[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های MR9

  1. [center][size=5][color=#FF0000]بسم الله الرحمن الرحیم [/color][/size][/center] دولت‌های خاورمیانه و دیگر کشورهای جهان در حال بازنگری سیاست‌هایشان برای مواجهه با مشکل بازگشت تکفیری‌ها از سوریه، با برجسته کردن سطح و اهمیت این تهدید، هستند.اندیشکده «واشنگتن» در مقاله‌ای به «آرون. وای. زلین» و «جاناتان پروهو» نوشت: دولت‌های خاورمیانه و دیگر کشورهای جهان در حال بازنگری سیاست‌هایشان برای مواجهه با مشکل بازگشت جهادی‌ها از سوریه، با برجسته کردن سطح و اهمیت این تهدید، هستند. ترس از اینکه جنگجویان خارجی که به سوریه سفر می‌کنند، روزی با اتمام جنگ به خانه بازخواهند گشت و به فعالیت‌های تروریستی دست خواهند زد، موجب اقدامات پیشگیرانه بسیاری از کشورهای جهان شده است. بسیاری از کشورها در گذشته تنها قوانین خود را پس از وقوع یک حمله تغییر می‌دادند، اما اکنون بسیاری از آن‌ها در حال تمهید برای پیشگیری از این موضوع هستند. در مقایسه با خارجی‌هایی که علیه آمریکا در عراق یا علیه شوروی در افغانستان می‌جنگیدند، تعداد جنگجویان خارجی که در سوریه می‌جنگند از هر دو مورد بیشتر است. چیزی در حدود ۹۰۰۰ نفر از بیش از ۸۰ کشور به نبرد علیه حکومت «اسد» ملحق شده‌اند، عده‌ای که اکثریت آن‌ها از کشورهای عربی و اروپای غربی به سوریه آمده‌اند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] حداقل ۵۰ آمریکایی به جنگ در سوریه پیوسته‌اند[/b][b]■[/b][/color] یک مقام اطلاعاتی آمریکا در ماه فوریه به «لس‌آنجلس تایمز» گفت که حداقل ۵۰ آمریکایی به جنگ در سوریه پیوسته‌اند؛ و اخیراً «جیمز کامی» رئیس FBI اظهار داشت که تعداد آمریکایی‌هایی که به سوریه سفرکرده‌اند یا تلاش کرده‌اند که به این کشور سفر کنند از آغاز سال ۲۰۱۴ به میزان چند ده نفر رشد داشته است. آمریکا جزء نخستین کشورهایی بود که جبهه النصره را به‌عنوان شاخه‌ای از القاعده در سوریه به‌عنوان سازمانی تروریستی معرفی کرد. برخی کشورهای اتحادیه اروپا، و همین‌طور کانادا، استرالیا و انگلیس با این کار موافقت کردند. آمریکا همچنین فعالیت‌هایی برای منصرف کردن افراد از پیوستن به نبرد در سوریه انجام داده است. استرالیا قوانینی را به کار بسته است تا پاسپورت‌های شخصی را برای جلوگیری از پیوستن شهروندانش به جنگ در سوریه در وهله نخست و جلوگیری از بازگشت آن‌هایی که به این جنگ رفته‌اند، به این کشور باطل کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]فعالیت‌های ضد تروریستی در هلند و آلمان[/b][b]■[/b][/color] در اتحادیه اروپا، هلند، این افراد را از بازگشت به این کشور منع کرده است، از پابند برای ره‌گیری آن‌ها استفاده کرده، و در این کشور قانونی تصویب‌شده که بر اساس آن قصد رفتن به سوریه برای شرکت در جهاد جرم محسوب است. در آلمان، سه سازمان سلفی مختلف از ایجاد شبکه استخدام برای گروه‌هایی که در سوریه می‌جنگند، منع شدند، و یک مقام آلمانی پیشنهاد ایجاد یک شبکه خطوط تلفنی و مراکز مشاوره، به‌عنوان گونه‌ای سیستم هشدار، برای کمک به دوستان و وابستگان ایجاد شود تا از طریق آن مردم بتوانند فعالیت‌های مردان جوان رادیکال شده را گزارش دهند. برخی کشورهای اتحادیه اروپا همچنین برای محروم ساختن افرادی که در جهاد در سوریه شرکت کردند از مزایای دولتی مثل درمان و دیگر خدمات اجتماعی بحث‌هایی را مطرح کردند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] فعالیت‌های فرهنگی و قانونی دولت انگلیس برای ممانعت از سفر شهروندانش به سوریه[/b][b]■[/b][/color] یکی از راه‌هایی که انگلیس برای مبارزه با استخدام شهروندانش به کاربسته است فیلتر کردن سایت‌های مرتبط با این مسئله در اینترنت است. بین ژوئن تا مارس ۲۰۱۴ انگلیس اقدام به ۸۰۰۰ مورد فیلترینگ کرده است- که افزایشی ناگهانی و دراماتیک محسوب می‌شود، با توجه به اینکه در چهار سال قبل از آن، تنها ۲۱۰۰۰ مورد این‌گونه وجود داشت. وزارت امور خارجه و کشورهای مشترک‌المنافع انگلیس، همچنین در زمینه رسانه اجتماعی نیز سرمایه‌گذاری کرده است، برنامه‌ای که به‌منظور بازداشتن شهروندان انگلیسی از رفتن به سوریه برای جنگ در این کشور طراحی‌شده است. علاوه بر این پلیس انگلیس اخیراً اعلام کرده است که با سازمان‌های خیریه برای بازداشتن جوانان از رفتن به سوریه همکاری خواهد کرد. بنا به گزارش «نیویورک‌تایمز» پلیس‌ها قصد دارند تا نشریاتی در مجرای خروجی این کشور پخش کنند که نسبت به خطرت سفر به سوریه هشدار می‌دهد، و می‌خواهند به کسانی که قصد کمک بشردوستانه دارند توصیه کنند که کمک‌های خود را به سازمان‌های غیرانتفاعی بدهند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] در [/b][b]قانون جدید مجلس عوام، دستگیری افراد مشکوک مجاز دانسته شده است[/b][b]■[/b][/color] هفته پیش کمیته امور داخلی مجلس عوام گزارشی مفصل درباره تعدادی از سیاست‌های جدید برای مواجهه با تهدید بازگشت این جنگجویان ارائه کرد؛ این سیاست‌ها شامل ابطال پاسپورت شهروندان انگلیسی که در سوریه می‌جنگند، فرستادن ناظرانی به کشورهایی که دارای مرزهایی با سوریه هستند برای شناسایی شهروندان انگلیسی که می‌خواهند از مرز بگذرند و به جنگ بپیوندند (برنامه‌ای که اکنون ردیابی هواداران اوباش انگلیسی در کشورهای دیگر به‌کاربسته می‌شود)، و هماهنگی با متخصصین سلامت روانی برای کمک به جنگجویان برای غلبه بر خشونتی که شاهد آن بوده‌اند؛ و بنا به گزارش «نیویورک‌تایمز»، مجلس عوام قانونی را وضع کرد که به دولت اجازه می‌دهد تا شهروندان انگلیسی مشکوک به فعالیت‌های تروریستی را، حتی اگر آن‌ها را بدون تابعیت به‌حساب بیاورد، دستگیر کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] بوسنی: محکومیت ده‌ساله برای جنگیدن در خارج یا جذب افراد برای این کار[/b][b]■[/b][/color] فرانسه نیز برنامه مقابله با تروریسمی را در اکتبر ۲۰۱۳ شروع کرده است، و اخیراً این برنامه را با ۲۰ بند اضافی، دیگر بسط داده است؛ این برنامه شامل این موارد است: جلوگیری از خروج اقلیت‌ها از فرانسه بدون رضایت والدینشان، نظارت بیشتر بر وب‌سایت‌های اسلامی که به دنبال جذب جنگجو هستند، و ایجاد برنامه‌ای مشابه برنامه آلمان، برای تشویق والدین برای شناسایی و گزارش رفتارهای مشکوک از سوی فرزندانشان. کشورهای کوچک‌تر مثل بوسنی، فنلاند و آذربایجان نیز به دنبال تشدید قوانین ضد تروریسم خود هستند. بوسنی اخیراً قانونی را تصویب کرده است که در آن محکومیتی تا ده سال برای کسانی که در خارج می‌جنگند یا دیگران را برای این کار جذب می‌کنند، در نظر گرفته‌شده است. مجلس فنلاند در حال بحث بر سر تشدید قوانین خود برای مقابله با تروریسم است که آموزش دیدن برای انجام عملیات تروریستی را نیز در زمره جرائم کیفری قرار می‌دهد. [b]■[/b][b] سه تا بیست سال زندان در عربستان برای شهروندانی که در خارج می‌جنگند[/b][b]■[/b] در آذربایجان، ماده‌ای الحاقی برای افزایش مجازات برای دخالت در تروریسم بین‌المللی، تأمین مالی تروریستی و استفاده از هر رسانه‌ای برای مقاصد افراط‌گرایانه ارائه کرده است. بسیاری از کشورها در جهان عرب نیز نگران مشکلات احتمالی هستند و گام‌هایی نیز برای پیشگیری از آن برداشته‌اند. عربستان سعودی قبلاً این کار را با احداث مرکز توان‌بخشی به اعضاء القاعده در ریاض در سال ۲۰۰۷، انجام داده است؛ مرکزی که این افراد بتوانند مدت محکومیت خود را در آن بگذرانند. عربستان غیر از احداث مراکز توان‌بخشی دیگر برای کمک به کسانی که از جنگ سوریه بازگشته‌اند، اقدامات پیشگیرانه دیگری نیز انجام داده است، اقداماتی ازاین‌دست: در اوایل فوریه ۲۰۱۴، دولت دستوری صادر کرد مبنی بر اینکه هر شهروندی که در جنگی خارجی شرکت کند بین سه تا بیست سال زندانی خواهد شد. [color=#ff6600][b]■[/b][b] «سلیمان السبیعی»: جهاد در سوریه به جذابیتی که در تلویزیون و اینترنت دیده می‌شود[/b][b]■[/b][/color] یک ماه بعد عربستان سعودی بر اساس حکمی جبهه النصره و القاعده عراق (که این روزها به نام دولت اسلامی عراق و شام شناخته می‌شود) را به‌عنوان سازمان‌هایی تروریستی معرفی کرد. برای جلوگیری از جذب بیشتر شهروندان سعودی توسط گروه‌های سوری، عربستان از جنگجوی سرخورده‌ای به نام «سلیمان السبیعی» در برنامه تلویزیونی به نام «همومنا» استفاده کرده است. در این برنامه، «سلیمان السبیعی» شرح می‌دهد که جهاد در سوریه به جذابیتی که در تلویزیون و اینترنت دیده می‌شود، نیست، او برخی فعالیت‌هایی که توسط گروه‌های شورشی مختلف در سوریه انجام می‌شود، ازجمله «مسلح کردن» گروه‌های تکفیری، تقبیح کرد. (تکفیر عبارتی اسلامی است که به نسبتی به مسلمان یا غیرمسلمان دیگری اشاره دارد که در این بافتار به این معناست که خون او مباح است.) [color=#ff6600][b]■[/b][b] کویت: محکومیتی تا ۲۰ سال برای تأمین مالی گروه‌های تروریستی [/b][b]■[/b][/color] در کویت، جایی که بیشتر حمایت مالی از افراطیون سوری ازآنجا نشأت می‌گیرد، یا از طریق آن به این گروه‌ها می‌رسد، اعضای مجلس لایحه‌ای را در آوریل ۲۰۱۴ برای مبارزه با پول‌شویی و تأمین مالی گروه‌های تروریستی تصویب کرده‌اند، که محکومیتی تا ۲۰ سال را برای تأمین مالی گروه‌های تروریستی شامل می‌شود. به همین ترتیب، ترکیه در فوریه ۲۰۱۳، به‌منظور همراهی با دیگر کشورها، قانون مالی ضد تروریستی را، به‌عنوان عضوی از «کارگروه اقدام مالی»، یک سازمان دیدبان پول‌شویی که از ۳۶ عضو تشکیل‌شده است، تصویب کرد. این قانون جدید به این کشور اجازه می‌دهد که دارایی‌های مالی گروه‌های تروریستی را بدون دستور دادگاه بلوکه کند؛ بااین‌حال اجرای این قانون توسط ترکیه بسیار ضعیف بوده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] تجدیدنظر ترکیه در صدور ویزاهای توریستی [/b][b]■[/b][/color] ترکیه اخیراً سیاست‌های خود در قبال ویزاهای توریستی را