MehrdadH

Members
  • تعداد محتوا

    24
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های MehrdadH

  1. با سلام ... احتمالا بعضی از دوستان من را میشناسند. مقالاتی که من مینویسم از برداشت ها و تحلیل های خودمه و ممکنه اشکالاتی توش باشه... کامل هم نیست. پس جای بحث بازه و هر عزیزی که دوست داره میتونه نظر خودش و انتقاد خودش را وارد کنه. چیزی که در ادامه میخوانید تحلیل خودم از استراتژی ها و تاکتیک های نظامی روسی و آمریکائی و غیرس که من در هر مورد بهترینشو با توجه به شرایط کشور و امکانات برداشتم و با کمی تغییر برای خودم تحلیلش کردم... توضیحات: تکنیک: شیوه های فردی و شیوه های عمومی یک گروه تاکتیک: شیوه های همکاری بین واحد های مختلف (فرد، گروه، ... ) من در تمام طول مدت مقاله ام یک حالت فرضی را در نظر میگیرم که بر اساس اون مثال های خودم را بزنم. این حالت فرضی بدین صورت است که ایران توسط کشوری به نام ایکس مورد هجوم واقع شده و شکست خورده و کل کشور و حکومت را تصرف کرده است. این کشور ایکس قصد این را دارد که کشور را تجزیه کرده و زبان و الفبای خودش را جایگزین کند و هویت ایران را از بین ببرد. حالا گروهی پارتیزان را فرض کنید که میخواهد با اشغال شهری کوچک جنبش مردمی ای را اغاز کرده و بعد از بدست آوردن حمایت های بین المللی در سایه آن کشور را نجات بدهد. اما برای توضیح این موارد ابتدا به تکنیک ها میپردازم که در مورد آفند و پدافند اکثرا مشترکه تکنیک های جنگ های پارتیزانی: توان بدنی بالا از مهمترین پیشنیاز های تکنیک های پارتیزانی هست که اکثرا نادیده گرفته میشه و کیفیت پایینی داره چون که معمولا یک گروه چریکی از افرادی تشکیل شده که پیشتر نظامی نبوده و آمادگی بدنی ویژه ای ندارند. این افراد تنها به دلیل باور و قصدشان عضو شده و به فعالیت میپردازند. این افراد ممکن است پزشک یا کارمند بوده باشند و به دلایل شخصی و دردناکی مانند تجاوز و قتل همسر و دخترانشان توسط سرباز های ایکسی یا کشته شدن اعضای خانواده در بمباران و غیره تمایل به جنگیدن تا حد مرگ پیدا کرده باشند و یا ممکن است تنها حس وطن پرستی آنها را به گروه چریکی کشانده باشد. همیشه باید در نظر داشت که این افراد وظایف مربوط به خودشان را در حد و حدود توان بدنی و اراده شان داشته باشند. آن کارمندی که در جلوی چشمش زن و تنها دخترش را مورد تجاوز و قتل قرار داده اند باید وظایف و آموزش هایی جدا از آن پسری داشته باشد که پدرش در بمباران کشته شده و یا جدا از آن فروشنده ای باشد که در جریان بمباران تمام مغازه و سرمایه اش ویران شده است. از اصلی ترین وظایف هر رهبر چریکی این است بداند دقیقا هر کس چرا به گروهش ملحق شده و تا کجا می تواند پایش را جلو بگذارد و از خود گذشتگی کند. از اصلی ترین آموزش هایی که در بدو ورود هر عضو به گروه باید داده شود آموزش کار با اسلحه است. در مورد انتخاب و خرید اسلحه خودتان را خسته نکنید. Ak-47 یک قانون نا نوشته جنگ های چریکی است زیرا هر دلالی آن را دارد و با هر سرمایه ای اندک گروه می تواند اعضایش را مسلح کند. Ak-47 گیر نمیکند. ارزان است. خراب نمی شود. داغ نمی کند. آموزش کاربری اش به یک کودک هم 10 دقیقه بیشتر زمان نمیخواهد. قدرت آتش مرگباری دارد. دیوار و استحکامات شهری و تنه درختان در جنگل ( محل بیشتر جنگ های پارتیزانی ) اصلا محل مناسبی برای پناه گرفتن از مرمی های سنگین و مرگبار این اسلحه نیست و در آخر اینکه مهمات آن را از هر کشوری و هر دلالی میتوانید بخرید. از اصلی ترین آموزش هایی که در مورد سلاح باید به پارتیزان ها داد صرفه جویی در مصرف مهمات است. باید در تمام طول مدت آموزش کاربری سلاح به حالت تک تیر باشد. در تمام طول درگیری باید کاربری سلاح به حالت تک تیر باشد و شلیک فقط و فقط در زمان لازم باید انجام شود. آموزش هایی که باید به هر پارتیزان داده شود شامل جنگ تاخیری، سنگر به سنگر، به دام اندازی دشمن، جنگ انحرافی و سایر موارد هستند که همگی آن ها ترجمه خودم (شاید اشتباه) از کلمات و اصطلاحات انگلیسی شان هستند. تکنیک های فردی لازم برای جنگ تاخیری شامل آمادگی بدنی بالا، کاربری به موقع و صحیح اسلحه و تا حد ممکن عقب نگاه داشتن سیل آفندی دشمن، از پیش تعیین کردن جان پناه های نزدیک به هم، جهت یابی موثر و سریع و غیره است. جنگ تاخیری به جنگی گفته می شود که هدف از آن خریدن زمان برای سایر گروه ها می باشد. در حالت کلاسیک این جنگ شلیک مهیب و پر حجم آتش و عقب نشینی خط به خط نیرو ها را شامل می شود. اما در جنگ های پارتیزانی این نوع عملیات شامل پناه گرفتن در Vantage Point یا مناطق دیده بانی مناسب و مستقر در محل است که هر فرد باید خودش به تنهایی خطوط عقب تر و جان پناه ها و مناطق دیده بانی عقب تر از خودش را مشخص کرده و در آنها حتی مهمات ضروری برای خودش ذخیره و پنهان کند. پارتیزان نباید در جریان عقب نشینی وابسته به سایر اعضای گروه باشد زیرا آنها ممکن است کشته شده باشند. او نباید در جان پناهی منتظر سایر اعضا باشد و باید در زمان مناسب آنجا را ترک کند. مثالی میزنم تا کمی وضعیت را روشن کند... گروهی از یاران در منطقه الف میخواهند محموله ای از مهمات و اسلحه ارتش ایکس را متوقف کرده، بربایند و تمام نفرات دشمن را قتل عام کنند. اسکادرانی از دشمن با حدود 200 سرباز در منطقه ب مستقر است که در صورت حمله پیش از اینکه فرصتی برای ربودن مهمات و تسلیحات باشد با نفرات و خودرو افراد ما را تعقیب خواهند کرد. یک گروه 20 نفره از پارتیزان ها تحت عنوان گروه زمان مسئولیت تاخیر حرکت اسکادران دشمن را بر عهدا داشته و به راحتی می تواند نیم ساعت زمان با ارزش برای یاران بخرد. هر چریک موظف است در مناطق 1 2 3 و 4 جان پناه هایی را مشخص کرده و محل آن ها را به