TANK

آرتمیس نخستین زن دریانورد و فرمانده نیروی دریائی هخامنشیان

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

نبرد سالامیس

نبرد سالامیس نام سومین نبرد، از سری دومین دورهٔ نبرد‌های ایران و یونان است. سری دوم نبرد شامل هفت نبرد بود و از سال ۴۸۰ تا ۴۷۹ پیش از میلاد، بین خشایارشا و دول یونانی رخ داد.



http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/2e/Battle_of_salamis.png/300px-Battle_of_salamis.png

نبرد سالامیس

زمان: سپتامبر سال ۴۸۰ پیش از میلاد
مکان: گذرگاه سالامیس


نبرد سالامیس نام سومین نبرد، از سری دومین دورهٔ نبرد‌های ایران و یونان است. سری دوم نبرد‌ها شامل هفت جنگ نبرد بود و از سال ۴۸۰ تا ۴۷۹ پیش از میلاد، بین خشایارشا و دول یونانی رخ داد.
دانستنی هایی درباره ی خشایارشا

خَشایارشا از پادشاهان هخامنشی است . پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود . داریوش پسران بسیاری داشت که بزرگترین آنها آرتابرزن بود که از دختر گئوبروو ، همسر نخست داریوش بود، ولی داریوش، خشایارشا را که بزرگترین فرزند آتوسا دختر کوروش بود به جانشینی برگزید. خشایارشا در سن سی و شش سالگی به پادشاهی رسید.

خشایارشا در صدد استفاده از اختلافات داخلی یونانیان نبود و نمی‌خواست به این کشور حمله کند. اما اطرافیان وی از جمله مردونیه داماد داریوش شکست نبرد ماراتون را مایه سرشکستگی ایران می‌دانست و خشایارشا را به انتقام فرامیخواند. یونانیان ساکن دربار ایران نیز که از حکومت این کشور ناراضی بودند، از خشایارشا درخواست می‌کردند که به یونان یورش برد. در آنزمان در یونان حکومت‌های مستقلی با نام دولت شهر بر هریک از سرزمین‌های این کشور حکمرانی می‌کرد.
تصمیم حمله به یونان

سرانجام خشایارشا به قصد حمله به یونان به کاپادوکیه واقع در آسیای کوچک رفت و این شهر را مرکز ستاد فرماندهی خود قرار داد. وی سه سال تمام به تجهیز سپاه مشغول شد و در نهایت سپاه بزرگی که بنا به گفته هرودوت در آن، ۴۶ گونه نژاد و قوم مختلف حضور داشتند، بسیج کرد و در بهار ۴۸۰ قبل از میلاد به سوی یونان حرکت کرد. عرب‌ها، هندی‌ها، پارس‌ها، مادها، سکاها، فنیقی‌ها، مصری‌ها و حتی ساکنان جزایر خلیج فارس نیز در این لشکرکشی حضور داشتند. البته لازم بتذکر است که مورخان یونانی در مورد تعداد افراد قشون ایران در این لشکرکشی راه مبالغه نموده‌اند و گاه تا پنج میلیون نفر نیز ذکر کرده‌اند اما بنا بر گفتهٔ مورخان جدید تعداد لشکر خشایار بین هشتاد تا سیصد هزار نفر بوده است[۱] که البته همهٔ آنها سرباز نبوده و بسیاری آشپز و ملوان و … در این ارتش خدمت مینمودند.
نبرد بزرگ ترموپیل و تصرف آتن

نبرد ترموپیل یکی از نبردهای ایران و یونان است که در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در تنگهٔ ترموپیل٬ بین سپاهیان لئونیداس ٬ پادشاه اسپارت و سپاهیان خشایارشا هخامنشی در گرفت. لئونیداس به همراه سپاهش خود را به کشتن دادند تا عقب نشینی قوم را تأمین کنند. پس از تسخیر ترموپیل توسط ایران آتن در معرض تهدید قطعی واقع شد و آتنی‌ها ناچار شدند با زنان و اطفال خویش به جانب جزیرهٔ سالامیس در جنوب آتن راه بیفتند. طولی نکشید که آتن بوسیلهٔ سپاه خشایارشا تسخیر شد و ارگ آن هم به تلافی ماجرای به آتش کشیدن سارد توسط یونانی‌ها، در زمان داریوش بزرگ طعمه حریق شد. [۲]
نبرد دریایی سالامیس

مدارک این جنگ متأسفانه یکطرفه‌است زیرا هر چه ما در بارهٔ این جنگ می‌دانیم مطالبی است که هرودوت تاریخ‌نویس یونانی ذکر کرده‌است و در مدارک شرقی کلمه‌ای وجود ندارد. پس از نبرد ترموپیل و تسخیر آتن توسط خشایارشا در واقع جنگ ایران و یونان خاتمه یافته بود و جنگ دیگری در حقیقت هیچ ضرورتی نداشت چرا که نیروی دریایی ایران در آن هنگام بر دریاها مسلط بود.[۳]

پس از شنیدن خبر تسخیر آتن توسط خشایارشا، یونانیان اقدام به مشورت نمودند یکی از بزرگان آتن به نام تمیستوکلس معتقد بود که در جزیره سالامیس به دفاع بپردازند اما سایر یونانیان می‌گفتند این کاری بیهوده است که برای دفاع گوشه‌ای از کشوری جانبازی کنند که قلبش آتن هم اکنون در دست دشمن است و جهازات باید در دریا برای دفاع از پلوپونس بکوشند. تمیستوکلس که دید نمی‌تواند نظر خود را به دیگران بقبولاند، نامه‌ای به شاه ایران نوشت و خود را از طرفداران ایران نشان داده گفت که چون یونانیان قصد فرار دارند، وقت آن است که سپاه پارس آنان را یکسره نابود کند. خشایارشا پیغام را راست انگاشته، ناوگان مصری تحت فرماندهی ایران جزیره پنسیلوانیا را تسخیر کرد. یونانیان در جزیره سالامیس گیر افتادند و لذا گفتند «یا باید در همین جا مقاومت کنیم یا نابود شویم» و این همان چیزی بود که تمیستوکلس می‌خواست.

آرتمیس ساتراپ زن کاریا به گفتهٔ هرودوت تنها کسی بود که قبل از جنگ با شرکت ایران، در این جنگ مخالفت کرد. قبل از شروع جنگ دریایی سالامیس، خشایارشا از همهٔ امیران محلی و فرماندهان دریایی نظرشان را راجع به جنگ دریایی خواسته بود. پاسخ‌ها تماماً در تأیید جنگ دریایی با نیروی بحریه یونان بود، مگر نظر آرتمیس، او گفت «من که در تمامی نبردهای شاه به لحاظ شجاعت و فداکاری از احدی کمتر نبوده‌ام، عرضم این است که نیروهای خود را بی‌جهت تلف نکنید و از رزم دریایی احتراز جوئید زیرا یونانیان در کار دریا برتری دارند. چه الزامی در این کار است؟» اما فرمان شاه بر آن شد که رأی اکثریت به کار بسته شود و خود شاه شخصاً ناظر جریان جنگ باشد. با شروع جنگ آرتمیس نیز علی‌الرغم مخالفت اولیه، فرماندهی پنج کشتی جنگی را برعهده گرفته و در نبرد شرکت کرد.[۴]

نیروی دریایی ایران برخلاف کشتی‌های یونانی که آرایش صف را اختیار کرده بودند به دلیل تنگی جا بطور ستونی اقدام به حمله کرد و ناگهان زیر آتش نیروهای دشمن قرار گرفت. جنگ تا شب ادامه داشت و در این جنگ بیش از نیمی از کشتی‌های ایران نابود شد و لذا سپاه ایران اقدام به عقب نشینی کرد. یونانیان که ابتدا متوجه پیروزی خود نشده بودند در صبح روز بعد با شگفتی دیدند که از کشتی‌های ایرانی خبری نیست! تمیستوکلس بعد از این پیروزی گفت «حسادت خدایان نخواسته که یک شاه واحد بر آسیا و اروپا حکمرانی کند.»

