[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های mostafa_by

  1. mostafa_by

    خاورمیانه جدید !!

    ممنون از تاپيك خوب و مفيدي كه زدين. قبلش يه سوال دارم. شما فرمودين اين رو از يكي از وب‌سايت‌هاي فارسي٬ برداشت كردين. مي‌شه دقيق‌تر بفرمايين در اون‌جا چي نوشته بود؟ طرح خاورميانه‌ي جديد، بر مبناي دكترين گاليور كه توسط جيمز بلك‌ول، شاگرد پروفسور اشتراوس تبيين شده هست (الان مي‌گين : اي باباااااااااااا!!!!!! اينم كه يه اشتراوس ياد گرفته همش چپ مي‌ره راست مي‌ره مي‌گه اشتراوس icon_frown ). نمي‌شه اينجا زياد درموردش صحبت كرد. فقط خيلي ساده عرض كنم كه درست به مانند داستان گاليور، يك گاليور (انسان بزرگ) بايد وجود داشته باشه كه در لي‌لي‌ پوت ظاهر مي‌شه و لي لي پوتي‌ها (انسان‌هاي كوچك)، پس از ناتواني از شكست گاليور، اون رو به عنوان رهبرشون انتخاب مي‌كنن و به عبارتي، حاكم اصلي لي لي پوت، گاليور مي‌شه. در اين دكترين، گاليور، كشور اسرائيل هست و لي‌لي‌پوت هم ساير كشورهاي خاورميانه. براي لي لي پوتي كردن كشورهاي خاورميانه و اطراف، بايد تا حد امكان اين كشورها، يا ضعيف بشن (مثل ايران، عراق، سوريه، لبنان و در گام بعدي، تركيه) و يا فعلا‌ً متحد گاليور بشن (مثل مصر و اردن). بعد از روي كار اومدن نومحافظه‌كاران، پروژه‌ي اصلي اين گروه، يعني طرح خاورميانه جديد، توسط شاگرد ديگه‌ي پروفسور اشتراوس، يعني كاندوليزا رايس، به شور گذاشته شد! براي استارت اين طرح، فقط يه اتفاق مهم بايد مي‌افتاد كه تو يازدهم سپتامبر افتاد و استارت طرح (كه برمبناي دكترين جنگ جهاني چهارم هست - اههه!! چقدر دكترين دكترين مي‌كنم icon_frown :) ) زده شد! طبق اين طرح، 33 كشور آسيايي و افريقايي، بايد ضعيف بشن و حتي‌الامكان بهشون حمله بشه. در همين طرح، طرح تجزيه‌ي كشور عزيزمون به 7 تكه تببين شده كه پيش‌بيني شده اين كار، پس از حمله به ايران انجام بپذيره. در اين طرح، طرح تقسيم عراق به 3 الي 5 كشور كوچك‌تر‌ (فقط منظور كشور جدا نيست! مي‌شه ايالات فدرالي، ولي خودمختار رو مثال بهتري براي اين قضيه در نظر گرفت) پيش‌بيني شده بود كه بحمدلله مي‌بينيم كم‌كم داره اين اتفاق مي‌افته! شايد تونسته باشم دليل حساسيتم براي اين عكس رو بهتر و واضح‌تر بيان كرده باشم! اين عكس، خيلي ناقصه!!
  2. دوست عزيز! شما چرا هر حقيقت تاريخي كه به ضررتون باشه رو جزو تاريخ دست‌نويس و تحريفي متفقين مي‌دونين؟!! من كه هنوز حتي وارد وقايع جنگ جهاني نشده بودم! بهم بفرمايين كه كدوم يكي از مطالبي كه نوشتم٬ حقيقتاً اتفاق نيافتاد؟! نكنه چمبرلن رفت اتريش و چكسلواكي و لهستان رو گرفت!! يا ژوزف استالين؟ يا شايدم اسكندر مقدوني؟؟!!!! بنده منابعم، هيچ‌وقت محدود به يك كتاب و يك نفر نبوده و نيست! به مطلبي هم كه مي‌نويسم، كاملاً اعتقاد دارم و تاريخ هم چيزي نيست كه با گذشت زمان، همه چيزش رو بشه از ياد برد! ما در مورد جنگي صحبت مي‌كنيم كه فقط 62 سال از پايانش مي‌گذره! خيليا اون رو به ياد داشته و دارن! هنوز نمردن كه شما دارين درمورد تحريف تاريخ صحبت مي‌كنين! اگه منظورتون پاك كردن رد پاي جنايات متفقين هست، بايد عرض كنم كه بله. مسلماً تاريخ رو برندگان جنگ مي‌نويسن و دوست ندارن از جنايات خودشون، مطلبي عنوان شه! ولي اين كه بخوايم به اين دليل، جنايات بي‌شمار ارتش نازي و نسل‌كشي‌هاي فراوون اون رو به همين راحتي، به خاطر علاقه‌ به نازي‌ها بي‌خيال شيم، نهايت بي‌انصافي و نشان‌دهنده‌ي تعصبات كوركورانه و ناصحيح است!! اين‌جا فضاي اظهار نظر، براي هركسي وجود داره. ولي هركس در اين سايت، بر مبناي منطق‌اش پيشرفت و يا پسرفت مي‌كنه! تصميم به موندن يا رفتن هركسي هم به خودش برمي‌گرده؛ نه ديگرون. اما شما، اگه مي‌خواين كه اينقدر بخاطر بازگو شدن جنايات نازي‌ها، بهتون آسيب روحي وارد نشه، بهتره كمي قوه‌ي منطق‌تون رو تقويت بفرمايين! اين هم پيش‌داوري نيست. در چندين بحث، شما ادعاهايي رو مطرح فرمودين (از يهوديت و كمونيسم گرفته تا جنايات نازي‌ها و مسائلي از اين دست) كه وقتي بنده تنها چند ايراد كوچك از هزاران ايراد مستتر در صحبت‌هاتون رو عرضه كردم، به جاي پاسخگويي، بيشتر فرافكني فرمودين! بهتره به جاي توپيدن به ديگرون و متهم كردن‌شون به داشتن اطلاعات ناصحيح و خوندن تاريخ دست‌نويس انگليسي‌ها، به اثبات فرامايشات‌تون بپردازين. موفق باشيد.
  3. ممنون از توضيحات شما دوست عزيز. ولي آقا ساشا! شايد بشه با اين حرف‌ها، خودمون رو راضي كنيم كه مثلاً آلمان نمي‌خواست با كل جهان بجنگه! ولي دوست من! اين كار، هيچ معني جز جنگ جهاني نداره! شما انتظار داشتين يه كشور، شروع كنه و تمام همسايه‌هاش رو به كمك نيروي نظامي و ارتش نيرومندش اشغال كنه، بعد هم انگليس و فرانسه بيان مثل كوفي عنان، جلوي تلويزيون بايستن و حمله‌ي آلمان رو محكوم كنن و از هيتلر خواهش كنن از اون‌جا خارج بشه؟ شما يه طوري اينقدر راحت درمورد اشغال كشورها صحبت مي‌كنين انگار كه تيم فوتبال آلمان رفته اون كشور و يه ديدار دوستانه باهاشون برگزار كرده! دوست من، اشغال يك كشور، امري ساده نيست كه بگيم حالا هيتلر 4 تا كشور رو تسخير كرد! مهمترين دليل براي سخت‌گيري در معاهده‌ي ورساي، ترس از نيرومند شدن آلمان و حمله‌ي مجددش به كشورهاي ديگه براي تسخيرشون بود! دقيقاً همون كاري كه نبايد صورت مي‌گرفت و گرفت! شما فكر مي‌كنين در جنگ جهاني اول، آلمان كاري غير از اين كار كرد؟ فقط اومد چند تا كشور رو گرفت!!! (به ياد دوران بربريت كه هر كشوري كه حال مي‌كرد، از شمال و جنوب و شرق و غرب، جهان رو به تسخير خودش درمي‌آورد تا به كشورش متصل كنه!). بذارين يه نگاه كوچيك به تاريخ بندازيم : اقدام اول هيتلر در اوايل سال 1936، برخلاف توصيه‌ي ژنرال‌هايش تصميم به اشغال راين‌لند (كه در دست نيروهاي فرانسوي بود) گرفت. ژنرال‌هاش به اون گفتن كه صبر كنه و گفتن ارتش براي جنگ آماده نيست و ذخيره تسليحاتي‌اش نمي‌تونه در برابر ارتش‌هاي دائمي متفقين به پيروزي برسه. اما هيتلر بي‌خيال نشد و در 7 مارس ريان لند رو گرفت! بعد از اشغال، هيتلر گفت : «اهداف آلمان جنگ‌طلبانه‌ نيست. ما اكنون، بيش از هميشه، عهد مي‌كنيم كه براي تفاهم بين مردمان اروپا تلاش خواهيم كرد... ما در اروپا قصد مطالبه ِ هيچ سرزميني!!! را نداريم! ... آلمان هرگز صلح را به خطر نخواهد انداخت.» فرانسه و انگليس، زياد مايل نبودن كه با هيتلر سر راين‌لند وارد جنگ شن. به همين خاطرم فرض كردن كه هيتلر راست مي‌گه. پس اولين خطر از بيخ گوش جهان، تو سال 1936 گذشت! اقدام دوم هيتلر قبلاً در سال 1935 رسماً تو يكي از سخنراني‌هاش گفته بود : «آلمان نه قصد آن را دارد و نه مشتاق است كه در امور داخلي اتريش مداخله كند، اتريش را بخود محلق سازد يا تصميم به يكپارچه‌سازي (Anschluss) بگيرد.». در سال بعد (يعني 36) پيماني با اتريش امضاء كرده و همان وعده را داد. اما در سال 1937، هيتلر كه به وفاي به عهد و پيمان، شهرتي عالم‌گير داشت، تصميم مي‌گيره كه اتريش رو به تسخير دربيارن. باز هم ژنرال‌هاي هيتلر مخالف بودن و مي‌گفتن كه اگه اين كار صورت بگيره، فرانسه و انگليس واكنش نشون مي‌دن! اما هيتلر گوشش بدهكار نبود. هيتلر، صدراعظم اتريش «كورت فون شوشنيك» رو به ويلاي شخصي‌اش دعوت مي‌كنه و بهش اولتيماتوم مي‌ده كه ممنوعيت فعاليت نازي‌ها در اتريش رو برداره و بازداشت نمايندگان‌شون رو متوقف كنه، وگرنه اترش آلمان مي‌ريزه تو خاك اتريش. شوشنيك، چون حريف هيتلر نمي‌شد و مي‌ترسيد كه آلمان، حقيقتاً وارد جنگ با اتريش شه، شرايط هيتلر رو مي‌پذيره. اما در دوازدهم مارس، ارتش آلمان از مرز مي‌گذره و تشريف ميارن تو اتريش. البته ملت اتريش، چون اكثراً آلماني بودن و دوست داشتن كه با آلمان وحدت داشته باشن، از اين كار، استقبال كردن (ماشاء الله غيرت!). جالب اينجاس كه شوشنيك، به شغل شريف نظافت خوابگاه، سطل‌هاي آشغال، توالت‌ها و دستشويي‌هاي گاردهاي اس‌اس منسوب شد! هيتلر، بلافاصله پس از اشغال اتريش، قول شرف داد كه به هيچ كشوري ديگه حمله نمي‌كنه و همين كافيشه!! فرانسه در اون سال، درگير