[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. mostafa_by

    ژنرالها در اسارت

    ممنون از بابت ارائه ی این مطلب خواندنی و بدیع. منتتظر ادامه اش هستم. جناب کیانی عزیز؛ فیلد مارشال فون پائولوس، روز 31 ژانویه ی 1943، یعنی دو روز قبل از تسلیم ارتش ششم تسلیم نیروهای اتحاد جماهیر شوروی شد. اگه دقت بفرمایین، اولین گزارش تارابین نیز متعلق به همین تاریخه. یعنی اولین روز تسلیم. --------------------------------------------------------------- نکته ی جالبش، جوگیری آرتور اشمیت بود که یه طور می گفت با یه فیلد مارشال طرفی که انگار پائولوس یه چند قرنی فیلد مارشال بوده! خود پائولوس روز قبلش، یعنی 30 ژانویه توسط هیتلر به مقام فیلد مارشالی رسیده بود که البته معنی این کارش هم مشخص بود با پیام بعدی هیتلر. هیتلر عملاً از پائولوس خواسته بود که خودکشی کنه. ولی جناب پائولوس که یه کاتولیک تیر بوده، خودکشی رو حرام می دونسته و گفته عمراً!! و رفته در آغوش شوروی! تازه خوبه این آرتور اشمیت حتی ژنرال هم نشده بود! والا دیگه خدا رو هم بنده نبود!! --------------------------------------------------------------- این حرف روس ها هم خیلی جالب بود : برای سنجش معنی واقعی این حرف، به آمار اسرای زنده ی آلمانی از بین 90 و اندی هزار اسیر آلمانی در استالینگراد می بایست رجوع کرد!
  2. mostafa_by

    کولی دادن دهه شصتی+عکس

    و چقدر زود فرهنگ جبهه فراموش شد! همون فرماندهانی که روزگاری با افتخار بسیجی ها رو کول می کردن، چقدر زود همه چیز از یادشون رفت و دیگه اون بسیجی، حتی با هماهنگی قبلی هم راهی به پشت در دفتر فرمانده پیدا نکرد ...! البته کم نبودن کسائی که خودشون رو گم نکردن. ولی خوب ...! ---------------------------------------------------------------- بیاد وصیتنامه ی سردار شهید شوشتری : [b]"دیروز از هرچه بود گذشتیم، امروز ازهرچه بودیم گذشتیم! [/b] [b]آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا درپناه میز![/b] [b]دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود! [/b] [b]جبهه بوی ایمان می داد و امروز ایمانمان بو می دهد![/b] [b]آنجا درب اتاقمان می نوشتیم یا حسین فرماندهی از آن توست، الان می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید ! [/b] [b]الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم .بصیرمان کن تا اسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم!" [/b]
  3. [quote name='talash' timestamp='1357059559' post='291681'] دوستان میشه توضیح بدید چطور یه کلمه یا یه متن رو تبدیل به لینک کنیم؟ مثلا بنویسیم منبع و وقتی روش کلیک کنیم بره به آدرس منبع مد نظر ما با تشکر [/quote] ضمن تأیید فرمایشات برادر گوبلز؛ اگه خواستین بصورت کد بنویسینش، از این کد استفاده کنین : [CODE]1- ابتدا بنویسین [url= 2- سپس لینک مورد نظرتون رو بدون فاصله و پس از مساوی بنویسین. 3- سپس کروشه رو ببندین؛ یعنی بنویسین ] . 4- متن مورد نظرتون رو بنویسین. 5-در انتهای متن، بنویسین [/url][/CODE] کدش به این صورت نوشته می شه : [code][url=www.military.ir]سایت میلیتاری[/url][/code]
  4. [quote name='jafar2007' timestamp='1357053179' post='291654'] سلام مشكل ما رفع نشد چه وقت مجموعه كامل قوانين و مقررات جامع سايت رو در اختيار عمومي قرار ميدهيد برادر مصطفي منتظر پاسختان هستم كه گفتيد بررسي مي كنيد و جواب ميدهيد . فكر كنم بررسي شما تو نصايح ديگران كم پيدا شده [/quote] برادر جان. لطفاً بررسی بفرمایین ببینین مشکل شما حل شده یا که خیر.
  5. امین جان اسکرول می خوره. سمت چپش یه اسکرول میاد. اگه ندیدیش، کنار متن دگمه ی میدل موست رو بزن و بکشش پایین تا بتونی همه رو ببینی.
