EMPEROR

تحلیل و پیگیری تحولات شمال افریقا ( لیبی ، تونس ، الجزایر ، مراکش و مصر )

Recommended Posts

[quote name='Generalmohammad' timestamp='1373181754' post='320141']
مرسی که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور مرسی گرفت



نه مرگ زیاد ترسناکه و نه زندگی اونقدر شیرینه که شرافت خودت رو زیر پا بزاری ... مرسی و اخوان المسلمین بعد از به قدرت رسیدن ؛ نمک خوردن و نمک دون شکستند ؛ ولی اسلام بازیچه نیست ...
[b][size=5]حمله به شیعیان مصر برای این بود تا جوامع شیعی ( بخصوص ایران ) نتوانند از سقوط مرسی جلوگیری ( ایجاد موج منفی ) بکنند[/size][/b] ...
[/quote] می تونم بپرسم ارسال موج منفی ایران چه چیزی رو تغییر میداد ؟!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

همه چیز رو تغییر میداد ! شک نکنید !

متاسفانه ما قدرت کشور خودمون رو اینقد دست کم میگیریم که ...

شاید به خاطر این باشه که اطلاعات دقیقی نداریم !

توی همون جلسه بیداری اسلامی وقتی نماینده های کشورهای عربی اومده بودند و دعوای شدیدی شکل گرفته بود بر سر سوریه و ... و نهایتا آقای ولایتی اوضاع رو آروم کرد ... اگر می بودید میفهمیدید قدرت ما الحمدلله کم پیشرفت نکرده تو این مدت

چه بخواهید چه نخواهید مردم جهان هرکسی رو توی دهن امریکا بزنه دوست دارند همونطوریکه یه زمانی مردم جهان توی دهن آلمان نازی زدن رو افتخار میکردند و برای امریکایی ها حال میکردند همونطوری که یه زمانی مردم جهان توی دهن انگلستان این پیراستعمار رو زدن حال میکردند و برای امریکای آزاد !!!! جان می دادند ....
و در مدتی کم پس از خیانت های امریکای آزاد !!! ( مصداق عینی همین ایران !) مردم ایران برای المان نازی گریه سر میدادند !!! ( و هنوز هم عشاق بیشماری داره به خاطر تضاد منافع آلمان نازی و نبردش علیه امریکا و درعین حال خیانتهای پشت سر هم این کشور به ایران)

الان توی دنیا یا دوست امریکا هست یا دشمن امریکا .... دشمنان امریکا شک نکنید ایران رو حسابی می پرستند ... به هردلیلی

در این میان کشورهای اسلامی به خصوص به خاطر اون خاطرات تلخ شکست از اسراییل و کمک های امریکا به اسراییل اونقدر سرخورده شدند از حکومت های خودشون که وقتی دیدند یه کشوری هست که با قدرت و اقتدار میاد میگه مرگ بر اسراییل و تو 33 روزه کاری سر اسراییل میاره که اون همه ارتش عربی نکرد ، مخ ش نهالی توش رشد میکنه که میشه امروز ایران و عشق اعراب به ایران ، عشق آزادیخواهان و جنگجویان ضد امریکایی و... به ایران


میخواهیم باور کنیم یا نکنیم


برای من و امثال شیعه علی، گریه و محبت ، پاپتی ها می ارزه به ابوسفیان های زمان با لباس ابریشمی

برای من ونزوئلا و امریکای لاتین و مردمان فقیرش و... می ارزند به مغرورهای انگلیسی !


و اینو فقط کسانی میفهمند یعنی چی که خودشون طعم تلخ تبعیض و خیانت و نابودی رو چشیدند و اسم ایران به گوش شون خورده که میزنه تو دهن مغرورهای عالم

یا حق
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارتش بر روی هواداران مرسی آتش گشود / 40 کشته تا کنون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Ernesto_Rommel' timestamp='1373257939' post='320269']
سلام

همه چیز رو تغییر میداد ! شک نکنید !

متاسفانه ما قدرت کشور خودمون رو اینقد دست کم میگیریم که ...

شاید به خاطر این باشه که اطلاعات دقیقی نداریم !

توی همون جلسه بیداری اسلامی وقتی نماینده های کشورهای عربی اومده بودند و دعوای شدیدی شکل گرفته بود بر سر سوریه و ... و نهایتا آقای ولایتی اوضاع رو آروم کرد ... اگر می بودید میفهمیدید قدرت ما الحمدلله کم پیشرفت نکرده تو این مدت

چه بخواهید چه نخواهید مردم جهان هرکسی رو توی دهن امریکا بزنه دوست دارند همونطوریکه یه زمانی مردم جهان توی دهن آلمان نازی زدن رو افتخار میکردند و برای امریکایی ها حال میکردند همونطوری که یه زمانی مردم جهان توی دهن انگلستان این پیراستعمار رو زدن حال میکردند و برای امریکای آزاد !!!! جان می دادند ....
و در مدتی کم پس از خیانت های امریکای آزاد !!! ( مصداق عینی همین ایران !) مردم ایران برای المان نازی گریه سر میدادند !!! ( و هنوز هم عشاق بیشماری داره به خاطر تضاد منافع آلمان نازی و نبردش علیه امریکا و درعین حال خیانتهای پشت سر هم این کشور به ایران)