نیز تغییر داده است. از اواسط سال ۲۰۱۴ توریست‌هایی که می‌خواهند به ترکیه سفر کنند باید قبلاً ویزا تهیه کنند و نمی‌توانند به‌محض رسیدن به ترکیه ویزا دریافت کنند. ترکیه همچنین لیستی ۳۰۰۰ نفره از افراد ممنوع‌الورود به این کشور بر اساس اطلاعات اینترپل، کشورهای دیگر و خانواده این افراد تهیه‌کرده است. علاوه بر این ترکیه حائلی در بخشی از مرز خود با سوریه ایجاد کرده است. بیشتر جنگ در طول مرزهای اردن برخاسته از این واقعیت است که تعدادی از اردنی‌ها برای جنگ به سوریه رفته‌اند، این امر اردن را برای روزآمد کردن قانون ضد تروریسم ترغیب کرد: این اصلاحیه شامل بندی بود که پیوستن یا تلاش برای پیوستن به گروه‌های جهادی خارجی و جذب یا تلاش برای جذب افراد برای این گروه‌ها را جرم تلقی می‌کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] خلأ قانونی در لبنان برای مبارزه با تروریسم [/b][b]■[/b][/color] این قانون همچنین آشکارا استفاده از فناوری اطلاعات، اینترنت یا هر وسیله انتشار یا رسانه، یا ایجاد وب‌سایت برای تسهیل عملیات تروریستی یا پشتیبانی از گروه‌هایی که تروریسم را تشویق، حمایت یا تأمین مالی می‌کنند، را در زمره جرائم قرار داده است. در لبنان، جایی که خشونت به نحو وحشتناکی در آن به دلیل جنگ سوریه افزایش داشته است (خشونت‌هایی شامل چندین بمب‌گذاری که توسط اعضاء القاعده صورت گرفته‌اند) قوانین همچنان بدون تغییر مانده‌اند اتفاقی که ناشی از بن‌بست ۱۰ ماهه در شکل‌گیری دولت جدید است. در عوض مأموران اجرای قانون تلاش‌های خود را بیشتر کرده‌اند، تلاش‌هایی که شامل افزایش بازداشت‌ها و توقیف خودروهایی که مظنون به حمل مواد انفجاری هستند، می‌شود. دولت تونس با اتخاذ رویکردی نرم‌خویانه‌تر مکانیسمی برای افرادی که به سوریه رفته‌اند ولی کسی را نکشته‌اند زمینه‌ای را مهیا کرده است که از طریق عفوی عموی به جامعه بازگردند. [b] [/b] [color=#ff6600][b]■[/b][b] اقدامات تونس و مراکش برای مقابله با بازگشت جنگجویان از سوریه [/b][b]■[/b][/color] «رضا صفر» معاون وزیر کشور تونس، این فرایند را به‌عنوان قانونی برای بخشایش و توبه که پیش‌ازاین در کشورهایی مثل الجزایر و ایتالیا تصویب‌شده بود معرفی کرد و ادامه داد «این سیاست در مورد هر شهروند تونسی که دستش به خون‌آلوده نشده است، اجرا می‌شود.» مراکش نیز به دنبال فرایند بازگشت دوباره کسانی است که ریسک امنیتی ندارند. در حال حاضر دولت مراکش از اختیارات دولت برای تأخیر در صدور پاسپورت برای افرادی که گمان می‌رود قصد سفر به سوریه برای جنگ در این کشور را دارند، استفاده می‌کند؛ بااین‌حال این دستورالعمل، ازآنجاکه نیروهای امنیتی شناختی از ۸۱ درصد مراکشی‌هایی که به سوریه سفرکرده‌اند، ندارند، به نظر ناکارآمد می‌رسد. [color=#ff6600][b]■[/b][b] اقدامات سازمان‌های بین‌المللی برای مقابله با پدیده بازگشت جنگجویان خارجی [/b][b]■[/b][/color] رهیافت‌های چند فرهنگی وسیع‌تری نیز برای مقابله با این مسئله مطرح‌شده است. در فوریه ۲۰۱۴، انجمن جهانی مبارزه با تروریسم – سازمانی بین‌المللی که توسط آمریکا و ترکیه با ۳۰ کشور عضو و همکاری سازمان‌های بین‌المللی دیگر تشکیل شد-دستورالعملی در مورد «جنگجویان تروریست خارجی» مطرح کرد. این دستورالعمل به‌پیش قدمی هلند و مراکش مطرح شد، که «باید شامل دو نشست کارشناسی و انجام فعالیت‌هایی که در توان انجمن جهانی مبارزه با تروریسم در سطح وزیران است، باشد». در نشست افتتاحیه شرکت‌کنندگان چالش‌هایی که جنگجویان خارجی ایجاد کرده‌اند و انحای مواجهه کشورها و سازمان‌های مختلف با این پدیده را به بحث و تبادل‌نظر گذاشتند. برای نمونه برخی کشورها برای انتشار اطلاعات پیرامون جنگجویان خارجی مشکوک، به استفاده از اعلان‌های زرد، روی آوردند- اعلان‌هایی که برای یافتن گمشده‌ها به کار می‌رود. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تنها زمان می‌تواند بگوید که این راهکارها، تا چه حد موفق بوده‌اند[/b][b] ■[/b][/color] تنها زمان می‌تواند بگوید که این راهکارها در دفع خطری که بازگشت این جنگجویان خارجی به خانه در بردارد، تا چه حد موفق بوده‌اند. این واقعیت که کشورهای منطقه و بیرون از آن در حال انجام این تغییرات هستند، حکایت از جدی بودن تهدید اشاعه خشونت به بیرون از مرزهای سوریه دارد. جنگجویان خارجی چنان مشکل پیچیده‌ای هستند که احتمال شکست در مبارزه با آن‌ها محتمل است. مکانیسم‌هایی چند سویه ضد تروریستی که پس از ۱۱ سپتامبر به وجود آمد بدین معناست که نیازی نیست آمریکا و جامعه جهانی بخواهد این قابلیت‌ها را از آغاز ایجاد کند. درعین‌حال برنامه‌های و سیاست‌های اضافی در حال اجرایی شدن و تشدید شدن هستند، این واقعیت همچنان وجود دارد که یک حمله تروریستی وفق می‌تواند ثابت کند که این اقدامات ناکافی بوده‌اند. حملاتی از گونه‌ای که تاکنون در خاورمیانه، جایی که امنیت به دلیل بی‌ثباتی داخلی متزلزل است، انجام‌شده، و حملاتی که به‌سرعت به کشورهای غربی نیز تسری یافته است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] ترکیه و کویت و محل اصلی حمایت از تروریسم در سوریه [/b][b]■[/b][/color] آمریکا باید در خانه هشیار باشد و در خارج نیز نقش رهبری خود را با تشویق بهترین فعالیت‌ها و کمک به سیاست‌های درست دولت‌های خارجی در مقابله با این تهدید، حفظ کند. به‌خصوص این کشور لازم است که فشارهای بیشتری بر کشورهای کلیدی مثل ترکیه، که محل اصلی ورود جنگجویان خارجی به سوریه است و عبور از مرزهای آن هنوز برای جنگجویان آسان است، و کویت که همچنان مرکز تأمین مالی گروه‌های تروریستی در سوریه است، وارد کند. درعین‌حال منبع مشکل- یعنی خود جنگ سوریه- تبدیل به آن چیزی شده است که «اکونومیست» از آن به‌عنوان «بن‌بست خون» یاد می‌کند، چیزی که پایانی برای آن متصور نیست. [color=#ff6600][b]پایان[/b][/color] [color=#ff6600][b]منبع : [url="http://www.eshraf.ir/1838"]http://www.eshraf.ir/1838[/url][/b][/color]
  2. نکته جالب ماجرا این است که اساسا" مساله این نیست که که این وحوش قصد داشته باشند برگردند، چون مجموعه حضراتی که این حیوانات را از قفس آزاد کردند ، قصد دارند تا برای سالها از اینها استفاده کنند القاعده :2014-1983 میلادی داعش : 2014- ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  3. با سلام و ممنون از توجه شما کاملا" صحیح می فرمایید - حداقل بعد از پایان جنگ تحمیلی ، نظریه جنگ ایستا ( خاکریز در مقابل خاکریز به سبک جنگ جهانی یکم ) در دانشکده های نظامی دنیا بطور نسبی منسوخ شده است . اکنون سازمان رزم تمامی ارتش ها بدنبال ایجاد تحرک بیشتر و بازهم بیشتر در میان یگانهای نظامی خود بوده و به نظر بنده ، ابداع دکترین جنگ نامتقارن و پس از آن جنگ ناهمتراز ناشی از همین نیاز واحدهای رزمی به مفهوم تحرک در میدان نبرد و گسترش جنگ به تمامی گستره میدان نبرد بوده است حتی دریک اظهار نظر رادیکالی ، سبک تحرکات نظامی ( با عذر خواهی ) حیواناتی که با عنوان داعش شناخته می شوند ، هم موید این نکته است - حداکثر تسلیحات سنگین این حیوانات ، توپهای 23 م.م ، 14.5 م.م ، خمپاره اندازهای 120 م.م و حداکثر راکت اندازهای 122م.م کاتیوشا است و رمز ( متاسفانه ) موفقیت اینها تا الان هم موید این امر است . یک واژه حیاتی " تحرک " <
  4. بخش نهم : همچنین ، ژنرال استاری برای ارتقاء سطح فرآیند تدوین آموزه هوا-زمینی ، که در گذشته اغلب به افسران بلحاظ کیفی ، درجه دو واگذار می گردید ، گامهایی برداشت . این کار با ایجاد یک جایگاه با عنوان معاونت رییس ستاد در امور آموزه ها ، انجام داد . استاری نیز برا تصدی این پست ، ژنرال دان مورلی را منصوب نمود . استاری ، مورلی و گروه کوچکی از افسران نخبه ارتش ، برای ترادوک یک تینک تانک فوق العاده را ایجاد کرده بودند . به محض آنکه در مورد ایده های خود درباره مفاهیمی چون تسلیحات ، سازماندهی ، لجستیک ، جنگ الکترونیک ، تهدید تسلیحات هسته ای و اهمیت مانور در برابر جنگ ایستا به توافق رسیدند ، استاری و مورلی به نقاط مختلف سفر کرده و در جلسات توجیهی برای مخاطبان نظامی در سراسر دنیا ، مفاهیم و ایده های خود را معرفی نمودند . اما در داخل خود ارتش ایالات متحده نیز وجود ترادوک مشکلاتی را ایجاد نموده بود . بعنوان مثال ، نیروی هوایی ایالات متحده هیچ تشکیلاتی بطور مشابه ترادوک در اختیار نداشت . نزدیکترین تشکیلات به ترادوک در این نیرو ، ستاد فرماندهی تاکتیکی نیروی هوایی (TACTICAL AIR COMMAND ) مستقر در پایگاه هوایی لانگلی بود که در حدود 15 دقیقه با فورت مونرو ( محل استقرار ترادوک ) فاصله داشت . استخوان بندی اصلی ایده استاری ، بر نبرد عمقی یا گسترش میدان نبرد قرار داشت ، یعنی اینکه نبرد نباید صرفا" در جبهه متمرکز گردد ، بلکه باید در عمق پشت جبهه دشمن نیز جریان داشته باشد ، یعنی در عقبه دشمن ، جایی که ستون های احتیاط دشمن استقرار داشتند و ماموریت داشتند تا بعنوان نیروی دنبال پشتیبان بعد از نیروی اصلی وارد نبرد شده و منطقه متصرفه احتمالی را تامین نموده و یا عمق پیشروی احتمالی را بیشتر نمایند . بنابراین باید از حرکت پرسنل ، تدارکات و حتی اطلاعات به گونه ای ممانعت شود که دشمن نتوانند از قوای ذخیره خود استفاده نمایند . برای از کار انداختن مراکز فرماندهی ، خطوط لجستیکی ، پیوندهای ارتباطی و دفاع هوایی دشمن ، حملات شدید نیروی هوایی لازم است که در جای خود مستلزم بیشترین هماهنگی و یکپارچگی میان یگانهای نیروی زمینی و اسکادرانهای نیروی هوایی است . با این حال در نیروی هوایی ، افسرانی بودند که به چنین بحث هایی با شک و تردید و بدگمانی نگاه می کردند . به نظر آنان ، این به معنای تجاوز آشکار به حیطه اقتدار نیروی هوایی بود ، زیرا ارتش قصد داشت خود را درگیر عملیاتهای ممانعتی نماید که بطور مرسوم در حوزه مسئولیتی نیروی هوایی قرار داشت . ادامه دارد ........
