alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,269
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    144

تمامی ارسال های alala

  1. حتی فقط خانواده شهدای عراق ( از 2003 تا حالا خانواده شهدای مبارزه با اشغالگری و قربانی اشغالگری تا داعش و ... ) و دوست داران و موافقان و وطن دوستان مخالف اشغالگری و خانواده نیروهای حشد و ... همت کنند و از رخوت خارج بشند و به صورت فعال برای آینده کشورشون دست به عمل ( ولو در حد یک راهپیمایی و تحصن ) بزنند قطعا شرایط به دست خودشون رقم خواهد خورد نه دشمن اشغالگر و گروه های مغرض و خائن. پ ن: فراموش نکنیم غرب و آمریکا مدام به نام مردم هرگونه حمله گروه های خاص به مراکز و دفاتر گروه های عراقی را به بهانه وابسته یا نزدیک بودن به ایران مجاز میدونند در چارچوب حق اعتراض و واکنش طبیعی مردم و حتی تحریک میکنند و حمایت کاملی ازش دارند، در مقابل اعتراض به دفاتر NGO های آمریکایی و گروه های وابسته به امریکا و انگلیس و سعودی و ائتلاف غربی توسط مردم منتقد و معترض چرا نباید مجاز باشه؟ حالا هم که گویا فصل تظاهرات و اعتراض و آشوب و حمله است در عراق به یاری رسانه های سعودی/امریکایی!
  2. برخیمون به دنبال دلیل و چرایی جسارت آمریکا برای چنین حمله ای میگردیم، به نظر هیچ چیز حتی قوای نظامی ضعیف و عده کم و ... مجوز چنین حملاتی نمیتونه باشه، ولی چنین مواضع حقارت باری اون هم در زمانیکه هنوز پیکرها زیر آوار هستند و دشمن با غرور و شادمانی رقص پیروزی ( حمله به یک گروه بی دفاع با پیشرفته ترین تجهیزات در کشوری که در اشغال و کنترل کاملش هست ) میکنه چرا ... انفعال و کینه جویی و قدرت طلبی و تعصب کور هست که اینچنین باعث میشه با تناقضات مکرر اولا ملامت کنند سیاسیون قبلی را که چرا پیمان با اشغالگران بستید، بعد گروه های ضد اشغالگر (فرضا حمله را منشاءَش را گروه های مقاومت بدونیم) را ملامت میکنند چرا ضد اشغالگری عمل کردید، بعد هم جانی را رها کنه به ملامت قربانی بپردازه و در حقیقت تایید کنه دلایل حمله وحشیانه به خاک و فرزندان عراق را در این موقعیت و نهایتا هم وعده بده البته ما هم مخالف اشغالگری هستیم ولی بیایید حالا بنشینیم صحبت کنیم. در حقیقت مواضع اکثر گروه های سیاسی عراق و رهبرانشون به نوعی خفت بار هست. به نظر منافعشون چنان در اشغالگری امریکا و البته تعصبات کور و احتمالا منافع شخصی و گروهکی تنیده شده ( در حقیقت احتمالا یکی از دلایل اصلی فساد و ناکارامدی این سیاسیون هم در حتی بعد اقتصادی و اداره کشور همین تنیدگیشون با اشغالگری است که البته به نفع هم اشغالگر و هم همراهی کنندش این هست که اون را در ذهن مردم عراق به طرف سوم یعنی ایران منحرف کنند) که حاضرند حتی تعرض به خاک و هموطنانشون که هیچ ( اون هم در مقیاس قهرمانان ملییشون که کشور ار از اشغال و تروریسم نجات داده ) حتی احتمالا تعرض به ناموس هاشون را هم زیر سبیلی و با بهانه رفع و رجوع کنند. هرچند زبانشون در برابر ایران و به قول خودشون اشغالگری!! ( بخوانید روابط دوستانه و خونهای امیخته در نجات عراق از اشغال ) دراز هست و البته کوتاه در برابر اشغالگران و تحقیرکنندگان واقعی چون امریکا و ائتلاف عربی و امثال ترکیه. (منکر اشتباهات و گافهای ما و بی تجربگیمون در دادن میدان و بهانه به دست دشمن برای القای چنین افکاری نیستیم قاعدتا ) این یادداشت دوستان تحولات به نحوی به همین مطلب اشاره داره: تحولات جهان اسلام
  3. با توجه به حجم حمله و یک مورد مهم یعنی بسنده نکردن به خاک عراق و حمله به دو پایگاه در سوریه ( که نشون میده بهانه کشته شدن یک امریکایی در پایگاهشون توسط یک راکت چقدر بیراه و دم دستی بوده برای این حمله با این حجم ) احتمالا متاسفانه شهدا بیش از این هم خواهند شد. حمله به 5 پایگاه اون هم بمباران وسیع مشخصا یک انتقام گیری وحشیانه و برنامه قبلی بوده. ولی نکته اینجاست پاسخ را نباید گذاشت برای بعد و همانطور که ما از حجم حمله غافلگیر شدیم اگر حمله ضعیف باشه یا پاسخ بیات بشه دشمن قطعا محاسباتش را بر مبنای تهاجمی تغییر میده و حمله حشد هم باید وسیع باشه. در اینجا برای یک پاسخ تردید کمتره تا در سوریه چون در سوریه دولت سوریه و زیرساختها با وجود حضور همچنان تروریستها یک آتو هستند دست صهیونیستها و دستمون برای پاسخ بسته است چون جوابش را در حمله به زیرساختهای دولتی و نظامی سوریه میبینیم احتمالا که با وجود تروریستها خطرناکه. ولی در عراق خطر داعش تا حدود زیادی دفع شده و اگر هم باشه مثل تروریستهای سوری نیست چون حمایت جهانی! و منطقه ای نداره اشکارا و ارتش عراق! و مردم متعرض!! کنسولگری ایران و نیروهای مستشاری ایران در جنوب و مرکز عراق هم اگر خواستند میتونند اینبار خودشون مقابلش بایستند و دوم امریکا با شعله ور شدن حملات هیچگاه نمیتونه و بهانه نداره به زیرساختهای عراق حمله کنه و سوم اینکه به عنوان یک کشور اشغالگر مواجهه باهاش طبیعی است. خلاصه یک پاسخ دردناک و گسترده به امریکا ( البته شاید زمان نیاز باشه تا اون گروه مدنظر چریکی و جا به جایی و تغییر موقعیت نیروها و تجهیزات به شکل زیرزمینی شکل بگیره تا در درگیریها پایگاه های بی دفاع مورد حمله ناجوانمردانه قرار نگیرند ) توسط گروهی مجزا از حشد ولی در واقع از دل حشد برآمده ضروری است. این بازی را آمریکا شروع کرده و به نظرم دستش در عراق چندان باز نیست مگر اینکه بخواد کل عراق را به اتش بکشه که خب به نظرم چندان دلش نمیخواد چون بحث نفت و تولیدش هست و موقعیت جنگی دوباره و باز ارسال و تقویت نیروهاش و جنگ های چریکی مثل قبل ترک عراق و شرایط فعلی یعنی آشوب اجتماعی و خلا قدرت را ترجیح میده. پ ن: یک موضوع غیرمرتبط ولی قابل توجه برای همه ما که میدان را منصفانه نگاه کنیم: جستجوی یک کلیدواژه ساده در مورد همین حمله مثلا در چند صفحه اول گوگل ما را با ده ها صفحه خبری خارجی فارسی زبان مواجه میکنه که با شدت و ضعف تقریبا همه هدفدار و جهتمند و با پروپاگاندا و هسته ضد ایرانی خبر را کار کردند. از صفحات جنگ روانی روشنی مثل رسانه های سعودی (ایندیپندنت فارسی، العربیه فارسی، ایران اینترنشنال و ... ) تا رسانه های امریکایی و اروپایی ( وی ا ای، دویچه وله، رادیو زمانه، ... ) و رسانه های انگلیسی و ده ها رسانه گروهکی، تجزیه طلب و مسلح!دیگه. من تردید دارم در تاریخ این حجم از رسانه فقط در این بعدش اون هم (مکتوب/تصویری/ویدئویی/...) علیه یک کشور به طور اختصاصی به کار گرفته شده باشه ( شبکه های اصلی کشورها و رسانه ها و خبرگزرای های بزرگ زبان اصلی با بخش های ویژه ضد ایران به کنار ) حجم عملیات های هیبریدی علیه ایران واقعا بالاست. واقعا بالا. اغراق نیست اگر مقایسه کنیم حجمی که الان در شرایط فعلی در همه ابعاد ضد ایران و مقاومت کار میکنه را با مواجهه ی یک قاره با یک شهر.