الان توی دنیا یا دوست امریکا هست یا دشمن امریکا .... دشمنان امریکا شک نکنید ایران رو حسابی می پرستند ... به هردلیلی

در این میان کشورهای اسلامی به خصوص به خاطر اون خاطرات تلخ شکست از اسراییل و کمک های امریکا به اسراییل اونقدر سرخورده شدند از حکومت های خودشون که وقتی دیدند یه کشوری هست که با قدرت و اقتدار میاد میگه مرگ بر اسراییل و تو 33 روزه کاری سر اسراییل میاره که اون همه ارتش عربی نکرد ، مخ ش نهالی توش رشد میکنه که میشه امروز ایران و عشق اعراب به ایران ، عشق آزادیخواهان و جنگجویان ضد امریکایی و... به ایران


میخواهیم باور کنیم یا نکنیم


برای من و امثال شیعه علی، گریه و محبت ، پاپتی ها می ارزه به ابوسفیان های زمان با لباس ابریشمی

برای من ونزوئلا و امریکای لاتین و مردمان فقیرش و... می ارزند به مغرورهای انگلیسی !


و اینو فقط کسانی میفهمند یعنی چی که خودشون طعم تلخ تبعیض و خیانت و نابودی رو چشیدند و اسم ایران به گوش شون خورده که میزنه تو دهن مغرورهای عالم

یا حق
[/quote]
بحث بر سر قدرت داشتن یا نداشتن نیست صحبت بر سر اینه که ما توی مصر چقدر نفوذ داریم که بتونیم توی تحولاتش تاثیر گذار باشیم مصری که چند ده سال تقریبا هیچ رابطه ای باهاش نداشتیم - مصر از نظر بافت جمعیتی با سوریه و بحرین و یمن و ... خیلی تفاوت داره البته همه ی این صحبت ها بخاطر این هست که من اطلاعی از قدرت کشورمون ندارم !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تحولات مصر؛ كودتا يا انقلاب؟

