RezaKiani

کودتای کمونیستی افغانستان؛ عملیات کولاک-333

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

تاریخ:ششم دی ماه 1358؛ 27 دسامبر 1979
محل: پایتخت افغانستان؛ کابل
نتیجه: پیروزی شوروی سابق و کودتاچیان طرفدار مسکو؛ مرگ حفیظ الله امین رئیس جمهور وقت افغانستان
متخاصمین
شوروی سابق
فرماندهان:
ژنرال یوری دروژوف،سرهنگ گریگوری بویارینف †
سرهنگ دوم شوتز
سرگرد خالبیوف فرمانده گردان مسلمانان
سرگرد رومانف فرمانده واحد تندر
سرگرد سیمینوف فرمانده واحد اوج حفیظ الله امین † رئیس جمهور وقت افغانستان

جمهوری دموکراتیک افغانستان
ژنرال یعقوب فرمانده کل ستاد ارتش
سرگرد جانداد
استعداد رزمی
661 نفر از واحدهای نیرو مخصوص و چترباز در برابر 2500 نفر
تلفات
19 نفر کشته50 نفر مجروح در برابر 400 نفر کشته و مجروح؛1700 نفر اسیر

کودتای نورمحمدرترکی و کودتای حفیظ الله امین
در اواسط بهار 1357 افسران طرفدار شوروی با کودتایی در افغانستان قدرت را در دست گرفتند. در رژیم جدید پس از کودتا، نورمحمد ترکی به ریاست جمهوری رسید و حفیظ الله امین نخست وزیر شد. نورمحمد ترکی تصمیم گرفت که بنیان های سنتی را درجامعه سنتگرای افغانستان از بین ببرد. سران قبایل مخالف فعالیتهای ترکی بودند و برای مخالفت با وی دست به اسلحه بردند. در اسفندماه 1357 شهر هرات درحالی به دامن مجاهدین سقوط کرد که بیشتر افراد لشکر17 پیاده به مجاهدین پیوسته بودند. نیروهای نظامی طرفدار ترکی ،با پشتیبانی نیروی هوایی، به شهر هجوم آوردند و پس از یک درگیری خونبار شهر را از کنترل مجاهدین خارج کردند. بیش از 5000 غیرنظامی در طی نبردها کشته شدند که تعدادی از شهروندان شوروی سابق نیز در میان آنان دیده می شد.
در بهار و تابستان 1358 دولت افغانستان برای مقابله با مجاهدین افغانی چند بار از شوروی تقاضای مداخله نظامی کرد. در روز 26خرداد دولت شوروی موافقت کرد تا تعدادی تانک و زره پوش بی.ام.پی برای محافظت از کابل ، فرودگاه بگرام و شیندند اعزام کند. در روز ششم تیرماه یک گردان هوابرد روسی به پایگاه بگرام اعزام شدند. تمام این افراد از یونیفرم های ارتش افغانستان استفاده می کردند. باوجود این، سربازان روسی تحت فرمان مشاورین روسی مستقر در کابل خدمت می کردند؛ نه دولت افغانستان. در پاییز سال 1358 در اثر فرار پرسنل ارتش و یا پیوستن آنها به مجاهدین استعداد ارتش از 90000 نفر به 40000 نفر کاهش یافته بود. نیمی از افسران ثابت ارتش برکنار، اعدام یا فراری شده بودند.

در اواخر تابستان 1358 حفیظ الله امین قدرت را در دست گرفت و ترکی را مخفیانه از بین برد. با این وجود، امین به روسها وانمود می کرد که ترکی زنده و در بستر بیماری است. گذشت زمان ثابت کرد که شیوه های مدیریتی امین بهتر از ترکی نیست و روسها نظاره گر خروج افغانستان از دایره قدرتشان بودند.
پس از یک ماه، امین از روسها درخواست نیروهای کمکی بیشتری به استعداد هنگ یا لشکر کرد. کا.گ.ب احساس می کرد که امین عامل ناآرامی ها در افغانستان می باشد و باید یک رژیم کمونیستی جای دولت او را بگیرد. یک کمیسیون دولتی در شوروی تشکیل شد و در اواسط آبان ماه نتیجه گرفت که امین در حال تصفیه نیروهای مخالف خود ،از جمله هواداران شوروی، است. این کمیسیون گزارش کرد که امین در حال یافتن راهی برای پیوستن به محور چین-پاکستان است و وفاداری رژیم او نسبت به شوروی زیرسوال قرارگرفت. به ویژه، درزمینه ملاقات پنهانی امین با یک مقام آمریکایی نگرانی هایی وجود داشت. اگرچه توافقی بین آمریکا و کابل صورت نگرفته بود، نفس این ملاقات موجب ایجاد سرآسیمگی در کرملین گشت. آخرین استدلالها برای حذف امین اطلاعاتی بود که کا.گ.ب از عواملش در کابل به دست آورده بود و نشان می داد که امین از مدتها قبل عامل سیا بوده است. به هرحال، امین همیشه و همه جا دوستی خود را نسبت به شوروی ابراز می کرد.

درنهایت، دفتر سیاسی حزب کمونیست تصمیم گرفت تا خود وارد کارزار شده و اوضاع را به نفع کمونیستها آرام کند. روسها قبلا هم در مجارستان و چکسلواکی با توسل به نیروی نظامی از خارج شدن کشورهای پیرامون خود از مدار کمونیسم جلوگیری کرده بودند. حال، کرملین تصمیم گرفته بود که روشهایی را که در اروپا آزموده بود در یک کشور آسیایی پیاده کند.

در روز اول دی ماه 1358، مستشار عالی شوروی در ارتش افغانستان به افغانها پیشنهاد داد که تانکها و دیگر تجهیزات مهمشان را برای اجرای تعمیرات اساسی از حالت عملیاتی خارج کنند. دراین اثنا، ارتباطات رادیویی کابل با دیگر نقاط کشور قطع شد. 3 روز بعد و با خرابتر شدن وضعیت امنیتی کشور، تعداد زیادی از نیروهای هوابرد شوروی به دیگر نیروهای شوروی در کابل پیوستند. همزمان با این اقدامات، امین که احساس خطر کرده بود به قصر تاجبک رفت تا بیشتر درامان باشد. بر اساس اظهارات ژنرال توخارینوف ،فرمانده ارتش چهلم شوروی، و ژنرال مریمسکی امین کاملا از تحرکات نظامی روسها آگاه شده بود و برای دورکردن نیروهای شوروی از کابل از آنها خواسته بود که آنها در شمال افغانستان با مجاهدین شوند. قبل از آنکه نیروهای روسی وارد خاک افغانستان شوند برادر امین به همراه ژنرال باباخان با فرمانده ارتش چهلم شوروی ملاقات کردند تا مسیرهای حرکت سربازان شوروی را بررسی کنند. اما روسها در نهان روز ششم دی را به عنوان روز کودتا تعیین کردند. شمارش معکوس آغازشده بود.

ساختار نیروهای مهاجم

عملیات کولاک-333 یکی از موفقیت آمیزترین عملیاتهای کماندویی در طول تاریخ به شمارمی رود. در طی این عملیات تعداد محدودی از پرسنل نخبه واحدهای عملیات ویژه کا.گ.ب و ارتش شوروی سابق بکارگرفته شدند. نیروی مهاجم عبارت بودند از: 24 نفر از افراد واحد "تندر" از گروه آلفا تحت فرمان ک.گ.ب؛ 30 نفر از نیروی ویژه "اوج" تحت فرمان کا.گ.ب؛ 520 سرباز از گردان 154 مستقل عملیات ویژه تحت فرمان جی.آر.یو (ملقب به گردان مسلمانان) و 87 نفر از افراد گروهان چترباز.

تعدادی از افراد واحدهای تندر و اوج در اوایل دی ماه وارد کابل شده بودند تا شناسایی های لازم را برای شروع عملیات انجام دهند. این افراد 13 هدف اصلی را ،که باید در شب حمله تصرف شوند، شناسایی کردند. بیشتر این مراکز در مناطق امروزی تر شمالی کابل واقع شده بودند. کاخ ریاست جمهوری، ستاد ارتش و سرویس اطلاعاتی ارتش در حومه جنوب شهر قرارداشتند. قرارشد که 13 گروه برای تصرف این ساختمانها به صورت جداگانه وارد عمل شوند. زمان عملیات به صورت یکسان برای تمام گروه ها درنظر گرفته شده بود اما نحوه اجرای عملیات از مرکز صادرنشده بود. فرمانده محلی هر گروه وظیفه داشت شناسایی های مورد نیاز خود را به عمل آورد، نقشه های لازم را طراحی کرده و آنها را در شب کودتا اجراکند.

