hosseingmn

نقاط ضعف و قوت دشمن

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

بله مشكل كنوني ما تجهيزات هست و بايد به اين بخش بسيار توجه كرد چون فقط نميشود كه موشك بسازيم اين يعني زمينگير كردن بخش هجومي ارتش و سپاه با دست خود! :D به قول معروف جواب آتش را با آتش بايد داد يعني براي مقابله با آواكس بايد ما هم آواكس داشته باشيم آن هم حداقل 5 فروند از نوع A-50 كه ميتوانند كل كشور را پوشش دهند. در مورد خريد جنگنده بعضي خبرها شنيده ام ولي منبع موثقي براي آنها وجود ندارد. موشكهاي R-37 و R-172 را نميتوان با جنگنده هاي موجود سازگار كرد چون اين موشكها به يك رادار ديجيتالي مدرن با برد شناسايي 400 الي 500 كيلومتر نياز دارند. البته ميتوان موشك R-172 را بر روي آواكس A-50 نصب كرد كه تعداد زيادي هم بايد لود شود مثلا 20 موشك كه در اينصورت ميتوان از حداكثر برد و تواناييهاي موشك استفاده بهينه كرد. :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام سعید جون نظرت رو در مورد گزارش سال 2005 اسرائیل نگفتی :roll: برداشتت چیه :D:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نظر خاصي ندارم بجز اينكه احتمالا اسراييل در تلاش هست تا با قدرتمندتر جلوه دادن ايران آنرا تهديدي براي جهان و در نتيجه اجماع جهاني عليه آن ايجاد كند. :roll:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب اين وسط يه مشكلي پيش مياد.
با توجه به توضيحات ادمين محترم كه فرمودن :

آواكسهاي مدرن امروزي برد شناسايي زيادي دارند و ميتوانند براحتي از 500 الي 1000 كيلومتر دورتر ميدان نبرد را كنترل كنند.


تقريباً زدن آواكس‌ها غيرممكن مي‌تونه باشه. كافيه در پشت پدافندها مستقر باشه. مثلاً در كشور عربستان يك آواكس بلند شه و با توجه به برد شناسايي‌شون، به راحتي مثلاً‌ تا اصفهان رو پوشش بدن. يا اينكه از عراق و يا افغانستان اين اتفاق بيافته. اون وقت مسلماً رفتن ميگ به داخل خاك يه كشور ديگه هم مساوي با نابودي صد در صد (يا حداقل 90%) ميگ هست و هم اينكه اين كار، تجاوز به خاك كشور ديگه‌اي مي‌شه و احتمال ورود اون كشور به جنگ هم مي‌ره. ضمن اينكه مسلماً اگه يكبار، يك آواكس با اين روش نابود شه، امريكا مسلماً براي دفعه‌ي بعد فكر اين رو خواهد كرد و اجازه نمي‌ده به همين طريق آواكس بعدي‌اش رو بزنيم. فكر نكنم تعداد آواكس‌هاي امريكا كم باشه. اينطور نيست؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته برد حداكثر 1000 كيلومتري همانطور كه از اسمش پيداست برد شناسايي حداكثر است كه بطور مثال برد شناسايي A-50 حداكثر 800 كيلومتر هست و برد شناسايي E-3 هم در همين حدودها ولي براي مديريت 100٪ صحنه نبرد لازم هست كه اين آواكسها در فاصله كمتري نسبت به ميدان جنگ باشند مثلا 500 كيلومتر براي كنترل و مراقبت هوايي يا 300 كيلومتر براي كنترل حملات زميني و موشكي و ... كه باز هم اگر دشمن قصد نبرد حرفه اي داشته باشد بايد از آواكس در فاصله نزديكتري استفاده كند تا بتواند موشكهاي مهاجم را شناسايي و به خلبانان جنگنده اطلاع دهد. آمريكا تاكنون از آواكسها در فواصل نزديك به ميدان نبرد استفاده كرده است تا مديريت كاملي بر جنگ داشته باشد نه اينكه از 500 كيلومتري فقط بر جنگ نظارت كند! پس