  4. در بعد اطلاعاتی مشخصا غافلگیر هستیم. شرایط قابل درکه. از توان و عده و عده جبهه مقابل ( شامل ده ها شاید به جرات چند ده کشور که هم افزایی دارند در مقابل یک کشور و چند گروه در یکی دو کشور اون هم تازه تحت فشار گروه های مختلف داخلیشون ) با خبر هستیم ولی لااقل پیش بینی باید بشه که حالا طرف مقابل ادعا میکنه حمله شده به پایگاهش و کشته هم داده قطعا برنامه خواهد داشت و لااقل امادگی نیروها را بالا برد تا اینطور قتل عام نشند در پایگاه هاشون توسط حملات وحشیانه دشمن به جایی که نه پدافندی داره و نه سرپناه و سنگری جز چادر ( هر چند حمله واقعا دور از انتظار و وسیع بوده ) بعد از حملات اسراییل و مواضع تاسف بار هم نخست وزیر و هم برخی گروه های سیاسی و از همه مهمتر بی تفاوتی محض مردم عراق ( به واقع که سرنوشت هر ملت و عزت و ذلتش دست خودش هست ) اشاره شد که بهتر هست حشد ( اسراییل دیدیم تفاوتی قائل نیست و کلیت حشد را هدف قرار داد با همکاری امریکا البته ) تمرکز زدایی کنه از پایگاه هاش. درسته نباید گذاشت هدف امریکا از انحلال حشد محقق بشه با این بهانه و حملات ( حفظ ساختاری مجزا از یک گروه خاص تهاجمی و چریکی ضروری است به عنوان حشد برای اینده عراق ) ولی بهتره ساختاری تعریف بشه که بخش چریکی خاصی شکل بگیره که گسترشش در عراق مثل گسترش حزب الله در لبنان باشه. به کسی هم تکیه نکنه جز گروه های اجتماعی همراهش. بعد این گروه شروع کنه برای شکل دادن بازدارندگی برای خودش مثل حزب الله منتها در مقابل یک دشمن داخلی اشغالگر. وضعیت کشور عراق را هم که آمریکا خودش به این شکل دراورد و خب حالا که خلا قدرت ایجاد کرده محور عراقی هم از این خلا به سود خودش و عراق باید بهره ببره. خود این عاملی میشه که شاید طرف مقابل از آشوب اجتماعی و تزلزل سیاسی در عراق به منظور پیشبرد برنامه هاش بپرهیزه. به طور واضح یکی از دلایل گسترده بودن این حمله قدرتنمایی در برابر ایران بوده برای پیشبرد اهداف سیاسی و شاید حتی جلوگیری از اقدامات احتمالی ایران در برابر فشارها (یک پیام ) برای همین مدام ایران بلد میشه در مواضع امریکایی ها.
  5. آمریکا در میان گروه های مختلف حشدی با چند گروه و از همه مهمتر با کتائب حزب الله دشمنی جدی داره. سالهاست ضربات این گروه را تحمل کرده و میکنه و از آینده هیچ گروهی هم به اندازه آینده این گروه نگرانی نداره. اطلاعات ما محدود به همین موارد رسانه ای است. شاید این حمله پشت پرده ای داشته باشه در حوزه امنیتی/تحرکات منطقه ای/اجتماعی و یا سیاسی که ما اطلاع نداشته باشیم و پس متوجه هستیم که قضاوت و پیشنهاداتمون فارغ از این اطلاعات هست. (تحرکات در سوریه/شرایط آشوبها و خلا قدرت در بغداد/فشار حداکثری به ایران/پیام نظامی/ ...) با این مقدمه اگر عامل ناپیدای دیگه ای نباشه که عدم پاسخ را توجیه کنه، این حمله به عنوان یک نقطه عطف ( کاتص هم به یک معنای دیگه همین نقطه عطف را به کار برده در این مورد ) نیاز به یک پاسخ جدی در همون عراق داره. ولی لازمش اینه گروه هایی چون کتائب مثل گذشته از بخش کلی حشد جدا بشند و وارد فاز چریکی قبل بشند و این را به طور رسمی هم اعلام کنند و هدف مبارزه با اشغالگری را هم تبیین کنند. به نظر حالا با خلا قدرت در عراق ( که آمریکا ازش استفاده کرد ) حزب لله هم میتونه استفاده بکنه و به یک گروه مبارز زیرزمینی دوباره تبدیل بشه با تمرکز زدایی و انتقال بخشی از مراکز و دارایی ها و حتی نیروهاش به دیگر گروه ها. در کنار حشد متمرکز، وجود یک نیروی چریکی که خودش را از حشد جدا کنه الان در عراق لازم هست و میتونه پاسخ حملات ناشناس را ناشناس بده و حتی بر عهده بگیره در صورت لزوم. این حمله بهانه مناسبی است برای این منظور. بازی ای که خود آمریکا شروع کرد و حالا به عنوان یک نیروی اشغالگر که دوباره به فاز قبل از ترک عراق وارد شده ( حمله به گروه های شبه نظامی عراقی در قبل و حالا حمله به یک نیروی نظامی رسمی عراقی ) ضرورت و بهانه مبارزه نظامی دوباره باهاش فراهم شده. پ ن: دروغ پردازی آمریکا هیچ اعتباری نداره. مشخصا این یک پاسخ به یک بهانه ای نبوده. بیش از 25 شهید و پنجاه زخمی که همینطور به تعدادشون هم داره اضافه میشه یعنی یک حمله تمام عیار به قصد نابودی کامل بخشی از حشد الشعبی. شایعاتی هست که حمله از پایگاه امریکایی در عربستان انجام شده. خود این هم یک نکته ای است که به ظاهر عراق ارتش داره ولی در باطن هیچ چیز نداره به عنوان یک ارتش مثلا ملی نه آسمانش نه پرنده هاش و نه رادارهاش و نه پدافند و نه حتی فرماندهی این ارتش ظاهری هم دست خودشون نیست و باید هم امریکا از حشد کینه داشته باشه چون با این ارتش فعلی! واقعا معلوم نبود اگر حشد و گروه های شبه نظامی سابق عراق و تجربیاتشون نبود، داعش الان داشت در شهرهای شیعی جنوب و کل کشور عراق چندمین دوره سلسله مستندهاش را فیلم برداری میکرد! پ ن2: فراموش نکنیم اسپر/پمپئو نتایج این حمله و پاسخ محور مقاومت را چه طور در ذهن ترامپ خواهند کاشت. اگر پاسخی در کار نباشه شاید ترامپ برای حملات بیشتر و حتی مستقیم هم راحت تر قانع بشه با فرض تکمیل فشارها (حتی از نوع فشار نظامی) - این حمله با این حجم به مواضع یک گروه عراقی حتی قبلا - که رسمی هم نبودند حالا که رسمی هم هست و با پایگاه و شناسنامه مشخص - سابقه نداشته چندان، پس مشخصا باز تاکید میشه یک گیم چنجر محسوب میشه و یک قمار بزرگ توسط خصوصا همونطور که اشاره شد تیم پمپئو/اسپر با توجه به جمیع شرایط صورت داده در منطقه و تکمیل حلقه فشارها.
