mhm

Members
  • تعداد محتوا

    287
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های mhm

  1. نیکلاس اسپایکمن ژئواستراتژیست امریکایی در سال 1893 میلادی به دنیا آمد و در سال 1943 متوفی گشت. او نظریه ریملند”Rimland” خود را در ادامه نظریه "هارتلند مکیندر" مطرح نمود. اسپایکمن در سال 1942 و در خلال جنگ جهانی دوم در کتاب خود با عنوان "America's Strategy in World Politics" این نظریه را عنوان کرد. نظریه ژئوپلتیکی ریملند پایه و اساس "سیاست کانتین منت‏" امریکا قرار داشت. اسپایکمن که در نظریه ‏خود منطقه حاشیه و یا Rimland را مهم تلقی کرد که با تصرف یا کنترل آن از سوی هر قدرت جهانی می‏توانست موازنه قدرت را به نفع خود تغییر دهد. [URL=http://gigaimage.com/][img]http://gigaimage.com/images/avcxup4z0pjhmjdahj.jpg[/img][/URL] از این رو امریکا رسما در سال‏1947میلادی سیاست ‏خود را درباره جلوگیری‏ از گسترش «کمونیسم‏» اعلام داشت و بدین‏ترتیب جنگ ایدئولوژیک بین لیبرال‏دموکراسی غرب و کمونیسم شرق به رهبری ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی آغاز شد و یک دوره چهل‏ساله «جنگ سرد» را شکل داد. سیاست مزبور که به «دکترین ترومن‏» معروف است، ‏به کوشش او (ترومن) در سال‏1947م درمقابل کنگره امریکا اعلام شد و هدف اصلی از آن جلوگیری از گسترش کمونیسم و حمایت ‏از ملل آزاد (بلوک غرب) اعلام شده بود و مسائلی از قبیل حفاظت از نفت ‏خاورمیانه و کمک به‏کشورهای پیرامونی شوروی نظیر ترکیه، یونان، ایران و جز آن مورد توجه قرار داشت. پس از انتشار نظریه ریملند در 1944 میلادی امریکایی‏ها خطر گسترش شوروی را در این منطقه جدی گرفتند و سیاست جلوگیری از نفوذ آن را به‏مورد اجرا گذاشتند و کشورهای واقع در این منطقه در نگرش استرتژیکی امریکا اهمیت ‏زیادی پیدا کردند که ایران نیز در حساس‏ترین بخش این منطقه قرار داشت. ایران بخش نازک کمربند ریملند را آن هم در شمال مخزن انرژی آینده جهان، یعنی‏خلیج فارس تشکیل می‏داد. شوروی‏ها نیز پس از جنگ جهانی دوم در خروج خود از ایران ‏جدی نبودند و در شمال ایران و آذربایجان استقرار داشتند. [color=darkred][b]نقشه:[/b] پراکندگی ذخایر نفتی و گازی در خلیــــج فارس[/color][color=white].............................................................................................[/color] [color=darkred][b]نقشه:[/b] میزان ذخایر نفتی دنیا به درصد در نقاط مختلف حهان[/color] [URL=http://gigaimage.com/][img]http://gigaimage.com/images/a5pxstvf44qjdn84fpcc.jpg[/img][/URL][URL=http://gigaimage.com/][img]http://gigaimage.com/images/udzgr5n98mr4i2uk1l76.jpg[/img][/URL] این اقدام شوروی از سوی امریکایی‏ها تهدید ریملند تلقی می‏شد، لذا با هشدار جدی‏«ترومن‏» رو به رو شدند که به «استالین‏» هشدار داد در صورت عدم‏ خروج، متوسل به حمله اتمی به شوروی خواهد شد که استالین ناگزیر از تخلیه نیروی‏ خود از شمال ایران شد. به دنبال اعلام این دکترین، ایران در کانون توجه امریکا قرار گرفت وزمینه‏سازی ‏های قبلی نیز امکان تثبیت موقعیت امریکا را در ایران فراهم می‏کرد. اما مرحله بعدی پیمان نظامی "سنــتو" بود. این پیمان که در سال 1955م بین ایران، عراق، ترکیه، پاکستان و انگلستان دربغداد منعقد شد، پس از کودتای 1958م عراق دچار مشکل گردید، زیرا عراق از آن‏ پیمان خارج شد انگلستان نیز به لحاظ ترک کردن منطقه، تصمیم به خروج از این‏پیمان گرفت، لذا پیمان «سنتو» به یک پیمان سه جانبه ایران، ترکیه و پاکستان‏در بخش حساس ریملند و کمربند محاصره شوروی تبدیل شد و امریکا از آن برای ایجاد سد در مقابل شوروی و کمونیسم استفاده می‏کرد. در ادامه، تحولات بین المللی جدیدی در منطقه بروز نمود و آن تصمیم انگلستان برای‏ خروج از منطقه شرق سوئز و خلیج فارس بود. این اقدام به ایجاد خلا قدرت در منطقه‏ می‏انجامید که می‏توانست از سوی شوروی پر شود، ولی امریکا جایگزین مناسبی بود، لذا با عقب‏نشینی انگلیس در سال 1971م از منطقه، امریکا بلافاصله جایگاه آن را تحویل ‏گرفت و موقعیت «شاه‏» در منطقه بهبود یافت. امریکا پس از شکست‏ سیاستهایش در ویتنام به خوبی دریافته بود که حضور نظامی مستقیم هم هزینه سنگینی برای او دارد و هم حساسیت‏های ضد امریکایی را دامن می‏زند. لذا سیاست‏خود را که به سیاست‏«نیکسون‏» معروف است تغییر داد. بر اساس این سیاست جدید امریکا به جای حضورمستقیم سعی بر انتخاب قدرت‏های محلی و منطقه‏ای به عنوان ژاندارم آن داشت تا ازطریق آنها بتواند منطقه را کنترل نماید. به این دلیل در منطقه خلیج فارس و جدار نازک ریملند دو کشور ایران و عربستان نامزد شدند که با بررسی وزن ژئوپلتیکی‏ آنها ایران موقعیت‏ برتری داشت لذا ایران و شاه به عنوان ژاندارم منطقه برگزیده‏ شد. منابع: [url=http://www.oldenburger.us/gary/docs/TheColdWar.htm]منبع یک[/url] / [url=http://facweb.bhc.edu/academics/science/Harwoodr/Geog105/Reading/HeartRimIntro.htm]منبع دو[/url] / [url=http://teacher.ocps.net/michael.coleman/apexam/AP%20Review%20Geography%20Models%20pdf.pdf]منبع سه[/url] / [url=http://playroom.crescentschool.org/geography/Human/UnitIVPolitical/Chapter8politics_2008.ppt]منبع چهار[/url] / [url=http://en.wikipedia.org/wiki/Nicholas_J._Spykman]منبع پنج[/url] / [url=http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=3397&id=15680]منبع شش[/url]
  2. [quote][color=brown]mhm جان منبع رو فراموش کردید . لطفاً بخشی رو هم که برای این مطلب در نظر گرفتید ، اعلام کنید .[/color] [/quote] babakim1 جان فکر می کنم [b]دکترین، استراتژی و تاکتیک[/b] بخش مناسب باشه
