Recommended Posts

آفتاب: فرستاده ویژه دبیر کل سازمان ملل در گروه چهارجانبه صلح خاورمیانه در اظهار نظری مشکوک مدعی شده است که دولت سوریه آمادگی خود برای کاهش سطح روابط با ایران، حزب‌الله و حماس را در صورت بازپس‌گیری بلندی‌های جولان از رژیم صهیونیستی ابراز داشته‌است. به گزارش خبرگزاری رویتر، مایکل ویلیامز روز پنجشنبه در گفتگو با این خبرگزاری گفت که در مذاکرات اخیرش با مقامات سوری تحت تاثیر آمادگی این کشور برای حل خصومت‌های تاریخی با اسرائیل قرار گرفته و این موضوع را به اطلاع مقامات رژیم صهیونیستی نیز رسانده‌است. بنا به ادعای ویلیامز مقامات سوری در آخرین ملاقات برای وی روشن ساخته‌اند که این کشور آماده‌است تا همچون مذاکرات سال 2000 بر سر موضوعات اساسی نظیر امنیت مرزی، تقسیم منابع آب و سطح روابط با دشمنان اسرائیل با تل‌آویو به توافق برسد، مشروط بر آنکه رژیم صهیونیستی اراده خود برای تخلیه جولان را نشان دهد. ویلیامز همچنین مدعی شده‌است که به عقیده مقامات سوری 85 درصد اختلافات با اسرائیل به راحتی قابل حل است و 15 درصد بقیه نیز مشکلاتی «بزرگنمایی‌شده» هستند. وی در ادامه در پاسخ به این سئوال که آیا سوریه حاضر خواهد بود در قبال بازپس‌گیری جولان سطح روابط کنونی خود با دشمنان منطقه‌ای رژیم صهیونیستی را کاهش دهد گفت: «آنچه که من در آخرین سفرم به دمشق متوجه شدم این بود که اگر پیشرفت واقعی در امر برقراری صلح میان دمشق و تل‌آویو بوجود آید سوریه آماده تغییر در شکل کنونی روابط خود با ایران، حزب‌الله و حماس خواهد بود». فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل البته خاطرنشان ساخت:«البته این بسیار مشکل است که تاریخ 60 ساله روابط مملو از سوء‌ظن و دشمنی را به آسانی تغییر دهیم»

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بازتاب: انتشار يادداشتی در روزنامه کيهان درباره تعلق بحرين به ايران موجب واکنش مقامات حاشيه خليج فارس شده است. به گزارش خبرگزاری رویترز، يک مقام وزارت امورخارجه بحرين که نخواست نامش فاش شود خواستار توضيح جمهوری اسلامی ایران درباره اين يادداشت شده است. شورای مشورتی بحرين يا مجلس عليا، نيز در بيانيه ای انتشار اين یادداشت را محکوم کرد. مدير مسئول کيهان در يادداشت خود، ضمن انتقاد از شورای همکاری خليج فارس به خاطر موضعگيری آن درباره جزاير سه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، نوشته بود که بحرين جزئی از خاک ايران بوده و مردم اين کشور خواستار الحاق به سرزمين مادری خود هستند. در بيانيه اين شورا آمده است: «شورای مشورتی بحرين يادداشت غيرمسئولانه مشاور آيت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران و مدير مسئول روزنامه کيهان را قويا مايه تاسف می داند.» سفارت ايران در بحرين هم به اين موضوع واکنش نشان داده و گفته است که در جريان سفر منوچهر متکی، وزير امورخارجه ايران به اين کشور در روز جمعه درباره اين موضوع صحبت خواهد شد. هنوز مشخص نيست که آيا اين يادداشت بر انجام اين سفر تاثير خواهد داشت يا نه. سخنگوی سفارت ايران در عين حال سياست جمهوری اسلامی ایران را از مواضع رسانه ای جدا دانست و گفت که مدير مسئول کيهان مشاور رهبری ايران در امور خارجی نيست. ابوالقاسم وفايی گفت: «انتشار اين مقاله صرفا بيانگر ديدگاه های شخصی مدير مسئول روزنامه کيهان است و موضع رسمی به شمار نمی رود.» وی افزود: «اين فرد، يک روزنامه نگار است و نه مشاور در امور سياست خارجی.» يادداشت حسين شريعتمداری، مدير مسئول روزنامه کيهان که باعث تنش در روابط دو کشور شده است ، روز دوشنبه، ۱۸ تيرماه، و با عنوان «آواز کوچه باغی!» منتشر شده است. آقای شريعتمداری در اين يادداشت گفته است: «بحرين بخشی از خاک ايران بوده است که در جريان يک زد و بند غيرقانونی ميان شاه و دولت های آمريکا و انگليس از ايران جدا شده است و امروزه اصلی ترين خواسته مردم بحرين بازگشت اين استان جدا شده از ايران به سرزمين اصلی و مادری آن، يعنی ايران اسلامی است و بديهی است که اين حق مسلم ايران و مردم استان جدا شده آن نبايد و نمی تواند ناديده گرفته شود.»

