-
تعداد محتوا
3,315 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
18
تمامی ارسال های Ernesto_Rommel
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
جناب مهدوی شما چرا نمیگی مصطفی بیاد یه تاپیک بزنه ؟ مصطفی که خیلی مسلط تر از این حرفاست ... به نظر من ایشون خیلی قوی تر تو مباحثه عمل میکنه باور کن توی شطرنج ، تا سرباز بشه وزیر ، صد بار آدم ته دل ش هوووووووووووری میریزه پایین ! چشمک اوضاع زمان بشار اسد ، همانطورم که بارها اشاره شده توسط سرلشکر جعفری دکتر ولایتی سرلشکر صفوی سرلشکر رضایی و دیگران، به خاطر اشتباهات در عملکرد اقتصادی و سیاسی و همچنین ساده انگاری در زمینه اعتماد به برخی افراد دارای مشکلاتی بود که از حداقل ده سال پیش جمهوری اسلامی ایران علنا تذکر بهشون داد ولی به دلیل مسایل مختلف گوش نداد تا همین اواخر! این مساله ای که شما میگی چیز خاصی هم نیست، باور کن 1400 سال پیش اینا رو نوشتند حتی ! یعنی یه قسمتی هست در رابطه با سوریه میگه : به خاطر اشتباه حکام در حکمروایی بر مردم ، در داخل شامات مشکلات عدیده به وجود خواهد آمد که منجر به سقوط شامات به دست لشکریان روم میشود و از این میان سفیانی به پا خواهد خواست .... ! این یک مورد که البته اصلا تاکیدی روش ندارم وتاکید اصلی م روی این هست : [url="http://davodabadi.blogfa.com/post-533.aspx"]نزدیکترین دشمن، خائن ترین دوست![/url] جدا توصیه میکنم بخوانید ! حاج حمید داوودآبادی رو هم که خیلی ها میشناسند اگرم نمیشناسند :» کتاب از معراج برگشتگان ، کتاب پاره های پولاد ، کتاب کمین جولای 82 ، کتاب سید عزیز ، که همه اینها به دست امام خامنه ای تورق شده ، از ایشون هست همین ! یا حق -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام برادر مهدوی ، من یکی رو جمع نزن خواهشا ! بنده اشاره داشتم که مردم سوریه بین دیکتاتوری بشار اسد و ظلم وهابیت به رهبری امریکا ، قطعا رای شون چیز دیگری است ! این یک دوما برفرض بشار هم دوست نداشته باشند، وقتی آتیش به خرمن افتاد ، دیگه خشک و تر میسوزند ! پس نقش دایه مهربان تر از مادربازی کردن درست نیست ! به خاطر اینکه به [b]اهداف خودمون [/b]برسیم از نردبان مردم شهیدپرور سوریه ! لطفا بالا نرویم ! یا حق -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام و جواب سوال شما هم بسیار بسیار واضح داده شد : در قائله کردستان ، مردم کرد زیادی خواسته و ناخواسته دست به خون قوم و کس خویش کشته شدند ، من میشناسم پدر پسر خودش و پسر پدر خودش رو کشت ... برادر با برادر و خواهر که دیگه هیچ ! خووووووووووووووووووووب ؟ میخای دست ببرم بالا ؟ برای کودکان کردی که از سرما یخ زدند بزنم تو سرم و گریه کنم و بگم ، کومله دموکرات مادرفلان خائن کثافت ، بیا هر گهی دلت میخاد بخور تو مملکت تا ما دیگه بچه یخ زده نبینیم ؟ آری؟؟؟ نه ، امام خمینی گفت ، حصر پاوه باید شکسته بشه .... امام خمینی گفت بزنین تو دهن هرکسی که تجزیه طلب هست به هرقیمتی که هست دوست عزیز، جنگ ، امنیت ، آرامش ، صلح اینا همیشه با همدیگه هستند ملتی که به اجبار وارد جنگ شده ، مجبور هست دل از امنیت و آرامش بکند و برای به دست آوردن صلح دوباره دست به اسلحه ببرد این جواب شماست این جواب تمام کودکان شیعه ای است که به ناحق سر بریده شدند این جواب تمام کودکان وهابی است که از بچگی تحت تاثیر القائات عربستان بودند این جواب تمام کودکان مسیحی است که به ناحق مورده ظلم و تجاوز قرار گرفتند این جواب تمام مردم سوریه است : [center][color=#ff0000]حق گرفتنی است ت ت ت برای به دست آوردن حق تان بجنگید ، صلح حق شماست ، فرزندان تان ، پدرانتان ، مادرانتان ، خواهران و برادرانتان به فدای صلح برای سوریه ، صلح خون میخواهد ، برای پیروزی برای صلح خون بدهید ، وگرنه خون تان جان تان ناموس تان شرف تان عزت تان پایمال می شود [/color][/center] [center][color=#ff0000]تاریخ برای کسانیکه برای مردمان به ناحق و یا به حق کشته شده حقی قائل نیست ، شما باید حق را بستانید تا حق قائل شود[/color][/center] [center][color=#ff0000]بر خصم بتازید ، حتی به قیمت جان فرزندان تان ، برخصم بتازید ، حتی به قیمت از دست رفتن ناموس تان[/color][/center] [center][color=#ff0000]صلح خون میخواهد[/color][/center] [center][color=#ff0000]پیروزی خون میخواهد[/color][/center] [center][color=#ff0000]مردم باید خون بدهند[/color][/center] [center][color=#ff0000]بدانید اگر عقب بنشینید ، تا کشته ندهید، باز هم کشته خواهید داد ، این وعده الهی است :[/color][/center] [center][color=#ff0000]سرنوشت خویش را خودتان تعیین میکنید[/color][/center] [center][color=#ff0000]بجنگید برای گرفتن حق تان ، پیروزی حق شماست [/color][/center] [center][color=#ff0000]در این راه فرزند پدر مادر قوم خویش همه فدا خواهند شد[/color][/center] [center][color=#ff0000]تا فرزندان و نسل های آینده شما طعم امنیت و آرامش بچشند[/color][/center] [center][color=#ff0000]عقب بنشینید تا ننگ و خفت ابدی از آن شما باشد[/color][/center] [center][color=#ff0000]اینم جواب مردمی که شما براشون دل میسوزونی اخوی[/color][/center] [center][color=#ff0000]نمیدونم شما چرا کاسه داغ تر از اش مردم سوریه شدید ؟[/color][/center] [center][color=#ff0000]خود مردم سوریه که هوار هوار دارند میگن مرگ بر جنگ وهابی استعماری![/color][/center] [center][color=#ff0000]تو توی ایران نشستی ادعات میشه ؟[/color][/center] [center][color=#ff0000]اوهوکی ![/color][/center] -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام برادر مهدوی ، میدونی ، وقتی که هشت سال مردم جمهوری اسلامی داشتند تیکه تیکه میشدند و تو سوسنگرد به دختران شان تجاوز میشد هیچ بنی بشری نگفت مردم ایران اسلامی به خاطر انقلاب شان این بلا سرشون میاد هشت سااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااال این مردم به خاک شون تجاوز شد برادر مهدوی، میدونی، وقتیکه 5 سال تمام کل اروپا درگیر جنگی خودخواسته بودند ، تو خاورمیانه مردم نان کرمو میخوردند، هیچ کسی بعد جنگ نگفت و حین جنگ هم نگفت که این مردم چه گناهی کردند به خاطر شوروی باید کشورشان ساقط بشه !!!!!!!!!! برادر مهدوی .... برادر مهدوی .... برادر مهدوی .... برادر مهدوی، اگرقرار به این مسایل باشه که ما خیلی بیشتر از این حرفا بحث داریم ، اما : وقتی قائله از هرجای جمهوری اسلامی بلند شده بود و هر استانی به خودش اجازه تجزیه طلبی میداد ، توی همین کشور ، مردمانی بودند که اسلحه کشیدند علیه پدر برادر مادر خواهر همه کس خویش تا که این نظام پابرجا باشه کسی هم نگفت وای خدا این مادر همونی هست که سی سال منو شیر داده ! این پدر همونی هست که سی سال منو بزرگ کرده ، این برادر همونی هست که سی سال مواظب خانواده بوده اگر بحث مردم این هست که خیالت تخت این مردم زیر شدیدترین فشارهای دشمنان وهابی و استعمار جهانی دارند فریاد میزنند : درود بر دیکتاتوری بشار اسد ! در مقابل ظلم و خفقان امریکا اسراییل وهابیت عربستان قطر امارات اگر بحث مردم این هست که دارند هم از این طرف هم از اون طرف کشته میدن پس این مردم حتما یه چیزی میخوان که حاضرند کشته بدن اما وهابیت حاکم نباشه باهاشون بحث مردم رو بکنیم ؟ بیا تا من بحث میلیون ها میلیون انسانی رو بکنم واست که غیرنظامی بودند ولی در چند قرن استعمار استثمار استکبار ، ثروت و همه هست و نیست شون به باد امریکا هلند پرتغال انگلستان فرانسه کوفت و زهر مار درد هلال و غیره رفت بیا تا من بحث میلیون ها انسانی رو بکنم واست که غیرنظامی بودند ولی در طی دو جنگ جهانی به هلاکت افتادند تا اقای اوباما بر مسند دموکراسی جهان بایسته و اجدادش دستور حمله اتمی به یک کشور متخاصم دیگر رو صادر کنند و هیچ کس نگفت این مردمی که در کسری از ثانیه پودر شدند کی بود و چی بود کسی نگفت میلیون ها انسان براساس کدام شهوت قدرت باید از بین میرفتند اگر بحث مردم رو جلو کشیدن برای این هست که مردم تسلیم بشن ، مردم دست بکشند از مبارزه و عقیده شون تا حداقل به قول خودشون رنگ آزادی ! رو ببینند پس بهتره بگم هیچ بحثی نداریم در این رابطه بحث من سوریه نیست چونکه آخر هدف رو من یکی میبینم .... این همه کتاب نخوندیم اول قدم رو نبینیم ، ما آخر قدم رو هم میبینیم امروز سوریه فردا جمهوری اسلامی ایران امروز مردم سوریه فردا مردم جمهوری اسلامی ایران امروز کشتار مردم سوریه فردا تحریم های جمهوری اسلامی ایران امروز جبهه مقاومت در سوریه فردا جبهه مقاومت در جمهوری اسلامی ایران اگر قراره بحث بره روی جمهوری اسلامی ، همین الان ببرید روش تا جواب بدیم وگرنه شما کاری به مردم سوریه نداشته باشید آقای اوباما پوتین مرکل تونی بلر جرج بوش برژینسکی رایس البرایت و هزار کوفت و زهر مار دیگه هست که در رابطه با این مردم که فقط چون ندای بشار حق است سر میدهند و سرشون بر باد میرود جواب بدن یا حق -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام صبح میخواستم بنویسم گفتم ولش کن اما توی مبحث عملیات روانی یه مساله ای داریم به نام ایجاد موج مثلا موج آب بازی .... موج بوق زدن تو فلان خیابان انگار الان موجی در حال شکل گرفتن هست تو سایت که مشخص نیست منشا اون کجاست ... و چه هدفی داره؟ هرکی گفت این موج جدید چی هست ؟ یا حق -
