worior

Administrators
  • تعداد محتوا

    8,603
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    100

تمامی ارسال های worior

  1. بحثی در استاتوس بود، و الان هم خالی بندی هایی در مورد تیربار ریموت، تیم 12 نفره و انفجار برای قطع کردن برق دراومده و تناقضات بسیار که خنده داره... 1- اگر پشت فرمون یا بقل راننده یک محافظ نشسته باشه، قطعا در حین برخورد با کمین بدون اغماض رو به جلو تیراندازی میکنه و به هیچ وجه نمی ایسته. 2- فاصله خط مقابل مطابق همین تصویری که دوستان گذاشتن و زاویه اش زیاده، و با زدن تیر از روبرو همخوانی نداره، چه بسا زمان بندی بسیار بسیار دقیقی هم میخواد شلیک از خط روبرو و شانس کمی وجود داره برای انجام آتش و حرکت 3- آخه به چه دلیل احمقانه ای با انفجار زودهنگام نیسان میخواستن برق رو قطع کنند، اصلا برق چه اهمیتی داره که قطع بشه؟!! 4- اصلا چرا انفجاری صورت بگیره که بخواد محافظ رو هشیار کنه؟! 5- اصلا چرا باید انفجار صورت بگیره و هیچ آسیبی به ماشین نزنه اگر برای ماشین تدارک دیده شده بوده باشه؟ 6- ماشین نیسان وانت پر از چوب بوده، تو اون ماشین نمیشه تیربار ریموت بست. و اگر هم بشه دقت زدن در حرکت بسیار پایینه. و باید اسلحه استفاده شده در محل پیدا بشه. 7- فقط 4 تیر زده شده، و بسیار دقیق، یعنی هدفگیری یا از فاصله نزدیک و در توقف بوده یا از پشت نیسان در حال حرکت و نزدیک به جلوی ماشین تیانا. پس احتمالا به عقل ناقص من سناریو این هست که؛ -یک نفر با رایفل احتمالا مجهز به سایت، پشت وانت بوده، -وانت از تیانا سبقت گرفته و با قرار گرفتن جلوی تیانا از پشت وانت به راننده تیراندازی کردن، -ماشین به جدول کناری خورده، و متوقف شده، بخاطر آثاری که روی جدول هست، -احتمالا شهید فخری زاده زنده مونده و قصد داشته راننده رو بکشه بیرون که تیم بعدی میاد و بهش تیراندازی میکنه. - بعد هم تیم محافظ میاد و مهاجمین از راه دور وانت رو منفجر میکنند، - در نتیجه تیم محافظ هم بخاطر اینکه کسی نزدیک نشه به اطراف تیراندازی میکنند و جاده رو میبندند. از دید ناقص من! که اصلا تایید نمیشود، تیراندازی و سر و صدا کار محافظین خودی بوده و اونها کارشون رو با صد خفه کن انجام دادن/.
  2. موقعی که این جمله رو نوشتم حواسم به جنگ سرد نبود. در دوره جنگ سرد سازمانها و ساختارهای امنیتی زیادی حول مسئله هسته ای و اشاعه تسلیحات متعارف و نامتعارف شوروی فروریخته و جمهوری های استقلال یافته شکل گرفت. این سازمانها تونسته بودن بودجه های بسیار هنگفت و عملیات های اطلاعاتی بسیار مفرحی رو بخودشون تخصیص بدن. یه ایجنت میرفت به یک کشور استقلال یافته در عشق و حال غرق میشد و خودش رو به انواع لذت ها و یا دانشمندی ها! مشغول میکرد تا بتونه تو سیستم نفوذ کنه، کلی هم تامین مالی و اطلاعاتی میشد، خلاصه برای این نهادها و سازمان ها جریان مالی لذت و پول بسیار عظیم و توجیه پذیری ایجاد شده بود که همین مسئله سبب میشه که بخوان با برنامه های راهبردی بازی کنند، با عملیات ها تفریح کنند. بعبارتی حل مسئله هسته ای ایران و یا طراحی یک اقدام مهم نیست! پولهای بزرگی که این وسط جابجا میشه، سفرها و شنگول بازی های توش مهمه. دل سیاستمدار هم خوش بوده که داره اقدام میکنه. اما در عمل حلقه های داخلی و جریان هایی که در این فرایند های امنیتی بوجود آمدن، بعضا بسیار هم سرمایه دار و کله گنده شدن، نه اجازه میدن موضوعات حل و فصل بشه و نه اجازه میدن موضوعات حل و فصل نشه!. مثل دکتری که داره از درد بیمارش پول در میاره...