  3. در دوران جنگ سرد شمار نفرات نظامی، توپها، تانکها، بمب افکن ها موشکهای قاره پیما و به طور کلی ادوات، تجهیزات و تکنولوژی نظامی، به عنوان ابزار و لوازم قدرت محاسبه میگردید. اما در دوره جدید تولید ناخالص ملی (GNP)، ارزش پول ملی، درآمد سرانه، رشد اقتصادی، تکنولوژی تولید صنعتی و... معیار مهمتری برای ارزیابی قدرت ملی واحدهای سیاسی است. بی جهت نیست آمریکائیها می گویند[color=brown]" ما مواظب روسها بودیم که به آمریکا حمله نکنند، تا به خود آمدیم، دیدیم ژاپن از در و دیوار آشپزخانه ما بالا رفته و ما را اشغال اقتصادی کرده است"[/color]. بدیهی است در دوره حاکمیت گفتمان ژئواکونومیک منابع ارزشمند نفت و گاز از اهمیت و جایگاه والاتری برخوردار شده است. این در حالی است که از طرفی ایران با 138 میلیارد بشکه نفت به عنوان دومین کشور نفت خیز بعد از عربستان سعودی با 264 میلیارد بشکه نفت وقبل از عراق با 115 میلیارد بشکه نفت شناخته شده است. ایران دومین تولید کنده بزرگ نفت در اوپک و چهارمین صادرکننده نفت در جهان نیز می باشد. از طرف دیگر ایران دو کانون مهم نفت خیز جهان یعنی خلیج فارس با 744 میلیارد بشکه نفت (61 درصد نفت جهانی) و حوزه خزر با 126 میلیارد بشکه نفت (39/10 درصد جهانی ) را به هم ارتباط می دهد. علاوه بر آن ایران با درصد 15 سهم جهانی گاز در جایگاه دوم جهان بعد از روسیه قرارگرفته و دو حوزه عمده ذخائر گازی جهان یعنی خلیج فارس با 40 درصد و حوزه خزر، با 26 درصد را بهم ارتباط می دهد. بر همین مبنا جفری کمپ، متاثر از نظریه هارتلند مکیندر، ازبیضی انرژی جهانی یا هارتلند ژئوپولیتیک یاد می کند. بیضی که حوزه نفت وگاز خلیج فارس یعنی ذخائر نفت و گاز عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و حوزه نفت وگاز منطقه خزر یعنی ذخائر نفت وگاز روسیه،آ ذربایجان، ارمنستان و ترکمنستان را دربر می گیرد [URL=http://gigaimage.com/][img]http://gigaimage.com/images/y4bdjw0wy63z9xrg80.jpg[/img][/URL] کانون و مرکز و یا به عبارتی قلب این بیضی نیز سرزمین ایران است که با تپش آن صنعت و اقتصاد جهانی به حرکت افتاده و حیات خویش را تداوم می بخشد. مضافا اینکه این سرزمین قلب، محل اتصال قاره های آسیا، اروپا وافریقا نیز می باشد. به عبارتی از نظر جغرافیایی نیز می توان آن را منطقه ای مرکزی و کانونی برای خشکیهای جهان به حساب آورد. درمقابل جاذبه های ژئواکونومیک هارتلند انرژی جهان، علائق ژئواکونومیک قدرتهای بزرگ بویژه ایالات متحده آمریکا وجود دارد. در حال حاضر میزان مصرف نفت خام در جهان 85 میلیون بشکه در روز می باشد که با روند رو به رشد مصرف، در سال 2010 به 92 میلیون بشکه و در سال 2020، به 104 میلیون بشکه خواهد رسید. این در حالی است که میزان مصرف آمریکایی شمالی در حال حاضر 25 میلیون بشکه می باشد و چشم انداز تقاضای نفت این منطقه در سال 2010 به 27 میلیون بشکه، و در سال 2020 به 29 میلیون بشکه و در سال 2030 به 31 میلیون بشکه نفت خواهد رسید. زمانی که میزان ذخائر هارتلند انرژی را دریک معادله و جاذبه ها و تقاضا های مصرف جهانی، بویژه ایالات متحده آمریکا و هم پیمانان آن در معادله دیگری قرار دهیم، حضور و نفوذ آمریکا و محاصره کانون انرژی جهان و مخالفت و مقابله با ایران قابل تبیین خواهد بود. [URL=http://gigaimage.com/][img]http://gigaimage.com/images/xqhitt90x8i3yi7qrha1.jpg[/img][/URL] بر مبنای رهیافتهای فوق ایالات متحده امریکا هم اکنون در دریای عمان، خلیج فارس، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، عراق، ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان و افغانستان حضور دارد. مضافا اینکه این کشور درصدد توسعه و گسترش ناتو به سوی شرق نیز می باشد. وجود 14 پایگاه ایالات متحده در هارتلنــد انرژی جهان چندان تصادفی به نظر نمی آید. دوستان به پایگاه های ایلات متحده که در نقشه زیر با پرچم امریکا مشخص شده توجه کنند. (خوب محاصره شدیم!!!) [URL=http://gigaimage.com/][img]http://gigaimage.com/images/ptx0kcbrtevn4vx170a8.jpg[/img][/URL] منابـــع: [url=http://en.wikipedia.org/wiki/The_Geographical_Pivot_of_History]منبع یک[/url] / [url=http://www.azadtabriznews.com/archives/2552]منبع دو[/url] / [url=http://temi.repubblica.it/limes-heartland/iran-obama-go-where-your-heart-takes-you/1354]منبع سه[/url] / [url=http://www.edia.ir/vdcfxydc.w6dvyagiiw.html]منبع چهار[/url] / تلخیص-ترجمه از mhm
  4. [quote] 26 آوریل 1915 امور سیاسی_ در لندن ایتالیا قراردادی سری با نگلستان ، فرانسه و روسیه امضا می کند که به موجب آن ایتالیا موافقت می کند به نفع متفقین وارد جنگ شود مشروط بر اینکه مناطقی از اتریش –مجار به آن کشور واگذار شود.(عجب!! مثل اینکه گفته بودن برای آزادی جهان دارند می جنگند!!!) [/quote] ایتالیا در 1914 هر چند که عضو اتحاد مثلث بود اما با این دلیل که پیمان اتحاد مثلث تدافعی است اعلام بی طــرفی کرد. البته ایتالیا بدلیل اختلافات ارضی که با اتریش داشت حلقه ای سست در اتحاد محسوب می شد که بر اساس یکسری ملاحظات هنوز در اتحاد باقی مانده بود. اما متفقین با بهره برداری از همین اختلافات بر آن شدند تا ایتالیا را به نفع خود وارد جنگ نمایند. معاهده لندن معامله بر سر قیمت ورود ایتالیا به جنگ بود. بر اساس این معاهده که بین ایتالیــا و متفقین به امضا رسید، ایتالیا متعهد می نمود که در عرض یکماه به اتریش اعلام جنگ دهد. در ازاء آن نیز متفقین پذیرفتند که الحاق ایالات مورد اختلاف ایتالیا با اتریش (بویژه ترن تین) را از سوی ایتالیا به رسمیت بشناسند.
  5. [quote]آدم حال میکنه وقتی اینا از ایران میترسن [/quote] بله ولی با اجرای سیاست "ایران هراسی" و بمباران افکار عمومی بوسیله بمب های هسته ای خیالی ایران، کلاهک های هسته ای چند صدگانه اسرائیل در خفا توسعه می یابند. باید هشیار بود تا ثقل اصلی مسئله منحرف نشود ...
  6. اظهارات این مقام اسرائیلی در راستای سیاست "تهدید جهانی-منافع ملی" امریکاست که صهیونیست ها به خوبی آن را آموخته و پیاده می کنند. البته اروپاییان تاکنون بسیار محتاطانه با وجه دفاعی-نظامی این قضیه برخورد کرده اند و کماکان به بیانیه های محدود، اکتفا می کنند.
