-
تعداد محتوا
1,780 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
41
پست ها ارسال شده توسط ahmad1361
-
-
بسم الله الرحمن الرحیم
مظلومیت
آرامش و شهادت
رزمندگان شهید بیمارستان کندی
- 41
-
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه :
جوک چيست ؟
مردم براي چه جوک ميگويند ؟
جوک گفتن يا شنيدن فقط براي خنديدن است يا نوعي انتقاد تند در الفاظ خنده دار ؟
به بهانه اين مقاله ميخواستم عرض کنم اونهايي که به زمينه هاي امنيتي و اطلاعاتي علاقه دارند بايد بدانند که توليد اين نوع محتوا براي بسياري از موارد فوق العاده کارامد ميباشد
در عصر جديد که ارسال پيامک امري عادي و روزمره محسوب ميشود امکان بررسي اين مقوله بيشتر خواهد بود
فرض کنيد شما در راس سازمان امنيتي و اطلاعاتي هستيد و ميخواهيد حساسيت موضوعي را بسنجيد
ابتدا يک جوک يا شايعه را بصورت کاملا هدفمند ايجاد ميکنيد يا مترصد فرصت ميمانيد کسي دراين مقوله شروع به جوک سازي يا شايعه سازي نمايد
و از يک نقطه انتشار سرعت انتشار و بازخوردها مربوط به آنرا پيگيري ميکنيد
مثلا اگر مقوله ايي که مطرح کرده ايد درد عمومي اکثر جامعه باشد بهمني از جوک ها يا شايعات جديد از روي همان جوک و شايعه شما ساخته خواهد شد
و شما با کمترين هزينه علاوه برسنجش حساسيت موضوع گاها به زواياي بسيار متفاوت و ناديده گرفته شده توسط سازمان خود ميرسيد
مورد ديگر
استفاده حکومت از ابزار جوک بعنوان سلاحي براي سرکوب يک قوميت در يک مليت و باور اون مضمون به اون قوميت هستش
مثلا اگر توجه بفرماييد در کشور ما قوميت گيلک و ترک در معرض اين سرکوب قرار گرفته اند البته نه از جانب اين حکومت بلکه حکومت قبلي
نکته جالب اينه که قوميتي که به عدم غيرت و شهامت متهم ميشند که اسلام داشت اروپا رو فتح ميکرد هنوز گيلان ومازندران رو نميتونست فتح کنه
البته استفاده هاي محلي هم براي مردم هر منطقه دارد
مثلا دو شهر نزديک بهم براي هم جوک ميسازند تا بعنوان سلاحي براي تحقير هم از آن استفاده کنند
در جامعه امروز ما هم نمونه هاي زيادي از انواع جوک ها وجود دارد مثل سن بعضي سياسيون يا حمله به روشنکفران قديمي و....
واما مقالهسازمان امنیت آلمان غربی برای پیبردن به ذهیت و افکار عمومی در آلمان شرقی نسبت به حکومتشان سی سال تمام به طور محرمانه جوکهای رایج در این کشور را گردآوری میکرد. این بخش از فعالیت سازمان امنیت آلمان غربی تا همین سال پیش محرمانه مانده بود. حالا کتابی تحقیقی در این باره منتشر شده با مقدمهای روشنگر و شماری از جوکهای گردآوری شده.
در نظامهای ایدئولوژیک، بسته و دیکتاتوری یا در نظامهایی که اندیشه و اقدام حاکمان تناسبی با خواست و گرایش عمومی جامعه ندارد (البته در کل نظام ها خلاصه از نظر هر اقلیتی انسدادی وجود داره- توضیح شخصی ) و انتقاد و اعتراض هم بیعواقب نیست، جوکسازی و جوکگویی به ابزار مقاومت در دست مردم بدل میشود. این جوکها ابهت و اقتدار کاذب زمامداران و پر سر و صداترین تبلیغات و عوامفریبیهای رسمی را به سخره میگیرند و پایههای مشروعیت حاکمان را متزلزل میکنند.
جوکها اگر حکومتگران را متاثر نکنند، شاید این تاثیر را داشته باشند که شوخطبعی و نفی خشونت و عبوست اجتماعی را به حدی برسانند که در تحولات و برآمدهای معطوف به گشایشها هم مایههایی از طنز و هجو در کار آید و مانع بروز خشونت و برخوردهای سخت شود. کم نیستند محققانی در آلمان که خصلت صلحآمیز اعتراضات و تظاهرات در کشورهای اروپای شرقی و به خصوص در آلمان شرقی را از جمله با رواج پدیده شوخطبعی و جوکگویی در این نظامها مرتبط میدانند. آنها از جمله به شعارهای طنزآمیزی اشاره میکنند که با الهامگیری از محتویات همین جوکها در جریان تظاهراتهای وسیع منتهی به فروپاشی دیوار برلین بر روی پارچهنوشتهها نقش بست یا به سخنرانیهای عمومی مخالفان راه یافت.
این نظر البته مخالفانی هم دارد که میگویند ساخت و اشاعه جوکهای سیاسی اغلب همچون سوپاپ اطمینانی برای حکومتهای استبدادی عمل میکند و مردم با تعریف و بازتعریف این جوکها «دل خنک میکنند» و با دلخوشکردن به همین سطح از مقاومت، به فکر تدابیر و اقدامات عملی بیشتری برای تغییر اوضاع نمیافتند یا دیر به چنین راهی قدم میگذارند.
هر کدام از این درک و دریافتها که صائبتر باشد، واقعیت پدیده عمومی جوکسازی و جوکگویی در نظامهای بسته و دیکتاتوری که دمکراسی را به بهانه عدالت قربانی کردهاند یا در نظامهای ایدئولوژیکی که حاکمان با ضرورتهای زمانه و خواست آزادی و گشایش در میان عمومی اکثریت مردم در ستیزند را نفی نمیکند.(البته تصور بنده اینه که در کشورهای غربی هم که ادعای دموکراسی و ازادی دارند جوک سازی متوقف نشده -توضیح شخصی ) و طرفه این که سال ۱۹۸۹، وقتی که دیوار برلین فروریخت بساط جوک و جوکگویی در بخش شرقی آلمان هم یک شبه برچیده شد و کمتر کسی، حتی به عنوان تحقیق، سراغ آن جوکها را گرفت.
سازمان امنیت و گردآوری و تحلیل جوکها
سال ۲۰۱۴ در تدارکات برای بیست و پنجمین سالگرد فروپاشی دیوار برلین، هانس ویلهلم زاوره، روزنامهنگار آلمانی به هنگام تحقیق متوجه شد که از جمله فعالیتهای سازمان امنیت آلمان غربی در مورد آلمان شرقی گردآوری جوکها در این کشور بوده است. در واقع، مقامهای امنیتی آلمان غربی جوکهای رایج در آلمان شرقی را یک مهمترین دماسنجهای اجتماعی و سیاسی در آن کشور میدیدهاند و سخت در پی جمعآوری آنها و تحلیل و آنالیزشان بودهاند.
فعالیت سازمان امنیت آلمان غربی در گردآوری جوکهای مردم آلمان شرقی از سال ۱۹۶۹ آغاز میشود و تا چند ماه بعد از فروپاشی دیوار برلین در نوامبر ۱۹۸۹ ادامه مییابد. در سالهای آخر سالانه شماری از این جوکها به صورت پروندهای محرمانه برای صدراعظم وقت آلمان غربی (هلموت کهل) هم ارسال میشده است. این بخش از فعالیت سازمان امنیت آلمان غربی حتی تا ۲۵ سال پس از فروپاشی دیوار برلین و انقراض آلمان شرقی هم مهر محرمانه خورده بود.
زاوره سال ۲۰۱۴ به صرافت میافتد که با مکاتبه با سازمان امنیت آلمان غربی، هم از ابعاد فعالیت این نهاد در زمینه گردآوری جوکها سر دربیاورد و هم بر پدیده جوک و جوکگویی در آلمان شرقی نوری بتاباند. در این راستا مکاتبات با سازمان امنیت آلمان غربی شروع میشود و دامنه تحقیق به اسناد خود سازمان امنیت آلمان شرقی هم کشیده میشود. در این کار، یک تاریخدان به نام هانس- هرمان هرتله هم با زواره همکاری را شروع میکند. حاصل کار کتابی ۱۴۴ صفحهای شده است با نام Ausgelacht که هم میتوان آن را «سیرخندیدن» ترجمه کرد هم «خنده پایان یافته» که با توجه به موضوع کتاب به نظر ترجمه دوم مصداق بیشتری دارد.
در مقدمهای جستارگونه و روشنگر که زاوره و هرتله بر کتاب نوشتهاند توضیح میدهند که سازمان امنیت آلمان غربی برای جمعآوری جوکها هم از جاسوسان خود در آلمان شرقی استفاده میکرده و هم بخشی از پرسشهایش از کسانی که از آلمان شرقی فرار میکردهاند یا اخراج میشدهاند این بوده که «جوک تازه چه شنیدید» و این جوکها در میان مردم چه بازتابی داشتهاند. تهیهکنندگان کتاب منتقی نمیدانند که استراق سمع تلفنهای مردم و حاکمان در آلمان شرقی هم در جمعآوری این جوکها به کمک سازمان امنیت آلمان غربی آمده باشد.
آن طور که در مقدمه آمده تهیهکنندگان کتاب این سوال را با مسئولان سابق سازمان امنیت آلمان غربی مطرح میکنند که آیا خود این نهاد هم احیانا در چارچوب جنگ روانی علیه آلمان شرقی در ساخت و اشاعه جوک در جامعه این کشور مشارکتی داشته است؟ پاسخ آنها صرفا یک نه بوده است، بدون هیچ توضیح بیشتری.
از مجازات زندان برای جوک تا شراکت احتمالی در جوکسازی
مقدمه کتاب شرحی هم به دست میدهد از دورههای متفاوت برخورد حاکمان آلمان شرقی با پدیده جوکسازی و جوکگویی. در ابتدای تشکیل آلمان شرقی برخوردها سختگیرانه بوده و حتی مجازات زندان برای جوکگویی وضع کرده بودند. در همین چارچوب، در دهه پنجاه قرن گذشته دو کارگر یک کارخانه کشتی سازی در آلمان شرقی بازداشت و به یک سال و نیم زندان محکوم شدند، چون در میان همکارانشان جوکی را در باره رابطه استالین با مقامهای آلمان شرقی تعریف کرده بودند.
ولی یک دهه بعد رهبری آلمان شرقی متوجه میشود که با بگیر و ببند نمیشود جلوی جوکگویی را گرفت، چرا که خود کادرها و اعضای حزب حاکم هم بعضا از تعریف این جوکها امتناع نمیکنند، به گونهای که اریش میلکه، رئیس وقت سازمان امنیت آلمان شرقی، سال ۱۹۷۸ در نامهای به کمیته مرکزی شکایت میکند که حالا دیگر کادرهای حزب هم جوکها در باره حزب و حکومت را بازتعریف میکنند.(تاره داشتن عاقل میشدنند- توضیح شخصی)
در سالهای آخر موجودیت آلمان شرقی حتی این شایعه قوت زیادی داشت که خود حزب برای ایجاد سوپاپ و ممانعت از انباشت خشم و نارضایتی به تولید و اشاعه جوک در میان مردم دست میزده است، امری که زاوره و هرتله در تحقیقات خود سندی در تایید آن نیافتهاند.
کتاب «خنده پایانیافته» بعد از مقدمه حاوی ۲۵۶ جوک و ۳۵ نوشته روی پلاکاتها در جریان تظاهرات معطوف به فروپاشی دیوار برلین است که عمدتا به ۵ سال آخر موجودیت آلمان شرقی مربوط میشوند، همان سالهایی که جوکها هم تیز و تندتر شدهاند.
محققان و تهیهکنندگان جاهایی که لازم بوده توضیحاتی هم در باره حکمت ساختهشدن و اشاعهیافتن جوکها دادهاند.
در زیر ترجمه برخی از جوکهای کتاب را میتوان خواند:
«همه آزمایشها را اول روی حیوانات انجام میدهند، ولی معلوم نیست که چرا برای آزمایش سوسیالیسم یک راست سراغ ما آمدهاند».
