reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

صنعا به دست شيعيان حوثي افتاده و کمترين خواسته آن ها که تغيير در مرزهاي استاني هست( يعني دست پيدا کردن استان هاي شيعه نشين به درياي سرخ) و تقسيم قدرت، در توافقنامه قطعي شده، اين پيروزي موقت و بسيار بزرگي است. دليل اين پيروزی را ميتوان در جملات ديروز رئيس جمهور يمن ديد.
او گفته که حوثي ها کاملا در خدمت اهداف ايران در شبه جزيره و بخصوص يمن عمل ميکنند زيرا:
1.هدف اصلی ايران تسلط بر دريای سرخ است.
2.وقتی باب‌المندب و تنگۀ هرمز را در اختيار داشته باشيد، دیگر نيازی به بمب اتمی نخواهيد داشت.

 

http://8pic.ir/images/4a90m5k8z3go3mstouz9.jpg

  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تصاویر رهبران ایران در دستان حوثی ها

 

10653635_290568627799209_214043035501607

  • Upvote 9
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

صنعا به دست شيعيان حوثي افتاده و کمترين خواسته آن ها که تغيير در مرزهاي استاني هست( يعني دست پيدا کردن استان هاي شيعه نشين به درياي سرخ) و تقسيم قدرت، در توافقنامه قطعي شده، اين پيروزي موقت و بسيار بزرگي است. دليل اين پيروزی را ميتوان در جملات ديروز رئيس جمهور يمن ديد.
او گفته که حوثي ها کاملا در خدمت اهداف ايران در شبه جزيره و بخصوص يمن عمل ميکنند زيرا:
1.هدف اصلی ايران تسلط بر دريای سرخ است.
2.وقتی باب‌المندب و تنگۀ هرمز را در اختيار داشته باشيد، دیگر نيازی به بمب اتمی نخواهيد داشت.

 

http://8pic.ir/images/4a90m5k8z3go3mstouz9.jpg

عجب پس اینها هم برخی اوقات فکر می کنن


تصاویر رهبران ایران در دستان حوثی ها

 

10653635_290568627799209_214043035501607

بنا به منطق برخی دوستان الان باید بگیم"یمنی ها ایرانی تر از ایرانی ها..."

اگر امروز ایران ادعا کند ما ابرقدرت هستیم شکی نیست که بیراه نگفته
الحمدالله رب العالمین...

  • Upvote 2
  • Downvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نقل از جناب میثم! (Senaps)

ایشون خواستند که یکی این پست زیر رو در این تایپیک قرار بده:

 

 

 

بنا به منطق برخی دوستان الان باید بگیم"یمنی ها ایرانی تر از ایرانی ها..."

 

 

هروقت 14-15 تا عکس اوردی که حضرات یمنی پیغام و پسغام رو برگه نوشتن که ای غربون ایران بریم و ای ایران پیروز بشه، و شهداشون که توی عراق یا سوریه برای ما می‌جنگیدن اونم بدون حقوق! رو گذاشتی اینجا و دو تا گردان رزمیشون در سوریه و یا عراق رو که کاملا تحت نظر ما می‌جنگه رو معرفی کردی، اون‌موقع داری در مطلب در سطح چیزی که من ارائه دادم می‌نویسی و میتونی منطق من رو ببری زیر سوال! :)))

تا اون موقع...

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نقل از جناب میثم! (Senaps)

ایشون خواستند که یکی این پست زیر رو در این تایپیک قرار بده:

 

 

 

 

هروقت 14-15 تا عکس اوردی که حضرات یمنی پیغام و پسغام رو برگه نوشتن که ای غربون ایران بریم و ای ایران پیروز بشه، و شهداشون که توی عراق یا سوریه برای ما می‌جنگیدن اونم بدون حقوق! رو گذاشتی اینجا و دو تا گردان رزمیشون در سوریه و یا عراق رو که کاملا تحت نظر ما می‌جنگه رو معرفی کردی، اون‌موقع داری در مطلب در سطح چیزی که من ارائه دادم می‌نویسی و میتونی منطق من رو ببری زیر سوال! :)))

تا اون موقع...

