Recommended Posts

اصولا غرب بعد از ايران اجازه روي كار آمدن حكومت اسلامي در كشوري ديگر رو به هيچ قيمتي نخواهد داد نه اونا كه حتي روسيه و چين هم ميلي به اين قضيه ندارن شايد اين به مزاج بعضي ها خوش نياد اما اكثريت مردم خود اين كشورها هم رغبت زيادي به روي كار امون حكومت مذهبي ندارن و اين رو توي شعارهاشون هم نشنيديم كلا بعد از سقوط كمونيست هيچ تغييري به سمت غير خواست غربي ها پيش نرفته

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت همه دوستان گرامي
مثل اينكه دوباره توقعات از تيم ملي بالا رفته و مجددا همه انتظار دارند كه پرتقال و مكزيك را در جام جهاني ببريم !!!
دوستان كمي آرام تر !!! روزگاري در برخي از اين كشورها نماز جماعت خواندن تنها با كارت مغناطيسي هويت در مسجد معين شده ممكن بود يعني طرف اول بايد كارت مي زد و اگر هويتش تاييد مي شد كه مجاز به نماز خواند در اين مسجد است بعد از در مسجد وارد مي شد حجاب هم كه ديگر جاي خود دارد . وقتي نماد اعتراضي مردمي نماز جماعت و جمعه در خيابان و الله اكبر گفتن و حضور با حجاب در دانشگاه و مراكز دولتي و غير دولتي باشد اسمش را چه بايد گذاشت ؟ ليبرال دموكراسي از نوع ناب آمريكايي ؟؟؟ فراموش نكنيد جريان دامنه دار اهانت به مقدسات اسلامي در مطبوعات غربي و كاركاتور كشيدن از پيامبر و رمان نوشتن و فيلم ساختن عليه اسلام را كه تا همين اواخر هم به راه بود و هنوز هم هست . اين مدل قضايا هرگز به انتخاب آمريكا و غرب اتفاق نيافتاده و الان هم همه سعي و تلاش در مديريت آن است . ديكتاتورهايي كه يكي بعد از ديگري سقوط مي كنند نوكران سابق آمريكا هستند . مصر آينده ديگر مصر زمان مبارك و سادات نيست هر چند اشخاص نزديك به آمريكا سر كار بيايند . اتفاقا در اين كشورها همه مي دانند چه مي خواهند . مي خواهند نظام فعلي نباشد . حال اينكه آمريكا بخواهد ساختار و اشخاص مورد نظرش بخواهد به خورد مردم اين كشورها بدهد تا اينجا كه موفق نبوده است . فعلا در همين حد هم اتفاقات بزرگي به نفع ما در منطقه افتاده است . مردم اين كشورها راه درازي در پيش دارند ما هم نبايد توقع داشته باشيم كه اگر بيداري اسلامي است پس حتما همين حالا يا در آينده نزديك 100 درصد به نفع ما خواهد بود و اگر چنين نيست پس حتما نقشه آمريكا و پازل مورد نظر آنهاست . همه متفق القولند كه مدل اجرا شده در بحرين 100 درصد با شعارهاي آمريكا در تضاد است حتي اگر تعداد كشته ها در يك كشور 800 هزار نفري يك دهم تعداد كشته ها در يك كشور چند ميليون نفري نباشد . اشغال نظامي يك كشور و تلاش براي به هم زدن تركيب جمعيتي آن كه شاخ و دم ندارد . مدل دموكراسي غربي هم قبلا در عراق و لبنان و فلسطين و خيلي جاهاي ديگر در منطقه امتحان شده و فعلا براي آمريكا نتيجه عكس داده حال در آينده چه شود خدا مي داند . در سوريه هم همانطور كه قبلا عرض شد اوضاع نه به آن بدي است كه در رسانه هاي همسوي غرب گفته مي شود و نه به آن خوبي است كه در صدا و سيماي جمهوري اسلامي تبليغ مي شود ( نمي شود ؟!!!)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
lموضوع اینه دوستان مردم این کشورها می دونن چی نمی خوان و دقیقا از ابزارها و شاخصه های دینی هم برای رسیدن به این خواسته استفاده می کنن .دلیل هم داره و اون اینکه فرهنگ و هنجارهای هر جامعه ای بر اساس اعتقادات اون شکل می گیره و این فرهنگ و تنها این فرهنگ می تونه اجتماعات رو دور هم جمع کنه و مثلا در این کشورها شما نمی تونید با بشارتهای مسیح مردم رو تهیج م تشجیع و براشون آرمان بسازین ولی فرهنگ قالب اسلام هست و تکیه همه هم بر این فرهنگ.
اما مشکل اینجاست که نمی دونن چی می خوان یعنی هیچ تعریف درستی از حکومت ُ دین و ترکیب اونها ندارن عملا خیلی از اونها هم سیستم ایران رو قبول ندارن حالا به دلایلی .

اما قصد من گفتن این موضوع هست و اون اینکه نمی دونم قبلا هم شاید گفته باشم ولی من این موضوع رو حتی با دکتر عباسی هم مطرح کردم و ایشون هم همین عقیده رو داشتنن و اون اینکه این مردم مثل زمان مشروطه ما هستن و تازه اول کارشون هست و سالها کار سیاسی و اجتماعی می خوان تا به جایی برسن که ما حالا هستیم(هر چند همین موضع فعلی ما هم ناقص هست)اما با توجه به نفوذ فناوری من فکر می کنم سرعت این کشورها شاید چندین برابر ما باشه و سریعتر این مراحل رو طی کنن.

هنوز مونده مردم این کشورها از سیاسیون ترقی خواه داخلی ضربه بخورن مثل ترقی خواهان مشروطه ما ُ هنوز مونده بحران رهبری رو حس کنن ُ جای خالی ایدپولوژی رو حس کنن جای خالی امثال سید جمال و خمینی و مطهری و شریعتی و.... هنوز راه دارن باید خون بدن در داخل و حتی در جنگ خارجی .

این مردم مثل بچه هایی هستن که تازه دارن آروم آروم با افتادن و بلند شدن راه رفتن رو یاد میگیرن اما فاصله دارن تا زمانی که بتونن بدون.

اینم عرض کنم در مقاله انقلاب هم اشاره ای بود وقتی مردم برای انجام حرکت و یا خواسته ای با هم متحد و تلاش کنن نهایتا باید اسمش رو نهضت گذاشت مثل تنباکوی ما و یا مثل مشروطه خواهی که انقلاب نبود و اتفاقا خیلی شباهت بین اون قضایا و این موارد هست مثلا ما اونجا هم رهبری برجسته نمی بینیم و ترقی خواه و لیبرال و .... هم توش هستن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ماشاءالله به حجم اعتراضات! icon_twisted
شانس آوردم من مصطفي​ام و مثلاً كالي (بد برداشت نشه! همون كال آف ديوتي يا انجل آف وار يا همون مسعود خودمون رو مي​گم) نيستم! والا فكر كنم تا حالا كارم ساخته بود :? !!

خوب. بپردازيم به فرمايشات دوستان بزرگوار.

[b]meysam2007[/b]
برادر ميثم عزيز.
من مثل نانوا مي​مونم كه با ابزاري كه دارم بلدم نون بپزم. ابزارم هم مشخصه.
يادت هست داستان كوكب خانم رو؟! اونقدر هنرمند بود كه از شير، همه​چيز درست مي​كرد (فقط مونده بود تخم مرغ درست كنه). ولي من در حد توانم مي​تونم به اين كار بپردازم.
ابزار تحليل من هم اطلاعات مشخص فعلي است. نه دوست و آشنايي در نهادهاي نظامي و اطلاعاتي دارم كه اسرار مگو رو برام بازگو كنن و نه تحليل​هاي خاصي به دستم مي​رسه.
لاجرم به همين اطلاعاتي كه در دنياي مجازي پراكنده شده استناد مي​كنم و بر اون اساس تصميم مي​گيرم.

به همين خاطرم هست كه نمي​تونم بپذيرم مردم عاشق بشار اسدن و فقط از حزب بعث بدشون مياد! چرا كه وقتي تمامي شعارها عليه وي هست و تصاوير بشار اسد رو آتش مي​زنن و عكسش رو پاره مي​كنن و شعار عليه​اش مي​نويسن و تازه بشار اسد هم قدرت مطلق رو در سوريه داره و مردم شعار «مردم خواستار سقوط نظام هستند» مي​دن، نمي​تونم فرقي بين مبارك و بن علي و قذافي و بشار اسد ببينم!!
چون اگه به ادعا باشه، هركس مي​تونه ادعا كنه كه مثلاً مردم مصر به مبارك عشق مي​ورزن و با شوراي نظامي مشكل دارن، يا مثلاً با قذافي مشكلي ندارن و با شوراي انقلاب مشكل دارن و ...!!!
من كه نمي​تونم روي ادعا نظر بدم، وقتي شواهد حاكي از امر ديگري است!!
شما بايد براي اثبات فرمايشتون كه مردم به بشار اسد عشق مي​ورزن و با حزب بعث مشكل دارن، كليپ معترضيني رو بياري كه در اون، ضمن خواستار سقوط نظام، از بشار اسد حمايت كرده باشن!
قطعاً پيدا كردن اين فيلم با توجه به ادعاي شما كه مي​فرمايين «اتفاقا در اکثر تظاهرات از شخص بشار اسد حمایت شده. (مردم سوریه از ریاست جمهوری مادام العمر اسد ها ناراضی نیستند. برعکس اون چیزی که شما تو رسانه ها دیدین.) » اصلاً نبايد سخت باشه.
ولي شواهد و قرائن، چيز ديگري رو نشون مي​ده.

پس بايد اين حق حداقلي رو براي بنده قائل باشين كه به دنبال مستندات باشم و هر كس مستندات مناسب​تر و قابل قبول​تري رو بهم ارائه كرد، حرف اون رو بپذيرم؛ چه BBC باشه و چه العالم!!
چرا كه از قديم گفتن «نحن ابناء الدليل، اينما مال نميل»

من اصراري به پذيرفتن مستنداتم توسط شما و ساير دوستان ندارم. ولي به عنوان كاربر كوچكي در سايت ميليتاري، اين حق رو براي خودم قائل هستم كه نظر خودم رو بدم. ولي اگه قرار باشه كه شما يا ساير دوستان بخواين عرض بنده رو نقد بفرمايين، اين انتظار رو از شما دارم كه در برابر مستنداتم، مستندات ارائه بفرمايين. نه اينكه بصورت كلي بفرمايين كه نه! اينا فلاني رو دوست دارن و چناني رو دوست ندارن!!
بعد هم داستان كشتار در سوريه چيزي نيست كه بخوايم بندازيم گردن رسانه​ها! اينكه تعداد كشته​ها بيش از 1200 و 1400 نفر هست و مورد تأييد هم هست، آيا نشان از خوب بودن اوضاع داره؟
اصلاً فرض مي​كنيم رسانه​ها اغراق كردن و آمار رو چهار برابر كردن!
تو كل اون چند روز كه مصر شلوغ شده بود و اينهمه رسانه​هاي ما مي​گفتن كشتار مردم مصر، چيزي نزديك به 300 نفر كشته شدن! اونم تو مصر 80 ميليون نفري!! حالا حتي اگه 300 نفر هم در سوريه​ي 20 ميليون نفري كشته شده باشن (و نه 1200 يا 1400 نفر)، به نظر شما نشان از خوب بودن يا نه چندان بد بودن اوضاع داره؟
مثلاً تو بحرين كه 30 نفر مي​ميره، عالم و آدم بايد بهم بريزه، ولي تو سوريه اگه 300 نفر (و نه 1200 نفر) بميرن، 300 نفر مرده (آخه نفر واحد شمارش هرچيزي هست! ممكنه شتر باشه!)؟!!
چه اتفاقي بايد بيافته تا از نظر شما، اوضاع سوريه خشن و بحراني به نظر برسه و جنايتكار بودن بشار اسد براي شما اثبات بشه؟
مگه امريكا و اسرائيل ارتش رو به جنگ مردم بي​دفاع مي​فرستن؟ يا مثلاً دستور شليك مستقيم مي​دن؟ يا مثلاً مگه بشار اسد اين قدرت رو نداره كه به اين كشتارها اعتراض كنه و با مسببينش برخورد كنه؟
اصلاً قدرت نداره؟ باشه! مي​تونه به نشانه​ي​ اعتراض به اين جنايت​ها، استعفاء بده (حداقل كلامي!). ولي در عمل چه مي​كنه؟ كاري كه ساير ديكتاتورها مي​كنن! يعني مياد مي​گه همه​چيز خوبه و مشتي جنايتكار و اغتشاشگر و خائن و مزدور دارن اينكارا رو مي​كنن! مردم طرفدار حكومتن! طرفداراي من بريزين تو خيابون و عشقتون به من رو نشون بدين! بعد هم چند تا اقرار پخش مي​كنه كه مي​گن بله! ما فلان كرديم و چنان!!

حالا به من توضيح بدين اين كار رو كدوم يك از ديكتاتورها نكردن؟
بن علي؟ مبارك؟ ملك حسين دوم؟ قذافي؟ علي عبدالله صالح؟ خليفه؟ كدوم يك؟

بعد با فرض صحت كامل فرمايشات شما مبني بر اينكه اصلاً مردم سوريه طرفدار نظام​شون هستن و از بشار اسد هم حمايت كامل دارن،
سوال بعدي پيش مياد كه به نظر شما، آيا مردم سوريه جزو انسان​ها محسوب نمي​شن؟ حس و ميل ندارن؟ دوست دارن برده باشن؟

دوست دارن از حقوق اجتماعي و سياسي​شون محروم باشن؟
اساساً چه فرقي هست بين مردم مصر و تونس و اردن و بحرين و يمن و ليبي و غيره و ذلك هست كه دوست دارن آزاد باشن و حق انتخاب مسئولين​شون رو داشته باشن و خواستار حكومت اسلامي باشن (از نظر شما) و مردم سوريه؟
يعني مردم سوريه دوست ندارن آزاد باشن؟ دوست ندارن كه حاكمشون مادام​العمر نباشه؟ حاكمشون رو خودشون انتخاب كنن؟ مجلس​شون فرمايشي نباشه و نمايندگان واقعي مردم روي كار باشن؟ امكان تشكيل احزاب مختلف رو داشته باشن؟ امكان ايجاد روزنامه​هاي مختلف رو داشته باشن؟ پاسخ هر اعتراضشون، زندان و شكنجه و اعدام نباشه؟ هرگونه اعتراضي با سركوب وحشيانه​ي ارتش همراه نباشه؟!

آيا مردم سوريه واقعاً دوست ندارن چيزي رو كه همه​ي مردم جهان دوست دارن؟؟!!!

اگه پاسخ​تون به اين سوال، مثبته و فكر مي​كنين مردم سوريه از همين شرايط، رضايت دارن و اصلاً تمايل به تغيير نظام و حاكميت​شون ندارن، پس ديگه بحثي نمي​مونه و مي​شه گفت در اين زمينه، اختلاف نظر داريم و نظر شما از نظر من محترمه.
ولي قطعاً به نظر من و شما، شرايط روز جهان تغيير نمي​كنه.