پس از آنکه فرمانده ارتش مصر به مقر ساختمان تلویزیون این کشور رفت تا بیانیه ارتش مبنی بر پایان دوره زمامداری محمد مرسی، رییس‌جمهوری را قرائت کند، شمار زیادی از ناظران، تحلیل‌هایی كاملا متناقض با یکدیگر ارائه دادند.بسیاری از مخالفان مرسی و شماری از تحلیلگران امور خاورمیانه، دوره زمامداری یک ساله او را دوره‌ای به شدت غیر‌دموکراتیک ارزیابی و از برکناری او ابراز رضایت کردند، اگرچه این برکناری، توسط نهادی غیر‌سیاسی و در روندی غیر‌دموکراتیک انجام شد.
مخالفان مرسی او را متهم می‌کنند که در دوران زمامداری‌اش یورشی ه"7 این همه به نظر می‌رسد که کاربرد یکی از این دو مفهوم بدون استفاده از دیگری، ما را به شناختی ناقص از رخداد‌های اخیر مصر می‌رساند.به عبارت دقیق‌تر، آنچه در مصر رخ داد هم «کودتا» بود و هم «انقلاب». اگر تحول اخیر در مصر را یک کودتا بخوانیم، می‌توانیم خوشبین باشیم که شاید این کودتا این بار روند انتقال قدرت به غیر‌نظامیان را عاقلانه‌تر و سنجیده‌تر کند. اخوان‌المسلمین که همچنان تاثیر‌گذارترین نیروی سیاسی مصر به شمار می‌روند، اکنون باید درس‌های زیادی از یک سال گذشته درباره «ظرفیت سیاسی» و مفهوم «مشروعیت» گرفته باشند. برای این گروه، از دست دادن پست «ریاست‌جمه' این همه به نظر می‌رسد که کاربرد یکی از این دو مفهوم بدون استفاده از دیگری، ما را به شناختی ناقص از رخداد‌های اخیر مصر می‌رساند.به عبارت دقیق‌تر، آنچه در مصر رخ داد هم «کودتا» بود و هم «انقلاب». اگر تحول اخیر در مصر را یک کودتا بخوانیم، می‌توانیم خوشبین باشیم که شاید این کودتا این بار روند انتقال قدرت به غیر‌نظامیان را عاقلانه‌تر و سنجیده‌تر کند. اخوان‌المسلمین که همچنان تاثیر‌گذارترین نیروی سیاسی مصر به شمار می‌روند، اکنون باید درس‌های زیادی از یک سال گذشته درباره «ظرفیت سیاسی» و مفهوم «مشروعیت» گرفته باشند. برای این گروه، از دست دادن پست «ریاست‌جمهوری» و «انتقاد از خود» بسیار دشوار است، اما این گروه، دورانی سخت‌تر از این را هم در طول حیات 80 ساله خود تجربه کرده ‌است.
مخالفان گروه اخوان‌المسلمین هم که جنبش مردمی سوم ژوئن را سازماندهی و مرسی را به کمک ارتش سرنگون کردند، اگرچه به استفاده از واژه «انقلاب» در توصیف تحولات اخیر باور دارند، اما باید به این نتیجه رسیده باشند که ریاست‌جمهوری به طور تصادفی به اخوانی‌ها نرسید و این گروه به سادگی نیز از صحنه سیاسی مصر خارج نمی‌شود؛ چه آنکه اخوان‌المسلمین ثابت کرده‌اند، همچنان تاثیر‌گذار‌‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین نیروی سیاسی مصر هستند.
نظامیان هم اگر تحولات اخیر مصر را روندی دموکراتیک بدانند و آن را کودتا توصیف نکنند، بايد فضاي فعاليت سياسي را در اختيار اين گروه قرار دهند كه احتمال دارد به نتيجه‌اي مشابه ختم شود. همچنین اگر مخالفان مرسی، اقدام اخیر ارتش را «کودتا» تلقی نکنند، دست این نهاد نظامی را برای دخالت گاه و بی‌گاه در سیاست باز می‌گذارند و به خود اجازه می‌دهند هر رییس‌جمهوری را که احساس می‌کنند مشروعیت سیاسی کافی ندارد، از راهی غیر‌دموکراتیک سرنگون کنند. مخالفان این بار شاید از کودتای ارتش راضی باشند؛ اما بسیار بعید است که با تکرار آن و افتادن در دام چنین چرخه‌ خطرناکی موافق باشند. صحنه‌‌هایی که در چند روز اخیر در مصر رخ داد، بسیار به صحنه‌هایی که در بهمن 1390 و زمان سرنگونی مبارک شاهد بودیم، شباهت داشت. در آن زمان مردم از سرنگونی حسنی مبارک، رییس‌جمهوری پیشین مصر بسیار شادمان به نظر می‌رسیدند، اما چند ماه بعد، بسیاری از ناظران که از فضای هیجان زده تحولات سیاسی دور شده بودند و مسائل را عقلانی‌تر تفسیر می‌کردند، این پرسش را از خود مي‌كردند که آیا سرنگونی مبارک یک کودتا بود یا یک انقلاب؟ در آن زمان مانند هفته پیش، استعفای مبارک توسط یکی از ژنرال‌های بلند‌پایه ارتش اعلام شد، همان ژنرالی که پس از آن، ریاست دولت انتقالی را بر‌عهده گرفت. در واقع دلیل اصلی استعفای مبارک، فشار ارتش بر او بود و شاید اگر چنین فشاری نبود او به این سرعت و سادگی از قدرت کنار نمی‌رفت. آن زمان هم مانند روزهای گذشته، تانک‌های ارتش در نقاط کلیدی شهرها مستقر شده‌بودند و میلیون‌ها نفر در مخالفت با مبارک، به خیابان‌ها ریخته بودند و سرنگونی او را روزها و شب‌ها جشن گرفتند. اما تحلیلگران آکادمیک هنوز هم نتوانسته‌اند به این پرسش پاسخ دهند که آنچه در بهمن 1390 رخ داد یک کودتای نظامی بود یا انقلاب مردم مصر؟
پاسخ به این پرسش و تحولات روزهای اخیر مصر هنوز هم مبهم است، اما پاسخی که نزدیک‌تر به واقعیت به نظر می‌رسد این است که اطلاق نام انقلاب به رویداد اخیری که اتفاق افتاد و منجر به سقوط مرسی شد، بر اساس ویژگی‌هایی که در علوم سیاسی برای انقلاب‌ها برشمرده می‌شود، چندان درست به نظر نمی‌رسد؛ زیرا در عمل، نهادها و ساختارهای قدرت، دست نخورده باقی مانده‌اند و در نقشه راهی که ارتش ارائه کرده‌است اشاره‌ای به قصد ایجاد تغییرات در آنها دیده نمی‌شود.
ضمن آنکه، اختلاف بر سر ماندن یا رفتن مرسی بین طرفداران و مخالفانی در جریان بوده‌است که کسی به طور واقعی از تعداد و عمق پایگاه اجتماعی آنها آگاهی ندارد؛ واقعا چه تعداد از مردم مصر خواهان ماندن او بوده‌اند و چه مقدار خواهان رفتن او؟ ارتش اگر قصد پیگیری روشی دموکراتیک (و به ظاهر مشروع) را داشت می‌توانست با برگزاری یک رفراندوم، کودتا خوانده‌شدن این اقدام را منتفی ـ یا حداقل کمرنگ‌تر ـ کند، اما واقعیت آن است که ارتش، از بالا بودن تعداد طرفداران مرسی ـ و اسلام گرایان ـ آگاه بود و ریسک کردن در این زمینه را بر نمی‌تافت! در واقع، آنچه با اطمینان در این مورد می‌توان گفت، این است که رویداد‌ اخیر، مطالبه جدی بخش قابل‌توجهی از مردم مصر ـ از گروه‌های گوناگون ـ بود که با کودتا به نتیجه رسید. نباید فراموش کرد که نامزد این گروه‌ها – احمد شفیق، آخرین نخست‌وزیر حکومت مبارک- در انتخابات پیشین ریاست‌جمهوری مصر، با اختلاف تنها 4 درصد آرا از مرسی شکست خورد. به عبارت دیگر همین موازنه قوای دو قطب اصلی سیاسی و پایگاه تقریبا برابر آنها در جامعه مصر است که صحنه سیاسی این کشور را كه تازه در مسير دموكراسي قدم گذاشته به اين مرحله رسانده‌است.
با همه این اوصاف، تا زمانی که فرهنگ سیاسی مصر تغییر نکند و یک قطب سیاسی، تفسیری کاملا متفاوت از قطب دیگر درباره «یک تحول سیاسی واحد» داشته باشد و مخالفان نتوانند یکدیگر را تحمل کنند، با یکدیگر گفت‌وگو کنند و با تلاش برای حذف کامل رقیب یا رقبا به دنبال تصاحب تمام قدرت باشند، این چرخه معیوب همچنان ادامه خواهد داشت.
لينک خبر : http://www.donya-e-eqtesad.com/news/737961/

