amirhosin

تاپیک جامع صَدّام حُسین عبد المجید تِکریتی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[align=center]تصویر[/align]

صدام حسین درپایان هشت سال جنگ باایران به مؤفقیتی که جنگ رابه منظور تحقق آن آغاز کرده بود نایل نگردید. اما این جنگ اورا صاحب ارتش یک ملیونی ودارای سلاح وتجهیزات پیشرفته کرد. هرچند او درپایان جنگ ازمدرک مصارف نظامی وتسلیح وتجهیز ارتش عراق ملیار ها دالر مقروض شد. توانایی نظامی را که صدام حسین درجریان جنگ با ایران کمایی کرد وحتی خود به تولید سلاح های کشتار جمعی وشیمایی مبادرت ورزید ناشی ازکمک های هنگفت مالی کشورهای عربی ثروتمند حوزۀ خلیج فارس وتحویل دهی انواع اسلحه وتجهیزات پیشرفتۀ نظامی ازسوی شوروی، چین، فرانسه وهمچنان فراهم آوری مواد وتجهیزات نظامی ازسوی شرکت های مختلف کشورهای غربی بود. مطابق گزارش های که درمطبوعات غربی بعد ازاشغال کویت منتشر گردید، 207 شرکت ازکشورهای غربی متهم هستند که به عراق مواد وتجهیزات لازم برای تولید تسایحات شیمایی فروخته اند. هفته نامۀ اشپیگل چاپ آلمان گزارش میدهد که کارگران آلمان شرقی به عراق کمک کردند تا فابریکات تولید سلاح های شیمایی را که شرکت های المان غربی طراحی کرده بودند احداث نمایند. همچنین نشریۀ تایمزمالی چاپ انگلستان بعدازاشغال کویت گزارش میدهد که یک شرکت انگلیسی تعداد زیادی گلوله های حاوی گازهای زهرناک وبمبهای آتشزا مشابه بمبهایی را که ایالات متحدۀ امریکا درجنگ ویتنام بکاربرد به عراق صادرکرده است. افزون برآن انگلستان درفابریکۀ اسلحه سازی شهر الحله واقع درجنوب بغداد که موشک وسلاح شیمایی تولید میکرد نقش عمده داشت.

شرکت های بلجیمی، انگلیسی، آلمانی ویوگسلاویایی درطول جنگ باایران فرودگاه ها وپناهگاه های متعدد زیرزمینی را درعراق ساختند که هواپیماهای جنگی با پیلوت وپرسونل آن می توانند درآنجا ازبمباران ها مصئون مانده وهواپیماها باخروج ازمدخل پناهگاه مستقیماً پرواز نمایند.

نقش فرانسه نسبت به هرکشور اروپایی وغربی درتسلیح وتجهیزعراق بیشتربود. زیرا فرانسویها بصورت رسمی سلاح های پیشرفته ای چون "سوپرایتاندار"، "میراژ" وموشک های" اگزوست" را به عراق فروختند. مجموع ارزش پولی سلاح فرانسوی فروخته شده به عراق درطول جنگ آن کشور با ایران شانزده ملیارد وششصد ملیون دالر بالغ می شود.

هرچند امریکایی ها درجریان جنگ هشت سالۀ ایران وعراق بصورت رسمی ومستقیم سلاح وتجهیزات نظامی دراختیار عراق قرار ندادند اما بصورت غیرمستقیم ومخفی با قراردادن اطلاعات محرمانه ازحرکات نیروی نظامی ایران درجبهات که ازعکسبرداری های اقمار مصنوعی امریکا بدست می آمد وهمچنین با فروش سامان وآلات جنگی وکمپیوتری، دولت صدام حسین را بصورت مخفیانه یاری نمودند. روزنامۀ واشنگتن پوست دریکی ازشماره های ماه مارچ سال جاری میلادی(1991) افشاء ساخت که کمپنی های تولید سلاح درامریکا ازسال 1985 تا سال 1990 بیش ازیک ونیم ملیارد دالرسامان ولوازمات جنگی برای ایجاد کارخانه های تولید سلاح به صدام فروختند. امریکایی ها علاوه براینکه درجریان جنگ ایران وعراق روابط دیپلوماتیک خودرا باعراق که قبلاً قطع شده بود ازسرگرفتند ونام عراق راازلیست کشورهای حامی تروریزم درسال 1984 حذف کردند دوملیارد دالر قرضه بصورت رسمی دراختیار دولت صدام حسین گذاشتند. رونالد ریگن رئیس جمهور امریکا دردوران جنگ ایران وعراق بعد ازاشغال کویت توسط عراق طی سخنرانی خود دردانشگاه امریکایی "برکیمان" گفت:" حمایت ازعراق درسالهای دهۀ هشتاد درمقابل ایران انتخاب بین بد وبدتر بود. سیاست خصمانۀ ایران دردوران حیات آیت الله خمینی وگروگان گیری پرسونل سفارتخانۀ امریکا برای 444 روزدرتهران ونگرانی ازشعار های صدور انقلاب توسط رهبران جمهوری اسلامی مارا به سمت برقراری روابط باعراق وحمایت ازرژیم صدام حسین سوق داد."

نقش شوروی درتجهیز وتسلیح عراق کاملاً واضح وآشکاراست. پس ازقرارداد 1972 میان عراق وشوروی سلاح روسی به ارتش عراق سرازیر شد وصدها مشاور نظامی شوروی درقطعات مختلف ارتش عراق قرارگرفتند. قسمت اعظم سلاح های سبک وسنگین عراق چون انواع تانک ها، هواپیماهای جنگی وموشک های مختلف النوع ساخت شوروی میباشد. دولت عراق درجریان جنگ باایران به همکاری مشاورین ومتخصصین نظامی شوری مؤفق شد تا تغیراتی را درمورد موشک های اسکاد روسی وارد نموده ازیکطرف برد آنهارا بیشتر ساخت وازطرف دیگر آن موشک هارا قادر به حمل سلاح شیمایی نماید. ارزش سلاح وتجهیزات نظامی را که شوروی ها درطول جنگ هشت سالۀ عراق وایران به صدام حسین فروختند به ده ها ملیارد دالر بالغ میگردد.

