-
تعداد محتوا
792 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
2
تمامی ارسال های Moltke
-
نبرد دکل ها ( ذات الصواری ) بخشی از جنگ های عرب – بیزانسی زمان وقوع : 655 میلادی مکان وقوع : نزدیک ساحل لیکیا در ناحیه فنیقیه ، دریای مدیترانه نتیجه : پیروزی قاطع ناوگان خلافت راشده طرف های درگیر : خلافت راشدون امپراتوری بیزانس فرماندهان و رهبران : مسلمین : عبدالله بن سعد بن ابی سرح بیزانس : امپراتور کونستانس دوم استعداد رزمی : مسلمین : 200 فروند کشتی بیزانس : 500 فروند کشتی تلفات و خسارات : مسلمین : سنگین بیزانس : سنگین نقاشی خیالی از نبرد نبرد دکل ها ( در عربی ، نبرد ذات الصواری ) یا نبرد فونیکس یک نبرد بزرگ دریایی بود که در سال 655 بین عرب های مسلمان به فرماندهی عبدالله بن سعد بن ابی سرح و ناوگان امپراتوری بیزانس به فرماندهی شخص امپراتور کونستانس دوم درگرفت . این نبرد ( نخستین گام بزرگ مسلمانان در دریا ) شمرده می شود . پیش زمینه در دهه 650 میلادی خلافت عرب طی یک سری پیروزی های تعیین کننده کار امپراتوری ساسانی ایران را یک سره کرد و گسترش موفقی به داخل قلمروهای شرقی امپراتوری بیزانس داشت . در سال 645 ، عبدالله بن ابی سرح از طرف برادر رضاعی اش ، خلیفه عثمان بن عفان به فرمانداری مصر منصوب شد و جای حاکم نیمه خودمختار آن ، عمرو بن عاص را گرفت . عثمان به معاویه اجازه داد در سال 649 به جزیره قبرس حمله کند . موفقیت این حمله باعث افزایش فعالیت های دریایی از طرف حاکم جدید مصر شد . عبدالله یک ناوگان نیرومند ایجاد کرد و نشان داد دریاسالار ماهر و توانمندی است . با فرماندهی او ناوگان مسلمانان در تعدادی از نبردهای دریایی از جمله پس زدن حمله ناوگان بیزانسیان به اسکندریه در سال 646 پیروز شد . در سال 655 معاویه و سپاهیان تحت امرش در حال لشکرکشی به منطقه کاپادوکیه بودند و ناوگان مسلمانان نیز به فرماندهی عبدالله بن سعد به سوی ساحل جنوبی آناتولی در حرکت بود . به نظر می رسد امپراتور کونستانس حمله دریایی را خطرناک تر تشخیص داده بود ، به همین سبب خودش در راس ناوگانی بزرگ عازم مقابله با آن شد . مرکز و غرب آناتولی قدیم ، موقعیت کاپادوکیه و لیکیا مشخص است نبرد دو طرف در نزدیکی ساحل کوهستان فونیکس در لیکیا و اطراف بندر فونیکس ( فینیکه امروزی ) . طبق گفته تئوفانس معترف ، مورخ قرن نهمی بیزانسی ، امپراتور شب پیش از نبرد در رویایی دیده بود که در شهر تسالونیک یونان است . یک تعبیر کننده خواب در این باره به امپراتور گفت تعبیر خواب پیروزی دشمنان او در نبرد است . با نزدیک شدن دو ناوگان به هم ، کونستانس فرمان بالا کشیدن پرچم های با نقش صلیب و خواندن سرودهای مذهبی را صادر کرد . عرب ها نیز پرچم هایی با نقش هلال را برافراشتند و با صدای بلند به خواندن آیات قرآن پرداختند . پرچم های هلال و صلیب تا پایان نبرد روی دکل های کشتی ها ماندند و به همین سبب این نبرد به نبرد ( دکل ها ) مشهور شد . نقاشی از ناوگان مسلمین در دوره قرون وسطا عرب ها در نبرد پیروز شدند ، اما تلفات هر دو طرف سنگین بود . کنستانس به زحمت توانست به قسطنطنیه بازگردد . به گفته تئوفانس امپراتور با عوض کردن لباس هایش با یکی از افسرانش توانست از مهلکه بگریزد . سکه با نقش چهره امپراتور کونستانس دوم نتیجه هر چند ناوگان مسلمین پس از نبرد عقب نشینی کرد ، نبرد دکل ها یک نقطه تعیین کننده در تاریخ مدیترانه ، اسلام و امپراتوری بیزانس بود و برتری مسلمانان را در دریا و خشکی نشان داد . طی چهار قرن بعدی دریای مدیترانه صحنه نبردهای متعدد دریایی میان مسلمانان و بیزانسیان بود . با وجود این شکست ، جنگ داخلی بین مسلمانان طی سال های بعد بیزانسیان را در برابر حملات بعدی امنیت نسبی بخشید . کونستانس فرصت کافی برای بازسازی ناوگانش را خصوصا در بخش غربی مدیترانه و بنادری مانند کارتاژ یافت . قلمرو خلافت راشده در زمان خلافت عثمان بن عفان
- 4 پاسخ ها
-
- 37
-
-
عرض کردم بزرگوار ...برتری تعداد همیشه عامل برتر نبوده . در سالامیس فرماندهان ایرانی و متحدانشان با ورود به یک تنگه باریک بزرگترین اشتباه ممکن را مرتکب شدند . البته این تنها شکست دریایی ایران نبود و مدتی بعد و پس از پیروزی در نبرد میکاله ، دریای اژه و شرق مدیترانه تقریبا به کنترل یونانیان درآمد و ضد حمله آنان حتی مصر تحت تسلط هخامنشی را متزلزل کرد. یا مثلا در نبرد آکتیوم میان اکتاویوس که بعدها همان آگوستوس ، اولین امپراتور روم شد و ناوگان مارک آنتونی و کلئوپاترا ، اکتاویوس کشتی های کمتری داشت ولی پیروز شد . در ذات الصواری کونستانس که خیال می کرد مسلمین ضعیف و بی تجربه اند با بی احتیاطی و بدون آرایش مناسب به دل دشمن زد . تلفات مسلمین هم سنگین بود ولی بیزانسیان کاملا منهدم شدند.
-
ضمن تشکر از توجه شما آتش یونانی اولین بار به طور گسترده در نبردهای دریایی سال 672 بیزانس و مسلمین و بعدا طی محاصره قسطنطنیه طی سال های 674 تا 678 در دوره خلافت معاویه استفاده شد . نبرد ذات الصواری در سال 655 و تقریبا 20 سال پیش از این قضایا رخ داد . آتش یونانی سلاح گرانی بود و نمی شد همه کشتی ها را به آن مجهز کرد . ضمن این که فقط در آب و هوا و وضعیت دریایی آرام و در نبردهای نزدیک قابل استفاده بود . مسلمانان هم دریاسالاران کارکشته مصری و فنیقی اهل شام را در کنار خود داشتند و ار تجاربشان بهره می بردند . چندان در برابر بیزانسیان دست بسته نبودند . همیشه شمار کشتی ها تعیین کننده نتیجه نبوده ...چنان چه در سالامیس دیده شد .
-
با هر دلیل و توجیهی ، جنایته و نتایج درازمدتش روی روح و روان مردم بد... ممکنه دولت سریلانکا اصلاحاتی کرده باشه ، ولی شکاف میان دو طرف خیلی عمیقه ( چندین دهه سابقه داره ) ...وقایع سال های بعد نشون می ده که آیا این اصلاحات حقیقی بوده یا نه ...
-
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
مشکل این است که شما قبل از 2011 را نمی بینید ...از 1982 تا 2011 ، آن قدر بشکه باروت سوریه پر بود که انفجارش چنین شود ...این جمله را تحلیل کنید تا بعد ... جناب ادیب ...سلطنت بریتانیا خیلی خیلی دموکراتیک تر است تا (جمهوری دموکراتیک خلق کره )...درک می کنید این رو ؟ -
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
محض خاطر شما ، شاهنشاه انگلیس در همان قرن 17 میلادی اعدام رسمی شد ( چارلز اول ) ، پرنس جان مشهور که اعدام نیمه رسمی شد ( پیمان مگناکارتا ) ... شما فرق نظام سیاسی بریتانیا با عربستان را یاد بگیر تا بعد فقط در مذهب شیعه امامی و نه هیچ مذهب اسلامی دیگر ...شما اصل جهاد نکاح را ثابت کن ، تا بعد ...محارمش که دیگر نشانه اوج حقد و ناآگاهی شماست ... بر اساس تفکرات آن روی سکه شما ، که همان زنده کردن همه احکام اسلامی باشد ، کنیز گرفتن زن غیرمسلمان مردم در حال جنگ حلال است ...به قرآن و سنت مراجعه بفرمایید ...البته مشکل اونام اینه که مثه شما معتقدن احکام دین مثل سنگ سختن ...از ازل تا ابد -
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
اونقدر می دونم که از خاک اصلیش تو 1920 رفتن بیرون و تو ایرلند شمالیم باهاش کنار اومدن ...چون حکومت بریتانیا تو قبضه یک عده محدود نیست ... کاری به ایران و عراق و امریکا و جابلقا و جابلسا نداره ...هر جا اینا باشه شورش هم هست ...برچسب مضحک ( تکفیری ) هم دیگه تو این موارد جواب بده نیست ... شما اول اثبات بفرما چیزی به اسم جهاد نکاح هست ...به دشمنت هم دروغ نبند بزرگوار ...من که خودم عمری با سلفی جماعت سر و کله زدم بهتر می دونم ... شما با خطر صیغه !! مواجه هستید فعلا ... -
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
چه کنیم دیگه ...شده عادت :) -
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
شما در همین کلیشه ( سنی بد ، شیعه خوب ) بمانید ...گور پدر جامعه شناسی و سیاست و ...حکومت کردن خیلی آسان است ...می شود با چند برچسب ( تکفیری ) و وهابی و ...همه اشتباهات را پوشاند ...بعد نتیجه اشتباهات را علم کرد برای توجیه ...مثلا یزید هم می گفت دیدید کار خوبی را کردم حسین را کشتم ...همه چیز خوابید ...شما هم همین کار را بکنید خشت اول چون نهد معمار کج ...تا ثریا می رود دیوار کج ...اگر حکومت عراق حکومت خوبی بود، داعشی هم نبود ...به همین آسانی ...همان طور که اگر حکومت بریتانیا در ایرلند شمالی خوب بود ، ارتش جمهوری خواهی هم نبود ...شما اول این را درک کن تا بعد برسیم به مراحل بعدی .... یحتمل به صرف نهار در محله الزهرا...مثل سعید الصحاف در بغداد روزهای آخر ...همه چیز امن و امان است ...این 4 میلیون آواره هم از فضا رفتند ترکیه و اردن و لبنان ... جوان بیکار و شکنجه شده و محروم از خدمات ، بودن در جبهه مقاومت !! حالیش نیست . آزادی و شغل و کرامت و حکومت مردم سالار می خواهد ... -
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
به مزارع سرسبز لبنان :))...طفره نرو استاد ...خرابی یک کشور رو با این چیزا نمی سازن ...اونم کشوری که قبل خرابی هم سرانه اش تو دنیا 120 ام !!! بوده ... روی هر چه قرمطی و بابی و بهایی است را سفید کردید با این همه تکرار بیهوده بر این روایات ...شک نکنید بزرگان مذهب شیعه به خاطر ملعبه کردن این روایات برای مقاصد سیاسی سر پل صراط یقه تان را می گیرند .... اوضاع حمص دیگر وجود ندارد ...اهالی این محله ها یا کشته شدند یا آواره لبنان و ترکیه و اروپا .... برچسب تکفیری زدن بر هر مخالفی کار اسانی است ...تعداد نفرات هم از دامنه جنگ پیداست ... آن سر به خاطر دفاع از ظالم و طاغی بریده شده نه حرم !!! بیت الله هم خراب شود ( که چند بار شده ) ارزش خون ادمی را ندارد چه رسد به چند حرم که جایگاه ان را ندارند ...هر چند حرم بهانه ای است برای جنایت ...در سال 1991 که حرم حسین بن علی (ع) خراب شد مگر توانسند کاری بکنند برایش ؟! به اعلام ( عزای عمومی ) اکتفا شد ... طفره نرو برادر ...یک سوال را جواب بده : آیا حکومت اسد حکومت خوب و عادلی بوده در طول 4 دهه حکومتش ؟ -
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