  5. [center]بسم الله الرحمن الرحیم[/center] [center]" و خداوند بهترین مکر کنندگان است " " قرآن کریم "[/center] [center]http://www.uploadax.com/images/23390364529904817792.jpg[/center] اندیشکده بروکینگز در گزارشی به قلم «بروس ریدل» نوشت: هجوم مبارزان خارجی به سوریه جهت پیوستن به جنگ علیه «بشار اسد» در تاریخ جهانی جهاد به نمونه‌ای بی‌سابقه تبدیل شده است و میدان جنگ در سوریه در حال شکستن رکورد جنگ افغانستان در مقابل اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۸۰ میلادی به عنوان عرصه آموزش شبه نظامیان اسلام‌گراست. نیروهای امنیتی سراسر جهان به شکلی فزاینده نسبت به امنیت شهروندان خود حساس شده‌اند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]آمار دقیقی وجود ندارد[/b][b]■[/b][/color] مقامات اطلاعاتی آمریکا معتقدند تعداد مبارزان خارجی که از آغاز جنگ در سال ۲۰۱۱ به سوریه رفته‌اند بین ۸ تا ۱۰ هزار تن است. سایر منابع حتی رقمی بیش از این و تا ۱۲ هزار تن را اعلام کرده‌اند. مهم‌ترین عامل احتمالا عربستان سعودی است. منابع سعودی اعلام کردند تعداد اتباع آن‌ها که برای جهاد راهی سوریه شده‌اند ۱۲۰۰ تن است که بر اساس گزارش‌های منتشر شده ۳۰۰ تن از آن‌ها در درگیری‌ها کشته شده‌اند. منابع اردن می‌گویند در حدود هزار تن از اتباع این کشور راهی همسایه شمالی شده‌اند. آمار مربوط به سایر کشورهای عرب تا حد زیادی مبهم است. هیچ یک از کشورها ارقام مبارزان کشورهای فاقد دولت مانند یمن، لیبی یا عراق را ندارد اما بر اساس تجربیات قبلی می‌دانیم که آن‌ها احتمالا مبدأ اصلی جهادگرایان هستند. [color=#ff6600]■[b]مشارکت اتباع اروپای غربی در جنگ داخلی سوریه[/b]■[/color] در حقیقت تمامی کشورهای اروپای غربی گزارش داده‌اند که برخی از اتباع مسلمان آن‌ها به سوریه رفته‌اند. تعداد اندک اما چشمگیری در جنگ کشته شده‌اند و در محل اقامت خود در کشورهای انگلیس، فرانسه، بلژیک و سایر کشورهایی که مسلمانان زیادی دارند، لقب شهید گرفته‌اند. حتی کشور کوچکی مثل لوکزامبورگ تاکنون یک جهادگر شهید داشته است. اتباع آمریکا نیز در سوریه در حال مبارزه هستند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]مقایسه جنگ سوریه با افغانستان[/b][b]■[/b][/color] در مقام مقایسه، بر اساس گزارش‌های آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا، مبارزه علیه چهلمین ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان در دهه ۸۰ میلادی، طی بیش از یک دهه و در هنگام خروج نیروهای روس از افغانستان در سال ۱۹۸۹، ۲۰ هزار نیروی داوطلب را به خود جذب کرده بود. بنابراین افغانستان داوطلبانی بیشتر اما در بازه‌ای طولانی‌تر جمع آوری کرد. اگر سوریه همچنان مبارزان خارجی را با سرعتی که تا کنون شاهد آن بوده‌ایم، به خود جلب کند و جنگ داخلی برای یک دهه ادامه ‌یابد، جنگ در سوریه قطعا کارخانه بزرگ دیگری برای افراط‌گرایی در مقایسه با افغانستان بوده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] سوریه از جهات دیگر نیز نگران کننده است[/b][b]■[/b][/color] سوریه از جهات دیگر نیز نگران کننده است. بسیاری از افغان‌های به اصطلاح عرب که در دهه ۸۰ به پاکستان و افغانستان آمدند در آن زمان «جهادیون گردشگر» نامیده شدند. تعداد قابل توجهی از داوطلبان عرب و سایر داوطلب‌ها در حقیقت هرگز برای مبارزه با نیروهای روسیه از مرز پاکستان عبور نکردند و وارد افغانستان نشدند. آن‌ها در حالی که اسلحه کلاشینکف در دست داشتند عکس‌هایی از خود گرفتند و در کمپ‌های پناهندگی افغان‌ها و پایگاه‌های آموزشی مجاهدین در پاکستان، چند ماه سختی را تحمل کردند و زمانی که به خانه بازگشتند با افتخار از «تجربه» خود از شرکت در جهاد سخن گفتند. حتی آن‌هایی که علیه نیروهای روس مبارزه کردند تنها نقشی کم‌رنگ در تعیین نتیجه جنگ بر عهده داشتند. بهترین برآوردهای موجود در مورد تعداد کلی افغان‌های عرب که در میدان مبارزه در دهه ۸۰ کشته شدند، بیش از ۵۰۰ تن نیست. بیش از یک میلیون افغان در جنگ کشته شدند. حجم وسیع درگیری توسط هزاران مجاهد افغان و با حمایت چند صد نیروی اطلاعاتی پاکستان از ISI و کماندوهای نیروهای ویژه پاکستان هدایت می‌شد. به استثنای چند مورد مهم ■اسامه بن لادن یکی از شخصیت‌های مهم بود) ، افغان‌های عرب توسط مجاهدین یا ISI به عنوان عاملان اصلی در جنگ قلمداد نمی‌شدند. آن‌ها برای بالا بردن بودجه، خدمات درمانی و روابط عمومی مناسب بودند، نه برای مبارزه. [color=#ff6600][b]■[/b][b]نقش کلیدی مبارزان خارجی در جنگ داخلی سوریه[/b][b]■[/b][/color] اوضاع سوریه در حال حاضر بدین شکل نیست. مبارزان خارجی بخش عمده شورشیان علیه اسد را تشکیل می‌دهند. به ویژه در گروه‌های افراط گرایی مانند جبهه «النصرة»، القاعده یا حتی دولت اسلام گرا و رادیکال عراق و گروه الشمس (که زمستان گذشته به دلیلی افراط گرایی از القاعده مجزا شد) ، داوطلبان خارجی منبع اصلی قدرت جنگی هستند. مبارزان خارجی اغلب بیشترین تعصب را در میدان جنگ دارند. آن‌ها اغلب بمب‌گذاران انتحاری را شامل می‌شوند. در افغانستان در دهه ۸۰ هیچ بمب‌گذار انتحاری وجود نداشت؛ جهادیون در آن زمان این کار را روشی قهرمانانه برای مبارزه یا کشته شدن نمی‌دانستند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]عواقب جنگ افغانستان[/b][b]■[/b][/color] عواقب جنگ افغانستان گسترده و پایدار بود. در اوایل سال ۱۹۹۱ سربازان الجزایری جنگ افغانستان عنصری اساسی در آغاز جنگ داخلی الجزیره بودند که در نهایت منجر به مرگ ۱۵۰ هزار تن شد. سربازان افغان در مصر نقشی کلیدی در موج ترور ایفا کردند که در دهه ۹۰ میلادی قاهره و سایر شهرهای مصر را متأثر کرد. جمعیت جهاد جهانی مملو از سربازان جنگ افغانستان است، از بن لادن گرفته تا جانشین وی، «ایمان ظواهیری» مصری که طی جهاد جهانی در کمپ پناهندگان پزشک بوده است. البته خطرناک‌ترین نتیجه جنگ نقشی بود که این موضوع در ایجاد ایدئولوژی جهاد جهانی ایفا کرد. پدر آن ایدئولوژی سرباز جنگ بود: «عبدالله عزام» یک فلسطینی که اولین شریک بن لادن در جذب نیروهای خارجی برای آمدن به افغانستان بود. چندین نیروی داوطلب در دهه ۸۰ از جماعت مسلمان در اروپا و آمریکای شمالی آمدند. اکنون چندین نیروی مبارز در سوریه وجود دارند که دارای گذرنامه آمریکا و اروپا هستند و در صورتی به خانه باز می‌گردند که از جنگ جان سالم به در ببرند. برای سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی غربی، تصور آن که افراطی‌های جنگ دیده و باتجربه آنها مملو از خشم و نفرت به خانه باز می‌گردند، عمیقاً آزار دهنده است. منبع : [url="http://www.eshraf.ir/1390"]http://www.eshraf.ir/1390[/url] در ضمن ، امروز یعنی شنبه دهم خرداد 1393 شمسی ، براساس اعلام خبرگزاری های جهانی ، بخش عمده ای از وهابیون و سلفی ها یی که اکنون در سوریه می جنگند ، درحال خروج از این کشور و اعزام به سوی اوکراین به هزینه عربستان سعودی هستند . [color=#ff0000]عکس های خارج از گالری سایت قرار ندهید[/color] [color=#ff0000]با تشکر[/color] [color=#ff0000]آنتی وار[/color]
  6. [quote name='Antiwar' timestamp='1402816017' post='386026'] این متن بیشتر با دیدگاه مصرف کنندگان نوشته شده. معمولا برای حفظ منافعشون در بعضی موارد اغراق می کنند و در بعضی موارد از اطلاعات مجعول استفاده میشه. البته مطالب بسیار خوبی هم درش بود. خاورمیانه بعید است که تا در آن نفت باشد از ثقل انرژی جابه جا شود. به هر حال نفتی که با 10 یا 20 دلار در میاد قابل مقایسه نیست با نفتی که خالص 70 80 دلار بشکه ای هزینه دارد. منابع غیر متعارف گذشته از هزینه ی بالای تولید در مورد ثباتشون هم تشکیک هست. یعنی توان حفظ تولید از مخازن. مشکلات جدی آلایندگی دارند و برای استحصالشون به انرژی نیاز هست. آمارها همه افزایش مصرف انرژی رو نوید میده بیش از تولید و افزایش منابع اثبات شده عموما با دستکاری تعاریف اتفاق می افته نه در واقع امر. مخازن بزرگ جهان تقریبا به نیمه ی دوم عمرشون رسیدند و کشف جدید بعید هست. [/quote] با سلام البته این استدلال هم منطقی به نظر می رسد ، چرا که براساس پیش بینی های موسسات آینده نگر غربی و شرقی ، این مرکز تقل حداقل تا سال 2050 میلادی وجود خواهد داشت و تمام کوشش ها براین مساله متمرکز خواهد شد که چگونه امنیت این مرکزثقل به نفع طرف غربی حفظ و امنیت شریان انرژی برقرار باشد .