اما اگه واقعاً به اين موضوع اعتقاد دارين كه مردم سوريه هم مثل ساير مردم دنيا، خواستار آزادي​هاي بيشتر و برداشته شدن محدوديت​ها و فشارها و ظلم و ستم​ها هستن، بايد از خودتون بپرسين كه چه تفاوتي بين خيزش مردم سوريه و مردم مصر و ... هست؛ حتي با فرض اينكه اصلاً مردم سوريه رو امريكا و اسرائيل حتي كوك كرده باشن!! چه تفاوتي بين خواست اين مردم با خواست ساير مردم كشورهاي منطقه هست؟!!

بهتره به جاي موضع​گيري روي منطق بنده (كه از نظر شما غلط هست)، به دنبال پاسخ اين سوالات باشين.
فرضاً من بي​منطق​ترين انسان روي زمين هستم و جز حرف خودم، حرف هيچ كس ديگري رو هم قبول ندارم. اين رو گفتم كه از من قطع اميد كنين.
ولي پاسخ عرايض بنده رو بدين تا ساير دوستان به انحرافي كه بنده بهش دچارم دچار نشن و به راه راست هدايت شن.

------------------------------------------------------------------------------------------

[b]worrior[/b]

[quote][quote]8- مردم جز سقوط نظام و تغيير حاكميت خواسته‌ي كمتري ندارن و هيچ‌يك با اصلاحات ساده شروع نمي‌كنن! يعني فعاليت سياسي‌شون رو از صد آغاز مي‌كنن! به عبارتي همون سنگ بزرگ يا همون تز معروف جين شارپ (خواسته‌اي را برگزينيد كه حكومت از انجام آن عاجز باشد! يعني خواسته‌اي برآورد ناشدني با شرايط حال). [/quote]
مردم اين كشورها از صفر شروع كردن و تا 50 رفتن منتها ! تغييرات بزرگ براحتي و با مهندسي اجتماعي اتفاق نميفتن ! اونهم زماني كه شروع تغييرات از مجموعه اي باشه كه قدرت موثر در اختيارش هست و بنيان كهني داشته باشه مثل دولت هاي عربي منطقه . به همين خاطر فقط ميشه از صد شروع كرد يعني انقلاب .اصولا اصلاحات هم اگر رخ بده (بصورت يك انقلاب خواهد بود و طبيعتا مخملي ناميده ميشه)[/quote]
برادر جان. اينكه عرض مي​كنم مردم از صد شروع كردن، به اين دليل نيست كه دارن انقلاب مي​كنن! به اين دليله كه اولين شعارشون، «الشعب يريد اسقاط النظام» هست!
انقلاب خودمون رو در نظر بگيرين. از كي شروع شد و با چه شعارهايي؟ چه خواسته​هايي بود؟
بعد كه به بن بست رسيد، به مرگ بر شاه و مرگ بر پهلوي منجر شد!
ولي اينجا، از همون اول راه مذاكره مردم با حكومت رو مي​بندن و جز سقوط رژيم حاكم، خواسته​ي ديگري ندارن!
به قول معروف از همون اول، سنگ بزرگ رو برمي​دارن!
به ياد آن مهندس عزيز كه مي​گفت «ابطال انتخابات، كف خواسته​هاي ماست» و چه جالب پاسخ داد دكتر حداد عادل كه «آقاي موسوي! اگر ابطال انتخابات، كف خواسته​ي شماست، سقف خواسته​ي شما چيست؟!!».
اين كه شما كف خواسته​تون رو سقف خواسته​ها انتخاب كنين، يعني سنگي بزرگي كه حاكميت نتونه بلندش كنه! يعني به دنبال پاسخ​دهي حاكمان نيستين! به دنبال اصلاحات نيستين! به دنبال آزادي​هاي بيشتر نيستين! بلكه فقط به دنبال رسيدن به سقف (اونهم با گفتن اينكه اين خواسته، كف خواسته​هاي ماست) هستين! البته كنارش مي​شه چهار تا نقل و آجيل هميشگي مثل آزادي مطبوعات، آزادي زندانيان سياسي، آزادي اجتماع و تظاهرات و آزادي دسترسي به تلويزيون و رسانه​هاي جمعي براي بازگويي نظرات و عقايد مخالفين رو هم خواستار شد! ولي هركس مي​دونه هدف از تمامي اين نقل و آجيل​ها، بستن بيشتر دست و پاي حكومت براي به صحنه​ي اجتماع كشاندن بيشتر مردم هست و نه اصلاحات واقعي اجتماعي و سياسي!!

به همين دليل هست كه عرض مي​كنم مردم از صد شروع مي​كنن و اساساً اين، تفاوت بسيار ساده​اي هست بين انقلاب​هاي نرم و مخملين و انقلاب​هاي حقيقي.

[quote][quote]اگه ما صد و پنجاه درصد باور داشته باشيم اين وقايع در تمامي كشورهاي منطقه الا سوريه، بيداري اسلاميه،
ولي حكومتي كه روي كار بياد حكومتي ليبرال دموكرات باشه، فكر نكنم به حال ما تفاوتي كنه! فقط باعث شده مدتي براي خود، ايجاد سرگرمي كرده باشيم.
[/quote] خوب حالا چه كار كنيم ؟[/quote]
اين قسمت رو حقيقتاً نگرفتم! يعني چي «خوب حالا چه كار كنيم؟»
مي​شه به زبون آقاي كاووسي خوند! يعني به ما چه؟ يا چه ربطي داشت.
مي​شه هم عادي خوند و برداشت​هاي متفاوتي داشت.

باقي مواردي كه برادر واريور فرمودن مورد تأييد بنده هست.

-------------------------------------------------------------------

[b]F_35B[/b]

[quote]خدمت برادر بزرگ و عزیزم اقا مصطفی : فراموش نمیکنم که در یکی از پستهاتون گفتین که تنها کشوری در منطقه که روی مواضع خودش محکم ایستاده ایرانه و باقی کشورها برای منافعشون(گمان کنم در تاپیک سوریه ی جدید دوست یا دشمن بود ) چه شده که فکر میکنین ایران در جانبداری از انقلابهای منطقه به فکر منافع خودشو اونم نه از موضع یه مقام دسته سوم مملکتی که از نظر
هبر کشور ایت ال.. امام خامنه ای .

اگه این حکومت به فکر منافع بود چرا باید با حکومت اپارتاید که صدها کیلومتر با ما فاطله داره و اثاثا تهدیدی برای ما محسوب نمیشه قطع رابطه کنه[size=18]؟[/size](فرض بر اینکه ما نگران منافع ملی مون هستیم و اسرایئل به عنوان یه رژیم قدرتمند در منطقه در دراز مدت برای ما یه تهدیده) [/quote]
عليكم السلام.
بله. بنده اين مسئله رو عرض كرده​ام و هنوز هم بهش معتقدم! نه حداقل تا زماني كه نقيضش رو ببينم.
قطعاً اگه ايران به دنبال منافعش بود، خيلي وقتي پيش اسرائيل رو به رسميت مي​شناخت تا هم در منگنه​ي غرب از يك سو و اعراب منطقه از سوي ديگه قرار نگيره. تحريم​هاش برداشته بشه. روابط اقتصادي و سياسي​اش راحت​تر بشه و اينقدر هم اين كشور و اون كشور به فكر براندازي​اش نباشن و ايران هم بتونه با خيال راحت، به جاي افزايش روز افزون بودجه​ي نظامي​اش، به فعاليت​ها و پيشرفت​هاي علمي و اقتصادي​اش بپردازه.

لكن مسئله​ي اعتقاد و باور ايران به درستي موضع​اش (حتي اگه تمام جهان عرب و حتي خود فلسطيني​ها به دنبال سازش باشن) هست كه باعث شده هنوز كه هنوزه و بعد از گذشت 33 سال از انقلاب، اين رژيم رو به رسميت نشناسيم و حاضر باشيم از بابت اين مسئله، هر بهايي رو بپردازيم.

منتها اين بحث مطرحه كه دوستان سعي مي​كنن وقايع سوريه رو جداي از وقايع فعلي ببينن!
عرض بنده هم صرفاً درخصوص تشابه وقايع سوريه با ساير كشورهاست و طرح نقشه​اي كلي كه علي​الظاهر مورد قبول دوستان نيست.
دوستان اصرار دارن كه اين وقايع رو بيداري اسلامي و خيزش ملت​هاي منطقه عليه استكبار جهاني بدونن و بنده اين نظر رو ندارم.

اين وسط هم ايران بين خواست ملت سوريه مبني بر سقوط نظام ديكتاتوري حاكم از يك سو، و از دست رفتن متحد منطقه​اي​شون؛ يعني سوريه كه مي​شه گفت تنها پل موجود ميان ايران و حزب​الله لبنان هست گير كرده! پس اين موضوع طبيعي هست كه براي خواست و آرماني بزرگتر، پا روي آرمان كوچكتر بذاره! هرچند كه شايد بشه گفت مگه خون مردم فلسطين از مردم سوريه رنگين​تره؟ شايد پاسخ منفي باشه. ولي حقيقت امر اينه كه آرمان فلسطين، آرماني است كه بستگي بسياري به خيلي از سياست​ها و آرمان​هاي ديگه داره و مي​شه گفت يه طورايي استثناست.
پس ايران مجبوره اين ريسك رو كنه كه حداقل پل ارتباطي​اش رو حفظ كنه!

شك نفرمايين كه بسته شدن پل سوريه، يعني محاصره​ي كامل و نابودي حزب​الله لبنان و سقوط آخرين خط دفاعي ما در برابر اسرائيل؛ قبل از حمله​ي اين كشور به ايران!
پس شايد اگه شما هم بودين، چنين تصميمي رو مي​گرفتين!

ولي اينكه بخوايم با اين توجيه، ماجراي سوريه رو متفاوت از ساير كشورها بدونيم، يه طورايي ...!

[color=red][b]ضمناً بنده در هيچ جاي عرايضم، بحث رهبر معظم انقلاب رو مطرح نكرده و اساساً خودم رو در حدي نمي​دونم كه بخوام كلام ايشان رو نقد و يا نقض كنم.
صرفاً به بيان عقايدم پرداختم.[/b]
[/color]
[quote]اگه جواب شما اینه که رژیم موروثی و دیکتاتوری و... ؟

برادر من واژه ی دیکتاتور یه واژهی غربیه بر اساس تعریف این واژه حتی رهبر انقلاب هم دیکتاتوره رهبر که هیچ پیامبر هم دیکتاتوره که ما میگیم ولی و ولایت که کلا مفهومش متفاوته . به الباقی شبهات هم در مورد رسانه و... که میثم عزیز جواب کافی دادن واحتیاجی به زیاده گویی بنده نیست ودر اخر به نظرم نوشته ی میثم عزیز به حقیقت بیشتر طعنه میزنه.با تشکر[/quote]
فرمايش شما كاملاً صحيحه!
ديكتاتوري يك سبك حكومتي هست كه اتفاقاً به اون بدنامي​اي كه ما مي​گيم هم نيست!
حكومت علي (ع) هم ديكتاتوري بوده. حكومت پيامبر اكرم (ص) هم ديكتاتوري بوده! كما اينكه حكومت معاويه و يزيد هم ديكتاتوري بوده.
اساساً ما ديكتاتوري سياه و ديكتاتوري سپيد رو داريم كه اين سياهي و سپيدي، باتوجه به رفتار متقابل حاكمان در قبال مردم تعريف مي​شه.

اساساً حكومت ديكتاتوري، معني حكومتي مي​ده كه قدرت در دست يك نفر يا يك گروه و حزب خاص باشن. اين واژه هم از روم باستان به يادگار مونده كه قصد ورود به تاريخ باستان رو ندارم. لكن رفتار ديكتاتور بوده كه سياهي و سپيدي رو تعريف كرده. مثلاً حكومتي مثل حكومت پيامبر اكرم (ص)، ديكتاتوري سپيد بوده و حاكمان، حقوقي فراتر از مردم عادي نداشته​ان. يا در حكومت علي (ع) كه باز ديكتاتوري سپيد بوده و حضرت بيشترين سهم و حق رو به مردم مي​دادن (خطبه​ي معروف حقوق متقابل مردم و حاكميت).

اما امروزه، اين واژه، صرفاً براي حكومت​هاي توتاليتر و خشن و ظالم و خودكامه به كار مي​ره.

اما وقتي ما درمورد سوريه صحبت مي​كنيم، قطعاً درمورد ديكتاتوري سپيد صحبت نمي​كنيم! قطعاً حكومت ديكتاتوري و مونارشي سوريه،

حكومتي نيست كه حقوق مردم رو محترم شمرده باشه! مردم رو از خودش راضي نگه داشته باشه. با مخالفش برخورد منصفانه داشته

باشه. آزادي بيان در كشورش حكمفرما باشه. رسانه​ها و احزاب مختلف درش حضور داشته باشن!
اصلاً ظاهر حكومتش ديكتاتوري نيست! چون بطور كاملاً منافقانه​اي، اسم حكومتش نه ديكتاتوري، بلكه «الجمهوريّة العربيّة السّوريّة» هست! يعني اين ديكتاتوري و توتاليتري مطلق، در نظام جمهوري اتفاق افتاده و حتي صورت و ظاهر جمهوري نيز رعايت نشده!!

پس بله! ما داريم درمورد دخول مونارشي و ديكتاتوري در رژيم جمهوري صحبت مي​كنيم! پس اين، حق ملت هست كه بخوان در مقابل چنين حكومتي كه حتي به جمهوريت نظام نيز پايبند نيست، بايستن و خواستار سقوط نظام حاكم و برقراري آزادي هاي مدني در كشورشون بشن.

منتها اينكه چه كسي اينا رو كوك مي​كنه، موضوع بحثه كه دوستان اصرار دارن جز سوريه، باقي موارد رو برگرفته از بيداري اسلامي و انقلاب اسلامي ايران بدونن و فقط سوريه رو به امريكا و اسرائيل ربط بدن و بنده، نظر ديگري دارم.

------------------------------------------------------------------------

[b]eshghe-mihan[/b]

[quote]آقا مصطفی با اجازه یه سوال ازتون دارم
میخواستم نظرتون رو در مورد کشورهایی مثل مصر و تونس و لیبی که از قبل با ما دشمن بودن بدونم که با فرض روی کار اومدن دولت هایی مجددا غربگرا و طرفدار دموکراسی غربی آیا خطری بیشتر از دولت های مبارک و بن علی برای ما میشن یا نه؟[/quote]
خير. خطر بيشتري در ظاهر نيست.
البته ما با تونس مشكل چنداني نداشتيم. ولي قطعاً تضعيف حكومت​هاي منطقه مثل مصر، اردن، بحرين، عربستان سعودي و ...، باعث افزايش قدرت ايران در منطقه و كاهش قدرت اين كشورها خواهد بود.
ولي اين رو بدون برادر من كه هميشه اين كاهش قدرت و خطر، معني خوبي نداره.

شمع قبل از خاموش شدنش، به بيشترين و پرنورترين شعله مي​رسه و پس از اون، خاموشي به سراغش مياد.

