[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های MR9

  1. با سلام خدمت دوستان - همین طور که بارها گفتم ، این دست مطالب فقط برای اشنایی عزیزان با وقایع در سطح راهبردی گذاشته می شه و آوردن این مطالب دلیل رد یا تایید ان نیست . بنابراین دوستان توجه کنند که پدیده ها یا فنومن ها را می توان از زوایای متفاوتی بررسی کرد و هرکس به اندازه حوزه اطلاعاتی خودش مسائل رو تحلیل می کنه . به نظر من ساختار قدرت در عربستان یک ساختار عمودی و از بالا به پایین بحساب می آید و هیچ گونه انعطاف پذیری در ارتباط با مسائل منطقه ای دران دیده نمی شود . خاندان ال سعود از ابتدا با مشت آهنین بر عربستان حکومت کردند و از این لحاظ هیچ فرقی با کره شمالی ندارند ، فقط بدلیل به دو دلیل ، یک- برخورداری ازمنابع غنی انرژی و دو - همپیمان راهبردی ایالات متحده بودن ، به سرنوشت کره شمالی تا الان دچار نشدند . ارتش این کشور بشدت به کارشناسان نظامی کشورهای مختلف ار بریتانیا و امریکا گرفته تا پاکستانی ها وابسته است و فقط خرج دلارهای نفتی که تا الان آنها را سرپا نگه داشته . در صورتی که هر اتفاقی به مانند آنچه امروز در بحرین داره اتفاق می افته ، در مقیاس کوچکتر در عربستان روی دهد ، به مانند زدن یک تلنگر کوچک به یک شیشه ترک خوده می باشد . نمونه بارز این مساله اشغال مسجد الحرام در اوایل دهه 1980 میلادی است . دخالت عربستان در بحرین ، سوریه و ..... صرفا" تلاشهایی است تا کانون بحران هرچند بطور موقت از ساختار فرسوده سیاسی این کشور دور بماند.
  2. شاید اشتباه کردم جون عجله داشتم - اگر تونستم تاپیکش رو می زنم
  3. این جایی که شما می فرمایید به احتمال زیاد مرکز ساخت تسلیحات بیولوژیک ارتش شوروی بود . با نشت یک ویروس که تا یکساعت دیگه اسمشو می گم ، ( الان در دسترس ندارمش) ، کل جمعیت یک دهکده در سیبری کشته شدند . شاید تبدیلیش کردم به یک تاپیک .
  4. خدمت شما عرض کنم که تا انجایی که من مطالعه کردم ( شاید منبعی که من مطالعه کردن اشتباه کرده ) ، تمامی تجهیزات برای حمل ، قطعه قطعه شد و در بسته بندی های جداگانه بسمت مکانی نامعلوم ، احتمالا" مناطق کم جمعیت یا خالی از جمعیت در استپ های سیبری توسط راه آهن برده شد و در عمق زمین دفع گردید . ولی شدت تشعشعات آنقدر زیاد بود که بلافاصله پس از چند روز کل منطقه مورد نظر آلوده گردید و تا انجایی که من اطلاع دارم به حال خودش رها شد . ( خدا رحم کنه )
  5. با اجازه دوستان - در این ارتباط فقط باید بگم که تمامی تجهیزات مورد استفاده در عملیات چرنوبیل بدلیل از کار افتادگی شدید و الودگی بیش از حد از این منطقه خارج شدند و در سیبری و در زیز صدها تن خاک مدفون . اما پس از چند روز تمامی اثار حیات از منطقه دفن این تجهیزات از میان رفت و منطقه تبدیل به یک منطقه نابود شده گردید . با اینکه بالگردهای میل- 26 و میل-8 به صفحات زرهی که از سرب و پارافین ساخته شده بودند مجهز بود ، اما طیف های گاما- بتا - الفا از این صفحات هم عبور کرده و تقریبا" تمامی خدمه با درصدهای الودگی بالا یا بسرعت فوت کردند و یا اینکه دچار از کار افتادگی شدید شدند .
  6. سلام  - بسیار عالی بود - من هم چند سال پیش یک مقاله جالب در باره خلبان های بالگردهای میل-26 که در این حادثه ماموریت داشتند تا انبوهی از شن و ماسه و صفحات فولادی را بر روی راکتور شماره 4 این نیروگاه بریزند را مطالعه کردم . اسم فرمانده این عملیات سروان گورگن قاراپتیان بود و متاسفانه چند ماه پس از این ماموریت بعلت دریافت دُز بیش از حد تشعشعات رادیو اکتیو بعلت سرطان ، به همراه بیش از 20 نفر از همکارانش فوت کرد .
  7. [quote name='arash666' timestamp='1400532132' post='379544'] [center][url="http://www.uploadax.com/images/27066623571051856454.jpg"]http://www.uploadax....71051856454.jpg[/url][/center] این نشان بازوی دانشجویان و پرسنل مرکز آموزشها بوده. حتی پرسنلی که OJT میرفتند امریکا هم مثل پدر خودم در امریکا این نشان را روی یونیفورم میزدند. [center][url="http://www.uploadax.com/images/08387807667059649682.jpg"]http://www.uploadax....67059649682.jpg[/url][/center] این نشان هم مربوط میشه به پایگاه هوایی شپارد امریکا و کلاس 07 سال 1976 میلادی که دانشجویان ایرانی و عربستان سعودی در ان کلاس مشترکا حضور داشتند. [center][url="http://www.uploadax.com/images/02692094922111687625.jpg"]http://www.uploadax....22111687625.jpg[/url][/center] این نشان هم باز مربوط میشه به UPT کلاس 10 سال 1976 میلادی که دانشجویان عربستان و ایران روی T-37 آموزش دیده اند. [center][url="http://www.uploadax.com/images/88269027411903671849.jpg"]http://www.uploadax....11903671849.jpg[/url][/center] این هم پرچم ژاپن نیست. پرچم سازمانی هوانیروز بوده. [url="http://rahrovan-artesh.ir/topic/692-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%87-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%88-%D8%AE%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%87%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4/page-2#entry9278"]منبع[/url] [/quote] عزیز جان پرچم دوخته شده سمت چپ بوضوح پرچم ژاپن است - شاید این پچ مربوط به دوره خاصی یا اینکه مربوط به بالگردهای تولید همزمان برای ایران و ژاپن باشه ؟؟؟ بنده پرچم سمت چپ را پرچم ژاپن استنباط می کنم . اگر ممکن توضیح بفرمایید - خیلی ممنون
  8. [quote name='mahdavi3d' timestamp='1400559709' post='379565'] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]فعلا که هر کسی سر جای خودش هست. [/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]و آنچه مسلمه، ‌جنایت‌پیشگی مقایسه نسبی ندارد و مطلق است، یعنی تفاوتی نداره که چه کسی به صورت سازمان‌یافته دست به کشتار غیرنظامیان، استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی و... می‌زند. هر کس باشد محکوم است.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]ولیکن نوع حکومت‌ها و میزان خفقان و خودکامگی آنها، نوع برخورد آن حکومت‌ها با مردم آن کشورها، قابل مقایسه نسبی هست. به عنوان مثال روشن و واضح هست که کشورهایی مثل سوریه، کره شمالی، عربستان و... در مقایسه با کشورهای غربی، کشورهایی خفقان‌زده و استبدادی محسوب می‌گردند (هر چند در مورد حکومت فعلی سوریه واژه خفقان برای توصیفش قاصر هست). و فکر نمی‌کنم نیازی به توضیحات اضافی در این موارد باشه.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]----------------------[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]و اما نکته دیگر آنکه این اصلا حس خوبی نداره که ما هر از گاهی که به سایت میلیتاری سر می‌زنیم شاهد پست‌هایی یک طرفه در حمایت از این حکومت‌های جنایت‌پیشه و سپس هورا کشیدن برای اون پست‌ها باشیم. زیرا رفته رفته باعث عادی شدن چهره وقیح جنایت‌پیشگی و سنگدل شدن ما می‌شود. لازمه که جایی ترمزها و تلنگرهایی زده بشه تا شاید سرها از زیر برف بیرون بیاد.[/font][/size] [/quote] برادر عزیز - بارها و به مناسبتهای مختلف خدمت دوستان عرض کردم در حوزه راهبردی نباید احساسات را وارد کرد - این تاپیک هم صرفا" برای افزایش اطلاعات دوستان ایجاد شده و همه محتوای ان قابل تایید نیست . بنابراین توصیه می کنم بجای وارد شدن به مسائل احساسی ، با منطق جلو بریم . حالا دشمن صدها سال در تحلیل های خودش ایران و کره شمالی را باهم مقایسه کند ، وقتی که ما خودمون می دونیم که تفاوت میان کشور ما و کره شمالی ، تفاوت از زمین تا آسمان است ، پس دیگر جای ناراحتی وجود نداره .
  9. آمریکا در جریان مذاکرات اخیر با ایران بر سر آینده برنامه هسته‌ای این کشور، با وضعیت دشوارتری روبروست. دولت آمریکا دست‌کم به صورت همزمان درگیر چهار مذاکره مجزا شده است.اندیشکده «صلح آمریکا» در مقاله‌ای به قلم «گری سیک» به بررسی چالش‌های پیش روی دولت آمریکا در مذاکرات هسته‌ای ایران می‌پردازد. در این مقاله عنوان شده است که مذاکرات با ایران تنها قسمتی از چالش‌های پیش روی این کشور است و این در حالیست که همزمان با مذاکرات در خصوص برنامه هسته‌ای ایران آمریکا با مسائل دیگری در سطح داخلی و منطقه‌ای روبروست. ■ آمریکا به صورت همزمان درگیر چهار مذاکره مجزا شده است ■ مذاکرات یک دولت با دولتی دیگر عموماً مستلزم ترتیب دادن مذاکرات دیگری با اجزاء و ارگان‌های داخلی آن دولت نیز هست، ارگان‌هایی که منافعشان تحت تأثیر نتیجه این مذاکرات قرار خواهد گرفت. نمونه کلاسیک چنین وضعیتی، حالتی است که مذاکره‌کننده‌ای در یک سوی میز با دشمنان و مخالفان خارجی خود روبروست و پس از یک چرخش ناگهانی در میز دیگری با مخالفان داخلی خود به گفتگو می‌نشیند. آمریکا در جریان مذاکرات اخیر با ایران بر سر آینده برنامه هسته‌ای این کشور، با وضعیت دشوارتری روبروست. دولت آمریکا دست‌کم به صورت همزمان درگیر چهار مذاکره مجزا شده است: مذاکرات مستقیم با ایران مشاوره و رایزنی با همکاران مذاکره‌کننده خود در گروه ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل بعلاوه آلمان) که موظفند تا موقعیت را به منظور مذاکرات هماهنگ فراهم نموده و به موضوع مشترکی دست یابند. کنگره آمریکا متحدانی همچون اسرائیل و عربستان سعودی که منافعشان تحت تأثیر نتیجه این مذاکرات قرار خواهد گرفت. ■ تصویر و نمای کلی از ابعاد چهارگانه این مذاکرات ■ موفقیت در یکی از این مذاکرات لزوماً به موفقیت در دیگر مذاکرات نخواهد انجامید، در حالی که موفقیت نهایی باید به نحوی باشد که در هر چهار مذاکره جداگانه، دست کم میزانی از موفقیت حاصل شود. جالب اینجاست که دستیابی به توافق با ایران ممکن است ساده‌ترین بخش این بازی دیپلماتیک قلمداد می‌شود، در واقع ممکن است سخت‌ترین چالش‌های پیش روی آمریکا در عرصه سیاست داخلی این کشور است. تندروها در ایران نیز مصمم هستند تا با هرگونه امتیازدهی احتمالی از سوی ایران در این مذاکرات مخالفت نمایند. آنچه در ادامه آمده است تصویر و نمای کلی از ابعاد چهارگانه این مذاکرات از ابتدا تاکنون است: ■ تغییر رویکرد آمریکا در تعامل با ایران؛ تعامل میان آمریکا و ایران فراتر از حد انتظارات بوده است■ تعامل و گفتگو با ایران گفتگو و ارتباط مستقیم میان مقامات آمریکایی و همتایان ایرانی آنها از همه جهت فراتر از حد انتظار بوده است. تماس‌های رسمی مقامات آمریکایی با مقامات ایرانی در خلال ۳۵ سال اخیر، یعنی از زمان انقلاب ایران و متعاقب آن بحران گروگان‌گیری بسیار کم، پراکنده و تقریباً در بیشتر مواقع غیرقانونی بوده است. مقامات و دیپلمات‌های آمریکایی نیز تلاش کرده‌اند تا از هرگونه تماس و دیدار حتی تماس‌های غیر رسمی با مقامات ارشد و عالی‌رتبه ایرانی در مراسم‌های رسمی و دیپلماتیک اجتناب کنند. آمریکا و ایران تنها هرچند وقت یکبار به صورت آشکارا و علنی با یکدیگر تعامل و همکاری داشته‌اند که به عنوان نمونه می‌توان به کنفرانس بن در دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی اشاره کرد، زمانی که حامد کرزای به عنوان رئیس دولت جدید افغانستان منصوب شد. اما با این وجود باز هم چنین همکاری‌هایی نتوانست رابطه سرد و خصومت و دشمنی دیرینه سیاسی میان آنها را بهبود بخشد. اکنون شرایط تغییر کرده است. یک مقام ارشد آمریکایی که به طور منظم رسانه‌ها را در جریان پیشرفت مذاکرات قرار می‌دهد، در اظهاراتی عنوان کرد که آمریکا و ایران دیگر نیازی به برگزاری جلسات مخفی و و پنهان نگاه داشتن ملاقات‌های خود ندارند. این مقام ارشد عنوان کرد: «زمانی که ما نیازمند حل و فصل مشکلات باشیم برای مقامات ایرانی ایمیل می‌فرستیم.» این تماس‌های معمول نشان از آن دارد که بدون توجه به نتیجه این مذاکرات و موفقیت و یا عدم موفقیت آن، احتمال بروز تنش‌های سابق میان این دو کشور از بسیار کم است. ■ همکاری و هماهنگی سازنده میان اعضاء گروه ۱+۵ و ایران در روند مذاکرات ■ هماهنگی با متحدان می‌توان گفت تاکنون پیشرفت و موفقیت در روند مذاکرات به واسطه همکاری و هماهنگی میان شش قدرت بزرگ جهانی یعنی انگلیس، چین، فرانسه، آلمان، روسیه و آمریکا بوده است، کشورهایی که همگی بر سر میز مذاکره در مقابل ایران قرار داشتند. چنین به نظر می‌رسد که این همبستگی میان آنها واقعی است. همچنین این مذاکرات دستخوش مسائل و درگیری‌های سیاسی (به خصوص میان واشنگتن و مسکو) نشده‌اند، درگیری‌هایی نظیر بحران سوریه، کریمه و اتفاقات شرق آسیا که به راحتی می‌توانستند در روند مذاکرات با ایران اخلال ایجاد کنند. یک مقام ارشد دولت آمریکا پس از جلسات و نشست‌های ۱۹ مارس در شهر وین، و درست در زمانی که بحران کریمه در صدر اخبار رسانه‌ها قرار داشت، در این خصوص اظهاراتی داشت. وی عنوان کرد: «گروه ۱+۵ بسیار متحد و منسجم است. ممکن است که نظرات و آراء متفاوت و مختلفی داشته باشیم و یا اینکه مواضع ملی همسو و یکسانی نداشته باشیم، اما زمانی که در اتاق مذاکره با هم هستیم کاملاً متحد هستیم. تمام اعضاء گروه کاملاً حرفه‌ای و جدی برخورد کرده و متمرکز به موضوع هستند. اگر در طی جلسات شوخی و مزاحی نیز صورت بپذیرد صرفاً دوستانه و از روی خوش نیتی است و از تظاهر و غلو خبری نیست.هیچ یک از اعضاء برای نشان دادن مخالفت خود جلسه مذاکره را ترک نمی‌کنند و هیچ داد و فریادی وجود ندارد. جلسات در سطح بسیار حرفه‌ای و ماهرانه‌ای برگزار می‌شوند.» همچنین در این میان طرفین مذاکره‌کننده هیچ‌گاه از موضوع اصلی منحرف نشده و به موضوعات و مسائل مهم ولی در عین حال نامرتبط با موضوع اصلی نپرداخته‌اند، موضوعاتی از جمله نقض حقوق بشر، ارتباط با گروه‌های افراطی و تندرو همچون حزب‌الله و حمایت و پشتیبانی تهران از دولت سوریه. قدرت‌های بزرگ در این مذاکرات تصمیم گرفته‌اند تا چنین مباحث و موضوعاتی را به بعد از حل‌وفصل کامل موضوع هسته‌ای ایران موکول کنند. ■ نقش کنگره آمریکا در روند مذاکرات با ایران ■ کنگره آمریکا بسیاری از سناتورهای کنگره آمریکا اعم از جمهوری‌خواه و دموکرات به این مذاکرات با دیده شک و تردید می‌نگرند. حتی پیش از آغاز مذاکرات جدی با ایران، ۵۹ تن از سناتورهای دو حزب حمایت خود را از اعمال دور تازه تحریم‌ها اعلام کردند. همچنین آنها در این اقدام خواستار تعهد آمریکا در حمایت از اسرائیل در صورت حمله به ایران شدند که این عمل آنان به وضوح نشان از مخالفت آشکار آنان با مذاکرات آتی به شمار می‌رفت. دولت اوباما با این لایحه شدیداً مخالفت نمود، لایحه‌ای که نتوانست حمایت کافی حزب دموکرات برای طرح در کنگره آمریکا را بدست آورد. دولت آمریکا تاکنون و در خلال این مذاکرات با احتیاط بسیاری تلاش کرده‌اند تا اعضای کنگره آمریکا را از روند مذاکرات و چگونگی آنها مطلع سازد و دولت آمریکا نیز مجدانه در خلال مذاکرات تحریم‌های موجود را اجرایی ساخته است. با اینکه شرایط کلی این توافق مشخص و نهایی شده‌اند اما با این حال هنوز این امکان وجود دارد که کنگره آمریکا قصد داشته باشد تا نسبت به تغییر شرایط توافقنامه مداخله کند. در گذشته قانون‌گذاران کنگره آمریکا در خصوص برنامه هسته‌ای ایران خواستار آن بودند که تمامی سانتریفیوژها و مراکز غنی‌سازی اورانیوم در ایران به صورت کامل منهدم و برچیده شوند. این گروه از مخالفان خواستار «چهار نه» در خصوص برنامه هسته‌ای ایران بودند که عبارتند از: «نه غنی سازی اورانیوم، نه سانتریفیوژ، نه ذخیره اورانیوم غنی شده و نه رآکتور آب سنگین» دولت آمریکا در واکنش به این اظهارات اعلام کرد که چنین خواسته‌هایی فراتر از موارد مندرج در پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای است. انتظار می‌رود که هرگونه توافق با ایران از سوی دولت آمریکا به عنوان قرارداد و توافقنامه اجرایی قلمداد شود که در این صورت نیازی به رأی دو سوم از نمایندگان سنا برای تصویب آن نیست. با این وجود، همکاری با کنگره به منظور حذف و لغو تحریم‌های بی‌شماری که در طی ۳۵ سال اخیر به ایران اعمال شده، لازم و ضروری می‌نماید. اکثر ناظران و تحلیلگران بر این باورند که ممکن است مذاکرات داخلی آمریکا به مراتب دشوارتر و چالش‌برانگیزتر از مذاکرات آمریکا با ایران باشد. ■ متحدان آمریکا در منطقه و تأثیرات سوء آنها بر پیشرفت در روند مذاکرات ■ متحدان منطقه‌ای نگرانی‌های منطقه به ویژه اسرائیل و عربستان سعودی که متحدان اصلی آمریکا در منطقه محسوب می‌شوند، بعد چهارم این مذاکرات پیچیده را شکل می‌دهد که یک مقام ارشد آمریکایی در تشریح این وضعیت آن را «مکعب روبیک» توصیف کرده است. در این میان نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل به صراحت و آشکارا به مخالفت با توافقنامه آتی پرداخته است، به ویژه اگر این توافقنامه به ایران این اجازه را بدهد که توانایی و قابلیت خود در زمینه غنی‌سازی اورانیوم را به صورت کامل حفظ کند. وی در مصاحبه‌ای با شبکه سی‌ان‌ان در ۲۷ آوریل از این توافق با عنوان «توافق هولناک» یاد کرد چرا که این توافق موجب می‌شود تا ایران به کشوری تبدیل شود که در آستانه دستیابی به تسلیحات هسته‌ای است. وی در این مصاحبه خطاب به مخاطبان آمریکایی گفت: اجازه ندهید که این اتفاق بیفتد. این دیدگاه و رویکردی در قبال این توافقنامه می‌تواند مخالفت کنگره آمریکا را به دنبال داشته باشد. منبع : http://www.eshraf.ir/1466/2