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از بشار اسد و اسرائيل هر چه بگوييد بر مياد اعراب و اسرائيل بيشتر به منافع نگاه كرده اند تا بقيه به نظر من چنين اتفاقي به احتمال قوي ممكن است بي افتد اما اگر پدر بشار اسد بود كه عمرا چنين كند حافظ اسد چيز ديگري بود پسرش پخمه از آب در آمده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوبه والا اونا تو روزنامه هاي دولتي در كشورشون كلي ادعاي مالكيت سرزمين هاي ما رو ميكنند انوقت به ما كه ميرسه صداشون در مياد اين تازيان علاوه بر اينكه سوسمارخور هستن ذهن آنها توهم زا و تخيلي است واقعا اينا اوسكول هستند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اي شيوخ اعرابي ضد ايراني شيغه.از دست ما عصباني باشيد و از عصبانيت به درك واصل شويد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آفتاب: به دنبال مخالفت روسیه با تقاضای بریتانیا برای استرداد مظنون اصلی در قتل یک مامور اطلاعاتی سابق روس در لندن، منابع غربی در روسیه گفته‌اند مناقشه‌ای بزرگ میان دو کشور قریب الوقوع است. این منابع همچنین گفته‌اند که پارلمان بریتانیا در حال بررسی تدابیر تلافی جویانه علیه این تصمیم روسیه است و احتمالا نتیجه این بررسی‌ها در طی روزهای آینده اعلام خواهد شد. به گزارش بی بی سی قانون اساسی روسیه استرداد آندره لوگووی، شهروند روس مظنون به قتل آلکساندر لیتویننکو، مامور اطلاعاتی سابق روسیه که در لندن اقامت داشت را مجاز نمی داند و دولت روسیه برای حل این معضل به بریتانیا پیشنهاد کرده است که دادگاه وی در مسکو برپا شود. دولت بریتانیا ضمن مخالفت با این پیشنهاد گفته محاکمه در مسکو عادلانه و غیرمقرضانه نخواهد بود. آندره لوگووی گفت بریتانیا با غیرمنصف خواندن محاکمات در مسکو به کشورش توهین کرده است. وی پیشتر با رد اتهام قتل آلکساندر لیتویننکو، سازمان های اطلاعاتی بریتانیا را به تلاش برای استخدام خود متهم کرده بود. هیچکس حاضر نیست بگوید که بریتانیا علیه دولت روسیه چه اقدام تلافی جویانه ای خواهد کرد اما به گفته این گزارشگر هدف از این اقدام روشن خواهد بود؛ این که روسیه متوجه شود خودداری از استرداد لوگووی عواقب خواهد داشت. البته به نظر می رسد بریتانیا از اقدامی که ممکن است به تجارت و سرمایه گذاری رو به رشد بریتانیا در روسیه آسیبی وارد کند، احتراز خواهد کرد بنابراین یکی از گزینه‌ها، اخراج برخی از دیپلماتهای روس از بریتانیا خواهد بود. انتظار می‌رود اخراج دیپلمات ها منجر به اقدامات تلافی جویانه متقابل علیه شهروندان بریتانیایی در مسکو خواهد شد. روسیه پیشتر پیشنهاد کرد دادگاه مظنون اصلی پرونده قتل مامور سابق روس، به جای لندن در مسکو برپا شود. آندره لوگووی، مظنون اصلی این پرونده، در گفتگو با بی بی سی ضمن حمله مجدد به دولت بریتانیا گفت از این که حکم جلب بین المللی برای او صادر شده نگران نیست: «که من نمی توانم مسافرت کنم چون بلافاصله پس از خارج شدن از روسیه دستگیر خواهم شد زیاد مهم نیست. مساحت بزرگ روسیه طوری است که من حتی برای گردش و تفریح نیاز ندارم به خارج از کشورم بروم.» گفتنی است الکساندر لیتویننکو، مامور سابق سازمان های اطلاعات روسیه که به صف مخالفان ولادیمیر پوتین پیوسته و به بریتانیا پناهنده شده بود، در ماه نوامبر سال گذشته در شرایطی مشکوک جان سپرد. تحقیقات بعدی نشان داد که مرگ وی نتیجه آلودگی به یک ماده رادیو اکتیو بوده و به گفته مقامات پلیس بریتانیا، رد این ماده در محل هایی در لندن و یک هواپیمای مسافربری که به مسکو سفر کرده بود، یافت شد. به گفته برخی منابع خبری، آندره لوگووی در اوایل ماه نوامبر با لیتویننکو در لندن ملاقات کرد. پلیس بریتانیا با معرفی آندره