-
تعداد محتوا
9,504 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
6
تمامی ارسال های SAEID
-
بهتر است در این مورد گفتگویی در سایت انجام نشود! به رویه سایت ما چنین مسائلی مربوط نمیباشد بجز ایجاد دردسرهای احتمالی! icon_cheesygrin
-
موشک های بالستیک و سرباز ها تنها امید ایران در جنگ با آمریکا
SAEID پاسخ داد به karkas تاپیک در دکترین و استراتژی
karkas, بحث جالبی را شروع کرده اید اما مقدمه ای که ارائه دادید بعضا اشتباه و بعضی جملات آن با یکدیگر دارای تضاد هست! مسلما توان نظامی ایران اینطور زیاد نیست که نوشتید و باز هم مسلما جنگ بدین سادگی نخواهد بود که بتوان با چند سطر تکلیف یک جنگ بزرگ و تمام عیار را مشخص کرد! -
من کاری با قسمت سیاسی بحث ندارم به عهده مصطفی جان خودش توضیح میده. icon_cheesygrin ارتش جمهوری آذربایجان پرسنل فعال 126400 نفر سن سربازی 18 سال تعداد نفرات قابل جذب حدود 3 میلیون نفر زن و مرد بودجه سالانه 1.1 میلیارد دلار 2.6% تولید ناخالص داخلی مرز مشترک با ایران 611 کیلومتر نیروی هوایی 7900 نفر پرسنل 198 هواگرد 16 پایگاه عملیاتی + 50 پایگاه دیگر قابل استفاده این کشور سفارش 48 جنگنده میگ29 و تعدادی JF-17 داده است که به زودی تحویل میشود. با این حساب توان هوایی این کشور بصورت زیر است تمرینی 18 الی 24 فروند L-29 12 فروند L-39 ترابری 3 فروند An-2 9 فروند Mi-6 7 فروند Mi-2 13 فروند Mi-8 رزمی 3 فروند MiG-21 48 فروند MiG-29 2 فروند Su-17 4 فروند Su-24 2 فروند Su-25 15 فروند Mi-24 همچنین نیروی دفاع هوایی از سال 2006 در پی ارتقا و افزایش تعداد هواگردها هست که تا سال 2009 انجام خواهد شد. 29 فروند میگ-29 26 فروند JF-17 10 فروند Tu-16 25 فروند Mi-24 علاوه بر آمار فوق هواگردهای غیرعملیاتی زیر هم وجود دارد 1 فروند An-12 1 فروند An-24 33 فروند MiG-25 11 فروند MiG-25PD 5 فروند میگ-25 شناسایی 14 فروند MiG-25RB 8 فروند MiG-25U 3 فروند Il-76 10 فروند Tu-16 1 فروند Tu-134 نیروی دفاع هوایی این نیرو حدود 3500 پرسنل فعال دارد و از رادار فوق دوربرد قبله با برد 6000 کیلومتر بهره میبرد! آمریکا در سالهای اخیر این کشور را با رادارهای مدرن مجهز کرده که یکی از آنها در مرز با ایران و در منطقه لریک و دیگری در مجاورت مرز گرجستان نصب شده است. پدافند اصلی این کشور بر دوش موشکهای قدیمی SA-2 میباشد که تعدادی برای دفاع از باکو و تعدادی در مرزهای ایران و منطقه داغستان جهت جلوگیری از هواپیماهای ارمنستان مستقر شده است. این نیرو از موشکهای SA-4/8/13 نیر برخوردار است. تعداد زیادی توپ ضد هوایی هم مکمل سایتهای موشکی این کشور هستند. نیروی زمینی در حدود 110000 هزار پرسنل فعال که 15000 نفر هوابرد میباشد. این نیرو 575000 نیروی ذخیره و قابل افزایش تا 1.3 میلیون نفر دارد! در طول 14 سال درگیریهای مرزی با ارمنستان سر مساله قره باغ میتوان گفت نیروی زمینی آذربایجان تا حدودی کارکشته شده است!!! تجهیزات این نیرو بصورت زیر است بیش از 500 دستگاه تانک شامل 286 تانک T-72 و 247 دستگاه تانک T-55 بیش از 500 دستگاه نفربر زرهی شامل 114 BMP-1 96 BMP-2 3 BMP-3 41 BMD-1 23 BRM-1 25 BTR-60 28 BTR-70 11 BTR-80 196 MT-LB تعداد 410 توپ شامل D-30 122 mm Howitser- 191 D-20 152 mm Gun-Howitzer- 30 2A36 152 mm Gun - 20 2S1 122mm Self Propelled 122mm Howitser - 14 BM-21 122mm "Grad" MLRS - 40 9A52 "Smerch" 300mm MLRS - 7 MT-12 "Rapira" 100mm smoothbore AT-Gun - 72 M-46 130mm field gun - 36 نیروی دریایی این نیرو در حدود 5000 پرسنل فعال دارد و تنها حوضه فعالیتی آن دریای خزر در قالب 16 گروه دو دسته ای یکی برای گشتهای ساحلی و دیگری حضور در آبهای دریای خزر میباشد. تجهیزات و کشتیها 7 کشتی گشتی شامل 2 فروند ناو کلاس اوزا2 و 5 فروند کلاس استنکا 7 ناو مینروب شامل 2 فروند کلاس سونیا و 5 فروند کلاس یاوگنیا 6 ناو باری ، 2 ناو کشنده ناوهای باری ، 1 کشتی عملیات ویژه و 1 کشنده کشتی عملیات ویژه
-
تاپیک جامع فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تاپیک جامع فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا)
SAEID پاسخ داد به aryoreza تاپیک در اخبار نظامی
تشکر مطلب جالبی بود. سالهاست که از این سلاح خوشم میاد واقعا جزو بهترین سلاحهای جنگ شهری و نبرد نزدیک است. شلیک راحت و بی دردسر به همراه دقت زیاد از آن سلاح خطرناکی ساخته است. راستی یه سوال؟ شنیده بودم قبل از انقلاب تعداد زیادی گلوله مجهز به سیانور (مرمی به سیانور آلوده بود که به هر کجای آدم خورد بکشه!) از اسرائیل خریداری شده بود که بعد از انقلاب به علت خطرناک بودن همه آنها را نابود کردند؟! -
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
SAEID پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
قیمت اولیه FC-1 تا جایی که حضور ذهن دارم برای کشور پاکستان 3 میلیون دلار اعلام شده بود که قضیه مربوط به حدودای سال 2000 میشه! بعد این قیمت به دو سه ... و الان به 15 میلیون دلار رسیده است! به نظر من اصلا نیازی به خرید چنین جنگنده گران (به نسبت کارایی) نیست و ما میتوانیم با هزینه ای اندک از آن بهتر را تولید کنیم. چند تا اف5 داریم؟ مثلا 80 فروند. این تعداد رو به آذرخش و صاعقه تبدیل کنیم هزینه هر کدام بیش از 5 میلیون دلار نخواهد بود. به همین راحتی 80 فروند جنگنده مدرن خواهیم داشت با یک سوم قیمت و کارایی بیشتر. نصب یک رادار N-019 و سیستم یکپارچه تسلیحات و چند تا MFD ... بیشتر از دو سه میلیون دلار هزینه ندارد. -
سوال:اگر ايران در سال 59 تواناييهاي فعلي را داشت؟
SAEID پاسخ داد به aryoreza تاپیک در دکترین و استراتژی
با توان کنونی در سال 1359 برترین سلاح ما آمادگی کامل نیروهای مسلح میباشد که عراق نمیتوانست در حمله ای غافلگیرانه با 200 جنگنده و 2000 تانک به ما حمله ور شود! 190 جنگنده و بمب افکن عراقی در روز 31 شهریور 1359 برای بمباران پایگاههای هوایی و مناطق استراتژیک کشور به پرواز در میایند. این جنگنده ها اکثر از نسل سوم و فاقد آیونیک مدرن و دارای سطح مقطع راداری زیاد هستند. با توجه به آمادگی پدافندی جنگنده های عراقی با یک پدافند سنگین روبرو میشوند. هیچ کدام از بمب افکنهای عراقی نظیر سوخو17 و میگ23 و توپولف16توان فرار از موشکهای زمین به هوا را ندارند! تنها شانس آنها عدم ورود به محدوده پوشش پدافندی کشور است. جنگنده های اسکورت عراقی نیز توان مقابله با جنگنده های میگ29 را نداشته. روز دوم نبرد نیروی هوایی ایران با استفاده از میگ29 مجهز به موشکهای ضد رادار AS-11 تمام رادارهای در مسیر بغداد را نابود میکرد. جنگنده های اف4و5 اقدام به پاکسازی راه بغداد کرده و معبری در مسیر بغداد باز میشد. هوانیروز با انتقال چندلشکر به دروازه های بغداد میرسد و حداکثر یک هفته بعد این شهر سقوط میکرد. یکم اغراق کردم. -
تاپیک جامع فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تاپیک جامع فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا)
SAEID پاسخ داد به aryoreza تاپیک در اخبار نظامی
بله سعيد جان عنوان سرهنگ مربوط به دوره افشاريه است. البته نكته جالب تر اينكه اطلاق واژه پليس نيز به دوره اشكانيان مربوط مي شود. بله نکات تاریخی جالبی است. البته ربط سرهنگ به هنگ نظامی چیه این هم احتمالا ریشه تاریخی دارد. مثلا میگیم فرمانده هنگ میشه سرهنگ! :cry: -
