MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,636
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,370

تمامی ارسال های MR9

  1. سلام علیکم و رحمت ا...    تمام این فرموده های شما را قبول دارم ولی فکر نمی کنید آمریکایی ها با نمونه های به نسبت ساده تر هم می توانستند این کار را با خطر کمتری انجام دهند .    عمق 250 کیلومتر هم اگر درست یادم باشد ، به استناد فرموده فرمانده محترم نیروی هوا-فضای سپاه عرض شد    به یک سناریوی فریب ترکیبی هم می شود فکر کرد ( در دو سطح راهبردی و تکنیکی )    منظور این هست که به غیر از سناریو های رسمی منتشر شده هم یکمقدار فکر شود و همه چیز ،بدون مقداری بررسی ، تایید نشود    آماری هم که عرض شد ، با توجه به موفقیتهای آمریکایی ها در جنگ سرد و توجه به بسته شدن راه های جمع آوری اطلاعات انسانی  و هوایی ( سرنشیندار ) بعد از یکم ماه مه 1960 ( ماجرای گری پاورز)  و اتفاقاتی که منجر به تولد NRO گردید،  بود . 
  2. با سلام      به نکته خوبی اشاره کردید ، اما اگر یک نگاه دقیق تر به برنامه های شناسایی ایالات متحده از دهه 50 تا کنون از زبان آمار نگاه کنیم (آمار تا پایان سال 1990 هست و خدا می داند که در این 3 دهه چقدر پرتاب در پوشش برنامه های غیر نظامی صورت گرفته )   از دسامبر 1976 تا اکتبر 1987 ، 7 پرتاب برای ماهواره سری KH-11   از ژوئن 1971 تا آوریل 1986 ، 20 پرتاب برای ماهواره های سری KH-9   از ماه مه 1966 الی آوریل 1984 ، 51 پرتاب برای ماهواره های سری KH-8   از ژوییه 1963 الی ژوئن 1967  ، 38 پرتاب برای ماهواره های سری KH-7    از اوت 1966 الی ماه مه 1972 ، 34 پرتاب برای ماهواره های سری  KH-4B   از 28 فوریه 1963 الی 30 مارس 1967 ، 51 پرتاب برای ماهواره های  KH-4A   حالا این آمار غیر از پروژه های سری KH-5 و  KH-6 هست . این حجم عظیم سرمایه گذاری روی ماهواره های تصویر برداری ، علائم یاب ، جمع آوری اطلاعات سیگنالی ، ماهواره های تصویر برداری حرارتی ، ماهواره های مجهز به سنجشگرهای فوق العاده حساس برای شناسایی و ردیابی محل دپوی تسلیحات و آزمایشگاه های هسته ای را بگذارید در کنار آمار رو به کاهش پرواز های پرنده های یو-2 و اس آر -71 و بازنشسته کردن بخش بزرگی از ناوگان این پرنده ها .    علاوه براین ، وجود و حضور صدها ایستگاه جمع آوری اطلاعات در اطراف ایران ( با توجه به حضور آمریکایی ها حتی در جمهوری های شوروی سابق در شرق و غرب دریای کاسپین ) یک تصویر 4 بُعدی از فعالیتهای ما را در اختیار این حضرات می گذارد .    حالا بازهم می رسیم به سئوال قبلی :    چرا آمریکایی ها یک پهپاد فوق سری را به عمق 250 کیلومتری داخل خاک دشمن نفوذ می دهند ؟؟؟ در حالی که ابزار های به مراتب بهتری را در اختیار دارند .   پی نوشت :   1-قضیه RQ تنها یک حلقه واسط ( نقطه اوج ) بود برای وصل کردن دو پروژه اصلی آمریکایی ها برای ج.ا.ایران به همدیگر . یک مقدار قطعات ماجرای های چند سال اخیر را در کنار هم بگذارید ، رویه و نگاه نسبت به این موارد تغییر می کنند .    2- اصراری هم برای قطعیت این موضوع ندارم ، شاید گذر زمان این قفل را بتدریج باز کند     3- به این مساله هم دقت کنید که مساحت اتحاد شوروی بیشتر از 20000000 میلیون کیلومتر مربع بود و ما تنها 2000000 کیلومتر مربع وسعت داریم ( آخرین آمار سازمان جغرافیایی نیروی های مسلح ) 
  3. با سلام   آغاز تولید گونه جدیدی از سیستم دفاع هوایی Pantsir با شناسه Pantsir-SM از سال 2018       به گفته ولادیمیر پوپوف ، رییس شرکت ( مجموعه صنعتی ) Shcheglovsky Val در روسیه ، احتمال آغاز تولید سیستم جدید دفاع هوایی Pantsir-SM محصول دفتر طراحی KBP از سال 2018 ، در دست بررسی است.       وی در این خصوص اعتقاد دارد : " من فکر می کنم تا مرحله آغاز خط تولید این گونه جدید از سیستم Pantsir دو سال زمان نیاز داریم ، چرا که طراحی مهندسی  اولیه این مجموعه دفاع هوایی رو به پایان است و براساس برنامه ریزی ها ، در اواخر امسال یا اوایل سال آینده میلادی ، نمونه سازی اولیه آن صورت خواهد گرفت .   مجموعه جنگ افزاری Pantsir-SM نسخه بهبود یافته سیستم موشکی / توپخانه ای زمین به هوای برد متوسط  Pantsir-S1  بشمار می رود که بر روی یک شاسی جدید از کِشنده کاماز روسی نصب شده است . این گونه ارتقاء یافته از Pantsir قادر به کشف و شناسایی اهداف در یک برد 75 کیلومتری (  در مقابل برد 40 کیلومتری سیستم فعلی ) است و به احتمال فراوان در سال مالی 2019-2018 وارد خدمت عملیاتی خواهد شد .         صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
  4. با سلام    فرض بنده در مورد روند چند سال اخیر بود ، اشاره خاصی هم به rq نشد ، صرفاً این مورد ، نقطه اوج قبل از این حادثه و پس از آن بشمار می رود . اگر به روند دقت کنید و پهپادهای کوچک و بزرگ را لیست کنید ، رفتار آمریکایی ها ، در حالی که تجهیزات به مراتب پیشرفته تری برای رصد مناطق حساس در عمق خاک ایران را در اختیار دارند ، را بیشتر عجیب محسوب خواهید کرد    و همچنان سئوال بنده سرجای خودش هست :    چرا آمریکایی ها یک پهپاد فوق سری را به عمق 250 کیلومتری داخل خاک دشمن نفوذ می دهند ؟؟؟ در حالی که ابزار های به مراتب بهتری را در اختیار دارند .   به خطر انداختن یک فناوری پیشرفته  ، با توجه به پیشتاز بودن آمریکایی ها در رصد ماهواره ای و جمع آوری اطلاعات الکترونیک و تصویر برداری دقیق ماهواره ای ، علی الظاهر در چهارچوب منطق نظامی و حتی اطلاعاتی نمی گنجد .   احتمال اینکه این روند در مجموع یک پرچم ساختگی یا به اصطلاح چیکن فود برای یک پروژه بزرگتر باشد ، کم نیست . فقط باید قطعات پازل را درست کنار هم گذاشت 