  7. mhm

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    [quote]میگم از بچه ها کسی هست حدس بزنه چرا ایران هول هولکی همچین نامه ایی داده؟! چشششششششمک خوب عاقبت کرکری خوندن همینه دیگه به خصوص کرکری خوندن با سلاح نداشته و پشتیبانی مردمی صفر! یا حق *** رفقا چی شده هیچ پستی اینجا نزدین؟! شما که تا یه خبر راجبه سجیل باشه هشت هزار پست میزنید! راجبه این خبر هم یه چیزی بگین مستفیض بشیم ...[/quote] گویا استفاده از ظرفیت دیپلماسی در جهان سیاست امروز که مملو از تهدیدات نظامی (که البته آن هم نوعی دیپلماسی نهان است) است، برای بعضی از دوستان غریب می نماید که چنین قضاوت می کنند!!! ***برادر به جای این پست تحریک کننده که ممکن است عکس العمل منفعلانه بعضی دوستان را به همراه داشته باشد، به بحث منطقی روی بیاورید.
  8. [quote]آقا جان مثل اينكه حرف منو متوجه نميشي. كي گفته ارتش اسراييل پيروز شده؟ من ميگم در مورد پيروزي ها نبايد اغراق كرد و به ذكر واقعيت پرداخت. در مورد اون ناوچه هم ميتوني يك سري به سايت هاي خبري بزني تا ببيني نابود شده يا نه؟ اگه اين ناوچه نابود شده پس حتما آمريكا هم ناوچه سبلان مارو نابود كرده ديگه![/quote] جناب Blaze حرف های بنده نقض نکته مشارالیه جنابعالی نیست؛ بلکه حرکت دوربین نگاه دوستان به سمت اصل قضیه است. در حال حاضر انحراف نگرش و تقدم فرع بر اصل جزو استراتژی لاینفک سرویس های خبری و اطلاعاتی است.
  9. با آغاز جنگ جهاني دوم ، فرانکو با اين که در جريان جنگ داخلي کمکهای فراواني به ويژه نظامي از هيتلر و موسولینی دريافت کرده بود، اعلام بي طرفي کرد؛ البته با توجه به سه سال جنگ داخلی و وضعیت نابسامان داخلی، اعلام بی طرفی فرانکو قابل هضم بود، چه اینکه از جانب دول محور تهدیدی خارجی علیه او وجود نداشت و هم چنین امریکا و بریتانیا نظام دیکتاتوری او را به سرعت به رسمیت شناختند. این عوامل به اضافه عدم وجود مسائل قومیتی و سرزمینی در اسپانیا مانع از دخالت این کشور در جنگ جهانی دوم بود و فرانکو محتاطانه خود را از عواقب جنگ دور نگاه داشت.
  10. [quote][quote][quote]اون ناوچه ساعر منهدم نشد بلكه دچار صدمه شد كه با يدك كش به بندر منتقل شد.[/quote] برادر ارزش این اقدام فقط به بخش نظامی آن مربوط نمی شود؛ هر چند که با تمام تلاش رسانه ای صهیونیست ها، هر کارشناس نظامی معنی این حرکت حزب الله و شکست و حقارت نظامی-اطلاعاتی صهیونیست ها را می فهمد ... اسرائیل بر روی زمین نعش کشی Merkava می کرد و در دریا ساعر. برادر Blaze یادمان نرود که اعراب در اوج شاهکارشان در جنگ 1973 کمی بیش از 100 تانک اسرائیل را منهدم کردند، آن هم با نیروی هوایی و زرهی و امکانات کامل چند ارتش مجهز کلاسیک. در جنگ دریایی که حرفش را نزنیم بهتر است. سوری ها و بعد مصریها برای همیشه تاریخ نبردهای دریایی اعراب را به افسانه بدل کردند. یک جمله است یادم نیست مال کیست (فکر کنم از ژنرال های رومی بود) می گفت: همیشه نیاز نیست دشمنت را بکشی، بعضی اوقات فلج کردن او بهتر است.[/quote] عزيز منظورم رو نگرفتي منظورم اين نبود كه اين كار با ارزش رو لوث كنم منظورم اين بود كه وقتي در مورد اين جور چيزها اغراق ميكنيم و بعد خبر راستش پخش ميشه بقيه كارهايي هم كه به راستي انجام گرفته در هاله ابهام فرو ميره و اين همون چيزيه كه دشمن ميخواهد كه شكست هاش زير سوال بره و از اون ها پيروزي بسازه.[/quote] برادر عزیزم نگاهی به گزارش وینوگراد بنداز تا متوجه عمق شکست ارتش افسانه ای اسرائیل بشی؛ اگر حرف های این رزمنده حزب الله اغراق آمیز است احتمالا این گزارش توهم محض است
  11. [quote]اون ناوچه ساعر منهدم نشد بلكه دچار صدمه شد كه با يدك كش به بندر منتقل شد.[/quote] برادر ارزش این اقدام فقط به بخش نظامی آن مربوط نمی شود؛ هر چند که با تمام تلاش رسانه ای صهیونیست ها، هر کارشناس نظامی معنی این حرکت حزب الله و شکست و حقارت نظامی-اطلاعاتی صهیونیست ها را می فهمد ... اسرائیل بر روی زمین نعش کشی Merkava می کرد و در دریا ساعر. برادر Blaze یادمان نرود که اعراب در اوج شاهکارشان در جنگ 1973 کمی بیش از 100 تانک اسرائیل را منهدم کردند، آن هم با نیروی هوایی و زرهی و امکانات کامل چند ارتش مجهز کلاسیک. در جنگ دریایی که حرفش را نزنیم بهتر است. سوری ها و بعد مصریها برای همیشه تاریخ نبردهای دریایی اعراب را به افسانه بدل کردند. یک جمله است یادم نیست مال کیست (فکر کنم از ژنرال های رومی بود) می گفت: همیشه نیاز نیست دشمنت را بکشی، بعضی اوقات فلج کردن او بهتر است.
  12. ممنون از مطلبتون .... جنگ داخلی اسپانیا که انتظار می رفت چند هفته ای به اتمام برسد، 3 سال بطول انجامید و با مماشات فرانسه و بریتانیا و عدم همراهی مؤثر شوروی بعلت نا امیدی استالین از نفوذ کمونیست ها در اسپانیا، به پیروزی فرانکو انجامید. نتیجه مهم این جنگ محاصره فرانسه از سه جانب بوسیله نیروهای فاشیستی بود که یکسال بعد فرانسه مدعی، به قول معروف چوبش را خورد و در زمانی کمتر از 2 ماه پاریس را تحویل هیتلر داد.
