hans

ناگفته‌هایی از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.. ترسناک بود......

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

ولایتی از جنگ می گوید؛ پس از فتح خرمشهر...(2) • مواضع مسئولان درباره پذیرش صلح چه بود؟ دكتر ولایتی: در میان برخی از مقامات سیاسی، خستگی ناشی از جنگ وجود داشت و تمایل برای پذیرش صلح و آتش‌بس دیده می‌شد و این تمایل با تبلیغات گسترده رسانه‌های غربی دامن زده می‌شد، شعار غرب حتی پس از آن‌كه پذیرفت عراق متجاوز است، این بود كه مسئولیت آغاز جنگ بر عهده عراق و مسئولیت ادامه آن به عهده ایران است كه به پیشنهادهای صلح توجه نمی‌كند. اما واقعیت آن است كه تا زمان تصویب قطعنامه 598 هیچ راه‌حل شرافتمندانه‌ای برای پایان جنگ در مقابل ما وجود نداشت و البته مقاومت قهرمانانه شش ساله در جبهه‌های جنگ و مقاومت در مذاكرات دیپلماتیك باعث شد تا قطعنامه 598 كه تضمین‌كننده خواست‌های اصلی ما مبنی بر تعیین متجاوز و عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی بود، تصویب شود. • یكی دیگر از ابهاماتی كه درباره مواضع ایران در جنگ مطرح است، فاصله بیش از یك سال بین تصویب قطعنامه 598 در شورای امنیت تا پذیرش آتش‌بس از سوی ایران است. منتقدان دیپلماسی جمهوری اسلامی كه عمدتا از طیف غربگرا و لیبرال هستند، شما را به سرسختی و عملكرد ایدئولوژیكی در این مقطع متهم می‌كنند و مدعی هستند، در زمانی كه شما باید منعطف عمل كرده و به سرعت به جنگ پایان می‌دادید، بیش از یك سال برای پذیرش مقاومت كردید و این مسئله باعث شد تا ما هزینه‌های سنگینی تحمل كنیم؟ دكتر ولایتی: این اظهارات نیز همانند دیگر اظهارات آنان، بیش از آن‌كه بر اساس اطلاعات و دیدگاه‌های كارشناسی باشد، از سر بی‌اطلاعی و از موضع سیاسی مطرح شده است. واقعیت آن است كه وقتی قطعنامه 598 در سال 1366 تصویب شد، نیازمند یك آیین‌نامه اجرایی بود كه دبیركل پس از مدتی كوتاه، آیین‌نامه اجرایی آن را ارائه كرد. در حالی كه ما معتقد بودیم، قطعنامه و آیین‌نامه اجرایی آن باید همزمان پذیرفته شوند، اما عراق آیین‌نامه اجرایی را كه در واقع روح اصلی قطعنامه بود، نمی‌پذیرفت و این مسئله یك سال ادامه پیدا كرد. موضع ایران این بود كه پذیرش قطعنامه بدون پذیرفتن آیین‌نامه اجرایی، بی‌معنا و بی‌نتیجه است. بند اول قطعنامه درباره عقب‌نشینی به مرزها بود و اگر برنامه زمانبندی آن تعیین نمی‌شد، عراقی‌ها پس از آتش‌بس، آن‌قدر در خاك ما باقی می‌ماندند و مناطق اشغال‌شده را در تصرف خود نگه می‌داشتند كه فضای حاكم بر جامعه بین‌المللی از بین می‌رفت. بنابراین عراقی‌ها با آیین‌نامه اجرایی كه توسط «خاویر پرز دكوئیار» ارائه شده بود، مخالفت كردند و این به معنای مخالفت با خود قطعنامه بود. نشانه این امر نیز آن بود كه حتی پس از پذیرش یك‌طرفه قطعنامه و آیین‌نامه اجرایی از سوی ایران،‌ عراق آن را نپذیرفت و به ما حمله كرد، منافقین را به داخل خاك كشور اعزام كرد و تعداد زیادی اسیر از ما گرفت تا در زمان مبادله اسرا وضع متعادلی با ما داشته باشد. بنابراین تا زمانی كه ما قطعنامه را بدون پذیرش آیین‌نامه اجرایی از طرف عراق، در تابستان 1367 پذیرفتیم، كشورهای غربی كه به صورت مداوم بر این نكته تأكید می‌كردند كه عراق قطعنامه را پذیرفته و ایران نمی‌پذیرد، غافلگیر شدند چراكه ما صلح را پذیرفته بودیم و این عراق بود كه باز هم حمله می‌كرد. در این هنگام وقتی كه برای مذاكره به نیویورك رفته بودم، دیدم كه طارق عزیز حاضر نیست آتش‌بس را بپذیرد و فقط اصرار دارد كه مذاكرات دوجانبه، سریعا آغاز شود. از تهران هم به من فشار می‌آمد كه زودتر آتش‌بس را اعلام كنید. ولی عراقی‌ها نمی‌پذیرفتند. لذا من با یك ترفند دقیق اعلام كردم تا وقتی عراق آتش‌بس را نپذیرد مذاكره با وزیر خارجه این كشور معنی ندارد در حقیقت آغاز مذاكره را به پذیرش آتش‌بس از سوی عراق منوط كردم و توانستیم از این ابزار استفاده كنیم. در این شرایط، همه دنیا بسیج شد تا عراق را وادار به پذیرش قطعنامه كند. «بندر بن سلطان» سفیر عربستان در واشنگتن به عراق رفت؛ همه غربی‌ها به صدام فشار آوردند كه آتش‌بس را بپذیرد. سرانجام پس از چند روز كه من به دعوت دبیركل سازمان ملل برای مذاكره به نیویورك رفته بودم، «طارق عزیز» هم زیر فشار دنیا به نیویورك آمد و البته باز هم اظهار می‌كرد كه دستوری برای پذیرش آتش‌بس ندارد، ولی پس از فشار زیاد جامعه بین‌الملل، سرانجام عراق آتش‌بس را در روز 29 مرداد 1367 پذیرفت. طبق آیین‌نامه اجرایی قطعنامه، پس از آتش‌بس، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بین مواضع عراق و ایران مستقر می‌شدند تا بر آتش‌بس نظارت كنند و پس از تعیین یك وقت مشخص، عقب‌نشینی به مرزها انجام می‌شد؛ پس از یك زمان معین هم مبادله اسرا و تعیین متجاوز انجام می‌شد. عراقی‌ها به این خاطر زیر بار پذیرش قطعنامه نمی‌رفتند كه می‌‌خواستند با آتش‌بس گروكشی كنند؛ یعنی از اهرم آتش‌بس برای لغو قرارداد «1975 الجزایر» استفاده كنند، هدفی كه در جنگ به آن دست نیافته بودند. به خاطر همین مسئله، زمانی كه ما مذاكره با طارق عزیز را آغاز كردیم، عراقی‌ها اصرار كردند كه آتش‌بس و لایروبی اروندرود، همزمان مورد مذاكره قرار گیرد؛ ما گفتیم لایروبی بر اساس ساز و كار پیش‌بینی‌شده در قرارداد «1975 الجزایر» باید انجام شود، اما طارق عزیز گفت: «ما حاضر نیستیم در چارچوب قرارداد 1975 به لایروبی بپردازیم. ابتدا لایروبی كنیم، بعد وارد بحث قرارداد 1975 می‌شویم» كه اینجا ترفند عراقی‌ها برای ما مشخص شد، چراكه از نظر حقوق بین‌الملل، اگر شما بتوانید یكی از بندهای یك قرارداد را معلق و بی‌اثر كنید، سایر بندهای آن هم غیرقطعی و قابل مذاكره تلقی می‌شود و به همین خاطر، عراقی‌ها می‌خواستند با كنار گذاشتن بند مربوط به لایروبی اروند در قرارداد «1975 الجزایر» كل قرارداد را زیر سؤال ببرند. این مسئله باعث گره خوردن مذاكرات شد و حدود دو سال پس از آتش‌بس، مسئله معلق ماند. البته طی این مدت، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بین نیروهای ما و ارتش عراق مستقر بودند و در واقع آتش‌بس شده بود، اما از صلح خبری نبود. نكته مهم در مذاكرات و مواضع عراق و طارق عزیز این بود كه آنها تمایل داشتند كه نقش سازمان ملل را تضعیف یا حذف كنند و مذاكرات بدون نظارت و دخالت سازمان انجام شود، اما اصرار داشتیم سازمان ملل حضور داشته باشد؛ چراكه در میدان نظامی، شرایط پیش از سال 1366 را نداشتیم و می‌‌خواستیم از ابزار سازمان ملل برای فشار به عراق استفاده كنیم و هركجا كه مذاكرات به بن‌بست می‌خورد، از عامل سازمان ملل برای فشار به عراق استفاده می‌كردیم. حتی در ژنو مدتها بر سر نحوه چیدن میز مذاكره بحث كردیم، چراكه این مسئله معنای خاصی می‌دهد. موضع ما این بود كه میز مذاكره باید به شكل مثلث چیده شود؛ یك طرف ما، یك ضلع عراق و ضلع سوم هم سازمان ملل كه سرانجام هم همین‌گونه شد. اختلاف دیگر، محل مذاكره بود. ما اصرار داشتیم مذاكرات در نیویورك برگزار شود، اما آنها اصرار داشتند كه در ژنو انجام شود. چراكه در نیویورك، با حضور سفرای برجسته كشورهای جهان، لابی سیاسی قوی‌تری وجود داشت و ما می‌توانستیم از آن برای فشار به عراق برای رسیدن به صلح استفاده كنیم. اما در ژنو این امكان وجود نداشت. به هر حال طی مدت دو سال و با شورهای فراوان، مذاكرات 598 انجام شد. هرچند، قطعنامه 598 برای ما شیرین نبود و حضرت امام(ره) هنگام پذیرش قطعنامه از آن تعبیر «جام زهر» كردند و در نامه محرمانه خود كه برای مسئولان مجلس قرائت شد، به علل نارسایی‌ها و دلایل پذیرش قطعنامه اشاره كردند. • در مقطع پذیرش قطعنامه و پس از طی مذاكرات، آیا فشاری از سوی مسئولان سیاسی داخل كشور به شما وارد می‌شد تا در برابر عراق، عقب‌نشینی كنید؟ دکتر ولایتی: ویژه در جریان مذاكرات پس از پذیرش آتش‌بس؛‌ چون مذاكرات به مدت طولانی بر روی مسئله لایروبی اروند و در حقیقت اعتبار قرارداد «1975 الجزایر» قفل شده بوده، فشار زیادی نیز از سوی برخی از مسئولان سیاسی به ما وارد می‌شد كه عقب‌نشینی كنیم و لایروبی اروند و در واقع مخدوش شدن قرارداد «1975 الجزایر» را بپذیریم. اما اعتقاد و تجربه شخصی من بر این بود كه اگر از تمامیت ارضی كشور عقب‌نشینی كنیم و بخشی از ایران را واگذار كنیم، نه تنها خودمان در برابر تاریخ مسئول خواهیم بود، بلكه مجموعه نظام جمهوری اسلامی متهم به واگذار كردن منافع ملی و خاك ایران می‌شوند. بنابراین من با تمام توان در برابر فشارها و دستورهایی كه برای عقب‌نشینی در مذاكرات به ما داده می‌شد، مقاومت می‌كردم. آنها اظهار می‌كردند كه «شما بی‌جهت ایستادگی می‌كنید، مسئله برقراری صلح مهمتر از اروند است و ممكن است عراق دوباره به ما حمله كند». حتی موضوع به اطلاع امام(ره) رسید و ایشان فرمودند كه حق با ولایتی است و بعد هم به من پیغام دادند كه «ایستادگی كن». این در شرایطی بود كه عراقی‌ها با زیركی و با استفاده از فنون دیپلماسی، سعی در گرفتن اروند از ما داشتند، حتی طارق عزیز با لحنی التماس‌آمیز می‌گفت كه «شما خط ساحلی وسیعی در سراسر كشورتان دارید، اما اتصال، به آب‌های آزاد فقط از طریق خور عبدالله و بصره است» و درواقع همین مسئله یعنی دسترسی به آب‌های آزاد و گرفتن جزیره بومیان، عامل اصلی حمله عراق به كویت شد و همین موضوع باعث شد كه صدام با ما مصالحه و از خاك ایران عقب‌نشینی كند. http://www.tebyan.com/Archive/Society_Politics/2006/5/23/23988.html

