amiramar

Members
  • تعداد محتوا

    55
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های amiramar

  1. مقامات نیروی هوایی اسرائیل از یک پهپاد جدید با قابلیت‌های پیشرفته پرده‌برداری نمودند. این پهپاد استراتژیک که دامینیتور 2 نام دارد بر اساس طرحی از یک هواپیما متعلق به بخش هوانوردی عمومی به نام دیاموند دی‌ای 42 توین‌استار ساخته شده است. این هواپیمای بی‌سرنشین تمام کامپوزیت که توسط دو موتور دیزل ثیلرت شتاب می‌گیرد، عرض بالی برابر 5/13 متر و دارد و می‌تواند محموله‌های 2000 کیلوگرمی را با خود حمل کند. نمونه قبلی این سری از پهپادها، هواپیمای تک موتور با مداومت پروازی بالا می‌باشد که عرض بال آن ۸ متر بوده و توانایی حمل محموله 400 کیلوگرمی را دارد. این پهپاد که طی همکاری کمپانی البیت و دیاموند ساخته شده است، برای پرواز بر روی مناطق استراتژیک غرب و شمال غرب ایران در نظر گرفته شده است. http://www.avia.ir/News/avia-861117-d.jpg منبع: www.flightglobal.com
  2. ژاپن در حال توسعه جنگنده استيلت بومي خود جهت مقابله با نسل جديدي از جنگنده هاي چيني و ديگر تهديدات منطقه ايست. نيروي هوائي ژاپن از چندي قبل در حال يافتن جايگزيني مناسب براي اسكادران هاي F-4 و F-15 خود بوده و اميدوار بود تا بتواند جنگنده هاي فوق مدرن F-22 را از واشنگتن دريافت نمايد ولي آنها زماني نا اميد شدند كه كنگره آمريكا صادرات F-22 را به خارج ممنوع اعلام كرد ، همچنين بي ميلي آشكار آمريكا در زمينه صدور و همكاري هاي تكنيكي در ارتباط با فناوري استيلت، ژاپن را وادار كرد تا خود دست به كار شود. بنا به گفته مقامات ارشد وزارت دفاع ژاپن، يكي از كليدي ترين بخشهاي اين پروژه 6 ساله، موتور XF5-1 است كه جنگنده را قادر ميسازد تا مانور خود را بهبود بخشيده و در سرعتهاي مافوق صوت به گشت زني بپردازد. مقامات وزارت دفاع ژاپن قصد خود را از طراحي جنگنده استيلت بومي خود اينگونه اظهار ميدارند: ما نياز به جنگنده اي منطبق با فناوريهاي بالاي فني داريم، مشابه آنچه كه در ديگر كشورها در حال توسعه است. اين يك پروژه سخت در توسعه جنگنده هاست كه نقش كليدي را در يگانهاي پروازي آينده ما و دفاع از فضاي كشورمان ايفا خواهد كرد. وزارت دفاع ژاپن اميدوارست تا اولين پرواز آزمايشي نمونه اوليه را در اواخر مارچ 2014 به انجام برساند. لقبي كه براي ATD-X به طور غير رسمي در نظر گرفته شده “Shinshin” يا “روح” ميباشد و انتظار ميرود رقم بودجه براي اين پروژه 419.8ميليون دلار باشد. وزارت دفاع ژاپن براي سال اول در خواست بودجه 141.4 ميليون دلاري را از دولت داشته. توانائي مانور بالا و پرواز در سرعت مافوق صوت بدين معني است كه ATD-X ميتواند سريعتر و طولاني تر پرواز نمايد ، همچنين RCS پائين آن، شناسائي اين جنگنده را بسيار مشكل ميسازد. توليد بومي جنگنده استيلت، نسبت به تكيه كردن صرف به واردات از خارج، نقشي كليدي در بازدارندگي و ارتقاء امنيت ملي ژاپن در مواجه با جنگنده هاي استيلت در حال توسعه چيني و روسي خواهد داشت. روسيه قصد دارد تا جنگنده هاي تهاجمي نسل پنجم خود را حدود سال 2015 توليد نمايد. اين توليد در راستاي بخشي از برنامه ارتقاي ارتش روسيه ميباشد. چين نيز قبلا جنگنده J-10 را كه يكي از مدرنترين جنگنده هاي حال حاضريست كه در دنيا در حال خدمت ميباشد را به كار گرفته است. پكن همچنين در حال توسعه جنگنده هاي ارتقاء يافته J-12 و J-14 با فناوري استيلت ميباشد. ژاپن در سالهاي اخير كوشش زيادي در به دست اوردن فناوري (استيلت) جهت ارتقاء دفاع هوائي خود داشته است. توكيو همچنين پس از آزمايش موشك برد بلند “Taepodong” كره شمالي ، دفاع موشكي بالستيكي خود را با قيد 'مهمترين اولويت براي امنيت ملي' توليد كرد. جنگنده Mitsubishi ATD-X Shinshin توسط انستيتوي تحقيق و توسعه فني وزارت دفاع ژاپن (TRDI) جهت مقاصد تحقيقاتي در حال توسعه ميباشد. ATD-X مخفف كلمات: اثباتگر تكنولوژي پيشرفته - x است و پيمانكار اصلي آن " صنايع سنگين ميتسوبيشي" ميباشد. ATD-X يك نمونه اثباتگر فناوري و پيش نمونه تحقيقاتي براي توليد جنگنده نسل پنجم بومي ژاپن ميباشد. در طراحي ATD-X از نمونه آمريكائي آن F-22 الهام گرفته شده . همچنين اين جنگنده مجهز به موتورهاي 3D با قابليت تغيير بردار رانش است. وزارت دفاع ژاپن مصمم است تا پيش نمونه آزمايشي جنگنده استيلت خود را با سيستم كنترل پيشرفته و سيستمهاي جمينگ رادار در خلال 5 تا 6 سال آينده آزمايش نمايد. يك ماكت از ATD-X آزمايشات مقدماتي زميني را در فرانسه گذرانده است. به گزارش روزنامه Tokyo Shimbun newspaper ، اين احتمال نيز ميرود كه كومپاني آمريكائي Lockheed Martin نيز درگير اين پروژه گردد. همچنين بنا به گزارش اين روزنامه، ژاپن با توليد جت جنگنده استيلت بومي ،‌نشان ميدهد كه نبايد براي تكنولوژي هاي كليدي نظامي وابسته به دولتهاي خارجي بود (اشاره مستقيم به تصميم كنگره آمريكا). همچنين اين پروژه ، ژاپن را در افزايش قابليتهاي سيستمهاي راداري بر عليه تهديدات منطقه اي (روسيه- چين) كمك خواهد نمود. كامپيوترهاي نيروي دريائي ژاپن اخيرا به اطلاعات برنامه مشترك آمريكا- ژاپن در ارتباط با سيستم رادار AEGIS رخنه كرده اند و اين مسئله آمريكا را مورد اشتراك اطلاعات بيشتر با ژاپن نگران كرده است. ژاپن و آمريكا اخيرا موافقتنامه اي را در جهت كنترل بيشتر نسبت به اطلاعات محرمانه و طبقه بندي شده نظامي يكديگر به امضاء رسانده بودند. انستيتوي تحقيق و توسعه فني وزارت دفاع ژاپن (TRDI) اخيرا عكسي از ماكت ATD-X با مقياس كامل را به نمايش گذاشت. همچنين كاملا مشخص شد كه فرانسه ،‌ ژاپن را در برنامه ATD-X حمايت فني ميكند. بين سپتامبر و نوامبر 2005، مدل استيلت ژاپني در فرانسه تست شده است. ديگر خصوصيات اين جنگنده استيلت ژاپني شامل: موتورهاي تغيير بردانش مشابه خروجي موتور F-22. سيستمهاي كنترل پروازي پيشرفته و سنسور smart-skin است. همچنين فناوري استيلت ميتواند در ديگر ادوات نظامي از جمله موشكهاي كروز و يا پهپادها مورد استفاده قرار گيرد. استفاده از امكانات فرانسه منطقي بود، در Bruz، نزديك Rennes، مركز تحقيقات ميداني RCS قرار دارد. Solange شايد بزرگترين سايت مركز تحقيقات RCS در جهان باشد. Solange قابليت اندازه گيري جنگنده حقيقي به جاي ماكتهاي مقياس كوچك آنها را دارد. مركز Solange، با كمك شركت امريكائي absorber specialist Emerson & Cuming ساخته شده. آخرين اخبار در مورد وضعيت توسعه و ساخت ATD-X : برنامه ژاپن براي ساخت جنگنده اثباتگر استيلت به علت كاهش بودجه دفاعي سال 2008 ژاپن با كندي مواجه شد. بودجه اختصاص يافته به پروژه Mitsubishi ATD-X تنها 7 ميليارد ين (66 ميليون دلار ) از 49.9 ميليارد ين درخواستي از طرف انستيتوي تحقيق و توسعه فني وزارت دفاع ژاپن (TRDI) است. اين مقدار بودجه تخصيص يافته به اين پروژه ، اجازه طراحي و ادامه تحقيقات فناوري را ميدهد ، اما ساخت اثباتگر به تعويق خواهد افتاد. ATD-X از لحاظ اندازه مشابه جنگنده Saab Gripen است و مجهز به موتورهاي IHI XF5 كه خود مشتق شده از موتورهاي توربوفن XF7 است خواهد بود. هواپيماي گشت دريائي Kawasaki XP-1 كه هم اكنون در حال گذراندن تستهاي پروازي است مجهز به موتورهاي XF7 ميباشد.
  3. به نظر شما این ویدئو واقعیست؟ (میگن این جنگنده ایرانیه!ما که باور نکردیم!)اگه کسی اطلاعات داره بگه! :| :| http://fr.youtube.com/watch?v=fNmXQGWEllI&feature=related دوست من، 1- در انتخاب بخش مناسب دقت کنید. 2- لینک سایتهای مسدود را بین تگهای کد قرار دهید. SAEID
  4. سلام در این تاپیک قصد داریم تا در مورد ابداعات و خلاقیت بازدید کنندگان سایت صحبت کنیم.لطفا طرح های نظامی خود را(اگر محرمانه نیست!) ارسال کنید تا با پیشنهاد دیگر دوستان کامل شود.فراموش نکنید پیشرفته ترین ادوات دنیا از ابتدایی ترین پیشنهادات ساخته شده اند.{{ارائه و تکمیل یک طرح توسط افراد مختلف که نامهایی مانند روش طوفانیدن مغز ها دارد از اصول مهم طراحی مهندسی میباشد.}} :| این کار نقش مهمی در بالا بردن کیفیت سایت و مطرح کردن آن به عنوان یک سایت نظامی معتبر خواهد داشت. :|
  5. با سلام متاسفانه بیشتر تاپیک ها بعد از شروع یک بحث خوب و جالب ، به دلیل اینکه خوانندگان محترم حس وطن پرستی و خود بزرگبینی خود را وارد بحث میکنن(البته به صورت ناخودآگاه) ، موضوع اصلی به انحراف میرود.لذا در این تاپیک قصد داریم خودمان را به جای یک آمریکایی گذاشته و در مورد راه های حمله به ایران بحث کنیم.از اونجایی که ما هم کشور خودمونو میشناسیم و هم اطلاعاتی در مورد توانمندی های اونا داریم،بحث جالبی میتونه شکل بگیره.ضمنن راه های حمله آمریکییها معقولانه تر بررسی میشه!!! :? با تشکر از لطف دوستان :lol:
  6. amiramar

    اگر من آمریکایی بودم!

