EMP

Eminent-User
  • تعداد محتوا

    387
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    23

تمامی ارسال های EMP

  1. درود وقتی من نوشتم ابر رسانا منظورم super conductor نبود منظورم conductive cloud بود. نیازی به ابر رسانا بودن نیست. همینکه هدایت را برقرار بکند همه پستها و مدارها و ... دچار مشکل می شوند.
  2. دقیقا درست می فرمایید. ولی وقتی که ذرات این smoke هادی باشند آنگاه همه چیز به همه چیز وصل می شود همه ایزولاسیونهای درون مداری را به هم می ریزد و .... وقتی برای دود زایی ساخته می شوند، کاری می کنند که این ذرات هادی نباشند تا برای وسایلی که قرار است حفاظت بکنند، مشکل ایجاد نشود ولی با همین روش تولید می شود ذرات هادی تولید کرد که اتصال کوتاه های وحشتناکی را می توانند موجب بشوند.
  3. درود من الان به کامپیوترهای اون موقع دسترسی ندارم و فراموش کرده ام که مشخصات دقیق سلاح پیشرفته گرافیتی سندش کجا بود ولی یک چند تا لیک براتون می گذارم که نشان بدهم چنین چیزی وجود دارد  که کاربردهای فراوان دیگری هم می تواند داشته باشد که اینجا البته برای حفاظت وسایل است.   http://en.cnki.com.cn/Article_en/CJFDTOTAL-JGHW200703022.htm http://en.cnki.com.cn/Article_en/CJFDTOTAL-HGPI200402000.htm http://en.cnki.com.cn/Article_en/CJFDTOTAL-HNCL200701018.htm این یکی هم خیلی جالب است http://en.cnki.com.cn/Article_en/CJFDTOTAL-HXSS200403003.htm
  4. درود خیلی سال پیش به من یک پروژه ای داده شد که خروجی آن ایمن سازی پستهای فشار قوی، توزیع و فوق توزیع در مقابل بمبهای گرافیتی بود. آن موقع آمریکایی ها بر علیه صربها از این بمبها استفاده کرده بودند و صربها هم با پیش دستی با پاشش نوعی گریس روی خطوط و ترانسفورمرهای قدرت مانع از این شده بودند که نوارهای گرافیتی کارشان را انجام بدهند. در نتیجه آمریکایی ها این نقاط را با بمبهای تخریبی هدف قرار دادند و با خاک یکسان کردند. هم زمان آمریکایی ها نسل نوینی از بمبهای گرافیتی را توسعه دادند که همین ریزگردهای هادی بود. من دستور داشتم که بر علیه هر دو این موارد راه حل بدهم برای وزارت نیرو و البته منابع خارجی به ویژه چینی را هم بررسی بکنیم که ببینیم فیزیک دانهای آنها چه کرده اند برای مقابله با این مشکل. که ما مقالاتی در بانک ملی دانش چین (CNKI) یافتیم که قابل دسترسی نبود در نتیجه راه کارهایی که به ذهن ناقصمون می رسید ارائه دادیم. ممکن است که در تسلیحاتی که برای فروش گذاشته اند نامی از این ابر ریزگرد گرافیتی هادی نباشد ولی آن موقع که بررسی می کردیم روی این پروژه دریافتیم که آمریکایی ها مخصوص افرادی که می خواهند از راه حل صربها استفاده بکنند سلاح جدید را توسعه داده اند. وقتی که قطب فیزیک باشی خیلی راحت می توانی انعطاف داشته باشی و تولید تسلیحات جدید بکنی.
  5. درود مهندس مکانیک نیستم ولی موشک کروزی که اینقدر بالش بزرگ باشد که با موتور پیستونی بتواند به پرواز در آید دیگر اسمش موشک نیست بلکه پهپاد است. البته برای تخیل مرزی نیست و شاید بد نباشد که این دو وسیله را ما ترکیب کنیم. سر های جنگی گرافیتی دو نوع هستند یکی که نوعی ابر ریزگرد گرافیتی تولید می کند که نوعی است که کاربر آن آمریکا هست  و تنها راه مقابله با آن این است که در اطراف مناطق حساس امکانات ویژه ای نصب بشود و دیگری نوعی که نوارهای بسیار بلند و نسوز و محکم و بسیار سبک گرافیتی را به اطراف می پراکند که تقریبا هر کشوری می تواند تولید کند و راه مقابله ساده تری دارد ولی هر دو نوع می تواند مانع خزش و پرش جنگنده بشوند. از نظر فناوری تولید هم سخت تر از ساخت نوار کاست نیست ولی نمی دانم که کسی در این زمینه سرمایه گذاری کرده باشد یا خیر. سالها پیش یکی از وظایف پدافند غیر عامل هم ایمن کردن شبکه توزیع و فوق توزیع برق ایران در مقابل این نوع بمبها بوده است زیرا احتمال استفاده این نوع بمب توسط متحدان آمریکا بر علیه ایران قطعی فرض شده بوده است. از نظر اینکه با چه نوع بمب یا موشکی هم پرتاب شوند مهم نیست. هر چقدر که مهمات معمولی حرارت تولید بکند نمی تواند رشته ها یا ریزگرد های گرافیتی را خراب بکند. هر چقدر هم که سرعت موشک زیاد باشد به محض انفجار الیاف یا پودر پخش شده و سرعتش کم می شود زیرا که خیلی سبک هستند. بد بختی اینجا است که منطقه مورد هدف قرار گرفته تا مدتها دچار مشکل می شود تا همه الیاف جمع شوند. بنابراین با موشک بالستیک هم کاملا قابل پرتاب هستند و اگر دشمن حماقت بکند و موشک را در ارتفاع بالا هدف قرار بدهد، منطقه بزرگتری آلوده می شود و خسارت بیشتری می خورد.
  6. خوب بهتر از من می دانید که اکو راداری و اثر اپتیکی یک پهپاد کامپوزیت ملخ دار بسیار کمتر از یک موشک کروز است که در خروجی نازل موتور آن هم حرارت خیلی زیاد وجود دارد و هم پودر آلومینیوم و براده فلز فراوان ناشی از خردگی موتور که باعث اکوی راداری زیاد و کشف هدف توسط رادارهای پرنده می شود در ضمن تولید و تست موشک کروز بسیار پر هزینه هست و ما هم آمریکا نداریم پشت سرمان که مرتب انبارهای ما را با موشکهای کهنه خود پر بکند. سیستم پشتیبانی مالی مناسبی هم که وجود ندارد که برای نیروها تجهیزات گران تهیه بشود. فقط 10 درصد هزینه ای که ایرانی ها برای خرید سیگار و مواد مخدر و لوازم آرایش می کنند اگر خرج سامانه های دفاعی می شد ما امروز دشمن نداشتیم.   در حالیکه یک پهپاد کامپوزیت یا پلاستیکی که با پرینتر سه بعدی پرینت شده است می تواند با یک نرم افزار و یک میکروکنترلر 7000 تومانی و یک گیرنده رادیویی بسیار ارزان قیمت تا فاصله بسیار نزدیک هدف در اختفاء کامل پرواز بکند بدون اینکه نیاز به کنترل رادیویی داشته باشد و نزدیک هدف هم موتورهایش را خاموش بکند و ..... علاوه بر این  موشک کروز اگر دارای آنتن های پیمایش زمین برای مسیر یابی باشد، ممکن است توسط سامانه های الینت کشف بشود.
  7. ترکیب استفاده از فاتح 313 برای تخریب تانکهای سوخت و انبارهای مهمات و استفاده از موشکهای دوربرد کم دقت با سر حنگی گرافیتی کار هر پایگاه هوایی منطقه ای را می تواند تمام بکند. باندی که بر اثر یک سر جنگی گرافیتی آلوده به نوارهای بلند و هادی و محکم و نسوز گرافیتی شده تا جمع آوری آنها قابل استفاده نیست حتی رادارهای سایتهای پاتریوت هم تا همه این نوارها جمع نشوند دچار مشکل متناوب هستند و با هر بادی که بوزد ممکن است نواری به دور آنتن بپیچد و مشکل ساز شود و این علاوه بر آن است که بعد از پایین آمدن زشته های گرافیتی، برق شهری پایگاه قطع شده است.   اما نیروی هوایی چه می تواند بکند؟ پاسخ: استفاده گسترده از پهپاد در ابعاد کرار به عنوان هدف انحرافی، بمب افکن تهاجمی، شکاری هوا به هوا و پرنده انتحاری (کروز فقرا) می تواند نسخه پایگاهای دشمنان منطقه ای را بپیچد. در این مانور هم از پهپاد استفاده شده است. بدیهی است که گزینه دیگر استفاده از کروزهای هواپایه هوا به سطح است که حامل کروز می تواند از خراسان به پرواز در بیاید، در وسط ایران موشک را رها بکند و سپس ... البته برای دشمنان منطقه ای ما پهپاد های انتحاری نیروی زمینی کافی است اگر به تعداد کافی موجود باشد.
  8. منظورش احتمالا این است که به جای استفاده از مگنترون و جریان شدید الکترون خروجی آن، از ترانزیستورهای قدرت فرکانس بالا استفاده شده است. مزیت این روش ساخت رادار این است که پرش فرکانسی در بازه وسیعتری انجام می شود. زمان پرش خیلی مناسب است و اندازه رادار هم خیلی جمع و جور است. ایرادش هم قدرت خروجی کمتر است که خیلی مهم نیست زیرا با توجه به وجود تراشه های FPGA قدرتمند امروزی با سختی قابل تحملی می شود با تشعشع کمتر برد عملیاتی و دقت بیشتری داشت. در واقع با پردازش سنگین، قدرت خروجی آنتن را کم می کنیم و مضرات رادار را هم برای محیط اطراف کم می کنیم ولی حتی برد بیشتری هم می توانیم داشته باشیم. اگر ما تکنولوژی نه چندان پیچیده ساخت ترانزیستور های گالیوم نیترید را داشتیم امروز می توانستیم ترانزیستورهای قدرتی داشته باشیم که در فرکانس مناسب کار بکنند و دمای بالایی را هم بتوانند تحمل بکنند و به این صورت رادار هواپایه پیشرفته و ارزانی هم بسازیم.