نقش کشورهای ثروتمند عربی حوزۀ خلیج فارس درتأمین مصارف مالی ماشین نظامی عراق بسیار مهم وعمده محسوب می شود. به حدیکه صدام حسین بدون سخاوتمندی های هنگفت مالی برادران عرب خود قادر به ایجاد چنین ماشین جنگی نمی گردید. برخی ازمقامات کویت بعد ازتهاجم عراق به کویت اظهارکردند که حکومت کویت درطول جنگ عراق وایران درحدود بیست ملیارد دالربصورت قرضه وکمک بلاعوض دراختیار صدام حسین گذاشت.

هرچند حکومت عربستان سعودی تاکنون درمورد میزان کمک مالی خود به صدام حسین اظهاری نداشته اما حدس زده می شود که به هیچصورت میزان کمک های عربستان به صدام درطول جنگش باایران کمترازسخاوتمندی های حکومت کویت نمی باشد. سایرکشورهای ثروتمند عربی عضو شورای همکاری خلیج نیزهزاران ملیون دالردراختیار صدام حسین گذاشتند.

کشورمصر با آنکه ازکشورهای فقیر عربی به حساب میرود درطول جنگ عراق وایران صدها ملیون دالر کمک نظامی دراختیار صدام حسین گذاشت. ازجانب دیگر نقش عمده ای را درجلب حمایت کمک کشورهای غربی به دولت عراق ایفا نمود.

تعداد ارتش ومقدار سلاح دولت صدام حسین درپایان جنگ با ایران بدین شرح بود:

مجموع نیروهای مسلح وآماده به خدمت یک ملیون نفر

افراد ذخیره با احتیاطی 850 هزار نفر

تعداد سرباز وافسردرنیروی زمینی 955 هزار نفر

تانک 5500 عراده

توپ 3000عراده

موشک انداز زمین به هوا 330 دستگاه

نیروی بحری پنج هزار نفر شامل پنج فروند کشتی جنگی، 38 فروند کشتی جنگی گزمه(گشتی) وساحلی

نیروی هوایی چهل هزار نفر شامل 513 فروند طیاره که شامل میک 23، میک 25، میک 29 روسی وهواپیماهای میراژ فرانسوی حامل موشک های هوا به زمین اگزوست و 160 فروند چرخبال ( هلیکوپتر) می شد.



مطالعه وبررسی زندگی وشخصیت صدام حسین:

صدام حسین دراپریل 1937 میلادی ازیک خانوادۀ روستایی متعلق به یک قبیلۀ بدوی درشهرک تکریت واقع صد کیلو متری شمال بغداد بدنیا آمد. اوهنوز پا به مکتب یا مدرسۀ ابتدایی نگذاشته بود که پدرش درگذشت. وبه نوشتۀ مجلۀ عربی الخلیج: ازپدرش به خاطراینکه مادرصدام را ازخانه بیرون کرد جدا شد وتحت سرپرستی کاکایش قرارگرفت. میان پدر ومادر صدام توافق روحی وجود نداشت. این عدم توافق روحی محیط فامیل را که محیطی مملواز جنگ وکشمکش ساخته بود تأثیرات ناگواری بروحیۀ صدام گذاشت. صدام ازهمان آوان کودکی آدم تند خوی، کینه توز، بی رحم وخشن بار آمد. او در9 سالگی شامل مکتب ابتدایی تکریت گردید ودرسالهای اخیردورۀ ابتدایی مکتب با بدمعاشی دست به قتل یکی ازمعلمین خود زد وبه زندان رفت. وی در1955 اززندان رها شد وبلا فاصله شامل دوران ثانوی درمکتب الکرخ بغداد شد. صدام درهمین وقت بود که به صفت فعالین حزب بعث درآمد که یک حزب سوسیالیستی خوانده می شد. معاشرت ودوستی صدام حسین چه درمیان همصنفان دورۀ مکتب وچه درمیان اعضای حزب بعث به جرئت، تند خویی، گردنکشی وخشونت مشهوربود. ازاین رو حزب بعث درمواقع اجرا وتطبیق نقشه های خطرناکی چون قتل وترور اورا به وظیفه می گماشت واز خصوصیت بی رحمی او استفاده میکرد. چنانچه اورا با 9 تن ازهمقطارانش درسال 1958 به ترور جنرال عبدالکریم قاسم صدراعظم عراق مامورساخت. صدام حسین دراین حادثه جراحت برداشت و برخلاف رفقای خود که همه دستگیر وزندانی شدند مؤفق به فرارگردید. او نخست به سوریه وازآنجا راهی قاهره پایتخت مصر شد. صدام حسین با آنکه دربغداد به جرم شرکت درترور نافرجام جنرال قاسم غیاباً محاکمه وبه اعدام محکوم گردید درقاهره مورد نوازش وحمایت جمال عبد الناصر قرارگرفت. اودرتحت این حمایت نخست شامل مکتب الاقصرالانی وبعداً در1961 شامل فاکولتۀ حقوق دردانشگاه قاهره گردید. صدام درقاهره بارها با جمال ناصرملاقات نمود واین ملاقات ها اورا شدیداً تحت تأثیرافکار ناسیونالیستی ناصرقرارداد. صدام حسین دردانشگاه حقوق قاهره به عضویت اتحادیۀ محصلین بعثی درآمد وبعداً درسال 1963 که حکومت جنرال قاسم باکودتای مشترک جنرال عبدالسلام عارف وحزب بعث سرنگون گردید دوباره به بغداد برگشت. اودراین زمان با سهمگیری درچهارمین جلسۀ منطقوی وششمین جلسۀ ملی حزب بعث درسال مذکور نقش بیشتروفعالتری رادرحزب بعث به عهده گرفت. وی همچنین درپهلوی مسئولیت حزبی تحصیلاتش رادر رشتۀ حقوق دردانشگاه بغداد دنبال کرد ودرهمین سال بادخترکاکایش ساجده توالف ازدواج نمود که اکنون صاحب دوپسرودو دخترمیباشد.