افراد گردان 154 نیروی مخصوص از سربازان جمهوری های جنوبی شوروی مانند تاجیکستان و ترکمنستان تشکیل شده بودند. این افراد به زبانهای تاجیکی، ازبکی، فارسی و دیگر زبانهای محلی افغانستان صحبت می کردند و شناسایی آنها از افغانی های اصیل بسیار مشکل می نمود. افراد این واحد در ماه آبان وارد افغانستان شده بودند و با یونیفرم های ارتش افغانستان به عنوان افراد محافظ دفتر و کاخ ریاست جمهوری خدمت می کردند. به غیر از افراد فرماندهی و ستاد، این گردان دارای 4 گروهان عملیاتی بود. گروهان اول مجهز به زرهپوش های بی.ام.پی و گروهان های دوم وسوم مجهز به زرهپوشهای چرخدار بی.تی.آر-60 بودند. گروهان چهارم شامل یک جوخه مجهز به نارنجک انداز خودکار، یک جوخه مجهز به آتش افکن و یک جوخه مهندسی-رزمی بودند. علاوه بر این گروهان ها، گردان مسلمانان دارای 3 جوخه مستقل نیز بود: جوخه مخابرات، جوخه شیلکا و جوخه تدارکات. هر گروهان دارای یک نفر مترجم بود. این گردان بعدها الگویی برای ایجاد 8 گردان مشابه دیگر شد که شوروی آنها را در افغانستان بکارگرفت. در طی اشغال افغانستان این نیروها بیشترین تلفات را به مجاهدین وارد کردند.

انفجار در شفت

در ساعت 19:30 روز ششم دی ماه 1358انفجارهای عظیمی کابل را لرزاند. یک گروه 10 نفره از مردان واحد اوج مرکز ارتباطات کابل را که "شفت" نامیده می شد منفجرکردند و ارتباط پایتخت با دنیا قطع شد.
این افراد در ویلایی در کابل مستقر بودند و پس از شنیدن پیام رمز آغاز عملیات از بیسیم با ماشین به سوی هدفشان حرکت کردند. یکی از افراد گروه مشغول گپ زدن با نگهبان شد و دیگران به بهانه رفع اشکال وارد ساختمان شدند. پس از نصب بمبها، زمانسنج فیوزها برای 15 دقیقه بعد تنظیم شد و گروه ساختمان را ترک کردند. انفجار شفت مانند علامت آغازحمله برای دیگر گروه ها بود.

به کاخ ریاست جمهوری خوش آمدید

در ساعت 19:15 حمله به کاخ ریاست جمهوری آغازشد. هدف اصلی یافتن و ازمیان بردن حفیظ الله امین و جانشینی او با کاندیدای مورد نظر مسکو بود. از دید کا.گ.ب امین در ضعیفترین موقعیت دفاعی ممکن بود. کاخ در تپه ای در جنوب شهر بود و هیچ راهی وجود نداشت که در صورت درخواست کمک طرفداران امین بتوانند به سرعت خود را به آنجا برسانند. بیشتر محافظان امین از افراد قبیله وی بودند و با او نسبت خونی داشتند. نیرویی به استعداد یک تیپ حفاظت از داخل و خارج کاخ را برعهده داشت. دکتر و آشپز امین روس بودند و مستشاران نظامی و امنیتی روس همیشه به او دسترسی داشتند. افراد گردان مسلمانان قسمتی از شرق کاخ را حفاظت می کردند. بعضی از اتاقکهای نیمه تمام آنها کاملا بر کاخ اشراف داشت.

در یک حرکت ابتدایی برای کم کردن مقاومت مدافعین، گردان مسلمانان 2 روز قبل از حمله یک مهمانی به افتخار فرماندهان محافظین برپاکرده بود. پرسنل کا.گ.ب یک جعبه ودکای مخصوص سفارت، کنیاک و غذاهایی لذت بخش چون خاویار و ماهی برای پذیرایی ازمهمانان آماده کرده بودند. مشروبات الکلی را در قوری سرو کرده بودند تا ظاهر کار حفظ شود و موجبات رسوایی مهمانان فراهم نشود.

فرمانده محافظین ،سرگرد جانداد، به علاوه 16 نفر از پرسنل واحد حفاظت به مهمانی وارد شدند. در زمان صرف غذا روسها و افغانها مشغول بحث بودند. سربازانی که نقش گارسون را برعهده داشتند برای فرماندهان روس خود آب می ریختند و برای دوستان افغانی مشروب. پس از مدتی افغانها مست شدند و زبانشان بازشد. در آن میان روزی ،جانشین افسر سیاسی واحد حفاظت، به یکی از روسها گفت که ترکی به دستور امین خفه شده است. سرگرد جانداد بلافاصله به روزی دستور داد تا ضیافت را ترک کند. این نکته برای روسها خیلی مهم بود چرا که تا آن روز آنها از کشته شدن ترکی مطمئن نبودند. اکنون آنها کاملا مطمئن شده بودند که امین بر خلاف میل روسها حرکت می کند و درباره سرنوشت ترکی به آنها دروغ گفته است.

پس از به انتها رسیدن مهمانی، ژنرال دروژوف ،فرمانده پایگاه کا.گ.ب در کابل، با فرماندهان واحدهای ویژه کا.گ.ب ملاقات کرد. او وظیفه هر کس را تعیین کرد و افراد آمادگی خود را اعلام کردند. تنها کمبود در نقشه روسها نداشتن نقشه داخلی قصر بود. فردای آن روز یوری کوتپوف ،مشاور روسی محافظان امین که خود افسر کا.گ.ب بود، چند تن ازافسران کا.گ.ب را با خود به داخل قصر برد. آنها با دقت همه جا را وارسی کردند و کمی بعد نقشه تمام قصر بر روی میز ژنرال دروژوف قرار داده شد. به هرحال کوتپوف از تقاضای دروژوف مبنی بر کاستن از تعداد نگهبانها خودداری کرد چرا که این دستور ممکن بود باعث بدگمانی افغانها شود.

روز قبل از حمله، سرگرد رومانوف ،فرمانده تندر، و سرگرد سیمینوف ،فرمانده اوج، به همراه هم یک عملیات شناسایی از میدان انجام دادند. آنها مشاهده کردند که بر فراز تپه ای که در نزدیک کاخ است ،و تانکها بر آن اشراف دارند، یک رستوران و قمارخانه قراردارد که افسران عالی رتبه افغان اغلب به آنجا رفت و آمد می کنند. آنها به بهانه این که به دنبال مکان مناسبی برای برگذاری مراسم جشن سال نو مسیحی می گردند از رستوران بازدیدکردند. ازداخل رستوران کاخ ومحوطه اطراف آن به روشنی دیده می شد. روسها از آنجا به دقت مواضع محافظین امین را بررسی کردند و بازگشتند. در دومین پست نگهبانی یک افسر افغان به آنها ظنین شد و آنها را پس از خلع سلاح کردن 4 ساعت نگه داشت. درنهایت، پس از صرف چای و بحث با روسها افسر افغان رضایت داد تا آنها را آزاد کند. حال افسران کا.گ.ب مسیرها، زمان تعویض پستها، تعداد نگهبانان و تمام اطلاعات مورد نیاز را در اختیار داشتند.

همان شب ببرک کارمل به همراه چند تن از نزدیکانش مخفیانه و به همراه یک پرواز از روسیه وارد کابل شدند. آنها در سفارت شوروی درکابل پنهان شدند و اواخر شب با یک کاروان به صورت مخفیانه به فرودگاه بگرام فرستاده شدند.

تیپ محافظان امین دارای مواضعی در داخل کاخ و چند آشیانه مسلسل در خارج از کاخ بودند. آنها در جاده های منتهی به کاخ پستهای ایست-بازرسی برقرارکرده بوند و یک پست دیده بانی نیز در کوهی در مجاورت قصر داشتند. محافظان امین با پستهای نگهبانی خود به دور قصر حلقه زده بودند. 3 دستگاه تانک ،که در موضع دیده بانی مستقر شده بودند، می توانستند هر جنبنده ای را که به سمت قصر حرکت می کرد هدف قراردهند. یک هنگ ضدهوایی نیز ارتفاعات اطراف قصر را اشغال کرده بود تا از قصر دربرابر حملات هوایی محافظت شود. آنها به 12 قبضه توپ ضدهوایی 100 میلیمتری و 16 قبضه دوشکای دولول مسلح بودند که می توانستند بر علیه اهداف زمینی نیز بکارروند. در مجموع تعداد این نفرات در حدود 2500 نفر می شد که البته می توانستند از یاری 2 تیپ زرهی نزدیک کابل نیز بهره مند شوند.

