saman_777

Members
  • تعداد محتوا

    1,769
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های saman_777

  1. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    زمان زندگی جابر جابربن حیان در حدود سال 750 میلادی ولادت یافت. اما در مورد تاریخ دقیق تولد وی و حتی مرگ و محل تولد اختلاف نظر وجود دارد. پاره‌ای از قراین این گمان را برمی‌انگیزند که او ، ایرانی و زادگاهش طوس از شهرهای خراسان بوده است. گفتنی است که صفت کوفی که در روایات بسیاری به دنبال نام جابر آمده است، نشانگر زادگاه او نیست، بلکه حاکی از آن است که وی مدتی در کوفه اقامت داشته است. ‍‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‍‌!اعتقادات جابر جابر هم شیعه ، هم فیلسوف و هم کیمیاگر (شیمیدان) بوده است. او در سیاست ، شیعه ، در بحث و استدلال فیلسوف و در علم و دانش ، شیمیدان بود. بالاتر از همه اینها او یک صوفی بود. آنچنان که پسوند صوفی را همچون جزئی از نام خود پیوسته به همراه داشت و به نام جابر بن حیان صوفی خوانده می‌شد. نام امام جعفر صادق علیه‌السلام فراوان در کتابهای جابر آمده است.، زیرا وی از شاگردان امام جعفر صادق علیه‌السلام بوده است. ارتباط جابر با امام جعفر صادق علیه‌السلام باید کوتاه مدت بوده باشد، زیرا شهادت امام جعفرصادق علیه‌السلام در سال 765 میلادی یعنی حدود بیست سال پس از ولادت جابر ، اتفاق افتاده است. منزلت جابر در علم شیمی جابر نخستین شیمیدان عرب است. وی اولین کسی است که به علم شیمی شهرت و آوازه بخشید و بی‌تردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب عنوان شیمیدان را دارد. ظاهرا همین بلندی مقام ، پرآوازگی و دانش عظیم او موجب شده است که بعضی او را مورد قدردانی و ستایش و بعضی دیگر مورد حسادت و کینه‌توزی خود قراردهند. اکسیر و عقیده جابر درباره آن عقیده براین بود همچنان که طبیعت می‌تواند اشیا را به یکدیگر تبدیل کند، مانند تبدیل خاک و آب به گیاه و تبدیل گیاه به موم و عسل بوسیله زنبور عسل و تبدیل قلع به طلا در زیر زمین و … کیمیاگر نیز می‌تواند با تقلید از طبیعت و استفاده از تجربه‌ها و آزمایشها همان کار طبیعت را در مدت زمانی کوتاهتر انجام دهد. اما کیمیاگر برای اینکه بتواند یک شیء را به شیء دیگر تبدیل کند، بوسیله‌ای نیازمند است که اصطلاحا آنرا اکسیر می‌نامند. اکسیر در علم کیمیا ، به منزله دارو در علم پزشکی است. جابر اکسیر را که از آن در کارهای کیمیایی خود استفاده می‌کرد، ازانواع موجودات سه گانه (فلزات ، حیوانات و گیاهان) به دست می‌آورد. او خود ، در این زمینه می‌گوید : هفت نوع اکسیر وجود دارد : * اکسیر فلزی : اکسیر بدست آمده از فلزات. * اکسیر حیوانی : اکسیر بدست آمده از حیوانات. * اکسیر گیاهی : اکسیر بدست آمده از گیاه. * اکسیر حیوانی - گیاهی : اکسیر بدست آمده ازامتزاج مواد حیوانی و گیاهی. * اکسیر فلزی - گیاهی : اکسیر بدست آمده از امتزاج موادفلزی و گیاهی. * اکسیر فلزی - حیوانی : اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و حیوانی. * اکسیر فلزی - حیوانی - گیاهی : اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و گیاهی و حیوانی. عقیده جابر درباره فلزات فلزات اصلی هفت تاست : طلا ، نقره ، مس ، آهن ، سرب ، جیوه و قلع. این فلزات به تعبیر جابر قانون صنعت را تشکیل می‌دهند. به عبارت دیگر قوانین علم کیمیا بر این هفت فلز استوار است. با این حال ، خود این کانیها از ترکیب دو کانی اساسی ، یعنی گوگرد و جیوه بوجود می‌آیند که به نسبتهای مختلف ، در دل زمین ، باهم ترکیب می‌شوند. بنابراین ، تفاوت میان فلزات هفتگانه تنها یک تفادت عرضی وجود دارد نه جوهری که محصول تفاوت نسبت ترکیب گوگرد و جیوه در آن می‌باشد. اما طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است. به عبارت دیگر ، تفاوت خاک زمینی که این دو کانی در آن بوجود می‌آیند و همچنین تفاوت وضعیت کواکب به هنگام پیدایش آنها موجب می‌شود که طبیعت گوگرد و یا جیوه تفاوت پیدا کند. تعریف جابر از بعضی فلزات و تبدیل آنها قلع دارای چهار طبع است. ظاهر آن ، سرد و تر و نرم و باطنش گرم و خشک و سخت … پس هرگاه صفات ظاهر قلع به درون آن برده شود و صفات باطنی آن به بیرون آورده شود، ظاهرش خشک و در نتیجه قلع به آهن تبدیل می‌شود. آهن از چهار طبع پدید آمده است که از میان آنها ، دو طبع ، یعنی حرارت و خشکی شدید به ظاهر آن اختصاص دارد و دو طبع دیگر یعنی برودت و رطوبت به باطن آن. ظاهر آن ، سخت و باطن آن نرم است. ظاهر هیچ جسمی به سختی ظاهر آن نیست. همچنین نرمی باطن آن به اندازه سختی ظاهرش می‌باشد. از میان فلزات جیوه مانند آهن است. زیرا ظاهر آن آهن و باطن آن جیوه است. طلا ظاهر آن گرم و تر و باطنش سرد و خشک می‌باشد. پس جمیع اجسام (فلزات) را به این طبع برگردان. چون طبعی معتدل است. زهره(=مس) گرم و خشک است ولی خشکی آن از خشکی آهن کمتر است زیرا طبع اصلی مس ، همچون طلا ، گرم و تر بوده است اما در آمدن خشکی بر آن ، آنرا فاسد کرده است. لذا با از میان بردن خشکی ، مس به طبع اولیه خود برمی‌گردد. جیوه طبع ظاهری آن سرد و تر و نرم و طبع باطنی‌اش گرم و خشک و سخت است. بنابراین ظاهر آن ، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنی. نقره اصل نخست آن ، طلا است ولی با غلبه طبایع برودت و یبوست ، طلا به درون منتقل شده است و در نتیجه ظاهر فلز ، نقره و باطن آن طلا گردیده است. بنابراین اگر بخواهی آن را به اصلش یعنی طلا برگردانی ، برودت آن را به درون انتقال ده ، حرارت آن آشکار می‌شود. سپس خشکی آن را به درون منتقل کن ، در نتیجه ، رطوبت آشکار و نقره تبدیل به طلا می‌شود.
  2. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    نصرالله خادم مهندس نصرالله خادم در سال 1289 تهران متولد شد ، و پس از دريافت ديپلم از دبيرستان علميه تهران ، در سال 1312 همراه آخرين گروه اعزامي به خارج ، رهسپار فرانسه گرديد . در اواخر سال 1317 پس از گذراندن دوره مهندسي معدن از دانشكده معدن پاريس كه شهرت و اعتبار فراواني در زمينه معدن دارد ، به ايران برگشت .او در تمامي مراحل تحصيلي از شاگردان ممتاز و نمونه بود . پس از انجام خدمات سربازي در خدمات دو لتي به ترتيب در سمت هاي مهندسي معدن زغال سنگ شمشك ، نظارت معادن خصوصي حوضه البرز ، رياست معدن ذغال سنگ شمشك ، بازرس شركت سهامي معادن زغال سنگ ، مدير عامل معادن هرمزگان و قشم ، عضو هئيت مديره و سپس مدير عامل شركت سهامي كل معادن و ذوب فلزات به كار پرداخت . به موازات اين مشاغل فني و اداري ، آموزش درس زمين شناسي را نيز در دانشكده علوم دانشگاه تهران به عهده گرفت . اكثر كساني كه با فعاليت هاي ايشان كم و بيش آشنا هستند بر اين باورند كه خادم در بنيان گذاري صنعت نوين معدن كاري ايران نقش بسيار ارزشمندي داشته است . كوشش هاي درخشان او در بخش دو لتي ، و راهنمايي هاي مفيد او در تجسس خصوصي معادن در اكتشاف معدن طلاي موته و كشف معدن سرچشمه ( با همكاري زنده ياد مهندس علي انتظام ) و مواردي ديگر از اينگونه ، موجب مي گردد كه در تاريخ معدن كاري جديد ميهن عزيزمان ، نامش جاودان بماند . وي در اواخر سال 1339 پس از تصويب قانون تاسيس سازمان زمين شناسي كشور ، عهده دار تشكيل اين سازمان زمین شناسی گرديد و توانست در زماني كوتاه با گزينش و جلب جوانان مستعد دانش آموخته در رشته علوم زمين و همكاري شماري از كارشناسان سازمان ملل متحد ، اين مؤسسه جوان و نو پا را به سطحي شايسته و در خور تحسين ناظران بين المللي برساند و متخصصان كار آمدي در رشته هاي مختلف علوم زمين تربيت نمايد . در كوتاه زماني براي بخش بزرگي از پهنه گستره ايران زمين ، نقشه هاي زمين شناسي با مقياس 00000 1/1 و 0000 25/1 همراه گزارش هاي آنها با كيفيتي بسنده در سطح جهاني ، تهيه و انتشار يافت . در زمينه شناسايي و كشف كانسار هاي معدني اعم از فلزي و غير فلزي ، بررسي هاي دقيق با همكاري واحد هاي ژئو فيزيك زمين و هوايي و ژئو شيمي به عمل آمد و شماري از ذخاير معدني كشور شناسايي و گزارش هاي آنها تهيه و تاثير زير بنايي اين سازمان در اقتصاد كشور نمايان تر گرديد . در واحد كار تو گرافي ، تهيه نقشه هاي زمين شناسي با كيفيت بين المللي چاپ و انتشار يافت . كتابخانه سازمان كه در كشور ، بهترين مرجع در زمينه علوم زمين شناسي و معادن ايران است به وجود آمد . موزه اي زيبا ازكاني ها و سنگها ، فسيل ها و نيز نمايشگا هي كوچك و ديدني از ابزار هاي معدن كاري ايران باستان فراهم گرديد . سر انجام در دوراني كوتاه دانسيته هاي پايه اي زمين شناسي سازمان جهان گسترش يافت و مورد توجه محافل جهاني قرار گرفت كه در اوايل سال 1353 در كميسون بين المللي تهيه نقشه هاي زمين شناسي جهان Cgmw كه در پاريس تشكيل شد ، با وجود پيشينه چندين ده ساله سازمان هاي زمين شناسي در كشور هاي ديگر منطقه ، تهيه و تلفيق نقشه هاي زمين شناسي خاور ميانه ، به سازمان زمين شناسي ايران واگذار شد. زنده ياد مهندس نصرالله خادم تا 15 ارديبهشت ماه 1378 كه چشم از جهان فرو بست ، دلبستگي هاي خود را به بررسي هاي علمي و فني و توجه به پيشرفت هاي سازمان زمين شناسي و اكتشاف معدني كشور حفظ نمود .
  3. saman_777

