hexman

تاپیک جامع شهید محمود کاوه

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

۱ - خدا را سپاسگذاريم كه توفيق دست داد تا شما عزيزان لشگر ويژه ی شهدا را در مقرتان زيارت كردم آرزوئي بود و ياد نيكي از شماها در دل ما ،‌در زمان اوايل تشكيل اين تيپ و لشگر .‌هر چه ما شنيده بوديم تعريف و تمجيد و ستايش قهرماني ها و شجاعتهاي اين لشگر بود . البته حقيقتا با همه دل عرض مي كنم جاي اين شهيد عزيزمان خالي است. شهيد محمود كاوه و همه ی شهدا ، چه سرداران و چه بقيه ی برادراني كه به شهادت رسيده اند؛ اما خوب بعضي ها را انسان از نزديك مي شناسد، فضايل آنها را مي داند ،‌ارزشهائي را كه گاهي در يك انسان ، در يك جوان جمع شده از نزديك لمس مي كند و ای عزيزان محمود كاوه از اين قبيل بود . در او ارزشهائي بود كه براي يك جوان مسلمان ايده آل بود . . . فراموش نميكنم همين شهيد محمود كاوه بچه اي بود ، پدرش دستش را مي گرفت ، او را به مسجدي كه من آن جا صحبت مي كردم و تفسير مي گفتم مي آورد، ،‌جوانها پرواز كردند و ما مانديم ( گريه رهبر و حضار ) بچه ها بزرگ شده اند. قدر آنها را بدانيم .‌كم سعادتي ماست ،‌ما كه به اصطلاح پيشكسوت آنها بوديم مانديم، همچنان در لجن و در عالم ماده .
۲ - من در خود سپاه عناصر بسيار خوبي را سراغ دارم كه آمادگي خودسازي و ديگر سازي داشته و دارند. خوب است من از برادر، شهيد عزيزمان محمود كاوه ياد كنم كه من او را از بچگي اش مي شناختم . پدر اين شهيد جزو اصحاب و ملازمين هميشگي مسجد امام حسن(ع) بود كه بنده آنجا نماز مي خواندم و سخنراني مي كردم؛ دست اين بچه را هم مي گرفت و با خودش مي آورد .من مي دانستم كه همين يك پسر را دارد. پدرش را هم قاعدتا برادرهاي مشهدي مي شناسند، از همان وقتها همين جوري بود پرشور و بي محابا در برخورد ، گاهي حرفهاي تندي هم مي زد كه در دوران اختناق، آنجور حرفي را كسي نمي زد. اين بچه آن جوري توي اين محيط خانوادگي پرشور و پرهيجان تربيت شد .خوراك فكري او از دوران نوجواني اش ـكه شايد آن سالهائي كه من مي گويم ، ايشان مثلا دوزاده و سيزده سال شايد هم چهارده سال بيشتر نداشت ـ عرابت بود. از مطالب مسجد امام حسن (ع) كه اگر از شما ها برادرهاي آنوقت بودند مي دانند كه چه سنخ مطالبي بود و مي شود فهميد ديگر از نوارها و از آثار آن مسجد كه چه جور مطالبي بود . در يك چنين محيط فكري اين جوان تربيت شد و جزو عناصر كم نظيري بود كه من او را در صدد خودسازي يافتم . حقيقتا اهل خودسازي بود . هم خود سازي معنوي ،اخلاقي و تقوائي و هم خود سازي رزمي. در يكي از عملياتهاي اخير دستش مجروح شده بود كه آمد مشهد؛ مدتي هم که اينجا در بيمارستان بود، مدت كوتاهي است، ظاهرا بعد برگشت مجددا جبهه. تهران ،‌آمد سراغ من ، من دیدم دستش متورم شده است؛ بنده نسبت به كساني كه دستشان آسيب ديده حساسيت دارم ، فوري پرسیدم دستت درد مي كند؟ گفتش كه نه . بعد من اطلاع پيدا كردم كه برادرهاي مشهدي كه آنجا هستند، گفتند كه دستش شديد درد مي كند؛ او حتي درد را كتمان مي كرد و نمي گفت . اين مستحب است كه انسان حتي المقدور درد را كتمان كند و به ديگران نگويد. يك چنين حالت خودسازي ايشان داشت . يك فرمانده بسيار خوب بود از لحاظ اداره ی واحد خودش كه تيپ ويژه ی شهداـ فكر مي كنم حالا لشكر شده ، آنوقت تيپ بود يك واحد خوب بودـ جزو واحدهاي كار آمد محسوب مي شد و به اين عنوان ازش نام برده مي شد. خود او هم در عملياتهاي گوناگوني شركت داشت و كار آزموده ی سميدان جنگ شده بود. از لحاظ نظم اداره ی واحد ، مديريت قوي ،‌دوستي و رفاقت با عناصر لشكر و از لحاظ معنوي ، اخلاقي ، ادب ،‌تربيت و توجه يك انسان جوان ولي برجسته بود . اين هم يكي از خصوصيات دوران ماست كه برجستگان هميشه از پيران نيستند؛ آدم، جوانها و بچه ها را مي بيند كه جزء چهره هاي برجسته مي شوند . رهبان اليل و استون النهار غالبا تو همين بچه ها وتوی همين جوانهاست . ما نشسته ايم از دور داريم نگاه مي كنيم، حسرت مي خوريم و آرزو مي كنيم . كاش برويم توي محيط آنها ،‌ كمتر وقتي است كه بنده همين حالا ها دلم پرواز نكند به سمت محفل سنگر نشينان ، آنجا انسان ساخته مي شود و اين جوانها خوب ساخته شده اند و شهيد كاوه حقيقتا خوب ساخته شد . البته من در مشهد و در كل سپاه، عناصر برجسته زياد سراغ دارم، حقا و انصافا چهره هائي را من سراغ دارم كه اخلاقيات و خصوصيات اينها را كه مشاهده مي كند، از نزديك حالات عرفا و سالك بزرگ برايش تداعي مي شود، نه حالت نظاميان بزرگ ، از نظامي گري فراترند اگر چه در نظاميگري هم انصافا چيره دست و نيرومندند .
۳ - يك لشگر را يك جوان بيست و چهارـ پنج ساله اداره مي كنددر حالي كه در هيچ جاي دنيا افسري به اين جواني پيدا نمي شود كه يك لشگر را اداره كند . چند صد نفر يا چند هزار تا انسان را اين رهبري مي كند ، در كجا؟ نه در مسافرت به سوي فلان زيارتگاه يا فلان ييلاق ،‌در ميدان جنگ ، زير آتش ،‌در مقابله با تانكهاي دشمن با وجود آن همه مانع يك جوان بيست و چند ساله، چند هزار آدم را شما مي بينيد دارد هدايت مي كند؛ با سازماندهي مي برد جلو ،‌خط را مي شكند ، دشمن را تار و مار مي كنند ، اسير هم ميگيرند ، منطقه هم اشغال مي كنند و مستقر مي شوند. پس نظاميگري هم در معجزه گري انقلاب و سازندگي انقلاب وجود دارد، نه فقط معنويت. ‌اما بالاتر از نظامي گري اين معنويت و تقواي جوانان است ،كه آنرا هم دارند .