هیچی استاد ... منظره این شهرها پس از فتح و پاکسازی !! رو ببینید بهتره ...پولش رو هم با قاچاق حشیش و تجارت در نیجریه و آمریکای لاتین می سازند ...گور پدر 100 هزار غیرنظامی کشته شده در عرض سه سال ..پول اون ها را هم می دهیم !! مشکل جنابعالی این است که نمی خواهید قبول کنید این ( تکفیری ها ) همان بخش اعظم جامعه سوریه و عراقند که حکومت های این کشورها به این راه کشیدندشان ... فقط محض رضای خدا ...آن هم فقط حمص : خالدیه ، کرم الزیتون ، باباعمرو ، دیربعلبه ، حمص قدیم ،... یحتمل پدران و برادارن و مادران و کودکان را هم با کمک متخصصان احضار روح برمی گردانید ... بله که به ما ربطی نداره ...پول که مال ما نیست ، مال مومنین و مجاهدین فی سبیل الله !! است که هر جا صلاح بدانند خرج می کنند ... شما اجازه بده من 50 سال دمار از روزگار شما دربیاورم ، بعد بیا قلب من را هم بخور ، حق می دهم . اگر این مخالفان طی حکومتشان همان بلاها را سر موافقان بشار آوردند ، من به آن ها حق می دهم قلبشان را بخورند ... نه که در بازداشت گاه های نظام سوریه همه در اتاق های 5 ستاره تر و خشک می شوند !! جهاد نکاح هم که دروغی است که در موردش حرف نمی زنم ... راستی حزب الله چرا در جنگ دهه 1980 لبنان به مسیحی های لبنان حمله می کرد ؟!! -
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
جان ؟!!! در مورد سطرهای پایین تر پستتون که هیچ حرفی نمی زنم چون کاملا تهی از شعار و پروپاگاندا !! هستند . اما سطرهای بالا . با عرض معذرت ، می شود بفرمایید سیاست زمین سوخته اعمال شده در شهر القصیر و یبرود و النبک ( نه فقط القصیر ، همه جای سوریه ، این مورد خاص حزب الله است )، خالی کردن کامل آن از ساکنانش ( هیچ کدام از سنی مذهبان این شهر جرات برگشت را ندارند ) ، استفاده از راکت برکان ( رسما توسط خود حزب الله ) ، مشارکت در محاصره حتی غذایی غوطه شرقی و حمص ، شعارهای طایفه ای و ( تکفیری و وهابی ) خواندن همه مخالفان اسد ، کشتارهای گسترده مناطق اطراف زینبیه ( ذیابیه و حسینیه ) و از همه مهم تر حمایت تمام قد از رژیم اسد چطور دل مردم سوریه ( بخش مخالفش ) را به دست می آورد ؟ این یک قطره از دریای سوریه سرقت و غارت خانه ها و ربودن ساکنان ، کشتار مردم در داخل مساجد ، سیاست زمین سوخته در شهر جرف الصخر و خالی کردن آن از سکنه ، استفاده از شعارهای مذهبی متفاوت با مذهب مردم آن مناطق و عکس گرفتن های پی در پی کسی که 8 سال با کشور عراق در جنگ بوده ( خوب و بدش را کاری ندارم ) چه تاثیری روی عرب های سنی عراق دارد ؟!! -
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
با عرض معذرت ، هر آن چه از سال 2003 دیده شده با این سخنان شما در تضاد کامل است ... -
ممنون از توجه دوستان کشتن بچه 12 ساله ، نمود قطره ای از دریای شقاوت هایی است که حکومت سری لانکا بر اقلیت تامیل این کشور روا داشت . بله ...طی جنگ های داخلی سریلانکا چند هزار نفر از تامیل های متهم به همکاری با حکومت هم توسط ببرها کشته شدند در مورد وضعیت سری لانکا : همان طور که اشاره کردم ، تبعیض ها و وضعیت نابسامان حکومتی سری لانکا ، موجب شکل گیری گروه ببرهای تامیل و درگرفتن جنگ 25 ساله داخلی در این کشور شد که 100 هزار کشته بر جا گذاشت . ببرهای تامیل یکی از حرفه ای ترین گروه های ستیزه جوی تاریخ معاصر بودند که توانایی های رزمی و مدیریتی بالایی داشتند . از جمله تشکیل نیروی هوایی ، نیروی دریایی و حملات نظامی موفق . از جمله حملات معروف ببرها حمله به پایگاه هوایی باندارانایکه در شمال کولومبو بود با مشارکت 14 کماندوی از جان گذشته که به انهدام یک بالگرد Mi-17 ، یک بالگرد Mi-24 ، سه جت تمرینی K-8 ، دو جنگنده کفیر ، 1 جنگنده MiG-27 و سه هواپیمای مسافربری ایرباس و آسیب دیدن پنج کفیر ، پنج فروند K-8 ، یک MiG-27 و دو ایرباس دیگر منجر شد . ببرهای تامیل طی دوره جنگ داخلی توسط واحد موسوم به ببرهای سیاه حدود 400 مورد حمله انتحاری انجام دادند (عمدتا زنان ) که دو قربانی مشهور این حملات پرماداسا رییس جمهور سری لانکا و راجیو گاندی نخست وزیر هند بودند . حتی با هواپیماهای ملخی زلین Z43 حملات انتحاری صورت گرفت . ببرها گروه ملی گرا و چپ گرایی بودند که با بسیاری از گروه های ستیزه جوی دیگر مثل PLO ، جبهه آزادیبخش مورو در فیلیپین ، گروه ابوسیاف ، PKK و جیش المجاهدین پاکستان رابطه داشتند . در سال 2009 شکست نظامی متعارف این گروه به سرانجام رسید اما با تداوم وضعیت کنونی ، سری لانکا هنوزآتش زیر خاکستر است . بقایای حمله به فرودگاه باندارانایکه
- 8 پاسخ ها
-
- 19
-
-
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
هیچی ...این مدل برتری هوایی و رهگیری تورنادوست . سعودی ها هم لابد فکر کردن ما که تایفون و F-15SA داریم دیگه چه احتیاجی هست به نگه داشتن اینا...اوراقشون می کنیم تا از خرج نگه داریشون خلاص شیم . -
من در این جا روی بعد اخلاقی مساله و این که حق چه کسی چه چیزی است حرف نمی زنم . یک میلیشیا یک نیروی غیرمسئول است ...همان میلیشیای سنی آیا اکنون می تواند بر کردها و شیعه های عراق حکومت کند ؟ خیر ...حمله انتحاری در مناطق با جمعیت کاملا سنی یا ترکیبی از این دو بوده. در مورد حجم کشتارها و این که کدام طرف قربانی اصلی بحران پس از 2003 بوده نقشه می گذارم که تا حد زیادی گویای امر است مرگ و میر به ازای هر 100 هزار نفر در عراق 2012...تازه این سال خیلی پرتلفاتی نیست حملات انتحاری با به کارگیری سیاست های درست در سال های 2008 تا 2011 به کمترین میزان خود رسید . اشتباه بزرگ در ابتدای کار انحلال ارتش عراق بود که هزاران فرد بیکار و مستعد خشونت با توان نظامی بالا را به کوچه و خیابان های عراق فرستاد و همین ها مایه دردسرهای سال های 2003 تا 2006 شدند . البته شما شاید خبر نداشته باشید که ترکیب جمعیتی بغداد پس از 2003 به چه شکل درآمد و یکی از انگیزه های این حملات انتحاری همین بود . کشوری که سال ها دیکتاتوری بوده ، باید در بدو امر یک سری هزینه ها را برای خروج از این وضع بپذیرد ... بریتانیا کشته شدن 1000 نفر از ارتش و پلیسش را به علاوه 10 هزار مورد بمب گذاری ارتش جمهوریخواه ایرلند پذیرفت اما صبر از کف نداد تا این که با پیروی از روش مذکور ایرلند شمالی باثبات شد و چریک ها وارد روند سیاسی شدند .
-
نگرفتی مساله رو ... اسرائیل ده سال است که دیگر به غزه حکومت نمی کند و نمی خواهد حکومت کند . همین اسرائیل وقتی در اواخر دهه 1980 تا 2004 با موج حملات انتحاری و ناامنی گسترده ناشی از ستیزه جویی غزه ای ها مواجه شد ، دید که هزینه و تلفات حکومت بر غزه بر نفعش می چربد و از آن بیرون رفت و دیگر هم برنخواهد گشت .البته این را هم باید در نظر بگیریم که جامعه اسرائیل در داخل خودش یک جامعه دموکراتیک است و منافع ، امنیت و جان و مال مردمش را فدای منافع گروه های خاص نمی کند . هزینه حملات چند سال یک بار به غزه و کاهش ظرفیت تسلیحاتی اش خیلی کمتر است تا صرف میلیاردها دلار سالانه برای نگه داشتن نیرو و زیر نظر گرفتن جمعیت دو میلیونی نوار غزه و دلهره برای جلوگیری از انفجار در استخر و رستوران و مدرسه و داشنگاه و فروشگاه ... اما دولت عراق می خواهد بر مناطق سنی نشین کشورش حکومت کند . اگر عراق تجزیه شود و حکومت بغداد سودای حکومت بر موصل و الانبار و کرکوک و دیالی را رها کند آن وقت سخن شما صحیح است . اگر نه ، این روش شما که همان خشونت حداکثری و زمین سوخته باشد جواب نداده و نمی دهد . نه ارتش ناپلئون در اسپانیای دهه 1810 ، نه امپراتوری بریتانیا در ایرلند دهه 1920 ، نه شوروی سابق در افغانستان ، نه ایالات متحده در ویتنام و نه آلمان نازی در یوگسلاوی نتوانستند از گسترش ستیزه جویی جلوگیری کنند و حکومت مستحکمی در این مناطق تشکیل دهند . عراق بعثی در سال های 1988و1987 یکی از گسترده ترین عملیات های ضد چریکی تاریخ خاورمیانه را تحت عنوان ( انفال ) در کردستان عراق با به کارگیری گسترده سلاح های شیمیایی اجرا کرد . 180 هزار غیرنظامی کرد کشته شدند ، 4 هزار روستای کردنشین و ده ها شهر از سکنه خالی شد و اهالی آن ها به شهرک های تحت کنترل شدید دولت موسوم به شهرک های پیروزی برده شدند ( این طرح را امپراتوری اسپانیا در دهه 1890 در کوبا و امپراتوری بریتانیا طی جنگ بوئر در دهه اول قرن بیستم در آفریقای جنوبی اجرا کردند )... نتیجه چه شد ...دو سال بعد و در مارس 1991 کردستان عراق سراسر شعله آتش شد و کنترلش برای همیشه از دست صدام خارج ... جامعه عرب اهل سنت عراق خروج از حاکمیت دولت فرقه گرای نوری مالکی ، خشونت میلیشیاهای غیرمسئول ، فساد مالی و اداری گسترده ، محرومیت از ابتدایی ترین خدمات زندگی شهری را بهتر از ماندن زیر تسلط آن تشخیص داد ...فقط هم داعش نبود ، گروه های دیگری مثل ارتش طریقت نقشبندی ، انصارالاسلام و گردان های انقلاب 1920 در ماجرا حضور داشتند ...اما با واکنش دولت عراق که دربرگیرنده حضور میلیشیاهای تندرو فرقه ای ، نیروهای خارجی و به کارگیری سطح بالای خشونت بدون تمایز میان چریک و غیرنظامی بود داعش که توان رزمی و تبلیغاتی بالاتری داشت به نیروی عمده بدل شد و خود را ناجی و محافظ اهل سنت عراق نشان داد. در درگیری با ستیزه جویان ، باید به مردم تحت تاثیر آنان جایگزین بهتر معرفی کرد . دولت مردم سالار و غیرطایفه ای ، سیستم اداری کارامد ، اشتغال ، امنیت جانی و حیثیتی ، حفظ کرامت قومی و مذهبی و عملیات ضد چریک دقیق و حساب شده و پیروز شدن در نبرد برای کنترل ( قلب ها و ذهن ها ) ی مردم تنها راه پیروزی در یک جنگ ضد چریکی مدرن است . کشته شدن روزانه سه سرباز و یک چریک طی ده سال بهتر از کشته شدن 100 چریک و 20 سرباز و 50 غیرنظامی در یکی دو سال است ...روش اول امنیت و سلامت بلندمدت را تضمین می کند ...روش دوم حتی در صورت سرکوب فعالیت نظامی مقیاس بالای چریک ها جمعیت مورد حکومت را به آتش زیرخاکستری تبدیل می کند که هر لحظه آماده شعله ور شدن است . اگر بر همان روش های قدیمی تکیه کنید سرنوشتی جز صدام حسین و نوری مالکی نخواهید داشت ...در سال 2003 مردم جنوب عراق با دسته گل به استقبال تانک های امریکایی رفتند و گفتند ( الف امریکی و لا تکریتی ...هزار امریکایی بله و یک تکریتی نه ...) ، در ژوئن 2014 هم اعراب سنی عراق عمامه ابوبکر البغدادی را به کراوات نوری مالکی ترجیح دادند ... تکلیف مشخص است ...اگر منافع همه مردم عراق مد نظر باشد راه حل پیشنهاد شده مناسب است ...اگر منافع روسای میلیشیاها و دولت های منطقه ای ، ادامه روند جاری انتخاب با رهبران و مردم منطقه است ...