سیاوش جان حرفت درست و باید با احتیاط پش رفت و زود جو گیر نشد. منتها باید توجه کرد که الان هر کشور شیعه ای توی خاور میانه هست بطور مستقیم یا غیر مستقیم زیر نفوذ ایران هستش. اینکه یمن از یک حکومت حامی عربستان تغییر میکنه و میشه حکومت بر مبنای شیعه، خودش خیلیه. درست میگم؟

  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

سیاوش جان حرفت درست و باید با احتیاط پش رفت و زود جو گیر نشد. منتها باید توجه کرد که الان هر کشور شیعه ای توی خاور میانه هست بطور مستقیم یا غیر مستقیم زیر نفوذ ایران هستش. اینکه یمن از یک حکومت حامی عربستان تغییر میکنه و میشه حکومت بر مبنای شیعه، خودش خیلیه. درست میگم؟

 

نیما جان عربستان اونجا بیکار ننشسته که یمن حکومتش به تحت نظر ایران تغییر پیدا بکنه، همونطور که نذاشت بحرین حکومتش عوض بشه، مطمئنا حکومت یمن رو هم با هر زوری نگه میداره و اجازه نمیده روز به روز شیعیان دور و برش رو بگیرن!!!!

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نیما جان عربستان اونجا بیکار ننشسته که یمن حکومتش به تحت نظر ایران تغییر پیدا بکنه، همونطور که نذاشت بحرین حکومتش عوض بشه، مطمئنا حکومت یمن رو هم با هر زوری نگه میداره و اجازه نمیده روز به روز شیعیان دور و برش رو بگیرن!!!!

چی بگم والا. فعلا که این انقلابشون یک نتایجی داده. ولی تا به ثمر نشستنش و اینکه به قول تو عربستان چه عکس العملی نشون میده باید بشینیم و منتظر باشیم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نقل از جناب میثم! (Senaps)

ایشون خواستند که یکی این پست زیر رو در این تایپیک قرار بده:

 

 

 

 

هروقت 14-15 تا عکس اوردی که حضرات یمنی پیغام و پسغام رو برگه نوشتن که ای غربون ایران بریم و ای ایران پیروز بشه، و شهداشون که توی عراق یا سوریه برای ما می‌جنگیدن اونم بدون حقوق! رو گذاشتی اینجا و دو تا گردان رزمیشون در سوریه و یا عراق رو که کاملا تحت نظر ما می‌جنگه رو معرفی کردی، اون‌موقع داری در مطلب در سطح چیزی که من ارائه دادم می‌نویسی و میتونی منطق من رو ببری زیر سوال! :)))

تا اون موقع...

نیازی نمی بینم با بچه ای که در روانشناسی رشد باید منطقش رو برابر مرحله منطق عملیات عینی در نظر گرفت بحث کنم(یعنی در حدود کمتر از 15 سالگی، برخی این دوره رو هیچگاه تا پایان عمر هم طی نمی کنن و در همین مرحله می ایستن و توان عملیات صوری رو ندارن)

 

هر وقت ایشون تونست منطقی و با تفکر بحث کنه(ایضا نه تنها ایشون بلکه کت و کلفت تر های غیر از ایشون) و تونستن چند تا استناد قرآنی و حدیثی در مورد مباحث مطروحه شون بیارن و یا نه کمی از عقلانیت و منطق مایه بزارن من موافق بحث هستم. صد البته اگر کمی ادب رو هم رعایت کنن که از اصول مناظره هست میشه بحث کرد. در غیر اینصورت ما به جدلی(در جدل برعکس بحث  و مناظره تخاصم هست) دچار میشیم که پر از مغلطه و فرافکنی و پیشداوری و انواع و اقسام مریضی های روانشناختی هست و بویی از منطق نمیبره و طرف هدفش فقط بردن مناظره به هر دلیل و روش و مسلکی هست.

من با کسی می تونم بحث کنم که دقیقا به بنده بگه من جهان بینی و نظام کلی فکرم اینه نه کسی که توی دنیای سردرگمی بحث می کنه و تفکرش عین لحاف چهل تیکه هست و عین بوقلمون هر رنگی می گیره و نمیشه با هیچ منطقی باهاش بحث کرد.

