Navard

VIP
  • تعداد محتوا

    787
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    19

Navard آخرین امتیاز شما در روز 26 بهمن 1402

Navard شما بیشتری مطالب مورد علاقه کاربران را دارید!

اعتبار در انجمن

6,589 نشان حکمت

10 دنبال کنندگان

درباره Navard

Profile Information

  • Gender
    Not Telling

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

4,262 نمایش های پروفایل
  1. آنچه واقعاً هدف قرار گرفت، باور اسرائیلی ها بود از اینکه آنها از انتقام در امان هستند. ماموریت انجام شد
  2. کواد انتحاری یا سرباز پیاده؟ به گزارش ساترن ویکلی، یک روزنامه مستقر در شهر گوانگژو، کلیه تجهیزات انفرادی سربازان چینی کمتر از ۱۵۲۳ دلار یا تقریباً به ارزش دو موبایل آیفون 6 ورژن ابتدایی در چین هزینه بر میدارد. به نقل از آسوشیتدپرس، در طرف مقابل، سربازان آمریکایی معمولاً تجهیزاتی به ارزش ۱۷۵۰۰ دلار حمل می کنند.تقریباً نیمی از ارزش تجهیزات مربوط به مهم‌ترین ابزار این سربازان که شامل تفنگ تهاجمی و کلاه ایمنی و جلیقه ضد گلوله می شود. این در حالی است که یک کواد سبک انتحاری(FPV) با برد ۱۰ کیلومتر و ۱/۵ کیلوگرم ماده منفجره تنها ۴۰۰ دلار قیمت دارد. این قیمت میتواند با توجه به تولید کننده متفاوت باشد. برای قیاس باید بدانید که قیمت هر خمپاره ۸۱ میلیمتری ساخت آمریکا میتواند از بازه ۴۰۰ تا۸۵۰ دلار قیمت داشته باشد. شما با قیمت تجهیزات یک سرباز چینی که ۱۵۲۳ دلار است میتوانید ۳ کواد تهیه کنید. و با هزینه تجهیزات یک سرباز آمریکایی میتوانید ۴۴ کواد انتحاری تهیه کنید! هر چند مطلب فوق فقط در جایگاه قیاس هزینه هاست و جایگاه این دو با یکدیگر بطور کامل پر کردنی نیست. منبع ۱ منبع۲
  3. دنیا سیاه و سفید نیست! به یک داستان زیبا از جنگ جهانی دوم می پردازیم و برای این منظور باید به تاریخ دوشنبه ۲۰ دسامبر ۱۹۴۳ باز گردیم. یک بمب افکن آمریکایی B-17G برای بمباران یک کارخانه هواپیماسازی در حال حرکت به سمت شهر برمن در آلمان بود. آنها بخشی از تقریبا ۵۰۰ بمب افکنی آمریکایی بودند که در این مأموریت شرکت می کردند. این اولین ماموریت کاپیتان چارلز براون بود و آنها بسیار جوان بودند و هیچ تجربه ای در مورد معنای بمباران آلمان یا پرواز بر فراز کشور دشمن نداشتند. بمب افکن آن ها توسط آتش توپ های ضد هوایی آلمان آسیب می بیند و در ادامه مسیر دو جنگنده آلمانی به آن ها حمله ور می شوند که حتی نزدیک بود آن ها را ساقط کنند. نتیجه این خوش شانسی بمب افکنی به شدت آسیب دیده بود که همچنان دفاع هوایی آلمان در کمینش بود و مسافت بسیاری تا اولین فرودگاه داشت و آنها مجبور شدند در ارتفاع کم تا خانه پرواز کنند. دو عدد از موتور های بمب افکن آسیب دیده بودند و یکی از آن ها از کار افتاده بود. سکان دم سمت راست را از دست رفته بود، کابین به شدت آسیب دیده و بیشتر تیربارها کار نمی کردند. در این هواپیما یک کشته و چند مجروح با حال وخیم نیز وجود داشت. در همین حال فرانتس استیگلر خلبان شکاری BF109G6 آلمانی، آن ها را در آسمان می بیند. فرانتس استیگلر یک خلبان تکخال با 70 شکار تایید شده بود. فرانتس استیگلر در همان روز دو فروند B17 را سرنگون کرده بود، بنابراین یک B17 که به شدت آسیب دیده بود برایش کار ساده ای به نظر می رسید. قهرمان داستان ما در اینجا افسانه حماسی را خلق میکند. او به هر دلیلی از کشتن ۱۰ جوان آمریکایی میگذرد. آن ها فقط ۲۰ تا ۲۵ سال بیشتر نداشتند. استیگلر تصمیم گرفت به آنها کمک کند. فرانتس استیگلر موفق شد به آمریکایی ها نشان دهد که در جهت اشتباه پرواز می کنند و آنها را به سمت انگلستان همراهی کرد. آمریکایی ها و فرانتس استیگلر از جنگ جان سالم به در بردند که البته ماجرا در اینجا خاتمه نمیابد. استیگلر پس از پایان جنگ به کانادا نقل مکان کرد و زندگی جدیدی برای خود ساخته و ازدواج میکند و زندگی آرام برای خود می سازد. این موضوع در مورد خلبانان آمریکایی هم صادق است. آن ها بعد سال ها با یکدیگر رو به رو میشوند و ملاقات آنها، یک دوستی مادام العمر را رقم میزند. فیلمی بازسازی شده از این داستان: https://www.aparat.com/v/GbL4t هر برداشتی از این مطلب ذکر نام گردآورنده و سایت میلیتاری بلامانع است. منبع
