elo

خاطرات من و دزدان دریایی!

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote name='death' timestamp='1363511812' post='304329']
[quote]فکر میکنم این قسمت توهین به شعور دوست عزیزمون و کاربرانی هست که این رو خوندن.... بهتر نبود جملات کمی بهتر انتخاب بشن؟؟؟[/quote]
واقعا قصد توهین به کسی رو نداشتم و این اولین چیزی بود ک به ذهنم رسید
[/quote]
مواظب ترول ها باشید این دو بار ویرایش شده در توسط reza2250
  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دلم برای نیرو های ارتش میسوزه امیدوارم وضعیت الان بهتر شده باشه
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
داداش دمت گرم من که همه ی خاطراتت رو خوندم. بازم بزار همه منتظرن :applause: :mrgreen:
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت شما

عزيز نحوه نگارشت خيلي خوبه ، از خوندن خاطراتتون لذت بردم .
/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
اين بحث محدوديت قوانين بين المللي در مورد حمل سلاح و مشكلات متعاقبش ، من را ياد يك مسئله انداخت .

آيا امكان بكارگيري تجهيزات با كاربرد دوگانه وجود دارد ؟ آيا امكان استفاده تركيبي از برخي وسايل وجود ندارد ؟ بطور مثال پرتاب فشفشه ها و منورهاي غير معمول ( :winking: ) به سمت دزدان دريايي . خب درسته كه قوانين مشكل دارند ولي مي شه از همين ضعف قوانين هم استفاده كرد . fi_lone_ranger
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام به همه
متاسفانه سایت برای من بالا نمیومد نمیدونم مشکل چی بود اما خدارو شکر مشکل بلاخره برطرف شد اما چند نکته :
بودن سلاح بر روی یگانهای غیر نظامی خلاف مقرراته و تا سال قبل ما حتی بودن تفنگدارا رو انکار میکردیم و همین بودنشون یکبار بدجوری برامون دردسر ساز شد که اگر اجازه بدین سرجای خودش بازگوش کنم البته بگم اون خاطره متعلق به بنده نیست و ذکر خاطره یکی دیگه از همکارانمونه که با اجازه خودشون میخواستم پس از اتمام خاطرات خودم بنویسمش

در باره ذکر نکردن حتی ردی از ناگفتنیها راستش ایده خیلی خوبیه منتها کار رو خیلی سخت میکنه ف و جای خیلی سوال میمونه مثلا من باید چطوری میگفتم که برادران تفنگدار دریایی سپاه دیگه نیومدن و ارتشیها اومدن؟
اگر اصلا اشاره ای نمیکردم خداوکیلی بازم سوال پیش نمیومد؟
چون کار دریا کمی مجهول و ناشناخته هستش من گاهی ناچار میشم که در پرانتز و حاشیه توضیحاتی بدم که کمک کنه به روشنتر شدن قضیه و وضوح بهتر صحنه رخدادن حادثه

اگر عمری بود باز هم درخدمت دوستان هستم و مطلب رو ادامه میدم ، میدونم سوالات زیادی هستش که میکوشم لابلای نوشته هام پاسخشونو ارایه کنم



و اما یک نکته عجیب برای من :
دیشب وقتی نتونستم میلیتاری رو باز کنم سعی کردم با سرچ عناوین شورتکات بزنم به میلیترای که با یک جچیز بسیار جالبی مواجه شدم

مطلبی با این عنوان :
خاطرات یک تکاور دریایی در مقابله با دزدان دریای
فوری بازش کردم !!!!!!!!!!
داشتم شاخه در میآوردم !!! همون خاطره اولی من بود بدون یک واو کم و زیاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اونم بدون ذکر منبع و اینکه اصل ماجرا چیز دیگه ای بوده و ....
اینم لینکش:

[url="http://www.cloob.com/timeline/article_6846596_60363"]http://www.cloob.com...e_6846596_60363[/url]

البته ببخشید ویرایشکر سایت برام کامل بالا نیومد مجبور شدم فقط ادرسو کپی کنم و نتونستم لینک بدم

