Recommended Posts




از زمان جنگ سرد به اینطرف بیشتر کشورها (خصوصا کشورهای با دکترین شرقی) برای همین که سایت های موشکی بالستیکشون توسط دشمن شناسایی نشه از سیستمهای حمل و شلیک سیار موشک استفاده میکنند . اینکه فکر کنیم موشک های بالستیک ایران همواره ثابت هستند سطحی نگری محض است ، سیستمهای موشکی سیار (خصوصا از نوع Road mobile) همواره در حال تغییر مکان هستند .

آمریکایی ها برای پیدا کردن همون چهار تا اسکاد عراق در طوفان صحرا با اینکه آسمان هم دستشون بود سختی زیادی متحمل شدند و عملا 40 درصد نیروهای آمریکایی در حال جستجوی خاک عراق برای اسکادهایی که زیر پل ها یا ... استتار شده بودند بود .

من فكر ميكنند آنها در حال بررسي هستند تا مكان تمامي موشكهاي شهاب ايران را كشف كنند و طوري حمله كنند كه بتوانند پايگاههاي سپاه را كه موشكهاي شهاب را پرتاب خواهند كرد را هم كامل نابود كنند تا ايران قادر به حمله موشكي به اسرائيل و پايگاههاي آمريكايي و احتمالا كشورهاي عربي متحد آمريكا نباشد و تا زماني كه موفق به مكان يابي محل تمامي موشهاي بالستيك و كروز تهاجمي ايران نشوند احتمالا دست به حمله نخواهند زد.اگر موفق به اين كار بشوند آن وقت احتمالا پبروزي با آنها خواهد بود كه براي ما فاجعه است.


چکای عزیز فکر کنم روی پهپادهای کوچک و مسلح ارزان قیمت و استفاده در حجم وسیع ازشون برای چنین موضوعی حساب باز کرده باشند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right][color=#808080]اهم مطالب گزارش مرکز پژوهش های کنگره ایالات متحده با عنوان[/color][/right]

[right][color=#808080]«تهاجم نظامی احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران»[/color][/right]

[right][b]بخش دوم[/b][/right]
[right][b]نگرانی‌های اصلی پیرامون تصمیم اسرائیل
اختلاف نظر درباره نوع تهدید[/b][/right]
[right]
تهدید یا عدم تهدید موجودیت اسرائیل از سوی یک ایران هسته‌ای به موضوع اصلی بحث مقامات بلند پایه اسرائیل بدل شده است. [b][color=#0000ff]برخی مسئولان اسرائیلی موضع‌گیری اصولی رهبران ایران را علیه موجودیت اسرائیل مایه نگرانی می‌دانند و[/color][/b] [color=#0000ff][b]بر این باور اند که ایران حتی در مواجه با تهدید تلافی‌جویی قریب‌الوقوع اسرائیل با بهره‌جویی از جنگ‌افزارهای هسته‌ای رسما تایید نشده‌اش دست به استفاده از سلاح هسته‌ای بر ضد اسرائیل خواهد زد[/b][/color]. در سال 2010، نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، طی مصاحبه‌ای چنین گفت:
«تهدید ایران به نابودی یک کشور از منظر تاریخی تکان‌دهنده و بی شک در محکمه وجدان جهانیان هتک حرمتی فراموش‌ناشدنی است ... رهبران ایران همزمان با سخن گفتن از محو اسرائیل برای اطمینان یافتن از نابودی اسرائیل شدیدا به تولید جنگ‌افزار مشغول اند.»[/right]
[center][img]http://www.jamnews.ir/Images/News/Smal_Pic/27-11-1389/IMAGE634334942265781250.jpg[/img][/center]

[right][b][color=#0000ff]سایر مسئولان و تحلیلگران اسرائیلی از جمله ایهود باراک، وزیر دفاع و تامیر پاردو، رئیس سابق موساد، معمولا ایران را تهدیدی برای موجودیت اسرائیل نمی‌دانند دست کم شاید بدین سبب که مدعی اند اسرائیل «کشوری قدرتمند است که از[/color] [/b][color=#0000ff][b]توان دفاع از خود تحت هر شرایطی برخوردار است.»[/b][/color] طبق اظهارنظر سه تن از تحلیلگران اسرائیلی از جمله مشاور سابق در امور امنیت ملی رفتار منطقی یا غیرمنطقی ایران بخش لاینفک گفتگوهای رهبران اسرائیل درباره ایران هسته‌ای خواهد بود.»
[b][color=#0000ff]اما برخی مقامات اسرائیلی ایران هسته‌ای را اصولا تهدیدی بر ضد موجودیت اسرائیل نمی دانند و به مخاطره‌انگیز خواندن تهدیدات ایران بسنده می‌کنند و با تاکید بر خودکفایی و برتری آشکار نظامی اسرائیل صرفا از اینکه ایران هسته‌ای بنحوی به دکترین امنیتی و تصمیم‌‌گیری‌های اسرائیل برای تامین امنیت ‌اش خللی وارد سازد که منتج به تهدید امنیت ملی اسرائیل شود نگران اند که بنوبه خود ضربه جبران‌ناپذیری به کیفیت زندگی و احساس امنیت روانی وارد می‌آورد که[/color] [/b][color=#0000ff][b]اسرائیلی‌ها آن را برای تداوم حیات سرزمین آباء و اجدادی یهودیان بسیار حائز اهمیت می‌دانند.[/b][/color] بر اساس مقاله منتشره مارس 2012 در روزنامه جروزالم ریپورت: «[color=#0000ff][b]حتی اگر ایران از بمب اتمی استفاده نکند نتانیاهو بشدت از این بیم دارد که صرف برخورداری ایران از جنگ‌افزار هسته‌ای باعث مهاجرت معکوس گسترده یهودیان از اسرائیل در سایه تهدید هسته‌ای، تضعیف کشور و در فرجام نابودی آرمان جنبش صهیونیستی شود[/b][/color].»
برخی مسئولان اسرائیلی‌نگران این مساله اند که [b][color=#0000ff]حتی اگر ایران اسرائیل را مورد حمله هسته‌ای قرار ندهد، برخورداری اش از این تسلیحات یا توان تولید سریع حتی یک بمب هسته‌ای مقابله با نفوذ منطقه‌ای و تهدیدات روزافزون این[/color] [color=#0000ff]کشور را[/color][/b] [color=#0000ff][b]بر ضد اسرائیل از طریق عوامل و متحدان منطقه‌ای اش- گروه شیعی حزب‌الله لبنان، حماس و سایر شبه نظامیان فلسطینی در غزه و احتمالا حکومت تحت فشار اسد در سوریه - دشوار می‌سازد[/b][/color] اما بعضی از مقامات اسرائیلی بر این باور اند که ایران برای پاسخگویی هسته‌ای احتمالی به واکنش نظامی متعارف اسرائیل به تهدیدات منطقه‌ای در عمل با محدودیت‌هایی مواجه است. کارشناسان همچنین به سایر واکنش‌های منطقه‌ای محتمل مخاطره‌انگیز برای امنیت اسرائیل همچون اراده نه چندان جدی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای مقابله با زیاده‌خواهی‌های ایران، وارد شدن کشورهایی مانند مصر، ترکیه و عربستان سعودی به دور رقابت تسلیحاتی نامتعارف و شاید افزایش فشارهای بین‌المللی به اسرائیل برای اعلام وضعیت توانمندی هسته‌ای نظامی یا توقف برنامه هسته‌ای نظامی اش در صورت اقدام ایران به توقف برنامه هسته‌ای خود اشاره می‌کنند.
اسرائیلی‌ها همچنان مشغول بحث درباره این مساله اند که آیا شکل‌گیری یک ایران هسته‌ای خطرناک‌تر از تهاجمی نظامی است که اغلب ارزیابی‌ها در اینکه به برنامه هسته‌ای ایران پایان دهد تردید دارند. طبق گزارشی که در اسرائیل منتشر شده است: «[b][color=#0000ff]نتانیاهو با یکی از دشوارترین انتخاب‌هایی که هر نخست وزیر اسرائیلی باید درباره اش بیندیشد مواجه شده است. تهاجم نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران منطقه را به آتش می‌کشد، ده‌ها هزار موشک و راکت بر نقاط تمرکز جمعیت در اسرائیل خواهد بارید و جنگ در جبهه‌های متعددی آغاز خواهد شد اما اگر حمله‌ای در کار نباشد، ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هسته‌ای می‌شود.[/color][/b]» بر خلاف اظهارنظر بسیاری از کارشناسان آمریکایی و بین‌المللی درباره تبعات هسته‌ای شدن ایران بر مبنای تعاریف و تجارب جنگ سرد، طبق گزارش موسسه راند در سال 2011، مقامات اسرائیلی اساسا مایل به روبرو شدن با چشم‌انداز خاورمیانه‌ای با ایران هسته‌ای نبوده و بر جلوگیری از هسته‌ای شدن ایران تمرکز یافته‌اند.» با این حال، برخی کارشناسان اسرائیلی نیز من جمله یکی از تحلیلگرانی که در تدوین سالنامه تحلیلی 2008 موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل همکاری داشت با این فرض که نمی‌توان مانع از دستیابی ایران به قابلیت تولید جنگ‌افزارهای هسته‌ای شد از بازدارندگی متقابل ایران و اسرائیل سخن می‌گویند. یکی از مقالات مندرج در این سالنامه درباره برقراری شرایطی مشابه دوران جنگ سرد میان ایران و اسرائیل ابراز تردید می‌کند:
«عدم بکارگیری جنگ‌افزارهای هسته‌ای در جنگ‌های پس از فجایع هیروشیما و ناگازاکی شاید سومین مورد استعمال سلاح اتمی را در جنگ‌ها نامحتمل جلوه دهد و این نتیجه‌گیری مبتنی بر روابط ابرقدرت‌های دوران جنگ سرد - تنها مثال تاریخی توازن بازدارندگی هسته‌ای درازمدت و پایدار - است. اما چنین الگویی برای تمام رویارویی‌های هسته‌ای منطقه‌ای صدق می‌کند؟»
با وجود بی میلی اغلب مسئولان اسرائیلی‌ به فکر کردن به سناریوهای مختلف بازدارندگی، برخی چهره‌های سرشناس اسرائیلی تاکید چندانی بر خطرات احتمالی یک ایران هسته‌ای ندارند. یک کارشناس اسرائیلی چنین می‌گوید:
«در صورت تهدید مستقیم ایران به تهاجم، اسرائیل می‌تواند دست به حمله پیش‌دستانه زند در غیر این صورت اسرائیل هرگز ناگزیر از حمله به ایران نیست. جنگ آتی میان ایران و اسرائیل تنها چنانچه حکومت ایران وقوع اش را آن هم در عمل و نه در سخن اجتناب‌ناپذیر سازد رخ می‌دهد.»[/right]
[center][img]http://media.afsaran.ir/sigL4K_535.jpg[/img][/center]
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]همه ی دنیا می دونه که ایران توان هسته ای رو برای بازدارندگی می خواهد و ما اینقدر احمق نیستیم که با جنگ افزار هسته ای به اسرائیل حمله کنیم،گرچه از اسرائیل نفرت داریم[/right]
[right]حتی اگر دقت کنید مقام معظم رهبری در مراسم اغازین اجلاس نم خواستار همه پرسی از فلسطیان برای تعیین سرنوشت کشور خودشان شدند راه حل ایشان یک راه حل بسیار منطقی است که به نظرم تا حدودی امریکا و اسرائیل پیام این سخنرانی را دریافت کردند[/right]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اهم مطالب گزارش مرکز پژوهش های کنگره ایالات متحده با عنوان