  9. EMP

    علت هاي سقوط ساسانيان

    درود هر مرجع معتبری را که خواستیددر مورد مجلس مهان بخوانید. وظیفه مجلس مهان فقط مشاورت و دخالت در کار شاه نبوده است. این مجلس شاخه های فراوانی داشته که یکی از این شاخه ها وظیفه ارتقاء افراد عادی و پایین آوردن افراد از طبقات بالاتر را با نظر قضات به عهده داشته است. یکی دیگر از این شاخه ها مسئولیت نظارت بر احکام تبعید را داشته. در آن روزگار بالاترین مجازات اعدام نبوده بلکه تبعید بوده. و از آنجایی که در اطراف ایران بی ثباتی بسیار زیاد بوده همینکه کسی از ایران خارج می شده و زنده باز می گشته و سفرنامه معتبری می آورده بخشیده می شده است. زیرا بر این باور بوده اند که خدا او را از بردگی یا مرگ حفظ کرده است و دیگر بنده خدا نباید او را مجازات بکند. مجلس مهان سفرنامه را بررسی می کرده و در صورت اثبات تقلبی بودن مجرم از تبعید بازگشته اعدام می شده. امروز هم وقتی که شما به سفر یا سربازی یا ... می روید مادریا همسر شما شما را از زیر قرآن عبور می دهد و سپس پشت سر شما روی زمین خشک آب می ریزند. این ریختن آب بر زمین خشک از این باب بوده که اعتقاد داشتند که کسی که به سفر دور برود احتمال زنده بازگشتنش بسیار کم است بنابراین از آنجا که هنگام دنیا آمدن یک ایرانی پدر خوانده برایش تعهد می داد که این کودک بر زمین خشک آب جاری خواهد کرد و باغ خواهد ساخت و اگر نسازد به جهنم می رود، عزیزان مسافر برایش آب بر زمین می ریختند تا اگر کشته شد به جهنم نرود. پدر من می گفت حج کسی قبول می شود که برود و باز نگردد!!! این اعتقاد تهرانی ها ناشی از خطرات این سفر در سالهای نه چندان دور داشته است.   مشابه وظیفه مجلس مهان در بسیاری از جوامع دیگر مثل چین، ساکنین اصلی آمریکا و حتی انگلستان هم وجود داشته. در انگلستان هنوز هم کسی به مقام آقا مفتخر نمی شود مگر اینکه کار مهمی برای کشور کرده باشد. ساکنین اصلی آمریکا هم فاقد اسم بودند مگر اینکه کار مهمی برای قبیله می کردند یعنی از خود گذشتگی و یا لیاقت نشان می دادند. در ایران هم چنین ساختاری وجود داشته که خیلی بهتر از کنکور امروز بوده. نتیجه این سیستم بی طبقه امروزی دانش آموخته هایی است که با اینکه افراد باهوشی هستند ولی تعداد افراد مفید آنها بسیار کم است. عملا چاقوی علم به دست افرادی داده شده که اهلیت علم را ندارند و آنهایی که اهلیت دارند در اقلیت هستند. یک نگاه به عملکرد پزشکان محترم گویای همه چیز است. در ضمن در سیستم طبقاتی یک نفر که جد اندر جد نظامی بوده، به آنچنان لیاقتی در کارش می رسید که هرگز در عمر یک انسان دست یافتنی نبود. یک پزشک ساسانی از بیماران پولی دریافت نمی کرد و فقط به علم پزشکی فکر می کرد و باید به آنها پرداخت هم می کرده است و پزشکی که جد اندر جد پزشک بوده بسیار با پزشکی که امروز نفر اول کنکور بشود و 10 سال دیگه با چاقو سراغ ما بیاید خیلی فرق دارد. نتیجه آن سیستم هر چه بود نتیجه ای بهتر از بی سیستمی امروز هست. شهید چمران میگوید قبول دارم که تقوا از تخصص مهم تر است اما کسی که یدون تخصص مسئولیتی را می پذیرد قطعا بی تقوا است. این جمله را باید با طلا بنویسند و همه جا آویزان بکنند. خوب با این تعریف این سیستم امروزی چند تا مدیر با تقوا دارد؟ این آقایان سیاسی که روی خودرو سازی و فوتبال و ... چنبره زده اند چقدر کارشان را بلد هستند. سایپا که شرکتی سود آور بود چه شد که اینگونه شد؟ قطعا سیستم ساسانی ایده آل نبود اما بسیار از این چیزی که امروز هست بهتر بود. نتیجه هم داد. ایران جزیره امنیت، قدرت و ثروت بود در منطقه بی ثبات.   در یک پروژه بسیار مهم متوجه شدیم که کارشناس ارشدی داریم که عمدا بد کار می کند!! به این خانم گفتیم که چرا؟ گفت من از این رشته متنفر هستم. گفتم شما که در دوره کارشناسی متوجه شدید که از این رشته متنفر هستید چرا جای یک علاقه مند به این رشته را گرفتید و او را محروم از تحصیل کردید؟ ایشان گفت اگر من این جا را نمی گرفتم کس دیگری می گرفت. از این تیپ آدم من صدها نفر می شناسم که همه نتیجه وضع اشتباه موجود هستند. با یک تست روانشناسی می شود هر فرد را به جایگاه مناسب خود هدایت کرد و این مخل آزادی نیست. مخل آزادی این است که وقتی که یک جوانی به بیمارستان برود از شر برخی تحصیلکرده ها که باید حداکثر بز چران می شدند اما الان جراح و board certified هستند امنیت نداشته باشد.   در مورد اعراب هم در ایران اعراب مسیحی به وفور وجود داشته و حکومت حیره از اقمار ساسانی و متحد بسیار خوب ما بوده اند که برای ما با امپراطوری روم هم می جنگیدند که در جنگ با سعد ابی وقاص هم جان فشانی ها کردند. عملا کل سواحل خلیج پارس و به ویژه بحرین متعلق به ساسانیان بوده (حتی در زمان صفویه و نادر شاه هم این حدود متعلق به ایران بوده که در دوره قاجار شروع کردند به اجاره دادن این مناطق به افراد غریبه که اگر سرنوشت اجاره نامه ها به سرنوشت سند مالکیت باغ سفارت انگلیس دچار نشود کماکان در مرکز اسناد ملی موجود است) و یمن نیز تبعیدگاه مانویان بوده و توسط نیروی دریایی ایران سالها پیش اشغال شده بوده و قسمتی از امپراطوری بوده و اهمیت آن هم در جلوگیری از باز شدن مسیری غیر از ایران در جاده ابریشم بوده که آن روزگار جاده ابریشم به اندازه نفت امروز مهم بوده است. این منطقه بسیار پیغمبر خیز بوده و بعد از فتنه مانی که کل امپراطوری را به لرزه انداخت، ساسانیان مانوی ها را دستگیر کرده و به یمن تبعید کردند و ارتشی را همراه آنها کردند تا اینها را در آنجا ساکن بکنند. بعد از فرو نشستن فتنه مانی امپراطوری برای جلوگیری از شورش مرتب با ارسال نیرو اینها را دستگیر می کرده تا دوباره جمعیت زیادی از مردم مثل مانوی ها نشوند. در یمن هم یک نفر با طرفداران بسیار مدعی پیامبری شد که توسط ساسانیان سرکوب گردید. گفته اند که برای پیامبر اسلام هم نیرو فرستادند تا او را دستگیر بکنند ولی چون او را بسیار دست کم گرفته بودند فقط 2 سرباز می فرستند. امروز هم آمارهای مختلفی را از قول نیروی انتظامی اعلام می کنند که از دقت آنها بی خبرم و گفته اند که بندی در زندان اوین هست که مدعیان پیامبری و امام زمانی را آنجا می برند (مثل ابراهیم میرزایی و طاهری که از طرف مراجع ادعاهایش برابر ادعای پیامبری فرض شد و ...)  که دولت امروز ایران هم همان کاری را می کند که ساسانیان 1500 سال پیش می کردند.   باید در مورد سیستم طبقاتی و سیستم امروز و بقیه سیستمها چندین تز دکترا انجام بشود تا یک سیستم مناسب انتخاب بشود و از این هرج و مرج نجات پیدا بکنیم. اول انقلاب سعی کردند با گزینش افراد مکتبی را شاغل و بقیه را بیکار کنند که در دوره دولت دهم دوباره گزینش باز گشت که تحقیقاتی که از طرف خود دولت انجام شده نشان می دهد که راه حل بسیار بدی بود که نتیجه معکوس داد. شاه هزاران نفر را بورسیه کرد و به اروپا و آمریکا فرستاد تا تحصیلکرده ها مثل دکتر حسابی از خانواده قجر نباشند (قجر با پهلوی خونی بود) و بسیاری از اینها چریک فدایی و توده ای و ... شدند و دمار از روزگار خودش در آوردند!! بنابراین اینکه بیاییم هر کسی را مجاز به پزشک شدن بکنم خیانت در حق بشریت است که چون راه حلی ندارم داریم این کار را می کنیم. راه حل ساسانی تا این لحظه بهترین راه حل بوده است. امید است که نسل جدید راه حل بهتر را کشف بکند. به ویژه که علم روانشناسی و رفتار شناسی بسیار پیشرفت هم کرده است.
  10. درود به دوستان گرامی خوب پرسیده شده که از یک سامانه الینت چطور در مقابل EMP حفاظت بکنیم. در یک کلام باید حداقل استاندارد Mil-STD-461F و تستهای RS105 و CS116 را پاس بکنید. از آنجایی که بهترین آزمایشگاه اروپایی هم فقط تا 7200 ولت بر متر تست می کند، ابتدا یک آزمایشگاه که میدان از آن خارج نمی شود بسازید و سپس روش های ابتکاری خود را روی مداری بسیار ساده تست بکنید تا EMP generator شما نتواند که آن مدار شما را بسوزاند!!!! سپس همان روش ابتکاری خود را در سامانه خود اعمال بکنید.   من هم قبلا در یک پروژه الینت همکاری داشته ام ولی در آن پروژه من کارم بهینه سازی نرم افزار اینها بود تا نیاز به ساخت سخت افزار جدید و به عبارتی پیاده سازی سخت افزاری نرم افزار موجود نداشته باشند که خوشبختانه موفق شدم برنامه اینها را اینقدر سریع بکنم که نیاز به پیاده سازی سخت افزاری نباشد. اما بخش گیرنده به عهده مهندسان مخابرات بود که من متوجه نشدم که اینها چطور مشکل EMP را حل کردند یا اساسا به فکر EMP بودند یا خیر. اول ببینیم که اگر سخت افزاری ساختیم چطور باید آن را برای EMP تست بکنیم. هنگامی که یک شوک شدید به اتمها وارد می شود (مثل بارش شدید پرتوهای گاما ناشی از انفجار یک بمب 50 مگاتنی هیدروژنی در ارتفاع 320 مایلی (که برای تخریب در کل یک قاره کافی است) ) پروتنهای مورد برخورد با زاویه ای از یک الکترون خود دور شده و سپس دوباره الکترون به پروتن باز می گردد که به اثر پس زنش الکترون کامپتن معروف است. چنین پدیده ای بسیار شبیه به شارژ و دشارژ شدن خازن است و اثر جانبی که تولید می کند به دلیل حجم بسیار زیاد پرتون مورد برخورد، میدان الکترومغناطیس بسیار شدید است که به دلیل کوتاهی عمر به EMP مشهور شده است.   در واقع EMP یک مجموعه پالس بسیار قدرتمند است که هم به صورت طبیعی و هم به صورت مصنوعی امکان ایجاد شدن دارد. زمان اوج گیری این پالس بین 2 تا 10 نانو ثانیه است و زمان سقوط آن بین 100 نانو ثانیه تا 20 میکرو ثانیه است. فرکانس های تولید شده در آن بین 50 کیلو هرتز تا 500 مگاهرتز است و قدرت اصلی تا فرکانس یک مگاهرتز اعمال می شود که نفوذ پذیری زیادی هم دارد. این پالس در بازه وسیع فرکانسی قدرت زیادی اعمال می کند اما بیشترین تخریب را در بازه 10 تا 100 مگاهرتز به دلیل ذات مدار های دیجیتال ایجاد می کنند. EMP به لحاظ ماهیت بسیار شبیه به ESD است اما هنگامی که صحبت از ESD است، ما فیلترها و مدارهای آنها را طوری طراحی می کنیم که فرکانس 300 مگاهرتز را بسیار خوب از خود عبور داده و از مدار اصلی دور کرده و در کوتاهترین مسیر به Earth تزریق بکنند. برای EFT هم همین کار را برای فرکانس 90 مگاهرتز می کنیم و با توجه به قدرت زیاد EFT قطعه انتخاب می کنیم. در EMP ما فرکانسهای زیر را در بازه های زمانی زیر داریم: 500 مگاهرتز به مدت 2 نانو ثانیه. 