  10. [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/42737153106813031504.jpg[/IMG][/center] اندیشکده «واشنگتن» با انتشار گزارشی راهبردی نوشت: جنگ سوریه بیش از ۱۵۰ هزار کشته و ۹ میلیون آواره برجای گذاشته است. بنا بر گزارشات، دولت «اوباما» با توجه به اینکه دیپلماسی و تحریم‌ها از رسیدن به اهداف خود بازمانده‌اند، در حال آماده شدن برای ایفای نقشی فعال‌تر در سوریه است. هرچند دلایلی که مانع دخالت آمریکا در سوریه می‌شود قابل‌فهم است، اما هزینه‌های این عدم دخالت می‌تواند حتی بدتر نیز باشد: تثبیت پایگاه القاعده و نفوذ گسترده ایران در خاور نزدیک، نسل جدیدی از جهادی‌هایی که به دنبال فرصت‌هایی درجاهای دیگر هستند، تنش‌های اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی در کشورهای همسایه، و تردید پیرامون اعتبار آمریکا ازجمله عواقب عدم دخالت در سوریه هستند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] دخالت نظامی الزاماً به معنای درگیری مستقیم نیست[/b][b]■[/b][/color] دخالت نظامی نیز الزاماً به معنای درگیری مستقیم نیست. گزینه‌های زیادی هستند که نیروی کمتری را می‌طلبند، که اقداماتی نظیر تحریم‌های شدیدتر، عملیات سایبری، توسعه نیروها، یا تلاشی فزاینده برای تعلیم و تجهیز اپوزیسیون میانه‌رو را شامل می‌شود. ممکن است دیگر امیدی به نتیجه‌ای مثبت در سوریه وجود نداشته باشد، اما آمریکا با اقدام عاقلانه و شجاعانه همچنان می‌تواند منافعش را حفظ کند. در نکته سیاسی شماره ۱۸، همکاران اندیشکده نظامی واشنگتن «شندلر آت وود»، «جاش بورجس»، «میشل آیزنشتاد» و «جوزف وارو»، گام‌های نظامی خاصی که می‌تواند از وقوع سناریوهای بدتر از اقدام نظامی جلوگیری کند، را ذکر کرده‌اند. در پاورپوینت ضمیمه گزینه‌هایی که در مقاله بیان‌شده به‌طور خلاصه وجود دارد. [b]- درباره نویسندگان این گزارش[/b] [b]سرگرد شاندلر پ. آت وود (نیروی هوایی آمریکا)[/b]یک افسر ارشد اطلاعاتی است که در عملیات «آزادی عراق» «آزادی پایدار»، «عقاب باشکوه»، «دیده‌بان شمال» و «دیده‌بان جنوب» شرکت داشته و به کار گرفته‌شده است. [b]سرهنگ جاشوا (نیروی هوایی آمریکا)[/b] استراتژیست مسائل سیاسی باتجربه عملیات مخصوص و همکاری امنیتی در آفریقا، آمریکای لاتین، اروپا، آسیای مرکزی، است و به زبان‌های آلمانی، اسپانیایی، فرانسوی و فارسی دری تسلط دارد. [b]سرهنگ دوم میشل آیزنشتات (بازنشسته)[/b] مدیر برنامه مطالعات امنیتی و نظامی در اندیشکده واشنگتن است. [b]سرهنگ جوزف د.وارو (آمریکا)[/b] دارای مدرک کارشناسی ارشد در امنیت ملی و سیاست‌گذاری از دانشگاه جنگ دریایی است و اخیراً در عراق در بخشی از عملیات آزادی عراق و افغانستان در سال ۲۰۱۰ همکاری داشته است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] جنگ داخلی سوریه ژئوپلیتیک خاورمیانه را تغییر داده است[/b][b]■[/b][/color] جنگ داخلی سوریه جرقه یک جنگ فرقه‌ای وسیع‌تر را زده است که ژئوپلیتیک خاورمیانه را تغییر داده و چالش‌هایی پیش روی منافع آمریکا در منطقه و بیرون از آن ایجاد کرده است. این روند به ایجاد دسته‌های القاعده در مدیترانه شرقی و تحکیم محور طرفدار ایران در خاور نزدیک (شامل سوریه، حزب‌الله، و جنگجویان شیعه درون عراق و مکان‌های دیگر) انجامیده است. ده‌ها هزار جنگجوی خارجی سنی و شیعه که از سراسر جهان به سوریه آمده‌اند، وقتی‌که بخواهند به خانه برگردند یا به مناطق ناآرام دیگر بروند، قطعاً مشکلات تازه‌ای را به وجود خواهند آورد. همچنین بحران انسانی که با آوارگان سوری آغازشده است باعث ایجاد اثرات خارجی بی‌ثبات کننده‌ای شده است که کشورهای همسایه را تحت تأثیر قرار داده، و احتمالاً با گذشت زمان بدتر هم می‌شود. [color=#ff6600][b]■[/b][b] دولت «اوباما»، بار دیگر در حال بازنگری سیاست‌های جایگزین خود در سوریه است[/b][b]■[/b][/color] دراثنای اینکه گزارشات تازه از اینکه حکومت «اسد» همچنان از سلاح‌های شیمیایی استفاده می‌کند، و درعین‌حال اینکه این کشور همچنان بخشی از ذخایر سلاح‌های شیمیایی اعلام‌شده خود را حفظ کرده است، نشان می‌دهد که پیوستن این کشور به کنوانسیون سلاح‌های شیمیایی در سال گذشته به معنای پایان یافتن این مسئله نخواهد بود. در پرتو ناتوانی دیپلماسی و تحریم‌ها برای جلوگیری از این پیشرفت‌های دراماتیک و توقف خونریزی‌ها (که بیش از ۱۵۰۰۰۰ کشته و ۹ میلیون آواره برجای گذاشته است)، دولت «اوباما»، بنا بر گزارشات، بار دیگر در حال بازنگری سیاست‌های جایگزین خود در سوریه است- که شامل اقدام نظامی نیز می‌شود.[۱] این مقاله و خلاصه همراه با آن، مروری بر گزینه‌های نظامی آمریکا انجام می‌دهد و نقاط ضعف و قوت هریک را -بدون نگاه تجویزی- ارزیابی می‌کند، و گزینه‌ها، ریسک‌ها و دشواری‌هایی که تصمیم گیران آمریکایی در این مسئله دشوار با آن مواجه‌اند را روشن می‌سازد.[۲] [color=#ff6600][b]■[/b][b]پیروزی حکومت سوریه شکستی راهبردی برای آمریکاست[/b][b]■[/b][/color] [b]ابزارها و پیامدها[/b] واشنگتن می‌تواند برای رسیدن به اهداف خود، اقدامی نظامی، به‌صورت یک‌جانبه یا همراه با یک ائتلاف انجام دهد. این کشور می‌تواند برای تأثیر در عرصه جنگ داخلی سوریه یا نتایج آن تلاش کند- و بدین ترتیب مانع پیروزی حکومت «اسد» و هم‌پیمانانش (حزب‌الله و ایران) شود، پیروزی‌ای که توسط بسیاری از دوستان و دشمنان همچون شکستی استراتژیک برای آمریکا محسوب می‌شود. برای این کار واشنگتن باید در جهت تقویت اپوزیسیون میانه‌رو و تضعیف حکومت، با هدف متقاعد کردن حکومت به اینکه درصورتی‌که راه‌حلی بر اساس مذاکره را نپذیرد با بن‌بستی ویرانگر یا شکست مواجه می‌شود، تلاش کند. برعکس، آمریکا می‌تواند از تأثیرات جنگ داخلی بکاهد. آمریکا می‌تواند از ماجراجویی توسط حکومت دمشق، که گمان می‌کند جنگ را پیروز شده و ممکن است وسوسه شود تا با دشمنان فراوان خود مصالحه کند، جلوگیری کند. یا اینکه می‌تواند با ایجاد پناهگاه‌های امن بشردوستانه، که توسط منطقه پروازممنوع و نیروهای زمینی محافظت می‌شود، از رنج مردم سوریه بکاهد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]گزینه‌های پیش روی آمریکا در مقابل سوریه و القاعده[/b][b]■[/b][/color] آمریکا به‌جای این گزینه می‌تواند برای تأمین امنیت منافع خود تلاش کند. اگر واشنگتن مدرک معتبری بیابد، مبنی بر اینکه سوریه تمامی ذخایر سلاح‌های شیمیایی خود را اعلام نکرده، یا اینکه بار دیگر از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرده است، می‌تواند برای وادار کردن این کشور برای کنار گذاشتن باقیمانده برنامه مرتبط با سلاح‌های شیمیایی خود، این کشور را به حمله نظامی تهدید کند، یا حملاتی برای کاهش یا خنثی کردن قابلیت‌های باقیمانده سوریه در سلاح‌های شیمیایی انجام دهد[۳]؛ و اگر القاعده مستقر در سوریه تصمیم به حمله به آمریکا یا منافع این کشور در منطقه بگیرد، واشنگتن می‌تواند حملاتی با هواپیماهای بدون سرنشین برای مبارزه یا بازداری از حملات بیشتر انجام دهد، چنانکه در پاکستان، یمن و سومالی چنین کرد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]ارزیابی گزینه‌های پیش روی آمریکا برای مقابله با حکومت «اسد»[/b][b]■[/b][/color] [b]-گزینه‌های نظامی[/b] طیفی از گزینه‌ها برای آمریکا برای دست‌یابی به این اهداف وجود دارد. (برای ارزیابی مفصل‌تر، به خلاصه ضمیمه مراجعه کنید.) برخی بر فعالیت‌های غیر کنش‌گرانه تأکید می‌کنند و برخی دیگر عمدتاً بر فعالیت‌های کنش‌گرانه تکیه می‌کنند؛ تقریباً تمامی تلاش‌ها برای تغییر فضای روانی و محاسبات هزینه – ریسک حکومت «اسد» و منزوی کردن آن با ایجاد شکافی میان این حکومت و حامیان داخلی و خارجی‌اش است. بدین ترتیب فعالیت‌های اطلاعاتی قوی نقشی حیاتی در این زمینه ایفا می‌کنند. علاوه بر این برخی را می‌توان به‌عنوان گزینه‌های مستقل به کار برد درحالی‌که بقیه در کنار یکدیگر به کار می‌روند. سرانجام آن‌ها را می‌توان با مقدار نیرو و میزان ریسکشان، از کم تا زیاد طبقه‌بندی کرد، چنانکه در ادامه می‌آید: [color=#ff6600][b]■[/b][b]سازوکار فشار [/b][b]بر سوریه برای تسریع نابودی سلاح‌های شیمیایی [/b][b]■[/b][/color] [b]- جلوگیری از دسترسی حکومت «اسد» به منابع مالی[/b][b][۴][/b] عملیات سایبری و تحریم‌ها که برای دارایی‌ها و عوامل کلیدی حکومت طراحی‌شده‌اند، می‌تواند تنش‌ها را در درون حکومت و میان حکومت و حامیانش افزایش دهد. بااین‌حال معلوم نیست که این‌ها در جامعه‌ای که با جنگ قومی چندقطبی شده است و جایی که ترس از قتل‌عام گروه‌های اقلیت مختلف را با یکدیگر متحد کرده تا به تقویت بنیان حکومت منجر شود، موفق باشد. حملات سایبری نیز در مقابل سیاست دولت مبنی بر غیرنظامی ماندن فضای سایبری است، که با آسیب‌پذیری‌های آمریکا در این زمینه تنظیم‌شده است. [b]تهدیدی باورپذیر نظامی برای فشار بر حکومت.[/b] به‌کارگیری اطلاعات، شناسایی و پایش، و استقرار تجهیزات حمله، می‌تواند علامتی برای دخالت آمریکا باشد، آگاهی موقعیتی آمریکا را افزایش دهد، و اپوزیسیون را قادر سازد تا عملیات نظامی انجام دهند، درحالی‌که حکومت را وادار می‌کند تا نیروهایش را از عملیات جاری برای مواجهه با حمله احتمالی آمریکا تغییر آرایش دهد. این می‌تواند سوریه را ترغیب کند که نابودی سلاح‌های شیمیایی خود را تسریع دهد یا از استفاده بیشتر از سلاح‌های شیمیایی خودداری کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]نقش اپوزیسیون میانه‌رو در سوریه[/b][b]■[/b][/color] - [b]آموزش و تجهیز اپوزیسیون[/b] تلاش‌های فزاینده برای تعلیم و تجهیز گروه‌های اپوزیسیون میانه‌رو و ارائه اطلاعات به آن‌ها می‌تواند موضع آن‌ها را در مقابل عناصر تندروی اپوزیسیون تقویت کند و با تعیین شرایطی برای یک فرآیند معتبر دیپلماتیک، روند جنگی حکومت را تحت تأثیر قرار دهد. چنین گامی با چنین پتانسیلی می‌تواند مسیر جنگ را (اگرچه نه نتایج را) تغییر دهد، هرچند بیشتر این‌ها سرانجام به توان گروه‌های اپوزیسیون برای ارتقاء قدرت نظامی، فعالیت باهدف واحد و حل مسائل سیاسی‌شان بستگی دارد. این نکته آخر نکته‌ای کلیدی است، ازآنجاکه اپوزیسیون میانه‌رو اصولی را که ادعا می‌کند برای آن می‌جنگد را مجسم می‌کند، و بدین ترتیب می‌تواند بهتر با گروه‌های اپوزیسیون افراطی مقابله کند و سوریه‌ای‌های بی‌طرف و حامیان ناراضی حکومت را به درون اپوزیسیون بکشاند. علاوه بر این، احتمال این گزینه می‌تواند به‌تبع عملکرد اپوزیسیون، اقتضائات میدان نبرد و منافع آمریکا افزایش یا کاهش یابد. [color=#ff6600][b]■[/b][b] عواقب حمله به [/b][b]فرودگاه‌های سوریه برای حکومت این کشور[/b][b]■[/b][/color] [b]- قطع منابع آمادی نظامی حکومت[/b] حملات واکنشی علیه فرودگاه‌های سوریه برای قطع عملیات آماد مجدد ایران و روسیه می‌تواند تلاش‌های حکومت برای حفظ سطح فعلی عملیات و جنگ طولانی فرسایشی را مختل خواهد کرد. به همین صورت حملات علیه تجهیزات و فرودگاه‌هایی که برای آماد مجدد نیروهای سوریه حیاتی است می‌تواند آن‌ها را مجبور به استفاده از مسیرهای آمادی زمینی کند که در تیررس اپوزیسیون خواهد بود. [b]حمله/ محافظت از سلاح‌های شیمیایی باقیمانده.[/b]آمریکا می‌تواند حملات واکنشی برای کاهش یا خنثی‌سازی ذخایر باقیمانده سلاح‌های شیمیایی و تجهیزات سوری و جلوگیری از استفاده از آن‌ها توسط حکومت ترتیب دهد، درحالی‌که کارکنان کارآزموده آمریکایی می‌توانند ذخایر و تجهیزات را درجاهایی که امکان آن باشد محافظت کند. این روند، اگر نشان دهد که سوریه تمامی ذخایر سلاح‌های شیمیایی خود را آشکار نکند یا بار دیگر از آن‌ها استفاده کند، علی‌رغم اینکه متعهد به نابودی ذخایر شیمیایی خود شده است، ممکن است به اقدامی از سوی آمریکا منجر شود. [color=#ff6600][b]■[/b][b]اهداف احتمالی حمله آمریکا به سوریه[/b][b]■[/b][/color] [b]واحدهای نظامی تاکتیکی کلیدی. [/b]آمریکا می‌تواند حملات واکنشی علیه واحدهایی که عملیات نظامی حکومت را علیه نیروهای مخالف و مردم رهبری می‌کنند – شامل لشگر چهارم زرهی، گارد ریاست جمهوری، واحدهای اسکاد، و واحدهای هواپیمایی و هلیکوپتری- ترتیب دهد.چنین حملاتی می‌تواند قدرت جنگی حکومت را تضعیف کند و روند نبرد را تغییر دهد و به این دلیل می‌تواند احتمال اقدام متقابل سوریه و حزب‌الله، در کنار افزایش تنش‌ها با ایران و روسیه را موجب شود. [b]انجام حملات با هواپیماهای بدون سرنشین علیه گروه‌های القاعده. [/b]در پاسخ به حمله‌ای به آمریکا یا منافع این کشور توسط گروه‌های القاعده مستقر در سوریه، این کشور می‌تواند از حملات با هواپیماهای بدون سرنشین علیه این گروه‌ها برای نابودی آن‌ها و جلوگیری از حملات آینده‌شان، و تغییر توازن میان مخالفین میانه‌رو و تندرو، استفاده کند. (عملیات با هواپیماهای بدون سرنشین به مناطقی که فاقد ضد هوایی هستند یا مناطقی که ضد هوایی‌های آن توسط عملیات تضعیف‌شده است.) گزارش‌ها مبنی بر اینکه گروه‌های القاعده در سوریه چنین حملاتی را برنامه‌ریزی کرده‌اند این سناریو را به سناریویی بسیار محتمل تبدیل کرده است[۵]. [color=#ff6600][b]■[/b][b] بررسی دو تاکتیک [/b][b]منطقه پروازممنوع و ایجاد پناهگاه بشردوستانه[/b][b]■[/b][/color] [b]حمله علیه اهداف راهبردی نظامی و اقتصادی.[/b] آمریکا می‌تواند حملات واکنشی علیه زیرساخت‌های نظامی سوریه (شامل تجهیزات اطلاعاتی، نقاط حساس فرماندهی، کنترل و ادوات ارتباطاتی، و ذخایر سوختی)، بخش‌های حیاتی زیرساخت‌های صنعتی سوریه (به‌خصوص تجهیزاتی با کاربرد دوگانه، و صنایع در اختیار وابستگان «اسد») و رادیو و تلویزیون‌هایی که حکومت از آن‌ها برای ارتباط با حامیانش از آن استفاده می‌کند، ترتیب دهد. چنین حملاتی می‌تواند روند جنگ را تغییر دهد، و بدین ترتیب به اقدام تلافی‌جویانه از سوی سوریه و حزب‌الله و در کنار آن تنش فزاینده با ایران و روسیه منجر شود. [b]ایجاد منطقه پروازممنوع / پناهگاه‌های امن بشردوستانه. [/b]آمریکا و نیروهای هم‌پیمان می‌توانند منطقه پروازممنوعی در طول مرزهای ترکیه، و اردن با استفاده از موشک‌های پاتریوت زمین به هوا که در این کشورها مستقر هستند، یا مناطق پروازممنوع گسترده‌ای پس از انهدام ضد هوایی‌های سوریه ایجاد کنند[b].[/b] [color=#ff6600][b]■[/b][b]توان حکومت سوریه برای اقدام تلافی‌جویانه علیه آمریکا[/b][b]■[/b][/color] این شرایط ایجاد پناهگاه‌های امن بشردوستانه‌ای که توسط نیروهای زمینی ائتلاف در شمال و جنوب سوریه حفاظت می‌شود، را ممکن می‌سازد. چنین تلاشی نیازمند نیروی انسانی و منابع زیادی آمادگی برای نبرد (برای حفظ پناهگاه‌ها از حملات زمینی حکومت یا عوامل آن) است، و ازآنجاکه بسیاری از آوارگان داخلی دیگر خانه‌ای ندارند که به آن بازگردند، می‌تواند به یک تعهد بی‌پایان بینجامد. [b]دشمن نیز می‌تواند مقابله‌به‌مثل کند: ریسک‌ها برای اقدام متقابل.[/b] سوریه تهدید کرده است که درصورتی‌که به این کشور حمله شود، به‌شدت پاسخ می‌دهد، پس آمریکا باید برای چنین احتمالی آماده باشد[۶]؛ اما واقعیت این است که سوریه چندین بار موردحمله اسرائیل واقع‌شده است بدون اینکه پاسخی به این حملات بدهد- این حملات شامل حمله به رآکتور «الکبار» در سال ۲۰۰۷ و چیزی بیش از نیم جین حمله هوایی به اهداف نظامی در سوریه (بخصوص سلاح‌هایی که برای ارسال به حزب‌الله در نظر گرفته‌شده بودند) از زمان آغاز جنگ داخلی در سال ۲۰۱۱ است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]توان سوریه و حزب‌الله در نبرد احتمالی با آمریکا[/b][b]■[/b][/color] بدین ترتیب «اسد» احتمالاً، درصورتی‌که نیروهایش مشغول نبرد با اپوزیسیون باشد و اگر بفهمد که درصورتی‌که چنین کاری انجام دهد با هزینه سنگین نظامی مواجه خواهد بود، اقدام به تلافی نظامی اقدام آمریکا نخواهد کرد. اگر حکومت سوریه به دنبال تلافی باشد احتمالاً این کار را از طریق یک عامل نیابتی انجام خواهد داد (به همان نحوی که سوریه پیش‌ازاین عملیات حزب‌الله و حماس را علیه اسرائیل تسهیل کرد، به‌جای اینکه ریسک مقابله مستقیم با این کشور را به جان بخرد). بااین‌حال گزینه‌های پیش روی سوریه محدود هستند، همین‌طور گروه‌های نیابتی‌ای که حکومت سوریه پیش‌ازاین بر آن‌ها اتکا داشت دیگر قوی نیستند یا اصلاً وجود خارجی ندارند. وضع حزب‌الله نیز به همین قرار است. با چند هزار جنگجویی که در نبرد سوریه مشغول هستند، این گروه قادر نیست در جبهه دیگری در مقابل آمریکا قرار بگیرد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]حزب‌الله [/b][b]به دنبال یافتن راهی برای پیشگیری از حمله آمریکا خواهد بود[/b][b]■[/b][/color] علاوه بر این توان این گروه برای انجام حملات تروریستی خارجی در سال‌های اخیر کاهش داشته است و به نحوی دراماتیک با توانمندی‌های ضد تروریسم آمریکا و اسرائیل از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ محدود شده است. بااین‌حال حزب‌الله، ازآنجاکه این گروه احتمالاً هدف بعدی بسیاری از جهادی‌های سنی خواهد بود، تهدید علیه حیات حکومت «اسد» را تهدیدی علیه موجودیت خود می‌بیند. این گروه احتمالاً به دنبال یافتن راهی برای پیشگیری از حمله آمریکا خواهد بود بدون اینکه خود تبدیل به هدفی برای این‌چنین حمله‌ای شود. ایران نیز به همین ترتیب، وقتی منافع حیاتی‌اش مورد تهدید واقع شوند، از مواجهه مستقیم و ماجراجویی‌های نظامی خارجی هزینه‌بر پرهیز خواهد کرد؛ علاوه بر این ایران از مواجهه با آمریکا به طرفداری از هم‌پیمان سوری خود دوری می‌جوید. [color=#ff6600][b]■[/b][b]بررسی اقدام تلافی‌جویانه ایران در برابر آمریکا[/b][b]■[/b][/color] (درواقع وقتی حکومت «اسد» پیش‌ازاین به نظر می‌رسید که در حال ساقط شدن است، ایران به استمزاج اعضاء اپوزیسیون اقدام کرد- هرچند برخی تندروهای ایران بی‌شک برای انجام هر کاری برای حفظ بقای «اسد» استدلال می‌کردند.) و اگر نیروهای ایرانی قرار باشد که در حمله‌ای از جانب آمریکا در سوریه کشته شوند، تهران یقیناً احساس می‌کند که باید پاسخ بدهد، هرچند طیفی از ملاحظات می‌تواند چنین تصمیمی را تحت‌الشعاع قرار دهد، و احتیاط احتمالاً حکم خواهد کرد که این کشور تلافی را به تأخیر بیندازد. بدین ترتیب احتمال تلافی و گستردن میدان نبرد توسط سوریه و هم‌پیمانانش تا حد زیادی بسته به این است که تا چه حد مشغول اپوزیسیون باشند، و اینکه آن‌ها چه ادراکی از اقدام آمریکا و میزانی که دخالت آمریکا منافع حیاتی آن‌ها را تهدید می‌کند، دارند. بدین ترتیب عملیات غیرمستقیم یا افزایشی آمریکا، احتمالاً با اقدام تلافی‌جویانه روبرو نخواهد بود. درواقع ارتش الکترونیک سوریه تاکنون به سایت‌های خبری و رسانه‌های اجتماعی در آمریکا وجه‌های دیگر حمله کرده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]حتی یک عملیات محدود نظامی می‌تواند این آمریکا را درگیر جنگ دیگری در خاورمیانه کند[/b][b]■[/b][/color] [b]- نتیجه‌گیری[/b] هرچند دیپلماسی و تحریم‌ها نتیجه مطلوبی در سوریه نداشته است، دولت نگران این است که حتی یک عملیات محدود نظامی می‌تواند این کشور را درگیر جنگ دیگری در خاورمیانه کند، که ناقض یکی از اصول اساسی سیاست خارجی کشور است. آمریکا همچنین نگران است که عملیات نظامی می‌تواند بارقه‌های امید دستاوردهای سیاست خارجی این کشور مثل توافق بر سر امحای سلاح‌های شیمیایی سوریه و مذاکرات هسته‌ای جاری با ایران، را از بین ببرد. این ملاحظات بنیادین گزینه‌های پیش روی آمریکا در سوریه را محدود خواهد کرد؛ اما اینکه تا چه حد گزارشات جدید از استفاده سوریه از سلاح‌های شیمیایی – اگر ثابت شود- می‌تواند این محاسبه را تحت تأثیر قرار دهد معلوم نیست. [color=#ff6600][b]■[/b][b] آیا آمریکا باید به نحوی فعالانه‌تر در سوریه دخالت کند[/b][b]■[/b][/color] میل برای پرهیز از دخالت نظامی در سوریه، در عین اینکه قابل‌فهم است، به نحو فزاینده‌ای همراه با ریسک است: ریسک‌هایی همچون تأثیر گسترده القاعده و ایران در خاورنزدیک؛ تولد نسل جدیدی از جهادی‌هایی که به دنبال فرصت‌هایی درجاهای دیگر هستند؛ بروز تنش‌های اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی در کشورهای همسایه (شامل برخی هم‌پیمانان نزدیک آمریکا)؛ جنگ قومی فزاینده در منطقه؛ و تردید پیرامون اعتبار آمریکا توسط دوستان و دشمنان که می‌تواند به آزمودن عکس‌العمل آمریکا درجاهای دیگر منجر شود (روسیه را در اوکراین ببینید). علاوه بر این آمریکا بدون دخالت، این ریسک را به جان می‌خرد که با دلالت‌های دور از دسترس برای منافعش تبدیل به تماشاگری در میدان نبرد تبدیل شود. آیا آمریکا باید به نحوی فعالانه‌تر در سوریه دخالت کند، این دربردارنده طیف متنوعی از سطح تعهد و ریسک‌هایی است که شباهتی به نبردی تمام‌عیار ندارند- هرچند تضمینی برای رسیدن به آنچه را بتوان موفقیت ترسیم کرد، ارائه نمی‌کند. در نبردی که نتایج مطلوبی برای آن محتمل نیست (بااین‌همه کشته و آواره خیلی دیر است که از موفقیت سخن بگوییم)، جلوگیری از عواقب بدتر- برای مردم سوریه و منطقه و مهم‌تر از همه منافع آمریکا- بهترین چیزی است که انتظار آن می‌رود. اینکه آمریکا چگونه تنش بین ریسک‌های آشکار سیاست عدم‌مداخله و ریسک‌های ذاتی دخالت نظامی را مدیریت می‌کند، به‌خوبی آینده سوریه، خاورمیانه و نقش آمریکا در منطقه و خارج از آن را برای چند سال آینده تعیین کند. [color=#ff6600][b]پایان[/b][/color] [color=#ff6600][b]منبع : [url="http://www.eshraf.ir/1538/"]http://www.eshraf.ir/1538/[/url][/b][/color]
  11. با سلام - چند تصویر از این تیربار [img]http://www.uploadax.com/images/71683916529078343075.jpg[/img] صف خدمه زمینی برای لود کردن مهمات تیربار ام-2 جنگنده برتری هوایی P-52 D موستانگ [img]http://www.uploadax.com/images/37483113182268343573.jpg[/img] گانر بمب افکن B-17 مسلح به یک قبضه تیربار ام-2 [img]http://www.uploadax.com/images/16626979205350268347.jpg[/img] دو قبضه تیربار ام-2 سوار بر یکفروند قایق توپدار مارک17 امریکایی در جنگ ویتنام
  12. من تمایل ندارم نیمه خالی لیوان رو ببینم اما انصافا" چقدر درکشور ما به این مساله اهمیت داده می شه به دور از رقابت های سیاسی . بدون هیچ تعارفی ، دشمن ما بخوبی از راهبرد این آیه شریفه داره استفاده می کند " جمیعا" و لا تفرقوا " . اما ما که ظاهرا" پیرو این دین عزیز هستیم درست برعکس داریم عمل می کنیم . فرض براینکه این دوستان با بهترین کیفیت فارغ التحصیل شدند ، چه تضمینی وجود داره که از انها در رشته خودشون استفاده بشه و در پیچ وخم کارهای اداری و رقابتهای سیاسی مفقود نشوند ؟؟؟؟؟؟؟؟
  13. در این گفته برادر عزیز ما هیچ شکی وجود ندارد- این موسسات در قالب اجرای مطالعات پژوهشی اقدام به جمع آوری اطلاعات در تمامی حوزه ها از کشور هدف وحتی کشورهای همجوار می نمایند و چون در قالب زیبای کارهای علمی است تا مدتها هیچ شکی را برنمی انگیزند . روسها در طول جنگ سرد پیشگام اینگونه کارها بودند .