مناقشات سياسي داخلي‌اش بود و انگليس هم دوست نداشت كه بدون فرانسه، موضوع رو دنبال كنه، به همين خاطرم سعي كردن باز به قول هيتلر اعتماد كنن و فرض كنن كه شرفش، اينقدرام بي‌ارزش نيست. اقدام سوم هيتلر كه گرفتن بدون دردسر راين‌لند و بعد اتريش، خيلي بهش چسبيده بود، اقدام بعدي رو گرفتن چكسلواكي در نظر گرفت. آلمان، بعد از گرفتن اتريش، همسايه‌ي چكسلواكي شده بود و با محاصره‌اش از سه طرف، مي‌تونست سه سوت اين كشور رو بگيره! اما هيتلر براي اشغال چكسلواكي، يه مقدار با ترس و لرز و احتياط بيشتري حركت كرد. چرا كه چكسلواكي، با فرانسه و روسيه (شوروي) معاهده‌هايي امضاء كرده بود كه اگه كشوري بهشون حمله كنه، اين دو كشور هم بيان كمك چكسلواكي. پس خيال چك‌ها راحت بود كه با وجود متحدين قدرتمندش، آلمان‌ها نمي‌تونن مثل اتريش، اون رو بگيرن. اما ظاهراً هيچ‌چيز تو اين جهان، مطمئن نيست! هيتلر، اول درخواست كرد كه سودتنلاند كه بخش آلماني زبان چكسلواكي بود، محترمانه تقديم رايش بشه تا به آلمان بپيونده. چك‌ها مخالفت كردن. ژنرال‌هاي هيتلر هم به شدت هيتلر رو از حمله به چكسلواكي باز داشتن. اونا مطمئن بودن كه اينبار، درصورت حمله به چكسلواكي، انگليس و فرانسه (و احياناً شوروي) با آلمان وارد جنگ مي‌شن! اما هيتلر، محترمانه داد و هوار به راه انداخت و اون‌ها رو بزدل و ناكارآمد خطاب كرد! اوضاع اونقدر بي‌ريخت بود كه حتي چند نفر از ژنرال‌هاي رايش، با يكي از اعضاي كابينه‌ي انگليس ديدار كردن و گفتن كه اگه اونا پشت چكسلواكي بايستن (يعني به قراردادشون عمل كنن)، هيتلر بي‌خيال مي‌شه. اما جواب بريتانيا خيلي جالب بود!! اونا به راحتي بي‌خيال اين مسئله شدن و اين هشدار رو به عنوان تبليغات گروهي كه سر كار نيست عليه گروهي كه قدرت رو در دست داره، قلمداد كردن و بي‌خيال قضه شدن. نويل چمبرلن، نخست وزير بريتانيا، براي ملاقات هيتلر به آلمان رفت و پيشوا بهش اطمينان داد كه تنها سودتنلاند رو مي‌خواد، نه بيشتر‌ (آخي!! طفلي خيلي كم‌اشتها و قانع بود!). چمبرلن قاطي كرده بود و عصباني بود، ولي راه ديگه‌اي به ذهنش نمي‌رسيد. از طرفي دوست نداشت كه آلمان، چكسلواكي رو بگيره و از طرف ديگه، دوست نداشت با آلمان وارد جنگ شه. انگليس و فرانسه، هيچ‌كدوم آمادگي شروع جنگ با آلمان رو نداشتن! حتي چمبرلن، در سخنراني راديويي براي مردم كشورش اعلام كرد : «چقدر دهشتناكف باورنكردني و شگفت انگيز است كه لازم باشد ما به خاطر دعوايي در يك كشور دوردست بين مردمي كه ما چيزي از آن‌ها نمي‌دانيم ... در اين جا مشغول حفر سنگر شويم». اما آلمان بي‌خيال قضيه نمي‌شد. به همين دليل، براي جلوگيري از وقوع يه جنگ ديگه‌ي جهاني به فاصله‌ي 20 سال از جنگ قبلي، در سال 1938، تصميم به تشكيل يه كنفرانس صلح (تو مونيخ) گرفتن. در اين كنفرانس، نويل چمبرلن نخست‌وزير بريتانيا، ادوارد دالاديه نخست وزير فرانسه، بنيتو موسوليني ديكتاتور ايتاليا و آدولف هيتلر، صدراعظم (و براي آلماني‌ها، پيشواي) آلمان حضور داشتن. نكته‌ي بامزه‌ي قضيه اين بود كه حتي يه نماينده از چكسلواكي هم حضور نداشت. اون‌ها، براي جلوگيري از وقوع يه فاجعه، تصميم گرفتن كه سودتنلاند رو به هيتلر بدن و درعوض، هيتلر قول بده كه بچه‌ي خوبي باشه و ديگه تقاضاي هيچ سرزميني رو نداشته باشه! هيتلر هم از خدا خواسته قبول كرد! ظاهراً صلح، به اروپا برگشته بود. اميل هاچا، رئيس جمهور چكسلواكي كه به شدت عصباني شده بود، به بريتانيا و فرانسه هشدار داد كه «تنها مدتي زمان مي‌خواد تا هيتلر، بقيه‌ِ چكسلواكي را هم اشغال كند.». بريتانيا و فرانسه، هرهر و كركر خنديدن!! در ماه مارس 1939، هيتلر به هاچا گفت بي‌خيال معاهده‌ي مونيخ شده و هوس كرده بياد اينور چكسلواكي، آب و هوايي عوض كنه! با خانم بچه‌ها (ارتشش) هم تشريف مياره. هاچا چيكار مي‌تونست بكنه؟ وقتي مي‌ديد كه انگليس و فرانسه، به اون سادگي سودتنلاند رو به هيتلر دادن، مي‌دونست كه ديگه نبايد رو كمك اونا حساب باز كنه. به همين خاطرم قرارداد امضاء كرد. بعد از اين قضيه، تازه متفقين فهميدن كه چه زايمان اساسي‌اي كردن!! بعد از اين هم فقط كافيه نقشه رو بديم دست يه بچه‌ي 4 ساله و بگيم بعدي كدومه بابايي! معلومه ديگه! لهستان!! اقدام نهايي هيتلر قصد داشت كه به لهستان هم حمله كنه. اما اتحاد جماهير شوروي، به رهبري ژوزف استالين، خيلي ترسناك به نظر مي‌رسيد. اگه آلمان به لهستان حمله مي‌كرد، مسلماً انگليس و فرانسه به كمك لهستان مي‌رفتن! اونا ديگه مطمئن بودن كه آلمان، سيري ناپذير هست! ولي اينكه آلمان بخواد هم با انگليس و فرانسه و هم با اتحاد جماهير شوروي بجنگه، يه طورايي عين خريت بود! به همين خاطرم ترجح داد فعلاً از شوروي خيالش راحت شه. چه كاري بهتر از بستن يه معاهده، براي صلح با شوروي (به نام پيمان عدم تجاوز) و تقسيم مخفيانه‌ي لهستان بين خودشون. استالين هم كه اصلاً‌ آماده‌ي جنگ نبود و از طرفي، عاشق سرزمين بيشتر بود، از خدا خواسته قبول كرد! اين پيمان، در 23 اوت 1939 به امضاء رسيد. درست هشت روز بعد، سر صبحي (45 : 4 صبح!!) آلمان مي‌ريزه تو لهستان. اينقدر اين حمله سريع بوده كه حتي لهستاني‌ها هم كف كرده بودن كه چه خبره و كي اومده سمتشون!! با وجود مقاومت دليرانه‌ي لهستاني‌ها، اين كشور فقط دو هفته تونست در برابر آلمان نازي مقاومت كنه! اينبار، فرانسه و انگليس به پيمانشون احترام گذاشتن و به آلمان اعلام جنگ دادن. اما درواقع، كمك چنداني از دست اون‌ها ساخته نبود! هيچ‌كدوم، آمادگي جنگ رو نداشتن!!! بعد از اون، دانماراك و نروژ، بلژيك، لوكزامبورگ و هلند رفتن زير چكمه‌هاي نازي تا آلمان بتونه بي‌‌خيال خط ماژينو بشه و بره فرانسه رو هم بگيره و باقي قضايا ...!!! خوب آقا ساشا! به نظر شما، يكم خواسته‌هاي آلمان زياد نبود؟ نمي‌دونم شما چطور دارين اين جنگ رو نگاه مي‌كنين كه عقيده دارين آلمان جنگ جهاني رو شروع كردن و اين، انگليس و فرانسه بودن كه جنگ جهاني رو شروع كردن!! البته اگه مبناي قضاوت شما، واژه‌ي «اعلان جنگ» باشه، حرف شما كاملاً درسته! آلمان، به هيچ كشوري، اعلان جنگ نكرد. تنها، به خاطر حمايت از متحدش، يعني امپراطوري ژاپن، پس از حمله به پرل هاربر، به ايالات متحده اعلان جنگ داد و متعاقباً امريكا هم هواپيماهاش رو فرستاد كه يه حالي به آلمان بده!! بهتره يكم منصف باشين! براي شروع جنگ، هيچ‌وقت نيازي به اعلان جنگ نبوده! عراق، قبل از اعلان جنگ به ايران، درست از دوم شهريور، گلوله باران شهرهاي مرزي رو آغاز كرده بود. هواپيماهاش، پايگاه‌هاي مرزي ايران رو بمبارون مي‌كردن و تانك‌هاش با نيروهاي ايراني درگير شده بودن! بني صدر بنده خدا، منتظر شنيدن «اعلان جنگ» از دهان مبارك صدام بود كه خدا رو شكر 31 شهريور اين كار صورت گرفت! نمي‌دونم اگه اين رو صدام نمي‌گفت، ما لابد تا فتح تهران هم بايد منتظر مي‌مونديم!!
  4. هيتلر بنده خدا٬ قصد شروع جنگ نداشت! بنده خدا فقط مي‌ديد آلمان يه ذره (يا به قولي٬ يه قزه icon_frown ) كوچيكه٬ به همين خاطرم گفت اول برم بخش‌هايي كه از كشورم كنده بودن رو بگيرم. بعد كه گرفت و گفت به جون مادرم ديگه كاري نمي‌كنم٬ گفت برم اتريش رو بگيرم. بعد گفت برم چپ چكسلواكي رو بگيرم. بعد واسه خنده برم راست چكسلواكي رو بگيرم. بعد محض كركر خنده برم لهستان رو (با استالين) بگيرم و قسمت كنم. بعد هم لابد محض خنده٬ فرانسه رو گرفت. محض خنده انگليس رو با بمب فرش كرد و شوخي شوخي به شوروي حمله كرد :) icon_frown !!! خدايي‌اش آلمان٬ كجا جنگ جهاني رو شروع كرد! بنده خدا تصميم داشت يه سري كشور درپيت رو به خاك خودش متصل كنه! اين كه جنگ نيست!!! انگليس و فرانسه كه بعد از حمله به لهستان٬ در برابر آلمان ايستادن و گفتن «حاجي! سال 38 پيمان عدم تجاوز با عمه‌ي ما كه امضاء نكردي! منظورت چي بود؟»٬ لابد تقصير اونا بوده كه جنگ جهاني شروع شده. مگه نه اگه دخالت نمي‌كردن٬ هيتلر قول مي‌داد بعد از گرفتن چند تا كشور٬ ديگه بي‌خيال شه! همون‌طور كه هربار پيش از جنگ٬ هركدوم از اين كشورها رو گفت٬ همين قول رو داد :) !! خدايي‌اش هيتلر يكي از راستگوترين موجودات تاريخ بود!
