death-white

تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)

Recommended Posts

برادر GRIPEN گرامي؛

استفاده كردم از فرمايشات شما.

درخصوص مصر، شايد بنده عرضم رو درست عنوان نكرده باشم.

اساساً من به دنبال اين نبودم كه بگم مصر با اين توافق به استقلال يا اسارت رسيد، يا اينكه مصر حقيقتاً به دنبال احقاق حقوق سوري‌ها و اردني‌ها بود يا نبود.

ما اينجا در مقام نيت خواني سادات نمي‌نشينيم. ولي اين رو بايد در نظر بگيرين كه حتي اگه سادات از حافظ اسد و ملك حسين خوشش نمي‌اومد (كه نمي‌اومد)، باز هم براي پاسخ به انتظار جهان عرب، چاره‌اي جز اين نداشت.

سادات از زماني كه تصميم به صلح با اسرائيل در ازاي بازگشت به سرزمين‌هاي 1967 گرفت، تا آخرين روز قبل از عقد قرارداد كمپ ديويد، اين خواسته‌اش رو تكرار كرد و تاريخ اين گواهي رو مي‌ده.
حتي چند سال پيش، مستندي در تلويزيون جمهوري اسلامي ايران پخش شد به نام هشتاد سال مقاومت كه خلاصه‌اي بود از مستند كاملي با همين نام كه بسيار مستند جامع و مستدليه.
در اون هم عيناً عرايض حقير تكرار شد و شما و دوستان رو توصيه به ديدنش مي‌كنم.

در اون مستند، چندين بار اين مسئله رو عنوان كرد و البته اظهار نظرات امريكايي‌ها رو.

در اينكه امريكا از هر فرصتي نهايت استفاده رو مي‌بره شكي نيست. ولي در اينكه امريكا از همان ابتدا با اشغال سرزمين‌هاي 1967 مخالف بود هم حداقل به گواه تاريخ و موضع‌گيري‌هاي رؤساي جمهور ادوار مختلف ايالات متحده، باز هم نمي‌شه ابهامي رو وارد كرد.

[b]نه تنها ريچارد نيكسون جمهوري‌خواه، كه كارتر، كلينتون و اوباما، سه رئيس جمهور دموكرات ايالات متحده تماماً با اين مسئله مخالفت آشكار كرده‌ان و اسرائيل رو توصيه به بازگشت به سرزمين‌هاي قبلي كرده‌ان.[/b]

جرج بوش پدر هم چنين مسئله‌اي رو تكرار كرده. تنها از ريگان، جرالد فورد و جرج بوش پسر چنين مسئله‌اي رو نشنيده‌ام كه البته ممكنه ايشان هم اين رو عنوان كرده باشن.

حتي اصلي‌ترين بندهاي طرح صلح خاورميانه‌ي دولت بوش كه تحت نظارت خانم رايس نوشته شد، بحث توقف شهرك سازي‌ها در سرزمين‌هاي اشغالي 1967، بازگشت به مرزهاي قبل از 1967، تشكيل دولت مستقل فلسطيني و بي‌طرفي بيت المقدس بود.
يعني حتي دولت دوستدار اسرائيلي چون دولت جرج بوش پسر هم كمابيش فشارهاي خود رو به اين كشور وارد آورد؛ هرچند كه رئيس جمهور مستقيماً چنين حرفي رو نزده باشه (كه شايدم زده باشه و من بي‌خبرم).

بالاخره ما مبناي تحليل‌مون بايد مستندات و مواضع اتخاذ شده توسط ايالات متحده، اتحاديه‌ي اروپا و اتحاديه‌ي عرب باشه. نمي‌شه كه هيچ يك از اين موارد رو اصلاً در نظر نگرفته و بگيم همه‌ي اين‌ها شو و نمايش بوده براي سر كار گذاشتن بنده و شما.
وقتي هر بار كه مسئله‌ي فلسطين مطرح مي‌شه، از دبير كل سازمان ملل گرفته تا اعضاي شوراي امنيت، از ضرورت بازگشت اسرائيل به مرزهاي 1967 به عنوان پيش‌زمينه‌اي براي تحقق صلح و آرامش در خاورميانه سخن به ميان ميارن، نمي‌تونيم بگيم هيچ فشاري روي اسرائيل نبوده و نيست!!

اينكه اسرائيل پوست كلفت‌تر از اين حرفاست كه با اين فشارها ككش بگزه، يه بحثه. ولي اينكه بگيم فشاري روي اسرائيل وارد نشده، بحثي ديگه‌اس كه حداقل شواهد و قرائن اون رو رد مي‌كنن.

-----------------------------------------------------------------------------------

اما بيايم مسئله رو از ديدگاه شما نگاه كنيم.

اگر شما اين مسائل رو فشار ندونين و معتقد باشين كه اين‌ها صرفاً نمايش و يا بازي‌هاي سياسي ايالات متحده بوده، پس لاجرم فشارهاي مابعد تشكيل حكومتي سكولار و غربي در سوريه رو هم مي‌بايست چيزي بيشتر از اين ندونيم.

چراغ كه وقتي به قول شما مصري كه از دامان شوروي رها و به غرب پيوست و تسليحاتش رو غربي كرد و سربازانش رو زنجير امريكايي‌ها كرد و چه و چه، اين بلا توسط ايالات متحده سرش مياد، طبيعيه كه درخصوص سوريه هم نبايد انتظار بيشتري داشته باشيم.

پس باز هم نگراني‌اي از اين بابت نبايد اسرائيل داشته باشه.

اميدوارم منظور بنده، اينبار بهتر منتقل شده باشه.

-----------------------------------------------------------------------------------

اما درخصوص سادات، باز هم شواهد چيز ديگري رو نشون مي‌ده.

سادات، چه در براه انداختن جنگ 1973 و چه در پيش‌قدم شدن مذاكره‌ي صلح با اسرائيل از جانب تمامي اعراب (و نه صرفاً مصر)، نشون داد كه جاه طلبي و بلندپروازي بزرگي در حد سالاري جهان عرب داره.
اساساً سادات تا قبل از 1973 دقيقاً همون مسير ناصر رو طي كرد (برخلاف فرمايش شما) و پس از جنگ 1973 هم اگه به دنبال صلح بود، فقط و فقط به اين دليل بود كه نبرد با اسرائيل رو بي‌فايده مي‌دونست؛ نه اينكه بخاطر مشكلات داخلي و يا عدم تمايل به رهبري جهان عرب و هزينه‌هاي اون، بخواد از جنگ كناره‌گيري كنه.

نه سادات، كه حافظ اسد هم به اين نتيجه رسيده بود (و اين موضوع رو در سال 1982 كاملاً اثبات كرد). ملك حسين هم از زمان ناصر به اين نتيجه رسيده بود كه زورشون به اسرائيل نمي‌رسه و به همين دليل از مدت‌ها قبل روابط نيمه علني‌اش رو با اسرائيل برقرار كرده بود.

[b]پس مسئله اين نبود كه جهان عرب تمايل كاملي به نبرد با اسرائيل داشته باشه و اين، سادات باشه كه جا زده. چرا كه از خيلي قبل‌تر، جهان عرب جا زده بود![/b] كما اينكه ديديم در نبرد 1973، باز به گواهي تاريخ، تنها ارتشي كه جانانه و با تمام وجود جنگيد، ارتش مصر بود. ارتش اردن كه از ابتداي امر اطلاعاتش توسط ملك حسين تقديم اسرائيل شده بود و ارتش سوريه به جز منطقه‌اي كوچك، نتونست گامي به جلو برداره و حتي در حد همون جولان هم جلو بياد و اسرائيل با نيرويي اندك، اين ارتش رو زمين‌گير كرد و وقتي هم كه توقفي در نبرد در مرزهاي غربي حاصل شد، با تمام توان به سراغ سوري‌ها رفت و اون رو در هم كوبيد!!

نه تنها سادات، كه ژنرال شاذلي هم از اين جدي نبودن سوريه در نبرد خشمگين شده بودن. چرا كه اگه سوريه از شمال وارد سرزمين اسرائيل مي‌شد، عملاً كار رژيم صهيونيستي به پايان رسيده بود. ولي بي‌تمايلي سوري‌ها به اين نبرد، امري بود كه نهايتاً حتي نزديك بود به اشغال سوريه توسط اسرائيل منجر بشه كه اين، شوروي بود كه نجاتشون داد!

ولي حتي اگه فرض رو بر اين بذاريم كه حافظ اسد و ملك حسين در نبرد 1973 جدي هم بودن، ولي حداقل تاريخ اين رو اثبات مي‌كنه كه پس از اين نبرد، هيچ يك از سران عرب، كوچكترين تمايلي به چنين نبردي نداشتن و نهايت حمايت‌شون از مسئله‌ي فلسطين هم شد حمايت از گروه‌هاي چريكي كه بزرگترين اون‌ها، فتح بود!
هرچند كه سرخوردگي و يأس اعراب، به پس از جنگ 1967 بازمي‌گشت كه شكست فاجعه آميز اعراب از اسرائيل، چنان غم و افسردگي‌اي رو در وجود ناصر انداخت كه وي بارها بيمار شد و آخر سر هم سه سال بعد، مرد.
در طول اين سه سال، چيزي جز شبح ناصر باقي نمونده بود و خود ناصر به خوبي مي‌دونست كه ديگه حريف اين ارتش نخواهد بود و اتفاقاً ايده‌ي تجهيز گروهك‌هاي چريكي به جاي نبرد مستقيم با اسرائيل، ايده ي شخص جمال عبدالناصر بود. يعني ناصر پس از 1967، عملاً ديگه به نبرد و شكست اسرائيل و به دريا ريختن صهيونيست‌ها كوچكترين باور و اعتقادي نداشت كه ما سادات رو محكوم به بازگشت از عقايد ناصر كنيم. كما اينكه حتي طرح نبرد 1973 هم مورد مخالفت بسياري از ژنرال‌هاي مصري قرار گرفت و اگه نبود حمايت سادات، اين طرح هيچ‌گاه عملياتي نمي‌شد!!
سادات كسي بود كه به هر دليلي، خواست براي آخرين بار هم كه شده، شانس اعراب رو در نبرد مستقيم با اسرائيل آزمايش كنه كه كرد و موفق هم نبود!

