[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های MR9

  1.   جناب حامدوف عزیز ، بنده اصلاً چنین فکری نمی کنم ، شما از کامنتهای من ، چنین برداشتی کردید ؟؟ وقتی که بنده خدمت دوستان دارم عرض می کنم ، تغییر نگرش درسطوح بالای فرماندهی ارتش سوریه ، یعنی تغییر نگرش ریشه ای که این تغییر نگرش ، منجر به ایجاد یک دید تازه نسبت به تجهیزات ، از جمله سیستمهای کنترل -فرماندهی ( در حداقل شرایط  ، سیستم های C3I) هست و نه شرایط ایده آل که سیستم های C5ISR به کار برده می شوند . احتمالاً دو حالت وجود دارد . یا اینکه کامنتهای بنده را مطالعه نفرمودید ویا اینکه بسرعت مطالعه کردید که این مساله موجب برداشت اشتباه شده است .  :winking:   تا انجایی که چند سال پیش در یکی ازمجلات ویژه کنترل- فرماندهی ارتش آمریکا مطالعه می کردم و اگر درست خاطرم باشد ، سیستم های کنترل فرماندهی دارند به یک سری سیستم های ارتباطی بدون گره تبدیل می شوند که در صورت انهدام یکی از مراکز ، بقیه بدون مشکل به کار خودشون ادامه دهند .
  2.   با سلام تفاوت زمانی اطلاعات آنلاین رسیده از پهپادها ( در حداقل شرایط ) وبه اصطلاح مارک کردن نقاط روی نقشه با  فرآیند طولانی تماس با دیده بانها واینکه آیا محاسبات و مشاهدات آنها صحیح هست یا خیر و تایید آنها ، در اینجا مد نظر هست . درجریان یک نبرد ، گاهی ثانیه ها ، تعیین کننده سرنوشت نبرد خواهند بود .
  3. با سلام مجدد   وقتی پول نداریم نیروی انسانی و تجهیزات نداریم به گفته شما زمان هم نداریم پس یا خود ایران باید مستیقما دخالت کنه یا شکست بشار اسد. پول و تجهیزات در یک سمت ماجرا هستند و "زمان " در یک سمت دیگر . هر چند این دو تا به هم مربوط خواهند بود . وقتی استراتژی و تاکتیک شما اصلاح شود ، آن وقت قادر خواهید بود بر اساس منابع موجود طراحی رزمی را انجام دهید . به مانند کاری که خود ما در جریان جنگ با عراق انجام دادیم .یعنی اگر بر اساس دستورالعمل های آموزشی ارتش قبل از انقلاب ، اجرای تک تهاجمی در روز ( یا در سپیده  دم )  و با پشتیبانی توپخانه ، زرهی و نیروی هوایی صورت می گرفت ، وقتی ما درزمان جنگ در این حوزه ها با کمبود روبه رو شدیم ، تاکتیک را عوض کردیم و به جای روزها ، شبها دست به اجرای تک تهاجمی می زدیم ( که البته در جای خودش ، به آن نقد وجود دارد- هرچند ، پوئن های خاص خودش را هم داشت )   جسارتا معنی متخصص درایران یعنی چی؟4 تا کتاب آدم بخونه . بلد باشه کلمات را پشت سر هم بکار ببره میشه متخصص فن   در حقیقت اگر شما در زمان حاضر ، کسی را پیدا کردید که خارج از حوزه تخصصی خودش ( البته مرتبط ) با هزار دردسر و تنگ نظری ، کتب مربوطه را تهیه و مطالعه کند ، باید برای شما جای خوشوقتی باشد . چون بیشتر ( ونه همه )  کسانی که بطور تخصصی دراین حوزه هستند ، حال و حوصله افزایش اطلاعات خودشون را ندارند . ( گرفتاری اصلی ارتش های موج دومی )   بحث سن و سال مهم نیست ؟   بیشتر فرماندهان فعلی سپاه ، در زمان آغاز جنگ ، در اوایل دوره جوانی اشان بودند . ( هرچند این مساله مزیتهایی دارد ، اما اشکالاتی هم به آن وارد هست ، اگر چه چنین موردی با توجه به شرایط ما در سال 59 ، اجتناب ناپذیر بود )   حث اینکه متخصص !! حداقل یکسال در شرایط جنگی باشه حس ترس سرباز را درک کنه به نظر شما مهم نیست!!چرا سرباز سوری با اطمینان به کشته شدن تسلیم میشه مهم نیست   بطور غیر مستقیم ، مطالب بنده را با این جمله تایید کردید . تغییر نگرش در سطوح بالای فرماندهی ارتش سوریه    اصلا کسی که صدای تیر را نشنیده می تونه اگر هم شنیده در میدان تیر بود و تفنگش هم را به هدف فرضی کارشناس باشه متوجه منظور شما ازاین جمله نشدم :thinking:
  4.   با سلام   آینکه زیر باد کولر بشینیم و درباره جنگ سوریه نظر و استراتژی بدیم در حقیقت خطاب شما باید ، فرماندهان محترم سوری باشند ، چون دست بنده یا امثال بنده ، از دسترسی به  دست اندرکاران امر ، کوتاه هست . :winking:   کلملات عجیب و غریب به کار ببریم حسنی نداره شاید از دید شما ، این کلمات عجیب و غریب باشند ، اما ، وقتی به پدیده جنگ به شکل کاملاً تخصصی و فارغ از مقایسه های تسلیحاتی ، نگاه شود ، کامنتها ، تخصصی تر می شوند و هر کسی حوصله مطالعه و تجزیه و تحلیل آن را ندارد . :winking:   الان وقت تعویض استراتژی نیست اتفاقاً وقتش همین الان هست ، هم در سطح استراتژی و هم در سطح تاکتیک ، والا باید بر لب جوی بنشینیم و سقوط پی در پی دژهای اسد را مثل فیلمهای سینمایی مشاهده کنیم .   الان باید پول خرج کرد تجهیزات خرید و در اختیار نیروی آموزش ندیده  گذاشت که بعداً دو دستی تقدیم حضرات شورشیان شود .   رو تانک های سوریه اگر سیستم دفاع فعال نصب بشه و تلفات اونها 50 درصد هم کم بشه این یعنی موفقیت. مشکل سوری ها تانک نیست ، اگر هم بود ، خدمه آموزش دیده را از کجا تامین می کردید ؟؟ علاوه برآن ، ارتقاء های مورد نظر شما نیاز به پول و زمان دارد که هم ما و هم سوری ها در آن در مضیقه هستند .   اگر بشه با موشک هایی مثل ماوریک یا hk29  بمباران های دقیق انجام داد یعنی موفقیت منبع خرید و پول مورد نیاز را پیشنهاد بفرمایید !!!   الان زمان نیاز داریم تا بشود آموزش را شروع کرد. خوب ، بازهم رسیدید به صحبت بنده . :winking:
  5. با سلام   یک نکته جالب در مورد تغییر دکترین های نظامی (" case study " Syrian army ) :   تغییر دادن هر آموزه نظامی ، بدان می ماند که با پرتاب پفک ، سعی کنیم تا یک خودروی زرهی را از کار بیاندازیم ، ارتش هم به مانند هر نظام اداری عظیمی در برابر نوآوری ایستادگی می کند ، بویژه اگر تغییر بطور ضمنی به معنای" پایین آوردن اعتبار واحدهای نظامی سنتی شده"  و نیاز به یادگیری مهارتهای تازه و تعالی بخشیدن به رقابتهای نابجای پرسنل باشد .   دن استاری در سال 1982 چنین اعتقاد داشت : " تغییر ساختار محافظه کار ارتش بسیار دشوار است . از آن گذشته ارتشها  یک نهاد موج دومی بشمارمی آیند . بدین معنی که ارتش بعنوان یک نهادی که وابسته به صنایع نظامی است مشخص می گردد و این صنایع وظیفه دارند بصورت سریال سلاح تولید کنند . "ارتش توانایی افراد را در چهارچوب تجهیزات تولید شده توسط صنایع نظامی محدود می کند" وبعد از آن پرسنل و سخت افزارهای نظامی را در یک جا جمع نموده تا در یک جنگ پیروز گردد .   این رهیافت ، یک رهیافت کاملا" موج دومی است و باید آن را به یک رهیافت موج سومی تبدیل کنیم ."     ایده اصلی استاری برای برون رفت از بن بست ارتشهای موج دومی :    استخوان بندی اصلی ایده استاری ، بر نبرد عمقی یا گسترش میدان نبرد قرار داشت ، یعنی اینکه نبرد نباید صرفا" در جبهه متمرکز گردد ( گسترش خطی )  ، بلکه باید در "عمق پشت جبهه دشمن "  نیز جریان داشته باشد ( گسترش در عمق ) ، یعنی در عقبه دشمن ، جایی که "ستون های احتیاط"  دشمن استقرار داشتند و ماموریت داشتند تا بعنوان نیروی دنبال پشتیبان بعد از نیروی اصلی وارد نبرد شده و منطقه متصرفه احتمالی را تامین نموده و یا عمق پیشروی احتمالی را بیشتر نمایند .   کاری که نیروی هوایی سوریه باید در دستور کار خودش قرار هد :   "بنابراین باید از حرکت پرسنل ، تدارکات و حتی اطلاعات به گونه ای ممانعت شود که دشمن نتوانند از قوای ذخیره خود استفاده نمایند ."     جناب ahmad1361  عزیز در تایید فرموده شما :   در چنین نبردهایی ، عامل زمان باید در کانون توجه خود قرار داده بود و برحملات همزمان و هماهنگ شده و اعمال کنترل درست در زمان وقوع (REAL TIME) تمرکز داشت . بنابراین فرماندهان مستقر در صحنه رزم می بایست وظیفه کنترل زمان پرواز پرنده های پشتیبانی نزدیک (بالگردها و هواپیماهای بال ثابت ) را برعهده داشته باشند ، و سرانجام ، دانایی ( یعنی هوش و ارتباطات پیشرفته ) نقش محوری را در میدان نبرد بازی خواهد نمود .   چرایی وضعیت نامناسب ارتش سوریه در جنگ :    " عنصر منتظر در جنگ ، همیشه بازنده خواهد بود "   در یک کلام ، برای موفقیت ارتش سوریه در چنین نبردهایی که هیچ نشانی از اصول جنگ کلاسیک وجود ندارد :   "موفقیت در یک عملیات رزمی" صرفا" به اجرای سمفونی وار و هارمونیک وظایف مشخص شده بستگی دارد . مفهومی که امروز تحت عنوان "جنگ شبکه ای "(NETWORK WARFARE) و یا دکترین عملیات مشترک نامیده می شود ، ترجمان همین مطلب خواهد بود .
  6. با سلام مجدد ،   زندگی نامه مختصر ژنرال راسم دلیچ     ژنرال راسم دلیچ متولد ۴/۲/۱۹۴۹ می باشد و در مورخ ۱۶ / ۴ / ۲۰۱۰ دار فانی را وداع نمود . وی دومین فرمانده ارتش بوسنی و هرزگوین پس از اعلام استقلال این کشور بوده است.وی در سال ۱۹۶۷ وارد ارتش یوگسلاوی سابق شد و دوره های مختلف آکادمی علوم نظامی را در دانشکده های نظامی آن دوران سپری کرد.وی متخصص رسته توپخانه بوده است و فرمانده رسته توپخانه در مناطق مختلف بوده است.     زمانی که مشاهده نمود سرزمین مادریش توسط ارتش یوگسلاوی مورد تجاوز قرار گرفته است تصمیم گرفت تا در تاریخ ۱۳ / ۴/ ۱۹۹۲ برای همیشه ارتش یوگسلاوی را ترک کند و به وطن خویش ( بوسنی ) بازگشت .این در حالی بود که راسم دلیچ به درجه سرهنگ دومی در ارتش یوگسلاوی رسیده بود. وی بلافاصله خود را به مقامات نظامی دولت قانونی بوسنی جهت پیوستن به صفوف مدافعین معرفی نمود.به دستور مقامات نظامی بوسنی وی عازم شهر ویسوکو در بوسنی مرکزی شد تا با کمک دیگر افسران به سازماندهی امور دفاعی در این موقعیت حساس  بپردازد. وی فرماندهی سازمان دفاع منطقه ای را در بوسنی مرکزی را بر عهده گرفت .وی فرمانده نیرو های مدافع در شهرههای مختلف بوسنی مرکزی و حومه سارایوو به شمار می رفت .در ۲۰ / ۵ / ۱۹۹۲ سازمان دفاع منطقه ای منحل و ارتش بوسنی و هرزگوین تاسیس گردید و دلیچ فرمانده عملیات و برنامه ریزی و آموزش ارتش بوسنی شد. به دلیل اقدامات ارزنده ای که برای دفاع از سرزمین بوسنی انجام داد از مورخ ۸ /۶/ ۱۹۹۳ تا پایان جنگ فرماندهی ارتش بوسنی را برعهده گرفت و پس از جنگ نیز فرمانده ارتش فدراسیون کروات – مسلمان بوسنی شد. در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۰ ژنرال دلیچ بازنشسته شد.     در یک اقدام ناجوانمردانه دادگاه کیفری لاهه که وظیفه محاکمه عاملین جنایات جنگی را داشته است دست به محاکمه ژنرال دلیچ زد و وی را به خاطر ارتکاب جنایات جنگی ۳ سال محکوم به زندان نمود ولی در حالی که دلیچ مظلومانه در حال سپری کردن دوران محکومیتش بود دادگاه لاهه پس از مدتی اقرار نمود که دلیچ بیگناه است و وی را آزاد نمودند.       وی در ۱۶ / ۴/ ۲۰۱۰ در سارایوو دار فانی را وداع گفت .
