Arash

نبرد کرتسانیسی - بخشی از حملات ایران به گرجستان

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[center]
[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/01.JPG"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/01.JPG[/img][/url][/center]


[right]بخشی از حملات ایران به گرجستان[/right]
[right]زمان وقوع : 8 تا 11 سپتامبر 1795 میلادی[/right]
[right]محل وقوع : کرتسانیسی ، حومه تفلیس[/right]
[right]نتیجه : پیروزی قاجاریان ، غارت تفلیس[/right]

[center][b]متخاصمین[/b][/center]
[center][color=#ff0000]پادشاهی ایمرتی[/color][/center]
[center][color=#ff0000]پادشاهی کاختی –کارتلی[/color][/center]

[center][color=#008000]امپراتوری ایران[/color][/center]
[center][color=#008000]خان نشین گنجه [/color][/center]
[center][color=#008000]خان نشین ایروان [/color][/center]

[center][b]فرماندهان[/b][/center]

[center][color=#ff0000]هراکلیوس دوم [/color][/center]
[center][color=#ff0000]سلیمان دوم [/color][/center]

[center][color=#008000]آقا محمد خان[/color][/center]

[center][b]استعداد رزمی[/b][/center]

[center][color=#ff0000]پادشاهی کاختی-کارتلی 3 هزار نفر[/color][/center]
[center][color=#ff0000]پادشاهی ایمرتی 2 هزار نفر[/color][/center]

[center][color=#008000]35 هزار نفر[/color][/center]

[center][b]تلفات[/b][/center]

[center][color=#ff0000]4 هزار کشته[/color][/center]
[center][color=#ff0000]15 هزار اسیر (غیرنظامیان )[/color][/center]

[center][color=#008000]ناشناخته[/color][/center]


[right]نبرد کرتسانیسی نبردی بود که میان سلسله قاجار حاکم بر ایران و سپاهیان گرجی در کرتسانیسی و نزدیک تفلیس طی روزهای 8 تا 11 سپتامبر 1795 درگرفت . این نبرد پاسخی از سوی آقامحمدخان قاجار ، شاه ایران ، به اتحاد هراکلیوس دوم ، پادشاه گرجستان با امپراتوری روسیه بود . نبرد منجر به شکست گرجی ها و تخریب کامل تفلیس ، پایتخت گرجستان گردید .[/right]

[right][b]پیش زمینه[/b][/right]
[right]گرجستان شرقی که از پادشاهی های کاختی و کارتلی تشکیل می شد از سال 1555 تحت کنترل نامنظم و گاه و بیگاه حاکمان ایران بود . با این حال ، مرگ نادرشاه در سال 1747 منجر به رهایی این دو پادشاهی از کنترل ایران و پیوستن آنان به یکدیگر تحت فرمان پادشاه هراکلیوس دوم ( ارکلی ) در سال 1762 شد . در سال 1783 ، هراکلیوس با امضای پیمان گئورگیوسک تحت الحمایگی گرجستان توسط امپراتوری روسیه را پذیرفت . یک نیروی محدود روسی شامل دو گردان پیاده نظام و چهار قبضه توپ در سال 1784 وارد تفلیس شد اما با وجود اعتراضات گرجی ها در 1787 بازگردانده شد . با این حال ، هراکلیوس هنوز رویای ایجاد یک پادشاهی متحد و نیرومند تحت حفاظت روسیه را داشت تا بتواند پادشاهی ایمرتی در گرجستان غربی و ولایات گرجی تحت سلطه عثمانیان را به قلمرو خود بیفزاید .[/right]
[right]نتیجه این وقایع چند سال بعد نمایان شد . سلسله نوظهور قاجار پس از مجموعه ای از کشمکش های داخلی قدرت خود را در ایران تثبیت کرد . آقا محمدخان ، بنیان گذار سلسله قاجاریه سعی داشت قفقاز را به حوزه نفوذ ایران بازگرداند . ایرانیان به هراکلیوس پیشنهاد دادند در ازای لغو پیمان اتحاد با روسیه به امنیت پادشاهی گرجستان و صلح پایبند بمانند . هراکلیوس از کاترین دوم ، امپراتریس روسیه ، درخواست کمک کرد اما با بی اعتنایی او مواجه شد . گرجیان ناچار شدند خود به تنهایی با تهدید ایران مواجه شوند .با این وجود ، هراکلیوس ضرب الاجل آقا محد خان را رد کرد .[/right]