  7. [center][size=5][color=#FF0000]بسم الله الرحمن الرحیم [/color][/size][/center] یک اندیشکده آمریکایی می‌گوید که دلایل کشورهای حوزه خلیج‌فارس برای دخالت در سوریه پیچیده و سیاست‌های آن‌ها غیرقابل‌پیش‌بینی و اغلب متناقض هستند.اندیشکده «کارنگی» در مقاله‌ای به قلم «فردریک وِری» نوشت: کشورهای حوزه خلیج‌فارس از اینکه یک نیروی واحد باشند دور هستند و سیاست‌های آن‌ها در قبال سوریه، برآمده از فاکتورهایی از تقسیمات فرقه‌ای گرفته تا سیاست زور است. بااین‌حال همگرایی‌ها و واگرایی‌هایی در منافع، فعالیت‌ها و دیدگاه‌های کشورهای حوزه خلیج‌فارس در قبال سوریه وجود دارد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]رقابت راهبردی عربستان با ایران علت اصلی دخالت این کشور در سوریه [/b][b]■[/b][/color] [b]منافع متفاوت در سوریه[/b] رقابت راهبردی عربستان با ایران علت اصلی ژئوپولتیکی است که این کشور را به دخالت در سوریه وامی­دارد. حکومت «بشار اسد» رئیس‌جمهور سوریه پیوندهای وثیقی با ایران شیعی داشته است که مانعی برای ادعای رهبری عربستان سعودی در موضوعات شام و فلسطین است. قبل از ۲۰۱۱، ریاض ترکیب ناموفقی از فشار دیپلماتیک و تشویق را برای دور کردن سوریه از ایران به کار بست. شورش ضد «اسد» به عربستان فرصت دوباره‌ای برای کاستن از نفوذ ایران در جهان عرب داد. این وضعیت شانسی دوباره برای عربستان پس از شکست در عراق، با انتخاب «نوری مالکی»، بود؛ و شاید مهم‌تر از همه این یک شانس برای نجات از شکست لبنان بود، جایی که هم‌پیمان ایران، حزب‌الله، بر رقبای سنی موردحمایت عربستان غلبه کرده است. ریاض اکنون به دنبال یک حکومت مقتدر در دمشق است که شریکی خوب برای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج {فارس} باشد و پایانی برای محور مقاومت ایران- حماس – حزب‌الله ترسیم کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] استفاده عربستان از جنگ سوریه برای حفظ برتری در شورای همکاری و جلوگیری از نفوذ قطر [/b][b]■[/b][/color] درحالی‌که محاسبات عربستان در نبرد سوریه بیش از هر چیز مبتنی بر توازن قدرت است، بُعد هنجاری نیز در این قضیه دخیل است. جنگ سوریه ماهیتی فرقه‌ای یافته است و کشتار سنی‌ها در سوریه فشار زیادی بر خاندان حاکم بر عربستان برای دخالت در سوریه، با توجه به ادعای عربستان مبنی بر رهبری عالم اسلام، وارد کرده است. دلایل دیگری نیز برای دخالت عربستان در سوریه وجود دارد که برای وجهه منطقه‌ای و امنیت داخلی ریاض ضروری هستند. عربستان به دنبال جلوگیری از گسترش گروه‌های القاعده که تهدیدی بالقوه برای عربستان هستند، است. ریاض درعین‌حال به دنبال اطمینان از این است که گروه‌های اخوان­المسلمین در اپوزیسیون سوری در هر دولتی پس از «اسد» در حاشیه قرار می‌گیرند. عربستان همچنین از جنگ سوریه برای حفظ برتری خود در شورای همکاری خلیج {فارس} و به‌خصوص جلوگیری از نفوذ فزاینده قطر استفاده کرده است. برخی مفسرین سعودی نیز از نبرد سوریه به‌عنوان آزمونی برای محک نظام جدید منطقه‌ای به رهبری عربستان که خصلت اصلی آن به حاشیه رانده شدن آمریکاست، سخن می‌گویند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]منافع امارات بحرین، قطر و کویت در سوریه [/b][b]■[/b][/color] منافع امارات و بحرین در سوریه تا حد زیادی با منافع عربستان پیوسته است. هر دو کشور به دنبال مقابله با نفوذ ایران و اخوان‌المسلمین در سوریه هستند. امارات به‌طور خاص منافعی در دور نگاه‌داشتن لبنان و اردن از آتش جنگ دارد. منافع قطر در میان کشورهای کوچک خلیج {فارس}، ترکیب پیچیده‌تری از نگرانی‌های ژئواستراتژیک، اقتصادی و داخلی و همین‌طور انگیزه‌های شخصی سران این کشور است. دوحه قبل از سال ۲۰۱۱ از رابطه‌ای نسبتاً خوبی با «اسد» برخوردار بود. قطر با توجه به این واقعیت که دارای منابع مشترکی با ایران – پارس جنوبی/میدان گازی گنبد شمالی- است، می‌کوشید تا با تنها متحد عرب ایران، سوریه، رابطه خوبی داشته باشد. سرمایه‌گذاران قطری نیز میلیون‌ها دلار در بخش خصوصی سوریه سرمایه‌گذاری کرده‌اند. علی‌رغم این پیوندهای دوستانه پیشین، قطر در نبرد با هدف تأثیرگذاری در منطقه با حمایت از گروهی که به نظر این کشور قدرتمندترین گروه دخیل در جنگ سوریه است، یعنی اخوان‌المسلمین، شرکت کرده است. کویت در قبال نبرد داخلی سوریه محتاط بوده است، با توجه به حضور قوی خانواده‌های متمول شیعی در مجلس کویت که به اپوزیسیون سنی مخالف هستند و در برخی موارد به دلیل پیوندهای فامیلی و دینی دیرینه کوشیده‌اند تا به دولت «اسد» کمک کنند. کویت در مقابله با خانواده حاکم «الصباح» تلاش کرده است تا مسئله سوریه تبدیل به محملی برای شکاف میان شهروندان این کشور نشود. [b]سیاست‌های کشورهای حوزه خلیج{فارس} در سوریه[/b] سیاست‌های کشورهای حوزه خلیج {فارس} در سوریه ترکیبی از دیپلماسی، کمک مالی، آموزش و حمایت تسلیحاتی بوده است. عمده دخالت با دو ویژگی مجزا در دیپلماسی کشورهای حوزه خلیج {فارس} شکل‌گرفته است: یک رویکرد بسیار شخصی که به‌وسیله آن راهبردها به‌طور اختصاصی توسط تعدادی شاهزاده و مشاوران مورد اعتماد مدیریت می‌شود؛ و توانایی بازیگران غیررسمی و شبه رسمی مثل روحانیون، خیریه‌ها و رهبران قبایل برای عمل همسو با دولت، فشار بر آن یا تعقیب اهداف خود بیرون از کنترل دولتی. نتیجه این دو جریانی پیش‌بینی‌ناپذیر و سیاست‌های دائماً متناقض بوده است. تمایل پادشاهی عربستان برای پیش‌دستی موجب تحرکاتی نامنظم مثل رد کرسی شورای امنیت سازمان ملل متحد شد. روحانیون نیزسیاست‌هایی مخالف دولت‌هایشان پیش‌گرفته‌اند که یک نمونه روشن آن حمایت مالی سلفی‌ها از جبهه النصره است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] عربستان همواره نسبت به طرح‌های دیپلماتیک قوی در سوریه نگران بوده است [/b][b]■[/b][/color] عربستان همواره نسبت به طرح‌های دیپلماتیک قوی در سوریه نگران بوده است و آن‌ها در بهترین حالت یک خام‌دستی خطرناک پیرامون بازگشت حکومت «اسد» و در بدترین شرایط توطئه‌ای از سوی آمریکا برای قربانی کردن اپوزیسیون سوریه برای رسیدن به توافقی هسته‌ای با ایران را می‌بیند. عربستان با این باور که کشورهای محلی و به‌خصوص عرب، باید ابتکار عمل را به دست بگیرند، به میانجی‌های منطقه‌ای مختلفی برای تأثیر در توازن رهبری در اپوزیسیون سوریه، به حاشیه راندن القاعده، فرونشاندن نزاع میان مخالفین و بهبود کیفیت نبرد مخالفین، از طریق آموزش و ارسال تسلیحات پیشرفته، متوسل شده است. این فرایند به تشکیل اتاق عملیات سعودی، قطری و ترکی در استانبول منجر شد که حمایت‌های مالی را از طریق میانجی‌گری جنبش آینده لبنان به سوریه انتقال داده است، آموزش نظامی توسط اردن را هماهنگ و ارسال سلاح از کرواسی را قطع کرده و بنا به گزارشات کمک پاکستان برای آموزش را جلب کرده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] استفاده قطر از ثروت عظیم گازی[/b][b] خود برای تحقق اهدافش در سوریه [/b][b]■[/b][/color] در میان صف‌بندی گروه‌ها در صحنه نبرد، اغلب تشخیص حمایت ریاض از ماهیت متغیر این کمک و سیاست خارجی عربستان دشوار است. در این میان قطر در خط مقدم کمک به اپوزیسیون سوریه قرار داشت است. این کشور از ریاست خود بر اتحادیه عرب و ثروت عظیم گازی خود برای این هدف استفاده کرده است. تا تابستان ۲۰۱۳، ریاض در تلاش بود تا ابتکار عمل در سوریه را از قطر بگیرد، قطر با مخالفت شدیدی برای حمایت از اخوان مواجه بود و امیر جدید و جوان قطر موضع‌گیری جدیدی را دنبال می‌کرد. رقابت عربستان با قطر موجب اختلاف و موازی کاری در رهبری اپوزیسیون سوریه شد. عربستان از «احمد الجربا»، رهبر ائتلاف ملی نیروهای مخالف و انقلابی سوریه و نیروهای اپوزیسیون حمایت می‌کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] همکاری فزاینده عربستان با سازمان سیا برای آموزش و تجهیز مخالفین [/b][b]■[/b][/color] «سلیم ادریس» رئیس پیشین ارتش آزاد سوریه نیز به دلیل روابطش با قطر از حمایت «احمد الجربا» محروم شد. بنا به گزارشات، جانشین او «ادریس البشیر» از حمایت عربستان برخوردار است؛ و دولت عربستان از جبهه شمالی انقلابیون سوریه حمایت می‌کند. رهبر این جبهه، «جمال معروف» ادعا کرده که ۴ میلیون دلار کمک از آمریکا و عربستان دریافت کرده است. نیمه نخست سال ۲۰۱۴ با تغییر در سیاست عربستان در قبال سوریه در جهت هماهنگی بیشتر با آمریکا و توجه به خطر بازگشت القاعده همراه بوده است. گزارش‌ها در ماه مارس از همکاری فزاینده عربستان با سازمان سیا برای آموزش و تجهیز مخالفین حکایت داشتند. این حمایت ذیل راهبرد جدید آمریکایی- سعودی- اردنی، با اصلی‌ترین دریافت‌کننده اخیر کمک‌ها، یعنی جبهه میانه‌رو جنوبی انجام می‌شود. [color=#ff6600][b]■[/b][b] امارات برخلاف ریاض اعتقادی به ارسال مستقیم سلاح به شورشیان سوری ندارد[/b][b]■[/b][/color] در ماه آوریل مرد اول عربستان در موضوع سوریه، «بندر بن سلطان»، رئیس قبلی اطلاعات عربستان، از پست خود برکنار شد. جایگزینی او با متحد ضد تروریسم پیشین آمریکا و وزیر قبلی وزارت کشور عربستان، شاهزاده «بن نواف»، نشانه‌ای از مرحله‌ای جدید در همکاری عربستان و آمریکا در سوریه به‌خصوص در مقابل تروریست‌های جهادی است؛ اما تلاش‌های عربستان و آمریکا به جبهه میانه‌رو با پول‌هایی از مجاری غیررسمی – اغلب از جانب فعالان بخش‌های خصوصی- به کنش­گران تندروتر خنثی‌شده است.