HRA

مقدمه ای بر جنگ های هیبریدی – تئوری ، تاریخچه و حال

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

سلام

دیشب در بروزرسانی مجموعه مقالاتی از موسسه تحقیقات استراتژیک کارنگی اروپا خدمت دوستان با عنوان New Perspectives on Shared Security : NATO’s Next 70 Years معرفی شد که دوستان می توانند آن را از لینک زیر دریافت نمایند .

http://s7.picofile.com/file/8381501200/NATO_int_final1.pdf.html

در همین راستا سعی می کنم بخش های مهم هر کدام از مقالاتی را که مطالعه می کنم را برای استفاده و آشنایی دوستان در انجمن قرار بدهم . مطلب زیر از قسمت توصیه های مقاله NATO in the Era of Global Complexity برگزیده شده است  .

 

توصیه هایی به ناتو در عصر پیچیدگی های جهانی

NATO_Comp.jpg

 

آمادگی برای مدل های جدید جنگ

اولین مفهوم استراتژیک محیط امنیتی جدید این است که ناتو باید خود را برای جنگ های چند حوزه ای (Multidomain) مجهز سازد . بهره‌ برداری از حوزه‌های جدید سایبری، کنترل و بکارگیری داده‌ ها و محیط بیرونی تر فضا ، که در آن فعالیت خصمانه را می توان زیر آستانه بند ۵ شرط دفاع متقابل هدایت کرد، دشمنان سعی خواهند کرد ناتو را در طیف الکترومغناطیسی پیش از استفاده از تانک ، زره و هواپیما شکست دهند . آمادگی برای جنگ به خود جنگ تبدیل شده ‌است.

...

ناتو باید تمرینات خود را بیشتر از قبل انجام دهد و آموخته های خود  را سریعتر در مراحل عملیاتی و سازمانی اش بگنجاند. اتحاد به یک گروه ارشد مشاوران علمی احتیاج دارد که بتوانند به سیاست گذاران در ایجاد درک بهتر و سریعتر تاثیر تغییرات تکنولوژیکی با تکیه ‌بر تخصص و مشارکت بخش خصوصی کمک کنند. اعلام فضا به عنوان یک حوزه عملیاتی می تواند یک حرکت مثبت در این جهت باشد.

 

توصیه اول :

ناتو باید خود را برای جنگ های چند حوزه ای (Multidomain) مجهز سازد و به بهره‌ برداری از حوزه‌های جدید سایبری ، کنترل و بکارگیری داده‌ ها و محیط بیرونی تر فضا ، که در آن فعالیت خصمانه را می توان زیر آستانه بند ۵ شرط دفاع متقابل هدایت کرد اقدام کند . آمادگی برای جنگ به خود جنگ تبدیل شده ‌است

 

پاسخ های محکم به جنگ هیبریدی

مفهوم دوم در حوزه جنگ هیبریدی یا جنگ در ناحیه خاکستری می باشد . ممکن است تعیین سریع مختصات اینگونه فعالیت ها مشکل باشد ، اما این فعالیت ها ، خصمانه ، آسیب ‌رسان و غیرقابل‌ تحمل هستند . بنابراین ناتو باید با قاطعیت و در یک الگوی منسجم پاسخ دهد که نوعی بازدارندگی را با گذشت زمان ایجاد می کند.

این یک تغییر فرهنگی برای پیمان خواهد بود ، زیرا این بدان معناست که تصمیم گیری های کوچک زیادی ، در تمام مدت انجام بگیرد و نه تصمیم گیری های مهم آنهم به ندرت. ایجاد همبستگی در پاسخ به رودررویی های کوچکتر و تدوین دفترچه ای از پاسخ های ماقبل استفاده از نیروی نظامی کار ساده ای نخواهد بود. این امر به آگاهی موقعیتی خوب و توانایی مقابله با یک بحران هیبریدی نیاز دارد ، بدون آنکه به سمت تشدید ناخواسته  بحران یا ایجاد شکاف در همبستگی پیمان برود .

روسیه و چین از فعالیت های هیبریدی متفاوت استفاده می‌کنند. روسیه تمایل به سنجیدن جزئیات و بررسی دقیق و متمرکز بر فعالیت‌های سیاسی برای آزمودن برگشت پذیری (تاب آوری) و دو قطبی شدن جوامع دشمن خود دارد. چین به دنبال ایجاد رخنه در اقتصاد و نفوذ در صنایع دارای تکنولوژی بالا و همچنین در بخش‌های تحقیق و نوآوری مانند دانشگاه ‌ها می باشد . پکن همچنین علاقمند به دستیابی به زیرساخت های حیاتی و زنجیره‌های تامین است . بنابراین پیمان به دو استراتژی هیبریدی مجزا نیاز دارد تا برگشت پذیری (تاب آوری) خود را افزایش داده و استقلال استراتژیک خود را در برابر هر دو نوع چالش حفظ کند .

آنچه برای روسیه و چین متداول است ، این است که آنها بیشتر در حوزه های غیرنظامی بازی می کنند تا در حوزه های نظامی سنتی . بنابراین ، ناتو باید با تعمیق مشارکت خود با بخش خصوصی ، مدیران زیرساخت های حساس و دانشگاه ها ، ظرفیت های پاسخ های غیرنظامی خود را بیشتر توسعه دهد. جلسه ماه مه 2019 شورای آتلانتیک شمالی با مشاوران امنیت ملی اعزامی پایتخت ها شروع خوبی بود ، اما لازم است به جای استثنا ، به یک هنجار تبدیل شود.

 

توصیه دوم :

ناتو در مقابله با جنگ هیبریدی یا جنگ در ناحیه خاکستری باید با قاطعیت و در یک الگوی منسجم پاسخ دهد که نوعی بازدارندگی را با گذشت زمان ایجاد می کند . پیمان ناتو در برابر روسیه و چین  به دو استراتژی هیبریدی مجزا نیاز دارد تا برگشت پذیری (تاب آوری) خود را افزایش داده و استقلال استراتژیک خود را در برابر هر دو نوع چالش حفظ کند . ناتو باید ظرفیت های پاسخ های غیرنظامی خود را بیشتر توسعه دهد

 

صرفا برای میلیتاری 

منبع در ابتدای متن ذکر شده است . 