در همین زمان خشایارشا اخبار بدی از ایران دریافت کرد و لذا اقدام به مشاوره با سرداران خود نمود. نظر مردونیه این بود که خود وی با تعدادی سپاهی برای تسخیر کامل یونان در این سرزمین باقی بمانند و خود خشایارشا به ایران بازگردد.

http://fa.wikipedia.org/wiki/نبرد_سالامیس

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
داشتم می گشتم این را هم پیدا کردم . خواندنش برای من که خوب بود اگرچه نویسنده اش رو زیاد قبول ندارم.

"""""

مدتی پیش شاهد مقاله ای در جهت نقد ایران باستان نوشته ی ویکتور مارتن بودم با این عنوان:اگر پارس یونان را شکست داده بود.مقاله ی مارتن ونظراتی از این دست مرا بر این داشت تا با نوشتن این مقاله پاسخی در خور توجه ومتناسب با نام و نشان ایران به آن نظرات دهم .نکته ی اصلی در تمامی منتقدان ایران باستان چنین است که ایشان می فرماینداگر پارسیان بر یونانیان تسلط کامل می یافتند و در واقع سرزمین های هلنی جزیی از مرزهای شاهنشاهی ایران قرار می گرفت قطعا مسیر تاریخ تغییر کرده ظلم و استبداد بر عقل و آزادی چیرگی می یافت وشکوفایی امروز قطعا بوجود نمی آمد.بر فرض مثال همه مورخان ماراتن و سالامیس را مبدا تاریخ دانسته اند که در آن ((پیروزی روح بر ماده آینده آزادی و جهان را نجات داده است.))ویا در آن هنگام که یونانیان در برابر ایرانیان مقاومت نشان می دادند آن مردان آزاد مرزی را طرح ریزی کردند که از ایشان به ما انتقال یافته است.

با احترام کامل نسبت به فرهنگ یونانی و سهمی که این فرهنگ در پایه های تمدن بشری دارد .قبل از هر چیز به نسبت دموکراسی با تمدن یونان میپردازیم .دموکراسی یونانی در دوران کهن فقط در آتن ودر سطح محدود به اجرا در می آمد والبته بیشتر یک ایده وعقیده بود بر خلاف دموکراسی جدید که مبتنی بر یک دگر دیسی تاریخیست که از قرن 16 بدین سو وبعد از دوران رنسانس وبه صورت گام به گام شکل گرفته است .دموکراسی امروز صرفا نوعی از ساختار سیاسی نیست .بلکه تحول اعصار بشری در درک و شعورو معرفت انسانی می باشد.یعنی تغییر نگاه به انسان به عنوان یک موجود مختار وعاقل که قابلیت تغییر سرنوشت خود را دارد چیزی که تا پیش از رنسانس وجود نداشت.والبته پاره ای از متفکران وفلاسفه اندیشه لیبرالیسم و دموکراسی را نمودی از روح مدارا وسازشگرایانه ی حضرت مسیح می دانند .بررسی روی دیگر تاریخ بدون هیچ حب و بغض به ما نشان می دهد که پیروزی ایرانیان بر یونانیان آسیایی به هیچ وجه ودر هیچ زمان مانع شکفتگی فرهنگ یونانی در سرزمین آسیا و در دامان امپراتوری هخامنشی نشد. پس قطعا اگر ایران بر یونان چیرگی کامل می یافت این دلیل قانع کننده ای بر نابودی تمدن نمی توانست باشد.مورخان نیک می دانند که تاریخ یونان مملو از جنگ و در گیری و خونریزی میان آتنیان و پلوپنزیان می باشد

در واقع یونانیان هیچ گاه روی خوش آرامش را به خود ندیدند روزی آتنیان اسپارتی ها را به خاک سیاه می نشاندند و روزی دیگراسپارتی ها .قطعا یکی از عواید چیرگی ایرانیان بر یونانیان این می بود که طرفین در گیری هیچ گاه تحت سیطره ی امپراتوری نمی توانستند یکدیگر را بدرند زیرا حکومت مرکزی ضامن صلح و ثبات میبود.هر چند یک قرن پس از ماراتن یعنی بهار 386 قبل از میلاد ((هنگامی که تیریباز_فرمانروای ایرانی ایونی_ کسانی را که می خواستند به شرایط صلحی که شاه فرستاده بود گوش دهند دعوت به حضور کرد همه یونانیان دعوت او را پذیرفتند.چون همه گردهم جمع آمدند تیریباز مهر شاهی را به ایشان نشان داد ونامه اورا بر ایشان فرو خواند مندرجات آن نامه چنین بود : شاه چنان می اندیشد که عدالت مقتضی آن است که شهرهای آسیا متعلق به وی باشد ...و اینکه شهرهای دیگر یونان از کوچک و بزرگ مستقل بمانند...هر کدام از دو طرف که این صلح را نپذیرد من با همکاری آنان که آن را پذیریرفته اند در زمین وبر دریا با ناوگان و سیم و زرم با او خواهم جنگید .نمایندگان پس از شنیدن این شرایط هر یک گزارش آن را به کشورهای خود دادند همه سوگند یاد دادند که آن را مجری دارند...

واین در حالی بود که کنترل مرزهای یونان دیگر در اختیار هخامنشیان نبود.قطعا چیرگی کامل بر یونان باعث رشد و شکوفایی بیشتر در فرهنگ یونانی می گردید واگر این نفوذ در قرنهای متمادی ادامه می یافت به دلیل وجود آزادی عقیده و مذهبی که در ذات هخامنشیان بود بخشهای دیگر اروپا که تحت سیطره ی کلیسا ودادگاههای تفتیش عقاید بودند متوجه این روحیه ی مدارا وسازش شده و به سمت ایشان روی می آوردندو قطعا قرون وسطی تا به این حد به طول نمی انجامیدوهزاران هزار انسان بی گناه به صرف ابراز نظر بر خلاف اربابان کلیسا سوزانده ونابود نمی شدند.ویکتور مارتن در جایی از مقاله ی خود می گوید((...نسلی که در حدود 480 زاده شده_زمانی که خشایارشا به یونان حمله کرد_امکان داشت از لحاظ جسمی نابود شود ودر آن صورت سوفوکل اوریپید وسقراط چشم به جهان نمی گشودند یا اینکه در دوران خرد سالی به بین النهرین تبعید می شدند ودر آنجا نمی توانستند محیطی مناسب برای نبوغشان بیابند...باری اگر چیزی آشتی ناپذیر با با نظام سیاسی هخامنشیان باشد همان وطن پرستی وآزادی است )). نابودی فرهنگ وفلاسفه ی یونانی گزافه ای بیش نیست زمانی که می بینیم هرودوت موخ یونانی وپدر تاریخ در سرزمین های آسیایی ایونی که تحت سیطره ی هخامنشیان بوده به دنیا آمده وحتی در زمان لشگر کشی خشایارشا وی 10 ساله بودکسی که مهمترین عامل جهت تخریب وجه ایران در اذهان جهانیان بشمار می آید در دامان امپراتوری بزرگ پرورش یافت ودر عین حال از طرف مورخان یونانی بعد از خود به جهت آنچه که آن را جانب داری از ایران نامیده اند به ایران گرایی متهم گردید! قطعا آقای ویکتور مارتن وهم نوعان ایشان فراموش کرده اند که در سال 529 پس از میلاد دانشگاه آتن بسته شده و فیلسوفان افلاطونی آتن واسکندریه به ایران پناهنده شدند ودر دانشگاه گندی شاپور آزادانه به فعالیت خود پرداختند .براستی جای این پرسش باقیست که اگرایران از بین برنده ی آزادی تمدن و فلسفه می بود چرا اینان ایران را مامن خود پنداشته وبدانجا کوچ نمودند.لازم به ذکر می باشد که افلاطون بنیانگذار نظریه ی فیلسوف_شاه از آن جمله از فلاسفه ی یونان باستان می باشد که نفرت بسیاری از ایران داشت.والبته بعضی از نویسندگان گمانه زده اند که وی از رهروان ایدئولوژی زرتشت بوده است.

