترده نظامی ـ‌امنیتی و تأمین نفت اسرائیل ـ بویژه در دوره‌های بحرانی رژیم صهیونیستی همچون دوران جنگ با اعراب و تحریم نفتی غرب توسط اعراب- منتهی شد. اتحاد استراتژیک شاه و رژیم صهیونیستی از نیمه دوم دهه 30 تا دهه 50 شمسی (نیمه دوم دهه 50 تا دهه 70 میلادی) بود که ایران و اسرائیل به عنوان بازوهای منطقه‌ای امریکا مطرح شدند.
در این دوران، این دو کشور در چند عرصه با یکدیگر همکاری کردند. در عرصه بین‌المللی برجسته‌ترین همکاری ایران و اسرائیل، در قضایای مربوط به فلسطین بویژه جنگ های اعراب و اسرائیل و تامین نفت اسرائیل از سوی شاه بود. همکاری ساواک و موساد، دخالت نظامی و اطلاعاتی ایران و اسرائیل در مسائل منطقه‌ای بطور آشكار و نهان و خرید تسلیحات از اسرائیل، نمونه‌هائي از همکاریهای دو رژیم بود. روابط این دو نظام بیشتر در دو چارچوب اقتصادی‌ ـ استراتژیک (نفت) و نظامی ـ امنیتی بوده است.
آنچه در این تحقیق به عنوان همکاری‌های نظامی ایران و اسرائیل مورد مطالعه قرار گرفته است عبارت است از: آموزش نیروهای نظامی و اطلاعاتی ایران و مبادله اخبار میان دو کشور، کمک نظامی‌ـ اقتصادی(نفت) ـ اطلاعاتی (در زمينه اعراب و گروه‌هاي مبارز فلسطيني) ایران به اسرائیل، خرید تسلیحات از اسرائیل، دخالت‌های نظامی ـ اطلاعاتی ایران و اسرائیل بویژه در عراق، دخالت نظامی ایران در شورش داخلی عمان و همکاری ایران و اسرائیل به منظور بهره‌برداری از جنگ داخلی یمن.
لازم به ذکر است که درباره آمار و اطلاعات مربوط به موضوع تحقیق، منابع مطمئن و دقیقی در دسترس نیست و محققین و نویسندگان ایرانی و خارجی به مصاحبه و خاطرات، اسناد منتشر شده از جمله اسناد لانه جاسوسی و اطلاعات روزنامه‌ای، استناد کرده‌اند. به علاوه درباره آمار کلی همکاری‌های نظامی ـ تسلیحاتی و اقتصادی نیز ـ به جز آمار تقریبی فروش نفت ـ به منبعی دست نیافتم.

زمینه‌های همکاری نظامی ایران و اسرائیل

روابط ایران و اسرائیل بر پایه دو اصل امنیت برای اسرائیل و ایران (Reppa, 1974: 96-98) و نفت برای اسرائیل، امریکا و اروپا (Reppa, 1974: 85) شکل گرفته بود. به عبارت دیگر، در کنار عوامل داخلی، ابر قدرت های جهانی نیز در تحکیم این نوع روابط مؤثر بودند.
در ابتدای تشکیل دولت رژیم صهیونیستی، ایران از اولین کشورهایی بود که ـ پس از ترکیه ـ اقدام به شناسایی دو فاکتو اسرائیل در سال 1328 کرد و کنسول‌گری ایران در بیت المقدس تشکیل شد. جلال آل احمد در سفرنامه خود به اسرائیل در این باره می نویسد:
«ایران از معدود کشورهای مسلمانی بود که با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار کرد و طبیعی است که این امر، باعث خرسندی خاطر حکومت اسرائیل شد... برای اسرائیل که در یک منطقه مسلمان‌نشین از جهان، به کلی تک افتاده بود، چه چیزی طبیعی‌تر از اینکه دست دراز تنها کشور منطقه را که به سمتش دراز شده بود با شادی بسیار بفشرد. اما پشت این ظاهر طبیعی، و در متن روابط پیچیده سیاست خارجی، این دوستی به ظاهر بی شایبه، پر از رمز و راز بود (آل‌احمد، 1374: 104).