ویرایش شده در توسط HRA
  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نگاهی به نبرد هیبریدی (همگن نظامی) حزب الله

در جنگ 33 روزه

بخش دوم

iran_hezbollah11-superJumbo.jpg

 

یک نمونه مناسب برای بررسی جنگ هیبریدی ، جنگ سال 2006 مابین اسرائیل و حزب الله لبنان است . به همین منظور برای درک کامل تحولات این سبک از جنگ ، باید تسلیحات ، تاکتیک ها و ساختار سازمانی مورد استفاده حزب الله را بررسی کرد.

در این نبرد حزب‌الله چندین گام برای اثرگذاری راهبردی براسرائیل برداشت. در حالی که کاتیوشاها در بیشترین میزان شلیک می شدند ، حزب الله دارای شش سلاح فاقد هدایت دوربرد بود که همگی قادر به عبور از 15 مایل بودند و با همان اندازه اهمیت ، حزب الله این سلاح ها را به طرق مختلف به کار می گرفت . اغلب اوقات آنها از سایت های ثابت برای پنهان کردن تسلیحات استفاده می کردند و نشانه های کوچکی را بر جای می گذاشتند. چنین تاکتیک هایی فشار زیادی را بر نیروهای ISR اسرائیلی قرار می داد تا آنها را یافته و از بین ببرند. علاوه بر این ، حزب الله موشک هایی را از وسایل نقلیه با تحرک بالا مانند کامیون های مرسدس بنز 6 * 6 مجهز به پرتابه شلیک می کرد. حزب الله با ترکیب كردن وسایل نقلیه غیرنظامی با سخت افزارهای نظامی ، بار زیادی را بر روی منابع ISR اضافه کرد که نیازمند سنسورهایی با دقت بسیار بالا و ظرفیت پردازشی زیادی بود تا ماشین های عادی و مبارزین را از هم تشخیص دهند .

 

Lahav-SAAR5.jpg

 

حزب الله همچنین از سلاح های پیچیده تری مانند موشک کروز ضد کشتی C802 که در 14 ژوئیه به ناو جنگی اسرائیلی هانیت اصابت کرد ، استفاده نمود . برد این موشک 75 مایل است و دارای کلاهک 300 پوندی می باشد. انجام این کار نیاز به یک حامل  ، نصب کننده ، پرتابگر ، رادار و کنترل آتش دارد - که نشان دهنده درجه ای از دانش سیستمی تسلیحات است که معمولاً نیروهای جنگ های نامنظم آن را ندارند. در این حالت ، حزب الله دو موشک C802 شلیک کرد ، که اولین موشک به عنوان طعمه از بالای کشتی عبور کرد و موشک دوم نیز با ارتفاع 15 فوت از آب با بدنه برخورد نمود.

حزب الله همچنین یک سیستم استراتژیک پیشرفته دیگر نیز به کار گرفته بود. آنها هواپیماهای بدون سرنشین مهاجر (پهپاد) را بر فراز شمال اسرائیل برای جمع آوری اطلاعات و انجام سایر مأموریت ها به پرواز در آورده بودند. این پهپاد می تواند با سرعت 80 گره پرواز نماید  و تا ارتفاع 5000 فوت بالاتر از سطح زمین بالا رود . گفته می شود در حالی که در گذشته از این پهباد فقط برای شناسایی استفاده می شده است اما آن می تواند حدود 100 پوند مواد منفجره را با خود حمل کند. همچنین حزب الله از سیستم های غیرکشنده جمع آوری و جاسوسی اطلاعات استفاده می کرد که به آنها امکان می داد تا تلفن های همراه و ارتباطات رادیویی اسرائیل را شنود کند.

در کل ، این سلاح ها و سیستم ها یک زرادخانه استراتژیک را در اختیار جنگجویان حزب الله قرار می داد که از آنچه معمولا برای نیروهای چریکی یا نامنظم در دسترس است متفاوت می بود.

 

نقل قول

مبارزین حزب الله در سلولهای هفت تا 10 نفره سازمان یافته و به روشی نیمه خودگردان عمل می کردند که در آن به رهبران سلول اختیاراتی داده می شد تا با حداقل راهنمایی از سطوح بالاتر عمل نماید

 

همچنین حزب الله در نبردهای تاکتیکی علیه ارتش اسرائیل ، از سلاح های مختلفی که نیروهای چریکی از آنها استفاده نمی کنند نیز بهره می برد که از جمله آنها هفت مهمات متفاوت ضد تانک پیشرفته را می توان نام برد . بعضی از آنها عبارتند از AT13 Metis  با برد یک مایل  و AT14 Kornet بود که از یک سایت حرارتی برای هدایت موشک به هدف در فاصله 3 مایلی استفاده می کند. این سلاح‌ها به ۱۸ تانک اسراییلی آسیب رسانده و یا آنها را نابود کردند و ۴۰ درصد از تلفات اسرائیل را ایجاد نمودند. حزب الله فراتر از به کارگیری این تسلیحات در تیم های ضد تانک برای به دام انداختن زرهی اسرائیل ، در جنگ خانه به خانه از سلاح های ضد تانک نیز استفاده می نمود و هنگامی که سربازان اسرائیلی خانه کناری را اشغال می کردند ، آنها را از پشت طریق دیوار مورد هدف قرار می دادند .