  6. برادر بیگدلی عزیز؛ عامدانه به مفهوم «مغرضانه» نیست. در زبان حقوقی، عامدانه به عملی اطلاق می شه که در عین آگاهی به نفس امر و با قصد و نیت قبلی انجام بگیره. بالطبع وقتی به شما تذکر داده می شه و به عبارتی به انواع و اقسام روش ها اتمام حجت انجام می گیره، شبهه ی «غیر عمد بودن» و «نا آگاه بودن نسبت به اصل امر» هم برطرف می شه. در نتیجه عمل عامدانه تلقی می شه؛ هرچند که «با یه نیت خیر و قشنگ» و به قصد «پر گرفتن پروانه ها» انجام گرفته باشه. راستی. چه خبر از جلد دوم کتاب شهریار؟
  7. برادر واریور گرامی؛ شما معترض به چیزی هستین که خود ذینفعش معترض نیست. بحث الان شخصیه یا قانونی؟ اگه شخصیه که هیچ، ولی اگه قانونیه، بارها و بارها مدیران مختلف (حتی برادر علی) به برادر بیگدلی از بابت این ادبیاتشون تذکر داده بودن، ولی تغییر چندانی در رفتار ایشون دیده نشد. خود بنده چند روز قبلش هم به ایشون تذکری دادم و حتی تلفنی هم با هم صحبت کردیم و بهش هم توضیح دادم و ظاهراً همه چیز درست بود. ولی مجدداً رخ داد. پس نه تنها به قدر کفایت سعه ی صدر درخصوص ایشان بوده، بلکه انواع و اقسام تذکرهای دوستانه و مدیریتی و غیره هم قبلاً دریافت فرموده بودن. کسی برادر بیگدلی رو منافق و تجزیه طلب نخوانده که بگیم من با ایشون برخورد بدی داشتم. قرار بر هدایت ایشان هم نبود، چون هدایت شده هستن. ایشون صرفاً عامدانه قوانین سایت رو نقض کردن. بنده هم اخطار بر طبق قوانین سایت به ایشون دادم. اینطور نبوده که چون از کسی خوشم نیومده و برای لجبازی و گرفتن حالش، بخوام اخطاری بهش داده و یا از حضور در سایت محرومش کنم و به عبارتی دنبال بهانه بوده باشم برای گرفتن حالش. کما اینکه خود جناب بیگدلی هم بدون مشکلی این اخطار رو پذیرفتن و مدت محرومیتشون رو هم گذروندن. حال اگه شما استناد قانونی دارین که بنده در این زمینه تخلف کردم و ایشون رو به ناحق محروم کردم، خوشحال می شم عنوان بفرمایین. -------------------------------------------------------------------------------------------- دکتر جان؛ مسئله فقط سایت نیست. آیا این مشکل، یه مشکل اجتماعی نیست؟ آیا همچین افرادی در جامعه کم هستن؟ اگه نگاه ما به جامعه و به تبع اون میلیتاری این باشه که اومدیم وقتی رو بگذرونیم، حرف شما کاملاً صحیحه. برای این کارا باید دنبال متولی بگردیم و مثلاً منتظر باشیم حکومت «ستاد نصیحت دوستان با تفکر تجزیه طلبی» تشکیل بده. ولی اگه نسبت به جامعه مون احساس وظیفه می کنیم، فکر نکنم نیاز به این باشه که حتماً مسئولیتی رسمی و یا حداقل کلامی به ما محول کرده باشن که بعد بخوایم به سراغ این دست مسائل بریم. از قضا اون کاربر نوجوان با این برخوردهای تند ما بیشتر کنجکاو می شه که بره ته و توه قضیه رو دربیاره. شما فرض بفرما یه نفر بیاد یه شبهه ای رو درخصوص حضرت آقا بیان کنه. مام بیایم چهار تا فحش و لیچار بارش کنیم و از سایت اخراجش کنیم. به نظر شما اون شبهه اثرش رو نذاشته؟ یا این کار ما به نوعی کم آوردن در برابر منطق قوی! طرف مقابل مون نیست و باعث نمی شه عملاً حرف اون بنده خدا اثبات شه؟! بعد هم باور بفرما بسیاری از این جماعت، فریب خورده و اسیر شعارهای زیبا و به ظاهر حق طلبانه هستن. شما فرض بفرما یه عزیز هموطن کرد هستی تو یه روستای نسبتاً محروم. حالا این وسط چهار نفر خائن پیدا می شن و می خوان با هزار و یک دروغ اینطور قضیه رو به شما نشون بدن که حکومت از قصد شما رو محروم نگه داشته، چون کرد هستین. چون به دنبال حقوق تون هستین. چون شهروند درجه چندمی هستین. چون فارس نیستین و ...! به نظر شما، اون جوون که با این دست افکار بزرگ می شه، چه اندیشه ای رو به دیگران منتقل می کنه؟! ولی چقدر از اون اندیشه، حقیقتاً متعلق به خودش هست و یا حتی ازش می تونه دفاع کنه؟! چقدر روش فکر کرده؟ چقدر با منطقش باهاش کلنجار رفته؟ بالعکس چقدرش بخاطر تجاهل نسبت به اصل قضیه بوده و یا اسیر شدن در دام شعارهای زیبا، ولی دروغین؟ حالا این وسط، شما می تونی اون رو برونی و مهر تأییدی بزنی به نظراتش، یا اینکه بیای و با منطقت، غلط بودن نظرش رو بهش اثبات کنی. دو حالت بیشتر نداره. یا طرف وقتی منطق قوی شما رو دید، به رأی و نظر شما احترام می ذاره و تجدید نظری در تفکراتش (در هر سطحی) انجام می ده که یه برد و یه خیر هست برای شما و میهن. یا طرف مغرض هست و منطق صحیح شما رو نمی پذیره که در این صورت حرف شما مبنایی می شه برای جوون ها و نوجوون هایی که از قضا اونا هم در معرض یا دام این شعارهای زیبا، ولی توخالی قرار دارن و باعث هدایت و نجات ایشان می شه و باز هم یه برد و یه خیر هست برای شما و مهین. از نظر شما حالت سومی هم داره؟ --------------------------------------------------------------------------------------- برادر talash گرامی؛ نظر لطف شماست. بله. صحبت کردن با کسی که خودش رو به خواب زده بسیار سخته. ولی ما به عنوان یه بچه مسلمون وظیفه ی تحقیق و تفحص درخصوص نیات دیگران رو نداریم. مگه ما عالم تر از پیامبر اکرم (ص) و یا ائمه ی اطهار (ع) هستیم نعوذ بالله؟ مگه پیامبر اکرم (ص) حتی با منافقینی که ایشان به یقین می دونستن جز غرض ورزی، انگیزه ی دیگری ندارن هم با زبانی نرم و آرام و با کلامی متقن و منطقی سخن نفرمودن؟ مگه حضرت علی (ع) حتی در برابر 10 بار سوالی یکسان از کسانی که قصد تخریب ایشان رو داشتن، 10 پاسخ منطقی متفاوت بیان نفرمودن؟ مگه ایشان نمی دونستن قصد و نیت حقیقی این افراد چیه و حتی مگه نیک از آینده ی ایشان نیز آگاهی نداشتن؟ اگه ما شیعه ی علی (ع) و آل علی هستیم، یا نه، حتی سنی هستیم و پیرو پیامبر اکرم (ص)، حداقل وظیفه مون تبعیت از سیره ی عملی ایشان هست. این سیره تازه توسط کسانی اجرا گردید که علمی فراتر از علم و عقل بشری داشتن و عالم و آگاه به تمامی جوانب امر بوده ان. اما ما در همین علم بشری هم جهل داریم و قضاوت های عجولانه ی ما هم براساس همین جهل و نقصان علم مون انجام می گیره. پس چه خوبه که تا جایی که می تونیم، سعی رو بر صحت و درستی نیات بذاریم و بدور از پیش داوری با ایشان برخورد کنیم. اگر لطف و نظر خداوند شامل حال ایشان بشه، حتی کوردل ترین و خواب ترین انسان ها هم بیدار خواهند شد. اگر هم نباشه، حتماً حکمتی بوده. ولی حداقل من و شما وظیفه مون رو انجام دادیم. آیا بنده اشتباه می کنم؟ ------------------------------------------------------------------------------------ برادر ops عزیز؛ بله. ظاهراً چت روم نیست. حالا شاید مشکلی، چیزی داشته و برادر سعید در حال رفع و رجوعش هستن. ان شاءالله به زودی برمی گرده (البته اگه مشکل حادی نداشته باشه).