  6. ترکها در زیردریایی و استفاده از اون سابقه بسیار طولانی ای دارند، بسیار طولانی و با ده ها خرید از کشورهای مختلف. اما هر چند دستیابی به هر نوع سلاح از هر طریقی به هر حال یک پیشرفت در خصوصا قدرت تدافعی محسوب میشه ولی خب برای اینکه مقایسه های اشتباه در اذهان خصوصا افراد عادی بیرون از مجموعه های تخصصی ایجاد نشه حتما دوستان متخصص در نیروی دریایی اطلاعات بیشتری دارند ولی این کلاس منشعب شده از تایپ 214 آلمانی در حقیقت یک خرید و همکاری در تولید محسوب میشه و البته با درصدی بالا از بومی سازی و با این همه همچنان برخی از قسمت های حساس و هایتک در همون شرکت سازنده آلمانی تولید و مونتاژ و منتقل شده به ترکیه. قبل این هم که در تایپ 209 ترکها در سه کلاس این همکاری را داشتند با شرکت آلمانی و خب همین هم کم کم قطعا به قدرت فناورانه و پیشرفت هاشون کمک میکنه و مسیر خوبی است برای دستیابی به قدرت ساخت بیشتر در آینده، مسیری که برای ما کاملا مسدود هست و برای همین باید از متخصصانی که با دستان خالی به شیوه ای کاملا متفاوت و تجربی از خرد زیردریایی ها! شروع کردند با مهندسی معکوس و بعدتر به طراحی یک زیردریایی مستقل اقدام کردند ( همه شاهد بودیم چه قدر طولانی و با چه مشکلات فراوانی ) بسیار متشکر بود و دعا کرد که بودجه و مدیریت صحیح براشون فراهم باشه تا طرح هاشون را ولو به صورت معجزه وار و در شرایط غیرممکن قدم به قدم پیش ببرند که دانش انباشته ای خواهد بود برای همیشه این کشور هر قدمشون.
  7. نکته مثبت اینه شاید این اتفاق باعث پیشبرد سریع تر سامانه عقاب هم بشه با توجه به شکل و نوع تهدید خصوصا تاکید بر این نکته که پهپاد داشته از ارتفاع بسیار کم برای دور ماندن از چشم رادارها استفاده میکرده. هر چند قابل درک هست کمبود شدید منابع مالی و بودجه ای و گستره وسیع تهدیدات عامل و غیرعامل ضد ایران و سختی کار نیورهای دفاعی ولی خب چاره چیست؟ باید حداکثر تلاش را کرد تا برخی چالش ها را در کوتاه مدت فائق اومد.
  8. اوج خباثت فرانسه حتی در همین چند جمله هم مشخص هست. جایی که ایران را همسنگ امریکا ناقض برجام معرفی میکنه (بدون اشاره به شروع کننده ماجرا) و نیات خودش را هم از پیشنهاد تخفیف فقط برخی تحریمها پنهان نمیکنه که: "ما باید توافق هسته‌ای را بر اساس بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت و بلندمدت و همچنین در ارتباط با موشک‌های بالستیک و ثبات منطقه‌ای بازسازی کنیم."* بعد وقتی اینطور واکنش مشتاقانه و عجولانه مسئولان خودمون را میبینیم که حتی برای همین پیشنهاد تحقیرآمیز و خسارت بار چطور دارند حتی به بهای اختلاف در داخل کشور دست و پا میزنند گمان میکنی نه تنها درسی گرفته نشده بلکه حتی فاجعه بارتر از قبل از برجام داره عمل میشه. * متاسفانه باز هم باید تاکید بشه. شخص جناب روحانی و نه حتی وزارت امور خارجه مقصر اصلی وضعیت فعلی هستند. تمام و کمال و کلا ماجرای ایران و غرب از بحث در مورد اینستکس و جزییاتش و اینکه غرب چه وقتی اجراییش میکنه و با چه شیوه ای و با چه مشخصاتی و رییسش کی باشه و مکانش کجا حالا کامل تبدیل شده به اینکه ایران چه زمان ملاقات با ترامپ را برای بحث در مورد یک برجام جدید حاوی محدودیت موشکی و منطقه ای و افزایش محدودیتهای برجام قبلی را میپذیره تا تخفیف برخی تحریمها ( نه در قالب تخفیف و برداشته شدت و تعلیق حتی بلکه وام و قرض و ... ) را در اینستکس شاهد باشیم. فقط و فقط از نقطه مبدا بسیار واضح و روشن شبی که جناب روحانی با مکرون تماس تلفنی داشتند و روز بعدش هم در همایش کذایی پذیرفتند تلویحا این برنامه مکرون و طرح فرانسه را و نمایش جشن وارانه مکرون در دیدار با ترامپ برای اعلام این موفقیت بزرگ و حالا هم مکرون با تبدیل کردن این طرح به برنامه اصلی دیگه رهاش نمیکنه. هر چند رهبری مانع جدی در وارد شدن به این طرح خسارت بار محض ایجاد کردند و روحانی هم ابتدا بازگشت از اشتباه مهلکش لااقل کلامی ولی میبینیم هر از چند گاهی در جبهه مکرون شوربختانه هم اقتصاد داخلی را متلاطم و در انتظار شوک و بلاتکلیفی قرار میدند و هم کمک میکنند که مکرون طرحش را پررنگ تر کنه با این ادعا که در ایران هم اشتیاق براش وجود داره فقط باید فشارها را بیشتر کنیم تو اون بخش دیگه که موافق نیست (رهبری) هم در کنار فشارهای داخلی تکمیلی تسلیم بشند. نه تنها قدم خلاقه و محکم و استواری در بحث اقتصاد و یک برنامه منسجم برای قبول شرایط تحمیلی فعلی برداشته نمیشه بلکه همین قدم های لرزان و حداقلی را هم هر روز درش وقفه ایجاد میکنیم و معطل بله یا نه گفتن ترامپ به طرح تازه فاجعه مکرون ( تا وقتی که یک پیشنهاد معقول ارائه بشه نه فاجعه یک وام میدیم بیایید یک برجام جدید امضا کنید با تمام خواسته های ما (حالا در جزییات شاید بهتون تخفیف دادیم) و در عوض شاید اگر تمام خواسته های ما براورده شد روزی تحریم ها را باز در حد برجام یا کمتر تعلیق کنیم!