لوگووی به عنوان مظنون اصلی در پرونده قتل آقای لیتویننکو از دولت روسیه خواستار استرداد وی برای محاکمه در این کشور شده است. مقامات روسی گفته اند که قانون اساسی آن کشور استرداد شهروندان روسیه را منع می کند و تنها دادگاه های روسیه حق محاکمه آنان را دارند. در مقابل، مقامات بریتانیایی استدلال کرده اند از آنجا که دولت روسیه در سال 2001 به کنوانسیون اروپایی استرداد مجرمین مورخ سال 1958 پیوست، باید به درخواست استرداد آقای لوگووی پاسخ مثبت دهد. مقامات قضایی بریتانیا اتهامات وارد شده علیه این شهروند روسی را بسیار جدی توصیف کرده و تحقیقات مفصل از وی را ضروری دانسته اند. گفته می شود که آندره لوگووی در اوایل دهه 1980 در بخش حفاظت از شخصیت های دولتی سازمان اطلاعاتی شوروی - کا گ ب - استخدام شد و پس از انحلال اتحاد شوروی نیز تا سال 1996 در سازمان های اطلاعاتی روسیه به کار ادامه داد. وی بعدا یک شرکت ارائه خدمات امنیتی و حفاظتی خصوصی را دایر کرد و مدیریت آن را بر عهده دارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سوریه اگر به سوی اسرائیل گردش کند مانند مصر خود را بدبخت کرده است. الان حداقلش اینه که اگر اسرائیل یا آمریکا بش حمله کنن و شکست بخورد با عزت کشته میشود نه اینکه تن به ذلت و خواری دهد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ما نیازی به ارائه توضیحات نداریم. چه بخواهید چه نخواهید باید بحرین به ایران الحاق شود. همچنین تمام سرزمینهای از دست رفته. حق گرفتنی است و ما نیز حق خود را خواهیم گرفت ولو به زور. icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا سعيد اينايي كه شما گفتيد شدني نيست ها يه كم آرام باشيد براي بازپس گرفتن دير شده بايد جنگ هاي زيادي شود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چرا شدنی نیست؟! به آینده امیدوار باش. icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پس از 8 سال برای اولین مرتبه؛ جزئیات حادثه 18 تیر از زبان سردار فرهاد نظری در گفتگو با مهر : وابستگی سیاسی نداشتم ، قربانی شدم فرمانده انتظامی اسبق تهران بزرگ در نخستین گفتگویی که پس از گذشت هشت سال از حوادث 18 تیر 78 در کوی دانشگاه با خبرگزاری مهر انجام داد، به بازگویی جزئیاتی از حادثه مذکور و آخرین تحولات مربوط به پرونده خود در کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی پرداخت. "مهر" از آنجا که در مورد حادثه 18 تیر از همه تریبونها و بخشها اعلام نظر شده و کمتر به سخنان سردار نظری توجه شده ، برای احیای حق ایشان مصاحبه را منتشر می کند. سردار فرهاد نظری که این روزها برای پیگیری پرونده خود در کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی به خانه ملت مراجعه می کند، در راهروی مجلس به سئوالات متعدد خبرنگار پارلمانی مهر، پاسخ داد و درباره شکایت از سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق و نتیجه آن، متذکر شد که هنوز پیگیر این پرونده است ، گرچه تاکنون به نتیجه مطلوبی نرسیده است. وی در تشریح جزئیات پرونده خود در کمیسیون اصل نود مجلس هفتم اظهار داشت: رئیس کمیسیون اصل نود در نامه ای به رئیس جمهور سابق اعلام کرد این کمیسیون شکایت بنده را کاملا وارد دانسته و آقای خاتمی باید در این زمینه پاسخگو باشد و خسارات مادی و معنوی وارده به اینجانب، جبران و به نحو متقضی از اینجانب اعاده حیثیت شود. فرمانده انتظامی اسبق تهران افزود: هنوز مسئوولان سیاسی و اجرایی دولت گذشته اقدام عملی در جهت تحقق خواسته کمیسیون اصل نود انجام نداده اند و این پرونده در کمیسیون مذکور در دوره های ششم و هفتم مجلس بر حقانیت بنده تاکید کرده و مکاتبات جهت قرائت گزارش کمیسیون در