  13. زبیگنیو برژينسكي مشاور امنيت ملي دولت كارتر بوده و با توجه به نفوذ برژینسکی در واشنگتن و تاثیر نقطه نظراتش در دستگاه دولتی اوباما، بررسی گفته های او ضروری است. اما در مورد او باید توجه داشت که از مؤثرترين مهره هاي دولت کارتر به شمار مي رفت، سياست آمريکا در برابر انقلاب ايران بيشتر منعکس‌کننده نظريات و روشهاي او بود. وي از کساني است که به اصطلاح سياسي از جمله «عقابها» محسوب ميشود و در سياست خارجي طرفدار اعمال زور و شدت عمل مي باشد. برژينسکي خود اعتراف مي کند که آمريکا در جريان انقلاب اسلامي ايران و حتي پس از به ثمر رسيدن آن طرح يک کودتاي نظامي را براي درهم شکستن اين انقلاب دنبال مي کرده و اختلاف نظر بر سر انجام اين کودتا فقط هنگامي بروز مي کند که ونس و همفکران او در امکان موفقيت کودتا در مراحل نهايي انقلاب اظهار ترديد مي نمايند. ولي او تا آخرين لحظه با کمال صراحت و بي پروايي طرفدار کودتاست و [b]«حمام خون»[/b] را آخرين راه حفظ منافع آمريکا در ايران مي داند. او در کتاب توطئه در ايران این عبارت فراموش ناشدنی را می گوید: "من پيشنهاد خود را براي اقدام به کودتاي نظامي در ايران هنگامي عنوان کردم که چاره اي ديگر به نظر نمي‌رسيد و با خودداري از قبول آن ايران در مسيري پيش رفت که نتايج مخربي براي ما در منطقه به بار آورد ... " وى كه به نظريه پرداز دموكرات شهرت دارد در حال حاضر در مرکز مطالعات استراتژيک و بين المللي فعاليت مي‌کند و استاد سياست خارجي آمريکا در مدرسه مطالعات بين‌المللي پيشرفته پاول ـ نيتز در دانشگاه جانز هاپکينز در واشنگتن دي. سي مي‌باشد و از حامیان اوباما می باشد. اما برای اینکه زوایای فکری مسلط بر این استراتژیست لهستانی الاصل و کلا دستگاه سیاست خارجی امریکا را روشن سازیم نگاهی کوتاه به اظهار نظرات، مصاحبه ها و سخنرانی های چند ماه اخیــر او می اندازیم: [color=green]برژینسکی:" ايران امروز يک جامعه بنيادگراي اسلامي‎ ‎به نظر مي رسد. بله ايران اسلامي است، اما فقط نيمي از تاريخ ايران اسلامي بوده‎ ‎است. نيمه ديگري از تاريخ ايران هم هست که 1500 سال قدمت دارد و خود را در قالب‏‎ ‎جنبش امروز مردم ايران نشان مي دهد"[/color] [color=brown]با موشکافی این عبارت برژینسکی به این نتیجه رهنمون می شویم که از دید غربیها سرزمین پارس که در نظام سیاسی کنونی جهان، جمهوری اسلامی ایران شناخته می شود قابل تفکیک به اسلام و ایران است که این هدف اصلی تمام دولتمردان ایالات متحده در 30 سال اخیر بوده است که البته در حال حاضر با روی کار آمدن پرزیدنت اوباما این سیاستِ به بن بست رسیده، به وجه حداقلی –ولی خطرناک- آن یعنی غلبه مفهوم دوم بر اول بدل گشته که همان سکولاریسم معروف یا به قول غربیها استقرار دموکراسی! است. در واکاوی این مسئله باید بدانیم که غرب به اسلام به دید یک مذهب نمی نگرد بلکه تعبیر "قدرت خاموش" را از آن دارد. حال هر امری که منجر به بیداری و روشنی این قدرت شود یا باید نابود شود یا اینکه به حاشیه سوق داده شود و این اساس نظریه تفکیک دین از سیاست است. در اینجا باید این موضوع را مطرح و اذعان کنیم که غربیها در مواجه با به اصطلاح عوامل نامطلوب و نظام های عاصی و مخالف، بنیاد و اصل آن را هدف قرار می دهند و بیشترین هزینه را صرف تخریب اصول می نمایند (این از تفاوت های استعمار بلوک غرب با بلوک شرق بود). اما این استراتژی که به مدت 30 سال در قبال جمهوری اسلامی به اجرا گذاشته شد به اهداف از پیش تعیین شده نرسید و تصمیم به تغییر رویکرد گرفته شد. اما ایالات متحده بر اثر جنگ طلبی های جرج بوش پسر در اذهان عمومی به شدت تخریب شده بود، پس می بایستی شخصیتی متفاوت این نقش را ایفا کند. او کسی جز باراک حسین اوباما نیست. اوباما پیشینه ای متصل به اسلام دارد پس برای جهان اسلام که بیشترین تنفر از امریکا یا به قول مسلمانان "شیطان بزرگ" را دارد قابل پذیرش است. اوباما سیاه پوست است، پس برای ملل فقیر و توسعه نیافته یک رهبر آرمانی است. با گزینش اوباما و تهیه سناریو انتخابات، این مسلمان زاده سیاهپوست وارد کاخ سفید شد. تضاد سیاه و سفید بسیاری از سیاست مداران و مردم عادی را سردرگم ساخت و توهم [b]"پاپ اوباما" [/b]را در ذهنشان شکل داد. اما قلیل سیاسیون و جمهور باقیمانده این سیاه و سفید را چیزی جز یک صفحه شطرنج نمی بینند و فریفته شاه و وزیر(هیلاری) زیبای آن نشدند...[/color] [color=green]برژینسکی:"به عقيده من شواهد کافي وجود دارد که نشان مي دهد در‎ ‎نتيجه انتخابات اعمال نظرهايي شده است. راي ها با سرعت زيادي شمرده شده اند و من‎ ‎گمان نمي کنم زنان ومردان ستاد شمارش آرا، مي توانستند اين تعداد راي را به اين‎ ‎سرعت بشمارند. ضمن اينکه گزارش شده که تعداد آرا از تعداد راي دهندگان بيشتر است.به‎ ‎عبارت ديگر در اين ميان سوء استفاده هاي جدي ديده مي شود، اما اين موضوع اصلي نيست‎. ‎مسئله اصلي اين است که بخش قابل توجهي از بدنه سياسي ايران، اين انتخابات را زير‎ ‎سئوال برده اند"[/color] [color=brown]برای دولتمردان غربی به خصوص مقامات ایالات متحده برقراری صلح در جای جای جهان جزء اولویت هاست و تنها راه استقرار این صلح برقراری دموکراسی است. اما همخوانی این دموکراسی و صلح با منافع امریکا بسیار جالب توجه است. بهتر است حاشیه نرویم و جمله خود برژینسکی را به یاد آوریم که چنین گفت" گفتگو با تمام احزاب مخالف در کشورهای مخالف ابزاری مفید برای برقراری صلح در جهان است" .... برای غربیها و دولت ایالات متحده هیج تفاوتی در ماهیت گروه های فعال سیاسی در کشورهای مخالف آنها وجود ندارد و تنها وجه تمایز آنها داشتن صدای مخالف است. حال این صدای مخالف در مورد کشور ایدئولوژیک ایران از اهمیت صد چندانی برخوردار است. در ادبیات سیاسی زیر سؤال رفتن انتخابات-علی الخصوص انتخابات ریاست جمهوری- در حالت حداقلی کاهش مشروعیت و در حالت غالب زیر سؤال رفتن یک نظام محسوب می شود. در چنین حالتی نظام مزبور را با توهم کاهش یا عدم مشروعیت یا به اصطلاح بحران مواجه ساخته و به موضع انفعال می برند و در اینجاست که دستگاه دیپلماسی به کارزاری سخت و امتیاز ده وارد گشته و فضای سالهای 2004-2003 بر مذاکرات احتمالی امریکا-ایران حاکم می گردد.