  3. درست به نظر نمیرسه،.. اقدام معقول در زمان کمین فرار با حداکثر سرعت هست. همین چند وقت پیش یه بنده خدایی رو تو اوتوبان تعقیب میکنند طرف کل اوتوبان معکوس میاد. یعنی یه آدم ساده هم میدونه در این موارد چه باید بکنه.
  4. چرا مطابقه. چون گلوله بعد از هر نفوذ یکبار تغییر شکل و مسیر میده.
  5. امروز داشتم راکت فلق 2 رو چک میکردم که متوجه شدم نسخه دریاپایه داره؛ و پرتابگر مجهز به تجهیزات هدایت دقیق؛ اینم بستر آزمون راکت
  6. مگه دولت فرماندهی کل قوا رو به عهده داره... واکنش نشون ندیم اونم سنگین و آشکار، یعنی هر روز صبح باید از خواب بلند شیم و ببینیم که یکی رو ترور کردن، اگر نظام چنین چیزی رو میخواد نوش جانش!
  7. طبق محاسبه من ایران اگر بخواد با بایدن مذاکره موفقی داشته باشد، باید پاسخ بسیار سنگینی شاید در حد ضربه هستی به اسراییل بده... اقلا لازمه تا 200 موشک شلیک بشه هم به اسراییل و هم به امارات...
  8. به نظر میاد تصادف بخاطر حرکت حین تیر خوردن بوده، مقداری از شواهد روی بلوک های زرد رنگ مجاور همون دایره قرمز دیده میشه،.. احتمالا راننده فهمیده تیراندازی رو و خوابیده اما تیر به سرنشین عقب اصابت کرده. منتهی مکان سرنشین عقب کمی معقول به نظر نمیرسه.
  9. کاپوت تمیزه. لاستیک ها به نظر سالم میان. فقط یک کیس میتونه علت دیگر انفجار وانت باشه اونم مخزن گاز در صورت وجود هست
  10. بهترین موقعیت پایدار پشت خود وانت هست. تصادفی هم صورت گرفته اگر به سپر جلوی خودروی تیانا دقت کرده باشید...
  11. به نظر من؛ جلوی ماشین خورده.(تصادف کرده) از پشت هم ماشین تیر خورده، و فاصله اش تا وانت نیسان زیاد هست. با وانت تصادف کرده، بعد تیراندازی شده و احتمالا در وانت موتور بوده، بعدوانت رو منفجر کردن و در رفتن که اثری باقی نمونه. این اتوبان کلی دوربین داره و با ماشین نمیشه از اوتوبان بدون شناسایی شدن خارج شد.
  12. بین رئیس، مدیر و رهبر تفاوت هست. و در این تفاوت شکی نیست، اما رهبری از وظایف مدیریت هست. فرایند 4 یا 5 عنصری مدیریت رو بررسی کنید؛ برنامه ریزی>تصمیم گیری>سازماندهی>رهبری>کنترل.. و همیشه این دعوا بوده که کسی ممکنه برنامه ریز خوبی باشه، اما رهبر خوبی نباشه، یا اینکه کسی ممکنه تصمیمات خوبی بگیره، اما در سازماندهی و کنترل ضعیف باشه، و یا رهبری ضعیفی داشته باشه یا بالعکس رهبر خوبی باشه اما برنامه ریزی و کنترل رو ندونه. یکی از دلایلش اینه که رهبری متکی به خصوصیات فردی هست و مدیریت وابسته به خود فرایند، مثل کسب و کار، منابع و ... است.