50 مگاهرتز به مدت 20 نانو ثانیه 16.6 مگاهرتز 80 نانو ثانیه 10 مگاهرتز 100 نانو ثانیه 5 مگاهرتز 200 نانو ثانیه 500 کیلوهرتز 2000 نانو ثانیه 50 کیلوهرتز 20000 نانو ثانیه چیزی که در EMP وحشتناک است قدرت آن است. شما می بینید که برخی خودرو های فرانسوی در تهران به دلیل بالا بودن سطوح آلودگی وایرلس دچار مشکل حرکتی هستند و مثلا از دنده 4 که به 5 می روند در نزدیکی برخی تونلها و پستهای فشار قوی و .. موتور آنها خاموش می شود! حالا حساب بکنید 50 کیلو ولت بر متر را چگونه می شود با فیلتر آنها در ورودی گیرنده آنتن که معمولا دارای قطعات بسیار حساس تقویت کننده است damp بکنیم!؟!؟   خوب با توجه به موارد بالا ما فقط 2 نانو ثانیه وقت داریم تا EMP ورودی به سیستم را damp کنیم در غیر این صورت این EMP هست که کار ما را تمام می کند. برای مقابله با EMP ابتدا باید باور داشت که چنین پالسی احتمال وقوع دارد هم به صورت طبیعی و هم به صورت مصنوعی و باید برای آن طراحی کرد. (هر گونه تابش شدید گامای مصنوعی یا طبیعی  و دهها روش مصنوعی دیگر می تواند باعث ایجاد EMP بشود.) سپس به موارد زیر در طراحی توجه کرد: 1. کلیه کابلهای ورودی و خروجی به سیستم باید به هم نزدیک و شیلد باشند و استفاده از فیلترهای ورودی و خروجی الزامی است. فیلترهای این مرحله مشابه فیلترهای ESD هستند و هر چه شما ESD را در سطح بالاتری پاس بکنید برای EMP هم وضع شما بهتر است. پراکندگی کابلهای ورودی/خروجی به/از یک سامانه که در منقطه باز قرار دارد بد ترین روش تامین نیازهای ورودی و خروجی سیستم است. یکی از مراحل فیلتر می تواند این باشد که کابل تغذیه در مسیر ورود به صورت 3 صفحه فاز ارت نول در بیاید که اگر EMP از مرحله قبلی شیلد عبور کرد، این صفحات بسیار نزدیک فاز و نول به Earth باعث بشوند که انرژی EMP به Earth تخلیه بشود (حتی اگر قسمتی از صفحهات earth یا فاز یا نول سوراخ بشود بر اثر این تخلیه باز مسیر قطع نمی شود) قبل از اینکه وارد فیلتر ورودی سامانه بشود. 2. جعبه سامانه باید توسط متخصص طراحی بشود و همینکه یک چهارچوب ساخته شد نباید مدارها را درون آن گذاشت به عبارت دیگر در ساخت جعبه باید استاندارد های هوا فضا را رعایت بکنید. اکثر شرکتهایی که من دیدم جعبه 6 تکه دارند در حالیکه جعبه باید دو تکه باشد. 2.0 در کاهش اهم جعبه باید دقت کرد که از gasket ها در اتصال سطوح قطعات جدا از هم جعبه به یکدیگر حتما استفاده بشود و اگر داریم از کانکتورها استفاده می کنیم مراقت اتصال درست gasket های آنها باشیم. 2.1 بدترین اهم جعبه باید کمتر از 2 میلی اهم باشد. 2.2. جعبه آلومینیومی جعبه هادی محسوب نمی شود. باید حتما از پوشش های هادی استفاده بشود 2.3. جعبه نباید دارای شکاف و سوراخ باشد اگر دارای منافذ است و از آنها گریزی نیست باید طوری طراحی شده باشد که با نگاه به منافذ درون جعبه دیده نشود. مثل سنگرها که در ورودی آنها را با پیچ طراحی می کنند که موج انفجار با تضعیف شدید وارد بشود 2.4 . توصیه می شود که جعبه ها دارای دو جدار مستقل از هم باشند که اتصال به Earth مستقل داشته باشند. 3. در مورد سیستمهایی که دارای آنتنهای فرستنده و گیرنده هستند باید با دقت زیادی عمل کرد زیرا که این آنتنها باعث ورود EMP به سامانه حفاظت شده هستند. 3.1 بهترین کاری که می شود کرد استفاده از حفاظتهای نیمه هادی و طراحی ویژه موجبر است که در مقابل سیگنال ورودی با قدرت بسیار زیاد مسیر ورودی خوبی نباشد. زیرا دیگر حفاظتها سرعت کافی برای حفاظت ندارند و وقتی که قدرت بیش از حد مجاز در ورودی کشف شد مسیر موج بر ورودی قطع بشود با فرمانی که از نیمه هادی می رسد یا هر روش دیگر. 3.2 . در مورد EMP ما هم قدرت داریم و هم بازه فرکانسی وسیع که باید damp بشود اما در ورودی یک سیستم الینت ما باید به قدرت سیگنال حساس باشیم نه فرکانس آن و باید فیلتری طراحی بکنید که اگر قدرت سیگنال از یک آستانه ای زیادتر بود اصولا سیگنال در موجبر ورودی اتصال کوتاه بشود به earth و این هنر سازنده موجبر است.   در کل روشهای مستند برای حفاظت در مقابل EMP طبقه بندی شده است و مهندسان با توجه به ابتکارات خود از EMP حفاظت می کنند. روش دیگری که مورد پسند نظامی ها است این است که اساسا حفاظت خاصی نمی کنیم ولی طوری می سازیم که اگر بر اثر EMP ورودی سیستم سوخت خیلی ساده قابل تعویض باشد و سوختن به صورتی انجام بشود که از بقیه مدار حفاظت بشود و با توجه به اینکه تکرار حمله EMP خیلی کار ساده ای نیست و خیلی سخت تر از تعویض (که می تواند خودکار هم باشد یا با فرمانی از طرف خلبان، اپراتور یا کامپیوتر سامانه) یک قطعه کوچک است که مخصوص اینکه به راحتی تعویض بشود ساخته شده، در نهایت سامانه آماده به کار باقی می ماند و دشمن نا امید می شود. البته این در صورتی است که کل سیستم نسوزد و طراحی درست باشد و فقط قطعه مورد نظر بسوزد. یک متخصص ایرانی هم وجود دارد که اسمش را نمی توانم بگویم که با خواندن مقالات علمی می توانید امثال او را هم پیدا بکنید که شاید کمک بکنند.   یک نگاهی به سری مجلات زیر بکنید بد نیست. http://incompliancemag.com/magazine/past-issues/
  11. درود به دوستان گرامی ببینید کشور ما نیازمند یک طرح آبادانی بزرگ ملی است که هم آینده ساز باشد و هم میلونها نفر را سر کار بگذارد و هم نا امیدها را امیدوار بکند. بهترین طرح ممکن هم گسترش بنادر مدرن و راه آهن کمربندی سریع السیر به همه مراکز جمعیتی و اقتصادی است که از کارگر ساده تا پسا دکترای مهندسی و علوم انسانی را سر کار می گذارد، تورم را درمان و اقتصاد را شکوفا و درون زا می سازد. میگویند در اقتصاد اگر یک سری کارگر چاله بکنند و یک سری دیگر همان چاله را پر بکنند بهتر از بیکاری است. البته پروژه های دفاعی هم چنین بستری را می توانستند ایجاد بکنند که با توجه به رویکرد دولتهای اخیر امیدی به آنها نیست و هر وزیری سر کار می آید بودجه کم می کند و نیرو تعدیل می کند و عملکرد انقباضی دارد.   پولی که به عنوان یارانه به تورم و بدهی دولت تبدیل می شود باید خرج رهایی ایران از بنادر امارات و ساخت پروژه راه آهن سراسری می شد اما به همان دلایلی که ساخت فرودگاه امام خمینی (آریامهر سابق) هیچ گاه ادامه نیافت و به همان دو باندی که در زمان شاه ساخته شده بود اکتفا شد (لطف کردند باندهای طاقوت را تخریب نکردند فقط) و اتفاقاتی به بهانه امنیت افتاد که معلوم نبود تکمیل فرودگاه با پیمان کار خارجی چه مشکل امنیتی دارد، این پروژه ها هم از طرف آقایان مسئول پی گیری نمی شود. اگر فرودگاه امام خمینی مطابق طرح اولیه  (4 باند با دسترسی غیر همسطح، سوله های تعمیر و نگهداری و انبارهای سوخت وسالنهای ترانزیت و موزه و هتل و ....) امروز تکمیل شده بود سالانه 13 میلیارد دلار درآمد خالص داشت درآمدی که امروز توسط اسرائیل خلیج فارس (امارات) غصب می شود و هر کاری می کنند که ما این فرودگاه را به همین شکل ابلهانه و ناقص اداره بکنیم و زمینهایش را هم کم کم بدهیم به این و آن که ساخت و ساز مرتفع بکنند نزدیک فرودگاه !!! به جای فضای سبز اجباری مورد نیاز فرودگاه استاندارد. در مورد بنادر قادر به پهلوگیری کشتی بزرگ هم دقیقا همینطور است هر کاری می کنند که ما نسازیم.   خوب این طرح آب رسانی در نگاه اول جالب است اما در دراز مدت به نظر من نتیجه خوبی ندارد. در زمان شاه این طرح را مطرح کردند تا بتوانند خرید 20 رآکتور اتمی از آمریکا و چند راکتور دیگر از کنسرسیوم آلمان-فرانسه را توجیه بکنند. هدف داشتن راکتورها بود نه ایجاد دریاچه. به شاه ایراد می گرفتند که نیروگاههای هسته ای لامپ نیست که بشود در هنگام کم باری شبکه آنها را خاموش کرد و در شب که کشور شما نیازی به انرژی ندارد چگونه باید انرژی خود را تلف بکنند این همه نیروگاه او هم از مهندسها راه حل خواست که یکی از راه حلها چنین چیزی بود.   در مورد اینکه این طرح به نفع اکوسیستم و اقتصاد ایران است باید بگویم که اینگونه نیست. هرگونه ساخت سد در مرکز و جنوب ایران هم بیشتر مخرب است تا مفید. سد 15 خرداد قم مثال خوبی از حرام کردن منابع و شور کردن آب شیرین است. این طرح فقط در سریلانکا جواب داده که اینها 3000 دریاچه مصنوعی ساختند تا آبهای بارانهای موسمی را که باعث سیل و بدبختی بود برای فصل خشک جمع آوری بکنند و کشور را آباد بکنند که کردند. شرایط خاص آن کشور که بارانهای ممتد بسیار شدید و سیل آسا  در فصل باران داشت برای آن راه حل بسیار مفید بود اما برای ایران که بارش ناچیز دارد اینگونه نیست. اگر ما همین تالاب های طبیعی را زنده بکنیم، کافی است. همین دریاچه ارومیه را نجات بدهیم کافی است. ساخت دریاچه در کویر لوت بیشتر به بارش در افغانستان کمک می کند تا به ایران. همانطور که تالابهای مصنوعی که در عراق با آب تیگرس و فرات وجود داشتند و با بستن سد 45 میلیارد متر مکعبی دولت دوست و برادر ترکیه و کاهش آب این دو رود تمدن ساز خشک شدند باعث شد که کل ایران از رطوبت موجود در عراق محروم شده و خشکتر شده و ریز گرد را تجربه بکند. ما دارای معادن و منابع بسیار مهمی در دشت کویر و لوت هستیم که با این طرحهای عجیب همه را به نفع حمل و نقل دیگران از دست می دهیم و مساحت کشور هم بسیار کاهش می یابد. کویرها ثروتهای ملی هستند و نباید به این راحتی از بین بروند. اگر ما مدیر بودیم کل ناحیه مرکزی و استانهای سمنان و خراسان ایران امروز دارای فضای سبز قابل قبول بود. کشورهایی مثل هلند دریا را خشک می کنند و تبدیل به زمین قابل استفاده می کنند. اسرائیل خلیج فارس (امارات) هم همین کار را می کند حالا ما بیاییم برعکس عمل بکنیم بسیار نسنجیده و اشتباه است.     