  8. برادر aryobarzan عزیز. تاپیک خواندنی شما مشکلی براش بوجود نیومده. من از پست شما و همچنین یه صفحه از تاپیک شما تصویری گرفتم که به پیوست تقدیم حضورتون شده و می تونین ببینین پست شما بدون هیچ مشکلی، کاملاً خوانا و گیراست. مشکل بخاطر عدم همسان سازی زبان سایت برای شماست که یکبار اگه زبان رو به انگلیسی تغییر داده و مجدداً به فارسی تغییر بدین، این مشکل برطرف می شه و با خیال راحت می تونین به ادامه ی فعالیتتون در سایت و بالاخص تاپیک ارزشمندتون بپردازین.
  9. همین که تو کشور ایران متولد شده باشه فکر کنم برای هموطن شدن کفایت می کنه. شما فکر می کنین کسائی که اسیر اندیشه های تجزیه طلبانه می شن یه شبه بهشون وحی می شه این کار رو انجام بدن؟ یا اینکه از زور خوشی یا دلارهای عربستان به این وضع دچار می شن؟ اگه بدونین چند نفرشون به خاطر چه تفکرات و باروهای بچه گانه ای اسیر این دست تفکرات بوده ان، شاید اینطور سریع به هموطن هاتون مهر خیانت نمی زدین. شهید لاجوردی حتی منافقینی که رسماً دشمن بودن و به روی هموطن هاشون اسلحه می کشیدن رو هم با تمام وجود سعی می کردن به راه راست هدایت کنن. حتی برای منافقی که سعی در تخلیه ی اطلاعاتی شون از پشت تلفن رو داشت هم این مسئله رو رعایت می کردن. مگه خیلی سخت بود ایشون هم به این اقلیت توهین کنن و بد برخورد کنن؟ می دونین چند نفر رو ایشون با همین اخلاق حسنه شون از این تباهی و گمراهی نجات دادن؟ حالا ممکنه بگین هزاران نفر هم بودن که توبه کردن، ولی همون کار رو ادامه دادن. خوب. حرجی به ایشان نیست. ولی آیا این موضوع، ارزش کار این شهید بزرگوار رو کم می کنه؟ --------------------------------------------------------------------- هدایت یک نفر هم اسمش هدایته و ثواب هدایت رو داره. حتی اگه از بین هزاران نفر این یک نفر هدایت شده باشه. پس اگه خیلی هنر داریم، باید اندیشه های غلط این دست هموطنان مون رو اصلاح کنیم. والا با داغ و درفش به سراغ ضعیف تر و کم قدرت تر رفتن رو هرکسی بلده. البته این برمی گرده به نظر و اعتقادات دوستان. من نظر شخصی خودم رو به عنوان یک کاربر (و نه در جایگاه یه مدیر) عرض کردم. والا در قوانین سایت، بوضوح تنبیهات و عواقب اظهارات نژاد پرستانه عنوان شده.
  10. خوب باید پرسید حرف حسابش چیه. منطقش چیه. شاید دوستان حرفی زده ان و ایشون به دفاع حرف هایی رو زده. بهتر نیست ابتدا با خودشون صحبت کنیم و ببینیم قضیه از چه قراره؟ خوب نیست به همین راحتی به هموطن هامون بگیم دشمن. حتی اگه اندیشه های تجزیه طلبانه داشته باشه.
  11. اونکه بعله!! مگه سازندگان ِ M60 و T72، الان هفت تا کفن نپوسوندن؟! ولی خوب ...!! قضیه ی همون «مفت باشه، کوفت باشه»ی خودمونه .
  12. برادر مهدوی عزیز! از AK-47 فکر کنم یه 100 میلیون تایی تا حالا تولید شده (البته فکر کنم آمار تولید ایران رو بهش اضافه نکردن!!). حالا از سایر مدل های جناب کلاش چقدر تولید شده سرجمع؟ خوب طبیعیه که همه کلاش رو با اون شکل و شمایل 47 ای می شناسن! چون ممکنه شما مدلای دیگه رو باهاش برخورد نداشته باشی، ولی پی AK47 به تن همه ی مردم دنیا مالیده!
  13. برادر فتح عزیز. هرچند انکار نمی‌کنم که تسلیحاتی که باهاشون شلیک کردم محدود و معدود بوده‌ان، ولی مسئله رو نگرفتی. بله. ژ-3 لگدای وحشتانکی داره. برنو صدای بلندی داره! البته بالطبع دوشکا در زمره ی تسلیحات معمول مورد محاسبه قرار نمی گیره. ولی نکته اینجاست که آنچه خوبان همه دارن رو کلاش یکجا داره! دقت!، کیفیت!!، کم صدایی!، رام بودن و کم لگدی!!، ارگونومی و خوش دستی (می دونم با هم فرق دارن) بالا!! و ...! خلاصه اینکه به معنی تمام یه سلاح رو اعصابه که فقط به درد جاهایی می خوره که باید چشماتو ببندی و شلیک کنی و د دررو!! والا اگه بخوای مثل این امریکایی ها کلاس بذاری و نشونه بگیری و دقت کنی، فاتحه ات خونده اس.