[b]سادات در اين شرايط، تصميم به صلح گرفت. يعني در شرايطي كه جهان عرب، خسته از شكست‌هاي پي در پي و مأيوس از به دست آوردن حتي سرزمين هاي خود (سرزمين فلسطين كه بماند)، به انتظار آينده‌اي نامعلوم نشسته بود.[/b]

بدون در نظر گرفتن تمامي اين پيش زمينه‌ها و صرفاً قضاوتي مقطعي، اونهم در طي چند روز مذاكره در كمپ ديويد، ما رو به نتيجه‌ي درستي از اين واقعه نمي‌رسونه و از شما استدعا دارم تاريخچه‌ي اين تصميم رو هم مدنظر قرار بدين و اون موقع بفرمايين كه آيا خواست و نظر سادات (ولو بالظاهر)، بر بازگشت اسرائيل به سرزمين‌هاي 1967 و تشكيل حكومت مستقل فلسطيني براساس مصوبه‌ي سازمان ملل در سال 1947 بود يا نبود.

هرچي باشه ما داريم براساس تاريخ، تحليل مون رو عرض مي‌كنيم و تاريخ رو براساس چيزي جز ميل و خواست ما مي‌نويسن.

----------------------------------------------------------------------------------

اما اين مسئله كه در كمپ ديويد، توافقي درخصوص ساير سرزمين‌هاي اشغالي انجام نگرفت، دليل بر مذاكره نكردن سادات و يا فشارهاي جيمي كارتر نبود.
همون‌طور كه عرض شد، اين بگين بود كه كوچكترين انعطافي در اين خصوص بخرج نمي‌داد و بارها مذاكرات رو تا مرز شكست كامل پيش كشوند.

حتي انور سادات قصد بازگشت از كمپ ديويد رو داشت و اصرار كارتر به نگاه داشتن حداقلي‌ها بود كه سادات رو بالاجبار راضي به پذيرفتن پيشنهاد «صرفاً بازگشت از صحراي سينا» نمود.
ولي همون‌طور كه عرض شد، بگين حتي اين رو هم قبول نداشت و در طول مذاكرات، بارها و بارها اين مسئله رو كه سهله، حتي توقف شهرك‌سازي‌ در اين مناطق اشغالي رو هم رد مي‌كرد و زير بار نمي‌رفت!

يعني حتي خواسته‌ي حداقلي سادات هم باعث امتياز دهي بگين نشد و اين، باز به گواه تاريخ و حتي همون مستندات تلويزيون جمهوري اسلامي ايران، جيمي كارتر بود كه به بگين فشار آورد كه اين خواسته‌ي حداقلي رو بپذيره.
حالا ممكنه دوستان ما خوششون نياد و بخوان با هزار و يك توجيه اين رو رد كنن. ولي چيزي كه در تاريخ ثبت شده اينه و ما قرار نيست تاريخ رو براساس عشق و علاقه و محبوبيات و منفوريات خودمون بخونيم.

حالا به نظر شما، اينكه خروجي اين نشست به هزار و يك دليل، به بازگشت اسرائيل از تمامي مرزهاي 1967 منجر نشد، آيا دليل بر عنوان نشدن و يا عزم طرفين بر نپذيرفتنش بود؟!
[b]تازه شما بزرگوار چرا اين مسئله‌ي خيلي ساده رو در نظر نمي‌گيرين كه صحراي سينا، مساحت و وسعتي تقريباً دو برابر ساير سرزمين‌هاي اشغالي 1967 داشت![/b]

به نظر شما منطقيه كه اسرائيل حاضر به دادن اون زمين‌هاي بزرگتر شده، ولي نمي‌خواسته كه سرزمين‌هاي كوچكتر رو در ازاي صلح با اعراب بده؟!!

مسئله، در غرور و علاقه‌ي اين رژيم به كسب حداكثر امتيازات و دادن حداقل امتيازات بود و نه عدم مذاكره پذيري رژيم صهيونيستي در قبال سرزمين‌هاي اشغالي.

خلاصه اينكه حداقل مستندات و معقوليات، چندان با فرضيه‌ي شما همخواني ندارن.
البته شايدم بنده فرمايش شما رو درست متوجه نشده‌ام كه در اون صورت خوشحال مي‌شم نظر بنده رو تصحيح بفرمايين.

-------------------------------------------------------------------------------

درخصوص سوريه، بنده عرض نكردم كه از كيسه‌ي كس ديگري بخشيد يا نبخشيد.

صرفاً داشتم تاريخچه‌ي بحث و مذاكره درخصوص بازگشت جولان، حتي در زمان حكومت فعلي سوريه (و نه زمان حافظ اسد!! درخصوص وقايع تقريباً پنج سال پيش داريم صحبت مي‌كنيم!!!) رو خدمت شما عرض مي‌كردم.

اين كه سوريه چه مقصودي از اين مذاكرات صلح داشت و يا اين مذاكرات، چه نتايجي رو به دنبال داشت، در حوصله‌ي اين بحث قرار نمي‌گيره و تاپيكي مجزا و شرايط بحثي مجزا رو مي‌طلبه.

صرفاً‌ هدف، يادآوري اين تاريخچه خدمت شما بود كه كمي از نگاه «تقدس پنداري سرزمين جولان در نگاه صهيونيست‌ها»، فاصله گرفته و به اصل «منفعت اسرائيل در صلح با همسايگان متخاصم عربي» توجه بيشتري بفرمايين.

[b]بديهيه كه وقتي اسرائيل از سرزمين‌ سينايي كه در اون حجم عظيمي از شهرك‌سازي رو انجام داده و حتي مزارع كشاورزي نويني در اون براه انداخته و از نظر استراتژيك نيز گپي بزرگ بين خود و بزرگترين دشمنش بوده، به خاطر منافعش چشم پوشي مي‌كنه (ولو به زور)، تصور اينكه روزي جولان رو هم به سوري‌ها برگردونه چندان تصور دور از ذهني نيست![/b]
بالاخص اينكه بدونه اين باز گرداندن، به كشور دوست و هم‌پيمان (يا به قول برخي از دوستان نوكر و غلام حلقه به گوش) همسايه‌اش هست و ضرري هم نمي‌كنه و از اين جيب به اون جيبه.

پس خواهشاً يكبار ديگه مسئله رو با گزاره‌ي اولي كه شما مطرح فرمودين (يعني امكان مطالبه‌ي جولان توسط حكومت سكولار جديد سوريه و نگراني اسرائيل از اين بابت)، مورد بررسي مجدد قرار بدين و ببينين آيا از نظر شما، اين مسئله اونقدري هست كه اسرائيل رو وادار به عدم پذيرش تعلق به جبهه‌ي سوم كنه؟

-------------------------------------------------------------------------------

درخصوص فراز پاياني فرمايشات شما؛

من فكر مي‌كردم كه توضيحات بنده، به خوبي مرز و تفاوت نگاه جبهه‌ي دوم و سوم به مخالفين مسلح رو خدمت شما تشريح كرده باشه.
قطعاً اگه در اين زمينه موفق نبوده‌ام و به ابهام بيشتر افزوده‌ام، اشكال از ادبيات و نگارش بنده‌اس.

ببينين. در جبهه‌ي دوم، نقش مخالفين مسلح، اصلي‌ترين و محوري‌ترين هست و همون‌طور كه در پست صفحه‌ي 114 نيز عرض شد، نهايت امر، پيروزي مخالفين مسلح بر نظام سوريه و سرنگوني اون توسط مخالفين مسلح - با گرايشات سلفي هست :

[quote]2- جبهه‌ي دوم، مخالفان - جبهه‌ي نظامي در سوريه هست كه در رأس اون‌ها عربستانه. از نگاه ايشان، اساساً هدف اصلي، ساقط شدن نظام سوريه و به قدرت رسيدن سلفي‌هاست كه حكومتي شبيه به طالبان و يا بالكل حكومتي سلفي روي كار بيارن تا از اين طريق، فشار مضاعفي وارد كنن به هلال شيعي خاورميانه. بديهيه كه به قدرت رسيدن ايشان، تشكيل هاله‌اي سني مايل به تفكرات سلفي از عراق، سوريه و شمال لبنان مي‌سازه كه اين مي‌تونه باعث فشار آوردن به لبنان و عراق و همچنين تقويت و لجستيك شبه نظاميان مخالف شيعه در اين دو كشور هست و به عبارتي پل ارتباطي مناسبي ميان عربستان و ايشان از اين طريق برقرار مي‌شه.
بديهيه كه اين جبهه زماني به قدرت مي‌رسه كه مخالفين مسلح، بتونن قدرت كامل رو در سوريه بدست بگيرن (چيزي شبيه به كاري كه در ليبي انجام گرفت).[/quote]

[url="http://www.military.ir/forums/topic/18261-%d8%aa%d8%ad%d9%88%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d8%b3%d9%88%d8%b1%db%8c%d9%87%d8%8c%d8%a8%d9%87%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%b5%d9%81-%d8%a2%d8%b1%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%ba%d8%b1%d8%a8-%d9%88-%d8%b4%d8%b1%d9%82/page__st__1695#entry269602"]http://www.military....695#entry269602[/url]

اما در جبهه‌ي سوم، هدف اصلي از راه سياسي تأمين مي‌شه و قدرت از مسير سياسي مستقر مي‌شه و همون‌طور كه عرض شد، مخالفين مسلح، تنها ابزار و اهرم فشار عليه حكومت اسد هستن كه خواست و اميال اين جبهه رو فراهم بياره.
از قضا عرض شد كه بزرگترين دشمن جبهه‌ي دوم، جبهه‌ي سوم هست كه به دليل عدم امكان رويارويي مستقيم، بيشتر در انتظار مستهلك شدن ارتش سوريه از يك سو و نابودي تدريحي مخالفين مسلح از سوي ديگر هست.

