mgh595

ردیابی اینترنتی راهی برای بهینه سازی یا سلاحی قدرتمند

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط MR9
      تسلیحات هایپرسونیک ، حوزه جدید برای رقابت
      اعطاء قرارداد توسعه جنگ افزارهای هواپایه فراصوت به لاکهید – مارتین

      واشنگتن : وزارت دفاع ایالات متحده در 13 اوت 2018  اعلام نمود که مناقصه  طراحی و توسعه دومین نمونه از تسلیحات فراصوت مورد نیاز ارتش این کشور را به ارزش 480 میلون دلار به  دپارتمان موشک و سامانه های کنترل شرکت لاکهید- مارتین اعطاء نموده است .
      خبر امضاء این قرارداد در حالی منتشر گردید که پیش از این گمانه زنی هایی در خصوص نیازمندی فوری ارتش این کشور برای طراحی و و تولید تسلیحات هوا- پایه واکنش سریع وجود داشت و گفته شده بود که پشتیبانی های لازم از برنده مناقصه نیز بخوبی انجام خواهد شد این قرارداد ، در واقع ، ایجاد بستر مناسب برای طراحی ، تست و آمادگی برای تولید مهمات واکنش سریع هواپایه (ARRW) بشمار  می آید .

      وزیر نیروی هوایی  ، هدر . ای . ویلسون در این زمینه می گوید :" ما قصد داریم تا بسرعت و با بهره گیری از بهترین فناوری در دسترس ، در کوتاه ترن بازه زمانی ممکن ، قابلیت رزم هایپرسونیک را در اختیار نیروی هوایی قرار دهیم "

      پروژه ARRW ، یکی از دو تلاش ارتش ایالات متحده  برای نمونه سازی تسلیحات ماوراء صوت است که به نیروی هوایی  در توسعه قابلیتهای رزمی کمک می کند . نیروی هوایی ارتش ایالات متحده  ، با استفاده از دسترسی های داده شده  بخش 804 از اجازه نامه FY16 قانون دفاع ملی ، مجاز است تا سرمایه گذاری لازم برای توسعه این تسلیحات تا سال 2021 را داشته باشد . این پروژه قرار است تا در شعبه اورلاندو (فلوریدا ) شرکت لاکهید- مارتین اجرا گردد و انتظار می رود تا اواخر نوامبر 2021 به نتیجه قطعی برسد .

      از سویی دیگر ، مدیران ارشد وزارت دفاع  ، آژانش دفاع موشکی ، نیروی هوایی ، نیروی دریایی ، و ارتش روز 28 ژوئن  سال جاری توافقنامه ای را بصورت مشترک به امضاء رساندند که در آن بر همکاری و توسعه فناوری مهمات هایپرسونیک سُرشی ، تاکید وجود داشت .

      ژنرال دیوید . ال . گلدفین ، رییس ستاد نیروی هوایی ، در این زمینه می گوید :
      " این تیم مشترک  برای رقابت نیازمند ایجاد چابک سازی سازمانی خواهد داشت ، مرزهای فناوری در این برنامه بطور قطع جابه جا میشود و ما می بایست سهم خود را از این رقابت جدید ، داشته باشیم "
      انعقاد این قرار داد ، به دولت اجازه می دهد تا به نیاز فوری نیروهای مسلح ، پاسخ مناسب دهد ، به همین دلیل شروع به کار این پروژه ، به فاصله 180 روز پس از امضاء تعیین شده است .

      برنامه دوم نیروی هوایی برای طراحی تسلیحات هواپایه  فراصوت ، سرمایه گذاری برروی پروژه  جنگ افزار ضربتی متعارف فراصوت (HCSW) نام دارد . در مجموع ، این دو برنامه ، قابلیتهای منحصربفردی را برای ارتش فراهم می کند ، گرچه  هرکدام ازاین دو طرح ، رویکردهای فنی متفاوتی را دنبال می کنند . چنانکه برنامه ARRW تلاشی است میان نیروی هوایی و دارپا برای توسعه فناوری که امکان ارتقاء آن وجود دارد ، در حالی که برنامه HCSW ، بیشتر بر روی استفاده از فناوری هایی که وارد دوره بلوغ خود شده ، متمرکز شده است .
      پی نوشت :
      1- در یک دهه اخیر ، مفهوم جدیدی واردسازمانهای مسلح شده و آن ، " چابک سازی " سازمان است ، طبیعتا" سازمان های به اصطلاح " تنبل" در چنین وضعیتی ، محلی از اِعراب ، نخواهند داشت .
      2- نکته جالب اینجاست که مدیریت حاضر نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ( بعنوان متولی این دوبرنامه ) ، آنچنان به این فناوری علاقه مند شده که روی دو برنامه مشابه ، همزمان سرمایه گذاری می کند ، طبیعتا" در اینجا ( و نه الزاما"در یک سازمان قرن بیست و یکمی نظیر پنتاگون )  پول به هیچ عنوان مطرح نیست ، بلکه ، پیش فرضها ، عملکرد و آینده نگری مدیریت سازمان ، تاثیر گذار خواهد بود .
       
      صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
       
    • توسط jarmenkill
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
       
      1-جنگ جهانی اول
       
      استفاده راهکنشی و راهبردی از سلاح‌های شیمیایی تقریبا پس از گذشت یک سال از جنگ جهانی اول آغاز شد. در نبردهای بزرگ (که بیشتر در اروپا و روسیه رخ دادند)  هزاران سرباز در دشت‌هایی گل‌آلود و نسبتا مسطح به صورت متراکمی درون سنگرهای خود مستقر شده بودند. چنین نبردهای فرسایشی به طور معمول هفته‌ها و حتی ماه‌ها طول می‌کشیدند و بسیاری از آن‌ها نیز به یک حالت تعادل و بن‌بست ختم می‌شدند. تراکم بالای سربازان مستقر در سنگرهای ثابت، این استحکامات را به یک هدف ایده‌آل برای تسلیحات شیمیایی تبدیل کرده و این سلاح‌ها را به عنوان ابزاری مستعد جهت شکستن خطوط دشمن و خروج از حالت بن‌بست مطرح می‌کرد. عوامل آزاردهنده، کلر، فسژن و در مراحل نهایی خردل، عمده سلاح‌های شیمیایی استفاده شده در این جنگ می‌باشند. 