«به زودی کارتهای ملی بزرگتر میشود تا عکسهای چهره آویزان مردم در آن جا بشود»
«گورباچف و هونکر (رهبران شوروی و آلمان شرقی) پیش خدا میروند. گورباچف میپرسد کی ما در تولید گندم خودکفا و بینیاز از واردات میشویم. خدا میگوید سی سال دیگر. گورباچف میگوید که افسوس که به عمر من قد نمیدهد. سوال هونکر هم این است که آلمان شرقی به لحاظ تکنولوژیک کی از غرب جلو میافتد، خدا کمی فکر میکند و میگوید که به عمر من قد نمیدهد.»
«اریش هونکر، رهبر آلمان شرقی میبیند که مردم در صف ایستادهاند. او هم در صف میایستد و از فرد جلویی میپرسد که این صف برای چیست. جلویی جواب میدهد که مردم میخواهند اجازه سفر بگیرند و از کشور بروند. هونکر متوجه میشود که با ایستادن او در صف مردم پراکنده میشوند. از مخاطب میپرسد که حالا چرا یک دفعه صف به هم خورد. جلویی هم میگوید که وقتی که تو بروی دیگر لازم نیست که ما برویم.»
«آن چیست که ۸۰ دندان و ۴ پا دارد؟ جواب: تمساح. آن چیست که ۸ دندان دارد و ۵۲ پا؟ جواب: هیئت سیاسی حزب» (کنایهای به پیری و کهولت اعضای هیئت سیاسی حزب حاکم)
«یک شهروند آلمان شرقی به اداره پست شکایت میکند که چرا میخواهند تلفن خانهاش را قطع کنند. پاسخ میشوند: «شما در گفتوگوی تلفنی به سازمان امنیت تهمت زدهاید که این سازمان تلفنهای شما را استراق سمع میکند».
«چرا مردم آلمان شرقی همیشه این قدر خسته هستند؟ جواب: چون ۴۰ سال است که در راه "فتح قلهها" هستند و به آن نمیرسند». لبخند
---------------------------------------------------
در نهایت میتوان گفت از جوک میتوان بعنوان
یک سنسور سنجش حساسیت اجتماعی نسبت به موضوعات مختلف
یک سلاح سرکوب یک اقلیت قومی یا فکری
یا سپری برای کاهش انتقادات تند و رادیکالیزه شدن افراد و تبدیل آنها به مشتی کلام و خنده
در حقیقت جوک یک سلاح دفاعی و تهاجمی موثر میباشد که اگر استفاده کننده از آن تبحر لازم را داشته باشد پیروزیهای بزرگی با کمترین هزینه بدست خواهد آورد
البته جوک سلاحی هستش که توسط دشمن هم به راحتی قابل استفاده میباشد و مسئله دفاع در برابر اون هم مهم هستش
- 3
- 52
-
بسم الله الرحمن الرحیم
مجروح خندان
گزارش تلویزيون الجزيره از بيمارستان حلب و شخصي كه فيلم مجروح بودن رو بازي ميكنه.
- 31
- 1
-
بسم الله الرحمن الرحیم
ديدار هيئتي از نمايندگان ائتلاف معارضين (حكومت موقت) سوريه با نمايندگان مجلس محلي جرابلوس در جرابلوس سوريه
پ.ن: پرچم و تابلوي روي ديوار
ترکیه ایی در سوریه
لبخند
- 11
- 1
-
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت فرمانده ارشد نظامی ارتش یمن ،سرهنگ حسن المصلی در اثر بمباران جنگنده های سعودی
چندی پیش فرزند ایشان نیز در جبهه نجران به شهادت رسیده بود
شهید حسن المصلی مصداق کسانی است که از جان و فرزند خود گذشتند و بهترین دارایی شان را با خدا معامله کردند ..
- 34
-
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که عزیزان فرمودند
ارتش سوریه با کمک نیروهای تیپ قدس فلسطینی و نیروهای متحدش توانست برای اولین بار بر اردوگاه حندرات به طور کامل سیطره پیدا کند. پیش از این شاید بیش از 10 بار ارتش و تیپ قدس برای آزادسازی اردوگاه هجوم برده بودند که هر دفعه حملات توسط مسلحین دفع می شد.
گفته می شود تثبیت مواضع نیز انجام شده و احتمالا نیروها به زودی به سمت بیمارستان کندی و کارخانه های شقیف حرکت خواهند کرد.
در محور شیخ سعید هم ارتش اقدام به پیشروی و کوبیدن مواضع مسلحین کرده و در حال قطع ارتباط بین این منطقه با مناطق مجاور جهت حمله نهایی و بازپس گیری این محله جنوبی حلب است.
محله شیخ سعید یا به عبارت صحیح تر روستای شیخ سعید واقع در حاشیه جنوبی شهر حلب آخرین منطقه ی شهر حلب بود که در سال 2012 به دست مسلحین افتاد.
ساکنان این روستا غالبا کشاورز و باغدار بودند و از ورود مسلحین استقبال نکردند.
با خروج تدریجی اهالی روستا این منطقه به یکی از مهمترین پایگاههای مسلحین در جنوب شهر حلب تبدیل شد. با آزاد سازی شیخ سعید علاوه بر تامین امنیت مسیر فرودگاه بین المللی حلب، مسلحین در شرق حلب تحت فشار بیشتری قرار خواهند گرفت.- 23
-
بسم الله الرحمن الرحیم
اخبار کوتاه سوریه:
درعا:
در انفجار انتحاری دیروز در جلسه مسئولان بلندپایه حکومت موقت معارضین جنوب سوریه در شهر انخل درعا 13 نفر شامل یعقوب العمار وزیر اداره محلی و رییس سابق مجلس محلی درعا کشته شدند. اگر چه انفجار توسط یکی از انتحاریهای 15 ساله جیش خالد بن ولید تابع داعش انجام گرفت اما جواد ابو حطب رییس حکومت موقت معرضین در کنفرانس خبری دولت سوریه را پشت پرده ی این انفجار دانست.شمال حماه:
در حمله هوایی جنگنده روس به مقر مسلحین فرسان الحق زیر مجموعه ارتش آزاد در شمال حماه 21 نفر از مسئولین نظامی و فرماندهان این گروه (تصویر 3) کشته شدند.شمال حلب:
نبرد پینگ پنگی بین مسلحین تحت حمایت ترکیه و داعش ادامه دارد. جایی که ظرف 48 ساعت دواعش در سنگین ترین پاتک بعد از ورود مسلحین از ترکیه به جرابلوس کنترل حدود 15 روستا را از دست مسلحین خارج کردند و مسلحین مجددا تعدادی از روستاها را بازپس گرفتند. تا زمانی که اوضاع تثبیت نشود نقشه از این منطقه منتشر نمی کنیم.شهر حلب:
بمباران گسترده و بی سابقه ی هوایی شرق حلب از شب گذشته نه تنها در مناطق خط تماس و نظامی بلکه در عمق محله های شرقی حلب توسط جنگنده های روسی و سوری انجام شد. در حملات دیشب که حدود 150 حمله بود، دهها غیرنظامی جان خود را از دست دادند و تعداد زیادی هم مجروح شدند. تصور می شد با توجه به ضرب الاجل پیشنهادی ارتش به ساکنین محله های شرقی (پایان ماه جاری میلادی)، بمباران مناطق در عمق محله های شرقی حلب تا تخلیه بخش عمده ساکنین به تعویق بیفتد.دیرالزور:
دواعش کنترل سلسله بلندیهای جبال الثرده را به طور کامل در اختیار گرفت تا بار دیگر فرودگاه دیرالزور در خطر قرار گیرد.غوطه شرقی:
ارتش سوریه پس از دفع حملات جیش الاسلام در مزارع ریحان مجددا در این مناطق پیشروی کرد و کنترل پایگاه نظامی الاشاره (رحبة الاشاره) را در اختیار گرفت. رحبة الاشاره همان پادگانی است که حدود دو سال پیش نیروهای جیش الاسلام به همراه تجهیزاتشان در مقابل زهران علوش رژه رفتندتصویر رژه مزبور
----------------------------------------------------------
چیزی که تا دیروز نشانه اقتدار بود امروز نشانه سقوط شده
- 31
-
بسم الله الرحمن الرحیم
فرمانده جوان گروه عصائب اهل الحق، محمد باقر سليماني در حلب به شهادت رسید.
- 28
- 1
-
بسم الله الرحمن الرحیم
ارتش آمریکا این طرح گرافیکی را از نارنجک جدید ای.تی-ام.پی منتشر کرده است
ارتش آمریکا نسل جدیدی از نارنجکهای دستی ساخته که برای پرتاب کردن با هر دو دست مناسب است.
بنا بر اعلام ارتش آمریکا، نارنجکهای جدید همچنین قابلیت تنظیم عملکرد پیش از پرتاب را دارند و به سربازان اجازه میدهند علاوه از استفاده از هر دو دست برای پرتاب، میان نحوه تخریب با ترکش یا فقط موج انفجار انتخاب کنند.
آن طور که ارتش آمریکا اعلام کرده پیش از این، چپ دستها برای پرتاب نارنجکهای معمولی باید روشی متفاوت از راستدستها را به کار میگرفتند و به همین علت در دوران آموزشی، سربازان چپدست دوره ویژهای برای پرتاب نارنجک دستی میدیدند.
شرکت سازنده این نوع نارنجک دستی مدعی شده محصول آن یک نوآوری در صنعت نارنجکسازی است که طی ۴۰ سال گذشته تغییر چندانی به خود ندیده است.
با وجود این، جاستین برانک، از محققان مرکز تحقیقات نظامی رویال یوتایتد سرویسز به بیبیسی گفته ساخت این نارنجک خیلی هم در صنایع نظامی "انقلاب" محسوب نمیشود.
به گفته این محقق تسلیحات نظامی، اگر چه سربازان چپدست برای پرتاب نارنجکها معمولی باید دورهای ویژه میدیدند اما یاد گرفتن این تفاوت در مسلح کردن و پرتاب نارنجک "چیز مهمی نبود."
با وجود این آقای برانک هم پذیرفته ابداع این نوع نارنجک جدید میتواند احتمال افتادن نارنجک پیش از پرتاب برای چپ دستها را مقداری کاهش دهد.
علاوه بر این، مرکز تحقیقات و مهندسی تسلیحات جنگی ارتش آمریکا میگوید با به بازار آمدن این نسل جدید از نارنجکهای دستی سربازان دیگر ناچار به حمل نارنجکهایی با عملکردهای مختلف نخواهند بود.
"در حال حاضر، سربازان موظفند یک نارنجک مدل ام-۶۷ حمل کنند که از نوع کشنده با ترکش است. اما با این نارنجک جدید که ای.تی-ام.پی نام دارد و قابلیت تنظیم برای عملکردهای مختلف را دارد، آنها میتوانند میان عملکرد با ترکش که کشندهتر است و یا فقط ایجاد موج انفجار، انتخاب کنند."
- 28
-
وقتی که شاه در حال فرار از ایران بود ، روی پلههای هواپیما رفتم و به او گفتم : « قربان ، شما به ایران برگردید ، من ایران را حمام خون میکنم .» و گریه کردم . پس احمقم ! مرا بکشید !
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب argada
با احترام به نظرات جنابعالی
البته بنده هم در مغرض بودن خبرگزاری ها ی کشورهای دیگر
و تلاش آنها برای تامین منافع خودشان با جنابعالی هم نظر هستم
درمورد مسئله ایی که فرمودید
خواستم عرض کنم ارتش ایران از فرزندان همین میهن بود و خیلی نجابت بخرج داد
کافیست نظری به ترکیه و مصر و عراق و لیبی بیاندازیم که چگونه ارتش ها مردم را به خاک و خون کشیدند
بنظرم عمق این جمله بیانگیر این مسئله هستش که
اینکار رو نکردم ولی شما چنان رفتاری انجام دادید و مرا چنان تحقیر کردید که از عدم انجام اینکار حس حماقت دارم
به فرمایش جنابعالی
این سرباز بد
این سرباز خائن
و دادگاه صالحه حکم درستی داده است
سرلشکر غفور جدی هم بد ؟
غفور جدی بعد از انقلاب، به علت داشتن همسر آمریکایی از پایگاه هوایی بوشهر و نیروی هوایی اخراج شد.