    قطعنامه ي 1975

    khahesh mikonam baaye karbaran har kari mishitoonam mikonam agar porseshi dashti bepors :lol: :lol:
  4. saman_777

    قطعنامه ي 1975

    شوراي امنيت پس از مشورت هاي فراوان و با توافقات اصولي به عمل آمده در 29 تيرماه 1366 (20 ژوئيه 1987) در جلسه شماره 2750 خود طرح قطعنامه اي را كه قبلاً روي كلمه به كلمه آن توافق شده بود، به اتفاق آرا به تصويب رساند. طرح قطعنامه توسط اعضاي دائم شورا تهيه و نظريات اعضاي غير دائم نيز تا حدودي ملحوظ شده بود. متن قطعنامه 598 شوراي امنيت، با تأييد مجدد قطعنامه 582 (صادره 1986) خود، با ابراز نگراني عميق از اين كه علي رغم درخواست هايش براي آتش بس، منازعه بين ايران و عراق به شدت سابق با تلفات شديد انساني و تخريب مادي ادامه دارد، با ابراز تأسف از آغاز و ادامه منازعه، همچنين با ابراز تأسف از بمباران مراكز صرفاً مسكوني غير نظامي، حملات به كشتيراني بي طرف يا هواپيماهاي كشوري، نقض قوانين بين المللي انسان دوستانه و ديگر قوانين ناظر بر درگيري مسلحانه، به ويژه كاربرد سلاح هاي شيميايي برخلاف الزامات پروتكل 1925 ژنو، با ابراز نگراني عميق نسبت به احتمال تشديد و گسترش بيشتر منازعه، مصمم گرديد به تمامي اقدامات نظامي بين ايران و عراق خاتمه بخشد، معتقد گرديد كه مي بايد يك راه حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار بين ايران و عراق به دست آيد. با يادآوري مفاد منشور ملل متحد، به ويژه تعهد همه دُوَل عضو به حل اختلافات بين المللي خود از راه هاي مسالمت آميز، به نحوي كه صلح و امنيت بين المللي و عدالت به مخاطره نيافتد، با حكم به اين كه در منازعه ما بين ايران و عراق زمينه صلح حاصل شده است، با اقدام بر اساس مواد 39 و 40 منشور ملل متحد: 1- خواستار آن است كه به عنوان يك قدم اوليه جهت حل و فصل (مناقشه) از راه مذاكره، ايران و عراق يك آتش بس فوري را رعايت كرده، به تمامي عمليات هاي نظامي در زمين، دريا و هوا خاتمه داده و تمامي نيروهاي خود را بدون درنگ به مرزهاي شناخته شده بين المللي بازگردانند. 2- از دبيركل درخواست مي كند كه يك تيم ناظر ملل متحد را براي بررسي، تأييد و نظارت بر آتش بس و عقب نشيني نيروها اعزام نمايد و همچنين از دبيركل درخواست مي نمايد با مشورت طرفين درگير، تدابير لازم را اتخاذ نموده، گزارش آن را به شوراي امنيت ارایه نمايد. 3- مصرانه مي‌خواهد اسراي جنگي آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال كنوني، بر اساس كنوانسيون سوم ژنو 12 اوت 1949، بدون تأخير به كشور خود بازگردانده شوند. 4- از ايران و عراق مي خواهد با دبيركل در اجراي اين قطعنامه و در تلاش هاي ميانجي‌گرانه براي حصول يك راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در خصوص تمام موضوعات موجود، منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد، همكاري نمايند. 5- از تمامي كشورهاي ديگر مي خواهد كه حداكثر خويشتنداري را مبذول دارند و از هر گونه اقدامي كه مي تواند منجر به تشديد و گسترش بيشتر منازعه گردد، احتراز كنند و بدين ترتيب اجراي قطعنامه حاضر را تسهيل نمايند. 6- از دبيركل درخواست مي نمايد كه بامشورت با ايران و عراق، مسأله تفويض اختيار به يك هيأت بي طرف براي تحقيق راجع به مسووليت منازعه را بررسي نموده و در اسرع وقت به شوراي امنيت گزارش دهد. 7- ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نياز به تلاش هاي بازسازي با كمك هاي مناسب بين المللي، پس از خاتمه درگيري تصديق مي گردد و در اين خصوص از دبيركل درخواست مي كند كه يك هيأت كارشناسان را براي مطالعه موضوع بازسازي و گزارش به شوراي امنيت تعيين نمايند. 8- همچنين از دبير كل درخواست مي كند كه با مشورت با ايران و عراق و ديگر كشورهاي منطقه، راه هاي افزايش امنيت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد. 9- از دبيركل درخواست مي كند كه شوراي امنيت را در مورد اجراي اين قطعنامه مطلع نمايد. 10- مصمم است براي بررسي اقدامات بيشتر جهت رعايت و اجراي اين قطعنامه در صورت ضرورت جلسات ديگري مجدداً تشكيل دهد. در تحليل قطعنامه از نظر صوري و شكلي اهم نكات قابل توجه عبارتند از: 1- عنوان قطعنامه 598، نظير قطعنامه هاي پيشين «وضعيت مابين ايران و عراق» نيست، بلكه براي اولين بار قطعنامه تحت عنوان «منازعه بين ايران و عراق» صادر شده است. 2- اين قطعنامه چه از نظر شكلي و چه از نظر ماهوي توصيه نيست، بلكه تصميم برخاسته از اعتقاد شوراي امنيت است و اين موضوع علاوه بر محتواي قطعنامه، در آغاز پاراگراف هاي 1، 7، 8 و 10، قسمت مقدماتي و پاراگراف 10 اجرايي، صراحت دارد. اگر چه در اين مورد تناقضي وجود دارد و آن اين كه در بعضي موارد (اشاره به تعهد دولت ها به حل مسالمت آميز اختلافات خود و بندهاي 3، 4، 5 و 6، قسمت اجرايي قطعنامه) حالت قطعنامه توصيه است، اما به هر حال حالت آمريت قطعنامه غالب است. 3- از نظر حجم و تعداد كلمات به كار برده شده، اين قطعنامه مفصل ترين قطعنامه صادره است. 4- اين قعطنامه به اتفاق آرا صادر گرديد. 5- از نظر فاصله زماني، قطعنامه 598 با قطعنامه قبلي (588) آن، نه ماه و نيم فاصله دارد. اين بدان معنا نيست كه همچون فواصل ساير قطعنامه ها، شوراي امنيت جنگ عراق با ايران را به حال خود رها كرده باشد، بلكه در تمام اين مدت شورا به مشورت هاي فشرده خود براي تنظيم قطعنامه جامعي كه فصل مشترك نظريات شورا، عراق و ايران باشد، مشغول بود. 6- وضعيت جبهه هاي جنگ چنان كه ذكر شد، به صورتي بود كه نگراني شورا را باعث گرديده بود. به عبارت ديگر، اگر چه قطعنامه 598 حاصل مدت ها مذاكره و مشورت بود، ولي مقطع زماني صدور آن جالب است. هم احتمال تشديد و هم احتمال گسترش جنگ موجب نگراني شورا شده بود. مقصود از تشديد جنگ، نزديك شدن قواي ايران به بصره و عمليات پي در پي در داخل خاك عراق بود و مراد از گسترش جنگ، نزديك شدن قواي ايران به مرزهاي عراق و كويت، همچنين درگيري در خليج فارس گسترش يافته بود. ايران قطعنامه 598 را نه رد كرد و نه قبول. از جمله استدلال هاي جمهوري اسلامي ايران توسط سخنگوي وقت شوراي عالي دفاع، جناب آقاي رفسنجاني بيان شده است: « پيش از اين به علت جهت گيري هاي ناعادلانه قطعنامه هاي شوراي امنيت، ما اين قطعنامه ها را نمي پذيرفتيم. اما در اين قطعنامه نكات مثبتي ديديم كه حاضر شديم، پيرامون آن مذاكره كنيم. جمهوري اسلامي ايران قطعنامه 598 را به طور كلي رد نكرده است، چون در آن جاي بحث مي بيند. توقع ديگران اين است كه ما قطعنامه را كلاً رد كنيم يا بپذيريم، نكته منفي آن اين است كه مي گويد به محض شروع مذاكره و پيش از شناسايي متجاوز و محاكمه آن، آتش بس اعلام شود و ما اين بند را قبول نداريم، بند مربوط به معرفي متجاوز مي تواند به عنوان تنها كليد حل مسايل به شمار آيد و اين نكته ي مثبتي است، اما بايد پيش از اعلام آتش بس انجام شود، ما به امريكا سوءظن داريم و مي دانيم به محض اعلام آتش بس، آنان در عمل صادق نخواهند بود. بنابراين ما نمي توانيم چنين مخاطره اي را بپذيريم. ما مي گوييم اول متجاوز معرفي شود و بعد راه براي حل مسايل جدي هموار خواهد شد. معلوم است كه محاكمه و تنبيه متجاوز و بازپرداخت غرامت از همين اقدام آغاز خواهد شد. اگر اين جابه جايي در بندها انجام شود، راه هموار خواهد شد.» اين موضعگيري نزديك به يك سال ادامه داشت. بهترين منطق و دليلي كه براي اتخاذ اين موضع (نه ردّ و نه قبول) مي توان اقامه كرد، اين است كه جمهوري اسلامي ايران به دليل عدم تحقق كامل نظرياتش قطعنامه را نپذيرفت. اما به خاطر توجهي كه به اصول مورد نظر ايران در قطعنامه شده بود و به دليل اين كه با توجه به شرايط سياسي و بين المللي بيش از اين امكان امتياز گرفتن از شورا وجود نداشت و اصولاً به خاطر «روز مبادا» قطعنامه را رد هم ننمود. موضع عراق در قبال قطعنامه ي 598 در 22 ژوئيه 1987، اجلاس مشترك شوراي فرماندهي انقلاب و رهبري حزب بعث به رياست صدام، براي بررسي قطعنامه 598 تشكيل و در دهمين جلسه قطعنامه مورد پذيرش و استقبال قرار گرفت و آمادگي عراق براي همكاري با دبيركل و شوراي امنيت در جهت اجراي آن و نيل به حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه منازعه اعلام گرديد. نهايت آن كه آمادگي ايران براي قبول جدي و با حسن نيت قطعنامه و اجراي آن و اطاعت بدون قيد و شرط از آن، شرط اساسي التزام عراق به قطعنامه عنوان گرديد. در اين جلسه قرار شد، مواضع مذكور توسط وزير امور خارجه عراق به دبيركل و شوراي امنيت اعلام گردد. سخنگوي دولت عراق نيز در اين خصوص اظهار داشت: «عراق آماده است قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل را كه در آن دستور آتش بس فوري داده شده است، بپذيرد، مشروط بر آن كه ايران نيز اقدام مشابهي انجام دهد، تعهد عراق نسبت به اين قطعنامه به پذيرش صريح و بدون قيد و شرط ايران بستگي دارد.» طارق عزيز وزير امور خارجه عراق نيز در ملاقات خود در تاريخ 23 ژوئيه با دبيركل، مواضع عراق را تكرار كرد. همچنين سفير عراق در امريكا طي مصاحبه اي در همان روز، خبر از واكنش عراق نسبت به قطعنامه داد. اما پاسخ رسمي عراق به قطعنامه 598 در تاريخ 14 اوت به دبيركل اعلام شد: «... عراق از قطعنامه 598 استقبال مي نمايد و آماده است براي اجراي آن با دبيركل و شوراي امنيت همكاري كند.» پذيرش كامل قطعنامه از طرف جمهوري اسلامي ايران در مورد پذيرش كامل قطعنامه 598، امام خميني «س» پيام مهمي به ملت ايران فرستادند. در قسمتي از اين پيام آمده بود: « و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسأله ي بسيار تلخ و ناگواري براي همه و به ويژه براي من بود، اين است كه من تا چند روز قبل، معتقد به همان شيوه ي دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراي آن مي ديدم، ولي به واسطه حوادث و عواملي كه از ذكر آن فعلاً خودداري مي كنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامي كارشناسان سياسي و نظامي سطح بالاي كشور – كه من به تعهد و دلسوزي و صداقت آنان اعتماد دارم – با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنوني آن را به مصلحت انقلاب و نظام مي دانم و خدا مي داند كه اگر نبود انگيزه اي كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قرباني شود، هرگز راضي به اين عمل نمي بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود، اما چاره چيست؟ همه بايد به رضايت حق تعالي گردن نهيم... ديروز روز امتحان الهي بود كه گذشت و فردا امتحان ديگري است كه پيش مي آيد... قبول قطعنامه از طرف جمهوري اسلامي ايران به معناي حل مسأله جنگ نيست. با اعلام اين تصميم حربه تبليغات جهانخواران عليه ما كند شده است... ملت ما هم نبايد فعلاً مسأله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام مي كنيم كه هدف ما تاكتيك جديد در ادامه ي جنگ نيست... در اين روزها ممكن است، بسياري از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايد و نبايدها كنند – كه هر چند اين مسأله به خودي خود، يك ارزش بسيار زيباست – اما اكنون وقت پرداختن به آن نيست … من باز مي گويم، قبول اين مسأله براي من از زهر كشنده تر است، ولي راضي به رضاي خدايم و براي رضايت او اين جرعه را نوشيدم و نكته اي كه تذكر آن لازم است در قبول اين قطعنامه فقط مسوولان كشور ايران با اتكاي خود تصميم گرفتند. تصميم امروز فقط براي تشخيص مصلحت بود … بدانيد كه پيروزي از آن شماست.» سرانجام در تاريخ 17 ژوئيه 1988 (26/4/1367) سفير و جانشين نماينده دائمي ايران در سازمان ملل متحد، عين مرقومه ي حضرت آيت الله خامنه اي رييس جمهور وقت ايران را خطاب به دبيركل سازمان ملل، براي وي ارسال و درخواست كرد كه به عنوان سند شوراي امنيت منتشر گردد. فرازهايي از نامه رياست جمهوري وقت درباره پذيرش قطعنامه 598 به اين شرح است: «درودهاي گرم همراه با بهترين آرزوهاي مرا براي موفقيت آن عالي جناب در تلاش براي برقراري صلح و عدالت بپذيريد. همان طور كه به خوبي استحضار داريد، آتش جنگي كه به وسيله رژيم عراق در 22 سپتامبر 1980، باتجاوز عليه تماميت ارضي جمهوري اسلامي ايران آغاز گرديد، اينك ابعاد غير قابل تصوري به خود گرفته است كه كشورهاي ديگر و حتي غير نظاميان بي گناه را نيز در شعله هاي خود گرفته است. در چنين موقعيتي، تلاش هاي جنابعالي براي اجراي قطعنامه ي 598 (1987) حائز اهميت ويژه اي است. جمهوري اسلامي ايران پيوسته كمك و پشتيباني خود را نسبت به شما در حصول به اين هدف مبذول داشته است. در اين زمينه ما مصمم گرديديم كه رسماً اعلام داريم جمهوري اسلامي ايران، به خاطر اهميت حفظ جان انسان ها و برقراري عدالت و صلح و امنيت منطقه اي و بين الملللي قطعنامه ي 598 (987) شوراي امنيت را مي پذيرد. ما اميدواريم كه اعلام رسمي اين موضع جمهوري اسلامي ايران به شما در ادامه تلاش هايتان كه هميشه مورد پشتيباني و استقبال ما بوده است، كمك نمايد.» در همين مورد آقاي هاشمي رفسنجاني رييس وقت مجلس شوراي اسلامي و سخنگوي شوراي عالي دفاع اظهار داشتند: «مصلحت انقلاب و ملت هاي ايران و عراق و منطقه اين است كه قطعنامه مذكور پذيرفته شود… ايران تا به حال خواستار آن بود كه ابتدا كميته تعيين متجاوز تشكيل شود، ولي با توجه به شرايط جديدي كه پيش آمده از آن شرط خود صرف نظر مي كنيم... متأسفانه تبليغات جهاني، ما را جنگ افروز و جنگ طلب معرفي كرده، صدام و حزب بعث متجاوز كه تمام قوانين را نقض كرده، ولي چون يك شعار مشخص دارد، يعني قطعنامه را پذيرفته و حاضر به قضاوت بين المللي است، به صورت عوام فريبانه، صلح طلب معرفي شده است، با اين كار، يعني قبول قطعنامه ي 598، ما نشان داده ايم كه در اين زمينه انعطاف پذير هستيم… ما قطعنامه را هرگز ردّ نكرده بوديم، بلكه شروطي روي آن گذاشتيم و اين اواخر روشن شد كه ممكن است حوادث تلخي در منطقه اتفاق افتد كه نقطه عطف آن سقوط هواپيماي ايراني توسط امريكا بود.» برقراري آتش بس پس از پذيرش رسمي قطعنامه ي 598، از طرف ايران و انجام مذاكرات با دبيركل سازمان ملل متحد، آتش بس ميان طرفين از تاريخ 29 مرداد 1367، (20 اوت 1988) برقرار شد. شوراي امنيت سازمان ملل متحد در تاريخ 18 مرداد 1367 قطعنامه 619 را تصويب كرد كه به موجب آن، گروه ناظران نظامي ايران و عراق و سازمان ملل متحد (يونيماك) تشكيل و عازم مرزهاي ايران و عراق شد. نيروهاي يونيماك حدود 400 نفر بودند كه از 25 مليت مختلف تشكيل شده بود و در دو كشور مستقر شدند. وظايف نيروهاي يونيماك عبارت بود از: 1- تأييد، تحكيم و نظارت بر آتش بس 2- نظارت بر عقب نشيني نيروها به مرزهاي شناخته شده ي بين المللي 3- كمك به طرفين براي حل مسايل محلي كه احتمالاً در مورد تعيين دقيق خطوط مرزي و عقب نشيني به مرزهاي بين ا لمللي و يا تيراندازي اتفاقي پديد آيد. 4- كمك به طرفين براي ايجاد يك منطقه حايل در طول مرزهاي دو كشور آغاز مذاكرات صلح نخستين دور مذاكرات صلح بين ايران و عراق با نظارت سازمان ملل متحد، در سوم شهريور 1367، به طور رسمي در ژنو آغاز شد. در اين مذاكرات دولت عراق دو پيش شرط را مطرح كرد: 1- لايروبي اروند رود 2- آزادي كشتيراني در خليج فارس ايران اعلام نمود كه نه پيش شرطي دارد و نه پيش شرطي را از طرف مقابل مي پذيرد. عراق با در اختيار داشتن بخشي از خاك ايران، تصور مي كرد كه مي تواند براي گرفتن امتياز، ايران را تحت فشار قرار دهد. از طرف ديگر، طرح آزادي كشتيراني در خليج فارس، مطابق با درخواست دولت هاي غربي بود و به همين جهت از عراق حمايت مي كردند. به علت پافشاري عراق در مورد درخواست هايش و عدم پذيرش آن از طرف ايران، پيشرفتي در مذاكرات صورت نگرفت. از اين رو براي شكست بن بست مذاكرات، دبيركل سازمان ملل متحد در 9 مهر 1367، طرحي مشتمل بر 4 ماده به شرح زير به دولتين ايران و عراق پيشنهاد كرد: 1- آزادي كشتيراني در خليج فارس 2- دادن اولويت به حل و فصل مسأله شط العرب (اروند رود) 3- توافق در مورد مراحل مبادله ي اسراي جنگي 4- عقب نشيني نيروهاي دو كشور به مرزهاي بين المللي دبيركل سازمان ملل، در اين طرح خواست هاي عراق را مورد توجه قرار داده بود، اما اين طرح نيز با شكست مواجه شد. به دنبال آن، دبيركل، «يان الياسون» نماينده ي ويژه ي خود را مأمور پيگيري اجراي قطعنامه ي 598، نمود. وي در سال هاي 1367 و 1368، دوبار به تهران و بغداد سفر كرد، اما نتوانست موافقت دولتين ايران و عراق را براي آغاز مذاكرات صلح و اجراي قطعنامه ي 598، به دست آورد. ايران در سال 1368، براي شكستن بن بست مذاكرات، پيشنهاد عقب نشيني همزمان نيروها و مبادله ي اسرا را مطرح كرد، اما عراق بار ديگر پيشنهاد عقب نشيني نيروها را به مرزهاي بين المللي موكول به حل مسأله ي اروند رود كرد، و اعلام داشت: تا زماني كه ايران حق حاكميت عراق بر اروند را نپذيرد، عقب نشيني انجام نخواهد شد. دولت عراق در اتخاذ اين موضع از حمايت كشورهاي عربي نيز برخوردار بود. در قطعنامه ي كنفرانس سران عرب در مراكش در خرداد 1368، آمده است: كنفرانس، همبستگي كامل خود را با عراق جهت حفظ وحدت و يكپارچگي خاك خود و حاكميت عراق بر شط العرب (اروندرود) را مورد تاكيد قرار مي دهد. اين مسأله در اجلاس كميته دائمي همكاري هاي عربي – افريقايي در كويت نيز تكرار شد. حمايت هاي يك طرفه ي رهبران عربي از عراق موجب پافشاري اين كشور در مواضع خود و در نتيجه ادامه ي بن بست مذاكرات صلح شد. علاوه بر آن برخي از دولت هاي غربي نيز منافع خود را در ادامه ي بن بست مذاكرات صلح مي ديدند. دولت هاي مذكور به ويژه امريكا، خواستار ادامه ي حالت «نه جنگ نه صلح» تا زماني كه تغييري در سياست خارجي ايران نسبت به غرب مشاهده نشود، بودند. در اين ميان دولت شوروي سابق، از اجراي قطعنامه 598، حمايت مي كرد و خواستار خروج نيروهاي عراقي از اراضي اشغالي بود. گنادي گراسيموف سخنگوي وزارت خارجه ي شوروي در خرداد ماه سال 1368، اظهار داشت: شوروي از قطعنامه 598، سازمان ملل حمايت مي كند و تأكيد دارد كه نيروهاي عراق بايد ضمن خروج از سرزمين هاي ايران در نوار مرزي قرار داد 1975، الجزاير استقرار يابند. پذيرش مجدد عهدنامه 1975 الجزاير12 روز بعد از اشغال كويت، يعني در 24 مرداد 1369 (14 اوت 1990) راديو بغداد نامه ي رييس جمهوري عراق مبتني بر پذيرفتن عهدنامه 1975 را قرائت كرد. در اين نامه خطاب به رييس جمهور ايران آمده است: « با اين تصميم ما، ديگر همه چيز روشن شده و به اين ترتيب همه آنچه را كه مي خواستيد و بر آن تكيه مي كرديد، تحقق مي يابد و ديگر اقدامي جز مبادله اسرا باقي نمي ماند.» به دنبال اقدام ياد شده، عقب نشيني نيروهاي عراقي از خاك ايران در مدت 5 روز به مرزهاي بين المللي انجام شد. در اين زمان عراق 2363 كيلومتر مربع از اراضي ايران را در اشغال خود داشت. شهرهاي مهران، قصر شيرين، خسروي، نفت شهر، سومار، مناطق باويسي، موسيان، كوشك، شلمچه، ارتفاعات كله قندي، كنجان چم، ارتفاعات قلاويزان، طلائيه، فكه و شرهاني از جمله شهرها و مناطق تحت اشغال نيروهاي عراقي بود. با اين حال عراقي ها برخي از مناطق را هم چنان در اشغال خود نگاه داشتند. وسعت اين مناطق حدود 600 كيلومتر مربع بود و عراق مدعي بود كه: به موجب معاهده ي 1975، ايران بايد مناطق ميمك، زين القدس و سيف سعد را به عراق واگذار كند و شاه از واگذاري اين مناطق به عراق خودداري كرده بود. يكي از بهانه هاي عراق براي لغو عهدنامه 1975 و تجاوز به ايران در سپتامبر 1980، همين مسأله بود. اين مناطق در ابتداي جنگ به اشغال نيروهاي عراقي درآمد. وسعت اين مناطق به گفته ي عراق حدود 300 كيلومتر مربع است. در حالي كه دو برابر اين رقم مي باشد. به دنبال اعلام عقب نشيني عراق، هيأتي تحت عنوان «هيأت نظارت بر عقب نشيني، پاكسازي ميادين مين، تعيين محل و نصب ميله هاي مرزي جديد» براساس عهدنامه ي 1975، بود. به موجب عهدنامه ي مذكور 750 ميله مرزي در طول 1250 كيلومتر مرزهاي دو كشور نصب شده بود. در طول جنگ حدود 450 ميله مرزي جا به جا و يا تخريب شد و فقط 250 ميله ي مرزي سالم برجا ماند. مختصات اين ميله ها در ضميمه ي پروتكل مربوط به علامت گذاري مجدد مرز زميني بين ايران و عراق 1975، آورده شده است. به همين جهت بر اساس اسناد مذكور و نقشه هاي موجود، محل نصب اين ميله ها مشخص مي باشد. inam etelaat kalel :lol:
  5. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    ملاصدرا يا صدرالمتألهين يکي از بزرگترين افتخارات عصر صفويه وجود صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازي ملقب به ملاصدرا يا صدرالمتألهين است که در حکمت و فلسفه صاحب مکتب و مقام و مرتبتي بس بلند است. صدرا به سال 979 يا 980 هجري در شيراز متولد شد و پس از مرگ پدر به اصفهان آمد. علوم نقلي را نزد شيخ بهايي و علوم عقلي را نزد ميرداماد تحصيل و تلمذ کرد. سپس خود اعجوبه زمان و افتخار حکماي دوران گشت. با آنکه از علماي صوري روي خوش نديد، به بهترين وجه و عباراتي همچون آب روان بزرگترين و مهمترين مسائل حکمت را به لسان عرب بيان کرده است. کتب و رسايل او حاکي از سعي و کوشش در امتزاج فلسفه و عرفان و شرع است. ملاصدرا در ميان فلاسفه و دانشمندان عالم صاحب مکتب شناخته شد و اساس مکتبش مبتني بر اين است که طريق استدلال و کشف و وحي بالاخره به يک حقيقت و يک هدف منتهي مي گردد و عقل سليم مؤيد همان حقايقي است که در دين نازل گرديده و در اشراق و شهود بر عارف مکشوف مي گردد. مهمترين تأليفات او به زبان عربي عبارت است از: اسفار اربعه، شواهد الربوبيه، شرح اصول کافي، الهداية، حاشيه شرح حکمت الاشراق، الواردات القلبيه و کسرالاصنام الجاهليه. علاقه وافر ملاصدرا به عرفان و اصرار وي در بيان حقايق عرفان آن هم به زبان سليس و ساده موجب شد که جمعي به دشمني برخاستند و اين حکيم فريد و عاليقدر براي آنکه از قيل و قال زمانه بدور باشد، بالغ بر هفت سال و يا بقولي پانزده سال از عمر را در قريه کهک نزديک شهر قم به سر برده به تفکرات عميق پرداخته است و بر اثر رياضت و تهذيب و تکامل نفس به قول خود به علم حضوري نايل آمد، همان طوريکه قبلاً علم حصولي را به سر حد کمال فرا گرفته بود. بيت الحرام را به کرات زيارت کرد و در سفر هفتم هنگام مراجعت در سال 1050 هجري در شهر بصره بدرود حيات گفت و همانجا به خاک سپرده شد. مي گويند روزي ملاصدرا در کنار حوض پر آب مدرسه درس مي داد. غفلتاً فکري به خاطرش رسيد و رو به شاگردان کرد و گفت: " آيا کسي مي تواند ثابت کند آنچه در اين حوض است آب نيست؟" چند تن از طلاب زبردست مدرسه با استفاده از فن جدل که در منطق ارسطو شکل خاصي از قياس است و هدف عاجز کردن طرف مناظره يا مخاطب است نه قانع کردن او، ثابت کردند که در آن حوض مطلقاً آب وجود ندارد و از مايعات خالي است. ملاصدرا با تبسمي رندانه مجدداً روي به طلاب کرد و گفت: " اکنون آيا کسي هست که بتواند ثابت کند در اين حوض آب هست؟ " يعني مقصود اين است که ثابت کند حوض خالي نيست و آنچه در آن ديده مي شود آب است. شاگردان از سؤال مجدد استاد خود ملاصدرا در شگفت شده جواب دادند که با آن صغري و کبري به اين نتيجه رسيديم که در حوض آب نيست، حال نمي توان خلاف قضيه را ثابت کرد و گفت که در اين حوض آب هست... فيلسوف شرق چون همه را ساکت ديد سرش را بلند کرد و گفت: « ولي من با يک وسيله و عاملي قويتر از دلايل شما ثابت مي کنم که در اين حوض آب وجود دارد ». آنگاه در مقابل چشمان حيرت زده طلاب کف دو دست را به زير آب حوض فرو برد و چند مشت آب برداشته به سر و صورت آنها پاشيد. همگي براي آنکه خيس نشوند از کنار حوض دور شدند. فيلسوف عاليقدر ايران تبسمي بر لب آورد و گفت: «همين احساس شما در خيس شدن بالاتر از دليل است ....». خيلي مهمه چون بزرگ ترين فيلسوف ايران بوده :lol: :lol:
  6. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    احمد رسول‌زاده احمد رسول‌زاده سال 1309 در تبريز متولد شد. او از سال1332 به طور حرفه‌اي به كار دوبله مشغول شد. او همان گوينده‌اي است كه نقش حمزه- عموي پيامبر اسلام(ص)- را در فيلم محمد رسول الله (ص) گفته است. او علاوه بر اين اثر، در فيلم سينمايي عمرمختار به جاي آنتوني کويين صحبت كرده است. اين پيشكسوت دوبله به جاي هنرپيشگاني مانند اورسن ولز در فيلم هاي« تابستان گرم و طولاني» و «مردي براي تمام فصول»،«لايونل باريمور»(جدال درآفتاب)، رالف ريچاردسن (دکترژيواگو) صحبت كرده است. از جمله فيلم‌هاي ايراني كه وي در آن گويندگي كرده است به «آخرين تک سوار»، «تصوير آخر»، «ماديان» و «رسول پسر ابوالقاسم» مي‌توان اشاره كرد. اين پيشكسوت دوبله، مديريت دوبلاژ فيلم‌هاي مطرحي چون «پدرخوانده»،«بن هور»، «تابستان گرم و طولاني» ،«جدال در آفتاب» ،«وداع با اسلحه» و«فراربزرگ » را برعهده داشته است. وي همچنين در تئاتر و سينما نيز نقش‌آفريني كرده است. رسول‌زاده اكنون بيشتر در عرصه‌ دوبله‌ آثار مستند مشغول و نام‌آشناست. رسول‌زاده چندي پيش در سخناني با بيان اين كه در اوج حرفه دوبله قرار داريم خاطرنشان كرد: اما نياز به نيروي كمكي و جوان داريم و اين واقعيتي است كه دوران ما مي‌گذرد و جوان‌تر‌ها بايد وارد حرفه دوبله شوند اما بايد احترام و جايگاه پيشكسوتان حفظ شود. به گفته‌ وي در سال‌هاي 1322 تا 23 كار دوبلاژ با تعدادي از دانشجويان ايراني مقيم استانبول به اتفاق آقاي وكيلي و دكتر كوشان آغاز شد. نخستين فيلم نيز «اولين قرار ملاقات يا همان دختر فراري» نام داشت. بعد از آن در استوديو ايران فيلم به سرپرستي رضاييان و مديريت دوبله لطيف‌پور شروع شد. به موازات آن افراد ديگري از صنف‌هاي مختلف هنري از جمله تئاتر به دوبله آمدند.
  7. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    شیخ بهاء الدین شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. اصل وی از جبل عامل شام بود. بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید. مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال 1030 و یا 1031 هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده اند.وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود ، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان به خاک سپردند. شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است. شیخ بهایی شاگردانی تربیت نموده که به نوبه خود از بزرگترین مفاخر علم و ادب ایران بوده اند، مانند فیلسوف و حکیم الهی ملاصدرای شیرازی و ملاحسن حنیفی کاشانی وعده یی دیگر که در فلسفه و حکمت الهی و فقه و اصول و ریاضی و نجوم سرآمد بوده و ستارگان درخشانی در آسمان علم و ادب ایران گردیدند که نه تنها ایران ،بلکه عالم اسلام به وجود آنان افتخار می کند. از کتب و آثار بزرگ علمی و ادبی شیخ بهایی علاوه بر غزلیات و رباعیات دارای دو مثنوی بوده که یکی به نام مثنوی "نان و حلوا" و دیگری "شیر و شکر" می باشد و آثار علمی او عبارتند از "جامع عباسی، کشکول، بحرالحساب و مفتاح الفلاح والاربعین و شرع القلاف، اسرارالبلاغه والوجیزه". سایر تالیفات شیخ بهایی که بالغ بر هشتاد و هشت کتاب و رساله می شود همواره کتب مورد نیاز طالبان علم و ادب بوده است. مقبره عالم بزرگ شيعى عصر صفوى، بهاء الدين محمد عامِلى معروف به شيخ بهايى، تشكيل رواقى مستقل را در مجموعه حرم حضرت رضا عليه السلام داده است. شيخ بهايى در سال 953 هجرى در بَعلبك لبنان ولادت يافته و در سن هفت سالگى به همراه پدر خويش به ايران هجرت كرده است. او عمده عمر فعّالش را در زمان سلطنت شاه عباس اول صفوى ( 996 ـ 1035 ق ) در ايران، خصوصاً شهر اصفهان، سپرى كرده است. شيخ در سال 1010 قمرى كه شاه عباس فاصله اصفهان تا مشهد را پياده پيموده او را همراهى كرد. چون وى زمانى در مشهد به تدريس اشتغال داشته پس از آن كه در آخر سال 1030 هجرى در اصفهان در گذشته جسدش به مشهد منتقل و در جوار مَدرَسِ پيشينش مدفون شده است. مَدرَس شيخ و مقبره وى در گوشه جنوب غربى صحن نو ( آزادى ) و شرق حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام واقع است. بناى فعلى مقبره در سالهاى 4 ـ 1323 خورشيدى احداث شده و شرح حال نسبتاً مفصل شيخ بر روى سنگ قبر نفيس وى و هم ديوارهاى مقبره او تحرير و حك شده است. ابعاد مقبره شيخ بهايى 10 در 30/10 متر و ديوارهاى آن آيينه كارى است. درِ مقبره هم از چوب گردوى منبّت كارى شده ارزشمندى است كه همزمان با احداث بناى جديد ساخته شده است.
  8. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    بيهقي بيهقي به سال 385 ه. ق در ده حارث آباد بيهق(سبزوار قديم) كودكي به جهان آمد كه نامش را ابوالفضل محمد نهادند. پدر كه حسين ناميده مي‏شد، كودك را به سالهاي نخستين در قصبه بيهق و سپس، در شهر نيشابور به دانش‏اندوزي گماشت. ابوالفضل كه از دريافت و هوشمندي ويژه‏اي برخوردار بود و به كار نويسندگي عشق مي‏ورزيد، در جواني از نشابور به غزنين رفته (حدود 412 هـ.ق)، جذب كار ديواني گرديد و با شايستگي و استعدادي كه داشت به زودي به دستياري خواجه ابونصر مشكان گزيده شد كه صاحب ديوان رسالت محمود غزنوي بود و خود از دبيران نام‏آور روزگار. اين استاد تا هنگام مرگ لحظه‏اي بيهقي را از خود جدا نساخت و چندان گرامي و نزديكش مي‏داشت كه حتي نهفته‏ترين اسرار دستگاه غزنويان را نيز با وي در ميان مي‏نهاد، و اين خود بعدها كارمايه گرانبهايي براي تاريخ بيهقي گرديد، چنانكه رويدادهايي را كه خود شاهد و ناظر نبوده از قول استاد فرزانه خويش نقل كرده كه پيوسته «در ميان كار» بوده است و در درستي و خرد بي‏همتا. پس از محمود، بيهقي در پادشاهي كوتاه مدت امير محمد (پسر كهتر محمود) دبير ديوان رسالت بود و شاهد دولت مستعجل وي؛ و آنگاه كه ستاره اقبال مسعود درخشيدن گرفت، نظاره‏گر لحظه به لحظه اوج و فرود زندگاني او بود، و هم از اين تماشاي عبرت انگيز است كه تاريخ خويش را چونان روزشمار زندگي اين پادشاه و آيينه تمام نماي دوران وي فراهم آورده است. پس از در گذشت بونصر مشكان (431 هـ.