موندم چی بگم
برین ببینیدش بد نیست


از یکی از مدیران خواهش میکنم در ابتدای این تاپیک بنویسین که این مطالب صرفا برای سایت میلیتاری تهیه شده و ذکر تمام یا بخشی از اونها بدون نام میلیتاری و نام نویسنده مجاز نیست
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
الو جان، صب کن حالا کم کم مطالبت به نام سردار جنگی و فرمانده‌ی سابق نیروهای ایران از امریکا و در دیدارت با رضا پهلوی!:) و ...... هم شیر میشه و تو اینترنت پیدا میشه!!!‌:)....
از اون عکسه خیلی خوشم اومد!‌:) چه ادمایی پیدا میشنا...!!!
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='AMIR-T' timestamp='1364813142' post='305646']
چرا دیگه نمینویسین؟؟؟
[/quote]
شاید به علت مشکلات سایت نمیتونن بیان
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شایدم رفتن ماموریت؟ ولی بیشتر همون مشکلات سایت هستش که زیاد ازش گلگی فرمودن.... دلمون براشون تنگ شده خیلی وقت شده که خاطره‌ای نخوندیم ازشون....
برادر نجف هم یه تاپیک خاطرات جنگی دارن که باز ایشون هم دیر به دیر اپدیت میکنن...
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با درود به همه
پوزش میخوام بابت دیر شدن خاطراتم
چند دلیل داشت اول اینکه به شدت در دسترسی به سایت مشکل داشتم والان هم دارم منتها خیلی کمتر شده دلیلشو هم اخر سر هنوز نفهمیدم
دوم هم اینکه میخوام بنا به همون حرفهایی که بالا نوشتم، یه عده ای خاص زحمت بکشن برن و کمی توی نت پرس و جو وتحقیق کنن و چهراتا خاطره و اظهار نظر دیگه رو هم بخونن و بعد بیان ....بیخیال
سوم هم اینکه شکرخدا مهونای گرامی داشتم و سرم خیلی شلوغ بود
امشب هم فقط اومدم سایتو چک کنم ، اگر عمری باشه فردا یا پس فردا با ادامه خاطرات درخدمتتونم
  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='elo' timestamp='1362866593' post='303510']
و اما بازم برگردیم سر موضوع اصلیمون
اواسط اردیبهشت 88 بود، باتوجه به اینکه بعد از پیاده شدن از کشتی هنگام چند دوره تخصصی رو گذرونده بودم ، بالطبع مرخصیم شیفت کرد اونورتر و هنوز حدود یک ماه و نیم از مرخصیم مونده بود که یک روز صبح از شرکت تماس گرفتن و گفتن که کشتی سوپرتانکر" ایران هویزه" جهت تعمیرات دوره ای 5 ساله به " حوض خشک دبی " فرستاده شده و یکی دوروزی هستش که تعمیرات شروع شده، اما متاسفانه مشکل حادی پیش اومده که نیاز به فرستادن فوری و بدون فوت وقت چند نفر از مهندسین ایرانی احساس شده و چون من هم هر سه کشی قبلیم همگی همکلاس و خواهرخونده های این کشتی بودن بالطبع نام من هم جزو اونا بود ، البته ذکر کردن که چون از مرخصیمهنوز خیلی باقی مونده میتونم که نپذیرم!! منتها بخاطر همون مسایلی که هستش و همه میدونیم هر ایرانی دیگه هم جای من بود قبول میکرد و این شد که دوروز بعد پروازکردم تهران و از اونجا به دبی و مستقیما به کشتی ملحق شدم ، کشتی که از آب بیرون کشیده شده بود و در حوض خشک تحت تعمیر بود
بگذریم که چه ماجراها داشتیم چون همزمان بود با تبلیغات و مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری!!!، دقیقا روز رای گیری شورلیوها کنسل شد و نزاشتن بریم بیرون رای بدیم!!!!
همون روزجمعه که روز رای گیری بود ، غروب کشتی برای تستهای دریایی به بیرون حوضچه فرستاده شد، کلی عیب و ایراد و مشکل پیدا وگزارش کردیم و بخاطر همین برگشتیم شیپ یارد و دوباره نیروهای شرکتهای درگیر اومدن روکشتی ، اما چون بازار اون روزهای کرایه تانکرها خیلی خوب و داغ بود و هر روز موندن بیشترکشتی در تعمییر علاوه بر بالا بردن هزینه های تعمیرات باعث از دست رفتن کلی پول کرایه و اصطلاحا " آف هایر " شدن کشتی میشد فشار آوردن که ایرادهای اصلی رو برطرف کنین و ایرادهای کوچیک رو بعدا خودتون حین سفر برطرف کنین و...!!!!
خوب با اطلاع حضرات شیپ یارد دبی از این عجله ما ، هر مشکلی رو سرهم بندی کردن و اعتراضهای ما هم راه به جایی نبرد و مجبور شدیم کشتی رو با کلی ایراد و مشکل برطرف نشده برداریم و بیاییم سمت خارگ
نرسیده به خارگ اولین مشکل رو موتور اصلی خودشو بدجور نشون داد و دچار" اسکونج فایر" یا آتش سوزی در قسمت هواخورانی موتور اصلی شدیم