سال شمار زندگي نامه شهيد محمود كاوه
1340 ولادت در اول خرداد ماه ، مشهد مقدس

1346 تحصیل در حوزه علمیه

1352 تحصیل در مدرسه راهنمایی

1355 تحصیل در دبیرستان خوش نیت

1357 آغاز انقلاب اسلامی ملت ایران

1358 عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

1358 مربی پادگان آموزش نظامی سردادور

1358 اعزام به تهران جهت گذراندن دوره چریکی

1359 عزیمت به جماران و سرپرستی گروه حفاظت از بیت امام خمینی (ره)

1359 عزیمت به جبهه های جنوب

1359 عزیمت به کردستان و سرپرستی گروه پاسداران اعزامی به سقز

1359 فرمانده گروهان اسکورت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز

1360 فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز

1360 قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز

1360 فرمانده عملیات تیپ ویژه شهدا

1361 مجروحیت در عملیات پاکسازی منطقه محمد شاه مهاباد از ناحیه شکم

1362 فرمانده تیپ 55 ویژه شهدا

1363 ازدواج با خانم فاطمه عماد الاسلامی

1363 تولد تنها فرزندش زهرا کاوه

1363 مجروحیت در عملیات پاکسازی منطقه دارلک مهاباد از ناحیه کتف

1363 مجروحیت در عملیات بدر از ناحیه دست

1364 مجروحیت در عملیات قادر از ناحیه دست

1365 فرمانده لشگر 55 ویژه شهدا

1365 مجروحیت در تک حاج عمران از ناحیه سر

1365 شهادت در یازدهم شهریور بر روی ارتفاعات 2519 منطقه عمومی پیرانشهر




به مناسبت ایام شهادت شهید محمود کاوه
سال ‌١٣٤٠ هجري شمسي در مشهد مقدس متولد شد. پدرش كه از كسبه متعهد به شمار مي‌آمد، در دوران ستمشاهي و اختناق، با علماء و روحانيون مبارز، از جمله حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، شهيد هاشمي‌نژاد و شهيد كامياب ارتباط داشت. وي كه براي تربيت فرزندش اهميت زيادي قايل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبي و نماز جماعت مي‌برد و از اين راه فرزندش را با مكتب اهل بيت (ع) و تعاليم انسان‌ساز اسلام آشنا مي‌كرد.
شهيد كاوه دوران تحصيلات ابتدايي خود را در چنين شرايطي سپري كرد. از آنجا كه خواست پدرش به هنگام تولد محمود، اين بود كه وي را در سلك صالحان و پيروان واقعي مكتب اسلام قرار دهد، با علاقه قلبي و مشورت پدر وارد حوزه علميه شد و همزمان، تحصيلات دوران راهنمايي و دبيرستان را نيز ادامه داد.
با شروع جريانات انقلاب، او كه جواني بانشاط، فعال و مذهبي بود با شركت در محافل درسي مسجد جوادالائمه(ع) و امام حسن مجتبي(ع) كه در آن زمان از مراكز تجمع نيروهاي مبارز بود، از هدايتها و تعاليم حضرت آيت‌الله خامنه‌اي بهره‌هاي فراواني برد و ره توشه‌هاي همين تعاليم را با خود به محيط دبيرستان و ميان دانش‌آموزان منتقل مي‌نمود. او در دبيرستان به عنوان محور مبارزه شناخته مي‌شد. با علاقه وافر، به پخش اعلاميه‌هاي حضرت امام خميني(ره) مي‌پرداخت و فعالانه در راهپيمايي‌ها و درگيري‌هاي زمان انقلاب شركت داشت.
با پيروزي انقلاب اسلامي، كاوه جزو اولين عناصر مومن و متعهدي بود كه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در شهر مقدس مشهد پيوست و پس از گذراندن يك دوره آموزش شش ماهه چريكي، به آموزش نظامي برادران سپاه و بسيج پرداخت. پس از آن براي حفاظت از بيت شريف حضرت امام خميني(ره) در يك ماموريت شش ماهه به تهران عزيمت كرد و با شروع جنگ تحميلي، به همراه تعدادي از نيروهاي خراسان به جبهه‌هاي جنوب اعزام شد. مدتي بعد به علت نياز شديدي كه پادگان به مربي داشت، او را براي آماده‌سازي و آموزش نيروها به مشهد فراخواندند.
علي‌رغم اينكه براي آموزش نيروها اهميت بالايي قايل بود و مسئول مستقيم او زياد تمايل نداشت وي را (كه از مربيان دلسوز و قوي محسوب مي‌شد) به جبهه اعزام كند، اما روح پرتلاطم او به دنبال فرصتي بود تا رودرروي دشمن قرار گيرد و در صحنه‌هاي كارزار انقلاب و ارزش‌هاي آن عملاً دفاع كند. بنابراين در اولين فرصت با جلب رضايت فرمانده پادگان با شور و شوقي فراوان به ديار كردستان (كه در آن زمان توسط گروهك‌ها و عناصر ضدانقلاب دچار مشكلات و آشوب شده بود)، عزيمت كرد.
او كه به همراه تعدادي از برادران پاسدار جهت آزادسازي شهر بوكان وارد كردستان شده بود، به دليل لياقت‌ها و مهارت‌هايي كه داشت، در همان ابتدا به عنوان فرمانده يك گروه دوازده نفره انتخاب شد.
شهيد كاوه در اين منطقه براي مبارزه با ضدانقلاب – كه از حمايتهاي خارجي برخوردار بود و با جناياتي هولناك، توطئه شوم جدايي ان نقطه از ميهن اسلامي را در ذهن مي‌پروراند – شب و روز نداشت و به دليل تلاش بسيار زياد، جديت و پشتكار، شجاعت و روحيه شجاعت‌طلبي كه داشت، در مدت كوتاهي به سمت فرماندهي عمليات سپاه سقز منصوب شد و در اين زمان با ناباوري همگان همراه تعداد كمي نيرو، عمليات آزاد سازي منطقه مرزي بسطام را با شهامت غيرقابل وصفي طرح‌ريزي و‌٤٥ كيلومتر جاده مرزي را طي يك مرحله و در عرض ‌٢٤ ساعت در قلب منطقه تحت نفوذ ضدانقلاب آزاد كرد.
ضدانقلاب كه با برخورداري از سلاح و امكانات ونيروي رزمي فراوان،عرصه را براي نيروهاي نظامي و انتظامي تنگ كرده بود و جنايات فجيعي مرتكب مي‌شد، باورود جوانان دلير و متعهدي چون شهيد كاوه به صحنه عمليات،به اين نتيجه رسيد كه ماندن در كردستان برايش سنگين تمام خواهد شد.
شهيد كاوه و همرزمانش با عمليات پي در پي، مزدوران استكبار را در منطقه منفعل و مستاصل كرده بودند تا جايي كه ضدانقلاب در اوج استيصال و درماندگي براي زنده يا مرده او جايزه تعيين كرده بود.
به دنبال عمليات سرنوشت‌ساز نيروهاي سپاهي در محورهاي مختلف كردستان و همزمان با تشكيل تيپ ويژه شهدا (كه فرماندهي آن بر عهده شهيد ناصر كاظمي بود) شهيد كاوه به عنوان فرمانده عمليات اين تيپ انتخاب شد. پس از مدت كوتاهي از فعاليت او در اين مسئوليت (كه با آزادسازي بسياري از مناطق همراه بود) آوازه تيپ ويژه شهدا، آنچنان ضدانقلاب‌ها را متحير ساخت كه به كلي روحيه خود را از دست دادند و در مقابل هر يوريش رزمندگان اسلام، فرار را بر قرار ترجيح مي‌دادند و مي‌دانستند كه مقاومت در مقابل اين يگان جز خسارت و نابودي ثمري نخواهد داشت.
آزادسازي سد بوكان و جاده ‌٤٧ كيلومتري آن، آزادسازي جاده صائين‌دژ به تكاب، پاكسازي منطقه كيلر و اشتوزنگ ،آزادسازي محور استراتژيك پيرانشهر به سردشت كه به عنوان مركزيت و نقطه ثقل ضد انقلاب بشمار مي‌آمد و منجر به انهدام مركز راديوئي آنها و فتح ارتفاعات مهم مرزي منطقه آلواتان وآزادسازي زندان دوله‌تو و هلاكت بيش از ‌٧٥٠ نفر از ضدانقلاب شد،از جمله نبردهاي تهاجمي بود كه توسط شهيد كاوه و همرزمانش در تيپ ويژه شهدا طرح‌ريزي و به اجرا گذاشته شد. تعداد عملياتي كه بوسيله اين شهيد عليه ضدانقلاب فرماندهي شد ، آن قدر زياد است كه ذكر نام تمامي آنها در اين مختصر ميسر نيست.
