hosseingmn

نقاط ضعف و قوت دشمن

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

نه دوستان بحث آواكس هنوز تمام نشده است. :wink: بحث خيلي طولاني و گسترده است و اگر خوب بحث كنيم در نهايت ميتونيم يك نتيجه گيري كلي را در قالب يك مقاله خوب براي چاپ به نشريات بفرستيم با اسم تك تك شركت كنندگان در بحثها. :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نه دوستان بحث آواكس هنوز تمام نشده است. :wink: بحث خيلي طولاني و گسترده است و اگر خوب بحث كنيم در نهايت ميتونيم يك نتيجه گيري كلي را در قالب يك مقاله خوب براي چاپ به نشريات بفرستيم با اسم تك تك شركت كنندگان در بحثها. :D


نظر جالبیه, حتی میشه از مطالب دیگه مثل (توان مقابله هوایی با امریکا , جنگ امریکا علیه ایران و ........) هم استفاده کرد :wink:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله ميتوان از همين بحثها يك كتاب هم تهيه كرد و اين كاري است كه در منابع غربي انجام ميشود و مثلا از بحثهاي يك انجمن يك كتاب تهيه و چاپ ميكنند. :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام دوست خوبم مصطفی به ماجرای جنگلها و کوه های لبنان وسرنوشت تانکهای مرکاوای اسرائیلی اشاره کرد که میتوان از همین اتفاق الگو برداری کرد وبا این تفکر خلیج همیشه فارس را به گورستان ابدی ناوگان امریکا تبدیل کرد. خلیج فارس به دلیل عمق کمش(حداکثر50 متر)لین اجازه را به زیردریایی های بزرگ امریکایی نمیدهد که در همه شرایط ناوهای خودی را حمایت واسکورت کنند واین میتواند نکته مثبتی برای ما باشد زیرا ایران با طراحی وتولید زیر دریایی های کوچک ومتوسطی که واقعیتهای خلیج فارس تطابق دارند از عملکرد مناسبی در زیر آب برخوردار است.ودر زیر آب از جنگ الکترونیک و ردیابی صحیح هم به آن صورت خبری نیست واین مسئله را دلاوران نیروی دریایی سپاه با ردشدن بوسیله زیردریایی از زیر ناوامریکایی و فیلم برداری نزدیک از بدنه کشتی و همین طور چسباندن آرم سپاه بر بدنه آنها!!!!!به خوبی ثابت کردند. :D :D برای اینکه به خوبی از خجالت ناوگان دریایی امریکا درآییم یک نکته اساسی باید رعایت شود وآن این است که به محض شروع جنگ تحت هرشرایتی اجازه ورود هیچ شناور سطحی ویا زیر سطحی دشمن به خلیج فارس داده نشود وبرای این کار باید به هر قیمتی از تنگه هرمز حراست کنیم. 8) 8)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با گفته های شما موافقم بجز درباره تیپ گولانی چون این تیپ وظیفه اش همان جنگ لبنان بود که اصلا نتوانست انجام وظیفه کند.


بله. همونطور كه بنده هم عرض كردم :

تيپ گولاني هم درسته كه براي چنين جنگ‌هايي آموزش ديده. ولي مسلماْ آموزش با نبرد واقعي زمين تا آسمون فرق داره.

تيپ گولاني دقيقاً براي مقابله با جنگ‌هاي چريك‌هاي فلسطيني و لبناني آموزش ديده. ولي جنگ چريكي شرايط زيادي رو مي‌طلبه و تنها يكي‌اش، آموزش نظامي و آموزش مقابله با تهاجمات چريكي هست. با اجازه چند تاش رو مي‌نويسم.
