X-Mas

Members
  • تعداد محتوا

    397
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های X-Mas

  1. با سلام صرف نظر از جزئیات و کیفیت تجهیزات استفاده شده در این رزمایش،نکته حائز اهمیت سمت و سوئ کلی‌ رزمایش هست. این رزمایش قرار بود با محوریت نیرو دریایی انجام بشه،تحت عنوان ولایت ۹۳.سری رزمایش‌های ولایت یک رویکرد کلی‌ داشتند،و آن بردن ماشین جنگی ایران به بیرون از مرز‌ها بود.اگر یادتون باشه هنگام برگزاری این رزمایش‌ها مدام تأکید فرماندهان بر این بود که ما در آبهای دوردست عملیات انجام میدیم،دیگه هدف و سناریو رزمایش دفاع از مرز‌ها در برابر هجوم دشمن نبود بلکه این ایران بود که حضور دشمن در آبهای آزاد دریای عمان تا شمال اقیانوس هند رو با چالش مواجه میکرد،آن هم در پاسخ به اقدام احتمالی‌ دشمن در حمله هوایی به تاسیسات هسته‌ای یا تحریم گسترده ایران.توجه کنید نه حمله دشمن از دریا به مرز‌های ایران بلکه حمله هوایی به تاسیسات یا تحریم،یعنی‌ این ایران بود که میرفت و حضور نظامی دشمن و کشتی‌ها تجاری دشمن رو به چالش می‌کشید. خوب این از نظر راهبردی یعنی‌ ارتقا جایگاه کشور.کلا هر کشوری که بتواند توان نظامی خودش رو به خارج از مرز‌ها منعکس کند،به ویژه در بخش دریایی که پیچدگیهای خاص خودش رو دارد و به کشور این امکان رو میده که بر شاهراه‌های مهم مسلط بشود ،این یعنی‌ جهش راهبردی،و کشور‌های کمی‌ هم چنین توانایی‌ دارند.در منطقه هیچ کشوری چنین توانایی‌ ندارد،کشور‌های خلیج فارس که معلومه حتا رزمایش بدون چتر آمریکا نمیتونند برگزار کنند،حتا اسرائیل هم نیرو دریاییش کاملا محصور در مرز‌های خودشه.در کّل اقیانوس هند فقط کشور  هند توان اجرای رزمایش‌هایی‌ به گستردگی سری ولایت رو دارند. حالا تا یکی‌ دو هفته قبل قرار بود رزمایشی با چنین ویژگی‌هایی و با محوریت نیرو دریایی برگزار بشه،که خود امیر سیاری هم این رو اعلام کردند،اما به یکباره رزمایشی برگزار میشه که نیرو زمینی‌ نقش اساسی‌ رو داره و سناریو هم هجوم دشمن به مرز‌های جنوبی کشور،پیاده کردن نیرو دشمن در زمین ایران!!!!!!!!و تلاش نیرو زمینی‌ برای بیرون راندن آن!!!!!!اینجا دریایی و هوایی صرفاً نقش کمک به نیرو زمینی‌ رو ایفا میکنند. این یعنی‌ عقبگرد و تنزل ایران از نظر راهبردی.دوباره نیروهای ما برمی‌گردند به وضعیت  هفت هشت ده سال پیش،و محصور می‌شند در مرز ها!!!!ایران دیگر در پی‌ انعکاس توان نظامی خود به خارج از مرز‌ها نیست!!! جالبه که هنگام مانور‌های سری ولایت در تحلیل‌های رسانه‌ای چه داخلی‌ و چه غربی سخن از احتمال بستن تنگه هرمز از طرف ایران بود،و البته نیرو دریایی هم اعلام میکرد که ایران از این مرحله گذشته و در پی‌ ایجاد حاکمیت بر دریای عمان و شمال اقیانوس هند است اما در این رزمایش خبری از این تحلیل‌ها نبود،و اصلا حرفی‌ از تنگه هرمز به میان نیومد...صحبت از مقاومت در خاک و ساحل کشور بود!!!!! حالا به نظر شما این عقبگرد چه دلیلی‌ میتونه داشته باشه؟؟؟ صرفه جویی با تجمیع رزمایش‌های سالانه نیرو دریایی،هوایی،زمینی‌ و پدافند؟؟؟اگر اینجور بود،که باید از قبل مشخص میشد،و دلیلی‌ نداشت که ستاد کّل نیروهای مسلح بیاد اول یک نوع رزمایش رو تصویب کنه بعد نظرش رو عوض کنه!!!!خوب چه کاریه مگه هنگام تصویب، حساب بودجه رو نداشتند؟؟؟اونهم میا‌‌ن یکی‌ دو هفته قبل نظرشون رو عوض میکنند،اونهم بعد از اعلام رسمی‌ فرمانده نیرو دریایی؟؟؟ نمی‌دونم،این احتمال هست که فشار از بالا بوده باشه...به خاطر مثلا عدم ایجاد تنش در زمان مذاکرت!!!!!قطعاً ایران هجومی که بستن تنگه هرمز و تهدید کشتیهای نظامی غرب رو در شمال اقیانوس هند تمرین میکنه،از نظر برخی‌ طرف‌ها میتونه به مذاکرت ضربه بزنه.اتفاقاً پارسال هم رزمایش ولایت ۹۲ برگزار نشد!!!!!در کنار برگزار نشدن رزمایش‌های موشکی سپاه
  2. با سلام دوستان به نظرم بهتره در این قضیه مذاکرت،از بحث موشک‌ها غافل نشیم...اسمش مذاکرت هسته ایه اما در واقع داره در باره برنامه موشکی  هم بحث میشه...اینکه هر چند وقت یک بار مسئولین ما میگن موشک‌ها قابل مذاکره نیست رو باوزر نکنید،نمیشه که هر دور امریکاییها بیان بحث موشک‌ها رو پیش بکشن،تیم‌ مذاکره کننده هم بگه نه ما حرفی‌ نداریم بزنیم،اونهام بگن خوب اشکالی‌ نداره پس میریم روی هسته ای...اگر قرار ایران بر بحث نکردن در ارتباط با موشک‌ها بود همون اول در دیدار‌های مقدماتی میگفت،و یا اونها قبول میکردند و دیگه هر بار تکرار نمی‌کردند،یا قبول نمی‌کردند و کلا مذاکرت همون اول شکست میخورد.اینکه مذاکرت ادامه داشته و غرب هم در هر دور موشکی رو پیش میکشه یعنی‌ ایران تضمین‌هایی‌ برای مذاکره داده،این کاملا مشخصه...ضمن اینکه ما غیر از مذاکرات با ۵ + ۱،مذاکرت مستقیمی‌ با خود آمریکا داشتیم و بر طبق خبر‌ها برنامه موشکی در این دیدار‌ها مورد مذاکره قرار گرفته... ضمنا تعهدات ایران در ارتباط با هسته‌ای موقت خواهند بود،یعنی‌ نهایت ۱۰ یا ۱۵ سال بعد از قرار داد برنامه بدون محدودیت میتونه ادامه پیدا کنه،اما تعهدات موشکی برای همیشه خواهند بود،و اینها هستند که در واقع نقش و جایگاه ایران رو در دهه‌های آینده تعیین خواهند کرد...مثل آلمان و ایتالیا که بعد از شکست در جنگ دوم، از داشتن موشک بالستیک برد بلند و برنامه فضائی مستقل به ویژه در بحث حامل‌ها منع شدند،البته به اضافه بمب افکن‌های استراتژیک و زیر دریایی‌های با قابلیت شلیک موشک بالستیک...و تا دهه‌ها با  اینکه اقتصاد‌های قوی برای خود ساختند اما نقش درجه ۲ و ۳ در مدیریت جهان داشتند و دارند،و قابل مقایسه با نه تنها آمریکا و شوروی بلکه با انگلیس و فرانسه هم نبودند و نیستند. حالا اگر ایران برنامه فضائی مستقل و موشکی کامل داشته باشه،منظورمم از کامل موشک قاره پیما،همراه با زیردریایی با قابلیت شلیک این موشک هاست(که موشک قیام و احتمالا نمونه‌های محرمانه پیشرفته تر گامی‌ در این جهت است)،اگر اینها جوینت و همراه بشه با برنامه هسته‌ای که پس از پایان محدودیت‌های قرارداد با غرب دیگر محدودیت چندانی نخواهد داشت،حتا در صورتی که برنامه هسته ای  بعد نظامیش بالقوه باشه و نه بالفعل،آنجاست که ایران میشه سری در میا‌‌ن سر ها. توجه داشته باشید که اینها توهم نیست،و بر عکس کاملا برای ایران در دست راس است،حتا اگر کسی‌ اطلاعات ولو محدودی از برنامه موشکی ایران داشته باشه میتونه این رو با اطمینان بگه که ایران تا ۱۵ سال دیگه و حتا کمتر به نکات بالا میتونه دست پیدا کنه،و دلیل تکاپو غرب برای متوقف کردن ایران هم همینه... البته مسلما این توان نظامی  به تنهایی‌ کافی‌ نخواهد بود و اقتصاد قوی،قدرت فرهنگی‌ نفوذ سیاسی و غیره هم برای سنجیدن جایگاه یک کشور مهم هستند،اما بازدارندگی کامل بستر مطمئنی رو ایجاد میکنه که در آن کشور میتونه با اطمینان خاطر به رشد از جنبه‌های مختلف بپردازه...و این مثال‌های کره شمالی‌ یا پاکستان که برخی‌ میارند برای کم اهمیت جلوه دادن در اختیار داشتن برنامه موشکی و هسته‌ای در ارتباط با ایران موزویت نداره،به این دلیل که موقعیت سوق الجیشی ایران از نظر جغرافیا،منابع زیر زمینی‌،سطح فرهنگی‌ و تاریخ و تمدن،نیروی انسانی‌،قدرت ایدئولوژیک و امتداد آن در بیرون از مرزها و غیره اصلا با ایران قابل مقایسه نیستند...اصولا ایران کشوری نیست که بشه برای همیشه منزوی کرد...بله ممکنه مدتی‌ فشار بیارند تا کشور رو مجبور به کوتاه آمدن بکنند،اما اگر کشور از یک مرحله خاصی‌ جلوتر بره و طرف مقابل رو در برابر عمل انجام شده قرار بده دیگه،آنها کوتاه میایند...مثل همین هسته‌ای که زمانی حتا می‌گفتند غنی سازی صفر اما الان متوجه شدند که نمیشه...موشکی هم بر طبق اخبار با شهاب ۳ و نمونه‌های مشابه مثل قدر کنار آمدند،اما بالاتر از آن رو سعی‌ دارند جلوشو بگیرند....