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
SAEID پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
جنگنده خوبی است اما من به شخصه توانائیهای رزمی جنگنده ای مانند صاعقه را در صورت نصب آیونیک پیشرفته بسیار برتر از اف سی1 چینی میدانم. فکر نکنم این خبر صحت داشته باشد و اینم شایعه ای است از هزاران شایعه دیگر که شاید میخان ایران روبه خرید تشویق کنن! این جنگنده برای نیروی هوایی ایران کارایی نخواهد داشت. -
تاپیک جامع فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تاپیک جامع فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا)
SAEID پاسخ داد به aryoreza تاپیک در اخبار نظامی
جالب بود. پس ریشه واژه سرهنگ به دوره افشاریه بازمیگردد اینم جالب بود. :| -
نيروي هوايي جمهوري خلق چين نيروي هوايي جمهوري خلق چين
SAEID پاسخ داد به RedArmy تاپیک در توان نظامی کشورها
تاپیک خوبی است فقط به یک نکته توجه کنید کیفیت بحث بیشتر میشود و آن اینکه توان هوایی چین را در دو زمان حال و آینده نزدیک بررسی کنید. توان کیفی چین تا سال 2015 به دو برابر کنونی افزایش یافته و طبق نظر سران ارتش چین قرار است به بیش از 1000 فروند سوخو27و30 مجهز شوند. پس اشاره ای به توان آینده این نیرو در سالهای 2015 الی 2025 و مقایسه آن با توان هوایی آن زمان آمریکا بهتر به یک نتیجه گیری مناسب کمک میکند. -
موشک دقیق و خطرناکی است هر چند قدرت تخریب موشکهای R-36 روسی بیشتر است ولی نباید از دقت آن صرف نظر کرد. دقت زیاد در موشکهای SLBM این امکان را به زیر دریایی میدهد تا با نزدیک شدن به پایگاههای استراتژیک دشمن با حملات تاکتیکی - استراتژیکی آنها را نابود کند.
-
باز هم میگویم بیشتر مطالعه کنید. درباره توان نظامی عربستان باید به دو مقوله کمیت و کیفیت توجه کرد. کمیت نیروهای سعودی در حدی قابل قبول است اما از لحاظ کیفیت استفاده از این کمیت مانند عراق بعثی دچار مشکلات عدیده ای میباشند. هیچیک از نیروهای درجه یک سعودی استعداد نظامی نداشته و تمام مقامات بلند پایه نظامی این کشور از وابستگان به خاندان سعودی و به قولی آقازاده هستند و حتی در بسیاری موارد نظامی هم نیستند! بدون فرمانده چکار میشود کرد؟ نیروهای عربستان از بعد کیفیت بسیار در تنگنا قرار داشته و توانایی حتی طراحی یک عملیات کوچک در وسعت صد کیلومتر مربع را ندارند! قابل توجه اینکه این نیروها در مقایسه با نیروهای بعثی عراق در مکان کیفی و کمی پائینتری قرار میگیرند عراقی که با وجود بهترین تاکتیکها در برابر ما کاری از پیش نبرد! جالب است بدانید که مشکل عراق تاکتیک ضعیف نبود چون از پیشرفته ترین تاکتیکهای ارتش سرخ ، تاکتیکهایی که ورماخت را زمینگیر و نابود کرد بهره میجست اما در برابر تاکتیک و نبوغ نظامی برتر فرماندهان جوان ایرانی این روشها کارایی نداشت. در جنگ تحمیلی گاها مشاهده میشد به علت نبود افسران ارشد به عنوان فرمانده اجبارا از جوانان 20 25 ساله و حتی 17 ساله بجای فرمانده استفاده میشد ولی منطقه عملیاتی این عزیزان تا پایان جنگ در برابر هیچ کدام از پاتکهای وحشتناک عراق سقوط نکرد! منطقه ای که در یک سوی آن جوانی ایرانی فرمانده و سربازان نیز جوانایی هم سن و سال بودند و در سوی دیگر نیروهای کماندویی و گارد ریاست جمهوری بعثی با فرمانده از سرهنگ به بالا آن هم نه یک فرمانده بلکه یک ستاد فرماندهی کوچک متشکل از جناب سرتیپ فلان ... سرهنگ ... سرهنگ ...
-
نظرسنجی شما ناقص است!
-
بالاخره کی جاسوس بود؟ پیدا کنید پرتقال سبزی هندونه ... فروش را! :|
-
سخنان عبادي در حالي بيان شد که او هفته گذشته در گفتگو با نشريه فرانسوي "ماريان" از سازمان ملل خواست در پي قطعنامه هاي اول و دوم شوراي امنيت، بار ديگر ملت ايران را بيشتر مجازات كند و با بيان اينکه مجازاتها عليه ايرانيان بايد فراتر از تحريم باشد، ابراز عقيده کرد با تمهيداتي كه ايران مي انديشد و به كار مي برد نمي توان به اثرگذاري استفاده از اهرم اقتصادي اميدوار بود نمرديم و معني ايراني بودن رو هم فهميديم!! جالبه! كسائي از ايراني بودن و غيرت ايراني و اين حرفا دم ميزنن كه ...!! بماند!!! بيخيال! --------------------------------------- پيشنهاد ميكنم دوستان اين مطلب رو مطالعه بفرماين تا با پيشينه و وضعيت اين خانم محترم (شايدم محترمه ) بيشتر آشنا بشن. لازم به ذكره كه اين مطلب رو در سال (فكر كنم) 82 تايپ كرده بودم. متأسفانه در حال حاضر فقط pdfاش رو دم دست داشتم (اونم ته هاردم! توي سمسارياش ). اگه دوستان مطالعهاش كردن، بد نيست نظرشون رو هم بفرماين. مطلب بسیار مفیدی بود و اطلاعات نداشته منو که زیاد کرد بقیه رو نمیدونم! دستت درد نکنه.
-
[align=center]مثلث ایران ، روسیه و ترکیه قدرت جدید منطقه گفتگو با دکتر حسين احمدى کارشناس منطقه آسياى مرکزى و خزر [/align] دکتر حسین احمدی معتقد است، ایران و روسیه در مورد مسائلی چون " دریای خزر، مبارزه با وهابسیم، القاعده و حضور آمریکا " نقاط اشتراک زیادی دارند و مثلث "ایران، ترکیه، روسیه" می تواند یک ائتلاف جدید قدرت در منطقه را تعریف کند. دکتر حسین احمدی، کارشناس آسیای میانه با اشاره به سفر قریب الوقوع رئیس جمهور روسیه به ایران، گفته سفرولادیمیر پوتین، فی نفسه باعث پیشرفت و جهشی قابل تامل در روابط ایران و روسیه است، اهمیت این سفر در مقطع فعلی که غرب همه تلاش خود را برای انزوای ایران به کار بسته است، بیشتر هم می شود. به گفته وی ایران و روسیه در منطقه آسیای مرکزی و خزر، منافع مشترکی دارند که می توانیم در مورد آن همگرایی داشته باشیم، مثلا در مورد حضور آمریکا در جمهوری های آذربایجان و گرجستان، حضور القاعده، توافق بر سر عدم تقسیم سطح خزر، مقابله با گسترش وهابسیم و طالبان در منطقه و .. از جمله نقاط اشتراک ایران و روسیه در منطقه است. آقای احمدی می گوید با روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه ، مثلث "ایران، ترکیه، روسیه" می تواند یک ائتلاف جدید قدرت در منطقه را تعریف کند. این استاد دانشگاه در مورد نسبت موضوع هسته ای و رژیم حقوقی دریای خزر گفت که روسها به خوبی می دانند که ما از برگ آنها در معادله هسته ای استفاده می کنیم و آنها هم متقابلا از کارت ایران استفاده می کنند ، ما باید این موضوع را بدور از تعصب و احساسات، مدیریت کنیم. آقای احمدی با اشاره به سابقه تاریخی روابط ایران و روسیه گفت باید از مدل سنتی و تاریخی روابط ایران و روسیه خارج شویم و با نگاه منافع ملی و شرایط زمانی و مکانی فعلی به روابط با روسیه نگاه کنیم. منبع: دیپلماسی ایرانی irdiplomacy.ir
-
تاپیک جامع فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تاپیک جامع فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا)
SAEID پاسخ داد به aryoreza تاپیک در اخبار نظامی
aryoreza, این سلاح واقعا خوب و در عین حال خطرناک است. فکر اصابت ساچمه های این سلاح به آدم ... :| -
كدام خيانت؟ اينكه پيشنهادي داده و مي خواهد براي عملي كردن ان شورا تشكيل دهد خيانت محسوب مي شود؟ درباره روابط این خانوم با سران صهیونیسم اگر کمی مطالعه کنید بهش پی خواهید برد. در ضمن آدم حرفی نمیزنه که سبک بشه به این چه ربطی داره که تعلیق کنیم یا نه؟ مملکت دولت داره ، کاری که نه درش تخصص داری نه سواد؟! الان من بیام پیشنهاد یه قطعنامه به شورای امنیت بدم بهم نمیخندن؟ نمیگن چقدر سر خوشی؟!
