EMP

Eminent-User
  • تعداد محتوا

    387
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    23

تمامی ارسال های EMP

  1. EMP

    سامانه مین روب MK-105

    درود کلا در مورد تسلیحات دریایی چون قیمت بالا است خیلی اینرسی زیاد است. این روش مین روبی کف به مرجانهای دریایی خسارت می زند. البته فکر نمی کنم ایران مین ریزی در دریا را گردن گرفته باشد تا این لحظه. روش مین ریزی که به ایران منتسب می کنند روشی نوین و مخصوص جغرافیای منطقه است که در آن یک مجموعه هدف نشان می شود و در مسیر آن تنها یک مین طوری رها می شود که احتمال برخورد یکی از اهداف با مین بسیار بالا باشد به همین جهت هیچ کدام از روشهای مین روبی فعلی برای آن موثر نیست. ولی من روش پیشنهادی بهتری دارم. ما چون در زمین خود مشغول به دفاع هستیم، بهترین دفاع با استفاده از مین آن است که در کف دریا رباتهای متحرکی به شکل مخزن از مین و اژدر فعال (به صورت عمودی) را نصب بکنیم که ظاهری مانند تپه های کوچک مرجانی داشته باشند تا توسط غواصان هم قابل شناسایی نباشند و ما بتوانیم با استفاده از یک سامانه کنترل امن (هم با سیم و هم بی سیم (فرکانس LV)) به آن فرامین کد شده صادر بکنیم. به این ترتیب دیگر نیازی به مین ریزی و سپس نابود کردن مین خطا رفته نیست. هر لحظه اراده بکنیم در هر نقطه ای که این مخازن رباتیک مستقر باشند می توانیم چند مین را در عمق مناسب برخورد با کشتی دشمن قرار بدهیم. نظر به کریدورهای محدود و باریک و کم عمق خلیج پارس بستن این کریدورها با استفاده از این روش کار سختی نباید باشد. علاوه بر این از این روش برای دفاع از جزایری مانند ابوموسی و تنب ها که به دشمن بسیار نزدیک هستند هم می توان استفاده کرد. تصور کنید که یک ناو متفقین مشغول کوبیدن ابوموسی است و ناگهان یک مین 500 کیلوگرمی در زیر یا پهلوی خود می یابد که منفجر شده. قطعا بقیه ناوها فرار را برقرار ترجیح می دهند. هیچ کدام از روشهای مین روبی قابلیت خنثی سازی این رباتها را ندارند و حتی بهترین سیستم ضد اژدر دنیا که در حال تست بر روی ناو هواپیمابر رونالدریگان است، قادر به دفع اژدری که از زیر آن را هدف می گیرد نیست. بدنه ضخیم و مقاوم این مخازن رباتیک هم آنها را در بمباران های کور کف دریا مقاوم می کند و مینها و اژدر ها هم فقط تک تک هنگام ارسال به سمت هدف مسلح و حساس می شوند و در حالت عادی حساسیت نداشته و قابلیت انفجارهم ندارند تا برای زمانی که جنگی در منطقه نیست هیچ نوع خطری نباشند.
  2. درود به جناب 100 بله شما می توانید نرم افزار متن باز را دانلود کرده و حتی بفروشید اما این شرط و شروطی دارد که بستگی به لایسنس نرم افزار دارد. مثلا در لایسنس GPL شما باید قبل از دادن هر تغییری در نرم افزار از نویسنده اجازه بگیرید (گاهی این اجازه نیاز به پول دارد) و در صورت فروش نیز حتما باید Source کامل اصلی و قابل کامپایل را به خریدار بدهید تا خریدار بنا به نیاز خود بتواند آن را تغییر بدهد و به خریدار هم نویسنده اصلی و صاحب کپی رایت را معرفی بکنید. اما در لایسنس LGPL شرایط خیلی محدودتر است مشکل اینجا بود که این مدعیان OpenSource در ایران به خریداران خود هیچ سورسی نمی دادند!!!!!!!!! از نویسنده هم اجازه نداشتند بنابراین این چیزی که می فروختند از نظر قوانین بین المللی دزدی حساب می شد و با نرم افزار قفل شکسته هیچ فرقی نمی کرد الا اینکه معمولا BackDoor های نرم افزارهای قفل شکسته تنها در دست سازنده اصلی است اما backdoor های یک برنامه متن باز، در دست همه. اما هنگام فروش مرتب تبلیغ می کردند که استفاده از نرم افزارهای متن بسته مشکلات قانونی دارد و چه و چه. تمام مشکلاتی که استفاده از نرم افزار متن بسته داشت، نرم افزار متن باز آنها داشت بعلاوه مشکلات خاص نرم افزارهای متن باز. دوست گرامی جناب ماوریک 100 لطفا مرا به خاطر این زبان گزنده ببخشایید. آدم که پیر می شود کم کم ذهنش پر می شود از .... و وقتی حرف می زند انگار دردنامه دارد منتشر می کند. امیدوارم که روزگار شما جوانان به خوبی بگراید و سختی های ما را نکشید.
  3. درود به سروران گرامی یکی از دوستان از من خواستند که برای کمک در مدیریت بخش "الکترونیک زمینی" داوطلب بشوم. البته بنده بیشتر کار نظامی سخت افزاری که کرده ام روی تراشه های FPGA برای ساخت رادارهای متحرک و ثابت و رادیوها و گیرنده ها و Direction Finder ها و بیشتر الکترونیک هوایی بوده است. اما کارهای نرم افزاری نظامی من بیشتر در مورد بهینه سازی کدهای نوشته شده توسط دیگران بوده است تا سیستمهای آنها Real-time بشود. تنها کار الکترونیک زمینی که انجام دادم، بررسی ساخت یک سیستم خودکار برای یک موشک ضد تانک قدیمی روسی یا شکستن قفل تراشه های FPGA قرار گرفته شده بر روی سیستم موجود بوده. البته بنده خیلی کمتر از این حرفها هستم مدیر هیچ سایتی هم نبوده ام، سابقه چندانی هم در این سایت ندارم و اصولا تاپیک زیادی هم ایجاد نکره ام. حضورم هم در این سایت برای یادگرفتن است. ولی اگر فرد بهتری نبود در خدمتم. برنامه خاصی ندارم چون از قبل برای این کار برنامه ریزی نکرده ام ولی در این لحظه چیزی که به ذهن من می رسد این است که اطلاع رسانی به زبان ساده انجام بشود که برای متخصصین هم جالب باشد و لینک کتابهایی که مورد نیاز کاربران این بخش هست قبل از اینکه احساس نیاز بکنند در اختیارشان قرار بگیرد.
  4. [quote name='Ehsan_animator' timestamp='1375206765' post='325224'] جناب [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]EMP شايد لازم باشه يه نامه به رهبري بنويسيد و تمامي حفره هاي امنيتي در اين زمينه را با مدرك محكم در آن نامه بيان كنيد ....[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]الان ما در حال ساخت چندين جنگنده و سامانه ي پدافندي در كشور هستيم ...... اگه اين نكات امنيتي لحاظ نشده باشد كه كلاهمان پس معركه خواهد بود .... يا همين صنعت نفتي كه شما مثال زديد .... البته خودم بعيد مي دانم كه به اين نكات توجهي نشده باشد .... مخصوصا بعد از اون حمله ي سايبري به تاسيسات غني سازي ما .... ولي شما تكليف خودتان را انجام دهيد ..... [/font][/size] [/quote] از لطفی که به من دارید بسیار سپاسگزارم. متاسفانه تروجانهای سخت افزاری که در 2003 عمل کردند و پدافند هوایی عراق را مختل نمودند تا آمریکا راحت کار خود را بکند، توسط آمریکایی ها نابود شدند و مدرکی به جا نماند و لی شایعات می گوید که پرینترهای HP شروع به پخش فرکانسی مختل کننده نموده اند و تراشه های بکار رفته در رادارهای تامسون فرانسه را مختل کرده اند!!!!!! به نحوی که رادارها دیگر قابل استفاده نبوده است!!!!! حتما قبول می کنید که من نمی توانم از این نوع اخبار به عنوان مدرک استفاده بکنم آن هم در نامه ای برای رهبری گرامی. در مورد امنیت سایبری و غیره به نظر من خود ایشان در جریان امور هستند که پژوهشکده ویژه درست می شود آزمایشگاه تشخیص صحت سخت افزار تاسیس می شود ولی مشکل اجرا دستور است نه خود دستور و یک افرادی که همه جا نفوذ دارند و ممکن است نظر ایشان را برگردانند. پژوهشکده می سازند که بگویند ما اجرای اوامر کردیم اما در عمل خدا می داند که در این مراکز چقدر کار مفید انجام می شود. تا جاییکه من میدانم در مراکز علمی ایران معدل طرف ملاک است و عبور از گزینش (بعضی ها هم مثل پژوهشگاه نیرو علاوه بر موارد فوق خروجی دانشگاه شریف بودن مهم است!!) در حالیکه انگیزه طرف و مسئولیت پذیری او و شعور اجتماعی را باید بسنجند که بالاترین قدرتها است. به نظر من مشکل اصلی در اجرای دستورات ایشان است. همین پروژه نفتی ما اگر حمایت نماینده رهبری که یک آقای پیری بودند (اسم ایشان به ما گفته نشد) نبود، همون 2 سال پیش له شده بود. ولی به هر روی لابی سودجویان و کوته نظران (=مخالفان پیشرفت ایران) به ویژه در شرکت نفت بسیار قوی تر از حد تصور ما بود حتما ما را یک جوری بین مقامات خراب کرده اند که به منظورشان رسیده اند. حتی اگر پروژه ما فردا هم امضاء شود، ضرری که از برداشت با نرخ اشتباه به مخازن نفت و گاز کشور خورده قابل اندازه گیری نیست. در مورد تراشه ها و امنیت آنها در حال حاضر داشتن جنگنده مهمتر از نداشتن آن به دلیل احتمال اختلال امنیتی در تراشه های آن است. در حال حاضر خطر شدیدی در سیستمهای موجود در محصولات نظامی نیست زیرا دشمن از سخت افزار درون آنها قرار است بی خبر باشد. سخت افزار های نصب شده هم فاقد شماره تراشه باید باشند پس خطر در سخت افزارهای آماده ، سوئیچها و کامپیوترهای صنعتی کنترل و مدیریت و کامپیوترهای شخصی و سازمانی که سخت افزار آن برای دشمن مشخص است نهفته است و ممکن است که بتوانند از طریق آنها خسارت شدید بزنند. خود آمریکا هم از این بابت امنیت کامل ندارد. اما ما را در حدی نمی بیند که بتوانیم از حفره های امنیتی او سو استفاده بکنیم. راستش از شلوغ کردن در این موارد بسیار می ترسم زیرا همین الان هم بسیاری از طراحان تراشه ما (طراحان FPGA) بیکار هستند و اگر این سخنان من هم پخش شود و به آن توجه شود ممکن است خیلی راحت صورت مسئله پاک شود. ممکن است مسئولین متوحش شده تصمیم بگیرند که کل استفاده از تراشه ها ممنوع بشود در حالیکه جایگزینی هم برای آن نیست (در مخابرات اتفاقی شبیه این یک بار افتاده است و دستور داده اند از انکودر های خارجی استفاده نشود) و این بیشتر به ضرر ما تمام می شود. شوربختانه شایعاتی به گوش می رسد که پروژه FPGA ([b]تراشه ای که سخت افزار درون آن قابل تغییر حتی در محل مصرف است[/b]) ملی را هم به همان کسی داده اند که پروژه سیستم عامل ملی و کارت سوخت و ..... را داده بودند. این نشان می دهد که این دکتر برق مقیم دانشکده کامپیوتر شریف چقدر لابی قدرتمندی دارد امثال منی که به دانشگاهی که سالیان درازی است در آن تدریس می کنم، راه نمی دهند را یارای درگیری با این غولهای معتبر از نظر دولت نیست. یادم می آید که سالها پیش به عنوان مشاور وزیر نیرو به ساختمان وزارت دعوت شدیم تا خرید یک سیستم E-learning را بررسی کنیم. فروشنده همین استاد معروف شریف بود!! با اینکه خود وزارت نیرو یک سیستم E-learning عالی با رعایت آخرین استانداردها داشت. بعد از نیم ساعت تاخیر 2 تا دانشجوی این بابا با یک شکل و قیافه مریخی آمدند و شروع کردند به ارائه 2 نرم افزار Open Source معروف!!! بعد هم قیمتهای نجومی دادند و گفتند که وقت ندارند باید بروند!!!!! و رفتند. وقتی از آنها source خواستیم گفتند که متولی Open Source ایران هستیم و Source به کسی نمی دهیم!!! وقتی گفتیم که این OpenSource که می فروشید چه لایسنسی دارد (GPL، LGPL یا چی؟) گفتند نمی دانیم! خوب ما هم می توانستیم همین نرم افزار ها را مجانی دانلود کنیم. دست آخر ما شدیدا خرید این نرم افزار ها را منع کردیم (به دلیل back door هایی که به صورت فراوان در اینترنت در دسترس عموم قرار داشت و نه به خاطر مجانی بودن آنها) اما وزیر دستور خرید داد و ما به کل ضایع شدیم.
  5. [quote name='100' timestamp='1375199096' post='325169'] سلام [quote] برای اینکه از جو حاکم بر مراکز علمی آگاه بشوید باید بگویم که سالها پیش مجبورم کردند که یک مقاله برای کنفرانس برق در تهران بنویسم (علاقه ای به نوشتن مقاله ندارم) و من هم مقاله ای در زمینه امنیت در سیستمهای اسکادا نوشتم که توسط داورانی از دانشگاه پلی تکنیک و تهران و پژوهشگاه نیرو به سخره گرفته شد و با الفاظی به شدت توهین آمیز رد شد و کل سیستمهای اسکادا را از نظر فیزیکی و مجازی و نرم افزاری کاملا غیر قابل نفوذ اعلام کردند!!! (البته بعدها فهمیدم که فورا موضوع مقاله من به عنوان پروژه ملی تعریف گردیده است و این [b]استخوان پلنگ صورتی[/b] چند سالی بین این 3 مرکز و احتمالا طرفهای دیگر دست به دست شد تا اینکه اجرای آن (مطابق یکی از اسناد نیروی دریایی آمریکا که من در اینترنت پیدا کردم!!!) با رقمی درشت به دانشگاه تهران رسید و در نهایت دیدید که استاکس نت و دوکو و فلیم و .... با ما که مکانیزه هم نیستیم چه کردند) [/quote] برادر فکر نمی کردم این شیفتگی بیش از حد به غرب دامان شما رو هم بگیره ولی انگار گرفته ... بگذریم .... این ادامه ی همون جریان و تفکری هست که توی شرکت نفت می گفت : " تا خارجیش هست ، چرا باید برای ایرانیش پول بدیم ... " هی روزگار ... [/quote] درود به جناب 100 گرامی از توجه شما بسیار سپاسگذارم من نمی دونم چطوری از متن بالا نتیجه گرفتین که بنده شیفته غرب بی تمدن هستم؟!؟!؟!؟ غرب چیزی ندارد که آدم را شیفته خود بکند، نظمشان هم ریشه در خشونت قانون دارد نه در تمدن. اینکه کار را باید به دست کاردان داد شیفتگی غرب است یا دستور بزرگان و قدمای خودمان؟ یا اینکه با وجود هشدارهای داده شده به دلیل منافع مالی شخصی یک پروژه ملی را با لابی گری به دست افراد کار نا بلد دادند تا اینکه استاکنس نت بتواند کار خودش را بکند؟ لطفا مشخص کنید از کجای متن بالا چنین نتیجه گیری نمودید تا من نوشتار آن را اصلاح بکنم تا برای دیگران چنین نتیجه گیری حاصل نشود. به نظر من بهترین جا برای اجرای این پروژه شرکتهای خصوصی متخصص امنیت در آن موقع بود (اخیرا هم که پژوهشکده ویژه دارد) و اگر هم می خواستند این کار را به یک دانشگاه بدهند، دانشگاه پلی تکنیک (اگر اجرای کار را به من می دادند هرگز نمی پذیرفتم زیرا بهتر از من وجود داشت) سابقه بیشتری در امنیت نسبت به جاهای دیگر داشت اما کار به دست لابی قدرتمندتر افتاد نه کاردان تر. خود ما الان در یک پروژه نفتی نابود شده مشغولیم (و مجبوریم برویم یک کار دیگر پیدا بکنیم) که بعد از 2.5 سال برگزاری جلسه و نمایش و ارائه کیفیت کاری برنامه و .... دست آخر توسط وزیر نفت تایید و امضاء نشد زیرا می گویند مشابه خارجی آن وجود دارد در حالیکه مشابه خارجی برای مخازن ایران باید تغییراتی بکند و کلا هم برای ما تحریم است. آنوقت من چطوری می توانم از چنین افرادی یا چنین طرز فکری طرفداری بکنم؟ آدم به کی بگه؟ وقتی می گوییم نرم افزار ما امکان پردازش موازی دارد و ویژه مخازن شکافدار ایران طراحی شده، چند تا به اصطلاح پژوهشگر از پژوهشگاه نفت که معلوم نیست چه کسی به اینها مدرک داده (احتمالا دانشگاه معظم شریف) می پرند وسط و می گویند این که چیزی نیست ما فلان نرم افزار قفل شکسته را داریم که توانایی اجرای موازی را دارد و با هزینه و زمان کمتر قادریم خیلی از این بهتر را ایجاد بکنیم!!!! در حالی که پژوهشگاه نفت از سال 2006 تا 2012 مشغول همین پروژه بود و حتی نتوانست یک خط برنامه صحیح بسازد و فقط رفتند یک Solver غلط را از یک منبع قدیمی دانلود کردند و به برنامه اضافه کردند که طی بررسیهای من مشخص شد که کد برنامه دارای خطاهای وحشتناک محاسباتی و در خیلی از جاها از متغییرهای مقدار دهی نشده استفاده می کند!!!!!! و مجبور شدم کد دانلود شده را به کل از برنامه اصلی جدا بکنم. اینها هنوز فرق بین نرم افزار آماده و نرم افزار ساخته شده در وطن را نمی دانند اما حرف این موجودات مورد استناد وزیر نفت قرار می گیرد نه ما.