  13. این تعریف برعکسه. نمیدونم کی اینکار رو با چه هدفی کرده، ولی رهبری یکی از 5 وظیفه اصلی مدیریت هست.
  14. worior

    غروب موازنه

    شما شرایط رو متعادل در نظر نگرفتی، جنگی و معطوف به تغییر در نتایج جنگ در نظر گرفتی. شرط موازنه نظامی، وجود صلح متکی بر وحشت از عواقب استفاده از ابزار نظامی هست. اما اینکه یک کشور ضعیف که نمیتونه به سطح برابری با حریفش برسه بتونه یه نقطه ضعف موثر پیدا کنه، خارج از مسئله موازنه است. چرا که کشور ضعیف در موازنه نبوده، و کشور دارای قدرت برتر خودش رو در تفوق کامل میدیده و حس میکرده نیازی به حمله نداره، یا بدلایلی نخواسته حمله کنه چون به اندازه کافی خودش رو بازدارنده حس کرده. این فناورانه و بخشی هست نه کلی. این مطابق تعریف از توازن بازدارنده اشتباه هست. بازدارندگی باید بتونه حریف رو از هر اقدامی بازدارد. برای همین شما در برابر هر ابزارش باید یک موازنه برقرار کنید. اما خوب دقت کنید که این موازنه هیچ وقت برقرار نمیشود. حتی در نتیجه گیری های شما هم این مشخصه. و حتی زمانی که هم همه حس میکنند چنین بازدارندگی از طریق موازنه قوا برقرار شده است، این خطر اشتباه محاسباتی سرجاش باقیه... بنابراین باید به فکر راه هایی غیر از موازنه بود. مثلا داشتن سرعت عمل بیشتر در واکنش. یا اقدامات پیش هنگام... کشیدن یا حتی نکشیدن بهنگام اسلحه.
  15. worior

    غروب موازنه

    این موارد فرمودید در خود" تئوری موازنه" بررسی بشود. نکته اینه که 1- عراق حمله کرد به کویت. 2- ایران در یک حمله احتمالی سنگین به اسراییل با ابعاد وسیع انجام داد یا حتی بالعکس. 3- و یا در نهایت آمریکا حمله کرد به ایران و یا عراق در پاسخ به موارد بالا. در هر سه مورد فوق موازنه ای که همه طرفها فکر میکردند ازش بهره مند هستند، معنی نداده... بعبارتی دیگر آنچه از محاسبات موازنه دنبال میشده، مانع از اینکه یک بازیگر عقلایی بشود و اقدامی نکند، نشده است. حالا اینکه اگر بعدش در یک اقدامی مثلا یک ائتلاف بزرگ بین المللی باعث نابود شدن عراق شده، باز هم خطای محاسباتی در موازنه بوده، بنابراین حتی شامل حال صدام هم میشود، موازنه ای که صدام فکرش رو میکرده و شما در متن از چه شودهای بعد از فتح کویت بعنوان "اشتباه محاسباتی" وی آوردید، عمل نکرده. حالا اینجا میرسیم به تیتر این مقاله، و اینکه وقتی موازنه عمل نمیکنه، چرا همیشه پیگیری میشه؟! جواب هم در تیتر هست؛ تالار بورس، بعبارتی ابعاد روانی جنگ و تجارت تسلیحات،... مخلط کلام؛ اگر تئوری موازنه کاغذی پیگیری نشود، تسلیحاتی هم ساخته و پرداخته و فروخته نخواهد شد. ... البته اضافه بر موارد فوق؛ مباحث مربوط به تنش زدایی، و سیاست خارجی قوی که فرمودید بسیار مهم هستن. تئوری موازنه از دید نظامی بررسی میکند. ... حوادث منجر به جنگ اول و مکان های جنگ در دوره جنگ بسییار جالبتر هستند. مثلا یه ترور در اروپا باعث فتح آفریقا، اشغال ایران، شورش در عربستان و محو هر آنچه به اسم عثمانی درآمده بود میشه و نتیجه اش میشه سایکس پیکو و جامعه ملل! برخی اوقات تاریخ رو با تئوری اشتباه میگیریم،...