  5. مطلب جالب و مفيدي بود. ممنون از گزينش و ترجمه‌ي خوبتون. ولي يه چيزي. سرعت اكثر موشك‌هاي اون٬ نهايتاْ تا اسكاد-بي رو ساپورت مي‌كرد. حالا شهاب-3 خودمون هيچي. ولي اكثر موشك‌هاي اين سامانه٬ سرعت مقابله با موشك‌هاي بالستيك ميان‌برد با سرعت مثلاْ بيش از 2 كيلومتر در ثانيه رو ندارن كه! البته شايد بنده اشتباه كردم!
  6. متأسفانه دولت فعلي، با وجود تمام خدمت‌هايي كه انجام مي‌ده، يه عادت بسيار بد داره و اون هم سعي در پوشش ضعف‌هاي خود، با برخي حركات ايضايي مثل ارائه‌ي آمار نادرست و يا برتر جلوه دادن دولت فعلي و تخريب دولت‌هاي پيشين (16 سال گذشته) داره! از طرفي هم جناح مخالف دولت فعلي، شب و روز يه ذره‌بين دستشون گرفتن و كوچكترين حركت دولت فعلي رو مورد نقد قرار مي‌دن و مثلاً اگه فلان شخص، يه سرفه كنه، ازش هزاران مقاله درميارن و طرف رو مي‌كوبن!! اين شرايط، هيچ‌كدوم به نفع و صلاح مملكت نيست!! اگه حضرات، منصف هستن٬ بايد خوبي‌هاي دولت رو هم ببينن و ضمناً اگه به مشكلات دولت گير مي‌دن، بايد اين رو در نظر داشته باشن كه ايران قبل از اين دولت، گلستان نبوده! مثلاً اگه به آمار بالاي بيكاري اشاره مي‌كنن، بايد اين رو در نظر بگيرن كه زماني كه خودشون و حزبشون در قدرت بوده، اين آمار چگونه بوده؟!! تورم چطور بوده! وضع گراني به چه ترتيب بوده! مشكلات اجتماعي همين‌طور و خيلي مسائل ديگه!! از همه جالب‌تر٬ اينه كه اين عزيزان٬ ضعف‌هاي دولت فعلي رو بزرگنمايي كرده و ازش به اين نتيجه مي‌رسن كه دولت در زمان خودشون٬ خيلي خوب بوده و همه‌اش مزيت بوده و هيچ ايراد و اشكالي نداشته! به عبارتي٬ از يه بد٬ نتيجه مي‌گيرن كه قبلش٬ خوب بوده! اميدوارم كه اين جنگ و دعواهاي حزبي، يه روزي به پايان برسه يا حداقل دو طرف، منصف باشن و براي پيشرفت ايران اسلامي عزيز، گام بردارن؛ نه برتري حزب خود و تخريب حزب مقابل!! اكبر هاشمي رفسنجاني، سيد محمد خاتمي و دكتر محمود احمدي‌نژاد، هر سه رئيس‌جمهورهاي زحمت‌كشي هستن و براي بهبود وضعيت كشور، تلاش كرده و مي‌كنن. تخريب اين اشخاص، طبق گفته‌ي رهبر انقلاب، تخريب و تضعيف نظام و انقلاب هست.
  7. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    اصل گفتگوي صورت گرفته٬ به شرح زير است : ------------------------------------------- در حالي كه با گذشت ده روز از درگيري‌‌هاي خونين كربلا كه در آن ده‌‌ها تن از شيعيان عراق كشته شدند، اطلاعات و فيلم‌هاي اين حادثه بررسي شده است، حجت‌الا‌سلام رسول جعفريان، كارشناس مسائل عراق در گفت‌وگويي با «بازتاب»، به تشريح عوامل اين فتنه و تحركات جريان مقتدا صدر در اين كشور پرداخت. متن گفت‌وگو به اين شرح است: ريشه‌هاي اصلي ماجراي نيمه شعبان امسال در كربلا چه بوده است؟ ـ مشكل مهمي از زمان صدام در عراق پديد آمد كه رژيم عراق حامي آن بود؛ دولت عراق كوشيد براي هدايت شيعيان به مجراي دلخواه خود، مرجعيتي دست و پا كند؛ بنابراين، از ميان كانديدا‌ها، آيت‌الله سيدمحمد صدر برگزيده شد كه ايشان به خاطر سادگي پذيرفت و سپس باز بر همين اساس، جلوي صدام ايستاد و به شهادت رسيد. در آن چند سال، خطي در حوزه نجف درست شد كه مقابل مرجعيت سنتي شيعه بود و پس از سقوط صدام، مقتدي صدر رهبري اين خط را به عهده گرفت. بنياد اين خط، رقابت با مرجعيت شيعه بوده و هست. البته بايد گفت كه يك رگه‌هايي از انحراف از نوع ادعاهاي بابيت و شبيه به آنها در اين گروه وجود دارد. هم‌اكنون گروهي از اين صدري‌‌ها، مقتدي را سيد حسني و حتي برخي از ساده‌لوحان، خود او را مهدي مي‌دانند. به هر حال بنياد اين حركت رقابت با مرجعيت است. مواضع اينها با دولت عراق چيست؟ ـ ببينيد من در همان سال نخست پس از سقوط صدام هم نوشتم كه گروه مقتدي، رفتارهايي تند شبيه برخي گروه‌هاي كه نمي‌خواهم نام ببرم دارند؛ يعني از لحاظ روش بيشتر شبيه آنها هستند. در عراق به دليل سي سال دوري مردم از فرهنگ و معارف شيعه و فاصله آ‌نان با مرجعيت، مشكلاتي از لحاظ كم فرهنگي وجود دارد كه بيشتر در جوان‌هاست كه البته گروه مقتدي اينها را به خود جذب كرد. آيت‌الله سيستاني نيز با درايت خاص خود براي يكپارچه كردن عراق، به ويژه شيعيان، اينها را با يكديگر نزديك كرد و نتيجه آن شد كه در مجلس با هم شدند، اما واقعيت آن است كه گروه صدر، تا حدودي قدرت‌طلب است و مي‌خواهد به هر قيمت همه چيز عراق را در انحصار خود داشته باشد و به دليل آن كه ريشه‌گيري آن در رقابت با مرجعيت بوده، هم‌اكنون هم بدون هماهنگي با مراجع فعاليت مي‌كند. اينها روز نيمه شعبان را كه در كربلا جمعيت ميليوني جمع مي‌شود، خراب كردند و اگر شما فيلم آن را ببينيد، يك مشت جوان دست به آتش زدن اينجا و آنجا مي‌زنند. مردم هم تنها نگاه مي‌كنند. از همين فيلم، مي‌توان دريافت كه روش‌هاي آنان كاملا تخريبي است. در عراق چه كسي از اينها حمايت مي‌كند؟ ـ هم‌اكنون در عراق سخت است كسي بفهمد چه كسي از اينها يا گروه‌هاي ديگر حمايت مي‌كند! بيشتر كشورهاي عربي به دنبال ساقط كردن دولت مالكي هستند؛ بنابراين، همه آنان متهمند كه به هر جرياني كه باعث آشفتگي اوضاع بشود، كمك كنند. دولت‌هاي ديگري هم سرمايه‌گذاري مي‌كنند. البته اين جريان چون يك جريان جوان شيعه است، شايد برخي از شيعيان هم به آنان كمك كنند! اين يك اشتباه فاحش است. شايد كساني در اين انديشه باشند كه اينها حامي جريان تشيع در عراق هستند، اما به نظرم ضربه‌اي كه اينها به دولت مالكي مي‌زنند، كمتر از ضربه گروه‌هايي چون القاعده به اين دولت نيست. شما گمان مي‌كنيد كساني در ايران هم هستند كه از مقتدي حمايت كنند؟ ـ من سياست رسمي جمهوري اسلامي را اين نمي‌ دانم. رهبر معظم انقلاب خط اصلي حركت عراق را خط آيت‌الله سيستاني مي‌دانند. ايشان همواره روي اين مسأله تأكيد كرده‌اند و به تازگي و به صراحت، وي را رهبري دورانديش و هوشمند خواندند. شما ببينيد برخي گروه‌هاي منتسب به مقتدي، در حال ترور نمايندگان مراجع در عراق هستند و تا به حال، شماري از نمايندگان آيت‌الله سيستاني و حكيم را ترور كرده‌اند و اين كار در دستور كار آنهاست. آنها دو استاندار مهم عراق را نيز كه از گروه بدر بودند، ترور كردند و بايد گفت كه اين كار، تنها با خط‌دهي سلفي‌‌ها يا صهيونيست‌‌ها ممكن است. مسلما ايران دنبال اين مطلب نيست. من البته احتمال مي‌دهم عناصري ناآگاه نسبت به خط مرجعيت باشند كه ناخواسته گمان مي‌كنند بايد از اين گروه حمايت كرد، اما اينها ربطي به دولت و ملت ايران ندارد و سياست رهبري و سياست عالي جمهوري اسلامي اين نيست. به هر حال، هر گونه دفاع از اين گروه منحرف، به ضرر دولت مالكي است. وضع گروه مقتدي صدر پس از ماجراي نيمه شعبان كربلا چگونه است؟‌ ـ به نظر من، خيلي موقعيت آنها ميان توده‌هاي شيعه تضعيف شده است. اين كار بسيار زشتي بود. آنها مي‌خواستند قدرت‌نمايي كنند و به دولت عراق و آمريكايي‌‌ها نشان دهند كه قدرتي دارند؛ خوب البته دارند. شايد هم كساني مي‌‌پندارند كه اگر از اينها حمايت نشود، اينها طرف برخي از كشورهاي عربي مي‌روند؛ خوب بروند. چرا يك گروه جاني كه اين چنين در كربلا بي‌حرمتي مي‌كند و رسما طرح ترور رهبران بدر، مجلس اعلي و حزب‌الدعوه را دارد، حمايت شود؟ اينها بايد به تدريج در جامعه شيعه عراق ايزوله شوند. خط اصلي خط مرجعيت است و مهمترين تهديد براي آن، گروه‌هاي تكفيري و همين گروه نادان خودسر است. اينها به تازگي، انحرافات ديگري هم پيدا كرده‌اند؛ نخست اين كه شماري از آنها هر روز انشعاب كرده، گروه‌هاي جديد با ادعاهاي جديد دارند. مثلا به تازگي، برخي از آنها گفته‌اند: ما از سيدمحمد تا سيدمحمد را قبول داريم؛ يعني از سيدمحمد صدر تا حضرت مهدي؛ بنابراين، مرجع نمي‌‌خواهيم. مرجعيت، تنها همان سيدمحمد صدر بوده و تا امام زمان او مرجع خواهد ماند. شما ديديد كه عراق مي‌تواند گروه جند‌السماء‌ و سيدحسني درست كند، در حالي كه ما تنها يك راه داريم و آن حفظ مرجعيت و خط مرجعيت است. الان موقعيت ايران در عراق و ميان شيعيان چگونه است؟ ـ اين درست است كه آنها ايران را پناهگاه خود مي‌دانند، اما بخشي از عراقي‌‌ها متأسفانه تحت تأثير آمريكايي‌‌ها، ايران را به حمايت از گروه مقتدي صدر متهم مي‌كنند. ايران و دستگاه ديپلماسي ايران، بايد با صراحت بيشتري اعلام كند كه حامي اين گروهك نيست. در عراق تبليغات مي‌شود كه استانداران شيعه كه به تازگي ترور شده‌اند، با مين‌هاي ايراني بوده است. هرچند اين اخبار دروغ است، در ذهن مردم عراق اين طور القا مي‌كنند. سياست ايران حمايت از آرامش در عراق در همه نقاط آن است. ايران تندروي‌هاي گروه مقتدي صدر را كه گاه، عمليات تلافي‌جويانه عليه ديگران انجام مي‌دهد، نمي‌‌پذيرد. رهبر انقلاب كشتن اين افراد را حرام اعلام كرده‌اند و آيت‌الله سيستاني نيز همين را اعلام نموده و فرموده‌اند، اگر نيمي از شيعيان هم كشته شوند، كسي حق كشتن افراد بي‌گناه را ندارد، اما گروه مقتدي، متهم به اشتباهات و انحرافاتي است كه آنها را از خط مرجعيت جدا مي‌كند.