در دوره مصدق روابط ایران و اسرائیل قطع شد و سفارت ایران در بیت المقدس تعطیل شد. متعاقب وقفه‌ای که در دولت مصدق در روابط ایران و اسرائیل به وجود آمد و پس از کودتای سال 1332 (1953)، مابین سالهای 1954 تا 1973، میان محمد‌رضا شاه و رژیم صهیونیستی ائتلافی دوستانه شکل گرفت. کودتای 28 مرداد 1332 نفوذ امریکا در ایران را حداکثر کرد بطوریکه محمد‌رضا شاه بقای خود را مدیون امریکایی‌ها می‌دانست. بنابراین در راستای هماهنگی با اولویت های سیاست خارجی ایالات متحده، روابط خود را با اسرائیل گسترش داد. کودتای جمال عبدالناصر در مصر در 1952 یکی از عوامل بین‌المللی بود که اشتیاق ایران و اسرائیل و ترکیه را برای ائتلاف با يكديگر می‌افزود. ناصر كه با شوروی هم پیمان بود ناسیونالیسم عربی را در کشورهای مسلمان و عرب ترویج می کرد و از اینرو در برابر ایران که ضد شوروی بود و ناسیونالیسم عربی را برنمی تابید، قرار گرفت. منافع ایران پهلوی و رژیم صهیونیستی در اینجا به هم نزدیک شده بود (حاجی یوسفی، 1382: 114-112).
در دوران سلطنت محمد‌رضا شاه، عوامل و علایق مشترکی نظیر جهت‌گیری و وابستگی دو کشور ایران و اسرائیل به بلوک غرب بویژه ایالات متحده امریکا، ضدیت با اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق، مخالفت با رادیکالیسم عرب باعث نزدیکی تهران و تل‌آويو شد. شاید از بعد کلان بین‌المللی مهمترین علت همسویی ایران و اسرائیل آن بود که از سوی بلوک غرب، این دو در کنار پاکستان به عنوان متحدین نظامی منطقه‌ای در نظر گرفته شده بودند.
در همین راستا، سفارتهای امریکا و اسرائیل درباره مسائل منطقه‌ای به صورت هماهنگ عمل می‌کردند. ارتباط سفارت امریکا و اسرائیل و همسویی سیاست‌های آنها در اسناد لانه جاسوسی (سفارت امریکا) بوضوح و به کرات به چشم می‌خورد. این اسناد حاکی از مبادله اطلاعات میان امریکا و اسرائیل درباره ایران و کشورهای عربی بوده، و همسویی این دو کشور را در سياستهايشان نشان می‌دهند. همچنین این اسناد بیانگر آن هستند که درباره محورهای ذکر شده میان رئیس هیئت اعزامی اسرائیل به ایران و سفیر سیاسی امریکا در ایران ملاقات صورت می‌گرفت. (اسناد لانه جاسوسی (31)، 1379: 4040) و (اسناد لانه جاسوسی، شماره 19 «امریکا حاکی اشغالگران قدس») و (اسناد لانه جاسوسی (33)، 1379: از جمله در ص 4390).
خط مشی مشترک «دکترین اتحاد پیرامونی» بن گوریون2، اولین رئیس جمهوری اسرائیل، و سیاست «ناسیونالیسم مثبت» محمد‌رضا پهلوی موجب ایجاد و تحکیم مناسبات دو کشور ایران و اسرائیل شد (حسینی سمنانی، 1377: 4). به موجب دکترین اتحاد پیرامونی، اسرائیل می‌بایست روابط خود را با کشورهای اطراف جهان عرب، بویژه ترکیه و ایران، توسعه می‌داد. از نظر بن گوریون، تحکیم روابط دوجانبه با چنین کشورهایی در دراز مدت می‌توانست اسرائیل را از انزوای سیاسی خارج کند و منافع اقتصادی ـ امنیتی این کشور را در برابر کشورهای عربی تامین کند. بدین‌سان پس از سقوط دولت دکتر مصدق و به قدرت رسیدن مجدد شاه، نفوذ اسرائیل در سطوح مختلف گسترش یافت. (جدید بناب، 1385: 208).
ایران و شوروی در این زمان درباره خطر ناسیونایسم عربی و موج ناصریسم، و نیز خطر اتحاد شوروی باهم توافق داشتند و تشکیل جمهوری متحد عربی (مصر و سوریه) در 1958 و کودتای عبدالکریم قاسم در عراق آنها را در این باره مصمم‌تر کرد. (Segev, 1988: 71-73).
روابط ایران و اسرائیل به دلیل آنکه امنیت منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را بر پایه منافع اروپا و امریکا تضمین می‌کرد، ادامه می‌یافت (Reppa, 1974: 164). همچنین اروپائیان به تنش اسرائیل ـ اعراب به عنوان انگيزه‌اي براي رونق بازار اسلحه و بهترین شرایط برای واردات نفت ارزان می‌نگریستند و بنابراین در لزوم ادامه این شرایط شکی نبود (Reppa, 1974: 162).