-
این برای گروهی که سعی در توسعه تفکر و ادامه جنگ چریکی و ستیزه جویی دارد خوب است ولی نه برای کسی که می خواهد یک حکومت پایدار و بالنده داشته باشد . سیاست مدار زیرک هیچ وقت بیهوده دشمن تررشی نمی کند و وارد جنگ در چند جبهه نمی شود اشتباه ترین تفکر ممکن در برخورد با یک ستیزه جویی (Insurgency) مدرن ... در برابر جنبشی که سال ها سابقه دارد و از راه های پیچیده تبلیغ و یارگیری استفاده می کند کاملا بی اثر است ...رجوع می کنم به یکی از مهم ترین متون سیاسی تاریخ که بخش اعظم توصیه هایش همواره تازه می مانند : شهریار ، اثر نیکولو ماکیاوللی : ظلم و خون ریزی که خوب و به جا اعمال شود آن است که فقط یک بار برای استحکام موقعیت حکومت اعمال شود و دیگر هیچ گاه تکرار نگردد مگر به طور ملایم و آرام برای خیر و صلاح مردم مورد حکومت . جنایات و ستم گری که برای پیش بردن نیت های شر اعمال می شوند هر چند کوچک باشند رو به فزونی خواهند گذاشت ... ...هنگام تصرف یک مملکت شخص فاتح باید همه صدماتی را که قصد دارد وارد آورد قبلا پیش بینی کند و فقط در یک نوبت ضربتش را وارد آورد ، نه آن طور که هر روز محتاج به ارتکاب جنایت شود . پس از این ضربت باید خیال مردم راحت شود که ضربت دیگری در کار نخواهد بود ...اگر از راه ترس و احتیاط غیر از این رفتار شود باید مدام شمشیر از نیام کشیده باشد و حیات همه رعایا را بی ارزش گرفت ، زیرا چنین مردمی هرگز به شهریار اعتماد نخواهند داشت ...
-
نبرد کیتو کواناواله بخشی از جنگ داخلی آنگولا و جنگ مرزی آفریقای جنوبی زمان وقوع : سپتامبر 1987 تا مارس 1988 مکان وقوع : کیتو کواناواله ، آنگولا نتیجه : پیشروی نیروهای مسلح آزادی بخش آنگولا موسوم به FAPLA ( جناح مسلح جنبش خلقی آزادی بخش آنگولا ، MPLA ) متوقف شد ، برقراری توازن نظامی طرف های درگیر : اتحادیه ملی برای استقلال کامل آنگولا ( یونیتا ، UNITA ) نیروهای دفاعی آفریقای جنوبی جنبش خلقی آزادی بخش آنگولا (MPLA) کوبا ارتش آزادی بخش خلق نامیبیا (PLAN) کنگره ملی آفریقا فرماندهان و رهبران : UNITAو آفریقای جنوبی : سرهنگ دئون فریرا ( ارتش آفریقای جنوبی ) MPLAو متحدان : ژنرال لئوپولدو سینتراس فریاس ( ارتش کوبا ) توان رزمی : UNITA و آفریقای جنوبی : 11 تا 12 هزار نفر به صورت مشترک ، احتمالا 3 تا 4 هزار نفر از آفریقای جنوبی و 8 هزار نفر از UNITA MPLA و متحدان : 11500 نفر به صورت مشترک ، احتمالا 1500 نفر کوبایی و 10 هزار نفر از FAPLA تلفات و خسارات : UNITA و آفریقای جنوبی : آفریقای جنوبی به صورت رسمی 31 نفر ، UNITA حدود 3 هزار نفر MPLA و متحدان : 4785 نفر کشته نبرد کیتو کواناواله در سال های 1988/1987 بخش مهمی از جنگ داخلی آنگولا ( 1975 تا 2002 ) بود . بین روزهای 9 سپتامبر و 7 اکتبر 1987 ، نیروهای مسلح آزادی بخش آنگولا (FAPLA)در تلاش برای نابود کردن چریک های گروه موسوم به اتحادیه ملی برای استقلال کامل آنگولا (UNITA) از راه کیتو کواناواله به سوی جنوب شرقی آنگولا و منطقه ماوینگا پیشروی کردند . نیروهای دفاعی آفریقای جنوبی که هدف اصلی شان حفاظت از UNITA به منظور جلوگیری از حملات چریک های نامیبیایی به مناطق مرزی آفریقای جنوبی بود بار دیگر در حمایت از UNITA وارد درگیری شدند . نبرد کیتوکواناواله که بیش از 6 ماه طول کشید بزرگترین نبردی به شمار می رود که از دوران جنگ جهانی دوم به بعد در خاک آفریقا درگرفته است . پیشروی قوای مشترک FAPLA / کوبایی برای نابودی UNITA دچار تلفات سنگین شده و متوقف شد . توجه FAPLA و کوبایی ها این بار به متوجه غرب شد و آفریقای جنوبی ناچار شد بخش عمده ای از نیروهای مسلحش را به آن سو منتقل کند . مذاکرات سیاسی نیز شروع شد . هر دو طرف مدعی پیروزی در این نبرد بودند . موقعیت کیتو کواناواله در آنگولا پیش زمینه جنگ داخلی آنگولا در دوران منازعه جنگ سرد میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد . هر دو ابرقدرت از طریق جنگ نیابتی سعی داشتند نتیجه جنگ را به سود خود شکل دهند . بین سال های 1961 تا 1974 ، سه گروه مسلح آنگولایی بر ضد پرتغال و برای استقلال آنگولا در حال جنگ بودند : MPLA و جناح مسلحش FAPLA به رهبری آگوستینو نتو که مورد حمایت شوروی بود ، جبهه ملی آزادی بخش آنگولا (FNLA) به رهبری هولدن روبرتو که از طرف موبوتو سه سه سکو ، رهبر زئیر حمایت می شد ، و UNITA به رهبری جوناس ساویمبی ، یک مائوییست سابق که از FNLA جدا شد و بعدها مورد حمایت آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) و آفریقای جنوبی قرار گرفت . جوناس ساویمبی ، رهبر وقت UNITA مشاوران نظامی بلوک شرق در آنگولا ، 1983 پس از ( انقلاب گل میخک ) در پرتغال در آوریل سال 1974 ، دولت جدید انقلابی پرتغال تصمیم گرفت حاکمیت پرتغال بر مستعمرات آفریقایی اش از جمله آنگولا را رها کند . در پیمان آلوور میان پرتغال و سه گروه مسلح آنگولایی استقلال آنگولا به رسمیت شناخته شد . طی مفاد این پیمان یک دولت انتقالی تشکیل گردید ، انتخابات برای پایان سال برنامه ریزی شد و روز 11 نوامبر 1975 روز استقلال آنگولا تعیین شد . مدت کوتاهی پس از تشکیل دولت انتقالی در 31 ژانویه 1975 ، جنگ و درگیری میان گروه های آنگولایی شروع شد و هر یک از آن ها کنترل مناطق نفوذ سنتی خود را تا میانه سال 1975 به دست گرفتند : MPLA پایتخت و مناطق مرکزی آنگولا را در دست داشت ، FNLA در شمال و UNITA در جنوب قدرت غالب بودند . FNLA در دهه 1970 از هم پاشید و منازعه قدرت میان MPLA مورد حمایت شوروی و UNITA ی مورد پشتیبانی ایالات متحده و آفریقای جنوبی شدت گرفت . دولت MPLA و چریک های چپ گرای نامیبیایی از طرف کوبا و شوروی و برخی کشورهای بلوک شرق حمایت می شدند و UNITA نیز تدارکات خود را از غرب و به طور عمده ایالات متحده و آفریقای حنوبی دریافت می کرد . کوبایی ها پس از حمایت از MPLA در دهه 1970 احساس کردند تا زمانی که اوضاع در آنگولا به سود MPLA آرامش یابد لازم است در این کشور حضور نظامی داشته باشند . شوروی و دیگر کشورهای بلوک شرق جناح مسلح MPLA یا همان FAPLA را با ارسال سلاح ، مستشاران نظامی و خدمه فنی متخصص پشتیبانی می کردند . UNITA نیز با حمایت ایالات متحده و آفریقای جنوبی به تهدیدی علیه MPLA بدل شده بود . UNITA نیز کمک های قابل توجهی دریافت می کرد ، از جمله موشک های FIM-92 استینگر که برتری هوایی FAPLAرا به طور جدی به چالش می کشید . نیروهای مسلح آفریقای جنوبی نیز بارها با عبور از مرز و گذشتن از آفریقای جنوب غربی ( نامیبیای امروزی ) به طور مستقیم به UNITA یاری می رساندند . با وجود الغای حاکمیت آفریقای جنوبی بر نامیبیا توسط مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1966 ، آفریقای جنوبی هم چنان بر حاکمیت خود بر این منطقه ادامه داد . سال 1966 آغاز جنگ مسلحانه توسط چریک های نامیبیایی و آفریقای جنوبی بر ضد حاکمیت آپارتایدی آفریقای جنوبی بود . پس از استقلال آنگولا در 1975 چریک های نامیبیایی با کسب حمایت MPLA ضمن استفاده از پایگاه هایی در جنوب آنگولا حملات خود بر ضد نیروهای آفریقای جنوبی را شدت بخشیدند . هدف اصلی آفریقای جنوبی در حمایت از UNITA نیز کنترل مرز جنوبی آنگولا و تضعیف تحرکات چریک های نامیبیایی بود . استراتژی نظامی آفریقای جنوبی بر مداخله پیش دستانه و جنگ ضد انقلابی استوار بود . پس از انجام ( عملیات درختچه ) در آگوست 1981 توسط آفریقای جنوبی ، و تصرف موقت بیش از 50 هزار کیلومتر مربع از استان کونن ، UNITA در ژانویه 1982 کنترل اداری این منطقه را به صورت موثر در دست گرفت . عملیات ( اکتبر دوستانه ) به دلیل عملیات چریکی و ستیزه جویی UNITA ، دولت مرکزی هیچ گاه نتوانست بر سراسر کشور اعمال حاکمیت کند . UNITA کنترل بخش جنوب شرقی آنگولا را در دست داشت . هر گاه حاکمیت UNITA بر این منطقه تهدید می شد ، نیروهای آفریقای جنوبی وارد عمل می شدند . در سال 1987 و به عنوان بخشی از عملیات دولت آنگولا بر ضد UNITA به منظور بازپس گیری منطقه جنوب شرقی کشور ، ارتش آنگولا عملیات ( اکتبر دوستانه ) را برای بیرون راندن UNITA از شهرهای ماوینگا ( یک پایگاه نظامی سابق پرتغالی ) و جامبا در نزدیکی جاده کاپریوی آغاز کرد . همانند عملیات های عمده قبلی ، طرح ریزی عملیات و فرماندهی عالی واحدهای بزرگ به عهده افسران و