  5. با سلام   خوب ، این بخشی از پرسش بنده هم بود ، چرا عملکرد و حساسیت آمریکایی ها در این قضیه آنقدر ناشیانه و سرهم بندی شده بود ( مجدداً عکس العمل آمریکایی ها / پنتاگون و امور خارجه و ... مرور بفرمایید ) !!!       سئوال اینجاست که ماهواره های نظارتی ارتش ایالات متحده ، قادر به ردگیری و یا نظارت بر روند عملیات شناسایی این پهپاد در داخل خاک دشمن نیستند ؟؟ ( مظور رصد همزمان است )       به همین دلیل هست که براین تصور هستم که واکنش ها در خصوص این موضوع بسیار ضعیف بوده و این باید یک علتی داشته باشد       فرضیه آلوده بودن این پهپاد به یک نرم افزار مخرب ، فقط یک طرف ماجراست ، احیاناً نباید به این مساله فکر کرد که آمریکایی ها قصد داشتند ، ما را در برخی قضایا ( حالا یکی از آنها لبه فناوری در دسترس آنها ) کانالیزه کنند !!!! ( شاید نمونه پیشرفته کاری که لوفت وافه با انگلیسی ها در دهه 30 انجام دادند)   پی نوشت : مجدداً تاکید می کنم ، اینها همه فرضیه است و باید اثبات شود
  6. سلام علیکم   خوب ، پاسخ به این سئوال در نظر اول بسیار ساده است . فریب ، آن هم در سطح راهبردی ، براین الزام هست که لقمه به اصطلاح دندان گیری را در اختیار دشمن قرار دهید تا نظر دشمن بدان جلب شود . در ساختار تصمیم گیری دشمن باید این برآورد ایجاد شود که استراتژی فعلی آنها ، پاسخگوی تهدیدات هست و این حس باید در آنها تقویت شود   اما همین مساله ، از یک نگاه دیگر بسیار پیچیده تر از تصورات خواهد بود . فریب در گستره میدان نبرد ، یک فرآیند چند لایه و پیچیده بشمار می رود که هدف اصلی آن ، ایجاد یک احساس امنیت کاذب در شبکه تصمیم گیری دشمن است . حالا یکدرصد این احتمال را بدهید که چرا آمریکایی ها یک پهپاد فوق سری را به عمق 250 کیلومتری داخل خاک دشمن نفوذ می دهند ؟؟؟   مثال بارز آن هم در ماهیگیری است .   در شمال ایران ، برای به دام انداختن ماهی کپور ، نیاز دارید تا یک طعمه بزرگ ( در اینجا یک کِرم با کالبد حجیم و یا طعمه های مشابه ) و یا طعمه های مصنوعی در اندازه تقریباً غیر طبیعی را بکار ببرید تا نظر قربانی به آن جلب شود       در برآورد های راهبردی ، اکتفا نمودن به یک سناریو ، بسیار خطرناک هست ، چرا که به شکل ناهنجاری ، تحلیلگر را کانالیزه می کند   برای سناریوی نویسی باید اِلمان های ذیل را در نظر گرفت :       گام نخست : شناخت اهداف/ راهبرد ، قوت / ضعف ( مدل swot) گام دوم : تحلیل نفوذ عوامل و پویایی استراتژی ها گام سوم : برآورد بدیل ها گام چهارم : دسته بندی بدیل ها ( استراتژی های جانشین ) و تحلیل آنها گام پنجم : تصور سناریو و تصویر سازی از آن گام ششم : تحلیل نتایج ( فرصتها /مخاطرات / اقدام ها ) گام هفتم : تحلیل فرایندهای پیشگیری / مقابله گام هشتم : تحلیل سناریو ( پیش بینی چشم انداز و ایجاد فرآیندهای پایش چشم انداز       البته ذکر این مساله هم ضروری است که به هیچ عنوان ، قصد زیرسئوال بردن زحمات  پرسنل قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)  وجود ندارد ، صرفاً پرسشی است که باید جوابی منطقی برای آن پیدا کرد     پی نوشت :   این سطور صرفاً بیان کننده یک فرضیه و سئوال هست و قطعیتی در آن بکار نرفته . دوستان علاقه مند ، باقی وضعیت را خودشان تحلیل کنند .
  7. با سلام     و البته شاید یک سناریوی دیگر هم مطرح باشد   http://www.military.ir/forums/topic/20730-عمليات-فريب-deception-plan/?p=501745   در خصوص بمباران هم ، به نظرم نظرات یک مقداری باید مبتنی بر واقعیات باشد ، در جریان ساقط شدن نایت هاوک در یوگسلاوی ، طبق اطلاعات منتشر شده ، آمریکایی ها ، آنقدر در بمباران لاشه پرنده ساقط شده معطل کردند که باقی مانده این پرنده ارزشمند ، توسط یوگسلاوها جمع آوری شد ، بخشی از بدنه به روسیه رسید و بخشی از تجهیزات الکترونیک هم به جمهوری خلق چین .   بهانه مطرح شده در آن زمان این بود که حادثه رخ داده برای آمریکایی ها آنقدر غیر منتظره بود که فرصت عکس العمل را از آنها گرفت ، اما سئوال اینجاست که این عکس العمل ، با حساسیت آمریکایی ها نسبت به افتادن فناوری خط مقدم شان به دشمنان و رقیبان ، همخوانی دارد یا خیر !!!!!! ( ماجرای یو-2 های تحویلی به تایوان ، ماجرای سقوط تامکت حامل فونیکس به داخل آب ، ماجرای فروش غیر مستقیم  رادیوهای دستکاری شده ضد اطلاعات بریتانیا در گروه های شورشی یونانی  و.... )
  8. سلام علیکم    در بروز رسانی هم خدمت جنابعالی عرض شد و در اینجا عرض را تکمیل می کنم ، آنچه که میلیتاری را نسبت به سایر انجمن ها و به اصطلاح خبرگزاری های داخلی ، متفاوت کرده ، وجود یک جمع علاقه مند به مطالعه  و بررسی های موشکافانه  بدون تعارف و در عین حال در چهارچوب قوانین هست .   در میلیتاری ، دست روی مواردی گذاشته می شود که شاید در سازمان بکار گیرنده ، بدان توجهی نشود و یا از آن به ساده ترین شکل ممکن ، عبور گردد  و براین اعتقاد هستم که این نقدها ، از روی علاقه به نظام ، انقلاب و نیروهای مسلح هست و جمهوری اسلامی ایران به وجود و حضور چنین جوانانی باید افتخار کند که بدون هیچ چشم داشتی ، دارند صرفاً براساس علاقه ، آسیبها و چالشها را بررسی می کنند .    تا زمانی که نقد ها در چهارچوب قوانین ، صورت پذیرد ، مجموعه مدیریت بطور کامل از جنابعالی و سایر دوستان پشتیبانی خواهد کرد . هیچ کس در این انجمن ادعایی ندارد که همه  نقدهایی که گفته میشود ، صحیح است ، با این حال ، بدلیل عدم وجود یک مرجع که چنین مواردی را مورد نقد دقیق قرار دهد ، فی الحال ، این بار سنگین بر دوش میلیتاری است و ما این وظیفه را داریم که  افتان و خیزان  و در کنار همه مشکلات و وضعیت نامناسب  فعلی ، با همه توان ، آن را به سر منزل مقصود برسانیم .    این را به شکل صریح خدمت جنابعالی عرض کردم که وضعیت و صف بندی ها مشخص شود ، چرا که فیدبکهای گرفته شده از خارج از این مجموعه ، نتایج دیگری را نشان می دهد .    این جمله را هم به یادگار از شهید حسن باقری ( که شخصاً ارادت زیادی به منش و رفتار و عملکرد و طرز تفکر ایشان دارم ) عرض می کنم :         شهید حسن باقری ، مسئول وقت اطلاعات ستاد عملیات جنوب ، در محل استقرار این ستاد " قرارگاه گلف ( اهواز ) "، در یک جمع بندی از حوادث منتهی به سقوط "خونین شهر" ، در ارتباط با شیوه جنگ ، چنین گفت :   "باید به خود جرات داد که این نوع جنگیدن ، به درد نمی خورد و لازم است استراتژی جنگ عوض شود "      http://www.military.ir/forums/topic/26752-مشهورترین-نقل-قول-های-نظامی-و-سیاسی/?p=440063   شرایط فعلی ، هیچ تفاوتی با شرایط بعد از اشغال خرمشهر ندارد ، همچنان در تحریم تسلیحاتی هستیم و مشکلات مشابه و راه برون رفت هم  نقد وضعیت در چهارچوب قوانین هست 
