-
تعداد محتوا
8,668 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
1,382
پست ها ارسال شده توسط MR9
-
-
با سلام - در این ارتباط باید گفت که اصلا" سربه نیست کردن !!! مساله مجموعه کشورهایی که از اینها حمایت کنند ، نیست . بعنوان مثال تا الان که این حضرات در سوریه مردم را سلاخی می کردند ، به ظاهر تسویه حساب سلفیون و وهابیون با شعیان بوده ( قبل از این مساله ، سیستم اطلاعاتی و امنیتی ما را با بحث ریگی ، پ.ک.ک و کومله و ... چک کرده بودند و نتیجه گرفتند که فعلا" سنبه ایرانی ها خیلی پر زور بشمار می آید ) پس الان چرا همه بطرف اوکراین سرازیر شدند .
این مساله یک مساله راهبردی و رهکنشی بشمار می آید .
در حوزه راهبرد می توان این مساله را بدین صورت توضیح داد :
1- اوکراین یکی از 9 (گیت وی ) gate way دنیا بحساب می اید .
2- اوکراین شریان تنفسی روسها بحساب میآید ( بلحاظ انرژی و غلات )
3- بخش بزرگی از اوکراینیها ، روس تبار هستند
4- بخش عمده ای از رهبران اتحاد شوروی اوکراینی بودند ( برژنف ، خروشچف ، یوری اندروپوف ( ریاست وقت کمیته دولتی امنیت که ما ان را با شناسه K.G.B می شناسیم ) و....)
5- احساسات روس تباران شرق اوکراین نسبت به روسیه بشدت افراطی بشمار می آید ( بحث انتخابات در کریمه و صف بستن مردم پس از انتخابات برای تعویض پاسپورت و شناسنامه )
6- در حوزه سیاست خارجی روسیه قبل و پس از فروپاشی دو منطقه اصلی وجود داشت ( خارج نزدیک و خارج دور )اوکراین یکی از مناطق خارج نزدیک این کشور بحساب می آید و هرگونه دست درازی قدرتهای دیگر به این مناطق به نوعی اعلام جنگ غیر مستقیم به این کشور محاسبه می شود .
7- اوکراین بحاظ دسترسی روسیه به آبهای گرم ( مشکل تاریخی روسها برای نیروی دریایی خودشان ) و دسترسی این نیرو دریایی به اقیانوس آتلانتیک از طریق دریای سیاه و مدیترانه و تنگه های داردانل و بسفر برای این کشور بسیار حیاتی است ( علت اینکه روسها اول به کریمه دست اندازی کردند این بود که پس از فروپاشی شوروی بین روسیه و اوکراین توافقی صورت گرفت که در ازای اینکه اوکراین 10 درصد تجهیزات و پرسنل نیروی دریایی اتحاد شوروی را به ارث ببرد ، این کشور به روسیه اجازه دهد تا از بنادر موجود در دریای سیاه و مرکز فرماندهی نیروی دریایی اتحاد شوروی در کریمه بمدت 99 سال استفاده نماید .
در حوزه رهکنش (تاکتیک ):
1- ایالات متحده پس از جنگ دوم خلیج فارس به این نتیجه رسید که قادر نیست تا تلفات انسانی را برای افکار عمومی خودش توجیه کند ، بنابراین سعی کرد که تا با استفاده از تاکتیکی که علیه اتحاد شوروی جواب داده بود ( یعنی استفاده از افراط گرایان سلفی و وهابی که در افغانستان با شناسه " عرب- افغان " شناخته می شدند ) ، بطور غیر مستقیم با دشمنانش در منطقه فوق ژئواستراتژیک (SUPER STRATEGIC) اسیای جنوب غربی بجنگد .
2- این تاکتیک ، یعنی نبرد غیر مستقیم ، هم موجب کاهش هزینه های نظامی سرسام آور امریکا برای نگهداری پرسنل و تجهیزات در منطقه گردید و هم احتمال تلفات انسانی را برای ارتش این کشور کاهش داد .
3- این کشور با استفاده ه از این حربه ارتباط میان کشورهای حوزه تمدنی اسلام و حوزه تمدنی مسیحیان ارتدوکس را برهم زده و مانع از همکاری انها در جنبه های مختلف می گردد و براساس جمله ( دشمن ، دشمن تو ، دوست من است ) و تفرقه بیانداز و حکومت کن در حال پیشبرد سیاستهای خود در منطقه است .
4- این سیاستها بشدت در راستای تئوری ساموئل هانتیگتون است ( تئوری درگیری تمدن ها the clash of civilizations) و درحقیقت اجرای عملی ان است . چرا که وی معتقد بود راز بقای حوزه تمدنی غرب در برابر قدرت گیری تدریجی حوزه تمدنی ارتدوکس ( روسیه ) ، حوزه تمدنی کنفسیوسی (چین ) و حوزه تمدنی اسلام ( با محوریت ایران ) ، وارد کردن این سه حوزه تمدنی به یک نبرد فرسایی علیه یک دشمن ناپیدا ( ان چیزی که اکنون در سراسر دنیا با ان مواجه هستیم ) و علیه همدیگر می باشد . ( برای نمونه تهدید چند وقت پیش پوتین برای هدف قرار دادن عربستان )
با این وصف ، نقش ساختار قدرت در عربستان ( سرویس های امنیتی و اطلاعاتی ) ، پاکستان ( سرویس اطلاعاتی ISI) ، بخش اطلاعات خارجی سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و بطور کل سیستمهای اطلاعاتی غربی ( شامل همه کشورهای این حوزه - که شامل استرالیا و ژاپن هم می شود - تعجب نکنید !!!!) در اجرای این طرح بسیار بسیار پررنگ اما ناشناخته است .- 1
- 4
-
[quote name='worior' timestamp='1401527631' post='381632']
مطالب سایت های خبری رو در بخش خبر ارسال کنید تا به اخبار تحلیلی منتقل بشن ، .
[/quote]
بر روی چشم - حتما"- 1
-
[center]بسم الله الرحمن الرحیم[/center]
[center]" و خداوند بهترین مکر کنندگان است " " قرآن کریم "[/center]
[center]http://www.uploadax.com/images/23390364529904817792.jpg[/center]
اندیشکده بروکینگز در گزارشی به قلم «بروس ریدل» نوشت: هجوم مبارزان خارجی به سوریه جهت پیوستن به جنگ علیه «بشار اسد» در تاریخ جهانی جهاد به نمونهای بیسابقه تبدیل شده است و میدان جنگ در سوریه در حال شکستن رکورد جنگ افغانستان در مقابل اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۸۰ میلادی به عنوان عرصه آموزش شبه نظامیان اسلامگراست. نیروهای امنیتی سراسر جهان به شکلی فزاینده نسبت به امنیت شهروندان خود حساس شدهاند.
[color=#ff6600][b]■[/b][b]آمار دقیقی وجود ندارد[/b][b]■[/b][/color]
مقامات اطلاعاتی آمریکا معتقدند تعداد مبارزان خارجی که از آغاز جنگ در سال ۲۰۱۱ به سوریه رفتهاند بین ۸ تا ۱۰ هزار تن است. سایر منابع حتی رقمی بیش از این و تا ۱۲ هزار تن را اعلام کردهاند. مهمترین عامل احتمالا عربستان سعودی است. منابع سعودی اعلام کردند تعداد اتباع آنها که برای جهاد راهی سوریه شدهاند ۱۲۰۰ تن است که بر اساس گزارشهای منتشر شده ۳۰۰ تن از آنها در درگیریها کشته شدهاند. منابع اردن میگویند در حدود هزار تن از اتباع این کشور راهی همسایه شمالی شدهاند. آمار مربوط به سایر کشورهای عرب تا حد زیادی مبهم است. هیچ یک از کشورها ارقام مبارزان کشورهای فاقد دولت مانند یمن، لیبی یا عراق را ندارد اما بر اساس تجربیات قبلی میدانیم که آنها احتمالا مبدأ اصلی جهادگرایان هستند.
[color=#ff6600]■[b]مشارکت اتباع اروپای غربی در جنگ داخلی سوریه[/b]■[/color]
در حقیقت تمامی کشورهای اروپای غربی گزارش دادهاند که برخی از اتباع مسلمان آنها به سوریه رفتهاند. تعداد اندک اما چشمگیری در جنگ کشته شدهاند و در محل اقامت خود در کشورهای انگلیس، فرانسه، بلژیک و سایر کشورهایی که مسلمانان زیادی دارند، لقب شهید گرفتهاند. حتی کشور کوچکی مثل لوکزامبورگ تاکنون یک جهادگر شهید داشته است. اتباع آمریکا نیز در سوریه در حال مبارزه هستند.