مستشاران شوروی سابق بود . سرلشکر ریابچنکو فرماندهی کل قوای آنگولایی حاضر در عملیات را بر عهده داشت . نیروهای کوبایی در این عملیات نقش پشتیبانی را بر عهده داشتند . تجهیزات FAPLA در این عملیات شامل 150 دستگاه تانک T-55 و تعدادی بالگرد تهاجمی Mi-24 هیند می شد . افسران شوروی هشدار کوبایی ها را که انجام چنین عملیاتی منجر به دخالت آفریقای جنوبی می شود ، نادیده گرفتند . بنابر تصمیم فرماندهی ، عملیات از کیتو کواناواله آغاز می شد . آفریقای جنوبی که از تمرکز شدید نیروهای دولت آنگولا آگاه شده بود به UNITA هشدار داد . عملیات در مراحل اولیه موفقیت آمیز بود و کنترل بخش هایی از قلمرو UNITA به دست نیروهای دولتی افتاد . دولت آفریقای جنوبی دریافت که UNITA قادر به پایداری در برابر این حمله نیست . در 15 ژوئن مقامات افریقای جنوبی تصمیم به مداخله گرفتند . در 4 اگوست 1987 ارتش آفریقای جنوبی عملیات ( مدول کننده ) را به منظور جلوگیری از پیشروی نیروهای آنگولایی به سوی ماوینگا و شکست UNITA آغاز کرد . گردان 61 ام مکانیزه ارتش آفریقای جنوبی از پایگاه خود در شهر مرزی روندو حرکت کرده و از مرز آنگولا گذشت . اهداف و نتایج نبرد کیتو کواناواله بخشی از طرح دولت آنگولا برای نابودی UNITA ، پیروزی در جنگ داخلی و تسلط بر سراسر کشور بود . هدف استراتژیک دولت آفریقای جنوبی جلوگیری از بهره گیری چریک های نامیبیایی از پایگاه های جنوب آنگولا برای حمله به منطقه جنوب غربی آفریقا ( نامیبیای کنونی ) بود . با دخالت ارتش آفریقای جنوبی حمله دولت آنگولا و متحدان شوروی و کوبایی اش با وارد شدن تلفات سنگین متوقف شد . هدف نیروهای آفریقای جنوبی محقق شد . از این به بعد FAPLA و کوبایی ها بر حفاظت از شهر کیتو کواناواله و دفاع از مرزهای غربی آن متمرکز شدند . دولت آفریقای جنوبی اصرار داشت تلفاتش تا حد ممکن اندک باشد و به همین دلیل برای تصرف شهر تلاشی نکرد . با وجود شکست در تصرف ماوینگا و جامبا ، دولت آنگولا و کوبایی ها ادعا کردند در نبرد پیروز شده اند . نلسون ماندلا طی یک سخنرانی خطاب به مردم کوبا در سفرش به آن کشور در سال 1991 ، نبرد کیتو کواناواله را یک ( گام مهم در مسیر آزادسازی قاره آفریقا و کشور آفریقای جنوبی از شر آپارتاید ) عنوان کرد . دیدگاه ماندلا بر اساس عقب نشینی ارتش آفریقای جنوبی از آنگولا در سال های بعد و استقلال کامل آنگولا استوار بود . هدف استراتژیک UNITA باقی ماندن ، و نه تسلط بر سراسر کشور بود . UNITA هنوز هم در جامعه آنگولا حضور دارد و در انتخابات های برگزار شده شرکت کرده است ، اما تا کنون در پارلمان آنگولا موفق به کسب اکثریت نشده است . نبرد این نبرد که با عنوان ( نبرد رودخانه لومبا ) هم شناخته می شود در نزدیکی شهر کیتو کواناواله در جنوب آنگولا در گرفت . نیروی دفاعی آفریقای جنوبی آن را به چهار مرحله تقسیم کرد : 1- ( عملیات مدول کننده ) : هدف این بخش از عملیات متوقف کردن پیشروی FAPLA به طرف پایگاه های UNITA در ماوینگا و جامبا بود . 2- ( عملیات بشکه ساز ) : هدف از عملیات تحمیل هر چه بیشتر تلفات به نیروهای در حال عقب نشینی FAPLA بود تا احتمال وقوع حملات بعدی کاهش یابد . 3- ( عملیات بسته بند ) : به منظور عقب راندن قوای FAPLA به غرب کیتو کواناواله و ایجاد امنیت برای نیروهای UNITA 4 – ( عملیات جا به جایی ) : به منظور کم کردن احتمال حملات بعدی به UNITA و بازگشت بخش عمده نیروهای آفریقای جنوبی عملیات ( مدول کننده ) در 4 آگوست 1987 ارتش آفریقای جنوبی عملیات مدول کننده را شروع کرد تا پیشروی FAPLA به سمت ماوینگا متوقف شده و از شکست UNITA جلوگیری شود . در همان ماه تیپ های 16 و 21 پیاده سبک و تیپ های 47 زرهی و 59 مکانیزه FAPLA ، که شامل 6 هزار سرباز و 80 دستگاه تانک به همراه توپخانه و ادوات پشتیبانی می شدند از کیتو کواناواله حرکت کردند تا از رودخانه لومبا بگذرند . پایگاه هوایی منونگو که در برگیرنده تعدادی جنگنده MiG-23 می شد وظیفه پشتیبانی هوایی از این نیروها را بر عهده داشت . چهار تیپ دیگر به منظور دفاع از کیتو کواناواله و مناطق اطراف آن در منطقه باقی ماندند . نیروهای UNITA که در عملیات درگیر بودند شامل گردان های 3ام و 5 ام منظم ، 13 ام نیمه منظم و 275 ام نیروی ویژه می شدند . هزار نفر از نیروهای دفاعی آفریقای جنوبی به همراه توپخانه و ادوات زرهی از این نیروها پشتیبانی می کردند . در 28 آگوست نیروهای FAPLA به شعبه های شمالی رودخانه لومبا در نزدیکی ماوینگا رسیدند و با نیروهای آفریقای جنوبی درگیر شدند . طی درگیری های شدیدی که در روزهای مابین 9 سپتامبر تا 7 اکتبر رخ داد UNITA و نیروهای آفریقای جنوبی به هدف اولیه شان که ممانعت از عبور قوای FAPLA از رودخانه بود رسیدند . شوروی مستشاران خود را عقب کشید و FAPLA را بدون فرماندهی عالی رها کرد . نیروهای آنگولایی دچار بی نظمی شده و فرار کردند . FAPLA متحمل تلفات سنگینی شد ، همه چهار تیپ درگیر شده در عملیات حدود 60 تا 70% از توان رزمی خود را از دست دادند . طی نبرد ، 1059 نفر از نیروهای FAPLA کشته و 2118 نفر زخمی شدند ، 61 دستگاه تانک ،83 دستگاه خودرو زرهی و 20 پرتابگر راکت نیز از دست رفت . تلفات نیروهای دفاعی آفریقای جنوبی 17 کشته و 41 زخمی به علاوه 5 دستگاه خودرو زرهی بود . نیروهای آفریقای جنوبی هم چنین موفق شدند تعدادی از یکی از پیشرفته ترین سیستم های پدافند هوایی آن زمان ، SA-8 ساخت شوروی را به غنیمت بگیرند . این اولین باری بود که سیستم SA-8 در دسترس غرب قرار گرفته بود . ارتش آنگولا طی مسیری 190 کیلومتری به سوی کیتو کواناواله عقب نشینی کرد . یکی از SA-8 های غنیمت گرفته شده چستر کروکر ، مشاور ویژه دولت رونالد ریگان در امور آفریقا ، در این باره چنین گفت : ( در یکی از خونین ترین نبردهای دوره جنگ داخلی ، یک نیروی مرکب از 8 هزار جنگجوی UNITA و 4 هزار سرباز آفریقای جنوبی ، نه تنها یک تیپ FAPLA را به طور کامل نابود کرد بلکه یک نیروی 18 هزار نفری آن را در یک حمله سه مرحله ای به شدت تضعیف کرد . خسارات FAPLA حدود 4 هزار نفر کشته و زخمی بود . با عقب نشینی بی نظم FAPLA مقادیر فراوانی از تجهیزات ساخت شوروی نابود شد یا به دست نیروهای آفریقای جنوبی و UNITA افتاد . عملیات نظامی سال 1987 یک شکست تحقیرآمیز برای سلاح های ساخت شوروی و استراتژی های نظامی شوروی بود ... تا نیمه ماه نوامبر ، نیروهای UNITA / آفریقای جنوبی فرودگاه کیتو کواناواله را نابود کرده بودند و هزاران نفر از نیروهای FAPLA را ناچار کرده بودند به داخل مواضع دفاعی شهر پناه ببرند ...) . در 29 سپتامبر نیروهای UNITA و آفریقای جنوبی که اکنون دست بالا را در نبرد داشتند یک ضد حمله را به منظور تحمیل تلفات هر چه شدیدتر به FAPLA و بازداشتن آن از شروع عملیات های جدید در سال بعد شروع کردند . محدودیت هایی که رهبران آفریفای جنوبی بر نیروهای نظامیشان اعمال می کردند سبک تر شد و ارتش افریقای جنوبی برای اولین بار در درگیری ها از تانک استفاده کرد . گردان 4 ام پیاده ارتش آفریقای جنوبی نیز وارد عملیات شد تا استعداد نیروهای شرکت کننده در عملیات از طرف آفریقای جنوبی به 3 هزار نفر برسد ، رقمی که تا آن زمان سابقه نداشت . در این مرحله از عملیات نیروهای آفریقای جنوبی با آتش توپخانه سنگین و پشتیبانی هوایی حمایت می شدند . فرودگاه کیتو کواناواله به صورت گسترده ای بمباران شد و کوبایی ها مجبور شدند هواپیماهایشان را از آن خارج کرده و به منونگو منتقل کنند . تاکتیک های ارتش آفریقای جنوبی تا حد زیادی از تاکتیک های به کار گرفته شده توسط فرمانده آلمانی ، اروین رومل در جنگ جهانی دوم و پیروزی او بر بریتانیایی ها در غزاله تاثیر گرفته بودند . در 9 نوامبر نیروهای آفریقای جنوبی به تیپ 16ام FAPLA حمله کردند . تانک ها ، خودروهای زرهی و قوای پیاده با پشتیبانی هوایی و توپخانه در این درگیری شرکت داشتند . تیپ 16 ام شکست خورد و با بی نظمی و در عرض رودخانه عقب نشینی کرد . نبرد در نیمه روز و پس از ته کشیدن مهمات نیروهای آفریقای جنوبی که در تعقیب قوای FAPLA بودند پایان یافت . 10 تانک آنگولایی منهدم شده و 3 دستگاه نیز به دست نیروهای آفریقای جنوبی افتاد . 