يك چريك، هميشه نسبت به يك ارتشي برتري داره. همونطور كه چريك‌هايي مثل چه گوارا، رائول و فيدل كاسترو و كاميلو سينفوئگوس (4 فرمانده اصلي و رهبران انقلاب كوبا در سال 1359) نسبت به ارتش باتيستا، در نبرد مستقيم ناموفق و در نبردهاي چريكي كوه‌هاي سيئرا ماسترا موفق بودن. يه چريك، آموزش مي‌بينه كه با شرايط سخت زندگي كنه. چريك رختخواب درستي نداره. ركورد پياده‌روي با وسائل توسط ارتش‌ها، دست ارتش ايرلند هست (فكر كنم 17 ساعت). ولي يك چريك گاهي بايد سه روز بدون استراحت چنداني راه بره (كاري كه فيدل انجام داد). يك چريك بايد به تمامي راه‌ها آگاه باشه و بتونه بهترينشون رو انتخاب كنه (مثل چريك‌هاي حزب الله كه از هر سوراخ سنبه‌اي وارد اسرائيل شده و يا ازش خارج مي‌شن. بد نيست نگاهي به عمليات استشهادي صلاح غندور بندازين و ببينين كه اصلاً چطور وارد شهري شد كه هيچ كس جز نظاميان اسرائيل نمي‌تونستن واردش شن. يك چريك هميشه در حالت آماده‌باش به سر مي‌بره و به خاطر آشنايي با منطقه‌ي رزمي‌اش، هميشه مي‌تونه با بهترين حركات، بيشترين ضربات رو به دشمنش وارد كنه و دشمن رو وادار به دفاعي كورمال كنه كه تنها نتيجه‌اش دادن تلفات و عدم دستيابي به موفقيت هست. از همه مهمتر، يه چريك، براي آرمانش مي‌جنگه و همين آرمان، انگيزه‌ي تحمل هر نوع سختي رو به وي مي‌ده. چيزي كه ارتشيان هميشه ازش بي‌بهره هستن (البته منهاي ارتش ايران). به همين خاطر هم تيپ گولاني، با اون آموزش‌هاي سخت و ويژه‌اش، به اين دليل كه اون‌ها حقيقتاً چريك نبودن، نتونستن در مقابل چريك‌هاي آموزش‌ديده و چابك حزب‌الله (و البته سپاه!!) به برتري دست پيدا كنن و خيلي ساده شكست خوردن.
--------------------------------------------------------------------
درمورد حرف حسين عزيز، بايد عرض كنم كه اين اتفاق، مسلماً مي‌تونه سرنوشت جنگ دريايي رو به دست ايران بسپاره. ايران در زمان جنگ با عراق هم از همان ابتدا ابتكار عمل رو در دريا به دست گرفت و تا قبل از ورود امريكا به جنگ دريايي، مي‌شه گفت حاكم مطلق خليج بود و تنها فعاليت عراق، موشك‌باران كشتي‌هاي تجاري و بنادر ايران بود. اين تازه براي زماني بود كه ايران چندان در اين زمينه پيشرفت نداشت و تكيه‌ي ايران در زمان شاه‌، درست مثل امريكا، بر روي نيروي هوايي بود.
با شرايط فعلي و با پيشرفت‌هاي چشمگير ايران در زمينه‌ي نبردهاي دريايي، ايران مي‌تونه با اجراي تاكتيك‌هاي موثر و برتر، كنترل خليج فارس رو در دست بگيره. ولي خوب. نيروي دريايي امريكا هم كم قدرتمند نيست و ضمن اينكه مشكل اصلي كه همون نيروي هوايي امريكا (USAF) هست، همچنان پابرجا مي‌مونه.
دوست دارم در اين زمينه بيشتر صحبت كنيم. ولي بهتره با توجه به صحبت ادمين محترم، اول بحث درمورد نبرد هوايي رو به سرانجام برسونيم و بعد بريم سمت دريا!