-
ج.آ.ايروينگ، محقق و روانشناس كانادايي، شايعات منتشر شده به هنگام جنگ در كشور خود را بر اساس موضوع آنها بررسي كرد و شش موضوع اصلي را به عنوان محور شايعات منتشر شده زمان جنگ در كشور كانادا، مشخص كرد كه عبارتند از: 1. وحشت، تنفر، مرگ. 2. اسراف و خوشگذراني. 3. تجاوز نظامي، حمله و يورش و به خطر افتادن امنيت. 4. احساسات ضدانگليسي. 5. بيلياقتي در اداره امور جنگ. 6. اهداف دولت در مورد جيرهبندي مسائل مالي و سربازگيري (شيرازي، 1380) شايعات بادوام شگفتآور خواهد بود اگر بدانيم شايعهاي كه امروز به صورت يك خبر تازه جلوه ميكند احتمالاً در بسياري از جنگهاي گذشته استفاده ميشده است و امروز بار ديگر با پوشش جديد، ظاهر شده است. نمونهاي از اينگونه شايعات، شايعهاي است كه در سال 1918 پخش شده بود و احتمالاً در سال 1861 هم بر سر زبانها افتاده بود و در سال 1942 نيز با لباس جديدي تحت عنوان زبان و تمبر پست در جنگ جهاني دوم مطرح شد. دوام شايعات بدان سبب است كه نيازها، ترسها، اميدها و كينههاي انسان كه توسط شايعه برآورده ميشوند، در طول نسلها تغيير نميكنند. در سال 1915، شايعه بادوامي منتشر شد تحت اين عنوان كه «سربازان روسي در بريتانيا ديده شدهاند». علت پايداري اين شايعه آن بود كه انگليسيها دوست داشتند چنين خبري حقيقت داشته باشد. اين شايعه، همزادي در 1942 در روسيه داشت، تحت اين عنوان كه «نيروهاي بريتانيايي براي دفاع از روسيه در خاك اين كشور پياده شدهاند». انگيزههاي رواني شايعات در اينجا به بعضي از انگيزههاي انتشار شايعه توسط افراد مختلف و در شرايط رواني اجتماعي گوناگون اشاره ميشود: 1- جلب توجه اجتماعي از آنجايي كه يكي از ويژگيهاي شايعه اهميت فوقالعاده آن براي جمع و گروه خاصي است و به همين دليل انتشار مييابد، بايد اذعان داشت كه ناقل اين شايعه نيز به هنگام جلب توجه ديگران براي بازگويي موضوع، احساس ميكند كه خود نيز فرد مهم و قابل توجهي است. بنابراين، يكي از راههاي جلب توجه افراد در جمعهاي مختلف احساس خودمهمبيني از طريق شايعهسازي و شايعهگويي است و اين خود براي بسياري از افرادي كه فاقد مهارتهاي اجتماعي سالم و اعتماد به نفس لازم هستند به خصوص آنهايي كه وجودشان مملو از احساس حقارت است ميتواند انگيزه قوي و روش مؤثري باشد براي اينكه خود را كانون توجه ديگران قرار دهند. اين قبيل افراد به دليل اينكه در مجامع و مهمانيها و گردهماييها نميتوانند با توانايي واقعي ويژگيهاي شخصيتي كه در خود سراغ دارند مورد توجه ديگران واقع شوند، ناگزير در صدد شايعهجويي و شايعهسازي برميآيند (افروز، 1376). 2- فرافكني هرگاه وضعيت عاطفي فردي، بدون خودآگاهي در تفسير و تعبير او از محيط اطرافش انعكاس يابد، اين حالت را فرافكني گوييم. او در به كارگيري شواهدي هدفدار و كاملاً بيطرفانه به منظور توصيف واقعيات پيرامون خود، شكست خورده است. همه افراد در رؤياها به فرافكني ميپردازند. تنها پس از بيداري است كه بر نقش آرزوهاي خصوصي، هراسها و يا احساسات انتقامجويانهمان در مواقع رؤيايي خود آگاه ميشويم. كودكي در رؤياهايش كوهي شكلات و آبنبات ميبيند. جواني خواب پيروزي در ميادين ورزشي را ميبيند. در فرافكني تكميلي عواطف خود فرد به مردم ديگر نسبت داده نشده بلكه در نحوه رفتار مفروض ديگران توضيحات معقولي از احساسات خود فرد (انتشاردهنده شايعه) يافت ميشود. (نمونهاي از تجلي افراطي فرافكني تكميلي زماني تحقق مييابد كه: مثلاً چنين سوءظن شديد (كه مملو از تنفر است) موجب گردد تا ديگران را متهم به توطئه عليه خود نمايد). 3- خوشايندها و ناخوشايندها بسياري از افراد هنگامي كه شايعهاي را ميشنوند و موضوع آن را مطابق كششهاي دروني خود خوشايند ميپندارند و يا آنكه آن را هرگز وفق مراد خود ندانسته و بسيار ناخوشايند ميدانند و نميتوانند احساسات و مواضع فكري خود را پنهان نمايند براي آگاه شدن از زمينه فكري ديگران آن را بارها بازگو ميكنند. اين افراد انگيزهاي جز تقويت احساس درون و تمايلات نفساني خود ندارند. آنگاه كه معيار ارزشها ارضاي تمايلات شخصي باشد حاصلي جز اين ندارد. وقتي كه ما پديدههاي مختلف را صرفاً بر اساس رغبتها و كششهاي نفساني ارزيابي نماييم. ناگزير در غالب موارد يكسويه به قضاوت نشسته و ناخواسته مروج و مبلغ چيزي ميشويم كه ارزش تعميم نداشته و ناقل خبري ميشويم كه بياساس. است (افروز، 1376). 4- كنجكاوي و جستجوگري در بسياري از مواقع، افرادي كه هرگز با نيت قبلي قصد شايعهپراكني نداشتهاند با شنيدن خبر ظاهراً مهم (شايعه) و تأثيري كه محقق شدن آن خبر ميتواند در زندگي فردي و اجتماعي آنها داشته باشد، سعي ميكنند با كنجكاوي زيادي و با بازگو كردن قضيه (شايعه) به افراد مختلف (بعضاً افراد موفق از نظر خودشان) در صدد بررسي صحت و سقم آن برآيند و حقيقت را بيابند. اين قبيل افراد عملاً ناخواسته و صرفاً با انگيزه جستجوگري و حقيقيتجويي به اشاعه هر چند محدود يك شايعه مشغول ميشوند. 5- انگيزه دوستيابي و سرگرم كردن دوستان مستعد بعضيها صرفاً براي برقراري ارتباط با افراد جديد و آغاز باب گفتگو با آنها و دوستيابي و يا سرگرم كردن دوستان و آشنايان در محافل خصوصي و مهمانيها و شبنشينيها، در سفرهاي درونشهري و بينشهري، در مدرسه و اداره، دانشگاه و ... سعي ميكنند با خبرهاي تأييد نشده به اصطلاح داغ و مهم (يعني همان شايعه) به ميدان آمده و كالاي خود را عرضه كنند. اين قبيل افراد براي اينكه هميشه بتوانند چيزي براي گفتن به دوستان و سرگرم كردن آنها داشته باشند ناگزير همواره به دنبال خبرهاي مهم و شايعات گوناگونند. لذا گوشدادن به راديوهاي خارجي و بنگاههاي خبري و خبرسازي و كسب خبرهاي مثلاً تازه از ديگر منابع ظاهراً مهم را بخشي از وظايف روزمره خود ميدانند و بر همين اساس به طور جدي به شايعهپردازي و اشاعه شايعات بياساس در جامعه مشغول ميشوند. 