در حالی که نظام شاه به سوی میلیتاریسم فزاینده حرکت می کرد از همکاری ها و تجارب دولت میلیتاریستی اسرائیل، که از نظامی ترین دولت های معاصر است، بهره برد.
تاریخ قدیمی یهود منشا تفکر نظامی اسرائیل است. تاریخ قدیم یهود چنانکه تورات نقل می‌کند یک تاریخ نظامی است. ارتش موسی، یهود و داوود ـ بنا به نوشته های تورات موجودـ مدام در حال جنگ با دشمنان یا جنگ‌های داخلی بودند. در این باره «بن گوریون» چنین می‌گوید: «براساس آنچه کتاب مقدس برای ما نقل می‌کند تاریخ قدیم اسرائیل در درجه اول تاریخ نظامی اسرائیل است. یهودا [خدای بنی اسرائیل] با آشوری‌ها، بابلي‌ها، مصری‌ها، کنعانی‌ها، آموری‌ها، فارس‌ها، یونانی‌ها و رومی‌ها جنگید». (به نقل از: ربابعه، 1368: 65).
مورخین ارتش اسرائیل به منظور تثبیت این تفکر نظامی، نهایت تلاش خود را بکار گرفتند تا آنچه را که تاریخ نظامی یهود می‌نامند از آن استخراج کنند. شیوه مرسوم آنها این بود که میان نبردهای عبرانی در گذشته بسیار دور و جنگ‌های دولت اسرائیل در حال حاضر، ارتباط محکمی برقرار سازند تا قبل از هر کس، این پندار را به خود بقبولانند که دارای رسالت و ماموریتی الهی هستند. بنابراین، جنگ یک جبر تاریخی است و برای یهودیان، توسل به جنگ امری اجتناب‌ناپذیر می نماید. در همین حال، چون بسیج یک ارتش بزرگ، تنها از طریق تبدیل جامعه اسرائیل به یک ملت مسلح ممکن بود، گسترش این ایده ضروری به نظر می‌رسید. زيرا جنگ بايد در هاله‌ای از تقدس قرار گیرد تا شرف پیوستن به خدمت مقدس سربازی به آرزویی تبديل شود که همه در پی آن هستند. آنها به این آیه تورات استناد می‌کردند: «هر محلی که کف پایتان برآن قرار گرفت بر اساس آنچه به موسی گفته‌ام به شما اعطا می‌کنم» (ربابعه، 1368: 68-66).

منبع: مركز مطالعات و پژوهشهای سیاسی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جالبه. اسراييليها از اين كه متحدي مثل شاه رو از دست دادن خيلي ناراحتن و اين ناراحتي رو سر مردم بدبخت لبنان و فلسطين خالي مي كنن. اگر ايران در كنار اسراييل بود كار فلسطين سوريه و لبنان يكسره شده بود. icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از مطلب جالبت ممنون . ولی از مدیران خواهش می کنم که هر چه زود تر این تاپیک قفل بشه . اگر این تاپیک در بخش من بو حتما قفلش می کردم . icon_biggrin این تاپیک بهترین مقاله برای سوء استفاده بعضی ها است و کافیه که یکی از اون دوستان گرامی باز سرش درد بگیره و بیاد بحث سیاسی راه بندازه . این تاپیک جون می ده واسه بحث سیاسی که اینجا جاش نیست . انقدر هم پشت سر مرده حرف نزنید .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ای بابا قضیه رو لوزش نکنید دیگه. تا تقی به توقی میشه می گید این تایپیک قفل شه icon_biggrin luftwaffe icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب آخه برادر من خوبه چند تا از اون برادران شاه پرست دوباره سر و کلشون تو سایت پیدا بشه و دوباره جو بگیرشون برای بحث سیاسی . این تاپیک همونطور که گفتم امکان داره مورد استفاده بعضی از اون سود جو ها باشه .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فعلا كه تاپيك در امن و امانه. icon_biggrin بعلاوه مطالب مطرح شده شرايط انحراف رو نداره.شايد از روي عنوان تاپيك اون رو منحرف كنند.