صدام حسین دراواخرسال 1963 که روابط جنرال عارف باحزب بعث برهم خورد وبعثی ها از مناصب دولتی کنارزده شدند، زندانی گردید. اوبعداً در1966 اززندان فرار نمود ودرهمین سال به معاونیت رهبری حزب بعث رسید. وی بلا فاصله به تجدید سازمان حزب مذکور پرداخت وغرض سرنگونی حکومت جنرال عبدالرحمن عارف ارتش ملیشایی را تشکیل داد. صدام حسین درکودتای افسران حزب بعث در1968 که سبب سرنگونی حکومت جنرال مذکورگردید نقش فعالی را ایفا نمود. درنتیجۀ این کودتا حزب بعث به قدرت رسید وجنرال حسن البکر به حیث رئیس جمهور، صدراعظم ورئیس حزب بعث عراق اموررا بدست گرفت. وصدام حسین در1971 معاونیت اورا در کلیه این مقام ها عهده دارشد. صدام حسین بعدازاحراز قدرت توسط بعثی ها در1968 به تحصیلات ناتمامش دررشتۀ حقوق ادامه داد ودرسال 1969 مؤفق به اخذ دیپلوم در رشتۀ متذکره گردید. اوبه خاطر کسب اعتبار نزد نظامیان بدون آنکه دانشگاه نظامی راخوانده باشد درسال 1973 رتبۀ برید جنرالی گرفت ودیپلوم" ام –اس" رادرعلوم حربی بدست آورد. هرچند تا سال 1979 دررأس رژیم عراق وحزب بعث جنرال حسن البکر قرارداشت اما صدام حسین بصورت روزافزون نفوذ وتسلط خودرا بردستگاه های دولت مستحکم میساخت. اوخویشاوندان، طرفداران وهمفکران خودرا درپست های مختلف حزبی ودولتی جابجا میکرد. کودتای نامؤفق "ناظم گزار" رئیس سازمان جاسوسی عراق در1973 علیه حسن البکربهترین زمینۀ تصفیۀ مخالفین رابدست صدام داد. علاوه برآنکه ناظم گزار اعدام شد، صدام حسین صدها تن ازافرادی را که مخالف تشخیص میداد به زندانها وکشتارگاه ها می کشاند.

معاهدۀ صدام با روسیه در1972 سبب ائتلاف حزب حاکم بعث با حزب کمونیست عراق گردید وبعثی ها مطابق تمایل مسکو حزب کمونیست عراق را درقدرت سیاسی شریک ساختند. اما این ائتلاف در1978 بعد ازکشف کودتای نافرجام افسرانی که اعضای حزب کمونیست بودند درهم شکست وصدام 21 تن اعضای حزب کمونیست رادرماه می سال مذکور اعدام کرد. هرچند اعدام کمونیست ها آزردگی ونارضایتی مسکو رابارآورد اما حاکمان شوروی که کودتا را نافرجام وموقعیت حزب بعث را مستحکم دیدند روابط دوستانه ونزدیک خودرا با حزب بعث وصدام حسین گرم نگهداشتند. به اساس مقالۀ تحلیلی مجلۀ شپیگل چاپ آلمان درمورد صدام حسین ورژیم اوکه بعد ازاشغال کویت منتشرگردیده است حسن البکر نمیخواست قرارداد 1972 با شوروی امضاء شود اما صدام دردفتر کارریاست جمهوری با آتش مرمی تفنگچۀ خود که شانۀ چپ رئیس جمهور را درامور اصابت قرارداد، حسن البکررا به امضای معاهده با شوروی راضی ساخت.

صدام سرانجام درشانزدهم جولای 1979 رسماً به حاکمیت سمبولیک وشکلی حسن البکر پایان داد واورا بنام معاذر صحی وکبرسن وادار به استعفا ساخت. صدام حسین سمت های ریاست جمهوری، صدارت عظمی، ریاست شورای انقلابی، سرقوماندانی قوای مسلح وریاست حزب بعث را تحت نام منشی عمومی حزب بدوش گرفت. اوبعدازآن بیشتر ازبیش با بی رحمی وقساوت افراد مخالف خودرا ازکلیه مناصب دولتی وحزبی کنارزد وکلیه صلاحیت های زمام داری رادردست خودقرار داد. اوحکومت استبدادی ودیکتاتوری را که قبلاً پایه گذاری شده وشکل گرفته بود به صورت وحشتناکی مستحکم وگسترده ساخت.

صدام حسین درآکست 1979 بیست ویک تن ازافراد بلند پایۀ دولتی به شمول پنج تن ازاعضای بلند پایۀ حزب بعث وعده ای ازوزرای کابینه را به اتهام جاسوسی با سوریه تیرباران کرد. اودرجون 1980 اعلان برگزاری انتخابات رانمود وبیش ازدوصد تن خبرنگاران خارجی را جهت مشاهدۀ جریان انتخابات به عراق دعوت نمود.لایحۀ انتخابات رابرای خود محفوظ داشت وانتخابات بدون شرکت مخالفین برگزارشد. نتیجۀ این انتخابات که ازقبل مشخص بود به زمامداری صدام ظاهراً شکل قانونی بخشید. وکشورعراق درانحصار حاکمیت حزب بعث آنهم دردست صدام حسین، دوپسر وبرادر اندر وبرادرخانمش جنرال ادنان خیرالله تولف وزیر دفاع عراق که درسالهای اخیر جنگ با ایران دراثر سقوط هلیکوپتر حاملش به هلاکت رسید قرارگرفت.