عرض شد كه هدف جبهه‌ي سوم، چيزي بيشتر از تضعيف حكومت سوريه نيست و اساساً بزرگترين مانع براي سوريه‌اي دموكراتيك از نگاه ايشان، دقيقاً همين جبهه‌اس.

پس حداقل به نظر من و اون چيزي كه در ذهن دارم، تفاوت آشكاري بين اين دو جبهه و معتقدان به آن وجود داره.

هرچند كه عربستان هم قطعاً از اين حكومت سلفي، در پي خواست و اميال و برنامه‌هاي خود هست، ولي محور بودن يا ابزار بودن مخالفين مسلح با خواست و ميل عربستان و تركيه سنجيده نمي‌شه، بلكه با نقشي كه ايشان در آينده‌ي سوريه ايفاء خواهند كرد مورد بررسي قرار مي‌گيره.

به همين دليل بنده از شما نخواستم كه فرض بفرمايين ايشان نقشي در آينده‌ي سوريه ندارن و شما ايشان رو ناديده بگيرين كه اين ناديده گرفتن براي شما، سخت باشه. بلكه اساساً عرض شد كه با توجه به نقش مخالفين و ديدگاه كشورهايي كه بنده ايشان رو در جبهه‌هاي مختلف دسته بندي كردم، به اين تحليل برسين كه نفع هركدام از كشور، بازي دادن مخالفين در اينده‌ي سوريه و نقش قائل شدن براي ايشان «تا چه حد و ميزان»اي هست.

[b]از نگاه من، اين حد و ميزان هست كه تفاوت آشكار بين جبهه‌ي دوم و سوم رو برقرار مي‌سازه.[/b]
اين مسئله، با در نظر گرفتن تاريخچه و اهداف و نيات هريك از طرفين عضو در جبهه‌هاي دوم و سوم، به تفصيل خدمت شما عرض شد :

[url="http://www.military.ir/forums/topic/18261-%d8%aa%d8%ad%d9%88%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d8%b3%d9%88%d8%b1%db%8c%d9%87%d8%8c%d8%a8%d9%87%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%b5%d9%81-%d8%a2%d8%b1%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%ba%d8%b1%d8%a8-%d9%88-%d8%b4%d8%b1%d9%82/page__st__1725#entry269941"]http://www.military....725#entry269941[/url]

ولي اينكه بنده‌ي حقير نتونستم عرضم رو درست خدمت شما بزرگوار ارائه كنم، قطعاً به دليل ضعف نگارش و عدم توان بازگويي تفكرات و موارد مدنظرم بوده.

----------------------------------------------------------------------------

اما استدعاي حقير از شما اين هست كه بياييم مسائل رو از ديدگاه همين بازيگران منطقه‌اي مورد بررسي قرار بديم.
چرا كه اگه وادي «بازيگر پشت پرده» و «عروسك گردان» و مباحثي از اين دست بشيم و مثلاً معتقد باشيم كه عربستان، دست راست عروسك گردان و تركيه، دست چپ وي هست و اين دو دست بنا به شرايط، سياست‌هايي رو در سوريه به پيش مي‌برن، هرچند كه ممكنه فرضيه‌ي جذابي براي دوستان باشه، ولي حقيقتاً ما رو به هيچ نتيجه‌اي از بحث، به جز رسيدن به همان فرضيات توطئه‌ي معروف نمي‌رسونه.

پس حتي اگه حقيقتاً معتقد به اين باشيم كه عربستان و تركيه اونقدر به بلوغ سياسي نرسيده‌ان كه بخوان به كشوري در همسايگي خود رسيدگي كرده و سياست‌ها رو در اون كشور براساس خواست و اميال و اهداف و منافع خود تنظيم كنن، ولي براي سلامت بحث هم كه شده بهتره اين پيش فرض رو بپذيريم كه هر كشوري مي‌تونه بنا به مصالح خودش، سياست‌هايي رو اتخاذ كنه.

-----------------------------------------------------------------------------

اما در اين خصوص كه فرمودين :‌

[quote] دوم اینکه تحولات میدانی چگونه رقم خواهد خورد، اگر مطلوب هر کدام از اینها رو یک وضعیت خاص در نظر بگیریم چطور میشه از وضع کنونی به وضع مطلوب آینده حرکت کرد، آیا راهی هست که در سوریه بنا به گزینه مطلوب عربستان و قطر عمارت اسلامی سلفی برقرار بشه؟ یا بنا به گزینه مطلوب ترکیه از دل آشوب مسلحانه سلفی حکومت سکولار تشکیل بشه و در انتخابات اون احزاب دینی (مثلاً حزب سعادت سوریه)! رای بیارن؟[/quote]

حقيقتش متوجه منظور شما نشدم.

چون تصورم اين بود كه شرايط رسيدن به سياست و هدف تعيين شده توسط جبهه‌ي دوم به سركردگي عربستان و جبهه‌ي سوم به پيشاهنگي تركيه رو در پست صفحه‌ي 114 ام عرض كرده‌ام.

شايد منظور شما، چيز ديگري بود كه ديگه ساعت 3:30 نصفه شبي، حقيقتش امر ديگري رو به ذهنم متبادر نكرد.

پس ممنون مي‌شم در اين زمينه توضيح بيشتري بفرمايين.

----------------------------------------------------------------------------

در آخر بايد عرض كنم كه هرچند كه احتمال تجزيه‌ي سوريه كم نيست، ولي من اين احتمال رو چندان محتمل نمي‌دونم. چرا كه همون‌طور كه عرض شد، ايجاد سرزمين آشوب در قلب خاورميانه؛ چه با پيدايش حكومتي آشوب در قالب حكومت سلفي و چه در قالب تجزيه‌ي سوريه به چندين كشور، آخرين چيزي هست كه حداقل جبهه‌ي سوم و اسرائيل در انتظار اون هستن.
چرا كه اين مسئله، امنيت رو در خاورميانه به حداقل رسونده و پيدايش حكومتي دموكراتيك در اين منطقه رو به آرزويي دست نيافتني تبديل مي‌كنه!

اين رو بايد در نظر داشته باشيم كه تجزيه‌ي يوگوسلاوي، بيش از 8 سال آشوب و جنگ و خونريزي رو بين اقمار سابق يوگوسلاوي به همراه داشت و پس از جنگ جهاني دوم، بزرگترين ناامني رو در قلب اروپا پديد آورد و اگر نبود دخالت گسترده‌ي نظامي ناتو، شايد اين درگيري‌ها تا به امروز نيز ادامه مي‌يافت.

پس به نظر حقير، امكان روي آوردن به رويكردي جديد همچون تجزيه، در برابر گزينه‌هاي پيش روي غرب و اسرائيل، چندان محتمل و منطقي به نظر نمي‌رسه.
البته اين، نظر شخصي بنده‌اس و قطعاً به پختگي و جامعي نظر شما نيست. پس خوشحال مي‌شم شما هم مباني فكري و مستندي فرمايشتون رو بفرمايين تا حقير بيشتر از دانش شما در اين زمينه بهره مند بشم.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متلاشی‌شدن جنگنده ترک در آسمان‌سوریه

يك فروند هواپيماي اردني با يك جنگنده ترك بر فراز سوريه برخورد كرد، اما به درخواست آمريكا خبر اين حادثه منتشر نشده است.
به گزارش مشرق به نقل از پايگاه خبري شبكه العالم، يك فروند هواپيماي اردني با يك جنگنده ترك بر فراز خاك سوريه با يكديگر برخورد كردند، اما خلبان دو هواپيما به طور معجزه آسايي نجات يافتند.

به نوشته روزنامه الديار لبنان، اين حادثه بر فراز تركيه- اردن و سوريه روي داد.

به نوشته اين روزنامه، به نظر مي رسد كه آمريكايي‌ها از اين دو كشور خواستند از فاش كردن اين خبر خودداري كنند زيرا دو هواپيماي تركي و اردني در ماموريت محرمانه بر فراز سوريه بودند.