--------------------------------------------------------------------
بحث درمورد آواكس، مي‌تونه بحث جالبي شه. بي‌صبرانه منتظر ادامه‌ي اين بحث هستم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فکر خوبیه که بحث رو جزء به جزء جلو ببریم. خب حالا میریم سراغ نیروی هوایی.ما حدود 400فروند جنگنده عملیاتی در اختیار داریم که بعضی از اونا توانایی شرکت در جنگهای مدرن امروز رو ندارند و باید کم کم بازنشسته شوند وبا توجه به شرایط حال حاضر جهان احتمالا ما توانایی جاگزین کردن فوری اونها رو نداریم پس بهتره اپتدا برسی وپیشنهاداتمون با توجه به داشته های فعلی خودمون باشه و در ادامه به طرح و پیشنهاد برای مدرنسازی بپردازیم که اگه شرایط خرید ویا تولید جنگنده های مدرن مهیا نشد حداقل یک راه حل کمکی قابل اعتماد در دسترس باشه. حالا پیشنهاد دوستان برای مقبله موثر و عملی با USAF چیه؟ :D:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا مصطفي از گفته هاي شما متشكرم و واقعا اطلاعات جالب و مفيدي داريد كه اميدوارم بتوانم بخشي از آنها را كسب كنم! :D راستش من مشكلي ندارم اگر شما مايل به ادامه بحث درباره جنگ زميني هستيد ولي فعلا بزرگترين مشكل ما جنگ هوايي و اگر اين بخش درست و حسابي حل نشود جنگ زميني و دريايي هم شايد در كار نباشد! 8O براي آشنايي با توان نيروي هوايي ايران در سال 2005 به نقل از منابع اسراييلي به آدرس زير رجوع كنيد : http://military.blogfa.com/cat-14.aspx به نظر من در زمان كنوني توان عملياتي و نيمه عملياتي ايرياف و نيروي هوايي سپاه بصورت زير است : 80 فروند اف-4 80 فروند اف-5 50 فروند اف-14 50 فروند ميگ-29 35 فروند سوخو-24 15 فروند سوخو-25 20 فروند ميراژ اف-1 50 فروند اف-7 شايد 30 فروند آذرخش توليد سالانه 18 فروند صاعقه و احتمالا خريداري تعدادي جنگنده جديد شامل 50 فروند سوخو-30 24 الي 36 فروند ميگ-31 حداقل 50 فروند ميگ-29 حداقل 50 فروند سوخو-24 و ... خوب از توان فوق چيزي در حدود زير عملياتي هست : 65 فروند اف-4 65 فروند اف-5 30 فروند اف-14 30 فروند سوخو-24 نامعلوم ميگ-29 بين 30 الي 50 15 فروند سوخو-25 20 فروند ميراژ اف-1 30 فروند اف-7 راستش آمار اصلا خوشايند نيست و حكايت از ضعف شديد ما در بخش هوايي دارد! و اما چاره كار براي نبرد با آمريكا فكر كنم بصورت زير باشد : 1- جنگ الكترونيك بطوري كه هيچ وسيله الكترونيكي دشمن نتواند صحيح كار كند. 2- كور كردن ماهواره ها 3- فلج يا غرق كردن ناوهاي هواپيمابر 4- افزايش قدرت پدافند ضد هوايي و ضد موشكي 5- درگيري محدود و متمركز هوايي با دشمن در مناطق تحت پوشش پدافند ضد هوايي ... فرض كنيد ما در يك منطقه مثلا شيراز يك گردان هاوك مستقر كرده ايم مشتمل بر 12 لانچر و تعدادي موشك و رادار و ... اگر بخواهيم با همين يك گردان در برابر آمريكا مقابله كنيم فوقش امكان سرنگوني 6 هدف وجود دارد كه باعث نابودي كامل واحد پدافندي خواهد شد! اما اگر در اين محدوده از جنگنده هاي ميگ-29 استفاده شود وضع فرق ميكند. هاوك و ميگ-29 