در روز سوم حمله صدام به ایران، خود را به درب پایگاه رساند. او را به درون پایگاه راه ندادند.
فریاد زد: من با پول و سرمایه این آب و خاک خلبان شده ام و اکنون به من نیاز است همسر و خانواده ام را گرو یک F-4میگذارم.این یعنی سرباز وطن
یعنی کسی که حاضره ناموس و خانواده اش رو برای دفاع از خاک وطن گرو بزاره
که اجازه بدند بره جونشو بده
ببیند کار به کجا کشیده بود فضا چگونه بود که کسی که حاضر جونشو برا وطنش بده
باید ناموسشو گرو بزاره
---------------------------------
البته عزت ازان الله هستش و لاغیر
و هرکس مولایمان بخواهد
تشیع جنازه بسیار با شکوهی که مقارن شد با ایام عزاداری حسینی با حضور اهالی اردبیل برای جدی برگزار گردید و به مدت یک هفته در شهر عزای عمومی اعلام شد و از آن تاریخ آغاز حرکت دستههای عزاداری شهر از مقابل منزل پدر جدی به رسمی ماندگار بدل گردید.
- 39
-
بسم الله الرحمن الرحیم
عصام زهر الدين فرمانده نظامی دیرالزور و برادرش اسامه زهر الدين فرمانده نظامی عملیات قنیطره.
- 21
-
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه : همیشه باید تاریخ را برای عدم تکرار تجربیات سابق بازخوانی نمود
مقاله پیش رو فرآیند تحلیل قوی ترین نیرو هوایی منطقه هستش
چیزی که امروز شاید با وجودش در خان طومان و خان طومان ها نیازمند همسایه شمالی نبودیم
کل مقاله یک طرف پاراگراف آخر یک طرف
حقیقتی که باید در نظر داشت قوی نباشی بهت طمع میکنند
اف-۵ئی ملقب به تایگر ۲ که ۱۴۱ فروند آن برای تشکیل ۹ گردان شکاری تاکتیکی در سالهای بین ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ به خدمت نیروی هوایی ایران درآمدند
نیروی هوایی ایران برای بیش از دو دهه بزرگترین و راهبردیترین قدرت دفاعی این کشور محسوب میشد و در سال ۱۳۵۷ به قدرتمندترین نیروی هوایی غرب آسیا بدل شده و دارای ناوگانی بود متشکل از ۴۶۲ فروند هواپیماهای رزمی شامل:
- ۷۷ شکاری رهگیر پیشرفته اف-۱۴ آ تامکت (Tomcat)
- ۱۹۰ فروند شکاری بمب افکن اف-۴ئی و اف-۴ دی فانتوم ۲ (Phantom II)
- ۲۵ فروند هواپیمای شناسایی آر اف-۴ئی و آر اف-۵آ
- ۱۵۰ فروند جنگنده اف-۵ئی، اف، و بی به ترتیب ملقب به تایگر ۲ (Tiger II) و فریدام فایتر (Freedom Fighter)
روز ۲۰ بهمن ۱۳۵۴، نخستین گروه از هواپیماهای اف-۱۴آ تامکت تحویل گرفته شدند که در این تصویر دیده میشود. این جنگنده رهگیر نسل چهار در زمان خود کامپیوتر پرنده نامیده میشد
ایران همچنین ۳۱ فروند اف-۴ئی، ۱۱ فروند آر اف-۴ئی، و ۱۶۰ فروند اف-۱۶ در دست سفارش داشت و برای خرید ۷۰ فروند اف-۱۴ و ۱۴۰ فروند اف-۱۶ با امکان تولید و مونتاژ بومی در تاسیسات شرکت هواپیما سازی ایران (هسا) در شاهین شهر اصفهان برنامه داشت. (این بخش آخرش بخصوص تولید و مونتاژ بومی واقعا تاسفبار هستش فکر بفرمایید الان باید چی میبودیم )
نخستین دو فروند اف-۱۴ نیروی هوایی با عبارت (IIAF) پس از تحویل
تشکیل نیروی هوایی قدرتمند در پاسخ به نیاز نیروهای نظامی ایران برای مقابله با تهاجم احتمالی کشورهای همسایه بخصوص اتحاد جماهیر شوروی سابق و عراق صورت گرفته بود و این نیرو طی دو دهه نقش بسزایی به عنوان یک سد بازدارنده دفاعی ایفا نمود. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی نیروی هوایی عراق را به بمبافکنهای راهبردی توپولف ۱۶ مجهز کرد، ایران اقدام به خرید شکاریهای فانتوم ۲ از ایالات متحده آمریکا کرد.
(در حال حاضر هم به همسایه ها اف 35 میدهند و ما ....)
روز ۲۶ فروردین ۱۳۴۸ دولت وقت عراق شطالعرب را به روی کشتیهای تجاری ایرانی بست و آنها را ملزم به اهتزاز پرچم عراق نمود. چند روز بعد نیروی هوایی ایران در عملیات اروندرود با به پرواز درآوردن اف-۸۶ های خود بر فراز کشتی ابن سینا و ۸ فروند اف-۴دی در نزدیک عراق (که آماده بودند تا در صورت هرگونه تهاجم نیروی هوایی عراق، دیوار صوتی را برفراز بغداد شکسته و سپس در صورت لزوم نیروگاه برق بغداد و پایگاه الرشید را بمباران کنند)، این کشور را بدون درگیری نظامی مجبور به عقب نشینی کرد. این سرآغازی بود برای ایفای نقش راهبردی نیروی هوایی ایران در راستای درگیریهای مشابه مرزی با عراق که هرچند بطور محدود، اما بطور مستمر در سالهای بعدی رخ داد و اهمیت تقویت توان نیروی هوایی ارتش را بیش از پیش گوشزد نمود.
برگی از طرح عملیاتی اروند رود که ستاد مشترک ارتش برای مطالعه محمدرضا پهلوی در فروردین ۱۳۴۸ تهیه کرده بود
نیروی هوایی در سالهای پیش از انقلاب، سالانه سه رزمایش مشترک بینالمللی با نیروهای هوایی کشورهای عضو پیمان سنتو و همچنین سایر کشورها چون انگلستان داشت؛ رزمایشهایی مثل میدلینک و شهباز برای افزایش آمادگی رزمی نیروی هوایی در خلیج فارس و کرانههای شمالی آن و همچنین نیمه جنوبی کشور با همکاری نیروی هوایی آمریکا. در سال ۱۳۵۶ به دنبال کودتای ژنرال ضیاء الحق، نیروی هوایی اقدام به انجام رزمایش تجن کرد، برای مقابله با هرگونه تهدید نظامی از خاک پاکستان با حمایت شوروی.
تصویری تاریخی از نخستین جنگنده بمب افکنهای اف-۴دی در روز تحویل در تاریخ ۲۷ شهریور ماه سال ۱۳۴۷. جنگندهای که برای توازن قوای نیروی هوایی ایران با نیروی هوایی عراق که بتازگی مجهز به بمب افکنهای استراتژیک توپولف ۱۶ شده بود خریداری شد
در سال ۱۳۵۷ نیروی هوایی ارتش دارای ۱۸ گردان شکاری تاکتیکی به همراه یک گردان شناسایی تاکتیکی در ۸ پایگاه شکاری تاکتیکی در شهرهای تهران، تبریز، همدان، دزفول، بوشهر، شیراز، اصفهان و بندرعباس بود و برای تشکیل ۱۲ گردان شکاری دیگر در پایگاههای موجود و همچنین احداث پایگاههایی در چابهار (کنارک) ، ایرانشهر و بیرجند (خور) برنامه داشت. (شرق کشور خلاصه بی نصیب موند )
شش فروند هواپیمای شناسایی و ضد زیردریایی پی-۳اف ملقب به اوریون ساخت لاکهید که برای کنترل تنگه هرمز، خلیج فارس و دریای عمان بدون نیاز به حضور نیروی دریایی آمریکا خریداری شدند
این گردانهای شکاری و شناسایی تاکتیکی در کنار چهار گردان ترابری تاکتیکی، یک گردان ترابری سبک، یک گردان ترابری سنگین، یک گردان سوخترسان، دو گردان هلیکوپتر و سایر گردانها، در سال ۱۳۵۶، ۸۰۲۸۴ سورتی پرواز داشتند که سایتهای رادار زمینی و هواپیماهای شناسایی هلال، قمر و طایر نیروی هوایی عراق آنها را رصد میکردند و این باعث افزایش ترس دولتمردان عراق از هرگونه تهاجم به خاک ایران میشد.
پیش از انقلاب، نیروی هوایی ایران یکی از بزرگترین ناوگانهای هواپیمای سوخترسان را در دنیا داشت شامل ۱۳ فروند بوئینگ ۷۰۷-۳جِی۹سی و ۳ فروند بوئینگ ۷۴۷-۱۳۱. این تصویر اولین سوخترسانی هوایی ایران در روز ۱۰ فروردین ۱۳۵۳ است
پس از انقلاب اسلامی و سرنگونی حکومت پهلوی در بهمن ماه ۱۳۵۷، نیروی هوایی که مورد غضب جمع کثیری از همافران واقع شده بود، دچار اختلال در عملکرد گردید. سپهبد خلبان امیر حسین ربیعی، فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش سابق درکنار بسیاری از فرماندهان رده بالای این نیرو همچون سپهبد خلبان نادر جهانبانی بازداشت و به جوخههای اعدام سپرده شدند.
خلبانان اف-5 پایگاه دوم شکاری تاکتیکی تبریز پس از انتقال هواپیماهایشان به پایگاه نیمه کاره دهم شکاری تاکتیکی چابهار در رزمایش تجن
بخش اعظمی از همافران که به دلایل مختلف با انقلابیون هم صدا شده بودند انجمنهای اسلامی را تشکیل دادند و بر خلاف و نظم و انظباط ارتشی، فرماندهی و کنترل حساسترین بخشهای نیروی هوایی را به دست گرفتند. به عنوان مثال جمعی از همافران صبح روز ۲۳ بهمن اقدام به حمله به اسلحهخانه پایگاه سوم شکاری تاکتیکی نوژه همدان کردند و با گرفتن اسلحه فرمانده پایگاه، او را برای اعدام انقلابی به مسجد روستای کبودرآهنگ بردند که با ممانعت روحانی مسجد مواجه میشوند.
خلبانان آخرین تیم آکروجت تاج طلایی نیروی هوایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی منحل و خلبانانش از نیروی هوایی پاکسازی شدند، با شروع جنگ، شماری از آنان به خدمت بازگشتند و بشهادت رسیدند همچون سروان ظریف خادم و شماری نیز اسیرشدند چون نصرت الله دهخوارقانی
در پایگاه دوم شکاری تاکتیکی تبریز، دو درجهدار در ورودی پایگاه، راه را بر روی برخی از خلبانان میبندند و آنها را به بهانه طاغوتی بودن از ورود به پایگاه منع میکنند. یکی از خلبانان نخبه اف-۵ و از اعضای تیم آکروجت، در جلسه تجلیل از خلبانان تیم آکروجت قبل از انقلاب در دفتر پژوهشهای نظری نیروی هوایی در اسفند ۱۳۹۰، خاطره خود از روز ۲۳ بهمن پنجاه و هفت را چنین تعریف کرد:
"صبح روز ۲۳ بهمن در مقابل در ورودی پایگاه تبریز یک درجهدار جلوی مرا گرفت و اسلحهاش را روی شقیقه من گذاشت و گفت 'از امروز دیگر این پایگاه دست ماست و شما طاغوتیها حق ورود ندارید.' سپس به من سیلی زد. این گونه از نیروی هوایی تصفیه شدم، البته این اتفاق تنها برای من نیفتاد و در آن روز دهها خلبان دیگر این گونه از نیروی هوایی، حداقل در پایگاه دوم شکاری، اخراج شدند."