به وضوح می توان در تاریخ یونان باستان رگه هایی از تحریف تاریخ را مشاهده نمود پرفسور چارلز هیگ نت استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد می گوید که هرودوت همیشه در میزان خسارات و کشته های ایرانی جنگهای ایران ویونان اغراق کرده است.نمونه ای از این تحریفات در جنگ دریایی سالامیس روی داد جایی که((دیودوروس ادعا می کند که یونانیان تنها 40 کشتی از دست دادند حال آنکه خسارات ناوگان ایران سوای ناوهایی که با کل خدمه به تصرف در آمدند به 200 کشتی می رسید.اگر اختلاف در خسارات تا این حد سنگین بود قطعا یونانیان در می یافتند که ایرانیان به هیچ وجه در موقعیت ادامه ی جنگ نیستند حال آنکه د ر عمل بر این گمان بودند که دشمن بار دیگر دست به حمله خواهد زد.والبته باید به این نکته اشاره نمود که آشیل در توافق با هرودوت آغاز نبرد سالامیس را بعد از طلوع آفتاب می داند و می افزاید تا غروب ادامه یافته است.

و در عین حال کیل هم می پندارد که جنگ 11 ساعت به طول انجامیده است. قطعا اگر جنگی آنطور که دیودوروس بیان کرده تا این حد یکطرفه بوده پس نمی توانست نیمی از یک روز به طول بیانجامد.در واقع می توان گفت که نبرد دریایی سالامیس نسخه ی برگردان نبرد دریایی آرتمیزیون می باشد با این تفاوت که در سالامیس نیروی مهاجم ایران بود .اما از آنجایی که جنگ با شدت تمام از دو طرف دنبال می شد وظاهرا هر دو به یک میزان قوی بودند جنگ به نتیجه ی مشخص نرسیده و ایرانیان عقب نشینی کردند .اما در آرتمیزیون نیروی حمله کننده یونانیان بوده ولی در پایان ایشان بودند که فرار نمودند .((اما مورخین ونویسندگان معاصر نبرد اول _آرتمیزیون_را متعادل ونبرد دوم را _سالامیس_ به سود یونانیان ارزیابی کردند.))

جالب آنکه هرودوت در باب نبردآرتمیزیون معترف است یونانیان وبه خصوص ناوگان آتن که نیمی از کشتی هایش آسیب دیده بود متحمل تلفات وخسارات سنگین شده اما ایشان _آتنی ها_در میان اردوی یونانیان بهتراز همه جنگیدند... جای این پرسش می باشد که چگونه است یگانی دارای بهترین عمل کرد ودر عین حال دارای بیشترین خسارات باشد . البته این ابهام زمانی که مشخص می شود هرودوت کل روایت آرتمیزیون را ازمنابع آتنیان دریافت کرده روشن می گردد.والبته تناقض در گفته های هرودوت زمانی نمود بیشتری می یابد که وی می گوید(( تلفات یونانیان از خدمه وناویان کشتی های منهدم شده ناچیز است چه آنان بر خلاف اکثر ایرانیان شنا بلد بودند وبه سلامت تا سالامیس شنا می کردند.)) براستی اگر اکثر ناویان و کشتی های یونانیان سالم بوده پس چرا خدمه های آنان تا سالامیس شنا می کردند .آیا این اعترافی ناخود آگاه از وجود خسارات وسیع در صفوف یونانیان نمی باشد؟ نمونه ای از این تحریفات قطعه ای است که سیمونیدس شاعر یونانی پس از شکست ترموپیل در وصف مقاومت یونانیان در برابر سه میلیون ایرانی ! سروده است.این در حالیست که طبق آخرین بررسی های انجام شده در باره ی جنگ ایران و یونان به تاریخ 480 قبل از میلاد (( تصویر ارائه شده ی هرودوت از شمار سپاهیان ایران قابل قبول نیست وارقام کاهش یافته ی نویسندگان قرن چهارم نیز کماکان نا پذیرفتنی است .احتمالا نیروهای آسیایی که همراه خشایارشا از هلس پونت گذشته تنها شامل 6 لشگر پیاده 10000 نفری لشگر10000نفری گارد جاویدان به فرماندهی هیدارنه وبین 9 تا 10 هزار سوار بوده است.))

بدیهی است که تنها راه توجیه شکست از جانب یونانیان نمودی از شمارش بیش از حد واقعی ارتش ایران می باشد .والبته حالتی از جعل تاریخ زمانی مشخص می شود که از دیدگاه گروندی از شماره کل 3500 نفر یونانی حاضر در تنگه ی ترموپیل جهت مقابله با ایرانیان 2100 نفر (((برده))) را نیز در بر می گرفت وبه همین بردگان اسپارتی یا همان هلت ها بومی های لاکدامونی بودند که مغلوب اسپارتی ها شده بودند وبه اسارت آنان در آمده بودند .اسپارتی ها همواره می خواستند آنان را در وحشت نگاهدارند تا دست به شورش نزنند وبه همین منظور گروه بزرگی از آنان را _35000 نفر_ راهی جنگ پلاته با ایران نمودند .این در حالی است که هرودوت مدعی بود سپاه یونان همانند ایران از ایالات مختلف بود که شهروندان جمهوری های آزاد! شمرده می شدند ولی سربازان کشورهای تابعه ی ایران به زور شلاق افسران خود راهی میدان جنگ می گردیدند والبته این نظر در تناقض با عقیده ی آشیل در کتاب ((ایرانیان)) است که((سرداران ایران شاهان فرمانگذار شاه بزرگ وفرماندهان یک ارتش بزرگ وبا آنان تیراندازان پیروزمند وسوارانشان با هیئتی هول انگیز که با تصمیم شجاعانه ی دلهای خود در کارزار مایه وحشت می شدند.))با اندکی تعمق می توان دید این بردگان بخت برگشته ی یونانی از دیدگاه آندره زیگفرید همان ((مردان آزاد)) هستند که مرزی را طرح ریزی کردند که امروزه بنای آزادی می باشد ! وگاه از نیش تحریفات در میان اردوی یونانیان استفاده می شد بر فرض مثال آتنی ها مدتی پس از نبرد دریایی سالامیس مدعی شدند که دریاسالار کورینتی آدی مان توس در همان ابتدای نبرد با ایران بادبان کشیده وگریخته است وسایر افراد یگان کورینت هم از وی پیروی کرده اند .اما پلوتارخ مورخ یونانی متذکر می شود که ((از دیدگاه یک خواننده ی آگاه داستان آتنی ها بیشتر مایه بدنامی آنهاست تا کورینتی ها چه آنچنان افترا فاحشی علیه دشمن خود_کورینتی ها_جعل کرده اند که خود از سوی تمام یونانیان متهم به دروغ گویی شده اند .))مدعای آتنی ها در حالی است که ناوهای کورینتی در برابر ناوگان ایران مقاومت سرسختانه ای از خود نشان دادند که منجر به پیروزی یونانیان بر ایران گردید.

