MF44

Members
  • تعداد محتوا

    1,421
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    34

تمامی ارسال های MF44

  1. حمله موشکی و پهپادی گسترده ارتش یمن به کشتی‌ها و ناوچه‌های آمریکایی العالم - یمن [مشتاق صدا و سیما یحیی خان خوش خبر باشی ] سرتیپ «یحیی سریع» سخنگوی ارتش یمن روز شنبه با اشاره به اجرای دو عملیات ویژه موشکی و پهپادی علیه یک کشتی آمریکایی و ناوچه های ارتش این کشور در خلیج عدن و دریای سرخ، اظهار داشت: در اولین عملیات، کشتی آمریکایی ROPEL FORTUNE در خلیج عدن با چند موشک دریایی مناسب هدف قرار گرفت. وی خاطرنشان کرد: دومین عملیات نیز علیه تعدادی از ناوچه های ارتش آمریکا در دریای سرخ و خلیج عدن با ۳۷ پهپاد صورت گرفت. پیش از این ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام) از شلیک دو فروند موشک بالستیک از سوی یمن و انصار الله به سمت یک کشتی با پرچم سنگاپور در خلیج عدن خبر داده بود و نامی از حمله به کشتی یا کشتی های آمریکایی نبرده بود. اندکی پس از اعلام این خبر نیز سنتکام در بیانیه ای اعلام کرده بود: انصارالله یمن بامداد روز شنبه حمله پهپادی گسترده‌ای در دریای سرخ و خلیج عدن انجام داد. نیروهای ارتش یمن اعلام کرده اند تا زمانی که رژیم اسرائیل حملات خود به غزه را متوقف نکند، کشتی‌های این رژیم یا کشتی‌های عازم سرزمین‌های اشغالی را در دریای سرخ متوقف خواهند کرد و در صورت عدم توجه به هشدارها هدف قرار خواهند گرفت. ارتش یمن در حمایت از مقاومت ملت فلسطین در باریکه غزه تا کنون چندین کشتی صهیونیستی یا کشتی‌های عازم سرزمین‌های اشغالی را در دریای سرخ و تنگه باب‌المندب هدف قرار داده است. نیروهای یمنی تاکید کرده‌اند که کشتیرانی در خلیج عدن و دریای سرخ برای سایر کشتی‌ها آزاد است و آنها از امنیت کامل برخوردار هستند. در همین حال، آمریکا و انگلیس تاکنون بارها در راستای حمایت از رژیم صهیونیستی به خاک یمن حمله کرده‌اند در همین خصوص عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله یمن با اشاره به نقاط ضعف و آسیب جنگنده‌های آمریکایی هنگام برخاستن و نشستن بر روی عرشه ناوشکن‌ها هشدار داد که نیروهای یمنی می‌توانند از این نقاط ضعف استفاده کرده و به آنها آسیب برسانند. محمد علی الحوثی عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله یمن در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق)، نوشت: قهرمانان نیروهای مسلح از نقاط آسیب جنگنده‌های آمریکایی هنگام برخاستن و نشستن روی ناوشکن‌ها آگاه هستند و به آمریکایی‌ها و متحدش (انگلیس) توصیه می‌کنم که تصمیم بگیرند اصلاً به هوا برنخیزند. «محمد عبدالسلام» سخنگوی جنبش انصارالله یمن نیز روز پنجشنبه اظهار داشت: آمریکا و انگلیس مسئول پیامدهای نظامی‌سازی دریای سرخ هستند و باید پیامدهای آن را نیز بپذیرند. وی گفت: ما بارها تأیید کرده‌ایم کشتی‌های اسرائیلی یا کشتی‌هایی که به سمت بنادر فلسطین اشغالی حرکت می‌کنند، را هدف قرار خواهیم داد. عبدالسلام ادامه داد: آمریکا باید تلاش می‌کرد اسرائیل را ناگزیر به توقف تجاوز و جنگ کند، اما گزینه تشدید تنش را انتخاب کرد. نیروهای یمن تنها کشتی‌هایی را هدف قرار می‌دهند که به آنها اخطار داده شود و آنها به اخطارها بی‌توجهی کنند. https://fa.alalam.ir/news/6824278/حمله-موشکی-و-پهپادی-گسترده-ارتش-یمن-به-کشتی-ها-و-ناوچه-های-آمریکا
  2. سلام - تبریک به فرماندهان روسی و افسران آموزشی!!!!! باز هم ضعف در شناسایی منطقه و باز هم ضعف در آموزش نیروها !!!!! در میدان جنگ و در تیررس دشمن و نظارت پهباد اوکراینی نفربر به صورت افغانیت نیروها را منتقل و پیاده کرد !!!! نیروهای پیاده در یک نقطه متمرکز میشوند و از پهلوی راست نفربر به راحتی هدف گرفته و قتل عام شدند !!!! اگر سربازان در پناه سمت چپ نفربر از عرض جاده عبور میکردند و به صورت غیر متمرکز در گودالهای ناشی از اصابت گلوله توپ سنگر میگرفتند شاید کمتر تلفات میدادند ولی این سوال پاسخی ندارد که واقعا هدف فرمانده از ارسال نیروی پیاده بدون پشتیبانی به این نقطه چه بوده است ؟
  3. MF44

    هيتلر در حسرت بمب اتمى

    واقعیات جالب در مورد پروژه تولید بمب هسته ای آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم حقوق نیوز چه می‌شد اگر نازی‌ها به بمب هسته‌ای دست می‌یافتند؟ قطعاً چنین دستاوردی نتیجه جنگ جهانی دوم را تغییر می‌داد و بسیاری خوشحالند که این اتفاق هرگز رخ نداد. اما آلمانی‌های دوران سلطه نازیسم هم منابعش را داشتند و هم مغزهایش را. پس دقیقاً چه چیزی آن‌ها را از دستیابی به بمب اتمی بازداشت؟ دقیقاً چه چیزی آن ها را از دستیابی به بمب اتمی بازداشت؟ هیچ پاسخ کوتاهی برای این سوال وجود ندارد، ابهامی که داستان برنامه تسلیحات هسته ای آلمان ناری را بسیار جالب تر می کند. این فهرست بسیاری از اشتباهات، چهره های مشهور و سربازان بی باک درگیر در برنامه هسته ای نازی ها را پوشش می دهد که از نگاه بسیاری، یکی از خوشایندترین شکست های تاریخ تکنولوژی است. در واقع در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ واقعیت جالب در مورد برنامه ساخت بمب اتمی توسط آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم آشنا کنیم. ۱۰- برنامه ای پیشرو و پیشدستانه بود در نیمه اول قرن بیستم، آلمان رهبر جهان در زمینه علم بود. آلمانی ها پیشرفت های مهمی در فیزیک داشتند که یکی از آن ها کشف شکافت هسته ای در سال ۱۹۳۸ بود. این کشف یک حادثه بود، اما دانشمندان به سرعت کاربردهای احتمالی آن را درک کردند. تا آوریل ۱۹۳۹، آلمانی ها برنامه مخفی تسلیحات هسته ای خود موسوم به “باشگاه اورانیوم” ( Uranverein یاUranium Club) را تشکیل داده بودند. با داشتن برخی از دانشمندان برتر جهان، مواد فراوان و حمایت فرماندهاان نظامی، به نظر می رسد که پروژه هسته ای آلمان با تمام برتری های ممکن آغاز شده است. در آن زمان، پروژه منهتن حتی در حد یک ایده نیز وجود نداشت. با این حال، زمانی که پروژه منهتن به اوج خود رسید، تلاش های آلمان برای ساخت سلاح های هسته ای متوقف شده بود. آن ها حتی به ساخت بمب اتمی و سرعت پروژه منهتن نزدیک هم نشدند. در عوض، آلمان ها منابع خود را دوباره به سمت سلاح های متعارف بازگرداندند و پروژه هسته ای بر اختراع یک رآکتور هسته ای متمرکز شد. اینکه آلمانی ها دقیقاً چگونه مسیر خود در این پروژه هسته ای را تغییر دادند، تنها به یک دلیل خلاصه نمی شود، بلکه به عوامل بسیاری وابسته بود که در این لیست به آن ها خواهیم پرداخت. ۹- دانشمندان مشهوری روی آن کار کردند باشگاه اورانیوم نیز مانند پروژه منهتن برخی از باهوش ترین دانشمندان زمان خود را به کار گرفت. مهم ترین آنها: ورنرهایزنبرگ( https://fa.wikipedia.org/wiki/ورنر_هایزنبرگ) فیزیکدان برنده جایزه نوبل بود که به خاطر اصل عدم قطعیت مشهور بود. او به عنوان رئیس علمی پروژه هسته ای آلمان فعالیت می کرد، اگر چه دوران فعالیت حرفه ای او در این عرصه کاملاً تحت تاثیر ایدئولوژی نازیسم بود. او پیشنهادهایی برای کار در آمریکا داشت اما ظاهراً به کشورش بسیار وفادار بود و هرگز به طور جدی به ترک آلمان نازی فکر نمی کرد. کارل فریدریش فون ویزساکر (https://fa.wikipedia.org/wiki/کارل_فریدریش_فون_وایتسزکر)فیزیکدان نظری دیگری بود که با هایزنبرگ در این پروژه همکاری داشت. پس از جنگ، ویزساکر یکی از معتبرترین جوایز علمی آلمان را به دست آورد. او در ادامه درباره اخلاقیات انرژی اتمی نوشت و با تسلیح هسته ای آلمان غربی مخالفت کرد. اوتو هان(https://fa.wikipedia.org/wiki/اتو_هان) برنده جایزه نوبل که کشف شکافت هسته ای توسط او این پروژه را آغاز کرد، در واقع هرگز روی آن کار نکرد. با این حال، متفقین فکر می کردند که او روی این پروژه کار می کند و در پایان جنگ او را به همراه دیگر دانشمندان آلمانی به خدمت گرفتند. هان نمی خواست که کشفش برای استفاده های نظامی و ساخت سلاح مورد استفاده قرار گیرد و وقتی درباره بمب های اتمی رها شده روی ژاپن شنید، گفت که در اوج درماندگی و استیصال است. ۸- اینشتین شخصاً نامه ای به رییس جمهور آمریکا نوشت و هشدار داد آلبرت اینشتین روی پروژه منهتن کار نکرد، اما منشأ این پروژه را می توان به نامه ای که در سال ۱۹۳۹ برای فرانکلین روزولت، رئیس جمهور وقت آمریکا، فرستاد و به او هشدار داد که احتمالاً آلمانی ها روی ساخت بمب هسته ای کار می کنند، جستجو کرد. اینکه هشدار خود اینشتین منجر به ساخت و استفاده از بمب های هسته ای توسط آمریکایی ها شود، چیزی بود که او پیش بینی نمی کرد و عمیقاً بابت آن متاسف بود. یک فیزیکدان دیگر به نام لئو ژیلارد (https://fa.wikipedia.org/wiki/لئو_زیلارد)از اینشتن خواست که این نامه را بنویسد.ژیلارد یکی از دانشمندان نگران متعددی بود که سخت در تلاش بود تا مقامات را متقاعد کند که این کشف علمی عجیب می تواند تهدیدی جدی باشد اما قانع کردن مقامات دولتی کار ساده ای نبود. اینشتین به وضوح عواقب انفجار بمب هسته ای را برای رئیس جمهور آمریکا توضیح داد و تصریح کرد که اگر بمب اتمی در یک بندر منفجر شود، می تواند همه چیز در آنجا و در نواحی اطراف را نابود کند. اما این نامه جواب داد و روزولت شروع به حمایت از تحقیقات در زمینه سلاح های هسته ای کرد ۷- ملاقات مرموز و مشهور دو نابغه در سال ۱۹۴۱ هایزنبرگ برای دیدار با یکی دیگر از فیزیکدانان برجسته قرن بیستم به نام نیلز بور(https://fa.wikipedia.org/wiki/نیلز_بور) به دانمارک سفر کرد. هایزنبرگ خواست در مورد پروژه باشگاه اورانیومی که برای نازی ها رهبری می کرد، با بور صحبت کند. نازی ها به بور اعتماد نداشتند و از او جاسوسی می کردند، بنابراین این دو دانشمند در یک پارک با هم ملاقات کردند تا جاسوسی از مکالمه آن ها برای جاسوسان آلمانی سخت تر شود. به همین خاطر دیدار و گفتگوی مخفیانه این دو باعث جدال بین تاریخ نگاران بر سر محتوای این مکالمات شده است. این همچنین به این معنی بود که هیچ سند مستقیمی از آنچه آن ها در مورد آن صحبت کردند به دست نیامده است. انگیزه هایزنبرگ از این دیدار چه بود؟ به بور چه گفت؟ چیزی که مشخص است این است که بور با عجله این گفتگو را ترک کرد. او بعدها گفت که هایزنبرگ در مورد پیروزی قریب الوقوع آلمان و چگونگی ساخت اولین بمب اتمی به او گفته است. هایزنبرگ اما ادعا کرد که او تلاش کرده بور را متقاعد کند تا کمک نماید به توسعه سلاح هسته ای در هر دو طرف پایان دهد، و رهبران دو طرف را با این بهانه که ساخت بمب اتمی بیش از حد طول می کشد و بیش از حد گران است متقاعد کنند. هایزنبرگ برای محافظت از خود نمی توانست این موضوع را مستقیماً بیان کند، زیرا این کار به معنای خیانت به کشورش بود، ابهامی که احتمالاً منجر به سو تفاهم برای بور در مورد سخنان او شد. ۶- فراتر از درک هیتلر در حالی که بسیاری از دانشمندان به سرعت آن را درک کردند، برای غیر دانشمندان دشوار بود که بفهمند فیزیک هسته ای تا چه حد انقلابی خواهد بود. این موضوع در مورد مقامات هر دو طرف جنگ صدق می کرد، اما هیتلر کسی مانند اینشتین را نداشت تا همانند روزولت، موضوع را برای او روشن کند. این موضوع برای او در جنگ و کتاب های تاریخی بسیار گران تمام شد. اگر چه همه بیش از پیش از نیات ترسناک او برای ساخت بمب اتمی می گویند، اما اکنون برخی پژوهش ها فقدان هوش هیتلر را عامل ناکامی آلمان در ساخت بمب اتمی می دانند. آلبرت اشپیر، وزیر تسلیحات هیتلر، گفته که هیتلر می دانسته که ساخت بمب اتمی ممکن است، اما او واقعاً فیزیک را درک نمی کرد و نمی توانست درک کند که بمب اتمی چه تغییر بزرگی در جنگ ایجاد خواهد کرد. او همچنین از نظر فکری درگیر بود. سوءظن هیتلر نسبت به افرادی که باهوش تر از خود او بودند به این معنی بود که او از پروژه هایی که به خوبی نمی توانست درکشان کند، حمایت نمی کرد. اگر چه پروژه باشگاه اورانیوم تایید شده و کارش را آغاز کرد، اما هرگز حمایتی که برای موفق شدن نیاز داشت را از رهبران نازی دریافت نکرد. آن ها بودجه تحقیقات آزمایشگاهی را تامین کردند اما از ارتقای پروژه به مقیاس صنعتی که برای ساخت بمب اتمی لازم بود، خودداری کردند. ۵- متفقین آن را دست بالا گرفته بودند در پایان جنگ جهانی دوم، ده فیزیکدان آلمانی از جمله ورنر هایزنبرگ و اتو هان توسط متفقین در فارم هال، انگلستان نگهداری می شدند. در مدتی که آنجا بودند، فعالیت های آن ها به صورت مخفیانه ثبت و ضبط می شد. هایزنبرگ پس از شنیدن خبر رها کردن بمب اتمی توسط آمریکا روی هیروشیما نسبت به آن بسیار تردید داشت و گفت: «من یک کلمه از کل ماجرا را باور نمی کنم». هان هم فکر نمی کرد که ساخت چنین سلاحی حتی برای دو دهه دیگر نیز امکان پذیر باشد. این دو دانشمند به این باور رسیدند که این ماجرا یک بلوف بوده است تا ژاپنی ها را وادار به تسلیم کند. نیروهای متفقین که به صحبت های آن ها گوش می دادند، احتمالاً از این مکالمه شگفت زده شده بودند؛ آن ها نمی دانستند که پروژه هسته ای آلمان به نتیجه ای نرسیده است. اما حالا آن ها می دانستند که آلمانی ها خیلی هم در پروژه ساخت بمب اتمی پیشرفت نکرده و اهمیت زیادی به آن نمی دادند (دستکم در مقایسه با تصور متفقین) و بدین ترتیب میلیاردها دلار هزینه و هزاران دانشمند متعهد به پروژه منهتن، در نگاه به عقب، شبیه یک واکنش بیش از حد و افراطی است که شاید لازم نبود صورت گیرد. ۴- آمریکاییها هایزنبرگ را ربودند داستان چگونگی سر درآوردن هایزنبرگ از فارم هال با یک عملیات ویژه با اسم رمز «آلسوس» (https://en.wikipedia.org/wiki/Alsos_Mission) در سال ۱۹۴۳ آغاز شد. رهبر این عملیات، سرهنگ پَش، یک افسر ضدجاسوسی آمریکایی بود که یک حلقه جاسوسی کمونیستی را در تلاش برای سرقت اسرار پروژه منهتن دستگیر کرده بود. به عنوان بخشی از عملیات آلسوس، او تیمی را برای بازجویی از دانشمندان و به دست آوردن تحقیقات به اروپا فرستاد. اما اولویت او دستگیری هایزنبرگ بود و این به معنای بردن گروه کوچکش به درون آلمان بود. شدت جنگ رو به کاهش بود اما هنوز هم مقاومت های خطرناک و سرسختانه ای در برخی از نقاط وجود داشت. تیم جاسوسان آمریکایی دو آزمایشگاه تحقیقات هسته ای را در یک غار و یک کارخانه نساجی پیدا کرد. دانشمندان حاضر در کارخانه نساجی اسناد محرمانه خود را در یک محفظه مخروطی پنهان کرده و در داخل یک چاه فاضلات انداختند. اما پَش به این اسناد نیاز داشت، بنابراین تیم او وظیفه ناخوشایند بیرون کشیدن آن ها از درون چاه فاضلاب را بر عهده گرفت. آن ها همچنین دفتر هایزنبرگ را در آنجا پیدا کردند، اما نه خودش را. اینطور که پیدا بود، هایزنبرگ یک هفته قبل تر به کوهستان های باواریا رفته بود.