( داخل پرانتز بگم ، موتور اصلی کشتی از نوع موتورهای دیزل دوزمانه سنگین دور پایین و قدرت بالا هستن که محفظه بالای پیستون رو محفظه احتراق ، زیر پیستون تا جدا کننده از کارتر ( کرنکیس) رو اسکوینج اسپیس و یا محفظه هواخورانی میگن و اگر رینگهای پیستون خوب سیل نکنن یا سیلندر لاینر دچار ویر داون و خوردگی و سایش و.. شده باشه یا روغنکاری رینگهای نامناسب و ناکافی باشه یا ... و باعث بلوپست یا عبور گازها و شعله های احتراق به زیر پیستون و یا بالارفتن زیاد دما بشه و..(کلی دلایل دیگه!!!!) منجر به آتیش سوزی در این منطقه میشه ، چون روغن مخصوص روانکاری سیلندر لاینر و پیستون رینگها بعد از انجام ماموریتش توسط رینگهی جاروبک و سگمنتهای جدا کننده زیر پیستون از کارتر که بهش استافینگ باکس میگن ، اونجا میریزه ، هوا هست ، ماده سوختنی هم هست فقط حرارت و یا گرما نیاز داره تا مثلث آتش شکل بگیره و...)

با کلی مصیبت آتیشو خاموش کردیم و بعد ازچندین ساعت و یک بازدید دوباره از زیر پیستون به مسیرمون به سمت خارگ ادامه دادیم ، در خارگ بعد از بارگیری دومیلیون و دویست هزار بشکه نفت خام و همچنین دریافت حدود 7000 تن سوخت مورد نیاز کشتی به مقصد بندر " عین السوخنا " یا بقول ما " انسوکنا " ی مصر، حرکت کردیم، قبل از حرکت تمام اطراف کشتی وروی عرشه و بیرون هند ریلها(میله های کنار عرشه) دولایه سیم خاردار کشیدیم و اماده گذشتن از محدوده خطر شدیم