 

Hezbollah_parade_.jpg

 

فراتر از انواع تسلیحات ، سازمان و تاکتیک های حزب الله قابل توجه است. حزب الله توانایی نوآوری در یک موقعیت تاکتیکی را از خود نشان داده است . مقامات تخمین زده اند که تعداد مبارزان حزب الله از 2000 تا 7000 نفر باشد. از این تعداد ، 500 تا 600 رزمنده کاملاً آموزش دیده و جانفشان بوده و نیروهای باقیمانده از آموزش کمتری برخوردار بودند. این پرسنل در سلولهای هفت تا 10 نفره سازمان یافته اند. این واحدها به روشی نیمه خودگردان عمل می کردند که در آن به رهبران سلول اختیاراتی داده می شد تا با حداقل راهنمایی از سطوح بالاتر عمل کند. آنها از مجموعه تکنیک های ارتباطی پیچیده ای استفاده کردند ، از جمله علائم پیچیده تماس و یک سیستم تلفن همراه امن ، که به آنها امکان می دهد با رهبری خود ارتباط برقرار کنند. نیرو های داخل سلول ها اغلب با رادیوهای کوتاه برد و دو طرفه ارتباط برقرار می کردند.

همچنین فرماندهی ارشد حزب الله از مجموعه پست های فرماندهی پیچیده ای استفاده می کرد. به این طریق ، آنها دستورات عمومی و خاص را صادر می کردند ، استقرار واحدها را مدیریت می نمودند ، دستور حمله و ضد حمله را می دادند و توابع فرماندهی و کنترل تاکتیکی را هدایت می کردند. تمام اینها در کنار هم ، به شبکه سازمانی و C2 واحدهای حزب الله اجازه داد تا از درجه ای از انعطاف پذیری عملیاتی و تاکتیکی و ابتکاری برخوردار شوند که نیروهای اسرائیلی در گذشته چنین چیزی را ندیده بودند.

 

نقل قول

فرماندهی ارشد حزب الله از مجموعه پست های فرماندهی پیچیده ای استفاده می کرد که به شبکه سازمانی و C2 واحدهای حزب الله اجازه داد تا از درجه ای از انعطاف پذیری عملیاتی و تاکتیکی و ابتکاری برخوردار شوند که نیروهای اسرائیلی در گذشته چنین چیزی را ندیده بودند

 

نکته قابل توجه این بود که جنگجویان حزب الله از یونیفرم ، کلاه ، لوازم ، نشان ، جلیقه ، حتی پلاک هایی به مانند نیروهای رسمی نظامی یک دولت استفاده کردند. در یک لحظه ، سربازان اسرائیلی ، نیروهای حزب الله را با نیروهای خودی اشتباه گرفتند زیرا مبارزان حزب الله لباس مشابهی داشتند - تا اینکه یک اسرائیلی متوجه شد که دشمنانشان کفش کتانی دارند.

با وجود همه اینها ، مبارزان حزب الله ویژگی های خاص یک جنگجوی چریکی سنتی را به نمایش می گذاشتند. در هنگام برگشت از میدان جنگ ، مبارز به سادگی به خانه بازمی گشت ، اسلحه خود را در خانه اش نگهداری می نمود و دوباره لباس های غیر نظامی می پوشید  و به زندگی عادی خود برمی گشت در حالی که هنوز تهدیدی پنهانی برای نیروهای اسرائیلی بود.

 

Hezbollah-lebanon-mleeta-tarling-x7a9592.jpg

 

البته تاکتیک های حزب الله با چریک های معمولی که به حملات مکرر و گریز ، بمب های کنار جاده ای و تیراندازی از خفا متکی هستند و به ندرت به دنبال یک جنگ طولانی مدت می باشند ، متفاوت بود. در سال 2006 ، هسته های حزب الله نظم و انضباط را از خود نشان دادند. مبارزان اغلب قبل از درگیر شدن منتظر می ماندند تا نیروهای اسرائیلی تا فاصله 50 یاردی نزدیک شوند. آنها به نیروهای جلویی اجازه عبور برای حمله به بدنه اصلی سربازان ارتش اسرائیل را می دادند. حزب الله تونل هایی را بین ساختمان ها احداث کرد که به آنها امکان حرکت یا تقویت موقعیت ها را پس از شروع درگیری می داد. آنها مناطق کشتار (kill zone) ایجاد کردند که در آن  مبارزان حزب الله از چندین موقعیت به طور همزمان به سمت نیروهای اسرائیلی شلیک و با آنها درگیر می شدند. آنها همچنین برای به دست آوردن زمین به ضد حمله دست می زدند و هر بار ساعت ها می جنگیدند. و در آخر سازمان سنگربندی و پناهگاه های زیر زمینی آنها به خوبی توسعه یافته بود و به مدت چند هفته عملیات جنگی ، غذا ، آب و مهمات را تأمین می كرد.

 

نقل قول

سازمان سنگربندی و پناهگاه های زیر زمینی حزب الله به خوبی توسعه یافته بود و به مدت چند هفته عملیات جنگی ، غذا ، آب و مهمات را تأمین می كرد

 

هنگامی که به طور کلی تمام این موارد مورد بررسی قرار می گیرد ، شواهد نشان می دهند که حزب الله خود را به گونه ای سازماندهی کرده ، نیروهای خود را آماده و مجهز نموده  و از تاکتیکهایی استفاده کرده است که بیانگر فاصله چشمگیری از اشکال گذشته مبارزان جنگ ها نامنظم دارد. البته اوضاع می توانست خیلی بدتر از این رقم بخورد. سرعت ، برد ، بقاپذیری و قدرت IAF بسیاری از سلاح های حزب الله را از کار انداخت و یا در موارد دیگر مانع از استفاده آنها شد .

 

پ . ن - این دو قسمت از منابع مختلفی می باشند که به دلیل مرتبط بودن محتوای آنها با هم به صورت دو قسمت از یک مطلب قرار گرفتند . 

 

ترجمه و تلخیص صرفا برای میلیتاری

بن پایه :

Airpower for Hybrid Warfare - Mitchell Institute for Airpower studies

 

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مطلب جالبی بود .