  4. نبرد هالب - آخرین عملیات آلمان پس از نبرد اودر-نیسه از ۱۶ تا ۱۹ آپریل سال ۱۹۴۵ بعنوان آخرین نبرد آلمانی ها در اطراف برلین، قوای شوروی موفق می‌شوند خطوط دفاعی در ارتفاعات سیلو را با ۳۰هزار نفر تلفات بشکنند. پس از موفقیت در ارتفاعات سیلو، قوای شوروی از شرق به سمت مرکز برلین در حال پیشروی بودند و هم نیروهای متفقین غربی از محور جنوب غربی در حاشیه رود الب به سوی برلین در حال حرکت بودند. این پیشروی ها به شوروی اجازه داد که در دو جبهه، ارتش نهم آلمان را در منطقه‌ای وسیع در غرب فرانکفورت محاصره کنند. هالب نبردی بود که از ۲۴ آوریل تا ۱ مه ۱۹۴۵ در حین سقوط برلین به وقوع پیوست. بقایای ارتش نهم آلمان به فرماندهی ژنرال تئودور بوسه که در یک پاکت بزرگ در منطقه جنگلی اسپری در جنوب شرقی برلین محاصره شده بودند، سعی کردند از طریق روستای هالب و جنگل های کاج جنوب برلین به سمت غرب نفوذ کنند تا به ارتش دوازدهم آلمان به فرماندهی ژنرال والتر ونک ملحق شوند. برای انجام این کار، ارتش نهم مجبور شد با سه خط از سربازان جبهه اول اوکراین (جز شوروی بودند) به فرماندهی مارشال ایوان کونف بجنگند، در حالی که در همان زمان واحدهایی از جبهه اول بلاروس تحت فرماندهی مارشال گئورگی ژوکوف از شمال شرق به این عقب نشینی آلمانی ها حمله کرد. پس از نبردهای سنگین، حدود ۳۰ هزار سرباز آلمانی کمی بیش از یک سوم تعداد سربازان اولیه به منطقه ای امن در خطوط مقدم ارتش دوازدهم آلمان رسیدند. بقیه یا کشته یا توسط نیروهای شوروی اسیر شدند. منبع
  5. داوینچی اسپانیایی تعداد کمی از زندگی مرموز دانشمند و مهندس «جرونیمو د آیانز ای بومونت» مردی که اختراعاتش قرن ها جلوتر از زمان خود بود، اطلاع دارند. قبول دارم اسم های اسپانیایی واقعا سخت هستند! در اوایل قرن هفدهم، آیانز بیش از پنجاه اختراع را به ثبت رساند. اما مهمترین مورد مدنظر ما، اختراع اولین زیردریایی کاربردی است آن هم مدت‌ها قبل از اینکه فناوری اجازه ساخت مؤثر آن را بدهد. این زیر دریایی دارای یک پنجره شیشه ای بود تا با آن بیرون را نگاه کنند و یک لوله دسترسی هوای تازه هم داشت و توسط پاروهای مکانیکی آنرا میشد به حرکت در آورد و بازوهای مفصلی هم برای آن ساخته شد تا خدمه به اشیا بیرون دسترسی داشته باشند. در سال ۱۶۰۳ این شبه زیر دریایی در رودخانه پیسورگا در مقابل چشمان پادشاه اسپانیا فیلیپ سوم آزمایش شد و مورد تقدیر وی قرار گرفت. منبع
  6. خبر گزاری ریانووستی روسیه به نقل از منابع یمنی مدعی شده که انصار به موشک سوخت جامد با سرعت بیش از ۸ ماخ را آزمایش کرده است. چندی پیش در ایران نسخه مستضعفین سرجنگی موشک فتاح۱ بر روی موشک خیبر شکن دیده شد و به این طریق موشک احتمالا با کلاهک سبک‌تر بوده و طی مسیر متفاوتی میکند و کلاهک توانایی یک گلاید محدود و افزایش برد را خواهد داشت و سرعت زیاد هم امکان گذر از سامانه های دفاعی را افزایش می دهد. با توجه به دیده شدن موشک خیبر شکن در یمن بعید نیست این سرجنگی هم در اختیار یمنی ها قرار گرفته باشد.
  7. با کلیت مطالبی که فرمودین کاری ندارم . بالاخره گفته های منو شما هر دو فرض هستند و فرضیه هم با گذر زمان از نظر جایگاه و معنا ممکنه افول پیدا کنه. اما در مورد ژاپن جنگ جهانی دوم در اشتباه هستید و لازم دونستم توضیحاتی خدمت شما ارائه بدم نقشه متصرفات امپراطوری ژاپن تا جنگ جهانی دوم هستش. نقشه ژاپن فعلی قیاس امپراطوری ژاپن با ژاپن فعلی و مرتبط دانستن آن ها با وضع فعلی ایران کاملا اشتباه است. امپراطوری ژاپن علاوه بر جزایر اصلی ژاپن و خاک فعلی برجزایر متعدد و استراتژیک از جمله جزایر ماریانا در اقیانوس آرام سلطه داشت. این جزایر دژ های دفاعی ژاپن در جنگ جهانی دوم بودند. بر سر ایوجیما و اوکیناو و امثالهم مدت ها جنگ بود و این علاوه بر جنگ دریایی بزرگ در جریان در حد فاصل این مناطق بود .بیشترین تلفات آمریکایی ها در همین جبهه ها ثبت شد. بخش های وسیعی از منچوری و چین در سلطه ژاپن بود. کره و فلیپین و برمه و تایلند و مالی و هنگ کنگ و اندونزی و بسیاری از مناطق دیگر که در نقشه میتونید ببینید در اختیار ژاپن بود. فلیپین تا روز آخر جنگ هم در اختیار ژاپن ماند. فلیپین نزدیک ترین منطقه به ژاپن بود و متفقین برای بمباران ژاپن بهش نیاز داشتند ولی موفق نشدن . ژاپنی ها نیروی دریایی و هوایی قدرتمندی داشتند. صنایع ژاپن هر چند ضعیف تر از متفقین شده بود اما توان تولید زیادی داشت. ضرباتی که ژاپنی ها به آمریکایی ها زدن واقعا آلمانی ها نتوانستند به اون نزدیک بشن. نکته ای که لازمه و بر خلاف وضعیت ماست این مطلب هستش که بین آمریکا و ژاپن یک اقیانوس فاصله هستش. آن هم بزرگترین اقیانوس دنیا . آمریکا ها زمانی با ژاپن وارد جنگ شدن که از نظر ناوگان و دست کم در تعداد بر ژاپنی ها برتری نداشتن ولی غول صنعتی آمریکا و البته دور ماندنش از جنگ بهش کمک کرد تا فاصله رو توی دو سال جبران کنه و با تغییرات گسترده، روش های مدرن جنگیدن رو دیکته کنه . شاید ژاپنی ها هم بد نبود مثل آمریکایی ها به فکر نبرد فرامنطقه ای میوفتادن. هر چند اقتصاد این کشور نمی‌توانست یارای همچین چیزی باشه. همون طور که اقتصاد ما نیست. در روزی که جنگ در چنین ابعادی برای ما رخ بده .غربی های چیزهای زیادی رو فدا میکنند. قدیم هم اینکارو کردند. چنین جنگ هایی ابعاد جهانی پیدا میکنند بنوعی جنگ بر سر بقا هستند نه جنگ بر سر منافع خاص اقتصادی. چنین جنگ هایی تا تاریک ترین نقاط بشریت هم ممکنه حرکت کنند. مطالعه تاپیک جناب EshqAli رو پیشنهاد میکنم عملیات سقوط - حمله به ژاپن