 

زیاد سخت نیست شناخت چنین افراد و چنین روش های مناظره ای. وقتی می بینید از لبنان و حزب الله شروع و قضیه به پرتاب آپلو ختم میشه و یا طرف از زمین شناسی عصر حجر شروع و به تکنولوژی ساخت الاغ چهار پا و نظریه تنازع بقا داروین ختم میشه.

 

اصولا وقتی آدم در رشته و زمینه ای علم کافی نداشته باشه خودآگاه یا ناخودآگاه به بیان موضوعاتی غیر از اون می پردازه...

 

با توجه به اتفاقات یمن دلایلی دارم که مستشاران سیاسی و نظامی حزب الله و سپاه قدس موضوع رو دارن از نزدیک مدیریت می کنن.

وقتی مردم یمن اراده کنن عربستان هم عین بابا بزرگش انگلیس و آمریکا هیچ غلطی نمی کنه، مثلا می خواد چکار کنه حمله نظامی کنه؟؟؟ یا تکفیری پست کنه؟؟؟

  • Upvote 1
  • Downvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نیازی نمی بینم با بچه ای که در روانشناسی رشد باید منطقش رو برابر مرحله منطق عملیات عینی در نظر گرفت بحث کنم(یعنی در حدود کمتر از 15 سالگی، برخی این دوره رو هیچگاه تا پایان عمر هم طی نمی کنن و در همین مرحله می ایستن و توان عملیات صوری رو ندارن)

 

هر وقت ایشون تونست منطقی و با تفکر بحث کنه(ایضا نه تنها ایشون بلکه کت و کلفت تر های غیر از ایشون) و تونستن چند تا استناد قرآنی و حدیثی در مورد مباحث مطروحه شون بیارن و یا نه کمی از عقلانیت و منطق مایه بزارن من موافق بحث هستم. صد البته اگر کمی ادب رو هم رعایت کنن که از اصول مناظره هست میشه بحث کرد. در غیر اینصورت ما به جدلی(در جدل برعکس بحث  و مناظره تخاصم هست) دچار میشیم که پر از مغلطه و فرافکنی و پیشداوری و انواع و اقسام مریضی های روانشناختی هست و بویی از منطق نمیبره و طرف هدفش فقط بردن مناظره به هر دلیل و روش و مسلکی هست.

من با کسی می تونم بحث کنم که دقیقا به بنده بگه من جهان بینی و نظام کلی فکرم اینه نه کسی که توی دنیای سردرگمی بحث می کنه و تفکرش عین لحاف چهل تیکه هست و عین بوقلمون هر رنگی می گیره و نمیشه با هیچ منطقی باهاش بحث کرد.

 

زیاد سخت نیست شناخت چنین افراد و چنین روش های مناظره ای. وقتی می بینید از لبنان و حزب الله شروع و قضیه به پرتاب آپلو ختم میشه و یا طرف از زمین شناسی عصر حجر شروع و به تکنولوژی ساخت الاغ چهار پا و نظریه تنازع بقا داروین ختم میشه.

 

اصولا وقتی آدم در رشته و زمینه ای علم کافی نداشته باشه خودآگاه یا ناخودآگاه به بیان موضوعاتی غیر از اون می پردازه...

 

با توجه به اتفاقات یمن دلایلی دارم که مستشاران سیاسی و نظامی حزب الله و سپاه قدس موضوع رو دارن از نزدیک مدیریت می کنن.

وقتی مردم یمن اراده کنن عربستان هم عین بابا بزرگش انگلیس و آمریکا هیچ غلطی نمی کنه، مثلا می خواد چکار کنه حمله نظامی کنه؟؟؟ یا تکفیری پست کنه؟؟؟

جناب فت خ!!!!

خوپ! ما هم نیازی نمی بینیم به کسی بزرگترین افتخارش مطالعه آیات آسمانی کتاب دینی کلاس چهارم ابتدایی است توضیحی بدیم و بیشتر از اون موجب سردرگمی و همچنین بدنام تر شدن خودمون میشه! چون اولا در سطح مخیله اش نیست که بخواد هضمش بکنه دوم اینکه هرچقدر توضیح بدی باز هم میگه نه! حق با منه. شما همون توی مباحثی که مطرح کردی مثل زمین شناسی عصر حجر شروع و به تکنولوژی ساخت الاغ چهار پا و نظریه تنازع بقا داروین فعالیت کنی بسیار بسیار ارزشمند تر هست و دیگران هم استفاده می کنند تا اینکه نظریه های صد من یه غازتون رو به رخ دیگران بکشید و نوچه هاتون هم پاین پستتون خشتک درانی بکنند که بله ایشون دیگه نهایت حرف رو گفت!