صدام حسین مانند سفاکترین وبی رحم ترین زمام داران تاریخ، مخالفین داخلی خودرا با برحمی سرکوب نمود. سیاست او درتحکیم پایه های حکومتش فقط برپایۀ قلع وقمع نارضیان ومخالفین استوار بود. او درسرکوبی و قتل مخالفان خود هیچ محدودیت اخلاقی وانسانی را نپذیرفت وازانجام هیچ فاجعه وجنایتی دریغ نورزید. اوسلاح کیماوی را نه تنها درجنگ باایران علیه عساکر ایرانی بکاربرد بلکه هزاران تن ازهموطنان عراقی خودرا درحلبچۀ کردستان با این سلاح کشنده در1988 قتل عام کرد ودرپاسخ به خبرنگار دوتلویزیون فرانسه که بمباران شیمیایی حلبچه راغیراخلاقی خوانده بودندگفت:" درسیاست ورهبری هیچ جایی برای اخلاق وجودندارد." صدام حسین خصوصیات واوصافی چون کینه توزی، زورگویی، خشونت، خودخواهی، شهرت طلبی ودرعین حال جرئت مندی راازهمان آوان کودکی با خود داشت. وبا همین شیوه خودرا به مدارج بالای حزب بعث وحکومت عراق رسانید. اوبعد ازکنارزدن حسن البکر وغصب قدرت ودرجریان جنگ با ایران برای خود فهرستی ازاوصاف والقابی را که برخی آنها عجیب وبرخی هم مضحک وخنده آور بود، انتخاب نمود. کلیه دستگاه های دولتی ووسایل جمعی عراق چون مطبوعات، رادیو وتلویزیون را مکلف ساخت تااورا با لقب هایش یاد نمایند: "سوار کار فقیر"، " سردار قادسیه"، "چابک سوارعرب"، "آفتاب ملت"، "رهبر حکیم توده های انقلابی"، "پدرملت" و . . . لقب هایی هستند که باید درپهلوی نام صدام حسین تذکر یابند. صدام برای تثبیت لقب رهبر حکیم توده های انقلابی تا کنون 312 جلد کتاب منتشر کرد که بیشتر مطالب آنها شامل دستورات ونصایح حکیمانه برای اطفال ونوجوانان دوره های ابتدایی ومتوسطۀ مکاتب بود. صدام دربرخی مواقع خاصتاً درسالهای اول حاکمیت خود ظاهراً بطور غیر مترقبه درمحله های مختلف فقیر نشین بغداد نمایان می شد وبا افراد عادی ومعمولی صحبت میکرد. اودرداشتن ارتباط با مردم عامه چنان با تظاهر وریاکاری عمل میکرد که تا قبل ازجنگ نفت تیلفون خاصی را بین خود ومردم نصب نموده بود وهرکس می توانست ازاین طریق با صدام مکالمه وصحبت آزاد داشته باشد.

صدام گاهی خودرا صلاح الدین ایوبی میخواند. گاهی متمایل بود که اورا استالین عرب بنامند. گاهی درصدد مقایسۀ خود با هارون الرشید خلیفۀ مشهور عباسی که تمدن اسلامی دردوران او به نقطۀ اوجی رسیده بود می برآمد. وبدین مناسبت عکس های اودرلباس ها وشکل های گوناگون تا قبل ازجنگ نفت درسراسر عراق به چشم می خورد. سازمان جاسوسی عراق همیشه درصدد یافتن منازلی بودند که عکس صدام را نمیداشتند. عکس ها، اورا درحالات مختلف نشان میداد: درملاقات با مردم عادی، درصحبت با اطفال مکتب، درحین اندرز ونصیحت، دروقت ایراد بیانیه، درحالت تفکر، درحین مطالعه ونوشتن، درحالت سوار براسپ، درلباس بدوی، درلباس رزمی وگاهی درلباس اروپایی. برعلاۀ این تاکنون صدهاهزار ساعت دستی درعراق توزیع گردیده که بروی صفحۀ آنها عکس صدام منقوش شده است. صدام حسین بیانیه های رادیویی وتلویزیونی خودرا بعد ازشروع جنگ باایران توأم بامارش نظامی قرائت مینمود. اوتدریجاً بردیدار های ناگهانی وغیرمترقبه اش ازمناطق مختلف بغداد وملاقات با افراد عادی وعامۀ مردم خاتمه داد. وخاصتاً درسالهای اخیر جنگ با ایران ازقصرزیر زمینی وآهنینش خارج نمی شد. قصر زیر زمینی صدام درنزدیکی فرودگاه بین المللی بغدا قراردارد که اعمارآن بعد اززمامداری اش توسط دوشرکت ساختمانی آلمان آغازشد ودرسالهای اول جنگ باایران تکمیل گردید. این قصرشامل دوقسمت است: قسمت های ظاهری که درسطح زمین قراردارد ودرجریان بمباران هوایی امریکا ومتحدینش تخریب گردید وقسمت دیگری درزیرزمین درعمق چند متری درساحۀ دوکیلومترمربع که غرض دیوار اتاق های آن به دوصد متر میرسداعمار شده است. اتاق های زیرزمینی با هرنوع وسایل پیشرفته وعصری مجهز بوده وبا سنگ های مرمرایتالیایی پوشانیده شده اند. کلیه وسایل سپورتی وسرگرمی برای تفریح صدام دراین قصروجوددارد. دفترریاست جمهوری که کلیه تصمیمات اساسی دربارۀ سیاست های داخلی وخارجی ازآن نشئت می کنددراین قصرقراردارد. گروهی ازوزیران قدرتمند وبا اعتماد صدام، اقارب ووطنداران تکریتی او همراه با اعضای خانواده اش نظارت واجرائت دفترمتذکره را به عهده دارند وهرنوع اجراآت وفرمان تحت مراقبت صدام ومطابق میل اوانجام میابد.

درسالهای اخیرجنگ هشت ساله باایران گاهی اگرصدام حسین به منظور بازدید ازجبهۀ جنگ یابرای سفردرداخل کشورازقصر سنگر مانند خود بیرون می شد باکاروانی ازموترهای همرنگ وضد مرمی درمیان جمعی ازمحافظین حرکت می نمود. ده عراده موتر مرسدس بینز سیاه رنگ ضد مرمی درحین حرکت صدام آماده می شد ودرپشت هم قرارمی گرفتند. صدام فقط درلحظۀ حرکت تصمیم میگرفت که به کدام آنها بنشیند. درعقب این کاروان امبولانسها ویک شفاخانۀ متحرک با مقدار عظیمی ازخریطه های خون قرارداده می شد.

درحالیکه صدام حسین حزب بعث را حامی ناسیونالیزم عربی می خواند، خودرا هواخواه جدی ایجاد جامعۀ واحد عربی معرفی می کند وحتی هزینۀ عظیم جنگ هشت سالۀ خودباایران را درازای دفاع ازدروازۀ عربیت ازکشورهای ثروتمند عرب بدست آورد اما با اشغال کویت همسایۀ عربش نشان داد که به وحدت جامعۀ عرب وایجاد ملت واحد عربی باورندارد وادعا های اودراین مورد لفاظی های ریاکارانه ودروغینی بیش نیست.