  8. حتماً دوست عزيز. براي نمونه، مي‌تونم به كتاب «چگونه غرب، عراق را مسلح ساخت» اشاره كنم. اما اين اطلاعاتي كه بنده نوشتم، بخش كوچكي بود از سخنراني مهندس سعيد قاسمي، سردار با افتخار دفاع مقدس. البته در اون صحبت، تنها به ذكر نام چهارده كشور اشاره شده بود و سه كشور ديگه رو هم بنده براساس مطالب و تحقيقاتم از كتاب‌هاي مختلف، مثل كتابي كه عرض شد، گذاشتم. اين مطلب رو مي‌تونين در سايت «شريف نيوز» با نام مقاله‌ي «جنگ را درشت نوشته‌اند، نه درست!» ملاحظه بفرمايين. اما درمورد شوروي، بايد عرض كنم كه در دوران جنگ سرد، اين عادتي بود كه يك ابرقدرت، طرف يك كشور رو بگيره و ابرقدرت ديگه، طرف كشور ديگه! بعد هم موج تسليحات رو به طرفين درگير ارسال مي‌كردن (البته با دريافت پول!!) و اينطوري غيرمستقيم به قدرتنمايي مي‌پرداختن! اما جنگ ايران و عراق، تنها جنگي بود كه در دوران جنگ سرد، شوروي و امريكا، هر دو در يك جبهه قرار داشتن و عليه يك كشور متحد شده بودن! هركدوم هم دلايل خودشون براي حمايت از صدام رو داشتن و بحمدلله، هردوشون هم نهايتاً ضايع شدن icon_frown !!! ---------------------------------------------------- دقيقاً درست مي‌فرمايين. عين اين واژه، بارها چه از زبان كارشناسان داخلي و چه از زبان متخصصين نظامي و كارشناسان خارجي بيان شده كه «در طول تاريخ، چنين اتحادي براي نبرد با يك كشور، بي‌سابقه بوده است». حتي در زمان جنگ جهاني دوم، چند كشور در طرف آلمان و چند كشور در جبهه‌ي متفقين بودن! قدرت‌هاي بزرگ دنيا هم تقسيم شده بودن. ولي اين جنگ، اولين جنگي بود كه تمام قدرت‌هاي دنيا، سر يه مسئله به توافق رسيدن و با هم متحد شدن و هركدوم به نحوي، سعي در كمك به عراق، براي نابودي ايران و انقلاب اسلامي گرفتن.
  9. آقا سينا. در زمان جنگ اول خليج٬ شوروي در آستانه‌ي فروپاشي قرار داشت. شوروي در اون زمان٬ كاري از دستش ساخته نبود. پس از اون هم روسيه كه بسيار ضعيف‌تر شده بود٬ بيشتر سعي در سياست‌هاي پنهان و غيرمستقيم در جهان سياست داشت و بيشتر سعي در ترميم مشكلات و ضعف‌هاي داخلي خودش داشته باشه تا قدرتنمايي در برابر امريكا! جنگ‌هاي موسوم به خليج٬ يك طرح امريكايي بود و براي مقابله با اون٬ كار خاصي از دست شوروي و سپس روسيه ساخته نبود! طرح امريكا٬ از اول اين بود كه عراق تضعيف شه كه اين٬ به سود شوروي نبود٬ ولي درصورت وقوع وقايع پيش‌بيني شده٬ تنها كاري كه شوروي مي‌تونست انجام بده٬ حمايت تسليحاتي از عراقي بود كه در اون زمان٬ در دامان امريكا قرار داشت. صدام حسين٬ بيشترين مبادلات اطلاعاتي رو با امريكا داشت و براي بيشتر تصميماتش٬ با مقامات ارشد امريكايي يا فرانسوي (مثل كنت دومارانش) صلاح و مشورت مي‌كرد. حتي صدام٬ براي حمله به كويت هم با امريكايي‌ها مشورت كرد و پس از كسب اجازه از اون‌ها حمله كرد. صدام٬ علناْ از دامان شوروي خارج شده بود و حمايت بيشتر از عراق براي شوروي٬ نه امكان‌پذير بود و نه مقرون به صرفه! ولي تاريخ نشون داد كه تكيه بر باد٬ چه عاقبتي خواهد داشت! امريكا٬ شايد همواره براي متحدينش٬ تكيه‌گاه بسيار مطمئن‌تري، نسبت به شوروي (و روسيه فعلي) بوده، ولي همواره نشون داده كه اين اطمينان، تنها تا زماني پابرجاست كه منافع امريكا حكم كنه. درصورت اتمام تاريخ مصرف خوش‌خدمتي‌ها، بزرگترين و فداكارترين خدمتكاران و نوكران و مطيعان امريكايي هم به سادگي قرباني خواهند شد! صدام، دقيقاً همين بلا سرش اومد! اما در جنگ دوم خليج، فضاي جهان طوري بود كه از وقوع اين جنگ جلوگيري نمي‌شد كرد. امريكا و انگليس، اسب خودشون رو براي تاختن به عراق نعل كرده بودن. روسيه و چين، پرچمدار مخالفت سياسي جهاني با اين حمله بودن. حتي اجازه ندادن كه سازمان ملل با امريكا همراه بشه و يا حتي اين حمله رو تأييد كنه! اما ديديم كه وقتي امريكا، از متقاعد كردن روسيه و چين نااميد شد، به يه حمله‌ي خودسرانه به عراق دست زد! حمله‌اي كه سازمان ملل هم محكومش كرد (اگه كشور ديگه‌اي اين كار رو انجام مي‌داد، قاعدتاً بايد نيروهاي متحد، براي دفاع از كشور مورد تهاجم شكل بگيره؛ درست مثل جنگ خليج 1). ولي نهاتي امر، مارجرايي شد كه شاهدش بوديم.
  10. جدايي‌طلبان كرد٬ مثل قاسملوي خائن، آرزوي تجزيه‌ي كردستان از ميهن عزيزمون رو به گور خواهند برد! گذشت زماني كه كيلومتر كيلومتر خاك ايران، به تحريك انگليس و روسيه، از كشور عزيزمون جدا مي‌شد! چه پژاك، چه نيروهاي ريگي و چه القاعده، توان مقابله با دلاوران محافظ اين آب و خاك رو ندارن.
  11. دوستان بخوبي، كشورهاي مستعد قدرت منطقه رو تحليل كردن و نيازي به زياده‌گويي در اين زمينه نمي‌بينم. اما عراق! عراق، از ابتدا هم گزينه‌ي مطمئني نبود! حكومت بعثي عراق، به رهبري احمد حسن البكر و سپس صدام حسين، آرزوي ايجاد يك حكومت عربي مقتدر در منطقه رو داشت. آرزوهاي بلندبالاي سران بعثي به همراه برداشت آزادي از جريان پان عربيسم بوجود آمده توسط جمال عبدالناصر، اين احساس رو به آن‌ها القاء كرده بود كه توان تبديل به قوي‌ترين كشور عربي منطقه را خواهند داشت. به عبارت بهتر، عراق، جايگزين مصري مي‌شد كه به رهبري انور سادات، با چسبيدن به اسرائيل، به شدت از نظر تأثيرگذاري و قدرت نظامي، تضعيف شده بود! اين قدرت‌يابي، بزرگترين خطر براي اسرائيل محسوب مي‌شد. البته در آن زمان، حسن البكر و صدام، هيچ‌كدوم قصد حمله به اسرائيل رو نداشتن. ولي هيچ تضميني براي انجام اين كار در آينده وجود نداشت. به همين دليل هم عراق، نسبت به ايران، گزينه‌ي متزلزل‌تري محسوب مي‌شد. پيروزي انقلاب اسلامي، اتفاق بسيار بدي براي جهانيان بود! نه به دليل تغيير حكومت يك كشور استراتژيك، كه به خاطر صدور انقلاب! انقلاب ايران، يك پيام داشت : «مي‌توان بدون تكيه بر شرق و غرب، در برابر استعمارگران ايستاد!». جريان‌هاي انقلابي، به زودي از انقلاب ايران كپي برداري مي‌كردند و تمام منافع شرق و غرب در خطر مي‌افتاد! پس انقلاب ايران، بايد در نطفه خفه مي‌شد. زبيگنيو برژينسكي، عراق را ترمز مناسبي براي ايران اسلامي دانست. دليل آن هم كاملاً مشخص بود : 1- تنها گزينه‌هاي ممكن، براي كشيدن ترمز جمهوري اسلامي، عراق و تركيه بودند. تركيه، شرايط مساعدي براي حمله نداشت. داشتن مرزهاي كوهستاني با ايران كه مانع از پيشروي يگان‌هاي زرهي انبوه بود و عبور هواپيماهاي ترك از ميان كوه‌هاي بلند غرب كه مي‌توانست خود، پدافندي خطرناك براي آن‌ها تلقي شده، مشكل عمده‌ي هجوم تركيه به ايران بود. ضمناً اين كوه‌ها، بزرگترين و بهترين ميدان نبرد، براي نيروهاي ايراني، بخصوص پاسداراني بود كه 20 ماه، در اين جبهه، با كردهاي تجزيه‌طلب جنگيده و آمادگي بسيار مطلوبي داشتند. ضمناً سرماي استان‌هاي غربي كشور، درصورت طولاني‌تر شدن جنگ، مي‌توانست يادآور زمين‌گير شدن آلمان در شوروي باشه. ضمناً تركيه، پس از سقوط امپراطوري عثماني، با ايران كار خاصي نداشت و دليل منطقي‌ براي اين حمله وجود نداشت (هرچند كه دلايل رو مي‌شه خيلي راحت ساخت!). پس تركيه، منطقاً حذف بود! 2- صدام حسين، يك عرب كاريزماتيك بود. پس در صورت حمله به ايران، مي‌توانست به خوبي كشورهاي منطقه رو با خودش همراه كنه و پشتيباني خوبي براي خودش دست و پا كنه. در نتيجه نبايد نگران تأمين منافع عراق درصورت طولاني‌تر شدن جنگ مي‌بود. 3- كشور عراق، سال‌ها درگيري‌هاي كوتاه و بلندمدتي با ايران داشت. مشكلات عديده‌ي بين ايران و عراق، همواره مشكلات زيادي رو بوجود مياورد! پس بهترين بهانه‌ها، براي از سر گيري اين مشكلات وجود داشت. ضمن اينكه انقلاب اسلامي، اسلام امريكايي رو كنار زده و اسلام حقيقي رو به جهانيان نشان داده بود. بنابراين وجود اين تفكرات اسلامي، بزرگترين خطر براي كشورهاي عربي منطقه تلقي مي‌شد. اگه جلوي ايران گرفته نمي‌شد، ساير