  7. با سلام   شهید رسول حیدری     آبادان ، ماه های آغازین دفاع مقدس       بوسنی ، دهه 70 شمسی         قرارگاه جنگهای نامنظم رمضان - 1366     وصیتنامه شهید رسول حیدری       یکی از خیابانهای شهر ویسوکو ، مزّین به نام شهید رسول حیدری     پی نوشت :   در ارتباط با حضور ما در جنگ  بوسنی ، می شود کتابها نوشت ، با این حال ، در سال 1390 قرار بود کتاب خاطرات ژنرال راسم دلیچ ، ترجمه و منتشر شود که دیگر خبری در این مورد ارائه نشد .
  8. با سلام    یادی کنیم از تاپیک نبرد هوا - زمینی و ژنرال دن استاری و درسهای برگرفته از جنگ 1973 :   درس مهمی که جنگ   1973 برای ژنرال دن  استاری داشت این بود که : 1- " نسبتهای آغازین " نتیجه نهایی نبرد  را تعیین نمی کند .   ( اگر چه ارتش  سوریه در اغاز تنها سازمان مسلح در سوریه بشمار می رفت ، اما با دست کم گرفتن دشمن ، عملاً به سازمان مسلحی تبدیل شده است که بشدت زیر ضربه گروه های مسلح غیر منظم قرار دارد )    2- مهم نیست که چه کسی ، تعداد بیشتری در اختیار دارد یا خیر - بدین معنی که با وجود اینکه سوری ها ، ستون پشت ستون واحدهای مکانیزه در اختیار داشتند ( به مانند عراق در جنگ 8 ساله ) هیچ کمکی به آنها نکرد .   ( ایضاً ستون پشت ستون واحدهای تانک سوری ، قربانی طیف متنوعی از موشکهای ضد زره شورشیان شدند )    3- درس مهم دیگر این مساله بود که هرکس ابتکار عمل را از طرف مقابل بگیرد ( خواه در حال حمله باشد یا دفاع ، یا اینکه کمیت نیروهایش زیاد باشد یا کم ) به هرحال پیروز خواهد شد .   بدین معنی که به مانند آنچه که ارتش رژیم صهیونیستی  نشان داد ، حتی یک ارتش کوچک که بلحاظ راهبردی در وضعیت تدافعی قرار دارد می تواند ابتکار عمل را از دست حریف خارج سازد .   ( این جمله بطور خلاصه ، تبیین کننده آن چیزی است که در سوریه ، در حال وقوع است - ارتش سوریه در حال حاضر ابتکار عمل در صحنه رزم را از دست داده و هر زمان ، مجدداً  آن را بدست آورد ، آن وقت هست که باید به جبران شکستها ، امیدوار بود .    گزینه سوم ، یعنی از دست دادن  ابتکار عمل ، به شکل عجیبی ، در مورد ورماخت ( پس از شکست در استالینگراد )، عراق (پس از شکست در خرمشهر تا یکسال مانده به پایان جنگ با ایران) ، ارتش ایالات متحده در کره ( بعد از حملات ناگهانی کره شمالی به جنوب مدار 37 درجه ) ، ارتش فرانسه در تابستان 1940 ، ارتش آلمان ( در بازه زمانی اواخر 1917 تا پایان جنگ ) و خود ما در بازه زمانی یکسال مانده به پایان دفاع مقدس ، صدق می کند . باشد که این تجربیات مورداستفاده قرار گیرد .    ابتکار عمل در صحنه رزمی     این واژه گل سرسبد یا واژه کلیدی جنگ در سوریه است . 
  9.   با سلام   به هیچ عنوان ، انتخاب رفتار منفعل از سوی ما ، هدف بنده نبود ، چنانکه ، الان هم منفعل نیستیم .   در مور ارتقاء ها ، هم این مساله باید مورد توجه قرار بگیرد که  در صورت وجود اراده لازم برای ارتقاء هایی که نام بردید ، مساله زمان بر بودن این ارتقاء ها هم مطرح هست ، چیزی که در حال حاضر بشدت درمورد آن در مضیقه هستیم .   ارسال بخشی از توان هوایی به عراق ؟؟؟ بعید میدونم حتی به این مساله بشود فکر کرد ، ناوگان ما بشدت فرسوده و محدود هست و برای حفظ تمامیت سرزمینی وسیع ایران بسیار لازم ، بنابراین ،بعید هست که چنین چیزی اتفاق بیافتد . علاوه برآن ، واکنش رژیم صهیونیستی ، ایالات متحده و سایر ذی نفعان در عراق ، اصلاً قابل پیش بینی نیست . با این کار ، عملاً به همین اندک  توان رزمی نهاجا ، خلل وارد می شود . مگر اینکه واقعاً برنامه هایی برای خرید پرنده های رزمی وجود داشته باشد که بعنوان مثال ، بشود ایرگاردها را برای چنین ماموریتهایی اعزام کرد .   البته با این گفته که اگر بشود توان هوایی سوریه را تقویت کرد ( آن هم نه از طرف ما ، بلکه از طرف یک کشور سوم و آن هم در کنار تقویت توان اطلاعاتی ارتش سوریه از میدان جنگ ) در کنار اعزام مستشاران خوش فکر و با برش کاری و نفوذ بالا ، شاید بشود امیدوار بود ، حداقل ، سیر پیشروی شورشیان ، یک مقدار کند شود .
  10.   با سلام   به نظرم ، ورود مستقیم به درگیری ها ، زیاد با استراتژی فعلی یعنی درپیش گرفتن جنگ نیابتی ، تطابق ندارد . ورود مستقیم به صحنه درگیری ( یا رزم ) مستلزم وجود شرایطی هست که فقط یکی از انها ، وجود نیروی مسلح ، مجهز به تجهیزات مدرن و نیروی انسانی آموزش دیده و در نهایت اتخاذ یک استراتژی درست ،  بشمار می رود . عوامل دیگری نظیر توان اقتصادی ، روی این مفهوم اثر می گذارد که در شرایط حاضر ، چنین چیزی عملاً وجود خارجی ندارد .