کار تعمیر و نگهداری تمام سامانههای هواپیمای رهگیر اف-۱۴ قرار بود تا سال ۱۳۵۸ کاملا توسط پرسنل فنی ایران صورت بگیرد و به این منظور مستشارانی از شرکت گرومن به اصفهان و پایگاه خاتمی آمدند تا به آموزش افسران و همافران فنی نیروی هوایی بپردازند
تمامی این مسائل دست به دست هم دادند تا توان رزمی نیروی هوایی ارتش سابق ایران که از سال ۱۳۵۸ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (نیروی هوایی) نامیده میشد کاهش پیدا کند.
عوامل خارج از نیروی هوایی:
بیاطلاعی بسیاری از افراد و نا آگاهی از مسائل راهبردی و تهدیدات منطقهای و همراهی بخشی از طبقه روشنفکر (مثل ملیمذهبیها) در تصمیمگیری نادرست راهبردی، یکی از عواملی بود که سبب کاهش توان دفاعی ایران شد. حتی پیش از انقلاب در زمان نخست وزیری شاپور بختیار، با فشار ملی مذهبیها، قرار دادهای خرید جنگ افزار از آمریکا لغو شد که تا زمان پایان دولت موقت ادامه یافت. همچنین از فروردین ۱۳۵۸ کسانی همچون اقایان مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی با تایید مقامات بالاتر قصد فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی ایران را به کشورهای دیگر داشتند.
به عنوان مثال به پیشنهاد امام جمعه اصفهان آیتالله طاهری برای فروش هلیکوپترهای کبرای هوانیروز، همافران حتی شماری از هلیکوپترها را دِمونتاژ کردند تا آماده فروش شوند. ابراهیم یزدی به تایید مقامات بالاتر پیشنهاد فروش اف-۱۴ ها را به آمریکا و سپس کانادا و ترکیه داده بود.
در همان سالها حتی قرار دادهای خرید لوازم یدکی برای هواپیماهای موجود نیروی هوایی لغو شد که به همراه تصفیه ارتش موجب کاهش آمادگی رزمی این نیرو شد. در آن روزها هیچ مسابقه گانری برگزار نشد، رزمایشها لغو شد و همچنین روند آموزش خلبانان جدید متوقف و تمامی پروازهای آموزشی نیروی هوایی متوقف شد طوری که با وجود انجام ماموریتهای رزمی برای مقابله با گروههای مختلف از جمله در کردستان، میانگین پرواز روزانه از ۲۲۰ سورتی در سال ۱۳۵۶ به تنها ۳۵ سورتی در سال ۱۳۵۸ یعنی یک ششم یا ۱۵ درصد پیش از انقلاب کاهش یافت.
عوامل داخل نیروی هوایی:
بخشی از همافران و درجهداران حامی انقلاب، چه طرفداران اسلامیت نظام و چه طرفداران گروههای دیگر قدرت یافته
و با حمایت از انقلاب جایگاه خود و موقعیت خود را در نیروی هوایی تحکیم کرده بودند. برخی از آنها به دنبال درجههای نظامی همسطح با افسران بودند، همان طور که انقلاب وعدهاش را به آنها داده بودند.
از این رو آنها با ایجاد انجمنهای اسلامی و سایر گروههای سیاسی موازی جایگاه خود را در یگانهای مختلف تثبیت نمودند. گاها درجههای پایین بدون رعایت سلسله مراتب اقدام به کارشکنی در دستور فرماندهان نموده و در صورت کوچکترین مشکلی آنها را به دادگاههای انقلاب معرفی و مقدمات برکناری آنها را فراهم می آوردند. (خدا به فرماندهان ان زمان صبر دهد )
در این سند تاریخی، لیست شماری از خلبانان نیروی هوایی دیده میشود که مشمول پاکسازی شدند. نام سروان ابولفضل مهدیار در این لیست دیده میشود که در جریان کودتای نوژه بازداشت و به اعدام محکوم شد اما با شروع جنگ به خدمت فراخوانده شد و به شهادت رسیدند
این نابسامانیها و دخالتها باعث شد در فاصله سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ حداقل ۸ سانحه رخ دهد که دو مورد آن منجر به فوت خلبانان شد.
پاکسازیهای ارتش گریبان هرکس را که با موج حوادث همراه نشده بود ولو اینکه دارای دانش حیاتی برای دفاع از کشور بود گرفت، تمام افسران رده بالا، بخصوص خلبانان با تجربه و برتر نیروی هوایی، و هر کس که مظنون به داشتن ایدئولوژی نزدیک به حکومت پیشین بود.(البته امر معمولیه در حکومت های خاورمیانه در ترکیه هم بعد از کودتا همین اتفاق افتاد )
بر اساس آمار متشر شده از سوی موسسه مطالعات راهبردی بین المللی لندن تا ماه خرداد ۱۳۵۸، حدود ۶۰ درصد از کل نیروی انسانی ارتش ایران که حدود ۱۷۱ هزار نفر بود پاکسازی شدند یا محل خدمت خود را ترک کردند. اکثریت افسران پاکسازی شده را افسران ارشد تشکیل میدادند که در اصطلاح نظامی افسران عملیاتی نامیده میشوند بنابراین ارتش ایران از نظر افسران عملیاتی فوق العاده ضعیف شد.
تصفیه نیروی انسانی نخبه نیروهای مسلح تا شروع جنگ ایران و عراق ادامه یافت و حتی در جریان عملیات نافرجام آزادسازی گروگانهای آمریکایی در طبس و سپس ماجرای نوژه تشدید شد.
به دلیل نیاز به افزایش آمادگی رزمی این نیرو در دومین هفته شهریور ۱۳۵۹ سورتیهای پرواز بصورتی شتابزده افزایش یافت و همچنین تلاش برای تعمیر هواپیماهای زمینگیر بیشتر شد.
سپهبد خلبان امیرحسین ربیعی فرمانده وقت نیروی هوایی در دادگاهی که او را به اعدام محکوم کرد
به این ترتیب وضعیت آمادگی پایگاههای شکاری نیروی هوایی در حالی که پیش از انقلاب همگی در بالاترین وضعیت آمادگی یعنی C-۱ یا عالی قرار داشتند به وضعیت اسفناکی رسید به طوری که پایگاههای کاربر اف-۱۴ در وضعیت اسفناک زیر متوسط یا C-۴ قرار داشتند. از مجموع ۴۵۲ شکاری بمب افکن موجود در نیروی هوایی تنها ۳۰۶ فروند پروازی بودند و از این میان تنها ۶۰ درصد آمادگی رزمی کامل داشتند. از ۹۵۴ خلبان، ناوبر و افسر رادار تعریف شده یا سازمانی در ۹ پایگاه شکاری تاکتیکی نیروی هوایی، تنها ۵۴۳ نفر باقیمانده بودند که حتی بیش از۱۵۰ نفر از آنها آموزشهای پروازی تکمیلی خود را به دلیل وقوع انقلاب به پایان نرسانده بودند.
وضعیت گردانهای ترابری پایگاههای یکم و پنجم مستقل ترابری در تهران و شیراز بسیار اسفناکتر از گردانهای شکاری بود؛ به عنوان مثال از ۴۹ فروند هواپیمای ترابری متوسط سی ۱۳۰ نیروی هوایی تنها ۲۹ فروند عملیاتی و از این تعداد تنها ۳ فروند آمادگی رزمی کامل داشتند. از ۱۱ فروند بوئینگ ۷۴۷ ترابری سنگین یا سوخترسان نیروی هوایی تنها ۴ فروند در خدمت باقیمانده بودند و بقیه به جز دو فروند که تحویل ایران ایر شده بودند، به علت فرارسیدن موعد اورهال (بازآماد) زمینگیر شده بودند. از ۶ فروند پی ۳ اف اوریون شناسایی دریایی تنها دو فروند پروازی بودند و بسیاری نمونههای دیگر.
سروان ابولفصل مهدیار از خلبانان با تجربه هواپیمای اف-۴دی با تخصص هدف گذاری لیزری که از اعدام و زندان جان به در برد ودر جنگ به شهادت رسید. او در این تصویر در کنار یک فروند بمب افکن اف-۴دی دیده میشود
تمامی موارد فوق دست به دست هم داد تا عراق به رهبری صدام حسین تصور کند که نیروهای مسلح ایران آمادگی پایداری و مقاومت در برابر هرگونه حمله عراق را ندارد. عراق پس از سالها ناامیدی از حمله به ایران، در روز ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹، از دو جبهه غربی و جنوب غربی در استانهای کرمانشاه و خوزستان به ایران حمله کرد.
از اقای بابک تقوایی
- 86
- 4
-
بسم الله الرحمن الرحیم
در دیرالزور از نظر نظامی اتفاق خاصی نیافته است
فقط مسئله این هستش که
حریفان و رقبا دارند همدیگر را تست میکنند
مگر روسیه نیروهای ارتش ازاد را در گذرگاه مرزی بمباران کرد آمریکا پاسخی جز هشدار دادند کاری که روس ها دیروز در دیرالزور کردند؟
بنظرم رقبا
نقشه ها را پهن کرده اند و در حال ارزیابی انواع سناریو ها هستن
و برای اینکه متوجه میزان حساسیت طرف مقابل شوند نیاز به اینگونه تست ها دارند
بنظرم عملیات دیروز ارتباط خاصی با شلیک موشک های پدافندی ندارد اون یک هشداری بود که روس ها و ایرانی ها میخواستند به اسرائیل بدهند که دادند (البته روس ها ناپیدا تر و ایرانی ها پیدا تر)
برای کشوری که بعد از امریکا از نظر تجهیزات مدرن هوایی شاید دومین باشد
و به فرمایش دکتر عزیز و گرامی برای بمباران سوریه نیازی به ورود به مرزهای سوریه ندارد (و شاید کافیست هواپیما از باند بلند شود از همان اطراف شلیک کند تا هدف را مورد اصابت قرار دهد )
و دارای سیتمهای جمینگ بسیار مدرنی هستش
شناسایی پرندش از روی باند سخت تمام خواهد شد
در هرصورت ما اینجاها رو میخواهیم
بنظرم در شرایط فعلی
محکومیت این عمل
و ادامه راه به همان صورت سابق کافیست و نیازی به هیچ ادعای کلامی یا عملیات رزمی نیست
- 16
- 1
-
بسم الله الرحمن الرحیم
وضعیت شیعیان محاصره شده در شهرکهای فوعه و کفریا
- 15
-
بسم الله الرحمن الرحیم
بنابه گزارش- غربا برس-(سایت هوادار هادی ) چند تن از نیروهای چریکی انصار الله با نفوذ به یک مقر فرماندهی واقع در جاده صرواح مارب موفق شدند سرهنگ عبدالله دحوان یک از فرماندهان عالی رتبه جبهه ی صرواح را به همراه یک فرمانده دیگر به نام صالح محمد وهیط و همچنین نظامی دیگری به نام ابوعزام را بکشند .
- 26
-
-
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب بشار اسد، پس از اقامه نماز عید قربان در مسجد سعد بن معاذ با جمعی از مسئولان لشکری و کشوری در خیابانهای داریا قدم زد.
یعنی این داریا آزاد شد خودش کلی پیشرفت بود
- 22
-
بسم الله الرحمن الرحیم
ريف دمشق:
حدود ٣٠٠ نفر از مسلحين معضمية الشام در چهارچوب مصالحه بين دولت و مسلحين معضميه، با تحويل دادن سلاح هايشان از اين شهر در ريف غربي دمشق خارج شدند تا كنترل اين شهر هم به زودي به طور كامل در اختيار دولت قرار بگيرد.[aparat]Dmyzt[/aparat]
شعارهاي مسلحين حين خروج از شهر در حمايت از رييس جمهور سوريه، جزو لحظات طنزآميز جنگ سوريه است.
به نقل از پیچ تحولات جهان اسلام
------------------------------------------
نکته جالب اینه که ظاهرا بسیار خوشحالند و انگار دارند میرند پیک نیک
و این برای براورد روحیه مسلحین در مناطق تحت محاصره مورد جالبی هستش
- 22
-
بسم الله الرحمن الرحیم
در ادامه پست قبلی به دروغ سازی ها و زمینه سازی برای جنگی جدید و خانمان سوز میپردازیم که درنهایت اثراتش گریبان خودشان را هم خواهد گرفت
هرچند به قیمت ریخته شدن خون بسیاری از انسان های بیگناه
ادعای تلاش عراق برای خرید اورانیوم از نیجریکی دیگر از ادعاهای اصلی مطرح شده در مورد سلاح های کشتار جمعی عراق، حکایت داشت که این کشور در پی خرید ۵۰۰ تن اورانیوم از نیجر است (درواقع: خرید اکسید اورانیوم غلیظ شده یا "کیک زرد" که قابلیت استفاده در ساخت سلاح هسته ای را دارد).