«تهاجم نظامی احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران»




بخش دوم



نگرانی‌های اصلی پیرامون تصمیم اسرائیل



احتمال رسیدن ایران به «آستانه شکست‌ناپذیری» و توان اسرائیل برای حمله نظامی یکجانبه



<
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=#0000ff][b]مستقیما از ایهود باراک شنیده است که اگر اسرائیل آخرین فرصت اش را برای حمله از دست بدهد ناگزیر باید به آمریکا تکیه کنیم و اگر آمریکا تصمیم به حمله نگیرد با ایران مسلح به سلاح اتمی روبرو می شویم.[/b][/color]

[color=#ff0000][b]حالا از کجا مطمئن هستند که با ایران مسلح به سلاح هسته ای روبرو نیستن ؟ کسی بهشون تضمینی داده ؟[/b][/color] [img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/hee%20hee.gif[/img]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]اهم مطالب گزارش مرکز پژوهش های کنگره ایالات متحده با عنوان[/right]

[right]«تهاجم نظامی احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران»[/right]

[right][b]بخش دوم[/b][/right]

[right][b]نگرانی‌های اصلی پیرامون تصمیم اسرائیل[/b][/right]

[right][b]اقدام نظامی در مقابل اقدامات دیگر[/b][/right]

[right]هنوز مشخص نیست که مقامات اسرائیل به تلاش کابینه اوباما برای مجاب کردن شان به اینکه پیش از جدی‌تر شدن گزینه نظامی زمان بیشتری به تحریم‌ها بدهند تا با حمایت متحدین آمریکا موثرتر واقع شود چه پاسخی خواهند داد. یک تحلیلگر خبری اسرائیلی به نقل از «یک منبع امنیتی عالی‌رتبه» اظهار داشت که [color=#0000ff][b]«آمریکایی‌ها به ما می‌گویند هنوز زمان باقی است و ما در پاسخ می‌گوئیم که آنها تنها شش تا نه ماه بیش از ما زمان دارند و با این حساب تحریم‌ها باید در همین فرصت باقی‌مانده در متوقف کردن این روند موثر واقع شوند.»[/b][/color] ایالات متحده و اتحادیه اروپا در اواخر 2011 و اوایل 2012 با هدف کاهش صادرات نفت خام که حدود 70% درآمد ناخالص ایران را تشکیل می‌دهد تحریم‌هایی علیه این کشور - که بترتیب از ژوئن و جولای به اجرا در‌می‌آید - اعمال کردند. بسیاری از مقامات اسرائیلی بر این باور اند که تحریم‌ها تاثیر آشکاری بر اقتصاد ایران بر جای نهاده است که این تاثیر با اخراج کلیه بانک‌های ایران از سوئیفت (جامعه بین‌المللی تبادلات مالی، بروکسل) و قرار گرفتن کلیه بانک‌های ایران در لیست سیاه اخراج از نظام تبادلات مالی الکترونیکی اتحادیه اروپا تشدید می‌شود[b] [color=#0000ff]اما معلوم نیست که فشار شدید اقتصادی بر حکومت و مردم ایران در درازمدت ایران را برای بازگشت به پای میز مذاکره ترغیب می‌کند.[/color][/b] در اوایل مارس، گروه 1+5 پیشنهاد ایران را برای دور تازه مذاکرات هسته‌ای در بهار 2012 پذیرفتند. موشه یعلون، معاون نخست وزیر و وزیر امور راهبردی اسرائیل، در ماه مارس اظهار داشت که مذاکرات بهار 2012 بین ایران و گروه 1+5 نشان خواهد داد که «تحریم‌ها واقعا موثر بوده‌اند یا اینکه ایرانی‌ها صرفا در حال بازی و همزمان پیشرفت در دستیابی به توان تولید جنگ‌افزارهای هسته‌ای اند.» [color=#0000ff][b]همچنین مشخص نیست که اسرائیلی‌ها تا چه حد «جنگ پنهان» خود را بر ضد برنامه هسته‌ای ایران مایه کمرنگ شدن ضرورت حمله نظامی به ایران می‌دانند.[/b] [/color]هر دو مسئول بتازگی بازنشسته شده موساد، مئیر داگان و اِفرایم هالِوی در گفتگو با رسانه‌های عمومی اعلام داشتند که حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران بی‌حاصل خواهد بود زیرا طبق گزارشات موجود هر دو آنها بر این باور اند که «خرابکاری و مذاکره توأمان تا کنون تاثیر بسزایی در مهار جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران داشته است.» [color=#0000ff][b]داگان اظهار داشت که «مشکل ما با ایران باید مشکل جهان معرفی شود و تلاش‌ها برای به تأخیر انداختن برنامه هسته‌ای ایران باید ادامه یابد.»[/b] [/color]موشه یعلون در مارس 2012 در پاسخ به این سوال که آیا اسرائیل تنها چند هفته دیگر به ایران حمله می‌کند اظهار داشت که «خیر، باید ببینیم کار چطور پیش می‌رود. پروژه هسته‌ای ایران وضعیت ثابتی ندارد ... گاه اخباری از انفجارات و گاه خبری درباره کرم‌ها، ویروس‌ها و بدافزارهای رایانه‌ای به ‌گوش می‌رسد.» [color=#0000ff][b]اما طبق گزارش یکی از تحلیلگران خبری اسرائیلی برخی مقامات ارشد اطلاعات نظامی اسرائیل اعتقاد دارند - همچون برنامه هسته‌ای عراق در اواخر دهه 70 و اوایل دهه80 [/b][/color][b][color=#0000ff]– اقدامات احتمالی موساد مانع دستیابی ایران به قابلیت ساخت جنگ‌افزارهای هسته‌ای نخواهد شد[/color].[/b][/right]