 

بحث و مجادله منطق می خواد که در درون هر کسی نهادینه نیست، باید خود شخص اون رو داشته باشه و در زمانی که ازش استفاده می کنه تقویتش بکنه و تا سر حد اعلا برسونه! اما وقتی من یه حرفی بزنم و شما 20 خط می نویسی در آخر انتظار داری که طرف مقابلت بگه به به! چقدر کامل و بدون نقص گفتی در صورتی که فقط کیبرد فرسایی کردی و به جز خسته کردن انگشت مبارک هیچ فایده دیگه ای برات نداشته.

 

جناب فتخ نظر شما زمانی محترمه که در کمال احترام اونو بیان بکنی، وقتی نوشته هاتون مملو از توهین و حرفه دیگه نمی تونی به دیگران ایراد بگیری که در فضای دوستی و صمیمیت بحث بکنید و بگید من در نهایت احترام با شما حرف می زنم اما نخود مغز هایی مثل شما میان توهین می کنند و بحث رو بگند می کشن! دارید به طرز غیر مستقیم روحیات و خلقیات خودتون رو بیان می کنید!

 

در مورد این عربستان هم اجازه بدین کلفت تر های ما بیان بحث بکنن، چون من نمی تونم با نهایت آرامش بحث بکنم :D

  • Upvote 6
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اگر داعش با دمپایی می جنگه این حوثی ها هم دارند با کت می جنگند

ویرایش شده در توسط gader
  • Upvote 3
  • Downvote 23

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جناب فت خ!!!!

خوپ! ما هم نیازی نمی بینیم به کسی بزرگترین افتخارش مطالعه آیات آسمانی کتاب دینی کلاس چهارم ابتدایی است توضیحی بدیم و بیشتر از اون موجب سردرگمی و همچنین بدنام تر شدن خودمون میشه! چون اولا در سطح مخیله اش نیست که بخواد هضمش بکنه دوم اینکه هرچقدر توضیح بدی باز هم میگه نه! حق با منه. شما همون توی مباحثی که مطرح کردی مثل زمین شناسی عصر حجر شروع و به تکنولوژی ساخت الاغ چهار پا و نظریه تنازع بقا داروین فعالیت کنی بسیار بسیار ارزشمند تر هست و دیگران هم استفاده می کنند تا اینکه نظریه های صد من یه غازتون رو به رخ دیگران بکشید و نوچه هاتون هم پاین پستتون خشتک درانی بکنند که بله ایشون دیگه نهایت حرف رو گفت!

 

بحث و مجادله منطق می خواد که در درون هر کسی نهادینه نیست، باید خود شخص اون رو داشته باشه و در زمانی که ازش استفاده می کنه تقویتش بکنه و تا سر حد اعلا برسونه! اما وقتی من یه حرفی بزنم و شما 20 خط می نویسی در آخر انتظار داری که طرف مقابلت بگه به به! چقدر کامل و بدون نقص گفتی در صورتی که فقط کیبرد فرسایی کردی و به جز خسته کردن انگشت مبارک هیچ فایده دیگه ای برات نداشته.

 

جناب فتخ نظر شما زمانی محترمه که در کمال احترام اونو بیان بکنی، وقتی نوشته هاتون مملو از توهین و حرفه دیگه نمی تونی به دیگران ایراد بگیری که در فضای دوستی و صمیمیت بحث بکنید و بگید من در نهایت احترام با شما حرف می زنم اما نخود مغز هایی مثل شما میان توهین می کنند و بحث رو بگند می کشن! دارید به طرز غیر مستقیم روحیات و خلقیات خودتون رو بیان می کنید!

 

در مورد این عربستان هم اجازه بدین کلفت تر های ما بیان بحث بکنن، چون من نمی تونم با نهایت آرامش بحث بکنم :D

rolling_on_the_floor  rolling_on_the_floor  rolling_on_the_floor

می دونید چرا می خندم برای اینکه حتی یک پست طول نمی کشه تا حرفهای بنده اثبات بشه و خود شما اون رو اثبات می کنید

 

ادب و منطق و عدم توهین داره از این چند پست سراریز میشه...

