saman_777

Members
  • تعداد محتوا

    1,769
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های saman_777

  1. saman_777

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    شما هیچ می دونید که چه قدر زحمت کشیده شده تا سایت به این جا برسه که همین جوری به راحتی از بسته شدنش صحبت می کنید icon_cool -------------------------------------------------------------------- به به جناب سردار :| بالاخره یه سری هم به ما زدی بابا شوخی کردم ابنبات که نیست :|
  2. ميلياردها دلار هزينه باز سازي لبنان هم به گردن مردم ايران افتاد ، مبارك است ![/quote] از کجا بیاریم بدیم؟؟ اقا سعید شما می دید؟ :| :|
  3. ندارم بدم زیاده :| :| icon_cool
  4. چرا عکس ها نمی اد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  5. زَرتُشت ، زردشت،زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرین‌رنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجان به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتی‌گری یا مزداپرستی و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زرتشت در روز ششم فروردین زاده شده ولی درباره ی تاریخ زایش او دیدگاه‌های فراوانی وجود دارد. برآوردها از ششصد تا چندین هزار سال پیش از میلاد تفاوت دارند. تولد زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچست (ارومیه) در روستای انبی دانسته‌اند. پس از اعلام پیامبری در سن 30 سالگی، زندگی بر زرتشت در منطقه شمال غربی ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به شمال شرقی ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ شد. در آنجا زرتشت از پشتیبانی گشتاسب‌شاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد. زرتشت در سن 77 سالگی در روز پنجم دی ماه در نیایشگاه بلخ بدست یکی از تورانیان به نام توربراتور کشته شد. تبار و خانواده زرتشت نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فری‌هیم‌رَوا از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَت‌واسْتَرَه، اورْوْتَتْ‌نَرَه، هْوَرْچیثْزَه و نام سه دخترشان فرینی، ثریتی و پوروچیستا بود. یکی از هفت شاگرد اصلی زرتشت به نام مَیدیوماه پسرعموی پیامبر بود. خاستگاه و اندیشه زرتشت از این پیامبر ایرانی‌ در یشت‌های‌ کهن‌ سخن‌ میآید که‌ در (اَریّانَ و یَوچَه‌) در ساحل‌ رود (دائیتی) در سرزمین‌ قبایل‌ ایرانی‌ متولد گردید در (زامیادیشت‌) زیستگاه‌ زرتشت‌ را در ناحیه‌ ئی‌ میداند که‌ در آن‌ دریاچه‌ (کوسَویّ) است‌ که‌ مطابقتی‌ با دریاچه‌ هامون‌ دارد. بهر تقدیر ناحیه‌ (اَریانَّ و یوچَه‌) گاه‌ خوارزم‌ پنداشته‌ می‌شود و گاه‌ آنرا آذربایجان‌ و بعضاً بدلیل‌ مراسمی‌ مذهبی‌ که‌ در ستایش‌ (اَرُدویسورااناهیتا) می‌شود آنرا در سیستان‌ ذکر کرده‌اند. امروز بر این‌ باوریم‌ که‌ گاهان اثری‌ قبل‌ از زرتشت‌ پیامبر محسوب‌ می‌شود تاریخ‌ موجودیت‌ زرتشت‌ را نمی‌توان‌ بطور قطع‌ مشخص‌ نمود که‌ احتمالاً قدمت‌ آن‌ از 1400 سال‌ قبل‌ از میلاد تا 630 سال‌ ق م‌ میدانند.(برخی زادروز زرتشت را ۴هزار سال ژيش از زايش ميدانند) زرتشت‌ از سرزمینی‌ کهنی‌ برخواست‌ که‌ مردمانش‌ آریایی‌یانی‌ بودند که‌ به‌ پرستش‌ چهار رب‌ النوع‌ مشهور بودند 1 میترا یا (میتَر) 2 ورونایا(وَرُون‌) و ۳ ایندرا (آندرا) و ۴ ناسیته‌ یا (ناستی‌) که‌ استنباط‌ است‌ آنها نمایندگان‌ دو خدای‌ آریائی‌ (اَسورا) یا اهورا و دئوها (دیوان‌) بودند. قبایل‌ ایرانیان‌ قدیم‌ را قبایل‌ (مادای‌) یا ماد و نیز از قبایل‌ پارسوآ یا پاراسیکا میدانند. لذا منشأ خدایان‌ (کاثاها) همان‌ سُوریّ (اسورا) دارگونه (رب‌ النوع‌) آریائی‌ خورشید است‌ بنابر آن‌ (سوُرّی‌) - SURYA - مورد پرستش‌ جنگجویان‌ آریائی‌ بود که‌ هیجده‌ قرن‌ قبل‌ از میلاد آثار آن‌ بجا مانده‌ است‌. سورا خدای‌ آریائیان‌ یا سور که‌ در اوستا (هوْرَ) HVER نام‌ برده‌ شده‌ است‌ در سده چهارده‌ پیش از میلاد در آثار نوشتاری‌ میتانی‌، خدایان‌ آریائی‌ قدیم‌ ودائی‌ یعنی‌ ورونا و میترا و اندرا و ناسیته‌ را می‌بینیم‌ در کاثاها از اَهُورَ به‌ مفهوم‌ خردمند (مزداه‌) MAZDAH و یا مزداه‌ اهور برمی‌خوریم‌ و از (دَیؤَ) DAVA به‌ معنای‌ خدای‌ اهریمن‌. تباین‌ این‌ دو را در ادوار هند و ایرانی‌ قبلاً شرح‌ دادیم‌ که‌ چگونه‌ بر مفاهیم‌ متضاد برای‌ دو قوم‌ هند و ایرانی‌ تبدیل‌ گردید. (سپَنتَامَینیو) نماد اهورائی‌ گوهر پاک‌ نیکوئی‌ و خیر و نور مقدسی‌ پارسیان‌ بود و (انگْرمینیو) نماد اهریمن‌ و شر و ویرانگراست‌ که‌ هر دو جنبه‌ آفرینندگی‌ دارند یکی‌ سازندگی‌ دیگری‌ ویرانگری‌. در نظرگاههای‌ زرتشتیان‌ ابدیت‌ تعاقب‌ بُعد مادی‌ آفرینش‌ است‌. در فلسفه‌ زرتشت‌ (اَشا) قانون‌ طبیعی‌ و قانون‌ الهی‌ و ازلی‌ و ابدی‌ است‌ (اشا) قانون‌ راستی‌ و درستی‌ و داد است‌ هر فعلیتی‌ و هر کنشی‌ چنانچه‌ با قانون‌ (اَشا) همخوانی‌ و سازگار نباشد و راستی‌ و درستی‌ آن‌ بر عدالت‌ و دادخواهی‌ نیانجامد از قانون‌ (اَشا) خارج‌ است‌ (اَشا) درون‌ پویائی‌ و برون‌ پویائی‌ تکامل‌ را به‌ جهان‌ عرضه‌ میدارد. گفتار نیک‌ و پندار نیک‌ و کردار نیک‌ سه‌ اصل‌ اهورائی‌ است‌ که‌ در تارپود قوانین‌ زیستن‌ بشریت‌ ارمغانی‌ جز جاودنگی‌ ندارد. زرتشت‌ آزادی‌ و اختیار را گزینشی‌ برای‌ مردم‌ میداند. بهره‌ کار هر کس‌ همانست‌ که‌ انجام‌ می‌دهد جبری‌ برای‌ اشخاص‌ نیست‌ نیکی‌ اشخاص‌ جز بهره‌ئی‌ از نیکوئی‌ و شر اشخاص‌ جز شری‌ برای‌ وی‌ نخواهد بود. داد اهورائی‌ خدشه‌ناپذیر است‌ و نیکی‌ و شرارت‌ اصالت‌ دارند.
  6. saman_777

