بقيه بخشهاى اين تحليل ان قلت کم نداره اما چطور اينا تونستن پشتون احمد زى رو مهره ايران بدونند!!! اين که ديگه بوق ميزنه مهره وهابيستانه...!!

دوستان حلب يعني سرنوشت اين جنگ يعنى مرگ هر گروه و دسته و طايفه اي با نابود شدن سرمايه گذاري هنگفت حاميان بين المللى شان حکايت به مرگ بگير تا به تب راضى شود است...

نميدونم چرا محاصره کردن حلب رو اصلا نميپسندم و درست نميدونمش...! آيا کسى هست مرا ياري کند؟ حلب نقش تعيين کننده اي در اين جنگ داره, حلب از دست بره براى مخالفان ديگه اميدي به پيروزى بر دشمن مشترک وجود نخواهد داشت و تمامى مخالفين و حاميانشون از اهميت حلب در جريان اين جنگ آگاهند به نظرتون محاصره حلب نميتونه اختلافات نيروهاى درگير رو کم رنگ کرده و احساس خطري بنيادين رو براى همه اين گروه ها به وجود آورده که همه رو به سمت شکستن حصر احتمالى سوق بده و اين وضعيت ابزارى دست داعش بيفته تا همه رو راضى به نقش گسترده تر داعش کرده و منجى براي از ميان برداشتن اين خطر