تا قبل از کشتی ما ، چند ماهی بود ( میشه گفت 4-5 ماهی) که روال بر این بود که کشتیها چند نفر متخصص رو از یک تیم امنیتی انگلیس به نام " مست تیم" سوار میکردن و اینا هم دست خالی میومدن و همون چیزایی رو که آموزش دیده بودیم رو دوباره بارمون میکردن و میگفتن اگه اومدن منور شلیک کنین هوا و با شیلنگ آب آتشنشانی باهاشون مقابله کنین اما اگر اومدن دستاتونو هم ببرین بالا و... بابت این چرندیات هم چند ده هزار دلار ناقابل به جیب مبارک میزدن و میرفتن!!!!
این موضوع با اعتراضهای مکرر بچه های ایرانی روبرو شده و در نهایت مسولین امر بر اون شدن که با توجه به تجربیات پیشین دوتا کشتی اونموقع در نقاط معینی از خلیج عدن مستقر کنن ، یکیشون حدودا بعد از عمان بود( البته کمی اینورتر) در نقطه ای با نام A( آلفا) با نام ..... و دیگری با نام ......در نقطه B (بتا) که اونموقع هردونقطه قبل از باب المندب بودن بخاطر مسایل خاص اون روزا و بحث اسراییل و عدم توانایی پوشش کامل منطقه و...( این مسایل بعد ها همه برطرف شد و نیروهای خودی تا انتهای دریای سرخ هم ما رو همراهی میکنن و دیگه این مشکلات وجودندارن) و قرار شد نیروهای خودی و ایرانی مارو بجای انگلیسیها همراهی و اسکورت کنن و همزمان هم نیروی دریایی دومین یا سومین ناوگروهشو که مشتمل بر دو ناو بود اعزام کرده بود به منطقه و میکوشید کشتیهامونو اسکورت کنه ( درست خاطرم نمونده اون موقع ناوگروه دوم بود یا سوم که نداجا میفرستادشون اونجا)
اونبار کشتی ما برای اولین باربعنوان یکی از کشتی های شرکت ما ، برای تحویل گیری و سوار کردن تفنگداران دریایی به سمت نقطه A و کشتی .... حرکت کرد
من پاین توی اتاق کنترل بودم که سرمهندس کشتی نفس زنان اومد پایین و گفت یه تیم تفنگدار"غول" از تفنگداران نیروی دریایی امریکا آومدن رو کشتی ما ، بدو بیا برو ببینشون!!!
با تعجب رفتم رو عرشه ودیدم یه تیم 12 نفره از تفنگدارای امریکایی رو عرشه هستن و کلی هم تجهیزات همراهشونه وقتی جلوتر رفتم از تعجب داشتم شاخ درمی آوردم
رو بازوشون پرچم ایران بود و رو سینه اشون آرم سپاه!!!!!!
اما همه چیزشون امریکایی بود همه چیزشون از جوراب و پوتین و لباس گرفته تا نوع جنگ افزار و تجهیزاتشون
هیکلا هم آآآآآآآآ این هوا !!!!!!
خوش هیکل و شیک و مجهز و یه چیزی برای خودشون که ابدا توی مخیله هیچکدوممون نمیگنجید!!!
همه با جلیقه ضد گلوله و کلاه تاکتیکی و دوربین دید در شب و تمام تجهیزات امریکایی با یکی یک ام 16 اصل با یکی یک ام9 رو کمر و یکی یک ام پی 5 چسبیده به سینه و واکی تاکیهای موتورولای هندس فری و...
خلاصه چیزی بودن واسه خودشون دوتا اسنایپر 12/7 و حتی چندین موشک انداز یکبار مصرف ای تی 4 داشتم شاخ درمیآوردم چندین جعبه هم مهمات همراهشون بود دوتا هم مسلسل سبک 7.62 !!
میشه گفت همه کپ کرده بودیم نه به اون سه تا انگلیسی "مست تیم" که دست خالی و بدون حتی باتوم میومدن و نه به این تیم که انگار قرار بود برن یه جنگ تموم عیار!!!
طولش ندم از شوک که در اومدیم رفتیم سمتشونو باهاشون سلام و علیکی کردیم و کمکشون کردیم وسایل رو بیارن توی منزلگاه کشتی(اکومودیشن)
به محض رسیدن درخواست یک تمرین رو کردن!!!یک گشتی توی کشتی زدن ، یک کپی از نقشه همه قسمتها رو تحویل گرفتن و برای چند ساعت بعد قرار یک تمرین مبارزه با دزدان دریایی رو گذاشتیم و اونا هم با همکاری ما شروع کردن به بررسی نقشه های کشتی برای آشنایی با نقاط حساس، حیاتی و آسیب پذیر و ...