  14. MR9

    تانک فوق سنگین و قدرتمند T95

    این تانک در حقیقت برای درهم شکستن خطوط دفاعی خیالی ورماخت در کوهستان در آلپ طراحی شده بود ( خطوطی که در آن ادعا میشد کماندوی معروف آلمانی اتو اسکورتزنی ، فرماندهی آن را با غارهای پر از سلاح و تجهیزات در اختیار داره و آخرین خط دفاعی رایش سوم بحساب می آد )
  15. در ارتباط با موسسه رند باید بگویم که علیرغم اختلافات جدی بنده با بعضی از گزارشات پژوهشی این مرکز ، یکی از گزارشهای پژوهشی این مرکز را با عنوان " استراتژی دفاع فراقاره ای ایالات متحده 2013-1783" را ترجمه کرده ام و واقعا" اعتراف می کنم که کارشون حرف نداره - با اینکه متن اصلی این گزارش بیش از 450 صفحه است ، من متن خلاصه شده اش را با حجم 150 صفحه ترجمه کردم و اینقدر توجه من را بخودش جلب کرد که اگر عمری و نفسی باقی موند می خوام کل ان را ترجمه کنم . بیشتر از 200 رفرنس که بقول نویسنده هرکسی نمی توه در امریکا به ان دسترسی پیدا کنه . با این حال گزارشات مغرضانه ای هم در ارتباط با ایران داره که البته از انها بعید نیست .
  16.       بخش دوم : موسسه رند RAND : اندیشکده رند از جمله مراکز تحقیقاتی و پژوهشی انگشت شمار آمریکایی به شمار می‌آید که با قضایا و موضوعاتی که دارای ماهیت نظامی و اطلاعاتی و امنیتی هستند، تعامل و روی آنها کار می‌کند. به همین دلیل به طور معمول موسسات و دستگا‌ه‌های نظامی آمریکا برای کمک به ارتش این کشور در نحوه و چگونگی تعامل با چالش‌های امنیتی و اطلاعاتی که با آن مواجه است، مانند «تروریسم» و امنیت ملی از این اندیشکده کمک می‌گیرند. «مایکل ریچ»، معاون اجرایی اندیشکده رند اذعان می‌کند که مهارت و تخصص رند در پژوهش‌های مرتبط با قضایای «تروریسم» است و در این خصوص این اندیشکده سابقه‌ای ۳۰ ساله دارد. ریچ می‌افزاید: اندیشکده رند پژوهش‌ها و تحقیقات صورت گرفته خود در این خصوص را در اختیار تصمیم گیرندگان سیاسی و سیاستگذاران آمریکایی قرار می‌دهد تا خط مشی‌ها و سیاست‌های کلی خود در مقابله با حملات تروریستی را اصلاح و تعدیل کنند یا آن را تغییر دهند. این اظهارات به این معناست که برخی از اندیشکده‌های آمریکایی از نقش و ماهیت واقعی خود به عنوان موسسات و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی فراتر نهاده و به تصمیم گیرندگان سیاسی و سیاستگذاران آمریکایی اطلاعات و تحلیل‌ها و تفسیرهای روش‌مندی ارائه می‌دهند که این افراد یا نهادها و موسسات نظامی و سیاسی به بازیگری تاثیرگذار در عملیات سیاستگذاری تبدیل شود. رابطه اندیشکده‌ها و مراکز تحقیقاتی با وزارت دفاع امریکا موضوع جدیدی نیست، چراکه هر دو دایره مدنی و نظامی این وزارتخانه خود را نیازمند رایزنی با این مراکز و اندیشکده‌ها و گرفتن اطلاعات از آنها در قضایا و موضوعات مهم و استراتژیک نظامی چه در حوزه برنامه ریزی نظامی و عملیات نظامی و از جمله حفظ منافع آمریکا از خطرهایی می‌بینند که در هر نقطه از جهان ممکن است، آمریکا را تهدید کند. اگر گمان می‌کنید اینترنت از «سیلیکون ولی» نشئت گرفت، ناسا نقشه نخستین ماهواره برای ارسال به مدار زمین را طراحی کرد، یا آی‌بی‌ام کامپیوتر مدرن را خلق کرد، بهتر است بیشتر فکر کنید. تک تک این موارد برای اولین بار در رَند مطرح شده بود، اندیشکده ای مرموز در سانتامونیکای کالیفرنیا. اندیشکده رند از خاکسترهای جنگ جهانی دوم جان گرفت. یک ژنرال پنج ستاره نیروی هوایی به نام «هنری آرنولد» ملقب به «هَپ» ، پس از آن که شاهد موفقیت پروژه منهتن بود (یک نوآوری ۲ میلیارد دلاری که به ایجاد نخستین بمب اتم منجر شد) به این نتیجه رسید که آمریکا به یک تیم از افراد هوشمند و نابغه نیاز دارد تا تکنولوژی کشور را جلوتر از دیگر کشورهای جهان نگاه دارند. او در سال ۱۹۴۶، گروه کوچکی از دانشمندان و ۱۰ میلیون دلار بودجه گردآوری کرد و رند (به معنای تحقیق و توسعه) را راه‌اندازی نمود. او حتی «دونالد داگلاس» یکی از دوستان خانوادگی بانفوذش را متقاعد ساخت که این پروژه را در کارخانه‌اش در سانتا مونیکا مستقر سازد. ■ طراحی مقدماتی یک سفینه فضایی آزمایشی جهان‌گرد■ پس از گذشت چند ماه، رند با انجام یک مطالعه پیش‌بینانه با نام «طراحی مقدماتی یک سفینه فضایی آزمایشی جهان‌گرد» ، توجه دانشگاهیان، سیاستمداران، و استراتژیست‌های نظامی را به خود جلب کرد. در آن هنگام علم موشک‌سازی هنوز در مراحل ابتدایی به سر می‌برد، بنابراین ادعای رند برای ایجاد یک ایستگاه فضایی در مدار، یک ایده انقلابی بود. این اندیشکده نه تنها نوع سوخت مورد نیاز سفینه فضایی و سرعت احتمالی ساخت آن را مشخص کرده بود، بلکه چگونگی پیش‌بینی وضعیت هوا در ایستگاه، تبادل اطلاعات از راه دور، و مهم‌تر از همه ارعاب رقبای خارجی را نیز تعیین کرده بود. اگر آمریکا می‌توانست یک ماهواره به فضا بفرستد، دیگر قادر به چه کارهایی بود؟ *تاسیس و شکل گیری «اندیشکده رند» در سال ۱۹۴۸ با تامین مالی خصوصی و به عنوان موسسه‌ای غیر انتفاعی تاسیس شد و هم اکنون حدود نیمی از تحقیقات و پژوهش‌های این اندیشکده را موضوعات و قضایای امنیت ملی تشکیل می‌دهد، در حالی‌که دیگر مراکز تحقیقاتی و اندیشکده‌های آمریکایی بر موضوعات و قضایای سیاست داخلی تمرکز می‌کنند. رابطه تنگاتنگ اندیشکده رند و وزارت دفاع آمریکا به دلیل اشراف این اندیشکده بر سه دایره و حوزه تحقیقاتی شکل گرفته است که وزارت دفاع آمریکا اقدام به تامین مالی آنها می‌کند و هدف آنها انجام تحقیقات و پژوهش‌هایی در قضایا و موضوعات مورد نیاز این وزارتخانه است. اندیشکده رند مستقیما پس از جنگ جهانی دوم با همکاری نیروی هوایی آمریکا برنامه‌های تحقیقاتی و پژوهش‌هایی را درباره مسلح کردن و تجهیز نیروی هوایی آمریکا انجام داد. همچنین برنامه‌های تحقیقاتی و پژوهشی در حوزه تحلیل و بررسی استراتژی‌های روسیه و دستگاه نظامی و سیستم تصمیم گیری در این کشور را به اجرا گذاشت. *رابطه با نیروی هوایی آمریکا غیر از آن نیروی هوایی آمریکا اندیشکده رند را مامور کرد تا تحقیقاتی در خصوص اقتصاد اتحاد شوروی سابق و برنامه‌های علمی و تکنولوژیک آن انجام دهد که رند نیز تحقیقات گسترده‌ای و وسیعی در این حوزه انجام داد و موفقیت این اندیشکده در انجام این تحقیقات وزارت دفاع و نیروی هوایی آمریکا را واداشت تا از این اندیشکده بخواهد تحقیقات مشابهی نیز در حوزه چین و اروپای شرقی و ژاپن و جنوب شرقی آسیا و خاورمیانه و آمریکای لاتین و اروپای غربی انجام دهد. تحقیقات و پژوهش‌های اندیشکده رند تنها دستگاه نظامی آمریکا و دستگاه‌های نظامی وابسته به آن را شامل نمی‌شد، بلکه اکثر دستگاه‌های رسمی و حکومتی آمریکا نیز از تحقیقات و پژوهش‌های این اندیشکده بهره زیادی بردند که بودجه‌ای مستقل انجام می‌شدند. روی آوردن مراکز و موسسات نظامی و حکومتی آمریکا به این اندیشکده جهت استفاده از تحقیقات و پژوهش‌های اندیشکده رند موجب شد تا این مرکز دارای دست نشانده‌ها و عواملی در میان دولت‌های فدرال باشد تا از این مرکز اطلاعات و تحلیل‌ها و تفسیرهای مورد نیاز خود در موضوعات و قضایای مختلف را به دست آورند. تمام مراکز و موسسات تحقیقاتی که اندیشکده رند آنها را اداره می‌کند، از آن وزارت دفاع آمریکاست که می‌توان به عنوان مثال به موسسه تحقیقاتی برنامه نیروی هوایی FFRDC و مرکز دفاعی Army Arroyo Centre و مرکز تحقیقات دفاع ملی ( National Defense Research Institute (NDRI اشاره کرد که در اصل مراکز تحقیقاتی و پژوهشی هستند که به وزارت دفاع آمریکا و آژانس‌های دفاعی دیگر خدمت می‌کنند و تحقیقات آنها بر ارائه استراتژی‌های جدید و بازنگری در استراتژی دفاعی و به کار بردن تکنولوژی‌های جدید تحقیقاتی و انجام تحقیقات جدید در موضوعات و قضایایی است که به حمایت و پشتیبانی لجستیکی و آموزش‌های و نیروهای انسانی فعال در این دستگاه‌ها می‌پردازد. همچنین اندیشکده رند با همکاری با دستگاه نظامی اقدام به تهیه و تدوین جدول برنامه‌های تحقیقاتی و تنظیم نتایج مناقشات طولانی و مستمر پژوهشگران اندیشکده رند با فرماندهان نظامی و غیر نظامی وزارت دفاع آمریکا و ارائه برنامه‌ تحقیقاتی و پژوهشی سالیانه می‌کند. به محض اینکه برسر موضوع یا موضوعاتی تحقیقاتی و پژوهشی توافق نظر حاصل شود، اندیشکده رند اقدام به گردآوری پژوهشگران و محققان می‌کند تا تحت اشراف و نظارت پژوهشگران اندیشکده رند پژوهش‌های مورد نظر را انجام دهند. ■رد ایده این ایستگاه فضایی توسط رئیس جمهور «ترومن» ■ اگرچه رئیس جمهور «ترومن» ایده این ایستگاه فضایی را رد کرد، امّا ارتش بسیار به رند علاقمند شد. نیروی هوایی از طریق ارتباطاتی که «هپ» داشت، به سرعت تبدیل به پیمانکار اصلی این اندیشکده شد، و رند کار مشاوره دادن در مورد همه چیز، از توربین‌های پروانه‌ای گرفته تا دفاع موشکی را آغاز کرد. هنوز زمان زیادی نگذشته بود که این سازمان آنقدر قرارداد امضا کرد که ناچار بود صدها پژوهشگر دیگر استخدام کند تا بتواند به کارهایش ادامه دهد. در آگهی‌های استخدام، رند با افتخار در مورد شجره‌نامه ذهنی خود صحبت کرده و خطی مستقیم از «فرانک کالبام» رئیس موسسه، به «اسحاق نیوتون» کشیده بود. این ادعا چه درست باشد چه نباشد، به هر حال این موسسه از اعتبار و شهرتی برخوردار شد که توانست راه‌هایی نوین برای راه‌اندازی جنگ‌ها و محصور ساختن دشمنانش ابداع نماید. در دهه ۶۰ میلادی، توجه رقبای آمریکا به این مسئله جلب شد. روزنامه پراودا از اتحاد جماهیر شوروی، رند را با نام مستعار «آکادمی علم و مرگ و ویرانی» معرفی کرد. رسانه‌های آمریکایی ترجیح دادند کارکنان این سازمان را «جادوگران آرماگدون» بنامند. ■ماهواره جاسوسی رند، ستون فقرات اطلاعاتی آمریکا در مورد اتحاد جماهیر شوروی ■ - بازی‌های جنگی اتحاد جماهیر شوروی حق داشت از بابت رند نگران باشد. در سال ۱۹۵۷، نیروی هوایی این اندیشکده را استخدام کرد تا ماهواره‌های جاسوسی ایجاد نماید. در عرض دو سال، کورنا (یک سیستم مخفی با هدف ارسال ماهواره‌های حامل دوربین که پشت موشک‌ها نصب می‌شدند به مدار زمین) ساخته شد. اگرچه این ایده نبوغ‌آمیز بود، اما طراحی آن مشکلاتی داشت. پیش از آن این سیستم بتواند در نهایت در سال ۱۹۶۹ از زمین بلند شود، ۱۳ بار با شکست روبرو شد. با این حال، زمانی که سرانجام به ثمر نشست، نتایجی خارق‌العاده و بی‌نظیر به همراه داشت. ماهواره کورنا با حجم زیادی از فیلم از شوروی بازگشت، که بیشتر از مقداری بود که هواپیماهای جاسوسی در طول چهار سال گذشته توانسته بودند گردآوری کنند. کورنا به مدت یک دهه تبدیل به ستون فقرات اطلاعاتی آمریکا در مورد اتحاد جماهیر شوروی شد. پژوهشگران، راهپیمایی سربازان در طول مرز روسیه با چین را به نظاره نشستند و در مورد شهرهایی جاسوسی کردند که پیش از این هرگز ندیده بودند. آن‌ها حتی توانستند تعداد میوه‌ها در باغ‌های شوروی را بشمارند و محصولاتشان را تجزیه و تحلیل کنند. ■رند جایگاه خود را به عنوان تثبیت کننده سیاست‌های آمریکا، محکم کرد■ در اوایل دهه ۶۰ میلادی، رند جایگاه خود را به عنوان تثبیت کننده سیاست‌های آمریکا، محکم کرده بود. این اندیشکده که کار خود را با تحقیق در مورد علم موشکی آغاز کرده بود، تبدیل به مرکز استراتژی هسته‌ای کشور شد. «جان ویلیامز» ، یکی از نابغه‌های عالی‌رتبه موسسه رند، تئوری بازی را برای پیش‌بینی چگونگی اقدامات احتمالی زیرکانه شوروی در طول جنگ، ابداع کرد.این تئوری کاملاً برای رند مناسب بود، چرا که رند سازمانی بود که به شکل مداوم در پی تحمیل واقعیت‌های عینی بر یک جهان غیرمنطقی بود. ■ سیستم تخریب امن■ «آلبرت والستتر» ، یکی دیگر از ریاضیدانان نابغه موسسه، مفهوم «تخریب امن» را ابداع نمود که چندین بار جهان را از آتش‌سوزی‌ها و حملات هسته‌ای نجات داد. این نظریه مستلزم وجود مجموعه‌ای از ایست‌های بازرسی برای بمب‌افکن‌های مسلح به تسلیحات هسته‌ای بود. اگر یکی از خلبانان بمب‌افکن‌ها موفق به دریافت تأییدیه در هر یک از ایستگاه‌های بازرسی نمی‌شد، باید مأموریتش را رها می‌ساخت و هواپیما را بازمی‌گرداند. یک بار در سال ۱۹۷۹، اشتباهی که یک اپراتور تلفن مرتکب شد، منجر به انتقال این خبر گشت که ایالات متحده تحت حمله هسته‌ای از جانب مسکو قرار گرفته است. ده جنگنده از سه پایگاه مختلف، نیروی هوایی را به موشک‌های هسته‌ای مسلح ساختند. اما در آخر، به لطف سیستم تخریب امن ابداع شده توسط «والستتر»، هیچ یک از آن‌ها سلاح‌هایشان را به کار نگرفتند. *حضور در کشورهای دیگر اندیشکده رند درحال حاضر صرف نظر از انجام تحقیقات برای مراکز نظامی و امنیتی آمریکایی تحقیقاتی نظامی و امنیتی برای دیگر کشورها نیز انجام می‌دهد و این موضوعی است که «مایکل ریچ» آن را مورد تایید و تاکید قرار داد. این اندیشکده حضور پر رنگ و گسترده‌ای در اروپا دارد و دارای سه دفتر تحقیقاتی و برنامه‌های پژوهشی در هر یک از حوزه‌های دفاع و سیاست خارجی است، از جمله تحقیقات صورت گرفته توسط اندیشکده رند تحقیق درباره توسعه و گسترش پیمان ناتو بود. همچنین از جمله دیگر تحقیقات و پژوهش‌های صورت گرفته توسط اندیشکده رند تحقیق درباره طرح «مبارزه با تروریسم» آمریکا بود که آن را در زمان ریاست جمهوری جرج بوش به وی ارائه داد. ریچ می‌گوید: اندیشکده رند نقشی اساسی را در بهبود سیاست‌های دولت آمریکا و اتخاذ سیاست‌ها و تصمیمات جدید بازی می‌کند. پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مراکز تحقیقاتی و پژوهشی که اندیشکده رند بر آنها اشراف و نظارت دارد، اقدام به تعدیل و اصلاح جدول اعمال تحقیقاتی و پژوهشی خود کرد. خلاصه سخن اینکه باید به تحقیقات و پژوهش‌های صورت گرفته توسط این اندیشکده با دقت و احتیاط بسیار برخورد و تعامل کرد، چراکه رابطه بسیار عمیق و گسترده‌ای میان این اندیشکده و دستگاه‌های حکومتی آمریکا وجود دارد، بنابراین این اندیشکده نمی‌تواند مدعی بی‌طرفی باشد. ■ سازماندهی مجدد پنتاگون با استخدام محققان جوان موسسه رند■ دامنه نفوذ رند با گذشت سال‌ها، مشهودتر شد. در دهه ۶۰ میلادی، «رابرت مک‌نامارا» وزیر دفاع، جمعی از محققان جوان این موسسه (ملقب به «بچه جادوگرها») را استخدام کرد تا پنتاگون را مجدداً سازماندهی کند. اما شاید نکته‌ای که بیش از همه شهرت رند در وجهه عمومی را تثبیت ساخت، پخش فیلم «دکتر استرنج‌لاو یا: چگونه یاد گرفتم نگرانی را کنار گذاشته و به بمب عشق بورزم» به کارگردانی «استنلی کوبریک» در سال ۱۹۶۴ بود. شخصیت اصلی فیلم، یک دانشمند دیوانه نازی، از «هرمن کان» ، دانشمند عجیب و غریب موسسه رند الهام گرفته بود. «کان» که یک استراتژیست نظامی بود، استدلال کرده بود که اگر مردم به پناهگاه‌ها پناه ببرند و غذا جیره‌بندی شود، آمریکا می‌تواند به راحتی از یک جنگ تمام‌عیار با اتحاد جماهیر شوروی جان سالم به در ببرد. اگرچه پرتوها و اشعه‌ها منجر به صدها هزار نقص ژنتیکی می‌شد، «کان» اصرار داشت که مردم آمریکا می‌توانند این مشکلات را تحمل کنند. سناریوهای آخرالزمانی «کان» به اینجا ختم نمی‌شد. او همچنین در مورد ماشین روز رستاخیز رویاپردازی می‌کرد، دستگاهی که می‌توانست تمام حیات بر روی زمین را نابود سازد، و «کوبریک» نیز در فیلم «دکتر استرنج‌لاو» از همین نظریه استفاده کرده بود. در واقع «کوبریک» چنان از اظهارات و ایده‌های «کان» استفاده کرده بود، که این دانشمند تقاضای حق امتیاز کرد. «کان» چنان در این امر پافشاری کرد که «کوبریک» در نهایت ناچار شد به او بگوید، «کارها اینطوری جلو نمی‌روند هرمن.» ■ رد پای رند در صنعت ارتباطات■ - تنیدن یک شبکه تار عنکبوت جهانی اگرچه رند نقشی اساسی در ایمن نگه داشتن آمریکا در برابر حملات نظامی و فجایع هسته‌ای ایفا کرده، اما ردپای خود را در صنعت ارتباطات نیز به جای گذاشته است. رند مسئولیت مستقیم راه‌گزینی بسته کوچک، یک تکنولوژی که ساخت اینترنت را امکان‌پذیر ساخت، را بر عهده دارد. همه این‌ها در دهه ۶۰ میلادی آغاز شد، هنگامی که ارتش از محققان رند خواست به یک سؤال فرضی جواب دهند: اگر شوروی همه سیستم‌های ارتباطی ما را با یک بمب هسته‌ای نابود سازد، چگونه می‌توانیم مبارزه را ادامه دهیم؟ یک مهندس جوان به نام «پل باران» ، با تشبیه خطوط تلفن کشور به دستگاه عصبی مرکزی مغز، یک راه‌حل بی‌نظیر و جالب برای این سؤال فراهم ساخت. «باران» پیشنهاد کرد پیام‌ها از طریق خطوط تلفن ارسال شوند و حروف به اعداد تغییر یابند تا از شلوغی و اختلال اجتناب شود. «باران» همچنین تصمیم گرفت که هر مطلب بازپخش‌شده باید به «بسته‌های کوچک» تقسیم شود. نتیجه این شد که پیام‌ها در حین انتقال جدا می‌شدند، و سپس هنگام رسیدن به مقصد به طور خودکار خودشان را بازآرایی می‌کردند. نکته مهم‌تر این که، اگر ارتباطات مستقیم از بین می‌رفت، این بسته‌ها می‌توانستند از طریق خطوط تلفن در هر کجای جهان، مسیر خود را تغییر دهند.«باران» سعی کرد سرویس مخابرات را متقاعد سازد که این سیستم را نصب نماید، اما آن‌ها از ایجاد چیزی که می‌توانست تبدیل به قوی‌ترین رقیبشان شود، سر باز زدند.در عوض، ایجاد یک سیستم جهانی راه‌گزینی بسته کوچک، بر عهده پنتاگون قرار گرفت که به ابداع آرپنت، جد اینترنت، منجر شد. ■ گسترش خطوط تحقیقاتی رند در امور تحصیلات و اصلاحات رفاهی■ - انتخاب‌های سالم در طول دهه ۶۰ میلادی، رند خطوط تحقیقاتی خود را به تحصیلات، اصلاحات رفاهی، و عدالت کیفری نیز گسترش داد. هنگامی که «ریچارد نیکسون» در سال ۱۹۶۹ به ریاست جمهوری رسید، این اندیشکده یک منبع تثبیت شده و مستقل برای تحقیقات سیاست‌های اجتماعی بود. بنابراین هنگامی که معضل بیمه خدمات درمانی منجر به ایجاد یک بحث و مناقشه ملی عظیم شد، «نیکسون» برای کسب ایده دست به دامان رند شد. در آن زمان، اطلاعات اندکی در مورد اثربخشی مراقبت‌های بهداشتی رایگان در ازای برنامه‌های تحت پوشش با فرانشیزهای بیمه وجود داشت. «نیکسون» می‌خواست بداند که آیا مراقبت‌های بهداشتی رایگان سطح سلامت مردم را بهبود خواهد بخشید یا خیر. بخش سلامت موسسه رند برای یافتن پاسخ این سؤال، ۱۰ سال به عنوان یک شرکت بیمه برای بیش از ۵۰۰۰ نفر در سرتاسر کشور، فعالیت کرد. در پایان، تحقیقات رند نشان داد مردمی که برای مراقبت‌های بهداشتی خود پول هزینه می‌کردند، همان قدر سالم بودند که کسانی که این کار را به طور رایگان انجام می‌دادند. مردم با وجود مراقبت‌های بهداشتی رایگان، به شکلی منظم‌تر برای معاینات پزشکی اقدام می‌کردند، اما عادات دیگر آن‌ها (ورزش کردن، رژیم گرفتن، سیگار کشیدن) بدتر شده بود. این پیام نه از دید صنعت بیمه پنهان ماند و نه از دید دولت فدرال. در سال ۱۹۸۲، هنگامی که نتایج این مطالعه منتشر شد، تنها ۳۰ درصد از برنامه‌های پزشکی، فرانشیز بیمه داشتند. پنج سال بعد، بیش از ۳۰ درصد از این خدمات تحت پوشش بیمه قرار گرفتند. ■ مراقبت‌های بهداشتی، تنها نقطه آغاز گسترش و توسعه موسسه رند در علوم اجتماعی■ - تفکر رو به جلو مراقبت‌های بهداشتی، تنها نقطه آغاز گسترش و توسعه موسسه رند در علوم اجتماعی بود. اگرچه ۵۰ درصد از ۲۲۳ میلیون دلار بودجه کنونی رند هنوز از بودجه فدرال تأمین می‌گردند، اما مقادیر زیادی از آن برای فعالیت‌های غیر-دفاعی خرج می‌شود. این اندیشکده در حال حاضر نزدیک به ۱۰۰۰ محقق استخدام کرده است، که زمان خود را صرف تجزیه و تحلیل هر چیزی می‌کنند، از انرژی تجدیدپذیر و چاقی گرفته تا طوفان‌های موسمی و مناقشه اسرائیل و فلسطین. جهانی شدن نیز فرصت‌های تازه‌ای در اختیار سازمان قرار داده است. رند علاوه بر در اختیار داشتن پنج مرکزی که به معضلات سیاسی اجتماعی و اقتصادی رسیدگی می‌کنند و پنج مرکز دیگری که بر امور بین‌الملل متمرکز هستند، یک سازمان وابسته نیز در اروپا، و یک جایگاه برجسته در سیاست‌های خاورمیانه دارد. شاید مشهورترین قسمت در این زمینه موسسه سیاست‌های قطر وابسته به رند باشد که در حال فعالیت برای بازآرایی کل نظام آموزش و پرورش امارات است. ■ علاقه وافر باراک اوباما به اندیشکده رند■ البته رند خدمات اساسی و متعارف خود را کاملاً رها نکرده است. این سازمان سه مرکز تحقیق و توسعه دارد که بودجه‌شان به طور فدرال تأمین می‌شود و بر امنیت ملی متمرکز هستند. هر چه باشد، این رند بود که نظم مطالعه بر تروریسم را در دهه ۷۰ میلادی، مدت‌ها پیش از آن که حتی ایالات متحده تعریفی برای این کلمه داشته باشد، برقرار ساخت. امروز، پایگاه اطلاعاتی گاهشناسی تروریسم رند، که تمامی اقدامات تروریستی از سال ۱۹۶۸ تا کنون را فهرست کرده است، تبدیل به ابزاری ارزشمند برای ارتش و دولت شده است. عاقلانه است که در شرایط کنونی، رئیس جمهور جدید ما نیز به این اندیشکده توجه نماید. «باراک اوباما» علاقه وافری به مطالعات این اندیشکده در زمینه اختلالات روانی در سربازان بازگشته از عراق، نشان داده است. ■معرفی برخی کارکنان اندیشکده رند■ - کارکنان رند جاش ناش: رند زادگاه تئوری بازی در طول دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی بود، و یکی برجسته‌ترین کارکنانش جاش ناش، سوژه معنوی کتاب و فیلم ذهن زیبا، بوده است. جاش نوآور چیزی است که از آن با عنوان تعادل ناش یاد می‌شود، و برای تعیین ثبات رقابت از آن استفاده می‌گردد.           توماس شلینگ: شلینگ اقتصاددانی بود که مدت کوتاهی پس از خروج ناش از رند،به این موسسه پیوست. تئوری بازی وی، دیدگاهی از حمله و ضد-حمله را ایجاد کرد که در طول جنگ ویتنام به شدت تأثیرگذار بود.         کنث ارو: ارو، به عنوان یکی از پرنفوذترین کارکنان رند، فرض را بر این گذاشت که حرص و آز خوب است، و آن چه که «حاکمیت مصرف‌کننده» می‌نامید، باید بر جامعه حکم‌فرمایی کند. برخی منتقدان فرضیه ارو را مسئول فراهم ساختن مبنایی نظری برای بازار آزاد ۳۰ سال گذشته، از جمله بحران کنونی بازار مسکن، دانسته و آن را نکوهش کرده‌اند.     آلبرت والستتر: برجسته‌ترین عضو موسسه رند. یک ریاضی‌دان نظری نابغه و یک استراتژیست هسته‌ای بی‌نظیر که از سال ۱۹۵۱ تا ۴۶ سال بعد که فوت کرد، در رند مشغول به کار بود. او منشأ ایجاد دکترین هسته‌ای دومین حمله (مطمئن شوید سلاح‌های هسته‌ای پشتیبان کافی در اختیار دارید که بتواند هر مهاجمی را تار و مار کند) و اصل تخریب امن (بمب اصلی را تنها وقتی روی هدف بیفکنید که تأییدیه پرواز از ستادهای اصلی دریافت شود) بوده است. دانیل الزبرگ: یک ریاضی‌دان نابغه پر حرف، متفکر استراتژیک، و صلح‌جویی نامحبوب. او که از دروغ‌های مقامات در مورد دخالت آمریکا در آسیای جنوب شرقی بیزار شده بود، اقدام به انتشار اسناد پنتاگون کرد، که منجر به پایان جنگ ویتنام شد.   منبع : http://www.psyop.ir
  17. MR9

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    بقول یک عزیزی : ضرب المثل های یک کشور دکترین ها یا اموزه های زندگی مردم ان کشور هستند . وصف الحال این بنده خدا ( اردوغان و کشور ترکیه ) این بیت : تغاری بشکند ، ماستی بریزد ------- شود دنیا به کام کاسه لیسان
  18. دوستان عزیز حوزه تمدنی غرب در بحث هسته ای بطور جداگانه از دو الگویی که قبلا" امتحان شده است استفاده می کند یکم : الگوی لیبی : در الگوی لیبی امریکایی ها درصدند تا با استفاده از تمامی فشارها ج.ا.ایران مجبور شود تا تمامی تاسیسات هسته ای خود را برچیده ، بار کشتی کرده و به ایالات متحده ارسال نماید . همانطور که لیبی چند سال پیش از سقوط قذافی چنین کاری را انجام داد و نهایتا" سرنوشت این آدم همان چیزی بود که دیدیم و امریکایی ها چنان بلایی سر این ادم آوردند که ....... دوم : الگوی کره شمالی : در این الگو امریکایی و حوزه تمدنی غرب می کوشند با فشار آوردن همه جانبه و در کنار سرسختی رهبران کره شمالی ، این کشور را منزوی و کره شمالی را وادار به اتخاذ واکنش های نامعقولانه ( مثل خروج از npt) و یا ازمایش زیرزمینی هسته ای نماید که این دو به مانند بازی دومینو ( تئوری دومینو در ژئوپلیتیک) منجر به انزوای تدریجی این کشور گردد . اما الگوی سوم : درحوزه فناوری هسته ای از سال 1384 ( روی کار امدن دولت اول آقای احمدی نژاد ) اجرای این الگو کلید خورد یعنی ادامه فعالیت های تحقیقاتی هسته ای ، ادامه غنی سازی و شکستن پلمپ ها و... و همزمان انجام مذاکره . دولت نهم و دهم در کنار داشتن نقایص متعدد در حوزه داخلی بخوبی استراتژی خرید زمان را پیش برد ( هرچند در اجرای آن اشتباهاتی نیز داشت ) و ما شاهد پیشرفتهای بزرگی در این زمینه بودیم . هرچند با مدیریت صحیح تر دستاوردهای ناشی از این مساله می توانست در حوزه اقتصادی بهتر ازآنچه که ما شاهد آن هستیم باشد . حال آمریکایی ها بشدت درصدد آن هستند که درصد موفقیت این الگوی سوم را با دادن " آب نبات" کمتر کنند و این چیزی است که مذاکره کنندگان باید به آن توجه نمایند . استراتژی دشمن ، به مانند آنچه که در فاصله زمانی 1991 تا 2003 بر روی عراق اجرا گردید ، ابتدا کند کردن ، سپس توقف و در نهایت برچیدن و از میان بردن این فناوری و سایر فناوری های مشابه در کشور ما می باشد و فناوری هسته ای فقط و فقط نقطه آغاز این مساله خواهد بود . دیدیم که پس از آنکه روند مذاکرات به توافق نسبی نزدیک شد ، آمریکایی ها بلافاصله بحث فناوری موشکی را وارد مذاکرات کردند و مطمئنا" در صورتی که این فناوری وارد مذاکرات شود به مانند عراق ما مجبور خواهیم شد فقط به موشکهایی با برد 300 کیلومتر و کمتر ( به مانند موشک الثمود عراق با برد 150 کیلومتر) قناعت کنیم و این در کنار پیر بودن و قدیمی بودن ناوگان نیروی هوایی بشدت بر روی امنیت ملی ما تاثیر گذار خواهد بود و در حقیقت ما ، بدست خودمان ، خودمان را خلع سلاح خواهیم کرد . امیدوارم چنین مساله ای هرگز اتفاق نیافتد ، چرا که در اوایل انقلاب هم کسانی بودند که می گفتند ( دولت موقت انقلاب به نخست وزیری مرحوم بازرگان) دولت ملی !!!!! ایران نیازی به تسلیخات پیشرفته ای نظیر اف-14 ها ندارد و اینها ا باید به اعراب حاشیه خلیج پارس فروخته شوند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  19. MR9

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    واحد سیاسی که در شمال غربی ما قرار گرفته و جمهوری ترکیه نام دارد باقی مانده "مرد بیمار اروپا "( لقب اروپاییان به امپراتوری عثمانی در سالهای اخر حیات این به اصطلاح امپراطوری) است که سالهاست ( یعنی از زمان پیدایش این کشور ( احتمالا"1922) چنین ادعاهایی را مطرح می کند ( براساس ایده پان ترکیستی ). این کشور اگرچه در طول سالهای جنگ سرد بدلیل نزدیکی جغرافیایی به اتحاد شوروی یک کشور مهم در ناتو بحساب می امد و بخصوص ایالات متحده برای اهداف نظامی از این کشور حمایت می نمود ( استقرار واحدهای موشکهای پرشینگ ، یگانهای استراق سمع - به مانند انچه در شمال ایران موجود بود - ) اما این کشور از ابتدای تشکیل یعنی 92 سال پیش فاقد انچه که capacity leadership یا ظرفیت رهبری منطقه ای خوانده می شود می باشد . پس از انقلاب اسلامی هم امریکایی ها به طرق گوناگون کوشیدند تا با ایجاد تسهیلاتی برای ترکیه ، یک الترناتیو سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کنند که موفق نشدند . با این حال پس از وقوع بیداری اسلامی در کشورهای عربی ، در حالی که ما در اتش فتنه 88 درحال سوختن بودیم ، ترکها با استفاده از دیپلماسی عمومی خود توانستند توجهات را بخود جلب نمایند و این مساله با تطبیق یافتن موقتی سیاستهای کشورهایی نظیر قطر و عربستان ، موجب شد تا این کشور به وزنه ای نسبتا" تاثیر گذار در این تحولات تبدیل شود ، اما با اشتباه راهبردی ترکها در حمایت مالی - سیاسی و نظامی و اطلاعاتی از گروههای تروریستی نظیر جبهه النصره و داعش ، وجه این کشور رو به افول گذاشت تا جایی که کنترل اوضاع از دست این کشور خارج گردید و حتی موجب افزایش اعتراضات داخلی شد ، هرچند در حوزه داخلی این اعتراضات حداقل بصورت ظاهری فروکش کرده است . بطور کلی ترکها به تنهایی فاقد ابزارها و توانایی های لازم برای تاثیر گذاری قطعی بر اوضاع هستند و علیرغم صحبتهایی که در خبرفوق امده است سعی می کنند تا با استفاده از کارت ایران ، اعراب سلفی و وهابی را ترسانده و با پشتیبانی ایالات متحده و اتحادیه اروپا مجددا در منطقه تاثیر گذار باشند . هرچند با توجه به موفقیت های نسبی اسد در کنترل شورشیان این مساله در هاله ای از ابهام قرار دارد .