منبع این اطلاعات، "نامه محرمانه" دولت نیجر بود که در اختیار یک دلال ایتالیایی اطلاعات قرار داشت و ظاهرا، توسط رئیس جمهور نیجر مهر و امضا شده بود.
تصویر صفحه ای از یک سند جعلی در مورد تلاش عراق برای
خرید ۵۰۰ تن اورانیوم از نیجر که آمریکا و بریتانیا آن را واقعی میدانستند
در مستند بی بی سی به نام "جاسوسانی که دنیا را فریب دادند"، پیر بروشان رئیس وقت سازمان اطلاعات خارجی فرانسه می گوید این نامه، به سرویس های کشورهای مختلف از جمله فرانسه، آلمان، بریتانیا و آمریکا داده شده بود و تنها آمریکایی ها و انگلیسی ها آن را جدی گرفتند. به گفته او: "شاید چون سیستم ایمنی آنها [در مقابل اطلاعات غیرمعتبر] ضعیف تر بود".
همین مستند، تاکید دارد که سازمان اطلاعات خارجی بریتانیا، ام آی ۶، نه تنها بر درست بودن داستان نیجر اصرار داشت، که می گفت این نتیجه گیری، بر مبنای اطلاعات جداگانه خود این سازمان و از جمله شنودهای جی سی اچ کیو ("سرفرماندهی ارتباطات دولت" که به شنود جهانی مکالمات می پردازد) قابل تایید است.
این ادعا، در آمریکا هم جدی گرفته شد و این در حالی است که تایلر درامهلر رئیس اداره اروپای سیا، به شبکه آمریکایی پی بی اس می گوید کارشناسان سیا هرگز این ادعا را باور نکرده بودند. بیل ماری رئیس دفتر سیا در پاریس در گفتگو با شبکه بی بی سی ۱ یادآوری می کند این سند یک "جعل واقعاً ناشیانه" بود و مثلاً، حتی در آن نام وزیر امور خارجه رژیم سابق نیجر به جای وزیر وقت به کار رفته بود.
با وجود تمام تردیدهای سیا، دیک چنی معاون اول جورج بوش تأکید داشت که این اطلاعات بسیار مهم است و از سیا خواست که موضوع را به دقت بررسی کند. سیا به همین منظور جوزف ویلسون از دیپلماتهای سابق آمریکا در چند کشور آفریقایی را، که در مورد منابع اورانیوم و کشور نیجر اطلاعات زیادی داشت، به آن کشور فرستاد.
او در ۱۶ مارس ۲۰۱۳، در مصاحبه ای با ال س پ، کانال تلویزیونی پارلمان فرانسه تاکید کرد که شخصا در نیجر افراد بانفوذ زیادی را می شناخته و در جریان ماموریت خود، برای بررسی صحت داستان اورانیوم، با افراد زیادی از جمله نخست وزیر سابق و وزیر سابق معادن آن کشور دیدار کرده است.
جوزف ویلسون به این شبکه فرانسوی گفت صادرات میزانی از اورانیوم که در سند ادعا شده بود، "به معنی افزایش ۴۰ درصد افزایش درتولید اورانیوم نیجر بود" و پنهان کردن آن امکان نداشت. او در بازگشت از ماموریت خود، به سیا گزارش کرد که هیچ شاهدی از فروش کیک زرد نیجر به عراق وجود ندارد.
پیش از آن، افسران اطلاعاتی فرانسه هم دو بار برای بررسی منابع اورانیوم نیجر به آن کشور رفته و به نتیجه مشابهی رسیده بودند.
با وجود همه این شواهد، جورج بوش در سخنرانی معروف خود در کنگره آمریکا در ۲۸ ژانویه ۲۰۰۳ در حضور جورج تنت رئیس سیا، ادعای بی اساس خرید کیک زرد از "آفریقا" را به عنوان شاهدی در اثبات تلاش عراق برای ساخت بمب اتم ذکر کرد.
رئیس جمهور آمریکا، در سخنرانی جنجالی خود، همچنین به صراحت اعلام کرد که اطلاعات مورد اشاره او، از طرف بریتانیا در اختیار آمریکا گذاشته شده است.
ادعای ارتبط عاملان ۱۱ سپتامبر با دولت عراقداستان ارتباط عاملان ۱۱ سپتامبر با حکومت عراق، بر چند ادعای مشخص استوار بود. یکی از آنها این بود که محمد عطا یکی از هواپیماربایان ۱۱ سپتامبر، ۵ ماه قبل از این واقعه، در پراگ پایتخت چک با یک مامور اطلاعاتی عراق ملاقات کرده است.
جورج بوش گفت که محمد عطا از هواپیماربایان ۱۱سپتامبر با حکومت صدام
در ارتباط بوده، اگرچه حتی سیا این ادعا را بیاعتبار میدانست
ریچارد مک لافلین معاون وقت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، در مصاحبه با پی بی اس در مارس ۲۰۰۸ تاکید می کند که بعد از انتشار شایعاتی در مورد این ملاقات، سیا و اف بی آی آن را مورد بررسی قرار داده و غیرمعتبر دانسته بودند.
با وجود این، دیک چنی معاون اول رئیس جمهور وقت آمریکا در ۹ دسامبر ۲۰۰۱ رسماً اعلام کرد که محمد عطا در پراگ با یک مامور عالی رتبه اطلاعاتی عراق ملاقات داشته و سپس، در چند نوبت دیگر هم این ادعا را تکرار کرد.
ریچارد کلارک رئیس وقت بخش ضد تروریسم شورای عالی امنیت ملی آمریکا، به پی بی اس می گوید که چنی یک بار او را به خاطر نامعتبر دانستن داستان محمد عطا مورد بازخواست قرار داده و توصیه کرده "دوباره به گزارش ها نگاه کند تا بفهمد اشتباه می کند".
"مدرک" دیگر ارتباط القاعده با دولت عراق، اعترافات یک زندانی القاعده به نام محمد عبدالعزیز فاخری بود که به خاطر ملیت لیبیایی خود به "شیخ لیبی" شهرت داشت. وی در نوامبر ۲۰۰۱ و بعد از سقوط طالبان، پس از اسارت در افغانستان به مصر منتقل شد. این زندانی سپس، مورد بازجویی نیروهای امنیتی مصری و آمریکایی قرار گرفت و تحت شکنجه گفت که عراق به اعضای القاعده آموزش استفاده از سلاح های کشتار جمعی را داده است.
شیخ لیبی بعدها اعترافات زیرفشار را رد کرد و به علاوه، سیا و سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا هم اعترافات اولیهاش را غیر واقعی دانستند. با وجود این، اطلاعاتی که تحت شکنجه از او گرفته شده بود، چند ماه قبل از تهاجم به عراق، به کرات از سوی اعضای دولت جورج بوش مورد استناد قرار گرفت.
جورج بوش در ۱۱ اکتبر ۲۰۰۲، بر مبنای اعترافات این زندانی اعلام کرد: "عراق به اعضای القاعده آموزش بمب سازی و به کار گیری مواد سمی و گاز را داده است". کالین پاول هم در سخنرانی ۵ فوریه ۲۰۰۳ خود در شورای امنیت در دفاع از حمله به عراق، اعترافات شیخ لیبی را به عنوان مدرک ارتباط بغداد با القاعده مورد تاکید قرار داد.
به طور کلی، به گفته برنامه فرانتلاین شبکه پی بی اس اتهام ارتباط حکومت صدام حسین با القاعده، اولین بار از طرف "کنگره ملی عراق" مطرح شد که رئیس آن، احمد چلبی، شخصا به پل ولفوویتز معاون بانفوذ وزارت دفاع آمریکا نزدیک بود.
پی بی اس تاکید دارد که پیش از حمله به عراق، وزارت دفاع ایالات متحده، ماهانه میلیون ها دلار به کنگره ملی عراق پول می داد تا از عراق اطلاعات جمع کند و این در حالی بود که حتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا هم شواهد ادعایی چلبی را باور نداشت.
بنا به روایت ریچارد آرمیتاژ معاون وقت وزارت امور خارجه آمریکا، این وزارتخانه در اجرای مصوبه سال ۱۹۹۸ کنگره در مورد کمک به گروه های اپوزیسیون عراقی، مدتی از کنگره ملی عراق حمایت مالی می کرد اما حتی یک بار نتوانست از آن گزارش مالی بگیرد که این پول ها به چه مصرفی می رسند. آرمیتاژ می افزاید در نتیجه این عدم شفافیت، وزارت امور خارجه به نتیجه رسید که گروه چلبی غیرقابل اعتماد است و حمایت از آن را متوقف کرد. با وجود این، بعد از قطع کمک های وزارت خارجه، وزارت دفاع ایالات متحده مستقیماً حمایت از احمد چلپی و گروهش را به عهده گرفت و در سطح دولت آمریکا نیز، به پی گیری مصرانه ادعاهای این گروه در مورد عراق پرداخت.
ادعای تهیه لوله های آلومینیومی برای استفاده در سانتریفوژیک مستند دیگر مقام های آمریکایی در اثبات تلاش عراق برای ساخت سلاح هسته ای، ادعای تلاش دولت عراق برای خرید ده ها هزار لوله آلومینیومی مخصوص بود که به گفته آنها، در ساخت سانتریفوژهای غنی سازی اورانیوم کاربرد داشت.
این ادعا، اولین بار در ۸ سپتامبر ۲۰۰۲ در نیویورک تایمز و سپس در سایر رسانه ها به نقل از یک "مقام دولتی" ایالات متحده منتشر شد.
قابل تامل آنکه بعد از اینکه چنین ادعایی به نقل از دولت جورج بوش در نیویورک تایمزمنتشر شد، مقام های همان دولت برای اثبات ادعاهای خود در مورد عراق، به انتشار این خبر در "رسانه ها" استناد کردند.
مثلاً دیک چینی و کاندولیزا رایس در همان روز، یعنی ۸ سپتامبر ۲۰۰۲، در اظهار نظرهای تلویزیونی جداگانه ای "گزارش نیویورک تایمز" را به عنوان مستند ادعای خرید لوله های آلومینیومی از سوی عراق ذکر کردند.
جورج بوش در ۲۸ ژانویه موضوع این لوله ها را، در کنار داستان خرید اورانیوم از نیجر، به عنوان شواهدی در اثبات تلاش بغداد برای تولید سلاح های هسته ای ذکر کرد.
کالین پاول وزیر امور خارجه نیز، در سخنرانی ۵ فوریه ۲۰۰۳ خود در شورای امنیت، ماجرای لوله های آلومینیومی را به عنوان سندی در تایید تلاش حکومت عراق برای تولید چنین سلاح هایی مورد تاکید قرار داد.
نهایتا بعد از سقوط بغداد، گزارش رسمی بازرسان ائتلاف بین المللی حملهکننده به عراق تایید کرد که هیچ ارتباطی میان این لوله ها و سانتریفوژهای غنی سازی اورانیوم وجود نداشته است.
به گزارش بازرسان تسلیحاتی، این لوله ها احتمالا برای تولید راکت های معمولی ۸۱ میلیمتری تهیه شده بودند.
تصمیم 'از پیش گرفته شده' برای جنگ با عراقحکومت صدام حسین، بعد از حمله به کویت و بیرون رانده شدن از این کشور در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) مجبور به انهدام سلاح های کشتار جمعی خود شد. عراق در ابتدا، بخش کوچکی از توان شیمیایی خود را برای استفاده احتمالی علیه ایران در صورت درگیری مجدد نگه داشت، اما اندکی بعد از شکست در جنگ خلیج فارس و تخلیه کویت، از ترس تبعات نگاهداری سلاح های ممنوعه، این سلاح ها را هم منهدم کرد.