  14. [quote name='Haj_Rezvan' timestamp='1356765879' post='290976'] حکومت سوریه چون یک حکومته هر کار بدی کرد!میشه محکومش کرد! چون حکومته !چون سیستمه! حالا اون کار سرکوب با کینه مردم باشه! یا هرچیز دیگر.... [i]اما مخالفان چون سازماندهی ندارند چون سیستم نیستند میتونند هر کاری کنند ! ما هم نمیتونیم محکومشون کنیم! سر بریدن مردم ! انفجار انتحاری!...![/i] مشکل من هم با همین قضیه است! حکومت سوریه سیستم اطلاعاتی و نظامیش ضعیف هست و مثه یک پلیس مخفی عمل می کنه !؟ قبول!! ما هم که نگفتیم بشارو حکومتش همه پاکند و ظفرمند! فکر کردید ما خودمون خیلی دل خوشی از این سیستم داریم؟ عماد مغنیه چگونه شهید شد؟ چه کسانی مقصر بودند؟ ایران نشسته کنار گود فقط هر زمانی که داره میبینه که کار سوریه به دخالت نظامی خارجی میرسه . تهدید میکنه! اما آیا این اساسا معنیش اینه که ما چشممون رو به سوریه بستیم و فکر می کنیم بشار جان پاک و معصومه و هر کاری که با مردم سوریه می خواد می تونه بکنه!؟ چون که ما میدونیم ! عاقبت این جنگ مسلحانه چیزی جز قساوت و شقاوت و بدبختی مردم سوریه نخواهد بود! --------------------------------------------------------------------------------------------------------------- یک دیدگاهی بین خیلی از دوستان وجود داره که چون اساسا در حکومت طایفه ای سوریه سنی ها توانایی رسیدن به مقام های حساس دولتی رو ندارند. پس لابد تمامی 60 درصد سنی ها سوریه طرفدار بلا مانع مخالفان مسلح (که من به شخصه مخالف مسلح غیر سلفی بینشون ندیدم کسی دید به ما هم بگه!) هستند.....! این دیدگاه بدجوری منو یاده دیدگاه بعضی دوستان سبز می انداخت ! میگفتن ایران 40 درصد جوون داره .....! [b]قابل توجه بعضی دوستان که هنوز دم از مواضع ولایت مدارانه شون تو سال 88 می زدن![/b] [/quote] حاج رضوان جان. من كه از موضعت هيچي نفهميدم جز اون تيكه‌ي آخري كه البته نفهميدم به ساير قسمت‌هاي متنت چه ارتباطي داشت. شايد فتوشاپي قرار گرفته بود. ----------------------------------------------- فكر كنم نتيجه گيري چند خط قبلي‌ات (كه كليه‌ي مخالفين مسلح رو غير سلفي دونستي مگه اينكه خلافش ثابت شه)، دقيقاً نقيض اين فرمايشت بود كه : [quote]ک دیدگاهی بین خیلی از دوستان وجود داره که چون اساسا در حکومت طایفه ای سوریه سنی ها توانایی رسیدن به مقام های حساس دولتی رو ندارند. پس لابد تمامی 60 درصد سنی ها سوریه طرفدار بلا مانع مخالفان مسلح هستند.....! این دیدگاه بدجوری منو یاده دیدگاه بعضی دوستان سبز می انداخت ! میگفتن ایران 40 درصد جوون داره .....![/quote] البته بخاطر ندارم كه كسي از همچين نسبتي حرفي زده باشه. يه چيزي هم كه مشخصه اينه كه ملاك انتخاب براي پست‌هاي مختلف، نه شيعه و نه سني، كه عضويت در حزب بعث و روابط خانوادگي و فاميلي و شهري و قومي و قبيله‌اي هست. لكن ...! =============================================== علي اي حال دوستان ظاهراً تا از بنده اعتراف نگيرن كه ضد ولايت فقيه هستم و دشمن نظام هستم و مواضع خصمانه دارم و دوست اسرائيل و امريكا هستم و چه و چه، دست بردار نيستن. حالا نكته‌ي خنده دارش اينه كه همين الان دارم تو pm با دوستي كل كل مي‌كنم كه ايشون بنده رو مطيع آيت الله العظمي خامنه‌اي، رهبر معظم انقلاب مي‌دونن و دارن براي من ادله ميارن كه بنده ايشون و حقانيت ايشون رو اثبات كنم!! اين طرف هم دوستان منتظر شنيدن كلام و اعتراف مورد نظرشون هستن!! به اين مي‌گن چوب دو سر طلا!! از طرف ديگه قبلاًها مي‌گفتن عقد ايقاع، تنها عقدي هست كه نياز به يك طرف بيشتر نداره و از طرفي ايقاع عليه خود مسموعه. ولي ظاهراً دوستان به اين هم راضي نيستن و از اون دست اعترافات سال 88 اي مي‌خوان كه يه نفر مسئوليت زلزله‌ي بم رو هم بعهده بگيره. پس دوستان يه لطفي بفرماين. هرچي دوست داشتن بنويسن و از طرف منم از همين الان امضاءاش رو دارن. چون اساساً آدم ضعيف النفسي هستم و حوصله‌ي جنگيدن براي اثبات خودم رو ندارم (به عبارت ديگه چك اول رو نخورده هرچي هست و نيست رو مي‌پذيرم). پس هر چي شما مي‌فرمايين درسته. البته باز اشتباه از بنده بود كه سكوت سياسي‌ رو شكستم. خود كرده را تدبير نيست. ============================================== زين پس، تا زماني كه در سايت هستم، صرفاً در تاپيك‌هاي غير سياسي همچون عاشقانه سه پادشاهي و Top Shot و تاپيك‌هاي تاريخي و امثالهم در خدمتم دوستان خواهم بود. اگه دوستي، نظري هم ازم خواست، خواهشاً فقط در pm عنوان بفرمايد كه منم همون‌جا جوابش رو بدم. چون ديگه نه حوصله‌ي منفي خوردن‌هاي الكي و بي‌منطق رو دارم و نه ليچارهاي كوچك و بزرگ دوستان رو. موفق باشيد.