6- خصومت آشكار و پنهان در مواقعي نيز انگيزه اصلي بعضي از افراد، سازمانها و يا تشكلها از شايعهسازي چيزي جز ابراز خصومت و دشمني آشكار و پنهان خود نسبت به اشخاص، جمعيتها، يا كشورهاي خاص نيست. به ديگر سخن، انگيزهها و مقاصد كينهجويانه ميتواند عامل اصلي شيوع بعضي از شايعات بياساس در سطوح محدود يا گسترده باشد. مسئله شايعهسازي و شايعهپردازي با اهداف كينهتوزانه و تخريب شخصيت حقيقي يا حقوقي افراد، جمعيتها و نهادها و كشورها، سابقه طولاني داشته و با تاريخ زندگي اجتماعي انسان همراه است. در واقع يكي از ابزارهاي مهم دشمن در تخطئه و تخريب رقيب و طرف مقابل، استفاده از همين شيوه است. 7- انگيزههاي تهديدآميز بعضاً شاهد شيوع شايعاتي هستيم كه هيچ انگيزهاي جز تهديد ديگران همراه ندارد. گاهي برخي از افراد براي نشاندادن توانمنديها و قدرتهاي غيرواقعي خود سعي ميكنند با انتشار مستقيم و غيرمستقيم شايعات، اشخاص يا جمعيت موردنظر را با تهديد و ستيز رواني معذب ساخته، روحيه آنها را تضعيف كنند و به مقاصد خود نايل آيند. 8- انگيزههاي فريب و انحراف كار بعضي از شايعات صرفاً با انگيزه نيرنگ، حيله، فريب و منحرف كردن اذهان و افكار افراد و جامعه از مسير طبيعي تلاش و نيل به اهداف متعالي طراحي و انتشار مييابد. با اينكه اين نوع شايعات فريبدهنده ظاهراً متضمن تهديد و خصومت نيست، اما در واقع به گونهاي اهداف مغرضانهاي را نسبت به خواستهها و منافع جمعي و انگيزههاي حمايت از مجمع ديگري را به دنبال دارد. همواره انتشار اين قبيل شايعات علاوه بر روشهاي معمول، بعضاً به طور زيركانه و از طريق روزنامهها نيز رواج مييابد و پرواضح است كه در اين صورت قدرت تخريب رواني و انحراف ذهني بيشتري خواهد داشت. (افروز، 1376). فرآيند انتشار شايعه توجه و انديشه در خصوص جريان يا فرآيند انتشار يك شايعه يا خبر جعلي و زمينه و نحوه انتشار آن ميتواند ما را در ارزيابي سريع و صحيح شنيدهها و تشخيص هر چه بهتر حقايق ياري دهد. در اينجا فرآيند انتشار شايعه به اختصار اشاره ميشود: 1ـ شايعهسازي هميشه هر شايعه يا خبر ساختگي از يك منبع و سرچشمه اصلي انتشار مييابد. بديهي است قضيه يا خبر ساختگي زماني به پديدهاي به نام شايعه تبديل ميگردد كه دهان به دهان گشته و فراگير شود و در خانهها و شهرها و روستاها و بلكه بعضاً در كشورها انتشار يابد. به همين دليل در غالب موارد دستيابي به سرچشمه شايعه و شناخت دقيق فرد يا نهاد شايعهساز، فوقالعاده دشوار است. 2- ايجاد حساسيت در افراد مختلف به محض رواج يك شايعه كه به مسئله مهمي از مسائل مبتلا به قشرهاي مختلفي از مردم مربوط ميشود، به تدريج افراد با توجه به ويژگيهاي شخصيتي و خصيصههاي شناختي و تجارب حياتي خود نسبت به شايعه حساسيت نشان داده و بعضاً با علاقه، كنجكاوي و جستجوگري آمادگي رواني لازم را براي دريافت و انتقال بخش يا تمامي شايعه و خبر ساختگي، پيدا ميكنند. هر قدر افراد نسبت به شايعهاي كه با آن مواجه ميشوند حساسيت بيشتري نشان دهند براي انتقال آن به صورتهاي مختلف و با انگيزههاي متفاوت آمادگي بيشتري دارند و بالطبع حساسيت افراد مختلف زماني نسبت به شايعهاي افزايش مييابد كه بيشتر در نگراني، تشويش و اضطراب به سر برده و از امنيت رواني لازم بهرهمند نباشند. 3- ارزيابي معمولاً زماني كه افراد مختلف جامعه براي نخستينبار با شايعهاي مواجه ميشوند، با توجه به ويژگيهاي شخصيتي و اعتبار فردي و اجتماعي راوي و ناقل شايعه، به طور محسوس و نامحسوس با ملاكها و معيارهايي كه به آن معتقدند خبر دريافتي را ارزيابي ميكنند و با توجه به اينكه رگههايي از حقيقت در شايعات نهفته است، افرادي كه شخصيتي سادهانديش، زودباور و عجول دارند زودتر شايعه را باور ميكنند و آن را اشاعه ميدهند. مسلماً زماني كه اين قبيل افراد خبري (شايعه) را مستقيم يا غيرمستقيم از زبان يكي از الگوهاي رفتاري مطلوب خود بشنوند، عموماً بيتأمل آن را باور داشته و با سرعت انتشار ميدهند، از همين رو بيان هر گونه خبر مشكوك و شايعه بياساس از زبان الگوهاي رفتاري بزرگسال و برجستگان قوم تأثير بسيار سوء و مسئوليت مضاعفي را همراه خواهد داشت. به ديگر سخن بر همه افراد به ويژه آناني كه خواسته و ناخواسته به مثابه الگوهاي رفتاري ديگران در خانه و مدرسه و اداره و بازار، شهر و روستا مطرح هستند فرض است كه هرگز شايعهاي را به زبان نياورده و هميشه گزيده و با زبان منطق سخن گويند و چيزي را كه بدان علم و يقين ندارند به زبان نياورده و از آن پيروي نكنند. 4- اشاعه طبيعيترين روش اشاعه يك شايعه تكرار آن است. هر قدر شايعهاي را خواسته و ناخواسته و با هر نيت و انگيزهاي ولو همراه با موضع ناباوري خود، تكرار كنيم اشاعه بيشتري پيدا ميكند. در غالب موارد تكرار يك شايعه از طرف افراد مختلف و با زبانهاي متفاوت و انگيزههاي متنوع، باورهاي عامه را نسبت به آن تقويت ميكند و به تدريج شايعه اوليه در بين اقشار مختلف جامعه رواج، تعديل و يا تكميلتر شده و انتقال مييابد. (افروز، 1376). تأثير تكرار پيام در پذيرش آن بعضي اوقات ادعاهاي بيپرده تبليغاتي آنقدر در طول زمان تكرار ميشوند كه ميتوانند به بخشي از سپهرهاي فرضي پيامگيران تبديل شوند. تكرار صرف درونمايههاي جهانشناختي ميتواند باورها را به درون لايههاي خودآگاهي فردي و جمعي اعضاي گروه پيامگير براند. اثر اقناعكننده اين مسئله همواره در كار است و به زمان رويارويي رسانهاي محدود نيست. اصطلاحات ويژه و ارزشهاي مطرح شده توسط اين درونمايهها همچون فهرستي پنهاني از باورها در ساختارهاي ذهني بر جاي ميماند. اثرات اين خاطرههاي جهانشناختي در زمينههاي همسان، باز برانگيخته ميشوند. پيوندي پويا ميان تبيين پيامهاي ويژه و خودآگاهي فردي ميتواند در چگونگي گوش دادن و واكنش مردم به موسيقي مردمي تجلي بيابد. براي نمونه، اگر از شما خواسته شود كه ترانه يك آواز مردمي را تكرار كنيد، احتمالاً نميتوانيد اما اگر نوار ضبط شده آن آواز پخش شود كاملاً ممكن است بتوانيد همراه با خواننده و بينقص آن را بخوانيد. زماني كه موسيقي آغاز ميشود، چيزي كاملاً جالب و مهم روي ميدهد. زمينه شنيداري آشنايي پديد ميآيد كه همچون ساختاري راهنماييكننده نه تنها واژهها بلكه چگونگي اداي آنها و آهنگ و اغلب بازخواني عاطفي روشن با مردم و رويدادها را نيز به ياد ميآورد و اين لايههاي اندركنشي، بازنمودهاي تصورساز هستند (نكودست، 1379). عوامل مؤثر در ترويج شايعه براي آنكه در جامعهاي، پديده شايعه تشكيل و در بين مخاطبان گسترش يابد، نيازمند بستري مناسب و علل و عواملي است كه حركت آن را سرعت بخشد. اين عوامل عبارتند از: 1. موقعيت و اوضاع و احوال مناسب: كه بستر ترويج و بهرهبرداري از شايعه را فراهم ميكند. بروز شايعه معمولاً مناسبتي خاص دارد و به همين دليل جذابيتي مقطعي دارد. چون