اما اگر ایران از این مراحل هم عبور کنه،و غرب به این نتیجه برسه که دیگه کار از کار گذشته،شک نکنید که خودش پیشقدم خواهد شد و سعی‌ در تامل و وقف دادن خود با شرایط جدید  خواهد کرد همان کاری که چین کرد و آمریکایی‌ که زمانی‌ این کشور رو زمان جنگ کره به حمله نظامی و حتا هسته‌ای تهدید میکرد،و هیچ جور حاضر به پذیرش ظهور چنین قدرتی‌ نبود و به شدت با برنامه هسته‌ای و موشکی این کشور مخالفت میکرد،نهایتاً چند سال بعد از اینکه چین موفق به تولید موشک‌های بالستیک قاره پیما شد،چاره‌ای جز پذیرش واقعیت نداشت و بلکه با عمل گرائی سعی‌ در استفاده از این واقعیت جدید ضّد شوروی کرد،که منجر به سفر معروف کیسینجر و دیپلماسی پینگ پنگ شد. نتیجه اینکه توجه بیشتری به بحث موشکی بشه،و اتفاقاً به نظر من این پرداختن بیش از حد رسانه‌ها چه ایرانی و چه خارجی‌ به جزئیات هسته‌ای شاید برای ردّ گم کنی‌ باشه،یک عده هم مثل برخی‌ از نمایندگان مجلس که اوایل مذاکرت جزئیاتی از بحث‌های موشکی رو رسانه‌ای کردند،مثل نامه‌ای به رئیس جمهور که در آن از اجازه ندادن وزارت امور خارجه به تیم‌ کارشناسی موشکی کره شمالی‌ برای سفر به ایران و توقف آزمایش‌های موشکی،سؤال کرده بودند،با هشدار‌های شورای عالی‌ امنیت ملی‌ مواجه شدند. خلاصه تصمیم دارن که صداشو در نیارن،اما آینده جایگاه استراتژیک ایران در جهان رو موشک‌های قاره پیما تعیین خواهند کرد،و داره در باره این که این جایگاه چی‌ باشه مذاکره میشه
  3. فکر نمیکنم آمریکا در تدارک سرنگونی اردوغان بوده باشه...درسته که در التهابات اخیر ترکیه, مواضع انتقاد آمیزی نسبت به دولت اردوغان اتخاذ کرد،اما این بیشتر برای حفظ چهره مدافع حقوق بشری خود بوده و ایجاد توازن در روابطش نسبت به جریان‌های مختلف ترکیه...البته تا حدودی جنبه اخطار دادن به اردوغان هم داشته،به علت برخی‌ از سیاست ها وی که شما هم ذکر کردین،اما هرگز به سمت سرنگونی نرفته. آمریکا استفاده‌های زیادی از ترکیه اردوغان برده و در شرایط حساس منطقه نمیخواد این گزینه رو از دست بده.اوباما در پی‌ ایجاد سیستمی‌ منطقه‌ای در خاورمیانه بر اساس تسلط اخوان مسلمین بود،با محوریت ترکیه و قطر.حتا قصد حل مشکل فلسطین هم از این طریق داشت،و اخوان عملا موجودیت اسرائیل رو پذیرفته بود و آماده معامله در این قضیه بود.از طرفی‌ تماس‌ها و کاهش فشار آمریکا بر حماس و از طرف دیگری انتقاد‌ها و برخورد‌ها با دولت نتانیهو موید این بود که آمریکا به سمت معمله‌ای میرفت که دولت اسرائیل در آن مجبور به دادن برخی‌ امتیازت میشد و حماس هم به عنوان رهبر جنبش فلسطینی و شاخه‌ای از اخوان موجودیت اسرائیل رو به رسمیت میشناخت.اینجا اخوان مصر و دولت مرسی نقش تعیین کننده‌ای داشتند،و برخی‌ اقدامات آن از قبیل فشار به حماس برای قطع روابط با ایران،مواضع مثبت در قبال اسرائیل،تایید قرار داد کمپ دوید و غیره این را نشان میداد.به اینها ارتباطات گسترده آمریکا با احزاب اخوانی پیروز انتخابات در کشور‌های مختلف بعد از بهار عربی‌ رو اضافه کنید،و تنها یک قطعه از پازل مانده بود و آن هم سقوط سوریه بود.... اما با مقاومت سوریه در واقع این دومینوی مثبت برای اخوان متوقف شد و همین وضعیتی رو به وجود آورد که منجر به یک دومینوی منفی‌ شد،از کودتای ضّد اخوانی مرسی تا شکست احزاب اخوانی در انتخابات تونس و لیبی‌ و در لیبی‌ جنگ داخلی‌ جناح سکولار با حمایت سیسی و اعراب خلیج فارس ضّد اخوان به علاوه فشار این کشورها  به قطر...خلاصه اینکه یک‌دفعه پروژه خاورمیانه به محوریت ترکیه فرو ریخت و اردوغان تمام متحدین استراتژیک خودش رو از دست داد و در پی‌ آن اهمیتی که می‌توانست برای غرب داشته باشه... من مثل بعضی‌ اردوغان رو دست نشانده آمریکا نمی‌دونم بلکه در مقطعی یک اشتراک منافع سر خاور میانه میا‌‌ن وی و آمریکا به وجود آمد و آمریکا فکر کرد که با کمک ترکیه و اخوان میتونه یک نظم به منطقه بده و مساله فلسطین رو یک جوری حل کنه،اما با ریزش طرح اخوانی، فعلا اردوغان(توجه کنید گفتم اردوغان،نه ترکیه...ترکیه برای غرب همواره استراتژیک بوده و هست)اهمیت و قدرت چانه زنی‌ سابق رو نداره...و مواضع بعضاً منفی‌ آمریکا نسبت به اردوغان در پی‌ حوادث یک سال و نیم اخیر از گازی پارک تا اتهام فساد مالی‌ و سرکوب رسانه ها  و غیره بخشیش ناشی‌ از این واقعیت است... اما با این اوصاف  آمریکا فعلا به این نتیجه نرسیده که اردوغان رو از دور خارج کنه،به خاطر اینکه هنوز شرایط منطقه‌ای بسیار سیاله و آینده آن مشخص نیست و هر لحظه ممکنه شاهد دگر گونیهای پیشبینی‌ نشده بشه،به خاطر همین آمریکا میخواد هنوز اخوان و اردوغان رو به عنوان گزینه نگاه داره تا بلکه در آینده اگر لازم شد از آن استفاده کنه،اردوغان هم این رو میدونه و تا جایی‌ که میتونه میتازه و سعی‌ در قلع و غم کردن دشمنان و  رقبایی داخلیش داره،از جماعت گولن گرفته تا سکولار‌ها با این اطمینان که در اوضاع بحرانی‌ منطقه غرب تنها به انتقادات لفظی و کلیشه‌ای بسنده خواهد کرد...البته احتمالا میخواد که با این کار اهرم‌های فشاری رو که آمریکا میتونه در آینده  از آنها برای فشار بر وی استفاده کنه،سرکوب و خنثا کنه. حالا تصمیم آمریکا نسبت به اردوغان در آینده به چی‌ بستگی داره؟؟؟سرنوشت مذاکرت هسته‌ای ایران میتونه خیلی‌ مهم باشه!!!!!به این صورت که اگر توافقی صورت بگیره و در پی‌ آن آمریکا با ایران به یک تفاهم نسبی‌ سر مشکلات منطقه‌ای برسه،اینجا نظامی در منطقه حاکم خواهد شد که بین ایران و عربستان در تعادل خواهد بود....و اینجا اخوان و ترکیه اردوغان اضافه خواهند بود و وجودشون میتونه مشکل ساز باشه به شکلی‌ که برای ایجاد جا پا و منافع میتونه چوب لای چرخ این نظم ایرانی امریکایی عربستانی کنه  و این میتونه آمریکا رو به این سمت ببره که به فکر تغییر در ترکیه باشه.به ویژه ترکیه در آن صورت ممکنه به سمت روابط استراتژیک با روسیه بره برای جبران ناکامی در خاور میانه و این خودش عاملی برای ناخشنودی آمریکا خواهد شد.البته ترکیه تا اینجا هم تا حدودی به این سمت حرکت کرده و سفر اخیر پوتین به ترکیه نشان داد که اردوغان در نزاع غرب و روسیه قصد داره نقش مستقلی رو بازی کنه و یک جورایی در کم شدن فشار تحریم‌ها به روسیه کمک کنه درازای امتیازاتی مثل همین خط لوله بیشنهادی پوتین . در چنین شرایطی آمریکا مسلما جناح‌های کمالیست و به طور سنتی نزدیک به محافل امریکایی و ناتو و در تضاد با روسیه را به شخص بلند پروازی مثل اردوغان و اعتقادت نئو عثمانی گریش ترجیح خواهد داد،و آنجاست که گزینه تغییر اردوغان در دستور کار قرار میگیره. و البته کار سختی هم نخواهد بود
  4. با سلام چرا در ملاح هم همان حجم آتش القصیر پیاده نشد؟؟؟ چرا مقامات بالا سوری با این فرماندهان میانی برخورد شدید نمیکنند...در این جور کشور‌های عربی‌ مثل عراق زمان صدام یا حتا سوریه زمان حافظ اسد،با کسی‌ شوخی نداشتند،خیانت یا حتا بی‌ کفایتی‌ حکمش اعدام بود
  5. دوستان این آمار صندوق بین المللی پول مربوط به سال ۲۰۱۴،شامل تولید ناخالص داخلی‌   اسمی و واقعی‌(برابری قدرت خرید) اسمی ایران بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار،واقعی‌ بیش از هزار و ۲۰۰ میلیارد دلار http://www.imf.org/external/pubs/ft/weo/2014/02/weodata/weorept.aspx?pr.x=80&pr.y=16&sy=2012&ey=2019&scsm=1&ssd=1&sort=country&ds=.&br=1&c=512%2C668%2C914%2C672%2C612%2C946%2C614%2C137%2C311%2C962%2C213%2C674%2C911%2C676%2C193%2C548%2C122%2C556%2C912%2C678%2C313%2C181%2C419%2C867%2C513%2C682%2C316%2C684%2C913%2C273%2C124%2C868%2C339%2C921%2C638%2C948%2C514%2C943%2C218%2C686%2C963%2C688%2C616%2C518%2C223%2C728%2C516%2C558%2C918%2C138%2C748%2C196%2C618%2C278%2C624%2C692%2C522%2C694%2C622%2C142%2C156%2C449%2C626%2C564%2C628%2C565%2C228%2C283%2C924%2C853%2C233%2C288%2C632%2C293%2C636%2C566%2C634%2C964%2C238%2C182%2C662%2C453%2C960%2C968%2C423%2C922%2C935%2C714%2C128%2C862%2C611%2C135%2C321%2C716%2C243%2C456%2C248%2C722%2C469%2C942%2C253%2C718%2C642%2C724%2C643%2C576%2C939%2C936%2C644%2C961%2C819%2C813%2C172%2C199%2C132%2C733%2C646%2C184%2C648%2C524%2C915%2C361%2C134%2C362%2C652%2C364%2C174%2C732%2C328%2C366%2C258%2C734%2C656%2C144%2C654%2C146%2C336%2C463%2C263%2C528%2C268%2C923%2C532%2C738%2C944%2C578%2C176%2C537%2C534%2C742%2C536%2C866%2C429%2C369%2C433%2C744%2C178%2C186%2C436%2C925%2C136%2C869%2C343%2C746%2C158%2C926%2C439%2C466%2C916%2C112%2C664%2C111%2C826%2C298%2C542%2C927%2C967%2C846%2C443%2C299%2C917%2C582%2C544%2C474%2C941%2C754%2C446%2C698%2C666&s=NGDPD%2CPPPGDP&grp=0&a=