البته باید این نکته را لحاظ کرد که گزارش هایی وجود داره که در روزهای نخست نیروی هوایی رژیم اسرائیل سیلو ها و زاغه های مهمات کلیدی حزب الله رو مورد هدف قرار دادند. با هدف قرار گرفتن این سیلو ها عملا موشک های زلزال تازه از راه رسیده و بسیاری از راکت های کلیدی و مهم از دور جنگ کنار گذاشته شدند. و یا به تعداد بسیار محدود مورد استفاده قرار گرفتند.(چه بسا حتی راکتی مثل فجر ۵) تصور شلیک راکت های زلزال در آن روز ها وحشتناک ترین کابوس برای رژیم اسرائیل بود و واقعا هم این راکت جنگ رو کوتاه میکرد. احتمالا بخش زیادی از مهمات راکتی حزب الله در حین جنگ از طریق سوریه به دست این گروه رسید. و چه بسا غیر این بود اسرائیل به بخش بزرگی از اهدافش در جنگ دست میافت. یکی از روش هایی که حزب الله بکار گرفت که اشاره ای نشد. حفر تونل های متعدد جهت اجرای عملیات زمینی بود(ذخیر سازی و پنهان سازی به کنار). این تونل ها زمانی کاربرد خودشون رو نشون دادند که این امکان رو به حزب الله دادند تا به تانک های سرسخت مرکاوا از پهلو شلیک کنند . و در واقع وسط عملیات نیروهای اسرائیلی خودشون رو در محاصره نیروهای حزب ا... میدیدند و سردرگم میشدند. تا نزدیک ۲۳ یا ۲۵ روز ابتدایی جنگ اگر دوستان خاطرشون باشه شدیدا جو رسانه ای دنیا به نفع حزب الله بود. و همه دنیا اسرائیل رو محکوم میکردند. در نتیجه این محکومیت اسرائیل کمی از حملات هواییش رو کم کرد. و همه چیز اماده بود برای یک پیروزی بزرگ حزب الله. ولی با ادامه جنگ و پا فشاری حزب الله   کمی نگاه ها تغییر کرد و اسرائیل در روز های پایانی بمباران  و پشتیبانی هوایی وحشتناکی رو انجام داد و بکل ورق جنگ برگشت.  و از ان برتری چشمگیر روز های نخست حزب الله کاسته شد. تا حدودی اسرائیل اخر جنگ توانست کمی راه مقابله با این سبک جنگ رو یاد بگیره. که نتیجش رو ما در سوریه وغزه و حالا در قره باغ میبینیم. این تجربیات باعث توسعه تروفی و گنبد اهنین و سامانه های دفاع موشک و طیف وسیعی از پهپاد های شناسایی و انتحاری توسط این رژیم شد. که عملا این رژیم رو به مجهز ترین ارتش در مقابل این سبک جنگ تبدیل کرد. البته خب طرف مقابل هم بی کار ننشست

  • Like 1
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
54 minutes قبل , Navard گفت:

البته باید این نکته را لحاظ کرد که گزارش هایی وجود داره ...

 

با تشکر از شما برای توضیحات تکمیلی ، البته بعضی از مواردی که شما به آنها اشاره کردید ،  در متن هم با عبارات دیگر به آنها اشاره شده بود

1 hour قبل , HRA گفت:

حزب الله تونل هایی را بین ساختمان ها احداث کرد که به آنها امکان حرکت یا تقویت موقعیت ها را پس از شروع درگیری می داد. آنها مناطق کشتار (kill zone) ایجاد کردند که در آن  مبارزان حزب الله از چندین موقعیت به طور همزمان به سمت نیروهای اسرائیلی شلیک و با آنها درگیر می شدند.

 

1 hour قبل , HRA گفت:

در یک لحظه ، سربازان اسرائیلی ، نیروهای حزب الله را با نیروهای خودی اشتباه گرفتند زیرا مبارزان حزب الله لباس مشابهی داشتند - تا اینکه یک اسرائیلی متوجه شد که دشمنانشان کفش کتانی دارند.

 

1 hour قبل , HRA گفت:

واحدهای حزب الله اجازه داد تا از درجه ای از انعطاف پذیری عملیاتی و تاکتیکی و ابتکاری برخوردار شوند که نیروهای اسرائیلی در گذشته چنین چیزی را ندیده بودند.

1 hour قبل , HRA گفت:

البته اوضاع می توانست خیلی بدتر از این رقم بخورد. سرعت ، برد ، بقاپذیری و قدرت IAF بسیاری از سلاح های حزب الله را از کار انداخت و یا در موارد دیگر مانع از استفاده آنها شد .

 

اما در کل اگر اسرائیلی ها می دانستند که شرایط برای آنها تغییر خواهد کرد به نظرم به تهاجم پایان نمی دادند و یکی از نتایج آن نبرد تاثیری بود که بر استراتژی های رژیم صهیونیستی گذارد .

:rose: 

  • Like 1
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط HRA
      قوانین جنگ های هیبریدی
      بخش اول

       
      جنگ های هیبریدی
      هدف اصلی از هر جنگ هیبریدی ، ایجاد اختلال در پروژه‌ های ارتباطی متشکل از چند قطبی های بین المللی از طریق تحریکات خارجی است که باعث ایجاد درگیری‌های هویتی (قومی ، مذهبی ، منطقه ‌ای ، سیاسی و غیره ) در داخل یک کشور هدف مرتبط کننده راه های ترانزیتی می شود .
      اهداف یکپارچه‌ سازی اورآسیا و پروژه‌ های راه ابریشم چین ، هدف های راهبرد جنگ هیبرید جهانی ایالات‌ متحده می باشند و این امر موجب ایجاد میادین مختلف نبرد در گستره وسیع جغرافیایی می شود .  در این مطلب  به شناسایی آسیب پذیری هایی که هر یک از کشورهای ترانزیتی مناطق هارتلند بزرگتر ، بالکان ، آ سه ‌آن، مسیر اقیانوسی آفریقا - آسیا و آمریکای‌ لاتین که مربوط به این نوع انقلابی جنگ های نا متقارن هستند را بررسی می کنیم .
       