خصوص حادثه 18 تیر و شکایت بنده از آقای خاتمی در صحن علنی به نتیجه نرسیده است. "بنده درخواست ارجاع پرونده شکایت خود از رئیس جمهور سابق به دستگاه قضایی را طرح کرده ام تا این مساله در دادگاه صالحه برابر با قانون خارج از نوبت مورد رسیدگی قرار گیرد و از رئیس قوه قضاییه نیز می خواهم زمینه محاکمه مسوولان مربوطه در دولت سابق را جهت روشن شدن همه ابعاد حوادث کوی دانشگاه فراهم کند تا با صدور حکم عادلانه، عدالت عینی تحقق یابد". از سردار نظری در خصوص علت به نتیجه نرسیدن شکایت او از رئیس جمهور سابق سئوال شد که او در پاسخ اظهار داشت: این نکته قابل تامل است که برخی مسئولان در گذشته بنده را در حوادث کوی دانشگاه قربانی این قضایا کردند . به اعتراف صریح خود آنها باید توجه کرد به خصوص نامه 9/11/80 سید محمد علی ابطحی معاون وقت حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور که خطاب به آقای خاتمی نوشته است "سردار فرهاد نظری فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ به عنوان متهم اول مطرح شد و ... در نتیجه به دستور جنابعالی توبیخ و عزل گردید" و در سپس سطر دیگر نامه ادامه داده است "... در جریان کوی دانشگاه 5 نفر افسر ارشد دیگر از نیروی انتظامی در محل حاضر بودند که به دلایلی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی وارد آن حوزه نشدند؛ لذا در حق وی (فرهاد نظری) ظلم شده است". وی افزود: در این مسائل کسی قربانی می شود که دارای پشتوانه سیاسی و وابستگی به حزب یا جریان خاصی نباشد و یا شاید بتوان گفت که علت اینکه پیگیری های اینجانب به نتیجه نمی رسد تنها بودن بنده در این قضایا و عدم حمایت جریان خاصی سیاسی می باشد. به اعتقاد فرمانده انتظامی اسبق تهران، اصل موضوع کوی دانشگاه ناشی از جنگ قدرت بین دولتمردان و برخی جریانات سیاسی وقت بوده و آنها در یک معامله پشت پرده " سربازی که سال ها به عشق خدمت به مردم کشورش سرب های داغ را با جان خود سرد کرده تا خدشه ای به امنیت مردم وارد نشود و ثمره آن 7 بار مجروحیت، 16 مرتبه عمل جراحی سنگین و 70 درصد جانبازی مادام العمر بوده را قربانی کردند." سردار نظری ادامه داد: آنها محاکمه ای صورت دادند که حتی اتهامی که متوجه ما به عنوان نیروهای پلیس کشور شد، بر اساس قانون گذشته و حال جرم محسوب نمی شود و بعد از سال 78 نیز در ادوار مختلف با شیوه های قوی تر وارد این عرصه شدند و از سوی دیگر در سیاستی دوگانه دولت مردان سابق و مسئولان وقت دبیر خانه شورایعالی امنیت ملی نه تنها فرماندهان ناجا را مورد مواخذه قرار ندادند، بلکه برای آنها تشویقاتی در نظر گرفتند اما هنوز حقایق به مردم گفته نشده و تصور می کنند مردم ایران آگاه نیستند. از فرمانده انتظامی اسبق تهران بزرگ درباره اعتراف ابطحی به بی گناهی او و نظر سید محمد خاتمی در این زمینه سئوال شد که وی پاسخ داد: اسناد و مدارک و مکاتبات زیادی نزد بنده وجود دارد که آقایان به بی گناهی من اعتراف کرده اند؛ آقای خاتمی در تاریخ 27/11/80 طی نامه ای تاکید کرد "سابقه سردار نظری روشن و درخشان است و هیچ مسئله ای نباید باعث خدشه دار شدن آن سابقه شود" و ادامه می دهد "من هم معتقدم آنطور که باید و شاید ادای حق نشد، اما این به هیچ وجه به معنای تقصیر و گناه سردار نظری نیست و ما باید رای دادگاه در مورد ایشان مورد احترام قرار بدهیم." سردار نظری در عین حال بر این نکته تاکید کرد آنچه که در سطور فوق گفته شده، صرفا در حد مکاتبات داخلی و آن هم به خاطر مکاتبات و پیگیری های او بوده و هیچگاه مسئولان دولت سابق حاضر به بیان این حقایق و واقعیت ها به صورت علنی نشده اند. وی همچنین از اینکه رئیس جمهور سابق به عنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی و رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی که مسئولیت بخش های فرهنگی و دانشگاهی در تمام ابعاد را بر عهده داشت و در برابر مردم برای دفاع از ارزش های این مرز و بوم سوگند خوره بود اما در خصوص حوادث کوی دانشگاه از حقایق دفاع نکرد، به شدت انتقاد کرد. "با کمال تاسف آقای خاتمی نه تنها در برابر قانون پاسخگوی عملکرد خود نبود، بلکه حتی برای تحقق بخشیدن به شعار گفتگوی تمدن ها و پایبندی به گفتمانی که خود مطرح کرده بود قدمی پیش نگذاشت و اکنون نیز از حضور در کمیسیون اصل نود مجلس یا مجامع عمومی برای مناظره در جهت تنویر افکار عمومی خودداری می کند". این فرمانده اسبق ناجا تاکید کرد: امروز دست محبت به سوی آقای خاتمی دراز می کنم و از او می خواهم بر اساس پیمانی که با مردم بسته بود، یک بار برای همیشه به شعار خود برای گفتگو جامه عمل بپوشاند و به جای آنکه دوستان او مستقیم و غیر مستقیم با استفاده از تریبون های مختلف خادمین ملت را نزد مردم به عنوان مجرم معرفی کنند، حقایق را برای مردم روشن کنند. وی افزود: مسئولان دولت گذشته از طرفی دانشجو و دانشگاه را ابزار سیاسی کرده و سکوی پرتابی جهت سهم خواهی بیشتر از قدرت قرار دادند اما رئیس جمهور سابق و سید بزرگواری که آن زمان سکاندار اصلاحات بود، بداند که به هرحال باید پاسخگوی وجدان خود و مردم باشد و فردا نیز در قیامت به عنوان تضییع کننده حق الناس پاسخگوی این جانب خواهد بود. سردار نظری در بخش دیگری از این گفتگوی تفصیلی در واکنش به برخی مطالب که در روزهای اخیر به بهانه کالبد شکافی وقایع کوی دانشگاه در برخی رسانه ها مطرح شد، اظهار داشت: اولین سئوالی که در این زمینه مطرح می شود، این است که چرا کسانی که مدعی بازخوانی حوادث کوی دانشگاه هستند، بر 18 تیر تاکید دارند و از 17 تیر 78 هیچ سخنی نمی گویند؟ فرمانده انتظامی اسبق تهران ادامه داد: آنچه حقیقت دارد این است که علت شروع حوادث کوی دانشگاه، تحرکاتی بود که در روز پنجشنبه 17 تیر انجام شد ولی در اذهان عمومی فقط روز 18 تیر مطرح می شود و علت این مساله آن است که رفتار آشوب گران در روزهای قبل از پنجشنبه 17 تیر و روز پنجشنبه و پس از آن به گونه ای بود که ده ها جرم علیه حاکمیت و مردم انجام شد که خیلی ها به عمد از این حوادث گذشتند.. "جرائمی که اغتشاش گران در مدت مذکور انجام دادند، به استناد گزارش کمیته تحقیق منصوب آقای خاتمی و همچنین دستگاه قضایی که حرف آخر را می زند و ما باید تابع آن باشیم، جرم هایی در حد اقدامات تروریستی بود ولی از آنجا که حتی دو طرف قضایا با هم سازش کرده اند، اجازه داده نشد حقیقت به درستی کالبد شکافی و به مردم منتقل شود". وی افزود: اینجانب به دلیل آنکه برای بیان حقیقت هیچ بلندگو و تریبونی در اختیار نداشته ام و یا به دلیل محرمانه بودن برخی اسناد و مدارک موجود، از انتشار و اطلاع آن به مردم خودداری کرده ام اما از همان عده به عنوان مدیر سیاسی و دانشگاهی در مراجع قضایی شکایت کردم و آنها در مراجع قضایی محکوم شدند که رسانه ها و محققان علاقمند به مساله می توانند بر اساس عمل به وظیفه ذاتی خود، موضوع را بررسی و افکار عمومی را در جریان واقعیت قرار دهند. این فرمانده اسبق نیروی انتظامی تصریح کرد: امروز یک سند درباره حادثه 18 تیر که تناقض گویی و سیاست دوگانه مسئولان وقت را آشکارا نشان می دهد، وجود دارد ولی هنگامی که بخشی از آن را در اختیار رسانه ها قرار دادم هیچ یک از آنها حاضر به انتشار آن نشدند و این در حالیست که انتشار این مدرک بسیاری از حقایق را روشن خواهد کرد. سردار نظری که معتقد است حوادث کوی دانشگاه نباید به عنوان آتش زیر خاکستر باقی بماند و کسانی که در وقوع این حوادث آشکارا و