لينک خبر : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153534/متلاشی‌شدن-جنگنده-ترک-در-آسمان‌سوریه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
اقا مصطفی وجناب مولتکه یه خصایصی رو به ارتش عربی سوریه نسبت داد مثه اعدام مخالفین در همان هنگام گرفتنشون و گرفتن اعتراف دروغین .
گفتم بدونید ارتش آزاد سوریه هم از این خصایص مبرا نیست!
اعدام مخالفان در هنگام دستگیری!
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10105/IMG19174202.JPG[/img][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10105/index.jpg[/img]
اینم یک نمونه از هزاران ویدئو هایی که اینها از مردم مظلوم سوریه گرفته اند.
بدبخت رو گرفتند که اعتراف کنه تک تیرانداز ایران و حزب الله است.(حالا چجوری همزمان متعلق به ایران و حزب الله است....!) آثار ضرب و شتم کاملا معلومه . دستهاشم که از پشت بسته شده!
[url="http://uplod.ir/ppsav8ofoccb/__________________________________________________________________________________________..____-_YouTube_2.rar.htm"]http://uplod.ir/ppsav8ofoccb/__________________________________________________________________________________________..____-_YouTube_2.rar.htm[/url]
حجم حدود 2.7 مگ و با برنامه vlc پخش میشه.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=#0000ff][size=5]اقدام تروریست ها برای تصفیه نژادی شیعیان در سوریه [/size][/color]


محاصره دو شهر شیعه نشین در سوریه
عناصر مسلح و گروه های تروریستی در سوریه که اکثر آنها دارای تفکرات سلفی وهابی هستند، با محاصره همه جانبه ساکنان دو شهر شیعه نشین در اطراف "حلب"، از رسیدن هرگونه کمکهای انسان دوستانه به آنها جلوگیری می کنند.
خبرنگار شبکه العالم گزارش داد، ساکنان شهرهای "الزهراء" و "نبل" در اطراف حلب به شدت تحت محاصره قرار دارند؛ در ظاهر دلایل این محاصره طایفه ای است، ولی واقعیت آن است که این دوشهر بزرگترین مانع در برابر ایجاد منطقه حائل در مناطق مرزی ترکیه هستند.

بر اساس این گزارش، محاصره همه جانبه و گسترده این دو شهر، ساکنان این مناطق را با نقص شدید مواد غذایی مواجه کرده است.

خبرنگار العالم تأکید کرد: شهرهای الزهراء و نبل، در حومه حلب قرار داشته و با این شهر 20 کیلومتر فاصله دارند.. مسافت این دو شهر تا گذرگاه "بابا السلامه" در مرزهای شمالی با ترکیه نیز حدود 25 کیلومتر است.

در شرق، جنوب و شمال این دو شهر روستاهایی سنی نشین قرار دارند که عناصر مسلح موسوم به ارتش آزاد در این روستاها متمرکز شده اند؛ از جهت غرب نیز، چند روستای کرد نشین هستند که در کنترل حزب کارگران کرد قرار دارند.



مجموع ساکنان این دو شهر حدود 60 هزار نفر است که همگی شیعه اثنی عشری هستند .. در پی ناآرامی‌ها و درگیری ها حدود 15 هزار نفر از ساکنان مناطق مختلف به اجبار و یا داوطلبانه به این دو شهر مهاجرت کردند؛ شماری از ساکنان مناطق سنی نشین اطراف نیز به دلیل نپذیرفتن فرمانها و فشارهای عناصر مسلح، مجبور شده اند از محل سکونت خود مهاجرت کنند و به این دو شهر بروند؛ بدین ترتیب شمار ساکنان این دو شهر به حدود 80 هزار نفر رسید. در این بین حدود 3 هزار نفر از خانواده های مخالفان و به ویژه زنان و کودکان از درگیری های ارتش مخالفان مسلح به این دو شهر گریختند.



خبرنگار العالم با اشاره به دلایل طایفه ای محاصره این دو شهر، تأکید کرد: با آغاز بحران در ادلب، مناطق "الفوعه"، و "کفریا" محاصره شدند، و پس از آن با انتقال بحران به "حلب" شهرهای "نبل" و "الزهراء" نیز اواسط ماه شعبان محاصره شدند، و اینگونه وانمود شد که دلیل این محاصره گسترده، حمایت ساکنان این دوشهر از جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان است

عناصر و گروه های مسلح با قطع راه ها و جاده های منتهی به شهرهای "الزهرا" و "نبل" مانع از ورود و خروج حتی یک نفر شدند .. در این میان هر کسی که می خواست شانس خود را در این زمینه بیازماید، کشته و یا ربوده می شد. در آغاز این محاصره سودجویان وابسته به عناصر مسلح بیمارانی را که نیاز بسیار زیادی به درمان داشتند، در قبال حدود 400 دلار برای هر نفر، به درمانگاه ها و یا بیمارستانهای حلب می رساندند؛ که البته این ماجرا یک هفته بیشتر طول نکشید.

اکنون ساکنان این دو شهر به شدت تحت محاصره قرار دارند؛ و هر کسی که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم قصد ارسال کالا به این دو شهر را داشت، تهدید به مرگ شده است.

محاصره شهرهای "نبل" و "الزهراء" اکنون موجب بحران های بسیاری از جمله بحران نان به دلیل نبود آرد و مواد اولیه شده؛ و علاوه بر این کالاهای اساسی، دارو و مورد نیاز روزانه مردم تقریبا نایاب شده است.


درکنار نایاب شدن کالاهای اساسی و دارو، ساکنان این دو شهر به صورت روزمره با تهدیدهایی از سوی عناصر و گروه های مسلح مبنی بر تصمیم آنها برای حمله گسترده و پاکسازی کامل این دو شهر از شیعیان مواجه هستند.

[url="http://www.rajanews.com/detail.asp?id=137448"]http://www.rajanews....l.asp?id=137448[/url]

دوستان برای رفع خطر و محاصره این شیعیان مظلوم در محاصره دعا کنیم . شب شهادت امام صادق (ع) هست با قرائت فاتحه ای به روح این امام عزیز به ایشون توسل کنیم

[color=#0000ff][size=5]دشمن ملت چه کسانی هستند ؟[/size][/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این تروریست ها از همون اوایل شروع به این اقدامات کردند جسر الشغور که از یادتون نرفته .80 نیروی پلیس رو کشتند با ساتور گردن زدند اگه اشتباه نکنم خرداد 90 این دسته گل رو به آب دادند .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Haj_Rezvan' timestamp='1347381893' post='270546']سلام
اقا مصطفی وجناب مولتکه یه خصایصی رو به ارتش عربی سوریه نسبت داد مثه اعدام مخالفین در همان هنگام گرفتنشون و گرفتن اعتراف دروغین .
گفتم بدونید ارتش آزاد سوریه هم از این خصایص مبرا نیست!
اعدام مخالفان در هنگام دستگیری!
اینم یک نمونه از هزاران ویدئو هایی که اینها از مردم مظلوم سوریه گرفته اند.
بدبخت رو گرفتند که اعتراف کنه تک تیرانداز ایران و حزب الله است.(حالا چجوری همزمان متعلق به ایران و حزب الله است....!) آثار ضرب و شتم کاملا معلومه . دستهاشم که از پشت بسته شده!
[url="http://uplod.ir/ppsav8ofoccb/__________________________________________________________________________________________..____-_YouTube_2.rar.htm"]http://uplod.ir/ppsa...uTube_2.rar.htm[/url]
حجم حدود 2.7 مگ و با برنامه vlc پخش میشه.[/quote]

مغالطه‌اي در كلام هست كه :

«در این مغالطه، به جای توجه به سخن و ادله موافق و مخالف آن، به گوینده توجه شده و سعی می‌شود مورد نقضی در اعمال و رفتار گوینده یافت شود تا بدین‌سان هم خود گوینده و هم گفتارش تخطئه شود. این مغالطه به دو شکل رخ می‌دهد: یکی، بیشتر در جایی به کار می‌رود که کسی خطایی را به انسان تذکر می‌دهد و شخص در جواب او می‌گوید: « خودت هم مرتکب این خطا شده‌ای»؛ در حالی که جمع دو نادرست هرگز یک درست نمی‌شود ...»

دوستان متأسفانه از ابتداي تاپيك تا به امروز، ناخواسته درگير اين مغالطه‌ي كلامي درخصوص مخالفين سوري شده‌ان.

بارها و بارها شده جنايات ارتش اسد رو با گزاره‌هايي از اين دست سعي كرده‌ان كه پاك بفرماين.
مثلاً تا مي‌گيم بشار اسد شهرها رو گلوله بارون مي‌كنه و غيرنظاميان رو مي‌كشه، سريع مي‌گن مخالفين مسلح هم فلان مي‌كنن و بهمان!
يا اگه مي‌گيم ارتش مخالفين رو درجا اعدام مي‌كنه، دوستان هم سريعاً به چنين مواردي متوسل مي‌شن!
حال اينكه به فرض كه مخالفين مسلح بالكل چنين ويژگي‌اي داشته باشن (كه با در نظر گرفتن اينكه ارتش آزاد از فرماندهان و سربازان ارتش سوريه تشكيل شده و اين مسائل براي ايشان امري عادي و سازماني و آموزش يافته‌اس!! به نكات جالبي مي‌رسيم)، آيا اين موضوع، دليلي بر رد اتهامات وارده به نظام اسد و ارتش جنايتكارش هست؟!

ضمن اينكه نه بنده، كه تمامي دوستاني كه درخصوص سوريه صحبت مي‌كنن، يك خط بسيار بسيار مشخصي بين كساني كه در سوريه دست به خشونت مذهبي و يا نظامي مي‌زنن، با ساير مخالفيني كه اعتراض به نظام ظالم حق‌شون هست كشيده‌ان.

ولي من از دوستاني چون برادر علي تعجب مي‌كنم كه چطور آگاهانه، خودشون رو به ناآگاهي در اين زمينه زده و هر بار ضمير فرمايشاتشون رو مخالفين تفكرات ايشان و اون هم به استناد چنين مواردي قرار مي‌دن!!

ان شاءالله كه اينبار هم برادر علي، مواضع بنده و امثال بنده رو فراموش كرده‌ان.

------------------------------------------------------------------------

مسئله‌ي ديگه اينكه از هر لحاظ كه حساب بفرمايين، مخالفين مسلح در اعدام دست جمعي سربازان اسد، محق‌ترن تا نظام سوريه! حداقل رفتارشون (ولو جنايت باشه) توجيه‌پذيرتره تا نظام اسد!

چون ايشان نه زنداني دارن كه اين جماعت رو درش نگه دارن، نه امكان جابجايي‌اش رو دارن و نه اساساً محكمه‌اي كه بخوان ايشان رو براساس قوانين انساني محاكمه كنن!!

ولي نظام اسد چه بهانه‌اي داره در اين زمينه؟‌ كدامين يك از اين ويژگي‌ها رو نظام اسد داراست كه به استناد اون، به اعدام‌هاي لحظه‌اي و بدون محاكمه دست مي‌زنه؟!

------------------------------------------------------------------------

اين رو از دوستان مي‌خوام كه فارغ از تعصبات و تعلقات خاطر، يكبار ذهنشون رو پاك كنن و فرض كنن كه اين درگيري‌ها در گواتمالا داره اتفاق مي‌افته!

اون وقت قضاوت بفرماين كه چه كسي داره چه كاري رو انجام مي‌ده!

اون وقت شايد دست از تعميم دادن هر مسئله به يك مجموعه برداشته و يا حداقل در اين موضوع، انصاف رو هم مدنظر قرار بدن.

===========================================

در آخر، اگه برادر علي يا برادر رويال يا هر دوست ديگري دوست دارن حرف‌هاي بنده يا هر دوست ديگري رو اونطور كه دوست دارن (و نه اونطور كه بيان مي‌شه)‌ بنشون، مختارن.
بنده نه توان جلوگيري از اين تفكرات رو دارم و نه علاقه‌اش رو.

ولي خواهشاً اگه در اينجور موارد مي‌خواين حرف تو دهن من بذارين، حداقل بنده رو مخاطب قرار ندين كه بنده مجبور نباشم به احترام مخاطب قرار داده شدن توسط شما، پستي تكراري مثل اين ارسال كنم تا هم حوصله‌ي شما رو سر ببرم و هم فضاي تاپيك رو بيشتر از اين اشغال كنم.
چون زماني كه كسي بنده رو مخاطب قرار مي‌ده، اين فرض رو دارم كه اون شخص، منتظر پاسخ بنده‌اس و اگه بنده پاسخي ندم، به ايشان بي‌احترامي كرده‌ام.

پس اميدوارم دوستان بزرگوار، حداقل اين مورد رو رعايت بفرماين تا خداي نكرده كدورت و سوء تفاهمي حاصل نشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کافیه که سخنان و مواضع افراد از ابتدا مرور بشه البته طبیعیه که افرادی هم همیشه بسته به تحولات مواضع شناوری داشته باشند

یه مشت تروریست بر خلاف رای و نظر اکثریت مردم علیه نظام و کشور و مردمشون با حمایت و پول و سلاح عربستان و قطر و ترکیه و آمریکا و انگلستان و فرانسه و ... ( همه دشمنان بشریت ) سلاح دست گرفتن و هر روز دست به کشتار و تخریب و تضعیف کشورشون دست میزنن . حالا اگه کسانی هم اسیرشون بشن :

[color=#ff0000]مسئله‌ي ديگه اينكه از هر لحاظ كه حساب بفرمايين، مخالفين مسلح در اعدام دست جمعي سربازان اسد، محق‌ترن تا نظام سوريه! حداقل رفتارشون (ولو جنايت باشه) توجيه‌پذيرتره تا نظام اسد!

چون ايشان نه زنداني دارن كه اين جماعت رو درش نگه دارن، نه امكان جابجايي‌اش رو دارن و نه اساساً محكمه‌اي كه بخوان ايشان رو براساس قوانين انساني محاكمه كنن!![/color]

fi_lone_ranger icon_cheesygrin icon_eek :)

نتیجه اخلاقی : پس باید اعدامشون کنن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از تمامي دوستان و برادران بزرگوار درخواست مي‌شه صرفاً‌ درخصوص موضوعات مطروحه در تاپيك صحبت فرموده و از هرگونه بحث‌‌هاي حاشيه‌اي و انحرافي پرهيز بفرماين.

از اينكه با رعايت اين قانون، از به انحراف كشيده شدن تاپيك‌ها جلوگيري مي‌فرمايين، صميمانه از همه بزرگواران تشكر مي‌كنم.
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ه با در نظر گرفتن اينكه ارتش آزاد از فرماندهان و سربازان ارتش سوريه تشكيل شده و اين مسائل براي ايشان امري عادي و سازماني و آموزش يافته‌اس!! به نكات جالبي مي‌رسيم[/quote]
فرماندهان رده بالا ، بله ولی آیا فرماندهان میدانی که بر طبق مستندات اکثرا از دوستان سلفی متعلق به کشور های عربی منطقه هستند چه!؟
[quote]ولي من از دوستاني چون برادر علي تعجب مي‌كنم كه چطور آگاهانه، خودشون رو به ناآگاهي در اين زمينه زده و هر بار ضمير فرمايشاتشون رو مخالفين تفكرات ايشان و اون هم به استناد چنين مواردي قرار مي‌دن!!

ان شاءالله كه اينبار هم برادر علي، مواضع بنده و امثال بنده رو فراموش كرده‌ان.
[/quote]
برادر مصطفی بنده این ها رو گفتم ، ولی این حرف هایم هرگز باعث این نمی شود که بگویم پس در نتیجه جنایات 1982 و 1991 و ... همه دروغه! اینها باعث طهارت خاندان اسد نمیشه! ولی مطمئنا باعث این میشه که بفهمیم با سخنانمون داریم از چه کسانی و در چه زمانی حمایت می کنیم! و اعمال زشت چه کسانی رو توجیه می کنیم.
مثالی براتون میزنم.
در همین تاپیک اکثر کسانی که در شرایط کنونی از ارتش عربی سوریه حمایت می کنند هرگز منکر جنایات این ارتش در سالهای قبل نشده و نیستند اما شرایط بگونه ای شده که فعلا این ارتش نیاز به حمایت داره. و مسلما تا اونجایی که شده اعمال زشت اونها رو محکوم می کنند. اما شما میگید چون ارتش سوریه بده مهم نیست مخالفین چه اعمالی انجام میدهند چون امکانات ندارند چون سازماندهی ندارند چون فلان!!، خوب آیا این توجیه نیست؟ آیا این توجیه در راستای حمایت از ارتش آزاد سوریه نیست!؟
میگند روزی امام سجاد برای سپاه اموی که داشته مرزبانی میکرده دعا می کنند . آیا غیر اینه که این همون سپاه که چندین سال قبل جنابت عاشورا رو رقم زد؟ اما شرایط بگونه ای است که ایشون با وجود اینکه دلشون نسبت به این سپاه خونه برای این سپاه دعا می کنه ؟ خوب بنظر شما امام سجاد نمیتونست اعمال کفر آمیز سپاه کفر رو توجیه کنه!؟
[quote]پس اميدوارم دوستان بزرگوار، حداقل اين مورد رو رعايت بفرماين تا خداي نكرده كدورت و سوء تفاهمي حاصل نشه[/quote]
ما کرتیم مصطفی جان شما هرجا دیدی ما حرف تو دهنت گذاشتیم ما رو ببخش و ما رو از این ظلمات جهل نجات بده.
[quote]مسئله‌ي ديگه اينكه از هر لحاظ كه حساب بفرمايين، مخالفين مسلح در اعدام دست جمعي سربازان اسد، محق‌ترن تا نظام سوريه! حداقل رفتارشون (ولو جنايت باشه) توجيه‌پذيرتره تا نظام اسد!

چون ايشان نه زنداني دارن كه اين جماعت رو درش نگه دارن، نه امكان جابجايي‌اش رو دارن و نه اساساً محكمه‌اي كه بخوان ايشان رو براساس قوانين انساني محاكمه كنن!!

ولي نظام اسد چه بهانه‌اي داره در اين زمينه؟‌ كدامين يك از اين ويژگي‌ها رو نظام اسد داراست كه به استناد اون، به اعدام‌هاي لحظه‌اي و بدون محاكمه دست مي‌زنه؟!
[/quote]
چطور زندان برای آدم ربایی و اخاذی دارند. چطور زندان برای تربیت عوامل انتحاری دارند. ولی زندان برای سربازان سوریه ندارند؟
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر علي عزيز؛
چند نكته عرض مي‌كنم و عرضم تمام.

1- من در تعجبم كه چرا شما فكر مي‌فرمايين كه بايد از كسي حتماً حمايت بفرمايين!
اميدوارم اين تفكر صفر و صدي خود رو كمي كنار بذارين كه يا بايد از به قول شما تروريست‌ها حمايت كنيم و يا از ارتش جنايتكار سوريه!!

صد البته اين وسط هركسي هم مردم رو بهانه‌ي حمايت خودش قرار مي‌ده!!
حال اينكه اساساً ما درخصوص جنگ باطل و باطل، مباحث و احاديث بسيار مشخصي داريم كه ...!!