    جنایت حلبچه

    جنایت حلبچه ؛ رسوایی بزرگ مجامع بین الملل و مدعیان حقوق بشر خبرگزاری مهر - گروه دفاع مقدس : سکوت مجامع بین الملل و عدم صدور قطعنامه توسط شورای امنیت جهت محکومیت عراق در استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی در واقع بدان جهت بود که خود اعضای شورای امنیت در تجهیز عراق به سلاحهای میکروبی و شیمیایی ید طولانی داشتند. به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاری مهر، همزمان با عملیات موفقیت آمیز « والفجر 10» در 23اسفند 1366و تصرف برخی از مناطق شمال شرق عراق از جمله شهر حلبچه و بسیاری از روستاهای کردنشین عراق توسط نیروهای ایرانی که با استقبال اکراد آن منطقه -که سالها در برابر حکومت دیکتاتوری صدام مبارزه می کردند-همراه بود ، صدام حسین را بر آن داشت که در اقدامی خصمانه و تلافی جویانه در برابر اکراد منطقه، فجیع ترین و بی رحمانه ترین گزینه یعنی بمباران شیمیایی را انتخاب کند. این هدیه بهاری صدام برای مردم کشورش در آستانه بهار1367 هزاران کشته و مجروح بر جای گذاشت که آثار و عواقب آن از جمله انواع سرطانها و بیماری های ریوی پس از گذشت 18 سال از آن حادثه دهشتناک، همچنان بر روی مردم این شهر مشهود است. حَلَبچه یا حلبجه (به کردی: هه‌له‌بجه Helebce) از شهرهای کردستان عراق در 10-15 کیلومتری مرز ایران و 225 کیلومتری شمال شرقی بغداد است. جمعیت کنونی حلبچه در حدود 80.000 نفر است که بیشتر ایشان کرد هستند. اولین بار در جنگ جهانی اول از سلاحهای شیمیایی استفاده شد و بعد ایتالیا در حبشه و سومین بار عراق از این سلاحها در طول جنگ تحمیلی علیه ایران استفاده کرد. جنگنده های عراقی در حالی بمبهای شیمیایی را از فراز حلبچه بر سر مردم این منطقه فرو می ریختند که این شهر در دست نیروهای ایرانی قرار گرفته و کردها متهم به همکاری با ایران شده بودند. خشونت سیستماتیک دولت بعثی عراق با کردها جزء معلومات بین المللی است که رژیم منفور بعث عراق این بار آشکارا آن را با بمباران شیمیایی به نمایش گذاشت. عراق در جنگ با ایران، از مقادیر زیادی خردل، تابون و سارین استفاده کرد که بیش از بیست هزار نفر تلفات در برداشت. یک ماه پس از حمله به حلبچه، نیروهای عراقی بیش از صد تن سارین را در شبه جزیره فاو و در سه ماه پس از آن سارین و دیگر گازهای اعصاب را علیه ایرانیان به کار بردند که تلفات گسترده ای به بار آورد. به کارگیری سلاحهای شیمیایی توسط عراق در طول هشت سال جنگ تحمیلی از آذر 1361 آغاز شد. ابتدا عراق مقدار محدودی از سولفور موستارد (عامل تاول زا) را به منظور درهم شکستن مقاومت رزمندگان ایران در تک های شبانه مورد استفاده قرار داد، پس از آن در سال 1362 در پیرانشهر و پنجوین از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد. عراق در اواخر 1363 به علت اعتراض های اروپا و نیز علنی شدن ابعاد گسترده کاربرد این جنگ افزارها در جنگ با ایران موقتا از بکار گیری این سلاحها در جنگ منصرف شد. استفاده از سلاحهای شیمیایی در بعد وسیع توسط عراق از اوایل زمستان 1364 که رزمندگان ایران با عملیات گسترده خود توانستند شهر فاو عراق را تصرف نمایند، مجدداً آغاز شد. عراق بار دیگر در اوایل سال 1366 از جنگ افزارهای شیمیایی به طور انبوه در جبهه مرکزی سومار استفاده کرد. پس از عملیات والفجر 8 نیروهای عراقی به قدری از مواد سمی شیمیایی استفاده کردند که گستردگی آن تا آن زمان نظیر نداشت. حدود هفت هزار گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد سمی علیه مواضع نیروهای ایران شلیک شد. ظرف 2 روز هواپیماهای عراقی به طور مداوم بیش از هزار بمب شیمیایی در صحنه عملیات فرو ریختند. بمباران شیمیایی شهر مرزی سردشت توسط عراق در هفتم تیر 1366 فجیع ترین و وحشتناکترین تهاجم از این نوع بود که منجر به کشته و مجروح شدن عده بسیاری از مردم غیرنظامی محلی شد. جمهوری اسلامی ایران این تهاجم را غیرانسانی اعلام کرد و شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته ای هیروشیما و ناکازاکی نامید. وحشیانه ترین مورد استفاده عراق در 25 اسفند 1366 در حلبچه بود که وسیع ترین مورد استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون به شمار می رود که حداقل پنج هزار تن از مردم کرد و مسلمان این شهر را به کام مرگ فرستاد و هفت هزار تن دیگر را مجروح کرد. نیروهای عراقی با استفاده از گاز خردل، اعصاب و سیافوژن به طور مجزا و با فاصله کوتاه، به صورتی که مانند «کوکتل بسیار سمی» درآیند حلبچه را بمباران کردند. روزنامه نیویورک تایمز آمریکا در 6/1/1367 نوشت: «این عمل از هر جهت و به هر مفهوم یک جنایت جنگی است که با انکارهای سست و رسمی عراق و عذر و بهانه های غیر رسمی در مورد استفاده از یک سلاح ناجوانمردانه در آمیخته است.» پیش از این، شورای امنیت در برابر نامه ها و هشدارهای مکرر ایران و گزارشات خاویر پرز دکوئیار دبیر کل وقت سازمان مملل متحد مبنی بر استفاده عراق از سلاح های شیمیایی در جنگ با ایران، تنها با صدور بیانیه ای بدون ذکر نام عراق، استفاده از این سلاحها را محکوم می کرد که این باعث گستاخی هر چه بیشتر صدام در استفاده گسترده از این سلاحها شد. در این شرایط ایران برای آگاهی افکار عمومى، علاوه بر اینکه تعداد زیادى از مجروحان سلاحهاى شیمیایى را در بیمارستان هاى آلمان، اتریش و سوئد و دیگر کشورهای اروپایی بسترى کرد، از رسانه های خارجی جهت به تصویر کشیدن جنایات صدام در حلبچه دعوت کرد. انتشار مصاحبه ها و عکس هاى مجروحان موجب اعتراض و خشم افکار عمومى مردم جهان نسبت به عراق و شوراى امنیت شد و آن شورا ناگزیر به دبیرکل اجازه داد که کارشناسانى را به مناطق شیمیایی و بیمارستانهای ایران اعزام کند. سکوت مجامع بین الملل و عدم صدور قطعنامه توسط شورای امنیت جهت محکومیت عراق در استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی در واقع بدان جهت بود که خود اعضای شورای امنیت در تجهیز عراق به سلاحهای میکروبی و شیمیایی ید طولانی