    ما باید اول مظلوم نمایی کنیم تا دنیا بهمون ایراد نگیره.1 حمله ناگهانی و بدون برنامه ریزی هزینه سنگینی برامون داره.چون نمیتونیم به اشغال ایران ادامه بدیم.از طرفی اصلا به نفعمون نیست تا با حمله به ایران موجبات ضعف خودمونو فراهم کنیم.چون دشمنایی داریم که هرروز دارن قوی تر میشن.پس حمله نظامی فقط موقعیت خاص ما در جهان رو ازبین میبره.بهترین کار اینه که کشور های عرب منطقه رو مسلح کنیم.اینطوری هم با فروش سلاح های قدیمیمون یک پول هنگفت به جیب میزنیم و هم از حس نژاد پرستی دیرینه ای که بین مردم دو ملت وجود داره استفاده میکنیم و میتونیم اونارو به جون هم بندازییم.به هر حال ایجاد یک جبهه جنگی جدید مارو نابود می کنه.از طرفی جنگ بین ایران و اعراب عملا تمام نگرانیهای ما در دنیارو از بین میبره.درسته که 1 مدت دنیا نا آروم میشه اما فکر اون موقعیو بکنید که جنگ تموم شده و ............................ :mrgreen:
  7. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، صدام حسین با این تصور که با رفتن شاه جای او را در خلیج فارس پر می کند و نقش رهبری اعراب را بازی می کند، از همان روزهای اول پیروزی انقلاب چندین بار دست به تحرکات مرزی زد تا بهانه و انگیزه لازم را به دست آورد. این تحرکات از تاریخ 13 فروردین ماه سال 1358 شروع شد. در این روز شهر مهران مورد حمله هوایی عراق قرار گرفت و روز بعد یک گروه از ارتش عراق به شهر قصر شیرین حمله کردند. در 18 فروردین ماه سال 1358 تاسیسات نفتی مهران نیز مورد حمله عراق قرار گرفت. در بیست و چهارم خرداد سال 1358 نیروی هوایی عراق پاسگاه های مرزی انجیره، نی خزر و هلاله را در غرب و جنوب کشور بمباران کرد. در چهاردهم آبان سال 1358 کنسولگری ایران در بصره اشغال و دو دیپلمات آن نیز بازداشت شدند که مردم کرمانشاه بلافاصله به تلافی این عمل کنسولگری عراق در این شهر را اشغال کردند. در چهاردهم آذر سال 1358 یک گردان عراقی به پایگاه مرزی ایران در منطقه امیرآباد تجاوز کردند و آن جا را تصرف کردند که مردم خرمشهر نیز به تلافی مدرسه عراقی را اشغال کردند و معلم های آن را نیز دستگیر کردند. در هشتم خرداد ماه سال 1359 عراق بار دیگر به شهر مهران حمله هوایی و توپخانه ای کرد. در این حمله 12 تن از هم میهنان عزیز به شهادت رسیدند و 36 تن نیز زخمی شدند و این درحالی بود که همه آنها غیر نظامی بودند. در 12 شهریور ماه سال 1359 مهران بار دیگر مورد حملات موشکی قرار گرفت که در این حمله نیز 2 نفر شهید و 5 تن زخمی شدند. تحرکات عراق بخصوص تحرکات هوایی آنها در این ماه شدت گرفته بود و این دو علت داشت. اول به خاطر این که نیروی هوایی به تازگی از یک کودتای نافرجام رهایی یافته بود و این نیرو درحال بازسازی و سازماندهی بود، و دوم این که نیروی هوایی ایران در این زمان مشغول دفع ضد انقلاب در کردستان بود. لذا عراق که موقعیت را مناسب دیده بود، بارها حریم هوایی ایران را نقض می کرد و دست به عملیات شناسایی هوایی در خاک ایران می زد. همزمان شهرهای مرزی ایران را از جمله پیرانشهر، پاوه، سردشت، دهلران، قصر شیرین، نفت شهر و موسیان را نیز مورد حملات پراکنده قرار می داد به طوری که تا 31 شهریور سال 1359 عراق جمعا 636 مورد تجاوز زمینی، هوایی، بمباران، غارت احشام مرزنشینان و به آتش کشیدن خطوط لوله های نفتی را به ثبت رسانیده بود. که ازاین تعداد 148 مورد تجاوز هوایی، 295 مورد تجاوز زمینی و 21 موردر تجاوز دریایی بوده است. عراق در این زمان تبلیغات وسیعی برای فریب افکار مردم عراق و کشورهای عربی به راه انداخته بود و به منظور جلب حمایت آنان، این جنگ را جنگ عرب با فارس قلمداد می کرد و یادآور جنگ قادسیه می شد و خود را سردار قادسیه دوم می نامید. نخستین درگیری های هوایی آغاز می شود در این هنگام نیروی هوایی که وظیفه محافظت از مرزهای هوایی ایران را به عهده داشت، از اوایل شهریور ماه با دیدن وضعیت بحرانی، گشت های هوایی خود را بیشتر کرد و به نیروهای عراقی نیز اخطار نمود که حریم هوایی ایران را نقض نکنند که کارساز نبود و سرانجام بعد از حمله 12 شهریور عراق به مهران، دستوری مبنی بر رهگیری و شکار هواپیماهای دشمن که وارد مرز ایران می شوند، صادر می شود. در تاریخ 16 شهریور سال 1359 یک فروند هلی کوپترعراقی که کیلومترها در مرز نفوذ کرده بود، با مسلسل یکی از اف 14 های نیروی هوایی سرنگون شد. در تاریخ 23 شهریور سال 1359 یک فروند بمب افکن سوخو عراقی که با مهمات وارد خاک ایران شده بود، به وسیله یک تیر موشک دوربرد هواپیمای اف 14 نیروی هوایی سرنگون شد. ولی عراق دست بردار نبود. در تاریخ 26 شهریور سال 1359 یک فروند شکاری میگ 21 عراقی که وارد حریم هوایی ایران شده بود، بوسیله یک فروند موشک دوربرد هواپیمای اف 14 ایرانی سرنگون شد. درتاریخ 27 شهریور سال 1359 نیز دو فروند هواپیمای شکاری ما نیز مورد هدف قرار گرفتند که یکی از آنها در منطقه فکه در داخل خاک ایران توسط هواپیمای دشمن هدف قرار گرفت و خلبان آن به شهادت رسید و خلبان هواپیمای دیگر سرلشکر خلبان "حسین لشگری" بود که به اسارت درآمد. او مدت 18 سال در چنگال بعثیون گرفتار بود و سرانجام در سال 1377 آزاد شد. عراق از زمین و هوا به ایران حمله کرد صدام حسین در 26 شهریور سال 1359 درمجلس ملی عراق قرارداد 1975 الجزایر را به صورت یک جانبه لغو و آن را در جلوی دوربین تلویزیون پاره می کند. سرانجام عراق نقشه خود را عملی کرد و در 13:45روز 31 شهریور، تجاوز هوایی و زمینی خود را آغاز کرد و 10 مرکز مهم نظامی ایران را توسط جنگنده بمب افکن های خود بمباران نمود و همزمان با حمله هوایی با 12 لشکر مکانیزه نیز از راه زمینی به ایران حمله کرد. نیروی هوایی ایران با توجه به مطالب ذکر شده و همچنین تغییراتی که به موجب انقلاب در آن بوجود آمده بود، درگیر نبردی شده بود که اصلا انتظار آن را نداشت. حملات هوایی آغاز شد در ساعت 13:45 دقیقه با 6 فروند میگ 23 به فرودگاه اهواز، ساعت 14:15 دقیقه با سه فروند میگ 23 به فرودگاه تهران، ساعت 14:45 دقیقه با 4 فروند میگ 21 به فرودگاه همدان و سه فروند میگ به فرودگاه سنندج، هشت فروند میگ به فرودگاه تبریز و با چند فروند هم به شهرهای بوشهر، کرمانشاه و اسلام آباد حمله شد. ولی این پایان کار نبود. در هنگام حمله به فرودگاه مهرآباد تهران، با اعلام اسکرامبل دو فروند فانتوم، این پایگاه اقدام به رهگیری میگ ها می کنند. در جریان این حمله، جمعا 5 فروند از هواپیماهای عراق ساقط شد که سه فروند آن توسط پدافند فرودگاه همدان، یک فروند توسط خلبانان فرودگاه تبریز و یک فروند هم در غرب تهران مورد هدف فانتوم های ایرانی قرار می گیرد. از این مجموع یکی از خلبانان اقدام به خروج اضطراری از هواپیما می کند که به اسارت درمی آید و مشخص می شود که این شخص یک مصری می باشد. واکنش سریع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران سرهنگ خلبان شهید "جواد فکوری" فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، با اعلام وضعیت اضطراری از کلیه فرماندهان پایگاه ها برای جلسه ای دعوت می کنند و درجلسه تاکید می کنند باید جواب قاطع و سریعی به این حملات داده شود. لذا به پایگاه های سوم و ششم شکاری ماموریت داده می شود تا در عملیات های جداگانه ای و با در نظر گرفتن اصل غافلگیری جوابی سریع به این حمله هوایی عراق داده شود. دو عملیات در کمتر از دوساعت لذا سریعا عملیاتی با نام انتقام از سوی نیروی هوایی طرح ریزی می شود که بر اساس آن دو گروه پروازی به نام های "البرز" و "آلفارد" از دو پایگاه سوم شکاری همدان و پایگاه ششم شکاری بوشهر به پرواز در می آمدند. طرح عملیات بدین شکل بود که ابتدا در ساعت 16:30 نخستین گروه پروازی با نام البرز از پایگاه ششم به پرواز در می آمد و پایگاه هوایی شعبیه را بمباران می کرد. سپس در ساعت 17:25 گروه پروازی دوم با نام آلفارد از پایگاه سوم شکاری به پرواز در می آمد و پایگاه هوایی کوت را بمباران می کرد. پایگاه هوایی بوشهر آماده حمله نخست برنامه عملیاتی به پایگاه ها ابلاغ شد. پایگاه ششم شکاری زودتر باید وارد عمل می شد پس خلبانان بلافاصله کار روی نقشه و برنامه پروازی البرز را شروع نمودند و بعد از حدود نیم ساعت برنامه پروازی آماده شد و قرار شد با 4 فروند فانتوم مسلح به بمب های 1000 پوندی به پایگاه شعبیه حمله کنند. خلبان ها هم انتخاب شدند که سرتیپ سپید موی "آذر" به عنوان فرمانده دسته پرواز، شهید "د‍ژپسند" به عنوان شماره 2، شهید یاسینی به عنوان شماره 3، و جناب "فعلی زاده" هم به عنوان شماره 4 انتخاب شدند. سرلشکر خلبان شهید "داوود اکرادی"، سرلشکر خلبان شهید "حسین خلتعبری"، سرتیپ خلبان "مسعود اقدام"، سرگرد خلبان شهید "حسن طالب مهر"، به عنوان کمک ها یا همان افسران ناوبری در این پرواز انتخاب شدند. شرح عملیات بعد از چک کردن سیستم ها، در ساعت 16:30 دقیقه بعدازظهر روز 31 شهریور سال 1359 هر چهار فروند هواپیما بر روی باند قرار گرفتند و سپس یکی پس از دیگری در دل آسمان جای گرفتند تا اولین تجربه جنگی خود را کسب کنند. هر چهار فروند هواپیما در کنار هم از روی بندر دیلم، قروه و خسروآباد گذشتند و پس از عبور از اروندرود، وارد خاک عراق شدند و مسیر را به سمت پایگاه "شعیبیه" در استان بصره پیش گرفتند. در بین راه، هواپیماها از روی پادگان های ام القصر و بصره هم گذشتند ولی عراقی ها که فکر نمی کردند نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در این زمان کم بتواند عملیاتی را طرح ریزی و آن را اجرا کند، در خواب فرو رفته بودند و هیچ پدافندی به سوی فانتوم ها شلیک نکرد. در این لحظات، به دلیل غروب آفتاب، تابش نور خورشید مشکلاتی را برای خلبانان به وجود آورده بود که کار را برای پیدا کردن هدف سخت می کرد. ولی تیزپروزان شجاع نیروی هوایی، به هر قیمتی که بود هدف را پیدا کردند. فانتوم ها ارتفاع گرفته و از سمت چپ پایگاه برای رها کردن بمب ها شیرجه رفتند. ابتدا شماره 1، پشت سر آن شماره 2، پشت سر آن شماره 3 شیرجه رفتند و تمامی بمب های خود را رها کردند. نقل می شود که خلبان هواپیمای چهارم به دلیل این که اکثر هدف ها منهدم شده بود، به سختی هدفی را پیدا و آن را منهدم می کند. در این حمله صدمات جبران ناپذیری به این پایگاه وارد شد. نکته جالب در این جاست که حتی در این زمان هم چون کسی انتظار حمله را نداشت، حتی یک تیر هم به سوی فانتوم ها شلیک نشد. فانتوم ها با گردشی سریع، با حداکثر سرعت مسیر پایگاه را در پیش گرفتند و بدون کوچک ترین مزاحمتی در پایگاه هوایی بوشهر فرود آمدند. به فاصله زمانی 55 دقیقه پایگاه هوایی همدان آماده حمله دوم در ساعت 17:25 گروه پروازی آلفارد نیز با مرور برنامه پروازی یکی پس از دیگری در دل آسمان جای گرفتند. هدف آنها پایگاه هوایی کوت در استان میسان عراق بود. یک نکته مهم در این عملیات وجود داشت و آن هم هوشیار شدن عراقی ها بود که خلبانان باید بیشتر مواظب اطراف خود بودند. خلبانان پس از رسیدن به هدف، آن جا را به طور کامل بمباران کردند ولی حادثه ای تلخ در راه بود. بلافصله پس از بمباران هواپیماها با یک گردش به سمت مخالف قصد داشتند که راه کشور عزیزمان را در پیش بگیرند که ناگهان یک فروند فانتوم مورد هدف موشک پدافند زمین به هوای پایگاه کوت قرار گرفت و شادی حاصل از این عملیات را از دلاوران تیز پرواز گرفت. تیزپروازنی که پروازشان جاودانه شد فانتوم به خلبانی سرلشکر خلبان شهید "خالد حیدری" و کمک سرلشکر خلبان شهید "محمد صالحی" مورد هدف موشک زمین به هوای پایگاه کوت قرار گرفت و این عزیزان همراه با جنگنده خود، در عراق جا ماندند و دوستان خود را تنها گذاشتند. شاید روح بزرگ آنها عطر امام حسین (ع) را احساس کرده و عشق به امام حسین (ع) روح آنها را به بارگاه مطهرش کشانده بود. ماندند و هرگز هم پیکر پاک و مطهرشان پیدا نشد. :lol:
  8. من فکر میکنم این سیاست آمریکاییهاست که از افراد احمق و سستی مثل صدام برای رسیدن به مقاصدشون استفاده میکنن.اگر آمریکا اون زمان به ایران حمله میکرد فکر میکنید الان چه وضعی داشت؟ :lol:
  9. amiramar