ق) سلطان مسعود، بيهقي را براي جانشين استاد از هر جهت شايسته ولي«سخت جوان» دانسته ــ هر چند كه وي در اين هنگام چهل و شش ساله بوده است ـــ از اين رو بو سهل زوزني سالخورده را جايگزين آن آزادمرد كرد و بيهقي را بر شغل پيشين نگاه داشت. ناخشنودي بيهقي از همكاري با اين رئيس بدنهاد، در كتاب وي منعكس است، تا آنجا كه تصميم به استعفا گرفته است، ولي سلطان مسعود او را به پشتيباني خود دلگرم كرده و به ادامه كار واداشته است. پس از كشته شدن مسعود (432 هـ.ق) بيهقي همچون ميراثي گرانبها، پيرايه دستگاه پادشاهي فرزند وي (مودود) گرديد، و پس از آنكه نوبت فرمانروايي به عبدالرشيد ـ پسر ديگري از محمود غزنوي ـ رسيد، بيهقي چندان در كوره روزگار گداخته شده بود كه در خور شغل خطير صاحبديواني رسالت گردد. اما ديري نپاييد كه در اثر مخالفت و سخن چيني‏هاي غلام فرومايه ولي كشيده‏اي از آن سلطان، از كار بر كنار گرديد، و سلطان دست اين غلام را در بازداشت بيهقي و غارت خانه وي باز گذارد. بيهقي سر گذشت دردناك اين دوره از زندگي خود را در تاريخ مفصل خود آورده بوده است كه اين بخش از نوشته‏هاي وي جزو قسمتهاي از دست رفته كتاب است، ولي خوشبختانه عوفي در فصل نوزدهم از باب سوم «جوامع الحكايات» اين داستان را نقل {به معنا} كرده است: هنگامي كه سلطان عبدالرشيد غزنوي، به دست غلامي از غلامان شورشي (طغرل كافر نعمت) كشته شد (444 هـ.ق) با دگرگون شدن اوضاع، بيهقي از زندان رهايي يافت، ولي با آنكه زمان چيرگي غلام به حكومت رسيده، پنجاه روزي بيش نپاييده و به قول صاحب «تاريخ بيهق» بار ديگر «ملكبا محموديان افتاد»، بيهقي ديگر به پذيرفتن شغل و مقام درباري گردن ننهاد و كنج عافيت گزيد و گوشه‏گيري اختيار كرد. زمان تأليف كتاب بيهقي كه ديگر به روزگار پيري و فرسودگي رسيده و در زندگي خود و پيرامونيان خويش فراز و نشيبهاي بسيار ديده بود، زمان را براي گردآوري و تنظيم يادداشتهاي خود مناسب يافته و از سال 448 هـ .ق به تأليف تاريخ پردازش خود پرداخت و به سال 451 اين كار را به انجام رسانيد، يعني اندكي پس از درگذشت فرخزاد بن مسعود و آغاز پادشاهي سلطان ابراهيم بن مسعود(جلـ 451، ف 492). مرگ بيهقي بيهقي هشتاد و پنج سال زيسته و به تصريح ابوالحسن بيهقي در«تاريخ بيهق» به سال 470 هـ.ق در گذشته است و به اين ترتيب نوزده سال پس از اتمام تاريخ خويش زنده بوده و هرگاه به اطلاعات تازه‏اي در زمينه كار خود دسترسي مي‏يافته، آن را به متن كتاب مي‏افزوده است. نام كتاب كتابي كه امروز به نام «تاريخ بيهقي» مي‏شناسيم، در آغاز «تاريخ ناصري» خوانده مي‏شده است به دو احتمال: نخست به اعتبار لقب سبكتگين(پدر محمود غزنوي) كه ناصرالدين است و اين كتاب تاريخ خاندان و فرزندان و فرزندزادگان وي بوده، و ديگر لقب سلطان مسعود كه «ناصرالدين الله» بوده است. به هر حال كتاب به نامهاي ديگري نيز ناميده مي‏شده، از اين قرار: تاريخ آل ناصر، تاريخ آل سبكتگين، جامع التواريخ، جامع في تاريخ سبكتگين و سرانجام تاريخ بيهقي، كه گويا بر اثر بي‏توجهي به نام اصلي آن (تاريخ ناصري) به اين نامها شهرت پيدا كرده بوده است. بخش موجود تاريخ بيهقي را «تاريخ مسعودي» نيز مي‏خوانند از جهت آنكه تنها رويدادهاي دوره پادشاهي مسعود را در بر دارد.
  9. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    احمد بن عمر بن علي النظامي العروضي السمرقندي نام كاملش آنطور كه خود مي گويد "احمد بن عمر بن علي النظامي العروضي السمرقندي" است . از نويسندگان و شاعران قرن 6 ه.ق. است. در اواخر قرن 5 در سمرقند متولد شد. پس از تحصيلات مقدماتي در سالهاي 506-504 به ملاقات "اميرمعزي" و "عمر خيام" در خراسان رفت. نظامي به دربار شاهان غزنوي آل شنسب وابسته بود و سالها مداحي آنان مي كرد و كتاب معروف خود "مجمع النوادر" يا "چهارمقاله" را به نام "ابوالحسن حسام الدين علي بن فخرالدين مسعود" برادرزاده "ملك شمس الدين محمد بن فخرالدين مسعود"- پادشاه معروف غوري- نوشته است. "چهارمقاله" نظامي عروضي در بيان شرايط چهار طبقه از نديمان پادشاهان- يعني دبيران، شاعران، طبيبان و منجمان- است. نويسنده در هر مقاله با انشايي مزين و مصنوع شرايط هر يك از اين فنون و مقدماتي را كه براي صاحب فن لازم است بيان مي دارد و براي اثبات هر يك از نظرهاي خود حكايت يا حكايتهايي از شاعران بنام ايران مي آورد. بنابراين چهارمقاله نه تنها به خاطر جنبه انتقادي آن درباره هر يك از چهارفن مورد بحث، كه به خاطر اطلاعات تاريخي و همچنين نثر آن قابل توجه است.
  10. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    ابوالمعالي نصرالله بن محمد بن عبدالحميد منشي "ابوالمعالي نصرالله بن محمد بن عبدالحميد منشي"، از نويسندگان معروف قرن 6 و از منشيان دربار غزنوي بود. عده اي اصل او را از غزنين و عده اي از شيراز مي دانند. وي از آغاز جواني در زمان سلطنت "بهرام شاه غزنوي" وارد امور ديواني شد و پس از به سلطنت رسيدن "خسرو شاه غزنوي"، سمت دبيري يافت و در زمان سلطنت "خسرو ملك" به وزارت رسيد. سرانجام- با بدخواهي ديگران- مورد خشم شاه قرار گرفت و تا آخر عمر زنداني بود. اثر معروف او ترجمه استادانه اش از "كليله و دمنه" است. او اين ترجمه را به نام "ابوالمظفر بهرام شاه غزنوي" كرده و به همين دليل اين ترجمه به "كليله و دمنه بهرامشاهي" نيز مشهور است. نصرالله منشي يكي از چيره دست ترين نويسندگان زبان پارسي است كه در نثر مصنوع كتابش نمونه والاي زيبايي و بلاغت به شمار مي رود، كه اين بيانگر قدرت و تسلط او بر زبان و ادب پارسي و عربي نيز مي باشد.
  11. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    امير خواند محمد بن امير برهان الدين خاوند شاه 837- 903 ه.ق امير خواند محمد بن امير برهان الدين خاوند شاه، نام كامل اوست. وي در بلخ متولد شد. تاريخ تولد او را 837 ه.ق نوشته اند. از جواني به هرات رفت و در آنجا به اتمام تحصيلات خود در علوم مختلف معقول و منقول، همت گماشت. با وجود نزديكي به "امير عليشير نوايي" و "سلطان حسين بايقرا"، به مشاغل ديواني روي نياورد و در اواخر عمر نيز كارش به انزوا كشيد تا در رمضان 902 به علت بيماري به هرات منتقل شد و در سال 903 ه.ق درگذشت. اثر معروف مير خواند "روضة الصفا في سيرة الانبياء و الملوك و الخلفا" است كه آن را به نام امير عليشير نوايي پرداخته است. ميرخواند در جمع آوري اين تاريخ مفصل از آثار مختلف عربي و فارسي كه پيش از او در ذكر احوال انبياء، پادشاهان و علما تأليف شده بود استفاده كرد. رضا قلي هدايت، ذيلي بر اين كتاب در سه جلد- تا حوادث زمان خود- نگاشته و آن را به اسم "ناصرالدين شاه قاجار"، "روضة الصفاي ناصري" ناميده است.
  12. ????????????????????????????????? vaghan be nazar shoma in tor boode? age intor bood alan naftam mal ma nbood va agar ishoon alan raies jomhoor bood ta alan kheili ma bozorg boodim CIA 4sal pish be khater sarnegooni mosadegh az MELAT iran ozrkhahi kard :lol: :lol: :( :( tafakoresh ham in bood ke bere irani behtar bevojood byad khodabyamorzatesh icon_cheesygrin :(
  13. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    ايرج ميرزا ايرج ميرزا نامدار به جلال الملک، از نوادگان فتحعلی شاه، فرزند غلامحسين ميرزا، شاعر دربار مظفرالدين ميرزا در دوران وليعهدی بود. در تبريز زاده شد. در دوران کودکی و نوجواني، زير نظر پدر و آموزگار سرخانه، زبان و ادبيات فارسی و مقدمات زبان عربی و فرانسه را آموخت . از سال های نوجوانی شعر می سرود . نخستين شعرهايش را در ستايش امير نظام گروسي، پيشکار وليعهد که خود اهل ادب بود ، سرود. ايرج به تشويق امير نظام، زبان فرانسه را در مدرسه دارالفنون تبريز آموخت. در 19 سالگی پدرش را از دست داد و اداره خانواده را به دوش گرفت. مدتی نيابت مدرسه دارالفنون تبريز را به عهده داشت. بنا به رسم زمان، پيشه پدر را در پيش گرفت و مدتی به عنوان فخرالشعرا، جانشين پدر بود. پس از انقلاب مشروطيت، دربار مظفرالدين شاه را ترک کرد و به خدمت دولت درآمد. به سبب پيشه خود در شهرهای گوناگون به کارهای اداری پرداخت. در اين سال ها با شاعران همزمان خود از جمله اديب نيشابوري، دهخدا، بهار، عارف قزوينی و مرزاده عشقی آشنا شد. موضوع اشعار ايرج در اين دوره، افشای خودکامگی زمامداران، به مسخره گرفتن خرافه و پندارهای واهی و هجو رياکاری است. پس از برپايی حکومت مشروطه وزارت معارف از شاعران خواست تا شعرهايی سازگار با وضعيت نو برای کتاب های درسی بسرايند. ايرج ميرزا، شعرهايی با درونمايه اخلاقي، بزرگداشت مقام پدر و مادر و گسترش ادب و ميهن دوستي، برای کتاب های درسی سرود. اين شعرها که زبانی ساده و روان داشتند، سالها برای آموزش کودکان در کتاب های درسی به چاپ رسيدند. قطعاتی مانند ما که اطفال اين دبستانيم، گويند مرا چو زاد مادر، پسر رو قدر مادر بدان از جمله اين شعرها هستند. او همچنين شماری از حکايت ها و نوشته های شاعران فرانسوی از جمله قطعه روباه و کلاغ را به فارسی برگرداند و به شعر درآورد. از ايرج ميرزا ترجمه ای نيز به جای مانده است که تاريخ شواليه دنکيشت نام دارد. ايرج از شاعران دوره تجدد ادبی ايران است. مجموعه کامل اشعارش پس از مرگ او در تهران به چاپ رسيد . ايرج به سبب سکته قلبی درگذشت و در گورستان ظهيرالدوله در شمال تهران به خاک سپرده شد. ايرج ميرزا را بايد يکی از معماران ادبيات نو کودکان ايران دانست. زيرا آگاهانه برای کودکان شعر سروده است. او مانند ديگر آغازگران اين راه، در کنار آفرينش آثار ديگر به ادبيات کودکان می پرداخت. ايرج ميرزا در روند رخدادهای انقلاب مشروطيت با جريان های نوانديش در گستره آموزش و پرورش آشنايی يافت و بر آن شد که برای کودکان شعر بگويد و از اين راه به آموزش و پرورش آن ها بپردازد . خدا بيامرزدش :lol: :lol: :(
  14. saman_777