گروه حمله باید از یک زمین باز محافظت شده عبور می کرد تا بتواند خود را به تپه منتهی به کاخ برساند. پس از آن باید از راه مارپیچ تپه بالا می رفتند تا به هدف خود برسند. این راه به غایت دشوار بود و روسها در گام اول تصمیم گرفتند از هلیکوپترهای پایگاه بگرام برای انتقال سربازانشان به سقف کاخ استفاده کنند. به دلیل شیبدار بودن سقف و احتمال یخ زدن آن از این نقشه صرف نظر شد. پس از آن، نقشه حمله هوایی شبانه کشیده شد اما این طرح نیز کنارگذاشته شد. نتیجه این حمله نامعلوم بود و قبل از آن باید توپهای ضدهوایی اطراف کاخ از کار می افتادند تا امنیت پروازها تامین شود که خود این مسئله غافلگیری حمله را از بین می برد. در نهایت، تصمیم گرفته شد تا ترکیبی از افراد گردان مسلمانان، واحد تندر و واحد اوج در حمله بکارگرفته شوند. تأمین وسایل نقلیه گروه حمله به کاخ برعهده گردان مسلمانان گذاشته شد.

سرهنگ کزلوف ،فرمانده عالی جی.آر.یو در کابل، نقشه حمله به کاخ را طراحی کرد. اولین هدف او از کارانداختن توپهای ضدهوایی بود. قرار شد تا جوخه مهندسی-رزمی گردان مسلمانان به همراه 2 قبضه نارنجک انداز اتوماتیک به مواضع ضدهوایی حمله کنند. نارنجک اندازها باید خدمه توپها را از سلاح هایشان دور می ساختند تا مهندسین تحت پوشش آتش آنها به سمت توپها و مسلسلها رفته و آنها را منفجرکنند. سرهنگ دوم شوتز ،معاون کزلوف، فرماندهی این گروه را برعهده داشت.

هدف دوم گروه حمله از میان بردن تانکها بود. سروان شاخاتوف مأمور اجرای این کار شد و برای اجرای آن 3 راننده تانک، 2 نفر از افراد کا.گ.ب، 2 نفر تک تیرانداز و 2 نفر مسلسل چی انتخاب کرد. قرارشد تا این گروه سوار بر یک کامیون گاز-66 به مواضع گردان سوم حمله کنند و تانکها را بگیرند.
گروهانهای دوم و سوم از گردان مسلمانان به همراه یک گروهان از چتربازان تحت فرمان ستوان یکم وستروتین قرارگرفتند. این نیرو وظیفه داشت تا جلوی گردانهای دوم و سوم افغان را بگیرد و ارتباط آنها را با دیگر واحدها قطع کند. گروهان اول از گردان مسلمانان ،به فرماندهی شاریپوف، وظیفه یافت تا افراد واحدهای تندر و اوج را به کاخ برساند تا به همراه هم حمله مستقیم خود به کاخ را آغازکنند.

به همراه دمیدن سپیده افراد گروه حمله خود را آماده انجام عملیات کردند. فرماندهان یک شناسایی دیگر انجام دادند و درحالی که با دوربین دوچشمی به اطراف نظاره می کردند فهمیدند که سرگرد جانداد و گروهی از افسرانش در حال مطالعه مواضع دفاعی گردان مسلمانان هستند. شوتز به نزد سرگرد ژنداد رفت و او را برای نهار دعوت کرد. سرهنگ روس تظاهر می کرد که به اینکه دوست افغانیش یکی از مدعوین سالگرد تولد او باشد افتخار می کند. ژنداد پاسخ داد که او وافرادش درحال انجام یک مأموریت آموزشی هستند ولی دعوت او را برای شام خواهد پذیرفت. شوتز از او خواست تا مستشاران روس را در اختیارش بگذارد تا برای مهمانی شام آماده شوند. این درخواست جان تعدادی از روسها را در آینده حفظ می کرد. گزارش آخرین شناسایی به مرکز کا.گ.ب فرستاده شد و پاسخ آمد که "حمله را در ساعت 15:00 آغازکنید."

در ساعت 15:00؛دروژوف از سفارت شوروی پیغامی برای واحدها مخابره کرد و زمان حمله را تا ساعت 22:00 عقب انداخت. او دوباره نظرش را عوض کرد و ساعت حمله را به 21:00 تغییر داد اما کمی بعد بازهم نظرش عوض شد و در نهایت به ساعت 19:30 رضایت داد. شامی که آشپز روس کاخ تهیه کرده بود باعث مسمومیت امین، فرزندانش، عروسش و تعدادی از میهمانان شده بود. همسر امین از سرگرد جانداد درخواست کرد تا از سفارت شوروی درخواست امداد پزشکی کند و درضمن غذا را برای آزمایش به بیمارستان بفرستد. تمام آشپزها توقیف شدند و به محافظین کاخ افزوده شد. به هرحال، مقصر اصلی ناپدید شده بود و کمی بعد آشپزها آزادشدند.

جراحان روسی به همراه رئیس بیمارستان نظامی کابل به کاخ احظارشدند. تازه واردین متوجه وضعیت غیرعادی کاخ شدند. هنگامی که یکی از پزشکان روس به بالای سرامین رسید امین به کما رفته بود و بدنش به شدت می لرزید. به دلایل امنیتی پزشکان روس از نقشه سرنگونی امین خبرنداشتند و شروع کردند تا جان " دوست شوروی" را نجات دهند. آنها توانستند در ساعت 18:00 جان امین را نجات دهند اما متوجه شدند که اتفاقات عجیبی در جریان است.
محافظین کاخ نسبت به این واقعه حساس شدند و تعداد بیشتری از افرادشان را بکارگرفتند. به یک تیپ زرهی در نزدیک کابل پیام داده شد تا خود را برای کمک رساندن به قصر آماده کند. در ساعت 18:30 فرمانده این تیپ به یکی از گردانهایش آماده باش داد ولی نتوانست برای حرکت از مرکز تأییده بگیرد. چتربازان شوروی تمام واحدهای نظامی مستقر در کابل را از هم جداکرده بودند و ارتباطات آنها را قطع کرده بودند. هنگامی که افراد او در حال رفع عیب سیستمهای مخابراتی و خطوط تلفن بودند ناگهان 4 دستگاه بی.ام.دی روسی در پادگان را شکستند و ساختمان فرماندهی تیپ را محاصره کردند. پس از گفتگوی روسها با فرمانده تیپ وی به رانندگان تانکها دستور داد که تانکهایشان را خاموش کنند. بدین سان نیروی کمکی هیچگاه به قصر تاجبک نرسید.

کمی قبل از ساعت 19:00 سرهنگ کا.گ.ب کوزلوف ژنرال مگمدوف ،رئیس هیئت مستشاری شوروی در افغانستان، را به نزد خود خواند و به او گفت که به دلیل رویدادهای پیشبینی نشده باید زمان حمله تغییر کند و حمله باید هرچه سریعتر آغازگردد. پس از چند دقیقه 12 نفر از افراد گروه حمله به فرماندهی سروان شاخاتوف سوار بر زرهپوشهایشان شدند و به سمت موضع تانکها راندند. وظیفه آنها گرفتن تانکها واطمینان از عدم استفاده آنها بر علیه دیگر واحدهای گروه حمله بود. پس از آن، باید به فریب مدافعین قصر می پرداختند. آنها با حمله به قصر باید وانمود می کردند که گروهی از نگهبانهای افغانی هستند که قصد شورش دارند تا توجه محافظان قصر را به خود جلب کنند. آنها باید این تصور را به وجود می آوردند که اولین آتشباری از جانب سرفرماندهی تیپ محافظ انجام گرفته است. گروهان دوم از گردان مسلمانان باید در مواضعشان باقی می ماندند تا حرکت گروه شاخاتوف را پوشش دهند.

بر اساس نقشه، گروه شاخاتوف باید 15 دقیقه قبل از زمان آغاز حمله به راه می افتاد. آنها باید از ناحیه ای که توسط گردان سوم افغان دفاع می شد عبور می کرد. زمانی که شاخاتوف و افرادش به این محوطه رسیدند گردان را در حالت آماده باش دیدند. فرمانده گردان در میان سربازانش ایستاده بود و در حال تقسیم مهمات بین آنها بود. شاخاتوف وضعیت را درک کرد به سرعت تصمیم گرفت و مرکز فرماندهی گردان را اشغال کرد. کامیون حامل افراد شاخاتوف با حداکثر سرعت حرکت می کرد که ناگهان به وسیله افسران افغان متوقف شد. تنها چند ثانیه طول کشید که این افسران با دست بسته در کف کامیون خوابانیده شوند. کامیون گاز-66 از جای پرید وتنها ابری از غبار پشت سرش باقی ماند.