  9. امیدوارم این خصلت جناب روحانی باعث نشه که در باطن و پشت ماجرا هم اینطور خودشون را فریب بدند و باعث تحلیل غلط و تصمیم غلط تر بشند و این فقط مختص به سخنرانی های عمومی و انتخاباتی و قطبی کردن فضا (در تقابل با تاکیدات صریح رهبری ) برای حفظ کردن وجهه ی ما غرب را دوست داریم و باقی دشمنش هستند باشه.. - اینکه اتاق ایران در نیویورک مرکز تبادلات سیاسی جهان شده بود! ( اجباری که ناشی از یک تحریم تحقیرآمیز بوده و رفت و آمدی برای تحمیل یک ملاقات زورگویانه) - اینکه جهان همه با ماست و تشنه شنیدن حرفهای ماست و پس شرایط برای مذاکره آماده است ( واقعا؟!) - اینکه باید گفتگو و مذاکرات در هر سطحی با هر کسی انجام شود و الان در شرایطی هستیم که دنیا ما را باور دارد و راه برای مذاکره باز است. ( باور دارد؟ متاسفانه با عملکرد شخص ایشون حتی فرانسه حالا در هر توافق جدید بندهای موشکی و منطقه ای را طلب میکنه) - اینکه تمام ذکر و فکر روزنامه‌ها و رسانه‌های دنیا این بود که از اتاق محل اقامت رئیس جمهور ایران چه خبری بیرون می‌آید. ( قرار گرفتن در چنین موقعیتی افتخار داره؟ که خبر تسلیم ملاقات شدن زوری به عنوان یک خبر جذاب شده محور گمانه زنی رسانه ها؟) - اینکه در نیویورک به دنبال دو هدف بودیم، یکی اینکه آمریکایی‌ها راست نمی‌گویند و همه کشورها اذعان داشتند که ایران درست می‌گوید و ما آنان را قانع کردیم که آماده مذاکره‌ایم. ( قانع کردیم اماده مذاکره ایم؟ نه تنها اذعان به اون گاف بزرگ در ایجاد خلل در موضع یکپارچه هست بلکه شوخی بزرگی هم هست که خب اتفاقا ترامپ تمام تلاشش این بود که ثابت کنه فشارها در نهایت ایران را وادار و قانع به مذاکره میکنه! شعبده بازی با کلمات هست خودش به نوعی!) - و اینکه ما اعلام کردیم که آمریکا باید رسماً اعلام کند که تحریم‌ها درست نیست و با حضور روسای جمهور 1+5 آماده مذاکره‌ایم. ( صرف اعلام کردنش مشکل ما را حل میکنه؟ حتی بالاتر صرف تعلیقش به مدت یک روز و رفتن برای ملاقات و نپذیرفتن محدودیت موشکی و منطقه ای و روز بعد بازاعمال کامل تحریمها ولی این بار با دستیابی به ملاقاتی که مدنظرش بود (مثل کره شمالی) کفایت میکنه؟ احتمالا با این تحلیل کودکانه که اروپا اونوقت میگه بله اینها که ملاقات کردند ترامپ! تو دیگه تحریمها را برنگردون در حالیکه تمام غرب تقریبا از همین حالا در جبهه آمریکا پیش شرط هر رفع تحریمی را جلوتر از امریکا توافق فراتر از بند غروب و موشک و منطقه میدونند، به چی دل خوش شده؟ ) و امیدوارم جدای از این سخنرانی های هیجانی و سطحی و عوام پسندانه و سیاست زده و کاملا به دور از حداقل منطق یک نقشه راه جنای روحانی نهایتا یک روز ترسیم کنند که هدفشون از مذاکره چی هست؟ چه تحلیلی دارند از وارد ملاقات شدن؟ چه تضمینی برای برداشته شدن و بازنگشتن تحریم در صورت ملاقات دارند؟ چه حسابی روی اروپایی ها کردند؟ با چه ضمانت هایی؟ البته به نظرم چنان روشن هست این موارد که بعید هست جناب روحانی در نظر نگرفته باشدشون/ در اینصورت فقط یک گزینه میمونه که چرا ایشون کشور را در این شرایط متشتت و سخت در برابر فشار دشمن قرار میدند. به نظرم تنها منطقی که میمونه اینه ایشون تصمیم خودشون را برای محدودیت های موشکی و منطقه ای گرفتند. (والا غرب که تکلیف خودش را روشن کرده مثل همیشه، حال شاید تصور میکنند میتونند چونه بزنند و مثلا 250 کم موشک را بکنند 300 کم یا تضمین به خروج فوری نیروهای ایرانی از سوریه را تبدیل کنند به خروج تدریجی ) حالا به چه دلیل و حساب و خوش بینی ای نمیدونم ولی چیزی که همچنان پررنگ دیده میشه در سخنانشون اعتماد و اطمینان و امید فراوان همچنان به غرب ( کشورهای اروپایی ) است که شاید این بار وقتی وعده میدند که مشکل برجام این بود که موشک و منطقه توش نبود، بیا و سر اینها هم بشین سر میز مذاکره همه مشکلاتتون برای همیشه رفع میشه و شما میشی قهرمان ملی ایرانیان درست از آب در بیاد اینبار دیگه وعدشون.
  10. با این قسمت نظرتون بسیار موافقم. حتی از منظر فنی هم نگاه نکنیم و تاثیر یک اقتصاد قوی، شاید سطحی به نظر برسه ولی واقعا این مثل "عقل مردم به چشمشون هست" حالا در عصر سرعت و سطحی نگری های حاصل از الگوریتم شبکه های اجتماعی که هر چه بیشتر آدم ها را تشویق به سرعت/گذار میکنند نسبت به وقایع ( با غالب شدن توییتر و کلمات محدود و بعدتر ایسنتا و تصویر به جای نوشته و پست های کوتاه و کپشن های ساده ) به عینیت تجربی رسیده. حتی بخشی از تجزیه طلبی و پانیسم های ایرانی (ترکها و عربها و کردها تا حدی این اواخر با زرق و برق اقلیم نفت فروش حال حاضر) هم به خاطر این عقده حقارت نسبت به وضعیت ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس و اقلیم هست و شهرهای مدرن و مردمان خوش لباس و شیک و ... این خیلی مهمه که لازم هست بهش توجه بشه.
  11. فتنه عراق فتنه عمیقی است. نباید گول رسانه ها و بازتابشون از این فتنه را خورد. در عراق ما گروه های همپیمان زیادی داریم که نه از روی منفعت و پول و تفاهم سیاسی (برای همین این همپیمانی متفاوته و برخی عراقیها اصرار به انکارش دارند با اصرار رسانه های عربی) که از روی خونهای به هم پیوسته در سوریه و عراق هم دل شدیم. نه از عراق ناامید خواهیم شد و نه این برون ریزیهای فریب آمیز عده ای که احتمالا در موقع حمله داعش به دمشق و حرم زینب و فوعه و کفریا هم اگر خواب نبودند قطعا خودشون را در حمله داعش به کشورشون به خواب زده بودند و در پستویی خزیده بودند و این شهید تقوی ها و بچه های عراقی/ایرانی بودند که ایستادند تا اینها در پستوها بمونند، همونطور که جلوی تجزیه کردستان حاصلخیز و کرکوک نفت خیز را ندادند عملیات های قاسم سلیمانی و به داد اقلیم رسیدن هاش زمانیکه همه ایستاده بودند تا فروپاشی عراق و شهرهای جنوبیش را هم ببینند. درک کردن آدم هایی که روزی از ترس و بزدلی حتی ندای مرجعیت را پاسخ ندادند که هیچ به ادعای ملی گرایی امروزشون هم وقعی نزاشتند و در کنج خانه ها پنهان بودند تا ایران و جوانان عراقی حشد افتضاح ارتش امریکایی درست شده را جمع کنند در فتح موصل به چند دقیقه و کربلا و اربیل در چنگشون، و حالا اون بزدلی را سعی دارند با حمله به ایران از یاد ببرند چنداان سخت نیست. این زخم و نشان و تعفنی است که در ذهن هاشون شاید تنها با حمله به ایران و انکار واقعیت میتونند التیامش ببخشند. ( این که ایران در اون زمان کمکی به ما نکرد بلکه داشت دخالت میکرد و حالا که میدونند ایران نه هیچگاه قدرت و قصد و نیت و حتی احساسی نخواهد داشت نسبت به این ظلم بهش و تحریف و فراموشی واقعیت ( خصوصا حالا که از همه طرف تحت فشار و حمله هست ) سعی دارن دبا مشت های گره کرده و چهره های خشن اون بزدلی را به فراموشی بسپارند. درک صحیح این فضا برای ما خیلی مهم هست. و البته لااقل اون قشر عراق که میدونند ولی روزی باید جرات کنند که سکوت و ماندن در خانه ها موجب درست شدن هیچ چیز نمیشه.