    جشن یک سالگی میلیتاری!

    :lol: :lol: :( mage chetor bood?
  15. انگار نمي دونيد همون بود كه باعث سوزاندن كتابخانه هاي ايران شد و نمي دونيد كه باعث كشتاز ايراني هاي بي گناه و كشته شدن بسياري از دانشمندان يا ناقص تر شدن يا بعضي ها ميگن (از بين رفتن تخت جمشيد) شدن؟؟؟بازم بگم؟؟؟ حتما كتاب دو فرن سكوت رو بخونين البته الآن چاپش قدغن شده به خاطر دستور آقاي احمدي نژاد يعني شما 700 سال رو به 1387 سال مي فروشيد؟؟؟ آيا شما عرب دوست هستيد؟؟؟ البته مي بينم كه نژاد پرست هستيد
  16. saman_777

    جشن یک سالگی میلیتاری!

    :lol: :lol: icon_cheesygrin :( :( از هاستهای مسدود عکس قرار ندهید! عکس به گالری آپلود شد.
  17. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    محمود حسابي دکتر حسابی: چهره های ماندگار زنده ياد دكتر محمود حسابي(1371 – 1281) فيزيكدان ايراني، در تهران زاده شد . پدر و مادرش از مردم تفرش بودند. خانوادهء او به كارهاي دولتي و سياسي اشتغال داشتند و آثار خدمات آباداني مانند قنات و مسجد از جد ايشان در تهران موجود است. محمود چهار ساله بود كه پدربزرگش سفير ايران در عراق شد و همراه خانواده اش به بغداد رفت. پس از دو سال توقف در آن شهر با خانواده به دمشق رفتند و سال بعد به بيروت منتقل شدند. تحصيلات ابتدايي را در هفت سالگي در مدرسه فرانسوي بيروت آغاز كرد و در آن جا با زبان فرانسه آشنا شد. تحصيلات متوسطه خود را در كالج امريكايي بيروت گذراند و در سال 1299 شمسي ايسانس ادبيات و علوم خود را از دانشگاه امريكايي بيروت گرفت. در 19 سالگي درجه*ي مهندسي راه و ساختمان را از دانشكده*ي مهندسي بيروت دريافت كرد و بخشي از برنامه آموزشي پزشكي دانشگاه بيروت را نيز گذراند. در 1303 پس از اخذ دانشنامه*هاي ستاره*شناسي و نجوم و زيست*شناسي از دانشگاه امريكايي بيروت عازم فرانسه شد. در سال 1304 درجه*ي مهندسي برق را از دانشكده*ي برق ( اكول سوپريور دو الكتريسيته) و در 1305 مدرك تحصيلات معدن مدرسه*ي عالي معدن پاريس را دريافت كرد. تحصيلات رسمي دكتر حسابي در سال 1306 با اخذ درجه*ي دكتراي فيزيك از دانشگاه سوربن فرانسه خاتمه يافت. او در مدت تحصيل خود زبان هاي عربي، انگليسي، فرانسه و آلماني را آموخته بود به طوري كه مي توانست از نوشته هاي علمي و فني آن*ها به خوبي استفاده كند . در ضمن تحصيل رسمي در چند رشته ورزشي از جمله شنا موفقيت*هايي كسب كرد. بازگشت به ايران دكتر حسابي در سال 1306 به ايران بازگشت و در وزارت فوايد عامه (وزارت راه و ترابري) به عنوان مهندس راه*سازي به استخدام دولت درآمد. يك سال بعد مدرسه*ي مهندسي وزارت به كوشش او تأسيس شد و بخشي از تدوين نظام*نامه آن را خود به عهده گرفت. در همين سال نقشه*ي ساختماني راه ساحلي سراسري ميان بندرهاي خليج فارس، از بوشهر تا بندر لنگه را تهيه كرد. در سال 1307 به سبب افزايش مدرسه*هاي متوسطه و احتياج به معلم براي تدريس در آن*ها ، دارالمعلمين عالي را تأسيس شد . دكتر حسابي در قسمت علمي اين مؤسسه در رشته*ي فيزيك و شيمي به تدريس فيزيك پرداخت. دارالمعلمين عالي در سال 1321 به دانش*سرا تغيير نام يافت و دكتر حسابي همچنان به تدريس در آن مؤسسه تربيتي مشغول بود. در سال 1313 دانشگاه تهران را با همكاري جمعي از فرهنگ*پروران تأسيس كرد و دانشكده فني را بنيان نهاد و مدت دو سال رياست دانشكده*ي فني و تدريس در آن را برعهده داشت. پس از مدتي دانشكده علوم دانشگاه تهران را بنيان نهاد. رياست اين دانشكده از 1321 تا 1327 و از 1330 تا 1336 به عهده ايشان بود. از آغاز كار دانشكده علوم تدريس بعضي از درس*هاي فيزيك را عهده*دار بود تا آن كه شاگرداني كه خود تربيت كرده بود به مقام استادي رسيدند و ايشان فقط به تدريس اپتيك پرداختند. آثار و خدمات دكتر حسابي كه در يك خانواده با فرهنگ ايراني و مسلمان تربيت شده بود، با فرهنگ مغرب زمين نيز آشنا شد و توانست با شايستگي از امكانات موجود استفاده كند و خود را پرورش دهد و آن گاه توانايي*هاي خود را در جهت سازندگي به كار گيرد. آثار و خدمات دكتر حسابي در عمر طولاني و مؤثرشان عبارت از تربيت مستقيم چند هزار مهندس، استاد و دبير فيزيك، پايه*گذاري چند نهاد علمي و فني، تأليف و انتشار چندين كتاب و مقاله*ي علمي. سراسر زندگي دكتر محمود حسابي در جريان آموزش و پرورش كشور بود. او بيش از شصت سال به آموزش فيزيك اشتغال داشت. نكته*سنجي ، واقع*نگري ، ژرف*نگري علمي و تعمق و تفكر علمي را در جامعه علمي ما پايه*گذاري كرد. او به كار معلمي خود عشق مي ورزيد و هيچ گاه از جستجو و كاوش باز نمي ايستاد. دكتر حسابي در كلاس*هاي خود فقط مفاهيم علمي را انتقال نمي*داد بلكه كوشش مي*كرد كه در دانشجويان عشق و علاقه به علم*آموزي و كاوشگري به وجود آيد و مهارت*هاي لازم را كسب نمايند. در سال 1366 در كنگره*ي شصت سال فيزيك كه به مناسبت بزرگداشت استاد برپا شد از خدمات ايشان به عنوان پدر فيزيك ايران قدرداني شد. از كارهاي مهم او، نخستين نقشه*برداري از راه ساحلي سراسري بندر*هاي ميان خليج فارس، نخستين راه تهران به شمشك، ساختن نخستين راديو در كشور، بنيانگذاري مؤسسه*ي ژئوفيزيك، تأسيس سازمان انرژي اتمي، ايجاد نخستين دستگاه هواشناسي، پايه*گذاري انجمن موسيقي ايران، عضويت در تأسيس فرهنگستان زبان ايران،* تدوين قانون تأسيس دانشگاه، تشكيل مؤسسه استاندارد، پايه*گذاري نخستين مدرسه*ي عشاير در ايران در لرستان، پايه گذاري مرکز مخابرات اسد آباد، تاسيس نخستين مرکز مدرن تعقيب ماهواره در شيراز، نصب و راه اندازي نخستين دستگاه راديولوژي در ايران، تاسيس نخستين بيمارستان خصوصي در تهران به نام بيمارستان گوهرشاد، تاسيس مرکز عدسي سازي در دانشكده علوم تهران و ايجاد نخستين رصدخانه*ي جديد در ايران از كارهاي اوست. دكتر حسابي در سال 1310 انجمن فيزيك ايران را تشكيل داد و از همان زمان به عضويت انجمن فيزيك اروپا، امريكا فرانسه و آكادمي علوم نيويورك درآمد. در سال 1314 عضو پيوسته*ي فرهنگستان ايران شد. در 1313 عضو شوراي دانشگاه بود. علاوه بر اين عضو شوراي عالي فرهنگ، عضو انجمن اصطلاحات علمي، رئيس پژوهش* فضاي ايران در هنگام تشكيل آن و رئيس انجمن ژئوفيزيك ايران به هنگام تشكيل آن بود. در بسياري از كنفرانس*هاي علمي شركت داشت و با بسياري از نامداران جهان علم در ارتباط بود. فعاليت*هاي سياسي دكتر حسابي علاوه بر فعاليت*هاي علمي و كارهاي تحقيقاتي در امور سياسي و اداري و قانونگذاري كشور نير مؤثر بود. ايشان عضو هيأتي بود كه از شركت نفت انگليس خلع يد كرد و نخستين رئيس هيأت مديره و مدير عامل شركت ملي نفت ايران شد. در سال 1330 به وزارت فرهنگ ايران در دولت مصدق منصوب شد. پس از آن به مجلس سنا راه يافت و تا سال 1342 در اين سمت باقي ماند. او با طرح قرار داد ننگين کنسرسيوم و کاپيتولاسيون و نيز با عضويت دولت ايران در قرارداد سنتو در مجلس مخالفت كرد. نگارش و پژوهش نوشته هاي دكتر حسابي شامل 21 كتاب ، رساله و مقاله است. اين نوشته*ها در سه زمينه*ي فيزيك، زبان فارسي و پژوهش*هاي فرهنگي است. در موضوع فيزيك ، علاوه بر رساله*ي دكتري درباره*ي حساسيت سلول*هاي فوتوالكتريك (1927 ) شش جلد كتاب و شش مقاله منتشر كرده*اند. عنوان كتاب*ها*ي فيزيك عبارتند از: 1. كتاب فيزيك دوره اول متوسطه 1318 2. كتاب ديدگاني فيزيك دانشگاه تهران 1340 3. نگره كاهنربايي 1345 4. فيزيك حالت جامد 1348 5. ديدگاني كوانتيك 1358 6. الكتروديناميك (1945) Essaid Interpretation des Ondes de Broylie عنوان مقاله*هاي فيزيك عبارتند از: 1. تفسير امواج دو بر در شش رساله با عنوان A Strain Theory of Matter ، دانشگاه تهران 946 . 2. درباره*ي ماهيت ماده. 3. مقاله*اي درباره*ي پيشنهاد تفسير قانون جاذبه*ي عمومي نيوتون و قانون ميدان الكتريكي ماكسول چاپ شده در گزارش ذرات اصلي در دانشگاه كمبريج انگليس 1946 . 4. مقاله*اي درباره*ي ذرات پيوسته Continuous چاپ شده به وسيله**ي آكادمي علوم امريكا 1947 . 5. مقاله*اي درباره*ي مدل بي*نهايت گسترده در نشريه*ي فيزيك فرانسه. 6. رساله*اي درباره*ي نظريه ذره*هاي بي*نهايت گسترده دانشگاه تهران 1977 . مهم*ترين دستاورد علمي كتاب*هايي كه دكتر حسابي تأليف كرده*اند، داراي آخرين آگاهي*هاي علمي به دست آمده تا زمان تأليف هر كتاب است. از نظر نويسنده مهم*ترين كاري كه در طول عمرش انجام داده است كاربر نظريه*ي بي*نهايت گسترده بودن ذرات است. خلاصه اين نظريه آن است كه هر ذره بيشتر در يك نقطه متراكم است، ولي مقدار اندكي از آن در تمام فضا گسترده است . خدمات فرهنگي پژوهش*هاي فرهنگي استاد شامل رساله*ي راه ما ( 1935 )، كتاب نام*هاي ايراني(1319) و رساله*اي درباره*ي فيزيك جديد و فلسفه*ي ايران باستان است. در زمينه*ي زبان،*كتاب*هاي وندها و گهواره*هاي فارسي (1368)، فرهنگ حسابي 372 ، رساله*ي توانايي زبان فارسي (1350) از آثار ماندني در فرهنگ فارسي هستند. دكتر حسابي در كتاب وندها و گهواره*هاي فارسي مي نويسد: "زبان فارسي يكي از زبان*هاي هند و اروپايي است. اين زبان*ها داراي ريشه*هاي مشتركي هستند و از هندوستان و ايران و كشورهاي اروپا تا جزيره*ي ايسلند گسترش دارند. اين زبان*ها از نوع زبان*هاي تحليلي و دپسا مي*باشند( Analytic and Agglutmating ). در ساختمان اين زبان*ها دو جزء وجود دارد. يكي ريشه*ها و ديگري وندها. ريشه*ها شامل فصل و اسم و صفت*اند و وندها شامل پيشوند و پسوند. از تركيب اين دو جزء واژه ها ساخته مي شوند. مثلأ واژه (پيشرفت) از دوسيدن ( الساق) ريشه (رفتن) به پيشوند (پيش ) ساخته شده است و واژه ( گفتار ) از ريشه گفتن و پسوند ( آر) ساخته شده است." شماره واژه*هايي كه با چند ريشه و پسوند و چند پيشوند مي توان ساخت بسيار زياد است. با 1500 ريشه و 150 پسوند مي شود 225000= 150×*1500 واژه ساخت . با تركيب اين 225000 واژه با 200 پسوند مي شود 45000000= 200× 225000 (چهل و پنج ميليون) واژه ديگر ساخت. در فارسي تركيب هاي فراوان ديگري هم هست كه به اين شماره افزوده مي شود. مانند تركيب اسم با صفت چون ( روش اول ) و پيوند اسم با اسم چون ( خردپيشه ) و فعل با صفت چون و فعل با فعل چون ( گفت و شنود ).