سلام وقتی اولین بار دو سه روز پیش این جمله رو خوندم ... زیاد برام جوابش مهم نبود الان دوباره این مطلب رو دیدم دو نکته اومد یادم 1.مادر دنیوی بنده که به رحمت خدا رفته ، پس به عزای کسی نمی شینه 2.مادر حقیقی همه ما هم فاطمه زهرا سلام الله علیها هست که ایشون هم لب حوض کوثر همراه با پیامبر منتظر ورود ما هستند نتیجه کلی: افتخار مادران شیعه هم باید باشه که فرزندان شون فدایی راه فاطمه زهرا سلام الله علیها ، سیده نساء العالمین باشند که مادر مادران همه ی شیعیان هست به پهلوی شکسته ی فاطمه الزهرا که ، مادران شیعه در سوگ پهلوی شکسته ی فاطمه عزاداری کردند که مختارها ازش اومد بیرون ... پس بعید میدونم حتی عزاداری مادران شیعه هم به نفع شما باشه ! یا حق
-
مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات نیروهای جبهه مقاومت و مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات
Ernesto_Rommel پاسخ داد به basijee تاپیک در مقاومت اسلامی
سلام تقدیم به مدافعان حرم لحظاتی از نبردهای شهید ابوهاجر http://www.roshangari.ir/index.php?option=com_jvideodirect&v=4LkdU7f7k76GX -
مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات نیروهای جبهه مقاومت و مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات
Ernesto_Rommel پاسخ داد به basijee تاپیک در مقاومت اسلامی
سلام دلیل اینکه افراد تغییر میکنند همون دلیلی هست که امثال ماها رو توی فروم ها زنده نگه داشت یعنی : انسان فسیل نیست تغییر نکند بلکه با کشف و درک اطلاعات جدید ( اطلاعات غلط یا درست یا هر دو با هم!) دست به پردازش و نهایتا تغییر عقیده میزنه مساله ای که سبب پویایی انسان میشه ، من جمله خودم وقتی سال 2007 اومدم داخل فروم ها ، تقریبا فکر میکردیم دیوار محکمی از دفاع هستیم در راه نظام اسلامی .... هر جا یه سرکی میکشیدیم و یه مجادله ومباحثه و مناظره ای داشتیم .... طی این مدت ، هم یه سری اطلاعات می رفت هم یه سری اطلاعات می اومد ( ارتباط پویا و دو طرفه و حتی چندین طرفه با مخاطب و متکلم !) بعد مدتی مثلا خودمو میگم ها؟ بعضیا بودند که سر حرفای من چرخیدند از عقایدشون ... و بعضیام بودند طی همون مباحثه ها اطلاعاتی دادند به ما که به قولی عین نیش عقرب که اول شیرین هست بعد میفهمی ماده مسموم فرستاده داخل بدنت .... کله پامون کرد .... نتیجه اینکه پردازش اشتباه در عین اطلاعات غلط دریافتی باعث شد که : علم رو بالاتر از ایمان بدانیم .... و به راه غلط بریم _____________ حافظه من خیلی خوب هست ... شاید خیلیا ندونند چیا من یادم میمونه ولی واقعا یادم هست که خیلی ها تو اینترنت ، از کج راهه برگشتند خیلی ها هم که فکر میکردند کوه تکون شون نمیده برده شدند تو کج راهه ! خود اون شخص ممکن بود خیلی ها رو به قصد صراط المستقیم هدایت کرده باشه ولی خودش عاقبت ... خلاصه : اللهم اجعل عاقبه امورنا خیرا __________________ یا حق -
مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات نیروهای جبهه مقاومت و مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات
Ernesto_Rommel پاسخ داد به basijee تاپیک در مقاومت اسلامی
امام خامنه ای : زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مرتضی 313 : بجای این کارها و بحثهای صد من یک ریال بشینید نقشه توزیع تسلیحات نیروهای شیعه رو در سوریه رسم کنید -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام احوالی ندارند ، وقتی میگن امنیت وقتی میگن شکر خدا وقتی میگن صلح یعنی این وقتیکه امنیت رفت باید بچشی مزه بدبختی و بیچارگی رو همینایی که تو این مملکت دم از فلان و بهمان میزنند و دعا میکنند سوریه سقوط کنه ، نمیفهمند امنیت یعنی چی ! در کل این وضع الان مردم سوریه مقصرش هم بشار بود هم دولت ش هم در راس اونها دشمنان جبهه مقاومت از ده سال پیش صدای شکسته شدن خیلی چیزها شنیده میشد به خصوص در مناطقی که عربستان لعنتی حضور فرهنگی داشت و به خصوص مناطقی که از نظر اقتصادی اوضاع خوب نبود متاسفانه بشار اسد دیر متوجه شد فقط توی دنیا یک کشور هست شرف داره به معنای مطلق کلمه و اونم جمهوری اسلامی ایران هست حرف گوش نداد ، هرچی بهش گفتند گوش نکرد ، از سیاسی تا اقتصادی .... فقط توی جبهه مقاومت توانست حضور تقریبا خوبی داشته باشه که تازه اونم سر قضیه عماد مغنیه .... ولش به هرحال دشمن هم کور نیست نقطه ضعف رو میبینه خدا لعنت کنه هرچی پدرسوخته مفتی خصم علی علیه السلام هست یا حق -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام مردم سوریه حی و حاضر هستند برادر مهدوی .... میخای تا بریم با تک تک شون صحبت کنیم ؟؟؟ کاملا وضعیت مردم سوریه مشخص هست در اصول دانشکده های نظامی این مبحث هست که : هیچ نیروی غیرملی توانایی تسخیر یک شهر را ندارد مگر اینکه در داخل شهر حامیانی داشته باشد و هیچ شهری سقوط نمیکند مگر اینکه از داخل شهر به نیروهای مهاجم کمک شود وضعیت مردم سوریه از یک سال پیش به وضوح مشخص شد بعد از پخش انبوه کلیپ های بسیار بسیار خوشگل سر بریدن و کشتار بسیار زیبای برادران وهابی مان ! به جز معدودی از شهرها که همانند مناطقی از ایران که تحت سلطه فرهنگی عربستان لعنت الله علیه ! درآمده و اندیشه تکفیری در روح و خون و گوشت و پوست شان رخنه کرده و با این اوضاع رسانه ای حاضر در سوریه هم بعید هست خیلی هاشون آگاه بشن از اصل ماوقع و همچنین به صورت ذاتی توشون تجزیه طلبی و این گونه افکار وجود دارد بقیه مردم سوریه فهمیدند که : سگ دیکتاتور بشار هزار بار بیارزد به پیامبری از تکفیری ها ! این هم وضعیت قشنگ مردم سوریه آها یادم افتاد : بقیه شونم که جگر جنگیدن ندارند و نیز یه سری مسایل گریبانگیرشون هست الان تو چادرهای ترکیه و امثالهم در حال رفع و رجوب حال و احوال سربازان ترک هستند .... به همین خوشمزگی به همین سادگی پی نوشت : معکوس هست ، گرفتین که ؟ -
جنگنده برتری هوایی میگ-31 فاکس هاوند جنگنده برتری هوایی میگ-31 فاکس هاوند (MIG-31 /Foxhound)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
سلام والا من از بچگیم دوست داشتم نظر عجیب رو قبول کنم دلیل خاصی هم نداره همونطوری که سر قضیه سوخو27 با جفت چشا و گوشا خودم دیدم و شنیدم تو دانشکده شهید ستاری جلوی رهبری تبریک گفتند ورود این هواپیما رو .... البته میگم ... من خیلی خیلی بچه مچه بودم اون دوران مبهم و تاریک به یادم میاد ولی خوب یادم میاد دیگه ! منتهای مراتب هرچی هم اومدیم بالاترمطمئن تر شدیم که همچین خبرایی نبوده ! چشمک ولی خوب چه کنم ؟ خوشم از نظر عجیب میاد ! دست خودم نیست ! در کل استراتژی نظامی ایران مبتنی بر ساختار دیگری است بخواهیم حقیقت بینانه نگاه کنیم .... ولی خوب اصولا کسانیکه با حزب الله لبنان آشنا هستند میدونند پدر و مادر حزب الله لبنانی که اون همه غافلگیری ایجاد کرد ایران بود انشاالله که دشمن غافلگیر میشه حالا یا از رو کردن یا نکردن میگ 31 ! خدا رو چی دیدی ؟ یهو دیدی سوخو 30 اومد ! چشمک در کل فقط به این حد اکتفا میکنم که اصلا تفکر بازدارندگی ما منطبق بر مسایل دیگری ست و روی اونها سرمایه گزای میشه یا حق- 548 پاسخ ها
-
- 1
-
-
- فاکس هاوند
- روسیه
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
جنگنده برتری هوایی میگ-31 فاکس هاوند جنگنده برتری هوایی میگ-31 فاکس هاوند (MIG-31 /Foxhound)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
سلام نظر عجیب ! چشمک- 548 پاسخ ها
-
- فاکس هاوند
- روسیه
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات نیروهای جبهه مقاومت و مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات
Ernesto_Rommel پاسخ داد به basijee تاپیک در مقاومت اسلامی
سلام اگر اشتباه میکنم دوستان بگن ، ایشون بود فکر کنم که تصاویرش در ارادت به حرم امام رضا ، با احترام نظامی که گذاشته بود داخل صحن نزدیک به حرم ، نشون داده شد نه ؟ خیلی اتفاق جالبی بود ... مزد زحمات ش رو اونی که باید تو روز ولادت خودش داد ... خوشا به سعادت ش یا حق -
مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات نیروهای جبهه مقاومت و مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات
Ernesto_Rommel پاسخ داد به basijee تاپیک در مقاومت اسلامی
سلام برادر بسیجی ، اگر منظور از کاربران قدیمی تر من و امثال من هست که بنده کاملا مخالف این اقدامات از این دست شما و امثال شما هستم و هیچ دلیلی هم براش نمیبینم من همین دو سه روز پیش از یک دوره دیگه برگشته بودم دقیقا بحث ما هم همین دیدگاه نابودکننده فعلی هست .... دوست عزیز ، فیس بوق و امثال فیس بوق برای این امروز میتونند موج سازی کنند که امثال ما تفکرات مون متعلق به چند دهه پیش هست ... ای بابا .... اه ولش یه مثال میزنم و یا علی مدد : وقتیکه استالین و چرچیل و روزولت اومده بودند کنفرانس برلین .... لب استخر بحث میکشه به نحوه اداره مملکت براساس ماهی های داخل استخر استالین اسلحه میکشه میره تک تک ماهی رو میزنه ، میگه هرکی روداری کرد همینطور باهاش رفتار میکنی مملکت ارام میمونه روزولت ، میره یه تور میندازه ماهی ها رو میندازه توی تور داخل آب گیر میده ، میگه اینطور فکر میکنند آزادند هروقت پررو شدند تور رو میکشم بالا ، فشار بهشون میاد از آب دور میشن و توی هم میلوند میفهمند دنیا دست کیه چرچیل هم ، میره زانو میزنه کنار استخر شروع میکنه با دستاش آب استخر رو خالی کردن استالین میگه دیوانه شدی وینستون ؟ چرچیل میگه نه ، فقط اینقد آب میریزم بیرون که یا ماهی ها بیان تو دستم یا آب استخر کم بشه ، اینطور ماهی ها قشنگ تو کنترلت در میان ! روزولت میگه ، دیوانه 50 سال طول میکشه اینطور با دست بخوای آب رو خالی کنی چرچیل میگه " خوب دقیقا من برای 50 سال آینده میبینم !!! _________________ نتیجه گیری ش ساده ست ، دموکراسی امریکایی همراه با سیاست بریتانیایی .... متاسفم واسه خودم و امثال خودم ... عمری کتاب عملیات روانی مطالعه میکنیم و تز میدیم آخرشم هنوز حرف ماها نمیره جلو ... یا حق -