او كه پس از شهادت سرداران رشيد اسلام، شهيد ناصر كاظمي ، شهيد محسن گنجي زاده وشهيد محمد بروجردي در خرداد‌١٣٦٢ رسما به فرماندهي تيپ منصوب شده بود، با تلاش همه جانبه براي آموزش،سازماندهي و آماده‌سازي نيروها از هيچ كوششي دريغ نمي‌ورزيد.
بنا به صلاحديد فرماندهي محترم سپاه در تاريخ ‌٢٩/٤/٦٢ تيپ ويژه شهدا ماموريت يافت تا در عمليات برون مرزي والفجر ‌٢ كه در منطقه حاج عمران انجام مي‌گرفت، شركت نمايد. در اين عمليات شهيد كاوه با هدايت قوي رزمندگان، اهداف از پيش تعيين شده تيپ از جمله ارتفاعات ‌٢٥١٩ را با موفقيت به تصرف درآورد.
همزمان با عمليات والفجر ‌٤ ماموريت پاكسازي محور سردشت از لوث وجود ضدانقلاب (دمكراتها و منافقين) به اين تيپ واگذار شد. رزمندگان غيور و سلحشور نيز ضمن تسلط به ارتفاعات مرزي كوه سير، قوري، تالشو روستاي اسلام‌آباد، مركز راديويي منافقين و مقر دمكرات‌ها را تصرف كردند.
تيپ ويژه شهدا سال ‌٦٣ در عمليات بدر همراه با ساير يگانهاي سپاه، با دشمن تا دندان مسلح جنگيد و در تاريخ‌٢٣/٤/٦٤ در عمليات قادر (همراه با يگانهايي از ارتش جمهوري اسلامي) در جبهه شمالي سيدكان عراق باعث بر هم زدن آرايش نظامي دشمن شد. همچنين در عمليات پشتيباني والفجر ‌٩ كه در منطقه چوارته عراق انجام گرفت، در انهدام قواي دشمن و تصرف بخشي از خاك آنان نقش موثر داشت، كه هر كدام نشاني از دلاوريها و حماسه‌آفريني شهيد كاوه و يارانش را در خود ثبت كرده است.
صفات ارزنده و ويژگي‌هاي ايماني اين شهيد باعث شد كه خود را وقف انقلاب كند و با اهميتي كه كردستان براي وي داشت خود را فرزند كردستان معرفي مي‌كرد. روحيه والا و انساندوستي او به قدري در اطرافيان اثر مي‌گذاشت كه با وجود تبليغات سوء دشمنان و ايجاد جو مسموم عليه آن، شهيد و يگان تحت امرش، هنگامي كه به درجه رفيع شهادت نائل شد،مردم مهاباد با پاي برهنه زير پيكر پاك و مطهر سردار بزرگ خود بر سر و سينه مي‌زدند و اشك مي‌ريختند و ضدانقلاب را نفرين مي‌كردند.
او با الهام از سخن خداوند كه در وصف مومنان بيان شده است: «اَشِدّاءُ عَلَي الكُفّار رُحَماء بَينَهم»، در قلب مردم و نيروها جاي گرفته بود و هيچ انگيزه‌اي جز خدمت به انقلاب و احياي ارزشهاي الهي نداشت.
شهيد كاوه در عين حال كه تمام اوقاتش را براي مبارزه به كار مي‌بست، از پرداختن به تكاليف ديني و انجام مستحبات نيز غافل نبود. او از مروجين قرآن كريم بود و با عشق خالصانه به اسلام و مكتب، آيات جهاد را تلاوت مي‌كرد و در صحنه جنگ و مقاتله با دشمنان، آن را در عمل تفسير مي‌كرد.
روحيه اطاعت‌پذيري و ولايتي، هوش سرشار و چابكي در عمليات، مسلح بودن به سلاح تقوا و اخلاق حسنه، شجاعت و بي‌باكي، ساده زيستي و صميميت با نيروها از جمله ويژگي‌هاي شخصيتي آن شهيد والامقام است.
با وجودي كه در مقابل ضدانقلاب سازش‌ناپذير، جسور و با شهامت بود، اما در داخل تيپ با نيروهاي تحت امر خود برخوردي بسيار متواضعانه و باصفا و صميمي داشت و همين تواضع او سبب شده بود كه محبوبيت خاصي در بين نيروها داشته باشد.
شهيد كاوه در قلب نيروهاي بسيجي و سپاهي جاي داشت. او مصداق بارز تلفيق محبت و قاطعيت در امر فرماندهي نظامي بود.
روزي يكي از نزديكان وي به منطقه آمده بود. يكي از برادران تقاضا كرد كه كار مناسبي به او محول كند، شهيد كاوه پاسخ داد: همه بسيجي‌ها فاميل من هستند.
در بعد آمادگي جسماني، هيچ‌گاه از ورزش غافل نبود و با تشويق نيروها و حضور در مسابقات ورزشي، آمادگي رزمي نيروها را بالا مي‌برد. همواره براي تشويق بچه‌ها مي‌گفت: موفقيت من در كوههاي بلند كردستان مديون ورزش است. او چريكي زبده بود كه در عمل و جنگ چريك شده بود نه با درسهاي تئوري.
شهيد كاوه هميشه راهگشاي عمليات بود، هرجا كه كار گره مي‌خورد او رهگشا بود و هر كجا كه از عزم و اراده رزمندگان كاسته مي‌شد، اراده پولادين او به همه آن عزيزان، روحيه‌اي تازه مي‌بخشيد. او براي اينكه بتواند عمليات را بهتر هدايت كند با سلاح پيشاپيش رزمندگان حركت مي‌كرد.
با اينكه بارها در صحنه‌هاي عملياتي مجروح شده بود، ولي هميشه قبل از بهبودي، به منطقه باز مي‌گشت و در برخي از مواقع نيز نيروها او را با سر و بدن باندپيچي شده مي‌ديدند كه در ميانشان حاضر مي‌شد و آماده پذيرش ماموريت و اجراي عمليات بود.
سرتيپ شهيد حسن آبشناسان– فرمانده لشكر ‌٢٣ نوهد – مي‌گويد: اگر در دنيا يك چريك پاكباخته و دل باخته به اسلام و حضرت امام(ره) وجود داشته باشد، محمود كاوه است و هر رزمنده‌اي كه بخواهد خوب پخته و آبديده شود بايد با تيپ ويژه شهدا پيش برود.
او داراي فضايل روحي و اخلاقي ويژه‌اي بود و انجام كار خالصانه و بي‌ريا را سرلوحه زندگي خود قرار داده بود. عموماً كم سخن مي‌گفت و بيشتر عمل مي‌كرد و همواره سعي مي‌كرد وحدت ارتش و سپاه حفظ شود و ارتشيان نيز او را از خود مي‌دانستند. اين خصال و روحيات فرماندهي بود كه تيپ شهدا را به آنجايي رساند كه مقام معظم رهبري درباره اين يگان و شهيد كاوه فرمودند: تيپ ويژه شهدا كه ايشان فرماندهي‌اش را برعهده داشتند يكي از واحدهاي كارآمد ما محسوب مي‌شد.
او در عمليات‌هاي گوناگون شركت داشت و كارآزموده ميدان جنگ شده بود. از لحاظ نظم، اداره واحد، مديريت قوي، دوستي و رفاقت با عناصر لشكر، از لحاظ معنوي، اخلاق، ادب، تربيت، توجه و ذكر، يك انسان جوان، اما برجسته بود.
... اين جوان (شهيد كاوه) جزو عناصر كم‌نظيري بود كه او را در صدد خودسازي يافتم. حقيقتاً اهل خودسازي بود، هم خودسازي معنوي و اخلاقي و تقوايي و هم خودسازي رزمي.
دهم شهريور ماه ‌١٣٦٥، روزي كه روح اين سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقيه‌الله الاعظم(عج) در عمليات كربلاي ‌٢ بر بلنداي قله ‌٢٥١٩ حاج عمران به پرواز درآمد، دل صخره و كوه، ياد و خاطره شجاعت او را در خود ثبت كرد. آن روز، كاوه مزد جهاد را كه شهات بود، دريافت كرد و به بارگاه عزالهي فراخوانده شد.
خصال و ويژگي‌هاي درخشنده او در تمام مدت خدمتش و در تصدي مسئوليت‌هاي مختلف درسي است بس بزرگ براي همه سربازان اسلام و پاسداران انقلاب اسلامي، تا با به كارگيري آنها و آراسته شدن به آن سجاياي اخلاقي، نمونه‌هايي از لشكريان مخلص حضرت بقيةالله العظم(عج) باشند و خود را براي دفاع از حريم اسلام و ارزش‌هاي متعالي آن، همواره مهيا و آماده سازند