امارات برخلاف ریاض اعتقادی به ارسال مستقیم سلاح به شورشیان سوری ندارد. این کشور در عوض خود را به‌عنوان فراهم‌کننده کلیدی کمک‌های بشردوستانه معرفی کرده است. به‌طور مثال امارات با شروع ۲۰۱۱ ا کمک‌های بشردوستانه خود به اردن را به‌شدت افزایش داد- از ۳۳ میلیون دلار در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ تا ۲۰۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۱ و ۲۶۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۲٫ (و گزارش‌ها از کمک بیشتر امارات به لبنان در حوزه نظامی در پایان ۲۰۱۳ و آغاز ۲۰۱۴ حکایت دارد.) [color=#ff6600][b]■[/b][b] کویت: کانون زلزله فعالیت‌های مالی تروریستی در سوریه[/b][b]■[/b][/color] امارات همچنین به‌عنوان یک مرکز مالی و لجستیکی برای اپوزیسیون سوریه محسوب می‌شود و مسئولین این کشور با شیعیان اماراتی و لبنانی‌های مقیم امارت که به دنبال کمک به «اسد» و حزب‌الله بوده‌اند مقابله کرده‌اند. کویت به نحو رسمی با شورشیان مسلح سوری مخالفت کرده و بر میزبانی کنفرانس‌های خیریه و معرفی خود به‌عنوان حامی اصلی شهروندان سوری تمرکز کرده است. کویت همچون آنچه یک مقام ارشد آمریکایی «کانون زلزله فعالیت‌های مالی تروریستی در سوریه» خوانده است ظاهر شده است. این کشور منبع اصلی تأمین مالی القاعده در سوریه بوده است. تمامی گروه‌های شورشی نام خود را از سرمایه‌گذاران کویتی گرفته‌اند و به دستور آن‌ها عملیاتشان را انجام می‌دهند.منبع اصلی این کمک‌ها، خیریه‌های سلفی کویتی، روحانیون و سیاست‌مدارانی هستند که پیوند آنان با این گروه‌های شورشی حکایت از پیوندهای مشترک قبیله‌ای – دینی و همچنین تمایلات فرقه‌ای و چشم‌انداز ضد ایرانی مشترک آنان دارد. [color=#ff6600][b]■[/b][b] ادامه نبرد در سوریه و بقای «اسد» پیروزی‌ای بالفعل برای ایران و حزب‌الله [/b][b]■[/b][/color] تقسیمات فرقه‌ای در بحرین نیز همانند کویت سیاست این کشور را در قبال سوریه تحت‌الشعاع قرار داده است. سلفی‌های بحرینی که اغلب خارج از قدرت دولتی عمل کرده و کمک‌های انسان دوستانه برای مخالفین سوری را سازمان‌دهی کرده‌اند. بنا به گزارشات برخی از این کمک‌ها برای تهیه سلاح برای برخی عناصر سنی رادیکال به کار گرفته‌شده است؛ همچنین تعدادی از سلفی‌های بحرینی نیز در جنگ در سوریه کشته‌شده‌اند. [b]نگرانی‌ها از ادامه نبرد[/b] کشورهای حوزه خلیج {فارس} ادامه نبرد در سوریه و هر روزی که «اسد» در قدرت باقی بماند را پیروزی بالفعلی برای ایران و حزب‌الله قلمداد می‌کنند. مفسرین سعودی همواره نسبت به پابرجا ماندن حکومت فعلی سوریه هشدار داده‌اند؛ این کشور چنانکه یک مفسر سعودی در عبارت «شام عربی ما» می‌گوید دژی برای نفوذ ایران خواهد شد. ترس سعودی تنها به شام محدود نمی‌شود- بقای «اسد» به نظر آن‌ها کنترل ایران بر عراق و تسلط این کشور بر خلیج‌فارس را نیز تقویت می‌کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]اقدامات ضد تروریستی[/b][b] کشورهای حوزه خلیج‌فارس[/b][b]■[/b][/color] همچنین نگرانی‌های داخلی نیز در این زمینه وجود دارد. کشورهای حوزه خلیج {فارس} به‌شدت نگران این هستند که هجوم داوطلبان این کشورها به سوریه، نیروهای جدیدی برای القاعده به­وجود بیاورد که به خانه بر خواهند گشت و باعث ناامنی می‌شوند. آن‌ها برای مقابله با این پدیده چند طرح قانونی، رسانه‌ای و مذهبی اجرا کرده‌اند. عربستان سعودی به‌خصوص در این جبهه نیرومند ظاهر شده است: در آغاز ۲۰۱۴، عربستان دستورالعمل‌های قانونی را تدوین کرد و شرکت در جنگ سوریه را جرم معرفی کرد و «دولت اسلامی عراق و شام» و «جبهه النصره» را به‌عنوان گروه‌های تروریستی معرفی کرد. در اواسط ۲۰۱۲ تلاش روحانیون برای جمع‌آوری کمک‌های انسان دوستانه خارج از کانال‌های رسمی توسط وزارت کشور عربستان متوقف شد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]نقش روحانیون سلفی در نبرد سوریه [/b][b]■[/b][/color] کشورهای حوزه خلیج {فارس} همچنین روحانیون سلفی که شرکت در جهاد سوریه را تشویق می‌کردند را ممنوع­الفعالیت یا بازداشت کردند و روحانیون بی‌طرف یا طرفدار حکومت را برای منصرف کردن جوانان از جنگ جایگزین کردند. روحانیون سعودی از روحانیون نسبتاً مترقی تا شخصیت‌های تندروتر، عمدتاً دنباله‌رو سیاست‌های دولت این کشور در قبال سوریه هستند. روحانیون سنی خلیج {فارس} نیز در گسترش شکاف میان گروه‌های سنی با مخالفت اکثریت آن‌ها با داعش و درعین‌حال هم‌صدایی با جبهه النصره نقش داشته‌اند. علی‌رغم تلاش‌های حکومت سوریه برای به خدمت گرفتن آن‌ها، روحانیون و شخصیت‌های سعودی همچنان به سوریه می‌پردازند. در ژوئن ۲۰۱۴ به‌طور مثال، «عبدالله محمد المحیسنی» روحانی مشهور سعودی فعال در جنگ سوریه طرح «امه» را برای حل اختلافات داعش و سایر گروه‌های شورشی به کار بست. این طرح بیش از ۲۰۰۰۰ امضای اینترنتی به دست آورد که بیش از ۱۲۰۰۰ هزارتای آن‌ها از درون عربستان ثبت شده بود. [color=#ff6600][b]■[/b][b]چالش‌های پیش روی[/b][b] کشورهای حوزه خلیج‌فارس [/b][b]در کمک به شورشیان سوری[/b][b]■[/b][/color] هرچند نیمه نخست ۲۰۱۴ با همگرایی راهبردی بیشتر آمریکا و کشورهای حوزه خلیج {فارس} گذشت، به نظر نمی­رسد کشورهای حوزه خلیج {فارس} کاملاً مطابق میل آمریکا عمل کنند. این سیاست خارجی شخصی و غیررسمی کشورهای حوزه خلیج {فارس} همراه با اپوزیسیون متشتت سوریه، هدایت کمک‌ها به گروه‌های به‌اصطلاح میانه‌روی سوری را با چالش جدی مواجه کرده است. تا آنجا که به ایران مربوط است به نظر نمی‌رسد گام‌های اخیر کشورهای حوزه خلیج {فارس} به سمت ایران به گسترش تشنج‌زدایی در سوریه بینجامد. هرچند دو طرف از افسارگسیختگی القاعده بیمناک هستند، کشورهای حوزه خلیج {فارس} مشوقی برای ارائه به ایران در ازای دست کشیدن از جنگی که آن را لحظه‌ای سرنوشت‌ساز برای برتری منطقه‌ای ایران می‌دانند، در اختیار ندارند. علاوه بر این ممکن است به دنبال برنامه اقدام مشترک و رفع تحریم‌ها، عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج {فارس} دخالت خود را در سوریه برای جلوگیری از تجاوز یک ایران با اعتمادبه‌نفس افزایش دهند. به‌هرحال سیاست‌های کشورهای حوزه خلیج {فارس} در سوریه با توجه به نگرانی‌های امنیتی و بافتار داخلی هر یک از کشورهای حوزه خلیج {فارس} شکل خواهد گرفت. علی­رغم برخی تلاش‌ها به رهبری عربستان برای ایجاد هماهنگی، رقابت بین فعالان رسمی و غیررسمی و میان کشورهای حوزه خلیج {فارس}، به گسترش انشعاب و رادیکالیسم در اپوزیسیون سوریه کمک خواهد کرد. [color=#ff6600][b]پایان[/b][/color] [color=#ff6600][b]بن پایه : [url="http://www.eshraf.ir/1826"]http://www.eshraf.ir/1826[/url][/b][/color]
  8. [quote name='arash666' timestamp='1402758753' post='385850'] این کتاب رو جناب فرزین ندیمی قرار دادند . برای موارد مشابه باید از ایشون بپرسم و به شما بگم ولی در حال حاضر این کتاب رو داشته باشید تا بعد [center][color=#008000]دانلود کتاب ماموریت در ساحل نیسان[/color][/center] [center][color=#008000]خاطرات سرتیپ 2 زرهی ستاد[/color][/center] [center][color=#008000]جناب محمود فردوسی[/color][/center] خودم بعد از خوندن این کتاب اطلاعات ام در مورد زرهی ایران در جنگ ( خصوصا تانک چیفتن و مشکلاتی که در جنگ با آن دست و پنجه نرم میکرد آشنا شدم ) البته کتاب بیشتر در مورد خاطرات اوایل جنگ هست خواندن این کتاب رو به همه توصیه میکنم [color=#ff0000]دوستانی که دسترسی دارند ممنون میشم کتاب رو تهیه کنند و بخرند واین پست رو به عنوان راهنما استفاده کنند ( که همچین کتابی هست ) دوستانی هم که گشتن و پیدا نکردن دانلود کنند لذتش رو ببرند[/color] [url="http://www.mediafire.com/download/clffi6rxy1s9m0t/mamouriat+fdar+sahel+neisan.rar"]دانلود کتاب ( به این میگن آپلود سنتر )[/url] [/quote] بسیار ممنون از راهنمایی و پیگیری جنابعالی
  9.  با سلام و تشکر - می تونم بپرسم کتابهای مشابه این از کجا قابل دانلود هست - مثلا" بررسی نقش زرهی در جنگ ایران و عراق با تشکر از راهنمایی شما