  11.   با سلام   فرض بر این می گذاریم که پیش بینی شما در مورد شمارش معکوس سقوط اسد از 6 تا9 ماه ، درست باشد :   1- ارتش اسد با کمبود شدید نیرو مواجه هست ، راه کار شما برای جبران این شکاف را بیان بفرمایید .   2- جنگیدن ، نیاز به برنامه ریزی طولانی مدت و داشتن نگاه استراتژیک به آن دارد ، این فرموده شما " نظام سوریه 6 ماه ویا حداکثر 9ماه تا ساعت صفر حملات پایانی شورشیان فاصله داره..! بعد شما به فکر اصلاح سازمان رزم و اموزش هستید!؟ شما فکر کردید چند دهه طول میکشه پیشنهادات شما عملی بشه در حالی که مسلحین برای عملیات نهایی فتح حلب و دمشق اماده میشن!؟" بدین معنی هست که تا حال حاضر ، استراتژی جمهوری اسلامی ایران در سوریه ، صرفاً دفع الوقت بوده و نه بیشتر و این بطور طبیعی ، بدین معنی است که راهبرد دشمن در فرسایشی جنگ ،  کاملاً موفقیت آمیز بوده است . در یک جمله ، ما به جنگ سوریه ، نگاه راهبردی نداریم و صرفاً بحران سوریه برای ما یک مساله تاکتیکی است .   3- فرمودید " از 4 دژ نظامی بشار اسد یکی اش سقوط کرده دو تاش در شرف سقوطه! جنگ به برلین رسیده شما به فکر اصلاح سازمان رزم هستید!؟" اتفاقاً مثال بسیار خوبی را ذکر کردید . اطلاع دارید که چرا جنگ به برلین ( در اینجا ، پایتخت اسد ) رسید ؟؟ نداشتن نگاه استراتژیک به مساله سوریه . اگر فرض بگیریم ، درهمان ابتدای درگیری ها که جنگ به برلین ( دمشق ) نرسیده بود ، اهمیت مساله برای دوستان دست اندرکار ، روشن شده بود ، الان شاهد سقوط دژهای اسد نبودیم .   در یک جمله " جنگ ، معادل طرح ریزی یک استراتژی طولانی مدت " بشمار می رود . حالا این را با واقعیتهای میدان نبرد ( مقایسه ارتش سوریه و شورشیان ) تطبیق بدهید .   4- حق میدید به بنده که بگم شما در فضای دیگری سیر میکنید!؟ . کاملاً به شما حق می دهم . حالا چرا ؟؟ چون هنوز بعضی از مسائل برای دوستانی که در حوزه های راهبردی ، اظهار نظر می کنند ، روشن نشده . ما هنوز در حوزه نظامی ، درگیر تفکرات دهه شصت شمسی هستیم و علیرغم ، وقوع 3 جنگ و ایجاد دو بحران طولانی  ( عراق 1991 ، افغانستان 2001 ، عراق 2003 ، سوریه و مجدداَ عراق ) قصد نداریم در نوع نگاهمان به محیط اطراف تغییری بدهیم . دوستان هنوز در فضای جنگ سرد (1990-1945) به سر می برند ، جایی که کمّیت سخت افزار حرف نخست را می زد ، در حالی که سالهاست ، ارتشها از چنین تفکراتی فاصله گرفتند و با اصلاح سازمان رزم ، کوچک  کردن یگانها ، تغییر تاکتیکها و ... ، عملاً خودشون را با شرایط رزم ناهمتراز وفق دادند . در حالی  ما هنوز یک نیروی مسلح موج دوم و پرهزینه داریم اداره می کنیم .   نکته جالب اینجاست که حتی حاضر هم نیستیم تجربه موفق حزب ا... را بگیریم ، توسعه اش بدیم و آن را در سوریه پیاده کنیم . ارتش  سوریه  یک سرطان مزمن دارد که باید اول به فکر کاهش اثرات این سرطان باشد . یک تجربه موفق درست در کنار گوش سوری ها هست ، ولی حتی حاضر نیستند از این تجربه موفق استفاده کنند و همین یک مقدار پوئن های مثبتی هم که دارند ( مثل یک نیروی هوایی  نصفه ونیمه ) دارد در یک جنگ فرسایشی تحلیل می رود .     5- "یا باید جوانان بیشتری رو قربانی کنیم " که  این دقیقاً ترجمان بومی جمله مشهور  " سرباز 18 ساله  " هست.   6- "اینکه کمک تسلیحاتی کنیم.." ، با کدام پول و از چه راهی و از کجا  ؟؟ شما باید اول این را مشخص کنید ، بعد سر نوع تسلیحات ، کمیت و کیفیت آن ، بحت بفرمایید .   7- "شما فکر کردید چند دهه طول میکشه پیشنهادات شما عملی بشه" این سئوال ، دقیقاً مشکلی بود که بلافاصله بعد از ورود سپاه به جنگ ( جنگ با عراق ) ، پرسیده شد (هویت  شخصی هم که این پرسش را فرمودند ،  بماند ....) . نیاز به چند سال یا چند دهه نیست . فقط کافی هست ، تجربیاتی که با هزینه های سنگین در طول دفاع مقدس و نبرد حزب ا... با رژیم صهیونیستی ، بدست آمده ، از بایگانی ذهن دوستان بیرون کشیده شود ، ( به مانند همان کاری که حزب ا... بعد از شکستهای مفتضحانه اعراب در جنگ با این رژیم ، انجام داد  ) ، و به حضرات سوری هم این مساله تفهیم شود که راهی که دارند می روند ، به شکل عجیبی ، بسمت ترکستان هست . ( ترجمه : ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی --- این ره که تو می روی به ترکستان است )   "والا ، دادن پیشنهاد تسلیحاتی کاری ندارد ، بنده از همین جا پیشنهاد می کنم ، ( در صورت وجود پول ، وجود ارتباطات بین المللی مناسب و یا وجود ارتباط با دلالان بازار سیاه تسلیحات ) ، 1000 دستگاه LEOPARD-2 A7 ،  دویست فروند تورنادو ویژه حملات زمینی ، 1000 قبضه ، توپخانه خودکشش ام-109 ، 250 قبضه موشک انداز اسمرچ  ، به همراه مهمات برای ارتش سوریه خریداری  شود . چرا که نخست ، تولید تانک ما ( که اگر آمار و ارقام در مورد تولید چنین جنگ افزاری در کشور درست باشد ) آنقدر نیست که بشود با آن نیازهای روزافزون ارتش اسد را تامین کرده و جای خالی تلفات را بگیرد . و دوم اینکه فرضاً اگر تولیدی وجود داشت ، به هزینه چه کسی و از کدام طریق این کار باید انجام بگیرد ، در شرایطی که تهیه ارز برای کشور ، به مانند گذشتن از هفت خوان رستم شده است ." :winking:   -- زیاد روی روسیه هم حساب باز نکنید ، روسها بنابر منافع ملی خودشون ، یک کمکهایی می کنند که اسد بیش از اندازه ضعیف نشود ، چون جای پای آنها د رمدیترانه بشدت در خطر هست ، بنابراین ، اینکه فکر کنیم ، روسها حاضرند تسلیحاتی در اختیار سوریها قرار دهند که روند جنگ را عوض کند ( اگر نیروی انسانی مجربی وجود داشته باشد ) ، تقریباً شوخی محض بشمار می رود .   