خاطر بسپارد. زیرا اسکادران دشمن از مسیر نارنجی رنگ که یک جاده خاکی است به کمک حامل های مهمات خواهد شتافت. [img]http://iranmilitary.persiangig.com/map/Map1.jpg[/img] با توجه به سر بالایی بودن مسیر نارنجی ( رجوع کنید به آموزش نقشه خوانی نظامی ) کار گروه زمان راحت خواهد بود. هر کس باید از مسیر هایی که دارای پوشش گیاهی و استتار بهتری هستند از خط 1 به 2 و خطوط عقب تر فرار کند. تاکتیک: 3 نفر از گروه 20 نفره زمان در خطوط 2 3 و 4 مستقر می شوند و بهترین نقطه Vantage نزدیک به هر خط را اشغال می کنند. علوم تاکتیکی این مسئله را بدین جهت ضرورت میداند که در صورت هلیبورن و حضور سریع و پیش بینی نشده نیروهای ایکس در هر خط به سایر اعضا علامت داده تا از خط درگیری فعلی به جهات شمال و جنوب فرار کرده و Disband شوند و به گروه یاران نیز اخطار لازم در کاهش زمان داده شود. 17 نفر باقی مانده در خط 1 تمام نقاط Vantage و دیده بانی را گرفته و خود را آماده می کنند. گروه 4 نفره دیگری به نام انحراف نیز از سمت شمال به اسکادران ایکس حمله کرده و با شلیک به پیش قراولان آنها و فرار، تیز پا ترین و بهترین نیروهای ایکس را وادار می کنند تا از مسیر بسیار پر شیب سبز رنگ آنها را تعقیب کنند. گروه انحراف بعد از فرار پناه گیری نمی کند و فقط با پاسخ آتش به سمت تعقیب کنندگان آنها را از انصراف از تعقیب باز میدارند. 10 دقیقه بعد گروه یاران به ماشین های حامل مهمات حمله می کنند که تاکتیک و تکنیک آن بعدا ذکر می شود. خودروهای حامل مهمات درخواست کمک کرده و اسکادران ایکس به سمت جاده اصلی در مسیر نارنجی حرکت خواهد کرد گروه زمان با مشاهده نیروهای ایکس به سمت آنها آتش گشوده و پس از غافل گیری با شلیک های تک تیر و شکار چند تا از سربازان آنها پناه گرفته و موضع خود را عوض می کنند. واکنش اسکادران ضعیف شده ایکس توقف و پناه گیری است. گروه زمان با دیده بانی موثر در Vantage های استتار شده به محض اینکه پیش قراولان ایکس از پناه خارج شده و مجددا حرکت خود را اغاز می کنند مجدا به سمت آن ها آتش گشوده و هر کس پس از شلیک نهایتا 10 تیر مجددا پناه گرفته تا هدف تک تیراندازهای ایکس قرار نگیرد و موضع خودش را عوض می کند. اسکادران ایکس مجددا پناه می گیرد و متوقف می شود. آنها خمپاره های خود را نیز نصب کرده و آغاز به آتش می کنند که این علامت زمینگیر شدن آنها است. در هر صورت به علت بیشتر بودن نفرات آنها نهایتا بعد از ده دقیقه از همه جهت به خط 1 نزدیک شده و گروه زمان را در معرض خطر قرار میدهند... این موقع است که گروه زمان در صورت داشتن امکانات فنی تله های انفجاری را کار گذاشته و به حالت نیم خیز و با دویدن تند خود را به محل هایی که در خط 2 تعیین کرده رسانده و مستقر می شوند. ساکادران ایکس خمپاره اندازهایش را در محل جا گذاشته و به مسیر خود ادامه می دهد و پس از دادن تلفات در تله های انفجاری به سمت خط 2 پیش روی میکند. تاکتیک های تاخیری ذکر شده در تمام خطوط دیگر نیز به همین صورت ادامه پیدا می کند تا جایی که پس از ازدست رفتن خط 4 اعضای گروه متفرق شده و فرار می کنند یا اینکه با اعلام گروه یاران از محل فعلی درگیری فرار کرده و متفرق می شوند. به یاد داشته باشید که خمپاره اندازهای دشمن همواره از جلوی خط 1 با گراگیری از سایر افراد ایکس به شلیک خود ادامه خواهند داد. با فرض داشتن تنها 2 تک تیر انداز آنها را در مناطق مشخص شده با ستاره مستقر کنید. تک تیر اندازی که در دامنه های پر شیب شمالی است تعقیب کنندگان گروه انحراف را از پا در خواهد آورد و حرکتشان را کند خواهد کرد. در صورتی که خودرویی از تله یاران فرار کرده و مسیر خود را ادامه دهد تک تیر انداز می تواند راننده اش را هدف قرار داده و خودرو را متوقف کند. در نهایت هم بعد از فرار یاران سوار بر خودروهای مهمات از جاده هر خودروی دیگری که بعد از آن دست به تعقیب بزند را با کشتن راننده متوقف خواهد کرد. اگر از 2 تک تیراندازتان یکی ماهر تر و تیزبین تر است.... او را برای پست شمالی بر گزینید. [img]http://iranmilitary.persiangig.com/map/Map1.jpg[/img] تک تیر انداز جنوبی بعد از اینکه سربازان ایکس پادگان خود را ترک می کنند و از محل دور می شوند و درست پس از آغاز شلیک ها در خط 1 به شکار مشغول می شود. او موظف است فرمانده ها و مسئولان مخابراتی را که از پادگان نیروهایشان را حمایت اطلاعاتی و لجیستیکی می کنند هدف قرار داده و ارتباط را مختل کند. همچنین تک تیر اندازان ایکس را مجبور می کند که از گروه جدا شده و به پادگان و اطراف ان بازگردند تا تک تیر اندازی که پادگانشان را تهدید می کند شکار کنند. او همچنین خمپاره اندازهای مستقر شده ارتش ایکس را شکار می کند (تک تیراندازان ایکس از بالقوه ترین تهدیدات گروه یاران هستند). در نهایت هم با اعلام علامت سبز از منطقه گریخته و به سمت جنوب فرار می کند. همواره گروه یاران باید با بسته نگاه داشتن جاده خاکی با موانع مانع از عبور خودرو به پشت سرشان بشوند و بدین صورت اسکادران ایکس مجبور به پیشروی پیاده می شود. بدین صورت است که 26 نفر میتوانند 200 نفر را حداقل نیم ساعت زمین گیر کرده و در نهایت بدون درگیری و دادن تلفات سنگین فرار کرده و ناپدید شوند. نتیجه احتمالی بعد از نبرد در صورت به کار نبردن گروه زمان: تلفات بالای گروه یاران عدم موفقیت در ربودن تمام مهمات تحت تعقیب قرار گرفتن گروه یاران در جاده نتیجه احتمالی در صورت به کار بردن گروه زمان: تلفات سنگین حاملین مهمات موفقیت در ربودن تمام خودروها و قتل عام تمام سربازان ایکس در جاده تلفات نسبتا سنگین به اسکادران ایکس، حداقل 20 نفر (احتمال طلفات فرماندهان ارتش ایکس در پادگان) عدم تعقیب گروه یاران سوار بر خودروهای ربوده شده متفرق شدن و گیج شدن نسبی