حدود 4 ساعت بعد هردوطرف آماده تمرین مبارزه با دزدان دریایی بودیم تا با تاکتیکها و آموزشها و شرایط هم آشنا بشیم ، مدیریت تیم امنیتی موتورخانه با من بود و چون محل تجمع در اتاق سکان کشتی بود خود بخود مدیریت برگزاری تمرین به من محول شد
در حین تمرین متوجه یک نکته مهم شدیم و اونم ناتوانی بیسیمهای ما برای مچ شدن با بیسیمها و واکی تاکیهای اونا جهت برقراری ارتباط مستمر بخاطر تکنولوژی پاینتر سیستمهای ما بود!!!! بنا شد ما چند واکی تاکی یدکی رو که داشتیم به اونا بدیم تا اونا بین خودشون با سیستمهای خودشون و با ما با سیستمهای ما ارتباط برقرار کن!!!!
تمرین خوبی بود ، نحوه عملیات در شرایط حمله تمرین و بررسی شد و هرکسی ماموریت و وظیفه خودشو شناخت ، بعدهم اونا به سه تیم 4 نفره تقسیم شدن و کشیک و گشتشونو شروع کردن ما هم برنامه ایمنی و امنیتی خودمونو با اونا هماهنگ کردیم و کشتی در مسیر خودش شروع به دریانوردی کرد
بعد از این صحنه های جالب تری هم مشاهده شد!!!!!!
سطح آموزششون بینهات بالا بود ، به نحو عجیبی برای چنین ماموریتهای اونم در فضای محدود و تو در تو پیچیده و ناشناخته کشتی و موتور خانه اموزش دیده بودن، تنها با بررسی سه جهار ساعته نقشه های کشتی تاکتیکهای رزمشونو مشخص کردن و وظایف و ماموریتها و مسیولیتها رو برنامه ریزی کردن و خودشون برای ماموریت اماده کردن حتی یک تمرین هم برگزار کردن که شرحشو بصورت مختصر گفتم (چون برخی تاکتیکاهی مشترک تمرین شد از بیان جزییات معذورم)
بعنوان یک فارغ التحصیل دانشگاه افسری نیروی دریایی ارتش و با توجه به نزدیکی بسیار زیاد با بر وبچه های نیروی دریایی سپاه (ندسا) وآگاهی از سطح اموزششون ، انتظار همچین سطح آموزش و همچین تجهیزات و همچین امادگی رو به هیچ وجه نداشتم ، سرمهندس و کاپتان هندی کشتس هم شوکه شده بودن و میگفتن اگر همه نیروهای شما در این سطح هستن، شما برترین نیروی رزمی دنیا رو دارین حتی از یانکیها هم سرترین (متاسفانه چند سفر بعد نظرشون کاملا برگشت!!!)
به هر حال یکی دیگه از نکات بسیار تعجب برانگیز، جدای از هیکل ، لباس، تجهیزات ، سطح آمادگی بدنی و اموزش و مهارتها و تاکتیکها برمیگشت به زبان همه اونا که بدون استثنا به انگلیسی مسلط بودن و این تعجب همه رو برانگیخته بود
باورکنید فکر میکردم دارم خواب میبینم ، تعجبمون وقتی بیشتر شد که دیدیم حتی در لحظه استراحت هم از خودشون اسلخه اشونو جدا نمیکردن
اونایی که شیفت و پست نبودن میومدن باشگاه افسران اونم چه ریختی باورش سخته به خدا!!!!
یه تفنگدار سپاهی با کلی ریش و شلوارک و رکابی و صندل امریکای اصل و اونم با پیپ کاپتان بلک و اونم با یه ام9 تو جیب بغلی شلوارکشون و یه واکی تاکی موتورولا اون یکی جیبشون!!!! و دست برقضا همه هم یک شکل و یک فرم حتی رکابی و شلوارکا و صندلا و پیپها!!!!
کلی باهاشون گرم گرفتیم ، من سریش شدم برای یگان و محل خدمتیشون که چیزی بروز ندادن ، درباره تجهیزاتشون سریش شدم که فقط با لبخندهای معنی داری جوابمونو میدادن و بحث رو عوض میکردن
باور کنید حتی جوراباشون هم امریکایی بود اونم با مارک و آرم یواس نیوی انگاری یک یگان از مرینرهای یو اس نیوی ، آرم سپاه و پرچم ایران رو زده باشن و اومده باشن رو کشتی ما!!!
البته خوب بحثهای بعد از انتخابات داغ بود و بچه ها کم هم سربه سرشون نمیزاشتن و به پر و پاشون نمیپیچدن ، ولی برخلاف بدنه عمومی سپاه که من بارها تجربه اشون کرده بودم اونا هیچ علاقه ای به مشارکت در بحثهای سیاسی داخلی رو نشون نمیدادن اما برعکسش عجیب پایه بحث های سیاسی بین المللی بودن !!!