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قضیه چیه ..میگن ایران از مرسی حمایت کرده خواهان برگشتش به قدرته..خبر درسته ؟ به چه دلیلی از این مردک حمایت کردن ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='copout' timestamp='1373271571' post='320289']
قضیه چیه ..میگن ایران از مرسی حمایت کرده خواهان برگشتش به قدرته..خبر درسته ؟ به چه دلیلی از این مردک حمایت کردن ؟
[/quote]

سلام
باز تو دام این خبرگزاری های افتادی !؟

ایران گفته نباید قدرت با کودتای نظامی تغییر کنه ... این رفتن مرسی حالاش به نظر خوبه ولی این به ارتش آمریکایی مشروعیت می ده که هر وقت بخواد با یه بهانه ی اینجوری کودتا کنه ....
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فیلم پرت کردن معترضان مصری از پشت بام!

[url="http://tabnak.ir/fa/news/330404"]http://tabnak.ir/fa/news/330404[/url]

گفته میشه هواداران اخوان المسلمین عاملین این کار هستند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کالبد شکافی قربانی کودتا در مصر (یادداشت روز)


آیا ماجرای مصر و سقوط رئیس‌جمهور «اخوانی» آن به معنای شکست اسلامگرایی و بیداری اسلامی است؟ مصر قطعه‌ای از پازل خاورمیانه بزرگ است، آنجا که موضوعات مربوط به فلسطین اشغالی و سوریه و لبنان، ترکیه و عربستان، قطر و بحرین و عراق و افغانستان کم یا زیاد به هم پیوند خورده است. اتفاق مصر یک ماه پس از اتفاقات خیابانی ترکیه و درست به هنگام مغلوبه شدن جنگ در سوریه (به ویژه پس از بازپس‌گیری منطقه استراتژیک القصیر) رخ داده است. حقیقت این است که انقلاب در مصر هرگز کامل نشد؛ به این معنا که راس رژیم سابق کنار رفت اما ساختارهای قدرت آن از جمله در ارتش و دستگاه قضا تا حدود زیادی سر جای خود باقی ماند و در عین حال، رئیس‌جمهور جدید کمتر به اهداف انقلاب و بیداری اسلامی وفاداری نشان داد. او به مرور با دشمنان بیداری اسلامی در منطقه و جهان (آمریکا، اسرائیل و عربستان و قطر) ساخت و با دوستان آن دشمنی ورزید. در واقع مرزبندی‌های وی کاملا مخدوش شده بود.
ماجرای مصر در نگاهی عمیق‌تر، بار دیگر یک موضوع مهم را برجسته کرده است. اکنون در خاورمیانه می‌توان 3 نسخه از اسلامگرایی را سراغ گرفت:‌ 1-جمهوری اسلامی ایران 2-اسلام سلفی و تکفیری و القاعده‌ای و ارتجاعی با محوریت عربستان 3-اسلام لیبرال و خوش‌گمان به آمریکا و غرب (جلوه‌گر در حزب عدالت و توسعه اردوغان و حزب آزادی و عدالت مرسی). امروز می‌توان «بیداری اسلامی» را با طیف‌بندی‌ها و نوسان - شدت و ضعف- متفاوت در کشورهای منطقه مشاهده کرد. این بیداری یک روند است و نه یک اتفاق لحظه‌ای. بیداری اسلامی در یک فرآیند طولانی و در فراز و نشیب‌ها ساخته می‌شود و علامت بلوغ و کمال آن «مقاومت اسلامی» است. به معنای دیگر بیداری اسلامی شرط لازم هست اما کافی نیست.
بیداری اسلامی با استقامت و پایداری و مقاومت به کمال می‌رسد. «الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا...». البته مسلمانان «سلفی» یا «اخوانی» هر کدام دارای طیف‌بندی هستند و نمی‌توان حکم یکسانی درباره آنها صادرکرد. برخی از آنها ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی هستند. اما مشخصا درباره دولت اردوغانی و دولت مرسی می‌توان گفت که این دو نه تنها مرزبندی روشنی در برابر استکبار آمریکا و اسرائیل ایجاد نکردند بلکه بعضا در موضوعاتی مانند سوریه و جنبش حزب‌الله لبنان و فلسطین، عصای دست جبهه استکبار شدند. این اتفاق با وجود مواضع ضد صهیونیستی در گذشته رخ داد. ترس یا توقع و خوش‌گمانی و میل به غنیمت‌اندوزی و امتیازگیری باعث شد ابتدا طیفی از اخوانی‌های ترکیه به ریاست اردوغان و سپس طیف مرسی در مصر به عادی‌سازی پنهان و پیدای روابط با رژیم اشغالگر قدس بپردازند و به وعده‌های فریبنده آمریکا اعتماد کنند. اما آمریکا و انگلیس و اسرائیل طی چند ماه اخیر ناگهان فرش را از زیر پای اردوغان در ترکیه و مرسی در مصر کشیدند.