سرانجام پل بعثت چی شد؟

http://farsi.alarabiya.net/fa/views/2014/10/12/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%DA%86%D9%87-%D8%B9%D8%B0%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF%D8%9F.html آیت الله بایدن از چه عذر خواهی می کند؟ عذرخواهی جو بایدن، معاون رئیس جمهوری آمریکا از سعودی، ترکیه و امارات مهم نیست. مهم اظهارات اوست که نشان می دهد هنوز دیدگاههای ما با دیدگاه آمریکا در باره اوضاع سوریه بکلی متفاوت است. اختلاف دیدگاهایمان را می توانیم اینچنین خلاصه کنیم: سعودی، ترکیه و امارات معتقدند بقای رژیم اسد بر مسند قدرت بزرگترین مشکل منطقه است و ضرورت دارد که با حمایت از انقلاب مردم سوریه این رژیم سرنگون شود، تا عامل اصلی بوجود آمدن «داعش» از بین برود. اما دیدگاه ایالات متحده مسئله را به گونه ای دیگر است، که همانا «بقای اسد بر مسند قدرتِ» است. در نتیجه کشورهای عربی باید نسبت به «ائتلاف جده» علیه داعش تجدید نظر کرده و اهداف آن را مشخص کنند تا وارد ائتلافی غیر واضح با دیدگاههای آمریکایی که نامشخص است، نشوند. اختلاف سعودی با آمریکا در باره مسئله سوریه بسیار قدیمی است و به شروع انقلاب سوریه برمی گردد، انقلابی که دیگر «خیلی قدیمی» شده و نزدیک به 4 سال از عمر آن می گذرد. در حالی که سعودی در همان ابتدا خواستار دخالت سریع آمریکا برای پایان دادن به ظلم و کشتار مردم سوریه شده بود، آمریکا اما با در پیش گرفتن سیاست انفعالی به نشر بیانیه ها و رسم خطوط قرمزی پرداخت، که رژیم بشار اسد هیچگونه احترامی برای آنها قائل نبود. عقب نشینی آمریکا از حمله نظامی به دمشق در آخرین دقایق، باعث خشم ریاض از واشینگتن شد. خشمی که ریاض نتوانست آن را پنهان کند و به رسانه ها درز کرد. به طوری که یکی از دلایل سفر ناگهانی اوباما رئیس جمهوری آمریکا به ریاض در ماه مارس سال جاری ناخشنودی سعودی از سیاستهای این کشور در قبال بحران سوریه بود.  آیا اظهارات جدید بایدن زخم های کهنه در روابط ایالات متحده و پادشاهی سعودی را دو باره تازه کرده است؟  جو بایدن دقیقا چه گفته که سعودی، ترکیه و امارات متحده را به یکباره عصبانی کرده است ؟ بایدن در سخنرانی خود برای دانشجویان دانشگاه هاروارد، با متهم کردن سه کشور سعودی، امارات و ترکیه به دست داشتن در ظهور گروه های افراطی از جمله «داعش» در سوریه، گفت: «متحدان ما در منطقه بزرگترین مشکل ما بودند. (...) ...سعودی ها و اماراتی ها در سوریه چه کار می کردند؟ آنها برای سرنگونی اسد و سازماندهی جنگ شیعه- سنی مصمم بودند و برای انجام این کار صدها میلیون دلار و هزاران تن اسلحه را به کسانی که مایل به جنگ با اسد بودند دادند، اما این کمک های مالی و تسلیحاتی به « جبهه النصره»، «القاعده» و تمام جهادگران تندرویی که از نقاط مختلف جهان به سوریه آمده بودند، رسید.» او در پایان اظهار داشت که «این کشورها به اشتباه خود پی بردند و اکنون بخشی از ائتلاف علیه "تروریسم" را تشکیل می دهند»، و مسئله بدتر آن بود که اتحاد کشورش با سعودی را با اتحاد غرب، با استالین رهبر دیکتاتور اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم مقایسه کرد! چنین سخنانی را می توانیم از تهران بشنویم نه از معاون رئیس جمهوری آمریکا، و یکی از معدود افراد حلقه تصمیم گیری در کاخ سفید که دقیقا می داند سعودی، امارات متحده عربی و ترکیه در سوریه چه نقشی را ایفا کردند. نقشی که از چشمان تیز و گوش شنوای اعضای سازمان جاسوسیCIA که در مناطق جنوبی و شمالی سوریه حضور دارند، دور نمانده است. بنابرین خیلی ساده لوحانه است اگر این سه کشور عذرخواهی جو بایدن را به سادگی بپذیرند. به ویژه که عذرخواهی اش را طوری تنظیم کرده که نه تنها اظهارات فاجعه بارش را نفی نمی کند، بلکه با هدف ابقای این سه کشور در ائتلاف علیه داعش، و بدون ارائه توضیحی در باره اهداف این حملات بدون برنامه، صورت گرفته است. آنها از جنگی صحبت می کنند که زمان بر است و چه بسا هفته ها، ماه ها یا سال ها ادامه خواهد یافت. مسائلی که باعث افزایش نگرانی ها نسبت به این جنگ و این ائتلاف می شوند: الف: شناسایی مواضع دشمن برای بمباران آنها، اخیرا مشخص شده که اهداف