تا دلتون هم بخواد اهل بازی و شوخی ، پایه همه بازیهامون از شطرنج و تخته نرد و فوتبال دستی گرفته تا برسه به ورق بازی( البته بدون قمار)و...
ابدا هم گیر نمیدان که مثلا این چه آهنگیه و یا این چه فیلمیه که دارین تو باشگاه پخش میکنین در حالی که قبلش از طرف شرکت کلی در اینباره بهمون تذکر داده بودن که چنین و چکار نکنین و اله و بله و...
بگذریم
روز سوم بود که دقیقا موقعی که چند قایق مشکوک داشت رصد و رویت میشد دوباره زد و موتور کشتی دچار آتش سوزی در همون قسمت هواخورانی شد (اسکونج فایر) ، مجبور شدیم موتور رو استاپ بدیم تا بتونیم آتیش رو خاموش کنیم ، برادران عزیز دل دزدان دریایی هم به خیال خودشون که آخ جون یک هلوی پوست کنده بپر تو گلو !!!یه سوپرتانکر بدون قدرت موتور و تحرک و مانوربلیتی !!!! گاز موتور قایقها رو گرفتن سمت ما که هنوز به یک مایلی ما نرسیده اسنایپرها چند تیر اخطار رو به طرفشون شلیک کردن ،فشنگهای رسام و آتشین!!!!
اونا هم حساب کا راومد دستشون و در رفتن
نکته جالب این بود که تیم تفنگدارهای سپاه همه جنبه ها ، منجمله احتمال خرابکاری از داخل رو هم مد نظر قرار داده بود و در همه مدت این چند ساعتی که ما با موتور درگیر بودیم یه تیم چهارنفره اشون با ام پی 5 چهار گوشه موتورخونه مثه عقاب حرکات و رفتارهای ما رو میپاییدن !!!
حق هم داشتن وقوع همچین اتفاقی و از دست دادن تحرک و حرکت اونم در چنین جایی و در چنین موقعیتی وبا این درجه ریسک و خطر از دست رفتن کشتی خیلی مشکوک میزد!!
همزمان دوتیم 4 نفره دیگه در حال پاس دادن روی عرشه بودن، تماس با ناوگان دریایی خودی برقرار شد و اونا هم که حدود 350 مایل از ما فاصله داشتن با سرعت هرچه تمامتر به سمت ما برای پشتیبانی و کاوریج حرکت کردن اما بعد از رفع عیب و راه افتادن باهاشون تماس گرفتیم و ضمن تشکر خواستیم که به محدوده خودشون برگردن، حدودای ساعت 2 شب بازهم سه قایق مشکوک در حال نزدیک شدن به ما با سرعت حدود 20 گره و در یک آرایش مشکوک رصد شدن که در حدود یک مایلی بازهم با شلیک اخطار فشنگ رسام اونا هم در رفتن!!!!
فردای اون روز حدودای یک و نیم ظهر باز هم دوباره ماجرا تکرار شد!!! هردوبار هم به محض رویت و رصد قایقهای مشکوک، تماس با ناوگان دریایی خودمون و تهران برقرار میشد و وظعیت رو بهشون اطلاع میدادیم و بعد از رفع خطر دوباره موضوع رو هم به اونا و هم به تهران گزارش میکردیم!!!!
خلاصه اون سفر پس از 3 بار هشدار به دزدان دریایی احتمالی ما به نقطه B و کشتی .... رسیدیم و با تیم خبره و ماهر و ورزیده تفنگدارای سپاه خداحافظی کرده و اونا رو به اون کشتی تحویل دادیم و بعد از اون توکلمون به خدا بود و هوشیاری خودمون !! چون دیگه انتهای محدوده حمایت نیروهای خودی بود و در صورت حمله دزدان دریایی ما هیچ حمایتی از سوی نیروهای خودی نداشتیم
تا حدود 40 ساعت خبری نشد و ما هم تنگه باب المندب رو پاس کردیم اما وقتی که حدود600 مایل دورتر از یگان خودی و ناوگان نیروی دریایی خودمون بودیم ، جایی که هنوز دزدی دریایی گزارش نشده بود چند قایق بسیار مشکوک به سمت ما آرایش گرفتن و با سرعت زیاد کوشیدن بهمون نزدیک بشن ،ما هم سرعت رو به حداکثر ممکنه رسوندیم و به حالت آماده باش کامل دراومدیم (با همون شیلنگهای آبمون!!!!) اونا به چند ده متری ما رسیدن که ما بدون دوربین هم سلاح هاشونو میدیدیم همشون کلاشنیکوف داشتن ، اما وقتی سیم خاردارای دور کشتی و هشیاری ما و سرعت بالا و مانورهای کشتی رو دیدن ، بیخیال ما شدن و رفتن سراغ یک کشتی کانتینر بر یونانی که حدود 1 مایل با ما فاصله داشت،