[right][b]حمله ایران[/b][/right]
[right]در آگوست 1795 ، آقا محمدخان با ارتش نیرومند 35 هزار نفری اش وارد قفقاز شد و خان نشین های گنجه و ایروان را وادار به اتحاد با خود کرد . خان قاجار با رها کردن محاصره شوشا در خان نشین قره باغ مستقیما رهسپار تفلیس شد و مواضع شدیدا استحکام بندی شده گرجی را در جنوب شرقی شهر مورد حمله قرار داد . هراکلیوس که برخی از نجیب زادگان نزدیکش هم او را رها کرده بودند موفق به گردآوری نیرویی 5 هزار نفره شد . از جمله دو هزار نفر نیروی کمکی از پادشاهی ایمرتی و به فرماندهی پادشاه سلیمان دوم که از تبار خاندان سلطنتی باگراتیونی و از بستگان دور هراکلیوس بود نیز به وی ملحق شدند . با وجود مقاومتی ناامیدانه ، گرجی ها در روزهای 9 و 10 سپتامبر موفق به عقب راندن مهاجمان قاجاری از برخی مواضعشان شدند . برخی روایت ها حاکی است پس از این وقایع عده ای از خائنین به سپاهیان ایرانی که قصد عقب نشینی و بازگشت داشتند خبر دادند گرجی ها دیگر قوایی برای مقاومت ندارند . آقا محمد خان در ابتدای روز 11 سپتامبر شخصا حمله همه جانبه و گسترده علیه گرجیان را آغاز کرد . در سایه آتشباری توپخانه و حمله شدید سواره نظام ، ایرانیان توانستند با عبور از رودخانه کورا ارتش فرسوده گرجستان را دور زده و از هر سو مورد حمله قرار دهند . هراکلیوس سعی کرد ضدحمله ای ترتیب دهد ، اما ناچار شد به آخرین مواضع باقی مانده در نزدیکی تفلیس عقب نشینی کند . با رسیدن شب نیروهای گرجی تقریبا به طور کامل متلاشی شده بودند . بقایای توپخانه گرجستان توانست مدت کوتاهی پیشروی ایرانیان را متوقف کند تا هراکلیوس و 150 نفر همراهش بتوانند به کوه های اطراف بگریزند . درگیری ها در خیابان های تفلیس و دژ ناری قلعه ادامه پیدا کرد . ظرف چند ساعت قوای آقا محمدخان به طور کامل بر تفلیس مسلط شد . ساکنان شهر قتل عام شدند و شهر به کلی غارت شد . نیروهای ایرانی به همراه اموال غارت شده و 15 هزار اسیر عقب نشینی کردند .[/right]

[right][b]عواقب[/b][/right]
[right]در بازگشت از تفلیس ، آقامحمدخان در سال 1796 تاج پادشاهی ایران را بر سر نهاد . هراکلیوس برای بازسازی تفلیس به شهر بازگشت . اما مشاهده ویرانی کامل شهر باعث ناامیدی و از میان رفتن نقشه های او شد.[/right]
[right]کاترین دوم که سعی در ترمیم وجهه روسیه داشت بر ضد ایران اعلان جنگ داد و در آوریل 1796 نیرویی تحت فرمان والرین زوبوف به مناطق تحت فرمان ایران اعزام کرد ، اما تزار جدید روسیه ، پل اول ، که در نوامبر به جای کاترین بر تخت نشست ماموریت را لغو کرد . آقا محمدخان بعدها و در سال 1797 و در حین سازماندهی یک حمله دیگر به گرجستان طی سوء قصدی کشته شد و هراکلیوس نیز در اوایل سال 1798 درگذشت . سه سالی که در پی آمد در گرجستان سال های هرج و مرج و سردرگمی بود . پادشاهی تضعیف شده و در هم شکسته گرجستان با پایتخت نیمه ویرانش به آسانی در سال 1801 تحت فرمان روسیه درآمد .[/right]

[right]مترجم شاهو صالح[/right]

[right][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Krtsanisi"]منبع انگلیسی[/url][/right]

[center]
[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/02.JPG"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/02.JPG[/img][/url][/center]
[center]سوار ایرانی[/center]