بمباران شده توسط ائتلاف پس از هدف قرار گرفتن آنها متعلق به داعش و یا النصره نبوده بلکه مواضع گروه هایی است که به نیروهای معتدل سوری معروفند مانند "حزم" که اتاق فرماندهی عملیات مشترک علیه نیروهای اسد را به عهده دارد. این نیروها آنچنان مورد اعتماد کشورهای غربی هستند که پیشتر موشک های پیشرفته ضد تانک «تائو» از آمریکا دریافت کرده بودند. کما اینکه طی این حملات بسیاری از مواضعی که بمباران شده متعلق به یگان های نیروهای مخالف سوری است که با نیروهای رژیم اسد درگیر بودند. زمانی که نیروهای ائتلاف بمب های خود را بر روی گردان های معتدل مخالف اسد می انداختند، بمباران داعش که خود را برای برای حمله به غیر نظامیان در روستاهای کوبانی آماده می کرد، به تاخیر افتاد و این گروه توانست تمام روستاها را اشغال و شهر را نیز محاصره کند. فعالان سوری از عملکرد ائتلاف شگفت زده بودند، اما آنها سکوت کردند چون نمی خواستند خود را در موضعی مخالف با ائتلاف بین المللی قرار دهند. سوری ها بارها خواستار دخالت خارجی برای نجات آنها از بمب های بشکه ای آتش زای ارتش اسد شده بودند. اما برغم اینکه هنوز هم رژیم اسد با تمام قدرت «شهروندان» خود را با بمب های بشکه ای آتش زا هدف قرار می دهد، تاکنون هیچ اقدامی برای جلوگیری از این بمبارانها صورت نگرفته است. به گفته یک کارشناس نظامی، حداقل غرب می توانست در شمال سوریه که اکنون صحنه عملیات جنگنده های آنها علیه تروریستها است، منطقه پرواز ممنوع اعلام کند. اما این کار را نکرد.  ب: باشنیدن اظهارات «آیت الله» بایدن، می توانیم به تناقض فاحش سیاست آمریکا در برخورد با مسئله سوریه پی ببریم، این تناقض در اصرار واشینگتن بر رد پیشنهاد اردوغان رئیس جمهوری ترکیه به منظور ایجاد منطقه ای حائل و پرواز ممنوع در شمال سوریه و تعهد صریح آمریکا به سرنگونی رژیم بشار اسد به عنوان شرط ورود آنکارا به جنگ علیه «داعش» در راستای جنگ علیه تروریسم برای پایان دادن به درگیری طولانی که امنیت ملی ترکیه و تمام کشورهای منطقه را تهدید می کند، نمایان می شود. چیزی که مایه تعجب و شگفتی بیشتر شده این است که آمریکا حتی پیشنهاد دیگر همپیمانش را نیز رد کرده است. زیرا طرح منطقه حائل را تنها ترکها مطرح نکرده اند، بلکه از سوی سعودی نیز پیشنهاد شده است . این کشورها آماده اند تا در صورت فراهم شدن شرایط بین المللی در حمله نظامی زمینی وارد عمل شوند و کار داعش و بشار اسد را یکسره کنند. آمریکایی ها پیشتر برای چند بار خواستار دخالت نیروی نظامی کشورها در سوریه شدند، اما اکنون با دخالت نظامی در سوریه مخالفند و دخالت زمینی را تنها به جنگ علیه داعش محدود کردند. اگر ما بار دیگر با حسن ظن نسبت عملکرد آمریکایی ها بنگریم، شاید آنها به شیوه ای اغراق آمیز از تجربه تلخ و اشتباهات گذشته خود درعراق هنگام فروپاشی دولت آن کشور و هرج و مرجی که به دنبال آن سراسر عراق را فرا گرفت، واهمه داشته باشند. در نهایت باید منتظر ماند و دید که اوباما پس از مرتب کردن همه طرح هایش به منظور مقابله با «داعش»، چه برنامه ای برای سامان دادن به اوضاع «گندیده» سوریه در نظر دارد. چه بسا برنامه های او برای کسانی که ثبات سوریه برای آنها مهم است، و از بحران این کشور زیان دیده اند، مفید باشد. آنها با کنار گذاشتن اختلافات خود، هر کدام نقشی سازنده در تشکیل ساختار سیاسی جدید سوریه پس از بشار اسد ایفا خواهند کرد تا کشوری دمکراتیک و آزاد از طریق توافق با مخالفان معتدل سوری ایجاد کنند . در آن شرایط می توان انقلابیون حقیقی سوری را از طریق پذیرش اصول دموکراسی و اعتراف به حقوق دیگران توسط آنان تشخیص داد. در نهایت اگر ما کاری نکنیم و تا زمانی که آمریکایی ها مانند ایرانی ها اول اظهار نظر نکرده و سپس عذرخواهی کنند، باید منتظر وقایعی باشیم که ممکن است ما را شگفت زده کند. باید به یاد داشته باشیم که در سیاست دشمنی پایدار و دوستی همیشگی وجود ندارد، بلکه آنچه برای همیشه ماندگار خواهد بود تنها منافع است. منبع: روزنامه الحیات- ترجمه العربیه.نت         و اضافه کنیم هزینه فعال سازی و حرکت روزانه این همه ناو و کشتی و پایگاه نظامی در منطقه رو برای رصد و انجام ماموریت های جدید 