پس هميشه نبايد به نور زياد اميدوار بود.

------------------------------------------------------------------------

[b]zed[/b]

هرچند كه ايشون مستقيماً بنده رو مورد خطاب قرار ندادن، لكن چون فرمايششون به بنده نيز برمي​گرده (و شايد اصلاً مخاطب ايشان فقط بنده باشم)، به فرمايشات ايشون پاسخ مي​دم.

[quote]دوستان كمي آرام تر !!! روزگاري در برخي از اين كشورها نماز جماعت خواندن تنها با كارت مغناطيسي هويت در مسجد معين شده ممكن بود يعني طرف اول بايد كارت مي زد و اگر هويتش تاييد مي شد كه مجاز به نماز خواند در اين مسجد است بعد از در مسجد وارد مي شد حجاب هم كه ديگر جاي خود دارد .[/quote]
دوست بزرگوار.
تنها كشوري كه اين وضعيت شامل حالش مي​شد، تونس بود كه اون هم به دليل همون قانون مسخره​ي امنيت اجتماعي بود كه البته به طرق مختلف و با قوانين خاص اون كشور، در مصر و سوريه هم اجرا مي​شد كه البته همن اوايل و با فشار مردم روي بن علي، وي براي اينكه مثلاً حسن نيتش رو نشون بده اين قانون رو لغو كرد (همون​طور كه بشار اسد و مبارك هم قول لغوش رو دادن!).

[quote]وقتي نماد اعتراضي مردمي نماز جماعت و جمعه در خيابان و الله اكبر گفتن و حضور با حجاب در دانشگاه و مراكز دولتي و غير دولتي باشد اسمش را چه بايد گذاشت ؟ ليبرال دموكراسي از نوع ناب آمريكايي ؟؟؟ [/quote]
پس بايد نتيجه گرفت كه جنبش سبز هم يك جنبش اسلامي و آزادي​خواهانه و بيداري اسلامي بود؟ اونا هم نماز جمعه مي​ رفتن و الله اكبر مي​گفتن (هر شب!). تازه يا حسين هم مي​گفتن. كلي هم روحاني و بچه مومن و زن چادري بين​شون بود. تازه خيلي​هاشون قرآن و سجاده هم با خودشون مي​آوردن!!

اصلاً جنبش سبز رو ولش كن!
يعني اگه من براي شما عكس از نماز دسته جمعي خواندن متعرضين سوري و خبر از قرار و مدارهاي ايشان در نماز جمعه و آغاز تجمعات پس از نماز جماعت رو خدمتتون ارائه كنم، شما از اين نتيجه مي​گيرين كه قيام مردم سوريه هم بيداري اسلاميه؟!

[quote name="zed]اين مدل قضايا هرگز به انتخاب آمريكا و غرب اتفاق نيافتاده و الان هم همه سعي و تلاش در مديريت آن است . ديكتاتورهايي كه يكي بعد از ديگري سقوط مي كنند نوكران سابق آمريكا هستند . [/quote]
بارها عرض كرده​ام و بار ديگر هم عرض مي​كنم كه اين ادبيات «نوكران امريكا»، مال زمان جنگ سرده كه امريكا نياز به نوكر داشت؛ چرا كه اگه اين كشور نوكر امريكا نمي​شد، نوكر شوروي مي​شد!
اساساً در جهان تك قطبي ديگه نوكر معني نداره! چون تفكر و ايدئولوژي و نظام جايگزين معني نداره!!!

اينكه به انتخاب امريكا و غرب اين وقايع اتفاق نيافتاده باشه، يه ادعاي بزرگه و نياز به اثبات داره.
آيا شما قادر به اثباتش هستين؟ يا اينكه صرفاً بعد از اينكه نتيجه​ي اين قيام​ها رو ببينين، خواهيد گفت كه بله! اين قيام​ها درست بود. ولي امريكا منحرفش كرد؟
يعني بدون اينكه به ريشه​ي وقايع نگاه بفرمايين، صرفاً سعي در توجيه انحراف​شون خواهيد داشت؟

[quote]مصر آينده ديگر مصر زمان مبارك و سادات نيست هر چند اشخاص نزديك به آمريكا سر كار بيايند . اتفاقا در اين كشورها همه مي دانند چه مي خواهند . مي خواهند نظام فعلي نباشد . حال اينكه آمريكا بخواهد ساختار و اشخاص مورد نظرش بخواهد به خورد مردم اين كشورها بدهد تا اينجا كه موفق نبوده است .[/quote]
اينكه خواسته نيست برادر من! هركسي مشخص هست كه چه چيزي نمي​خواهد! اين دانستن خواسته​اس؟
بطور مثال بنده مي​رم رستوران و مي​دونم كه ماهي نمي​خوام! آيا به اين معني هست كه مي​دونم خواسته​ام چيه؟!!

دانستن ناخواسته​ها، كاري است به غايت ساده! مهم، دانستن خواسته​هاست كه بسياري كه حتي مي​دونن چي مي​خوان هم به غلط اين فكر رو مي​كنن و از دانستن حقيقت خواسته​شون عاجزن! چه برسه به جمعيتي شتر گاو پلنگي كه هيچ يك ويژني از آينده​ي كشورشون رو براي خود ترسيم نكردن و حتي نمي​دونن به شارژ و تحريك چه كساني به خيابون​ها ريختن!!
خواست عموم جامعه​شون هم اينه «الشعب يريد اسقاط النظام»
خوب. بعدش؟!
لابد بعدش هم اينه «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي»؟!!

[quote]فعلا در همين حد هم اتفاقات بزرگي به نفع ما در منطقه افتاده است . مردم اين كشورها راه درازي در پيش دارند ما هم نبايد توقع داشته باشيم كه اگر بيداري اسلامي است پس حتما همين حالا يا در آينده نزديك 100 درصد به نفع ما خواهد بود و اگر چنين نيست پس حتما نقشه آمريكا و پازل مورد نظر آنهاست . همه متفق القولند كه مدل اجرا شده در بحرين 100 درصد با شعارهاي آمريكا در تضاد است حتي اگر تعداد كشته ها در يك كشور 800 هزار نفري يك دهم تعداد كشته ها در يك كشور چند ميليون نفري نباشد .[/quote]
دوست عزيز! اينكه منطق ملانصرالديني است كه بگيم وسط زمين اينجاست و هركس شك داره خودش متر كنه!
اينكه ما همش داريم بر موج ادعاهامون سوار مي​شيم و بعد مي​گيم اگه غير از اين هم شد، دليل بر اين نيست كه ادعاي ما غلط باشه و قضيه برعكس باشه كه نشد استدلال!
ما يه بار اومديم اول فرظيه​​ي خودمون رو اثبات كنيم و بعد تازه بپردازيم كه آيا نظريه​ي مقابل درسته يا غلط؟
يا اينكه هميشه اومديم اصل رو بر درست بودن ادعاي خود گرفتيم و براون اساس فرضيه ي مقابل رو با چهار تا دليل ساده و سطحي ردش كرديم و از اين، به اين نتيجه رسيديم كه چقدر ما هنرمنديم؟!

محض اطلاع شما عرض كنم كه جمله​ي معروفي رو يكي از خونخواران تاريخ داره (نمي​دونم استالين بود يا هيتلر يا ناپلئون! فكر كنم استالين بوده) كه مي​گفت : «مرگ يك انسان، تراژدي است ولي مرگ يك ميليون انسان آمار است.».
بماند كه اون 1200 نفري كه در سوريه مي​ميرن، به همون اندازه حق زندگي دارن كه اون 30 نفر در بحرين!
ولي اصلاً بيايم با نگاه شما، آماري قضيه رو نگاه كنيم!
براساس محاسبات بنده، درصد كشته شدگان بحريني نسبت به كل جمعيت، نزديك به سه هزارم درصد (يعني 0.0025%) هست. حال اينكه درصد كشته شدگان سوري نسبت به كل جمعيت، نزديك به هفت هزارم درصد (يعني 0.0065%) هست. اين نسبت در مصر، نزديك به چهار ده هزارم درصد (يعني 0.000375%) هست.

پس حتي از نگاه علم آمار هم شما نمي​تونين ساير وقايع رو ناديده بگيرين!!! چه برسه به احساس و انسانيت!!

[quote]اشغال نظامي يك كشور و تلاش براي به هم زدن تركيب جمعيتي آن كه شاخ و دم ندارد .[/quote]
اينجا شعبه​اي از صدا و سيما نيست كه ما بخوايم ورود 1000 نفر نيروي پليس كمكي عربستان (اونهم در قالب ارسال نيروي كمكي به بحرين توسط شوراي همكاري خليج فارس كه عربستان تنها يك عضوش هست) رو اشغال نظامي!!!!! بحرين بدونيم!!!!
ما داريم منطقي بحث مي​كنيم و بدور از شعارگرايي!!
البته تغيير تركيب جمعيتي كه مي​فرمايين درسته. ولي آيا مثلاً سوريه چنين كاري رو نمي​كنه؟

بحث من اين نيست كه بگيم بخوام به سوريه متوسل شم تا ايران رو بكوبم (به سبك يكي از دوستان).
بحث اين هست كه اساساً اتفاقي كه در منطقه داره مي​افته تماماً قطعات يك پازل هست و حكومت​هاي دست​پاچه​ي ديكتاتور عربي منطقه، به هر چيزي دارن چنگ مي​زنن كه خودشون رو نجات بدن.

[quote]مدل دموكراسي غربي هم قبلا در عراق و لبنان و فلسطين و خيلي جاهاي ديگر در منطقه امتحان شده و فعلا براي آمريكا نتيجه عكس داده حال در آينده چه شود خدا مي داند .[/quote]
اين هم باز از همون ادعاهاي معروف هست كه معمولاً از زبان كارشناسان صدا و سيما مي​شنويم!
اينكه دموكراسي شكست خورده​اس و هرجا كه اين دموكراسي اومده، اوضاع به ضرر امريكا شده و چنين و چنان!
خوب. اشكالي نداره. مي​شينيم و دموكراسي ضد غربي كشورهاي آزاد شده​ي منطقه رو هم خواهيم ديد.
ولي باز هم عرض مي​كنم كه با حلوا حلوا كردن، دهان شيرين نمي​شه.
حداقل بهتره براي فكر و منطق خودمون احترام قائل باشيم.

[quote]در سوريه هم همانطور كه قبلا عرض شد اوضاع نه به آن بدي است كه در رسانه هاي همسوي غرب گفته مي شود و نه به آن خوبي است كه در صدا و سيماي جمهوري اسلامي تبليغ مي شود ( نمي شود ؟!!!)[/quote]
بله. حق با شماست.
فقط تانك اومده به ميدان! هنوز خبري از هواپيماها و توپخانه و كاتيوشا و ميني كاتيوشا نيست! الان صرفاً بحث شليك مستقيمه! بحث زدن مخالفين با موشك هنوز نشده!

من موندم چه اتفاقي در سوريه بايد بيافته تا شما باور بفرمايين كه اوضاع يكم از اوني كه فكر مي​فرمايين بدتره؟

===============================================

خوب. دستم افتاد از بس تايپ كردم!
اين، نظر و عقيده​ي بنده بود و چون دوستان اون رو نقد كردن، من به نقد دوستان پاسخ دادم.
لكن دوستان مختارن هر عقيده و منطقي كه مايل هستن بپذيرن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]اين قسمت رو حقيقتاً نگرفتم! يعني چي «خوب حالا چه كار كنيم؟»
مي​شه به زبون آقاي كاووسي خوند! يعني به ما چه؟ يا چه ربطي داشت.
مي​شه هم عادي خوند و برداشت​هاي متفاوتي داشت.[/quote] اينم مشكليه كه برخي اوقات توي صحبتهاي اينترنتي پيش مياد .. يعني نميشه لحن گفته رو مشخص كرد .ولي از اونجايي كه از اين شكلك ها استفاده نكردم منظورم به شوخي يا كنايه نيست ....
اينطور بگم شايد بهتر باشه :

حالا كه اينطور تكليف ما چيست ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
وزرای دفاع ناتو امروز چهارشنبه (۸ ژوئن)، در بروکسل تشکیل جلسه داده اند تا نتیجه دو ماه حملات هوایی این سازمان به لیبی را بازنگری کنند.
در عین حال سازمان پیمان آتلانتیک شمالی - ناتو، عملیات خود علیه نیروهای هوادار سرهنگ قذافی را تشدید کرده است.

به دنبال بمباران پیاپی طرابلس، پایتخت لیبی، توسط ناتو در روز سه شنبه، صدای انفجار در ساعات شامگاهی نیز شنیده شده است.
معمر قذافی قسم خورده که مرده یا زنده در لیبی بماند و گفته که شهادت، یک میلیون بار بهتر از تسلیم شدن در برابر مخالفان و نیروهای خارجی است.

او از هواداران خود مصرانه خواسته تا در برابر ناتو و مخالفانش در لیبی مقاومت کنند و در مجتمع او در طرابلس جمع شوند.
در همین حال، چین و روسیه به طور جداگانه در تلاش های دیپلماتیکی که برای پایان دادن به درگیری ها در لیبی در جریان است، مشارکت داشته اند.
سفر عبدالعاطی العبیدی، وزیر امور خارجه لیبی، به پکن، پایتخت چین، ادامه دارد و یک فرستاده ویژه روسیه هم در بنغازی در شرق لیبی به سر می برد که گفتگو با رهبران مخالفان آقای قذافی را در برنامه خود دارد.

[b]حملات در روز[/b]
جاناتان مارکوس، گزارشگر بی بی سی در امور دیپلماتیک، در گزارشی از مقر ناتو در بروکسل می گوید در حالی که احتمالا حفظ فشار بر سرهنگ قدافی محور گفتگوها در جلسه امروز است، موضوع اصلی دیگر در بحث ها این خواهد بود که وقتی عملیات هوایی نیروهای ناتو خاتمه یافت و خواه ناخواه در پی آن دوره انتقال قدرت آغاز شد، چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.

هفته پیش، ناتو ضمن تشدید عملیات هوایی خود بر فراز آسمان لیبی - که منطبق با فرمان سازمان ملل متحد برای حفاظت از جان مردم غیرنظامی لیبی انجام می گیرد - گفت این عملیات را نود روز دیگر تمدید می کند.
از روز اعلام این تصمیم تا کنون، هلیکوپترهای بریتانیایی و فرانسوی وارد عملیات شده اند و مراکز فرماندهی نیروهای سرهنگ قذافی در طرابلس را زیر آتش سنگین قرار داده اند.

ناتو روز سه شنبه (۷ ژوئن)، با استفاده از بیست جت که قادر هستند در ارتفاع پائین، اهداف خود را بمباران کنند، دست به شدیدترین حملات هوایی خود در ساعات روشن روز زد.
وایر دیویس، گزارشگر بی بی سی در طرابلس، می گوید ناتو با شدیدتر کردن عملیات هوایی خود، که در طی ۹ هفته عملیات این نیروها بی‌سابقه بوده، به وضوح این پیام را
به رهبر لیبی می دهد که تا زمانی که از قدرت کناره گیری نکند، حملات هوایی ادامه خواهد داشت.