داشتند. گازهای سمی به‌ کار رفته در حلبچه گاز خردل، سارین، تابون و ویاکس بود که از سوی برخی دولتهای غربی به رژیم بعث عراق تحویل داده شده بود و معامله ‌گر هلندی فرانس فان آنرات در این مسئله نقش کلیدی داشت. به کارگیری سلاحهای شیمیایی توسط عراق در حالی صورت گرفت که این کشور جزو 12 کشور امضا کننده پروتکل ژنو در منع استفاده از سلاحهای سمی خفه کننده و ترکیبات باکتریولوژیک قرار داشت. پروتکل 1925 میلادی ژنو که طی قطعنامه 2161 (21)B سازمان ملل متحد مجدداً به تصویب رسیده است، صراحتاً استعمال سلاحهای شیمیایی را منع می کند. از روی اظهار نامه های عراق به سازمان ملل پس از جنگ خلیج فارس، پی می بریم که این کشور تا سال 1991، انواع وسائل حمل سلاحهای شیمیایی و میکروبی، از جمله بیش از شانزده هزار بمب سقوط آزاد و بیش از یازده هزار راکت توپخانه و توپ تولید کرده است. همچنین، عراق نزد کمیسیون ویژه سازمان ملل اعتراف کرد که برای موشکهای بالستیک خود 50کلاهک شیمیایی و 25کلاهک میکروبی داشته است. علی‌ حسن‌ المجید، معروف‌ به‌ علی‌ شیمیایی‌ وزیر دفاع وقت عراق و پسر عموی صدام یکی دیگر از جنایتکاران جنگی است که به‌ اتهام‌ مشارکت‌ در بمباران‌ شیمیایی‌ ایران در هشت سال جنگ تحمیلی، به ویژه بمباران شیمیایی مناطق کردنشین عراق و شهر حلبچه‌ در سال‌ 1988(1366) و نیز مشارکت‌ در حمله‌ به‌ کویت‌ در سال‌ 1990(1369) و سرکوب‌ خونین‌ شیعیان‌ در آستانه‌ جنگ‌ اول‌ خلیج‌ فارس‌، توسط نیروهای آمریکایی در خلال اشغال عراق دستگیر شد. اوایل زمستان سال جاری دادگاه لاهه بازرگان هلندی فرانس فان آنرات را که متهم به فروش مواد خام برای ساخت سلاح های شیمیایی به صدام بود و دیکتاتور سابق عراق آن را علیه کردهای حلبچه و ایران بکاربرد، به 15سال حبس محکوم کرد. لینک عکسها اصلاح شد. SAEID
  7. میرزا تقی خان امیر کبیر میرزاتقی‌خان امیرکبیر صدراعظم ایران در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بود. میرزا تقی خان امیر کبیر, صدراعظم مشهور دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار.نام اصلی امیرکبیر محمد تقی بود که بعدها تقی گفته می‌‌شد و عناوین و القابی که به دست آورد بدین قرار است: کربلایی محمد تقی- میرزا محمدتقی خان- مستوفی نظام- وزیر نظام- امیر نظام- امیر کبیر- امیر اتابک اعظم(شوهر خواهر ناصر الدین شاه نیز شد). محمد تقی پسر کربلایی قربان، آشپز میرزا عیسی قائم مقام اول بود که در خانه قائم مقام تربیت یافت و در اوایل جوانی به سمت منشی قائم مقام اول به خدمت مشغول گشت و مورد عنایت رجل سیاسی دانشمند قرار گرفت و بعداٌ در دستگاه قائم مقام دوم نیز مورد توجه واقع شد تا جایی که وی را همراه هیاتی سیاسی به روسیه فرستاد و در نامه‌ای در مورد هوش و نبوغ میرزا تقی خان چنین نوشته: خلاصه این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار می‌‌گذارد. باش تا صبح دولتش بدمد. در این ماموریت که برای عذرخواهی از قتل گریبایدوف که در ایران رخ داده بود، انجام می‌‌شد، از تزار روسیه معذرت خواست و طوری عمل نمود که مورد تائید و پسند تزار و دربار ایران قرار گرفت. امیرکبیر در سفر به روسیه به مؤسسات فرهنگی، نظامی و اجتماعی آنجا توجه نمود و به این فکر بود که راه ترقی ایران نیز داشتن دانشگاه و تشکیلات نظامی و فرهنگی منظم است. دومین ماموریت وی رئیس هیات سیاسی ایران به ارزنة‌الروم برای حل اختلاف مرزی بین ایران و امپراتوری عثمانی بود. در این ماموریت که نزدیک به دو سال طول کشید علاوه بر آشنایی با زدو بندهای سیاسی شرق و غرب با دلیری خاصی توانست اختلاف مرزی را به نفع ایران پایان دهد و محمره و اراضی وسیع طرف چپ شط العرب را که مورد ادعای عثمانی‌ها بود به ایران ملحق کرد. این اقدام و پیشنهادهای مفید امیرکبیر، مورد عناد و حسادت حاجی میرزا آغاسی قرار گرفت. چون محمد شاه مرد، ناصرالدین میرزا که قصد حرکت به تهران و نشستن بر تخت سلطنت را داشت نمی‌توانست حتی هزینه سفر خود و همراهان را به تهران تهیه کند در این هنگام که امیرکبیر در تبریز و ملقب به امیر نظام بود با ضمانت شخصی پول فراهم کرد و ناصرالدین شاه را به تهران آورد اما درباریان حتی مهد علیا مادر ناصرالدین شاه که در زد و بندهای سیاسی خارجی دست داشت مخالف امیر بودند، ولی ناصرالدین شاه هر روز بر مرتبه و مقامش می‌‌افزود تا جایی که ملقب به امیرکبیر و صدراعظم گردید. در مدت کوتاهی که امیرکبیر صدراعظم بود(در حالی که ناصرالدین شاه در آغاز سلطنت فقط 16 سال داشت) با نبوغ خاص و احساسات پر شور میهن پرستی خود، اقداماتی بس ارزنده کرد. نخست به امنیت داخلی پرداخت. سالار را که در خراسان گردنکشی می‌‌کرد و از جانب روس‌ها و انگلیسی‌ها حمایت می‌‌شد سرکوب کرد. در نامه‌هایی که به نمایندگان سیاسی و نظامی روس می‌‌نوشت و در جواب‌هایی که می‌‌داد، دلیری و ثبات رای و میهن پرستی موج می‌‌زند. پس از برانداختن سالار از خراسان، فارس و بلوچستان را آرام ساخت و در همه مناطق عشیره نشین و هر جا که ممکن بود آشوبی برخیزد قراول خانه ایجاد نمود و در سراسر مملکت امنیت برقرار گشت. در دوره صدارت امیرکبیر ترکمانان که همواره از مدتها پیش به نقاط دور و نزدیک مناطق اطراف خود حمله می‌‌کردند به هیچ اقدام خلافی دست نزدند. امیرکبیر اقدامات فراوانی در دوره کوتاه صدارت خود به شرح زیر نمود: ایجاد امنیت و استقرار دولت. تنظیم قشون ایران به سبک اروپایی. ایجاد کارخانه‌های اسلحه سازی. اصلاح امور قضایی. جرح و تعدیل محاضر شرع. تأسیس چاپارخانه. تأسیس دارالفنون. نشر علوم جدید. فرستادن ایرانیان به خارج برای تحصیلات وتدریس در ایران. استخدام استادان خارجی و تصمیم به جایگزینی آنها با ایرانیان. ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی. ایجاد روزنامه و انتشار کتب. ترویج ساده نویسی و لغو القاب. بنای بیمارستان و رواج تلقیح عمومی آبله. مرمت ابنیه تاریخی. مبارزه با فساد و ارتشاء(که چون مرضی مزمن در همه شئون زندگانی ایران رخنه کرده بود). تقویت بنیه اقتصادی کشور. ترویج صنایع جدید. فرستادن صنعتگر به روسیه و مقابله صنعتی با روسیه توسط دست توانای استاد کاران اصفهانی. استخراج معادن. بسط فلاحت و آبیاری. توسعه تجارت داخلی و خارجی. کوتاه کردن دست اجانب در امور کشور. تعیین مشی سیاسی معینی در سیاست خارجی. اصلاح امور مالی و تعدیل بودجه. اقدامات مذکور در واقع شامل همه شئون کشوری می‌‌شد. با لغو یا کسر مقرری‌ها و مستمری ها، عده‌ای با وی دشمن شدند اما چون همین مستمری‌ها که قبلاٌ دیر به دست صاحبان آن می‌‌رسید در روزگار امیر مرتباً بدانها داده می‌شد، تا حدی آنها را راضی کرد. وضع بودجه مملکتی سر و صورتی یافت تا جایی که امیرکبیر حقوق ناصرالدین شاه را نیز محدود کرد. جلو بذل و بخشش‌های او را گرفت و اگر حواله‌ای از شاه می‌‌رسید جواب می‌‌نوشت که اگر این پول پرداخت شود از بودجه بسیار کم می‌شود. در برقراری مستمری برای اشخاص دولتهای خارجی اعمال نفوذ می‌‌کردند تا به موقع بتوانند از وجود آنها در بروز شورش و آشوب و اخلال استفاده کنند. در این نامه که ملاحظه می‌شود: گاهی به خاک پای همایونی معلوم می‌شود فدوی در وجوه مخارج التفاتی قبله عالم مضایقه و خودداری می‌کند این قدر بر رای همایون آشکار باشد که به خدا من جمیع عالم را برای راحتی وجود مبارک همایونی می‌‌خواهم اگر گاهی جسارتی شود از این راه است. می‌‌خواهد که خدمت شما از جهت پول مخارج لازمه معطل نماند... خود فدوی دیناری به احدی نخواهد داد. آن وجه را که باید به مردم بدهید به مخارج لازمه قشون پادشاهی می‌‌دهد. قبله عالم انشاء الله عیدی مرحمت می‌‌فرمائید ... زیاده جسارت نمی‌ورزد. امیرکبیر علاوه بر وصول مالیات معوقه و افزودن به درآمد دولت بر توسعه کشاورزی و تجارت نیز افزود، از اسراف و تبذیرها جلوگیری می‌‌کرد. در گماشتن افراد صالح و صدیق بر سر کارها و طرد اشخاص نالایق اهتمام بسیار می‌‌نمود. با متحداشکل کردن سپاه ایران – کارخانه اسلحه سازی در ایران تأسیس کرد که روزانه 1000 تفنگ می‌‌ساخت. در بسط فرهنگ و استخدام استادان خارجی دقت بسیار می‌‌کرد و برای استخدام استادان شرایط خاصی وضع نمود. در چاپ و انتشار کتب و تأسیس روزنامه وقایع اتفاقیه کوشش بسیار نمود. اقدامات انقلابی و ملی امیرکبیر سبب شد که گروهی استفاده جو، بنای تحریک نسبت به وی بگذارند تا جایی که فرمان عزل و قتل امیر کبیر را از ناصرالدین شاه گرفتند او را در حمام فین کاشان در ربیع الاوّل سال 1268 توسّط حاجی علی خان حاجب الدوله کشتند. """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""" روزى که امیرکبیر به شدت گریست سال 1264 قمرى، نخستين برنامه‌ى دولت ايران براى واکسن زدن به فرمان اميرکبير آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ايرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امير کبير خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ويژه که چند تن از فالگيرها و دعانويس‌ها در شهر شايعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌يافتن جن به خون انسان مى‌شود. هنگامى که خبر رسيد پنج نفر به علت ابتلا به بيمارى آبله جان باخته‌اند، امير بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد بايد پنج تومان به صندوق دولت جريمه بپردازد. او تصور مى کرد که با اين فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانويس‌ها و نادانى مردم بيش از آن بود که فرمان امير را بپذيرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شمارى ديگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند يا از شهر بيرون مى‌رفتند. روز بيست و هشتم ماه ربيع الاول به امير اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پيرامون آن فقط سى‌صد و سى نفر آبله کوبيده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بيمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امير به جسد کودک نگريست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هايتان آبله‌کوب فرستاديم. پيرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امير، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبيم جن زده مى‌شود. امير فرياد کشيد: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اينکه فرزندت را از دست داده‌اى بايد پنج تومان هم جريمه بدهي. پيرمرد با التماس گفت: باور کنيد که هيچ ندارم. اميرکبير دست در جيب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمى‌گردد، اين پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز. چند دقيقه ديگر، بقالى را آوردند که فرزند او نيز از آبله مرده بود. اين بار اميرکبير ديگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گريستن کرد. در آن هنگام ميرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى اميرکبير را در حال گريستن ديده بود. علت را پرسيد و ملازمان امير گفتند که دو کودک شيرخوار پاره دوز و بقالى از بيمارى آبله مرده‌اند. ميرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مى‌کردم که ميرزا احمدخان، پسر امير، مرده است که او اين چنين هاى‌هاى مى‌گريد. سپس، به امير نزديک شد و گفت: گريستن، آن هم به اين گونه، براى دو بچه‌ى شيرخوار بقال و چقال در شأن شما نيست. امير سر برداشت و با خشم به او نگريست، آنچنان که ميرزا آقاخان از ترس بر خود لرزيد. امير اشک‌هايش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى اين ملت را بر عهده داريم، مسئول مرگشان ما هستيم. ميرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اينان خود در اثر جهل آبله نکوبيده‌اند. امير با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نيز ما هستيم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خيابانى مدرسه بسازيم و کتابخانه ايجاد کنيم، دعانويس‌ها بساطشان را جمع مى‌کنند. تمام ايرانى‌ها اولاد حقيقى من هستند و من از اين مى‌گريم که چرا اين مردم بايد اين قدر جاهل باشند که در اثر نکوبيدن آبله بميرند.
  8. saman_777