  15. تا جايي كه من اطلاع داشتم، محدوديت درخصوص تاپيك‌ها و اخبار غير نظامي بود؛ نه نظامي. بررسي كرده و نتيجه اش رو خدمت شما عرض خواهم كرد.
  16. ما از مدت ها قبل پرواز پهپادها رو بر فراز اشرف داشتيم كه چندين بار پهپادهاي ما هدف پدافند عراقي‌ها قرار گرفته بود. شناخت ما از اشرف كامل و بي‌عيب و نقص بود و تنها مترصد فرصت و بهانه‌اي بوديم براي تسويه حساب با ايشان. ولي حتي اگه از تلفات فردي هم بگذريم، 900 كيلوگرم سر جنگي در 77 كه نه، همون 40 تا موشك رو هم در نظر بگيريم، قابليت تخريب يك شهر بزرگ و تبديل اون به تلي از ويرانه‌هاي ساختماني رو داره. حالا اين رو در مساحت 36 كيلومتري كه مد نظر قرار بديم، مي‌بينيم كه حداقل از جسم اردوگاه نبايد چيز سالمي باقي مونده باشه. حالا جان بي‌ارزش منافقين رو شايد پناهگاه‌هاي بتني نجات بده، ولي خود ساختمون‌ها رو ...!
  17. [quote name='Royal_falcon' timestamp='1356724863' post='290920'] یادم میاد مقاله ای خونده بودم که تو اون به نفوظ 2400 نفر از نیروهای زبده سپاه به فرماندهی سردار کاظمی ( اگه اشتباه نکنم) در عمق 45 کیلومتری عراق و محاصره 3600 نفر از منافقین (یا گروههای کرد معاند) اشاره شده بود. تو اون مقاله نوشته بود که شهید احمد کاظمی با بیسیم به نیروها گفته موشک نزنید اینها بیت الماله و این جماعت لیاقت موشک زدن رو ندارن! همچنین نوشته بود که هواپیماهای ناتو در آسمان عراق تحرکات ما رو زیر نظر داشتن که میشه نتیجه گرفت عراق اون زمان منطقه پرواز ممنوع بوده. تو این محاصره ایران به منافقا(یا گروهک های کرد معاند) اولتیماتم میده که اگه میخواهید با ایران بجنگید ما اینجاییم بسم الله. وگرنه اسلحه زمین بزارید و عملیات تروریستی تون رو متوقف کنید و به مبارزه سیاسی روی بیارید که در نهایت اونها هم قبول میکنند و عملیات نظامی رو متوقف میکنند. اینهایی که گفتم شاید یه واقعه دیگه باشه و یا اصلآ دو واقعه باشه که من قاطی هم کردمشون! در هر صورت حافظه خاک گرفته من بیشتر از این یاری نمیکنه . دوستانی که ماوقع ماجرا رو میدونن ما رو هم بی نصیب نزارن .[/quote] اين قضيه، درخصوص كردهاي معاند بود؛ نه اين واقعه. البته فكر كنم دو تا واقعه رو با هم قاطي كردي. چون يه عمليات زميني، توپخانه‌اي هم در عمق خاك عراق ايجاد كردن عليه مواضع ضد انقلاب. ولي اين قضيه‌اي كه شما فرمودي كه مذاكره كردن و اينا، به كردها بازمي‌گشت. ---------------------------------------------------------- جناب hosm عزيز. فكر مي‌كنم شما هم قضيه رو با واقعه‌ي ديگري اشتباه گرفتي. چون اين قضيه، در سكوت كامل خبري انجام گرفت (البته قطعاً با صدام هماهنگ شده بود) و بعدها توسط سردار صفوي براي اولين بار و در سالروز شهادت شهيد صياد شيرازي فاش گرديد. چيزي هم كه اعلام شد، انجام عمليات در روز انجام گرفت و نه در شب. فكر كنم حداكثر يه صبح تا ظهر هم بود (خود سردار مي‌فرمودن در يك ساعت انجام شد كه فكر كنم آمار مبالغه آميزي باشه).
  18. مساحت اردوگاه اشرف، چيزي در حدود 36 كيلومتر مربع هست. پس آنچنان هم كه مي‌فرمايين وسعت نداره. حالا نوشتن كه باغ وحش و پارك و زمين فوتبال داره. ولي بالطبع در قطع و اندازه‌ي معقول خودشون. اساساً هر جايي كه محل زندگي باشه، همچين امكاناتي رو هم داره. ولي بسته به فضا و شرايطش، اندازه‌اش متفاوته. بعد هم ما فرض مي‌كنيم برادراني كه موشك‌ها رو لانچ كردن، صرفاً نيومدن سر موشك رو به سمت عراق بگيرن و شليك كنن. قطعاً‌ سيستم‌هاي هدف‌يابي و مختصات و چه و چه اي هم بوده و بالطبع گراي استخر و زمين فوتبال و مسجد رو هم نداده بودن. لابد گراي ساختمان‌ها و اردوگاه‌ها و خوابگاه‌ها و دانشگاه‌هاشون رو داده بودن ديگه. پس هر جور حساب كنيم، باز سطح تخريب و تلفات و اينا؛ اونهم براي جمعيتي در حدود 3 هزار نفر)، چندان معقول و منطقي به نظر نمي‌رسه.
  19. يه بار فايل‌هاي موقت اينترنتي و كوكي هات رو پاك و ترجيحاً ريستارت كن ببين مشكلت حل مي‌شه؟ چون براي بقيه اينطور نيست. ------------------------------------------------------------- جناب جعفر گرامي؛ منظورتون رو از اون تصوير متوجه نشدم.