  6. این هم لینک کتاب ULSI Technology البته قدیمی است اما ببینید تکنولوژی آن زمان را [url="http://libgen.info/view.php?id=339576"]http://libgen.info/view.php?id=339576[/url] روی کلید Get کلیک کنید تا کتاب دانلود شود . تعدادی از لینکهای مرتبط: [url="http://libgen.info/view.php?id=79263"]http://libgen.info/view.php?id=79263[/url] و [url="http://libgen.info/view.php?id=269390"]http://libgen.info/view.php?id=269390[/url]
  7. [quote name='HAJJ_ABBAS' timestamp='1375163873' post='325004'] [quote name='EMP' timestamp='1375162746' post='325002'] [quote name='Ehsan_animator' timestamp='1375139202' post='324978'] جناب [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]EMP با توجه به توضيحات شما بحث امنيت تراشه هاي ما در زمينه ي مسائل نظامي چگونه لحاظ شده ؟؟[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]شرمنده بنده در الكترونيك هيچ زمينه اي ندارم ولي تا اونجا كه اطلاع دارم تقريبا هيچ [/font][/size]وسيله ي دفاعي اعم از موشك ، هواپيما ، رادار وووو در كشور نداريم كه از تراشه ها براي پردازش استفاده نكنند ..... اگر امكان توليد صد در صد اين تراشه ها در كشور وجود ندارد ، پس بحث امنيتشان چگونه تامين شده است ؟؟ [/quote] [url="http://www.military.ir/forums/topic/22918-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B4%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D9%88%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%A8%D8%B1%DB%8C/"]http://www.military....-و-حمله-سایبری/[/url] [/quote] یعنی در ایران هم این آلودگی به صورت گسترده و در تمام بخش ها وجود داره؟ یعنی امنیت ملی نداریم؟ [/quote] با توجه به بضاعت علمی کم خود باید بگویم که خیر ما امنیت ملی در این سطح نداریم و این فقط مربوط به مسائل نظامی نمی شود. مشکل دیگر این است که هنگامی که از طریق شبکه نرم افزاری امن به سایت بانکی خود وصل می شوید چه کسی می تواند تضمین کند که تراشه اینتل، رمز عبور وارد شده توسط شما را (حتی اگر با ماوس وارد کرده باشید) در یک بازه زمانی خاص و با فرکانس تلویزیون ایران به صورت وایرلس در فواصل محدود منتشر نمی کند و همسایه دیوار به دیوار شما با ابزار خاص خود نمی تواند به رمزهای شما دسترسی پیدا بکند؟ برای مواردی مشابه این هیچ تضمینی نیست و این کل ساختار اجتماعی را تهدید می کند در آینده.
  8. [quote name='Ehsan_animator' timestamp='1375139202' post='324978'] جناب [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]EMP با توجه به توضيحات شما بحث امنيت تراشه هاي ما در زمينه ي مسائل نظامي چگونه لحاظ شده ؟؟[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]شرمنده بنده در الكترونيك هيچ زمينه اي ندارم ولي تا اونجا كه اطلاع دارم تقريبا هيچ [/font][/size]وسيله ي دفاعي اعم از موشك ، هواپيما ، رادار وووو در كشور نداريم كه از تراشه ها براي پردازش استفاده نكنند ..... اگر امكان توليد صد در صد اين تراشه ها در كشور وجود ندارد ، پس بحث امنيتشان چگونه تامين شده است ؟؟ [/quote] درود بی کران به دوست گرامی ضمن تشکر از جناب مهدوی بابت عکسها و فیلمهای فوق العاده ای که گذاشتند. بحث امنیت تراشه یک بحث چالشی است پس من در حد [b]حدسیاتم[/b] و سواد کم خودم پاسخ می دهم [b]نه در حد واقعیات موجود[/b] قبلا یک ناپیک مربوط به این مورد داشتیم [url="http://www.military.ir/forums/topic/22918-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B4%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D9%88%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%A8%D8%B1%DB%8C/"]http://www.military....-و-حمله-سایبری/[/url] ولی در مورد اینکه امنیت چطور حفظ می شود باید بگویم که داشتن فب مناسب برای امنیت لازم است اما کافی نیست!!! برای امنیت مدیریت هم لازم است!!! آمریکا با داشتن بیشترین تعداد فب دنیا و به عنوان اولین ابداع کننده و استفاده کننده تروجان های سخت افزاری خودش یکی از قربانیان بزرگ این تراشه های آلوده شد! اینکه به شوخی می گویند آمریکا هیچ کار غلطی نمی تواند بکند درست نیست آمریکا هم میتواند کارهای غلط فراوانی به ضرر خود انجام بدهد. به دلیل ذات صرفه جویانه سیستم کاپیتالیستی و فساد سیستم واگذاری پروژه به پیمان کارها در پنتاگون بسیاری از تراشه های کمپانی های آمریکایی در چین و فب های کشورهای بی ثباتی مثل اندونزی و مالزی تولید می شوند که این حداقل در دو مورد باعث افتضاحهایی شد که منتشر هم شدند. اولی تولید مخفیانه و اضافی تراشه های امنیتی RFID پاسپورت پر طرفدار آمریکا شد که در نتیجه تعداد زیادی پاسپورت با کیفیت برابر با اصل جعل گردید. در مورد دوم پخش و نصب بیش از 84000 تراشه آلوده FPGA به ظاهر ساخت شرکت آمریکایی ACTEL که معمولا برای کاربردهای حساس استفاده می شود و از F-35 تا نیروگاههای هسته ای آمریکا از این تراشه استفاده کرده بودند. سرگئی اسکوروبوگوتوف در آزمایشگاه خود در انگلستان نشان داد که محتوی قفل شده داخل این تراشه های خاص با ارسال کدهای غیر عادی بر روی باس JTAG قابل خواندن است و خدا می داند که دیگر چه درون آن است. بنابراین وقتی ACTEL مدیریت درستی نمی کند و تراشه در یک فب مشکوک ساخته می شود چون قیمتش ارزانتر است، باز هم امنیت از دست می رود. در مورد اینکه امنیت در ایران چگونه لحاظ شده در حد سواد من باید بگویم که امنیت ما نباید بیشتر از امنیت سیستمهای اسکادا (سیستم مدیریت داده های ورودی از حسگرها و ارسال فرامین کنترل) نیروگاههای آمریکا یا سیستم استخراج نفت و تلمبه خانه های عربستان باشد. برای تعریف سطح امنیت فعلی خودشان، اینها هم خودشان جمله ای دارند"[b]Our Security is in our obscurity[/b]" یعنی امنیت ما در دیده نشدن ما است. به عبارت دیگر تا زمانی که کسی از آدرس و مشخصات آنها خبری ندارد، آنها در امنیت هستند!!! (در جوانی کارخانه ما در خاک سفید حومه تهران بود و شبی که حقوق می دادند با یک پاکت پر از پول باید خودمان را به جاده دماوند می رساندیم ولی چون چراغی در خیابان روشن نبود کسی ما را نمی دید که برای ما خطر ایجاد بکند) البته با حملات ابلهانه یک سری خود شیرین که اخیرا به سیستم اسکادای عربستان رخ داد آنها حساس شده و حتما تا به حال با استفاده از چندین پیمانکار امنیتی سیستم خود را بهبود داده اند و فرصت را برای تلافی در شرایط خاص آینده نزدیک گرفتند که خارج از این بحث است. برای اینکه از جو حاکم بر مراکز علمی آگاه بشوید باید بگویم که سالها پیش مجبورم کردند که یک مقاله برای کنفرانس برق در تهران بنویسم (علاقه ای به نوشتن مقاله ندارم) و من هم مقاله ای در زمینه امنیت در سیستمهای اسکادا نوشتم که توسط داورانی از دانشگاه پلی تکنیک و تهران و پژوهشگاه نیرو به سخره گرفته شد و با الفاظی به شدت توهین آمیز رد شد و کل سیستمهای اسکادا را از نظر فیزیکی و مجازی و نرم افزاری کاملا غیر قابل نفوذ اعلام کردند!!! (البته بعدها فهمیدم که فورا موضوع مقاله من به عنوان پروژه ملی تعریف گردیده است و این [b]استخوان پلنگ صورتی[/b] چند سالی بین این 3 مرکز و احتمالا طرفهای دیگر دست به دست شد تا اینکه اجرای آن (مطابق یکی از اسناد نیروی دریایی آمریکا که من در اینترنت پیدا کردم!!!) با رقمی درشت به دانشگاه تهران رسید و در نهایت دیدید که استاکس نت و دوکو و فلیم و .... با ما که مکانیزه هم نیستیم چه کردند) در مورد موشکها به دلیل زمان کم درگیری و خیلی از عوامل دیگر تنها در صورتی از این تروجانها می توانند استفاده بکنند که نمونه های موشک را در اختیار داشته باشند و روی آنها از قبل کار کرده باشند که با توجه به اینکه در صنعت نظامی ما معمولا از تراشه های خیلی جدید استفاده نمی شود احتمال وجود تروجان قابل استفاده برای خرابکاری در چنین بازه زمانی پایین می آید اما در مورد رادارها و تراشه های بکار رفته در سیستمهای کنترل نیروگاهها و غنی سازی و ....وضع فرق می کند. امروزه حتی باطریها و کانکتورهایی وجود دارد که حاوی مدارهای مخرب هستند وبطور عمد در دسترس ایران برای خرید قرار می گیرند. البته من به سازندگان دفاعی همواره توصیه کرده ام که شماره تراشه ها را بعد از تست نهایی سیستم و قبل از تحویل به واحد رزمی پاک بکنند اما در مواردی مشاهده کرده ام که این کار را نکرده اند!!!! بعد از دریافت یک ضربه امنیتی شدید و خرد کننده ناشی از سخت افزارهای نا خواسته (تروجانهای سخت افزاری) آزمایشگاههایی برای تعیین صحت سخت افزارهای وارداتی تاسیس شد. چند سال پیش یک آزمایشگاه نیمه دولتی و چند آزمایشگاه دولتی وجود داشت که گرچه قادر به لایه برداری و مهندسی برعکس تراشه برای یافتن قطعی و تحلیل مدارهای آن نبودند ولی از روشهای side channel سعی می کردند که صحت محصولات را تحقیق بکنند اما تمام تراشه های مورد استفاده صنعت از این آزمایشگاهها قطعا عبور نمی کند (به دلیل نا آگاهی مدیران و عدم اعتقاد به کیفیت کار دیگران و کمبود زمان و عدم وجود امکانات کافی در آزمایشگاهها و ....) و پرسنل این آزمایشگاهها هم به دلیل کم بود بودجه افراد معمولی با انگیزه معمولی هستند نه جمعی از نوابغ پر انگیزه در حد اسکوروبوگوتوف. با این وجود نمونه هایی از کشفیات آنها را در تاسیسات نصب شده هسته ای از تلویزیون نمایش دادند. البته نرم افزارهای سطح پردازنده و میکروکنترلرها و سیستم عاملها نیز مضنون هستند که آزمایشگاههای ملی تست نرم افزار باید در این زمینه فعال باشند که .... در حال حاضر ما در همه جا از ابزار نا امن به صورت گسترده و مخلوط استفاده می کنیم. دیدن سیستم عامل XP در ناو جماران[b] چقدر غم انگیز بود؟[/b] استفاده از تراشه اینتل (با توجه به میزان خصومت اینتل با ایران که بسیار بیش از دولت آمریکا است) در کامپیوترهای آن هم همانقدر غم انگیز است. تراشه های اینتل می توانند دارای خطرناکترین نوع تروجان باشند به ویژه که از راه دور هم قابل تغییر هستند.[b] البته فعلا گریزی نیست مدیریت ما این چنین می خواهد[/b]. اگر چنین سیستمهایی هم استفاده می کنیم به عنوان افسر نیروی دریایی نباید فیلم آنها را پخش کنیم و به این وسیله راه کار شکایت برای مایکروسافت و حملات احتمالی را باز بکنیم. بودجه عظیم سیستم عامل ملی که در [b]دولت هشتم[/b] تخصیص داده شد توسط یک دکتر برق با گرایش پردازش تصویر از [b]آمریکا[/b] ....شاغل در دانشگاه شریف بلعیده شد!!!!! و لینوکس فارسی را به جای سیستم عامل ملی به ملت غالب کردند و دوباره همین موجودات سر بر آورده و در[b] دولت دهم [/b]یک واسط گرافیکی برای گوگل کروم نوشته اند و نامش را سیستم عامل وطنی XAMIN گذاشته اند و دیگر مواردی که من بی اطلاع هستم. این ساختار غلط که ریاست دانشگاه اجازه می دهد یک فرد غیر مطلع از نرم افزار با مدرکی متفرقه نسبت به پروژه اخذ شده، یک پروژه ملی را بگیرد و به نا کجا آباد ببرد واقعا غم انگیز است. رقابت بین مراکز علمی خوب است اما نباید کار به اینجا برسد که "نه خود خوری نه کس دهی گنده کنی به سگ دهی" یا اینکه تمام پول پروژه دریافت شود و چیزی که از قبل موجود بوده به عنوان محصول تحویل داده بشود. اینجا هم رئیس دانشگاه و هم تحویل گیرنده پروژه 100% مقصر هستند. به یاد دارم که پروژه ای در دانشگاه واترلو برای نصب آنتن متحرک ماهواره بر روی خودرو بود و هر هفته یک بار خود رئیس دانشگاه به این پروژه سر کشی می کرد تا از پیشرفت کار مطلع گردد و انحرافی ایجاد نشود. خطرناک تر از تروجان های سخت افزاری این ساز و کار اخذ پروژه در دانشگاهها و پژوهشگاهها است. به امید این که روزی در این کشور شایسته سالاری نهادینه شود و مثلا یک دکتر برق برود در تخصص خود کار بکند و به خود اجازه دخالت در یک مبحث بسیار بسیار تخصصی کامپیوتری را ندهد.