در اولین لحظه سربازان گردان نفهمیدند که چه اتفاقی افتاده است اما خیلی زود به خود آمدند و تیراندازی به سوی کامیون آغازشد اما دیگر بسیار دیر شده بود. کامیون در پشت غبار ناپدید شده بود و نشانه گیری دقیق ممکن نبود. شاخاتوف 200 متر جلوتر رفت و به یک زمین مناسب رسید. در آنجا کامیون را متوقف کرد و افرادش پیاده شدند. افراد گروه پس از خوابیدن بر زمین افراد گردان سوم افغان ،که تعقیبشان می کردند، به گلوله بستند. سربازان افغانی ،که بدون فرمانده مانده بودند، نظمشان را از دست داده بودند و به هدف مناسبی مبدل شده بودند. 2 قبضه مسلسل سنگین و 8 قبضه سلاح هجومی گروه شاخاتوف بیش از 200 نفر از افراد گردان سوم افغان را بر زمین ریخت. در همین اثنا، تک تیراندازها محافظین تانکها را هدف قراردادند. هنگامی که کامیون گروه شاخاتوف دوباره به راه افتاد سرهنگ کزلوف به افراد گردان مسلمانان، گروهان چترباز و گروه های تندر و اوج فرمان "آتش" و "پیشروی" داد. راکتهای قرمز علامت دهی به آسمان شلیک شدند و رمز "کولاک-333" از بیسیم شنیده شد. ساعت دقیقا 19:35 دقیقه را نشان می داد.

ستوان یکم واسیلی پراوت با دو قبضه شیلکای 4 لول که دراختیار داشت مستقیما به سمت قصر آتش گشود. 2 قبضه شیلکای دیگر برای پشتیبانی از گروه شاخاتوف به سمت مواضع گردان دوم افغان تیراندازی می کردند. نارنجک اندازهای اتوماتیک به سمت مواضع تانکها تیراندازی کردند و اجازه ندادند تا خدمه تانکها به تانکهایشان واردشوند.

پس از شنیدن انفجار شفت و با آغاز حمله، گروهانهای دوم و سوم از گردان مسلمانان و گروهان چترباز سوار بر زرهپوشهایشان محافظین شخصی را زمینگیر
کردند. در همین زمان، گروهان اول گردان مسلمانان به همراه نیروهای ویژه کا.گ.ب به سمت قصر حرکت کردند.

افراد واحد اوج پیاده شدند. بی.تی.آرها به سمت پستهای بازرسی خارجی راندند و به جاده ای پیچیدند که مانند مار به دور تپه پیچیده بود تا به قصر برسند. جاده به خوبی حفاظت شده بود و دیگر مسیرهای منتهی به قصر مین گذاری شده بودند. اولین زرهپوش که از پیچ گذشت به سختی توسط آتش مسلسلهای سنگین هدف قرارگرفت. بی.تی.آر دوم بلافاصله هدف قرارگرفت و منفجر شد. افراد داخل آن درحالیکه چند نفر جراحت برداشته بودند به سرعت زرهپوش را ترک کردند. فرمانده زرهپوش به شدت مجروح شده بود و درحال مرگ بود. افراد اوج از بی.تی.آرها خارج شدند و به سوی قصر آتش گشودند و درهمین حال شروع کردند تا با استفاده از نردبان از تپه بالا روند.

در این زمان گروه تندر حرکت کرد. زرهپوشی که در جلوی ستون حرکت می کرد از طرف پست بازرسی اول هدف قرارگرفت. راننده زرپوش را متوقف کرد و از دریچه اضطراری فرار کرد. درهای پشت زرهپوشها بازشد و افراد پیاده شدند تا به آتش پست بازرسی جواب دهند. اولین افرادی که پیاده شدند مترجم ها بودند که بلافاصله کشته شدند. تمام بی.ام.پی ها آتش خود را بر روی پست بازرسی متمرکز کردند و آن را درهم شکستند. راننده زرهپوش اول بازگشت و حرکت ستون از سرگرفته شد. بی.ام.پی ها با مسلسلهایشان شلیک می کردند و قبل ازاینکه به محل پیاده کردن نیروهایشان برسند مهماتشان به آخر رسیده بود. از سوی قصر چند نورافکن گروه حمله را نشانه گرفت و شلیک به زرهپوشها آغازشد. گلوله های شیلکا پس از برخورد به دیوار قصر کمانه می کردند. زمانی که پیاده شدن افراد گروه حمله شروع شد آتش مدافعین سنگین تر شد. چند نفر کشته و مجروح شدند و یک بی.ام.پی منفجر شد. خوشبختانه ،برای روسها، محافظین مستقر در قصر به مسلسل های ام.پ-5 آلمانی مسلح بودند که گلوله آن در جلیقه ضدگلوله روسها کارگر نبود. اما تیرهای شیلکا که از دیوار قصرکمانه می کرد و تیر مسلسلهای سنگین مدافعین از جلیقه عبور می کرد.

بیشتر افراد واحد اوج سوار بر 4 دستگاه زرهپوش بی.تی.آر بودند و به سمت غرب قصر می راندند. در آنجا از زرهپوش هایشان پیاده شدند و پس از بالارفتن از پله ها به سمت غربی قصر رسیدند؛ قصر را دورزدند تا در جلو آن به افراد گروه تندر بپیوندند. 5 دستگاه بی.ام.پی از گروهان اول بیشتر افراد تندر را سوار کرده بودند و از سمت ورودی اصلی قصر وارد شدند و افرادشان را پیاده کردند.

افراد بازمانده گروه اوج در جلوی ورودی قصر به افراد بازمانده از گروه تندر پیوستند و از پنجره وارد قصر شدند. افراد یک گروه طبقه اول را پاکسازی می کردند و گروه دوم به داخل راه پله های طبقه بالا تیراندازی می کردند. اتاقها یکی پس از دیگری با نارنجک و سپس رگبار مسلسل دستی پاکسازی می شدند. افراد هیجان زده شده بودند چرا که دستور داشتند هیچ شاهدی را زنده باقی نگذارند.
امین درحالیکه به هر دودستش سرم وصل بود در طبقه دوم بود و پسر 5 ساله اش که ترسیده بود از پای او آویزان شده بود. امین به آجودانش دستور داد تا از

مستشاران روسی جریان را جویا شود. او گفت:" روسها به کمک ما خواهند آمد." اما آجودانش پاسخ داد:"تیراندازی از طرف خود روسها است." امین از پاسخ آجودانش آشفته شد و جاسیگاری دم دستش را به سمت او پرتاب کرد و گفت:" دروغ می گویی! غیرممکن است!" امین سعی کرد خودش با ستاد کل ارتش تماس بگیرد اما تلفنها قطع شده بودند. امین پشت بار دراز کشید و زمانی که اولین سرباز گروه حمله پاکسازی اتاق را شروع کرد امین هنوز زنده بود. کمی بعد روسها بازگشتند، یک نفر او را خلاص کرد و بدنش را در یک فرش پیچیدند. گروه حمله به پاکسازی طبقه سوم پرداخت و درنهایت قصر اشغال شد. عملیات 45 دقیقه زمان برد. اتفاقات به ژنرال دروژوف گزارش شدند و او مسکو را درجریان قرارداد: "امین کشته شده بود." یکی از دکترهای روس مرگ او را تأیید کرده بود.
در بیرون از قصر گردان مسلمانان که توسط شیلکاها و تانکها حفاظت می شدند محافظین قصر را متفرق کردند. تانکها و شیلکاها دور قصر حلقه زدند و گردان مسلمانان به همراه گروه حمله یک حلقه دفاعی تشکیل دادند و منتظر ورود گردان زرهی کمکی افغانی بودند. همان گردانی که هیچگاه به قصرنرسید.
روسها شروع کردند تا اجساد و مجروحانشان را از صحنه تخلیه کنند. کا.گ.ب 5 نفر را از دست داده بود که فرمانده گروه حمله کننده به قصر ،سرهنگ گریگوری بیارینوف، در میانشان بود. 36 بازمانده گروه حمله همگی مجروح شده بودند. گردان مسلمانان 5 کشته و 35 مجروح داشت.

افغانها تلفات سنگینی دادند. اگرچه بیشتر افراد تیپ محافظین امین تسلیم شدند اما تیراندازی ها پس از سقوط قصر ادامه یافت. گردان مسلمانان تمام روز با افراد گردان سوم افغان جنگید تا آنها به کوه فرارکردند. هنگ ضدهوایی بدون زد و خورد تسلیم شد. از 300 نفر محافظین شخصی امین نیمی کشته و نیمی اسیر شدند و تیپ محافظ امین کاملا از هم پاشیده و پراکنده شد. اسرای افغان به 1700 نفر بالغ می شدند. دختر امین در میان اسرا بود ولی پسرهای 5 و 8 ساله او در طی عملیات کشته شدند.