  8. سلام . تشکر در تاپیک هم گفته شد که آمریکا و بریتانیا الزاماتی را برای نبرد دریایی آینده در نظر گرفتند که بخش بزرگیش مربوط به همین روش های جنگ دریایی ایران هستش. اگر بخوام خلاصه کنم باید بگم که طرف های غربی مطابق با استراتژی قبلی نخواهند جنگید. بریتانیایی ها اختصاصا الزامات FASGW رو مطرح کردن که خود این ها از یک استراتژی بزرگتر میاند که بین آمریکا و بریتانیا و ... به احتمال مشترک هستش. تعبیری که من میکنم از این الزامات اینه که این کشور ها دیگه قصد ندارند در زمان یک جنگ تمام عیار، با ما در خلیج فارس و تنگه هرمز و حتی دریای عمان وارد درگیری بشن. این کشور ها ناوگان شون به حاشیه شمالی اقیانوس هند منتقل میکنند و به نوعی مسیر های دریایی منتهی به ایران رو به مدت طولانی میبند. کار به اینجا خلاصه میشه ؟ بنظرم نه! این کشور یک استراتژی رو دهه هاست دنبال میکنند که اهداف پر اهمیت و فلج کننده و با دقت بالا رو زیر آتش خودشون می گیرند. برای ضربه زدن به اقتصاد ایران شروع به حملات کروز و حملات با تسلیحات دور ایستا به اماکت مهم اقتصادی ما از همین فاصله دور و ایمن میکنند، بدون اینکه وابسته به پایگاه های هوایی زمینی خودشون در منطقه باشند. ممکنه اوایل ما به سمتشون حملات کنیم ولی خسارات به اون ها در این فاصله زیاد نخواهد بود و دست و پاشون بسته نیست. حالا سلاح هایی مثل بریمستون یا مارتلت به این منظور ساخته شدند که یک لایه دفاعی هواپایه در یک شعاع مشخص ایجاد کنند. اما برای چه زمانی ؟ حالت اول) در تمام زمان ها جهت پشتیبانی احتمالی در برابر حملات پهپادی و قایق های تندرو و زیر دریایی های بی سرنشین و ... که در این منطقه امن دیده میشن حالت دوم ) زمانی هست که من اسمشو میزارم حملات جراحی شده گام به گام . در حقیقت در حالت دوم همون استراتژی که علیه اماکن اقتصادی ما دنبال شد اینبار علیه تجهیزات نظامی ما در جنوب استفاده میشه. اینها احتمالا مرحله به مرحله به ما حملاتی انجام بدن و این بالگرد ها نقش پشتیبانی موثر در مراحل عملیات آبی خاکی در مکران رو بر عهده داشته باشند. (قبلش از حملات زیادی به تجهیزات نظامی ما میشه). قطعا در این مرحله نیروی دریایی سپاه حملات زیادی بهشون انجام میده ولی خب این زمانی هستش که چتر پدافندی ما دیگه مثل روزهای قبل جنگ نیست و زیر حملات سنگین دور ایستا قرار گرفته. قسمت بد داستان برای ما این می‌تونه باشه که نیروهای آمریکایی حاضر در کشورهای خلیج فارس با پرتابگر های بالستیک در برد های مختلف و پر تعداد مثل هیمارس و ام ۲۷۰ و موشک های کروز و امثالهم به سمت ما بطور انبوه اجرای آتش کنند و حملات وسیع پهپاد انتحاری و ... به سمت همه جای ایران انجام بدن و در حقیقت توان پدافندی و آفندی ما در این منطقه هم زیر آتش سنگین طرف غربی بره و البته همه امکانات مربوط به زندگی مردم هم هدف قرار بگیره. شاید این موارد در حال حاضر تصورش سخت باشه اما باید بگم که یک زمانی برای ژاپنی ها هم سخت بود باورش. آمریکایی ها همین مشکل رو با ژاپن داشتن و البته به فرودگاهی نزدیک ژاپن هم دسترسی نداشتن تا بتوانند حملات هوایی علیه ژاپن رو انجام بدن. نتیجه این شد که تمام تلاش متفقین به این سمت رفت که مجموع الجزایر ماریانا که در اختیار ژاپن بود رو بگیرند و همینطور نیروی دریایی ژاپن رو مرحله به مرحله عقب برانند و آخر هم همین شد و بمب افکن ها از همین جزایر برای بمباران ژاپن بلند شدند. بازم میگم طرف غربی نیازی به پایگاه زمینی نخواهند داشت. بمب افکن های حامل تسلیحات دور ایستای این ها حتی از خاک آمریکا می‌تونند بلند بشن و مارو بمبماران می کنندد و نابودی ناوگروه های این ها در شمال اقیانوس هم داستان پیچیده ای هستش. این کار طرف غربینیاز مند جنگ شبکه محور و یک سیستم نظارتی و اطلاعاتی بسیار موثری هستش که بنظرم این توانایی رو دارند و تا سال های آینده این توانایی جنگ شبکه محور شون به نقطه ایده آل میرسه. **** در طرف مقابل ایران هم در چند سال اخیر با مشاهده این وضع تغییر استراتژی داد هر چند که فعلا کافی نیست. ایران هم با