    اگر من آمریکایی بودم!

    البته هنوز ّf22 عملیاتی نشده.اما خراب کاری در جریان صادرات نفتی ایران چند ماه قبل از حمله کارسازه.به هر حال با توجه به اینکه از قدرت ایران اطلاعات دقیقی نداریم باید اول تا جای ممکن از نظر اقتصادی ضعیفشون کنیم!!! مرگ بر ما آمریکاییها!!!!!!!!!!! :? :lol:
  10. ماهم جنگ نمی خواهیم.اما اگر به وطن ما،اعتقادات ما و شرف ما حمله شد هر هزینه ایرا برای شکست دشمن می پردازیم. به امید روزی که ارزشهای انسانی بر زمین حکم فرما شوند............ :lol:
  11. amiramar

    اگر من آمریکایی بودم!

    از نظرات دوستان ممنونم.اما فرض کنید به عنوان یک نظامی آمریکایی مسئول برنامه ریزی برای حمله به ایرانید.این کار کمک زیادی به شناسایی تواناییهای دشمن می کند. با تشکر از همه ی دوستان :lol:
  12. بچه های واحد دیده بانی هر روز صبح بعد از نماز صبح ورزش همگانی به گود زور خانه ای که ساخته بودند و اطرافش با گونی محصور شده بود می رفتند و با پخش صدای عباس شیر خدا به ورزش می پرداختند .آنها با گلوله های توپ 106 میل زور خانه ساخته بودند .توضیح اینکه در داخل پوکه خالی توپ 106 ، میله ای قرار می دادند و اطراف آن را گچ و خاک می ریختند که بعد از خشک شدن بتوان از آن بهره برداری کرد .تخته شنایشان از جنس چوب جعبه های مهمات بود . کباده را از پلیت آهنی می ساختند .قوطی های کمپوت پر از گچ و خاک را با طناب یا زنجیر به هم می بستند و دو سر زنجیر به چوب دستی متصل می شد .باز وسط زنجیر یا طناب فاصله ای قرار می دادند که دست پهلوان به وسط زنجیر بند می شد و دست دیگر وسط چوب دستی را می گرفت .ضرب این زور خانه پوست گوسفندی بود که برای قربانی به منطقه هدیه شده بود که بعد از دباغی آن را روی بشکه ای کشیده بودند و به این ترتیب ، همه ابزار ها یک زور خانه حقیقی آماده شد . منبع:"فرهنگ جبهه،خلاقیتها"نوشته ی سید مهدی فهیمی ومحسن مهر آبادی،نشر فرهنگ گستروسروش،تهران-1382 :lol:
  13. منم موافقم.برنده جنگ کسی نیست که تجهیزات بهتری داره!کسیه که انگیزه بیشتری داره!!!! :lol:
  14. amiramar

    ابتکارات جنگ : زور خانه جنگی

    شرمنده!حواسم نبود!!! :lol:
  15. مطلب جالبی بود. دستت درد نکنه! :lol: applause
  16. amiramar

    اگر من آمریکایی بودم!

    اگه قرار نباشه از مالیات ما برای دفاع!!!!از ما در برابر تروریستا استفاده کنن پس از کجا بیارن؟نفت عراق و تریاک افغانستانم دیگه جوابگوی مخارج جنگ نیست!!!! :lol: بهتره راه های آسیب زدن به ایرانو پیدا کنیم.به نظر من اول محاصره اقتصادیشون کنیم تا ضعیف بشن.بعدا حمله میکنیم!!!راه های حمله روهم دوستان پیشنهاد بدن :?
  17. amiramar

    ابتکارات جنگ : زور خانه جنگی

    قرار بود برای عملیات طریق القدس خاکریزی به طول 18 کیلو متر احداث شود .دو شب مانده به عملیات ، فقط یک کیلو متر خاکریز طی یک شب ساخته شد و تا شروع عملیات فقط یک شب مانده بود و این فرصت کم باعث شده بود که مسئولین قرار گاه در توانایی جهاد فارس برای احداث این خاکریز دچار شک و تردید شوند و این امر با توجه به سابقه خوب جهاد فارس برای آنان غیر قابل باور بود و نگرانی هایی را موجب شده بود . این خاکریز بدین دلیل ایجاد می شد که در این محور فاصله بین خاکریز ایران با خاکریز عراق بیش از سه کیلو متر بود و عبور از این فاصله در شب عملیات برای خط شکنان خسته کننده بود .لذا بر اساس تصمیم قرار گا ه به مهندسی رزمی جهاد دستور داده شده بود که در حدود یک کیلو متری عراقی ها ، خاکریز جدیدی به موازات خاکریز قدیمی بر پا شود تا فاصله ای بین دو نیرو در شب عملیات کمتر شود . این کار در فاصله ای بدین نزدیکی بسیار خطر ناک بود . شهید ناجیان که از طرف مهندسی قرار گاه برای بررسی پیشرفت کار به منطقه عملیاتی آمده بود ؛ در ابتدای ورود به منطقه احداث خاکریز جدید نکته ای توجه اش را جلب کرد . او دید که در یک نقطه از منطقه مزبور حجم آتش بسیار متمرکز و پر حجم است ، بلافاصله احساس کرد که عراقی ها محل ایجاد خاکریز را هدف قرار داده اند و بسیار نگران شد و به آن سمت حرکت نمود .او دید که آتش متمرکز دشمن بر روی خاکریز عمودی که شب قبل ایجاد شده بود ، نه بلدوزری فعال بود و نه کسی مشاهده می شد .این امر باعث تعجب بیشتر او شد . وقتی کمی جلو تر رفت ، صدای بلدوزر ها را شنید ، معلوم شد که آن طرف خبری است ، سراغ مسئول جهاد فارس را از یکی از رزمندگان گرفت و با او به آن سو روان شد .حدود دو کیلو متر بعد از خاکریز عمودی ، بلدوزر ها که با فاصله معینی از هم کار می کردند ، نمایان شدند در آن تاریکی ، شبح خاکریزی طولانی که از روستای "دغاغله" تا "دهلاویه" را به هم مرتبط می ساخت پیدار گشت و این همان چیزی بود که قرار بود انجام گیرد . خوشحال گشت ، اما هنوز آن خاکریز عمودی یک کیلو متری و جهنمی که از گلو له باران عراقی ها در آن منطقه ایجاد شده بود ، ذهنش را مشغول می ساخت .اینکه چرا شب قبل فقط یک کیلو متر خاکریز آن هم به صورت عمودی می زدند و امشب با دو کیلو متر از آن ، خاکریز اصلی را فقط طی یک شب با دو کیلو متر از آن ، خاکریز اصلی را فقط طی یک شب به طول 18 کیلو متر بر پا کردند ؟!در همین فکر بود که جزایری ، معمای خاکریز عمودی یک کیلو متری و آتش حجم توپ خانه دشمن بر روی آن را چنین شرح داد :ما امشب به دشمن تک مهندسی زدیم .ما او را فریب دادیم .اگر ما از دیشب احداث خاکریز اصلی را شروع می کردیم ، امروز صبح عراقی ها گرای خاکریز مزبور را ثبت می نمودند و امشب در هنگامه آغاز حمله خاکریز و رزمندگان مستقر در آن را به شدت زیر آتش قرار می دادند و عملیات را دچار مشکل می کردند .اما اکنون این بلا دارد سر همان خاکریز عمودی یک کیلو متری می آید که ما شب گذشته آن را برای فریب دشمن علم کردیم ؛ جایی که نه بلدوزری در آن قرار دارد و نه رزمنده ای پشت آن موضع گرفته است .عراقی ها صدای بولدوزر را می شنوند ، اما به خیالشان بلدوزر ها در همان خاکریز عمودی کار می کنند و از ابتدای شب تا حال هزاران گلوله توپ و خمپاره نثار آن خاکریز بینوا کردند و ما هم بدون یک شهید و حتی بدون انهدام یک دستگاه بلدورز و لودر کارمان را انجام دادیم . منبع:"فرهنگ جبهه،خلاقیتها"نوشته ی سید مهدی فهیمی ومحسن مهر آبادی،نشر فرهنگ گستروسروش،تهران-1382 :lol:
  18. amiramar