[/color] [color=green]برژینسکی:"در واقع آنچه اين روزها براي اکثر آمريکايي ها، شگفت آور بود، وجود ده ها‎ ‎هزاردانشجو در خيابان ها بودکه فرق چنداني با دانشجويان آمريکايي ندارند؛ زنان جواني‎ ‎که اگر چه روسري به سر دارند، اما کاملا مشخص است به دنياي مدرن متعلق اند‎ ‎و در يک شرايط تاريخي ديگر، از جهات مختلف مانند اروپايي ها وترکيه بودند؛ حتي‎ ‎بهتر"[/color] [color=brown]عده ای می پندارند که ایالات متحده درصدد ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی و تراجع ایران به وضعیت ما قبل تاریخ! است. اما واقعیت این است وضعیت مورد نظر برای ایران، تبدیل این جمهوری اسلامی سرکش به ترکیـــه2 است؛ به اعتراف خود امریکاییها که در گزارش (Iran's Political, Demographic, and Economic Vulnerabilities) مؤسسه مطالعاتی رند نیز به آن اذعان شده ایران دارای جمعیت تحصیلکرده بالایی است که مراودات زیادی با غربیها و به خصوص آلمانیها دارند و تمایل شدیدی به مدرنیته کردن کشور خود دارند. بنابراین فرمول امریکای مرکزی برای ایران کارساز نیست، بلکه بایستی در ایران نظامی همانند ترکیه برقرار شود که: 1- امنیت شاهراه انرژی جهان (خلیج فارس) تأمین شود. 2- با اتصال به ناتو به عنوان یکی از حلقه های فشار و موازنه علیه فدراسیون روسیه عمل نماید. 3- معضل و بحران خاورمیانه با از میان رفتن ایران شـــرور برای همیشه حل شود و اسرائیل بعنوان پلیس منطقه توسط تمام کشورهای عربی-اسلامی به رسمیت شناخته شود.[/color] [color=green]برژینسکی:" این شروع یک پایان است و باید دقت داشته باشیم که با این رویداد چگونه برخورد کنیم. در شرایط کنونی نقش قدرت‌های خارجی بسیار حساس است. در کشورهای اروپای شرقی، وقتی جنبش دموکراسی‌خواهی آغاز شد مردم با اشغالگران خارجی روبرو بودند اما در ایران، مبارزه مردم با اشغالگران داخلی و حکومت مذهبی است"[/color] [color=brown]در دنیای سیاست غالبا برای بسیاری از سخنان ایراد شده مفاهیم و معانی دور و غیر معمول و بعضا متضاد منظور است. در عبارت بالا منظور جناب برژینسکی از "جنبش دموکراسی خواهی کشورهای اروپای شرقی" استحاله، سقوط و فروپاشی نظام شوروی سابق است. اما در به کارگیری این لفظ به شدت جانب احتیاط رعایت می شود، تا چهره دموکراسی خواهی ایالات متحده نه تنها تخریب نشود بلکه تبلیغ شود. خیل عظیمی از مترجمین سیاسی! این بازی با کلمات یا تغییر تاکتیک را به حساب تغییر مواضع می انگارند و ایالات متحده را همچون دول جهان دوم و سوم می پندارند که هر از چند صباحی با تغییر در مواضع بنیادین خود سازی دیگر بنوازد. برای روشن ساختن این مسئله به نقش قدرت های خارجی در سرکوب جنبش های آزادی خواهانه قبل از سال 57 و حمایت از جنبش های آزادی خواهانه!! بعد از 57 در ایران توجه کنید. این چرخش معکوس از کجا ناشی می شود؟ آیا امریکای سرمست از تک قطبی ماهیت عوض کرده یا حقیقت در جنس این جنبش هاست. پاسخ را به خواننده واگذار می کنم.[/color]
  14. mhm

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    این نمونه بارز جنگ روانی، تشویش و انحراف افکار دولتمردان دیگر کشورها است که برای بی ثبات سازی و بعضا گرفتن امتیازهای مختلف خاصه اقتصادی و امنیتی بکار می رود و در بهترین حالت موجب تحلیل قوای کشور هدف می شود...
  15. قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی و متحدین آن (از بعد نظامی) در توان موشکی نهفته است نه نیروی هوایی و جنگنده های فالکروم؛ و این خبر صرفا ژورنالیستی است و ارزش نظامی ندارد.
  16. [img]http://www.dostan.net/cl_upload/khodkoshihitler7.jpg[/img] این عکس متعلق به یک روزنامه روسی است که مدتی پس از فتح برلین منتشر شد و در آن ادعا شده بود که متعلق به هیتلر است. در آن زمان بحث ها و جنجال های بسیاری در مورد این عکس و هویت واقعی آن انجام گرفت اما هیج وقت هیتلر بودن آن ثابت نشد و در حد ادعا باقی ماند.
  17. [align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_ediv1b2mdpe2g29val35.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_7jigvwgy14kc6lnauw2.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_sq1bs24425moaq3gch2.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_jw0slupftwawr42zl16.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_1e5kpnhg67cuqyv9vawg.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_wrhrnp71yjrpz6cy5g13.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_ax3bj94eajgncmnfipr1.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_gbloskd8qliv2yx9cj2r.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_p0iasnh96k9p6xzwg6d7.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_2svctsed3wcvz4e8orlo.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_euzf123sjyufazi2x3xk.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_e1kjsra9or6qn9rd8h8p.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_3kj7n6gkojwsuzafybh4.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_kyxf3x1jjc8sxyqxbu4c.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_79x6kdsxux93m1tcg4e.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_f93syjumx8hjern1dafk.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_xco4u2vpa791ic4gq2gb.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_y9fmxekbavzg31u8y8o.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_hpznlpjnp0b3dmvw7d1.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_j16dqm2xkl8g6iwsboxd.jpg[/img][/align] [color=red]كليه حقوق اين عكسها ، متعلق به كاربر [size=18]mhm[/size] ميباشد و استفاده از اين عكسها فقط منوط به كسب اجازه از شخص ايشان ميباشد .[/color] [color=brown]Babakim1[/color]
  18. [quote] RezaKiani عزيز براي اطلاع شما بايد بگم كه رژيم بعث عراق به سركردگي صدام ... در سال 1991 در شرايطي كه شديدا در تحريم هاي جهاني به سر ميبرد تونست ماهواره بر سه مرحله اي(ماهواره بر سفير اميد-2 دو مرحله اي بود) با موفقيت به فضا پرتاب كنه و مرحله سوم اين ماهواره بر بجاي خود ماهواره در مدار قرار گرفت چون ماهواره بر خالي بود و فقط براي تست ارسال شده بود ! صدام اگه يه ماهواره كوچك هم در اون ماهواره بر ميذاشت اسم كشورش را بعد از شوروي(روسيه) آمريكا فرانسه ژاپن چين انگليس هند و رژيم صهيونيستي به عنوان نهمين كشور داراي تكنولوژي ماهواره بر بومي ثبت ميكرد. (من اطلاعات اين بند رو از ماهنامه هوافضا شماره 43-44 وصفحات 69 و 71 نوشتم و از خودم در نيوردم كه عراق ماهواره بر داشته و ...)[/quote] خدمت دوستان عرض کنم که کشور عراق در سال 1989 موشک ماهواره بر سه مرحله ای خود به نام "تموز 1" را از پایگاه فضایی الانبار واقع در غرب این کشور به فضا پرتاب کرد، اما با آغاز جنگ خلیج فارس و حمله نیروهای ائتلاف به این کشور تمام زیر ساخت های فضایی این کشور نابود شد.