گفتیم که انقلاب مصر کامل نبود. اخوانی‌ها در انتخابات به پیروزی رسیدند اما هرگز نتوانستند در جایگاه رهبری انقلاب بایستند؛ چه اینکه موضوع رهبری هنوز در دستگاه فکری آنها به عنوان یک موضوع مهم حل نشده است. رژیم گذشته در این میان تداوم پیدا کرد و با ائتلاف جریان سکولار مورد حمایت غرب توانست جبهه مخالفان قدرتمندی را تشکیل دهد. این در حالی بود که طیفی از مسلمانان اعم از سنی و شیعه نیز از عملکرد دولت مرسی دل خوشی نداشتند. عقبه انقلاب به تدریج سرخورده و منفعل شد. از نمایش تلخ محاکمه و تبرئه مبارک تا دادن مجال جنایت علیه شیعیان (نظیر شهادت مظلومانه شیخ شحاته) و مسیحیان، و از دوستی با ارتجاع عبری- عربی تا عدم حل مشکلات اقتصادی جملگی عرصه را برای کودتا و آشوب علیه دولت مرسی فراهم کرد؛ چیزی شبیه عملکرد محمد مصدق در دوره 32-1331. مرسی درست هنگامی خنجر خورد که نهایت اعتماد را به مثلث آمریکا، اسرائیل و عربستان نشان داده بود. او اولین سفر خارجه را با عربستان و ملاقات ملک عبدالله آغاز کرد اما در سفر تهران صرفا به اندازه تحویل ریاست جنبش عدم تعهد به جمهوری اسلامی حضور پیدا کرد و بدون هیچ ملاقات رسمی به قاهره بازگشت. مرسی تحت فشار همین مثلث بعدها به ایران و حزب‌الله حمله کرد و آنها را رافضی خواند!
او در حالی که اعلام پایبندی به معاهده خیانت‌بار کمپ دیوید می‌کرد و به فلسطین اشغالی سفیر می‌فرستاد و در نامه خود خطاب به شیمون پرز از عبارت «دوست عزیز» استفاده می‌کرد، روابط با دمشق را قطع نمود و خواستار ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوریه شد؛ شاید که از دلارهای آلوده نفتی عربستان بهره بیشتری ببرد. اما ملک عبدالله در ازای همه این خوش خدمتی‌ها نه تنها یک مسکّن واقعی به اقتصاد فقیر مصر تزریق نکرد بلکه به تعبیر برخی رسانه‌ها، انتقام متحد خود حسنی مبارک را از اخوانی‌ها گرفت. اهانت‌های مرسی به حزب‌الله لبنان به خاطر دفاع از خط مقاومت ضد صهیونیستی در سوریه به موازات حمایت از تروریست‌های سلفی و تکفیری و اعلام پایبندی به پیمان کمپ دیوید و بستن گذرگاه مرزی با غزه و مخالف‌خوانی با ایران هیچ کدام نتوانست دل پرکینه دشمنان بیداری اسلامی را نرم کند اما از آن سو به بدگمانی وسیع در داخل و خارج مصر دامن زد. کافی است در این باره به نظرات دو تحلیلگر و اندیشمند مصری که در جهان شناخته شده توجه کنیم.
دو هفته پیش محمد حسنین هیکل در مصاحبه با شبکه کانادایی سی‌بی‌سی تصریح کرد «اوضاع به هم ریخته ترکیه همه را غافلگیر کرد. هرچند من پیش‌بینی کرده بودم که ترکیه به خاطر علویانی که درسوریه و ترکیه زندگی می‌کنند، در بحران سوریه گرفتار خواهد شد... محمد مرسی زمانی علیه سوریه موضع گرفت و روابط را قطع کرد که حتی آمریکا و روسیه برای حل موضوع سوریه از طریق گفت‌وگو به توافق رسیده بودند... مرسی نباید این کار را برای جلب رضایت عربستان و آمریکا و سلفی‌ها می‌کرد و اقدام او در کنار دعوت به جهاد در سوریه عجیب بود. این فاجعه است که محمد مرسی از ایران به عنوان نظام رافضی یاد می‌کند. ایران قدرتی منطقه‌ای است که باید حساب جداگانه برای آن باز کرد. من از حمله وی به حزب‌الله تعجب می‌کنم، چون همه می‌دانیم که هدف واقعی نهفته در پس تحولات سوریه چیست. آنها می‌خواهند برای نابود کردن ایران، به سوریه دست یابند و به همین خاطر با سوریه تسویه حساب می‌کنند. آنها که به حزب‌الله حمله می‌کنند آیا می‌دانند که حزب‌الله از سوی 40 هزار نیروی بیگانه مسلح که وارد سوریه شده‌اند، تهدید می‌شود؟ اقدام مرسی عجیب و ناشایست بود.»