ستادکل

یکی دیگر از اهداف مشکل کودتاچیان تصرف ساختمان ستاد کل ارتش افغانستان بود. زمانی که گروه حمله به ستادکل مشغول آماده کردن خود بود فرمانده گروه ،سرگرد کا.گ.ب والری روزین، به همراه یکی از مستشاران روسی به نام ژنرال ولاسوف به ساختمان ستاد رفتند. این ساختمان قبلا موزه بود و به تازگی به ارتش تحویل داده شده بود. روزین تنها توانست قسمتهایی از ساختمان را بازدید کند اما کمی بعد معماری را یافت که نقشه تمام ساختمان را برایش کشید. روزین محل نگهبانها را بر روی نقشه مشخص کرد و به طراحی نقشه حمله مشغول شد. پس از اتمام برنامه ریزی ها وظایف افراد برایشان تشریح شد.
در ساعت 18:50 روزین به همراه 2 نفر از افراد گارد مرزی و 14 نفر از افراد واحد اوج سوار بر ماشینهایشان شدند و سفارت شوروی در کابل را به مقصد ستادکل ترک کردند. یک افغانی به نام عبدالوکیل نیز به همراه گروه حمله بود. گروه در حدود ساعت 19:00 به ساختمان ستادکل رسیدند. یک گروه از افراد اوج از جناح چپ ساختمان به طبقه اول رفتند. دفتر بیشتر امرای ارتش افغانستان در این قسمت ساختمان قرارداشت. بقیه افراد در طبقه اول منتظر زمان آغاز حمله شدند.
روزین به افرادش گفت که تعداد افغانی ها بسیار بیشتر از روزی است که او ازساختمان بازدید کرده بود. در مرکز مخابرات 3 نفر اپراتور به همراه 15 سرباز مسلح حضور داشتند. دو ورودی ساختمان دارای نگهبان بودند و 7 تا 10 سرباز دیگر نیز از نگهبانها پشتیبانی می کردند. ظاهرا اطلاعاتی درباره یک طرح کودتا به بیرون درزکرده بود و افغانها را نگران کرده بود. آنها به دقت روسها را می نگریستند. بهانه حضور روسها در داخل ساختمان ملاقاتی بین فرمانده لشکر 103چترباز ،ژنرال ریابچنکو، و فرمانده ستاد کل افغانستان ژنرال یعقوب عنوان شده بود.

در حدود ساعت 19:00 یک هیئت عالی رتبه روس وارد ساختمان شد. روزین لباس چتربازان را بر روی یونیفرم خود پوشیده بود و نقش معاون فنی ژنرال ریباچنکو را بازی می کرد. روسها سلاح هایشان را تحویل دادند و نگهبان مشغول بازرسی بدنی آنها شد. ژنرال یعقوب با روی باز از مهمانانش پذیرایی کرد. پس از معرفی افراد حاضر در جلسه بحث درباره همکاری های دو طرف آغازشد. ژنرال روسی ،که از کودتای جاری بی خبر بود، وضعیتی کاملا طبیعی داشت. با نزدیک شدن زمان حمله دو تن از روسها اتاق را به بهانه ای ترک کردند.

در همین زمان، افراد کا.گ.ب در تمام ساختمان پراکنده شده بودند. آنها بیشتر پستهای نگهبانی اففانها را پوشش داده بودند. برای اینکه افغانها کاملا غافلگیرشوند روسها شروع کردند تا با آنها سرصحبت را بازکنند.

در ساعت 19:30 صدای انفجار شفت شهر را لرزاند. ژنرال یعقوب با آنکه صدای انفجار را شنیده بود به گفتگو ادامه داد و با آنکه از قبل به روسها مشکوک شده بود اما خود را نباخت. ژنرال افغانی به سمت مسلسل دستی روی میز خم شد اما روزین مانع او شد و با وی گلاویزشد. یعقوب درشت اندام بود و آموزشهای چتربازی را در شوروی گذرانده بود. او حریفی دست و پا بسته برای روزین به حساب نمی آمد. در این زمان چند سرباز افغانی و 3 سرباز روس پا به اتاق گذاشتند. تیراندازی ها موجب مجروح شدن ژنرال یعقوب وکشته شدن یکی از دستیارانش شد. ژنرال یعقوب وارد اتاقی شد که چند سرباز افغانی و معاون وزیر کشور در آن بودند. یکی از افسران روس به افغانها این شانس را داد تا با تسلیم شدن جان خود را نشان دهند. افغان ها یکی یکی درحالیکه دستانشان بر سرشان قرارداشت از اتاق خارج شدند.

در این زمان 3 سرباز روسی مرکزمخابرات ساختمان را پاکسازی کردند، سیمهای دستگاه ها را قطع کردند و آنها را منفجر کردند. فرماندهی ارتش افغانستان فلج شده بود و کودتا یک گام دیگر به موفقیت نزدیک شد. 2 افسر واحد اوج ورودی سمت راست ساختمان را بسته بودند و 2 افسر دیگر ورودی سمت چپ ساختمان را کنترل می کردند.

در طبقه اول جنگ تن به تن و تیراندازی ها خشونتبار و طولانی بودند. تعدادی از افغانها در طبقه دوم پناه گرفته بودند. نه افراد گروه حمله می توانستند به طبقه دوم هجوم برند و نه مدافعین می توانستند از دست افراد واحد اوج فرارکنند.

در این زمان، محافظین ژنرال یعقوب دستگیر شده بودند وتحت نظرقرارداشتند. ژنرال زخمی هنوز در اتاق استراحت قرارداشت. هنگامی که تیراندازی ها تمام شد عبدالوکیل داخل اتاق شد و به یک بحث طولانی با ژنرال یعقوب پرداخت. درنهایت، عبدالوکیل ژنرال یعقوب را با گلوله تپانچه از پای درآورد.
پس از فروکش کردن درگیریها، گروه حمله 100 اسیر را در یک هال بزرگ جمع کرده بود. بسیاری از افغانی ها هنوز در شوک بودند. سرگرد روزین دستور داد تا دستان همه اسرا بسته شود.

جنگ در حدود 1 ساعت طول کشیده بود. زمانی که درگیری آغاز شد یک گروهان چترباز ،درحالیکه از کودتا بی خبر بودند، خود را سوار بر بی.ام.دی به ساختمان ستاد رساندند. زمانی که چتربازان به ساختمان رسیدند آن را به رگبار بستند و روسهایی که درون ساختمان بودند مجبور شدند تا در کف اتاقها دراز بکشند تا مورد اصابت قرارنگیرند. روزین بر سر فرمانده لشکرچترباز فریاد زد تا تیراندازی سربازان تحت امرش را متوقف کنند. ژنرال ریابچنکو به یکی از افسرانش دستور داد تا با فرمانده گروهان چترباز تماس بگیرد و دستور آتش بس بدهد. چتربازها وارد ساختمان شدند و به سرعت با کمک نیروی حمله طبقه دوم را پاکسازی کردند. افغانها 20 کشته و بیش از 100 اسیر داشتند. تلفات گروه حمله دو مجروح بود که به صورت سطحی زخم برداشته بودند.

و اینک توجه شما را به خبری که تازه به دستم رسیده است جلب می کنم

یک گروهان شناسایی از هنگ 345 مستقل چترباز به همراه 9 نفر از واحد اوج و یک شیلکا وظیفه داشتند ایستگاه رادیووتلویزیون دولتی افغانستان را تسخیرکنند. این گروهان 6 روز قبل از فرودگاه بگرام به پایتخت منتقل شده و نزدیک مرکز مخابرات سفارت شوروی مستقر شده بود. فرمانده گروهان ستوان یکم الکساندر پوپوف و فرمانده افراد واحد اوج سرگرد کا.گ.ب آناتولی ریابنین بودند. آنها نقشه حمله را کشیدند و وظایف افراد را تعیین کردند. قرارشد که پاکسازی محوطه بیرونی ایستگاه را چتربازها و پاکسازی درون ایستگاه را افراد گروه اوج انجام دهند. سرگرد ریابنین در پوشش یک مهندس برق دوبار از محل ایستگاه رادیو-تلویزیون بازدید کرده بود و شناسایی های لازم را انجام داده بود. ستوان پوپوف نیز در لباس غیرنظامی تمام پستهای نگهبانی، ورودیها و محوطه را شناسایی کرده بود.