[right][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/771"]منبع : http://wars-and-history.mihanblog.com/[/url][/right] ویرایش شده در توسط arash666
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کسی در دیوانگی این مردک خواجه شکی نداره کاش انصافو رعایت میکردی و عکسهای معروف رو میزاشتی تا همه قضاوت کنن که باعث بوجود اومدن چه مشکلاتی شد این حملات مثلا پرشکوه؟؟؟؟؟؟ عکسی که این مردک اخته شده به زیر پای گرجستانیا افتاده همراه با پرچم ایران و رسمی که همه ساله برگزار میشه در کل فروش تمام اراضی ایران از زمان همین دیوانه کلید زده شد
  • Upvote 2
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا محمد خان از پادشاهان مدبر و با لیاقت ایران هست .
نمی دونم چرا همه به بی رحمی آقا محمد خان اشاره می کنند در حالی که پادشاه قبل از او و بعد از اون کم از این بی رحمی ها نداشتند .
لا اقل آغا محمد خان تونست ایران رو دوباره متحد کنه و زیر یک پرچم بیاره .
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]کجاش دیوانه بود برادر. یکی از بهترین و مدبرترین حاکمین ایران در کل تاریخ این سرزمین بوده[/right]
[right]پی نوشت: منبع فارسی ش رو می نوشتی اشکالی داشت برادر؟[/right]
  • Like 1
  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='RezaKiani' timestamp='1399905910' post='377561']
[right]کجاش دیوانه بود برادر. یکی از بهترین و مدبرترین حاکمین ایران در کل تاریخ این سرزمین بوده[/right]
[right]پی نوشت: منبع فارسی ش رو می نوشتی اشکالی داشت برادر؟[/right]
[/quote]
آقا محمد خان تنها کاری که بهش ایراد گرفتن همین قضیه ی تفلیس بود وگرنه بقیه ی کارهاش رسم جنگ در اون زمان بود .
رسم بود اگه شهری تسلیم نمی شد ، فاتح بعد از فتح شهر رو برای سربازانش آزاد می کرد .
شما بهتره بروید کمی کتاب نسبتا معتبری چون خواجه ی تاجدار رو بخونید نه این خزعبلات به اصطلاح تاریخی .

گرجی ها هم خیانت کردن ، جواب خیانت هم در اون زمان کشتار بود .

اتفاقا مشکل آغا محمد خان این بود که کشتار رو کامل نکرد .
سایر پادشاهان کشتار می کردن و بعد که زدن دودمان اون قوم رو نابود می کردن ، از جای دیگه ی کشورشون مردم رو کوچ می دادن .
شوروی هم که این سیاست رو اجرا می کرد .

پس سیاستش یک سیاست معقولی در جهان آن روز بود ولی این بدبخت رو چون اخته بود و طرف دعواش هم یک جوانی خوش بر رو و رشیدی چون لطفلی خان زند بود ، توسط تاریخدان های بخصوص ایرانی مورد لطف قرار گرفت . ویرایش شده در توسط blender
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='RezaKiani' timestamp='1399905910' post='377561']
[right]کجاش دیوانه بود برادر. یکی از بهترین و مدبرترین حاکمین ایران در کل تاریخ این سرزمین بوده[/right]
[right]پی نوشت: منبع فارسی ش رو می نوشتی اشکالی داشت برادر؟[/right]
[/quote]

جناب کیانی عزیز و دوست داشتنی اون منبع آخر
[quote]

[url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/771"]منبع[/url]

[/quote]
آدرس این پست در سایت شما هست حالا اگر من اسم وبسایت war and history رو قرار ندادم پوزش میطلبم . امیدوارم از من ناراحت نشده باشین

[quote name='blender' timestamp='1399905901' post='377560']
آقا محمد خان از پادشاهان مدبر و با لیاقت ایران هست .
نمی دونم چرا همه به بی رحمی آقا محمد خان اشاره می کنند در حالی که پادشاه قبل از او و بعد از اون کم از این بی رحمی ها نداشتند .
لا اقل آغا محمد خان تونست ایران رو دوباره متحد کنه و زیر یک پرچم بیاره .
[/quote]

حالا بعد رو کار نداریم منظور از قبل چیه ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='arash666' timestamp='1399910627' post='377582']
جناب کیانی عزیز و دوست داشتنی اون منبع آخر