  6. خوب اینجا شما مقاله خوبی قرار دادین،که رتبه بندی و حجم اقتصادی کشور‌ها رو بر مبنای تولید ناخالص داخلی‌ احتساب کرده.حالا خودتان قبل از این مقاله آمدین و بودجه رو بررسی کردین که اصلا ربطی‌ به حجم اقتصادی کشور‌ها نداره!!!!!!اتفاقا بودجه بالا نشانه اقتصاد قوی نیست لزوماً، بلکه میتونه نشانه اقتصاد دولتی باشه،و هیچ جای دنیا قدرت اقتصادی یک کشور رو از روی بودجه حساب نمیکنند. پس این ۱۰۰ ۲۰۰ میلیارد دلاری که گفتین درست نبوده. در ارتباط با تولید ناخالص داخلی‌ ایران هم اگر مبنا رو بر ارزش اسمی آن در نظر بگیریم میشه کمی‌ بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار،اما اگر مبنا رو بر اساس ارزش واقعی‌ آن یعنی‌ برابری قدرت خرید حساب کنیم،که درستشم اینه بر اساس مقاله‌ای که شما هم گذاشتین، میشه بیش از هزار و دویست میلیارد دلار http://www.imf.org/external/pubs/ft/weo/2014/02/weodata/weorept.aspx?pr.x=93&pr.y=14&sy=2012&ey=2019&scsm=1&ssd=1&sort=country&ds=.&br=1&c=512%2C668%2C914%2C672%2C612%2C946%2C614%2C137%2C311%2C962%2C213%2C674%2C911%2C676%2C193%2C548%2C122%2C556%2C912%2C678%2C313%2C181%2C419%2C867%2C513%2C682%2C316%2C684%2C913%2C273%2C124%2C868%2C339%2C921%2C638%2C948%2C514%2C943%2C218%2C686%2C963%2C688%2C616%2C518%2C223%2C728%2C516%2C558%2C918%2C138%2C748%2C196%2C618%2C278%2C624%2C692%2C522%2C694%2C622%2C142%2C156%2C449%2C626%2C564%2C628%2C565%2C228%2C283%2C924%2C853%2C233%2C288%2C632%2C293%2C636%2C566%2C634%2C964%2C238%2C182%2C662%2C453%2C960%2C968%2C423%2C922%2C935%2C714%2C128%2C862%2C611%2C135%2C321%2C716%2C243%2C456%2C248%2C722%2C469%2C942%2C253%2C718%2C642%2C724%2C643%2C576%2C939%2C936%2C644%2C961%2C819%2C813%2C172%2C199%2C132%2C733%2C646%2C184%2C648%2C524%2C915%2C361%2C134%2C362%2C652%2C364%2C174%2C732%2C328%2C366%2C258%2C734%2C656%2C144%2C654%2C146%2C336%2C463%2C263%2C528%2C268%2C923%2C532%2C738%2C944%2C578%2C176%2C537%2C534%2C742%2C536%2C866%2C429%2C369%2C433%2C744%2C178%2C186%2C436%2C925%2C136%2C869%2C343%2C746%2C158%2C926%2C439%2C466%2C916%2C112%2C664%2C111%2C826%2C298%2C542%2C927%2C967%2C846%2C443%2C299%2C917%2C582%2C544%2C474%2C941%2C754%2C446%2C698%2C666&s=NGDP_R%2CPPPGDP&grp=0&a= پس باز سوال اینه که ۱۰۰ ۲۰۰ میلیارد دلار رو بر چه مبنایی بین کردین؟؟؟
  7. اتفاقاً شوک به اروپا تا حدودی وارد شد.من اروپا اوایل سال ۲۰۱۲ بودم...قیمت‌های بنزین و انرژی به شدت بالا رفت،و این همزمان شده بود با رکود اقتصادی،بیکاری بالا(اسپانیا و یونان نزدیک ۲۵ درصد!!!!!) و کاهش قدرت خرید و کاهش مصرف و این طرح  تحریم‌های متقابل ایران تبدیل به بحث روز محافل اقتصادی اروپای شده بود...و همین تهدید ایران این وضعیت رو به وجود آورد.قرار بود ایران صادرات نفت به اروپا رو یک طرفه قطع کنه و همزمان تحرکاتی در خلیج فارس برای افزایش تنش و به طبع بالا بردن بیشتر قیمت نفت انجام بده،اما با نامه نگاری اوباما برای ایران مواجه شدیم،و بعد از آن ایران فتیله رو آورد پایین....مدت‌ها بعد رهبری به آن نامه اوباما اشاره کردند و گفتند که آنجا یک سری تضمین‌هایی‌ از طرف آمریکا داده شده بود که بعد به آنها پایبند نبودند،پس دوباره یک سری مسئولین ساده اندیش فکر کردند که اگه کوتاه بیائیم بهتره،که البته منجر به افتضاح اقتصادی نیمه آخر ۲۰۱۲ و نیمه اول ۲۰۱۳ شد...
  8. این‌ها حرف‌های کلیشه ایست،این که دیگه دوران  جنگ و زور گذشته،موشک و بمب فایده نداره،رفاه و اقتصاد حرف اول رو میزنه..... نه این طور نیست،زور و قدرت همیشه حرف اول رو زده،میزنه و خواهد زد!!!!!!مثال شما هم موضوع عیت نداره،آن شخص پولدار از جانب حکومت و پلیس حمایت میشه و آن شخص قمه کش از جانب نهاد بالادستی حکومت کنترل میشه،اما  کدوم نهاد بالادستی در جهان وجود داره که بخواد گوش روسیه رو بگیره؟؟؟ درسته فاصله اقتصادی  قطعاً روی قدرت نظامی هم تاثیر میزاره در بلند مدت،اما در حال حاضر وضعیت روسیه طوریست که در صورت جنگ میتونه طومار تمام این کشور‌های اروپایی مثل همین کشور‌های اسکاندیناوی رو در هم بپیچونه،مگر اینکه آمریکا به صورت گسترده دخالت کنه آن هم نه‌ با این امکانات فعلی بلکه باید یک انتقال گسترده نیرو و تجهیزات به اروپا داشته باشه ضمناً شما این عدد اقتصاد ۱۰۰ ۲۰۰ میلیاردی ایرانو از کجا آوردی
  9. فجر لیبی‌ البته،ائتلافی از گروه‌های مختلف اسلام گرای طرابلس و کلا غرب لیبی‌ هست،از گرایش‌های اخوانی گرفته تا گروه‌های سلفی جهادی.مبارزین شهر مصراته نقش پر رنگی‌ در این ائتلاف دارند.البته شاخه رسمی‌ القاعده در لیبی‌ انصار الشریعه هست که در بنگازی و شرق لیبی‌ حضور رسمی‌ داره،پس جزعی از فجر لیبینیست اما در گروه‌های سلفی تشکیل دهنده این ائتلاف افراد متعددی نزدیک به القاعده با سابقه جنگ در افغانستان و عراق حضور دارند. بنغازی و شرق لیبی‌ قضیش فرق میکنه،آنجا انصار الشریعه(شاخه القاعده در لیبی‌) و دیگر گروه‌های اسلام گرا اعم از سلفی و اخوانی شورایی رو تشکیل دادند بر علیه خلیفه هفتر و هدفشون سیطره بر بنغازی و شرق لیبی‌ هست. پس کلا القاعده،دیگر گروه‌های سلفی و اخوان در لیبی‌ متحد هستند تقریبا منتها در طرابلس و غرب محوریت فجر لیبی‌ با اخوان هست بیشتر اما در بنغازی و شرق محوریت با انصار الشریعه هست برای همین فجر لیبی‌ تا حدودی معتدل تره از شورای اسلامی بنغازی و داعیه به رسمیت شناخته شدن از طرف جامعه جهانی‌ رو داره.تا چند ماه پیش هم زمام امور دست همین گروه‌های تشکیل دهنده فجر لیبی‌ بود،یعنی‌ اکثریت رو در مجلس لیبی‌ داشتند تا اینکه در انتخابات تابستان امسال اسلام گرایان و اخوان شکست خوردند،اما اینها بنا به دلایلی نتیجه انتخابات رو قبول نکردند و پس از شکست گروه‌های نظامی وابسته به احزاب سکولار از جمله جنگ جویان شهر زنتان در غرب طرابلس، دست به اشغال نظامی طرابلس زدند و برای خودش نخست وزیر هم تعیین کردند.حتا به سفارت‌های خارجی‌ هم دست اندازی نکردند و سعی‌ دارند خودشان رو نمایندگان واقعی‌ مردم در حد یک دولت رسمی‌ نشون بدند،هر چند کشور‌های غربی سفارت‌های خودشان رو بستند(ایران رو نمی‌دونم سفارتش بازه یا نه).گروه‌های پیروز انتخابات هم در شهر تبروک نزدیک مرز مصر پارلمان جدید رو افتتاح کردند(بر طبق قوانین لیبی‌ برای عدم تمرکز گرایی دولت در طرابلس و مجلس در بنگازی باید باشه،که بنگازی به علت جنگ ممکن نیست) و دولت خودشان رو هم به علت اشغال طرابلس به دست فجر لیبی‌ همانجا تاسیس کردند  و البته سازمان ملل و جامعه جهانی‌ هم اینها رو به عنوان دولت رسمی‌ لیبی‌ قبول داره نه‌ اسلام گرایان فجر لیبی‌ رو.نیروهای خلیفه هفتر بازوی نظامی این دولت هستند.البته هفتر در غرب حضور نداره و آنجا همانطور که گفتم یک سری گروه‌های نزدیک به احزاب سکولار که اخیرا با برخی‌ از باز ماندگان قذافی هم متحد شدند برای غلبه بر  طرابلس می‌جنگند. مرکزشون شهر زنتان در غرب طرابلس هست. داعش هم از همه اینها جداست و برای خودش در شهر درنه در شرق بنگازی خلافت راه انداخته.البته هسته‌هایی‌ در بنگازی و برخی‌ دیگر از شهر‌های شرق حضور دارند.