[color=#ff6600][b]■[/b][b]مقایسه جنگ سوریه با افغانستان[/b][b]■[/b][/color]
در مقام مقایسه، بر اساس گزارشهای آژانسهای اطلاعاتی آمریکا، مبارزه علیه چهلمین ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان در دهه ۸۰ میلادی، طی بیش از یک دهه و در هنگام خروج نیروهای روس از افغانستان در سال ۱۹۸۹، ۲۰ هزار نیروی داوطلب را به خود جذب کرده بود. بنابراین افغانستان داوطلبانی بیشتر اما در بازهای طولانیتر جمع آوری کرد. اگر سوریه همچنان مبارزان خارجی را با سرعتی که تا کنون شاهد آن بودهایم، به خود جلب کند و جنگ داخلی برای یک دهه ادامه یابد، جنگ در سوریه قطعا کارخانه بزرگ دیگری برای افراطگرایی در مقایسه با افغانستان بوده است.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] سوریه از جهات دیگر نیز نگران کننده است[/b][b]■[/b][/color]
سوریه از جهات دیگر نیز نگران کننده است. بسیاری از افغانهای به اصطلاح عرب که در دهه ۸۰ به پاکستان و افغانستان آمدند در آن زمان «جهادیون گردشگر» نامیده شدند. تعداد قابل توجهی از داوطلبان عرب و سایر داوطلبها در حقیقت هرگز برای مبارزه با نیروهای روسیه از مرز پاکستان عبور نکردند و وارد افغانستان نشدند. آنها در حالی که اسلحه کلاشینکف در دست داشتند عکسهایی از خود گرفتند و در کمپهای پناهندگی افغانها و پایگاههای آموزشی مجاهدین در پاکستان، چند ماه سختی را تحمل کردند و زمانی که به خانه بازگشتند با افتخار از «تجربه» خود از شرکت در جهاد سخن گفتند.
حتی آنهایی که علیه نیروهای روس مبارزه کردند تنها نقشی کمرنگ در تعیین نتیجه جنگ بر عهده داشتند. بهترین برآوردهای موجود در مورد تعداد کلی افغانهای عرب که در میدان مبارزه در دهه ۸۰ کشته شدند، بیش از ۵۰۰ تن نیست. بیش از یک میلیون افغان در جنگ کشته شدند. حجم وسیع درگیری توسط هزاران مجاهد افغان و با حمایت چند صد نیروی اطلاعاتی پاکستان از ISI و کماندوهای نیروهای ویژه پاکستان هدایت میشد. به استثنای چند مورد مهم ■اسامه بن لادن یکی از شخصیتهای مهم بود) ، افغانهای عرب توسط مجاهدین یا ISI به عنوان عاملان اصلی در جنگ قلمداد نمیشدند. آنها برای بالا بردن بودجه، خدمات درمانی و روابط عمومی مناسب بودند، نه برای مبارزه.
[color=#ff6600][b]■[/b][b]نقش کلیدی مبارزان خارجی در جنگ داخلی سوریه[/b][b]■[/b][/color]
اوضاع سوریه در حال حاضر بدین شکل نیست. مبارزان خارجی بخش عمده شورشیان علیه اسد را تشکیل میدهند. به ویژه در گروههای افراط گرایی مانند جبهه «النصرة»، القاعده یا حتی دولت اسلام گرا و رادیکال عراق و گروه الشمس (که زمستان گذشته به دلیلی افراط گرایی از القاعده مجزا شد) ، داوطلبان خارجی منبع اصلی قدرت جنگی هستند. مبارزان خارجی اغلب بیشترین تعصب را در میدان جنگ دارند. آنها اغلب بمبگذاران انتحاری را شامل میشوند. در افغانستان در دهه ۸۰ هیچ بمبگذار انتحاری وجود نداشت؛ جهادیون در آن زمان این کار را روشی قهرمانانه برای مبارزه یا کشته شدن نمیدانستند.
[color=#ff6600][b]■[/b][b]عواقب جنگ افغانستان[/b][b]■[/b][/color]
عواقب جنگ افغانستان گسترده و پایدار بود. در اوایل سال ۱۹۹۱ سربازان الجزایری جنگ افغانستان عنصری اساسی در آغاز جنگ داخلی الجزیره بودند که در نهایت منجر به مرگ ۱۵۰ هزار تن شد. سربازان افغان در مصر نقشی کلیدی در موج ترور ایفا کردند که در دهه ۹۰ میلادی قاهره و سایر شهرهای مصر را متأثر کرد. جمعیت جهاد جهانی مملو از سربازان جنگ افغانستان است، از بن لادن گرفته تا جانشین وی، «ایمان ظواهیری» مصری که طی جهاد جهانی در کمپ پناهندگان پزشک بوده است. البته خطرناکترین نتیجه جنگ نقشی بود که این موضوع در ایجاد ایدئولوژی جهاد جهانی ایفا کرد. پدر آن ایدئولوژی سرباز جنگ بود: «عبدالله عزام» یک فلسطینی که اولین شریک بن لادن در جذب نیروهای خارجی برای آمدن به افغانستان بود.
چندین نیروی داوطلب در دهه ۸۰ از جماعت مسلمان در اروپا و آمریکای شمالی آمدند. اکنون چندین نیروی مبارز در سوریه وجود دارند که دارای گذرنامه آمریکا و اروپا هستند و در صورتی به خانه باز میگردند که از جنگ جان سالم به در ببرند. برای سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی غربی، تصور آن که افراطیهای جنگ دیده و باتجربه آنها مملو از خشم و نفرت به خانه باز میگردند، عمیقاً آزار دهنده است.
منبع : [url="http://www.eshraf.ir/1390"]http://www.eshraf.ir/1390[/url]
در ضمن ، امروز یعنی شنبه دهم خرداد 1393 شمسی ، براساس اعلام خبرگزاری های جهانی ، بخش عمده ای از وهابیون و سلفی ها یی که اکنون در سوریه می جنگند ، درحال خروج از این کشور و اعزام به سوی اوکراین به هزینه عربستان سعودی هستند .
[color=#ff0000]عکس های خارج از گالری سایت قرار ندهید[/color]
[color=#ff0000]با تشکر[/color]
[color=#ff0000]آنتی وار[/color]- 9
-
عزیز جان بسیار ممنون - فوق العاده بود- 1
-
تقریبا یک اجماع جهانی حتی بین روسیه و چین وجود داشت که آمریکا باید پلیس امنیتی جهان باشد جهت حفظ امنیت انرژی و اقتصاد و بازار.
این مطلب با ظهور پدیده ی انقلاب های منطقه ای و خصوصا لیبی و سوریه و به طبع آن اکراین، شکسته شد.
به عبارتی آمریکا از مشروعیتی که بهش داده شده بود شروع به سوء استفاده کرد البته در قالبی نامتعارف.
که منجر به یک نوع جنگ سرد با مدلی جدید شده است.در صورت امکان در ارتباط با موضع تاپیک ، تحلیل ارائه فرمایید - ممنون
=======
وقتی سخن از برتری نظامی، هژمونی و... به میان میاد اولین سوال این هست:
1. آن کشور چه می خواهد؟
2. موضع بازیگران رقیب در برابر خواسته ی او چیست؟
پاسخ به این دو سوال برای ارزیابی راهبرد و توان سخت افزاری مورد نیاز آن کشور، پیش زمینه ای ضروری است.
پس نوشته خارج از تاپیک نیست.
- 1
-
با سلام - دوست عزیز ،
نکته یکم - بنده بلافاصله در انتهای مطلب توضیح دادم که این مقاله ، صرفا" عقیده نویسنده آن به شمار می آید و نظر شخصی من نیست
نکته دوم : از جنابعالی خواهش می کنم از بکار بردن الفاظ نادرست خودداری فرمایید ، چون فقط بار علمی مطلب را پایین می آره . ( بارها گفتم ، در حوزه مسائل راهبردی ، نباید احساسات و تعصبات را وارد کرد ، چون فقط باعث تحلیلهای نادرست می گردد .