  9. با سلام   شروع آزمایش های سیستم جدید دفاع موشکی توسط ارتش ترکیه  برای مقابله با حملات راکتی شورشیان مسلح  سوریه     وزیر دفاع ترکیه می گوید : ارتش ترکیه ، مراحل نهایی توسعه یک سیستم دفاع موشکی جدید ،  به منظور مقابله  با موج جدید حملات  راکتی به  نقاط مرزی این کشور توسط  شورشیان مسلح  حاضر در سوریه  را دردستور کار قرار داده است .   وزیر دفاع ترکیه " فکری ایسک " در این خصوص اعتقاد دارد :   این سیستم طی یک فرآیند آینده نگرانه در 18 ماهه گذشته و قبل از شروع شلیک موشکهای کاتیوشا توسط شورشیان مسلح به داخل خاک این کشور ، آغاز گردید و مرحله نهایی آزمایشات برای ورود به خدمت رزمی ،  از این هفته ( هفته منتهی  به چهارم اکتبر 2016)  در دست اقدام قرار خواهد گرفت .   وی در مصاحبه با سی ان ان ترک ،  اضافه  نمود که  انجام اقدامات متقابل و پیشگیرانه برای جلوگیری از شلیک موشکهای کوتاه برد کاتیوشا توسط مسلحین سوری و بویژه isis ، برای این کشور آسان نبوده ولی می بایست راهی برای خنثی نمودن این تهدید ، پیدا می شد  که این کار در مرحله انجام است .       در طول سال گذشته میلادی ، مسلحین شورشی سوری ، حملات راکتی خود را بر روی نقاط جمعیتی در طول مرز این کشور با سوریه در شمال این کشور ، متمرکز نموده اند  . بعنوان مثال ، یک شهرک مرزی که تاکنون حملات مداومی را پشت سر گذاشته  ، تا کنون 12 کشته را براثر این حملات متحمل شده و بخشی از محلات این شهرک بطور کامل تخریب و ساکنان آن مجبور به ترک  محل اقامت خود شده اند .   سیستم دفاع  موشکی جدید ترکیه ، احتمالاً شباهت زیادی به مجموعه دفاع موشکی " گنبد آهنین" رژیم عبری خواهد داشت که براساس اطلاعات منتشر شده ، عملکرد مناسبی در برابر شلیک موشکهای دست ساز حماس از نوار غزه ، داشته است . این سیستم تسلیحاتی ، که براساس ادعای طرف ترک ، یک طراحی صددرصد بومی است عمدتاً برای رهگیری و انهدام موشکهای کوتاهبرد که در فواصل 4 تا 70 کیلومتر شلیک می شوند ، در نظر گرفته شده است .   متهان دمیر ، روزنامه نگار آزاد و و تحلیلگر دفاعی ترک براین عقیده است که اگر همه چیز بر اساس برنامه ریزی قبلی ، پیش رود ، این سیستم یک دفاع قطعی !!!!!! دربرابر راکتهای کوتاه برد کاتیوشا ( احتمالاً منظور مینی کاتیوشا ) خواهد بود . وی در مصاحبه با  خبرگزاری رسمی ایالات متحده  چنین ادعا نمود که در ماه گذشته میلادی ، ارتش ترکیه یک سیستم جدید تسلیحاتی با شناسه Korkut را با موفقیت مورد آزمایش قرار داده و در حال حاضر ، آماده ورود به خدمت عملیاتی است   صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
  10. با سلام حالا به قدرت و تاثیر گذاری نیروی هوایی ( در اینجا هوانیروز ) ایمان آوردید !!! این جمله را بارها از بنده شنیدید : در نبردهای امروز , هیچ چیزی جای یک نیروی هوایی سرحال و آماده به رزم را نمی گیرد. شنیدن نوای دلنشین توپهای 20 م.م و راکتهای هیدرا , برای خودش امتیازی است :))
  11. با سلام   رونمایی جنرال داینامیکز از خودروی زره پوش شنی دار مسلح به توپ 120 م.م       شرکت تسلیحاتی جنرال داینامیکز ، پس از مدتها کش و قوس ، در جریان برگزاری مجمع انجمن ارتش ایالات متحده ( AUSA) ،  از خودروی زرهی شنی دار جدید  خود با شناسه " گریفین" ، مسلح به یک قبضه  توپ  120 م.م مارک XM-360 ، رونمایی نمود .   این خودروی زرهی جدید که براساس پلاتفرم خودروی شنی دار AJAX طراحی و رونمایی گردید به یک توپ 120 م.م  مسلح شده است . براساس اطلاعات منتشر شده ، علت استفاده  این شرکت از توپ XM-360 ، سبک تر بودن برجک این خودرو نسبت به برجک تانک اصلی میدان  نبرد فعلی ارتش آمریکا ( آبرامز ) و در نهایت معرفی یک خودروی زرهی سبک تر ذکر شده است . زره پوش رزمی  گریفین ، در گونه معرفی شده ، DNA برجک آبرامز بعلاوه توپ 120 م.م را در کنار شاسی  پروژه خودروی رزمی AJAX ،  به ارث برده است  .     تحویل خودروی زرهی AJAX به نیروی زمینی ارتش بریتانیا ، یک تغییر مرحله بندی شده و گام به گام را برای بکارگیرندگان آن  فراهم می نماید .   این پروژه ، شامل شش گونه مختلف ، از جمله : AJAX ، ARES ، APOLLO ، ATHENA ، ATLASو ARGUS است . هر کدام از این گونه های معرفی شده ، یک خودروی رزمی زرهپوش میان وزن ، شنی دار و با قدرت تحرک بسیار بالا بشمار می روند که بهترین حفاظت را درمیدان های نبرد برای پرسنل ارتش بریتانیا فراهم می نمایند  .     صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
  12. با سلام    برای بررسی موضوع فریب استراتژیک ، تاپیک جناب واریور ، شاید محل مناسبی باشد      جیمز انگلتون :   زمانی که یک سازمان نظامی / اطلاعاتی ، براین تصور است که دربرابر نیرنگ دشمن آسیب ناپذیرتر از گذشته است ، بیش  از هر زمان دیگری ، آسیب پذیر خواهد بود      فریب در سطح استراتژیک    شامل سه سطح    فریب و انکار تکنیکی  فریب و انکار تاکتیکی / عملیاتی  فریب و انکار راهبردی    1- فریب در سطح راهبردی ، مجموعه ای از فعالیتها که دارای توالی خاصی است و برای نیل به یک منظور خاص ، توسط  یک ارتش یا سازمان اطلاعاتی  طراحی و به اجرا گذاشته می شود    2- فریب در سطح راهبردی ، جزء اقدامات پنهان بشمار می رود و تنها بخشی از روند با پیگیری دقیق قابل تشخیص خواهد بود .    3- فریب در سطح راهبردی ، درپی تاثیری گذاری بر ذهنیت تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان و گمراه کردن آنهاست    4- هدف فریب در سطح راهبردی ، وادار کردن دشمن به دست زدن به کاری مورد دلخواه خواهد بود    5- نتیجه اقدام حریف، تامین منافع خودی و متضرر شدن منافع دشمن است    6- فریب در سطح استراتژیک ، هدف نیست ، بلکه ابزاری مهم است برای نیل به اهداف مشخص      پی نوشت :    1- حالا این چند سطر را با شرایط چند سال اخیر ، واکنش تقریباً عجیب طرف آمریکایی در خصوص پهپادهای به غنیمت درآمده ، مقایسه آن با طرح های فریب ایالات متحده در برابر اتحادشوروی و... بگذارید .    2- کلیسای دوران انگیزاسیون هم ، گالیله را به جرم حقیقتی که برای آنها قابل باور نبود ، محاکمه کرده و محکوم به مرگ کردند ، حالا حرف کدام طرف قابل استناد هست ، گالیله یا کلیسا !!!!!