آدرس این پست در سایت شما هست حالا اگر من اسم وبسایت war and history رو قرار ندادم پوزش میطلبم . امیدوارم از من ناراحت نشده باشین



حالا بعد رو کار نداریم منظور از قبل چیه ؟
[/quote]
پادشاهان قبل از او .
منظور دستورهای قتل استی که صادر شده .
منظور نادر شاه هست که بی خود و بی جهت دستور غارت شهری رو می داد که ازش پذیرایی کرده بود

ولی نادر پیش همه قهرمان است در حالیکه آغا محمد خان .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منه هم درمورد این آ[color=#ff0000][size=5][b]غ[/b][/size][/color]ا محمد خان چیز خوبی نشنیدم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='blender' timestamp='1399914251' post='377593']
پادشاهان قبل از او .
منظور دستورهای قتل استی که صادر شده .
منظور نادر شاه هست که بی خود و بی جهت دستور غارت شهری رو می داد که ازش پذیرایی کرده بود

ولی نادر پیش همه قهرمان است در حالیکه آغا محمد خان .
[/quote]

نادر تمام عمرش شکر کشی کرد . البته قضیه پذیراایی رو نمیفهمم . چون رفت هند به دنبال اشرف افغان که تو 7 سال هر ... خواسته بود تو ایران خورده بود و بعد از دست نادر رفت هندوستان . نادر نامه داد گفت بدین اش به من ندادند رفت دودمانشون رو به باد داد
2 تا حمله هم به عثملنی داشت که رفت و اونجا رو هم غارت کرد ( تجاوز و چیز دیگه ای در کار نبود . اگه بدونید نادر کسی بود که همراه لشکرش تعداد زیادی اهم اهم با خودش میبرد تا سربازاش وقتی جایی رسیدند از حول حلیم تو دیگ نیفتند )
ولی از این همه لشکر کشی چیزی که برام جالبه این هست که هیچ بخشی رو زمیمه ایران نکرد . حتی کردستانی که در زمان جنگ چالدران از ایران جداشده بود به اونجا هم رفت ولی اون رو دوباره به ایران ملحق نکرد

بعد اش کریم خان یا وکیل الرعایا بود من نمیدونم که میتونه تو زندگی کریم خان نقطه ی سیاه پیدا کنه