در ارتباط با عمق راهبردی رژیم صهیونیستی (strategic depth) هم باید گفت که به نظر من عمق راهبردی این رژیم ارتباط کمی با قدرت نظامی آن دارد . در حقیقت عمق راهبردی این رژیم ، در حدود 15000 مایل بسمت غرب ، یعنی ایالات متحده است و از این لحاظ یک رکورد بحساب می آید .- 2
-
بخش سوم :
محدوده بازدارندگی ایالات متحده :
بی گمان ، راهبردهای بازدارندگی و محدوده آن ، بعنوان اصولی ترین و اصلی ترین ملاحضات در تعیین نیازمندی های استراتيی نظامی آینده ایالات متحده مورد توجه قرار می گیرد . از آنجایی که استراتژی نظامی این کشور بر پایه ایجاد بازدارندگی قرار دارد ، لازم است که بدانیم کدامیک از تهدیدات احتمالی علیه منافع این کشور باید بازداشته شود .
نظریه توماس شیلینگ :
وی معتقد است که بازدارندگی یعنی پیش بینی خشونت قهر آمیز. برای اعمال موثر این سیاست باید دانست که دشمن چه چیزی را ارزشمند می شمارد و از چه واهمه دارد . همچنین باید به دشمن تفهیم شود که چه حرکتی می تواند تهدید وی را به خشونت و فاجعه بکشاند و چه حرکتی می تواند غائله را ختم نماید . وی بر این اعتقاد است که استراتژی بازدارندگی شامل دو ولفه می باشد :
الف- اقدامات تنبیهی
ب- ممانعت از پیروزی دشمن
بر همین اساس ، وی بر این اعتقاد است که تهدی نیروی های بازدارنده به اعمال خشونت تا جایی که دشمن تاوان و تلفات احتمالی را سنگین تر از اهداف بدست آمده ببیند . مرحله دوم یعنی ممانعت از دستیابی دشمن به پیروزی بدین معناست که دشمن با تحلیل و مشاهده توان نظامی حریف به این نتیجه برسد که دستیابی به اهداف مورد نظر کاملا" غیر محتمل است .
2- جان میرشایمر :
وی نیز معتقد است که استراتژی بازدارندگی از سه متغییر تشکیل شده است .
الف- تاوان
ب- شانس موفقیت
ج- سرعت
منظور وی از مفهوم تاوان ، همان چیزی است که شیلینگ ، آن را اقدام تنبیهی نامید و شانس پیروزی نیز ممانعت از پیروزی دشمن است . سرعت نیز مربوط به مدت زمانی است که دشمن غلبه بر نیروی مقاوم ( بازدارنده ) را برای دستیابی به اهدافش پیش بینی می کند
بطور خلاصه ، در یک استراتژی بازدارنده موثر ، دشمن باید خسارت و تاوان اقدامات متقابل را بسیار سنگین تر از فشارها و محرکهایی ببیند که وی را به تهاجم و تعارض ترغیب می کند .- 3
-
با سلام - خدمت جنابعالی عرض کنم که برای توضیح این مساله بنده باید به اندازه یک کتاب قطور ( البته سئوال شما یک ایده بسیار جذاب به من داد) خدمت شما مطلب ارائه کنم - در ضمن بنده در حال حاضر دارم روی مفاهیم مربوط به رزم زرهی کار می کنم و یک مقدار از حوزه زیرسطحی ها دور هستم ولی تصاویر شاید مورد استفاده شما قرار بگیرد .
زيردرياييها داراي سيستم رانش هستهاي که با موشکهاي دوربرد قارهپيما مجهز شدهاند، تهديد عمدهاي براي دشمن محسوب ميشوند و نقش بازدارنده آنها بسيار مؤثر است. استفاده از اين زيردرياييها از سال 1960 شروع شد ، هرچند این نوع زیر سطحی ها از مشکلات عمده ای حتی تا الان رنج می برند . درمورد سیستم پرتاب موشک هم خدمتتان قبلا" عرض کردم ، سیستم پرتاب سرد و سیستم پرتاب گرم ( مثل سیلوهای زیرزمینی پرتاب موشک ).
[img]http://www.uploadax.com/images/94452807826601650340.jpg[/img]
اگر اشتباه نکنم این نمای برش خورده زیردریایی کلاس hotel روسی است و به عینه مشاهده می فرمایید که سیلوهای پرتاب موشک چگونه در مقابل حرارت ناشی از شلیک موشک مقاوم هستند و به نظر من جنس فلز این قسمت از زیردربایی متفاوت تر از بقیه بشمار می آید ( برای توضیحات تکمیلی یک مقدار باید صبر کنید تا این ترجمه من تمام شود تا من کار بعدی خودم رو در حوزه زیردریایی شروع کنم .
نمای نزدیک از سیلوی پرتاب زیردریایی کلاس تایفون روسی
[center][img]http://www.uploadax.com/images/82122140531306572731.jpg[/img][/center]
نمای نزدیک از دریچه پرتاب زیردریایی کلاس هتل
[center][img]http://www.uploadax.com/images/19108732236093436785.jpg[/img][/center]
تصویر هوایی از زیردریایی کلاس هتل-2
[center][img]http://www.uploadax.com/images/72920622305522329527.jpg[/img][/center]
نمایی از سیستم پرتاب گرم ( از زیر سطح ( بطور مشابه ، پرتاب موشکهای زمین به زمین قاره پیما از درون سیلو )
[center][img]http://www.uploadax.com/images/42536199273060024501.jpg[/img][/center]
در نهایت سیستم پرتابی که نیروی دریایی آلمان برای موشکهای وی-2 خود با هدف حمله به ایالات متحده ابداع نموده بود
[center][img]http://www.uploadax.com/images/81030009717548386682.jpg[/img][/center]- 4
-
سلام - این درگیری ها بین این حضرات وحوش یک مساله را بشدت و برای چندمین بار ثابت می کند :
1- براساس آیه شریفه قرآن ، " وخداوند بهترین مکر کنندگان است "
2- سرنوشت ناکثین ، قاسطین و مارقین در تمام طول تاریخ همین بوده و کسانی که پیرو این سه دسته هستند ، سرنوشت بهتری پیدا نمی کنند
3- خداوند ظالمین رو با ظالمین دیگر مشغول می کند .
" نصر ومن ا... و فتح القریب و بشر الصابرین "- 6
-
[quote name='warjo' timestamp='1401335428' post='381285']
سلام
استاد گرامي منتظر ادامه مطلب هستيم ؟!
[/quote]
بر روی چشم عزیز جان - گفتم شاید کسی علاقه ای به این دست مطالب نداره - -- 1
-
با سلام - تا آنجایی که من می دونم سیلوهای پرتاب موشک در زیردریایی ها کاملا" نسبت به حداقل حرارت ناشی از شلیک موشک ( پرتا ب گرم و سرد) ایمن هستند . این زیردریایی اگر اشتباه نکنم سیستم پرتاب سرد داشت ، یعنی زیردریایی برای شلیک می بایست به سطح آب می آمد ، دریچه های پرتاب باز می شد و شلیک انجام می گردید . بعدها برای اینکه واکنش زیردریایی های دو طرف به یک حمله احتمالی اتمی بیشتر شود ، سیستم پرتاب گرم بوجود امد ، یعنی شلیک موشک از زیر آب . عین این سیستم در سیلوهای پرتاب موشک زیر زمینی هم وجود دارد - به مانند تفاوت میان موشکهای هسته ای اطلس و مینوتمن یا ام- ایکس
در ضمن دوستان اگر یک لینک دانلود فیلم شکار اکتبر سرخ را به همراه زیرنویس فارسی ذارند ، لطف کنند- 1
-
با سلام - این نظرات صرفا" عقاید نویسنده مطلب بشمار می آید و محتوای آن تایید یا رد نمی گردد و فقط برای اطلاع رسانی است //////- 1
-
http://www.uploadax.com/images/49964258244817201480.jpg
یک اندیشکده صهیونیستی با اقرار به ناتوانی اسرائیل در برابر ایران اذعان کرد که اسرائیل به قدری کوچک است که نمیتواند با مدلهای فعلی بازدارندگی دوسویه سازگار شود، زیرا تنها دو یا سه بمب کافی هستند تا اسرائیل را محو و نابود کنند.
اندیشکده صهیونیستی «مطالعات امنیت ملی» در گزارشی به قلم «آونر گولوف» ازاعضای ارشد این مؤسسه و «یوری سادات» از اندیشکده «شورای روابط خارجی» به بررسی مهار ایران هستهای پرداخت و نوشت: آمریکاییها در طول هفتاد سال گذشته آموختهاند که سلاحهای هستهای میتوانند ثبات را ارتقا دهند، اما اسرائیل در این زمینه درس متفاوتی گرفته است. در حالی که متفکرین و سیاستگذاران در پایتختهای کشورهای غربی به سناریوهای مرتبط با مهار ایران میاندیشند رهبران اسرائیل با چنین چیزی مخالفت کرده و اظهار میدارند: «ما قبل از مهار دست به اقدام پیشگیرانه خواهیم زد.»