[right][b]ادامه دارد[/b][/right]
[right][b]...[/b][/right]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Antiwar' timestamp='1346992810' post='269534']
[quote name='cheka' timestamp='1346921097' post='269391']
من فكر ميكنند آنها در حال بررسي هستند تا مكان تمامي موشكهاي شهاب ايران را كشف كنند و طوري حمله كنند كه بتوانند پايگاههاي سپاه را كه موشكهاي شهاب را پرتاب خواهند كرد را هم كامل نابود كنند تا ايران قادر به حمله موشكي به اسرائيل و پايگاههاي آمريكايي و احتمالا كشورهاي عربي متحد آمريكا نباشد و تا زماني كه موفق به مكان يابي محل تمامي موشهاي بالستيك و كروز تهاجمي ايران نشوند [b]احتمالا دست به حمله نخواهند زد[/b].اگر موفق به اين كار بشوند آن وقت احتمالا پبروزي با آنها خواهد بود كه براي ما فاجعه است.
[/quote]
چکای عزیز فکر کنم روی پهپادهای کوچک و مسلح ارزان قیمت و استفاده در حجم وسیع ازشون برای چنین موضوعی حساب باز کرده باشند.
[/quote]

بله در جریان جنگ البته بحث دیگری هست ، دوست عزیز فرمودند تا وقتی امریکا محل موشکهای ما رو پیدا نکنند حمله نمیکنند من هم گفتم با توجه به تغییر مکان دائمی لانچرها چنین احتمالی تقریبا وجود نداره ، هرچند مسلمه محل های لانچ موشک باید با سامانه های پدافندی خود کششی (حداقل سامانه های کوتاه برد برای هدف گرفتن پهپادها) پوشش داده بشن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]اهم مطالب گزارش مرکز پژوهش های کنگره ایالات متحده با عنوان[/right]

[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]«تهاجم نظامی احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران»[/font][/color][/right]
[right]
[/right]
[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][b]بخش سوم[/b][/font][/color][/right]

[right][b]نحوه تصمیم[/b][b]‌[/b][b]گیری اسرائیل[/b][/right]

[right]عوامل متعددی بر تصمیم‌ اسرائیل برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران اثر می‌گذارد که شامل (و نه محدود به) دیدگاه‌ها و روابط میان رهبران اسرائیل، افکار عمومی اسرائیل، مواضع و واکنش‌های ایالات متحده، کشورهای منطقه و سایر بازیگران جهانی، پیش‌بینی آثار تهاجم نظامی و برآوردها از واکنش‌های منطقه‌ای و جهانی ایران است. مبحث ذیل در مورد چگونگی تصمیم‌گیری اسرائیل و عوامل موثر بر آن عمدتا برگرفته از منابع دست دومی است که مرکز پژوهش‌های کنگره آنها را بطور مستقل تایید ‌نمی‌کند. [/right]

[right][b]کابینه امنیتی و هیأت 8 نفره[/b] [b] (اُکتِت)[/b]
کابینه امنیتی اسرائیل گروهی متشکل از وزرای کابینه به ریاست نخست وزیر است که درباره مسائل مرتبط با امنیت ملی تصمیم‌گیری می‌کند. نخست وزیر در این جلسات معمولا از مسئولان امنیتی و نظامی می‌خواهد تا توضیحاتی برای اعضای کابینه امنیتی ارائه دهند. نخست وزیران اسرائیل همچنین برای جلب حمایت گسترده از تصمیمات مهم در دموکراسی مبتنی بر نظام پارلمانی ائتلافی این کشور تا کنون متکی به اکثریت حاضر در کابینه بوده اند. شاید بسبب نگرانی از درز اطلاعات به رسانه‌های عمومی توسط گروه بزرگ‌تری از تصمیم‌گیرندگان بود که[color=#0000ff] [b]نتانیاهو هنگام تشکیل کابینه تصمیم به تشکیل هیأت کوچک 8 نفره[/b][b]‌[/b][b]ای موسوم به «اُکتِت» در قالب کابینه امنیتی و جای دادن اش در قلب تصمیم[/b][b]‌[/b][b]گیری کابینه امنیتی گرفت.[/b][/color] اعضای کابینه امنیتی فعلی (8 نفر اول اُکتِت را تشکیل می‌دهند): بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر)، ایهود باراک (وزیر دفاع و معاون نخست وزیر)، آویگدور لیبرمن (وزیر امور خارجه و معاون نخست وزیر)، موشه یعلون (مشاور نخست وزیر و وزیر امور راهبردی)، سیلوان شالوم (مشاور نخست وزیر و وزیر امور توسعه منطقه‌ای)، ایلای ئیشای (وزیر کشور و معاون نخست وزیر)، دان مریدور (وزیر اطلاعات و انرژی هسته‌ای، معاون نخست وزیر)، بنی بگین (عضو کابینه)، یووال اشتانیتز (وزیر امور اقتصادی)، ئیتژاک آهارونوویچ (وزیر امنیت داخلی)، یاکووف نعمان (وزیر دادگستری)، گیدئون سعر (وزیر آموزش و پرورش)، اوزی لاندآو (وزیر توسعه زیربنایی)، آریل آتیاس (وزیر مسکن و شهرسازی).

[b]تصمیم گیرندگان: دیدگاه‌ها و روابط میان آنان[/b]
احتمال حمله نظامی به ایران طبق گزارشی در گذشته و حال موجب مشاجره علنی رهبران اسرائیل و چند دستگی اعضای کابینه، نظامیان عالی‌رتبه و مسئولین موساد شده است؛ [color=#0000ff][b]اغلب مقامات اسرائیل اقدام نظامی را آخرین راهکار در صورت شکست تحریم‌ها و مذاکرات می‌دانند[/b][/color] و برخی دیگر نیز بر این موضوع پافشاری می‌کنند که تنها حمله هوایی به ایران می‌تواند با حل اساسی مشکل آرامش را در خاورمیانه حفظ کند.
گزارش 2011 موسسه راند به نقل از یک مقام سابق اسرائیلی می‌نویسد: «اغلب وزرای فعلی من جمله شخص نخست وزیر از اقدام نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هسته‌ای در برابر دیدگان منطقه حمایت می‌کنند.» اما از آن سو یک خبرنگار اسرائیلی که بسبب گزارش‌های امنیتی اش شهرت یافته است در فوریه 2012 نوشت: «اکثریت اعضای کابینه، سیا، و برخی دیگر از مقامات همداستان با داگان [رئیس سابق موساد] تصریح کرده‌اند که ضرورتی برای تهاجم نظامی در آینده نزدیک دیده نمی‌شود زیرا ایران فاصله زیادی با تولید اولین بمب اتمی اش دارد.»
ایهود باراک در مصاحبه اش در ژانویه 2012 سه پرسش مهم را درباره توانمندی، وجاهت بین‌المللی و لزوم اقدام نظامی علیه ایران مطرح کرد و پاسخ مثبت به تمامی این سوالات را برای اتخاذ تصمیم نهایی حمله به ایران ضروری دانست:
[color=#0000ff][b]1) آیا اسرائیل از توان وارد آوردن خسارات سنگین به پایگاه‌های هسته‌ای ایران و ایجاد وقفه درازمدت در برنامه هسته‌ای ایران برخوردار است؟ و آیا نیروهای مسلح و مردم اسرائیل تاب مقاومت در برابر واکنش تردیدناپذیر ایران را خواهند داشت؟[/b][/color]
[color=#0000ff][b]2) آیا اسرائیل در جریان انجام این حمله نظامی از کمک‌های آشکار و پنهان متحدان اش بویژه ایالات متحده بهره‌مند می‌شود؟[/b][/color]
[color=#0000ff][b]3) آیا کلیه راهکارهای دیگر حل و فصل تهدید هسته‌ای ایران شکست خورده‌اند و اسرائیل را به بکار گرفتن آخرین تیر ترکش اش واداشته است؟ و در این صورت، آیا این واپسین فرصت برای حمله نظامی است؟ [/b][/color]
صرفنظر از اینکه رهبران اسرائیل پاسخ هر یک از این پرسش‌ها را مثبت یا منفی بدانند این سه سوال موضوع بحث کارشناسان اسرائیلی و آمریکایی بوده است. مقاله ژانویه 2012 نیویورک تایمز می نویسد: [color=#0000ff][b]«گفتگوهای میان این 8 مقام امنیتی عالی‌رتبه جدید اسرائیلی نشان می‌دهد برغم آنکه پافشاری اسرائیل بر اعمال تحریم‌های جدید از جمله تحریم‌های نفتی و ضبط دارایی‌های بانک مرکزی ایران زمان بیشتری برای اعمال تحریم‌ها فراهم ‌می‌کند این تحریم‌ها از نظر مقامات اسرائیل ناکافی و گزینه نظامی همچنان از نگاه آنها جدی است و عواقب حمله نظامی به ایران را قابل تحمل‌تر از چشم‌انداز ایران هسته‌ای می‌دانند.»[/b][/color]
اما در فوریه 2012 یک کارشناس اسرائیلی درباره ارزیابی سیاستمداران اسرائیل از پیامدهای پس از حمله به ایران تاکید کرد که توجه مقامات اسرائیل آنچنان معطوف به «تبعات نظامی بلافصل تهاجم به ایران» است که پیامدهای درازمدت این حمله را از یاد برده‌اند: آمادگی جبهه داخلی اسرائیل، راهکارهای خروج اسرائیل از درگیری نظامی احتمالی، تاثیر این حمله بر روابط آمریکا و اسرائیل، بحران دیپلماتیک در سطح جهان و بازتاب این حمله در فضای داخلی ایران.[color=#0000ff] [b]در صورت قصور اسرائیل در طرح شفاف این موضوعات و ارائه راهکار برای آنها پیش از حمله به ایران، تهاجم نظامی به ایران حتی در صورت برآوردن اهداف نظامی محدود اش به فضاحتی راهبردی برای اسرائیل ختم می‌شود. [/b][/color]