  9. [quote name='hosm' timestamp='1374994593' post='324565'] تجهیزاتسون که بد نیست. چرا قراباغ رو آزاد نمیکنند؟ [/quote] ارمنستان یک کشور مسیحی در قاره اروپا است و حمله به آن یعنی نبرد با اروپا. آرتش آذربایجان بخصوص تجهیز آن به موشکهای ضد کشتی گابریل که بخش وسیعی از سواحل ما را تحت پوشش دارد، برای تهدید ایران در دریای کاسپین (خزر اسمی روسی است و کاسپین پارسی نام قزوین است) و ایجاد اختلال در استانهای شمالی ما است. بدیهی است که ارمنستان تحت تحریم نیست و هم با آمریکا روابط خوبی دارد و هم با روسیه و یونان و اتحادیه اروپا. بنابراین قابل تهدید توسط آذربایجان نیست اما یک کشور تحریم شده ممنوع از انتقال پول و فلز گرانبها و صادرات و واردات هر ماجراجویی را دچار توهم قدرت می کند و برای پشتیبانی از توهم قدرت نیاز به سخت افزار هم هست. آذربایجان که ارتشی شجاع و سر حال کارزار دیده دارد به کنار امروزه ما شاهد رجز خوانی رئیس پلیس (و نه حتی فرمانده ارتش) امارات هستیم و دولتمردان ما هم که پاسخ ابلهان را با خاموشی می دهند. بدیهی است که سربازان آذربایجان در یک نبرد واقعی بسیار شجاع و جنگنده خواهند بود و از قوم آذری انتظار دیگری هم نداریم اما نمی دانم که شستشوی مغزی لازم را برای نبرد با کشور مادری خود داده شده اند یا خیر. آیا توان این را دارند که بر روی برادران خود در میهن اصلی اسلحه بکشند یا خیر. تجربه فرقه منافقین به ما ثابت کرد که با شستشوی مغزی مناسب تعدادی از تحصیلکردگان را می توان بر علیه وطن شوراند. اما سطح شعور مردم فرهیخته قفقاز و آذربایجان با منافقین قابل مقایسه نیست و باید منتظر آینده بود که در چند سال پر چالشی که پیش رو است چه می شود. شخصا بعید می دانم مردمی که هنوز در خانه هایشان عکس فتحعلی شاه دیده می شود، بر علیه مام میهن اقدام خصمانه ای بکنند اما فلک هست و چرخش روزگار. تا ببینیم که آینده ما چگونه رقم خواهد خورد. از جناب Royal_falcon و جناب Death تشکر می کنم. البته من در آذربایجان شمالی نبوده ام و تصور خود را بر اساس مدارک موجود از شجاعت آذری ها و قفقازی ها در نبرد با آلمان در روسیه و شناختی که از آذری های خودمان و امثال ستارخان دارم بیان کردم. در مورد کارزار دیدن هم اصطلاحی است که ارتشی ها دارند و می گویند ارتشی که فرماندهان میانی آن خون دیده باشند و در نبرد تلفات دریافت کرده باشند از ارتشهای رژه (مثل امارات و ...) خیلی قوی تر است و به هر حال ارتش آذربایجان هم خون دیده حالا شکست هم خورده زیرا ارمنی ها خیلی انگیزه قوی تری داشته اند. باز هم سپاسگذارم.
  10. [quote name='heliaa' timestamp='1374948564' post='324509'] انگلیس له شد؟ فرانسه اشغال شد ها! نه انگلیس!! نرماندی و اینها رو یه طرف جنگ انگلیس بود، نه فرانسه!! یه مقدار تاریخ رو نگاه کنید تا ببینید کی له شده! جناب mohammaddanger، این کار sarcasm بهش میگن. یعنی وقتی فقط یه جواب درست هست و اون جواب هم خیلی خیلی واضحه، بقیه گزینه ها رو برای اینکه نشون بدیم سوال چقدر ساده هست، هرچیز (حتی اشتباهی) میشه گذاشت. مثلا من میتونستم مغول ها و عثمانی رو هم توی گزینه های بنویسم، چون well, that's sarcasm for you [/quote] در اینکه انگلیسی ها بسیار باهوش، کتابخوان، متفکر و وفادار به کشورشون و بسیار مصمم در نابودی دیگر ملتها و بالا رفتن از روی آنها هستند که شکی نداریم. همین بس که یک شرکت فسقلی ARM در بازار اینتل به نحوی نفوذ کرد که این غول به چالش کشیده شده و در آستانه خطر قرار گرفته. در مورد جنگ هم که چون هم پدر بزرگم و هم پدر او مستقیم با انگلیسی ها در جنگهای جهانی اول و دوم جنگیده اند باید یگویم که روی زمین سربازان موفقی نیستند و هنرشان جلو فرستادن هندی ها و مستمراتی ها برای تمام شدن مهمات دشمن تحریم شده و محاصره شده بوده در دو جنگ جهانی (مانند روسها که اهالی جمهوری های آسیایی را در خط مقدم حمله به آلمانها می گذاشتند و وقتی روحیه آلمانها و مهماتشان به پایان می رسید تازه خود روسها با ارتش مجهز سرخ می آمدند). در همین ایران 200 نفر در تنگستان سپاه 5000 نفری هندی انگلیسی که از پشتیبانی هوایی و دریایی برخوردار بود را طوری شکست دادند که روزنامه های لندن سرفرماندهی ارتش انگلستان را مسخره کردند که این اسناد موجود است. در این جنگ نیروهای انگلستان بعد از از سرنگونی یکی ازهواپیماهایشان توسط یکی از تک تیر اندازان به گمان غلط که آلمانها سلاح ضد هوایی در اختیار ما گذاشته اند و اینها در شناسایی اشتباه کرده اند بعد از دادن تلفات سنگین به کل عقب نشستند. در جنگ دوم هم یک دسته ژاندارمری دور افتاد از مرکز چون نمی دانست که نباید با دشمن بجنگد، ستون انگلیسی ها را در منطقه خود زمین گیر کرد و چند افسر آنها را هم اسیر گرفت!!! در اینکه اولین کماندوهای ارتشهای نوین تاریخ آلمانها بوده اند خود انگلیسی ها هم هیچ شکی ندارند و می توانید به اسناد تاریخی مربوطه مراجعه بکنید.البته در دوران باستان امثال "زامیاد" های کوروش بزرگ، اسپارتها، گارد امپراطوری چین وغیره هم بوده اند که باید آنها را جزو نیروهای ویژه نامید که خارج از این بحث است. حتی در ارتش آلمان هم کسی روی نیروی ویژه تازه تاسیس اسکورتزنی حساب نمی کرد و لباس آنها را به مسخره با غورباقه مقایسه می کردند تا اینکه در جنگ واقعی ارزش آنها مشخص شد. در جنگ دوم ارتش آلمان با تغییر کاربری تانک و تاکتیک رزمی و پرسنل آموزش دیده ، ماهر و بسیار منظم خود (منضبط تزین ارتش جنگ دوم در اروپا)، ظرف چند روز کل نیروهای زمینی 3 کشور بلژیک و فرانسه و انگلستان و خط افسانه ای شکست ناپذیر ماژینو رادر هم کوبید ولی هیتلر دستور داد که به انگلیسیها رحم شده و (که آنها را از نژاد برتر مانند آلمانها می دانست) اجازه عقب نشینی داده شود. در غیر این صورت کل این جزیره خبیث پرور بی دفاع می شد و به راحتی شکست می خوردند این جوانمردی نابجای ناشی از ایدئولوژی هیتلر بود که باعث نابودی آلمان شد نه توان انگلیسی ها در هنر جنگ. توان انگلیسها در هنر سیاست و تزویر است نه جنگ رو در رو. لطفا بروید گزارش آخرین درگیری نظامی ایران-انگلیس را که همین تازگی در دولت نهم رخ داد بخوانید. یک سری نیروی مثلا ویژه انگلیسی وارد خاک ایران شدند که تا دندان مسلح به انواع تجهیزات بودند ولی توسط چند تا پاسداری که جلیغه ضد گلوله هم نداشتند و همه سلاح آنها یک کالاشنیکوف داغون بود دستگیر شدند و همه آنها چون می دانستند در داخل خاک ایران هستند و بین دو کشور اعلام جنگ نشده پس مزدور حساب می شوند و پاسدارها حق قانونی دارند که همانجا همه آنها را اعدام بکنند و به مقام بالاتر هم گزارش ندهند، کلا روحیه خود را باخته و لباسهای خود را خیس کرده بودند. البته در نهایت همه را با لباسهای گران هاکوپیان و پسته و قالیچه و ... به انگلستان فرستادند. اما اگر یک نیروی ویژه سپاه یا ارتش در خاک انگلستان دستگیر می شد با او و کل ایران چه می کردند؟ در آفریقا هم انگلیسی ها حرفی برای گفتن نداشتند تا اینکه عقبه رومل به دلیل ضعف ایتالیایی ها بسته شد و بدیهی است که نیرویی نوین و کلاسیکی که عقبه ندارد چه می شود. در نرماندی هم اگر هجوم سریع ارتش شوروی با 10000 تانک به پروس شرقی و اراده فرماندهان و سربازان ارتش آلمان برای مقاومت حداقلی در مقابل غربی ها و حداکثری در مقابل شوروی نبود، انگلیسیها هیچ پیشروی درستی نمی توانستند که بکنند.در جبهه نرماندی معمولا واحد های آلمانی دستور داشتند مقاومت مختصری بکنند تا بیشترین قسمت آلمان به دست غربی ها بیافتد که کمونیست نباشند و این اتفاق هم افتاد.
  11. [quote name='senaps' timestamp='1374862287' post='324235'] داستان اون عملیات همون چتر باز هایی هستش که قرار بود بیان و عشایر رو با اماده بکنن و اموزش بدن و با انگلیس‌ها درگیر بشن؟؟؟ به نظرم اگر می‌اومدن و میذاشتن بیان، احتمالا ما هم در بحث تکاوری امروز جای دیگه‌ای بودیم... و وقتیبه این نکته که تاریخ رو پیروز ها می‌نویسن فکر میکنم، موی تنم سیخ میشه!! فک کن مثلا هیتلر شکست نمی‌خورد... الان دنیا چه شکلی بود؟ ایده‌ی هیتلر برای تاریخ و ادامه چی بود؟؟؟؟ تو کلی فیلم های مختلف هیتلر رو یه خونخوار وحشی و بیشعور نشون میدن... (شخصا به شدت طرفدار المان و هیتلر میباشم!!) فکر میکنم که ایران باید همه چیز رو به جای امریکا و انگلیس و اینا، از المان الگو برداری کنه و بره جلو.... [/quote] نه داستان این حمله با پیاده شدن چتربازهای آلمانی در بین عشایر متفاوت است. در این حمله قرار بود که با کمک بعضی از عوامل ایرانی طرفدار آلمان در سفارت انگلیس و در تهران و تعدادی آلمانی که در خانه های امن تهران بین ایرانی های طرفدار آلمان مخفی شده بودند، سران متفقین ترور شوند که با اینکه دریاسالار کاناریس کل عملیات را از قبل به انگلیسی ها لو داده بود اما باز هم ترسید که انگلیسی های بی عرضه (از نظر ارتش آلمان زیرا نیروهای انگلیسی در مقایسه با سپاه سیبری ارتش سرخ بسیار ضعیف و شکننده بودند) نتوانند جلوی اوتو اسکورتزنی را بگیرند و او موفق شود برای همین یک کماندوی دیگر را فرستادند و او هم از همه جا بی خبر عملیاتش با شکست مواجه شد و چندین ایرانی دستگیر و اعدام و شکنجه شدند. البته کشتن رئیس جمهور آمریکا اثر مثبتی در جنگ نداشت و هدف از این عملیات کشتن چرچیل و استالین بود که می توانست باعث صلح بین نیروهای متخاصم بشود.
  12. اوتو اسکورتزنی مهندس اتریشی داوطلب خدمت در آلمان اولین کماندوی تاریخ است و وقتی که نیروهای ایشون با لباس استتار رژه رفتند تمام ژنرالهای ورماخت به خنده افتاده بودند ولی کارایی نیروهای اوتو تحسین همگان را برانگیخت. جالب است که بدانید اوتو اسکورتزنی معتقد بود که هر چه نیروی تکور در شروع تیر اندازی تاخیر بیشتری بکند نیروی مدافع شوک بیشتری دریافت کرده و راحت تر شکسته می شود، اسیر بیشتری می دهد و تلفات خودی کمتر می شود و میزان پیروزی بزرگتر. ایشان در عملیات نجات موسیلینی حتی یک گلوله هم شلیک نمی کند و در باز پس گیری کاخ نخست وزیری اتریش هم به طرز بی سابقه ای نیروهایش به حالت رژه با کامیون وارد کاخ می شوند و مدافعین کاخ کاملا گیج می شوند و کماندوهای اوتو بدون اینکه به کاخ تاریخی اتریش خسارت زیادی وارد بکنند آن را بازپس گرفتند. اوتو برای کشتن سران متفقین در تهران هم انتخاب شده بود که از ترس موفقیت کماندو بی شکست جنگ دوم، کس دیگری را فرستادند و عملیات را هم لو دادند وگرنه شکل امروز جهان متفاوت بود. یک تیپ تکاور با آموزشهای اوتو ارزش جنگی بیش از یک آرتش (هر 4 سپاه معادل یک آرتش) داشت و دارد. بعد از موفقیت های اوتو بود که انگلیسیها و آمریکایی ها و روسها نیروهای ویژه را تشکیل دادند. بعد از جنگ اوتو به اعمال ضد متفقین خود ادامه داد و در نهایت در خدمت عبدالناصر قرار گرفت که عمرش یاری نداد که کارهای بیشتری انجام بدهد.