البته اگر به مانند خریدهای تسلیحاتی در زمان جنگ و از بازار سیاه سلاح  ، قیمت را سه تا چهار برابر برای ما حساب نکنند . ( آن هم در صورتی که مسئول خرید تسلیحاتی ، حقیقتاً کارشناس تسلیحاتی باشند ).   متاسفانه دوستان ، همچنان اصرار دارند که سخت افزار ، تنها راه حل موفقیت ارتش اسد هست که این مساله با وجود بحران نیروی انسانی و آموزش سطح پایین  و اندک کمکهای ما ، در برابر سیل کمکهای تسلیحاتی حضرات به  شورشیان ، تقریباً شبیه قطره در برابر اقیانوس هست .   بنده ،  شخصاً اصراری ندارم که نظرات بنده ، درست هست ، و دوستان همچنان می توانند به بحث های بی سرانجام خودشون در مورد اینکه چه تانکی برای اسد خریداری شود ، ادامه دهند  تا به فرموده شما ، بقیه دژهای اسد هم سقوط کند .   :rose: :rose:
  12.   این هم یک مثال خوب از ادبیات شماست . وقتی حاضر نیستید ، به دیگران احترام بگذارید ، بطور مسلم ، دیگران هم احترام شما را نگه نخواهند داشت . ( به قول یکی از اساتید ، ضرب المثل های یک کشور ، دکترین ها یا آموزه های زندگی مردم یک کشور هستند و بر همین اساس ، " جواب ،  های ، هوی ، هست .       فرموده های شما ، انقدر پراکنده است ، که هرکس در ابتدا ،  کامنتهای شما را مطالعه کند ، متاسفانه ، با هیچ منطقی ( نه منطق فنی ، نه منطق نظامی ، ) نمی تواند آن را تحلیل کند .    حداقل ، سعی هم نمی کنید ، قبل از گذاشتن کامنت ، مطالب را بر اساس منظوری که دارید ، مرتب کنید .    کجای استدلالی که فرمودید ، مربوط به زرهی سوریه است ؟؟    متاسفانه نقص کار شما این هست که کل ارتش سوریه را بند کردید به یگانهای زرهی ، در حالی که یک سازمان مسلح ، از رسته های مختلفی تشکیل شده .    به قو ل دوست عزیز ، جناب desert hawk  : " متاسفانه بسیاری از دوستان تنها برای سلاح و آنهم سلاح هایی خاص ارزش قائل هستند و نه تفکر پشت سلاح و ارزشی برای آموزش، استراتژی و اطلاعات که حلقه گمشده ارتش سوریه است "     بله ، آموزش ، استراتژی و از همه مهمتر ، مبحث پراهمیت اطلاعات . !!!!   متاسفانه بنده هر قدر سعی می کنم ، روند تاپیک را  از مباحث طولانی و تکراری سخت افزار به سمت بررسی های پراهمیت تر که لازمه آن ، انجام بررسی های بیشتر هست ، هدایت کنم ، متاسفانه ، هنوز دوستان در فاز سخت افزار هستند که بطور مسلم ، به نتیجه مشخصی ( مثل تاپیکهای مشابه ) نخواهد رسید .    کجای کامنتهای بنده ، دروغ بود ، مورد به مورد بفرمایید ، که آماده هستم برای کلمه به کلمه آن ، منبع ارائه کنم .    متاسفانه ، این شکل ادبیات شما ، به جای اینکه  موجب افزایش گستره شعاع دید خواننده بشود ، صرفاً موجب ، یکسری تحلیل هایی خواهد شد که متاسفانه ،  مثبت نخواهد بود    مشکل اینجاست که تمام مشکلات ارتش سوریه ، در زرهی این کشور دیده می شود و کسی از دوستان حاضر نیست تا به اصطلاح " شعاع رادار تحلیل " را از زرهی به سایر موارد گسترش دهد .    فشل بودن زرهی سوریه ، در جای خودش قابل بررسی است و بسیار جذاب ، اما ، برای رفع مشکل ، باید جای دیگری مورد اصلاح قرار گیرد .    تا جایی که به گفته سان تزو :    مهارت یک فرمانده نظامی از 5 عامل ناشی می شود :    1- فلسفه نظامی گری ( در دوران مدرن ، دکترین نظامی )    2- آب و هوا ( اقلیم )    3- زمین ( در دوران مدرن ، جغرافیای نظامی ) ( هنوز بنده مشاهده نکردم که کسی بیاید و جغرافیای درگیری را تحلیل کند که مثلاً در فلان نقطه ، بدلیل وجود یک وضعیت خاص توپوگرافیک ، شکل درگیری ها تغییر کرده و تحلیل هایی شبیه به این )    4 - وجود ویژگی های ذاتی فرماندهی    5- فنون نظامی گری (  شامل تسلط بر استراتژی ، تاکتیک و تکنیک ( فناوری که در اینجا معادل سخت افزار هست ) 
  13.   بنده شخصاً تحلیلی ندارم که جنابعالی به چه صراطی مستقیم هستید ؟؟؟  با این حال بخشی از صحبت شما باید صحیح باشد از این نظر که  به جای تمرکز بر روی سخت افزار ،  تفکر ستادی ارتش سوریه باید تصحیح  شود و این مساله کمتر در چنین تاپیکهایی مورد توجه هست . حالا چرا ؟؟  چون دعوا کردن و صرف انرژی بیهوده بر سر قیمت یک تانک ، یا وجود یا عدم وجود یک سلاح ، به  مساله اصلی دوستان تبدیل شده ، در حالی که مشکل سوری ها ، در سخت افزار نیست که اگر بود ، بحران سوریه اینقدر طول نمی کشید . 
  14.   با سلام   در این تاپیک به شما چنین لقبی دادند ؟؟؟ آدرس  ارائه کنید  ( اگر در تاپیک تحولات بوده ، دوستان بخش خبر ، مسئول هستند و باید دقت کنند که  چنین مسائلی اتفاق نیافتد .  بنده شخصاً به محض برخورد با چنین الفاظی ، اگر مربوط به بخش " جنگ و تاریخ " باشد ، آن را حذف و در همان تاپیک به نویسنده ، تذکر می دهم  .   در ضمن ، دلواپس خطاب کردن  هم ، مشکلات شما را حل نمی کند . 
  15.   داشتن نظر مخالف ، موردی نیست ، بنده با توهین کردن مشکل دارم و پست هرکسی که بخواهد با توهین ، حرف خودش را به کرسی بنشاند ، ویرایش می شود . در ضمن ، وقتی کسی به شما توهین کرد ، منطق شما که بدون به کاربردن ادبیات آنچنانی باشد ، بهترین پاسخ به توهین طرف مقابل خواهد بود . 