       
      شکل-1: تراکم بالای سربازان در سنگرهای جنگ جهانی اول
       

      شکل-2: تصویر هوایی از یک نمونه سنگربندی در خطوط تماس جنگ جهانی اول ( راست آلمان‌ها، چپ فرانسوی‌ها)
       
      در مورد این تسلیحات علاوه بر اثرات مستقیم، اثرات روانی ناشی از ترس آلوده شدن نیز عامل مهمی در تاثیرگذاری آنها در میدان نبرد محسوب می‌شد. در این جنگ به طور تقریبی 125 هزار تن عامل شیمیایی مورد استفاده قرار گرفت که منجر به کشته شدن 100-90 هزار نفر و زخمی شدن 1.15 میلیون نفر شد. به این ترتیب تسلیحات شیمیایی 4 درصد از مجموع کشته‌های جنگ را به خود اختصاص داده‌اند. در طول این جنگ، اثربخشی تسلیحات شیمیایی به تدریج و با گسترش روش‌های محافظتی جهت مقابله با آنها، کاهش یافت.
       
      1-1-عوامل آزاردهنده
      اولین مورد استفاده از سلاح‌های شیمیایی در جنگ جهانی اول، اگرچه بی‌اثر و در مقیاس کوچک، در آگوست 1914 و با حمله نیروهای فرانسوی به آلمان‌ها، به وسیله نارنجک‌های 26 میلیمتری پر شده با گاز اشک‌آور اتیل‌برمواستات رخ داد. مقدار مورد استفاده و اثرگذاری این گاز چنان کم بود که آلمان‌ها حتی آن را تشخیص هم ندادند! در طول جنگ اول جهانی از بیش از 20 عامل آزاردهنده تنفسی و اشک‌آور دیگر نیز استفاده شد.
       
       
      2-1-کلر
      اعتقاد عمومی بر این است که اولین استفاده گسترده و موثر راهکنشی از تسلیحات شیمیایی در 22 آپریل 1915 در جبهه ایپر انجام گرفت. در این حمله آلمان‌ها در اواخر بعدازظهر و در شرایطی که باد ملایمی به سمت خطوط متفقین می‌وزید، 168 تن گاز کلر را با استفاده از 5730 سیلندر گاز به سمت خطوط دشمن رها کردند. کلر که از هوا سنگینتر است به صورت یک ابر سبز-خاکستری به آرامی به سمت خطوط متفقین رفت و به داخل سنگرهای آنان سرازیر شد و با آسیب به ریه‌ها موجب سرفه‌های شدید و حالت خفگی مصدومان شد. سربازان فرانسوی مسئول آن قسمت از خط، وحشت‌زده فرار کردند و یک شکاف 7 کیلومتری در خطوط متفقین پدید آمد. اگرچه آلمان‌ها، به دلیل نداشتن نیروی کافی و غافلگیر شدن از میزان اثر بخشی گاز کلر، از این فرصت جهت پیشروی استفاده نکردند، اما تخمین زده شده که چند هزار نفر از سربازان متفقین در این حمله کشته و زخمی شدند.
       

      شکل-3: طرح مورد استفاده آلمان‌ها جهت رهاسازی گاز کلر 
       

      شکل-4: تصویر هوایی از ابر ایجاد شده در یکی از حملات با گاز کلر در جنگ جهانی اول
       
      گفتنی است که طبق بند 2 از بخش 4 کنوانسیون لاهه مصوب 1899 که آلمان نیز آن را امضا کرده بود،"استفاده از پرتابه‌هایی با یگانه هدف پراکنده ساختن گازهای خفه‌کننده" ممنوع بود؛ البته آلمان‌ها با این استدلال که کلمه پرتابه راجع به سیلندرهای مورد استفاده آن‌ها صدق نمی‌کند این موضوع را توجیه می‌کردند.
      پس از این حادثه کلر به دفعات و با روش‌هایی مشابه توسط طرف‌های درگیر در این جنگ مورد استفاده قرار گرفت. با این وجود، نقاط ضعفی نظیر وابستگی به وزش و جهت باد به منظور استفاده از سیلندر (که حتی در مواردی در اثر عکس شدن ناگهانی جهت باد، منجر به آسیب به نیروهای خودی می‌شد)، تشخیص آسان حمله با استفاده از بوی تند و خاص کلر و رنگ ابر پیشرونده و توسعه روش‌های محافظتی جهت مقابله، موجب حذف تدریجی کلر در طول جنگ و جایگزین شدن فسژن شد.
       

      شکل-5: تصویری از شبیه‌سازی انجام شده توسط ارتش ایلات متحده به منظور بررسی اثر کلر در حمله به مناطق شهری، رنگ سبز ابر کلر کاملا مشخص است (نکته: تصویر مربوط به دوران معاصر است نه دوران جنگ اول جهانی و فقط جهت ارائه تصوری از رنگ ابر کلر ارائه شده است.)
       