  13. درود به جناب IRINAVY از لطف شما سپاسگذارم. در پاسخ شما باید موارد کوچکی را عرض کنم تا موضوع روشن تر بشه. اولا اطلاعات من از پدافند بر میگردد به زمان جنگ و بعد از آن دیگر خبری ندارم اما چون در فیلم ها مرتب افرادی را نشان می دهند که با گریس پنسیل دارند بر روی پلاتینگ برد برعکس نویسی می کنند، خواستم برای بیننده این فیلمها روشن بشود که موضوع این برعکس نوشتنها چیست. البته اطلاعات من خیلی قدیمی و به درد نخور است و حتما شما درست تر می گوئید اما تا جایی که من میدونستم بعد از انقلاب خیلی از رکن دومی ها را بی کار کردند زیرا تصور می شد اینها شاخه ساواک هستند در ارتش و ... وظیفه اصلی رکن دوم داشتن اطلاعات از درون خاک دشمن به وسیله عوامل ویژه بوده و وظیفه گروه اطلاعات و شناسایی (گاشا که الان احتمالا چون ارتقا پیدا کرده شده "فاشا") که شما فرمودید بهره برداری از سیستمهای الینت و ... بود و هرچند ممکن است که گاشا زیر مجموعه رکن دوم بوده ولی کاراصلی رکن دوم بدست آوردن اطلاعات و جزئیات از طریق رابطهای درون خاک دشمن بوده بقیه روشهای جمع آوری داده (مثلا الینت(10 سال پیش نرم افزار یک سیستم الینت را در یک شرکت خصوصی بهینه کردم تا به سرعت مناسب برسد)) فقط در مسیر ارزیابی اطلاعات دریافتی از درون خاک دشمن بوده است. پرسنل گاشا کار مهمی که برای سوباشی می کردند این بود که تعداد هواپیما ها را و نوع آنها را به سایت گزارش می کردند و این برای انتخاب روش درگیری و قرمز کردن مناطق مورد هدف احتمالی برای سایتی که از رادار قدیمی استفاده می کرد و توده هواپیما ها را فقط در یک بلیپ پر رنگ می دید بسیار حیاتی بود. اما پرسنل گاشا نمی توانستند که بگویند هواپیما چه شماره دمی دارد و این شماره دم در حال حمل چه سلاحی است و برای چه هدفی که این وظیفه رکن دوم باید می بود. یک سایت گاشا هم در ایلام بود که خیلی قبل از سوباشی به شدت بمباران شد و خساراتی به مراتب بیشتر از سوباشی دریافت کرد. در واقع این سایت مثل ناوچه سهند مقاومت کرد و توپهای پدافند آن تا آخرین لحظه به دشمن شلیک کردند بر خلاف سوباشی که یک ضربه دقیق و تکنیکی توسط بمب هوشمند دریافت کرد توسط چندین فروند هواپیما به شدت کوبیده شد(اینجا اهمیت و قدرت رکن دوم عراق مشخص می شود). البته پرسنل گاشا از پدافند هم مظلوم تر بودند زیرا هنوز نامی از آنها برده نمی شود. در واقع اگر پدافندی ها بسیجی بودند سربازان گمنام که می گویند همین گاشا ایها بودند. یکی از عزیزانم از بازماندگان همان سایت سوباشی است. ایشان در تمام طول جنگ یا در سایت موقت روی اسکله بندر امام بود یا در سوباشی. وقتی که در سوباشی بود، معمولا شیفت را که تحویل می داد مستقیم به تهران می آمد زیرا در همدان امکان زندگی نداشت (یک اتاقی در یکی از هتل H های متروکه پایگاه سوم به ایشون داده بودند بدون هیچ امکان حیات و دریغ از یک لامپ قابل روشن شدن در کل H به آن عظمت) برای همین وقتی از سایت با پایگاه تماس گرفتند و همه را فراخوان کردند ایشان در تهران بوده وگرنه ایشان هم شهید می شد. اکثر کسانی که شهید شدند از دوستان نزدیکش بودند و ضربه روحی که ایشان دریافت کرد شدید بود. ایشان یکی دو سال بعد از نیرو خارج شد و 10 سال طول کشید تا دوباره بتواند در یک جایی کار بکنند. از خاطرات شیفت قبل از بمباران می گوید که ما یک F-4 داشتیم و یک F-14 و عراقی ها با بیش از 100 فروند در آسمان از منافقین پشتیبانی می کردند. ایشان میگفت که F-14 هدف چندین موشک از چندین سمت قرار گرفت که فقط یکی از موشکها که عمل نکرد باعث شد رادوم به کل کنده شود ولی خلبان با مهارت توانست به پایگاه بازگردد. پایگاه سوم را هم با بمب خوشه ای بمباران کردند که سطح باند پر شده بود از بمبهای عمل نکرده و سربازان وظیفه با شجاعتی خود جوش بمبها را با دست از روی باند جمع کردند!!!!!!! خلبانها نیز به سرعت به پرواز درآمدند تا بمباران پایگاه را تلافی بکنند. جالب است که بدانید حتی واحد های نیروی زمینی که در سرپل ذهاب و قصر شیرین توسط عراقی ها منهدم می شدند و ارتباطشان با نیروی زمینی قطع شده بود با سوباشی در ارتباط بودند!!! و یک درجه داری در سرپل ذهاب که تا آخرین لحظه در حال مقاومت بود پشت همین بی سیم از طریق بچه های سایت برای خانواده اش پیام خداحافطی فرستاد که در سایت همه را به گریه انداخت. در مورد محل شغلی باید بگویم این چیزی است که در آن زمان به پرسنل ابلاغ شده بود. می دانید که قبل از انقلاب خیلی وقتها سرتیپ ها و سرلشکرها (مانند نادر جهانبانی) کماکان پرواز می کردند (شاید اطلاع محل شغلی قدیمی بوده(درجه سرتیپ دومی هم اختراع بعد از جنگ است)) و در زمان جنگ هم بسیاری از سرهنگ های عالی رتبه (مثل سپید موی آذر و ...) عملیات انجام می دادند که باید وقتی در آسمان قرار می گرفتند مطلقا از دستورات افسر فایتر کنترلر پیروی بی چون و چرا می کردند که این محل شغلی را قابل توجیه می کند صرفنظر از اینکه افسر سایت عملا فرمانده پدافند 75% کشور است زیر اوست که تعیین می کند چه کسی به چه چیزی شلیک بکند و آن فرماندهی پدافند منطقه ای که شما می فرمایید در صدور فرمان تیر اندازی کاری نمی تواند انچام بدهد مگر اینکه در سایت باشد و به نظرم بیشتر وظیفه پشتیبانی و مدیریتی دارد. به هر حال این چیزی بود که به پرسنل گفته شده بود و بنده مدرک کتبی ندارم. اما در کل قضیه فرقی نمی کند چه سرهنگی چه سرتیپ دومی چه سرلشکری هرچه بود حقوق و مزایای پرسنلی که روزانه و برای تمام عمر خدمتی باید جان خود را ریسک بکنند و با انواع دشمنهای طبیعی و مصنوعی و خطرات ناشی از فرکانسهای مضر بجنگند آنقدر کم بود که اکثرا بعد از تحویل شیفت کارهای جنبی می کردند.(که غم انگیز است) [b]یک افسر باید در شان یک افسر بتواند خرچ بکند[/b] یک درجه دار هرگز نباید کمبود مالی را احساس بکند اما در عمل در حد یک کارگر ساده هم نبودند. خیلی که روی ماشینهای دیگران رانندگی می کردند(حالا از همیت قسمتی آنها چه باقی می ماند خدا می داند). اما یکی از این کارهای جنبی داستان جالبی دارد: یکی از با تجربه ها و افسران ماهر سایت که اهل خراسان بود و فکر کنم شهید هم شده باشند(روحشان شاد)، می رفت به روستای خود و از آنجا مار می گرفت داخل گونی می گذاشت به تهران می رفت و دانه ای 200 تومان به انستیتو پاستور می فروخت (البته قیمت مار 500 بود ولی بیش از 200 به ایشان نمی دادند!!) چند وقت بعد از ستاد نیروی هوایی ایشان را احضار کردند و طفلکی فکر کرده بود که دوباره پرونده دادگاه نظامی اش در مورد خطا رفتن یکی از موشکها یا از دست رفتن یکی از هواپیما ها فعال شده. وقتی به ستاد می رود ایشان را به انستیتو پاستور دلالت می دهند و در آنجا یک دکتری به ایشان می گوید این مار را شما گرفته اید؟ می گوید بله. دکتر می گوید که از کجا؟ می گوید از زیر یک سنگ در نزدیکی روستای خودمان. دکتر می گوید این مار نا شناخته است و برای اولین بار است که در جهان کشف شده و برابر گزارش یک انجمن سم شناسی در فرانسه، سم آن 70 برابر از سمی ترین مار کشف شده در خشکی، سمی تر است. به این گونه بود که چند ماه قبل از بمباران سایت ایشان کار دوم خود را هم به کل کنار گذاشت. حالا اگر جای دیگری بود حداقل یک پاداش افسانه ای به ایشان می دادند (این نوع سم بی نهایت گرانبها است برای مثال یک گرم سم مار کبرای 60 سانتی خوزستان که نا شناخته هم نیست 60000 دلار قیمت دارد) ولی آن دکتر انستیتو پاستور فقط می خواست که اقلیم زیست مار را مجانی مشخص بکند. در مورد مظلومیت پدافندی ها هرچه بگوییم کم است. من در ابتدا می خواستم کل متن را حذف کنم زیرا می ترسیدم حساسیت ایجاد بکنه ولی بعد از کلی ویرایش آن را باقی گذاشتم زیرا یک نفر باید از این پرسنل محروم پدافند حمایت می کرد. البته من مخالف این هستم که ما از رزمندگان زنده یا شهدا افرادی بسازیم که بی نقص بوده اند مثل فیلم شوق پرواز اما خیلی ها با من مخالفند و شهدا را بی نقص می دانند. در مظلومیت پرسنل فعلی پدافند همین کافی است که برای سفر به مناطق مانور هم با وجود صندلی خالی بلیط هواپیما گیر نمی آورند و اگر آشنایانشان که سابقا در نیرو کار می کرده اند در شرکتهای هوایی نباشند، یک ماموریت رفتنشان هم با دردسرهای فراوان همراه است. راستی یادم رفت که بگویم که ترافیک هوایی عبوری از ایران به مدد وجود این سایت تسهیل می شود و ایران در گذشته از این راه درآمد درشتی داشته که امروز را نمی دانم اما پرسنل رادار که زحمت فراوانی در این باب می کشند هرگز سهمی از این درآمد ندارند!!!
  14. سایت سوباشی در ارتفاع 8888 پا قرار دارد و بیشتر سال دمای پایینی دارد. در نزدیکی سایت یک آبگیر عمیق خطرناک برای شنا وجود دارد که نام سایت از نام آن گرفته شده است. با توجه به روش دفاعی ایران و تعداد بسیار کم هواپیماهای CAP که در سال 1367 داشتیم ومعمولا در این سایت در هر لحظه کمتر از 4 نفر در اتاق عملیات بودند و شیفتها هم 24 ساعت کار 48 ساعت استراحت بود. چیزی شبیه به یگان پاسدار پادگانها که استمرار این مدل کارکرد بسیار خرد کننده اعصاب و روان پرسنل بود و هست. حالا در زمان بمباران چرا بهترین پرسنل پدافند آنجا جمع شده بودند و هر کس که در پایگاه سوم شکاری بود را به سایت فراخوانده بودند دلیل خود را دارد که .... محل شغلی افسر فایترکنترلری که در این سایت شیفت میداد به دلیل اهمیت آن از حفاظت از 75% جمعیت ایران، [b]سرلشکری بو[/b]د و احتمالا هنوز هم هست. اما حقوقی که دریافت می کردند معادل همان درجه روی شانه اشان اگر در تهران کار اداری انجام بدهد بود (حدود ماهی 7000 تومان برای یک سروان و 6000 تومان برای یک ستوان دوم) به همین دلیل خیلی از افسران پدافند که از ثروت پدری محروم بودند قادر به تشکیل خانواده هم نبودند. اتاق عملیات سایت یک کانکس موقت بود که آمریکایی ها نصب کرده بودند تا ببینند که محل سایت از نظر پوشش بهینه هست یا خیر. شیفت دادن دراین کانکس در دمای 45 درجه زیر صفر زمستان سوباشی یک نبرد با طبیعت بود. حتی حاضر شدن در محل شیفت بسیار مشکل و پر مخاطره بود زیرا جاده ماشین رو به سمت سایت در زمستان کاملا بسته می شد و بارها می شد که یک افسر به جای 24 ساعت 72 ساعت شیفت بدهد. حتی تعویض شیفت با هلی کوپتر هم به دلیل نبود دید بسیار کار مشکلی بود و در یک مورد خلبانی که حاضر شده بود با دید 0 بر سوباشی فرود آید به دلیل برخورد با توده برف و امداد غیبی توانسته بود جان خود و پرسنل شیفت جدید را نجات بدهد. در کوهپایه این سایت هم به تعداد بسیار فراوان گرگ وجود داشت و اگر پرسنل قاطی می کردند و قصد پایین آمدن از کوه را در دمای 40 درجه زیر صفر می کردند، باید علاوه بر تله های برفی موجود در چنین ارتفاعی با گرگهای گرسنه نیز مواجه می شدند. غذایی که به پرسنل داده می شد معمولا آب گوشتی بسیار بد بو و بد مزه بود که آن را دور می ریختند و نان خشک می خوردند. جالب است که این آبگوشت بسیار مورد توجه گرگها بود و می رفتند به توده های یخ زده آن در دره لیس می زدند. در این ارتفاع بادی می وزید که تعویض شیفت سربازان نگهبان و کارکرد پاس بخش را کاملا مختل می کرد و باید بارها به محل نگهبانها سر می زدی تا خیالت راحت باشد که جوان مردم نخوابیده و یخ نزده باشند. در فاصله اتاق افسر نگهبان تا اتاقک سربازهای نگهبان هم باید مسلح حرکت می کردی چون معلوم نبود که با گرگهای گرسنه روبرو می شوی یا نه. دیواره های کانکس اتاق عملیات به قدری سست بود که چند بار بر اثر بوران فرو ریخت و پرسنل با پتو و میله تی و غیره جلو ورود برف و بوران را به درون اتاق عملیات می گرفتند. این اتاق نسبتا بزرگ بود و در 3 سطح اسکوپهای رادار در آن قرار داشت. که در بالاترین سطح افسر سر شیفت عملیات در محل سر لشکری قرار می گرفت که در طول جنگ در بسیاری از موارد یک ستوان دوم در این محل می نشست و تهران و جاهای دیگه را قرمز می کرد و وقتی که اوضاع نبرد هوایی حاد می شد از یک افسر باتجربه تر استفاده می شد. جالب است که بدانید از ابتکارات پرسنل تحت امر این سایت[b] شناسایی موشکهای بالستیک[/b] (با یک روش خاص و نه متکی بر ابزار فسیلشان) عراقی و اعلام وضعیت دقیق و به موقع برای تهران و قم و اصفهان بود که عراقی ها و غربی ها را گیج کرده بود که اینها با این ابزارشان چطور این کار را می کنند. فیلمی که شما معمولا در تلویزیون یا فیلمهای سینمایی از اسکوپهای رادار [b](که پرسنل پشت انها نشسته اند)[/b] و اون تابلوی شیشه ای (پلاتینگ برد) [b]که پرسنل بر روی آن با گریس پنسیل برعکس نویسی[/b] می کنند می بینید، در واقع مربوط به اتاق آموزش رسته فایتر کنترلر در پادگان دوشان تپه در جنب ستاد نیروی هوایی در تهران است و اتاق عملیات واقعی و اون تابلو شیشه ای خیلی بزرگتر بوده و اسکوپهای بیشتری دارند. این گونه سایتها برای این طراحی شده بود که بتوان همزمان صدها هواپیمای خودی را کنترل کرد اما با توجه به توان نیروی هوایی در سال 67 و اینکه کسی نمی دانست جنگ چند سال دیگر ادامه خواهد داشت در پرواز هواپیماها به شدت دقت می شد و بیشتر اسکوپها خالی بود و نیازی به افسر فایتر کنترلر نداشت. در بازدیدی که یکی از علمای بزرگ از سایت داشتند، بعد از دیدن اوضاع سایت ایشان 15 میلیون تومان پول در اختیار نیروی هوایی گذاشتند تا دور تا دور اتاق عملیات یک دیوار بتونی به قطر یک متر کشیده شود و در جنب آن یک اتاق استراحت امن ولی کوچک نیز ساخته شود. بعد از این کمک وضع شیفت کمی بهتر شد ولی کماکان کل سقف همان سقف کانکس پوسیده قبلی بود. علت این بود که بعد از انقلاب واحد رکن دوم ارتش به کل منهدم شده بود و در ساخت مجدد آن هم اقدام درستی نشده بود و کل اطلاعات ما از نیروی هوایی عراق بر می گشت به بازجویی افسران خلبان عراقی که یا چیزی نمی دانستند یا نم پس نمی دادند یا اینکه خیلی گنده گویی می کردند. بنابراین نیروی هوایی از رفتار عراق و اطلاعاتی که داشت تصور می کرد که "نیروی هوایی عراق فاقد توان حمله به هدف نقطه ای است" اما پرسنل پدافند می دانستند که عراقی که با بمب مخصوص ضد بتون مغز راکتور اتمی آلمانی بوشهر را می زند و سوراخ می کند و یا سایت بوشهر را به راحتی می زند، حتما می تواند سایت سوباشی را هم بزند. تنها تعجب پرسنل این بود که چرا هنوز زنده هستند!؟ و سایت بمباران موثری نشده است. با این حال هیچ سایت پدافند موشکی موثری در نزدیکی سوباشی موضع دفاعی نگرفت و.... .(شاید نقاط مهمتری برای استفاده از معدود سایتهای موشکی وجود داشته است) فقط دور تا دور اتاق عملیات دیوار کشیده شد. به هر حال پرسنل همیشه مظلوم پدافند را در آن دوران حتی سوار اتوبوس نمی کردند. خودشان باید برای ترابری خودشان فکری می کردند و از حقوق ناچیز خود خرج این موارد را هم می پرداختند. یادم میآید که یکی از اینها می خواست بلیط تهران همدان بگیرد ، می گفتند نداریم فقط به رزمندگان می دهیم وقتی ایشان گفت که محل خدمت جنگی من همدان است، مسئول ترمینال گفت جوجه سروان چرا دروغ می گی همدان جبهه نیست!!!!! بعضی ها هم که از کرمانشاه باید به همدان می آمدند وقتی که کرمانشاه بمباران شده بود، مردم اینها را سوار نمی کردند و می گفتند شما تهرانی ها از ما دفاع نمی کنید!!! (حالا طفلکی بچه غرب بود) حالا ما انتظار داریم چند تا افسری که ساده ترین مشکلات معیشتی و درمانی آنها حل نشده با چند تا وسیله قدیمی آسمان ایران را در مقابل ابر قدرتها ایمن بکنند و اگر نتوانند انتظار داریم که دادگاهی بشوند. در بین همین شهدای سوباشی تعدادی از بهترین فایترکنترلرهای خاورمیانه و بلکه جهان وجود داشت که به دلیل آنکه دستور شلیک موشک داده بودند وموشک به هدف نخورده بود یا اینکه در نبرد یک هواپیما با 25 شکاری دشمن آن یک هواپیما را از دست داده بودند، برایشان پرونده درست شده بود. ..... این آخری حتی می گفتند اگر موشک به هدف نخورد باید پولش را خودتان بدهید و ...... . البته تشویقهایی هم می شدند مثلا اگر موفق به شکار میراژ می شدند یک سکه بهار آزادی به آنها می دادند. حالا مقایسه کنید با پرسنل مراقبت پرواز اسپانیا (کشوری فلک زده) که بدون داشتن استرسی معادل یا قابل مقایسه با فایتر کنترلرها، درآمد سالانه 300 هزار یورو دارند و تازه مرتب به دلیل سختی شغل و حقوق کم اعتصاب می کنند و بعضی از کوریدور های اروپا بسته می شود.