  13. با سلام   طراحی یک پشّه بریتانیایی :       طراحی جنگنده/ بمب افکن ماسکیتو در بریتانیا  و توسط  شرکت دی هاویلند برمبنای این فلسفه صورت گرفت  که  نیروی هوایی سلطنتی برای اجرای ماموریتهای شناسایی ،  نیاز به یک پرنده سریع غیر مسلح  ( با سرعت بیش از 600 کیلومتر در ساعت ) خواهد داشت که می بایست با تکیه بر سرعت خود ، رهگیرهای دشمن را در انهدام خود ، ناکام گذارد .      این مساله ، در دهه چهل میلادی ، در تضاد کامل با راهبرد وزارت هوانوردی و نیروی هوایی سلطنتی در طراحی و تولید بمب افکن های سنگین مسلح  به تیربارهای سنگین بشمار میرفت . علیرغم این تضاد فکری ، شرکت دی هاویلند ، توسعه پرنده شناسایی سریع السیر خود با شناسه "ماسکیتو " را در  اوایل تابستان 1938 آغاز نمود . این پرنده جدید که بطور کامل از " چوب" ساخته شده بود ، در زمانی که بریتانیا بشدت دچارکمبود مواد راهبردی گرانقیمت فلزی گردید ،  یک مزیت مهم بشمار می آمد .  با تمام این اوصاف ، دی هاویلند نزدیک به 7781 از این مدل را با نقش های گوناگون " جنگنده / بمب افکن / جنگنده شب پرواز/ شناسایی و عکس برداری و آموزش پیشرفته خدمه هوایی در خط تولید قرار داد .       ماسکیتو در IAF  :   یکی از مشهورترین جنگنده/ بمب افکن هایی که در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه میلادی ، در نیروی هوایی رژیم عبری بخدمت در آمد  ، پرنده مشهور " ماسکیتو" محسوب می گردید  . این جنگنده / بمب افکن  یک راه حل زودگذر به منظور  رفع نیازمندی و برطرف نمودن دو چالش بسیارمهم پیش روی سازمان رزم یگان های جدید التاسیس IAF پس از پایان نبردهای شدید 1948  ، که نخستین آن، نیاز به سازماندهی جدید واحدهای پروازی و دوم فشار بیش از حد برروی عناصر رزمی در جریان این جنگ بود  ، بشمار می رفت .   البته درآن مقطع زمانی ، جنگنده هایی نظیر موستانگ و اسپیت فایر نیز  در خدمت این نیرو قرار داشت ، اما فرماندهی وقت IAF براین نکته اصرار می ورزید که این نیرو ، بشدت نیازمند یک جنگنده چند منظوره که به شکل موثری می بایست علیه اهداف زمینی و همچنین اجرای موثر ماموریتهای پشتیبانی نزدیک هوایی ( که این نیرو هنوز فاقد آن بود )  بکار گرفته شود ، خواهد بود . بطور مشخص ،  IAF نیاز به یک پرنده رزمی انعطاف پذیر داشت تا بتواند حجم بزرگی از مهمات هوا به زمین و تجهیزات جانبی  مرتبط  را در یک برد طولانی و با کمترین هزینه در دسترس آن قرار دهد و برآوردن این نیازمندی ، در آن مقطع زمانی ، صرفاً با خرید جنگنده / بمب افکن های ماسکیتو بریتانیایی امکان داشت . اگر چه دوره  خدمت ماسکیتو در IAF چندان قابل توجه نیست ، اما این پرنده پرتجربه ، پس از ورود به سازمان رزم IAF ، سهم قابل توجهی در توسعه توانایی های رزم شبانه خلبانان تازه کار IAF  داشت .     آغاز :   پس از اتمام نبردهای 1948، IAF موفق شد ، یکفروند ماسکیتو را از دولت کانادا خریداری نماید ، اما این پرنده در زمان پرواز بسمت سرزمین های اشغالی ، بعلت نقص فنی ساقط شد و لاشه آن هرگز شناسایی نگردید .اما بعلت نیاز مندی شدید IAF برای دراختیار گرفتن پرنده های رزمی جدید ، طی یک قرارداد محرمانه با دولت فرانسه به تاریخ 17 فوریه 1951  ، چیزی در حدود 59 فروند ماسکیتو مازاد برنیاز نیروی هوایی فرانسه از این کشور خریداری شد . این پرنده ها ، پس از امضاء قرارداد ، تحت بازسازی گسترده ای قرار گرفتند و بتدریج از 11ژوئن 1951 به این نیرو تحویل شدند .   همزمان با جریان یافتن این قرار داد ، خلبانان IAF در پایگاه هوایی  Swinderby  در بریتانیا مشغول گذراندن دوره های آموزشی خود بودند و این گروه ، نخستین خدمه  ماسکیتوهای عبری نام گرفتند . با تشکیل نخستین اسکادران ماسکیتو در IAF ، در وهله نخست ، 3 ماموریت اصلی  بمباران برد بلند ، آموزش و ماموریتهای عکس برداری برعهده آنان گذاشته شد . این اسکادران تازه تاسیس ، به شکل رسمی ، ماموریتهای تهاجمی و پشتیبانی نزدیک هوایی را در روز و شب  می بایست انجام می داد ، با این حال ، پروازهای متعدد آموزشی ، از جمله اجرای نبردهای شبیه سازی شده با اسپیت فایرها و موستانگها به منظور آموزش خلبانان تازه وارد در راس وظایف ماسکیتوها قرار گرفت . اما شرایط رزمی ، موجب شد تا درسال 1953 ، " هوگو  ماروم"  نخستین اسکادران شب پرواز IAF را با استفاده از ماسکیتوهای عملیاتی در پایگاه هوایی هاتزور بوجود آورد که این اسکادران ، در ابتدای امر ، پروازهای شناسایی مستمری را بر فراز قلمرو هوایی کشورهای متخاصم  اجرا می نمود . بعدها و با توسعه سازمان رزم و افزایش  خدمه مجرب و آموزش دیده ، بخش کوچکی از ماسکیتوهای موجود که به شکل خاص به تجهیزات جانبی جدیدی مجهز شده بودند ، در خفای کامل ، ماموریتهای شناسایی را بر عهده گرفتند . اگر چه  ماسکیتوهای عبری ، یک پرنده رزمی با قابلیت بقای بالا دربرابر حوادث پیش بینی نشده بشمار می رفت ، اما آنچه که این هواپیما را ارزشمند می نمود ، قابلیتهای تهاجمی و حمل مهمات  آن بود .     