  10. با سلام http://www.dolatebahar.com/view/24426/%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C:-%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%87%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%AF توصیه می‌کنم دوستان این مصاحبه برادر رهبری رو بخواند البته ظاهراً شاید به موضوع تاپیک نخوره،اما یک نمایی‌ از ساختار واقعی‌ قدرت در کشور و آن چه در پشت پرده می‌گذره رو ترسیم میکنه.برای اینکه به برخی‌ از سؤالات دوستان پاسخ داده بشه نمیشه از کانون ‌های قدرت چشم پوشی کرد  و تاثیری که این کانون‌ها در تصمیم گیریها از جمله در سیاست خارجی‌ دارند. من احساسم اینه که خیلی‌ از کاربران سایت به ویژه آنهایی که جوان تر هستند یک دید خطی‌ و ساده از معادلات قدرت در کشور دارند.مثلا میگن که چون رهبر هست پس امکان این که تصمیم اشتباهی رخ بده یا اقدامی ضّد مصلحت کشور صورت بگیره وجود نداره،چون که خود رهبری میتوانند هر وقت و به هر گونه که بخواهند جلوی آن را بگیرند،و اینجا بحث‌هایی‌ مثل نه از رهبر جلوتر و نه عقب‌تر رو مطرح میکنند....یا برخی‌ کاملا  حرف‌های مقامات رسمی‌ رو باور دارند و اگر موضوع به طور رسمی‌ تایید یا ردّّ بشه رو قبول میکنند....یا خوشبینی نسبت به سیستم و مکانیسم‌های کنترلی آن....البته تمام این دوستان قصدشون خیره و این مواضع شون از روی ساده دلی‌ هست بیشتر این مصاحبه نشون میده که اصلا به این سادگی‌ نیست شما این جا به جای ماجرای ملک فارلین مذاکرت هسته‌ای رو در نظر بگیرید و به جای حضرت امام،مقام معظم رهبری رو البته کلا موارد جالبی‌ رو برادر رهبری اشاره میکنند که البته اگر کسی‌ با افرادی که کمو‌ بیش توی سیستم بودند صحبت کرده باشه این حرف‌ها رو شنیده اما اولین باره که به صورت مصاحبه علناً بیان میشه....میشه در تاپیکی جدید مفصل به مباحث مطرح شده در این مصاحبه پرداخت. برخی‌  اتفاقات مهمی‌  هستند در تاریخ انقلاب که ده‌ها سال سعی‌ شده با تعریفی‌ ساده انگارانه،شعاری،کلیشه ای  و کاریکاتور گونه به خورد مخاطب و نسل‌های آینده داده بشه،مثل ماجرای اعدام مهدی هاشمی،ترور شهید آیت،انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری  و غیره... ضمنا گویا رسانه ‌هایی‌ مثل تسنیم و مشرق اول این مصاحبه رو بر روی سایت قرار داده بودند،اما بعد از مدت کمی‌ آن را حذف کردند!!!!
  11. آقای قزوینی رو من قبول ندارم،بلکه آیت الله مکارم شیرازی قبول دارند که مدیریت شبکه خودش رو به ایشون سپردند پس باز هم میگم،بین یک کاربر مجهول الهویه(به احتمال زیاد نوجوان)و یک مرجع تقلید که میلیون‌ها طرفدار داره،فکر می‌کنم نظر گزینه دوم بیشتر مورد قبول باشه ضمنا محض اطلاع شما امامان از کمی‌ پس از سنّ تکلیف فرزند دار می‌شدند و تعداد فرزندانشونم بیش از این ۱۴ تا شما بوده...پس قبل از تمسخر کمی‌ مطالعه کنید تا در روز اربعین ناا خواسته  ائمه رو مورد استهزا قرار ندین شیعه بودن فقط به گذاشتن ۴ تا عکس از رزمندگان حزب الله نیست،بلکه اصلا اونها دارن می‌جنگند تا ما رفتارمون رو طبق گفته و سبک زندگی‌ ائمه تغییر بدیم در ارتباط با عملیات هم دوست نوجوان من،اتفاقاً اکیداً به شما توصیه می‌کنم  در فکرش باشید ،اتفاقاً یکی‌ از مشکلات بزرگ کشور ما تعداد زیاد نوجوانان عزب هستند که  کلی‌ به خودشون و اجتماع ضرر میرسونند...یکی‌ از دلایل استفاده بیش از حد و جنون آمیز از فضای مجازی هم همینه،چون فقط اینجوری می‌تونن خودشون رو تخلیه کنن،و صد البته برخی‌ پرخاشگری ها،کم صبری ها،خود بزرگ بینی‌ ها،عدم فروتنی و اینکه حتما و همیشه حرف خود را درست و دیگران را غلط دیدن هم از همین مشکل ناشی‌ میشه،یک جور واکنش از ضمیر ناخودآگاه برای جبران کمبود بزرگه(همون عزب بودن)....پس باز هم شما و بقیه نوجوانان عزیز مثل شما  رو به اجرای عملیات البته از نوع شرعیش توصیه می‌کنم اتفاقاً در روایت و فقه ما هم راهنمایی‌‌های جالبی‌ در این ارتباط هست ،و البته از بزرگ تر‌ها هم بپرسید کمک خواهند کرد
  12. ببین، بین یک کاربر مجهول الهویه(شما) و یک روحانی شناخته شده که میلیونها آدم دنبالش می‌کنن و مورد تایید آیت الله مکارم شیرازیست،این حق رو بدین که سخنان  گزینه دوم رو بیشتر  قبول کنیم ضمنا شما برو ببین امامان چند تا فرزند داشتند،قبل از تمسخر دارم میگم از جمعبندی سخنان و شواهد و قرائن نمیشه گفت که بحث جهاد نکاح کاملا ساختگیه،بلکه همانطور که گفته شد بزرگ نمایی‌ شده...چه مدرکی‌ لازمه،برم از شب اول جهاد نکاح طرف فیلم برداری کنم،بیارم!!!!!!خوبه؟؟؟خیلی‌ وقت‌ها آدم از مجموع یک سری حرف‌ها و نقل قولها متوجه یک موضوع میشه،مثل خیلی‌ از سیاست مداران که دزدن.همه هم میدونن اما از نظر قانونی مدرک دقیقی‌ که بشه محکومشون کرد وجود نداره،اما دلیل نمیشه که دزدیشون خیالاته یک ذره فروتنی هم بد نیست،اولش دارم حرف تو رو تایید می‌کنم،میگم درسته خیلی‌ بزرگش کردن،اینجور که رسانه‌های ایران میگن نیست،اما به احتمال زیاد یک چیز‌هایی‌ بوده که اینقدر همه دنیا دارن در بارش حرف می‌زنن،اما  اصرار داری،میگی‌ که نه‌ اصلا هیچ موردی پیش نیومده،من میدونم بقیه نمیدونن!!!!!!آدم عاقل و البته کمی‌ فروتن اینجا میگه که بله به طور سیستماتیک و گسترده چیزی به نام جهاد نکاح صورت نگرفته اما احتمال اینکه به طور محدود انجام شده باشه هست!!!!!!!نه که با خیره سری و لاج بازی همه چیز رو از بیخ ردّ کنه تا مثلا ثابت کنه حرف خودش فقط درسته رویترز و گاردین و غیره هم بسیار در این مورد نوشته اند اما از منابع عربی‌،و البته اگه این منابع غیر موثق بودند نمیومدند ازشون نقل قول کنند http://www.theguardian.com/global-development/poverty-matters/2014/jul/03/isis-iraqi-women-rape-violence-repression http://www.dailymail.co.uk/news/article-2304128/Tunisian-girls-head-Syria-offer-Islamic-fighters-sexual-jihad.html http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/syria/10322578/Sex-Jihad-raging-in-Syria-claims-minister.html لینک‌هایی‌ هم که قرار دادم خبر از منابع غیر عربی‌ بود،لینک مالزی از سازمان اطلاعات مالزی نقل شده،پس منبع موثقه پ‌ن:بهتره این بحث ادامه پیدا نکنه،هر کی‌ بخواد در فضای مجازی میتونه اطلاعات در این ارتباط پیدا کنه و نیازی به توضیح بیشتر نیست
  13. http://www.mirror.co.uk/news/world-news/isis-fighters-tells-families-hand-3745434 البته این مالزیاییه http://www.themalaysianinsider.com/malaysia/article/malaysian-women-join-middle-east-jihadists-as-comfort-women-reveals-intelli http://www.ibtimes.co.uk/british-australian-malaysian-women-iraq-offering-sex-jihad-isis-islamists-1462770 البته یک وزیر هم نمی‌آد برای مقاصد سیاسی جلوی مجلس قانون اساسی‌ دروغ‌ به این بزرگی‌ بگه،ممکنه بزرگنمایی کنه اما اینکه یک حرف کاملا تخیلیو زده باشه بعیده...حتما یک چیز‌هایی‌ بوده که آمده از فرصت استفاده کرده برای کوبیدن اسلام گرایان،بعد از سخنان وزیر تونسی خیلی‌ در این ارتباط در رسانه‌های عربی‌ بحث شد،در تلویزیون تونس هم جهادی‌های سابق اعتراف به این موضوع کردند،خوب ممکنه آن هم یکی‌ بگه ساختگیه اما باز هم میگم تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها...از برآیند کلی‌ رسانه‌های عربی‌ میشه به این نتیجه رسید که بوده اما مخالفین سلفی‌ها بزرگ نمایی‌ کردند در محافل سلفی هم این موضوع باعث بحث‌هایی‌ شد و عده‌ای بزرگانشون نسبت به جهاد نکاح مخالفت کردند،اما این جا هم یک عده بودند که چنین فتوایی دادند که اینها مجبور به مخالفت شدند.آیت الله قزوینی در شبکه ولایت، ‌یک بار گفتند که فتواهایی برای جهاد نکاح از طرف برخی‌ محافل وهابی داده شده،اما اغلب بزرگان سلفیت هم با آن فتواها مخالفت کردند شما هم میگی‌ به طور سیستماتیک انجام نمیشه،خوب پس انجام میشه اما به طور محدود،یعنی‌ گروه‌های مسلح شاید دستور العمل‌های مشخصی‌ در این ارتباط نداشته باشند اما  عده‌ای از جنگ جویان از این صحبت‌ها استفاده کردند و و این عمل رو انجام دادند خلاصه اینکه برآیند کلی‌ رسانه‌های عرب و غربی ما رو به این نمیرسونه که قضیه کاملا ساختگی باشه،بلکه موضوع رو به طور محدود  تائید میکنه و بیشتر با یک بزرگ نمایی‌ از طرف برخی‌ رسانه‌های ضّد وهابی طرف هستیم تا یک خبر سازی کامل
  14. قطعاً بزرگ نمایی‌ شده مثل خیلی‌ از موضوعات مربوط به داعش و سلفیها،اما این طور هم نیست که اصلا نبوده.خودم در رسانه‌های غربی بارها  موضوع جهاد نکاح رو  دیدم،رسانه‌ها و مقامات عربی‌ هم در این باره صحبت کردند،فیلم وزیر کشور تونس هست که در این باره حرف میزنه،در خود محافل سلفی هم این ماجرا باعث بحث‌هایی‌ شد...پس کلا نمیشه گفت قضیه حقیقت نداره،اما همانطور که گفتم رسانه‌های ما بزرگ نمایی‌ بیش از حدی انجام دادند.عده ای  از دختر‌هایی‌ که از جهان عرب و حتا غرب می‌رن سوریه، برای جهاد نکاح نرفتند،بلکه تنها با یک نفر از جهادی‌ها ازدواج کردند،و در انجام کار‌های پشت جبهه‌ مثل آشپزی و غیره کمک میکنند،اما رسانه‌ها همه اینها رو به عنوان فاحشه خطاب میکنند... در موضوعات دیگری هم بزرگ نمایی‌هایی‌ شده،قطعاً  در جنایت کار بودن داعش شاکی‌ نیست،اما مثلا بارها گفته شده داعش کودکان را سر میبره،من تا اینجا مدرک محکمی در این ارتباط ندیدم،بله از کودکان برای تبادل اسیر استفاده شده ولی‌ من ندیدم بچه اعدام کنند و سر ببرند...