  16.   با سلام ،    کاملاً - اصرار بر اجرای تاکتیکهای نخ نما ، وجود تصلّب فکری در میان فرماندهان ارشد و میانی ، وجود ساختار سنگین و کُند ، عدم وجود  انعطاف پذیری تاکتیکی در میان فرماندهان میدانی ، در کنار عدم وجود یک نیروی هوایی  برای اجرای حملات انبوه و در موارد لازم ، حملات دقیق ( البته فنسرهای نیروی هوایی سوریه احتمالاً استثنا خواهند بود ) و در نهایت اصرار بر اجرای تاکتیکهای کلاسیک رزمی درمقابل واحدهای دشمن که اصولاً یگان کلاسیک محسوب نمی شوند ( اتکاء بر قدرت زرهی در دشت باز یا شهرها که  بدون یک پیاده نظام حفاظت شده ، عملاً به تابوت فلزی تبدیل شدند ) ، دست به  دست هم داده تا وضعیت ارتش سوریه بدین شکل درآید .    به اعتقاد بنده ، قبل از فکر کردن در مورد تامین تسلیحاتی ، باید روش فکری افسران ارشد سوری را تغییر داد و اگر فرض کنیم ، مستشاران نظامی خوش فکر ما به این کشور اعزام شده اند ، باید به این حضرات یاد دادکه جنگیدن به روش کلاسیک با داعش فایده ای ندارد و در بلند مدت به ضرر ارتش سوریه که با مشکلات متعددی ، بویژه در تامین نیروی انسانی مواجه هست ، خواهد بود .    در نتیجه ، بافرض فرسایشی بودن جنگ در سوریه و بلند مدت بودن آن  ( که ظاهراً اینگونه هست ) ، ابتدا ، به جای  فکر کردن به مواردی که حداقل در حال حاضر ، امکان محقق شدن آن ، زیاد نیست ، ( مثل خرید تجهیزات XوY) ، یک مقدار روی بخش نرم افزاری ماجرا بحث شود . 
  17.   با سلام    زیاد از بحث اصلی دور نشویم . حجم و تنوع  تسلیحاتی که به داعش داده شده  آنقدر زیاد هست که بعداً میلیاردها دلار باید خرج شود تا تهدید چنین تسلیحاتی ( در صورتی که شّر داعش از بین برود ) کاهش پیدا کند . درست به مانند کاری که آمریکایی ها در افغانستان کردند . صدها قبضه  موشکهای ضد هوایی FIM-92 استینگر در طول جنگ با روسها به  افغان ها داده شد و بعد از پایان جنگ ، تلاش ها و سرمایه زیادی صرف شد تا این موشکها باز پس گرفته شوند 
  18.   با سلام -   ظاهراً با پول قطر و از دپوهای تسلیحاتی ارتش سودان 
  19. با سلام    یکی از مهمترین جنبه های  اصلاح ساختار ارتش سوریه ، ایجاد تغییرات بنیادین در سازمان رزم این ارتش هست . حالا چرا سازمان رزم ؟؟   نکته یکم :   ارتش سوریه به سبک ارتش اتحاد شوروی آموزش و سازماندهی شده . ساختار لشکرها در ارتش سرخ ، به اصطلاح  ، یک ساختار سنگین بوده ، بعنوان مثال    "یک لشگر زرهی شوروی شامل 3 تیپ تانک ، 1 تیپ مکانیزه و هنگ یا گردان های پدافند هوایی ، شناسایی ، ضد تانک ، مخابرات و شنود ، مقابله با ش.م.ر ، فنی مهندسی و موشکی زمین به زمین و توپخانه خودکششی بود که این حجم از ادوات جنگی تنها توسط 10 الی 12 هزار نفر در هر لشگر بکار برده میشد به عبارت دیگر تقریبا به ازای هر یک دسته سرباز عمل چند تانک و نفربر از آنها پشتیبانی میکردند"    خوب ، با چنین سازمان رزمی، ارتش سوریه تا صد سال دیگر قادر نیست تا شورشیان را شکست دهد و علت پیروزی های مقطعی این ارتش ، دقیقاً همین مساله هست . " ساختار سنگین و بدون تحرک "      نکته دوم :    در یگان های سازماندهی شده به سبک شوروی ، پشتیبانی نزدیک زمینی ، نقش اساسی را ایفا می کند که در ارتش سرخ  این کار توسط تعداد زیادی بالگردهای هایند و پرنده های بال ثابت فراگفوت ، صورت می گرفت . این دقیقاً شکافی  هست که ارتش سوریه بدان مبتلاست .      نکته سوم :   وجود یگانهای ذخیره ( دنبال پشتیبان ) با کیفیت بالا    هر قدر واحدهای تکور ، از آموزش پایینی برخوردار باشند ، واحدهای ذخیره باید بالاترین کیفیت را داشته باشند . بهترین تجربه در این حوزه ، در دوران جنگهای ناپلئونی 1812-1805 رخ داده ، به اعتقاد ناپلئون ، آخرین گردانی که وارد صحنه نبرد می شد ، نتیجه اصلی جنگ را مشخص می کرد ( به همین خاطر هنگ نارنجک انداز شخصی وی ، بهترین یگان گراند آرمه بشمار می رفت )      نکته چهارم :    در دکترین تدافعی روسی ، آتش دقیق و حجیم توپخانه (  توپخانه متعارف و موشکی ) اصل اساسی بشمار می رفت . مشکل سوری ها در حال حاضر این هست که  حجم آتش دارند بطور نسبی  ، ولی این حجم آتش ، دقیق نیست .      نکته پنجم :   در دکترین رزمی ارتش شوروی ، لجستیک ، اهمیت فوق العاده ای داشت . یکی از مشکلات اصلی سوری ها در حال حاضر ، کمبود و ضعیف بودن لجستیک و گسترده بودن بیش از حد خطوط جبهه  در مناطق درگیری هست .    نکته ششم :   در دکترین رزمی روسها ، " تک جبهه ای " ، جایی ندارد . آنها به شکل عجیبی بر تاکتیکهای " رزم دورانی " تاکید دارند که این مساله بویژه در دفاع مقدس بارها ویژگی های مثبت آن بر ما اثبات شد .    نکته هفتم :    جان بوید به همراه لیدل هارت ، بعنوان یکی از مشهورترین نظر یه پردازان حوزه تاکتیک های نظامی ، یک اعتقاد بسیار جالبی دارد :   " کلید حفظ ابتکار عمل در صحنه رزم ، وجود اهنگ سریع در عملیات رزمی است "    حالا آهنگ سریع عملیات چی هست :    سرعتی که میتوان با آن، چرخه مشاهده، جهت دهی، تصمیم گیری و عمل(observation- orientation- decision- action) را اجرا کرد که به آن ، آهنگ و شتاب عملیات گفته می شود . با اجرای این چرخه سریعتر از رقیب میتوان نوعی نابسامانی روانی را علیه دشمن بوجود آورد ( کاری که داعش در حال حاضر دارد علیه ارتش عراق و سوریه بخوبی اجرا می کند ) ، غافلگیری را ایجاد کرد  و ابتکار عمل را حفظ نمود.   در تایید این گفته ، نکته جالبی از مائوتسه تونگ هم وجود دارد :   واحدهای مدافع باید در طول یک جبهه وسیع ،  به جنگ متحرک و سریع روی آورد تا بدین ترتیب ابتکار عمل در سطح عملیاتی حفظ شود.   " جنگ متحرک و سریع ، نیز ، به الزاماتی نیاز دارد که باید در ارتش سوریه ایجاد شود "    این بدان معناست که ایجاد و تمرکز بر روی جنگ ایستا ، بدترین دشمن ارتش سوریه هست .        پی نوشت :   1- عزیزانی علاقه مند  این مطالب را  با ذکر منبع (military.ir) می توانند منتشر کنند .   2- ادعایی در این زمینه که تمامی مطالب فوق الذکر ، درست و بدون نقص هست ، ندارم . بنابراین  منتظر نقد دوستان هستم .    3- الان که نگاه می کنم ، به شکل عجیبی ، عملکرد  شورشیان بر مبنای این چهار واژه ( observation- orientation- decision- action) هست . اگر بشود در هر کدام از این 4 مورد ، خللی وارد کرد ، عملاً  توان رزمی آنها به پایین ترین سطح ممکن ، سقوط می کند . 