پش و تیمش رد او را تا کلبه ای کوهستانی در نزدیکی شهر اورفلد دنبال کردند و پس از اینکه تسلیم گسترده نیروهای نازی برای مدتی عملیات آن ها را مختل کرد، این دانشمند را به انگلستان منتقل کردند. (همه در فکر شکست دشمن و غنائم و جشن پیروزی بودند اما اطلاعات - عملیات مشغول کار خودش بود ) ۳- حمله متهورانه نروژی ها برای از بین بردن یک منبع حیاتی آلمان نازی عملیات آلسوس تنها ماموریت جسورانه ای نبود که تلاش می کرد پروژه هسته ای نازی ها را متوقف کند. در واقع، پنج تلاش جداگانه برای حمله به تنها یک هدف وجود داشت. آن هدف، نیروگاه برقی آبی نورسک در ورمورک در نروژ بود. نازی ها از ابتدای جنگ، به دلیل محصول جانبی که این نیروگاه تولید می کرد به آن علاقمند بودند، آب سنگین، که می توانست برای کنترل واکنش های شکافت هسته ای مورد استفاده قرار گیرد. اما در ۱۶ فوریه ۱۹۴۳، این سایت توسط سربازان تبعیدی نروژی که برای انجام نوعی حمله که بیشتر در فیلم های اکشن دیده می شود، به نروژه بازگشته بودند، تخریب شد. شش کماندو نروژی با چتر روی رودخانه ای یخ زده فرود آمده و سپس با اسکی کردن خود را به نزدیکی این نیروگاه به شدت حفاظت شده رساندند. آن ها بدون هیچ راه مستقیمی برای ورود به سایت، باید از یک صخره بزرگ پایین می آمدند و قبل از بالا رفتن از آن طرف، از یک رودخانه یخ زده عبور می کردند. آن ها راه خود را از وسط یک حصار باز کردند، از در پشتی وارد شده و با موفقیت مواد منفجره خود را در اتاق تولید آب سنگین کار گذاشتند. سپس این مواد منفجره را منفجر کرده و قبل از اینکه آلمانی ها حتی سرنخی از آن ها به دست آورند، فرار کنند. ۲- دانشمندان آلمانی احتمالاً در آن خرابکاری نکردند در حالی که مورخان در مورد صحبت ها و انگیزه های هایزنبرگ از دیدار با بور با هم اختلاف عقیده دارند، پسر هایزنبرگ معتقد بود که برای درک این دیدار باید به نتیجه کار نگاه کنند؛ هایزنبرگ آلبرت اشپیر را متقاعد کرد که ساخت بمب اتمی برای سال ها امکان پذیر نخواهد بود و بدین ترتیب سرعت پروژه به سرعت کاهش یافت. اما هنوز بسیاری این سوال را مطرح می کنند که آیا هایزنبرگ خود به آنچه که به اشپیر گفت باور داشت یا نه. آیا او قصد خرابکاری در پروژه را داشت یا فقط مرتکب اشتباه محاسباتی شده بود؟ سوالاتی از این دست سال ها پس از جنگ جهانی دوم در مورد این پروژه مطرح می شد. اما واقعیت این است که محاسبات اشتباه جدی در این پروژه صورت گرفته و برخی بر این باورند که این موضوع ممکن است عمدی بوده باشد. همچنین ویزساکر مدعی شده بود که دانشمندان آلمانی به طور جدی برای ساخت بمب اتمی تلاش نکردند زیرا از نظر اخلاقی با آن مخالف بودند، و اعتباری داشتند که می خواستند آن را بازیابند. تاریخ نگاران عموماً توافق دارند که اگرچه دانشمندان آلمانی در این پروژه ناموفق بودند اما ادعاهای مرتبط با خرابکاری آن ها در پروژه صحت ندارد. رهبران آلمان دلایل عاقلانه ای برای اولویت ندادن به پروژه سلاح های هسته ای داشتند، بنابراین این پروژه را پیش نبردند. بهترین چیزی که می توان در مورد هایزنبرگ و دیگر دانشمندان پروژه باشگاه اورانیوم گفت این است که شاید آن ها به اندازه ای که توان داشتند در این پروژه تلاش نکردند. ۱- در نهایت، خیلی کوچک بود و خیلی دیر آلمانی ها علیرغم پیشگام بودن در عرصه رقابت برای ساخت سلاح هسته ای با متفقین، به خاطر یک سری شکست های پشت سر هم، برتری خود را از دست داده و عقب افتادند. از جمله موارد آزار و اذیت دانشمندان یهودی و لهستانی بود که نتیجه ناخوشایندش برای آلمانی ها این بود که بسیاری از باهوش ترین شهروندان این کشور را ترغیب به ترک کشور و کمک به متفقین کرد. این مورد شامل اینشیتن و بور می شود، در شرایطی که بور پس از دیدار هایزنبرگ، دانمارک اشغال شده را ترک کرد و به آمریکا رفت تا در پروژه منهتن مشارکت کند. همچنین پیروزی های آلمان تا اواخر سال ۱۹۴۱ رهبران نازی را به این باور رسانده بود که می توانند با سلاح های معمولی نیز در جنگ پیروز شوند.با این حال، شرایط جنگ پس از حمله متقابل شوروی و ورود آمریکا به معادله تغییر کرد. آلمانی ها اکنون خواستار دریافت سریع سلاح های قدرتمند بودند اما منابع و زمان مورد نیاز برای یک بمب اتمی بسیار زیاد بود. همچنین نازی ها پیش از این سرمایه گذاری سنگینی روی موشک های V۲ کرده بودند. باشگاه اورانیوم تنها ۸ میلیون مارک یا حدود ۲۴ میلیون دلار امروزی برای پیشبرد خود دریافت کرد که رقم بسیار اندکی برای چنین پروژه هایی بود. این ارقام در زمان جنگ که منابع کمیاب هستند، به نتایج چندانی منجر نمی شود. [هنوز خیلی از اسرار این ماجرا فاش نشده است پس لزوما هرچه درمتن نوشته شده مورد تایید انجمن میلیتاری نیست ] https://www.newslaw.net/واقعیات-جالب-در-مورد-پروژه-تولید-بمب-هسته-ای-آلمان-نازی-در-طول-جنگ-جهانی-دوم.a288675
  4. شهید «حسن اقارب‌پرست» دفاع‌پرس حسن اقارب‌پرست سرهنگ زرهی نیروی زمینی ارتش ایران و از فرماندهان این نیرو تا اواسط جنگ تحمیلی بود که سال ۱۳۶۳ در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش خمپاره هنگام بازدید از منطقه به شدت مجروح شد و سپس ۲۵ مهر ۱۳۶۳ به شهادت رسید. نام و نام خانوادگی: حسن اقارب‌پرست محل تولد: اصفهان تاریخ تولد: اول اردیبهشت ۱۳۲۵ درجه: سرلشکر یگان: زرهی نیروی زمینی ارتش ایران مسئولیت: فرماندهی تاریخ شهادت: ۲۵ مهر ۱۳۶۳ سن: ۳۸ سال محل شهادت: جزیره مجنون مزار شهید: بهشت زهرا (س) - تهران «حسن اقارب‌پرست» اول اردیبهشت‌ ۱۳۲۵ در اصفهان متولد شد. حسن دوران تحصیل خود را با دریافت دیپلم ریاضی به اتمام رسانید. در کنار فراگیری علم، در کنار پدر به هیأت‌های مذهبی رفت و آمد داشت که دوره تجوید قرآن و آموزش عربی را نیز فرا گرفت، حسن صوتی زیبا و دلنشین داشت. حسن با گذشت ۱۸ سال از بهار زندگی‌اش در تابستان ۱۳۴۳ پس از مشورت با خانواده‌اش وارد ارتش شد. اقارب‌پرست به دلیل داشتن روحیه و اعتقاد بالای مذهبی، پیوسته تلاش می‌کرد ضمن ارتقای معنویت در خود، بر دیگران و اطرافیان خود هم تأثیرات مثبتی داشته باشد. در محیط دانشکده، حسن به دنبال همدمی می‌گشت که بتواند مشکلات و درد دل‌های دینی‌اش را بازگو کند و با اولین شخصی که آشنا شد، استاد نقشه خوانی‌اش جناب سروان «سید موسی نامجوی» (شهید سیدموسی نامجوی وزیر دفاع) بود؛ که حاصل این آشنایی، ایجاد ارتباط با دانشجویی مؤمن و مذهبی به نام «یوسف کلاهدوز» شد و نتیجه آشنایی این دو دانشجو و استاد منجر به شور و حال در امور دینی و مذهبی در دانشکده افسری شد. در سال ۱۳۴۷ حسن و یوسف از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل و با درجه ستوان‌دومی برای دوره زرهی به شیراز منتقل شدند. در آنجا نیز مصمم و استوار از اعتقادات خود دست برنداشتند. به همین دلیل با چند نفر دیگر توانسته بودند با برقراری ارتباط با افراد متعهد و متدین ارتش که در جای جای بدنه این نیروی نظامی حضور داشتند، هسته‌های مقاومت را در یکان‌ها و پادگان‌ها تشکیل دهند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همین کار سبب پایداری ارتش جمهوری اسلامی شد. به پیشنهاد شهید سیدموسی نامجوی که در آن زمان در دانشکده افسری استاد نقشه برداری بود، به عضویت یک سازمان مخفی نظامی درآمد و آموزش‌های لازم را در درون تشکیلات دید، او حتی درباره عضویت در این سازمان، به عزیزترین دوست و هم دوره‌ای خود یعنی یوسف کلاهدوز حرفی نزد تا این که در یک جلسه مخفی تشکیلاتی با او روبه رو شد و معلوم شد هر دو عضو این سازمان نظامی - سیاسی - مذهبی هستند و خود این موضوع هم عاملی شد که پیوند دوستی حسن با کلاهدوز محکم‌تر شود. او همیشه تلاش می‌کرد تا از افراد ممتاز باشد و فنون نظامی را به نحو احسن یاد بگیرد تا در مواقع لزوم، سربازی مفید برای اسلام باشد. همچنین ورزش جزء لاینفک زندگی او بود و از اسب سواران خوب و عضو تیم چوگان ارتش بود. در سال ۱۳۴۹ خانواده یوسف کلاهدوز که ساکن قوچان بودند به علت تعمیرات خانه‌شان برای مدتی به شیراز رفتند و این سفر ۴۵ روزه آن‌ها باعث شد که حسن با خواهر کلاهدوز آشنا شود. وی در این آشنایی پی برد که آنچه از یک همسر دلخواه می‌خواهد، در وجود خواهر کلاهدوز نهفته است. دختری که محجوب و پاک بود و احکام اسلام را مو به مو رعایت می‌کرد؛ و این گذشت تا اینکه در سال ۱۳۵۰، این زوج جوان و معتقد، زندگی مشترکی را آغاز کردند. اقارب‌پرست در سال ۱۳۵۲، برای طی دوره تانک «چیفتن» به کشور انگلستان اعزام شد و با دنیایی تجربه و اندوخته برگشت و در بازگشت از سفر، به زیارت خانه خدا رفت و حج عمره را به جای آورد. این امیر سرافراز ارتش، مؤسس کارگاه عملیاتی کلاس‌های ضد میکروبی– شیمیایی در مرکز زرهی شیراز بود و در کنار آموزش نظامیان با اصول جنگ‌های میکروبی از هدف خود که برای آن به استخدام ارتش در آمده بود غافل نماند و به جمع‌آوری نیرو‌های متعهد در ارتش پرداخت و اعضای جدیدی به گروه سازمان مخفی خود وارد کرد. اقارب‌پرست مدتی بعد، برای طی دوره‌ای دیگر به آمریکا رفت و در بازگشت از طریق ترکیه به عراق عزیمت کرد و در آنجا به عتبات عالیات مشرف شد و با روحیه‌ای بالاتر و شوقی بیشتر به فعالیت پرداخت. در سال ۱۳۵۴، کلاهدوز به تهران منتقل شد و در تهران جبهه‌ای جدید بر ضد رژیم طاغوت گشود و حسن در شیراز ماند. در سال ۱۳۵۶ که علائم نارضایتی مردم در ادامه روند مبارزات تاریخی امام خمینی (ره)، امکان بروز و ظهور مجدد یافت، شهید اقارب‌پرست که برای این روز‌ها ثانیه شماری می‌کرد فعالیت خود را گسترده‌تر و حتی کمی علنی‌تر کرد و با کمک کلاهدوز، به سازماندهی نیرو‌های انقلابی پرداخت. در این برهه، وظیفه حسن و کلاهدوز، دریافت اعلامیه‌های امام از طرف سازمان مخفی بود که توسط شهید سید موسی نامجوی تهیه می‌شد، او نه فقط اعلامیه‌ها و نوار‌های امام (ره) را در شهر پخش می‌کرد، بلکه در داخل پادگان هم از تبلیغات باز نمی‌ایستاد و به فعالیت‌های پنهانی سیاسی- مذهبی خود ادامه می‌داد. روزی که پدر حسن با استخدام او در ارتش موافقت کرد نهالی را کاشت که امروز باید ثمر می‌داد. حسن کوچک‌ترین اهمال و سستی در کار خود نداشت و شبانه روز در خط امام حرکت می‌کرد. در این راستا همسر حسن که خود نیز فردی معتقد و متدین بود، او را یاری می‌کرد و این زوج معتقد در آن روز‌ها نشان دادند که هر دو مظهر اراده و کار و تلاش هستند. درست در حساس‌ترین لحظات مبارزه مردم، به او دستور دادند که برای طی دوره فرماندهی و ستاد به تهران عازم شود و حسن علی‌رغم میل باطنی و با وجود نیاز به فعالیت او در تشکیلات مخفی در شیراز؛ مجبور شد که شیراز را به قصد تهران ترک کند و یاران مشتاق خود را تنها بگذارد. البته حسن با آمدن به تهران به هسته اصلی سازمان مخفی نزدیک شد و در کنار استاد نامجوی، خدمات شایانی برای پیروزی انقلاب اسلامی انجام داد. سرانجام صدای انقلاب در رسانه‌های گروهی پیچید و در روز ۲۲ بهمن ماه ۵۷، انقلاب اسلامی پیروز شد و حسن و سایر همرزمانش