   در نبرد شهری اصلا همچین چیزی معنا نداره چون زوایای حمله اونقدر زیادن که از هر سمت و سوراخی میشه به سمت اهداف ثابت شلیک کرد اما ما در اینجا می بینیم که طرف(داعشی) تیربارش رو گذاشته وسط خیابون و یک طرف شهر رو به رگبار گلوله می بنده در صورتی که با وجود یک تک تیرانداز نه چندان قابل هم میشد کاری کرد که طرف مثل چیز سرش رو ندازه بیاد...! اما انگار اون سمت شهر رو که به رگبار میبنده اصلا کسی وجود نداره!!!   ......   از تلفات مدافعین شهر تصاویری پخش نشده؟

البته یک سری حکایاتی که من نمی تونم تاییدشون کنم وجود داره که آمریکایی ها اولین گام رو برای حمله به ایران برداشتند که همراه با خیانت فرماندهی ارت.. مستقر در یکی از مهمترین نقاط ایران در خلیج فارس همراه بوده اما با پی بردن سپاه به این موضوع اون سرهنگ خائن دستگیر شده و... بعد از این ماجرا سپاه کلیت تامین امنیت اون نقطه رو به دست گرفت(که همین خودش یه نظریه توطئه دیگه ای رو به وجود آورد که... )!

  فک کنم در جنگ شهری مخصوصا برای مدافع آتش دقیق لازم هست! نه حجم زیاد با چشم بسته!

http://farsi.alarabiya.net/fa/middle-east/2014/09/21/%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%A7%D8%8C-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D8%AE%D8%AA-%DB%8C%D9%85%D9%86%D8%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%B5%D8%B1%D9%81-%D8%AD%D9%88%D8%AB%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A2%D9%85%D8%AF-.html

نچ. حکايت چيز ديگرى است. ولي کردها مطمئن باشند از نمد عجز لابه چيزى بهشون نميماسه چون غربى ها آدم هاى بسيار حسابگرى و منفعت طلبى هستند و قاعده تجهيز کردها به سلاحهاى غير متعادل کننده يک بازى خطرناک برا غربى هاست که نه ترکها اونو ميپسندند و نه اعراب و نه ايرانى ها. همون اسرائيل برا چند پشتشون فعلا بس است.

با تشکر از lord-soldier عزيز چرا از هاورکرافت استفاده نکردن؟ به نظر ميرسه که سرعت انتقالش بيشتر بوده باشه و متعلقين و متلقات جانبيش هم کمتر از اين به نظر ميرسه که باشه و از پوشش درختان خرما هم براى مخفى کردن ش ميشد استفاده کرد... البته اگه در دسترس مي بوده!

به نظرت وضعيت اينا از مردم غوطه شرقى و غربى دمشق و نبل و الزهرا حلب و زندان حلب و بيمارستان کندى وخيم تر بوده!!! حکايت سياست است و بس.(کردها هم حسابگرهاى خوبى نبوده و نيستند) و گرنه داعشيان عمر رزميشون بيش چند ماه اخير بوده و در اين چند مدت بال هم در نياوردن که بخوان پرواز کنند يا غيب بشن! تجهيزاتشون هم از يک سقفى مشخص و محدود تجاوز نکرده!

صنعا کلا سقوط کرد.

اما من مدت هاست که منتظر تهدید حمله میکروبی داعش به اسرايیلم با کمک یکی از دوول منطقه که از نظر اطلاعاتی جایگاه مناسبی دارد... چنین تهدیدی دودمان صهایونه رو بر باد میده در صورتی که برای خیلی از کشورهای ضعیف شاید در حد یک فاجعه باشد اما برای اسراییل نع. شاید روس ها هم نتونن با مشت آهنین اسراییل رو محو کنند اما داعش ظرفیتش رو داره کار نشد نداره فقط کافیه مواد رو که حجم زیادی هم نداره به نحوی وارد کنه و بعد تهدید به استعمالش کنه و چون داعش سابقه بسیار درخشانی در قساوت داره فقط کافیه یه تهدید کنه و ارتش اسراییل انکار کنه و بعد در کارنامه داعش یک حمله .... ثبت بشه! اون وقت خر بیارو و صهیونیست جمع کن... (این هم برای خودش نظری است، حتما نباید درست باشه که!)