      3-1-فسژن
      فسژن اول بار در سال 1915 و توسط فرانسه مورد استفاده قرار گرفت. این مایع فرار که نسبت به کلر چند برابر آسیب زننده ریوی (به عوامل آسیب‌زننده ریوی، عوامل خفه کننده نیز می‌گویند) قوی‌تری است، عامل 85 درصد از کشته‌های شیمیایی جنگ جهانی اول بوده و لقب کشنده‌ترین عامل شیمیایی این جنگ را یدک می‌کشد. فسژن حیله‌گرتر از کلر بود؛ بیرنگ بود، بوی خفیف‌تری داشت (بوی کاه تازه) و اثرات خطرناک (ادم ریوی؛ تجمع آب میان بافتی در ریه) آن با تاخیری چند ساعته آشکار می‌شدند. در ابتدا فسژن به صورت خالص یا مخلوط با کلر و با استفاده از سیلندر رها سازی می‌شد ولی بعد از مدتی قابلیت پرتاب فسژن مایع شده توسط پرتابه‌ها توسعه داده شد. در این جنگ به طور تقریبی 36 هزار تن فسژن تولید شد. آلمان‌ها ترجیح می‌دادند به جای فسژن از دی‌فسژن استفاده کنند. این ماده با اینکه از نظر سمیت مشابه فسژن بود، فراریت کمتری داشت. این فراریت کمتر علاوه بر تسهیل کاربرد آن در پرتابه‌ها، منجر به پایداری بیشتر آن در محیط نیز می‌شد. علاوه بر فسژن و کلر، چندین عامل آسیب‌زننده ریوی با تاثیر ضعیف‌تر نیز در طول جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار گرفتند.
       

      شکل-6: سربازان انگلیسی در حال آماده کردن پرتابه‌های شبیه خمپاره جهت انتشار مواد شیمیایی، یکی از روش‌های انتشار فسژن استفاده از این پرتابه‌ها بود. 
       
      4-1-خردل
      موثرترین عامل شیمیایی جنگ جهانی اول مایع تاول‌زای خردل گوگرد بود. علی رغم اینکه استفاده از خردل در اواخر جنگ آغاز شد، این عامل به تنهایی کشته و زخمی‌های بیشتری را از مجموع عوامل شیمیایی دیگر پدید آورد. خردل اولین بار توسط آلمان‌ها و در 12 جولای 1917 علیه نیروهای فرانسوی مستقر در جبهه ایپر استفاده شد. این حمله به تنهایی منجر به کشته و زخمی شدن 15 هزار نفر از نیروهای متفقین شد. مدتی بعد انگلیس، فرانسه و آمریکا نیز خردل را توسعه داده و در جنگ از آن استفاده کردند. تماس خردل گوگرد با پوست منجر به تاول زدن شدید می‌شد؛ به علاوه، بخارات آن نیز آسیب جدی به چشم و بافت داخلی نواحی تنفسی وارد می‌ساخت. یکی از صحنه‌های تلخ و فراموش نشدنی جنگ جهانی اول صف‌های طولانی سربازان آلوده شده به خردل با چشمان باندپیچی شده است. با وجود اینکه تنها حدود 2 درصد از مصدومان خردل کشته می‌شدند (آن هم عموما به علت عفونت ریوی ثانویه)، فراوانی سربازان مجروح در طول جنگ منجر به مشکلات بزرگ لجستیکی جهت تهیه اقلام پزشکی می‌شد.
       
      5-1-دیگر عامل‌ها
      هر دو طرف درگیر در طول جنگ جهانی اول عامل‌های دیگری را نیز آزمایش کردند. این عامل‌ها در اغلب موارد مواد سمی صنعتی مایع و فرار بودند؛ در موارد معدودی عوامل جامد نیز مورد آزمایش قرار گرفتند. به عنوان مثال می‌توان به عوامل مایع آزاردهنده چشم نظیر برمواستون، برموبنزیل و کلروپیکرین، عوامل خون نظیر هیدروژن سیانید و سیانوژن کلرید و چند عامل آزاردهنده آرسنیک‌دار نظیر دی‌فنیل‌سیانوآرسین (DC) و د‌یفنیل‌کلروآرسین (DA) اشاره کرد. گفتنی است اگر این جنگ بعد از 1918 نیز ادامه پیدا می‌کرد احتمالا عوامل جدید آرسنیک‌دار نظیر تاول‌زای لوئیزیت و  آزاردهنده-تهوع‌آور آدامسیت (DM) نیز در آن مورد استفاده قرار می‌گرفتند.
       
      ان شا الله ادامه دارد.
       
      منابع اصلی:
      Worek, Franz, John Jenner, and Horst Thiermann, eds. Chemical Warfare Toxicology: Volume 1: Fundamental Aspects. Royal Society of Chemistry, 2016.
      https://en.wikipedia.org/wiki/Chemical_weapons_in_World_War_I
      https://en.wikipedia.org/wiki/Hague_Conventions_of_1899_and_1907 https://en.wikipedia.org/wiki/Trench_warfare#World_War_I:_Death_in_the_trenches https://en.wikipedia.org/wiki/World_War_I     انتشار این مطلب فقط با ذکر نام منبع military.ir مجاز است.
    • توسط HRA
      هوش مصنوعی و آینده منازعات
      بخش اول