مردم در پذيرش آن يك وجه اشتراك دارند و نسبت به آن موضوع خاص، حساسيت نشان ميدهند. به اين دليل كارشناسان و متخصصان ايجاد و پخش شايعه، با شناخت ويژگيهاي اخلاقي، اجتماعي و نوع بينش حاكم بر روابط جامعه دست به اقدام ميزنند. بسياري از اوقات، ارزشهاي مورد احترام جامعه، بهترين دستاويز براي ترويج شايعه است، زيرا دشمن ميتواند با استفاده از اين حربه، مناسبترين بسترها را براي دستيابي به اهداف خود فراهم آورد. شايعات معمولاً در گروههايي كه احساسات مشابه دارند ـ مثل يك حزب، يك شهر، ارتش و يك جامعه ـ راحتتر پخش ميشوند. زماني كه در جامعهاي نارضايتي، ناامني، اختلاف، ملالت و بيكاري حاكم شود، اوضاع و احوال مناسب براي تقويت و ترويج شايعه به وجود ميآيد. ملالت و بيكاري به ويژه در جوامع و محيطهاي كوچك مانند بيمارستانها، زندانها و پادگانها، موجب تقويت شايعه ميشود. به اين معني كه بيكاري موجب ايجاد تنش در بين افراد ميشود و شايعهپراكني ميتواند راه گريزي براي اين تنش باشد هرچند كه راهكار مناسبي نيست. بنابراين با فعال و پويا نگاه داشتن افراد ميتوان با شايعه مبارزه كرد. انتظار نيز موجب تقويت و گسترش شايعه ميشود. انتظار طولاني سربازان براي تثبيت و يا گشايش جبههاي جديد در صحنه نبرد و يا حالتهاي دفاعي طولاني و امثال آن شرايط را براي تقويت شايعه مساعد ميسازد. افراد، تشنه اخبار، كار و فعاليت، و مشتاق شنيدن پيروزيها، پايان گرفتن جنگ و برگشتن از جبهه به خانههايشان هستند. در اين شرايط، اگر آنان با حقايق و واقعيتها، تغذيه نشوند، به شنيدن شايعات تمايل پيدا ميكنند. 2. ميزان اهميت موضوع در جامعه: مسائل و موضوعات ابتدايي و پيش پا افتاده، كه اهميت و برجستگي لازم را ندارند نميتوانند به عنوان مرجع مناسبي براي ايجاد و انتشار شايعه باشند. موضوع شايعه، نه تنها بايد براي گوينده و مجري عمليات رواني، مهم و با اهميت باشد، بلكه براي مخاطبان نيز بايد بسيار مهم و حياتي بوده و اهميت بيشتري داشته باشد. هر اندازه اين موضوع، اساسيتر و با اهميتتر باشد، شايعه نيز با سرعت بيشتري درباره آن شكل گرفته و منتشر ميشود و در اندك زماني اذهان گيرندگان شايعه را در نقاط مختلف تسخير ميكند. در چنين حالتي، شايعه همانند گلوله برفي كه از بالاي قله كوه به طرف پايين سرازير ميشود، با سرعت فزايندهاي در جامعه گسترش مييابد و هر لحظه كه ميگذرد بر قدرت تخريب و ويرانگري آن افزوده ميشود. در نتيجه شايعه هر اندازه جلوتر رود و در اعماق اقشار مختلف جامعه نفوذ كند، اثرات عميقتري نيز بر افكار و رفتار مخاطبان باقي ميگذارد. بديهي است اگر موضوع شايعه در نظر مخاطبان اهميت چنداني نداشته باشد و مردم نسبت به آن در هالهاي از ابهام قرار نگرفته باشند، نميتواند با سرعت در جامعه انتشار يابد. آلپورت، روانشناس معروف، كه در جنگ جهاني دوم، پديده شايعه را با استفاده از روشهاي علمي بررسي كرد، معتقد است كه شايعه مساوي است با اهميت موضوع مورد بحث براي مخاطبان، ضرب در ميزان ابهام آن در جامعه، به اين معنا كه هر اندازه موضوعي نزد مخاطبان اهميت بيشتري داشته باشد و ميزان ابهام آن نيز در سطح بالايي قرار گيرد، امكان رشد و انتشار شايعه در مورد آن موضوع افزايش مييابد. براي مثال، هنگام جنگ به دليل سياستهاي خبري و محدوديتهاي اطلاعرساني و افزايش ابهامات موجود، شايعه رشد و سرعت بيشتري به خود ميگيرد و اخبار، رويدادهاي مختلف نظامي، سياسي و حتي جنگ و نيز سرنوشت مردم جامعه، اهميت بيشتري دارد. 3. ميزان ابهام و تاريكي موجود در خبر يا موضوع موردنظر: هر اندازه موضوعي براي افراد جامعه مهم باشد و ابهام و تناقض زيادتري نيز داشته باشد، به همان نسبت احتمال پخش شايعه در مورد آن موضوع، افزايش مييابد. اين عامل ميتواند مسائلي از قبيل: نبود اخبار صحيح و موثق، نبود اعتماد مردم به رسانهها و مراكز خبر داخلي، ضعف وسايل ارتباط جمعي در ارائه اخبار همگون با واقعيات، ارائه ندادن اخبار و اطلاعات كافي و به موقع و عملكرد ضعيف يا نادرست سيستم انتقال اخبار و اطلاعات، ناشي شود. براي مثال، ابهام در گفتار گوينده، به دليل نداشتن جهت مشخص و واضح نبودن كلام، جو نامطلوبي را در اذهان شنوندگان ايجاد ميكند و باعث ميشود برداشتهاي متفاوتي، داشته باشند و زمينه ايجاد و ترويج شايعه را فراهم ميسازد. 4. شدت هيجانات و تشنجهاي عاطفي: هنگامي كه هيجانات و احساسات دروني شدت بيشتري مييابند، متخصصان و مجريان عمليات رواني ميتوانند شايعات موردنظر را با سرعت بيشتري در جامعه رواج داده و افراد بيشتري را تحت تأثير قرار دهند. مواقع بحراني مثل جنگها، شورشها، ايام انتخابات و امثال آن فرصتهايي طلايياند كه براي پرورش و ترويج شايعه بستر مناسبتري را فراهم ميسازند. در اين مواقع ـ به ويژه زمان جنگ و بحران ـ درصد قابل توجهي از مردم به دلايل مختلف از قبيل: امكان افزايش ناامني اجتماعي، سياسي، فشارهاي رواني، تهديدات جاني و مالي، در اضطراب و نگراني به سر ميبرند و تشنجهاي عاطفي بر بسياري از افراد غلبه ميكند. جنگ موقعيت مناسبي براي ترويج شايعه است. زيرا، در افرادي كه با جنگ در ارتباطاند هيجانات شديد مشتركي بروز ميكند. اميد به پيروزي، ترس از شكست، جدايي از افراد مورد علاقه و نزديكان، خصومت نسبت به دشمن و امثال آن از جمله هيجاناتياند كه وقتي شايعهاي در مورد آنها پخش ميشود آسانتر شنيده و بازگو ميشود. نويسنده: غلامرضا حاجي حسين نژاد منبع: سايت عمليات رواني
-
تاپیک تحلیلی روسیه تحلیل و پیگیری تحولات روسیه وکشورهای مشترک المنافع (CIS)
SAEID پاسخ داد به Parviz تاپیک در اخبار تحلیلی