سردار سرتيپ پاسدار شهيد محمود كاوه فرمانده لشكر ويژه شهدا
تولد و كودكي
به سال 1340 ه.ش در مشهد مقدس، در خانواده‌اي مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت(ع) متولد شد. پدرش كه از كسبه متعهد به شمار مي‌آمد، در دوران ستمشاهي و اختناق، با علماء و روحانيون مبارز، از جمله حضرت آيت‌الله خامنه‌اي شهيد هاشمي‌نژاد و شهيد كامياب ارتباط داشت. وي كه براي تربيت فرزندش اهميت زيادي قايل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبي و نماز جماعت مي‌برد و از اين راه فرزندش را با مكتب اهل بيت (ع) و تعاليم انسان‌ساز اسلام آشنا مي‌كرد.
شهيد كاوه دوران تحصيلات ابتدايي خود را در چنين شرايطي سپري كرد. از آنجا كه خواست پدرش به هنگام تولد محمود، اين بود كه وي را در سلك صالحان و پيروان واقعي مكتب اسلام قرار دهد، با علاقه قلبي و مشورت پدر وارد حوزه علميه شد و همزمان، تحصيلات دوران راهنمايي و دبيرستان را نيز ادامه داد. با شروع جريانات انقلاب، او كه جواني بانشاط، فعال و مذهبي بود با شركت در محافل درسي مسجد جوادالائمه(ع) و امام حسن مجتبي(ع) كه در آن زمان از مراكز تجمع نيروهاي مبارز بود، از هدايتها و تعاليم حضرت آيت‌الله خامنه‌اي بهره‌هاي فراواني برد و ره توشه‌هاي همين تعاليم را با خود به محيط دبيرستان و ميان دانش‌آموزان منتقل مي‌نمود. او در دبيرستان به عنوان محور مبارزه شناخته مي‌شد. با علاقه وافر، به پخش اعلاميه‌هاي حضرت امام خميني(ره) مي‌پرداخت و فعالانه در راهپيماييها و درگيريهاي زمان انقلاب شركت داشت.
فعاليتهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي
با پيروزي انقلاب اسلامي شهيد كاوه جزو اولين عناصر مومن و متهدي بود كه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در شهر مقدس مشهد پيوست و پس از گذراندن يك دوره آموزش شش ماهه چريكي، به آموزش نظامي برادران سپاه و بسيج پرداخت. پس از آن براي حفاظت از بيت شريف حضرت امام خميني(ره) در يك ماموريت شش ماهه به تهران عزيمت كرد و با شروع جنگ تحميلي، به همراه تعدادي از نيروهاي خراسان به جبهه‌هاي جنوب اعزام شد. مدتي بعد به علت نياز شديدي كه پادگان به مربي داشت، او را براي آماده‌سازي و آموزش نيروها به مشهد فراخواندند.
شهيد كاوه در كردستان
علي رغم اينكه براي آموزش نيروها اهميت بالايي قايل بود و مسئول مستقيم او زياد تمايل نداشت وي را (كه از مربيان دلسوز و قوي محسوب مي‌شد) به جبهه اعزام نمايد. اما روح پرتلاطم او به دنبال فرصتي بود تا رودرروي دشمن قرار گيرد و در صحنه‌هاي كارزار انقلاب و ارزشهاي آن عملاً دفاع نمايد. بنابراين در اولين فرصت با جلب رضايت فرمانده پادگان با شور و شوقي فراوان به ديار كردستان (كه در آن زمان توسط گروهكها و عناصر ضدانقلاب دچار مشكلات و آشوب شده بود)، عزيمت كرد. او كه به همراه تعدادي از برادران پاسدار جهت آزادسازي شهر بوكان وارد كردستان شده بود، به دليل لياقتها و مهارتهايي كه داشت در همان ابتدا به عنوان فرمانده يك گروه دوازده نفره انتخاب شد. شهيد كاوه در اين منطقه براي مبارزه با ضدانقلاب – كه از حمايتهاي خارجي برخوردار بود و با جناياتي هولناك، توطئه شوم جدايي ان نقطه از ميهن اسلامي را در ذهن مي‌پروراند – شب و روز نداشت و به دليل تلاش بسيار زياد، جديت و پشتكار، شجاعت و روحيه شجاعت‌طلبي كه داشت، در مدت كوتاهي به سمت فرماندهي عمليات سپاه سقز منصوب شد و در اين زمان با ناباوري همگان همراه تعداد كمي نيرو، عمليات آزاد سازي منطقه مرزي بسطام را با شهامت غير قابل وصفي طرح ريزي و45 كيلومتر جاده مرزي را طي يك مرحله ودر عرض 24 ساعت در قلب منطقه تحت نفوذ ضد انقلاب آزاد نمود .
ضد انقلاب كه با برخورداري از سلاح وامكانات ونيروي رزمي فراوان،عرصه را براي نيروهاي نظامي وانتظامي تنگ كرده بود وجنايات فجيعي مرتكب مي شد،باورود جوانان دلير ومتعهدي چون شهيد كاوه به صحنه عمليات،به اين نتيجه رسيد كه ماندن در كردستان برايش سنگين تمام خواهد شد.شهيد كاوه وهمرزمانش با عمليات پي در پي، مزدوران استكبار را در منطقه منفعل ومستا صل نموده بودند تا جايي كه ضد انقلاب در اوج استيصال ودر ماندگي براي زنده يا مرده او جايزه تعيين كرده بود.
نقش شهيد در تيپ ويژه شهدا
به دنبال عمليات سرنوشت‌ساز نيروهاي سپاهي در محورهاي مختلف كردستان و همزمان با تشكيل تيپ ويژه شهدا (كه فرماندهي آن بر عهده شهيد ناصر كاظمي بود) شهيد كاوه به عنوان فرمانده عمليات اين تيپ انتخاب شد. پس از مدت كوتاهي از فعاليت او در اين مسئوليت (كه با آزادسازي بسياري از مناطق همراه بود) آوازه تيپ ويژه شهدا، آنچنان ضدانقلاب ها را متحير ساخت كه بكلي روحيه خود را از دست دادند و در مقابل هر يوريش رزمندگان اسلام، فرار را بر قرار ترجيح مي‌دادند و مي‌دانستند كه مقاومت در مقابل اين يگان جز خسارت ونابودي ثمري نخواهد داشت.
آزاد سازي سد بوكان وجاده 47 كيلومتري آن،آزاد سازي جاده صائبين دژ به تكاب ،پاكسازي منطقه كيلر واشتوزنگ ،آزاد سازي محور استراتژيك پيرانشهر به سردشت كه به عنوان مركزيت ونقطه ثقل ضد انقلاب بشمار مي آمد ومنجربه انهدام مركز راديوئي آنها وفتح ارتفاعات مهم مرزي منطقه آلواتان وآزادسازي زندان دوله تو وكشتن بيش از 750 نفر از ضد انقلاب گرديد،از جمله نبردهاي تهاجمي بود كه توسط شهيد كاوه وهمرز مانش در تيپ ويژه شهدا طرح ريزي وبه اجرا گذاشته شد. تعداد عملياتي كه بوسيله اين شهيد عليه ضد انقلاب فرماندهي شد ، آن قدر زياد است كه ذكر نام تمامي آنها در اين مختصر ميسر نيست.او كه پس از شهادت سرداران رشيد اسلام ، شهيد ناصر كاظمي ، شهيد محسن گنجي زاده وشهيد محمد بروجردي در خرداد1362 رسما به فرماندهي تيپ منصوب شده بود ،با تلاش همه جانبه براي آموزش،سازماندهي وآماده سازي نيروها از هيچ كوششي دريغ نمي ورزيد.بنا به صلاحديد فرماندهي محترم سپاه در تاريخ 29/4/1362 تيپ ويژه شهدا ماموريت يافت تا در عمليات برون مرزي والفجر 2 كه در منطقه حاج عمران انجام مي‌گرفت شركت نمايد. در اين عمليات شهيد كاوه با هدايت قوي رزمندگان، اهداف از پيش تعيين شده تيپ از جمله ارتفاعات 2519 را با موفقيت به تصرف درآورد.