  16. ضمن تشکر. اون حرف من مقداری ناقص هست و از جنبه تجارت تسلیحات گفته شده نه راهبردی و حتی موازنه که در متن اشاره شده بود. وقتی دو نیرو به موازنه میرسند، آیا معنیش این هست که دیگه نزاع رو خاتمه خواهند داد؟! جواب اینه که 3 گزینه وجود داره: 1 - فشار برای پیمان دوستی 2 - بی تفاوتی و رها کردن همدیگر 3- و خطرناک ترین گزینه که میشه "دوئل"... دو گزینه اول به رقابت تسلیحاتی پایان میده، اما گزینه سوم هم رقابت تسلیحاتی رو در سطح متعارف طولانی میکنه و هم وارد یک مرحله بسیار خطرناک میکنه و اونم اینه که کی اول زد... چون گزینه سوم بسیار خطرناک هست بخصوص در سطح دو قدرت هسته ای، بنابراین دو گزینه اول توسط بازیگران معقول و ترسو با بالاترین سطح فشار انتخاب خواهد شد، یعنی هم با یکدیگر معاهده دوستی یا عدم دخالت امضا میکنند و هم چون توان حمله به یکدیگر از دست رفته نسبت به تخریب این معاهدات بیخیال میشن. و همدیگر رو بی تفاوت رها میکنند. باقی موارد یعنی مثلا دوستی زیاد و همپیمانی تا ته خط مربوط به موارد سیاسی هست که جنگ در سطح فرهنگ ادامه میکنه بخصوص رقابت ایدولوژیک مانع این گزینه میشه. بنابراین در برابر همسایگان و یا رقبای استراتژیک در سطح جهانی، معمولا گزینه یک و دو انتخاب میشه. و تقاضاها برای خرید تسلیحات متعارف متعلق به جنگ کلاسیک به تسلیحات ضد شورش، کنترل جمعیتی و تجهیزات اطلاعاتی گرایش پیدا میکنه، عمدتا هزینه ها سمت و سوی فرهنگی و رقابت ایدولوژیک هم پیدا خواهد کرد که ما در جنگ سرد این رو به غایت شاهد بودیم. ولی انتخاب دوئل گزینه بسیار جذابی برای بازیگران هوشمند هست؛ جهت مطالعه بیشتر.
  17. طرح کشتی شهید رودکی؛ در واقع یک ناو حامل RORO هست که 8هزار تن وزن کاملش هست، و به نقلی 91 تریلر توش باید جا بشه.
  18. اصل معرفی ناو بوده و امکانات حمل، نه خود تجهیزاتی که حمل میکنه. این ناو به هر شکلی که لازم باشه میتونه بکارگیری بشه. بخصوص اینکه تخلیه از در پشتی هست و میتونه نفربر آبی خاکی تخلیه کنه. بعبارتی دیگر اون 4 تا قایق نقش تامین کشتی رو بازی میکنند و هدفشون شناسایی زودهنگام تهدید هست، بخصوص اینکه دوشپرتاب هم دارند و خدمه میتونه به شکل شانسی با کروز درگیر بشه. و بعد از تامین امنیت مقداری خودروی آبی خاکی تخلیه بشه. اما لازم بود که ناو دست کم یک رادار پیش اخطار و مقدار زیادی تجهیزات شنود الکترونیک داشته باشه.
  19. یک اتحادیه اند که دانش نظامی و تجهیزات و آزمایشگاه ها رو بین هم و با آمریکا اشتراک گذاشتن. از دید من حرکت عاقلانه ای بود، عدم ورود به جنگی که هیچ لزومی برای هیچ کس نداشت، وگرنه مستقیم بونکرهای صدام رو میزدن،... ولی این رو نگفتم به این خاطر که ترس داریم یا نه، اشاره بنده به این بود که تلفات هیچ ربطی به نوع موشک و قدرت سرجنگی نداشت.