پنهان نقش آفرینی کرده اند، باید به مردم معرفی شود، در عین حال از اعلام آمادگی خود برای مناظره با دولت مردان سابق و کسانی که خود را در این عرصه صاحب نظر می دانند، سخن گفت. او اعلام کرد که از رئیس سازمان صدا و سیما به صورت مکتوب خواسته است برای روشن شدن ابهاماتی که در زمینه حادثه 18 تیر وجود دارد، زمینه برگزاری یک مناظره با دولت مردان سابق به ویژه سید محمد خاتمی و فعالان سیاسی وابسته به جریان اصلاح طلب را برای بیان نا گفته ها و روشن شدن واقعیت های حوادث کوی دانشگاه، فراهم کند. از فرمانده انتظامی اسبق تهران بزرگ سئوال شد چرا در برابر مطالبی که در طول 8 سال گذشته درباره واقعه 18 تیر 78 مطرح شد، سکوت و از افشای اسناد و اسامی افرادی که در جریان کوی دانشگاه دست داشتند، خودداری کرده است. او در پاسخ اظهار داشت: اعتقاد بنده این است که همه باید تابع قانون باشیم و به آن احترام بگذاریم و عملکرد ما نیز باید در چارچوب مقررات صورت گیرد. سردار نظری افزود: بنده اصلا دنبال جنجال آفرینی و مطرح کردن خودم نبوده و نیستم و بیشتر از هر چیز مصالح مردم و نظام برایم اهمیت دارد و علاقمندم در فضایی مناسب و به دور از مسائل جناحی و هیاهوهای سیاسی مسائل مطرح و بررسی شود و به همین علت آماده همکاری با کسانی که دوست دارند در این زمینه تحقیق کنند، هستم. "البته بنده مایلم مسائل مربوط به کوی دانشگاه برای همگان بر اساس واقعیت روشن شود و خود نیز، پیگیر موضوع هستم و در این زمینه کتاب "... برای تاریخ" را منتشر کردم که در آن نیز، بخشی از حقایق کوی دانشگاه بیان شد و مورد استقبال فراوان قرار گرفت ولی پیشنهاد می دهم دانشجویانی که در رشته قضایی تحصیل می کنند، تز پایان نامه خود را به بررسی پرونده کوی دانشگاه اختصاص دهند و مسئولان قضایی نیز، در حد امکان آنها را در روشن شدن ابعاد قضیه یاری دهند." از فرمانده انتظامی اسبق تهران بزرگ درباره موقعیت و وضعیت امروز او سئوال شد و سردار نظری پاسخ داد: بنده با آنکه از دادگاه حکم برائت گرفته ام و باز هم آماده پاسخگویی به سئوالات هر مرجع و دادگاه صالحه در زمینه حوادث کوی دانشگاه هستم اما آقایان به آنچه انجام شد، اکتفا نکردند و بنده را 8 سال به اجبار خانه نشین کردند. وی ادامه داد: اینجانب حتی به عنوان جانباز 70 درصد که قانون برای او حق و حقوقی را مشخص کرده، عملا از حقوق اجتماعی خود محروم شده ام و در هر جا که مورد محبت مردم واقع شدم مورد کینه مخالفان قرار گرفته ام و حتی در انتخابات آرای ملت تحت تاثیر اهداف سیاسی قرار گرفت و با عواطف و احساسات مردم بازی شد. این فرمانده اسبق ناجا گفت: آنها به جایگاه یک سرباز وطن در اذهان عمومی لطمه وارد کردند و با استفاده از ترفندهای مختلف از جمله وابسته نشان دادن من به احزاب و گروه های سیاسی بنده را مورد هجمه قراردادند و هر چه فریاد زدم مقلد پیر جماران و مقام ولایت هستم و تا زمانی که لباس پاسداری را برای دفاع از حریم دین و مردم به تن دارم ورود به دستجات سیاسی را حرام می دانم ، اما کسی صدای مرا نشنید. سردار فرهاد نظری در خاتمه با تاکید بر اینکه هرگز قصد تخطئه خدمات دولت مردان سابق را ندارد، از رئیس جمهور سابق خواست که صدای او را بشنود و به عنوان یک روحانی معتقد به حق الناس و بازخواست از این مساله در روز قیامت، آرزوی وی را برای برگزاری مناظره در برابر وجدان آگاه مردم برآورده کند. خبرگزاري مهر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
محمدرضا کثرانی از جمله فعالان جنبش دانشجويی است که در جريان حوادثی که پس از حمله به کوی دانشگاه تهران در هيجدهم تير 1378 رخ داد شرکت داشته و بازداشت و زندانی شده است. وی تجربه خود را از آن روز چنين بيان می کند:

بعدازظهر روز جمعه نوزدهم تير يکی از دوستانم مرا از حمله به کوی دانشگاه تهران که شب پيش از آن رخ داده بود با خبر کرد. وقتی به کوی دانشگاه رفتم با صحنه هايی مواجه شدم که قابل وصف نيست؛ ديوارها خراب شده بودند، در کمدها شکسته شده بود، بعضی از وسايل دانشجويان از طبقات بالا به پايين پرتاب شده بود.

[align=center]تصویر[/align]

دانشجويان برايم ماجرا را تعريف کردند، می گفتند بعضی از دانشجويان که خواب آلود يا حتی در حال نماز بوده اند را هم از پنجره طبقه های دوم و سوم به بيرون پرتاب کرده بودند.

[align=center]تصویر[/align]

ساختمان خرابه کوی دانشگاه را که مقابل چشمانم ديدم به گونه ای بود که بعدها دانشجويان بوسنيايی دانشگاه تهران می گفتند حتی صربها نسبت به بوسنياييها چنين کاری نکردند.

[align=center]تصویر[/align]

اتفاقی که افتاد اين بود که تظاهرات آرام دانشجويان در اعتراض به تعطيلی روزنامه سلام را عده ای که به "لباس شخصی" معروف بودند به خشونت کشيدند. آنها به مراکز دولتی حمله کردند و اتوبوسها را آتش زند اما اين کارها به پای دانشجويان نوشته شد.

[align=center]تصویر[/align]

اين لباس شخصيها در خيابانها هم به ضرب و شتم دانشجويان می پرداختند و هم اينکه آنها را بازداشت می کردند؛ يکی از دوستانم به نام مهران ميرعبدالباقی را همينها دستگير کردند.

[align=center]تصویر[/align]

دانشجويان در مقابل حملات آنها تا آنجا که برايشان ممکن بود سعی می کردند خودشان را از مهلکه دور کنند، البته در مواردی هم بعضی از دانشجويان با آنها مقابله می کردند. لباس شخصيها برای حمله به دانشجويان همه نوع ابزاری داشتند، از چوب و چماق گرفته تا گاز اشک آور.

[align=center]تصویر[/align]

نيروی انتظامی در مقابل آنها کاملاً خنثی رفتار می کرد و فقط با ما برخورد داشت و تندی نشان می داد.
اما در طرف مقابل، هماهنگی و سازماندهی چندانی ميان دانشجويان وجود نداشت؛ کسی ميداندار نبود و همه چيز تحت تأثير عواطف و احساسات قرار داشت.

شعارهای دانشجويان عمدتاً در محکوميت حمله به کوی دانشگاه بود اما رفته رفته افرادی با گرايشهای مختلف هم وارد ميدان شدند و شعارهای تندتری مطرح می شد که بعضاً بلندپايه ترين سران نظام را نشانه می گرفت.
در آخرين روز نا آراميهای تهران که بيست وسوم تير بود، جلوی در ورودی دانشگاه تهران با چند تا از دوستانم ايستاده بودم که مأموران وزارت اطلاعات مرا دستگير کردند.