 اگه غرب به ارتش سوریه حمله کنه بزرگترین حماقت قرن رو بر علیه منافع خودش انجام داده   اینکه غرب توانایی از کار انداختن ماشین جنگی بشار اسد رو داره اونم شاید فکرکنیم بسادگی(!) که لزوما دلیل موفقیت غربی ها در این تهاجم نمیشه!    سرطانی صد برابر کوچکتر از وضعیت سوریه، لیبی رو مشاهده بفرمایید...!

هيليا خانوم بسيار خوشحال ميشم مسائل پيرامون اين موضوع رو بيشتر بدونيم اينکه فرق اين جدايى با جدايى مثل ايرلند يا استراليا و ديگر کشورهاى بريتانيا و مشترک المنافع چگونه است؟ نظر مردم انگليس در اين مورد چگونه است؟ اصلا اين موضوع جدايى براشون فرقى هم ميکنه؟ مردم اسکاتلند اصلا چرا خواهان همچين چيزى هستند با اين همه اشتراکات و منافعى که در اتحاد دارند؟ يا اصلا مردم چنان تمايلى ندارند بلکه اين احزاب و يا به قول نگارنده اين شرکتها هستند که بر طبل جدايى مى کوبند؟ نقش کشورهاى خارجى در اين موضوع چگونه است؟ تفاوتهاى مردم اسکاتلند با ايرلند خصوصا از نوع جنوبيش؟ آخرين تلاش ها و يا درگيرى بين اين دو مربوط به کى ميشده؟ نقش دربار سلطنتى انگليس(بريتانيا) در اين مساله؟ نقش و نظر ديگر اعضاى پادشاهى متحده؟ نيروهاى نظامى و امنيتى کجاى اين مساله قرار ميگيرند؟ براى جلوگيرى از اين جدايى کارى هم در اين زمان انجام ميدن؟ نقش دانشگاه ها و موسسات اموزشى پژوهشى در اين قضايا چگونه است؟ نقش شبکه هاى تلوزيونى چگونه است(اين طرفى, اون طرفى, بين طرفى و...) بعد در مورد آينده برخى از قسمتهاى که به شدت در هم تنيده هستند با انگلستان مثل يگانهاى نظامى آيا نظريه اى هم وجود داره؟ ----—--—------------ و اين نکته هم اگر وقت و يا دوست داشتيد خوشحال ميشم در موردش اگر حرف و حديثى هست بدونم... يه قولى مشهورى ميگه که "کار, کار خود انگليسى هاست"! يعنى اين انگليسى ها چون ميدونستن که مردم اسکاتلند هرگز به جدايى راى نميدن اومدن و همچين بامبولى رو سر هم کردن و با هزار دوز کلک همه چى رو به نفع خودشون تمام کنند! و اينکه اگر راى به جدايى داده نشه قضيه فيصله پيدا ميکنه تا کى؟ با تشکر نگارنده تايپک....

اول اينکه بايد بدونيم در دنياى سياست کمترين احتمال رسيدن دو دو تا ميرسد به چهارتا و اينطور نيست که هر کسى چهارتا خبر رو شنيد بتونه تحليل درستى از وقايع اونم در يک ميدان نبردداشته باشه! نيازى به گفتن دليل دوم به بعد هم نميبينم.