اما اگر كسي مطالب رو با دقت بخونه متوجه ميشه اين يه تحليل درست و مستند به اسناد تاريخيه. icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حامد جان ، در اين مورد ميشه خيلي طولاني بحث كرد ، اولا اين اسناد تاريخي كه جنابعالي به آن اشاره ميكنيد تنها در ايران و براي گروهي مشخص با اعتباره ، انسان رو بياد اين مياندازه كه در ايران كتابي بنام خاطرات فرح پهلوي چاپ ميشه ، اين بنده خدا صد بار اعلام ميكنه كه اين كتاب جعليه ولي باز در ايران هر كس بديگري ميرسه ميپرسه كتاب خاطرات فرح رو خوندي !!؟ ثانيا به خود تحليل بر ميگرديم ، اتحاد ايران و اسرائيل در راستاي منافع اروپا و آمريكا ، بفرمائيد منافع اروپا و آمريكا در سايه آن اتحاد در خليج فارس بيشتر بود يا امروز ؟ آن سياست انقلابي نبود ولي باعث شد كه امنيت خليج فارس توسط كشورهاي حاشيه خليج فارس تامين شود كه البته نقش ايران در اين ميان پر رنگ تر بود كه البته با توجه به طول مرز آبي ما كاملا هم منطقي باشد و جالب اينكه همان كساني كه امروزه با هر وسيله اي مايل به گسترش نفوذ ايران در خليج فاس هستند آن روز به بهانه اينكه ايران ژاندارم خليج فارس شده موش ميدواندند ، خليج فارس امروز اسمش فارس است و ماهيتش آمريكائي ، ما طولاني ترين خطوط مرزي را با آبهاي خليج فارس و درياي عمان داريم ولي هم خليج فارس و هم درياي عمان عملا توسط آمريكا كنترل ميشود ، در مورد سوء استفاده يهوديان از اعتقادات مذهبي مردم براي جنگ و سربازي هم بهتر است به اين مثل براي چندمين بار توجه كنيد ، كسي كه در خانه شيشه اي نشسته بمردم سنگ نمي پراند ، متوجه شديد كه منظورم چيست .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خب حالا كه اين مطالب براي شما سنديت نداره قسمت هاي بعدي رو از منابعي تهيه مي كنم كه كسي نتونه اون رو رد كنه. در مورد خونه شيشه اي هم نظر شما رو قبول ندارم.چون اگر خونه ما شيشه اي بود تا حالا ريز ريزش كرده بودن.به نظر من خونه شيشه اي كه تونسته 8 سال جنگ سخت و فرسايشي رو تحمل كنه و نشكنه امن تر از خونه محكم با استراكچرهاي سنگينه كه با يك رانش كوچك نابود ميشه. به علاوه ما هم با توجه به شرايط و موقعيت سوق الجيشي و استراتژكي كه در منطقه داريم به دنبال تحميل نظرات و سياستهاي كلي خودمون هستيم.البته سياستها گاها تعيير جهت مي ده اما اوضاع و احوال كنوني هم مقطعي است.ما اگر عقب نشيني كنيم دشمن يك قدم پيشروي مي كند.اين كاملا واضحه و روشنه. قانون دنيا قانون جنگله.مثل حلقه گرگهاي گرسنه كه اگر احساس كنن كسي داره پلك مي زنه و مي ترسه خورده مي شه.اگر چنگ و دندون نشون نيدي خورده مي شي. البته اين بحثها ربطي به موضوع تاپيك نداره.اگر دوستان در مورد محتواي مطالب نظري دارن ارايه كنن.وگرنه اكثر دوستان از انحرافات موجود حسابي گوششون پره و ديگه از اين بحثها حوصله شون سر رفته. icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يك مسعله مهم هست كه كاملا طبيعيه اون هم اينه كه دولت هايي كه هيچ خط قرمز انساني براي خود قايل نيستند از هر اقدامي براي منفعت خود دريغ نمي كنند و اين كاملا طبيعي است. تاپيك در امن و امان است آسوده بنويسيد fi_lone_ranger icon_biggrin :oops: icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي در خصوص امنيت خليج فارس اگر تاريخ را تنها محدود به دهه 40 و 50 هجري شمسي بدانيم كه ايراني سرسپرده و دربست در اختيار آمريكا و انگليس داشتيم بله امنيت به دست ژاندارم خليج فارس بود و چون به جاي آمريكايي ها و انگليسي ها و ديگران اين جوانان ايراني بودند كه در وقايعي مانند جنگ ظفار در كشور عمان كشته مي شدند و هزينه عمليات نظامي هم تمام و كمال از جيب ملت ايران پرداخت مي شد اصولا نيازي به حضور ناوگان و پايگاههاي نظامي گسترده در منطقه كه علاوه بر هزينه