مردم كشورهاي عربي منطقه، با الگوبرداري از انقلاب ايران، خواستار تشكيل حكومتي اسلامي (اسلام حقيقي) در كشورشون مي‌شدن و مسلماً اين آتش، دامنگير كشوري چون عراق نيز مي‌شد. پس انگيزه‌ي كافي براي عراق وجود داشت. 4- عراق، براي جلوگيري از ايجاد يك ابرقدرت عربي، بايد تضعيف مي‌شد. جنگ با ايران اسلامي، مي‌تونست به خوبي عراق رو تضعيف كنه. مسلماً ايران، بنا به پيش‌بيني‌ها، درحالي كه ارتش درستي نداشت و پاسداراني كاملاً بي‌تجربه، از كشور دفاع مي‌كردن، نمي‌تونست در برابر ارتش چهارم جهان (از لحاظ تجهيزات)، زياد دووم بياره. ولي مي‌تونست ضربه‌هاي جبران‌ناپذيري به اين ارتش بزنه. درصورت حمله‌ي امريكا به عراق و بازپس‌گيري ايران، اين ضربات بيشتر شده و نهايتاً مي‌شد عراق رو كنترل كرد. 5- عراق، مثل ايران، يك كشور با اكثريت شيعه بود. بزرگترين مشكل امريكا با مسلمانان، دقيقاً وجود شيعيان هستند كه از همان ابتداي تاريخ اسلام، روحيه‌ي مبارزه‌طلبي و قيام را داشتند و غيرت ديني و اسلامي‌شان، از سني‌ها بسيار بيشتر بود. به همين دليل هم خطري بالقوه براي منطقه تلقي مي‌شدن. ضمن اينكه روحيه‌ي انقلابي مي‌تونست تأثير اين روحيه رو بيشتر كنه و خطرات فراواني براي منافع امريكا به ارمغان بياره. در نتيجه‌ي اين جنگ، شيعيان زيادي كشته و يا آواره مي‌شدن و با پيروزي عراق، جاي پاي يك حكومت سني در منطقه، محكم‌تر مي‌شد و شيعيان، مجبور به گوشه‌نشيني مي‌شدن. چندين دليل ديگه هم وجود داشت كه براي بيانشون، بايد درمورد دكترين جنگ جهاني چهارم و مسائل بعدي‌اش، اول توضيحاتي عرض كنم كه فكر نكنم در حال حاضر، فرصت مناسبي براي بازگويي‌اش باشه. اما بعد از تعيين تكليف با ايران، مسلماً عراق هم بايد محدود مي‌شد (كه شد). پس ملاحظه مي‌فرمايين كه امريكا، از خيلي وقت قبل، قصد تضعيف كشور عراق رو داشت و اين قضيه، تنها به يك جنگ كمدي (حمله به كويت) مربوط نبود!
  12. خوب. براي شروع٬ نام كشورهايي كه نيرو٬ براي جنگيدن با ايراني‌ها ارسال كردن رو مي‌نويسم : 1- اردن 2- قطر 3- بحرین 4- كویت 5- لبنان 6- سوریه 7- عربستان سعودي 8- مصر 9- تركیه 10- افغانستان 11- پاكستان 12- بوسنی و هرزگوین 13- یوگسلاوی 14- مغرب 15- عمان 16- يمن 17- سومالي!!! و اصل كاري‌ها : 18- عراق لازم به ذكره كه بعضي از اين كشورها٬ مستقيماْ نيرو ارسال نكردن و نيروهاشون به صورت داوطلب٬ وارد جبهه‌هاي جنگ شدن!! اما كشورهاي عربي منطقه (منهاي سوريه)٬ رسماْ اين نيروها رو ارسال كردن! ضمناْ وظيفه‌ي رسوندن نيروهاي داوطلب به منطقه نيز به عهده‌ي اين كشورها بود!!
  13. بد نيست بدونين كه امروزه٬ اين مثال٬ جزو مثال‌هاي تدريسي درس مباني سازمان و مديريت در دانشگاه‌ها شده! انصافاْ جالب بود. بخصوص تيكه‌ي آخرش كه اصلاْ نمي‌شد جلوي خنده‌مو بگيرم!!
  14. ممنون از سيناي عزيز (نام كاربري مدنظر هست) بابت ايجاد اين تاپيك. حقيقتاً سايت، به همچين تاپيكي به شدت نياز داشت. اما متأسفانه يا خوشبختانه، بحث جنگ‌‌هاي خليج (1 و 2 – شده مثل فيلم‌هاي سينمايي!!)، خيلي گسترده هست و ترسم از اينه كه اگه اين بحث، محدود و مديريت‌شده پيش نره، نشه ازش به نتيجه‌گيري درستي رسيد. به نظر من، بهتره هر بار، يك سوال مطرح بشه و درمورد اون، به تفصيل دوستان نظرشون رو بنويسن. بعد كه نتيجه‌گيري كرديم، مي‌تونيم بريم سراغ قسمت بعدي. ضمن اينكه در خلال اين بحث‌ها، سوالاتي هم بوجود مياد كه اينطوري، با در نوبت قرار گرفتن، خود به خود پاسخ داده مي‌شه و نتيجه‌ي جالب‌تري رو هم شاهد خواهيم بود. ------------------------------------------------------ نطفه جنگ اول آمريكا با عراق از كي بسته شد؟ اين يه بحث طولاني هست كه اگه دوستان مايل باشن، مي‌شه از همين‌جا بحث رو شروع كرد. بصورت خلاصه عرض كنم، بحث جنگ امريكا با عراق، ريشه در بحث امنيت خاورميانه داره. طبق نظريات پروفسور اشتراوس، بزرگترين قدرت منطقه‌اي، اسرائيل بايد مي‌بود. اما براي كنترل بهتر منطقه، مي‌شد از قدرت ديگري با نام ژاندارم، كه تو فرهنگ ما نوچه عبارت مناسب‌تري براي اين واژه هست، استفاده كرد. در خاورميانه، اگه عربستان سعودي اون زمان رو بي‌خيال شيم، دو قدرت بزرگ در منطقه حضور داشتن : عراق با قوي‌ترين نيروي زميني منطقه و ايران با قدرتمندترين نيروي هوايي! رژيم سرسپرده‌ي شاه، گزينه‌ي مناسب‌تري نسبت به كشور بعثي عراق داشت! البته عراق نيز قدرت مناسبي بود. ولي عملا‌ً با برخورد اين دو كشور در سال 1975، ايران انتخاب شد و تصميم بر تضعيف عراق گرفته شد. اما با انقلاب اسلامي ايران، ورق برگشت و ترجيحاً عراق، براي تضعيف ايران و متقابلاً نيروهاي انقلابي ايران، براي كاهش توان نظامي عراق در نظر گرفته شدن. اميدي نبود كه ايران (كه در اون زمان، براي خودش برره‌اي بوده!) بتونه در مقابل عراق، زياد مقاومت كنه. پس از اشغال ايران، امريكا نقشه‌اي مشابه جنگ خليج در سر مي‌پروراند كه به سادگي، با حمله به ايران اشغالي، اون رو از چنگ عراق دربياره و ضمن محكم‌تر كردن جاي پاي خودش، بخصوص در مقابل شوروي و در همسايگي‌اش، حكومتي مناسب‌تر براي منافع امريكايي سر كار بياره. از طرفي هم تركيه كه هم‌پيمان اسرائيل محسوب مي‌شد، مي‌تونست موقتاً وزنه‌ي مناسبي براي خاورميانه تلقي بشه! اما ايران مقاومت كرد و ... (اين تازه تيكه‌ كوچيكه‌اش بود!! برين خدا رو شكر كنين نخواستم طول و تفصيلش بدم icon_cheesygrin ! آيا نسخه عراق براي ايران هم قابل پيچيدن است؟ متأسفانه بله! اما ترجيح مي‌دم اين مطلب رو در قسمتي مناسب‌تر، زماني كه بحث به جاهاي حساسش رسيد بيشتر توضيح بدم! ------------------------------------------------------ نظر دوستان درمورد پيشنهاد من چيه؟
  15. mostafa_by

    تا نبینید باور نمی کنید !!!!

    سالار جان. احتمالاً شما جنگ 2003 رو با 1991 اشتباه گرفتين. در سال 1991، عراق اسكاد-بي داشت و چند تايي هم هوا كرد! ---------------------------------------- آقا سعيد. حرف شما كاملاً صحيح هست. ولي اين از حماقت صدام نبود! جنگ خليج، يك نمايش بسيار ساده بود! همه‌چيز درست مثل فيلم‌ها تعريف شده بود وعراق نمي‌بايست اين جنگ رو مي‌برد و نبرد! ديدين كه وقتي همزمان با جنگ، انتفاضه عراق هم شكل گرفت، امريكا به راحتي اجازه‌ي سركوب و يا به عبارت بهتر، كشتار عراقي‌ها رو به صدام داد و حكومتش رو تا سال 2003، براي بهره‌برداري بهتر از موقعيت، پا بر جا گذاشت! اين نهايت ساده‌انگاري هست كه باور كنيم صدامي كه قبل از جنگ عراق - كويت، با امريكايي‌ها هماهنگ مي‌كنه كه حمله كنه يا نه، قصد داشته كه در برابر تهاجم نيروهاي متحد بايسته، ولي حماقت جنگي كرده! عراق حتي به سادگي نفراتش رو فرستاد تو قلب دشمن! جنگ كلاسيكي انجام داد كه حتي در جبهه‌هاي ايران هم، به دليل شكست‌پذيري و عدم موفقيت زيادش، انجام نداده بود! فقط كافيه فيلم‌هاي كشته‌ شدگان جنگ خليج (فارس) 1 رو يه بار ملاحظه بفرمايين تا اوج كمدي بودن اين جنگ (كه تنها بايد توش يه سري عراقي كشته مي‌شدن و البته يه سري امريكايي هم شيميايي) رو ملاحظه بفرمايين! صدام از اول هم قصد مقابله با امريكا رو نداشت. در سال 2003 هم چنين قصدي رو نداشت و ديديم كه تانك‌هاي امريكايي تا بغداد، مسابقه‌ي فرمول-1 تانكي رو برگزار كردن! در سال 91 هم اوضاع از اين بهتر نبود؛ فقط براي ظاهر سازي، شليك چند اسكاد و يه سري بمباران و شكست‌هاي وقيحانه در برابر نظامياني كه حتي از منطقه آشنايي هم نداشتن، كل برنامه‌ي تشكيل شده براي كمدي‌ترين جنگ قرن بود! امريكا نياز به دليل محكمي داشت كه جاي پاي خودش رو توي خليج فارس محكم كنه و اينكار رو هم كرد! تا زماني كه نياز به اعتبار گذاشتن و دوشيدن عراق بود، صدام سر جاش بود و بعد كه ديگه نيازي نبود، بلند شد رفت تو لونه موشش!