[b]ادامه دارد[/b]
[b]...[/b][/right]
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]اهم مطالب گزارش مرکز پژوهش های کنگره ایالات متحده با عنوان

«تهاجم نظامی احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران»

[b]بخش سوم[/b]


[b]نحوه تصمیم[/b][b]‌[/b][b]گیری اسرائیل[/b]

[b]منابع اسرائیلی از اختلاف رهبران اسرائیل بر سر موضوع هسته[/b][b]‌[/b][b]ای ایران حکایت می[/b][b]‌[/b][b]کنند. یک خبرنگار در ماه فوریه نوشت که حمایت نتانیاهو و باراک از حمله به ایران در آینده نزدیک[color=#0000ff] با مخالفت اکثریت وزرای کابینه و مقامات امنیتی روبرو شد که همچون داگان «مخالف تهاجم نظامی به ایران و پشتیبان اعمال تحریم[/color][/b][color=#0000ff][b]‌[/b][b]ها و عملیات مخفیانه اند.»[/b][/color][b][color=#0000ff] [/color]این دیدگاه تا حدودی مبتنی بر تردیدهای موجود در توان نظامی اسرائیل برای به تاخیر انداختن برنامه هسته[/b][b]‌[/b][b]ای ایران برای 5-3 سال است. خبرنگار اسرائیلی دیگری در مقاله خود در نوامبر 2011 می[/b][b]‌[/b][b]نویسد: «[color=#0000ff]بنی بگین و موشه یعلون دو تن از وزرای دست راستی افراطی حاضر در نشست[/color][/b][color=#0000ff][b]‌[/b][b]های اُکتِت، تصمیم[/b][b]‌[/b][b]گیرنده اصلی کابینه اسرائیل، در حال حاضر مخالف حمله نظامی به ایران اند زیرا باور دارند که چنین حمله واکنش شدید ایران و متحدان منطقه[/b][b]‌[/b][/color][b][color=#0000ff]ای اش را در پی خواهد داشت و باید آخرین راهکار باشد[/color].»[/b]
[b]در ادامه در همین مقاله آمده است: «تصمیم نتانیاهو برای برکناری داگان در اوایل 2011 همزمان با اصرار باراک بر عزل فرمانده محبوب ارتش اسرائیل گابی اشکنازی در فوریه 2011 بود که نقشه[/b][b]‌[/b][b]ای برای کوتاه کردن دست مخالفان حمله به ایران از موقعیت[/b][b]‌[/b][b]های سیاسی موثر ارزیابی شد.» نیویورک تایمز در ژوئن 2011 به نقل از داگان نوشت: «بدلیل حضور در مسند ریاست سازمان امنیت تصمیم به سخن گفتن گرفتم. یووال دیسکین، رییس شین بت [نام قبلی سازمان امنیت اسرائیل]، اشکنازی و من می[/b][b]‌[/b][b]توانستیم جلوی هر ماجراجویی خطرناکی را بگیریم اما حالا متاسفم که کسی نیست تا مانع بیبی [نتانیاهو] و باراک شود.» با وجود عزل و نصب[/b][b]‌[/b][b] مقامات ارشد امنیتی یک سخنگوی نظامی اسرائیل در فوریه 2012 مدعی شد که رئیس فعلی ستاد مشترک ارتش، ژنرال بنی گانتز عهده[/b][b]‌[/b][b]دار ریاست اتاق فکر یکی از نهادهای نظامی [/b][b]–[/b][b] امنیتی بوده که طبق گزارشات موجود به این جمعبندی نرسیده که زمان حمله به ایران فرا رسیده است. در یکی از گزارشات به نقل از یکی از مقامات ارشد سابق اسرائیل آمده است: [color=#0000ff]«نیروهای مسلح تمایلی به حمله به ایران نداشته بلکه امیدوار اند تا تحریم[/color][/b][color=#0000ff][b]‌[/b][/color][b][color=#0000ff]ها و مذاکرات مشکل جاری را برطرف کند و در صورت ضرورت اقدام نظامی، این ایالات متحده باشد که حمله نظامی کند[/color].»[/b]
[b]نفوذ و تاثیر دیدگاه[/b][b]‌[/b][b]های مقامات امنیتی بر اتخاذ تصمیم حمله نظامی به ایران نامشخص است. باراک در مصاحبه ژانویه 2012 در واکنش به طرح موضوع مخالفت[/b][b]‌[/b][b]ها و انتقادات فرماندهان نظامی اسرائیل درباره غیر ضروری یا بی فایده بودن حمله نظامی به ایران توسط خبرنگار گفت: «اختلاف نظر و بیان اش توسط افراد خوب است اما تصمیم[/b][b]‌[/b][b]گیرندگان نهایی برای فرماندهان نظامی ما- وزیر دفاع و نخست وزیر - هستیم و نه برعکس.»[/b][b] در نیمه مارس 2012 در گزارشی به نقل از خبرنگاری اسرائیلی درباره حمایت اکثریت اعضای کابینه امنیتی از حمله به ایران آمده است:[/b]
[b]« آخرین ارزیابی[/b][b]‌[/b][b]ها تا این زمان حاکی از حمایت 8 عضو کابینه امنیتی در مقابل رای منفی 6 وزیر از مواضع نتانیاهو و باراک است. لازم به ذکر است که کابینه امنیتی اسرائیل هنوز درباره موضوع حمله به ایران به اجماع نرسیده و ارزیابی[/b][b]‌[/b][b]ها مبتنی بر گفتگوی نخست وزیر و اعضای کابینه[/b][b]‌[/b][b]اش پشت درهای بسته است.»[/b]
[b]گزارش دیگری در اسرائیل در نیمه مارس مدعی است که «اگر نتانیاهو و باراک تصمیم به حمله بگیرند می توانند این موضوع را بسادگی به تصویب کایبنه برسانند. به استثناء مخالفت‌های بنی بگین و دان مریدور انتظار اعتراض جدی به تصمیم تهاجم نظامی به ایران نمی‌رود.»[/b]
[color=#0000ff][b]برخی کارشناسان اسرائیلی نسبت به تصمیم نتانیاهو برای حمله به ایران ابراز تردید می‌کنند چرا که وی شاید بدلیل آنچه که تحلیلگران احتیاط خاص نتانیاهو در تصمیم‌گیری‌های اش می‌دانند حتی در بدترین روزهای دوران نخست وزیری اش (1999-1996 و از 2009 تا کنون) دستور حمله نظامی صادر نکرده است.[/b][/color]
[b]با این همه نتانیاهو در نشست آیپک در 5 مارس 2012 در واشنگتن چنین گفت: «هنوز منتظر به ثمر نشستن مذاکرات و تحریم‌ها هستیم و کسی نمی‌تواند بیش از این منتظر بماند. در مقام نخست وزیر اسرائیل هرگز اجازه نمی‌دهم مردم ام در معرض نابودی قرار گیرند. [color=#0000ff]البته برخی می‌گویند اقدام نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی خطرناک‌تر از مجهز شدن ایران به سلاح هسته‌ای است و درگیری با ایران حتی علاوه بر بی‌نتیجه گذاشتن تلاش‌های جاری تلافی‌جویی جدی ایران را در پی دارد[/color]»[/b]
[b]نتانیاهو سپس به مفاد مذاکرات مجمع جهانی یهود و حکومت آمریکا در 1944، عدم تمایل ایالات متحده برای بمباران اردوگاه آشوویتس بسبب «تردید در نتیجه‌بخش بودن» این عملیات و احتمال تلافی‌جویی شدید آلمان‌ها، اشاره کرد. سردبیر روزنامه هاآرتز به سخنرانی نتانیاهو این گونه پاسخ داد:[/b]
[color=#0000ff][b]«تنها معنای سخن گفتن از هولوکاست واداشتن اسرائیل به حمله به ایران و اعلان جنگ به ایران است ... موشک‌های بی‌شماری که به تل‌آویو اصابت خواهند‌ کرد، افزایش سریع قیمت نفت و تشدید بحران‌های اقتصادی با نسل‌کشی که رخ خواهد داد قابل قیاس نیست ... نقاط ضعف متعدد این دیدگاه قاعدتا باید تا کنون نتانیاهو را مجاب می‌کرد که از تصمیم به وارد شدن به جنگ اجتناب ورزد ... با این حال، روز دوشنبه اتخاذ علنی موضع قاطع از سوی نتانیاهو تجدیدنظر اش را درتصمیم جنگ با ایران دشوارتر کرد.» [/b][/color]
[b]طبق گزارشات نتانیاهو در اوایل مارس 2012 پس از سفر واشنگتن در مصاحبه‌ای با تلویزیون اسرائیل چنین گفت: [/b]
[b]«مساله بر سر روز و هفته و حتی سال نیست بلکه نتیجه اقدام نظامی باید رفع تهدید سلاح های هسته‌ای ایران باشد ... در صورتی که دست روی دست بگذارید و جلوی ایران را نگیرید چه جوابی به تاریخ خواهید داد؟ به نسل‌هایی که دیگر پس از ما نخواهند آمد؟ اجازه دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای محال است و من نیز مایل نیستم اجازه دهم چنین چیزی رخ دهد.»[/b]