بد نیست به راه حل معکوس هم فکر بشود. اگر ما یک سازه در مناطق شرجی (مثلا استان هرمزگان) بسازیم که ارتفاع آن از سطح دریا به 4000 متر برسد خیلی ارزانتر است و در واقع تبدیل شن روان و رمل بیابان به کوه مصنوعی ارزانتر از این است که کانالهایی به این عمق زده بشود. کوه مصنوعی هم اگر درست محاسبه شده باشد بیشترین میزان آب شیرین را تهیه خواهد کرد به صورت برف علاوه بر مزایای دیگری که می تواند داشته باشد. اگر از مصالح سبک و بسیار مقاوم استفاده بشود نباید از نظر تکنولوژیک غیر ممکن تر از این طرح باشد.   پیشینیان متفکر، عالم، سیاس و هنرمند ما با توجه به جمعیتشان راه حل را در ساخت کاریز و همزیستی مسالمت آمیز با طبیعت دیدند و در این راستا حتی دین زرتشت هم تبدیل به یک دین بسیار محیط زیست دوست شد. اما ما آمدیم و کاریز ها را کور کردیم، به طبیعت بی احترامی کردیم و جنگلها را نابود کردیم و حالا به چه کنم افتاده ایم. برداشت بی رویه آب از دشتهایی مثل دشتهای سمنان باعث نشست زمین شده و در مناطقی که استخراج  نفت داریم هم برداشت بی رویه نفت از زیر سنگ پوشه و جایگزین نکردن آن به صورت طبیعی یا مصنوعی باعث خواهد شد که سنگ پوشه روی وزن خودش شکسته شده و از ترکهای آن نفت و گاز به سطح زمین برسد که در مسجد سلیمان این پدیده ممکن است باعث تخلیه جمعیت از این مناطق بشود. حالا حساب بکنید اگر سنگ پوشه سمنان به دلیل بهره برداری از منابع نفتی آن در آینده ترک بخورد چه می شود. دامغان پایتخت اشکانیان مهتر است یا نفت زیر آن؟   بنابراین تزریق آب به دشتهای ایران یک الزام است. اما این کار باید به صورت علمی انجام بشود نه اینکه یک مهندسی نقشه بدهد تا میلیاردها متر مکعب آب شور را به دشتها بریزیم. باید کل زمین شناسی منطقه بررسی بشود و تزریق آب شیرین با خطوط لوله پلاستیکی انجام بشود به طوری که نشست زمین کم کم متعادل بشود. چند تا پروژه دکترا در کشور ایران بابت تحقیق روی کشند قرمز، آفتهای دریایی دریاهای جنوب و شمال تعریف شده که بودجه تحقیق دارند؟ چند تا پروژه دکترا تعریف شده برای نجات دشتهای گداخته ایران؟ بدون کار علمی دقیق نمی شود با سرنوشت آیندگان بازی کرد.   بهترین کاری که متصور است و برای پیمانکارهای با نفوذ هم کار ایجاد می کند (و ساکت می شوند) این است که مخازن بتونی بزرگ آب در ارتفاعات مرکزی ایران ساخته بشود و آب دریا با استفاده از آب شیرین کنهای خورشیدی شیرین شده و به این مخازن در شبها پمپ بشود در نتیجه مناطقی که این مخازن به آنها اشراف دارند آرام آرام که مخازن و تولید آب شیرین گسترش می یابد بیشتر شده و در نهایت کل کشور دارای شبکه تامین آب قابل اعتماد می شود. آب باران را هم می گذاریم برای احیای تالابها و دیگر نیازی نیست که همیشه چشممان به اسمان باشد. از آب دریای کاسپین هم نباید استفاده بکنیم به این راحتی زیرا خود این دریا دارای مشکلات فراوانی است و رفع آلودگی از آن آسان نیست ولی آب دریای سواحل مکران بسیار آب خوبی است. در کنار این سواحل می شود پالایشگاههای آب ساخت و از آب مواد معدنی گران بها هم بدست آورد. انرژی مجانی خورشید و جذر و مد هم که در دسترس است. ایرانیان 700 هزار کیلومتر کاریز ساختند این کار را هم می توانند بکنند.
  12. توضیح عالمانه و روشنگرانه ای بود. چیزها آموختیم. سپاسگزارم.   البته کشتی های ما می توانند سیلوهای شناور را در وسط دریا رها بکنند و با کنترل از راه دور آنها را فعال بکنند آن وقت کسی نمی تواند کاری بکند.  هدف من از اون تیر غیب این جمله بود "برای هر کاری حتما راهی هست اگر ما خوب فکر کنیم"
  13. یک فرق اساسی موشک با راکت این است که موشک هوشمند عمل می کند. در صورت خطا رفتن موشک های بالستیک روسی یک سامانه نظارت درون موشک باعث عمل کردن سر جنگی شده و موشک را در ارتفاع بالا منفجر می کند خیلی قبل از اینکه روی زمین تخریبی شدید ایجاد بکند.فکر کنم در موشک اسکاد بی این سامانه اینطور عمل می کرد که اگر بیش از 10 درجه از زاویه هدف منحرف شد، منفجر بشود ولی حافظه من دقیق نیست. حتی ماهواره بر آریان -5 هم به دلیل عمل کردن همین سامانه بود که بعد از اینکه دچار خطای تشخیص مسیر شد ایستگاه پرتاب خود را خاکستر نکرد و در آسمان منهدم شد. بسیار بعید است که شهاب 3 پیر هم فاقد چنین سامانه موازی باشد. در مورد استفاده از موشک در کمک به ارتش سوریه هم خوب باید بدانید که خود سوری ها قدرت موشکی هستند و گاهی هم استفاده می کنند ولی تا به حال اثری نداشته که قابل بحث باشه چون این موشکها دقیق نیستند.سوری ها هم خیلی خوب بلد هستند که موشک پرتاب بکنند ولی بلد نیستند که کی و کجا را چطور بزنند. اگر موشک شما هم دقیق باشند اگر هزینه یک موشک را شما بدهید به یک عشیره مرزی در سوریه و بگویید بروید سر 4 تا فرمانده میدانی النصره را بیاورید شاید موثرتر باشد تا اینکه موشک نقطه زن را بر علیه یک نیروی چریکی پراکنده استفاده بکنید که 4-5 نفر تلفات بگیرید. اما اگر خوب فکر کنیم شاید راهی باشد که از موشک ها هم بشود خوب استفاده کرد بر علیه تروریستها. مثلا طی یک کار دقیق اطلاعاتی یک پادگان آموزشی اینها در ساعت صبحگاه یا نیمه شب که خوابیده اند را در مرز ترکیه و یک پادگان را در مرز اردن در یک ساعتی که بیشترین تجمع را دارند با چند تا شهاب 3 که تاریخ مصرفشان نزدیک گذشتن باشد بزنیم. کاربردش این است که وحوش قبل از ورود به میدان جنگ تخریب روحیه می شوند و صدای انفجار چند تا شیشه را درون کشورهای تروریست پرور می شکند و یک جور اخطار حساب می شود که کمتر جاه طلبی بکنند. این نوع هدف گیری قبلا هم سابقه داشته هم به صورت عمدی و هم به صورت غیر عمدی و در زمان جنگ با صدام مسئولین ما به آن تیر غیب می گفتند هم مرزهای گوگولی های عربی و هم مرزهای ترکی هر بار که دچار تیر غیب شدند، مسئولین نظامی-سیاسی اینها تا مدت خوبی ادب شدند. فراموش نکنید که تنها قانونی که همیشه جاری و ساری است قانون جنگل است. در کوبیدن جلسه فرماندهان منافقین هم در پادگان اشرف، این روش همراه با کار اطلاعاتی خوب قبلا آزموده شده و موثر بوده است و ارزش اتلاف موشک را داشته. اما ایران امروز با ایران آن روز خیلی فرق کرده نمی دانم خام تر شده یا پخته تر. نیرو های عراقی تکریت را محاصره می کنند و جلبکی مثل اردن وزیرش به ایران می آید و هشدار می دهد. بد نیست ما هم گاهی جواب جلبکها و آمیب های تک سلولی را بدهیم هم در عراق هم در سوریه. تیر غیب را نمی توانند ثابت کنند که چه کسی فرستاده به ویژه که این تیر غیب از نوع کروز هم باشد رویش آرم و علائمی هم نباشد. رادارهای باند ایکس آذربایجان اشغالی هم فقط درون ایران را مراقبت می کنند تیر غیب می تواند از وسط دریای مدیترانه از مخزن یک کشتی باری دارای سیلو پرتاب بشود.
  14. ببینید شما متوجه منظور من نشدید. البته تقصیر لغاتی است که من بکار می برم. در مهندسی کامپیوتر هر جایی که کسی یک برنامه پیچیده بنویسد یا سخت افزار پیچیده بسازد، ثابت شده که مشکل خیز می شود و مشکلی به نام latent-Fault پیش می آید. این نوع خطا که چندان تکرار پذیر نیست و کشف آن در تست و آزمایشگاه دشوار است، احتمال وقوع بالایی دارد و معمولا باعث نابودی وجهه محصول می شود. رفع چنین خطاهایی از سیستم های کامپیوتری در حد محال یا بی نهایت مشکل است. بنابراین راه حل فقط ساده سازی سخت افزار و نرم افزار و لخت افزار و جلوگیری از کارکرد افرادی که پیچیده طراحی می کنند است. این به این معنی نیست که محصول نهایی چیز ضعیفی است به این معنی است که محصول نهایی از بلوک های بسیار ساده و قابل اطمینان ساخته شده که رفتار خود را در همه شرایط قبلا نشان داده اند و قادر نیستند که کار دیگری جز آنکه برایش طراحی شده اند بکنند. اما سیستم پیچیده ممکن است در واکنش به یک سری شرایط جدید، رفتاری بکند که شما برای آن طراحی نکرده اید و این یعنی مصیبت. امکان تست همه حالتهای ممکن ورودی قبل از تولید محصول هم با تکنولوژی فعلی بشر محال است بنابراین طراحی پیچیده ممنوع است.   یک پرنده پنهان کار امروزی ناپایداری های آئرودینامیک فراوانی دارد که با سخت کردن کار کامپیوتر پرواز آنها را کاهش می دهند و کنترل می کنند و این می تواند منجر به ساخت سخت افزارها یا نرم افزار های پیچیده بشود که نفس خود باگ و غیر مجاز است در کاربردهای safety-critical مثل هواپیما و قطار و خودرو و ...... اما به دلیل کمبود وقت و نقص دانش بشر فعلی باز هم شما شاهد ظهور باگهای نرم افزاری ناشی از پیاده سازی پیچیده نرم افزار و سخت افزار F-22 هستید مثل باگی که در فوریه 2007 رخ داد و یک آبرو ریزی مطلق بود برای برخی از بهترین برنامه سازان. شما ببینید. در سال 2010 یک نفر از دانشگاه آخن PhD می گیرد فقط برای ارائه یک الگوی ایمنی جدید. الگوهای ایمنی شما را اجبار به طراحی ساده و قابل بررسی توسط دیگران و پیروی از روندهایی که به باگ ختم نمی شود در طراحی ها  برای کاربردهای safety-criticalمی کنند. این به این معنی نیست که محصول نهایی یک پسرفت است. این به این معنی است که محصول نهایی با وجود حجم کار بسیار بیشتری که نسبت به محصولات قبلی می کند، ضمن داشتن مزایای بیشتر، ایمنتر هم هست.   یادم می آید چند تا مهندس برق از قطب دانشگاهی مدعی برق داشتند در مورد توانایی های خود سخنرانی می کردند و از بیاناتشان این بود که برنامه ای که ما می نویسیم را هیچ کس نمی تواند سر دربیاورد!!! در حالی که در مهندسی کامپیوتر این یک قانون است که برنامه شما باید برای کسی که سواد خواندن انگلیسی دارد قابل فهم باشد حتی اگر هیچ چیز از کامپیوتر نداند. از این قبیل افراد در آمریکا هم کم نیست و کتابها در بلاهایی که امثال اینها باعثش بوده اند نوشته شده است. این بدن و مغز انسان که شما از پیشرفتگی آن نتیجه می گیرید که پیچیده است، اتفاقا از سادهترین سلولهای بنیادی ساخته شده که در طول زمان آهسته آهسته در کنار هم قرار گرفته و استحکام یافته اند و هزاران انسان در سال به دنیا می ایند که از ابتدا مشکل مغزی دارند. بنابراین نحوه چینش المانهای ساده کنار هم هم خیلی مهم است و نه فقط سادگی همه المانها.