    ابتکارات جنگ : زور خانه جنگی

    تله کردن اجسام و اشیاو وسایل دیگر عموما کار نیروهای تخریب بود .تله کردن مین به پدال گاز یا کلاج و ترمز جزو ابتکارات اوایل جنگ بود . بعد از مدتی دشمن خبره شده و به همین دلیل ،فریب دادنش کمی دشوار و پیچیده تر به نظر می رسید .بنابر این ، وقت عقب نشینی یا در گل ماندن ماشین های خراب و از کار افتاده ، بچه ها باد یک یا دو لاستیک را خالی می کردند و به این معنی که مثلا بر اثر اصابت ترکش پنجر شده است . ابزار تعویض لاستیک پشت صندلی راننده قرار داشت .صندلی های تویو تا لندکروز با کشیدن یک دسته که در کنار هر دو صندلی است به سرعت به جلو پرتاب می شدند .عراقی ها خوشحال از عقب نشینی رزمندگان وقتی به این ماشین ها می رسیدند به زیر شاسی و لاستیک ها یا پدال های گاز و ترمز و کلاج را بررسی می کردند که تله ای در کار نباشد .وقتی شکشان بر طرف می شد و باور می کردند که ماشین واقعا پنچر شده ، اقدام به تعویض لاستیک می کردند و به محض اینکه اهرم صندلی را می کشیدند ، تله انفجاری مهیب ماشین و نیروهای اطرافش را به هوا می فرستاد . منبع:"فرهنگ جبهه،خلاقیتها"نوشته ی سید مهدی فهیمی ومحسن مهر آبادی،نشر فرهنگ گستروسروش،تهران-1382 :lol:
  19. عملیاتی منحصر به فرد با خلبانانی منحصر به فرد یکی از شاهرگ های اصلی عراق، شهر موصل بود. در این شهر پایگاه هوایی موصل و همچنین مخازن سوخت قرار داشت. پایگاه هوایی موصل بارها مورد تاخت و تاز تیزپروازان نیروی هوایی قرار گرفته بود ولی مخازن سوخت هیچ وقت به طور کامل منهدم نشده و در تمامی حملات خسارت وارده بسیار جزئی بود. حتی در یک عملیات هدف همین مخازن بود که به دلیل استتار و ابهام انگیز بودن محل قرار گیری، خلبانان نتوانستند آن جا را پیدا کنند. از آن جا که این مجموعه برای عراق بسیار مهم بود و در واقع یکی از شاهرگ های حیاتی به حساب می آمد، از سوی دشمن بسیار محافظت می شد؛ به طوری که سرتاسر این منطقه توسط موشک های سام 2 و 3 و 6 و پدافند هوایی قدرتمند پوشش داده می شد. در حملات قبلی، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، سه تن از بهترین خلبان های خود را به نام های سرلشکر خلبان شهید "علی اقبالی"، سرلشکر خلبان شهید "اسدالله بربری" و سرلشکر شهید "دلحامد" را بر فراز موصل از دست داده بود و خلبانان نیروی هوایی به این منطقه "لانه زنبور" می گفتند. این مخازن باید منهدم شود از سوی فرماندهی نیروی هوایی دستوری ابلاغ شد که بر مبنای آن طرحی پی ریزی شود و به هر نحو ممکن این مخازن منهدم شوند. زیرا با انهدام این مجموعه، عراق عملا در سوخت رسانی به هواپیماها و تجهیزات زمینی خود با مشکل روبه رو می شد. طراحی و برنامه ریزی عملیات آغاز می شود کار بر روی این عملیات آغاز گردید و طراحان اتاق جنگ نیروی هوایی مشغول طراحی نقشه حمله شدند. در این عملیات سه چیز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود: اول: برق آسا بودن عملیات دوم: سبک بودن هواپیماهای شرکت کننده سوم: سکوت مطلق رادیویی در کنار این سه اصل، باید طوری عمل می شد که دشمن کاملا غافلگیر شود. پس برای اجرای این عملیات باید نقشه، علائم و مختصات به صورت دقیق محاسبه می شد تا در هر شرایط جوی، خلبانان بتوانند آن جا را پیدا و منهدم کنند. نکته دیگر استفاده از تعداد جنگنده بالا، برای کاهش وزن بود در عین حالی که می بایست هدایت جنگنده ها را بهترین و ماهرترین خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر عهده می گرفتند زیرا به دلیل حساسیت بالای منطقه و همچنین محافظت شدید آن، باید احتیاط می شد. شرح عملیات بر روی کاغد بدین شکل بود ابتدا توسط یک فروند اف 4 شناسایی از محل و عکس برداری های لازم انجام شود، سپس 4 فروند اف 5، هر کدام مسلح به چهار بمب در سکوت کامل رادیویی آن جا را درهم بکوبند. پایگاه های مبدا نیز مشخص شد. ذکر می گردد که کل عملیات با رعایت اصول کامل حفاظتی انجام بپذیرد. مرحله اول عملیات: پرواز شناسایی بدین ترتیب یک فروند فانتوم شناسایی "آر-اف-4" نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از یکی از پایگاه های نیروی هوایی جهت شناسایی این منطقه با حفظ اصول حفاظتی کامل به پرواز درآمد. در نزدیکی مرز، فانتوم ارتفاع خود را کم کرده و از لابه لای دره ها گذشته و وارد خاک عراق می شود. خلبان با سرعت به سمت هدف پیش می رود و بعد از رسیدن به آن، ابتدا با سرعت از روی آن رد شده و یک سری از عکس های لازم را تهیه می کند. سپس با گردشی مجدد، ارتفاع خود را به پایین ترین حد ممکن رسانده و با ارتفاع حدود 9 متری از سطح زمین به هدف نزدیک شد، از روی آن می گذرد و عکس های لازم را تهیه می کند. دشمن که تازه متوجه هواپیمای ایرانی شده است، بی امان به سمت آن شلیک می کند که خوشبختانه خلبان با مهارت، مانع اصابت گلوله های ضد هوایی می شود. بعد از اتمام عملیات، خلبان ارتفاع هواپیمای خود را حفظ کرده و با قرار دادن موتور هواپیما در حالت پس سوز (در این حالت بنزین از لوله ای با سوراخ های ریز به پشت موتور جنگنده پاشیده می شود و آتش می گیرد. در نتیجه سرعت هواپیما افزایش می یابد ) با حداکثر سرعت و با ارتفاع کم، سمت خود را به سوی مرزهای ایران طی می کند. خوشبختانه به دلیل ارتفاع کم، سبک بودن و همچنین سرعت بالا، هواپیماهای دشمن موفق به رهگیری هواپیمای شناسایی نمی شوند و خلبان به سلامت به پایگاه مبداء بازمی گردد. مرحله دوم: مشاهده عکس ها، تطبیق و نهایی شدن طرح عملیاتی پس از اتمام عملیات شناسایی و تهیه عکس های هوایی لازم، طرح عملیات با توجه به عکس ها برنامه ریزی می شود. در عکس های گرفته شده، مخازن کاملا مشخص بود، آنها در کنار پایگاه و در جنوب شرقی شهر موصل قرار داشتند. اینک کار طرح ریزی و برنامه ریزی به اتمام رسیده است. تصمیم بر این گرفته می شود که این عملیات توسط پایگاه هوایی تبریز انجام پذیرد، لذا طرح عملیات بصورت محرمانه به پایگاه هوایی تبریز ارسال می شود. مرحله نهایی: انهدام مخازن سوخت خلبانها انتخاب می شوند فرمانده پایگاه و معاون عملیات پایگاه بعد از مطالعه طرح عملیات، مرحوم سرتیپ خلبان "محمد دانشپور" - که یکی از بهترین و ماهرترین خلبانان آن زمان نیروی هوایی بود - را به عنوان لیدر یا همان فرمانده دسته پروازی انتخاب می کنند. بعد از اطلاع مرحوم دانشپور از عملیات، نحوه اجرای آن و دیگر جزئیات، از او خواسته می شود که 3 نفر دیگر را خود انتخاب کند. با توجه به حساسیت عملیات، مرحوم دانشپور سروان خلبان "یدالله شریفی راد"، سرلشکر (ستوانیکم آن زمان) شهید "پرویز ذبیحی" و سرلشکر (ستوانیکم آن زمان) شهید "مصطفی اردستانی" را برای این عملیات انتخاب کرد. به هر سه نفر تاکید شد اگر مایل نیستند اجباری نیست و می توانند نیایند، که همگی با اشتیاق جواب مثبت دادند. بعد از موافقت همگی، دانشپور اعلام می کند که هیچ کس نباید از موضوع، محل و... عملیات اطلاع داشته باشد. پس مقرر شد که روز بعد یعنی جمعه بیست و سوم آبان ماه سال 1359 راس ساعت 10 همگی در اتاق بریفینگ (اتاق توجیهات قبل از پرواز) پایگاه حضور داشته باشند. پیش به سوی هدف ساعت 10 صبح روز 23 آبان ماه، دانشپور بریفینگ را آغاز نمود. کلیه ملاحظات از هنگام پرواز تا هنگام بازگشت بازگو شد، همچنین مشکلات احتمالی نیز مرور شد. دانشپور ذکر کرد به دلیل این که پدافند این منطقه خیلی قوی است و احتمال می رود که از سوی رادارهای دشمن شناسایی شویم، سکوت مطلق رادیویی در کل مسیر رفت و برگشت الزامی است. به همین دلیل بار دیگر به دقت مختصات محل، مورد ارزیابی قرار گرفت و به سوالات نیز پاسخ داده شد تا نیازی به مکالمه رادیویی نباشد. شماره های پروازی هم مشخص شد: شماره یک: سرهنگ دانشپور لیدر دسته شماره دو: ستوان ذبیحی شماره سه: سروان شریفی شماره چهار: ستوان اردستانی آرایش پروازی هم بدین شکل مشخص شد: لیدر دسته ابتدا، شماره 2 روی بال چپ، شماره 3 روی بال راست و شماره 4 در امتداد شماره 3 روی بال راست او. هر چهار فروند روی باند قرار می گیرند و با استفاده از علائم، سه فروند دیگر آمادگی خود را به لیدر دسته اعلام می کنند. پس از لحظاتی جنگنده ها پرواز می کنند و در ارتفاع 12000 پایی قرار می گیرند. جنگنده ها با ارتفاع کم به سمت شمال به پرواز ادامه دادند و از مرز گذشتند. راه به شکلی بود که جنگنده ها می بایست در ارتفاع پایین از میان دره ها بگذرند. در این هنگام جنگنده ها در ارتفاعات شمالی عراق در میان دره ها بودند و آرایش خود را نیز به شکل خطی (پشت سرهم) تغییر داده بودند. در بعضی از نقاط به دلیل تنگی دره مجبور بودند هواپیما را کج کنند تا بال ها با صخره برخورد نکنند. بعد از اتمام کوه ها جنگنده ها با گردشی خود را در مسیر پایگاه قرار دادند. هدف شناسایی و منهدم می شود در حدود سه مایلی پایگاه، لیدر دسته فرمان پاپ (اوج گرفتن و سپس شیرجه زدن بر روی هدف) را صادر می کند. ابتدا خود و به دنبال آن شماره 2 تا ارتفاع 9000 پایی اوج گرفته و بر روی هدف شیرجه می روند. در همین لحظه شماره 3 و 4 نیز شروع به اوج گرفتن می کنند. شماره 1 و 2 هدف ها را با دقت هرچه تمام تر منهدم می کنند. چون فاصله زمانی بین دو دسته بود آتشی که از بمباران دسته اول به پا شده بود توسط دسته دیگر کاملا قابل مشاهده بود. سپس شماره 3 و به دنبال آن شماره 4 روی هدف شیرجه می روند و بمب های خود را تخلیه می کنند. عملیات تا این لحظه کاملا موفق است. مخازن بزرگ نفت همگی در آتش می سوزند. جنگنده ها با مانورهای بجا، سعی می کنند که از مهلکه فرار کنند زیرا پدافند دشمن مانند فردی که دچار هذیان شده باشد، بی هدف به هر سوی تیر اندازی می کنند. به همین جهت اولین اشتباه رخ داد. طبق قرار قبلی جنگنده ها باید به سمت شمال پرواز می کردند، ولی شماره 2 به اشتباه به سمت شرق پرواز کرد و برای رهایی از دست پدافند، هواپیمای خود را نیز در حالت پس سوز قرار داد. شماره 4 تلاش می کند تا به او برسد و به ناچار سکوت را شکسته و فریاد می زند: - شماره 2 کجا میری؟ مسیر سمت شماله، اشتباه می ری ... در این لحظه لیدر دسته در رادیو اعلام می کند: - سکوت رادیویی را حفظ کنید شماره 2 که متوجه اشتباه شده بود، بلافاصله مسیر خود را به سمت شمال اصلاح کرد. ذبیحی پروازی جاودانه آغاز می کند در راه بازگشت شماره 2 متوجه پاسگاه مرزی می شود و به سمت آن شیرجه رفته و شروع به تیزاندازی می کند. در همین حال چون به وجد آمده بود، مرتب از پشت رادیو فریاد می زد و خوشحالی می کرد. که شماره 4 به او می گوید اشتباه زدی به هدف نخورد. در همین لحظه ناگهان دو شبح از دور مشاهده شدند. شماره 4 متوجه شده و اعلام می کند: - ذبیحی ... هواپیمای عراقی ... بزن روی پس سوز و فرار کن. با اعلام شماره 4 (شهید اردستانی) شماره 1 و 3 (دانشپور و شریفی) همگی باک های سوخت خارجی را برای سبک شدن هواپیما رها می کنند و هواپیما را در حالت پس سوز قرار می دهند چون مهماتی برای مقابله با میگ های عراقی نداشتند. ذبیحی نتوانست سریعا عکس العمل نشان دهد و متاسفانه مورد هدف موشک میگ عراقی قرار می گیرد و همچون قطعه ای آتش به زمین برخورد می کند. شهید ذبیحی به خاطر این که ارتفاع کمی از سطح زمین داشت و همچنین متلاشی شدن هواپیمایش، متاسفانه فرصت پریدن از هواپیما را نیز پیدا نکرد. او همراه با هواپیمایش با زمین برخورد کرد ولی خود پروازی دیگر را شروع کرد و به عرش رفت و جاودانه شد. تعقیب تا ترکیه میگ ها با سرعت شروع به تعقیب هواپیماهای ایرانی می کنند. هر سه خلبان به دلیل نزدیکی میگ ها و همچنین نداشتن سوخت کافی، به سمت مرز ترکیه پرواز می کنند. لحظاتی بعد درحالی که دانشپور از مسیر دیگر به سمت ایران رفته بود، شریفی و اردستانی خود را به ترکیه می رسانند که بلافاصله به سمت ایران گردش می کنند چون هرچند از دست میگ های عراقی خلاصی پیدا کرده بودند، ولی دو خطر آنها را تهدید می کرد. اول هدف قرار گرفتن توسط موشک های زمین به هوای ترکیه و دوم اتمام سوخت هواپیما به خاطر استفاده از پس سوز. پس درحالی که هر جنگنده با چشم قادر به مشاهده دیگری نبود، در ارتفاع کم به مسیر ادامه دادند ولی متوجه شدند که با این حالت هرگز به ایران نخواهند رسید؛ لذا یکی از خطرها را پذیرفته و ارتفاع را زیاد کرده و به سوی ایران حرکت کردند. حسن این کار این بود که در ارتفاع بالا، هواپیما سوخت کم تری مصرف می کند. علاوه بر آن در صورت اتمام سوخت، مسافتی بیشتر را می توان طی کرد و امکان زنده بودن خلبان نیز در هنگام خروج اضطراری بیشتر می شود. فرود اضطراری در ارومیه تا پایگاه تبریز نزدیک به 120 مایل راه بود. درحالی که جنگنده ها سوخت برای طی 80 مایل بیشتر نداشتند. با نزدیک شدن به مرز هرکدام در شرایط اضطراری قرار می گیرند و تصمیم می گیرند که در نزدیک ترین پایگاه به مرز رفته و در آن جا فرود بیایند. با تماس با رادار این کار میسر می شود و رادار اعلام می کند در فرودگاه ارومیه فرود بیایید. سرانجام دو جنگنده با فاصله زمانی کمی از مرز می گذرند. درحالی که در این هنگام میزان سوخت باقی مانده آنها حدود 300 پوند می باشد. در این هنگام دانشپور از اردستانی که نزدیک تر به شهید ذبیحی بود از حال او جویا می شود که به دلیل اضطرابی که در صدای اردستانی بوده منصرف می شود و او نیز می گوید در ارومیه فرود بیایید. چون هرلحظه امکان سقوط هواپیما به دلیل تمام شدن سوخت می رفت، تقاضا می کنند که از جهت مخالف روی باند بنشینند که موافقت می شود. در این زمان هواپیمای اردستانی 150 پوند بنزین و هواپیما سروان شریفی 100 پوند بنزین بیشتر نداشت و این درحالی بود که حداقل سوخت لازم برای یک هواپیما 600 پوند است. ابتدا اردستانی در فرودگاه ارومیه فرود می آید و دقایقی بعد سروان شریفی نیز فرود می آید. بعد از سوختگیری، هر دو جنگنده به سمت پایگاه تبریز پرواز می کنند. به محض رسیدن به پایگاه تبریز، دانشپور به استقبال آنها می آید. آنها که از موضوع شهید شدن ذبیحی اطلاع نداشتند، پرسیدند: - چی شده؟ که ماجرا توسط اردستانی تعریف می شود. همگی متاثر می شوند و سکوت لحظاتی حکم فرما می شود. ولی چاره ای نیست ذبیحی سبکبال پرکشیده بود. پیکر پاک سرلشکر خلبان شهید پرویز ذبیحی 22 سال بعد، همراه با پیکر پاک تعداد دیگری از خلبانان شجاع ما از جمله شهیدان دوران، اقبالی، بربری، افشین آذر، جهانشاه لو و... به میهن اسلامی مان بازگشت.
  20. amiramar