ساخت تسلیحات جدید مثل قایق ها و زیردریایی های بی سرنشین و پهپاد ها سعی داره که حملات رو به طرف مقابل رو ارزان تر و دوربرد تر کنه . حالا ایران می‌تونه حملات پر تعداد رو بصورت بی سرنشین و مستمر انجام بده بدون اینکه نگران حذف نفرات آموزش دیده باشه . از طرفی ایران قایق های تندرشو به موشک های پدافندی کوثر مجهز کرده و سپاه روی آورده به شناور های محافظ مثل کلاس ابومهدی و سلیمانی تا بتونه دست کم یک پدافند و آفندی چند لایه با قایق ها و پهپاد ها بسازه . احتمالا شناورهای حامل قایق تندروی بیشتری تحویل این نیرو بشه تا بتوانند قایق های زیادی رو در آب های دور دست تخلیه کنند و اساسا آمدن ناو پهپادبر هم برای پشتیبانی از همین استراتژی جدید ما هست. اما خب همچنان ضربات سنگین خوردن برای ما امکان پذیر تر هستش در چنین جنگی. در نهایت این جنگ برای ما پر هزینه خواهد بود. چون ما توان ضربه زدن به کشورهای دور دست مثل آمریکا رو نداریم و توان نظامی این ها راحت جبران تلفات خواهد کرد و اما توان تدارکاتی ما زیر آتش سنگین طرف مقابل ممکنه آسیب بی بازگشت ببینه. همانطور که برای ژاپن چنین اتفاقی افتاد . البته لازم به ذکر که قیاس جنگ ژاپن و آمریکا با جنگ احتمالی ایران و آمریکا در یک جایگاه نیستند. طرف ژاپنی به مراتب در میلیتاری سرآمد بود. البته باید بگم که هدف قرار گرفتن زیر ساخت های عمومی مثل مراکز آب رسانی و سوخت و انبار های غلات و ... می‌تونه کار خودشو کنه . ما یک کشور بیابانی با هشتاد میلیون جمعیت هستیم. چنین اتفاقی توسط ناتو دقیقا بر سر یوگسلاوی سابق انجام شد.
  9. به نام خداوند بخشنده مهربان برای بزرگنمایی بر روی تصاویر کلیک(لمس) نمایید. موشک چند منظوره سبک وزن تالس یا به اختصار (LMM) که در خدمت نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا مارتلت نامیده می شود. تالس آن را چنین توصیف کرده است: در همین ابتدا مشخص است که مارتلت یک موشک همه فن حریف است. این موشک از تسلیحات اصلی بالگرد وایدکت در خدمت نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا خواهد بود. بریتانیایی ها تجربه موفقیت آمیزی از ترکیب بالگرد رزمی و موشک ضد کشتی در عرصه دریا داشتند. ترکیب موشک ضدکشتی سی اسکوا و بالگرد لنیکس یکی از موفق ترین ترکیب ها در جنگ های دریایی معاصر بودند. در جنگ فالکلند بالگردهای لنیکس با شلیک موشک سی اسکوا دو شناور گشتی آرژانتینی را هدف قرار دادند. اما شاهکار اصلی لنیکس به جنگ اول خلیج فارس باز میگردد. جایی که لنیکس با ۱۵ شلیک موفق می‌شود ۱۱ شناور تدارکاتی و کشتی و ناوچه ی عراقی را شکار کند تا بدین طریق به موفق ترین شکارچی ناوگان عراق تبدیل شود. حال میتوان دید که اگر موشک ضد کشتی سی اسکوا پاسخی به کشتی‌های حمله سریع مجهز به موشک شوروی بود، مارتلت هم می تواند پاسخی مشابه به تهدید شناور های تندرو سپاه پاسداران ایران باشد. لازم به ذکر است که موشک سی اسکوا در این نیرو جایش را به موشک ضدکشتی سی ونوم داده است. البته ریشه موشکی مارتلت بسیار فراتر از این حرفاست و ریشه اصلی آن به یک موشک زمین به هوا باز میگردد نه به یک موشک هوا به سطح! داستان را با بلوپایپ شروع می کنیم. سامانه موشکی بلوپایپ (Blowpipe) در سال 1966، صنایع رادار سلطنتی (RRE) یک مطالعه امکان سنجی با سه پیمانکار برای طراحی یک سامانه، به منظور رفع نیازهای نیروی دریایی و ستاد کل در مورد یک سلاح قابل حمل توسط نفر که بتواند از یک واحد در برابر اهداف کم ارتفاع و سطحی دفاع کند انجام داد. توجه داشته باشید که حتی در این مرحله اهداف سطحی علاوه بر پرنده های کم ارتفاع در نظر گرفته شده بود. این مطالعه به آنجا رسید که طرح بلوپایپ که توسط شرکت های Shorts Brothers و Harland در ایرلند شمالی طراحی و توسعه یافته بود بعنوان بهترین طرح ارائه شده انتخاب شد. سامانه بلوپایپ یک موشک با هدایت بر خط با فرمان دستی بود که به درجه بالایی از مهارت کاربر نیاز داشت. و موشک را با استفاده از یک دسته کنترل (joystick) به سمت هدف هدایت می کرد، جایی که فیوز مجاورتی سرجنگی با وزن 2.2 کیلوگرمی فعال شده و منفجر می گردید. بلوپایپ پس در سال 1972 سفارش داده شده و تولیدش آغاز و سه سال بعد در سال 1975 توسط هنگ ۱۰۳ توپخانه دفاع هوایی وارد خدمت گردید. سامانه بلوپایپ توسط آرژانتین و بریتانیا در طی جنگ فالکلند در سال 1982 مورد استفاده قرار گرفت، اما هیچ یک از دو طرف به موفقیت چندانی با آن دست پیدا نکردند، تنها 2 شکار ثبت شد که سهم هر کشور یک فروند بود، آن هم به ازای تقریبا ۱۰۰ شلیکی که توسط هر یک ازطرفین انجام شده بود! بسیاری از این عملکرد