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با گفته هاي بالا اين ادعاي من را ثابت كرديد . چون اگر چنين ادعا محكمي مطرح نمي بود نياز به اينهمه موضع گيري در سطوح بالاي نظام نبود و نياز به اينهمه پاسخ در باره يك مطلب نبود خواهشمند است گفته هاي كساني كه اين ادعا را نيز مطرح كردند و نظامي و هم سياسي هستند و دلايل و جوابشان به اين دلايل شما نيز آورده شود . من فقط اين را مي دانم كه اكنون قطعنامه 598 نه متخاسم معرفي شده نه غرامتي پرداخت شده و در آن زمان ايران در موضع ضعف پذيرفت جايي كه عراق از بمبهاي شيميايي استفاده مي كرد . من واقعا حوصله اي مثل شما ندارم كه اينهمه مطلب رو از جاهاي ديگه كير بيارم و بنويسم واقعا به شما خسته نباشيد مي گم و انشا الله موفق باشيد اگر هم در حين مطالعه مطالبي يافتيد كه معمولا جوابها هست وسوالات سانسور هستند . سوالات و استنادهاي كساني كه اين ادعا رو كردن بيارين و من عزر مي خوام فقط همين بس كه طرح سوال كردم و حتما دلايل محكمي براي اين سوال وجود داره كه همه رو ملزم به پاسخ گويي كرده . از حوصله و توان من خارج هست در ضمن قطعنامه 598 صلح نيست و آتش بس است كه دو مقوله متفاوت است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زيبا ترين قسمت اين مقاله اخرشه ايراني ها شجاع ترين افراد خاورميانه اند البته كساني هم از اديان زرتشتي و مسيحي و ... در جنگ حضور داشته اند كه جا دارد از انها هم قدرداني كنيم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
كمك هاى ميلياردى اعراب به صدام در جنگ عليه ايران