       
      روش منحصر به فرد این مطلب شامل متغیرهای قومیتی ، مذهبی ، تاریخی ، مرزهای اجرایی ، جغرافیای فیزیکی و تفاوت های اقتصادی و اجتماعی در ایجاد تحلیل های جامع است که نشان دهنده نقاط ضعف هر کدام از کشورها در جنگ های هیبریدی هستند .  هدف از انجام این کار نشان دادن ابزارهایی است که ایالات متحده می تواند به طور پیش بینی شده در بی ثبات کردن دولت های کشورهای هدف استفاده کند ، در نتیجه تصمیم گیرندگان و اذهان عمومی می توانند خود را برای مقابله با سناریوهای از پیش برنامه ریزی شده آماده نمایند .
       

       
      قوانین جنگ های هیبریدی
      جنگ هیبریدی یکی از مهم ‌ترین تحولات استراتژیکی می باشد که آمریکا تا به حال به رهبری خود انجام داده ‌است و انتظار می‌ رود گذر از انقلاب‌های رنگی به جنگ های غیرمتعارف بر روند بی ‌ثبات سازی کشورها در دهه ‌های آینده مسلط شود . آن‌هایی که با ژئوپلیتیک نا آشنا هستند ممکن است برای درک هدف های جنگ های هیبریدی به مشکل بر بخورند ، اما در واقع شناسایی مناطق و کشورهای قربانی در معرض خطر این شکل جدید از تهاجم دشوار نیست . کلید پیش ‌بینی این است که بپذیریم که جنگ‌ های هیبریدی به وسیله تحریک منازعات نامتقارن توسط یک نیروی خارجی برای خراب کاری در منافع ژئواکونومیک ایجاد می شود  و شروع  از این نقطه به طور قابل توجهی می تواند دقیقا مشخص کند که ممکن است در آینده کدام منطقه مورد ضربه واقع می گردد .
       
       
      این مجموعه با توضیح الگوهای پس زمینه جنگ های هیبریدی آغاز گشته و درک خواننده از خطوط راهبردی آن را عمیق ‌تر می ‌سازد . پس از آن، ما ثابت خواهیم کرد که چگونه چارچوب شرح‌ داده ‌شده در گذشته در طول جنگ آمریکا بر علیه سوریه و اوکراین ، اولین دو قربانی جنگ های هیبرید منطبق است . در بخش بعدی ، تمام درس هایی را که تا کنون آموخته ایم بررسی کرده  و از آنها برای پیش بینی صحنه های بعدی جنگ های هیبریدی و آسیب پذیرترین عوامل ژئوپلیتیکی مورد استفاده در آنها را بررسی خواهیم نمود .  سپس بر آن مناطق تمرکز خواهیم کرد و به این موضوع اشاره می کنیم که چرا آن‌ها به طور استراتژیک و اجتماعی - سیاسی آسیب ‌پذیر هستند تا قربانیان بعدی جنگ های پست مدرن آمریکا شوند.
       

       
      الگوسازی از جنگ های هیبریدی
      اولین چیزی که باید در مورد جنگ‌ های هیبریدی بدانید این است که آن‌ ها هرگز در کشور متحد آمریکا یا درهر جایی که آمریکا منافع بنیادین دارد توسط آمریکا اجرا نمی شوند . کنترل فرآیندهای هرج و مرج و آشوب که در طول برنامه های تغییر رژیم مدرن اجرا می گردند ، به صورت کامل غیر ممکن است و می‌توانند به طور بالقوه یک نوع فراز ژئوپلتیک مشابه در مقابل منافع آمریکا بوجود آورد و به همین دلیل واشنگتن سعی دارد که آنها را به طور مستقیم یا غیر مستقیم به سوی رقبای چند قطبی خود هدایت کند . به همین دلیل است که ایالات متحده هرگز جنگ هیبریدی را در جایی که منافع بزرگی برای از دست دادن دارد اجرا نمی کند ، هرچند که چنین ارزشیابی به طور همزمان ، نسبی است و می تواند به سرعت با توجه به شرایط ژئوپلیتیکی تغییر کند . با این وجود، این یک قاعده کلی است که عمدتا آمریکا منافع خود را خراب نمی کند ، مگر اینکه ایجاد زمین سوخته در طول بازسازی صحنه وسیع بازی برای آنها منفعت داشته باشد و با توجه به این امر اگر آمریکایی ها مجبور به خروج از خاورمیانه شوند بسیار محتمل است که استراتژی زمین سوخته را در عربستان سعودی پیاده کنند .
       
       
       
      اگر خدا بخواهد (خیلی) ادامه خواهد داشت ...
       