2- در زمان جنگ و عمليات، بارها پيش مي‌اومد كه حتي طرف ايراني هم اسراي عراقي رو درجا تيرباران مي‌كرد (بعلت پيشروي حين عمليات و يا بسته بودن عقبه و يا عدم امكان نگهداري و محافظت و مراقبت از اسراء و يا هر دليل ديگري).
صد البته اين مسئله، با معاهده‌ي ژنو و. همچنين اخلاقيات در تضاده. ولي وقتي وسط عمليات هستي و نه وقت اسيرداري داري و نه امكان محافظت از نيروهاي رزمي طرف مقابل كه در كسري از ثانيه مي‌تونن عليه‌ات مجدداً وارد نبرد شن، طبيعتاً اين عمل غير اخلاقي، توجيهي منطقي پيدا مي‌كنه!

يادمون باشه كه توجيه‌ها، براي اين نميان كه عملي رو پاك كنن. بلكه صرفاً شرايط و علل اتخاذ اون تصميم رو به ما يادآوري مي‌كنن!!

پس بهتره ذهنمون رو تو اين لوپ گرفتار نكنيم كه فلان كار بد، صد در صد بده! چون در اين صورت، خيلي از مواقع خود ما هم گير مي‌كنيم.

3- خواهشاً حداقل خودت رو گول نزن برادر جان.
مخالفين مسلح كه حتي يه خونه‌ي مشخص هم به عنوان پايگاه ندارن، به نظرت امكان جابجايي و اسكان و مراقبت و نگهداري از صدها سرباز اسير سوري رو دارن؟!
واقعاً اينطور فكر مي‌فرمايي؟

اگه اينطور فكر مي‌فرمايي، به نظرت احترام مي‌ذارم. ولي با هم اختلاف نظراتي اساسي داريم.

4- چيزي كه شما هيچ وقت دوست نداري به خاطر بياري در اين دست موارد، اين هست كه صدها گروهك چريكي و مسلح در سوريه در حال نبرد با ارتش اين كشور هستن كه هريك، تفكرات خاص خود رو دارن.
اين، بزرگترين ظلم ماست كه وقتي به اين حقيقت واقفيم، اعمال ايشان رو جمع ببنديم!!

في‌المثل همين ايران خودمون.
به نظر شما، عمل چريك‌هاي فدايي خلق، با مجاهدين خلق و يا با مثلاً گروه‌هايي چون منصورون صف و ساير گروه‌هاي مسلح اسلامي، قابل جمع بستنه؟!

قطعاً رژيم شاه چنين كاري رو مي‌كرد و عمل يكي رو تعميم مي‌داد به كليه‌ي مخالفينش (ولو غيرمسلح).
ولي اين تعميم، چقدر صحيح بود؟

اميدوارم سواي تعصبات و تعلقات خاطرت، يه بار بشيني به اين موضوع فكر كني.
صد البته بنده قادر به تغيير تفكراتت نيستم.

5- جناياتي كه در سوريه شكل مي‌گيره، جنايات گذشته نيست كه بگيم اونا مربوط به تاريخ و يا براي سي سال پيش بوده و الان شرايط فرق كرده.
همين امروز هم در سوريه شاهد چنين جناياتي هستيم.

شكر خدا اخبار اعدام‌هاي خياباني و بالحظه‌ي ارتش رو تو همين تاپيك، دوستان از قضا كاملاً موافق و حامي نظام و ارتش سوريه هم گذاشته‌ان.

پس بهتره اينقدر خود رو با تاريخ سرگرم نكنيم؛ وقتي نمونه‌ي زنده و به روز اون موجوده.

-----------------------------------------------------------------

در آخر همون‌طور كه عرض شد، بيشترين مشكلي كه دوستان در اين تاپيك پيدا كرده‌ان، اين تفكر هست كه الزاماً و اجباراً بايد به يه جبهه‌ي فكري گرايش و تعلق داشت!!
هنوز علت اين تفكر دوستان براي بنده مشخص نيست و نمي‌تونم هضم كنم كه چرا فكر مي‌كنن الزامآً بايد از يه جبهه حمايت كرد و يا به قول معروف «تو با مايي يا عليه ما».

شايد بايد من جنبش عدم تعهد جديدي در اين زمينه تشكيل بدم fi_lone_ranger .

ولي بسيار اميدوارم اگه دوستان خود علاقه به پيوستن به يكي از اين دو جبهه دارن، اقدام به تقسيم ساير اعضاء سايت بين اين دو جبهه نفرماين كه از مصاديق بارز تهمت و افتراست و در دين ما حرامه.

----------------------------------------------------------------------------------

پس اميدوارم دوستان با هر تفكري كه دارن، صرفاً نظر و تحليل خودشون رو در اين قضايا بفرماين و از نقد عقايد ساير دوستان پرهيز بفرماين كه خداي نكرده مشكل و كدورتي در سايت هم بوجود نياد.
  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چطور افراد مسلح وقت دارند 200 متر تونل بزنند زیر یه بیمارستان در حمص اما وقت ندارند اسیر نگه داری کنند / در داریا چطور این همه غیرنظامی کشته شد اون هم اکثرا با سلاح سبک در حالی که منطقه دست افراد مسلح بوده / در جندر حمص چطور 16 گارکر کشته شدند / اون کارگر گمرگ یا اون پلیس و یا اون فرمانده دفاع هوایی در ابوکمال دیروالزور و یا عشایر در حلب و یا جنازه های که در منطقه الزهرا حلب رها شده بود و...

[size=5]اگه دوستان در سوریه دنبال حق مطلق ویا شر مطلق میگردند در اشتباه هستند چنین چیزی وجود نداره با این رویدادها مشخصه چه گروههای مسئولیت پذیر نیستند [/size]

این خبر رو هم فارس به نقل از رئیس سازمان اطلاعات آلمان بیان کرده هرچند تکراری ولی دیدنش خالی از لطف نیست


گرهارد شیندلر" رئیس سازمان اطلاعات آلمان ادعا کرد که ارتش سوریه به دلیل حملات تروریست‌های مسلح و همچنین به دلیل فرار نظامیان، تضعیف شده است.
شیندلر در ادامه این ادعا اعلام کرد که ارتش سوریه حدود 50 هزار تن از مجموع 320 هزار نیروی نظامی خود را از دست داده است که تعدادی از آنها زخمی شده‌اند و یا فرار کرده‌اند و 2 تا 3 هزار تن هم به مخالفان پیوسته‌اند.
سازمان اطلاعات آلمان در عین حال اعلام کرد که این سازمان اخباری در دست دارد که بنابر آن، حدود 20 هزار نیروی معارض در سوریه وجود دارند که آنها مبارزات نیروهای حامی اسد
را دشوار می‌کنند.

[url="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910521000580"]http://www.farsnews....=13910521000580[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مصطفی جان
[quote]1- من در تعجبم كه چرا شما فكر مي‌فرمايين كه بايد از كسي حتماً حمايت بفرمايين!
اميدوارم اين تفكر صفر و صدي خود رو كمي كنار بذارين كه يا بايد از به قول شما تروريست‌ها حمايت كنيم و يا از ارتش جنايتكار سوريه!!

صد البته اين وسط هركسي هم مردم رو بهانه‌ي حمايت خودش قرار مي‌ده!!
حال اينكه اساساً ما درخصوص جنگ باطل و باطل، مباحث و احاديث بسيار مشخصي داريم كه ...!!
[/quote]
و صد البته احادیث روشنی هم در مورد جنگ باطل علیه حق داریم! که فکر کنم حداقل این احادیث افکار صفر و یک بنده رو تائید می کنه مگه نه!؟
[quote]
3- خواهشاً حداقل خودت رو گول نزن برادر جان.
مخالفين مسلح كه حتي يه خونه‌ي مشخص هم به عنوان پايگاه ندارن، به نظرت امكان جابجايي و اسكان و مراقبت و نگهداري از صدها سرباز اسير سوري رو دارن؟![/quote]
صد ها سرباز اسیر سوری!؟ منبعت برای این حرف چیه برادر جان؟
سوال اصلی اینجاست! که چطور مخالفین مسلح سوری برای آدم ربایی هاشون بر علیه اتباع خارجی و حتی سوری! خانه تیمی و زندان دارند . اما نوبت به افرادی که مسئولیتی در دولت جناب اسد دارند، خیر!؟ ابنکه زندان برای آدم ربایی هاشون دارند هم فکر نکنم نیاز به منبع داشته باشه ، فکر کنم خودتون بیشتر از این حقیر به این موضوع آگاه باشید .
[quote]اگه اينطور فكر مي‌فرمايي، به نظرت احترام مي‌ذارم. ولي با هم اختلاف نظراتي اساسي داريم.[/quote]
نشونه بزرگیته مصطفی جان.
[quote]چيزي كه شما هيچ وقت دوست نداري به خاطر بياري در اين دست موارد، اين هست كه صدها گروهك چريكي و مسلح در سوريه در حال نبرد با ارتش اين كشور هستن كه هريك، تفكرات خاص خود رو دارن.
اين، بزرگترين ظلم ماست كه وقتي به اين حقيقت واقفيم، اعمال ايشان رو جمع ببنديم!![/quote]
مصطفی جان غیر اینه که همه ی این گروه ها با عناوین گوناگون خودشون رو زیر نظر "ارتش آزاد سوریه" می دونند!؟ قصد نداری که بگی که اینها در حال سوئ استفاده از این نام هستند؟
[quote]به نظر شما، عمل چريك‌هاي فدايي خلق، با مجاهدين خلق و يا با مثلاً گروه‌هايي چون منصورون صف و ساير گروه‌هاي مسلح اسلامي، قابل جمع بستنه؟!