       
      مقدمه
      پيش‌ بيني تاثير دقيق و خط سير فناوري ‌هاي به کار رفته توسط هوش مصنوعي دشوار است. با اين حال اين تکنولوژي ‌ها ممکن است يک تحول تمدني قابل ‌مقايسه با اختراع برق را ايجاد کنند. برنامه‌ هاي هوش مصنوعي ، جنبه‌ هاي زيادي از اقتصاد جهاني، امنيت ، ارتباطات و حمل و نقل را به وسيله تغيير نحوه کار انسان ‌ها ، برقراري ارتباط ، تفکر و تصميم ‌گيري تغيير خواهند داد. دستگاه هاي هوشمند در فعاليت هاي انسان ها مشارکت کرده يا جايگزين انسان‌ها در گستره وسيعي از فعاليت‌ها مي‌شوند . چنين تغيير شديدي ، تاثير اجتماعي ، اقتصادي و سياسي دارندگان اين مولفه ها را افزايش خواهد داد ، در حالي که طرف بدون بهره ممکن است با چالش‌هاي چشمگيري مواجه شوند.
      انقلاب هوش مصنوعي و فناوري هاي همراه آن در حال تغيير رقابت هاي ژئوپليتيکي هستند. از آنجا که توسعه هوش مصنوعي ، يادگيري ماشين و سيستم هاي خود مختار به عواملي از قبيل داده ها ، نيروي کار ، توان محاسباتي و نيمه هادي ها متکي است ، اختلافات در چگونگي استفاده کشورهاي مختلف از اين فناوري ها در آينده گسترش مي يابد. اين امر به اين دليل است که تسلط دولت ها بر هوش مصنوعي ، اثربخشي استراتژيک آينده آنها در امور نظامي و همچنين عملکرد آن ها ، رقابت و توانايي بازدارندگي در مقابل دشمنان را تعيين مي کند.
      هوش مصنوعي از استفاده از سيستم‌هاي خود مختار تا تحول در فرماندهي ، کنترل ، ارتباطات ، کامپيوترها، اطلاعات ، نظارت و شناسايي (C4ISR)  و از پردازش اطلاعات تا امنيت شناختي، نحوه برنامه ‌ريزي و جنگ را تغيير خواهد داد. سيستم ‌هاي هوش مصنوعي براي مقابله با چالش‌هاي يکپارچه تر متعارف ، هيبريدي و چالش هاي زمان صلح حياتي خواهند بود. از آنجا که تکنولوژي‌هاي مختل کننده ابزارهاي جديدي را براي رژيم‌ هاي توتاليتر و گروه‌هاي افراط‌ گرا فراهم مي‌کنند، جامعه هاي دو طرف اقيانوس اطلس نياز به توسعه راه‌ حل‌ هايي براي کاهش استفاده هاي مخرب از دستگاه هاي هوشمند دارند.
       
       
      ناتو از لحاظ منطقي به خوبي با اين چالش مقابله مي کند. تلاش هاي اخير در ايجاد توانايي هاي نظامي ، پروژه هاي تحقيقاتي مشترک و مشاوره هاي داخلي در اين اتحاد ، آگاهي از فرصت ها و چالش هاي ناشي از پيشرفت سريع هوش مصنوعي را نشان مي دهد. تمرينات هم پيمانان شامل سيستم هاي خودمختار ميان حوزه اي ، تاکتيک هاي فعال شده در فضاي مجازي و سناريو هاي خصمانه و همچنين قابليت هاي جديد C4ISR است. سازمان هاي مختلف ، مانند سازمان علوم و فناوري ناتو و مراکز برتر علمي به گسترش دانش، ايجاد آگاهي، تحريک تحقيقات و حمايت از توسعه و جذب متخصصان ملي کمک مي‌کنند.
      با اين حال ناتو هنوز نياز به توسعه يک ديدگاه جامع براي توسعه و سازگاري با هوش مصنوعي دارد. اعضاي اين پيمان بايد نابرابري هاي داخلي و بيروني در توانايي‌ هاي هوش مصنوعي را بر طرف کنند. در بعد داخلي ، ناتو نيازمند مکانيسم‌ هاي جديدي است ، به طوري که کشورهاي کوچک ‌تر عضو توانايي حمايت از سازمان را از دست ندهند . از نظر بيروني ، ناتو به عنوان يک کل بايد سازگاري و چابکي خود را در يک محيط بين المللي بسيار رقابتي حفظ کند. تمام کشورهاي عضو بايد در آماده‌سازي براي گذار به يک دنياي متصل به هوش مصنوعي مشارکت داشته باشند ، زيرا چنين دنيايي تحمل پيوندهاي ضعيف در امور دفاعي را ندارد.
       
       
      هوش مصنوعي و فضاي نبرد يکپارچه
      جنگ هاي مدرن بر اساس پيوند بي سابقه ميان و در داخل سه ميدان نبرد مي باشند که در کنار هم فضاهاي نبرد هاي پيچيده را ايجاد مي کنند . دسته اول حوزه فيزيکي است که در آن از موشک هاي بالستيک ، تانک هاي اصلي ميدان نبرد ، هواپيما ها ، سلاح هاي پياده نظام و ساير تجهيزات نظامي براي تخريب يا از بين بردن منابع فيزيکي دشمن استفاده مي شوند.
      دومين ميدان نبرد ، فضاي فناوري اطلاعات است. در اينجا ، هر طرف تلاش مي کند با بهبود نحوه اشتراک اطلاعات ، اتصال اطلاعاتي فضا پايه به سيستم هاي تسليحاتي يا محاسبه مسير موشک بالستيک ورودي ، برتري کسب کند. به عنوان مثال ، يک جنگجو ممکن است از جنگ الکترونيکي براي کور کردن رادارهاي اکتساب دشمن قبل از حمله هوايي استفاده نمايد .
      سومين ميدان نبرد ، فضاي شناختي است که در آن عمليات ‌هاي اطلاعاتي و جنگ سياسي رخ مي‌دهند. فضاي سايبر در ميدان هاي اطلاعاتي و شناختي قرار مي‌گيرد. هواپيماهاي نسل پنجم  مانند اف 35 و عمليات‌هاي نفوذ روسيه ،  از فضاي مجازي براي توليد، انتشار، کنترل و نظارت بر اطلاعات استفاده مي‌کنند.
       