  10. با سلام - ضمن تشکر از جنابعالی بابت مطالعه دقیق و سئوال بسیار مهمی که مطرح فرمودید : در این ارتباط باید بگویم که فاصله میان ایجاد یک راهبرد تا به رسمیت شناختن آن ، تغییر ساختارهای واحد نظامی مورد نظر ، ایجاد ایده برای ابداع فناوری های مورد نیاز این راهبرد و در نهایت اجرای بدون نقص آنها سال ها فاصله مورد نیاز هست و خواهد بود . ژنرال استاری به عینه این مساله را ذکر می کند که اساسا" ارتش ها ، نهادهای اجتماعی بشمار می روند که بشدت در مقابل ایجاد تغییرات مقاومت می کنند و اصولا" تا زمانی که در یک موقعیت بحرانی وارد نشوند ، حاضر به اعمال تغییرات بنیادی ( انقلاب دراستراتژی نظامی ) بجای ایجاد یک رفرم ( تغییرات سطحی در ساختار رزمی ) نیستند . نمونه بارز این مساله ارتش آمریکا بشمار می رود . تا آنجایی که بنده اطلاع دارم ، ایالات متحده تا پایان جنگ ویتنام بشدت به همان دکترین رزمی قدیمی خود یعنی استفاده از حجم انبوه آتش ( حمایت هوایی و زمینی توسط واحدهای نیروی هوایی و آتشبارهای توپخانه توسط مهمات غیر هوشمند )‌ برای پشتیبانی پیاده نظام تکیه داشت چرا که این دکترین در برایر ورماخت در جنگ جهانی دوم و ارتش کره شمالی در جنگ کره (1953) جواب داده بود ، چرا که در این دو جنگ واحدهای دشمن ، یگان های منظم و کلاسیک بشمار می آمدند . اما در جنگ ویتنام و بخصوص از اواسط این جنگ ، ارتش ایالات متحده با دو مفهوم جدید مواجه شد : 1- تبدیل شدن دکترین ارتش ویتنام شمالی از نبرد کلاسیک به نبرد نامتقارن ( و نه ناهمتراز) 2- ظهور واحدهای پدافند موشکی برای دفاع از اهداف حیاتی ویتنام شمالی که توسط روسها فراهم آمده بود ( واحدهای سام- 2 ، آتشبارهای توپخانه ای و در انتهای جنگ واحدهای سام-3) در ارتباط با مورد اول ، آمریکایی ها تا زمانی که ویتنام شمالی با روش کلاسیک می جنگید ، برای شکست دادن آنها مشکل زیادی نداشتند ، چون در تعداد نیرو 10 به یک و در قدرت آتش 20 به یک از برتری فاحشی برخوردار بودند ، اما زمانی که دکترین رزمی ویتنام شمالی تغییر نمود ، دوران فاجعه بار برای آمریکایی ها آغاز گردید ( این مساله خودش یک موضوع مفصل برای پژوهش بشمار می آید ) در ارتباط با مورد دوم هم بسیار روشن است . تا قبل از وارد شدن آتشبارهای گاید لاین و میگ -21 و رادارهای پیش اخطار P-15 فلت فیس و توپخانه ضدهوایی اس- 60 به ویتنام شمالی ، نیروی هوایی آمریکا هیچ مشکلی برای اجرای تاکتیک های بمباران فرشی و شخم زدن خاک ویتنام شمالی نداشتند ، اما ورود تدریجی این سلاح ها ، بتدریج عرصه را بر نیروی هوایی آمریکا تنگ نمود ، تا جایی آمریکایی ها مجبور شدند بسرعت تسلیحات و تاکتیک های سرکوب پدافند هوایی دشمن (SEAD) را که شامل بمب افکن های تاکتیکی اف-105 تاندر چیف و موشکهای ضد تشعشع ( ضد رادار) شرایک و استاندارد( که در حقیقت نمونه هواپایه موشک سطح به هوای استاندارد) بود را وارد عرصه نبرد نمایند حتی این جنگ موجب شد تا ایالات متحده تاکتیهای بمباران متعارف خود را تغییر داده و حتی رو به استفاده از مهمات هوشمند بیاورد . بعنوان مثال در طول 4 سال آخر جنگ ، آمریکایی ها بارها سعی کردند تا به سبک جنگ جهانی دوم و با اعزام تعداد انبوه بمب افکن ها ، پل راهبردی " تان هوا" را منهدم کنند ولی علیرغم تلفات بالا ( در حدود 60 تا 90 فروند هواپیما) نتوانستند ، ولی با ورود نخستین سری مهمات هوشمند پیووی ، تنها در یک سورتی پرواز که توسط بمب افکن های تاکتیکی اف-4 فانتوم انجام گرفت ، این پل برای یکسال و نیم بلااستفاده گردید . غرض از بیان این مسایل ، این بود که متاسفانه تا یک سازمان رزمی ( مثل یک ارتش ) دچار یک فاجعه نشود ، هیچ اقدامی برای تغییر ساختارها ، فناوری ها ، تاکتیک ها و تکنیک ها ی خود بعمل نخواهد آورد . در ارتباط با بحث دفاع متحرک که نسخه آزمایشی نبرد هوا- زمینی بشمار می آید ،هم این مساله کاملا" صادق است . براساس نوشته های ژنرال استاری ، ارتش ایالات متحده فقط زمانی به این فکر افتاد که باید ساختار ، تاکتیکها ، استراتژی ها و فناوری و حتی تکنیکهای خود را تغییر دهد که با فاجعه نظامی ویتنام مواجه گردید . عین این مساله برای روسها در افغانستان و چچن تکرار گردید . در ارتباط با عراقی ها هم این مساله صدق می کند . عراق جنگ با ایران را زمانی آغاز کرد که کاملا" براساس دکترین های رزمی اتحاد شوروی سازماندهی شده بود ، یعنی تکیه بر توان زرهی که از پشتیبانی آتش توپخانه بهره می برد و در حالی که تانک ها در این ارتش صرفا" وظیفه یک توپخانه متحرک را ایفا می کردند ، پیاده نظام به همراه IFV ها به خطوط دشمن حمله میبرد . عراقیها هم تا قبل از ورود به خرمشهر از همین روش پیروی می کردند ، ولی چون در خرمشهر با نوع تازه ای از نبرد ( یعنی نبرد شهری که در آن تانک دیگر کارایی خود را تا حد زیادی از دست می داد ) روبرو شدند ،بتدریج پیاده نظام و IFV های خود را وارد عرصه کردند . بعد از اینکه عزیزان ارتش و سپاه ( با سهم مساوی از این پیروزی ) توانستند خرمشهر را آزاد کنند ، عراقی متوجه نقص موجود در دکترین روسها شده و بتدریج با استفاده از مستشاران نظامی فرانسوی ، بلژیکی ، مصری ، اردنی ، پاکستانی و نهایتا" امریکایی ، ساختار رزمی خود را بویژه در یگانهای گارد ریاست جمهوری تغییر داده و با استفاده از استراتژی دفاع متحرک ، ضرباتی را به ما وارد ساختند . البته به کارگیری این استراتژی توسط عراق و اقدامات متقابل ما بصورت محدود درکتاب ارزشمند دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه با عنوان " جنگ در سال 65" تشریح شده است . تلفات در حدود 100 نفر بود اگر اشتباه نکنم .
  11. بخش هشتم : این نبرد ، با همراهی افسران علاقه مند به این موضوع آغاز گردید و استاری با نوشتن مقالات و چاپ آنها در نشریات نظامی ( که در کشور ما متاسفانه به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد ) ارتش را وادار به عکس العمل نمود . آنچه در این تلاش نقشی اساسی داشت ، مفهوم باز آزمودن (reexamination) وسواس قدیمی موجود در ارتش بود . تردید درباره مفاهیم قدیمی ، به معنای حمله به آنها ونه صرفا" ایجاد یک شبهه درباره آن در یک گستره وسیع بود ، بدین معنی که نه تنها به ایده های قدیمی حمله می شد ، بلکه یک تهاجم همه جانبه به تمامی مشاغل ، حرفه ها ، تاکتیکها ،فناوری ها و... که ایده های قدیمی برپایه آن استوار بود نیز صورت می گرفت . این مساله به معنای بازبینی و شاید تغییر کل ساختار نظامی ارتش ایالات متحده بشمار می رفت که شامل اندازه ، ترکیب و شمار واحدهای رزمی هم می بود . این تغییرات بدین معنا بود که این تحول در زمانی صورت می گرفت که دکترین نظامی اتحاد شوروی هنوز تحت تاثیر دکترین " شتاب حرکت نیروهای انبوه و نبرد مداوم زمینی (mas momentum and continue land combat) قرار داشت . بنابراین جهش بسوی نوع جدیدی از آموزه های نظامی تنها در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 بوقوع پیوست .( نکته جالب هم این است که نخستین آزمایش غیر رسمی این دکترین ها در جنگ ایران و عراق صورت گرفت ولی برای ساختار کند و غیر قابل انعطاف ارتش عراق اساسا" چنین چیزهایی غیر قابل قبول و پذیرش بشمار می رفت ، بااینکه عراقی ها نتایج نسبتا" قابل قبولی از اجرای این دکترین ها بدست آورده بودند ) . در این دوره ، استاری نه تنها در ارتباط با موضوعات نظامی ، بلکه در باره موضوعات اقتصادی و اجتمای در ساختار ارتش ایالات متحده تغییرات زیادی را موجب گردید . وی در سال 1982 در نخستین دیدارش با آلوین تافلر چنین گفت : " تغییر ساختار محافظه کار ارتش بسیار دشوار است . از آن گذشته ارتش ایالات متحده یک نهاد موج دومی است . بدین معنی که ارتش بعنوان یک نهادی که وابسته به صنایع نظامی است مشخص می گردد و این صنایع وظیفه دارند بصورت سریال سلاح تولید کنند . ارتش توانایی افراد را در چهارچوب تجهیزات تولید شده توسط صنایع نظامی محدود می کند وبعد از آن پرسنل و سخت افزارهای نظامی را در یک جا جمع نموده تا ایالات متحده قادر باشد در یک جنگ پیروز گردد . این رهیافت ، یک رهیافت کاملا" موج دومی است و ما باید آن را به یک رهیافت موج سومی تبدیل کنیم ." با چنین قصدی ، ژنرال استاری به حمایت افسران مافوقش نیاز داشت . او حمایت ژنرال ادوارد . سی . مایر (E.C. MEYER) ( نکته جالب اینکه این فرد یک حامی جدی برای تشکیل نیروی دلتا توسط سرهنگ چارلی بکویث ، فرمانده عملیات زمینی در طبس نیز بود ) را که در آن زمان رییس ستاد ارتش بود را بدست آورد . همچنین افسرانی نظیر ژنرال دیپوی ، ژنرال آبرامز ( که تانک اصلی میدان نبرد آبرامز به نام اوست ) و... را جلب نمود . علت موافقت این افراد این بود که اینان هنوز از ضربه ویتنام خاطرات بدی داشتند و می فهمیدند که وجود تفکری تازه ، برای ارتش ایالات متحده بشدت ضروری است . استاری در ستاد خود نیز به وجود افسرانی تحصیل کرده و با تجربه نیاز داشت . افزون برآن افسرانی نظیر ژنرال ویلیام ریچاردسون و جمع کوچکی از افسران ارتش در رده سرهنگی به مانند سرهنگ ریموند هنریکس ، سرهنگ هوبا واس دوچک و سرهنگ هولدر در ستاد ارتش واقع در فوت لیون فورت ایالت کانزاس در تعریف و تدوین این آموزه به وی کمک می نمودند. ادامه دارد ..............