[b]ادامه دارد [/b][/right]
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]اهم مطالب گزارش مرکز پژوهش های کنگره ایالات متحده با عنوان
«تهاجم نظامی احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران»
[b]بخش چهارم[/b]
[b]افکار عمومی و بازتاب موضوع هسته[/b][b]‌[/b][b]ای ایران در جامعه اسرائیلی[/b]

یک تحلیلگر اسرائیلی ساکن آمریکا می گوید[b] [color=#0000ff]ضدیت فضای سیاسی داخلی اسرائیل با تصمیم خطرناک نتانیاهو برای حمله به ایران هویداست و شاید امید وی و ائتلاف اش را به انتخاب مجدد در 2012 یا 2013 با تردید مواجه کند و از سوئی فقدان فشار داخلی یا احزاب ائتلافی برای اقدام نظامی علیه ایران باعث شده تا نتانیاهو جنگ[/color][/b][color=#0000ff][b]‌[/b][b]طلب شناخته شود. [/b][/color]نظرسنجی عمومی فوریه و مارس 2012 حاکی از مخالفت اسرائیلی‌ها با حمله یکجانبه به ایران بدون پشتیبانی ایالات متحده بود و نظرسنجی دیگری درباره همین موضوع که در نیمه مارس مشترکا توسط اسرائیل و تشکیلات خودگردان بعمل آمد حاکی از[b] [color=#0000ff]مخالفت 51%-42% اسرائیلی‌ها با حمله نظامی به ایران بود اما هنوز عده کثیری یعنی حدود 69%-26% موافق تهاجم نظامی به ایران با همکاری ایالات[/color] [color=#0000ff]متحده اند.[/color] [/b]طبق گزارشی یک استاد اسرائیلی علوم سیاسی که در نظرسنجی اواخر فوریه بر سر همین موضوع مشارکت داشت دیدگاه اسرائیلی‌ها را این گونه تشریح می‌کند:[b] [color=#0000ff]«دغدغه مردم نه مشروعیت که حمایت جامعه جهانی از حمله به ایران است زیرا نمی‌خواهند اسرائیل کشوری یاغی شناخته شود[/color].»[/b]
مشاجرات و بحث‌های علنی و رسانه‌ای مقامات سیاسی و کارشناسان بر سر مسأله هسته‌ای ایران بنوبه خود به موضوعی داغ مبدل شده است. بر اساس یک گزارش:[b] [color=#0000ff]«هیچ مسأله[/color][/b][color=#0000ff][b]‌[/b][b]ای در اسرائیل به اندازه بحث توجیه و امکان حمله نظامی به ایران باب روز نیست ... مسئولان امنیتی تا سر حد امکان از گفتگو با خبرنگاران درباره موضوع هسته‌ای ایران منع می‌شوند. بیشتر مردم و رسانه‌ها به اندازه سیاسیون در این باره سخن می‌گویند.»[/b] [/color]نظرسنجی نوامبر 2011 توسط موسسه نظرسنجی گفتگوی اسرائیل نشان داد که 51%-39% از اسرائیلی‌ها مخالف مباحثات و مناظره علنی در مورد حمله احتمالی به ایران اند چرا که این امر را «آسیب‌زا» می‌دانند.
برخی مفسران سیاسی اسرائیلی درباره کنار آمدن افکار عمومی اسرائیل با موضوع حمله به ایران هشدار دادند که حاصل تمکین سنتی اسرائیلی‌ها به رهبران کشورشان است. یکی از این مفسران می‌گوید: «تاثیر این موضوع این است که اکثریت اسرائیلی‌ها هراس خود را از حمله به ایران کنار گذارند ... تصمیم با کسانی خواهد بود که افکار عمومی را طبق روال معمول تسلیم و تابع خویش می‌یابند.»[b] [color=#0000ff]نظرسنجی موسسه گفتگوی اسرائیل در اوایل مارس 2012 حاکی از اعتماد 50%-38% اسرائیلی‌ها به نتانیاهو و باراک است[/color].[/b]
سه کارشناس اسرائیلی (از جمله دو مقام سابق) طی دو مقاله در ژانویه 2012 بیان کردند که «طرح علنی موضوع حمله به ایران به مسئولان امنیتی تصمیم‌گیرنده کمک می‌کند.»و برغم تاکید بر محدودیت‌های خاص مناظره علنی در این باره بدلیل نگرانی از درز اطلاعات محرمانه در مورد برنامه هسته‌ای ایران و توان عملیاتی نیروی هوایی اسرائیل همچنان بر طرح علنی موضوع هسته‌ای ایران اصرار می‌ورزند:
«در عوض، طرح علنی این موضوع باید بر ابعاد راهبردی مسأله – موضوعی که کارشناسان امنیتی حرف‌های زیادی برای گفتن درباره آن دارند- متمرکز باشد. شفاف‌سازی این موضوع در واقع ضرورتی انکارناپذیر است که[b] [color=#0000ff]بدون عمل کردن به آن صرفا ناگزیر از زیر سوال بردن اشتباهات گذشته یا ارتکاب خطاهای ناگوارتر در آینده و مهم تر از آن محکوم به طی کردن مسیر نابخردانه درگیری با ایران ایم[/color] [/b]که به اندازه کنار آمدن و زندگی در سایه جاه طلبی‌ها و برنامه‌های هسته‌ای اش مخاطره‌انگیز است.»

[b]ادامه دارد[/b]
[b]...[/b][/right]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]با عرض عذرخواهی از محضر دوستان گرامی بسبب تأخیر در ارائه بخش های بعدی برگردان گزارش[/right]

[right]اهم مطالب گزارش مرکز پژوهش های کنگره ایالات متحده با عنوان
«تهاجم نظامی احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران»
[b]بخش چهارم[/b]
[b]افکار عمومی و بازتاب موضوع هسته[/b][b]‌[/b][b]ای ایران در جامعه اسرائیلی[/b][/right]