در ابتدای تاپیک نقش کشورهای غربی گفته شد. در این پست به نقش اعراب پرداخته می شود.
كشورهاى عربى خليج فارس در شش ماه اول جنگ عليه ايران به دولت عراق حدود ۲۰ ميليارد دلار وام بدون بهره دادند. معاون وزير دارايى سابق صدام در سال ۱۹۸۰ مى نويسد:
ما توانستيم در طى يك روز در سپتامبر ۱۹۸۰ از عربستان، امارات، كويت و قطر ۵/۵ ميليارد دلار وام بدون بهره بگيريم. امير امارات نيز يك ميليارد دلار به عنوان هديه تقديم كرد.
«حنارزوقى الصايغ» معاون وزير دارايى در دوران صدام در ادامه مى گويد: ما در اواخر ماه اكتبر سال ۱۹۸۰ يعنى دو ماه بعد از آغاز جنگ عليه ايران در هياتى به رياست وزير دارايى «ثامر الشيخلى» ماموريت داشتيم كه طى يك روز مبلغ شش و نيم ميليارد دلار وام بدون بهره جمع آورى نماييم.
الصايغ در ادامه مى گويد: آن روز به فرودگاه نظامى «الوليد» (در نزديكى مرز اردن) رفتيم و با يك هواپيماى نظامى به مقصد اول خودمان يعنى جده عربستان حركت نموديم. بعد از استقبال مسوولان عربستانى به هتل «الحمراء» رفته و از آنجا به دفتر «شيخ محمد ابوخليل» وزير دارايى عربستان رفته و با او ملاقات كرديم. همه چيز آماده بود، آن وزير با ما يك قرارداد وام بدون بهره سه ميليارد دلارى را فورا امضا كرد.
وى مى افزايد: سپس از عربستان به سمت امارات پرواز كرديم، در ابوظبى شيخ «سرور» از ما استقبال نمود و گفت شيخ زايد فرمودند كه سلام مرا به صدام حسين برسانيد و بگوييد كه هر قطره خون سربازان عراقى كه ريخته مى شود براى من ميلياردها دلار ارزش دارد. براى همين من مبلغ يك ميليارد دلار را به عنوان هديه به صدام حسين تقديم مى كنم. ما هم بدون امضاى هيچ قراردادى با آن يك ميلياردى كه به حساب بانك مركزى عراق حواله شده بود از امارات پرواز كرديم.
بعد از آن به دوحه قطر رسيديم و قرارداد اعطاى وام يك و نيم ميليارد دلارى را امضا نموده و به كويت حركت كرديم. در كويت با برخورد عجيبى روبه رو شديم، چرا كه شيخ «جابر الاحمد الصباح» امير كويت به وزير دارايى ما گفت: ممكن است قرارداد اين وام دو ميليارد دلارى به جاى اين كه بين دو كشور امضا گردد بين دو بانك مركزى دو كشور امضا شود، وزير داريى ما مى دانست كه چنين امرى بعدها ما را به دردسر خواهد انداخت براى همين اصرار كرد كه بين دو دولت باشد و بالاخره شيخ جابر دستور داد كه بين دو كشور امضا گردد.
معاون وزير دارايى سابق مى افزايد: ما در سفر يك روزه اى كه به چهار كشور داشتيم ۵/۵ ميليارد دلار وام بدون بهره و يك ميليارد دلار هديه به دست آورديم.
وى مى گويد: اين سفرها در شش ماه اول جنگ سه بار تكرار شد و ما توانستيم در اين سه سفر مبلغ ۵/۱۹ ميليارد دلار وام بدون بهره جمع كنيم كه به شرح زير است:
عربستان سعودى: ۹ ميليارد دلار
كويت: ۶ ميليارد دلار
امارات: ۳ ميليارد دلار
قطر: ۵/۱ ميليارد دلار
وى در ادامه مى گويد: در بهار سال ۱۹۸۲ شيخ راشد بن عبدالله وزير امور خارجه امارات با يك هواپيماى اختصاصى وارد بغداد شد. من هم به همراه وزير دارايى به استقبال او رفتم. او به ما ابلاغ كرد كه دولت امارات مبلغ سه ميليارد دلار وام بدون بهره تقديم عراق خواهد كرد كه با هديه يك ميلياردى شيخ زايد شد چهار ميليارد دلار.
«الصايغ» مى افزايد: عربستان سعودى با وجود اعطاى وام، حمايت مالى از ما را برنداشت به طورى كه هرگاه بانك مركزى عراق دلار نداشت وزير دارايى با شيخ «محمد ابوالخيل» وزير دارايى عربستان تماس مى گرفت و او فورا مبلغى كه معمولا بين ۴۰۰ الى ۶۰۰ ميليون دلار بود به بانك مركزى عراق حواله مى كرد. در نتيجه بعدها معلوم شد كه عربستان مبلغ ۱۱ ميليارد دلار به عراق وام بدون بهره اعطا كرده است.
در كل كشورهاى عربى چيزى حدود ۵۵ ميليارد دلار به عراق كمك مالى كردند كه كشورهاى عربى خليج فارس اكثر اين وام ها را از آغاز جنگ صدام عليه ايران در سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ به عراق به عنوان پشتيبانى و حمايت به صورت وام بدون بهره يا هديه تقديم كردند.

ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
كمك‌های كشورهای منطقه به عراق در طول جنگ تحمیلی

کمکهای اعراب به روایتی دیگر

این واقعیت كه كمكهای تسلیحاتی و اطلاعاتی كشورهای عربی به عراق در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران اگر از كمكهای نظامی كشورهای غربی و اروپایی بیشتر نبوده كمتر هم نبوده است، بر هیچ كس پوشیده نیست.
بسیاری از كشورهای عربی با استفاده از برخی تعبیرها و تفسیرها از جمله اظهارنظر ملك حسین، شاه سابق اردن در سال 1980 میلادی كه گفته بود، ”عراق كشور عربی و برادر ماست كه نباید مورد هیچ‌گونه تهدید خارجی قرار گیرد و یا آسیبی از هر منبع كه باشد به آن برسد“ و همچنین اعمال فشارهای سیاسی و نظامی از سوی آمریكا، سیل كمكهای نظامی‌شان را به عراق در طی هشت سال جنگ علیه ایران سرازیر می‌كردند.
بی شك بررسی میزان این كمكها و پرداختن به آمار و ارقام موجود در این زمینه از واقعیتهای تلخی پرده بر می‌دارد كه گذشته از هر چیز میزان اعمال نفود و فشار آمریكا بر كشورهای عربی را به خوبی نشان می‌دهد. با توجه بر فرا رسیدن آغاز هفته‌ی دفاع مقدس و سالروز آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، (31 شهریور 1359 ـ 1980 ) پرداختن به منظری جدید در خصوص عوامل پشت پرده این جنگ، از جمله حضور قدرتمند نظامی و مالی جهان عرب در پشت عراق در قالب ارسال كمكهای نظامی و همچنین فروش تسلیحات پیشرفته‌ی نظامی و همچنین كمك‌های مالی به این كشور، بیش از پیش عدم وجود توازن نظامی در این جنگ و نابرابری تسلیحاتی موجود میان عراق و ایران را به روشنی نمایان می‌سازد.

كمكهای كویت و عربستان به عراق كشورهای عربی به ویژه كویت و عربستان با ارسال كمك‌های مالی و نظامی شان به عراق بخشی از هزینه‌های این كشور را در دوران جنگ تحمیلی علیه ایران متحمل می‌شدند. برابر گزارش محرمانه‌ای كه در آن مقطع زمانی منتشر شد، دو كشور یاد شده در مجموع 25 تا 50 میلیارد دلار را به صورت قرض یا وام بلاعوض در اختیار عراق قرار دادند.

بعدها، پس از بروز اختلاف میان عراق و كویت و اظهارات مقامهای عراقی مبنی بر ”جنگ با ایران به تنهایی“،ابوغزاله، معاون اسبق رییس جمهور و وزیر دفاع مصر، ادعای عراق را به عنوان یك دروغ بزرگ تعبیر كرد و گفت: ”تنها كویت و عربستان بیش از 60 میلیارد دلار به عراق كمك كردند.“ فهد پادشاه عربستان نیز در سخنانی اظهار كرده بود، ”اگر عراق می‌گوید افرادش را فدا كرده است، ما نیز با پول، سلاحهای پیشرفته و همكاری بین‌المللی در این فداكاری(!) سهیم بوده‌ایم“ (1). وی اقدامات رهبری عراق را نشان ناسپاسی نسبت به حمایتهای نظامی عربستان ذكر كرد.

هم زمان، ”شیخ الصباح“ سفیر كویت در واشنگتن نیز در پاسخ به اظهارات عراقی‌ها گفته بود : ”كویت 14 میلیارد دلار كمكهای نقدی و بیش از 16 میلیارد دلار از طریق كمكهای خدماتی و غیره به ماشین جنگی عراق مساعدت كرده است ؛ كویت در زمان جنگ بیش از نیاز نفت صادر می‌كرد تا به صدام در جنگ كمك كند.“ بعدها كویتی‌ها اذعان داشتند، افزون بر كمكهای مالی، پایگاه نیروهای هوایی در اختیار عراق قرار دادند كه همین امر به عراقی‌ها برای حمله به جزیره‌ی خارك، پایانه‌های نفتی ایران و نفت‌كش‌ها كمك شایانی كرده بود. عراقی‌ها تجهیزات و مواد خامی را كه برای حملات نظامی به ایران نیاز داشتند؛ از 200 شركت در 21 كشور جهان به دست می‌آوردند. غربی‌ها در نظر داشتند با كمك به عراق از برتری نظامی ایران و تغییر موازنه به سود آن جلوگیری كنند.

در نتیجه، این كمك‌ها همراه با حمایتهای مالی كشورهای عرب حاشیه‌ی خلیج فارس به ویژه عربستان و كویت، قدرت زمینی عراقی‌ها را بهبود بخشید و آنها توانستند با تكیه بر سلاحهای فرانسوی و روسی توان هوایی‌شان را افزایش دهند. (2) نگاهی به وامها و كمكهای اقتصادی خارجی دولت كویت به عراق در طی سالهای جنگ نشان می‌دهد كه كویت یكی از عمده‌ترین وام‌دهندگان به عراق بوده است. كارشناسان هزینه‌ی جنگی عراق را ماهانه بین 600 میلیون تا یك میلیارد دلار برآورد می‌كردند؛ در حالی كه ارز حاصل از صدور روزانه 893/1 میلیون بشكه نفت به قیمت متوسط 12 دلار برای هر شبكه در سالهای پایانی جنگ، رقمی در حدود 681 میلیون دلار در ماه بود و این حتی تكافوی هزینه جنگی عراق را نمی‌كرد. از این جهت مشاركت كشورهای عربی به ویژه كویت و عربستان در جنگ تحمیلی و حمایت از عراق به خوبی آشكار می‌شود.

فهرست برخی از كمكهای كویت و عربستان به عراق در طول جنگ تحمیلی

1- در اوایل سال 1360 مطبوعات كویت گزارش دادند كه كویت و عربستان قرار است یك وام شش میلیارد دلاری در اختیار عراق قرار دهند. سهم كویت از این مبلغ، دو و سهم عربستان چهار میلیارد دلار تعیین شده بود.

2- هفت ماه پس از اعطای وام نخست كویت به عراق، در تاریخ 19/8/1360 گزارشی مبنی بر واگذاری یك اعتبار 7/4 میلیون دلاری از سوی كویت به دولت عراق منتشر شد.

3- در تاریخ 9/1/1365 نیز واحد مركزی خبر در تهران گزارش داد كه دولت كویت در ادامه حمایت مالی‌اش از عراق، وامی به مبلغ هشت میلیون و 900 هزار دینار كویتی به عراق خواهد پرداخت.