  20. اندیشکده صهیونیستی «مطالعات امنیت ملی» در گزارشی به قلم «یودی دکل»، «شلومو بروم» و «یورام شویتزر» نوشت: موازنه راهبردی اسرائیل در بر گیرنده عوامل مثبت و چشمگیر و همچنین شکلگیری تهدیدات جدیدی است که به معنای چالش‌های دشوار پیش رو هستند. روندهای منطقه‌ای در سال‌های اخیر نشانگر تضعیف نقش‌آفرینان دولتی و در نتیجه تنزل تهدیدات نظامی سنتی است. از سوی دیگر، تهدیدی مختلط، نامتقارن و چند بعدی از طرف عوامل جهادی اسلام‌گرایان افراطی پدیدار گردیده است. گروه‌های اسلام‌گرای رادیکال سوار بر موج تغییرات و فروپاشی ساختارهای اجتماعی و سیاسی و همچنین افزایش نفوذ نهضت‌های اسلامی بر علیه نظم و ثبات دیرینه در خاورمیانه اعلان جنگ نموده‌اند حتی با اینکه این موج از ابتدا توسط لیبرال‌های جوان راه انداخته و هدایت شد. آن‌ها با استفاده از توان خود مبنی بر تخریب فرآیندهای حاکمیتی و بر هم زدن فرآیند زندگی روزمره در منطقه نفوذ خود را ارتقا داده‌اند، حتی با اینکه قادر نیستند چارچوب‌های عملی جدیدی ایجاد نموده و نیازهای عمومی را برطرف سازند. [color=#ff6600] [b]■[/b][b] ارائه [/b][b]موازنه وضعیت امنیت راهبردی اسرائیل[/b][b]■[/b][/color] این مقاله موازنه وضعیت امنیت راهبردی اسرائیل را ارائه نموده و بیان می‌دارد که موازنه فعلی به طور کلی مثبت است. مقاله چالش‌های امنیتی را ترسیم نموده و این موضوع را بررسی می‌نماید که اسرائیل چگونه می‌تواند به نحو احسن با چالش‌های پیش روی خویش مقابله نماید و در عین حال روندهای منفی را متوقف ساخته و از فرصت‌ها در راستای تثبیت و ارتقای جنبه‌های مثبت موازنه بهره گیرد. تحلیل پیش رو یک رویکرد چند زمینه‌ای را به کار می‌گیرد و با نگاهی یکپارچه به ابعاد سیاسی، دیپلماتیک، اجتماعی، اقتصادی، انسان‌دوستانه، نظامی، حقوقی، و رسانه‌ای به بررسی وجه مشترک میان چالش‌های گوناگون می‌پردازد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تأثیر بحران اقتصادی در منطقه خاورمیانه[/b][b]■[/b][/color] [b]موازنه مثبت فعلی [/b] تهدیدات متعارف تضعیف شده در جبهه‌های شمال و شمال شرق در رأس جنبه‌های مثبت ترازنامه امنیتی اسرائیل قرار دارد و به دنبال آن فرسایش ارتش سوریه به خاطر جنگ داخلی طولانی مدت و حفظ یک عامل بازدارند معتبر توسط اسرائیل در مقابله با حزب‌الله در لبنان و حماس در نوار غزه قرار می‌گیرند. این موارد به از بین رفتن تهدیدات از طرف ارتش عراق در دهه قبلی اضافه می‌گردند. عزم بین‌المللی جهت از بین بردن زرادخانه شیمیایی حکومت «اسد» فرصتی را فراهم آورده است تا بتوان ارتش سوریه را از قابلیت‌های غیرمتعارف اصلی خود محروم ساخت. بحران اقتصادی در ایران که بر اثر تحریم‌ها شکل گرفته اثر منفی بر محور افراطی به رهبری ایران در منطقه خاورمیانه گذاشته و به انعقاد یک توافق موقت میان تهران و ۱+۵ در ژنو در نوامبر ۲۰۱۳ انجامیده است هنوز زود است که بتوان معانی و پیامدهای این توافق را مشخص نمود. جایگاه حزب‌الله در لبنان به خاطر حمایت این گروه از حکومت «اسد» و مشارکت فعال در جنگ داخلی سوریه تضعیف گردیده است. حماس نیز که به دنبال سقوط حکومت اخوان‌المسلمین در مصر تضعیف گردید با امتناع از پشتیبانی از حکومت «اسد» از اردوگاه افراطی‌ها فاصله گرفته است. با این حال، محور افراطی‌ها همچنان تلاش می‌کند اجزای اصلی قدرت و نفوذ خود در منطقه را حفظ نماید. [color=#ff6600][b]■[/b][b]اسرائیل خود را از کانون نزاع‌های منطقه‌ای دور نگه داشته است[/b][b]■[/b][/color] اسرائیل بر خلاف پس‌زمینه نابسامانی و آشوب در منطقه موفق گردیده است خود را از کانون رویدادها و نزاع‌های منطقه‌ای دور نگاه داشته و در حالی که بسیاری از نقش‌آفرینان منطقه‌ای با چالش‌های تهدید کننده درونی و بیرونی روبرو هستند به جزیره ثبات در منطقه تبدیل گردد. در عین حال، اسرائیل با آغاز بی سر و صدای اقدامات عملیاتی عاقلانه و سنجیده بر علیه انتقال سلاح‌های راهبردی سلاح‌های دفاع هوایی و موشک‌ها و راکت‌های دوربرد و دقیق از سوریه به لبنان و از سودان به حماس و گروه‌های جهادی در نوار غزه بازدارندگی موثر خویش در منطقه را حفظ نماید. [color=#ff6600][b]■[/b][b]اسرائیل رابطه خود با ارتش مصر را حفظ کرد[/b][b]■[/b][/color] تصاحب مجدد سیستم سیاسی توسط ارتش مصر و برکناری اخوان‌المسلمین از قدرت تقویت اسلام سیاسی در مصر و، از چشم انداز گسترده‌تر، در کل منطقه خاورمیانه را حداقل در حال حاضر متوقف ساخته است. در اینجا نیز خطرات ذاتی بالقوه نسبت به اسرائیل مهار گردیده‌اند. اسرائیل به نوبه خود مواظب بود روابط ویژه خود با ارتش مصر را حتی در طول دوره یکساله حکومت اخوان‌المسلمین حفظ نماید و همچنان تلاش می‌کند به ارتقای کارایی ارتش در زمینه مقابله با قاچاق سلاح به نوار غزه از طریق صحرای سینا و مبارزه با زیرساخت‌های تروریستی جهادی در صحرای سینا کمک کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]بحران سوریه و ایجاد تنش در کشورهای پذیرنده پناهجویان[/b][b]■[/b][/color] سوریه در سومین سال جنگ خونبار داخلی همچنان در حال فروپاشی از درون است، هرچند حکومت سوریه در جنگ با شورشیان پیشرفت‌هایی حاصل نموده است. در حقیقت، کنترل کشور میان نیروهای «اسد» و بسیاری از گروه‌های مخالف و ناهماهنگ تقسیم گردیده است. بحران سوریه باعث به وجود آمدن یک مشکل انسانی وخیم برای ترکیه، اردن و لبنان به دنبال سرریز شدن سیل پناه‌جویان سوری به این کشورها شده است. هجوم این پناه‌جویان سوری مشخصاً خطر بالا گرفتن تنش در لبنان را به همراه داشته است. در لبنان خطر بالقوه و واقعی بر هم خوردن ثبات داخلی وجود دارد. در اردن، ثبات حاکمیتی حفظ گردیده و نفوذ اخوان‌المسلمین نیز مهار گردیده است. اردن موفق شده است چالش‌های اجتماعی اقتصادی ناشی از ورود موج پناه‌جویان سوری را، هرچند با دشواری، برطرف نماید و بدون کمک‌های بیرونی توان این کشور محدود خواهد بود. روابط صلح‌آمیز میان اردن و اسرائیل همچنان حفظ گردیده‌اند. جنگ داخلی در سوریه و پیامدهای منطقه‌ای و تهدید کننده آن در کنار این احساس رایج در اردن که آمریکا در مواقع بحرانی در کنار اردن نخواهد بود (با توجه به آنچه در مصر و سوریه مشاهده گردید عدم استفاده از زور توسط آمریکا و پذیرش توافق‌نامه مربوط به تسلیحات شیمیایی که به ضرر مخالفین سکولار است و توافقی که با ایران به دست آمد) اهمیت روابط دوجانبه میان اردن و اسرائیل را برای طرفین مورد تاکید قرار داده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تغییرات اساسی در روابط میان اسرائیل و فلسطین[/b][b]■[/b][/color] تجدید مذاکرات میان اسرائیل و فلسطینی‌ها بعد از بیش از چهار سال قرارگیری در بن‌بست حداقل در حال حاضر یک روزنه امید محسوب می‌شود. این مذاکرات اگر به سمت بحران کشیده نشود و این بحران به گردن اسرائیل نیفتد می‌تواند با کاستن از فشارها و فراهم نمودن زمینه جهت همکاری‌های بعدی با کشورهای میانه‌رو عرب به ارتقای جایگاه بین‌المللی و منطقه‌ای اسرائیل منجر گردد حتی اگر این همکاری‌ها از طریق کانال‌های مخفی صورت گیرند. این امر به ویژه فرصتی فراهم می‌آورد که در صورت بهره‌گیری مناسب از آن به ایجاد تغییرات اساسی در روابط میان اسرائیل و فلسطینی‌ها منجر خواهد گردید، حتی اگر توافقی دائمی در این زمینه حاصل نگردد. حماس که حاکمیت نوار غزه را در دست دارد به دنبال انجام یک سری حرکات راهبردی اشتباه دچار دردسر گردیده است. این حرکات اشتباه عبارت بودند از: فاصله گرفتن از محور افراطی؛ قرار گرفتن در کنار حکومت اخوان‌المسلمین در مصر که البته با توجه به نزدیکی حماس به اردوگاه اخوان‌المسلمین گزینه‌ای طبیعی بود؛ و عدم پذیرش آشتی و اتحاد در میان گروه‌های فلسطینی. سقوط حکومت اخوان‌المسلمین باعث شد حماس از پشتیبانی و حمایت سیاسی محروم گردد و در عین حال رکود اقتصادی و سیاسی در نوار غزه باعث تضعیف حمایت داخلی از حماس شده است. به خاطر ضعف و درماندگی سیاسی حماس در صحنه منطقه‌ای، به ویژه با توجه به تجدید گفتگوها میان اسرائیل و حکومت خودگردان فلسطینی، برای این سازمان احیای جایگاه خویش در سطح منطقه‌ای و ملی امری سخت و دشوار است. در صورت تلاش‌های مجدد جهت دستیابی به صلح در فلسطین به رهبری گروه فتح، حماس خود را در موضع نسبتاً پایینی خواهد یافت. [color=#ff6600][b]■[/b][b] توافق اولیه مسیری به سمت یک توافق دائمی با ایران[/b][b]■[/b][/color] [b]علائم هشدار دهنده در ارتباط با آینده [/b] [i]برنامه هسته‌ای ایران[/i]: با فرض بر اینکه تنها یک توافق‌نامه دیپلماتیک و اقتصادی می‌تواند ایران را متقاعد به رها ساختن برنامه تسلیحات هسته‌ای خویش سازد، توافق اولیه‌ای که میان گروه ۱+۵ و ایران امضا گردید مسیری را به سمت یک توافق دائمی با ایران ترسیم می‌نماید. چنین فرضی مورد تاکید «باراک اوباما»، رئیس جمهور آمریکا، قرار گرفته است. توافق اولیه قابلیت‌های غنی سازی اورانیوم و سیستم‌های تسلیحاتی که ایران پیشاپیش به دست آورده است را از بین نمی‌برد. این توافق در بهترین حالت وضعیت فعلی را متوقف می‌سازد و قابلیت‌های موجود را اندکی به عقب باز می‌گرداند. در عین حال، ایرانی‌ها مدت‌هاست که متوجه شده‌اند دنیا پیشرفت برنامه هسته‌ای آن‌ها را بر اساس مدت زمان گریز می‌سنجند، یعنی مدت زمانی که جهت تهیه اورانیوم غنی شده کافی جهت تولید یک بمب اتمی لازم است. بنابراین، آن‌ها تصمیم گرفته‌اند تا با ایجاد قابلیت‌های خویش به شکل «جانبی» سازمان‌های بین‌المللی را از پی بردن به جنبه‌های نظامی برنامه خویش باز دارند. این بدان معناست که آن‌ها با افزایش تعداد و کیفیت سانتریفیوژها، افزایش تعداد سایت‌های دفاعی مرتبط با پروژه، و ایجاد رد پلوتونیوم در راکتور اراک به گسترش و تعمیق زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای و زوائد مربوطه مبادرت می‌ورزند. ایران بدین طریق موفق شده است تا زمان مورد نیاز جهت گریز به سمت بمب اتمی را به چند ماه کاهش دهد. توافق اولیه به ایران امکان می‌دهد تا این قابلیت‌ها را حفظ نموده و خود را به عنوان کشوری مطرح نماید که در آستانه تبدیل شدن به یک کشور هسته‌ای است. ایران، حداقل در حال حاضر، تصمیم گرفته است تا در مسیر آشتی گام برداشته و بدین ترتیب تحریم‌های اقتصادی را به طور اساسی کاهش داده و اعتراضات درونی را فرو نشاند. مسیر دستیابی به یک توافق دائمی که به از بین رفتن تهدیدات اتمی ایران در آینده‌ای قابل پیش بینی انجامیده و منافع امنیت اسرائیل را تأمین نماید مسیری طولانی و دشوار است و هنوز نمی‌توان با اطمینان گفت که چنین توافقی قابل دستیابی است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تضعیف بازیگران دولتی و ظهور بازیگران غیر دولتی[/b][b]■[/b][/color] [i]ظهور بازیگران غیردولتی[/i]: تضعیف بازیگران دولتی باعث شده که بازیگران غیردولتی از برتری بیشتری در منطقه برخوردار گردند. این عوامل غیردولتی از لحاظ نظامی در حال کسب قدرت هستند و این امر آنان را قادر می‌سازد تا صدمات امنیتی و سیاسی وارد سازند. قابلیت‌های گوناگون این عوامل در زمینه مختل ساختن فرآیندهای سیاسی، بر هم زدن نظم مدنی و وارد کردن خسارت به زیرساخت‌ها باعث شده که عنوان غارتگر به این عوامل داده شود. کشورهایی که در آنجا حکومت مرکزی تضعیف گردیده است به شدت تحت فشارند تا فعالیت‌های بازیگران غیردولتی متجاوز و افراط‌گرا را سرکوب نمایند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]خطرات ناشی از جنگ داخلی در سوریه[/b][b]■[/b][/color] خطرات ناشی از رویدادهای سوریه به ویژه شدید و چشمگیر هستند. جنگ داخلی که در سوریه در جریان است سوریه را در معرض تهدید تبدیل شدن به مدل منطقه‌ای یک کشور شکست خورده و دارای سوء عملکرد از نوع افغانستان/سومالی قرار داده است و دورنمای از دست رفتن یکپارچگی و هویت ملی این کشور را تهدید می‌کند. خطر سرریز جنگ به لبنان نیز از خطرات موجود است. سوریه به پایگاه فعالیت‌های جهادی بین‌المللی بر علیه حکومت «اسد» و حامیانش، به ویژه حزب‌الله و پاسداران ایران که در کنار حکومت «اسد» می‌جنگند، تبدیل گردیده است. گروه‌های جهادی عمده که در سوریه فعالند عبارتند از جبهه النصره و دولت اسلامی عراق و شام که به کمک گروه‌های جهادی سلفی گوناگون به اهداف حزب‌الله و ایران در خاک لبنان حمله می‌کنند. به علاوه، سرایت رخدادها به کشورهای همسایه سوریه خطر بروز فرآیندهای موازی تجزیه، شکل گیری قلمروهای فرقه‌ای، تغییرات مرزی، و شکل گیری ائتلاف‌های جدید را مطرح می‌سازد. یک تهدید دیگر نشأت گرفته از مبارزات شدیدی است که میان گروه‌های جهادی بین‌المللی به رهبری گروه اکناف بیت‌المقدس از یک سو و دولت و نیروهای امنیتی مصر در سوی دیگر در صحرای سینا صورت می‌گیرند. این گروه‌های جهادی بر علیه اهداف دولتی در مصر فعالیت می‌کنند و ممکن است توسط طرفداران اخوان‌المسلمین که به دنبال سرنگونی دولت مرسی سرخورده شده‌اند مورد حمایت قرار گیرند. گروه‌های جهادی بین‌المللی که در سوریه و لبنان فعالیت می‌کنند عموماً تاکنون بر علیه اسرائیل فعالیتی نداشته‌اند (به جز یک مورد پرتاب راکت در آگوست ۲۰۱۳)، اما چندین حمله بر علیه اسرائیل، از جمله حمله راکتی به ایلات، از سمت صحرای سینا صورت گرفته‌اند. به طور کلی، کنترل نیروهای غیردولتی، به ویژه گروه‌های جهادی بین‌المللی، بر مناطق واقع در امتداد مرزهای اسرائیل که به شکل کارامدی توسط دولت‌ها کنترل نمی‌شود چالش‌های امنیتی فزاینده‌ای را برای اسرائیل ایجاد نموده و خطر ایجاد اختلال در زندگی روزمره ـ نه تنها در مناطق مرزی بلکه مناطقی در درون اسرائیل ـ و کشیده شدن اسرائیل به یک منازعه فرامرزی را مطرح می‌سازد. بر اساس سناریوهای جدی در این زمینه، اسرائیل ممکن است مجبور شود در راستای از بین بردن تهدیدات در مناطق پرجمعیت آن سوی مرزهایش دست به عملیات زند و در عین حال مسئولیت محافظت از مردم اسرائیل و به حداقل رساندن هرگونه خسارات مادی را بر عهده داشته باشد. یک پیامد احتمالی در این زمینه می‌تواند آسیب دیدن روابط میان اسرائیل ودولت‌های عرب باشد، به ویژه دولت‌هایی که با اسرائیل پیمان صلح امضا نموده‌اند. به علاوه، هنگام مبارزه با نیروهای غیردولتی شناسایی موقعیت مکانی مراکز راهبردی دشمن، دستیابی به یک پیروزی قاطع و روشن که به نبرد پایان دهد، و ارایه مکانیزم‌های ایجاد ثبات جهت کسب اطمینان از برقراری آرامش پایدار کار سخت و دشواری است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]در کنار مذاکره با فلسطین،[/b][b] آمادگی جهت رویارویی با بحران نیز باید حاصل شود[/b][b]■[/b][/color] [i]روابط با فلسطینی‌ها[/i]: در کنار مذاکره با فلسطینی‌ها در راستای دستیابی به توافق، آمادگی جهت رویارویی با بحران نیز باید حاصل شود، زیرا اختلاف میان طرفین مذاکره ممکن است به قدری باشد که قابل حل و فصل نباشد و در نتیجه فرآیند سیاسی متوقف گردد، امری که می‌تواند به تجدید نزاع‌ها در کرانه باختری و نوار غزه منجر گردد. یک خطر دیگر که می‌تواند در این راستا شکل گیرد کاهش توانایی دولت خودگردان فلسطین مبنی بر برقراری نظم و قانون، اداره اقتصاد و اعمال یک حاکمیت موثر و کارامد است. عدم موفقیت سیاسی و از بین رفتن حاکمیت دولت خودگردان فلسطین باعث می‌شود اسرائیل در یک فرآیند سیاسی فاقد هرگونه شریکی باشد و همچنین در راستای مقابله با دردسرهای دفاعی و اقتصادی احتمالی در زمینه هماهنگی‌های امنیتی و همکاری اقتصادی در صحنه فلسطین شریکی نداشته باشند. [i]ضعف آشکار آمریکا[/i]: قدرت بازدارندگی اسرائیل چه از لحاظ محدوده و چه از لحاظ اثرگذاری ممکن است تحت تأثیر برداشت رایج درباره ضعف آمریکا در خاورمیانه قرار گیرد. آمریکا در نتیجه سال‌ها مبارزه خسته کننده در افغانستان و عراق از مداخله نظامی بیزار گردیده است و ترجیح می‌دهد امور را «از پشت صحنه» هدایت نماید. سیاست رئیس جمهور «اوباما» حتی‌الامکان اجتناب از کاربرد زور است و این موضوع در سیاست دولت وی در قبال ایران و تسلیحات شیمیایی سوریه بازتاب یافت. این موارد این باور منطقه‌ای را تقویت می‌کنند که آمریکا بر خلاف گذشته به هنگام ضرورت در کنار متحدین خود در منطقه نخواهد بود و اینکه گزینه نظامی آمریکا بر علیه ایران نیز همچون گزینه نظامی این کشور بر علیه سوریه باورپذیر نیست. [color=#ff6600][b]■[/b][b] مشروعیت زدایی[/b][b]از گفتگوهای بین‌المللی و منطقه‌ای اسرائیل[/b][b]■[/b][/color] [i]مشروعیت زدایی[/i]: یک عامل نگرانی دیگر اسرائیل تلاش‌هایی است که در راستای مشروعیت زدایی از گفتگوهای بین‌المللی و منطقه‌ای اسرائیل صورت می‌گیرند، به ویژه با توجه به اینکه گفتگوهای میان اسرائیل و فلسطین فاقد پیشرفت سیاسی بوده‌اند و اسرائیل فعالیت‌های ساخت و ساز در کرانه باختری را ادامه می‌دهد. در صورتی که هیچ علامت محکمی مبنی بر پیشرفت به سمت یک توافق قابل اجرا مشاهده نشود، از سر گیری گفتگوها میان فلسطین و اسرائیل تحت حمایت آمریکا جهت مقابله با روند فوق کافی نیست. همچنین، این برداشت به طور فزاینده در حال شکل گیری است که جامعه بین‌الملل، به ویژه کشورهای غربی که از محدود بودن نفوذشان بر رویدادهای خاورمیانه آگاهند، تلاش دارد منازعه میان اسرائیل و فلسطینی‌ها را مسئله‌ای کلیدی جلوه داده که حل و فصل آن آشکارا به حل و فصل دیگر مشکلات موجود در منطقه خواهد انجامید. با اینکه این استدلال یک استدلال ضعیف است، اما در صورتی که مذاکرات با فلسطینی‌ها با شکست مواجه شود، به ویژه اگر یک نزاع خشونت آمیز نیز در پی آن آید، اسرائیل باید دشواری‌های سیاسی و دیپلماتیکی را که با آن‌ها مواجه خواهد شد مد نظر قرار دهد. این وضعیت به دنبال مخالفت‌های بین‌المللی با کاربرد زور و تصویر منفی اسرائیل به عنوان کشوری که به شکل افراطی از قدرت زور استفاده می‌کند بدتر خواهد شد. [b]اهداف امنیتی راهبردی [/b] تهدیدها و فرصت‌های پیش روی اسرائیل اهداف