چهره برجسته دیگر، فهمی هویدی است که اوایل آبان سال 91 در السفیر نوشت «جای هیچ تردیدی نیست که استوارنامه سفیر جدید مصر در اسرائیل چیزی جز افتضاح برای مصر نبود و باعث شد مرسی در تنگنای شدید قرار بگیرد. به ذهن هیچ‌کس نمی‌رسید که رئیس‌جمهور منتخب مصر پس از انقلاب، شیمون پرز را با عبارت دوست عزیز و بزرگ خطاب قرار دهد. این در حالی است که ملت مصر با انقلاب، مرحله‌ای را که همه چیز از خارج دیکته می‌شد سپری کرده بود... ملت مصر از سال 1979 و توافقنامه کمپ دیوید هرگز با اسرائیل آشتی نکرد... روزنامه‌های عبری با انتشار نامه مرسی به افکار عمومی گفتند که مرسی چیزی جز نسخه‌ای از رئیس‌جمهور قبل از انقلاب نیست... من نمی‌توانم مخفی کنم وقتی که پرزیدنت مرسی در نیویورک گفت مشکلی با معاهده کمپ دیوید ندارم، چه قدر افسرده شدم در حالی که فکر می‌کردم او هم مانند هر مصری با این معاهده مشکل داشته باشد. او توجه نکرد که با این واژه‌ها، دشمن ملت مصر و اعراب و مسلمانان را خطاب قرار می‌دهد.» مرسی در مصر- مانند اردوغان در ترکیه- خیال می‌کرد از نگاه آمریکا و غرب و جبهه ارتجاع عرب، به عنوان جایگزین لائیک‌ها و ژنرال‌ها و دیکتاتور مخلوع پذیرفته می‌شود. اما به گزارش نیویورک تایمز به نقل از منابع مطلع در دفتر مرسی «مادر فقط گفت که در مدت یک ساعت به بازی خاتمه خواهیم داد. مادر، اصطلاح کنایه‌آمیزی است که مصری‌ها برای قدرت غربی (آمریکا) استفاده می‌کنند که سالها با صرف میلیاردها دلار از ارتش مصر حمایت کرده است.»
اولین دولت پس از انقلاب مصر در حالی به سقوط افتاد که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بهمن 1390 و در خطبه‌های نمازجمعه تهران تذکرات و هشدارهایی با این مضمون خطاب به گروه‌های سیاسی مصری داده بودند. «برادران و خواهرانم! مراقب این امانت بزرگ باشید. غرور و نیز ساده‌انگاری، دو آفت بزرگ پس از نخستین پیروزی‌ها هستند... قدرت‌های ضربه خورده جهان و منطقه بی‌شک در افکار شیطانی به سر می‌برند؛ از فکر حذف و انتقام تا طرح فریب دادن و متزلزل کردن و ترساندن و به طمع انداختن شما و سپس نابود کردن انقلاب‌ها... به آمریکا و ناتو اعتماد نکنید. آنان هرگز به مصالح شما و منافع ملت شما نمی‌اندیشند. همچنین از آنان نترسید. آنان پوشالی‌اند و به سرعت ضعیف‌تر نیز شده‌اند. حاکمیت آنان بر جهان اسلام صرفا محصول ترس و جهل ما در 150 سال گذشته بوده است. به آنان امید نبندید و از آنان حساب نبرید... مراقب بازی‌های آنان باشید. همچنین وارد بازی دلارهای نفتی وابستگان و متحدان غرب در میان اعراب نشوید که در آینده از این بازی‌ها سالم بیرون نخواهید آمد... شروع انحراف در نهضت‌های کنونی تن دادن به بقای رژیم صهیونیستی است... تعریف‌ها باید بازخوانی شوند. 2 الگوی اسلام تکفیری و اسلام لائیک از سوی غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوی اسلام اصولگرای معتدل و عقلانی در میان انقلاب‌های منطقه تقویت نشود. به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیک و غربگرا و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامی که رژیم صهیونیستی را تحمل می‌کند ولی با مذاهب اسلامی دیگر بی‌رحمانه مواجه می‌شود، دست آشتی به سوی آمریکا و ناتو دراز می‌کند ولی در داخل به جنگ‌های قبیله‌ای و مذهبی دامن می‌زند و اشداء با مومنین و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید...».
اسلامگرایی ناب، ولایت و برائت را توأمان با هم دارد. «ولایت و برائت» صرفا موضوعی مربوط به فرهنگ شیعه نیست. بدون انزجار از دشمنان امت اسلامی نمی‌توان اسلامگرا ماند. بیداری اسلامی در چنین پویشی لاجرم به کمال خواهد رسید. هدف دشمنان خسته و فرسوده کردن ملت‌های بیدار شده است تا سرانجام خانه‌نشینی پیشه کنند و کار را به ژنرال‌ها و دیکتاتورها یا سکولارها- حاکمان نیابتی غرب- بسپارند.