  15. حالا چرا غرب و به اصطلاح جامعه جهانی‌(در اصل همان غرب) با این پیشنهاد ساده (دو ملت یک دولت)موافقت نمیکنند!!!! دلیلش بر میگرده به رقابت همیشگی‌ غرب و شرق که اصلی‌ترین دلیل حمایت غرب از کشور اسرائیل و سپس تجهیزش هم  بوده!!!!!شما ببینید از دوران بستن این جنگ بوده صرف نظر از چه تمدنی در شرق هوم فرما بوده.برخی‌ اولین درگیری شرق و غرب را جنگ معروف تروا می‌دانند که همر اولین داستان سرای غربی از را شرح داده...بعد از آن ابر قدرت آن زمان ایران هخامنشی با نماینده تمدن غرب،یونان،جنگ داشته،که این جنگ هم با درگیریهای ایران دیگر ممالک فرق می‌کرده!!!!!ماسلن درگیری ایران و بابل یا ایران مصر یا ایران با اقوام کوچنشین آسیایی مرکزی،آن جنگ‌ها سر زمین و منابع بوده اما جنگ ایران یونان(غرب)‌یک تضاد عقیدتی‌ رو شامل می‌شده،عقیده مادیگرا غربی با عقیده روح گرا و معنوی گرای شرقی‌،فلسفه و به اصطلاح دموکراسی یونانی(اینجا دموکراسی رو دوستان تحت عنوان اغوا کننده امروزی تفسیر نکنند،بلکه منظور تلاش انسان برای غلبه خواست خود بر خواست خدا،یعنی‌ غلبه   انسان بر  خدا)در برابر عبودیت گرایی و خدا محوری ایرانی شرقی‌...به همین علت است که اولین بار ‌یک دشمن ایران رو بربر و وحشی مینامد(به آثار یونانیان از قبیل هرودت رجوع شود)و جنگ خود را تحت عنوان جنگ بین تمدن و بربریت می‌خواند آن هم نه از این جهت که ایرانیان قوم عقب مانده‌ای بودند،خود آنها در اثارشون به برتری ایرانیان در بسیار از تکنیک‌ها مثل راه سازی،کشتیرانی و غیره اشاره داشتند اما اتهام آنها همین معنویت و خدا  گرایی ایران بوده،می‌گفتند چون که سیستم سیاسی اجتمایی‌‌شان مثل ما نیست پس بربر هستند(همین حرفی‌ که الان هم پس از ۲۵۰۰ سال میزند،تحت عنوان حقوق بشر و دموکراسی و غیره)...پس این یک جنگ ماهیتیست،و هر که هم از آن زمان بر شرق حکمرانی کرد همین برخورد ایجاد شد،از اشکانیان و ساسانیان بگیر تا اعراب مسلمان و ترک‌های سلجوقی و عثمانی،ظاهر امر تغییر کرد اما باطن همان بوده،یعنی‌ تفاوت مهیاتی غرب مادی گرا و انسان محور با مولفه های  آن مثل دموکراسی یا همان برتری نظر انسان بر خدا،تعریف حقوقی برای بشر حتا اگر این حقوق مخالف خواست خدا باشد و غیره و شرق خدا محور با فرایند‌های سیاسی اجتمایی‌ و غیره بر گرفته از خواست و نظر خدا(هر چند در برهه‌‌هایی‌ از زمان تعریف اشتباهی از خدا و خواست آن داشتند،اما این ماهیت قضیه رو تغییر نمیده) البته نمیخوام از موضوع تاپیک منحرف بشم،واگر نه در این ارتباط می‌شه خیلی‌ حرف زد اما این شرق و غرب همواره برای تصاحب سرزمین فلسطین حساسیت زیادی داشتند،و در تاریخ هر وقت طرفی‌ توانسته بر این سرزمین تسلط پیدا کنه باعث برتری و انفعال طرف مقابل شده،برای همین هم غرب با حمایت از صهیونیسم که خود از مدرنیته نشأت گرفته و با یهودیت سنتی در تضاد است،سعی‌ کرد پس از قرن‌ها دستش را روی این سرزمین بگذارد و موفق هم شد.برای همین اسرائیل تنها یک کشور مثل کشور‌های دیگر نیست،بلکه دروازه غرب در برابر شرق(جهان اسلام)است.چند سال پیش آزنار نخست وزیر جنگ طلب سابق اسپانیا که در حمله به عراق هم شرکت داشت،خطاب به  برخی‌ از سیاست مداران اروپایی که از اسرائیل انتقاد میکردند گفت که اگر اسرائیل فرو بریزد بعد از آن غرب بی‌ پناه خواهد ماند!!!!!که این سخن برگرفته از همان نکات تاریخیست که گفتم پس مشکل با اسرائیل ارتباطی‌ به یهودیان ساکن آنجا و افرادی مثل شما ندارد،حتا فلسطی نی‌‌ها هم مساله اصلی‌ نیستند ،بلکه بحث اینه که ‌یک دولت صهیونیستی و متحد غرب دست بلند غرب در منطقه است،اما با پیشنهاد ۲ ملت و یک دولت هم یهودیان و فرزندان و نوه‌های مهاجرین سالها گذشته که گناهی در آواره‌ کردن فلستیان ندارند مشکلی‌ براشون پیش نمی‌آد،هم عرب‌های آواره‌ به حقشون میرسن و هم پایگاه غرب در دل‌ جهان اسلام تحت عنوان دولت صهیونیستی برچیده میشود
  16. بقیه دوستان هم توضیح دادند،اینکه جایی‌ کار اشتباهی صورت بگیره ،انجام همان اشتباه را در مکان دیگری تجیح نمیکنه.پس بله آمریکا و استرالیا هم به روش نامشروع تشکیل شدند،این دلیل نمیشه که هر کس خواست آن کار را بکند هیچکس حرف نزنه...ضمن اینکه باز دوستان توضیح دادند که موتسفانه بومی‌های آمریکا استرالیا و کانادا بخش زیادیشون از بین رفتند و بازماندگان هم به قدری کم هستند که دیگر داعیه حکومت ندارند و حل شدن در کشور جدید را پذیرفتند.بله اگر مثلاً ۵۰ میلیون سرخپوست داخل آمریکا و ۴۰۰ میلیون هم خارج آمریکا آواره‌ بودند،آنجا حق این می‌بود که از اینها برای بازگشت به آمریکا و تشکیل حکومت طرفداری بشه.البته این به معنای کشتن یا اخراج افرادی که بالاخره در آن سرزمین ساکن شدند نیست.اما باید زندگی‌ با حقوق برابر در کنار بومیان را بپذیرند و از حکومت انحصاری برای خود دست بردارند،اسرائیل هم به همین شکل،من معتقدم درست نیست به یهودیان آنجا گفته بشه همتون سوار کشتی بشین برگردین اما یهودیان هم باید قبول کند که اعرابی هستند که قبل از آنها در این سرزمین زندگی‌ میکردند و الان خود و فرزندان و نوه‌هایشان آواره‌ هستند و این حق را دارند که برگردند. به جای دو ملت و دو دولت(که اینجا دولت فلسطینی کوچک تر و از امکانات کمتری برخوردار خواهد بود)،بهتره از دو ملت و یک دولت سخن گفته بشه،یعنی‌ اعراب شامل آوارگان و یهودیان در کنار هم در تمام فلسطین از زمین‌های سال ۱۹۴۸ گرفته تا غزه و کرانه باختری.این عین عدالته،و هم آن فلسطینی آواره‌ به حقش میرسه و هم افرادی مثل شما میتوانید همان جأ به زندگیتون ادامه بدید بدون اینکه خطری تهدیدتون کنه
  17. جناب آریل اینکه کانادا تا استرالیا مناطق غیر مسکونی زیادی دارند توجیح خوبی برای این نیست که ۵۵ درصد زمین‌های سال 1947را به یهودیان دادند.بر طبق نقشه مناطق محدودی یهودی‌ نشین بودند پس این ۵۵ درصد با هیچ منطقی‌ جور در نمیاد،حالا یا می‌خواد صحرا باشه یا باغ...ضمناً ترکیب جمعیتی در مناطق مختلف رو گذاشتم،یهودیان در اغلب مناطق اقلیت بوده اند،پس چطور ۵۵ درصد زمین‌ها را فاتحان جنگ جهانی‌ به آنها واگذار کردند؟؟؟و همان طور که گفتم تنها ۳ درصد از زمین‌ها حاصل خرید از فلستینیون بود،پس در شمال هم بسیاری از زمین‌ها بدون اجازه فلسطینیان و صرفاً با زور و حمایت انگلیس تصاحب شدند.اگر نظرتون مخالف اینه لطفا مدرکی از وسعت زمین‌های خریداره شده ارائه بدین....و باز هم تکرار می‌کنم کلا ۶۰۰ هزار جمعیت یهود بدون اجازه اعراب و مسلمانان آنجا مستقر شدند،سال ۱۹۱۴ یهودیان حدود ۶۰ هزار نفر بودند که ون هم باز اکثرشون مهاجر بودند،اما چون که در زمان دولت عثمانی که یک دولت اسلامی بود به فلسطین آماده اند میگیم قبول بالاخره از حکومت وقت اسلامی اجازه گرفته بودند،اما بعدش با حمایت و ساپورت انگلیس و خلاف نظر ساکنین بومی آنجا یهودیان مهاجرت کردند و شدند ده برابر!!!!!!!با چه حق و منطقی‌؟؟؟ و اما اعراب اسرائیلی،شما این ۳ میلیون رو از کجا آوردی؟؟؟اعراب درون مناطق سال ۴۸ یا همان اسرائیل امروزی کمی‌ بیش از ۱ و نیم میلیون نفرند،پس شما دو برابرش کردین!!!!!!این هم امار رسمی‌ جمعیت: http://en.wikipedia.org/wiki/Israel زده فقط ۲۰ درصد عرب از ۸ و نیم میلیون کلّ،حساب کنید چقدر میشه بنده اشنایان زیادی از اعراب اسرائیلی دارم،من در اروپا هستم و سالها پیش در دانش گاه اینجا زیاد میآمدند برای تحصیل.در شهر تحصیل  من که زیاد هم بزرگ نبود،بیش از ۱۰۰ دانشجوی عرب اسرائیلی مسیحی‌ و مسلمان بودند و با وضعیتشون کاملا آشنا هستم،بخشیشون از شمال و شهر‌های نازارت  وهیفا و اطرافشون بودند و بخشیشونم از منطقهٔ مثلث....خوب اینها اکثرا از تبعیض سخن می‌گفتند،حتا در زمان انتفاضه دوم پلیس اسرائیل تعدادی از آنها را که فقط تظاهرات میکردند کشت!!!!!