اسکادران ایکس و عدم دریافت ارتباط صحیح از فرماندهان. نتیجه احتمالی در صورت به کار بردن گروه زمان و حضور ناگهانی (مثلا هلیبورن) نیروهای کمکی ایکس تلفات سبک حاملین مهمات و همچنین عدم تلفات در گروه یاران (سریعا با خبر شده و می گریزند) عدم ربودن مهمات و نابودی مهمات ایکسی ها تلفات سبک اسکادران ایکس ( احتمال طلفات فرماندهان ایکس) گیج و متفرق شدن نسبی گروهان ایکس شکار شدن چندین راننده و سرباز ایکس توسط تک تیرانداز ها مثالی که زده شد شرح جامعی از یک عملیات موفقیت آمیز تاخیری و بعضی از تاکتیک های آن بود. پس به طور اسمی می توان تکنیک های فردی لازم برای این نوع عملیات را شرح داد: توان بدنی بالا هدف گیری خوب جهت یابی موثر هماهنگی با سایر اعضا برای عقب نشینی به موقع آشنایی با تله های انفجاری آشنایی با تکنیک های "سنگر به سنگر" و ... و از تاکتیک های لازم می توان به موارد زیر اشاره کرد هماهنگی کامل بین اعضا و گروه ها و علامت دادن موثر با بیسیم، منور و یا فشنگ رسام و ... فرار به خط عقبی در مسیری با بیشترین استتار فرار به سمت یکی از تک تیر اندازان خودی در صورت جدا افتادن از گروه و تحت تعقیب قرار گرفتن تعیین محل و زمان ملاقات اولیه و ثانویه اعضا و تغییر آن در صورت اسارت و یا مفقود شدن یکی از اعضا حضور تک تیر اندازان در اطراف محل اولیه و اعلام محل ثانویه توسط فرمانده به اعضایی که در محل اولیه حاضر می شوند و ... ادامه دارد
  2. مقایسه نارنجک اندازهای زیر لوله ای M203 و GP25 با سلام. اگر سری به گوگل بزنین و مقایسه فوق را جستجو کنین تمام مقایساتی که پیدا می کنین انگلیسی هستند که بر اساس بازی های مختلف و در بازی مقایسه شده اند و حتی در فروم های Call of Duty و غیره به مقایسه اون ها پرداختن. مقایسه های فارسی هم کمی از اونا ندارن. متاسفانه بعضی ها نظراتشونا بر مبنای تجربشون در دنیای مجازی میدن. مثلا میان توی مطلب مقایسه هلیکوپتر آپاچی با میل 28 میگن: (( خوب صد در صد آپاچی بهتره! چون 8 تا موشک هلفایر حمل میکنه و هر جا خلبانش نگاه کنه مسلسل همونجارو هدف میگیره! تازه 30 میلیمتریم هست!!!.... یک بار هم آپاچی من 3 تا موشک خورد سقوط نکرد!!!))و با آب و تاب تعریف می کنه و نمیدونه که میل 28... 12 تا موشک Ataka حمل میکنه که نفوذ به زرهش فرقی با هلفایر نداره و همون سیستم هدفگیری رو داره... توپش هم 30 میلیمتریه و بقا پذیری بالاتر از آپاچی در شرایط برخورد پروژکتایل های بالاتر از 30 میلیمتر رو داره. خوب من تصمیم گرفتم که مطلب مقایسه این 2 نارنجک انداز رو بگذارم... به دور از هر علاقه شخصی یا تعصب یا غیره و فقط بر اساس تجربه خودم... مطالب علمی... و خاطرات سربازان. از ذکر مشخصات خودداری می کنم چون که همه جا پیدا میشه و یک راست میرم سراغ مقایسه. در درجه اول باید گفت که این نارنجک اندار ها هر دو 40 میلیمتری هستند... هر دو طیف وسیعی از نارنجک ها را شلیک می کنند، هر دو زیر لوله نصب می شوند. هر دو همزمان با شلیک سلاح می توانند شلیک شوند. هردو سریع گلوله گذاری ( نارنجک گذاری ) می شوند و هر دو نارنجک های استاندارد M406 HE و VOG-25 برای به ترتیب M-203 و GP-30 شلیک می کنند که این نارنجک ها اگر در فاصله کمتر از حدود 35 متر از محل شلیک به چیزی برخورد کنند منفجر نمی شوند. و اما تفاوت ها... kill zone یا برد مرگ آوری M406 HE تا 5 متر و برای VOG-25 تا 6 متر است. HE تا 15 متر برد جراحت دارد در حالی که VOG تا 20 متر برد جراحت دارد. تا اینجا به نفع GP-25/30 برد M-203 تا 150 متر با هدف گیری و تا حداکثر 350 متر است. اما GP-25/30 تا 120 متر می تواند با هدف گیری شلیک کند و حداکثر بردش 200 متر است ( اعداد برای نارنجک های استاندارد ذکر شده است) این یکی به نفع M203 اما هر چیزی که از این به بعد می خواهم بگویم به ضرر M-203 خواهد بود پس لطفا اگر از طرفداران بیش از حد تعصبی تسلیحات آمریکایی سایت هستید، یا نخوانید یا واقع گرایانه دلایل ذکر شده را در ذهن خودتان سبک سنگین کنید! هزینه ساخت هر GP-25/30 در حدود نصف هزینه ساخت M-203 می باشد. نصب GP-25/30 در مواقع نیاز زمان زیادی نمی برد. کافی است آن را زیر سلاح برده و در ریل مخصوصش فرو کرده و پین آن را فشار دهید تا فیت شود ( به شرطی که سلاح ریل مخصوصش را داشته باشد. تمام AK ها این ریل را ندارند. نصب ریل به طور متوسط 5 دقیقه زمان می خواهد) اما نصب M-203 به 5 دقیقه زمان و یک پیچ گوشتی مخصوص نیاز دارد (globalsecurity.org) در مواقع نیاز می توان GP-25/30 را بدون نصب بر سلاح شلیک کرد چون یک قبضه کوتاه دارد و لگد کمتری می زند اما شلیک بدون سلاح M-203 خطر جراحت انگشتان را دارد و باید آن را روی یک قبضه پلاستیکی مخصوص نصب کرد که همان 5 دقیقه زمان را نیاز دارد. GP-25/30 بسیار سریعتر از M-203 نارنجک گذاری می شود. کافی است پس از شلیک سر لوله را پایین بیاورید ( در حالی که با دست آزاد دیگر یک نارنجک از کمربندتان بر می دارید) تا انتهای نارنجک قبلی بیرون بیفتد و سپس نارنجک جدید را از سر لوله به داخل فشار دهید تا صدای کلیک بدهد... آماده شلیک هستید! اما در M-203 در حالی که دست به قبضه سلاح هستید باید با دست دیگر دریچه را جلو بدهید تا پوکه نارنجک بیرون بیفتد... سپس زمانی را صرف در آوردن نارنجک جدید کنید و در داخل لوله فرو کنید و ردیچه را ببندید. GP-25/30 در حین وظیفه ای که دارد دقت شلیک سلاح را نیز افزایش می دهد زیرا به عنوان یک قبضه یا دسته جلویی نیز عمل می کند. شما در حالی می جنگید که دست دیگر شما قبضه جلویی را می گیرد و انگشت اشاره آن بر روی ماشه شلیک نارنجک است و در حال شلیک با سلاح و جنگ همان لحظه ای که اراده کنید کافی است ماشه ای که زیر انگشت دست دیگر است را فشار دهید تا نارنجک