محمد ایمانی

www.kayhan.ir/920417/2.htm#N200

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Royal_falcon' timestamp='1373273225' post='320295']
فیلم پرت کردن معترضان مصری از پشت بام!

[url="http://tabnak.ir/fa/news/330404"]http://tabnak.ir/fa/news/330404[/url]

گفته میشه هواداران اخوان المسلمین عاملین این کار هستند
[/quote]

چه جالب!!!! این یارو که داره فیلم میگیره به اون خانومی که پشت دوبین داره گریه و داد و فریاد میکنه و فقط صداش شنیده میشه هی میگه: بس بابا بسه.
مگه تو زبون عربی مصریا این کلمات فارسی استفاده میشه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دلارهای بی برکت پادشاه عربستان و وعده های دروغ امریکا چگونه مرسی را از قدرت کنار زد؟/ پیام سه ماه پیش هیکل به مقامات ایرانی چه بود؟

رجانیوز-گروه بین الملل: درگیری های داخلی در مصر همچنان ادامه دارد.

روز گذشته اخبار ضد و نقیضی از سوگند محمد البرادعی به عنوان نخست وزیر موقت منتشر شد تا فرآیند انتقال قدرت به شیوه مصری یک گام دیگر به نتیجه نزدیکتر شود. البته در این بین اخوان المسلمین و حامیان آن که جمعیت قابل توجهی نیز به حساب می آیند در میادین شهرها تحصن کردند و خواهان بازگشت مرسی هستند .

اخوانی ها حال به دوران قدرت خود غبطه می خورند. جریان هشتاد ساله ای که با شعار «الاسلام هو الحل» سال‏ها کار تشکیلاتی و سیاسی را تحت شدیدترین فشارهای نظام ناصر، سادات و مبارک تجربه کرد تا در نهایت با کسب قدرت ایده خود یعنی اسلام به عنوان تنها راه حل مشکلات کشور مصر را عملیاتی کند، به محض رسیدن به قدرت، تمام تخم مزغ های خود را در سبد تندورها به ویژه گروه سلفی النور وابسته به عربستان سعودی گذاشت تا به طمع دلارهای نفتی عربستان و حمایت های سیاسی امریکا، بتواند تنها در قدرت باقی بماند. پیمان هزینه بری که مرسی را از تخت قدرت پایین کشید و در خانه خود، محصور نظامیان مصری کرد.

در شرایطی که انتظار می‎رفت جماعت اخوان المسلمین که طی دهه های متمادی، محور فعالیت سیاسی خود را مقابله با موجودیت جعلی رژیم صهیونیستی و مبارزه با سلطه و استعلای قدرت های جهانی بر منطقه خاورمیانه و مسلمانان عنوان می کرد، به محض رسیدن به قدرت اصلی ترین وجهه همت خود در عرصه بین المللی را این دو موضوع گذاشته و از سوی دیگر با اتکاء به داشته های دینی خود، به امر اصلاح امور کشورش بپردازد، رویکردی کاملا متفاوت از آنچه شعار می داد، موجب شد تا به طمع به دلارهای نفتی عربستان و حمایت سیاسی امریکا وجه همت خود را بقاء در قدرت قرار دهد و این در حالی بود که تجربه لیبی دوران قذافی، عراق دوران صدام حسین و حتی ترکیه دوران اردوغان نشان داده بود امریکا کشوری نیست که بتوان به وعده هایش اطمینان کرد، موضوعی که اخوان و مرسی زمانی به آن واقف شدند و در میدان های مصر آنرا علنی کردند که کودتای نرم یاران امریکا و عربستان آنها را از کرسی قدرت به زیر کشیده بود.

علاالدین بروجردی ، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی با اشاره به نقل قول اندیشمند مشهور مصری می گوید: «نظر آقای حسنین هیکل متفکر و سیاستمدار کار کشته مصر و جهان عرب از قبل این بود که اگر اوضاع مصر کما فی‌السابق پیش می‌رفت اخوان برای آمریکا مبارک‌تر از مبارک می‌شد، حدود 3 ماه پیش آقای حسنین هیکل به یکی از مقامات کشورمان هم این جمله را گفته بود که آقای مرسی حداکثر 3 ماه در حاکمیت خواهد بود .

مرسی و اخوان بجای اینکه به ملت که خون دادند و به جوانان پرشور اتکا کنند و با این مجموعه کار حکومت‌داری را آغاز کنند با اتکا به آمریکا، عربستان و کشورهای خارجی و همان کارهای که مبارک انجام داد شروع کردند ولی تفاوت این بود که مبارک حداقل از نام اسلام استفاده نمی‌کرد ضرر مضاعف و عملکرد ضعیف مرسی این بود که عنوان اسلام که عنوان مقدس و مهم است برای جامعه است را یدک می‌کشید.»

در واقع اشتباه استراتژیک مرسی آن بود که تمام ظرفیت های خود در عرصه سیاست خارجی را در راستای منافع آمریکا و شرکای منطقه ای او به ویژه عریستان قرار داد هر چند که در مواقع خطر همین کشورها علیه او گام برداشتند.