  20. مي‌گم اونوقت اسكادهاي ما هم از جنس اسكادهاي عراقي (در زمان جنگ خليج) بودن كه به سمت اسرائيل شليك شدن؟! اصلاً نصف اين تعداد رو اسكاد فرض كنيم هم فكر نكنم آمار تخريب چندان كمي بدست بياد! فكر كنم 10 تا اسكاد هم به اشرف مي‌خورد، قاعدتاً بايد با خاك يكسان مي‌شد! قضيه چيه؟ كسي مي‌دونه؟
  21. جناب واريور گرامي؛ فكر كنم بهتر باشه كه اين بحث رو خاتمه بديم چون : اولاً بنده مهارت سخنوري شما رو ندارم و توان بازي با كلمات و رسيدن به ريشه‌ي هركدام و رسيدن به فلسفه‌ي ابرازي‌شون رو ندارم. تعاريف من از واژگان، ساده و در سطح بچه‌هاست. ثانياً اين بحث ما به تاپيك مربوط نمي‌شه و باعث انحراف بيش از پيش تاپيك مي‌شه. ثالثاً مباني نظري‌مون بشدت با هم متفاوته. چرا كه بنده مي‌گم هركس براساس اطلاعاتش نظر مي‌ده و شما هم همين رو مي‌فرمايي. ولي بعد كه به موقع نظر دادن مي‌رسه، شما نافي اين موضوع شده و مي‌گين چون اطلاعات ما كمه پس نظر نبايد بديم يا حتماً تصميم اوني كه اطلاعاتش مي‌گيم بيشتره، درست تره! يعني نقض اصل فرمايشتون. رابعاً نگاه شما با نوعي فرضيات توطئه و عدم توجه به سياست اين طرف و قانون ساده‌ي «عمل و عكس العمل» هست كه يك سو رو با سياست‌هاي درست كلي يا نسبي فرض فرموده و طرف ديگر رو صرفاً توطئه‌چيني بيكار كه صبح و شب خواب و ذكرش شده شكست ما (و لابد مثل كايوت هميشه هم ناموفقه). يعني همون نگاهي كه در جنگ سرد وجود داشت (كه البته در جنگ سرد اين نگاه واقع بينانه‌تر بود؛ چون نبرد دو ابرقدرت بودن! ولي نبرد انديشه‌ي ايران و امريكا ...!). پس شايد بشه گفت حتي جهان بيني من و شما هم تا حدودي متفاوته. به همين دليل حتي در تحليل اطلاعات هم با هم اختلاف نظراتي اساسي خواهيم داشت و از ديدن حتي يك واقعه‌ي يكسان هم دو برداشت اساسي و متفاوت خواهيم نمود. پس زمينه‌ي بحث مشتركي اين وسط پديد نمياد. چون مباني ثابتي ندارن. --------------------------------------------------------- پس همون بهتر كه هريك حرف خود رو زده و به انتظار تحقق وقايع آتي و سنجش ميزان صحت يا عدم صحت برداشت و نظراتمون باشيم. اينطوري نه كدورتي پيش مياد و نه خداي ناكرده كلام ضد حكومتي و پر از حقد و كينه‌ي بنده، باعث دل‌چركين شدن دوستان گرامي مي‌شه. موفق باشيد.
  22. پاسخ شما هم در موارد فوق الذكر عنوان گرديد و پاسخ جديدي براي فرمايش شما ندارم. فقط يه چيز رو مي‌دونم. اگه ببينم كه يه گرگي داره مياد سمتم، سعي مي‌كنم تا قبل از اومدنش فرار كرده و يا خودم رو براي كشتن و مهارش تقويت كنم تا اينكه زخمي‌اش كنم و جري‌اش. ضمن اينكه همون‌طور كه همواره عرض كرده‌ام، گذشت زمان و وقوع تحولات بيشتر و بهتر از هر عامل ديگري درخصوص صحت يا عدم صحت سياست‌هاي اتخاذ شده توسط ما روشنگري خواهد نمود. حالا چه تصميمات براساس مغز و تفكر نخبگان سياستي چون شما بوده باشه و چه براساس تصميمات شخصي و بچه گانه‌ي امثال بنده. پس بهتره شما هم خودت رو خسته نفرمايي برادر جان.
  23. [quote name='worior' timestamp='1356693498' post='290825'][quote]اديب جان. اين صحيح كه بعد سوريه نوبت ايرانه و اين كار ما هم به نوعي خريد زمانه. ولي به نظر شما، آيا اصلاً بشار اسد امكان موندن داشت و داره كه بگيم اگه حمايت نمي‌كرديم خيانت بود به ايران؟! موضوع ديگه اينكه آيا ما شرعاً و اخلاقاً جايز به حمايت از ظالم براي رسيدن به منافع خود (حالا اسمشو بذاريم در امان ماندن ايران يا جلوگيري از سقوط نظام اسلامي و ...) هستيم؟!! مهمتر اينكه آيا مسئله‌ي سوريه راه حل‌هاي منطقي و مسالمت آميز كم داشت كه ما كسي رو تشجيع به كشتار مردمش و حمايت تمام قد ازش كرديم؟! اينكه بد تصميم گرفتيم و طرفمون رو هم به راهي هدايت كرديم كه جز نابودي چيزي نداشت، آيا معني و مفهومش اضطراره؟![/quote] مصطفی جان ، در اینکه اعراب چه موجوداتی هستند ، چه حکومتی لایقشونه ، کودتای حافظ و منسوب شدن بشار پس ما تصمیم گیر هستیم ؟! نکنه فکر میکنی ساختار تصمیم گیر در سوریه رو ما هدایت میکنیم و فرماندهی مقابله تروریست ها رو ما برعهده داریم ، ... ساختار سیاسی این کشور منجمله نهاد های اعمال قدرت ، ارتش ، قانون اساسی ، منابع قضایی و خاندان بشار و حزب بعث که نبض قدرت - اقتصاد و سیاست سوریه رو در اختیار دارند و بدون بشار هلاکند هیچ کاره اند ؟!! روسیه هیچ کاره است ؟ چین هیچ کاره است ؟ نوع تعامل غرب با مخالفان بشار هیچ کاره است ؟ شکل دخالت اعراب ، ساختار روابط بین الملل ، قطعنامه های شورای امنیت ، اقتصاد سیاسی سوریه ، تاریخ تحولات اجتماعی گذشته سوریه ، شورش های مصر و جنگ لیبی در نوع رفتار حاکمیت بشار هیچ تاثیری نداره و اینها همش تصمیمات ما بوده ؟!! اثرگذار تر از همه شکل گیری و تنظیمات قدرت پس از بشار هیچ اثری روی تصمیم مردم این کشور نداشت ؟ ادامه آشوب ، ضعف قوای نظامی و اقتدار بشار به نفع د شمنانش نیست ؟!! این ابراز عقیده های گاها خنده دار شما بسیاری اوقات حقد علیه نظام به نظر میرسه تا یک ابراز عقیده عالمانه و بی طرفانه ، شما دیگه بدتر از فارس و رجا و صدا و سیما شورش رو دراوردین ! ... پیچیده نیست فقط بخورده عقلانیت سیاسی بدور از احساسات ضد حاکمیتی میخواد ! ...[/quote] شكر خدا دوستان همگي علم غيب پيدا كرده و حاكميت پرست و ضد حاكميت رو بخوبي تشخيص مي‌دن و حكم هم صادر مي‌كنن!! باشه برادر من. عقايد بنده خنده دار و حقد و چه و چه و عقايد شما عالمانه و بي‌طرفانه! ولي قياس مع الفارق نمودن كمي با اين صفت‌هاي شما در تضاده!! مگه ما داريم درمورد كشورهاي جهان و نقششون صحبت مي‌كنيم كه شما اينهمه نام براي بنده رديف فرمودين!! خيلي چيز ثقيليه استاد محترم و مسلم علم سياست كه «ما داريم درمورد نقش ايران در وقايع سوريه صحبت مي‌كنيم»؟!! آيا صحبت درخصوص نقش ايران، نافي نقش ساير عوامله؟!! آيا فهم اين موضوع اينقدر سخته كه وقتي داريم نقش مثلاً روسيه رو در وقايع سوريه بحث مي‌كنيم، داريم نقش روسيه رو مورد تحليل قرار مي‌ديم، نه ليبي و مصر و تركيه؟!!!! --------------------------------------------------------------------------- اما شما كه حقد و كينه ندارين به من بفرمايين كه از روز اول اين وقايع تلخ در منطقه شكل گرفته؟ مخالفين مسلح شدن و جنگ داخلي درگرفت؟! مي‌شه بفرمايين تنها 6 ماه سكوت رسانه‌اي مطلق ايران در قبال مسائل سوريه (كه گويي در سوريه هيچ خبري نيست!)، درست هنگامي كه تظاهرات‌هاي نسبتاً مسالمت آميز (از استثنائات بگذريم كه همه جا وجود داره؛ حتي در مصر و تونس) در جريان بود و پاسخ جناب اسد با حمايت آشكار و نهان ايران، گلوله و چوب و چماق و زندان و داغ و درفش بود، چه اثري از سلسله وقايعي كه شما نام بردين بود؟!! هنگامي كه غرب از طريق سياسي به اسد فشار مي‌آورد كه حكومت رو رها كرده و شوراي انتقالي تشكيل داده و انتخابات آزاد برگزار كنه، موضع ايران و روسيه چي بود احياناً؟!! همچين مي‌فرمايين كه آدم فكر مي‌كنه ايران سردمدار دموكراسي در جهان بوده و به سوريه فشار مي‌آورده كه خودش بره! يا اينكه از ابتداي وقايع تا به امروز بي‌طرف بود و هيچ يك از مسئولين ريز و درشت و صدر و ذيل حكومتي و نظامي و انتظامي درخصوص اين وقايع، كوچكترين موضعي نگرفته، كوچكترين مشورتي نداده، كوچكترين عمل و كمكي انجام نداده و اصلاً خودشون رو وارد ماجرا هم نكرده‌ان!! پدربزرگ من درمورد ماندن بشار اسد به هر قيمتي صحبت مي‌كرد؟! عموهاي من بودن در لباس سردار ه و سردار ... و سردار ... و سردار ... تشريف بردن سوريه؟ دايي‌ بنده بود كه در قالب فرمانده محترم نيروي ... تشريف بردن تركيه و به اونا هشدار دادن كه از دخالت (اون زمان سياسي) در سوريه دست بردارن و اين حكومت به هر قيمتي بايد بمونه؟ اينا زماني اتفاق افتاد كه نه عربستان و نه تركيه و نه قطر شروع به مسلح سازي مخالفين نكرده بودن و تلاش غرب هم صرفاً فشار سياسي بود و اوضاع هم اصلاً به اين فاجعه آميزي نبود و اين سطح گسترده‌ي ويراني‌ها بوجود نيومده بود. صرفاً يه وضعيت مصر ثاني در سوريه مورد انتظار بود كه شكر خدا و با درايت ما و سوري‌ها و روس ها، به جاي مصري ديگه، ليبي ديگري رو شاهد بوديم!! حالا درك اين موضوعات اينقدر ثقيله براي شما كه به جاي يافتن منطق، به اتهام زدن و برچسب زدن به اين و اون روي ميارين؟!! ------------------------------------------------------------------------- حالا ممكنه بفرمايين كدامين يك از اين نقش‌ها رو ما نداشتيم و برعكسش رو انجام داديم كه بنده با حقد و كينه‌اي كه از حاكميت دارم و شما موفق به كشف اون شده‌اين و بايد به اين كشف تاريخي‌تون آفرين هم گفت، خلاف اين مطالب رو گفته و تهمتي به نظام وارد كرده‌ام؟!! شكر خدا هنوز عمر اين وقايع به چند دهه نرسيده و حافظه‌ي ما ياري مي‌كنه و مستنداتش هم موجود كه دوستان اينطور دارن همه چيز رو منكر مي‌شن و لابد به توهمات بنده ربطش مي‌دن! اگه قرار بود اين وقايع رو در ده سال آينده تحليل كنيم چه حرف‌هايي زده مي‌شد؟! ---------------------------------------------------- مي‌گن وقتي كفگير استدلالات ما به ته ديگ بخوره، زبان به توهين و افترا مي‌گشاييم! واقعاً وضعيت اينطور شده؟! يا اخلاقيات اونقدر تو سايت ميليتاري ناياب شده كه حتي مديران محترم سايت هم زباني جز توهين و افترا در دهانشون نمي‌چرخه!! ============================================== اول و آخر اگه قراره انديشه‌تون رو به زور غالب بفرمايين، بفرمايين كه بنده چيزي نگم. ولي حداقل اگه مي‌خواين منطقي بحث بفرمايين حرفي بزنين كه اعتبار سخنان و سوابق خودتون رو زير سوال نبرين!!