صدام حسین دارای افکار واعتقادات خاص خودش است. افکار وباورهای اوترکیبیست ازکینه توزی، بیرحمی، زورگویی، سفاکی، خودبزرگ بینی، شهرت طلبی، سازش کاری وذلت پذیری. صدام درطول حاکمیت خود نشان داده است که برای شهرت یافتن وبزرگ جلوه دادن خود دست به هرکاری ازجمله به پدیدۀ ویرانگر جنگ غیرمعقول ونامشروع میزند ومردم خودرا گرفتار فاجعه ومصیبت مینماید. تازمانیکه منافع حاکمیتش به مخاطره نیافتد علاقه ای به ختم جنگ وپایان یافتن مصیبت مردم نشان نمی دهد. چنانچه اوکلیه پیشنهادات مسالمت آمیز دنیا وتقاضای کشورهای غربی واسلامی رادرخروج ازکویت بدیوار کوبید وکشورخودرا آماج بزرگترین حملات هوایی برهبری ایالات متحدۀ امریکا قرارداد. به حدیکه زیربنای اقتصادی وثروت ملی عراق درجریان چهل روز بمباران هوایی امریکا ومتحدینش منهدم گردید. اما زمانیکه تهاجم زمینی امریکا ومتحدینش را خطری درسقوط حاکمیت خودیافت برخلاف لاف وگزاف هایش مبنی برمقاومت وپایداری دستورعقب نشینی سریع وبدون قید وشرط قوای خودرا ازکویت صادرکرد. او تمام شرایط امریکا را پذیرفت ونشان داد که مساوی بازورگویی وبلند پروازی هایش .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
لعنت بر صدام كه كل خاورميانه را به گند كشيد. :D
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهم اينه كه الان ديگه قدرت نداره و برو بچه هاي ايران اون رو تو يكي از كشورهاي اسياي مياني نگه داري ميكنن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مهم اينه كه الان ديگه قدرت نداره و برو بچه هاي ايران اون رو تو يكي از كشورهاي اسياي مياني نگه داري ميكنن


يعني چي ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
صدام حسین عبدالمجید تکریتی (۸ اردیبهشت ۱۳۱۶ - ۹ دی ۱۳۸۵) (۲۸ آوریل ۱۹۳۷ - ۳۰ دسامبر ۲۰۰۶) از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۲ (۱۹۷۹ تا ۲۰۰۳) رئیس‌جمهور سابق و دیکتاتور جنگ‌طلب کشور عراق بود.

وی که یکی از اعضای برجستهٔ حزب بعث عراق محسوب می‌شد. مبانی نظری این حزب بر پان‌عربیسم، نوسازی اقتصادی و سوسیالیسم استوار است. او نقشی کلیدی در کودتای سال ۱۳۴۷ (۱۹۶۸) که منجر به حکومت درازمدت حزب بعث شد داشت. صدام به عنوان نائب‌رئیس تحت فرمان دائی خود، ارتشبد احمد حسن البکر، توانست به سختی کشمکش‌های بین دولت و نیروهای مسلح را در زمانی که گروه‌های بسیاری توانایی براندازی دولت را داشتند کنترل کند. او این کار را با تشکیل نیروهای امنیتی سرکوبگر و تحمیل نیروی خود به دولت انجام داد. وی توانست اقتصاد عراق را با یک رشد نسبتاً تند در دههٔ ۷۰ میلادی به پیش ببرد.

صدام به عنوان یک رئیس‌جمهور دیکتاتور توانست نوعی پرستش شخصیتی فراگیر برای خود و در بین مردم به وجود آورد. او دولتی به شدت مستبد تشکیل داد و توانست در طول جنگ ایران و عراق (۱۳۶۷-۱۳۵۹) (۱۹۸۸-۱۹۸۰) و جنگ اول خلیج فارس (۱۳۷۰) (۱۹۹۱) که هر دو عامل کاهش استانداردهای زندگی و وضع حقوق بشر در عراق شدند قدرت را حفظ کند. دولت صدام تمام جنبش‌هایی را که به باور خود تهدیدکننده تلقی می‌کرد، به ویژه آنهایی را که برآمده از گروه‌های دینی یا قومی بودند و خیال استقلال یا خودمحتاری داشتند سرکوب کرد.

صدام در حالی که در نظر بسیاری از اعراب به دلیل مقاومت در برابر غرب و حمایت بی‌شائبه از فلسطینی‌ها رهبری بزرگ تلقی می‌شد، پس از جنگ خلیج فارس از سوی جامعهٔ بین‌الملل و امریکا طرد شد.

صدام پس از حملهٔ امریکا و متحدانش به عراق در سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) مقام خود را از دست داد. او در ۲۲ آذر ۱۳۸۲ (۱۳ دسامبر ۲۰۰۳) توسط نیروهای امریکایی دستگیر شد. او را در دادگاه ویژهٔ جرائم سران عراق که توسط دولت موقت عراق تشکیل شد محاکمه و در تاریخ یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۸۵ (۵ نوامبر ۲۰۰۶)، به اعدام با چوبه دار محکوم کردند و سرانجام در تاریخ شنبه ۹ دی ۱۳۸۵ در بغداد به دار آويخته شد.


ادامه دارد.
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
صدام حسین در سال ۱۳۱۷ (۱۹۳۷) در روستای العوجه تکریت در کشور عراق و در خانواده‌ای چوپان به دنیا آمد. مادرش او را صدام نام نهاد که در عربی به معنای فردی است که بسیار آسیب می‌رساند. او هیچ‌گاه پدر خود «عبدالمجید» که پنج ماه پیش از تولدش ناپدید شده و یا فوت کرده بود را ندید. کمی بعد برادر دوازده ساله‌اش بر اثر بیماری سرطان مرد و مادر صدام را در آخرین ماه‌های حاملگی در اندوه فرو برد. او تلاش کرد جنین خود را سقط کرده و خود را بکشد. پس از تولد صدام از نگهداریش سر باز زد. صدام تا سه سالگی در خانوادهٔ دایی‌اش، خیرالله طلفاح به سر برد. مادرش، صبحه طلفاح المسلط بار دیگر ازدواج کرد و صدام دارای سه برادر ناتنی شد. پس از بازگشت صدام نزد مادر، ناپدریش رفتار خشنی با او داشت. او مرد شیادی بود و صدام را مجبور به دزدی مرغ و گوسفند می‌کرد.در ده سالگی از تکریت فرار کرده و به بغداد رفت تا با عمویش که یک سنی متعصب بود زندگی کند. بستگان تکریتی وی، بعدها تأثیرگذارترین و پرنفوذترین مشاوران و حامیان او شدند. بنابر اظهارات خود صدام، او چیزهای زیادی از عمویش یاد گرفت، به ویژه اینکه هیچ‌گاه به دشمنانش پشت نکند حتی اگر تعداد و امکانات آنها بسیار بیشتر از امکانات او باشد. او با راهنمایی عمویش به یک دبیرستان ملی‌گرا رفت. در سال ۱۳۳۶ (۱۹۵۷) و در سن ۲۰ سالگی به حزب انقلابی و پان‌عربی بعث که عمویش هم از طرفداران آن بود پیوست.