قرارشد که برای اشغال ایستگاه نیروهای عمل کننده از دو محور وارد عمل شوند. دو جوخه از سمت سفارت آمریکا حمله می کردند و وظیفه داشتند تا خدمه تانکها را از تانکها دورنگه دارند و تانکها را تصرف کنند. بقیه افراد گروهان به همراه افراد اوج باید از سمت دیگر حمله اصلی را انجام می داند. آنها باید از دروازه ایستگاه عبور می کردند و گروه اول را نیز پوشش می دادند.

در میانه روز فرمان حمله به اطلاع پوپوف رسید. افراد توجیه شدند و فرمان آغاز عملیات در ساعت 18:30 به واحد ارسال شد. حمله اصلی در ساعت 19:30 آغاز می شد سپس افراد گروهان چترباز باید اهدافشان را اشغال می کردند و از آن دفاع می کردند. سرگرد ریابنین و فرمانده چتربازها سوار بر یک زرهپوش بی.ام.دی شدند و افراد واحد اوج به همراه یک مترجم افغانی سوار بر یک دستگاه بی.تی.آر آنها را دنبال کردند.

زرهپوشها حرکت خود را آغازکردند اما ناگهان یک ستون چترباز شوروی مسیر آنها را قطع کرد. پوپوف با تعجب به چتربازها نگاه می کرد و نمی فهمید که این هنگ چترباز ارتش شوروی چگونه از وسط شهرکابل سردرآورده است. به هرحال گروه حمله در زمان مقرر به موقعیت تعیین شده رسیدند و از دو محور حمله به سمت ایستگاه را آغازکردند. حمله به تانکهای مستقر در ایستگاه به وسیله آر.پی.جی-18 انجام شد و 3 دستگاه تانک و 1 دستگاه بی.ام.پی را غرق در آتش کرد. 1 دستگاه تانک تصرف شد و 7 دستگاه تانک و 3 دستگاه بی.ام.پی دیگر درگیرنشدند. با اینکه خدمه تانکها از 2 ساعت قبل در حالت آماده باش بودند و تمام تانکها مهمات کافی داشتند هیچ تانکی توپ خود را به سوی کودتاچیان شلیک نکرد و تنها مسلسلهایشان را بکارانداختند. سپس تانکها از مسیر مهاجمین کناررفتند و منتظر ماندند.

پس از اشغال محوطه، افراد گروه اوج به داخل ساختمان رادیو-تلویزیون سرازیر شدند. آنها پس از 40 دقیقه ساختمان را پاکسازی کردند. پس از آن، افراد گروه اوج با کمک مترجمشان کارمندان رادیو-تلویزیون را در یک اتاق جمع کردند. مترجم همچنین با خدمه تانکها صحبت کرد و به آنها اطمینان داد که به شرطی که بدون مقاومت تسلیم شوند درامان هستند. خدمه تانکها و بی.ام.پی ها تسلیم شدند. روسها افغانها را خلع سلاح کردند و 106 نفر اسیرگرفتند. تلفات افغان ها 7 کشته و 29 زخمی وتلفات گروه حمله یک چترباز مجروح بود.

چتربازان حفاظت از ایستگاه را برعهده گرفتند تا توسط یک گروهان از لشکر 103 چترباز تعویض شدند. ایستگاه در اختیار رژیم ببرک کارمل قرارگرفت.

انفجار تلگراف خانه

در ساعت 20:20 همان روز الکساندر پونتوس یک جوخه چترباز و 9 نفر از افراد گروه اوج را به سوی تلگرافخانه هدایت کرد. پونتوس به همراه مترجمش به افسر نگهبان ساختمان توضیح دادند که برای تقویت مدافعین آنجا فرستاده شدند و از افسر افغان خواستند که درساختمان را بازکند ولی وی از ورود چتربازها جلوگیری کرد.

پس از گزارش وضعیت به پونتوس دستورداده شد تا به زور وارد ساختمان شود. در ساعت 21:00 یک دستگاه بی.تی.آر پس از برخورد با دروازه ساختمان وارد حیاط تلگراف خانه شد. چتربازها با تیراندازی نگهبانها را خلع سلاح کردند و پس از آن افراد واحد اوج به داخل ساختمان یورش بردند. عملیات 20 دقیقه طول کشید و کاملا موفقیت آمیز بود.

نگهبانهای خلع سلاح شده در ساختمان کشیک خانه و کارمندان تلگرافخانه در اتاقی در طبقه سوم تحت نظرقرارگرفتند. تصرف تلگرافخانه بدون تلفات برای دوطرف انجام شد و کارمندان غیرنظامی آنجا فردا صبح آزادشدند.

مرکز پلیس و وزارت کشور

در ساعت 19:30، 2 جوخه به همراه 14 نفر از واحد اوج تحت فرمان یوری میلنیک به وزارت کشور و مرکز فرماندهی پلیس حمله کردند. هر دو ساختمان در یک مجتمع قرارداشتند. حمله به سرعت و با قاطعیت انجام شد. 3 دستگاه کامیون روباز به پست بازرسی نزدیک مجتمع نزدیک شدند. مهاجمین به وسیله شلیک آر.پی.جی توانستند 350 مدافع افغان را سردرگم کنند. چتربازان از این فرصت استفاده کردند و خود را به ساختمان وزارتخانه رساندند. مدافعین قبل از اینکه بتوانند بفهمند چه اتفاقی افتاده است روحیه خود را از دست دادند و سلاح هایشان را زمین گذاشتند. در طی 15 دقیقه ساختمان وزارت کشور به اشغال مهاجمین درآمد و مستشاران روسی مستقر در وزارتخانه به چتربازان کمک کردند تا اوضاع کنترل شود.
وزیر کشور مجبور شد برای ساکت نگهداشتن مردم پیامی بنویسد و این پیام در ساعت 14:00 روز بعد از رادیوی تحت کنترل روسها پخش شد.

سقوط سرفرماندهی نیروی زمینی

سرفرماندهی ارتش افغانستان در ساختمانی قرار داشت که به "خانه ملت" معروف بود. بیش از 1000 نفر به همراه توپخانه، بی.تی.آر و سلاح های سبک از این ساختمان حفاظت می کردن. یک گروهان چترباز، 6 نفر از افراد واحد اوج و 6 نفر مستشار روس مأموریت داشتند تا این ساختمان را تصرف کنند. این افراد علاوه بر تصرف ساختمان باید فرماندهان نظامی را راضی می کردند تا از حکومت جدید پشتیبانی کنند.

گروه حمله به چند دسته تقسیم شدند. اولین دسته باید سربازخانه، سلاح های ضدهوایی، گردان مخابرات و مواضع توپخانه را تصرف می کرد. فرمانده این دسته با افسر مسئول افغان تماس گرفت و گفت که حکومت امین سقوط کرده است وحکومت جدید از پشتیبانی شوروی برخوردار است. افسر روس تقاضا کرد که مدافعین بدون زد و خورد تسلیم شوند. افغانها به شرایط روسها تن دادند و در ساعت 20:15 روسها به تمام اهدافشان رسیده بودند.

یکی از اسرا محل اختفای فرمانده نیروی زمینی ،ژنرال دوست، را فاش کرد. هنگامی که روسها وارد ساختمان شدند و تقاضای تسلیم ژنرال را کردند افغانها با آتش مسلسل پاسخ دادند. روسها با انفجار نارنجک و رگبار سلاح هایشان راه خود را بازکردند اما ژنرال دوست به همراه محافظینش از راه سقف فرارکردند.
ساختمان در اثر درگیری آتش گرفت. فرمانده گروه حمله اوضاع را آرام کرد و فعالیتهای آتش نشانی برای خاموش کردن ساختمان را سازماندهی کرد. افسران و سربازان افغانی که حاضر شده بودند نسبت به رژیم جدید وفاداری خود را ابراز کنند در این تلاش بکارگرفته شدند و درنهایت، صبح فردا آتش خاموش شد.

زرهپوشهای غنیمت گرفته شده در اطراف ساختمان یک حلقه دفاعی را تشکیل دادند. ژنرال دوست که در ساختمان انتشارات نظامی پنهان شده بود پس از مذاکره با روسها تسلیم شد. او به دستور روسها برای واحدهای نیروی زمینی پیام فرستاد که حکومت امین سرنگون شده و این واحدها باید در برابر روسها مقاومتی از خود نشان ندهند.

در صبح روز 28 دسامبر تلگرامی از فرماندار استان ننگرهار کشف رمز شد که به یک لشکر پیاده و هنگ 444کماندو دستور حرکت به سوی کابل را صادرکرده بود. مستشار روسی ستاد نیروی زمینی می دانست که برادر فرمانده این لشکر اکنون اسیر روسها است. مستشار روس از برادر اسیر فرمانده لشکر درخواست کرد که وضعیت کابل را با بیسیم برای برادرش توضیح دهد و از وی بخواهد که به کودتاچیان ملحق شود. پیشروی به سوی کابل متوقف شد.