  24. [quote name='100' timestamp='1356692280' post='290817']سلام جناب مصطفی .... منافع ملی در خلال سیاست کلی کشور تعیین می شه ... در ضمن ، حل شدن در فرهنگ غرب کجاش منافع ملی هست ... ایران از بعد از هخامنشیان تا به حال در حال یک مبارزه ی دائمی برای نگه داشتن فرهنگ و هویت خودش هست پس چه دلیل داره برای منافع مادی بیایم فرهنگ و هویتمون رو به این غربی که دوره ی قدرتش رو به نزول هست بفروشیم !؟[/quote] جناب 100 گرامي؛ از شما يه سوال دارم. اگه پيش‌بيني همه‌ي ما محقق بشه و سوريه كه شكست خورد، به ايران برسن و كار ما رو يكسره كنن، آيا اثري از اين فرهنگ مد نظر شما مي‌مونه؟! يه سوال بهتر دارم. همين الانش آيا اثري از اون فرهنگ مونده؟ الان ايرانيتمون حفظ شده يا اسلاميت‌مون؟ شأن اسلام در قبل از اين بيشتر رعايت مي‌شد يا پس از اين؟ اصلاً اثرگذاري مراجع ديني رو مدنظر قرار بديم. كجاست اثرگذاري اون مراجعي كه يك فتواي ايشان، پشت هر حكومتي رو مي‌لرزوند و 10 سال جنگ با روسيه رو با دستان خالي رقم مي‌زد؟ پس بهتره كه شعار نديم كه ما اگر داريم پنجه در پنجه‌ي استكبار مي‌اندازيم، بخاطر حفظ فرهنگ و هويت‌مون هست. قطعاً دلايل قانع كننده‌اي داريم. ولي هرچه كه هست، اين نيست. ----------------------------------------------------- مسئله‌ي ديگه اينكه آيا دويست و اندي كشور ديگه كه راه ما رو نمي‌رن، در فرهنگ غرب حل شدن و اثري از فرهنگ و هويت خودشون باقي نمونده؟ اينكه در طول تاريخ ذائقه‌ي فرهنگي مردم تغيير مي‌كنه و از فرهنگ‌هاي ديگه الگو مي‌پذيره آيا اسمش حل شدن در فرهنگ غربه؟ ---------------------------------------------------- مسئله‌ي بعد اينكه كشورهايي كه پنجه در پنجه‌ي ايالات متحده افكندن كدامين يك فرهنگ و هويت خودشون رو حفظ و به مردمشون با ارزش و نيكي رفتار كردن؟ شوروي؟ چين؟ كره شمالي؟ عراق؟ كوبا؟ آيا در افتادن با غرب، به اين موضوعي كه شما فرمودي منجر مي‌شه؟ ---------------------------------------------------- مسئله‌ي ديگه اينكه آيا در نيافتادن با دنيا به مفهوم فروش فرهنگ و هويته؟!! واقعاً نگاه شما اين هست؟ ضمن اينكه اصلاً فرمايش شما دربست قبول و امريكا در حال نزول و سقوط و نابودي. بعد از امريكا، يعني دنيا در صلح و آرامش فرو خواهد رفت؟ در كدامين عصر از تاريخ، يك امپرياليست رفته و يه امپرياليست ديگه جاشو نگرفته؟! ================================================ علي اي حال اينجا بحث منافع ملي‌مون رو نمي‌كنيم. ولي حداقل توجه به اين نكته‌ي ساده ضروريه كه اساساً مفهوم منافع ملي از نگاه ما چيه؟ در عبارات كه مشكلي نداريم. همواره مشكل در مصاديقه! پس اميدوارم در طرح مصاديق، دچار مشكل مرغ و تخم مرغ نشيم و تقدم و تأخر رو حداقل رعايت كنيم.
  25. اديب جان. اين صحيح كه بعد سوريه نوبت ايرانه و اين كار ما هم به نوعي خريد زمانه. ولي به نظر شما، آيا اصلاً بشار اسد امكان موندن داشت و داره كه بگيم اگه حمايت نمي‌كرديم خيانت بود به ايران؟! موضوع ديگه اينكه آيا ما شرعاً و اخلاقاً جايز به حمايت از ظالم براي رسيدن به منافع خود (حالا اسمشو بذاريم در امان ماندن ايران يا جلوگيري از سقوط نظام اسلامي و ...) هستيم؟!! مهمتر اينكه آيا مسئله‌ي سوريه راه حل‌هاي منطقي و مسالمت آميز كم داشت كه ما كسي رو تشجيع به كشتار مردمش و حمايت تمام قد ازش كرديم؟! اينكه بد تصميم گرفتيم و طرفمون رو هم به راهي هدايت كرديم كه جز نابودي چيزي نداشت، آيا معني و مفهومش اضطراره؟! -------------------------------------------------------- جناب 100. اگه بخوايم بحث منافع ملي رو در نظر بگيريم كه اصلاً نبايد با امريكا و اسرائيل دربيافتيم! من متوجه نمي‌شم. شتر سواري كه دولا دولا نمي‌شه! يا منفعت محوريم و يا ايدئولوژي محور! نمي‌شه كه نؤمن ببعض و نكفر ببعض باشيم! مي‌شه؟! ------------------------------------------------------------- يه حقيقتي هميشه بوده و هست و اون اينكه وقتي داريم براي كارمون توجيهي مي‌تراشيم، قطعاً كارمون جايي‌اش مي‌لنگه و مشكل داره. چون اساساً كار درست نيازي به توجيه و تفسير نداره. حالا اين مسئله از ديدگاه دوستان هرچي مي‌خواد معني بشه، بشه. البته شكر خدا برخي دوستان خودشون رو حافظ و حامي و مابقي رو خائن به كشور مي‌دونن. تاريخ درخصوص اين انديشه و صحت و سقمش بهتر قضاوت خواهد كرد.