[color=#ff6600][b]یک ایران هستهای میتواند منطقه را باثبات سازد[/b][b]■[/b][/color]
از نظر طرفداران رویکرد مهار، پافشاری اسرائیل به نظر ستیزهجویانه و سلطه طلبانه است. متفکرین تیزبینی همچون «رابرت جرویس» استدلال میکنند که یک ایران هستهای ممکن است به هیچوجه مصیبتبار نباشد و اگر به درستی اداره شود حتی میتواند منطقه را باثبات سازد. هرچه باشد کره شمالی هم به یک کشور هستهای تبدیل شد و چنین چیزی به رقابت تسلیحاتی یا جنگ منجر نشد. رویارویی هستهای میان اسرائیل و ایران باعث دوراندیشی و احتیاط بیشتر این رقبای منطقهای میشود، همانطور که این امر در مورد هند و پاکستان و همچنین دو ابرقدرت جنگ سرد مشاهده گردید.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] دو یا سه بمب کافی است تا اسرائیل را محو و نابود کنند[/b][b]■[/b][/color]
اما در اسرائیل تاریخ به گونهای دیگر نوشته شده است. در این منطقه جنگ سرد به هیچوجه سرد نبود و در واقع دورهای از جنگهای نیابتی خونین علیه کشورهای عرب تحت حمایت شوروی را شامل میشد. صرفنظر از این، اسرائیلیها پیشاپیش بر این باورند که دشمنانشان به گونهای غیرمنطقی مایل به نابودی اسرائیل هستند حتی اگر با حملات هستهای تلافیجویانه مواجه شوند. از نظر اسرائیلیها، اسرائیل به قدری کوچک است که نمیتواند با مدلهای فعلی بازدارندگی دوسویه سازگار شود، زیرا تنها دو یا سه بمب کافی هستند تا اسرائیل را محو و نابود کنند.
http://www.uploadax.com/images/16416908657959370215.png
[color=#ff6600][b]■[/b][b] ایران هستهای اسرائیل را در برابر اقدامات تحریکآمیز بدون دفاع خواهد گذاشت[/b][b]■[/b][/color]
تئوری بازدارندگی هستهای مستلزم یک «جفت هستهای باثبات» است. اما اسرائیلیها خود را تنها با یک دشمن مواجه نمیبینند که بتوان آن را بازداشت، بلکه خود را مواجه با ائتلاف گستردهای از دولتها و گروههای غیردولتی میبینند که کمر به نابودی آنها بستهاند. بر اساس دکترین اسرائیل، این عدم تقارن کمّی را تنها میتوان از طریق دستیابی به یک مزیت کیفی کاملاً برتر متعادل ساخت. از چنین دیدگاهی، یک ایران هستهای توازن فعلی را بر هم زده و اسرائیل را در برابر انواع گوناگون اقدامات تحریکآمیز بدون دفاع خواهد گذاشت.
در تابستان سال ۱۹۸۱، اسرائیل دقیقاً به همین دلایل برنامه هستهای عراق را مورد حمله قرار داد. رهبران اسرائیل خطرات ناشی از رویارویی نظامی را به احتمال از دست دادن برتری کیفی خویش ترجیح دادند. اسناد و مدارک داخلی مربوط به فرآیند تصمیمگیری اسرائیل نشان میدهند که این محاسبات تا چه حد در تصمیم اسرائیل مبنی بر حمله به عراق از نقش اساسی برخوردار بودند. «رافائل ایتان» فرمانده ستاد کل ارتش اسرائیل با یادآوری آن عملیات اظهار داشته: «ما کار [درست] را انجام دادیم و به این عربهای دیوانه اجازه ندادیم به سلاح هستهای دست یابند.» یک روز پس از اینکه جنگندههای اسرائیلی عراق را بمباران کردند نخستوزیر اسرائیل در نامهای خصوصی به «رونالد ریگان» نوشت: «سه بمب از نوع [ریخته شده در] هیروشیما میتوانستند بیتالمقدس… تلآویو … [و] حیفا را ویران کنند.»
[color=#ff6600][b]■[/b][b] کاربرد تئوری بازدارندگی در مورد خاورمیانه با چالشهای عمدهای مواجه است[/b][b]■[/b][/color]
رویکرد سازشناپذیر اسرائیل شاید ریشه در فرهنگ و تاریخچه خاص آن داشته باشد، اما از دیدگاه واقعگراهای اسرائیلی چنین رویکردی حاصل یک تحلیل شفاف و عملگرایانه است. کاربرد تئوری بازدارندگی در مورد خاورمیانه با چالشهای عمدهای مواجه است و چشمانداز تاریخی جاهطلبیهای هستهای ایران چنین چیزی را به خوبی نشان میدهد. اسناد و مدارکی که از کاخ صدام حسین به دست آمدهاند اثباتکننده سوءظنهایی هستند که اسرائیل در آن زمان متهم شده بود در رابطه با آنها اغراق میکند. با اینکه طرفداران مهار ایران در حال حاضر برخی از فرضیات اصولی اسرائیل را مردود میشمارند، اما ذکر این نکته ضروری است که صحت این فرضیات در مورد صدام اثبات گردیدند و حداقل باید به طور جدی مورد ملاحظه قرار گیرند.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] ترس اسرائیلیها از ایران[/b][b]■[/b][/color]
از نظر اسرائیلیها رهبران ایران تا آن حد مخالف با موجودیت اسرائیل هستند که حاضرند در راستای نابودی اسرائیل خطرات بزرگی را به جان خریده و هزینه گزافی بپردازند. اظهارات رهبر ایران مبنی بر اینکه «اسرائیل باید به خاکستر تبدیل شود» با اظهارات احمدینژاد مبنی بر اینکه «اسرائیل باید از روی نقشه محو شود» تنها این پنداشتهای محکم و تغییرناپذیر اسرائیلیها را تائید میکنند.
این ترس و واهمهها دلیل اصلی عدم پذیرش مهار یک ایران هستهای نزد افکار عمومی اسرائیل است. نظرسنجیها نشان میدهند که دوسوم اسرائیلیهای یهودی از حمله «پیشگیرانه» به عنوان آخرین چاره حمایت میکنند. اسرائیلی که ارتش آن متشکل از سربازان وظیفه از همه اقشار جامعه است و خط مقدم آن در برابر حملات تلافیجویانه آسیبپذیر است این افکار عمومی است که باید بار جنگ را به دوش بکشد. با این حال، اسرائیلیها بر این باورند که ویرانی دوسویه باعث بازدارندگی دشمنانشان نمیشود و به همین خاطر در طول بیش از یک دهه عزم راسخ خود مبنی بر متحمل شدن هزینههای معنادار پیش از رویارویی با یک دشمن هستهای «مهارشده» را نشان دادهاند.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] اسرائیل با ائتلافی متشکل از رقبای بزرگتر مواجه است[/b][b]■[/b][/color]
مسائل جغرافیایی نیز طرز تفکر اسرائیل و آمریکا در قبال بازدارندگی هستهای را از هم متمایز ساختهاند. هنگامی که «کنان» سیاست «مهار» را به عنوان راهبردی جهت همترازی با شوروی تدوین کرد در واقع یک دشمن دارای اندازه و مقیاس برابر را مدنظر قرار داد، حال آنکه اسرائیل با ائتلافی متشکل از رقبای بزرگتر مواجه است. در سال ۱۹۴۸، این ائتلاف متشکل از کشورهای عرب بود که تأسیس یک کشور یهودی را در معرض تهدید قرار میدادند. اسرائیل در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ نیز علیه ائتلافی از دشمنانش جنگید. هر یک از کشورهایی که با اسرائیل میجنگیدند از لحاظ اندازه و جمعیت از اسرائیل بزرگتر بودند. در حال حاضر چنین ائتلافی شاید شامل بازیگران غیردولتی مانند حزبالله یا عوامل جهادی فاقد کشور شود که به کمک اقدامات تلافیجویانه هستهای بالقوه نمیتوان مانع آنها شد.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] ثبات در خاورمیانه از طریق یک همترازی نسبی حاصل میشود[/b][b]■[/b][/color]
این شرایط اسرائیل را وادار میسازند تا به دنبال دستیابی به یک برتری کیفی در برابر هرگونه ائتلاف واقعگرایانه دشمنانش باشد تا بدین طریق با برتری کمّی آنها برابری کرده و بقای خود را تضمین کند. برنامههای هستهای آمریکا، روسیه، چین، انگلیس، فرانسه، هند و پاکستان در راستای واکنش به تهدید هستهای شکل گرفتند، اما قابلیت هستهای اسرائیل اساساً با هدف مقابله با تهدیدات متعارف تکوین یافت. بر اساس دکترین اسرائیل، ثبات در خاورمیانه از طریق همترازی هستهای حاصل نمیشود، بلکه از طریق یک همترازی نسبی حاصل میشود که در قالب آن کیفیت با کمیت همتراز میشود.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] وسعت ایران تقریباً هشتاد برابر وسعت اسرائیل است[/b][b]■[/b][/color]
این منطق در حال حاضر در تعاملات اسرائیل با ایران بسیار فعال و پویا است. اگر عوامل نیابتی و متحدان ایران را به کناری بگذاریم وسعت ایران تقریباً هشتاد برابر وسعت اسرائیل است و جمعیت این کشور نیز حدوداً ده برابر جمعیت اسرائیل است. تندروها در ایران به این حقایق اشاره میکنند و از ایران میخواهند تا جهان اسلام را در ستیز با اسرائیل رهبری کند.
هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور سابق ایران، در سخنرانی خویش در روز قدس سال ۲۰۰۱ به وسعت و آسیبپذیری اسرائیل اشاره کرد و اظهار داشت: «هنگامی که دنیای اسلام به سلاحهایی مسلح شود که اسرائیل در اختیار دارد راهبرد استعمارگری به بنبست میرسد.. استفاده از یک بمب اتمی چیزی را در اسرائیل باقی نخواهد گذاشت، اما چنین چیزی در جهان اسلام تنها باعث بروز خسارت میشود.»
[color=#ff6600][b]■[/b][b] در یک رویارویی هستهای بالقوه ایران پیروز خواهد شد[/b][b]■[/b][/color]
پیامی که در اسرائیل دریافت شد روشن و شفاف است ـ اگر ایران به بمب [هستهای] دست یابد نیروهای درون این کشور به دنبال رهبری ائتلافی از کشورهای مسلمان علیه اسرائیل خواهند بود. یک نکته مهم دیگر اینکه رهبران ایران بر این باورند که در یک رویارویی هستهای بالقوه ایران پیروز خواهد شد. آیا چنین تصوری کاملاً بعید و باورنکردنی است؟ برنامه ریزان اسرائیل علناً میگویند بالا گرفتن تنش و تبدیل آن به یک جنگ هستهای بسیار نامحتمل است. با این حال، آنها همچنان چنین ریسکی را قابلتحمل نمیدانند، زیرا هزینههای چنین پیامد فاجعه باری حتی بالاتر خواهد بود.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] اگر آمریکا گزینه مهار را انتخاب کند منطقه وارد دوران خطرناکی خواهد شد[/b][b]■[/b][/color]
اگر آمریکا علناً گزینه مهار را انتخاب کند در آن صورت منطقه وارد دوران خطرناکی خواهد شد. از نظر اسرائیل و آمریکا، انتقال به یک تفکر بازدارندگی دوسویه با توجه به نابرابر بودن وسعت طرفین باعث میشود هر دو کشور انگیزه یابند ریسک بیشتری را متصور شوند. ایران با علم به این در بدترین حالت متحمل خسارت میشود شاید دلوجرئت یافته و به شیوهای تهاجمیتر بر اسرائیل فشار آورده و با این کشور برخورد کند. اسرائیل با پیشبینی چنین چیزی شاید گزینه خطرناک حمله به ایران را انتخاب کند تا پیشدستی کرده و مانع ایران شود و بدین ترتیب خطر جنگ را به جان بخرد.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] تجربه عراق و تعمیم آن به ایران[/b][b]■[/b][/color]
خاورمیانه قبلاً همچنین شرایط پویایی را تجربه کرده است، یعنی آن هنگام که احتمال ظهور جفت [هستهای] عراق ـ اسرائیل در اواخر دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت. در سال ۱۹۷۴ سازمانهای اطلاعاتی بیرونی اسرائیل ابتدا علائم وجود یک برنامه هستهای را در عراق کشف کردند. در طول دوره هفتساله پس از آن اسرائیل یک حرکت دیپلماتیک، خرابکارانه و براندازانه علیه عراق به راه انداخت که در سال ۱۹۸۱ به بمباران راکتور هستهای اوسیراک عراق انجامید.
نگاهی دقیق به فرآیند تدوین سیاستها در درون کابینه امنیتی اسرائیل در طول سالهایی که به حمله اسرائیل به عراق انجامید نشان میدهد که حمله مذکور بر اساس دو تصور عمده انجام گرفت: صدام حسین ممکن است بقای خود را به خطر اندازد تا اسرائیل را نابود کند؛ و اسرائیل قادر نخواهد بود در برابر ائتلافی به رهبری یک عراق هستهای از خود دفاع کند.
بر اساس یکی از ارزیابیهای موساد که توسط یکی از دستیاران نزدیک نخستوزیر گزارش گردید، صدام حسین به عنوان یک فرد «خود بزرگ بین، سرسخت، دغلکار، کارکشته و بیرحم» ارزیابی شده بود که «که مایل بود خطرات بزرگی را به جان خریده و دست به اقدامات شدید بزند… وی با دستیابی به سلاح هستهای قادر میگردید اسرائیل را در معرض تهدید و حمله قرار دهد و بدین ترتیب بر جهان عرب استیلا یابد.» این گزارش افزوده بود که صدام «آماده است به زودی دست به اقدام بزند حتی با علم به اینکه به دنبال آن ممکن است با اقدامات تلافیجویانه مواجه شود.»
[color=#ff6600][b]■[/b][b] بر سر سرنوشت اسرائیل نباید قمار کرد[/b][b]■[/b][/color]
به گفته «یاکوف امیدرور»، مشاور سابق امنیت ملی اسرائیل که در سال ۱۹۸۱ به عنوان افسر پرونده در اطلاعات ارتش اسرائیل فعالیت میکرد، تفکر «مناخیم بگین» مبتنی بر این باور بود که «بر سر سرنوشت اسرائیل نباید قمار کرد» و اینکه «هر چیزی که موجودیت یهودیها را تهدید کند باید با واکنش سختی مواجه شود.»
این باور که صدام حسین ممکن است در راستای آسیب زدن به اسرائیل دست به اقدامات نامعقول بزند تنها مختص دولت «بگین» نبود و در واقع نمایانگر دیدگاههای سرسختانهای است که در اسرائیل رایج هستند. در جریان جنگ خلیج [فارس] در سال ۱۹۹۱، اسحاق شامیر نخستوزیر وقت اسرائیل غالباً صدام را «مرد دیوانه» مینامید. «دان شامرون» رئیس ستاد ارتش اسرائیل استدلال میکرد که صدام یک بازیگر بیخرد است که «حتی به شکل انتحاری به تفکر میپردازد.» وی علناً اظهار داشت که «نهتنها اسرائیل بلکه ابرقدرتی همچون آمریکا هم نمیتواند صدام حسین را بازدارد.»
[color=#ff6600][b]■[/b][b] صدام چه فکری در سر داشت؟[/b][b]■[/b][/color]
اگرچه عدم تمایل اسرائیل به پذیرش مهار و توازن هستهای ممکن است کژاندیشانه به نظر برسد، اما اسناد و مدارکی که در سال ۲۰۰۳ به دست نیروهای آمریکایی افتادند نشان میدهند که برداشت اسرائیل از اقدامات عراق به هیچوجه اشتباه نبود. اسناد و مدارک مربوط به نشستهای محرمانه صدام در زمینه تعیین راهبرد یک خط فکری را نمایان میسازند که دقیقاً بازتابدهنده دلواپسی و تردید اسرائیل است. در بهار سال ۱۹۷۹، صدام به مشاورانش گفته بود: «ما مایلیم به انتظار نشسته و از بکارگیری آن خودداری کنیم… تا بتوانیم تضمینکننده جنگی طولانی باشیم که [برای اسرائیل] ویرانگر است و سر فرصت هر متر از سرزمین را تصرف کرده و با رودخانههایی از خون دشمن را غرق کنیم. نگرش ما نسبت به جنگ چیزی کمتر از این نیست.»