  19. وصيت مي‌كنم به كسي كه او را بيش از حد دوست مي‌دارم! به معبودم! به معشوقم! به‌امام موسي صدر! كسي كه او را مظهر علي مي‌دانم! او را وارث حسين مي‌خوانم! كسي كه رمز طايفه شيعه، و افتخار آن، و نماينده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختي، حق طلبي و بالأخره شهادت است! آري به‌امام موسي وصيت مي‌كنم … براي مرگ آماده شده‌ام و اين امري است طبيعي كه مدتهاست با آن آشنا شده‌ام. ولي براي اولين بار وصيت ميكنم. خوشحالم كه در چنين راهي به شهادت مي‌رسم. خوشحالم كه از عالم و ما فيها بريده‌ام. همه چيز را ترك گفته‌ام. علايق را زير پا گذاشته‌ام. قيد و بندها را پاره كرده‌ام. دنيا و ما فيها را سه طلاقه گفته‌ام و با آغوش باز به استقبال شهادت مي‌روم. از اينكه به لبنان آمدم و پنج يا شش سال با مشكلاتي سخت دست به گريبان بوده‌ام، متأسف نيستم. از اينكه آمريكا را ترك گفتم، از اينكه دنياي لذات و راحت‌طلبي را پشت سر گذاشتم، از اينكه دنياي علم را فراموش كردم، از اينكه از همه زيبائيها و خاطره زن عزيز و فرزندان دلبندم گذشته‌ام، متأسف نيستم … از آن دنياي مادي و راحت طلبي گذشتم و به دنياي درد، محروميت، رنج، شكست، اتهام، فقر و تنهايي قدم گذاشتم. با محروميت همنشين شدم. با دردمندان و شكسته دلان هم آواز گشتم. از دنياي سرمايه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومين و مظلومين وارد شدم. با تمام اين احوال متأسف نيستم … تو اي محبوب من، دنيايي جديد به من گشودي كه خداي بزرگ مرا بهتر و بيشتر آزمايش كند. تو به من مجال دادي تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهاي بي نظير انساني خود را به ظهور برسانم، از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زير پا بگذارم و ارزشهاي الهي را به همگان عرضه كنم، تا راهي جديد و قوي و الهي بنمايانم، تا مظهر باشم، تا عشق شوم، تا نور گردم، از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم، تا ديگر خود را نبينم و خود را نخواهم، جز محبوب كسي را نبينم، جز عشق و فداكاري طريقي نگزينم، تا با مرگ آشنا و دوست گردم و از تمام قيد و بندهي مادي آزاد شوم… تو اي محبوب من رمز طايفه اي، و درد و رنج هزار و چهار صد ساله را به دوش مي‌كشي، اتهام و تهمت و هجوم و نفرين و ناسزاي هزار و چهار صد سال را همچنان تحمل مي‌كني، كينه‌هاي گذشته و دشمني‌هاي تاريخي و حقد و حسدهاي جهان سوز را بر جان مي‌پذيري، تو فداكاري مي‌کني، تو از همه چيز خود مي‌گذري، تو حيات و هستي خود را فداي هدف و اجتماع انسانها مي‌كني، و دشمنانت در عوض دشنام مي‌دهند و خيانت مي‌كنند، به تو تهمتهاي دروغ مي‌زنند و مردم جاهل را بر تو مي‌شورانند، و تو اي امام لحظه‌اي از حق منحرف نمي‌شوي و عمل به مثل انجام نمي‌دهي و همچون كوه در مقابل طوفان حوادث آرام و مطمئن به سوي حقيقت و كمال و قدم بر مي‌داري، از اين نظر تو نماينده علي (ع) و وارث حسيني… و من افتخار مي‌كنم كه در ركابت مبارزه مي‌كنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت مي‌نوشم… اي محبوب من، آخر تو مرا نشناختي! زيرا حجب و حيا مانع آن بود كه من خود را به تو بنمايانم، يا از عشق سخن برانم يا از سوز دروني خود بازگو كنم… اما من، مني كه وصيت مي‌كنم، مني كه تو را دوست مي‌دارم… آدم ساده‌اي نيستم! من خداي عشق و پرستشم، من نماينده حق و مظهر فداكاري و گذشت و تواضع و فعاليت و مبارزه‌ام، آتشفشان درون من كافيست كه هر دنيايي را بسوزاند، آتش عشق من به حدي است كه قادر است هر دل سنگي را آب كند، فداكاري من به‌اندازه‌اي است كه كمتر كسي در زندگي به آن درجه رسيده است … به سه خصلت ممتاز شده‌ام: 1. عشق كه از سخنم و نگاهم و دستم و حركاتم و حيات و مماتم مي‌بارد. در آتش عشق مي‌سوزم و هدف حيات را جز عشق نمي‌شناسم. در زندگي جز عشق نمي‌خواهم، و جز به عشق زنده نيستم. 2. فقر كه از قيد همه چيز آزاد و بي نيازم. و اگر آسمان و زمين را به من ارزاني كنند، تأثيري در من نمي‌كند. 3. تنهايي كه مرا به عرفان اتصال مي‌دهد. مرا با محروميت آشنا مي‌كند. كسي كه محتاج عشق است، در دنياي تنهايي با محروميتِ عشق مي‌سوزد. جز خدا كسي نمي‌تواند انيس شبهاي تار او باشد و جز ستارگان اشكهاي او را پاك نخواهند كرد. جز كوههاي بلند راز و نيازهاي او را نخواهند شنيد و جز مرغ سحر ناله‌هاي صبحگاه او را حس نخواهند كرد. به دنبال انساني مي‌گردد تا او را بپرستد يا به او عشق بورزد. ولي هر چه بيشتر مي‌گردد، كمتر مي‌يابد… كسي كه وصيت مي‌كند آدم ساده‌اي نيست. بزرگترين مقامات علمي را گذرانده، سردي و گرمي روزگار را چشيده، از زيباترين و شديدترين عشقها برخوردار شده، از درخت لذات زندگي ميوه چيده، از هر چه زيبا و دوست داشتني است برخوردار شده، و در اوج كمال و دارايي همه چيز خود را رها كرده و به خاطر هدفي مقدس، زندگي دردآلود و اشكبار و شهادت را قبول كرده است. آري اي محبوب من، يك چنين كسي با تو وصيت مي‌كند … وصيت من درباره مال و منال نيست. زيرا مي‌داني كه چيزي ندارم، و آنچه دارم متعلق به تو و حركت و مؤسسه است. از آنچه به دست من رسيده، به خاطر احتياجات شخصي چيزي بر نداشته‌ام. جز زندگي درويشانه چيزي نخواسته‌ام. حتي زن و بچه‌ها و پدر و مادر نيز از من چيزي دريافت نكرده‌اند. آنجا كه سر تا پاي وجودم براي تو و حركت باشد، معلوم است كه مايملك من نيز متعلق به تو است. وصيت من درباره قرض و دين نيست. مديون كسي نيستم، در حالي كه به ديگران زياد قرض داده‌ام. به كسي بدي نكرده‌ام. در زندگي خود جز محبت، فداكاري، تواضع و احترام نبوده‌ام. از اين نظر نيز به كسي مديون نيستم … آري وصيت من درباره اين چيزها نيست … وصيت من درباره عشق و حيات و وظيفه است … احساس مي‌كنم كه آفتاب عمرم به لب بام رسيده است و ديگر فرصتي ندارم كه به تو سفارش كنم. وصيت مي‌كنم، وقتي كه جانم را بر كف دستم گذاشته‌ام، و انتظار دارم هر لحظه با اين دنيا وداع كنم و ديگر تو را نبينم… تو را دوست مي‌دارم و اين دوستي بابت