مورخان در طول اعصار تاریخ فقط به بازتاب همواره با آب و تاب جنگهای سالامیس پلاته و... پرداخته اند بی آنکه سرنوشت قهرمانان این جنگها را با همان ترتیب بیان کنند.آنان هیچ گاه توضیح ندادند که چرا پائوزانیاس فرمانده ی یونانیان در نبرد زمینی پلاته پس از مدتی متهم به ایران گرایی وخیانت گردیدوبه طرزی فجیع معدوم شد.آنان تشریح نکردند که تمیستوکلس دریاسالارو فرمانده ی ناوگان آتن وموثرترین فرد در مقابله با ایرانیان در نبرد دریایی سالامیس چرا بعدها مخفیانه به ایران فرار کرد.در باب مورد اخیر حکایتها آمده است از آن جمله که پلوتارخ روایت می کند ((پس از رسیدن تمیستوکلس به دربار شوش اردشیر در میان خواب سنگین خود سه بار به شادی فریاد می زند که : تمیستوکلس آتنی در دست من است.))اما لحظاتی بعد روحیه ایرانی ومیهمان دوستی تجلی یافته وشاه اردشیر سعی ننمود در هنگام بیچاره گی وآوارگی تمیستوکلس درصدد گرفتن انتقام فاجعه ی سالامیس از وی نماید وگذر حوادث نشان داد که((تمیستوکلس در دربار شاه اردشیر قدرت وحیثیتی پیدا کرد که یونانی دیگری هرگز چنان حیثیت وقدرتی به دست نیاورد... تاآنجا که می توانست زبان پارسی را آموخت وبا آداب و عادات کشور آشنا شد.))وبه این صورت پس از فرار به ایران (( تمیستوکلس از همه بیمهایی که یونانیان برای او فراهم آورده بودند بیاسود یونانیان که چنان خدمتهای بزرگ به ایشان کرده بود وی را تبعید کردند وکسانی که کارهای وی سبب بدبختی آنان شده بود وی را غرق در نعمت ساختند ودر آسایش زیست....)))

مورخان هیچ گاه اعلام نداشتند که چرا کونون فرمانده ی آتنی لوساندروس اسپارتی آلسیبیادس دست پروده ی پریگلس وشاگرد سوگلی سقراط کتسیاس مولف کتاب پرسیکا هی پیاس آتنی دماراتوس شاه اسپارت وگزنفون تاریخ نگار به ایران گرویدند . مگر ایران چه خصوصیت برتر یا چه جاذبه ای نسبت به یونان دارا بود که شخصیتها ونویسندگانش را جذب خود می کرد ؟ آنان به جهان نگفتند که چرا یونان سایه سنگین انقلاب ایران گرایانه را همیشه حس می کرد مگر نه اینست که حمله ی پیشدستانه ی میلتیادس فرمانده یونانی در نبرد ماراتن ترس از قیام ایران گرایانه در آتن به رهبری شخصیت متنفذ هی پیاس وخاندانش بود.اگر سیستم حکومتی ایران استبدادی ونظام یونان دموکراسی بود چرا تعدادی از دولت- شهرهای یونانی از قبیل تسالی- بئوثی- کورسیری (که به گفته ی هرودوت به امید پیروزی ایرانیان از عضویت در اتحادیه ی میهنی جهت مقابله با ایران خودداری کردند) ویا تبی ها که نیروی 400 نفره خود را تحت فشار به اوردگاه ترموپیل اعزام کردند وبه قول هرودوت در دل نیت دیگری داشتند در زمان حمله ی خشایارشا به یونان متمایل به ایران شدند ؟ قطعا بررسی علتهای این چراها از صلاحیت نگارنده خارج است ولیکن قدر مسلم این است که تاکنون هیچ کوششی از جانب مورخین در این زمینه صورت نگرفته است وفقط بر برتری تمدن یونان بر تمدن ایران تاکید شده بدون آنکه علت العلل گرایشهای ذکر شده به سمت ایران روشن شود. البته شاید عده ای در این میان به این فرضیه استناد کنند که تمایل ایشان به سیم و زر و پول ایرانیان باشد.نویسنده نتنها این عقیده را غیر محتمل می داند بلکه آنرا زیبنده ی تمدن کهن یونانی که داعیه ی پیروزی روح بر(( ماده)) را دارا می باشد نمی بیند که شخصیتها ونویسندگانش سرنوشت خود را به مادیات و پول بسپارنداما نکته ی بسیار مهمی که که درباره ی پایان تمدن ونابودی آزادی بدلیل شکست احتمالی یونان از ایران از دید مورخان مغفول مانده این است که احتمالا ایشان دارای حس بی اعتمادی به قدرت وتمدن یونان می باشند. زیرا تمدنهای بزرگ عظمت خود را در برخورد با حوادث بزرگ به منصه ظهور می کشانند.تمدنی که بواسطه ی هجومی نظامی یا فرهنگی از بین برود قطعا دارای ضعف ساختاری وتئوریکی بوده که نتوانسته از پس طوفانهای پیش رو بر بیاید . برای روشن شدن مطلب توجه خوانندگان را به سرگذشت ایران جلب می نمایم .ایران در طول تاریخ 3 بار مورد هجوم مرگ آور ومصیبت بار قرار گرفت چه اگر کشور دیگری جای ایران می بود نه از تاک نشان می ماند نه از تاکنشان.این 3 یورش عبارتند از :حمله ی مقدونی ها ویونانیان که به اشغال 100 ساله انجامید هجوم اعراب که منجر به اشغال 200 ساله گشت وسومین مورد یورش مغولان می باشد که 300 سال به طول انجامید تا ایران از یوغ ایشان خارج گردد .وجه اشتراک هدف سه یورش فوق نابودی کامل تمدن وفرهنگ ایران بود.اما ایران باقی ماند زیرا دارای چنان قدرت تمدنی بود که هیچ ضربه ی هولناکی نمی توانست آن را نابود سازد. منکر لطمات ناشی از این سه یورش وحشیانه نیستیم اما ایران با حفظ انسجام خود بر مهاجمین تاثیراتی شگرف هم گذاشت.