4- كویت و عربستان توافق كردند كه از سال 1980 عایدات صدور نفت از منطقه‌ی بی طرف (روزانه 300 الی 350 هزار بشكه) به حساب عراق ریخته شود. این توافقنامه تا سال 1986 اعتبار داشت و عراق درصدد تمدید آن برای یكسال دیگر بود.(2) كمكهای اردن به عراق در طول جنگ تحمیلی اردن كه از پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روابطه حسنه‌ای با ایران نداشت، روابط بسیار نزدیكی با عراق برقرار كرده بود. پس از كنفرانس سران كشورهای عربی در بغداد و تونس، روابط بین عراق و اردن روز به روز نزدیكتر و عمیق‌تر شد؛ تا آنجا كه ملك حسین صراحتا به نفع عراق و علیه ایران موضع‌گیری كرده و با كمكهای سیاسی، اقتصادی و نظامی فراوان‌اش از جمله اعطای وامهای چند میلیون دلاری به عراق، حمایت و پشتیبانی‌اش را از این كشور اعلام كرد. در طول جنگ هشت ساله بین ایران و عراق، تنها سیستم حمل و نقل به عراق از طریق اردن صورت می‌گرفت. در این چهارچوب شبكه‌ی حمل و نقل وسیعی بین دو كشور ایجاد شد و بندر عقبه این كشور برای حمل و نقل سلاح و تجهیزات نظامی سبك و سنگین در اختیار عراق قرار گرفت. به علاوه ملك حسین كه نطامیان اردن را برای سركوبی مردم مسلمان ایران به عراق گسیل داشته بود، در نطقی اظهار داشته بود: ”اگر ضرورت ایجاب كند نیروهای بیشتری را به عراق اعزام خواهیم كرد.“ بی شك تنها توجه به گوشه‌هایی از اظهارات ملك حسین در جریان برگزاری جلسه‌ی عادی كابینه‌ی اردن در تاریخ 2/1/1359 (1980 ) موضع آن كشور را در قبال جنگ در حال وقوع بین ایران و عراق، نشان می‌داد: ”وظیفه‌ی اعراب است كه برای وحدت خود و جلوگیری از سرایت خطرات، هركجا كه باشد همكاری كنند، ما وظیفه داریم كه جهان اسلام را آرام و قرین همبستگی داشته باشیم؛ ما به عنوان كشوری عربی نباید اجازه دهیم هیچگونه تجاوزی از هر مصدر كه باشد به هیچ جزیی از خاك عراق صورت گیرد.“ (4) در مجموع بسیاری از آمارها و گزارشها در خصوص حمایت جهان عرب و برخی از كشورها از جمله كویت، عربستان و اردن از عراق در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران، به روشنی نشانگر آن است كه عراق از جنبه‌های چشمگیر نظامی و اقتصادی از حمایت بی‌دریغ بسیاری از این كشورها، بهره‌مند بوده است. یادآور می‌شود كه در كنار حمایت‌های مالی و نظامی كه این كشورها از عراق داشتند؛ حمایت‌های بسیار سیاسی نیز در ارگانهای بین‌المللی و همچنین از نظر تبلیغاتی دولت‌های عرب از عراق صورت می‌دادند كه خود نیازمند یك بررسی مستقل و مجزا می‌باشد.همچنین تعدادی از كشورهای منطقه‌یی نیز حضور مستقیم در جنگ داشتند و با اعزام نیروهای خود به عراق رژیم بعثی را در مقابل ایران حمایت می‌كردند به گونه‌ای كه با گذشت بیش از یك دهه از پایان جنگ، چند روز پیش حسنی‌ مبارك، رییس جمهور مصر اعتراف كرد كه 18 هزار سرباز مصری در كنار بعثی‌ها در مقابل ایران می‌جنگیدند.