احتياج و يا تجارت نيست. در اين دنيا به كسي احتياج ندارم. حتي گاهگاهي از خداي بزرگ نيز احساس بي نيازي مي‌كنم … از او چيزي نمي‌طلبم و احساس احتياج نمي‌كنم. چيزي نمي‌خواهم، گله‌اي نمي‌كنم و آرزوئي ندارم. عشق من به خاطر آن است كه تو شايسته عشق و محبتي، و من عشق به تو را قسمتي از عشق به خدا ميدانم. همچنانكه خداي را مي‌پرستم و عشق مي‌ورزم، به تو نيز كه نماينده او در زميني عشق مي‌ورزم. و اين عشق ورزيدن همچون نفس كشيدن براي من طبيعي است … عشق هدف حيات و محرك زندگي من است. زيباتر از عشق چيزي نديده‌ام و بالاتر از عشق چيزي نخواسته‌ام. عشق است كه روح مرا به تموج وا مي‌دارد، قلب مرا به جوش مي‌آورد، استعدادهاي نهفته مرا ظاهر مي‌كند، مرا از خودخواهي وخودبينيي رهاند، دنياي ديگري حس مي‌كنم، در عالم وجود محو مي‌شوم، احساسي لطيف و قلبي حساس و ديده‌اي زيبابين پيدا مي‌كنم. لرزش يك برگ، نور يك ستاره دور، موريانه كوچك، نسيم ملايم سحر، موج دريا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا مي‌ربايند و از اين عالم به دنياي ديگري مي‌برند … اينها همه و همه از تجليات عشق است … به خاطر عشق است كه فداكاري مي‌كنم. به خاطر عشق است كه به دنيا با بي اعتنايي مي‌نگرم و ابعاد ديگري را مي‌يابم. به خاطر عشق است كه دنيا را زيبا مي‌بينم و زيبائي را مي‌پرستم. به خاطر عشق است كه خدا را حس مي‌كنم، او را مي‌پرستم و حيات و هستي خود را تقديمش مي‌كنم … مي دانم كه در اين دنيا به عده زيادي محبت كرده‌ام، حتي عشق ورزيده‌ام، ولي جواب بدي ديده‌ام. عشق را به ضعف تعبير مي‌كنند و به قول خودشان زرنگي كرده از محبت سوءاستفاده مي‌نمايند! اما اين بي خبران نمي‌دانند كه از چه نعمت بزرگي كه عشق و محبت است، محرومند. نمي‌دانند كه بزرگترين ابعاد زندگي را درك نكرده‌اند. نمي‌دانند كه زرنگي آنها جز افلاس و بدبختي و مذلت چيزي نيست … و من قدر خود را بزرگتر از آن مي‌دانم كه محبت خويش را از كسي دريغ كنم. حتي اگر آن كس محبت مرا درك نكند و به خيال خود سؤاستفاده نمايد. من بزرگتر از آنم كه به خاطر پاداش محبت كنم، يا در ازاء عشق تمنايي داشته باشم. من در عشق خود مي‌سوزم و لذت مي‌برم. اين لذت بزرگترين پاداشي است كه ممكن است در جواب عشق من به حساب آيد … مي دانم كه تو هم اي محبوب من، در درياي عشق شنا مي‌كني. انسانها را دوست مي‌داري. به همه بي دريغ محبت مي‌كني. و چه زيادند آنها كه از اين محبت سوءاستفاده مي‌كنند. حتي تو را به تمسخر مي‌گيرند و به خيال خود تو را گول ميزنند … تو اينها را مي‌داني ولي در روش خود كوچكترين تغييري نمي‌دهي … زيرا مقام تو بزرگتر از آن است كه تحت تأثير ديگران عشق بورزي و محبت كني. عشق تو فطري است. همچون آفتاب بر همه جا مي‌تابي و همچون باران برچمن و شوره زار مي‌باري و تحت تأثير انعكاس سنگدلان قرار نمي‌گيري … درود آتشين من به روح بلند تو باد كه از محدوده تنگ و باريك خودبيني و خودخواهي بيرون است و جولانگاهش عظمت آسمانها و اسماء مقدس خداست. عشق سوزان من فداي عشقت باد، كه بزرگترين و زيباترين مشخصه وجود توست، و ارزنده ترين چيزي است كه مرا جذب تو كرده است، و مقدس ترين خصيصه‌اي است كه در ميزان الهي به حساب مي‌آيد ...
  20. با وقوع بحران قفقاز و رویارویی غرب و روسیه بر سر حوزه های نفوذ در این منطقه استراتژیك،بار دیگر ذهنیت جنگ سردی برخی از تحلیلگران (هم در روسیه و جهان سوم و هم در غرب) تقویت شده است و سخن از جنگ سرد جدید دارند. هر چند كه مقامات همه كشورهای در گیر یا ذی مدخل در بحران قفقاز احتمال شكل گیری یك جنگ سرد جدید را رد می كنند و یا لااقل اظهار می كنند كه به هیچ وجه حاضر یا مایل به شكل گیری یك جنگ سرد جدید بین روسیه و غرب نیستند ،اما در یك ماه گذشته برخی از تحلیل گران بین المللی امكان شكل گیری یك قطب بندی جدید بین المللی را منتفی نمی دانند. یكی از همین تحلیل گران "رجب صفراوف" مدیر مركز تحقیقات ایران در روسیه است. وی اخیراً و در پی اوج گیری تنش روسیه و غرب در قفقاز و قوی شدن احتمال عضویت گرجستان و اوكراین در ناتو با چاپ مقاله ای امكان شكل گیری یك اتحاد استراتژیك بین ایران و روسیه در منطقه را محتمل دانسته و در این زمینه پیشنهادهایی را نیز به كرملین ارایه می دهد. در چارچوب پیشنهاد وی مسكو باید با كشورهای مخالف واشنگتن در منطقه از جمله ایران و سوریه وارد اتحاد استراتژیك شود و ضمن انعقاد یك پیمان نظامی و امنیتی از امكان در اختیار گرفتن پایگاه هایی نظامی در این كشورها برای به كنترل گرفتن تحركات غرب و ناتو در منطقه بهره مند شود. پیشنهاد این متخصص امور ایران در روسیه این است كه روسیه دو امتیاز به ایران بدهد و در عوض چند امتیاز از ایران دریافت كند. از نظر وی امتیازات روسیه به ایران می تواند تضمین حمایت نظامی از ایران در صورت حمله نظامی ایالات متحده یا اسراییل به ایران و نیز كمك در جهت تجهیز ایران به تكنولوژی هسته ای است. در مقابل روسیه امكان احداث دو پایگاه نظامی در ایران را می یابد كه یكی در آذربایجان (برای كنترل تحركات نظامی احتمالی غرب و ناتو در گرجستان ،آذربایجان و تركیه)و دیگری در جزیره قشم(برای كنترل ناوگان دریایی ایالات متحده در خلیج فارس )خواهد بود ؛ یعنی تحقق یافتن همان آرزوی تاریخی حضور نظامی در آب های گرم خلیج فارس. جدای از اینكه مسئولان سیاسی و امنیتی ایران چه پاسخی برای چنین پیشنهادهای احتمالی روسیه خواهند داشت ، نگاه به این نكته ضروری است كه اساساً سخن گفتن از اتحاد استراتژیك بین ایران و روسیه تا چه حد با واقعیت های تاریخی و ژئوپلتیكی منطقه و جهان همخوانی خواهد داشت و چرا روس ها در این برهه زمانی به فكر ارایه چنین تحلیل هایی می افتند. نا گفته پیداست كه اساساً امكان شكل گیری یك جنگ سرد جدید بین روسیه و غرب صرفاً به همان اندازه محتمل است كه امكان درگیری اتمی دو بلوك غرب و شرق در دوران 45 ساله جنگ سرد قابل تحقق بود. جهان در دو دهه گذشته و از اواخر دهه 1980 میلادی ،رو به تغییر گذاشته است و ما امروز در عصری هستیم كه نام آن عصر شتاب برق آسای روند جهانی شدن و فشرده شدن مرزهای ملی و بین المللی به هم است كه این پدیده اساسا با جنگ سرد هم خوانی ندارد چرا كه در جنگ سرد ، این دولتهای ملی بودند كه بنا بر تقسیم و مرزبندی ایدئولوژیك بین شرق و غرب جهان را از وسط با یك دیوار(دیوار برلین)تقسیم كرده بودند . اما در عصر جهانی شدن عیار اقتدار دولتها در مقایسه با دوره جنگ سرد افول قابل ملاحظه ای كرده است .