  15. ضمن سپاسگزاری از جناب مهدوی بابت این تاپیک زیبا بالاخر یک لیست از مشخصات این ماهواره پیدا کردم که در زیر تیتروار قرار می دهم. برای دیدن اطلاعات بیشتر به لینک زیر بروید [url="http://www.public.navy.mil/spawar/PEOSpaceSystems/ProductsServices/PublishingImages/MUOS_QRG_athena_2010.pdf"]http://www.public.na...athena_2010.pdf[/url] [b]اطلاعات ماهواره در سال 2010:[/b] (بدیهی است تا سال 2013 که پرتاب شد، شاهد تغییرات تدریجی و بعضی بهبودها بوده است) 1. عملکرد به عنوان ترانسپاندری که تنها سیگنال دریافتی را تغییر فرکانس می دهد و به زمین مخابره می کند (bent pipe) و مانند یک برج بلند شبکه سلولی از یک طرف از رادیوهای متحرک باند UHF داده ها را دریافت و از طرف دیگر در باند Ka آنها را به ایستگاه زمینی می فرستد و برعکس. در این سیستم کاربران قادر هستند ارتباط 3G WCDMA را در باند فرکانسی UHF و به صورت طیف گسترده توالی مستقیم (Direct Sequence Spread Spectrum) با ماهواره و از طریق آن با نقطه مورد نظر خود برقرار بکنند. 2.ارتباط مستقیم را برای کاربران تکنولوژی قدیمی بر قرار می کند 3.قدرت انتشار کمتر از 138 dBW/KHz/m2 4. توانایی جمع آوری طیف فرکانسی UHF برای یافتن مکان جغرافیای پخش کنندگان پارازیت. لینک زیر مطلب جالبی در مورد یافتن محل تداخلهای غیر عمدی را در خود دارد. [url="http://www.integ-europe.com/products/satellite-interference-geolocation"]http://www.integ-eur...nce-geolocation[/url] 5. محل خدمت مدار ژئو در ارتفاع 35786 کیلومتری 6. زاویه تمایل 2.5 تا 5 درجه 7. متوسط زمان خدمت 13.5 سال و طراحی شده برای 15 سال 8. وزن خشک ماهواره تقریبا 3629 کیلوگرم یا 8000 پوند 9. توان الکتریکی تولیدی توسط ماهواره: در کل طول عمر ماهواره (End Of Life (EOL)) در زمانی که خورشید در نزدیکترین فاصله قرار دارد (انقلاب تابستانی) برابر با 13 کیلووات 10. قدرت خروجی فرستنده UHF: برابر با 1300 وات 10.1 . ماکزیمم 51,9dBW EIRP برای تشعشع یک بیم 620 واتی 10.2 .ماکزیمم 43dBW EIRP برای پخش همه بیم ها به صورت همزمان
  16. یکی از دلایلی که جنگ با ایران برای آمریکا مسئله ساز است همین است. من مدتها پیش به آن فکر می کردم. در جنگ دوم، تعداد ژاپنی ها کم بود شغل مهمی هم در آمریکا نداشتند اما در جنگ با ایران تعداد ایرانی ها نه آنقدر زیاد است که قابل کنترل نباشد و نه آنقدر کم است که مثل ژاپنی ها بشود آنها را به اردوگاه فرستاد و اکثر آنها هم مشاغل کلیدی دارند. در جنگ ویتنام داستان متفاوت بود. آن موقع آمریکا از ویتنام جنوبی حمایت می کرد و این جنگ باعث شد که ویتنامی های فراوانی به آمریکا بروند واز آنها استقبال نسبتا خوبی هم شد. در جنگ عراق هم آمریکا در نقش حامی عراق وارد میدان شد و هیچ مشکلی برای عراقی ها ایجاد نکردند. اما در جنگ آینده ما با آمریکا موضوع فرق می کند. در جنگ دوم جهانی جالب است بدانید که اکثریت مردم آمریکا از اروپایی هایی بودند که مخالف انگلستان بوده اند اما آمریکا با انگلستان متحد شد!!! گویند که در آن زمان 40% آمریکایی ها به نحوی آلمانی تبار بوده اند (همه Smithها همه باتلرها ......) اما در جنگ با آلمان آمریکا آنها را به اردوگاه نفرستاد فقط به شدت تحت نظر بودند و آلمانی های وفادار به هیتلر را بازداشت کرده به اردوگاه می فرستادند و به دیگر آلمانی تبارها شغلهای کلیدی نمی دادند. در درگیری با آمریکا 4 حالت وجود دارد: [b]حالت اول[/b] اینکه نیروهای نظامی ما در چند ثانیه اول جنگ غافلگیر شده و در هم می شکنند و آمریکا بعد از 10 روز بمباران همه زیر ساختهای ما وقتی که انبار مهمات خودش و شرکتهای آلمانی و انگلیسی خالی شد و کمپانی های اسلحه سازی از این خالی بودن به اندازه کافی راضی شدند، نبرد را خاتمه می دهد که در این صورت من فکر نمی کنم برای ایرانی های خارج از کشور مشکلی ایجاد بکنند و اینجا هم آمریکا در نقش حامی مردم ایران خود را جلوه می دهد و ما را عراقیزه و تجزیه می کنند.( البته ممکن است ابتدا یک حمله محدود بکنند و چند سال بعد یک حمله کامل درست مثل عراق) [b]حالت دوم[/b] اینکه نیروهای نظامی ما برخلاف جنگ اول و دوم جهانی شروع به مقاومت کرده و پاسخ حمله آمریکا را حتی در خاک خود امریکا می دهند و نبرد به جای 10 روز 10 ماه طول می کشد که در این صورت به احتمال 50% ایرانی های اروپا و کانادا و آمریکا در خطر خواهند بود و مردم عقب افتاده این کشورها به ویژه آمریکا حتی انتقام گیری های شخصی انجام می دهند.(به یاد داشته باشید که در جنگ دوم در شهرهای کوچک بعد از تعرض به ژاپنی ها آنها را زنده زنده وسط خیابان می سوزاندند که چندین پرونده و حتی فیلم سینمایی در این موارد وجود دارد) در آمریکا رویه قضایی بسیار نزدیک به قانون مورد اجرا قرار می گیرد و چون بازداشت کل ژاپنی ها در جنگ دوم رویه قضایی است پس احتمال اعمال این رویه بر روی کل ایرانی ها وجود دارد بخصوص که اینها ثروت زیادی دارند و صهیونیستهای پر نفوذ در آمریکا همواره به دنبال نابودی دیگر ثروتمندان و تصاحب ثروت آنها به ویژه ایرانی ها بوده اند. [b]حالت سوم [/b]ایران به سیم آخر می زند ... ایران خسته از فشار زور گویی مشتی بی فرهنگ غربی به جایی می رسد که صادراتش تحریم شده و کل اموالش در تمام دنیا به تاراج وحوش می رود چاره ای جز بستن تنگه هرمز و درگیری مستقیم با آمریکا نمی یابد و ناوگان اروپا-آمریکا-کانادا را در فاصله خلیج پارس تا جزیره دیگو گارسیا را در هم می کوبد و دریک جنگ جهانی بسیار شدید و بدون محدودیت نوع سلاح (به ویژه از طرف وحوش غربی) در تمام دنیا به مدت چند ماه با خبیثترین موجودات تاریخ درگیر می شود و آنها هم انواع تسلیحات میکروبی -شیمیایی- نوترونی-هسته ای و ... را بر روی ما آزمایش می کنند و ما در خاک خودشان هم ضرباتی به آنها می زنیم. در این صورت احتمال 50% بالا به بیش از 99% خواهد رسید. [b]حالت چهارم[/b] سلاح سری ایران عمل می کند و درگیری بسیار طولانی می شود در این سناریو نظریه سردار محمد علی عزیز جعفری عمل می کند که در آن نیروهای نظامی در دقایق اول حمله ناجوانمردانه دشمن ضربات شدید دریافت می کنند ولی ترکیب غیرت مذهبی و غرور ملی ایرانیان، جغرافیای وسیع و بی رحم ایران،نیروهای مسلح و آموزش دیده بسیج مردمی و جنگهای نامتقارن نبردهایی را بر روی زمینهای سوخته کشور انجام می دهند که باعث طولانی شدن جنگ و بالا رفتن تلفات متفقین شده و عملا نیروهای عمل کننده آنها در این باتلاق نابود می شوند. هرچند که کشور ما هم نابود می گردد. در این وضعیت هم ایرانیان اروپا و امریکای شمالی از شر اجرای آن رویه قضایی در امان نخواهند بود البته همین الان هم اوضاع ایرانی ها در آمریکا و کانادا و حتی سنگاپور و مالزی مساعد نیست و کاملا مورد تبعیض هستند. [b]اما یک تئوری دیگر وقوع هرگونه درگیری با آمریکا را توهم می پندارد[/b] زیرا در صورت وقوع درگیری آمریکا ناگزیر از پیروز شدن است و در صورت پیروزی آمریکا بر ایران، تازه مشکلات آمریکا شروع می شود و اولین مشکل آنها این است که حالا در دنیایی که دشمن ندارند چگونه اقتصاد میلیتاریستی خود را نجات بدهند و مجبور می شوند یا دشمن جدیدی بتراشند که بعید است و یا با تبلیغات خطر حمله موجودات فضایی را بزرگ کرده و اقتصاد خود را بر این محور ادامه بدهند که بسیار کار مشکلتری از وضعیت موجود فعلی است. مطابق این تئوری آمریکا برای حیات خود به دشمن نیاز دارد بنابراین نه این دشمن را آسوده می گذارد و نه او را از میان بر می دارد. چیزی که این نظریه اخیر را تقویت می کند این است که در 34 سال گذشته بارها به حل کامل مسئله ایران-آمریکا نزدیک شده ایم اما هر بار آمریکایی ها یک بهانه ای جور کرده اند و از حل مشکل فرار کرده و استخوان را لای زخم باقی گذاشته اند و جالب است که با مهارت و تبلیغات فراوان حل نشدن مشکل را به گردن ایران انداخته اند!!!!!!! [b]یک تئوری دیگر هم قصد آمریکا برای حمله به ایران را قطعی می داند [/b] در این تئوری مشکل آمریکا بودن ما است و برای آنها نوع حکومت هم فرقی نمی کند. در اندیشه غربی همواره راه سلطه بر شرق از ایران عبور می کرده و یک ایران قوی و مستقل هرگز توسط غرب تحمل نمی شود. جالب است که همان کارشکنی های آمریکا در بهبود اوضاع روابط با ایران می تواند دلیل خوبی برای اثبات این تئوری هم باشد. مطابق این تئوری برای آمریکا فرقی نمی کند که حکومت ایران مذهبی باشد یا لائیک تنها چیزی که برای آنها مهم است نبودن ما است. حتی سخنان تعدادی از وزرای دفاع و رئسای جمهور آمریکا (بوش و کارتر) بر اثبات این تئوری دلالت دارد. از طرف دیگر در فلسفه صهیوننیزم هم آمده که امپراطوری 1000 ساله جهود و سلطه آنها بر خاور میانه و جهان بعد از نابودی ایران شروع می شود و صدها سال است که پیشگویان جهود از نوستراداموس تا شیخهای عرب!!! در آرزوی نابودی ایران مرتب پیشگویی کرده و برای آن تاریخ تعیین می کنند. به هر روی عاقل کسی است که همیشه برای بدترین وضعیت آماده باشد یعنی تئوری آخری.
  17. [quote name='100' timestamp='1374582617' post='323516'] سلام فکر کنم تو کشور ما نشه یک فب درست و حسابی زد ... هزینه ش خیلی می ره بالا ... به خاطر این ریز گردها که خودش بدبختی مضاعف داره ... [/quote] وقتی در یک جزیره فسقلی تایوان فب وجود دارد پس در هر جای دیگر هم می شود فقط طراحی هواسازها فرق می کند. برای این ریزگردها هم فیلتر مناسب طراحی شده ولی هنوز توزیع و تولید انبوه نشده است. البته ریز گرد راه حل های ساده هم دارد. که مدیران شهری ما از آن غافل هستند و این قدر که مسئله را بزرگ کرده اند بزرگ نیست.
  18. با توجه به احتمال ورود به بازار تراشه های xilinx سری Virtex-7 UltraScale و Kintex-7 UltraScale و استفاده از تکنولوژی FinFET در آنها لازم دیدم قدری بیشتر در مورد FinFET بحث کنیم. هزینه تولید تراشه های جدید برای Xilinx که از دو تکنولوژی متفاوت Planar 20nm و FinFET 16/14nm استفاده می کنند به ترتیب 150 میلیون دلار و 325 میلیون دلار است. البته این هزینه ها در صورتی محاسبه شده که تراشه در اولین ساخت خود با صحت و برابر الزامات طراحی جواب بدهد (First Pass Success) زیرا هزینه هر Mask برای تکنولوژی 20نانومتر،بین 5 تا 8 میلیون دلار است و این هزینه برای تکنولوژی FinFET خیلی بیشتر است. هزینه تولید FinFET بیش از 2 برابر تکنولوژی مرسوم Planar آن هم در ریزترین ابعاد که 20 نانومتر باشد، است زیرا برای پیاده سازی این تکنولوژی جدید بیشتر ابزار باید باز سازی شده و نرم افزارهای تحلیل مدار جدید توسعه داده شود و core های قبلی ساخته شده برای مهاجرت به این تکنولوژی تستهای مجددی را بگذرانند. تا به حال ترانزیستورها به صورت 2 بعدی ساخته می شدند و Gate آنها (اگر ترانزیستور را یک کلید فرض کنید GATE پایه کنترل قطع و وصل جریان است) بر روی مسیر Source-Drain (منبع جریان به خروجی جریان) قرار می گرفت که با ریز شدن ابعاد Gate دیگر قادر به مهار کردن مناسب جریان الکترونها از Source به Drain نبود در نتیجه راه کار را در 3 بعدی کردن ترانزیستورها دیدند. البته ترانزیستور 3 بعدی را نباید با تراشه سه بعدی مانند Virtex-7 2000T اشتباه بگیرید که قبلا در بازار وجود داشت و از چند لایه ترانزیستورهای دو بعدی استفاده می کرد. در ترانزیستور سه بعدی FinFET به جای اشغال سطح، ارتفاع اشغال شده و مسیر Source-Drain از میان Gate عبور کرده و در واقع Gate آن را ساندوئیچ کرده است. به این ترتیب ضمن افزایش سرعت ترانزیستور، نشت آن کم شده زیرا Gate در سطحی گسترده با source-Drain در تماس است. بنابراین تراشه های Xilinx با تکنولوژی FinFET در مقایسه با تراشه های همین شرکت با تکنولوژی Planar 28nm در سرعت سوئیچ برابر، 50% توان کمتری مصرف می کنند. ترانزیستورهای FinFET تا ابعاد 7 نانومتر نیز ریز شده و ساخته شده اند اما این ترانزیستورها به لرزش و دمای بالا و مشکلات حین ساخت بخصوص Contamination noise حساس بوده و سازندگان درپی استفاده از اشکال مقاومتر 3 بعدی (مانند گوه به جای مکعب مستطیل) برای رفع این نقایص هستند. علاوه بر این حل مشکلات مربوط به Signal Integrity و ElectroMigration (همان اثر بادهای داغ الکترونی معروف که در تراشه های قدیمی باعث قطع شدن مسیرهای آلومینیومی می شد) و ساختن library های مناسب مدل این ترانزیستورها بکار گیری آنها را در ساخت تراشه های خاص منظوره بسیار مشکلتر می کند و طراحان تراشه را به چالشهای جدیدی می کشد اما در صورت استفاده از تراشه های FPGA سازنده این تراشه ها طراح را از شر حل این مشکلات خلاص کرده و باعث افزایش سرعت طراحی و کاهش هزینه پروژه می شود. تراشه های FPGA شرکت Xilinx که از تکنولوژی جدید استفاده می کنند قادر خواهند بود که در کاربردهایی برای تصاویر ویدئو دیجیتال با کیفیتهای 1080P،4k/2k و 8k و در کاربردهای انتقال داده تا یک ترابیت بر ثانیه و در کاربردهای مخابراتی 3G و LTE و LTE-A بکار برده شوند!!!!!!