  15. درود بله حق با شما هست ولی کار نشد ندارد. این حرفها هم آرزو است نه اینکه ما الان می توانیم بهش فوری برسیم. البته حتما کسی هست که بتواند برای ما سلاح موثری با استفاده از امواج بسازد. سریال پرنده های ساقط شده با آنتن صدای آمریکا را که به یاد دارید. شوروی سابق هم روی پدافند با این روش کار زیادی کرده است. اتفاق های نا خواسته زیادی هم افتاده از جمله انفجار یک انبار مهمات شوروی سابق به صورت نا خواسته بر اثر سایه امواج یک رادار OTH. خوب اگر نتوانیم دچار سوزش بکنیم اینها را روی مهماتشان شاید بشود اثر گذاشت. به هر روی روشی است که باید توسط فیزیکدانها رویش کار بشود و حتما یک راهی دارد.   در مورد لیزر هم همین الان ما لیزر 10 کیلووات را داریم 100 کیلووات هم در دسترس است. اما باید روی لیزرهای خیلی توان بالاتر مثل FEL کار بکنیم که اگر بودجه خوب باشد دلیلی ندارد بعد از دیگران به آن برسیم. البته کاربردهای غیر نظامی این تکنولوژی ها خیلی وسوسه کننده تر از کاربردهای نظامی آنها هستند.
  16. البته می دانم که مقایسه درستی نیست اما چقدر حال می داد یک عملیاتی مثل مرصاد سر این النصره می آمد. یعنی چقدر حال می داد الان یک چیزی مثل تیپ 55 هوابرد می رفت پشت النصره پیاده می شد مرز ترکیه را موقت ایمن می کرد و راه عقب نشینی و تدارک اینها را می بست و یک نیرویی مثل هوانیروز و بسیج و سپاه از روبرو بلایی را که سر منافقین در مرصاد آوردند سر این تروریستهای مغرور می آوردند و کلا توان نظامی اینها را منهدم می کردند
  17. چند مورد قابل ذکر: وضعیت ما الان خیلی شبیه به آلمان شده که همه دنیا به جانش افتاده بودند. بنابراین استفاده از راه حلهایی که اینها دیر به تولید رساندند خیلی می تواند کار آمد باشد. مثلا استفاده از تسلیحات الکترومغناطیس. برای مثال اگر روی رمادی، موج 94.5 گیگاهرتز را با توان 20 مگاوات به صورت چهت دار پخش بکنیم، چیزی در حد یک واحد پخش تلویزیون آنالوگ که سالها است داریم ولی جهت دارش، در مسیر پخش این سیگنال کل وحوش دچار احساس سوزش بسیار شدید ولی کاذب شده و از شهر فرار می کنند یا زمین گیر می شوند و بهترین فرصت شکار را به بالگردها و ... می دهند. آلمانها دیگر باندی برای پرواز شکاری نداشتند بنابراین تعدادی شکاری که به صورت موشک پرتاب می شدند ساختند که ما می توانیم این کار را با پهپادهایی مثل کرار بکنیم اگر بودجه تولید آنها فراهم بشود. آلمانها نیاز به زیر دریایی بیشتری داشتند که در این زمینه هم مشکل ما پول است.  با توجه به توانایی ما در لیزرهای توان بالا هم جای خالی یک پدافند بر مبنای لیزر و یا Maser بسیار خالی است زیرا خیلی ارزان قیمت شاید بتوان پیاده اش کرد و مشکل ترکیدن لوله توپ واردنانس و مهمات و .... را ندارد. حداقل نیروگاههای ما و پایگاههای هوایی می توانند به چنین تجهیزاتی مجهز بشوند.   همه تجهیزات خوب را که باید داشته باشیم و احتمالا نداریم به ویژه دژها را بچه ها اشاره کردند مخصوصا کشور کوهستانی ما نیازمند بالگردهای فراوان به ویژه از نوعی که جناب سهیل پیشنهاد دادند هست. بالگرد مهمترین سلاح ما در جنگ بر علیه عراق بود و هیچگاه هیچ کس از هوانیروز شکایت نداشت که بد می جنگند و یا موثر نیستند.   اما به نظر من یک چیز جا افتاده و آن ترکیب پایگاهای هوایی با زمینی و دژهای پدافندی و بوجود آمدن مفهومی نزدیکتر به کلمه پادگان است. (پادگان مرکزی است که در آن اجتماع همه نیروهای هوایی دریایی و زمینی و پدافندی و در مورد خاص سپاه هوافضا وجود داشته باشد.) در مورد پادگانهای نیروی دریایی مفهوم پادگان می تواند رعایت بشود و به دلیل نیروی تکاور موجود در آنها کسی جرات تفکر در مورد آنها را ندارد اما در مورد پایگاههای هوایی، در عملیات مرصاد گفته شد که منافقین یک تیم 5 نفره را برای اشغال پایگان نوژه همدان در نظر گرفته بودند!!!! در زمان آموزشی در نیروی زمینی هم هنگام نگهبانی به ما تذکر داده می شد که خیلی مراقب باشید زیرا که تیمسار گشت تهران ممکن است با 2 نفر تکاورش بیاید و کل نگهبانهای پایگاه را خلع سلاح بکند و قبلا هم این کار را کرده است!!! اگر این پایگاههای سیستم نظارت الکترونیک و دژ مناسب داشته باشند با 2 تا تکاور نمی شود اینها را اشغال کرد. در سوریه مشکل پایگاههای هوایی نداشتن نیروی زمینی مدافع مناسب بود. باید به هر پایگاه هوایی حداقل یک تیپ زرهی و یک گردان توپخانه و یک گردان پدافند مامور بشود و یگان دژبان پایگاهها هم به تیپ پیاده دژبان و حفاظت و نجات خلبان ارتقاء بیاید که مجهز به بالگردهای ویژه نجات و پشتیبانی باشد مثل کره جنوبی. تا کسی به فکر محاصره پایگاه های متعدد هوایی ما نیافتد. حتما می دانید که بهترین نقطه برای پیاده سازی نیروهای هوابرد دشمن یک پایگاه هوایی اشغال شده توسط وحوش است.   در مورد اظهارات تیمسار پوردستان:  سیستم تامین تجهیزات نیروها اینطوری نیست که صنایع دفاع تجهیزات را مجانی در اختیار اینها بگذارد.برای مثال یک وسیله ای که شرکت ما می ساخت با یک قیمتی خریداری می شد از طرف صنایع دفاع و با یک قیمت دیگری به نیروی انتظامی داده می شد و نیرو بابت آن وسیله از بودجه خودش پول می داد به صنایع دفاع. اشاره فرمانده نیروی زمینی هم به کمبود این بودجه هست که با صرفه جویی قابل تامین نیست. نیروی زمینی در تامین غذای سرباز وظیفه اش مانده.
  18. درود من متن انگلیسی قوانین را قبل از انقلاب در کتابی از کتابخانه یک سرهنگ بازنشسته گارد شاهنشاهی که همسایه دیوار به دیوار ما بودند خواندم و با این متن ناقصی که این سایت گذاشته دارای یک فرق اساسی است. و آن این است که:  اسیر جنگی شرایطی دارد و هر مسلحی اسیر جنگی نیست. قوانین ژنو برای سرباز و نیروی متخاصم تعریف دارد که این تعریف شامل هیچکدام ازتروریستهای سوریه و عراق نمی شود. افرادی که سر مردم عادی را می برند و دختر بچه سه ساله را سر بریده به دیوار میخکوب می کنند با هیچ قانونی سرباز شناخته نمی شوند. قوانین ژنو مربوط به سربازان در خطوط نبرد و پشت جبهه دشمن است نه در مورد تروریستهای آدم خور.   نیروهای مسلح متخاصم و یا پارتیزانهای آنها یا نیروهای تحت حمایت آنها باید متعلق به دولتی باشند که به شما اعلام جنگ رسمی داده و دارای شماره سربازی و آرم و علایم و لباس مخصوص دولت متخاصم باشند. اگر این نیروها از لباس ارتش شما استفاده بکنند باز مزدور حساب می شوند و این در جنگ دوم جهانی رویه قضایی هم دارد و بسیاری از آلمانی ها که لباس ارتش آمریکا را پوشیده بودند و پشت خطوط آنها را منهدم می کردند در دم اعدام می شدند البته با حکم دادگاه صحرایی و کاملا قانونی.   علت این هم که به نیروهای سپاه درجه و آرم و علائم وارد شد همین بود در غیر این صورت سپاهی ها در بند درجه و آرم علائم نبودند و به زور مجبورشان کردند که درجه را بپذیرند. اگر دقت کنید ارتش آزاد سوریه هم درجه های نظامی خود را نگاهداشته است به همین دلیل!!   حتی نیروهای پارتیزان هم باید صاحب داشته باشند و لباس دارای درجه و شماره سربازی. در غیر این صورت مزدور حساب می شوند و حکم مزدور با اسیر جنگی متفاوت است. بنا به قوانین ژنو اگر باشد تمام قطری ها و عربستانی ها و عثمانی ها و چچنی ها و وحوش خارجی دیگری که در کشور شما اقدام به مبارزه با شما می کنند مزدور(mercenary) حساب شده و حکم مزدور هم اعدام در جا است. تحت هیچ شرایطی اینها نمی توانند سرباز باشند زیرا دولتهای اینها رسما به شما اعلام جنگ نداده اند حتی اگر این وحوش با لباس کامل نظامی دستگیر بشوند. اگر پارتیزان فردی از کشور خود شما است که بر علیه شما شوریده، باید از متخصصین حقوق بین الملل پرسید ولی به نظر من دیگر قوانین ژنو صادق بر آنها نیست و اینها سرباز حساب نمی شوند و اشرار مسلح حساب می شوند که هر کشوری برای اشرار مسلح قوانین داخلی خودش را دارد برای مثال حکم اشرار مسلح در ایران مفسد فی الارض هست.   البته اینکه دوستمان می گویند که یک بار هم ما قوانین را رعایت بکنیم شاید اشاره به این دارند که در جنگ با عراق ما از بیش از 20 کشور مزدور اسیر داشتیم به ویژه از سودان و مصر و فلسطین که اینها را با هدایا آزاد می کردیم بنا به رافت اسلامی و بر خلاف قوانین ژنو که حکم اینها اعدام در جا بود. حتی از دانشجوهای رزمنده ام شنیده ام که فلسطینی بوده که 3 بار اسیر و آزاد شده بوده است!!!!  رافت زیادی هم خیلی جاها به ضعف تعبیر می شود به ویژه اگر طرف مقابل از این قماش تکفیری باشد. و جایی که ضعف شما نمایان شد، قورباغه هم برای شما هفت تیر می کشد.