  12. البته به نظر ما هنوز یاد نگرفتیم مجبوریم برای ادامه برنامه ریزی داشته باشیم و اصولا سیاست ورزی! پیشه کنیم. کاری که غرب بنا به تجربه سالها داره انجام میده و برای همین همیشه یک قدم جلوتر هست. فراموش نکنیم ذهنیت عراقی ها وقتی الان لااقل در برابر دروغ های بزرگی چون ( حمله تک تیراندازان ایرانی به تجمعات یا دخالت ایران در تظاهرات و ... ) موضع نمیگیره یا اینکه گاها همراه میشه با یک عده که اهداف دیگه ای دارند به این خاطر هست که الان پنج شش سال هست توسط تک تک بیانیه های امریکا، سخنرانی های مقامات مختلف امریکایی/غربی/عربی، مناظره ها، نشست ها و اجلاس ها و سخنرانی ها و مقاله ها با کارپردازی ویژه رسانه های غربی/عربی/داخلی حتی ذهن هاشون داره با چند کلید واژه بمباران میشه که "ایران در عراق نفوذ داره و داره دخالت میکنه" این بمبارن ذهنی که گاه در ایران حتی با استقبال مسئولان و گروه ها روبرو میشه ( همیشه کلیدواژه صریح نیست، گاهی مقاله های خاص در رسانه های غربی میبینیم که از قدرت ایران در عراق میگه و مستندهایی از گروه های نزدیک به ایران و ...) به مرور در ذهنهاشون ته نشین میشه و اثر خودش را میزاره. لااقل انقدر فکت مجازی و مصنوعی وجود داره که اگر کسی هم بخواد مخالفت کنه بقیه بزنند به دهانش و ارجاع بدند به فلان مقاله یا سخنرانی ( از همه بدتر برخی سخنان داخلی خود ما) درسته نبرد نابرابری هست و ما در زمینه رسانه نه پول/نه تجربه/نه نفوذ/نه قدرت و نه وسعت تمام کشورهای عربی/غربی علیه ایران را داریم ولی حتما روشهای خلاقانه ای هست مبتنی بر صداقت تا کمی کنترل کنیم این بمباران ها را. فی المثل به نظرم تاکید رهبری بر راهپیمایی اربعین از همین حیث هست. یکی از راه هایی که تاثیر زیادی داره و گذاشته قطعا تا حالا در نزدکی دو ملت والا الان مشکلات بسیار بسیار بیشتری داشتیم با عراق با این حجم از فتنه حتی در خود شیعیان عراقی. از صرخی و شیرازی گرفته تا عبادی و صدر و ده ها گروه ملی گرا و سکولار. یا سریالی مثل مختار و نفوذ شدیدش در عراق که قطعا در ذهن ها هم رسوب کرده. خلاصه ما مجبوریم در این مورد هم نامتقارن و با تک برگها بجنگیم ولی باید خوب بجنگیم.
  13. خب چند نکته وجود داره: ابتدا: "حزب مسلح" به نظرم این یک کلیدواژه گمراه کننده است که پشت پرده ماجرا را و خواسته های دیگران را قصد داره پوشش بده. الان در عراق به صورت تکنیکی حزبی نداریم که سلاح داشته باشه متعلق به خودش و خودمختار. ما یک حشد داریم که طبق قانون عراق تحت فرمان نخست وزیری است و لاغیر و جزئی از نیروهای مسلح عراق( البته در دسته بندیهای گوناگون که هرچند اسامی طبق قانون حذف شدند ولی خب اثارش هنوزو جود داره چون یک حرکت مردمی بوده) حالا به شکلی که خب اسراییل، آمریکا و سعودیها نمیپسندند چون همونطور که امریکا نیروهای مسلح عراق را در بخشی از ارتش (نیروی هوایی/دریایی) با شروطی ایجاد کرده و اصرار داره بهش این بخش هم به طور طبیعی طی یک فرایندی متولد شد که اونها نمیپسندند. اگر مواردی غیر این هست باید به نکات بعدی پرداخت: بعد: عراق و لبنان شبیه ایران هستند؟ سیستم حکومتی و جغرافیای سیاسیشون چه طور؟ در لبنان نظام طایفه ای و در عراق به شکلی فدرالی و قانون خاص نخست وزیری/ریاست جمهوری/رییس مجلس که از همون ابتدا با فشار خارجی همیشه منجر به یک دولت ضعیف میشه مناسبات خاص خودش را داره که تحمیل شده اتفاقا توسط دیکته خارجی است. چرا هم صدر و هم بارزانی و ... مخالف یک روند دموکراتیک (مثل ترکیه) برای انتخاب شیوه ریاست جمهوری به جای نخست وزیری هستند در عراق و به شدت باهاش مخالفت میکنند؟ مگر جدا شدن از شکل طایفه ای و تقسیم وزرا و ... به کم شدن فساد و خواسته ها و تحمیلات احزاب و دست هها کمک نمیکنه؟ خب عاقلانه این هست در مقایسه ها شرایط را در نظر گرفت. و بعدتر: نهایتا تولد حشد مثل تولد اقلیم کردستان ماحصل یک رخداد بیرونی و جبر تاریخی بود. (هر چند اصلا قابل مقایسه نیستند و خصوصا فداکاری حشد و خدمتی که به کشورش کرد) چطور میشه حالا تمام اصراها و توجهات به این طرف جلب هست (با فرض ادعای برخی بازیگران خارجی) و به اقلیم و اشغال ترکیه و اشغال امریکا جلب نیست؟ اگر روزی حشد از سلاحش ( با توجه به شرایطی که الان وجود داره و یک سیر طبیعی بوده) در داخل علیه عراقیها استفاده کرد میشه در مورد مذمت سلاح در دست یک گرو هها انتقاد کرد ( هر چند این فرض هست چون الان سلاح حشد قانونی است) ولی تا وقتی سلاح حزب الله با توجه به تحمیل خارجی و شرایط موجود لازمه برای مقابله با دشمن خارجی ( با وجود ارتش ضعیف ) و خصوصا برای دفاع از اقلیتی که تحت تهدید مدام هست و سلاح حشد هم برای تکمیل ارتش عراق لازم و ضروری است ( فراموش نکردیم که ارتش به ظاهر مجهز شده توسط امریکا در حمله داعش به عراق چه افتضاحی به بار اورد ( عملکرد ضعیف/نفوذیها/مهره های خارجی) و چطور قلب بغداد هم در معرض تهدید بود تا وقتیکه حشد ورود کرد ) عاقلانه اینه که اولویت اخر باشه در پرداختن بهش بعد اشغالگری امریکا و ترکیه و کردها و حملات اسراییل و ... / و اصولا تا وقتی دخالت خارجی/دشمن خارجی/وضعیت سیاسی و ... پابرجسات مثل لبنان قطعا شرایطموجود باید حفظ و حتی تقویت بشه چون هیچ تضمینی نیست که ارتش عراق دوباره در یک تهاجم خارجی و تروریستی فرونپاشه. (به علل گوناگون و خصوصا دخالت خارجی در ارتش) خلاصه اگر اون عراقی میخواد خودش را با ایران مقایسه کنه قبلش باید لوازم قیاس را فراهم کنه و برابری و تعادل را در این لوازم، تولید. من به عنوان یک ایرانی با توجه به ساختار سیاسی کشورم علاقه ای ندارم هیچ حزبی مسلح باشه ولی اگر کشورم در معرض تجزیه/دخالت استعماری و اشغال خارجی و حملات مدام نظامی و تروریستی بود و ارتش کشورم هم با شروط یک قدرت اشغالگر ساختارش چیده شده بود قطعا ترجیح میدادم یک گروه مردمی معتقد به استقلال و دلسوز برای امنیت کشورم به صورت مسلح شکل بگیره تا در کنار ارتش کشورم ( تا وقت اصلاح و پیراسته شدن کاملش از شر دخالتها) هم همراه باشه و هم مراقب.