75 سرباز آنگولایی کشته شدند و بخش اعظم توپخانه شان نیز منهدم شد یا به دست دشمن افتاد . تلفات ارتش آفریقای جنوبی 7 کشته ، 9 زخمی ، یک خودرو زرهی منهدم شده ، یک خودرو زرهی آسیب دیده و یک تانک آسیب دیده بود . حمله بعدی در 11 نوامبر بار دیگر تیپ 16 ام را هدف قرار داد . نیروهای آنگولایی بار دیگر با گذشتن از رودخانه از نابودی کامل فرار کردند ، اما این بار 14 تانک و 394 سرباز را از دست دادند . تلفات طرف مقابل نیز به 5 کشته و 19 زخمی ، دو خودرو زرهی منهدم شده و یک تانک آسیب دیده رسید . کاپیتان پتروس ون زیل و ستوان ویلرز ووسلو از گردان 32 ام ارتش آفریقای جنوبی به سبب تعمیر یک تانک آسیب دیده زیر آتش دشمن و عبور از یک میدان مین و نجات یک سرباز زخمی در این درگیری مفتخر به دریافت نشان افتخار کشورشان شدند . تیپ 21 ام FAPLA با عبور از رودخانه عقب نشست و مورد تعقیب قرار گرفت . در 17 نوامبر این تیپ دوباره وارد درگیری شد و تلفاتی مشتمل بر 131 کشته ، 9 تانک و 300 دستگاه انواع خودرو دیگر متحمل شد . از ارتش آفریقای جنوبی نیز 4 نفر کشته و 19 نفر زخمی شدند و 4 دستگاه خودرو زرهی از دست رفت . حمله نهایی در 25 نوامبر با برخورد به یک بوته زار انبوه متوقف شد . عملیات مدول کننده به هدف خود که توقف پیشروی FAPLA و تحمیل تلفات سنگین به آن بود دست یافت . خودروی زرهی راتل -90 آفریقای جنوبی ، توپ کالیبر بالای این خودرو به آن توان درگیری با تانک های آنگولایی و کوبایی را می داد عملیات ( بشکه ساز ) با رسیدن ماه نوامبر ، ارتش آفریقای جنوبی بازمانده واحدهای FAPLA را در شرق رودخانه کیتو به دام انداخته بود و در شرف منهدم کردن کامل آنان بود . نیروهای تیپ 59 ام پیاده نظام موتوریزه و تیپ های 21 ام و 25 پیاده نظام سبک FAPLA که روحیه خود را به شدت باخته بودند در مواضعشان در تومپو و شرق رودخانه کیتو به طرز موثری به دام افتاده بودند . توپخانه و نیروی هوایی آفریقای جنوبی پل روی رودخانه و حریم هوایی منطقه را در کنترل و در معرض آتش خود داشتند و چریک های UNITA نیز راه منتهی به منونگو را مین گذاری کرده و در طول آن در کمین نشسته بودند . نیروهای FAPLA که قدرت زرهی و توپخانه چندانی برایشان نمانده بود در معرض انهدام کامل بودند . در 15 نوامبر دولت آنگولا از کوبایی ها درخواست کمک فوری کرد . در دید فیدل کاسترو ، یک پیروزی برای آفریقای جنوبی نه تنها به معنی تصرف کیتو و نابودی بهترین واحدهای ارتش آنگولا ، بلکه پایان استقلال آنگولا نیز می بود . کاسترو بلافاصله 15 هزار نفر از نیروهای نخبه و مقادیر فراوانی تجهیزات به آنگولا اعزام کرد . نخستین گروه از نیروهای کمکی کوبایی شامل 160 تا 200 نفر از تکنیسین ها ، مستشاران ، افسران و نیروهای ویژه در 5 دسامبر با بالگرد به کیتو رسیدند . ژنرال آرنالدو اوخوا ، کهنه سرباز کوبایی درگیری های سال 1976 آنگولا و نبردهای زرهی اتیوپی به مقام فرماندهی کل نیروهای آنگولایی و کوبایی منصوب شد . اوخوا و کاسترو در مورد نحوه اداره جنگ در آنگولا اختلاف داشتند . این اختلافات تاثیر خود را بر درگیری ها گذاشته بود و دخالت های کاسترو در طرح های نظامی برای کوبایی ها هزینه های جانی و مالی فراوانی در بر داشت . با پایان حضور کوبا در آنگولا ، اوخوا دستگیر ، محاکمه و به اتهام خیانت تیرباران شد . ژنرال سینتراس فریاس به فرماندهی نیروهای مستقر در کیتو کواناواله گماشته شد . اولویت کوبایی ها حفظ امنیت این شهر بود ، اما با رسیدن نیروهای کمکی آن ها سعی کردند با گشودن جبهه جدیدی در غرب و لوبانگو محاصره شهر را بشکنند و به حضور 8 ساله نیروهای آفریقای جنوبی در لوبانگو پایان دهند . در 25 نوامبر شورای امنیت سازمان ملل عقب نشینی بی قید و شرط نیروهای ارتش آفریقای جنوبی از آنگولا تا 10 دسامبر را خواستار شد اما تهدید یا تحریمی علیه این کشور اعمال نشد . نیروهای تازه نفس آفریقای جنوبی وارد عملیات شدند ، اما شمار کلی نیروها به 2 هزار سرباز و 24 دستگاه تانک برای ادامه عملیات کاهش یافت . نیروهای تازه وارد ابتدا باید خود را با وضعیت محیطی و آب و هوایی سازگار می کردند . هدف نیروهای آفریقای جنوبی انهدام نیروهای دشمن در شرق رودخانه و عقب راندن آنان به آن سوی رودخانه و تحمیل تلفات به دشمن و دادن حداقل تلفات بود . گذرگاه های عبوری از رودخانه استحکام بندی شده و به UNITA تحویل داده می شد و قوای خودی باید به سرعت آنگولا را ترک کرده و به خاک آفریقای جنوبی برمی گشت . دستور عملیات شامل حمله به شهر کیتو نبود . حملات هوایی و توپخانه ای در 2 ژانویه 1988 آغاز شد و حمله نیروهای پباده UNITA شکست خورد . در 3 ژانویه نیروی هوایی آفریقای جنوبی پل مهم روی رودخانه کیتو را با به کارگیری مهمات هوشمند منهدم کرد . کوبایی ها یک پل چوبی موقت روی رودخانه ساختند و در نزدیکی آن نمادی با عنوان ( یا سرزمین پدری یا مرگ ) ساختند . برجک تانک های از کار افتاده نیز به عنوان توپخانه ثابت روی پایه هایی نصب شد تا از مواضع خودی دفاع شود . نیروهای گردان 32 ام ارتش آفریقای جنوبی و سایر واحدها طی چند هفته با حمله به کاروان های عبوری ، چند صد دستگاه تانک و انواع خودرو دیگر را منهدم کردند . در 13 ژانویه ارتش افریقای جنوبی با حمایت توپخانه و نیروی هوایی به تیپ 21 ام FAPLA حمله کرد . ظرف دو روز نیروهای این تیپ از مواضعشان عقب رانده شدند و 7 تانک منهدم شد و 5 تانک نیز به غنیمت مهاجمان درآمد ، تعدای خودروی زرهی منهدم یا تصرف شد و 150 نفر از نیروهای این تیپ کشته شدند . 4 عضو UNITA کشته و 18 نفر زخمی شدند ، یک سرباز ارتش آفریقای جنوبی نیز زخمی شد و یک خودرو زرهی آسیب دید . اما ارتش آفریقای جنوبی بازهم به دلیل کمبود مهمات و تدارکات نتوانست از این برتری بهره مناسبی بگیرد . مواضع تصرف شده به UNITA تحویل داده شد اما با ضدحمله FAPLA از دست رفت . یک ستون بزرگ کوبایی / FAPLA که از منونگو اعزام شده بود در راه کیتو کواناواله بود ، اما به سبب بارش های فصلی و نیاز به پاکسازی میدان های میدان ایجاد شده توسط UNITA و حفاظت در برابر کمین های احتمالی سرعت اندکی داشت . آن ها برای شرکت در این دور از درگیری ها به موقع به کیتو نرسیدند . میراژهای F-1 آفریقای جنوبی حمله بعدی در 14 فوریه و برای تصرف مواضع تیپ 59 ام FAPLA و مواضع تیپ 21 ام بود که UNITA از دست داده بود . این حمله با ضد حمله تانک های کوبایی مواجه شد . هر دو تیپ مذکور ناچار به عقب نشینی شدند . FAPLA حدود 500 نفر و کوبایی ها 32 نفر از افرادشان را به همراه 15 تانک و 11 دستگاه خودرو زرهی از دست دادند . چهار سرباز آفریقای جنوبی نیز کشته و 11 نفر زخمی شدند و تعدادی خودرو زرهی نیز آسیب دید . نیروهای FAPLA به مثلث رودخانه تومپو عقب نشستند . این منطقه موضع دفاعی مناسبی بود و در پناه میدان های مین قرار داشت . طی یک درگیری در 19 فوریه مواضع FAPLA بار دیگر هدف قرار گرفتند و تیپ 59 ام با عبور از رودخانه عقب نشست . دو خودرو زرهی آفریقای جنوبی نیز در میدان مین گرفتار شده و آسیب دیدند . در روزهای بعد حملات کوبایی ها به مواضع نیروهای آفریقای جنوبی شدت گرفت . حمله بعدی ارتش آفریقای جنوبی برای تصرف سرپل قوای FAPLA نیز به میدان مین برخورد کرد و متوقف شد . در این درگیری ها 172 نیروی FAPLA و 10 سرباز کوبایی کشته شدند و 6 دستگاه تانک منهدم شد . 4 سرباز آفریقای جنوبی نیز کشته و 10 نفر زخمی شدند و چند خودرو زرهی صدمه دید . در هر حال سرپل FAPLA تصرف نشد و هدف راندن نیروهای FAPLA و کوبایی ها به آن سوی رودخانه محقق نشد . عملیات بشکه ساز به همین دلیل پایان یافت . T-55 آنگولایی ها و کوبایی ها ، تعدادی از این تانک ها در درگیری با اولیفانت های Mk-1A آفریقای جنوبی در روز 14 فوریه 1988 شرکت داشتند عملیات( بسته بند) نیروها و تجهیزات جدید ارتش آفریقای جنوبی از جمله تیپ 82 ام زرهی وارد میدان شدند و در 23 مارس تلاش جدیدی برای راندن FAPLA به آن سوی رودخانه شروع شد . بار دیگر دردسر میدان های مین شروع شد . هر چند ارتش آفریقای جنوبی تلفاتی نداشت ، نیروهای UNITA متحمل تلفات سنگینی شدند . آتش توپخانه و حملات هوایی FAPLA و کوبایی ها هم شدت گرفت و عملیات متوقف شد . چند تانک ارتش آفریقای جنوبی در میدان های مین رها شد و به دست کوبایی ها افتاد . این برای کاسترو یک پیروزی تبلیغاتی بود . ارتش آفریقای جنوبی خسته شده بود و فرماندهانش معتقد بودند نابودی قوای نه چندان بزرگ پناه گرفته در شرق رودخانه ارزش تلفات سنگین دادن را ندارد . هدف حفاظت از UNITA برآورده شده بود و عملیات بسته بند پایان یافت . عملیات ( جابه جایی ) یک بخش کوچک از ارتش آفریقای جنوبی برای تحت فشار نگه داشتن FAPLA در ناحیه تومپو نگه داشته شد تا آنگولایی ها و کوبایی ها حس کنند هنوز نیروی عمده ای در منطقه باقی مانده است و از پیشروی بر ضد UNITA منصرف شوند . کیتو کواناواله و فرودگاهش تا ماه ها بعد به وسیله هویتزرهای دوربرد G-5 که بردی بین 30 تا 40 کیلومتر داشت گلوله باران می شدند . این روند تا پایان ماه اگوست و بازگشت کامل نیروهای آفریقای جنوبی به خاک کشورشان ادامه داشت . هویتزر G-5 حجم نیروهای کوبایی مستقر در آنگولا افزایش یافت و به 55 هزار نفر رسید . 