    خوش بحال اینها !!!!!

    درده دل مارو گفتي!!! تو اين مملكت حتي يك تانك پيدا نميشه باهاش تو خيابون بچرخيم!چه برسه به ............. :lol:
  21. منابع: Aviationweek & Space Technology پنج ژانويه 2007 Airforcetimes ده دسامبر 2007 Dailylark.blogspot يازده ژانويه 2008 Flight اول فوريه 2008 http://www.centralclubs.com/viewtopic.php?p=158285 :lol:
  22. از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد. جنگ جهانی اول هم‌زمان با حکومت احمد شاه قاجار بود و دولت مشروطه ایران ضعیف ترین دوران خود را می‌گذراند. جنگ جهانی اول در زمانی آغاز شد كه ایران از جوانب گوناگون اوضاعی آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزاینده اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخلات مهارگسیخته قدرتهای خارجی، ایران را تا آستانه یك دولت ورشكسته و وابسته پیش برده بود. علیرغم اعلام بی طرفی دولت ایران نیروهای متخاصم از جنوب و شمال وارد ایران شدند. سپاه روسیه تا دروازه‌های تهران پیشروی کرد اما از منقرض کردن سلسله قاجار منصرف شدند. در جنوب مردم محلی در چند نوبت با متجاوزان انگلیسی درگیر شدند که از مهم‌ترین نبردهای جنگ جهانی اول در ایران می‌توان به مقاومت دلیران تنگستان در استان بوشهر و نبرد جهاد در خوزستان اشاره کرد. جمعی از رجال از قم به اصفهان و سپس اراک و بالاخره به کرمانشاه رفتند و عاقبت در آنجا قوای گارد ملی ترتیب دادند و حکومت موقتی دولت ملی به ریاست نظام السلطنه ( رضا قلی خان مافی ) تشکیل گردید. پس از سقوط بغداد اعضا دولت موقتی دولت ملی و جمع بسیاری از ایرانیان به استانبول رفتند. در آغاز جنگ جهانی اول قوای روس از دو سو به طرف پایتخت پیش می آمد ، ترس از روسها و تبلیغات شدید آلمانی ها که با توزیع بیدریغ پول همراه بود احساسات مردم را به نفع آلمان و عثمانی برانگیخته و تنفر و نگرانی شدیدی نسبت به روسها و انگلیس ها (که بیش از یک قرن باعث بدبختی ایران شده بودند) بوجود آورده بود ، حزب دمکرات در تهران فعالیت شدیدی آغاز نمود و تلاش می‌کرد که ایران را به نفع آلمان و عثمانی وارد جنگ کنند ژاندارمری ایران هم از دولت سرپیچی کرده بر خلاف اصل بی طرفی به نفع آلمانها وارد کار شده بود سر رشته این تحریکات در برلین و در دست تقی زاده بود که با مقامات وزارت خارجه آلمان روابطی به هم رسانیده و سودای جاه طلبی بر سر داشت. پیش آمدن روسها به سوی پایتخت به همین دلیل بود ، روس و انگلیس معتقد که یک کودتای آلمانی در تهران در حال تکوین است و برای جلوگیری از این کودتا به سوی پایتخت پیش می آمدند ، وقتی قوای روس به (( ینگ امام )) رسید ، مستوفی الممالک که به مناسبت احساسات ملی با انگلیسی ها و روسها کینه داشت تحت تأثیر دمکرات ها واقع شد و تصمیم گرفت که پایتخت را به اصفهان منتقل کند و به جمعی از وکیلان و سایر مردم که به دشمنی با روس و انگلیس متظاهر بودند توصیه کرد که به قم و اصفهان بروند ، شایع بود که روسها به تهران می آیند و شاه را اسیر . مخالفان را قتل عام می‌کنند. دمکرات ها که کار را به مراد خود دیدند ، دسته دسته روانه قم شدند ، کوچندگان جمعیت طرف توجهی بودند ، گروهی از آنان به مقاصد سیاسی و جمعی برای پول و معدودی روی احساس وطن خواهی تهران را ترک گفتند . اما تغییر پایتخت عملی نشد ، سفیر روس و انگلیس شاه را مطمئن کردند که قصد تجاوز به پایتخت را ندارند جمعی از رجال از قبیل عین الدوله ، فرمانفرما و صمصام السلطنه و سپهدار تنکابنی نیز برای انصراف شاه کوشیدند ولی کوچندگان از قم به اصفهان و سپس اراک و بالاخره به کرمانشاه رفتند و عاقبت در آنجا قوای گارد ملی ترتیب دادند و حکومت موقتی دولت ملی به ریاست نظام السلطنه ( رضا قلی خان مافی ) تشکیل گردید. سید محمد طباطبایی هم با دو فرزندش جزو همان کوچندگان بود. پس از سقوط بغداد اعضا دولت موقتی دولت ملی و طباطبایی و جمع بسیاری از ایرانیان به استانبول رفتند. قحطی در ایران در زمان جنگ جهانی اول و مرگ مردم ایران محمدقلی مجد در کتاب: قحطی بزرگ و نسل‌کشی در ایران 1917-1919 بر مبنای مدارک معتبر موجود در مرکز اسناد ملّی ایالات متحده آمریکا نارا ثابت می‌کند که نسل‌کشی بزرگی در سده بیستم میلادی در، ایران، در زمان جنگ جهانی اول رخ داده است. محمدقلی مجد نشان می‌دهد که در طول سالهای 1917-1919 بین هشت تا ده میلیون نفر از جمعیت بیست میلیونی ایران در اثر قحطی یا بیماریهای ناشی از سوءتغذیه از بین رفتند. مجد دولت بریتانیا را عامل و مسبب این نسل‌کشی مهیب میداند و نشان می‌دهد که استعمار بریتانیا از سیاست نسل کشی و کشتار جمعی به عنوان ابزاری برای سلطه بر ایران بهره برد. در آن زمان بخش مهمی از محصولات کشاورزی ایران صرف تأمین سیورسات ارتش بریتانیا میشد که در نتیجه به کاهش شدید مواد غذایی در داخل ایران انجامید. عجیبتر اینکه ارتش بریتانیا مانع از واردات مواد غذایی از بین النهرین و هند و حتی از آمریکا به ایران شد. بر اثر چنین فاجعه عظیمی بود که جامعه ایرانی به شدت فروپاشید و استعمار بریتانیا توانست به سادگی حکومت دست نشانده خود را در قالب کودتای 1299 بر ایران تحمیل کند. مجد چنین نتیجه میگیرد: «هیچ تردیدی نیست که انگلیسیها از قحطی و نسل کشی به عنوان وسیله ای برای سلطه بر ایران استفاده می‌کردند..
  23. در اين تاپيك قصد داريم تا روشهاي نابودي اسراييل را بدون جنگ و خونريزي بررسي كنيم. به نظر شما پذيرش اسراييل به عنوان يك كشور از سوي ايران چه تغييري در معادلات خاور ميانه ايجاد ميكند؟ آيا ايران ميتواند با سياست اسراييل را نابود كند؟ در مورد پيشنهاد به اسراييليها براي مهاجرت به ايران و پرداخت پول به آنها براي خالي كردن اسراييل از سكنه به جاي پرداخت به گروه هاي چريك منطقه و كارامدي اين طرح بحث كنيد. :| :|
  24. موشک های ضد تانک هدایت شونده اصلی ترین سلاح پیاده نظام ارتش ها برای مقابله با تانکها و ادوات زرهی است. این سلاح ها کوچک ، سبک ، ساده ولی بسیار کارآمد هستند. از دهه 70 میلادی دهها نمونه این موشک ها با سیستم هدایت های مختلف برای ارتش ها بزرگ دنیا ساخته شده و بعضی از آنها در بازار صادراتی بسیار پرطرفدار بوده اند. اکثر این موشکها دارای هدایت سیمی بوده و در راستای دید پرواز می کنند اگرچه از دهه 70 میلادی بعضی از این موشکها با توانایی پرواز بالاتر از خط دید تولید شده اند ( پرواز در بالای خط دید یعنی پرواز موشک بعد از خروج از لانچر در 5/1 تا 2 متر بالاتر از سطح هدف و حمله به آن از فراز هدف). موشک های هدایت سیمی بسیار ساده و در عین حال ارزان تر از دیگر موشکها هستند از این رو این موشکها بسیار در بین کشورهای دارای مرزهای زمینی زیاد طرفدار دارند. این قبیل موشک های را می توان بر ضد انواع اهداف میدان جنگ مانند تانکها ، نفر برها ، خودروها ، توپها و سنگرها تیر بار استفاده می شود.اولین بار در دهه 40 میلادی در جریان جنگ جهانی دوم در سال 1945 آلمان ها اولین موشک ضد تانک هدایت شونده جهان را با نام X-1 در دهه 50 و 60 موشکهای ضد تانک حمل شونده توسط نفر دچار کم مهری از طرف فرماندهان نظامی قرار گرفتند زیرا آنها معتقد بودند که راکتها غیر هدایت شونده چون بازوکا و یالاو می توانند از پس تانکها بر آیند. با شروع دهه 70 و ورود تانکهای قدرتمند و با زرهای ضخیم تر و پیشرفته این راکت اندازها کارایی خود را تا اندازه ای از دست دادند. را ساختند که با اشغال آلمان هرگز فرصت استفاده در میدان جنگ را پیدا نکرد. انکها می توانستند قبل از اینکه سرباز پیاده با راکت انداز خود به فاصله مورد نظر برای آتش برسد ، او را مورد هدف قرار بدهند و این مسأله در صحرا و دشتهای باز مشکلات بیشتری را فراهم می کرد. در جریان جنگ سال 1973 اعراب و اسرائیل ، این رژیم با بیش از 2200 تانک به مصر حمله برد. در این جنگ موشکهای ضد تانک ارزش عملیاتی خود را ثابت کردند زیرا موشک های ضد تانک AT-3 مالیوتکا تعداد زیادی از تانکهای اسرائیلی را مورد هدف قرار دادند. این اولین آزمون برای موشکهای ضد تانک بود که کارایی خود را نشان دادند. از این پس ارتش ها دست به توسعه و خرید موشکهای هدایت شونده ضد تانک زدند. بسیاری از ارتشها ترجیح می دهند برای مقابله با تانکها دشمن بجای به خدمت گرفتن تانکها و بالگردها فراوان در کنار آنها موشکهای ضد تانک بیشتری را به خدمت بگیرند ( اگرچه بدون تانک و بالگرد ضد تانک در هیچ جنگی نمی توان در مقابل تانکها پیروز شد ). تانکهای مدرنی چون آبرامز و یا لکرک شاید بتوانند از پس یک تانک T-72 بر بیایند ولی از پس یک سرباز مخفی شده در پشت درختان در حالی که مجهز به یک موشک ضد تانک با برد 2000 تا 4000 متر است به سختی بر می آید. در این مقاله به طور مختصر به موشک های ضد تانک مورد استفاده نیروهای پیاده که در حال تولید هستند می پردازیم. بعضی از این مدلها بر روی نفر برها زرهی و یا تانکهای سبک شناسایی نصب شده و بعضی از روی شانه و تعدادی نیز از روی سه پایه شلیک می شوند. دو مورد اخیر بیشترین استفاده را توسط نیروهای پیاده دارد. سیستم هدایت این موشک ها طی 4 دهه گذشته به این صورت تکمیل شده است. در اوایل سالهای دهه 60 میلادی موشکهایی چون AS-10 و 11 ساخت فرانسه و یا موشک کبرا ساخت آمریکا موشکهای هدایت همزمان بودند که کاربر باید موشک را مستقیمآ به وسیله چشم در خط راستا دید نگه داشته تا موشک در یک راستای مستقیم به هدف برخورد کند. این موشکها نیاز زیادی به دقت کار برداشت و یک یا دو درجه خطای دید ، کاربر باعث به خطا رفتن موشک می شود. ولی نسل دوم