این بحث و دیگر مباحثات تصویری از طرح دو مرحلهای صدام را ترسیم میکنند: مرحله اول دستیابی به توازن هستهای با اسرائیل بود و مرحله دوم استفاده از بازدارندگی هستهای جهت رویارویی با اسرائیل در سطح متعارف بود، یعنی در سطحی که در آن عراق و متحدانش از مزایای قابلتوجهی برخوردار بودند. در جریان یکی از گفتگوها صدام توضیح میدهد که اگر اسرائیل احساس کند موجودیتش به خطر افتاده است بر روی بغداد بمب [هستهای] خواهد ریخت مگر اینکه توازن هستهای حاصلشده باشد.
علیرغم اینکه اسرائیل به ایجاد جنجال متهم شد اما بعداً مشخص شد که در رابطه با عراق ارزیابیهای اسرائیل در زمینه شناخت طرز تفکر صدام واقعگرایانه بودند. این بدان معنا نیست که چنین استدلالی را باید اتوماتیکوار به ایران هم تعمیم داد. البته حتی مقامات ارشد تشکیلات امنیتی اسرائیل استدلال میکنند که رهبران ایران «عملگرا» هستند. با این حال، تجربه عراق به ما میآموزد که جنجالبرانگیزی لزوماً فاقد واقعگرایی نیست و اینکه در رابطه با ایران هم نگرانیهای اعلامشده توسط اسرائیل را نباید سریعاً مردود شمرد.
[size=4]http://www.uploadax.com/images/52249053652811932661.jpeg[/size]
[color=#ff6600][b]■[/b][b] آمریکا با انتخاب گزینه مهار انگیزه اسرائیل و ایران جهت ریسکپذیری بیشتر را افزایش میدهد[/b][b]■[/b][/color]
[b]از مهار تا محدودیت[/b]
خطر اینکه تجارب آمریکا در زمینه سیاست مهار در خاورمیانه تکرار نشوند زیاد است. نکته طنزآمیز در اینجاست که آمریکا با انتخاب گزینه مهار ممکن است انگیزه اسرائیل و ایران جهت ریسکپذیری بیشتر را افزایش دهد. از نظر آمریکاییهایی که معتقدند مهار یک ایران هستهای بیش از اقدامات پیشگیرانه منافع ملی آمریکا را تأمین میکند کاربرد رویکرد مهار در خاورمیانه امری محتاطانه و دوراندیشانه است. عدم توازن جغرافیایی میان اسرائیل و رقبایش را میتوان از طریق استقرار دائم نیروهای نظامی آمریکا در اسرائیل و ایجاد یک چتر هستهای از بین برد. در همین راستا، تقویت قابلیتهای «حمله ثانویه» نابرابریهای ناشی از شکاف دموگرافیکی و جغرافیایی موجود را از بین خواهد برد. یک گزینه دیگر انعقاد یک پیمان امنیتی میان آمریکا و اسرائیل است که جذابیت ایجاد ائتلاف جهت مقابله با اسرائیل را در نزد تندروهای ایران کاهش خواهد داد.
خلاصه اینکه کسانی که خواهان مهار یک ایران هستهای هستند باید به دقت به این موضوع بیندیشند که گذار به چنین واقعیتی مستلزم چه چیزهایی خواهد بود. اگر ثبات در منطقه ـ و اجتناب از یک جنگ دیگر در خلیجفارس ـ نهایتاً به نفع آمریکا باشد در آن صورت گزینش سیاست مهار توسط آمریکا ممکن است نتایج کاملاً متضادی را به دنبال داشته باشد.
منبع : [url="http://www.eshraf.ir/1665/"]http://www.eshraf.ir/1665/[/url]
[color=#ff0000]عکس تنها از گالری سایت گذاشته شود[/color]
[color=#ff0000]آنتی وار[/color]- 16
-
کاملا" درست می فرمایید - اساسا" ترکیب بندی ، استفاده از حرکات دوربین ، جزییات فوق العاده یونیفرمها ، اتفاقاتی که رخ داده شده ، دیالوگها و .... انقدر جذاب است که من تا الان بارها و بارها این فیلم رو دیدم ولی هر وقت دوباره می بینم از ان لذت می برم .
چون یکی از علائق بنده ، فناوری زیردریایی آلمانی در دو جنگ اول و دوم جهانی است . و می توان گفت فناوری هایی را که آلمانها در طول این دو جنگ توسعه دادند ( مثل اسنورکل ، سیستم والتر و ......) پایه و اساس فناوری های زیر سطحی های امروزی است . -
این وکیلی که شما ازش خاطره نقل کردید میتونم بگم یه دورغگوی بیشرم بیشتر نیست .
از تعریف و تمجیدش از یه جانی بالفطره و قاتل مردم (خسروداد) که سراسر عمرش فقط جنایت کرد و مردم رو کشت و با هر کشتاری ترفیع گرفته اونوقت این جناب وکیلی چنان ازش تعریف کردهع که هر کی ندونه فکر میکنه این یارو یه پا قهرمان ملیه
فردی که در سرکوب مردم عشایر و روحانیون و مردم شهرها دست داشته و با هر کشتار درجه گرفته رفته بالا و در فاجعه 17 شهریور سال 57 نقش اصلی رو داشته و در کودتای ژنرال هایزر نقش مجری رو بر عهده داشته چنان ازش تعریف و تمجید شده که گویا یک نفر فرشته پس از انقلاب اعدام شده
با تعریف هایی که از این قاتل بالفطره کرده احتمالا از اون دسته آدم هایی بوده که در دارو دسته خسروداد بوده و بدش نمیومده با انجام کارهای مشابه خسروداد ترفیع بگیره و تصفیه نشدنش بعد از انقلاب بخاطر رافت اسلامی بوده . خودش نقل میکنه که هیچکس تحویلش نمیگرفته و برخوردهای همه حتی همقطارانش با ایشون کاملا سرد بوده و در بین اونها کاملا شناخته شده بوده
در خاطراتی که نقل کرده کاملا پیداست که جناب وکیلی در بین همقطارانش هم از هیچ جایگاه درخوری برخوردار نیست و کسی بهش محل نمیذاشته و برخوردشون باهاش کاملا سرد بوده و هیچ دوستی گویا نداشته اینجاست که این جناب عقده هاشو در دروغگویی و داستانپردازی و قضاوتهای نابجا و تفسیرهای خودساخته و وارونه کردن اتفاقات خالی میکنه . جایی که تعریف میکنه حتی وقتی شهادت بستگانش رو هم بهش میدن بازم تمام پرسنل واکنش سرد نشون میدن . همقطارانی که در جنگ اون همه بهم وابسته بودن و برا همفداکاری میکردن و بخاطر هم میمردن اصلا به این جناب هیچ محلی نمیذاشتن
برخی وقایع رو هم با دروغپردازی سعی کرده خودش رو بنوعی تبرئه کنه . مثلا وقتی در گزینش رد شده اومده با داستانپردازی دروغ و نسبت های دروغ و آبکی به گزینشگران خودش رو مهم جلوه بده و از اینکه بخاطر وجود پرونده و سوء پیشینه نتونسته در جایگاه اطلاعاتی قرار بگیره خودش رو مبرا بکنه .
جالبه که هیچکدوم از همقطارانش بجز ایشون بهیچ وجه شاکی نبودن و هیچکدوم انصراف ندادن و چیزی خلاف شان و خلاف حرفه ای که می بایست براش انتخاب میشدن احساس نکردن و هیچکدوم این حرف هایی که این جناب نسبت داده رو متوجه نشدن و فقط ایشون بودن که رانده شدن و بخاطر همین سعی کرده با دروغپردازی بنوعی برای خودش آبرو و اعتبار کسب کنه
اضافه میکنم کسانی که در جبهه حضور فعال داشتن بهنگام بازنشستگی با درجه امیری بازنشسته میکنن مگر اینکه طرف تایید نشه . در اینصورت کسانیکه تایید نشن و مورد داشته باشن نمیتونن به هیچوجه درجه سرداری بگیرن حتی اگه سالها از وقت درجه گرفتنشون گذشته باشه و یا بهر میزان که کار کرده باشن فرقی نمیکنه
بازنشسته شدن این جناب درحالیکه خودش رو اینهمه مهم معرفی کرده ولی درجه اش در سرهنگی توقف کرده و با درجه سرهنگی بازنشسته شده ولی همقطارانش حتی اونهایی که کمتر از این یارو بودن با درجه سرداری و امیری بازنشسته شون کردن یا میکنن گویای خیلی حرفهاست . کسانیکه در نیروهای مسلح باشن میدونن
خسروداد(مسئول مستقیم کشتار 17 شهریور 57 ) به همراه ارتشبد نصیری (رئیس و جلاد ساواک ) ،سپهبد رحیمی (فرمادار نظامی تهران و رئیس شهربانی ، از مسئولین مستقیم کشتارهای مردم در جریان انقلاب) ، سرلشکر رضا ناجی (معروف به قصاب مسئول کشتار مردم اصفهان ) ، به حکم دادگاه انقلاب و با امضای شخص امام (ره) اعدام و تیرباران شدن در تاریخ 26 بهمن 57 فقط 4 روز پس از پیروزی انقلاب.