شلیک شود و سریع نارنجک گداری کنید. اما M-203 این فاکتور ها را ندارد. در حین کار با سلاحی که M-203 دارد شما باید دست خود را زیر آن بگذارید و از زیر نگهدارید. همان گونه که یک سلاح بدون نارنجک انداز را میگیرید. اگر بخواهید دست به ماشه نارنجک شلیک کنید مجبورید خشاب را به عنوان قبضه بگیرید که شلیک با سلاح در این حالت به مرور به ریسیور خشاب آسیب می زند. در حال جنگ بین تصمیم شما برای شلیک تا شلیک نارنجک 2 ثانیه ای طول می کشد. باید دست خود را برداشته، به خشاب بگیرید و انگشت خود را در داخل محفظه ماشه فرو کنید و ماشه را بکشید. شلیک سلاح در این حالت به مرور به ریسیور خشاب آسیب می زند. یک مورد جدید در خاطرات یکی از سربازان اسپتناز این شخص گفته که در درگیری های شهری بعد از شلیک نارنجک گاها مجبوری به سمت دشمن و محل اختفا هدف گیری را ادامه دهی تا شلیک سریعی برای دشمنانی که میخواهند از محل انفجار نارنجک گازی یا آتش زا فرار کنند داشته باشی و با GP-30 اگر بخواهی این حالت را حفظ کنی نمی توانی نارنجک گذاری کنی. مجبوری حداقل یک لحظه سر تفنگ را پایین بیاوری تا ته نارنجک شلیک شده بیرون بیفتد. اما با M-203 می توان در حال هدف گیری نارنجک گذاری کرد. فقط مجبوری کل تفنگ را با یک دست نگه داری. این هم یکی به نفع M-203 یک مورد جدید این که در تمام خاطرات جنگی ذکر شده که GP-25/30 بسیار کم صدا تر از M203 نارنجک خود را شلیک می کند و برای عملیات ویژه (Covert ops ) بسیار مناسب تر است. و اما GP-34 فقط کافیه نارنجک رو از سرش وارد کنین و شلیک کنین و نارنجک بعدی. این به حتم بهترین خواهد بود http://www.youtube.com/watch?v=zo69L4nCdSs خداحافظ M-203 زمخت! [img]http://iranmilitary.persiangig.com/Grenade%20Launcher/gp-30_ak-74.jpg[/img] GP-30 در زیر AK-74 [img]http://iranmilitary.persiangig.com/Grenade%20Launcher/gp-25-vog.jpg[/img] VOG-15 و VOG-25 [img]http://iranmilitary.persiangig.com/Grenade%20Launcher/m203_1.jpg[/img] M-203
  3. [quote]سلام تبريك مي گم ، البته نه به شما بلكه به وب سايت ميليتاري به خاطر حضور شما . ======================== مي تونيد در مورد عمر مفيد استفاده از اين دو تا نارنجك انداز هم اطلاعاتي بديد ؟ هر كدام در نهايت چند شليك مي توانند داشته باشند ؟ و چند بار پشت سرهم مي توانند شليك كنند تا به دليل داغ شدن نتوان از آن استفاده نمود. ======================== اگر در يك جنگ منظم بدانيد كه دشمن شما از ام 203 استفاده مي كند ، بازهم جي پي 25 با برد كمتر را استفاده مي كنيد ؟[/quote] شما لطف دارید نارنجک انداز را اگر با تمام سرعت ممکن هم ریلود کنید و شلیک کنید تا زمانی که عمر و استهلاکش به پایان برسد آنقدر داغ نمی کند که بخواهد مشکلی در کارکردش پیدا شود و مسئله داغ کردن درباره آنان اصلا وجود ندارد. تنها مشکل این است که حرارت آن شاید دست را اذیت کند. در مورد برد هم نوعی نارنجک وجود دارد که متاسفانه نامش را نمیدانم اما این نارنجک تا 400 متر برای GP ها برد به ارمغان می آورد و از ان طرف عمر لانچر را به شدت کاهش می دهد... پس در مواقع لازم با GP هم میتوان برد بالا شلیک کرد. طول عمر اعلام شده برای GP تعداد 400 شلیک و هر شلیک با نارنجک شارژ بالا (تا 400 متر) معادل 4 شلیک عمر را کاهش می دهد. پس از 400 شلیک باید لوله لانچر را تعویض و پس از 2 بار تعویض لوله باید کل سیستم را دور انداخت. (1200 شلیک عمر کل لانچر به شرط 2 بار تعویض لوله)... (Russian Standard Issue maintenance manual) طول عمر ام203 را نمیدانم اما با توجه به لوله بلند تر و شارژ بالای شلیک هایش حدس میزنم کمتر از 1000 شلیک باشد و در کمتر از 300 تا 350 شلیک باید لوله اش را تعویض کرد.
  4. [quote][quote]مهماتی مشابه این چیزی که فرمودید ساخته شده که یک مدلش بمب های سوختی هوایی است. این پروژکتال ها در بالای منطقه نبرد ترکیده و ابری از سوخت مایع (مانند اسپری) را در منطقه وسیعی پخش می کنند. سپس هسته پروژکتال به زمین اثابت کرده و منفجر می شود و سوخت را مشتعل می کند. نتیجه آن انفجار مهیبی است که همه چیز را می سوزاند و در دسته Anti Infantry طبقه بندی میشن. به اشکال بمب و خمپاره و راکت نیز موجود است. [/quote] ببخشيد منظوره شما همان [color=red]مادره تمام بمبها[/color] ست.Mother of All Bombs http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/42/MOABAFAM.JPG/800px-MOABAFAM.JPG فكر كنم همين بود [/quote] نه دوست عزیز... منظورم Fuel Air Bomb هستش که تحت نام مهمات ترموباریک هم معروفن مطمئنم عاشق این عکس متحرک از نمونه هوابرد این مهمات میشی [img]http://iranmilitary.persiangig.com/Bomb/faeanim.gif[/img] اگر عکس حرکت نمیکنه سیوش کن دوباره با برنامه اصلی ویندوز بازش کن و ببین
  5. [quote]من براي دانش تجربي شما احترام زيادي قائلم و صد البته lبه نظر مي رسه شما به منابع بهتري دسترسي داريد . پس خواهشمند است منبع خودتان را در مورد قدرتمند شدن فنر klin ذكر بفرمائيد ! ممنون مي شم شايد هم ---> شنيدن كي بود مانند ديدن تا جايي كه من يافتم klin فشنگهاي kedr را شليك مي كنه . [/quote] [quote]This new cartridge,9x18mm PMM,while retaining same dimensions, had slightly lighter bullet and heavier powder charge, which increased its performance[/quote]. این تکه ای از متن این صفحس که به وضوح میگه شارژ باروت بالاتر در PMM http://world.guns.ru/smg/rus/pp-91-cedar--wedge-e.html دوست عزیز ممنونم که در بحث شرکت میکنید. اما خوب از دوستانی مثل داش علی و ادیب جان بپرسید متوجه میشوید که اگر کسی من را بشناسد معمولا از من سراغ منبع نمیگیرد. تعریف از خود نباشه اما به این خاطر میگم که من 1 سال پیش خوندم PMM همون 9 در 18 قویتر شده هستش با مرمی سبکتر و وقتی عزیزی منبع میخواد باید باز بروم و بگردم ببینم کجا چنین چیزی نوشته شده است تمام مقالات و حرف های من تالیف خودمه و منبعش خودمم... پس از خودم بپرسید.... متشکرم.... ممنون از شما
