worior

Administrators
  • تعداد محتوا

    8,625
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    102

تمامی ارسال های worior

  1. در تاپیک ها اسپم ارسال نفرمایید. برای خودتون ارزش قائل باشید./
  2. اتمام جنگ با نتانیاهو هست نه حزب الله یا حماس و دیگران. بنابراین هر وقت جنگ رو تموم کنند میتونند بعدش هر ادعایی کنند، البته همه طرفها برای خودشون ستاد بزرگنمایی دستاورد ها و تبدیل موفقیت های دشمن به شکست رو دارند. منتهی معلوم نیست که کی راضی بشن، فعلا تقابل نظامی با ایران نتایج مطلوبی نداشته.
  3. این حضور رسمی آمریکا در جنگ هست، (مشابه شایعات استقرار اس 400 در ایران). ایضا اینکه جامعه اسراییل رو راضی میکنه که بایدن باماست و الان میتونیم موفق باشیم (در حمله به ایران) و اگر بقول شما نشدند، میفته گردن آمریکا که فریبشون داده.
  4. مجوزش رو از ترامپ گرفتن، و ترامپ هم رسما گفت بزنید بعدا به اینکه چطور جمعش کنیم فکر کنید. و مشخصا اگر این کار رو بکنند بایدن باید جمعش کنه و آمریکا خسارت میبینه و به نفع ترامپ میشه. ترامپ هم که بیاد هر کاری بکنه اهمیتی نداره!
  5. ببخشید از ارسال متوالی»: هنوز پدافند های غربی طعم موشکی مثل حاج قاسم با اون خط سیر عجیب و امکان هدایت از زمین حین پرواز رو نچشیدن...
  6. ادیت کردید و این بخش رو بعدا اضافه کردید: همونطور که در همین وعده صادق یک و دو گندش دراومد چنین توانایی وجود نداشته و نداره و نخواهد داشت. به اذعان خود منابع غربی تنها موشکی که قادر هست تا حدودی موفق باشه SM3 اونم نمونه 2A و 2B هست که گزینه اصلی یعنی 2A حدود 30 میلیون دلار هر کدوم قیمت دارند و ظرفیت تولید اعلامی سالی 12 فروند تا 2028 هست، مگر اینکه درخواست تولیدشون اصلاح بشه. با این وجود 7 موشک از همین نوع شلیک شد تا بتونن 3 موشک مهاجم ایرانی از انواع قدیمی که در وعده صادق 1 شلیک شدن رو منهدم کنند(ادعای اونهاست) و برای مقابل کامل و جامع بصورت پدافندی با ایران مجبور هستن کل نیروی دریاییشون در مدیترانه مستقر کنند که اونم معلوم نیست در برابر اشباع چقدر میتونه مفید باشه. در حال حاضر ظرفیت شلیک هر ناو ظاهرا 3 فروند هست! و در وعده صادق 2 دو کشتی کول و باکلی روی هم 12 فروند از دو رده SM-6 و SM3 شلیک کردند. برای انهدام 100 موشک ایرانی بیش از 230 موشک پدافندی اونم از همین استاندارد 3 لازم هست.
  7. در دو عملیات وعده صادق هیچ صهیونیستی کشته نشد یا اینکه گزارش نشد! (حالا به هر دلیلی) حمله اونها نمیتونه و نباید تلفات داشته باشه چرا که ایران رو ملزم به انتقام مجدد میکنه. این نکته اول. اما با توجه به این که حزب الله بشدت تحت فشار هست اونم به واسطه حملات هوایی، پیش بینی میشه ایران این فرصت مجدد رو هیچ وقت از دست نده! بنابراین صهیونیست ها در یک مخمصه هستن که اگر واکنششون نتونه نیروی موشکی ایران رو سرکوب کنه و از بین ببره، انتقام ایران میتونه از توان هواییشون کم کنه و این حتی به یکباره هم ممکنه رخ بده. کافیه سیلوهای موشکی همزمان فعال بشن تا همزمان بیش از هزار شلیک رو هم ببینیم. پس بهترین کار عدم واکنش یا یک واکنش کاملا نمایشی هست. باقی موارد مثل حمله به تاسیسات نفتی و هسته ای حماقت محضه. چون به آمریکا آسیب جدی وارد میشه. و بعید نیست که نتانیاهو به عمد و به قصد وارد کردن آمریکا به جنگ با ایران کاری کنه که ایران همون بلایی رو سر آمریکا در خلیج فارس بیاره که حوثی ها سر اسراییل در دریای سرخ آوردن
  8. مسئله کجا زدن نیست، چطور زدن هست. و چطور زدن یعنی کنترل عواقب و کنترل عواقب یعنی بعد از حمله چقدر آسیب رو قادر به تحمل هستیم. ایران همونطور که رسما گفته کاری نداره که چطور حمله بشه، بصورت نامتوازن و نامتعارف پاسخ میده.