البته این نکته را باید مدنظر قرار داد که بذر تشکیل جنبش تمرد که در نهایت دولت مرسی را ساقط کرد ، ناکامی حکومت مرسی در برقراری امنیت و پیشرفت اقتصادی کشور بود و کمتر ریشه در سیاسات خارجی داشت اما مساله آن است که سرمایه گذاری مرسی در عرصه سیاست خارجی کاملا جواب بالعکس داد و آمریکا و عربستان و دیگر کشورهایی هم راستا با وی در موقع لزوم از حمایت مرسی دست کشیدند.

میدل ایست آنلاین نیز با اشاره به همین موضوع می نویسد: «خودباختگی اخوان در برابر سیاست و اوامر آمریکا و نرمش شدید در رفتار با اسرائیل، نه تنها آمریکا را قانع نکرد بلکه نتوانست رضایت مردم مصر را جلب کند. این رفتار سبب شد، اخوان، نزد آمریکا به عنوان منافقانی شناخته شوند که رفتار ظاهری مغایر با تفکرات درونی دارند. نزد مردم طرفداران خود نیز به عنوان دروغگویانی شناخته شدند که رویکردی خلاف غرب ستیزی که در سخنانشان موج می‌زند، دارند.»

در ادامه این گزارش آمده است: مسؤولان اخوان در طول دهه‌های گذشته، در سخنرانی‌های خود به آمریکا و اسرائیل ناسزا گفته‌اند و همواره به مردم وعده داده‌اند که در صورت به قدرت رسیدن اسلامگرایان، آسایش، استقلال و رهایی از وابستگی بر کشور حاکم می‌شود. آنها همچنین همواره برای آزادی قدس و پشتیبانی از مقاومت شعار سر می‌دادند اما به محض آنکه به قدرت رسیدند، سفیر مصر را از سوریه فراخواندند و برای مصر در اسرائیل سفیر تعیین کردند و به نام ملت مصر، نامه‌های محبت‌آمیز به اسرائیل نوشتند و مرسی رئیس‌جمهور مصر خود را دوست مخلص، شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی معرفی کرد.

اما عبرت آموزترین موضوع، نحوه مواجهه امریکا و عربستان، یعنی همان دو کشوری که اخوان بنای فعالیت خود را همجهتی با آنها در منطقه گذاشته بود، با اعتراضات مصری ها علیه دولت مرسی بود.

در حالی که رهبران جهان واکنش محتاطانه ای در قبال تحولات مصر و اقدام ارتش در برکناری دولت مرسی داشتند اما پادشاه عربستان سعودی تنها چند ساعت پس از معرفی رئیس جمهور موقت مصر در پیامی گفت: "ما رهبری شما بر مصر را در این برهه حساس تاریخی تبریک می گوییم." و اینگونه آب سردی ریخت بر پیکر محمد المرسی و اخوانی ها که سرنوشت خود را با دلارهای پادشاه عربستان و حمایت های آمریکا گره زده بودند.

شاید مرسی و اخوان اکنون به این عبرت بزرگ رسیده باشند که اگر بر مبنای شعار هشتاد ساله خود یعنی الاسلام هو الحل و مقابله با استکبار امریکا و اشغالگری اسرائیل، رویکردهای انقلابی و گفتمانی را مبنای عمل خود در سیاست خارجی و داخلی قرار داده و بر این مبنا شرکاء خود در منطقه خاورمیانه را انتخاب می کردند، امروز شرایط در مصر به گونه دیگری رقم می خورد

لينک خبر : http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=161874
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
کاری به خوبی و بدی مرسی ندارم ولی به احتمال زیاد بار بعدی که یک به اصطلاح انقلاب تو مصر شد باید منتظر اعدام های انقلابی ژنرال ها و درجه داران مصری باشیم !!!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

الحمدلله اوضاع اونطور داره پیش میره که باید بره !

در عین حالیکه انتقام خون به ناحق ریخته مجاهد شیعه شحاته گرفته شد ، در عین حال بازی داره طوری میچرخه که دهن ارتش مصر و اصولا کشور مصر سرویس میشه طوریکه ازش یه چیز خوبی دربیاد

در کل بازی قدرت خیلی باحالی تو مصر شکل گرفته

از یک طرف انقلابیون که شامل مذهبی و غیر مذهبی میشن و از سویی انقلابیون مذهبی که مخالف تکفیری بودن هستند و از سویی کسانیکه پشت تکفیری ها رو گرفتند ولی کله پاشون کردند و ....

اوپس

عجب درگیری جالبی!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقا عجب روز جلبی بوده تو مصر امروز!! ارتش زده 50 تا سلفی و بچه سلفی رو تلف کرده!!!!
سلفیون هم درخواست قیام مردم کردن!!
یعنی حال میکنم با این حرکات این اوباش!!!
میگم باحال میشه اگر رفقامون از سوریه بلند شن برن مصر بجنگن! :)
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مصری ها به صحبت های عراقچی واکنش نشون دادند و این صحبت ها را دخالت در امور داخلی خود خواندند.

امیدوارم که هر حرفی زده میشه با حساب و کتاب باشه .به نظر شما امیدی برای بازگشت مرسی به ریاست هست ؟
اگر هست به چه دلیل ؟ و اگر نیست چرا روابطمون با دولت آینده ی مصر رو از الان باید تخریب کنیم
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.