  19. درود در مورد روحیه ارتش سوریه خیلی شنیده ام که نابود است. بعد از سقوط ادلب هم یک فیلم از نیروهای آماده به نبرد با وحوش نشان دادند که خیلی شبیه آخرین سانی بود که هیتلر یا بدلش از جوانان هیتلری دیدند و فقط هیتلر در فیلم غایب بود و به جای او خبرنگاری قرار داشت. این فیلم طوری تداعی می کرد که انگار در سوریه مردان کاهش یافته اند و نوبت به بچه ها رسیده است. در سمت خودی حتی الفبای تبلیغات را هم بلد نیستیم.   اتفاقا به نظر من مشکل نبود همین تجهیزات یا اگر هست نحوه بکارگیری آنها است. تجهیزات ارتش سوریه با نبرد تناسب ندارد. اگر اینها بالگردهایی داشتند که می توانست در همه نوع هوا و شب و روز از فاصله 10 کیلومتری مواضع شورشی ها را بزند، کلا تاو های وحوش بی اثر می شد. اگر اینها از پهپادهایی در حد همین شاهد 129 خودمان استفاده می کردند به تعداد، ستون کشی های وحوش از عثمانی بی معنی بود و ..... .   اما در مورد این فیلم این کاملا تبلیغاتی وحرفه ای در سطح هالیوود است. یک فیلم هالیوودی هست که در ایران سالها پیش به نام "برد خدنگ" نمایش داده شد. در این فیلم. سرخپوستان سفید پوستان را اسیر می کنند!!! و به آنها می گویند که بدوید و اگر از برد تیرهای ما فرار کردید، هیچ سرخپوستی حق کشتن شما را ندارد. بعد آنها را رها می کنند، آنها شروع به فرار می کنند و سرخپوستها با تیر کمان شروع به شکارشان می کنند. این فیلمی که پخش شده باز سازی همان فیلم هست که به صورت حرفه ای شبیه سازی میدان جنگ را رویش انجام داده اند. نحوه دویدن سربازها مشخص است که ابتدا اسیر شده اند و کتک سیری خورده اند و بعد مورد استفاده تبلیغی قرار گرفته اند. این فیلم بیشتر مصرف داخلی برای وحوش در سرباز گیری از بین احمقها و سود جویان دارد و تضعیف روحیه متحدین ارتش سوریه تا خود سوری ها که می دانند در چه وضع روحی هستند.
  20. این یک بن مایه برای مقایسه رادارها با استیلت ها از قول خود آقایان غربی http://www.google.co.uk/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=web&cd=1&cad=rja&uact=8&ved=0CCEQFjAA&url=http%3A%2F%2Fwww.dtic.mil%2Fcgi-bin%2FGetTRDoc%3FAD%3DADA515506&ei=SCRiVcvSLvHG7AbgvICgBw&usg=AFQjCNHQctREdsTezqT1Rn7ExnF6veARVg&bvm=bv.93990622,d.ZGU در مورد تورنادویی که در آلمان سقوط کرد، قبلا تاپیک مفصلی در این سایت آمده. http://www.military.ir/forums/topic/25860-%D8%AA%D8%A7%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%D9%88%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%DB%8C/?hl=hirf اما یک سند ناسا را برایتان در اینجا ذکر می کنم:   صفحه 2  از سندNASA/TP-2001-210831 1.2. Aviation Incidents Attributed to HIRF The earliest HIRF-induced avionics failures to receive widespread attention were the crashes of five Army Blackhawk helicopters between 1981 and 1987, reported by the Knight Ridder News Service in 1987. In each case, the helicopter was reportedly flying near a radio transmitter when it suddenly dove straight into the ground [7]. Subsequent investigation and testing showed that the helicopter’s rear wing (the stabilator) control system was vulnerable to EMI [8, 9]. Although most of the Blackhawk’s flight control system is conventional (mechanically linked with hydraulic assist), the stabilator control system is FBW . In 1991, the Knight Ridder News Service reported on the crash of an F-111 aircraft and the aborted missions of five others that occurred during a U.S. strike on Libya in 1986 [10]. Air Force officials blamed this on EMI generated by other U.S. aircraft participating in the strike. That same year, Aviation Week magazine reported that the in-flight breakup of seven Piper Malibu business aircraft was suspected by the National Transportation Safety Board (NTSB) to be due to HIRF induced upset of the autopilot system. The NTSB reported that it had received about 300 reports from users of the autopilot system installed in the Piper Malibu complaining of sudden and unusual excursions, particularly in the pitch axis [11]. Also in 1991, Lee [12] reported that a 1983 crash of a British-made Tornado fighter was found to be the result of the HIRF induced upset of the aircraft’s air data computer. The electric field level near the crash site, which was near a Voice of America station, was later measured at 70 volts per meter . سرمایه گذاری های روی استیلت ها بیشتر از اینکه نیاز باشد یک موج است که به جان نیروهای هوایی افتاده و از دیدگاه من چندان ضروری نبوده و قابلیت تدافعی دشمن این نیروها را چندان تحت تاثیر قرار نمی دهد. اکو راداری حشرات در رده 0.001 متر مربع، F-117 در رده 0.003 متر مربع و F-22 در رده 0.0065 متر مربع است. می بینید که اگر با این اکو F-117 از ده کیلومتری قابل کشف هست، F-22 زودتر هم قابل کشف هست و توپها می توانند برایش خطر باشند بعلاوه این نکته که بعد از کنار گذاشتن F-117 ، اینها به اکو راداری بهتری نرسیدند زیرا سرعت سابسونیک F-117 برایشان جالب نبود و خودشان هم رادارگریزی را فدای قابلیتهای بیشتر کرده اند هر چند ناچیز.                                  [Object                                            RCS m2]                            F-15 Eagle                                    405        B-1A                                              10         SR-71 Blackbird                             0.014      Birds                                              0.01       F-22 Raptor                                   0.0065      F-117 Nighthawk                            0.003       B-2 Spirit                                       0.0014      Insects                                           0.001            https://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=web&cd=1&cad=rja&uact=8&ved=0CB0QFjAA&url=https%3A%2F%2Fwww.calvin.edu%2F~pribeiro%2Fcourses%2Fengr302%2FSamples%2Fwilson-paper.doc&ei=pUFiVYSLEKS27gb6yYLABQ&usg=AFQjCNEfRHOkqozQrTnGfRePfwx4UuYRcw&bvm=bv.93990622,d.ZGU     اینهایی که دنبال فناوری های نسل 6 و ... رفته اند بیش از اینکه مزیت برای شکاری ایجاد بکنند، پیچیدگی ایجاد کرده اند و این پیچیدگی خطری بدتر از پدافند دشمن می تواند باشد. انتخاب روش های دفاعی و موضوع برای تحقیق معمولا بر اساس نیاز نیست. در دهه 70 میلادی شبکه های عصبی خیلی صدا کردند و سپس خاموش شدند زیرا چندان قابل ساخت نبودند در ÷985 یک کارهای عملی با اینها شد و دوباره تب شبکه های عصبی دنیا را گرفت ولی آمریکایی ها دنبالش نرفتند. در دهه 90 آمریکایی ها که احساس می کردند از دنیا در این زمینه عقب هستند شبکه های عصبی نوروفازی را راه انداختند و جریان علمی را دنبال خودشان کشاندند و دوباره تب در قرن 21 فروکش کرد. بشر در انتخاب راه ها بسیار دنباله رو است و همیشه احساس می کند که مرغ همسایه غاز است یا به قول انگلیسی ها می گویند که چمن آن طرف فنس سبز تر است. بعد از اینکه انگلیسی ها در فناوری نانو پیشرفتهای خیلی خوبی کردند، آمریکایی ها فوری دنباله روی کردند و معاونت فناوری نانو در دفتر ریاست جمهوری آمریکا تشکیل شد تا عقب افتادگی ها با نظارت مستقیم کلینتون بر طرف بشود. بلافاصله در ایران هم چنین معاونتی برای دفتر ریاست جمهوری خاتمی تشکیل شد که با نظارت ایشان فناوری نانو پیشرفت بکند که اهل فن باید قضاوت بکنند نتیجه این تقلید به کجا انجامید. بنده مخالف با تقلید صرف و چشم رو هم چشمی علمی هستم حالا در هر فناوری که می خواهد باشد. این که دفاتر فناوری برای نمایش و پروپاگانده ساخته شده باشند و مدیرانشان به فکر گنده گویی و تبلیغ باشند تا علم خیلی آزار دهنده است. ولی دنیای فعلی علم امروز بیشتر جریان سازی و دنباله روی است تا علم ناب. یک جریانی را می سازند و کشورهای فقیر نمی توانند دنبالش بروند و فکر می کنند که دیگر کارشان تمام است در حالی که خیلی ساده تر ممکن بود به محصولات بهتری برسند اگر تقلید نمی کردند.