گام‌های سازندگی را برای ارتش انقلابی و اسلامی برداشتند. اولین اندیشه حسن و همکارانش سازماندهی مجدد ارتش بود. حسن به همراه شهید کلاهدوز و شهید موسی نامجوی به پی‌ریزی مبانی اسلامی و اعتقادی در دانشکده افسری مشغول شدند و برای آنکه طرح استاد نامجوی برای تبدیل دانشکده افسری به فیضیه ارتش عملی شود، حسن اقارب از هیچ‌گونه کمکی دریغ نکرد. حسن بعد از فراغت از پی‌ریزی مبانی دانشگاه افسری در کنار شهید نامجوی، به بازبینی و بازآفرینی امور فرهنگی و آموزشی سایر قسمت‌های ارتش پرداخت و اقدامات اولیه را برای بازسازی آن آغاز نمود. اقارب‌پرست و کلاهدوز در طرح‌ریزی و سازماندهی بسیج این نیروی عظیم الهی که در دوران دفاع مقدس حماسه آفریدند و همچنان مسیرشان در ابعاد و زمینه‌های مختلف ادامه دارد و در پایه‌ریزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقش اساسی و مهمی ایفا نمودند بطوری که سروان یوسف کلاهدوز به همراه تعدادی از افسران متعهد و متدین از ارتش منفک و برای تشکیل و سازماندهی به این ارگان نوپای انقلاب منتقل شد. با شروع جنگ تحمیلی حسن مظلوم‌ترین منطقه درگیری، یعنی خرمشهر را در نظر گرفت و برای دفاع به آنجا رفت. در خرمشهر دشمن با چندین لشکر و جدیدترین تجهیزات حریصانه جلو آمد. در آن شرایط بسیار دشوار عده‌ای از جوانان عاشق دین و میهن اعم از نیرو‌های گردان دژ خرمشهر، تکاوران نیروی دریایی، دانشجویان دانشکده افسری، نیرو‌های سپاه پاسداران و نیرو‌های مردمی از جان خودشان مایه گذاشتند و با هر گونه جنگ افزاری که موجود بود مانند تفنگ ژ- ۳ و سایر سلاح‌های سبک، در مقابل نیرو‌های دشمن مقاومت کردند؛ چرا که نمی‌خواستند در این جنگ نابرابر، خونین شهر، زیر چکمه‌های اجنبی لگد مال شود. اقارب با اصولی که از رزم می‌دانست و با توجه به امکاناتی که در دسترس داشت، نیرو‌های نظامی و مردمی را سازماندهی کرد؛ در مقابل دشمن ایستاد و با نیروی بسیار کمی که در آنجا بود، از پیشروی دشمن بعثی جلوگیری کرد و توانستند ۳۴روز تمام در برابر تجهیزات دشمن ایستادگی و مقاومت کنند. او بار‌ها و بار‌ها گفته بود که: «ما به‌خاطر خدا می‌جنگیم و هرگز شکست نخواهیم خورد.» و به همین خاطر استراحت برای او معنا نداشت. شب و روز در تلاش بود و در ادامه تلاش‌هایش در خرمشهر، بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد. در اوج تجاوز دشمن و بحبوحه جنگ، در بالا بردن روحیه پرسنل و تلاش برای ارتقای وضعیت آنان که نشانگر ایمان بالا، اعتقادی قوی و هوشمندی وی بود، از هیچ کوششی دریغ نکرد. پس از اشغال خرمشهر، سرگرد اقارب‌پرست به آبادان اعزام شد و در آنجا ستاد مقاومت تشکیل داد. او در کنار" سرهنگ سیدمحمدعلی شریف‌النسب"، فعالیت‌های گسترده‌ای انجام داد. سرگرد اقارب‌پرست، تانک‌ها و توپ‌های اطراف را که آسیب دیده بودند را جمع کرد و نخستین گردان زرهی در آبادان به نام گردان المهدی (عج) را تشکیل داد و توانست در مقابل دشمن یک آرایش نظامی نسبتا مناسبی شکل دهد و با کمک نیرو‌های ارتش، سپاه و نیرو‌های مردمی محلی، جبهه بهمن‌شیر و ذوالفقاری آبادان را به کنترل درآورد و نگذاشت نیرو‌های عراقی، که آبادان را محاصره کرده بودند، وارد شهر شوند. نقش شهید اقارب‌پرست در شکستن حصر آبادان به روایت رهبر معظم انقلاب اسلامی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در مصاحبه با تهیه‌کنندگان مجموعه روایت فتح در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۷۲ در خصوص مقاومت و شکستن حصر آبادان و نقش شهید اقارب‌پرست فرموده‌اند: «من دلم می‌خواست بروم آبادان؛ اما نمی‌شد. تا اینکه یک‌وقت گفتم: «هرطور شده من باید بروم آبادان.» و این وقتی بود که حصر آبادان شروع شده بود. یعنی دشمن از رودخانه کارون عبور کرده و رفته بود به سمت غرب و یک پل را در آنجا گرفته بود و یواش‌یواش سر پل را توسعه داده بود. طوری شد که جاده اهواز و آبادان بسته شد. تا وقتی خرمشهر را گرفته بودند، جاده خرمشهر اهواز بسته بود؛ اما جاده آبادان باز بود و در آن رفت و آمد می‌شد. من از طریق هوا، با هلیکوپتر، از ماهشهر به جزیره‌ی آبادان رفتم. آن‌وقت، از سپاه، مرحوم شهید «جهان‌آرا» که بود، فرمانده همین عملیات بود. از ارتش هم مرحوم شهید «اقارب‌پرست»، از همین شهدای اصفهان بود. افسر خیلی خوبی بود. از افسران زرهی بود که رفت آنجا ماند.... وضع آن‌جا آبادان را قابل توجّه یافتم. یعنی دیدم در عین غربتی که بر همه‌ی نیرو‌های رزمنده‌ی ما در آن‌جا حاکم بود، شرایط رزمندگان از لحاظ امکانات هم شرایط نامساعدی بود. حقیقتاً وضعی بود که انسان غربت جمهوری اسلامی را در آن‌جا حس میکرد؛ چون نیرو‌های خیلی کمی در آن‌جا بودند و تهدید و فشار دشمن، بسیار زیاد و خیلی شدید بود. ما فقط شش تانک آن‌جا داشتیم که همین آقای اقارب‌پرست رفته بود از این‌جا و آن‌جا جمع کرده بود، تعمیر کرده بود و با چه زحمتی یک گروهان تانک در حقیقت یک گروهان ناقص تشکیل داده بود. بچه‌های سپاه، با کلاشینکف و نارنجک و خمپاره و با این چیز‌ها می‌جنگیدند و اصلاً چیزی نداشتند.» روایت سرتیپ محمدرضا رحیمی، همرزم و همکار شهید اقارب‌پرست از نحوه مجروحیت وی «زمانی که در سال ۵۹ در ستاد اروند بودیم در یکی از عملیات‌ها، در آذر ماه ۱۳۵۹، اقارب‌پرست در کنار من ایستاده بود و صحبت می‌کردیم که یک مرتبه دیدم لحن صدایش تغییر کرد، از ناحیه گلو مجروح شد. هر چه به او گفتم برویم درمان کنیم، ولی او قبول نکرد و در جواب اصرار من می‌گفت اینجا کار دارم. من او را روی کولم سوار کردم و از زیر لوله‌های نفت به صورت خمیده، به آمبولانس رساندم وقتی به بیمارستان رفتیم او غلیرغم اصرار کادر پزشکی مُصر بود که مشکلی ندارم و من را مرخص نمایید.» او بلافاصله پس از بهبودی در عملیات «فتح‌المبین» شرکت کرد و در آنجا به‌عنوان معاون لشکر ۹۲ خوش درخشید. او با آنکه معاون لشکر ۹۲ زرهی بود، ولی همیشه در خط اول و در کنار سربازان دیده می‌شد و سربازان با دیدن او در کنار خود احساس لذت و اطمینان می‌کردند. او در بعضی از شب‌ها کنار سربازان می‌خوابید و با آن‌ها غذای سربازی می‌خورد. در سال۱۳۶۰، خدا او را به میهمانی خانه خود دعوت نمود. وی پس از مراجعت از سفر مکه، در اداره دوم ستاد مشترک ارتش مشغول به کار شد و تا سال ۱۳۶۲ در این مسئولیت خطیر باقی ماند. پس از مدتی دلش آرام نگرفت و به صورت داوطلب، دوباره راهی جبهه‌های نور علیه ظلمت شد. به نظر او جبهه، تجلی گاه نور خدا و جایگاه تزکیه نفس بود. این فرمانده لایق هیچ‌گاه اسیر مقام دنیوی نشد و هر روز ایمان خود را تقویت کرد تا آن که لایق رفتن به میهمانی همیشگی خدا شد. سرانجام در سحرگاه ۲۵ مهر ۱۳۶۳ به همراه تعدادی از فرماندهان یگان‌ها در حین بازدید از جزایر مجنون، مورد اصابت گلوله مستقیم خمپاره دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید مزار این شهید در گلزار شهدای تهران قرار دارد. شهید صیادشیرازی در خصوص شهید اقارب‌پرست گفته است: «شهید اقارب پرست یک مذهبی ریشه‌دار و یکپارچه شور و عشق و متعهد به اسلام بود و در مورد این شهید بزرگوار به صراحت می‌گویم که از زمانی که با او از نزدیک ارتباط داشتم تا لحظه شهادت، فردی متعهد و متدین و دلسوز و پرکار بود و هر روز که می‌گذشت بر تقدس و دیانت او افزوده می‌گردید.» فرازی از وصیتنامه شهید حسن اقارب‌پرست «اللهم ارزقنا شهاده فی سبیلک تحت رایت نبیک و ولایتی علی بن ابیطالب (ع)» «این بنده حقیر مسکین و مستکین، متذکر و یادآور می‌شوم که هرچه آقایی و عزت است در خدمتگزاری درگاه این اولیا و برگزیدگان الهی است و بدون شناخت و محبت این‌ها هیچ عملی قبول نشده و ارائه‌کننده و تصویب‌کننده اعمال و تقدیم به حضور باری‌تعالی به دست این خانواده عزیز می‌باشد. تا توان دارید در خدمتگزاری به این اولیاء‌الله کوتاهی نکنید که خود آن‌ها بزرگواری دارند و پاداش بیش از حد می‌دهند. اما پدر و مادر عزیزم و برادران و خواهرم، امید است خداوند هدیه خانواده شما را بپذیرد؛ که خون من عزیزتر از خون علی‌اکبر، ابوالفضل و امام حسین (ع) عزیز نیست. هرچه دارم و داشتم از لقمه حلالی بود که شما به دهانم گذاردید و مرا با اسلام از کودکی آشنا کردید و امید است که خداوند به شما صبر عنایت کند. و، اما همسر ارجمندم،‌ای یار سختی‌ها و گرفتاری‌هایم، سفارشم چنگ‌زدن به دامان اهل‌بیت و پیروی از نایب اوست. انشاء‌الله خداوند تعالی به همه شما ملت عزیز کمک خواهد کرد تا نام اسلام عزیز اعتلا یابد و بزودی امر فرج مهدی عزیز (عج) را اصلاح نماید. همسر عزیزم صبر و تقوا تنها توشه‌ای است که برایت می‌گذارم. انشاءالله بتوانی فرزندان عزیزمان را از یاران مهدی (عج) و نایب بر حق او تربیت کنی که مایه مباهات ما در صحرای محشر و در حضور خداوند تبارک و تعالی باشند. به فرزندان، تلاش در حفظ اسلامیت خودشان و حفظ دستاورد‌های انقلاب را سفارش می‌کنم. نوکری آستان اهل‌بیت فراموش نشود. دعا برای فرج امام زمان از اهم مسائل است. تذکر دیگرم خدمت برادران و خواهران در مورد انقلاب اسلامی ایران است. در راه اسلام تلاش کنید که خدمت شما بدون هیچ ریا و تزویری مورد رضای خداوند قرار گیرد. خداوند خود حافظ این مکتب اسلام می‌باشد. ولی آنچه مهم است عمل و کارکرد ما در این دنیاست که بعد از سی و چند سال عمر و این همه حجتی که خدا به ما تمام کرده است، چگونه عمل می‌کنیم و تا چه حد حاضریم از منافع خود در راه این اسلام عزیز ایثار کنیم و تا چه حد در آزمایش‌های خداوندی حاضریم انا لله و انا الیه راجعون را با صبر ادا کنیم. خدا را در هر مسئله و هر لحظه لحاظ کنید و از یاد او غافل نباشید.» https://defapress.ir/fa/news/644872/شهید-حسن-اقارب‌پرست
  5. شهید همت چگونه محبوب شد؟+ صوت دفاع پرس هرگاه نام و یاد دفاع مقدس و جنگ تحمیلی به‌ گوش می‌رسد، نام شهیدان «همت، باکری، کاظمی، خرازی، بروجردی، چمران و...» تداعی‌کننده آن روز‌هاست، روز‌هایی که سراسر آن ایستادگی و مقاومت بود. روز‌هایی که مردانی از جنس نور در برابر ظلمت ایستادند تا انقلاب اسلامی مسیر تعالی و پیشرفت را بپیماید و زمینه‌ساز ظهور حضرت حجت (عج) باشد. آن‌ها مفهوم واقعی و حقیقت اصلی اسلام و انقلاب را با کمال وجود درک کردند؛ آنان می‌دانستند که در این مسیر چه کشته (شهید) شوند و چه بِکُشند جاودانه خواهند شد و از حمایت‌ها و هدایت‌های الهی هیچ‌گاه غافل نشدند؛ برای همین، وجود خود را برای دفاع از آن به کار گرفتند تا مبادا صدامیان و استکبار جهانی، مانع از نشر اسلام ناب توسط انقلاب اسلامی شوند. رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس با وجود دارا بودن نیرو‌های جوان و تازه‌نفس، می‌دانستند که قدرت نظامی و تجهیزاتی طرف مقابل با کشور ما قابل قیاس نیست، اما اتکا به خداوند متعال و توسل به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) ریسمان قدرتی است که آن‌ها به آن چنگ زده و رهایی ملت ایران را از استعمارِ استکبار جهانی رقم بزنند. چراکه می‌دانستند، هرچند صدام تا بن دندان، مسلح است، اما اراده خداوند و عنایت‌های الهی شامل حال جمهوری اسلامی ایران خواهد شد و پیروزی قطعی است. شهید محمدابراهیم همت با کمال وجود این موضوع را درک کرد و در شانزدهم اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر یعنی یک روز قبل از شهادت، سخنانی را می‌گوید که نشان‌دهنده این است که تمام امور دست خداست و فقط باید به او متوسل شویم. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سخنرانی را که حین عملیات خیبر در پادگان دوکوهه در میان رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) انجام شده، منتشر کرده است. https://defapress.ir/files/fa/news/1402/12/17/2398726_989.mp4 در این صوت می‌شنویم: «همه ما باید اتکای به خدا داشته باشیم. این مغز‌های پوسیده ما، این بدن‌ها و دست‌های ناتوان ما و این قدم‌های ضعیف ما در حد دیدگاه مادی و آنچه که در وسع است نقشه می‌دهد، طرح می‌دهد، کالک می‌دهد، زمین می‌دهد گویاست.‌ای عزیزان، بقیه‌اش عزیزان، ۹۹ درصد و بیشترش با خداست. عملیات به دست دیگریست، صاحب میدان جنگ دیگریست. به خدا اتکاء داشته باشید. دست ما نیست عملیاتی سخت باشد یا آسان. دیدگاه‌های ما مادیست، در حد توان کار می‌شود بقیه‌اش با خداست. زیربنای جنگمان معنویت بود.» https://defapress.ir/fa/news/655499/شهید-همت-چگونه-محبوب-شد-صوت