[right]عوامل موثر احتمالی در تصمیم اسرائیل: مواضع سایر کشورها و واکنش‌های بین‌المللی
ایالات متحده
با وجود اشاره ایهود باراک به ضرورت «حمایت‌های علنی و مخفیانه بویژه از جانب آمریکا» پیش از تصمیم نهایی اسرائیل برای حمله به ایران [color=#0000ff][b]میزان نفوذ و اثرگذاری مواضع و واکنش[/b][b]‌[/b][b]های حال و آینده مقامات آمریکایی حاضر در کابینه اوباما و کنگره بر تصمیم مقامات اسرائیلی در مورد حمله به ایران نامعلوم است[/b][/color] و حساسیت ویژه رهبران اسرائیل به اظهارنظرهای آمریکایی‌ها بدلایل متعددی از جمله (و نه محدود به): 1) روابط گرم آمریکا و اسرائیل [که از زمانی که ایالات متحده بعنوان نخستین کشور جهان دولت موقت یهودی را پس از اعلام رسمی تشکیل اش در می 1948 بعنوان تنها حکومت قانونی اسرائیل به رسمیت شناخت آغاز شد] 2) همکاری‌های گسترده نظامی و امنیتی [شامل فروش حجم عظیمی از تسلیحات آمریکایی به اسرائیل و سایر حمایت‌ها] و 3) روابط تجاری و روابط مهم اقتصادی و علمی دو جانبه تعجب‌آور نیست.
[color=#0000ff][b]گزیده[/b][b]‌[/b][b]ای از نظرسنجی[/b][b]‌[/b][b]های بعمل آمده درباره دیدگاه آمریکایی[/b][b]‌[/b][b]ها درباره حمله احتمالی اسرائیل به ایران [/b][/color]
نتایج این نظرسنجی‌ها برای آگاهی از دیدگاه‌های رایج افکار عمومی آمریکا درباره این موضوع که بر تصمیم مقامات آمریکا و در نهایت رهبران اسرائیل تاثیر می‌گذارد درج شده است.
روابط عمومی روئیترز/ آیپسوس (11-8 مارس 2012)
در صورت وجود شواهدی دال بر ساخت تسلیحات هسته‌ای توسط ایران موافق اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران اید یا مخالف آن؟
40% کاملا موافق، 22% تا حدودی موافق، 11% تا حدودی مخالف، 19% کاملا مخالف، 4% نه موافق و نه مخالف و 4% فاقد نظر مشخص
(نظرسنجی از 1084 بزرگسال با ضریب خطا 1/3%)
شبکه خبری سی بی اس/ روزنامه نیویورک تایمز (11-7 مارس 2012)
در صورت تهاجم نظامی اسرائیل به ایران برای جلوگیری از تولید سلاح‌های هسته‌ای توسط ایران ایالات متحده باید از اقدام نظامی اسرائیل حمایت کند یا نباید در این مناقشه مداخله کند؟
47% حمایت، 42% عدم مداخله، مخالف مداخله ایالات متحده، 10% فاقد نظر مشخص
(نظرسنجی از 1009 بزرگسال با ضریب خطا 3%)
شبکه خبری اِی بی سی/روزنامه واشنگتن پست (10-7 مارس 2012)
از بمباران پایگاه‌های هسته‌ای ایران توسط اسرائیل حمایت می‌کنید یا با آن مخالف اید؟
42% حمایت، 51% مخالف، 7% فاقد نظر مشخص
(نظرسنجی از 1003 بزرگسال با ضریب خطا 4%)
پروژه مطالعاتی الگوهای رفتار سیاسی در عرصه جهانی دانشگاه مریلند (7-3 مارس 2012)
تصور می‌کنید ایالات متحده باید ...
اسرائیل را از حمله به تأسیسات هسته ای ایران بر حذر دارد: 34%
موضع اتخاذ کند: 46%
مشوق حمله اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران باشد: 14%
فاقد نظر مشخص/انصراف از پاسخگویی: 6%
(نظرسنجی از 727 آمریکایی با ضریب خطای 5/4%)
موسسه نظرسنجی هیل (1 مارس 2012)
با حمله اسرائیل به ایران برای از میان بردن برنامه هسته‌ای ایران موافق اید یا مخالف؟
کاملا موافق: 28%، تا حدودی موافق: 24%، تا حدودی مخالف: 22%، کاملا مخالف: 19%، فاقد نظر مشخص: 8%
(نظرسنجی از رأی‌دهندگان احتمالی [انتخابات ریاست‌ جمهوری آمریکا] با ضریب خطای 3%)
همچنین، [color=#0000ff][b]برآورد رهبران اسرائیل از آثار احتمالی حمله نظامی به ایران بر حمایت[/b][b]‌[/b][b]ها و کمک[/b][b]‌[/b][b]های سیاسی و اقتصادی/ نظامی آمریکا به اسرائیل، پیامدهای منفی امنیتی تلافی[/b][b]‌[/b][b]جویی ایران برای ایالات متحده و احتمال اقدام نظامی آمریکا برای جلوگیری از مسلح شدن ایران به جنگ[/b][b]‌[/b][b]افزارهای هسته[/b][b]‌[/b][b]ای[/b] [/color]از دیگر مسائل تاثیرگذار بر فرآیند تصمیم‌گیری مقامات اسرائیلی اند.
یک روزنامه‌نگار اسرائیلی در مارس 2012 نوشت که اسرائیل مجوزی برای جلوگیری از دستیابی صدام و اسد به جنگ‌افزارهای هسته‌ای نخواست اما «[color=#0000ff][b]استدلال دولت اوباما در مخالفت با حمله در این مورد که هیچ یک از این اقدامات نظامی یکجانبه اسرائیل آمریکا را به اندازه تهدید فعلی اسرائیل برای حمله به ایران در آستانه کشیده شدن به درگیری نظامی قرار نمی[/b][b]‌[/b][b]دهد، منطقی است.[/b][/color]» طبق نظر سه تن از کارشناسان اسرائیلی (من جمله دو مقام سابق اسرائیلی) پیشتر یاد شده:
«آمریکا حتی پس از بیرون بردن نیروهای اش از عراق همچنان بشدت در معرض حملات تلافی‌جویانه مستقیم ایران علیه نظامیان اش در منطقه یا تلافی‌جویی ایران از طریق برافروختن درگیری منطقه‌ای گسترده قرار دارد و از همین رو، [color=#0000ff][b]حمله نظامی اسرائیل به منافع منطقه[/b][b]‌[/b][b]ای آمریکا آسیب زده و جان بسیاری از آمریکایی[/b][b]‌[/b][b]ها را در معرض خطر قرار می[/b][b]‌[/b][b]دهد و علاوه بر عدم اتخاذ موضع سیاسی قاطع ایالات متحده تحت تاثیر مسائل و فضای داخلی طی سال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، واکنش شدیدا منفی نیروهای مسلح آمریکا را در پی داشته و نادیده انگاشتن و بی[/b][b]‌[/b][b]اهمیت دانستن اولویت[/b][b]‌[/b][b]ها و ملاحظات ایالات متحده تلقی خواهد شد.[/b]» [/color]
[/right]
[right][b]ادامه دارد[/b][/right]
[right][b]...[/b][/right]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right][color=#FF0000][color=#000000]به گزارش گروه وبلاگستان مشرق، حسام‌الدین مطهری در وبلاگ خود [url="http://hmotahari.com/blog/"]کاغذ استنسیل [/url] داستان کوتاه جالبی نوشته که خواندن آن خالی از لطف نیست.[/color][/color][color=#FF0000][b] [/b][/color][color=#FF0000][color=#000000]در ادامه این مطلب از نظرتان می گذرد.[/color][/color]

این داستان را در یک نشست و همین امروز صبح نوشته‌‌ام. و پس از آن هم دستی در آن نبرده‌ام. پیش از هر چیز خواستم آزمون و خطا کنم و نشان دهم که می‌شود به جایِ پرچم آتش زدن و از دیوارِ سفارت بالا رفتن، داستان نوشت و فیلم ساخت و جنگِ فرهنگی را با ابزارِ فرهنگ پیش بُرد. و خواستم بگویم چه‌قدر در این فضا داستان کم داریم. شاید این آزمون، کسانی را که بهتر از من می‌نویسند به نوشتن دربارهٔ رویاروییِ ایمان و کُفر ترغیب کند. و شاید بسیاری هم بگویند فلانی جنگ‌طلبِ بی‌کله‌ای است که داستان می‌نویسد.
[/right]
[right][color=#FF0000][b]ساعت‌هایِ آخرِ جنگ[/b][/color][/right]

[right]از گیت می‌گذریم. خودرو نیم‌دور می‌زند و راننده در محوطهٔ بیتِ رهبری ترمز می‌کند. می‌جنبم تا زودتر از درِ جلو پیاده شوم. تقریباً با دکتر همزمان پیاده می‌شویم. انگار که من وجود نداشته باشم راهش را می‌گیرد و می‌رود سمتِ دفترِ رهبر. ساعت را نگاه می‌کنم: هشت و بیست و نُه دقیقه. یک دقیقه هم زودتر رسیده‌ایم. پشتِ سرم صدایِ پارکِ خودرویِ دیگری را می‌شنوم. مردد می‌مانم به عقب نگاه کنم یا دنبالِ دکتر بدوم. دنبالِ دکتر می‌دوم.[/right]