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/06/110608_l05_libya_nato.shtml




[size=18][color=blue]دست‌کم ۱۵ نفر در درگیری‌های زنگبار در یمن کشته شدند[/color][/size]
چند روز بعد از خروج علی عبدالله صالح، رئیس جمهور یمن از این کشور، درگیری و خشونت بیشتری در منطقه جنوبی یمن رخ داده است.
در شهر زنگبار، در درگیری‌های شدید نیروهای دولتی و گروهی که مقامات رسمی یمن آنها را پیکارجویان القاعده خوانده‌اند، دست‌کم ۱۵ نفر کشته شده‌اند.

مقامات ارتش یمن اعلام کرده‌اند که سه تیپ نظامی برای در دست گرفتن کنترل این شهر وارد عمل شده‌اند.
گروه‌های مخالف دولت هم گفته‌اند که مقامات یمن، از القاعده نام می‌برند تا فشار بین‌المللی بر علی عبدالله صالح برای کناره‌گیری از قدرت کمتر شود.

همچنین بی‌بی‌سی دریافته است که ۸۰ کشتی نیروی دریایی بریتانیا در آب‌های ساحلی یمن حضور دارند تا در صورت لزوم برای خروج شهروندان بریتانیا وارد عمل شوند.
با ادامه چندین هفته اعتراض مخالفان دولت یمن و نیز حضور رئیس جمهوری آن در عربستان سعودی، این کشور دچار ناآرامی و بی‌ثباتی سیاسی شده است.
هرچند عبد ربه منصور هادی که در نبود آقای صالح به عنوان کفیل او فعالیت می‌کند، گفته است که رئیس جمهوری یمن در چند روز آینده به این کشور برمی‌گردد.
در عین حال، به دنبال تداوم حضور آقای صالح در عربستان سعودی، دولت آمریکا بار دیگر خواهان انتقال سریع قدرت در یمن شد.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا گفته است که چنین اقدامی به نفع مردم یمن است.

علی عبدالله صالح که سال‌ها مورد حمایت دولت آمریکا بوده است، در عربستان سعودی تحت درمان است.
او روز جمعه، سوم ژوئن، و به دنبال حمله‌ای که به مسجد مجتمع ریاست جمهوری در صنعا، پایتخت یمن، رخ داد، مصدوم و چند روز بعد برای درمان، راهی عربستان سعودی شد.
بر اساس گزارش‌ها از عربستان سعودی، مقامات این کشور آقای صالح را برای پذیرش توافقنامه‌ای به منظور انتقال قدرت در یمن، تحت فشار گذاشته‌اند.
علی عبدالله صالح که از سال ۱۹۷۸ میلادی، قدرت را در یمن در اختیار دارد، با وجود اعتراضات و ناآرامی‌های قبیله‌ای که این کشور را به آستانه جنگ‌های داخلی کشاند، تاکنون حاضر به کناره‌گیری از قدرت نشده است.

او تاکنون سه بار از پذیرفتن میانجیگری کشورهای خلیج فارس امتناع کرده است. این کشورها تلاش می کردند علی عبدالله صالح را متقاعد کنند در ازای دریافت تضمین امنیت از مخالفان، قدرت را به آقای هادی واگذار کند.
انتشار خبر خروج علی عبدالله صالح از کشور، جشن و شادمانی هزاران نفر از مردم یمن را به دنبال داشت. با این حال، نگرانی‌هایی از گسترش بی‌ثباتی در این کشور وجود دارد به خصوص اینکه یمن محل حضور برخی اعضای القاعده است و به دلیل رقابت های قبیله‌ای و سیاسی هم گرفتار اختلافات داخلی است.
جان لاین، خبرنگار بی‌بی‌سی در امور خاورمیانه می‌گوید که "حتی اگر علی عبدالله صالح بخواهد به یمن برگردد، بعید به نظر می‌رسد که عربستان سعودی به او اجازه این کار را بدهد."
تحولات اخیر یمن واکنش ایران را نیز در پی داشته است.
رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران گفته است که مردم یمن در ماه‌های اخیر در راه تحقق مطالبات خود متحمل صدمات فراوانی شده‌اند و روند جاری این کشور نشان داد که به این مطالبات پاسخ لازم و متناسب با خواسته‌های مردمی داده نشده است.

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/06/110607_l25_yemen_us.shtml




[size=18][color=blue]جراحات عبدالله صالح 'شدید' توصیف می شود[/color][/size]
رسانه های آمریکایی به نقل از مقام های این کشور گزارش می دهند که جراحات علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن در حمله راکتی هفته گذشته به محل اقامتش جدی تر از آن است که تصور می شد.

مقام های آمریکایی گفته اند که آقای صالح پس از حمله روز جمعه - به مجتمع ریاست جمهوری در صنعا - از ۴۰ درصد سوختگی رنج می برد و در داخل جمجمه خونریزی دارد.

رئیس جمهور یمن پس از آن حمله برای معالجه به عربستان سعودی منتقل شده است.
یک مقام ارشد دولت آمریکا به بی بی سی گفت که در مورد حال آقای صالح اظهار نظر نخواهد کرد.
او گفت: "ما پزشک نیستیم. همانطور که وزیر خارجه دیروز گفت، تمرکز ما در اینجا و در صنعا، تلاش برای یک انتقال صلح آمیز، منظم و غیرخشن است به طوری که با قانون اساسی یمن همخوان باشد."
روز دوشنبه هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا خواستار "انتقال فوری" قدرت در یمن شده بود.
او گفت که این کشور نیازمند فرآیندی است که "همه بدانند به آن نوع اصلاحات اقتصادی و سیاسی که در جستجوی آن هستند منجر خواهد شد."

[b]'جراحی'[/b]
فورا پس از آن حادثه معلوم نبود که سوختگی آقای صالح چقدر شدید بود، اما روز شنبه منابعی نزدیک به رهبر یمن به بی بی سی گفتند که او از سوختگی درجه دوم در سینه و صورت و همچنین ترکشی به طول تقریبا ۸ سانتیمتر که وارد بالاتنه در زیر قلب شده رنج می برد.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، رئیس جمهور یمن روز دوشنبه برای خارج کردن قطعات چوب از سینه و معالجه سوختگی شدید به روی صورت و سینه تحت عمل جراحی قرار گرفت.
او که ۶۹ سال دارد از زمان حمله روز جمعه دیده نشده است. در آن حمله که مقام های دولت یمن تلاشی برای ترور رهبران کشور خواندند، هفت نفر کشته و شماری از مقام های ارشد یمنی زخمی شدند.
معاون رئیس جمهور یمن گفته است که آقای صالح ظرف چند روز به کشور باز خواهد گشت.

آقای صالح که از سال ۱۹۷۸ حاکم یمن بوده علیرغم اعتراضات گسترده و شورش قبیله ای که این کشور را به ورطه جنگ داخلی کشانده و بیش از ۳۵۰ کشته به جا گذاشته، از کناره گیری خودداری کرده است.
این درحالی است که او چند بار قول داده بود یک طرح انتقال قدرت با میانجیگری شورای همکاری خلیج فارس را بپذیرد.

همزمان درگیری های تازه ای در شهرهای جنوبی تعز و زنگبار گزارش شده است.
مقام های نظامی می گویند که دست کم ۳۰ نفر از جمله کسی که یک مقام ارشد محلی القاعده توصیف می کنند در زنگبار کشته شده اند.

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/06/110607_u04_yemen_saleh.shtml



[size=18][color=blue]آمریکا: ثبات بحرین به رعایت حقوق مردمش بستگی دارد[/color][/size]
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در دیدارش با سلمان بن حمد آل خليفه، ولیعهد بحرین بر انجام گفتگوهای آشتی ملی و احترام به حقوق شهروندان بحرین تاکید کرده است.
ولیعهد بحرین که هم اکنون در واشنگتن بسر می برد با مقام های ارشد آمریکایی از جمله تام دانیلون، مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری ایالات متحده و باراک اوباما دیدار کرده است.

کاخ سفید با صدور بیانیه ای اعلام کرده که باراک اوباما در دیدارش با سلمان بن حمد آل خليفه از برنامه دولت بحرین برای گفتگو با مخالفان حمایت کرده و گفته است: "هم مخالفان و هم دولت باید مصالحه کنند تا آینده ای عادلانه برای تمام مردم بحرین رقم بزنند."
بنا بر بیانیه کاخ سفید، آقای اوباما خواهان مسوول شناخته شدن ناقضان حقوق بشر در بحرین شد و گفت: "ثبات بحرین به احترام به حقوق جهان شمول مردم آن بستگی دارد."

از ماه مارس که حکومت بحرین از کشورهای همسایه خود، عمدتا عربستان و امارات متحده عربی، برای سرکوب معترضان کمک نظامی گرفت، صدها تن از مخالفان دولت بازداشت شده اند.
بر اساس گزارش ها، بیش از ۲۰ نفر در تظاهرات ضد دولتی ماه های اخیر در بحرین کشته شدند و چهار نفر هم در حالی که در بازداشت پلیس بودند جان باختند.

حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین می گوید که گفتگوی ملی در مورد اصلاحات در این کشور، در ماه ژوئیه آغاز خواهد شد.
حکومت بحرین هفته گذشته وضعیت فوق العاده را در این کشور لغو کرد.
با این وجود، محاکمه ده ها پزشک و پرستار که معترضان مجروح را مداوا کرده بودند، به اتهام تلاش برای براندازی نظام سلطنتی این کشور آغاز شده است.
نخستین جلسه محاکمه این متهمان که ۴۷ نفر هستند، دوشنبه ۶ ژوئن (۱۶ خرداد) در یک دادگاه ویژه نظامی در منامه برگزار شد.
معترضان عمدتا شیعه در بحرین خواهان اصلاحات دموکراتیک و به دست آوردن حقوق بیشتر برای اکثریت شیعه این کشور هستند که تحت حاکمیت اقلیت سنی اداره می شود.

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/06/110607_u01_obama-bahrain.shtml



[size=18][color=blue]هراس ساکنان جسرالشغور از انتقامجویی حکومت سوریه[/color][/size]
گفته می شود که ساکنان شهر جسر‌الشغور در سوریه، در حال فرار از این شهر هستند، چون بیم آن می رود که نیروهای دولتی به این شهر حمله کنند. پیشتر دولت اعلام کرده بود که ۱۲۰ تن از نیروهای امنیتی سوریه در این شهر به قتل رسیده اند.
شاهدان می گویند کسانی که در شهر باقی مانده اند، در حال ساختن پست های ایست بازرسی هستند تا بتوانند عملیات نیروهای امنیتی را تحت نظر داشته باشند.

به دنبال انتشار گزارش‌هایی از کشته شدن بیش از صد تن از نفرات نیروهای امنیتی سوریه در جسرالشغور، مقام های دولتی اعلام کردند که با مردان مسلحی که این افراد را کشته‌اند، قاطعانه برخورد می‌کنند.
فعالان می گویند که دلیل مرگ این افراد مشخص نشده است، و ممکن است که دلیل آن تمرد سربازان بوده باشد.
پس از ادعای کشته شدن نیروهای امنیتی در جسرالشغور، ساکنان شهر پیام هایی در شبکه اجتماعی فیس بوک منتشر ساختند و از حمله و کشتار انتقامجویانه ابراز نگرانی کردند. آنها از مردم خواستند که با سوزاندن لاستیک های اتومبیل، خیابان ها را مسدود کنند.

در عین حال، مقامات رسمی فرانسه اعلام کرده‌اند که آماده‌اند تا پیش‌نویس قطعنامه‌ای را در محکومیت دولت سوریه و برای تصویب در شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه کنند، هرچند ممکن است این پیش‌نویس از سوی روسیه وتو شود.
آلن ژوپه، وزیر خارجه فرانسه گفته است که از حمایت قوی کشورهای غربی از چنین قطعنامه‌ای مطمئن است و دست‌کم ۱۱ کشور از ۱۵ کشور عضو کنونی شورای امنیت سازمان ملل متحد به احتمال زیاد از چنین اقدامی حمایت می‌کنند.
او اضافه کرد که بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، مشروعیت خود را از دست داده است.

[b]شرایط مبهم جسرالشغور[/b]
خبرنگار بی‌بی‌سی در بیروت که اوضاع سوریه را دنبال می‌کند، می‌گوید که به سختی می‌توان به طور مستقل مشخص کرد که واقعا در جسرالشغور چه اتفاقی رخ داده است.
برخی شاهدان عینی نسبت به اظهارات مقام‌های دولتی سوریه درباره وقایع چند روز اخیر ابراز تردید کرده‌اند و گروه‌های مدافع حقوق بشر هم می‌گویند که چهل تن از شهروندان و نفرات پلیس در ناآرامی‌های جسرالشغور کشته شده‌اند.
در عین حال، رسانه‌های دولتی سوریه تصاویری نشان داده‌اند که در آنها صدها مرد مسلح در حال "قتل عام" در شهر جسرالشغور واقع در ۲۰ کیلومتری مرز ترکیه دیده می‌شوند.
عدنان محمود، وزیر اطلاع‌رسانی سوریه گفته است که واحدهای نظامی که تاکنون بیرون از این شهر مستقر بوده ‌اند، "به وظیفه ملی خود در برقراری امنیت عمل خواهند کرد."
اما مخالفان هشدار داده‌اند که اگر تانک‌های ارتش سوریه وارد شهر شوند، جنایت علیه بشریت رخ خواهد داد.

مقام های دولتی می‌گویند که مردم شهر جسرالشغور خواهان دخالت ارتش و ایجاد نظم شده‌اند، اما بر اساس اطلاعیه‌ای که مخالفان در صفحه فیس‌بوک منتشر کرده‌اند، شهروندان چنین درخواستی از حکومت نداشته‌اند.
این اطلاعیه، ضمن محکوم کردن کشته شدن ده‌ها مأمور پلیس، خواستار انجام تحقیقات فوری و شفاف درباره این حوادث شده است.
با این حال، در اطلاعیه مخالفان دولت سوریه آمده است که ورود تانک‌های ارتش به شهر، به معنای کشته شدن تعداد بیشتری از شهروندان غیرنظامی و فرار هزاران نفر از خانه‌هایشان خواهد بود.

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/06/110607_l32_syria_jisr_security.shtml



[size=18][color=blue]فرانسه و بریتانیا خواستار اقدام شورای امنیت علیه سوریه شدند[/color][/size]
بریتانیا و فرانسه با افزایش تلاش هایشان در صددند تا سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد را به صدور قطعنامه ای در محکوم کردن دولت سوریه به دلیل اعمال خشونت علیه معترضان در این کشور، ترغیب کنند.
در همین رابطه آلن ژوپه، وزیر خارجه فرانسه گفته غیرقابل قبول است که سازمان ملل در مورد برخورد دولت سوریه با معترضان در این کشور ساکت بماند.