حضرات در ايران نيروهاى امنيتى وضايفشون رو دولتها تعيين نمى کنند که بخوان يه روز چپکى بخوابند و فردا اون ورى بلند بشن! بلکه اين دولتها هستند که مى تونند براى انجام وضايفشون کمکشون کنند و يا سنگ جلوپاشون بندازند! يک اشتباه در حوزه امنيتى مى تونه باعث يک فاجعه بسيار بزرگ بشه اما اشتباه دولتها با کنار رفتنشون تقريبا فراموش ميشه... فعلا هم نيروهاى نظامى دارن با آمريکاييها همکارى مى کنند اصلا هيچ ربطى هم به تفکرات دولت نداره و اگر همين الان به اين نتيجه برسند که تعامل با آمريکاييها در خليج فارس به ضررمون هست قطعا وارد مرحله مانع تراشى براى آمريکاييها شده و الى آخر .... که در اين مرحله که آمريکاييها درش قرار گرفتند کناره گيرى و يا ضديت ايران اصلا براشون خوشايند نخواهد بود اما اينکه خيليها در منطقه اصلا اين تعامل رو دوست ندارند که شکى توش نيست اما نبايد خود ما هم ندانسته کارى رو انجام بديم که دشمنان منطقه اى ما دوست دارند الان صورت بگيره! ——---------—------------ دوستان مطمئنيد درست ترجمه کردن! کشتى بادبانى ديگه چه صيغه ايه!!! قايقهاى ماهى گيرى برا دور موندن از نور افتاب يک پارچه برزنتى سرتاسر قايق مى کشند که بهش ميگند زلال که احتمالا آمريکاييها اونو به عنوان بادبانى حساب کردن و اينکه احتمال مقصر بودن قايق ماهى گيرى هم وجود داره چون بعضى مواقع خيلي خيلى به اينا نزديک ميشن و گاهى مى خوان سر به سر شون بذارن! طرف دويست سيصد مترى ناو جمع آورى اطلاعات آمريکايى رد ميشه تو اين درياى به اين گستردگى! تازه بعضي ها فکر مى کنند ايرانيه! البته اين آمريکاييها هم تو بعضى کارهاشون نوبرن والا، پرچمى رو قايقها و ناوهاشون و هواگردهاشون نصب نمى کنند يا اونقدر کوچيکه که ديده نميشه تا جايى که طرف ماهيگير هم فکر ميکنه ايرانيه و با خيال راحت نزديکش ميشه! البته ناوهاى بزرگ با هلى کوپتر اول ميان يه براندازى ميکنند قايقهايي که نزديکشون ميشه رو اما احتمالا به دليل کوچکى و نبود امکانات لازم در اين قايق گشتى با شليک وارد عمل شدند!

فک کنم خروج نيروهاى سورى از جولانگاه داعش براى محيا سازى زمينه حملات آمريکا به اين گروه در سوريه بوده باشهو از خيلى قبل برنامه ريزى شده بود و اينکه ميبينيم داعش حمله ميکنه و سورى ها در ميرن! چون نميخوان بگن که ما اين بخش از کشورمون رو خودمون ترک کرديم و اجازه داديم آمريکاى دشمن هميشگى ملت به خاک ما حمله کنه و الى آخر... وگرنه سوريهاى در اين مناطق هم توانش رو داشتند و هم مى تونستند يک کشتارگاه حسابى براى داعش درست کنند و حسابى داعش رو مشغول کنند اما نکردن و بعد از خروجشون از منطقه يکهو آمريکاييها گفتن ميخواييم وارد مناطق داعشى وار سوريه بشيم.

احتمال اشتباه بودن اين نظر من وجود دارد و اندک شواهدى هم براى درست بودنش. شايد و شايد و شايد, اندکى احتمال, اسراييل براى خراب کردن همکارى نظامى ايران و آمريکا(لطفا اندکى صبور باشيد) و کم کردن فشار بر روى داعش با بهم زدن همکارى اين دو قطب تاثير گذار منطقه که وجودش تا اين لحظه در جهت منافع اسراييل بوده... و يا احتمال نزديک نشدن ايران و آمريکا(بلاخره گاهى وقتها منافع دو دشمن خونى هم يه جاهاى به هم نزديک ميشه که اگر اين دو از نعمت فکر کردن برخوردار باشند و حساب کتاب هم سرشان بشود و در دشمنى خود ضررهايى را متوجه خود ببينند, احتمال برداشتن گام هاى براى دورشدن از حالت تهاجمى در چنين مواقعى به شدت وجود خواهد داشت) و اين يعنى زنگ خطر براى رژيم صهايونه.(درضمن ايران 2003 با ايران 2014 از لحاظ قدرت نظامى و دفاعى خيلى تفاوت پيدا کرده شايد نشه گفت توازن قوا اما منظورم همين بود) پى نوشت: در باره همکارى نظامى, ايران به آمريکا اجازه استفاده از برخى ظرفيتهاى خود را داده باشد و يا از ظرفيتهاى خود(نظامى) عليه حرکت جديد آمريکاييها در منطقه استفاده نکرده باشد با گفتگوى بين طرفين(همکارى) و همين باعث نگرانى شديد اسراييلى ها شده باشد.