      صرفاً برای میلیتاری / بن پایه : Oriental Review
       
    • توسط HRA
      هوش مصنوعی و آینده منازعات
      بخش اول

       
      مقدمه
      پيش‌ بيني تاثير دقيق و خط سير فناوري ‌هاي به کار رفته توسط هوش مصنوعي دشوار است. با اين حال اين تکنولوژي ‌ها ممکن است يک تحول تمدني قابل ‌مقايسه با اختراع برق را ايجاد کنند. برنامه‌ هاي هوش مصنوعي ، جنبه‌ هاي زيادي از اقتصاد جهاني، امنيت ، ارتباطات و حمل و نقل را به وسيله تغيير نحوه کار انسان ‌ها ، برقراري ارتباط ، تفکر و تصميم ‌گيري تغيير خواهند داد. دستگاه هاي هوشمند در فعاليت هاي انسان ها مشارکت کرده يا جايگزين انسان‌ها در گستره وسيعي از فعاليت‌ها مي‌شوند . چنين تغيير شديدي ، تاثير اجتماعي ، اقتصادي و سياسي دارندگان اين مولفه ها را افزايش خواهد داد ، در حالي که طرف بدون بهره ممکن است با چالش‌هاي چشمگيري مواجه شوند.
      انقلاب هوش مصنوعي و فناوري هاي همراه آن در حال تغيير رقابت هاي ژئوپليتيکي هستند. از آنجا که توسعه هوش مصنوعي ، يادگيري ماشين و سيستم هاي خود مختار به عواملي از قبيل داده ها ، نيروي کار ، توان محاسباتي و نيمه هادي ها متکي است ، اختلافات در چگونگي استفاده کشورهاي مختلف از اين فناوري ها در آينده گسترش مي يابد. اين امر به اين دليل است که تسلط دولت ها بر هوش مصنوعي ، اثربخشي استراتژيک آينده آنها در امور نظامي و همچنين عملکرد آن ها ، رقابت و توانايي بازدارندگي در مقابل دشمنان را تعيين مي کند.
      هوش مصنوعي از استفاده از سيستم‌هاي خود مختار تا تحول در فرماندهي ، کنترل ، ارتباطات ، کامپيوترها، اطلاعات ، نظارت و شناسايي (C4ISR)  و از پردازش اطلاعات تا امنيت شناختي، نحوه برنامه ‌ريزي و جنگ را تغيير خواهد داد. سيستم ‌هاي هوش مصنوعي براي مقابله با چالش‌هاي يکپارچه تر متعارف ، هيبريدي و چالش هاي زمان صلح حياتي خواهند بود. از آنجا که تکنولوژي‌هاي مختل کننده ابزارهاي جديدي را براي رژيم‌ هاي توتاليتر و گروه‌هاي افراط‌ گرا فراهم مي‌کنند، جامعه هاي دو طرف اقيانوس اطلس نياز به توسعه راه‌ حل‌ هايي براي کاهش استفاده هاي مخرب از دستگاه هاي هوشمند دارند.
       
       
      ناتو از لحاظ منطقي به خوبي با اين چالش مقابله مي کند. تلاش هاي اخير در ايجاد توانايي هاي نظامي ، پروژه هاي تحقيقاتي مشترک و مشاوره هاي داخلي در اين اتحاد ، آگاهي از فرصت ها و چالش هاي ناشي از پيشرفت سريع هوش مصنوعي را نشان مي دهد. تمرينات هم پيمانان شامل سيستم هاي خودمختار ميان حوزه اي ، تاکتيک هاي فعال شده در فضاي مجازي و سناريو هاي خصمانه و همچنين قابليت هاي جديد C4ISR است. سازمان هاي مختلف ، مانند سازمان علوم و فناوري ناتو و مراکز برتر علمي به گسترش دانش، ايجاد آگاهي، تحريک تحقيقات و حمايت از توسعه و جذب متخصصان ملي کمک مي‌کنند.
      با اين حال ناتو هنوز نياز به توسعه يک ديدگاه جامع براي توسعه و سازگاري با هوش مصنوعي دارد. اعضاي اين پيمان بايد نابرابري هاي داخلي و بيروني در توانايي‌ هاي هوش مصنوعي را بر طرف کنند. در بعد داخلي ، ناتو نيازمند مکانيسم‌ هاي جديدي است ، به طوري که کشورهاي کوچک ‌تر عضو توانايي حمايت از سازمان را از دست ندهند . از نظر بيروني ، ناتو به عنوان يک کل بايد سازگاري و چابکي خود را در يک محيط بين المللي بسيار رقابتي حفظ کند. تمام کشورهاي عضو بايد در آماده‌سازي براي گذار به يک دنياي متصل به هوش مصنوعي مشارکت داشته باشند ، زيرا چنين دنيايي تحمل پيوندهاي ضعيف در امور دفاعي را ندارد.
       
       
      هوش مصنوعي و فضاي نبرد يکپارچه
      جنگ هاي مدرن بر اساس پيوند بي سابقه ميان و در داخل سه ميدان نبرد مي باشند که در کنار هم فضاهاي نبرد هاي پيچيده را ايجاد مي کنند . دسته اول حوزه فيزيکي است که در آن از موشک هاي بالستيک ، تانک هاي اصلي ميدان نبرد ، هواپيما ها ، سلاح هاي پياده نظام و ساير تجهيزات نظامي براي تخريب يا از بين بردن منابع فيزيکي دشمن استفاده مي شوند.
      دومين ميدان نبرد ، فضاي فناوري اطلاعات است. در اينجا ، هر طرف تلاش مي کند با بهبود نحوه اشتراک اطلاعات ، اتصال اطلاعاتي فضا پايه به سيستم هاي تسليحاتي يا محاسبه مسير موشک بالستيک ورودي ، برتري کسب کند. به عنوان مثال ، يک جنگجو ممکن است از جنگ الکترونيکي براي کور کردن رادارهاي اکتساب دشمن قبل از حمله هوايي استفاده نمايد .
      سومين ميدان نبرد ، فضاي شناختي است که در آن عمليات ‌هاي اطلاعاتي و جنگ سياسي رخ مي‌دهند. فضاي سايبر در ميدان هاي اطلاعاتي و شناختي قرار مي‌گيرد. هواپيماهاي نسل پنجم  مانند اف 35 و عمليات‌هاي نفوذ روسيه ،  از فضاي مجازي براي توليد، انتشار، کنترل و نظارت بر اطلاعات استفاده مي‌کنند.
       

       
      در آينده، پيروزي‌ ها به طور فزاينده ‌اي به هماهنگ سازي سيستماتيک ميدان ‌هاي فيزيکي ، اطلاعاتي و شناختي، که همگي به وسيله جنگ الگوريتمي تقويت ‌شده اند ، بستگي خواهند داشت. اين سه‌ گانه مفاهيم اساسي نظامي مانند مرکز ثقل، ابهام در جنگ و تراکم  نيروها را بازتعريف خواهند کرد. در عصر هوش مصنوعي ، داده هاي بزرگ و رباتيک، توسعه مفهوم از هميشه اهميت بيشتري خواهد داشت . اين عمل يک کار بدون پايان خواهد بود، زيرا بايد مفاهيم جديد به طور مداوم تغيير پيدا کنند تا از اقدامات متقابل مانند الگوريتم هاي خصمانه و تلاش براي مسموميت داده ها ، که شامل تغذيه داده هاي معکوس به سيستم هاي هوش مصنوعي است ، جلوگيري کنند. چنين حملاتي سعي مي کنند که آنچه هوش مصنوعي از داده هاي طبقه بندي شده فرا مي گيرد  يا چگونگي حل مشکلات دسته بندي يا پيش بيني  توسط آن ها را تغيير دهد .
       