احساسات انقلابی از بارزترین شاخصه‌های آن دوره در عراق و تمام خاورمیانه بود. طبقهٔ مستبد عراق (شامل سلطنت‌طلبان محافظه‌کار، خانواده‌های مشهور و بازرگانان) در حال فروپاشی بود. به علاوه، ملی‌گرایی پان‌عربی و مردمی جمال عبدالناصر در مصر، تأثیر ژرفی بر این بعثی جوان (حتا تا به امروز) گذاشت. ظهور ناصر پیش درآمد موج انقلاب‌هایی بود که در دهه‌های پنجاه و شصت میلادی در خاورمیانه رخ دادند و باعث سقوط نظام‌های سلطنتی کشورهای عراق، مصر و لیبی شدند. ناصر با انگلیس و فرانسه در افتاد، کانال سوئز را ملی اعلام کرد و تلاش کرد مصر را مدرنیزه و دنیای عرب را از نظر سیاسی با هم متحد سازد.

ادامه دارد
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
صدام سه بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی در سال ۱۳۴۲ (۱۹۶۳) با ساجده طلفاح دختر دایی بزرگش که یک معلم بود انجام شد. نتیجهٔ این ازدواج با دختر خیرالله طلفاح، دایی و قائم‌مقام صدام، دو پسر به نام‌های «عدی حسین» و «قصی حسین» و سه دختر به نام‌های «رعنا»، «رغد» و «حلا» بود. ساجده در اواخر سال ۱۳۷۵ (اوایل سال ۱۹۹۷) به همراه رعنا و رغد به گمان دست داشتن در ترور عدی در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۷۵ (۱۲ دسامبر ۱۹۹۶) در خانه تحت نظر قرار گرفتند. این طور گفته می‌شود که ژنرال عدنان خیرالله طلفاح برادر ساجده و دوست ایام کودکی صدام، به دلیل رشد محبوبیت بین مردم کشته شد.

صدام همچنین دو ازدواج دیگر نیز انجام داد: او سمیرا شاه‌بندر را در سال ۱۳۶۵ (۱۹۸۶) و پس از گرفتن طلاق اجباری از شوهرش به عقد خود درآورد. (گفته می‌شود که سمیرا همسر مورد علاقهٔ وی بوده است). همسر سوم وی ندال الحمدانی مدیرکل مرکز تحقیقات انرژی خورشیدی در شورای تحقیقات علمی عراق بود که مانند سمیرا مجبور به ترک شوهرش شده بود. ظاهراً هیچ مسئلهٔ سیاسی پشت دو ازدواج آخر وی وجود نداشته است. صدام از سمیرا دارای یک پسر به نام علی شد.

در مردادماه سال ۱۳۷۴ (اوت ۱۹۹۵) رعنا و همسرش حسین کامل المجید به همراه رغد و همسرش صدام کامل المجید با فرزندانشان به اردن فرار کردند. اما هنگامی که صدام قول داد در صورت بازگشت هیچ آسیبی به آنها نمی‌رساند به عراق بازگشتند. برادران المجید درست سه روز پس از بازگشت به عراق در بهمن ۱۳۷۵ (فوریه ۱۹۹۶) کشته شدند.

حلا، دختر دیگر صدام با جمال مصطفی رئیس دفتر امور طوایف عراق ازدواج کرد. او تا به حال هیچ فعالیت سیاسی نداشته است. پسرعموی دیگر صدام به نام علی حسن المجید که به علی شیمیایی مشهور است به اتهام فرمان استفاده از گاز سمی در سال ۱۳۶۷ (۱۹۸۸) در بازداشت نیروهای امریکایی است.

همانطور که در بالا هم اشاره شد، عدی و قصی در تیرماه ۱۳۸۲ (ژوئیه ۲۰۰۳) طی عملیاتی توسط نیروهای امریکایی کشته شدند.

رعنا و رغد در مرداد ۱۳۸۲ (اوت ۲۰۰۳) به همراه تمامی نه فرزندشان به اردن پناهنده شدند. آنها در همین ماه با سی‌ان‌ان و شبکهٔ ماهواره‌ای العربیه مصاحبه کردند. هنگامی که مجری سی‌ان‌ان از رغد دربارهٔ پدرش پرسید او پاسخ داد: "او پدر خیلی خوبی بود. دوست داشتنی بود و قلب بزرگی داشت." مجری از او خواست که اگر بخواهد می‌تواند پیغامی به پدرش بدهد. او نیز گفت: "دوستت دارم و دلم برایت تنگ شده." خواهرش رعنا نیز گفت: "او خیلی احساساتی بود و نسبت به همهٔ ما مهربان بود."

در سال ۱۳۸۴ (۲۰۰۵) مجلهٔ Gentlemen's Quarterly با چهار تن از نگهبانان ملی امریکا که از اهالی پنسیلوانیا بودند و مسئولیت نگهبانی از صدام را بر عهده داشتند مصاحبه‌ای انجام داد. آنها گفتند که صدام گهگاه با انگلیسی شکسته می‌گفت: "ریگان و من، خوب.... کلینتون، خوب. بوش پدر و پسر، بد." صدام دربارهٔ اینکه چطور ریگان "هواپیما و بالگرد" به او فروخته و "کمک‌های نقدی برای جنگ با ایران" به او داده است با آنها سخن گفته بود. او همچنین به آنها گفته بود "آرزو دارم اوضاع به همان وضع دوران رونالد ریگان برگردد."

این نگهبانان در همان مصاحبه گفتند که روی بازوی راست صدام نقش یک خالکوبی را دیده‌اند.خالکوبی کردن در قوانین اسلام ممنوع است.