40 هزار تن از این نیروها در جنوب آنگولا مستقر بودند . نیروی هوایی سالخورده آفریقای جنوبی که به دلیل تحریم تسلیحاتی بین المللی از سال 1977 از دریافت تجهیزات جدید محروم شده بود در برابر ورود تجهیزات پیشرفته پدافند هوایی و جنگنده های جدید روسی تضعیف شد و دیگر نمی توانست برتری هوایی سال های قبل را فراهم کند ، برتری که برای پیروزی در نبردهای زمینی نقش حیاتی داشت . فرودگاه کیتو تعمیر شد ، اما به سبب آتش توپخانه و هوایی آفریقای جنوبی برای عملیات هواگردهای بال ثابت امن نبود . پدافند SA-3 مستقر در آنگولا که به تهدیدی جدی برای نیروی هوایی آفریقای جنوبی تبدیل شد تسلیحات نیروهای دفاعی آفریقای جنوبی از ترکیبی از تجهیزات بریتانیایی ، فرانسوی ، اسرائیلی ، بومی و غنیمتی ساخت شوروی استفاده می کردند . نیروهای UNITA نیز از تجهیزات آفریقای جنوبی و غنیمتی از قوای دولتی بهره می بردند . ایالات متحده چریک های UNITA را به موشک های پدافند هوایی استینگر مجهز کرده بود . آفریقای جنوبی به وسیله قطعنامه شماره 418 شورای امنیت سازمان ملل مورد تحریم تسلیحاتی قرار گرفته بود و از دریافت تجهیزات مدرن از جمله جنگنده های جدید محروم بود . کوبایی ها و FAPLA با تسلیحات ساخت شوروی مسلح می شدند . تسلیحات مورد استفاده طرف های درگیر : خودورهای زرهی رزمی : FAPLA /کوبا : T-34-85, T-54B, T-55, T-62, PT-76, SU-100 ، توپخانه خودکششی موجود نبود آفریقای جنوبی و UNITA : تانک اولیفانت ( سنتوریون ارتقایافته در آفریقای جنوبی ) ، راتل ، الاند MK-7 نفربر و خودروهای زرهی : FAPLA /کوبا : BTR-40, BTR-152, BTR-50, BTR-60PB, BRDM-2, BMP-1 , MT-LB آفریقای جنوبی و UNITA : بافل ، کاسپیر توپخانه : FAPLA /کوبا : زیس -2 (57 میلی متری ) ، زیس - 3 (76 میلی متری ) ، D-44 (85 میلی متری) ، D-30 (122 میلی متری) ، ML-20 (152 میلی متری) ، M-46 (130 میلی متری) ،پرتابگرهای راکت BM-14 و BM-21 گراد آفریقای جنوبی و UNITA : هویتزر G-5 ، توپ خودکششی G-6 ، پرتابگر راکت 127 میلی متری والکیری ، توپ 25 پوندی QF-25 اوردنانس هواپیماهای رزمی : FAPLA /کوبا : MiG-23ML ،MiG-23BN ، MiG-21bis آفریقای جنوبی و UNITA : داسو میراژ F-1 ، بلک برن بوکانیر ، داسو میراژ 3 ، بمب افکن کانبرا ، ایمپالا هواپیماهای حمل و نقل و باری : FAPLA /کوبا : An-26 ، An-22 ، An-12 ، Il-76 آفریقای جنوبی و UNITA : هرکولس C-130B و C-160 بالگردها : FAPLA /کوبا : Mi-8 ،Mi-17 ، Mi-24/35 آفریقای جنوبی و UNITA : سوپر فرلون ، SA-330 پوما ، وستلند وسپ ، آلوئت 3 ، اوریکس پدافند هوایی : FAPLA /کوبا : 2K12Kub (سام - 6 ) ،9K33 اوزا (سام - 8 ) ، S-125 پچورا (سام – 3 ) ،S-75 دوینا (سام - 2 ) ، ZSU-23-4 شیلکا ، ZU-23 ، استرلا 2 ام ، استرلا 3 ، استرلا 10 (سام - 13 ) ، ایگلا (سام - 18) ، ZPU-4 ، ZPU-2 ، ZGU-1 آفریقای جنوبی و UNITA : کاکتوس ( کروتال فرانسوی ) ، تایگرکت ، بوفورس 40 میلی متری ، توپ های 20 میلی متری متحرکی یستروارک ، FIM-92 استینگر سلاح های پیاده نظام و ضد زره : FAPLA /کوبا : AK-47 ، AKM ،AKMS ، RPK ، RPD ، PK ،PKM ،DShK ،DShkM ،KPV ،KPVT ، 9K11 مالیوتکا ، RPG-7 ، توپ بدون پس زنی B-10 ، توپ بدون پس زنی B-11 آفریقای جنوبی و UNITA : G-3 ،R-1 ،R-4 ، FN MAG ، براونینگ M-2 ، توپ بدون پس زنی M-40 ، RPG-7 ، ENTAC ، موشک های ضد تانک میلان و ZT-3 اینگو موشک های هوا به هوا : FAPLA /کوبا : K-13 ، R-60 آفریقای جنوبی و UNITA : ماترا 530 ، ماترا مجیک R550 نتیجه پیش از و طی نبرد کیتو کواناواله ، مذاکرات پیشنهاد شده توسط ایالات متحده برای حذف نیروهای خارجی از صحنه جنگ در آنگولا در جریان بود . این گفتگوها استقلال نامیبیا را نیز در نظر داشت . با پایان این نبرد مذاکرات از سر گرفته شد . در حین درگیری در اطراف کیتو ، نیروهای کوبایی ، آنگولایی و چریک های نامیبیایی به فرماندهی ژنرال سینتراس فریاس ، جبهه دومی را در غرب و منطقه لوبانگو با مشارکت 40 هزار نیروی کوبایی و 30 هزار سرباز آنگولایی گشودند . جنگنده بمب افکن های MiG-23 در این عملیات شرکت داشتند . درگیری هایی که در نزدیکی کالوکو و در ماه مارس 1988 شروع شد در سه ماه بعدی ادامه داشت . این روند باعث آغاز عملیات های موسوم به ( هیجان / هیلتی ) و ( جا به جایی ) شد و در شهرهای دونگوئنا ، خانگونگو ، تچیپا و چند شهر دیگر عملیات های نظامی به وقوع پیوست . نبردهای جنوب غربی با بمباران سد کالوکو توسط MiG-23 های کوبایی و مرگ 8 سرباز آفریقا جنوبی ، آخرین تلفات این کشور در بحران آنگولا پایان یافت . پیش از این حمله هوایی یک نبرد سنگین زمینی با شرکت سه ستون آنگولایی / کوبایی در کالوکو درگرفته بود و طی آن ارتش آفریقای جنوبی توانست با تحمیل تلفاتی 300 نفره پیش روی دشمن را متوقف کند . MiG-23 های مستقر در آنگولا کوبایی ها مدعی کشتن 20 نیروی دشمن بودند ، اما پیشروی خود را متوقف کردند . در 8 ژوئن 1988 دولت آفریقای جنوبی 140 هزارسرباز ذخیره خود را فراخواند ، اما با ادامه مذاکرات و کاهش تنش ها این فرمان لغو شد . آفریقای جنوبی می دانست ادامه رویارویی با کوبایی ها تنش ها را بیشتر کرده و بر دامنه بحران خواهد افزود . از طرف دیگر کوبایی ها هم از تلفات سنگینی که داده بودند احساس ناخوشایندی داشتند و نگران انتقام گیری آفریقای جنوبی بودند ، که هرگز پیش نیامد . با عقب نشینی ارتش آفریقای جنوبی به نامیبیا در 27 ژوئن خصومت ها کاهش یافت و در 22 آگوست 1988 یک پیمان صلح رسمی امضا شد . پیمان صلح دیگری با وساطت چستر کروکر ، مشاور دولت ایالات متحده در امور آفریقا در 22 دسامبر 1988 در نیویورک امضا شد و به عقب نشینی کامل نیروهای خارجی از آنگولا و استقلال نامیبیا انجامید . منبع : http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Cuito_Cuanavale
- 4 پاسخ ها
-
- 38
-
-
-
صنعت دفاعی آفریقای جنوبی با تکیه بر اقتصاد خصوصی و خلاقیت محور این کشور و تمرکز در حوزه های خاص و پرسود بسیار سرزنده است ، خصوصا در شرکت هایی مثل دنل و آرمسکور می شود این سرزندگی را در برخی سلاح های جدید ساخت این کشور دید : موشک ضد زره ماکاپا با هدایت نیمه فعال لیزری و موج میلی متری بالگرد ضد تانک و پشتیبانی نزدیک رویی والک
-
پیرو سخنان برخی دوستان ( از جمله آقای ahmad 1361 ) که چند بار از من خواستند در مورد راه حل های موجود برای حل مسائل نظامی و امنیتی موجود در سوریه و عراق راهکار ارائه شود ، فعلا چند جمله از نظریه پردازان بزرگ جنگ چریکی مثل مائو زدونگ و بی . اچ . لیدل هارت نقل می کنم که دنیایی از مباحث و تحلیل ها در این جملات نهفته است ، تا بعد : " چریک باید در میان مردم شنا کند ، مانند ماهی در دریا " برای درک جنگ ضدچریکی ، ابتدا باید با ستیزه جویی و جنگ چریکی و تاکتیک های جنگ های انقلابی آشنا بود . ستیزه جویان از معضلات و شکاف های اجتماعی بهره می گیرند و به کار گیرنده جنگ ضد چریکی باید در پر کردن این شکاف ها بکوشد . وقتی این شکاف ها عمیق هستند ، دریایی از نارضایتی ایجاد می شود و محیط مطلوب برای فعالیت چریک ها ایجاد می گردد . ابزارهای موثر چندانی برای مقابله با شورش های دوران مدرن وجود ندارد . تا زمانی که چریک ها از حمایت مردمی برخوردار باشند همه امتیازات خود مانند تحرک بالا ، پنهان کاری و مشروعیت خود در چشم گروه های مبارز و توده مردم را حفظ خواهد کرد . تا وقتی چنین وضعیتی برقرار باشد ، نیروهای منظم نخواهند توانست چریک ها را شکست دهند .