  19. [quote name='100' timestamp='1374432571' post='323100'] سلام ... کلا چیز زیادی نفهمیدم ( من معماری کامیپوتر موریس مانو رو 3 سال پیش نصفه و نیمه خوندم .... پیام نور 8 جلسه براش گذاشته بود !!! )تنها چیزی که فهمیدم اینهاست ( اگه درست باشند ) 1- برای راحتی برنامه نویس ها حتی با تراشه های جدید همون سیستم قدیمی رو شبیه سازی می کردند که خودش سر بار داشت ولی برای برنامه نویس ها بهتر بود چون نیازی به وفق دادن خودشون با یک طراحی جدید نبودند ... ( فکر کنم طراح کامپایلرها با این چیزها باید سر و کله بزنند !!! نه !؟ ) 2- سری های core ix ممیز شناور رو دقیق تر اجرا می کنند و سرعت بالاتری دارند 3- کسی که core ix داره و همچنان داره از ویندوز اکس پی و ویندوز هفت بدون سرویس پک یک استفاده می کنه ، در واقع پولی که برای خرید core ix داده رو هدر می ده ... 4- بین نسل اول و دوم سری core ix خیلی تفاوت هست ... 5- نسل جدید پردازنده ها ، دقت و سرعت بسیاربیشتری برای کارهای علمی خواهند داشت ... _______________ در مورد اون پنتونیوم 4 هم ، موضوع توان ساخت در اون حد بود ( تاکید می کنم ، ساخت ، نه صرفا طراحی ) ... چون مثلا برای ادارات دولتی و بانک ها و حتی ATM ها ، حتی یک سی پی یو پنتیوم هم کفایت می کنه .... [/quote] در مورد ساخت تراشه: تا جایی که من می دانم در کشور فبی که بتواند یک تراشه معمولی را هم بسازد نداریم. فب دانشگاه ما برای تراشه 1 لایه خوب است که آنهم بدون لیتوگرافی کار تولید را با روش برش الکترونی انجام می دهد که مناسب کارهای تحقیقاتی خیلی ساده است آن هم در DRCهای میکرونی نه نانومتریک. کلا برای موزه وسیله مناسبتری است. برای ساخت شما می توانید از کمپانی های مالزی یا چین استفاده بکنید ولی امنیت 0 خواهد بود!!! با توجه به سطح تکنولوژی موجود در کشور در صورت وجود یک اراده و بسیج امکانات، قادر به ساخت فبی که بتواند پنتیوم تولید بکند در طی 6 سال خواهیم بود اما اگر بتوانیم تجهیزات را از خارج تهیه بکنیم این زمان بسیار می تواند کوتاه شود. دکتر عطاردی شریف به مدت یک سال در آمریکا بازداشت بود تا از متخصصین ایرانی مقیم خارج از کشور زهر چشم بگیرند که از این تجهیزات به ایران وارد نکنند و دانش وسیع خود را با هموطنان ایرانی به اشتراک نگذارند. چینی ها این کار را کرده اند و در مراکز حساس خود از تراشه چینی بدون تروجان استفاده می کنند. در مورد تکنولوژی جدیدتر: خوب وقتی اینتل برای فب فعلی خود 45 میلیارد دلار هزینه کرده فعلا بعید است بگذارد تکنولوژی جدیدتری جای آن را بگیرد اما این صنعت در هر ساعت در حال تغییر است. به قول استاد بزرگ طراحی تراشه دکتر فتوت، اینقدر همه جیز سریع تغییر می کند که آدم دلیلی نمی بیند که هر جه می داند آموزش ندهد زیرا نمی شود جیزی را برای خودت نگه بداری فورا قدیمی و از رده خارج می شود. در مورد سرویس پکها: اگر نصب نکنید باگ های گزارش شده و رفع شده توسط اینتل، برای شما باقی خواهند ماند. البته باز مسئله امنیت هم وجود دارد و کسی نمی تواند تضمین کند که سرویس پکی که برای ایران دانلود می شود غیر از موارد مفید چه موارد غیر مفید دیگری هم دارد. به هر حال بهتر است نصب شوند تا نشوند ((( در مورد به آخر رسیدن داستان ریز شدن سیلیکونها: والا 5-6 سال پیش یکی از معاون های IBM به من گفت که ته تکنولوژی 33نانو متر خواهد بود. حالا ما داریم 14 را هم در صنعت می بینیم و MIT تراشه 7 نانو متر را هم ساخته. در واقع این تراشه های زیر 28 نانو متر اینقدر ناپایدار هستند که بر اثر یک ارتعاش ساده ممکن است که دچار به هم ریختگی و تخریب بشوند برای همین شکل ترانزیستورها دیگه اشکال ساده قبلی نیست و در حال استفاده از اشکال مقاوم از نظر سازه هستند تا این ریز شدن تحمل گردد. به اعتقاد من تکنولوژی باید عوض شود و دنبال غرب رفتن دیگه در این ابعاد جایز نیست!!!! ولی صنعت را سرمایه داران هستند که تعیین می کنند به کجا برود. همین F-14 اگر ایران بر رویش سرمایه گذاری نکرده بود الان وجود نداشت. پس در علم الکترونیک هم اگر ما از روشهای دیگری حمایت کنیم می توانیم، جهت صنعت را عوض بکنیم همانطور که جهت هوانوردی را عوض کردیم!!! در مورد کتاب مانو: این اثر باستانی بیان گر معماری با روش VON Neumann است . ریاضی دان بزرگ مجارستانی که بر اثر وقوع اولین Chain reaction هسته ای در دانشگاه پرینستون در سن نسبتا جوانی گامای بالایی دریافت کرد و فوت شد. معماری Turing هم معماری خوبی است ولی به دلایل عقاید مذهبی خلاف با دولتمردان وقت وی که کد آلمانها را شکسته بود و قهرمان ملی بود، ابتدا متهم به همجنس گرایی و سپس بازداشت خانگی و سپس با خوراندن سیبی آلوده به سیانور کشته شد و معماری Turing که Hang نمی کند، موارد استفاده نادری یافت. در جواب جناب Electro Officer : قربان بنده عددی نیستم خیلی قوی تر حتما در سایت وجود دارد ولی مثل من پر حرف نیست. به هر روی از لطف شما سپاسگذارم در مورد اینکه ما توان طراحی و فروش آن به خارج از کشور را داریم باید بگویم که 10 سال پیش این کارها انجام می شد اما با ظهور دولتهای نهم و دهم و همزمانی با تحریم ها تقریبا به صفر رسیده. در ایران شرکت نیکسو نگر برای IBM سخت افزار می ساخت!!!! با اینکه طراحهاشونو می شناسم و به جرات می گویم که سطحشون از متوسط هم پایینتر بود. دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه ارومیه و دانشگاه شریف (تا وقتی که افتخار داشت از حضور پروفسور فتوت استفاده بکند) هم این کارها را می کردند البته از خیلی جا های دیگه خبر ندارم. همین الان هم می شود CORE های سخت افزاری کوچک اما پر استفاده ساخت و آنها را فروخت اگر بتوانید آشنایی در خارج (مثلا ارمنستان) داشته باشید که حاضر باشد پولی که به حساب او ریخته می شود را با چمدان خرد خرد به شما بدهد. برای مثال برای Tracking در موشکها به مدت 50 سال از کالمن فیلتر استفاده شده در حالی که این استفاده به دلیل کندی سخت افزارهای آن زمان بوده و فیلتر کالمن دچار ناپایداری ذاتی است!!!! حالا شما همین امروز می توانید فیلتر گاس نیوتن را با VHDL با SystemVerilog بسازید و تست کنید و سپس در سایتتان برای فروش بگذارید اگر قیمت شما بین 1000 تا 3000 دلار باشد، حدودا بین 100 تا 5000 مشتری خواهید یافت بسته به کیفیت کارتان. فیلتر گاس-نیوتن که با سخت افزار امروزی Realtime است کماکان در بازار نیست و شرکتها برای خود می سازند که ترجیح می دهند بخرند. حتی اگر در بازار هم باشد باز با قیمت ما کمتر کسی میتواند رقابت بکند. در مورد جان گرفتن موجودات کربنی این یک حقیقت است اما زمان بسیار طولانی چندین هزار سال لازم دارد و Alen Turing هم به دلیل نوشتن مقاله ای در همین زمینه مورد خشم ملکه و دولت انگلستان قرار گرفت. ایده اینکه سخت افزار خود خودش را طراحی بکند و رشد فیزیکی داشته باشد را من در سال 1371 به اساتیدم گفتم ولی مورد تمسخر بسیار شدید قرار گرفت. 5 سال بعد چیزی شبیه آن به عنوان یک شاخه بین رشته ای از طرف JPL و 5 دانشگاه مطرح دنیا تحت عنوان Evolvable Hardware مطرح شد. در EH ما دارای یک سخت افزار اولیه یک موتور رشد و یک سیستم نظارت و یک سیستم تولید جهش هستیم. چرخه حیات EH به این صورت است که سیستم تولید جهش تغییری در ترکیب بندی سخت افزار تراشه می دهد و سیستم نظارت در صورت تشخیص صلاحیت برای این تغییر آن را به تراشه اعمال می کند و این چرخه تا ابد ادامه داشته حداقل فایده آن این است که اگر بر اثر SEU ترکیب بندی تراشه تخریب شده باشد، در کسری از ثانیه دوباره به جای خود باز می گردد. بدیهی است که شرایط محیطی و نحوه استفاده از تراشه به عنوان ورودی سیستم تولید جهش بکار می روند. این نوع سخت افزار برای کاربردهای فضایی که دور از دسترس قرار دارند و همواره با شرایط پیش بینی نشده و بارشهای مخرب ذرات مواجه هستند بسیار مناسب بود به همین دلیل JPL پشتیبان مالی EH بوده اما در ایران من را فقط مسخره کردند. در طول چند ماه که از عمر یک سیستم EH بگذرد ممکن است به طراحی درون تراشه برسیم که هرگز توسط انسان امکان پذیر نبوده است. در ابتدا EH بر روی تراشه های سری 3200 Xilinx پیاده شد اما امروزه با وجود تراشه های غول پیکر که مرتب در حال بزرگتر شدن هستند اهمیت EH بیشتر شده و از یک کاربرد علمی به یک کاربرد صنعتی نزدیکتر می شود. امکان پیاده سازی سخت افزاری که دارای شرایط رشد باشد با تکنولوژی نانو الکترونیک کم نیست ولی من هنوز هیچ پیاده سازی EH بر روی نانولوله ها را ندیده ام. در مورد نانو لوله ها باید بگویم که یکی از گزینه های تکنولوژی آینده هستند ولی دلیلی ندارد که گزینه دیگری نباشد. سرعت علم در این موارد بسیار زیاد است. آمریکا هم که گسترش نانو الکترونیک را در اولویتهای توسعه ملی گذاشته و این یعنی ممکن است این تکنولوژی فراگیر بشود. زیرا آمریکا الگوی خیلی ها است و هر کار درست یا غلطی که انجام بدهد، فوری مود می شود!!!! به همین دلیل است که verilog از صنعت به کنار رفته و systemVerilog با استاندارد UVM IEEE1800 جای آن را گرفته است. خیلی ساده چون اینتل از این زبان استفاده می کند بقیه هم از آن استفاده می کنند.
  20. [quote name='100' timestamp='1374419274' post='323044'] سلام نمی شه به این ieeexplore حملات سایبری کنیم !؟ کلا این ها رو بی خیال .... سوال ساده دارم ... آیا توانایی این رو داریم که چیزی در حد پنتیوم 4 ها 10 سال پیش اینتل بسازیم !؟ [/quote] درود به دوست گرامی 100 و جناب AliMH من خیلی به این فکر کردم که یک جوری برای خودمون IEEE Account بسازیم باید بگویم که کار نشد ندارد ولی درست نیست. بعدها برای کشور دردسر می شود. فعلا بهترین روش کاری است که جناب AliMH می کردند یعنی یک دانشگاهی پیدا کنیم که رمزهاش لو رفته باشه و 2-3 روز استفاده کنیم قبل از اینکه باطل بشه اون رمزها !!!! کلا کار سختی است چون 2-3 هفته طول می کشد که دانشگاه جدید پیدا بکنیم. البته می توانیم از دوستانی که در خارج درس می خوانند هم بخواهیم برای ما مقاله بفرستند که من دلم نمی خواهد آنها را به خطر بیاندازم. در مورد ساختن پنتیوم 4 : خوب اگر منظور شما ساخت دقیق پنتیوم 4 است با لایه برداری و میکروسکوب الکترونی می توان کل مدار آن را بدست آورد و عین آن را در صورت وجود فب یا گیر آوردن فبی که مدار شما را بسازد در خارج، بسازید و این کار سواد چندانی نمی خواهد. به قول پروفسور دالی، معماری اینتل یک مثال خوب از یک معماری بد است. در سال 1366 کل تراشه 6502 را در شریف به کمک منشیها تبدیل به نقشه کردند که کار بسیار جالبی در زمان خود بود افسوس که دیگر نسل آن افراد منقرض شده و شریفی های امروز فقط در فکر گرفتن پذیرش هستند. اما اگر منظور شما طراحی تراشه ای است که معادل پنتیوم کار بکند باید بگویم که همین الان توانایی طراحی مشابه IBM Power-7 هم در داخل کشور وجود دارد پنتیوم 4 که کاری ندارد اما کار هر کس نیست فقط یک تعدادی که خودشون علاقه مند بودند می توانند و در دانشگاه این چیزا درس داده نمی شود. مشکل اصلی تامین هزینه ساخت و از آن مشکلتر فروش است. معماری پنتیوم به خاطر رعایت Backward Compatibility با معماریهای X86 دارای پیچیدگی بسیار بی مورد شده است و روش دسترسی آن به فضای حافظه اینقدر پیچیده شده که خودشان هم گیج می شوند. در مورد دستورالعملهایی مانند AVX اینتل و 3DNow ای ام دی و MMX و غیره باید بگویم این دستورات برای دکور نیست و بسیار ضروری هستند. برای توضیح مجبورم یک کم معماری اینتل و مقلد او AMD را بشکافم. از پنتیوم پرو به بعد معماری تراشه های اینتل از حالت CISC به RISC تغییر کرد اما برای نگهداشتن Backward compatibility ظاهر آن را طوری باقی گذاشتند که کاربر احساس کند که کماکان با یک تراشه CISC طرف است (که باز هم پیچیدگی را افزود و مصرف بی خود را بالا برد) در معماری جدید اینتل از شرکت HP دستورالعمل های IA-32 و IA-64 را خرید و به X86 افزود تا کارایی را بالا ببرد و معماری داخلی تراشه را از فون نئومان به Data Flow تغییر داد. این معماری Data Flow در 1964 توسط Tomosolou معرفی شده بود اما در آن دوران امکان ساختش وجود نداشت. در نهایت این تراشه های پنتیوم پرو بوجود آمدند که در واقع یک تراشه RISC Data Flow بودند که ادای یک CISC Von Neumann را در می آوردند تا کاربر با همان روش قدیمی خود برنامه سازی بکند. البته مشکلات فراوانی بوجود آمد از جمله RUNTIME ERROR #200 که در نسخه های بعدی تراشه ها رفع شد زیرا در معماری