       
      در آينده، پيروزي‌ ها به طور فزاينده ‌اي به هماهنگ سازي سيستماتيک ميدان ‌هاي فيزيکي ، اطلاعاتي و شناختي، که همگي به وسيله جنگ الگوريتمي تقويت ‌شده اند ، بستگي خواهند داشت. اين سه‌ گانه مفاهيم اساسي نظامي مانند مرکز ثقل، ابهام در جنگ و تراکم  نيروها را بازتعريف خواهند کرد. در عصر هوش مصنوعي ، داده هاي بزرگ و رباتيک، توسعه مفهوم از هميشه اهميت بيشتري خواهد داشت . اين عمل يک کار بدون پايان خواهد بود، زيرا بايد مفاهيم جديد به طور مداوم تغيير پيدا کنند تا از اقدامات متقابل مانند الگوريتم هاي خصمانه و تلاش براي مسموميت داده ها ، که شامل تغذيه داده هاي معکوس به سيستم هاي هوش مصنوعي است ، جلوگيري کنند. چنين حملاتي سعي مي کنند که آنچه هوش مصنوعي از داده هاي طبقه بندي شده فرا مي گيرد  يا چگونگي حل مشکلات دسته بندي يا پيش بيني  توسط آن ها را تغيير دهد .
       
       
      در آينده نزديک ، پيشرفت‌هاي بيشتري حتمي  به نظر مي ‌رسند. پيشرفت‌ها در علوم اعصاب ، زيست‌ شناسي رفتاري و در زمينه‌ هاي ديگر باعث مي شود جهش تکنولوژيکي نويني مانند يکپارچه سازي انسان - ماشين و افزايش استقلال در سيستم‌ هاي نظامي  ممکن شوند . سوارم هاي رباتيک زمينه ديگري را شکل مي دهد که علوم کامپيوتر و رباتيک با بيولوژي احيا شوند .
      همکاري انسان و ماشين به احتمال زياد تصميم ‌گيري بهتر و سريع تر را با فعال ساختن مديريت پيشرفته جريان ‌هاي داده هاي حجيم ، به ارمغان مي‌آورد. انسان ‌ها و سيستم‌ هاي هوش مصنوعي ، مکانيسم‌ هاي تصميم ‌گيري متفاوتي دارند که در صورت عدم موفقيت آنها ، انواع مختلفي از خطاها به وجود مي آيد. با ترکيب نقاط قوت انسان‌ ها و ماشين‌ ها ممکن است بتوان ضعف ‌هاي موجود را از بين برد. در حال حاضر چنين آزمايشاتي در حوزه نظامي انجام شده ‌است.
      فناوري هاي جديد ، مردم ، گروه ها و دولت ها را ترغيب مي کند تا عمليات مقابله و دستکاري در مقادير سنجش ها را انجام دهند. به گفته رند والتزمن ، معاون ارشد فناوري در شرکت RAND ، ماشين هاي هوشمند مي توانند گروههاي آسيب پذير را شناسايي کرده و واکنش  افراد و جمعيت ها ، به تلاش ها براي تأثيرگذاري بر آنها را اندازه گيري کنند. هک کردن شناختي ، شکلي از حمله است که مي خواهد ادراکات و رفتار مردم را دستکاري کند و بر روي مجموعه متنوعي از بستر ها از جمله رسانه هاي اجتماعي و اشکال جديد کانال هاي خبري سنتي صورت مي گيرد. وسايل به طور فزاينده اي متنوع مي شوند تا متن ، تصاوير ، فيلم و صداهاي تحريف شده و نادرست براي دستيابي به تاثيرات  مورد نظر مسلح شوند. امنيت شناختي زمينه اي جديد و چند منظوره است که بازيگران مختلف در آن فعاليت مي کنند که والتزمن آن را يک رقابت تسليحاتي مداوم براي تأثيرگذاري و محافظت از تاثيرپذيري گروه هاي بزرگي از مردم آنلاين مي نامد.
       
       
      هوش مصنوعي مي‌تواند موجب تغييرات شديدي در جنگ هيبريدي شود که نگراني عمده ناتو مي باشد . دولت‌ها و بازيگران غير دولتي مي ‌توانند از فضاي مجازي براي نفوذ بر گروه‌ هاي بزرگي از غير نظاميان و نيروهاي مخالف استفاده کنند. از فعاليت‌هاي شناسايي و پروفايل کاربران هدف گرفته تا درک نادرست يا جعلي اطلاعات و عمليات ‌هاي رواني، هوش مصنوعي مي تواند پتانسيل عمليات ‌هاي اطلاعاتي را گسترش ‌دهد.
      علاوه بر اين ، تعامل انسان و ماشين به احتمال زياد به بخشي از درگيري هاي نظامي تبديل خواهد شد که با پيامدهاي اخلاقي و حقوقي که همچنان ناشناخته و مجهول مانده اند مواجه است . معرفي اين فناوري نياز به نظارت دارد تا از سوءاستفاده هاي احتمالي و عواقب ناخواسته جلوگيري شود .
       
       
      ادامه دارد ... 
       
      بن پایه : 
      NEW PERSPECTIVES ON SHARED SECURITY: NATO’S NEXT 70 YEARS - Carnegie EUROPE
    • توسط najaf47
      بسمه تعالی

      با سلام



      تیم مبارزه دیجیتالی فرماندهی مرکزی آمریکا در خاورمیانه بااستفاده از افسرانی که مسلط به زبان های عربی و فارسی هستند ، رسانه های منطقه را رصد کرده و مطالبی که درباره ارتش آمریکا منتشر می شود را پاسخ می دهند.


      به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، در روز 2 سپتامبر گذشته روزنامه اینترنتی انگلیسی زبان "چورانگی" که پایگاه آن در پاکستان است مطلبی را درباره انفجارها در لاهور پاکستان منتشر کرد. در این انفجارها بیش از 30 نفر کشته و بالغ بر 200 نفر نیز مجروح شدند که زنان و کودکان از جمله مجروحان بوده اند. همانند دیگر مطالب آنلاین، این مطلب نیز اظهارنظرهای پر سر و صدایی به همراه داشت.
      مردی که خود را "جافاکوش" نامیده بود در اظهار نظری زیر این مطلب "باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا و "زبیگنیو برژینسکی" از سیاستمداران کهنه کار آمریکایی را مقصر این حادثه قلمداد کرده بود.
      فرد دیگری که خود را "ابو حمزه" نامیده بود در اظهار نظر دیگری نوشته بود که پاکستان به درون جنگی که متعلق به ما نیست کشیده شده است و شرکت بلک واتر (شرکت خصوصی آمریکایی که عملیات نظامی در برخی کشورها انجام می دهد) عملیات مرگبار مخفیانه ای را از طرف دولت آمریکا در حال انجام دادن است.