[align=center]تصویر[/align]

مرا داخل قفسی گذاشتند که پشت يک وانت درست کرده بودند و به ساختمانی متعلق به نيروی انتظامی بردند که نزديک ميدان انقلاب قرار دارد.

توی حياط ساختمان مرا از ماشين پياده کردند، از آنجا تا در ورودی ساختمان سربازها به صف ايستاده و تونل وحشت درست کرده بودند، يعنی اينکه من و دو دانشجوی ديگر که آنها را نمی شناختم را داخل صف آنها کردند و بعد بشدت کتک زدند؛ آن قدر به ما "بشين و پاشو" دادند که مفصل زانوهايمان قفل شد و افتاديم و باز هم مورد ضرب و شتم قرار گرفتيم. دست آخر چشمانمان را بستند و به تالاری در داخل ساختمان بردند.

آنجا مرا روی صندلی نشاندند، بعد يک نفر آمد و چشمبند مرا کمی بالا زد و اعلاميه را نشانم داد که امضای من زيرش بود، پرسيد: "اين را قبول داری؟" گفتم: "بله"

وقتی او رفت، يک نفر که لباس نظامی کماندويی به تن داشت آمد و مرا به باد کتک گرفت. همراه من عده بسيار زيادی دستگير شده بودند.

من را بيشتر از يک روز در آنجا نگه نداشتند و بعد مرا به زندان اوين و سپس برای بازجويی به بازداشتگاه انتقال دادند.
در بازداشتگاه چهار روز متوالی به کف پای من کابل می زدند و يک ماه تمام هم مرا شکنجه روحی می کردند، به اين شيوه که ما را مطمئن کرده بودند که اعدام خواهيم شد، بعد صدای پدرومادرم را می شنيدم که به آنها گفته می شد مرا اعدام کرده اند و بعد مادرم غش می کرد و پدرم گريه می کرد و به دست وپايشان می افتاد.
می شنيدم که آنها به پدرومادرم می گويند: "برای اين حرامزاده حتی قرآن هم نبايد خواند".

آنجا خدا را مورد خطاب قرار می دادم و گفتم: "خدايا ما در راه آزادی و استقلال ميهنمان و برای دين تو داريم کشته می شويم و حالا حتی پدرومادر ما حق عزداری برای ما ندارند".

بعدها که آزاد شدم فهميدم که صدای پدر و مادرم را ضبط و بازسازی کرده بودند و در زندان شرايطی پيش آورده بودند که صددرصد باورم شده بود که واقعاً دارند آنها را آزار می دهند.

تا زمانی که دستگير نشده بودم هميشه فکر می کردم که می توان با آرامش و گفتگو از نظام خرده گرفت و مقامات نظام هم در مقابل اين انتقادات به اصلاحات می پردازند اما از وقتی بازداشت و بازجويی شدم ديد من کاملاً عوض شد و به اين نتيجه رسيد که مقامات نظام اصلاً به فکر اصلاح نيستند.

الآن، به نظر من، جنبش دانشجويی در وضعيت مبهمی به سر می برد و نظام توانسته است فضای سرخوردگی و ارعاب بر آن حاکم کند.

اما اين وضعيت مقطعی خواهد بود و نشانه ها حاکی از اين است که جنبش دانشجويی در حال نوزايی است و در آينده ای نه چندان دور، جنبش دانشجويی کاملاً آگاه و هوشياری خواهيم داشت.

[align=center]تصویر[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

[color=red]
[align=center]تصویر[/align]

مرا داخل قفسی گذاشتند که پشت يک وانت درست کرده بودند و به ساختمانی متعلق به نيروی انتظامی بردند که نزديک ميدان انقلاب قرار دارد.


[align=center]تصویر[/align]

تو اين عكس تو هستي پشت وانتي؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

[color=red]آنجا خدا را مورد خطاب قرار می دادم و گفتم: "خدايا ما در راه آزادی و استقلال ميهنمان و برای دين تو داريم کشته می شويم

]

نكنه تجاوز به دختراي معصوم و بي گناه هم مبارزه در راه خداست!
انقلابي(شورشي) كه آغازش اينجوري باشه(با وعده ويزاي امريكاوغيره و تجاوز و وحشي گري در عمل)از الان ميشه پايانشم ديد!!!!
جدا كه براي شما حرومزاده ها نبايد گريه هم كرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.