  14. دقیقا. در یمن به خاطر بن بست و استفاده از بسیاری از روشها، توطئه توسط قبایل، ترور، فشار اقتصادی و حملات متعدد نظامی و حتی کشتار با قحطی و ... مجبور هستند حالا از دری دیگه وارد بشند ولی به قول شما هیچوقت از حیله و تزویر دشمن نباید غافل بود. حوادث عراق و لبنان به نظرم ولی به وضوح روشن هست چه اتفاقی داره رخ میده ( و بی تجربگی سیاسی عراقی ها، متاسفانه چون گروه های مختلف وارد این درگیری ها شدند و حالا هیچ راهی نمیبینند جلوی روشون، وقتی اعتراضات نه هدف مخشصی داشته باشه ( البته هدف مشخص بود، اصلاحات افتصادی ولی خب چیزی که ما مدعیش هستیم یعنی دزدیدن اعتراضات توسط عوامل بیگانه یعنی همینکه از وسط ماجرا ناگهان هدف اولیه گم شد ) نه رهبر مشخصی اونوقت در میانه راحت میشه هدف اولیه را حتی پاک کرد و در نهایت یک سری اهداف کلان و نامتعادل نسبت به خواسته های اولیه معترضین ( که از میانه حتی بافت خودشون هم تغییرات زیادی کرده ) ایجاد کرد که بن بست فعلی را بوجود بیاره. معترضین اگر بدون رسیدن به این خواسته های قالب شده متوقف کنند حرکتشون را نوعی ناامیدی و پوچی را احساس میکنند و اگر اصرار به خواسته های کلان ناگهان سربراورده از دل یک نشریه 4 صفحه ای در میدان تحریر که خب مشخص هست وضعیت میشه همین روزها. * باز هم تاکید میشه عناصر را میشه رصد کرد. وسط خواسته ها ناگهان بحث "سلاح" در دست دولت که یک واژه صریح و پرتکرار خواسته مقامات امریکا و اسراییل و خصوصا عربستان حتی، وقتی تبدیل میشه به یک خواسته اصلی با اینکه هیچ ربطی نه به منشا اعتراضات اولیه داره و نه به ماهیت اعتراضات اقتصادی میشه برداشت کرد که هدف گذاری خارجی چه هست.
  15. یک نکته جالب در مورد بن بست سعودی و امریکا در بحران یمن اظهارات امروز هوک هست. جایی که سعی داشت طوری که مشخص نباشه تغییر مسیر و رویکردشون را در مورد یمن و پیدا کردن یک راه حل براش را با ادعایی مضحک طبیعی جلوه بدند. جاییکه هوک مثل همیشه در مورد مواردی که فکر میکنند دست برتر را دارند مثل لبنان و عراق فعلا و تحریمها و برجام با تحکم و قلدری صحبت کرد ولی در مورد حوثی ها خیلی با احتیاط و نرم و با این توجیه که آخه! حوثی ها ( پسرای خیلی خوبی شدند ) و راهشون را از ایران جدا کردند (و برای همین دیگه فرق میکنه رفتار ما با اونها.)
  16. با صحبتهای هوک و البته ترامپ به نظر اصلا آمریکا از راه اندازی سانتریفیوژهای نسل جدید راضی نیست. ( به این معنا که برخی گامهای بی اثر ولی تقابلی ایران را هم شاید راضی نباشند ولی تغییری در محاسباتشون ایجاد نمیکنه ولی برخی گامها نیاز داره که محاسباتشون را چه سیاسی و چه فنی تغییر بدند که خب هرچند کم زحمت داره ) هوک ادعا میکنه این باج خواهی ایران از اروپاست و ترامپ هم اون را یک حرکت بد میدونه که میبینیم چه اتفاقی میفته به ازاش. به هر حال در بعد تحریمی برای امریکا فعلا که چیزی باقی نمونده، امید به اروپا هم که از برجام خارج بشه یک امید تلخ و شیرین هست. شاید علاقه داشته باشه امریکا ولی بعدش مواجه میشه با اقدام عملی وجدی ایران در گامهای هسته ای که اونوقت با چالشی روبرو میشه به نام حمله نظامی چون اولا قول داده نمیزاره ایران هسته ای بشه (دموکراتها این وسط به شدت ازش استفاده میکنند که دیدی چی کار کردی و حالا حتی بازرسی هم نداریم فی المثل) و ثانیا دستش خالی هست برای جلوگیری از این اقدام. الان آمریکا در این زمان باقی مانده داره از گام فشاریش علیه ایران استفاده میکنه که به توافق راضی بشه (یک مذاکره کره شمالی وار - یک وام اروپایی در عوض ملاقات با ترامپ و البته از همه مهمتر بازگشت همه گامهای هسته ای و متوقف کردنش طبق برجام - اینطور ترامپ یک فرصت خواهد داشت انتخابات را پشت سر بگذاره و بعد زمان کافی برای انتظار برای تاثیر تحریمها خواهد داشت ) حالا نکته اینجاست این گام فشاریش را داریم میبینیم چون در بعد تحریم خود ایران به سقف رسیده تقریبا در این فاز (مگر یک فاز جدید که امکان برخورد نظامی داره کلید بزنه) داره در بعد منطقه در عراق و لبنان و ... پیش میبره. چرا در عراق شدیدتر؟ چون مربوط به اقتصاد میشه و گرفتن بزرگترین مقصد صادراتی ایران یعنی عراق با تحولات سیاسی میتونه در موثر بودن فشار اقتصادی به ایران ایده آل باشه و شاید گره از کار ترامپ باز کنه.
  17. نکته جالب یک هماهنگی و نظم در دل این آشوب بزرگ هست. تشکیل نشریه در وسط میدان تحریر و تاسیس رادیو و بسیار چراغ خاموش طوری که خیلی ملو در بین معترضان پذیرفته میشه چون به نظر میرسه در راستای حرکت اونهاست ولی حالا امروز اولین بیانیه و مطالبات را که معلوم نیست به قلم چه کسی و با مشورت کدوم معترضان تهیه شده را ببینید تا برنامه های آینده مشخص بشه. قطعا در چشم معترضان که آماده هر خوراکی هستند که به نظرشون در راستای همراهی با اونهاست کسی توجه و تعمق نخواهد کرد چه کسی نوشته و با مشورت چه کسانی و اصلا هر کدوم از این بندها به چه معنایی است و در آینده چه تهدیدها و فرصت هایی را سبب میشه. نکته مهم هم هدفگیری تام و تمام بندها در رابطه با نفوذ طبیعی ایران و متحدانش ( که انتخابات نشون داده بخش اعظمی از مردم هم بهشون رای دادند ) هست ازا ونجا که خب طبیعتا در این چند سال این احزاب بیشتر سر کار بودند حالا توسط ممنوعیتهای معلوم نیست از کجا امده این بیانیه همشون را با زور و اجبار از ارکان قدرت کنار میزاره و در مقابل هیچ اشاره ای به اشغالگری ترکیه/آمریکا و کردها نمیکنه و اصولا گویا در مورد کشوری نوشته شده که این مشکلات در موردش وجود نداره. حالا بند سلاح احزاب که مشخصا به حشد حمله میکنه و باقی موارد ریز و پرجزییات به کنار.