بعد میرسیم به آقا محمد خان
وقتی لفعلی خان در کرمان بود و شهر در محاصره و با خیانت دروازه باز میشه و سپاه آقا محمد خان وارد میشه تمام مرد های شهر یک چشم شون رو در میاره به تمام زن ها تجاوز میشه . به لطفعلی خان جلوی خودش تجاوز میکنند ( آدم چقدر باید پست باشه )
[color=#ff0000]توجه کنید که کرمان مال ایران بود و اینها شهروندان ایران بودند و نه یک کشور دیگه[/color]
هر چند تو کل سلسله قاجار تنها مردی که بود همین آقا محمد خان خواجه بود . فقط همین کار بدرد بخور دیگه ای نکرد سلسله ای پدید اومد که از ناکارامدی و نابخردی در کل تاریخ بی سابقه بود
وقتی این ها به هموطن خودشون رحم نمیکنند و این رفتار رو انجام میدن دیگه ...
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مشکل سلسله قاجار بیشتر از انکه مشکل خود پادشاهانش باشد مشکل مردم و فرهنگ ان زمان ایران است.ایران زمان قاجار عقب افتادگی مفرط اقتصادی و نظامی از قدرت های اول و روسیه داشت .
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
محمد خان در عزیمت به کهگیلویه و نیز در برگشتن از آنجا در شوشتر توقف، و با ابوالفتح خان حاکم قبلی آن شهر، علیه نادر به توطئه چینی پرداخته و سر به شورش نهادند و چنان شایع کردند که نادر مجدداً از سپاه عثمانی شکست فاحشی خورده و خود نیز مفقود گردیده است. و نوشته اند که جلوداری برای افشای این خبر پیشاپیش فرستادند و آن جلودار فردی دزفولی بود و چون به دزفول رسید، راست را بگفت و مردم دزفول جمع شدند و دروازه را به روی محمد خان و سپاهیانش بستند.
محمد خان و همراهان پس از اینکه از ورود به دزفول مأیوس شدند، روانه شوشتر گردیدند و [b]چون مردم شوشتر از حقیقت امر آگاه نبودند [/b]به پیشواز محمد خان و ابوالفتح خان شتافتند و از آنان استقبال کردند. محمد خان و همراهان پس از استقرار در شوشتر، حاکم آن شهر، عباسقلی بیگ را از حکومت خلع و ابوالفتح خان مجدداً به حکومت آن شهر رسید و محمد خان نیز عازم محل حکمرانی خود کهگیلویه گردید.
.
.
.
نادر چون در جنگ مجدد با عثمانی پیروز شد، با احمد شاه صلح کرد، و سپس برای گوشمالی ابوالفتح خان، نجف سلطان نامی را به حکمرانی شوشتر منصوب و عازم آنجا نمود. اما ابوالفتح خان و مردم شوشتر برج و باروی شهر را استوار ساخته، و آمادة جنگ شدند.
در نتیجه نجف سلطان نتوانست وارد شهر شود، و بناچار در چند کیلومتری شمال شوشتر در محلی بنام جنت مکان اردو زد. چون خبر مقاومت مردم شوشتر به حکمرانی ابوالفتح خان به نادر رسید، وی اسلمش بیک نامی را برای نصیحت و مجاب ساختن مردم آن شهر عازم آن دیار نمود. اسلمش بیک نیز با اقدامات خود ابوالفتح خان و مردم را به فرمانبرداری وادار کرد. و پس از این اقدام نجف سلطان نیز وارد شهر شد.
متعاقب آن، لشکریان نادر شبانه وارد شهر شدند. و چون مردم از ورود سپاه نادر به شهر آگاه شدند برخی سراسیمه فرار کرده، عده ای به مخالفت خود ادامه دادند و جمعی نیز که هواخواه نادر بودند و هنگام شورش محمد خان از درجة اعتبار افتاده بودند، و امالشان مصادره شده بود، فرصت را مغتنم شمرده و از زوایای اختفا بیرون آمده و با سپاه نادری همکاری کردند. مؤلف عالم آرای نادری در خصوص فجایع لشکریان نادر در شوشتر می نویسد:
«بعضی از رؤسا و سر خیلان {بزرگان} را گرفته به قتل آوردند و سه شبانه روز زنان و اطفال عوام الناس را به غازیان بخشیده، عرض و ناموس بر مردم نمانده، بی سیرتی که از حیز خیال بیرون است به حال آن مسلمان راه یافت.»
مؤلف تذکره شوشتر نیز می گوید:
«... در آن ساعت طوفان بلایی برپا شد که طوفان نوح به گرد آن نرسیده و مخدرات حجب عصمت را کار بر رسوایی کشید. جرایر ابکار در کوچه و بازار چون اسرای یهود و نصاری بیع و شری دست به دست افتاد و خروش این مصیبت آوازه فتنه چنگیز را بر طاق نسیان نهاد و این واقعه هایل یوم الاربعاء سادس شهر شعبان بود.»
از این عبارت پیدا است که نادر از مردم شوشتر بسیار خشمگین شده بود که رضایت می دهد مردم بی دفاع شهر را اینگونه مورد اذیت و آزار قرار دهند.
نادر چون در جنگ مجدد با عثمانی پیروز شد، با احمد شاه صلح کرد، و سپس برای گوشمالی ابوالفتح خان، نجف سلطان نامی را به حکمرانی شوشتر منصوب و عازم آنجا نمود. اما ابوالفتح خان و مردم شوشتر برج و باروی شهر را استوار ساخته، و آمادة جنگ شدند.
در نتیجه نجف سلطان نتوانست وارد شهر شود، و بناچار در چند کیلومتری شمال شوشتر در محلی بنام جنت مکان اردو زد. چون خبر مقاومت مردم شوشتر به حکمرانی ابوالفتح خان به نادر رسید، وی اسلمش بیک نامی را برای نصیحت و مجاب ساختن مردم آن شهر عازم آن دیار نمود. اسلمش بیک نیز با اقدامات خود ابوالفتح خان و مردم را به فرمانبرداری وادار کرد. و پس از این اقدام نجف سلطان نیز وارد شهر شد.
متعاقب آن، لشکریان نادر شبانه وارد شهر شدند. و چون مردم از ورود سپاه نادر به شهر آگاه شدند برخی سراسیمه فرار کرده، عده ای به مخالفت خود ادامه دادند و جمعی نیز که هواخواه نادر بودند و هنگام شورش محمد خان از درجة اعتبار افتاده بودند، و امالشان مصادره شده بود، فرصت را مغتنم شمرده و از زوایای اختفا بیرون آمده و با سپاه نادری همکاری کردند. مؤلف عالم آرای نادری در خصوص فجایع لشکریان نادر در شوشتر می نویسد:
«بعضی از رؤسا و سر خیلان {بزرگان} را گرفته به قتل آوردند و [b]سه شبانه روز زنان و اطفال عوام الناس را به غازیان [/b]بخشیده، عرض و ناموس بر مردم نمانده، بی سیرتی که از حیز خیال بیرون است به حال آن مسلمان راه یافت.»
مؤلف تذکره شوشتر نیز می گوید:
«... [b]در آن ساعت طوفان بلایی برپا شد که طوفان نوح به گرد آن نرسیده و مخدرات حجب عصمت را کار بر رسوایی کشید. جرایر ابکار در کوچه و بازار چون اسرای یهود و نصاری بیع و شری دست به دست افتاد و خروش این مصیبت آوازه فتنه چنگیز را بر طاق نسیان نهاد و این واقعه هایل یوم الاربعاء سادس شهر شعبان بود[/b].»
از این عبارت پیدا است که نادر از مردم شوشتر بسیار خشمگین شده بود که رضایت می دهد مردم بی دفاع شهر را اینگونه مورد اذیت و آزار قرار دهند.
[/quote]