  6. حمله مقاومت عراق به فرودگاه کریات شمونه تحولات جهان اسلام مقاومت اسلامی عراق با انتشار بیانیه‌ای در ۱۶ اسفند ماه از حمله به فرودگاه کریات شمونه [شمال فلسطین اشغالی و نزدیک مرزهای لبنان ] خبر داد. در این بیانیه آمده است:‌ رزمندگان مقاومت اسلامی عراق در مرحله دوم عملیات علیه صهیونیست‌ها با هداف یاری و حمایت از مردم غزه و در پاسخ به جنایاتی که رژیم غاصب علیه غیرنظامیان فلسطینی اعم از زنان و کودکان و سالخوردگان مرتکب می‌شود، در تاریخ ۶ مارس (۱۶اسفند) فرودگاه کریات شمونه را هدف حمله پهپادی قرار دادند. روز گذشته نیز مقاومت اسلامی عراق، فرودگاه حیفا را هدف حمله پهپادی قرار داده بود. به نظر می‌رسد دور جدیدی از حملات مقاومت عراق علیه مواضع رژیم صهیونیستی با تمرکز بر نقاط و اهداف حساس و استراتژیک این رژیم همانند فرودگاه‌ها آغاز شده است. طبق بررسی‌های تحولات جهان اسلام، این بیست و ششمین حمله مقاومت عراق علیه مواضع رژیم صهیونیستی در منطقه پس از آغاز جنگ در غزه می‌باشد [ در رنگین نامه های کف مجازی نوشته بودند مقاومت عراق غلاف کرده ولی مقاومت اسمش گویای هدفش هست ] https://iswnews.com/115076/حمله-مقاومت-عراق-به-فرودگاه-کریات-شمون/
  7. شهادت پنج نظامی سوری در دیرالزور تحولات جهان اسلام افراد مسلح ناشناس (احتمالا عناصر داعش) در ۱۴ اسفند ماه، یک بمب کنار جاده‌ای در مسیر خودروی حامل نیروهای ارتش سوریه در ورودی شهر شولاء واقع در استان دیرالزور سوریه منفجر کردند که طی این اقدام، پنج تن از نظامیان سوری شهید و یک نفر دیگر زخمی شد. این اقدام همزمان با عملیات نیروهای ارتش سوریه علیه هسته‌های مخفی گروه تروریستی داعش در صحرای غربی دیرالزور صورت گرفت. اگرچه برخی منابع مدعی شهادت نیروهای وابسته به ایران در این حمله شده‌اند اما منابع محلی اعلام کردند که تمامی شهدا و مجروحین از نیروهای سوری می‌باشند. https://iswnews.com/115046/شهادت-پنج-نظامی-سوری-در-دیرالزور/
  8. حرکت انقلابی شهید «بهرامی» هنگام بازگشت امام خمینی (ره) به وطن/ دعوت امام رضا (ع) به عروسی به سبک شهید دفاع پرس محمود بهرامی متولد سال ۱۳۳۷ در خانواده مرفهی بزرگ شد. بعد از گرفتن دیپلم در یکی از دانشگاه‌های کالیفرنیای آمریکا پذیرش گرفت، اما مصادف شدن روز رفتنش با ۱۲ بهمن باعث شد تا در فرودگاه وقتی آماده سوار شدن به هواپیما بود با شنیدن ورود امام خمینی از رفتن منصرف شود و علیرغم مخالفت خانواده در ایران بماند. او معلم قرآن بود و به خاطر فعالیت‌های انقلابی‌اش در سال‌های اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت. با شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و روانه میدان جهاد شد. محمود در عملیات‌های فتح المبین و بیت المقدس شرکت کرد و مدتی پس از تشکیل لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) معاون گردان تخریب شد. او تنها چند روز پس از ازدواجش به جبهه رفت و در جزیره مجنون به شهادت رسید و در منطقه ماند تا پس از ۱۳ سال به آغوش خانواده بازگشت و در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. زمستان سال ۱۳۶۲ خانواده از محمود خواستند که تشکیل زندگی دهد. پدرش در نزدیکی منزلشان برای عروس و داماد خانه مناسبی خرید، اما محمود می‌گفت: این خانه مبارک صاحبش باشد، اما من دوست ندارم سندی از دنیا به نام من باشد. من شهید می‌شوم و این خانه می‌ماند. دی ۱۳۶۲ محمود کارت عروسی خود را در ضریح امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) انداخت و بساط جشن عروسی‌اش در تالاری در تهران مهیا شد. اکثر میهمانان بچه‌های رزمنده و بسیجی بودند برای همین محمود اصرار داشت با لباس سبز پاسداری در جشن دامادی‌اش حاضر شود، اما اصرار‌های مادر باعث شد کت و شلوار سفید دامادی به تن کند. همسرش صدیقه سادات مستانی به ماجرای اعزام همسرش بعد ۲ روز از ازدواج به جبهه و شهادتش اینطور روایت کرده است: ۲ روز از عروسیمان گذشته بود که بچه‌های گردان به محمود خبر دادند عملیات در پیش است. آمد خانه و گفت «باید بروم منطقه، عملیات نزدیکه» گفتم «آخه ما تازه دو روزِ که زندگی رو شروع کردیم، کجا میخوایی بری؟» گفت «عملیات حساسه باید برم» در دی سال ۱۳۶۲ بود که برف سنگینی باریده و جاده‌ها بسته شده بود، محمود نتوانست با اتوبوس خودش را به منطقه برساند، برگشت خانه تا با موتور برود که من اجازه ندادم. در این فاصله که تلاش می‌کرد خودش را به منطقه برساند، من خیلی گریه و بی‌تابی می‌کردم، به من گفت «اگر بخواهی این‌طوری ناراحتی کنی دلم هوایی می‌شود و نمی‌توانم آنجا بمانم. عمر ما دست خداست، الان احتمال دارد من بروم بیرون و در تصادف جان خود را از دست بدهم، پس بهتر است انسان به تکلیفش عمل کند.» بعد هم برایم خاطره‌ای از خنثی‌سازی میدان مین تعریف کرد و گفت «در یکی از میدان مین‌ها وقتی سرگرم خنثی کردن یک مین بودم پاشنه پایم کاملا روی یک مین رفت. برگشتم و دور زدم دیدم پایم کامل رفته بود روی مینِ خنثی نشده و آن مین به خواست خدا عمل نکرد. شهادت دست خداست و شهدا را خدا انتخاب می‌کند.» بعد از تعریف خاطره به او گفتم اگر قرار بر شهادت شد دعا کن من هم عمرم به پایان برسد، وقتی این حرف را شنید خیلی ناراحت شد و گفت «داری کفران نعمت می‌کنی، تو باید از حضرت زینب (س) درس بگیری و پیام‌رسان و ادامه دهنده راه ما باشی. اگر هم من شهید شدم تو نباید اصلا گریه و زاری کنی.» بعد از این صحبت‌ها کمی آرام شدم و محمود هم در موعد مقرر به منطقه رفت. https://dnws.ir/002k1W
  9. کارشناس مسائل غرب‌آسیا: ضربه سنگین انصارالله یمن به آمریکا در تنگه «باب المندب»/ واشنگتن به دنبال برقراری آتش‌بس موقت در غزه است دفاع پرس رئیس‌جمهور آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا قرار دارد و نیازمند حمایت لابی صهیونیستی است؛ لذا به‌ دنبال اعمال نفوذ بر اسرائیل و وادار کردن بنیامین نتانیاهو به موافقت آتش‌بس یک ماه در غزه است. https://defapress.ir/files/fa/news/1402/12/14/2395155_230.jpg «حسن هانی‌زاده» کارشناس مسائل غرب‌آسیا در گفت‌وگو با خبرنگار بین‌الملل دفاع‌پرس با اشاره به تاثیر خودسوزی افسر نیروی هوایی ارتش آمریکا در اعتراض به همدستی آمریکا در جنایات صهیونیست‌ها در غزه اظهار داشت: اقدام اخیر یک افسر نیروی هوایی آمریکا در برابر سفارت رژیم صهیونیستی در واشنگتن ناشی از بیدار شدن وجدان انسانی است؛ در این ماجرا یکی از افسرانی که از وجدان انسانی و روحیه عاطفی برخوردار بوده است، این اقدام نمادین را انجام داد تا درس عبرتی را به پنتاگون و نیرو‌های آمریکایی که در کشتار مردم بی‌گناه غزه نقش داشتند، داده باشد. کارشناس مسائل غرب‌آسیا با بیان اینکه بعد از این اتفاق، «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا بلافاصله با «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی تماس گرفت و ضرورت مسئله برقراری آتش‌بس در غزه را مطرح کرد، گفت: تا کنون آمریکا تمامی امکانات لجستیکی و نظامی خودش را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده است. هرچند که آمریکا به دلیل نقش بازدارنده انصارالله یمن در تنگه «باب المندب» آسیب جدی دیده است، اما این اقدام نظامی جوان نیروی هوایی آمریکا موجب شد تا «پنتاگون» درصدد بازنگری سیاست‌های خودش در غزه بربیاید. هانی‌زاده در ادامه از احتمال توافق آتش‌بس در ماه رمضان خبر داد و افزود: به نظر می‌رسد تا چند روز آینده و تا قبل از آغاز ماه مبارک رمضان یک آتش‌بس در غزه تا پایان ماه رمضان برقرار خواهد شد. ولی باید گفت این اقدام نظامی آمریکایی لکه ننگی بر دامن آمریکا و همپیمانان آمریکا خواهد بود. زیرا آنها تا امروز در کنار رژیم صهیونیستی در قتل‌عام مردم غزه نقش داشته‌اند. کارشناس مسائل غرب‌آسیا یادآور شد: آمریکایی‌ها علیرغم اینکه یک نوع خوی نژادپرستی دارند و همواره خواهان اعمال قدرت نظامی از سوی آمریکا هستند، ولی در برخی از اقشار مردم این کشور هم روحیه انسان دوستی وجود دارد. بر همین اساس تظاهرات‌هایی که پیرامون جنگ غزه در این کشور برگزار شده و به دنبال آن درگیری‌های شدید بین مردم و پلیس آمریکا هم روی داده، نشان می‌دهد که افکار عمومی در این کشور علیه سیاست‌های «جو بایدن» و دولت او است. وی به اعمال نفوذ و تحت فشار قرار دادن «نتانیاهو» توسط «جو بایدن» اشاره و عنوان کرد: با توجه به تمامی موارد و شرایط موجود، فشار‌ها بر دولت آمریکا افزایش پیدا کرده است. «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا قرار دارد و نیازمند حمایت لابی صهیونیستی است، لذا به دنبال اعمال نفوذ بر «اسرائیل» و وادار کردن بنیامین نتانیاهو به موافقت آتش‌بس یک ماه در غزه است. هانی‌زاده با اشاره به ادامه‌دار بودن ناکامی‌های رژیم صهیونیستی در جریان جنگ غزه، افزود: با اینکه بیش از ۱۵۰ روز از عملیات «طوفان‌الاقصی» می‌گذرد، شاهد هستیم که رژیم صهیونیستی با استفاده از تمام توان نظامی خودش نتوانسته است یک دستاورد نظامی را به دست بیاورد و با شکست‌های متعددی مواجه شد. کارشناس مسائل غرب‌آسیا در پایان تصریح کرد: تنها برگ برنده رژیم صهیونیستی در جریان جنگ غزه، کشتار مردم و نسل‌کشی است که این جنایات را با استفاده از هواپیما‌های فوق مدرن آمریکایی انجام می‌دهد. ولی با توجه به فشار بسیار فراوان افکار عمومی مردم دنیا و اینکه برخی از کشور‌های عربی منطقه هم تهدید کردند که در مناسبات خودشان با رژیم صهیونیستی تجدیدنظر می‌کنند، مجموع مسائل موجب خواهد شد که تا نخست وزیر رژیم صهیونیستی با یک آتش‌بس یک ماهه در ماه مبارک رمضان موافقت کند. https://dnws.ir/002kKh
  10. شهادت ۱۰ رزمنده حزب‌الله لبنان تحولات جهان اسلام حزب‌الله لبنان با انتشار بیانیه‌ای از شهادت ۱۰ تن از نیروهای خود خبر داد. بر اساس این بیانیه، محمود علی حمود با نام جهادی “ابو هادی”، علی عبد الرحمن جمعه با نام جهادی “دانیال”، عبدالله حسن عسل با نام جهادی “مظلوم”، علی محمد شلهوب با نام جهادی “شهاب”، محمد علی غبریس با نام جهادی “کربلا”، مصطفی حسین سلمان با نام جهادی “الحر”، علی عبد النبی قاسم با نام جهادی “سراج”، فاروق محمد حرب با نام جهادی “ذوالفقار”، عباس احمد خلیل با نام جهادی “ابو احمد ساجد” و حسین محمد بدوی با نام جهادی “حسینی” در جریان ماموریت‌های جهادی به شهادت رسیدند. بدین ترتیب، شمار شهدای حزب‌الله از زمان آغاز نبرد طوفان الاقصی تاکنون به ۲۱۹ تن افزایش یافت https://iswnews.com/114951/شهادت-۱۰-رزمنده-حزبالله-لبنان/
  11. درایت شهید خرازی در غافلگیری بعثی‌ها در عملیات طریق‌القدس دفاع پرس سردار شهید حسین خرازی، یکم شهریور ۱۳۳۶، در اصفهان متولد شد. وی در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم، به سربازی در مشهد اعزام شد و در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها و سربازخانه‌ها، به همراه برادرش از خدمت سربازی گریخت. وی در مبارزات پیروزی انقلاب اسلامی نقش فعالی داشت و با پیروزی انقلاب، از همان ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی مشغول فعالیت شد. خرازی در اوج درگیری‌های کردستان به آنجا رفت و بعد از بازپس‌گیری سنندج، در سمت فرماندهی گردان ضربت که از قوی‌ترین گردان‌های آن زمان محسوب می‌شد، در آزادسازی شهر‌های کردستان، نقش مؤثری ایفا کرد. وی هنگام شروع جنگ، در کردستان حضور داشت و پس از یک سال فعالیت در کردستان، راهی جنوب شد و به فرماندهی اولین خط دفاعی تشکیل‌شده مقابل عراقی‌ها در جاده آبادان- اهواز، در منطقه دارخوین که بعد‌ها به خط شیر معروف شد، منصوب شد. خرازی اولین فرمانده تیپ (لشکر) امام حسین (ع) بود. با درایت وی، نیرو‌های تحت امرش در عملیات طریق‌القدس، بعثی‌ها ر ا در شمال رودخانه کرخه محاصره کردند و در عملیات فتح المبین، نیرو‌های بعثی را در جاده عین خوش، حدود ۱۵ کیلومتر دور زدند و غافلگیر کردند. یگان این شهید والامقام در عملیات بیت‌المقدس، جزء اولین لشکر‌هایی بود که از رودخانه کارون عبور کرد و به جاده اهواز-خرمشهر رسید و در آزادسازی خرمشهر نقش‌آفرینی کرد. خرازی در عملیات‌های رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر نیز در سمت فرماندهی لشکر امام حسین (ع) شرکت داشت. در عملیات خیبر، یکدست او براثر اصابت ترکش قطع شد. در عملیات والفجر هشت و کربلای ۵ هم او نقش مؤثری در پیروزی‌های ایران داشت. سردار شهید حاج حسین خرازی در هشتم اسفند ۱۳۶۵، در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. روایت اکبر عنایتی؛ همرزم شهید من خودم در جلسه نبودم و یکی از بچه‌هایی که با من رفیق بود و اسمش را نمی‌برم و در جلسه حضور داشت، می‌گفت: به‌محض اینکه آقای خرازی اسم گردان شما را آورد، حسین آقایی مسئول محور لشکر ۱۴ امام حسین، گفت که این گردان (گردان امام رضا) باید منحل بشود. ‌یک‌ شب که در کریت بودیم، تماس گرفتند و گفتند برای جلسه به شهرک بیایید. نیروهای‌مان همان‌جا در کریت بودند. وقتی به فرماندهی رفتم، آقای ابوشهاب و آقای رضایی و چند نفر دیگر در سنگر فرماندهی بودند. گفتند که حاج حسین دستور دادند که به علت کمبود نیرو، گردان‌ها باید دوتایکی شوند، نظر شما چیست؟ من هم گفتم: هرچه نظر فرمانده باشد. هر تصمیمی بگیرند، من اطاعت می‌کنم. تا من این جمله را گفتم که حرف حاجی برای من سند است و هرچه ایشان بگویند، من هم قبول می‌کنم، این‌ها فهمیدند که من از داستان خبر دارم و می‌دانم که به علت اعتراض آقای آقایی است که می‌خواهند چنین برنامه‌ای را پیاده کنند. گفتند: نه به خاطر حرف ایشان نیست و تصمیم خودمان است. گفتم: من کاری ندارم، هرچه دستور است، همان را اجرا کنید. گفتند: قراره شما با گردان حضرت رسول (ص) ادغام بشوید. گفتم: اشکال ندارد. فردا شب قرار شد که نیرو‌ها را تحویل بدهیم. نیرو‌ها هم کم‌کم از مرخصی برگشتند و من همه بچه‌ها را، چه آن‌هایی که تازه از مرخصی آمده بودند و چه آن‌هایی که در سازمان بودند، همه را تحویل گردان دیگر دادم. آقای سیدباقر رضوی را هم که اهل درچه اصفهان بود، فرمانده کردند. آقای نوروزعلی جعفری هم جانشین ایشان شدند. نیرو‌ها را تحویل دادم و گفتم: حالا خودم کجا بروم؟ گفتند: شما به شهرک بروید. روز بعد به خط آمدم تا سری به بچه‌ها بزنم. پرسیدم: حاج حسین خرازی کجاست؟ گفتند: رفته اصفهان. گذشت تا چند روز بعد وقتی تنهایی از جاده اهواز- خرمشهر به سمت شهرک می‌آمدم، ناگهان به‌طور اتفاقی در راه حسین خرازی را دیدم که با تویوتا از روی پل می‌آمد. ایشان هم تا مرا دید، چراغ زد که بایست. کنار من ترمز کرد. از ماشین پیاده شدیم و بعد از سلام و علیک و احوال‌پرسی گفت: آقای عنایتی، آن قضیه حل شد؟ آقای علی محمدی هم که روحانی بودند، همراهشان بود. گفتم: بله انجام شد. طبق دستور شما بود دیگر. دیدم حاج حسین سرش را پایین انداخت و گفت: شما ناراحت نباش، کار برای رضای خدا هیچ‌وقت بی‌اجر و پاداش نمی‌ماند. گفتم: حاجی، دستور بود. من هم اجرا کردم و ناراحت هم نیستم. گفت: ما برای شما برنامه داریم و نگران نباش. گفتم: خدا می‌داند که اصلاً نگران نیستم. آقای علی محمدی گفت: احسنت، اگر کار واقعاً برای رضای خدا باشد، همین است. بعد مرا بغل کرد و بوسید. حاج حسین به من گفت: می‌خواهی بروی اصفهان و برگردید؟ گفتم تازه از اصفهان آمدم. گفت: اشکالی ندارد. برو، اینجا هم فعلاً خبری نیست. گفتم: اتفاقاً قرار است خدا بچه‌ای به من بدهد و اگر بروم، خیلی خوب می‌شود. او هم گفت: اتفاقاً خدا قرار است به من هم بچه‌ای بدهد. بعد گفت: من قرار است بیایم اصفهان. دو روز اینجا می‌مانم تا اگه قرار است عملیاتی انجام بشود، اینجا باشم و اگه هم خبری نبود، برمی گردم اصفهان. ششم اسفند بود که به اصفهان برگشتم. یکی دو روز استراحت کردم. نهم اسفند از خانه بیرون آمدم تا سری به بچه‌های محل بزنم و احوال‌پرسی کنم. یکی از بچه‌های محل به نام مهدی علیزاده را دیدم که بسیجی و از بچه‌های جبهه بود. جلوی در مسجد ایستاده بود. تا مرا دید، به من گفت: اکبر، خبرداری که حاج حسین خرازی شهید شده؟! ما آن زمان تلفن نداشتیم که سریعاً همه‌چیز را خبردار شویم. ولی آن‌ها در خانه تلفن داشتند. کم‌وبیش با بچه‌ها در ارتباط بودند. بعضی‌اوقات تلفن می‌زدند. من فکر کردم شوخی می‌کند، گفتم: مهدی، شوخی می‌کنی؟! گفت: نه به خدا، حاج حسین شهید شده، باور کن. انگار مسجد و محله دور سرم چرخید. مهدی دستم را گرفت و گفت: چی شد؟ چند لحظه گذشت. گفتم: نمی‌توانم باور کنم که حاج حسین شهید شده باشد! دیگر حال خودم را نمی‌فهمیدم. به خانه رفتم و آن‌قدر گریه کردم که چشمانم دیگر باز نمی‌شد. بعد به سپاه کمال اسماعیل رفتم. گفتند که فردا یا پس‌فردا پیکرشان را به اصفهان می‌آورند.یکی دو روز بعد هم پیکر ایشان را آوردند. ابتدا به سپاه کمال اسماعیل بردند و بعد هم تا گلزار شهدا تشییع کردند. بعد هم در مسجد سید برایشان مراسم گرفتند. شام سیزدهم شد. قرار بود همسرم وضع حمل کند. او را برای زایمان به بیمارستان عیسی‌بن‌مریم بردم. بیست‌وچهار ساعت بستری بود. وقتی از بیمارستان به خانه برمی‌گشتیم، خودرویی جلوی در بیمارستان ایستاد که من راننده‌اش را می‌شناختم. دو نفر خانم از ماشین پیاده شدند. آن‌ها همسر حاج حسین خرازی را برای وضع حمل به بیمارستان آورده بودند. خیلی ناراحت‌کننده بود. با خودم گفتم: وقتی این بچه به دنیا می‌آید، اولین کسی که باید بالای سرش باشد پدرش است؛ ولی حیف که حاج حسین رفت و بچه‌اش را ندید. به همسرم گفتم: خودت رو جای این خانم بگذار. اگر من هم شهید شده بودم، شما باید تنهایی می‌آمدی بیمارستان. https://defapress.ir/fa/news/653629/درایت-شهید-خرازی-در-غافلگیری-بعثی‌ها-در-عملیات-طریق‌القدس
  12. شهادت مستشار ایرانی در حمله ارتش اسرائیل به بانیاس تحولات جهان اسلام https://iswnews.com/wp-content/uploads/2024/03/Baniyas‏_Syria-1536x1117.jpg جنگنده‌های ارتش رژیم صهیونیستی در بامداد ۱۱ اسفند ماه، منطقه بطرایا در حومه جنوبی بانیاس را مورد هدف قرار دادند که طی این حمله، یکی از مستشاران سپاه پاسداران به نام رضا زارعی به شهادت رسید. جزئیات بیشتری در این رابطه منتشر نشده است اما گفته می‌شود شهید زارعی در زمینه امور حمل و نقل دریایی میان سوریه و ایران فعالیت داشته است. https://iswnews.com/114814/شهادت-مستشار-ایرانی-در-حمله-ارتش-اسرائ/ زمان آیین‌های تشییع و تدفین شهید «زارعی» دفاع‌پرس روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیه‌ای جزئیات آیین‌های وداع و تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم سرهنگ پاسدار رضا زارعی را اعلام کرد. بر اساس این گزارش، آیین تشییع پیکر مطهر این شهید والامقام فردا (یکشنبه ۱۳ اسفندماه) از ساعت ۹ صبح از میدان حضرت امام خمینی (ره) تا مسجد جامع بندرعباس با حضور اقشار مختلف مردم برگزار می‌شود. همچنین مراسم تدفین پیکر پاک شهید زارعی فردا (یکشنبه) بعد از ظهر ساعت ۱۵ از در روستای کرمون بخش شمیل برگزار خواهد شد. پاسدار شهید رضا زارعی از کارکنان منطقه یکم نیروی دریایی سپاه و از مستشاران نظامی ایران در سوریه بود که بر اثر شلیک موشک جنگنده‌های رژیم جنایتکار صهیونیستی صبح روز جمعه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. سرهنگ زارعی ۴۰ سال سن و ۲۰ سال سابقه جهاد در نیروی دریایی سپاه داشت. او دارای سه فرزند دختر و ساکن شهر بندرعباس بود و زادگاه این شهید والامقام روستای کرمون بخش شمیل استان هرمزگان است. https://defapress.ir/fa/news/654547/زمان-آیین‌های-تشییع-و-تدفین-شهید-زارعی
  13. حمله تروریستی پهپاد اسرائیلی در جاده الناقوره-صور تحولات جهان اسلام https://iswnews.com/wp-content/uploads/2024/03/Naqoura-FA.jpg پهپادهای تهاجمی اسرائیل صبح امروز ۱۲ اسفند ماه، یک خودروی سواری را در جاده ساحلی الناقوره به سمت شهر صور را مورد حمله و اصابت موشک قرار دادند. طبق گزارش رسانه های لبنانی، هر سه سرنشین خودروی سواری مورد نظر به شهادت رسیده‌اند. دانیل هاگاری سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی نیز با تایید اجرای این حمله تروریستی توسط پهپادهای اسرائیلی گفت: “خودرویی را در جنوب لبنان هدف قرار دادیم که در حال انتقال مسئولان حملات موشکی به اسرائیل بود.” این حمله اولین تجاوز اسرائیل به جاده اصلی الناقوره است و در نوع خود دارای اهمیت است، چراکه این جاده ساحلی به واسطه استفاده نیروهای یونیفل (نیروهای حافظ صلح سازمان ملل مستقر در لبنان) مسیر امنی برای عبور غیرنظامیان تلقی می‌شد. لازم به ذکر است که پایگاه اصلی نیروهای یونیفل نیز در جنوب شهرک الناقوره قرار دارد. شهرک الناقوره آخرین شهرک در سواحل جنوب غربی لبنان است و از ابتدای جنگ فلسطین تاکنون بارها مورد حمله توپخانه‌ای و هوایی ارتش اسرائیل قرار گرفته است. مقر نیروهای سازمان ملل “یونیفل” نیز از تاریخ ۲۳ مارس ۱۹۷۸ میلادی (۳ فروردین ۱۳۵۳) در حومه‌ی جنوبی این شهرک قرار گرفته است. ماموریت این نیروها تایید عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان و کمک به برقراری صلح و امنیت در این منطقه است. https://iswnews.com/114832/حمله-تروریستی-پهپاد-اسرائیلی-در-جاده-ا/
  14. کشتی روبیمار به قعر دریای سرخ رفت [الحمد لله] تحولات جهان اسلام کشتی انگلیسی روبیمار پس از ۱۲ روز از اصابت موشک انصارالله در آب های غرب بندر المخا و واقع در جنوب دریای سرخ به طور کامل غرق شد. دولت مستعفی یمن طی اطلاعیه ای درباره آخرین وضعیت کشتی روبیمار اعلام کرد که این کشتی انگلیسی پس از گذشت ۱۲ روز از اصابت موشک نیروهای مسلح یمن در خلیج عدن، در آبهای بندر المخا متوقف شده و به طور کامل غرق شد. مقامات دولت مستعفی غرق شدن کشتی روبیمار را یک فاجعه زیست محیطی در آب های سرزمینی یمن و دریای سرخ دانسته و برای بررسی مراحل بعدی آن جلسه تشکیل داده اند. این مقامات تاکید کردند که غرق شدن کشتی انگلیسی به دلیل عدم پاسخگویی طرف های مختلف به درخواست های آنها برای جلوگیری از فاجعه بوده و آنها در حال حاضر به دنبال بررسی و اتخاذ بهترین راه ها برای مقابله با پیامدها و رسیدگی به این فاجعه زیست محیطی هستند. لازم به ذکر است که شرکت امنیت دریایی بریتانیا امبری نیز روز گذشته در گزارشی از وقوع حادثه دیگری درباره کشتی روبیمار در فاصله ۱۶ مایلی غرب المخا خبر داده است. https://iswnews.com/114833/کشتی-روبیمار-به-قعر-دریای-سرخ-رفت/
  15. روزهای سیاه رژیم اسرائیل از تلفات سنگین تا شکست در استرداد اسرایش العالم - یمن سید عبدالملک الحوثی، رهبر جنبش انصارالله یمن امروز - 10 اسفند - در سخنانی گفت: تجاوز اسرائیلی به غزه در میان خواری گسترده عربی ادامه دارد. رهبر انصارالله یمن افزود: رفتار کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا در تناقض کامل با شعارهایشان درباره حقوق بشر است. وی اظهار داشت: حجم جنایات اسرائیلی که آمریکا و غرب در آن مشارکت دارد از حد تصور فراتر است. رهبر مقاومت یمن با اشاره به حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به تجمع فلسطینی هایی که منتظر دریافت وعده غذایی بودند گفت: دشمن اشغالگر تجمع مردم گرسنه غزه در اطراف کامیون های کمک در شمال غزه را به دامی تبدیل کرد تا آنان را هدف قرار دهد. عبدالملک الحوثی بیان داشت: کمک های وارده به غزه فقط 5 درصد نیازهای اهالی آن را تامین می کند. وی افزود: تمام اهالی غزه در تراژدی واقعی زندگی می کنند. رهبر انصارالله یمن همچنین گفت: آن چه در شمال غزه جریان دارد بالاتر از تراژدی است و اهالی آن به خاطر خلاصی از این مشکلات مجبور به رفتن شدند. وی ادامه داد: 95 درصد اهالی غزه به ویژه غذایی برای سیر شدن نمی یابند. عبدالملک الحوثی سپس اظهار داشت: به رغم بدتر شدن مشکلات مردم و سکوت عربی، دشمن در زمینه تحقق اهداف شومش با شکست مواجه شده است. او بیان داشت: به رغم قتل، ویرانی و گرسنه نگه داشتن اهالی غزه توسط دشمن صهیونیستی اما این دشمن در زمینه وادار کردن مردم به مهاجرت از غزه با شکست مواجه شده است. رهبر مقاومت یمن اظهار داشت: دشمن در زمینه سرکوب رزمندگان غزه و استرداد اسرایش شکست خورده است. وی نیز تاکید کرد: پایداری، صبر و استواری رزمندگان مقاومت بی سابقه است و آنان همچنان با شجاعت با دشمن صهیونیستی در غزه می جنگند. رهبر انصارالله یمن گفت: به اعتراف وزیر جنگ اسرائیلی این رژیم بهای گزافی با تلفات در میان نیروهایش پرداخته است. وی افزود: بحران بی سابقه روانی در میان نیروهای دشمن صهیونیستی یکی از نشانه های پیروزی مقاومت است. عبدالملک الحوثی اظهار داشت: امت اسلامی عربی مسئولیت بزرگی در قبال رنج های مردم فلسطین دارد. رهبر انصارالله یمن همچنین گفت: اگر مسلمانان و اعراب به اهالی غزه کمک می کردند این مردم می توانستند کار دشمن را در جبهه های جنگ یکسره کنند. عبدالملک الحوثی ادامه داد: چرا سطح حمایت امت اسلامی از مردم فلسطین در سطح حمایت آمریکا و غرب از دشمن صهیونیستی نیست. وی بیان کرد: رویکرد کشورهای عربی نسبت به آرمان فلسطین و جنگ عربی اسرائیلی به حد عادی سازی آنان با دشمن صهیونیستی رسیده است. رهبر یمنی ها گفت: اعراب نمی توانند از مسئولیتهایشان شانه خالی کنند زیرا پیامدهای بسیار خطرناکی برای خودشان دارد. الحوثی تاکید کرد که مهمترین درسی که می بایست از این حوادث بیاموزیم آن است که ماهیت نبرد با دشمن را بفهمیم. او افزود: مسلمانان می بایست در این نبرد از قرآن کریم و اسلام استعانت بجویند و به مسئولیت های خود نسبت به آن عمل نمایند. عبدالملک الحوثی گفت: ایران اولین کشوری بود که از فلسطین در برابر دشمن صهیونیستی حمایت کرد. وی اظهار داشت: روسایی مانند بایدن افتخار می کنند که صهیونیست هستند. سید عبدالملک الحوثی سپس گفت وابستگی مقام‌های غربی به صهیونیسم به معنای آن است که آنان دشمن امت ما هستند. او افزود: دشمنان کوشیدند تا حکومت های جهان موضعی عملی برای یاری مردم فلسطین اتخاذ نکنند. الحوثی بیان کرد: اکثر کشورهای اسلامی عربی در قبال خطر صهیونیستی یهودی علیه امت ما کاری نکرده اند. وی همچنین گفت، دشمن اسرائیلی تلاش کرد که آرمان فلسطین و اقصی از رسانه ها، سیاست