  20. MR9

    National Museum of Air and Space

    با سلام    1- تجربه  نخست در قرار دادن تصاویر در سایز نرمال  :blushing:    2- یک مقدار حجم تصویر را کاهش دهید - متشکرم  :rose:    3- تصاویر مربوط به ادوات و تجهیزات در اولویت قرار گیرد .  :winking:    متشکرم 
  21. با سلام   به نظر بنده ، این بازسازی  را باید در دو بخش بررسی کرد .   1- یک بخش آن بحث سخت افزاری است   1-  بخش مهمتر ، مباحث مربوط به ارتقاء سطح آموزش ( چه در رده ستاد و چه در رده صف ) شامل باز آموزی برای افسران ارشد و فرماندهان میدانی است . البته چنین کاری نخست باید در نیروی های مسلح ما رخ دهد و سپس برای سوریه ، نسخه پیچی کنیم .   برای این دو مورد هم در ابتدا باید هدف گذاری ما در سوریه مشخص شود ( راهبرد کلان ) و اینکه چقدر توصیه های ما در ارتش سوریه کاربرد دارد و از سوی آنها پذیرفته می شود .   تجربه نشان داده است که پیشرفته ترین تسلیحات ، وقتی در اختیار یک ارتش فاقد ویژگی های خاص قرار گیرد ، صرفاً تبدیل به آهن پاره ای خواهد شد که عملاً فایده ای برای آن نخواهد داشت .
  22. با سلام خدمت دوستان    دشمن گوش می دهد !!!!!!!!!!!     در جریان طولانی ترین جنگ قرن بیستم ، مقامات ادارات جاسوسی و ضد جاسوسی  هر یک  از کشورهای درگیر در جنگ  ، بویژه آلمانی ها و ایتالیایی ها ، متوجه شدند که یکی از مهمترین عواملی که  سری ترین طرح های  نظامی آنها را با ناکامی مواجه می کند ، این است که افسران ، سربازان و افراد غیر نظامی درگیر در پروژه ها ، قادر نیستند تا جلوی پرحرفی  خود را بگیرند . عوامل اطلاعاتی و ستون پنجم  دشمن در میان مردم سرزمین های اشغال شده زیاد بودند و با چشم و گوش باز ، آنچه که در اطرافشان می گذشت را زیر نظر داشتند .  در همان سالها ، یک مقام ضد اطلاعاتی ورماخت اعتقاد داشت : هر افسر یا سرباز آلمانی با نوشیدن سه تا چهار لیوان ..... ، بقدری وراج می شود که مهمترین اطلاعات طبقه بندی شده را از دیگران پنهان نمی کند . افسران و سربازان ، با هدف خودنمایی ، از ماموریتهای محرمانه ای که انجام داده اند یا انجام خواهند داد ، تعداد پرسنل هنگ یا تیپ خود ، مقاومت ناپذیری دشمن دربرابر سلاح های عجیب و تازه ای که دریافت خواهند نمود ، صحبت می کردند .      عوامل اطلاعاتی دشمن که در همه جا حضور داشتند ، این مطالب را بخاطر سپرده و  به مراکز خود گزارش می دادند . از همین مطالب جسته و گریخته ، هنگامی که بصورت یک  بسته اطلاعاتی در مقابل یک تحلیگر اطلاعاتی دشمن قرار می گرفت ، اطلاعات ذیقیمتی بدست می آمد که سرنوشت میدان های جنگ را تغییر می داد .      نکته جالب اینجاست که ایتالیایی ها ، از آلمانی ها پرحرف تر بودند و اداره تبلیغات جنگی ایتالیا برای مقابله با این پرحرفی ذاتی ، پوسترهایی را در اماکن عمومی ، نظیر ایستگاههای راه آهن ، رستوران ها و ... نصب می نمود .   
  23. با سلام  مجدد    تشریح تصویری  پست قبلی :       در یک فرآیند سه مرحله ای ، که در تصویر فوق ، مرحله سوم آن به تصویر کشیده شده است ، ( مرحله کیش و مات) ، دشمن فرضی در یک رزم ناهمتراز ، به سلول های کوچک تقسیم شده ( نقاطی که به آتش کشیده شده )  ، مناطق شهری ، قرنطینه شده  و  از هر گونه تحرک  قابل محاسبه ای ، عاجز هستند .    در این مرحله ، دشمن با یک تناقض بسیار مرگبار روبرو هست :   1-  اگر نیروهایش را بصورت پراکنده نگه دارد ، مهاجمان به راحتی آنها را قلع و قمع می کنند  2- اگر سعی در متمرکز کردن نیروهایش کند (  این هم در صورتی است که سامانه های C4I آن هنوز قابل استفاده باشد )  با آتش دقیق منهدم خواهند شد .