  18. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    محمدبن زکریای رازی رازی یکی از دانشمندان بزرگ ایرانی سده سوم هجری است. نیمه دوم سده سوم (ه- ق) را جورج سارتون در تاریخ علم، هم بدین عنوان "عصر" محمدبن زکریای رازی (251- 313 ه ق) (865-925) نامیده است. عصر رازی دوره اولین جنبش نوزایی فرهنگی اسلامی به شمار می‌رود که در وسیع‌ترین محدوده زمانی خود فاصله میان سده‌های سوم و چهارم را در بر می‌گیرد. این دوره را که اوج "تمدن اسلام" دانسته‌اند، شاهد ظهور یک طبقه متوسط دولت مند و متنفذی بود که با برخورداری از اشتیاق و امکانات کسب دانش و موقع اجتماعی به پرورش و پراکنش فرهنگ کهن مدد رساند. رازی یکی از بزرگترین آزاد اندیشان تمام دنیای اسلام نامید بوده است. وی بزرگترین پزشک دنیای اسلامی و یکی از بزرگترین پزشکان تمام زمانها بوده است. اما چیزی که باعث شد مسلمانان به شدت رازی را تکفیر کنند، دیدگاه های رازی در مورد ادیان بود. رازی هیچ آمیختگی و همگونی ای را در میان فلسفه و دین نمیدید. در دو کتاب روشنگرانه که یکی از آنها بعدا یکی از معروف ترین کتابهای کفر آمیز آزاد اندیشان اروپایی (سه دغلکار 1) را نیز بطور مستقیم تحت تاثر خود قرار داد، تنفر و ضدیت خود از ادیان مبتنی بر وحی را آشکار کرد. در اینجا دو نظریه بنیادی از این اثر را باز خواهیم گفت: همه انسانها برابر هستند، و بطور برابری دارای استعداد استدلال شده اند، و نباید استعداد استدلال خویش را در برابر ایمان کور دست کم بگیرند و از دست بدهند. این استدلال است که انسان را قادر میسازد تا حقایق علمی را مستقیما دریافت دارد. رازی پیامبران را بطور اهانت آمیزی "بزهای ریش بلند" میخواند و میگوید این بزهای ریش بلند هرگز نمیتوانند ادعا کنند که دارای برتری فکری و روحانی خاصی نسبت به بقیه هستند. در ادامه میگوید این بزهای ریش بلند در حالی که مردم را با غرق کردن خود در دروغهایی که از خود تراوش میکنند به اطاعت کور کوران از "گفتار ارباب" فرا میخوانند؛ ادعا میکنند که با پیامی از طرف خدا آمده اند.*رازی معجزات پیامبران نیرنگهایی هستند که بر حیله گری استوارند، و یا داستانها و روایاتی که از آنها به یاد مانده است مشتی دروغ است. باطل بودن تمام چیزهایی که پیامبران میگویند ااز این حقیقت آشکار میشود که گفتارهایشان با یکدیگر در تضاد است، پیامبری آنچه پیامبر دیگر منع کرده را در حالی که خود را مخزن و انبار حقایق میداند مجاز میگرداند. انجیل تورات را نقض میکند و قرآن انجیل را.*رازی آداب و رسوم، سنت و تنبلی فکری باعث میشود که انسانها رهبران مذهبیشان را کورکورانه دنبال کنند. ادیان اصلی ترین دلیل جنگهای خونینی بوده اند که نوع انسانها را بلا زده کرده است. ادیان همچنین دشمن ثابت قدم تفکر فلسفی و تحقیقات علمی بوده اند. نوشتارها و کتابهای به اصطلاح مقدس بی ارزش هستند و ضرر آنها برای انسانها تاکنون بیشتر از فایده آنها بوده است، در حالی که نوشتارهای قدمایی همچون افلاطون، ارسطو، اقلیدس و بقراط تابحال خدمات بسیار بیشتری را به انسانیت به سمر رسانده است.*رازی در فلسفه سیاسی، رازی معتقد بود که اشخاص میتوانند در یک جامعه منظم بدون اینکه در وحشت از قوانین مذهبی ای که پیامبران انسانها را به پیروی از آنها مجبور ساخته اند زندگی کند. مسلما چیزهایی که شریعت اسلامی آنها را منع کرده است، همچون نوشیدن شراب نتوانسته است دردسری برای رازی ایجاد کند و همانطور که رفت، رازی معتقد بود که این فلسفه و استدلالات انسانی است که باعث سعادت و پیشرفت انسانها است نه دین و مذهب.*رازی و بالاخره رازی معتقد به پیشرفت فلسفی و علمی بود. معتقد بود که علوم از نسلی به نسل دیگر پیشرفت میکنند. معتقد بود که اشخاص باید با بینش آزاد و بدون تعصب باشند، و مشاهدات تجربی را تنها به این دلیل که با پیشفرض های قبلی آنان همخوانی ندارد رد نکنند. رازی معتقد بود که کارهای علمی و فلسفی او با کارها و نظریات انسانهایی از لحاظ علمی برتر از او، در آینده جایگزین خواهد شد.*رازی از آنچه گذشت آشکار است که رازی پرقدرت ترین انتقادات را در دوران میان سالی تاریخ مدرن، چه در اروپا و چه در جهان اسلام بر علیه دین انجام داده است. آثار کفر آمیز او بطور مشخص و دقیق باقی نمانده است اما همین خبر از شرایطی آزاد در جامعه اسلامی "که در جاهای دیگر در آن دوران وجود نداشته است" میدهد.*رازی نام و نشان رازی رازی پزشک کیمیایی و فیلسوف نامدار که چیز زیادی از زندگانی او دانسته نیست. طبق قول ابوریحان بیرونی در ماه شعبان سال 251ق _ 865م در ری زاده شد. نام نیای رازی یحیی بوده است و بدین نام و نسب "ابوبکرمحمدبن زکریا بن یحیی الرازی" یاد کرده است. در بعضی از منابع، پیشه زرگری اولین کار رازی شمرده شده است. گفته می‌شود که وی در روم شوشه‌های طلا معامله می‌کرد و شناخت کیمیا در نزد وی از همین داستان نتیجه گرفته شده است و بعدها رازی به طب پرداخته است. استادان زکریای رازی مورخان طب و فلسفه در قدیم به تفاریق استادان رازی را سه تن یاد کرده‌اند: ابن ربن طبری: زکریا در طب شاگرد وی بوده است. ابوزیذ بلخی: حکیم زکریای رازی در فلسفه شاگرد وی بوده است. ابوالعباس محمد بن نیشابوری: استاد محمد بن زکریا رازی در حکمت مادی (ماترلیسیم) یا گیتی‌شناسی بوده است. دانش شیمی و رازی رازی، پزشک و طبیعت شناس بزرگ ایرانی را پدر شیمی یاد کرده‌اند، از آن رو که دانش کیمیایی کهن را به علم شیمی نوین دگرگون ساخت. ابن ندیم از قول رازی گفته است: "روا نباشد که دانش فلسفه را درست دانست و مرد دانشمند را فیلسوف شمرد، اگر دانش کیمیا در وی درست نباشد و آن را نداند." مکتب کیمیا رازی مکتب جدیدی در علم کیمیا تأسیس کرده که آن را می‌توان مکتب کیمیای تجربی و علمی نامید. ژولیوس روسکا دانشمند برجسته‌ای که در شناسایی کیمیا (شیمی) رازی به دنیای علم بیشتر سهم و جهد مبذول داشته، رازی را پدر شیمی علمی و بانی مکتب جدیدی در علم دانسته، شایان توجه و اهمیت است که قبلا این لقب را به دانشمند بلند پایه فرانسوی لاوازیه داده بودند. به هر حال آنچه مسلم است تأثیر فرهنگ ایرانی دوران ساسانی در پیشرفت علوم دوران اسلامی و از جمله کیمیاست که در نتیجه موجب پیشرفت علم شیمی امروزه شده است. نظریه اتمی و رازی در فرآیند دانش کیمیا به علم شیمی توسط رازی، نکته‌ای که از نظر محققان و مورخان علم، ثابت گشته، نگرش "ذره یابی" یا اتمسیتی رازی است. کیمیاگران، قائل به تبدیل عناصر به یکدیگر بوده‌اند و این نگرش موافق با نظریه ارسطویی است که عناصر را تغییرپذیر یعنی قابل تبدیل به یکدیگر می‌داند. لیکن از نظر ذره گرایان عناصر غیر قابل تبدیل به یکدیگرند و نظر رازی هم مبتنی بر تبدیل ناپذیری آنهاست و همین علت کلی در روند تحول کیمیایی کهن به شیمی نوین بوده است. به تعبیر تاریخی زکریا، "کیمیا" ارسطویی بوده است و "شیمی" دموکریتی است. به عبارت دیگر، شیمی علمی رازی، مرهون نگرش ذره‌گرایی است، چنانچه همین نظریه را بیرونی در علم "فیزیک" کار است و بسط داد. در اروپا فرضیه اتمی را "دانیل سرت" Daniel Seer در سال 1619 از فلاسفه یونانی گرفت که بعدها "روبرت بویل" آن را در نظریه خود راجع به عنصرها گنجاند. با آنکه نظریه بویل با دیدگاه‌های کیمیاگران قدیم تفاوت آشکار دارد نباید گذشت که از زمان فیلسوفان کهن تا زمان او، تنها رازی قائل به اتمی بودن ماده و بقاء و قدمت آن بوده است و با ان که نظریه رازی با مال بویل و یا نگرش نوین تفاوت دارد، لیکن به نظریات دانشمندان شیمی و فیزیک امروزی نزدیک است. اکتشافات رازی در شیمی رازی توانست مواد شیمیایی چندی از جمله الکل و اسید سولفوریک (زیت الزاج) و جز اینها را کشف کرد. ارتباط رازی با دیگر دانش‌ها رازی در علوم طبیعی و از جمله فیزیک تبحر داشته است. ابوریحان بیرونی و عمر خیام نیشابوری، بررسی‌ها و پژوهش‌های خود را از جمله در چگال‌سنجی زر و سیم مرهون دانش "رازی" هستند. رازی در علوم فیزیولوژی و کالبدشکافی، جانورشناسی، گیاه شناسی، کانی‌شناسی، زمین شناسی، هواشناسی و نورشناسی دست داشته است.
  19. saman_777