منبع: سايت تبيان

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دريابان شمخاني با طرح اين سوال كه اگر نامه فرمانده وقت سپاه در مورد نيازهاي جنگ نوشته نمي‌شد آيا ما واقعا قادر به ادامه جنگ بوديم؟ تاكيد كرد: نامه محسن رضايي به امام‌(ره) براي چگونگي ادامه جنگ بود نه صلح. امير دريابان علي شمخاني همواره به عنوان يك تئوريسين و صاحب نظر در موضوعات راهبردي و دفاعي و يك كارشناس برجسته براي تشريح دوران دفاع مقدس شناخته مي‌شود. هر چند قرار بود مصاحبه خبرنگاران دفاعي خبرگزاري فارس با رئيس مركز تحقيقات راهبردي دفاعي و وزير موفق دفاع كشورمان در طول 8 سال، از دوران دفاع مقدس باشد اما اين مصاحبه فرصت مناسبي بود تا برخي از موضوعات روز همچون بررسي تهديدات پيش روي كشور و استراتژي‌هاي دوران مسئوليت وي در وزارت دفاع را هم مطرح كنيم. * موضوع ادغام سپاه و ارتش پس از جنگ را تائيد يا رد نمي‌كنم دريابان شمخاني درباره موضوع ادغام سپاه و ارتش پس از پايان جنگ گفت: شايد در آن زمان تغيير ساختار تصميم درستي بود. از كجا مي‌دانيد كه اگر آن تغيير ساختار رخ مي‌داد وضع بهتر نمي‌شد؟ آيا ادغام وزارت دفاع و وزارت سپاه اشتباه بود؟ حتما اين مورد درست بود. آيا ادغام شهرباني و كميته و ژاندارمري غلط بود؟ البته در يك فرايند ادغام 2 مرحله قابل بررسي است: 1- اصل تصميم‌گيري 2- درستي انجام. وي افزود: من در مرحله اول، ادغام سپاه و ارتش را رد يا تاييد نمي‌كنم، فقط مي‌گويم كه نمي‌شود گفت با اين ادغام وضعمان بدتر يا بهتر مي‌شد. اين فرمانده عالي رتبه دفاع مقدس افزود: در آن زمان فقط بحث بررسي ساختار بود. آقاي هاشمي تجارب جنگ 8 ساله را داشت كه در قسمت اعظم آن از جانب حضرت امام(ره) نقش فرماندهي را بر عهده داشت و در اين بحث هم مي‌خواست ساختار نويني به نيروهاي مسلح بدهد. موضوع ادغام به مرحله تصميم گرفتن امام(ره) نرسيده بود و حتي فكر نمي‌كنم به مرحله گزارش دادن به امام(ره) هم رسيده باشد. شمخاني با بيان اينكه اين موضوع متوقف شد اما فكر نمي كنم درست باشد كه بگوئيم جلوي ادغام گرفته شد، گفت: بلكه بايد گفت كه با تغييرات جديد و حضور رهبر انقلاب به عنوان فرمانده معظم كل قوا، آن مسير نمي‌توانست ادامه يابد و مسير ديگري براي كارآمد ساختن دنبال شد كه نتايج مثبت آن به ظهور رسيده است. وزير دفاع سابق كشورمان تاكيد كرد: موضوع ادغام سپاه و ارتش ديگر بار پيگيري نخواهد شد. * قطعنامه 598 اوج احساس ترس از قدرت ايران بود دريابان شمخاني در خصوص پذيرش قطعنامه توسط ايران نيز گفت: در نظام ناعادلانه جهاني گرفتن حق تابع ميزان قدرت است و در نظام سلطه سالاري به ميزاني كه قدرتمند مي‌شديم حقوقمان محترم‌تر شمرده مي‌شد و قطعنامه 598 اوج احساس ترس از قدرت ايران بود. وي پيرامون نامه محسن رضايي فرمانده وقت سپاه به امام (ره) و بيان مشكلات جبهه‌ها گفت: فرض مي‌كنيم اين نامه آقاي رضايي نوشته نمي‌شد. اگر نوشته نمي‌شد آيا ما قادر به ادامه جنگ بوديم؟ ظرفيت موجود در كشور مي‌گفت نمي‌شود جنگ را ادامه داد. درست است كه ما فاو را داشتيم اما داشتن فاو بدون استحكام كل جبهه، قوت نيست بلكه بايد در كنار همه قوت‌ها آن منطقه را هم داشت. همواره پيروزي در يك نقطه نبايد اصحاب پيروزي را اغوا كند كه انگار همه جا قوي هستند، اين يك درس جنگ است. بلكه بايد ديد اين پيروزي متناسب با همه قدرت‌هاي ما هست يا خير. رئيس مركز تحقيقات راهبردي دفاعي يادآور شد: اين نامه براي چگونگي ادامه جنگ بود نه صلح. * غلو در خاطرات و ناگفته‌هاي جنگ به وجود آمده است از وزير دفاع سابق كشورمان خواسته شد تا ناگفته‌اي از جنگ را مطرح كند كه وي تاكيد كرد: من از 2 چيز آرامش رواني ندارم؛ خاطره و ناگفته. وي افزود: از آنها كه موضوع ناگفته را مطرح مي كنند بايد پرسيد كه ناگفته نسبت به كجا؟ ما ناگفته‌اي نسبت به حريف نداريم چون سقوط كرده است و محدوديتي نداريم. اگر منظور ناگفته نسبت به خود است بايد توجه داشت كه فرمانده تيپ و نيروها ناگفته‌اي تاثيرگذار ندارند، بلكه اگر ناگفته‌اي هم باشد در حد عالي‌ترين مقامات يك كشور است كه فقط يك يا 2 نفر از آن خبر دارند. شمخاني با گلايه از برخي موضوعات مطرح شده در اين خصوص گفت: اخيرا تيتر همه كتاب‌هاي ما شده ناگفته‌هاي جنگ و متاسفانه موضوع غلو در خاطرات و ناگفته‌ها مثل موضوع بيان ويژگي‌هاي شهدا و دست نيافتني كردن آنها، به وجود آمده است. بايد بدانيم اگر ناگفته‌اي هم هست در حوزه خودي و در عالي‌ترين سطوح است و اندازه آن نيز كتابخانه نيست بلكه تنها يك كتاب است. اين فرمانده ارشد دوران دفاع مقدس در ادامه گفتگوي خود با فارس گفت: اما يك موضوع كه كمتر گفته شده را بيان مي كنم. حكم حضرت امام (ره) راجع به تشكيل 3 نيرو در سپاه، آغازش با دستور خود امام(ره) بود كه به فرمانده سپاه دستور دادند شما از من درخواست كنيد كه من به شما نيرو بدهم. فرمانده سپاه در آن زمان به دنبال تشكيل يگان بود و در نامه هم عنواني غير از نيرو را به كار برد اما امام (ره) در پاسخ خودشان عنوان نيروهاي سه‌گانه را به كار مي‌برند. وي يادآور شد: يگان، موضوع خردتري است ولي نيرو هويت مستقل دارد. يگان فرمانده دارد اما در يگان، حد واحد رزمي غير خودكفاست و تكيه بر مركزيت دارد اما نيرو در موضوعات مختلف مثل توليد و بكارگيري تسليحات مي‌توانست نظام خودكفايي را براي خود تعريف كند. اين نياز در سپاه حس مي‌شد اما درخواست نياز به شكل ابتدائي از طرف حضرت امام (ره) بود كه نشان از بالندگي فكري ايشان داشت كه تاثير آن امروز معلوم مي‌‌شود. همانطور كه صدور فرمان تشكيل بسيج تاثيرات خود را در طول دفاع مقدس نشان داد كه امام(ره) قدرت پيش‌بيني، آينده‌نگري و ساختار سازي بسيار بالايي داشتند، چراكه تنها قدرت آينده‌نگري كافي نيست بلكه بايد ساختار متناسب را هم تعريف كرد كه نشان مي‌داد امام(ره) از اين نظر هم منحصر بفرد بوده است. * بني‌صدر خائن شد رئيس مركز تحقيقات راهبردي دفاعي در خصوص برخي نقل قولها از وي پيرامون خيانت بني صدر گفت: ممكن است آنها كه امروز از بني‌صدر مي‌گويند، اكنون مسئوليتي داشته باشند اما آن روزها مهم است. من اين جريان را توصيف مي‌كنم نه تحليل. اگر مي گويند عمليات هويزه عمليات خائنامه بني صدر است، اينطور نيست چون دوست داشت رقباي سياسي خود را با اين پيروزي خلع سلاح كند، ولي فهم علمياتي‌اش اين قدر بود. بحث اسناد لانه جاسوسي هم كه چند و چون آنرا بنده نمي‌دانم جدا از فرماندهي جنگ و فرماندهي عمليات هويزه است. بني‌صدر خائن شد و تشكيل جبهه مشترك با منافقين، دليل اين خيانت است. وي افزود: از كساني كه به من ايراد مي گيرند بپرسيد چه كسي عمليات "فرمانده كل قوا، خميني روح خدا" را نامگذاري كرد؟ قطعا من را نام مي‌‌برند. ما در مقابل جرياني بوديم كه بني‌صدر را حمايت مي‌كردند. بني‌صدر در جنگ غلط فكر مي‌كرد ولي نمي‌شود اتهام هرچيزي به او نسبت داد . شمخاني تاكيد كرد: متاسفانه بعضي روزنامه‌ها طور ديگري منعكس كردند. بايد توجه داشت كه همكاري بني صدر با منافقين، از او يك خائن ساخت؛ وقتي فريب منافقين را خورد. تابناک