قطعاً رژيم شاه چنين كاري رو مي‌كرد و عمل يكي رو تعميم مي‌داد به كليه‌ي مخالفينش (ولو غيرمسلح).
ولي اين تعميم، چقدر صحيح بود؟[/quote]
خیر ولی موضوع در مورد سوریه فرق داره ، چون اکثر این گروه ها خودشون رو زیر نظر ارتش آزاد سوریه می دونند بجز لواء المه و جبهه انصار.
که اونها هم زیر 40 درصد مخالفین مسلح رو تشکیل میدهند.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اصلی ترین دلیل مدافعین تروریست ها برای دفاع از شورش مسلحانه و تروریستی اونها و مجکوم کردن نظام سوریه مبتنی بر ادعاست مبنی بر اینکه نظام و ارتش سوریه دست به جنایاتی بر علیه مردمشون در طی سالهای 1979 تا 1982 دست زده .

اما واقعیت این واقعه چگونه هست . خیانت اخوانی ها و سلفی ها و سعی در شورش مسلحانه و ترور رهبران سوریه و حتی شخص حافظ اسد و کادرها و نیروهای دولتی و هزاران جنایت و خیانتی که مرتکب شدند باعث بروز جنگ داخلی در سالهایی که سوریه در برابر اسرائیل در ضعیفترین وضعیت تاریخی خودش بسرمی برد و اخوانی ها با کمک عربستان و صدام و ... سعی در قدرت طلبی و بدست گرفتن قدرت از طریق جنگ مسلحانه و ترور و اختلافات مذهبی و قومی و شیوه هایی از این قبیل شدند[b][font=Arial][size=5][color=#000080][size=2][color=#000080][b] [/b][/color][/size][/color][/size][/font][/b][size=4][font=comic sans ms,cursive]جنگ داخلی که اخوان المسلمين با ترور و اغتشاش و شورش در سوريه بر پا کرد ، ده ها هزار کشته بر جای گذاشت. [/font][/size]
این همون چیزی هست که مخالفین ازش بعنوان جنایات اسد نام می برند .

این شیوه ها و خیانت های اونها نظام سوریه رو در نهایت به پاسخ متقابل کشوند و منجر به نبردهایی شد که در طی اون ده ها هزار نفر از مردم سوریه کشته شدند و با ترور حافظ اسد نظام سوریه رو وادار به افزایش خشونت برای پایان دادن به شورش های داخلی کنه
اخوانی ها به محاق رفتند تا اینکه در اثر وقوع انقلابات عربی در کشورهای تونس و مصر و لیبی و .. احساس کردند فرصت تاریخی بدست آورده اند و اینبار قوی تر از گذشته و با حمایت عربستان و ترکیه و قطر و آمریکا و فرانسه و انگستان و ... ( همه دشمنان بشریت ) دوباره شانسشون رو امتحان کردند و با تمام قوا سعی بر انتقام دارند و در این راه از هیچ جنایتی هم فرو گزار نکرده اند.

بدیهی هست که اونها خودشون رو در هر انتخاباتی شکست خورده می بینند و از داشتن سبد آراء قوی و پایگاه اجتماعی قدرتمند و کافی مطمءن نیستند و این همون چیزی هست که نظام سوریه و اسد بخوبی میدانند و با پیشنهاد اصلاحات سیاسی و برگزاری انتخابات بدنبال مقابله با تروریست ها و اخوانی ها و حامیانشون برآمدند.

بخوبی واضح هست که اخوانی ها و تروریست ها در هر انتخاباتی در سوریه با عدم اقبال عمومی مواجه خواهند شد .

برای مرور وضعیت تاریخی سوریه در گذشته و بهتر فهمیدن موقیت امروزی بیان وقایع گذشته ضروری هست

------------------



به دنبال به قدرت رسیدن حافظ اسد، انجام حمله ای به اسرائیل برای آزادسازی سرزمین هایی که در جنگ 1967 اشغال شده بود نصب العین او قرار گرفت. و این دلیل اصلی ای بود که او را به این سمت برد که روابطش با مصری ها و عربستانی ها را مجددا عادی سازی کند. سوری ها ایمان داشتند که جنگ 1973 به آنها کمک خواهد کرد که جولان را بازپس بگیرند و ضمنا راه حل عادلانه ای هم برای قضیه فلسطین به وجود خواهد آورد.
و به رغم قدیمی بودن سلاح های آنها در مقایسه با سلاح ها اسرائیل، مصری ها و سوری ها به خود این جرئت رادادند که جنگی علیه اسرائیل راه بیندازند، چیزی که برای اسد به تنهایی ممکن نبود آن را عملی کند و ضمنا در این صورت، نقطه ثقل درگیری ها در درجه نخست بر روی مصر قرار می گرفت.



بدین شکل و بعد از سه سال از تلاش های رئیس جمهور مصر انور سادات به طرق دیپلماسی برای بازگرداندن صحرای سینا (که در جنگ 1967 اشغال شده بود) و موفق نشدنش؛ و زیر فشارهای داخلی که خواهان جنگ با اسرائیل بود، ارتش های مصر و سوریه جنگی بر علیه اسرائیل را آغاز کردند به این نیت که اراضی اشغال شده شان را بازپس بگیرند، یعنی همان چیزی که حافظ اسد به آن ایمان داشت. [بدین شکل جنگ رمضان یا جنگ یوم کیپور یا جنگ 1973 آغاز شد.]



در طی دور روز ابتدایی نبرد، ارتش مصر موفق شد وارد کرانه شرقی کانال سوئز در صحرای سینا شده و خط دفاعی در شرق کانال ایجاد کند که عمقش بین 10 تا 15 کیلومتر در طول خط متفاوت بود.


در جبهه سوریه هم، ارتش سوریه توانست خاک جولان را کاملا آزاد کند و به کرانه های دریاچه طبریه برسد. از آن رو که مصری ها هنوز از اراضی اسرائیل دور بودند، فرماندهان اسرائیلی ترجیح دادند اکثر نیرویشان را بر روی مواجهه با سوریه متمرکز کنند.



پس از یک هفته درگیری، آرزوهای سوریه برای آزادسازی جولان شروع به متلاشی شدن کرد: مصری ها حمله شان به نیروهای اسرائیلی را متوقف کرده و تنها به باقی ماندن در پشت خط دفاعی ای که در شرق کانال بنا کرده بود اکتفا کردند و این موجب شد که سوری ها سنگینی حمله های اسرائیل را به تنهایی متحمل شوند. چیزی که به نوبه خود باعث شد سوری ها مجبور به عقب نشینی در برابر اسرائیل شده و حتی دمشق در تهدید نیروهای اسرائیلی قرار بگیرد. بعد از آنکه پیروزی هایی که سوریه در روزهای اول جنگ محقق کرده بود یکی یکی ساقط شدند، اسرائیلی ها توجهشان را به سمت مصر بردند و توانستند در خطوط ارتش دوم و سوم مصر نفوذ کنند و بدین شکل در کانال هم نفوذ کرده و با عبور از کانال سوئز و رسیدن به ساحل غربی آن، توانستند ارتش سوم مصر را محاصره نمایند و بدین شکل پیروزی هایی که مصر کسب کرده بود هم با خطر از بین رفتن مواجه شد.




[color=#a52a2a]اهداف سیاسی که سادات از این جنگ مد نظر داشت ساده تر از اهداف نظامی اش بود. سادات در اصل می خواست مذاکره با اسرائیل را به تحرک درآورد و به همین جهت بود که سعی کرد عملیات نظامی محدودی { همونچیزی که از سوی برخی مسئولین وقت ایران پیگیری شد و در طی اون شعار جنگ جنگ تا پیروزی تبدیل شد به جنگ جنگ تا بدست آوردن یک پیروزی و سپس آغاز مذاکره - سادات بدنبال جنگ نبود بلکه بدنبال بدست گرفتن یک موقعیت برای بدست آوردن موقعیت و جایگاهی برای مذاکره و داشتن حرفی برای گفتن در مذاکرات بود . این همون چیزی بود که هر دو ارتش سوریه و مصر رو به شکست کشوند} را انجام دهد فلذا جنگی که در سال 1973 راه انداخت برای آزادسازی سرزمینهای اشغالی مصر از طریق جنگ محسوب نمی شد. و این همان نکته ای بود که موجب شد سادات هجومش را تنها پس از دو روز متوقف کند و به یک خط دفاعی به عمق پانزده کیلومتر در شرق کانال سوئز اکتفا نماید. اما مهم این است که او حقیقت نیتهایش را حتی به شریکش در جنگ یعنی حافظ اسد هم اعلام نکرده بود. [بدین ترتیب این جنگ هم با شکست کشورهای عربی و پیروزی مجدد اسرائیل خاتمه یافت.][/color]
{ این خیانت سادات و ارتش مصر به سوریه و ارتش های عربی و فلسطینی ها علت ناراحتی کینه حافظ اسد رو نسبت به سادات و بعد او مبارک رو توضیح میده }


در اوائل سال 1974 سادات به صورت منفرد موافقتنامه اول سینا را امضا کرد که طبق آن نیروها در صحرای سینا از هم جدا می شدند. بعد از آن هم در سال 1975 موافقتنامه دوم سینا امضا شد که طبق آن، مصر عملا از درگیریهای با اسرائیل خارج شد؛ پس از آنکه نیروهای مصر در شرق کانال سوئز محدود شد و نیروهای حافظ صلح بین المللی برای ایجاد حائلی بین نیروهای مصر و اسرائیل وارد سینا شدند و سوریه به تنهایی در میدان مواجهه با اسرائیل رها شد.