  6. [quote]كارت درسته دمت گرم ولي بعد از شليك تير اول يك عده دنبال سوراخ موش ميگردن خواه خودي يا دشمن يه فكري هم به حال اون بكن منم تو زهنم ازاين كارا ميكنم اماشديد تر با گرافيك و رزوليشن بيشتر كه بايد سيستمت بالا باشه ولي وقت تايپ كردن ندارم . و خيلي هم سريع ميدان نبرد رو جمع ميكنم. [/quote] صاعقه عزیز... ایجاد تجربه شوک ادرنالین در دوره آموزشی چریک ها که بالاتر عرض کردم برای همینه که از طرف پارتیزان ها کسی نپره توی سوراخ موش
  7. انگار واقعا نقشه رفته.... دوباره میگذارم اینجا اما نمیتونم متن اصلی را ادیت کنم پس مدیران لطفا نقشه را در متن اصلی قرار دهند. [img]http://iranmilitary.persiangig.com/map/Map1.jpg[/img][/img]
  8. آقای xx222ir سوالاتتون رو بپرسید که این تاپیک حالا حالا ها طول میکشه. در مورد نقشه هم من فقط یک مثال زدم. یک نقشه کامل نیست. ادیب جان بله خودم هستم... فقط متاسفانه هم user و هم پسورد قدیمی یادم رفته بود پس یکی جدید ساختم. شرایط زندگی دوباره یکم با من مهربون شد (شامل خریدن لپتاپ و غیره) تونستم دوباره به علاقه ام (تحقیقات نظامی) بپردازم. [quote]بر و بچس این مهرداد از اون بلدهای خطرناک ! نظامی هست ! کارش درسته ، موشک هوا میکنه ![/quote] البته زیادی لطف داری. اونجوری ها هم نیست قضیه در ضمن اقای foxzard من بارها گفتم!!! اخرین باری که من مقاله از جایی برداشتم و منبع زدم پشتش 3 سال پیش بوده. تمام مقالات من تالیف خودمه... منبعش خودمم. اگر سوالی داشتید از خودم بپرسید آقای سرهنگ شک لازمه توضیح بدم که عکسا را حداقل من که میبینم... از مدیرا خواهش میکنم آپلودش کنن (فقط یک نقشس که تکرار شده). دوما پارتیزان یعنی مبارز بزن در رو. گوئریلا معنی دقیق ترش جنگجوی جنگلیه که شیوه اختفا و شکار رو داره... اما در کل همشون یک مفهوم رو دارن که ما بهش میگیم چریک. توصیفی که من کردم منطقه ایه شیب دار و کوه پایه ای ( توی نقشه مشخصه که شیب داره ) با پوشش گیاهی درجه 3 تا 4 آقای یاد 122 خدمت شما عرض کنم که من ارنش ایکس را ارتشی در حد و حدود مجتمع کل ارتش های عربی ( از لحاظ قدرت ) فرض کردم. اگر ایکس = آمریکا باشد مطمئنا تاکتیک ها متفاوت تر خواهد بود و حتما از شیوه های بهتر که ذکر خواهم کرد اما دردسرش بالاتره استفاده میشه. مثلا وقتی حدس زده میشه UAV بالای منطقه هست عملیات را باید در هوای ابری انجام داد. کامیون را به بک منطقه پرت برد. بعد از افراد خواست دسته دسته بیان تا جایی که میتونن مهمات بردارن و هر کدوم از سمتی متفرق بشن. وقتی UAV در هوای ابری ارتفاعشو کم میکنه دیگه نمیتونه به خوبی از زاویه بسته پینگ حرارتی بدن رو بگیره و تعقیب کنه و غیره که بعد ها توضیح میدم
  9. اینجا لازمه که از دوستان عذرخواهی کنم به این دلیل که این مطلب را من هنوز ویرایش نکردم و ممکنه کمی مسائل و موضوعات آن جابجا باشه. الان لازم دونستم که کمی برگردم به عقب تر و در مورد اینکه به اعضا چه آموزش هایی لازم است داده بشه صحبت کنم. خوب این یک بخش را 90% از منابع و تفکرات کوبایی برداشت کردم و به این علته که در اونجا این مسائل بیشتر اتفاق افتاده و بهتر میشه به تجربیات و اتفاقات رخ داده دسترسی داشت. هنگامی که کسی گروهی تشکیل داده است لازم است که برای ایجاد پناهگاه از 3 چیز رسما دوری کند: 1-بیابان و یا دشت صاف 2-مناطق بسیار دور از شهر 3-مناطق بسیار نزدیک و یا داخل شهر یک رهبر پارتیزان لازم است که همواره در جهت مصالح کشورش عمل کند حتی اگر مسیر این امر خلاف میلش باشد. آموزش هایی که در مورد پارتیزانی داده می شود فقط در مواقعی باید استفاده گردند که دولت فعلی ساقط شده باشد و یا در جهت حفظ نظام باشد. زیرا کسی نمی تواند بیاید ادعا کند وطن پرست است در حالی که سربازانش در حال جنگ و کشتن هموطنانشان هستند. در اصل و تئوری پارتیزان ها مبارزه مسلحانه با دولت جایی نخواهد داشت حتی اگر دولت فاسد باشد. اگر رهبری واقعا در جهت مصالح کشورش لازم می داند با دولت باید مبارزه کند، این مبارزه باید تبلیغاتی باشد و نه مسلحانه. زیرا قربانیان این جنگ کسی جز هموطنانش نخواهند بود و فقط به ضعف کشور می انجامد. این مسئله از باورهای ارنستو چه گوارا است که شب ها برای پارتیران هایش تعریف میکرده است. وی معتقد است انقلاب وقتی باید مسلحانه باشد که آن کس که می میرد خارجی وابسته و مزدور است، نه هموطن. (طبق تعاریف سربازانش) وقتی رهبری پارتیزان مقر مناسبی را برای پنهان شدن انتخاب می کند لازم است که به مواردی دسترسی داشته باشد که از مهمترین آن ها آب آشامیدنی و بازار محلی یا روستایی ای در نزدیکی باشد. مقر لازم است که حتما توسط راهروهای زیر زمینی راهروبندی شده باشد و لازم است که در منطقه ای با پوشش گیاهی وسیع باشد. مقر در تعریف پارتیزانی محلی است که اسلحه و مهمات در آن نگهداری می شود و افراد شناخته شده و تحت تعقیب در آن شب ها را به صبح میرسانند. سایر اعضا لازم است در گروه های کوچک 2 یا 3 یا 4 نفری بدون سلاح همانند کوهنوردان یا گردشگران کمپ زده و استراحت کنند و هر بار محل خود را عوض کنند. آن ها نباید نزدیکتر از 3 یا دورتر از 10 کیلومتر از مقر خود بخوابند و همواره باید یک نفر در هر گروه بیدار باشد. در روز نیز آن ها نباید به مقر بروند و باید مانند گردشگران دستوراتشان را انجام دهند که شامل خرید مواد غذایی، لباس و غیره از بازار و یا اطلاع رسانی و انجام تبلیغات در روستاها و شهر های اطراف و