همزمان با عمليات والفجر 4 ماموريت پاكسازي محور سردشت از لوث وجود ضدانقلاب (دمكراتها و منافقين) به اين تيپ واگذار شد. رزمندگان غيور و سلحشور نيز ضمن تسلط به ارتفاعات مرزي كوه سير، قوري، تالشو روستاي اسلام آباد، مركز راديويي منافقين و مقر دمكراتها را تصرف كردند. تيپ ويژه شهدا سال 63 در عمليات بدر همراه با ساير يگانهاي سپاه، با دشمن تا دندان مسلح جنگيد و در تاريخ 23/4/64 در عمليات قادر (همراه با يگانهايي از ارتش جمهوري اسلامي) در جبهه شمالي سيدكان عراق باعث بر هم زدن آرايش نظامي دشمن گرديد. همچنين در عمليات پشتيباني والفجر 9 كه در منطقه چوارته عراق انجام گرفت، در انهدام قواي دشمن و تصرف بخشي از خاك آنان نقش موثر داشت، كه هر كدام نشاني از دلاوريها و حماسه‌آفريني شهيد كاوه و يارانش را در خود ثبت كرده است.
ويژگيهاي اخلاقي
صفات ارزنده و ويژگيهاي ايماني كه اين شهيد داشت باعث شد كه خود را وقف انقلاب كند و با اهميتي كه كردستان براي وي داشت خود را فرزند كردستان معرفي مي‌كرد. روحيه والا و انساندوستي او به قدري در اطرافيان اثر مي‌گذاشت كه با وجود تبليغات سوء دشمنان و ايجاد جو مسموم عليه آن شهيد و يگان تحت امرش، هنگامي كه به درجه رفيع شهادت نايل شد، مردم مهاباد با پاي برهنه زير پيكر پاك و مطهر سردار بزرگ خود بر سر و سينه مي‌زدند و اشك مي‌ريختند و ضدانقلاب را نفرين مي‌كردند. او با الهام از سخن خداوند كه در وصف مومنان بيان شده است: «اَشِدّاءُ عَلَي الكُفّار رُحَماء بَينَهم»، در قلب مردم و نيروها جاي گرفته بود و هيچ انگيزه‌اي جز خدمت به انقلاب و احياي ارزشهاي الهي نداشت. شهيد كاوه در عين حال كه تمام اوقاتش را براي مبارزه به كار مي‌بست، از پرداختن به تكاليف ديني و انجام مستحبات نيز غافل نبود. او از مروجين قرآن كريم بود و با عشق خالصانه به اسلام و مكتب، آيات جهاد را تلاوت مي‌كرد و در صحنه جنگ و مقاتله با دشمنان، آن را در عمل تفسير مي‌نمود. روحيه اطاعت‌پذيري و ولايتي، هوش سرشار و چابكي در عمليات، مسلح بودن به سلاح تقوا و اخلاق حسنه، شجاعت و بي‌باكي، ساده زيستي و صميميت با نيروها از جمله ويژگيهاي شخصيتي آن شهيد والامقام است.
با وجودي كه در مقابل ضدانقلاب سازش‌ناپذير، جسور و با شهامت بود، اما در داخل تيپ با نيروهاي تحت امر خود برخوردي بسيار متواضعانه و باصفا و صميمي داشت و همين تواضع او سبب شده بود كه محبوبيت خاصي در بين نيروها داشته باشد. شهيد كاوه در قلب نيروهاي بسيجي و سپاهي جاي داشت. او مصداق بارز تلفيق محبت و قاطعيت در امر فرماندهي نظامي بود. روزي يكي از نزديكان وي به منطقه آمده بود. يكي از برادران تقاضا كرد كه كار مناسبي به او محول كند، شهيد كاوه پاسخ داد: همه بسيجي‌ها فاميل من هستند. در بعد آمادگي جسماني هيچ‌گاه از ورزش غافل نبود و با تشويق نيروها و حضور در مسابقات ورزشي، آمادگي رزمي نيروها را بالا مي‌برد. همواره براي تشويق بچه‌ها مي‌گفت: موفقيت من در كوههاي بلند كردستان مديون ورزش است. او چريكي زبده بود كه در عمل و جنگ چريك شده بود نه با درسهاي تئوري.
شهيد كاوه هميشه راهگشاي عمليات بود، هرجا كه كار گره مي‌خورد او رهگشا بود و هر كجا كه از عزم و اراده رزمندگان كاسته مي‌شد، اراده پولادين او به همه آن عزيزان، روحيه‌اي تازه مي‌بخشيد. او براي اينكه بتواند عمليات را بهتر هدايت كند با سلاح پيشاپيش رزمندگان حركت مي‌كرد. با اينكه بارها در صحنه‌هاي عملياتي مجروح شده بود، ولي هميشه قبل از بهبودي، به منطقه باز مي‌گشت و در برخي از مواقع نيز نيروها او را با سر و بدن باندپيچي شده مي‌ديدند كه در ميانشان حاضر مي‌شد و آماده پذيرش ماموريت و اجراي عمليات بود.
سرتيپ شهيد حسن آبشناسان – فرمانده لشكر 23 نوهد – مي‌گويد: اگردر دنيا يك چريك پاكباخته و دل باخته به اسلام و حضرت امام(ره) وجود داشته باشد، محمود كاوه است و هر رزمنده‌اي كه بخواهد خوب پخته و آبديده شود بايد با تيپ ويژه شهدا پيش برود. او داراي فضايل روحي و اخلاقي ويژه‌اي بود و انجام كار خالصانه و بي‌ريا را سرلوحه زندگي خود قرار داده بود. عموماً كم سخن مي‌گفت و بيشتر عمل مي‌كرد و همواره سعي مي‌كرد وحدت ارتش و سپاه حفظ شود و ارتشيان نيز او را از خود مي‌دانستند. اين خصال و روحيات فرماندهي بود كه تيپ شهدا را به آنجايي رساند كه مقام معظم رهبري درباره اين يگان و شهيد كاوه فرمودند: تيپ ويژه شهدا كه ايشان فرماندهي‌اش را برعهده داشتند يكي از واحدهاي كارآمد ما محسوب مي‌شد. ... او در عمليات گوناگون شركت داشت و كارآزموده ميدان جنگ شده بود. از لحاظ نظم، اداره واحد، مديريت قوي، دوستي و رفاقت با عناصر لشكر، از لحاظ معنوي، اخلاق، ادب، تربيت، توجه و ذكر، يك انسان جوان، اما برجسته بود. ... اين وجوان (شهيد كاوه) جزو عناصر كم‌نظيري بود كه او را در صدد خودسازي يافتم. حقيقتاً اهل خودسازي بود، هم خودسازي معنوي و اخلاقي و تقوايي و هم خودسازي رزمي.
نحوه شهادت
دهم شهريور ماه 1365، روزي كه روح اين سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقيه‌الله الاعظم(عج) در عمليات كربلاي 2 بر بلنداي قله 2519 حاج عمران به پرواز درآمد، دل صخره و كوه، ياد و خاطره شجاعت او را در خود ثبت كرد. آن روز، كاوه مزد جهاد را كه شهات بود، دريافت كرد و به بارگاه عزالهي فراخوانده شد. خصال و ويژگيهاي درخشنده او در تمام مدت خدمتش و در تصدي مسئوليتهاي مختلف درسي است بس بزرگ براي همه سربازان اسلام و پاسداران انقلاب اسلامي، تا با به كارگيري آنها و آراسته شدن به آن سجاياي اخلاقي، نمونه هايي از لشكريان مخلص حضرت بقيةالله العظم(عج) باشند و خود را براي دفاع از حريم اسلام و ارزشهاي متعالي آن، همواره مهيا و آماده سازند.
حركت فرمانده تيپ 155 شهدا به سوي شهادت