Data Flow اصالت به Data داده می شود و هر دستورالعملی که در حافظه اجرا باشد و داده آن آماده باشد اجرا می شود بدون توجه به شماره خط دستورالعمل و در انتها یک واحد به نام Retirement وجود دارد که Register Bank و Data cache را طوری به روز می کند که کاربر خیال می کند که برنامه او به صورت سریال اجرا شده است. خوب این تراشه ها توانایی خوبی در پیاده سازی برنامه های پرداش سیگنال نداشتند و چون این برنامه ها سهم خوبی از بازار بودند اینتل تصمیم گرفت که دستورات MMX را که از پنتیوم 200MHz MMX به بعد ظاهر شده بودند در این تراشه ها توسعه دهد. MMX سری دستورالعملهایی بود که 4 برابر سریعتر از دستورات معمولی محاسبات ماتریسی را انجام می دادند که برای DSP بسیار مفید بود. می دانید که بعد از اینکه مهندس مخابرات سیستم، سیستم DSP (مثلا Match filter یک رادار) را در Matlab یا هر ابزار دیگر شبیه سازی کرد و از کارکرد آن مطمئن شد آن را اصطلاحا فیکس پوینت می کند(یعنی طوری ساده می کند که با اعداد اینتیجر و بدون ممیز قابل بیان باشد) و سپس آن را در اختیار پیاده ساز که یک مهندس سخت افزار است، می گذارد تا بر روی نرم افزار یا FPGA پیاده بکند. خوب این DSP فیکس پوینت شده را در سیستم های PC based با دستورات MMX پیاده می کردند و خوب هم جواب می داد در سیستمهای Embedded هم با DSP processor های TI یا Analog Device. بعدها برای محاسبات علمی نیاز به افزایش سرعت دستورات ممیز شناور پیدا شد. البته پدیده شکست اعداد صحیح هم باعث می شد که یک برنامه که ظاهری Integer دارد در نهایت Floating Point بشود (1.1 -0.1 مساوی با 1 نیست مساوی با 0.999999999999999 است زیرا 0.1 را نمی توان با اعداد باینری به دقت نشان داد) بنابراین دستورات Single Instruction Multiple Data (SIMD) ظاهر شدند این دستورات 4 برابر دستورات معمولی ممیز شناور در محاسبات ماتریسی به ما کارایی می دادند و با ست کردن یک گزینه در کامپایلر می توانستیم کد نوشته شده به زبان C یا Fortran را با استفاده از این دستورات کامپایل بکنیم و به سرعتهای بسیار خوبی دسترسی پیدا بکنیم. برای SIMD نسخه های SSE1,SSE2,SSE3,SSE4,SSE4.1,SSE4.1 به بازار آمد ولی بازار نیاز به سرعت بیشتر داشت به همین دلیل با آوردن AVX در تراشه های نسل دوم به بعد سریهای i3,i5 وi7 اقدام به 256 بیتی کردن دستورات SIMD نمودند که این یعنی 8 برابر سریعتر از دستورات معمولی ممیز شناور.بزودی AVX های 1024 بیتی هم به بازار خواهند آمد. بنابراین اهمیت این دستورات در کاربردهای علمی و کاربردهای DSP و ... که نیاز به سرعت بسیار بالای Double Precison (دقت مضاعف== اعداد 8 بایتی ممیز شناور) دارند کاملا درک می شود. برای اجرای این دستورات AVX درwin7 و بر روی نسل دوم i5 باید SP1 ویندوز 7 حتما نصب باشد تا حافظه RAM داخل دیکودر با میکروکد مناسب Patch بشود و این دستورات توسط پردازنده i5 نسل دوم قابل تفسیر و اجرا باشد. (فایل update.sys در ویندوز حاوی میکرو کدهای به روز شده است) در مورد تولید حرارت، باید بگویم که علت حرارت جریان است. حرکت حجم زیاد الکترون درون تراشه باعث تولید حرارت می شود.به این پدیده بادهای الکترونهای داغ هم گفته می شود که باعث قطع شدن مسیر های آلومینیومی می شد تا اینکه در پنتیوم 3 برای اولین باز توانستند مس را در آلومینیوم لامینیت بکنند و درون تراشه جای بدهند تا با سیلیسیوم واکنش نشان ندهد و در ضمن توان عبور دهی جریان زیاد شده و مسیرهای حساس قطع نشوند. فرمول ساده توان تلفاتی حرارتی مطابق زیر است: Teta= 0.5 * C * V * V * F * n * p + e^(beta*V) =Watt است. ترم دوم مربوط به توان استاتیک و ترم اول مربوط به توان تلافاتی داینامیک است که با فرکانس=F و تعدا گیت=n و احتمال سوئیچ کردن هر گیت=p و توان دوم ولتاژ نسبت مستقیم دارد به همین دلیل است که مرتب ولتاژ کاری تراشه ها را پایین می آورند و سعی می کنند تراشه در مود عادی در فرکانس پایینی کار بکند.p را نرم افزار شما تعیین می کند و C و Beta و n را تکنولوژی. حرارت تولیدی در یک تراشه معمولی 3 گیگاهرتزی به اندازه سطح خورشید است (5000 درجه) و یک تراشه 5 گیگاهرتزی به اندازه خروجی نازل یک راکت (حدود 11000 درجه سانتی گراد!!!!!) در قدیم برای دور کردن حرارت معمولا از مسیرهای تغذیه که به صورت Interdigitated درون تراشه پخش هستند استفاده می شد این مسیرها گرمای ترانزیستورها را دریافت می کردند و وقتی ویفر را خنک می کردیم این مسیرها هم خنک شده کل تراشه خنک می گردید.اما با این روش خنک سازی نمی توانستیم فرکانس را بالای 500 مگاهرتز ببریم. با ورود پنتیوم 3 علاوه بر مسیرهای مسی درون تراشه تکنولوژی Flipchip تراشه وارونه نیز پیاده شد در این تکنولوژی ویفر باندیگ شده و تعداد توپ در زیر آن کار پایه را انجام می دهند سپس بر روی یک مدار چاپی خاص قرار می گیرد این مدار چاپی دارای یک سری پایه (Pin grid) یا مجددا یک سری توپ است (Ball grid) و این پایه ها هستند که ما انها را به عنوان پایه تراشه می شناسیم. در تکنولوژی flipchip بر روی ویفر ترمال گریس ریخته و سپس بسته بندی می کنیم بنابراین داغترین نقطه تراشه مستقیم با ترمال گریس در تماس یوده و سپس با قاب فلزی تراشه که به هیت سینک متصل است در تماس می باشد. پیاده سازی پایپ های حرارتی هم امکان پذیر بود اما مشکل اصلی این پایپها اتلاف زیاد فضای محدود تراشه بود و هرچه سطح تراشه افزایش می یافت، تعداد کمتری تراشه درون یک دیسک قابل ساخت بود و در نتیجه قیمت تراشه به صورت وحشتناکی افزایش می یافت بنابراین از آنها به صورت چند منظوره و محدود استفاده می شود. این تکنولوژی Flip chip Pin grid array و ارتقاهای بعدی آن بود که باعث شد امروز ما بتوانیم کلاک 3.2 گیکاهرتز داشته باشیم. جالب است که بدانید اگر بتوانیم دمای تراشه را در روی 2 درجه سانتی گراد نگه بداریم سرعت پردازنده تا 15% می تواند افزایش بیابد. بر خلاف AMDها تراشه های اینتل دارای یک سیستم کامل حرارتی هستند و اگر دمای آنها از 100 درجه بیشتر شود خود را ریست می کنند و کلاک را هم پایین می آورند. اما تراشه های AMD در این شرایط معمولا با دود و آتش می سوزند.
  21. [quote name='AliMH' timestamp='1374408088' post='322998'] البته اتاق تمیز تو کشور ساخته میشه. [quote name='EMP' timestamp='1374404077' post='322967'] تراشه ها بر روی یک دیسکی با قطر حدود 8 اینچ ساخته می شوند و فضایی که در آن شرایط اتاق کلین وجود دارد بسیار محدود است. [/quote] خیلی خوشحالم که یکی مثل شما رو یافتم و کلی سوال ازتون دارم من یه سوالی دارم این 8 اینچ یا همون 300mm wafer که الان رایج هستن چرا میخوان برن روی 400mm? اگر اطلاعات دقیقتری راجع به fabrication و گیت های ترانزیستوهای جدید مثل FinFET و Tri-Gate دارید توضیح بدید دقیقا تفاوتهاشون در چیه؟ چه تفاوتی میان fabrication های Ram, NAND,SSD با پروسسور ها هست؟ سوال زیاده [/quote] خوب سئوالاتتون جالب هست و تا جایی که می دانم جواب می دهم. اتاق کلین درجات داره. تا جایی که من می دانم اتاق کلین مورد نیاز برای تراشه های با ابعاد نانومتریک را نمی توانند بسازند. تازه اتاق کلین ساختن یک چیز هست کلین نگهداشتن یک چیز دیگر. در مورد سایز دیسکهایی که بر روی آنها تراشه می سازند باید بگویم که محدودیتهای اتاق کلین و تجهیزات ساخت سایز این دیسکها را محدود کرده. هرچه سایز دیسک بیشتر باشد تعداد تراشه بیشتری در واحد زمان ساخته می شود و با توجه به اینکه هزینه ساخت یک تراشه هزینه کارخانه در واحد زمان تقسیم بر تعداد تراشه سالم ساخته شده است، به این می رسیم که همه سعی می کنند که قطر این دیسک را بیشتر بکنند اما محدودیتهای مکانیکی که در پاشیدن مواد به صورت یکنواخت بر روی دیسک وجود دارد و دستگاههای مربوطه و سایزهای کوچک اتاقهای کلین، مانع از این است. در مورد FinFET باید بگویم که مدت درازی است که دسترسی ما به سایت مقالات علمی این رشته ( ieeexplore ) قطع شده و مقاله ای در مورد آن نخوانده ام. فقط می دانم که دانشگاه برکلی در طی پروژه ای برای توسعه ترانزیستوری که از بارش نوترونها تاثیر کمتری بگیرد، این فنآوری را بر روی بستری از اکسید عایق (SOI) توسعه داد که به دلیل ویژگی هایش در مصرف کم مورد توجه سازندگان تراشه قرار گرفت. فنآوری Double-Gate transistor ساخت اینتل و بکار رفته در تراشه های Sandy Bridge بسیار به این فنآوری شباهت داشت که باعث مشکلاتی برای اینتل شد. داستان این است که هرچه نانومتر ابعاد ترانزیستور سیلیکونی کمتر می شود، نشت آن بیشتر می گردد و سازندگان برای افزایش تعداد ترانزیستور به محدودیت می خورند به همین دلیل فنآوری Tri-Gate اینتل هم توسعه داده شده است. در پلتفرم پروسسورهایSandy Bridge و Ivy Bridge که دستورالعملهای AVX یا SIMD 256bit در حال توسعه هستند و تا 4096 بیت هم درآینده خواهند رسید، نیاز به تعداد خیلی بیشتر ترانزیستور وجود دارد که این نیاز سازندگان را مجبور به یافتن روشهایی برای ساخت ترانزیستور با ابعاد نانومتریک ولی مصرف استاتیک کمتر کرد که نتیجه این تلاشها ساخته شدن تکنولوژی Tri-gate که کمی سریعتر ولی حداقل 2 برابر مصرف استاتیک کمتر دارد است. بدیهی است که جزئیات این فنآوری ها چندان در دسترس نیست و ابعاد نانومتری اینها مشکلات فراوانی در پایداری تراشه و قابلیت اطمینان آنها بوجود آورده که برای حل آن از تکنیکهایی استفاده شده که اعلام عمومی نشده است و احتمالا نمی شود. کارهایی که در آزمایشگاهای داخلی بر روی شبیه ساز انجام می شود دست کمی از این تکنولوژی ها ندارد اما هدفمند نیست و بازاری از آن پشتیبانی نمی کند و بعد از چاپ مقاله انبار می شوند در کتابخانه و راهی به صنعت ندارند. جالب است که بدانید ما ترانزیستور خیلی سریع ایرانی هم داریم. یکی از سریعترین ترانزیستورهای جهان ساخت دکتر فرشید رئیسی از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی است که soliton transistor نامیده می شود. در مورد fabrication تراشه های حافظه و پروسسورها باید بگویم که چندان فرقی در ساخت ندارند تنها فرق اساسی این است که DRC پروسسورها معمولا ظریفترین است و ما درون پروسسورهای اینتل هم NAND FLASH داریم و هم SRAM و هم Dynamic RAM که با همان DRC یا کمی بزرکتر ساخته می شوند! اصولا یک طراح تراشه در روز بیش از 20 ترانزیستور را نمی تواند در کنار هم به صورت Full Custom قرار بدهد. معمولا شرکتها یک سری طرح آماده را می خرند و به هم متصل می کنند. اینتل هم این کار را انجام می دهد و بین سلولهای خریده شده را می سازد.(Cell based design) از NAND FLASH در ساخت دیکودر دستورالعملها و میکروپروگرام استفاده می شود ( اینتل با برنامه ریزی NAND FLASH موجود در ماژول دیکودر قادر به تعریف میکروکدها (دستورالعملها) است و با استفاده از حافظه استاتیک درون دیکودر قادر به تعریف میکروکد جدید و دستورالعمل جدید دلخواهمان برای پردازنده اینتل و AMD هستیم. با به روز رسانی BIOS و یا نصب سرویس پک جدید برای OS یکی از کارهای خوبی که انجام می شود رفع نقص میکرو کدهای قبلی است با پر کردن همین حافظه ) اما اینکه یک سری تخصصی فقط RAM و حافظه می سازند برای این است که اینطوری هزینه هایشان پایین می آید و خط تولید روز به روز نرخ تولید سالمش به کل تولید بالاتر رفته تراشه ارزانتر می شود در ضمن این قطعات مصرفی بوده و بازار امن خودشان را بر خلاف دیگر تراشه ها دارند. در ضمن پردازنده ها تعداد بسیار زیادی پایه دارند که باندینگ آنها و ساخت Package تراشه خودش یک فوق تخصص است. در حالیکه Package های حافظه ها خیلی ساده تر هستند کلا در فب یک ساختمان سیلیکونی ساخته می شود که اگر تکراری شود، کیفیت بالا می رود و قیمت پایین می آید. به همین دلیل است که تراشه های FinFET پیاده شده بر روی SOI بسیار گران هستند زیرا تعداد موارد مصرف و تولید آنها بسیار کم و در نتیجه قیمت بسیار بالا است. شاید تعجب کنید که بدانید یک سوکت پلاستیکی ZIF برای یک FPGA با 1135 پایه، قیمتی حدود 1500 دلار دارد!!!! (==تولید پایین ==> قیمت بالا) حتما شنیده اید که بعضی تراشه ها نسخه AeroSpace دارند که خیلی گرانتر است. گرانی این تراشه ها فقط به دلیل حجم 3.5 برابر به دلیلTripple Module Redundancy نیست بلکه به دلیل پیاده سازی عموما بر روی SOI و تعداد تولید بسیار کم است که قیمت را نجومی می کند و رقم 60000 دلار برای یک تراشه FPGA سری QV که Aerospace هست اصلا رقم زیادی نیست.