يكي از راههاي ديگر سرنگوني آواكس وادار كردن دشمن به استفاده نزديك از آن هست. براي اينكار ميتوان با افزايش توان رهگيري هوايي و نبرد هوايي با دشمن او را مجبور كرد تا از آواكسها در فاصله كمتر از حتي 100 كيلومتر استفاده كند كه در اين شرايط حداكثر فاصله آواكس ميتواند 300 كيلومتر و براي شناسايي موشكهاي مهاجم مثل سايدوايندر بايد حداكثر 200 كيلومتر باشد و اين يعني كار را به MiG-31BM با موشكهاي R-37 بسپاريد تا آواكسها را يكي يكي شكار كند! راستش شكار آواكس بيشتر به خود ما مربوط هست چون اگر توان هوايي ضعيفي داشته دشمن ترجيح ميدهد كه از آواكسها در نقش ناظر جنگ استفاده كند تا كنترل نزديك ميدان نبرد! اما اگر ما از توان هوايي مناسبي برخوردار باشيم اجبارا آواكسهاي دشمن براي هدايت هواپيماهاي خودي در فاصله كمتر از 300 كيلومتري ميدان نبرد پرواز خواهند كرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب. اين درست. ولي فكر نمي‌كنين كه اگه يكبار يا دوبار بتونيم از اين طريق آواكس رو سرنگون كنيم، مسلماْ براي دفعه‌ى بعد تمهيدي انديشيده مي‌شه كه از اين حملات جلوگيري شه؟! ضمن اينكه فكر نمي‌كنين كه تهران و شهرهاي مركزي ايران رو به جاي بمباران هوايي، موشك‌بارون كنن و بمبارون رو بذارن واسه شهرهاي مرزي و مراكز دفاع موشكي‌مون؟ در نتيجه، باز هم برد آواكس براي اين عمليات‌ها كافي خواهد بود. اينكه فرمودين آواكس رو از فاصله‌ي نزديك صحنه‌ى نبرد مورد استفاده قرار مي‌دن، فكر كنم به اين دليل هست كه شايد به ذهنشون هم خطور نكرده كه كسي بتونه آواكس رو پايين بياره. ولي اگه يه بار اين اتفاق بيافته، مسلماٌْ‌ براي دفعه‌ي بعد، دقت بيشتري انجام مي‌گيره و از فواصل دورتر (تا جايي كه برد مفيدش اجازه بده) ازش استفاده مي‌كنن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يك مثال ميزنم : فرض كنيد يك گروه ميگ-29 ايراني با يك گروه اف-16 آمريكايي در حال درگيري هستند البته هنوز موشكي شليك نشده است. خلبانان اف-16 منتظر دستورات فرماندهي يعني آواكس هستند تا درگير نبرد شوند. در اين هنگام ميگ-29 به دليل برخورداري از موشكهاي با برد مفيد بيشتر زودتر موشك شليك ميكند ولي خلبان اف-16 توانايي تشخيص راه حل فرار از دست موشك را به درستي نميداند و بايد از آواكس بهش اطلاعات داده شود! خوب موشك را R-27R در نظر بگيريم كه يك موشك متوسط الاندازه هوا به هوا است و براي شناسايي آن آواكس بايد از فاصله نزديك وارد عمل شود مثلا 100 كيلومتر كه اين يعني آواكس خود در تيررس موشكهاي R-37 قرار ميگيرد حتي اگر آواكس بتواند برد شناسايي موشك دشمن را تا سه برابر افزايش دهد باز هم در برد مفيد موشكهاي R-37 قرار خواهد داشت. دشمن براي اينكه ما نتوانيم آواكس را شناسايي كنيم آنرا در ارتفاع زياد و تنها پرواز ميدهد هر چند تعدادي جنگنده به احتمال زياد اف-15 از چند ده كيلومتري مراقب آواكس باشند ولي برد مفيد درگيري آنها 30 كيلومتر است و براي جنگنده ميگ-31 اصلا خطرناك نيستند. ما براي شناسايي آواكس بايد ابتدا يك آواكس در آسمان داشته باشيم منتهي در فاصله اي بسيار دور از ميدان نبرد مثلا 500 كيلومتر چون فقط ميخواهيم هواگردهاي دشمن و مخصوصا آواكسها را شناسايي كنيم نه راهنمايي جنگنده ها براي فرار