    xm29

    fas.org/man/dod-101/sys/land/ocsw_atd.jpg
  9. saman_777

    xm29

    [img]http://http://tbn0.google.com/images?q=tbn:m5kQFX4rp71RGM:http://www.fas.org/man/dod-101/sys/land/ocsw_atd.jpg[/img]
  10. saman_777

    جنگ میان اعراب و ایران

    این هم موشک هایی که روسیه به ایران تحویل داد!! :| روسيه‌ نخستين محموله‌ از موشکهاي‌ تور/ ام‌ / يک‌ را که‌ نوعي‌ سيستم‌ دفاع‌ ضد موشکي‌ است‌ به‌ ايران‌ تحويل‌ داد به‌ گزارش اینترفاکس از مسکو مجموعه‌ هاي ‌صنايع دفاعي‌ روسيه‌ به‌ اينترفاکس‌ خبرداد/ قرارداد تحويل‌ بيست‌ و نه‌ سيستم‌ دفاع‌ ضد موشکي‌ تور / ام‌ / يک‌ به‌ ارزش‌ هفتصد ميليون‌ دلار در پايان‌ سال‌ دوهزار و پنج‌ ميان‌ روسيه‌ و ايران‌ امضا شد‌ . اين‌ منبع گفت‌ تور/ ام‌/ يک‌ تنها سيستم‌ دفاع‌ ضد موشکي‌ در جهان‌ است‌ که‌ مي‌ تواند بطور همزمان‌ چهل‌ و هشت‌ هدف‌ را شناسايي‌ کند و درسريع ترين‌ زمان‌ به‌ سمت‌ دوهدف‌ در ارتفاع‌ بيست‌ تا شش‌ هزار متري زمين‌ شليک‌ کند‌ . وي‌ با بيان‌ اينکه‌ اين‌ سيستم‌ براي‌ پوشش‌ بعضي‌ از واحدهاي‌ مهم‌ اقتصادي‌ و نظامي‌ / حفاظت‌ از هواپيماها و بمب‌ افکن‌ ها / حفاظت‌ از خط مقدم‌ جبهه‌ و مقابله‌ با موشکهاي‌ بالدار و ضد راداري‌ طراحي‌ شده است‌/ افزود نظاميان‌ ايران‌ پيش‌ از اين‌ اموزش‌ راه‌ اندازي‌ و بهره‌ برداري‌ از اين‌ سيستم‌ را در روسيه‌ گذرانده‌ اند‌ وي‌ گفت‌ ايران‌ کشوري‌ مستقل‌ و عضو سازمان‌ ملل‌ متحد است‌ که‌ تحت‌ هيچگونه‌ تحريم‌ بين‌ المللي‌ قرار ندارد‌ . گفتني‌ است‌ تاکنون‌ مسئولان‌ شرکت‌ روس‌ ابارون‌ اکسپرت‌ که‌ يک‌ شرکت‌ بازرگاني‌ فعال‌ در فروش‌ تسليحات‌ است‌ در خصوص‌ اغاز تحويل‌ اين‌ نوع‌ موشکها به‌ ايران‌ اظهار نظر نکر
  11. saman_777

    جنگ میان اعراب و ایران

    اگر بودجه زیاد بود ما باید چه چیز هایی سفارش می دادیم؟ :| :|
  12. saman_777

    جنگ میان اعراب و ایران

    یه گردان s-300به نظرت کافیه؟
  13. saman_777

    جنگ میان اعراب و ایران

    اگه این 50تا رو به ما بزنه ما چی میشیم؟ :x اگرم زد ما 300شهاب 3ول میدیم روشون :| icon_cool بعدشم با ناو های کلاس الوند میایم بنادر رو میزنیم :|
  14. saman_777