ما هرچی سعی کردیم با رادیو ، واکی تاکی ، چراغ ، منور، پاراشوت و هر کوفت و زهر ماری بهشون خبر بدیم انگار نه انگار ، فکر میکنم هیچکی توی پل فرماندهیشون نبود یا پرسنل پلشون در خواب ناز بودن یا سرشون به چیز دیگه ای گرم بود که اینهمه جون کندن ما برای اطلاع دادن بهشون رو نشنیدن و متوجه نشدن ، ما یک پیام اضطراری برای همه کشتیها و بالاخص نیروها و یگانهای نظامی حاظر در منطقه (اعتلاف) فرستادیم که همگی دریافتشو گزارش کردن اما اون کشتی لعنتی توجهی نکرد و جلوی چشم ما دزدها رفتن رو عرشه اش و کشتی رو برداشتن و بردن!!!!!!!!!!!!!
در تماسهای مکرر ما با یگانهای نظامی ما تا حدود 98 مایلی خودمون اونا رو و مسیر حرکتشون رو به نیروهای نظامی گزارش کردیم ولی متاسفانه بعلت دور بودن نیروهای دریای بین المللی کشتی رفت که رفت !!!!( تا این 98 مایل کاور بشه چون خلاف جهت هم حرکت میکردیم حدودسه ساعت طول کشید ، برای نیروهای رزمی که بالگرد داشتن زمان کمی هم نبود اما اونایی که بالگرد نداشتن خوب بدون شک با اونهمه فاصله کاری از دستشون برنمیومد)
ما هم مثه جن زده ها خوشیمون تلخ شد و دمق از اتفاقی که برای همکارای یونانیمون اونم جلوی چشم ما افتاده بود به مسیرمون ادامه دادیم سمت انسوکنای مصر....
کلی سوال تو ذهن هممون مونده بود ، اون نیروها با اون امادگی بدنی ، اون سطح اموزش ، اون تجهیزات و جنگ افزار اون همه آمادگی رزمی ؟
به جز.... چیزی به ذهن هیچکس نمیرسید
هنوز هم که هنوزه من ته دلم به داشتن خیلی ها مثه اونا قرصه ، هرچند دیگه هیچوقت هیچ نیروی خودی رو با اون سطح امادگی رزمی ندیدم اما انگار یکی بهم میگه کمی صبر کنی شاید بیشترش رو هم ببینی و من امیدوار....