-
بودای خندان بودای خندان ( پوخران – 1 ) موقعیت تقریبی محل نخستین آژمایش اتمی هند در ایالت راجستان و نزدیکی پاکستان اطلاعات : کشور انجام دهنده : هند میدان آزمایش : میدان آزمایش پوخران زمان انجام : ساعت 05 : 8 صبح به وقت هند ، 18 می 1974 تعداد آزمایش ها : 1 نوع آزمایش : زیرزمینی نوع سلاح هسته ای : شکافتی توان سلاح : 8 کیلوتن TNT آزمایش بعدی : پوخران - 2 بودای خندان ( در نامگذاری وزارت خارجه هند : پوخران – 1 ) نام رمز نخستین آزمایش سلاح هسته ای هند بود که در 18 می 1974 انجام گرفت . آزمایش در میدان پوخران متعلق به ارتش هند در استان راجستان و تحت نظر تعدادی از افسران عالی رتبه ارتش صورت گرفت. پوخران – 1 نخستین آزمایش هسته ای بود که توسط کشوری خارج از 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل انجام می شد . وزارت خارجه هند این اقدام را ( یک انفجار هسته ای صلح آمیز ) اعلام کرد ، اما این آزمایش در حقیقت نتیجه یک برنامه پرشتاب ساخت سلاح هسته ای بود . قدرت انفجار در حدود 8 کیلوتن تخمین زده می شود . تاریخچه منشأ آغازین ، 1944 تا دهه 1960 هند برنامه هسته ای خود را در سال 1944 و با تشکیل ( انستیتوی پژوهش های بنیادی تاتا ) توسط هومی بابا ، فیزیک دان مشهور ، آغاز کرد . راجا رامانا ، فیزیک دان ، نقشی اساسی در پژوهش برای دست یابی به فناوری ساخت سلاح هسته ای بازی کرد . راجا رامانا در گسترش و نظارت بر روند پژوهش در باره سلاح های هسته ای فعال بود و در تیمی که نظارت و انجام آزمایش هسته ای را انجام داد نقش مسئول هدایت گر را بر عهده داشت . پس از استقلال هند از امپراتوری بریتانیا ، جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند طرح توسعه برنامه سلاح های هسته ای را که توسط هومی بابا رهبری می شد تایید کرد . سند ( انرژی اتمی ) سال 1948 بر توسعه این انرژی برای اهداف صلح آمیز متمرکز بود . هند در تهیه پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) نقش فعالی داشت اما در پایان تصمیم گرفت به آن نپیوندد . (( ما باید انرژی اتمی را به دور از دید نظامی توسعه دهیم - من فکر می کنم باید آن را به منظور استفاده های صلح آمیز گسترش دهیم ، البته اگر به عنوان یک ملت مجبور شویم از آن استفاده کنیم ، هیچ کس و حتی خود ما مسئولان نخواهیم توانست ملتمان را از آن منع کنیم ... )) (جواهر لعل نهرو ) در سال 1954 ، هومی بابا برنامه را به سمت طراحی و ساخت سلاح های هسته ای هدایت کرد . دو پروژه مهم زیرساختی در دستور کار قرار گرفتند . برنامه اول ساخت سازمان انرژی اتمی ترومبای در بمبئی بود . سپس قرار بود معاونتی دولتی با عنوان ( وزرات انرژی اتمی ) که بابا اولین مسئول آن می شد تاسیس شود . طی سال های 1954 تا 1959 ، برنامه اتمی هند با سرعت چشم گیری پیشرفت کرد . در سال 1958 بیش از یک سوم از بودجه نظامی هند به وزرات انرژی اتمی اختصاص داده می شد . در سال 1954 طی برنامه ( اتم برای صلح ) هند با ایالات متحده و کانادا به تفاهماتی رسید و طی آن این دو کشور توافق کردند برای هندی ها یک راکتور تحقیقاتی در بمبئی بسازند . دست یابی هند به این راکتور نقطه عطفی در برنامه هسته ای اش به شمار می رفت . هر چند هندی ها و امریکایی ها بر روی صلح آمیز بودن کابرد این راکتور توافق کرده بودند ، راکتور بمبئی برای تولید یک سلاح هسته ای پلوتونیومی ایده آل بود . نهرو با دریافتن این موضوع تهیه سوخت از کانادا را رد کرد و فرمان توسعه برنامه بومی چرخه سوخت هسته ای در هند را صادر کرد . هومی بابا در جولای 1958 نهرو شروع ( پروژه ققنوس ) را تایید کرد که هدفش ساخت یک مجتمع بازفرآوری با ظرفیت تولید سالانه 20 تن سوخت هسته ای بود ، ظرفیتی برابر ظرفیت مجتمع هسته ای بمبئی . مجتمع بمبئی با استفاده از فرایند فشرده سازی موسوم به PUREX که توسط کمپانی آمریکایی - بین المللی ویترو طراحی شده بود کار می کرد . ساخت راکتور پلوتونیومی در منطقه ترومبای بمبئی در 27 مارس 1961 آغاز شد و در اواسط سال 1964 به اتمام رسید . برنامه هسته ای هند به رشد خود ادامه داد و در سال 1960 نهرو تصمیم مهمش را در رابطه با تولید سلاح هسته ای گرفت . در همان زمان نهرو با شرکت امریکایی وستینگهاوس الکتریک مذاکراتی برای ساخت اولین نیروگاه هسته ای هند در منطقه تاراپور استان ماهاراشترا صورت داد . کنت نیکولز ، یک مهندس ارتش امریکا ، از مذاکره با نهرو به یاد می آورد که ( نهرو به بابا نگریست و از او در مورد مدت زمان لازم برای ساخت سلاح هسته ای سوالاتی پرسید ) . بابا پاسخ داد حداقل یک سال برای این کار لازم است . در سال 1962 برنامه هنوز در حال توسعه بود ، اما سرعتش کند گشته بود . توجه نهرو به جنگ مرزی با چین که در آن بخشی از قلمرو هند به دست چینی ها افتاده بود جلب شد . نهرو برای کمک گرفتن به اتحاد شوروی روی آورد ، اما شوروی در آن زمان درگیر بحران موشکی کوبا شده بود . پولیت بورو ( شورای مرکزی حزب کمونیست شوروی ) درخواست های نهرو را رد کرد و به پشتیبانی از چین ادامه داد . هندی ها فهمیدند شوروی متحد قابل اتکایی نیست و این امر اراده آنان برای دست یابی به سلاح های هسته ای را تقویت کرد . طراحی سلاح هسته ای در سال 1965 به رهبری هومی بابا شروع شد و پس از مرگ بابا در سال 1966 تحت نظارت راجا رامانا ادامه یافت . توسعه تسلیحاتی ، 1967 تا 1972 بابا اکنون به شدت درگیر مساله ساخت سلاح هسته ای شده بود و چند بار در این مورد در رادیوی ملی هند سخنرانی کرد . در سال 1964 و طی یک سخنرانی رادیویی بابا با خطاب قرار دادن افکار عمومی هند سلاح های هسته ای را ( به طور قابل توجهی ارزان ) اعلام کرد و در این مورد برنامه آزمایش های هسته ای ایالات متحده را مثال زد . بابا در این مورد اعلام کرد که یک بمب 10 کیلوتنی در حدود 350 هزار دلار و یک بمب 2 مگاتنی حدود 600 هزار دلار هزینه در بر خواهد داشت . بر همین مبنا بابا معتقد بود یک زرادخانه متشکل از 50 بمب اتمی کوچک در حدود 21 میلیون دلار و زرادخانه ای با 50 بمب هیدروژنی دو مگاتنی حدود 31.5 میلیون دلار سرمایه لازم دارد . بابا یحتمل نمی دانست که برنامه آزمایش های هسته ای ایالات متحده در بر دارنده مجموعه ای از مجتمع های صنعتی پیچیده با قیمت های ده ها میلیارد دلاری است و تا آن زمان چند ده هزار سلاح هسته ای تولید کرده است . سیستم های لازم برای حمل و پرتاب سلاح های هسته ای خود چندین برابر خود سلاح ها هزینه در بر دارند . با نخست وزیر شدن لعل بهادر شاستری سرعت برنامه اتمی هند کاهش یافت . شاستری در سال 1965 درگیر جنگ دیگری با پاکستان غربی ( پاکستان امروزی ، پاکستان شرقی در آن زمان نامی بود که بر بنگلادش امروز اطلاق می شد ) شد . ویکرام سارابهای فیزیکدان توسط شاستری مسئولیت هدایت برنامه هسته ای را بر عهده گرفت . شاستری به سبب اعتقاداتش که از آموزه های ماهاتما گاندی تاثیر گرفته بود برنامه را بیشتر به سمت کاربردهای غیرنظامی هدایت کرد . در سال 1967 و با رسیدن ایندیرا گاندی به مقام نخست وزیری اهداف و جهت برنامه اتمی هند بار دیگر به سوی کاربردهای نظامی گرایش یافت . هومی سثنا که یک مهندس شیمی بود نقش برجسته ای در تولید پلوتونیوم با درجه خلوص کافی برای کاربرد نظامی بازی کرد و در همان حال رامانا به طراحی و ساخت وسیله ( سلاح ) هسته ای اشتغال داشت . در مرحله اول پروژه ساخت بمب اتمی به دلیل حساسیت ماجرا تنها 75 دانشمند درگیر بودند . اکنون برنامه بیشتر بر روی ساخت سلاح پلوتونیومی و نه اورانیومی متمرکز بود . طی سال های 1968 و 1969 ، پی . کی . لینگار و سه تن از همراهانش طی سفری به اتحاد جماهیر شوروی از مراکز هسته ای تحقیقاتی دوبنا در خاک روسیه دیدار کردند . لینگار تحت تاثیر کارایی راکتورهای سریع پلوتونیومی شوروی قرار گرفت . با بازگشت بینگار به هند پیشنهاد او در توسعه راکتورهای پلوتونیومی توسط رهبران هند و در ژانویه 1969 مورد تایید قرار گرفت . ساخت یک راکتور سری پلوتونیومی تحت عنوان ( پورنیما ) در مارس 1969 آغاز شد . لینگار ، رامانا ، هومی سثنا و سارابهای مسئولیت تکمیل کردن این راکتور را بر عهده گرفتند . حضور سارابهای در این پروژه نشان می دهد ساخت سلاح های هسته ای در ترومبای چه رسمی و چه غیر رسمی شروع شده بود . عملیات محرمانه و آماده سازی ها ، 1972 تا 1974 تناقض در اظهارات و احساسات هند در مورد مساله سلاح های هسته ای تا زمان جنگ هند و پاکستان در سال 1971 ادامه یافت . در دسامبر 1971 ریچارد نیکسون رییس جمهور ایالات متحده یک ناوگروه رزمی به رهبری ناو هواپیمابر یو . اس . اس اینترپرایز (CVN-65) را به خلیج بنگال اعزام کرد تا هندی ها را از ادامه جنگ با پاکستان بازدارد . اتحاد شوروی با اعزام یک فروند زیردریایی مجهز به موشک های هسته ای از ولادی وستوک به منظور تعقیب ناوگروه امریکایی پاسخ داد . پاسخ شوروی اهمیت در اختیار داشتن سلاح های هسته ای و زیردریایی های مجهز به موشک های بالستیک را به ایندیرا گاندی ثابت کرد . با پایان جنگ و جدا شدن بنگلادش از پاکستان ، هند بر پاکستان برتری نظامی و سیاسی یافت . جنگ 1971 قدرت نظامی پاکستان را شدیدا تحلیل برد ، واستعداد ارتش این کشور را به کمتر از نصف رساند . با این شکست محور ( پاکستان – چین ) در چشم هندی ها به یک ببر کاغذی تبدیل شد . در 7 سپتامبر 1972 و در اوج محبوبیت مردمی اش ، ایندیرا گاندی به مرکز پژوهش اتمی بابا (BARK) اجازه رسمی داد یک سلاح هسته ای تولید کرده و آن را برای آزمایش آماده کند . هرچند ارتش هند به طور کامل در آزمایش دخیل نبود ، به فرماندهی عالی ارتش اطلاعات کاملی از روند آزمایش داده شده بود . آماده سازی ها با نظارت کامل مقامات سیاسی هند و با همکاری نظامیان و دانشمندان غیرنظامی انجام گرفت . سلاح هسته ای آزمایشی به صورت رسمی ( وسیله انفجاری هسته ای صلح آمیز ) نامیده می شد ، اما معمولا اسم رمز ( بودای خندان ) در موردش به کار می رفت . آزمایش در روز 18 می 1974 که در هند روز بودا جایانتی ( در هند روز جشنی بود که به مناسبت تولد گاوتاما بودا جشن گرفته می شد ) بود صورت گرفت . منابع تاریخی نشان می دهند رهبران سیاسی هند و در راس آن ها ایندیرا گاندی کنترل شدیدی بر روی همه جنبه های آماده سازی ( بودای خندان ) داشتند . آزمایش با پنهان کاری گسترده ای همراه بود . غیر از ایندیرا گاندی تنها دو مشاور او ، پارمشوار هاکسار و دورگا دهار از تاریخ دقیق آزمایش مطلع شدند . سواران سینگ ، وزیر خارجه هند پس از 48 ساعت از انجام آزمایش مطلع شد . دولت ایندیرا گاندی تنها 75 نفر از دانشمندان هندی را وارد پروژه کرد . از مقامات نظامی هند تنها دو نفر ، ژنرال جی . جی . بوور ، فرمانده کل ارتش هند و نیز مسئول فرماندهی منطقه غربی هند از انجام آزمایش باخبر شدند . سایت پوخران پس از انفجار تیم های توسعه و سایت ها مسئول اصلی پروژه بمب اتمی ، مدیر BARC ، دکتر راجا رامانا بود . در سال های بعدی نقش او برجسته تر نیز شد .