یا ... است. (الگویی که من از شیوه زندگی گوئریلاهای زیر دست چه گوارا برداشت کرده ام) رهبر گروه موظف است زمان ها و محل های ملاقاتی را برای اعضا مشخص کند و هر گروه از اعضا را در روزی خاص و زمان خاص گرد آورده و سپس دستورات لازم را از طریق فرماندهان آن گروه به اطلاع آنان برساند. تک تیراندازان پارتیزان در گروه طبقه بندی نمی شوند و مستقیما از رهبر دستور گرفته و با او هماهنگ اند و فقط در صورت بودن تعداد کافی از آنان، به دسته های 2 نفری تقسیم می شوند، وگرنه کاملا تنها باید به ماموریت بروند. تک تیراندازان باید تمام اعضای گروه را بشناسند و از محدوده دستورات آنها آگاه باشند. آن ها لازم است همیشه و به نوبت در اطراف مقر اصلی نگاهبانی داده و فقط زمانی شلیک کنند که مطمئن هستند غریبه ای که به مقر نزدیک می شود میداند به کجا نزدیک می شود و چه میخواهد! تک تیراندازان در صورت کافی بودن تعداد باید یک محدوده امنیتی 3 کیلومتری را در اطراف مقر ایجاد کرده و در صورت مواجهه با گروهی بزرگ به جای شلیک، فقط علامت داده تا اعضا از مقر خارج شوند و ورودی های محل های اسلحه و مهمات را استتار کنند. موارد ذکر شده شامل توجیهاتی است که رهبر باید در ملاقات های حضوری و تک به تک تک تیراندازان را توجیه کند. در مورد عضوگیری رهبر لازم است تعدادی از افرادش را تحت عنوان آموزش دهنده در یک مقر ثانویه نسبتا دور از مقر اولیه و دور از هر گونه شهر یا روستایی مستقر کند. سپس افرادی که تمایل به عضویت دارند توسط سایر اعضا که در شهر و روستا هستند شناسایی شده و به مقر آموزشی برده می شوند. آنجا آنها تحت آموزش قرار می گیرند و به مدت یک ماه اجازه ندارند هیچ گونه ارتباطی با دنیای خارج داشته باشند و در صورت فرار باید بدون تامل و درنگ توسط تک تیراندازان کشته شوند. (به شرطی که این حق انتخاب در اختیار آنان گذاشته شود که در صورت پشیمانی از عضویت بعد از یک ماه این حق را داشته باشند که بروند). مقر آمورشی نیز بعد از هر سری آموزش کاملا عوض شده و به جایی دیگر منتقل می شود.این گونه رهبر می تواند مطمئن باشد که: 1- هر عضو بعد از یک ماه آموزش به میل و اختیار خودش مانده است و یا جاسوس است 2- در طول آموزش مقر آموزشی آنان لو نمیرود و مطمئن است که خودش گاهی به آنجا سر زده و از میزان ذوق و اشتیاق افراد جدید و اولین برخوردشان، معتمدین آینده را از میان آنان برگزیند. در هفته اول آموزش افراد تحت آموزش های عقیدتی و سیاسی قرار میگیرند و در راه هدف و آرمان گروه آماده انجام وظیفه می شوند. آنان همچنین تحت آموزش های عمومی جنگل نوردی و کوهنوردی قرار می گیرند و روش های جهت یابی، هماهنگی با سایر اعضا و روش های زنده ماندن در شرایط وحش (Survival) را به طور تئوریک یاد میگیرند. سپس در یک روز مشخص (روش مخصوص چه گوارا) افراد اصلی به مقر آموزشی آمده و شبانه تمام تازه کارها را دستگیر کرده و در مناطق دور از هم و جداگانه خود را دشمن جا زده و با کتک زدن سعی در استخراج اطلاعات از قربانی (آموزش بیننده) می کنند. آن ها حتی به آن ها وعده آزادی در قبال اطلاعات داده و حتی قسمت های کم خطری از بدن مانند کف دست یا پا را با چاقو مجروح می کنند و واکنش شخص تحت آموزش را می سنجند. سپس تمام آن ها را برگردانده و قضیه حمله آموزشی را برایشان گفته و بر اساس آن افراد را به 3 دسته تقسیم می کنند. دسته اول افرادی اند که 3 هفته دیگر مهمان خواهند بود و بعد آزاد می شوند تا بروند و اگر خیلی مایل بودند همکاری کنند توسط یک رابط فقط و فقط در شهر و روستا به کارهای تبلیغاتی مشغول می شوند. دسته دوم افرادی اند که تحت آموزش قرار گرفته و به عنوان عضو عادی پذیرفته می شوند. دسته سوم افرادی هستند که حتی بعد از کتک خوردن و زخم چاقو خوردن لب باز نکرده اند و یا مثلا حتی گفته اند من را هم بکشی نمیگویم و غیره... این افراد را جداگانه در حالی که با اعضای اصلی همراهند به عنوان عضو خاص به منطقه ای دیگر میبرند و در میان راه یک حمله گمراه کننده دیگر به گروه دسته سومی ها و افراد اصلی می شود ( توسط عده ای دیگر از اعضای اصلی ) در این حمله دسته سومی ها مورد آزمون واقعی قرار میگیرند و پس از آنکه اعضا مطمئن شدند او اعدام قلابی یکی از اعضای اصلی توسط تیر مشقی را از دور دیده است وی را نیز به درختی بسته و به او میگویند یا حرف بزند یا کشته خواهد شد. این آزمون به گروه اطمینان می دهد که حرف نزدن اول به دلیل آگاه بودن از آزمون اول نبوده است. افرادی که در آزمون دوم رد می شوند به دسته دوم منتقل می شوند. افراد پیروز در دسته 3 می مانند و به مقر آموزشی برگردانده می شوند. پس از آنکه اعتماد لازم به اعضای دسته 2 و 3 حاصل شد از آن ها شرح حال کاملی گرفته می شود که در آن دلیل حضورشان در گروه و وضعیت زندگی و سوابقشان مشخص می شود. اعضای دسته 3 که وارد مرحله بعدی آموزش می شوند. اما افراد دسته 2 خود به دو گروه تقسیم می شوند که من آن ها را 2.1 و 2.9 نام گذاری می کنم. اعضای دسته 2.1 افرادی هستند که بر اساس شرح حال و واکنششان در آزمون، به تصمیم رهبر و افراد بسیار نزدیک به رهبر (معتمدین) این گونه ارزیابی شده اند که اراده واقعی همکاری با گروه را دارند اما همچنان ترس بر آن ها چیره می شود و ممکن است حاضر نباشند در شرایط بسیار بد گروه را همراهی کنند. این افراد معمولا در آزمون واکنشی پر از ترس و استرس داشته اند و هرچند به راحتی به حرف نیامده اند اما زودتر از سایرین در برابر فشار کم آورده اند. شرح حال این افراد نیز معمولا بدین صورت است که آن ها در برابر ارتش ایکس (رجوع کنید به اوایل متن) خانه یا دارایی خود را از دست داده اند، یا اعضای فامیلشان به قتل رسیده اند، یا عشق به وطن بالایی دارند و یا غیره. اعضای دسته 2.9 افرادی هستند که توسط