    جنگ میان اعراب و ایران

    اگر اعراب حمله کنند احتمالا از راه خلیج فارس و مرز ها یی که در عراق هست به ما حمله می کنند 1داشتن نیروی در یایی قوی 2 داشتن نیروی زمینی 3داشتن ضد هوایی و هواپیما های جنگنده اگه اونا به ما حمله کنن سوریه و روسیه و چین میاد با ما ناتو میا د با اعراب که اگه این جوری بشه جنگ جهانی 3 روی داده است :|
  15. دقت داشته باشید : *نام این تاپیک بزرگ مردان ایران است*
  16. دو قرن سکوت: حقایق دوران جنگ میان اعراب و ایران حتما بخونش!!
  17. :| :| icon_cool :x :x ایا کتاب دو قرن سکوت را خوانده اید؟
  18. این عرب ها در زمان حمله کلی به ما ضرر رسوندن خدا می دونه چقدر کتاب و چقدر از تمدن ما رو سوزاندن الان هم توی مدارس از عرب ها هی گل میگن در عوض عرب ها فوحش!! خلاصه اگه پشت گوشت دیدی دوستی عرب ها با ما رو هم می بینی!
  19. منم شنیده بودم: اخه یه عده رفتن اونجا رو تر تمیز و خشگل کردن بعد عرب ها هم گفتن خوبه ما هم بریم واسه ابن زیاد و ایجور کسایی که برای ما محترمن ولی برای شما کافرن مقبرشون رو فر فمیز کنیم؟ بعد دولت ترسیده می خواد مقبر رو خراب کنه!!!!!!! :| icon_cool :|
  20. صدای امواج سد سیوند به ایتالیا هم رسید روزنامه ايتاليایی "لا ريپوبليکا" روز گذشته يک صفحه کامل خود را به بررسی پرونده سد سيوند در ايران و کاوش‌های باستان شناسی دره بلاغی اختصاص داده است. اين روزنامه در گزارش جامعی که با عنوان "آخرين يورش به کوروش بزرگ" تهيه کرده است ضمن انعکاس نظريات گوناگون در اين مورد اشاره می‌کند: سد سيوند که آبگيری آن به تازگی آغاز شده است بيش از 130محوطه باستان شناسی در تنگه بلاغی را در آب غرق خواهد کرد. همچنين گذرگاهی که در گذشته راه اتصال پاسارگاد (اولين پايتخت هخامنشيان) به تخت جمشيد( مکان آيينی آنها ) بود نيز در درياچه سد غرق خواهد شد. در ضمن به دليل آهکی بودن سنگ‌های آرامگاه کوروش و ساير تاسيسات پاسارگاد احتمال اين که در اثر رطوبت به آنها آسيب برسد نيز وجود دارد. http://i1.tinypic.com/6gk3xh0.jpg اعتراض نهادهای مدنی: http://i1.tinypic.com/6gk3xh0.jpg لاريپوبليکا در ادامه گزارش خود به اعتراضات گسترده دانشجويان اشاره می‌کند و همچنين از شيرين عبادی برنده جايزه صلح نوبل نام می‌برد که دادخواستی با بيش از سه هزار امضاء عليه رحيم مشايی رييس سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری و پرويز فتاح وزير نيرو تهيه کرده است. اين روزنامه در گزارش خود می‌نويسد که دانشجويان معترض به آبگيری سد سيوند، مسئولان وزارت نيرو و سازمان ميراث فرهنگی را که به اين کار رضايت داده‌اند با اسکندر و چنگيزخان که باعث نابودی بخش‌های وسيعی از ايران شدند مقايسه می‌کنند. همچنين از قول "محمدعلی دادخواه" وکيل دادگستری و کسی که شکايت عليه وزارت نيرو و ميراث فرهنگی را به دادگستری تسليم کرده است می‌نويسد:" ما بايد با خردمندی تمام از يک طرف بين سدی که می‌تواند برای يک دوره محدود مفيد و قابل استفاده باشد و از طرف ديگر بين ميراث فرهنگی که متعلق به گذشته، حال و آينده اين سرزمين است دست به انتخاب بزنيم. مطالعات متخصصان نشان می‌دهد که آب درياچه سد به طور گسترده باعث تغيير در اقليم و محيط زيست منطقه می‌شود و همچنين به مقبره کوروش نيز آسيب می‌رساند"... مشکل کم آبی در ايران: اين روزنامه می‌نويسد پروژه سد سيوند پروژه‌ای است پانزده ساله اما در اين اواخر ناگهان شتاب فراوانی به خود گرفت! با اين حال گزارش لا رپوبليکا به اين نکته نيز اشاره می‌کند که ايران کشوری است که هميشه با مشکل کم آبی رو به رو بوده است اما در عين حال به دليل جمعيت فراوان و در حال رشد آن مجبور است زمين‌های فراوانی را به کشاورزی اختصاص دهد. در حال حاضر بيش از صد پروژه سد سازی در ايران وجود دارد و وزير نيرو از افتتاح هجده سد در ماه‌های آينده خبر داده است. سد سيوند در منطقه‌ای ساخته شده که زمين آن با خطر شوره زدن رو به روست اما از طرف ديگر خطر نابودی آثار باستانی و ميراث فرهنگی نيز در ميان است. به همين دليل دولت ايران درخواست کمک جهانی برای انجام کاوش‌های باستان شناسی را مطرح کرد و هفت هيئت باستان شناسی به مدت دو سال در تنگه بلاغی به فعاليت و مطالعه مشغول بودند. http://i6.tinypic.com/6bkxueq.jpg دست آورد هيئت‌های خارجی: هيئت باستان‌شناسان آلمانی موفق به کشف دخمه‌ها و غارها و محوطه‌هايی با بيش از شش هزار سال قدمت تاريخی شد. فرانسوی‌ها توانستند کاخ يا کوشکی متعلق به داريوش را پيدا کنند که به احتمال زياد اقامتگاه او در منطقه به هنگام شکار بوده است. ماموريت هيئت ايتاليايی به سرپرستی پروفسور "پيرفرانچسکو کالليری" (Pierfrancesco Callieri) از دانشگاه بولونيا (Bologna) به کشف روستایی با خانه‌های سنگی منجر شد. اهميت اين کشف استثنايی از آن روست که تا اين زمان اعتقاد بر اين بود که مردم عادی در دوران هخامنشی چادرنشين بوده‌اند. اکتشاف اين روستا با خانه‌های سنگی، عمليات آبگيری سد را که برای ابتدای سال گذشته آماده بود يک سال ديگر نيز به تاخير انداخت تا تحقيقات ادامه پيدا کند. مصاحبه با سرپرست هيئت ايتاليايی: لا ريپوبليکا همچنين مصاحبه کوتاهی با پروفسور کالليری، سرپرست هيئت باستان‌شناسان ايتاليايی در تنگه بلاغی انجام داده است. او معتقد است:" دانشجويان و سایر مردم خيلی مخالف اين امر بودند و مباحث بسيار داغی به صورت مدنی در گرفت. نکته مهم آنست که جوانان ايرانی بسيار نگران و مراقب ميراث فرهنگی و محيط زيست خودشان هستند." کالليری در پاسخ به سئوال لا ريپوبليکا که آيا اين نظريه درست است که دولت ايران چندان به تاريخ پيش از اسلام اهميت نمی‌دهد به اين روزنامه می‌گويد:" من چنين چيزی نمی‌گويم. آنهایی که در کار حفاظت از ميراث فرهنگی در ايران هستند امکانات کمی دارند". در اين گزارش همچنين به شخصيت کـوروش بـزرگ اشاره شده و ضمن تجليـل از او بــه عنـوان کسی کــه بـردبـاری فراوانی در برابر اديان و اقوام مختلف داشت، يـک نقاشی قرن پانزدهم از يک نقاش فرانسوی به نـام ژوزف فلاويوس (Josèphe Flavius) به چاپ رسيده که کوروش را در تخت شــاهی و در حالی نشـان می‌دهـد که اجـازه بــازگشت یهودیان را به اورشليم صادر می‌کند http://i3.tinypic.com/61lqnuo.jpg