  18. در مورد تحولات عراق و لبنان درسته ما یک سری ایده ها را مطرح میکنیم با توجه به شواهد وخب طبیعاتا ممکنه در "تئوری توطئه" برخی دوستان طبقه بندیشون کنند ولی نشانه ها بیش از اون هست که بپذیریم این تظاهرات از ابتدا و یا در خلالش به هیچگونه دخالت خارجی ای آلوده نبوده. صحبتهای امروز نتانیاهو نشانه ای دیگه علاوه بر ده ها نشانه باشه جاییکه هدف ضد ایرانیش را که تا همین چند ماه پیش تنها عنوان میکرد "جلوگیری از ساخت سلاح هسته ای" و "جلوگیری از تشکیل نیروی نظامی در مرزهای سوریه با جولان" را حالا تبدیل کرده به یک هدف بیشتر و اضافه کردن " اشغال دیگر کشورها توسط ایران" که اشاره خاصش در این مقطع زمانی با توجه به ادامه گفته هاش عراق و لبنان هست در کنار سوریه یحتمل.
  19. وزارت خزانه‌داری آمریکا امروز دوشنبه از اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران خبر داد. با بیانیه امروز وزارت امور خارجه امریکا علیه 13 آبان به نظر جنگ عقیدتی پمپئو (و تیم نامرئی احتمالا صهیونیستیش) ضد ایران یک جنگ جدی ایدئولوژیکی است بیشتر تا یک مواجهه ی مرتبط به بهانه هسته ای/موشکی و ... چیزی که ما اصرار داریم دلیلی بر این هست که با نرمش هسته ای و موشکی و امثالهم ایران هم تحریمها رفع نمیشن. مگر اینکه این تسلیم طوری باشه که امریکا محاسبه کنه یا ایران در معرض فروپاشی قرار میگیره یا به قدری ضعیف میشه که میشه با تهدید نظامی (با از دست دادن حداقل بازدارندگی) یا نهایتا حمله نظامی فروبپاشه. یعنی وقتی مشکل اصلی یک مشکل ایدئولوژیک و گفتمانی! است به اصطلاح، هدف هم مغلوب کردن ایران در این حوزه ( با لوازم و رسیدن به اهدافش ) هست. پس نباید مثل برخی محاسبات اشتباه در زمان برجام حالا هم تحلیل اشتباهی داشت.
  20. عجیب به این سیستم و لانچرش ( و نمونه های مشابهش ) علاقه دارم من. به نظرم خیلی برای کشوری مثل ما ( و اعضای مقاومت در لبنان و سوریه و یمن و ...) میتونه کارا باشه و ایده آل. حالا اگر بشه لانچرها و پرنده ها را در ابعاد ریزپرنده ای و لانچرهای چمدانی هم تهیه کرد ( با قدرت و مشخصات ضعیف تر) برای اقدامات چریکی و ضربتی هم عالی میشه. به نظرم با توجه به هزینه/تکنولوژی/زمان هم برای ما در دسترس هست و هم زودبازده و اگر تلاشی بشه براش میتونیم تو این خانواده پیشرفت های خوبی کنیم که به شدت هم برامون مفید باشه.البت هبا تاکدی بر لانچر. یعنی تولید لانچر از نمونه زیر گرفته ( کامیونی که راحت در قالب کامیونتهای تجاری قابل جا به جایی و شلیک انبوه هست ) تا لانچرهای چمدانی ( حاوی ریزپرنده ) که یک شخص بتونه جا به جاش کنه حتی از طریق هوایی (شرایط خاص) و انواع دیگه خودرویی گرفته تا حتی هواپرتاب و دریایی.
  21. ببینیم با چه جهل و منفعت طلبیِ دیکتاتورها و مزدورانشون در منطقه داریم دست و پنجه نرم میکنیم. عمق استدلها شبیه مجسمه های اسکلتی و هیولاهای نامانوسی است که این روزها کمیته سرگرمی بن سلمان به هدف همرنگ شدن با غرب (و لابد پیشرفت از این طریق!) در ریاض به بهانه هالووین! نصب کرده. * البته منظورش تقدس حاکمان سعودی و تبرک دلارهای عربستانی است. والا به قول این فرمانده مزدور در ارض مقدس که کشتی کج زنان برگزار نمیشه قاعدتا!!
  22. این هم یکی از اسناد صریح. در ادامه جزییات این تخصیص بودجه را هم گفته که یک بخشیش اختصاص به اقلیتهایی است که تحت آزار و اذیت (!) ایران هستند. تصور میکنید از جندالله به اصطلاح سنی گرفته تا گروه هایی که بلوچ خودش را معرفی میکنند و بهاییان حالا وارد سیاست شده و کردهای شمال غرب پژاک و الاحوازیه و شاید پان ترکیستها همه را با شعبده بازی میتونه در این بازه قرار بده. جالبه یک نفوذ طبیعی (نفوذ ایران در عراق و لبنان و یمن ) را با بودجه و پول به صورت آشوب کنترل شده به قول خودشون و آسیب به مردمان عراق و لبنان و حتی با تهدید جنگ داخلی و در یمن توسط بمب! می خوان از بین ببرند. حالا نتیجه اگر کشتار بود و جنگ و اغتشاش به اونها چه 11 هزار کیلومتر اونورتر.