پس از جنگ، اولین کنفرانس صلح بین اعراب و اسرائیل، با نظارت شوروی و آمریکا، در ژنو سوئیس برگزار شد. ولی سوریه حضور در آن را نپذیرفت چرا که حافظ اسد درباره حقیقت نیتهای اسرائیل درباره بازپس دادن سرزمین های اشغال شده ی اعراب مشکوک بود.
به دلیل اینکه اسرائیل عقب نشینی از سرزمین هایی که اشغال کرده بود جز صحرای سینا را رد می کرد، این کنفرانس با شکست مواجه شد. ضمنا دلیل اینکه بازپس دادن سینا را می پذیرفت آن بود که می خواست مصر را از درگیری های اعراب اسرائیل جدا کند.
بعد از خروج مصر از صحنه درگیریها اعراب و اسرائیل، این امکان برای اسرائیل فراهم شد که همه تلاش هایش را متوجه جبهه شرقی درگیری هایش کند تا بتواند وضع منطقه ای مناسبی برای آن ایجاد نماید. حافظ اسد در نیت آمریکایی ها شک داشت و معتقد بود که اسرائیل تلاش دارد هیمنه خودش را بر خاور میانه و خصوصا سوریه طبیعی، آن هم بر ضرر عرب ها و به ضرر سوریه، بگستراند.
در سال 1979، بعد از آنکه مصر معاهده صلح انفرادی ای را با اسرائیل منعقد کرد، به شکل نهایی از صحنه درگیری های اعراب و اسرائیل خارج شد و بدین شکل جبهه شرقی را در معرض تهدیدات اسرائیل رها کرد، خصوصا در سایه توازن قوایی که به شکل عظیمی به نفع اسرائیل میل می کرد.



در پاسخ به این، سوریه تصمیم گرفت یک «جبهه عدم پذیرش» [الجبهة الرفض] از کشورهای مخالف صلح مصر و اسرائیل تشکیل دهد و ضمنا تلاش نمود جبهه ی شرقی ای برای مواجه با اسرائیل ایجاد کند.
در سایه خروج مصر از صحنه درگیری های اعراب و اسرائیل، قدم اولی که حافظ اسد برای مواجهه با اسرائیل در نظر گرفته بود آن بود که تلاش کند سوریه بزرگ را از طریق یکی کردن سوریه و لبنان و اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین، در یک جبهه سیاسی و نظامی واحد، ایجاد کند. سوریه می ترسید که لبنان یا اردن یا سازمان آزادیبخش فلسطین هم به مصر بپیوندند و به شکل منفرد با اسرائیل معاهده صلح امضا کنند و یا، یکی دیگر از طرف ها (خصوصا سازمان آزادیبخش فلسطین) تشنجات با اسرائیل را افزایش دهد و این چیزی بود که می توانست سوریه را به جنگی که برای ورود به آن آماده نبود وارد کند.



و در نتیجه تجربه تلخی که با انور سادات داشت، حافظ اسد به هیچ کدام از رهبران عرب اعتماد نمی کرد فلذا ترجیح می داد بر کشورهای همسایه سوریه و خصوصا لبنان و اردن و سازمان آزدیبخش فلسطین سیطره پیدا کند به جای آنکه با آنها به عنوان یک شریک برخورد کند.
حافظ اسد به رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین یاسر عرافات اعتماد نداشت و معتقد بود عرفات در سر دارد اگر برایش مسیر شود به سادات بپیوندد و حکومت خودگردانی که در کمپ دیوید به فلسطینی ها پیشنهاد شده را (در صورتی که مخالفت فعلی اکثریت دیگر سازمان های مبارز فلسطینی با آن نباشد) بپذیرد.



عقب نشینی مصر از صحنه درگیری های اعراب و اسرائیل و برتری نظامی اسرائیل موجب می شد سوریه احساس امنیت نکند. همین موجب شد که حافظ اسد تلاش کند از طریق حمایت از ارتش سوریه با نفرات و امکانات نظامی پیشرفته، نوعی توازن استراتژیک با اسرائیل ایجاد نماید تا بدین ترتیب ارتش سوریه بتواند در صورت آغاز شدن جنگی جدید با اسرائیل در مقابل ارتش رژیم صهیونیستی بایستد. و حافظ اسد سعی داشت توازن نظامی با اسرائیل را با حمایت شوروی برقرار کند.

[color=#ff0000][size=5][b]شورشهای ضد حکومت اسد در سوریه[/b][/size][/color]

[color=#0000ff]{خیانت اخوان المسلمین به سوریه و ایجاد جنگ داخلی به حمایت قدرت ها و کشورهای خارجی در زمانیکه سوریه در ضعیفترین موقعیت خودش در برابر اسرائیل قرار داشت و نیاز مبرم به آرامش داخلی و وحدت ملی بود ولی اخوانی ها وسلفی ها بجای همدلی با سوریه و کشور ، با فرصت طلبی بدنبال کودتای نظامی و سرنگونی نظام و رسیدن به قدرت بودند و بهمین جهت از پشت خنجر بر پیکره سوریه و ارتش این کشور زدند . جنگی داخلی که منجر به کشته شدن ده ها هزار نفر شد و امروزه سلفی ها و اخوانی ها با وقاحت از اون بعنوان جنایات نظام اسد نام می برند . جنایات و فجایعی که در طی این کودتای اخوانی ها و سلفی ها اتفاق افتاده و امروزه ازش با عنوان جنایات اسد نام می برند پیش از اینکه و بیش از آنکه برای اسد و ارتش سوریه نوشته بشه در حقیقت بواسطه کودتای نظامی و خونین سلفی ها و اخوانی ها رخ داده و اونها می باید مسئولیتشون در خونهای ریخته شده اون وقایع رو بپذیرند }[/color]

وقتی که مصر معاهده دوم سینا را با اسرائیل منعقد کرد، عربستان سعودی و آمریکا با حمایت از اخوان المسلمین سوریه (که شروع به عملیات مسلحانه ضد نظام سوریه کرده بود) موجبات ایجاد نگرانی هایی در سوریه شدند. تا سال 1982، با دشمنی های رو به رشدی از جانب این گروه مواجه هستیم.
برای بی طرف نگاه داشتن دمشق در این درگیری ها، اسد بورژوازی دمشق را از طریق افزایش واردات راضی کرد، وارداتی که در سال 1975 حدود یک میلیارد لیره سوریه بود و در سال 1976 به حدود 3 میلیارد و 630 میلیون لیره سوریه رسید و میزانش در سال 1980 میلادی به 4 میلیارد و 170 میلیون لیره سوریه بالغ شد. این امری بود که به نوبه خود حمایتی که اخوان المسلمین از جانب تجار دمشقی دریافت می کردند را تضعیف کرد. این چیزی است که چرایی مشارکت نکردن دمشق در شورش شهرهای شمال سوریه علیه نظام حافظ اسد را توضیح می دهد یعنی همان شورش هایی که وقایع شهر حما در سال 1982 آخرین حلقه آن بود. البته در بین خود رهبران اخوان المسلمین هم نوعی ناهمگونی وجود داشت که منعکس کننده تناقض دائم بین جنوب سوریه با محوریت دمشق و شمال سوریه با محوریت حلب بود: دمشقی های اخوان المسلمین به رهبری «عصام عطار» کمتر رادیکال بودند و برخورد نظامی با نظام اسد را رد می کردند، در حالیکه رهبران برخاسته از شهرهای شمالی سوریه و در رأسشان مرشد عام فعلی اخوان المسلمین سوریه «محمد ریاض خالد الشقفة» برخورد نظامی با نظام را تأیید می کردند.




آنچه پیشرفت وضعیت اخوان المسلمین در خلال دهه هفتاد میلادی را توضیح می دهد در درجه اول وضع تورمی ای است که اقتصاد سوریه با آن مواجه بود و این چیزی بود که تأثیری بسیار بسیار زیاد بر روی طبقه متوسط در شهرها داشت. فلذا محبوبیت اخوان المسلمین بین افراد طبقه متوسط شهری که وضعیت اقتصادی خود را رو به عقبگرد می دیدیدند افزایش می یافت.
در ضمن، طبقه بورژوازی شامی از نظام حافظ اسد که منافع آن را حفظ کرده بود استفاده می کرد در حالیکه بورژوازی شهرهای شمالی سوریه مانند حلب و حما و حمص ضرر کرده بودند و این چیزی بود که در حمایت این شهرها از جنبش مسلحانه اخوان المسلمین سوری نقش داشت.
ضمنا فعالیت های اخوان المسلمین دارای بعدی منطقه ای هم بود: [color=#0000ff]درحالیکه حمایت های سعودی در برانگیختن دمشق بر نظام اسد ناکام مانده بود، رئیس جمهور عراق صدام حسین نقش بزرگی در در حمایت مالی و تأمین سلاح از شهرهای شمالی در مواجهه شان با نظام اسد داشت.[/color] و این چیزی است که چرایی عصیان شهرهای شمالی و در رأسشان حما را بر اسد در حالیکه دمشق کماکان به او وفادار بود روشن می کند.

{ و بعلاوه علت دشمنی اسد و ارتش سوریه رو با صدام و حمایتش از ایران رو در جریان جنگ تحمیلی و 8 سال دفاع مقدس توضیح میده }

[url="http://www.rajanews.com/detail.asp?id=137211"]http://www.rajanews....l.asp?id=137211[/url]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.