و مواضع جهانی حذف شود. رهبر مقاومت یمن ادامه داد: امت می بایست از خواب غفلت بیدار شود و با حکمت و بصیرت به مسئولیت‌هایش عمل کند. سید الحوثی افزود: امت اسلامی می بایست از استواری رزمندگان غزه، شکست دشمن و انسجام در برابر دشمن اسرائیلی درس بیاموزد. او ادامه داد: امت اسلامی می بایست از مقاومت عراق درس بیاموزد که آمریکا را شکست داد. وی تصریح کرد: امت می بایست از کارایی و تاثیر جبهه یمن که حتی دشمن به آن اعتراف کرده، درس بیاموزد. رهبر مقاومت یمن تاکید کرد که صهیونیست‌ها هر قدر جنایت کنند رو به زوال هستند و شکست خواهند خورد. رهبر جنبش انصارالله یمن گفت که شکست مزدوران یهود در این نبرد حتمی است. وی سپس افزود: حجم بمب های ارسالی از سوی آمریکا برای دشمن اسرائیلی جهت قتل کودکان و زنان غزه بسیار عظیم است. الحوثی ادامه داد: ما برای حمایت از مردم غزه 54 کشتی را هدف قرار دادیم که رقمی بسیار بزرگ است. وی بیان داشت: به یاری خداوند متعال در زمینه جلوگیری از تردد دشمن اسرائیلی در باب المندب موفق شده ایم و کشتی های آمریکایی و انگلیسی ضربات دردناکی را دریافت کرده اند. عبدالملک الحوثی نیز افزود: تجاوز آمریکایی انگلیسی نه فقط هیچ تاثیری بر توانمندی نظامی ما نداشتنه بلکه ما سرگرم تقویت این توانمندی می باشیم. رهبر یمنی‌ها گفت، افزایش تنش ادامه دارد و آمریکا و انگلستان آن را احساس کرده اند. سید الحوثی ادامه داد: تاکنون 384 موشک و پهپاد به طرف دشمن شلیک کرده ایم. وی اظهار داشت: مردم ما فردا اعلام خواهند کرد که روحیه شان عالی است. رهبر انقلاب یمن گفت: حملات هوایی آمریکایی انگلیسی هیچ تاثیری بر روحیه مردم مجاهد ما حتی کودکان ندارد. سید عبدالملک الحوثی گفت: حتی در میان محافل رسمی آمریکا عده ای از مواضع دولت این کشور خشمگینند. وی بیان کرد: رویکرد کشورهای اروپایی و دیگران برای نظامی کردن دریای سرخ درست نیست. سید الحوثی تاکید کرد: عملیات ما در دریای سرخ، دریای عرب، خلیج عدن و تنگه باب المندب ادامه خواهد یافت. وی گفت: حوادث غافلگیر کننده ای برای دشمن داریم که اصلا فکر آن را نمی کندو بالاتر از توقعات دوست و دشمن است. الحوثی تصریح کرد: دشمنان از راهپیمایی های میلیونی مردم یمن می ترسند. رهبر جنبش انصارالله یمن بیان داشت: حملات موشکی، پهپادی و دریایی ما نمایانگر موضع راهپیمایی های میلیونی مردم یمن است. وی همچنین گفت : شرکت در راهپیمایی های میلیونی بخشی از مواضع و جهاد ماست. https://fa.alalam.ir/news/6818998/روزهای-سیاه-رژیم-اسرائیل-از-تلفات-سنگین-تا-شکست-در-استرداد-اسرایش
  16. ماهواره «پارس ۱» با موفقیت پرتاب و در مدار تزریق شد دفاع‌پرس ماهواره پارس ۱ امروز (پنجشنبه) توسط پرتابگر سایوز از پایگاه پرتاب وستوچنی روسیه به فضا پرتاب و با موفقیت در مدار خورشید آهنگ با ارتفاع ۵۰۰ کیلومتر از سطح زمین تزریق شد. ماهواره پارس ۱، ماهواره‌ای تحقیقاتی است که مراحل طراحی، ساخت، تجمیع و آزمون آن در پژوهشگاه فضایی ایران انجام شده است. این ماهواره ۱۳۴ کیلوگرمی، از سری ماهواره‌های تحقیقاتی - سنجشی پژوهشگاه فضایی ایران است و به منظور تصویربرداری کاربردی، توسعه بازار داده‌های سنجشی داخلی، و توسعه و آزمون فناوری‌های مورد نیاز ماهواره‌های سنجشی عملیاتی بومی طراحی و تولید شده است. این ماهواره دارای سه دوربین تصویربرداری است و اطلاعات منابع زمینی را در سه محدوده طیفی مرئی، فروسرخ موج کوتاه و فروسرخ گرمایی دریافت می‌کند. دوربین طیف رنگی و فروسرخ موج کوتاه این ماهواره در کمتر از ۱۰۰ روز، ۹۵ درصد اراضی ایران را تصویربرداری می‌کند. همچنین، دوربین با طیف فروسرخ گرمایی با قابلیت تصویربرداری در شب قادر است، کل اراضی ایران را در کم‌تر از ۴۵ روز تصویربرداری کند. از دیگر مأموریت‌های این ماهواره می‌توان به آزمون مکانیزم پنل‌های خورشیدی باز شونده، آزمون اصلاح مدار با پیشرانش گاز سرد، آزمون عملکرد تعیین موقعیت ماهواره مستقل از GPS مبتنی بر روش موقعیت‌یابی بومی، آزمون عملکرد مجموعه تولید، تبدیل و توزیع توان در مدار با صفحات خورشیدی باز شونده و برد‌های بومی، آزمون ارسال داده تصاویر با نرخ بالا در باند فرکانسی X، سنجش میزان تشعشعات فضایی در مدار با استفاده از محموله اندازه‌گیری میزان تشعشعات فضایی (دزیمتری) اشاره کرد. فناوری‌های مورد استفاده در ماهواره پارس۱ شامل لینک ارتباط مخابراتی در باند فرکانسی V/UHF، لینک ارتباط مخابراتی طیف گسترده در باند فرکانسی S، لینک ارتباط مخابراتی در باند فرکانسی X، سنسور تعیین موقعیت GPS، سنسور تعیین موقعیت ODS، سنسور خورشید، سنسور ستاره، سنسور مغناطیس سنج، سنسور ژایروسکوپ، سنسور‌های سنجش میزان تشعشعات فضا، لوله حرارتی، تجهیزات سخت‌افزاری و ساختار‌های نرم‌افزاری مدیریت حالت‌های مختلف افزونگی و پنل‌های خورشیدی است. این فناوری‌ها مبنای فناوری‌های مورد نیاز ماهواره‌های عملیاتی آینده کشور خواهد بود. https://defapress.ir/fa/news/653981/ماهواره-پارس-۱-با-موفقیت-پرتاب-و-در-مدار-تزریق-شد
  17. حمله توپخانه‌ای از مناطق تحت تسلط SDF به المیادین تحولات جهان اسلام https://iswnews.com/wp-content/uploads/2023/08/Mayadin-Syria_FA-1536x1058.jpg در پی شلیک گلوله‌های توپخانه از مناطق تحت تسلط نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) به منطقه الجرادیق در شهر المیادین واقع در استان دیرالزور، ۱ غیرنظامی شهید و ۳ تن دیگر زخمی شدند. گفته می‌شود این حمله توسط ائتلاف آمریکایی صورت گرفته و همزمان با این حمله، یک فروند پهپاد آمریکایی بر فراز مناطق حوایج و ذیبان واقع در حومه شرقی المیادین در حال انجام عملیات شناسایی بوده است. جزئیات بیشتری در این رابطه منتشر نشده است. https://iswnews.com/114703/حمله-توپخانهای-از-مناطق-تحت-تسلط-sdf-به-ا/ حمله گروه‌های مقاومت به مواضع آمریکا در استان دیرالزور تحولات جهان اسلام https://iswnews.com/wp-content/uploads/2021/07/US-bases-in-Syria-omar-oilfield-1536x1144.jpg منابع محلی در ۹ اسفند ماه اعلام کردند که گروه‌های مقاومت، مواضع ائتلاف آمریکایی در میدان نفتی العمر واقع در استان دیرالزور را هدف حمله پهپادی و راکتی قرار دادند. گفته می‌شود این حمله با استفاده از یک فروند پهپاد و پنج فروند راکت صورت گرفته است. تاکنون اطلاعاتی از میزان دقیق تلفات و خسارات این حمله منتشر نشده است. طبق بررسی تحولات جهان اسلام، این بیست و نهمین حمله به پایگاه آمریکایی‌ها در میدان نفتی العمر پس از آغاز جنگ در غزه می‌باشد. https://iswnews.com/114706/حمله-گروههای-مقاومت-به-مواضع-آمریکا/ [دوران بزن دررو تموم شده بزنی میخوری آخرش اونی که طاقت میاره برنده است ان شاالله پیروزی جبهه مقاومت نزدیک است ]
  18. درباره پایگاه "نفح"، که هدف حمله سنگین حزب‌الله قرار گرفت چه می‌دانیم العالم - لبنان https://media.alalam.ir/uploads/855x495/2024/02/28/170913140301245800.jpg حزب‌الله لبنان، دوشنبه گذشته مقر لشکر ۲۱۰ ارتش رژیم اشغالگر در پایگاه نفح در جولان اشغالی را با شلیک ۶۰ راکت هدف قرار داد.به گزارش العالم، نیروهای حزب‌الله لبنان در پاسخ به حمله هوایی جنگنده‌های اسرائیلی به شهر "بعلبک" در شمال غربی این کشور، مقر فرماندهی لشکر ۲۱۰ در منطقه نفح را با ۶۰ فروند راکت کاتیوشا مورد حمله قرار دادند."حسین فضل الله" از اعضای فراکسیون "الوفا"- وابسته به حزب‌الله- رژیم اشغالگر را تهدید کرده بود که حملاتش به اطراف بعلبک و برخی روستاهای جنوب لبنان "بدون پاسخ نخواهد ماند". موقعیت پایگاه نفح متعلق به رژیم صهیونیستی اطلاعاتی که رسانه‌های عبری درباره پایگاه هوایی نفح منتشر کرده‌اند، به این صورت است: -پایگاه نفح در عمق جولان اشغالی واقع است -این پایگاه در ۱۹ کیلومتری مرزهای لبنان و در ۴ کیلومتری جنوب غربی شهرک "اورتال" قرار دارد -این پایگاه میزبان مقر فرماندهی لشکر منطقه‌ای "جولان ۲۱۰" است -این پایگاه همچنین شامل کمپ "عوز" و مقر گردان زرهی ۷۷ است -این پایگاه میزبان نیروهای آموزش‌دیده در اردوگاه‌های جولان است -این پایگاه دارای فرماندهی نیروهای پیشرو تشکیلات نظامی است که در جبهه سوریه فعالیت می‌کنند -این پایگاه دارای ایستگاه فرماندهی و ارتباطات تاکتیکی "آویک رهاو" و "ایتاکس" و یک اپراتور تعمیر و نگهداری پیشرو ۷۵۴ برای واحد تسلیحات منطقه‌ای شمال جهت نگهداری زره‌پوش‌ها است. https://fa.alalam.ir/news/6818353/درباره-پایگاه-نفح-،-که-هدف-حمله-سنگین-حزب-الله-قرار-گرفت-چه-می-دا
  19. قرص سیانور به زندگی چه مقامات آلمان نازی پایان داد؟ حقوق نیوز در پیچ و خم طنزآمیز سرنوشت، بسیاری از نازی های برجسته بعدها با همان سمی که به مقدار فراوان از آن برای کشتن دیگران استفاده می کردند، می مردند، ماده ای سمی که پس از برگشتن ورق جنگ در اروپا و از هم پاشیدن زندگی هایشان، خودخواسته می خوردند تا به زندگی خود پایان دهند. سیانید یا سیانور، در اشکال مختلف خود، سمی است که به سرعت عمل می کند و جان میلیون ها نفر را گرفته است، ماده ای سمی که مهم ترین مورد کشتار با آن، ۹۰۹ نفر از پیروان جیم جونز در جونزتاون{ https://fa.wikipedia.org/wiki/جیم_جونز}بودند. حتی بدتر از آن، سیانور در سالن های مرگ نازی ها در طول جنگ جهانی دوم از طریق استفاده از Zyklon – B، یک آفت کش مبتنی بر سیانور، به کار گرفته شد. این گاز سمی جان های بی شماری را می گرفت. در پیچ و خم طنزآمیز سرنوشت، بسیاری از نازی های برجسته بعدها با همان سمی که به مقدار فراوان از آن برای کشتن دیگران استفاده می کردند، می مردند، ماده ای سمی که پس از برگشتن ورق جنگ در اروپا و از هم پاشیدن زندگی هایشان، خودخواسته می خوردند تا به زندگی خود پایان دهند. این نازی ها با نگاه به سرعت حمله و پیشروی متفقین، می دانستند که وقت آن ها به پایان رسیده و به همین خاطر تصمیم گرفتند خودکشی کنند. پیچش خنده دار سرنوشت؟ راه آسان برای رفتن؟ یا اینکه آیا بالاخره به حق طعم داروی خودشان را چشیدند؟ در هر صورت، نازی ها این کپسول های سیانور را مانند آب نبات بیرون آوردند و بسیاری از آن ها از طعم داروی مرگبار خودشان مردند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ شخصیت نازی برجسته ای آشنا کنیم که در روزهای آخر جنگ جهانی دوم، با قرص سیانور به زندگی خود پایان دادند: ۱۰- هرمان گورینگ: هرمان گورینگ یکی از رهبران ارشد نازی بود و در بسیاری از وحشتناک ترین و فاشیستی ترین رویدادهای رخ داده در طول دهه ها بین زمانی که نازی ها برای اولین بار شروع به محبوب شدن کردند تا اوج جنگ جهانی دوم بسیار مشارکت داشت. او حتی آنقدر زنده ماند که دادگاه نورنبرگ را نیز ببیند. گورینگ سازمان معروف گشتاپو را تاسیس کرد که تسلط حزب نازی را بر کشور استحکام بخشید. در سال ۱۹۳۴ هیتلر از اینکه شخصیت های سیاسی زیادی وجود دارند که قدرت زیادی در میان زیردستان او به دست آورده اند بیمناک بود. از ۳۰ ژوئن تا ۲ ژوئیه، پاکسازی کسانی که هیتلر احساس می کرد تهدیدهای سیاسی هستند، طی عملیاتی به نام شب چاقوهای بلند انجام شد. البته این پاکسازی تا حد زیادی توسط پلیس مخفی گشتاپو تاسیس شده توسط گورینگ انجام شد. در مجموع دستکم ۸۵ نفر که قدرت هیتلر را تهدید می کردند ترور شدند. گورینگ همچنین به برنامه ریزی و ابداع اردوگاه های مرگ نازی ها کمک می کرد، جایی که ماده سمی زیکلون-بی جان بسیاری را می گرفت. گورینگ زنده ماند تا پایان جنگ و محاکمه های نورنبرگ را ببیند، جایی که قرار بود چهره های حزب نازی در قبال جنایات جنگی شان پاسخگو باشند. او محاکمه شده و به خاطر جنایاتش به اعدام با طناب دار محکوم گردید. گورینگ از دادگاه خواهش کرد که او را تیرباران کرده و با شلیک یک گلوله به سرش به زندگی او پایان دهند، اما آن ها قاطعانه نپذیرفتند. در ۱۵ اکتبر ۱۹۴۶، شب قبل از اینکه به دار آویخته شود، گورینگ یک کپسول سیانور را در سلولش بلعید. جسد او روز بعد پیدا شد در حالی که در اثر خوردن سیانور مسموم شده و مرده بود. ۹- اودیلو گلوبوکنیک: یکی از چهره های کمتر شناخته شده، هر چند ترسناک به اندازه دیگر شخصیت های اصلی حزب نازی، مردی به نام اودیلو گلوبوکنیک، یک نازی اتریشی بود که در طرح های نابودی یهودیان اروپا دست داشت. نازی ها نام این پروژه بسیار سری را Aktion Reinhardt به معنای عملیات راینهارد گذاشته و گلوبوکنیک در تمام مراحل این عملیات دخالت داشت. پیش از اینکه نازی های کنترل سرزمین مادری اش، اتریش، را در اختیار بگیرند، گلوبوکنیک در ایجاد حمایت محلی از جنبش نازی بسیار فعال بود و این یعنی اینکه گلوبوکنیک خودخواسته طرفدار نازی ها بود نه از روی اجبار، بدون شک. مسئولیت او در مرگ میلیون ها نفر، به ویژه در لهستان غیرقابل انکار است، اما در نهایت سرنوشت به سراغش آمد. گلوبوکنیک در ساعت ۴ صبح روز ۳۱ می ۱۹۴۵ در حمله متفقین به اتریش دستگیر شد و او ترجیح داد که به جای رویارویی با دادگاه و عدالت، به زندگی خود پایان دهد. او یک کپسول سیانور را زیر زبانش قرار داد که گفته می شود قبل از بلعیدن آن در حدود ساعت ۱۱: ۲۵ صبح، چندین ساعت زیر زبانش نگه داشته بود. گلوبوکنیک در عرض چند دقیقه درگذشت. ۸- فرزندان جوزف گوبلز: تاریخ ۱ مه ۱۹۴۵ بود و هیتلر و ایوا براون با ورود ماشین جنگی شوروی به برلین، خودکشی کرده بودند. امپراتوری نازی که رویای آن را در سر می پروراندند در حال فروپاشی واقعی بود و ساختمان ها در همه جا در حال سقوط بودند و اعضای اصلی حزب از فکر رویارو شدن با شوروی می لرزیدند. کسانی که موقعیت بالایی داشتند، توانستند در پناهگاه های زیرزمینی پنهان شوند، از جمله وزیر تبلیغات، جوزف گوبلز. گوبلز در آن زمان شش فرزند خردسال داشت و به جای اینکه فرصتی برای زندگی شان تحت حاکمیت متفقین را بدهد، در روزهای پایانی حکومت نازی ها، تصمیم گرفت به آن ها سم بدهد. در ابتدا، آن ها یک پزشک نازی را احضار کردند، دندانپزشکی به نام هلموت کونز که در اصل از بخش زرهی ارتش به نام سَر مرگ بود، اما او نتوانست خود را برای انجام قتل شش کودک بی گناه راضی کند. بالاخره یک پزشک دیگر به نام لودویگ استامپفگر با بیهوش کردن کودکان و قرار دادن کپسول های نیم سی سی سیانور بین هر یک از دندان های آن ها و خرد کردن آن، این کار را انجام داد. گوبلز و همسرش پس از اطمینان از مرگ فرزندانشان، با شلیک گلوله به سر خود به زندگی شان پایان دادند. ۷- ریچارد گلاکس: حمله متفقین، در حالی که ماشین جنگی نازی ها را سرنگون کرد، منجر به خودکشی بسیاری از نازی ها شد، زیرا آن ها می دانستند که در محاکمه به خاطر جنایات جنگی شان با آن ها مهربانانه برخورد نخواهد شد. آیا ممکن بود که احساس واقعی گناه آن ها را به خودکشی کشانده باشد؟ یا شرم و مهم تر از همه، ترس بود؟ احتمالاً هیچ وقت واقعیت را در این باره ندانیم. یکی دیگر از نازی ها که در نهایت این کار را انجام داد، مردی به نام ریچارد گلاکس بود. گلاکس قبل از به قدرت رسیدن حزب نازی مانند بسیاری دیگر یک سرباز بود و به سرعت پله های ترقی را طی کرده و به مقام بازرس اردوگاه های مرگ نازی ها رسید. او اردوگاه های مرگ را بازرسی می کرد و مردی بود که اغلب تصمیم می گرفت چند نفر اعدام شوند و چند نفر زنده بمانند. این مرد حتی تصمیم مشترکی با هیملر گرفت که موی قربانیان اردوگاه های مرگ برای تهیه نخ به منظور بافت یونیفورم برای سربازان نازی استفاده شود. او لیاقت ذره ذره سرنوشت تلخی که پیدا کرد را داشت. پس از اینکه در بمباران متفقین دچار موج گرفتگی شده بود، گلاکس در بیمارستانی بستری شد، جایی که او نیز یک کپسول سیانور را بلعید و به زندگی خود پایان داد. ۶- هانس-گئورگ فون فریدبورگ: هانس-گئورگ فون فریدبورگ، دریاسالار نیروی دریایی در دوران وحشت نازی ها، یک مقام عالی رتبه نظامی بود که بر عملیات زیردریایی های موسوم به یوبوت نظارت داشته و فرماندهی نیروی دریایی آلمان نازی موسوم به Kriegsmarine را بر عهده داشت. فریدبورگ که یک رهبر نظامی شناخته شده و پرافتخار بود ، در طول حیات حزب نازی پله های ترقی را طی کرد و درهای جهنم روی زمین را به روی نیروهای متفقین در دریا باز کرد. برخلاف دیگر افراد این لیست، بعید به نظر می رسد که هانس در واقع یک جنایتکار جنگی بوده باشد. در واقع، او به متفقین در تهیه پیش نویس اسناد تسلیم آلمان کمک کرد، اگرچه شنیده بود، درست یا نادرست، احتمالاً به خاطر مقامش محاکمه خواهد شد. دریاسالار هانس-گئورگ فون فریدبورگ در ۲۳ مه ۱۹۴۵ با بلعیدن سیانید خودکشی کرد. ۵- مارتین بورمن: مارتین بورمن شخصیتی تاریک و مرموز بود، حتی به عنوان صدراعظم حزب نازی، کسی که اغلب مستقیماً با خود هیتلر کار می کرد. بورمن، با نزدیکی به هیتلر و حضور عمیق در حزب، تاثیر گسترده ای بر تصمیمات حزب در طول حیاتش و کل کشور داشت. او برای ایجاد اردوگاه های مرگ و استفاده بعدی از بردگان تلاش زیادی کرد. مارتین بورمن بدون شک از همان روزهای اول تاسیس حزب یک نازی شرور و بیرحم بود. بورمن تلاش زیادی کرد تا رد پای خود را مخفی کرده و از آلمان فرار کند تا به آمریکای جنوبی برود و در آنجا تا آخر عمر خود را از متفقین مخفی کند. برای نیم قرن، اعتقاد بر این بود که این احتمالاً سرنوشت واقعی بورمن بوده است. با این حال، در سال ۱۹۹۸، یک آزمایش دی ان ای تایید کرد که یک کارمند پستی که ادعا کرده بود اجساد مارتین بورمن و لودویگ استامپفگر (پزشکی که کودکان گوبلز را کشته بود) را پیدا کرده است، دروغ نگفته است. هر دو مرد در ۲ مه ۱۹۴۵ براثر مسمومیت با سیانور درگذشتند. ۴- روبرت ریتر فون گرایم: یکی از طراحان اصلی حملات هوایی به انگلستان، از جمله نبرد مشهور بریتانیا، روبرت ریتر فون گرایم، از خلبانان نیروی هوایی نازی موسوم به لوفت وافه بود. او بعدها پله های ترقی را در ارتش نازی طی کرده و به درجه سپهبدی (فیلد مارشال) ارتقا یافت، مقامی که از آنجا بارش وحشت آلمان را از هوا بر سر نیروهای متفقین ادامه می داد. او همچنین یکی از شخصیت های اصلی در برنامه ریزی عملیات بارباروسا علیه اتحاد جماهیر شوروی بود. در ۸ مه ۱۹۴۵، فون گرایم در اتریش توسط سربازان آمریکایی دستگیر شد. در ۲۴ مه، او در حالی که در زندان سالزبورگ در بازداشت بود، با خرد کردن کپسول سیانور در دهانش خود را کشت. ۳- هاینریش هیملر: یکی از بدنام ترین و مشهورترین چهره های تاریخ نازی، هاینریش هیملر بود. هیملر که در سال ۱۹۲۳ به عضویت حزب نازی درآمد، از وفاداران قدیمی حزب بود که به سرعت پله های ترقی را در ساختار حزب نازی طی کرد. هیملر در گشتاپو و دیگر نیروهای پلیس حامی نازی ها شخصیتی برجسته بود و ذهن دیوانه ای بود که اس اس بدنام را خلق کرد. شکی در سابقه طولانی این مرد به عنوان یک جنایتکار جنگی مخوف وجود ندارد. هیملر در سال ۱۹۴۳ وزیر کشور شد و جالب اینجاست که او در آن سال از حزب نازی اخراج شد، هر چند که کشته نشد. با برگشتن ورق جنگ و خارج شدن اوضاع از کنترل آلمان، هیملر می دانست که به اتهام جنایات جنگی محاکمه خواهد شد. او تلاش کرد فرار کند اما توسط متفقین دستگیر شد. در ۲۳ مه ۱۹۴۵ برای اینکه مجبور نشود به خاطر جنایات جنگی در نورنبرگ محاکمه شود، جان خود را گرفت. البته روش انتخابی او کپسول خودکشی سیانور بود. ۲- ایوا براون: هر فهرستی در مورد خودکشی های قابل توجه نازی ها بدون اشاره به ایوا براون، معشوقه قدیمی و همسر نهایی هیتلر ناقص خواهد بود. براون زندگی مملو از ناامیدی داشت، در حالی که هیتلر با نیروی بی امان ماشین جنگی نازی از تصورات عجیب و غریب خود از جهان دفاع می کرد، ایوا چهره ای بود که تنها نقشش معشوقه هیتلر بود و بس. براون در زمانی که هنوز با هیتلر بود دو بار اقدام به خودکشی کرد. او که تنها و افسرده بود، قطعاً از زندگی اش رضایت نداشت. در حالی که ایوا براون بخشی از خود ماشین جنگی نازی ها نبود، اما تا پایان عمر در کنار هیتلر ماند، زمانی که آن ها با هم مردند، در حالی که دنیای آلمان نازی در اطراف آن ها فرو می ریخت. نیروهای شوروی به برلین نزدیک شده بودند و هیتلر با براون به یک پناهگاه مخفی زیرزمینی رفته بود، جایی که در آنجا لیوانی حاوی همان سم سیانیدی که دیگر نازی ها برای خودکشی انتخاب کرده بودند را سر کشید و به زندگی خود پایان داد. ۱- آدولف هیتلر: در حالی که بر کسی پوشیده نیست که هیتلر با شلیک گلوله به سر خود به زندگی اش پایان داد، این فهرست باید با مردی به پایان برسد که چهره اش با ویرانی و وحشت مترادف است، مردی که از زیکلون – بی مبتنی بر سیانور برای کشتن بسیاری از مردم در سراسر اروپا استفاده کرده بود. تعداد زیادی از آن ها در اتاق های گاز اردوگاه های مرگ نازی ها به وسیله سیانور مسموم شده بودند، آن ها را به بهانه حمام رفتن گول زده یا در اتاق ها محبوس شده بودند، اما به دلیل نشت گاز از کناره دیوار جان خود را از دست داده بودند. در سال ۱۹۶۸ یک افسر اطلاعاتی شوروی کتابی منتشر کرد و مدعی شد که شوروی جسد هیتلر را پیدا کرده، آن را شناسایی، کالبد شکافی کرده و متوجه شده که هیتلر با سیانور مسموم شده است. امروزه، برخی از گزارش های خودکشی هیتلر تنها به شلیک گلوله به سر خود توسط هیتلر اشاره می کنند؛ برخی دیگر می گویند که او سیانور را به همراه ایوا براون خورده و سپس به سر خود شلیک کرده است. در پناهگاهی در زیر آوار سقوط رایش سوم، برای همیشه در مورد آنچه در آن روز سرنوشت ساز ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ رخ داد، تردید وجود خواهد داشت، اما با توجه به افراد دیگری که در این فهرست قرار دارند، این احتمال بسیار زیاد است که هیتلر برای اطمینان کامل از مرگ خود، همان روش خودکشی محبوب نازی ها را انجام داده باشد: سیانور https://www.newslaw.net/قرص-سیانور-به-زندگی-چه-مقامات-آلمان-نازی-پایان-داد.a288275
  20. قهرمان من امیر سرلشکر شهید «حسن آبشناسان» سرلشکر شهید «حسن آبشناسان» از فرماندهان دوران هشت سال دفاع مقدس بود که مسئولیت فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) را در کارنامه رشادت‌های خود دارد. این شهید والامقام با حضور مستمر خود در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، رشادت‌های بی‌نظیری را خلق کرد؛ به طوری که لقب شیر صحرا را به وی داده بودند. دفاع‌پرس نام و نام خانوادگی: حسن آبشناسان نام پدر: قربانعلی تاریخ تولد: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۵ محل تولد: تهران سن: ۴۹ درجه: سرتیپ مسئولیت: فرمانده نوهد تکاور تاریخ شهادت: هشتم مهر ۱۳۶۴ محل شهادت: منطقه کلاشین عراق مزار شهید: بهشت زهرای تهران «حسن آبشناسان» نوزدهم اردیبهشت سال ۱۳۱۵ در محله نازی‌آباد تهران در خانواده‌اى مذهبى چشم به جهان گشود؛ چون زادروزش نزدیک به سالروز شهادت امام حسن (ع) بود، قربانعلی، پدر آن شهید، نام «حسن» را بر او نهاد. در دوران نوجوانی با اسلام و آموزه‌های انسان‌ساز آن آشنا شد؛ با قرآن مجید و نهج البلاغه انس همیشگی داشت و در حد توان تکالیف شرعى خود را انجام مى‌داد. اول مهر سال ۱۳۳۶ پس از گذراندن دوره دبیرستان، وارد دانشگاه افسرى امام علی (ع) شد. در سال ۱۳۳۹ با درجه ستوان دومی دانش‌آموخته شد. وی دوره مقدماتى افسری را در ۱۳۴۰ به پایان رساند. به دنبال آن، در شهر‌های دورافتاده ایران به کار گرفته شد و با همه دشواری‌های آن زمان دست و پنجه نرم کرد. نخستین دوره تکاوری را که در ایران راه‌اندازی شد، با پیروزی پشت‌سر گذاشت و در ۱۳۵۶ دوره عالى ستاد فرماندهى را با سرافرازی گذراند. در سال ۱۳۵۰ از استان خوزستان به استان فارس فرستاده شد و نزدیک ده سال را در شیراز با پشتکار و کوشندگی سپری کرد. در این مدت، دوره تکمیلی چتربازی و تکاوری کوهستان را در ایران و اسکاتلند گذراند. وی زبان انگلیسی را به خوبی فراگرفته و در درجه‌های پایین‌تر همواره در سمت افسر ورزش یگان انجام وظیفه می‌کرد. شهید آبشناسان در ورزش‌های دو و میدانی، والیبال، بسکتبال، پینگ پنگ، شنا، سوارکاری و جودو نیز زبردست بود. پس از پیروزى انقلاب اسلامى با توجه به زمینه عالى اسلامى که داشت، جنگ‌هاى چریکى را به رزمندگان بسیجى و سپاهى و ارتشیان همرزم خود آموزش داد که در کردستان قبل از جنگ تحمیلى و در تمام مناطق عملیاتى بعد از جنگ بسیارى از شاگردان با اخلاص ایشان با ایثارگرى‌هاى زیاد خود افتخار آفریدند. آبشناسان از اولین روزهاى جنگ تحمیلى به منطقه جنوب اعزام شد و موفقیت هاى بسیارى در جنگ هاى نامنظم کسب کرد و اولین اسرا را از ارتش بعثی گرفت. چندى بعد در عملیاتى از ناحیه کتف مجروح شد ولى براى مداوا در بهدارى توقف نکرد و از آن به بعد اهالى دشت عباس به وى لقب «شیر صحرا» را دادند. وی به علت همین فداکارى‌ها و زحمت‌ها به فرماندهى قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) منصوب شد و با اتحاد صمیمانه ارتش و سپاه به پیروزى‌هاى چشمگیرى دست یافت که پیام تاریخى امام خمینی (ره) را براى رزمندگان قرارگاه در پى داشت. آخرین سمت آن شهید بزرگوار فرماندهى لشکر ۲۳ نیروى هوابرد مخصوص (کلاه‌سبزها) بود که قریب به چهار ماه طول کشید. شهید آبشناسان که به القابی مثل شیرصحرا، پیر صحرا و شاهین کوهستان شهرت داشت و روایت زندگی‌ سراسر جهاد و مقاومتش روایت مردانگی، رشادت و سلحشوری است، انسانی آگاه، عارف با بصیرت و شهادت‌طلب بود که در راه دفاع از آرمان مقدس کشور و تمامیت ارضی آن سر از پای نمی‌شناخت و با حضور مستمر در جبهه‌های نبرد حق و باطل صحنه‌های درخشان و اعجاب‌آوری به‌وجود آورد. شهید آبشناسان سه فرزند داشت به نام‌های «افشین»، «امین»، «افرا». افرا تنها دختر و آخرین فرزند اوست که در زمان شهادت پدر تنها ۱۴ سال داشت. این شهید در عملیات قادر در تاریخ هشتم مهر سال ۱۳۶۴ در ارتفاعات پسوه در منطقه