  16. دوست عزيز. ممنون از تاپيكي كه زدي. مدت‌ها بود در اين فكر بودم كه همچين تاپيكي رو ايجاد كنم. خوشحالم كه اون رو شما ايجاد كردين. در اين زمينه٬ آماري كه بنده داشتم٬ 52 كشور بود. در اين زمينه٬ سعي مي‌كنم به زودي اطلاعات مناسبي رو آماده كنم. بد نيست بدونين كه در ايران٬ از 18 مليت!!! اسير جنگي وجود داشت!! قابل توجه كساني كه خيال مي‌كنن ما فقط با عراق جنگيديم!!!
  17. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    ممنون از نظرات شما. باز هم روي پيشنهاد خودم هستم. بهتره درمورد اين فيلم، در تاپيكي‌ مناسب‌تر و به طور گسترده‌تري صحبت كنيم. اينطوري مسير تاپيك هم منحرف نمي‌شه. اما درمورد ايراداتي كه گرفتين، پاسخ‌هايي دارم كه ترجيح مي‌دم براي اينكه بحث در اين تاپيك زياد كش پيدا نكنه، زياد ننويسم. فقط چند مورد كوچيك : 1- هيتلر، آخرين سمتي كه داشت، صدر اعظمي بود كه بالاجبار از سوي «پاو لفون هيندنبورگ» بهش داده شد! پس از مرگ هيندنبورگ در سال 1933، هيتلر قدرت رو در دست گرفت و رياست جمهوري و صدر اعظمي رو در هم ادغام كرد. قبل از اون هم با وضع قوانيني كه توسط نمايندگان نازي تدوين شده بود، عملاً‌ رايشتاگ منحل شد و پس از اون، هيتلر مثل يه پادشاه تو آلمان حكومت كرد. ولي اگه بخوايم مقام رسمي‌اش رو در نظر بگيريم، دقيقاً به صدراعظمي مي‌رسيم! از اين لحاظ، ايرادي كه شما فرمودين، به فيلم وارد نيست. ضمن اينكه اصطلاح پارتيزان، يك واژه‌ي عمومي هست. اگه منظورتون پارتيزان‌هاي سرخ هست، منظور فيلم هم اين نبوده! مثل اين مي‌مونه كه شما بفرمايين چون پارت‌ها مبدع پارتيزاني بودن، پس كشور ديگه‌اي حق استفاده از اين واژه رو نداره. 2- توقع داشتين كه چي رو نشون بده دوست عزيز؟ اينكه قحطي نبوده؟ بد نيست بدونين كه بزرگترين نسل‌كشي تاريخ معاصر ايران، پس از ورود متفقين به تهران بوده! اينقدر تو ايران چيزي نبوده كه ملت، حيواناتشون رو كه خوردن هيچي، به جون همديگه آوردن! تو ايران، مادرها پوتين‌ها رو خوب مي‌جوشوندن كه نرم شه و قابل خوردن باشه (پدربزرگ من، اين چيزها رو خيلي خوب به ياد داشت!!). مردم گوشت مردار مي‌خوردن! تازه تو فيلم وضع خيلي بهتري نشون مي‌ده! مردم كارشون به جايي رسيده بود كه هر چيزي كه فقط قابل خوردن باشه (مثل برگ درخت) رو هم مي‌خوردن! بيماري‌هاي مختلفي ملت ايران رو گله گله نابود كرد و به كلي جمعيت ايران تعديل شد! اين‌ها همه به دليل قحطي بود! تو اين فيلم، كجا گفته كه اين، فرهنگ ايراني بوده؟ همين قحطي تو آلمان هم بوده به همين ترتيب! تو روسيه هم به همين ترتيب بوده! تو هر كشوري كه قحطي بوده، وضعيت به همين منوال بوده! شايد اگه عينك بدبيني درمورد اين فيلم رو از چشم بردارين، بتونين يكم در اين مورد، منصفانه‌تر قضاوت بفرمايين! كار كارگردان در اين زمينه، ايرادي نداشت! اگه اينطوره، شما بايد به تمامي فيلم‌هايي كه درمورد تاريخ جنگ جهاني و تأثيرش تو ايران ساخته شده، گير بدين كه چرا همچين صحنه‌هايي رو پخش مي‌كنه! اما اون استاد فرانسوي، يك انسان واقعي بود، همونطور كه حبيب بود! انسانيت، نه به مليت و نه به دين و آيين ارتباط داره! شايد الان اين مفاهيم تو جامعه خنده‌دار باشه كه يكي به خاطر يكي ديگه، خودش رو فدا كنه؛ اون هم يه غريبه! ولي اين كاري بود كه دقيقاً‌ چه‌گوارا انجام داد و به همين خاطر هم «El Che» شد!! 3- باز هم بدبين بودين! حرف استاد، اين بود كه نازي‌ها به زودي با شوروي وارد جنگ خواهند شد! ديدين كه حقيقتاً هم اين اتفاق رخ داد. هيتلر و استالين در سال 1939 يك پيمان عدم تجاوز امضاء كردن و لهستان رو هم مخفيانه بين خودشون تقسيم كردن‌ (قبل از آغاز جنگ جهاني). ولي در سال 1941، هيتلر تصميم گرفت كه به شوروي حمله كنه! اون ماجرايي كه شما مي‌فرمايين، دقيقاً مال قبل از 41 هست كه هنوز شوروي وارد جنگ نشده بود. وقتي استاد، خطر ورود شوروي به جنگ جهاني و نتيجتاً تأثير منفي‌اش رو ايران رو به حبيب گفت، حبيب با تعجب گفت : «مگه شوروي با آلمان، پيمان عدم تجاوز رو امضاء نكرده؟». استاد هم در جواب مي‌گه كه «نازي‌ها به هيچ پيماني پايبند نيستن». كما اينكه دقيقاً همين اتفاق هم رخ داد. حالا شما چطور از اين ماجرا، به دفاع از كمونيسم رسيدين؟ در فيلم، بارها حبيب در پاسخ به آدم‌هاي مختلف، تأثير حضور اشغالگران (و بخصوص شوروي‌ها) رو همونقدر مخرب مي‌دونه كه نازيسم و فاشيسم!! در فيلم، در اين زمينه، بارها بي‌طرفي كارگردان نشون داده شده! شما چرا اينقدر بدبينانه خيال مي‌كنين كه درصورت بازگويي حقايق، دفاع از يك جماعت مدنظر بوده؟! 4- متوجه نشدم منظور شما از طرح نام مارشال دو گل چي بوده؟ شايد منظورتون اين بوده كه فرانسه، به اسرائيل كمك كرد! اين مسلمه! اولين كشوري كه تماميت ارضي اسرائيل رو به رسميت شناخت، شوروي بود؛ دوم امريكا! تمامي قدرت‌هاي بزرگ از اسرائيل حمايت كردن و بد نيست بدونين كه اسرائيل، محصول اروپا (و نه امريكا و شوروي) هست و بزرگترين دغدغه‌ي اروپا هم حفظ اسرائيل در خاورميانه هست. متأسفانه اين‌جا، جاي مناسبي براي ادامه‌ي اين تكه از حرفم نيست. شايد بعداً در مقاله‌اي، اين قضيه رو بيشتر توضيح دادم. 5- خواهشاً بحث يهود و صهيونيسم رو يكي نكنين. متأسفانه بيشترين كمكي كه در حال حاضر به يهودي‌هاي اسرائيل پرداخت مي‌شه؛ از خود كشور عزيزمون، ايرانه! ولي دوست عزيز. اين برمي‌گرده به قوميت و آموزه‌هاي قومي اين ملت. ما مسلمون‌ها، صبح تا شب به جون همديگه مي‌افتيم و سر و گوش همديگه رو مي‌بريم. وقتي ميايم مثلاً‌ به ملت فلسطين كمك مي‌كنيم، همه صداشون درمياد كه «اي آقا! ما نون نداريم بخوريم، اونوقت اينا ميان به فلسطيني‌ها كمك مي‌كنن». وقتي كه حزب‌الله، خط مقدم جنگ ما با اسرائيل رو حفظ كرده و بزرگترين مانع فعلي براي نبرد با ايران شده، همه جيغشون درمياد كه «اينا ورمي‌دارن ميليون ميليون دلار، پول و تسليحات و چنين و چنان مي‌فرستن واسه اين حزب‌اللهي‌ها! اصلاً‌ معلومه تو كشور ما چه خبره ...». اما يهودي‌ها، اوقدر نسبت به همديگه غيرت و تعصب دارن كه وقتي يه يهودي تو يه كشور بلايي سرش مياد، از هر تونلي استفاده مي‌كنن كه اون رو روبراه كنن! البته به شرطي كه با سياست‌هاشون هماهنگ باشه! مثلاً‌ ما الان يهوديان شبه ارتدوكس رو داريم كه به شدت مخالف تصميمات صهيونيست‌ها رو دارن (و اكثر اين مخالفت‌هاي داخل امريكا، از همين‌هاست) و متقابلاً اسرائيل هم تا مي‌تونه مي‌ذاره تو كاسه‌شون! اين دليل نمي‌شه كه شما بخواين مبحثي به اين عظيمي رو در يك واژه خلاصه كنيم! عمر صهيونيستم كمتر از 500 سال هست، ولي يهوديت، ريشه‌اي بسيار طولاني داره! در حال حاضر هم يهوديان براي داشتن يك كشور مستقل (پس از هزاران سال)، بايدم از چنين حكومتي دفاع كنن!! - اما درمورد آواتار، منظور شما رو درست متوجه نشدم! شايد از حرف‌هاي بنده، اينطور برداشت كردين كه بنده شما رو متهم به نازي‌پرستي كردم! اگه مستقيماً يا غير مستقيم، همچين حرفي رو زدم، ازتون عذرخواهي مي‌كنم. مسلماً آواتار (يا به قول باكلاس‌ها، اوتار icon_frown ) دليلي بر طرفداري از يك جريان نيست. مسلماً شما از اين مارشال عزيز (كه متأسفانه اسمش رو بلد بودم، ولي يك ربعه هرچي دارم فكر مي‌كنم، يادم نمياد كي هست! البته شايد اشتباه مي‌كنم و از يه فيلم باشه! آخه خيلي شبيه «اد هريس» هست icon_frown )، مواردي رو ديدين كه خوشتون اومده و اون رو به عنوان آواتارتون انتخاب كردين. من هم مسلماً به دليل علاقه‌ي شديدي كه به ارنستو دارم (پسرخاله شدم :) )، عكسش رو به عنوان آواتار انتخاب كردم. گويي كه از خدام بوده كه در دورانش بودم و كنارش! ولي تئودور هرتزل (يا به قولي هرتضل) يا ديويد بن‌گورين (يا بن گوريون)، كاملاً شناخته شده هستن! فكر نكنم كسي اون‌ها رو به عنوان انسان‌هايي بزرگ، به ياد داشته باشه! فكر نكنم تاريخ، جاي افتخاري براي اين اشخاص باقي گذاشته باشه! ولي نفهميدم كه چرا نام اون‌ها رو مطرح كردين؟ شايد منظورتون اين هست كه تو اين فيلم، داره درمورد صهيونيست‌ها خوب مي‌گه و از تشكيل اسرائيل دفاع مي‌كنه! در اينصورت، بايد عرض كنم كه حقيقتاً بدبين هستين :D . چرا كه تو اين فيلم، بارها و بارها موذي‌گري و پستي صهيونيست‌ها رو، چه در قالب تئودور آستروك و پسرش مناخيم، و چه در قالب اعضا و رفتار آژانس يهود مشاهده بفرمايين! يه بار ديگه، مرگ پروفسور و دليلش رو به ياد بيارين! ضمناً منتظر ادامه‌ي اين فيلم باشين! وقتي كه شاهكار اصلي دكتر شهبازي رو ببينين : مداركي درمورد دروغ‌هاي بيشمار يهوديان صهيونيست براي تشكيل دولت اسرائيل! امري كه 50 سال قبل، هرتزل اون رو عنوان كرده بود!!! اگه درمورد اين عرايض باز هم نظري داشتين، خوشحال مي‌شم كه اون‌ها رو بخونم، ولي ترجيحاً يا در pm (اگه مايل به خصوصي كردن و راحت‌تر كردن بحث دارين) و يا در تاپيكي مناسب‌تر. خيلي خوبه كه تو اين سايت، درمورد اين مسائل هم حرف بزنيم! فكر كنم يه بار ديگه، لزوم ايجاد يه مبحث جداگانه براي بررسي يهوديت، احساس شده! نكته‌ى كنكوري (از نوع كارشناسي ارشدي‌اش :) ) : دقت كردين قرار بود فقط چند مورد كوچيك عرايضم رو بنويسم؟ اگه مي‌خواستم كامل بنويسم چقدر مي‌شد!!