بریتانیا در نظر دارد روز چهارشنبه، ۱۸ خرداد، پیش نویس قطعنامه ای را علیه سوریه به شورای امنیت سازمان ملل ارائه کند.
اما گفته می شود برخلاف قطعنامه ارائه شده علیه دولت لیبی، در این قطعنامه از توسل به عملیات نظامی علیه حکومت سوریه و یا اعمال تحریم ها صحبتی نشده است.
در همین حال لمیاء شکور، سفیر سوریه در فرانسه، گزارش استعفای خود از این سمت را تکذیب کرده است.
روز گذشته گزارش شد که خانم شکور در مصاحبه با تلویزیون فرانسه ۲۴، اعلام کرده که در اعتراض به سرکوب معترضان توسط حکومت بشار اسد، از سمت خود استعفا می دهد.
خانم شکور گفته است که در مصاحبه خود با این شبکه، به پخش اطلاعات نادرست علیه دولت سوریه اعتراض کرده بود و از کناره گیری خود سخن نگفته بود.
در پی پخش این گزارش، تلویزیون دولتی سوریه هم خبر کناره گیری سفیر این کشور در پاریس را تکذیب کرد.

[b]ادامه نا آرامی ها در جسرالشغور[/b]
به گفته یکی از خبرنگاران بی بی سی که تحولات سوریه را دنبال می کند معترضان ضد دولتی در شهر جسر الشغور با ایجاد موانعی در تلاشند تا مانع از پیشروی احتمالی نیروهای نظامی به داخل این شهر شوند.
پیشتر به دنبال انتشار گزارش‌هایی از کشته شدن بیش از صد و بیست تن از نفرات نیروهای امنیتی سوریه در جسرالشغور، مقام های دولتی اعلام کردند که با مردان مسلحی که این افراد را کشته‌اند، قاطعانه برخورد می‌کنند.
فعالان می گویند که دلیل مرگ این افراد مشخص نشده است، و ممکن است که آنان نظامیانی بوده باشند که به دلیل تمرد از دستور تیراندازی به سوی مردم، به دست فرماندهان خود کشته شده اند.
پس از ادعای کشته شدن نیروهای امنیتی در جسرالشغور، ساکنان شهر با انتشار پیام هایی در شبکه اجتماعی فیس بوک، نسبت به حمله و کشتار انتقامجویانه ارتش ابراز نگرانی کردند.
آنها از مردم شهر خواستند با آتش زدن لاستیک اتومبیل، خیابان ها را مسدود کنند و مانع از پیشروی و حملات احتمالی نیروهای دولتی شوند.

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/06/110608_l31_syria_security_council.shtml



[size=18][color=blue]سوریه خبر استعفای سفیر این کشور در فرانسه را تکذیب کرد[/color][/size]
تلویزیون دولتی سوریه خبر استعفای لمیاء شکور، سفیر این کشور در فرانسه، را تکذیب کرده است.
این در حالیست که شبکه تلویزیونی فرانسه ۲۴ صدای زنی را پخش کرده که خود را لمیاء شکور معرفی می کند و به زبان فرانسوی می گوید در اعتراض به سرکوب معترضان توسط حکومت بشار اسد، از سمت خود کناره گیری می کند.
در پی پخش این گزارش، تلویزیون دولتی سوریه خبر کناره گیری سفیر این کشور در پاریس را تکذیب کرد.
شبکه العربیه نیز مصاحبه زنی را پخش کرده است که می گوید خانم شکور است و به زبان عربی خبر استعفای خود را بی اساس می داند.
خبرگزاری رویترز می گوید که سفارت سوریه در فرانسه از طریق ایمیل خبر استعفای لمیاء شکور را تایید کرده است.

http://www.bbc.co.uk/persian/rolling_news/2011/06/110607_rln_syria_france.shtml

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت همه دوستان گرامي
آقا مصطفي همچين رگبار تيربار را روي ما گرفت كه حسابي زمين گير شديم :? . ظاهرا كمي آرام تر !!! اثر نداشت . پس مصطفي جان لطفا كمي بيشتر آرام تر !!! icon_twisted حداقل فرصت خيز رفتن را به آدم بده . پس تا قطار فشنگ جديد را جا نزدي و تيربار را مسلح نكردي ما كمي توي سنگر جابجا شويم . ببخشيد سنگرمان را جابجا كنيم و به مواضع بهتر برويم . :x
اگر سوريه را فاكتور بگيريم اين چند كشوري كه الان به صورتهاي مختلف درگير اين مسپله شده اند . همه طرف آمريكا و غرب بوده اند ( حالا كه لفظ نوكري مربوط به دوران جنگ سرد شد ولي خوب در عمل همان است ) حتي قذافي علي رغم همه ديوانگي اش !!! و از قديم گفته اند از اين ستون به آن ستون فرج است . در بدبينانه ترين حالت هم هزينه جابجايي مهره ها براي آمريكا و هم پيمانانش بسيار زياد است . به هر حال ممكن است اسقاط نظام شعار محوري همه اينها باشد اما اين دليل نمي شود كه براي آينده هيچ مطالبه اي نداشته باشند . تا آنجا كه من فهميده ام با فرض شما اگر آمريكا ذينفع اصلي وقايع اخير فرض شود بهترين حالت جابجايي مهره ها و حفظ بدنه فعلي است چيزي كه با اسقاط نظام مغاير است و همين تضاد اول را ايجاد مي كند . كوچكترين فضاي بازي هم در اين كشورها زمينه رشد انواع و اقسام ايدپولوژي ها و تفكرات را ايجاد مي كند كه لزوما در راستاي خواست آمريكا نيست . فراموش نكنيم اولين انتخابات پارلماني كه در فلسطين با حضور حماس برگزار شد منجر به كسب 75 درصد آرا براي حماس شد و همين منجر به قضاياي بعدي قبل و بعد از جنگ 22 روزه و محاصره طولاني مدت غزه به عنوان پايگاه حماس شد و همينطور در عراق پس از صدام كه كساني راي آوردند كه اگر دشمن آمريكا محسوب نمي شوند خيلي هم كشته مرده آن محسوب نمي شوند تازه عراق كه رسما اشغال شده و مستعمره آمريكاست . در افغانستان هم فعلا شاهد خروج نام برخي فرماندهان طالبان از ليست سياه هستيم كه نتيجه جواب ندادن مدل آمريكا در اين كشور و پذيرفتن مذاكره و تعامل با كساني است كه به بهانه نابودي آنها به اين كشور لشكر كشي شد.
پس فعلا كنترل و مديريت و هدايت مطلق آمريكا بر وقايع منطقه جاي بحث دارد .
و اما سوريه هيچ كس منكر تشابه نوع حكومت و مردم سوريه با ديگر كشورهاي عربي نيست و همان دلايلي كه براي قيام در كشورهاي ديگر وجود دارد اينجا هم وجود دارد منتهي به اضافه پشتيباني مالي و تسليحاتي و تبليغاتي آمريكا و عربستان و رژيم صهيونيستي و ايضا پشتيباني هاي ايران حال آنها كمي آشكارتر و اينها كمي پنهان تر . وقتي تعداد زيادي از اين 1200 نفر كشته را نيروهاي امنيتي و نظامي سوريه تشكيل مي دهند چنين چالشي را ديگر با باتوم و گاز اشك آور و ماشين آب پاش نمي توان حل كرد و حزب حاكم سوريه و در راس آن اسد ديگر چاره اي جز آوردن تانك به خيابان ندارد . البته باز هم مثل هميشه و مثل همه جا اين مردم عادي هستند كه تاوان منافع اين و آن را پس مي دهند . مطمپن باشيد اگر اسد ترك محور مقاومت در قبال پس گرفتن جولان را مي پذيرفت از اين قاعده مستثني بود و دموكرات ماب ترين حاكم عرب شناخته مي شد .
اما در بحرين 1000 نفر اسما آمده اند و رسما تا 30000 نفر برآورد شده كه وارد خاك بحرين شده اند و آگهي استخدام مزدور در بنگلادش و پاكستان پخش شده است و تمام اينها هم بخاطر شيعه بودن مردم بحرين و حضور فرماندهي ناوگان آمريكا در خليج فارس است و اينكه اگر در موارد قبلي شك بود كه حكومت بعد از ديكتاتورها طرفدار ايران مي شود اينجا يقين وجود دارد كه حكومت پس از آل خليفه طرفدار ايران است و اين ربطي به تحليل صدا و سيمايي ندارد بلكه واقعيت صحنه است . لا اقل در سوريه علي رغم همه كشتار پوشش داده شده رسانه ها پزشكان رسما از مداواي مجروحين منع نشده اند چيزي كه در بحرين وجود دارد .
و اما حكايت جنبش سبز خودمان غريب تر از اين حرفهاست كه بخواهد مبناي مقايسه با انقلابهاي فعلي منطقه قرار گيرد به قولي ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است . به همين دليل هم وقتي غبار فرو نشست معتقدين واقعي به الله و اكبر و يا حسين و نماز جمعه صفشان را از روزه خواران روز قدس و نماز جمعه خوانان با كفش و دختر پسري كنار هم و حرمت شكنان روز عاشورا جدا كردند و روز 25 بهمن هم ته مانده دست پا زدنهاي جنبش سبز جمع شد و اين فرق دارد با شعار هاي اسلامي ملتهايي كه تا چندي پيش در حفظ همين ظواهر اسلامي هم مشكل داشتند . كافي است حجاب را شاخص قراردهيم و دو گروه را در همين موضع بسنجيم جايي كه كساني براي جنبش اجتماعي مد نظر خود آزادي داشتن حجاب را خواهانند و گروه ديگري كه آزادي نداشتن حجاب را تجويز مي كنند
خوب حالا وقت علم كردن پرچم سفيد است . لطفا لوله تيربار را اين طرفي نگيريد ما همين طوري هم آبكش شده روزگار هستيم icon_eek

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عرض سلام مجدد خدمت تمامي دوستان.

[quote]اينم مشكليه كه برخي اوقات توي صحبتهاي اينترنتي پيش مياد .. يعني نميشه لحن گفته رو مشخص كرد .ولي از

اونجايي كه از اين شكلك ها استفاده نكردم منظورم به شوخي يا كنايه نيست ....
اينطور بگم شايد بهتر باشه :

حالا كه اينطور تكليف ما چيست ؟[/quote]
خوب. حالا سوال واضح​تر شد.
متأسفانه يه خوشبختانه، در حال حاضر كار خاصي از دست ما ساخته نيست!
شايد بشه گفت سخنراني​هايي كه مي​شه و سفرهايي كه انجام مي​شه، در جهت كم كردن سرعت اين تحولات هست.
ولي منطقه به سان يه كشتي شده كه داره داخل آب فرو مي​ره و هركس جايي رو چسبيده! اول و آخر فعلاً كار چنداني از دست ما ساخته

نيست؛ مگر اينكه جلوي سقوط كشورهاي منطقه رو بگيريم (نه فقط سوريه!).
چون چيزي كه مشخصه اينه كه قصد و غرض بر سقوط تمامي حكومت​هاست؛ نه يكي دوتا.

قديما گنده لات​ها و جاهلا وقتي مي​خواستن به طرف مقابلشون ضرب شستي نشون بدن، يه سيلي مي​خوابوندن زير گوش نوچه​شون تا

طرف ببينه كه اين بابا كه با آدماي خودش اين كار رو مي​كنه، به ما كه دشمن​شيم برسه چه مي​كنه!

حالا با اين مثال كودكانه، بياين برگرديم به منطقه و ببينيم تحولات از چه كشورهايي آغاز شد و به كيا رسيد!
تمامي اين موارد، پيام داره كه البته به طور مفصل​تر در پاسخ به برادر zed بهش خواهم پرداخت.

---------------------------------------------------

[b]zed[/b]

[quote]آقا مصطفي همچين رگبار تيربار را روي ما گرفت كه حسابي زمين گير شديم :? . ظاهرا كمي آرام تر !!! اثر نداشت .

پس مصطفي جان لطفا كمي بيشتر آرام تر !!! icon_twisted حداقل فرصت خيز رفتن را به آدم بده . پس تا قطار فشنگ جديد را جا نزدي

و تيربار را مسلح نكردي ما كمي توي سنگر جابجا شويم . ببخشيد سنگرمان را جابجا كنيم و به مواضع بهتر برويم . Embarassed [/quote]
اختيار داري بزرگوار.
من اساساً آتيشم تنده. ولي تيرام مشقيه!

[quote]اگر سوريه را فاكتور بگيريم اين چند كشوري كه الان به صورتهاي مختلف درگير اين مسپله شده اند . همه طرف آمريكا و غرب

بوده اند ( حالا كه لفظ نوكري مربوط به دوران جنگ سرد شد ولي خوب در عمل همان است ) حتي قذافي علي رغم همه ديوانگي اش !!! و

از قديم گفته اند از اين ستون به آن ستون فرج است . در بدبينانه ترين حالت هم هزينه جابجايي مهره ها براي آمريكا و هم پيمانانش بسيار

زياد است . به هر حال ممكن است اسقاط نظام شعار محوري همه اينها باشد اما اين دليل نمي شود كه براي آينده هيچ مطالبه اي نداشته

باشند . [/quote]
ببينين. اين كه عرض مي​كنم نوكر وجود نداره، يه دليل بسيار ساده داره و اون اينكه در جهان تك قطبي، شما خواه ناخواه يا بايد به تنها

ابرقدرت جهان باج بدين يا اينكه متحمل سخت​ترين و حتي ناجوانمردانه​ترين تلافي​ها باشين.
كشوري مي​تونه اين موضوع رو تحمل كنه كه آرمان داشته باشه و در حال حاضر، جز جمهوري اسلامي ايران، كشور آرمانخواه ديگري در

جهان وجود نداره.

اگه قديم​ها كشورهايي در مقابل امريكا مي​ايستادن، به اين دليل بود كه اولاً آرمان ماركسيستي رهايي پرولتاريا از چنگال امپرياليسم و

متحد ساختن جهان و ايجاد اينترناسيوناليسم كمونيست در جهان و از اين دست اباطيل (بعبارت بهتر، همان ايدئولوژي جايگزين ليبرال

دموكراسي) داشتن و ثانياً پشتشون به ابرقدرتي مثل شوروي كه در هر حال، مهد كمونيسم بود گرم بود.
بطور مثال ما مي​بينيم در دو جنگ دوم و چهارم اعراب و اسرائيل، اين شوروي بود كه تمام قد در برابر اسرائيل ايستاد و وي رو وادار به عقب​

نشيني كرد! والا شايد سرزميني به نام مصر يا سوريه امروز وجود خارجي نداشت كه ما بخوايم درخصوص حكومت آينده​اش به تبادل نظر

بپردازيم.

اما در حال حاضر چي؟ آيا ما ايدئولوژي جايگزين داريم؟ خير!
خواهشاً نفرمايين اسلام، ايدئولوژي جايگزين ليبرال دموكراسي هست. چرا كه ما درمورد ايدئولوژي نظري صحبت نمي​كنيم. بلكه مبنايي رو

مي​گيم كه با اون بشه حكومت​داري كرد و در حال حاضر تنها كشوري كه سعي كرده ايدئولوژي اسلامي رو به عنوان مبناي حكومتي در نظر

بگيره، جمهوري اسلامي ايران هست كه تنها عامل ارتباط با اسلام و ايدئولوژي اسلامي​اش، بحث ولايت فقيه هست كه بالكل كشورهاي

سني منطقه رو مأيوس مي​كنه!!