انتقاد کردند که تا حدودی ناعادلانه بود، ماموریتی که بلوپایپ برای آن طراحی شده بود بسیار متفاوت از مواردی بود که در سال 1982 و در طی نبرد فالکلند با آن مواجه گردید. برای نمونه موشک معروف استینگر هم با همین اهداف با مشکل مواجه بود و قسمت بدتر اینکه بر خلاف بلوپایپ با اقدامات متقابل علیه کاونده فروسرخ (IR)، می‌توانست به راحتی هدف را گم کند. بلوپایپ نسبت به استینگر همچنین دارای یک کلاهک بسیار بزرگتر بود. با این حال، پس از درگیری، بریتانیا ضعف های بلوپایپ را تشخیص داد و یک برنامه جانشین به نام بلوپایپ مارک۲ را آغاز کرد. سامانه جاولین Blowpipe Mk2 (Javelin) توسعه بلوپایپ مارک۲ که بعد ها به جاولین تغییر نام داد، در واقع توسط وزارت دفاع در سال ۱۹۷۹، قبل از درگیری فالکلند آغاز شده بود اما با عملکرد ضعیف بلوپایپ در فالکلند، انگیزه بیشتری به ساخت آن شکل گرفت. مهمترین ارتقا در آن تغییر سیستم هدایت بود، که به جای سیستم هدایت بر خط دید با فرمان دستی (MANLOS)، از سیستم خط دید نیمه خودکار (SACLOS) بهره می برد. در بلوپایپ مارک۲ به جای هدایت موشک به سمت هدف، اپراتور از یک دوربین شبکه بندی شده با بزرگنمایی ۶ برابر برای نگه داشتن یک رتیکل بر روی هدف استفاده می کرد. در واقع در این روش موشک خود را به سمت مرکز شبکه هدایت می کند.این به سامانه اجازه داد تا موثر تر به اهداف حمله کند و هزینه های آموزشی را هم به میزان قابل توجهی کاهش داد. اگرچه جاولین از نظر ظاهری شبیه بلوپایپ به نظر می رسید، اما یک سامانه جدید بود. تولید اولیه سیستم جاولین در سال 1984 و تحت یک قرارداد چند مرحله ای به ارزش 160 میلیون پوند آغاز شد. شش آتشبار از ۲ هنگ توپخانه دفاع هوایی سلطنتی، از اولین واحدهایی بودند که در سال 1984 به جاولین مجهز شدند. در سال 1985 گزارش شد که در تمرینات، نسبت برخورد ها به طور قابل توجهی افزایش یافته است. برتری دیگر جاولین نسبت به بلوپایپ شامل برد طولانی تر و ارتفاع بیشتر به ترتیب 5500 متر و 3000 متر بود. در نتیجه سامانه بلوپایپ در سال 1985 خیلی زود از خدمت خارج شد و جایش را به جاولین داد. یک نسخه با پرتابگر سه گانه جدید نیز توسعه داده شد.دلیل انتخاب روش هدایت بر خط نیمه خودکار به جای هدایت فروسرخ توسط بریتانیا این بود که می خواست هواپیماها و هلیکوپترها را قبل از اینکه اقدامات متقابل دفاعی انجام دهند، مورد هدف قرار دهد. در آن زمان به درستی توانایی های کمتر روش هدایت فروسرخ در بریتانیا تشخیص داده شد. https://aparat.com/v/BYntk فیلم مربوط به عملکرد بلوپایپ و جاولین سامانه استاربرست (Starburst) دو سال پس از ورود به خدمت نسخه اولیه جاولین در سال 1986، توسعه نسخه جدیدی آغاز شد که بعداً به جاولین S15 تغییر نام داد. و این سامانه بر خلاف سامانه های قبلی، دارای یک سیستم سوار بر پرتو لیزر بود. اولین آزمایش های آن در اواخر سال 1986 انجام و در نهایت توسعه آن در سال 1989 تکمیل شد و تولید برای ارتش بریتانیا در همان سال آغاز گردید. استاربرست، نامی بود که در نهایت به جاولین S15 داده شد. هدایت به روش سوار بر پرتو لیزر، درجه بالایی از مصونیت در اقدامات متقابل را فراهم میکرد، و همچنان بر اساس مفهوم عملیاتی اصلی بلوپایپ، قادر به برخورد مستقیم هم بود. علاوه بر نسخه شانه پرتاب، سه پرتابگر سبک وزن دیگر برای استاربرست توسعه داده شد که شامل موارد زیر بود: ۱-پرتابگر چندگانه سبک (LML) ۲- پرتابگر چندگانه سوار بر وسیله نقلیه (VML) ۳- پرتابگر چندگانه دریاپایه (NML) این پرتابگرهای سبک وزن را می‌توان به اپتیک حرارتی استارلایت(Starlite) نیز مجهز کرد. نسخه دیگری هم برای استاربرست نیز توسعه داده شد که شامل سوار کردن این سامانه بر روی وسایل نقلیه سبک و یک نسخه برای وسیله نقلیه زرهی بود. هر موشک استاربرست زمانی که در کنیستر نگهداری می شد، عمر مفید ده ساله داشت. نقش دفاع هوایی استاربرست در نهایت به موشک های پرسرعت استارزتریک (Starstreak) که به موازات استاربرست توسعه یافته بود، سپرده شد. بسیاری از تجهیزات پرتاب و لوازم جانبی هم در استاربرست و استارزتریک مشترک بودند. موشک چند منظوره سبک وزن مارتلت در سال 2008، نیاز نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا به سلاحی برای مقابله موثر با تهدید قایق های تندرو اعلام شد. مقاله "نیروهای دریایی ایران - از جنگ چریکی تا استراتژی دریایی مدرن" منتشر شده در سال 2009 توسط دفتر اطلاعات نیروی دریایی ایالات متحده توسط بسیاری به عنوان نکته مهمی برای درک نیروهای غربی از تهدید نوظهور قایق های تندرو و نبرد ساحلی تلقی گردید، اما نیروی دریایی