با این وجود ، ورود جتهای رزمی به سازمان رزم IAF در اوایل دهه پنجاه میلادی ، موجب شد تا فرماندهان وقت این نیرو ، به تدریج قصد انحلال اسکادران ماسکیتو را مورد بررسی قرار دهند . اما مدت کوتاهی قبل از اجرای این تصمیم ، جنگ 1956 آغاز شد و همه خلبانان ، از جمله خدمه اسکادران ماسکیتو ، تحت  یک برنامه فشرده آموزشی، بر قابلیتهای فردی خود در اجرای مانورهای رزمی و چگونگی حمله به اهداف زمینی ، افزودند . و همین مساله موجب گردید تا در جریان جنگ 1956 ، ماسکیتوهای عبری ، با استفاده از مانورپذیری بالای خود ، حمله به  به کاروان های لجستیکی و ستون های زرهی اعراب را در دستور کار خود قرار داده  و با استفاده از مهمات سنگین ،راکتهای هوا به زمین و توپ ، ضربات سختی به ارتشهای عرب وارد آورند . بعنوان مثال ، در جریان این جنگ ، این جنگنده/ بمب افکن ها ، طی چهار روز متوالی ، " شرم الشیخ" را مورد حمله قرار دادند و زیرساختهای پشتیبانی ارتشهای  عرب را از حیّز انتفاع ساقط کردند .علیرغم این بیلان موفقیت آمیز ، تنها دو هفته پس از پایان جنگ 1956 ، اسکادران ماسکیتو IAF بطور کامل منحل گشت و داستان خدمت رزمی این پرنده نیز  به پایان رسید .     مترجم : MR9   صرفاً برای میلیتاری
  14. با سلام       شیرهای سیاه ، میراژ و ......       فرمانده بازنشسته اسکادران پنجم شاخه هوایی نیروی دریایی ارتش ایالات متحده (شیرهای سیاه ) از جنگ دوم خلیج پارس (1991) خاطره جالبی را نقل می کند :   روز یکم اسفند 1365 ، ستوان یکم خلبان " احلان عبدالقادر " ( معلم خلبان جنگنده میراژ F-1 EQ  نیروی هوایی ارتش بعث ) در حالی که به همراه وینگمن خودش ،  ماموریت اسکورت یک دسته پروازی جنگنده / بمب افکن های سوخو-22 این نیرو را برای بمباران سکوهای نفتی ایران رابرعهده داشت ، به ناگاه یا یکفروند جنگنده فانتوم نیروی هوایی ایران (که تحت هر شرایطی توان رویارویی همزمان با دو فروند میراژ سرحال عراقی را نداشت ) روبرو گردید و برای ثبت یک پیروزی هوایی دیگر ، بسمت آن گردش نمود .       در حالی که رهبر دسته فیترهای عراقی ، نظاره گر تعقب و گریز میان دو جنگنده برفراز آسمان خلیج پارس می بود ، ناگهان یک موشک ناشناس از فاصله بسیار بعید ، رهبر دسته میراژ ها را هدف قرار داد و بسرعت جان ستوان یکم خلبان " احلان عبدالقادر " را از آن خود نمود .       پس از برخورد موشک  فونیکس  که به یقیناً از یک گربه دو دُم نیروی هوایی ایران شلیک شده بود ، یگان های حاضر در منطقه ، بوضوح روی فرکانس رادیویی  اضطراری ، این جمله را زبان رهبر دسته فیترها ، خطاب به پرنده های حاضر در صورتبندی ، شنیدند که  فریادمی کشید :   اف اربع عشر ، اف اربع عشر ، یالا یالا   پس از این هشدار ، شش فروند فیتر عراقی ، به همراه یکفروند میراژ باقی مانده ، با سرعت پراکنده شدند ، گویی اصولاً از قبل حضور نداشتند .   این فرمانده نیروی دریایی ارتش ایالات متحده می گوید ، از آن روز ، علیرغم تجهیز ارتشهای اعراب به جنگنده های پیشرفته ، وقتی خلبانان ایرانی قصد دارند با همتایان عرب خود به اصلاح " کل کل " کنند ، در فرکانس های ارتباطی ، چنین می گویند :   اف اربع عشر ، اف اربع عشر ، یالا یالا
  15. با سلام    فاجعه پرل هاربر    هفتم دسامبر 1941 ( چیزی در حدود 75 سال پیش ) نیروی دریایی سلطنتی ارتش ژاپن ، به فرماندهی دریاسالار ایزورکو یاماتو ، با ایراد یک ضربت سهمگین ، بخش قابل توجهی از ناوگان نیروی دریایی ارتش ایالات متحده در اقیانوس آرام که در آن زمان ، در بندرگاه پرل هاربر مستقر بود را از میان برد . شرح ماوقع و پیشینه طراحی این بزرگترین غافلگیری تاریخ نظامی ارتش و نیروی دریایی ایالات متحده ، بسیار طولانی است ، با این حال ، آشنایی مختصر با شناورهایی که در این غافلگیری ، در آن زمان ، در بندرپرل هاربر حضور داشتند ، جالب به نظر می رسد .       1- نبرد ناو یو اس اس کالیفرنیا    2- نبرد ناو یو اس اس مریلند    3- نبرد ناو یو اس اس اوکلاهما    4- نبرد ناو یو اس اس تنسی    5- نبرد ناو یو اس اس وست ویرجینیا    6- نبرد ناو یو اس اس آریزونا    7- نبرد ناو یو اس اس نوادا   8- نبرد ناو یو اس اس پنسیلوانیا    9-  مجموعه  ساختمان های سرفرماندهی نیروی دریایی در جزیره فورد    10- پایگاه هوایی " هیکام " -----------------------------------   A: مجموعه مخازن سوخت هواپیما و شناورهای رزمی    B: مرکز فرماندهی ناوگان اقیانوس آرام    C: پایگاه زیرسطحی های نیروی دریایی   D: محوطه حفاظت شده نیروی دریایی    
  16. با سلام    در حوزه سلاح ‍ پیاده  نظام ، فقط مطالعات مختصری دارم ، با این حال برای اینکه بدانیم ، بعد از انقلاب اسلامی ، از کجا شروع کردیم وبا تمام کاستی های موجود به اینجا رسیدیم ، صرفاً یک تصویر را ارائه می کنم  که در عین داشتن نقد به  وضعیت موجود ، تلاش ها را بدون ارزش و فایده ندانیم .      تصویر مربوط به ساخت یک جنگ افزار طراحی شده توسط یک طراح داخلی است    فروردین 1359 شمسی      پی نوشت :   این هم یک تجربه از یکی از دوستان ،   صرفاً اینکه چرا ما هنوز در ابتدای راه هستیم و مسیر طولانی برای رسیدن یک سلاح استاندارد داریم ، این را باید در تفاوت بین تیربار ژ-3 های ساخت صنایع نظامی پاکستان ( که  کیفیت آنها در یک بازه زمانی مشخص ، توسط آلمانی ها چک می شود ) و تیربارهای داخلی دید. ماشین آلات قدیمی ، آلیاژهای نامرغوب ( بطور مثال به جای خرید آلیاژ ویژه از ...... ، از کشور ...... آلیاژ نامرغوب و با کیفیت پایین خریداری می شود  ) و ...    این قبلاً هم در تاپیک دیگر عرض کردم ،    به نقل از کاپیتان میخاییل پولنیون در فیلم k-19 ، " باید قبل از نبرد ، تکلیف یکسری چیزها ، مشخص شود "   قصددارید به پیروزی برسید ، مشکلی نیست ، سلاح با کیفیت بالا ، در اختیار نیروهای مسلح قرار دهید .