قطعاً در كشورهاي مذكور هم انقلاب اسلامي رخ نداده؛ چرا كه هيچ​كس نمي​دونه چي مي​خواد. يعني هيچ اراده​ي ملي براي ايجاد

حكومتي اسلامي (و نه بر پايه​ي ليبرال دموكراسي) در اين كشورها وجود نداره. هيچ يك هم انگيزه​هاي آرمانخواهانه​ي ايران رو ندارن (بطور

مثال انگيزه​ي مبارزه با امپرياليسم يا رژيم صهيونيستي يا حمايت از مستضعفين جهان در برابر مستكبرين جهان و ...).

پس من مي​تونم اين ادعا رو داشته باشم كه اولاً مردم منطقه نمي​دونن چي مي​خوان، ثانياً حكومت آينده​شون قطعاً شعبه​اي از ليبرال

دموكراسي خواهد بود، ثالثاً ارتش​هاي كشورهاي عربي منطقه بشدت تضعيف خواهند شد، رابعاً حكومت​هاي منطقه به جد ناپايدار خواهند

بود و هر از گاهي خواهيم ديد كه مجدد آشوبي در كشورهاي عربي منطقه به پا شده و حكومتي ساقط و حكومتي جديد جايگزين شده؛ با

توسل به همين شيوه​ي نافرماني مدني! با اين تفاوت كه حكومت جديد، نه پشتوانه​ي مردمي خاصي داره و نه نيروي قدرتمند نظامي و

امنيتي كه بخوان از كيان حكومت دفاع كنن!!

[quote]تا آنجا كه من فهميده ام با فرض شما اگر آمريكا ذينفع اصلي وقايع اخير فرض شود بهترين حالت جابجايي مهره ها و حفظ

بدنه فعلي است چيزي كه با اسقاط نظام مغاير است و همين تضاد اول را ايجاد مي كند . كوچكترين فضاي بازي هم در اين كشورها زمينه

رشد انواع و اقسام ايدپولوژي ها و تفكرات را ايجاد مي كند كه لزوما در راستاي خواست آمريكا نيست . فراموش نكنيم اولين انتخابات

پارلماني كه در فلسطين با حضور حماس برگزار شد منجر به كسب 75 درصد آرا براي حماس شد و همين منجر به قضاياي بعدي قبل و بعد از

جنگ 22 روزه و محاصره طولاني مدت غزه به عنوان پايگاه حماس شد و همينطور در عراق پس از صدام كه كساني راي آوردند كه اگر دشمن

آمريكا محسوب نمي شوند خيلي هم كشته مرده آن محسوب نمي شوند تازه عراق كه رسما اشغال شده و مستعمره آمريكاست . در

افغانستان هم فعلا شاهد خروج نام برخي فرماندهان طالبان از ليست سياه هستيم كه نتيجه جواب ندادن مدل آمريكا در اين كشور و

پذيرفتن مذاكره و تعامل با كساني است كه به بهانه نابودي آنها به اين كشور لشكر كشي شد.
پس فعلا كنترل و مديريت و هدايت مطلق آمريكا بر وقايع منطقه جاي بحث دارد . [/quote]
اجازه بدين با شما مخالفت كنم.
البته اين موضوع رو قبلاً در تاپيك​هاي مختلف؛ چه اين تاپيك، چه تاپيك مصر و چه تاپيك تونس عرض كرده​ام و فكر مي​كنم شما عرايض حقير

رو در اون تاپيك​ها مطالعه نفرمودين.
خيلي خلاصه مجدد عرض خواهم كرد و خوشحال مي​شم اگه مايل به دونستن بيشتر نظر بنده بودين، سري به تاپيك تحولات تونس در

همين بخش اخبار تحليلي بزنين.

ببينيد. يك زماني امريكا نياز داشت به هر طريق ممكن، در برابر سقوط كشورها به دامان كمونيسم مقاومت كرده و اجازه​ي گسترش

محدوده​ي كمونيسم رو نده. اين امر هم طبق دكترين معروف هري ترومن به نام دكترين دومينو انجام مي​گرفت! دكترين مذكور بر اين اساس

بود كه سقوط يك كشور درمعرض كمونيسم، سقوط ساير كشورهاي مشابه را به دنبال خواهد داشت و كشورها به سان مهره​هاي دومينو،

يكي يكي در دامان كمونيسم سقوط خواهند كرد.

پس وظيفه​ي ايالات متحده اين بود كه به هر طريق ممكن، در برابر نفوذ كمونيسم ايستادگي كنه و اين امر، كار بسيار سختي بود. چرا كه از

طرفي، خود ايالات متحده نماد امپرياليسم جهاني و منفور جهان كمونيسم بود و طبيعتاً آرمان كمونيسم كه بيشترين خريدار آن، نسل جوان

و پرشور و آرمانخواه بودن، به هيچ​وجه سر سازش با اين كشور رو نداشتن.
پس شيوه​ي معمول ايالات متحده مثل نشان دادن زيبايي​هاي غرب و چنين و چنان، خريداري بين كشورهاي در معرض كمونيسم نداشت.

حكومت​ها هم در حالت عادي امكان ايستادن در برابر اتحاد جماهير شوروي رو نداشتن. بنابراين براي امريكا فقط يك راه وجود داشت و آن،

دست يازيدن به خشن​ترين شيوه​ي ممكن، يعني روي كار آوردن ديكتاتورها و مستبدان عمدتاً ارتشي و امنيتي كردن فضاي جامعه. به

همين دليل ما مي​بينيم از امريكاي لاتين گرفته تا افريقا، اروپا و حتي آسيا، ما شاهد رويش حكومت​هاي ميليتاريستي (كه بسياري با كودتا

روي كار ميان) هستيم كه تماماً هم هدفشون رو مبارزه با كمونيسم اعلام مي​كنن! نمونه​ي بارزش هم قدرت گرفتن محمدرضا پهلوي پس

از كودتاي 28 مرداد (كه از بيم قدرت گرفتن كمونيست​ها در ايران و نه بخاطر ملي شدن صنعت نفت و سرنگوني دولت رو به احتضار دكتر

محمد مصدق انجام گرفت!!) بود كه مي​بينيم به شدت با ماركسيست​ها به خشن​ترين نحو ممكن برخورد داشته و موج اعدام​هاي گسترده​ي

اعضاي حزب توده را در همان سال 32 و 33 شاهد هستيم!

بنابراين با وجود آنكه ليبرال دموكراسي در تضاد كامل با حكومت​هاي ديكتاتوري بود، لكن تنها راه جلوگيري از گسترش ماركسيسم، قدرت

گرفتن ديكتاتورها در جهان بود! به نحوي كه شايد بشه گفت نيمه​ي دوم قرن بيستم رو بهتره نيم قرن ديكتاتورها بناميم!

جالب اينكه هربار كه كشوري دست به انقلاب سوسياليستي مي​زد، بلافاصله انواع و اقسام توطئه​ها و جنگ​ها و تحريم​ها بود كه به

سمتش روانه مي​شد تا يا از كمونيسم دست برداره و يا حكومتش ساقط بشه كه در اكثر موارد نيز ايالات متحده موفق بود و تنها چند كشور

(كوبا، چين، ويتنام شمالي و البته جمهوري اسلامي ايران) از زير دستش در رفتن!

انقلاب ايران هم اونقدر كه امريكا نگران كمونيستي شدنش بود، متوجه نبود كه چه پتانسيل عظيمي رو داره پرورش مي​ده و شايد اگه نبود

كمك​ها و محرك​هاي امريكا، انقلاب ايران به اين زودي​ها به نتيجه نمي​رسيد!

علي اي حال شوروي سقوط كرد و تنها رقيب ليبرال دموكراسي، به قول حضرت امام (ره) كه فرمودن «از اين پس كمونيسم را بايد در موزه

هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد»، به موزه​ي تاريخ پيوست و حتي چين كمونيسم هم به لطف دنگ شيائوپينگ، چرخش بسياري از

ماركسيسم - لنينيسم و حتي ماركسيسم - مائوئيسم داشت كه مي​شه گفت آخرين زهر نظام ماركسيستي نيز كشيده شد.

در اين شرايط، ديگر نيازي به اعمال زور و خشونت نبود و قرن بيست و يكم، قرار بود قرن برتري ليبرال دموكراسي باشه. اما در عمل، چه

مشكلاتي بر سر راه بود؟
درسته كه ايدئولوژي جايگزين وجود نداشت. ولي در عمل، حاكميت​هايي وجود داشت با حكومت​هايي مربوط به حداقل دو قرن قبل!

حكومت​هاي ديكتاتوري با ويژگي مونارشي كه قرن​ها بود منقضي شده بود.
از قضا تمامي اين حكومت​ها هم به قول دوستان، نوكران حلقه به گوش و متحدين وفادار ايالات متحده در جنگ در برابر كمونيسم بودن و

نمي​شد بهشون گفت بفرمايين برين كنار.
سيستم حكومت ژنرال​ها در اين كشورها باعث ايجاد ارتش و نيروهاي امنيتي بسيار قدرتمند و پليس مخفي و نهادهاي اطلاعاتي بسيار

قدرتمند و مخوف و پيشرفته شده بود كه منهاي تهديد بالقوه بودن براي شاگرد تنبل منطقه (يعني اسرائيل) و در تضاد كامل بودن با نظريه​ي

گاليور جيمز بلك ول، با ساختار ليبرال دموكراسي جهاني نيز در تضاد بود.

حالا با اين قصه​ي حسين كرد شبستري، برادر zed عزيز به من بفرماين كه اگه شما جاي امريكا بودين، ابرقدرت جهاني بودين و تمايل به استيلاي جهاني داشتين و چنين دوستان مزاحمي داشتين كه اتفاقاً (شرمنده كه اين عبارت رو بكار مي​برم)، در حكم تف سر بالا هستن و خوراك جنگ تبليغاتي اندك دشمنانت مثل ايران (كه اين كشورهاي منطقه رو به عنوان مصاديق دموكراسي امريكايي به حساب ميارن) و از طرفي نياز به اجراي طرح خاورميانه جديد داشتين، چه تصميمي مي​گرفتين؟

چون دوست ندارم كه با پاسخ به مابقي فرمايشاتتون، ذهنتون رو از اين مسئله دور كنم، عرضم رو همين​جا خاتمه مي​دم و ادامه​ي پاسخ به فرمايشات شما رو به پست​هاي آينده موكول خواهم نمود.
زياده عرضي نيست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام مجدد.


بنده به این نتیجه رسیدم که فرستنده هام خیلی ضعیف هستند! چون فکر می کردم تنها تفاوت بنده با آقا مصطفی، در چگونگی شروع این حوادث هست و در مورد نحوه ادامه اون و این مساله که الان غرب داره تظاهرات رو برای خودش مدیریت می کنه توافق نظر داریم. چرا که قبلا عرض کرده بودم (یا فکر می کردم عرض کردم!) که در این که غرب هم از این جریانات حمایت می کنه و علاقمند به تسریع اونها هم هست هیچ شکی ندارم!
اما با خوندن پستها، امروز متوجه شدم علی الظاهر نظر بنده چیز دیگه ای بوده و خودم اطلاع نداشتم!!! مثل اینکه بنده همه اتفاقات منطقه رو انقلاب و بیداری اسلامی می دونستم و تنها استثنا در این زمینه، سوریه بوده!

خوب شد که خودم متوجه نظر خودم شدم! icon_twisted

___________________________________________________________________

بگذریم. اما به دور از شوخی، نظر بنده به طور کاملا روشن و شفاف این هست:

همونطور که برادر مصطفی فرمودن، حوادث منطقه از دیدگاه سیاسی و دولتی، در آینده (میان مدت و بلند مدت) به نفع غرب هست و به همین دلیل، غرب به طور کامل از قیامها حمایت می کنه. حتی در کشورهایی که رسانه ملی ما ادعای دفاع امریکا از دولت رو داره، غرب درحال دور زدن دولت و حکومت، و حمایت از قیامهاست. بنابراین از این لحاظ، نظر ایشون کاملا از نظر بنده تایید میشه.

علاوه بر این پروژه (اسرائیل بزرگ)، پروژه دومی هم هست که قبل از این پروژه میخوان اجرا کنن و در اون (که دقیقا در راستا و ادامه همین حرکتها و بحرانهای منطقه است) یک بار برای همیشه نسخه جمهوری اسلامی هم پیچیده میشه.

بنابراین، غرب با قدرت تمام از این انقلابها، شورشها، حرکتها، جنبشها یا هر چیز دیگه حمایت کامل می کنه.


اما اختلاف نظر بنده با برادر مصطفی، در شروع این حرکتهاست و بررسی مساله از زاویه ای متفاوت.

به طور خلاصه، پس از به ثمر نشینی این جنبشها، با دولتهایی مواجه خواهیم بود که از قدرت خیلی زیادی برخوردار نیستند (و به قول برخی از دوستان، حتی احتمال تجزیه این کشورها هم بسیار بالاست.) چنین وضعیتی، باعث میشه زمینه برای ایجاد و رشد جناحها و گروههای سیاسی و غیر سیاسی فراهم باشه.

در چنین وضعیتی، یه سرمایه گذاری مناسب (از نظر کیفی، نه کمّی!) می تونه گروهی قدرتمند رو در هر کدوم از این کشورها به وجود بیاره. گروههایی که هر کدوم، به عنوان یه حزب الله جدید در کشورهای منطقه ایفای نقش خواهند کرد.

در این حکومتهای ضعیف، این گروهها وارد فعالیت سیاسی نمیشن و به جای اون، اقدام به گسترش ایدئولوژی و همچنین افزایش توان تاثیرگذاری خودشون می کنن. عدم ورود به فعالیتهای سیاسی، دست اونها رو برای افزایش نفوذ بازتر خواهد کرد.

بعد از مدتی، این گروهها خواهند تونست با قدرت و نفوذی که به دست آوردند، وارد فضای سیاسی کشورها هم بشن و یا درصورت صلاحدید، به همون شکل مستقل به فعالیت ادامه بدن.


حالتی رو فرض کنبن که گروه هایی همانند حزب الله، در کشورهای مصر و اردن حضور داشته باشند!
و از نظر سیاسی، چنین گروههایی در کشورهای عربی دیگه هم باشند و بتونن در تصمیم گیری ها و جبهه گیری های دولت ها تاثیر بذارن.

این حالت، حالت ایده آلی هست که برای این قیامها متصوره و حتی رسیدن به بخشی از این هدف، می تونه معادلات منطقه رو کاملا به هم بریزه و اوضاع رو به نفع جبهه مقاومت تغییر بده.