 

بله خوب قرآن در برابر شما چیزی برای گفتن نداره شما خودتون قرآن ناطق هستید اصلا خدائید... واقعا با این دید و این مقاومت حتی در برابر کلام خدا می خواید بحث کنید و طرفدار رهبر و حزب الله هم باشید... وامصیبتا.

 

حق با سند و منطق هست نه فردیت کسی...

برای بنده تعجب برانگیز هست که کسی که ادعای منطق و مناظره و تفسیر قرآن در حدی داره که تفاسیر بنده رو در حد چهارم ابتدایی می دونه چطور اینقدر ادبیات فارسی ضعیفی داره که نفهمیده منظور بنده از عصر حجر و الاغ چهار چا و... در واقع کی هست... مارو باش رو دیوار کی یادگاری نوشتیم

 

صد من یه غاز؟؟؟ نوچه هاتون؟؟؟ خشتک درانی؟؟؟

توهین به بنده و بقیه کاربران...

مدیران محترم چشمتون روشن ما جرات نداریم حرف هم بزنیم اول توهین و فحش به ما و بقیه و بعد هم منفی ها و....

 

20 یا 200 یا 2000 مهم نیست مهم درست بودن و سندیت هست وگرنه چه بسا 2 خط یا 20 خط یا 200 خط که لقلقه زبان شیطان باشه...

  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

rolling_on_the_floor  rolling_on_the_floor  rolling_on_the_floor

می دونید چرا می خندم برای اینکه حتی یک پست طول نمی کشه تا حرفهای بنده اثبات بشه و خود شما اون رو اثبات می کنید

 

ادب و منطق و عدم توهین داره از این چند پست سراریز میشه...

 

بله خوب قرآن در برابر شما چیزی برای گفتن نداره شما خودتون قرآن ناطق هستید اصلا خدائید... واقعا با این دید و این مقاومت حتی در برابر کلام خدا می خواید بحث کنید و طرفدار رهبر و حزب الله هم باشید... وامصیبتا.

 

حق با سند و منطق هست نه فردیت کسی...

برای بنده تعجب برانگیز هست که کسی که ادعای منطق و مناظره و تفسیر قرآن در حدی داره که تفاسیر بنده رو در حد چهارم ابتدایی می دونه چطور اینقدر ادبیات فارسی ضعیفی داره که نفهمیده منظور بنده از عصر حجر و الاغ چهار چا و... در واقع کی هست... مارو باش رو دیوار کی یادگاری نوشتیم

 

صد من یه غاز؟؟؟ نوچه هاتون؟؟؟ خشتک درانی؟؟؟

توهین به بنده و بقیه کاربران...

مدیران محترم چشمتون روشن ما جرات نداریم حرف هم بزنیم اول توهین و فحش به ما و بقیه و بعد هم منفی ها و....

 

20 یا 200 یا 2000 مهم نیست مهم درست بودن و سندیت هست وگرنه چه بسا 2 خط یا 20 خط یا 200 خط که لقلقه زبان شیطان باشه...

مدیران محترم که دوست و رفیق هستند، لازم نیست که در این مکان به این عمومی بهشون خبر بدین، کافه توی پیغام خصوصی اسم بدین، 2 ماه بن میشه شخص مورد نظر!!!! :winking:
 

شما و دار و دسته تون رو که می بینم یاد یه جوکی می افتم! توی یه مجلس ختمی بعد از اینکه همه جمع شدن، بچه های شخص فوت کرده میگن خیلی خیلی خوش اومدین، انشاءالله در شادی هاتون جبران بکنیم! اما اون مرحوم گفته که به حرمت من لباس سیاه نپوشین! یه دفه ملت داد میزنن میگن اون مرحوم قلط کرد! ما به احترامش می پوشیم!