  17. با سلام   oh!!!!!my god   شرمن های باستانی و زیرخاکی !!!!!!!   :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:           پی نوشت :   1- این شرمن ها اگر الان در یک کشور دیگری بود ، مثل یک قطعه چند تُنی طلا از آن استفاده می کردند .   2- چند روز پیش خبری رسید مبنی براینکه یک مجموعه دار فرانسوی ، قصد دارد موزه خصوصی خودش ، مشتمل بر تجهیزات رزمی شرکت کننده در عملیات D-DAY را صرفاً بدلیل بازدید کننده کم ، به فروش برساند .   3- این تجهیزات را اگر مسئولین امر ، از دپوهای خودشان بیرون کشیده و فقط با سرمایه بسیار اندک ( بسیار اندک تر از سمینارهای آنچنانی ) بازسازی کنند ، درآمد حاصله از آن ، بخشی از هزینه های جاری آنها را تامین خواهد کرد . ولی خوب ، دوستان بسیار عزیز ما ، آنقدر که برای دعواهای سیاسی وقت دارند ، برای این شکل کارها ، زمان لازم را در اختیار ندارند . :straight:   4- در این زمان ، روح کارگردان فیلم " FURY" دچار نوسان شدید شده :mrgreen:
  18. MR9

    گالری جنگنده -رهگیرها

    با سلام    وقتی که همه خواب بودند ......!  
  19. با سلام   ژنرال جاسوس    راینهارد گهلن       ژنرال راینهارد گهلن ( 1979-1902) ، یکی از مشهورترین و در عین حال مرموزترین افسران رایش سوم بشمار میرفت که خدمات بسیار زیادی را به کشور متبوع خود و بعدها به ایالات متحده ، ارائه نمود . وی که میانه جنگ جهانی دوم ، ریاست بخش اطلاعاتی ورماخت (آبوهر) در جبهه شرقی را بر عهده داشت ، یک شبکه بسیار گسترده ازعوامل اطلاعاتی محلی و نفوذی را در طول یک جبهه 1200 مایلی در عمق خاک اتحاد جماهیر شوروی را ایجاد نمود ( برخی مورخین سازمان های اطلاعاتی بر این عقیده اند که شبکه وی احتمالاً قابل قیاس با شبکه اطلاعاتی روسها در قلب ساختار سیاسی/ نظامی آلمان - شبکه ارکستر سرخ - بشمار می رود ) و این شبکه گسترده ، اطلاعات نظامی  بسیار ارزشمندی را در اختیار فرماندهان ورماخت قرار می داد .     با این وجود ، علیرغم این خدمات ارزشمند ، وی بعنوان ریاست بخش شرقی اطلاعات نظامی ورماخت ، از اواسط سال 1943 ، متوجه شد که ستاره بخت رایش سوم در حال غروب کردن است ، در نتیجه با اجرای یک مانور ماهرانه ، بسمت آمریکایی ها چرخید و خدماتش را به آنها ارائه داد . این تغییر جهت برای وی بسیار موفقیت آمیز بود و سازمان خدمات استراتژیک (OSS) آینده شغلی او را در سالهای پس ازجنگ تضمین نمود . ( وی نخستین رییس سازمان اطلاعاتی آلمان فدرال -اداره محافظت از قانون اساسی BND- بشمارمی رفت )   نکته جالب اینجاست که آمریکایی ها ( ابتدا سازمان خدمات استراتژیک و مجموعه پس از آن - سیا)  آنقدر به ارزشمندی اطلاعات وی ایمان داشتند که تا سال 1955 ، بیشتر از 100 میلیون دلار در ازای خدماتش ، به وی پرداختند .
  20. سلام علیکم   بنا بر سپاسگذاری از دوستان بسیار عزیزی که در رشد علمی و آکادمیک انجمن ، همواره در تلاش هستند ، برادر گرامی  جناب  elo ( بدلیل روند مستمر در ارسال تحلیل های ارزشمند و برادر عزیز جناب ahmad1361  ( بدلیل فعالیت مستمر در تاپیکهای تحولات منطقه و همزمان فعالیتهای علمی ارزشمند ) به درجه ستوان دومی ، برادر بزرگوار جناب  aminor  ( بدلیل فعالیت مستمر و بسیار ارزشمند در تاپیکهای تحولات ) به درجه سرگردی و برادر عزیز ، جناب senaps ( بدلیل روند مثبت و رو به رشد در انجمن )  مفتخر به دریافت یک قطعه نشان نیروی زمینی شدند . باشد که روند مثبت و ارزشمند این عزیزان ، همچنان ادامه داشته باشد و همه ما از دانش ارزشمندشان بهره مند شویم .
  21. با سلام   پدربزرگ  مشهور ارتش قیصر       توپ صحرایی 9 سانتی متری ( 90 م.م ) مارک C-73  در حقیقت پدربزرگ توپ مشهور 88 م.م ورماخت در جنگ دوم جهانی بشمار می رفت  . این توپ که خود نیز  ، یک  جنگ افزار توپخانه ای توسعه یافته  از توپ ( L/30)  موجود در نیروی دریایی سلطنتی آلمان با کالیبر 88 م.م  ( L/30) بود ، عمدتاً با هدف بکارگیری بعنوان  یک جنگ افزار ضد اژدر درناوشکن های این نیرو برای سالهای متمادی در خدمت قرار داشت .  با این وصف ، کارشناسان نظامی پس از زیرنظر گرفتن عملکرد این توپ در نیروی دریایی ، به این نتیجه رسیدند که  توانایی این توپ برای ماموریت فوق الذکر ، ناکافی است ، در نتیجه ، تا قبل از شروع جنگ بزرگ  به سال 1914 ، می بایست یک سیستم سلاح جدید ، طراحی و به کارگرفته می شد .           بدین ترتیب ، کارخانجات جنگ افزار سازی معظم کروپ  به منظور رفع نیاز نیروی دریایی  ، توپ مشهور M1913 با کالیبر 88 م.م ( شناسه نظامی SK.L/45) (واژه SK مخفف standing for Schnellade-Kanone یا توپ با قابلیت بارگذاری سریع ) را طراحی و در خط تولید قرار داد . در تصویر شماره یک، به وضوح ، پرسنل نیروی دریایی آلمان در حال راه اندازی این سلاح دیده می شوند .       این جنگ افزار ، به مانند محصولات قبلی کروپ  ، یک سیستم رزمی فوق العاده از آب درآمد و بسرعت  جایگزین تمامی توپهای خارج از رده L/30 شد و بدلیل ویژگی ها فوق العاده خود ، این بار علاوه بر نقش ضد اژدر ، ماموریت اجرای آتش برعلیه اهداف هوایی را نیز بر عهده گرفت .  بدین ترتیب ، در اواخر پاییز 1914 ، این توپها ، در موقعیتهای راهبردی در دشت فلاندرز و سواحل دریای شمال استقرار یافتند .   موفقیت بیش از حد تصور این سلاح ، موجب شدتا تعداد بیشتری از این جنگ افزار تا اکتبر 1918 توسط نیروی دریایی بکارگرفته شده و با موفقیت برعلیه اهداف دریایی و هوایی متفقین ( نقاطی نظیر زیبروگه ، بروژ و ..) استفاده گردد. با مشاهده موفقیتهای این توپ ، نیروی زمینی ارتش  قیصر ویلهلم ، به دراختیار گرفتن این سلاح و مهمات خاص آن  ، علاقه مند گردید و همین علاقه مندی ، پایه مستحکمی برای ظهور توپهای 88 م.م  ورماخت در دومین جنگ جهانی  گردید .