بر کسی پوشیده نیست که اسکندر مقدونی با اوج نفرتی که ارسطو در دل او نهاده بود به ایران حمله کرد تا به هر صورت فرهنگ هلنی را جایگزین فرهنگ ایرانی سازد ودر این راه از هیچ عملی فروگذاز نبود تا جایی که بناهای عظیم شهر پارسه یا تخت جمشید را سوزاند ونابود کرد .اما پس از مدتی از نابودی هخامنشیان وی متحول وشیفته ی فرهنگ ایرانی می شود زن ایرانی می گیرد لباس ایرانی می پوشد وبه گفته ی منتسکیو (فیلسوف فرانسوی) ایرانی می شود((ودر مقابل کسانی که می خواستند که وی با یونانیان چون آقا و با ایرانیان چون برده معامله کند ایستادگی کرد.)))این رفتار وی برای یونانیان بسیار گران وناصواب بود تا جایی که لوکیانوس فیلسوف یونانی در کتاب (مکالمات مردگان) می گوید:mrgreen:(اما تو ردای مقدونی را ترک گفته وجامه ی آستیندار ایرانیان را پوشیدی و کلاه افراشته ی آنان را بر سر گذارده ای وبرای آنکه مسخره گی را به نهایت برسانی از اخلاق شکست خوردگان تقلید کردی...)) .

(نویسنده هیدارنه رضایی)



منبع :http://www.kouroshparast.com/Site/index.php?option=com_content&view=article&id=374:1389-01-17-09-59-59&catid=49:1388-10-10-22-26-54&Itemid=69

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون از دوستان مقاله جالبي بود .

ولي خودمونيم عجب شيرزني بوده ؟؟!؟!؟! :lol: :mrgreen: :lol: icon_arrowd

آخر ملكه بوده يا نه ؟

چرا فرماندهان با اين كه ميدونستن اون جا يه تنگه باريكه و مجبورن آرايش صف بگيرن بازم حمله كردن ؟ نميشد اول با ناو هاي كوچيكتر حمله كنن بعد كه يوناني ها كمي عقبتر رفتن ناو هاي بزرگ رو وارد جنگ كنن ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در ایران باستان اهمیت بسیاری به مقام زن و مرد داده شده است . زن را بانوی خانه (مون پثنی) می نامیده اند و مرد را (مون بد) یا مدیر خانه
می نامیده اند. در نسخه های دینی ایران باستان زنان شوهردار از اجرای مراسم دینی معاف بودند . زیرا تشکیل خانواده و پرورش یک جامعه نیک کردار که یکی از ارکان آن تربیت مادر است بزرگترین عمل نیک در کارنامه زنان ثبت می شده است.
در زیر نمونه هایی از زنان پر افتخار ایران باستان آماده است :
● یوتاب :
سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است. وی در نبرد با اسکندر گجــستک همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است او در کوهـهای بختیاری راه را بر اسکندر بست .
ولی یک ایرانی راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد. با این حال هم آریوبرزن و هم یوتاب درراه میهن کشته شدند و نامی جاویدان از خود بر جای گذاشتند.
● دریاسالار بانو ارتمیز :
نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان تا به امروز . او به سال ۴۸۰ پیــش از میلاد به مقام دریاسالاری ارتش شاهنشاهی خــشایارشاه رسید و در نبرد ایران و یونان ارتش شاهنشاهی ایران را از مرزهای دریایی هدایت می کرد .
تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی و متانت سرآمد تمامی زنان آن روزگار نامیده اند.
● آتوسا :
ملکه بیش از ۲۸ کشور آسیایی در زمان امپراتوری داریوش بزرگ . هرودت پدر تاریخ از وی به نام شهبانوی داریـــــوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا را چندین بار در لشکر کشی های داریوش یاور فکری و روحی داریوش بزرگ دانسته است.
● آرتادخت :
وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم اشکانی. به گفته کتاب اشکانیان اثر دیاکونوف روسی خاور شناس بزرگ او مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی کوچکترین خطایی مرتکب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید.

● ازرمی دخت :
شاهنشاه زن ایرانی در سال ۶۳۱ میلادی . او دختر خسروپرویز پس از
” گشناسب بنده ” بر چندین کشور آسیایی پادشاهی کرد.
● آذرناهید :
ملکه ملکه های امپراتوری ایران در زمان شاهنشاهی شاپور یکم بنیانگزارسلسله ساسانی. نام این ملکه بزرگ و اقتدارات دولتی او در قلمرو ایــــران درکتیبه های کعبه زرتشت در استان فارس بارها آمده است و او را ستایـش کرده است.
● پرین :
بانوی دانشمند ایرانی . او دختر کی قباد بود که در سال ۹۲۴ قبل از مــیلاد هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک آریایی گردآوری نمود و یکبار کامل آن را نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه ثبت گردیده است.
● فرخ رو :
نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریخ ایران ثبت شده است وی از طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.
● گردافرید :
یکی از پهلوانان سرزمین ایران. تاریخ از او به عنوان دختر کژدهم یاد میــکند با لباسی مردانه با سهراب زورآزمایی کرد . فردوسی بزرگ از او به عـــنوان زنی جنگجو و دلاور سرزمین پاکان یاد میکند.
● آریاتس :
یکی از سرداران مبارز و دلیر هخامنشیان در سالهای پیش از میلاد. مورخین یونانی در چندین جا نامی از وی به میان آورده اند.


●هلاله :
پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی
( ۳۹۱ یشتا ۲۷۴+۱ یشتا ۲ ) در زمان کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست . از او به عنوان هفتمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را ”همای چهر آزاد” نیز گفته اند.

منبعش هم خودمم!!!
:mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به هر حال ما خيلي قبلتر از
مركل صدراعظم المان
هيلاري وزير امور خارجه
و وزير دفاع اسپانيا و رپيس پليس ايالت يا شهري در مكزيك و...
از زنان در پست هاي حساس و مهم استفاده كرده ايم
ولي اين را هم نبايد از قلم انداخت كه در بزرگ نمايي دوران پيش از اسلام
غرض ورزي هايي مفروض هست همانطور كه رهبري در يكي از سخنراني هاي اخير خود به ان اشاره كردند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون به خاطر وقتی که گذاشتید و این مطالب دوزاری را داخل سایت گذاشتید. باید عرض کنم که وقتتون رو تلف کردین. یه سوال از شما دارم، منبع این مطالب چه کتاب معتبری است؟ ارتباط منبع این مطالب (انجمن پژوهشی جنگ جهانی دوم و رایش سوم!!؟ یا کوروش پرست) با این مطالب در چیست؟
لازم نیست زیاد دنبال دلیل و رابطه بگردید. قضیه از این قراره که یک عده نژادپرست و خوش خیال که توانایی های خودشون رو فراموش کردن یا هی میخوان خودشون رو به خواب بزنن این مطالب ... تخیلی رو مینویسن. باید خدمتتون عرض کنم انقدر تواناییهای این مملکت و نسل حاضر بالا هست که که سهمی از این افتخارات به شاهزاده ها و فرمانده های خیالی و ساخته ذهن آدمهای ضعیف النفس نرسه. مرگ بر نژاد پرستی لجن! حالا میخواد آریایی پرستی یا پان ترکیسم،پان عربیسم و ... باشه. چه کسی هست که ندونه این پانهای مختلف از کجا و از سمت چه فرقه هایی بیرون زده! اونایی که میخوان این کشور رو به صدتا تیکه تقسیم کنن و فرهنگها و فرقه های مختلف رو به جون هم بندازن از این مقاله ها مینویسن. [color=red]من خواهشم از مدیر محترم این هست که روی منبع مطالب دقت بیشتری داشته باشند.[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ممنون به خاطر وقتی که گذاشتید و این مطلب را داخل سایت گذاشتید. باید عرض کنم که وقتتون رو تلف کردین. یه سوال از شما دارم، منبع این مطلب چه کتاب معتبری است؟ ارتباط منبع این مطلب (انجمن پژوهشی جنگ جهانی دوم و رایش سوم!!؟ یا کوروش پرست) با این مطلب در چیست؟
لازم نیست زیاد دنبال دلیل و رابطه بگردید. قضیه از این قراره که یک عده نژادپرست و خوش خیال که توانایی های خودشون رو فراموش کردن یا هی میخوان خودشون رو به خواب بزنن این مطالب ... تخیلی رو مینویسن. باید خدمتتون عرض کنم انقدر تواناییهای این مملکت و نسل حاضر بالا هست که که سهمی از این افتخارات به شاهزاده ها و فرمانده های خیالی و ساخته ذهن آدمهای ضعیف النفس نرسه. مرگ بر نژاد پرستی لجن! حالا میخواد پان ترکیسم،پان عربیسم و ... باشه. چه کسی هست که ندونه این پانهای مختلف از کجا و از سمت چه فرقه هایی بیرون زده! اونایی که میخوان این کشور رو به صدتا تیکه تقسیم کنن و فرهنگها و فرقه های مختلف رو به جون هم بندازن از این مقاله ها مینویسن. من خواهشم از مدیر محترم اینه که روی منبع مطالب دقت بیشتری داشته باشن.[/quote]