      *اتهامات علیه آمریکا در اینترنت از سوی فرماندهی مرکزی (سنتکام) پاسخ داده می شود*

      این اظهار نظرها که به زبان انگلیسی بوده است در 8 هزار مایل آن طرف تر، جایی که مقر فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) در پایگاه نیروی هوایی "مک دیل" قرار دارد، برای آمریکا سنگین تمام شد. اعضای فرماندهی روابط عمومی نه تنها این مطالب را خواندند بلکه پاسخ این اظهار نظرها را نیز ارسال کردند.
      "ویلیام اسپیکس" ازاعضای فرماندهی مرکزی آمریکا در 9 سپتامبر در پاسخ به یکی از این اظهارنظرها نوشت: ابو حمزه، اجازه بده نخست به موضوع سناریویی که در آن گفته بودی "این جنگ خود ما نیست" اشاره کنم. شنیدن اتهامات درباره آمریکا که دیگر کشورها را به نزاع می کشاند و ما هیچ دخالتی در آن نداشته ایم، طعنه آمیز است.

      *سنتکام اگر نتواند به عملیات روانی تغییر افکار بپردازد دست کم دیدگاه آمریکا را مطرح می کند*

      پاسخی که توسط اسپیکس به اظهارات ابوحمزه داده شد بخشی از تلاش ها در حال افزایش ارتش آمریکا در کاربرد رسانه و اینترنت است تا حتی اگر نتواند با این ابزارها به تغییر افکار و عقاید بپردازد دست کم به این اطمینان برسد که دیدگاه ایالات متحده در بحث های آنلاین مطرح شده است.

      *در تیم مبارزه دیجیتال سنتکام افرادی هستند که به فارسی، عربی و اردو صحبت می کنند*

      تلاش های افسران روابط عمومی نظیر اسپیکس تحت قالب تیم مبارزه دیجیتالی است که در این تیم افرادی حضور دارند که به زبان های فارسی، عربی و اردو صحبت می کنند.
      "ویلیام اسپیکس" در مصاحبه با روزنامه "تامپا تریبیون" گفت: پروژه مبارزه دیجیتالی از ژانویه سال 2009 فعالیت خود را آغاز کرده است و به عنوان بخشی از استراتژی وسیعتری است که بر اساس این استراتژی این اطمینان حاصل می شود که پدیده "رسانه های جدید" (شامل رسانه های اجتماعی،وبلاگ ها و غیره) در تلاش های ارتباطاتی فرماندهی مرکزی نادیده گرفته نشده است.
      وی در برابر فعالیت افرادی که او آنها را افراطی و خشونت گرا خواند، گفت : فرماندهان آمریکایی به این نتیجه رسیده اند که کمپین تبلیغات تهاجمی دشمن که توسط افراطی گران خشونت طلب هدایت می شود باعث ایجاد حجم وسیعی از اطلاعات غلط درباره فعالیت های ارتش آمریکا شده و نمی توان مخاطبانی که این اطلاعات غلط به آنها داده می شود را نادیده گرفت.
      بنابراین ویلیام اسپیکس به همراه دیگر اعضای فرماندهی مرکزی آمریکا علاوه بر وظایفی که به آنها محول شده، بخش قابل توجهی از زمان خود را برای مقابله با اظهار نظرات "ابو حمزه" و "جافاکوش" در سایت انگلیسی زبان "چورانگی" منتشر کرده بودند، صرف می کنند.
      به طور مثال اسپیکس درباره این مطلب که بلک واتر در حال انجام عملیات در پاکستان است، مدعی شده بود: داستان ها درباره بلک واتر کاملا مهمل است، مطلبی است که بدون حتی ذره ای مدرک گفته شده است و تطابقی نیز با حقیقت ندارد.

      *سنتکام تمام رسانه های مهم منطقه را رصد می کند*

      اسپیکس در ادامه مصاحبه با تامپا تریبیون گفت که اعضای تیم مبارزه دیجیتالی هر گزارش و هر اظهارنظر در رسانه های مهم منطقه را رصد می کنند که این رسانه ها شامل وبلاگ ها، اتاق های گفت وگواست و به سرعت به تغییر و ویرایش اطلاعاتی می پردازند که درباره عملیات های نظامی آمریکا در منطقه ارائه می شود.
      وی گفت که در هر پاسخ، نویسنده خود را به طور شفاف به عنوان فردی که برای فرماندهی مرکزی فعالیت می کند، معرفی می کند، اگر چه این صراحت ممکن است باعث شود تا مخاطبان گفت وگو را قطع کنند اما برای این پروژه، حفظ شفافیت مهم است.
      این عضو فرماندهی مرکزی آمریکا گفت: لحن گفتار ما محترمانه و حرفه ای است زمانی که با تبلیغات افراطی ها مواجه می شویم، ما با همان لحن گفتار با آنها رفتار کرده و همیشه تلاش می کنیم که حقایق به معرفی خود بپردازند. ما ترجیح می دهیم که جملات ما در هر اتاق گفت و گوی اینترنتی خود گویا باشند. این برنامه بر روی سایت های محبوب متمرکز شده است.
      اسپیکس ادامه داد: هدف ما اطلاع رسانی به هر تعداد ممکن از مخاطبان بوده بنابراین ما بر سایت هایی تمرکز می کنیم که بیشترین میزان بازدید را داشته باشد.ما بر روی سایت های انفرادی تمرکز نمی کنیم و از اتاق های گفت وگوی افراطی ها نیز اجتناب می کنیم. و روی تغییر باورهای افرادی که بر باورهایشان اصرار ندارند تمرکز می کنیم.