مكملي براي هم خواهند شد و فقط با 6 فروند ميگ-29 به اضافه حدود 50 قبضه توپ ضد هوايي و 100 لانچر دوش پرتاب و البته افزايش تعداد هاوكها به دو برابر ميتوان براحتي در مقابل هجوم بيش از 100 فروند جنگنده دشمن مقاومت كرد. :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام 5راه حلی که شما پیشنهاد کردید جالب توجه هستند ولی در مورد مثالی که برای مورد 5 زدید باید بگم که ما باید اولویت خرید جنگندها رو به شکاری رهگیر میگ31 وجنگنده چند منظوره سوخو30 بدیم ونه به داگ فایتری مثل میگ29 چون که اگر کار به نبرد نزدیک هوایی با جنگنده های امریکایی رسید اونها با پوشش مناسب AWACS به ما برتری دارن وکا چندانی از ما برنمیاد(همون طور که از عراق برنیومد)که این موضوع بازهم اهمیت AWACSرو برای ما مشخص میکنه ولی اگه به جای این کار از جنگنده سوخو30 با پوشش میگ31 استفاده کنیم بسیار موثرتر است این دقیقا همون کاریه که در دفاع مقدس با ترکیب تامکت-فانتوم انجام دادیمونتیجش هم در مرد میراژهای عراقی بسیار رضایت بخش بود.البته ما هنوز هم میتونیم از ترکیب تامکت-فانتوم استفاده کنیم ولی این قضیه ود تا اشکال داره اول اینکه فانتوم ها چالاکی مناسبی برای جنگهای قرن 21 رو ندارند ودوم هم اینکه ما به اندازه کافی تامکت نداریم . ولی با خرید تعداد کافی میگ 31(40-50 فروند) وسوخو 30(80-100 فروند)نه تنها از پوشش هوایی ودفاع نقطه ای خوبی برخودار میشیم بلکه USAF هم به راحتی اجازه ورود هواپیمای 2 میلیارد دلاری B-2 خودشو به حریم هوایی ایران نمیده :twisted: البته هدچه سریع تر باید تمامی تامکتها عملیاتی بشن. خب نظر دوستان چیه؟ :D:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله گفته هاي شما هم صحيح است ولي به نظر تاريخ اثبات كرده است كه ابر قدرتها در نبرد داگفايت ضعف اساسي دارند چون در اين چنين شرايطي فقط تكنولوژي مهم نيست و شجاعت و مهارت خلبان مهمترين عامل محسوب ميشود. در يوگسلاوي تعدادي محدود ميگ-21 و ميگ-29 براحتي نبردهاي داگفايت جنگنده هاي اف-15 و اف-16 را درست است چندان زياد شكست ندادند اما توانستند با وارد ساختن ضربات مهلك به آرايش هوايي دشمن عملا برتري مطلق هوايي را به برتري نسبي هوايي تغيير دهند. :D خلبانان ما همواره در داگفايت برتر بوده اند و در اين شرايط مناسب اين است كه ما يا در فاصله كمتر از 20 كيلومتر با دشمن درگير شويم و يا بيش از 50 كيلومتر چون در فاصله 20 الي 50 كيلومتري برتري تكنولوژي آمريكا باعث شكست ما خواهد شد. :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون از تعريف مبالغه‌آميز جناب ادمين :D . مسلماْ بي‌سوادترين عضو اين سايت بنده هستم و تنها هنري كه دارم، الكي حرف زدنه :) :wink: . 