  18. mostafa_by

    بنت جليل ، جهنم صهيونيست ها

    خدمت دوست عزيزم بايد عرض كنم كه انهدام ساعرها كاملاْ از طرف ارتش اسرائيل هم تأييد شده. قبلاً چند عكس از هدف قرار گرفتن و غرق شدن كامل (درست نصف شده بودن!!!) داشتم، ولي متأسفانه الان اون‌ها رو ندارم icon_frown !!
  19. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    دوست عزيز. خواهشاً اگه از موردی خوشتون نیومده، حداقل اینطور نکوبینش!! مدار صفر درجه، مشاوری چون دکتر عبدالله شهبازی داره! فکر کنم ایشون، اندازه ی سن بزرگترین عضو سایت فقط مطالعه و تحقیقات کرده و کتاب منتشر کرده! حداقل سعی کنین که احترام ایشون رو نگه دارین! شاید شما با مواردی از این فیلم مخالف باشین! ولی باید بیاین مخالفت تون رو منطقی بفرمایین نه اینکه تو هر تاپیکی که برسین، بفرمایین سریال ننگین مدار صفر درجه! اگه منظورتون این هست که نازی ها هیچ جنایتی انجام ندادن، پس در این زمینه حرفی با همدیگه نداریم. چون ماشاء الله امروز تو ایران اینقدر نازی پرستی مد شده که همه خیال می کنن نازی ها اصلاً کاری نکردن و تو کل جنگ، فقط داشتن مصدومین حملات متفقین رو پانسمان می کردن! هر از چندی هم به کودکان یتیم، گل اهداء می کردن icon_frown ! نمی دونم شما چطور این برداشت رو کردین که این دو زوج، نماد دوستی دو ملت هستن. این فیلم، قصدش نشون دادن انسانیت ایرانی ها بوده! بحث این رو داره که یه انسان، به یه انسان دیگه کمک کرده! یه بار دیگه، متن صحبت های حبیب پارسا تو زندان نازی ها و بعد ایران رو مرور بفرمایین! بارها مسئله رو اون ها به صورت سیاسی و قومی و حبیب به صورت انسانی دیده! امیدوارم شما از اون نوع آدم هایی نباشین که ادعا می کنین همه ی یهودی ها موش کثیف و پستن و از اینجور موارد! چون در اون صورت، هیچ فرقی با نژآدپرست های دیگه ی جهان ندارین! ----------------------------------------------- فرانسه، همواره مدعی مهد فرهنگ بوده و در عمل، خلافش رو اثبات کرده! مردم سالارترین کشور جهان بودن و همچین کارهایی رو مرتکب شدن!!!! یادمون نره که حتی جنگ های صلیبی رو فرانسوی ها شروع کردن!!!
  20. حزب الله که کاری با اسرائیل نداره. در حال حاضر اسرائیل تو مزارع شبعا تو لبنان هست که مراقبت ازش از خود تل آویو هم بیشتره. اون عملیات حزب الله تو مزارع شبعا هم یه شاهکار نظامی بوده که هنوز که هنوزه داغی اش روشون مونده! حزب الله نیازی به حمله به اسرائیل نداره. عقلانی هم نیست که با این امکانات، به یکی از مجهزترین ارتش های جهان حمله کنه. کار حزب الله، همیشه دفاع از لبنان و حمایت از فلسطین بوده و لاغیر. جنگ 33 روزه هم با حمله ی اسرائیل شروع شد، همون طور که قبلاً کرده. ولی درصورت وقوع جنگ بین ایران و امریکا و اسرائیل، معادلات تغییر می کنه. همونطور که عرض کردم، نیروهای حافظ صلح، حق جنگیدن ندارن، فقط می تونن تا حد توان، اوضاع رو آروم کنن. ولی درصورت وقوع جنگ، منطقه رو تخلیه می کنن!
  21. بچه‌ها خواهشاً بیاین به اثبات نظراتمون بپردازیم نه توهین به دیگران. نظراتم رو در پست قبلی ارسال کردم. به عقیده ی من، هرکس نظری داره و در ارائه اش آزاده. ولی بهتره که تو نظراتمون، حداقل به همدیگه اهانت نکنیم. ناسلامتی همه مون ایرانی هستیم و اکثراً هم داخل ایران داریم فعالیت می کنیم. اگه قرار باشه خودمون با خودمون همچین معامله ای انجام بدیم، پس دیگه باید فاتحه مون رو خوند! --------------------------------------- یادمون نره که ناسیونالیسم شدید ژاپنی باعث شد که این کشور که در نتیجه ی جنگ جهانی دوم نابود شده بود و برای هواپیماسازی اش، حتی مجسمه های فلزی اش رو هم ذوب کرده بودن و عملاً مبنع اقتصادی درستی نداشت، فقط با کار و فعالیت و غیرت میهنی شون (و البته به کمک طرح مارشال)، به یکی از برجسته ترین کشورهای اقتصادی و صنعتی جهان تبدیل شدن. تا همین چند سال پیش، هیچ مدیر امریکایی در کارخانجات و صنایع ژاپنی حضور نداشت. طوری که وقتی یکی از شرکت های خودروسازی ژاپنی یه مدیر امریکایی رو آورد، از این کار به عنوان انقلابی در صنعت ژاپن یاد کردن! پس بهتره اینقدر غیرمنصفانه درمورد کشورها و ملت های دیگه صحبت نکنیم. باور کنین ما ایرانیا، دلیلی نداره که مبنع و منشأ همه چیز باشیم! ما سرچشمه ی چیزی نیستیم؛ نه غیرت، نه تمدن، نه بشریت و نه چیز دیگه ای. ما هم یه ملت هستیم درست مثل سایر ملل و دلیلی نداره که تو همه ی خصیصه های برتر انسانی، شماره ی یک باشیم. ما هم مثل سایر ملل، تمدن، فرهنگ، غیرت و سایر مسائل مربوط به خودمون رو داریم و بس!
  22. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    من نمي‌دونم شما چرا قصد پيچوندن مسئله رو دارين! بابا يه لحظه فكر كنين! طرف مقابل زنه، نه مرد! يه مرد مي‌تونه هزار تا كار كنه؛ ولي يه زن چي؟ گدايي بهتره؟ تو عراق، الان كه همه هشتشون گروي نه‌شون هست، كار كردن تو خونه‌ي ديگرون معني داره؟ بره زباله و قوطي خالي جمع كنه بياد بده كي بازيافت كنه؟ ما؟؟!!! آقا! ظاهراً مثالم درمورد مار و جبهه‌ي غرب، زياد مفهوم نبود! يه مثال ساده‌تر! زمان جنگ جهاني كه تو ايران قحطي بود، ملت ايران گوشت مردار مي‌خوردن! هر چيزي رو كه فكرش رو هم نمي‌تونستين بكنين مي‌خوردن! چرا اينقدر دارين راحت فكر مي‌كنين و شرايط رو با ايران مي‌سنجين؟؟!!! عزيز من! ما داريم درمورد كشوري صحبت مي‌كنيم كه مردمش هنوز حتي برق درست و حسابي هم ندارن!! شما خيلي راحت به اين نتيجه رسيدي كه طرف، ديده بچه‌اش گشنشه، بعد پريده سه سوت كارش رو كرده و سر راه دو تا مرغ و سه كيلو برنج خريده و آورده بچه‌اش چلو مرغ بزنه تو رگ!!! بهتره يه بار ديگه، متن صحبت‌هاي ايشون رو بخونين تا اضطرار رو تو حرف‌هاي حتي الانش هم ببينين! اضطرار، شايد براي شما بي‌معني باشه، ولي حقيقته!! حقيقتي كه با هزار بار نكوهش كردن شما، از بين نمي‌ره!! اين قضيه، قضيه‌ي سختي نيست! ولي خوب، براي همه هم قابل درك نيست! شايد حتماً بايد تو اون شرايط قرار داشته باشين تا بتونين بفهمين كه اون شخص، چي كشيده كه به اينجا رسيده! پشت كامپيوتر، تو خونه‌ي گرم و نرم نشستن، به اظهارنظري اينچنين منجر مي‌شه! --------------------------------------------------- آقايان! لطفاً درمورد تاريخ و كشتن زن و بچه از ترس اسارت صحبت نفرمايين! اينقدر هم نگين ايرانيان (پارسيان!!!) غيرت دارن و بقيه ندارن! يه سر برگردين شرايط بعد از جنگ رو بسنجين و ببينين كه چند نفر از بيوه‌هاي جنگ، به فساد رو آوردن! برين ببينين كه كميته‌ي امداد، چند نفر از اينا رو سر و سامون داد و اينا هم وقتي به يه آب باريكه براي ادامه‌ي زندگي رسيدن، ديگه تن به خودفروشي ندادن! --------------------------------------------------- آقا سعيد! اون زن، يه نفر نبوده! شايد شما نتوني درموردش دلسوزي داشته باشي، ولي نمي‌توني اينقدر ساده درموردش حكم صادر كني! اگه شما حاكم يه كشور مي‌شدي چه مي‌كردي :) icon_frown !! راستي. نمي‌دونم چرا با خوندت پستتون، ياد رئيس اينا (تو پاورچين) افتادم icon_frown !!