بریتانیا و دیگران قبل این مقاله شروع به کار کرده بودند و تعدادی الزامات را برای خود تعریف کردند که FASGW(L) یکی از آنهاست. در این استراتژی، هلیکوپترها همچنان به محافظت از نیرو ادامه می‌دهند، اما به جای تسلیحات برد بلندتر و بزرگ‌تر مانند موشک های سی اسکوا و هلفایر و بریمستون، موشک کوچک‌تری با دقت مناسب مورد نیاز بود که بتوان از آن در محیط‌های محدود کننده قوانین جنگ، مشابه با تهدیدات در تنگه هرمز و خلیج فارس استفاده کرد. تیربار ۱۲/۷ میلیمتری و سیستم BAE که یک سیستم دوربین نشانه روی توپ بر روی هلمت خلبان است و همچنین یک اپتیک با دید ترمال نیز برای افزایش کارایی و ارائه بعنوان یک سلاح ثانویه معرفی شدند. در حالی که توسعه تسلیحات ثانویه نسبتاً آسان تر بودند اما طرح اصلی FASGW(L) که شامل یک موشک سبک و یک موشک سنگین بود زمان بیشتری نیاز داشت. مواردی جایگزین‌ شامل موشک‌های هدایت شونده ۷۰ میلی‌متری مورد بررسی قرار گرفتند، اما یکی از مسائل مهم در این رویکرد، عدم مانورپذیری آنها در برابر هدفی بود که به سرعت در حال حرکت است و لیزر نیمه فعال (SAL) که معمولاً در آنها مورد استفاده قرار می‌گرفت، مشکلاتی با اهداف انعکاس پایین مانند بخش های سیاه قایق ها داشت. در سال 2009 وزارت دفاع بریتانیا و شرکت تالس (شعبه انگلیس شرکت فرانسوی تالس) و شرکت MBDA، در یک قرارداد توافق کردند که طبق آن سامانه های استارزتریک و رپیر تا سال 2020 با یک سامانه جدید ساخت این شرکت جایگزین شوند. این قرارداد همچنین شامل پیش‌بینی سیستم جدید کنترل آتش و ردیابی هدف می‌شد. کار مفهومی با FASGW(L) ادامه یافت و مشخص شد که موشک استاربرست با هدایت بر خط نیمه خودکار یک نامزد ایده آل را تشکیل می دهد. سیستم هدایت لیزری غیرممکن است که مسدود شود و با اهداف کم بازتاب هم کار می کند. و البته با توجه به نیمه فعال بودن لیزر، امکان فعال شدن سیستم های هشدار دهنده لیزری هم کاهش می یابد. در سال 2011، تالس یک بیانیه صادر کرد و با اعلام مشخصات احتمالی پروژه موشک سبک LMM به این موضوع اشاره کرد که، تهدید پیش روی نیروی دریایی سلطنتی خطری مهم‌تر و قریب‌الوقوع‌تر از تهدیدات علیه ارتش بریتانیا ارزیابی می شود. هر چند بعد ها با آغاز جنگ غافلگیرانه اوکراین مشخص شد که تهدیدات برای ارتش بریتانیا و نیروی زمینی همچنان به قوت خود پا بر جاست. وزارت دفاع بریتانیا در سال 2014 قراردادی 90 میلیون پوندی با آگوستا وستلند برای نصب هر دو موشک سبک و سنگین پروژه FASGW بر روی ۲۸ هلیکوپتر AW159 وایدکت (Wildcat) نیروی دریایی سلطنتی منعقد کرد. همچنین در همان سال، قرارداد طراحی و ساخت 48 میلیون پوندی برای توسعه موشک کوتاه برد سبک به تالس واگذار شد. https://aparat.com/v/ceIQi فیلم تست اولیه توسط شرکت تالس علاوه بر نسخه پرتاب شونده از بالگرد، تالس به طور فعالانه گزینه های دیگری را هم بررسی می کرد. موشک LMM بر روی پهپادهای مختلف دیده شد و در سال 2014، یک نسخه با پرتابگر بر روی سه پایه در نقش سطح به سطح هم آزمایش شد. تالس همچنین با شرکت MSI همکاری کرد و یک پرتابگر LMM چندگانه را با توپ 30 میلی متری بوش مستر در قالب سامانه SEAHAWK SIGMA، ادغام کرد. شرکت ترکی آسلسان نیز قرارداد مشارکتی با تالس داشت و آنها نیز پرتابگر دریاپایه برای LMM توسعه داده اند. پهپاد سبک S-10 مجهز به موشک مارتلت ترکیب با توپ ۳۰میلیمتری بوش مستر در سامانه SEAHAWK SIGMA پروژه مشترک ساخت اسلسان ترکیه به منظور رفع نیاز به یک مهمات بسیار کوچک برای تسلیح پهپادهای تاکتیکی، تالس کارهایی را بر روی نسخه سقوط آزاد LMM آغاز کرد و آن را در نمایشگاه‌های مختلف دفاعی در حوزه هواپیما های سبک و پهپادها به نمایش گذاشت. در یک قرارداد مشارکت مشابه دیگر، شرکت آمریکایی Textron در حال بازاریابی LMM نسخه سقوط آزاد به اسم Fury بود. در جولای 2016، بالگرد سازی لئوناردو قراردادی را با جنرال دینامیکس برای ارتقای سیستم کنترل در بالگرد وایدکت به منظور تطبیق و استفاده از موشک های مارتلت و سی ونوم منعقد کرد. در نهایت نیروی دریایی سلطنتی، لئوناردو و تالس موفق به تطبیق وایدکت و مارتلت تا سال 2020 شدند و اولین شلیک در ماه می همان سال انجام شد. تالس ویدئویی از این شلیک های آزمایشی منتشر کرد. هر چند که این پیشرفت دو سال دیرتر از برنامه ریزی ها طول کشید. شاید جنگ اوکراین بزرگترین آزمون این موشک بود که زودتر از ورود جدی به خدمت وارد یک کارزار بی سابقه شد. در بهمن ۱۴۰۱ بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا اعلام میکند که این کشور قصد دارد که موشک های پدافندی قابل حمل توسط