  12. [center][size=6][color=#FF0000]بسم الله الرحمن الرحیم [/color][/size][/center] دیدار آشکار دو مقام ارشد آمریکا از اسرائیل، سوزان رایس، مشاور امنیت ملی و چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا در این ماه، به اسرائیل اطمینان داد که دولت آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، "هر آنچه باید انجام شود را، انجام می‌دهد".[list] [*]دو مقام ارشد آمریکا (سوزان رایس، مشاور امنیت ملی و چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا) در این ماه، به اسرائیل اطمینان دادند که دولت آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، “هر آنچه باید انجام شود را، انجام می‌دهد”. [*]در همین زمان، دولت آمریکا به اطلاع تهران رساند که بحث محدودیت برنامه موشکی، موشک‌های بالستیک شهاب ۳ را در برنمی‌گیرد. این “امتیاز” آمریکا، با رضایت ایران مواجه نشد. [*]هیگل نه تنها در اسرائیل، بلکه توسط عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس به هنگام شرکت در جلسه وزیران دفاع خود، که در روز چهارشنبه ۱۴ می، با ریاست ولی‌عهد عربستان، شاهزاده سلمان برگزار شد، مورد بازخواست قرار گرفت. [*]روحانی فهمیده است که سازش‌های تاکتیکی، رهایی از فشار تحریم‌های اقتصادی که به کشورش چنگ زده است را به همراه نخواهد داشت. آیت‌الله خامنه‌ای و سپاه این رویکرد را رد کردند. آن ها مایل به امتیازدهی واقعی در برنامه هسته‌ای و موشکی خود نیستند. [/list] دیدار آشکار دو مقام ارشد آمریکا از اسرائیل، سوزان رایس، مشاور امنیت ملی و چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا در این ماه، به اسرائیل اطمینان داد که دولت آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، “هر آنچه باید انجام شود را، انجام می‌دهد”. در همین زمان، دولت آمریکا به اطلاع تهران رساند که بحث محدودیت برنامه موشکی، موشک‌های بالستیک شهاب ۳ ـ که بُرد آن ها با ۲۱۰۰ کیلومتر، تمام نقاط خاورمیانه، و اسرائیل را پوشش می‌دهد ـ در برنمی‌گیرد. این موشک می‌تواند کلاهکی با وزن ۷۶۰ کیلوگرم تا ۱٫۱ تن را، که حتی ممکن است کلاهک هسته‌ای هم باشد را حمل کند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و موشه یعلون، وزیر دفاع اسرائیل بیانات رایس و هیگل در این دیدار را به چالش کشیدند. مکالمه مستقیم خارج چارچوب مذاکرات شش قدرت در وین با ایران از طرف واشنگتن، منع موشک‌های بالستیک دوربرد ایران که با برد ۴هزار کیلومتر، اروپا و آمریکا را در خطر قرار داده بود را، خواستار شد. دولت اوباما موشک‌های بُرد متوسط ایران مقابل اسرائیل، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس را در زمره این محرومیت نمی‌دانست. بلکه خواستار ممنوعیت موشک‌های سجیل، سفیر، سیمرغ (ماهواره‌بر)، عاشورا ۱ و عاشورا ۲ (نمونه‌های دیگری از موشک‌های سجیل) در توافق‌نامه نهایی جامع هسته‌ای شد. اما این “امتیاز” آمریکا، با رضایت ایران مواجه نشد. [color=#ff0000]رهبر عالی ایران آیت‌الله علی خامنه‌ای در ۱۱ می اعلام کرد[/color]: “[color=#0000ff]آن ها از ما انتظار دارند برنامه موشکی‌مان را محدود سازیم، در حالی که پیوسته ایران را با اقدام نظامی تهدید می‌کنند. بنابراین این یک انتظار [/color][color=#008000]عجیب و احمقانه[/color][color=#0000ff] از سمت آن ها است.” در نتیجه به کارخانجات موشکی امر کرد که به تولید انبوه روی آورند[/color]. هیگل نه تنها در اسرائیل، بلکه توسط عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس به هنگام شرکت در جلسه وزیران دفاع خود، که در روز چهارشنبه ۱۴ می، با ریاست ولی‌عهد عربستان، شاهزاده سلمان برگزار شد، مورد بازخواست قرار گرفت. هنگامی که هیگل به حضار آن جلسه اطمینان داد که کشورهایشان نباید چیزی برای ترس از مصالحه میان واشنگتن و تهران داشته باشند، از او خواسته شد که به طور کامل سیاست اوباما درباره برنامه موشکی ایران را توضیح دهد. او پاسخ داد که هدف برنامه، ایجاد یک سپر دفاع موشکی یکپارچه مشترک در منطقه است. در اورشلیم [بیت‌المقدس]، وزیر دفاع آمریکا، نتانیاهو و یعلون را متقاعد ساخت که همکاری نزدیک آمریکا ـ اسرائیل در ابقای یکی از مستحکم‌ترین سپرهای دفاع موشکی در جهان، امنیت کافی در مقابل موشک‌های بالستیک شهاب ۳ ایران را خواهد داشت. رزمایش مشترک “کُبرا جونیپر” آمریکا ـ اسرائیل که هر دو سال برگزار می‌شود، یکشنبه ۱۸ می، با شرکت ۱۰۰۰ سرباز آمریکایی شروع خواهد شد. با این حال، نه اورشلیم [بیت‌المقدس] و نه رهبران خلیج فارس توضیحات واشنگتن را نپذیرفتند. شکست دور آخر مذاکرات هسته‌ای با ۶ قدرت جهانی، در روز پنج‌شنبه ۱۵ می، در کم کردن شکاف میان دو طرف و در نتیجه عدم شروع پیش‌نویس توافق‌نامه نهایی، ناامیدی‌های آنها را تشدید نمود. روحانی فهمیده است که سازش‌های تاکتیکی، رهایی از فشار تحریم‌های اقتصادی که به کشورش چنگ زده است را به همراه نخواهد داشت. او پافشاری کرد که امتیازدهی قابل توجه ایران در سیاست‌های هسته‌ای‌اش، برای متقاعد کردن جهان به اینکه کشورش به دنبال سلاح هسته‌ای نیست، کافی است. آیت‌الله خامنه‌ای و سپاه این رویکرد را رد کردند. آن ها مایل به امتیازدهی واقعی در برنامه هسته‌ای و موشکی خود نیستند. این ناسازگاری هیچ نرمی‌ای از خود در مقابل تمایل دولت آمریکا به سازش در اهداف بالقوه ایران نشان می‌دهد. منبع : [url="http://www.rasad.org"]http://www.rasad.org[/url]
  13.  بسیار مطلب جالبی بود - از جنابعالی تشکر می کنم و بابت پست چند روز قبل هم از جنابعالی عذرخواهی می کنم - شاید سوء تفاهمی پیش آمده بود . :rose: :rose: :rose: :rose:
  14. [quote name='gader' timestamp='1402647412' post='385440'] باز هم سیاست انکار و باز هم شووینست. از یک مطالعه به این تیجه می رسیم که ایران ترک ندارد بلکه اذری دارد و به هر دلیلی ربان اینها یک زبان من دراوری شده است. حال چاره کار چیست؟ فاشیست ها از تدریس زبان مادری افراد هم هراس دارند.یقیناً تدریس زبان مادری افراد باعث تجزیه طلبی نمی شود بلکه عدم تدریس ان است که سبب تجزیه طلبی می شود. باور کنید که فرهنگ هیچ فرد برایش خرده فرهنگ نیست . از دشمنی با فرهنگ های اقوام چیزی عایدتان نمیشود . البته نتیجه ای دارد و ان هم وارد شدند انان به پروسه ملت سازی است. اوج نژاد پرستی است که اعراب یک سمت مرز من دراوردی را ترسو و بزدل ،بدوی و سوسمار خور بنامیم و با کمال وقاحت بگوییم منظور ما عرب زبانان این سمت مرز نیست.چه کسی می تواند انتظار داشته باشد اعراب این سمت مرز خود را با این افراد یک ملت یا هموطن بداند؟ کسانی که ارمنستان را برادر خود می دانند و از انان حمایت می کنند نباید انتظار این را داشته باشند که اذربایجانی انان را هموطن یا بردار خود بدانند محرومیت سبب تجزیه طلبی نمی شود بلکه این تبعیض است که سبب تحریک می شود [/quote] عزیز جان - بنده نمی دونم جنابعالی اهل کجای آذربایجان ( و نه آزربایجان) هستی ولی اول اگر ایرانی هستی ، در صورت امکان آواتار خودت رو عوض کن ، این آدم ( آتاتورک ) حقیرتر از آنی هست که بخواد در بین ایرانی جماعت جایی داشته باشد . دوم ، حالا یا ترک و یا آذری ، مگر فرقی هم می کند . ما ایرانی هستیم و مسلمان و یا مسلمان و هستیم و ایرانی . این صحبتهای شما همش انحرافی است . بله ، اعراب هموطن ما بسیار سرتر از اعراب عراقی یا عربستانی و ... هستند فارس های ما ، پارس های ما ، لرهای ما ، گیلک های ما ، کردهای ما ، تهرانی های ما ، بوشهری ها ما ، چابهاری ها ما ، بشاگردی های ما و .... همه ایرانی هستند عزیز جان - این افکار شما درآینده برای شما دردسر می شود عزیز جان . در ایران عزیز ما جایی برای قومیت گراها ، تجزیه طلب ها و... وجود ندارد ( البته منظور من شما نیستید )
  15. بخش هفتم : تغییر در پنتاگون : زمانی که استاری در سال 1977 ( دوسال قبل از انقلاب اسلامی و سه سال قبل از آغاز جنگ تحمیلی ) ارتقاء مقام یافت و به سرپرستی ترادوک منصوب شد ، هنوز نیاز به نظریه ای نو و عمیق تر ، ذهن وی را بخود مشغول نموده بود . استاری همیشه به این مساله دقت می کند که برای ایده دفاع فعال و ژنرال دوپوی احترام قائل شود . وی سالها بعد چنین به یاد می آورد که در آن سال ها وی با دیدگاه ای دوپوی موافق بود اما میان آن دو بر سر مبحث دفاع در برابر تهاجم ، اختلاف نظر جدی وجود داشت . بنابراین استاری به این نتیجه رسیده بود که آنچه که لازم است نه تنها تحولی تدریجی ، بلکه بازاندیشی کامل درباره آموزه ارتش ایالات متحده از پایین به بالا بود . کوشش استاری در راه پیشبرد این بازاندیشی وی را مجبور ساخت تا با پاره ای از پیش فرض های مهم جنگ موج دومی به مبارزه برخیزد . این کار ، او را واداشت تا نقش کسی را ایفا نماید که می خواهد ، انقلابی در آموزه های نظامی ایجاد کند . یعنی به راه انداختن فرایندی نو برا تدوین نظریه جنگ موج سومی و ایجاد جهت های تازه در آن . با این حال ، تغییر دادن هر آموزه نظامی ، بدان می ماند که با پرتاب پفک ، سعی کنیم تا یک خودرو زرهی را از کار بیاندازیم ، ارتش هم به مانند هر نظام اداری عظیمی در برابر نوآوری ایستادگی می کند ، بویژه اگر تغییر بطور ضمنی به معنای پایین آوردن اعتبار واحدهای نظامی سنتی شده و نیاز به یادگیری مهارتهای تازه و تعالی بخشیدن به رقابتهای نابجای پرسنل باشد . تعریف یک آموزه جدید و جلب حمایت نیروهای مسلح و سیاستمداران و سپس اجرای عملی آنها به کمک نیروهای تربیت یافته و فناوری های مناسب ، کاری است بس عظیم و هیچ نیرویی خواه یک ژنرال ارشد باشد یا نباشد ، به تنهایی نمی تواند آن را اجرا کند . این کار به مهماتی که ایده نام دارد ، نیاز داشت .
  16. نکته جالبی را فرمودید چون تا الان و در این ارتباط چنین چیزی را نشنیده بودم - ممنون
  17. جناب senaps عزیز امیدوارم هر جا که تشریف می برید در پناه حق موفق و موید باشید - ولی یک نکته را خدمت شما عرض کنم - نمی دونم شما با اصطلاح " [size=5][color=#FF0000]لحاف چهل تکه[/color][/size] " آشنایی دارید یا نه ؟ این وسیله ، یک پتو است که از انواع و اقسام پارچه های رنگی دوخته می شود . مساله قومیت ها در ایران هم به مانند همین لحاف چهل تکه است . ما ایرانی ها ، بیشتر از 25 قرن ( خیلی بیشتر از کشور خودخوانده اقلیم کردستان که سابقه بد زمامدارنش فقط صفحات تاریخ کشور عراق را تیره کرده ) است که با هم ودرکنار هم تمامیت ارضی کشور عزیز خودمون را حفظ کردیم . مطمئن باشید ( البته این حرف بنده را فقط گذر زمان تایید یا رد خواهد کرد ) که این حضرات زیاد دوامی ندارند و به محض اینکه حکومت مرکزی عراق یک مقدار تثبیت شود ، برای این حضرات مشکلات جدی به مانند زمان صدام ایجاد خواهد شد ، چون عراقی ها ( چه بعثی ، چه اهل سنت و شیعه ها )هرگز تحمل نکرده و نمی کنند که بخش نفت خیز این کشور در شمال از این کشور جدا شود و در حال حاضر فقط با اینها مماشات می کنند . اقلیم خودمختار کردستان عراق ، بلحاظ جغرافیایی و ژئواستراتژیک یک محدوده سیاسی بسته است و در محاصره دشمنانش و در حال حاضر صرفا" بدلیل روابط بد میان امریکا و ایران ، مقداری رونق پیدا کرده است . از طرفی دیگر هموطنان کرد ما بلحاظ سطح سواد ، شجاعت و ... با یک فاصله زیاد از سایرین کردها در سه کشور بعدی قرار دارند . به نظر من ( [size=5][color=#FF0000]البته روی صحبت من جنابعالی و سایر دوستان نیست[/color][/size] ) هرکس در ایران با این تنوع قومیتی بر طبل جدایی بکوبد ، یک چیزیش می شود . تمام دلایل شما مبنی بر نبود کار ، شغل ، فرصتهای پیشرفت درست است و این بلاهایی که شما ذکر کردید شاید ده برابر آن سر من امده ، ولی من باید بگم که ........ . از جنابعالی هم تقاضا دارم عزیز جان ، باعث سوء استفاده دشمن از این مسایل نشید . فقط یک مقدار تاریخ خودمون را مجددا" مطالعه بفرمایید و ببینید که این جور تحلیل ها چه بلایی سر ما آورده . کشوری که در حدود 300 سال پیش وسعت ان در حدود 17 میلیون کیلومتر مربع بوده الان رسیده به 2 میلیون کیلومتر مربع . ایا شما راضی می شید که از این هم کوچکتر شود . بعید می دونم شما به این مساله راضی بشید
  18. جناب کیانی عزیز - البته باید خدمت شما عرض کنم شاید منظور این آدم ، این باشد که ژنرال های آلمانی بیش از اندازه در زمان طراحی تاکتیکی عملیاتهای خود ، بر تصرف سرزمین ها و یا نابودی یگانهای حریف تمرکز و توجه می کنند و باید در طرح ریزی های خود جنبه های دیگری همچون اهمیت سرزمین هدف بلحاظ دارا بودن منابع معدنی و.... در نطر داشته باشند . مثلا" تا انجایی که یادم هست فلزی که برای ساخت زره تانکهای تایگر یک و رویال تایگر مورد استفاده قرار می گرفت ، فلزی بود که از اوکراین برای صنایع نظامی آلمانی ارسال می شد در نتیجه کیقیت زره بسیار بیشتر از زمانی بود که از فلزات کشورهایی نظیر لهستان یا سوئد استفاده می شد و ....