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با وجود گذشت چندین سال از اعدام دیکتاتور عراق، هم چنان زوایای پنهان زندگی صدام حسین از جذابیت های فراوانی برخوردار است. به گزارش تابناک: صدام حسین دايي ای به نام خيرالله طلفاح داشت كه پدر عدنان خيرالله وزير دفاع عراق بود اما صدام وقتي11-10 ساله بود چون ناپدري داشت و او را تحمل نمي كرد،از خانه فرار كرد و به خانه دايي خود آمد. دايي او که استوار ارتش بود اما به دليل مسائل كودتا و تخلفات از ارتش اخراج شده و در مدرسه اي مشغول به تدریس شده بود تنها کسی بود که در قبيله البينجات دستش به دهانش مي رسيد و او تربیت صدام را به عهده گرفت. وقتي صدام 17-16 ساله بود خيرالله طلفاح او را ترغيب مي كرد كه برادرش سعدي (دايي ديگرصدام ) را بكشد. خيرالله طلفاح كتابي داشت که يكي از مطالب آن اين بود كه: من از خدا تعجب مي كنم كه چرا يهودي، مگس و ايراني را خلق كرده است يعني اين ضرب المثل در عراق و كشورهاي عربي وجود دارد و نگاه آنها به ايران اينگونه بود و اينها را سه آفت طبيعت مي دانستند. با این طرز فکر است که وقتی به صدام حسین می گویند چرا بر سر مردم ایران بمب شیمیایی می ریزی می گوید که مگر شما برای کشتن حشرات و مگس از ابزار شیمیایی استفاده نمی کنید؟ اينها با اين تدبير آمدند و جنگ با ايران را به احمد حسن البكر كه رئيس جمهور بود پيشنهاد كردند اما او نپذيرفت؛ هم به دليل كهولت سن و هم به خاطر اينكه سياست مدار كار كشته اي بوده و صدام معاون او بود كه اينها هم شهري و هم طايفه اي هستند. البكر نظامي بود و پسري به نام هيثم داشت كه برادرهاي صدام او را گرفتند و بردند و در 17 ژوئيه 1986 كودتا كردند كه البكر به سركار آمد، پسر او باجناق صدام بود يعني خيرالله طلفاح يكي از دختران خود را به صدام داده بود و يكي را هم به پسر حسن البكر. به البكر مي گويند: اگر پسر خود را مي خواهي چيزي را كه ما به تو مي گوئيم امروز بايد در تلويزيون اعلام كني و البكر هم مي گويد من صدام را به عنوان جانشين خود اعلام مي كنم. صدام روي كار مي آيد و بعداً صدام، زن هيثم را براي برادرش مي گيرد، عدنان خيرالله كه وزير دفاع بود و با صدام اختلافات عميق خانوادگي داشت، گفت اين خواهر من بچه و شوهر دارد اما صدام گفت: من مي گويم زن هيثم از او طلاق بگيرد و زن برادرم شود. استفاده شده از ویژه نامه هفته دفاع مقدس خبرگزاری فارس تابناک

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زمان: آبان 1364/ صفر 1406 مكان: تهران، جماران موضوع: پاسخ نامه یك اسیر مخاطب: ابوالقاسمی (خدا مانده)، علی (اسیر در عراق، اردوگاه عنبر) 1 ]بسم‌الله الرحمن‌الرحیم. خدمت سرور گرام و عزیزم روحی جان 2 سلام عرض می‌كنم و ان‌شاءالله كه در پناه ایزد منان و در پناه امام زمان در سلامتی كامل به سر برید. اگر از احوال این حقیر جویا باشید بحمدالله سلامتی برقرار و تنها غم و اندوه جانگداز ما دوری از شما عزیز است كه خداوند تبارك را به مقربانش قسم می‌دهم كه هر چه زودتر نعمت دستبوسی شما را نصیب ما بكند. به هر حال، روحی جان! روحم برایت در حال پرواز است. حدود دو سال است كه هیچ خبری از شما ندارم و شما خوب می‌دانید كه احتیاج به پند و اندرزهای شما دارم و شما ما را از این نعمت‌ بی‌بهره نفرمایید. امیدوارم در نامه‌هایتان از "میهن" بنویسید كه چه كار می‌كند و با كی رابطه برقرار كرده و زمینها را چه می‌كارد و كارش با "حسین خركچی"3 به كجا رسید. شنیدم یه بار حسابی داغونش كردی. 4 به هر حال منتظر دعاهای خیر شما هستیم و امیدوارم كه ما را در دعاهای شب جمعه و شب چهارشنبه در جمكران 5 و محافل فراموش نكنید. از قول اینجانب به "عمو حسین وزیری" 6 و "اكبر مجلسی"7 و "حسینعلی"8 و "مشهدی احمد"9 و برادر بسیار عزیزم "سیدعلی"10 و خانواده و "اكبر آقا"11 و خانواده (شنیدم كه چند وقت پیش به گردشی به خارج رفته بود، چه سوغاتی آورده؟)12 سلام خیلی خیلی برسانید. و حتما منتظر جواب نامه‌های شما هستیم. از راه دور صورتت را غرق بوسه می‌كنم . 27/7/64- فرزند كوچك شما- علی خدامانده بسمه‌تعالی برادر عزیزم!‌از سلامت شما خوشحال و از خداوند تعالی خواستارم بزودی به وطن خود مراجعت نمایید. قلم من قاصر است كه از دلاوری و بزرگواری شما عزیزان قدردانی نمایم. امید است از دعای خیر برای همهء شماها غفلت نكنم. والسلام علیكم. عبد درگاه خدا (ح) 1. متن نامه بسیار جالب این رزمنده كه به اسارت رژیم بعث عراق در آمده است، حاوی رمزها و اشاراتی است كه ضمن بیان مقصود خود، امكان كشف آن را به حداقل رسانده است. در قسمت مربوط به مشخصات فرستنده و گیرنده نامه،‌بر روی فرمهای "صلیب سرخ جهانی" مرقوم گردیده: "علی ابوالقاسمی، فرزند عبدالحسین، عراق، اردوگاه عنبر، اطاق 23/ گیرنده: یزدی – قم، خیابان حضرتی، خیابان حجت، منزل آقای یزدی، آقای روحی جان ملاحظه فرمایید". 2. اسیر دربند رژیم بعث عراق، امام خمینی را با عنوان "روحی" مورد خطاب قرار داده است كه به معنای "روح من" است و مستفاد از شعار معروف: "روح منی خمینی – بت‌شكنی خمینی". 3. صدام حسین 4. اسرا از پیروزیهای لشكر اسلام در جبهه‌ها به نحوی مطلع می‌شدند. 5. منظور، جماران است. 6. آقای میرحسین موسوی، نخست‌وزیر وقت. 7. آقای اكبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی. 8. آقای حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان. 9. آقای سیداحمد خمینی. 10. آقای سیدعلی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت. 11. آقای علی آكبر ولایتی، وزیر امور خارجه. 12. اشاره به یكی از مسافرتهای آقای ولایتی به خارج از كشور. منبع :صحیفه امام . جلد 19 . صفحه 416