  23. سلام خب قاعدتا خیلی روشن هست که برداشت از دو پست اخیر مبنی بر اینکه "مردم به خاطر مشکلات جنسی" به خیابون ریختن اصلا هم خوانی نداره با محتوای دو پست. اشاره کرده بودم هم که همون نکات هم در رابطه با استفاده ابزاری از زنان به عنوان ابزار جنسیتی مطرح هست نه ابزار جنسی. که خود این جنسیت زدگی را هم تبیین شد که منظور چه موردی هست با فکتهایی که آورده شد. خلاصه بحث اصلا یک چیز دیگه بود در کلیت اشارات. نمونه روشنش هم لبنان هست که اصلا فرهنگ عمومیش کاملا با ایران و نسبتا عراق متفاوت هست. در مورد برخورد خشن در عراق و آرام در لبنان هم که کاملا قابل بحث هست. از این نظر که به شدت پیچیده است و اصلا برداشت صحیحی نیست چون منشا و بستر و عناصر دو شکل تظاهرات کاملا متفاوت هست. یعنی قبل از اینکه رفتارشناسی نیروهای امنیتی و دولت را بخواهیم برسیم بهش خود عناصر شکل دهنده تظاهرات و فرهنگ اعتراضات و جرقه شروع و وضعیت دو کشور هست که باید بررسی بشه و بهتر هست اینطور قضاوت بشه که اتفاقات عراق از همون ابتدا با خشونت شروع شد در برخی نقاط در حالیکه لبنان از همون ابتدا آرام. اصولا مقابله در عراق علاوه بر خلاهای امنیتی زیادی که وجود داره وقتی شروع شد که به شدت به مراکز دولتی و امنیتی حمله شد در حالیکه در لبنان اصلا چنین چیزی را شاهد نیستیم و نبودیم. (تا بعد چه شود) ( و البته عناصر تظاهراتی لبنان از ابتدا هم بیشتر قشر شمال! نشین مسیحی و سنی بود بیشتر بر خلاف عراق که قشرهای ضعیف و خشونت دیده عراقی ها میدان دار بودند ) بعد هم قاعدتا هرکشوری مشکلاتی داره. همین حالا در شیلی اعتراضات خونباری جریان داره که اتفاقا دولتی همگرا با غرب هم داره تقریبا و در رسانه ها با 20 کشته ولی خبر چندانی هم ازش نیست. اصولا در مورد ایران و عراق و لبنان ماجراهایی چون تحریم ها و گروگانگیری نخست وزیر و نقض حاکمیت یک کشور با دخالت های بیجا برای همین مهیا سازی بسترهای اعتراضی است از همون ابتدا و این امر را باید دید. پس نه تنها شرایط کشورهای خاورمیانه با دخالت های مستمر غرب در این منطقه و کشورها برای تغییرات مدنظرشون به هیچ وجه قابل کتمان نیست و از عناصر موثر در آشوبها حساب میشه بلکه در وضعیت جاری آشوبها هم شما به هیچ وجه تمرکز رسانه ای و دخالت ها را مثلا قابل قیاس با تظاهرات شیلی نمیتونی ببینی پس جهت تحلیل های ما به این سمت ماجرا است و اینکه بستر فساد و فشار و مشکل و اقتصاد و تورم و چه و چه وجود داره و چرا وجود داره و اتشفشان هست یا نیست بحث جداگانه ای است که وجودش دلیل بر عدم وجود مواردی که ما بحث میکنیم نیست. متعدد هم میشه مثال زد. مصر، اردن، بحرین، افغانستان و ... همه کشورهایی با مشکلات کم و بیش شبیه هستند ( اقتصادی/سیاسی) تازه بدون فشارهای خارجی و تحریم هایی که کمر اقتصاد هر کشور را میتونه بشکنه و تظاهراتی هم گهگاه رخ میده ولی چیزی که این دو را متفاوت میکنه اینه که در اون کشورها دخالت و برنامه ریزی و کنش هدفمند توسط کشورهای خاص وجود نداره ( اگر هم وجود داشته باشه در سرکوب اعتراضات هست به صورت ولو نرم ) ولی در کشورهای مورد بحث کاملا برعکس. این صفحه روزنامه عکاظ عربستان هست که امروز دیدمش بعد این بحث ها، اشاره ای خاص و صریح اتفاقا به بحث ما داره و جنسیت زدگی ای که ازش گفتم، رژیمی با وضعیت خاص زنان و دیکتاتوری اره ای و سرکوب مدام: دلبرای لبنانی همه خوشگلا انقلابی اند ...
  24. منظورم همین هست. تنها به عنوان یک کیس قابل سوال مطرحش کردم. این استفاده ابزاری وقتی مثلا تاثیرش در آگهی های بازرگانی، جریانات اجتماعی و ... خودش را نشون داده خب استفاده از اون در جریانات سیاسی هم چیز بعید و غریبی نیست. تاکید این بود که در حوادث فعلی کمی گسترده تر میبینیم این شکل از استفاده ابزاری را. یعنی قبلا شاید موردی بود ولی حالا سیستمی. ( از قبل براش برنامه ریزی شده که مثلا اگر قرار هست نقش رهبری را در نیروهایی که پرورش میدیم به کسی محول کنیم اون یک زن باشه ) آماری که از موسسات تبادل دانشجو، ان جی اوها و برنامه های تبادلی فرهنگی در عراق منتشر میشه ( وسعت بی نظیر سفارت آمریکا قاعدتا برای بازی گلف نیست ) و تعداد عضوهایی که جذب کردند (خصوصا مناطق شیعیان ) و موسساتی شبیه موسسه توانا ذیل برنامه تربیت رهبران جوان آینده، آمار خیره کننده ای است با بودجه های عجیب و غریب. * سنگ بنای بی بی سی فارسی را شاید به یاد نیاریم خیلی ها. من دانش اموز بودم اولین بار که آگهی بی بی سی را دیدم. اون سالها حساسیت وجود نداشت و بی بی سی به زبان فارسی ( هنوز تلویزیون فارسی شکل نگرفته بود ) یک آگهی برای یک سری کلاس ها و دوره ها و آموزشها منتشر کرده بود به عنوان آموزش خبرنگاری در ایران با پیشنهادات اغوا کننده و جذاب ( آموزش در یک مرکز معتبر رسانه ای و مثلا احتمال طی بخشی از دوره در انگلستان و موقعیت شغلی و مدرک معتبر بین المللی ) که اشتباه نکنم خیلی از روزنامه نگاران را جذب خودش کرد علاوه بر افراد عادی و سخت نیست تصور کنیم بخش عمده ای خصوصا نیروهای ابتدایی بی بی سی فارسی حاصل همین دست دوره ها بود که کارکرد خودش را هم نشون داد. ( استفاده از نیروی داخلی (پرورش یافته در سیستم) مسلط به محیط نه فسیلهای سالها زیست کرده در اتمسفر خارج از کشور )
  25. نمی خوام بحث را جنسیت زده! کنم یا نگاه و استدلال محدودی داشته باشم از ظاهر قضایا ولی به هر حال به عنوان یک رویه پرتکرار لازم هست اشاره بشه که بخشی الاقل از اتفاقات و حوادث حول زن ها میگرده هم تحولات عراق و هم لبنان. در عراق چند دختر که در برنامه های خاص سفارت آمریکا که تحت عناوین خاصی برگزار میشند شرکت داشتند قبلا و سفرهای متعددی هم به امریکا داشتند حالا لیدری بخشی از تجمعات را بر عهده دارند و در لبنان هم بسیاری از حرکات ضد حزب الله را زنان و دختران راهبری میکنند. اتمسفر! قشر جوان طوری است که هم برای مد معاصر حمایت از زنان و جنبش برابری و فمنیسیم، این پیروی از چنین لیدری هایی را میپسنده و ترویج میکنه و هم طوری هست که به این شکل براش جذاب تر هم هست چون قشر دختران بیشتری هم جذب تجمعات میکنه. از طرفی برای رسانه ها هم جذاب تر هست همونطور که خانم ها در اگهی های بازرگانی براشون جذاب هست و سریالها و از طرفی از لحاظ سیاسی و امنیتی هم برخورد پلیس سخت تر هست با تجمعات چون کوچکترین برخورد بازتاب بزرگ داره در حالیکه وقتی برخوردهای شدیدتر با گروه های مردانه حتی خشن تر وجود داره معمول تر هست قاعدتا تصویرش.* * حالا بحث این نیست که حتما یک پروژه است ( که میشه البته براش دلایل زیادی اورد ) ممکنه استدلال این باشه حضور بیشتر زنان در جامعه و تغییر نقشها ضرورتا و طبیعتا اینطور اقتضا کرده ولی خب این دلیل بر این نیست گروه های سیاسی از این فرصت با منافع و فوایدی که بالا بهش اشاره شد استفاده نمیکنند. خصوصا اینکه در اونجا حضور زنان به هر شکل ( رقصان! بی حجاب و آوازخوان ) واجد نشانه خاصی نیست در حالیکه در ایران خودش نوعی برچسب محسوب میشه که بله متعلق به اردوگاه خاصی هستند.