  19. بسم الله الرحمن الرحیم نمودار تصمیم گیری درباره برنامه هسته ای ایران موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن در گزارشی سلسله مراتب تصمیم‌گیری درباره برنامه هسته‌ای در ایران را ترسیم کرده است.موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن در گزارشی سلسله مراتب تصمیم‌گیری درباره برنامه هسته‌ای در ایران را ترسیم کرده است. نمودار زیر، ترجمه نموداری است که موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن از سلسله مراتب تصمیم گیری درباره برنامه هسته ای در ساختار حکومتی ایران ارائه کرده است. . <
  20. [quote name='RezaKiani' timestamp='1402582434' post='385180'] [right]پرت گفتن برادر[/right] [/quote] جناب کیانی عزیز- بنده هم این چارت را تایید نمی کنم -ولی برای اشنایی با نحوه ونوع نگاه اندیشکده های غربی به ساختار تصمیم گیری درایران ، مبحث جالبی است.
  21. با سلام اینفوگرافی درگیری ها در عراق [url="http://www.uploadax.com/images/34375318637880625011.jpg"]http://www.uploadax.com/images/34375318637880625011.jpg[/url]
  22. [quote name='death' timestamp='1402582511' post='385182'] اولين شرطي كه داره اينه كه ما بايد زندگي بهتري به كرد ها در ايران بديم خوب الان طرف اربيل رو ميبينه ايلام رو هم ميبينه خوب معلومه اونور انتخاب ميكنه دومين شرط اينه از كرد ها حمايت كنيم ! كه نميكنيم روزي كه ايران بتونه يه شهر كرد نشين در استاندارد هاي بين المللي داشته باشه هوا نيروز ايران براي همكاري با ي پ گ بلند شه داعش بزنه و با پ ك ك صلح كنه اون روز شايد بشه وطن پرستي كردي با نگاه ايراني رو حداقل در حاشيه مرزي مون ايجاد كنيم اونم شايد ! [/quote] جناب DEATH عزیز، این درخواست شما را کدام یک از قومیتهای ایرانی ( اقلیت یا اکثریت ) ندارند ؟؟؟؟ همه خواستار یک زندگی خوب هستند و بدون دغدغه ، دلایل شما هم منطقی است ، اما قرار نیست زمانی که تمامیت ارضی یک کشور در خطر است ، خدای نکرده یک قومیت بیاد و بگه اگر به من این و آن را بدید و من حرف نمی زنم و .... ( خدای نکرده ، منظور من شما و عزیزان کرد یا عرب و یا سایر قومیت ها نیست ) این یک نوع خودخواهی است . بله قوم کرد در طول تاریخ یک قومیت آریایی و اصیل و قبل از انقلاب جفاهای زیادی به این قوم شده و بعد از انقلاب هم جانفشانیهای زیادی این عزیزان برای حفظ تمامیت ارضی کشور انجام دادند ولی اگر همه مثل جنابعالی فکر کنند ، پس فردا هموطن های عرب خوزستان هم درخواست فلان چیز و... دارند ، آذری ها هم یک چیز می گویند و الی آخر تمام 1400 قومیت ریز و درشتی که در ایران زندگی می کنند ، یک درخواستی دارند و آن وقت سنگ روی سنگ بند نمی شود . درخواست ها به حق است و حق همه مردم و قومیت های ایرانی ولی " [size=5][color=#FF0000]هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد[/color][/size] "
  23. [quote name='mehran55' timestamp='1402579406' post='385148'] چرا ما همیشه سیاستهامون تدافعی هست؟؟ صبر میکنیم که به ما حمله بشه و بعد بدنبال راه دفاع میگردیم؟ مگر نه این هست که کردها یکی از اصیلترین اقوام ایرانی هستن؟ پس چرا نتونستیم کاری کنیم که کردهای تمام جهان ایران رو خانه و سرزمین اصلی خودشون بدونن و اگر هم بدنبال تجزیه طلبی از کشورشون هستن هدف خودشون رو بازگشت به آغوش مادر میهن که ازش دور افتادن بدونن؟؟ دقیقا مثل حالتی که ارامنه در قبال ارمنستان دارن و یهودیها در قبال اسرائیل و ... به نظر من شما و سیناپس و دوستان کرد دیگه بهتر بتونید برای این سوال جواب پیدا کنید. اگر بتونیم این تفکر رو ترویج بدیم عملا نه تنها دیگه نگران تجزیه طلبهای کردستان ایران نخواهیم بود بلکه میتونیم اونها رو بعنوان بخش دیگری از سیاست دستهای بلند خودمون به کمک بگیریم دقیقا مثل وضعیتی که الان شیعیان لبنان و سایر نقاط جهان در قبال ایران دارند. من 100% با نظر شما موافقم این شبیه همون تفکری هست که یک زمانی میگفتن ما نیاز به حکومت جمهوری نداریم و باید حکومت بشه حکومت اسلامی و نه جمهوری اسلامی البته در جواب این دوستان هم اون جمله مشهور حضرت امام ذکر شد و حضرات ساکت شدند. امام خمینی(ره) جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش الان هم باید به این دوستان بگیم که کسانی که به جبهه رفتند و شهید شدن هم بخاطر اسلام و هم بخاطر ایران بود. (شهدای ارمنی، زرتشتی و ... (غیر مسلمان) در جنگ کم نداشتیم ) جمله ای هست که فکر میکنم متعلق به سرلشکر خلبان شهید خلعتبری هست: اگر ذره ای از [color=#ff0000][size=5]خاک وطنم[/size][/color] به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد با خون خود آنرا خواهم شست تا حتی ذره ای از [color=#ff0000][size=5]خاک کشورم[/size][/color] به دست دشمن نیوفتد حرف شما کاملا درسته که دشمن ما رو رصد میکنه و باید هوشیار باشیم که بهانه بدست اونها ندیم و مسائل تفرقه برانگیز رو مطرح نکنیم ولی واقعیت دیگر این هست که با توجه به شرایط اجتماعی کشور ما، گروه هائی مثل داعش یا ... حداقل تا 10 سال آینده نمیتونن توی کشور ما تحرک خاصی داشته باشن (بخاطر باورهای قوی مذهبی ما ، سطح فرهنگی جامعه، رصد اطلاعاتی، حضور انبوه بسیجیان و... ) موضوع این بحثها این هست که ما از الان به فکر آینده باشیم و با آسیب شناسی بموقع، قبل از دیر شدن و کار از کار گذشتن؛ بتونیم پیشگیری های مناسب رو انجام بدیم [/quote] عزیز جان حرف شما درست - ولی بعضی از عزیزان دارند مشکلات اقتصادی و سیاسی و اینکه دولت مرکزی چنین است و چنان است و..... می فرمایند و این تحلیل ها "[color=#ff0000][size=6]الان [/size][/color]" بشدت خطرناک چون دشمن که ما را رصد می کند ، بر اساس همین مسائل هست که تاکتیکهای بعدی خودش را تنظیم می کند .
  24. دوستان عزیز - توجه کنید ، در این شرایط و با این خطراتی که ما رو تهدید می کند ، این صحبتها را در فضای مجازی که دشمن هم ما را رصد می کند ، راه نیاندازید . مشکل بوده ، هست و خواهد بود ، کسی هم تکذیب نمی کنه ولی خواهشا" از صحبتهایی که قومیت ها ، اقلیتهای دینی و... را تحریک می کند ، دست بردارید . والله اگر خدای نکرده اتفاقی بیافتد ، خشک و تر باهم می سوزند و آن موقع نه شرق و نه غرب و نه شمال و نه جنوب ، روی آرامش رو نمی بینه . شوخی نیست - من فکر می کردم دوستانی که در اینجا روی مسائل مهم تحلیل می کنند ، این مسائل برای شان حل شده است که اختلاف داخلی رو نباید جایی مطرح کرد که دشمن از آن استفاده کند اگر مثلا" یک وهابی ، یک سلفی تکفیری از خدا بی خبر این مسائل را بخواند ، تحریک شود که با این مسائلی که دوستان فرمودند ، بعدا" نمی شه جلو آن را گرفت . پس حداقل ار تمایل دارید بحث کنید که اشکالی هم ندارد ، از طرح مسائل حساس خودداری کنید . با تشکر
  25. بخش ششم : دفاع فعال ( متحرک ) : استاری چنین استدلال می نمود که اگر انبوه لشکریان سوری را که به آموزه ها و تسلیحات روسی مجهز بودند ( البته این مقایسه نسبی است ) ، بتوان با نیروهای فوق العاده کمتر اسراییلی ، محاصره و متوقف نمود ، چرا ناتو نتواند با استفاده از نیروهای کمتر ، جلوی انبوه قوای شوروی و پیمان ورشو را بدون استفاده از تسلیحات اتمی بگیرد ؟؟ در حقیقت این درسها را می توان در بخشهای دیگر جهان به کار بست که بر پایه این آموزه قدیمی که فقط می توان با استفاده از انبوه نیرو به پیروزی دست یافت ، ارتشهای عظیمی را بلحاظ کمیت ایجاد کرده بودند . ارتش ایالات متحده ، که فاجعه ویتنام آن را متقاعد ساخته بود که شدیدا" به تحول نیاز دارد ، در سال 1973، فرماندهی دکترین و آموزش (TRAINING AND DOCTRINE COMMAND) یعنی TRADOC را تحت سرپرستی ژنرال ویلیام دوپوی ایجاد نمود . این مرکز در دوره جنگ سرد ، بزرگترین نظام آموزشی جهان غیر کمونیست را تحت سرپرستی خود داشت و به مسائلی همچون نظریات یادگیری و فناوری های آموزشی توجه می نمود . در سال 1976، یعنی همان موقعی که استاری به آلمان اعزام شده بود ، این مرکز یک آموزه جدید نظامی را با نام دفاع فعال یا دفاع متحرک را ارائه داد . این آموزه که تا حد زیادی از تجربه اسراییل در جنگ 1967و 1973 و ایده های استاری متاثر بود ، طرفدار عمق بخشیدن به میدان نبرد بود .یعنی به جای آنکه صرفا" به نخستین ستون نیروهای مهاجم حمله شود ، از تسلیحات دوربرد (فامد) برای از میان بردن ستون های بعدی ، عقبه دشمن و سیستم لجستیک استفاده گردد . از دید استاری ، این دکترین ، گامی در جهت درست بود . با این حال ، مساله تنها ستون دومین نیروهای دشمن نبود ، ستون های دوم و سوم و چهارم را باید چه کار کرد ؟ چرا که نیروهای روسی بلحاظ اندازه بیشتر از نیروهای سوری بودند . بنابراین ، ایده دفاع متحرک در این مرحله در باره فرایند جنگیدن به اندازه کافی دورنگری نداشت .