       
      در آينده نزديک ، پيشرفت‌هاي بيشتري حتمي  به نظر مي ‌رسند. پيشرفت‌ها در علوم اعصاب ، زيست‌ شناسي رفتاري و در زمينه‌ هاي ديگر باعث مي شود جهش تکنولوژيکي نويني مانند يکپارچه سازي انسان - ماشين و افزايش استقلال در سيستم‌ هاي نظامي  ممکن شوند . سوارم هاي رباتيک زمينه ديگري را شکل مي دهد که علوم کامپيوتر و رباتيک با بيولوژي احيا شوند .
      همکاري انسان و ماشين به احتمال زياد تصميم ‌گيري بهتر و سريع تر را با فعال ساختن مديريت پيشرفته جريان ‌هاي داده هاي حجيم ، به ارمغان مي‌آورد. انسان ‌ها و سيستم‌ هاي هوش مصنوعي ، مکانيسم‌ هاي تصميم ‌گيري متفاوتي دارند که در صورت عدم موفقيت آنها ، انواع مختلفي از خطاها به وجود مي آيد. با ترکيب نقاط قوت انسان‌ ها و ماشين‌ ها ممکن است بتوان ضعف ‌هاي موجود را از بين برد. در حال حاضر چنين آزمايشاتي در حوزه نظامي انجام شده ‌است.
      فناوري هاي جديد ، مردم ، گروه ها و دولت ها را ترغيب مي کند تا عمليات مقابله و دستکاري در مقادير سنجش ها را انجام دهند. به گفته رند والتزمن ، معاون ارشد فناوري در شرکت RAND ، ماشين هاي هوشمند مي توانند گروههاي آسيب پذير را شناسايي کرده و واکنش  افراد و جمعيت ها ، به تلاش ها براي تأثيرگذاري بر آنها را اندازه گيري کنند. هک کردن شناختي ، شکلي از حمله است که مي خواهد ادراکات و رفتار مردم را دستکاري کند و بر روي مجموعه متنوعي از بستر ها از جمله رسانه هاي اجتماعي و اشکال جديد کانال هاي خبري سنتي صورت مي گيرد. وسايل به طور فزاينده اي متنوع مي شوند تا متن ، تصاوير ، فيلم و صداهاي تحريف شده و نادرست براي دستيابي به تاثيرات  مورد نظر مسلح شوند. امنيت شناختي زمينه اي جديد و چند منظوره است که بازيگران مختلف در آن فعاليت مي کنند که والتزمن آن را يک رقابت تسليحاتي مداوم براي تأثيرگذاري و محافظت از تاثيرپذيري گروه هاي بزرگي از مردم آنلاين مي نامد.
       
       
      هوش مصنوعي مي‌تواند موجب تغييرات شديدي در جنگ هيبريدي شود که نگراني عمده ناتو مي باشد . دولت‌ها و بازيگران غير دولتي مي ‌توانند از فضاي مجازي براي نفوذ بر گروه‌ هاي بزرگي از غير نظاميان و نيروهاي مخالف استفاده کنند. از فعاليت‌هاي شناسايي و پروفايل کاربران هدف گرفته تا درک نادرست يا جعلي اطلاعات و عمليات ‌هاي رواني، هوش مصنوعي مي تواند پتانسيل عمليات ‌هاي اطلاعاتي را گسترش ‌دهد.
      علاوه بر اين ، تعامل انسان و ماشين به احتمال زياد به بخشي از درگيري هاي نظامي تبديل خواهد شد که با پيامدهاي اخلاقي و حقوقي که همچنان ناشناخته و مجهول مانده اند مواجه است . معرفي اين فناوري نياز به نظارت دارد تا از سوءاستفاده هاي احتمالي و عواقب ناخواسته جلوگيري شود .
       
       
      ادامه دارد ... 
       
      بن پایه : 
      NEW PERSPECTIVES ON SHARED SECURITY: NATO’S NEXT 70 YEARS - Carnegie EUROPE
    • توسط HRA
      بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
      چگونه جوامع می‌توانند با تهدیدات هیبریدی مقابله کنند؟
      بخش اول

       
      1 - جنگ هیبریدی : بسیج کردن تمام ابزارهای ملی برای رسیدن به اهداف سیاسی
      در این مقاله، جنگ هیبریدی به عنوان یک مفهوم ، بیان می‌کند که تلاش غرب برای طبقه ‌بندی آنچه در اوکراین مشاهده کرده  چگونه می‌باشد. دکترین گراسیموف روسیه ، جنگ مدرن را به عنوان عملیات‌های مشترک با استفاده از ترکیبی از ابزارهای نظامی و غیر نظامی برای رسیدن به اهداف سیاسی توصیف می‌کند و از یک خط مبهم بین جنگ و صلح به نحو احسن استفاده می نماید .
      در تاریخ جنگ ، فعالیت های مشابهی را تحت شرایط مختلف شاهد بوده ایم ، از جمله به عنوان مثال عملیات های غیر خطی، درگیری های کم شدت ، درگیری ها در طیف کامل ، جنگ های سیاسی ، جنگ های جنگ های چریکی نیابتی ، جنگ های نامنظم، جنگ های نامتقارن و جنگ های نامحدود .  با این حال، مهم است که به یاد داشته باشیم که هنر جنگ در حال توسعه است و ما اغلب با جهش‌های جدید یا تکرار رویکردهای دکترینال  شناخته ‌شده مواجه هستیم.
       