  21. درود ببینید خیلی از پروژه ها ممکن هست هدفهای دیگری مثل جلو بردن تکنولوژی را به همراه داشته باشد. برای مثال می دانیم که اگر مقاومت بدنه هواپیما به جای بینهایت کامپوزیتها، 377 اهم بود هیچ نوع رادار حتی انواع بدون انتشار نمی توانست آنها را ببیند و فقط لیدارها و الینتها وسیله ردیابی بودند ولی کسی روی اینها کار نمی کند!!!! اگر اینها دارند روی هواپیمای کامپوزیتی کار می کنند یک دلیلش می تواند این باشد که باعث رشد تکنولوژی مسافر برها شده است و کل صنعت هوایی را جلو برده. مسافر بری مثل 787 که کامپوزیت است، اما با یک پوشش هادی مشکل الکترو استاتیک هم ندارد، مصرف سوخت خیلی کمی دارد و برای شرکتهای هوایی بسیار اقتصادی است. پس کار روی پنهانکارها اینجا برایشان سود هم داشته نه اینکه کاملا ضرر باشد اما اینکه همه کشورهای دنیا در حال انجام کاری باشند به هیچ وجه دلیل منطقی برای درست بودن آن کار نیست. برای مثال شما می بینید که برخی هنجار شکنی ها مثل هم جنس گرایی در اکثر کشورهای دنیا در حال قانونی شدن است اما آیا این کار درستی است؟ آیا حمایت از داعش کار درستی است که همه کشورها از اندونزی و مالزی تا انگلستان و آمریکا به آن اشتغال دارند؟ کنفسیوس می گوید از راهی بروید که دیگران نمی روند. در زمینه تکنولوژی شما می بینید که همه دارند از حافظه های Flash یا SSD استفاده می کنند که تکنولوژی Multi-level-Cell دارند. این تکنولوژی MLC منجر به ناپایدار بودن داده های ذخیره شده می شود در ازای ارزانی. آیا این کار درستی است که این شرقی ها انداختند به جان مردم؟ آیا بهتر نبود همان Single-levelCell را ادامه می دادند و به خاطر سودجویی حافظه های مردم را ناپایدار نمی کردند؟ در مورد توطئه: ذات این غربی ها را با توطئه ساخته اند. کلا موجودات ضعیف اهل نیرنگ هستند. برای آنها سوئیچ کردن روی یک تکنولوژی جدید کاری ندارد ولی برای دیگران از دست دادن سرمایه ملی و فرصت تکرار نشدنی است. چینی های داغون را مثال نزنید.شرکت ما دهها هزار دلار پول می دهد کارشناس چینی می آورد که بعد می بینیم که هیچی بلد نیستند و تازه از مانیتور ما عکس می گیرند و با خود می برند چین!! که روش کاری ما را بیاموزند. در حالیکه روش و ابزار ما چیز محرمانه ای هم نیست. روسها هم هر کس پول بدهد برایش کار می کنند. هندی ها پنهان کار می خواهند و پولش را هم می دهند و روسها هم برایشان کار می کنند. ولی استخوان بندی خود روسها الان روی پنهان کار ها نیست و حتی یک نمونه هم رونمایی نکرده اند که عملیاتی باشد. در حالیکه قدرتش را دارند. کل فناوری کامپوزیت را ما از آنها  و استعداد خودمان یاد گرفته ایم. در اساس ملتها دوست دارند دنباله رو بشوند. دنبال قهرمان و الگو هستند. در تکنولوژی هم همین است. یکی از دانشجوهای زحمت کش من 11 ماه کار کرد روی ترکیب ایده مدارهای کنترلی و ریاضیات chaotic یک مقاله ساده کنفرانس داد که top paper شد و به عنوان ژورنال هم accept شد و بعدش کلی دنباله رو پیدا کرد و .... . حالا چون قطب تکنولوژی رفت دنبال پنهان کار همه رفته اند دنبال پنهان کارها. این فقط یک موج پر خرج چشم رو هم چشمی است!!!! در تاریخ از این مثالها زیاد داریم. امام محمد غزالی را بسیار محکوم می کنند زیرا که بعد از او دانشمندان تجربی بسیار کم شدند!!! و دانش جهان اسلام رو به افول رفت. علت این بود که امام محمد غزالی استاد اعظم بزرگترین دانشگاه دنیا در زمان خود، که بعدها آکسفورد را با تقلید از آن ساختند، یک مرتبه شیفته درجات عرفانی برادرش امام احمد غزالی شد و علم تجربی را در حالی که در اوج آن بود رها کرد و دنبال عرفان رفت. این حرکت او باعث شد که در تمام ایران آن موقع که گرافتار بلای خلافت بود، همه دنباله رو او بشوند و علوم تجربی زمین خورد و دیگر در این منطقه بلند نشد آن دانشگاه نظامیه بغداد هم از اعتبار ساقط گردید. حالا آمریکا شده امام محمد غزالی. دلیلی ندارد که هر اشتباهی که او می کند ما هم بکنیم. در ایران افرادی هستند که هر اشتباهی که زیمنس می کند را به عنوان اصول علمی اثبات شده قبول دارند. اینطور نیست. شیفتگی دیگران هم حدی دارد. مهماتهای پنهان کار داستان جدایی دارند. به ویژه به خاطر ابعاد و اینکه الینتها روی آنها زیاد کارایی ندارند، برای کشورهایی که سامانه دیوار آهنی و ... دارند بسیار مفید می توانند باشند. اما می توان از آنها هم صرف نظر کرد. برای مثال اگر شما مهماتی را به سمت اسرائیل بفرستید که اگر روی هوا منفجرش بکنند تمام سیستمهای الکترونیکشان در آن منطقه بسوزد یا تخریب بیشتری دچار بشوند به هر ترتیب مثلا دچار الودگی بشوند یا نوترون زیاد دریافت بکنند و هزار مورد ابتکاری دیگر، اینجا شما دوست دارید که مورد هدف قرار بگیرید تا تاثیر سلاح شما چند برابر بشود. مهمات های پنهان کار بیشتر برای بزن و در رو های آمریکایی مثل ترور رفیق حریری و این جنس عملیات کاربرد دارد تا یک جنگ دفاعی از ناموس یک ملت. اما در کل منکر این نمی شوم که کار روی پنهان کارها باعث جلو رفتن تکنولوژی می شود. اما منکر این می شوم که پنهان کاری تنها راه حل است. مثل تفنگهایی که صدا خفه کن دارند. با وجود اینکه تکنولوژی آنها از ده ها سال پیش موجود و ارزان است، اما ارتشهای مدرن هم کماکان از تفنگهای معمولی استفاده می کنند.
  22. درود. در مورد پهپاد ها به دلیل ارزان قیمت بودن و اینکه جان خلبان به خطر نمی افتد اهمیت پرنده کمتر است ولی من در مورد RQ ایرانی نمی دانم ولی اگر پرنده ای کامپوزیت باشد باید به نحوی الکتریسیته ساکن را از بین ببرد در غیر این صورت احتمال از کار افتادن مدارها (مدارها تا یک میزانی تحمل هوای یونیزه را دارند و هزار جور discharge نا خواسته دیگر) و انفجار سوخت وجود دارد حتی در هواپیمای فلزی.مسافری اگر آن آنتنهای فراوان کوتاه پشت بال که بار در نوک آنها جمع شده به هوا تخلیه می شود نباشند احتمال انفجار بال وجود دارد. 747 نیروهی هوایی شاهنشاهی هم که در اسپانیا منفجر شد به دلیل تجمع بار الکتریکی در یکی از دو مخزن سوخت بود که دارای بخار بنزین ولی خالی بود. حالا این دست مشکلات در هواپیماهای کامپوزیتی خیلی بیشتر است. حتما یک راهی باید باشد که مشکل را حل بکنند ولی من در موردش نمی دانم. اما راه حل هر چه باشد بر پیچیدگی پرنده می افزاید و پیچیدگی یعنی باگ و باگ یعنی دردسر. علاوه بر الکترو استاتیک ما در اویونیک مشکل بارش نوترون را داریم. هر چه هواپیما بالاتر برود این مشکل بدتر است. در یک هواپیمای بدنه کامپوزیت شما باید مدارهای الکترونیکی خود را درون جعبه هایی با حداقل 3 میلی متر قطر آلومینیوم لامینیت کنید تا از آثار بارش نوترونی بکاهید. بدتر از اینها تاثیر رادار و آنتن های قوی تلویزیون و انتقال برق مایکروویو روی هواپیما های کامپوزیتی است و اینها باید از میدانهای شدید فرار بکنند زیرا نفوذ پذیری این میدانها روی اینها خیلی زیادتر از بدنه فلزی ها است. حتما به یاد دارید که یکی از هواپیماهای آمریکایی حمله ور به لیبی به دلیل اختلال الکترومغناطیس ناشی از هواپیماهای خودی سرنگون شد و آمریکایی ها اطلاعات بیشتری ندادند. حالا حساب بکنید در یک فرمیشن پرنده های F-22 رادارهایشان را روشن بکنند!! چه تخریبی روی خلبان و پرنده های اینها که ایجاد نمی شود. این پدیده حتی در پرنده های فلزی هم مرگبار است ولی در کامپوزیتی ها به مراتب مرگبار تر است.
  23. درود به دوست گرامی در مورد هندی ها باید بگویم که اینها هم مثل بقیه کشورهای دنیا همه داشته های تسلیحاتی خودشان را رو نمی کنند. با توجه به درگیری که اینها با چین و پاکستان دارند و هزینه بسیار بالای انرژی الکتریکی و ناپایداری و قطع پی در پی آن در هندوستان و فقیر بودن این کشور، حتما به سمت رادارهای بدون انتشار رفته اند و دلیلی هم ندارد که بیایند محصول را نشان بدهند. هرچند که قسمتی از شرکت selex هم به اینها تعلق دارد و ممکن است از محصول آن استفاده بکنند ولی خودشان خیلی بهترش را هم می توانند بسازند. هندی ها مردم توانایی هستند. کروز سوپرسونیک براهموس که یادتون هست. اما در مورد سئوال شما: اول بگویم که من در حد کوره سوادم و تجربه ام نظر می دهم و دلیلی ندارد که نظرات من درست باشد. بر خلاف مدیران صنعت دفاعی کشور من هیچ اعتقادی ندارم که یک مشت کپی کار محصولات 80 سال پیش آلمانها در رده ای باشند که کارهایشان ملاک درستی و نادرستی باشد. این که می گویند آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند برای بعضی ها اینطور معنی شده که اینها آنچنان سیستم درستی دارند که هیچ کار غلطی از آن بیرون نمی آید. خیر اینطور نیست. اینها یکی از بهترین مراکز علمی نظامی دنیا را (SDI) را فقط به دلیل نداشتن دشمن تعطیل کردند و لیزرFEL ساخت آن مرکز دیگر هرگز تکرار نشد زیرا اسناد پروژه ناقص بود و جایی مثل LANL که مهمترین مرکز تحقیقاتی آمریکا است، به جای پروژه های اساسی بیشتر دچار کاغذ بازی شد!!!! در دوره بوش دوباره مرکز را راه اندازی کردند و مجبور شدند  پروژه FEL را از ابتدا شروع کنند. همه چیز در این کشور سرمایه داری دور سرمایه می گردد حتی امنیت ملی اینها. این تکنولوژی هواپیماهای پنهان کار هم نمونه اصلیش Horten Ho 229 آلمانی با موتور جت بود که به عنوان غنیمت دزدیده شد و به آمریکا بردند. اصولا در آمریکا حیات و ممات پروژه های نظامی ارتباط منطقی با کیفیت و برتری آنها ندارد. بسیاری از پروژه های خوب  نابود می شوند زیرا به اندازه کافی توان پرداخت پورسانت ندارند و از لابی های پنتاگون عبور نمی توانند بکنند. همین تامکت را هم بانک ملی بودجه اش را داد وگرنه الان وجود نداشت. اینکه چینی ها مشغول کپی کردن طرح های آمریکایی هستند هم به دلیل ذات صنعت اینها است که فعلا در دوران کپی کاری هستند و حتی شهرهای تبریز و کرمان و کاشان را هم در چین کپی کرده اند تا با نام این شهر ها قالی تقلبی صادر بکنند!!! البته به دلیل تکنولوژی بالا هر سلاحی را رویش کار بکنند یک کیفیت خوبی بیرون می آید ولی با بهترین کیفیت ممکن فاصله بسیار دارند. شما یک نگاه به روسیه (به عنوان منبع تمام نشدنی ازفیزیک دانها و ریاضی دانهای قابل و توانا )بکنید. اینها آمدند خط تولید Tu-160 را دوباره راه اندازی کردند!!! بمب افکنی متعلق به شوروی سابق !!!  این بمب افکن استراتژیک اساسا پنهان کار نیست که هیچ به اندازه کنکورد اکوی راداری دارد. منطقا برای یک پرنده سنگین دور پرواز مثل Tu-160 پنهانکاری خیلی مهم بود ولی فقط اکوی براده های فلزی خارج شده از موتورهایش به اندازه چندتا هواپیما است. روسها که مشکل موتور ندارند حداقل می توانستند یک ماکت شبیه پنهانکارها هوا بکنند و اینطوری بازدارندگی ایجاد بکنند با تبلیغات به سبک خوروشچف.   به اعتقاد من سرعت رشد به نسبت هزینه رادارها و لیدارها و .... و تکنولوژی های شناسایی الکترونیک در سطح دنیا به مراتب بیشتر از سرعت رشد هواپیماها است و به همین دلیل دوره پنهانکاری خیلی زودتر از اینکه این محصولات پنهانکار به بلوغ برسند به پایان می رسد. شما نگاه کنید مگر قیمت یک کارت محاسباتی گرافیکی یا کلاستری از این کارتها بعلاوه بهترین برنامه سازان یک کشور جهان سومی چقدر می شود؟  ساعتی 200 هزار تومان بیشتر می گیرند؟ اگر شما چنین توان پردازشی را به یک رادار معمولی اضافه بکنید برد و RCS قابل کشف آن را به مراتب می توانید بهبود بدهید. حالا اگر این کشور جهان سومی رادار بدون انتشار بسازد با توجه به ارزانی چنین راداری در مقایسه با یک شکاری سرعت پیشرفت تکنولوژی در این بخش چقدر بیشتر خواهد بود؟ با وجود رادارهای بدون انتشار هواپیما های پنهان کار با بدنه تمام کامپوزیت و لایه پلاسمای سرد برای جذب امواج میکروویو و الکتریسیته ساکن تجمعی ناشی از عایق بودن بدنه و ..... مدت درازی در آسمانها جولان نخواهند داد و ممکن است در آینده برای کشورهایی مثل ایران که بودجه دفاعی ناچیز و مدیریت میانی آشفته  دارند فقط خطرناک باشند. البته سامانه های الینت هم در کشف پنهان کارها خیلی موثر هستند و به کمک ترکیب رادارهای VHF و الینت و رادارهای UHF، می شود برای این موجودات پنهان کار موشکهای حرارتی با پردازش تصویر مادون قرمز فایر کرد و پایین آوردشان. خوب ایران موشک دارای پردازش تصویر مادون قرمز شاید نداشته باشد (من نمی دانم که دارد یا خیر ) ولی بقیه کشورها که دارند پس این پنهانکاری اصلا به قیمتش نمی ارزد. به اعتقاد من این داستان پنهان کاری بیشتر برای خالی کردن خزانه آمریکا در جیب بعضی ها است. قیمت این هواپیما ها اینقدر بود که آمریکا نتوانست مطابق اهدافش 2700 فروند F-15 خود را با F-22 جایگزین بکند و F-15 ها برای 2 دهه دیگر هم ممکن است باقی بمانند!!!!  سوتی های فراوانی در این F-22 داده شد هم که شهرت جهانی دارد. آخرش هم هواپیمایی ساخته اند که به دلیل نداشتن بدنه فلزی به شدت نسبت به میدانهای الکترومغناطیسی حساس است و به دلیل داشتن رادارهای قدرتمند به ویژه در پهلو برای خلبانانش هم خطرناک است. فقط نشتی آنتن که روی بدن خلبانها دمپ می شود را حساب بکنیم، کلی مشکل ساز است. اگر رادار های تروپو اسکتر را هم روی فرودگاه این پرنده ها در امارات متمرکز بکنیم شاید توان سنگین الکترومغناطیس آنها باعث زمین گیری این بدنه کامپوزیتی ها بشود!!!! وقتی تورنادو تمام فلزی با 75 ولت بر متر میدان سرنگون می شود چرا F-22 کامپوزیت و نفوذ پذیرتر دچار مشکل نشود!!! آخرین نمونه این کلاه برداری F-35 است. این کارهای آمریکا آدم را یاد میکروسافت و سیستم عاملهای داغونش می اندازد.می گویند برای رفع فقط نقص نرم افزاری سامانه توپ زیر دماغه F-35 به 3 سال زمان نیاز است!!!! این یعنی فاجعه. در علم کامپیوتر ما اصطلاحی داریم که می گوییم پیچیدگی برابر است با باگ و این پنهانکارها بی مورد پیچیده هستند. نمونه اولیه که بعد از 40 کیلومتر پرواز بر اثر تجمع الکتریسیته ساکن دچار سانحه شد و بعد از این همه خرج هنوز به کسی تحویل نشده است. موتورش هم که 850 درجه داغ می شود که داغترین موتور موجود جتها لقب گرفته. خلاصه به اعتقاد من با هزینه کم می شود این پنهان کارها را دچار مشکل کرد پس دوران خوشی را نخواهند داشت. این بد نیست که یک شکاری پنهان کار باشد اما نباید همه چیز را فدای پنهان کاری کرد.