عزیزم ، لشکرکشی های درونی نادر شاه بسیار است .
در مورد نادر همین بس که زمانی که خبر کشته شدنش تو کشور پخش شد ، مردم شاد شدند .

در مورد آغا محمد خان وکرمان هم باید بگم ، این کرمانی ها زمانی که آغا محمد خان در طلب گرفتن لطفعلی خان محاصره شون کرده بود ، هر شب می اومدند بالای دیوار و با صدای بلند به آغا محمد خان فحش می دادند و مسخره ش می کردند و اخته بودنش رو به رخش می کشیدند . برای همین بود که آغا محمد کینه ازشون به دل گرفت .
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقا جان مسائل سیاسی و حکومت داری رو با اخلاقیات قاطی نکنید. جای اخلاقیات توی کتاباس. کشور داری کلا حوزه ش فرق داره. کاری که توی کشورداری می کنند بر اساس اصول و منطق خودش هست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگه آقا محمد خان قاجار با لیاقت بود یه فکری برا بعد خودش میکرد که انقدر آدمای بیلیاقت سردمدار این ململکت نشنو همه چیرو به باد ندن کدوم خیرو ایران تو این دوره قاجاریه دید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='ldmdff' timestamp='1399993109' post='377908']
اگه آقا محمد خان قاجار با لیاقت بود یه فکری برا بعد خودش میکرد که انقدر آدمای بیلیاقت سردمدار این ململکت نشنو همه چیرو به باد ندن کدوم خیرو ایران تو این دوره قاجاریه دید.
[/quote]

خان بابا جهان بانی یکی از مقتدرترین و با تدبیر ترین مردان آن زمان بود ولی بعد از اینکه شاه شد ، شد فتحعلی شاه و فکر و ذهنش رفت به اینکه بتونه رکورد آبستن کردن دختران باکره رو بشکنه !!

در ضمن ، هر جور نگاه کنیم می بینیم زور ایران آن زمان به روسیه ی آن زمان نمی رسید . سطح تکنولوژی روس ها بالاتر بود ! فتح علی شاه هم چندان که بهش می تازند بد نبود .

یکی از دلایلی که به این قاجاریه می تازند اینه که تاریخ نویسی نوین تقریبا از بعد از مشروطه به وجود آمد و برای همین هم تاریخ نویسان که عقب ماندگی ایران رو می دیدند ، زیاد دل خوشی از قاجاریه نداشتند .

توی دوران پهلوی هم به صورت سیستماتیک بر طبل بی عرضگی قاجاریه کوبیده شد . ویرایش شده در توسط blender
  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قاجار محصول دوره خودش بود و اون دوره ،زمان سقوط تمدنی ایران بوده. اگر کوروش و شاهپور و نادر و شاه عباس هم بودند همین بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.