ادامه دارد....
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زندگینامه این سگ کثیف که ارسال کردن نداره. خلاصه اش اینه icon_cheesygrin در سال ۱۳۱۷ (۱۹۳۷) در روستای العوجه تکریت در کشور عراق و در خانواده‌ای چوپان، نره سگی بدنیا امد که اون خانواده فاسد نام او را صدام نهادند.این سگ در اواسط عمر خود مرض هاری گرفت و به کشور ایران حمله کرد و چوپانان مخلص مرزبان ایرانی با دیدن این سگ کثیف دست در دست هم دادند و پوزشو بخاک مالیدند.ان سگ به موطن خود بازگشت و بالاخره توسط سگهای دیگری از خودش بدتر مثل یک سگ هار سقط شد و توله های این سگ هم نابود شدن. والسلام نامه تمام icon_cheesygrin
  • Upvote 2
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در سال ۱۳۱۷ (۱۹۳۷) در روستای العوجه تکریت در کشور عراق و در خانواده‌ای چوپان، نره سگی بدنیا امد که اون خانواده فاسد نام او را صدام نهادند.این سگ در اواسط عمر خود مرض هاری گرفت و به کشور ایران حمله کرد و چوپانان مخلص مرزبان ایرانی با دیدن این سگ کثیف دست در دست هم دادند و پوزشو بخاک مالیدند.ان سگ به موطن خود بازگشت و بالاخره توسط سگهای دیگری از خودش بدتر مثل یک سگ هار سقط شد و توله های این سگ هم نابود شدن.

کریم جون گل گفتی
مختصر و مفید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چاکرتم حسین جان icon_cheesygrin خدا لعنتش کنه ف کشور ما رو 70 سال عقب انداخت.اگر اون جنگ نبود الان دیگه کسی برای ایران خط و نشون نمیکشید icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یک سال پس از ورود صدام به حزب بعث، افسران ارتش به رهبری ژنرال عبدالکریم قاسم توانستند فیصل دوم را از سلطنت عراق بر اندازند. بعثی‌ها با دولت جدید مخالفت کرده و در سال ۱۳۳۸ (۱۹۵۹) نخست‌وزیر عبدالکریم قاسم را در عملیاتی که صدام هم در آن شرکت داشت ترور کردند. یک تیر به پای صدام خورد ولی توانست به سوریه بگریزد. از سوریه هم به مصر رفت. او را هنگامی که در عراق حضور نداشت به مرگ محکوم کردند. صدام در مصر به دانشکدهٔ حقوق دانشگاه قاهره رفت.

افسران ارتش که برخی از آنها جزو حزب بعث بودند طی کودتایی در سال ۱۳۴۲ (۱۹۶۳) قدرت را به دست گرفتند. با این‌حال تفرقهٔ زیادی که بین آنها وجود داشت، اجازه نداد که این دولت بیش از هفت الی هشت ماه دوام بیاورد. صدام به عراق بازگشت ولی هنگامی که گروه ضدبعثی که عبدالرحمان عارف ریاست آن را بر عهده داشت قدرت را در اختیار گرفت، صدام را در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴) به زندان انداختند. او در سال ۱۳۴۶ (۱۹۶۷) از زندان فرار کرد و تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین رهبران حزب شد. بنابر گفته‌های بسیاری از زندگینامه‌نگاران، صدام هیچ‌گاه بحران‌های درون دولت اول بعثی را فراموش نکرد. در همین راستا بود که هم‌زمان دست به کارهای ظالمانه‌ای زد که میزان وحدت درون حزبی به شدت افزایش یافته و قدرت در اختیارش باقی بماند تا ثبات احتماعی برقرار باشد.

در تیرماه ۱۳۴۷ (۱۹۶۸) بود که کودتای دوم عراق باعث شد تا حزب بعث به سرکردگی ژنرال احمد حسن البکر که اهل تکریت و از بستگان صدام بود به قدرت برسد.

ادامه دارد...
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
صدام در سال ۱۳۵۵ (۱۹۷۶) به درجهٔ ژنرالی نیروهای مسلح عراق رسید. او به سرعت در حال تبدیل شدن به مرد شماره یک دولت بود. صدام قبل از این‌که در سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) به طور رسمی قدرت را به دست بگیرد، عملاً تبدیل به رهبر عراق شده بود. او کم‌کم شروع به تحکیم قدرت خود بر دولت عراق و حزب بعث کرد. ارتباطات اعضای حزب با دقت کنترل می‌گردید و حلقهٔ حمایت از صدام در حزب بعث قوی‌تر می‌شد.

پس از آن‌که احمد حسن البکر، رئیس جمهور پیر و ضعیف عراق به تدریج توانایی رسیدگی به امور دفتری خویش را از دست داد، نقش صدام به عنوان چهرهٔ دولت عراق در داخل و خارج از کشور پررنگ‌تر گردید. او به زودی معمار سیاست خارجی عراق شد و در تمامی جلسه‌ها و دیدارهای دیپلماتیک به عنوان نمایندهٔ ملت عراق حاضر می‌شد. صدام در اواخر دههٔ هفتاد میلادی عملاً تبدیل به رهبر بلامنازع عراق گردیده بود.

بازم ادامه دارد
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
صدام در حالی قدرت را به دست گرفت که ملت عراق در میان بحران‌های عمیقی غرق شده بودند. عراق بسیار پیش‌تر از صدام، بین گروه‌های اجتماعی، قومی، مذهبی و اقتصادی‌اجتماعی تقسیم شده بود. سنی دربرابر شیعه، عرب علیه کرد، رئیس قبیله در مقابل بازرگان شهری و کوچ‌نشین ضد روستایی. ثبات قدرت در کشوری که توسط چنددستگی‌ها و درگیری‌های سیاسی به هم ریخته بود، نیازمند پیشبرد استانداردهای زندگی بود.

صدام با جدیت، نوسازی اقتصاد عراق را به همراه تشکیل یک دستگاه امنیتی قدرتمند برای جلوگیری از بروز کودتا در ساختار قدرت و جلوگیری از شورش‌های مردمی پیگیری می‌کرد. او که همیشه به دنبال گسترش محبوبیت خود بین عناصر جامعهٔ عراق و بسیج قشر توده به پشتیبانی از خویش بود، به دقت روی برنامه‌های توسعه و رفاه اجتماعی نظارت می‌کرد.