کلاشین عراق به شهادت رسید. ماجرای شکست مفتضحانه ژنرال بعثی با نامه آبشناسان به صدام با هجوم صدام به ایران و از اولین روز‌های دفاع مقدس یکی از غیورمردان ارتشی بود که در کنار دیگر نیرو‌های نظامی به جبهه‌های جنگ رفت. در همان روز‌های اول توانست اولین اسرای عراقی را به اسارت بگیرد. او که پس از کسب دیپلم، اتفاقی و با درخواست از پدرش برای ضمانتش به دانشگاه افسری رفت و دوره مقدماتی را با رتبه ممتاز به پایان رساند و در دوره عالی ستاد فرماندهی شرکت کرد، دوره‌های چتربازى و تکاورى را در داخل و خارج از کشور طى کرده بود به همین دلیل از ورزیدگی و قدرت نظامی بالایی برخوردار بود. بسیاری از رشته‌های ورزشی را در حد قهرمانی یاد گرفت. کاراته، والیبال، کشتی، پیاده‌روی‌های چندساعته و سنگین در کوهستان نشان از اهمیت دادن او به ورزش داشت. در جریان غائله ضد انقلاب در غرب کشور و نیز جنگ تحمیلی به تربیت نیرو پرداخت و شاگردان زیادی را تحویل داد. امیر محمدی ودود پژوهشگر و نویسنده حوزه دفاع مقدس و از فرماندهان سابق نیروی زمینی ارتش درباره سوابق نظامی این شهید گفته است: «او استاد برجسته تاکتیک و تکنیک نظامی بود. فردی بود که دوره نظامی زیادی را گذرانده بود و آموزش‌های او در دوران دفاع مقدس بسیار تاثیرگذار بود. امروز جای شهید حسن آبشناسان در میان مستشاران ایرانی در سوریه خالی است. حضور او قطعا تاثیر زیادی در موفقیت‌های جبهه اسلام در سوریه و عراق می‌داشت.» یکی از خاطرات جالب دوره نظامی آبشناسان به گذراندن دوره سخت چتربازی و تکاوری در کشور اسکاتلند برمی‌گردد که در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتش‌های جهان اول شد. پس از حمله صدام به ایران او در نامه‌ای به صدام وی را به نبرد در دشت عباس فرا خواند، در این نامه نوشته بود: «اگر جناب صدام حسین، امیر جنگی است و فنون نظامی را خوب می‌داند و نظریه‌پرداز جنگی است، پس به راحتی می‌تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگاورم دیدار کند و با هر شیوه‌ای که می‌پسندد، بجنگد، نه اینکه با بمب افکن‌های اهدایی شوروی محله‌های مسکونی و بی‌دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.» صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال عبدالحمید به منطقه دشت عباس فرستاد، عبدالحمید کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده و هفتم شده بود. پس از نبردی نابرابر و طولانی بعثی‌ها شکست خوردند و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت گرفت. «شیر صحرا» لقب مرد بزرگ میدان جنگ رشادت‌های او باعث شد تا به او القابی، چون «شیر صحرا»، «چریک پیر» و... بدهند. لقب شیر صحرا را مردم دشت عباس در اوایل جنگ تحمیلی که مردم مناطق مرزی درگیری زیادی با رژیم بعثی داشتند به شهید آبشناسان دادند که حضور او باعث شده بود تا حدودی امنیت در منطقه دشت عباس و اندیمشک حکم‌فرما شود. حتی عراقی‌ها نیز شهید آبشناسان را با همین لقب می‌شناختند. او از شاخص‌ترین چهره‌های ارتش پس از انقلاب اسلامی بود که در تیر سال ۱۳۶۴ خورشیدی به فرماندهی لشکر ۲۳ نیرو‌های مخصوص تکاور منصوب شد و توانست در مدت کوتاه فرماندهی‌اش، تحولات چشمگیری در این لشکر به وجود آورد. موفقیت‌های او باعث شد تا در سال ۱۳۶۲ به عنوان فرمانده یگان جنگ‌های چریکی قرارگاه سیدالشهدای مشترک سپاه و ارتش منصوب شود و نیرو‌های تازه نفس را آماده رویارویی با دشمن کند. یک سال بعد به دستور قرارگاه رمضان مسئولیت آموزش نبرد‌های چریکی و پارتیزانی به نیرو‌های سپاه و بسیج را برعهده گرفت. بزرگمردی در همه ابعاد او را با اراده‌ای قوی و روحی بزرگ توانست نقش موثری در دفاع از کشور ایفا کند. در عین حال هم از آمادگی بالای جسمی برخوردار بود هم از روحیه بلند معنوی. یکی از همرزمانش می‌گفت: «سرهنگ، آدم غریبی بود؛ آرام، کم گو و همواره در حال اندیشه یا مطالعه؛ بسیار خوب فکر و بسیار خوب عمل می‌کرد؛ استوار، نترس و همزمان، از خلق و خوی مهربان برخوردار بود؛ افراد پرکار او را به عنوان الگوی خود پذیرفته بودند؛ او هیچ‌گاه بیکار نمی‌ماند.» همسرش تعریف کرده است: «زندگی را ساده شروع کردیم. دو تا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت نه حمام. نمی‌شد گفت خانه. کنار در یکی از اتاق‌ها یک تورفتگی داشت، که حسن برایش دوش گذاشت و شد حمام. زیرپله هم سکوی آجری بود. سه فتیله خوارک‌پزی را گذاشته بودیم رویش، آنجا هم شد آشپزخانه. به نظر من خیلی قشنگ بود، خیلی هم ساده.» پایان یک اسطوره امیر سرلشکر حسن آبشناسان نوزدهم اردیبهشت ۱۳۱۵ در محله نازی‌آباد تهران، چشم به جهان گشود و هشتم مهر سال ۱۳۶۴، در حالی که فرماندهی لشکر ۲۳ نوهد (نیروی ویژه هوابرد) و قرارگاه شمال غرب ارتش یعنی بخشی از قرارگاه حمزه سیدالشهدا را به دوش داشت، هنگام نبرد با نیرو‌های بعثی در منطقه سرسول کلاشین شمال عراق بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسید. https://defapress.ir/fa/news/617450/امیر-سرلشکر-شهید-حسن-آبشناسان
  21. شهادت هفت رزمنده حزب‌الله لبنان تحولات جهان اسلام https://iswnews.com/wp-content/uploads/2024/02/Shahid-7.jpg حزب‌الله لبنان با انتشار بیانیه‌‌های جداگانه از شهادت هفت تن از نیروهای خود خبر داد. بر اساس این بیانیه، علی کریم ناصر با نام جهادی “فداء”، احمد محمد العفّی با نام جهادی “محمود”، حسین علی الدیرانی با نام جهادی “ابو علی”، حسن علی یونس با نام جهادی “ابو العز”، احمد محمد سندیان با نام جهادی “نجاد”، حسن حسین سلامی با نام جهادی “محمود” و محمد علی مسلمانی با نام جهادی “منتظر” در جریان ماموریت‌های جهادی به شهادت رسیدند. بدین ترتیب، شمار شهدای حزب‌الله از زمان آغاز نبرد طوفان الاقصی تاکنون به ۲۰۹ تن افزایش یافت. https://iswnews.com/114610/شهادت-هفت-رزمنده-حزبالله-لبنان-2/ حمله راکتی حزب الله به پایگاه جعتون در شمال غرب فلسطین اشغالی (ویدیو) https://iswnews.com/wp-content/uploads/2024/02/Gaaton-Camp-FA.jpg نیروهای حزب الله عصر امروز ۸ اسفند ماه، مقر فرماندهی تیپ ۱۴۶ ارتش اسرائیل در منطقه جعتون واقع در شمال غربی فلسطین اشغالی را با دهها فروند راکت کاتیوشا مورد حمله قرار دادند. در پی این حمله راکتی، آژیر خطر در اکثر شهرک های شمال غربی فلسطین اشغالی از جمله مناطق عرب العرامشه، آدامیت، گورن، شلومی، ماتزوفا، ابوسنان و… به صدا درآمد. طبق ویدیوهای منتشر شده از این حمله، تعدادی از این راکت‌ها به اراضی اشغالی اصابت کرده و تعدادی دیگر توسط سامانه های پدافندی ارتش رژیم صهیونیستی ساقط شدند. ویدیو: اصابت راکت های حزب الله به مناطق شمال غربی فلسطین اشغالی https://iswnews.com/wp-content/uploads/2024/02/Hezbollahs-rocket-attack-on-Camp-Gaaton-1.mp4 [ شصت فروند راکت گوارای وجود نحس صهیو نیستها ] https://iswnews.com/114621/حمله-راکتی-حزب-الله-به-پایگاه-جعتون-در-ش/
  22. حمله جنگنده های اسرائیل به شمال و جنوب لبنان (ویدیو) تحولات جهان اسلام https://iswnews.com/wp-content/uploads/2024/02/Jarmaq-FA.jpg جنگنده‌های اسرائیلی شهر بعلبک در شمال شرقی لبنان و ارتفاعات مابین جرمق و جبل الرفیع واقع در شرق شهر نبطیه واقع در جنوب لبنان را بمباران کردند. جنگنده‌های اسرائیلی ظهر امروز ۷ اسفند ماه، یک تانکر سوختی و انبار یک مزرعه در غرب شهر بعلبک واقع در شمال شرقی لبنان و ارتفاعات مابین جرمق و جبل الرفیع واقع در شرق شهر نبطیه واقع در جنوب لبنان را بمباران کردند. در نتیجه حملات هوایی جنگنده‌های اسرائیلی به بعلبک، یک تانکر سوختی و انبار یک مزرعه تخریب شده و سه لبنانی شهید و چند نفر دیگر زخمی شدند. این اولین حمله هوایی جنگنده‌های اسرائیلی به مناطق شمالی لبنان در جریان جنگ اخیر است و اقدام مهمی در توسعه و تشدید درگیری با حزب الله به شمار می‌رود. اسرائیل پیش از این، خواستار عقب نشینی حزب الله از مرزهای جنوبی لبنان شده و تهدید کرده است که اگر حزب الله حملات خود به مواضع اسرائیل را متوقف و از جنوب لبنان عقب نشینی نکند به کل شهرهای لبنان حمله خواهد کرد. با توجه به تداوم درگیری‌ها در نوار غزه، توقف حملات در این جبهه نیز بعید به نظر می‌رسد و باید دید این تهدیدات صهیونیست‌ها تا چقدر عملی خواهد شد. بی شک حزب الله در واکنش به بمباران بعلبک ساکت نخواهد بود و در پاسخ به این حمله می‌تواند به مناطق وسیع تری در شمال فلسطین اشغالی و حتی دیگر شهرهای اشغالی مثل تل آویو حمله کند. ویدیو: محل وقوع حملات هوایی جنگنده‌های اسرائیلی در بعلبک: https://iswnews.com/wp-content/uploads/2024/02/ATTACK-ON-BALBEK-5.mp4 https://iswnews.com/wp-content/uploads/2024/02/ATTACK-ON-BALBEK-6.mp4 https://iswnews.com/114520/حمله-جنگنده-های-اسرائیل-به-عمق-لبنان-وی/
  23. اعزام کاروان تسلیحاتی و لجستیکی به سوریه توسط ائتلاف آمریکایی تحولات جهان اسلام https://iswnews.com/wp-content/uploads/2022/12/Al-Walid-crossing-fa.jpg یک کاروان تسلیحاتی و لجستیکی متعلق به ائتلاف آمریکایی از مرز کردستان عراق وارد پایگاه‌ نظامی آمریکا در استان حسکه سوریه شد. بیش از ۷۵ دستگاه کامیون متعلق به ائتلاف آمریکایی از مرز کردستان عراق و از طریق گذرگاه غیرقانونی الولید وارد پایگاه خراب الجیر واقع در استان حسکه سوریه شدند. کاروان مذکور، حامل تجهیزات لجستیک، خودروهای زرهی، مهمات و سلاح بوده است. انتظار می‌رود بخشی از این تجهیزات و تسلیحات، به سایر پایگاه‌های آمریکایی از جمله تل بیدر و الشدادی منتقل شوند. نقل و انتقال و اعزام نیروهای کمکی به پایگاه‌های آمریکایی در شرق طی هفته‌های اخیر تقریبا به صورت روزانه صورت گرفته و به یک امری عادی تبدیل شده است. بررسی‌ها و نوع تسلیحات منتقل شده به پایگاه‌ها نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها با انتقال سامانه‌های پدافندی میان برد و کوتاه برد قصد دارند تا سطح حفاظت از نیروهای خود در پایگاه‌های نظامی شرق سوریه افزایش دهند تا در صورت وقوع درگیری یا انجام حملات پهپادی و راکتی گروه‌های مقاومت، تلفات کمتری داشته باشند. همچنین ائتلاف آمریکایی با انتقال بلوک‌های سیمانی به مجاورت پایگاه‌های الشدادی، العمر و کونکو، قصد تقویت و افزایش سطح امنیتی پایگاه‌های مذکور را دارد. https://iswnews.com/114554/اعزام-کاروان-تسلیحاتی-و-لجستیکی-به-سور-2/
  24. نفتکش آمریکایی را هدف قرار دادیم/ به دفاع از غزه ادامه می‌دهیم غزه ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین نیروهای مسلح یمن طی بیانیه‌ای اعلام کرد طی عملیاتی بی‌نظیر ننفتکش آمریکایی TORM THOR را در خلیج عدن با موشک‌های دریایی مناسب هدف قرار داده است. به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، در این بیانیه آمده است که نیروهای مسلح یمن کشتی‌های جنگی آمریکایی را در دریای سرخ با تعدادی پهباد هدف قرار داده است. نیروهای مسلح یمن تاکید کرد که همراه با ملت بزرگ یمن به انجام وظیفه دینی، اخلاقی و انسانی خود در قبال ملت فلسطین ادامه می‌دهد و عملیت‌های نظامی خود را جز با توقف جنگ در غزه و شکستن محاصره ملت فلسطین در این باریکه متوقف نخواهد کرد. https://farsi.palinfo.com/news/2024/2/25/نفت-ش-امر-ا-را-هدف-قرار-داد-م-به-دفاع-از-غزه-ادامه-م-ده-م
  25. دبیرکل جنبش النجباء عراق: حساب ما با آمریکا تسویه نشده است العالم - عراق https://media.alalam.ir/uploads/855x495/2024/02/25/170885719569490400.jpg دبیرکل جنبش مقاومت اسلامی النجباء عراق گفت: انتقام خون‌های زیادی هنوز از آمریکا گرفته نشده است. به گزارش رسانه‌های عراقی، شیخ اکرم الکعبی روز یکشنبه در پیامی به مناسبت نیمه شعبان افزود: مقاومت اسلامی عراق بر اساس معادله «وحدت میدان»، بخشی اساسی از نبرد مقابله با دشمن صهیونیستی و آمریکا است. وی اضافه کرد: آرامش کنونی، یک تاکتیک موقت برای آرایش جدید و آرامش قبل از طوفان است و اشغالگران به خاطر ریختن هر قطره خون برخاک عراق پشیمان خواهند شد زیرا ما به انتقام کم اکتفا نمی کنیم و باید انتقام کامل و متناسب بگیریم. الکعبی اظهار داشت: مقاومت عراق به آزادسازی کشور از اشغال و هدف قراردادن مواضع رژیم صهیونیستی ادامه می دهد و فلسطین را تنها نمی گذارد. وی بیان کرد: مقاومت اسلامی عراق از ابتدای تجاوز به غزه، خون های زیادی را فدای فلسطین کرده است. دبیرکل جنبش النجباء گفت: میان اجزای محور مقاومت هماهنگی کامل برقرار است و شعله ور شدن یک جبهه و آرامش در جبهه ای دیگر براساس یک راهبرد برنامه ریزی شده و هدف دار است. الکعبی اضافه کرد: سازش نمی کنیم، کوتاه نمی آییم، عقب نشینی نمی کنیم و به یاری غزه و اخراج اشغالگران ادامه می دهیم. https://fa.alalam.ir/news/6816488/دبیرکل-جنبش-النجباء-عراق-حساب-ما-با-آمریکا-تسویه-نشده-است