  21. سد سیوند! به چه قیمتی؟ Sivand Dam سد سیوند و موارد حاشیه ای آن یکی از بحث های داغی است که در این چند وقت در کشور ما صورت گرفته و هنوز ادامه دارد. از آنجا که این سد در نزدیکی آثاری کهن و بسیار با ارزش ( از نظر هویت ملی ایران هر چند همه میراث کهن ما با ارزش است) در حال ساخت می باشد ، احساسات بسیاری از ایرانیان را برانگیخته است. ایرانیان بسیاری ، با هر نوع سلیقه و گرایشی در مورد آن نظر خود را داده اند. انواع سد و مشخصات آنها: سدها در گذشته های دور بر دو نوع بودند، سدهای بلند که معمولاً ارتفاع آنها بیش از 15 متر بوده و سدهای کوتاه که ارتفاع آنها زیر 15 متر می باشد. اما در حال حاضر سدی را کوتاه خطاب می کنند که ارتفاع آن زیر 30 متر باشد. نوع دیگری از دسته بندی سدها در حال حاضر بر اساس مصالح بکار رفته در آنها می باشد و در دنیای کنونی بطور معمول سه نوع سد را بطور عموم می شناسند که این سه نوع سد با توجه به جغرافیای مکانی احداث سد و نوع کاربری آن و نوع اقلیم و میزان آبگیری آن انتخاب می شود. این سه نوع عبارتند از: 1- سدهای خاکی: -خاکی -سنگ ریز 2- سدهای بتنی: -وزنی -قوسی - پشت بند دار 3-سدهای لاستیکی در 14 سال گذشته سدی بسته اند بر تلاقی گاه دو رودخانه در دهکده ای به نام «سیوند» که بر کناره ی «تنگه بلاغی» در استان فارس (100 کیلومتری شیراز) قرار دارد. تنگه ها معمولا در جايی قرار می گیرند که دو رشته کوه ابتدا بهم نزدیک شده و سپس از هم دور می شوند. از این دور و نزدیک شدن چیزی بوجود می آید مثل ساعت شنی. در قسمت های بالا و پائین اش دو دره وسیع قرار می گیرند که «دشت» خوانده می شوند و کمرگاه ساعت شنی همانی است که «تنگه» نام دارد. در استان فارس و در دل رشته کوه های زاگرس هم چنين وضعيتی وجود دارد. در شمال تنگه بلاغی، دشت مرغاب را داریم که پاسارگاد (شامل آرامگاه کوروش کبیر و تخت رستم که مقبره شاهان هخامنشی از داریوش کبیر به بعد است) در آن قرار دارد؛ و در جنوب این تنگه و رشته کوه هم «مرودشت» قرار دارد که تخت جمشید را در برگرفته و تا شیراز گسترده است. جاده ای که پاسارگاد را به تخت جمشید وصل می کند 50 کیلومتر طول دارد و از دهکده «سیوند» می گذرد. بدینسان، آرامگاه کوروش در 12 کیلومتری سد جدید قرار دارد و تخت جمشید در 38 کیلومتری آن. دریاچه ای که قرار است پشت سد سیوند بوجود آید رو به دشت پاسارگاد داشته و با توجه به میزان آب فعلی دو رودخانه، تا 8 کیلومتر شعاع دارد. معنای این سخن آن است که دریاچه ی این سد دایره ای به وسعت 200 کیلومتر را به زیر آب می برد و در بهترین وضعیت در حوالی 4 کیلومتری آرامگاه کوروش متوقف می شود... ...مقامات سد سازی، با استناد به این نوع ارقام، اعلام می دارند که سد صدمه ای به آرامگاه کوروش نمی زند! اما متخصصان معتقدند که خاک دشت مرغاب، که ما دوست داریم آن را دشت پاسارگاد بخوانیم، بسیار سست و جذب کننده ی آب است و آب دریاچه به سرعت از زیرزمین این چهار کیلومتر را طی کرده و به آرامگاه کوروش رسیده و آن را از بنیاد ویران می کند! این متخصصین از این هم پیش تر رفته و اعلام می کنند که آب های دریاچه، در سوی ديگر سد هم، که رو به مرودشت دارد، به سرعت بسوی تخت جمشید رفته و ارکان آن را به خطر خواهند افکند. علاوه بر این، وجود دریاچه ای به وسعت 200 کیلومتر، آب و هوا و میزان رطوبت کل منطقه را تغییر داده و آثاری را که به علت خشکی خاص این منطقه از گزند زمان ایمن مانده اند در خطر خواهند افکند. حال بگیریم که، بقول دو باستان شناس ايرانی مقیم کالیفرنیا، این آب هرگز به آرامگاه کوروش و تخت جمشید نرسد و از رطوبت هوا هم کاری بر نیاید؛ اما آن 200 کیلومتری که واقعاً به زیر آب می رود (و مقامات سد سازی و سازمان حفظ میراث فرهنگی هم این مطلب را قبول دارند) خود مهمترین منطقه باستان شناسی برای شناخت عهد هخامنشی محسوب می شود. منطقه سیوند و تنگه بلاغی مقر شهرک های هخامنشی و صنایع تولیدی عهد آنان بوده است که هنوز کاوش کافی در آن به عمل نیامده! باستان شناسان کشورهای مختلفی که در چند سال اخیر از این منطقه دیدن کرده اند تا کنون حداقل 125 محوطه باستان شناسی را تعیین و ثبت کرده اند که هر محوطه شامل اجزاء بسیار گوناگونی است. تاکنون برخی از کوره های فلز ریزی عهد داریوش کبیر را بدست آورده اند. همچنین، از آنجا که عمده حقوق جنسی کارکنان دربار هخامنشی را جو و شراب تشکیل می داده است، کارگاه های شراب گیری متعددی در تنگه بلاغی بدست آمده اند، نیز قبرستان های وسیعی در این دشت وجود دارند که قرار است به زیر آب بروند! در واقع، برخلاف مناطقی همچون بین النهرین که سالیان درازی است خاک برداری از مناطق مسکونی عهد باستان در آنها انجام شده و از آن طریق، اطلاعات وسیعی درباره نوع معماری، تقسیم فضاهای خانه ها، کارکرد قسمت های مختلف خانه ها همچون آبریزگاه و آشپزخانه، و نوع زیرساخت هايی همچون شالوده ها و نیز شبکه فاضلاب (که در نوع خود در دنیا بی نظیر است) در این مناطق بعمل آمده ، مرو دشت و دشت پاسارگاد این گنجینه های اطلاعاتی را تا زمان ما در سینه خود حفظ کرده اند، اما اکنون، پیش از آنکه این گنجینه ها را بازیابی کنیم قرار است آنها را برای همیشه بدست سیلاب های خروشان رودخانه ها و آب ويران کننده ی دریاچه یک سد بسپاریم و برای همیشه از دستشان بدهیم! پرسيده می شود که آیا ممکن است پیش از آغاز آبگیری این سد محوطه های باستان شناسی را کاوید و اشیاء بدست آمده را به جای مطمئنی منتقل کرد؟ کارشناسان تخمین می زنند که فقط گردآوری و انتقال هرآنچه تاکنون بدست آمده نیازمند به چهار، پنج سال کار است. اما سازندگان سد تصمیم گرفته اند که عملیات آبگیری را در بهاری که می آید آغاز کنند. http://i8.tinypic.com/2zey1lh.jpg http://i8.tinypic.com/2zey1lh.jpg کل این ماجرا خبر از اهمال، سهل انگاری و بی قابلیتی مقاماتی می دهد که کار حفظ آثار ملی را بدست آنان سپرده اند. وزارتخانه ای که کار سدسازی را به عهده دارد به ما می گوید که ساختن این سد را کابینه رفسنجانی در 14 سال پیش تصویب کرده و پس از ابلاغ مصوبه به این وزارتخانه، مسئولان آن نامه ای به سازمان حفظ میراث فرهنگی نوشته و از آنها پرسیده اند که آیا این سد مخاطراتی را برای آثار باستانی منطقه تنگه بلاغی بهمراه دارد یانه؟ سازمان حفظ میراث فرهنگی پاسخی به این نامه نداده است! و وزارتخانه مربوطه هم سکوت را حمل بر رضا نموده و کار ساختن سد را آغاز کرده است و در تمام دوران ریاست جمهوری آقایان رفسنجانی و خاتمی این عملیات ادامه داشته است؛ تا اینکه برخی از کارکنان دل سوز سازمان حفظ میراث فرهنگی متوجه خطرات ناشی از ساختن این سد شده و خبر را به بیرون از سازمان درز می دهند. خبر نخست در روزنامه ها و رادیوهای فرنگی منعکس می شود و در این دو ساله اخیر انظار سازمان های بین المللی و موسسات باستان شناسی را بخود جلب می کند. جالب اینکه دو سال پیش، بی خبر از آنچه در تنگه بلاغی می گذرد، سازمان فرهنگی «یونسکو» پاسارگاد را به عنوان یکی از میراث های فرهنگی جهان به ثبت می رساند و همین امر امکان آن را پیش می آورد که صدا ها بیشتر و بیشتر به اعتراض برخیزد. عکس العمل مقامات سازمان حفظ میراث فرهنگی بصورت حیرت انگیزی نشان از بی اعتنايی آنها به این آثار دارد! آنها از یک سو می گویند که آنچه از دست می رود آنقدر مهم نیست که بخواهیم از ساختن سد جلوگیری کنیم! و یا «ما نمی توانیم سد سازی را فدای حفظ آثار تاريخی کنیم!» و، از سوی ديگر، همين سخن را اینگونه بیان می کنند که «آثار باستانی در حدی نيست كه مانع بهره‌برداری شود!» در مقابل، در اواخر سال گذشته، سازمان یونسکو طی نامه ای نسبت به سرنوشت آثار باستانی این دو دشت کهن اظهار نگرانی کرده است اما مقامات ایرانی هنوز به این نامه پاسخی نداده اند! تنگهٔ بلاغی تنها یک گذرگاه کوهستانی نبوده، و در دوره‌های گوناگون از رونق بسیاری برخوردار بوده است. تاکنون 129 کارگاه باستان‌شناسی در این تنگه یافت شده است و قدیمی ترین آثار کشف شده تا به کنون، متعلق به 7500 سال پیش است. در این محل آثاری از دوره‌های