  24. درود یک چیزی که من نمی فهمم این است که این همه ماده منفجره که عربستان و عثمانی در اختیار تکفیری ها می گذارند از کجا می آید که 10 تن 10 تن انتحاری می زنند. و خیلی بیشتر از این را برای نابودی یک شهر باستانی مصرف می کنند. باید منبع مهمات شناسایی بشود و با شرکت مربوطه که حتما اروپایی هم هست برخورد حقوقی و غیر حقوقی بشود.   اگر درسهایی را که از نبرد با وحوش بین المللی در عراق و در سوریه و بمباران پیوسته یمن توسط اتحادیه وحوش عربی گرفتیم با فرمایشات اخیر مقام رهبری کنار هم بگذاریم و بخواهیم به آینده نگاه بکنیم به موارد زیر می رسیم.   1. پاسگاههای مرزی خیلی مهم هستند و باید تبدیل به دژهای مرزی بشوند طوری که ضمن داشتن همه امکانات دفاعی و رفاهی و مواضع مناسب بتنی برای 14.5 میلیمتری ها و توپهای سماوات، رادار زمینی و مواضع تانک، کندک هایی داشته باشد که نشود با زدن تونل زیر یا نزدیک آنها کاری از پیش برد که جا دارد مهندسین عمران سایت دژی طراحی بکنند که توسط تاکتیک های وحوش نفوذ پذیر نباشد. حتی داوینچی هم یک طرح برای دژ دارد!! حتی جا دارد برای طراحی چنین دژی مسابقه ملی معماری و سازه گذاشته بشود. در برلین آلمانها چند دژ بتنی ساختند که مواضع پدافند هوایی را هم در آنها دیدند که این دژها کابوس متفقین که از جنس همین وحوش تکفیری بودند شد. باید دژی ساخت که با فرض زیر آتش توپخانه و هوایی و انتحاری بودن به راحتی بتواند مقاومت بکند. حتی عثمانی که میزبان و مشوق اصلی وحوش و اتوبان آنها برای تزریق به عراق و سوریه است، دژهایی را برای پاسگاههای مرزی ساخته که خیلی بهتر از پاسگاههای فعلی ما با این همه تجربه جنگی است. واقعا جای یک تفکر دفاعی و مهندسی زمین برای دفاع از شهر ها و پاسگاهها در سوریه خالی است. همین باعث شده که وحوش دست بالا داشته باشند. 2. یک نیروی انتظامی و پلیس آگاهی قوی خیلی وقتها از یک ارتش قوی مهم تر و مفیدتر است. 3. آموزش سربازان در طول خدمت باید خیلی طولانی تر و غنی تر بشود. سرباز ما نیازی به بیگاری بی منطق و آموزش رژه و عقیدتی سیاسی ندارد. سرباز ما اگر دیندارتر از دولتی ها نباشد کم دینتر نیست. سرباز ما نیاز دارد که بداند چگونه با حرامی ها درگیر بشود و پیروز بیرون بیاید. باید بتواند تله انفجاری هم خنثی بکند و .... . 4. کلانتری ها درون شهرها نباید یک آپارتمان معمولی باشند. اینها باید دژهایی باشند برای خودشان و  حریم آنها به نحوی باشد که نشود به آنها انتحاری زد. اطراف شهر ها هم باید به نحوی مهندسی بشوند که قابل دفاع باشند به ویژه شهرهای مرزی.
  25. درود اجازه بدهید که با شما مخالفت بکنم. کارهای تحقیقاتی روی رادارهای بدون انتشار، باز می گردد به شوروی سابق. در شوروی سابق، به دلیل ضعف در میکرو الکترونیک، اینها به پردازش موازی روی آورده بودند خیلی خیلی خیلی زودتر از آنکه غربی ها در گل 4 گیگاهرتز بمانند و مجبور بشوند از تکنولوژی های پردازش موازی استفاده بکنند و فناوری هایی مثل OpenCL, OpenMP, CUDA, MPI, OpenMP-MPI و MPI-CUDA بوجود بیاید. workshop ای که من از هندی ها دیدم متعلق به 2010 بود که گزارش یک پروژه انجام شده بود البته با رعایت همه مسائل حفاظتی و بیشتر تبلیغاتی بود برای توانایی های NVIDIA-GPU. امروز محصول این تکنولوژی ها در چندین کشور دنیا وجود دارد. برای نمونه به شرکت Selx که قطعه ساز اصلی اویونیک پروژه یورو فایتر تایفون است اشاره می کنم که متعلق به ترکیه، عربستان سعودی، هندوستان، آلمان، ایالات متحده، برزیل، انگلستان، ایتالیا و رومانی است. شرکت Selex بر خلاف نمونه های کوه پیکر روسی مجهز به ابر رایانه های بزرگ، یک نمونه پرتابل به نام AULOS ارائه کرده که قطعا با استفاده از توان پردازشی کارتهای گرافیکی یا کلا به صورت Hardwired روی تراشه های FPGA ساخته شده است که مورد اول بسیار محتمل تر است زیرا امکان تغییرات و بروز رسانی بسیار بسیار ساده تر و زمان تولید بسیار بسیار کمتری دارد. این هم لینک محصول: http://www.selex-es.com/-/aulos این هم دو مقاله IEEE که دوستان ایتالیایی بر اساس محصول با دانش فنی هندی selex داده اند: http://ieeexplore.ieee.org/xpl/login.jsp?tp=&arnumber=6373912&url=http%3A%2F%2Fieeexplore.ieee.org%2Fxpls%2Fabs_all.jsp%3Farnumber%3D6373912 http://ieeexplore.ieee.org/xpl/articleDetails.jsp?tp=&arnumber=6042153&queryText%3DPassive+radar+GPU   جالب است بدانید که در سال 2010 در یک دوره آموزشی پردازش موازی شرکت کرده بودم که اساتید هندی به دلیل وجود شاگردان ایرانی تحریم را بهانه کردند و بخش مربوط به پردازش موازی با استفاده از کارتهای گرافیکی را ارائه نکردند. البته خود ما خیلی بهتر از آنها استفاده محاسباتی از کارتها را بلد بودیم. در همان کلاس پاکستانی هایی هم بودند که خیلی خیلی روی استفاده از MPI برای شبیه سازی های هوافضا متخصص بودند ولی در دوره شرکت کرده بودند. این هم یک لینک از بخش عربی شرکت selex http://www.selex-es.com/international-presence/saudi-arabia این هم لینک بخش هندی: http://www.selex-es.com/international-presence/india این هم لینک بلوک دیاگرام این رادارها: http://en.wikipedia.org/wiki/File:PassiveRadarSchematic.png این لینک هم بد نیست ببینید که در مورد فعالیت های ایران در این زمینه است! http://en.wikipedia.org/wiki/Passive_radar Current research Research on passive radar systems is of growing interest throughout the world, with various open source publications showing active research and development in the United States (including work at the Air Force Research Labs, Lockheed-Martin Mission Systems, Raytheon, University of Washington, Georgia Tech/Georgia Tech Research Institute and the University of Illinois), in the NATO C3 Agency in The Netherlands, in the United Kingdom (at Roke Manor Research, QinetiQ, University of Birmingham, University College London and BAE Systems, France (including the government labs of ONERA), Germany (including the labs at FGAN-FHR), Poland (including Warsaw University of Technology). There is also active research on this technology in several government or university laboratories in China, Iran, Russia and South Africa. The low cost nature of the system makes the technology particularly attractive to university laboratories and other agencies with limited budgets, as the key requirements are less hardware and more algorithmic sophistication and computational power. Much current research is currently focusing on the exploitation of modern digital broadcast signals. The US HDTV standard is particularly good for passive radar, having an excellent ambiguity function and very high power transmitters. The DVB-T digital TV standard (and related DAB digital audio standard) used throughout most of the rest of the world is more challenging—transmitter powers are lower, and many networks are set up in a "single frequency network" mode, in which all transmitters are synchronised in time and frequency. Without careful processing, the net result for a passive radar is like multiple repeater jammers       تعدادی دیگر از مقالات: http://ieeexplore.ieee.org/xpl/articleDetails.jsp?tp=&arnumber=6900723&queryText%3DPassive+radar+GPU http://ieeexplore.ieee.org/xpl/articleDetails.jsp?tp=&arnumber=6624505&queryText%3DPassive+radar+GPU