  24. با سلام خدمت دوستان    چگونه می توان کشوری که  بلحاظ فناوری نظامی  ، پیشرفته ترین کشور دنیاست را شکست داد ؟؟؟       رهبر وقت ویتنام شمالی ، در پاسخ به یک خبرنگار فرانسوی به سال 1964 در پاسخ به این سئوال ، چنین گفت  :   " آنها تعداد زیادی از ما را خواهند کُشت و  ما ، تعداد کمی از آنها را ، اما آنها زودتر خسته می شوند "    پی نوشت :   تمامی تلاش تئوریسین های نظامی ارتش ایالات متحده  برای رفع نقطه ضعف  این سازمان نظامی  پس از پایان جنگ ویتنام تا حال حاضر در یک جمله خلاصه می شود ، " نگرانی شدید از تلفات و لزوم پایان دادن سریع جنگ بلحاظ سیاسی" 
  25.   با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات و اینکه امیدوارم در این شبهای عزیز ، بنده و دوستان را از دعای خیر فراموش  نکنید و ضمن عذر خواهی بابت تاخیر در پاسخ .    حقیقتاً پاسخ به پرسش بسیار دقیق شما ، بسیار مشکل هست و جا داشت  تا عزیزانی که  دوره های فرماندهی و ستاد را گذرانده و جزوات و کتب این دوره هار ا مطالعه کرده اند ، به این سئوال جالب پاسخ دهند ، با این حال ، بطور خلاصه  و تا حد توان و محدوده اطلاعات ، خدمت شما عرض خواهم نمود :   دقت کنید ، در کامنت های قبلی ، بنده همواره یک واژه را بطور مدام تکرار کردم  و آن استراتژی نظامی ارتش ایالات متحده در برخورد غیر مستقیم با حریف در دو سطح راهبردی و تاکتیکی است .   ارتش این کشور ، در قالب پروژه نیروی زمینی آینده ( AAN- ARMY AFTER NEXT)  که جانشین پروژه قبلی این سازمان با عنوان نیروی زمینی در قرن 21 شده بود ( هر دو پروژه توسط موسسه TRADOC اجرا شده بود ) ، کلیات مربوط به پرسش جنابعالی را بیان نموده است :   به اعتقاد دست اندرکاران این پروژه ، راز موفقیت دربرابر دشمنی که  تاکتیک اختفاء را برگزیده است ( بعنوان مثال استقرار در شهرها ) استفاده از آتش دقیق ( حملات جراحی شده ، و فلج کردن وی تا زمانی که نیروی متحرک زمینی بتواند بطور همزمان نقاط متعددی را در سراسر مناطق اشغال شده توسط دشمن تصرف نموده  و مراکز حیاتی دشمن را با استفاده از واحدهای رزمی کوچک ، مستقل در عین وجود کشندگی بالا ، به اشغال در آورد .    در اینجا ، یک عنصر بسیار مهم باید مد نظر قرار گیرد و آن استفاده از عنصر زمان ، به نفع نیروی های خودی است . ( این در سطح راهبردی است )   حالا در سطح تاکتیکی ، ارتش ایالات متحده سعی خواهد کرد تا واحدهای رزمی اش در رزم نزدیک ، صرفاً تماس خودشون را با واحدهای دشمن در حدی حفظ کنند که قادر باشند تا نیروی های پراکنده دشمن را دور زده ، محاصره کنند تا در درجه اول ، از استعداد رزمی آنها اطلاع پیدا کنند . زمانی که استعداد رزمی دشمن ، تخمین زده شد ، این نیروها با پشتیبانی آتش دقیق ، اراده دشمن را از بین برده  و با تقسیم آنها به سلول های کوچک ، توانایی دشمن را در بازسازی توان رزمی و تهیه لجستیک ( مهمات و غذا و کمکهای درمانی ) از بین می برد .       بنابراین در رویکرد غیر مستقیم ارتش ایالات متحده " زمان" بزرگترین دشمن ارتش این کشور و بهترین دوست " دشمنان " این ارتش بشمار می رود .      بطور خلاصه :   1- در میدان نبردی که  صرفاً مبتنی بر آتش دقیق هست ( توجه کنید ، که واژه صرفاً بکار رفته ) ، زمان به نفع طرف مدافع هست .    2-  در جنگهایی مبتنی بر قدرت آتش ( راهبرد آمریکا ) ، باید " بسرعت" پیروز شد ( تایید کننده عامل زمان و رویکرد غیر مستقیم ارتش ایالات متحده )    3- حیاتی بودن تعیین محل دقیق دشمن و ایجاد شرایطی که کمترین تماس میان واحدهای زمینی خودی و دشمن صورت گیرد . (  تایید کننده رویکرد غیر مستقیم )    4-  مقابله با گسترش نیرویی حریف ، جداسازی و قطعه قطعه کردن واحدهایش و استفاده از آتش دقیق برای  انهدام آن .   بنابراین در یک جمله :   اگرواحدهای ارتش ایالات متحده بتوانند بطور همزمان " قدرت آتش " و " قدرت مانور " را بکارگیرند ، به مانند این هست که  یک پتوی خیس را روی یک  کُپه آتش بیاندازید .     تا اینجا ، بحث  نبرد در فضای خارج شهری بود      حالا نبرد در فضای شهری :    تاریخچه نبرد در شهرها ( استالینگراد ، خرمشهر ، برلین  و.... ) بخوبی اثبات می کند که شهرها ، کابوسی برای واحدهای مهاجم و بهشت واحدهای مدافع هستند . در نتیجه :   1- فضای شهری ، موجب محدودیت در مانور ارتش آمریکا خواهد شد . 2- فضای شهری تا حد زیادی ، تاثیر آتش دقیق را کاهش می دهد . 3- فضای شهری ، بار روانی پیاده نظام را دو چندان  می کند    بنابراین ، با توجه به اینکه یک سوم درگیری ارتش آمریکا از 1980 تا 2000 در فضای شهری رخ داده :   1-  نخستین قدم برای مقابه با این مساله ، پیش دستی بر دشمن در اشغال یک شهر است ، تا جلوی استفاده دشمن از فضای شهری ، گرفته شود .  2- در صورت پیش دستی دشمن ، گزینه های مقابله به مثل محدود خواهد شد ، ( بدلیل تمایل ارتش آمریکا در کوتاه نمودن زمان درگیری )   3- در صورت اجتناب ناپذیر بودن رویایرویی با دشمن در فضای شهری ، موارد ذیل می بایست اجرا گردد :   الف -  ایجاد یک حلقه فشرده و متراکم از نقاط ایست  بازرسی  در اطراف شهر تا ارتباط شهر با جهان خارج بطور کامل قطع گردد .  ب- ایجاد کنترل شدید بر روی شریان های حیاتی ( آب/ برق/ گاز / مخابرات و.... )   ج- ایجاد پوشش 24 ساعته هوایی ( بواسطه پرنده های سرنشین دار و بدون سرنشین ) برای اجرای حملات غافلگیرانه  و بدون اطلاع قبلی    این فرآیند ، در حقیقت شکل مدرن " جنگ های محاصره ای " دوران قدیم بشمار می رود که البته با تجهیزات مدرن ، اجرایی می گردد .      پی نوشت :    این نوشتار کامل نیست ، چرا که بند بند موارد ذکر شده نیاز به تحلیل های جداگانه دارد .