در وضعيت فوق طاقت و شدت دشواري كه نيروهاي عمل كننده خواه ناخواه با آن مواجه بودند و سبب شده بود پيروزي را نيز دور از دسترس ببينند، تيپ ويژه 155 شهدا، به خصوص فرمانده آن ، مؤمنانه و شجاعانه در عرصه درگيري وارد شدند. شهيد اميري مقدم، راوي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ در اين تيپ، در گزارش خودش از عمليات كربلاي 2، درباره حركت نيروها براي ادامه عمليات و سرانجام آن، چنين روايت كرده است: «تغييرات انجام شده در طرح مانور و عدم موفقيت كامل تيپ ويژه 155 شهدا در عمليات شب گذشته، موجب ترديد در مسئولان، خصوصاً فرماندهان اين تيپ شده بود. اين ترديد اگرچه در خود فرمانده تيپ (برادر محمود كاوه) نيز وجود داشت ولي وي با توجه به حساسيت زمان و مصلحت كُل عمليات، اين ترديد را بروز نمي داد و به همين دليل تصميم گرفت براي زدودن ترديدها و تقويت روحيه عملياتي در افراد تيپ، به همراه نيروهاي عمل كننده در منطقه درگيري حاضر شود. وقتي كه مسئولان تيپ از اين تصميم آگاه شدند درصدد برآمدند كه وي را از اين عمل باز دارند. فرمانده يكي از گردان ها (برادر صلاحي) براي منصرف كردن وي، مي گويد: «شما اين كار را نكنيد، آتش دشمن زياد است، مسير، بدمسيري است، خداي نكرده طوري مي شود. «فرماندهي در جواب مي گويد: «خب، اگر اين طور است، ما هم شهيد مي شويم. اگر كار مثل شب گذشته بشود، ما هم حاضريم امشب شهيد شويم.» به همان اندازه كه خود وي در رفتن به خط درگيري مصمم بود، ساير مسئولان تيپ مخالف بودند.مكالمه زير كه در آخرين دقايق قبل از عزيمت برادر كاوه به منطقه و در هنگام پوشيدن پوتين، بين وي و قائم مقام تيپ (برادر منصوري) انجام گرفت، بيانگر اين واقعيت است كه ايشان چه قدر به رفتن و ديگران چه اندازه در بازداري وي مصمم بوده اند. متن مكالمه اين چنين است: منصوري: رفتن شما نه به نفع اسلام است و نه به نفع...
كاوه: نه
منصوري: اگر نظر شما اين است كه نيروهاي عمل كننده آدم قوي تري مي خواهند، من قوي نيستم ولي مي روم جلو و يكي ديگر را اينجا مي گذارم.
كاوه: نه، من مي خواهم امشب، شما اينجا باشيد.
منصوري: من نمي خواهم.
كاوه: امشب كارها جور نمي شود.
منصوري: خب، اگر جور نمي شود با رفتن شما هم جور نمي شود.
كاوه: چه مي گويم! جور مي شود، ان شاءالله جور مي شود.
منصوري: البته اگر خدا بخواهد جور مي شود. شما هم اين جا كلي كار داريد: مسئله قرارگاه، هماهنگي توپخانه و...
كاوه‌: اين‌ها همه‌اش‌ حل‌ مي‌شود، اين‌ها مشخص‌ است‌.
منصوري‌ كه‌ از بحث‌ كردن‌ نتيجه‌ نمي‌گيرد، با پيش‌ كشيدن‌ تصميم‌ خودش‌ براي‌ رفتن‌ به‌ جلو، مي‌گويد: حالا در هر صورت‌ شما برويد، من‌ كار ندارم‌. من‌ هم‌ براي‌ انجام‌ مأموريت‌، گردان‌ امام‌حسين‌(ع‌) را برمي‌دارم‌ و مي‌روم‌.
كاوه‌: خُب‌، شما اين‌ كار را بكنيد.
منصوري‌: ولي‌ اين‌جا در مقر فرماندهي‌ تيپ كارها مي‌خوابد.
كاوه‌: مسئله‌اي‌ نيست‌، شما همين‌ اول‌ درگيري‌ كه‌ من‌ جلو هستم‌، اين‌جا باشيد.
منصوري‌ وقتي‌ باز هم‌ نتيجه‌ نمي‌گيرد، به‌طور جدي‌تري‌ مي‌گويد: آقاي‌ كاوه‌، مي‌خواهيد به‌ زور متوسل‌ بشويم‌؟ جلو رفتن‌ شما اصلاً درست‌ نيست‌، منطقي‌ نيست‌.
كاوه‌: امروز با روزهاي‌ ديگر فرق‌ مي‌كند، من‌ يك‌ چيزهايي‌ مي‌دانم‌، يك‌ چيزهايي‌ هست‌، مي‌دانم‌ ترديد هست‌.
منصوري‌: خُب‌، ترديد طبيعي‌ است‌، بايد باشد.
كاوه‌: خُب‌ اگر آدم‌ خودش‌ جلو باشد و يك‌ وقت‌ مسئله‌اي‌ پيش‌ آمد، مي‌تواند هم‌ پيش‌ خداي‌ خودش‌ و هم‌ پيش‌ خلق‌ خدا و....
برادر كاوه‌ سكوت‌ مي‌كند و براي‌ هدايت‌ گردان‌ امام‌حسين‌(ع‌) از سنگر فرماندهي‌ خارج‌ مي‌شود.»
راوي تيپ ويژه155شهدا سپس افزوده است :«به هنگام اعزام گردان ها براي انجام ما موريت ، ابتدا گردان امام حسين (ع)، سپس گردان امام سجاد (ع) درحالي كه فر ماندهي تيپ ( محمود كاوه )پيشاپيش آنها قرار داشت ، حركت خود را براي تصرف ارتفاع 2519 آغازكردند. طبق طرح مانور قرار بود گردان امام حسين (ع) پايگاه هاي 1 و2 وگردان امام سجاد (ع) پايگاه هاي 3و4 را تصرف كنند . حساسيت دشمن نيز نسبت به شب اول كمتر شده بود .واحتمال جدي نمي داد در اين محور مجددا عمليات شود ، از اين رو اجراي آ تش وپرتاب منور آ نها نيز اندكي كاهش يافته بود . به هر ترتيب حدود ساعت يك بامداد كه نيروهاي پياده پس از پيمودن مسافت فاصله خط خودي تا دشمن به زير اهداف مورد نظر رسيدند تا با هماهنگي آ تش خودي در گيري را شروع كنند در همين حين گلوله خمپاره كنار برادر كاوه به زمين اصابت كرد واو در جاشهيد شد.»به‌ دنبال‌ شهادت‌ فرمانده‌ تيپ ويژه 155 شهدا (شهيد محمود كاوه‌) در منطقه‌ عملياتي‌ كربلاي‌2، از مراسم‌ تشييع‌ وي‌ در مشهد، روزنامه‌ كيهان‌ (16/6/1365) چنين‌ گزارش‌ داده‌است‌: در اين‌ مراسم‌ كه‌ با حضور مسئولان‌ استان‌ خراسان‌ و نيروهاي‌ نظامي ‌ و انتظامي‌ شهر مشهد برگزار شد، پيكر پاك‌ اين ‌ سردار اسلام‌ بر دوش‌ انبوهي‌ از اقشار مختلف‌ امت‌ حزب‌الله‌ مشهد تا بارگاه‌ ملكوتي‌ امام‌رضا(ع‌) تشييع‌ و پس‌ از طواف‌ ضريح‌ مطهر، طي‌ مراسمي ‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.» راوي‌ قرارگاه‌ حمزه‌ ـ‌ع‌_ (اسدالله‌ احمدي‌) به ‌ نقل‌ از فرمانده‌ لشكر 5 نصر (باقر قاليباف‌) نوشته‌است‌: «در مراسم‌ تشييع‌ جنازه‌ شهيد محمود كاوه‌، پدر وي‌ درخواست‌ حجت‌الاسلام‌ طبسي‌ توليت‌ آستان‌ قدس‌رضوي‌ را مبني‌بر اين ‌ كه‌ پيكر شهيد محمود كاوه‌ در حرم‌ مطهر حضرت‌ رضا(ع‌) و يا در يكي‌ از حجره‌هاي ‌ مخصوص‌ حرم‌ دفن‌ شود نپذيرفت‌ و گفت‌: «پسرم ‌ از ابتدا با بسيجي‌ها بوده‌ و بهتر است‌ در كنار آنها دفن‌ شود.»
گوشه اي از وصيتنامه
دشمن بايد بداند و اين تجربه را كسب كرده باشد كه هر توطئه‌اي را كه عليه انقلاب طرح‌ريزي كند، امت بيدار و آگاه با پيروي از رهبر عزيز، آن را خنثي خواهد كرد. آينده جنگ هم كاملاً روشن است كه پيروزي نصيب رزمندگان اسلام خواهد شد و هيچگاه ما نخواهيم گذاشت كه خون شهيدانمان هدر رود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