رهبر و معتمدین این گونه ارزیابی می شوند که اراده بالایی برای همکاری دارند و به راحتی از تصمیمشان منصرف نمی شوند. آن ها حاضرند برای گروه تقریبا دست به هر کاری بزنند اما همچنان حاضر نیستند برای آن بمیرند. این افراد در آزمون واکنشی استوار و محکم داشته اند اما پس از تحمل درد فراوان به حرف آمده اند و یا زود به حرف آمده اند اما اطلاعات دروغین داده اند. شرح حال این افراد معمولا بدین صورت است که همسر یا یکی از اعضای خانواده خود را از دست داده اند و یا ضربه روحی بزرگی در گذشته و یا حال از ارتش ایکس خورده اند. اعضای دسته 3 افرادی هستند که معتمدین آینده گروه را تشکیل خواهند داد و در هر آزمون شاید از 20 نفر یک یا دو نفر در این دسته جای بگیرند. اعضای دسته 3 همچنین شامل جاسوسهای نفوذی احتمالی نیز می شوند. بعدها این افراد باید تحت آزمون و غربالگری قرار بگیرند تا جاسوس بودن یا نبودنشان مشخص شود که بعد ها روش هایی را در این مورد شرح میدهم. شرح حال آن ها معمولا بدین گونه است که همسر و یا دخترشان مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده اند و یا مثلا به طرز حقارت آمیزی و برای تفریح سربازان ایکس به قتل رسیده اند. این افراد معمولا چیزی برای از دست دادن ندارند و فقط به انتقام فکر میکنند. یکی از مهمترین آموزش هایی که بعدها باید به افراد انتقامجو داد حفظ خونسردی و فراموش کردن انتقام آنی و خشن است. زیرا ممکن است جایی به افراد دستور داده شود تا صبر کنند همه دشمن عبور کرده و بعد آتش کنند، اما ناگهان و بی موقع یکی از انتقامجویان آتش کند و ماموریت را خراب کند. اعضای دسته یک تا آخر آموزش تحت آموزش سیاسی و عقیدتی قرار خواهند گرفت اما سایر اعضا در هفته دوم روش کار با سلاح را خواهند آموخت. در این دوره آن ها باید روش تنظیف اسلحه، مسلح سازی، شلیک، چگونگی صرفه جویی در مهمات و غیره را تواما با آموزش های سخت بدنی پشت سر بگذارند. آن ها باید ساعت ها در جنگل و یا کوه مارش داده شده و دوانده شوند تا ریه هایشان ظرفیت خود را افزایش داده و بدنشان آماده بشود. آموزش در هفته سوم شامل آموزش های هفته دوم + کار گروهی و نحوه هماهنگی با سایر اعضا، پیشروی سنگر به سنگر به کمک آتش پشتیبانی سایر اعضا و آتش پشتیبانی دادن برای نقل مکان سایرین از سنگر به سنگر، حرکت پنهانی در شب، آموزش مکالمه و ارتباط بدون صوت و مهمتر از همه ایجاد تجربه شوک آدرنالین در اعضا است. این تجربه باعث می شود که در شرایط سخت جنگی با آزاد شدن آدرنالین در خون، دستشان کمتر بلرزد و بهتر بتوانند خونسردی خود را زیر آتش مهیب دشمن حفظ کنند. روش های ایجاد تجربه شوک آدرنالینی بسیار است که بعدا شرح می دهم. آموزش در هفته چهارم شامل آموزش هفته دوم و سوم + مناطق اطراف، نحوه کار با سلاح های خاص مانند تک تیرزن های دوربین دار، خمپاره، RPG-7، تیربار و غیره می شود که در هر مورد مثلا آر پی جی اگر شخصی فوق العاده عمل کرد وی به عنوان آر پی جی زن در گروه گزینش شود. پس از یک ماه آموزش اعضا آزاد شده و فرمانده آنان معرفی می شود. سپس زمان و محل ملاقات آن ها با فرمانده شان به آن ها اعلام می شود و آن ها محل را ترک می کنند. اعضای دسته یکی که مایل به همکاری نبودند و اعضای پشیمان شده به شدت مورد تهدید قرار گرفته و تهدید به از دست دادن همسر و یا فرزندان شده و پس از به قول معروف "شتر دیدی، ندیدی" رها می شوند. ادامه دارد
  10. مهماتی مشابه این چیزی که فرمودید ساخته شده که یک مدلش بمب های سوختی هوایی است. این پروژکتال ها در بالای منطقه نبرد ترکیده و ابری از سوخت مایع (مانند اسپری) را در منطقه وسیعی پخش می کنند. سپس هسته پروژکتال به زمین اثابت کرده و منفجر می شود و سوخت را مشتعل می کند. نتیجه آن انفجار مهیبی است که همه چیز را می سوزاند و در دسته Anti Infantry طبقه بندی میشن. به اشکال بمب و خمپاره و راکت نیز موجود است.
  11. [size=18][color=red]در ضمن هر گونه استفاده از این مطلب فقط و فقط با ذکر منبع بلامانع است[/color][/size]
  12. MehrdadH

    M95.......اسنایپری پرقدرت!

    البته بطری نوشابه بود. علت اینکه CheyTak Intervention میتونه فواصل دورتر از ام 95 رو بزنه بر میگرده به کالیبر .408 اون که جایگزین .50 شده. این کالیبر در 600 متر اول انرژی نفوذی و کینتیک کمتری داره اما به خاطر باریک تر لودن بهتر انرژی شو ذخیره می کنه و پایایی بالاتری داره و بعد از 600 متر انرژی کینتیک اون از 50 بالاتره. در واقع کالیبر 50 زودتر سرعت و قدرتشو از دست میده.
  13. یک نارنجک برای لانچر روسی به نام VOG-25P هست که مطمئنم خوشتون میاد! این نارنجک به محض برخورد به زمین منفجر نمیشه. بلکه مثل یک توپ شیطونک دوباره به سمت بالا بانس می کنه و در ارتفاع دقیق 1.5 متری منفجر میشه و تقریبا تمام انرژی و ترکش هاشو شو در محیط و افراد اطرافش خالی می کنه. منم وقتی خوندم تعجب کردم.... بعد تو دلم به این ابتکار احسنت گفتم و خندیدم. این یعنی مرگ آوری 2 برابر
  14. این دیگه به نارنجک بستگی داره و نه لانچر و تمام نارنجک هایی که من برای این 2 خانواده لانچر ها میشناسم ضربه ای هستند. فیوزهای مجاورتی اگر اشتباه نکنم در نارنجک های اسلحه OICW به کار رفته اند.
  15. باز و بسته کردن و تمیز کردن GP ها فقط با یک چرخش 90 درجه ای انجام میشه اما برای باز کردن و تمیز کردن و بستن M-203 باید چندین پیچ و پین ان را در آورده و مجددا ببندید. ( گفته داش علی عزیز )
  16. نارنجک اندازهای سری GP کلا بر اساس فلسفه تفنگ مادرشان (خانواده AK) ساخته شده اند. یعنی ارزان، راحت، ساده، باز و بسته کردن راحت و همانطور که خانواده AK دقت شلیک را فدای این فاکتور ها کرده، GP نیز برد شلیکش را فدای تمام سادگی و راحتی اش کرده است.