دو تا حزب و گروه اصلی‌ دارند،یکی‌ حرکت اسلامی که رئیسش رائد صلاح همش در اسرائیل زندانه،و دیگری حزب تجمع که رئیس سابقش عزمی بشاره به همدستی با حزب الله در جنگ ۳۳ روزه متهم شد و فرار کرد از اسرائیل آن زمان آنجا چند دانشجوی شیعه لبنانی هم بودند و چند تا از این اسرائیلی‌های عرب با ما رابطه خوبی داشتند،تابستون وقتی‌ برای تعطیلات برگشته بودند اسرائیل فرودگاه تلاویو نگرشون داشته بودند،باز جویی که این ایرانی‌ها و لبنانی‌ها کیند که شما باهاشون دوستین؟؟؟به طوری که پس از بازگشت میترسیدند مثل سابق با ما معاشرت داشته باشند!!!!!بین خودشونم میترسیدند چند تا جاسوس باشه،بین خود دانشجویان.مخصوصاً یکیشون که از بدویها بود و پدرش گفته میشد درجه دار ارتش اسرائیل هست.اکثرا از این بدشون میومد به خاطر کار پدرش و می‌گفتند طرف جاسوسه،جلوی آن خیلی‌ در حرف زدن احتیاط میکردند،مطلقاً حرف سیاسی با ما نمیزدند اگه این حضور داشت. اتفاقاً در باره ارتش هم که گفتید،از اعراب اغلب همین بدوی‌ها و دروز‌ها در ارتش استخدام میشوند و مسلمانان(غیر از بدویها)و مسیحیان از خدمت در ارتش اکراه دارند!!!!!خلاصه اینکه وضعیت اقلیت عرب آنچنان هم گًل و بلبل نیست  
  18. منظور حملات مرزی بود...و بمب گذاری تحت پوشش گروه‌های سلفی در داخل عربستان
  19. من هم دلیل مصون ماندن عربستان در این مدت رو نمی‌فهمم،مخصوصاً اینکه  کشور بسیار متزلزلی هست و به راه‌های مختلف میشه بهش ضربه زد،از حوثی‌های جنوب بگیر تا شیعیان از مرز‌های عراق.چند ماه پیش بود که شخصی‌ به نام واثق ال بطاط از چهره‌های نزدیک به مقاومت و رئیس گروهی به نام جیش‌ المختار به مرز‌های عربستان حمله کرد اما پلیس عراق زمان مالکی وارد عمل شد و بازداشتش کرد!!!!!!تا اینکه پس از مدتی‌ با حمایت همین عربستان داعش حملاتش به عراق رو شروع کرد!!!!!خلاصه اینکه خیلی‌ داره در ارتباط با عربستان محافظه کاری میشه،حد اقل سود ناا امنی‌ عربستان افزایش قیمت نفت میتونه باشه
  20. با سلام حالا که تحلیل خودتونو به صورت مبسوط تر تشریح کردین،می‌تونم بگم که با نظر شما در ارتباط با انرژی هسته‌ای موافقم،یعنی‌ من هم مثل شما فکر می‌کنم که مهم علم و زیرساخت‌های هسته ایست،و اگر ما بتونیم غرب رو به پذیرش غنیسازی داخل ایران و حفظ زیر سخت‌ها مجبور کنیم این خود یک پیروزی خواهد بود،چون که همانطور که خودتون به درستی‌ فرمودین فعلا ما به غنی سازی ۲۰ درصد و بالاتر  نیاز نداریم و حتا همان ۵ درصد هم فعلا تولید به مقدار زیاد آن اقتصادی نیست،مگر اینکه بخوان سوخت بوشهر رو به ما ندن....و با نظر شما با فواید برداشته شدن تحریم‌ها به ویژه در معادلات منطقهٔ‌ای و کمک به متهدینمون و غیره موافقم یعنی‌ این فوائد از فوائد غنیسازی در مرحله فعلی بیشتره،و حتا بنده معتقدم تا ۱۵ سال دیگه هم میتونیم غنیسازی رو محدود کنیم(البته این توانایی‌ رو داریم که اگر بنا به دلیلی‌ تشخیص دادیم باید فعالش کنیم،این کار را انجام بدیم) پس تا اینجا با شما همنظرم.اما تفاوت دیدگاه من با شما سر این است که بنده مثل شما مطمئن نیستم که مسئولین ما از مطرح شدن بحث‌های دیگر مثل موشکی جلوگیری کرده باشند....و واضح  بگم من به اظهارات مسئولین که می‌گویند غیر از هسته‌ای هیچ محدودیتی رو نپذیرفتیم و نخواهیم پذیرفت،اعتماد ندارم!!!!!! اگر مذاکرت فقط هسته‌ای باشند معتقدم که به نفع ماست،اما اگر مثلا موشکی رو هم محدود کنیم دیگه قضیه فرق خواهد کرد!!!!!! شما در تحلیلتون کاملا احتمال محدودیت موشکی  رو ردّ می‌کنید اما بنده بنا به نشانه‌هایی‌ این احتمال را جدی میبینم.به چند نمونه اشاره می‌کنم که البته در پست قبل نیز اشاره کردم که اینجا تکرار می‌کنم: جلوگیری وزارت امور خارجه از سفر کارشناسان موشکی کره شمالی به ایران،که تحت عنوان سؤال از وزیر در مجلس مطرح شد،که تکذیب نشد و جواب قانع کننده‌ای به آن داده نشد. دخالت و هشدار شورای عالی‌ امنیت ملی‌ در اخطار به برخی‌ نمایندگان که از محدودیت‌های موشکی سخن می‌گفتند،با این عنوان که نباید مسائل محرمانه بازگو شوند عدم انجام آزمایشات موشکی برد بلند بعد از روی کار آمدن دولت جدید.توجه داشته باشید که اینجا حرف تنها از رسانه‌ای نشدن آزمایشات نیست.چون که قطعاً اگر آزمایشی‌ صورت میگرفت غرب آن را ردیابی میکرد و در رسانه‌هایش اعلام میکرد،پس عملا نزدیک ۲ سال هست که آزمایشی‌ صورت نگرفته و این عجیب به نظر میرسه عدم پرتاب ماهواره علیرغم  بیان  چند باره مسئولین نسبت به آماده بودن زیرساخت‌های پرتاب و ماهواره ها اینها سوالاتی هست که بنده و خیلی‌‌ها دارند و جوابی به آنها داده نشده،و این من رو نسبت به مواضع رسمی‌ مسئولین در ارتباط با عدم پذیرش محدودیت در بحث موشکی بدبین میکنه!!!!!مگر اینکه جواب قانع کننده‌ای داده بشه،و همین جا از شما میخوام  که اگر در ارتباط با این سؤالات پاسخی دارید،بفرمائید تا بنده هم روشن شم به اینها برخی‌ صحبت‌ها که از جانب افراد مطلئع در گوشه و کنار به آدم میرسه رو هم اضافه کنید اگر ما محدودیتی در قضیه موشکی یا بخش‌های دیگر بپذیریم معادلات کاملا متفاوت میشوند.شما را به پست شماره ۲۲۳ این تاپیک      اینجانب ارجاع میدم.در آنجا مفصل توضیح دادم که چرا مذاکرت هسته‌ای اگر واقعا هسته‌ای باشند به نفع ما هست(همان نظر شما)و اگر موشکی رو هم در بر بگیرد خیر با یک دو دو تا چهار تا ساده هم میشه فهمید که چرا غرب هرگز اجازه نخواهد داد ایران زیرساخت‌های هسته‌ای خودش رو حفظ کند،برنامه موشکی خودش را گسترش دهد و تحریم‌ها هم برداشته شود....باز شما را به پست ۲۲۳ این تاپیک ارجاع میدم.دقیقا به همان دلایلی که شما از مذاکرت هسته‌ای خوشحال هستید آمریکایی‌ها نمیگذارند که آن اتفاق که شما میخواهید یعنی‌ افزایش اقتدار ایران(که بحث موشکی بخش مهمی‌ از آن است)با حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای و ظرفیت غنی سازی داخلی‌ اتفاق بیفتد. اتفاقاً در آن پست اشاره‌ای هم به زیردریایی‌ها کردم،و این که به احتمال زیاد ممکنه زیردریایی‌های ما هم در تناژ‌های سنگین مورد محدودیت قرار بگیرند.اگر خواستین آن پست را بخوانید و نظر خودتون رو بگید،اینجا فقط بگم که هیچ کشوری نمیتونه خودش رو واقعا  به عنوان قدرت جهانی‌ مطرح کنه بدون اینکه حد اقل ۳ چیز رو داشته باشد:هسته ای،موشک بالستیک قاره پیما،زیر دریایی با توان حمل موشک بالستیک(البته اقتصاد قوی جای خود را دارد).دقیقا ۳ مورد که کشور‌های شکست خورده جنگ جهانی‌ آلمان و ایتالیا  اجازه داشتن آنها را بعد از جنگ نداشتند و هنوز هم ندارند!!!!!!فقط این رو اضافه کنم توجه کنید که من در آن پست از منظر غربی‌ها به قضیه نگاه کردم،پس بهتره ماجرای فتوا رهبری در ارتباط با سلاح هسته‌ای رو دخیل نکنیم با تشکر از توجه شما پ‌ن: آقا ۲ روز پیش جناب سهیل گفتند که زیردریایی فاتح آماده است،اما اجازه نمیدن عملیاتی بشه.امشب جناب سیاری در گفتگوی خبری کانال ۲ در جواب مجری گفتند که هنوز سلسله مراتب اجازه رونایایی آن را نداده،در حالی‌ که خود ایشون گویا چند روز پیش فرموده بودند ۷ آذر قراره رونمایی بشود!!!!!!میگم این جناب سهیل اینهمه هم بهش حمله شد زیاد هم اشتباه نگفته بودند!!!!!!شما که در مسائل دریایی دستی‌ بر آتش دارید،اگه زحمتی نیست یک تحقیقی بکنید ببینیم قضیه چیه