حالا اگه یه قدم عقب تر بیایم، و فرض بگیریم که چنین گروههایی با چنین وسعتی به وجود نیان و تنها گروهکهای ضعیفی در منطقه رد کنن. یا اصلا هیچ اقدامی در این راستا نتونیم انجام بدیم و همه طرحها شکست بخوره.
در این صورت، باز هم حکومتی ضعیف در هرکدوم کشورهای منطقه، به ما اجازه خواهد داد در صورت لزوم، بتونیم از اون کشور به نفع خودمون استفاده کنیم. منظورم حالتی هست که مثلا جنگی در منطقه شکل بگیره. در اینصورت، کشوری که دارای حکومتی قدرتمند و دستگاه اطلاعاتی مناسبه، در اون کشور، امکان ضربه زدن به منافع دشمنان بسیار ضعیفه. اما کشورهای ضعیف و فاقد سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی مناسب، زمینه رو برای استفاده از زمین اون کشورها (مخصوصا برای عملیات های پارتیزانی) ایجاد خواهد کرد.
این هم کمترین حسن جکومتهای ضعیف برای ما خواهد بود.


اما چرا سوریه برای ما مهمه؟
موردی که در بالا عرض کردم، زمان بر هست و چیزی نیست که در یک یا دو ماه بشه اون رو اجرا کرد. ایران از مدتها قبل از اصلاحات در سوریه حمایت می کرد. اما شرایط حکومتی سوریه، اجازه چنین کاری رو به رئیس جمهور نمی داد. باید قبول کنیم بشار اسد سیاستمدار کارکشته ای نیست و طبیعیه که نتونه به اوضاع مسلط بشه. به همین خاطر هم هست که بعد از 11 سال، هنوز نتونسته اون اصلاحاتی که درموردش وعده داده بود رو اجرا کنه. طبیعتا همین مساله هم نارضایتی عمومی رو به دنبال خواهد داشت.

این که بنده معتقدم قضیه سوریه با کشورهای دیگه متفاوته، صرفا به همین جهته. در کشوری مانند یمن، منافع ایران و امریکا در یک راستا قرار می گیره و بنابراین، هردو از حرکت مردم حمایت می کنند. هرچند هرکدوم دنبال نتیجه مطلوب خودشون هستند، اما به هر حال، مسیر منتج به هر دو نتیجه، یه مسیره.
اما سوریه از این نظر در برنامه ایران قرار نمی گیره. باید توجه داشته باشیم که ایران، به هیچ وجه از کشتار مردم حمایت نمی کنه و اصلا دنبال حفظ حکومت دیکتاتوری در سوریه نیست، کما اینکه سید حسن نصر الله هم در صحبتهای اخیرش سرعت بخشیدن به اصلاحات در سوریه رو خواستار شد.

تنها مساله ای که هست، اینه که این نوع تغییر در سوریه، نه به نفع مردم خواهد بود و نه به نفع مقاومت. به همین دلیل هم ایران از حرکت های سوریه حمایت نمی کنه. (پس حمایت نکردن از این حرکت، به معنی حمایت از حکومت دیکتاتوری یا ... نیست؛ بلکه راه رسیدن به مطالبات مردم، از نظر ایران راه درستی نیست و در نهایت حتی به ضرر سوری ها تمام خواهد شد. بنابراین، حمایت از این حرکتها، فقط به ضرر مردم اون کشور منجر خواهد شد.)
درمورد سوریه، لازمه بنده توضیح بدم که یکی از مهمترین موانع اصلاحات، برادر بشار اسد یعنی ماهر اسد هست که نفوذ زیادی هم در دستگاه سیاسی سوریه داره. این رو بنده از خود سوری ها شنیدم. از طرفی، ارتش، حامی سرسخت ماهر اسد هم هست.
_____________________________________________________________________

علت عدم دخالت مستقیم اخوان المسلمین در امور سیاسی مصر، و اعزام کاروانی از اندیشمندان مصری به ایران (همین چند روز پیش) رو بنده در راستای این مساله می بینم. یعنی اخوان المسلمین، فعلا به دنبال فعالیت سیاسی نیست. (تا اشتباهی که در عراق اتفاق افتاد، در مصر تکرار نشه.)

_____________________________________________________________________

و اما درمورد کشته های سوریه، برای اینکه در جریان باشین که اون کشته شده ها چه کسانی هستند، توجه شما رو به تعدادی از لینکهای مرتبط با موضوع جلب می کنم:

[url=http://www.almanar.com.lb/english/adetails.php?fromval=2&cid=20&frid=23&seccatid=20&eid=18456]1[/url]

[url=http://www.almanar.com.lb/english/adetails.php?fromval=2&cid=20&frid=23&seccatid=20&eid=18346]2[/url]

[url=http://www.almanar.com.lb/english/adetails.php?fromval=2&cid=20&frid=23&seccatid=20&eid=15173]3[/url]

[url=http://www.almanar.com.lb/english/adetails.php?fromval=2&cid=20&frid=23&seccatid=20&eid=14773]4[/url]

تعدادی خبر مرتبط:

[url=http://www.almanar.com.lb/english/adetails.php?fromval=2&cid=20&frid=23&seccatid=20&eid=17786]1[/url]

[url=http://www.almanar.com.lb/english/adetails.php?fromval=2&cid=20&frid=23&seccatid=20&eid=16333]2[/url]

[url=http://www.almanar.com.lb/english/adetails.php?fromval=2&cid=20&frid=23&seccatid=20&eid=14913]3[/url]

در سوریه، کشته شده ها صرفا مردم بی گناه و تظاهر کننده ها نیستند. (بنده منکر اونها نیستم؛ اما روی دیگه سکه رو هم باید ببینیم)

آمار کشته ها، بنابه دلایل کاملا مشخصی بالا رفته و دقیقا مشخصه که شخص بشار اسد، در این قضایا هدف گرفته شده. نه [b]صرفا[/b] از طرف امریکا یا اسرائیل؛ بلکه دقیقا از بدنه دولت سوریه و کسانی که در حکومت بعد از بشار اسد هم جایگاه خودشون رو خواهند داشت!!!

________________________________________________________________________________________

قبلا بحثی داشتیم مبنی بر اینکه چرا ما فکر می کنیم امریکا بعدا به حمایت از این حرکتها پرداخته. البته باز هم عرض می کنم؛ بنده منکر سناریویی که برادر مصطفی فرمودن نیستم، و اتفاقا قبول دارم که از مدتها قبل برای چنین طرحی، نقشه کشیده شده. اما معتقدم، زمان اجرای این طرح، امسال نبود و پس از قضیه تونس، برنامه یک سال جلوتر کشیده شد.

بنده تمام اخبار بخش فارسی رادیو امریکا رو تو این بخش میذارم تا دقیقا جریان حوادث رو خودتون دنبال کنین. البته فعلا فقط لینک اخبار رو میذارم ولی به مرور زمان، این پست رو ویرایش می کنم و متن اخبار رو هم قرار میدم:

اولین خبر در مورد تونس در voa فارسی
تا قبل از این خبر، در این شبکه، درمورد تونس یا مصر و ... هیچ خبری منتشر نشده بود.
تاریخ:
14 ژانویه
http://www.--------.com/persian/news/tunisia-protest-2011-01-14-113601589.html


15 ژانویه:
http://www.----------.com/persian/news/iran-tunisia-internet-neda-01-15-10-113787894.html
http://www.-------------.com/persian/news/tunisia-unrest-2011-01-15-113784764.html

لازم به توضیحه که در این زمان، اکثر اخبار این شبکه حول موضوع سودان بود و این خبرها، کاملا ناگهانی تو این روزها پیداشون شد. انگار که تا دیروز هیچ خبری تو تونس نبود. (البته نیاز به توضیحه که رسانه ملی ما هم دست کمی از این رسانه ها نداشت؛ حتی بدتر، اخبارش رو دقیقا از خبرگذاریهای وابسته به غرب می گرفت!!! واقعا چه خوش گفت عزیزی که «این نظام حتی یه صدا و سیما هم برای خودش نداره!» همون تلویزیونی که توی برنامه هاش، به اسم طنز، همه چیز رو زیر سوال می بره.)

16 ژانویه:
http://www.--------------.com/persian/news/tunisia-coalition-2011-01-16-113842774.html

16 ژانویه:
http://www.---------------.com/persian/news/tunisia-01-16-2011-113856719.html

18 ژانویه:
http://www.---------------.com/persian/news/editoria2011-1-18-114141869.html

19 ژانویه:
http://www.-------------------.com/persian/news/tunisia2011-1-19-114214274.html

20 ژانویه:
http://www.-----------------.com/persian/error/?errorURL=http%3A%2F%2Fwww.voanews.com%2Fpersian%2Fnews%2Ftunisia-update-2011-01-20-114287884.html&c=y
نمی دونم چرا این صفحه پاک شده! به هر حال، خبر به این شرح بود:

تشکیل نخستین جلسه دولت موقت تونس تشکیل
دولت موقت جدید تونس نخستین جلسه کابینه را از زمان برکناری زین العابدین بن علی رییس جمهوری سابق تشکیل داده است.
جلسه روز پنجشنبه به رغم سلسله اعتراضاتی که در آنها تظاهر کنندگان از دولت موقت به دلیل حضور وزیران نزدیک به بن علی انتقاد کرده اند تشکیل شد.
خبرگزاری فرانسه می گوید جدائی بین حکومت و حزب حاکم و عفو عمومی، مسائل اصلی دستور مذاکرات جلسه است.
در این میان، نیروهای امنیتی در شهر تونس به سوی معترضینی که در خارج از ستاد حزب رییس جمهوری سابق جمع شده بودند، تیرهای اخطار شلیک کردند.
پیشتر، تلویزیون دولتی تونس گزارش داد وزیران دولت موقت از حزب حاکم زین العابدین بن علی رییس جمهوری سابق استعفا داده اند. همچنین محمد غنوشی؛ نخست وزیر، و فواد المبزع رییس جمهوری موقت هر دو در تلاش برای دور شدن از رهبر سابق، حزب حاکم را ترک کردند.
رهبری موقت تونس در تلاش برای تکمیل «گسستن از گذشته» باقی زندانیان سیاسی را آزاد کرده و برای دنبال کردن دارائی های رییس جمهوری معزول و خانواده اش در خارج دست به کار شده است.
تلویزیون دولتی گزارش داد ۳۳ عضو خانواده بن علی هنگامی که سعی داشتند از تونس فرار کنند دستگیر شدند.


همان روز:
http://www.--------------.com/persian/news/tunisia-2011-01-20-114277389.html

21 ژانویه:
http://www.--------------.com/persian/news/tunisia2011-1-21-114362654.html

22 ژانویه:
http://www.---------------.com/persian/news/tunisia-2011-01-22-114415799.html

24 ژانویه:
http://www.-----------.com/persian/news/tunisia-2011-01-24-114486264.html
http://www.--------------.com/persian/news/TUNISIA-01-23-2011-114456094.html

25 ژانویه:
در این روز، برای اولین بار از مصر صحبت شده.
http://www.-------------------.com/persian/news/Egypt-1-25-2011-114582179.html
درضمن، عکسی که برای این خبر گذاشته شده، از یه منطقه نسبتا خلوت گرفته شده. طوری که به نظر تعداد حاضران خیلی کم میاد.

در این خبر هم، امریکا نشون میده که کاملا قصد انحراف مسیر انقلاب رو داره.
http://www.--------------.com/persian/news/Press_Iran-2011-01-25-114542099.html

26 ژانویه:
http://www.-----------------.com/persian/news/egypt2011-1-26-114650614.html

ایجاد انگیزه در مخالفان جمهوری اسلامی:
http://www.----------------.com/persian/news/iran-tunisia-rights-01-26-11-114649379.html

27 ژانویه:
http://www.---------------.com/persian/news/yemen-protest-2011-01-27-114729829.html
http://www.----------------.com/persian/news/tunisia2011-1-27-114723074.html

28 ژانویه:
از این روز، رسانه های امریکایی، شروع به حمایت از حرکتها کردند.
http://www.--------------.com/persian/news/mubarak-prime-2011-01-29-114858249.html
http://www.-------------.com/persian/news/jordan-protest-2011-01-29-114857659.html
http://www.------------.com/persian/news/elbaradei-2011-01-29-114857314.html
http://www.---------------.com/persian/news/egypt-2011-01-29-114857074.html
از این تاریخ به بعد، اخبار خیلی زیاد میشه. بنابراین من فقط موضع گیری های مقامات امریکایی رو میذارم. همونطور که گفتم، از اینجاست که رسانه های امریکایی دست به کار میشن. درضمن، در همین روز رسانه های امریکایی شدیدا به تبلیغ توئیتر و فیسبوک به عنوان راههای ارتباطی برای انقلابها می پردازن. این مساله کاملا نشون دهنده این موضوعه که غرب تصمیم گرفته از این حرکتها دفاع کنه و اونها رو به نفع خودش حمایت کنه.
باید اعتراف کنیم موفقیت خوبی هم تا این لحظه داشت! اونقدر که حتی تو ایران هم خیلی ها امریکا رو شروع کننده این قضایا می دونن. هرچند توئیتر و فیس بوک نقش بسیار مهمی تو این حرکتها داشتن، اما آیا همه صفحات فیس بوک تحت کنترل غربه؟ و آیا نمیشه از همین وسائل ارتباطی، علیه متحدین غرب استفاده کرد؟
آیا چنین رسانه هایی مثل شمشیری نیستند که هر دوطرف اون برنده است؟!!!


30 ژانویه:
http://www.---------------.com/persian/news/clinton-egypt-2011-01-30-114896564.html
http://www.--------------.com/persian/news/OBAMA-EGYPT-01-30-2011-114904064.html

1 فوریه:
http://www.------------------.com/persian/news/Canada_Egypt-2011-02-01-115018934.html

2 فوریه:
http://www.-----------.com/persian/news/EGYPTREACT2011-2-2-115103999.html
این خبر هم جالبه: مصر بدون اینترنت:
http://www.------------.com/persian/news/egypt2011-2-2-115113309.html
http://www.---------------.com/persian/news/egypt2011-2-2-115100979.html

3 فوریه:
http://www.-------------.com/persian/news/obama-prayer-2011-02-03-115193359.html
http://www.------------.com/persian/news/Canada_EgyptCrisis-2011-02-03-115192859.html

4 فوریه:
http://www.------------.com/persian/news/us-egypt-2011-02-04-115283774.html
http://www.------------------.com/persian/news/egypt2011-2-3-115212849.html
http://www.------------.com/persian/news/egypt-react-2011-02-04-115276689.html
این خبر هم از سایت پاک شده و خبر بالایی رو جای اون گذاشتن! متن خبر پاک شده:

رهبران اتحادیه اروپا خواهان گفت و شنود در مصر هستند
رهبران اتحادیه اروپا خواهان آغاز گفت و گو بین دولت مصر و اپوزیسیون شده اند.
کاترین آشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز جمعه در جلسه رهبران و مقام های بلندپایه اتحادیه در بروکسل گفت اساسی است مردم و دولت مصر به اتفاق پیش بروند.
دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا که او نیز در جلسه حضور داشت، گفت دولت مصر برای مسلم ساختن این که راهی روشن، معتبر و شفاف به سوی انتقال قدرت وجود دارد، باید گام هایی بردارد.
وی اظهار کرد که تا کنون گام هایی در جهت پاسخگویی به آرمان های مردم مصر برداشته نشده است.
انتظار می رود رهبران اتحادیه اروپا که ۲۷ عضو دارد، در پایان جلسه یک روزه خود بیانیه ای درباره مصر صادر کنند.
در این میان، آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران قیام در مصر را نشانه ای از بیداری اسلامی در منطقه نامید و از مردم مصر خواست یک رژیم اسلامی در کشور خود برقرار کنند.

http://www.--------------.com/persian/news/US_Egypt-2011-02-04-115265199.html

ادامه دارد...



یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من این گفته رو که بیشتر از نیرو های امنیتی کشته شدن اصلا قبول ندارم اصلا جای تعجب داره این حرف
وقتی با اسنیفر می زنن اونا هم که تقریبا سلاح ندارن که بتونن نیروهای امنیتی رو بکشن حالا همین 2 روز پیش 120 نفر مردن که اینم به نظر خیلیا مشکوک
------------------------------------
من فکر می کنم تحولات منطقه در بلند مدت به نفع غرب تموم میشه
و البته به ما هم برنده بودیم ولی یه دفعه داریم می بازیم بدم می بازیم چون سوریه رگ حیات ایران اگه خوب به منطقه نگاه کنیم این مشخصه
چون ما در منطقه آلترناتیو های زیادی نداریم چون شیعه هستیم
سوریه از دست بره مسلما از اونجا که مرکز لجستیکی و تامین حزب الله در سوریه است حزب الله لبنان بعد از مدتی ضعیف میشه و با درگیری های سیاسی که در لبنان پیش اومد اسرائیل می تونه راحتر حزب الله از سر راه برداره چون دیگه تغزیه حزب الله برای ایران مشکل میشه یعنی اصلا امکان نداره مشکل که چه عرض کنم
حماسم که رفت در دامن فتح و آینده خودشو به فتح گره زد اونم از دست ما پرید البته ما اونقدم رو حماس نفوذ نداشتیم
--------------------------------------
آمریکا اول کار نمی خواست تن به تغییرات منطقه بده ولی خیلی خوب و باهوش بازی کرد خوشو وارد بازی مستقیم نکرد با روند تغییرات پیش رفت و سعی کرد موج سواری کنه به خاطر همین شاید همه ما در ابتدا خیال می کردیم این تحولات منافع آمریکا رو نابود می کنه ولی نکرد چون تمییز بازی کرد
---------------------------------------
ما هم اولش خوب بازی کردیم چون قذافی بود بیشتر به نفع ما بود قذافی مهره نبود ما با سازمان اطلاعات لیبی همکاری داشتیم قذافی هم دشمن سر سخا اسرائیل بود به ما هم کمک کرده بود ولی ما از اول طرف مردم گرفیم کار عاقلانه ای بود
بن علی هم با ما بد نبود احمدی نجاد که چند جمله داره از بن علی تعریف کرده...
------------------------------------------
اما سر قضیه سوریه اینقدر سفت آمدیم که حتی حاضر نشدیم خبر های سوریه رو حتی تحریف شده در اخبار داخلی بیان کنیم و حالا اگه حکومت سوریه سقوط کنه ما چه حرفی داریم بزنیم می خوایم بگیم این دیکتاتور سوریه این مهره غرب سقوط کرد
------------------------------------------
سوریه از دست بره ایران بازوی منطقه ای به درد بخور دیگه ای نداره
مثلا عراق کارایی نداره برای ما آمریکا هم مستقیم اونجا هست
---------------------------
با این کینه ای که سوریه از ما برداشته بعیده دیگه به ما اجازه کاری رو بدن بعد سقوط اسد
-----------------------------------------
دوستی با مصرم زیاد فایده نداره فقط نوعی تنش زدایی هست همین

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جوکهای غربی!!


علیهــــــــــــ سوریهــــــــــ اقدام میکنیم علیهـــــــــــ بحرین و عربستان قاتل نهــــــــــــــــ!هاهاها!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ايالات متحده آمريكا، تنها شبحي از آمريكاي 10 سال پيش است (چه برسد به بيست سال پيش).
آمريكا قطعا نسبت به قبل ضعيفتر شده است. (بيش از 14 هزار ميليارد دلار بدهي، بيش از 1000 بانك ورشكسته، ضعف حوزه نظري و انديشه و ...)

آيا دوستان اين گزاره ها را مي پذيرند؟ اگر مي پذيريد، جايگاه اين حقايق در تحليل هاي شما كجاست؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]سلام مجدد.
اما چرا سوریه برای ما مهمه؟
موردی که در بالا عرض کردم، زمان بر هست و چیزی نیست که در یک یا دو ماه بشه اون رو اجرا کرد. ایران از مدتها قبل از اصلاحات در سوریه حمایت می کرد. اما شرایط حکومتی سوریه، اجازه چنین کاری رو به رئیس جمهور نمی داد. باید قبول کنیم بشار اسد سیاستمدار کارکشته ای نیست و طبیعیه که نتونه به اوضاع مسلط بشه. به همین خاطر هم هست که بعد از 11 سال، هنوز نتونسته اون اصلاحاتی که درموردش وعده داده بود رو اجرا کنه. طبیعتا همین مساله هم نارضایتی عمومی رو به دنبال خواهد داشت.

این که بنده معتقدم قضیه سوریه با کشورهای دیگه متفاوته، صرفا به همین جهته. در کشوری مانند یمن، منافع ایران و امریکا در یک راستا قرار می گیره و بنابراین، هردو از حرکت مردم حمایت می کنند. هرچند هرکدوم دنبال نتیجه مطلوب خودشون هستند، اما به هر حال، مسیر منتج به هر دو نتیجه، یه مسیره.
اما سوریه از این نظر در برنامه ایران قرار نمی گیره. باید توجه داشته باشیم که ایران، به هیچ وجه از کشتار مردم حمایت نمی کنه و اصلا دنبال حفظ حکومت دیکتاتوری در سوریه نیست، کما اینکه سید حسن نصر الله هم در صحبتهای اخیرش سرعت بخشیدن به اصلاحات در سوریه رو خواستار شد.

تنها مساله ای که هست، اینه که این نوع تغییر در سوریه، نه به نفع مردم خواهد بود و نه به نفع مقاومت. به همین دلیل هم ایران از حرکت های سوریه حمایت نمی کنه. (پس حمایت نکردن از این حرکت، به معنی حمایت از حکومت دیکتاتوری یا ... نیست؛ بلکه راه رسیدن به مطالبات مردم، از نظر ایران راه درستی نیست و در نهایت حتی به ضرر سوری ها تمام خواهد شد. بنابراین، حمایت از این حرکتها، فقط به ضرر مردم اون کشور منجر خواهد شد.)
درمورد سوریه، لازمه بنده توضیح بدم که یکی از مهمترین موانع اصلاحات، برادر بشار اسد یعنی ماهر اسد هست که نفوذ زیادی هم در دستگاه سیاسی سوریه داره. این رو بنده از خود سوری ها شنیدم. از طرفی، ارتش، حامی سرسخت ماهر اسد هم هست.
یا حق[/quote]

مطلب خنده داری بود! icon_twisted

چون ما تشخیص دادیم این حرکات به نفع مردم سوریه نیست پس در سرکوب این حرکات کمک میکنیم و در روزنامه های داخلی خودمون به هیچ روزنامه ایی اجازه گفتن مطلب در این مورد را نمیدهیم و با

کمک صدا سیما هم مردم سوریه را افرادی خود فروخته و اغتشاش گر و فتنه گر و جریان انحرافی یا هرچیز دیگه ایی که میگن قرار میدهیم و از دولت هرگونه حمایتی میکنیم به طوریکه وزیر خارجه اش از ما تشکر میکنه و نفرین مردم سوریه را به جان میخریم.... :?

نه برادر من یا خیلی ساده اید یا نمیخواید قبول کنید که اشتباه کردیم. ما هم مثل اسراییل و امریکا به فکر منافع خودمون هستیم اینو باید قبول کنیم و در این زمینه با انها هیچ فرقی نداریم! ما به کمک

ارتش سوریه با اموزش های لازم و.... مردمشونو سرکوب میکنیم چون منافعمون در غیر این صورت به خطر میوفته اسراییل هم برای جبران اینکار مردم سوریه را به سلاح گرم مجهز میکنه تا بر شدت

درگیری ها بیافزاید و موفق هم بوده و 120 نفر کشته کم نیست! حکومت سوریه دیگه به اخر عمر خودش نزدیک شده و حمایت از ان جز خراب کردن وجهه خودمون در جهان هیچ فایده ی دیگری ندارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ايالات متحده آمريكا، تنها شبحي از آمريكاي 10 سال پيش است (چه برسد به بيست سال پيش).

آمريكا قطعا نسبت به قبل ضعيفتر شده است. (بيش از 14 هزار ميليارد دلار بدهي، بيش از 1000 بانك ورشكسته، ضعف حوزه نظري و انديشه و ...)

آيا دوستان اين گزاره ها را مي پذيرند؟ اگر مي پذيريد، جايگاه اين حقايق در تحليل هاي شما كجاست؟[/quote]

ضعیف تر شد به خاطر بحران اقتصادی بود که به تمام کشور ها ضرر زد ولی الان در بهبود اقتصادی است و در زمینه ی نظامی و .... قوی تر شده!

ولی باید بگم ایران هم که دشمن امریکاست شبحی از ایران 10 سال پیش است ما هم از لحاظ اقتصادی با شعار هر سال بدتر از پارسال پیش رفتیم!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]سلام مجدد.
اما چرا سوریه برای ما مهمه؟
موردی که در بالا عرض کردم، زمان بر هست و چیزی نیست که در یک یا دو ماه بشه اون رو اجرا کرد. ایران از مدتها قبل از اصلاحات در سوریه حمایت می کرد. اما شرایط حکومتی سوریه، اجازه چنین کاری رو به رئیس جمهور نمی داد. باید قبول کنیم بشار اسد سیاستمدار کارکشته ای نیست و طبیعیه که نتونه به اوضاع مسلط بشه. به همین خاطر هم هست که بعد از 11 سال، هنوز نتونسته اون اصلاحاتی که درموردش وعده داده بود رو اجرا کنه. طبیعتا همین مساله هم نارضایتی عمومی رو به دنبال خواهد داشت.

این که بنده معتقدم قضیه سوریه با کشورهای دیگه متفاوته، صرفا به همین جهته. در کشوری مانند یمن، منافع ایران و امریکا در یک راستا قرار می گیره و بنابراین، هردو از حرکت مردم حمایت می کنند. هرچند هرکدوم دنبال نتیجه مطلوب خودشون هستند، اما به هر حال، مسیر منتج به هر دو نتیجه، یه مسیره.
اما سوریه از این نظر در برنامه ایران قرار نمی گیره. باید توجه داشته باشیم که ایران، به هیچ وجه از کشتار مردم حمایت نمی کنه و اصلا دنبال حفظ حکومت دیکتاتوری در سوریه نیست، کما اینکه سید حسن نصر الله هم در صحبتهای اخیرش سرعت بخشیدن به اصلاحات در سوریه رو خواستار شد.

تنها مساله ای که هست، اینه که این نوع تغییر در سوریه، نه به نفع مردم خواهد بود و نه به نفع مقاومت. به همین دلیل هم ایران از حرکت های سوریه حمایت نمی کنه. (پس حمایت نکردن از این حرکت، به معنی حمایت از حکومت دیکتاتوری یا ... نیست؛ بلکه راه رسیدن به مطالبات مردم، از نظر ایران راه درستی نیست و در نهایت حتی به ضرر سوری ها تمام خواهد شد. بنابراین، حمایت از این حرکتها، فقط به ضرر مردم اون کشور منجر خواهد شد.)
درمورد سوریه، لازمه بنده توضیح بدم که یکی از مهمترین موانع اصلاحات، برادر بشار اسد یعنی ماهر اسد هست که نفوذ زیادی هم در دستگاه سیاسی سوریه داره. این رو بنده از خود سوری ها شنیدم. از طرفی، ارتش، حامی سرسخت ماهر اسد هم هست.
یا حق[/quote]

مطلب خنده داری بود! icon_twisted

چون ما تشخیص دادیم این حرکات به نفع مردم سوریه نیست پس در سرکوب این حرکات کمک میکنیم و در روزنامه های داخلی خودمون به هیچ روزنامه ایی اجازه گفتن مطلب در این مورد را نمیدهیم و با

کمک صدا سیما هم مردم سوریه را افرادی خود فروخته و اغتشاش گر و فتنه گر و جریان انحرافی یا هرچیز دیگه ایی که میگن قرار میدهیم و از دولت هرگونه حمایتی میکنیم به طوریکه وزیر خارجه اش از ما تشکر میکنه و نفرین مردم سوریه را به جان میخریم.... :?

نه برادر من یا خیلی ساده اید یا نمیخواید قبول کنید که اشتباه کردیم. ما هم مثل اسراییل و امریکا به فکر منافع خودمون هستیم اینو باید قبول کنیم و در این زمینه با انها هیچ فرقی نداریم! ما به کمک

ارتش سوریه با اموزش های لازم و.... مردمشونو سرکوب میکنیم چون منافعمون در غیر این صورت به خطر میوفته اسراییل هم برای جبران اینکار مردم سوریه را به سلاح گرم مجهز میکنه تا بر شدت

درگیری ها بیافزاید و موفق هم بوده و 120 نفر کشته کم نیست! حکومت سوریه دیگه به اخر عمر خودش نزدیک شده و حمایت از ان جز خراب کردن وجهه خودمون در جهان هیچ فایده ی دیگری ندارد.[/quote]
با سلام خدمت همه دوستان گرامي
همين 120 نفر كشته نيروهاي امنيتي نشان مي دهد اينها تظاهر كننده صرف و مردم عادي نيستند بلكه اتفاقا آدمهاي دوره ديده و حرفه اي هستند و به همين دليل هم مثل يك تظاهر كننده عادي نمي شود با آنها برخورد كرد . اتفاقا تعداد زيادي از اين 1200 كشته اي كه در بوق و كرنا مي شود نيروهاي امنيتي و نظامي سوريه هستند كه در حمله افراد مسلح كشته مي شوند .
آخرش هم ما نفهميديم بالاخره براي منافع خودمان بايد كاري كنيم يا نه . چون اگر كاري كنيم متهم مي شويم كه كه متهم مي شويم كه با آمريكا و اسراپيل هيچ فرقي نداريم اگر كاري هم نكنيم كه متهم مي شويم متحد خود را تنها گذاشته ايم و منافعمان را در نظر نگرفتيم .
ضمنا نگران وجهه ايران نباشيد . چون به اندازه كافي به مدد رسانه هاي جريان صهيونيستي خراب هست . خود اسراپيلي ها هم انتظار تمام شدن كار اسد به اين زودي را ندارند و معتقدند ظرف 6 تا 9 ماه آينده كار اسد را تمام مي كنند و البته ظرف اين مدت هم خيلي كار ها مي شود كرد . البته آنها انتظار داشتند كار اسد ظرف دو سه هفته تمام شود و به همين خاطر عبد الحليم خدام سيلي جانانه اي از بندر بن سلطان خورد كه چرا در مورد توانايي رژيم اسد واقعيت را نگفته و باعث به خطر افتادن سرمايه گذاري سعوديها در اين قضيه شده است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.