[right]پیش از ما فرماندهٔ سپاه رسیده است و محافظش را می‌بینم که بیرونِ دفتر نشسته است و با کسی که نمی‌شناسمش حرف می‌زند. درِ دفتر پشتِ سرِ ما بسته می‌شود و ما می‌مانیم و اتاقِ شش متریِ انتظار. صندلی زیرِ وزنم جیر جیر می‌کند. می‌خواهم با محافظِ فرماندهٔ سپاه گپ بزنم که مردِ ناشناس می‌گوید: «مستعمل شدن. می‌خوایم بدیم ترمیم بشن.» سری تکان می‌دهم. مشغولِ سلام و علیک با محافظِ فرماندهٔ سپاهم که کسی واردِ اتاق می‌شود و فوری کلاهش را برمی‌دارد. فرماندهٔ ارتش است. شق و رق پیش می‌رود و به ما سلامِ عادی می‌دهد. جواب می‌دهم و فکر می‌کنم من شق و رق‌ترم یا او.[/right]
[right]
روزنامهٔ جلویِ رویم را برمی‌دارم و نگاهی بهش می‌اندازم. کنارِ عکسِ بزرگ نوشته است: «حملهٔ ناموفقِ هواپیماهایِ بدونِ سرنشینِ دشمن به مناطقِ مسکونی و بیمارستانیِ پایتخت.» و هواپیمایی در حالِ دود کردن در آسمانِ عکس پیداست. تیترِ بزرگ می‌گوید: «انهدامِ ناوِ دشمن در تنگهٔ هرمز: دستِ خدا بر گلویِ دشمن!»
[/right]
[right]هشت و سی و چهار دقیقه است که رئیس مجلس سر می‌رسد و محافظش را پشتِ سر می‌گذارد و داخلِ دفترِ رهبر می‌شود. چهار دقیقه تأخیر داشته است. درونِ اتاق، دور از چشم و گوشِ ما، رهبر با تلفنِ رمزدارش با کسی در حزب الله لبنان حرف می‌زند. بر خلافِ سال‌هایِ قبل که نبردِ کماندویی و چریکی در مرزهایِ اسراییل و لبنان شکل می‌گرفت، جنگ طی ماه‌هایِ اخیر به جنگِ موشکی تبدیل شده است. می‌دانم که اخیراً موشک‌هایِ تازه‌ای به دستِ حزب الله رسانده‌ایم. بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان این خبر را رسانه‌ای کرده‌اند اما تلویزیونِ ایران چیزی درباره‌شان نگفته است.[/right]
[right]
تقریباً خوابم گرفته است که رئیس جمهور پیش از همه از دفترِ رهبر بیرون می‌زند و بی‌آن‌که منتظرِ من بماند راهش را می‌گیرد و می‌رود. با لب‌هایش بازی می‌کند و می‌دانم که این یعنی عمیقاً به فکر فرورفته است.

روزنامه‌ها از بی‌نانی در کشور چیزی ننوشته‌اند. دیروز نانوایی‌هایِ پایتخت عملاً تعطیل بودند و مردم بدونِ نان به خانه‌ها برگشتند. رییس جمهور تا تویِ ماشین می‌نشیند با تلفنِ رمزدارش با وزیرِ بازرگانی صحبت می‌کند و می‌پرسد: «چی شد این سیلوها؟ می‌خواید مردم گشنه بمونن؟ من یه کار نمی‌تونم به شما بسپارم؟» صدایِ وزیر را مثلِ نویزی دور می‌شنوم ولی نمی‌توانم کلماتش را تشخیص بدهم. رئیس جمهور امان نمی‌دهد و می‌گوید: «خبرِ راه افتادنش رو امروز تا ظهر می‌خوام. امروز تا ظهر.» و تلفن را قطع می‌کند. از گیت رد می‌شویم و تو خیابانِ فلسطین می‌افتیم. راننده با چهل کیلومتر سرعت خیابانِ خلوت را خلاف رو به بالا می‌رود. منتظر است رئیس جمهور بگوید مسیرِ بعدی کجاست ولی زبانش نمی‌چرخد که چیزی بپرسد. آرام می‌رود تا بلکه رئیس جمهور اشاره‌ای کند. در عینِ حال می‌ترسد رئیس جمهور بهش بتوپد که «دیر شد… بجنب.» عاقبت بر می‌گردم طرفِ رئیس جمهور و می‌پرسم: «دکتر! مقصدِ بعدی؟»

- دفترِ وزیرِ اطلاعات.

می‌دانم که این یعنی رئیس جمهور می‌خواهد وزیر را دربارهٔ قضیهٔ احتکارِ گندم توبیخ کند.

■■■

نهار نخورده‌ایم و ماشین هنوز از خیابان‌هایِ شهر عبور می‌کند. سعی می‌کنم برایِ رئیس جمهور توضیح بدهم که بهتر است با هلی‌کوپتر پرواز کنیم ولی رئیس جمهور رد می‌کند: «وقت ندارم وسیله عوض کنم.» رو می‌کند به راننده و می‌گوید: «گاز بده سمتِ بیت.»

تلفنِ رمزدار زنگ می‌خورد و رئیس جمهور جواب می‌دهد. سلام و علیکی در کار نیست. با توپِ پر می‌پرسد: «من الآن باید بفهمم؟ رئیس جمهورم یا پشم؟» دو هواپیما از بالایِ سرمان رد می‌شوند. نمی‌دانم ایرانی‌اند یا هواپیمایِ دشمن. راننده می‌گوید: «یا علی! اینا که امریکایی‌ان.» رئیس جمهور بی‌آن‌که نگاهش کند می‌گوید: «برو کارت نباشه.» می‌فهمم که تلفن به همین دو هواپیما ربط داشته است. کمی جلوتر صدایِ چند انفجارِ پشتِ سرِ هم بلند می‌شود و یکهو ماشین‌ها می‌زنند رویِ ترمز. ماشینِ رئیس جمهور گیر افتاده و از محافظ‌هایِ پشتِ سر دور افتاده‌ایم. فکر می‌کنم چه‌جوری از آن وسط فرار کنیم که ماشینی محکم از پشت می‌کوباند به خودرویِ ما. یک لحظه گیج می‌شوم. صدایِ چند انفجارِ جدید می‌آید که از صداهایِ قبلی نزدیک‌ترند. می‌خواهم پیاده شوم که درِ ماشین محکم می‌خورد به ماشینِ کناری. رانندهٔ ماشینِ کناری دستش را تو هوا تاب می‌دهد و از پشتِ شیشه می‌گوید: «اووووی!» و بعد چشمش به رئیس جمهور می‌افتد. چشم‌هاش گرد می‌شود و بعد دست تکان می‌دهد. رئیس جمهور می‌خندد و دست تکان می‌دهد. من عصبانی‌تر می‌شوم و به راننده می‌گویم دریچهٔ سقف را باز کند. تا چشم کار می‌کند ترافیک است. باید رئیس جمهور را جوری از آن اطراف دور کنیم. تلفنِ رمزدارِ ماشین زنگ می‌خورد و رئیس جمهور جواب می‌دهد: «من که نمی‌تونم به مردم بگم چتر بگیرن رو سرشون تا موشک نخورن. تلویزیون مگه اعلام نکرده موشک بارونه؟»

راننده رادیویِ ماشین را روشن می‌کند. آژیرِ قرمز پخش می‌شود و صدایی مردم را به فرار به پناهگاه‌ها می‌خواند. بعد مارش پخش می‌شود و گویندهٔ اخبار می‌گوید: «موشک‌بارانِ ناوِ امریکاییِ مستقر در خلیجِ فارس، با حملهٔ تکاورانِ نیرویِ دریاییِ سپاهِ پاسدارانِ انقلابِ اسلامی به این ناو موقتاً متوقف شده است.»

بی‌آن‌که به رئیس جمهور گوش کنم تماس می‌گیرم و درخواستِ هلی‌کوپترِ پلیس می‌کنم. نیم ساعت طول می‌کشد تا هلی‌کوپتر بالایِ ساختمانی برِ خیابانِ انقلاب برسد. رئیس جمهور را بالایِ پشتِ بام می‌رسانم و سوارِ هلی‌کوپتر می‌شویم. فکر می‌کنم کاش هلی‌کوپتر هم رادیو داشت.

تا بیتِ رهبری نه خبری از تلفنِ رمزدار بود نه رادیو. فقط صدایِ شلپ شلپِ بال‌هایِ هلی‌کوپتر می‌آمد و می‌شد ترافیک را دید که تا دودهایِ بلند و سیاهی که به آسمان می‌رفت ادامه داشت. انگار آتشفشانی فوران کرده بود و ترافیک، رودِ مذابش بود.