پارینه‌سنگی، نوسنگی، ایلامی (2700-645 پیش از میلاد)، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان و اوایل دورهٔ اسلامی بدست آمده. واقع شدن تنگهٔ بلاغی در بین مجموعه تخت جمشید و پاسارگاد و شهر ساسانی استخر، حدس باستان شناسان را در مورد عبور راه ارتباطی از این منطقه تقویت کرده است. باستان‌شناسان ایرانی و آلمانی با کشف کوره‌های سفال‌گری در پشت سد سیوند در تنگهٔ بلاغی شواهدی از صنعت گسترده سفال‌گری را در این منطقه به دست آوردند. تنها در یکی از محوطه‌ها دو کارگاه سفالگری کشف شده است. این کوره‌ها دایره‌ای شکل و به صورت سنگ‌چین هستند. گروه باستان‌شناسی ایرانی-هلندی در ماه آوریل 2005، حدود 15000 تکه سفال در یکی از کارگاههای باستان‌شناسی پیدا کردند که متعلق به دوران شاهنشاهی ساسانیان و اوایل دورهٔ اسلامی هستند. این تکه‌های سفال بیشتر به رنگ کرم هستند. به گزارش سرپرست گروه باستان‌شناسی لهستانی به تاریخ 8 می‌‌2005، در پی کشف تکه‌هایی از لوله به قطر حدوداً 30 سانتی متر و به رنگ خاکستری مربوط به دوران شاهنشاهی هخامنشیان، نظر باستان شناسان مبنی بر اینکه این منطقه تنها شامل یک روستای کوچک بوده است، تغییر کرده و اکنون باور بر این است که این منطقه شامل یک شهر باستانی بزرگ است. به نظر باستان شناسان این لوله‌ها ممکن است برای انتقال فاضلاب یا آب، مصرف می‌شده اند.توسط همین گروه یک زیر خاکی نیز متعلق به دوران شاهنشاهی هخامنشیان در محل پیدا شده است. این بزرگ‌ترین کوزه‌ای است که تا به حال در ایران یافت شده است. ارتفاع کوزه 140 سانتی متر، قطر آن 123 سانتیمتر و وزن آن 120 کیلوگرم است. اسکلت کامل یک انسان نیز از زیر خاک بیرون آمده، که متعلق به دوران شاهنشاهی ساسانیان است (226-651 میلادی). اسکلت متعلق به یک مرد بزرگ سال بوده، که در حالت چمباتمه پیدا شده است. تیم مشترک باستان شناسان ایران و ژاپن با کاوش‌های نجات‌بخشی در غارهای باستانی منطقه تنگه بلاغی ابزارهای سنگی کشف کردند. کاوش در دو غار این منطقه به یافتن شمار زیادی ابزار سنگی گوناگون و از جنس «چرت» و سنگ چخماق انجامید. آثار کشف شده: -مهر سنگی قهوه‌ای رنگ 5500 ساله با نقوش افقی به اندازه 5 تومانی -خمره ذخیره آذوقه(کوزهٔ سفالی 120 کیلویی) -بیش از 7 کیلومتر مرز سنگی مربوط به دوران اشکانی -دو اسکلت دفن شده به همراه اشیاء در گور -کارگاه شراب سازی -کارگاه سفال سازی 7500 ساله -محوطه باستانی 7000 ساله -یک روستای هخامنشی با دیوارهای دفاعی و لوله‌های سفالی دفع فاضلاب -گورستان 6000 ساله -یک گورستان کلان سنگی ساسانی -بقایای دوران ایلامی -حوض ساخته شده از لاشه سنگ با اندود گچ سد سیوند و تخریب آثار باستانی: «منیرو بوشناکی»، معاون فرهنگی یونسکو: صدای تنگه بلاغی را به گوش جهانیان برسانید. باستان شناسان برای نجات هر محوطه، تنها 3 روز فرصت دارند! «محمد بهشتی»، رییس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور گفت: «فرصت نجات بخشی محوطه‌های سد کارون 3 کوتاه بود ولی با وجود مشکلات زیاد از قبیل نبود نیروی انسانی و عدم تدارکات کافی، فعالیت در آنجا آغاز شد. این کار حرکت تازه‌ای بود. در سد سیوند این تمرین با زمان و تدارکات وسیع‌تری انجام می‌گیرد و تمرین بعدی ما که فرصت طولانی تری خواهد داشت روی سد کارون 4 تمرکز دارد. تا آن زمان امیدواریم بتوانیم اقدامات بهتری برای نجات آثارمان انجام دهیم.» «بابک کیان» سرپرست مجموعه باستانی پاسارگاد در مورد محوطه‌های باستانی شناسایی شده، گفت: «در این بررسی‌ها محوطه‌های باستانی شامل تپه‌های پیش از میلاد، کوره‌های ذوب فلز، غار و سکونت گاه‌های پیش از میلاد، کوره‌های سنگی مربوط به دوره فرمانروایان فارس (فرقه داران)، دو قبرستان دسته جمعی مربوط به دوران اشکانی، بیش از 7 کیلومتر مرز سنگی مربوط به دوران اشکانی و دیگر محوطه‌های باستانی که بر اثر ساخت سد زیر آب می‌‌رود؛ شناسایی شد!» به اعتقاد کارشناسان ساخت سد سیوند به جز ایجاد مشکل برای آثار درون تنگه، به دلیل به وجود آوردن شرایط خاص در منطقه به آسیب دیدن سازه‌های اصلی محوطه جهانی پاسارگاد منجر می‌شود. «کیان» که خود کارشناس مرمت آثار باستانی است، در این باره گفت: «هنوز بررسی‌های دقیقی روی این مساله انجام نگرفته است، اما با توجه به آب رفتی و سست بودن خاک منطقه حدس زده می‌شود جمع شدن آب در دریاچه سد، باعث افزایش شدید رطوبت هوا در منطقه و بالا آمدن میزان آب سطحی شود که این اتفاق می‌‌تواند به پی اصلی کاخ‌ها و آرامگاه کوروش آسیب وارد سازد.» «جونکو تاینگوچی» کارشناس یونسکو در ایران در این باره به گاردین گفت: «جای تاسف است که برای نجات بخشی این محوطه‌ها وقت زیادی را نداریم. تا آنجایی که می‌‌دانیم بر اثر ساخت این سد، منظر محوطه باستانی پاسارگاد به زیر آب خواهد رفت و ارزش میراث و محوطه‌های بالقوه اطراف آن برای همیشه در هاله‌ای از راز فرو خواهد رفت!» «جامعی»، مدیر پروژه احداث سد سیوند می‌گوید: «در سال 1371 هنگامی که قصد داشتیم احداث سد را آغاز کنیم طی نامه‌ای، از سازمان میراث فرهنگی استان فارس استعلام کرده و خواستار بررسی منطقه از نظر فرهنگی شدیم اما از جانب سازمان میراث فرهنگی هیچ گونه اقدامی صورت نگرفت! بنابراین ما کار احداث سد را آغاز کردیم». ساخت سد سیوند از سال 71 روی رودخانه پلوار در منطقه بلاغی آغاز شد. تنگه 18 کیلومتری بلاغی در فاصله 4 کیلومتری از محوطه ثبت جهانی پاسارگاد قرار دارد این تنگه تا پایان امسال آبگیری می‌شود و 129 محوطه مهم باستانی و تاریخی را با خود به زیر آب می‌برد! «کریم علیزاده»، مدیر روابط بین الملل پژوهشکده باستان‌شناسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور نیز در این باره گفت:«کاوش در غارهای پارینه‌سنگی تنگه بلاغی باتوجه به کمبود اطلاعات و مطالعات محدودی که تاکنون در باره دوره پارینه‌سنگی در کشور انجام گرفته است، می‌‌تواند اهمیت بسیار داشته باشد و اطلاعات فراوانی را در باره سکونت در این دوره در اختیار قرار دهد». کارشناسان زمان مورد نیاز برای نجات‌بخشی تمام محوطه‌ها را چهار سال می‌دانند اما زمان تخصیص داده شده از طرف سازمان آب منطقه‌ای استان فارس (مجری ساخت سد سیوند) برای این کار تنها یک سال است. این در حالی است که سد تا پایان سال آبگیری می‌شود. http://i16.tinypic.com/2eeejk7.jpg کشوری مانند آمریکا که آرزوی داشتن یکی از آثار با ارزش ما را دارد تنها دارای یک آبشار است که با جذب توریست سالیانه حدود 3 برابر صادرات نفت ایران از آن کسب درآمد می کند! اسپانیا تمام بودجه کشور خود را از توریست هایی که برای دیدن آثار باستانی به این کشور سفر کرده تامین می کند. آن وقت ما گنج های کشورمان را به زیر آب می فرستیم و تیشه به ریشه خودمان می زنیم! اگر سازمان میراث فرهنگی فارس از اهمیت منطقه مطلع بود (که شاید هم بوده!) و با ساختن سد در این ناحیه مخالفت می‌کرد، با توجه به اینکه در منطقه بلاغی یک یا دو محل دیگر نیز برای سدسازی مناسب شناخته شده، تغییر محل ساخت سد امکان‌پذیر بود و اکنون پیشینه و هویت ما به زیر آب نمی‌رفت. " از مــاست کـه بـر مــاست "
  22. منظور شما فیروز است که عمر را کشت؟