دستگاه های اطلاعاتی ایالات متحده، به خوبی از فرایند انهدام سلاح های ممنوعه بغداد مطلع بودند. با وجود این، بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ طیفی از سیاستمداران تاثیرگذار آمریکایی، از دیک چنی معاون اول جورج بوش گرفته تا دونالد رامسفلد وزیر دفاع و معاونش پل ولفوویتز، به دفاع از حمله به عراق به بهانه در اختیار داشتن سلاح های کشتار جمعی و نیز ارتباط با القاعده پرداختند.
توضیح دلایل اصرار چنین سیاستمدارانی بر حمله به عراق، نیاز به گزارش جداگانه دارد، اما شواهدی موجود است که نشان می دهد مدافعان این حمله، از همان روز ۱۱ سپتامبر، تصمیم خود را برای زمینه سازی چنین حملهای گرفته بودند.
در همین ارتباط، حتی شبکه پی بی اس در مارس ۲۰۰۸ دستخطی از دونالد رامسفلد را به نمایش درآورد که بعد از ظهر روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، صراحتا خطاب به یکی از دستیاران خود نوشته بود: "ببینید آیا می شود صدام حسین را هم همزمان زد، نه فقط اسامه بن لادن را".
دست خط مربوطه
دیک چنی و دونالد رامسفلد، بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر، همچنین مشترکا به جورج بوش پیشنهاد کردند به تلافی ۱۱ سپتامبر، علیه کشورهایی "چون عراق" که "ممکن است" به القاعده کمک کرده باشند حملاتی انتقام جویانه صورت بگیرند. شرح به جای مانده از اولین جلسه کابینه جنگی ایالات متحده بعد از حملات ۱۱ سپتامبر نیز، که در نخستین شنبه بعد از این حملات تشکیل شد، حکایت دارد که پل ولفوویتز معاون رامسفلد، صراحتا از حمله به عراق حمایت کرده – البته در آن جلسه، جورج تنت رئیس سیا با نظر او مخالفت کرده است.
هرچند در آن مقطع، جمع بندی جورج بوش نهایتا به این سمت رفت که حمله به افغانستان در اولویت قرار گیرد، ولی تردیدی نیست که مقام هایی موثر در دولت آمریکا، بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر مصمم به حمله به عراق بوده اند.
واقعیاتی از این دست، بسیاری از تحلیلگران امنیتی را به این جمع بندی رسانده که حمله نظامی به عراق، حاصل تصمیمی "از پیش گرفتهشده" بوده و نه نتیجه جمع بندی "شواهد" مرتبط با آن کشور در مقطع بعد از ۱۱ سپتامبر.
تصمیمی که در فرصت یک و نیم ساله میان حملات ۱۱ سپتامبر تا حمله به عراق، دولت و سازمان های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا، به توجیه آن بر مبنای "اطلاعات جاسوسی" بیاعتبار پرداختند.
- 45
-
بسم الله الرحمن الرحیم
ظاهرا دنیای ما سالها و قرن هاست از قانون جنگل پیروی میکند هرکه ثروت بیشتری داشته باشد قدرت بیشتری تولید میکند و با قدرت بیشتر ثروت بیشتر
تا درنهایت احساس شیر بودن در این جنگل به سراغش میاید عربده و نعره های او قانون جدیدی برای این جنگل خواهد بود در زمانه ایی زندگی میکنیم که دروغ های بزرگ میسازند تا جنگ بفروشند و ثروتمند شوند
۱۵ سال بعد از حملات ۱۱ سپتامبر، به سختی می توان تحلیلگرانی را یافت که معتقد باشند واکنش دولت های وقت ایالات متحده و بریتانیا به این حملات، منجر به افزایش امنیت جهانی شده است.
مهمترین محور انتقاد به واکنش های صورت گرفته به ۱۱ سپتامبر، استفاده از آن برای توجیه حمله نظامی به عراق است که تنها یک سال و نیم بعد از این واقعه، بر مبنای مجموعه ای از ادعاهای جاسوسی صورت گرفت و بعدها، نادرستی تمام آنها به اثبات رسید. هرچند هنوز، این بحث در میان تحلیل گران وجود دارد که آیا مقام های سیاسی – امنیتی مدافع این ادعاها صرفا اشتباه کردند، یا اینکه عامدانه دروغ گفتند؟
در گزارش پیش رو، مجموعه ای از خبرسازترین ادعاهای مورد استفاده در حمله به عراق و "واقعیت" پشت هر یک از این ادعاها، به طور جداگانه مورد یادآوری قرار می گیرد.تا مشخص شود جنگ فروشی چگونه آغاز میشود و جهان بعد از ان چگونه میشود
ادعای تایید پروژه های مخفی از سوی وزیر عراقی
در سال ۲۰۰۲، در حالی که سرویس های اطلاعاتی غربی ناامیدانه در حال جستجو برای یافتن مدارکی در زمینه سلاح های کشتار جمعی بغداد بودند، سرویس اطلاعات خارجی فرانسه به سیا اطلاع داد به یک منبع نزدیک به وزیر امور خارجه وقت عراق، ناجی صبری، دسترسی دارد که حاضر به همکاری است. در آن زمان، سرویس جاسوسی فرانسه با یک روزنامه نگار به نام نبیل مغربی کار می کرد که با این وزیر عراقی دوست بود. آمریکایی ها قبول کردند که برای همکاری، ۲۰۰ هزار دلار به مغربی بدهند.
در ۳۱ ژوییه ۲۰۱۳، شبکه "بی بی سی ۲" پخش مستندی سه قسمتی تحت عنوان "جنگ عراق" را آغاز کرد که بخشی از آن، توضیح می داد چگونه در سپتامبر ۲۰۰۲ که ناجی صبری برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در آمریکا به سر می برد، نبیل مغربی در محل اقامت هیات نمایندگی عراق با او دیدار کرد.
روز بعد از ملاقات مغربی با صبری، بیل ماری رئیس دفتر منطقه ای سیا در پاریس با این روزنامه نگار مصاحبه کرد و گزارش آن را به واشنگتن فرستاد. بعدها سیا اعلام کرد که این گزارش نشان می داده نه تنها عراق دارای برنامه های تولید سلاح های شیمیایی و میکروبی است، که می تواند برنامه هسته ای نظامی خود را در عرض ۱۸ تا ۲۴ ماه به نتیجه برساند.
این در حالی است که یک دهه بعد، بیل ماری رئیس دفتر منطقه ای سیا در پاریس در گفتگو با بی بی سی تاکید کرد مغربی به نقل از وزیر امور خارجه عراق به او گفته بوده کشورش "قادر به تولید سلاح های کشتار جمعی نیست و به مفهوم واقعی کلمه هیچ گونه ذخیره سلاح کشتار جمعی ندارد".
مطابق یک گزارش سیا، ناجی صبری وزیر امور خارجه عراق به یک جاسوس گفته بود کشورش
در حال ساختن سلاح های ممنوع است. اما مسئول تخلیه اطلاعاتی ناجی صبری در سیا تاکید دارد وزیرعراقی چنین چیزی نگفته بود
بیل ماری حتی در جریان تحقیقات مجلس سنای آمریکا در مورد جنگ عراق گفت گزارشی که او از جلسه جاسوس خود با ناجی صبری تهیه کرده بود، در سیا "تغییر داده شده" تا ظاهرا، وجود سلاح های کشتار جمعی در آن کشور را اثبات کند.
هرچند آن زمان، کمیته تحقیق مجلس سنا گفت به مدرکی در تأیید اظهارات رئیس دفتر منطقه ای سیا در پاریس دست پیدا نکرده، اما بعد از سقوط حکومت صدام، سیا مستقیما با ناجی صبری مصاحبه کرد که صبری در جریان آن، روایتی مشابه با روایت ماری را ارائه داد. وی به طور مشخص گفت که در جریان گفتگو با مغربی، اساسا علیه حکومت عراق افشاگری نکرده است.
ادعای وجود 'تاسیسات سیار' تولید سلاح های ممنوع
احتمالا خبرسازترین "منبع اطلاعاتی" آمریکا در مورد برنامه های تولید سلاح های کشتار جمعی در عراق، یک مهندس شیمی عراقی متقاضی پناهندگی در آلمان در سال ۱۹۹۹ بود. نام واقعی وی، رافد جنابی بود اما مقام های آمریکایی، از او با نام مستعار "کِروبال" یاد می کردند (اصطلاحی دربیسبال که در مفهوم استعاره ای، معنی "غیرمنتظره" می دهد).
جنابی به سازمان اطلاعاتی آلمان گفت که بیش از ۷ ماه در یک کارخانه فرآوری دانه های کشاورزی در نزدیکی بغداد کار می کرده اما در آنجا، درگیر یک پروژه محرمانه بوده که موضوعش، ساخت "آزمایشگاه های متحرک" شیمیایی و میکروبی (نصب شده بر روی کامیون و قطار) بوده است.
آمریکا در اثبات پروژه های تسلیحاتی ممنوع عراق، از جمله تصاویر ترسیم شده از سوی یک جاسوس
را به شورای امنیت ارائه کرد که بعد از اشغال عراق معلوم شد ساختگی بودهاند
دستگاه اطلاعاتی آلمان، آمریکایی ها را درجریان ادعاهای جنابی قرار دادند اما اجازه ملاقات حضوری با او را به سیا ندادند.
یک مستند پانورامای بی بی سی، که در ۱۹ مارس ۲۰۱۳ از شبکه بی بی سی ۱ پخش شد، در همین ارتباط گفتگویی را با یوشکا فیشر وزیر امور خارجه وقت آلمان انجام داد که طی آن، دلیل تحویل ندادن جنابی به سیا را توضیح می داد: به گفته او، آلمان از سوء استفاده آمریکایی ها از اطلاعات تایید نشده جنابی نگران بود.
این برنامه، تحت عنوان "جاسوسانی که دنیا را فریب دادند"، تاکید دارد که تا پایان سال ۲۰۰۰، دستگاه اطلاعاتی آلمان به این نتیجه رسید که ادعاهای جنابی معتبر نیست و تماس های خود با او را پایان داد. در آغاز ۲۰۰۱، او برای امرار معاش به کارگری در یک مغازه اغذیه فروشی مشغول شد.
اما حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ همه چیز را تغییر داد. در سپتامبر ۲۰۰۲، و در حالی که آمریکایی ها برای جنگ در عراق آماده می شدند، مدیران ارشد سیا مصمم شدند ادعاهای رافد جنابی را برای توجیه جنگ مورد استفاده قرار بدهند. در دسامبر ۲۰۰۲، آگوست هنینگ رئیس اطلاعات خارجی آلمان، پیامی محرمانه را به رئیس سیا جورج تنت فرستاد و در آن، در مورد جنابی و ادعاهایش هشدار داد. وزیر امور خارجه وقت آلمان به پانوراما می گوید کشورش هر آنچه لازم بوده را برای برحذر داشتن سیا از اعتماد به جنابی انجام داده اما بی فایده بوده است.
در اوایل ۲۰۰۲، سازمان اطلاعات خارجی بریتانیا، ام آی ۶، نیز در گزارشی جمع بندی خود راجع به جنابی را به سیا فرستاده که بعدها معلوم شد درست نبوده است. ارزیابی ام آی ۶ حکایت داشت به نظر این سازمان، او به لحاظ شخصیتی فردی "دروغپرداز" است اما احتمالاً بخش مهمی از ادعاهای او در مورد پروژه های نظامی عراق صحت دارد.(لبخند)
کالین پاول وزیر وقت امور خارجه وقت آمریکا، سرانجام در ۵ فوریه ۲۰۰۵، سخنرانی معروف خود در شورای امنیت را در دفاع از ادعای وجود برنامه های تسلیحاتی ممنوع در عراق انجام داد. پاول در جریان این سخنرانی، در حالی که جورج تنت رئیس وقت سیا پشت سر او ایستاده بود، با استناد به ادعاهای "کِروبال" (رافد جنابی) گفت: "عراق دارای تجهیزات متحرکی با هدف تولید سلاح های میکروبی است. این تجهیزات، قابل رد یابی نبوده و قابلیت بقای زیادی دارند."