سیاسی و امنیتی و حوزه‌های تحت تمرکز و اولویت‌دار این کشور در راستای تلاش جهت توقف روندهای منفی و شکل دهی رویدادهای مثبت را تعریف می‌نمایند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]هدف اصلی اسرائیل در ارتباط با ایران[/b][b]■[/b][/color] [i]چالش ایران[/i]: هدف اصلی اسرائیل در ارتباط با ایران این است که ایران وادار شود به توافقی دائمی با قدرت‌های بزرگ برسد، توافقی که اطمینان دهد گریز به سمت قابلیت هسته‌ای نیازمند زمانی طولانی است. این امر مستلزم ترکیب مذاکرات با تدابیر سیاسی، فشارهای اقتصادی، و محرک‌های مالی و همچنین مطرح نمودن یک گزینه نظامی باورپذیر نه تنها از طرف اسرائیل بلکه از طرف آمریکا است. تمرکز اسرائیل باید بر تلاش‌ها جهت تأثیرگذاری بر محتوای توافق میان آمریکا/جامعه بین‌الملل و ایران و همچنین مهار توانایی ایران مبنی بر فریب غرب باشد. در عین حال، تا زمانی که ایران توافق‌نامه اولیه را اجرا نکرده است و تا زمانی که ایران موانعی بر سر راه دستیابی به یک توافق‌نامه دائم قرار می‌دهد اسرائیل باید همچنان به ویژه از آمریکا درخواست نماید که تحریم‌ها پابرجا بمانند و فروکش نکنند. اسرائیل همچنان باید اطمینان حاصل نماید که گزینه نظامی‌اش در صورت نیاز آماده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تضعیف محور افراطی و فعالیت در راستای فروپاشی آن[/b][b]■[/b][/color] [i]محور افراطی در خاورمیانه[/i]: یک هدف دیگر عبارت است از تضعیف محور افراطی و فعالیت در راستای فروپاشی آن. تغییر حکومت در دمشق به دستیابی به این هدف کمک کرده و نفوذ ایران و حزب‌الله در سوریه را از بین خواهد برد، هرچند این امر ممکن است به بروز مخاطرات جدید بیانجامد. اسرائیل در راستای دستیابی به این هدف دور از دست از توانایی محدودی برخوردار است، زیرا قدرت‌های بزرگ، به ویژه آمریکا و روسیه، بر سر اقداماتی که باید در راستای ایجاد ثبات در سوریه صورت گیرند با هم اختلاف نظر دارند و همچنین به خاطر وجود نگرانی‌ها مبنی بر اینکه سوریه ممکن است به نواحی و بخش‌های مختلف تجزیه شود که تقصیر آن بر گردن غرب خواهد بود و تبدیل به پایگاه القاعده و دیگر سازمان‌های جهادی اسلامی شود. اسرائیل باید مشخص نماید که آیا دستیابی به چنین هدفی باصرفه و ارزشمند است حتی اگر به قیمت تبدیل سوریه به کشوری شکست خورده و تکه تکه شده باشد که مرزهای شمالی‌اش نقش پایگاه عملیاتی گروه‌های جهادی را ایفا نمایند. در عین حال، کمک به اجرای توافق‌نامه بین‌المللی درباره خلع سلاح شیمیایی سوریه از اهمیت حیاتی برخوردار است. اگر حکومت «اسد» در قدرت باقی بماند، اسرائیل باید همچنان انجام عملیات‌های نظامی بر علیه تسلیحات راهبردی در سوریه را مدنظر داشته باشد تا از انتقال این سلاح‌ها به حزب‌الله لبنان یا افتادن این سلاح‌ها به دست عوامل جهادی فعال در سوریه جلوگیری نماید. در هر صورت، یک دوره طولانی مدت بی‌ثباتی را می‌توان در سوریه انتظار داشت و این امر چالش‌هایی را برای امنیت اسرائیل، نه تنها در منطقه مرزی میان اسرائیل و سوریه بلکه در امتداد مرزهای اسرائیل با لبنان و اردن، به همراه خواهد داشت، زیرا این احتمال وجود دارد که بحران به لبنان و اردن نیز سرایت کرده و باعث بروز شوک‌های درونی در این کشورها شود. [color=#ff6600][b]■[/b][b] امنیت مرزها باید بهبود یابد[/b][b]■[/b][/color] [i]تأمین امنیت مرزها[/i]: یک موضوع مهم این است که وضعیت امنیتی در امتداد مرزهای مشترک با سوریه، لبنان، نوار غزه، صحرای سینا، و حتی اردن بهبود یابد تا بدین طریق از نفوذ عوامل ضد اسرائیلی و تروریسم و همچنین قاچاق سلاح به دولت خودگردان فلسطین و نوار غزه جلوگیری شود. در راستای تأمین امنیت در مرزها، ضروری است که سیستم‌های دفاع مرزی بهتر و عوامل بازدارنده ارتقا یافته، از جمله عملیات‌های مخفی، در یک چارچوب یکپارچه و پیوسته میان سیستم‌ها گنجانیده شوند[۱]. در این راستا، هماهنگی امنیتی با نیروهای نظامی مصری و اردنی باید حفظ گردد و ارتباطات مستقیم میان آژانس‌های امنیتی اسرائیل و آژانس‌های مشابه در کشورهای عربی، حتی لبنان، باید اشاعه یابند تا بدین طریق از بالا گرفتن غیرقابل کنترل بحران به دنبال حملات تروریستی گروه‌های جهادی بین‌المللی، حزب‌الله و دیگر عوامل افراطی اجتناب شود. تقویت گروه‌های جهادی بین‌المللی، از جمله القاعده، و تحکیم موقعیت آن‌ها در نزدیکی مرزهای اسرائیل نیاز به شکل گیری قابلیت‌های تهاجمی و تدافعی اطلاعاتی و عملیاتی؛ ایجاد همکاری‌های گسترده منطقه‌ای، از جمله همکاری با گروه‌ها و نیروهای محلی؛ و کاربرد اهرم‌های اعمال نفوذ چند زمینه‌ای را ضروری می‌سازد تا بدین طریق بتوان توانایی گروه‌های متخاصم جهت وارد کردن آسیب و صدمه را خنثی نمود. [color=#ff6600][b]■[/b][b]مزایای [/b][b]پیشرفت در فرآیند سیاسی میان اسرائیل فلسطین[/b][b]■[/b][/color] [i]فرآیند سیاسی اسرائیل فلسطین[/i]: علاوه بر مزایای مستقیم ناشی از پیشرفت در فرآیند سیاسی میان اسرائیل فلسطین، پیشرفت فرآیند سیاسی همچنین شانس اسرائیل جهت ارتقای فرآیند عادی سازی روابط و تعمیق همکاری‌های امنیتی با همسایگان خود در منطقه را افزایش می‌دهد. اسرائیل می‌تواند با حرکت در امتداد سه محور موازی به این هدف دست یابد. این سه محور عبارتند از: مذاکره در راستای حل و فصل دائم مسئله، سازوکارهای موقت قبل از دستیابی به توافق دائم بر مبنای این اصل که «آنچه مورد توافق قرار گرفت اجرا گردد»، و تدابیر مستقل هماهنگ یا غیر هماهنگ در راستای ایجاد دو کشور با توجه به دشواری‌هایی که بر سر حل اختلافات بر سر موضوعات اصلی وجود دارند. اساس این سه محور ایجاد یک محیط حمایتی برای فرآیند سیاسی و در عین حال تحکیم یک دولت فلسطینی باثبات و مسئولیت پذیر است که از کارکرد موثر و کارامدی برخوردار بوده و رشد اقتصادی را ارتقا می‌دهد. پیشرفت در هر سه محور مشروط به آرامش و ثبات امنیتی است، آرامش و امنیتی که بر پایه فعالیت‌های عملیاتی بی وقفه نیروهای دفاعی و آژانس‌های امنیتی اسرائیل که نقشی اساسی در نابودی زیرساخت‌های تروریست‌ها ایفا می‌کنند، بهبود اقتصاد و وضعیت زندگی فلسطینی‌ها، و همکاری نزدیک با آژانس‌های امنیتی فلسطینی استوار است. [i]مهار حماس[/i]: یک هدف دیگر مرتبط با فلسطین و همچنین مرتبط با روابط اسرائیل با همسایگانش، به ویژه مصر، محدود ساختن صدمات و آسیب‌های بالقوه‌ای است که حماس می‌تواند وارد نماید. اسرائیل می‌تواند با بهره‌گیری از ضعف حماس در ازای تسهیل توسعه اقتصادی و ارائه مزایایی در رابطه با تردد مرزی در نوار غزه به توافقات مبتنی بر آرامش امنیتی [با حماس] دست یابد. در این راستا، اسرائیل باید تاکید نماید که حماس در نوار غزه در رأس مسئولیت است و به همین خاطر مسئول جلوگیری از فعالیت‌های تروریستی دیگر سازمان‌های فعال در نوار غزه بر علیه اسرائیل است. اگر تضعیف حماس همچنان ادامه یابد و مخالفت با این سازمان در میان مردم غزه افزایش یابد ممکن است این امر فرصتی جهت ایجاد یک ائتلاف با مصر و دولت‌های میانه‌رو عرب فراهم آورد تا بدین طریق بتوان فشار بر حماس را افزایش داده و آن را وادار ساخت تا از میان از دست دادن قدرت و پذیرش صلح و آرامش ادامه‌دار، از جمله همکاری و مصالحه با دولت خودگردان فلسطین، یکی را انتخاب کند. در راستای کاهش تهدیدات امنیتی پیش بینی شده ناشی از ارتباط تدارکاتی و عملیاتی میان عوامل جهادی فعال در نوار غزه و صحرای سینا، اسرائیل باید با همکاری مصر از حماس بخواهد جوابگوی فعالیت‌های تروریستی گروه‌های جهادی بین‌المللی فعال در نوار غزه باشد، حتی اگر فعالیت‌های تروریستی از سمت صحرای سینا صورت گرفته باشند. [b]■[/b][b]متمرکز ساختن نبرد در یک قلمرو متخاصم کار سخت و دشواری است[/b][b]■[/b] [i]هماهنگی و همکاری سیاستی[/i]: اسرائیل، دولت‌های عرب، و غرب در حال مقابله با عوامل غیردولتی در صحنه‌های فعال و پویا در چند قاره هستند و بنابراین متمرکز ساختن نبرد در یک قلمرو متخاصم به خوبی تعریف شده کار سخت و دشواری است. یکی از راه‌های ارتقای قابلیت مقابله با این گروه‌ها ایجاد همکاری سیاسی و دفاعی نزدیک (همکاری اطلاعاتی، نظامی، انسان‌دوستانه، دیپلماتیک، ارتباطی، اقتصادی و امثال این‌ها) میان اسرائیل و کشورهای غربی، به ویژه آمریکا، و همچنین میان اسرائیل و کشورهای مصلحت‌گرای عرب است. در راستای اتخاذ اقدامات مشترک با هدف جلوگیری از قاچاق سلاح از طریق مرزها و نفوذ عوامل توریستی، روابط مشارکتی جدیدی باید برقرار گردند و همکاری‌های موجود با کشورهای خاورمیانه مصر، اردن، عربستان سعودی، و امیر نشین‌های خلیج [فارس]، همچنین ترکیه ـ باید تقویت گردند. این همکاری باعث پیشگیری از فعالیت‌های خصمانه نه تنها در مرحله عملیاتی بلکه در مراحل برنامه ریزی و سازمان‌دهی نیز می‌شود. به جز همکاری امنیتی، پروژه‌ها و معاملات اقتصادی مشترک، از جمله پروژه‌های آب و انرژی، را نیز می‌توان به عنوان مبنای توافقات سیاسی و راهبردی در بازارهای جدید در منطقه ارتقا داد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]نقش شبکه‌های اجتماعی در [/b][b]درک گرایشات عمومی در کشورهای عرب[/b][b]■[/b][/color] امکان بهبود روابط با دولت‌های عرب لزوماً به ایجاد تغییرات در سلسله مراتب اجتماعی در خاورمیانه بستگی دارد. جوانان متعلق به طبقه متوسط که به دنبال ایجاد تغییر هستند از نفوذ فزاینده‌ای بر رسالت سیاسی، توازن قدرت میان گروه‌های مختلف جامعه، و رفتار و سلوک نخبگان حاکم برخوردارند. به چالش کشیدن سنت‌ها و چارچوب‌های موجود برای نیروهای اجتماعی جدید آسان‌تر است، اما این نیروها به دشواری می‌توانند در راستای رفع نیازهای عموم مردم به ایجاد سازمان‌ها و ائتلاف‌های سیاسی کارامد و طراحی مجدد ساختارها و مکانیزم‌های دولتی مبادرت ورزند. در راستای ارتقای امنیت و ثبات در منطقه، باید تلاش شود گروه‌های فعال مدنی گوناگون از طریق گفتگو درباره موضوعات مرتبط با ایجاد یک حکومت کارامد، رشد اقتصادی، و امنیت جذب شوند. شبکه‌های اجتماعی احتمالاً به ایجاد این گفتگوها و ارزیابی و درک گرایشات عمومی در کشورهای عرب کمک خواهند کرد. اتخاذ یک رویکرد مستقیم از طریق این شبکه‌ها نسبت به شکل دهندگان افکار عمومی و چهره‌های شناخته شده شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به اعتمادسازی و فراهم سازی زمینه جهت ایجاد رابطه‌ای که از قابلیت ارائه پیامدهای مثبت در بلند مدت برخوردار است کمک کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]وابستگی اسرائیل به کمک‌های امنیتی و سیاسی امریکا[/b][b]■[/b][/color] اسرائیل به کمک‌های امنیتی و سیاسی آمریکا وابسته است و روابط با آمریکا بخش مهمی از وجهه بازدارندگی منطقه‌ای اسرائیل را شکل می‌دهند. بنابراین، اسرائیل باید با در نظر گرفتن منافع آمریکا در سطح جهان و خاورمیانه همچنان به دنبال همکاری با شاخه‌های مختلف تشکیلات دفاعی آمریکا باشد، هرچند در این راستا آزادی عمل اسرائیل در رابطه با همه موضوعات مرتبط با حق دفاع از خود نباید خدشه‌دار شود. [b]استفاده گزینشی از قدرت سخت در کنار ابزارهای دیگر [/b] «ایهود باراک» در مقام خود به عنوان وزیر دفاع در راستای یافتن یک راهکار جامع برای چالش‌های امنیتی اسرائیل از چند اصل بنیادین دفاع نمود. از جمله این اصول[۲] پافشاری بر حق دفاع از خود بود، به این معنا که اسرائیل به تنهایی مسئول تصمیم گیری در رابطه با امنیت و سرنوشت خویش و همچنین ارتقای قابلیت دفاع از خود است. در حقیقت، دستیابی به این اهداف سیاسی و امنیتی مستلزم همه تلاش‌های اسرائیل است. با این حال، برداشت اسرائیل از کاربرد زور همچنان محدود بوده و بیشتر بر دستیابی به نتایج نظامی یعنی پیروزی، قطعیت و بازدارندگی متمرکز است و تمرکز آن بر دستیابی به نتایج سیاسی، اقتصادی و زیرساختی و همچنین فرآیندهایی که منافع منطقه‌ای و بین‌المللی اسرائیل را تأمین می‌کنند کمتر است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]استفاده از زور، ابزاری جهت دستیابی به اهداف سیاسی و امنیتی نیست[/b][b]■[/b][/color] برخورداری از مشروعیت، هم مشروعیت داخلی، یعنی مشروعیت نزد جامعه مدنی، و هم مشروعیت بین‌المللی، نقشی اساسی در پیگیری اهداف تعریف شده توسط دولت ایفا می‌نماید. جهت برخورداری از مشروعیت، باید این موضوع را به رسمیت شناخت که استفاده از زور از ابزارهای موجود جهت دستیابی به اهداف سیاسی و امنیتی نیست. در حقیقت، شکل دهی نتایج نبرد منحصراً به این موضوع که کدام نیرو در میدان جنگ برنده می‌شود بستگی ندارد و به ویژه هنگامی که چالش‌های دشوارتری در میان باشند اتخاذ یک تصمیم نظامی صریح کار سختی است. به همین ترتیب، مشروعیت و تناسب کاربرد نیروی نظامی، شکل دهی تفسیر اسرائیل از رویدادها، و به رسمیت شناخته شدن چنین تفسیری در سطح بین‌المللی دارای اهمیت است. بنابراین، گزینه نظامی تنها زمانی باید انتخاب شود که همه تلاش‌های غیرنظامی، از جمله تلاش‌های سیاسی، حقوقی، اقتصادی، و انسان‌دوستانه در کنار پیام‌های راهبردی قوی و تلاش‌های رسانه‌ای، بی‌نتیجه بوده باشند. راهبرد ایجاد مشروعیت مستلزم درک چالش‌های خاص و پیامدهای احتمالی اقدامات، تعریف مشکل راهبردی، و تهیه یک تکنیک اطلاعاتی-عملیاتی است که راهکاری مطلوب جهت مقابله با اقدامات دشمن محسوب می‌شود. نیروهای نظامی باید در زمینه انجام عملیات‌های نظامی کوتاه مدت و هدفمند آموزش دیده و آماده گردند تا بتوانند در درگیری‌ها در سطح تاکتیکی به برتری قاطع و صریح دست یابند و در عین حال از موقعیت‌هایی که در آن‌ها دستیابی به برتری قاطع و صریح امکان پذیر نیست اجتناب ورزند. برتری‌های تاکتیکی فزاینده بر توانایی و تمایل دشمن مبنی بر از سر گیری نزاع و همچنین میزان جذب نیرو افراد توسط دشمن تأثیر می‌گذارند. در راستای استفاده از نیروهای نظامی به نحو احسن، شدت و مراحل بالا گرفتن نبرد باید کنترل گردد و در عین حال باید تلاش شود که نبرد کوتاه باشد، میزان صدمات وارده به جبهه خودی کاهش یابد، و بازگشت به روند عادی به سرعت صورت گیرد. گستره اقدام نظامی همچنین به تدابیر سیاسی و انسان‌دوستانه که موازی با عملیات نظامی اتخاذ می‌گردند بستگی دارد. صدمات جانبی باید محدود گردند و شکاف با جمعیت غیرنظامی در قلمرو دشمن باید به حداقل برسد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]لزوم ارتقا [/b][b]قدرت بازدارندگی بر علیه عوامل غیر دولتی [/b][b]■[/b][/color] از آنجا که اسرائیل با عوامل غیردولتی و گروه‌های جهادی بین‌المللی مقابله می‌کند و از توانایی محدودی در زمینه اثر گذاری بر رسالت این عوامل و گروه‌ها برخوردار است، بنابراین لازم است که قدرت بازدارندگی بر علیه آن‌ها ارتقا یافته و با انجام اقدامات مخفی و غافلگیر کننده که به قابلیت‌ها و ظرفیت‌های سازمانی آن‌ها آسیب وارد می‌کنند نسبت به تضعیف این عوامل و گروه‌ها اقدام نمود. این امر با ایده انجام مبارزات مداوم و کم دامنه در فاصله میان عملیات‌های بزرگ که با هدف مختل ساختن فرآیند تقویت نیروها و پیشگیری از تجهیز عوامل متمرد به سلاح‌هایی که موازنه قدرت را بر هم می‌زنند و برتری و مزیت نسبی اسرائیل را تحت تأثیر قرار می‌دهند همخوانی دارد. چنین مبارزات کم دامنه‌ای همچنین تبعات نامطلوب عملیات‌های بزرگ را به حداقل رسانده و از بالا گرفتن غیرقابل کنترل مبارزه و تبدیل آن به یک نبرد شدید و گسترده جلوگیری می‌نمایند. در راستای تحکیم آرامش امنیتی ادامه‌دار و در عین حال تقویت عامل بازدارندگی، یک ابزار مهم قابل استفاده عبارت است از ایجاد یک سیستم امنیتی پایدار که پس از کاربرد زور بر مبنای سازوکارها و توافقات منعقده با دشمن ایجاد می‌گردد. [b]مفاهیم و معانی افزایش نیروی نظامی[/b] با توجه به کاهش مداوم درصد تولید ناخالص ملی و بودجه دولتی اختصاص یافته به عنوان بودجه دفاعی، چارچوب کمیسیون «برودت» باید به اجرا در آید. این چارچوب از یک بودجه تشکیلات امنیتی چندساله با هدف برنامه ریزی چندساله جهت رشد بودجه دفاعی حمایت می‌کند. منابع محدود، موانع و محدودیت‌ها، و عدم اطمینان فزاینده دولت را وادار می‌سازند تا با ارزیابی مزایای راهکارهای امنیتی نظامی مختلف که با هدف مقابله با چالش‌های مهم ارائه گردیده‌اند نسبت به تعیین اولویت‌های خرج‌کرد دفاعی اقدام نماید. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تمرکز اسرائیل بر روی برخی حوزه‌ها[/b][b]■[/b][/color] اسرائیل مشخصاً باید بر روی این حوزه‌ها متمرکز گردد: (۱) حفظ قدرت تهاجمی نیروی دفاعی اسرائیل و همچنین توانایی دستیابی به اهدافی که توسط رهبری سیاسی تعیین شده‌اند در صورتی که امنیت تنزل یافته و بحران بالا گیرد، به ویژه هنگام مقابله با نوار غزه و لبنان، و همچنین حفظ توانایی انطباق پذیری سریع و مقابله با تهدیدات نامتقارن نشأت گرفته از دیگر جاها؛ (۲) تقویت عوامل جبهه دفاعی اسرائیل از طریق ایجاد مداوم سیستم‌های اعلام هشدار و ضد موشکی، راکت‌های بدون خدمه، و ابزارهای هوایی؛ تقویت قابلیت‌های سایبری، و تقویت دفاع مرزی از طریق ایجاد موانع پیشرفته و مجهز به قابلیت‌های اطلاعاتی و نظارتی که آن سوی مرز را نیز پوشش می‌دهند؛ (۳) حفظ توانایی نیروی دفاعی اسرائیل در زمینه تغییر سریع جبهه عملیاتی و در عین حال اتکا به انعطاف پذیری و قابلیت‌های اطلاعاتی نیروی هوایی؛ (۴) مستحکم نمودن عامل بازدارندگی از طریق ایجاد قابلیت‌های عملیاتی دوربرد که قادرند به نیروها و زیرساخت‌های دشمن در عمق قلمرو دشمن حمله نمایند و در عین حال اصل غافلگیری و کم دامنه بودن را رعایت کنند؛ (۵) تقویت فعالیت‌های اطلاعاتی عملیاتی، به ویژه جمع آوری و پردازش داده‌ها، که در کنار قابلیت‌های حمله و توپخانه دقیق بهره‌گیری کامل از قابلیت‌های عملیاتی نیروی دفاعی اسرائیل را امکان پذیر می‌سازند؛ (۶) افزایش کاربرد ابزارهای بدون سرنشین (سیستم‌های هوایی و زمینی) که نفوذ به قلمرو دشمن و انجام حملات دقیق به اهداف دشمن را امکان پذیر ساخته و در عین حال آسیب به نیروهای دفاعی اسرائیل را کاهش می‌دهند؛ و (۷) ساخت سلاح‌های کمتر کشنده که صدمه و آسیب جانبی به غیرنظامیان را به ویژه هنگام مقابله با نافرمانی‌های مدنی کاهش می‌دهند. کمک دفاعی آمریکا و همکاری راهبردی اسرائیل با آمریکا نقش کانونی در تقویت نیروی دفاعی اسرائیل و حفظ برتری کیفی این نیرو در برابر چالش‌های نظامی و نامتقارن ایفا می‌کنند. آنچه برای اسرائیل دارای اهمیت حیاتی است این است که اسرائیل باید با دقت به توافقات خود با دولت آمریکا پایبند بماند و همچنان به همکاری با نیروهای مسلح آمریکا و حفظ قابلیت‌های نظامی مشترک با این کشور ادامه دهد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]فرایند دفاعی اسرائیل بر چه مواردی استوار است؟ [/b][b]■[/b][/color] [b]نتیجه گیری [/b] فرآیند دفاعی اسرائیل بر این موارد استوار است: (۱) حفظ و تقویت پیمان‌های امضا شده با مصر و اردن و در عین حال تلاش جهت رسیدن به توافق با فلسطینی‌ها، توافقی که به شکل گیری فرصت‌هایی جهت ایجاد سازوکارها و توافقات امنیتی منطقه‌ای با کشورهای عرب منجر خواهد شد؛ (۲) قدرت بازدارندگی اسرائیل، که بر پایه قابلیت‌های بی‌نظیر تهاجمی و تدافعی نظامی، انعطاف پذیری و انطباق پذیری سریع با موقعیت‌ها استوار است در کنار آمادگی و ارائه کاربرد زور به صورت آشکار یا مخفیانه در صورت نیاز؛ (۳) برتری کیفی و تکنولوژیکی اسرائیل در حوزه‌های مدنی و نظامی؛ و (۴) انعطاف پذیری جامعه مدنی اسرائیل در کنار تقویت دفاع راهبردی و درونی اسرائیل، حفظ تداوم عملیاتی سیستم‌ها، رشد اقتصادی، و زندگی روزمره. [color=#ff6600][b]■[/b][b]اسرائیل باید از تلاش‌های جامعه بین‌الملل برای توافق نهایی با تهران حمایت [/b][b]کند[/b][b]■[/b][/color] اسرائیل در راستای پرداختن به چالش‌های پیش روی خود باید سیاستی را تدوین نماید که تلاش‌های همزمان در سه حوزه را با هم ترکیب می‌نماید. در حوزه امنیتی، اسرائیل باید از طریق تقویت نیروی بازدارندگی خویش، تقویت قابلیت‌های دفاعی خویش، و انجام عملیات بر علیه تهدیدات واقعی و فوری همچنان بر قابلیت‌های کانونی و مستقل خویش و حق دفاع از خود متکی بماند. در حوزه بین‌المللی، اسرائیل باید روابط ویژه خود با آمریکا را تعمیق نماید. آمریکا در زمینه‌های دیپلماسی، امنیتی و اقتصادی اصلی‌ترین متحد اسرائیل محسوب می‌شود. در عین حال، تلاش‌هایی باید انجام گیرند تا فشارها با هدف مشروعیت زدایی خنثی گردند. این تلاش‌ها می‌توانند در قالب تلاش‌های واقعی با هدف پیشرفت به سمت توافق با فلسطینی‌ها و در عین حال اجتناب از واقعیت‌های میدانی جدید در طول فرآیند سیاسی جدی انجام گیرند. به علاوه، اسرائیل باید از تلاش‌های جامعه بین‌الملل با هدف دستیابی به توافق نهایی با تهران حمایت نماید، توافقی که ایران را به اندازه کافی از دستیابی به بمب اتمی دور خواهد کرد. اسرائیل همچنین باید در رابطه با موضوعات مورد علاقه طرفین و همچنین موضوعات مورد اختلاف به صورت علنی با جامعه بین‌الملل به گفتگو بنشیند. در نهایت، در حوزه منطقه‌ای، با توجه به رویدادها و فرآیندهایی که در خاورمیانه رخ داده‌اند فرصتی پیش آمده تا شراکت با کشورهای عرب و جوامع، گروه‌ها، و بخش‌هایی که نقش حیاتی در شکل‌دهی مجدد خاورمیانه ایفا می‌کنند ارتقا یابد. اسرائیل از لحاظ فناوری، آب و حتی انرژی از مزایای منحصر به فردی برخوردار است و با بهره‌گیری از این مزایا می‌تواند روابط خود را در منطقه گسترش دهد. در بسیاری موارد پیشرفت در زمینه توافق با فلسطینی‌ها پیش‌شرط دستیابی به این هدف محسوب می‌شود. ماهیت چالش‌هایی که در فضای راهبردی اسرائیل شکل می‌گیرند، در کنار قواعد پذیرفته شده بازی در صحنه بین‌المللی، اسرائیل را ملزم می‌سازند رویکردی چند زمینه‌ای اتخاذ نماید که ابعاد سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، اجتماعی، اقتصادی، انسان‌دوستانه، حقوقی، و رسانه‌ای را با هم تلفیق می‌نماید. ارزیابی موقعیت‌ها باید با در نظر گرفتن منابع قدرت و مراکز دارای نفوذ از جمله موارد غیرنظامی که ایده‌ها و آرمان‌های فرهنگی، ارزشی و هنجاری را بازتاب می‌دهند صورت گیرد. اگر کاربرد نیروی نظامی ضروری گردد، در راستای بهره‌گیری از کارامدی و تأثیر کامل نیروی نظامی باید قبل، بعد و در جریان کاربرد نیروی نظامی به جنبه مشروعیت آن نیز پرداخت. تفکر چند زمینه‌ای یکپارچه، حتی اگر به آسانی قابل تدوین و اجرا نباشد، می‌تواند به اسرائیل کمک کند تا گفتگو و تفاهم با متحدین و همسایگانش را ارتقا دهد، از دستاوردهای نظامی‌اش به عنوان اهرمی جهت دستیابی به پیروزی سیاسی استفاده نماید، و قواعد قابل قبول بازی و شیوه‌های امنیتی باثبات در پیرامون خویش را تعیین نماید. [color=#ff6600][b]پایان[/b][/color] [1] – این امر به عملیات نظامی و اطلاعاتی مخفی، و معمولاً کم دامنه، اطلاق می‌شود که در فاصله بین نزاع‌هایی که به نبردهای نظامی دامنه‌دار منجر می‌شوند انجام می‌گیرند. [۲] – «ایهود باراک» در مقام وزیر دفاع در جریان سخنرانی در نشست کمیته امور خارجی و دفاعی کنیست در تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۱۲، اسرائیل، وزارت دفاع منبع :[url="http://www.eshraf.ir/1510"]http://www.eshraf.ir/1510[/url]
  21. به احتمال زیاد این ابزار در مانورهای آموزشی و برای تمرین بجای استفاده از مهمات مشقی مورد استفاده قرارمی گیرد . نمونه این ابزار را برای اولین بار ایالات متحده ( اگر اشتباه نکنم ) در تمرینات مشترک میان نیروهای سه گانه خود در دهه 1980 بکار برد. این ابزار یک نوع لیزر کم قدرت است که به تناسب نوع سلاح بر روی آن قرار می گیرد . مثلا" قدرت این لیزر برای واحدهای پدافندی به مانند پدافند توپخانه ای و موشکی بیشتر و برای بالگردها ( توپ دماغه و راکتهای هدایت ناپذیر بیشتر است ) . واحدهایی که از این ابزار استفاده می کنند تقزیبا" شرایط واقعی نبرد را با کمترین خطر تجربه می کنند. بعنوان مثال در مرکز آموزشهای نیروی دریایی ایالات متحده ( میرامار) واحدهای به اصطلاح دشمن که از بالگردهای میل-24 و آتشبارهای موشکی شبیه سازی شده سام-6 بهره می برند وارد یک درگیری با واحد های خودی می شوند که طرفین درگیری بجای استفاده از مهمات واقعی با مشقی با استفاده از این ابزارهای لیزری به طرف یکدیگر شلیک می کنند . بر روی هرکدام از عوامل حاضر در صحنه درگیری( بالگرد - سرباز - تانک و ...) یک حسگر وجود دارد که در صورت اصابت لیزر به صدا درآمده و میزان خسارت ( برای واحدهای پیاده میزان مجروحیت و.... ) و( برای تجهیزات میزان انهدام و یا ... ) را نشان می دهد.
  22. با سلام - حوزه جغرافیایی ج.ا.ایران بدلیل تنوع در پوشش گیاهی و توپوگرافی ، در زمینه پوشش راداری کامل همواره با مشکل روبرو بوده و می باشد . بنابراین صرف تکیه بر رادارهای زمین پایه مشکلات فراوانی را برای واحدهای مدافع ایجاد خواهد کرد . البته در مورد کیفیات و نقصان های رادارهای زمین پایه دوست عزیز جناب" الکترو" بیشتر می توانند این مساله را تشریح نمایند ، باین حال وجود یک سیستم یکپارچه دفاع هوایی که شامل دیده بانان بصری ، رادارهای زمین پایه ، دریاپایه و هواپایه ، واحدهای جنگ الکترونیک ، یگانهای الینت ، سیگنت و ... و همچنین وجود یک فرماندهی متمرکز و درعین حال انعطاف پذیر در مواقع بحران ، می تواند گره گشا باشد . این مشکل در طول جنگ تحمیلی بسیار خود را نشان داد . بعنوان مثال بمباران نیروگاه نکا مازندران ( البته هرچی گشتم که یک مطلب موثق در مورد چگونگی این حمله پیدا کنم موفق نشدم ) ، بمباران سایت سوباشی با مهمات ضد رادار ، حملات مکرر به تهران ، اصفهان نشانده ضعف ما در این مقطع بحساب می آید . همانطورپکه قبلا" هم گفتم ، شاه بیت دفاع هوایی و تحت پوشش قرار دادن تمام فضای کشور تا ارتفاع 80 هزار پایی و بیشتر وجود یک سیستم یکپارچه ترکیبی با تاکید بر سیستمهای هواپایه بشمار می رود تجربه تلخ کشور ما در این زمینه همواره این مساله را به ما گوشزد می نماید . بعنوان مثال در حدود 10 سال پیش مجله صنایع هوایی مصاحبه ای را با یکی از دست اندر کاران صنعت هوایی در کشور ( اگر اشتباه نکنم مهندس تولایی ) انجام داد و ایشان در مصاحبه شان یک نکته بسیار عجیب را مطرح کردند . بر اساس صحبتهای ایشان ، در نبردهای امروزه اگر یک کشور نتواند فضای هوا- فضای کشور خود را تا ارتفاع 80 هزار پایی تحت پوشش قرار بگیرد عملا" هیچ کنترلی بر فضای هوایی خود نخواهد داشت . ایشان مثالی زدند که مثلا" در طول جنگ تحمیلی پرنده های بلند پرواز اس آر -71 بر فراز ایران پروازهای منظم شناسایی داشتند و ما علیرغم اینکه در بعضی از موارد توانایی کشف آنها را داشتیم ولی عملا" کاری نمی توانستیم انجام دهیم . این نکته بسیار توجه بنده را جلب نمود اما هرقدر دنبال این مساله را گرفتم به هیچ جایی نرسیدم و تقریبا" یا همه از این مساله اظهار بی اطلاعی می کردند یا اینکه قضیه را از ریشه رد می نمودند . اگر به فرض احتمال یک درصد این مساله درست باشد ، ضرورت وجود یک سیستم پیش اخطار هوابرد برای ما از نان شب هم واجب تر بحساب می آید .
  23. [center][img]http://www.uploadax.com/images/96860185966581804331.jpg[/img][/center] [size=5][color=#FF0000]اندیشکده کارنگی[/color][/size] در گزارشی به قلم لینا خطیب نوشت: بحران سوریه به چهارمین سال خود نزدیک می‌شود درحالی‌که هیچ راه حل مشخصی در دست نیست. دولت «بشار اسد» به حمله نظامی به بهانه مقابله با تروریست‌ها ادامه می‌دهد، در عین حال مخالفان تلاش می‌کنند اسد را از قدرت برکنار کنند، بدون این که راهبرد سیاسی یا نظامی مشخصی برای دستیابی به این هدف داشته باشند. در ابتدای سال ۲۰۱۴ در کنفرانس ژنو ۲ در رابطه با سوریه، دو دور مذاکره بین دولت سوریه و مخالفان برگزار شد. گروه دوستان سوریه متشکل از عوامل بین‌المللی مختلف از جمله آمریکا این کنفرانس‌ها را تنها مجمع پایان دادن به این بحران دانستند. اما مذاکرات بدون دستیابی به هدف خود یعنی ایجاد دولت انتقالی در سوریه به پایان رسید. [color=#ff6600][b]■[/b][b]حکومت اسد حاضر به مصالحه نیست[/b][b]■[/b][/color] [b]چهار درس اساسی از کنفرانس ژنو ۲[/b] اولاً عملکرد حکومت سوریه در این کنفرانس روشن ساخت تا هنگامی که اسد بر سر قدرت است، هیچ راه‌حلی حاصل نمی‌شود زیرا حکومت حاضر به مصالحه سیاسی نیست. دولت اسد در این کنفرانس همچنان مدعی مبارزه با تروریسم شد. اما در مقابل نظارت رسانه‌ها یا «ائتلاف ملی سوریه برای نیروهای انقلابی و مخالفان سوریه» که ائتلافی متشکل از گروه‌های مخالف در تبعید است و در ژنو ۲ رو در رو با حکومت مذاکره کرد، مقاومت می‌کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]افزایش مشروعیت ائتلاف ملی سوریه[/b][b]■[/b][/color] ثانیاً، عملکرد ائتلاف ملی طی این کنفرانس مشروعیت ائتلاف را در خارج و داخل سوریه افزایش داد. ائتلاف ملی پیش از کنفرانس ژنو به علت این که متشکل از نمایندگان تمامی گروه‌های مخالف نبود و نیز به خاطر پیوندهای ضعیف آن با شورشیان داخل سوریه، به شدت مورد انتقاد قرار داشت. در هر صورت اقدامات این ائتلاف طی دور اول مذاکرات ژنو ۲ قابل تحسین بود. این گروه اکنون توانایی آن را دارد تا به یک گروه سیاسی تبدیل شود و نماینده گروه‌های بیشتری باشد. گرچه ائتلاف ملی با اسد بر سر مسائل مورد بحث در کنفرانس به توافق نرسید، اما در بازی روابط عمومی پیروز شد. «احمد الجبرا» رهبر ائتلاف ملی در انظار عمومی به صورتی منطقی خواسته‌های مخالفان را بیان می‌کند و بر هدف ایجاد دولت انتقالی در سوریه بر اساس نتیجه کنفرانس ژنو ۱ که در تابستان ۲۰۱۲ برگزار شد، تاکید می‌کند. وی در پشت صحنه، به چهره‌ها و گروه‌های مخالف دیگر تمایل خود را برای گوش دادن به دیدگاه‌های و مشارکت آن‌ها در روند انتقال ابراز می‌کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تأثیر کوتاه‌مدت ژنو ۲ بر مخالفان[/b][b]■[/b][/color] این موفقیت تأثیری مثبت گرچه محدود و بی‌دوام بین سایر مخالفان در سوریه داشته است که تا پیش از ژنو ۲ یا از ائتلاف ملی فاصله می‌گرفتند یا احساس می‌کردند از شرکت در این ائتلاف محروم شده‌اند. با وجود شکست مذاکرات، عملکرد ائتلاف تاکیدی بر وجود اعتماد بین مخالفان سوری نسبت به توانایی‌های سیاسی آن‌ها بود. اما این اعتماد قطعی نیست. گرچه این گروه‌های محروم شده از ائتلاف ملی (یا گروه‌هایی که خود را محروم کرده‌اند) مانند «نهاد همکاری ملی» یا «تغییر دموکراتیک» و اعضای «ارتش آزاد سوریه» تمایل به مشارکت دارند، همچنان بین گروه‌های مخالف در سوریه بی‌اعتمادی زیادی وجود دارد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]مخالفت روسیه با قطعنامه‌های شورای امنیت[/b][b]■[/b][/color] سوم، روسیه به مدتی طولانی با هرگونه ابتکار عمل توسط دوستان سوریه به منظور حل و فصل مناقشه مخالفت کرد، از جمله از طریق مخالفت با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه حکومت اسد. با وجود محافظه‌کاری این کشور طی کنفرانس، توافق روسیه برای حفظ ژنو ۲ به این معنی است که مسکو به طور ضمنی وجود مسیری به سمت تغییر سیاسی سوریه را به رسمیت می‌شناسد. چهارم، کنفرانس به عوامل مختلف اجازه می‌داد تا مذاکراتی را در پشت پرده برگزار کنند و نتایج این مذاکرات به احتمال زیاد مهم‌تر از نتایج رسمی کنفرانس است که به آتش‌بس کوتاه‌مدت در شهر حمص و ارائه برخی کمک‌های بشردوستانه محدود می‌شود. [color=#ff6600][b]■[/b][b]مخالفت غرب با حذف اسد[/b][b]■[/b][/color] [b]مشکلات همیشگی[/b] بخشی از انگیزه برگزاری ژنو ۲ مربوط به نگرانی عوامل غربی در مورد هرج و مرجی بود که در صورت حذف دولت اسد به دلیل عدم وجود دولت موقت به وجود می‌آمد. با این حال، ژنو ۲ نتوانست به شماری از مسائل بپردازد که هر دولت موقتی باید بر آنها فائق آید. مهم‌ترین مشکل باقی‌مانده این است که در سوریه گروه مخالف کارامدی وجود ندارد تا بتواند هسته اصلی دولت موقت را تشکیل دهد. مخالفت از ابتدای بحران سوریه پراکنده، گسسته و فاقد استراتژی سیاسی و نظامی بوده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]حمایت بین‌المللی موجب تفرقه میان مخالفان شده است[/b][b]■[/b][/color] درحالی‌که مردم سوریه تا حدی علت این پراکندگی‌ها هستند، دلیل تفرقه میان مخالفان نیز اقدامات حامیان بین‌المللی است. حمایت خارجی از این مخالفان بسیار متغیر بوده است زیرا جامعه بین‌المللی تنها به دنبال انتخاب برخی از گروه‌های مخالف بوده و با تعدادی از این گروه‌ها ارتباط برقرار کرده و نه با تمامی گروه‌ها و بیشتر بر کسانی تمرکز کرده است که در خارج از کشور هستند، درحالی‌که بازیگران اصلی در خاک سوریه را نادیده گرفته است. به ویژه کمک‌های آمریکا و اروپا به مخالفان درون سوریه بسیار ناچیز بوده است. کمک‌های بی‌اثر و کمک‌های نظامی سطح پایین آن‌ها برای تغییر توازن قدرت در کشور کافی نیست. مخالفان در صحنه به حمایت قوی‌تری در تمام سطوح از جمله نظامی و غیره نیاز دارند تا بتوانند فشار را بر حکومت اسد افزایش دهند و بتوانند پس از خروج اسد نظم را برقرار کنند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] پس از اسد، هیچ انتقال سیاسی در سوریه نمی‌تواند تداوم داشته باشد[/b][b]■[/b][/color] هیچ رویکردی در کنفرانس برای حفظ وحدت ارتش سوریه پس از اسد اتخاذ نشد و هیچ راهبرد واقع‌گرایانه‌ای برای برخورد با افراط‌گرایان جهادی که در جنگ‌های داخلی شرکت داشتند، چه در سوریه و چه در خارج از آن شکل نگرفت. پس از اسد، هیچ انتقال سیاسی در سوریه نمی‌تواند تداوم داشته باشد اگر ارتش همچنان پراکنده باشد. پس از کودتای ۱۹۷۰ که رئیس جمهور حافظ اسد را به قدرت رساند، نظام سیاسی بعث بر اصول نظامی استوار شده است که تنها با حذف بشار اسد از قدرت از بین نمی‌رود. در حال حاضر، ارتش آزاد سوریه در حال مبارزه مستقیم با ارتش رسمی سوریه است. در عین حال ارتش آزاد سوریه به طور چشم‌گیری پراکنده شده و با حذف افسران سنی اختیارات بیشتری به افسران علوی می‌دهد که علت آن بی‌اعتمادی فزاینده در نتیجه ظهور جهادیون سنی است که به طور مستقیم با ارتش سوریه مقابله می‌کنند. حکومت دیگر مطمئن نیست که آیا می‌تواند بر افسران سنی برای مقابله با دیگر سنی‌ها تکیه کند یا خیر. حتی اگر ژنو ۲ در نهایت منجر به توافق‌نامه‌ای برای انتقال سیاسی شود، چنان انتقالی نمی‌تواند عملی شود اگر این مسائل در نظر گرفته نشوند. پس طرفین مربوطه باید نگاهی فراتر از ژنو ۲ داشته باشند تا بتوانند این درگیری‌ها را به سمت راه‌حل سوق دهند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] حل و فصل معنی دار این اختلاف نیازمند راهبردی جامع است[/b][b]■[/b][/color] [b]گسترش چارچوب[/b] فرایند حل‌وفصل با بررسی دقیق نقش طیف گسترده‌ای از عوامل در سوریه آغاز می‌شود. درگیری طی سال‌ها تشدید شده به طوری که بازیگران سیاسی و نظامی متعددی را درگیر است و افزایش درگیری موجب بسته شدن روزنه‌های حل و فصل درگیری از طریق تنها یک کانال (دیپلماتیک یا نظامی) شده است. حل و فصل معنی دار این اختلاف نیازمند یک راهبردی جامع است که عوامل خارجی و داخلی را به یکدیگر پیوند دهد و موانع اصلی را که هنوز در مسیر وجود دارند حل کند. در عین حال که تصدیق می‌کنم حکومت اسد متهم اصلی و علت جنگ است، همه موانع برای دست‌یابی به راه‌حل حول محور نقش‌ها و عواملی می‌گردد که در درجه اول روسیه، ایران، دولت‌های حوزه خلیج فارس و آمریکا هستند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]روسیه اعتماد به نفس اسد را بالا برده است[/b][b]■[/b][/color] [b]روسیه[/b] روسیه هم به لحاظ خارجی هم به لحاظ داخلی به اسد کمک کرده است. مسکو علاوه بر مخالفت با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه حکومت اسد، به اسد در