در اتاقِ انتظار دوباره محافظ‌ها جمع بودند و انتظارِ آقایانِ درونِ دفترِ رهبر را می‌کشیدند. تلویزیون خاموش بود و جز روزنامه‌هایِ رویِ میز، هیچ رسانه‌ای دور و برمان نبود. تلویزیون از هفته قبل و بعد از موشک‌بارانِ سنگینِ ناوِ امریکایی مختل شده بود و برنامه‌ای پخش نمی‌کرد. در سکوت نشسته بودیم و هر کس فکری می‌کرد. کسی گفت: نیرویِ دریایی حمله به ناوِ امریکایی رو شروع کرده. پرسیدم: «نیرویِ دریایی سپاه؟» وقتی جواب داد تازه متوجه شدم محافظِ فرماندهٔ ارتش است: «نه. نیروهایِ ارتش. سپاه یه حملهٔ مقطعی کرد که مفید بود و بعدش ما ناو جماران رو بردیم جلو.»

در دفترِ رهبری برایِ مرحلهٔ تازه‌ای از جنگ تصمیم‌گیری می‌شد. قبلاً ایرانی‌ها هشدار داده بودند که اگر لازم باشد می‌توانند جنگ را به درونِ خاکِ دشمن بکشانند. طی روزِ گذشته پنجاه موشکِ شهابِ سه به طرفِ تل‌آویو شلیک شده بود و حالا، صحبت از امپایراستیت بود. یک گروه بنا بود امروز دو طبقهٔ میانیِ برجِ امپایراستیت را منفجر کند. امریکا همزمان هواپیماهایش را از آذربایجان روانهٔ آسمانِ ایران می‌کرد و اگر موفق می‌شد از موشک‌هایِ ضدهواییِ ایران بگذرد، تهران را به هم می‌ریخت. در عینِ حال پیغام داده بود که آماده‌ست مذاکره کند. در اتاقِ رهبری، رؤسای نظامی و اجرایی کشور منتظرِ خبرِ امپایراستیت بودند تا جوابِ پیغامِ امریکا را بدهند. انفجار در نیویورک می‌توانست قدرتِ ایران را سرِ میزِ مذاکره بیش‌تر کند.

بستنِ تنگهٔ هرمز و زیرِ آتش گرفتنِ اسرائیل تقریباً امریکا را در استفاده از پایگاه‌هایِ نظامی‌اش در اطرافِ مرزهایِ ایران مردد کرده بود. فرانسه و آلمان، امریکا را یکه و تنها گذاشته بودند و تنها انگلیس بود که از پایگاهش در افغانستان علیهِ ایران نیرویِ نظامی می‌فرستاد. جنگِ زمینی تقریباً یک کاریکاتور از جنگِ واقعی بود و این موشک‌ها بودند که تکلیفِ دو سرِ جنگ را معلوم می‌کردند. حزب الله اعلام کرده بود بعد از موشک‌بارانِ سرزمین‌هایِ اشغالی، طیِ هفتهٔ آینده وارد فلسطین خواهد شد و سراسرِ اراضیِ اشغالی را «فلسطین» خواهد نامید.

در اتاقِ ... تلفنِ رمزدار زنگ خورد و کسی از کیلومترها دورتر یک جملهٔ کوتاه گفت: «امپایراستیت برجِ قشنگی بود!»

سی‌ان‌ان و بی‌بی‌سی تمام برنامه‌هایِ خود را قطع کردند و مستقیماً دودی را که از امپایراستیت بلند می‌شد نمایش دادند. سی‌ان‌ان پایِ تصویر نوشته بود: «تهدیدهایِ ایران عملی شد؛ جنگی فراتر از مرزها». اما رهبر منتظرِ خبرِ دیگری از انگلستان بود تا بعد از آن به رئیس جمهور و دبیرِ شورایِ امنیتِ ملی مأموریتِ مذاکره با امریکایی‌ها را بدهد. وقتی همه مبهوتِ دودهایِ امپایراستیت بودند، ساعتی در ساختمانِ نخست‌وزیری در لندن تیک تاک می‌کرد و بمبِ کنارش را به انفجار نزدیک می‌کرد.

تلفنِ اتاقِ ... دوباره زنگ خورد و این‌بار کسی از پشتِ خط گفت: «این روزها ساختمون‌هایِ خوشگلِ انگلیسی زیاد دوام ندارن!»

رئیس جمهور وقتی از اتاقِ ... بیرون آمد می‌خندید و به من اشاره کرد دنبالش بروم. فرماندهٔ سپاه پشتِ سرش از اتاق بیرون آمد و چند لحظه‌ای هم‌کلام شدند. هر دو خندیدند. فکر کردم چند روز بود خندهٔ رئیس جمهور را ندیده بودم؟

تا بخواهیم برویم هلی‌کوپترِ شخصیِ رئیس جمهور سر رسیده و دیگر نیازی به هلی‌کوپترِ پلیس نیست. آن‌جا تلفنِ رمزدار همراهِ رئیس جمهور است و از این بابت مطمئنم که کارهایش را همان‌جا می‌تواند پیگیری کند و قیدِ رویِ زمین نشستن را بزند. دوباره با وزیرِ بازرگانی تماس می‌گیرد: «خبرِ خوش می‌خوام! نداری قطع کن از اتاقت برو بیرون.» وزیر چیزهایی می‌گوید که به‌نظر کمی رئیس ‌جمهور را سرِ دماغ می‌آورد ولی این را پیشِ وزیر بروز نمی‌دهد و دوباره تأکید می‌کند: «باید ظهرِ فردا ببینم نتیجه‌اش رو. مردم نون می‌خوان.» و تلفن را قطع کرد.

تلفنِ دیگری می‌زند و از وزیرِ نیرو دربارهٔ بازسازیِ نیروگاهِ اتمیِ بوشهر می‌پرسد. طیِ ماه‌هایِ پیش نیروگاه تقریباً ۷۵ درصد آسیبِ جدی دیده است و زیرِ موشک‌باران از کار افتاده است. برخی از مناطقِ کشور قطعی دائمی برق دارند و تهران هم برایِ ساعاتی برق را جیره‌بندی کرده است. از جواب‌هایِ وزیر قانع نمی‌شود و برایش خط و نشان می‌کشد. «من نمی‌تونم به مردم بگم «تلاش می‌کنم» که. بجنب آقا، بجنب.»

بلافاصله بعد از این‌که تلفن را قطع می‌کند، تلفن زنگ می‌خورد و خودِ رئیس جمهور جواب می‌دهد. از بیتِ رهبری‌ست و دوباره خبرِ جلسه‌ای فوری را می‌دهد. برمی‌گردیم. تا به بیت برسیم رئیس جمهور با وزیرِ امورِ خارجه کوتاه صحبت می‌کند و می‌گوید تماس با امریکایی‌ها را تا بعد از جلسه‌ام با رهبر عقب بیندازید. من حس می‌کنم چه‌قدر خسته‌ام و یادم می‌افتد ناهار نخورده‌ام.

در اتاقِ انتظارِ بیتِ ... محافظِ فرماندهٔ سپاه از من می‌پرسد: «خبر رو شنیدی؟». من شانه بالا می‌اندازم و می‌گویم: «خبر که زیاده. چی رو؟» سرش را رو به همه می‌چرخاند و انگار بخواهد واکنش‌ها را ملاحظه کند، همزمان می‌گوید: «خبرِ مکّه رو.»

چشم‌هام گرد می‌شود و نگاهش می‌کنم: «قضیه چیه؟»
- می‌گن یکی تکیه زده به دیوارِ کعبه، گفته «انا المهدی». تو اتاق دارن دربارهٔ اعلامِ خبرش تو رادیو حرف می‌زنن.[/right]

[right]منبع :http://www.mashreghnews.ir/fa/news/156171[/right]
[right]مي تونست روند داستاني خيلي بهتري داشته باشه[/right]
[right]بيچاره رئيس جمهور مثل راننده تاكسي ها همش توي خيابون ميگشته !!!![/right]
[right]بعدش هم هلي كوپتر در زمان حمله هوايي به تهران!!!!!!!![/right]
  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام و درود

آخرین جمله ش رو خیلی خوب اومد ...
فکر کنم از معدود اشخاصی هست که جرات و جسارت حرف زدن در این رابطه رو پیدا کرده و من باب قضایایی که پیش خواهد اومد نظر داده ... البته اگر نچسبیده بشه به قضیه انحرافی و اینا

ولی خوب تا این لحظه که همه چیز صحت روایات 1400 سال پیش رو تایید کرده انشالله تا ته بقیه شم تایید میشه و بزن که بریم لاس وگاس عملیات ! ( توهم بید ؟ نببببید واقعیت بید !)
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]جنگ حالا یه چیزی ...موشک باران یه چیزی...درگیری داخل خاک دشمن یه چیزی...ولی مگه ما تروریستیم که بریم برج امپایراستیت را با بمب منفجر کنیم...[/right]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.