ضد ضداطلاعات

فتح ساختمان ضداطلاعات ارتش دشوارتر از دیگر اهداف بود. 2 جوخه چترباز به علاوه 12 مستشار روس و 6 نفر از افراد واحد اوج مأمور این کارشدند. این افراد 3 دستگاه بی.ام.دی، 2 دستگاه کامیون گاز و 2 توپ ضدهوایی در اختیارداشتند و تحت فرمان رافائل شافیگولین بودند. قرارشد که به مدافعین در 3 ورودی ساختمان حمله شود. بی.ام.دی ها برای شکستن خط دفاعی، نزدیک شدن به هدف و حفاظت از ساختمان اصلی بکارگرفته شدند. افرادی که از زرهپوشها پیاده می شدند باید مدافعین محوطه بیرونی را خلع سلاح می کردند و 21 سرباز گروه حمله ساختمان را پاکسازی می کردند. در ساعت 18:30 حرکت به سوی هدف آغازشد.

در طی حمله بی.ام.دی که حامل فرمانده گروه بود هدف قرارگرفت و از کارافتاد. فرمانده گروه تصمیم گرفت تا با مردانش به نزدیکترین در حمله کند. حمله همزمان دیگر افراد باعث شد تا مدافعین درون ساختمان تسلیم شوند. تمام افراد ضداطلاعات در لیست سیاه روسها بودند و باید دستگیر می شدند. در حدود 150 نفر از سربازان افغان در این تهاجم اسیر شدند.

پس از نبرد

دیگر مراکز دولتی کابل بدون ایجاد مشکل سقوط کردند. صبح روز بعد، عملیات با موفقیت به انجام رسیده بود و علاوه بر کاخ ریاست جمهوری تمام ساختمانهای حساس دولتی به تصرف کودتاچیان درآمده بودند. فرماندهی نیروهای شوروی در رادیو کابل اعلام کرد که افغانستان از قید کنترل امین آزاد شده است. لشکرهای شوروی به سمت جنوب حرکت کردند تا کنترل جاده ها و خطوط ارتباطی اصلی را دردست بگیرند. قرار بود که ارتش افغانستان تحت هدایت روسها به جنگ با مجاهدین ادامه دهد اما وقایع به صورت دیگری رقم خوردند. ارتش ضعیف افغانستان توان رویارویی با مجاهدین را نداشت و روسها مجبور شدند که خودشان وارد کارزار شوند. ارتش چهلم نیروی زمینی ارتش سرخ به علاوه چند واحد کمکی دیگر در یکی از سخت ترین مناطق جهان وارد یک جنگ نامنظم داخلی شدند. شیرینی اشغال کابل در اثر یک جنگ خونبار نه ساله از بین رفت.

بر اساس اعلامیه دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی "امین بر خلاف عهدنامه دوستی و همکاری شوروی و افغانستان عمل کرده بود و یک دادگاه از کمیته مرکزی انقلابی افغانستان او را محاکمه و محکوم کرده بود". کمی بعد، این کمیته سفیر افغانستان در چکسلواکی را به عنوان نخست وزیر انتخاب کرد. ببرک کارمل سرنوشت افغانستان در دست گرفت و در اولین گام خواستار حضور کامل نظامی روسها در افغانستان شد.

همزمان با تهاجم به کابل، واحدهای ارتش سرخ به فرماندهی مارشال سرگئی سوکولوف از سمت شمال وارد افغانستان شدند. صبح همان روز نیروهای گارد 103 از لشکر چترباز در فرودگاه بگرام فرود آمدند. در مجموع، در حدود 3800 دستگاه تانک و نفربر و 80000 سرباز برای اشغال افغانستان بکارگرفته شدند. در هفته دوم پس از کودتا 4000 سورتی پرواز توسط نیروی هوایی شوروی سابق انجام شد. درنهایت، استعداد نیروهای شوروی در افغانستان به 100000 نفر رسید.

تجزیه و تحلیل عملیات

کودتا تجربه ای کاملا متفاوت با یک نبرد عادی شهری است. تمام آگاهان نظامی می دانند که مناطق شهری مکانهایی هستند که باید از جنگ درآنها خودداری شود اما گاهی چاره ای جز نبردهای شهری وجود ندارد. اگر قرار است که شهری اشغال شود بهتراست که این عمل با غافلگیری و جسارت همراه باشد.
کودتای روسها در کابل نمونه قابل توجهی از چنین عملیاتی است. روسها با موفقیت توانستند کنترل پایتخت و شهرهای مهم افغانستان را در دست بگیرند. این عملیات در تضاد کامل با فاجعه ای است که ارتش سرخ درهنگام حمله به مجارستان با آن مواجه شد. 669 کشته، 1540 زخمی و 51 مفقود هزینه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خسته نباشید برادر کیانی.

بخشی از مطلب رو خواندم جالب هست و مابقی را ذخیره کردم سر فرصت مطالعه کنم. icon_cool

گویا بخش پایانی مطلب هم ارسال نشده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسيار عالي بود.ممنون. اين كماندوهاي شوروي هم كارشون رو خوب بلد بودن ! مخصوصا اون قسمت به رگبار بستن قصر با شيلكا كه حرف نداشت ! من بد جور جو گير شده بودم ! icon_cool

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متاسفانه حق با شماس سعید جان. من هم چک نکردم ببینم تمام مطلب آپلود شده یا نه شرمنده icon_cool
به هر حال این هم باقی اش که اتفاقا اصل کار هم هست. می تونید تمام مطلب رو نخونید و به همین بخش آخرش اکتفا کنید:

تجزیه و تحلیل عملیات

کودتا تجربه ای کاملا متفاوت با یک نبرد عادی شهری است. تمام آگاهان نظامی می دانند که مناطق شهری مکانهایی هستند که باید از جنگ درآنها خودداری شود اما گاهی چاره ای جز نبردهای شهری وجود ندارد. اگر قرار است که شهری اشغال شود بهتراست که این عمل با غافلگیری و جسارت همراه باشد.
کودتای روسها در کابل نمونه قابل توجهی از چنین عملیاتی است. روسها با موفقیت توانستند کنترل پایتخت و شهرهای مهم افغانستان را در دست بگیرند. این عملیات در تضاد کامل با فاجعه ای است که ارتش سرخ درهنگام حمله به مجارستان با آن مواجه شد. 669 کشته، 1540 زخمی و 51 مفقود هزینه ای بود که روسها در ماه های اکتبر و نوامبر 1956 برای اشغال مجارستان پرداختند. روسها روشهای خود را در سال 1968 بهبود بخشیده بودند و در اشغال چکسلواکی تنها 96 کشته و 87 مجروح داشتند. در جریان کودتای کابل روسها 24 نفر را در عملیات و 44 نفر را در حوادث جانبی از دست دادند و 74 مجروح داشتند. همین الگو در ژانویه 1990 در آذربایجان شوروی استفاده شد و تلفات روسها 29 کشته و 98 مجروح بود. در بررسی روشهای گوناگون جنگ شهری آشکار می شود که یک کودتای به خوبی برنامه ریزی شده بهترین و کم هزینه ترین گزینه است. در دسامبر 1994 روسها از تجربیاتشان در زمینه کودتا چشم پوشی کردند و در چچن با فاجعه ای روبرو شدند که هنوز هم دست از سرشان برنداشته است.

عناصر اصلی کودتا به روش روسی عبارتند از:
• قرارگرفتن مستشاران و نیروهای روسی در محل قبل از اجرای عملیات.
• شناسایی کامل نقاط و افراد کلیدی که باید به سرعت تصرف یا دستگیر شوند.
• شناسایی های گسترده در سطح ستادکل.
• استفاده از یک عملیات ایذایی یا فریب آمیز برای منحرف کردن توجه دشمن از عملیات اصلی.
• بی اثر کردن دفاع هوایی و مراکز ارتباطی در میدان نبرد.
• پشتیبانی هوایی آماده نبرد در آسمان منطقه عملیات.
• استفاده از نیروهای ویژه و چترباز برای تصرف نقاط کلیدی.
• تمرکز در طراحی نقشه و تمرکز زدایی از اجرای همزمان.
• ادامه عملیات اشغال به وسیله نیروی زمینی.
• برپاکردن یک حکومت محلی جدید.