یا


[quote]ممنون به خاطر وقتی که گذاشتید و این مطالب دوزاری را داخل سایت گذاشتید. باید عرض کنم که وقتتون رو تلف کردین. یه سوال از شما دارم، منبع این مطالب چه کتاب معتبری است؟ ارتباط منبع این مطالب (انجمن پژوهشی جنگ جهانی دوم و رایش سوم!!؟ یا کوروش پرست) با این مطالب در چیست؟
لازم نیست زیاد دنبال دلیل و رابطه بگردید. قضیه از این قراره که یک عده نژادپرست و خوش خیال که توانایی های خودشون رو فراموش کردن یا هی میخوان خودشون رو به خواب بزنن این مطالب ... تخیلی رو مینویسن. باید خدمتتون عرض کنم انقدر تواناییهای این مملکت و نسل حاضر بالا هست که که سهمی از این افتخارات به شاهزاده ها و فرمانده های خیالی و ساخته ذهن آدمهای ضعیف النفس نرسه. مرگ بر نژاد پرستی لجن! حالا میخواد آریایی پرستی یا پان ترکیسم،پان عربیسم و ... باشه. چه کسی هست که ندونه این پانهای مختلف از کجا و از سمت چه فرقه هایی بیرون زده! اونایی که میخوان این کشور رو به صدتا تیکه تقسیم کنن و فرهنگها و فرقه های مختلف رو به جون هم بندازن از این مقاله ها مینویسن. [color=red]من خواهشم از مدیر محترم این هست که روی منبع مطالب دقت بیشتری داشته باشند.[/color][/quote]


با سلام
[quote]داشتم می گشتم این را هم پیدا کردم . خواندنش برای من که خوب بود اگرچه نویسنده اش رو زیاد قبول ندارم.

[/quote]

متاسفانه این روزها تمام افرادی که می خواهند در مورد ریشه های تاریخی ( باز هم تاکید می کنم تاریخی نه افسانه !!) این سرزمین حرف بزنند یا آن را به اوج می برند و یا آن را به حضیض می کشانند . من برای هر دو گروه متاسفم.
گذشته هر ملتی برای آن ملت مهم است ولی متاسفانه به خاطر مشکلات تاریخی و فرهنگی متعددی که گاهی دستهای بیگانگان هم در آن دخیل بوده ما ایرانیان بیشتر گذشته خود را از طرف کسانی که لااقل در دوست بودنشان شک بسیاری بوده ، شنیده ایم . آنهم معمولا به همان گونه ای که آنها می گویند. مورخانی مثل یونانیان باستان که مطمئنیم دوست ما نبوده اند و یا شرق شناسان امروزی غربی که باز هم در دوستی شان شک داریم.
هنوز هم تقریبا هیچ کار جامعی در مورد تاریخ گذشتگان این سرزمین توسط خودمان انجام نمی شود و در نتیجه واکنشهای ما به داستانهای ارائه شده بیگانگان از گذشته مان یا تسلیم محض یا مخالفت محض و صد البته بدون فکر کردن !!!! می باشد.
اگر بعضی ها ناراحت شدند ببخشند ولی من یکی دلم از این بابت خیلی پره .


پی نوشت :
بابت اختصاص بعدی مبلغ دوزاری به مطالب گفته شده ممنونم. چون معلوم شد کاملا بی ارزش نیستند و یه دوزاری می ارزند. icon_eek

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پدر آرتمیس لوگدامیس نام داشت. وی فرماندار شهر هالیکارناس، مرکز کاریا بود و مادرش در جزیرهٔ کرت به دنیا آمده بود.

در مورد ریشهٔ نام این بانو دو نظر وجود دارد. ممکن است نام این بانو از الههٔ یونانی یعنی آرتمیس که در اسطوره‌های یونانی، خدابانوی شکار و ماه و حاصلخیزی بوده، به عاریت گرفته شده باشد و از طرفی دیگر ممکن است ریشهٔ نام این بانو از واژه‌های ایرانی آرتا، آرت، آرته (از اوستایی یا پارسی کهن) که می‌تواند به بزرگ، خوب، پاک واژه‌شناسی شود، گرفته شده باشد. بنابر این واژه‌شناسی «آرتمیس» می‌تواند «بانوی پاک، بزرگ، ...» باشد.[۱]

در دورهٔ هخامنشی این بانو ساتراپی کاریا را برعهده داشته‌است. در آن هنگام کاریا یکی از ساتراپ‌های ایران به شمار می‌رفته‌است. هرودوت که خود نیز از اهالی هالیکارناس بوده، حیرت و شگفتی خود را از شرکت این بانو در جنگهای ضد یونان پنهان نکرده‌است. بنابر گفتهٔ هرودوت هیچ کدام از فرماندهان تابع ایران به اندازهٔ او به خشایارشا رأی صائب ارائه نداده و راهنمایی گرانبها نکرده‌است.[۲]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]متاسفانه این روزها تمام افرادی که می خواهند در مورد ریشه های تاریخی ( باز هم تاکید می کنم تاریخی نه افسانه !!) این سرزمین حرف بزنند یا آن را به اوج می برند و یا آن را به حضیض می کشانند . من برای هر دو گروه متاسفم.[/quote]
بله! بنده هم مطالب و هم کسانی که افسانه های تاریخی رو به جای تاریخ به خورد ملت میدن رو به حضیض ذلت میکشونم چون همین افراد باعث میشوند تا تاریخ این کشور وارونه و کج و غیرمعقول معرفی بشه.