برنامه معروف فرانت لاین شبکه آمریکایی پی بی اس، در ۲۴ مارس ۲۰۰۸ مستندی را تحت عنوان "جنگ بوش" پخش کرد که تصریح داشت کالین پاول در حالی به ادعاهای کروبال استناد کرده بود که آمریکایی ها، به خاطر ممانعت آلمان نتوانسته بودند با وی صحبت کنند و حتی از نام واقعی او خبر نداشتند. آن هم در شرایطی که تا آن زمان، تنها دستگاه اطلاعاتی بازجویی کننده از کروبال (جنابی) دستگاه اطلاعاتی آلمان بود که صراحتا او را غیرمعتبر می دانست.
رافد جنابی
۸ فوریه ۲۰۰۳، تنها سه روز بعد از سخنرانی کالین پاول در شورای امنیت، بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل در عراق از مکانی که رافد جنابی مدعی شده بود در آنجا آزمایشگاه های متحرک سلاح های میکروبی را دیده است بازدید کردند. روکو کاسا گرانده عضو هیأت بازرسان سازمان ملل در مصاحبه با برنامه پانورامای بی بی سی می گوید این بازدید اثبات کرد که مکان ادعایی، چیزی جز یک انبار متروکه غلات نبود که قطعا هیچ نوع سلاحی در آنجا تولید نشده بود. اطلاعات بازرسان سازمان ملل به اطلاع آمریکایی ها هم رسید، ولی تغییری در تصمیم آنها برای حمله به عراق ایجاد نکرد.
یک سال بعد از حمله به عراق، و در حالی که آمریکا و بریتانیا هیچ ردپایی از سلاح های کشتارجمعی در این کشور به دست نیاورده بودند، افسران سیا و ام آی ۶ سرانجام موفق شدند حضورا از رافد جنابی بازجویی کنند.
نتیجه این جلسه، تایید صریح این واقعیت بود که تمام ادعاهای جنابی در مورد تولید تجهیزات متحرک سلاح های کشتار جمعی دروغ است. یک هفته بعد، در سوم ژوئن ۲۰۰۴، جورج تنت از ریاست سیا استعفا داد، هرچند انگیزه این تصمیم را دلایل "شخصی" و "خانوادگی" اعلام کرد.
حدود یک دهه پس از سقوط حکومت عراق، مستند بی بی سی تحت عنوان "جاسوسانی که دنیا را فریب دادند" توانست رافد جنابی را در آلمان پیدا کند و جلوی دوربین بیاورد.
در جریان این مصاحبه، بی بی سی با بازخوانی اظهارات خبرساز کالین پاول در جلسه ۵ فوریه ۲۰۰۳ شورای امنیت و استنادات او به اظهارات یک "مهندس شیمی عراقی" (رافد جنابی) که مدعی بود شخصا ناظر تولید سلاح های میکروبی و شیمیایی در نزدیکی بغداد بوده، از جنابی می پرسد "هیچ کدام از چیزهایی که در این مورد گفتید راست نبود؟"، و رافد جنابی به صراحت می گوید: "نه." خبرنگار، به تاکید سوال می کند: "همه آنها دروغ بود؟" و جنابی با خنده پاسخ مثبت می دهد. (وطن فروشی و شراکت در ریختن خون اینهمه آدم)
تصور رایج بر این است که انگیزه اصلی رافد جنابی در طرح ادعاهای دروغ در مورد سلاح های کشتار جمعی عراق، اخذ پناهندگی و سپس، دسترسی به موقعیت و درآمد در دوران پس از مهاجرت بوده است. با وجود این، احتمال های دیگری نیز در مورد او مطرح شده است.
تمام' اطلاعات ارائه شده از سوی وزیر امور وقت خارجه آمریکا به اعضای شورای امنیت
(در اثبات تولید سلاح های کشتار جمعی در عراق) غیرواقعی از آب درآمدند
مثلا، وینسنت کانیسترارو، از افسران مسئول پرونده عراق در سیا در مقطع منتهی به جنگ ۲۰۰۳، در ۲۴ مارس ۲۰۰۸ به برنامه فرانت لاین "پی بی اس" گفته که جنابی از بستگان یکی از اعضای ارشد "کنگره ملی عراق" به ریاست احمد چلبی بوده است.
این گروه اپوزیسیون عراقی، منبع مجموعه ای از اطلاعات غلط در مورد برنامه سلاح های کشتار جمعی عراق محسوب می شد.
ادعای آمادگی عراق برای حمله به بریتانیا در ۴۵ دقیقه
مدتی پیش از جنگ عراق، سرویس اطلاعات خارجی بریتانیا، ام آی ۶، در اثبات وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق مجموعه ای از "اطلاعات" را به نخست وزیر ارائه کرد.
جنجالی ترین این اطلاعات، ادعایی بود که تونی بلر در ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۲ در مجلس بریتانیا اعلام کرد و به فوریت، به تیتر اصلی رسانه های این کشور تبدیل شد: "عراق یک برنامه نظامی فعال برای استفاده از سلاح های شیمیایی و میکروبی دارد که می تواند در عرض ۴۵ دقیقه فعال شود."
ادعای بیاساس تونی بلر در پارلمان در مورد توانایی عراق برای حمله شیمیایی
به بریتانیا در عرض ۴۵ دقیقه، به تیتر اول روزنامه ها تبدیل شد
منشأ این ادعا، جنبش "وفاق ملی عراق" مستقر در اردن بود. ایاد علاوی رئیس جنبش وفاق ملی عراق، در سال ۲۰۱۳ به برنامه پانورامای بی بی سی گفت که گروه او، این اطلاعات را ازداخل ارتش عراق به دست آورده بود.
گروه ایاد علاوی اولین بار وقتی در جریان ماجرای "۴۵ دقیقه" قرار گرفت که چند سال بعد از جنگ اول خلیج فارس (بر سر اشغال کویت) به دنبال طراحی یک کودتا علیه حکومت صدام حسین بود و از احتمال استفاده حکومت از سلاح های شیمیایی علیه سربازان شورشی نگرانی داشت.
در آن هنگام، اطلاعاتی به نقل از یک افسر عراقی به نام سرهنگ دبا که از فرماندهان توپخانه ارتش بود به جنبش وفاق ملی رسید که حکایت داشت حکومت صدام حسین، آمادگی دارد تا در عرض ۴۵ دقیقه نیروهای شورشی ارتش را هدف سلاح های شیمیایی قرار دهد.
سرهنگ دبا خودش این سلاح های شیمیایی را ندیده بود اما صندوق های مهر و موم شده ای را به واحد او تحویل داده بودند که حدس می زد حاوی گلوله های کوتاهبردِ شیمیایی و میکروبی باشند تا در صورت نیاز در "میدان نبرد" علیه شورشیان به کار گرفته شوند.
ایاد علاوی، در گفتگو با پانورامای بی بی سی تایید کرده است که این اطلاعات، از سوی گروه او به ام آی ۶ انتقال یافته بود. پس از آن بود که به گفته پانوراما، ام آی ۶ در گزارش اطلاعاتی خود، به شیوه ای نامتعارف، بدون تصریح بر اینکه اطلاعات مربوط به هشدار ۴۵ دقیقه ای از یک گروه اپوزیسیون گرفته شده، به سادگی اعلام کرد که منشا خبر، یک "منبع مطمئن" است.
به علاوه، درشرایطی که رئیس (وقت) ام ای ۶، ریچارد دیرلاو، بعدها تصریح کرد که این سازمان می دانسته که ادعای ۴۵ دقیقه، در ارتباط با سلاح های کوتاهبردِ قابل استفاده در میدان نبرد مطرح شده و نه موشکهای دوربرد، این موضوع در گزارش ام آی ۶ راجع به عراق، که مبنای اظهارات نخست وزیر در پارلمان قرار گرفت، ذکر نشد.
بعد از سقوط صدام، پانوراما به جستجوی منبع شایعه "۴۵ دقیقه" پرداخت که آن را از قول از یک افسر ارشد عراقی نقل کرده بود و سرانجام، او را پیدا کرد که در یک شهر کوچک راننده تاکسی بود.
این راننده تاکسی گفت که آن شایعه جنجالی را، در جریان گوش دادن به گفتگوی دو افسر ارشد عراقی شنیده که در صندلی پشت تاکسی او در مورد سلاح های کشتار جمعی عراق صحبت می کرده اند. صحبت هایی که بر فرض صحت، مربوط به امکان استفاده از گلوله های شیمیایی علیه شورشیان ارتش عراق در اواسط دهه ۱۹۹۰ بود، و نه تهدید بریتانیا با موشک های شیمیایی در سال ۲۰۰۲.(لبخند)
چون متن طولانی هستش در دو پست ارسال میکنم
- 47
-
بسم الله الرحمن الرحیم
الان مهران عزیز و گرامی
دقیقا جناب "محمد بن سلمان" هستند در اتاق فرماندهی صعودی
و بسیار تشکر میکنم از ایشان
با دقت بسیار زیاد
توانایی های قابل اتکا نه لزوما اجرایی را بیان میفرمایند
------------------------
فقط خواستم عرض کنم
اگر قرار است این دیگ برای ما نجوشد بهتر است برای هیچکس کسی نجوشد
تصور میکنم سیستم های مخابراتی و ارتباطی کشورهای منطقه در برابر بمبهای الکترومغناطیسی بسیار آسیب پذیرند
اگر قرار است زمان برای ما صفر شود ابایی نیست برای آنها نیز صفر شود
قرار نیست با موشک پایگاه بزنیم لزوما
الله اعلم
- 8
-
بسم الله الرحمن الرحیم
پیشنهاد میکنم
دوتا تیم بشیم
تیم حمله
تیم دفاع
یک گروه عربستان و دوستانش
یک گروه ایران و دوستانش
الان
مهران عزیز و گرامی
دارند سناریو عربستان و دوستانش را ارائه میدهند یعنی تیم حمله (البته هنوز کامل نفرمودند)
مبحث تیم حمله تمام شد
تیم دفاع سناریو خودش را ارائه دهد
- 8
-
سلام علیکم و رحمت ا...
استغفرا... ، منظوربنده متوجه جنابعالی نبود ، آن جمله رابطور کلی عرض کردم . اگر جسارتی شد عذر خواهی می کنم .
بطور مشخص ، نظر فرماندهی کل قوا در این زمینه مشخص هست ، هر حماقتی از آنها سر بزند ، با هر وسیله ای و محکم پاسخ داده می شود .
البته این فرموده شما درست هست ولی یک نکته ، زیرساختهای ما ( هر چند کم و ناچیز ) چه آن چیزی که از گذشته باقی مانده و چه در سه دهه اخیر ساخته شده ، با مشقت فراوان و بتدریج فراهم شده ، وضعیت سیاست خارجی ما در حال حاضر هم که مشخص هست ( کاری به دولت فعلی و قبلی هم ندارم ) . پس منطق حکم می کند ، تا زمانی که قدرت لازمه را برای ادب کردن حضرات ایجاد کنیم ( نظامی ، سیاسی ، اقتصادی و ... ) نباید احتیاط را از دست دهیم . البته در اینجا ، نباید " احتیاط " را با " ترس " اشتباه گرفت .
یک زمانی صدام یکچنین فکرهایی کرد ، بعداً به روزی افتاد که " به گربه گفت ، خان دایی " . اما اینها تجربه صدام را دارند ، عکس العمل ما را هم دیدند ، پس هم آنها احتیاط می کنند و هم ما باید در رفتار های خودمان احتیاط کنیم .
پی نوشت :
صرف نظر از حواشی ، اگر آن قضیه سفارت عربستان در تهران اتفاق نمی افتاد، شاید ، شاید ، الان وضعیت یک مقدار متفاوت بود
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب MR9 عزیز و گرامی
علیکم السلام
بزرگوارید
بعنوان یک نقد سازنده توسط جنابعالی در نظر گرفتم
درمورد زیر ساخت ها هم کاملا با جنابعالی هم نظرم
و ما با اینها در سوریه و عراق و یمن درگیریم
و امیدوارم کار به تقابل مستقیم نرسد
چون حقیقتا معتقدم بازی باخت باخت خواهد بود
نکته دیگر اینکه
همیشه معتقد بودم در برابر یک گاو باید گاو بازی کرد نه شاخ به شاخ شد
ویا
کسی که در دعوا خونسردیشو بیشتر حفظ کند برنده نهایی دعوا خواهد بود
ولی جدیدا ادبیات ما هم در حال تند شدن است که این مسئله را نمیپسندم ولی تابع امر هستیم دیگر
اینکه میدان جنگ سوریه و گروهایی که به قصد مبارزه با بشار اسد حاضرند با " خانه خدا" و "حجم و نوع متفاوتی ازجهادی ها" رو در یک رده قرار میدید خیلی مطلوب نیست!