  22. [quote name='TALASH' timestamp='1374400723' post='322955'] دوستان ببخشیدا ولی یخورده زیر دیپلم صحبت کنید ما هم سر در بیاریم این فب اصلا چیست؟ [/quote] فب داستان درازی دارد که ریز آن را می توانید در کتاب ULSI technology یا کتابهای مشابه بخوانید. به کارخانه ای که در آن تراشه ساخته می شود فب == FAB می گویند. به شرکتهایی که مثل ARM و Xilinx دارای فب نیستند و از ظرفیت خالی فب دیگران استفاده می کنند، Fab less == فبلس می گویند. سخت ترین قسمت ساخت یک فب بعد از ایجاد توانایی لیتوگرافی در ابعاد نانومتریک، و توانایی تولید متریال مناسب و با کیفیت و آب DI، ساخت اتاق تمیزی است که ذرات بزرگتر از ویروس در آن نباشد و با آب DI == دی یونایزد مرتبا شسته شده و وکیوم گردد. در فب کسی آرایش نمی کند، ماهی و موارد مشابه غذاهای ید دار مصرف نمی کند، از خوشبو کننده استفاده نمی کند و افراد روزانه از یک تونل شستشو و سپس وکیوم عبور کرده لباسی که در عکس اصلی تاپیک می بینید را می پوشند. اگر یک شیشه خالی نوشابه به اتاق کلین راه بیاید، یا یک قطره خون در این اتاق بریزد ماهها شستشو و وکیوم لازم است تا اتاق کلین از ذرات بخار شکر و پروتئین آلبومین پاک گردد. اگر یک پیچ را بخواهند سفت بکنند، ابندا ابزار را در اتوکلاو گذاشته شسته و استریل می کنند و سپس زیر یک تابشگر اولتراسونیک ذرات احتمالی چسبیده به آن را جدا می کنند و سپس ابزار را لامینیت کرده داخل فب می برند کار را انجام می دهند و فب شستشو و کیوم می شود.هیچ کاغذی به قسمت کلین فب راه ندارد و در صورت نیاز باید قبل از ورود لامینیت شود تا ذرات کاغذ در هوای فب منتشر نشود. فشار هوا در یک فب همواره + است تا گرد و خاک نتوانند وارد شوند و علاوه بر همه اینها کل سازه قسمت حساس فب بر روی دمپرهایی ساخته شده که جلوی زمین لرزه های خفیف ناشی از حرکات خفیف زمین (که معمولا توسط انسان احساس نمی شود) را می گیرد و برای صداهای بیرونی نیز امکاناتی دیده شده که وارد نشوند. تراشه ها بر روی یک دیسکی با قطر حدود 8 اینچ ساخته می شوند و فضایی که در آن شرایط اتاق کلین وجود دارد بسیار محدود است. محل فب معمولا از خیابانها و جاده ها و اتوبانها و فرودگاهها دور است تا حرکات وسایل نقلیه بر روی زمین ارتعاش ایجاد نکند و هزینه دمپرها پایین بیاید. این دیسکها توسط رباطهای خاصی حمل می شوند که هیچگونه لرزشی در دیسک ایجاد نشود زیرا اگر با دست حمل شوند و در جای خود قرار بگیرند دامنه لرزشی که تا مدتها در آنها وجود دارد کارکردی مانند زلزله یا صدای زیاد داشته و باعث عدم یکنواختی در نشستن مواد بر روی دیسک می شود که به آن Contamination noise می گویند. با این اوصاف معمولا تراشه هایی که به لبه دیسک نزدیک هستند کیفیت کمتری دارند و در تولید این تراشه ها را با -1 ، -2 ، -3 ، -4 و -5 الی -n رده بندی می کنند. درست مثل لبه نان تافتون
  23. [quote name='mahdavi3d' timestamp='1374391251' post='322907'] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]جناب AliMH گرامی، اگر روند حرکت اینتل به سمت 14 را اطلاع دارید ممنون می‌شوم یک توضیحی بدهید. آیا مدیریت پروژه‌ای در این مقیاس برای سایر فب‌ها غیر ممکن بوده؟ یا اینتل تحقیقات انحصاری در این زمینه انجام داده؟ یا...؟ (چون تا آنجا که می‌دانم اینتل خودش که تجهیزاتش را نمی‌سازد. بلکه مثلا از KLA Tenkor و...خریداری می‌کند.)[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]-----------------------[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]EMP عزیز، یک سوال دیگر هم از شما دارم. آیا فناوری مد نظر شما (اکسید لیتیوم و نانولوله‌ها و..) کلا فرایند های این صنعت را زیررو رو خواهد کرد؟ آیا مثلا در آینده دیگر نیازی به فرایند‌های فوتولیتوگرافی نخواهد بود و مثلا کارل‌زایس و ای‌اس‌ام‌ال به گل خواهند نشست! یا اینکه صرفا مجبور می‌شوند متدهایشان را عوض کنند؟ آیا با تغییر فناوری، تولیدکننده های کنونی تجهیزات ساخت، با تغییراتی در سیستم‌های موجودشان می‌توانند باقی بمانند یا کلا باید بی‌خیال بشوند! اصلا مگه بی خیال می‌شوند!؟ [/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]به نظر بنده کسانی که تجهیزات را می‌سازند، توسعه می‌دهند و به کار می‌گیرند و در این چرخه حضور مستمر دارند قادر به تعیین روند آینده صنعت میکروالکترونیک خواهند بود و تا زمانی که وارد این چرخه نشده باشیم، نمی‌توانیم نقطه اثری ایجاد کنیم.[/font][/size] [/quote] به طور کلی هم اکنون نیز فن آوری فوتونیک به صورت صنعتی وجود دارد اما 2 عامل باعث می شود که فوتونیک تکنولوژی مورد استفاده تراشه کامپیوتر شما نباشد. عامل اول این است که ادعا شده نرخ تولید تراشه های لیتومی سالم خیلی پایین بوده و قیمت آنها مقرون به صرفه نمی شود!!!! (فقط بهانه است) عامل دوم این است که سرمایه گذاری های عظیم انجام شده توسط تولید کنندگان بزرگ بی اثر شده و باید قبل از اینکه سود لازم را برگرداند بازنشست شوند. جالب است که سرنوشت فوتونیک خیلی شبیه به خودروهای الکتریکی است. کارتلهای نفتی و شرکتهای خودرو سازی نمی خواهند که چنین خودرویی تولید انبوه شود زیرا ور شکست می شوند حالا این را بگذارید کنار طرفیت ما. ما دهها دانشجوی دکترای فیزیک، برق و کامپیوتر داریم که نمی دانیم برای آنها چه پروژه ای تعریف بکنیم. اگر ما آنها را به سمت تدوین روشهای ساخت تراشه های لیتیومی اقتصادی ببریم، با وجود میزان لیتیوم بسیار زیاد در آب خروجی از چاههای نفت ، آینده دنیا را بدست گرفته ایم به همین سادگی. یک کم پول یک کم انگیزه و یک کم مدیریت ، امنیت آیندگان ما را تامین خواهد کرد. می دانید که تراشه های فوتونیکی بدون داشتن مشکل EMC با کلاک 1000 گیگاهرتز کار می کنند و کشوری که این تراشه ها را دارد قطعا ابر قدرت می شود و علاوه بر آن دیگر Fanout ترانزیستورهای نوری حداکثر 100 نیست و شما می توانید خروجی یک ترانزیستور نوری را به صدها ورودی دیگر متصل بکنید. به عبارت دیگر اگر روزی قرار باشد سخت افزاری قابل رقابت با مغز انسان ساخته شود، از ترانزیستورهای الکترونیکی با Fanout حداکثر 100 ساخته نیست اما از ترانزیستورهای نوری ساخته است. در مورد طی کردن مراحل با شما زیاد هم عقیده نیستم . در علم کامپیوتر همواره جدیدترین کامپایلر، جدیدترین معماری و ... مهم است و نیازی نیست برای ساختن یک خودروی امروزی ابتدا خودرویی با موتور بخار بسازیم و بعد خودرویی با موتور بنزینی و بعد خوردویی با موتور الکتریکی و ... از ابتدا می توان خودرو آخری را ساخت. در کامپیوتر و ULSI هم همینطور است. نیازی نیست که ما تکنولوژی های لیتوگرافی قدیمی را یکی یکی تکرار بکنیم. کافی است مثل چینی ها تکنولوژی مورد نیاز را کسب و آن را بهینه بکنید. یادم می آید که طی یک پروژه دانشگاهی در استرالیا یک فب ساخته شد که نیازی به اتاق کلین نداشت!!! تامین کنندگان مالی و شرکتهای بزرگی که به آن دانشگاه پروژه می دادند اینقدر اینها را تحت فشار گذاشتند که کار را ادامه ندادند. معلوم است که اگر با روش ساده تری بشود تراشه ساخت سرمایه گذاری های چندین میلیاردی اینتل هوا می شود. در حالیکه کاری جالب و اقتصادی و قابل ادامه دادن بود و ارزش ریسک کردن چند ده میلیون دلار را داشت. از این اتفاقات در عالم صنعت سرمایه داری زیاد می افتد. [b]بحث خودی غیر خودی نیست.[/b] در سرمایه داری فقط پول است که خودی است و لا غیر. کلا صنعت از روشهای انقلابی دوری می کند و فقط دنبال تکامل تدریجی است. حال که چنین صنعتی در ایران وجود ندارد [b]ما باید از راهی برویم که دیگران به خاطر اینرسی خود نمی توانند بروند و از مزیت خود استفاده بکنیم[/b]. ما هم می توانیم کاری بکنیم که دنباله کار دیگران نباشد تا اینکه آنها بیایند به دنبال ما و این دور از دسترس نیست. این همه دانشجوی دکترای بی کار داریم هر کدام یک ایده بدهند کافی است تا همه مشکلات حل شود. دوستانی در دانشگاههای خارجی دارم که همیشه می گویند آرزوی دانشجویی دارند که مثل ایران با کنکور انتخاب شده باشد. در مورد به گل نشستن [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]کارل‌زایس و ای‌اس‌ام‌ال باید بگویم که چنین نیست مطمئنا اینها برای فوتونیک و نانو الکترونیک برنامه دارند ولی فعلا صرف نمی کند که محصولاتشان را عرضه بکنند در سطح وسیع این کمپانی ها ریشه دارتر از این هستند که به آسانی به گل بنشینند.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]اما در مورد اینتل. اخیرا یکی از رئسای یهودی اینتل را مجبور به بازنشستگی کردند. می دانید چرا؟ زیرا ایشان ایده تبلت ارائه شده توسط استیوجابز را صرفا به دلیل اینکه جابز [b]نیمه سوری[/b] بوده است، مسخره کرده و جابز مجبور می شود به سراغ اپل برود و به این ترتیب خسارت بسیار سنگینی به اینتل خورد. تیم تراشه "اتم" سرنوشتی مانند ایتانیوم پیدا کرد.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]از آن بدتر این است که اینتل اینقدر بزرگ شده که به قول خودشان هیچ کار درستی نمی تواند انجام بدهد و یک شرکت فسقلی انگلیسی (ARM)[/font][/size] بدون داشتن هیچکدام از امکانات اینتل، سهم وسیعی از بازار او را اشغال کرده. اگر می بینید که تا به حال شرکتهایی مانند ARM یا Xilinx در ایران بوجود نیامده نه به دلیل تخصص ناکافی موجود در کشور است یا به دلیل نبود طراح خوش فکر بلکه به خاطر تحریمهای 34 ساله است. چنین شرکتهایی وجود ندارند زیرا بازار ندارند.
  24. [quote name='mahdavi3d' timestamp='1374386517' post='322897'] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]EMP عزیز، خوب شما خودتان به موضوع مسلط هستید. ولیکن درسته که فناوری مدنظر شما در وهله اول به فب نیاز نداره (آیا در وهله دوم - تولید انبوه - داره؟ ) ولیکن اگر بخواهد جدی بهش پرداخته بشود، هم به تحقیقات نظری و هم به تجهیزات آزمایشگاهی (لَب) (هم خود تجهیزات و هم ساخت تجهیزات) نیاز داره. غیر اینه!؟[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]و موضوع دیگر اینکه بالاخره باید از یک جایی شروع کرد دیگر! آیا میشه ما در فرایند صنعتی فناوری فعلی حرف و سابقه‌ای برای گفتن نداشته باشیم اما انتظار داشته باشیم که یکدفعه وارد فاز صنعتی فناوری بعدی بشویم؟ آیا امکانش هست؟ (این یک سوال کاملا جدی برای بنده هست. آیا امکانش هست؟)[/font][/size] [/quote] درود به جناب نصیر ایرانی و مهدوی من منکر تکنولوژی سیلیکونی فعلی نمی شوم و معتقد هستم که باید در این زمینه هم سرمایه گذاری بشود اما هیچ کدام از دولتها چنین اعتقادی ندارند و حتی فب دست دومی که ما در دانشگاه وارد کرده بودیم را چندین سال در گمرک نگهداشتند و نمی گذاشتند که ما استفاده کنیم. وقتی هم که اجازه دادند تا برایش بودجه نصب بگیریم و نصب بشود اینقدر قدیمی بود که به هیچ دردی نمی خورد. ایران در میکروالکترونیک و MEMS خیلی از سطح برتر دنیا عقب نیست. و اون مراحلی که شما می گویید قبلا طی شده است. برای فوتونیک اگر ما فب بسازیم با توجه به کندی که در سیستم مدیریتی ایران هست وقتی که آماده بشود، قابل استفاده خواهد بود اما اگر برای الکترونیک بخواهیم تجربه گذشته را تکرار بکنیم خنده دار می شود. سالها پیش تراشه 32 بیتی پردازنده کاملا ایرانی ساخته شد اما آیا بازار از آن استقبال کرد؟!؟! ایراد این تراشه معماری آن نبود ایراد نام ایران و عدم توانایی بازاریابی برای آن به دلایل فراوان از جمله تحریم های تکنولوژی بود که آن موقع تکنولوژی زیر 25 صدم میکرون برای ایران ممنوع بود. بیش از 11 درصد مقالات VLSI که در دنیا چاپ می شود نویسنده ایرانی دارد (اینقدر مقاله نانو الکترونیک چاپ کردیم که آمریکا به وحشت افتاده و بودجه ویژه برای حمایت از تزهای نانو الکترونیک تصویب کرده) و این یعنی ما در این تکنولوژی خیلی وقت هست که وارد مراحل پیشرفته شده ایم. همین تراشه Power-7 آی بی ام هم در مود بوست از یکی از ایده های معماران ایرانی استفاده کرده است. برای ساخت فب ما پول می خواهیم و مدیریت که هیچکدام را نداریم برای همین امثال دکتر فتوت برای خودشان در خارج از ایران با فبها قرارداد می بندند و کارهای بسیار خوبی انجام داده و می دهند. در پاسخ به جناب ALiMH باید بگویم حرف شما تا حدودی درست است اما به یاد داشته باشید که فب در چرخه تولید تراشه جایگاهی امنیتی هم دارد. بطور کلی در 3 سطح تروجان های سخت افزاری وارد تراشه می شوند. سطح اول مهندسان ناراضی است (که قابل حل است) سطح دوم استفاده از ابزار سنتز خارجی است (که تا وقتی سینتسایزر نمی سازیم قابل حل نیست ) و سطح سوم، فب است. اگر فب خاص خودتان را برای ساخت تراشه های بکار رفته در نقاط حساس نداشته باشید (مانند چین) در واقع امنیت ملی ندارید. اینجا صحبت از پیشرفت نیست اینجا صحبت از امنیت ملی است. به یاد داشته باشید که تراشه های رادارهای فرانسوی با دریافت یک سیگنال خاص در سال 2003 از کار افتادند و عراق دچار مشکل در پوشش دفاعی شد. در مورد تکنولوژی هایی که گفتین مثل 28nm و 130nm و 90nm و 14nm باید یک مطلب را خدمت شما عرض کنم. اینها نماد پیشرفت نیست!!!! اینها نماد به بن بست رسیدن تکنولوژی سیلیکونی فعلی است که راه کار را فقط در ریز تر شدن دیده اند. تراشه با نانومتر پایینتر از 100 دارای مشکلات بسیار مشابه تراشه های با نانومتر بالاتر در فضا است و اگر بخواهید یک طراحی امن مثلا در خودرو داشته باشید و از روشهای گران طراحی هوا فضا مثل TMR و Scrubbing و استفاده نکنید، بهتر است از تراشه های بالاتر از 100نانو متر استفاده شود. بنابراین نانومتر پایین در تراشه سیلیکونی همچین آش دهن سوزی هم نیست. میزان Hardware Variability در تراشه 14 نانو متر به قدری زیاد است که برای کارکرد درست آن باید رویش Proactive Software اجرا کنید و کلی زمان طراحی را برای یک طراحی در سطح دریا اضافه کنید. میزان نشت ترانزیستورها در این فناوری آنقدر زیاد است که شما مقدار بسیار زیادی توان استاتیک دارید که کاربرد این تراشه را در اکثر پروژه های دفاعی و پروژه های فضایی و پروژه هایی که با باطری درایو می شوند بسیار مشکل می کند. حالا مشکلات EMC به کنار. همین الان به ازای هر گیگابایت حافظه RAM در PC در طول یک ماه در سطح دریا و زیر سقف شما حتما یک مورد SEU دارید!!! به همین دلیل است که تمام Server ها باید از نوعی از RAM استفاده بکنند که می تواند SEU را برطرف بکند در غیر اینصورت کل جابه جایی داده و محاسباتشان در خطر است.
  25. در یک طرف ما فرصت سوزی می کنیم در طرف دیگه اماراتی ها فرصت سازی. مشهور است که به یک فرمانده صفوی گفتند که چرا از تعداد قلیلی افغان شکست خوردید و او جواب می دهد "ما می زدیم به گل آنها می زدند به دل" خوشبختانه بوی الرحمن تراشه های سیلیکونی به هوا رفته و مونتاژ یک فب امارات را به جایی نمی رساند. اما ای دریغ و افسوس که در کشوری که پروفسور مهاجر زاده ها، پروفسور ناوی ها، پروفسور فتوتها و پروفسور حیدری ها هنوز وجود دارند دولت ما فقط منتظر است که اینها فوت شوند و برایشان نکوداشت بگیرد و کار را به عطاردی ها و ... می سپارد که نتیجه آن همین می شود که شده. امروز ما باید سریع برویم سراغ فوتونیک بر پایه اکسید لیتیم و نانو الکترونیک برپایه تیوبهای کربنی و بنزن و ... تا در قرن آینده حرفی برای گفتن داشته باشیم.