رامانا در بخش اعظم عمرش رییس برنامه اتمی هند ماند . طراح و خالق بمب دکتر پی . کی . لینگار بود که در این پروژه نفر دوم به شمار می رفت . متالورژیست اصلی پروژه ، آر . چیدامبارام و ناگاپاتینام سامباسیوا ونکاتسان از لابراتوار پژوهشی پرتابه های نظامی نیز با طراحی و تولید سیستم انفجاری شدید با فشار خارجی بالا به لینگار کمک کردند . مواد انفجاری و سیستم انفجار توسط وامان داتاتریا پاتواردهان از لابراتوار تحقیقاتی مواد با انرژی بالا توسعه یافتند . کل پروژه از طرف هومی سثنا ، مدیرکل کمیسیون انرژی اتمی هند نظارت می شد . چیدامبارام که بعدها نیز در آزمایش های سال 1998 با عنوان ( پوخران - 2 ) نیز درگیر شد طی سال های 1967 و 1968 کار روی معادله حالت پلوتونیوم را آغاز کرده بود . برای حفظ محرمانه بودن پروژه طی سال های 1967 تا 1974 تنها 75 دانشمند و مهندس هندی درگیر عملیات شدند . گفته می شود که ای . پی . جی عبدالکلام ( رییس جمهور هند طی سال های 2002 تا 2007 ) نیز به عنوان نماینده سازمان تحقیق و توسعه دفاعی (DRDO) در سایت آزمایش حضور داشت اما در پروژه ساخت سلاح هسته ای و به طور کلی در برنامه اتمی هند نقشی نداشت . وسیله آزمایش شده از نوع رمبشی ( implosion ، احاطه شدن مواد هسته ای توسط مواد انفجاری شدید که انفجار آن ها باعث برخورد شدید مواد هسته ای و رسیدن آن ها به جرم بحرانی و انفجار هسته ای می شود ) بود و به طرح بمب پلوتونیومی آمریکایی ( مرد چاق ) که در ناگاساکی منفجر شد شباهت زیادی داشت . سیستم رمبشی در لابراتوار تحقیقاتی پرتابه های نظامی (TBRL) تحت نظر DRDO در چندیگر ساخته شد . سیستم انفجاری نیز در لابراتوار پژوهشی مواد با انرژی بالا (HEMRL) در پونا ، ایالت ماهاراشترا ساخته شد . 6 کیلوگرم پلوتونیوم به کار رفته در بمب نیز حاصل کار راکتور کانادایی – آمریکایی سازمان BARK بود . شتاب دهنده نوترونی از نوع پولونیوم – بریلیومی بود و اسم رمز ( گل ) را بر خود داشت . کل بدنه و سیستم بمب اتمی توسط مهندسان هندی در ترومبای ساخته و سر هم بندی شد و سپس به محل آزمایش منتقل گردید . طرح سلاح هسته ای برش عرضی ( نمایی کلی از ویژگی های فنی ) وسیله سرهم بندی شده برش عرضی شش ضلعی داشت و دارای قطری برابر 1.25 متر و وزن 1400 کیلوگرم بود . بمب روی یک قالب شش ضلعی فلزی سوار شده بود و از طریق یک مسیر راه آهن مخفی تحت حفاظت ارتش به سایت آزمایش برده شد . در ساعت 8 و 5 دقیقه روز 18 می 1974 ، نخستین سلاح هسته ای هندی در عمق 107 متری میدان آزمایشی پوخران واقع در صحرای تار ( یا صحرای بزرگ هندوستان ) در ایالت راجستان منفجر شد . مختصات دقیق محل آزمایش چنین است : 27.095 درجه شمالی ، 71.753درجه شرقی بحث در مورد قدرت انفجار میزان قدرت این انفجار هنوز مورد بحث و مجادله است . منابع هندی اطلاعات مبهمی در این رابطه به دست می دهند . مقامات سیاسی هندی به مطبوعات این کشور ارقامی بین 2 تا 20 کیلوتن ارائه داده اند . اعلام رسمی ابتدا 12 کیلوتن بود . منابع پس از انجام عملیات شاکتی ( آزمایش های 1998 ) رقم 13 کیلوتن را تایید می کنند . داده های لرزه نگاری مستقل از کشورهای دیگر و نیز با محاسبه شعاع تحت تاثیر انفجار رقم کوچکتری را مورد تایید قرار می دهند . بیش تر تحلیل گران قدرتی بین 4 تا 6 کیلوتن را در نظر می گیرند و در این رابطه از فرمول های متعارف تبدیل میزان لرزش های زیرزمینی به قدرت انفجار استفاده می کنند . در سال های اخیر هومی سثنا و لینگار که خود در پروزه حضور داشتند ارقام اعلام شده توسط دستگاه های رسمی هند را اغراق آمیز دانسته اند . لینگار قدرت انفجار را 8 تا 10 کیلوتن دانسته و اظهار داشته بمب برای انفجاری 10 کیلوتنی طراحی شده بود و همان طور که پیش بینی می شد در واقعیت قدرتی برابر 8 کیلوتن از خود نمایش داد . هر چند استفاده از قوانین لرزه نگاری منجر به محاسبه نتایجی بین 3.2 تا 21 کیلوتن می شدند ، تحلیلی مبتنی بر آثار انفجار روی نواحی با پوشش سنگی سخت نیز رقمی در حدود 8 کیلوتن را نتیجه می دهد . پیامدها واکنش داخلی ایندیرا گاندی ، نخست وزیر هند پس از عملیات نظامی موفق سال 1971 علیه پاکستان در اوج محبوبیتش بود . این آزمایش محبوبیت گاندی را که با گذشت حدود دو سال و نیم از جنگ کاهش یافته بود بار دیگر بالا برد . حزب کنگره بار دیگر قدرت یافت و در پارلمان هند کرسی های بیشتری کسب کرد . در سال 1975 ، هومی سثنا ، راجا رامانا و باسانتی ناگچاودوری مسئول DRDO همگی نشان پادما ویبوشان را که نشان عالی درجه دوم غیرنظامی هند بود ، دریافت کردند . پنج عضو دیگر پروژه نشان پادما شری را که نشان درجه چهارم عالی افتخاری هند بود را دریافت نمودند . هندی ها در اظهارات بین المللی بر صلح آمیز بودن این آزمایش و نیت خود بر عدم تولید سلاح های هسته ای تاکید داشتند اما ناظران مستقل معتقد بودند این آزمایش بخشی از برنامه پرشتاب هسته ای هند بود . در سال 1997 راجا رامانا در مصاحبه با آژانس خبری ( اعتماد مطبوعاتی هند ) اظهار داشت : ( آرمایش پوخران کاربرد یک بمب بود ، انفجار ، انفجار است ، تفنگ ، تفنگ است ...چه به طرف زمین شلیکش کنید و چه به طرف یک شخص دیگر ... می خواهم به روشنی بگویم این آزمایش به هیچ وجه صلح آمیز نبود ...) واکنش بین المللی در حالی که هند بر صلح آمیز بودن آزمایش تاکید داشت ، مخالفت بین المللی از جوانب مختلفی شروع شد . گروه پشتیبانان هسته ای (NSG) در پاسخ به این آزمایش تاسیس شد . NSG در سال 1992 خواستار شد در هر گونه صدور فناوری هسته ای ، بازرسی کامل سازمان بین المللی انرژی اتمی (IAEA)لحاظ شود که همین امر سبب توقف انتقال هر گونه فناوری هسته ای به هند شد . اما با امضای پیمان همکاری غیرنظامی هسته ای میان ایالات متحده و هند در سال 2008 این محدودیت ها لغو گردید . پاکستان پاکستانی ها صلح آمیز بودن این آزمایش را رد کردند و در پاسخ گفتگوهایی که برای 10 ژوئن همان سال و به منظور عادی سازی روابط دو کشور برنامه ریزی شده بود را لغو کردند . ذوالفقار علی بوتو ، نخست وزیر پاکستان در ژوئن 1974 اعلام کرد هرگز مرعوب ( تهدید هسته ای ) هند نخواهد شد و هژمونی هندی بر شبه قاره را نخواهد پذیرفت . مدیر کمیسیون انرژی اتمی پاکستان ، منیر احمد خان ، اظهار داشت این آزمایش پاکستان را مجبور می کند به سمت ساخت سلاح هسته ای برود . پرویز هودبوی ، فیزیکدان هسته ای برجسته پاکستان ، در سال 2011 اظهار داشت این آزمایش بود که موجب ورود پاکستان به منازعه هسته ای شد . کانادا و ایالات متحده پلوتونیوم مورد استفاده در آزمایش از راکتور ساخت کانادا و با استفاده از آب سنگین تهیه شده از طرف ایالات متحده تامین شده بود . هر دو کشور واکنشی منفی داشتند و این امر را در مذاکرات مربوط به مساعدات اقتصادی و بحث پیرامون پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای نشان دادند . کانادا این آزمایش را نقض تفاهم سال 1971 دو کشور دانست و کمک های خود برای تکمیل دو راکتور آب سنگین در حال ساخت دیگر را قطع کرد . اما آمریکایی ها این آزمایش را نقض هیچ توافقی ندانستند و در ژوئن 1974 یک محموله اورانیوم غنی شده را برای استفاده در راکتور تاراپور تحویل هندی ها دادند . فرانسه فرانسه یک تلگرام تبریک برای هندی ها فرستاد ولی بعدها آن را ملغی کرد . انفجار های هسته ای بعدی با وجود برنامه های فراوان ، هند تا سال 1998 آزمایش دیگری انجام نداد . در سال 1998 و پس از انتخابات عمومی ، عملیات شاکتی ( یا پوخران – 2 ) در همان سایت آزمایشی پوخران انجام گرفت و طی آن سلاح هایی که طی دو دهه گذشته طراحی و ساخته شده بودند مورد آزمایش قرار گرفتند . بمب اتمی شاکتی -1 ، در حال نصب روی محل انجام گیری آزمایش در سال 1998 منبع : http://en.wikipedia.org/wiki/Smiling_Buddha
- 6 پاسخ ها
-
- 48
-
-
بسیار عالی ...البته مشارکت ایمپالا در مراحل اولیه درگیری بود چون با ورود سیستم های پدافندی جدید روسی آسمان آنگولا برای چنین هواگردهایی به شدت ناامن شد .
-
دلیل سیاسی خاص خیر ...سعی شده در منطقه ای به دور از مراکز جمعیتی و با تراکم جمعیت کم انجام شود تا مشکلات زیست محیطی و تبعات زیادی نداشته باشد همه کشورهایی که آزمایش هسته ای داشته اند چنین روندی داشته اند ...آمریکا در صحراهای مثل موجاو و بعدها جزایر اقیانوس آرام ...روس ها در استپ های قزاقستان و جزیره نوایا زملیا ...فرانسه ابتدا در صحرای بزرگ آفریقا ( الجزایر ) و بعدها اقیانوس آرام ...بریتانیا در بیابان های جنوب استرالیا ...هند در صحرای تار ...چین در بیابان تاریم