فرق که زمين تا آسمونه و اين جورى هام نيست که ايران بتونه به راحتى يک گروه عرب و سنى رو توى يک کشور عربى بهش حمله کنه چه برسه به اينکه بخواد فکر از بين بردن همچين گروه هاى توسط ايرانى عجم و شيعه رافضى رو کرد(حقوق بشر هم يقه ما رو ميگيره...) کلا کار ما نيست و تله اى رو که ميشه توسط دشمنت خنثى بشه عاقلانه نيست که خودت رو درگير کنيد! و کلى دليل ديگه که باعث شده ايران با آمريکايى ها در اين زمينه همکارى در حد ظرفيت خودشون هم داشته باشند همکارى لزوما اين نيست که با هم بزنند تو کار داعش! گاهى برداشتن برخى محدوديت ها براى کسى خودش بزرگترين حمايته! حمايتى که به ظاهر ديده نميشه

[quote name='ahmad1361' timestamp='1407847869' post='401400'] [b]بسم الله الرحمن الرحیم[/b] بنظر که فعلا زرهی سوریه بهترین مشق تیر موشک تاو شده است [/quote] مشق تير که چه عرض شود، سيبل گونه پارک شده اند.... و گرنه قاعده بر اين است که در مواقع پارک شده پوشش و حفاظى براى سيبل نشدن محيا گردد که ....!

سلام اين تصوير شورشيان نيست مال ارتش اکراينه, فيلمش رو چند وقت پيش ديدم بعد از اينکه چندتا شليک داشت حرکت مى کردن... از بابت تصاوير و توضيحات ممنون http://8pic.ir/images/oglebuq6akkaaeohp45m.png