نفر را در اختیار اوکراین قرار دهد. طولی نمی کشد که در تاریخ ۲۱ فروردین۱۴۰۲ اولین فیلم استفاده از این موشک توسط نیروهای اوکراینی منتشر میشود و ادعا میگردد که یک پهپاد اورلان۱۰ روسیه هدف قرار گرفته است. بعد از این فیلم های دیگری هم منتشر شد هر چند تعداد این فیلم ها بسیار محدود است و بعید به نظر می‌رسد که تعداد مارتلت های تحویلی به اوکراین زیاد باشد! https://aparat.com/v/k3H0R فیلم از استفاده نیروهای اوکراینی از نسخه دوش پرتاب مارتلت موارد استفاده در اوکراین قابلیت ها و مشخصات موشک مارتلت در موشک چند منظوره سبک وزن مارتلت(LMM) همانطور که توضیح داده شد، تالس به جای طراحی یک آیرودینامیک جدید، از اطلاعات موجود موشک استاربرست به عنوان یک رویکرد مقرون به صرفه و معقول استفاده کرد. مارتلت دارای وزن 13 کیلوگرم و طول 1.3 متر و قطر 76 میلی متر و طول بال 260 میلی متر است. این موشک با حداکثر سرعت 1.5 ماخ پرواز می کند و حداکثر برد آن 8 کیلومتر و حداقل برد آن 400 متر است و توسط یک پیشران دو مرحله ای به حرکت در می آید. این موشک از یک سرجنگی دو گانه ترکش شونده و خرج گود استفاده میکند. وزن سرجنگی 3 کیلوگرم است و توسط یک حسگر مجاورت لیزری در دماغه فعال می شود. مسیر طی شده از بلوپایپ تا مارتلت هدایت اولیه در این موشک با یک سیستم سوار بر پرتو لیزر است و اپراتور نقطه لیزر را روی هدف قرار می دهد. از آنجایی که مارتلت و استارزتریک می توانند از پرتابگرهای یکسانی استفاده کنند، اغلب آنها را با یکدیگر اشتباه می گیرند، اما همانطور که در تصویر زیر مشاهده می شود، این دو متفاوت هستند. همانطور که در اواسط دهه شصت به وسیله ی اعلام نیاز وزارت دفاع پروژه بلوپایپ تعریف شد، مارتلت هم طبق تعریف قطعاً چند نقشی است. که در زیر نگاهی به آن ها خواهیم داشت: پرتابگر بالگردی برای خدمات در نیروی دریایی ، مارتلت با پرتابگر های ۵ فروندی در چهار هارد پوینت بالگرد وایدکت میتواند قرار گیرد که تعداد موشک های نصب شده تا ۲۰ فروند میتواند برسد. هرچند آرایش‌های تسلیحاتی مختلف با توجه به نوع ماموریت می‌توان برای بالگرد در نظر گرفت. در نتیجه وایدکت می تواند بجای بیست موشک مارتلت از ۱۰ موشک مارتلت به همراه ۲ موشک سی ونوم بصورت ترکیبی استفاده کند. لازم به ذکر است که هیچ برنامه‌ای برای استفاده از این ترتیب در وایدکت های نیروی هوایی بریتانیا و یا بالگردهای تهاجمی AH-64E اپاچی این کشور وجود ندارد. پرتابگر سبک مارتلت را می توان از پرتابگر های شانه پرتاب هم شلیک کرد. همچنین می توان در پرتابگر های سبک استارزتریک در خدمت هم استفاده کرد. هر چند که خود تالس نیز یک پرتابگر چندگانه سبک وزن جدید را توسعه داده است. علاوه بر این پرتابگر های چند گانه سبک را می توان روی یک وسیله نقلیه سبک یا کشتی یا قایق های کوچک نیز نصب کرد. پرتابگر دریاپایه همانطور که پیش تر گفته شد برای کاربری دریاپایه، شرکت تالس با شرکت های MSI و اسلسان ترکیه شریک شده است. شرکت MSI یک پرتابگر 5 فروندی را بر روی پایه سی هاوک سیگما خود به نمایش گذاشته است، چیزی که به طور گسترده در ناو های نیروی دریایی سلطنتی یافت می‌شود، ترکیب توپ بوش مستر و مارتلت اینگونه عمل می‌کند که توپ لایه دفاعی آخر بوده و موشک‌های مارتلت خارج از برد توپ 30 میلی‌متری درگیر می شود و یا مارتلت در شرایطی استفاده می‌شود که موشک هدایت شونده گزینه بهتری برای انهدام هدف باشد. نسخه توسعه یافته MSI آسلسان سیستم پرتاب موشک (MSL) را توسعه داده است که چهار یا هشت مارتلت را در یک پایه تثبیت شده با یک سامانه الکترواپتیکال حمل می کند. نسخه دریاپایه اسلسان در حال حاضر تمام آزمایشات پذیرش را تکمیل کرده است. نسخه توسعه یافته اسلسان فیوری-سقوط آزاد(Freefall) اگر چه تالس بسیاری از کارهای توسعه اولیه را در نسخه Freefall LMM را به تنهایی به پایان رساند، اما مشارکت آنها با شرکت آمریکایی تکسترون به آنها این اجازه را داد که از فیوز سه حالته این شرکت (نقطه ای، انفجار در هوا، و تاخیری) و ماژول هدایت GPS/INS استفاده کنند. مارتلت در این نسخه هواپرتاب، دارای وزن 6 کیلوگرم و طول 680 میلی متر است که به نام فیوری توسط Textron به بازار عرضه میشود و یک سلاح هدایت شونده بسیار کوچک است که به هواپیماهای سبک وزن اجازه می دهد تا قابلیت تهاجمی داشته باشند. یک ریل اسلحه استاندارد می تواند سه فیوری را در یک امتداد پشت سر هم حمل کند، اگرچه پیکربندی های دیگری نیز موجود است. برای درک بهتر کارایی فیوری باید گفت که بجای هر یک موشک هلفایر میتوان سه فروند فیوری حمل کرد! بر طبق گزارشات این نسخه از ارتفاع ۳۰۰۰ متری، بردی بین 4 تا 5 کیلومتر دارد. فیوری معمولاً علیه وسایل نقلیه با حفاظت کم استفاده می شود و تکسترون نشان داده است که تا 24 فروند از آن را می توان روی یک پهپاد رپیر نصب کرد. پرتابگر های سوار بر خودرو تالس شلیک مارتلت را از خودرو استرومر، ثور و راپید رنجر نشان داده است. که آنها را به خودروهای چند ماموریتی تبدیل می کند. اگرچه بریتانیا به طور رسمی علاقه ای به پرتابگر خودرویی ابراز نکرده است، اما تهدید پهپادهای کوچک در حال ظهور ممکن است آن ها را مجاب به تغییر کند. سیستم پرتابگر خودرویی به اندازه کافی کوچک و سبک است که بر روی وسایل نقلیه ۴×۴ هم بتوان آن ها را نصب کرد. نتیجه گیری اگرچه مارتلت به اندازه جاولین، هلفایر و بریمستون بزرگ و قوی نیست، اما نسبتا ارزان است و با سرجنگی کوچکتر، برای برخی از اهداف مناسب تر است. مارتلت آشکارا یک سلاح منعطف و چند منظوره است و توانایی شلیک از سامانه های در حال خدمت استارزتریک این انعطاف را افزایش می دهد. این سامانه به نظر با موفقیت در عملیات جنگی واقعی توسط اوکراین استفاده شده است و اکنون در خدمت نیروهای مسلح بریتانیا است.برای جمع بندی، این ویدئو طیف کاملی از گزینه های شلیک LMM را نشان می دهد. https://www.aparat.com/v/bv5C3 نویسنده: ناورد این مطالب برای military.ir تهیه شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این منبع بلامانع است. منابع: منبع۱ منبع۲ منبع۳ منبع۴
  10. تاپیک مرتبط در انجمن http://www.military.ir/forums/topic/23508-سامانه‌های-پیشران-مستقل-از-هوا-aip/
  11. ضربه اول به ژاپن نخستین حمله هوایی به ژاپن در طول جنگ جهانی دوم در ۱۸ آوریل۱۹۴۲ انجام شد که ۱۶ بمب افکن B-25 از ناو هواپیمابر یو اس اس هورنت آمریکا پرواز کرده تا با پرواز تقریباً ۹۶۵کیلومتری به ژاپن برسند و بنوعی مرهمی بر زخم عمیق پرل هاربر بگذارند. این گروه به فرماندهی سرهنگ دوم جیمز اچ. دولیتل، به علت کشف شدن توسط یک ناو محافظ ژاپنی، زودتر از انتظار پرواز میکنند. هر بمب افکن ۵ خدمه داشت بنابراین در عملیات در مجموع ۸۰ آمریکایی حضور داشتند. پس از بمباران ۱۵ فروند از این بمب افکن ها گم شدند و یکی از آنها در ولادی وستوک شوروی فرود آمد. روس ها هم از همه چیز بی خبر این افراد را بازداشت کردند. گروهی موفق شدند به چین پرواز کنند در این بین ۴ بمب‌افکن سقوط کرده یا در سواحل فرود آمدند و در نتیجه آن ۳ خدمه کشته می‌شوند. ژاپنی ها ۸ نفر از این افراد را اسیر میکنند که ۳ نفر از آن ها در ماه اکتبر اعدام شدند و یک نفر دیگر هم در اسارت جان باخت. فرماندهی عالی ژاپن که از این حمله خجالت زده بود، حمله به پایگاه نیروی دریایی آمریکا در میدوی را تسریع کرد که به نبرد دریایی میدوی در ژوئن۱۹۴۲ و به شکست تعیین کننده ژاپن منجر شد. فیلم این عملیات: https://aparat.com/v/4O701
  12. تمرین نیروهای حزب الله با موشک ناشناس الماس فیلم منتشر شده که نیروهای حزب الله هدفی ورای دید در آنسوی یک تپه را میزنند. البته به این حد اکتفا نمی‌کنند. بین چند هدف یک تانک را انتخاب کرده و سپس موشک را به درون دریچه ی راننده تانک هدایت می کنند. موشک الماس و متقابلاً موشک اسپایک با توجه به دارا بودن ارتباط با فیبر نوری می‌توانند علاوه بر توانایی شلیک کن و فراموش کن توانایی حمله به ورای دید را هم داشته باشند. https://aparat.com/v/O4rzt
  13. روز گذشته به احتمال یکی از نقاط عطف جنگ در جبهه شمالی اسرائیل است. پس از اینکه حزب الله پهپاد اسرائیلی را هدف قرار داد. اسرائیل در پاسخ اهدافی را در روستای بودای از توابع بعلبک هدف حملات خود قرار داد. که طی این حمله دست کم دو تن کشته شدند. این در حالی است که حسن حسین سلامی از فرماندهان میدانی حزب الله هم به شهادت رسید. اما چرا نقطه عطف؟ حمله دیروز عمیق ترین حمله به خاک لبنان تاکنون بوده. حمله ای که فاصله بسیاری بیشتری حتی از پایتخت لبنان بیروت تا مرز دارد. روستای بودای در فاصله ۱۰۰ کیلومتری از مرز است و بر خلاف دفعات گذشته که فلسطینی ها در عمق لبنان هدف قرار می‌گرفتند اینبار مشخصا لبنانی ها هدف قرار گرفتند. این بنوعی بازی با اراده و خطوط قرمز حزب الله است. باید دید حزب الله چه واکنشی نشان خواهد داد . چندی پیش گالانت، وزیر دفاع اسرائیل گفت که هر کسی که فکر می‌کند آتش‌بس موقت برای غزه در جبهه شمالی نیز اعمال خواهد شد، «اشتباه» کرده است. و بنوعی این صحبت از ادامه دار بودن ضربات به لبنان حکایت دارد حتی اگر جنگ غزه تمام شود
  14. فیلمی از نحوه عملکرد سیلبروگل، بمب افکن فضایی ساخت آلمان نازی https://aparat.com/v/S2vXP