5 موردي كه فرمودين، اگه عملي شه، عالي مي‌شه. ولي مطمئن باشين امريكا تو جنگ سايبرنتيك، پيش‌دستي مي‌كنه و از اونجا كه فن‌آوري ما خيلي پايين‌تر از امريكا هست، تو اين مورد، شايد شانس چنداني نداشته باشيم. اين به معني ضعف ما نيست. بلكه به معني پيشرفت بيشتر دشمن در اين زمينه هست كه البته فوق‌العاده خطرناك هم هست. اينقدر كه چين و كره شمالي، براي مبارزه با جنگ سايبرنتيكي امريكا، در كنار پيشرفت در تكنولوژي، آموزش هكر رو در دستور كارشون دارن و خود كره‌ي شمالي 3.000 تا (شايدم 30.000 تا. رقم درستش رو يادم نيست. ولي مي‌دونم كه 3 داشت :D ) هكر، براي روز مبادا تو آب نمك خوابونده كه اگه امريكا فكر ناصوابي به سرش زد، از خجالت شبكه‌ي اينترنت و بخصوص سايت‌ها و سرورهاي امريكايي دربيان. مي‌دونين كه. امريكا بدون اينترنت، تقريباْ هيچه!!! راستي مورد براتون آشنا نبود؟ اگه يكم فكر كنين، ياد بازي Generals مي‌افتين. نه؟! مي‌بينين كه اون‌ها دقيقاً چي رو پيش‌بيني كردن؟ جالبه بدونين كه Sneak Attack كه تو بازي شاهدش هستيم، يكي از تاكتيك‌هاي رزمي ارتش ايرانه و تو بازديدي كه سال گذشته مقام معظم رهبري از مانور ارتش داشت، دقيقاً مثل بازي جنرالز، دو تا دريچه از يه كپه خاك باز شد و يه سري موتور سوار و بعد هم ارابه‌هاي نظامي از تو يه تونل زيرزميني اومدن بيرون!!! برگرديم به بحث. كور كردن ماهواره‌ها، شايد در حال حاضر براي ايران مقدور نباشه. چون تازه چين، يكبار و اونم با تاباندن ليزر به ماهواره‌هاي جاسوسي امريكا، يكي‌شون رو از كار انداخت. ولي ايرانيا از خيلي وقت قبل، فكر اين رو كردن و از روش‌هاي اختفاء در مقابل عكس‌برداري و جاسوسي هوايي استفاده كردن (كاري كه تو GLA Stealth هم دقيقاً شاهدش بوديم و مي‌بينيم كه از نقشه، چيز خاصي مشخص نيست. در مقابل عكس‌برداري‌هاي هوايي از مناطق نظامي ايران، دقيقاً وضعيت به همين ترتيبه و هم ارتش و هم سپاه، تو مانورهاشون، همواره از روش‌هاي اختفاء استفاده مي‌كنن. اگه دقت نكرده بودين، اين بار فيلم مانورها رو كمي با دقت بيشتر نگاه كنين تا اثرات اختفاء رو روي تك‌تك پوشش‌هاي ايراني (از توپخانه گرفته تا سيستم‌هاي الكترونيكي و حتي وضعيت استقرار نيروها) ببينين. مهمترين عامل كه براي ما امكان پذير هم هست، فلج كردن ناوهاي هواپيمابر هست. همونطور كه ادمين محترم فرمودن، براي غرق كردن ناو هواپيمابر، نياز به موشكي با كلاهك هسته‌اي داريم كه عملاً استفاده از اين موشك غيرممكنه (حتي اگه داشته باشيم). چرا كه يك موشك هسته‌اي (حتي ضعيف شده‌اش) كافيه كه بهانه به دست گرگ گرسنه بديم و ... !!! ولي همون‌طور كه حسين عزيز هم فرمودن، مي‌شه با تخريب باند فرودگاه ناوهاي هواپيمابر، عملاً اون‌ها رو از رده خارج كنيم‌ (ديگه مي‌تونن خلبانا با خيال راحت از استخر و سونا و زمين فوتبال و گلف و همبرگرهاي مك‌دونالد مستقر در ناو استفاده كنن!!!) درمورد موارد 4 و 5 هم توضيحات كافي رو ادمين و حسين عزيز فرمودن و نيازي به زياده‌گويي بنده نيست. ولي يه چيزي. اون‌طور كه تو يه خبر خوندم، درصورت وقوع جنگ، جنگنده‌هاي B-2، از كشور بلغارستان و روماني به سمت ايران پرواز مي‌كنن و احتمالاً از مرز غربي (و شايدم شمال غربي) وارد كشور مي‌شن كه از وضعيت پدافند اون‌جا، زياد مطمئن نيستم. چون فكر كنم اكثر قدرت پدافندي كشور، در جنوب مستقر باشه. اگه