اشغال افغانستان یک عملیات نظامی بود که توسط کا.گ.ب پشتیبانی شد ولی اشغال کابل یک عملیات کا.گ.ب بود که توسط نیروی نظامی پشتیبانی شد. افسران کا.گ.ب که مسئول تصرف این تعداد زیاد اهداف شده بودند همگی در طراحی نقشه های این چنین ممتاز بودند. آنها بودند که زمان تهاجم را تعیین کردند و تدارکات لازم را تهیه دیدند. یوری آندروپوف ،رئیس وقت کا.گ.ب، اولین کسی بود که در مسکو از موفقیت کودتا آگاه شد. کا.گ.ب سعی کرد که کودتا را یک درگیری داخلی افغانستان وانمود کند که شوروی تنها به عنوان یک همسایه خوب مجبور به دخالت در آن شده است. در سناریویی که کا.گ.ب به جهان عرضه کرد شوروی برای حفظ آرامش کشور همسایه ونجات آن از دست دشمنان داخلی و خارجی وارد افغانستان شده بود.

نقشه کا.گ.ب با وجود علاقه افراطی روسها به پنهانکاری موفقیت آمیز بود. سفیر وقت شوروی در افغانستان از عملیات آگاه نبود و هنگامی که صدای انفجارها کابل را لرزاندند از مسئول کا.گ.ب در سفارت توضیح خواست. افسر کا.گ.ب به سفیر پاسخ داد که تا آن زمان بسیار مشغول بوده است اما صبح فردا گزارش کاملی را به دفتر سفیر خواهد فرستاد. فرمانده لشکر 103 چترباز ،که بالاترین مقام نظامی وقت روسها در افغانستان بود، حتی هنگامی که وارد دفتر ژنرال یعقوب شد چیزی درباره نقشه کودتا نمی دانست. هیئت پزشکی که بالای سر امین و خانواده اش آمدند نمی دانستند که در حقیقت امین به وسیله عوامل کا.گ.ب مسموم شده است. آنها به صورت قهرمانانه ای در نجات جان امین و خانواده اش کوشیدند و زحمتهای کا.گ.ب را بی نتیجه گذاشتند. یکی از دکترها هزینه این تلاش را با جان خود پرداخت کرد و در هنگام حمله به کاخ توسط هم میهنان خویش کشته شد. چتربازان روسی به ساختمان ستادکل ،که توسط افراد کا.گ.ب اشغال شده بود، تیراندازی کردند چون درباره عملیات جاری چیزی به آنها گفته نشده بود. رازداری به قدری بود که به بیشتر افراد کا.گ.ب درباره نقشه کامل عملیات چیزی گفته نشده بود. این رازداری وسواس گونه همکاری بین واحدهای مختلف را از بین برده بود. با همه اینها نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد چند تن از سران افغانستان نسبت به وقوع کودتا مشکوک شده بودند.

مشکل بالقوه دیگر این بود که روسها در طی کودتا و جنگ پس از آن یکپارچگی واحدها را از میان می بردند. واحدهای تک منظوره کا.گ.ب، جی.آر.یو، چترباز، گارد مرزی و مستشاران نظامی به سرعت در کنارهم قرارگرفتند و فرصت زیادی نداشتند تا قبل از عملیات به همراه یکدیگر تمرین کنند و هماهنگ شوند. این ترکیب تنها به دلیل حرفه ای بودن افسران درگیر عملیات مؤثر واقع شد. در حقیقت، بیشتر افراد کا.گ.ب که در عملیات شرکت کردند افسر بودند.

شلیک به همرزمان نیز یکی از مسائل موجود بود. در تهاجم به کاخ ریاست جمهوری افراد گروه حمله یونیفورم ارتش افغانستان را دربرداشتند. آنها برای شناسایی یکدیگر بازوبندهای سفیدی به آستین خود بسته بودند و از رمزشب "میشا-یاشا" استفاده می کردند. این کلمه یک دشنام روسی است. هنگامی که روسها به جمع آوری اسرای افغان پرداختند مشاهده کردند که تعدادی از آنها نیز بازوبند سفید دارند. بسیاری از روسها به وسیله گلوله های کالیبر7.62 میلیمتری کشته شدند درحالیکه محافظان امین از مسلسل دستی های کالیبر 9 میلیمتری استفاده می کردند.

هرچند که تعدادی از روسها تفنگهای هجومی با کالیبر 5.45 میلیمتری به همراه داشتند اما بیشتر آنها از کلاشنیکوف های 7.62 استفاده می کردند. گلوله های کمانه کرده شلیکا نیز چند نفر از افراد گروه حمله را مجروح کرد. در حین حمله به کاخ، یک دستگاه بی.تی.آر از جاده خارج شد وبه داخل خندق افتاد. فرمانده زرهپوش در بیسیم چند بار درخواست کمک کرد و کانال رادیویی را اشغال کرد. در این زمان هیچ کس نتوانست به وسیله بیسیم به شیلکاها دستور آتش بس دهد. شیلکاها آنقدر به شلیک خود ادامه دادند تا بالاخره یک نفر به محل استقرار شیلکاها رفت و به صورت دستی به فرمانده آنها دستور آتش بس را اعلام کرد.
مهمترین نیازهای یک کودتا عبارتند از نقشه خوب، جسارت و غافلگیری. موفقیت طرح روسها به این مسئله بستگی داشت که بتوانند از قبل چند نفر را در میدان رزم مستقرکنند. فرماندهان گروه های مختلف خودشان به میدان رفته، اهدافشان را شناسایی کرده بودند و نقشه حمله به هدف را طراحی کرده بودند. استفاده صحیح از شیلکا و مسلسلهای سنگین به آنها کمک کرد که راحتتر به هدف نزدیک شوند. سربازان روس نخبه بودند، به خوبی تعلیم داده شده بودند و وضعیت بدنی آنها عالی بود. از بین بردن سریع سیستم ارتباطی توانایی واکنش سریع افغانها را از بین برد. افغانها نتوانستند از خود عکس العملی نشان دهند به این دلیل ساده که فرماندهان عالی آنها به سرعت از دورخارج شدند. عملیات کولاک-333 کاملا استادانه اجراشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام خدمت استاد عزيز اقا رضاي كياني

گفتن خوب يا بد به نظرم جالب نيست. بايد بگم بي نقص بود. فراز و نشيب در روايت ماجرا باعث شد كه در اواسط متن بگم خدا كنه قسمت بندي نباشه.... icon_cool

اين مطالب نكات اموزنده خوبي داره . نكاتي كه نياز به هزينه گزافي چون كولاك -333 نداره. نقش محافظين شهري در اين امر مشهود بود. ميشه فهميد چرا حضور مستشاران نظامي در مراكز تصميم گيري نيروهاي مسلح طبق قانون اساسي ممنوع اعلام شده.
حق نگه دارت

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خيلى جالب! هنگ كردم! ولى هنوز براى من سؤاله كه چرا عدم حضور فرمانده٬ كل زيرمجموعه اش را به فنا مى دهد [b]«حتّى اگر استعداد رزمى و تسليحاتى بسيار بيشترى از نيروى متخاصم داشته باشند»[/b]!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطلب جالبی بود.آدم هوس می کند یک کودتا در اسراییل راه بندازه icon_cool

[quote]خيلى جالب! هنگ كردم! ولى هنوز براى من سؤاله كه چرا عدم حضور فرمانده٬ كل زيرمجموعه اش را به فنا مى دهد [b]«حتّى اگر استعداد رزمى و تسليحاتى بسيار بيشترى از نيروى متخاصم داشته باشند»[/b]![/quote]

دقیقا برعکس کشور خودمان! به نظرم به ایدئولوژی فرماندهان , زیر مجموعه و مردم بر می گرده.همین طور به ارتباط فکری و عقیدتی که بین اینها است.
معمولا نیروهای مسلح تنها چیزی را که باید به آن وفادار باشند و از ان تعدی نکنند پیروی از فرمان فرمانده شان است.و اگر واحد فرماندهی تسلیم بشود آنها هم تسلیم می شوند.اما در کشور ما نیروهای مسلح در چارچوب یک سری عقاید محکم و دینشان از فرماندهی پیروی می کنند.جوری که بعضا از فرمان فرمانده خودشان هم سرپیچی می کنند و تسلیم نمی شوند.نمونه های زیادی را در تاریخ کشور خودمان دیدیم.
خوشبختانه کشور ما آنگونه نیست که مثلا آمریکایی ها تهران را بگیرند و به دنبال آن باقی شهر ها تسلیم بشوند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارسال شده در · مخفی شده توسط worior، 6 مرداد 1394 - off topic
مخفی شده توسط worior، 6 مرداد 1394 - off topic
خخخخ خوب جناب الکساندرمنهم موافقم کودتا دراسراییلم تانتانیاهو رو بگیرم چنتا گاز مشتی ونیشگون ازش بگیرم ویه ذره هم موهاشو بکشم دیجه حساب کاردستش بیاد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.