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    agha saeid del shoma ham khoshe chon to tehran nistin bebinin in chiza ro aram motadi be zir 14 sal reside!!!!! vaghti miri molavi ke taze khoobeshe baiad movazeb bashi to kharabe nakeshanet behet mavad dast 3 ba sorang shamel hiv bezanan behet tabriz jaie kheyli amnie ghad resho bedoon!!
  20. saman_777

    بزرگ مردان عرصه علم و ادب ایران زمین

    بزرگ علوی بزرگ علوی از دوستان نزديک هدايت و يکی از اعضای گروه معروف به «ربعه» بود. او در يک خانواده تجارت پيشه به دنيا آمد. بعد برای ادامه تحصيل به آلمان رفت و دوره دبيرستان و بخشی از تحصيلات دانشگاهی خود را در آن جا به پايان برد. آنگاه به گروه مارکسيستی معروف به «پينجاه و سه نفر» به رهبری تقی ارانی پيوست. تمامی اعضای اين گروه در اسل ۱۳۱۶ دستگير و زندانی شدند. در سال ۱۳۲۰ بعد از فرار رضا شاه بر اثر اعلام عفو عمومی از زندان آزاد شدند. اين افراد هسته اصلی حزب توده را تشکيل دادند که تا سالهای بعد به فعاليت خود ادامه دادند. بعد از سقوط دولت مصدق در سال ۱۳۳۱ علوی به اروپا رفت و مجدداْ در آلمان به حالت تبعيد فعاليتهای علمی و ادبی خود را ادامه داد. از اين سال تا انقلاب اسلامی آثار او در ايران اجازه انتشار نداشت. در سال ۱۳۵۷ پس از پيروزی انقلاب اسلامی يک چند در ايران زيست و بار ديگر به آلمان بازگشت تا اينکه در سال ۱۳۷۵ در گذشت. علوی در سالهای نخستين فعاليتها ادبی خود رمان مشهور چشمايش (۱۳۳۱) را با الهام از زندگی و کارهای يک نقاش معروف عصر رضاشاه (ظاهراْ کمال الملک) نوشت. علوی در نوشتن اين رمان سبکی بديع استفاده کرد. به اين معنی که قطعات پراکنده يک ماجرا را کنار هم گذاشته و از آن طراحی کلی آفريده است که به حدس و گمان تکيه دارد. اين کتاب از معدود آثاری است که يک زن با تمام عواطف و نوسانهای روانی در مرکز آن قرار گرفته است. زنی که خطرناک و هوس باز که می داند استاد ماکان- نقاش قهرمان کتاب- هرگز به ژرفای روح و روان او پی نبرده است. پيش از انتشار رمان چشمايش علوی با نوشتن چند اثر ديگر قبلاْ به شهرت رسيده بود. سه مجموعه داستان کوتاه او يعنی چمدان (۱۳۱۳)، ورق پاره های زندان (۱۳۲۰)، و نامه ها (۱۳۳۰) هر سه قبل از رمان اصلی نوشته شده بود. بلافاصله که از زندان آزاد شد مجموعه داستانهای زندان نوشته خود را که عموماْ رو کاغذ پاره هايی از نوع پاکت سيگار و کاغذ قند يادداشت کرده بود با عنوان ورق پاره های زندان (۱۳۲۰) منتشر کرد. به علاوه گزارش جالبی از ماجراهای زندان گروه سياسی خود را با عنوان پنجاه و سه نفر (۱۳۲۱) انتشار داد و به عنوان يک نويسنده سياسی و مکتبی از ايدئولوژی خاصی تبعيت می کند و براساس آن هم می نويسد مشخص شد. از علوی يک سفرنامه با عنوان اوزبکها (۱۳۲۶) منتشر شده که گزارش سفر به شوروی و ديدار از اوزبکستان است. دو مجموعه ديگر به نام ميرزا و سالاريها نيز از وی منتشر شده که نسبت کارهای قبلی او ديدگاه و اهميت ويژه ای ندارد. تعدادی از آثار علوی و از جمله چشمايش به زبانی آلمانی ترجمه شده و مورد توجه خوانندگان اروپايی قرار گرفته است. آشنايی وسيع علوی با ادبيات ديگر ملل و اگاهی و تسلط او بر چند زبان اروپايی و به خصوص آلمانی، به وی امکان داده که ترجمه های خوبی از ادبيات ملل به زبان فارسی منتشر کند. باغ آلبالو از چخوف ، دوازده ماه از پريستلی از زبان انگليسی و دوشيزه اورلئان اثر شيللر و حماسه ملی ايران اثر تئودور نولدکه به زبان آلمانی از آن جمله اند. داستانهای کوتاه علوی وی را در مسير نويسندگی به شيوه رمانتيسم اجتماعی تا حد زيادی موفق معرفی می کند. اين توفيق در نوشتن داستان کوتاه «گيله مرد» از بقيه داستانهای او بيشتر است. مضمون اغلب داستانهای علوی از آرمانهای سياسی و حزبی او الهام می گيرد. قهرمانان او بيشتر انسانهای ناکامی هستند که دور از وطن در غربت و آوارگی سر می کنند.
  21. saman_777

    جنگ میان اعراب و ایران

    اگر حمله کنن وحشیانه ترین جنگ تاریخ روی می ده :| icon_cool چون هم ما از اون ها بدمون میا د هم اون ها می گن اگر شیعه بکشی اتیش جهنم بر تو حرام می شه!!!!!!! :|
  22. saman_777

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    موافقم چون هم اکنون حتی اتحادیه ی ناتو کاملا به نفع امریکا ست چون از روسیه می ترسه ناتو رو ایجاد کرده :|
  23. خوب چه سودی به ما می رسه؟ :|