موشکهای ضد تانک هدایت شونده همچون تاو و یا هات این امکان را به کاربر می داد که تنها با نگه داشتن علامت هدف گیر بر روی هدف ، سایت هدف گیری به طور خودکار با تعقیب گرمایی خروجی موشک ، آن را به طرف هدف به صورت نیم خودکار هدایت کند. امروز نسل سوم این موشکها همچون موشکهای بهسازی شده تاو و FF ، میلان 3 و جاولین از توانایی شلیک کن فراموش استفاده می کنند که بعد از قفل موشک بر روی هدف تمامی کارها از تعقیب گرفته تا اصلاح مسیر موشک به طرف هدف به صورت خودکار انجام می شود. یکی از محبوب ترین روشهای هدایت روش هدایت سیمی نیمه خودکار است که به دلیل سادگی کارکرد و سادگی خود سیستم و همچنین ارزان تمام شدن آن علیرغم نداشتن دقت نسبت به موشکهای هدایت لیزری و یا تلویزیونی چون از کارکرد بسیار بالایی برخوردار است طرفداران زیادی دارد. به جرات می توان گفت که امروزه 80% از موشکهای ضد تانک هدایت شونده موجود در جهان از نوع هدایت سیمی نیمه خودکار می باشد که با وجود گذشت سه تا چهار دهه از توسعه بعضی از این موشکها همچنان با بهسازی گسترده بر روی طرح اولیه بر روی خط تولید قرار دارند. یکی از محبوب ترین موشکهای ضد تانک جهان که بیش از 66000 فروند از آن توسط 44 کشور جهان به خدمت گرفته شده موشک هدایت سیمی BGM71 تاو می باشد که توسط کمپانی ری تاو در سال 1972 تولید شد. این موشک که از بالگرد نیز پرتاب می شود دارای یک لانچر و یک سه پایه برای پرتاب می باشد.در حال حاضر تنها دو مدل از موشک تاو در حال تولید است که شامل BGM-71F ملقب به TOW2B و BGM-71FF می باشد که البته گفته می شود که برای امور صادراتی مدل BGM-71E ملقب به TOW2A نیز تولید می شود. مدل F و E دارای سر جنگنده دو مرحله پشت سر هم و توانایی پرواز در بالاتر از خط دید و یورش به هدف از بالای سر آن است . برد موثر این دو نمونه 3750 متر می باشد و گفته شده که مدل F از توانای نفوذ در 700 میلیمتر زره برخوردار بوده و دارای یک سر جنگنده به وزن 5/12 کیلوگرم و زمان پرواز 21 ثانیه می باشد. پیشرفته ترین نمونه تاو TOWFF می باشد که به جای هدایت سیمی از هدایت تصویر برداری فروسرخ استفاده می کند. این مدل بر خلاف مدلهای دیگر تاو که دارای هدایت نیمه خودکار هستند دارای هدایت تمام خودکار است و نیازی به هدایت کاربر ندارد. البته TOWFF تنها از بالگرد پرتاب می شود و باید در بالگرد مورد نظر نیز تغییراتی حاصل شود. از دیگر موشکهای ضد تانک آمریکایی باید به موشک M-47 دراگن اشاره کرد که اصلیترین موشک ضد تانک هدایت شونده شانه پرتاب ارتش آمریکا در دهه 70 تا 90 تا زمان ورود به خدمت موشک جاولین نام برد که دارای هدایت سیمی است و دارای برد 1000 متر می باشد. این موشک دارای برد کمی نسبت به تاو است که دلیل آن کوچکی و در نهایت سوخت کمتر آن است. البته در عوض این موشک را می توان به راحتی توسط یک نفر حمل کرد که این مورد در مورد تاو صدق نمی کند. وزن کل سیستم دراگن شامل لانچر و موشک کمتر از 18 کیلوگرم است این در حالی است که وزن سیستم پرتاب تاو در مدل F ، 92 کیلوگرم است.در حال حاضر تنها مدل ارتقا یافته دراگن که با نام دراگن 2 شناخته می شود به صورت محدود تولید می شود. این مدل دارای برد بیشتر 1500 متر و توانایی نفوذ در 500 میلیمتر زره را دارد. اگر چه نیروی زمینی ارتش امریکا در حال جایگزینی دراگن با جاولین است ولی سپاه تفنگ داران دریایی همچنان از این سلاح استفاده می کند.موشک جاولین پیشتاز موشکهای ضد تانک هدایت شونده قابل حمل توسط نفر است. این موشک که توسط کمپانی لاکهید مارتین توسعه پیدا کرد از سال 1994 وارد مرحله تولید و از سال 1996 عملیاتی شده است. این موشک بر اساس نیاز نیروی زمینی و سپاه تفنگ داران دریایی آمریکا برای تولید موشک ضد تانک جدید و جایگزین با موشک M47 دراگن توسعه پیدا کرد.این موشک دارای هدایت تصویر به رادار فرو سرخ نصب شده بر دماغه موشک است و دارای توانایی شلیک کن فراموش کن می باشد که در میان موشکهای ضد تانک شانه پرتاب کم نظیر می باشد. این موشک بر روی لانچر پرتاب دارای یک صفحه مانیتور برای هدف گیری موشک به وسیله دوربین فروسرخ نصب شده بر روی دماغه موشک است و یک دسته هدایت برای هدایت همزمان موشک به طرف هدف در صورت نیاز توسط کاربر. کاربر می تواند بعد از شلیک موشک به هدف گیری و آتش به طرف هدف دیگر اقدام نماید و یا حمل را ترک کند. همچنین این موشک را می توان پشت موانع زمینی شلیک و بعد آن را به طرف هدف هدایت کند. این قابلیتهای را تاو و دراگن ندارند. این موشک دارای برد 2000 متر و وزن سر جنگنده 4/8 کیلوگرم است. گفته شده این موشک می تواند در 600 میلیمتر زره نفوذ کرده و 28 کیلوگرم وزن کامل سیستم می باشد. تا کنون 20000 فروند از این موشک تولید شده و به 10 کشور جهان صادر شده است. در اروپا نیز سیستم های مشابه تولید و به خدمت گرفته شده است. از جمله آنها می توان به موشک های هات ، میلان ، بیل ، اریکس ، MBTLAWاشاره کرد. هات همتای اروپایی تاو می باشد که برای استفاده در بالگردها ضد تانک توسعه پیدا کرد ولی به صورت دراز در نیروهای زرهی نیز مورد استفاده قرار گرفت. موشک هات دارای هدایت مشابه موشک تاو می باشد ولی این موشک دارای سیستم شلیک و حمل توسط نفر نیست و تنها زره پوشها و نفربرها می توانند آن را حمل کنند. موشک بیل پیشروی موشکهای ضد تانک قابل حمل توسط نفر است.این موشک دارای هدایت سیمی و توسط کمپانی ساب سوئد طراحی شده است. بیل قابلیت حمل توسط نفر را داراست و از روی سه پایه شلیک می شود. این موشک در دهه 70 میلادی طراحی شده و باید آن را اولین موشک ضد تانک هدایت شونده اروپایی قابل حمل توسط نفر دانست. موشک ضد تانک بیل که در سال 1988 مدل بهسازی شده ان با نام بیل 2 توسعه پیدا کرد همچنان در حال تولید است به بیش از 10 کشور جهان فروخته شده است. بیل دارای برد 150 تا 2200 متر می باشد و می تواند زرهی به قطر 900 میلیمتر را دز هم بکوبد که نسبت به رقیبان دیگرش کارایی بهتری دارد.امروزه مدل بیل 2 که تنها مدل تولیدی موشک بیل است از یک سر جنگنده دو مرحله و از توانایی پرواز در بالاتر از خط دید به میزان 5/1 متر برخوردار است که امتیاز بزرگی برای موشکهای ضد تانک است زیرا این موشک ها از بالا بر روی برجک تانک که آسیب پذیرترین قسمت یک تانک است برخوردار می کنند. وزن این سیستم کمی نسبت به جاولین سنگین تر است و وزن کامل با موشک برابر با 57 کیلوگرم است. وزن لانچر با سه پایه 5/31 کیلوگرم می باشد. زمان پرواز این موشک 13 ثانیه است و به دلیل بهره گیری از سیستم فروسرخ از توانایی استفاده در شب برخوردار است. از جمله قابلیت بیل 2 نسبت به مدلهای اولیه توانای انفجار موشک بر فراز هدف است که بیشترین میزان خسارت را به آن می رساند. در صورت تنظیم موشک قبل از برخورد به برجک بر روی آن منفجر شده و موج ویرانگر باعث تخریب زره می شود. موشک ضد تانک میلان نیز از جمله موشک های ضد تانک اروپایی می باشد که با طور گسترده به خدمت گرفته شده است. این موشک که توسط کمپانی دایملر بنز آلمان و داسو فرانسه طراحی شده و در واقع هدف از طرح آن ساخت موشک قابل حمل توسط نفر برای استفاده در کنار موشک بزرگتر هات بود. میلان که از سال 1972 تولید شده است در واقع رقیب اروپایی بیل می باشد. آخرین مدل میلان که هم اکنون در حال تولید است میلان 3 در سال 1996 عرضه شده است. این مدل که از توانایی پرواز در بالاتر از خط دید و انفجار بر فراز هدف برخوردار است در نمونه میلان 3 از یک سایت جلونگر فروسرخ برای انجام عملیات های شبانه و همچنین تعقیب خودکار هدف بهره می گیرد. در مدلهای میلان 1 و 2 این موشک به صورت نیم خودکار هدایت می شود ولی در میلان 3 این موشک بعد از قفل بر روی هدف به صورت خودکار هدف را بصورت هدایت سیمی تعقیب می کند. میلان می تواند اهدافی را در فواصل 400 تا 2000 متر مورد هدف قرار دهد و دارای یک سر جنگنده با 70/2 کیلوگرم است که در مقابل موشک های جاولین با وزن 4/8 کیلوگرم و بیل با 6 کیلوگرم بسیار ناچیز و کم توان است. وزن لانچر موشک 4/16 کیلوگرم و موشک 73/6 کیلوگرم است با این موشک می توان زرهی با قطر 352 میلیمتر را رد هم کوبید. این موشک با وجود سبکی و سادگی عملکرد دارای وزن سر جنگنده کم و توانایی نفوذ بسیار پایین ولی دارای قیمت بسیار ارزانی می باشد از این رو تاکنون در 41 کشور جهان به خدمت گرفته شده است. البته گفته شده که میلان 3 از موشکهایی چون بیل و تاو از دقت بیشتری برخوردار است. موشک اریکس نیز از جمله موشکهای ضد تانک نوین اروپایی است که توسط آلمان و فرانسه طراحی شده است.