      *پروژه تیم مبارزه دیجیتالی بسیار موفقیت آمیز بوده است*

      بر اساس ادعای این مقام فرماندهی مرکزی آمریکا، این پروژه آنقدر موفقیت آمیز بوده است که به زودی به زبان های روسی و پشتو نیز توسعه خواهد یافت اما موفقیت کامل این پروژه نیازمند زمان است.
      وی گفت: تمرکز این تلاش ها در طولانی مدت بر این موضوع است که اطمینان حاصل شود که اطلاعات دشمن بدون پاسخ باقی نماند و مخاطبان دست کم به دیدگاه ما درباره اینگونه موضوعات نزدیک شوند.
      ویلیام اسپیکس هدف خودرا اطلاع رسانی به مخاطبان نامید و تاکید کرد: انتقال این گونه اطلاعات به مخاطبانی که حجم وسیعی از اطلاعات مختلف را دریافت می کنند تا حدودی نیز موفقیت به شمار می آید.
      "فیلیپ سیب" رئیس مرکز دیپلماسی عمومی ایالات متحده آمریکا در دیدار از فرماندهی مرکزی آمریکا و پس از آشنایی با برنامه جدید این فرماندهی برای مقابله اینترنتی با دشمنان گفت: استراتژی مبارزه دیجیتال برای موفقیت در منطقه کلیدی است. من معتقدم که این ایده بزرگی است.
      وی افزود: در فضای مجازی اطلاعات زیادی (درباره عملیات ارتش آمریکا) وجود دارد که به ضرر ماست و دشمنان ما با چیرگی تلاش می کنند که از طریق اینترنت به افزایش اعضای خود بپردازند و ما نمی توانیم اجازه دهیم که این موضوع بدون چالش انجام شود.
      فیلیپ سیب از طریق یکی از دانشجواین که هم اکنون در تیم مبارزه دیجیتال به ترجمه فارسی می پردازد از این برنامه مطلع شد.
      سیب افزود: این دانشجو (که گویا ایرانی است) به دلیل نگرانی از تحولاتی که در کشورش "ایران" روی داده است به این برنامه فرماندهی مرکزی آمریکا پیوسته است.

      *تلاش کوچک بهتر از آن است که هیچگونه تلاش صورت نگیرد*

      رئیس مرکز دیپلماسی عمومی ایالات متحده آمریکا ادامه داد: با وجود موفقیت ها، ناامیدی هایی نیز وجود دارد. حقیقت این است که اگر هر فردی بتواند در هر روز یک تعامل یا مبارزه اینترنتی داشته باشد، (با توجه به تعدادی که در فرماندهی مرکزی آمریکا در تیم مبارزه دیجیتالی قرار دارند) حجم این تعاملات اینترنتی بسیار کم است و جهان نیز بسیار وسیع است. این یک ناامیدی ذاتی است.
      وی افزود: اما با این موضوع موافقم که این تلاش ها ضروری به نظر می رسد و یک تلاش کوچک بهتر از آن است که هیچگونه تلاشی صورت نگیرد.

      منبع: مشرق نیوز
    • توسط HRA
      بسم الله الرحمن الرحیم
      جستار هایی در باب جنگ و سلاح های سایبر
      بخش اول
      مقدمه
      امروزه با گسترده شدن استفاده از فضای سایبر ، این فضا علاوه بر پشتیبانی از دیگر میدان های رزم  ، خود به تنهایی تبدیل به یکی از میادین رزم تاثیر گذار شده و استفاده از آن رو به افزایش می باشد . همین امر باعث به وجود آمدن مباحثی مختص این فضا  گشته است که ما در این نوشتار سعی در شناخت مفهومی ابزار های مورد استفاده در این حوزه ، شباهت های آن با دیگر حوزه ها و مباحث مترتب بر جنگ سایبر را داریم .
      در این راستا به دلیل جدید بودن این میدان ، تصمیم بر این گرفته ام تا مجموعه ای از مباحث را به صورت کلی و منظم خدمت دوستان ارائه دهم تا در آینده هر فرد مشتاق و علاقه مند به این حوزه با مطالعه آنها در یک موضوع واحد ، نگاهی جامع به مبحث جنگ سایبر پیدا کرده و سپس نسبت به مقتضیات زمان ، موارد جزئی تر در موضوعات جداگانه ارائه و مورد گفتگو قرار بگیرند . نکته قابل ذکر این است که می توانید این سلسله مطالب را مکملی برای دانشنامه رزم سایبر فرض نمایید .
      در ابتدا بحث را از تعریف سلاح سایبر آغاز کرده و هر هفته مباحث تازه ای بر این جستار اضافه خواهم نمود .
       