(علی الخصوص که نوع تحلیل هایی که از سوریه دارید رو هم قبول ندارم چندان، حال اینکهدر این مورد نه تنها پیشتیبانی هوایی روس وجود نداره بلکه در جهت عکس حمایت کامل هوایی و زمینی میشند بدنه زمینی سلفی ها یا فریب خوردگان! چشمک!!)
کشور پاکستان با جمعیتی بیشتر از 193 میلیون نفر که غالب اونها شدیدا در جریانهای وهابیون ذوب هستند در برابر حمله به سرزمین کعبه چه واکنشی دارن؟ (خود پاکستان قرارداد رسمی برای دفاع در از عربستان در بربر حمله داره)
بیش از 93 میلیون نفردر کشور مصر زندگی میکنند که جمع قالب اونها سلفی و شدیدا تحت تاثیر اعلام جهاد هستند که چه دلیلی بالاتر از جهاد در راه حفاظت از "کعبه"؟ این با سوریه یکسانه؟
میلیونها نفر ساکن فلسطین، اردن، ترکیه و چند کشور افریقایی ، مالزی، اندونزی و..... همه با تفکراتی که اعلام جهاد در این مورد رو ساکت نخواهند بود!
آیا این با مبارزه با بشار اسد و طیف هایی که شامل میشه در ذهن شما یکسانه ؟؟؟؟؟؟ ایا پشتیبانی لجستیکی که یک جهان (جهان اسلام +جهان کفر) اون زمان از اینها خواهند داشت با اوضاع نا امید کننده سوریه یکسانه ؟ حالا انگار که کار داعش رو در سوریه یکسره شده و بقیه هم دستشون رو برای تسلیم بالا بردند!
آگاه باشید که دارید از " کعبه و خانه خدا" صحبت میکنید.... بدانید میلیونها نفر در اطراف ما هستند که به مانند وقتی که شیعیان حتی حمله به اطراف کربلا رو بر نمی تابند، در استجابت فریاد کمک خواهی عربستان برای حفظت از "خانه خدا" لحظه ای درنگ نمی کنند...
جناب موتینگ
بنده نظر جنابعالی را رد نمیکنم
بیشتر سئوالی بود
و خواستار بسط تحلیل توسط جنابعالی بودم که بزرگواری فرمودید و ارائه دادید
البته الان هم جنوب عربستان درگیر همین مسئله ورود نظامی برادران یمنی هستش
و جدیدا موشک های برد بلندی در حال بهسازی و احتمالا شلیک خواهد بود که بعد ازان میتوان میزان بسیج را سنجید
البته ما طالب جنگ نیستیم
ولی اگر یک جوان غره به ادواتش بخواد بما حمله کند چه میتوانیم انجام دهیم ؟
- 1
-
حاج احمد بسیار عزیزیک نکته ای ، احیاناً نباید به این مساله فکر کرد که اگر اعراب حاشیه جنوبی خلیج فارس براثر این اشتباه مهلک ، فلج شوند ، بلحاظ وجود ذخایر سرمایه ای بسیار ، زودتر و بهتر از ما می توانند خودشان را بازسازی کنند ؟؟
پی نوشت :
1- این سطور بدبینی نیست ، اما برای تحلیل منطبق بر شرایط واقعی ، باید همه شرایط را در نظر گرفت .
گوینده ناشناس ، اتاق جنگ لندن ، 1940
و این جمله از اسکندر مقدونی :
احمق شمردن دشمن ، حماقت سرباز جنگی است .
2- تعارف نداریم ، خوب یا بد ، اگر شرایط را به مانند یک مسابقه بوکس در نظر بگیریم ، در گوشه رینگ قرار داریم ، حالا این وضعیت هم خوب هست و هم بد . این وضعیت بد هست برای اینکه هیچ واحد سیاسی حاضر نیست در کوشه رینگ ، گیر بیافتند ، چون مخاطرات زیادی را بوجود می آورد . از یک نگاه دیگر، این وضعیت خوب هست ، چون ما ایرانی ها را وادار می کند ، حواس ها را بیشتر جمع کنیم ، از اختلاف داخلی و جناح بندی و پرهیز کنیم ، منابع محدود خودمون را به بهترین شیوه به کار ببریم ، از همه توان داخلی استفاده کنیم ، سیاست خارجی منطبق بر واقعیات را طرح ریزی و اجرا کنیم و....
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب MR9 عزیز و گرامی
درمورد بازسازی عرض کنم
باید دید چه صنایعی مورد هدف قرار گرفته و قرار است بازسازی شود
مثلا صنعت توریسم در منطقه ایی که دچار نابسامانی نظامی و امنیتی میباشد امکان بازسازی ندارد
ما که الحمدالله صنعت توریسم چندانی نداریم
ولی امارات درگیر این قضایاست
صنعت بعدی صنعت نفت است که اشوب برروی آن نیز اثر چندان مطلوبی ندارد
کل اندوخته ارزی عربستات ظاهرا 500 میلیارد دلار است
اما قیمت آرامکو براساس براورد جهانی چیزی در حدود دو تا سه هزار میلیارد میباشد (البته ظاهرا قیمتش را کم حساب کردن در حدود هزار میلیارد)
در صورت اسیب جدی آرامکو کل پشتوانه مالی عربستان قطره ایی برای جبران این شرکت خواهد بود
----------------------------------------------
البته کل دیدگاه بنده براین اساس استوار است که ما نسبت به کشورهای عربی یاد شده و رفاه اجتماعی موجود در انها چیز چندانی برای باختن نداریم (حالا شاید برداشتم اشتباه باشد)
ولی انها برای باختن دارند
---------------------------------------------
در مورد حماقت هم که فرمودید
دشمن را احمق فرض نمیکنم
حتی اگر فرض کنم در زمینه نظامی خام و بی تجربه اند مطمئنا مشاوران غربی انها جنگ دیده و با تجربه اند
اما تصمیم به جنگ با کشوری مانند ایران را (البته نه بخاطر قدرت نظامیمون بلکه بخاطر اینکه چیزی برای باختن نداریم)
یک عمل دور از عقل و بنوعی خودکشی برای آنها میبینم
چون یک بازی باخت باخت هستش
برای چند لحظه کلاشینکف خود رو زمین گذاشته، از منبر شعار پایین بیایید و تامل کنید!! شما در برابر شیطان قرار دارید !
می فرماید : "مکرو مکرالله والله خیر الماکرین" ... انها مکر خواهند کرد و شما باید پاسخ نیرنگ آنها را نه با ساده لوحی و شعار و رفتار عجولانه بلکه در اوج مکاری الهی بدهید!
کعبه، حریم امن الهی، عبادتگاه میلیونها مسلمان در سرزمینی بنا شده که میخواهید بر وجب به وجب آن حمله ور شده تا جایی که پیشنهاد می دهید آب شرب رو بر آن قطع کنید پس منتظر این فریب و فریاد مکارانه باشید:
یا ایها المسلمون.... يا ايها اعراب....
ایرانی های کافر بر خانه خدا حمله ور شده اند ... و آنجاست که شاهد مدافعان کعبه در طرف مقابل باشیم!! صدها هزار تکفیری که همین الان در مرزهای ایران حاضرند و با این فریاد عربستان کدام کشورمسلمان توان مخالفت برای کمک به دفاع از کعبه را خواهد داشت؟
این بازی، بازی ساده انگاران نیست.... پیچیده تر از اونیه که اختیار بازی به دست کسانی باشه به مانند ماجرای سفارت عربستان راحت ترین راه که به فکرشون خطور میکنه رو انجام بدند!... در برابر عربستان نیاز به اتاق فکر واقعی هست ... بدور از تهمت و تهدید و تحقیر باید از تمام مدبران و سیاستمداران در جهت ترسیم نقشه راه استفاده کرد!!
پس توصیه میشه قبل فکر کردن به "با خاک یکسان کردن هرجایی با موشک های بالستیک" به عواقب اون فک کنید که بهترین راه راحت ترین اونها نیست!
جناب موتینگ
با احترام به نظر جنابعالی
چگونه است برای عربستان با اینهمه برش و توانایی
کار در سوریه و عراق جلو نمیرود ؟
الان که همه سلفی ها پای کارند
- 14
- 1
تحلیل و پیگیری تحولات سوریه - بخش دوم ( از July 2015 )
در اخبار تحلیلی
ارسال شده در · Report reply
بسم الله الرحمن الرحیم
اخبار کوتاه از سوریه:
ریف دمشق: فشار ارتش بر مسلحین در غوطه های غربی، شرقی و ریف شمالی دمشق
در غوطه غربی ارتش در محور دیرخیبه در شرق خان الشیح عملیاتی را شروع کرده و مساحت گسترده ی بین خان الشیح و بقیه ی غوطه ی غربی شامل حد فاصل دیرخبیبه و مقیلبیه را آزاد کند. در صورت ادامه ی پیشرویها و قطع ارتباط بین خان الشیح و بقیه غوطه غربی قطع و مسلحین دارالشیح در محاصره کامل قرار خواهند گرفت.
در شمال دمشق و شهرک قدسیای تحت مصالحه پس از اینکه مسلحین 4 نفر از نیروهای ارتش را گروگان گرفته و اعدام کردند، ارتش سوریه عزم خود را برای پاکسازی این شهرک از مسلحین اعلام کرد. در همین راستا تظاهرات مردمی در قدسیا جهت خروج مسلحین انجام شد و در نهایت پس از مذاکره بین ارتش و مجلس محلی قرار شد حدود 400 مسلح قدسیا به همراه خانواده هایشان این شهرک را ترک کنند تا شهرک به طور کامل در کنترل دولت قرار گرفته و خدمات رسانی به طور عادی انجام گیرد.
در غوطه شرقی بعد از اینکه ارتش مواضعش را در مزارع ریحان و پادگان الاشاره مستحکم و حملات جیش الاسلام را دفع کرد، در حال حاضر جبهات در غوطه شرقی آرام شده اند. اما مسلما به زودی فشار ارتش در محور ریحان برای آزادسازی تل الصوان، تل کردی و الریحان و نزدیک شدن به غرب شهر دوما ادامه خواهد یافت.
حلب:
در شهر حلب پس از پیشروی امروز ارتش در اطراف کارخانه های شقیف خطوط تماس تغییری نکردند اما بمباران هوایی جنگنده ها و خمپاره و راکت پراکنی مسلحین در مناطق مسکونی همچنان جان غیر نظامیان را می گیرد. در مناطق شرقی حلب در هفته ای که گذشت بیش از 200 نفر و در مناطق غربی 57 نفر جان خود را از دست دادند. تمرکز خمپاره پراکنی مسلحین روی محلات ارمنی نشین و تلفات بالای شهروندان مسیحی حلب نشان می دهد این حملات تا حد زیادی هدفمند بوده است. مطابق انتظار سکوت نسبتا مطلقی در مورد تلفات غیرنظامیان در غرب حلب در رسانه های غربی و عربی حاکم است و نحوه ی گزارش آنها در مورد تلفات غیرنظامیان دچار دوگانگی واضحی است. جایی که پوشش خبری مفصلی در مورد قربانیان شرق حلب صورت می گیرد اما در مورد مردم غرب حلب و قربانیان حملات خمپاره ای و کپسول های گاز تقریبا هیچ اطلاع رسانی نمی شود گویا حقوق آنها جزو حقوق بشر و اطلاع رسانی در این مورد وظیفه ی حرفه ای رسانه ای که ادعای دغدغه انسانی آسیب دیدگان جنگ را دارد، نمی باشد.
به نقل از پیچ تحولات جهان اسلام