[align=center]آينده پوتين در كرملين اكثر مردم روسيه پوتين را رييس جمهورى مقتدر، با كفايت و توانا مى دانند كه اين كشور را از وضعيت فلاكت بار زمان يلتسين، خصوصا در وهله اول از منظر بين المللى و در وهله دوم از جهت داخلى، به كشورى با نفوذ در عرصه جهانى (به عنوان جايگزين شوروى) تبديل كرده است. [/align] پوتين كه بوده است (زندگينامه ولاديمير پوتين): ولاديمير اسپيردونويچ پوتين هفتم اكتبر 1952 در لنينگراد (سنپترزبورگ امروزي، كه تاريخىترين و دومين شهر بزرگ روسيه و به اصطلاح پايتخت اروپايى اين كشور است) به دنيا آمد. پدربزرگش اسپيريدون آشپز شخصي لنين و استالين و پدر و مادرش كارگران يك كارخانه بودند. پوتين در كتاب خاطراتي كه در سال 2000 به عنوان بخشي از مبارزات تبليغاتي خود در انتخابات رياست جمهور منتشر كرد درباره كودكياش نوشت كه در خانوادهاي كمدرآمد به دنيا آمده است. پدر پوتين ابتدا در خدمت نيروي دريايي شوروي بوده و بعدها مانند مادرش به شغل كارگري در كارخانه مشغول ميشود. بزرگترين افتخار خانوادگي پوتينها در دوران كودكي رييس جمهور اين بود كه پدربزرگ اش زماني آشپز مخصوص لنين و استالين بوده است. پوتين دو برادر بزرگتر از خود داشت كه يكي در كودكي از بين رفت و ديگري در جواني به بيماري تيفوئيد مبتلا شد و درگذشت. پدر پوتين يك كمونيست واقعي بود و مادر او يك مسيحي ارتودوكس، اگرچه جرات نداشت در خانه هيچ نشانه يا علامتي از دين و آئين خود بروز دهد. مادر پوتين مطمئن بود كه فرزندش يك مسيحي ارتدوكس خواهد شد و به همين خاطر وي را در معرض آموزههاي مسيحي قرار ميداد. پدر ولاديمير متوجه اين مسئله شده بود اما اين زماني بود كه نابينايي به سراغ وي آمد. پوتين در جواني شيفته شخصيت افسرهاي اطلاعاتي و امنيتي شوروي بود. در دوران سربازي، به نيروي دريايي شوروي پيوست و به يك زيردريايي فرستاده شد. وى در سال 1975 از دانشگاه حقوق دانشگاه دولتى لنينگراد فارغ التحصيل شد و در "كا. گ. ب" شروع بكار كرد.وي به خاطر علايق خود به مسائل اطلاعاتي و امنيتي، وارد كا.گ.ب، سرويس جاسوسي و اطلاعات و امنيت اتحاد شوروي سابق شد. در 24 سالگي دوره آموزشي كاگب را تمام كرد. و در 32 سالگي به سمت يكي از اعضاي ارشد كاگب ارتقاء مسئوليت يافت و يك سال بعد يعني در سال 1985، سازمان اطلاعات و امنيت شوروي، وي را بعنوان رئيس دفتر خود به آلمان شرقي فرستاد. اما با شكست كمونيسم در آلمان شرقي و اتحاد دو آلمان، وي در سال 1990، به لنينگراد بازگشت. در 31 سالگي ازدواج نمود و 2 سال بعد صاحب دو دختر بنامهاي ماريا و يكاترينا متولد سالهاى ييييو يييي شد ، كه هر دوي آنها در درسدن آلمان به دنيا آمدهاند و پس از بازگشت به روسيه نيز به مدرسه آلمانيها در لنينگراد فرستاده شدند (تا پيش از نخستوزيري پوتين). گفته ميشود كه خانواده پوتين در خانه نيز به زبان آلماني با يكديگر صحبت ميكنند. به اعتقاد بسياري پوتين يك ژرمانوفيل تمام عيار است. او آلماني را تقريباً به خوبي يك آلماني زبان صحبت ميكند اما به رغم آشنايي و توان مكالمه به زبان انگليسي ترجيح ميدهد با انگليسي زبانها از طريق مترجم گفتگو كند. در همان زمان تحصيل نيز عضو "گروه كمونيستي اتحاد جماهير شوروي" بود و تاكنون نيز به صورت رسمي كنارهگيري خود را از اين گروه اعلام نكرده است. از ديگر جنبههاي جالب توجه شخصيت پوتين اين است كه اين مامور برجسته اطلاعاتي سيستم كمونيستي روسيه و عضو رسمي حزب كمونيست اتحاد جماهير شوروي كه هرگز از اين حزب استعفا نداده است (حزب در دسامبر 1991 منحل شد با اين حال پوتين هرگز حتي به صورت نمادين از آن استعفا نداد) از معتقدان كليساي ارتدوكس روسيه به شمار ميرود. در سال 1991( سال فروپاشي اتحاد جماهير شوروي)، هنگامي كه كا.گ.ب فعاليتهايي را عليه ميخائيل گورباچف كه قصد آمادگي شوروي براي فروپاشي را داشت شروع كرده بود، از نهادهاي امنيتي كنارهگيري كرد. پوتين تا سال يييي (يييي) مسئوليتهايى در دانشگاه، سازمان امنيت فدرال و شهردارى سنت پترزبورگ داشت و از سال ييييمعاون دفتر رياست جمهورى روسيه شد. دو سال بعد در سال ييييرييس سرويس امنيت فدرال روسيه "اف. اس. ب" و از سال ييييهمزمان پست دبيرى شوراى امنيت اين كشور را بر عهده گرفت. وى از اوت همين سال توسط "بوريس يلتسين" در آخرين ماههاى قدرت به مقام نخست وزيرى روسيه رسيد و چند ماه (آخر دسامبر يييي) و پس از استعفاى يلتسين، كفيل مقام رياست جمهورى شد. پوتين در سال ييييرسما در انتخابات رياست جمهورى روسيه به پيروزى رسيد و كار خود را به عنوان رييس جمهورى آغاز كرد. 9 اوت 1999 در تقويم شخصي پوتين تاريخي بسيار مهم است، شايد حتي مهمتر از تاريخ تولدش. اما 9 اوت 1999 تاريخ تولد ولاديمير پوتين در مسكو است، تولدي دوباره به عنوان سياستمداري قدرتمند در عرصه سياسي روسيه. در اين روز سرنوشت ساز، پوتين، رييس وقت اداره اطلاعات "اف.اس.ب" (از جانشينهاي سرويس كا.گ.ب) و رييس شوراي امنيت فدراتيو روسيه، صبح به عنوان يكي از سه معاون سرگيي استپاشين، نخست وزير وقت روسيه برگزيده شد، اما تنها ساعاتي بعد با سقوط دولت استپاشين، به مقام كفالت نخست وزيري رسيد و عصر همان روز بوريس يلتسين، رييس جمهور وقت روسيه كه اوضاع مزاجياش رو به وخامت بود، او را به عنوان جانشين خود به مردم روسيه توصيه كرد. پيرو حوادث اين روز، كمتر از يك هفته بعد، پوتين از پارلمان روسيه به عنوان نخست وزير راي اعتماد گرفت، در آخرين روز اين سال، 31 دسامبر 1999 رسماً كفيل رياست جمهوري شد، پستي كه به او كمك كرد در انتخابات ماه مه 2000 بر رقباي سرشناسي مانند يوگني پريماكوف و يوري لوژكوف پيروز شود. به اين ترتيب پوتين كه شايد تا قبل از 9 اوت 1999 چه در روسيه و چه خارج از آن شخصيت شناخته شدهاي نبود ظرف چند ماه به فرد شماره يك روسيه تبديل شد، مقامي كه نه تنها هنوز آن را حفظ كرده بلكه گمان ميرود پس از پايان دوران رياست جمهوري نيز همچنان تا مدتي آن را در اختيار داشته باشد. پوتين بي آن كه به هيچ حزبي وابستگي داشته باشد به راس قدرت رسيد و زماني كه در اوج بود (دوران نخست وزيري) حزباش را با نام "حزب اتحاد" تاسيس كرد كه بلافاصله در انتخابات دوما در سال 1999 پيروز شد و تا امروز اكثريت را در دوما در اختيار دارد. اين حزب در حقيقت پيروزياش را مرهون پوتين است و اركان اين حزب كه در آينده نيز احتمالاً هدايت روسيه را به عهده خواهد داشت بيوجود پوتين معنايي ندارد. ولاديمير پوتين" رييس جمهورى روسيه براى رسيدن به كاخ كرملين مسير پر فراز و نشيبى را طى كرده است. وى با كوله باري تجربه كار در سازمان امنيتى شوروى سابق (كا. گ. ب) اكنون به رييس جمهورى مقتدر در كشورش تبديل شده كه سعى در زنده كردن جايگاه امپراتورى شوروى در جهان را دارد. جايگاه پوتين در روسيه، موافقان و مخالفان: اكثر مردم روسيه پوتين را رييس جمهورى مقتدر، با كفايت و توانا مى دانند كه اين كشور را از وضعيت فلاكت بار زمان يلتسين، خصوصا در وهله اول از منظر بين المللى و در وهله دوم از جهت داخلى، به