content3138806141001491.jpg

380px-Kaveh-mahmood-8.jpg

نويسنده كتاب‌هاي مختلف درباره شهيد كاوه، گفت: شهيد كاوه به قدري توانمند بود كه رهبر معظم انقلاب در وصف وي فرمودند «در هيچ جاي دنيا نديده‌ام كه فرمانده‌اي به اين جواني بتواند يك لشكر را اداره كند و در واقع وي از معجزات انقلاب اسلامي به شمار مي‌رود».
سعيد عاكف اظهار داشت: يكي از ويژگي‌هاي شهيد كاوه شجاعت و جسارتي است كه اين شهيد بزرگوار در طول زندگي از خود نشان داد.
وي ادامه داد: شهيد كاوه، قبل از انقلاب با حضور در صحنه‌هاي تظاهرات و پخش اعلاميه‌هاي امام خميني (ره) نقش بسزايي در آگاه كردن مردم مشهد داشت؛ وي به حدي در اين زمينه فعال بود كه شخصيت‌هايي مثل مقام معظم رهبري و شهيد هاشمي‌نژاد از نزديك با محمود كاوه آشنا بوده و به اسم كوچك او را مي‌شناختند.
اين نويسنده كتب دفاع مقدس گفت: بعد از پيروزي انقلاب، شهيد كاوه به همراه گروهي از بچه‌هاي مشهد راهي جماران شده و بخشي از حفاظت بيت امام راحل را به عهده گرفت.
وي بيان كرد: يكي از مقاطعي كه تأثير بسزايي در شكل‌گيري شخصيت معنوي و عرفاني شهيد كاوه داشت، حضور وي در جماران بود؛ ارتباط نزديك وي با حضرت امام خميني (ره) و درس‌هايي كه از رفتار و منش ايشان آموخت سبب سرعت پيشرفت معنوي او شد.
عاكف ادامه داد: به محض اينكه جنگ در كردستان آغاز شد، شهيد كاوه به محضر امام خميني (ره) رسيد و از ايشان براي رفتن به كردستان كسب تكليف ‌كرد؛ امام راحل به وي‌ گفت «اگر بنده به جاي شما بودم، بدون كوچكترين ترديدي به منطقه مي‌رفتم و دشمنان را از آنجا بيرون مي‌راندم».
وي اظهار داشت: شهيد كاوه دست امام خميني (ره) را بوسيد و با اينكه در حدود 3 ماه بود كه به مرخصي نرفته بود به سرعت از جماران راهي منطقه ‌شد و به ستاد جنگ‌‌هاي نامنظم پيوست.
اين نويسنده گفت: فداكاري‌ها و خدماتي كه شهيد كاوه در مدت حضور خود در كردستان انجام داد، باعث شد كه اسم شهيد كاوه با اسم كردستان پيوند بخورد و شهرتش تمام شهر را فرا گيرد.
وي بيان كرد: يكي از اقدامات اساسي شهيد كاوه آزا‌د‌سازي شهر بوكان بود؛ شهري كه دشمنان با ايجاد يك كمربند ايمني، آزاد‌سازي آن را غيرممكن كرده بودند؛ وي با تدابير خود توانست آنجا را آزاد كند.
عاكف ادامه داد: بعد از اين جريان، انزجار دشمنان از شهيد كاوه به حدي رسيد كه خود صدام براي سر شهيد كاوه جايزه 2 ميليون توماني تعيين كرد.
وي افزود: شهيد ناصر كاظمي نخستين فرماندار نظامي شهر سنندج درباره شهيد كاوه مي‌گويد «بنده در پيشگاه حضرت حق غفلت و كوتاهي بسيار زيادي انجام داده‌ام اما اطمينان دارم به خاطر كاري كه براي خدا و انقلاب كرده‌ام، خداوند از سر تقصيراتم مي‌گذرد و آن هم اين است كه استعدادي مثل محمود كاوه را كشف كرد‌ه‌ام».
اين نويسنده كتب دفاع مقدس اضافه كرد: شهيد حسن آبشناسان فرمانده لشكر تكاوري 23 ارتش و كسي كه در كشور آمريكا سخت‌ترين دوره‌هاي رنجري و تكاوري را ديده است، وقتي با شهيد محمود كاوه در عمليات قادر آشنا مي‌شود، مي‌گويد «اگر در دنيا يك چريك وجود داشته باشد آن هم محمود كاوه است و هر رزمنده‌اي كه بخواهد خوب با مسائل نظامي آشنا شود بايد به تيپ ويژه شهدا برود».
وي گفت: شهيد كاوه با استعدادي كه از خود نشان داد، تيپ ويژه شهدا را به لشكر تبديل كرده و به همين خاطر رهبر انقلاب اسلامي او را از معجزات انقلاب معرفي كرد و اعلام داشتند «در هيچ جاي دنيا سراغ نداريم كه فرماندهي به اين جواني بتواند يك لشكر را به نحوي كه محمود كاوه اداره مي‌كرد، اداره كند».
اين نويسنده با اشاره به اينكه شهيد كاوه قبل از اينكه به شهادت برسد، از شهادتش خبر داشت گفت: شهيد كاوه قبل از شهادتش 2 ركعت نماز خواند و در سجده نماز خود بسيار گريه كرد، به طوري كه اصلاً متوجه اطرافيان خود نبود.
عاكف بيان كرد: بعد از نماز، شهيد كاوه به دوستان خود گفت «اين آخرين نمازي است كه من خواندم و در سجده نماز از خداوند تقاضا كردم كه از سر تقصيراتم بگذرد».

کودکی و نوجوانی

در سال ۱۳۴۰ در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش از کسبه مشهدی بود.اصلیتشان از دهستان بیهود توابع قاین بودو از جمله افرادی بود که در دوران شاهنشاهی به لحاظ این که مقلد امام خمینی بود و با روحانیون مبارز و برجسته‌ای همچون آیت الله خامنه‌ای، هاشمی نژاد ارتباط داشت.
او بعد از اتمام دوره راهنمایی، به کسب علوم دینی در حوزه علمیه پرداخت. مدتی بعد به این نتیجه رسید که اگر با اخذ مدرک پایان دبیرستان وارد حوزه شود، موفق‌تر خواهد بود.او در کلاسهای درسی مسجد جواد و امام حسن مجتبی، بخصوص آیت الله خامنه‌ای که در آن زمان با عنوان حاج سید علی آقا شناخته می‌شد شرکت می‌کرد.

جوانی و دوران انقلاب

در پخش اعلامیه‌های امام خمینی ره چه در درون دبیرستان و چه در محیط‌های دیگر تلاش می‌نمود و در درگیریها با ماموران حکومت و راهپیمایی‌ها به همراه پدر فعالانه شرکت می‌جست.

دوران جنگ

شهید کاوه یکی ازجوانترین فرماندهانی است که هدایت جنگ ایران و عراق را به عهده گرفتند. روزی که جنگ شروع شد او یک جوان ۱۹ ساله بوداما ۳سال بعد فرماندهی تیپ ویژه شهدا را به عهده گرفت. تیپی که ازکلیدی‌ترین یگانهای سپاه بود. رشادتهاوانجام عملیات خارق العاده توسط این تیپ بافرماندهی کاوه باعث شد به لشگر ویژه ارتقا یابد.
شهید کاوه در ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در منطقه عمومی حاج عمران برروی قله ۲۵۹ حاج‌عمران بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ و درسن ۲۵ سالگی به شهادت رسید.