  22. سلام علیکم      عملیات آفندی ، یک زنجیره است . این زنجیره از حوزه اطلاعات رزمی ( combat intelligence) شروع می شود و تا حوزه های کلان ، نظیر عملیات مشترک  میان عناصر رزمی  حاضر در میدان نبرد ( بسته به محیط جغرافیایی میدان جنگ )  ادامه می یابد . هر گونه نقص از ابتدای زنجیره ، منجر به یک سلسله اشتباهات دومینو وار خواهد شد که جبران یا تغییر آن در زمان اجرای عملیات ، احتمالاً غیر ممکن و در برخی شرایط بسیار سخت  هست .( به یاد بیاورید انتقال واحدهای زرهی گروه ارتشهای مرکز ورماخت  به گروه ارتشهای جنوب در زمان حمله اتحاد شوروی  )   بعنوان مثال ، در ارتش های یونان باستان ، استفاده از یگانهای فالانکس ، آنقدر حیاتی و تاثیر گذار بشمار می رفت که  فرماندهان ارشد در رده و مقیاس ارتش ( تشکیل شده از چند سپاه )  که عمداً با عنوان strategos autocrator شناخته می شدند ، ساعتهای متمادی قبل از حمله ، را به چینش   یگانهای خود ، بخصوص سازندهای فالانکس ( با کمی ارفاق ، معادل واحدهای زرهی معاصر) تخصیص می دادند .    در طول تاریخ نظامی مدرن ، از جنگ نخست جهانی تا امروز ، دست روی هر نبردی بگذارید ، نقش انکار ناپذیر نیروی هوایی را می بینید . حالا فکر کنید اگر فرماندهان ارتش بعث ، تجربیات این نبرد را در عمل بکار می گرفتند ، بیشتر از 4000 دستگاه تانک و نفربر خود را در طول عملیات طوفان صحرا در بیابانهای جنوب کویت ، از دست می دادند ؟؟   جواب این سئوال کاملاً مشخص هست 
  23. با سلام    نخستین پرواز گربه تیزچنگال گرومن      نخستین نمونه جنگنده برتری  هوایی اف-14 تامکت ، درست مدت کوتاهی  پس از اولین پرواز خود در 21 دسامبر 1970    در این پرواز تاریخی ، خلبان ارشد آزمایشی شرکت گرومن ، رابرت اسمیت ( کابین جلو )  به همراه خلبان  آزمایش پروژه ، ویلیام میلر ( کابین عقب) ، هدایت این گربه مهار ناپذیر را بر عهده داشتند . نخستین پرواز تامکت ، بر خلاف سایر پروازها ، بسیار دیر و در حدود ساعت 4 بعد از ظهر ، یعنی شرایطی که در سواحل شرق ایالات متحده ، خورشید بسیار زود و تقریباً از ساعت 5 بعد از ظهر ، غروب می کند و هوا بسیار زود به تاریکی می گراید، صورت گرفت .   زمانی که تامکت شماره یک ، از زمین بلندشد ، بزرگترین مشکل این گربه تیزچنگ ، آب و هوا نبود ، چرا که بهترین محصول گرومن در آن زمان ، تحت هدایت بهترین خلبانان حاضر قرار داشت و روسای گرومن از این انتخاب بسیار راضی به نظر می رسیدند . علت این رضایت بدان خاطر بود که این شرکت ، بدلیل شرایط مالی ، بالاجبار  تحت فشار مقامات نیروی دریایی ، می بایست محصول بسیار پیچیده خود را تا پایان سال 1970 عرضه می نمود و طبیعتاً ، موفقیت آزمایش های اولیه ، موجبات رضایت آنها را فراهم آورد ، بدون اینکه نیازی به پرداخت جریمه دیرکرد به نیروی دریایی ایالات متحده باشد .        خلبان ارشد آزمایشی گرومن ، رابرت اسمیت     علاوه برآن ، مقامات  ارشد گرومن بر این اطلاع بودند که با فرارسیدن کریسمس 1971 ، مردم برای گذراندن تعطیلات به سواحل شرقی هجوم خواهند آورد ، در نتیجه ، این آزمایش می بایست " همین حالا و یا هرگز" در کالورتون ، انجام می پذیرفت .   با این حال ، در 30 دسامبر 1970 (  9 روز بعد ) دومین آزمایش تامکت ، بدلیل نشت روغن از یک پمپ هیدرولیک که موجب از دست دادن کنترل و هدایت تامکت شد ، با شکست روبرو گردید . اما صندلی پران های این گربه سرکش ، در نهایت ایمنی ،  جان دو خدمه را  نجات داد و هواپیما در نزدیکی باند اصلی پرواز شرکت گرومن در کالورتون ، ساقط گردید . 
  24. با سلام   بریستول ، بیوفایتر در خدمت IAF         داستان واقعی ورود جنگنده / بمب افکن بریستول بیوفایتر ، به نیروی هوایی رژیم عبری ، یکی از جالب ترین و سرگرم کننده ترین خریدهای اولیه  این رژیم در اوایل تاسیس آن بشمار می رود  .   داستان بدین گونه آغاز می شود که یکی از افسران IDF، به نام ، امانوئل تزور ، که مسئول خرید IAF در بریتانیا محسوب می شد ، پس از مطالعه یک آگهی در خصوص اجاره  شش فروند از این پرنده های رزمی که بعنوان  تجهیزات مازاد جنگ دوم جهانی  شناخته شده بودند ، به آنها  علاقه مند گردید . با این حال ، فروشنده ، برای در اختیار گذاشتن  هرفروند از این هواپیماها ، با اضافه شدن هزینه تعمیرات ، 1500 پاوند طلب می نمود .   در این میان ، یکی از خلبانان IAF که قبلاً در نیروی هوایی سلطنتی خدمت می نمود ، پیش قدم شد و با هدف پنهان نگاه داشتن اجاره کننده اصلی ، هواپیماها را با عنوان جعلی " دیکسون" در اختیار گرفت . پس از معامله  ، تلاشهای گروه  فنی اعزامی از IAF ، برروی تعمیرات اساسی این پرنده ها متمرکز گردید و پس از مدتی ، چهار فروند از 6 فروند موجود آماده پرواز شد ( هواپیماهای پنجم سقوط کرد و ششمین هواپیما مصادره گردید ) .   اما چالش اصلی برای این گروه ، چگونگی قاچاق این هواپیماها از سرزمین اصلی بریتانیا به سرزمین های اشغالی بود .  اعتبارایده اصلی انتقال این هواپیماها ، در اصل به یکی از آشنایان نزدیک اهل نیوزلند یکی از خلبانان اعزامی ، تعلق پیدا می نمود .   وی به خدمه  که  برای طراحی یک نقشه پوششی مناسب در استیصال قرار داشتند ، پیشنهاد نمود که  برای دردست داشتن بهانه مناسب به منظور انتقال هواپیماها ، برای مدت محدودی ، پرنده های آماده به رزم خود را در پوشش  یک گروه فیلم برداری نیوزلندی که در صدد است  ، فیلمی در خصوص یکی از عملیات های رزمی نیوزلند در طول جنگ دوم جهانی تهیه کند ، قرار دهد .       در نتیجه با استفاده از ارتباطات ویژه ای ، یک سکانس مهیج و جسورانه  برای این فیلم طراحی شد که درجریان آن ، جنگنده ها ، پس از مورد اصابت قرارگرفتن، پیشرانه خود را ازدست داده و در افق ناپدید می شوند . اما به جای بازگشت به پایگاه مبداء ، بسمت سرزمین های اشغالی پرواز می کنند .   