  9. برای مهار نتانیاهو فقط یک کار باید کرد، اونم حمله به راهبرد اصلی ایشون که همون "جنگ دستاوردها" ست. جامعه اسراییل توان ورود به هیچ جنگی نداره، مگر اینکه با پیروزهای مقطعی و مهم امیدوارش کرد، که اونم بیشتر روی ترور های مختلف متمرکز هست. هر بار که یکی از رهبران مقاومت رو ترور میکنند جامعه اسراییل به جنگ و پیروزی نهایی امیدوار تر میشه. بزودی شواهدی بروز میکنه که متوجه میشویم، نتانیاهو دیگر قادر به کسب پیروزی جدید نیست.! و احتمالا متوجه ایران خواهند شد./
  10. مشکل در انتخاب بین هزاران هدف هست. معمولا موشک هارم (ضد تشعشع) رو وقتی جنگنده روشن میکنه تمامی آنتهای مخاصم میفتن توی مانیتور و نرم افزار این اجازه رو به خلبان میده که بین رادارهایی که دیده میشه یکی رو انتخاب کنه و اگر بخوبی بروز رسانی شده باشه تک تک رادارها رو به اسم و اولویت قرار میده وخلبان باید یکی رو انتخاب کنه. مشکل موشک بالستیک ضد رادار بیشتر انتخاب رادار درست در فاز نهایی هست. وگرنه موشک هایی مثل پرشینگ 2 در نوک موشک رادار سار داشتند.
  11. تو اونجا که بنده خبر دارم حتی پول و برق و آب و اجاره ساختمان ها رو هم حساب میکنند. در ضمن اکثر کسانی که روی این پروژه ها کار میکنند شرکت های خصوصی هستن و استخدام نیروهای مسلح نیستن
  12. در مورد ماهواره چمران 1 امیر رستگاری گفته که: 18 ماه رو 26 روز کاری ضرب کنیم= 468 بدون احتساب اضافه کاری=3744 (ساعات کار یک نفر) تقسیم بر 230 هزار که میشه حدود 61 نفر روی این پروژه کار کردن. هزینه میشه کمتر از 300 هزار دلار. ما میگیریم کل این پول دستمزد داده شده، که میشه 300 هزار تقسیم 61 تقسیم بر 18 ماه: حساب و کتابش اینطوریه که میشه ماهی 273 دلار به هر نفر میرسه. یعنی به دلار 60 هزارتومانی میشه جمع حقوق و مزایای 16 میلیون تومانی برای هر نفر. تازه اگر فقط و فقط همه این "کمتر از 300 هزار دلار" دستمزد داده شده باشه. - این یک دستاورد بزرگ برای فرماندهی و یک فاجعه تمام و کمال برای نیروی انسانی هست. امرا، سرداران، سلاطین بیلان و رزومه، شما در حال انهدام زیرساخت انسانی کشور هستید تبریکات دشمن رو وقتی همه این عزیزان مهاجرت کردند پذیرا باشید.
  13. روسیه کشور خیلی بزرگی هست در هیچ جنگی به هیچ وجه نمیتونه آسمانش رو امن نگه داره. زدن زیرساخت های نفتیش کلا به ضرر اروپا و آمریکاست به همین خاطر ازشون محافظت نمیکنه و به جاهای مهمتر میپردازند. اکراین هم عمدا به مناطق نفتی حمله میکنه که بلکه نفت رو گرون کنه و اروپا رو برای ارسال تسلیحات تحت فشار بزاره!
  14. برای زدن پهپاد ها (بخاطر پروازشون در ارتفاع پست) روسیه باید کل خاکش رو به پدافند کوتاه برد مجهز کنه. یه چیزی در حدود چندهزار واحد نیاز دارند.