اونقدر جنایت کرده بودن و شناخته شده بودن که به محض دستگیری با محاکمه فوری اعدام شدن
برادر عزیز - بنده حس جنابعالی را درک می کنم - ولی پشت سر این بنده خدا اینقدر تحلیل ارائه نده - خوب یا بد ، باالاخره این ادم ، هموطن شما هست یانه ؟ اگر نیست که هیچی . اگر هست ، من و شما بخاطر دلاوری های ایشان و همرزمان ایشان ، الان راحت اینجا ، این حرفها را می زنیم والا بقول یکی از عزیزان " الان عراقی ها داشتند لب زاینده رود ، شعر لب کارون می خواندند " . حالا این بنده خدا در ارتباط با امثال خسروداد ، یک نظر دیگر دارد . در کارهای امثال خسرو داد هیچ شکی نیست ( اعدام شد و رفت پی کارش ) اما این بنده خدا که کارهای خسرو داد رو تایید نکرد . پس خواهشا" تاپیک رو منحرف نکن -
با تشکر
--
- 3
-
[quote name='Commandant' timestamp='1401287980' post='381207']
با این جمله مشکل دارم
چون فیلم هالیوودی هستش
فیلم بسیار خوبی هست ، 2 بار دیدمش
جز فیلم های محبوب ژانر زیردریاییه منه
-------------------------------------------
البته بهترین فیلم تو این ژانر یک فیلم آلمانی هست به اسم زیردریایی که به آلمانی میشه Das Boot و کارگردانش ولفگانگ پیترسن هست (تروی اش رو همه میشناسین)
فیلم سراسر دیالوگ های عالی و هیجان بالا هستش
از دستش ندید
[url="http://www.imdb.com/title/tt0082096/"]http://www.imdb.com/title/tt0082096/[/url]
عزیز جان این فیلم فوق العاده است و اگر اشتباه نکنم ، این فیلم در رده سوم یا چهارم فیلمهای پرفروش غیر انگلیسی زبان قرار داره - یادم هست در اوایل دهه هشتاد شمسی ، تلوزیون (شبکه 3) این فیلم رو پنج قسمت کرد و تا انجا که یادم هست چهارشنبه ها ساعت 9 شب می دادش . یکی از صد فیلم جنگی محبوب من و در رده اول آن قرار داره . یک زیردریایی نمونه مارک هفت آلمانی - ابر فوق العاده
کاپیتان لهمان ویلن بروک ( البته این عکس هنرپیشه آلمانی یورگن پروچوف )
[img]http://www.uploadax.com/images/86230594602630066467.jpg[/img]
و پوستر فیلم فوق العاده das boot
[img]http://www.uploadax.com/images/75573240461307537538.jpg[/img]
[/quote]- 2
-
با سلام - نمی دونم این تصویر تکراری هست یا نه و امیدوارم با این جمله متهم به جانبداری از تسلیحات ساخت ایالات متحده یا روسیه و یا هرکجای دیگر نشوم . ولی ممکن ان روز ببینیم که هوانیروز قهرمان ارتش جمهوری اسلامی ایران هم از این بالگردهای خوش استیل AH-1 Z داشته باشد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
=================
تصویر به گالری منتقل شد.
Salem- 10
-
سلام - نه متاسفانه - ولی فیلم 1000 مرتبه تا الان دیدم - الان هم وسط های فیلم هستم
اگر پیدایش کردید خبر بدهید - ممنون- 1
-
البته ، قبل از این فیلم ، فیلمی ساخته شد با عنوان " شکار اکتبر سرخ " با بازی شون کانری - درمورد فرار یک زیردریایی روسی به غرب
در کل از این دست فیلم ها خوشم می آد .- 1
-
[quote name='senaps' timestamp='1401192399' post='380955']
خیر مطلب اشتباه هستش....
شهید شهانقی که طراح اصلی عملیات نوهد بودند، در تعریف عملیات نوشتن که مناطق رو که میگرفتیم، انتظامی نا جوانمردانه بچه ها رو کتک میزده و مثلا ایشون شخصا با همسرشون وارد مخابرات میشن و محل رو تصرف میکنن!!!! )) ([color=#ff0000]ویرایش[/color]: ایشون نبودن! یکی از همکاران ایشون بودن که با همسرشون ادارهی مخابرات رو تسخیر میکنند! )
اینکه نیروها برکنار شدن و این حرفا هم چرت محض هستش!! ...
نیروی های طرف مقابل هم سپاه و انتظامی بودند...
ظاهرا بعد از این عملیات هستش که تیپ نوهد جایگاه خودش رو در قلب مسسولین کله گنده! باز میکنه! ))
مطلب شما داره میگه که دلتا برای این عملیات تشکیل شد؟؟؟؟ در واقع یگان عملیات های مخصوص نیروی زمینی، دلتا فورس از قبل وجود داشت ولی تجربهی عملیاتی نداشت و این عملیات اولینش بود که به شکست انجامید...
بعد از اون هم هیچوقت از دلتا پشت خطوط دشمن به اون شکل استفاده نشد... اعزام نیروها به پشت خطوط دشمن( بدون هیچ پشتیبانی و با تجهیزات سبل و صد البته نشانه گذار لیزری برای زدن اهداف مهم) فقط و فقط توسط 5 ام هوابرد امریکا( گرین برتس) انجام میشه....
در هر دو جنگ عراق و افغانستان این نیروها اولین کسانی بودن که همراه SAS وارد شدن
[/quote]
پایه های اصلی دلتا به گفته سرهنگ چارلی بکویث که در حقیقت خالق ان بحساب می آد ، در جریان زخمی شدن ایشان در جریان سرکوب شورشیان کمونیست مالایایی در جنوب شرق آسیا گذاشته شد . ایشان به همراه یک یگان از هنگ sas بریتانیایی در این منطقه حضور داشت و در قلب جنگلهای مالایا مبتلا به تب استخوان شکن شد و به بیمارستان منتقل گردید . در جریان معالجات در بیمارستان ، با خواندن کتاب "شکست در پیروزی " نوشته فیلد مارشال ویلیام اسلیم ، ایده تشکیل واحدی که بتواند در عمق خطوط دفاعی دشمن نفوذ کند به فکر او خطور کرد و با دردسر فراوان که در کتابش بطور مفصل شرح داده ، دلتا را تشکیل داد . اما ظاهرا" تنها عملیات این یگان در ایران بود که همه از ان اطلاع دارند و بعذ ازان ، حداقل من خبری از این یگان برای اجرای چنین عملیاتی از انها نشنیدم .- 2
-
[quote name='KOLAHSABZ' timestamp='1401142291' post='380895']
بله درست میفرمایید شاید در برابر آمریکا ضعیف باشیم ولی در برابر عربستان و قطر و امارات و ... که قوی هستیم
[/quote]
عزیز جان سلام -منظور سان تزو ار این جمله ، ایجاد یک قاعده کلی بود برای "فریب" دشمن
ان چیزی که شما می فرماید تا حدی درست است اما در جاهای مختلف باید با روشهای مختلف ایجاد شود و گفته جنابعالی حداقل در این موضوع یعنی توازن نظامی میان کشورها به نظر من درست نیست .
باتشکر -
[quote name='m355' timestamp='1388478687' post='356703']
شهید چمران آدم بزرگی بود ولی بنیان گذار جنگهای نامنظم نبود!
[/quote]
این شهید بزرگوار ، بنیان گذار ستاد جنگهای نامنظم بود که بعدها تبدیل شد به قرارگاه رمضان ( عملیاتهای فتح یک ، دو و ....) -
احمد دهقان، نویسنده کتاب سفر به گرای 270درجه در توضیح این عکس - به عنوان شاهد عینی این تصویر- میگوید: عکس مربوط است به 21 دی ماه سال 65، سومین روز عملیات کربلای پنج در شلمچه، وقتی که گروهی از نیروهای ایرانی در محاصره نیروهای عراقی گیر افتاده بودند. توی یکی از سنگرها، عباس حصیبی (شهید سمت چپ در عکس) و علی شاه آبادی (شهید سمت راست که یکی از سمینوفچیهای دسته ادوات بوده)، کنار هم نشسته بودند که تیر سمینوف عراقی میخورد به سر حصیبی و رد میکند، میخورد به سر دومی. سر حصیبی را باند پیچی کرده بودند ... عکس را هم رضا احمدی با دوربین علی شاهآبادی گرفته ...