  17. [quote]این نمونه هر چند دارای قدرت تخریب بسیار بالایی است ، اما به نسبت رقیب آمریکایی خود دارای کشندگی کمتری می باشد . گلوله 5.45 فقط می کشد ، شاید هدف تیرانداز زخمی کردن طرف مقابل باشد . [/quote] این اشتباهات و تناقضی که از استادم داش علی نقل قول کردم غلط علمی نیست. فقط همونطور که اشاره کردم اشتباه در ترجمه جداگانه و ترکیب مفهوم لتالیتی با قدرت بازدارندگی است
  18. 9 در 39 که کلا شاهکاریه برای خودش. دوست عزیز ما در مورد میزان تخریب گلوله 2 فاکتور داریم که آن ها را با هم اشتباه میگیریم!!! مشکل ما از همین جا ها شروع میشه!!! ما دو فاکتور Lethality (مرگ آوری) و Stopping Power (قدرت آتش) را هر دو را در قالب کشندگی طبقه بندی می کنیم! لتالیتی یا مرگ اوری فاکتوریه که عدم بهبود زخم و میزان خونریزی و میزان اسیب درون بافتی را شامل میشه. لتالیتی فاکتوریه که اگر بالا باشه الزاما حریف را آنا از پا در نمیاره. گلوله هایی مانند 5.45 لتالیتی وحشتناکی دارند ولی قدرت آتش و بازدارندگی پایینی دارند. 5.45 تخریب بافتی وحشتناکتری نسبت به 5.56 ایجاد می کند. 5.45 به معنای واقعی کلمه یک کالیبر کشنده است. اما ممکن است 3 تیر به سینه دشمن بزنید ببینید هنوز ایستاده و دارد شما را نگاه می کند! چون قدرت بازدارندگی پایینی دارد. کالیبر 5.56 لتالیتی بسیار کمتری نسبت به 5.45 دارد اما بازدارندگی بالاتری دارد. بازدارندگی شامل میزان عمق نفوذ گلوله در بدن و آسیب به ارگان های ماهیچه ای و استخوانی است. یعنی 5.56 بهتر از 5.45 ماهیچه و تاندن و استخوان را پاره کرده و حریف را آنا از پا می اندارد ( آنا نمی کشد ) اگذ بخواهم نموداری بکشم بدین صورت خواهد بود 5.56 لتالیتی : ------------- بازدارندگی:--------------------------- 5.45 لتالیتی :--------------------------- بازدارندگی:------------- 7.62 در 39 لتالیتی :----- بازدارندگی:--------------------------------------------------------- اشکالی که به 7.62 کلاش میگرفتند (در مقایسه با 5.56) نیز همین مورد بود... وگرنه بارها در خاطرات سربازان آمریکایی خواندم با 5.56 دشمن را زده اند و باز دشمن ایستاده یا دویده و به جنگیدن ادامه داده است! اما اگر با 7.62 دشمن با بزنید به جای چند تکه شدن با چرخش غلطکی در بدن چنان ماهیچه ها را پاره می کند و استخوان و تاندن را در هم میپیچاند که دشمن آنا می افتد و توان تکان دادن بدن و دستان خود را ندارد. هر چند..... هر چند که شانس بیشتری برای زنده ماندن در بیمارستان را (در مقایسه با زخم 5.56) دارد امیدوارم خوب توضیح داده باشم و مفید بوده باشم و ابهام شما را برطرف کنم... خواهشا از این به بعد لتالیتی را با قدرت بازدارندگی اشتباه نگیرید... استاد اولی 5.45 قاتل سپس 5.56 و سپس 7.62 و استاد دومی اول 7.62 سپس 5.56 و در اخر گلوله ضعیف 5.45 است اگر هنوز ابهامی است بپرسید
  19. دوستان لطفا حدس نزنید و جواب را بیابید. سرعت شلیک بالاتر در مسلسل کلین نسبت که کدر ( مدل قبلی ) به دلیل استفاده از فنر قویتر هستش. کورس گلنگدن فرقی نکرده پس هر چه فنر قوی تر باشد سریعتر بازگشته و شلیک بعدی انجام می شود. حالا سوال اینجاست که اگر با مهمات کدر، کلین را مسلح کنیم و شلیک کنیم چه می شود؟ چرا در همان کدر از فنر قوی تر استفاده نشد؟ خوب جواب اینجاست: اگر فنر را بیش از حد قوی کنید گاز باروت و یا فشار پوکه بعد از شلیک توان عقب بردن کامل فنر را ندارد و اسلحه مسلح نمی شود. آن وقت است که یک ساب ماشین گان Bolt Action دارید!!!!!!!!!!!!!! ببینید. در یک ساب ماشین گان خوب طراحی شده معمولا فنر تا جایی که امکان دارد قوی می شود تا سرعت شلیک بالا برود. اگر در اسلحه MAC-11 با سرعت متغیر 1600 تا 1850 تیر در دقیقه شما کمی... فقط کمی فنر را قوی تر کنید دیگر سلاح رگبار نمیرند! یعنی تا جای ممکن قوی شده است. و اما میرسیم به تفنگ های بزرگتر... جالب است بدانید اگر در ژ3 مکانیسم طبلک تاخیری آن را حذف کنید می توانید فنری تا 100 برابر قوی تر استفاده کنید و ژ3 ای بسازید که 4000 تا 5000 تیر در دقیقه شلیک می کند!!! می شود... اما چرا نساخته اند؟ 1- چون در اون صورت بعد از شلیک یک برست نیم ثانیه ای 50 تایی لوله ذوب شده و میترکید! و 2- کی میتوانست آن لگد را تحمل کند؟
  20. 1- من خودم دست نگهبانان حمل پول دیدم و شکی ندارم AK-74U بوده. 2- کالیبر 5.45 روسی به این دلیل طراحی شد که تخریب بافتی بالاتری از 5.56 ایجاد کنه. فلسفه پشت طراحی 5.45 این بود که 5.56 که تمام قدرت نفوذ و انرژی کینتیکشو فدای تخریب بافتی کرده و عملا در برخورد با جلیقه ضد گلوله متوقف میشه پس ما گلوله ای طراحی کنیم که اگر ضعیف تر بود، باشد! اما تخریب بافت زنده بیشتری داشته باشد. خوب 5.45 در 39 میلیمتر زاده شد! 5.45 یک موفقیت بزرگ بود. روس ها در میان هسته مرمی و روکش مسی آن مقداری هوا جاسازی کرده بودند که میدانید نتیجه اش چی بود؟ 1- برد بالاتر و2- گاهی با برخورد یک گلوله به فرض جلوی بدن، گلوله در بدن 3 تکه شده و حسابی چرخیده و پس از تخریب وحشتناک بافتی از پشت و کناره ها خارج شده. بله. 5.45 ممکن است از چپ به پهلوی شما اثابت کند و مثلا از زیر گلویتان در بیاید. این گلوله در ارتش روسیه در حال جایگزینی با 7.62 در 39 قدیمی هست زیرا استراتژی های امروزی بازگشت به کالیبر های قوی قدیمی را طلب می کند و میگوید که 5.45 یا 5.56 یک کالیبر جنگی نیست! یک کالیبر ورزشی و کماندویی است. حتی آمریکا SCAR هایی که دارد جایگزین ام 16 می کند... نصفشان کالیبر 7.62 در 51 م م هستند! یعنی بازگشت به کالیبر ام 14!!! حضور آقای داش علی هم که استاد بنده هستند بگویم که تمام 5.56 های روسیه یا در اسپتناز و نیرو ویژه کاربرد دارند یا در نیروهای اعمال قانون و آن هم به دلیل تفنگ های مورد استفاده آن سازمان ها است و در ارتش معمولی روسیه 5.56 هیچگاه وارد نخواهد شد و هر جا به 5.56 نیاز باشد روسیه با کمال میل 5.45 خودش را استفاده خواهد کرد
  21. نمیگم فانتوم بهتر از تامکت بود اما در زمان جنگ ما کارآمد تر بود... 100% بار بیشتری از جنگ رو بر دوش گرفت و غیر از نبرد هوایی بمباران های موثری در جبهه ها و عمق عراق و در دریای خزر روی کشتی های عراقی انجام دادند. یاد شهید خلعتبری را زنده نگاه داریم
  22. آقا سینای عزیز این مقایسه منبع نداره و من خودم اون رو تالیف کردم... تمام خاطرات سربازان آمریکایی و روسی منبع این مقاله هستند. از داش علی هم خیلی ممنونم بابت انتقال و نظر سنجی وقتی نارنجک را داخل لوله GP قرار میدهید تا زمانی که شلیک نشود چیزی از لوله بیرون نمی افتد و اگر هم بیفتد هیچ گونه خطری ندارد. در مورد کلیپ میتوانید از مدیران سایت درخواست کنید آپلود کنند و در مورد اینکه در کمتر از 35 متر (نه 15) منفجر نمی شوند علت آن به کار بردن یک مکانیسم تاخیری است که در کمتر از 35 متر چاشنی را در دسترس سوزن قرار نمیدهد.... بعد از 35 متر پرواز چاشنی رها شده و در دسترس سوزن قرار میگیرد که به محض برخورد نارنجک سوزن چاشنی را کوبیده و انفجار رخ میدهد http://science.howstuffworks.com/grenade3.htm روی طرح پایینی نارنجک کلیک کنید اگر در کلیپ دقت کنید میبینید که نیروی چرخشی گریز از مرکز فنر های جانبی چاشنی را فشرده کرده و به چاشنی اجازه می دهد رها شده و در دسترس سوزن قرار گیرد [b][align=center][size=18]در ضمن قابل ذکر است که هر گونه کپی برداری از این مطلب بدون ذکر منبع خلاف انسانیت و ممنوع است (به جز ارسال خودم در انجمن دانشجویان)[/size][/align][/b]