  15. اینفوگرافی رادار قدیر. Qadir Over the horizon(OTH) Radar Infographic
  16. کاور تروفی بلند میشه ولی برای فعال شدن زمان نداره و موشک به تانک میخوره اما به نظر میاد موشک هم انفجار قدرتمندی نداره! یا دست کم فقط آسیب به تورت وارد شده و تانک موفق به فرار میشه، در این تصویر دود اگزوز یا آتش سوزی و بلند شدن خاک هنگام فرار رو مشاهده میکنید. در هر صورت نیروی زمینی که وابسته به تروفی باشه الان کاملا فلج هست تا آپگرید بعدی!
  17. بسمه تعالی غروب موازنه ابزارهای موازنه، پکیجی برای بقا بر روی کاغذ، میدان نبرد یا تالار بورس؟! مقدمه در تحلیل های دیگری که نسبت به اوضاع و احوال این روزهای منطقه خاورمیانه میتوان ذکر کرد، تحولات در مفهوم موازنه در عمل است، شواهد بسیاری بدست آمده که استراتژی ها مانند تصورات صرفا بر روی کاغذ موازنه ساز هستند. برای کوتاه کردن سخن، با چکیده ای از تئوری موازنه آغاز میکنم. تئوری موازنه نظریه موازنه قدرت بر این اصل استوار است که امنیت بین‌المللی زمانی افزایش می‌یابد که قدرت نظامی به نحوی توزیع شده باشد که هیچ دولتی به اندازه‌ای که توانایی تفوق آمدن بر دیگر دولت‌ها را داشته باشد، قدرتمند نباشد. این نظریه پیش بینی می‌کند که اگر یک دولت، قدرت فوق العاده زیادی داشته باشد از قدرت خود استفاده می‌کند و به کشورهای ضعیف حمله می‌کند. این امر موجب می‌شود دولت‌هایی که در معرض خطر هستند برای پیوستن به ائتلاف‌های تدافعی انگیزه پیدا کنند. برخی از واقع گرایان بر این عقیده هستند که این امر می‌تواند موجب ثبات بیشتری شود چرا که از تجاوز جلوگیری می‌کند و آن را غیرجذاب نشان می‌دهد البته اگر میان ائتلاف‌های رقیب تعادل قدرت برقرار باشد.1 اما چرا عبارات فوق درست نیست، یا بعبارتی دیگر کاملا عاقلانه به نظر نمیرسد. باید از تفسیر لغت "تفوق" یا در معنای فارسی آن برتری یافتن یکی بر دیگری شروع کرد. برای تشریح ابعاد برتری، حوزه هایی که عوامل موثر موجود در آن قادرند آنچه مطابق با تعریف موجود موازنه گفته شده است را برهم بزنند. برتری همان مزیت بیشتر است (پنداشت کلی از ماهیت رقابت) کسب مزیت های انحصاری اگر یکی از دو رقیب نظامی یا اقتصادی در صورتی که به یک مزیت ویژه موثر و غیر قابل دستیابی توسط رقیب دست پیدا کنند قادر به ایجاد برتری خواهد شد. این مزیت میتواند اشکال مختلفی، جئوگرافی منطقه ای، مثل تسلط بر شریان ها، آبراه ها و تنگه ها، یا تسلط بر زیرساخت های خاص، مانند فناوری اطلاعات، توانایی های اقتصادی، و یا تسلیحات ویژه، مانند موشک های دوربرد، هواپیماهای پنهانکار و یا توانایی های بومی در تولید و ... آنچه به طور کل موازنه را بر هم خواهد، مجموع مزیت های یک رقیب در برابر دیگری است، و همین مزیت ها(نقاط قوت) و ضعف هاست که راهبردهای دو رقیب را در برابر یکدیگر و در برابر بهره جویی از منابع خود و پاسخ به مشکلات داخلی خود شکل خواهد داد. اما لااقل در بعد نظامی شواهد دنیای معاصر چیز دیگری نشان داده است؛ یک نمود سنتی از موازنه آنچه از زمان جنگ تحمیلی شاهد هستیم، بر هم خوردن موازنه بین دو قدرت منطقه ای، یعنی ایران و عراق، مسبب ایجاد انگیزه تهاجم رژیم بعث به ایران شد، از نظر منطقی دو کشور گرچه درگیری های مرزی پیش از جنگ تحمیلی داشته اند ولیکن وجود موازنه