از دست موشك! بدين وسيله آواكس دشمن شناسايي ميشود و توسط موشكهاي R-37 سرنگون ميگردد و جنگنده هاي دشمن كه ديگر مركز فرماندهي ندارند چاره اي جز فرار ندارند و در اين هنگام است كه ميتوان تك تك آنها را شكار كرد. بعد از اين پيروزي دشمن سعي در مراقبت از آواكسها خواهد كرد كه چند جنگنده اف-15 همواره آنرا اسكورت ميكنند ولي باز هم به دليل عدم توانايي درگيري اف-15 با ميگ-31 آواكس شكار خواهد شد. اين روند حداكثر ميتواند سه بار اتفاق بيافتد و بعد از آن دشمن به احتمال زياد قيد راهنمايي دقيق خلبانان جنگنده با آواكس را خواهد زد و از آواكس مانند يك رادار شناسايي در فاصله اي در حدود 300 الي 500 كيلومتري صحنه نبرد استفاده خواهد كرد. و اين يعني از بين رفتن برتري مطلق هوايي دشمن و تبديل آن به برتري نسبي و كاهش شديد توان عملياتي نيروي هوايي دشمن كه به دليل كاهش دقت هدفگيري و فرار از دست تهديدات خواهد بود. در اين شرايط مشكل آواكسهاي دشمن مرتفع خواهد شد و آواكسهاي ما ميتوانند براحتي از فاصله 100 الي 200 كيلومتري صحنه نبرد را مديريت و كنترل كنند و چون دشمن موشك دوربردي ندارد خطري متوجه آن نخواهد شد و اينچنين ميشود كه ورق برميگردد و اينبار ما از آواكس براي هدايت خلبانان استفاده ميكنيم و تلفات ما كم و تلفات دشمن سر به فلك خواهد كشيد! :wink:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله امكان هك كردن هر وسيله كامپيوتري وجود دارد ولي يك شرط دارد و آن اين هست كه راه ورودي و خروجي براي آواكس وجود داشته باشد مثلا امكان كنترل زميني و ... در اينصورت ميتوان با شناسايي فركانسهاي مورد استفاده و رمز گشايي داده ها به آواكس فراميني ارسال كرد كه كنترل آن در دست ما بيافتد ولي اين كار بسيار سخت و پيچيده است و عملا در ميدان نبرد فرصت چنين كاري اصلا وجود ندارد مگر اينكه ما قبل از جنگ از طريق جاسوسي بتوانيم فركانسها و سيستم كد بندي داده ها در آواكس را بدست بياوريم!؟ تصویر
اما ميتوان به جاي هك كردن از حملات شديد ECM استفاده كرد تا آواكس فلج شود. تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پس حالا که به ناوگان هوایی امریکا میشه به این شکل ضربه وارد کرد چرا امریکا داره تامکتهای خودشو بازنشسته میکنه چرا به فکر مراقبت بیشتر از ناوگان هوایی ودریایش نیست یعنی ما رو این قدر دست کم گرفته. در حال حاضر هم که برای تامکت و سیستم موشکی فونیکس جایگزین نداره :D چرا یک کشور باید برای خودش پاشنه آشیل درست کنه :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
راستش اين سوال را بايد از مافياي بوئينگ پرسيد كه چطور توانستند نيروي دريايي آمريكا را وادار به جايگزيني اف-14 با سوپر هورنت كنند؟ :D:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان لطفا نظرات خود را بيان كنيد تا مبحث مقابله با آواكس را جمع كنيم و برويم سراغ يكي ديگر از مشكلات احتمالي در جنگ؟ :D:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فكر كنم گفتني‌ها درمورد آواكس گفته شد. بهترين راه حلش هم فكر كنم هموني بود كه ادمين محترم فرمودن. بنابراين فكر كنم بحث ناگفته‌اي درمورد خود آواكس‌ها باقي نمونده باشه. ولي همچنان مشكل اصلي كه همون نيروي هوايي امريكا با اينهمه هواپيما باقي مونده. بهتر نيست الان درمورد پدافندهاي موشكي و نحوه‌ي استقرارشون تو مواضع حساس بحث شه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منم فكر كنم بحث آواكس تقريبا تمام شد البته يك بحث معمولي نه تخصصي! اگر از دوستان ارتشي مخصوصا كارشناس مخابرات و جنگ الكترونيك و ... در اينجا حضور داشتند بحث بهتر ميشد ولي نشد ديگه! :D خوب برويم سراغ يكي ديگر از دهها يا شايد هم صدها مشكل احتمالي در جنگ احتمالي!؟ 8O مشكل اصلي ما در نبرد هوايي با آمريكا تكنولوژي و مهارت خلبان و ... نيست بلكه نابرابري شديد در تعداد هواگردهاي دو طرف است تا جايي كه آمريكا ميتواند در جنگ احتمالي حداقل با قدرت 5 به 1 با ما درگير شود! به نظر من بهترين راه براي خنثي كردن برتري كمي آمريكا استفاده از استراتژي و تاكتيكهاي ويتنام در زمان جنگ با آمريكا است بطوريكه همواره حضوري فعال در آسمان داشت و توانست 6000 الي 9000 (پنتاگون 6000 و ويتنام 9000 فروند اعلام كرده است) فروند هواگرد دشمن را بوسيله پدافند ضد هوايي و نبردهاي هوايي سرنگون كند؟! 8O در سال 1972 ويتنام فقط در حدود 200 فروند جنگنده عملياتي داشت كه از اين تعداد فقط 66 فروند از نوع پيشرفته ميگ-21 بودند ولي باز هم اين كشور تا پايان جنگ آسمان را از دست نداد! ويتنام با كمكهاي فني مستشاران روسي و چيني آنچنان پدافندي ايجاد كرده بود كه جنگنده ها در پوشش پدافند زميني و پدافند زميني در پوشش جنگنده ها عمليات ميكردند و بدين ترتيب از ضعف اساسي مهاجم يعني نبود پدافند ضد هوايي استفاده حداكثري ميكردند. تركيب پيچيده استفاده از توپ و موشك كه در استراتژي روسي جزو اصلي پدافند ضد هوايي است در اين جنگ به نحو احسن بكار رفت و باعث تلفات وحشتناك دشمن شد. آتش همزمان و هماهنگ توپهاي 14.5 و 23 و 57 و 85 و 100 ميليمتري به اضافه موشكهاي سام-2 و پوشش هوايي توسط جنگنده هاي ميگ-17و19و21 از آسمان ويتنام جهنمي ساخته بود كه هنوز هم از خاطره ژنرالهاي بازنشسته آمريكاي فراموش نشده است. بهترين خلبانان آمريكايي كه سالانه بيش از 200 ساعت پرواز داشتند حتي توسط جنگنده هاي اف-4 نتوانستند كار زيادي انجام دهند تا جايي كه كلا در حدود 500 فروند فانتوم آمريكايي در اين جنگ سرنگون شد كه تقريبا يك سوم آنها در نبردهاي هوايي بود. خوب مقدمه خيلي طولاني شد! بريم سر اصل موضوع؟ هم اكنون تاكتيكهاي دهه 1960 ميلادي قديمي شده است ولي ميتوان با استفاده از آنها تاكتيكهاي جديدي ايجاد كرد و به مقابله با تهديدات روز افزون جمهوري اسلامي ايران رفت. يكي از اين تهديدات عدم امكان درگيري هوايي كلاسيك با دشمن است. توان هوايي ايران در سال 2007 اگر خوشبينانه به آن بنگريم بصورت زير بايد باشد : 60-80 فروند اف-4 60-80 اف-5 30-50 اف-14 20 ميراژ اف-1 30-40 سوخو-24 15-30 سوخو-25 30-50 اف-7 30-50 ميگ-29 از بين جنگنده هاي فوق فقط از جنگنده هاي اف-5 و اف-14 و ميراژ اف-1 و اف-7 و ميگ-29 ميتوان براي نبرد هوايي در فواصل نزديك و متوسط و دور استفاده كرد و براي حمله به اهداف زميني ميتوان از جنگنده هاي اف-4 (و اف-5) و سوخو-24و25 استفاده كرد. با يك حساب كوچك متوجه ميشويم كه تعداد كل رهگيرهاي ما بين 150 الي 200 فروند است كه يك سوم اين تعداد شامل اف-5هايي هستند كه فقط براي درگيري نزديك هوايي يا حمله به اهداف زميني كاربرد دارند. پس عملا ما توانايي درگيري كلاسيك با نيروي هوايي آمريكا را نداريم! :D و اما چاره كار؟ راه حل اين مشكل در ظاهر ساده است ولي عملا به دليل كمبود بودجه و تحريمها با مشكلات جدي روبرو هستيم! صرف نظر از اين دو مشكل كه مربوط به دولت و سياستمدارن ميشود ما فقط به بررسي تقويت پدافند هوايي خواهيم پرداخت. يكي از برتريهاي آمريكا در جنگ هوايي برخورداري از تعداد بيشتري هواپيما و آواكس و استفاده از ماهواره و جنگ الكترونيك است كه بايد با تك تك اين برتريها از طريق نقاط ضعفشان مقابله كرد. تمام برتريهاي آمريكا در مقابل يك ضعف اساسي ميتواند تبديل به يك طبل تو خالي شود و آن نبود پوشش پدافند ضد هوايي است. آمريكا مجبور است براي محافظت از هواگردهاي هجومي خود از هواگردهاي ديگري استفاده كند! مثلا به ازاي هر فروند اف-16 معمولا يك يا دو فروند اف-15 بصورت اسكورت پرواز ميكنند. ما قبل از تقويت توان هوايي ابتدا بايد توان پدافند ضد هوايي خود را آن حد تقويت كنيم كه در بدترين شرايط ممكن توانايي درگيري همزمان حداقل با 1000 فروند هواگرد مهاجم را داشته باشد. البته كاري سخت و پر هزينه است ولي هزينه آن بسيار كمتر از زماني خواهد بود كه آسمان كشور به دست مهاجمان بيافتد! در حال حاضر آمريكا در نبردهاي هوايي ابتدا با استفاده از تعداد كمي جنگنده و بمب افكن رادارهاي دشمن را ميزند و بعد با تعداد زيادي جنگنده وارد ميدان نبرد ميشود. با بازنشسته شدن جنگنده هاي اف-14 و اف-117 دو تا از مشكلات اصلي ما حل شد و اميد اين كه ما بتوانيم در نبرد هوايي پيروز شويم افزايش يافته است. الان دشمن ميتواند با استفاده از بمب افكنهاي بي-2 و جنگنده هاي اف-15 و موشكهاي كروز به رادارهاي ما حمله كند! در اين بين مشكل اصلي فقط بي-2 است! قبلا گفته بودم كه ما بايد از درگيري هوايي در فاصله متوسط با دشمن پرهيز كنيم كه اين موضوع در اكثر موارد ديگر مانند جنگ زميني و دريايي و ... هم صادق است. براي درگيري از فاصله دور بهترين سلاح اس-300 و از فاصله نزديك تور و تانگوسكا ميباشد. يك گردان تقويت شده اس-300 (18 دستگاه لانچر) ميتواند از فاصله 200 كيلومتري تا محدوده خطر يعني 30 الي 50 كيلومتر (برد مفيد موشكهاي ضد رادار آمريكايي) براحتي ميتواند 36 هدف را سرنگون كند و در پوشش آن جنگنده هاي اف-14 و احيانا ميگ-31 بايد به شكار هواپيماهاي دشمن بپردازند. از فاصله 10 الي 30 كيلومتري بايد با استفاده از پدافندهاي ميانبرد آسمان را براي دشمن نا امن كرد مانند موشكهاي هاوك و سام-2و6 و ... تا دشمن به محدوده 10 كيلومتري هدف برسد كه پدافندهاي پيچيده و پيشرفته كوتاه برد آماده يك سلاخي حسابي هستند! :twisted:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
توضیحات جالبی بود :wink: و این ظاهرا همین کاریه که ایران در حال حاضر داره انجام میده ولی با سرعتی کم :D یعنی اولویت رو داده به تجهیز و تقویت پدافند هوایی که هم هزینه کمتری داره وهم تاثیر مناسب خب حالا برای اینکه موضوع روشنتر بشه لطفا در مورد پوشش پدافند هوایی فعلی(هم کیفی و هم کمی) کمی توضیح بدین اینجوری نقاط ضعف وقوت خودمون هم بهتر روشن بشه 8)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.