  23. mostafa_by

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    آقا سعيد! اينجا ما بحث اسلام و حكم شرعي اين قضيه رو نمي‌كنيم كه شما مي‌فرمايين اين كار حرامه! ما داريم درمورد مسئله‌ي مرگ و زندگي چند نفر صحبت مي‌كنيم! يه مثال ساده مي‌زنم! در همين جبهه‌هاي ما، يكي از رزمنده‌ها تير مي‌خوره و درون يك چاه خشك شده مي‌افته! به مدت يكي دو هفته اين قضيه مي‌گذره تا يه روز به طور اتفاقي پيداش مي‌كنن! متأسفانه (خيلي ببخشيد) در اين دو هفته، وي براي زنده موندن، از ادرار و مدفوعش تغذيه مي‌كرده! حالا شما هزاري بياين بگين كه اين كار حرامه و اين چيزها نجس! اما اين دليل مي‌شه كه در موقع نياز، آدم به اسم حرام بودن اين قضيه، بگه من هاراگيري مي‌كنم ولي اين كار رو نمي‌كنم؟؟؟!!! ما داريم درمورد اضطرار حرف مي‌زنيم نه شرايط عادي!! در همين جبهه‌هاي غرب ما، بارها مي‌شد كه براي غذا، چيزي گير نمي‌آوردن و مجبور به خوردن گوشت مار مي‌شدن كه اكيداً حرام هست! در همين كانالي كه مثلاً‌ 45 روز بدون آب بودن، شما خيال مي‌كنين از آسمون مائده‌ي آسموني نازل مي‌كردن؟ تازه اين‌ها واسه مردان بزرگ هست كه طاقتشون بيشتر هست!! ما داريم درمورد يك زن صحبت مي‌كنيم كه گذشت زمان، غذايي رو براش به همراه نمياره! شما خيال مي‌كنين اين خانم، تا نهارش دير شده رفته سراغ اين كار! ولي مطمئن باشين اون، اونقدر با خودش كلنجار رفته، اينقدر نگاه سنگين بچه‌هاش رو تحمل كرده، اينقدر اشك ريخته كه نهايتاً مجبور به همچين كاري شده!! شما كه سنگدلانه مي‌گين بايد بچه‌اش رو بذاره از گرسنگي بميره، محض امتحان هم كه شده، دو سه روز به بچه‌تون چيزي ندين! دو سه روز براي امتحان خودتون هم كه شده، تو خونه غذايي نذارين! بعد دوست دارم ببينم چطور مي‌تونين ببينين كه بچه‌تون ذره‌ذره داره جلوتون نابود مي‌شه!! اين سطور، به قصد توجيه و شرعي كردن قضيه نوشته نشده كه شما اينقدر دارين واژه‌ي «اينا باعث توجيه گناه نمي‌شه» رو ميارين! سعي كنين بين اين دو واژه‌ي «لذت» و «اضطرار» يه فرقي قائل بشين! سعي كنين خودتون رو منصفانه جاي اين انسان‌ها بذارين؛ نه اينكه وردارين بگين : «اگه من بودم، اول واي ميستادم تا بچه‌هام از گرسنگي بميرن، بعد هم صبر مي‌كردم تا خودم از گرسنگي تلف بشم و بعد با آبرو و شرف و حيثيت، برم اون دنيا!».
  24. mostafa_by

    بنت جليل ، جهنم صهيونيست ها

    داشتم كتابچه‌اي درمورد جنگ 33 روزه لبنان مطالعه مي‌كردم. در قسمتي از اون٬ متن سخنراني «سيد حسن نصرالله» رو خوندم كه در اواسط جنگ 33 روزه بيان شده بود؛ زماني كه اولين ناوچه‌ي اسرائيلي نابود شد! بد نديدم كه بخشي از متن سخنراني (كه خطاب به اسرائيلي‌هاست) رو براتون بذارم. -------------------------------------------------------------- ... اما روي سخن من با صهيونيست‌ها و ملت رژيم صهيونيستي در اين لحظه اين است كه مي‌گويم اي ملت صهيونيست به زودي براي شما روشن خواهد شد كه دولت جديد و رهبري جديد شما چقدر احمق و كودن است و تدبير امور نمي‌داند و در اين زمينه تجربه‌اي ندارد. شما اي صهيونيست‌ها در نظرسنجي‌ها مي‌گوييد مرا بيش از مسوولان خود باور داريد و تصديق مي‌كنيد. اين بار از شما به خوبي مي‌خواهم به من گوش كنيد و باورم داريد. امروز ما با همه تجاوزاتي كه شب‌هنگام بر نواحي جنوبي [بيروت] شد و با وجود حجم بالاي تجاوزاتي كه به همه روستاها، محله‌ها، خيابان‌ها و خانه‌هاي لبنان در نواحي جنوبي و شهر بيروت و هر خانه‌اي در جنوب لبنان يا دشت بقاع، شمال، جبل لبنان يا هر گوشه‌اي از اين سرزمين شد، صبر پيشه كرديم. اين معادله پايان يافت. امروز نخواهم گفت اگر بيروت را بزنيد حيفا را مي‌زنيم. نخواهم گفت اگر به نواحي بيروت حمله كنيد به حيفا حمله مي‌كنيم. شما خواستيد اين معادله به هم بريزد. شما جنگي تمام‌عيار خواستيد ما هم وارد جنگي تمام‌عيار مي‌شويم و آماده آن هستيم؛ جنگي در هر زمينه، به سوي حيفا. سخن مرا باور كنيد كه اين جنگ فراتر از حيفا و پس از آن خواهد بود. ما تنها بهاي اين جنگ را نمي‌پردازيم، تنها خانه‌هاي ما ويران نمي‌شود، تنها كودكان ما كشته نمي‌شوند و تنها ملت ما آوارگي را تجربه نمي‌كنند. زمان تنهايي ما ديگر پايان يافته است. آن، سال‌هاي پيش از 1982 و پيش از 2000 بود كه اينك پايان يافته است. من به شما وعده مي‌دهم آن زمان سپري شده و شما بايد مسووليت اقدامات حكومت خود و آنچه به بار آورده تحمل كنيد. از حالا به بعد شما جنگي تمام‌عيار خواستيد پس اين هم جنگ تمام عيار. شما اين را خواستيد. حكومت شما خواست قواعد بازي تغيير كند پس بنابراين، قواعد بازي تغيير مي‌كند. شما نمي‌دانيد امروز با چه كسي مي‌جنگيد. شما با فرزندان محمد (ص)، علي، حسن و حسين (ع) و با اهل بيت رسول خدا و اصحاب او وارد جنگ شده‌ايد. شما با قومي مي‌جنگيد كه ايماني فراتر و برتر از همه انسان‌هاي اين كره خاكي دارد. شما خواستار جنگي تمام‌عيار با قومي شديد كه به تاريخ، فرهنگ و فرهنگ خود افتخار مي‌كند و قدرت مادي، امكانات، مهارت، خرد، آرامش، رويا، عزم، ثبات و شجاعت دارد و به اميد و ياري خدا روزهاي آينده را ميان ما و شما خواهيم ديد. اما اي حاكمان عرب، نمي‌خواهم از شما درباره تاريختان سوال كنم. فقط سخني كوتاه دارم. ما ماجراجو هستيم. آري ما در حزب‌الله ماجراجو هستيم. اما اين ماجراجويي ما از سال 1982 بوده است و با آن براي كشورمان جز پيروزي، آزادي، آزادسازي، شرافت، كرامت و سري بلند چيزي نداشتيم. اين تاريخ ما است. اين ماجراجويي ما است. در سال 1982 شما و همه جهان به ما گفتيد ما ديوانه‌ايم اما ثابت كرديم ما عاقليم و نشان داديم چه كساني ديوانه‌اند. البته اين مساله ديگري است و نمي‌خواهم با كسي نزاع كنم. به شما مي‌گويم بر عقل و خرد خود تكيه كنيد ما نيز بر ماجراجويي خود حساب خواهيم كرد و خداوند يار و ياريگر ما است. ما يك روز هم به شما تكيه نكرديم و تكيه‌گاهمان هميشه پروردگار، ملت و دل و بازو و فرزندان خويش بوده است. ما امروز نيز همين تكيه‌گاه‌ها را داريم و به ياري خدا پيروزي محقق است. همه آن وعده‌هاي غافلگيركننده من به شما از اينك مشهود خواهد بود. اينك در سطح آب در برابر بيروت كشتي جنگي اسرائيل را كه به تاسيسات زيرساختي ما، خانه‌هاي مردم و غيرنظاميان تجاوز مي‌كرد، ببينيد و دريابيد كه چگونه به همراه ده‌ها سرباز صهيونيست مي‌سوزد و غرق خواهد شد. اين آْغاز كار است و تا پايان سخن و وعده بسيار است.
  25. دوست عزيزم. نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل كه قدرت درگيري ندارن! اين نيروها، مثل يه ديوار حايل هستن بين دو طرف درگير! يه مثال ساده ميارم. نيروهاي حافظ صلح مستقر در كوزوو رو به ياد بيارين. نيروهاي مستقر در بوسني، در سرايبو! در جاي جاي يوگوسلاوي سابق، اين نيروها مستقر بودن! ولي فقط تماشاچي بودن و نگاه مي‌كردن كه صرب‌ها و اسلاوها، چگونه مسلمانان بوسني و آلباني رو قتل عام مي‌كنن! در لبنان، نيروهاي حافظ صلح مستقر بودن! ولي فقط تونستن تماشا كنن كه اسرائيل، چندين بار چطور اينهمه بي‌گناه رو جلوي چشماشون نابود كرد! در خود كشور عزيزمون، پس از پذيرش آتش بس از سوي دو طرف، نيروهاي حافظ صلح تشريف آوردن! ولي تنها كاري كه كردن، عرق‌خوري و پاسور بازي در شلمچه و ساير مناطق جنگي‌مون بود و باز هم تكليف زد و خوردهاي منطقه‌اي، توسط دو طرف درگير مشخص مي‌شد! در لبنان، وضعيت بهتر از اين نيست. همين چند ماه پيش بود كه چندين هواپيماي اسرائيل وارد حريم لبنان شدن و نيروهاي حافظ صلح، تنها كاري كه كردن، صدور يه بيانيه بود با مضمون اينكه «اسرائيل! خيلي بدي! چرا اومدي اينطرف icon_frown »! فكر مي‌كنين درصورت وقوع درگيري مجدد، اين نيروها با هويج فرنگي تفاوتي دارن؟ نيروهاي حافظ صلح، در حال حاضر فقط تو لبنان تشريف دارن كه دو طرف دوباره به جون هم نيافتن! ولي به محض وقوع اولين درگيري و شليك اولين گلوله‌ها، فرمانده‌ي اين نيروها تشكيل جلسه‌ي اضطراري داده و به مقر خودشون بازگشته و در اولين فرصت، اين كشور رو ترك مي‌كنن! درست طبق دستورالعمل‌شون! اين نيروها نيومدن كه كشوري رو براي جنگيدن كمك كنن! اون موردي كه شما مدنظرتون هست، درصورتي هست كه حزب‌الله طبق قطعنامه سازمان ملل، مجبور به خلع سلاح شه و به عنوان يه گروه غيرقانوني شناخته شه. در اونصورت و تنها درصورت حمله به خاك اسرائيل يا مقر نيروهاي حافظ صلح، اونا حق تبادل آتش رو دارن! همين!!! از شواهد و قرائن پيداست كه به زودي، اين درگيري‌ها از سر گرفته مي‌شه! پس اثبات اين قضيه، زياد براتون طول نخواهد كشيد. به زودي شاهد وقوع اين مطالبي كه عرض شد، خواهيد بود.