قدرت، اجازه گسترش درگیری و یا اجازه حملات با ابعاد موثر مثلا ضربه زدن به زیرساخت های اساسی دو کشور را نمیداد. این یک مدل کلاسیک از نظام برقرار موازنه قدرت از نظر نظامی بود. و بر اساس نرم های قابل شناسایی به محض ایجاد خلاء قدرت در تهران، رژیم صدام با کمترین اتلاف وقت جنگ با ایران را آغاز نمود. از مثال فوق در طول تاریخ بسیار میتوان یافت، اما شواهد برای عکس نادر است، نه به این مفهوم که کشور ضعیف تر بدون کسب اطلاع و احتساب درست قدرت رقیب محافظ کاری را رها کرده و دست به حمله حساب نشده و برتری یافتن و کسب موفقیت در آن بزند، از این گونه نمونه های بسیاری در طول تاریخ میتوان یافت، اما موارد اندکی را میتوان یافت که رقیب اطلاع دقیق از قدرت نظامی و اقتصادی رقیب داشته باشد، و دست به تهاجم حساب شده بزند و با نتایج موفقیت آمیزی روبرو شود. یا اینکه نتوان یک طرف را به طور کل رقیب استراتژیک دانست، مانند حملات یک گروه تروریستی یا جدایی طلب به دولت مرکزی. محور مقاومت(ایران - یمن) بر علیه ائتلاف چند ملیتی عربستان و آمریکا همراه با 7 کشور دیگر، نه از نظر عددی و نه از نظر تجهیزات نظامی و نه از سایر نیروها مانند نفوذ سیاسی، نفوذ بین المللی و مهمترین فاکتور قدرت اقتصادی در موازنه به سر نمیبرند، همه وجوه به نفع ائتلاف عربی - آمریکایی بوده است. راهبرد اوباما در تقویت قوای نظامی شرکای اقتصادی آمریکا در منطقه خلیج فارس با فروش بی محدودیت گرانترین تسلیحات و پیشرفته ترین تسلیحات به این کشورها هدفی جز ایجاد موازنه و یا حتی برتری نظامی با وحشت آفرینی علیه رقبای منطقه ای عربستان نداشت، همین امر در راهبرد کلان تر آمریکا برای ممانعت از بدست گیری بازار تسلیحات و پر کردن خلاء های امنیتی(با بسته های پیشنهادی ارزشمند از نظر اقتصادی برای آمریکا) در برابر سایر رقبای استراتژیک خود، یعنی چین، روسیه و در یک دورنمای وسیع ممانعت از رشد یک پاسخ درونی در کشورهای عربی نسبت به تولید مستقل و بومی تسلیحات منطقی به نظر میرسید. موتور محرک این راهبرد البته دیرینه برای آمریکا تحریک کشورها، تقویت ترس، بزرگنمایی رقیب و بر هم زدن پیوسته موازنه بر روی کاغذ و ارائه پیشنهاد متقابل برای بازگرداندن این موازنه از دست رفته بود. این راهبرد آمریکا همیشه جواب داده است. تصورات راهبردی از جنگ، درگیری با گروهک ها، جنگ محدود، جنگ گسترده در دهه 60 هنری کسینجر با تاختن بر راهبرد امنیت هسته ای آمریکا، ضمن انتقاد از تاکید راهبرد های وقت این کشور بر توسعه سلاح های هسته ای، این مدعا را مطرح ساخته که، گرچه سلاح هسته ای توانسته در برابر رقیبی چون شوروی برای آمریکا موازنه نظامی ایجاد کند، اما همزمان دست و بال آمریکا را نیز در پاسخ به مسائل عمدتا ساده پس از جنگ بسته است. ایالات متحده ای که صرفا به سلاح هسته ای متکی باشد، در صورت مواجهه با یک تهاجم محدود، مثل یک منازعه منطقه ای و درگیری کوچک بین یکی از متحدین آمریکا با گروهک های کمونیستی و از این دست، آیا ایالات متحده میتواند صرفا با بهره گیری از موازنه هسته ای به آن پاسخ دهد؟ و یا حتی آنرا به کار برد؟ وی در ادامه نتیجه گرفت که آمریکای پس از جنگ دوم صرفا با نیروهای خرد، اختلافات محدود، و نزاع های کوچک روبرو خواهد بود، از طرفی دشمنان ایالات متحده هم نیز به سلاح هسته ای دست خواهند یافت، بنابراین آمریکا میبایست تسلیحات متعارف را آنقدری توسعه دهد که به سطحی در حد بازدارندگی سلاح هسته ای برسند. باید نیروهای معمولی را چندان و در حدی تقویت کنیم که دیگر دفاع به وسیله سلاح هسته ای تنها یکی از راه حل ها باشد و نه راه حل منحصر به فرد . بهترین وضعی که باید به ان برسیم وضعی است که در آن نیروهای معمولی ما غلبه ناپذیر باشند ، مگر به وسیله سلاح هسته ای . هیچ دلیل تکنولوژیکی هم وجود ندارد که مانع رسیدن ما به چنین وضعی شود . این وضع به دیپلماسی ما نرمش و انعطاف مورد نیازش را میبخشد و در همین حال به ما ، در مذاکرات خلع سلاح اعتماد به نفس بیشتری میدهد .2 از آن دوران تا کنون آمریکا با توسل به این راهبرد ضمن استفاده از تسلیحات هسته ای خود بعنوان ستون فقرات موازنه نظامی، نیروی متعارف خود را توسعه داده و پیوسته در راه اندازی درگیری های مختلف و یا ایجاد ائتلاف های منطقه ای و فروش این تسلیحات متعارف موفق باشد. فروش تسلیحات به اروپا، به کره جنوبی و ژاپن، ایضا به تایوان در برابر چین و اعراب و اسراییل و ترکیه در برابر هم و در برابر رقبای منطقه ایشان، همه نمودی از موفقیت توسعه تسلیحات متعارف بوده است. مطابق با راهبرد کسینجر دست آمریکا نیز بدین واسطه برای حضور سیاسی و پاسخ نظامی در سطح محدود در بسیاری از نقاط جهان فراهم شده است. بنابراین آمریکا به پشوانه تسلیحات اتمی و متعارف هم در برخورد با گروهک های تروریستی، هم در راه اندازی حملات محدود علیه کشورها و هم در راه اندازی جنگ های گسترده، دستی باز برای خود یافته است. اما آیا این تسلیحات، اعم از هسته ای و متعارف همراه با اهرم های نفوذی که ایجاد میکنند توانسته اند به موازنه مورد نظر دست یابند؟ ویرانی تصورات راهبردی پاسخ به سوال فوق را باید در حملات یازده سپتامبر، عدم موفقیت در جنگ عراق، افغانستان، یمن و حضور در سوریه دانست. نه تنها هیچ موازنه ای ایجاد نشده، بلکه موجبات یک نزدیک بینی استراتژیک3 را نیز فراهم آورده است این راهبرد صرفا ابزاری برای ورود به این منازعات بوده است، و در عمل آمریکا را به دام منازعات بی حاصل بسیاری بدون کشف راهبردی هم عرض از این مجرا در خروج از آن منازعه هدایت کرده است. گذشته از آن، آنچه که در ابتدای این متن و در تعریف موازنه آوردم، نشان میدهد همه ارزش پدیدآوردن یک موازنه، ممانعت از تحت تهاجم قرار گرفتن است. در حمله اخیر به ابقیق و حملات پیشین انصارلله میتوان نکات بسیاری از ضعف تکنولوژیک فناوری دفاعی آمریکا یافت، شاید ساده و بدیهی به نظر برسد که یک گروه کوچکتر قادر باشد با وسایلی که بر اساس توانایی محدود خویش توسعه داده و از طریق راههایی مانند جنگ های چریکی و نامنظم، بتواند ضرباتی غیر کلاسیک به دشمن بزرگ خود وارد آورد. اما نباید آاین حملات را مانند اقدام یک گروه تروریستی یا جدایی طلب به یک دولت مرکزی قلمداد کرد، بلکه آنچه شاهدیم، حمله به قلب امنیتی و راهبردی ترین نقاط اقتصادی دنیاست، جایی که بالاترین سطوح فناوری دفاعی با هدف ایجاد یک تفوق راهبردی به کار گرفته شده است. اگر چنین حمله تمیز، دقیق و کارآمدی توسط یک گروه با امکانات محدود به این شکل بتواند موثر واقع شود، در ابعاد یک درگیری فراگیر و یا محدود بین دو قدرت نظامی هیچ امکانی از تببین و