      2 - جنگ هیبریدی در یک نگاه
      دیدگاه مورد نظر ما (نمودار پایین) در جنگ هیبریدی بهره برداری مداوم از عدم تقارن های شناسایی شده در تمام مراحل جنگ از جمله فاز غیر خشونت آمیز است که یکی از خصیصه های تعریف ما از جنگ هیبریدی می باشد .

      در مرحله دوم این عدم تقارن ها در ترکیب با عنصر غافلگیری و کاربرد تاکتیک های منحرف کننده و فریب استفاده می شوند . سومین ویژگی تعریف شده مربوط به جنبه های زمانی تعارض است . 
      در جنگ های هیبریدی ، به هیچ وجه نیازی به پیروزی سریع و قاطع در برابر دشمن نیست ، بلکه سطح درگیری می تواند در یک دوره زمانی کاهش و افزایش داشته باشد . یک مرحله  فعالتر از یک منازعه می تواند بعد از یک دوره خاموش به وجود آید و برای رسیدن به اهداف سیاسی و در نتیجه پیروزی حرکت کند .
      از دیدگاه عملیاتی ، عملیات های هیبریدی را می توان ترکیبی از دو یا چند ابزار قهری یا غیر خشونت آمیز و یا استفاده از قابلیت های اعمال قدرت (power projection) برای رسیدن به وضعیت نهایی سیاسی مورد نظر توصیف کرد . این موارد می توانند شامل ابزارهای سیاسی و اقتصادی ، جنگ اطلاعاتی ، استفاده یا تهدید نیروی نظامی ، حملات سایبری و مشارکت در عملیات های ویژه باشند اما محدود به این موارد نمی شوند و می توانند گزینه های دیگری را هم در بر بگیرند . در حالی که ترکیبی از روش‌های قهری و غیر خشونت‌ آمیز برای رسیدن به اهداف ، یک پدیده قدیمی است اما انعطاف پذیری و هماهنگی سریع ابزار های مختلف و نحوه استفاده از آنها در راستای اهداف مورد نظر ویژگی های بدیع این عملیات ها می باشند . اهداف کلیدی عملیات های هیبریدی ، نقاط ضعف یا آسیب پذیری های شناسایی شده کشور هدف هستند . این آسیب پذیری ها را می توان در هر یک از بخش های حیاتی یک جامعه شناسایی نمود .
      برای اینکه یک عملیات هیبریدی موفق شود، لازم است پیش شرط و آمادگی های لازم کسب شود . اول از همه، نیازمند رهبری سیاسی قدرتمند است ،  تا مأموریت عملیات هیبریدی را در کنار اراده قوی و توانایی اختصاص دادن منابع وسیع برای عملیات ، در کوتاه مدت و همچنین در بلند مدت  را انجام دهد . ثانیا، یک دستگاه اطلاعاتی وسیع و کارآمد برای شناسایی کشورهای هدف و ایجاد لیستی از آسیب پذیری های آنها مورد نیاز است. فهرست آسیب پذیری های شناسایی شده یا لیست اهداف ، مبتنی بر اطلاعات بدست آمده از آسیب پذیری ها و ضعف های کلیدی موجود در جامعه کشور هدف ایجاد می گردند . پیش شرط ضروری سوم که اغلب با عملیات هیبریدی همراه است ، کمپین اطلاعاتی است که قبل از عملیات هیبریدی  به وجود می آید. این کمپین های اطلاعاتی با هدف افزایش حمایت از عملیات ، در داخل و خارج کشور هدف ایجاد می شوند . عملیات های اطلاعاتی در طول و پس از فاز فعال عملیات هیبریدی ادامه خواهند یافت .  پشتیبانی سیاسی، استفاده از سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی و عملیات های اطلاعاتی در همه ی موارد آماده سازی، اجرا و مراحل پیگیری عملیات از اهمیت بالایی برخوردار هستند .
      استدلال شده ‌است که جنگ هیبریدی در اصل برنده شدن یا دستیابی به اهداف تعیین‌شده بدون جنگ یا با حداقل درگیری نظامی است. برای اینکه این ایده را ایجاد کنیم ، می‌گوییم که در جنگ هیبرید ، غیر ممکن است که زمان جنگ واقعی و یا خشونت های سازماندهی‌ شده در شکل کلاسیک آن را پیش بینی نماییم . یکی از ایده‌های اصلی جنگ هیبریدی این است که به طور عمدی اختلاف بین دسته‌های متمایز غربی از جنگ و صلح و عملیات‌های نظامی و غیر نظامی را از بین می‌برد. این مرزهای نامشخص با استفاده از انواع گسترده‌ای از وسایل، اعم از قهری و غیر خشونت‌آمیز، نظامی و غیر نظامی ایجاد می شود و به گونه‌ ای طراحی شده ‌است که به طور غیر ضروری از آستانه جنگ تخطی نکند، حتی اگر سطح وسعت درگیری متفاوت باشد .
      به عنوان یک جنگ هیبریدی ، استفاده از مجموعه وسیعی از منابع جامعه و بسیج آن‌ها برای اهداف سیاسی نیاز می باشد . با این رویکرد  دموکراسی‌های لیبرال غربی در استفاده از حداکثر توانایی های خود ، به خصوص در طول زمان صلح برای استفاده در جنگ هیبریدی محدودیت دارند (م – بخوانید و به سرعت بگذرید) . از آن سو یک رژیم استبدادی این اجازه را می دهد تا تصمیم گیری سریع و متمرکز که کمتر توسط  دیگر نهاد ها کنترل و متعادل می شوند انجام گیرد  و دسترسی بهتر به منابع طبیعی ایجاد گردد . در این راستا توسعه و یکپارچه‌ سازی مجموعه ابزارهای موجود در بعد جهانی راه‌ هایی وسیع تری ، برای استفاده از این ابزارها در برابر اهداف را  ارایه می‌دهد .
       
      ادامه دارد ... 
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.