مقابله با مخالفان نیز کمک کرده است. کمک نظامی و سیاسی روسیه به اسد این قدرت و اعتماد به نفس را می‌دهد که قادر است در این جنگ پیروز شود. مداخله مسکو در پیمان انهدام سلاح‌های شیمیایی حکومت سوریه به اسد در رابطه با جامعه بین‌المللی حس مشروعیت داده است. مسکو این اقدامات را به دو دلیل انجام می‌دهد. بخشی از آن نگرانی در مورد دارایی‌های استراتژیک این کشور، مانند ناوهای جنگی خود در بندر طرطوس در شمال سوریه است. مسکو هم‌چنین تلاش می‌کند تا موقعیت بین‌المللی خود را در مقابل آمریکا تثبیت کند. برگه سوریه برای روسیه از این نظر مفید بوده است؛ مسکو با اتخاذ موضعی افراطی نسبت به بحران سوریه، واشنگتن را مجبور کرد روسیه را به عنوان ابرقدرتی هم طراز با آمریکا به رسمیت بشناسد. اما حمایت روسیه نیز مطلق نیست. روسیه بر روی اسد سرمایه‌گذاری نمی‌کند، همچنین تأثیری مطلق بر دمشق ندارد. اگرچه مسکو موضع خود را به عنوان مقابله با مداخله بین‌المللی در امور داخلی کشورهایی که با ناآرامی‌های داخلی مواجهند (همانند لیبی) اعلام می‌کند، حکومت اسد برای روسیه برگ برنده دیگری در مذاکرات با آمریکا و جامعه بین‌المللی در مورد جایگاه مسکو است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] سوریه شاهراه اصلی برای حمل و نقل سلاح به لبنان است[/b][b]■[/b][/color] [b]ایران[/b] ایران به اسد قدرت داده تا در درگیری‌ها موضع سازش ناپذیری برگزیند. این کشور به حزب الله متحد لبنانی خود دستور داده تا به طرز فعالی به حکومت سوریه کمک کنند. موضع مشخص ایران این است که حزب الله خط دفاع مقدم علیه اسرائیل بوده و سوریه شاهراه اصلی برای حمل و نقل سلاح به لبنان است. بنابراین پشتیبانی خود از حکومت اسد را در قالب نگرانی در مورد امنیت خود در مقابل اسرائیل بیان می‌کند. تحریم‌های اعمال شده بر ایران به دلیل برنامه هسته‌ای، حمایت از اسد را برای تهران دشوارتر ساخته بود. اما این تحریم‌ها تا حدی در پی مذاکرات با ایران بر سر برنامه هسته‌ای برداشته شد و به تهران اندکی مجال تنفس و فضای کافی برای ادامه حمایت مالی از اسد را داد. با وجود این نقش مهم، ایران از مذاکرات بین‌المللی در مورد سوریه حذف شد. این امر موجب شد تا ایران همواره از پاسخگویی در مقابل اقدامات خود اجتناب کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] هدف کشورهای حوزه خلیج فارس حفظ سهم خود در درگیری سوریه و نتایج آن است[/b][b]■[/b][/color] [b]کشورهای حوزه خلیج فارس[/b] عربستان سعودی و قطر، در قالب ظرفیت رسمی خود به عنوان یک کشور یا از طریق شبکه‌ای از عوامل غیر دولتی، مانند برخی اتباع و گروه‌های خاص با جاه‌طلبی‌های سیاسی، اقتصادی و ژئواستراتژیک، به مخالفان مختلف کمک کرده‌اند. هدف آنها در انجام این کار نه تنها سرنگونی اسد بلکه حفاظت از منافع خود و حفظ سهم خود در درگیری سوریه و نتایج آن است. عربستان سعودی و قطر از زمان «حامد ابن خلیفه الثانی» آخرین امیر قطر در سال ۱۹۹۵ بر سر اعمال نفوذ در منطقه رقابت کرده‌اند؛ وی سقوط نقش عربستان سعودی و مصر را در خاور میانه فرصتی برای قطر محسوب می‌کرد تا رهبری سیاسی تمامی اعراب را در دست گیرد. این رقابت در بین مخالفان سوریه نیز به چشم می‌خورد، زیرا قطر ارتش آزاد سوریه و اخوان‌المسلمین را مورد حمایت قرار داده و عربستان سعودی از مخالفان دیگری حمایت می‌کند که در حال حاضر قوای حاکم بر ائتلاف ملی را تشکیل می‌دهند. این رقابت منجر به تفرقه میان مخالفان سوری و ضعیف تر شدن نیروی مخالفان در مقابل حکومت اسد شده است. کشورهای خلیج فارس حامیان اصلی شماری از گروه‌های جهادی اسلام‌گرا هستند که از مقابله با ارتش اسد به جنگ علیه ارتش آزاد سوریه و دیگر گروه‌های مخالف و حتی جنگ داخلی تغییر موضع داده‌اند. این موضوع نیز مخالفان سوری را ضعیف‌تر ساخته است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] رویکرد آمریکا موجب طولانی شدن جنگ و ماندگاری اسد در مسند قدرت شده است[/b][b]■[/b][/color] [b]آمریکا[/b] سیاست آمریکا در مورد جنگ سوریه از دید حکومت اسد و حامیانش و هم‌چنین از دید متحدان آمریکا مانند عربستان سعودی بی‌اثر بوده است. در روزهای نخست این بحران، حکومت اسد باور نداشت که آمریکا خواستار برکناری رئیس جمهور سوریه است و با ادامه درگیری‌ها، خط قرمزهای دروغین امریکا موجب افزایش اعتماد اسد گردید. ظهور جهادیون اسلام‌گرا در سوریه و نیز افشای روابط سرویس‌های جاسوسی غربی و حکومت اسد که با امید به جنگ علیه جهادیون افراطی در سوریه شکل می‌گرفت به موقعیت اسد بیش از پیش یاری رساند، زیرا جهادیون حوزه فعالیت‌های خود را تا کشورهای همسایه همچون عراق و لبنان گسترش داده بودند. آمریکا ظاهرا به حفظ وضعیت اولیه علاقمند است زیرا به موضع ضد تروریستی متوسل شده و بر این دیدگاه تاکید دارد که پس از سقوط حکومت، سوریه به دست جهادیون خواهد افتاد. سیاست آمریکا در قبال جنگ سوریه از تهدید به مداخله نظامی به بیان نگرانی در مورد مداخله طولانی آمریکا تغییر یافته است. این موضوع به موقعیت رهبری بین‌المللی واشنگتن به ویژه در مقایسه با روسیه آسیب رسانده است و فضا را برای بازیگران منطقه‌ای باز کرده است تا جایگاه بالاتری در خاور میانه برای خود پیدا کنند. تمام این مسائل تنها موجب طولانی شدن جنگ و ماندگاری اسد در مسند قدرت شده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] همه عوامل باید رویکردی کلی نسبت به بحران سوریه داشته باشند[/b][b]■[/b][/color] [b]راهبرد جامع[/b] هم‌زمان که غرب به سرکردگی آمریکا و مخالفان سوریه اقدامات بعدی خود را بررسی می‌کنند، همه عوامل باید رویکردی کلی نسبت به بحران و فرصت‌های ممکن برای حصول راه‌حل داشته باشند. سیاست‌گذاران غربی باید فراتر از روند ژنو ۲ را مد نظر قرار دهند و اقدامات بیشتری صورت دهند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] عوامل غربی باید به ایجاد اعتماد بین گروه‌های مخالف مختلف در داخل و خارج سوریه کمک کنند[/b][b]■[/b][/color] [b]ترغیب به گسترش گروه مخالفان سوریه[/b] عوامل غربی باید به ایجاد اعتماد بین گروه‌های مخالف مختلف در داخل و خارج سوریه کمک کنند، به ویژه به این علت که اختلاف بین شمال و جنوب سوریه به دلیل رقابت سیاسی بین حامیان خارجی (قطر و ترکیه در شمال و عربستان سعودی در جنوب) بالا می‌گیرد. به این منظور، غرب باید با ائتلاف ملی همکاری کند تا به اشخاص و گروه‌هایی برسد که تا کنون خارج از روندهای بین‌المللی بوده‌اند (از ژنرال‌های فاسد تا جوامع محلی) . ائتلاف ملی و حامیان بین‌المللی آن باید به پیشنهادات این افراد توجه کنند و توانایی‌های خود را در راهبرد انتقال بگنجانند. گرچه گروه‌های مخالف آشکارا از یکدیگر انتقاد می‌کنند، اشتراکات زیادی دارند ولی می‌توان از آن‌ها جهت گسترش مشارکت گروه‌ها و چهره‌های مخالف در مذاکرات آتی در ژنو و سایر مجامع بین‌المللی استفاده کرد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]حمایت غرب از مخالفان سوری موجب بقای آن‌ها شده است[/b][b]■[/b][/color] [b]تقویت قابلیت حکومت مخالفان از طریق طرح‌هایی که شوراهای محلی را قدرتمند می‌کنند[/b] دول غربی باید حمایت خود از مخالفان در سوریه را افزایش دهند. آمریکا و سایر عوامل بین‌المللی از مخالفان حمایت ضعیف به عمل می‌آورند اما این تنها موجب بقای مخالفان به موازات بقای حکومت شده است. به دلیل عدم فشارهای بین‌المللی علیه اسد، حمایت پیوسته از روسیه و ایران، پیمان سلاح‌های شیمیایی و همکاری نهادهای جاسوسی غربی با حکومت اسد برای مقابله با گروه‌های جهادی، رئیس جمهور سوریه نسبت به توافق تمایلی ندارد. مناطق تحت کنترل حکومت و شورشیان باید رهبرانی محلی انتخاب کنند که نمایندگی آن‌ها را بر عهده داشته باشد و کانال‌های ارتباطی بین مناطق مختلف در سوریه، به ویژه بین مناطق تحت کنترل اسلام‌گراها در شمال و مناطق تحت کنترل ارتش آزاد سوریه در جنوب ایجاد کند که اساس حکومت محلی نامتمرکز که لازمه تشکیل دولت انتقالی است ایجاد شود. غرب باید این رهبران را آموزش دهد و هم چنین نیازهای آن‌ها به حمایت و پشتیبانی را رفع کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] هرگونه حل و فصل سیاسی باید شامل راهبردی برای حل مصالحه بین عوامل نظامی باشد[/b][b]■[/b][/color] [b]آغاز مذاکره با عناصر ارتش آزاد سوریه و سایر چهره‌های نظامی جهت متحد کردن ارتش پس از اسد[/b] غرب تنها از طریق حمایت از ارتش آزاد سوریه به ارتش این کشور صدمه وارد کرده است و این احتمال را نادیده گرفته است که ارتش سوریه مجبور شود تعادل قدرت را بر هم بزند. ائتلاف ملی بازتاب موضع جامعه بین‌الملل است و با وجود این حقیقت که اساس حکومت سوریه کنترل نظامی است، نیز از مقابله به نقش ارتش در درگیری‌ها خودداری کرده است. هرگونه حل و فصل سیاسی باید شامل راهبردی برای حل مصالحه بین عوامل نظامی باشد. اما به خاطر اختلافات درون ارتش سوریه، رهبری ارتش آزاد سوریه نمی‌تواند افسران علوی ارتش ملی را تحت کنترل خود درآورد. در حال حاضر، برخی مقامات بلند مرتبه که از حکومت کنار گذاشته شده‌اند دارای بینش و اعتبار لازم برای برتری جستن بر افسران علوی در ارتش ملی هستند، با این وجود آن‌ها فاقد بودجه هستند و غرب تا حدی آن‌ها را مطرود کرده است. سیاست گذاران غربی از طریق توجه به این افسران می‌توانند با چهره‌های کلیدی داخل ارتش سوریه همکاری کنند و روند مجزا شدن از حکومت اسد را آغاز کنند. اقدامات بعدی باید آشکارا لایه‌های تکمیلی را که چهره‌های سیاسی و نظامی می‌توانند طی روند انتقال ایفا نمایند، مشخص کنند. تا کاهش احتمال بروز خلأ قدرت در پس خروج اسد از قدرت و حرکت به سمت کاهش اختلافات فرقه‌ای درون ارتش و غیره راه درازی در پیش است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]نزاع روسیه و آمریکا در سوریه[/b][b]■[/b][/color] [b]مشارکت روسیه در مذاکره بر سر انتقال حکومت اسد و ارائه تضمینات سیاسی و راهبردی به مسکو[/b] روسیه در حالی که با مداخله نظامی غرب از طریق وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل مخالفت کرده است تا جامعه بین‌الملل را وادار کند راه حلی سیاسی برای اختلاف سوریه را بپذیرد، اکنون خود را به عنوان عامل سیاسی جدی در مقابل آمریکا شناسانده است. غرب باید با تضمین منافع راهبردی روسیه در سوریه پس از اسد (به عنوان مثال حضور روسیه در بندر طرطوس و معامله اسلحه با ارتش سوریه) اعتماد روسیه را جلب کند و در عین حال به روسیه جایگزینی کارامد به جای اسد معرفی کند. این به معنای آغاز گفتگو در مورد ساختارهای حکومتی قابل ابقا و قابلیت آن‌ها پس از اسد است. این هم‌چنین به معنای رسیدن به عناصر سیاسی در حکومت است که در مقابل تغییر مقاومت بیشتری دارند اگر انتقال به معنای حفظ بخشی از نفوذ برای آن‌ها باشد به گونه‌ای که این عناصر برای روسیه گزینه‌های سیاسی قابل قبولی باشند. روسیه تروریسم را به عنوان دلیل حمایت از حکومت سوریه مطرح کرده و هشدار داده است حذف اسد منجر به خلأ قدرت و اشغال آن توسط گروه‌های جهادی و مخالف مسکو می‌شود. در حالی که داشتن دولت انتقالی قوی و ارتش متحد از اهداف بلند مدت هستند، کاشت بذر انتقال این دیدگاه روسیه را رد می‌کند. این امر هم چنین مردم سوریه را با گزینه‌ای واقع‌گرایانه برای بحران کنونی بین ضرورت انتخاب بین بعث و افراط‌گرایان روبرو می‌کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]اسد بدون حمایت روسیه[/b][b]■[/b][/color] این نگرانی وجود دارد که اگر اسد احساس کند روسیه وی را ترک کرده است، ممکن است با استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی بر شدت جنگ بیفزاید. می‌توان با تلاش برای مجزا کردن افسران دولتی ارتش از حکومت برای محدود کردن توانایی‌های اسد جهت تشدید درگیری مانع این کار شد. [color=#ff6600][b]■[/b][b] توزیع سلاح بین مخالفان جهت اعمال فشار بر حکومت[/b][b]■[/b][/color] [b]ارسال سلاح برای گروه‌های مخالف که به آن‌ها امکان تغییر تعادل قدرت به نفع آنها را می‌دهد[/b] گرچه احتمال می‌رود اگر غرب جهت بهبود اوضاع مخالفان سوریه تلاش کند، روسیه و ایران حمایت نظامی خود از اسد را افزایش دهند، توزیع سلاح بین مخالفان در مناطق راهبردی می‌تواند به تغییر تعادل قدرت جهت اعمال فشار بر حکومت کمک کند. ارسال سلاح برای مخالفان به منزله حمایت از آن‌ها در مقابل قساوت‌های حکومت است و به آن‌ها این امکان را می‌دهد تا مناطق تحت کنترل شورشیان را حفظ و در مقابل جهادیون مبارزه کنند. [color=#ff6600]■[b]ترس اعراب از نفوذ ایران در منطقه[/b][b]■[/b][/color] [b]همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس جهت پایان دادن به حمایت خارجی از گروه‌های جهادی فعال در سوریه[/b] تمایل کشورهای حوزه خلیج فارس برای برداشتن اسد از قدرت تا حد زیادی تحت تأثیر نگرانی‌های آن‌ها در مورد نفوذ در منطقه، به ویژه در مقابل ایران و نیز در مقابل یکدیگر است. اتکای آن‌ها به گروه‌های جهادی برای سرنگونی اسد تأثیری معکوس داشته است. هرچه ناآرامی‌ها تداوم داشته باشد، جهادیون بیشتری از سراسر جهان وارد سوریه می‌شوند و پس از بازگشت به کشور خود، احتمال بی‌ثباتی داخلی را در کشور مبدأ افزایش می‌دهند. غرب باید به صورت سازمان یافته با عربستان سعودی و قطر همکاری کند تا بر اتباعی که از جهادیون حمایت می‌کنند غلبه کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تلاش اسد برای مبارزه با تروریسم[/b][b]■[/b][/color] [b]پایان دادن به تجاوزهای حکومت اسد تحت عنوان همکاری مقابله با تروریسم[/b] این تجاوزها تنها ادعاهای اسد در رابطه با مشروعیت را در حین حفظ جهادیون مخدوش می‌کنند. تنها ادعای حکومت اسد نسبت به مشروعیت این است که درگیری‌ها مبارزه بین تروریسم (در مقابل سرکوب یک شورش) است و این ادعا قانع کننده نیست. سیاست‌گذاران غربی به جای تلقی‌کردن جهادیون به عنوان دشمن مشترک غرب و حکومت اسد، باید اعلام کنند که این جهادیون محصول خود حکومت هستند. برخی گروه‌ها محصولات فرعی هستند که از میل به مبارزه با اسد و متحدانش ظاهر شده‌اند، در حالی که سایرین نتایج مستقیم‌تری هستند که از حمایت مالی، تشویق و یا آزادی عمل حکومت برای مبارزه از جانب آن برخوردارند. برکناری اسد از قدرت علت وجودی این گروه‌ها را از بین می‌برد. برخی گروه‌های موجود با سرنگونی اسد به سرعت از بین می‌روند، در حالی که آن‌هایی که باقی می‌مانند در معرض تعقیب دولت سوریه پس از اسد قرار می‌گیرند. برخی گروه‌های اسلام‌گرا نیز در قالب روندهای سیاسی با غرب مشارکت می‌کنند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]عملکرد خوب ایران در مجمع داووس[/b][b]■[/b][/color] [b]استفاده از مذاکرات هسته‌ای کنونی با ایران به عنوان سکویی برای مذاکرات آتی سوریه[/b] گرچه ایران از کنفرانس ۲ ژنو حذف شد، در مجمع جهانی اقتصاد داووس در ژانویه ۲۰۱۴ عملکرد خوبی از خود نشان داد. حسن روحانی در این مجمع بر تمایل کشور خود برای افزایش همکاری با جامعه بین‌الملل تاکید کرد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تلاش غرب برای وارد کردن قضیه سوریه در پرونده هسته‌ای ایران[/b][b]■[/b][/color] تمایل ایران برای افزایش ارتباط با غرب سرآغازی برای چانه‌زنی در مورد سوریه است. گرچه بین سیاست‌گذاران غربی در مورد افزودن عنصری جدید به دستور کار قبلی اختلافاتی وجود دارد، آن‌ها نباید پرونده سوریه را از پرونده هسته‌ای ایران مجزا کنند. مذاکرات هسته‌ای عموماً امید بخش بوده و نشان داده است که ایران قصد ندارد برخی طرح‌ها را برای دستیابی به امتیازاتی بزرگ‌تر قربانی کند. این فرصتی برای استفاده از سوریه به عنوان عامل دیگری است که می‌تواند ایران را تشویق کند به خاطر توافق هسته‌ای مصالحه کند. اما این موضوع تنها زمانی محقق می‌شود که ایران متوجه شود چشم‌اندازها برای حکومت اسد جهت ماندن بر سر قدرت کاهش یافته است و این موضوع سوریه را به هدف کم ارزش‌تری برای ایران تبدیل می‌کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تلاش عربستان برای حذف ایران از ژنو ۲[/b][b]■[/b][/color] عربستان سعودی خواستار حذف ایران از کنفرانس ژنو ۲ بود. غرب باید ریاض را متقاعد کند که تا زمانی که ایران در مذاکرات در حاشیه باشد، نمی‌تواند به خاطر اقداماتش مسئول شناخته شود. باز کردن فضا برای مشارکت ایران به معنای تنزل موقعیت عربستان سعودی در منطقه نیست، به ویژه به این دلیل که ریاض یک متحد مهم غربی است. اگر ایران که مدعی تأثیر بر سایر کشورها در خاورمیانه است، درحالی‌که عربستان مانند لبنان و یمن عاملی کلیدی است، در مذاکرات شرکت کند از میزان قدرت تهاجمی آن کاسته می‌شود. [color=#ff6600][b]■[/b][b]ضرورت حصول راه حل برای بحران سوریه[/b][b]■[/b][/color] [b]زمان تغییر فرا رسیده است[/b] چندین فرصت برای حل بحران سوریه از دست رفته است، از جمله وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل، خط قرمزهای مبهم سیاسی و حملات نظامی نافرجام. این فرصت‌ها نباید مجدداً از دست بروند. مذاکره در یک مسیر مفید نخواهد بود. اکنون یک راهبرد جامع ضروری است تا بین عوامل مختلف اشتراکاتی برقرار شود. لازمه این امر گسترش نگرش عوامل غربی نسبت به این اختلافات و نیز شبکه‌ها و روش‌های مشارکت است. عمل به این سیاست‌ها مشکل است اما گزینه‌های دیگر بقای ابدی دولت اسد یا دولتی از کار افتاده و تحت کنترل تروریست‌هاست. منبع : [url="http://www.eshraf.ir/1396/"]http://www.eshraf.ir/1396/[/url]
  24. یک سئوال این خودروی طارق احیانا" نمونه بهبود یافته تانکهای سنتوریون انگلیسی نیست ؟ ویژگی هاش چیه ؟؟؟ تا انجایی که می دونم ، سنتریون یک توپ 105 م.م ال-7 داشت . و اینکه فایده ان برای ارتش اردن چی هست ؟ چون که اردن اساسا از این زره پوش ها علیه چه دشمنی استفاده کنه؟؟؟