مسئولیتها

مربی آموزش نظامی ۱۳۵۸/۳/۱۵ - ۱۳۵۹/۶/۲
مسئول محافظین بیت امام ۱۳۵۹/۶/۳ - ۱۳۵۹/۸/۳
مربی آموزش نظامی ۱۳۵۹/۸/۴ - ۱۳۵۹/۹/۲۲
مسئول عملیات سقز ۱۳۵۹/۹/۲۳ - ۱۳۶۰/۱۲/۷
مسئول عملیات تیپ ویژه شهدا ۱۳۶۰/۱۲/۸ - ۱۳۶۱/۴/۳۱
فرمانده تیپ ویژه شهدا ۱۳۶۱/۵/۱ - ۱۳۶۵/۲/۱
فرمانده لشگر ویژه شهدا ۱۳۶۵/۲/۲ - ۱۳۶۵/۶/۸

مجروحیت‌ها

اصابت گلوله به ناحیه شکم اسفند ماه ۱۳۶۱ پاکسازی روستای محمد شاه از توابع مهاباد
اصابت گلوله به ناحیه شانه چپ مرداد ماه ۱۳۶۳ پاکسازی منطقه عمومی دارلک از توابع مهاباد
اصابت ترکش به ناحیه دست راست وسر بهمن ماه ۱۳۶۳ منطقه عملیاتی بدر
اصابت ترکش به صورت اسفند ماه ۱۳۶۴ منطقه عملیاتی والفجر
اصابت ۱۲ ترکش نارنجک به ناحیه سر اردیبهشت ۱۳۶۵ منطقه عمومی حاج عمران عراق موسوم به تک حاج عمران

سوابق آموزشی

محمود کاوه فقط در سال ۱۳۵۸ یک دوره آموزش عمومی و نیز آموزش جنگ‌های نامنظم را به مدت چهار ماه به همراه سه نفر دیگر از کادر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خراسان در پادگان امام علی گذرانده‌است.

چکیده زندگی نامه

۱۳۴۰ ولادت در اول خرداد ماه ، مشهد
۱۳۴۶ تحصیل در حوزه علمیه
۱۳۵۲ تحصیل در مدرسه راهنمایی
۱۳۵۵ تحصیل در دبیرستان خوش نیت
۱۳۵۷ آغاز انقلاب اسلامی ایران
۱۳۵۸ عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
۱۳۵۸ مربی پادگان آموزش نظامی سردادور
۱۳۵۸ اعزام به تهران جهت گذراندن دوره چریکی
۱۳۵۹ عزیمت به جماران و سرپرستی گروه حفاظت از خانه خمینی
۱۳۵۹ عزیمت به جبهه‌های جنوب
۱۳۵۹ عزیمت به کردستان و سرپرستی گروه پاسداران اعزامی به سقز
۱۳۵۹ فرمانده گروهان اسکورت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز
۱۳۶۰ فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز
۱۳۶۰ قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز
۱۳۶۰ فرمانده عملیات تیپ ویژه شهدا
۱۳۶۱ مجروحیت در عملیات پاکسازی منطقه محمد شاه مهاباد از ناحیه شکم
۱۳۶۲ فرمانده تیپ ویژه شهدا
۱۳۶۳ ازدواج با خانم فاطمه عماد الاسلامی
۱۳۶۳ تولد تنها فرزندش زهرا کاوه
۱۳۶۳ مجروحیت در عملیات پاکسازی منطقه دارلک مهاباد از ناحیه کتف
۱۳۶۳ مجروحیت در عملیات بدر از ناحیه دست
۱۳۶۴ مجروحیت در عملیات قادر از ناحیه دست
۱۳۶۵ فرمانده لشگر ویژه شهدا
۱۳۶۵ مجروحیت در تک حاج عمران از ناحیه سر
۱۳۶۵ شهادت در یازدهم شهریور بر روی ارتفاعات ۲۵۹ حاج عمران

گوشه‌ای از وصیت نامه

« دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریز کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود »



thumb_Kaveh-mahmood-7.jpg

thumb_Kaveh-mahmood-6.jpg

thumb_Kaveh-mahmood-5.jpg

thumb_Kaveh-mahmood-4.jpg

thumb_Kaveh-mahmood-3.jpg

thumb_Kaveh-mahmood-2.jpg

thumb_Kaveh-mahmood-1.jpg

زندیگینامه شهید محمود کاوه برگرفته از کتاب سرداران شهید سپاه

پایداری

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان اگر تصاویر یا مطلبی از این شهید بزرگوار دارند تاپیک رو کمل تر کنند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يكي از رزمندگان بسيجي كه همرزم شهيد كاوه بوده بهم گفت كه نحوه شهادتش اينطور نبوده و طور ديگري شهيد شده كه به دلايلي از گفتنش معذورم!

اما يك نكته كه خيلي برام در مورد اين شهيد جالب بود نوشته اي هست كه در ديوار يكي از مراكز آموزشي مشهد در مورد ايشون نوشته:
آيت الله خامنه اي : ((محمود در آغاز جنگ شاگرد ما بود ولي الان استاد ما شد.))
(البته اگر درست متنش به خاطرم مونده باشه)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در مورد نحوه شهادت ایشان اختلاف است ولی مهم منش اخلاقی ایشان بوده خداوند روحش را با اولیاء خاص خود همنشین بدارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این تاپیک رو بنده مدتی پیش ایجاد کرده بودم ولی فکر کنم اسکرول نبود انشاء الله دوستان استفاده لازم را ببرند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زندگی ومبارزات شهید «محمودکاوه» یکی از سرداران بزرگ دوران دفاع مقدس وناجی کردستان در قالب فیلمی سینمایی، توسط جواد اردکانی یکی از کارگردانان سینما به تصویر کشیده می شود.
جواد اردکانی کارگردان این فیلم با اعلام این خبر گفت:این فیلم که «شور شیرین»نام داردهم اکنون مراحل پیش تولید خود را طی می کندوپس از آماده سازی مکان های شهری فیلم و انتخاب بازیگر که چند ماه طول می کشد فروردین سال آینده فیلم برداری آن آغاز می شود.
به گزارش سایت ساجد، کارگردان سریال «آینه های نشکن»افزود:خط اصلی داستان فیلم شهید کاوه از مشهد و از درون خانواده او آغاز می شود سپس مجاهدت های کاوه در کردستان ونبردهای سخت او با ضد انقلاب به خصوص در فاصله سالهای 60و61به تصویر کشیده می شود.

نویسنده وکارگردان شور شیرین با اشاره به اینکه بخش عمده این فیلم درمنطقه کردستان فیلم برداری خواهد شد اظهار داشت:فیلم برداری فیلم سینمایی شور شیرین از مشهد آغاز و با شهادت شهید کاوه در کردستان به پایان می رسد.

اردکانی با بیان اینکه کار پژوهش وتحقیقات فیلم نامه این اثر از 2سال پیش توسط یک تیم پژوهشی آغاز شده است تصریح کرد: فیلم نامه نهایی این فیلم به طور مشترک توسط«مجید ایافت»یکی از دوستان وهم رزمان شهید کاوه،«ماشاالله شاه مرادی زاده»یکی از فیلم نامه نویسان سینمای ایران و من نوشته شده است.

وی یادآورشد: از خاطرات خانواده ودوستان وهم رزمان شهید کاوه به طور گسترده در نگارش فیلم نامه این اثر استفاده شده واحتمالا برخی از دوستان و هم رزمان ایشان نیز در فیلم نقش هایی را بر عهده گیرند.

اردکانی با اشاره به اینکه فیلم شور شیرین فروردین 89 کلید می خوردخاطر نشان کرد: فیلم برداری این اثر بیش از 4ماه طول خواهد کشید وپس از پایان مراحل فیلم برداری،مراحل فنی و صداگذاری آغاز شده و تلاش می شودفیلم در جشنواره فیلم فجر سال آینده نمایش داده شود.

هم چنین اردکانی که سال گذشته فیلم «به کبودی یاس»با محوریت شهید برونسی را ساخت، در باره زمان اکران این فیلم گفت: نمایش فیلم سینمایی به کبودی یاس که شرح زندگی وخاطرات سردار شهید «عبدالحسین برونسی» است از 24بهمن ماه جاری در سینماهای تهران،مشهد،شیراز وگرگان آغاز می شود و سپس در سایر شهرها این فیلم اکران خواهد شد.

http://www.sajed.ir/pe/content/view/17126/331/

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.