جنگنده برتری هوایی میگ-31 فاکس هاوند جنگنده برتری هوایی میگ-31 فاکس هاوند (MIG-31 /Foxhound)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
سلام برادر اف 313 ، بزرگوار و عزیز و دوست داشتنی ، با کمال احترام به اصل آزادی بیان و اینکه ما هم میدونیم قطعا میشه راحت این اطلاعات آماری رو به دست آورد باید بگیم : باید سعی کنیم اینکاربرای دشمن خیلی خیلی خیلی راحت تر نشه ! یعنی من بارها امتحان کردم ، خیلی وقتها نیروهایی که اینها میفرستند برای جمع آوری اطلاعات واقعا از پس کار برنمیان و اطلاعات سطحی و ناقصی ارایه میدن یا اصلا اون دید جاسوسی قوی رو ندارند ولی بودند و هستند و دیدم افرادی همچون شما که شاید نظامی هم نباشند ولی استعداد و ذات نظامی شون به حدی قوی هست که به راحتی میتوانند آمار دقیق و مهمی از یک منطقه جمع آوری کنند یک مثال عینی میزنم شهید شهرام زلفی از بچه های صابرین ، در طی یک آزمونی میگن از منطقه فلان جای سیستان هر اطلاعاتی که میتونید ارایه بدید ایشون چند صفحه مینویسه ! بقیه ده خط هم نمی نویسند ایشون خودش جغرافیا رشته مطالعاتی ش بوده درست ولی با ترکیب ش با ذات قوی نظامی که داشتند تونستند اطلاعاتی بدست بیارند که دوستان شونم از همون مناطق رد شدند ولی این اطلاعات جلو چشم شون نبوده ! پس اهمیت حفاظت اطلاعات این جاها خودش رو خوب نشون میده مخلصیم- 548 پاسخ ها
-
- 3
-
-
- فاکس هاوند
- روسیه
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
مقایسهی ویدیویی دو اسلحهی کلاشینکف و M4
Ernesto_Rommel پاسخ داد به senaps تاپیک در مقایسه ادوات جنگی
سلام سناپس عزیز ما خیلی دوستت داریم دستت هم درد نکنه بابت زحماتی که میکشی منتهای مراتب : حتی در آزمایش هم براساس شلیک و لود شدن باید نیروی مجرب باشه ! یعنی تایید شده باشند ! نفرات شخصی رسمی محسوب نمیشن ، یه چیزی شبیه ویکی پدیا اما شکی که نیست توش اشاره کردم به مزایا کلاش و این جز معدود مزایاش هست که قدرت تیربار بهش میده ! به هرحال بازم ممنون -
مقایسهی ویدیویی دو اسلحهی کلاشینکف و M4
Ernesto_Rommel پاسخ داد به senaps تاپیک در مقایسه ادوات جنگی
سلام سناپس جان چیزی بگم خدایی از دست من ناراحت نمیشی ؟ وجدانا این تحلیل ها رو از کجای دنیا گیر میاری ؟ یکی دو بارم تو تاپیک تصاویری که بود یه چیزایی میگفتی که خداشاهده به شخصه میخواستم سر خودم رو بکوبم توی مانیتور ! بابا از شما خیلی بیشتر انتظار هست این تحلیل نیست شما انجام دادی این سلاخی هست !!!!! تحلیل: وزن دو سلاح کالیبر دو سلاح امکانات جانبی دو سلاح قابلیت کار در شرایط مختلف آب و هوایی ظرفیت مهمات سیستم شلیک سلاح باز و بست سلاح اینا اولین و ساده ترین مسایلی هست که شما باید در تحلیل بهشون استناد کنی و امتیاز بدی و سپس کل امتیازها تقسیم بر اولویت ها و میانگین میاد به دست در این زمینه کاملترین مقاله رو مجله جنگ افزار سال 86 فکر کنم ارایه داد که واقعا توصیه میکنم بخونیدش در شرایط برابر یعنی دو تیم حرفه ای روبروی هم قرار بگیرند و همه عوامل آزمایشگاهی مساوی و برابر باشه قطعا سلاح امریکایی ام 16 برتری دارد بر سلاح آکا 47 کالاشنیکف .... اصولا برتری های کلاش شامل: 1.راحتی به کارگیری برای نیروهای آموزش ندیده و غیرمتخصص 2.کار کردن در هر شرایط آب و هوایی بدون نیاز به تمیزکاری 3.نیمه تیربار بودن و توانایی اجرای آتش در حد تیربار معایب کلاش : 1.عدم وجود سایت های مکانیکی اپتیکی و ...مناسب و حتی مکان مناسب باری تعبیه 2.خشاب بلند و بزرگ منجر به افزایش سطح ارتفاع 3.کالیبر 7.62 قدیمی و اثرگزاری کمتر به نسبت کالیبر 5.56 در داخل نسوج بدن ( که یک تحلیل کامل داره بحث نحوه عملکرد مرمی در داخل بدن انسان با چیزی که شما در شلیک به اهداف آهنی میبینید !!!!) 4.گلنگدن باز بودن سلاح 5.غیر دقیق بودن سلاح در بردهای اصلی میدان نبرد(250 تا 300 متر) 6.ارگونومی بسیار ضعیف سلاح 7.پوکه پرانی افتضاح ____________ مزایا سلاح خانواده ام 16 1.ارگونومی مناسب منجر به کنترل بیشتر روی سلاح 2.گلنگدن بسته بودن سلاح 3.خشاب با ارتفاع کم 4.وجود دو گلنگدن برای مسلح کردن که فرقی بین دست راست و چپ بودن کاربر نمی گذارد 5.پوکه پرانی مناسب 6.کالیبر قوی با اثرگزاری مرگبار در نسوج بدن 7.مکانیزم شلیک مناسب و دقیق 8.وجود امکانات جانبی همچون سایت اپتیکی مناسب و... معایب : 1. احتیاج به تمیزکاری هر روزه سلاح در بحث کالیبر سالهای سال مباحثات علمی در جریان بود که آیا کالیبر بزرگتر قوی تر است همچون ژ3 یا 5.56 ام 16 ؟ که در شرایط متفاوت جوابهای متفاوتی داشت و دارد ولی از اواسط دهه 90 به بعد همه به این نتیجه رسیدند که 5.56 ( با شارژها و مرمی های متفاوت) مناسب تر است در نسوج بدن مرمی ام 16 مانند یک نارنجک 40 تکه عمل میکند و حجم وسیعی از نسوج را نابود میکند در حالیکه کلاش به صورت مستقیم تا 10 سانت داخل نسوج حرکت میکند سپس میچرخد ( بیشتر میزان پارگی نسوج تا 36 سانت و حداقل 17 سانت) و سپس با پشت مرمی از بدن خارج میشود در کل مباحث بسیار سنگینی هست ولیکن برای یک نیروی حرفه ای که آموزش های زیادی دیده قطعا کلاش سلاح مناسبی نخواهد بود .... ! یا حق -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام [center][color=#ff0000]هرکی این مطالب زیر را با دقت نخواند نمیگم ضرر کرده بلکه مرتکب بزرگترین اشتباه طول دوران عمرش شده ! چشمک[/color][/center] گروه فرهنگی مشرق- حدود 14 سال است که "سید علی فاطمی" با دنیای رسانه آشنا شده و فعالیتهایی مختلفی را در مطبوعات، روزنامهها و مجلات تجربه کرده است. این جوان 34 ساله همچنین همکاریهای غیرمستقیمی با روایت فتح داشته تا اینکه از پنج سال پیش به شکل جدی پا به عرصه مستندسازی گذارده است. قصد داشتیم با او راجع به خودش و مستندهایش گپ بزنیم؛ اما تمایلی نشان نداد و پیشنهاد کرد درباره سوریه با هم به گفتگو بنشینیم. به باور او آنچه امروز در سوریه میگذرد بزرگترین نبرد خیر و شر در دنیای کنونی است. فاطمی که در اولین سفر شهید هادی باغبانی با او همراه بوده، خاطرات جالبی از این شهید برای ما تعریف کرد که خواندن آن خالی از لطف نیست. ***شما جزو اولین مستندسازانی بودید که به سوریه رفتید؟درست است؟ بله؛ من و يکي از رفقا که دستيارش بودم در آن سفر. ***بخشی از جامعه ما تحت تأثیر رسانهای غربی هستند*** ***چه شد که سوریه را انتخاب کردید و ماحصل حضور شما در سوریه چه بود؟ اولین بار نزدیک دو سال پیش بود که برای تهیه برنامه مستند از وضعیتی که در سوریه در حال اتفاق است به این کشور سفر کردم. سوریه به دلیل قرار گرفتن در محور مقاومت مورد هجمه همه جانبه دنیای سلطه قرار گرفته و خیلی تنها بوده است. بخش رسانهای این هجمه به قدری بزرگ و وسیع بود که حتی خود من هم تحت تأثیر آن قرار گرفته بودم و تا وقتی خودم از نزدیک صحنه را ندیده بودم نمی دانستم چه اتفاقی آن جا در حال وقوع است و به دلیل درکی که در مدت اخیر بین مردم کشور خودمان پیدا کردهام هنوز بخش زیادی از جامعه خود ما هم تحت تأثیر و نفوذ همین هجمه رسانهای هستند و نگاه درستی به اصلی ترین مسائل این واقعه ندارند. برای همین خیلی سخت و حیاتی میکند این مسئولیت و این وظیفه را که برویم و تا جایی که می توانیم واقعیت را عریان و نزدیک به حقیقت ثبت کنیم و بتوانیم آن را نمایش بدهیم. حاصل این سفرهایی که ما و دوستان به سوریه داشتیم، چندین فیلم مستند، برنامه تلویزیونی و کلیپ شده است که از شبکه های مختلف اسلامی و جبهه مقاومت پخش شده است و بعضی از تکه های آن ها در شبکه های غربی هم انعکاس پیدا کرده است. به دلیل این که نمی توانستند از آن چشم پوشی کنند. ***بازخوردی از پخش مستندها در شبکه هایی که فرمودید دارید یا خیر؟ بله. بازخوردش همین است که هماهنگی رفتن در سفرهای اول بسیار بسیار دشوار بود. نظام سوریه یک نظام بعثی است که ورود و خروج رسانه به کشورش را بسیار سخت می گیرد البته حق هم دارد چون در آن شرایط همه دورش می زدند و دروغ می گفتند. آنها خیلی سخت اعتماد می کردند. خیلی طول کشید تا جلب اعتماد شد و هماهنگی به عمل آمد تا به ما اجازه دادند که دوربین مان را دست بگیریم. ولی به محض این که اولین و دومین خروجی کار را دیدند، اصلاً تمام معادله فرق کرد و بازی عوض شد. پس از پخش این مستندها خود آنها پیگیری میکردند که بیایید و میخواستند که این اتفاق هرچه بیشتر و بهتر بیفتد. کارهایی ساختیم که سابقه خیلی کمی داشت و یا اصلاً نداشت. البته بعضی رسانههای خبری بودند که برای گرفتن پلاتو همراه با ارتش میرفتند و در شدیدترین معرکهها هم حضور پیدا میکردند و خبرنگار می ایستاد پشت به صحنه و پلاتو می گفت؛ ولی کمتر فیلم مستندی تا آن موقع از این واقعه تولید شده بود. ***ماجرای سفر به حمص و دوستی با ژنرال عصام زهرالدین*** ***در دو سال پیش حجم تحولات این قدر نبود که امروز شاهدش هستیم درست است؟ این که شما چطوری این مناطق و پیشینه را انتخاب می کردید؟ و درگیری هایی که داشتید؟ محدودیت زیادی وجود داشت. ما باید با ارتش می رفتیم و ارتش قواعد و قوانین خاص خودش را دارد و خیلی سنگین جابه جا میشود. آنها به خاطر حفاظت از جان خبرنگاران خارجی، محدودیت های خیلی سختی را اعمال میکنند و حتماً باید با حفاظت کاملی بروی که آسیبی نبینی. چون آنها توان عاطفی این را ندارند که کشته شدن یک خبرنگار را هم به دوش بکشند. بنابراین خیلی سخت جابجا میشدیم و هماهنگیها طول میکشید و حضور ما در منطقهها خیلی سخت بود. ولی به محض این که وارد منطقه شدیم برای اولین بار که رفتیم حُمص با ژنرال عصام زهرالدین همراه شدیم که یکی از فرماندهان لشکر چهار حرث جمهوری است؛ به دلیل نوع کار ما و آن تفاوتی که با بقیه داشتیم، خیلی با هم مچ شدیم و خیلی سریع به هم پیوستیم و اصلاً بخشی از تیمش شدیم. همپای خودش می دویدیم و هیچ کجا نگهش نمی داشتیم که بایستد و برای ما حرف بزند. چون ما اصلاً کارمان این نبود. ما می خواستیم خودش را ثبت کنیم. آن موقع یادم هست که داشت منطقه جورة الشیاح شهر حمص را پاکسازی می کرد. یادم هست که از یک ساختمان 16 طبقه نیمه کاره که آسانسور هم نداشت(هرچند که اگر هم داشت برق نبود) بالا رفتیم و تمام منطقه را به ما نشان داد و از روی نقشه به ما نشان داد که اینها در فیلم مان هست. آقای ژنرال را برای اولین بار در آن جا دیدیم. بعد از آن یکی دو سفر رفتیم به منطقه حجر الاسود دمشق که آقای ژنرال را دوباره آن جا دیدیم. او داشت از پنجره پایین را نگاه می کرد و دوباره ما را که دید دست تکان داد و گفت ایران ایران، اهلین اهلین، یعنی خوش آمدید. خیلی راحت تر می توانستیم کار کنیم نسبت به خبرنگارانی که آمده بودند پلاتو بگیرند و همهاش می خواستند بایستند و یک زاویه انتخاب کنند. گروه ما فیلم "مادر شهدا" را که تولید کرد، اصلاً سابقه نداشت. یک مادری که سه تا فرزندش در همین درگیری ها شهید شده بود که یکی شان پلیس بود و دو تا از آن ها ارتشی. اصالتاً از اهالی قنیطره بود که اسرائیل تصرف کرده بود و بعد حافظ اسد مرحوم آنجا را پس گرفته بود. آن یکی از فیلم هایی بود که سبکش بین مردم سوریه سابقه نداشت. ***چند مستند در تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شده است؟ بیشتر از نیمی از آن ها پخش شده است. ***چرا همه اش پخش نشده است؟ بعضی هایش مثلاً جامعه هدفش در ایران نبوده است. بحث این است که وقتی شما جامعه هدفت را انتخاب می کنی بین مخاطب جامعه عامت اگر درست بروی بشناسی بنا به مقتضیات آن باید بسازی. و خب وقتی که جامعه هدفت خیلی تفاوت دارد دلیلی ندارد که در یک جامعه مخاطب عام دیگری پخش کنی که شاید برد چندانی هم نداشته باشد. ***چقدر مستند از اتفاقات سوریه ساخته شده و سهم شما و دوستانتان در این میان چه مقدار بوده است؟ در کل خیلی مستند ساخته شده ولی از منظر مقاومت خیلی کم ساخته شده است. هر کاری ساخته شد در سوریه خوب بوده است. یعنی ساخته شدن هر چیزی الان غنیمت است. ***دروغ بزرگ "الجزیره مباشر" در کفرسوسه*** ***یعنی تا این حد خلا وجود دارد آن قدر ماجرا بزرگ است و آنقدر زوایای پنهان ناگفته دارد که قابل توصیف نیست. جنگ در تمام شهرهای بزرگ این کشور در جریان است. الان کسی در سوریه نیست که به نوعی درگیر جنگ نباشد جایی نیست در سوریه که به نوعی آسیب ندیده باشد. برای همین هرچقدر هم که مستند ساخته شود کم است. منتها باید استانداردهای به نظر من حداکثری ولی اگر نشد حداقلی در مورد آن رعایت شود تا تأثیرگذاری کافی داشته باشد. رسانه های آن طرف را که نگاه کنید مستندهای بسیار بسیار قوی ای ساخته اند که مطلقاً دروغ های بزرگی در آنها هست. مشخصاً پلانهایی در مستندهایشان وجود دارد که معلوم است در روز گرفته شده است، طرف سایه دارد روی زمین. منتهی نایت ویژن روی فیلم زدهاند و رنگش را سبز کردهاند که انگار شب دارد یک جنازه را دفن میکند. سید علی فاطمی در کنار شهید هادی باغبانی دروغ های رسانهای خیلی زیادی در ماجرای سوریه اتفاق افتاده است. مثلاً سه دقیقه و نیم قبل از یک انفجار در میدان مرجه، شبکه العربیه خبرش را پخش میکند. یا مثلاً من خودم در "کفرسوسه" بودم و همزمان تلویزیون "الجزیره مباشر" داشت نشان می داد که الان در خیابان کفرسوسه دمشق تظاهرات ضددولتی است در حالی که اصلاً این طور نبود. مواردی را هم تلویزیون سوریه برملا کرد که مثلاً رسانه های غربی میگفتند میدان مرجه تظاهرات است و بعد این ها یک تلویزیون را گذاشته بودند روی پشت بام یک ساختمان مشرف به میدان "مرجه" و دوربین داشت تلویزیون و میدان را نشان می داد که تلویزیون الجزیره دارد میگوید اینجا تظاهرات است و راهپیمایی نشان می دهد و این میدان است و ماشین ها دارند می روند و اصلاً خبری نیست. اداره سیاسی ارتش عربی سوری یک سری فیلم در اختیار ما قرار داد که از تروریستها کشف و ضبط کرده بودند از این ها و مثلاً یکی از آن ها، یک فیلم موبایلی بود از یک نفر "خبرنگار افتخاری الجزیره". مسلحین یک روستایی را تصرف کرده بودند و آدم هایش را یکجا جمع کرده بودند در فیلم نشان می دهد فرد از مردم در اسارت 2-3 نفر را انتخاب میکند و آنها را میکشد و بعد جنازه ها را یک کمی جابه جا میکند و موبایلش را درآورد و شروع به فیلم گرفتن و فریاد کشیدن میکند که "اللهاکبر"، "اللهاکبر" تک تیراندازهای ارتش بشار اسد یک خانواده را به قتل رساندند و بعداز ظهر همان روز هم این فیلم پخش شد. (این گروه را بعداً ارتش دستگیر کرده بود و از داخل موبایل همراه این فرد، فیلم را درآورده بود.) ***ماجرای سوریه افق حق و باطل را به راحتی از هم جدا کرد*** حجم دروغ هایی که در ماجرای سوریه گفته شده است از مجموع دروغ هایی که در تاریخ رسانه ها گفته شده است اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. منتهی یک واقعیتی که رفته رفته در سوریه در حال وقوع است عینیت یافتن "الحمدلله الذی جعل اعدائنا منالحمقاء" است. این ها خودشان به مرور دست خودشان را رو کردند. فیلم هایی که خودشان از اعدام دسته جمعی سربازانی که تسلیم شده بودند گذاشتند یا از کشتن آدم ها و تکه تکه کردن آدم ها یا آن فیلمی که در دنیا معروف شد که جگر سرباز مرده را در آورند و خورند، یا قبر را می شکافند و جنازه را درمی آورند. کارهای این چنینی در طول این مدت هویت شان را برملا کرد. هر چند که این اتفاقات خیلی تلخ و دردآور بود، ولی تأثیری که گذاشت این بود که تکلیف همه را معلوم کرد. اعتقاد شخصی من این است که ماجرای سوریه حداقل در آن کشور افق حق و باطل را به راحتی از هم جدا کرد و این افق طوری ترسیم شده که تو دیگر نمی توانی به آن شک کنی. یعنی آن طرفی که ادعای دموکراسی دارد و ادعا می کند که یک شهروند عادی سوریه ای است که مثلاً بر علیه رژیم خون آشامشان قیام کرده، وقتی فیلم هایی که معارضان از خودشان گذاشتهاند را می بیند دیگر جای تریدی برایش نمی ماند. الان شما می بینید ارتش سوریه از 27 ملیت اسیر گرفته است چچنی، افغانی، لیبیایی، یمنی، تونسی، الجزایری و ... *** بحث مستندسازی و خبرنگاری جنگی با خطر و ریسک پیوند خورده است و همیشه با هم و همراه هم بوده است. بعضیها می گویند که مثلاً باید نیت این قدر خالص باشد که طرف بتواند به دل خطر بزند و این کار را از سر اخلاص بکند. از آن طرف شاهد هستیم که خبرنگاران مستندساز غربی میآیند و خیلی هم نیت و اخلاص برایشان مهم نیست؛ ولی به میدان میآیند و خطر را هم به جان می خرند که کارشان را انجام بدهد. آیا حرفه ای گری با نیت خالص و این ها تناقضی دارد و آیا میشود هر دو با هم باشد و آدم واقعاً به دل خطر بزند و کارهایش را انجام بدهد؟ شما خودتان چطور رفتید و چطور این معضل برای شما حل شد؟ آن فردی که از آن طرف هم می آید به نظرم او هم نیت خالص دارد. حرفهای گری صرف تو را از جلوی گلوله نجات نمیدهد. بنابراین به کارت نمیآید. ممکن است که پروژه های خطرناک را بردارند و آدم های زیادی هستند. ***یعنی واقعاً به حقانیت کارشان ایمان دارند که می آیند ؟ باید واقعاً امر بر آنها مشتبه شده باشد. تو وقتی که دو طرف را نبینی خیلی برایت سخت است که درک درستی داشته باشی. شاید به آن بنده خداها هم حرجی نباشد. آن شخصی که دارد میآید شاید واقعاً این طرف ماجرا را ندیده باشد. ولی آن کسی که در ازای تعداد روزی که آن جا هست و تعداد دقیقه ای که فیلم میگیرد دارد دلارهای کذا و کذا میگیرد و طور خاصی فیلم میگیرد، خب تکلیفش معلوم است. دروغگو همیشه در تاریخ بوده است و با این پدیده نمی شود کاری کرد. ***همه آن طرفی ها مگر از این قماش نیستند؟ من همه آن طرفیها را ندیدهام. بعضی های شان نه ولی بعضی هایشان واقعاً خبرنگار هستند. منتهی امر بر آن ها مشتبه شده است. به خاطر این که از این طرف اطلاعات درستی به آن ها نرسیده است و از این طرف به قدر کافی امکانش وجود نداشته است. ***بحث خطر را می خواستید بگویید؟ خطر که خب هست. هادی همین چند هفته پیش شهید شد. هادی هم میدانست که خطر هست. بارها هم گلوله آمده بود طرفش. صدای گلوله ها را دوربینش ضبط کرده بود. میگفتیم اینها چیست؟ میگفت گلوله. خمپاره کنارش خورده بود. تقریباً همه بچه هایی که رفتند تجربیات مشابهی را دارند. یعنی نمیشود تو بروی در خط عملیاتی و یک چنین چیزهایی را نشنوی و کنارت نخورد. بعضی وقت ها به تو می خورد و بعضی وقت ها هم به تو نمی خورد. ***همه مستندسازان ایرانی در سوریه به این ماجرا نگاه تکلیفی دارند*** من در این مدت به یک چیزی یقین پیدا کردم آن هم این است که اسمت باید روی آن گلوله نوشته شده باشد. اگر نوشته شده باشد، هرجایی باشی میآید و می خورد. حالا یا مستقیم یا غیرمستقیم. اگر هم ننوشته باشد که می روی و بادمجان بم هم آفت ندارد و بر میگردی. ولی به هر حال خطر هست. یعنی اصلاً این که تصور کنی من دارم با یک گروهی می روم و این ها از من حفاظت می کنند. نهایتاً ممکن است که اگر یک نفر بخواهد با اسلحه سبک به تو شلیک کند این ها بتوانند پاسخ بدهند ولی این طور نیست که اگر یک موشک، آر پی جی یا یک خمپارهای بیاید ولی چون این ها هستند برود آن طرف تر بخورد، تعارف که ندارد. حالا ما شانس آوردیم که یک بار یک گلوله توپی آمد آن طرف تر خورد ممکن بود این طرف تر می خورد. حساب و کتابی ندارد. اما این که این خطر را چطور می پذیری و چطور توجیهش میکنی، تقریباً می توانم بگویم که راهی جز این که تو به تکلیف رسیده باشی ندارد. اگر نه حالا فقط در سوریه، در هر زمینه ای اگر به تکلیف رسیدی، خطر برایت می شود بخشی از مسیر و توجیه پیدا میکند، اگر به تکلیف نرسیدی خطر می شود یک مانع سر راهت و هرچقدر خطر جدیتر باشد تو را محکم تر نگه می دارد و تو نمی روی. بچه هایی که رفتند سوریه(من خودم را نمیگویم، رفقا را میگویم) بدون استثنا کسی بین آنها نبوده که این نگاه تکلیفی به ماجرا را نداشته باشد. چون خیلی سخت است. حضور در آن منطقه بین آن شرایط از هر جهت از هر حیثی که شما به آن نگاه کنید خیلی سخت است. اصلاً کار راحتی نیست، اصلاً شرایط راحتی ندارد. برق نیست، آب نیست. یک جاهایی هست و یک جاهایی نیست. غذا می آید یا نمی آید، می مانی روی زمین پیاده، گرما، سرما، پشه، خاک، تیر و ترکشش که بماند. در همان دمشق هم که راه می روی هر از چند گاهی می بینی که یک دفعه یک گاری آشغالی ترکید. ما یک دفعه رفته بودیم یک جایی برگشتیم هتل مان دیدیم که هتل مان شیشه هایش خیلی تمیز شده است و بعدش متوجه شدیم که اصلاً شیشه هایش نیست. صد متر آن طرف تر یک ماشینی منفجر شده بود، دامن ما را هم گرفته بود و شیشه های هتل ما را هم ریخته بود. شانس آوردیم که آن جا نبودیم. اگر بودیم یک مقدار خورده شیشه مان بیشتر می شد. ***آن اوایل چطور در سوریه کار می کردید؟ یعنی یک جای خاصی اسکان داشتید؟ بالاخره شب باید یک جایی بخوابی. بستگی دارد که کجا بروی و تعریف کارت چه باشد. یک وقت هست که می روی سفر و می روی یک جایی سه یا چهار روز می مانی و همان جا اسکانت می دهند. *** چند سفر به سوریه داشتهاید؟ من شش هفت سفر رفتهام. ***در هر سفر چند وقت سوریه می ماندید؟ دو هفته یا دو ماه بستگی دارد که چه زمانی کار تمام شود یا چقدر در تهران کار واجب داشته باشید که برگردید. ***در کدام مناطق حضور داشتید؟ خب من خیلی از جاهای سوریه را رفتهام. از بالا تا پایینش را رفتهام. بستگی دارد که کجا کار تعریف کنی. چون محیط جنگی است و صفحه بازی روز به روز نه بلکه ساعت به ساعت تغییر میکند. اصلاً این طوری نیست که تو بنشینی یک طرح دقیقی را این جا در تهران بنویسی و تصویب کنی و بعد نقایصش را برطرف کنی و بعد بگویی که من میخواهم با این افراد مصاحبه کنم. تا سوار هواپیما شوی میبینی که دو تایشان کشته شدند یا اصلاً مصاحبه جور نمیشود. بسیار باید با زمان و شرایط خودت را تطبیق بدهی تا بتوانی کار کنی. اگر این طور نباشد اذیت میشوی و کارت پیش نمیرود. بنابراین معمولاً ما یک محور یا موضوع کلی را در نظر میگیریم. ***مثل چه موضوعاتی؟ مثلاً دفاع وطنی. یکی از سوژههایی که ما به آن به خاطر مظلومیت و اهمیت خیلی زیادش پرداختهایم دفاع وطنی بود. دفاع وطنی یک وضعیتی است که در سوریه سابقه نداشته است. این که مردم عادی و شهروندان سربازی رفته یا نرفته، زن یا مرد، جدای از سیستم ارتش بیایند ثبت نام کنند و سازماندهی شوند و اسلحه دستشان بگیرد و از شهرشان و محلهشان یا یک شهر دیگری دفاع کنند. این دفاع وطنی یک ساختار کاملاً جدید و بسیار مؤثر بوده که تأثیر خودش را به خوبی نشان داده است. من در یکی از روستاهای زیرمجموعه بخش "اصلنفه" دیدم که یک منطقه کوچک 15 یا 20 خانواری را که این ها رفته بودند در ته خیابان یک سنگری درست کرده بودند چون از آن طرف به آن ها حمله میشد. به نوبت میرفتند پای سنگر پاس میدادند و بعد شیفتشان تمام میشد، میرفتند خانه خودشان غذا میخوردند و میخوابیدند. هرکدام از اینها از خانه خودش یک چیزی به سنگر آورده بود. یکی پتو آورده بود، یکی بخاری نفتی آورده بود چون سرد بود. و همین یک سنگری که این ها زده بودند مدت مدیدی پیشروی معارضین را به تأخیر انداخته بود و برایشان مزاحمت ایجاد کرده بود. این را می شد از حجم حملات شدیدی که به این ها میشد فهمید. هر روز سعی می کردند این سنگر را با خمپاره و آر پی جی بزنند؛ اما اینها یک مشت روستایی بودند که بیل و کلنگ را خوب می شناختند و یک سنگر خیلی محکم با سنگ و چوب و بیل و کلنگ و هر چه دست شان بود درست کرده بودند و خیابان را بسته بودند. جاده روستایی هم یک طوری بود که مشرف بود به آن ها و در بلندی قرار داشت و معارضان هر کاری می کردند نمی توانستند بیایند. سلاح سنگین هم نداشتند. ولی غیرت داشتند. زن و بچه شان آن عقب بود و تا آخرش ایستادند یعنی وقتی حمله میشد هیچ کدامشان در نمی رفت. *** نهایتاً چه اتفاقی برای آنها افتاده بود؟ تا وقتی که من خبر دارم سر جایشان مانده بودند. *** ارتش به کمک آنها نیامده بود؟ طبیعتاً این درگیری هایی که اتفاق می افتد بلافاصله ارتش واکنش نشان میداد. ولی تا آن مدتی که این ها شکل داده بودند و ایستاده بودند. ما که رفتیم، ارتش آمده بود آن تروریست ها را عقب زده بود. ولی اینها هنوز بودند. من حتی توانستم بروم این طرف سنگر از رد گلوله هایی که سنگر را سوراخ سوراخ کرده بود تصویر بگیرم. ولی آنها سنگرشان را نگه داشته بودند تا حالا باز اگر یک چیزی شد و این ها برگشتند سر جایشان باشند. *** از هادی باغبانی اگر خاطرهای دارید بفرمایید. هادی باغبانی اولین سفرش که قرار شد بیاید، اولین باری بود که من او را میدیدم. آمد و حال و احوال کردیم و گفتم خوش آمدید. گفت که بالاخره ما هم راهی شدیم. می خواست خیلی زود دوربین را بگیرد. چون دوربین جدید بود. دوربین خوبی بود و می خواست با آن کار کند و با آن آشنا شود. می خواست به اصطلاح دوربین را بشکند. همان اول که دوربین را گرفت همانجا در اطاق باز کرد و شروع کرد این طرف و آن طرف کردن و گفت چه دوربین خوبی است. رفت و فردایش آمد گفت که یاد گرفتم. بعد با هم کمی حرف زدیم و گفت چون تو قبلاً رفتهای سفارش خاصی نداری؟ گفتم که کفش خوب بردار. شلوار محکم بردار و جوراب برای خودت بیاور. گفتم اگر جلیقه برداری به دردت می خورد. بعد یک دفتر بیاور که خاطراتت را بنویسی و وقایعت را ثبت کنی. بعد به او گفتم که سعی کن زنده برگردی. خلاصه رفتیم و رفتیم یک شهر دیگر و رفتیم حلب. خیلی ذوق داشت و خوشحال بود. یعنی اصلاً بشاش و سرحال شده بود. من می رفتم یک جا او می رفت جای دیگر. بعد بر میگشتیم و شب مینشستیم در هتل و کارهای همدیگر را نگاه می کردیم و پلانهای همدیگر را میدیدیم و خیلی بحث میکردیم. سر باطری همیشه کل کل داشتیم. دوربین های مان مثل هم بود و بعد می گفت که باطری سوبلت را من برداشتم و بردم. گفتم من چه کار کنم؟ گفت تو هستی دیگر. گفتم ببر عیبی ندارد. ولی وقتی بر میگشت، می نشست تا باطری ها را شارژ نمی کرد و فیلم ها را خالی نمی کرد و فولدر نمیکرد و توضیحاتش را تایپ نمیکرد و متن را آماده نمیکرد و لیست نمیکرد به هیچ وجه نمیخوابید. یعنی وقتی بر میگشت مثل این کارگران نانوایی بود. یعنی همه این طور بودند. منتهی ما بدو بدو می رفتیم دوش بگیریم و خودمان را خلاص کنیم و یک کمی نفس مان باز شود. ***واکنش همسر شهید باغبانی در مراسم ختم شهید*** هادی می نشست اول میگذاشت روی کپی و باطری را میگذاشت در شارژ و همه چیزش را درست می کرد و بعد می رفت دوشش را می گرفت. تا کارش تمام نمیشد، نمیخوابید. هادی خیلی خانواده دوست بود و دخترش را دوست داشت. یک دختر سه ساله داشت. رضوانه اسمش بود. یک روز آمد گفت سید بیا این پلان را ببین. یک دختر بچه ای سرش را از یک پنجره ای که میله داشت کرده بود بیرون و هادی فیلم گرفته بود و با او حرف می زد و می گفت که چند سالت است دخترم؟ اسمت چیست؟ دختره هم یک دختر کوچکی که اگر پدرش یک چیزی می گفت درست نمی فهمد. این با عربی دست و پا شکستهای صحبت میکرد که آن دختر اصلاً متوجه نمیشد. فقط می خندید و شکلک در میآورد و این هم می خندید و شکلک در میآورد. پلان که تمام شد دیدم هادی حالش کمی منقلب است و چمانش کمی نم دارد. گفتم چه شده است؟ گفت سید کار و تکلیف و این ها سر جایش. دلم برای دخترم تنگ شده. زنگ می زد. خیلی سختش بود که خودش را کنترل کند و کم به خانه زنگ بزند. همسر و دختر شهید هادی باغبانی چون آدم دلش می خواهد زنگ بزند دیگر. بعضی اوقات نمی شود. بعد آن ها هم آن طرف منتظر هستند و نگران می شوند. بعد دلش بال بال می زد و دلتنگ بود و معلوم است که دلتنگ است. خیلی داستان داشتیم با هادی و خاطرات دخترش. اگر جایی می رفتیم که یک کمی منظره خوب بود و باد خنکی می آمد می گفت که باید با خانم و بچه ها بیاییم این جا. کنار ساحل لاذقیه می گفت خوب است ولی کاش می شد با خانم و بچه ها بیاییم. سفر اول هیچ چیزی برای خودش نگرفت. هیچ چیز. یک مرکز خریدی ما را بردند، گفت سید این جا به درد نمی خورد. گفتیم خوب است مغازه اش خوب است و جنس هایش خوب است. گفت نه لباس بچه و چیزهای بچگانه ندارد. ***چند سفر رفت؟ سفر دومش بود. او زود تکلیفش معلوم شد و زود پر کشید. ما اصلاً او را نشناختیم. حالا حالا یک دیالوگ از او یادمان بیاید و بسوزیم. ***چه زمانی شنیدید که شهید شده است؟ بعد از ظهر روزی که شهید شد دوشنبه. *** شما که می خواهید احتمالاً برگردید به سوریه موقعی که این خبر را شنیدی با خودت چه فکری کردی؟ تعلل یا ترس یا این مسأله که جوابش مشخص است. اگر جواب این را نداشتم که... کشته که کم ندیدم. گلوله که کم دور و برمان نخورده است. یک بار یک جایی رفتیم که ارتش الزام داشت اینجا باید جلیقه ضدگلوله بپوشید. بعد جلیقه ضدگلوله ای که تن من بشود کم گیر می آمد. بعد گشتند و گشتند و آخرش یک چیزی آوردند که نصفش خون خیس روی آن بود. گفتند این برای کسی است که زخمی شده است. حالا نمی دانم راست گفتند یا طوری گفتند که دل ما خیلی نسوزد. خون خیس روی جلیقه بود و به زور تن ما کردند که باید بپوشید. گفتند این جا قناسه زن و تک تیرانداز هست. از این دو سه کوچه می خواهیم رد شویم باید تنت باشد. یک کلاه خودی هم به ما دادند که ... از سفر اول که برگشتیم هادی فردایش آمد دفتر و رضوانه هم بغلش بود و تا نماز ظهر و وقت نهار از بغلش پایین نمیآمد. یعنی هرجا میرفت گردن پدرش را سفت گرفته بود و رهایش نمیکرد. حتی وقتی مینشست روی صندلی باز هم رهایش نمیکرد. ماه رمضان طول کشید تا به قول خودش دخترش عادت کند و نگران نباشد که پدرش دوباره دارد می رود و نچسبد به او. شنبه بعد از ماه رمضان زنگ زد. قرار شد او برود و من کار داشتم و این سفر قرار بود نروم. گفت سید بدون تو صفا ندارد. بیا و من کار دارم آن جا با تو یک طورهایی. رفت و رفت دیگر. من خانمش را در تشییع جنازه اش در بابلسر که دیدم گریهام گرفت و بعد خیلی محکم به من گفت که محکم باشید آقا خودتان را کنترل کنید. برای من تکان دهنده بود. برادرش را دیدم، خیلی محکم و خیلی استوار داشت سؤال می کرد که برادرش چطور بوده و چه شده است. هادی می خواست که این بچههای دفاع وطنی را و ماجرای جنگیدن هر یک از این ها را به تصویر بکشد و روایت کند. میگشت بین آنها و یکی را شاخص انتخاب میکرد و می رفت در بحرش. همه جا با او می رفت و زیر و بم زندگی او را میگرفت. دنبال میگشت و شکارچی بود. بوسه پناهیان بر دستان دختر شهید باغبانی یک طور دوربین مداربسته درست نمی کرد و یا یک دوربین ثابت اس ان جی نبود که این جا درگیری است و یک عده دارند می روند و یک عده می آیند. نه. یکی دو سوژه داشت. آنها را دنبال میکرد و در درگیری هم دنبال او بود. در استراحت هم دنبال او بود و در غذاخوری هم دنبال او بود. روایت آدم ها را می خواست دربیاورد و معتقد بود که هر یکی از این ها یک روایت منحصر به فرد است و فیلم "دسته ایمان از گردان عابس" اگر اشتباه نکنم برای آقای مرتضی آوینی که یک فیلم سه پارتی است، را می نشستیم با هم نگاه می کردیم. دنبال نسخه بهینه روایت فتح بود. دنبال نسخه 2013 روایت فتح بود و با تمام وجود هم دنبالش بود و بالاترین قیمت را هم برایش داد. ***دنبال روایت انسانی بود. کاملاً همین بود. ***روایت انسانی از جنگ هم جالب است در این مستندسازی ها. صد درصد. چون مهمترین وجه جنگ همین است. ***با دیدگاه فیزیکی بیایید جلو و خطرات و اینها را ببینید که آدم را بیایید سوژه کنید خیلی جالب است. خدا رحمتش کند. ببینید آخر این جنگی که در سوریه دارد اتفاق می افتد بزرگترین رویارویی خیر و شر در جهان ماست. این جنگ سوریه بسیار تعیین کننده است. به نظرم نتیجه این جنگ سرنوشت تمدن بشر را به نوعی رقم خواهد زد. اینکه آیا نظام سلطه در این جنگ پیروز شود و محور مقاومت را در هم بکوبد و بر تمام خاورمیانه طبق آن چه که در نقشه خاورمیانه بزرگ دنبال می کند تسلط پیدا کند و از مراکش تا سین کیانگ را به آتش بکشد. جهان را به چند صد میکرو دولت کوچک ضعیف دائماً درگیر در جنگ های داخلی تقسیم بکند و سیطره اش خودش بر جهان را برای همیشه تثبیت بکند؛ این یکی از دو راه پیش روی بعد از این جنگ است. و آیا این که این محور باقی بماند و جلوی این نقشه را بگیرد و جلوی تسلط الیت بر جهان را بگیرد،همچنان که تا الان گرفته است؛ باز بیشتر از این هم بگیرد و هنوز که هنوز است مقاومت کند. این یک مسیر دیگری برای تمام بشر رقم میزند. جنگ سوریه روی وضعیت آن کارگری که در آفریقا است و آن کارمندی که در اتحادیه اروپا است و آن کارگری که در چین است، تأثیر میگذارد. هم مستقیم و هم غیرمستقیم. بسیار بسیار ساده لوحانه است که فکر کنیم ماجرای سوریه برای خود سوریه و محدود به خود سوریه است و تأثیرش در سوریه خواهد ماند. بسیار کودکانه است که فکر کنیم که خب به ما چه مربوط است؟ شاید برای بعضیها سؤال خیلی بزرگ و کلیدی باشد که جنگ در سوریه چه ربطی به ما دارد؟ یک کشور بین ما فاصله است. چه ربطی به ما دارد. چرا باید مثلاً برای ما اهمیت پیدا کند؟ چرا باید هادی باغبانی جانش را بگذارد برای این که بگوید مردم در سوریه اتفاقات انجوری که رسانههای غربی میگویند، نیست. چرا امیر قطر باید بیاید در سالن داد بزند که اگر صد میلیارد دلار هزینه سرنگونی بشار اسد باشد من می پردازم؟ چرا عربستان سعودی که در آن زنان حق رانندگی ندارند، صحبت از دموکراسی در سوریه می کند؟ یک کشوری که صندوق رأی نمی داند چطوری هست؟ مردمش تا به حال صندوق رأی ندیده اند از نزدیک می آید از برپایی دموکراسی و حقوق بشر در سوریه صحبت میکند. خب یک آدمی باید بیاید به اینها جواب بدهد؟ ***پیش پای شما یک نفر زنگ زد و گفت "این بحث حمله شیمیایی ارتش سوریه به مردم سوریه چیست؟ شما که در جریان اخبار هستید به ما توضیح بدهید." گفتم مثلاً واقعیتش این طور نیست. بعد در جواب میگوید ما هر شبکهای را نگاه میکنیم و همه جای دنیا همین را میگوید. حالا شما که خودت آنجا رفتهای و از نزدیک این کسانی که دارند آن جا کار می کنند و عملیات می کنند را دیدهای. کمی راجع به این موضوع صحبت کن. معارضین دولت سوریه را می شود به چهار گروه عمده تقسیم کرد. مهمترین دسته و مؤثرترین و مخوف ترین و خونریزترین گروهش "جبهه النصره القاعده" است. شواهد اثبات شده کافی وجود دارد که این ها هسته های اولیه اش ترکیه به اسم مداوای انقلابیون لیبی این ها را برداشت از لیبی سوار کشتی و قطار و هواپیما کرد و آورد در ترکیه و بیشتر هم در به قول خودشان این ها را در هاتای یا هنتاکیه تمرکز داد. جالب است که این را هم بدانید که دو ماه قبل از اولین راهپیمایی مسالمت آمیز مردم سوریه به اصطلاح در ترکیه، کمپهای پناهندگان سوری در هنتاکیه برپا شده بود. آماده پذیرایی از این مهاجرین بود . ***گفتگوی یک عضو القاعده با فعال حقوق زنان ترکیه*** من با یک خانم فعال سیاسی حقوق زنان ترکیهای مصاحبه کردم که میگفت در شهر انطاکیه من چند تا از این القاعدهای های ریش بلند سبیل تراشیده خیلی درشت لیبیایی را دیدم و گفتم که شما این جا چه میکنید؟ گفتند که ما زخمی شدهایم و آمدهایم برای مداوا. گفتم که تو که داری در خیابان قدم می زنی کجایت زخمی شده است؟ شصتش را نشان داد یک چسب زخم دورش بسته بود گفت این. بعد به این خانم گفته بود که خوشی هایتان را بکنید که بعد از سوریه می آییم سراغ شما. این روایت دست اولی است که من از او شنیدم. القاعده را دیگر نیازی به توضیح و تفسیرش نیست همه می شناسند که چه هست و چکاره است. این القاعده به اسم جبهه النصره در سوریه مشغول بود. این ها حداقل از 27 کشور یارگیری کرده بودند و خودشان را از مرزهای مختلف رسانده بودند و در سوریه می جنگیدند که ارتش برخی از انها را اسیر گرفته است. در بین این افراد هلندی تازه مسلمان شده ساکن هلند که مثلاً یک سال پیش تقریباً به دست سلفیها مسلمان شده بوده است و با عقاید آن ها آشنا شده است و بعد آمده است که در رکاب رسول الله بجنگد. اینها یک پاسپورتی دارند به جای کارت شناسایی. جواز السفر پاسپورت بهشت. من دیده ام که لای این پاسپورت بهشت شان لباس زیر زنانه نو میگذارند که اگر شهید شدند این لباس زیر را بدهند به حوریان بهشتی. یک آدم های احمقی هستند که ته ندارد. گروه دوم چیزی است که اسم خودش را گذاشته است جیش الحر. ارتش آزاد سوریه. این ها ادعا می کنند که مرکبند از سربازان و افسرانی که از فرماندهی ارتش سرپیچیده اند و فراری محسوب می شوند و آمده اند یک تشکلی تشکیل داده اند به اسم ارتش آزاد و دارند علیه رژیم میجنگند. هیچ عدد و رقم دقیقی از آن ها در دست نیست، ولی عدد بزرگی نیستند. کما این که همه سربازانی که از خدمت ارتش فرار کردند به ارتش حر نپیوستند. خیلی هایشان از ترس فرار کردند و به روستای خود رفتهاند. کسی هم الان وقتش را ندارد و حوصله اش را ندارد که برود سرباز فراری را جمع کند که بجنگد. عدد بزرگی هم نیستند. آن اوایل به خاطر هجمه رسانهای در خیلیها تزلزل ایجاد شد؛ اما همان طور که قبلاً عرض کردم به مرور این ها هویت واقعی شان که برملا شد خیلی ها پس زدند. حتی فاش شد که فرماندهی جبهه النصره دستور پاکسازی افسران را به القاعده داده بود و گفته بود آرام آرام فرماندهان شان را بزنید که فردا روزی این ها باز از دستور ما تمرد نکنند و خودشان برای خودشان یلی نشوند. گروه سوم هم بعضی از مردم سوریه هستند که حالا به هر دلیلی علیه رژیم تحریک شده اند. اطلاعات غلط، مثلاً در خانواده اش کسی کشته شده و گفتهاند که ارتش او را کشته است. طبیعی است در جنگ اتفاق می افتد و همه گلوله ها دقیق شلیک نمیشود ولی باز همان دروغهای رسانهای خیلی تأثیر داشته است. گفتند فلانی را ارتش کشته در صورتی که خودشان کشته بودند. به هر حال یک گروهی از مردم خود سوریه هم هستند که نه تعدادشان زیاد است و نه تأثیرشان. چون یک روستانشینی است که حالا به جای بیلش مثلاً یک کلاش گرفته است دستش. این خیلی تأثیرگذار نیست. سرباز پیاده و گوشت دم توپ است. و بعد یک گروه دیگری هم هستند که گروه چهارم باشد که تعدادشان هم کم نیست ولی تأثیرشان کم است. به قول خود آن ها بلطجیه است. یعنی الوات. دزد و قاچاقچی و کیف بر و قاتل و جانی و کسانی که در زندان را ریختند باز کردند و همان کثیف های کف خیابان و این طایفه ای که حالا به روزی صد دلار در خدمت جبهه النصره است و حداقل روزی صد دلار دستمزد می گیرد و اسلحه داده اند دستش و گفته اند که هر مغازه ای را دیدی و دلت خواست غارت کن و هر کس را دلت خواست بکش یا تجاوز کن. خب برای خیلی ها فریبنده است و همان هدف غایی زندگی اش بوده است و از اولش هم همین طوری بوده است و حالا یک مزدی هم دارد می گیرد و اسلحه هم در کنار دستش است. این چهار گروه عمده کسانی هستند که دارند علیه نظام عمل می کنند، منتهی مؤثرین آن ها همان طوری که عرض کردم بیشتر از همه جبهه النصره است و بعدش ارتش مثلاً آزاد سوریه، منتهی سه تا دروغ است، نه ارتش است، نه آزاد است و نه سوریه. گفته بودند که سه تا دروغ پشت سر هم بگو، گفته بودند که دانشگاه آزاد اسلامی. این هم ارتش آزاد سوریه است. ***جبهه مخالفان بشار اسد ریزشی هم داشته است؟ یکی از کسانی که تظاهرات مردمی را همان ابتدا در درعا سازماندهی کرد الان وزیر آشتی ملی بشار اسد است. یا یکی از افرادی که از مخالفان پدر بشار اسد و خود بشار اسد بوده است، الان وزیر بشار اسد شده است و کاملاً اعلام برائت کرده است و گفته است که آقا ما مشکل داریم با این رژیم ولی نه این طوری. هر کسی که فهم و شعور داشته است و درک داشته است که شرایط را دیده، برگشته است. *** رسانه مخالف میگویند اصلا چیزی به اسم دفاع وطنی حقیقت ندارد و همه اینها با زور و فشار صورت میگیرد. اگر زور باشد که خب یک ارتش دارد با ساختار ارتش با سربازی اجباری و فلان و فلان. دیگر این را لازم ندارد. خود این شکل گرفته است. اصلاً هیچ زور و اجباری در دفاع وطنی نیست.. ***شما تحلیل تان از روند سوریه چه هست؟ آمریکا تا دهه هشتاد میلادی با یک فاصله خیلی خیلی زیادی از همه کشورهای جهان سر بود و بسیار بسیار پیشرفته تر بود. بعد دیگر اواخر دهه هشتاد به ته آن رسید. یعنی هنوز خیلی از چیزهایی که دارد به عنوان اختراع و اکتشاف رو می شود کهنه کرده اش در سطل آشغال های ناسا و پنتاگون و اینها است. منتهی از آن جا به بعد چون به لیمیتش رسیدند و دیگر توان بشری و مواد در اختیار بشر و توان بشر بیشتر از این را اجازه نمی دهد، متوقف شدند و تقریباً سرعت رشدشان خیلی کند شد و کشورهای دیگر به آن نزدیک شدند. یک ساختار سلطه ای آن طوری که امریکا دارد و الیتی که امریکا دارد احتیاج دارد که فاصله اش را با بقیه حفظ کند که هیمنه اش را بتواند نگه دارد که بعد بتواند دکترینش را دیکته کند. مطلقاً یک نظام در پی سود است که جان آدمیزاد و امثال آن کوچکترین اهمیتی برایش ندارد. حتی جان خود آمریکایی ها. نقشه خاورمیانه بزرگ را که اول بوش پدر آمد تحت عنوان "نظم نوين جهاني" مطرح کرد. و بوش پسر در 2003 آمد نقشه خاورمیانه بزرگ را مطرح کرد، یا بعضی جاها به آن "بیگ برژنسکی پلن" میگویند. این نقشه حتی این که کدام کشور به چه تکه هایی تقسیم می شود را با کالک کشیده اند و شواهدش را می توانید در عراق که سه تکه شده است ببینید و در افغانستان که چهار تکه شده است ببینید. برای پاکستان برنامه مشابهی دارند. برای هندوستان و برای همه این کشورها و برای روسیه خصوصاً. قبلتر اشاره کردم که هدف ایجاد یک منطقه آشوب دائم است. از مراکش تا سین کیانگ یعنی همه جهان غیر از خودشان را می خواهند به آتش بکشند که از این استفاده کنند و تسلط شان را نگه دارند. تعارف هم ندارد برایشان که چقدر از مردمشان کشته شوند و چقدر هزینه شود. این ها هیچ کدام اهمیتی ندارد. هزینه جنگ افغانستان چند ماه پیش از یک ترلیارد دلار تجاوز کرد. هر سرباز امریکایی در افغانستان تا سال 2012 سالی یک میلیون دلار هزینه داشت. تمام منابع معدنی و انرژی افغانستان را با هم جمع بزنیم به یک چنین رقمی نمیرسد. یعنی نیامده است سرمایه گذاری کند که بعد از خود آن کشور در بیاورد، هدفش چیز دیگری است. گزارش 2025 را که بخوانید پیش بینی کرده است که چهار ابرقدرت سال 2025 دنیا، چین و روسیه و هند و ایران خواهند بود و افغانستان اهمیت کلیدی برایش دارد که با بیشتر این ها مرز مشترک یا نزدیک داشته باشد. برای همین در افغانستان این قدر کشته میدهد. شوروی هم بیخود 15 هزار کشته در افغانستان نداد. امریکا هم بیخودی این همه کشته و هزینه نداده است و نمیدهد. اما در مورد سوریه، مسأله خیلی جدی است. سوریه کمر محور مقاومت است. و هلال مقاومت است. سوریه اگر بیافتد، پل حزب الله افتاده است. حزب الله که بیافتد، بعد با خیال راحت اسرائیل می آیند سراغ این ها. مگر یادمان رفته است که دفعه پیش که کنتور گذاشته بودند که 12 ساعت و چند دقیقه دیگر ایران را بمباران میکنیم. خب در ایران خبرش نمی آمد ولی ما که خودمان یادمان هست. قشنگ کنتور گذاشته بودند که مثل آن چه که در مورد حمله به افغانستان و مثل آن چیزی که در مورد حمله به عراق اتفاق افتاد در فاکس و سی ان ان و سی بی اس و ای بی سی اتفاق افتاد و همه مصاحبه می کردند و همه می گفتند که باید به ایران حمله کنیم، محور شرارت و چنین و چنین. 12 ساعت مانده بود که سید حسن نصرالله سخنرانی کرد و گفت که اگر یک گلوله به ایران شلیک شود اسرائیل را آتش می زنم. همه مقامات سر و ته کردند و رفتند. پیمان استراتژیکی که ایران و سوریه و حزب الله داریم تمام این نقشه را این متوقف کرد. یعنی حضور اسرائیل از نیل تا فرات را متوقف کرد. فقط و فقط حضور همین محور مقاومت تسلط امریکا بر به اصطلاح خودشان دو قابلمه بزرگ نفت جهان را متوقف کرد. قابلمه نفت خزر و قابلمه نفت خلیج فارس. سوریه کمر این محور است. ستون فقرات این محور است. و بسیار بسیار برای این محور حائز اهمیت است. از طرف دیگر روسیه در سوریه پایگاه دارد. پایگاه طرطوس بزرگترین پایگاه خارجی روسیه است. سیطره اش بر تمام مدیترانه و اروپا و آفریقاست. زیردریایی های اتمیاش می آیند آن جا سوخت میگیرند و بسیار بسیار برایش حائز اهمیت است و ابداً از سوریه کوتاه نمیآید و اشتباهی که در مورد لیبی کرد را در سوریه تکرار نخواهد کرد. اشتباه مرگبار مدودف و خیانت مدودف را پوتین تکرار نخواهد کرد. یک عده ای هستند که فکر می کنند سوریه برای ایران حکم عراق برای آمریکا را دارد. فکر می کنند یک باتلاقی است که ایران در آن وارد شده است و روسیه در آن وارد شده است و آن جا دست و پا خواهد زد و آن جا نابود خواهد شد و یا با خفت و کلی هزینه و ضرر و چه و چه از آن بیرون خواهد آمد. در صورتی که به نظر من صد درصد این تحلیل غلط است. مفهوم پیروزی ایران در سوریه مفهوم سرزمینی نیست. مفهوم پیروزی محور مقاومت، مفهوم سرزمینی نیست، مفهوم بقاست. وقتی همه دنیا به تو حمله کردند و تو باقی ماندی تو پیروز هستی. اصلاً مهم نیست که حالا مثلاً فلان کارخانه ات خراب شد و یا فلان جا آتش گرفت. دوباره آن را می سازی. هر یک روزی که نظام سر کار سوریه باقی بماند و هر یک روزی که به قول آن ها سید الرئیس بشار اسد سر جایش باقی بماند، آن روز یک روز پیروزی برای محور مقاومت است. و تا به الان نزدیک به دو سال و خورده ای از این پیروزی رقم خورده است. من از یکی از اسرای رهبران القاعده شنیدم که در سوریه اسیر شده بود و گفته بود که بشار اسد هفته دوم مرد، ایران آمد از داخل قبر درش آورد. بله ما هستیم. چه کسی می گوید ما نیستیم. چه کسی کتمان می کند که ایران دارد از سوریه حمایت میکند. ایران پشت سوریه ایستاده است. صد درصد می ایستد. برای این که ما و سوریه نداریم. بسیار بسیار کودکانه است که فکر کنیم اگر سوریه سرنگون شد نظام بشار اسد، آن سلفی ها و تکفیری های القاعده همان جا می مانند و خوشحال و به خوبی و خوشی به زندگی خودشان ادامه خواهند داد. بسیار کودکانه است اگر فکر کنیم این ها هیچ وقت سراغ ایران نمی آیند و همین الان دندان های شان را برای ایران تیز نکرده اند. مدام پرچم ایران را آتش می زنند. خودش دارد میگوید که برنامهاش چیست. هرکدام از اینها مصاحبه میکند، یک فحش به ایران میدهد. معلوم است از کجا میسوزد. و ایران محکم تا آخرش ایستاده است. این تحلیل که سوریه برای ایران عراق برای آمریکاست تحلیل غلطی است. چون آمریکا از روز اولی که آمد در عراق شکست خورده بود و نتوانست هدفش را پیش ببرد و به نفع اتفاقاً ایران کار کرد. یعنی خدمتی که آمریکا به ایران کرد در ماجرای عراق هیچ کسی نمی توانست انجام دهد و لطمه ای که آمریکا از ایران خورد در ماجرای عراق از هیچ کس نمی توانست بخورد. سوریه هم همین طوری است. یک بازی برنده برنده است. در هر حال محور مقاومت پیروز است. حلال شیعی که این قدر از تشکیلش می ترسیدند تشکیل شد و تمام شد و ساختار و سازمان پیدا کرد. شیعه های کشور های دیگر که با ایران روابط خوبی نداشتند و حتی منتقد بعضی از سیاست های ایران بودند، الان سمپات ایران شده اند و زعامت ایران را در مقاومت پذیرفته اند. مستقلین و آزادی خواهان جهان و حتی هر کسی که با نظام سلطه مشکل دارد. کمونیست، چپ، سوسیالیست، دموکرات، هر کسی در هر جای دنیا با آمریکا مشکل دارد الان بلند می شود و می آید ایران. ایران ستون خیمه مقاومت در مقابل تمام هجمه نظام سلطه شده است و هزینهای که دارد می دهد اصلاً ناچیز است. نفوذ ایران در منطقه برخلاف تصوری که می شود به طرز بی سابقهای افزایش پیدا کرده است و این روند ادامه دارد. پیشبینی من از ماجرای سوریه این است که اینها هرچه زور داشته اند زدهاند. چند وقت پیش که ماجرای نبرد القصیر پیش آمد. من در سوریه بودم. القصیر خیلی کلیدی شده بود. از شمال لبنان هرچه دلشان میخواست میآوردند به استان حمص و خیلی کلیدی شده بود. شهر کوچکی هم هست. نبرد القصیر که شروع شد همه فرستاده های ویژه جمع شدند که آقا تو را به خدا بیایید اجلاس ژنو دو را برگزار کنیم و صلح خیلی خوب است و گفت و گو کنیم و از این حرف ها. حتی وزیر خارجه آمریکا بلند شد آمد قطر، وزرای خارجی و کشورهای دوست سوریه جمع شدند در قطر که یک فکری کنند و یک بیانیهای بدهند. این روی هوا بود که القصیر سقوط کرد. که کلاً اجلاس تبدیل به یک سری خاله بازی شد و دو روز با هم حرف زدند و بعد هم یک بیانیه خیلی مسخره دادند که هیچ کسی رویش نمی شد آن را بخواند. بعد اعلام کردند که ما تصمیم گرفتهایم که به معارضین سلاح بدهیم. روز بعدش من آنجا بودم که اگر اشتباه نکنم رييس مجلس کنفرانس خبری گذاشت و یک فردی همین را از او پرسید که این ها گفته اند که به معارضین سلاح می دهند نظرتان چه هست؟ گفت اینها که چیز تازه ای نیست. این ها از همان روز اول سلاح دادند، اصلاً از همان اول معارضین با سلاح این ها دارند با ما میجنگند. این فقط جنگ روانی است. یک سال قبل از این ماجرا من از تسلیحات خارجی ای که در اختیار معارضین بوده است و ارتش کشف و ضبط کرده بود تصویر گرفتم. از سلاح های آمریکایی، اتریشی، سوئیسی، انگلیسی، استرالیایی و حتی اسرائیلی. یک ست کامل خمپاره های اسرائیلی که اصلاً رویش عبری نوشته بود و رنگش و همه چیزش مشخص بود که ساخت اسرائیل است، موشک های اسرائیلی و سلاح های سبک و نیمه سنگین کشف شده است. منتهی یک بدبختی ای که این معارضین دارند این است که دست شان قبلاً حتی برای همین ارباب های شان رو شده است، چون آدم های دیوانه و بی کلهای هستند. تجربه افغانستان برای آمریکا گران تمام شد. اصلاً خود آمریکا آمد اینها را در افغانستان درست کرد که مقابل شوروی بجنگند. خود آمریکا به این ها موشکهای دوش پرتاب استینگر داد که برتری هوایی ارتش سرخ را بگیرند. آن استینگرهایی که به آن ها داده، بقایایش هنوز هرچند وقت یک بار دارد هلیکوپترهای آپاچی آمریکا را میاندازد و این ها به شدت می ترسند که دوباره چنین اشتباهی کنند و به همین خاطر هیچوقت سلاحهای استراتژیک و سلاح هایی که برتری هوایی را بگیرد و سلاح های ضدزره در اختیار معارضان قرار نخواهند داد. و این ماجرا سر دراز دارد. به نظر من جنگ سوریه از برد و باختش گذشته است. یک جنگ تروریستی به قول خودشان فرسایشی طولانی خواهد شد. سرزمین های زیادی در سوریه خراب شد و از بین رفت. و سرزمین های دیگری هم خراب خواهد شد و از بین خواهد رفت ولی بالاخره یک روزی تمام می شود. چون "أن الباطل کان زهوقا". ممکن است یک دورهای بیاید و تسلط پیدا کند و قدرت پیدا کند؛ ولی هیچ وقت سیطرهاش کامل نخواهد شد و هیچ وقت به تعریف آنها به پیروزی نخواهد رسید و در نهایت هم چارهای جز از بین رفتن نخواهد داشت. سرنوشتی که من در سوریه برایشان تصور میکنم این است. ***کدام یک از کارهای بچه ها که دیدهاید را بیشتر پسندیدید؟ "رویارویی مرگبار" کار خیلی خوبي بود که نمیدانم در ایران پخش شده است یا نه. من در این فیلم با یک آدم هایی مصاحبه کردهام که اصلاً مصاحبه کردن با آن ها یک حسی به تو میدهد. از یک خلبان پیر که تمام کنار کتش درجه بود پرسیدم که چندتا هواپیمای اسرائیلی را زده ای؟ یک ژستي گرفت و گفت 26 تا 27 تا، من بلند شدم این طوری صاف نشستم و اصلاً حالم تغییر کرد. با یک کاپیتان کشتی مصاحبه کردم که چهار تا کشتی اسرائیلی را غرق کرده بود. با یک کماندویی مصاحبه کردم که سه گلوله آرپی جی زده بود و در پایگاه مرصد بالای جولان را شکسته بود و باعث شده بود که نیروهای سوریه وارد شوند. برای خودم خیلی دوست داشتنی بود. اصلاً دیدن این آدم ها یک تجربه عجیب و غریبی بود. پیر شده بودند و عکس های جوانی شان بود که با حافظ اسد دست می دادند. تجربه خیلی عجیبی بود. ولی از این فیلم ها نمی دانم اسم نمی توانم ببرم همه شان خوب هستند. مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام کسی اینجا شک داره که اگر نبود لطف خدا و درایت رهبری و هوشیاری نظامی ایران اسلامی ، الان سه بار حداقل امریکا به حمله کرده بود ؟ یعنی چی این حرفا ؟ واااا طوری حرف نزنیم که انگار پرتیم از ماجرا .... میشه کسی لینک بده اقای رضایی این حرف رو زده ؟ ایشون دقیقا اشاره داشتند که با مشورت با رهبری و رزمایش های سپاه نقشه قطعی حمله به ایران لغو شد که کاملا هم درست هست ای بابا یا حق -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام اینم لینک سخنان اقای رضایی http://www.mashreghnews.ir/fa/news/248841/عقبنشینی-آمریکا-تاکتیک-نظامی-است کمی وب گردی خوب هست اونم تو نیوز گردی ! -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Ernesto_Rommel پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام حرف آخر رو تحلیل سردار دکتر محسن رضایی ! زده .... در حاشیه مراسم ترحیم مادر سردار سرلشکر سلیمانی ایشون این قضایا رو صرفا یک تاکتیک نظامی قبل از حمله برشمردند ... -
توپخانه سپاه چگونه مواضع پژاک را منهدم کرد
Ernesto_Rommel پاسخ داد به mohammadarea51 تاپیک در جنگ آوران
سلام برای اینکه نظرات شما برادر بزرگوارم بسیار شبیه به نظرات گذشته بنده بود ... نظراتی که اینقد رفتم و رفتم در راه ش که به قول شهید آوینی شدیم از راه برگشتگان ،از ریش پروفسوری و روشنفکری و... برادر بزرگوارم ، خیلی ها همین سیر اندیشه من و تو رو داشتند و دارند ، حالا یا خدا لطفی میکنه و پرده ی دیگری جلوی چشم شون عقب میزنه و حقایق بیشتری میفهمند یا مدتی طول میکشه به پرده برسند یا متاسفانه پشت پرده بعدی درجا میزنند ... میگی شهید باکری؟ بیا به من ثابت کن ، حاصل خون شهید باکری رویش لاله ها نبوده ؟ از خون شهیدان لاله روییده رو شنیدی ؟ حالا این لاله چی هست کاری ندارم فقط بدون شاید موتور محرکه کربلای 5 ، شهادت همین باکری بوده ، درسته ؟ اینجورم میشه حرف زد یا مثلا حاصل شهادت همت سردار بی سر کربلای خیبر ... 8 سال نبرد جهانی با تمام کشورهای جهان بوده و خد ا لطف کرده تا عقب نشینیم ؟ فک کن ، همت باکری خرازی قهرمانی قجه ای وزوایی متوسلیان رستگاری اخوان اسماعیل های ابراهیم بودند ... قربانی هایی که رفتند تا ما بمانیم ! دوست عزیز نگرش که بره بالاتر میبینی حقایق چیز دیگری است شهید با خون خودش، با شهادت خودش ، تضمین راهی است که با زنده ماندنش قطعا اون راه زنده نخواهد ماند .... اینو به جد به شما عرض میکنم براث اثبات ش هم به زودی مقالاتی میزارم که از زندگی شهدا و زندگی پس از شهادت شون هست که چه دستگیری هایی از ماها میکنند یا حق -
توپخانه سپاه چگونه مواضع پژاک را منهدم کرد
Ernesto_Rommel پاسخ داد به mohammadarea51 تاپیک در جنگ آوران
سلام انشاالله شاید چند سال دیگر محرمانه بودن برخی مسایل رفع بشه تا کمی بشه شفاف کرد خیلی ماجراها رو ... به هرحال خداوند ایشون رو آمرزیده که لیاقت شهادت رو به دست آوردند ، انشاالله که ایشون و همرزمان شهیدشون شفیع ما باشند نزد اولیا و اوصیا و انبیا و اصل کاری که همانا الله هست _____ گروه توپخانه شهید جان نثاری با چنان اراده ای تمرین میکردند که حتی در زمینه کوهنوردی و ... به مهارتی دست پیدا میکنند که در اولین همایش صعود به دماوند حتی میزنند رودست بچه های صابرین ... و اول میرسند به قله خداوند یاد و راهشان را برای ما روشن و زنده نگه دارد و ادامه دهنده راهشان باشیم ____________ حیف م میاد اینو ننویسم : نگفت برو ، گفت بیا ! این مهمترین فرق فرماندهی برتر و شهادت طلبانه اسلام و انقلاب اسلامی هست که توسط فرزندان زهرا سلام الله علیها انجام میشه دوستان ، برتری و قدرت ما دقیقا همین هست که فرمانده ی ما خودش کیلومترها عقب تر به اصطلاح توی قرارگاه تاکتیکی ش زیر زمین مخفی نشده بلکه جلوی آتش دشمن هست ... رمز برتری بسیج و سپاه بر تمامی ارتش های کلاسیک و غیره جهان همین هست شهادت هم خیالتون تخت تخت ، حتی مرگ عادی هم تا قسمت ت نباشه عمرا سراغت بیاد هرچی هم تو سراغش بری ولی وقتی بیاد مثل قضیه انفجار یک تانکر در حال جوشکاری که 300 متر اونطرفتر یک آهن رو پرتاب میکنه و میخوره رو سر یه بنده خدایی که اصلا در جریان قضیه نیست و جابجا میکشدش .... مطمئن باش از مرگ فراری نیست ولیکن در باب شهادت به قول شهید چمران : خدایا مرگ از من فرار میکند .... دوستان ، به خدا سوگند کسانیکه با فرزندان زهرا آشنا باشند میدونند و میخواندند و خواندند و شنیدند و دانسته و فهمیده اند که : امکان نداره ، یک دقیقه این ور اون ور بشه شهادت شخصی .... مگر تحت شرایطی که باز هم همه ش برمیگرده به : الله تا خدا نخواد و خود شخص لیاقت ش رو بدست نیاره این اتفاق نمی افته( اینو برای مردان خدا میگم ./.. برای کسانیکه واقعا جهاد درراه خدا میکنند ... به استثناها کاری ندارم) پس نقطه قوت خودمون رو نقطه ضعف ندانیم اگر جان نثاری رفت یعنی هم خودش هم خداش به این نتیجه رسیدند بیشتر از این نیازی به حضورش و شکنجه شدن ش نیست چون از رفقاش دور هست جریان شهادت ایشون خیلی خیلی مفصل تر از این حرفاست .... یعنی حتی با وصف اینکه اصل جریان رو هم در جریانم و واقعا جای گله گزاری هم در این زمینه هست !!! ولیکن چونان مسیح کردستان شهید بروجردی که شهادت خودخواسته رو انتخاب کرد ... من یکی جرات ندارم بگم چرا فلان شد و بهمان شد چون لقب شهید برازنده هرکسی نیست مرگ به لیاقت ش برسه که شهید جان نثاری رسید .... ! با وصف همه ضعف ها و کمبودها و مشکلاتی که میشد این شهید ، به آرزوی خودش نرسه و کماکان پیش ما باشه .... مانند امثال قاسم سلیمانی و دیگر شهیدان زنده این مملکت و آب و خاک منتها خدا لطف ش بی کران هست ... یا حق -
سلام اصولا من قبل اینکه با کسی بحث کنم همیشه پیگیر هستم ببینم در نوشته هاش چی نوشته و دنبال چی بوده یا اینکه خود شخص اون بالا بنویسه بنده دنبال چی هستم و به چی اعتقاد دارم و ندارم دقیقا از سال 2007 من به صورت حرفه ای فروم باز شدم ... دیگه حساب کن تا الان من چند تا مباحثه و مناظره داشتم و با چه کسانی روبرو شدم ؟ از مبلغان بهاییت گرفته تا وهابیان ... سپس باستان گرایانی چون پورپیرار و امثالهم خیلی وقتا شده خودم بازی خوردم خیلی وقتام بازی دادم ... اما الان قشنگ موضع م مشخص هست دوست دارم بقیه هم قشنگ و واضح بگن موضع شون چی هست و چرا فلان حرف رو میزنند ندانستن عیب نیست نپرسیدن عیب است اما : نفاق ، غیرقابل چشم پوشی هست یا حق