[quote name='PersianKing' timestamp='1407489648' post='399971'] سوری ها شعورش رو نداشته باشن، پس [b]مستشاران ما[/b] اونجا دارن چکار می کنند؟ من به این نتیجه رسیدم که سیستم مدیریت میدانی ما، همون سیستم جنگ 8ساله است که [b]مبتنی بر حملات[/b] خاص و «نه کلاسیک و نه پارتیزانی» هست. و توی هشت سال جنگ، ما عملاً داشتیم حمله میکردیم و موفقیت های ما در حملات بوده، نه در دفاع کردن ها؛ به جز دفاع هایی که در مقابل پاتک هایی بود که بعد از پیشروی ایران انجام می شد. که البته دلیل موفقیت دفاع در برابر این پاتک ها ، حضور انبوه نیروها در همون خطوط بود. وگرنه ما خودمون هم سابقه موفق عملیاتی برای دفاع پایدار و با حداقل نفرات از یک منطقه رو نداریم(تنگه مرصاد و دفاع 45 روزه خرمشهر رو میخواید واسم مثال بزنید؟! عزیزان بی خیال!!). و می تونیم الآن نتیجه اش رو در سوریه ببینیم. چرا فقط پیروزی های ارتش سوریه رو به اسم خودمون می زنیم ولی ضعفش در این موارد رو به پای خودشون؟! من به این نتیجه رسیدم که بعد از این همه مدت، جز در مواردی که خود نیروهای جَنَم وایسادن و دفاع کردن رو داشتن، از لحاظ تاکتیکی، مقدامات و ملزومات دفاعی خوبی در پایگاه ها و شهرهای سوریه دیده نشده. دفاع از شهر ها هم که کاملاً مشخصه، وابسته به [color=#ff8c00][i]کارهای اطلاعاتی[/i][/color] و [color=#ff8c00][i]کمین های حساب شده و به موقع[/i][/color] بوده نه [font=georgia,serif][u]تاکتیک نظامی[/u][/font] و موارد [font=georgia,serif][u]مهندسی رزمی[/u][/font]. کار با استثناها ندارم، بیاید واقع بین باشیم. [/quote] برادر من، من كه نسخه جنگ سوريه رو نپيچيدم! من فقط يك راهكار براي دفاع از مناطق تحت محاصره دادم! اينكه مستشاران ما چه غلطى مى کنند و يا نمي كنند برمىگرده به اينکه شاكله اصلي صحنهنبرد دست خود سوري هاست و اين طور هم نيست كه ارتش سوريه همه چيز رو بده دست خارجي ها(ايراني، روسي، عراقي و...) و بگه بفرماييد كشور در اختيار شما! من نميدونم كشوري كه هدف اصلي نظاميش دفاع در برابر ارتشهاي مدرني مثل آمريكاست و هنوز نتونسته نسخه واقعي و درستى براي به کارگيري زرهي در برابر اونها ارائه بده و در طول جنگ8 ساله هم چندان علاقه اى و يا در نبود تجهيزات زرهي در طول جنگ نداشته باشه رفته فرماندهي يگانهاى تهاجمى سوريه رو به دست گرفته البته اگر براى سوريه چيزي مونده باشه! از روز اول تا الان ميشده با يك سري كارهاي ساده جلو خيلي از خسارتها رو گرفت اما انگار نه انگار...! فرموديد كار اطلاعاتى! ما اينو از روز اول گفتيم كه عاقا مگه نه اينكه اين گروه ها روزى چندتا گروه مثل توله سگ ميندازند! نفوذ در اينها چقدر سخته عاخه!! اما در عمل چى ديديم! روز به روز بدتر و بدتر!!! اونا توي ارتش کلى جاسوس داشتند اما ارتش سوريه چى؟! فکر مى كنيد اين كارها رو هم مستشاران خارجي بايد به اينا بگن! و يا براشون انجام بدن! بعضي از كارها رو يه بچه دبستانى هم شايد بهتر از مردان جنگى ارتش سوريه انجام ميداد! مثل تقديم كردن زاغه پر از مهمات به عزيزان تروريست! اگر نقش نيروهاي نظامي سوريه در خراب كردن مملكتشون بيشتر از تروريستهاي خارجي و شورشيان داخلي و دشمنانش نباشه كمتر هم نيست.

نظر من اين است كه ارتش سوريه براي مناطقي كه تحتمحاصره قرار داره مي تونه از حربه خاكريز استفاده كنه نه به اين صورت كه خودش بخواد ازش استفاده كنه بلكه براي اينكه بتونه نيروي تروريستها رو محدود كنه بياد و به فاصله 500 متر تا يك كيلومتري پايگاه خاكريزي نه چندان بلند كه ماشين الات و زرهي مهاجمين پشت آن پناه بگيرند،دور تا دور پايگاه ايجاد كنه به اين صورت كه "تنها زاويه و خط شليك و ديدباني" خلاصه ميشود براي تروريستها در اينكه تشريف آورده به روي خاكريز و فقط در يك خط مي توانند بجنگند, از اين رو دست نيروي مهاجم بسته تر شده و نيروي مدافع هم براي دفاع اصطحكاك كمتري رو تحمل ميكنه و نياز نيست يه بار لوله آتشبارش رو شرق بگيره و يه بار غرب و بالا و پايين و شمال و جنوب و چپ راست کنه بى خود و بى جهت! و همين طور ديدباني... در ضمن فاصله بين ديوار و سنگرهاى دفاعى پايگاه با اين خاكريز بايد صاف صاف بشه دليلش هم كه واضحه.... با اين كار مهاجمين رو ميشه آورد پشت خاکريز و اگر سورى ها شعورش رو داشته باشند ميشه پشت همون خاکريز ترتيشون رو داد و يا كنترلشون كرد... البته اگر سورى ها شعور به كار گيرى و استفاده از اينگونه تاكتيكها رو داشته باشند كه ميدونيم كه ندارند....