  21. با سلام بنده از مذاکرات ۱۰ سال پیش  هم مثال آوردم....نظر شما در این ارتباط چیه که رهبری مثل امروز از مذاکرات سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ حمایت کردند اما بعد گفتند که از اول هم موافق اینگونه مذاکره و تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای نبودند؟؟؟شما این رو چهجوری تحلیل می‌کنید؟؟؟ و بر چه اساسی‌ اطمینان دارید که ایشون در زمان فعلی از این مذاکرت رضایت دارند،و مثل آن زمان فردا نخواهند گفت که از اول با اینگونه امتیازیاتی که در ژنو داده شد و اینگونه  مذاکره کردن هم موافق نبودند؟چه تفاوتی بین حمایت‌های ایشون با حمایت‌های سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ هست؟چرا تنها سال ۲۰۰۴ گفتند که که از همون سال ۲۰۰۲ موافق تعلیق و مذاکره با آن شیوه نبودند؟ مثال‌های متعدد من برای این بود که نشون بدم رهبران سیاسی و دینی جامعه تصمیماتشون همواره متاثر از شرایط یاران و اطرافیان است،در مواردی مجبور شده اند خواسته‌های بر حقشون رو مسکوت بگذارند به علت بی‌ بصیرتی و عدم همراهی یاران. همین نرمش قهره مانانه امام حسن.ایشون چرا این نرمش رو انجام دادند.یعنی‌ خسته اولیه ایشون این بود؟یا به علت خیانت اطرافیان مجبور به پذیرش این شدند؟؟؟اولش ایشون لشکر کشی‌ کرده بودند به سمت اردوی معاویه،و تصمیمی بر گفتگو و سازش نداشتند اگر یرانشون کوتاهی نمی‌کردند،و نرمش بعد از این کوتاهی مطرح شد.البته از زمان بهترین تصمیم همین بود،اما آیا اگر یرانشون خیانت نمی‌کردند و تا آخر پای امام وای میستادند باز هم ایشون با خلافت معاویه موافقت میکردند؟؟؟ایشون این رو ترجیح میدادند یا اینکه اصحاب شون با بصیرت بیشتر ایشون رو در هدف اولیه که همان ساقط کردن معاویه بود همراهی میکردند؟؟؟ چرا رهبری قبل از روی کار آمدن این دولت از رویه متفات جلیلی حمایت میکردند؟یعنی‌ انقدر سریع نظرشون عوض شد؟یا پس از انتخابات اکثریت در شورای عالی‌ امنیت ملی‌ تغییر کرد به نفع طرفی‌ که خواستار مذاکرت به روش فعلی بودند؟؟؟و اینکه اکثریت مردم هم با رأی شون نشون دادند که به مذاکرت به شیوه فعلی امید دارند؟؟؟ اگر فردا فرزان دولت فعلی استعفا میدهد و مثلا جلیلی رأی بیاورد و نظر وی و تیمش بر این باشد که دیگر این مذاکرات را به روش فعلی‌ ادامه ندند،به نظر شما رهبر بهش میگند اشتباه میکنی‌ و باید به همان روش ظریف ادامه بعدی یا به نظر اکثریت جدید احترام خواهند گذاشت و به از روش تیم‌ جدید هم حمایت خواهند کرد؟؟؟ میخوام بگم رهبر همیشه بر اساس داشته‌ها تصمیم میگیرند،و داشته‌ها هم اطرافیان و نخبگان کشور هستند،اگر این نخبه‌ها و قالب مردم نظری مخالف رهبر داشته باشند ایشون جبراً جلوی آن‌ها را نمیگیره چون با واکنش منفی‌ اینها روبرو خواهد شد و در کشور دو دستگی ایجاد میشود،بلکه سعی‌ میکنند برخی‌ از خسته‌های آنها را تعدیل کنند... باز هم تکرار میکنم،چرا ایشون زود نگفتند که مخالف تعلیق غنی سازی و مذاکرات به شیوه تیم‌ ۱۰ سال پیش بودند و تنها بعد از ۲ سال آن را عنوان کردند.اتفاقاً تمام جملات حمایتی که برای تیم‌ مذاکرات فعلی به کار میبرند برای آن تیم‌ هم به کار می‌بردند،همان نکاتی‌ که شما با فونت پر رنگ نوشتین،مثل این تیم‌ فرزندان انقلاب هستند،پشت تیم‌ مذاکرت رو خالی‌ نکنید و دقیقا همین صحبت‌هایی‌ که امروز میکنند،اما ۲ سال بعدش گفتند که از اول هم با شیوه آن تیم‌ مذاکرات موافق نبودند!!!!!!! پس اگر موافق نبودند،چرا آن جملات رو در حمایت از آنها بیان میکردند؟؟؟علتش همان است که در پاراگراف بالا گفتم،وجود اکثریتی از خواص و مردم که نزاری متفاوت با نظر ایشون داشتند،و جلوگیری از جو سازی منفی‌ برخی‌‌ها و دو دستگی در کشور(باز هم شما رو به اتفاقات سال ۸۸ رجوع میدم) باز هم میگم آدم ولایت پذیر فرد منفعلی نیست که رهبر مانند کودکان لقمه رو دهانش بگذارد،بلکه باید از خودش تحلیل داشته باشد،و بفهمه کی‌ رهبری بنا به دلایلی مثل عدم آگاهی‌ مردم نمیتواند همه چیز را بگویند و این وظیفه آنهاست که با آگاهی‌ بخشی مردم زمینه رو برای اجرای خسته‌های رهبری فراهم کنند....تا اکثر مردم نخواهند رهبر آنها را مجبور به اجرای خسته‌ها شون نمیکنند!!!!! و اما در ارتباط با این مذاکرات،من هم معتقدم که اگر فقط مذاکرات برنامه هسته‌ای ما را در بر بگیره جای نگرانی‌ نیست،اما موتاسفانه نشانه‌هایی‌ هست که نشون میده مسائل دیگری مثل موشک‌های ما هم در مذاکرات گنجانده شده.دلیل آن هم اظهارات آمریکایی ها،اعتراضت نمایندگان و سوال رسمی‌ آنها از مقامات دولت در ارتباط با دلیل تعلیق همکاری‌های موشکی با برخی‌ کشور‌ها مثل کره شمالی‌ و در پی‌ آن هشدار شورای عالی‌ امنیت ملی‌ به آنها در ارتباط با عدم فاش کردن موارد محرمانه!!!!!!!!!!(همه این‌ها در خبر‌ها آمده بود و میتوانید با سرچ کردن پیدا کنید) حالا شما از کجا مطمئن هستید که مذاکرات برنامه موشکی ما رو در بر نمیگیره و به بیانیه‌ها رسمی‌ مقامات دولتی بسنده می‌کنید. یکی‌ از دوستان در همین تاپیک دو سه روز قبل بند قطع نامه سال ۲۰۰۷ سازمان ملل رو در ارتباط با تعلیق برنامه موشکی ایران گذشتند،و در توافق ژنو هم آمده که باید ایران در ارتباط با قطع نامه‌های سازمان ملل مذاکره کنه!!!!!! پس هنوز هم صد درصد مطمئنید که موشک‌های ما قابل مذاکره نیستند؟؟؟
  22. با سلام فکر کنم این دو تصویر گویای همه چیز باشد!!!!!!! تصویر اول سرزمین‌های یهودی‌ نشین در سال ۱۹۴۷،و تصویر دوم طرح تقسیم سرزمین‌های سازمان ملل در همان سال حالا میشه یکی‌ بگه بر چه اساسی‌ در طرح, این همه زمین به یهودیان دادند در حالی‌ که در اصل سرزمین‌هایی‌ که در آنها سکونت داشتند بسیار کمتر از آن بود؟؟؟ البته همین زمینهای یهودی‌ نشین سال ۱۹۴۷ هم اکثرا با اقدامات امثال هاگانا و ایرگون و حمایت‌های اشغالگران انگلیس به دست آمده بود،و تنها چیزی نزدیک به ۳ درصد زمین‌ها از طرف برخی‌ زمین داران فلسطینی فروخته شده بود!!!!!! کشتار‌هایی‌ قبل از تشکیل رسمی‌ اسرائیل از جانب صهیونیست‌ها انجام شد که منجر به مهاجرت تعداد زیادی از اعراب مسلمان و مسیحی‌ شد،یعنی‌ آوارگی فلسطینیان از قبل از تشکیل رسمی‌ اسرائیل شروع شده بود و در زمین‌هایی‌ که خالی‌ میکردند بلافاصله صهیونیست‌ها ساکن می‌شدند،یعنی‌ این کشتار‌ها صرفاً درگیری‌های معمولی نبوده بلکه بر اساس برنامه از پیش تعیین شده برای کوچاندن فلسطینی‌ها صورت میپذیرفته!!!!!!! از جمله میتوان به کشتار دیر یاسین اشاره کرد: http://en.wikipedia.org/wiki/Deir_Yassin_massacre این هم نقشه‌ای از ترکیب جمعیتی در سال ۱۹۴۵: به طور کلی‌ جمعیت یهودیان در سال ۱۹۴۷ چیزی حدود ۶۰۰ هزار نفر بوده،و تعداد فلسطینیان بیش از ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر،پس مشخص نیست که چرا سازمان ملل بیش از ۵۰ درصد زمین هارو به یهودیان داد،از نظر گستردگی نقاط سکونت هم که نقشه اول کاملا گویاست پس این طرح سازمان ملل واقعا جای تعجب دارد البته این جمعیت یهودی‌ هم همان طور که گفتم با کوچاندن اجباری فلسطینیان و مخصوصاً حمایت گسترده انگلیس پس از اعلامیه بالفور به ۶۰۰ هزار رسیده بود در سال ۱۹۴۷. در سال ۱۹۱۴ یعنی‌ کمی‌ قبل از افتادن فلسطین دست انگلیس جمعیت یهودی‌ فقط ۶۰ هزار نفر بوده،پس حمایت انگلیس در مهاجرت و مستقر کردن صهیونیست‌ها منجر به ۱۰ برابر شدن جمعیت یهودیان شد،که باز هم علیرغم این جمعیتشون هنگام تشکیل کشور اسرائیل نصف فلسطینیان بوده!!!!!!!و برای حل این معضل چند صد هزار فلسطینی رو در سال ۱۹۴۸ به زور بیرون میکنند
  23. بیعت افرادی که به تازگی به جیش النصر پیوستن با عبدالرعوف ریگی مگه این عبد الروف ترور نشده بود؟