با هدف عملی شدن این نقشه جسورانه ، یک استودیوی ساختگی ، مجدداً با صاحب امتیازی  آقای " دیکسون " فراهم گردید که درصدد بود برای  این فیلم ، خلبانان انگلیسی را استخدام نماید . فیلمنامه جعلی نیز بزودی فراهم شد که در یک صحنه از آن ، خلبان شجاع بریتانیایی ، پس از خداحافظی اشکبار از همسر خود ، به صحنه نبرد در اقیانوس آرام ، اعزام میشود . به منظور  واقعی تر شدن جریان ساخت فیلم ، گروه به یک لوکیشن مشخص در اسکاتلند منتقل شد که چشم اندازهای نیوزلند را تداعی می نمود .   بخش عمده ای  ازاین طرح بخوبی اجرا گردید ودر اوایل اوت 1948 و راس ساعت مقرر ، هواپیماها  و خدمه ، آماده ماموریت شدند . فیلمبرداری در میان انبوه جمعیت مشتاق حاضر در صحنه ، آغاز شد ، خدمه وارد هواپیماها شده ، موتورها را روشن کرده ، اما به جای پرواز سوی اسکاتلند ، مسیر خود را بسوی یک شهر مشخص شده در ایتالیا ، تغییر دادند .    صاحب اصلی این پرنده ها ، فقط چند ساعت پس از وقوع این جریانات ، از وقایع مطلع شد و علت آن نیز ، زمان طولانی عملیات فیلم برداری هوایی و عدم بازگشت هواپیماها به مبداء اصلی بود . اما تقریباً دیر شده بود ، چرا که 4 ساعت بعد ، جنگنده های بیوفایتر ، در ایتالیا فرود آمدند ولی مقامات نظامی بریتانیایی ، همچنان در غفلت ناشی از عدم توجه خود ، قرار داشتند .   توقف بعدی این هواپیماها ، در یوگسلاوی بود . خلبانان پس از فرود دریک فرودگاه ناشناس در این کشور ، شب را در شهری نزدیک آن ، استراحت نموده تا روز بعد به طور مستقیم به سرزمین های اشغالی پرواز کنند . این پرواز 5 ساعته ، آنها را بطور مسقیم به فرودگاه نظامی " رامات دیوید" راهنمایی می نمود .       بیوفایتر در نبردهای نخستین :   از چهار فروند بیوفایتری به به سازمان رزم IAF  وارد گردید ، یک فروند بعنوان منبع قطعات یدکی برای 3 فروند دیگر در نظر گرفته شد . سه فروند باقی مانده نیز در اسکادران ترابری پایگاه رامات دیوید به 5 فروند پرنده DC-3  داکوتا ، این نیرو  ملحق گردید .   اما پس از مدتی ، یکفروند از این تعداد نیز بدلیل سانحه زمین گیر شد و از رده پروازی خارج گردید . این پرنده های رزمی ، پس از آماده سازی های اولیه ، پس از یک وقفه کوتاه پدید آمده در جریان جنگهای 1948 ، وارد عملیات شدند . این پرنده ها ، عمدتاً توسط خدمه دواطلب غیر بومی ، نظیر خلبان کانادایی " لئونارد پیچت " ( که در جریان سقوط یکفروند بیوفایر کشته شد ) به پرواز در می آمد . وی قبل از سانحه ، ماموریتهای متعددی را برعلیه پاسگاه های پلیس مشترک اعراب ( عراق) اجرا نمود .   در 15 اکتبر 1948، عملیات IDF با عنوان " Yoav" آغاز شد . هدف از این عملیات ، بمباران و قطع خطوط لجستیکی ارتش مصر   در جنوب سرزمین های اشغالی  ( صحرای نقب ) با منابع اصلی پشتیبانی در سرزمین های اصلی آنها بود . IAF با دراختیار داشتن 75 فروند پرنده رزمی ، نقش اصلی را برعهده داشت و ماموریت پیدا نمود تا در کنار ایجاد برتری هوایی ، نقاط راهبردی و همچنین اهداف تاکتیکی را مورد حمله قرار دهد .         گروه اصلی ضربتی IAF، شامل پرنده های ترابری مسلح شده و بمب افکن های موجود ( پرنده های ترابری دی سی-3 و بمب افکن های بی-17) ماموریت بمباران از ارتفاع بالا و اسپیت فایر ها و بیوفایترها ، ماموریت اجرای عملیات در ارتفاع پایین را بر عهده گرفتند ، چنانکه  بیوفایترها به شکل خاص، ماموریت پیدا کردند تا اهداف ارتش مصر واقع در العریش و فلوجه را ازمیان بردارند .   در بیستم اکتبر 1948 ، دو فروند بیوفایتر عملیاتی ،( باهدایت لئونارد پیچت کانادایی و استانلی اندروز بعنوان رهبر دسته پروازی و سیدنی کینگریچ و دنی داوشوگرمن بعنوان پرنده شماره 2 )    در ارتفاع بسیار پایین ، پاسگاه های پلیس عراق را مورد حمله قرار دادند .   این هواپیماها به منظور جلوگیری از شناسایی شدن توسط توپخانه ضد هوایی در ارتفاع بسیار پایین (نزدیک به نوک درختان ) پرواز می کردند ، تا زمانی که به نزدیکی هدف رسیدند ، خدمه یک قبضه توپ ضد هوایی مصری ، آنها را غافلگیر نمود . رهبر دسته ، پس از اجرای بمباران ، با توپ هواپیما ، به سامانه ضد هوایی مصری حمله نمود . پرنده شماره  2 نیز در بار نخست عبور از روی هدف ، موفق به یافتن و اجرای صحیح ماموریت نشد ، اما در بار دوم ، با موفقیت ، همه بمب ها را  روی هدف پرتاب نمود . هواپیمای شماره یک نیز بدلیل  اصابت  آتش توپخانه ، ساقط و لاشه هواپیما ، 46 سال بعد ، در نزدیکی یک دهکده در مجاورت بندر اشدود ، پیدا شد .   با پایان یافتن جنگ در سال 1949 ، بیوفایترها نیز از خدمت IAF کنار گذاشته شدند .     مترجم : MR9   صرفاً برای میلیتاری
  25. سلام علیکم   در میلیتاری ، حداقل از زمانی که بنده مسئولیت رابرعهده گرفتم ، مدیریتها ، در اجرای قوانین ، در عین هماهنگی ها، مستقل هستند و بنده ابداً ، به جز در شرایط حاد ، دخالت نمی کنم ، چون به قضاوت دوستان ، حتی در زمانی که پست بنده را مخفی کنند ، اطمینان کامل دارم       برداشت بنده ، از پست شما و سایر دوستان ،  در حالی که  پست نخست برادر عزیز ما ، جناب nasirirani  ناظر بر یک سئوال درست بود و تاکید بنده بر پست شماره 2 بعنوان یک پلاتفرم درست برای ادامه بحث و تاکید مجدد در پست شماره 10 ، بازهم شاهد بودیم که بازهم مساله ای که دربرابر  سئوال اصلی ، حاشیه محسوب می شد ( همین مساله در سایتهای مختلف به نقد گذاشته شده و نتایج و بازتابهای آن را هم مطالعه فرمودید )       باز هم عرض می کنم  ، اینجا مساله ، هاشمی یا گفته های آن نیست ، مساله ، مفهوم دیگری است که از بیان آن معذورم . فقط این را بدانید که این یک دومینو است . اولین بخش از این دومینو سقوط کند ، نمی توانید جلوی هتاکی های بعدی را بگیرید .