اگرچه که این موشک با فاصله دو سال زودتر از جاولین به خدمت گرفته شد ولی نمی توان کارایی آن را با این موشک کارآمد مقایسه کرد و تا حدی این موشک دارای کارایی در حد دراگن آمریکایی متعلق به دهه 70 دانست. اریکس موشکی است با هدایت سیمی که در سال 1994 به مرحله عملیاتی رسیده است و تا کنون در حدود 50000 فروند از آن سفارش شده است و به کشورهای فرانسه ، آلمان ، کانادا ، نروژ ، بلژیک و برزیل تحویل داده شده است. برد این موشک 600 متر است و دارای سرعت 245 متر در ثانیه می باشد. این موشک می تواند زرهی به قطر 900 میلیمتر را بشکافد و از یک سر جنگنده 5/3 کیلوگرمی استفاده می کند. موشک اریکس به روش نیمه خودکار مانند تاو و یا بیل هدایت شده و کاربر باید نشانه گذار سایت را تا زمان برخورد موشک به هدف بر روی آن نگه دارد. موشک اریکس اگرچه یک موشک هدایت شونده کارآمد برای درگیری های نزدیک میدان جنگ است و بر خلاف موشک هایی چون میلان و بیل می توان آن را از روی شانه نیز شلیک کرد ولی این موشک را از نظر کارایی باید حتی از موشک ضد تانک دراگن امریکایی نیز در سطح پایین تری به حساب آورد. بر کم و سر جنگنده کوچک از جمله مشخصات پایین تر نسبت به دراگن است. راکت RPG-29 ساخت روسیه که از سال 1991 به مرحله تولید رسیده دارای مشخصات یکسان با اریکس آن هم به عنوان یک راکت است. این راکت از توانایی نفوذ در یک زره 500 میلیمتری و برد 800 متر برخوردار است و وزن لانچر با راکت 8/18 کیلوگرم می باشد. البته اریکس دارای سیستم هدایت است که این مسئله کمی نیست و ارزش عملیاتی آن در میدان جنگ مشخص می شود. اریکس دارای دقت به مراتب بیشتر نسبت به دراگن و یا میلان و دیگر موشکهای هم گروه خود است و کمپانی سازنده می گوید که ضریب برخورد این موشک به هدف 95% می باشد. البته سر جنگنده این موشک علارقم کوچکی قدرت نفوذ خوبی نسبت به دراگن ( 900 میلیمتر در مقابل 500 میلیمتر ) در زره دارد ولی کارایی آن بر ضد اهداف دیگر همچون ساختمان ها کم است. با وجود آن وزن کم این موشک و سادگی کاربر و قدرت خوب نفوذ در زره از دلایل پر طرفدار بودن این موشک است که از این رو آنرا با موشک میلان مقایسه کرد. وزن لانچر پرتاب این موشک با تجهیزات کامل تنها 5/12 کیلوگرم است و در مجموع با موشک و بدون سه پایه 5/17 کیلوگرم وزن دارد. طی دو دهه گذشته کشورهای اروپایی تلاش به ساخت موشک جدید ضد تانک کردند که مافوق صوت و دارای برد بیشتری باشد. تلاش برای ساخت یک موشک ضد تانک هدایت خودکار در دهه 80 منجر به ساخت تریگات MR در دهه 90 شد. نمونه زمینی پرتاب تریگات که توسط نیروهای پیاده حمل میشود با همکاری دو کشور انگلستان و فرانسه و مشارکت کمپانی دایمر بنز آلمان تکمیل شد ، در واقع نوع تکمیل شده تریگات LR که یک موشک ضد تانک هواپرتاب برای پرتاب از بالگرد های نوین تایگر اروپایی است توسعه داده شد. MR و LR دارای برد کمتر و ابعاد کوچکتری است از این رو این موشک مانند تاو نیست که همان مدل هواپرتاب آنرا می توان از زمین نیز شلیک کرد. این موشک که از سال 2000 در حال تحویل به سه کشور یاد شده است دارای طرفداران زیادی دز کشورهای دیگر است البته این موشک رقیب دیگری در اسراییل با نام اسپایک دارد. تریگات از هدایت لیزری خط دید استفاده می کند و تا برخورد موشک کاربر باید هدف را با نشانه گذار لیزری تعقیب کند ولی هدایت موشک به سمت هدف کاملآ خودکار بوده و به واسطه استفاده از یک سیستم فروسرخ جلو نگر امکان استفاده از این موشک در شب نیز وجود دارد. برد این موشک بین 200 تا 2500 متر می باشد. تریگات برای جایگزینی موشک میلان که طی 3 دهه به طور گسترده ای توسط آلمان ، فرانسه و انگلستان به کار رفته توسعه پیدا کرد که البته به حق نیز جایگزینی شایسته برای این موشک بود.وزن یک سیستم کامل تریگات به همراه لانچر واحد هدایت حدود 45 کیلوگرم است البته وزن موشک و وزن سر جنگنده همچنان نا معلوم می باشد.موشک با سرعت صوت به هدف خود یورش می برد همچون موشک بیل 2 دارای فیوز مجاورتی برای انفجار موشک بر فراز هدف و توانایی پرواز در بالاتر از خط دید برخوردار است. نمونه هواپرتاب تریگات که همان مدل LR می تواند 1200 میلیمتر در زره نفوذ کند ولی معلوم نیست مدل زمین پرتاب تریگات چقدر قدرت نفوذ دارد. همچنین گفته شده این موشک می تواند اهدافی با سرعت 150 کیلومتر در ساعت را تعقیب و منهدم کند. اسپایدگیل نیز از جمله موشکهای ضد تانک کارآمد ساخت اسرائیل است که توسط کمپانی رافاءل این رژیم طراحی شده. اسپایک مانند جاولین امریکایی از سیستم هدایت تصویر بردار فروسرخ استفاده کرده. اسپایک را باید نزدیک ترین رقیب جاولین به حساب آورد از جمله انکه هر دو این موشکها در رده موشکهای شلیک کن فراموش کن می باشند. این سلاح در چهار مدل که سه مدل ان برای نیروهای پیاده و یک مدل برای بالگرد تولید شده است. اولین مدل این سلاح اسپایک SR نامیده می شود که کوچکترین عضو این خانواده و در عین حال تنها مدل این موشک که می توان آنرا از روی شانه شلیک کرد. این مدل نیز دارای هدایت تلویزیونی است و دارای برد 50 تا 800 متر می باشد. وزن کل سیستم تنها 9 کیلوگرم است که از این رو آن را باید سبک ترین موشک ضد تانک هدایت شونده جهان دانست. اسپایک MR (گیل) مدل دیگر برای نیروهای پیاده که از روی سه پایه شلیک می شود ولی البته در موارد خاص قابلیت آتش از روی شانه را نیز دارد. این مدل که دارای دو سر جنگنده پشت سر هم می باشد قابلیت شلیک به صورت قفل شده بر روی هدف و یا هدایت همزمان را دارد . برد این مدل 200 تا 2500 متر است و از این لحاظ این مدل بیشترین شباهت را با جاولین امریکایی دارد. وزن کل سیستم بدون موشک 26 کیلوگرم است و گلوله گذاری مجدد آن 15 ثانیه طول می کشد. نمونه این خانواده اسپایک LR است که مانند دیگر موشکهای این خانواده به روش هدایت تصویر بردار فروسرخ هدایت می شود. این مدل نیز قابلیت حمل توسط نفر را داراست و از روی سه پایه شلیک می شود.LR دارای برد 4000 متر و دارای دو کلاهک جنگی پشت سر هم با رو فیوز مجاورتی و برخوردی می باشد. این مدل هم وزن مدل قبلی است ولی از لانچر بلندتری نسبت به مدل قبل استفاده می کند. گفته شده این مدل دارای قدرت نفوذ در 1200 میلیمتر زره را داراست. هر سه این مدلها را می توان در حال قفل شده بر روی هدف و یا قفل نشده شلیک کرد. این موشک را می توان مانند جاولین از پشت موانع زمینی به سوی هدف شلیک و بعد آنرا بر روی هدف قفل کرد. روسها نیز در حال حاضر تنها سه نمونه موشک ضد تانک قابل حمل توسط نفر تولید می کنند که شامل نمونه ارتقا یافته موشک ضد تانک مالیوکا با نام مالیوتکای 2 که مجهّز به سیستم های هدایت رادیویی به جای هدایت سیمی و دارای یک سر جنگنده پشت سر هم برای تخریب زره های نوین است. مالیوتکا 9M14 با برد 3000 متر و قدرت نفوذ 520 میلیمتر در مدل C ان یکی از کارآمدترین موشکهای ضد تانک است که کارایی خود را بارها به اثبات رسانده. دیگر موشک AT-13 میتس که در واقع در خط تولید جایگزین موشک ضد تانک کارآمد AT-7 شد.این موشک ضد تانک از سیستم های هدایت سیمی خط دید استفاده می کند و دارای وزن و ابعاد کوچکی است تا یک نیروی پیاده بتواند به تنهایی از آن استفاده کند. این موشک که دارای برد 1500 متر است می تواند در 950 میلیمتر زره نفوذ کند. AT-13 دارای 5/13 کیلوگرم وزن و لانچر آن نیز 9 کیلوگرم وزن می باشد. AT-13 را مانند پدرش AT-7 از روی سه پایه شلیک می کنند. ولی نوین ترین موشک ضد تانک روسی که در سال 1992 هم زمان با AT-13 ارائه شد موشک سنگین تر و دوربرد تر AT-14 کرنت که ان هم توسط KBP در روسیه ارائه شد و نزدیکترین رقیب شرقی تریگات MR می باشد. این مدل دارای یک هدایت لیزری تصویر بردار فروسرخ خط دید نیمه خودکار و توانایی انجام عملیات در شب را دارد. AT-14 دارای برد 6 کیلومتر از این رو دوربردترین موشک ضد تانک حمل شونده توسط فرد می باشد. در جریان اشغال نظامی عراق چند دستگاه تانک پیشرفته M1 آبرامز با آتش این موشک منهدم شد. ار آنجایی که این موشک در اختیار ارتش عراق از طرف سوریه بود آمریکا مدعی است که این موشکها از طرف دولت سوریه که روابط خوبی نیز با رژیم سابق بغداد داشت در اختیار این کشور قرار گرفته است. این مسئله به میزان زیادی باید درست باشد زیرا ارتش سوریه در اواخر دهه 90 تعداد زیادی از این موشک را از روسیه تحویل گرفته بود. در کشور ما ایران نیز موشک های ضد تانک به دست متخصصان وزارت دفاع تولید می شود. از جمله این موشکها را می توان به موشکهای ضد تانک توفان 1 و 2 که در واقع همان موشک تاو آمریکا است که در زمان رژیم معدوم گذشته تحویل ایران شده ولی امروزه در کشورمان به تولید رسیده است. توفان هم از نظر کارایی مشابه BGM-71A تاو می باشد که گفته شده می تواند در 400 تا 400 میلیمتر زره نفوذ کند. برد این مدل 3750 متر است که در این صورت نسبت به مدل BGM-71A ساخت امریکا 750 متر بیشتر است. توفان 2 نیز مدل ارتقا یافته توفان 1 با دو سر جنگنده پشت سر هم که می تواند در زرهی به قطر 650 تا 760 میلیمتر نفوذ کند. این دو نمونه موشک توسط نیروهای پیاده ارتش و بالگرد های ضد تانک کبرای هوانیروز قهرمان شلیک می شود. این مدل از توفان دو را می توان با موشک BGM-71E تاو آمریکایی مقایسه کرد. همچنین سیستم هدایت موشک تاو MGS2 (سایت هدایت) نیز در کشورمان تولید و در ارتش مورد بهره برداری قرار گرفته است. موشک رعد نیز از جمله محصولات ضد تانک تولیدی در میهن عزیزمان است که در واقع نمونه مهندسی معکوس AT-3 مالیوتکا می باشد. گفته می شود این موشک از یک سر جنگنده پشت سر هم می باشد و از الگوی پرواز بهینه سازی شده و زمان پرواز بیشتری برخوردار است. موشک ضد تانک صاعقه نیز از جمله موشکهای ضد تانک تولید داخل است که شباهت زیادی از نظر کارایی به موشک دراگن آمریکایی دارد و گفته شده دارای برد 1000 متر و از توانایی نفوذ در 500 میلیمتر زره و نمونه صاعقه 2 در 650 میلیمتر زره را دارد. همچنین طی چند سال گذشته ایران دست به ساخت نمونه بومی موشک ضد تانک روسی AT-7 اسپندرل در ایران زده که گفته شده این موشک دارای برد و سر جنگنده بهینه شده می باشد. همچنین نشریه جینز ( متعلق به سازمان تحقیقاتی دفاعی جینز در انگلستان ) می گوید که ایران در حال توسعه انواع موشکهای ضد تانک لیزری و هدایت سیمی با نامهای تندر ، توسن و حافظ می باشد. موشکهای رعد ، توفان ، AT-5 اسپندرل ( که در ایران M113 نامیده می شود) در نمایشگاه دستاوردهای انقلاب اسلامی ( سال 1377 در تهران ) به نمایش گذاشته شده است.