  24. با سلام ببینید دوست گرامی‌ ولایت پذیری شما جای تحسین داره،اما شما  پیچیدگیهای قضیه رو در نظر نگرفتین،الان برای شما چند تا نمونه می‌ارم تا قضیه روشن تر بشه،هم از تاریخ همین مذاکرات هسته ای،هم تاریخ انقلاب و هم تاریخ اسلام.... خوب،همه دیدیم سال ۲۰۰۲ ایران ۲ سال برنامه هسته‌ای رو تعطیل کرد،یک عده اعتراض کردند کفن پوشان جلوی تاسیسات هسته‌ای تظاهرات کردند،یک عده دیگه هم به آنها گفتند افراطی.اینجا رهبری به طور کلی‌ از تیم‌ مذاکره کننده حمایت کردند،اما در عین حال مردم رو از مکر طرف‌های مقابل ایران بر حذر میداشتند و کدهایی در ارتباط با بدبینیشون نسبت به مذاکرات می‌دادند اما هیچوقت نگفتند که مخالف حرکت دولت وقت هستند(دولت اصلاحات) و حمایتشون رو از تیم‌ مذاکره کننده بر نداشتند،تا اینکه سال ۲۰۰۴ پلمپ تاسیسات اصفهان شکسته شد و آن دور مذاکرت پایان یافت.پس از پایان مذاکرات ایشون گفتند که از اول هم با تعلیق موافق نبودند و فقط به جهت اصرار دولت و مجلس وقت و به طور کلی‌ اکثر مسئولین که نظرشون بر تعلیق بود با این امر موافقت کردند. بعد از آن دولت جدید احمدی‌نژاد آمد روی کار و سیاستش رو بر پیگیری برنامه هسته‌ای بنا کرد،و کلا روندی کاملا بر عکس دولت قبل خودش پیش گرفت،و اینجا هم رهبری با قدرت از دولت و تیم‌ مذاکره کننده حمایت کردند،با اینکه عده‌ای بودند که حرکت دولت را افراطی میدانستند،اما خود دولت منتخب مردم،مجلس وقت که اکثریت سیاسیش نسبت به مجلس قبلش تغییر کرده بود(از اصلاح طلب مجلس ششم به اصول گرای مجلس هفتم)و کلا اکثر خواص نظرشون بر مقابله با غرب و پیگیری برنامه هسته‌ای بود،رهبری هم همان طور که گفتیم از این روند علیرغم اعتراضات برخی‌ از مسئولین و رسانه ها،با جدیت  حمایت کردند.دقیقا همان کاری که نسبت به تیم‌ دولت قبل انجام دادند،با اینکه سیاست‌های این دو دولت ۱۸۰ درجه با هم تفاوت داشتند. بعد رسیدیم به سال ۹۲ و شاهد پیروزی کاندیدایی بودیم که نظرش به غرب و مذاکرات هسته‌ای خوشبینانه بود و سرسختی‌های دولت قبل از خودش رو بر نمیتافت،که بین کاندیداها اتفاقاً تمام نظرات نسبت به مذاکرات بودند،از جلیلی که طرفتار سرسختی نسبت به غرب بود تا امثال دیگرانی که نگاه بینابینی داشتند،اما مردم به کسی‌ رأی دادند که نگاه خوشبینانه در ارتباط با مذاکرات دارد،و یک موجی از خوشبینی هم در خیلی‌ از رسانه‌ها و خواص جامعه در این ارتباط ایجاد شد....و دیدیم که رهبری از این هم حمایت کردند و میکنند. حالا ما از این باید نتیجه بگیریم که رهبری خدایی نکرده ثبات نظر ندارن و تند تند نظرشونو در بارهٔ یک موضوع عوض میکنند؟؟؟اگر اینگونه باشد ،که نیست،واقعا نگران کننده میشد!!!!!اما اگه دقیقتر نگاه کنیم  متوجه میشیم که ایشون همواره بر اساس داشته‌هاشون تصمیم میگیرند،یعنی‌ اگر دولت‌ها و نخبگان سیاسی کشور نسبت به یک مسیر رغبت ندارند ایشون هیچوقت آنان رو مجبور به پیمودن آن مسیر نمیکنند،و اگر هم احیاناً دولت ،افکار عمومی و نخبگان اصرار به پیمودن راه و روشی رو دارند که ممکنه نظر ایشون نباشه،ایشون جلوی آن را به طور کامل نمیگیرند،و با تعدیل‌هایی‌ اجازه میدهند....نمونه همان تعلیق سال ۲۰۰۲ که ایشون مانع نشدند اما ۲ سال بعدش گفتند که از اول هم موافق این تعلیق نبودند،اما همان زمان کدهایی در این ارتباط میدادند که الان هم اتفاقاً سخنان ایشون مملو از این کدهاست!!!!!!اما همچنان از راه دولت و تیم‌ مذاکره کننده حمایت میکنند،سال ۲۰۰۲ هم حمایت میکردند در حالی‌ که افرادی کفنپوش در خیابون‌ها با تعلیق مخالف بودند.و از نظر قانونی این قدرت رو داشتند که جلوی تعلیق رو بگیرند،اما هیچوقت از این قدرت استفاده نکردند،و صرفاً ۲ سال بعد گفتند که موافق با تعلیق نبودند،چون که اگر از این قدرت استفاده میکردند کشور دچار مشکلات دیگری میشد،در کشور دو دستگی به وجود می‌آمد،متهم می‌شدند به دیکتاتوری،اگه از طرف غرب تهدیدی صورت میگرفت برخی‌ تقصیر را گردن ایشون مینداختند.و نسبت به توان ایجاد مشکل در کشور از طرف برخی‌ شک نکنید،همه دیدم سال ۸۸ بعد از انتخابات وقتی‌ که رهبری علناً نظرشون مخالف اید عده بود چه اتفاقی در کشور افتاد!!!!!!! فقط هم در موضوع هسته‌ای نیست،در خیلی‌ از زمینه‌های دیگر هم هست.مثلا همین دزدی‌ها و اختلاس ها،خیلیهاشون از طرف افراد شناخته شده و قدرتمند هستند.خوب چرا رهبر نمی‌آ‌د بگه اینا مفسد فل عرض هستند و دستشونو یک بار برای همیشه از بیتالمال قطع کنه؟؟؟چون که آن وقت همین افراد با نفوذ و قدرتی‌ که دارند برای کشور مشکلات به مراتب بزرگ تری از الان ایجاد میکنند!!!!!!یا باز در زمینه فرهنگی‌،زمان وزارت مهاجرانی در روزنامه‌ها گفته میشد که مقصر کربلا خشونت حضرت محمد در جنگ بدر بود،یا که در برابر خدا هم میشود تظاهرات کرد!!!!!خوب،آیا رهبر با اینها موافق بودند؟مسلما خیر.پس چرا با مهاجرانی  که آن زمان هم همه میدونستند افکارش چیه،برخورد نکردند؟؟؟از نظر قانونی این امکان براشون وجود داشت.اما این کار رو نکردند به همان علت قبلی‌،و گذاشتند که طرف کم کم خودش گند کارش در بیاد،اما تا آن روز کلی‌ ضرر رسوند به کشور..... اول انقلاب هم بر میخورین به مواردی مشابه. امام خمینی تا مدت‌ها از دولت زمان بنی صدر حمایت کردند،حتا زمان انتخابات برخی‌ از بزرگان و بخشی از حزب جمهوری اسلامی از بنی صدر حمایت کردند و جلوی کاندیداتوری امثال جلالدین فارسی‌ رو گرفتند با این بهانه که اصلیت ایرانی نداره.و تحلیل این افراد این بود که بنی صدر یک آدم روشنفکره که دنیای جدید رو خوب میشناسه و در عین حال تفکرات اسلامی هم داره،حتا برخی‌ از جمعیت روحانیت مبارز هم از وی حمایت کردند تا شد رئیس جمهور.اما همان زمان اشخاصی‌ مثل شهید حسن آیت و شهید دیالمه به شدت مخالف بنی صدر بودند.شما به ماجرای مشهور به "نوار آیت" رجوع کنید می‌بینید که چه اتهاماتی به شهید آیت زده نشد مثل تند رو،کودتاچی،انحصار طلب،قدرت طلب....و این اتهامات اتفاقاً از طرف خیلی‌ از انقلابیون و طرفداران حزب جمهوری اسلامی زده میشد و منطقشون این بود که اگه بنی صدر بده خود امام جلوشو میگیره و رسما به مردم می‌گفتند که بده،و حالا که امام از دولت حمایت میکنه یعنی‌ اینکه بنی صدر مشکلی‌ نداره،و شما‌ها هم(منظور آیت و دیالمه) حق ندارین از امام جلوتر حرکت کنید.و همه عاقبت بنی صدر رو دیدیم،که امام هم فرمودند از همون اول با ریاست جمهوری بنی صدر مخالف بودم،اما گذاشتند تا مردم و برخی‌  مسئولین به اشتباهشون پی‌ ببرن. همین رو در قضیه منتظری دیدیم،که امام در نامه ازل وی فرمودند که از اول با قائم مقامیش مخالف بودند،اما بالاخره مجلس خبرگان وقت این تصمیم رو گرفته بود و امام هم به این تصمیم احترام گذشتند..... و همچنین مشابه اینو در صدر اسلام داشتیم،وقتی‌ که حضرت علی‌ بنا به مصالحی در برابر مثلا عثمان قیام نکردند و صبر رو مصلحت میدونستند،و قطعاً اگر کسی‌ از یاران امام در آن زمان دست به شمشیر میشد کار غلطی بود و نافرمانی امام.اما آیا انتقاد و بازگو کردن ایرادات عثمان هم خلاف بود؟؟؟شاید امام بنا به مصالحی شخصاً این کار رو نمی‌کردند ولی‌ یاران ایشون قطعاً وظیفه روشنگری داشتند.... یا باز هم زمان امام حسن که بنا به دلایلی صلح کردند با معاویه و خلافت وی رو پذیرفتند،پس هیچ کس از شیعیان حق قیام مسلحانه دیگر نداشتند،اما این دلیل نمیشه که بگند عجب آدم خوبیه این معاویه و برای مردم از بدعت‌های وی نگویند.... پس می‌بینید که نمیشه انتظار داشت که ولی‌ زمانه در هر شرایطی همه چیز را بگوید،و یا هر کاری که به نظر خودش حق و درست باشد انجام دهد،ممکنه زمینه برای اینکار مساعد نباشه و یا اینکه مردم ظرفیت خواسته‌های ولی‌ رو نداشته باشند،پس اینجا وظیفه یارانه که روشنگری کنند و آن زمینه‌های لازم رو فراهم کنند.... ولایت پذیری به معنای انفعال نیست که فکرمونو تعطیل کنیم و وایسیم که رهبر مثل کودکان لقمه‌رو بذاره دهنمون،خود رهبر یارانی فعال و پویا از نظر فکری میخواهند که فرایند‌های سیاسی،اجتمایی‌،امنیتی،فرهنگی‌،اقتصادی و غیره موجود در جامعه رو رسد و نقد کنند،نه‌ که وایسن بگن خوب رهبر که خودش هست پس همه چی‌ خوبه،میتونیم آسوده بخوابیم!!!!!!!!  البته این رو هم اضافه کنم که بنده خدایی نکرده قصد مقایسه دولت فعلی رو با امثال بنی صدر و معاویه ندارم،اینها فقط مثال‌هایی‌ بودند برای رسوندن منظورم،نظرم اینه که این دوستان تیم‌ هسته‌ای فعلی هم دغدغه کشور رو دارند منتها در روش‌ها تفاوت‌هایی‌ هست...