داشتن باعث مشكل مشروعيت حضور نظامي نيز مي شد نبود . ضمن آنكه حضور بيش از 40000 مستشار نظامي در كشور را نبايد ناديده گرفت . ولي اگر كمي عقبتر برويم با سرنگوني دولت مصدق و اشغال ايران در شهريور 1320 مواجه مي شويم . ما ژاندارم منطقه شديم ولي از زماني كه كاپيتولاسيون را پذيرفتيم . در واقع ما تازماني براي آنها مطلوب هستيم كه نوكر چشم گوش بسته آنها باشيم و هر وقت كمي مستقل تر بخواهيم عمل كنيم گوشمالي حسابي مي شويم . به قول معروف ديگي كه براي من نجوشد مي خواهم نجوشد . اگر ما اين موقعيت سرزميني استراتژيك را نداشتيم باز اينقدر از سوي آنها تقويت مي شديم ؟ ايران و همسايگانش قرنها در اين منطقه وجود داشته و همزيستي داشته اند و در مواقع مشكل هم از پس هم برآمده اند . دخالتهاي بيگانگان سبب افزايش تفرقه و دشمني در ميان همسايگان شده است . حتما شنيده ايد كه انگليسيها مي گويند تفرقه بيانداز و حكومت كن . خاصيت وجود اسراپيل در منطقه نيز همين نا امن كردن منطقه و تسلط بر منابع آن است . كشوري كه پرچمش نشانه آرمان تسلط بر سرزميني ميان نيل تا فرات است اگر پا بگيرد و موفق شود ايران را به كشور درجه دهم تبديل مي كند و فراموش نكنيد مقبره دانيال نبي در شوش دانيال است و اصلا بعيد نيست به اين بهانه يك كمي ( مثلا به اندازه كل خوزستان نفت خيز ) از فرات اين طرفتر بيايند البته آن وقت حتما پرچمشان را عوض خواهند كرد . ما و اعراب و هر كس ديگري كه در اين دنيا زندگي مي كند نمي تواند ادعا كند خودش تصميم گرفته جزو كدام قوم و نژادي باشد و اختلافات ديني و مذهبي نيز بواسطه بحث علمي و سعه صدر قابل برطرف كردن است . مهم درك اين واقعيت است كه بايد يكديگر را تحمل كرد و بر اساس دوستي و صلح در اين دنيا زندگي كرد . كاري كه با وجود زياده طلبي و خودخواهي رسيدن به آن بسيار دشوار است[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نظر zed قابل تصورتر از Parviz است. البته ديدگاههاي متفاوت ادم رو به نتايج بهتري مي رسونه icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين جناب بزرگوار به معناي سن (آقاي پرويز )خيلي دلش از سياست هاي اين نظام پره به همين جهت حرف هاش بي حساب كتابه !!! آقاي پرويز هدف وسيله رو توجيه نمي كنه اتحاد ايران با اسراييل بباعث كشته شدن هزاران بي گناه فلستيني و سورسري و لبناني مي شه كه اين كار براي امنيت خليج فارس بهاي انساني سنگينيه البته اگر انسانيت در زمان شاه وجود خارجي داشت!!!! icon_cheesygrin icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زدعزیز اگر می بینی بقول شما بیگانه ها میان و دخالت می کنند در منطقه ، دلیل اولش ضعف خود ماهاس. ما ایرانی ها و عربها و عثمانی ها اگر عوض اینکه بیایم و توی سرهم بزنیم با هم دوستی می کردیم و همدیگرو تحمل می کردیم( متحد شدن پیشکش) دهن اروپا آسفالت شده بود. اون زمان که سپاه عثمانی داشت وسط خاک اروپا عربی می رقصیداین شاه عباس کبیر رفت باهاشون جنگید که نتونند توی اروپا کاری بکنند. به هر حال توی تاریخ از این جور بازی ها زیاده. اما اسرائیل! جه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم الان یه واقیعت ژئوپولتیک شده در منطقه خلیج فارس و مثل هر کشور دیگری دنبال منافع خودشه. ما هم باید به فکر منافع خودمون و مردم ایران باشیم. حامد جان آقا پرویز اون مسئله خانه شیشه ای رو در مورد یه مسئله خاصی عنوان کرد. شما هم در مورد همون مسئله جوابش رو بدی خیلی بهتر می شه. یه خورده کلی گویی کردی.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.