      معنای لغوی سلاح :
      هر چیز و آلتی که به وسیله آن جنگ می کنند را سلاح گویند . سلاح ها ابزار های جنگی می باشند که به قصد ایجاد خسارت و آسیب در دشمن استفاده می شوند .
      البته کاربرد هایی فراتر مانند شکار یا ایجاد اقتدار برای کسب امنیت هم برای اسلحه ها مفروض می باشند . با این حال سلاح ها با توجه به منبع  قدرت منبعث از آن ، طیف گسترده ای را شامل می شوند . مثلا قوانین ایجاد شده در حوزه بین الملل می توانند به عنوان سلاح هایی برای پیشبرد اهداف و اغراض استفاده گردند . در این دیدگاه انواع مختلفی از سلاح ها در ابعاد متفاوتی وجود دارند که با پیشرفت تکنولوژی و پیچیده تر شدن جوامع و ایجاد میدان های نوینی در رزم بر تعداد آنها افزوده می شود . سلاح ها توانایی زدن آسیب به یک فرد تا تخریب یک شهر را پیدا کرده اند . در کل سلاح ها ابزار هایی هستند که با هدف تهدید کردن یا ایجاد صدمه های روانی ، کارکردی یا فیزیکی به سازه ها ، سیستم ها و موجودات زنده طراحی شده و استفاده می شوند . نکته مهم در اینجا این است که مهاجم می تواند تنها از سلاح به عنوان ابزار تهدید استفاده کند تا به اهداف خودش برسد بدون اینکه از آن برای ایجاد صدمه فیزیکی استفاده نماید و یا بالعکس بدون ایجاد تهدید و به صورت خاموش برای ایجاد صدمه های فیزیکی از آن استفاده نماید .
      با این حال پنداری که از شنیدن واژه سلاح در ذهن مخاطب ایجاد می شود همان ابزار هایی هستند که در میدان های سنتی رزم زمینی ، دریایی و هوایی مورد استفاده قرار می گیرند .
      در این بین ضرورت ایجادی مفهومی دقیق از سلاح های سایبری اهمیت فراوانی دارد . ایجاد مرزی مابین سلاح سایبری و آن چیزهایی که سلاح سایبری نیستند سه برآیند را منجر می شود :
      1 -  برآیند امنیتی : اگر ابزاری قابلیت استفاده به عنوان سلاح را ندارد اما منجر به صدمه به یک یا تعداد زیادی گردد خطر کمتری از سلاح های سایبری دارد (مثلا یک باگ نرم افزاری یک سلاح نمی باشد اما می تواند منجر به صدماتی گردد) .
      2 – برآیند سیاسی : یک نفوذ غیر نظامی از منظر سیاسی آسیب کمتری نسبت به حالت نظامی آن ایجاد می کند . نفوذ های نظامی معمولا با اهداف مشخصی که می توانند به صورت ترکیبی با دیگر روش ها عمل نموده و ابزاری برای اعمال فشار و گرفتن امتیازات گردند .
      3 – برآیند قانونی : اگر چیزی به عنوان سلاح تعریف گردد در اصل به این معنی است که توسعه ، نگهداری و استفاده از آن ممکن است غیر قانونی بوده و منجر به مجازات گردد .
       
      سلاح سایبری چیست؟
      کدهای کامپیوتری که به منظور تهدید یا ایجاد آسیب های روانی ، کارکردی یا فیزیکی در سازه ها ، سیستم ها و موجودات زنده ایجاد گشته اند .
      گستردگی سلاح های سایبر دامنه وسیعی را شامل می شود : از سلاح های عمومی با پتاسیل تخریب کم تا سلاح های خاص با پتانسیل تخریب بالا .
      پس از جنگ 1991 خلیج فارس، که نخستین استفاده گسترده از مهمات هدایت دقیق بود و این سلاح ها به طور گسترده ای دیده میشد که از آن  به عنوان انقلاب یا حداقل به عنوان جزء تکنولوژیکی تغییرات نظامی تکاملی صحبت شد . تقریبا بیست و پنج سال بعد، تعدادی از تحلیل گران معتقدند که سلاح های سایبری انقلاب دیگری را در امور نظامی منجر گشته است . این ادعای بحث برانگیز، حداقل تا حدی، از تقابل بین مهمات هدایت دقیق و سلاح های سایبری الهام گرفته شده است. یکی از خصوصیات بارز سلاح های سایبر این است که دامنه استفاده از آن می تواند گسترده باشد . یعنی شما با توسعه یک سلاح ، قدرت آسیب رسانی به طیف وسیعی از سیستم ها و اهداف در مکان های گوناگون را پیدا می کنید اما مثلا یک موشک متعارف تنها قابلیت استفاده بر علیه یک مکان را دارا است  .
      البته شباهت بین مهمات هدایت دقیق و سلاح های پیشرفته سایبر هم قابل توجه هستند . سلاح های سایبری هم می توانند مانند مهمات هدایت دقیق دارای قابلیت بالایی با دقت عالی باشند ، زیرا اگر به خوبی طراحی شده باشند ، ممکن است فقط اهداف خاصی را تحت تاثیر قرار دهند و اثرات با دقت مناسب را ایجاد نمایند .
      سلاح های سایبری، سلاح های تسلیحاتی نو ظهوری بوده و فقط برای مدت کوتاهی هست که پا به عرصه وجود گذاشته اند و اطلاعات اکثر عملیات های سایبری به صورت نسبی محرمانه اند و اخبار گسترده ای از عملکرد معمول دولت ها در این زمینه وجود ندارد. با این حال جیسون هیلی تاریخ وقوع درگیری های سایبری را به سه مرحله تقسیم می کند: "پی ریزی" ، " رشد سریع" ، و "نظامی سازی".
       

      پی ریزی (Realization) : در این فاز درگیری های ابتدایی سایبر مورد توجه سیاست گذاران و نخبگان فنی قرار گرفت . بازه زمانی این فاز در دهه 1980 می باشد .
      رشد سریع (Take Off)  :  ما بین سال های 1998 تا 2003 استفاده از فضای سایبر برای صدمه زدن به دشمن به شدت افزایش یافت و باعث توجه بیش از پیش به این حوزه گشت .
      نظامی سازی (Militarization) : از سال 2003 تا به حال ما در فاز نظامی سازی قرار داریم . در این فاز نیروهای نظامی و سازمان های امنیتی پیشقدم شده و به عنوان بازیگر اصلی فضای سایبر در زمینه جاسوسی و ایجاد حملات مخرب تبدیل گشتند .
       
      منابع :
      - Cyber-Weapons, Thomas Rid & Peter McBurney
      - UNDERSTANDING CYBER CONFLICT, George Perkovich & Ariel E. Levite
      - A Fierce Domain : Conflict in Cyberspace, 1986 to 2012, Jason Healey
      - The Evolution of Cyber War, Brian M. Mazanec
       
      ادامه دارد ...
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.