كشورى با نفوذ در عرصه جهانى (به عنوان جايگزين شوروى) تبديل كرده است. بسياري از كارشناسان روس عقيده دارند، اجراى سياستهاى پوتين، اوضاع سياسى داخلى را نيز بهبود بخشيده و از نزاعهاى سياسى اوايل فروپاشى و نيز زمان يلتسين رهايى داده است. همچنين وضع وخيم اقتصادى روسيه و مردم آن در سالهاى پس از فروپاشى شوروى و حاكميت دولت بوريس يلتسين به اعتقاد همه كارشناسان، تغيير محسوسى كرده و با وجود برخى مشكلات، در كل موجب رضايت شهروندان است. با اين وجود حكومت پوتين ناراضيان شناسنامه دارى نيز دارد كه برخى از آنها برغم حمايت سازمانهاى بين المللى و كشورهاى غربى، مورد تحمل حكومت مركزى هستند و حتى تلاش مى شود در ظاهر نيز آنها حفظ شوند. ناراضيان روسيه بيشتر مدافع آزاديهاى سياسى، حقوق بشر، انتخابات آزاد و مخالف با حاكميت فردى بر كشور بوده و در زمينه اقتصادى نيز معتقدند، سياستهاى پوتين باعث گسترش فساد در دستگاههاى دولتى و انباشته شدن سرمايه نزد صاحبان قدرت و در مقابل آن گسترش فقر در روسيه شده است. ناراضيان از گروههاى چپ نيز معتقدند، حكومت پوتين باعث حاكميت نظام سرمايهدارى و گسترش فاصله فقير و غنى شده است. احزاب و گروههاى كمونيستى كه در دوما و شوراى فدراسيون نيز نمايندگانى دارند از اين دسته هستند. اقتدار گرايي رهبران سياسي در روسيه: انتقال قدرت از يلتسين به پوتين شاهدي بر اين مدعا بود كه ساختار حكومت در روسيه بيش از آنكه مبتني بر دموكراسي غربي باشد، بر اقتدارگرايي رهبران مبتني است و رهبران روسيه زماني كه مصلحت كشورشان را در برخوردهاي غيردموكراتيك ببينند، حتماً از اين برخوردها بهره خواهند برد. گلولهباران پارلمان روسيه در مسكو توسط ارتش روسيه در حمايت از بوريس يلتسين رييسجمهور، در مناقشهاي كه بين او و رييس پارلمان در مورد نحوه توزيع قدرت رخ داد شاهدي بر اين مدعاست. يلتسين فردي را به عنوان جانشين خود برگزيد كه سابقه طولاني در دستگاه امنيتي شوروي داشت. پوتين در پرتو حمايت يلتسين هويت يافت و خاندانهاي مهم اقتصادي و سياسي نيز در روي كار آمدن او نقش موثري ايفا كردند. البته، اگرچه در توافق يلتسين براي به قدرت رساندن پوتين، عدم تعرض به خانوادهها (كه تشكيل دهنده لايه هايي از مافياي اقتصادي و سياسي در روسيه هستند) مورد تعهد قرار گرفت، اما پوتين به آن پايبند نماند. پوتين با ارزيابي اوضاع روسيه، متوجه اين مسئله شده بود كه مهمترين عامل نابساماني روسيه همين خانوادهها (بعنوان بازيگران مافيايي در پشت صحنه سياسي و اقتصادي ) هستند به همين خاطر برخورد گزينشي با خانوادهها و صاحبان قدرت سياسي ـ اقتصادي در روسيه را آغاز كرد. مردم روسيه در دوران پس از فروپاشي اتحاد شوروي، با گسترش امواج جداييطلبي، جنگ در چچن و اقدامات گوناگون تروريستي مواجه شدند. آنها در جريان گروگانگيريهاي خونبار در مسكو، بسلان، داغستان و... هر روز با اخبار هولناكي كه امكان فروپاشي فدراسيون روسيه را برجسته ميساخت، روبهرو بودند. انتخاب ولاديمير پوتين پاياني بر اين نگرانيها بود. او توانست امنيت را تا حد قابل ملاحظهاي در سراسر فدراسيون برقرار كند و اين امتياز بزرگي بود كه پوتين موفق به كسب آن شد. انتخاب پوتين به جانشيني يلتسين، رهبران كشورهاي غربي را نيز شگفتزده كرد چرا كه فكر ميكردند روسيه بعد از فروپاشي شوروي گام به گام در جهت دموكراسي ترويجي آنها پيش رفته و آرام آرام و به صورت كامل تحت سيطره آنها قرار خواهد گرفت. ترجيح دادن برخورد قاطع به گرفتن ژست دمكراتيك توسط پوتين: پوتين خود را فردي زيرك و توانا و كاملاً پايبند به موازين منافع ملي روسيه نشان داد و مردم روسيه او را رهبري متفاوت با يلتسين برآورد كردند. او خود را متعهد به مبارزه با جداييطلبي معرفي كرد كه نمونه بارز آن در چچن رخ داده بود. او به عنوان رهبري طرفدار وحدت ملي، تحكيم دولت و فدراسيون، طرفدار احياي قدرت داخلي و خارجي روسيه شناخته شد. در حالي كه يلتسين فردي ضعيف و ناتوان شناخته شده بود. او به عنوان يك رهبر قدرتمند و قابل اعتماد كه ميتواند نظم و امنيت را به روسيه برگرداند، مورد توجه قرار گرفت. او به نسلي از سياستمداران روسيه تعلق داشت كه از زمان شوروي شكل گرفته بود. به اين ترتيب هرچند پوتين با حمايت يلتسين به قدرت رسيد، ولي توانست با بهرهگيري از توانايي شخصي خود به زودي به يك رئيسجمهوري محبوب در روسيه تبديل شود. يلتسين هنگامي پوتين را به عنوان وارث سياسي خود برگزيد كه در داغستان شرايط دشوار و خطرناكي ايجاد شده بود. عمليات نظامي در داغستان قرار بود به چچن نيز انتقال پيدا كند. بار سنگين ناكامي در عمليات نظامي اول روسيه در چچن بر دوش يلتسين قرار داشت و حلوفصل اين مساله ميتوانست در معادلات سياسي روسيه بسيار تاثيرگذار باشد. موفقيتهاي پوتين در جنگ دوم چچن و ارائه تصوير يك رهبر ناجي از رسانههاي روسي كه تحت كنترل خانوادههاي پرطمطراق روس قرار داشتند، در چارچوب توافقهاي او و يلتسين شرايط را براي قرار گرفتن روسيه در مسير نظم و امنيت قرار داد. او به شدت به برنامههاي ليبراليستي حمله كرد ولي مفهوم آزادسازي را هم رد ننمود. اصليترين اولويت پوتين اقتصاد بود و در اين راستا از الگوي تمركز و اقتدار دولتي در عرصه اقتصادي استفاده نمود. وي در ديگر عرصهها نيز بر تقويت تمركزگرايي و نه توزيع قدرت در روسيه، تاكيد ورزيد. پوتين در برنامه خود به مبارزه با فساد مالي جايگاه ويژهاي بخشيد و به رفع فقر در جامعه روسي توجه نمود. برنامههاي پوتين براي هواداران تعميق و گسترش دموكراسي در روسيه پيامهاي خوشايندي در برنداشت به همين خاطر عليه وي وارد فعاليتهاي تبليغاتي شدند. اما او از مردم روسيه خواسته بود براي حركت در مسيري طولاني و دشوار آماده شوند. رهبران غربي: پوتين دوست است، رقيب يا دشمن؟ يكي از مهمترين مشكلات روسيه پوتيني با كشورهاي غربي اين است كه مدل حكمراني رئيسجمهور فعلي مورد حمايت كشورهاي مدعي دموكراسي قرار نميگيرد و پوتين و دولتش هر از چند گاهي به نقض حقوق بشر متهم ميشوند. مجله آمريكايي "پرادا" كه هر ساله فهرستي از ديكتاتورهاي جهان را معرفي ميكند، در گزارش سال 2007 ميلادي خود نام "ولاديمير پوتين" رئيسجمهوري روسيه را نيز به عنوان يكي از ديكتاتورهاي جهان و در رتبه شماره بيستم اين فهرست گنجانده است. اين مجله آمريكايي در گزارش خود يادآور شده كه طبق گزارش مقامات وزارت امورخارجه آمريكا، روسيه 17 مورد از موارد حقوق بشر را در سال 2007 ميلادي نقض كرده و طبق آمارهاي اعلام شده، بيش از دو هزار زنداني طي همين سال در زندانهاي روسيه جان سپردهاند. روزنامههاي آمريكايي معتقدند اگر چه دوران رياستجمهوري پوتين در سال 2008 ميلادي پايان مييابد، اما هماكنون بسياري از شاخههاي اجرايي اين كشور تحت نفوذ پوتين است و تقريباً تمام افراد در سمتهاي كليدي و اصلي دولت روسيه، توسط پوتين به كار گمارده ميشوند. به همين خاطر پيشبيني ميشود وي تصميماتي براي دور سوم رياست جمهوري خود نيز بگيرد. پوتين بيش از آنكه به فكر ژست گرفتنهاي مختص به رهبران همسايگان اروپايي و رقيب آمريكايي باشد، ترجيه ميدهد مدام بر روي استقلال در تصميمگيري كشور روسيه در برابر غرب تاكيد كند و در صورتي به رقبا لبخند محبتآميز بزند كه اهداف را همجهت ببيند. به همين خاطر، كشورهاي غربي و به خصوص آمريكا كه بعد از تلاشهاي چنددههاي براي فروپاشي اتحاد جماهير شوروي اهداف خود در جمهوري فدراسيون روسيه را محقق نميبينند، ميكوشند هر از چند گاهي با ابزار مختلف روسيه را با برخوردهاي قهري بازدارند. يكي از اين ابزارها، فشار رسانهاي بر رئيسجمهور روسيه مبني بر اقتدارگرايي و غيردموكراتيك بودن پوتين است. ابزار دوم استقرار سيستم دفاع موشكي در لهستان و چك ميباشد تا به رئيسجمهور روسيه تاكيد كنند، روزي نخواهد رسيد كه روسيه بخواهد با تكيه بر توان نظامي خود، برگ برندهاي در برابر آمريكا و كشورهاي اروپايي داشته باشد. اينطور كه شواهد نشان ميدهد، دو ابزار فوق به ميزان زيادي توانسته واكنش خشمانه روسيه را برانگيزاند چرا كه رئيسجمهور به خوبي با معنا و ابعاد چنين تهديداتي آشنايي دارد. گزينه هاي مطرح در خصوص آينده سياسي پوتين در روسيه: هم اكنون شش گزينه غالب در مورد آينده سياسي پوتين در روسيه مطرح مي باشد كه عبارتند از: 1 - عده اي معتقدند كه پوتين پس از تثبيت جايگاه حزب اش در مجلس دوما و شوراي فدراسيون روسيه (كه حكم مجلس سنا براي اين كشور را دارد) با اصلاح قوانين موجود و در تداوم حاكميت فعلي اش، جهت دور سوم رياست جمهوري نيز كانديدا خواهد شد. مطابق قانون اساسي روسيه، ولاديمير پوتين تا سال 2012 نميتواند به عنوان رييسجمهور روسيه انتخاب شود، چون به مدت دو دوره رييسجمهور بوده است. 2 - از ديدگاه برخي صاحبنظران ديگر اين امكان وجود دارد كه پوتين براي تغيير قانون اساسي تلاشهايي انجام دهد و در اين راستا با انجام تمهيدات لازم امكان به قدرت رسيدن فردي را فراهم نمايد كه امانتداري مناسب براي وي در دورهاي باشد كه پوتين قانوناً نميتواند رئيسجمهور باشد، براي يك دوره كوتاه مدت( يك تا چهار ساله). و در اين مسير ويكتور زوبكوف، فردي كه مدتي است از سوي پوتين بعنوان نخست وزير انتخاب شده، ميتواند گزينهاي مناسب براي اين امانت باشد.لذا پوتين با هدف و نيت معيني زوبكوف را براي اين سمت انتخاب نموده است. 3 - قرار گرفتن نام پوتين در صدر ليست انتخاباتي حزب روسيه واحد به اين شايعات نيز در سطح وسيعي دامن زد كه پوتين قصد دارد با اين اقدام در پست نخست وزيري در دوره بعدي به ايفاي نقش بپردازد. و البته اين مرتبه بعنوان رهبر يك حزب، كه اكثريت را در دوما و شوراي فدراسيون در دست خواهد داشت اداره گر امور سياسي در كشورش باشد (همانند الگويي كه رجب طيب اردوغان در تركيه پياده و اقدام نموده است). 4 - ضمن اينكه با ورود پوتين به جرگه نمايندگان حزب حاكم و اكثريت در مجلس دوما، برخي معتقدند كه وي پس از اتمام دوره رياست جمهوري اش با حفظ جايگاه نمايندگي اش در دوما، عهده دار رياست مجلس دوما خواهد شد. 5- گزينه انتخاب پوتين بعنوان رهبر ملي روسيه، در اين زمينه رئيس پارلمان روسيه اظهار داشته كه: ولاديمير پوتين حتي پس از كناره گيري از قدرت پس از انتخابات رياست جمهوري مارس 2008، همچنان رهبر ملي روسيه خواهد بود. بوريس گريزلوف، رئيس پارلمان و حزب حاكم روسيه متحد در مقاله اي در روزنامه روسيسكايا گازتا نوشته كه: بدون توجه به پستي كه ولاديمير پوتين، رئيس جمهور فعلي روسيه در آينده برعهده خواهد گرفت، وي رهبر ملي روسيه باقي خواهد ماند. - از اين گزينه مي توان نتيجه گرفت كه، در حقيقت پوتين با قرار گرفتن در اين سمت جديدالتاسيس (يعني رهبري ملي روسيه) همچنان بعنوان نفر اول در اين كشور مطرح خواهد بود، كه در اين صورت رئيس جمهوري روسيه نيز شخصي خواهد بود كه از ميان معتمدين و افراد نزديك به پوتين محسوب مي گردد، نظير: سرگئي ايوانف، مدودوف، زوبكوف و امثالهم. 6 - گزينه بعدي اينكه، با توجه به اينكه در ساختار حاكميتي روسيه ، مسائل سياسي و اقتصادي با هم پيوند بسيار نزديكي را دارند و بسياري از بازيگران صحنه اقتصاد در روسيه همان بازيگران سياسي هستند، لذا عده اي نيز بر اين باورند كه پوتين پس از دور دوم و فعلي رياست جمهوري اش، رياست تشكيلات عظيم اقتصادي گازپروم را در روسيه (كه در بسياري از معادلات داخلي و خارجي در روسيه مشاركت داشته و يكي از وزنه هاي بسيار مهم سياسي و اقتصادي محسوب مي گردد) در اختيار گرفته و از اين طريق به ايفاي نقش در كرملين خواهد پرداخت. نويسنده: داريوش صفرنژاد منبع: سايت ايراس- 294 پاسخ ها
-
چند سال قبل از یکی از دوستان شنیدم که ایران 50 فروند موشک شهاب رو به سمت پایتخت بعضی کشورهای مشکوک منطقه نشانه رفته تا اگه غلطی کردن همون ابتدای جنگ به درک واصل بشن. فکر کنم این تعداد تاکنون به چند برابر افزایش یافته است.
-
عجب! به حرفهاش اهمیت ندید این خانوم به اصطلاح محترم برنده جایزه صلح نوبل! فکر کنید یه آمریکایی این حرف رو زده.
-
پیروز جنگ احنمالی ایران با امریکا واسرائیل کیست؟
SAEID پاسخ داد به javad12 تاپیک در دکترین و استراتژی
بستگی به این دارد که پیروزی را در چه بدانیم؟ اگر کشور ویران شود و مردم کشته بشوند ، این پیروزی نیست. -
بسیار جالب امیدوارم این اختراع به تولید انبوه برسد.
-
جنگنده برتری هوایی چنگدو- شنیانگ جی-14 جنگنده برتری هوایی چنگدو- شنیانگ جی-14 (Chengdu J-14)
SAEID پاسخ داد به RedArmy تاپیک در جنگنده و رهگیر
جنگنده بسیار جالبی است. راستی ، پس طرحهای J-X-12/13 چی شد؟ مگه قرار نبود J-12 از رو طرح رپتور ساخته شه تا بعد از کسب تجربه مدلهای بعدی بومی باشد؟