  20. یمنی های بیچاره رو با اینها آزار میدن، بخصوص با اون MQ9 و هلفایر ها. باقی کمک خاصی نمیکنه، مگر اینکه بخوان جاهایی مثل لیبی یا بطور کل تو آفریقا کاری انجام بدن.
  21. آمریکا شعیرات رو بدون اطلاع با 55 تا کروز زد که کلاهکهاشون هم وزن همین موشک های خودمون بودن، حتی ضربه مغزی هم نشد کسی. انتظار بیجایی دارید وقتی طرف مقابل رو 7 ساعت زودتر با خبر میکنید که خارج بشن! تلفاتی داده بشه. نیازی به کار کردن روی کلاهک نیست، اشاره بنده به بمب اتم واسه این بود که بازار تسلیحات جنگ متعارف که از طریق تئوری های موازنه تهییج میشه، پایان ناپذیره، هر چقدر اتفاقا ما موشکهامون رو توسعه بدیم عربهای بی استعداد منطقه مشوق های بیشتری برای خریدن پیدا میکنند. تنها راه متوقف کردن این چرخه سودآوری برای شرکت های آمریکایی، مجهز کردن اعراب و کل منطقه به بمب اتمی هست. بگذارید همه داشته باشن! اون موقع دیگه میلیارد ها دلار پول نمیریزن تو جیب بوئینگ و لاکهید و ...
  22. تجهیزاتی که آمریکا باهاش منطقه رو اداره میکرد، خریدن. تا زمانی که ما بمب اتم نسازیم، هزاران میلیارد دلار دیگه میره به جیب اسلحه فروش های آمریکایی.
  23. ضمن تشکر. این عبارت جنگ هیبریدی به گذشته تعمیم دادن یه جورای pandering هست که پیوسته در کتب مختلفی تکرار شده بخصوص کتبی که بعد از جنگ کریمه نوشته شدن. جنگ های شبه جزیره به هیچ عنوان هیبریدی نبودند، یه مجموعه اتفاقاتی ناشی از شرایط بودن و نه انتخاب ترکیبی بودن بعنوان یک دکترین تمرین شده و یا یک تئوری برآمده از عمل. از این دست تعمیم های غلط زیاد داده شده. این عبارت جنگ افزار ترکیبی به Frank Hoffman و سال 8-2007 برمیگرده و اختصاصا در مورد حزب الله گفته شده، منتهی همیشه یه ملقمه ای از تاریخ هم پشتش بوده، اما نمونه ای این شکل از نبرد رو معرفی کرده حزب الله 2006 بوده و افرادی مثل هافمن این رو تبدیل به دکترین یا تاکتیک شناخته شده کردن و یه ادبیات پژوهشی تاریخی پشتش زدن که بهش بسط بدن و وارد ادبیات نظامیش کنند که بسیار هم موفق بودند، دمشون گرم که ما رو به خودمون معرفی کردن!! اما سوالی که پرسیدم واسه این بود که جنگ هیبریدی با ارتش هیبریدی و یک نبرد هیبردی متفاوت هست، مثلا آمریکا بصورت کلاسیک صدام رو کنار زد و درگیری تمام شد، اما روز بعد از کنار زدن صدام تازه فهمید وسط یک جنگ هیبریدی چندبازیگره قراره گرفته و به هیچ وجه قادر نیست، امنیت نیروهاش و دولت مورد نظرش رو تثبیت کنه و در نهایت هم فجایع تلفات شروع شد و در آخر هم خروج و بازگشت مجدد! اینبار بر علیه داعش و آبدیده شده در تنور جنگ ترکیبی. "اما از چه لحظه ای جنگ ترکیبی میشه؟" مثال ارمنستان و آذربایجان هم نوعی هیبریدی هست که هنوز ابعاد چریکی و شورش و ضد شورش پیدا نکرده، اما از چه لحظه همه این ابعاد کامل میشن؟! این پارادایمی هست که باید بهش پرداخته بشه.