در مرکز این استراتژی، نفت عراق واقع شده بود. صدام حسین در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۵۱ (۱ ژوئن ۱۹۷۲) فرآیند سلب مالکیت شرکت‌های نفتی غربی را که امتیاز انحصاری نفت عراق را در اختیار داشتند آغاز کرد. یک سال بعد بهای نفت در بازارهای جهانی بر اثر شوک نفتی سال ۱۳۵۲ (۱۹۷۳) به شدت افزایش یافت و صدام توانست از رهگذر سود بالای نفت، مقاصد جاه‌طلبانهٔ خویش را با شدت بیشتری دنبال کند.

در خلال چند سال پس از آن، دولت عراق شروع به ارائهٔ خدماتی به مردم کرد که تا پیش از آن در دیگر کشورهای خاورمیانه سابقه نداشتند. صدام طرح «نهضت ملی سوادآموزی» و «آموزش اجباری رایگان» را راه‌اندازی کرده و نظارت می‌کرد. تحت حمایت او بود که دولت آموزش رایگان همگانی تا آخرین درجهٔ آموزشی را تشکیل داد؛ ظرف چند سال بعد هزاران نفر توانستند خواندن و نوشتن را یاد بگیرند. دولت همچنین شروع به حمایت مالی از خانواده‌های سربازان کرده، درمان عمومی را رایگان ساخته و به کشاورزان وام بلاعوض می‌داد. با اینکار عراق توانست یکی از بهترین سیستم‌های بهداشت عمومی در خاورمیانه را به وجود آورد. همین امر باعث شد تا سازمان علمی فرهنگی آموزشی ملل متحد (یونسکو)، جایزه‌ای به صدام اعطا کند.

صدام به منظور ایجاد تنوع در اقتصاد تک‌محصولی و متکی به نفت، طرح ملی تقویت زیربنای اقتصادی عراق را آغاز کرده و از آن پشتیبانی می‌کرد. این طرح باعث پیشرفت زیادی در ساخت جاده‌ها، ارتقای صنعت معدن و توسعهٔ صنایع غیرنفتی شد. همچنین این طرح باعث انقلاب قابل توجهی در صنایع تولید انرژی گردید. تقریباً تمامی شهرهای عراق از جمله روستاها و نواحی دورافتاده دارای برق شدند.

پیش از دههٔ هفتاد میلادی، بیشینهٔ جمعیت عراق در روستاها زندگی می‌کردند و کشاورزان تقریباً دو سوم کل جمعیت به حساب می‌آمدند. این رقم در دههٔ هفتاد میلادی به شدت کاهش یافت. دلیل آن، اسکان مردم در شهرها و صنعتی‌سازی‌ای بود که صدام از طریق تزریق پول نفت، آن را به جلو می‌راند.

با اینحال صدام در مناطق روستایی به شدت بر ایجاد حس وفاداری به حزب بعث کوشش می‌کرد. او پس از ملی‌سازی صنعت نفت، شروع به نوسازی و پیشرفت مناطق روستایی، مکانیزه‌سازی کشاورزی در مقیاسی وسیع و توزیع زمین بین کشاوزران کرد. او تصرفات زمینداران بزرگ را گرفت و به کشاورزان روستایی بخشید. بعثی‌ها چندین شرکت تعاونی تأسیس کردند که سودهای بدست آمده را بنابر میزان کار روستاییان بین آنها تقسیم می‌کردند و بقیه را صرف تربیت بی‌تجربه‌ها می‌ساختند. تعهد دولت عراق بر اصلاحات ارضی، خود را در دو برابر شدن هزینه‌های توسعهٔ کشاورزی در سال ۱۳۵۴-۱۳۵۳ (۱۹۷۵-۱۹۷۴) نشان داد. اصلاحات ارضی همچنین باعث پیشرفت استانداردهای زندگی لشکر بزرگ دهقانان و رشد تولید شد. البته این میزان هنوز به اندازهٔ دلخواه صدام نرسیده بود.

صدام توانست با تکیه بر نقش اجرایی (گاهی اوقات تا حد مدیریت جزئی)، خود را پیشبرندهٔ برنامه‌های توسعهٔ اقتصادی و رفاهی حزب بعث نشان دهد و بدین‌گونه محبوبیت خود را در قشرهای مختلف عراق بالا ببرد. او با دنبال‌کردن تاکتیک‌های «هویج و چماق» و گسترش خدمات دولتی توانست بنیان حمایتی مستحکمی بین طبقهٔ کارگر و کشاورز و داخل حزب و ادارات دولتی برای خود ایجاد کند.

مهارت تشکیلاتی بی‌رحمانهٔ صدام در پیشرفت سریع عراق در دههٔ هفتاد میلادی به بار نشست؛ پیشرفت عراق با آنچنان سرعتی جلو می‌رفت که دو میلیون نفر از دیگر کشورهای عربی و یوگوسلاوی در عراق کار می‌کردند تا نیاز به کارگران در عراق تأمین شود.
ادامه دارد...
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رئیس‌جمهور عمر البکر در سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) شروع به امضای معاهداتی با سوریه (که تحت حاکمیت بعثی‌های آن کشور بود) کرد که طبق آنها هر دو کشور با هم متحد می‌شدند. بنابر مفاد معاهده‌ها، حافظ اسد رئیس‌جمهور وقت سوریه قائم‌مقام اتحادیه می‌شد. با این وضع مقام صدام در خطر می‌افتاد. ولی قبل از اینکه چنین اتفاقی بیفتد، رئیس‌جمهور البکر در تارخ ۲۵ تیر ۱۳۵۸ (۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹) از مقام خود استعفا داد و به این ترتیب صدام به طور رسمی رئیس‌جمهور عراق گردید.

صدام چندی بعد در تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۵۸ (۲۲ ژوئیه ۱۹۷۹) دستور به برگذاری گردهمایی مجمع رهبران حزب بعث داد. او در این مراسم که بنابر سفارش وی فیلمبرداری هم می‌شد، نام چند تن از اعضا را که به زعم وی جاسوس و خیانتکار بشمار می‌آمدند خواندو به آنهادستور داد بیرون بروند. این اعضا که برچسب «خائن» به آنها زده شد، از جلسه بیرون برده شدند تا در مقابل جوخه‌ی آتش، تیرباران شوند. پس از اینکه فهرست به پایان رسید، صدام به همهٔ کسانی که هنوز در جلسه حضور داشتند به خاطر وفاداری‌های گذشته و آینده‌شان تبریک گفت.

ادامه دارد....
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.