[quote]بابت اختصاص بعدی مبلغ دوزاری به مطالب گفته شده ممنونم. چون معلوم شد کاملا بی ارزش نیستند و یه دوزاری می ارزند.[/quote]

بالاخره این مطلب فسفر سوزونده. icon_eek

درضمن اینهمه نوشتی اما آخرش نگفتی منبع معتبرتون چیه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ممنون به خاطر وقتی که گذاشتید و این مطالب دوزاری را داخل سایت گذاشتید. باید عرض کنم که وقتتون رو تلف کردین. یه سوال از شما دارم، منبع این مطالب چه کتاب معتبری است؟ ارتباط منبع این مطالب (انجمن پژوهشی جنگ جهانی دوم و رایش سوم!!؟ یا کوروش پرست) با این مطالب در چیست؟
لازم نیست زیاد دنبال دلیل و رابطه بگردید. قضیه از این قراره که یک عده نژادپرست و خوش خیال که توانایی های خودشون رو فراموش کردن یا هی میخوان خودشون رو به خواب بزنن این مطالب ... تخیلی رو مینویسن. باید خدمتتون عرض کنم انقدر تواناییهای این مملکت و نسل حاضر بالا هست که که سهمی از این افتخارات به شاهزاده ها و فرمانده های خیالی و ساخته ذهن آدمهای ضعیف النفس نرسه. مرگ بر نژاد پرستی لجن! حالا میخواد آریایی پرستی یا پان ترکیسم،پان عربیسم و ... باشه. چه کسی هست که ندونه این پانهای مختلف از کجا و از سمت چه فرقه هایی بیرون زده! اونایی که میخوان این کشور رو به صدتا تیکه تقسیم کنن و فرهنگها و فرقه های مختلف رو به جون هم بندازن از این مقاله ها مینویسن. [color=red]من خواهشم از مدیر محترم این هست که روی منبع مطالب دقت بیشتری داشته باشند.[/color][/quote]

[color=blue]سلام حسن اقا !

منم از شما ممنونم به خاطر این همه ابراز احساسات ! باید عرض کنم نوشتن و توصیف کردن تاریخ گذشتگان هر چند همراه با مبالغه در راستای بالا بردن حس میهن دوستی و علاقه به وطن باشد نمی شه اسمش نژاد پرستی گذاشت ! کسی هم منکر توانایی های نسل حاضر و غایب این مملکت نیست و همه این مطالب دلالت بر بیدار کردن توانایی های خفته کسانی دارد که گذشتگانشان از بیداران تاریخ بودن . و متوجه نشدم این همه ابراز احساسات برای چی بود ! ار لینک منبع اشفته شدی ؟ منبع هم بنر تبلیغش همین بالا سایته پس نشون از دقت نظر مدیرانه .[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قبلا یه تایپیک در همین رابطه ایجاد شد که توضیحات لازمه رو دادم و البته کامل خیر !

الانم نمیدم و لزومی هم فکر نکنم باشه جز اینکه اصل روایت اشتباهه یعنی ایشون نه اولین زن دریانورد ما بودن و نه پارسی که در واقع ایشون هالیکارناسی هستند و از ملکه های بسیار شهیر تاریخ باستان که با لطف و عنایت هرودت تبدیل به یک غول میشن در جریان لشکرکشی ایران به اتن و اسپارت


بقیه مطالبم ذکر مصیبت هست و فکر نمیکنم چیز جدیدی در خودش داشته باشه

راجبه نقدهایی هم که نسبت به یونان باستان و ایران نوشته شده باشه تمامی مطالب نقد ، برداشتی کامل هست از کتاب یونان و بربرها یا روی دیگر تاریخ نوشته استاد فقید و بزرگ اقای دکتر استاد مهدی بدیع ، به عبارتی هر ضد نقد و نقدی که علیه تهاجمات یونان به فرهنگ پارسی هست از رو کتاب ایشون هست و یا سرچشمه ش از اونجا و الحق هم که در بین دیگر کتاب های دفاع از فرهنگ پارسی ما قدرتر از بقیه هست که البته همینم در دنیای خارج با تحریم و نیز عدم اقبال عمومی رو به رو شد

در تاریخ جهان به جز ناپلئون شخص معروف دیگه ای از تاریخ پارسی دفاع نکرده .... یعنی کسانیکه خودشونو نواده یونان و روم و دنیای غرب بدوونند


برا همه دوستان هم توصیه اکید میکنم مجموعه کتاب های روی دیگر تاریخ رو بخونند و یکجا با مرجع تمام مقالات کنونی پارسی و یونانی اشنا بشن و کمتر اسم نویسنده های مختلف بیاد تو مغزشون


در ضمن به نظر من باید نحوه برخورد هم با دیگران درست باشه، برفرض یکی اشتباه کرد شما نباید هدشات کنین .... باید قشنگ بدون لحن تند بنویسین !

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متاسفانه تاپیک تکراری هست. از مدیران محترم سایت تقاضا می شود کامنتها را ادغام کنند:

http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=8346

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center][size=18][color=red]گذري بر شیرزنان ایران باستان[/color][/size][/align]

[align=center][img]http://www.chopogh.com/upload_images/images_medium/00024566582567630826_0_24671.jpg[/img]
[/align]
ايران سراي من
تاريخ ايران پر است از شير مردان و بخصوص شير زنان قهرماني كه هنوز ياد و نام آنها در سينه هاي مردم از نسلي به نسل ديگر انتفال مييابد .

[color=red]ماندانا[/color]
ماندان یا ماندانا در لغت به معنی شاه بوی عنبر سیاه، دختر آژی دهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد و از این وصلت کوروش متولد گردید. او در تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش سهم بسیار موثری داشت. ماندان اولین مدرسه جمعی که در آن برگزیدگانی از پسران بودند بنیان مینهد که خود شخصا به دانش آموزان این مدرسه درس حقوق و قانون را می آموخت و به کوروش می آموخت که باید پایه و اساس ظلم و بیدادی را ویران نماید و در هر حال یار و همیار زیردستان باشد. در این مدرسه فنون سوارکاری و تیراندازی و نبرد نیز آموزش داده میشد.

[color=red]شیــــرین[/color]
شاهزاده ارمنی و برادر زاده و جانشین مهین بانو فرمانروای ارمنستان و زنی خردمند که همسر وفادار خسروپرویز بود. در آن زمان ارمنستان یكی از شهرهای كوچك ایران و شاه ارمنستان زیر نظر شاهنشاه ایران بود. خسروپرویز و شیرین حماسه ای از خود ساختند كه همیشه در تاریخ ماندگار ماند. شیرین از خسرو چهار فرزند به نام های نستور، شهریار، فرود و مردانشه بدنیا آورد كه هر چهار فرزند وی در زندان كشته شدند.
داستان عشق او و خسرو پرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است. پس از این كه خسرو پرویز بدست افسری جوان به نام مهرهرمز (که پدرش مرزبان نیم روز "بابل و عراق" بوده و دو سال پیش از این واقعه، به دست خسروپرویز مجازات شده بود) کشته می‌شود، به پسرش شیرویه گفت كه من به عنوان ملكه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسرو پرویز بجا آورم و در حالی كه زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشیع جنازه خسرو پرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست كه او را برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند در آن هنگام با خنجری در كنار جسد همسرش، خود را كشت.


[color=red]دغدویـــه[/color]
دغدویه یا دوغدو مادر زرتشت است که اصلا از شهر ری بوده است. وی در آنجا با کوی ها و کرپن ها که مردم را گمراه می کردند و از آنها مرتب فدیه و قربانی می خواستند و دین را وسیله ای برای رسیدن به امیال و خواستهای ناروای خود کرده بودند به مبارزه پرداخت. پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او را نزد یکی از نزدیکان خود به آذربایجان فرستادند او در آنجا با پوروشسب ازدواج کرد و ثمره این پیوند همایون، زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان است.