 

حالا شما هم به ما میگید قرآن ناطق، در مقابل شما خودتون اگه پاش بی افته می گید رهبر در این زمینه ها باید با ما مشورت می کرد و نباید اینطوری می کرد! برای اینکه ما ختم همه چیز هستیم! جالبه که شما این حرف رو به ما میزنید :laughing:

 

این بحث رو هم تمامش می کنم تا دوستان مدیرتون دیگه بیشتر از این ناراحت نشن! بیان بن بکنند، اما این نکته خیلی جالبه:

 

مدیران محترم چشمتون روشن ما جرات نداریم حرف هم بزنیم اول توهین و فحش به ما و بقیه و بعد هم منفی ها و....

اصولا یک عده در این انجمن به منفی دادن و حمله کردن گله ای معروف هستند که شما جزئی از اون ها هستید! امروز برام جالب شد که تمامی خصوصیات خودتون رو به ما می چسبونید طوری که شما اصلا از اونها خبر ندارید!!!!

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مدیران محترم که دوست و رفیق هستند، لازم نیست که در این مکان به این عمومی بهشون خبر بدین، کافه توی پیغام خصوصی اسم بدین، 2 ماه بن میشه شخص مورد نظر!!!! :winking:
 

شما و دار و دسته تون رو که می بینم یاد یه جوکی می افتم! توی یه مجلس ختمی بعد از اینکه همه جمع شدن، بچه های شخص فوت کرده میگن خیلی خیلی خوش اومدین، انشاءالله در شادی هاتون جبران بکنیم! اما اون مرحوم گفته که به حرمت من لباس سیاه نپوشین! یه دفه ملت داد میزنن میگن اون مرحوم قلط کرد! ما به احترامش می پوشیم!

 

حالا شما هم به ما میگید قرآن ناطق، در مقابل شما خودتون اگه پاش بی افته می گید رهبر در این زمینه ها باید با ما مشورت می کرد و نباید اینطوری می کرد! برای اینکه ما ختم همه چیز هستیم! جالبه که شما این حرف رو به ما میزنید :laughing:

 

این بحث رو هم تمامش می کنم تا دوستان مدیرتون دیگه بیشتر از این ناراحت نشن! بیان بن بکنند، اما این نکته خیلی جالبه:

اصولا یک عده در این انجمن به منفی دادن و حمله کردن گله ای معروف هستند که شما جزئی از اون ها هستید! امروز برام جالب شد که تمامی خصوصیات خودتون رو به ما می چسبونید طوری که شما اصلا از اونها خبر ندارید!!!!

ادعاهای بی اساس و بی سندی که به من و بنده زدید از اینکه رهبر هیچی نمی دونه و باید با ما مشورت کنه و...فکر می کنم واقعا نیاز هست این روش بحث و توهین جمع بشه...تا جایی قضیه پیش رفته که رهبر و و... هم وسط کشیده میشه در جایی کسی سراغ نداره بنده چنین حرفهایی زده باشیم.

 

توهم هست نمیشه کاریش کرد ولی خدا شاهده چنین چیزی نیست که یه عده بیان و تصمیم بگیرن گله ای پست بدن و منفی و مثبت و... حداقل بنده خبر ندارم و درونش نیستم...

مدیران محترم که حق ما رو ظاهرا نمی خوان بگیرن ولی خدایی هم هست واگذار می کنیم به مولا علی(ع) که خودشون شاهد این همه توهین به محضر قرآن و دین هستن و خودشون با ناحق برخورد عاجل خواهند کرد

 

عرض شد دیگه مدیران محترم دامنه توهین ها به بنده ختم نشد و علاوه بر بقیه کاربران سایت دامن خود شما رو هم گرفت که ظالمانه و در خفا دارید استکبار می ورزید...

  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

صنعا به دست شيعيان حوثي افتاده و کمترين خواسته آن ها که تغيير در مرزهاي استاني هست( يعني دست پيدا کردن استان هاي شيعه نشين به درياي سرخ) و تقسيم قدرت، در توافقنامه قطعي شده، اين پيروزي موقت و بسيار بزرگي است. دليل اين پيروزی را ميتوان در جملات ديروز رئيس جمهور يمن ديد.
او گفته که حوثي ها کاملا در خدمت اهداف ايران در شبه جزيره و بخصوص يمن عمل ميکنند زيرا:
1.هدف اصلی ايران تسلط بر دريای سرخ است.
2.وقتی باب‌المندب و تنگۀ هرمز را در اختيار داشته باشيد، دیگر نيازی به بمب اتمی نخواهيد داشت.