چرا كه قدرت ، بین مجموعه ای از كنشگران متنوع بین المللی همچون سازمانهای بین المللی،ان جی او ها و شركت ها و موسسات مالی و اقتصادی بزرگ تقسیم شده است و از سوی دیگر دوگانه ایدئولوژیك "كمونیسم در برابر لیبرالیسم "از بین رفته است و به نظر می رسد اكثریت كشورهای جهان (از جمله خود روسیه)الگوی لیبرالیسم و اقتصاد آزاد را لااقل به عنوان یك الزام اقتصادی پذیرفته اند. چین كه یكی از پنج قدرت دارای حق وتو در شورای امنیت است خود نمونه گویای این امر است.چرا كه باوجود ساختار سیاسی و اجتماعی سوسیالیستی ،در عرصه اقتصادی تسلیم الگوی لیبرال و آزاد سازی اقتصادی شده است.بنابراین سخن گفتن از مرزبندی های ایدئولوژیك با توجه به حساسیت و وابستگی متقابل به شدت تعمیق شده بین المللی در دو دهه گذشته(لا اقل در عرصه اقتصادی) اساسا سخنی به گزاف است. بنابراین حساسیت و آسیب پذیری متقابل در جهان امروز به گونه ای است كه زیان اقتصادی و امنیتی یك كشور ، بر بیشتر كشور ها سر شكن شده و همه به نسبت سهم و حجم اقتصادی شان از آن متضرر خواهند شد. به عنوان مثال برای ارزیابی احتمال حركت روسیه بر محور سیاست های تقابل با جهان غرب ، باید نظر سرمایه داران جدید شكل گرفته در روسیه را نیز جویا شد كه آیا آنها نیز با تقابل با جهان غرب و ایجاد یك جنگ سرد جدید موافقند؟یا اینكه با توجه به اینكه با شركای اروپایی و آمریكایی خود تجارت سود آوری دارند،اساساً فكر تعمیق یك شكاف استراتژیك با غرب را به ذهن خودهم راه نمی دهند؟ بی گمان سرمایه داران و صاحبان صنایع روسیه در سیاست گذاری های استراتژیك كرملین به طور قابل ملاحظه ای تاثیر خواهند داشت و مسكو را از بر هم زدن قواعد یك بازی برد –برد موجود بین روسیه و غرب باز خواهند داشت. بنابراین با توجه به اینكه امكان یك جنگ سرد جدید با توجه به مولفه های قدرت روسیه و نیز الزامات عصر جهانی شدن تقریباً بعید است ، اگر سیاستمداران و تصمیم گیران عرصه سیاسی كشور با مفروضاتی كه تحلیل گر روسی به آن اشاره كرده است به فكر انعقاد چنین قرار دادی بیفتند باید اذعان كرد كه مرتكب یك خطای استرتژیك فاحش شده اند چرا كه انعقاد یك پیمان امنیتی كه اجازه حضور پایگاه نظامی خارجی را در كشور _برای هر طرف خارجی_فراهم كند ودر مقابل یك تضمین امنیتی و نظامی در برابر حمله احتمالی آمریكا یا اسراییل یا هر طرف دیگر در درون خود داشته باشد (تحت الحمایگی)با توجه به موارد زیر از اساس منتفی است: 1- عدم امكان احیای جنگ سرد:همان طور كه اشاره شد جنگ سرد به گونه ای كه در قرن قبل بود به هیچ وجه امكان احیا ندارد. از این رو در صورت انعقاد چنین پیمان احتمالی با روسیه بیش از روسیه ما ضرر كرده ایم .چرا كه با این كار روسها به هوس های كوتاه مدت و میان مدت تاكتیكی و اهداف بلند مدت و تاریخی استراتژیك شان كه همانا حضور بی واسطه در آبهای گرم خلیج فارس است ،خواهند رسید. در حالی كه ایران هم خود را از تكنولوژی و سرمایه و بازار كشورهای غربی محروم می كند و هم استقلال و حاكمیت خود را به معرض حراج قرار می دهد. 2- واقعیت های تاریخی مبین این حقیقت است كه روسیه از چند قرن پیش تاكنون به شكل بالقوه و بالفعل به فكر تجزیه (لا اقل)مناطقی از ایران بوده است.در صورت حضور پایگاه روسیه(آن هم در آذربایجان ایران)این خطر به مراتب افزایش خواهد یافت. 3- تضمین چتر امنیتی اتمی روسیه به ایران همچون شمشیری دو لبه است .چرا كه در كنار تضمین نظامی نیم بند خطر حمله اتمی به كشورمان رانیز هم افزایش خواهد داد. 4- در صورت تعمیق اتحاد استراتژیك ایران و روسیه ایران به نوعی جزء از اقمار روسیه به حساب خواهد آمد بنابراین با همسایگانی كه متحد نزدیك واشنگتن،ناتو یا غرب هستند نمی تواند روابط متوازنی داشته باشد و لا جرم در سیاستهای منطقه ای خود باید دنباله روی مسكو شود. 5- و در نهایت و مهم تر از همه انعقاد چنین پیمان اتحادی با قانون اساسی ایران در منافات است. عصر ایران
  21. خواهشا در استفاده از جملات مناسب دقت لازم را مبذول دارید. عبارت بالا مفهومی سراسر نژادپرستانه و البته غیر واقعی دارد که در پایان آن به صورتی ساده لوحانه و البته وقیحانه سعی در تبلور جمله "گر با مایی زنیای خود رهایی" دارد. دوست عزیز ما برای اثبات حقانیت خود نیازی به توسل به اهرم های کثیف نژادپرستانه -همانند اعراب- نیستیم و فرهنگ اسلامی و ایرانی مان هم چنین اجازه ای را به ما نمی دهد. متاسفانه در بحث خلیج فارس و جزایر سه گانه این موضوع به کرات مشاهده شد که در داخل کشور با تکیه بر این مسئله سعی در افزایش نفرت عمومی از اعراب شده است. من باز هم در اینجا این نکته را متذکر می شوم که حساب دولتها از ملتها جداست (به خصوص ملتهای مسلمان) و ما به هیچ وجه و با هیچ دلیلی حق ایجاد تفرقه مابین ملت خود و اعراب که بیش از 70 درصد مسلمانان را تشکیل می دهند را نداریم، چه اینکه چشم امید خیلی از اینها به ما و جمهوری اسلامی است و حتی اکثر آنها در وقت لازم خود گوش به فرمان ما هستند و این یکی از بزرگترین امتیازات جمهوری اسلامی است که موجب ترس و وحشت حکام آنها شده است و نبایستی با اظهارات نابخردانه عده ای و دنباله روی کورکورانه جمعی دیگر در مسیر فتح قلوب و وحدت مسلمین جهان سنگ اندازی و بعضا کارشکنی کرد.
  22. می شه بگید این اشتباه امنیتی چی بوده؟!! :lol:
  23. طبق قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ايجاد پايگاه نظامي كشورهاي ديگر در خاك کشور ممنوع ميباشد و امكان اين كار مقدور نيست...