دوستان توضيح و يا اطلاعات بيشتري در اين زمينه دارن، خوشحال مي‌شم اين نادان رو روشن‌تر كنن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله بعضی موارد در بازی جنرالز وجود داشت و من خودم به شخصه این بازی را 3 سال پیش بارها بازی کردم و حتی در کدهای برنامه دست بردم و اونها را بصورت دلخواه تغییر دادم که شد یک نسخه جدید از بازی! :D در مورد گزینه اول من یک مثال میزنم : یک شبکه کامپیوتری بسیار پیچیده و پیشرفته با حداکثر امکانات و متخصصان امنیتی مانند شبکه CIA را در نظر بگیرید. مسلما اگر ما بخواهیم به این شبکه از راه مسقیم نفوذ کنیم شاید چند سال طول بکشد! اما چند سال قبل فکر کنم دو کودک خردسال انگلیسی به این شبکه نفوذ کرده بودند؟! بدیهی است که این دو کودک باهوش باشند اما ابر کامپیوتر نیستند و فقط از خطاهای برنامه نویسی و انسانی برای نفوذ استفاده کرده اند امری که من خودم بدلیل شغلم با آن زیاد سر و کار دارم برنامه نویسی است و مشکلات آن و امنیت و ... که میتوانم با یک مثال ساده بصورت یک کد یک سطری نشان بدهم که چگونه میتوان کل یک سرور را هک کرد! :wink: خوب ما هم باید همین کار را منتهی در مقیاس گسترده انجام دهیم بصورتی که بتوانیم حتی ماهواره های آمریکایی را هک کنیم و کنترل آنها را در اختیار خود بگیریم. در چنین شرایطی آمریکا یا باید تسلیم شود و یا نابود گردد چون برتری کیفی خود را از دست داده است. مورد دیگر در هک کردن هواپیماهای دشمن هست! چون امروزه جنگنده های پیشرفته نسل پنج به ابزار ارتباطی وسیعی مجهز هستند و حتی مرکز کنترل زمینی شاید بتواند کنترل هواپیما را دست بگیرد به همین دلیل اگر ما بتوانیم کدهای دشمن را کشف رمز کنیم کار جنگنده های نسل پنجم 100% تمام شده است. :twisted: مثالهای زیادی در زمینه هک کردنهای نظامی وجود دارد که امکان بحث درباره آنها در این تاپیک وجود ندارد. البته شاید هک کردن در حوضه جنگ الکترونیک نباشد ولی بی ربط به آن هم نیست. در زمینه جنگ الکترونیک مهمترین کار ما این است که بتوانیم دستگاهی بسازیم که امواج الکترومغناطیسی ضد امواج مورد استفاده دشمن را با انرژی بسیار زیاد در فضا پخش کند. این امر باعث سوختن تمام قطعات سخت افزاری دشمن خواهد شد و هیچ روشی هم برای مصونیت از آن وجود ندارد! 8O برای کور کردن ماهواره ها هم که گفتم یا باید آنها را از کار بیاندازیم و یا هکشان کنیم که راه اولی راحتتر اما پر هزینه و راه دومی سختتر و کم هزینه است. هر ناو هواپیمابر آمریکایی در حدود 400 500 موشک کروز توماهاوک دارد که حتی در صورت زدن عرشه پرواز میتواند از آنها استفاده کند! تنها راه برای نابودی این سلاح خطرناک و کشنده استفاده از موشکهای ضد کشتی هسته ای یک کیلو تنی است که آسیب زیادی به محیط زیست نمیزند اما فکر کنم دایره ای به شعاع 100 200 متر را کاملا پودر میکند! :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر من حق با مصطفی است.