 

http://8pic.ir/images/4a90m5k8z3go3mstouz9.jpg

از این به بعد اگه قرار باشه بین ایران و آمریکا جنگی بشه ناوهای جنگی آمریکا که راهی دریای عمان وخلیج فارسن قبل اینکه از تنگه باب المندب رد بشن تو دریای سرخ زده میشن. اصن نمیفهمن از کجا خوردن. icon_cheesygrin  آی بخندیما آی بخندیم :laughing:

  • Upvote 13
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منابع بلندپایه یمنی امروز اعلام کردند که اسامی 36 وزیر جدید حکومت یمن تقریبا آماده شده است که بین شمال و جنوب یمن مساوی تقسیم شده اند.
به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگارانبه نقل از الیمن الآن ؛ مقرر شد تا وزرای دفاع و امور خارجه و کشور و اقتصاد را عبد ربه منصور هادی رئیس جمهور انتخاب کند. از این 36 وزارت خانه، 12 وزیر از حزب گفتگوی ملی و هم پیمانانش، 4 وزیر از حزب اصلاح، 3 وزیر از حزب کومونیست و یک وزیر نیز از حزب ناصری و 2 وزیر نیز از حزب بعث، 3 وزیر از انصارالله، 2 وزیر از جنبش جنوب و 9 وزیر نیز از شخصیتهای مستقل انتخاب میشوند.
در کابینه جدید 26 وزیر برای اولین بار به این پست میرسند و 8 وزیر سابقه این پست را دارند در حالیکه 3 وزیر دفاع، ارتباطات و کشاورزی در پست خود باقی خواهند ماند.
اسامی وزرای کابینه جدید:
1-محمد ناصر احمد علی الحسنی: وزیر دفاع
2-عبدالقادر علی الهلال: وزیر کشور
3-احمد عوض بن مبارک: وزیر امور خارجه
4-حسام الشرجبی: وزیر اقتصاد
5-محبوب علی:وزیر رسانه ها
6-اروی عبده عثمان: وزیر فرهنگ
7-احمد عبدالله دارس: وزیر نفت
8-محمد عبدالعزیز عبدالغنی: وزیر برنامه ریزی و همکاری بین المللی
9-محمد غالب احمد: وزیر تامین اجتماعی
10-محمد احمد الافندی: وزیر صنعت و تجارت
11-خالد بارس: وزیر ادارات محلی
12-محمد محمد الزبیری: وزیر امور اقلیمها
13-عبدالعزیز صالح بن حبتور/: وزیر آموزش و پرورش
14-عبدالله المقطری: وزیر آموزش عالی
15-واعد باذیب: وزیر گردشگری
16-اوس عبدالکریم الاریانی:وزیر آموزش فنی و تکنولوژی
17-احمد عبید بن دغر:وزیر ارتباطات
18-احمد حسن شرف الدین: وزیر راه
19-ابوبکر حسین عمر السقاف: وزیر دادگستری
20-غالب عبدالکافی القرشی: وزیر ارشاد و اوقاف
21-فرید احمد مجور:وزیر کشاورزی
22-عبدالله محسن الاکوع:وزیر آبزیان
23-نایف القانص:وزیر امور اجتماعی
24-جوهره حمود: وزیر امور اتباع بیگانه
25-رشاد الرصاص: وزیر امور قانونی
26-احمد بن احمد المیسری:وزیر ورزش و جوانان
27-عبدالله حسین الدفعی: وزیر برنامه ریزی شهری
28-نادیه عبدالعزیر السقاف:وزیر حقوق بشر
29-محمد ابراهیم الحمدی:وزیر انرژی و برق
30-عوض السقطری:وزیر آب و محیط
31-علی ناصر البخیتی:وزیر دولت در امور نخست وزیری
32-اوراس سلطان ناجی:وزیر دولت در امور مجلس و شورا
33-الفت الدبعی:وزیر دولت در امور زنان
34-رنا غانم:وزیر دولت در نخست وزیری
35-دکتر عبدالرحمان صالح احمد: وزیر بهداشت
گفتنی است از نام آخرین وزیر اسمی برده نشده است.
ویرایش شده در توسط projectile
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.