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حیف که 1300 سال مسلمون شدیم البته مسلمون واقعی نه مثل اینا که از ترس ایمان اوردن و اگر نه برای هرکودومشون یه بمب اتم میسا ختیم اینا ادم بشو نیستن جاب بود خیلی منمون از زحماتتون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

زمان: آبان 1364/ صفر 1406
مكان: تهران، جماران
موضوع: پاسخ نامه یك اسیر
مخاطب: ابوالقاسمی (خدا مانده)، علی (اسیر در عراق، اردوگاه عنبر) 1
]بسم‌الله الرحمن‌الرحیم. خدمت سرور گرام و عزیزم روحی جان 2 سلام عرض می‌كنم و ان‌شاءالله كه در پناه ایزد منان و در پناه امام زمان در سلامتی كامل به سر برید. اگر از احوال این حقیر جویا باشید بحمدالله سلامتی برقرار و تنها غم و اندوه جانگداز ما دوری از شما عزیز است كه خداوند تبارك را به مقربانش قسم می‌دهم كه هر چه زودتر نعمت دستبوسی شما را نصیب ما بكند.
به هر حال، روحی جان! روحم برایت در حال پرواز است. حدود دو سال است كه هیچ خبری از شما ندارم و شما خوب می‌دانید كه احتیاج به پند و اندرزهای شما دارم و شما ما را از این نعمت‌ بی‌بهره نفرمایید. امیدوارم در نامه‌هایتان از "میهن" بنویسید كه چه كار می‌كند و با كی رابطه برقرار كرده و زمینها را چه می‌كارد و كارش با "حسین خركچی"3 به كجا رسید. شنیدم یه بار حسابی داغونش كردی. 4 به هر حال منتظر دعاهای خیر شما هستیم و امیدوارم كه ما را در دعاهای شب جمعه و شب چهارشنبه در جمكران 5 و محافل فراموش نكنید.
از قول اینجانب به "عمو حسین وزیری" 6 و "اكبر مجلسی"7 و "حسینعلی"8 و "مشهدی احمد"9 و برادر بسیار عزیزم "سیدعلی"10 و خانواده و "اكبر آقا"11 و خانواده (شنیدم كه چند وقت پیش به گردشی به خارج رفته بود، چه سوغاتی آورده؟)12 سلام خیلی خیلی برسانید. و حتما منتظر جواب نامه‌های شما هستیم. از راه دور صورتت را غرق بوسه می‌كنم . 27/7/64- فرزند كوچك شما- علی خدامانده

بسمه‌تعالی
برادر عزیزم!‌از سلامت شما خوشحال و از خداوند تعالی خواستارم بزودی به وطن خود مراجعت نمایید. قلم من قاصر است كه از دلاوری و بزرگواری شما عزیزان قدردانی نمایم. امید است از دعای خیر برای همهء شماها غفلت نكنم. والسلام علیكم.
عبد درگاه خدا (ح)


1. متن نامه بسیار جالب این رزمنده كه به اسارت رژیم بعث عراق در آمده است، حاوی رمزها و اشاراتی است كه ضمن بیان مقصود خود، امكان كشف آن را به حداقل رسانده است. در قسمت مربوط به مشخصات فرستنده و گیرنده نامه،‌بر روی فرمهای "صلیب سرخ جهانی" مرقوم گردیده: "علی ابوالقاسمی، فرزند عبدالحسین، عراق، اردوگاه عنبر، اطاق 23/ گیرنده: یزدی – قم، خیابان حضرتی، خیابان حجت، منزل آقای یزدی، آقای روحی جان ملاحظه فرمایید".
2. اسیر دربند رژیم بعث عراق، امام خمینی را با عنوان "روحی" مورد خطاب قرار داده است كه به معنای "روح من" است و مستفاد از شعار معروف: "روح منی خمینی – بت‌شكنی خمینی".
3. صدام حسین
4. اسرا از پیروزیهای لشكر اسلام در جبهه‌ها به نحوی مطلع می‌شدند.
5. منظور، جماران است.
6. آقای میرحسین موسوی، نخست‌وزیر وقت.
7. آقای اكبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی.
8. آقای حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان.
9. آقای سیداحمد خمینی.
10. آقای سیدعلی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت.
11. آقای علی آكبر ولایتی، وزیر امور خارجه.
12. اشاره به یكی از مسافرتهای آقای ولایتی به خارج از كشور.
منبع :صحیفه امام . جلد 19 . صفحه 416


عالی است. این رزمنده عجب مخی بوده! آدم بدون خواندن پاورقی متوجه منظور نامه نمیشه! بدبخت افسران استخبارات عراق! icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقا سعيد انگار شمع نظامي و اطلاعاتيت داره كم ميشه ولي دم رزمندهه گرم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دمش گرم!!ما تو ياهو يه كم رمزي صحبت مي كنيم ولي اينقدر نه!!! icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مستند دفاع مقدس را می توان از بهترین تولیدات صدا و سیما در سال های اخیر با موضوع جنگ تحمیلی دانست . در این مستند ، نه تنها روایتی سلیس و روان از ماجراهای پر فراز و نشیب جنگ 8 ساله بیان شد ، بلکه تصاویری ناب و ارزشمند از تاریخ انقلاب در مقطع جنگ به نمایش در آمد که یا تا کنون پخش نشده و یا بسیار کم بر روی آنتن رسانه ملی رفته بودند . این مستند به همان اندازه که برای نسل جدید که جنگ را تجربه نکرده اند ،آموزنده بود ، برای کسانی که آن سال های پر حماسه را پشت سرگذاشته اند ، خاطره انگیز محسوب می شد و آنها را با خاطرات سالیان گذشته پیوند می داد. اما نکته نگران کننده ای که با مشاهده فیلم های دوران جنگ به ذهن متبادر می شد ، این بود که این فیلم ها - که بخشی از تاریخ کشور ما و طبعاً غیر قابل تکرار هستند - عمدتاً کیفیت پایینی داشتند که البته بخشی از این مساله به امکانان محدود تصویربرداری در سالیان گذشته مربوط می شود ولی به نظر می رسد در نحوه نگهداری این گنج های تاریخی ، آن گونه که باید و شاید ، تلاش نشده است و از این رو ، جا دارد حفظ این آثار ارزشمند با دقت و حساسیت بیشتری در دستور کار قرار گیرد. به هر حال ، در کنار انتقاداتی که هر از گاه از رسانه ملی می شود ، انصاف حکم می کند که نقاط قوت آن و از جمله مستند دفاع مقدس را از نظر دور نداریم. بی گمان ، مستند دفاع مقدس ، تنها آغاز راهی طولانی است برای بازگو کردن روایتی که هزار هزار ناگفته دارد. عصرایران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.