[color=red]کاساندان[/color]
کاساندان یا کاساندانه تنها همسر کوروش بزرگ، شهبانوی ایران (ملکه جهان) دختر فرناسپه از شاهدختان و دختر فرناسپه هخامنشی از دودمانی بود که از نجبای پارس محسوب می شدند و پدر واجدادش در چند نسل شاه پارسیان بودند. کاساندان ملکه ۲۸ کشور آسیائی بوده و همواره در کنار همسرش کوروش بزرگ پادشاهی میکرده و پس از او نخستین فرد قدرتمند و سیاستمدار دربار هخامنشیان بشمار می آمده است. او ۵ فرزند با نام های کمبوجیه، بردیا، آتوسا، رکسانه و ارتیستونه داشت. هر یك از فرزندان کاساندان و كوروش بزرگ به نحوی در تاریخ هخامنشیان دارای نقش تعیین كننده بوده اند و از نشانه ها چنین بر می اید كه آنها از تربیتی خاص برخوردار بودند.

به نقل از هرودوت: کاساندان در ۶ نوامبر ۵۳۹ پیش از میلاد فوت کرد و هنگام مرگ وی در بابل ۶ روز همه به سوگواری همگانی فراخوان شدند. کاساندان قبل از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به احترام همسرش تنهایی را برگزید. مقبره شهبانو کاساندانه در پاسارگاد، در کنار آرامگاه کوروش بزرگ میباشد.

[align=center][img]http://www.chopogh.com/upload_images/images_medium/gallery-a-(28)_0_24671.jpg[/img]
[/align]
[color=red]آتوســا[/color]
آتوسا در لغت به معنای خوش اندام است. همچنین به معنای قدرت و توانمندی نیز میباشد. آتوسـا (۵۵۰ تا ۴۷۵ پیش از میلاد مسیح) شهبانوی ایران یكی از برجسته‌ترین زنان در تاریخ ایران قدیم است. وی دختر کورش کبیر و کاساندان، خواهر کمبوجیه، و همسر دو پادشاه هخامنشی، کمبوجیه و داریوش یکم، و مادر خشایار شاه بود.

آتوسـا بانویی زیبا بود وهم شاعر و هم ادیب بود و به نوجوانان پارسی درس ادبیات پارسی میداد. به خاطر خرد و اندیشه نیکویش داریوش با ایشان در مسائل مملکتی و سرنوشت ساز مشورت میکرد و نیز به ایشان اعتماد کامل داشت. اگر داریوش به منطقه ای لشگر میکشید شورای سلطنت برای اداره امور کشور تشکیل میشد و رئیس و مافوق همه در راس شورای سلطنت شهربانو آتوسا بود.

هرودوت در مورد زندگی سیاسی وی می‌گوید: آتوسا از قدرت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و علاقمند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند. وی همواره یاور فکری داریوش بزرگ بوده و چندین نبرد بزرگ را شخصا فرماندهی کرده و یا با نقشه های جنگی او انجام گرفته است. از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها می‌دانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان بر میگردد زنده بوده‌است. احتمالا آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم می‌باشد.
گفته میشود که "هما" در اساطیر ایران، بر مبنای یادمانهایی از "آتوسا شهبانوی پارسی" و رویدادهای دوران داریوش و خشایارشاه، همسر و پسرش شکل گرفته باشد. "هما" در افسانه های مردمی مرغ فرخنده ایست كه گاه از آن با نام "مرغ سعادت" نیز یاد می شود و در این باورها همان مرغی است كه اگر سایه او بر كسی افتد او را سعادتمند و اگر بر تارك كسی نشیند او را به شهریاری رساند و شاید واژه "همایون و همایونی" با این نام پیوند دارد.

[color=red]یوتاب[/color]
یوتاب در لغت به معنی درخشنده و بیمانند است. از یوتاب به عنوان یکی از سردارن زن ایرانی نام برده اند. یوتاب خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است وی در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریو برزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است . او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست ولی یک ایرانی خائن راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد. از یوتاب به عنوان شاه آتروپاتان (آذربایجان) در سالهای 20 قبل از میلاد تا 20 پس از میلاد نیز یاد شده است. آریو برزن و یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاویدان از خود بر جای گذاشتند.

[color=red]آرتمیـــــس
[/color]آرتمیـس یا آرتمیـز در لغت به معنی راست گفتار بزرگ است. او نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان است. تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی و برجستگی و متانت سرآمد همه زنان آن روزگار نامیده اند.

آرتمیس Artemis نخستین زن دریانورد ایرانی است كه درحدود 2480 سال پیش فرمان دریاسالاری خود را از سوی خشایارشاه هخامنشی دریافت کرد. در سال ۴۸۴ پیش از میلاد فرمان بسیج دریایی برای شرکت در جنگ با یونانیان توسط خشایارشا هخامنشی صادر شد. آرتمیس فرماندار سرزمین کاربه با پنج فروند کشتی جنگی که خود فرماندهی آنها را در دست داشت به نیروی دریایی ایران پیوست. در این نبرد ایران موفق به تصرف آتن شد. در این نبرد نیروی زمینی ایران از ۸۰۰ هزار پیاده و ۸۰ هزار سواره تشکیل شده بود. نیروی دریایی ایران دارای ۱۲۰۰ کشتی جنگی و ۳۰۰ کشتی ترابری بود.

همچنین آرتمیس در سال 480 پیش از میلاد در جنگ سالامین Salamine كه بین نیروی دریایی ایران و یونان درگرفت شركت داشت و دلاوری های بسیاری از خود نشان داد و با ستایش دوست و آشنا روبرو شد. او در یكی از دشوارترین شرایط در جنگ سالامین، با دلیری و بیباكی كم مانند توانست بخشی از نیروی دریایی ایران را از خطر نابودی نجات دهد و به همین دلیل به افتخار دریافت فرمان دریاسالاری از سوی خشایارشاه رسید. او به خشایارشاه پیشنهاد ازدواج نیز داد که بدلایلی این پیوند صورت نگرفت. در سالهای دهه شصت میلادی (دهه چهل خورشیدی) نیروی دریایی ایران، برای نخستین بار ناو شكن بزرگی را به نام یك زن نام گذاری كرد و او "آرتمیس" بود. ناو شكن آرتمیس در دوران خدمت "دریاسالار فرج الله رسایی" به آب انداخته شد و سالها بر روی آبهای خلیج همیشه فارس پاسدار سواحل ایران بود.

[color=red]گردآفـــرید[/color]

گردآفرید یا گُردآفرین یكی از پهلوانان سرزمین ایران که تاریخ از او به عنوان دختر كژدهم یاد میــكند. در داستان رستم و سهراب گردآفرید با لباسی مردانه با سهراب رزم کرد و به دست او گرفتار شد ولی توانست خود را با تدبیر از دست سهراب برهاند. فردوسی بزرگ از او به عـــنوان زنی جنگو و دلاور سرزمین پاكان یاد میكند.
در شاهنامهٔ فردوسی نیز چنین آمده‌است:

[color=blue]زنی بود بر سان گرد سوار

همیشه به جنگ اندرون نامدار[/color]

[url=http://www.chopogh.com/news/detail.asp?id=14683]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.