نقل از اینجا
خداوند روح ما را با یاد شهدا شاد بفرماید انشاا...- 8
-
با سلام - در پاسخ به برادر عزیز ما در ارتباط با بحث شرکت کلاه سبزها در عملیات پنچه عقاب یک موردی وجود دارد .
چارلی بکویث (فرمانده عملیات زمینی طبس که با شناسه کاسه برنج شناخته میشد ) به تفصیل درباره تشکیل یگان دلتا توضیح داده . تا قبل از یگان دلتا ، سه دسته نیروی برای اجرای عملیات مخصوص در ایالات متحده وجود داشت که در جریان جنگ جهانی دوم تشکیل شده بود ، ونه در سال 1952- واحد اول که کلاه سبزها بودند ، واحد دوم کلاه قرمز ها و آخری واحدی بود به نام بلو لایت که تقریبا" کاری شبیه به تیم های swat را انجام می داد (1951).
در آن زمان این واحد یعنی دلتا با کمک اشخاصی نظیر ژنرال برنارد دبلیو راجرز( فرماده وقت ستاد نیروی زمینی ) - ژنرال ویلیام دیپوی (پدر ارتش نوین ایالات متحده و فرمانده وقت لشکر یکم پیاده ارتش در ویتنام ) ژنرال ادوارد سی مایر ( فرمانده وقت ستاد نیروی زمینی ) ، ژنرال ولنی وارنر ( فرمانده وقت سپاه هجدهم هوابرد ) ، ژنرال جک مک مول و ژنرال رابرت کینگستون (فرمانده وقت مرکز کمک نظامی کندی ) تشکیل گردید که همگی سابقه حضور در سه نیروی فوق ( کلاه سبزها ، کلاه قرمز ها و بلولایت ) را داشتند .
.و تا آنجا که من می دونم هیچ کلاه سبزی در عملیات پنجه عقاب شرکت نداشت
اگر موردی بود دوستان تذکر بدهند .
با تشکر- 3
پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
در دکترین و استراتژی
ارسال شده در · Report reply
من که نفهمیدم شما چجوری بحث رو از این مسئله به اوکراین شیفت دادی ولی با توجه به این بند بالا آیا
موضعیت پیدا می کنه !؟
چون شما خودت می گی که همه چیز دست خودشون بوده و دارند ازش بهره برداری می کنند !؟
پس چالشی که ازش حرف زده شده دیگه کجا قرار می گیره !؟
[/quote]
عزیز جان - ما باید مسائل را درحوزه استراتژیک ، بصورت یک مستر پلان و یک طرح بزرگ مشاهده کنیم . این اشکال اول به خودم و بعد از آن به همه ما برمی گرده که عادت داریم مسایل را بطور جدا از هم و منفک شده تحلیل کنیم (البته خدمت شما و دوستان جسارت نمی کنم ) . این مسایل به مانند حلقه های زنجیر به هم متصل هستند و نمی توان حوادث سوریه را با حوادث اوکراین و یا اتفاقات جنوب شرقی ایران و یا شیعه هراسی در جنوب شرقی اسیا را از هم جدا دونست . این یک نبرد خاموش است از یک طرف بین حوزه تمدنی غرب با سه حوزه تمدنی که نام بردم در سطح راهبردی و به ترتیب در حوزه تاکتیکی ، این مساله در سوریه ، عراق ، ایران ، لبنان ، اوکراین ، روسیه ، چین و تمام کشورها ، افراد ، گروه ها و عقاید که با سلطه حوزه تمدنی غرب مشکل دارند در جریان است . حالا در یک جا ، این مساله تبدیل به یک نبرد داخلی می شه (سوریه و اوکراین که ساختار امنیتی مستحکمی ندارند ) و در بعضی از جاها تبدیل به یک مساله با درجه حادتر کمتری (مثل چچن ها در روسیه ، اویغورها در استان سین کیانگ چین ، امثال ریگی و گروه جیش الشیطان در ایران و ....) ما باید این مسایل را در یک سطح بزرگتر تحلیل کنیم و با هم . چون به نظر من تحلیل تفکیکی این حوادث ما رابه هیچ جایی نمی رساند
حالا که این بحث شد ، یک مقدار مساله را بازتر میکنم :
( [color=#ff0000]تصاویر که می بینید بخشی از فایلهای تدریس من بشمار می آیند [/color]) که در حوزه جغرافیای نظامی روسیه انجام شده
1- روسیه و پیرامون هارتلند :
-از زمان انحلال پیمان ورشو (1989) تا کنون ، پیرامون اوراسیای روسیه دچار تغییرات بسیار زیادی شده است .
-کشورهای اقماری و کمونیست سابق که پیش از این متحد شوروی بشمار می آمدند ، و روسیه را بر ریملند اوراسیا مسلط می نمودند ، امروزه به حوزه ای مبدل شده اند که ممکن است بر ضد روسیه به کار برده شوند .
-با این وصف ، چهارده جمهوری سابق شوروی ، خارج نزدیک ( near abroad) خود می داند ، چرا که 18 درصد از جمعیت روسها در این جمهوری ها زندگی می کنند .
[img]http://www.uploadax.com/images/26239297908354579718.jpg[/img]
دلیل عمده اهمیت این فضا برای روسها :
این مساله است که این کشور پس از فروپاشی اتحاد شوروی برای خط دفاعی جدید خود که از شمال و سن پیترزبورگ آغاز می شود و پس از عبور از تولا ، ولگوگراد ( استالینگراد) به ساحل شمال شرق دریای سیاه می رسد ، فاقد عمق دفاعی مناسب می بود و در صورت تهاجم احتمالی غرب ، تاریخ برای این کشور به شکل فاجعه بارتری نسبت به جنگ دوم ، رقم می خورد
[img]http://www.uploadax.com/images/07715763457414294184.jpg[/img]
تمام این تجربیات تاریخی ( حملات متعدد کشورهای غرب اروپا به خاک روسیه ) بر رفتار و استراتژی روسیه/ شوروی تاثیر گذاشته است . و علاوه بر این تجربیات تاریخی ، ملی گرایی جدید روسها + توان احیاء شده کلیسای ارتدودکس + توان صنعتی – نظامی روسیه و در نهایت حضور 25 میلیون روس در نواحی همجوار :
--- باعث شده است تا خارج نزدیک برای روسها صد چندان اهمیت یابد
- فقط در حوزه ایکیومنی به نقشه زیر دقت کنید که در صورتی که غرب موفق شود بطور کامل اوکراین را بواسطه عناصر سلفی و وهابی از چنگ روسیه در اورد چه فاجعه ای برای روسیه اتفاق می افتد :
[img]http://www.uploadax.com/images/27643271070975679998.jpg[/img]
اهمیت بلاروس و اوکراین برای روسیه در حوزه خارج نزدیک :
[center][img]http://www.uploadax.com/images/33640319854117775741.jpg[/img][/center]
بطور قاطع عرض می کنم ، اگر روسها نتوانند اوکراین را از چنگ اتحادیه اروپا و امریکا دراورند ، نوبت بعدی ، نوبت بلاروس و در صورت افتادن این دو کشور به دست حوزه تمدنی غرب ، روسها باید بلحاظ نظامی فکری برای پایتخت خودشون بکنند چون از نظر نظامی مسکو دیگر قابل دفاع نبوده و پایتخت این کشور باید به پشت کوههای اورال منتقل شود .
بنابراین توجه کنید که مسایلی که در اطراف ما رخ می دهد به مانند حلقه های یک زنجیر است و به هم مرتبط و دشمن ما این را خوب می داند و سعی می کند در تحلیل های خود ، این را از نظر ما پنهان کند . ( البته الان یکسری به ما می گویند که ما دچار " توهم توطئه " شده ایم ، ولی انصافا" این طور نیست .
[size=5][color=#FF0000]اگر طرح حوزه تمدنی غرب موفق شود ، سه حوزه تمدنی کنفسیوسی ، ارتدوکسی و اسلامی ، انقدر علیه هم دست به اقدام می زنند تا نیروهایی که برای توسعه انها باید صرف شود ، در راههای دیگری استفاده می گردد و این بهترین حالت برای حوزه تمدنی غرب است و سوریه حلقه کلیدی این زنجیر بشمار می آید[/color][/size]