[size=5]اگر خدا بخواهد و عمری باشد ادامه خواهد داشت[/size]
[/quote]
[right]سلام به اون بچه های مخلص و شهادت طلب می گن جانور های فارو و مستقیم زیر نظر سردار ناظری عمل می کنن [/right] ویرایش شده در توسط abodi
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='elo' timestamp='1363469560' post='304257']
[quote name='TALASH' timestamp='1363466483' post='304250']
با تشکر از برادر الو

ارتش واقعا عقبه کاری به دلایلش ندارم اما گاهی اوقات فاجعه بار عقبه در حد جنگ دوم جهانی!!!


کاش فکری به حال خودش بودجش و البته تفکرات فرماندهانش میشد...
[/quote]

درباره بودجه و بحث عقب موندنش جدای از کم لطفی بعضیها برمیگرده به زرنگی و تمامیت خواهی و حق به جانبی بعضی های دیگه
البته در خود ارتش هم این فلسفه صورت با سلی سرخ کردن و اعتراض نکردن و ساکت موندن هستش بازم برخلاف بعضی ها!!!
زیاد نمیخوام وارد مباحث حاشیه ای بشم
اما عدو شد سبب خیر
بحث دزدان دریای و هزینه اسکورت یگانهای شناور غیر نظامی هرچند بسیار بسیار پایینتر از اون بود که ما به غربیها میدادیم منتها هم باعث تقویت نداجا شد و هم کمتر خرج رو دست ما گذاشت
این رشد سرع و هرروز بیشتر نداجا یکیش مدیون همین قضیه است
یکیش هم مدیون سیاستها و مدیریت اصولی و مثال زدنی تیمسار سیاریه
در کل الان اوضاع خیلی بهتره اما نه مثه اون تیم زبده و مجهز سپاه
تکاوران دریایی ارتش از لحاظ اموزش و توان بدنی و وظیفه شناسی خیلی خیلی خوبن منتها تجهیزاتشون همطراز اموزششهاشون ، توانایی هاشون و حتی تهدیداتشون نیست

[quote name='jshafah' timestamp='1363467591' post='304251']
عالی بود آقای elo
منتظر باقیشم باشیم؟
یا تو کتابتون بخونیم
[/quote]

شما لطف دارین
کتاب ؟ شوخیت گرفته؟
اگر عمری باشه مابقیشونو هم همینجا مینویسم
[/quote]
[right] ببخشید پست پشت سر هم دادم سلام[/right]
[right]این تفاوت به یک چیز دیگه هم بر می گرده و اون هم بحث خود نیرو هستش[/right]
[right]ستون فقرات نیروی دریایی سپاه تکاوراش هست[/right]
[right]والبته ماموریت و تاکتیک های سپاه هم زمین تا آسمان فرق داره مثلا همین ناوچه های چینی که سپاه داره رو نمی دونه کجای دلش جا بده و اصلا تو نیرو بهش هیچ اتکاییی نمی شه[/right]
[right]ولی خوب بروز رسانی سامانه های نیروی دریایی ارتش از واضحات و نیاز به توضیح نداره[/right]
[right]نکته ی دیگه اینه که این تجهیزات به ارتش هم تهویل می شه(یه نگاه به عکس های رژه ها باندازید) ولی تدابیر فرماندهی در سپاه و ارتش هم فرق می کنه سپاه از امکاناتش استفاده می کنه ولی ارتش ازش نگه داری میکنه[/right] ویرایش شده در توسط abodi
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

شاید خیلی از دوستان سردار محمد ناظری رو نشناسند ...
شاید مهمترین خاطره ای که از ایشون هست ، از شبکه یک سیما و آموزش نیروهای هوادریا و نیرو ویژه بسیج بود که دو سه روز متوالی حوالی عصر پخش شد ...
هنوزم اندرعجب این هستم که ای کاش همه جای ایران از این فرماندهان لایق و علاقمند و همچنین نیروهای آنچنانی میداشت ... اما فعلا روی تهران و ...کار شد

اغلب اون نیروها البته از خانواده های پاسداران یا خود پاسداران بودند ....

به هرحال به قول مشتی ها : دمتون گرم !

کارشون درست بود

یا حق ویرایش شده در توسط Ernesto_Rommel
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.