ما نباید با استفاده از سلاح هسته ای به امریکا بهانه بدیم چون کشور امریکا هزاران کیلومتر از اینجا فاصله داره واز جنگ آسیبی نمیبینه و بازنده اصلی جنگ هسته ای (هر چند کوچک و متمرکز) ما هستیم پس باید برای ناوهای هواپیمابر امریکایی فکر دیگری کنیم که عملی تر باشد :D از هرچه بگذریم سخن دوست خوش تر است بریم سراغ AWACS !!!!! کسی در این مورد نظر جدیدی نداره :D:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بريم سراغ آواكس. :wink: آواكسهاي مدرن امروزي برد شناسايي زيادي دارند و ميتوانند براحتي از 500 الي 1000 كيلومتر دورتر ميدان نبرد را كنترل كنند. :roll: در زمان حال براي زدن آواكس فقط سه موشك وجود دارد كه دو تا هوا به هوا و يكي زمين به هوا است. اين موشكها در برابر جنگ الكترونيك بسيار مقاوم هستند و به احتمال تقريبا 100٪ ميتوانند آواكس را سرنگون كنند. موشك R-37 با برد مفيد 300 كيلومتر و سرعت 6 ماخ ملقب به كشنده آواكس و موشك R-172 با برد 400 كيلومتر و سرعت 4 ماخ و موشك زمين به هواي S-400 با برد 400 كيلومتر و سرعت 7 ماخ بهترين سلاحها براي زدن يك آواكس ميباشند. البته موشكهاي هوا به هوا به دليل متحرك بودن سكوي پرتاب كارايي بيشتري دارند و مهمتر اينكه چون اين موشكها معمولا از جنگنده MiG-31BM شليك ميشوند و جنگ الكترونيك و سرعت و ارتفاع پرواز اين جنگنده و همچنين قدرت و برد راداري زياد باعث ميشود كه با كمترين تلفات ممكن بتوان يك آواكس را سرنگون كرد. اما مشكل اصلي قبل از شليك موشك تعيين محل تقريبي آواكس هست كه براي اينكار در زمان كنوني و در زرادخانه روسيه كه شايد ما ازش خريد كنيم فقط سيستم S-400 داراي راداري با برد شناسايي 700 كيلومتر است و ميتواند از ماهواره هم براي شناسايي تا شعاع بيشتري استفاده كند. پس براي مقابله با آواكسها ما اولا احتياج به ماهواره هاي شناسايي دقيق داريم و ثانيا رادارهاي زميني با برد 700 كيلومتر و ثالثا برخورداري از آواكسهاي A-50 با برد راداري 800 كيلومتر و سپس بايد به سراغ خريد و استفاده از جنگنده هاي MiG-31BM و يا Su-35/-37 با موشكهاي R-37/-172 برويم. :D اگر كارهاي فوق انجام شود ميتوان با ارسال فقط يك فروند A-50 و سه فروند MiG-31BM نه تنها آواكس بلكه حداقل 12 هدف ديگر را هم سرنگون كرد بدون كوچكترين تلفات! :wink:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
راه حل پیشنهادی شما خیلی خوبه تقریبا میشه گفت مو لا درزش نمیره :cry: فقط مشکلش تجهیزاتشه که ظاهرا ایران خیلی تمایلی به خرید جنگنده های جدید نداره (اگه شما خبری از خرید MiG-31BM ویا Su-35/-37 دارین ما رو هم در جریان بذارین) در گزارش سال 2005 اسرائیل در مورد ایران به 24 فروند میگ31 وهمینطور26 فروند سوخو27 اشاره کرده که معلوم نیست از چه نوعیه. شما میدونین :D: موشک آر-37 یا آر-172 رو میشه با جنگنده های موجود یکپارچه کرد :): من سال گذشته خبری مبنی بر خرید دو فروند A-50 از روسیه شنیدم آیا تا حالا اونا رو تحویل گرفتیم :D: شرمنده که همش سوالی شد :D اینو به حساب اطلاعات ضعیف من بذارین :roll:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.