یا برقراری معادله ای بر روی کاغذ بواسطه انواع چینش های نظامی و یا حتی شبیه سازی های متعدد کامپیوتری وجود ندارد، که بتواند تضمینی برای ناکام گذاری رقیبی مثل ایران و یا برقراری نیمه پایدار یک عدم دسترسی4(Area denial) در برابر آن حتی در جایی که عمیق ترین لایه های دفاعی وجود دارند بدست دهد، گرچه این بدان معنا نیست که رقبای ایران، یعنی آمریکا و اعراب قادر به شکل دهی به چنین حملاتی در پاسخ و یا در اقدامی پیش دستانه مانند این نباشند، ولیکن آنچه اصالت دارد و موضوع بحث بوده این است که موازنه دیگر با توسعه فناوری و بکارگیری تجهیزات نظامی حتی بر روی کاغذ امکان پذیر نیست. و پیشرفت های تکنولوژیک میرود که بر پیچیدگی دستیابی به چنین موازنه علیرغم صرف هزینه های بسیار بی افزاید. پایانی بر موازنه علاقه مندان به تحلیل های اینچنینی، احتمالا این مطلب را در شبکه های اجتماعی و تحلیل های رسانه ای بسیار خوانده اند که یک گروه مثل داعش توانسته ارتش دو کشور سوریه و عراق را تر سرحد نابودی کامل ببرد، و یا این عبارت که پهپادهای چند صد دلاری انصارالله توانسته اند، از سد پاتریوت های چند ده میلیون دلاری عبور کنند، همانطور که گفته شد این نسبت ها(دو دوتا چارتای حجم، برد، قدرت و کیفیت تسلیحات و یا حتی چینش آنها) نه در بازی های استراتژیک بین یک قدرت و یک گروه، که در یک معادله استراتژیک بین دو قدرت هیچ سد محکمی در برابر امکان شکل دهی به موازنه جز بر روی کاغذ و در رسانه ها ایجاد نکرده است. اکنون پاسخ ائتلاف عربی آمریکایی هر چه باشد، چه سستی در پاسخ متقابل نظامی به ایران با هر نتیجه ای،اعم از اینکه به جنگ تمام عیار منجر شود، پاسخ ایران محدود باشد ویا حتی ایران هیچ پاسخی به آن ندهد، باید گفت که همانطور که پیوسته در متون بالا تکرار شد، اصل "موازنه تسلیحاتی" از دست رفته است، و این اگر به مدد ویژگی های فناوری نوین بدست آمده باشد یا اتخاذ تصمیمات متهورانه از سوی ایران، معادلات موازنه را طوری بر هم خورده است که به هیچ وجه امکان بازگشت به قبل برای آن نمیتوان متصور شد.از این به بعد تسلیحات موجود را باید صرفا ابزاری کاربردی و برای لحظه استفاده شدن تلقی کرد، نه به مانند کشورهای عربی، بصورت ویترینی برای قایم شدن پشت آن و احساس امنیت. نظام کاغذی خلق موازنه از بین رفته است. نویسنده @worior منبع: https://andishevarz.com/t/grwb-mwznh/153/ مقاله به زبان انگلیسی: http://msai.ir/2019/12/30/balance-of-power/ ارجاعات 1- موازنه قدرت به نقل از تارنمای ویکیپیدیا بر گرفته شده از Kegley, Charles W.; Wittkopf, Eugene R. (2005), World Politics: Trends and Transformation 2- استراتژی جنگ محدود هنری کسینجر 3- دیدگاه ها و مکاتب مدیریت استراتژیک 4- Antiaccess area denial (a2d2) برای مطالعه بیشتر: www.realcleardefense.com/articles/2016/09/13/a2ad_-_anti-accessarea_denial_110052.html
  18. ربط جمع کردن منافقین آلبانی نشین با توافق هسته ای احتمالی چیه؟ ج: در تمام این سالها بزرگترین کمپین اطلاعاتی، خبرچینی، و ایجاد ضدیت با برنامه هسته ای ایران و توافق با غرب رو همین گروه راه انداخته بودن...
  19. میلیتاری البته و اگر قبول نداری زنگ بزن به روابط عمومی شبکه خبر و یا نیروی دریایی و همین سوالت رو بپرس...